سایر قسمت ها
راه روشن -نقد دگر اندیشان شیعی

قسمت هفتاد و ششم برنامه راه روشن با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین دکتر ابوالقاسمی


دیگر قسمت ها

 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

 

عنوان برنامه: راه روشن (نقد دگر اندیشان شیعی)

عناوین بحث: (پاسخ به شبهات، اهل بیت (علیهم السلام)، وعده های الهی، قیام، خلافت، حکومت، پیشگویی، بنی عباس، علامات ظهور، سفیانی، بداء، صیحه، قتل نفس زکیه، خروج یمانی)

 

تاريخ: 24/ 5/ 1402

استاد: حجت الاسلام والمسلمین دکتر ابو القاسمی

مجری: آقای محمد تقی غضبانی

مجری:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ وَبِه نَسْتَعِینْ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِه‏ الطَیّبین الطَاهِرین‏ اسلام علیک یا مولاي یا صاحب العصر والزمان آجرک الله في مصاب جدک الحسین و اصحاب الحسین. بینندگان عزیز سلام به برنامه راه روشن خوش آمدید. در این برنامه میزبان کارشناس عزیز و استاد گرانقدر جناب آقای دکتر ابوالقاسمی هستیم. سلام علیکم ورحمة الله خیلی خوش آمدید.

استاد ابوالقاسمی:

و علیکم السلام ورحمة الله

أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ اَلْحَمدُ للهِ رَبِّ العالَمین اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى ‌مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى وَ عَلِيٍّ الْمُرْتَضَى وَ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ وَ ‌الْحَسَنِ الرِّضَا وَ الْحُسَيْنِ الْمُصَفَّى، وَ جَمِيعِ الْأَوْصِيَاءِ ‌مَصَابِيحِ الدُّجَى وَصلّ عَلیٰ مَنْ بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَي وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْاَرْضُ وَ السَّمَاءُ مَوْلانا صَاحِبَ العَصْرِ وَالزمَان

سلام عرض می کنم خدمت شما و بینندگان عزیز و گرانقدر شبکه حضرت ولی عصر و ایام عزادرای اهل بیت عصمت و طهارت را خدمت شما تسلیت عرض می کنم ان شاء الله که عزاداری های ما در این ایام مورد قبول درگاه احدیت قرار بگیرد.

مجری:

ان شاء الله بتوانیم دقایقی که در خدمت شما هستیم استفاده کنیم و جزء صالح اعمال ما و همه بینندگان قرار بگیرد. یکی از رسالت های شبکه جهانی حضرت ولی عصر این است که کشف شبهات کند و مشکلاتی که ممکن است در جامعه اتفاق بیافتد فتنه ها و مباحث این ها را روشنگری کند. راه روشن هم در همین راستا تولید می شود ان شاء الله که بتوانیم مباحثی را برای شما ارائه کنیم که بتوانید از آن ها استفاده کافی و وافی را ببرید.

آن چیزی که در این روزها در راه روشن تقدیم حضور شما می کردیم از محضر استفاده می کردیم بحث قیام و حکومت در عصر غیبت آقا امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بود ان شاء الله استاد خلاصه ای بیان می کنند بعد بحث جدید را ادامه می دهیم.

استاد ابوالقاسمی:

گفتیم یک سری روایاتی است این روایت را بر ضد قیامی که در ایران صورت گرفت مطرح می کنند. از ادعای بنی العباس ثانی شروع کردیم گفتیم اصلاً این مطلب در کتب شیعه روایت معتبر ندارد. اصلاً روایت نداریم آن که در کتب اهل سنت است طبق مبانی خودشان هم معتبر نیست و معارض های دارد و مقصود از بنی العباس ثانی، خود بنی العباس بودند در مقابل بنی امیه کنایه زده می شد که این ها بنی العباس هستند و یک واقعیت تاریخی که الان باز نمی کنیم مطرح می کردند.

یک سری مطالبی را مطرح کردیم تا به روایات قیام سید الشهداء (علیه السلام) رسیدیم. ادعا کرده بودند نه سید الشهداء قیام نکرده بود در حال فرار بوده. روایات را آوردیم هر چه آورده بودند روایاتی بود که ناقص بود علت این که چرا حضرت فرار می کرد را بیان نمی کرد. این که حضرت گفته بود با من بیعت بکنید بیعت کرده بودند و بعد از بیعت با حضرت، حضرت با یزید بیعت نکردند می خواستند خلافت و حکومت تشکیل بدهند ولذا یزید با حضرت درگیر بود. البته حق یزید نبود اگر دنیوی می خواستیم نگاه کنیم پدرش عهد نامه ای بسته بود بعد از من نوبت به حسین ابن علی و دیگر فرزندان من حق نخواهند داشت. با وجود این، خلاف عهد کرد و یزید را معین کرد بساط عاشوراء را مهیاء کرد.

 اما آن چیزی که این جلسه می خواهیم به آن بپردازیم روایاتی است که این روایات را برای حرمت قیام قبل از ظهور حضرت استناد می کنند. شاید بشود گفت رایج ترین روش استناد این بزرگواران همین باشد یعنی استنادشان به روایاتی که در آن روایات نهی از قیام آمده است. یکی از این روایات، روایتی است که در کافی شریف آمده است.

«وَ اللَّهِ لَا يَخْرُجُ وَاحِدٌ مِنَّا قَبْلَ خُرُوجِ الْقَائِمِ (علیه السلام) إِلَّا كَانَ مَثَلُهُ مَثَلَ فَرْخٍ طَارَ مِنْ وَكْرِهِ قَبْلَ أَنْ يَسْتَويَ جَنَاحَاهُ فَأَخَذَهُ الصِّبْيَانُ فَعَبِثُوا بِهِ»

الكافي ( ط- الإسلامية)؛ نويسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق‏؛ محقق / مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد؛ ناشر: دار الكتب الإسلامية، تهران‏: 1407 ق‏، ج8، ص 264

این روایت را مفصل از کافی شریف آوردیم شبیه این روایت در کتاب امام سجاد (علیه السلام) صحیفه سجادیه آمده است. مفصل هم راجع به سندش صحبت کردیم گفتیم این روایت در مقدمه صحیفه است. در مقدمه صحیفه، سند معتبر ندارد علاوه بر این که خود آن روایت یک نکته خیلی مهم داشت. این را خوب بزرگواران دقت کنند تکرار می کنم چون نکته مهمی است هر کجا می رسیم می گوییم امیر مؤمنان این کار را کرد می گوییم خودت را با اهل بیت قیاس می کنی؟ با اهل بیت کسی نباید قیاس کرد.

«لَا يُقَاسُ بِآلِ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه واله وسلم) مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ أَحَدٌ»

نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص47، خطبه 2  

می گوییم حکم شرعی است امام نماز خوانده ما باید نماز بخوانیم. امام روزه گرفت ما باید روزه بگیریم این قیاس نیست اتباع است. این جا هم یک مغالطه ای می کنند اما این روایت بالخصوص در آن آمده است ما اهل بیتی که امام هستیم. ما اهل بیتی که آیه تطهیر هستیم. ما اهل بیتی که چه هستیم هیچ کدام از ما نباید قیام کند چون اگر قیام کنیم این اتفاق برای مان می افتد می گوید نه این شامل همه سادات و همه غیر سادات هم می شود.

این روایت را امام زین العابدین (علیه السلام) به صورت مفصل گفتند ما اهل بیتی که خصوصیت های خاص داریم این برای همه نیست. روایت در کتاب صحیفه سجادیه مفصل راجع به آن صحبت کردیم، روایت را با سندش آوردیم در سندش ابو المفضل محمد ابن عبد الله ابن مطلّب شیبانی است که ضعیف است. از عمیر ابن متوکل ثقفی بلخی که او هم ضعیف است. تا روایت را مفصل مطرح کرده بود در همین روایت مدح جناب زید بود که گفتیم این ها جناب زید را قبول ندارند بخواهند مدح زید را قبول کنند خیلی دچار مشکل می شوند. بعد از آن حضرت به این جا می رسند می فرمایند:

«أَنَّ بَنِي أُمَيَّةَ تَمْلِكُ سُلْطَانَ هَذِهِ الْأُمَّةِ»

حکومت این امت را به دست خواهد گرفت

«وَ مُلْكَهَا طُولَ هَذِهِ الْمُدَّةِ فَلَوْ طَاوَلَتْهُمُ الْجِبَالُ لَطَالُوا عَلَيْهَا حَتَّى يَأْذَنَ اللَّهُ تَعَالَى بِزَوَالِ مُلْكِهِم‏»

مدت ملک بنی امیه، هزار ماه است. اگر کوه ها در مقابل آن ها قد بکشند از کوه ها رد خواهند شد تا این که خدا اجازه بدهد حکومت شان از بین برود

«وَ هُمْ فِي ذَلِكَ يَسْتَشْعِرُونَ عَدَاوَتَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ وَ بُغْضَنَا.»

این جا کلمه اهل بیت آمده است این کدام اهل بیت است؟

«أَخْبَرَ اللَّهُ نَبِيَّهُ بِمَا يَلْقَى أَهْلُ بَيْتِ مُحَمَّدٍ وَ أَهْلُ مَوَدَّتِهِمْ وَ شِيعَتُهُمْ مِنْهُمْ فِي أَيَّامِهِمْ وَ مُلْكِهِمْ.»

دوباره

«وَ نِعْمَةُ اللَّهِ مُحَمَّدٌ وَ أَهْلُ بَيْتِهِ، حُبُّهُمْ إِيمَانٌ»

حب کدام اهل بیت، ایمان است؟

 «بُغْضُهُمْ كُفْرٌ»

 بغض کدام اهل بیت، کفر است؟

«وَ نِفَاقٌ يُدْخِلُ النَّارَ فَأَسَرَّ رَسُولُ اللَّهِ- صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ- ذَلِكَ إِلَى عَلِيٍّ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ»

بعد:

«مَا خَرَجَ وَ لَا يَخْرُجُ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ إِلَى قِيَامِ قَائِمِنَا أَحَدٌ لِيَدْفَعَ ظُلْماً أَوْ يَنْعَشَ حَقّاً إلَّا اصْطَلَمَتْهُ الْبَلِيَّةُ، وَ كَانَ قِيَامُهُ زِيَادَةً فِي مَكْرُوهِنَا وَ شِيعَتِنَا.»

الصحيفة السجادية؛ على بن الحسين عليه السلام، محقق / مصحح: ندارد، ناشر: دفتر نشر الهادى - قم، 1376ش. ص20

 

کدام اهل بیت را دارد می گوید؟ خیلی واضح است.

مجری:

شیعَتِنا ذکر شده است مشخص است این شیعه غیر از آن ها هستند.

استاد ابوالقاسمی:

این روایتی که باز در کافی شریف هم آمده است از امام زین العابدین

«عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ (علیه السلام) قَالَ: وَ اللَّهِ لَا يَخْرُجُ وَاحِدٌ مِنَّا قَبْلَ خُرُوجِ الْقَائِمِ علیه السلام إِلَّا كَانَ مَثَلُهُ مَثَلَ فَرْخٍ طَارَ مِنْ وَكْرِهِ قَبْلَ أَنْ يَسْتَويَ جَنَاحَاهُ فَأَخَذَهُ الصِّبْيَانُ فَعَبِثُوا بِهِ.»

الكافي (ط - الإسلامية)، نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج8، ص264

مشخص است چه دارد می گوید؟ این همان روایت است مصداقش هم خود اهل بیت (علیهم السلام) است آن هم چه اهل بیتی؟

مجری:

اهل بیت عصمت

استاد ابوالقاسمی:

پس حضرت می گویند ما نباید قیام کنیم این یک إخبار خارجی از آن چیزی است که اگر اهل بیت یازده نفر قبل از امام زمان (روحی وارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء) قیام کنند این اتفاق می افتد. حالا این ها می آیند این را بر کل سادات بلکه بر کل شیعیان تطبیق می دهند. نمی شود.

این روایت را قبلاً مفصل جواب داده بودیم سراغ روایت دوم بیرویم از سُدیر سیرفی

«قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام: «يَا سَدِيرُ، الْزَمْ بَيْتَكَ»

در خانه ات بنشین از خانه بیرون نیا

«يَا سَدِيرُ، الْزَمْ بَيْتَكَ، وَ كُنْ حِلْساً مِنْ أَحْلَاسِهِ»

حدیث أحلاس که می گویند همین است مثل حصیر در خانه باش کف خانه افتاده باش از خانه ات بلند نشو.

«وَ اسْكُنْ مَا سَكَنَ اللَّيْلُ وَ النَّهَارُ»

مادامی که شب و روز آرام است تو هم آرام باش. «مَا سَكَنَ اللَّيْلُ وَ النَّهَارُ» یعنی چه؟ روایت دیگری مفسر دارد بعداً‌ ان شاء الله به آن خواهیم رسید. مگر می شود شب آرام نباشد، روز آرام نباشد؟ بله یک زمانی یک صحیه آسمانی خواهد آمد آن موقع دیگر روزتان، روز آرامی نخواهد بود خود زمان با شما صحبت می کند.

«فَإِذَا بَلَغَكَ أَنَّ السُّفْيَانِيَّ قَدْ خَرَجَ، فَارْحَلْ إِلَيْنَا وَ لَوْ عَلى‏ رِجْلِكَ».

اگر به او خبر رسید که سفیانی آمده است آن موقع به سمت ما راه بیافت. ولو پیاده هم شده بیایی بیا.

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج8، ص265

برای چه به این حدیث استناد کردند؟ امام دستور داده است پس خانه نشین باشید به هیچ وجه من الوجوه شما حق خروج در مقابل حاکم نداری، چرا؟ چون امام دستور داده است که «حِلْساً مِنْ أَحْلَاسِهِ بیتِک» از جهت سندی مرحوم مجلسی (رضوان الله علیه) در مرآة می فرمایند که:

 «حسنٌ أو موثق»

مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، حقق / مصحح: رسولى محلاتى، هاشم‏، ناشر: دار الكتب الإسلامية، ج26، ص259

معمولاً الانی ها می گویند روایت صحیح است چون آن چیزی که ایشان حسن می دانسته است عده ای توثیق راوی را آورده اند و می گویند روایت صحیح است. حتی این را هم قبول نکنیم طبق نظر عده ای در کافی شریف است و آن نظری که می گوید در کافی شریف است توثیق روات به حساب می آید لذا آن حسن، ثقه و روایت صحیح می شود.

آن هم قبول نکنیم عده ای اخباری هستند آن ها هم می گویند کل روایت کافی درست است (قبلاً مفصل توضیحش را دادیم). پس این روایت را از جهت سندی نمی خواهیم اشکال بگیریم. اما چند مطلب است یک: این روایت می گوید در خانه ات بمان؛ قبل از این که بگوید کاری انجام نده می گوید: «الْزَمْ بَيْتَكَ»، «الْزَمْ بَيْتَكَ» یعنی چه؟ خانه نشین باش! فقط به قیام مربوط نیست به خانه نشینی مربوط است «وَ اسْكُنْ مَا سَكَنَ اللَّيْلُ وَ النَّهَارُ» نه آقا این «الْزَمْ بَيْتَكَ» کنایه از چیز دیگری است. کنایه از چه است؟ از قیام است یا از این که نیایید اطراف ما جمع بشوید؟ چون آخر روایت می گوید خبر رسید سفیانی آمد بیایید اطراف ما جمع بشوید دور ما را شلوغ نکنید که به ما حساس بشوند.

اطراف ما اهل بیت باید خلوت باشد کارهای مان را انجام بدهیم. نقشه ای می خواهیم بریزیم برنامه ای بخواهیم داشته باشیم چون بنا بر قیام بود نباید اطراف مان شلوغ باشد. «وَ كُنْ حِلْساً مِنْ أَحْلَاسِهِ وَ اسْكُنْ مَا سَكَنَ اللَّيْلُ وَ النَّهَارُ» آرام باشید سفیانی که آمد به سما ما بیا. «فَارْحَلْ إِلَيْنَا وَ لَوْ عَلى‏ رِجْلِكَ». آن موقع، موقع شلوغ کردن و جمع شدن اطراف ما رسیده است. پس اگر صرفاً‌ بخواهید به بخش اول این روایت نگاه کنید حلساً می گوید در خانه بمان اصلاً به قیام و عدم قیام هم ندارید. شما هم که این را قبول ندارید فقط بخواهیم به همین روایت نگاه کنیم آخر روایت می گوید اطراف ما نیایید وقتی سفیانی آمد اطراف ما جمع شوید. «فَارْحَلْ إِلَيْنَا» قبلش به سمت ما سفر نکن چون نباید اطراف ما شلوغ بشود باید بتوانیم نقشه ریزی کنیم. کارهای مان را انجام بدهیم. مقدمات قیام را فراهم کنیم پس این هم باز به درد شما نخورد.

نکته سوم: سراغ روایاتی خارج این روایت برویم که دقیقاً شبیه مضمون همین روایت است ما هم در کتب شیعه هم در کتب اهل سنت حدیث احلاس داریم اصلاً «کُنْ حلساً» یا «کونوا أحلاس» یک اصطلاحی بوده. این اصطلاح چه زمانی به کار برده می شده است؟ یعنی اگر شما بخواهید به آن روایات قرینه استناد کنید بگویید منظور این که جنگ نکنید به مشکلی بر می خورید چه است؟ تمام روایات أحلاس، روایت زماندار است یعنی چه زمان دار است؟

اول روایتی که در کتب شیعه آمده است را ببینیم در کتاب غیبت نعمانی روایتی مطرح کرده است روایت بسیار مهمی است. چرا؟ چون که سند روایت معتبر است.

«حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ ابْنُ عُقْدَةَ الْكُوفِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ يُوسُفَ بْنِ يَعْقُوبَ الْجُعْفِيُّ أَبُو الْحَسَنِ قَالَ حَدَّثَنَا إِسْمَاعِيلُ بْنُ مِهْرَانَ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِيهِ وَ وُهَيْبِ بْنِ حَفْصٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام)»‏

 احمد ابن محمد ابن سعید ابن عُقده کوفی (إبن عُقده) شیعه ها، او را ثقه می دانستند اگر چه زیدی بود. احمد ابن یوسف ابن یعقوب جعفی این را شیخ طوسی از اصحاب امام رضا دانسته است و ثقه است. اسماعیل ابن مهران، ثقه است. حسن ابن علی ابن ابی حمزه از پدرش این دو تا واقفی بودند اما شیخ طوسی می فرماید بر قبول آن چه از این ها نقل شده به عنوان روایات اجماع داریم. به عنوان عقیده شان نه و وُهَیب ابن حفص دو طریق می شود از وُهَیب ابن حفص و أبی بصیر که ثقه است وُهَیب هم ثقه است از أبی بصیر از ابی عبد الله امام صادق (علیه السلام). پس آن روایت کافی را ما گفتیم معتبر است قبول داریم سند این هم معتبر است اما آن های که می گویند قیام نه، اغلب أخباری هستند به سند کار ندارند. پس این روایت هم برای شان معتبر می شوند چون که خودشان به کتاب غیبت نعمانی تأکید دارند و استناد می کنند.

«قَالَ لِي أَبِي (علیه السلام)»‏

پدرم به من فرمود

«لَا بُدَّ لِنَارٍ مِنْ آذَرْبِيجَانَ»

از آذربایجان آتشی به راه خواهد افتاد که:

«لَا يَقُومُ لَهَا شَيْ‏ءٌ»

هیچ چیزی آتش را خاموش نمی کند.

 نه این که جلوی آتش را نمی شود گرفت این آتش خاموش شدنی نیست.

«وَ إِذَا كَانَ ذَلِكَ»

 این طور که شد

«فَكُونُوا أَحْلَاسَ بُيُوتِكُمْ»

شما حصیر خانه هایتان باشید

«وَ أَلْبِدُوا مَا أَلْبَدْنَا»

تا زمانی که ما یک جا تکیه دادیم شما همان کار را انجام دهید

«فَإِذَا تَحَرَّكَ مُتَحَرِّكُنَا»

وقتی آن کسی که از ما اهل حرکت است راه افتاد

«فَاسْعَوْا إِلَيْهِ وَ لَوْ حَبْواً»

چهار دست و پا شده خودتان را به ایشان برسانید

«وَ اللَّهِ لَكَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَيْهِ بَيْنَ الرُّكْنِ وَ الْمَقَامِ يُبَايِعُ النَّاسَ عَلَى كِتَابٍ جَدِيدٍ عَلَى الْعَرَبِ شَدِيدٌ»

قسم به خدا انگار دارم او را بین رکن و مقام نگاه می کنم که بیعت می کند بر کتابی که تر و تازه است نه این که یک قرآن جدید آورده است (تر و تازه) قرآن تر و تازه دست اوست. قرآنی معنای واقعیش را می فهمد قرآنی که فقط بخوانی مثل داعشی ها ترجمه کنی نه «عَلَى الْعَرَبِ شَدِيدٌ» این ضد عرب ها است. عرب چه کسی است؟ ان شاء الله بعداً‌ توضیحش را خواهیم داد.

«وَيْلٌ لِطُغَاةِ الْعَرَبِ مِنْ شَرٍّ قَدِ اقْتَرَبَ»

وای بر سرکشان عرب از شری که نزدیک است.

الغيبة( للنعماني)؛ نويسنده: ابن أبي زينب، محمد بن ابراهيم‏، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، ناشر: نشر صدوق‏، ص194

«وَ إِذَا كَانَ ذَلِكَ فَكُونُوا أَحْلَاسَ بُيُوتِكُمْ» مطلقا أحْلاس باشید یا وقتی این اتفاق رخ داد أحْلاس بشوید؟ تا آن موقع نه شما بروید، بیایید و کارهایتان را انجام بدهید. زندگی طبیعی داشته باشید. اما این اتفاق که رخ داد دیگر زندگی تان از طبیعی خارج شود هر آن منتظر باشید. با آن «الْزَمْ بَيْتَكَ» هم سازگاری دارد. پس نگاه کنید أحْلاس بودن نه این که شما در خانه ات دربست بنشینی مطلقا تا قیامت هیچ کاری انجام ندهی. روایت دیگری است می گوید:

«تَرَكْنَا أَسْوَاقَنَا انْتِظَاراً لِهَذَا الْأَمْر»

بازارهای مان را تعطیل کردیم منتظر این امر هستیم، یعنی چه؟ تقریباً فکر می کنیم مرحله أحْلاس شده است. روایت را بیاورم ببینیم چون مقداری به این بحث ما مربوط است در کتاب کافی شریف می گوید به امام جواد عرض کردم أبی جعفر به نظرم امام جواد باشد گفتم:

«قُلْتُ لَهُ أَصْلَحَكَ اللَّه‏ لَقَدْ تَرَكْنَا أَسْوَاقَنَا انْتِظَاراً لِهَذَا الْأَمْرِ»

خیلی منتظر این امر ماندیم این قدر هیچ کاری انجام ندادیم که نزدیک است فقیر شویم!

 پس أحْلاس را به خانه نشینی فهمیده است به مغازه بروی جنس بخری و جنس بیاید اصلاً به أحْلاس نمی رسیم. یک مرحله ای باید آماد باشیم. گفتند خدای متعال برای شما مَخرجی قرار خواهد داد نگران آن نباشید.

«مَنْ حَبَسَ نَفْسَهُ عَلَى اللَّهِ»

الكافي (ط - الإسلامية)، نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج8، ص80

«حَبَسَ نَفْسَهُ» یعنی چه؟ خودش را خانه نشین کرده است «عَلَی اللهِ» به خاطر خدا؛ چرا در آن دوران خانه نشین کرده بودند؟ یک دورانی بود یک اتفاقاتی بنا بود رخ بدهد این اتفاقات به خاطر این که بحث أمانی بود قبلاً راجع به این توضیح دادم بحث آمال و پیشگویی نبود. فرق أمانی با پیشگویی چه است؟ توضیحش را قبلاً‌ دادیم أمنیَّة یعنی شما یک طرحی برای آينده ات داری می گویی ان شاء الله این اربعین به کربلا می رویم به این، أُمنیّه می گویند. برای این سفر برنامه ات را مرتب کردی بروی. خدای نا کرده زد و آن روز شما دچار یک مشکلی شدید نشد بروید. شما أمنیه داشتید أمنیه یعنی کاری که برایش برنامه ریزی کردید مقدر نبود. آن روایتی که برای بزرگواران خواندیم از پدر علی ابن یقطین از پسرش پرسید چه بود پیشگویی هایی که به ما می گفتند همه اش محقق می شد. پیشگویی که برای دوره شما بود شما جوان ها باید انجام می دادید نشد گفت پدر جان

«الشِّيعَةُ تُرَبَّى بِالْأَمَانِيِّ»

شیعه با برنامه ریزی تربیت می شود

«قَالَ لِي أَبُو الْحَسَنِ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ (علیه السلام) يَا عَلِيُّ الشِّيعَةُ تُرَبَّى بِالْأَمَانِيِّ مُنْذُ مِائَتَيْ سَنَةٍ»

دویست سال است که ما داریم شیعه را با امیدی که با برنامه ریزی است جلو می بریم نه با پیشگویی این ها پیشگویی نیست.

«وَ قَالَ يَقْطِينٌ لِابْنِهِ عَلِيِّ بْنِ يَقْطِينٍ مَا بَالُنَا قِيلَ لَنَا فَكَانَ»

بعد می گوید یقطین به پسرش گفت پیشگویی های به ما گفته شد، شد

«وَ قِيلَ لَكُمْ فَلَمْ يَكُنْ»

این کلمه اش خیلی مهم است «أمر بني العباس» بنا بود بنی العباس تمام شود چرا نشد؟ گفت همه اش یکی بود اما:

«وَ إِنَّ أَمْرَنَا لَمْ يَحْضُرْ فَعُلِّلْنَا بِالْأَمَانِيِّ»

ما آن که برنامه مان بود نشد علتش چه بود؟ این أمانی محقق نشده بود مشکل در برنامه ها بود. این برنامه ها محقق نشد. یک سری برنامه ریزی های بود این برنامه ریزی ها محقق نشد. اما سوال یک تتمه ای آخر روایت دارد علی ابن یقطین فهمید محقق نمی شود پدرش هم متوجه شده است. اما امام آمده بعدش صریحاً بگوید این طرح کنار رفت طرح جدید آمد؟ می گوید اگر می خواستند این طور بگویند

«وَ لَرَجَعَ عَامَّةُ النَّاسِ عَنِ الْإِسْلَام‏»

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج1، ص396

این کار را انجام ندادند به خاطر یک مصلحتی این که کامل و تفصیلی بگوییم چه اتفاقاتی رخ داده است این را انجام ندادیم فقط این را بدانید که این جا یک برنامه ریزی بود این انجام نشد.

روایت دیگری باز راجع به أحلاس ببینیم این روایت در کتب اهل سنت آمده است در أنساب الأشراف و أخبار الطوال و در کتب دیگر آمده است. راجع به دوران معاویه آقا سید الشهداء (علیه السلام) فرمودند پیش امام حسن (علیه السلام) رفتیم فلانی آمد به حضرت بی ادبانه گفت:

«السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مُذِلَّ الْمُؤْمِنِين‏»

حضرت گفتند بنشین من مُذِل المؤمنین نیستم من به مؤمنین عزت دادم من معز المؤمنین هستم. می خواستم شماها کشته نشوید چون دیدم اصحاب من، اهل جنگ نیستند حتی اگر با کوه و درخت ها هم به جنگ معاویه می رفتیم آخر او خلیفه می شد مقدر شده بود. از نزد حضرت بیرون آمدیم پیش سید الشهداء رفتیم

«فأخبرناه بما رد علينا»

گفتیم امام حسن این طور گفته است

«فقال: صدق أبو محمد»

امام حسن راست گفته است

«فليكن كل رجل منكم حلسا من إحلاس بيته»

شما هم به خانه هایتان بروید خانه نشینی کنید

«مادام هذا الإنسان حيا»

مادامی که معاویه زنده است.

الأخبار الطوال؛ اسم المؤلف: أبو حنيفة أحمد بن داود الدينوري الوفاة: 282هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية  - بيروت/لبنان - 1421هـ-2001م، الطبعة: الأولى، تحقيق: د.عصام محمد الحاج علي، ج1، ص327

فعلاً برنامه قیام نداریم یعنی چه؟ یعنی ما دیگر برنامه ای برای قیام نداریم. شما روی قیام ما برنامه ریزی نکنید. آیا این مطلق است یا مقدر زمان دار است؟ مشخص است زمان دار است قضیه أحلاس هر کجا آمده نگاه می کنیم یک علتی دارد. معاویه مقدر شده است که حکومت را بگیرد، لذا ما با او نمی جنگیم این دستور خدای متعال برای ما است. وقتی در حدیث مفصل می فرماید مطلقا «كُنْ حلْساً مِنْ أَحْلَاسِ بَیتِک» ما نباید شک کنیم که این روایت شاید زمان دار است؟ روایت صحیح و السند دقیقاً مثل خودش داشتیم در کتب شیعه معتبر داشتیم. می گفت وقتی که این اتفاق رخ داد نار آذربایجان آمد حَلس باش نه مطلقا حَلس باش پس این روایت را شما نمی توانید به عنوان دلیل مطلق بر عدم قیام بیان کنید این روایت زمان دار است. حتی طبق قواعد اصولی اگر در اطلاقش شک کردیم وقتی همین حدیث با همین متن مقیّد آمده است دیگر نمی تواند مانع روایات دیگری که مجوز قیام است بشود. پس این روایت از آن جهتی که شما به آن استناد می کنید اعتباری پیدا نمی کند.

روایت دیگر را باز در همان کانال مطرح کردند روایتی در کافی شریف است می گوید:

«عَنِ الْفَضْلِ الْكَاتِبِ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَأَتَاهُ كِتَابُ أَبِي مُسْلِمٍ»

خدمت امام صادق (علیه السلام) نامه ابو مسلم خراسانی آمد

«فَقَالَ لَيْسَ لِكِتَابِكَ جَوَابٌ»

به شما جواب نمی دهم

 «اخْرُجْ عَنَّا»

 برو بیرون!

«فَجَعَلْنَا يُسَارُّ بَعْضُنَا بَعْضاً»

بعضی از ما با بعضی دیگر شروع کردند درِ گوشی صحبت کردن

«فَقَالَ أَيَّ شَيْ‏ءٍ تُسَارُّونَ يَا فَضْلُ»

یا فضل چه چیزی درِ گوش همدیگر می گویید؟

«إِنَّ اللَّهَ عَزَّ ذِكْرُهُ لَا يَعْجَلُ لِعَجَلَةِ الْعِبَادِ»

شما عجله کنید خدا عجله نمی کند

«وَ لَإِزَالَةُ جَبَلٍ عَنْ مَوْضِعِهِ أَيْسَرُ مِنْ زَوَالِ مُلْكٍ لَمْ يَنْقَضِ أَجَلُهُ»

هر چقدر هم تلاش کنید کنار زدن کوه ها راحت تر از کنار زدن یک ملکی است که هنوز پایانش مقدر نشده است.

«ثُمَّ قَالَ إِنَّ فُلَانَ بْنَ فُلَانٍ حَتَّى بَلَغَ السَّابِعَ مِنْ وُلْدِ فُلَانٍ»

هفت تا فلان گفتند اسم هم بردند فلانی پسر فلانی، پسر فلانی، پسر فلانی، پسر فلانی این جا نگفت چه کسانی هستند؟ اما هفت نفر پشت سر هم از چه کسی؟ از بنی العباس چون دوران بنی العباس است. این جا از بنی امیه تقیه ندارند تقیه اش از بنی العباس است. هفت نفر از وُلد عباس آن هفتمی است که ملکش:

 «لَمْ يَنْقَضِ أَجَلُهُ»

لم ینقض اجله نشده است. بعد از او می شود از بین برد قبل از او، ملک بنی العباس از بین رفتنی نیست. حضرت دارند می گویند تا زمان ظهور امام زمان یا هفت پادشاه یا هفت نسل اسم بردند.

«قُلْتُ فَمَا الْعَلَامَةُ فِيمَا بَيْنَنَا وَ بَيْنَكَ»

علامتش چه است؟

سوال الان ما جد هفتمش هستیم می توانم علامت هفت نسل پایین تر را بپرسم؟ برای من فایده ندارد چه زمانی علامت هفتمین نسل را می پرسم؟ زمانی که من با آن طبقه اول نباشم نزدیک طبقه هفتم باشم. یعنی این هفتمی نزدیک شده است.

«قُلْتُ فَمَا الْعَلَامَةُ فِيمَا بَيْنَنَا وَ بَيْنَكَ جُعِلْتُ فِدَاكَ»

علامت بین ما و شما چه باشد؟ یعنی چه ما و شما؟ یعنی شما می خواهید قیام کنید شما یک علامتی برای ما بگذارید بفهمیم هفتمی نزدیک شده است. خودمان را آماده کنیم وقت از بین رفتنش رسیده است.

«قَالَ لَا تَبْرَحِ الْأَرْضَ يَا فَضْلُ حَتَّى يَخْرُجَ السُّفْيَانِيُّ»

تا وقتی سفیانی نیامد قیام نکن. سفیانی که آمد

«فَإِذَا خَرَجَ السُّفْيَانِيُّ فَأَجِيبُوا إِلَيْنَا يَقُولُهَا ثَلَاثاً»

سه بار گفتند پیش ما بیایید، پیش ما بیایید، پیش ما بیایید

«وَ هُوَ مِنَ الْمَحْتُوم‏»

و سفیانی از محتوم است.

الكافي (ط - الإسلامية)، نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج8، ص274

این جا چند تا مطلب باید بگوییم یک: بر اساس این روایت، سفیانی به زمان امام صادق (علیه السلام) نزدیک بود یا دور بوده است؟

مجری:

اگر بر این باشد باید نزدیک باشد

استاد ابوالقاسمی:

مشخص است نزدیک بوده است بعد گفتند سفیانی که شد بیایید سه بار هم گفتند سفیانی از محتوم است. این جا چند نکته را باید مطرح کنیم سند روایت را مرحوم مجلسی فرمودند موثق است. اما دلالت روایت، روایت می گوید سفیانی از محتوم است قبلاً مفصل راجع به کلمه محتوم صحبت کردیم اما امروز یک مقدار بیشتر خواهیم گفت.

محتوم یعنی چه؟ گفتیم ما دو مدل مقدر قطعی داریم یک سری اصلاً قطعی نیست هیچی. آن های که قطعی شده است به آن محتوم می گویند یعنی ما الان در ریل گذاری آن هستیم. و اگر در آن احتمال بداء نرود به آن میعاد می گویند. اما اگر احتمال بداء برود محتوم عادی به آن می گویند پس محتوم اساساً احتمال بداء دارد و احتمال بداء ممکن است نداشته باشد یعنی دو دسته دارد. به همین دلیل در روایات خیلی از جاها گفته است «من المحتوم الذي» از آن محتوم های که «لابُدَّ» حتماً‌ رخ خواهد داد. خود محتوم یعنی حتمی و لابد است اما این لابدها، نسبی است. یک لابدی که لابد صد در صدی است. یک لابدی که صد در صد نیست. یک محتومی که خیلی محتوم است یک محتومی که در آن بداء نیست. در کافی شریف می گوید شب 23

«مِنَ الْمَحْتُومِ الَّذِي لَا يَبْدُو لَهُ فِيهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى.»

الكافي (ط - الإسلامية)، نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج4، ص159، ح8

خدا دیگر در آن بداء نمی کند. شما می گویی چاقوی آشپزخانه ولی ما چاقوی غیر آشپزخانه هم داریم. محتومی که «لَا يَبْدُو فِيهِ» ظاهرش چه است؟ یک محتومی است که در آن بداء صورت نمی گیرد. پس در مقابل یک محتومی است که بداء صورت می گیرد. خیلی از جاها در روایات ما این قید آمده است. مثلاً‌ در کتاب غیبت نعمانی آمده است «مِن المحتوم» یک سری چیزهایی باید رخ بدهد این روایت را خواندیم. در بحار الأنوار.

«مِنَ الْمَحْتُومِ الَّذِي لَا تَبْدِيلَ لَهُ عِنْدَ اللَّهِ قِيَام‏ قَائِمِنَا»

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج36، ص393

این راجع به کلمه محتوم. برای این که روشن تر بشود یک عبارت خیلی عجیبی در کتاب مرحوم شیخ طوسی بود شیخ طوسی (رضوان الله علیه) گفت واقفه به یک سری روایاتی استناد کردند برای این که امام کاظم (علیه السلام) در غیبت رفته است. ایشان می گویند یک سری روایات صحیح است اما دلالت بر ادعای شما ندارد. یک سری دلالت بر ادعای شما دارد این ها صحیح نیست و جعلیات واقفه است روایات را تقسیم می کند. یکی از روایاتی که ایشان به آن گیر نمی دهد این روایت است

 «سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام)»

از امام صادق (علیه السلام) شنیدم «مِن المَحتوم» از مقدرات قطعی

«مِنَ‏ الْمَحْتُومِ‏ أَنَ‏ ابْنِي‏ هَذَا قَائِمُ هَذِهِ الْأُمَّةِ وَ صَاحِبُ السَّيْفِ وَ أَشَارَ بِيَدِهِ إِلَى أَبِي الْحَسَنِ (علیه السلام)»

الغيبة (للطوسي)/ كتاب الغيبة للحجة؛ نویسنده: طوسى، محمد بن الحسن، ناشر: دار المعارف الإسلامية، محقق/ مصحح: تهرانى، عباد الله و ناصح، على احمد، ص48

این پسرم که اشاره به امام کاظم کرد. او در این امت قیام خواهد کرد و او صاحب شمشیر است. کلمه محتوم به کار بردند محتوم گفتیم ممکن است در آن بداء حاصل بشود یعنی چه؟ یعنی آقایان شیعه طبق برنامه ریزی و أمانی چون قبلاً گفتیم اول بنا بود که امیر المؤمنین حکومت را بگیرد ندادند. أمانی و برنامه ریزی این شد که سید الشهداء (علیه السلام) قیام کند تا سال ستین یا سبعین سال هفتاد که برنامه هفتاد هم، به هم خورد به خاطر این که مردم به سید الشهداء وفاء نکردند.

مؤخر شد به 140، مؤخر شد به دویست و خرده ای یا رفت یکی از مقدرها و برنامه ها این بود که امام کاظم (علیه السلام) قیام کند.

 یا روایت دیگر در همان کتاب حدیث شماره 42 مطرح می کند 

«سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام وَ ذَكَرَ الْبِدَاءَ لِلَّهِ»

راجع به بداء صحبت کردند می فرمایند اگر

«فَمَا أَخْرَجَ اللَّهُ إِلَى الْمَلَائِكَةِ وَ أَخْرَجَهُ الْمَلَائِكَةُ إِلَى الرُّسُلِ»

خدا به ملائکه داد ملائکه به انبیاء دادند

«فَأَخْرَجَهُ الرُّسُلُ إِلَى الْآدَمِيِّينَ فَلَيْسَ فِيهِ بِدَاءٌ»

پیامبر مطلبی را مطرح کرد در آن بداء نیست. پیامبر راجع به حضرت مهدی صحبت کردند. راجع به سفیانی صحبت کردند؟ نه.

«وَ إِنَّ مِنَ الْمَحْتُومِ أَنَّ ابْنِي هَذَا هُوَ الْقَائِم‏»

محتوم این است که این فرزند من قیام کند.

روایت بعدی:

«كَأَنِّي بِابْنِ حَمِيدَةَ»

انگار که فرزند حمیده را می بینم که

«عَلَى أَعْوَادِهَا قَدْ دَانَتْ لَهُ شَرْقُ الْأَرْضِ وَ غَرْبُهَا»

الغيبة (للطوسي)/ كتاب الغيبة للحجة؛ نویسنده: طوسى، محمد بن الحسن، ناشر: دار المعارف الإسلامية، محقق/ مصحح: تهرانى، عباد الله و ناصح، على احمد، ص52 و 53

این ها چه را دارد مطرح می کند؟ آن برنامه را. سه یا چهار جلسه قبل مفصل آوردیم یکی اش روایت علی ابن یقطین و پدرش بود چندین روایت می گوید این ها نشد، نشد، نشد چرا نشد؟ برنامه ریزی بود شما گوش به حرف ندادید. گفتند اطراف ما را شلوغ نکنید گوش به حرف ندادند روی ائمه حساس شدند. گفتند شما نروید با بنی العباس و بنی امیه درگیر بشوید بگذارید کار خودشان را کنند گوش به حرف ندادند مدام قیام های متعدد انجام دادند.

مجری:

این که امام حسین (علیه السلام) فرمود بیایید قیام کنید قیام نکردند

استاد ابوالقاسمی:

بله، پس کلمه محتومی که در روایات آمده است خیلی معنی دارد نگفتند

(رَبَّنَا إِنَّكَ جَامِعُ النَّاسِ لِيوْمٍ لَا رَيبَ فِيهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يخْلِفُ الْمِيعَادَ)

پروردگارا! تو مردم را، برای روزی که ترديدی در آن نيست، جمع خواهی کرد؛ زيرا خداوند، از وعده خود، تخلف نمی ‌کند. (ما به تو و رحمت بی ‌پايانت، و به وعده رستاخيز و قيامت ايمان داريم.)»

سوره آل عمران (3): آیه 9

گفتند «من المحتوم» بنابراین بر اساس این روایت حضرت فرمودند سفیانی از محتوم است تا زمانی که سفیانی نیامده است نزدیک هم است دیگر خیلی نمانده است سی سال یا چهل سال مانده است قیام نکنید در خانه بنشینید عجله نکنید منتظر باشید. برنامه کلاً عوض شد یک برنامه دیگر رفتیم این دستورهای که شما دارید می گویید مال یک مدل برنامه ریزی دیگر بود. اصلاً ‌به این برنامه ریزی مرتبط نیست مال برنامه ریزی قیام امام کاظم (علیه السلام) بود. که سفیانی بنا بود زمان امام کاظم (علیه السلام) خروج کند و نکرد و آن اتفاقات رخ داد. گفتیم قرار بود سفیانی از غرب بیاید از شرق و ایران، شیعیان اهل بیت (علیهم السلام) بیایند و از دو طرف در مرکز بنی العباس را از بین ببرند و بعد هم شیعه با بنی امیه درگیر می شود و تمام. بنا بود این طور بشود که این کار را نکردند این برنامه ریزی به هم خورد.

حالا ما بگوییم چون برنامه ریزی به هم خورد نه دیگر همین طور بمانیم مثل کسانی که می گفت سه گروه بودند یک گروه چاله می کندند یک گروه لوله می گذاشتند یک گروه هم پر می کردند. یک روز دسته وسطی نیامدند مشکلی برایش پیش آمد این ها فقط می کندند و پر می کردند این طور نمی شود. این روایت مال یک برنامه ریزی مشخصی است. اگر کسی سیستم این روایت ها را کامل دیده باشد اصلاً به مخیله اش نمی آید که این روایت، نهی مطلق از قیام باشد. سفیانی چه سفیانی است؟ در روایت می گوید نزدیک است هفت نسل آن هم ممکن است شما او را ببینید لذا طرف گفت علامتش چه است چه علامتی برای ما می گذارید؟ لذا متأسفانه در متن روایات دقت نمی کنند اگر در متن روایات دقت می کردند این مشکلات را نداشتیم.

مجری:

ما حُسن ظن داریم می گوییم قصد و غرضی ندارند.

 (میان برنامه)

مجری:

السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّه الحُسَيْن‏ اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَحْيَايَ مَحْيَا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَمَاتِي مَمَاتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد. با برنامه راه روشن در خدمت شما هستیم با موضوعی که چند هفته است در موضوع بحث قیام صحبت می کنیم و الان هم که ایام محرم است بحث خیلی مناسبی در خصوص قیام ابا عبد الله الحسین (علیه السلام) بود. جناب دکتر ابوالقاسمی مفصل و خیلی زیبا بحث را برای مان شکافتند. این مباحث با این روزها خیلی منطبق است هم بصیرت ما را ان شاء الله نسبت به حرکت ابا عبد الله الحسین (علیه السلام زیاد خواهد کرد) و هم این که در زمانه خودمان چگونه با شبهاتی که مطرح می شود مقابله کنیم استاد در خدمت شما هستیم.

استاد ابوالقاسمی:

بسم الله الرحمن الرحیم عرض کردیم روایاتی که در مورد نهی از قیام بود یکی از روایات می گوید تا سفیانی نیامد هیچ کار نکن گفتیم در همان روایت، یک قرینه ای بود که نزدیک قیام سفیانی را نشان می داد ایشان فرمودند در هفتمی از نسل بنی العباس، راوی هم پرسید علامتش چه است؟ خیلی نزدیک است.

 در غیبت نعمانی روایت دیگری با سند معتبر از ابو هاشم داود ابن قاسم جعفری

«كُنَّا عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الرِّضَا علیه السلام»

پیش امام جواد بودیم آن موقعی که ما سِیر تاریخی روایات را گفتیم، گفتیم وقتی به این دوران رسید دیگر همه روایات بداء را مطرح می کردند

«فَجَرَى ذِكْرُ السُّفْيَانِيِّ»

سفیانی می شود بداء بشود؟

«وَ مَا جَاءَ فِي الرِّوَايَةِ مِنْ أَنَّ أَمْرَهُ مِنَ الْمَحْتُومِ»

اجداد شما گفتند سفیانی از محتوم است در محتوم می شود بداء بشود؟ چرا سوال کرد؟ چون بنا بود بشود نشد ما منتظر بودیم پس چه شد؟

«فَقُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام هَلْ يَبْدُو لِلَّهِ فِي الْمَحْتُومِ»

ممکن است در محتوم هم بداء بشود؟

«قَالَ نَعَمْ»

 پس حضرت مهدی چه؟

«قُلْنَا لَهُ فَنَخَافُ أَنْ يَبْدُوَ لِلَّهِ فِي الْقَائِمِ فَقَالَ إِنَّ الْقَائِمَ مِنَ الْمِيعَادِ وَ اللَّهُ لا يُخْلِفُ الْمِيعادَ.»

الغيبة (للطوسي)/ كتاب الغيبة للحجة؛ نویسنده: طوسى، محمد بن الحسن، ناشر: دار المعارف الإسلامية، محقق/ مصحح: تهرانى، عباد الله و ناصح، على احمد، ص303

این روایت می شود مفسر تمام آن روایاتی که می گوید سفیانی از محتومات است بعد از آن دوران هم است یعنی دوران امام کاظم (علیه السلام) که بنا بود قیام بشود برنامه عوض شد.

 یا روایت دیگر، روایتی است که چند جور ترجمه شده است با توجه به این روایت ترجمه اش می کنیم می گوید به حضرت عرض کردیم

«ثُمَّ قَضى‏ أَجَلًا وَ أَجَلٌ مُسَمًّى عِنْدَهُ‏»

یک أجل داریم و یک أجل مسمی داریم

«فَقَالَ إِنَّهُمَا أَجَلَانِ»

 دو جور أجل است

«أَجَلٌ مَحْتُومٌ وَ أَجَلٌ مَوْقُوفٌ فَقَالَ لَهُ حُمْرَانُ مَا الْمَحْتُومُ»

محتوم چه است؟

«قَالَ الَّذِي لِلَّهِ فِيهِ الْمَشِيئَةُ»

«لِلَّهِ فِيهِ الْمَشِيئَةُ»‌ یعنی چه؟ یعنی خدا می تواند یک مشیتی در آن داشته باشد نگفت «لله به المشیئة» مشیت خدا نشده است. یکی موقوف است موقوف یعنی چه؟ می گوید «وَقَفَ» تمام شد ثابت شد دیگر از جایش تکان خوردنی نیست این ترجمه بر اساس آن ترجمه ای که الان روایت کردیم چون آن روایت، خیلی صریح است. بله ترجمه ای که شما گفتید «لِلَّهِ فِيهِ الْمَشِيئَةُ» هم کردند اما این جا چون فِیهِ آورده است و آن روایت دیگر هم داریم این ترجمه ظاهراً مناسب تر است. حمران گفت امیدوارم که سفیانی از موقوف باشد یعنی چه موقوف باشد؟ یعنی قطعی بیاید زود تمام شود و ما راحت شویم. چرا؟ چون دو سری قیام اهل بیت عقب افتاد الان دفعه سوم است و دفعه سوم به آمدن سفیانی شرط شده است. من امیدوارم امر سفیانی موقوف باشد سفیانی بیاید و مهدی هم بلافاصله بعدش بیاید حضرت گفتند که:

«لَا وَ اللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الْمَحْتُومِ.»

الغيبة (للطوسي)/ كتاب الغيبة للحجة؛ نویسنده: طوسى، محمد بن الحسن، ناشر: دار المعارف الإسلامية، محقق/ مصحح: تهرانى، عباد الله و ناصح، على احمد، ص301

این از محتومات عادی است نه از آن موقوف های که دیگر تکان بخور نیست سر جایش ثابت است و هیچ تکانی هم نمی خورد. موقوف یعنی چه؟ ثَبَتَ ثابت شد گفتند نه این از آن موقوف ها و قطعی ها نیست.

مجری:

چون موقوف به میعاد گرفت

استاد ابوالقاسمی:

بله، این جا میعاد می شود این روایت را با آن کنار هم بگذاریم دقیقاً معنایش این می شود همه امید داشتند ما امید داشته باشیم که سفیانی دیرتر بیاید اصلاً معنی دارد؟ ما امید داریم سفیانی زود نیاید دیر بیاید چرا دیر بیاید؟ مثلاً ما امید داریم که فصل زمستان چند ماه عقب بیافتد ما می خواهیم بهار برسد. اگر بهار بعد از زمستان می آید امیدواریم که زمستان زودتر بیاید و بعدش هم بهار برسد. اما این که می گوید ما امیدواریم که زمستان خیلی دیر بیاید بهار خیلی دیرتر می شود. زمستان این ها سفیانی بود نمی گوید من امید دارم که زمستان مان دیر برسد نه یک وعده ای شده است که زمستان چند ماه دیگر است تاریخش فلان روز است امیدواریم که زودتر بیاید.

 روایت دیگر از امام رضا (علیه السلام) می گویند سفیانی وقتی می آید که بنی العباس از بین رفتند گفتند نه اگر او بیاید وقتی می آید که بنی العباس هستند

«وَ إِنَّ سُلْطَانَهُمْ لَقَائِمٌ.»

سفیانی که جنگ اصلی بین شیعه و بنی امیه در زمان او رخ خواهد داد زمانی می آید که بنی العباس باشند گفتیم مقدر بود که سفیانی از غرب به بنی العباس در بغداد حمله می کند و از شرق هم شیعه می آید. نه بنی العباس از بین رفتند فقط ما با سفیانی درگیر می شویم؟ گفتند نه اگر بیاید وقتی می آید «وَ إِنَّ سُلْطَانَهُمْ لَقَائِمٌ.» چند صد سال است بنی العباس از بین رفتند دیگر اصلاً‌ در آن طرح نیستیم آن نقشه عوض شد. پس آن روایتی که حضرت گفتند هفتمین نسل بنی العباس، سفیانی می آید از بین شان می برد تا سفیانی نیامد شما هیچ کاری انجام ندهید ما به خاطر این روایت برویم کنار بنشینیم؟ نمی شود

مجری:

در همان روایت بنی العباس نیست

استاد ابوالقاسمی:

تمام شد چیزی باقی نماند. متأسفانه عرض کردم از دقت نکردن در این مسائل رخ می دهد و روایت دیگری بود تأخیر در علامت ها را مطرح می کرد. مفصل بود اگر توقع داشتید حضرت از بابی بیاید از بابی دیگر آمد شما منکر نشوید. همه این ها مقدمه برای روایت بعدی می شود. روایت بعدی شاید بشود گفت از جهت علمی برای این آقایان قوی ترین روایت بود اما از جهت دلالی وقتی ما این مقدمات را عرض کردیم خود به خود جواب این هم معلوم می شود. اما یک نکته ای دارد این روایت کار را مقداری سخت کرده بود روایت در کافی شریف از عمر ابن حنظله، عمر ابن حنظله همه آقایان تقریباً می گویند روایت هایش مقبوله است همه قبول دارند از امام صادق (علیه السلام) شنیدم که:

«خَمْسُ عَلَامَاتٍ قَبْلَ قِيَامِ الْقَائِمِ»

قبل از قیام امام زمان یک: صیحه، دو: سفیانی، سه: خسف بیداء، چهار: قتل نفس زکینه و یمانی.

«الصَّيْحَةُ وَ السُّفْيَانِيُّ وَ الْخَسْفُ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّكِيَّةِ وَ الْيَمَانِيُّ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنْ خَرَجَ أَحَدٌ مِنْ أَهْلِ بَيْتِكَ قَبْلَ هَذِهِ الْعَلَامَاتِ أَ نَخْرُجُ مَعَهُ قَالَ لَا»

اگر یکی از شما قبل از این علامت ها آمد هر کسی «مِنْ أَهْلِ بَيْتِكَ» از فامیل های شما بود قیام کنیم؟ گفتند نه. روایت خیلی صریح گفت تا صیحه آسمانی شنده، تا سفیانی نیامده تا خسف بیداء نشده، و تا قتل نفس زکیه نشده تا یمانی نیامده شما هیچ کاری نکنید. «فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنْ خَرَجَ أَحَدٌ مِنْ أَهْلِ بَيْتِكَ» یکی از اهل بیت شما آمد «أَ نَخْرُجُ مَعَهُ» با او قیام کنیم؟ «قَالَ لَا» می گوید فردایش خدمت حضرت رفتم.

«فَلَمَّا كَانَ مِنَ الْغَدِ تَلَوْتُ هَذِهِ الْآيَةَ- إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّماءِ آيَةً»

اگر بخواهیم از آسمان برای آن ها نشانه ای نازل خواهیم کرد

«فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِينَ»

که گردن شان در مقابل این علامت خاضع خواهد شد. هیچ جوابی نخواهند داد

«فَقُلْتُ لَهُ أَ هِيَ الصَّيْحَةُ»

آیا همان صیحه آسمانی است؟ یک جمله ای حضرت گفتند برخی مثل مرحوم مجلسی از آن برداشت مثبت کردند برخی برداشت منفی کردند.

«فَقَالَ أَمَا لَوْ كَانَتْ خَضَعَتْ أَعْنَاقُ أَعْدَاءِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.»

اگر صیحه بود باید بعد از صیحه همه گردن شان را پایین می انداختند و قبول می کردند، یعنی چه؟ یعنی نیست. بعد صیحه هم یک عده قبول نمی کنند این جواب نفیش است. ترجمه اثباتش «أَمَا لَوْ كَانَتْ» اگر صیحه بشود «خَضَعَتْ أَعْنَاقُ أَعْدَاءِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.» همه گردن هایشان کج می شود بله همین صیحه است. پس این عبارت آخر دو جور ترجمه شده است چه ارتباطی به متن دارد؟ خیلی ارتباط دارد مهم ترین ارتباط در کلمه صیحه است و این آیه:

(إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّماءِ آيَةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِين‏)

اگر ما اراده کنيم، از آسمان بر آنان آيه‌ ای نازل می ‌کنيم که گردن هايشان در برابر آن خاضع گردد!

سوره شعراء (26): آیه 4

در این روایت پنج علامت گفته است صیحه آسمانی، سفیانی، خسف بیداء، قتل نفس زکیه و یمانی ظاهرش این است که این ها قبل از قیام حضرت است. یمانی، نفس زکیه خسف بیداء، سفیانی و صحیه آسمانی قبل از قیام حضرت اتفاق می افتد. سوال: قیام یمانی مشروع است یا خیر؟ در همین روایت است قیام یمانی مشروع است پس چرا می گوید اگر کسی از اهل بیت آمد با او خروج کنید؟ این که قبل است این را چه کار کنیم یعنی چه؟ خیلی ساده این از اهل بیتت مقصود به عنوان زمان است. به عنوان امام زمان اگر کسی آمد؟ نه، با او نروید این ها الکی است امام زمان کسی است که بعد از این ها خواهد آمد. اما اصل قیام قبل از این برای غیر امام زمان جایز نیست همین روایت می گوید یمانی قبلش آمده است. یمانی را هم همه می گویند مشروع است.

مجری:

پس نفس زکیه برای چه کشته می شود؟

استاد ابوالقاسمی:

او هم دارد اعتراض به یک حکومتی می کند پس همین روایت چه چیزی را ثابت می کند؟ با ادعای مهدویت دارد می گوید. آقای منتظری از جهت روایت کار کردن، به خوبی کار کرده است کتابی که برای حکومت کار کرده بود بعدش هر کار کرد به آن کاری نداریم. اما آن که در تأیید قیام نوشته است به این روایت رسید می گوید اصلاً‌ این روایت مربوط به علامت های امام زمان است ربطی به قیام ندارد این را خیلی دقیق فهمیده است این جا را دقیق فهمیده است، اما این که بعد چه کار کرد کار نداریم فهمش به این که می شود قیام کرد چون این روایت، ربط ندارد فهمش درست بوده است.

مجری:

یعنی همچنین فهمی از این گرفته شده است هر کسی که باشد

استاد ابوالقاسمی:

بله، دقیق هم است می گوید در روایت از یک طرف یمانی را داریم که قیام می کند و مشروع است از این طرف هم می گوید: «إِنْ خَرَجَ أَحَدٌ مِنْ أَهْلِ بَيْتِكَ» یمانی هم خروج کرده است پس «اِنْ خَرَجَ أَحَدٌ مِنْ أَهْلِ بَيْتِكَ» به چه عنوان است؟ یک خروج خاص است نه خروج عام. آن یمانی خروجش، خروج عام بود برای احقاق حق، حکومت و برای هر چه بوده است. اما خروج «أَحَدٌ مِنْ أَهْلِ بَيْتِكَ» به عنوان مهدی آل محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) است. لذا اگر کسی به عنوان مهدی آمد نه تا وقتی این علامت ها نیامده شما طرفش نروید. این یک نکته پس تا این جا، این روایت ربطی به قیام نکردن قبل از ظهور اصلاً ندارد. اما چیز دیگری عرض کنم این علامت ها ظاهرش این است که برای قبل از حضرت است.

آیه (إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيهِمْ مِنَ السَّمَاءِ آيةً فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِينَ) چند جا در روایات ما راجع به صیحه آسمانی آمده است. ببینیم این ها آیا با هم یک جور است یا با هم اختلاف دارد؟ روایتی در کتاب شریف کمال الدین شیخ صدوق (رضوان الله تعالی علیه) روایت طولانی از امام رضا (علیه السلام) است.

 «يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَ مَنِ الْقَائِمُ مِنْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ قَالَ»

خدمت حضرت عرض کردند چه کسی از شما قیام می کند؟ فرمودند:

«الرَّابِعُ مِنْ وُلْدِي ابْنُ سَيِّدَةِ الْإِمَاءِ يُطَهِّرُ اللَّهُ بِهِ الْأَرْضَ مِنْ كُلِّ جَوْرٍ وَ هُوَ صَاحِبُ الْغَيْبَةِ قَبْلَ خُرُوجِهِ فَإِذَا خَرَجَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِهِ وَ وَضَعَ مِيزَانَ الْعَدْلِ بَيْنَ النَّاسِ فَلَا يَظْلِمُ أَحَدٌ أَحَداً وَ هُوَ الَّذِي تُطْوَى لَهُ الْأَرْضُ وَ لَا يَكُونُ لَهُ ظِلٌّ»

او قبل از خروجش، غیبت دارد وقتی که قیام کند زمین با نورش روشن می شود...

 بعد دارد:

«وَ هُوَ الَّذِي يُنَادِي مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ يَسْمَعُهُ جَمِيعُ أَهْلِ الْأَرْضِ بِالدُّعَاءِ إِلَيْهِ»

منادی همه مردم را به سمت حضرت می خواند.

 چه می گوید؟

«يَقُولُ أَلَا إِنَّ حُجَّةَ اللَّهِ قَدْ ظَهَرَ عِنْدَ بَيْتِ اللَّهِ فَاتَّبِعُوهُ»

حجت خدا ظاهر شد کجا است؟ کنار بیت الله است از او تبعیت کنید. می گوید خواهد کرد یا شد؟ «قَدْ ظَهَرَ» دارد می گوید حجت خدا، ظاهر شد. پس این علامت بعد از ظهور است یا هم زمان با ظهور یا علامت چند وقت قبل از ظهور است؟ بعد می گوید:

«فَإِنَّ الْحَقَّ مَعَهُ وَ فِيهِ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّماءِ آيَةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خَاضِعِينَ.»

كمال الدين و تمام النعمة؛ ابن بابويه، محمد بن على، محقق/ مصحح: غفاری، علی اكبر، ناشر: اسلاميه، ج2، ص372

همین آیه را به کار برده است پس ما دقیقاً یک صیحه ای هم زمان با ظهور داریم نمی شود تا وقتی که این علامت نیامد بعدش سفیانی آمد بعدش فلان این طور نمی شود. پس این روایت دارد می گوید یک صیحه هم زمان با ظهور خواهد بود.

 اما یک ندای دیگر طبق روایات در ماه رمضان است دقیقاً روایتی که در آن کلمه ماه رمضان آمده است بیاورم تا روشن شود. باز در غیبت نعمانی روایت دیگر:

«سُئِلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَى- فَاخْتَلَفَ الْأَحْزابُ مِنْ بَيْنِهِمْ‏ فَقَالَ انْتَظِرُوا الْفَرَجَ مِنْ ثَلَاثٍ»

سه علامت برای فرج است

«فَقِيلَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ مَا هُنَّ فَقَالَ اخْتِلَافُ أَهْلِ الشَّامِ بَيْنَهُمْ»

اهل شام با هم اختلاف داشته باشند

«وَ الرَّايَاتُ السُّودُ مِنْ خُرَاسَانَ»

و از سمت خراسان، پرچم های سیاه بیاید

«وَ الْفَزْعَةُ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ»

ترسی که در ماه رمضان رخ می دهد

«فَقِيلَ وَ مَا الْفَزْعَةُ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ»

فرمودند مگر آیه را نشنیدید؟

(إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّماءِ آيَةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِين‏)

اگر ما اراده کنيم، از آسمان بر آنان آيه‌ ای نازل می ‌کنيم که گردن هايشان در برابر آن خاضع گردد!

سوره شعراء (26): آیه 4

یک علامتی است که:

«تُخْرِجُ الْفَتَاة مِنْ خِدْرِهَا»

دختر از پشت پرده بیرون می آید می گوید زن ها از شدت ترس، بی حجاب بیرون می آیند همین یک علامتی است که اصلاً آن دوران زن بی حجاب بیرون می آمد. برای شان عجیب بود.

 «وَ تُوقِظُ النَّائِمَ»

 آدم خواب را یک صدایی بیدار می کند.

 «وَ تُفْزِعُ الْيَقْظَانَ.»

 کسی که بیدار است می ترسد.

الغيبة( للنعماني)؛ نويسنده: ابن أبي زينب، محمد بن ابراهيم‏، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، ناشر: نشر صدوق‏، ص251

همان: (نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّماءِ آيَةً)

مجری:

یک صیحه را به همان آیه اشاره کردید قبل از این که، آن اتفاق بیافتد و صیحه بعدی

استاد ابوالقاسمی:

یک صیحه می گوید در ماه رمضان و یک صیحه هم زمان با ظهور یعنی چه؟ یعنی ظهور در ماه رمضان است؟ قطعاً در ماه رمضان طبق روایات نبود حالا عاشوراء است چه کارش کنیم؟ روایت سوم شبیه روایت دوم است در مختصر بصائر الدرجات آمده است روایت، طولانی است از ابی جعفر (علیه السلام) این خلاصه است بعدیش طولانی می شود ذیل آیه

«إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّماءِ آيَةً، قَالَ (علیه السلام): النِّدَاءُ مِنَ السَّمَاءِ بِاسْمِ رَجُلٍ وَ اسْمِ أَبِيهِ»

یک ندای آسمانی است رجلٍ یعنی امام زمان و پدرش را می آورد. روایت بعدی از ابی بصیر از امام باقر (علیه السلام)

«سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»

راجع به کلام خدا سوال کردم (إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ) - همین آیه - اگر از آسمان علامتی بیاید همه گردن ها خاضع خواهد شد

«إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّماءِ آيَةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِينَ قَالَ: «تَخْضَعُ لَهَا رِقَابُ بَنِي أُمَيَّةَ»

گردن های بنی امیه همه خاضع خواهد شد

«قَالَ: ذَلِكَ بَارِزٌ عِنْدَ زَوَالِ الشَّمْسِ»

چه زمانی رخ خواهد داد؟ سر ظهر

«قَالَ: وَ ذَاكَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ وَ سَلَامُهُ عَلَيْهِ»

امیر مؤمنان

«يَبْرُزُ عِنْدَ زَوَالِ الشَّمْسِ»

چهره حضرت موقع سر ظهر مشخص می شود

«عَلَى رُءُوسِ النَّاسِ»

بالای سر همه مردم

«سَاعَةً حَتَّى يَبْرُزَ وَجْهُهُ وَ يَعْرِفُ النَّاسُ حَسَبَهُ وَ نَسَبَهُ.»

خودش را معرفی می کند مردم، من علی ابن ابی طالب هستم. آن زمان است که بنی امیه:

«ثُمَّ قَالَ: أَمَا إِنَّ بَنِي أُمَيَّةَ لَيَخْتَبِيَنَّ الرَّجُلُ مِنْهُمْ إِلَى جَنْبِ شَجَرَةٍ»

می رود پشت درخت پنهان می شود

«فَتَقُولُ: هَذَا رَجُلٌ مِنْ بَنِي أُمَيَّةَ فَاقْتُلُوهُ»

این یکی از بنی امیه است بکشیدش!

مختصر البصائر؛ نويسنده: حلى، حسن بن سليمان بن محمد (تاريخ وفات مؤلف: قرن هشتم‏)، محقق / مصحح: مظفر، مشتاق‏، ناشر: مؤسسة النشر الإسلامي‏، قم: 1421ق، ص482 - 483

درخت می گوید بنی امیه این جا پنهان شده است او را بکشید. «فَاقْتُلُوهُ» لشکر سفیانی این جا پنهان شده است. این برای چه زمانی است؟ می تواند برای بعد از قیام حضرت باشد که دابة الأرض، امیر مؤمنان می آید چون روایت بعدیش، روایت دابة الأرض را می آورد. می تواند روایت قبل از ظهور باشد چرا؟ چون در روایت قبل از ظهور می گوید درگیری اصلی بین بنی امیه و شیعیان است که نواصب هستند.

لذا در این جا می گوید بنی امیه ای ها فراری می شوند آن دوران در ندای اول، ندایی که امیر مؤمنان می دهد می گوید حق با علی و ذریّه اوست. ندای دوم که بعد از ظهر یا غروب است شیطان ندا می دهد که حق با عثمان است «قُتِلَ مظلوما» عثمان مظلوم کشته شد خیلی عجیب است. ساعت اول وقتی ندای آسمانی داده می شود همه می گویند این یک امر طبیعی نبود پس حتماً حق با شیعیان است. یک اتفاقی رخ می دهد همه می گویند حق با شیعیان است آن موقع است که این ها پشت درخت ها فراری می شوند. یا برای زمان دابة الأرض است یا برای اولی است به هر صورت آیه (إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّماءِ آيَةً) اشاره به یک صیحه آسمانی دارد، این صیحه آسمانی می تواند قبل از ظهور باشد می تواند هم زمان با ظهور باشد می تواند بعد از ظهور باشد. چرا این مقدمه را گفتند؟

اگر ما آمدیم نسبت به این روایت سوم که گفته بود پنج تا علامت قبل از ظهور حضرت است. صیحه آسمانی، سفیانی، خسف بیداء، قتل نفس زکیه و یمانی اگر گفت این پنج علامت در روایت آمده است پس باید این پنج تا رخ بدهد.

 بعد یک آیه ای بر صیحه تطبیق کرده است آقایان، شما گفتید اگر پیغمبر تطبیقی کرده باشد دیگر آن، بداء بردار نیست. پس صیحه باید باشد شما اگر گفتی در سفیانی، بداء شد پذیرفتیم. در خسف بیداء، بداء شد پذیرفتیم. در قتل نفس زکیه، بداء شد پذیرفتیم. در یمان، بداء شد پذیرفتیم. صیحه را می خواهید چه کار کنید؟ آن موقع چه جواب می دهید؟ ما باید برای قضیه بداء در مورد صیحه جواب داشته باشیم که اگر بداء بشود آیه را چه کار کنیم؟ این مصداق آیه است.

جواب: این آیه سه تا مصداق دارد نه یکی هر کدام از مصداق هایش محقق بشود این آیه محقق شده است. اگر در دو تایش هم بداء شد در اولی و سومیش بداء شد در اولیش بداء شد دو تایش محقق شد. باز مانعی ندارد. این آيه محقق شده و مصداق پیدا کرده است. بنابراین نیایید بگویید آقای ابوالقاسمی، بداء گفتی این صیحه را می خواهی چه کار کنی؟ جواب می دهیم در این صیحه احتمال بداء است چون الزاماً این صیحه نیست که مصداق نزول (إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّماءِ آيَةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِينَ) باشد. احتمال دارد آن، زمان خود ظهور باشد.

 به قاعده ای که عرض کردیم بر گردیم. گفتیم ما یک سری علامت های داشتیم و یک برنامه ها ریزی و أمنیه ای داشتیم در آن برنامه ریزی تغییراتی حاصل شد بنا بود که بنی العباس از بین برود (ضعیف بشوند) سفیانی از غرب حمله کند. یک عده با پرچم های سیاه از شرق حمله کنند این ها را از بین ببرند بعد خودشان با هم درگیر بشوند و این ها، سفیانی را از بین ببرند.

«خَمْسُ عَلَامَاتٍ قَبْلَ قِيَامِ الْقَائِمِ»

قبل از قیام قائم پنج تا علامت است اسم حضرت مهدی (روحی وارواح العالمین مقدمه الفداء) را آورده است کلمه قیام کننده گفته است. روایت امام کاظم را دیدیم بنا بود چه کسی قیام کند؟

مجری:

آن جا «هذا ولدی» می گفت

استاد ابوالقاسمی:

امام کاظم می خواهد قیام کند. امام صادق گفت فرزند من قیام کننده است برنامه ریزی الان نه دوباره می گویند پیشگویی نیست این برنامه ریزی است قبل از این فرزند موسی قیام کند پنج تا علامت رخ خواهد داد صیحه آسمانی، سفیان، خسف بیدا، قتل نفس زکیه و یمانی؛ گفتم آقا اگر یکی از اهل بیت خود شما، روایت دیگر می گوید حضرت روی سر امام کاظم دست گذاشتند قبل از این علامات «أَ نَخْرُجُ مَعَهُ» با او قیام بکنیم؟ «قَالَ لَا» فرمودند نه بعد فردا این آیه را خواندند گفتند این همان صیحه است؟ یا بله یا خیر گفتند که گفتیم جواب مردد است اگر نه هم باشد به مشکلی بر نمی خوریم. بله هم باشد باز به مشکلی بر نمی خوریم مصداقش است.

اما گفتیم در روایت آمده است حضرت فرمودند:

«كل خارج منا مقتول‏ فلا تتبعوه»

هر کدام از ما قیام کنیم کشته می شویم «فلا تتبعوه» دنبالش نروید. این مکمل روایت جولداغ پرنده است گفتند هر کدام از ما اهل بیت قبل از این علامت ها خروج بکنیم کشته می شویم. بعد حضرت دست شان را روی سر امام صادق گذاشتند حتی اگر پسر من جعفر ابن محمد بود

«فلا تتبعوه حتى تروا ما تعرفون‏‏»

از او تبعیت نکنید تا وقتی که آن علامت های که در روایت ها گفتیم دیدید.

شرح الأخبار في فضائل الأئمة الأطهار عليهم السلام‏؛ نويسنده: ابن حيون، نعمان بن محمد (تاريخ وفات مؤلف: 363 ق.)، محقق / مصحح: حسينى جلالى، محمد حسين‏، ناشر: جامعه مدرسين‏، قم: 1409ق، ج3، ص357

آن علامت ها چیست؟ خسف بیداء، نفس زکیه، صیحه آسمانی، سفیانی و یمانی؛ پسر من جعفر ابن محمد هم خواست قیام کند نه فعلاً زمان قیام نرسیده است قیام کنیم کشته می شویم. این علامت ها که بیاید قیام کنیم کشته نمی شویم منتظر این علامت ها باشید. برنامه ریزی کلاً عوض شد مدل برنامه ریزی تغییر کرد پس این روایت هم گفتم شاید بشود گفت یکی از مهم ترین و بلکه به نظر من مهم ترین دلیل شان است چون ظاهر روایت خیلی به نفع آن ها است. اما کسی که این جریانات را کار کرده است دقیقاً متوجه می شود می گوید این دارد می گوید پنج تا علامت است برای چه؟ سفیانی که می خواهد بنی العباس را از بین ببرد. بنی العباس از بین رفت تمام شد سفیانی نمی آید اگر هم بیاید دیگر آن سفیانی نیست یک سفیان دیگر با یک هدف دیگری خواهد بود. یمانی می آید که خودش قیام کرده است.

 روایت می گوید اگر از اهل بیت، کسی قیام کرد «فلا تتبعوه» یا «أَ نَخْرُجُ مَعَهُ قالَ لا» با او خروج نکنید. یمانی آمده است با او خروج کردند. پس این به چه عنوان دارد می گوید؟ به عنوان مهدی آل محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) یا قیام کننده اصلی که زمین را پر از عدل و داد می کند به آن عنوان، امام زمان دنبالش نروید. اگر کسی از اهل بیت شما قیام کرد نه دنبالش نروید چرا نروید؟ «فلا تتبعوه» آن روایت می گفت چرا نروید؟ چون کشته می شود قیامش به نتیجه نمی رسد ما اهل بیت نمی توانیم قیام کنیم تا زمانی که این علامت ها باشد. چون برنامه ریزی فعلاً‌ این طور است الان بنی العباس کلاً از بین رفتند برنامه ریزی هم تغییر کرد. اولاً این مربوط به عدم قیام خود اهل بیت است کسی بدون این علامت ها ادعای امام زمانی کند معنی نداشت.

 یک سوال گفتیم ممکن است بداء بشود سفیانی اصلاً نیاید امام زمان آمدند و سفیانی نبود چه بگوییم؟ نه چون سفیانی نیامد ما شما را قبول نمی کنیم. همان طوری که اگر خود امام زمان (روحی وارواج العالمین لتراب مقدمه الفداء) بدون این علامت ها قبول می کنی چرا قبول می کنی؟ چون می گوید احتمال بداء است به همان دلیل اگر قیامی صورت گرفت هم باید بگویی اشکالی ندارد چون احتمال بداء بوده و نه احتمال بداء صد در صد در آن طرح رخ بدهد آن جا صد در صد بداء شده است. پس دیگر شما نمی توانی بگویی چون بداء شد ولی این روایت آمده است ما حق قیام نداریم.

این روایت ها به هیچ وجه من الوجوه ارتباطی با ممنوعیت قیام در زمانی که ما هستیم به قول عرب ها نه از دور و نه از نزدیک ندارد.

مجری:

قیامش ثابت شده باشد دیگر قاعده کلاً از بین می رود همین قیامی که شما فرمودید منتها حواس مان باشد کسی که ادعای مهدویت کند از او تبعیت نمی کنیم.

استاد ابوالقاسمی:

جدای از این که در این بداء رخ داده است و برنامه ریزی خاص دیگری است.

مجری:

خیلی متشکریم جناب اقای ابو القاسمی چقدر خوب بحث کردید برای خود من که یک کلاس درس است این نوع بررسی روایات با این دقتی که حضرتعالی دارید قابل تقدیر است ان شاء الله که برای بینندگان مورد استفاده قرار گرفته باشد آخر برنامه دعایی بفرمایید ان شاء الله برنامه را به پایان ببریم.

استاد ابوالقاسمی:

دعایی که همیشه داریم بهترین دعاء هم برای بیمارها است هم برای اقتصاد است هم برای امنیت است برای همه چیز است خدا ان شاء الله در فرج مولای مان حجت ابن الحسن تعجیل بفرماید اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجَ

مجری:

خیلی متشکرم جناب دکتر ابو القاسمی استاد حوزه و دانشگاه  که وقت گذاشتید و در برنامه حضور پیدا کردید ان شاء الله در جلسات آینده هم بتوانیم در خدمت شما باشیم. و همچنین از شما عزیزان بیننده تشکر می کنم امیدوارم که ما را از دعای خیرتان فرامواش نفرمایید تا دیدار دیگر همه شما را به خدای منان می سپارم خدا حافظ!


راه روشن -نقد دگر اندیشان شیعی>

پاسخ به شبهات اهل بیت ع وعده های الهی قیام خلافت حکومت پیشگویی بنی عباس علامات ظهور سفیانی بداء صیحه قتل نفس زکیه خروج یمانی