سایر قسمت ها
راه روشن -نقد دگر اندیشان شیعی

قسمت هفتاد و نهم برنامه راه روشن با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین دکتر ابوالقاسمی
• نظر امام صادق (ع) در مورد هشام بن حكم با استناد به منابع معتبر شيعه
• سخنان امام كاظم (ع) به هشام بن حكم با استناد به منابع معتبر شيعه
• سخنان امام رضا (ع) در مورد هشام بن حكم و دليل مناظره نكردن او و حسادت برخي با استناد به منابع معتبر شيعه
• كليپ اول :سخنان حجت الاسلام مهدي پور درباره سخنراني علامه اميني به ميزباني وكيل آيت الله بروجردي در مورد كفر شيخين و ماجراي گرفتن فتوا از شلتوت
• بررسي كليپ اول در مورد سخنراني علامه اميني و ...
• آيا رابطه بين علامه اميني و آيت الله بروجردي بد بود ؟
• رابطه حسنه و صميمي آيت الله بروجردي و علامه اميني با استناد به منابع معتبر
• هدف آيت الله برجردي از تقريب
• ناراحتي امام خميني (ره) از آيت الله بروجردي : بخاطر اينكه گفته شده از مرحوم نواب دفاع نكرده است با استناد به پرتال امام خميني (ره)
• كمك ها و دفاعيات آيت الله بروجردي از مرحوم نواب با استناد به اسنادي معتبر
• روابط خوب امام خميني (ره) و علامه اميني و مرحوم نواب و آيت الله بروجردي و نكاتي جالب در مورد عملكرد اين بزرگواران
• نتيجه گيري در مورد كليپ اول
• ماجراي بازي فوتبال در ايام اخير و درخواست براي برداشتن تنديس حاج قاسم سليماني
• ماجراي ممانعت آيت الله بروجردي از آمدن پادشاه عربستان به قم و دليل آن
• ماجراي درخواست مرحوم امام موسي صدر از آيت الله بروجردي براي نشر نامه ها با دارالتقريب و پاسخ آيت الله بروجردي
• كليپ دوم و سوم از برنامه چاووش ( پخش شده از شبكه 4 ) و ادعاهايي كه كارشناسان اين برنامه در مورد وحدت دارند
• بررسي و پاسخ به ادعاهاي كارشناس برنامه چاووش
• سخنراني آيت الله مصباح در بيت رهبري درباره تعريف وحدت و جايگاه وحدت و دليل اين سخنراني
• بررسي سخنان آيت الله مصباح
• معناي وحدت چيست و اصلاً وحدت در چه صورت محقق ميشود ؟
• آيا فقط با قرآن ميتوان مناظره كرد ؟
• در مورد گودرزي ( از حزب الفرقان )
• كليپ چهارم از برنامه چاووش ( پخش شده از شبكه 4 ) و ادعاهايي كه كارشناس برنامه در مورد كنار گذاشتن روايات و تقريب
• بررسي و پاسخ به ادعاهاي كارشناس برنامه چاووش
• بررسي وصيت نامه امام خميني (ره)
• تحريف علني سخنان امام خميني (ره) و توهين به حوزه توسط كارشناس برنامه چاووش !
• امام خميني (ره) ، اشخاصي كه مانند كارشناس برنامه چاووش صحبت و ادعا دارند را چگونه خطاب كرده اند ؟!
• تغيير 180 درجه اي سخنان امام خميني (ره) توسط كارشناس برنامه چاووش !
• كليپ پنجم از برنامه چاووش ( پخش شده از شبكه 4 ) و ادعاهايي كه كارشناس اين برنامه در مورد ملت ابراهيم و نام اسلام !
• بررسي و پاسخ به ادعاهاي كارشناس برنامه چاووش
• پاسخ اوليه به ادعاهاي كارشناس برنامه چاووش با استناد به آياتي كه ادعا كرد و آيات ديگر قرآن كريم
• سخنان صريح امام خميني (ره) در مورد اعتقاد به امامت الهي و يا عدم اعتقاد و نتيجه آن
• سخنان امام خميني (ره) در ماجراي رسميت مذهب در قانون اساسي با استناد به منابع معتبر


دیگر قسمت ها

 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

 

عنوان برنامه: راه روشن (نقد دگر اندیشان شیعی)

عناوین بحث: وحدت، علامه امینی، مناظره، کفر شیخین، آیت الله بروجردی، شیعه، شهید نواب، حوزه علمیه، حبل الله، ثقلین، قرآن، فقه سنتی، امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه)، ملت ابراهیم (علیه السلام)، توحید، ولایت، پاسخ به شبهات...

تاريخ: 18/ 7/ 1402

استاد: حجت الاسلام والمسلمین دکتر ابو القاسمی

مجری: آقای محمد تقی غضبانی

مجری:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ وَبِه نَسْتَعِینْ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم. بینندگان عزیز سلام وقت شما بخیر، در یکی از شب های چهارشنبه که ما در قم میزبان مهمانان عزیزی هستیم که به مسجد مقدس جمکران شرفیاب شدند، در یک این چنین شبی با برنامه راه روشن از شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) خدمت شما رسیدیم و ان شاء الله می خواهیم برنامه را با حضور کارشناس عزیز مان جناب آقای دکتر ابوالقاسمی تقدیم حضور شما عزیزان کنیم.

 این روز ها ما در قم شادی دیگری داریم میزبان قدوم مبارک حضرت معصومه (سلام الله علیها) هستیم در سالگرد و یاد بود این چنین ایامی هستیم که در قم خودش زائران زیادی را به همین مناسبت میزبانی می کند و خوشحالی ما دو چندان شده است، و همچنین ایام ربیع الاول و هفته وحدت که گذشت، بیشتر موضوع مان هم در همین خصوص خواهد بود ان شاء الله، خدمت استاد باشیم و برگردیم و بیشتر صحبت کنیم. استاد عزیز سلام وقت شما بخیر، اعیاد خدمت شما مبارک باشد.

استاد ابو القاسمی:

وعلیکم السلام ورحمت الله

أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ اَلْحَمدُ للهِ رَبِّ العالَمین اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى ‌مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى وَ عَلِيٍّ الْمُرْتَضَى وَ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ وَ ‌الْحَسَنِ الرِّضَا وَ الْحُسَيْنِ الْمُصَفَّى، وَ جَمِيعِ الْأَوْصِيَاءِ ‌مَصَابِيحِ الدُّجَى وَصلّ عَلیٰ مَنْ بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَي وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْاَرْضُ وَ السَّمَاءُ مَوْلانا صَاحِبَ العَصْرِ وَالزمَان

من هم خدمت شما و خدمت بینندگان محترم شبکه جهانی حضرت ولی عصر عرض سلام و وقت بخیر دارم و این ایام را به شما تبریک و تهنیت عرض می کنم، در خدمت تان هستم.

مجری:

استاد عزیز فرمودید که امشب کلیپ هایی دارید در خصوص وحدت و راه روشن امروز می خواهد این موضوع را بررسی کنند و ان شاء الله راه را روشن کند برای کسانی که ممکن است در برخی از مباحث برای شان خلط ایجاد شده باشد، در برخی از نکته هایی که در فضای مجازی و در شبکه های متعدد پخش شده است، در خدمت شما باشیم، شما توضیح بفرمایید.

استاد ابوالقاسمی:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ یک کلیپی در این ایام گذشته پخش شد از یکی از بزرگواران راجع به نحوه ارتباط مرحوم آیت الله العظمی بروجردی، با مرحوم علامه امینی (اعلی الله مقامهما) که آقای بروجردی راجع به علامه امینی حرف هایی زدند و بعد این ها را به صورت عام و همه جانبه تعمیم دادند که ما به هیچ وجه نباید کاری که به دیگران بر بخورد انجام بدهیم.

 قبل از این که سراغ کلیپ ها برویم، من یک سری مقدماتی عرض می کنم. این مقدمات در مورد یکی از راویان مشهور زمان ائمه (علیهم السلام) جناب هشام ابن حکم است. هشام ابن حکم (رضوان الله علیه) در مورد او عبارات بسیار عجیبی داریم، آقا امام صادق (علیه السلام) در مورد او فرمودند:

«مِثْلُكَ فَلْيُكَلِّمِ النَّاسَ»

یک نفری مثل تو باید با مخالفین مناظره کند.

در کتاب شریف کافی است، که می گوید امام صادق (علیه السلام) رو کردند به هشام ابن حکم که جوانی بود فرمودند

«يَا هِشَامُ لَا تَكَادُ تَقَعُ»

تو هیچ وقت در مناظرات زمین نمی خوری!

«تَلْوِي رِجْلَيْكَ إِذَا هَمَمْتَ بِالْأَرْضِ طِرْتَ»

تو مراقب پا هایت هستی، خوب بلدی پا هایت را جمع کنی.

 پرنده ای که وقتی به نزدیک زمین می رسد می خواهد شکار کند، دیدید که گاهی اوقات برای عقاب یک کبوتر تله می گذارند، این عقاب که می آید این را بگیرد پایش گیر می کند، تو وقتی می آیی نزدیک زمین پا هایت به زمین گیر نمی کند، می گیری و پرواز می کنی، «إِذَا هَمَمْتَ بِالْأَرْضِ طِرْتَ»، وقتی برای شکار شیرجه زدی دوباره سریع پرواز می کنی، در تله ها گیر نمی افتی.

«مِثْلُكَ فَلْيُكَلِّمِ النَّاسَ»

مثل تو باید با مخالفین مناظره کند.

الكافي (ط - الإسلامية)، نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج1، ص168- 173،بَابُ الِاضْطِرَارِ إِلَى الْحُجَّة، ح4

این یک روایت در کتاب شریف کافی راجع به جناب هشام ابن حکم. راجع به ایشان روایت دیگری در دوران یکی از خلفای عباسی آمده است. عبد الرحمن ابن حجاج، می گوید امام کاظم (علیه السلام) به من فرمودند

«ايتِ هِشَامَ بْنَ الْحَكَمِ فَقُلْ لَهُ»

برو پیش هشام ابن حکم به او بگو

«يَقُولُ لَكَ أَبُو الْحَسَنِ»

امام کاظم به تو می فرماید

«أَ يَسُرُّكَ أَنْ تَشْرَكَ فِي دَمِ امْرِئٍ مُسْلِمٍ»

آیا راضی می شوی در خون یک مسلمان شریک بشوی؟

«فَإِذَا قَالَ لَا»

می گوید نه

«فَقُلْ لَهُ مَا بَالُكَ شَرِكْتَ فِي دَمِي.»

چرا داری در باب خون من شریک می شوی؟

رجال الكشي إختيار معرفة الرجال؛ كشى، محمد بن عمر ناشر: مؤسسة نشر دانشگاه مشهد محقق/ مصحح: طوسى، محمد بن حسن / مصطفوى، حسن‏، ص279

مراقب باش خون من به دست تو ریخته نشود. یعنی الان اتفاقی می خواهد بیفتد که ممکن است به دست تو باشد، مراقب باش یک مدتی باید خودداری کنی.

 در رجال کشی روایت دیگری مطرح کرده است که در زمان امام رضا (علیه السلام)، امام رضا (علیه السلام) نسبت به او ترحم کردند.

«سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا (علیه السلام) عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَكَمِ»

 می گویند از امام رضا راجع به هشام سوال کردند

«فَقَالَ لِي: رَحِمَهُ اللَّهُ كَانَ عَبْداً نَاصِحاً»

یک آدم خیلی خیر خواه بود.

«أُوذِيَ مِنْ قِبَلِ أَصْحَابِهِ حَسَداً مِنْهُمْ لَهُ.»

رفقایش به این خاطر که خیلی منظره گر قهاری بود نسبت به او حسادت ورزیدند.

رجال الكشي إختيار معرفة الرجال؛ كشى، محمد بن عمر ناشر: مؤسسة نشر دانشگاه مشهد محقق/ مصحح: طوسى، محمد بن حسن / مصطفوى، حسن‏، ص279

آن ها آمدند شایع کردند که هشام گوش به حرف نداده است و موجب ریخته شدن خون امام کاظم شده است، امام کاظم گفتند نه «رَحِمَهُ اللَّهُ» و به خود هشام گفتند

«قُلْتُ لِهِشَامٍ أَصْحَابُكَ‏ يَحْكُونَ‏ أَنَّ أَبَا الْحَسَنِ (علیه السلام) سَرَّحَ إِلَيْكَ مَعَ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ أَنْ أَمْسِكْ عَنِ الْكَلَامِ وَ إِلَى هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ»

اصحاب تو رفقایت می گویند امام کاظم گفته است که مناظره نکن، تو مناظره کردی؟ فرمود بله.

«أَتَانِي عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ الْحَجَّاجِ»

چه زمانی؟ زمانی که

«كَانَ الْمَهْدِيُّ قَدْ صَنَّفَ لَهُ مَقَالاتِ النَّاسِ»

یک دورانی بود داشتند فرقه های گمراه را دسته بندی می کردند در زمان مهدی، که کدام گروه ها کافر از اسلام هستند، عبد الرحمن ابن حجاج گفت، امام کاظم فرمودند

«أَمْسِكْ عَنِ الْكَلَامِ هَذِهِ الْأَيَّام‏ وَ فِيهِ مَقَالَةُ الْجَوَالِيقِيَّةِ هِشَامِ‏ بْنِ سَالِمٍ، وَ قَرَأَ ذَلِكَ الْكِتَابَ فِي الشَّرْقِيَّةِ»

منطق شرقیه گفتند که فلان گروه کافر هستند.

«فَأَمْسَكْتُ عَنِ الْكَلَامِ أَصْلًا حَتَّى مَاتَ الْمَهْدِيُّ»

من مطلقا تا زمانی که مهدی خلیفه عباسی از دنیا رفت مناظره نکردم.

رجال الكشي إختيار معرفة الرجال؛ كشى، محمد بن عمر ناشر: مؤسسة نشر دانشگاه مشهد محقق/ مصحح: طوسى، محمد بن حسن / مصطفوى، حسن‏، ص269

امام کاظم فرمودند «أَمْسِكْ عَنِ الْكَلَامِ هَذِهِ الْأَيَّام... حَتَّى مَاتَ الْمَهْدِيُّ» من تا زمانی که مهدی از دنیا رفت من مناظره انجام ندادم.

 معروف ترین مناظره گر اهل بیت (علیهم السلام) یا یکی از معروف ترین شان که هشام ابن حکم است امام صادق می فرمایند تو باید مناظره کنی «مِثْلُكَ فَلْيُكَلِّمِ النَّاسَ»، امام رضا (علیه السلام) مدحش می کنند.

 در زمان امام کاظم (علیه السلام) به خاطر یک مسئله و مصلحت موقتی آن هم به خاطر حفظ خود آن، امام کاظم نهیش کردند. اما یک عده از روی حسادت حرف را بد معنی کردند.

 حالا راجع به مرحوم علامه امینی (رضوان الله علیه) و مرحوم آیت الله بروجردی (رضوان الله علیه) یک چیزی نقل شده است، ما کلیپ اول را با همدیگر ببینیم، با این مقدمه ای که عرض کردم این کلیپ را تحلیل بکنیم.

مجری:

این کلیپ را با هم ببینیم و برگردیم.

کلیپ شماره یک – آقای مهدی پور

مرحوم علامه امینی به دعوت وکیل آقا در اصفهان تشریف بردند اصفهان که آن جا ده شب منبر بروند، بعد از شب اول که منبر رفتند اعلام کردند که ما ده شب پیرامون کفر شیخین بحث می کنیم، روز بعد که آقا مطلع شد، به آن وکیل شان که میزبان آقای امینی بود فرمودند که از ایشان تقاضا کنید که موضوع را عوض کند، آقای امینی تسلط در تشیع داشتند و اعتنا نکردند، شب دوم هم بحث را ادامه دادند، روز سوم آقا امر کردند که در مسجد را ببیندید و مجلس را مختومه اعلام کنید. آقای امینی خیلی ناراحت شدند، شخصیت کم نظیر تاریخ تشیع و آمدند قم خدمت آقا با توپ پر که آقا این چه کاری بود؟ آقا فرمودند آقای امینی ما برای شما احترام قائلیم، شما به گردن هر شیعه ای خیلی حق دارید، اما این فتوایی که ما از شلتوت گرفتیم این آروزی سید مرتضی علم الهدی بود، سال ها تلاش کرد، به تعبیر امروزی میلیون ها خرج کرد تا یک این چنین حکمی بگیرید و نتوانست، حالا ما موفق شدیم این را باید برای ده شب سخنرانی شما از دست بدهیم؟ و تعبیری کردند که این تعبیر خیلی جا ها ممکن است سنگین باشد؛ من حاضرم ده تا امینی را فدا کنم، این فتوا از بین نرود.

مجری:

کلیپ را دیدیم، بفرمایید آقای ابوالقاسمی عزیز!

استاد ابوالقاسمی:

این کلیپ را پخش کردند. اولا موضوع سخنرانی چه بوده است؟ گفت کفر شیخین، چه کسی سخنرانی می کرده است؟ مرحوم علامه امینی (رضوان الله علیه) که برای اثبات غدیر یک الغدیر نوشته است، این بخواهد چیزی را ثابت کند تا گاو ماهیش پیش می رود، بی دلیل حرف نمی زند. میزبان این منبر ها چه کسی بوده است؟ وکیل آیت الله بروجردی (رضوان الله علیه) در اصفهان، یعنی وکیل آقای بروجردی ذاتا با این موضوع مشکلی نداشته است، روز دوم دستور آمد که نگویید، موضوع را عوض کنید، روز سوم دستور آمد که تعطیل بشود. آقای علامه امینی رفتند پیش آقای بروجردی، آقای بروجردی فرمودند مشکل من ذاتا شما نیستید، این ده جلسه سخنرانی است و بعد می گویند من حاضرم ده تا امینی را فدا کنم تا این فتوا حفظ بشود.

 آیت الله العظمی بروجردی یک فتوایی از شلتوت گرفته است که می گویند آرزوی سید مرتضی ها و دیگران بوده است که چه بشود؟ شیعه بتواند معارف بگوید، تازه فتوا امضاء شده است. در نزدیک همان ایام رژیم صهیونیستی آمده در کانال سوئز درگیر شده است، هر کسی در این جا بیاید حرفی بزند ضد اهل سنتی که الان درگیر با صهیونیست هستند، یهودی حساب می شود، می گوید شما یهودی هستید دارید این حرف ها را می زنید، این ها دارند با ما می جنگند شما هم ضد ما هستید، پس شما هم یهودی هستید، راحت به شیخ الازهر فشار می آورند این فتوا را پس بگیرد، بگذار حد اقل یک مقدار خشک بشود، بعدا. پس ببینید چه دورانی بوده است؟ چه شخصی بوده است؟ چه موضوعی؟ آیا علامه امینی (رضوان الله علیه) و آقای بروجردی کلا ارتباط شان با هم بد و شکر آب بود؟ کتاب امین شریعت ویژه نامه رونمایی از کتاب المقاصد العليه تألیف علامه امینی، صفحه 269، می گوید بلکه این ها با هم شوخی هم زیاد داشتند، مرحوم آقای امینی می فرمودند یک سفری رفتم خدمت آیت الله بروجردی ایشان فرمودند الغدیر شما برای گروهی نفع داشت، برای گروهی ضرر داشت، گفتم آقا برای شما از کدام قسم است؟ به نظر شما مرجع چه باید بگوید؟ بگوید نفع داشت، گفت برای من ضرر داشت، چرا؟ گروهی زیادی در سوریه و لبنان در اثر این کتاب شیعه شدند، بعضی ها ماهیانه از حکومت پول می گرفتند و کارمند بودند این ها را اخراج کردند، علامه شرف الدین به من نامه نوشته است که برای این ها ماهیانه بده و من باید ماهیانه به این ها پول بدهم پس ضرر کردم نگاه کنید.

نگاه کنید آقای بروجردی در همان ایام از کتاب الغدیر این طور تجلیل می کند و می گوید این شیعه می شوند بشوند، پولش را می دهم، نمی گوید جلوی نشر کتاب الغدیر را بگیرید مردم شیعه نشوند، تشیع خطر دارد نگاه آقای بروجردی چیست؟ شیعه می شوید اهلا وسهلا، خیلی هم خوب است، پول شان را هم می دهم، چرا این را برای مردم نمی گویند؟ آن موضع موقت را می گویند.

 دوم نقلی است که در کتابی آمده است، همان طور که این یک نقل است، این تازه مکتوب هم است، که آقای بروجردی گفتند من با این حرف ها مشکلی ندارم الان وقتش نیست، عین عبارت را هم آوردند چون خیلی تند است من نقلش نمی کنم، پس چه است آقایان این حرف ها را می زنند.

مجری:

با آن مقدمه و نمونه ای هم که شما فرمودید خیلی راحت کسی این دو را کنار هم قرار بدهد شیر فهم می شود.

استاد ابوالقاسمی:

این خیلی روشن و واضح است، خود آقای بروجردی گفتند هدف ما از تقریب چه بود؟ که راه برای شیعه ها باز بشود، آقایان می گویند نه به خاطر این بود که راه شیعه ها را ببندید، یعنی چه که به خاطر تقریب راه شیعه ها را ببندید، اگر می خواهید وحدت بشود نباید شیعه خیلی شناخته بشود، پس ما وحدت را برای چه می خواستیم؟ برای این که مردم هدایت بشوند، یک قسمتی از هدایت شیعه شدن است، این یک جزء باید محتمل باشد و امکانش باشد، نه این که مطلقا راهش بسته بشود، باید حقیقت روشن بشود، خود ما را نیایند بکشند و تکفیر کنند، این راجع به این کلیپ.

علاوه بر این ها در مورد این کلیپ حرف خیلی زیاد است، آقای بروجردی (اعلی الله مقامه الشریف) که شما به فرمایش ایشان استناد کردید، فرض بگیریم ایشان یک شخصیت بسیار والا مقام که بوده است، من در آن دوران چند تا ماجرا برای شما تعریف می کنم. ما جراها را خوب دقت کنید.

یک: مرحوم امام خمینی (رضوان الله علیه) به شدت ناراحت بودند از مرحوم آقای بروجردی به خاطر این که می گفتند آقای بروجردی در ماجرای نواب صفوی از نواب دفاع نکرده است. در پرتال امام خمینی است، برای این که نگویند مسائل خیلی محرمانه دارید ارائه می کنید، خیر در سایت امام خمینی می آيد مطرح می کند که آقای بروجردی 50 درصد اشتباه داشت، آن طرف هم 50 درصد اشتباه، حرف معقولی است، نتیجه گیری و جمع بندی، یک مصاحبه مفصل انجام دادند که این طور مطرح کرده است. ولی بی مقدمه نگویند ابوالقاسمی این نظرش است، پس نگاه کنید، یک ماجرایی پیش آمده است مرحوم امام نسبت به آقای بروجردی ناراحت شده است، چرا؟ به خاطر این که گفته شده است آقای بروجردی از مرحوم نواب دفاع نکرده است. اما آیا واقعا این درست است؟ مرحوم آقای بروجردی (رضوان الله علیه) مخفیانه برای نواب پول می فرستاده است، از طریق آقای بودلاء، ایشان توسط آقای بودلاء 200 تومان به نواب کمک کرد.

دوم: مرحوم آقای بروجردی (اعلی الله مقامه الشریف) در همان ماجرای اعدام نواب در اسنادی که الان پیدا شده است مشخص شده است که آقای بروجردی حتی فرستادند به شاه که جلوی شهادت نواب را بگیرند؛ اما شاه متوجه شد که نماینده آقای بروجردی دارد می آید از تهران بیرون رفت که خبر به ایشان نرسد تا نواب اعدام بشود.

 یک سه گانه ای در آن دوران بود که این سه گانه را بدانید خوب است، علامه امینی در نجف بود، مرحوم نواب صفوی شاگرد علامه امینی، و امام خمینی در ایران. علامه در نجف در دفاع از تشیع کتاب نوشت، امام خمینی در ایران کتاب به نام کشف الاسرار در دفاع از تشیع نوشت. و هم امام ارتباط نزدیک به آقای نواب داشته است‌، هم علامه امینی (رضوان الله علیه). این هم در تاریخ مفصل نقل شده است که نواب شاگرد علامه امینی بوده است، و یک ماجرای جالبی هم نقل می کند، می گوید روزی علامه امینی به نواب گفت که به ایران نرو، گفت نه می خواهم به ایران بروم با کسروی برخورد کنم، علامه گفت نرو، این جا بمان اگر بمانی به تو اطمینان می دهم از مراجع تقلید شیعه خواهی شد. او به علامه پاسخ می دهد اسلام فقیه زیاد دارد، آیت الله زیاد دارد، سگ پاچه گیر ندارد، من می خواهم سگ پاچه گیر اسلام باشم.

این را خوب دقت کنید ما یک سه ضلعی داریم علامه امینی، مرحوم نواب، و حضرت امام در تاریخ، ظاهری که برای ما نقل شده است چیست؟ این که هر سه این ها با آقای بروجردی یک مقدار موضع گیری داشتند، در پشت پرده هر سه نفر این ها با آقای بروجردی ارتباط داشتند. الان این آقایان که می گویند علامه با آقای بروجردی دعوایش شد یا از دست آقای بروجردی ناراحت شد و آقای بروجردی گفت من ده تا مثل تو را فدا می کنم، این را در جلسه عمومی گفته است، می آیند نقل کنند که آقای حکیم باشی گفت اتفاقا این جلسه در اصفهان ادامه پیدا کرد فقط صدایش را در نیاوردند، سر و صدا این شد که آقا جلسه تعطیل بشود، چرا این کار را می کنید؟ در حالی که بعدش جلسه ادامه پیدا کرد و ده جلسه هم برگزار شد، همان جلسه برقرار شد. متوجه بشوید که دارند چه کار می کنند، از این طرف مخفیانه به آقای بودلاء 200 تومان پول می دهند که برو به آقای نواب بده، از آن طرف می فرستند که جلوی اعدام نواب را بگیرند، در ظاهر هم می گویند که آقای خمینی را برای دفاع از نواب راه ندهید، من هم از نواب دل خوشی ندارم! این ها یک مسائلی است که یک مقدار سیاست بلد باشید می فهمید که چه به چه است، ولی آقایان واقعا متوجه این مسائل خیلی روشن با این قرائن تاریخی نمی شوند.

 آن دورانی که تازه فتوا گرفته شده است، اگر برخورد کنی متهم به اسرائیلی بودن می شوی و فتوا از بین می رود، آن هم جلسه ای که به اسم خود آقای بروجردی است و نماینده آقای بروجردی دعوت کرده است، آن هم در موضوع "کفر شیخین"، طبیعی است آقای بروجردی می گویند آقای علامه خواهشا چند وقتی بگذار این فتوا خشک بشود تا بعدا. این فتوا خیلی ارزش دارد، کسی در امر این فتوا شک ندارد، آن فتوا برای چه ارزش دارد؟ که قاب بگیریم بگذاریم در دیوار، یا از این فتوا استفاده کنیم؟ فتوا را گرفتند که فقط یک فتوایی گرفته شده باشد یا این که اثر داشته باشد؟ ایشان به علامه گفتند فعلا چیزی نگو که این فتوا را بعدا بتوانیم استفاده کنیم، شما می گویید که ایشان به علامه گفت نگو، پس دیگر حق استفاده از فتوا را نداریم، دقیقا استناد شما به این داستان بر ضد خود شما است، چون ایشان می خواست از این فتوا استفاده عملی بشود، چه استفاده عملی؟ شیعه را می کشتند، از وقتی شیعه حکومت پیدا کرد در ایران دیگر جنگ ها، جنگ های کشوری شد، جان شیعه به عنوان شیعه حفظ بود، اما پادشاه سنی با سنی هم می جنگید، کشور گشایی بود، یعنی یک کشور شیعه است، شیعه ها می توانند این جا بیایند حفظ بشوند، پادشاه ایران را هم به عنوان پادشاه شیعه می شناختند، آقای مرحوم میرزای شیرازی و آقای بروجردی می گفتند این پادشاه شیعه است. پس از این باب بخواهید بگویید که این مقصود آقای بروجردی نبود، آن هم در آن دورانی که همه دارند به سمت فرهنگ و نوآوری می روند، با توجه به این قضیه بیاییم وقتی ماجرایی را تعریف می کنید درست تعریف کنید، قشنگ توضیح بدهید، این راجع به آن کلیپ اولی که زیاد هم در این ایام پخش می شود.

 اما خود آقای بروجردی دو تا رفتار دیگر هم از ایشان نقل شده است، آن دو را هم لازم است که عرض کنم، هفته ای که گذشت یک بازی فوتبال بود که ادعا شد به خاطر وجود تندیس یا نماد سردار رشید اسلام، حاج قاسم سلیمانی نیامدند بازی کنند گفتند باید این را بردارند، ادعا این طور شد اصلا به این جنبه اش کاری ندارم که واقعیت است یا نه. بحث سر آن شبی است که این خبر پخش شد، عرق ملی مردم چه گفت؟ اغلب مردم می گفتند که اصلا نیایند، ما به حاج قاسم جسارت کنیم؟ یک تندیس آن جا بوده است، ولی یک عده گفتند که بر دارید که بازی انجام بشود، برا ارتباط دو کشور خوب است، برداشتن این رسما یک کوتاه آمدن جدی بود، حالا یک مقدار از این خفیف تر، زمان آقای بروجردی (اعلی الله مقامه الشریف) پادشاه عربستان به ایران آمد، آمدند خدمت آقا، گفتند پادشاه عربستان می خواهد بیاید قم خدمت شما، شما هم که اساس تقریب هستید، خیلی تأثیر گذار است، گفتند نباید بیاید، گفتند آقا پادشاه عربستان می خواهد بیاید، شما اینقدر برای تقریب زحمت کشیدید، گفتند نباید بیاید، آقا چرا نباید بیاید؟ این آقا قم بیاید زیارت حضرت معصومه نمی رود چون سلفی است، توهین به حضرت معصومه (سلام الله علیها) می شود، من وحدتی که توهین به حضرت معصومه بشود را نمی خواهم!

 قشنگ نگاه کنید ایشان چه دیدگاهی دارد. چرا آن فتوا را می خواست؟ برای این که این گونه حرمت حضرت معصومه (سلام الله علیها) را حفظ کند، نه این که هر کسی هر چیزی از دهانش در آمد بگوید، تازه می گوید زیارت نیاید توهین است. بعد آقایان می گویند امثال فلانی به مادر های ائمه توهین کرد حالا یک مقدار به خاطر وحدت تحمل کنید، آقای بروجردی ها وحدت آوردند شما می خواهید وحدت شکنی کنید؟ آقای بروجردی ها وحدتی که آوردند ضرر به آن ها بود، حد اقل به مردم دروغ نگویید.

 نمونه بعدی مرحوم امام موسی صدر پیش آقای بروجردی آمدند گفتند که این قدر که شما با دارالتقریب نامه نگاری داشتید این نامه ها را نشر بدهید، آقاید دوانی تعریف کردند کلیپش هم است قبلا هم پخش کردیم، آقای بروجردی گفتند حق این کار را ندارید، قضیه را دیگر شورش نکنید، آقا چرا؟ گفتند تجربه نشان داده است هر وقت اقلیت به سمت اکثریت رفت اکثریت هضم شد، ما زیادی به سمت آن ها برویم هضم می شویم ما وحدت را خواستیم که حفظ بشویم، به عنوان شیعه حفظ بشویم، نه این که تشیع مان از بین برود، آقایان می گویند وحدتی داشته باشیم که تشیع در آن کم رنگ بشود. آقای بروجردی می گوید ما به عنوان اقلیت نباید زیاد سمت آن ها برویم تا در آن ها هضم نشویم، این ها می گویند نه ما باید برویم در آن ها هضم بشویم، باید آن اسباب خلاف را کم کنیم، خیلی شیکش هم می کنند، اسباب خلاف چیست؟ مذهب است، مذهب باید کم رنگ بشود؛ پس وقتی شما می خواهید اسم آقای بروجردی را بیاورید دهان تان را آب بکشید بعد اسم ایشان را بیاورید، شما اصلا سنخیتی با آقای بروجردی (اعلی الله مقامه) ندارید. شما یک طیف جدا هستید سوء استفاده هم نکنید، این کلیپ هم مربوط به یک زمان خاص برای یک ماجرای خاص است، قرائنش هم از همان کلیپ عرض کردم، این راجع به کلیپ اولی که دیدیم.

 اما سراغ بقیه کلیپ ها برویم، در هفته گذشته در شبکه چهار برنامه چاووش دو تا مهمان آورده بودند که راجع به وحدت صحبت کردند،‌ یکی شان مدیر دار القرآن ایران و دیگری هم آقای علیرضا کمیلی بود مطالبی راجع به وحدت مطرح کردند. برای ما گفته شدن این مطالب خیلی عالی و خوب است، چون حقیقت ها خیلی راحت روشن می شود. به عنوان نمونه آقای کمیلی می گوید، چرا بعد از 70 سال ما الان بیاییم وحدت را تعریف کنیم؟ بعضی ها در این که وحدت مطلقا خوب است شک دارند، آن طرف مقابلش هم می گوید بله یک عده متحجر هستند مقابله می کنند، این هایی که دنبال تعریف وحدت هستند این تحجر گرایی است، اگر ممکن است کلیپ 2 و 3 را با هم دیگر ببینیم.

مجری:

این دو کلیپ را با هم می بینیم بعد بر می گردیم و توضیحات استاد را می شنویم.

کلیپ شماره دو و سه – آقای کمیلی

داشتم فکر می کردم که 70 سال از حرکت آقای قمی که بلند شده رفته است به مصر در مجمع تقریب گفتگو راه انداخته است که شیعه هم جزء مذاهب است، گذشته است، ما هنوز عقب مانده تر از آن جا هستیم در بعضی از حوزه های مان، در بعضی از حوزه ها شاید جلو تر رفتیم، مخصوصا در حوزه نخبگانی و حوزه علمیه و این لایه های علمی و دانشگاهی، چرا ما باید این قدر فاصله داشته باشیم که هنوز که هنوز است در خیلی از مجامع گفتگو سر این باشد که اصلا وحدت خوب است یا نه؟ اصلا وحدت آیا منجر به عقب نشینی از عقاید نمی شود، این که سیره عقلا است، اگر دین نمی گفت (وَ تَذْهَبَ رِيحُكُم)‏ یعنی اگر ما با هم دعوا کنیم این ابهت از هم می پاشد، این سیر عقلا است یعنی همه این تصدیق را می کنند که اگر کنار هم دیگر نباشید که ضعیف می شوید، این خیلی بدیهی است و در مورد این بدیهی شما الان این همایش هایی که دارد برگزار می شود نگاه کنید، یک بار من چند سال پیش دیدم آقای رحیم پور سخنران اختتامیه همایش تقریب بودند، همایش هم با همین عناوین همیشگی مثل وحدت اسلامی، تعریف ها و راهکار ها بود بعد ایشان این طوری صحبت را شروع کرد که من اول فکر کردم اولین همایش تقریب است، ولی دیدم که بیست و چندمی است، تا کی قرار است این اتفاق بیفتد، این ها باید برود در لایه های عملیاتی و ما از یک جا هایی بگذریم، بالاخره شما نمی توانید که همه عالم را توجیه کنی، یک عده ای صد سال دیگر هم که شما از این جلسات بگذارید باز می گویند نه، ضربه خورد، آن جریان پیشتاز کجا است؟ سوال من این است، آن جریان پیشرو کجاست؟

مجری:

بله، این دو کلیپ را هم دیدیم، ببینیم استاد چه می گویند.

استاد ابوالقاسمی:

اولا می گوید ما در مسئله وحدت خیلی عقب مانده هستیم، مخصوصا در حوزه های علمیه، یعنی حوزه های علمیه طرفدار وحدت نیستند! بیاییم بحث کنیم سر این که اصلا وحدت خوب است یا بد؟ این که دیگر مسلم است، سیره عقلا است که وحدت خوب است (وَ تَذْهَبَ رِيحُكُم) می شود‏ اگر همه با هم جمع باشند چه می شود؟ قدرت پیدا می کنیم.

 سر همین مطلب من یک سوال می پرسم؛ بعد از 70 سال نه، 10 سال قبل، بعد از 60 سال از ماجرای تقریب، مرحوم آقای مصباح (رضوان الله علیه) آمدند در بیت رهبری در قم راجع به تعریف وحدت و جایگاه وحدت سخنرانی کردند چون می خواستند خطبه فدکیه طرح کنند یک عده مانع می شدند، آقا این با وحدت در تنافی است، گفتند اصلا بگویید وحدت یعنی چه؟ اصلا شما می دانید وحدت چیست؟ آقای مصباح که متحجر نبوده است، آقای مصباح که ضد وحدت نیست، حالا به من ابو القاسمی انگ بزنید متحجر عقب مانده ضد وحدت، به آقای مصباح که نمی توانید انگ بزنید، ایشان چرا آمد تعریف وحدت را ارائه کرد؟ چون یک عده متحجر به اسم وحدت جلوی ایشان را می گرفتند. متحجر ها از بصریه بودند آقا وحدت، وحدت تا الان، و چه وحدتی را علم می کردند؟ وحدت غلط را نه وحدت درست را. مرحوم آقای مصباح (رضوان الله علیه) می فرمایند ما برای وحدت ارزش ذاتی نداریم، در سایت ایشان هم است، صراحتا گفته است، بلکه وحدتی ارزشمند است که دور محور حبل الله و حق باشد، خدا (وَلَا تَفَرَّقُوا) فرموده است یا (وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا) گفته است.

(وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا)

و همگي به ريسمان خدا [= قرآن و اسلام، و هرگونه وسيله وحدت‌]، چنگ زنيد، و پراکنده نشويد!

سوره آل عمران (3): آیه 103

 اگر همه مردم دنیا کافر ملحد بشوند، به قول آقا ریح شان هم تذهب نمی شود، قدرت پیدا می کنند، خیلی قوی می شوند، اما همه مردم دنیا وحدت بر کفر دارند، این خوب است؟ وحدت ارزش ذاتی ندارد، محور وحدت است که ارزشش را مشخص می کند، بعد کسی که ابتدایی ترین مسئله وحدت را نمی داند در تلویزیون به عنوان کارشناس وحدت می آورند می گوید چرا تعریف وحدت می کنید؟ وحدت که مشخص است که حتما خوب است، بله شمایی که می خواهی کار وحدت انجام بدهی، ولی ابتدائیاتش را نمی دانی ضربه می زنید، لذا باید صد باره تعریف وحدت را بگوییم، باید هزار باره تذکر بدهیم، آقای مصباح، من ابو القاسمی نه، مرحوم آقای مصباح (رضوان الله علیه) این حرف را زده است. یکبار ما حرف های شهید مطهری را در موضوع وحدت آورده بودیم، گفتند این ها برای قبل از انقلاب است، آقای مرحوم مصباح هم برای قبل از انقلاب این حرف ها را زدند؟ این حرف ها برای ده سال قبل است. برای آن موقع است که اصلا نمی دانستند وحدت چیست الان ایشان وحدت را فهمید چیست و آن چیزی که شما ادعا می کنید را هم فهمید چیست و گفت این چیزی که شما می گویید وحدت واقعی و درست نیست، لذا من باید بیایم تعریف وحدت را بگویم، پس برعکس آن کسانی که تأکید بر فهم درست تعریف وحدت دارند یک عده که ضد وحدت هستند هیچی، یک عده می گویند همین طوری جلوم برویم، وحدت هم مطلقا خوب است، یک عده می گویند تعریف وحدت مشخص بشود، کدام گروه دنبال کار درست هستند؟

مجری:

طبیعتا آن هایی که می آیند وحدت را درست تعریف می کنند

استاد ابوالقاسمی:

بعد به آن هایی که به دنبال تعریف درست هستند انگ ضد وحدت می زنند، اگر کسی دنبال وحدت نبود که نمی گفت وحدت درست را تعریف کنیم. من نمی فهمم این ها انگ زدن را هم خیلی راحت بلد هستند، بله متحجر های حوزه عقب مانده این ها نمی خواهند وحدت انجام بشود! اگر نمی خواستیم که تعریفش را انجام نمی دادیم و مرحوم آقای مصباح برای چه تعریف برایش مطرح کرد؟ این راجع به این دو تا کلیپ اول، ایشان مشخص است اساسا نمی داند وحدت یعنی چه، وحدت مطلقا خوب است، این خیلی خوب است، آقا امام حسین با یزید نجنگ وحدت کن، قدرت جامعه اسلامی بیشتر می شد. یا امیرالمؤمنین با طلحه و زبیر و معاویه و عایشه و خوارج نجنگ برو به معاویه ملحق شو، اصلا بگذار حکومت را بگیرد، قدرت اسلام بیشتر بشود بهتر است یا تو خلیفه بشوی؟ برو متحد شو دیگر، چرا امیرالمؤمنین با معاویه متحد نشد؟

مجری:

اگر می خواست وحدت کند این طور که این ها تعریف می کند باید وحدت می کرد

استاد ابو القاسمی:

باید متحد می شد می گویند مطلقا ارزش وحدت ذاتی است. چرا امام حسن اول حاضر نشد با معاویه آتش بس کند بعد که همه لشکرش رفتند و آن مشکلات خورد و آن اتهامات خورد مجبور شد صلح کند. پس امام حسین (علیه السلام) به اندازه شمای آقای کمیلی وحدت بلد نبود، که وحدت اهمیت ذاتی دارد، لذا برویم سمت وحدت، بحث تعریف وحدت هم نکنیم! اتفاقا اولین چیزی که باید مطرح بشود در مقابل شما این که وحدت اهمیت و ارزش ذاتی ندارد. بله، وحدت دور محور حق است (وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا)، راجع به اولین اشکال این آقایان که ابتدایی ترین مطلب مربوط به وحدت را هم این ها نمی دانند.

 بعد از این ما چطوری این مبنا را درست کنیم؟ مبنا را روایت ها کنار می گذاریم، گاهی وقت ها در روایت ها یک چیز هایی آمده است نمی توانیم که حرف های مان را قالب کنیم، آیه قرآن می فرماید

(هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيغٌ فَيتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَمَا يعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا وَمَا يذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ)

او کسي است که اين کتاب (آسماني) را بر تو نازل کرد، که قسمتي از آن، آيات «محکم» [= صريح و روشن‌] است؛ که اساس اين کتاب مي‌باشد؛ (و هر گونه پيچيدگي در آيات ديگر، با مراجعه به اينها، برطرف مي‌گردد.) و قسمتي از آن، «متشابه» است [= آياتي که به خاطر بالا بودن سطح مطلب و جهات ديگر، در نگاه اول، احتمالات مختلفي در آن مي‌رود؛ ولي با توجه به آيات محکم، تفسير آنها آشکار مي‌گردد.] اما آنها که در قلوبشان انحراف است، به دنبال متشابهاتند، تا فتنه‌انگيزي کنند (و مردم را گمراه سازند)؛ و تفسير (نادرستي) براي آن مي‌طلبند؛ در حالي که تفسير آنها را، جز خدا و راسخان در علم، نمي‌دانند. (آنها که به دنبال فهم و درک اسرار همه آيات قرآن در پرتو علم و دانش الهي) مي‌گويند: «ما به همه آن ايمان آورديم؛ همه از طرف پروردگار ماست.» و جز صاحبان عقل، متذکر نمي‌شوند (و اين حقيقت را درک نمي‌کنند).

سوره آل عمران (3): آیه 7

ابن عباس می خواست برود با خوارج مناظره کند، امیرمؤمنان گفتند ابن عباس! مبادا با آن ها مناظره کنی، گفت آقا من متخصص تفسیر قرآن هستم، کل تفسیر را از شما یاد گرفتم، گفتند تو بروی با قرآن با آن ها مناظره کنی

«فإن القرآن حمال ذو وجوه، تقول ويقولون»

شرح نهج البلاغة؛ اسم المؤلف: أبو حامد عز الدين بن هبة الله بن محمد بن محمد بن أبي الحديد المدائني الوفاة: 655 هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان - 1418هـ - 1998م، الطبعة: الأولى، تحقيق: محمد عبد الكريم النمري، ج18، ص37

اصلا هر کس گفت فقط قرآن بدانید این آدم روشش روش گمراهی است، شاید خودش هم نفهمد، خوارج هم نمی فهمیدند. فقط قرآن را در مغز شان کرده بودن، و یک نکته ای را هم این جا بگویم قبل از این که کلیپ را پخش کنیم. گودرزی حزب الفرقان، فرقان اسم دیگرش چیست؟ قرآن است. گودرزی حزب الفرقان را دوستان راجع به عقیده اش دوستان بروند مطالعه کنند، خیلی مهم است، به اسم انقلابی و ولایت مدار دو آتشه و به اسم این که ما باید سراغ قرآن برویم، روایات هم خطرناک هستند، باید قرآن را خوب بفهمیم، با این تفکر فقط تفنگ دستش بود، تفکری که می گوید روایت ها را کنار بگذارید، این تفکر انتهایش حزب الفرقان گودرزی می شود، تفنگ گیرش بیاد خون بر پا می کند، نیاید شهید مطهری ها را می کشد.

همین امشب گفتم، گفتند شهید مطهری سال 40 یک چیزی گفته است، این ها حزب الفرقانی هستند، چه بدانند و چه ندانند، تفکر تفکر حزب الفرقانی است.

 کلیپ شماره چهار را با هم دیگر ببینیم.

مجری:

کلیپ را با هم می بینیم و خدمت تان بر می گردیم.

کلیپ شماره چهار – آقای علی تقی زاده

حضرت امام یک ادبیاتی دارند می گویند، ما در هر نقطه تاریخ که پیش رفتیم به خاطر نگاه عمیق یک روحانی و یک آخوند بود، هر جایی هم که ضربه خوردیم به خاطر یک نگاه واپسگرایانه یک فردی بود که خودش را منتسب به دین می کرد. سالیان گذشته خیلی این اختلاف فکری عمیق تر بود، شاید به این برگشت می کند که برخی از علمای ما کاملا با فضای روایات دارند دین را تقریر می کنند، در روایات هم اقتضائات زمان خیلی دخیل بوده است، روایاتی که از برخی معصومین رسیده است ناظر بر آن اقتضاء زمان شاید نکته ای گفته شده باشد که البته ما هم در این جا قائل به این هستیم که در خود روایات حضرات اهل بیت کاملا به این مسئله اشاره شده است که در فضایی که حساسیت ایجاد می شود حتی ممنوعیت تبلیغ به مذهب تشیع، این را می شود با روایات اثبات کرد. منتها حضرت امام چون آن دال مرکزی را از قرآن کریم گرفتند و قرآن فرای اقتضائات عصر دارد یک نسخه می دهد، خیلی سریع از اختلافات، و خیلی سریع از مباحثی که مانع آن حرکت رو به جلو و پیشرفت می شد گذشت. در سالیان بعد از انقلاب واقعا این نگاه توانسته است در بدنه حوزه شکل بگیرد و ما از اصلا مثل قدیم اختلافات جدی در این فضا نداریم.

مجری:

در خدمت استاد باشیم.

استاد ابوالقاسمی:

از این طرف آقای کمیلی می گفت که نه حوزه خیلی عقب مانده است، از این طرف این آقا می گوید نه حوزه الحمد لله خیلی تغییر کرده است. نه آقا جان حوزه با این مدل که شما می خواهید به اسم تقریب مطرح کنید و روایات را کلا کنار بگذارید، حوزه صد در صد مخالف است، یک نفر از علما را بیاورید که این مدل تقریب شما را قبول داشته باشد. یک نفر از بزرگان حوزه، مراجع، علمای درجه یک حوزه را بیاورید که این تقریب شما را قبول داشته باشد. برخی از علما با فضای روایات دین را تقریب می کنند، لذا چون با فضای روایات می آيد درست متوجه معنای تقریب، وحدت درست نمی شود.

مرحوم امام (رضوان الله علیه) یک وصیت نامه ای دارند، خدا را شکر وصیت نامه آخرین چیزی است که گفتند. در اول وصیت نامه دارد:

«إِنِّي‏ تَارِكٌ‏ فِيكُمُ‏ الثَّقَلَيْنِ‏ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ»

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج2، ص226

قرآن فرا زمانی است، روایت چه؟ «لَنْ يَفْتَرِقَا» اگر روایات زمانی باشند یفترقا می شود. آقای طلبه ای که در حوزه ابتدایی ترین اعتقادات را نخواندی، اصلا لن یفترقا یعنی چه؟ حرف های معصومین اصلی بود، یعنی اگر هم فرض بگریم یک مطلبی عصری باشد، آن مرجع تقلید متوجه نمی شود این آن عصری است و بقیه اش مربوط به لن یفترقا می شود. به فرض عصری داشته باشد چند درصدش عصری است؟ پیامبر فرمود لن یفترقا.

بعد ادامه وصیت نامه:

 "این جانب مناسب می دانم شمه ای کوتاه و قاصر در باب ثقلین تذکر بدهم" آقا به ثقلین ظلم شده است.

"جملۀ ‏‏لَنْ یَفْتَرِقا حتّی یَرِدا عَلَیَّ الْحَوض‏‏ اشاره باشد بر اینکه بعد از وجود مقدس‏ ‏رسول اللّه ـ صلی اللّه علیه و آله و سلم ـ هرچه بر یکی از این دو گذشته است بر‏ ‏دیگری گذشته است و مهجوریت هر یک مهجوریت دیگری است"

روایات را می خواهی کنار بگذاری، قرآن را می خواهی محجور کنی، بعد می گوید این نظر مرحوم امام بوده است که باید روایت ها را کنار بگذاریم، ایشان از باب مراجعه به قرآن این را برداشت کرده است. آقا یک مقداری متوجه بشوید بعد ما می گوییم این ها دارند مرحوم امام را تحریف می کنند می گویند نه شما دارید مرحوم امام را بد می فهمید، پس من وصیت نامه ایشان را چه کار کنم؟ یعنی این را یک کسی دیگر از طرف مرحوم امام نوشته؟!

 بعد می آیند در ادامه می فرمایند:

"ذکر این نکته لازم است که حدیث ثقلین متواتر بین جمیع مسلمین است، این حدیث شریف حجت قاطع بر جمیع بشر به ویژه مسلمانان مذاهب مختلف است. باید همه مسلمانان که حجت بر آنان تمام است جوابگوی آن باشند و اگر عذری برای جاهلان بی خبر باشد برای علمای مذاهب نیست" مرحوم امام نگاه مذهبی را کنار گذاشته است؟ این وصیت نامه اش است، بعد می گویند که ببینیم چقدر به قرآن و ثقلین جفا شد، جالب این جا است می گوید پیامبر زمانی که گفت: "«إِنِّي‏ تَارِكٌ‏ فِيكُمُ‏ الثَّقَلَيْنِ»، طاغوتیان قرآن کریم را وسیله ای برای حکومت های ضد قرآنی کردند." خیلی مهم است، طاغوتیان قرآن را وسیله ای کردند برای حکومت های ضد قرآنی" گفتند سراغ قرآن برویم تا مبنای ضد قرآن بیاید. "و مفسران حقیقی قرآن و آشنایان به حقایق را که سراسر قرآن را از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) دریافت کرده بودند و ندای «إِنِّي‏ تَارِكٌ‏ فِيكُمُ‏ الثَّقَلَيْنِ» در گوش شان بود، با بهانه های مختلف و توطئه های از پیش تهیه شده آنان را عقب زده و با قرآن در حقیقت قرآن را که برای بشریت تا ورود به حوض بزرگ ترین دستور زندگانی مادی و معنوی بود و است از صحنه خارج کردند." یک بار دیگر کلیپ را با هم ببینیم، ببینیم که مرحوم امام چه می گویند و چه چیزی به مرحوم امام نسبت می دهند.

مجری:

بله تصویرش را هم که استاد نشان دادند و خیلی واضح بود، کلیپ قبلی دوباره پخش بشود و ببینیم.

تکرار کلیپ شماره چهار – آقای علی تقی زاده

حضرت امام یک ادبیاتی دارند می گویند، ما در هر نقطه تاریخ که پیش رفتیم به خاطر نگاه عمیق یک روحانی و یک آخوند بود، هر جایی هم که ضربه خوردیم به خاطر یک نگاه واپسگرایانه یک فردی بود که خودش را منتسب به دین می کرد. سالیان گذشته خیلی این اختلاف فکری عمیق تر بود، شاید به این برگشت می کند که برخی از علمای ما کاملا با فضای روایات دارند دین را تقریر می کنند، در روایات هم اقتضائات زمان خیلی دخیل بوده است، روایاتی که از برخی معصومین رسیده است ناظر بر آن اقتضاء زمان شاید نکته ای گفته شده باشد که البته ما هم در این جا قائل به این هستیم که در خود روایات حضرات اهل بیت کاملا به این مسئله اشاره شده است که در فضایی که حساسیت ایجاد می شود حتی ممنوعیت تبلیغ به مذهب تشیع، این را می شود با روایات اثبات کرد. منتها حضرت امام چون آن دال مرکزی را از قرآن کریم گرفتند و قرآن فرای اقتضائات عصر دارد یک نسخه می دهد، خیلی سریع از اختلافات، و خیلی سریع از مباحثی که مانع آن حرکت رو به جلو و پیشرفت می شد گذشت. در سالیان بعد از انقلاب واقعا این نگاه توانسته است در بدنه حوزه شکل بگیرد و ما از اصلا مثل قدیم اختلافات جدی در این فضا نداریم.

مجری:

استاد واقعا این حرف کجا و آن چیزی که شما دارید با سند نشان می دهید کجا؟ این ها خیلی با هم فرق دارد، روی چه حسابی این صحبت را کرده است؟

استاد ابوالقاسمی:

تحدی می کنم که این ها یک جا بیاورند مرحوم امام گفته باشند روایات نه قرآن. این را من از قرآن فهمیدم، از روایات نفهمیدم، یک جا مرحوم امام گفته باشد من این را با مراجعه به قرآن فهمیدم با روایات نفهمیدم.

 "با کمال جد و عجز از ملت های مسلمان می خواهم که از ائمه اطهار و فرهنگ سیاسی و اجتماعی، اقتصادی - نظامی این بزرگ راهنمایان عالم بشریت، نمی گوید از قرآن، از ملت های مسلمان (یعنی غیر شیعه ها) می خواهم از ائمه ما تبیعت کنید، به جان و دل و جان فشانی و نثار عزیزان پیروی کند، از آن جمله دست از فقه سنتی که روایات است، که بیانگر مکتب رسالت و امامت است و ضامن رشد و عظمت ملت ها است، چه احکام اولیه و چه ثانویه، که هر دو مکتب فقه اسلامی ذره ای منحرف نشوند"

کسی غیر این بگوید چه است؟

"و به وسواس خناسان معاند با حق و مذهب گوش فرا ندهند"

 دوباره می خوانم: "به وسواس خناسان معاند با حق و مذهب گوش فرا ندهند، و بدانند قدمی انحرافی مقدمه سقوط مذهب و احکام اسلامی و حکومت عدل الهی است"

با چه رویی صدا و سیما باید بیاید عذر خواهی کند به خاطر این توهینی که به مرحوم امام کرده است و تحریف علنی سخنان مرحوم امام. و این توهینی که به حوزه شده است، راحت بیاییم حرف مرحوم امام را عوض کنیم، به خاطر این که آن چیزی که اشتباه داریم انجام می دهیم کسی جرأت نکند به ما اعتراض کند. یعنی پشت اسم مرحوم امام آن هم وصیت نامه مرحوم امام مشخص است، وصیت نامه امام به امثال این آقا خناس معاند می گوید. وصیت نامه امام صریح است، تعارف که نداریم، پشت اسم امام قایم بشویم، امام به ما می گوید خناس معاند، بعد هر کسی هم آمد با ما برخورد کند ما با آن تقابل کنیم، خیلی واقعا با دین و با روش اهل بیت (علیهم السلام) بد بخورد می کنند.

مجری:

خیلی متشکر، یک میان برنامه ای ببینیم و برگردیم و ان شاء الله بحث را مفصل تر در مباحث دیگر هم ادامه بدهیم.

(میان برنامه)

مجری:

صلی الله علیک یا مولای، یا امیرالمؤمنین، صلی الله علیک یا مولای یا صاحب العصر والزمان، تشکر می کنم از عزیزان مان، دست اندر کاران شبکه حضرت ولی عصر به خاطر این کلیپ و این ذکر یا علی که با این کلیپ بر دهان ما جاری شد و به این نام و این فراز مبارک متبرک شدیم.

 یک نکته ای را عرض کنم، کسانی که دارند این برنامه را می بینند و در مورد این نکته ها و مباحثی که کارشناس عزیزمان جناب آقای ابوالقاسمی فرمودند، اگر مطلبی است روی خط بیایند ما به صورت مستقیم می توانیم صدای شان را بشنویم و با هم دیگر گفتگو کنیم و به یک نتیجه ای برسیم، ممکن است کسی الان نتواند و بازپخش را ببینید یا بعدا این برنامه را از آرشیو ببیند یا کلیپ های این برنامه به دستش برسد هیچ مشکلی نیست ولو این که زمان زیادی هم گذشته باشد، هر زمانی که این مطالب را دید و شنید و نپسندید و قبول نداشت یا نظر دیگری داشت می تواند با همین برنامه و همین شبکه تماس بگیرید و جناب آقای ابوالقاسمی و کارشناس های دیگر هم هستند که پاسخ این سوالات و این مطالب را خدمت شان ارائه کنند.

 در خدمت جناب آقای دکتر ابوالقاسمی هستیم و در ادامه راه روشن، بحثی که در خصوص وحدت و نظریات متعددی که در فضای مجازی پخش شده است و هر سال هم در این ایام پخش می شود، استاد در خدمت شما باشیم.

استاد ابوالقاسمی:

بله، مشخص شد که آمدند گفتند که مرحوم امام (رضوان الله علیه) روایات را کنار گذاشتند، سراغ آن دال مرکزی قرآن رفتند و دال مرکزی قرآن وحدت است، و این که در حوزه ها هم یک مقداری مخالفت می کنند به این خاطر است که دارند سراغ روایات می روند. کلیپ بعدی ببینیم دال مرکزی که از قرآن می آورد چیست؟ و اصلا همان چیزی که به عنوان دال مرکزی قرآن می گوید فهمیده است یا خیر؟ یعنی چیزی را به عنوان حرف قرآن مطرح می کند که قرآن دقیقا 180 درجه دارد مقابلش را می گوید، کلیپ بعدی را با هم دیگر ببینیم.

مجری:

این کلیپ را با هم ببینیم و برگردیم صحبت را ادامه بدهیم.

کلیپ شماره پنج- آقای علی تقی زاده

ما در ادبیات قرآنی کلید واژه دیگری داریم آن هم کلید واژه ملت ابراهیم، آیین ابراهیم است، خدای متعال می فرماید: (وَقَالُوا كُونُوا هُودًا أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُوا) یک سری خودشان را یهودی می دانستند، یک سری خودشان را نصرانی می دانستند، هر کسی آن مذهب و شریعت خودش را به عنوان فضای حق به بقیه دارد توصیه می کند. منتهی خدای متعال می فرماید (قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا) آن چیزی که همه باید ذیل آن طرح بشوند و زیر آن معنا پیدا می کنند، آن آیین ابراهیم حق گرا است، و خدای متعال با این کلید واژه در زمان رسول گرامی اسلام تمامی دعوا هایی که وجود داشت را سعی می کند کنار بزند، دعوا هایی که بعضا به خاطر عناوینی است که ساخته شده است، نگاه کنید حضرت امام یکی از آن کار های هوشمندانه و عمیق و راهبردی که انجام دادند این بود که دوگانه شیعه – سنی، زیدی، صوفی، این ها را تبیین کردند به اولا اسلام ناب، و اسلام آمریکایی، که این در درون خود مسلمین بود. و ثانیا در فضای بین المذهبی به دوگانه مستضعف، مستکبر، یعنی دوگانه سازی جدیدی کردند، به نظر می رسد مبنای این نگاه حضرت امام علاوه بر مباحثی که به سمت همدلی و وحدت و الفت می رود، یکی دقیق کردن آن دین حق آن جوهره ای که باید با آن نسبت گرفت چه اجزای دارد. و به یک معنای دیگر یک نگاهی است که نسبت گروه های مختلف با عنصر قدرت الهی، نسبت گروه های مختلف با عنصر حکومت، که در نگاه حضرت امام یک مفهوم بسیار کلیدی است، ایشان می فرماید: «الاسلام هو الحکومة» اصلا زمانی که می خواهند اسلام را توصیف کنیم حکومت می شود. وقتی حضرت امام این طوری نگاه می کنند امکان دارد فردی شیعه باشد و ببرندش در دسته بندی اسلام آمریکایی، و بشدت نقدش کنند، و فردی اهل سنت باشد و ایشان بیاورند در دوگانه اسلام ناب محمدی و به شدت از ایشان تعریف و تمجید کنند، ما داریم در سابقه انقلاب مان که امام این شکلی برخورد کردند. شما می بینید در منشور روحانیت که در اواخر عمر شریف حضرت امام است، ایشان وقتی می گویند که من ضرباتی که از روحانی ها مقدس نما خوردم بد تر بود از ضرباتی که از شاه خوردم، این روحانی ها چه منسکی داشتند، چه مذهبی داشتند؟ شیعه بودند، نه برای امام که یک نگاه عمیق قرآنی – معارفی دارد، نسبت گیری با آن حرکت، با آن جریانی که ادامه حق گرایی حضرت ابراهیم است، ادامه قیام و نهضت رسول گرامی اسلام است که می خواهد عدالت را در عالم محقق کند، هر نسبتی که با این باشد در داخل می آید، وقتی این باشد دیگر عنصر مذهب به شدت در حاشیه قرار می گیرد، محور می شود آن حق گرایی، محور می شود آن تبعیت از دین حق که فرصتی باشد این کلید واژه را هم خدمت تان بیشتر باز خواهم کرد.

فلذا عرض بنده این است که در مباحث معرفتی ما چون قرآن به شدت به آن عنصر سیاسی، به آن عنصر راهبری کل جامعه، به آن عنصری که می خواهیم کل مردم را به یک سمتی ببریم که توجه دارد هر جریانی که با این حرکت همراهی کند را کاملا داخل می بینید و خودی می داند، و هر جریانی که خارج باشد، حالا می خواهد مذهبش شیعه باشد، منتهی به آن می گوید شیعه آمریکایی، می خواهی مذهبش سنی باشد به آن می گوید اسلام ناب محمدی و کاملا داخل حرکت و جریان و نهضت خودش است.

مجری:

بله این هم باز همان صحبت ها است، در خدمت شما باشیم.

استاد ابوالقاسمی:

بسم الله الرحمن الرحیم، یک مقدار با هم قرآن بخوانیم

(وَقَالُوا كُونُوا هُودًا أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُوا قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ)

(اهل کتاب) گفتند: «يهودي يا مسيحي شويد، تا هدايت يابيد!» بگو: «(اين آيينهاي تحريف شده، هرگز نمي‌تواند موجب هدايت گردد،) بلکه از آيين خالص ابراهيم پيروي کنيد! و او هرگز از مشرکان نبود!»

سوره بقره (2): آيه 135

(وَقَالُوا كُونُوا هُودًا أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُوا قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ) یک عده گفتند شما یهودی باشید، هدایت می شوید، یک عده گفتند شما نصرانی باشید، هر کدام یک ادعای خاصی داشتند، (قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا) بگو باید ملت ابراهیم باشید، چرا ملت ابراهیم؟ چون هم یهودی خودش را به ابراهیم منتسب می دانست و هیچ شکی نداشت، هم نصرانی خودش را ابراهیمی می دانست. اما اسم ملت ابراهیم چیست؟ در قرآن اسمش را آورده است،

(مِلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِينَ مِنْ قَبْلُ)

از آيين پدرتان ابراهيم پيروي کنيد؛ خداوند شما را در کتابهاي پيشين و در اين کتاب آسماني «مسلمان» ناميد.

سوره حج (22): آیه 78

ملت ابیکم ابراهیم اسمش چیست؟ نه یهودی است و نه مسیحی، اسمش چیست؟ مسلمان است. پیامبر دنبال اسم نبود؟ دنبال اسم بود و می خواست از ملت ابراهیم به اسم خودش برسد، (هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِينَ) یعنی دقیقا حضرت پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) از (مِلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ) از ملت ابراهیم دنبال چه چیزی بود؟ رسیدن به اسم اسلام و اسم خودش بود، نه اسم یهودی را می خواهم نه اسم نصرانی، آیه دیگر:

(إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيا بَينَهُمْ وَمَنْ يكْفُرْ بِآياتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ)

دين در نزد خدا، اسلام (و تسليم بودن در برابر حق) است. و کساني که کتاب آسماني به آنان داده شد، اختلافي (در آن) ايجاد نکردند، مگر بعد از آگاهي و علم، آن هم به خاطر ظلم و ستم در ميان خود؛ و هر کس به آيات خدا کفر ورزد، (خدا به حساب او مي‌رسد؛ زيرا) خداوند، سريع الحساب است.

سوره آل عمرانح (3): آیه 19

دین نزد خدا چیست؟ (إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ) دیگر بقیه نیست، (وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيا) اهل کتاب مسیحی، یهودی، این ها نه، دین فقط اسلام است، باز این ها می گویند نه پیامبر که دنبال اسم اسلام نبوده است.

برویم آیه دیگر:

(إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْرَاهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَهَذَا النَّبِي وَالَّذِينَ آمَنُوا وَاللَّهُ وَلِي الْمُؤْمِنِينَ)

سزاوارترين مردم به ابراهيم، آنها هستند که از او پيروي کردند، و (در زمان و عصر او، به مکتب او وفادار بودند؛ همچنين) اين پيامبر و کساني که (به او) ايمان آورده‌اند (از همه سزاوارترند)؛ و خداوند، ولي و سرپرست مؤمنان است.

سوره آل عمران (3): آیه 68

(مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يهُودِيا وَلَا نَصْرَانِيا وَلَكِنْ كَانَ حَنِيفًا مُسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ)

ابراهيم نه يهودي بود و نه نصراني؛ بلکه موحدي خالص و مسلمان بود؛ و هرگز از مشرکان نبود.

سوره آل عمران (3): آیه 67

ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی بود، مسلمان بود، (إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْرَاهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ) یک آیه دیگر که زیاد می خوانند، قبل از همین آمده است، (وَلَكِنْ كَانَ حَنِيفًا مُسْلِمًا) آیه 67 است، آیه 64

(قُلْ يا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَينَنَا وَبَينَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيئًا وَلَا يتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ)

بگو: «اي اهل کتاب! بياييد به سوي سخني که ميان ما و شما يکسان است؛ که جز خداوند يگانه را نپرستيم و چيزي را همتاي او قرار ندهيم؛ و بعضي از ما، بعضي ديگر را -غير از خداي يگانه- به خدايي نپذيرد.» هرگاه (از اين دعوت،) سرباز زنند، بگوييد: «گواه باشيد که ما مسلمانيم!»

سوره آل عمران (3): آيه 64

نگاه کنید پیامبر می گوید بیایید همه با هم یکی بشویم، یکی بشویم که چه بشود؟ که ما کوتاه بیاییم یا شما مثل ما بشوید؟ دنبال چه چیزی است؟ (تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَينَنَا وَبَينَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ) سوال؛ مسیحی ها می گفتند (لا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ) یا عیسی را می پرستیدند؟ واضح است مسیحی ها عیسی را می پرستیدند یا نه؟ این که اصلا کلمه سواء نیست، آیا یهودی ها طبق آیه قرآن عزیر را می پرستیدند یا نه؟ پس کلمه سواء نیست، پس چه می گوید کلمة سواء، یعنی باید این را قبول کنید، در انتهایش می گوید (فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ) ابراهیم مسلمان بوده است، ما مسلمان هستیم، شما مسلمان نیستید، بله از اسمی استفاده می کنم که شما هم مجبورید بپذیرید، و با یک ادبیات محترمانه مطرحش می کنم (تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَينَنَا وَبَينَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ) مجبوری قبول کنی، محترمانه هم این را می گویم، اما این که می گویم حالا سواء خیلی فشار نیاوریم این ها هم یک مقدار عیسی بپرستند، آن ها هم یک مقدار عزیر را بپرستند، بنا نیست که ما مسیحی ها را ترد کنیم، یهودی ها را ترد کنیم، پیامبر این جوری بوده است؟ پس این آیات چه می گوید (مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يهُودِيا وَلَا نَصْرَانِيا وَلَكِنْ كَانَ حَنِيفًا مُسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ* إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْرَاهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَهَذَا النَّبِي وَالَّذِينَ آمَنُوا وَاللَّهُ وَلِي الْمُؤْمِنِينَ) شما مثل مرحوم امام باشید بگویید بیایید دنبال توحید، اما آن کسی که واقعا نیامد دنبال توحید طردش کنید، شما دنبال طرد نیستید.

 عبد الحمید هایی که رسما از اسرائیل دفاع کردند شما طرد شان کردید یا همین آقای کمیلی از ایشان دفاع کرد؟ یک ساعت و نیم برنامه رفت توجیه حرف هایش، نه ایشان در این ایام خیلی خوب رفتار کرده است و شما نمی دانید. واقعا نظر مرحوم امام این است بر دال مرکزی که مرحوم امام از قرآن فرمودند این است؟ یا دال مرکزی این است از چیزی که خود او به آن اعتراف می کند استفاده کن برای اثبات حقانیت خودت ولی محترمانه، ابراهیم را قبول دارید، بله ابراهیم را قبول داریم، ابراهیم دینش چه بود؟ مسلم بود. ابراهیم غیر از خدا را می پرستید؟ نه، کدام یکی از شما مثل حضرت ابراهیم هستید؟ ما. پس شما دیگر ادعا نکنید، چرا آیاتی را که این قدر روشن است چپکی و بد به مردم می گویید؟ چه سودی برای شما دارد که وحدت را این قدر غلط به مردم یاد بدهید؟

مجری:

خودشان هم غلط فهمیدند به مردم هم غلط یاد می دهند.

استاد ابوالقاسمی:

نه، من اعتقاد دارم نمی شود این قدر غلط فهمید.

مجری:

یک بحث هم این است که یکی از مشکلاتی که فکر می کنم همیشه در جلوی پای وحدت بوده است همین نمونه این افرادی است که وحدت را درست نفهمیدند یا نخواستند درست بفهمند و درست منتقل کنند، و این خودش یک مانعی شده است، خیلی ها نسبت به وحدت این مشکل را دارند.

استاد ابوالقاسمی:

بله درست است، مثالی که زد، مرحوم امام گفت روحانی ها بیشتر از شاه. شاه هم که اسمش شیعه بود. اولا که وصیت نامه بعد از آن است، ثانیا؛ مگر شاه غیر شیعه بود؟ اگر بگویید شاه شیعه نبود، چرا آن عالم را شما شیعه می دانید، شاید آن عالم هم شیعه نبوده است. مگر مقام معظم رهبری نقل نکردند که در نجف یک شخصی در دفتر مرجع و همه کاره دفتر مرجع بود آخرش هم یک جاسوس انگلیسی در آمد، می شود، یک باره یک نفری با لباس روحانیت پیش می آید بعدا مشخص می شود این اصلا شیعه نبوده است، چرا شما این طوری نمی گویید؟

سوال دیگر آیا یکی از مسلمات روایات ما، شما که مجبوری بیایید سمت روایات، یکی مسلمات روایات ما این نیست که مؤمن ولو شده است موقع مرگش عذاب می کشد، ولو شده است در عالم برزخ عذاب می کشد؛ اما قیامت که می آید پاک وارد می شود. اما غیر مؤمن به ولایت اگر خوب باشد ممکن است برزخ خوبی هم داشته باشد اما در قیامت حساب و کتاب سختی خواهد داشت؛ یعنی شاید بگوییم 50 تا روایت داریم که تعدادش هم به سند صحیح است، اصلا یک نفر، نمی گویم از آن دروغگو هایی که به اسم شیعه لباس شیعه دارند، نه، اگر یک نفر آمد شیعه امام هم بود.

 حاجب اگر محاکمه حشر با علی است ** شرم از رخ علی کن و کم تر گناه کن.

 حالا یک کسی خجالت نکشید و خون به دل امامش کرد، ولی شیعه بود،‌ ما بیاییم این را با آن کسی که داخل در ولایت اهل بیت (علیهم السلام) نیست ولی رفتارش خوب است، این را مقایسه کنیم کدامیک در نزد معصومین از جهت اعتقادی اجر و قربش بیشتر است؟ ائمه کدام را مقدم می کردند؟ سوالی است که جرأت نمی کنند به این جواب بدهند چون روایت داریم و در این قضیه صریح است، صحبت کرده است، هیچ راه فراری هم ندارند، و خود مرحوم امام (رضوان الله علیه) هم در این زمینه صحبت کرده است، ‌و این ها جرأت ندارند این مطالب ها را بگویند.

 آن متن چیست؟ راجع به مسئله ولایت صحبت کردند بعد می فرمایند تشیع و آن ولایت اهل بیت (علیه السلام) چیزی است، می گویند ما دو تا ولایت داریم یک ولایت به معنی خلافت است که در عرض نماز و روزه و حج و زکات است، که باز هم در عرض نیست و از آن ها بالاتر است، که فرمود: (وَ لَمْ يُنَادَ بِشَيْ‏ءٍ كَمَا نُودِيَ بِالْوَلَايَةِ»

«بُنِيَ‏ الْإِسْلَامُ‏ عَلَى‏ خَمْسٍ‏ عَلَى الصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ الصَّوْمِ‏ وَ الْحَجِّ وَ الْوَلَايَةِ وَ لَمْ يُنَادَ بِشَيْ‏ءٍ كَمَا نُودِيَ بِالْوَلَايَةِ»

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق / مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الإسلامية ج‏2 ؛ ص18، بَابُ دَعَائِمِ الْإِسْلَام‏، ح1

اما یک مقامی است که مقام ولایت کلی است، که آن امامت است که در روایت است

«قال النبي صلى الله عليه وآله وسلم في الحسن والحسين عليهما السلام: ابناي هذان إمامان قاما أو قعدا»

علل الشرائع؛ نويسنده: الشيخ الصدوق (وفات: 381) رده‌ : مصادر حديث شيعه – فقه، تحقيق: تقديم: السيد محمد صادق بحر العلوم، ناشر : منشورات المكتبة الحيدرية ومطبعتها - النجف الأشرف، سال چاپ : 1385 - 1966 م، ج1، ص211

دیگر این حکومت نیست، وقتی قعد است که امام نیست، امام این جا به معنای حکومت نیست، این یک امام دیگری است، و آن مسئله دیگری است، آن مسئله که در عرض این ها نیست، نماز و روزه و حج و زکات نیست، آن یک چیز دیگر است، مسئله ای است که اگر او را کسی قبول نداشته باشد اگر تمام نماز ها را مطابق با همین قواعد اسلامی شیعه هم به جا بیاورد باطل است. این غیر حکومت است، اصلا در عرض این ها نیست، این از اصول مذهب است، آنی است که اعتقاد به آن لازم است و از اصول مذهب است. یک نفری تمام اخلاقش هم خوب، تمام رفتار هایش هم صد در صد مطابق فقه شیعی، اما اعتقاد به امامت الهی ندارد، ولایتی که مستمد از ولایت الهی نداشته باشد، این را امام خمینی صحبت کرده است من ابوالقاسمی نمی گویم، تمام اعمالش هیچ ارزشی نزد خدا ندارد، بله خدا تفضلا، قیامت به شفاعت اهل بیت است، روایت داریم آن ها را وارد بهشت می کنند.

 یک نفری است هزار تا کار بد کرده است، یک کار خوب کرده است که خدا قبول می کند، یک نفری است هزار تا کار خوب کرده است که خدا قبول نمی کند، کدام (...)  می شوند، این عین کلام مرحوم امام است، دیگر من که نمی توانم بیایم بگویم مثلا مرحوم امام را تحریف کنم چون به آقا بر می خورد، بخورد! واقعیت این است آن چیزی که مرحوم امام (رضوان الله علیه) دنبالش بود این چیزی که شما می گویید قطعا نیست. دیدگاه مرحوم امام با دیدگاه شما 180 درجه فرق می کند.

 یک عبارتی است راجع به زمانی که می خواستند قانون اساسی را اول انقلاب در ایران بنویسند، در سایت فارس قبلا هم خواندم، مخالفت ها با اصل رسمیت مذهب در قانون اساسی، یک عده گفتند مذهب در قانون اساسی نیاید، این مذهب اسلام نیست، چون بعضی جا ها مرحوم امام می گفت مذهب مقصودش اسلام بود، این جا رسمیت مذهب در قانون اساسی یعنی چه مذهبی؟ مذهب شیعه است، دقیقا راجع به رسمیت مذهبی تشیع در قانون اساسی. صحبت هایی از مرحوم امام (رضوان الله علیه) را آورده است که این صحبت ها در صحیفه نور نیست، اما مدرک رسمی است، نمی توانند بگویند این وجود ندارد، نه مدرک رسمی برایش آمده است، می گوید یک عده ای گفتند نه، مذهب نباید باشد، مرحوم امام چه گفتند؟ "می گویند مذهب جعفری نباشد، من اگر نفهمیدم و حرف غلط زدم تا آخرش سر حرف خودم باشم، اشتباه کردم، باید رفراندوم باشد که مذهب جعفری رأی بیاورد، مجلس مؤسسان به این زودی درست نمی شود، اشکالات پیدا می شود، همین ها که خیانت به مملکت می کنند وارد می شوند، قابل عمل نیست، مذهب را بهم می زنند، باید به آراء گذاشت، سال ها طول می کشد می گویند مذهب مطرح نیست، آن که پیشبرده مذهب است، آن که پیشبرده نیروی مذهبی ها برده است، مردم بیچاره فریاد کردند با اسم مذهب پیش بردند حالا مذهب را در قانون اساسی کنار بگذاریم؟ آخوند شما را نجات داده است، اخلال می کنند مثل اول مشروطه که اول آخوند درست کرد بعد آخوند را کشتند"

 جناب آقای جناب آقای روحانی عزیز مرحوم امام می گویند شما مثل همان روحانی هایی هستید که آخر منجر به کشته شدن مرحوم شیخ فضل الله شدید، اگر شما ها مثل گودرزی سلاح دست تان نیست، ولی با این کار ها کاری می کنید که انقلاب از بین برود و تشیع از بین برود، مذهب را می خواهید زمین بزنید. هر طور خود شما صلاح می دانید از ما گفتن بود، ما حرف های مرحوم امام را خواندیم، این ها حرف های مرحوم امام نیست؟ چرا هست، در سایتش است. ابوالقاسمی بد فهیده است بگویید فلان جا بد فهمیدی، حرف امام در وصیت نامه اش نسخ شده است، بعد از وصیت نامه دوباره مرحوم امام برگشته گفته مثلا آقای فلانی خواب دیده است که مرحوم امام یک حرف جدیدی زده است، این ها دیگر فایده ندارد، کلام مشخص است، بی جهت خودتان و مردم را فریب ندهید، خدمت تان هستم.

مجری:

خیلی متشکرم فکر می کنم بحث دیگری را نتوانیم مطرح کنیم، چون شما برای ما کلیپ های دیگری را هم آورده بودید، فکر نمی کنم وقت بشود برای این که بحث دیگری را مطرح کنیم، حیف است ما کلیپ ها را پخش کنیم و بحث ناقص بماند، همین که استاد فرمودند و این نکات را بررسی کردند، من همیشه این را در برنامه می گویم که شیوه کاری که استاد دارد انجام می دهد را بد نیست که بررسی کنیم، ممکن است که شما دوباره این برنامه را ببینید بررسی کنید نوع نقد استاد نسبت به مباحثی که مطرح می شود، خودش یک کارگاه عملی است برای این که ما بتوانیم درست یک شبهه را بفهمیم و پاسخ بدهیم.

  علاوه بر این شیوه قطعا خود موضوعی که مشاهده فرمودید که به نظر بنده حقیر استاد این جا نه تعصب بیهوده ای به خرج دادند، نه بحث را یک طرفه پیش بردند. بحث هست و این امکان هم هست برای کسانی که مخالف این مباحث هستند، نقطه مبهمی هنوز برای شان مانده است، و به اصطلاح هنوز راه برای شان روشن نشده است، بیایند از طریق 3000151515 پیام بدهند، شماره بدهند ما با آن ها تماس می گیریم، صحبت می کنیم یا با شبکه تماس بگیرند، اگر این برنامه را الان می بینید، یا بازپخشش را می بینید، کلیپ هایش را بعدا می بینید، شما این امکان را دارید هر وقتی ممکن است حتی چند سال دیگر باشد، هیچ مشکلی ندارد ما می توانیم این بازخورد شما را ببینیم و صحبت کنیم و بیشتر در این خصوص گفتگو کنیم.

 جناب آقای دکتر ابوالقاسمی خیلی متشکرم از حضورتان در این برنامه ان شاء الله که بتوانیم در روز های آینده هم در خدمت حضرت عالی باشیم. عزیزان بیننده تا دیدار دیگر از همه شما التماس داریم ما را از دعای خیرتان فراموش نکنید، دوستان ما در شبکه جهانی حضرت ولی عصر همواره خدمتگزار شما هستند و هدف ما این است که بتوانیم نشر حقایق کنیم و حقیقت را روشن کنیم، از خداوند هم می خواهیم که حق را برای ما روشن بنماید و ما از حق تبعیت کنیم، تا دیدار دیگر همه شما را به خدای منان می سپارم، اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجَ، خدانگهدار!

 


راه روشن -نقد دگر اندیشان شیعی>

وحدت علامه امینی مناظره کفر شیخین آیت الله بروجردی شیعه شهید نواب حوزه علمیه حبل الله ثقلین قرآن فقه سنتی امام خمینی ره ملت ابراهیم ع توحید ولایت پاسخ به شبهات