سایر قسمت ها
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان

قسمت نود برنامه تاریخ بدون روتوش با کارشناسی استاد حسینی
(فصل سوم)


دیگر قسمت ها

 

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ:29/06/1402

برنامه: تاریخ بدون روتوش

استاد حسینی:

بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

عرض سلام و ادب و احترام خدمت شما بینندگان عزیز و ارجمند برنامه تاریخ بدون روتوش در فصل سوم از برنامه تاریخ بدون روتوش هستیم و قسمت 16 در این فصل تقدیم شما عزیزان می شود، ماه محرم و ماه صفر بود ما با ویژه برنامه هایی در خدمت شما عزیزان بودیم با موضوعات اعتقادی و الآن دوباره برگشتیم با برنامه تاریخ بدون روتوش و روال را ادامه می دهیم، همان روالی که می دانید و سبکی که در این برنامه خدمت شما عزیزان ارائه شده است، جلسات گذشته ما در مورد مسئله اهورامزدا یا فروهر، عناوین و اشکال آن صحبت کردیم، بحث ریشه یابی و مسیری که طی کرده تا رسیده به ایران و در ایران مورد استفاده قرار گرفته، تناسب این تصویر تناسب این عبارت با آئین زرتشت را بررسی کردیم و گفت و گو کردیم، و این در ادامه روالی بود که در فصل سوم ما براساس سیر کتیبه ها مباحث مان را پیش بردیم و شروع کردیم روی موضوعات کتیبه ها صحبت کردیم با شما، وقتی که رسید به عنوان فروهر یا اهورامزدا، حالا آنچه که در کتیبه آمده یا آنچه که نامگذاری شده است و آن نماد بود، رسیدیم آنجا مبحثی را خدمت شما عزیزان ارائه کردیم، قبل از آن هم که بحث کتیبه ها بود و رسیدیم به خشایار شاه و کتیبه خشایار شاه، و کتیبه ضد دیو خشایار شاه و قبل از آن هم که بحث داریوش بود و قبل از آن هم که به بحث کوروش می پرداختیم و به صورت کلی فصل دوم عمدتاً آغاز بحث هخامنشیان بود با تمرکز بر مسئله فتح بابل که البته در همان فصل هم عرض کردم خدمت تان، ما در جایی باز خواهیم گشت و آن بحث را تکمیل می کنیم براساس الواح و کتیبه ها، چون ما در فصل دوم برنامه براساس اسناد مکتوب پیش می بردیم کار را آنجایی هم که نیاز بود به کتیبه ها مراجعه کنیم، مراجعه کردیم، در این فصل تمرکز مان بیشتر روی آثار باقی مانده فیزیکی و به صورت خاص کتیبه ها و الواح است، در فصل اول هم که به بحث زرتشت پرداختیم 3 تا سؤال اساسی فصل اول مطرح کردیم خدمت شما عزیزان و بزرگواران که زرتشت که بوده، کِی بوده و کجا بوده، پیامبر بوده یا نبوده، آیا ایرانی بوده یا ایرانی نبوده، یا اینکه زرتشت در چه زمانی زندگی می کرده، مفصل در مورد هر کدام از این سؤالات مان یکسری اسناد و ابهامات را نشان دادیم و این ابهامات را عرض کردیم که غیر قابل حل شدن است برای کسی که مثلاً متن اوستا را بخواهد قبول بکند، ایرانی بودن زرتشت بسیار برایش سخت می شود اثبات کردن آن، آن سؤالات سر جای خودش سیر برنامه هم سر جای خودش، چند تا سؤال هم اضافه کردیم به آن 3 تا سؤال، 7 تا سؤال اضافه کردیم شد 10 تا سؤال، فصل سوم هم با آن 10 تا سؤال خدمت شما عزیزان و بزرگواران  هستیم، هر قسمت هم سعی کردیم حداقل اگر کامل سؤالات را نخوانیم اشاره ای نسبت به سؤالات داشته باشیم، سؤالات بی پاسخ، و نمونه هایش را دیدید، مثلاً تماس گرفتند تلاش کردند که پاسخ بدهند نسبت به سؤالات ما، نهایت پاسخی که می توانند بدهند در همان حدی بود که شما در برنامه هم دیدید و غیر از آن خیلی هم انتظار نمی شود داشت؛ اما این قسمت من می خواهم موضوع و نکته ای را خدمت شما عرض کنم در ادامه همان بحث آثار باقی مانده کتیبه ها الواح و این قسمت در مورد مهر هست، سعی من این بود که در یک قسمت این بحث جمع بشود و جدای از آن محتوایی که در برنامه ارائه می دهیم یک حالت کارگاهی هم برای عزیزانی که تازه دانشجوی تاریخ شدند، می خواهند کار بکنند، یا کسانی که کار کردند محتوایی، روشهای بررسی جدیدی را می خواهند داشته باشند، می خواهند این بزرگواران ارائه بدهند یکسری نکات را، من سعی می کنیم که یک مقداری حالت کارگاهی داشته باشد قدم به قدم یک مسئله و یک ادعایی را بررسی کنیم باهم، در بخش آخر هم که ان شاءالله خدمت شما عزیزان خواهیم بود، تماس بگیرید مخالفین تماس بگیرند باز هم از ایشان دعوت می کنیم، امشب کارشناس هم داریم که در برنامه ان شاءالله به صورت تلفنی حاضر خواهد شد، خب ما قبلاً یک بحثی را مطرح کردیم در خصوص هخامنشیان که هخامنشیان زرتشتی نبوده اند، پادشاهان هخامنشی زرتشتی نبوده اند، نمی گوییم اصلاً آئین زرتشت در زمان هخامنشیان وجود خارجی نداشته، هیچ کس زرتشتی نبوده این را ما نگفتیم، اما گفتیم پادشاهان هخامنشی زرتشتی نبودند و به صورت خاص و به صورت ویژه تأکید مان روی این بود که آقای کوروش و آقای داریوش زرتشتی نبودند، در این مورد با شما صحبت کردیم دلایل مان را آمدیم عرض کردیم خدمت شما، یکی از آن موضوعاتی که گفتیم نبودن اسم زرتشت و نبودن اسم گاتاها، حالا اوستا آن زمان بوده یا نبوده را کار ندارم، به صورت کلی دارم می گویم در کتیبه پادشاهان در عباراتی که از پادشاهان فیزیکی باقی مانده یعنی آن کتیبه ها و آثاری که باقی مانده الواحی که از همان مردمان حتی باقی مانده است، در خصوص آن صحبت کردیم که اثری از زرتشت نمی بینیم آنجا، اثری از گاتاها یا به صورت کلی اوستا، اینکه می گویم به صورت کلی بخاطر این است که اوستا بخش های از آن متأخر ممکن است باشد، به آن هم ان شاءالله اگر لازم شد می رسیم که اوستا چه زمانی نگارش شده به صورت کلی، حالا گاتاها و تعالیم آن در این متون وجود ندارد عبارات آن وجود ندارد، استناد وجود ندارد، و بحث کردیم که پادشاهان هخامنشی خودشان دارند می گویند ما بت پرست هستیم، حالا دیگر شما هر کاری بخواهید بکنید که نه شما بت پرست نبودید، خود طرف بهتر طبیعتاً می تواند بگوید که من اعتقادم چیست، خود کوروش خود داریوش خیلی صراحتاً از خدایان متعدد اینها نام بردند، و یک جاهایی هم باعث عصبانیت خشایار شاه شده بود مفصل صحبت کردیم با شما، بحث دیو پرستی را مطرح کرده بود و دیودانی که زده بود ویران کرده بود؛ یکی از آن مواردی که ما در این برنامه به آن استناد کردیم، مبنی بر اینکه این یک تضاد و تعارض هست، تضادی است که باطل کننده ادعای شما هست، در خصوص زرتشتی بودن هخامنشیان روش دفن پادشاهان هخامنشی بود، ما که قائل نیستیم، مثلاً در پاسارگاد آن بنایی که وجود دارد، مقبره قبر کورش هست، چرا قائل نیستیم، استدلال مان را هم قبلاً گفتیم در مورد آن صحبت کردیم و پاسخی هم دریافت نکردیم، یکی فقدان دلیل بوده یکی این بوده است که اولین گزارشی که وجود دارد از هرودوت اصلاً می گوید داخل این محدوده ایرانی کنونی نبوده جای دیگر بوده کوروش کشته شده براساس گزارش هرودوت و موارد دیگری را در کنار آن آوردیم یکی این بود که گفتیم شما اگر ادعا می کنید کورش زرتشتی بوده است براساس اوستا نباید دفن می شده، چطور مقبره دارد، اگر یادتان باشد درباره اینها مفصل صحبت کردیم و بحث کردیم، آنچه که مورد استناد هم قرار گرفته بود که قبر کوروش در پاسارگاد هست را هم آمدیم و مطلب آن را خواندیم و دیدیم دقیقاً مخالف با آن چیزی است که ادعا شده است، اینها مقدمه است دارم خدمت تان عرض می کنم، من سفری داشتم به یزد و وعده داده بودم که گزارشی هم از آنجا تهیه شود خدمت شما عرض شود، این دخمه گذاری که سنتی است براساس کتاب اوستا آمده، در یکی از آن دخمه های یزد رفتم و آنجا یک نکاتی را خدمت شما عرض کردم باهم دیگر آن کلیپ را ببینیم بعد برگردیم به بحث مهری که امشب می خواهیم ان شاءالله به آن بپردازیم، این تصویر مرتبط هست با بالای دخمه یعنی آنجایی که جنازه ها را زرتشتی ها می گذاشتند و این دخمه، دخمه ای است که تا چند دهه گذشته مورد استفاده قرار می گرفته و اجساد را در آنجا قرار می دادند، کلیپ را باهم ببینیم و برگردیم و ادامه بحث.

کلیپ:

سلام خدمت شما مخاطبین عزیز و ارجمند ما در یکی از دخمه های یزد هستیم جایی که براساس سنت زرتشتی ها مرده ها را در اینجا رها می کردند، قبلاً در برنامه تاریخ بدون روتوش در خصوص قضیه دخمه و دخمه گذاری اجساد با شما صحبت کردم، این یکی از نمونه دخمه هایی است که در اینجا بوده و زرتشتی ها مرده های شان را می آوردند آن چیزی که تعبیر می کنند از مرده به نسو، توسط کسانی که نسو کش بودند، این اجساد را منتقل می کردند به بالای کوه، الآن اینجایی هم که ما هستیم بالای یک تپه یا یک کوه هست که این دخمه را ملاحظه می فرمایید مرده ها را در این بخش ها رها می کردند، بعد از اینکه این اجساد را رها می کردند و توسط لاشخور هایی که عمدتاً بالای این دیوارها منتظر بودند تا جنازه ها برسد آنها را تیکه پاره بکنند، آثار باقی مانده از اجساد را که استخوان ها بوده را در این محل وسط دخمه که استودان هست می آوردند و استخوان ها را در این محل می ریختند، استودان هم از همان استخوان دان برگرفته شده واژه اش ظاهراً، و این سنت سالیان سال در میان زرتشتی ها بوده که مرده ها را در داخل دخمه رها بکنند بعد از گذشت مدتی براساس آن چیزی که آقای موبد نیکنام هم می گوید به دو علت دیگر زرتشتی ها چشم پوشی کردند از اینکه بخواهند مرده ها را در داخل دخمه بگذارند یکی از دلایل آن این بود که دیگر کرکس ها مهاجرت کرده بودند از این مناطق و دلیل دوم این بود که بخاطر آمدن دوربین فیلمبرداری و عکاسی دیگر ظاهر خوبی نداشت برای زرتشتی ها؛ اما به هر حال هر طور که ما به موضوع دخمه و دفن میان زرتشتیان نگاه بکنیم براساس متن اوستا، دفن مردگان یک پتیارگی و گناه نابخشودنی است که از جانب اهریمن آمده است، یعنی الآن رسماً دفن مرده ها توسط زرتشتی ها یک عمل ضد اوستایی است که دارد انجام می شود، یکی از دلایلی که ما قبلاً صحبت کردیم با شما در خصوص قبر منتسب به کوروش در پاسارگاد که گفتیم این ادعا که کوروش زرتشتی بوده جور در نمی آید با اینکه بگوییم قبر دارد همین است، چون در 2500 سال پیش حدوداً اینها می آیند ادعا می کنند که کوروش از طرفی ادعا می کنند زرتشتی بوده از طرفی می گوید که این بنای پاسارگاد قبر کوروش هست، در حالی که اگر این چنین باشد حتی اگر بگوییم کوروش در داخل ایران بوده و در آنجا کشته شده یا مرده، باید در داخل دخمه گذاشته می شد و براساس همان سنت عمل می شد، گاهی می بینیم برخی ها می آیند می گویند که نه در ایران باستان روش های دیگری مثل دفن هم وجود داشته، نمی شود منکر این شد، بله روش دفن هم در ایران باستان وجود داشته، مهم این است که اوستا دارد می گوید این دفن کردن یک پتیارگی از جانب اهریمن هست، و اگر این چنین باشد نباید یک زرتشتی اینگونه دفن می شده، حالا بر خلاف این چند دهه اخیر که دیگر مرده های شان را زرتشتی ها دارند دفن می کنند.

استاد حسینی:

خب این تصاویر در یکی از دخمه ها گرفته شده، دخمه های تاریخی که در یزد وجود دارد و آنجا توضیح دادم خدمت شما، پس یکی از استدلال های ما مبنی بر اینکه هخامنشیان زرتشتی نبودند همین روش دفن هست که با اوستا در تضاد هست، حالا اگر کسی بیاید بگوید که اوستا تحریف شده، اوستا مطالبش جا به جا شده، آن بحث دیگری است حداقل یک زرتشتی یا کسی که اوستا را یک متنی می داند که کوروش به آن معتقد بوده، داریوش به آن معتقد بوده نمی تواند استدلال خودش را جمع و جور بکند؛ اما در پاسخ به ما و مطالبی که ما گفتیم، آمدند یک موضوعی را مطرح کردند، گفتند یک مهر پیدا شده، این مهر برای زمان هخامنشیان بوده و روی آن مهر اسم زرتشت آمده، یا همان زرتشت صاحب گاتاها آمده است، یک همچین ادعایی را شما در نظر بگیرید ما می خواهیم به آن بپردازیم و اصل و اساس مسئله به چه شکل و به چه صورت است دو منبع جاهایی هستند که این ادعا در آنجا مطرح شده البته اینقدر هم صریح این ادعا را مطرح نکردند، اما این ادعا حداقل از آنجا برداشت شده، اصل موضوع در آنجا آمده است یکی جناب آقای پیر بریان هست که کتاب تاریخ او روی میز ما هم هست به عنوان دکور از آن استفاده می کنیم، از محتوا بیشتر از دکور قطعاً استفاده کردیم و استفاده می کنیم و دومی یک وبلاگ هست که محتوایی را منتشر کرده برای سال 1386، من تک تک می خواهم اینها را بررسی کنم، یعنی نهایت چیزی که ممکن بود در پاسخ بیاورند برای ما ارائه بدهند همین بود که یک مهری پیدا کردیم بعد روی این مهر اسم زرتشت آمده است، بعد شواهد هم نشان می دهد که احتمالاً برای دوره هخامنشیان است، حالا من به اینکه این مهر اصلاً کجا بوده چه کسی پیدا کرده،  اصلاً این مهر کجا هست، به آن هم ان شاءالله در ادامه خواهم پرداخت؛ اما جناب آقای پیر بریان در کتاب تاریخ امپراطوری هخامنشیان شان که ملاحظه می فرمایید که از کوروش تا اسکندر را آمدند اینجا نگارش کردند و چندین ترجمه دارد یک مطلب و مسئله ای را آورده است، آقای پیر بریان ظاهراً این کتاب را سال 1996 نوشتند و می شود سال 1375، عبارات را من به شما نشان بدهم در این کتاب، چون آقای پیر بریان خودشان اصالتاً فرانسوی هستند متن فرانسوی که آورده این تصویر از صفحه متن کتاب تاریخ آقای پیر بریان صفحه 261 که مسئله و بحث این را آورده، این لغت را ببینید این کلمه را آورده با استناد به برگردان عباراتی که روی یک مهر آمده است zarathustris گفتند که بله مهری بوده است بعد دو تا شخص ایستاده اند با لباس پارسی  این خود مهر نیست این نقشی است که گفتند بر این مهر آمده، بعد بالای مهر یک اسم نوشته اینجا را هم گفتند لابد فروهر یا اهورامزدا است که ما بحث کردیم که اینها یکی هستند یا یکی نیستند، اصلاً آنچه که در اوستا آمده با آنچه که استفاده شده در دوره هخامنشیان یکی هست یا نیست و این دو نفر هم اینجا، گفتند این نوشته zarathustris هست که می شود زرتشت، این یکی از متن کتاب آقای پیر بریان، این تصویر را هم ملاحظه بفرمایید اینجا آمده است، تصاویر را آورده این تصویر هم اینجا آمده است و در صفحه بعد هم اشاره شده نسبت به این اسم که من این را هم به شما نشان بدهم zarathustris حالا th  یا ث سه نقطه عربی به این شکل نوشته، zarathustris خب این تا اینجای کار این متن کتاب انگلیسی و فرانسوی که جناب آقای پیر بریان ایشان آورده مطرح کرده، چند تا ترجمه دارد کتاب ایشان، می خواهیم ریشه ای بحث را ببینیم به چه شکل است، اصلاً قابل استناد هست یا نیست و مطلب چه هست در این کتاب آمده، بعداً آمدند گفتند که مهر ما در زمان هخامنشی اسم زرتشت روی آن آمده دقیق ببینید که مسئله به چه شکل است، چند تا ترجمه و برگردان به فارسی دارد، یک ترجمه برای جناب آقای ثاقب فر است، یک ترجمه برای آقای سمسار است، یک ترجمه برای خانم ناهید فروغان است، یک ترجمه هم گروهی از مترجمین چندین نفر جمع شدند این کتاب را ترجمه کردند، معمولی که در بازار هست اینها است، ما ترجمه آقای ثاقب فر را به شما نشان می دهیم، ببینیم آقای ثاقب فر چه ترجمه ای کرده این تاریخ هخامنشیان از کوروش تا اسکندر، براساس این چاپ که مجموعه است می دانیم جلد دهم بخش اول پیر بریان ترجمه مرتضی ثاقب فر، براساس این ترجمه در صفحه 409، مطلبی که اینجا آورده شده چه هست

یکی از برجسته ترین و جالب ترین مهری است که نام زرتشت

تاریخ هخامنشیان از کوروش تا اسکندر، پیر بریان، ترجمه مرتضی ثاقب فر، ص 409

ببینید اینجا گفته نام زرتشت، و داخل این گیومه ها نوشته 

(زاراتوستریش) بر آن حک شده است

پس ترجمه را کرده زرتشت واژه و لغت را یعنی zarathustris را داخل گیومه آورده ایشان در این ترجمه

بر آن حک شده است در زیر نماد اهورامزدا دو روحانی مجری که جامه پارسی به تن دارند در دو سوی یک آتش دان پایه بلندی ایستاده اند روحانی سمت چپ دسته ای ترکه آیینی (بر سم) به دست دارد و روحانی سمت راست با دو دست در حال ریختن مایع با یک قاشق دسته بلند بر آتش است

قاشق دسته بلند منظورش ملاقه بوده اینجا

این تنها سندی است که از این رسم قربانی که بعدها به نام آتش ظُهر شناخته شده و می شود در دست داریم

شکل 28 را اشاره کرده که من به شما نشان دادم در اینجا آورده، چه لغتی را آورده بود این مترجم برای این واژه استفاده کرده بود، جناب آقای ثاقب فر چه لغتی را آورده بود یک بار دیگر نگاه می کنیم، نام زرتشت در حالی که نه در متن فرانسوی و نه متن انگلیسی زرتشت نوشته نشده بود، به این شباهت ها می رسم، اما ایشان نوشته زرتشت، در حالی که آن لفظی که دقیقاً در متن آقای پیر بریان آمده است zarathustris بوده یعنی شما وقتی آن کلمه را ترجمه می کنید، کلمه را که نمی خواهید ترجمه کنید، عین لغت را بیاورید در نهایت اگر گفتید شباهت دارد کلمه زرتشت به این اسم، کلمه زرتشت را داخل گیومه یا پرانتز بیاورید، نه اینکه کلمه زرتشت را بیاورید اینجا، آقای ثاقب فر این کار را کرد، منتهی آقای ثاقب فر که این کتاب را اینطور ترجمه کرده، ایشان خودش کتاب دارد دین هخامنشیان، یک مقدمه 30-40 صفحه ای هم اول آن نوشته، البته کتاب بخش زیادی اش ترجمه است مشترک هست نگارش آن، به صورت کلی خود آقای ثاقب فر که این متن را اینطور آورده ترجمه کرده خیلی مهر را جدی نگرفته، والّا نه به عنوان یک مسئله اساسی، به عنوان تنها سندی که اسم زرتشت در دوره هخامنشیان در آن آمده محل استناد قرار می داد و اولین مدرک فیزیکی ایشان قرار می گرفت و تاریخی ایشان قرار می گرفت مبنی بر ادعایی که داشته، منتهی در ترجمه این zarathustris را زرتشت کرده، پس این ترجمه جناب آقای ثاقب فر، آقای ثاقب فر ظاهراً اول این کتاب را ترجمه کردند، کتاب دین هخامنشیان شان حدود 2 سال بعد از فوت ایشان چاپ شده است، آنجا محل استناد قرار ندادند، یعنی نمی شود گفت که شاید این متن آقای پیر بریان را ندیده بوده و نیاورده، کتاب بعد از خودشان چاپ شده در دوران دین هخامنشیان که ترجمه است و البته نکات خودشان هم در اینجا آمده است، اما آقای مهدی سمسار که همین ترجمه ای است که اینجا ما در استودیو داریم و ملاحظه می فرمایید، ببینیم آقای سمسار چکار کرده، پرفسور پیر بریان تاریخ امپراطوری هخامنشیان از کوروش کبیر تا اسکندر، جلد1 ترجمه دکتر مهدی سمسار، ایشان در ترجمه صفحه شماره 532 این تصاویر را آورده و بعد 533 توضیح داده، خب تصویر شماره 28 اینطور است البته باز هم تصویر مهر نیست این تصویر برداشت شده از روی مهر است، یعنی عکس مهر نیست اینطور بگویم به شما، طرح مهر است که آورده اینجا و البته یک مقدار هم تکمیل کرده در این کتاب که اینطور آورده شده، می گوید اینجا zarathustris نوشته شده، آقای مهدی سمسار که همین کتاب آقای پیر بریان را ترجمه کرده می گوید

از جالب توجه ترین نمایش ها مهری است که زَرَتوستریش بر آن ثبت شده

بریان تاریخ امپراطوری هخامنشیان از کوروش کبیر تا اسکندر، پرفسور پیر، ترجمه دکتر مهدی سمسار، جلد1، ص533

خب این کلمه زرتشت اینجا کجا بود؟ آقای ثاقب فر کلمه زرتشت را که آورده چیست؟ آقای ثاقب فر کلمه زرتشت را به عنوان ترجمه آورده، درست نیست عرض کردم نهایتاً یک پاورقی یک پرانتز باز می کرد می گفت این شباهت دارد به لفظ زرتشت، یا مثلاً آرامی زرتشت است، اینجا آقای سمسار کلمه زرتشت نیاورده،

نام زَرَتوستریش بر آن ثبت شده است، و در زیر علامت اهورامزدا دو تن از برگزار کنندگان مراسم ملبس به جامه پارسی در دو سوی آتش محراب ایستاده اند آن که در سمت چپ است برسم به دست دارد و آن که در سمت راست است قاشق ویژه فروریختن مایعات، این تنها سندی است که ما از یک رسم قربانی که بعد ها به نام آتش ظهر شناخته شد در دست داریم تصویر شماره 28

که تصویر شماره 28 می شود همین تصویر، این تصویر که ملاحظه می فرمایید و اسمی که آن بخش آمده اسم آورده را اینجا مد نظر شان هست، پس کلمه، کلمه زرتشت نبود تا اینجا این را داشته باشید، زَرَتوستریش بود، متن فرانسوی و متن انگلیسی این را آورده، جناب آقای ثاقب فر کلمه زرتشت را آورده در آنجا به عنوان کلمه آورده و اصل لغت را به جای اینکه بیاورد، اصل لغت را برده داخل گیومه آورده است، تا اینجا چه شد؟ آقای پیر بریان یک مطلبی را آورده بودند و این نام در آن آمده بود، زرتشت آمده بود، من خاطرم نبود که می توانیم ارتباط بگیریم با آقای پیر بریان، همین شب گذشته پیغامی را برای آقای پیر بریان فرستادیم و مطلب را برای شان فرستادیم، حالا ان شاءالله منتظر جواب شان هم می مانیم، ببینیم که از طریق آن واسطه به آن واسطه پاسخ می دهند یا پاسخ نمی دهند، خیلی جالب است من با شاگردان جناب آقای پیر بریان چون در قید حیات است ایشان، در ارتباط که بودم خود اینها تعجب کردند از همچین ادعایی که مطرح شده، به هر حال اگر ایشان حتی بیاید بگوید خود زرتشت هم هست ما بحث دیگری را داریم، یک جمع بندی کوتاه در مورد عبارت آقای پیر بریان، یکی اینکه خود آقای پیر بریان زاراتوستریش را آورده در ترجمه های فارسی در ترجمه آقای ثاقب فر شده بود خود زرتشت، در حالی که آنجا آقای پیر بریان اصلاً نمی گوید زرتشت کلمه ای را می آورد شباهت با زرتشت دارد که به آن می رسیم، آقای سمسار اصلاً در ترجمه اش زرتشت را نیاورده بود، همان زَرَتوستریش را آورده بود و مطرح کرده بود، خود آقای پیر بریان البته دفاع می کند از اینکه هخامنشیان زرتشتی باشد، البته یک دفاع پژوهشی دارد یعنی حرف هایی هم در نکات شان وجود دارد که ما بتوانیم استفاده بکنیم از آن مبنی بر اینکه خود هخامنشیان زرتشتی نبودند، یک نکته و یک سؤال، الآن این کلمه را اصلاً بگوییم که آقای پیر بریان آمده گفته خود زرتشت است روی این مهر آمده، این مهر کجا است؟ این مهر را چه کسی پیدا کرده، کدام گروه کاوشی پیدا کرده، این مهر را چه کسی پیدا کرده، اصلاً شما بگویید این مهر در کاوش رسمی پیدا شده، توسط یک تیم خبره پیدا شده، اصلاً شما بگویید در موزه بریتانیا، در موزه ملی دارد نگهداری می شود، اصلاً بگویید کلمه ای که روی این مهر آمده اسم زرتشت است، ثم ماذا؟ ما که نگفتیم یک نفر در تاریخ فقط اسمش زرتشت بوده، آن هم همان زرتشتی است که صاحب گاتاها است، یک کلمه زرتشت نوشته، ننوشته زرتشت پیامبر، ننوشته زرتشت صاحب گفتار نیک پندار نیک کردار نیک، نگفته زرتشت صاحب اوستا، هیچ چیز دیگر کنار آن نیست، اینها بر فرض این است که اصالت مهر تأیید بشود، کلمه زرتشت باشد، همه اینها را در نظر بگیریم، نکته بعدی، چه کسی گفته که اصلاً این مهر را پادشاهان هخامنشی ساختند؟، همه این مراحل را من دارم چشم پوشی می کنم به این ایرادات، می گویم برسیم به اینجا، از افرادی که زرتشتی بوده یک مهر هم درست کرده رویش نوشته زرتشت، این کجا ثابت می کند هخامنشیان و پادشاهان هخامنشی زرتشتی بودند، اصلاً اصالت مهر هم ثابت بشود، و ثابت شود زمان هخامنشیان بوده، چون اینکه بگوییم این مهر را حتی اگر همه فرضیات را هم در نظر بگیریم، دلیل بر اینکه این برای دوره هخامنشیان بوده الآن خیلی واضح نیست فقط می گویم بر اساس این نگاره ای که بر آن ثبت شده است، حالا یک کس دیگری آمده، اصلاً می گوییم زمان خود کوروش، یک مهری بوده بالایش نوشته زرتشت، اصلاً بگوییم این زرتشت همان زرتشت پیامبر هم هست، این از کجا ثابت می کند که پادشاهان هخامنشی زرتشتی بودند؟، یک مقداری نسبت به ادعاهایی که مطرح می کنید در مباحث تاریخی که مثلاً پاسخ برنامه تاریخ بدون روتوش را بخواهید بدهید یک مقداری دقت بکنید بد نیست.

برویم سراغ مطلب دوم در یک وبلاگ مطلبی آمده که دو تا ویراستاری دارد، من در گوگل جست و جو می زنم یک عبارتی را، مهر نام زرتشت که شما هم خواستید بتوانید جست و جو کنید، اولش این توضیحاتی که براساس هوش مصنوعی آمده اشتباه آورده، مِهر را آورده در اوستا و در کیش زرتشت، ایزد مهر را هم آورده، این مطلب دوم، مهر مردی به نام زردشت یک هخامنشی، می خواهیم باز کنیم این وبلاگ را ببینیم که در این وبلاگ چه گفته شده است، دو تا مطلب در این وبلاگ آمده است، یکی نوشته مُهر مردی به نام زردشت یک هخامنشی، خب همین عنوان، مهر مردی به نام زرتشت یک هخامنشی، آیا زرتشت صاحب گاتاها هخامنشی بوده؟ ایشان هم آمده در21 فروردین ماه سال1386، من جز این در فضای مجازی کسی را ندیدم، چون ایشان دانشجوی تاریخ هست، حالا اگر کس دیگری دید برای ما بفرستد، قدیمی ترین چیزی که پیدا کردم همین است، نگارش در 21 فروردین سال 86، ویرایش هم کرده ایشان در  31 مرداد سال 86، یعنی ویرایش هم کرده، من در کامنت ها اینجا نگاه کردم دیدم گفته  یک ویراست قبلی داشتید من خواندم، یک نفر در کامنت هایش گفته بود رفتم آن ویراست را هم پیدا کردم این هم آن یکی ویراست است، مهر زرتشتی هخامنشی، این چه زمانی نوشته؟ تاریخی که وبلاگ می گذارد جمعه 11 مرداد سال 87 هست، اینها چه زمانی بودند؟ 86 اینجا 87 این مطلب آخر شان بود اسم نویسنده هم داریوش است، یک نگاه هم بکنیم به نویسند این وبلاگ که چه چیزی گفته، فهرست آن را هم می توانید بروید ببینید ما مشکلی نداریم اینها را بخواهیم معرفی کنیم، نوشته داریوش مرد 39 ساله از ایران کاشمر، دلباخته ای ایران و ایرانی دانشجوی کارشناسی ارشد، احتمال دارد الآن دکتری شان را هم گرفته باشند، مجسمه سازی و نقاشی جزو سرگرمی های شان هست، بعد ایشان گفته علاقه مندی ها فرهنگ و زبان های باستانی ایران شیفته کیهان شناسی آسمان و اختران دوستار جانداران پیش از تاریخ دایناسورها؛ من این مطلبی که ایشان آمده است این هم برای آن موقع تاریخ ثبت شده، جمعه 11 مرداد سال 87 ببینیم ایشان چه گفته، می خواهیم ببینیم تحقیقات ایشان به کجا رسیده، چون دومین منبع است، پیر بریان که مشخص شد، دومی را ببینیم، گفته

یک مهر هخامنشی بسیار یگانه و ارزشمند در دست است که پرده از رازهایی کهن می گشاید. بر روی این مهر نمایی دینی نقش شده است. محراب آتش در میانه و در دو سوی آن دو دینیار یا دو مغ در جامه پارسی نقش شده است یک دسته برسم (ترکه های آیینی احتمالاً شاخه هایی از درخت انار) در دست مغ سمت چپ است.

https://pardiseparse.blogsky.com/1387/05/11/post-64/

من حالا در این ورود پیدا نمی کنم که اصلاً این چیست در دست شان یک پیشینه ای دارد

در حالی که روحانی سمت راست با دو دست ملاقه ‌ای را که ویژه‌  اجرای آیین برافشانی است، به دست گرفته است. بر فراز این نما دایره‌ بالدار/ نشان فرَوَهر / نشان اهورَه‌مزدا نقش گشته است. برای دیدن عکس آن...

خب عکس نیست بخاطر اینکه تاریخ آن قدیمی است خود وبلاگ احتمالاً حذف کرده، بعد از یک مدت وبلاگ ها این اتفاق برای تصاویر شان می افتد، و بعد توضیحاتی داد ایشان می آید پایین تر می گوید

محراب آتش نقش شده بر این مُهر بسیار همسان با محراب آتشی است که بر فراز آرامگاه ‌های  شاهان هخامنشی در نقش ‌رستم و تخت‌ جمشید نقش شده است. بر این مهر نام زَرَثوستریش Zarathustriš کنده شده است. در اینجا یگانه بازنمایی شناخته شده‌ ی برگزاری مراسم آتش ـ زوهر ataš-zohr در دوران هخامنشی را می‌ بینیم.

یعنی یک اتفاقی اینجا آمده که فقط یک دانه هم پیدا کرده ایشان می گوید باز نمایی شده از این مراسم فقط همین یک مهر است، اینها همه اش محل تردید ایجاد می کند، ولی باز اینجا را هم کاری نداریم

آنچه در نمای بالا می ‌بینید نقش کنده شده بر مُهر است و نه اثر مُهر. پس آنچه می ‌بینید وارونه است و این به روشنی دیده می ‌شود.

خب مشخص است مهر که زده می شود برای اینکه مهر وقتی که چاپ می شود درست طراحی بشود روی خود مهر باید به شکل دیگری نقش داشته باشد

نام کنده شده بر این مُهر به خط و زبان آریایی (همان خطی که به خطا آرامی می‌ نامند!!) بوده و این چنین خوانده می ‌شود نوشته باید از راست به چپ خوانده شود، ولی در اینجا به دلیل وارونه بودن نمای بالا، باید از چپ به راست خواند.

خب حالا ببینیم این را که ترجمه کرده بودند آقای ثاقب فر که گفته بود زرتشت یا زاراتوستریش، این کلمه اش را چطور به دست آورده روی این مهر، خیلی واضح است؟ مهری که خودش اصلاً پیدا کردن و محل نگهداری اش و اعتبار سنجی اش واضح نیست، این کلمه ای که رویش آمده و واضح نیست اصلاً چه کسی  است خود همین لغاتی که رویش آمده به چه شکل است، این عبارت را ببینید

نخستین نویسه به روشنی "ز z" و دومین "ر r" می‌ باشد.

دو تا حرف مشخص شد ما می گوییم اصلاً ادعای تان درست است  و r مشخص شد در این کلمه

چهارمین نویسه نیز به درستی "ش š" است.

چهارمی هم مشخص شد، پس حرف سوم و پنجم و ششم ماند،

نویسه‌ سوم و پنجم اگرچه به هم بسیار شبیه هستند

با اینکه کلمات شان خیلی شبیه هم هست و تقریباً شبیه هستند

ولی احتمالا دو نویسه‌ جدا می ‌باشند

خب سه تا کلمه روی این مهر را توانستند بخوانند، این سه تا کلمه ای هم که خواندند کلمه اول و دوم بوده و کلمه چهارم بوده، سه حرف، حرف اول و دوم با حرف چهارم را خواندند، حرف سوم و حرف پنجم و ششم مانده است، می گوید حرف سوم و حرف پنجم هم شبیه هم است ولی احتمالاً این th  بوده یا ث عربی بوده کلمه سوم آن پنجم هم t، گفته باید اینطور باشد

ولی هنوز نویسه‌ پایانی جای پرسش دارد

باز حرف آخر از این کلمه هم مشخص نیست

واپسین نویسه شاید "رr" باشد که بخش بالایی آن افتاده است و یا "یy" که بخشی از آن از میان رفته است. به هر حال نام بسیار با نام زرتشت همسان است

چند نکته دیگر:

 در دوران هخامنشی مُهرها به فراوانی بکار برده می ‌شده است، ولی بیشتر مردان و یا زنان بلند جایگاه، نام خود را بر مُهر می ‌نگاشته ‌اند

اینکه یک اسم زرتشت روی یک مهر آمده باشد دلالت بر این ندارد که اسم زرتشت را نوشته آن زرتشتی است که شما ادعا می کنید نوشته باشد، شاید اسم خودش زرتشت بوده، حالا درست است چون زرتشتی نبودند پادشاهان هخامنشی اسم زرتشت فراگیر نبوده در دوره هخامنشی این درست است ولی بالأخره ممکن است یک نفر دو نفر ده نفر اسم زرتشت را داشته باشند، طرف اسم خودش را نوشته باشد، کما اینکه ایشان هم دارد تصریح می کند، پروفسور هاید ماری کخ هم تصریح می کند نسبت به این مسئله که، خیلی از افراد روی مهر اسم خودشان را می نوشتند و حالا یک سنتی هم بوده که گاهی مهر ها را با خودشان دفن می کردند، با خود صاحب مهر دفن می کردند، بعضی هم داستان هایی هست که مهر او گم شد چه کار کردند و چه کار نکردند، بعد فرزند او می آمد یک مهر داشت اسم خودش را روی آن می نوشت، این زرتشت که اینجا آمده شاید اسم صاحب مهر بوده، حتی اگر بگوییم دقیقاً این کلمه همان زرتشت هست، آقای پیر بریان آمده بود گفته بود زاراتوستریش روی این مهر، کلمه اول و دوم مشخص بود، کلمه چهارم هم مشخص بود کلمه سوم و پنجم شبیه هم بود، می گوید احتمالاً این ث باشد کلمه آخری هم باید ت باشد کلمه آخر هم معلوم نیست ر یا ی هست با این وجود جناب آقای پروفسور پیر بریان گفته که این زارا توستریش است، واقعاً نتیجه این همه تلاش کردن تان که بخواهید بیایید اثبات بکنید پادشاهان هخامنشی زرتشتی بودند استناد به یک مهر که معلوم نیست توسط چه کسی و کجا پیدا شده و چگونه دارد نگهداری می شود کجا دارد نگهداری می شود و کلمه روی آن معلوم نیست چه نوشته شده و شباهتی به اسم زرتشت دارد، باز آن زرتشت معلوم نیست اصلاً زرتشت پیامبر باشد یا صاحب این بوده که این را نوشته، باز همه اینها مشخص بشود یعنی واقعاً یک مهر دقیقی پیدا شده است نام زرتشت اصلاً همان زرتشت صاحب گاتاها روی آن آمده است باز چه ربطی دارد به دین پادشاهان هخامنشی، ایشان در انتها مطلبی را دارد و می نویسد که، من به جز مطلب آقای پیر بریان جای دیگری را پیدا نکردم که این آمده باشد در آن، آخرش می نویسد که:

با بهره‌ گیری از کتاب "امپراتوری هخامنشی"، نوشته پیر بریان هیچ سرچشمه و منبع دیگری برای این مهر نیافتم

خب تا اینجا بحث خیلی واضح و روشن بود که محل استناد اینقدر متزلزل و اینقدر می شود گفت اگر در مسئله علمی به همچین چیزی استناد بشود برای اینکه آن همه متن واضح و عبارات واضح را کنار بزنیم واقعاً سخیف است، اما حال ادعا کردند. جناب آقای یزدان صفایی که فعال هم هستند یک مسئله ای را مطرح کرده بودند اگر این آقای یزدان صفایی همان آقای یزدان صفایی باشد که احتمال آن زیاد است اگر نبودند تکذیب کنند، اگر این مطلب که نشان می دهم برای ایشان نیست بیایند روی خط برنامه تکذیب بکنند که ما چند تا سؤال هم از ایشان بپرسیم یک تویتی را یک نفر از مخالفین برنامه ما، ایشان از چهره های مخالف است که در تویتر فعال هستند نوشتند، نوشتند که درود بر شما دکتر صفایی گرامی یک برنامه ای هست تحت عنوان تاریخ بدون روتوش که پخش ماهواره ای دارد و به نقد تاریخ ایران باستان می پردازد، برای تان امکان آن هست یک مناظره و گفت و گو با او انجام داد و پاسخ شان را بدهید؟، آقای یزدان صفایی که فعال هستند در بحث ایران باستان و مطالعاتی دارند ایشان نوشته متأسفانه فرصت لازم را ندارم، اشکال ندارد در این یک یا دو سال یک ساعت فرصت لازم را نداشتید صحبت بکنید حالا بیننده ها قانع می شوند یا نمی شوند جای خودش، اما ایشان آقای یزدان صفایی که فرصت لازم را نداشتند که بیایند خودشان کلی لایو می روند و سؤالاتی را جواب می دهند ولی فقط برای گفت و گوی رو در رو فرصت لازم را تا اینجا نداشتند، حالا من اینها را دارم می گویم که ان شاءالله در آینده فرصت لازم را پیدا بکنند برای بحث و گفت و گو کردن، ایشان یک مطلبی را گفته در یک لایوی و این لایو در فضای مجازی بود، به گمانم از یکی از عزیزان گروه آرتا من این کلیپ را گرفته بودم قبلاً این را هم باهم ببینیم بد نیست در مورد همین مهر یک سؤال پرسیدند و ایشان هم پاسخ داده، باهم کلیپ را ببینیم

کلیپ:

+ دوست عزیزی سؤال پرسیده بودند درباره نام اهورامزدا زرتشت، اینکه نام اهورامزدا را ما در برخی کتیبه ها می بینیم، آیا شواهدی از نام زرتشت هم در برخی کتیبه ها به دست آمده ما می توانیم بگوییم نام زرتشت هم وجود داشته یا نه؟ حالا هر کدام از عزیزان که صحیح می دانند و می خواهند پاسخگو باشند ما در خدمت هستیم

- من اگر ممکن است صحبت کنم در مورد این یک مهری هست که به لحاظ آیکن گرافی و شمایل شناختی احتمال زیاد هخامنشی هست از بافت باستان شناختی به دست نیامده و الآن در یک مجموعه خصوصی نگهداری می شود، این مهر یک کتیبه آرامی دارد که روی آن واژه آرامی مسوج ها را نشان نمی دهد فقط صامت ها یا همخوان ها را نشان می دهد روی آن حروف آرامی ز، ر، ت، ش، ی، ش، نوشته شده یعنی زرتشتیش، این را آقای آلبرتو کانترا در یک مقاله ای به عنوان شاهد در نظر گرفته و واژه را زرتشتی ترجمه می کند، منتهی مهر مورد اشاره از کاوش رسمی و قانونی باستان شناسی به دست نیامده، و معلوم نیست از چه بافتی به دست آمده و معلوم نیست کتیبه آرامی چقدر اصالت دارد، این تنها مدرکی است که ما داریم.

استاد حسینی:

ملاحظه فرمودید این تنها مدرکی است که وجود دارد و خودشان می گویند این مخدوش است و ما هم آن نکات را در خصوص آن خدمت شما عزیزان مطرح کردیم، حالا امیدواریم این مهر هم بیاید اینجا اصالت سنجی بشود، یک جای درست و حسابی در موزه نگهداری بشود، کارشناسانی بتوانند روی آن کار بکنند، اسم روی آن را هم بخوانند دقیق ببینند که چه آمده اگر امکان خوانش آن وجود دارد، اینها هیچ کدام ربطی به زرتشتی بودن پادشاهان هخامنشی ندارد، همین که می آیید سراغ همچین چیزی نشان دهنده این است که شما دلیل دیگری ندارید، شما یک مهر چند سانتی را با این وضعیت این همه ابهام و مسئله و سؤال که اصلاً معلوم نیست چه هست و از کجا پیدا شده و واقعاً لغت روی آن چه هست و اصلاً ربطی هم به شاهان هخامنشی ممکن است نداشته باشد، این را می آیید به یک مهر چند سانتی استناد می کنید و استدلال می کنید پادشاهان هخامنشی زرتشتی بودند، بعد این موشخوشو با آن عظمت که در دروازه پارس هست، آقای کوروش یا کمبوجیه آمدند آنجا کشیدند و دروازه ورودی پارسه بوده است آنجا آن را نمی بینید، آن همه آثاری که باقی مانده روی کوه و الواحی که باقی مانده آنها را نمی بینید، و یک مهر چند سانتی این همه ابهامات شده برای ما، اینها نشان دهنده این است وقتی که ما آمدیم تاریخ بدون روتوش را راه اندازی کردیم اگر ما اینها را مطرح نکنیم شما همین چند سانت مهر را با این همه ابهامات را می آیید می گویید یک اثر جدی تاریخی است بعد این همه مباحث دیگری که وجود دارد این همه اسناد تاریخی قطعی که وجود دارد را از چشم مردم می خواهید پنهان بکنید، مشخص است که وقتی ما بخواهیم بازی شما را بهم بریزیم عصبانی بشوید، خیلی واضح و مشخص است آن مرتد ناصبی یک کامنت برای من گذاشته بودند ایشان گفته بود که شما باعث شدی، من حسینی باعث شدم که ایشان بیاید تغییر رویکرد بدهد، چون دیدید آن ایزد نشان ایزد نشان گفتن شان الآن رسیده به تعابیر جنسی استفاده کردن برای رهبر انقلاب کارش رسیده به اینجا، گفته من فهمیدم شما درست نمی شوید و آمد گریه کرد گفت من شکست خوردم و هدفم این بود که ایزد نشان بگویم این اسلام را کنار بزنم همان حرفی که ما داشتیم می زدیم ایشان آمد اعتراف کرد، برخی از آقایان در قم برخی از آقایان هم که در تهران، چقدر حمایت کردند از ایشان، حالا یک تعداد زیادی واقعاً آمدند به ما پیام دادند ابراز این کردند که پشیمان هستیم حلال کنید ما را، یک تعدادی که اصلاً به روی خودشان نیاوردند، و بعضاً گرایش به افراد دیگر پیدا کردند، یا خواستند پای شان را بگذارند جای پای همین آقای مرتد ناصبی، شما که می گفتید برنامه تاریخ بدون روتوش این برنامه اصلاً مخاطب ندارد ما میلیون ها مخاطب داریم، من هم همان موقع گفتم اصلاً شما فرض کنید ما دو تا مخاطب داریم، اصلاً دو تا مخاطب را هم شما در نظر بگیرید آقای کیا با عزیز دیگری، این دو نفر خوب است؟ ما با دو تا مخاطب کاری کردیم که شما کلاً به قول خودتان دیگر کلاً کن فیکن شدید، سردار رسانه می گفتید؛ یک نکته دیگری من خدمت تان عرض بکنم بعد برویم سراغ کارشناس محترمی که امشب می خواهیم خدمت شان باشیم، حالا چطور شد همچین مهری، مگر می شود این مهر اصالت نداشته باشد اما به آن استناد شده باشد، حتی آقای پیر بریان اشاره کرده باشد نسبت به آن و به عنوان یک مسئله این چنینی نقل کرده باشد، من یک خبری را می خواهم به شما نشان بدهم که جالب است برخی از کسانی که در داخل هم بودند، بعضی از خبرگزاری ها هم این را آمدند پوشش دادند، این مطلب را ببینیم با همدیگر این سایت euronews است، یک خبری را اول آن گذاشتند بعد آمدند فهمیدند که خبر درست نبوده که آن منطقه اشغال شده گفته کتیبه ای که نام داریوش کبیر روی آن حک شده قلابی است، خبر را منتشر کردند گفتند نام داریوش روی یک کتیبه ای در سرزمین های اشغالی ما پیدا کردیم، یک مدت گذشت  بعد یک نفر آمد گفت اصلاً این را داریوش ننوشته این کتیبه برای زمان هخامنشیان نیست، ما با دانشجویان مان رفته بودیم آنجا من یک تیکه از سفال ها را برداشتم اسم داریوش را روی آن نوشتم یک نفر دیگر پیدا کرده فکر کرده کتیبه است، ممکن است بگویید به همین راحتی ممکن است یک چیزی جعل بشود؟ بله به همین راحتی می بینید در این سطح بله، به این راحتی ممکن است یک مسئله جعل بشود بعد جالب است اینجا خبر را هم آوردند که این کتیبه داریوش برای آن موقع نبوده یک نفر از کسانی که رفته آنجا بازدید کرده این را برداشته نوشته (بدین‌ ترتیب، اداره آثار باستانی اسرائیل روز جمعه تایید کرد که این وجود نام داریوش کبیر بر روی این قطعه باستانی فاقد اصالت تاریخی است) بعد اینجا نوشته که(مقام‌ های اداره آثار باستانی اسرائیل این کارشناس را به «سهل ‌انگاری و بی‌ دقتی» متهم کردند. کارشناس خاطی که نامش افشا نشده، اقرار کرده که این کار را ناخواسته و بدون سوء نیت انجام داده است) خیلی جالب است، طرف رفته همینطور داخل مناطق و سایت های تاریخی یک نکته ای را روی یک صفحه ای روی یک اثر تاریخی روی یک کوزه ای روی یک گل خشک شده ای نوشته بعد گفتند که این کتیبه داریوش بوده بعد آمد گفت این را من نوشتم ربطی به داریوش ندارد، حالا اینها هم رفتند سراغ یک مهری باز خوب است این تمرکز شد رویش فهمیدند که چه خبر است، البته این بماند که این یهودی ها همین آقایانی که آنجا هستند، اینها خدمت گزاران هخامنشیان بودند برای عبور شان از منطقه بابل به مصر، تاریخ تغییر نمی کند با این که این کتیبه اصالتش ثابت بشود یا ثابت نشود، هم عرب ها بودند که کمک می کردند به هخامنشیان و هم این یهودی ها بودند که مجبور بودند کمک بکنند این مسائلی که ما دقیق مطرح کردیم با شما که ارتباط بحث کوروش و یهودی ها به چه شکل و به چه صورت بوده، حالا چه بسا یک کسی وقتی که به صورت رسمی این مهر پیدا نشد یک کسی آمده باشد یک اسمی روی آن نوشته باشد، این اشکالاتی که ما می گیریم منجر به ناراحتی و عصبانیت کسانی که با همین استدلال های سخیف ذهن مردم را می خواستند تغییر بدهند از حقیقت بچرخانند به سمت توهمات می شود عصبانی می شوند اما دیگر این عصبانیت و ناراحت شدن شان مانع کار ما نیست.

خب این نکاتی که من می خواستم خدمت شما بزرگواران عرض بکنم امشب در خدمت یکی از کارشناسان هستیم، یکی از بزرگوارانی که در مباحث تاریخ کار کردند، البته چند تا رشته ایشان مطالعه کردند، اما تمرکز شان در بحث هخامنشیان در بخش کتیبه ها است و من از ایشان در خواست کردم که ایشان تشریف بیاورند در برنامه، عرض سلام و ادب دارم خدمت سرکار خانم عبداللهی سلام علیکم و رحمة الله

خانم عبداللهی:

سلام عرض می کنم خدمت شما و مخاطبین محترم برنامه تان هستم در خدمت تان

استاد حسینی:

متشکرم ممنونم از این که وقت تان را در اختیار ما قرار دادید در این برنامه تشریف آوردید، ما سعی کردیم که در برنامه های مختلف به تناسب مسائل و موضوعات از کارشناس های مختلفی استفاده بکنیم، جناب آقای عسکری چاوردی مسئول کاوش های تیم ایرانی پارسه را آوردیم، موبدان زرتشتی به تناسب اعتقاد خودشان را آوردیم و امشب هم گفتم که من سرکار خانم عبداللهی چون گفتم که در بحث کتیبه های هخامنشی تمرکز داشتند و مطالعه کردند ما از ایشان هم استفاده بکنیم در برنامه، سؤال من یک سؤال کلی است، احتمالاً برنامه را هم ملاحظه فرمودید، خانم عبداللهی برنامه را دیدید تا اینجا مسائلی که مطرح شد؟

خانم عبداللهی:

بله

استاد حسینی:

سؤال بنده این است که همچین ادعایی را آمدند مطرح کردند که بر یک مهری اسم یک زرتشتی آمده است و این چنین است، می خواهم ببینم که دیدگاه شما در خصوص این دیدگاه و وجود چنین مهری که این مهر بتواند اثبات بکند خود هخامنشیان زرتشتی بودند چیست، و این که می تواند اسم زرتشت اصلاً اسم همان زرتشت صاحب گاتاها و یا صاحب آن عباراتی که نقل می شود از او گفتار نیک، کردار نیک، پندار نیک باشد یا خیر، و به صورت کلی توضیحات تان را بفرمایید با توجه به اینکه این یک شیء تاریخی است و کتیبه هایی هم که شما زحمت کشیدید مطالعه کردید مباحث تاریخی است و به عنوان یک شیء تاریخی مورد مطالعه قرار گرفته هستند، توضیحات شما را در این خصوص می شنویم.

خانم عبداللهی:

از آنجایی که یکی از ادله ای که برای این شیء آوردند از آقای پیر بریان هست، من صحبتم را با اشاره به یکی از ادعاهای آقای پیر بریان در کتاب امپراطوری هخامنشی شان شروع می کنم، ایشان می گویند که ادعا در خصوص دین هخامنشیان مثل نقش روی ماسه است، من می خواهم بگویم وقتی نقش روی سنگ وجود دارد و آنها را داریم و به آنها دسترسی داریم چرا نقش روی ماسه، آثار و کتیبه های فراوانی از پادشاهان هخامنشی باقی مانده است، از کوروش گرفته تا داریوش و بقیه پادشاهان هخامنشی که از تیره داریوش بودند، براساس این آثار نه تنها زرتشتی نبودن هخامنشیان بلکه بت پرست بودن شاهان هخامنشی یک موضوع بدیهی است، در بررسی دین هخامنشیان ما باید به این موضوع توجه داشته باشیم که رفتار پادشاهان هخامنشی و هنر سلطنتی هخامنشی کاملاً درهم آمیخته بوده با عقاید آن، مثلاً کوروش بعد از فتح بابل می آید اصلاحات دینی بت ها را انجام می دهد، یا داریوش طبق متن کتیبه بیستون به بهانه دینی با برخی از نقاط مثل سکاها می جنگد و به آنها حمله می کند، خشایار هم به بهانه دینی می آید محل هایی که از شاهان قبلی یا هنرهای شاهان قبل را نابود می کند که این موضوع در کتیبه ای که یکی از مهمترین کتیبه های سه زبانه دوران هخامنشیان مطرح شده، همانطور که عرض کردم دین و سلطنت در زمان هخامنشیان درهم آمیخته بود، در همین خصوص آقای یحیی ذکا که استاد دانشگاه هستند ایشان، ایران شناس هستند و پژوهشگر تاریخ و هنر ایران هستند و یکی از کارشناسان برجسته آثار هنری هستند که اتفاقاً آقای ذکا فعالیت های خودشان را قبل از انقلاب شروع کردند، معتقد هستند که هنر در دوران هخامنشیان کاملاً در خدمت مذهب بوده و از طرفی ما گفتیم که مذهب و سلطنت کاملاً با همدیگر درهم آمیخته بوده در زمان هخامنشیان، یعنی دین و سیاست با همدیگر پیوستگی داشتند، خب حالا با توجه به همه اینها، چطور می شود که از زرتشت و اوستا در آثار بجامانده از هخامنشیان هیچ چیزی باقی نمانده است، و افرادی که ادعا می کنند هخامنشیان زرتشتی هستند دقیقاً بر چه اساسی این ادعا را مطرح می کنند، این ادعا در حالی مطرح می شود

استاد حسینی:

خانم عبداللهی ببخشی من ورود پیدا می کنم نسبت به مطلب تان، ما قبلاً یک صحبتی کردیم در برنامه مان در مورد بحث کتیبه ها یک اشاره ای داشتیم نسبت به این مسئله که البته من مطالبی را از خود خانم عبداللهی که زحمت کشیدند کمک کردند به ما داده بودند از آن هم استفاده کردیم در برنامه، واقعاً سؤال من این است، حالا نکته جالب و ظریفی بود که شما اشاره کردید که دین هخامنشیان با هنر سلطنتی شان درهم آمیخته بوده، یعنی هنر تبلور آن اعتقاد می تواند باشد، واقعاً شما که در بحث های کتیبه ها دیدید، حقیقتاً مسئله ای که اشاره کرده باشد به زرتشت، نام زرتشت آمده باشد، مطلبی از اوستا نقل قول شده باشد یا گاهان از آن بخش آمده باشد، حقیقتاً در هیچ کدام از این کتیبه ها وجود ندارد؟

خانم عبداللهی:

چون من چندین سری و متعدد کتیبه های هخامنشی را بررسی کردم حالا نه فقط یک ترجمه، چندین ترجمه اش را و جالب است که در کتیبه های هخامنشی هیچ اسمی از زرتشت و اوستا نیامده، و این نیامدن اسم زرتشت به این معنی نیست که هیچ اسم دیگری نبوده، ما در کتیبه های هخامنشی و آثاری که از پادشاهان هخامنشی وجود دارد اسم و نام خاص افراد زیاد ذکر شده مثلاً در کتیبه بیستون حدود اسم 50 نفر ذکر شده در این کتیبه، افرادی که باقی مانده از دوران هخامنشی

استاد حسینی:

اسم چند نفر؟

خانم عبداللهی:

50 نفر، این 50 نفر یا با داریوش درگیر بودند یا به داریوش کمک کردند در کتیبه از اینها اسم برده شده در حالی که از اینها و حتی مکان ها و افرادی که در کتیبه های دیگر، افرادی که آمدند در ساخت و سازها به هخامنشیان کمک کردند اسم برده شده، هیچ اسمی از پیامبری که معتقد هستند برخی هخامنشیان بر این دین بودند نیامده، و این خودش نکته جالب توجهی است، حالا جدای از بحث کتیبه ها، الواحی از دوران هخامنشیان باقی مانده که به برخی از اینها خانم هاید ماری کخ در کتاب از زبان داریوش که در آن الواح هم ما اسم افراد متعددی را داریم اما آنجا هم اسمی از داریوش نیامده، از طرفی خود خانم هاید ماری کخ که ما از ایشان و از کتاب شان یاد کردیم، به الواح و آثار بسیاری از زمان هخامنشیان دسترسی داشتند که ایشان اگر کوچک ترین اثری از زرتشت و اوستا می دیدند طبیعتاً باید نقل می کردند، ولی ما حرف و اشاره ای از ایشان در خصوص زرتشتی بودن هخامنشیان نداریم، جدای از ایشان شاگرد شان آقای دکتر پرویز رجبی که ایشان هم روی بحث هخامنشیان و حتی می توانیم بگوییم آنقدر تسلط داشتند که با منطق حکومت هخامنشیان آشنایی داشتند هم، هیچ حرفی در خصوص زرتشتی بودن هخامنشیان نزدند، حالا ما اشاره کردیم به افرادی که به آثار و به الواح دسترسی داشتند، نگفتند که هخامنشیان زرتشتی بودند و در این خصوص اعتقادی نداشتند، اما خیلی افراد سرشناسی وجود داشتند، مثل آقای پیر لوکوک که یکی از مترجمین کتیبه های هخامنشی هستند، آقای هاشم رضی، آقای دکتر زرین پور و خیلی دیگر از تاریخ پژوهان و مورخین که اینها معتقد بودند و تصریح کردند که هخامنشیان زرتشتی نبودند، حتی آقای ذکا که از آنها نام بردیم یک سخنرانی دارند در ششمین کنگره جهانی باستان شناسی و هنر در آکسفورد که این سخنرانی در سال 1972 بوده و بیان کردند آنجا ادله ای را برای زرتشتی نبودن هخامنشیان، و چند خدایی بودن آنها، این ادله ای که آقای ذکا آوردند براساس تخصص شان، براساس آثار به جا مانده و مبنی بر آثار به جا مانده از دوران هخامنشیان بوده

استاد حسینی:

آقای ذکا همین شخصی هستند که رویکرد هنری ها را بررسی کردند در تاریخ؟

خانم عبداللهی:

بله آقای ذکا مقاله ای دارند، باستان شناس هستند و یکی از کارشناس های برجسته بررسی تاریخ و هنر ایران هستند، که در خصوص تاریخ لباس هم ایشان آثار و مطالبی دارند که تاریخ ایران و باستان را بررسی کردند، ایشان در آن سخنرانی که در آکسفورد داشتند در سال 1972 یکسری ادله ای آوردند که این ادله اثبات می کند که هخامنشیان زرتشتی نبودند، مثل اینکه در آثار هخامنشیان هیچ اسمی از پیامبری به اسم زرتشت نیامده و ایشان این را غیر معقول و غیر منطقی می دانند که مردمی وجود داشته باشند به پیامبری معتقد باشند اما اسمی از آن پیامبر در آثار شان ثبت نشود، و جدای از اینکه در آثار هخامنشیان اسمی از این پیامبر نیامده، در نوشته های مورخان معتبر و کلاسیک یونان هم زرتشت را به عنوان پیامبر هخامنشیان نام نبردند، و در ادامه اشاره می کند به اینکه در آثار هخامنشیان حتی از اوستا هم به عنوان کتاب آسمانی هخامنشیان نام برده نشده، و جدای از این یک تعارضی بین اوستا و بخش اصلی آن یعنی گاتاها و کتیبه های هخامنشی اشاره کردند که اوستا و گاتاها یکتا پرستی را ترویج می دهد که اصولاً باید اینطور باشد اما ما در کتیبه های هخامنشی بحث چند خدایی را داریم که در کتیبه های متعدد از اهورامزدا و دیگر خدایان در استوانه کوروش هم بحث مردوک را داریم، و در کتیبه اردشیر دوم ما بحث میترا آناهیتا و اهورامزدا را کنار همدیگر داریم، آقای ذکا معتقد هستند که وقتی به ما چند خدایی در کتیبه ها و یکتا پرستی در اوستا با همدیگر در تعارض هستند، این خودش یک ادله محکمی است برای اینکه هخامنشیان زرتشتی نبودند، دلایل دیگری هم آقای ذکا در سخنرانی شان ذکر کردند، که برخی از آن دلایل قابل خدشه است، اما در کل آسیبی به روند کلی پژوهش شان و نتیجه پژوهش ایشان که مبنی بر زرتشتی نبودن هخامنشیان است نمی زند.

استاد حسینی:

بسیار متشکر هستم از شما سرکار خانم عبداللهی، ان شاءالله بتوانیم در برنامه های دیگر هم خدمت شما باشیم از مطالب تان ان شاءالله استفاده بکنیم؛ نکته جالبی در فرمایش ایشان بود، فرمودند که اسم خاص در کتیبه ها زیاد آمده است، که مسائل دقیق و درستی است، اسم خاص های فراوانی آمده اما اسم زرتشت نیامده، این روال را نمی شود بگوییم آوردن اسم نبوده، این هم نکته خوبی بود من نسبت به این مسئله دقت نکرده بودم، متشکرم از شما سرکار خانم عبداللهی بسیار ممنون هستم از اینکه وقتی را در اختیار ما قرار دادید و نکاتی را توضیح دادید، و قضاوت با شما بینندگان عزیز و ارجمند.

برویم سراغ تماس ها، تماس اول جناب آقا بابک از ماهشهر سلام علیکم و رحمة الله

بیننده:

سلام علیکم عرض ادب دارم خدمت شما استاد حسینی، زنده باشید لطف دارید، عرض از مزاحمت اینکه چند وقت پیش یک مباحثه ای بین حضرتعالی و آقای رائفی پور صورت گرفت، در خصوص اینکه آقای کوروش ذو القرنین هست یا نیست و آیا نام کوروش در قرآن برده شده یا برده نشده، این مسئله بدون جواب ماند و مناظره و مباحثه تان ادامه پیدا نکرد که ما متوجه بشویم بالأخره آن استدلال های تاریخی که استاد رائفی پور می آورند و یا شما می آورید، کدام شان بیانگر این است که کوروش این شخصیت در قرآن بوده یا اینکه نبوده، و خواهش بنده از حضرتعالی این است که بخصوص اگر ممکن است توضیحاتی بفرمایید و حتی اگر لازم می دانید پیگیر بشوید و از استاد رائفی پور هم بخواهید که دوباره این مباحثه ادامه پیدا کند و بالأخره یک نتیجه ای بگیریم، بخصوص اینکه استاد رائفی پور می فرمایند که در این چند وقت استنادات و فکت های زیادی پیدا کردند که بیشتر ثابت شده که کوروش همان ذوالقرنین هست، می خواستم بگویم اگر ممکن است در این خصوص یک توضیحی بفرمایید ممنون می شوم.

استاد حسینی:

ببینید آقا بابک عزیز من عرض کردم می توانیم خدمت ایشان باشیم اگر خواستند تشریف بیاورند در برنامه و صحبت و گفت و گو بکنیم، مسئله اینجا یک مسئله اختلافی است بین بنده و ایشان، من از دو سه منظر نسبت تطابق قضیه کوروش و ذوالقرنین نگاه می کنم، یک منظر، منظر دینی است، یعنی آنچه که در قرآن آمده است، تعابیری که قرآن کریم در مورد ذوالقرنین دارد و در کنار آن روایاتی که ما از اهل بیت (ع) در توصیف ذوالقرنین داریم به دست ما رسیده، این یک موضوع است، براساس اینها 50 درصد راه را ما می رویم، اگر این مطابقت را بررسی کنیم، بخش دیگر بحث تاریخ است، یعنی آن گزارش ها مستندات یا شواهدی که در خصوص کوروش، عملکرد کوروش، اعتقادات کوروش، رفتار کوروش وجود دارد، این دو تا را باید ما کنار هم بگذاریم، ببینیم که آیا این دو تا باهم انطباق دارد یا انطباق ندارد، خب جناب آقای ابوالکلام آزاد، ایشان می آیند می گویند که بله انطباق دارد، منتهی انطباق ایشان هم روی بحث رفتار عموماً نیست، یعنی خیلی کم نسبت به آن پرداخته، بیشتر همان شکل و شمایل و تصویر باقی مانده که آن تصویر هم عکس است، یعنی مجسمه اش به شکل کامل نیست آن مرد بالدار یا هرچه می خواهید اسم آن را بگذاریم، آقای ابوالکلام آزاد این را گفتند و در زمان پهلوی هم ما سند داریم که در زمان طاغوت دستور دادند که بیایید بگویید کوروش همان ذوالقرنین در قرآن هست، و مطابقت این دو تا را اعلام کنید، این دستوری بود که خاندان پهلوی صادر کردند حتی به کشور های دیگر و رسماً اعلام کردند بیایید ضریب بدهید به کتاب ابوالکلام آزاد، یک شخصی مثل علامه طباطبایی، البته دو تا استناد نسبت به مطلب ایشان هست، آنچه که معروف است در همان المیزان، گزینه های مختلفی را می آورد، مثل اسکندر و دیگران که با ذوالقرنین مطابقت دادند، بعد با حذف گزینه می گوید اینها که اصلاً به هیچ عنوان جور در نمی آید ذوالقرنین بوده باشند، ابوالکلام آزاد می گوید کوروش است، و می شود گفت تمایل نسبت به این سمت پیدا می کند، منتهی نه تمایل نسبت به مستندات تاریخی، تمایل براساس اینکه اگر ما باشیم و این دو سه نفر کوروش بیشتر می خورد ذوالقرنین باشد تا آنها، یعنی با حذف گزینه، خب آن هم یک سیستم و روشی است، اما علامه طباطبایی نسبت به تاریخ ایران باستان، آثار باقی مانده از هخامنشیان کتیبه های هخامنشی و کتیبه های کوروش و داریوش و اینها شناخت کاملی طبیعتاً نداشتند این را هم باید بگوییم، در عین حالی که علامه طباطبایی حقیقتاً علامه بودند و خود من سالها است از مطالب ایشان استفاده می کنم و بعضی وقت ها مطالب شان اینقدر شفاف و روشنگر هست که انگار برای امروز این مطلب را نوشتند با توجه به فاصله زمانی که داریم و انگار مثلاً برای پاسخ دادن به یکسری مسائلی که در فضای مجازی مطرح می شود نوشتند در عین حال که آن جایگاه را دارند که جایگاه بسیار بالایی است، فقیه هستند، ادیب هستند مفسر هستند همه اینها را هم در رده های اول ما در نظر می گیریم اما در مورد تاریخ ایران باستان خیلی تخصصی ورود پیدا نکردند، اگر ورود پیدا می کردند قطعاً از تمام این باستان شناسان احتمالاً بهتر می توانستند کار بکنند، پس نمی شود بگوییم که ایشان آمدند از شواهد تاریخی یعنی بخش دوم را با بخش اول که آیه قرآن هست و روایت است تطبیق داده، حالا من با پژوهشگر ارجمند و گرامی جناب آقای رائفی پور اختلاف نظرم اینجا خیلی نمایان است، که ایشان می گوید کوروش همان مصداق ذوالقرنین در قرآن است، بنده می گویم ایشان مصداق ذوالقرنین در قرآن نیست، ادله ایشان را شما شنیدید ادله ما را هم شنیدید، یک دسته بندی کلی بکنم، بنده می گویم صفاتی که از کوروش ما سراغ داریم با آنچه که در آیات و روایات آمده و به معرفی ذوالقرنین پرداخته است مطابقت ندارد و اینها با هم مَچ نمی شود، البته دو سه تا مسئله که شباهت دارد بله، خب ممکن است این شباهت با پادشاهان دیگر هم باشد ،حالا سن ها را بخواهیم در نظر بگیریم، این 29 سال حکومت کرده و او 30 سال حکومت کرده ممکن است در تاریخ ما مثلاً 100 پادشاه 100 فرعون، 100 حاکم پیدا بکنیم، 30 سال گفته باشند ایشان حکومت کرده، بقیه موارد ضدیت را می رساند، حالا ایراد به حرف بنده بخواهد کسی وارد بکند، بهترین ایراد در این مرحله این است که بگوییم تاریخ تحریف شده و دروغ گفتند، بنده عرضم این است ما مستند کتیبه داریم از کوروش، آن را چکار می خواهیم بکنیم، یک کسی که همچین ادعایی می کند کتیبه را چکار می کند و بعد همه دیگر در طول تاریخ آمدند در موردش دروغ گفتند، فتح بابل هم دروغ بوده، دیگر فتح بابل دیگر نیاز نیست هرودوت بیاید بگوید این را، بابل را فتح کرده دروغ بوده؟ مناطق دیگر را که حمله کرده دروغ بوده؟ چقدر از آن را می خواهید بگویید دروغ است، اگر این منابع در مورد کوروش دروغ می گویند، پس آن منابعی که می گویند کوروش مطابقت دارد با کوروش آنها را از کجا می آورید شما؟، باز پاسخ، نسبت به حرف خودم و بعد جواب نسبت به این ایراد و اشکال، ایشان استناد می کند به تورات می گوید در تورات مطلبی آمده که البته تحریف شده است این منظور کوروش است که با دانیال نبی یا یکی از انبیاء بنی اسرائیل دیدار کرده و دیدگاه و رویکرد او عوض شده، جدای از اینکه آن ذوالقرنین که توصیف شده در آیات و روایات آیا عبد صالحی بوده است از اول، یا اینکه یک آدمی بوده است که بعداً آمده تغییر جهت داده، خب آن واضح است که کسی نیست که تغییر جهت داده باشد از اول صالح بوده، باز این مرحله را هم اصلاً چشم پوشی می کنیم بگذاریم کنار، می رسیم نسبت به این موضوع آنچه که اصلاً در همین تورات آمده که بخواهیم نتیجه بگیریم کوروش و ذوالقرنین یکی هستند، ما می رویم سراغ همین تورات که مورد استناد قرار می گیرد، آیا تورات گفته آن شخصی که دیدار کرد با آن پیامبر الهی و آن اتفاقات برایش افتاد، گفته کوروش است؟ نه، گفته چه کسی است؟ گفته داریوش، خب حالا داریوش را خیلی فرقی نگذاریم بین این دو تا، خب این داریوش شاید این وسط تحریف شده حذف شده یک دفعه، موضوع کوروش بوده یکدفعه داریوش مطرح شده، سؤال دوم این داریوش که دارد تورات می گوید، این داریوش همان داریوش هخامنشی است؟ نه، چرا؟ چون اصلاً داستانی که در متن تورات دارد می آید بخت النصر اصلاً هنوز حاکم است در بابل، پادشاه سابق بابل اصلاً هنوز حاکم است، اصلاً کوروش هنوز نرفته بابل که بخواهد نوبت به کوروش برسد بعد کمبوجیه و بعد قضیه بردیا و بعد تازه برسد به داریوش، اصلاً از لحاظ زمانی با همان مطلب تورات تحریف شده هم تطابق ندارد، نه ظاهر و اسم آن تطابق دارد نه از لحاظ زمان حکومت، نه از لحاظ شرایطی که توصیف شده مطابقت دارد، نه با الواحی یا کتیبه هایی که باقی مانده از پادشاهان هخامنشی و از خود کوروش باقی مانده مطابقت دارد نه با آن چیزی که مورخین ایرانی الآن دارند مطرح می کنند با همه آنچه که دارند می گویند مطابقت دارد، نه با آن چیزی که یونانی ها گفتند مطابقت دارد، همه اینها نه با آیات قرآن مطابقت دارد نه با روایات ما مطابقت دارد، خب وقتی همچین وضعیتی دارد این استدلال من چرا باید بپذیرم این را؟ در حالی که اگر مطابقتی بین کوروش و ذوالقرنین و جود داشت مطمئن باشید خود بنده می آمدم و مفصل در خصوص مستندات آن برای شما توضیح می دادم، چه چیزی از این مطلوب تر می شد برای یک برنامه تاریخی که بخواهیم مطرح کنیم بگوییم این کوروش همان مصداق ذوالقرنین در قرآن هست، منتهی وقتی واقعیت این نیست من هم می آیم رسماً اعلام می کنم به این نتیجه نرسیدم، نه تنها به این نتیجه نرسیدم یعنی فقدان ادله یک سمت است به تضاد و تعارض آن رسیدم، یعنی توصیفاتی که در مورد ذوالقرنین وجود دارد به هیچ عنوان با آن توصیفاتی که در مورد کوروش وجود دارد مطابقتی ندارد، این خلاصه ای از آن نقشه ای است که وجود دارد مبنی بر آن اختلافات، نقشه ای است که براساس استنادات وجود دارد، نقشه که دارم می گویم منظور همان تقدم و تأخر استدلال ها و منابع است، این دو تا تفکر الآن هست، ایشان هم اگر خواستند تشریف بیاورند در برنامه ما در مورد مستندات صحبت می کنیم، حالا در مورد اینکه روایتی وجود دارد گفته است ذوالقرنین که بوده است، ذوالقرنین فرزند ضحاک بوده یا اژیدهاک بوده، این همان آستیاگ است، چه هست و چه هست، اگر ایشان تشریف آوردند در این خصوص هم صحبت می کنیم، و این را هم عرض می کنم آن تیکه از روایت که قرائت می شود توسط ایشان آیا اصلاً جزء روایت است یا حرف راوی است؟ این هم باز یک مسئله است، حالا اگر لازم شد در این خصوص صحبت می کنیم، شاید من در آینده به صورت مجزا بپردازم به مسئله عدم تطابق ذوالقرنین و کوروش، ممکن است مستقیم و مستقل نسبت به این مسئله بپردازم، هر چند هر آنچه که ما داریم در این برنامه در مورد کوروش می گوییم مطمئناً این مسئله را تقویت می کند که مطابقتی وجود ندارد، اما یک مدتی است مجدد شروع کردند به بحث باستان گرایی و اینها را دارند تقویت می کنند سعی می کنند که تقویت بکنند، ما اینطور نیست که در این مسائل خیلی تعارف داشته باشیم بخاطر اینکه ما می دانیم اینها لبه هایش و تیزی اش حواشی اش مباحث اعتقادی را ممکن است بخواهد خدشه دارد بکند، یا حداقل هدفی که پشت پرده نسبت به برخی از کارها هست این باشد یا برخی از رفتارها ناخواسته بتواند ضریب بدهد به اینکه شبهاتی بخواهد ترویج بشود، بخاطر این ما خیلی تعارف نداریم و اینجا می آییم و مستند صحبت می کنیم و مطلب خودمان را مطرح می کنیم، تا اینجای کار هم بجز اینکه گروه های زرتشتی تعطیل شد آدم های زرتشتی مبلغین شان از گروه های اصلی شان بیرون انداخته شدند در برنامه هم نشان دادیم بعضی های شان را یکسری فعالیت شان کلاً متوقف شد، همه اینها به کنار آن که اسمش را گذاشته بودند سردار رسانه گفته با برنامه ما چپه شده، پس می توانیم ما، اگر من این را شاید دو سال پیش می گفتم شاید 5 سال پیش در برنامه هایی که می ساختیم می گفتم، شاید طرف می گفت صرفاً یک ادعا است، اینجا دارم این را اعلام می کنم، اتفاقی است که افتاده، همه می توانند در جریان آن قرار بگیرند. حالا اگر لازم شد این بحثی که در تورات آمده را خدمت تان نشان می دهم، که آنچه که در تورات آمده اصلاً ارتباطی می تواند داشته باشد با مسئله کوروش یا نه؟ فکر کنم کتاب دانیال بود اگر اشتباه نکنم، مطلبی که آمده بود، آنجا خود عزیزان می توانند مراجعه بکنند ببینند که آیا واقعاً مطابقتی بین آنچه که گفته می شود در مورد بحث ذوالقرنین و کوروش وجود دارد یا نه، من الآن کتاب تورات جلوی روی من هست، کتاب دانیال هست، این عبارت را ببینید، این قضیه در آتش انداختن، کتاب دانیال از عهد عتیق، مجسمه طلا و کوره آتش، در مورد نبوکدنصر، ایشان می آید توضیح می دهد این پادشاه است در بابل، صفحه 5 کتاب دانیال توضیحاتی را داده که مفصل است من الآن قطعاً نمی رسم بخواهم اینها را توضیح بدهم، این بخش، خواب دوم نبوکدنصر، نبوکدنصر شاه، پادشاه این پیام را برای تمام قوم های دنیا که از نژادها و زبانهای گوناگون بودند فرستاد، با درود فراوان می خواهم کارهای عجیبی را که خدای متعال در حق من کرده برای شما بیان کنم، خب وقتی که این داستانی که مطرح شده در مورد نبوکدنصر است، چطور می توانیم بگوییم که کوروش اینجا بوده در بابل، کوروش که وقتی حمله کرد که او از حکومت برکنار شد رفت، بعد تازه کوروش اینجا کجا بود؟، آیا منظور همان بحث داریوش است؟ حالا این را هم دارید تصاویرش را می بینید، برخی اصلاً در توضیح این آمدند گفتند که این داریوش مادی بوده، یعنی این داریوش هم همان داریوش نیست که بخواهد محل استناد قرار بگیرد، و این داستان را دارند، خواب دوم دانیال، و حضرت دانیال را که مطرح می کند از این بخش از کتاب عهد عتیق است، اگر یک فرصتی شد ما در یک جلسه ای بخواهیم اینها را مطرح بکنیم خیلی خوب است، یعنی دقیقاً بیاییم ببینیم که گفته می شود براساس تورات کوروش همان ذوالقرنین هست حقیقتاً برویم سراغ تورات ببینیم چه چیزی گفته است، جدای از اینکه تورات تحریف شده است، جدای از اینکه برای ما حجت نیست، همه اینها را چشم پوشی می کنیم، جدای از آن تضادی که وجود دارد در توصیفات ذوالقرنین و کوروش، همه را چشم پوشی کنیم برویم سراغ تورات ببینیم تورات چه چیزی گفته است، یک مقدار مفصل است اگر لازم شد من این را می آیم همین مفصل بودنش را هم برای تان قرائت می کنم و برای شما عزیزان و بزرگواران مطرح می کنم، به هر حال هر کسی که بوده اینجا یک پادشاهی بوده در بابل و این سنخیتی از لحاظ تاریخی نمی تواند داشته باشد با جریان رفتن کوروش به بابل، این را هم می پردازیم اتفاقاً ما بحث فتح بابل را هرچند در فصل گذشته به آن اشاره ای داشتیم نسبت به متون، ما می خواهیم برویم سراغ لوح بابلی که نوشته شده در مورد فتح بابل و در مورد آن هم بحث داریم، صحبت داریم، در کنار آن ان شاءالله سخنان مستشرقین را هم مطرح خواهیم کرد برای شما، متشکرم از شما بینندگان عزیز و ارجمند ممنونم که با ما همراه بودید، پس در نتیجه آن مهری که گفته شده بود اسم زرتشت روی آن هست اولاً معلوم نبود اصلاً این مهر توسط چه کسانی پیدا شده کجا دارد نگهداری می شود، اصالت مهر، معلوم نشد کجا گفته شده است این مهر برای زمان هخامنشیان بوده، معلوم نبود این سه کلمه ای که واضح خوانده شده بود روی این مهر کلمه اش و تکمیل کردند اصلاً زرتشت بوده باشد، زاراتوستریش بوده، ترجمه ای که کرده بود جناب آقای ثاقب فر از عبارت آقای پیر بریان اصلاً کلمه زرتشت را آورده در حالی که آقای پیر بریان این را نگفته بود،  ما خودمان از آقای پیر بریان سؤال کردیم ان شاءالله پاسخ دادند اگر لازم شد در برنامه مطرح می کنیم، و اگر همه اینها را بگذریم، حتی بگوییم که این اسم زرتشت بوده روی آن مهر در زمان هخامنشیان از کجا معلوم این زرتشت اسم یک شخصی نبوده صاحب مهر نبوده، کما اینکه سنت بوده، من یک مطلب هم نشان بدهم این هم کتاب از زبان داریوش است پرفسور هاید ماری کخ، ترجمه دکتر پرویز رجبی در صفحه 47، مطلبی که آمده این است که یک شخصی را آورده که این شخص با اینکه نه پادشاه بوده نه شخصیت دینی برجسته ای بوده که بگوییم مثل زرتشت بوده می گوید که ایشان اسم خودش را روی مهر نوشته بوده، گفته او در جایی که حضور داشته و امور مربوطه را شخصاً بررسی می کرده مهری داشته مهر شماره 9 از آن فرنکه است، حالا فکر کنید یک نفر اسمش زرتشت بوده یک مهری داشته، از کجا معلوم آن منظور زرتشت است که مورد ادعای شما است، و این مهر داشتن این فرنکه را و افراد دیگر را در صفحه 47 آورده و جای دیگر هم آمده کسانی که مهر های هخامنشیان را کار کردند و پژوهش هایی که انجام دادند به صراحت گفتند که نام شخص روی مهر نوشته می شده مثل امضا بوده، همینطور که شخصی امضا می کند اسم خودش را هم می نویسد، اسم پیامبر را که نمی نویسد، اسم خودش را می نویسد اینها هم مهر درست می کردند معمولاً اسم خودشان را می نویسند، بله مهر های سلطنتی هم بوده، موارد دیگری به جز اسم خودشان در آن می آمده، اما این مهر اینطور نیست، نهایتاً اگر هم بگوییم منظور از این کلمه ای که آمده در اینجا دقیقاً همان زرتشت هست، خب این چه ربطی دارد به پادشاهان هخامنشی، فکر بکنید شخصی در جایی بوده اصلاً در دربار هم بوده این شخص، اصلاً آدم خیلی تأثیر گذاری هم بوده، اصلاً دست راست کوروش بوده، اصلاً بگوییم زرتشتی بوده باز پادشاهان هخامنشی کجا زرتشتی بودن شان اثبات می شود.

ممنونم از شما که با ما همراه بودید ان شاءالله در پناه حق باشید و برنامه ما را دنبال بکنید، برنامه ان شاءالله سلسله وار ادامه خواهد داشت، همچنان منتظر هستیم، 10 تا سؤال پرسیدیم در این برنامه، امشب هم کسی نبود که نسبت به آن پاسخ بدهد، افرادی که احساس کردند امکان دارد پاسخی نسبت به این موضوعات وجود داشته باشد حتماً بیایند در برنامه پاسخ خودشان را مطرح بکنند، و ممنونم از شما که با ما همراه هستید، ان شاءالله فصل سوم را ادامه می دهیم به انتها که رسید به دنبال این هستیم از همین الآن برنامه ریزی اش را کردیم برای فصل چهارم برنامه تاریخ بدون روتوش، فعلاً در شبکه ولی عصر این برنامه ادامه دارد، هر وقت لازم شد در جای دیگر هم این برنامه ان شاءالله تولید و منتشر خواهد شد، التماس دعا دارم از شما عزیزان یا علی مدد خدا نگهدار.


تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان>

زرتشت کورش مهر هخامنشی دخمه یزد داریوش کتیبه اهورا مزدا فتح بابل ذوالقرنین شبکه جهانی ولی عصر عج