سایر قسمت ها
راه روشن -نقد دگر اندیشان شیعی

قسمت هشتاد و چهارم برنامه راه روشن با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین دکتر ابوالقاسمی


دیگر قسمت ها

 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

 

عنوان برنامه: راه روشن (نقد دگر اندیشان شیعی)

عناوین بحث: پاسخ به شبهات روز، ولایت امیرالمومنین علی (علیه السلام)، حجاب، منکرین حجاب، جواز حکومت، دین و سیاست، ملاک رفتار معصوم (علیهم السلام)، متشابهات و محکمات، اجتهاد شخصی، مدرنیته، عارف به زمان، دین یا دنیا، جامعه اسلامی، مدارا کردن و...

 تاريخ: 14/ 09/ 1402

استاد: حجت الاسلام والمسلمین دکتر ابو القاسمی

مجری: آقای محمد تقی غضبانی

مجری:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ وَبِه نَسْتَعِینْ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم، عزیزان بیننده سلام وقت شما بخیر، از شبکه جهانی حضرت ولی عصر با برنامه راه روشن در خدمت شما هستیم. در این برنامه از استاد گرانقدر جناب آقای دکتر ابوالقاسمی استاد حوزه و دانشگاه در خصوص برخی از مباحثی که تقدیم حضور تان خواهیم کرد بهرمند خواهیم شد  هستیم، استاد عزیز سلام علیکم ورحمت الله.

استاد ابو القاسمی:

وعلیکم السلام ورحمت الله

أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ اَلْحَمدُ للهِ رَبِّ العالَمین اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى ‌مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى وَ عَلِيٍّ الْمُرْتَضَى وَ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ وَ ‌الْحَسَنِ الرِّضَا وَ الْحُسَيْنِ الْمُصَفَّى، وَ جَمِيعِ الْأَوْصِيَاءِ ‌مَصَابِيحِ الدُّجَى وَصلّ عَلیٰ مَنْ بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَي وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْاَرْضُ وَ السَّمَاءُ مَوْلانا صَاحِبَ العَصْرِ وَالزمَان

عرض سلام خدمت شما و همه بینندگان عزیز و گرانقدر شبکه جهانی حضرت ولی عصر، امیدوارم هر کجا هستند موفق و پیروز باشند.

مجری:

خدمت عزیزان بیننده عرض کنم شبکه حضرت ولی عصر برنامه های متعددی را خدمت شما عزیزان ارائه می کند برخی از این برنامه در خصوص مباحثی است که ممکن است شبهه ناک باشد در جامعه یا فضای مجازی پخش می شود با توجه به مباحثی که در آن روزها و ایام بحث می شود گاهی از اوقات مباحثی حتی از کسانی که به عنوان متخصص در آن بحث، ارائه می شود منتها در آن افراط، تفریطی، اشکال و شبهه ای پیش می آید.

این جا اساتید محترم در شبکه حضرت ولی عصر می آیند تا این مشکلات و شبهات را حل کنند یکی از این برنامه ها، راه روشن است استاد عزیز آقا دکتر ابوالقاسمی است که همین کار را می کنند در این برنامه کلیپ های آماده کردیم یکی از کلیپ ها اشاره دارد به سخنانی که جناب آقای جمشیدی در خصوص حجاب گفتند. جناب آقای دکتر اگر نکته ای در خصوص این کلیپ است تذکر بفرمایید بگویید ان شاء الله کلیپ را ببینیم.

استاد ابوالقاسمی:

جناب آقای مهدی جمشیدی از تحلیل گران معروف بحث های خوب زیاد داشته اما در یک گفتگویی که اخیراً داشتند و کلیپش هم پخش شده است مقایسه ای برای اثبات اهمیت و جایگاه حجاب کردند. گفتند حجاب را هر کسی منکر بشود کافر است اما ولایت حضرت علی (علیه السلام) را اگر کسی منکر بشود کافر نمی شود. و این طور القاء می کنند که به این دلیل حجاب مهم تر است. کلیپ را ببینیم راجع به آن توضیح خواهیم داد.

کلیپ شبهه اول - اقای مهدی جمشیدی:

علما و فقهاء اتفاق نظر دارند، ولایت علی ابن ابی طالب ضروری اسلام نیست یعنی شما بگویید علی ولایت ندارد از اسلام خارج نیستید ولی بگویید حجاب جزء اسلام نیست از اسلام خارج هستید!

مجری:

همان نکته ای که شما فرمودید بینندگان عزیز هم دیدند.

استاد ابوالقاسمی:

اگر واقعاً مقصود ایشان این باشد چون کلیپ را هیچ جا کامل ندیدم فقط همین تکه اش را پخش کردند اگر مقصود این باشد که چون کسی حجاب را منکر بشود کافر است اما اگر ولایت حضرت علی را منکر نشود کافر نیست. پس حجاب خیلی مهم تر است، این صد در صد غلط است.

مجری:

یعنی مقایسه اش درست نیست؟

استاد ابوالقاسمی:

اصلاً مقایسه اش درست نیست. جوری دیگر بگویم ناخن گرفتن روز جمعه همه می دانند مستحب است، غسل جمعه همه می دانند مستحب است چیزی که همه می دانند مستحب است شما وجوب که هیچ، استحبابش را منکر شو کافر می شوی. اگر همه می دانند ناخن گرفتن روز جمعه مستحب است و شخص هم می داند و منکر بشود کافر می شود. حالا چون این جا کافر شده است از ولایت حضرت علی مهم تر است؟

 آن طرفش را بگوییم عصمت پیغمبر (صلی الله علیه وآله وسلم) از همه گناهان امر اختلافی است پس الان کسی منکرش شد کافر نمی شود بگوییم اهمیت آن از ناخن گرفتن پایین تر است؟ این چه مقایسه ای است؟ بله اگر منظورشان این است بعضی مسائل هستند از جهت فقهی حکم ارتداد برایش آمده است مراقب باشید منکر حجاب نشوید. می گوید نمی خواهم حجاب سر کنم نکن البته حکومت وظیفه دارد برخورد کند شخصی هم ناهی از منکر وظیفه دارد نهی از منکر کند در حدی که حکومت دستش را باز گذاشته است.

اما نگویید حجاب را قبول ندارم چون در اسلام حجاب نیست اگر منظورش این بوده چرا ولایت حضرت علی را کنارش آورده است؟ ظاهر همان مقایسه است باز یک درصد احتمال می دهیم مقصود، مقایسه نباشد. اما اگر کسی سوال کند این بحث چه است؟ باید مقداری بحث را باز کنم.

مجری:

خود کلیپ این طوری پخش بشود غلط انداز است.

استاد ابوالقاسمی:

بله، در کلام رسول خدا (صلی الله علیه وآله) داریم

«إِنَّمَا أَقْضِي بَيْنَكُمْ بِالْبَيِّنَاتِ وَ الْأَيْمَان‏»

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج7، ص414، بَابُ أَنَّ الْقَضَاءَ بِالْبَيِّنَاتِ وَ الْأَيْمَان‏‏، ح1

من بین شما با قسم و شاهد حکمی می کنم گاهی اوقات یک شخصی پیش پیامبر (صلی الله علیه وآله) می آمد واقعاً هم حق با او بود؛ اما شاهد نداشت طرف مقابل شاهد دروغ آورده بود. در این جا پیغمبر چه کار می کردند؟ به ظاهر حکم می کردند گاهی اوقات یک جوان یا منافقی چیزی گفت آقا رسول الله این طور گفته است طرف تکذیب می کرد قسم می خوری؟ طرف هم قسم می خورد منافق است بله من قسم می خورم که نگفتم.

حضرت به نفع آن منافق حکم می کردند چون وظیفه، عمل به ظاهر است ولو واقع‌ چیز دیگری باشد. خدای متعال در باب اعتقادات مقداری در را باز گذاشت راحت گرفته است یعنی چه؟ اگر مسئله ای را شما قبول نداری بتوانی ادعای شبهه کنی بگویی من در این قضیه، شبهه دارم لذا یقین ندارم در آن جا می گویند چون شبهه ممکن است ولو مسئله، مسئله خیلی مهمی باشد مثل عصمتی که عرض کردیم چون شبهه ممکن است برای شما حکم کفر نمی شود.

اما اگر یک مسئله ای است که همه مسلمان ها می دانند و خبر دارند یک چیزی به اسم نماز شب است می گویی نه در اسلام چیزی به اسم نماز شب نیست منکر بشوی، کافر می شوی. چون دیگر این جا راه انکار نداری بگویی نمی دانم یعنی من مسلمان نیستم چون همه مسلمان ها می دانند. یک مسئله ای است که به گوش همه مسلمان ها خورده است پس نمی توانی بگویی من نشنیده بودم.

این به اهمیت مسئله ربطی ندارد یک بازیگر بد حجاب را ممکن است همه بشناسند، یک آیت الله العظمی را ممکن است خیلی ها نشناسند. اگر یک نفری گفت من فلان بازیگری که همه رسانه ها، این طرف و آن طرف خبر فساد او را پخش کردند و همه دیدند بگوید من او را نمی شناسم می گویند این معقول نیست خبر فساد این بازیگر را همه جا پخش کردند.

اما یک آیت الله العظمی ای است که خیلی خوب است ده هزار نفر او را می شناسند ولی یکی بگوید نمی شناسد نمی شود اجبار کرد شما حتماً بشناسی خبر به گوشت نرسیده است مسئله ولایت اهل بیت بسیار بسیار مهم است. اما به خاطر موانعی که پیش آمده و به خاطر این که دشمنان مشکلاتی پیش آوردند خبر ولایت به همه نرسیده چون نرسید شخص می تواند در این جا ادعای شبهه کند بگوید من خبر نداشتم.

اما در مسئله حجاب به هیچ وجه نمی تواند بگوید به گوش من نخورده بود، هم خلفاء هم غیر خلفاء و اهل بیت همه شان متفق هستند که در اسلام حجاب است هیچ کس نمی تواند بگوید حجاب نیست اجماعی است؛ بنابراین اگر شما بگویی من در اصل وجوب حجاب، شبهه دارم پس حجاب را قبول ندارم داری خلاف اجماع مسلمان ها حرف می زنی پس طبق یک قاعده شما کافر و مرتد ضروری می شوی. (از باب انکار ضروری)

اما این انکار ضروری به اهمیت هم بر می گردد؟ نه، ممکن است این قضیه اصلاً اهمیتی نداشته باشد اهمیتش خیلی پایین باشد مثل ناخن گرفتن روز جمعه؛ پس مقایسه ولایت امیر مؤمنان که انکارش، انکار ضروری نیست از جهت فقهی نه از جهت ایمانی و عند الله پیش خدا اگر بدانی و منکر بشوی ملائکه می فرماید: «تعال یا کافِر» کافر بفرما «مت یهودیا او نصرانیا»

«مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّة»

كفاية الأثر في النصّ على الأئمة الإثني عشر؛ نویسنده: خزاز رازى، على بن محمد، محقق / مصحح: حسينى كوهكمرى، عبد اللطيف‏، ناشر: بيدار، ص296

اما در دنیا می توانی ادعای شبهه کنی پس اگر کسی حق را فهمید و منکر شد ملائکه مستضعف را فعلاً کار نداریم بحث مستضعف جدا است. کسی حق را فهمید و منکر شد آن دنیا می گویند تو کافر باید بمیری این دنیا می گویند نه من شبهه داشتم می گوید باشد شبهه داشتی شما مسلمان هستی. اما در بعضی چیزها توانایی ادعای شبهه نیست و این به معنی این که مهم تر از آن مسائلی است که در آن ادعای شبهه شد نیست. حواس ها را جمع کنیم این ها را با هم مقایسه نکنیم.

بله، دوباره عرض می کنم ولایت امیر مؤمنان چون ضروری به معنی این که به گوش همه خورده باشد دلیل حقانیتش نیست ضروری ترجمه کردم منکرش کسی که جاهل است بگوید من خبر نداشتم یا تظاهر کند بگوید من خبر نداشتم از جهت ظاهری وظیفه ما است می گوییم لابد خبر نداشت.

اما یک مسئله ای که به گوش همه مسلمان ها خورده است همه می دانند این بگوید من خبر نداشتم می گویند چرا خبر نداشتی همه فهمیدند. اما این به معنی اهمیتش نیست. این راجع به کلیپ اول مطرح کردیم و پاسخ و دلیلش را عرض کردیم.

مجری:

تشکر خیلی خوب بیان شد، ان شاءالله بینندگان عزیز هم استفاده کرده باشند. کلیپ های دیگری هم داریم یکی از آقایان به نام محمد تقی اکبر نژاد، ایشان درباره جواز حکومت صحبت کرده است موضوعی که در این برنامه به صورت سلسله وار خیلی از مباحثش را ارائه کردیم نکته ای در این خصوص است بفرمایید استفاده کنیم بعد کلیپ را پخش کنیم.

استاد ابوالقاسمی:

ما سابقه نقد صحبت های آقای اکبر نژاد را داریم. اولا رُک باید صحبت کنم اگر من به جای مرکز مدیریت و آقایان حوزوی بودم درخواست خلع لباس او را می دادم، چرا؟ چون خودش گفت طلبه ها در دوران ما نباید لباس روحانیت داشته باشند، این لباس، لباس خاصی است که در چشم است وضعیت خاصی پیدا کرده است و موجب دفع مردم می شود بعد خودش لباس دارد. این مشخص است دارد بازی در می آورد می خواهد شبهه هایش را با لباس روحانیت مطرح کند. خلع لباسش بکنید هر چه خواست بگوید بگوید.

 دوم: در مسئله نهی از منکر چند وقت قیاسی مطرح کرده بود نه نباید نهی از منکر کرد، ممکن است مفاسدی داشته باشد چه و چه آن جا هم جوابش را عرض کردیم. اما اخیراً مجدداً چندین قسمت راجع به مسئله تشکیل حکومت صحبت کرده است ولی چون ادعا می تواند بکند من یک مبانی داشتم شما مبنای من را مورد بررسی قرار ندادید.

ما برای این که کامل مبانیش را مورد بررسی قرار بدهیم کلیپ هایش را نگاه کردیم قطعه های که مرتبط به بحث ما است و می شود از آن روی آن به خوبی صحبت کرد و نشانگر این است که دیدگاه او چیست؟ این ها را بیان می کنیم و بعد به نقد ایشان می پردازیم. امشب راجع به دو قسمت اول برنامه او صحبت می کنیم. اولاً ایشان می گوید دین را از سیاست جدا نمی دانم!

کلیپ شبهه ای دوم  - آقای محمد تقی اکبر نژاد:

کسانی که دین را سیاسی می دانند مثل بنده، این ها معتقد هستند همه انبیاء سیاسی بودند. چه آن های که قیام کردند و چه آن های که ساکت نشستند همه شان سیاسی بودند. پیامبر اسلام سیاسی بوده. همه اهل بیت سیاسی بودند. چه حضرت امیر باشد که تجربه حکومت داشتند و چه امام حسین که یک حرکتی شبیه به قیام داشتند و چه امام حسن که سکوت کردند و نشستند و چه بقیه ائمه، همه این ها را ما سیاسی می دانیم. ولی با این حال تفاوت های حرکتی فراوانی در این ها شاهد هستیم!

مجری:

همان صحبت های که دین و سیاست را یکی می داند.

استاد ابوالقاسمی:

ایشان می فرماید من دین را از سیاست جدا نمی دانم برای چه؟ دقیقاً مثل لباس روحانیتی که تنش است که بتواند از دیدگاه یک نفری که می گوید دین از سیاست جدا نیست شبهه اش را مطرح کند. تا نیایند متهمش کنند شما دین را از سیاست جدا می دانی، تا از همان اول سر مبنا با او بحث کنند. دین از سیاست جدا نیست یعنی چه؟ فقط کلی می گویم دین از سیاست جدا نیست تمام شد؟ یعنی چه برای مردم توضیح بده. یعنی آدم های دیندار باید سیاست داشته باشند امام حسن سیاست داشت صلح کرد. امام صادق سیاست داشت قیام نکرد. امام باقر سیاست داشت و... این هست دین از سیاست جدا نیست؟ یا مقصود این است که تمامی این ها تلاشی یا مقدماتی برای تشکیل حکومت داشتند چه برای خودشان چه زمینه سازی برای امام بعدی.

دین از سیاست جدا نیست به این معنا در نظر شما که ائمه (علیهم السلام) تلاش داشتند برای این که به سمت حکومت بروند چه این که من الان نتوانم حکومت را بگیرم، اما مقدمات را طوری می چینم امام بعد از من یا دو سه تا امام بعد از من بتواند قیام کند و حکومت تشکیل بدهد مقصود شما این است؟ یا می گویی دین از سیاست جدا نیست یعنی چه؟ همه باید سیاست داشته باشند آدم ها باید آدم های زرنگی باشند سیاست به این معنا!

اگر واقعاً‌ دین از سیاست جدا نیست شما همین الان هم وظیفه ات است برای تشکیل حکومت باید تلاش کنی و هر کجا فرصت شد باید حکومت را به دست بیاورید. دین از سیاست جدا نیست به معنای استفاده از فرصت ها برای تشکیل حکومت است البته فرصت های معقول، فرصت های که خلاف شرع نباشد فرصت های که ضررش از سودش کمتر باشد یک سری ملاک های دارد. پس مشخص کنید منظور شما دین از سیاست جدا نیست چه است؟ این را نگفتند.

 دومین مطلبی که می گویند صد در صد این را قبول داریم قبلاً‌ در برنامه مطرح کردیم این که ائمه و انبیاء نور واحد هستند و رفتارهای شان از ابتدا تا انتهاء یک ملاک دارد. البته ایشان ملاک را در این دو قسمت نمی گوید. یک چیزی اشاره می کند ولی آنی که اشاره می کند نمی تواند جامع باشد خواهیم دید. کلیپ را ببینیم که می گوید کل ائمه نور واحد هستند و ملاک واحد دارند.

کلیپ شبهه ای سوم – محمد تقی اکبر نژاد

شما در حرکت 124 هزار پیغمبر تا پیامبر اسلام و بقیه حضرات اهل بیت مدام شاهد تفاوت حرکت هستید، سوال این است آیا این ها که تصمیم می گرفتند سکوت کنند یا تصمیم می گرفتند دست به شمشیر ببرند، یا تصمیم می گرفتند حکومت تشکیل بدهند یا یک دفعه یک حرکتی مثل امام حسین انجام می گیرد و بعدش شما می بینید امام سجاد هیچ شباهتی به آن حرکت تند ابا عبد الله ندارد. آیا این ها بر اثر تشخیصات شخصی و ذوقی این کار را می کردند؟ خیلی سوال مهمی است و بسیار تعیین کننده است در نقد یا تأیید ما نسبت به حرکتی که فرض کنید در جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی اتفاق افتاده است خیلی تعیین کننده است.

اگر ما بگوییم نه ضابطه روشنی وجود نداشته بلکه هر که زورش می رسید یا ذوق شخصی اش بود یا تیپ شخصیتی یک پیغمبری این بوده این ها را به فضای تیپ شخصیتی بکشاند. بعضی از ما فرض کنیم این طوری تحلیل کنیم. مثلاً میل شخصی امام سجاد عبادت بود آدمی نظامی، قهری و سیاسی نبوده امام حسین نه تبع جوششی و انقلابی داشته این کار را کرد انبیاء را هم همین طوری تحلیل کنیم. حضرت یحیی آدمی بود که زیاد گریه می کرد و اهل زهد بود روحیه این آدم اصلاً روحیه نظامی، سیاسی، تشکیل حکومت و قضاوت نبوده ولی داود و سلیمان شخصیتاً آدم های خاصی بودند و می خواستند قیام کنند و حکومت تشکیل بدهند چه و چه.

یعنی بحث ها را بر گردانیم به این جور مسائل ذوقی، شخصی، شخصیتی، آن وقت ما دیگر ضابطه ای برای داوری در مورد جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی نداریم. اما اگر نه معتقد باشیم که همه این ها «کُلهُم نورٌ واحد» هستند از یک طینت و نور هستند کل انبیاء و ائمه یک نور هستند همه این ها به یک چیز دعوت می کردند و همه این ها چه قیام شان، چه قعودشان بر اساس یک شاخص اتفاق می افتاد این طور نبود که حضرت ابا عبد الله شخصاً دارای ویژگی های متفاوت از امام حسن مجتبی است و این باعث می شود یکی بنشیند و یکی قیام کند. چطور که در ماها این طوری است طبق مبانی کلامی مقبول و مشهور در شیعه این است که این ها نور واحد بودند و طینت شان خالص بوده همین طور که در روایات ما تصریح شده است انبیاء و ائمه طینت شان خالص بوده مثل ما نبودند مشکلات شخصیتی داشته باشند. بنابراین پس من می رسم به این که لابد این نشست، قعود و قیام ها تابع یک شاخص های بوده که بر اساس آن شاخص ها آن ها، این کار را کردند نه این که مشکلات و تفاوت های شخصیتی باعث این ها شده باشد.

مجری:

استاد کلیپ را دیدیدیم این مقدمه و نتیجه را بفرمایید.

استاد ابوالقاسمی:

ایشان می گوید ما اعتقاد داریم ائمه نور واحد هستند چون نور واحد هستند رفتارهای شان هم یک ملاک دارد. بله بعضی ملاک ها با توجه به عوامل بیرونی این ملاک واحد با این عوامل مواجه می شود یعنی نتیجه می دهد. با عامل دیگری مواجه می شود نتیجه دیگری خواهد داد. قبلاً عرض کردیم آن ملاک واحد در رفتارهای معصومین (علیهم السلام) بیشترین مقدار هدایتگری است چند بار هم عرض کردیم. گفتیم مثلاً آقا امیر مؤمنان اولِ بعد از رحلت و شهادت پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) دست به شمشیر نبردند چون دست به شمشیر می بردند مردم گمراه می شدند.

خلافت را در زمان بعد از عثمان گرفتند چون نمی گرفتند مردم گمراه می شدند. امام حسن مدتی نگه داشتند بعد دادند چون اگر خلافت را نمی دادند مردم گمراه می شدند. سید الشهداء در زمان معاویه قیام نکرد چون قیام می کرد مردم گمراه می شدند. در زمان یزید قیام کرد چون نمی کرد مردم گمراه می شدند. ملاک را بیشترین میزان هدایت مردم گرفتیم. اما ایشان ملاک را چه می گوید؟ ملاکی که مطرح می کند یک چیزی مثل مدارا کردن است. یک روایتی آورده در کلیپ بعدی آمده است قبلش توضیحی بدهم.

همیشه وقتی که یک شخصی می خواهد دیگران را گمراه کند سراغ متشابهات می رود متشابهات چه چیزهایی هستند؟ حرف های کلی که همه جا می شود این ها را به کار برد. خدا رحمت کند پدر ما، عمه ای داشت عمه شان در زمان شاه و اوایل انقلاب مدیر یک دبیرستان دخترانه بود شخصیت خیلی تحصیل کرده، فرهیخته ای بود و خیلی هم دنیا دیده بود.

می گفت جایی می رفتیم به فالگیری رسیدیم فالگیر با همان لهجه خودش گفت بیا فالوت بگیروم گفتم تو بیا فالوت بگیروم گفت مگر می دانی؟ گفتم بله بهتر از تو می دانم گفت دستش را گرفتم همان مدل حرف های کلی که فالگیرها می زنند که بر همه قابل تطبیق است شروع کردم گفتم خط این طور داری یک مسافر از راه می آید یک مشکل داری گفتم و گفتم ده دقیقه ای برایش شرح دادم. نگاهی به من کرد گفت تو که این قدر خوب بلد هستی چرا نمی آیی فالگیر بشوی؟

الغرض این که وقتی یک شخصی سراغ کلیات می رود حرف های کلی که همه جا می شود تطبیقش کرد طوری هم که دلش می خواهد به این ها متشابهات می گویند. سراغ محکمات آن جایی که دست بگذاری دقیقاً مصداق کار شما است نمی رود. فرض کنیم می خواهم رفتارهای ایشان را نقد کنم می گویم ما در روایت داریم که باید سراغ خوبی ها بروید اما کار ایشان به این دلیل و به این دلیلی که من اعتقاد دارم بد است کلی شد. اجتهاد شخصی من شد دارم نظر خودم را به آن روایت تحمیل می کنم.

 اما اگر گفتم در روایت آمد کسی که این طور کرد چنین، شما این طور کردی در روایت آمد کسی که این طور کرد شما این طور کردی. دقیق نقطه زنی کردم این جا دارم استدلال منطقی، دقیق و درست بر اساس روایات می کنم. حالا روایتی که ایشان می خواهد مطرح کند با این دیدگاه ببینیم آیا روایتی که برای تشخیص این که چه زمانی باید حکومت تشکیل داد و چه زمانی نباید حکومت تشکیل داد؟ چه زمانی باید قیام کرد؟ چه زمانی نباید قیام کرد؟ این روایت که ایشان اشاره می کند روایت نقطه زن است یا روایت کلی گویی است؟ اساس کل سیزده چهارده قسمتی که صحبت کرده را در همین روایت گذاشته است. ببینیم این روایت، کل گویی است یا روایت نقطه زنی کرده است، تا مشخص بشود هدف ایشان چیست؟

کلیپ شبهه ای چهارم – محمد تقی اکبر نژاد

منصور ابن یونس از امام صادق نقل می کند:

«قَالَ: فِي حِكْمَةِ آلِ دَاوُدَ: عَلَى الْعَاقِلِ»

در حکمت آل داود این بود که «عَلَی الْعَاقِلِ»، عَلَی الْعَاقِلِ یعنی وظیفه انسان عاقل است بر عاقل است.

«أَنْ يَكُونَ عَارِفاً بِزَمَانِهِ»

این که زمانه خودش را یک: درست بشناسد «عَارِفاً بِزَمَانِهِ» زمانش را خوب بشناسد. دو:

«مُقْبِلًا عَلى‏ شَأْنِهِ»

خوب دقت کنید نمی گوید «عَارِفاً عَلی شَأنِهِ» شأن خودش را بشناسد می گوید بپذیرد، به شأن خودش اقبال نشان بدهد. سه:

 «حَافِظاً لِلِسَانِهِ».

 مراقب زبان و موضع گیری های خودش باشد این، آن مثلثی است که امام صادق دارد برای ما قرار می دهد (مثلث حرکت و استراتژی شان) ببینید چقدر کوتاه و عمیق است؟ این را به هر استراتژیست و هر انسان عاقلی در هر جای دنیا بگویی به شما احسنت می گوید. اصلاً نورانیت و حقانیت این حدیث در خودش است هیچ سندی هم اگر نداشت و هیچ جایی هم اگر نیامده بوده مشخص بود این درست است.

مجری:

در خدمت شما هستیم آقای دکتر

استاد ابوالقاسمی:

یک حدیث اخلاقی کلی که انسان باید سه کار انجام بدهد عارف به زمانش باشد زمان چون این طور و این طور است پس انقلاب اشتباه بوده است. «عَارِفاً بِزَمَانِهِ»

«فِي حِكْمَةِ آلِ دَاوُدَ عَلَى الْعَاقِلِ أَنْ يَكُونَ عَارِفاً بِزَمَانِهِ مُقْبِلًا عَلَى شَأْنِهِ حَافِظاً لِلِسَانِهِ.»

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق / مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الإسلامية ج‏2، ص116‏‏، ح20

یک چیز کلی است در روایات دقیق آمده است چه زمانی قیام باید کرد و چه زمانی نباید کرد؟ بله دقیق آمده است آقای اکبر نژاد چرا آن ها را نمی گویی؟ یک چیز کلی می گویی هر جور دلت خواست بیان کنی. آقا من عارف به زمان هستم مرحوم امام عارف به زمان نبود. مقام معظم رهبری عارف به زمان نیست. یک تطبیق کلی است مثل «لا حکم الا لله» حرف کلی خوارج می شود

«كَلِمَةُ حَقٍّ يُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ‏»

نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص 82، و من كلام له (علیه السلام) [للخوارج‏] في الخوارج لما سمع قولهم «لا حكم إلا لله»

وقتی که کلی گویی است «كَلِمَةُ حَقٍّ يُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ‏» می شود اما اگر نقطه زنی باشد «كَلِمَةُ حَقٍّ يُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ‏» نمی شود. پس دقیقاً‌ روش، روش خوارج و اهل باطل که این ها یک حرف کلی می زدند عارف به زمان باشد. شأن خودش را بشناسد. زبان خودش را حفظ کند. مثلثی که حرکت و قیام را تشخیص می دهد با این سه تا است باید با این سه تا باشد.

بله با این سه تا، اما هر کدامش مصداق دارد چرا سراغ مصداق هایش نرفتی؟ عارف به زمان بدانیم الان من باید نهی از منکر بکنم این دشمن را از بین ببرم یا نباید بکنم؟ این ها در روایات آمده است و مصداق هایش روشن شده است چرا آن ها را بیان نمی کنی؟ مشخص است که این آقا دنبال حقیقت نیست وگرنه این را همه می فهمند من باید عارف به زمانم باشم شما در این شک داری؟ اصلاً روایت هم نبود شما اگر بخواهید کاری انجام بدهی نباید شأن خودت را بشناسی، اصلاً روایت نیاز دارد؟ شما می خواهی کارت را انجام بدهی زبانت را نباید حفظ کنی؟ این که مسلم است روایت نیاز ندارد. اگر به این است همه می گویند ما هم شأن خودمان را می دانیم ما هم عارف به زمان مان هستیم و زبان خودمان را حفظ می کنیم. پس هر وقت خواستیم اجتهاد می کنیم قیام کنیم این حرف ها کلی گویی های است که:

(لَا يسْمِنُ وَلَا يغْنِي مِنْ جُوعٍ)

غذايي که نه آنها را فربه مي‌کند و نه از گرسنگي مي‌رهاند!

سوره غاشیه (88): آیه 7

این طور گفتن هیچ فایده ای ندارد. بله به عنوان بحث های اخلاقی مطرح کردن خوب است اما سراغ یک روایت این چنینی بروی برای این که ملاک اصلی بحثت بشود برای این که بخواهی انقلاب را بزنی این صد در صد یک مغالطه و رفتن سراغ متشابهات در مقابل محکمات است.

نکته بعدی مطرح می کند می گوید مهم ترین عاملی که در طول تاریخ بوده است مسئله مدرنیته است ما از این مسئله مدرنیته مهم تر نداریم. مدرنیته چه است؟ بعداً‌ توضیحش را می دهد تفسیرش را از مدرنیته بعداً صحبت خواهیم کرد کلیپ بعد را ببینیم.

کلیپ شبهه ای پنجم – محمد تقی اکبر نژاد

من اگر استنکار نشود ادعا می کنم که مهم ترین اتفاقی که در تاریخ بشریت افتاد همین مدرنیته است شما اگر این را درست نفهمی که اقتضای زمان شما است مثلاً‌ امروز، همه تحلیل هایتان غلط است زمان شناسی یعنی این، یعنی با آن ذهنیت قبلی نیایید امروز تعامل بکنی الان همه چیز عوض شده است بفهمی این مدلی که با تو و زندگی تو و سیاست تو و دنیای تو و کشور داری تو چه می کند؟

استاد ابوالقاسمی:

ملاحظه فرمودید می خواهد بگوید چون که مرحوم امام مدرنیته را نفهمید و من مدرنیته را فهمیدم عارف به زمان، امام خمینی نبود اشتباه کرده. ماها الان عارف به زمان هستیم می فهمیم که چه کار باید کرد؟ چون ملاک های جزئی و دقیق نمی خواهد بگوید گفتیم یک کلی می خواهد بگوید بعد سراغ یک مصداقی برود که خودش به عنوان مصداق مشخص می کند و بر اساس آن حکم صادر می کند. دقیقاً همان رفتارها یعنی دقیق روشن است که رفتارهای ایشان یک رفتار شاید هم ناراحت بشود ولی من صریح می گویم منافقانه است. با گفتن یک کلی، بر داشتن مصداقی که خودش آن مصداق را مشخص کرده و نتیجه گیری کردن. به جای این که سراغ روایات نقطه زن در این باب برود که حکم را هم مشخص کرده است. این را مطرح کرد برای این که بگوید عارف به زمان چه کسی بود؟ یک مثالی می زند می گوید زید عارف به زمانش نبود لذا تا قیام کرد شکست خورد کلیپ بعدی را ببینیم

کلیپ شبهه ای ششم – محمد تقی اکبر نژاد

این های که امروز مثلاً فرض کنید در فضای سیاست (به این هم خواهیم رسید) فقط اشارتاً عرض می کنم این های که فکر می کنند باید یک حرکت سیاسی کنیم رژیم را تغییر بدهیم تا مسائل حل بشود دقیقاً گرفتار همین سطحی نگری هستند اصلاً نگاهی به حرکت تاریخی ملت مان ندارند. زمان شناسی یعنی این ها اگر امام صادق می گوید با این که شیعیان به او فشار می آورند می گویند اقدام کن الان بهترین موقعیت است. امام می گوید نه الان زمان ما نرسیده است چون به همه این ها توجه دارند در آن جا توضیح خواهم داد برای همین می ایستد و در کنار امام صادق مثلاً وقتی زید قیامت می کند بلافاصله در دم همین که می خواهد قیامش را شروع کند شکست می خورد و فقط خودش و دیگران را به کشتن می دهد. امام سجاد قیام نمی کند ولی دیگران قیام می کنند به این شکل شکست می خورند و دیگران کشته می شوند. می خواهم بگویم تفاوت تحلیل ها شما باید این ها را بفهمید در زمان شناسی باید به همه این ها توجه داشته باشید اگر به همه این توجه نداشته باشید کلاه سرتان می رود!

استاد ابوالقاسمی:

زمان شناسی، یعنی باید مراقب باشی یک جوری قیام نکنی که شکست بخوری زید ابن علی قیام کرد شکست خورد. سوال امام حسین هم قیام کرد شکست خورد. اگر به ظاهر است پس امام حسین هم زمان شناس نبود عارفاً‌ بزمانه نبود ملاک های شما برای زمان شناسی، ملاک های درستی نیست. اصلاً زمان شناسی اینی که شما می گویی نیست. در نظر شریعت، در نظر اهل بیت (علیهم السلام) زمان شناسی اینی که شما می گویی نیست اگر من قیام کردم حکومت هم تشکیل بشود که اگر این باشد بر عکس باید بگویید مرحوم امام که انقلاب کرد بسیار زمان شناس بود و کارش هم درست بود. چند سال از انقلاب دارد می گذرد؟ با این همه دشمنان بین المللی اگر بنا باشد این را ملاک بگیرید پس همین دلیل اشتباه بودن حرف شما در همه جلسات بعدی است.

و اگر همین ملاک باشد قیام سید الشهداء را چه کار می کنید؟ تا قیام کرد شکست خورد امام حسین حتی نصف روز توانست با لشکرش دوام بیاورد؟ نه، ملاک مقاومت ظاهری نیست ملاک، تأثیر گذاری است. مگر امام صادق نفرمودند زید را با خودتان قیاس نکنید زید می خواست نهی از منکر کند زید شهید است خدا رحمت کند عموی من زید را و کسانی که با او بودند. خدا من را شریک کند در خون های که زید و لشکریانش ریختند.

روایت هایش را خواندیم این مسلم نزد شیعیان است که جناب زید ممدوح است این را می خواهید چه کار کنید؟ بعضی چیزها است چون نقطه زن است اصلاً نمی توانند حلش کنند در جلسات بعدی خواهیم در قیام زید، گیر می کند. راجع به قیام سید الشهداء همان حرف های کلی که دیگران می زنند مفصل راجع به آن صحبت کردیم و چند جلسه گفتیم. آن ها را مطرح خواهیم کرد و ایشان هم می تواند خیلی راحت صحبت ها را می کنیم این نیست که صحبت نکنیم دلیل ها را هم می بیند با وجود دیدن حرف های ما، حاضر هستیم با او مناظره کنیم. اگر واقعاً ادعا دارند که حرفی برای گفتن دارند در فهم کلمات معصومین غیر معصومین هم راجع به آن نقد خواهیم داشت. حرف ها و نقل قول هایی از غیر معصومین زیاد داشته که یا معارض دارد یا وجه جمع را نفهمیده است مثالش در مورد آقای بروجردی (رضوان الله علیه) دو تا نقل از آقای بروجردی داریم از عراق آمدن ایشان به خاطر قیام بود و پشت صحنه به فدائیان اسلام سلاح می داد. اما این ها باید مخفی باشد نباید همه بفهمند در کل تاریخ دو سه نفر از کسانی که نزدیک بودند این را دیدند.

این که یک چیز مخفی بود بگوییم نه آقا بروجردی اصلاً موافق با قیام ضد حکومت بود بله در ظاهر این طور بود اما در باطن چه کار می کرد؟ آن طرفش را شما بگو یعنی دقیقاً آن مسائل مخفی که نشانگر جنبه سیاسی آقای بروجردی است نمی گوید. به این ها خواهیم رسید و مفصل ان شاء الله مطرح خواهیم کرد.

مجری:

در برنامه گذشته هم به برخی از این ها اشاره داشتیم.

استاد ابوالقاسمی:

بله، اما دو مطلب می گوید (خوب دقت کنید) برای این که بفهمیم ایشان می خواهد سیاه نمایی کند یا خیر؟ اکثر مردم زمان ما را بی دین و اکثر مردم دوران رضا خان را دیندار معرفی می کند. کلیپ شماره هفت و هشت را با همدیگر با هم ببینیم

مجری:

ببینیم چگونه صحبت کرد با استاد ابوالقاسمی ان شاء الله در این خصوص گفتگو خواهیم کرد.

کلیپ شبهه ای هفتم و هشتم – محمد تقی اکبر نژاد

یکی از اشتباهاتی که خیلی رایج است بعدها این ها را بیشتر توضیح خواهم داد الان فقط از باب این که مطلب روشن بشود مثال می زنم. یکی از اشتباهاتی که عجیب است همه نخبگان، اگر مردم بگوییم متوجه نیستند ولی نخبگان ما اصلاً حواس شان نیست. اصلاً توجه نداریم به این که ما دو ملت در یک کشور هستیم. اصلاً‌ حواس مان نیست که جامعه ایرانی به خلاف خیلی از جوامع یک بخش بسیار متدین دارد که مسائل مذهبی، دینی و ارزشی برایش بسیار مهم است مثل خود ماها. یک طیفی دارد که آن ها هم الان بسیار شاید بیش از پنجاه درصد مردم کشور ما باشند آن ها به شدت انسان های هستند که علاقه به دنیای مدرن دارند و می خواهند مدرن زندگی بکنند دین برای شان اولویت اول نیست. این یک واقعیتی است خیلی از کشورها این طور نیستند تصمیم گیری در کشوری که این دو طیف را دارد یعنی ملتش یک ملتی است که فرض کنید پنجاه پنجاه دنبال مدرنیته، زندگی مدرن و کاملاً امروزی شدن و فرهنگ عام جهانی را پذیرفتن است و دین برایش اولویت نیست نه این که لزوماً ضد دین هستند ولی اولویت نیست. حتماً درجاتی از دین داری را دارد ولی دین برایش اولویت نیست راحت فرهنگ بیگانه را می پذیرد ولو این که مخالف با اصول دینی خودش باشد.

 یک طیفی که می گوید به خاطر دینم سر می دهم این دو تا هستند واقعیت دارند ما باید بپذیریم این جزء همان زمان شناسی است. رضا خان آمد این رضا خان دنبال مدرن کردن کشور بود چون قدرت دست رضا خان افتاده بود خواست بخش متدین کشور را ندید بگیرد. دقیقاً سیاستش این بود گفت باید چادرتان را در بیاورید آخوندها شما باید عمامه تان را از سرتان بکنید می خواست این قشر متدین را که اتفاقاً آن زمان اکثریت هم بود می خواست ندید بگیرد!

استاد ابوالقاسمی:

قشر متدین در زمان رضا شاه اکثریت بود اما الان نه، اقلیّت هستند بیش از پنجاه درصد حاضر هستند دین را فدای مدرنیته کنند. چند مطلب بگویم یک: آیا مردم زمان پیغمبر (صلی الله علیه وآله) در ظاهر دین را در مدینه مراعات می کردند یا نه؟ اما آیا مردم زمان پیامبر دین را فدای دنیا می کردند؟ سوره جمعه، رقاصی دیدند؟ پیغمبر (صلی الله علیه وآله) را در نماز جمعه رها کردند، جز انگشت شماری نماندند.

 در مسئله حج تمتع اغلب مخالفت کردند در غدیر تعداد زیادی نیامدند مخالفت کردند یکی ظاهر نماز خوان و چادر به سر را نگاه می کند بعد از نزول آیه حجاب همه زن ها بلا استثناء چادر سرشان کردند اما آیا آن ها حاضر بودند دین را فدای دنیا کنند یا نه؟ آیه قرآن می گوید بله

(وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا انْفَضُّوا إِلَيهَا وَتَرَكُوكَ قَائِمًا)

هنگامی که آنها تجارت يا سرگرمی و لهوی را ببينند پراکنده می ‌شوند و به سوی آن می روند و تو را ايستاده به حال خود رها می ‌کنند؛

سوره جمعه (62): آیه 11

در طرف مقابل آیا اکثریت مردم ایران حاضر هستند امام حسین را فدای دنیا کنند؟ یک پولی به تو می دهیم اربعین نرو، یک پولی به تو می دهیم عزاداری نکن، یک پولی به تو می دهیم محبت اهل بیت نداشته باش، یک پولی به تو می دهیم وهابی شو، یک پولی به تو می دهیم فلان کن، اکثریت حاضر هستند این کار را کنند؟ نه مشخص است.

مجری:

این که چیزی نیست در همان ایام بمباران ها در شهرها صورت گرفت بازهم می رفتند

استاد ابوالقاسمی:

پس آقای اکبر نژاد که این حرف ها را مطرح می کنید ملاک هایتان را عوض کنید. خدا رحمت کند پدر بزرگ من می گفت زمان شاه با آقای خزعلی از تهران به مشهد می خواستیم برویم، پدر بزرگ مادری من سید بود گفت راننده اتوبوس از تهران به مشهد شهر مذهبی هم می خواهد برود گفت این که شیخ است اصلاً نمی برمش تو هم که سید هستی می برمت اما به یک شرط به این شرط که پشت اتوبوس به نردبان پشت اتوبوس (شبیه اتوبوس پاکستانی ها) آویزان بشوی از تهران تا مشهد در اتوبوس نیایی.

گفت کمرم را به این نردبان بستم تا از تهران به مشهد بروم، جو آن دوران این طور بود بعضی ها حرف های می زنند در کتاب تاریخ تهران قدیم، کتاب خیلی معروفی است این کتاب، کتاب پنج جلدی است می گوید پادشاه هر سال یک روز اعلام می کرد من امروز می خواهم زن انتخاب کنم در خیابان می رفت تمام زن ها بدون حجاب، خیلی از خانواده ها همه نگوییم برای این که دخترشان در خانه است زن پادشاه بشود دختر را بی حجاب سر بام می فرستادند که پادشاه این ها را نگاه کند و انتخاب کند.

این است آن دینداری که شما دارید می گویید؟ هیچ چیزی از دین نمی دانستند خیلی هایشان نه نماز و روزه می دانستند چه است؟ بله یک حجاب سنتی از قبل داشتند. نگاه کنید ما می گوییم الان باید حجاب باشد اما می گوییم این که دشمن دارد تلاش می کند حجاب کم رنگ بشود با این همه تلاش ها و فشارهایش این را دلیل بی دین شدن جامعه نمی دانیم. جامعه ما حاضر نیست دین را فدای دنیایش بکند ممکن است بعضی از مظاهر مدرنیته را که شعارهای نمادین آن ها شده است اشتباهاً‌ به خاطر نفهمیدن اولویت انتخاب بکنند. اما همان هم وقتی متوجه بشوند در دو گانه افتادند قطعاً سمت دین می روند. اگر این طور نبود تا حالا صد بار انقلاب ما سقوط کرده بود.

نکته بعد ایشان می خواهد یک دو گانه ای بین دین دار و بی دین به اصطلاح خودش درست کند و دیندارها را بترساند آقایان دیندار، کشور از دست رفته است حواس تان باشد. چون از دست رفته باید رها بکنید و مدارا کنید شما اقلیت شدید. رضا شاه با این که مردم، اکثریت بودند زورش چربید شما که اقلیت هستید. پس این آقا درست است لباسش، لباس روحانیت است اما یک جوری دارد صحبت می کند که شما یواش یواش خودت دین را کنار بگذاری بگویی حکومت را دو دستی تقدیم شما بکنیم ببخشید حکومت را در دست گرفتیم اشتباه از ما بوده است. نتیجه حرف های ایشان، این می شود.

اما در کلیپ بعدی مطالبی مطرح می کند می گوید آدم باید حد و حدود خودش را بشناسد روایتی که خواند سه بخش داشت. «مُقْبِلًا عَلى‏ شَأْنِهِ» حد و حدود خودش را بشناسد در مثال های که مطرح می کند می گوید امام حسین وقتی قیام کرد اغلب مردم او را رها کردند. نا خودآگاه آنی که در ضمیر و درونش است می گوید از این جا به بعد حرف را می خورد کلیپ را ببینید متوجه می شوید.

کلیپ شبهه ای نهم – محمد تقی اکبر نژاد

با توهم زندگی نکنید می گوید اول واقعیت هایت را بشناس و بعد می گوید: «لم یتعدد... مُقْبِلًا عَلَى شَأْنِهِ» دقیقاً همین تکه است می گوید پا از گلیمت فراتر نگذار، پا از واقعیت و ابعاد خودت فراتر نگذار با توهمت تصمیم نگیر با واقعیت هایت تصمیم بگیر. در تعبیر امام صادق همین تعبیر حضرت امیر در یک کلمه می گوید: «مُقْبِلًا عَلى‏ شَأْنِهِ» پذیرای شأنش باشد به شأن خودش اقبال کند. این یعنی چه؟ نسبت به امام صادق و باقر است در یک جا به امام باقر گفتند چرا قیام نمی کنید؟ کل مردم بصره و کوفه این طوری هستند چقدر شما را دوست دارند ما چقدر شیعه داریم.

تفاوت این بیان را ببینید یعنی شناخت واقعیت ها، شناخت ابعاد، قدر، اندازه ها و توهم ها این را ببینید امام او را چطور محک می زند به امام می گوید کل فلان شهر دوستداران شما هستند شما چقدر شیعه و محب دارید؟ آماده هستند شما فقط کافی است لب تر کنید قیام می کنند چرا نشستید؟ مگر نمی بینید بنی امیه تضعیف شدند؟ امام با یک سوال او را متوجه ابعاد واقعی خودش می کند امام می فرماید این شیعیانی که تو می گویی فلان جا چقدر شیعه داریم اغنیاء شان به فقرای شان رسیدگی می کنند؟ شیعیان ما هستند دیگر عرض می کند نه آقا؛ امام یک جواب کوتاهی دادند می فرماید کسی که به مالش این قدر حریص است به جانش حریص تر است.

مثل این که بادکنک را سوزن می زنید می ترکد واقعیت بادکنک خودش را نشان می دهد ابعاد شما هم همین است همه اش پنج گرم نیستی فقط مقداری داخلت باد است. امام همین سوزن را به این آدم می زند به او می گوید اندازه شما همین است جلوی چشمت، برادر شیعه ات که هزار جور تحریم از طرف حاکمیت و این آدم است محب ما است قلبش برای علی می تپد فقیر است جلوی چشمت است داری می بینی حاضر نیستی به او کمک کنی. الان آمدی داری به من می گویی من آماده هستم قیام کنید شمشیر بگیرم و کشته بشوم؟ این می خواهد فردا از من حمایت کند؟ بله هیجانات اولیه انقلاب ها پیش می آید خیلی ها سر و صدا می کنند اما کار بیخ پیدا بکند چهار نفر کشته بشوند آن وقت می بینی که ... خیلی ها با امام حسین کربلا آمدند خیلی ها بر گشتند کم ماندند.

استاد ابوالقاسمی:

آخرین مثالی که مطرح کرد کربلا بود با امام حسین نماندند. اولش گفت باید حد و حدود خودت را بشناسی، زمانت را باید بشناسی. امام صادق مردم زمانش را شناخت مردمش دنیا طلب بودند. مردم سر جان حاضر نیستند پای امام بمانند لذا امام حسین را تنها گذاشتند. امام صادق متوجه شد مردم حاضر نیستند جان فداء کنند قیام نکرد. مردم امام حسین را رها کردند شما از این چه برداشتی می کنید؟

در شش هفت قسمت نگفت در یک جلسه و یک بند صحبت کرده است. آقا این شخص اصلاً نمی فهمد چه دارد می گوید متوجه حرف های خودش نیست می گویند سرش با تَه اش دارد بازی می کند همین است این چه است شما دارید می گویید؟ اگر آدم باید حد خودش را بشناسد پس باید اطرافیانش را بشناسد. اگر مردم دنیا طلب باشند حاضر نباشند به شیعیان کمک کنند پس حاضر نیستند جان بدهند لذا امام صادق قیام نکرد. امام حسین را اصحابش رها کردند الان من این را بگویم مردم چه برداشتی از حرف من می کنند؟ مشخص است این آدم یک مبنای ثابت ندارد

(أَفَلَا يتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا)

آيا درباره قرآن نمی ‌انديشند؟! اگر از سوی غير خدا بود، اختلاف فراوانی در آن می ‌يافتند.

سوره نساء (4): آیه 82

نمی خواهم بگویم حرف من، حرف خدا است خدا که نیستم اما حداقل یک مبنا را گرفتم روی همان مبنا دارم صحبت می کنم. می گویم مبنای اهل بیت (علیهم السلام) مبنای هدایتگری بوده بر همان مبنا یا قیام کرد ولو یار کم داشت. صبر کرده ولو یار زیاد داشته است. وقتی که ملاک، هدایتگری باشد به تعداد یار کار ندارد بله تعداد یار می تواند در میزان هدایتگری، می تواند نه همه جا بستگی به وضعیت دارد در کلیپ بعدی متوجه می شویم.

بنابراین، این آقا ملاک ها را دقیق مورد بررسی قرار نداده است یک ملاک واحد را نتوانسته بگیرد چیزی که بتواند همه جا را مورد بررسی قرار بدهد نداشت یک حرف کلی گفته است بر اساس آن حرف کلی، کلیاتی تحویل مردم می دهد که خودش هم دچار مشکل می شود.

مجری:

دیدیم ملاک ها وقتی درست تعیین نشده است یک جاهای مجبور شد حرف های بزند قطعاً غلط و باطل است.

 (میان برنامه)

مجری:

 صلی الله علیک یا فاطمة الزهراء، اللهم عجل لولیک الفرج، برنامه راه روشن است و در خدمت شما هستیم و از محضر جناب اقای دکتر ابو القاسمی بهره مند می شدیم کلیپ هایی را آماده کرده بودیم تقدیم حضور شما شد از برخی از آقایانی که با لباس روحانیت و ادعای علم و ظاهر اسلامی که دارند می خواهند ریشه اسلام را بزنند. ان شاء الله که حواس شان نیست مباحثی که مطرح می کنند ولی با این مبانی و با این طریقه صحبت، اندیشه و ارائه مطلب دارند ضربه می زنند.

این جا تلاش می کنیم اشکالات و چیزهای که مبهم است حل بشود هم این ها را ان شاء الله خداوند هدایت کند. همان طور که جناب ابوالقاسمی عزیز هم فرمودند حاضر هستیم این جا بیایند گفتگو کنیم ان شاء الله مشکل شان حل بشود. اگر نیامدند با مباحث جناب ابوالقاسمی شبهه ای که در ذهن ما است حل بشود. جناب اقای دکتر ابو القاسمی در خدمت شما هستیم.

استاد ابوالقاسمی:

بله، چند کلیپ از صحبت های ایشان پخش کردیم و مشخص شد که ایشان آیا واقعاً‌ دنبال اثبات حقیقت است یا این که می خواهد فقط نظریه خودش را یک طوری با استفاده از کلیات به کرسی بنشاند؟ کلیپ شماره 10 آخرین کلیپ از قسمت اول برنامه ایشان است می آید یک سری چیزهایی که برای قیام باید لحاظ بکنیم را مطرح می کند. ببینیم آیا واقعاً‌ همه ملاک ها را دارد می گوید یا نه چیزهای دیگری هم است که می شود مد نظر قرار داد.

مجری:

وقتی ملاک های که می گوید آن های که خودش می خواهد.

کلیپ شبهه ای دهم – محمد تقی اکبر نژاد

حالا سوال دقیقاً این است آیا قبل از انقلاب آن زمانی که حرکت انقلاب شروع شد بستر جامعه چه ظرفیت های داشت؟ نیروهای متدین و غیر متدین که در آن فضا عامل بودند چه ظرفیت های داشتند؟ آیا این ظرفیت در حدی بود که بعداً مثلاً حکومت اسلامی شدند آیا صنف روحانیت و متدینین در بحث خودشناسی و درک ابعاد خود، آن توانمندی را داشتند که یک حکومتی به نام دین تأسیس بشود؟ بر اساس این ها موضع گیری های که ما در فضای داخل کشور و بیرون از کشور در سطح دنیا داشتیم و خودمان آلترناتیو فرض کنید ابر قدرت ها قرار دادیم آیا این درست بود؟ یعنی جامعه ما بستر جهانی چون شما وقتی خارج از کشور را می بینید زمان شناسی شما در کل دنیا می رود آیا دنیا و ملت شما این ظرفیت را دارد؟ بعد آن جریان حاکم، آن توانمندی را دارند، نسبت به دنیا چطور باید موضع گیری کنیم؟ آیا باید از موضع بالا با آن ها حرف بزنیم یا از موضع رِفق نه خفت؛ رِفق (مدارا) از کدام موضع؟ این دو نکته است تعریف می کند شما با جریان های داخل کشور چطوری موضع بگیرید، شما نسبت به جریان های خارج از کشور چطوری موضع گیری بکن.

بستر جهانی را باید بشناسی، داخل را بشناسی و ظرفیت ها را باید بشناسی بر اساس این دو آن هم با مراقبت و احتیاط موضع گیری کنی، بحث های خیلی در تطبیق هایش جالبی دارد ان شاء  الله آن ها را در جلسات آتی بحث خواهم کرد.

استاد ابوالقاسمی:

سه مطلب بر اساس همان روایتی که گفت یک: جامعه توانایی اش را داشته باشد. دو: آن روحانیتی که می خواستند انقلاب کنند توانایی داشته باشند حکومت را بگیرند. سه: آیا می توانستند حریف قدرت های جهانی بشوند؟ و اگر نمی توانستند چطور باید با آن ها صحبت می کردند؟ سوال: وقتی سید الشهداء قیام کرد جامعه توانایی داشت قیام سید الشهداء را تحمل کند یا نداشت؟ مگر امام نگفتند:

«مُلِئَتْ بُطُونُكُمْ مِنَ الْحَرَامِ وَ الشُبَهه»

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج45، ص9

 

آن کسانی که «مُلِئَتْ بُطُونُكُمْ مِنَ الْحَرَامِ وَ الشُبَهه» توانایی عدالت و امامت سید الشهداء را داشتند؟ نه. اصلاً این ها یزیدی هستند مشخص است آیا سید الشهداء (علیه السلام) با هفتاد و دو نفر یارش می توانست کل حکومت اسلامی آن دوران را اداره کند با آن وضعیتی که آن دوران بود. ظاهراً از پسش بر بیاید

امام حسین نمی توانست حریف آن ها بشود چرا با رِفق (نرمی) با آن ها صحبت نکرد؟ ولش کن اصلاً آن طرف ها نمی آییم ما با یزید کاری نداریم. یزید آن طرف جوب ما هم این طرف جوب اصلاً ما در خانه مان مدینه می مانیم با او بیعت هم می کنیم. از اساس چرا سید الشهداء با یزید بیعت نکرد؟

مجری:

دقیقاً همین حرف ایشان است

استاد ابوالقاسمی:

این ها باید مشخص بشود شما عامل مهم نهی از منکر را در حساب های خودت نیاوردی. عامل مهم حق طلبی و عزت مداری را در حساب های خودت نیاوردی

«الإسلام يعلوا و لا يعلى عليه‏‏»

نهج الفصاحة ( مجموعه كلمات قصار حضرت رسول صلى الله عليه و آله)؛  نويسنده: پاينده، ابو القاسم‏ (تاريخ وفات مؤلف: 1363 ش‏)، محقق / مصحح: ندارد، ناشر: دنياى دانش‏، تهران: 1382ش، ص25

«الإسلام يعلوا و لا يعلى عليه‏‏» را در حساب هایت نیاوردی

(وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِياءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ)

و بر ظالمان تکيه ننماييد، که موجب می ‌شود آتش شما را فرا گيرد؛ و در آن حال، هيچ ولی و سرپرستی جز خدا نخواهيد داشت؛ و ياری نمی ‌شويد!

سوره هود (11): آیه 113

(وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ) را در حساب هایت نیاوردی این ها چیزهای است که باید شما در حساب ها می آوردی حساب نکردی. لذا طبیعی است همان حرفی که حسن آقا میری به عنوان اسلامی رحمانی می زند شما یک جور دیگر دارید مطرح می کنید. نتیجه حرف ها شما با حرف او یکی است فقط او از اول با مهربانی می گوید جنگ و دعوا را کنار بگذار.

شما یک ذره طرف ما می آیید بعد دوباره حرف های او را می زنید وگرنه شما آن جنبه تند اسلام را چون می گوید باید مؤمن بین خوف و رجاء باشد، اگر فقط رجاء باشد یک بند گناه می کند. فقط خوف باشد باز هم می گوید من امیدی ندارم لذا باز گناه می کند مؤمن باید بین خوف و رجاء باشد تا دچار مشکل نشود.

شما از آن خوف و رجاء در آوردی فقط رجایش را در دین گذاشتید، اسلام رحمانی که شما می گویید همین است این راجع به قسمت اول.

مجری:

اسمش فرق می کند آن مبنا و اصلش یکی است

استاد ابوالقاسمی:

بله، راجع به قسمت اول. اما در مورد قسمت دوم مطالبی راجع به بخش سوم آن روایت مطرح کرده است. اجمالاً بگویم اگر کسی خواست ببیند راجع به قسمت سوم این روایت ایشان می گوید این روایت در بخش آخرش بر حفظ لسان تأکید دارد. می گوید باید مراقب زبانت باشی «حَافِظاً لِلِسَانِهِ». دارد می گوید تهدید می کنی مراقب باش هر چیزی نگویی.

«حَافِظاً لِلِسَانِهِ». جنبه های زیاد دیگری می تواند داشته باشد نه این می گوید تهدید کن مراقب باش حرفی نزنی بعداً نتوانی جمعش کنی. فرض کنیم این باشد یعنی چه؟ یعنی جایی که باید شما نهی از منکر بکنید باید حافظ لسانت باشی شُل نیاد. جایی که باید مدارا کنی باید مراقب باشی خلاف نگویی. اما فقط یک طرفش را می گوید ترجمه ایشان از «حَافِظاً لِلِسَانِهِ». مدارای مطلق است.

تأکید بسیار زیاد بر مدارا و یک جمله ای هم می گوید پا روی نقاط حساس طرف مقابل نگذار که نتواند تحمل کند. کلیپ بعدی را ببینیم

مجری:

همین موضوع را در آن جا بیان کرده است

کلیپ شبهه ای یازدهم – محمد تقی اکبر نژاد

تعبیر را دقت کنید «وَ أَظْهِرْ فِي عَلَانِيَتِكَ الْمُدَارَاةَ عَنِّي لِعَدُوِّي»، دقیقاً‌ تعبیر عدو را دارد می گوید آن حقایق را در دلت نگه دار در ظاهر تعاملت با دشمن من و دشمن خودت مدارا را ظاهر کن. یعنی جوری با او حرف بزن که او را تحریک نکنی که او به تو حمله کند. تنش زا حرکت نکن، تنش زدا حرکت کن. نمونه اش در تعامل با فرعون، قرآن نقل می کند در واقع تأیید همین روایت است می فرماید تنش زدا با او حرف بزن جوری حرف نزن که به غرورش بر بخورد. پا روی نقاط حساس او نگذار که نتواند تحمل کند!

مجری:

صحبت های که ایشان می کند قبلاً هم صحبت کردیم از حضرتعالی یاد گرفتیم انبیائی که می آیند دقیقاً همین است وقتی نهی از منکر می کند می گوید بیا خدا را بپرست دارد پا روی نقاط حساس او که بت پرست است گذاشتند.

استاد ابوالقاسمی:

این که خوب و نرم صحبت بکنی یک کار بکنی که خارج از قوانین نباشد بله طبیعی است. اما تازه همین هم همه جایی نیست بعضی جاها باید تند صحبت کرد. در آیه حضرت موسی با فرعون می گوید:

(فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَينًا لَعَلَّهُ يتَذَكَّرُ أَوْ يخْشَى)

اما به نرمی با او سخن بگوييد؛ شايد متذکر شود، يا (از خدا) بترسد!

سوره طه (20): آیه 44

هدف تذکر است گاهی اوقات تا نباشد چوب تر است. اگر تذکر بعضی از جاها با حرف لیّن نمی شد چه کار باید کرد؟ چوب تر باید باشد، برخورد تند باید باشد، عذاب الهی باید باشد، جنگ باید باشد. سر نماز تروایح روایت می گوید وقتی که حسنین (علیهما السلام) با قول لیِّن گفتند قبول نکردند تهدید کردند قبول نکردند حسنین آن ها را شلاق زدند که واسنتا عمرا گفتند مردم را تحریک کردند حکومت را به هم بریزند.

(قَوْلًا لَينًا) هدف (لَعَلَّهُ يتَذَكَّرُ) است، اما اگر با (قَوْلًا لَينًا) محقق نمی شود چه کار باید کرد؟ چرا این را نمی گویید؟ بله انبیاء، مأمور به مدارات با مردم بودند حتی با دشمنان؛ اما تا کجا؟ «تا» دارد یا ندارد؟ چرا تا را نمی گویید؟

مجری:

اگر نداشت این همه عذاب نازل نمی شد.

استاد ابوالقاسمی:

دوم: پا روی نقاط حساس آن ها نگذاریم نقاط حساس یعنی چه؟ نه آقا یک ذره در مورد حجاب هم به آن ها نگو، یک ذره رشوه خواری به مسئولین نگو، یک ذره رانت هم به مسئولین نگو نقاط حساس شان است ناراحت می شوند. همان طوری که باید رانت گفته بشود حجاب هم باید گفته بشود هر دو باید گفته بشود این که در رتبه پایین است بی حجابی را دارد خلاف قانون می کند رتبه بالا هم برود رانت خواری می کند. وقتی اهل خلاف شد برایش فرقی نمی کند.

مجری:

ضرب المثل معروفی است می گوید تخم مرغ دزد شتر دزد می شود

استاد ابوالقاسمی:

بله، هر کسی در هر جایی در آن مقداری که می تواند خلاف دین می خواهد عمل کند الان بحث قانون نداریم بحث دین داریم. وقتی تو این جا داری با دستور خدا عالماً آن های که نمی دانند کار نداریم یک عده خبر ندارند اما آنی که عالماً با تعمد این کار را می کند راهنمایی اش می کنید گوش به حرف نمی دهد تذکر هم می دهید گوش به حرف نمی دهد این آدم اگر بالاتر هم برود با خدا مخالفت خواهد کرد تعارف بردار نیست دستور خدا است.

سوال این است آیا ما نباید پا روی نقاط حساس آن ها بگذاریم؟ ما نباید چیزهایی که آن ها رویش حساس است بیان کنیم؟ بت پرستی برای این ها حساسیت زا بود اولین چیزی که پیغمبر دست گذاشت مقابله با بت پرستی بود. سراغ چیزهای پراکنده نرفت اولین چیز «لا اله الا الله» گفتند ابو طالب هر چه می خواهد به او می دهیم به بت های ما کار نداشته باشد رها کند.

از روز اولی که آمد به بت های ما گیر داده است نه نمی شود باید یکتا پرستی باشد «لا اله الا الله» از ریشه ای ترین چیز که برای شان حساسیت بر انگیز هم بود.

حضرت زهرا (سلام الله علیها) در خطبه فدکیه چه کار کردند؟ روی دو نقطه حساس دست گذاشتند اصل بهانه ای که آن ها برای غصب خلافت آوردند ادعای:

«لا تجتمع‏ النبوّة و الخلافة في بيت واحد»

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج9، ص86

شما دروغ گفتید همچنین چیزی نبوده است. دوم این که فدک را با چه ادعایی گرفتید؟ حضرت صراحتاً گفتند. نه آقا پا روی نقاط حساس نباید بگذاریم یکی از عبارت هایش این بود طوری صحبت نکنیم که او به شما حمله بکند. حضرت زهرا چرا یک چیزی گفتی که او به تو حمله کرد؟ نمی گفتی اصلاً‌ فدک را نمی گفتی. آقا فدک را بگویم نرم یا تند بگویم او به من حمله می کند پس من فدک را نگویم؟

بحث حق اهل بیت را بگویم یا نگویم حمله می کند نگویم؟ بحث جلوگیری از بت پرستی را با زبان نرم بگویم یا تند بگویم او کار خودشان را می کند به او نگویم؟ این نشد حرف. آن رفق و مدارا برای یک جای خاص است برای حالت اولیه است که طرف مانع هدایت نمی شود، اما وقتی طرف عالماً عامداً مانع می شود و شما مرحله اول تذکر هم یک بار گفتی آن جا باید چه کار کرد؟ مثل این می ماند بگویید می خواهم این غده سرطانی را با رِفق، مداوا کنم رِفق به او دشمنی با بقیه اعضاء است (ترحم بر پلنگ تیز دندان ستمکاری بود بر گوسفندان) با غده سرطانی نباید رفق کنی، آن غده سرطانی را باید با چاقو درش آورد، یا باید اصلش را با شیمی درمانی بسوزانی اگر این بماند بدن را نابود می کند. رفق آن جا به این معنا نیست با چیزهایی که به او بگویم ممکن است به من حمله کند به او نگویم نه آن جا این رفقی که شما می گویید معنی پیدا نمی کند. رفق برای هدایت است وقتی که خود این رفق مانع هدایت می شود چه کار باید کرد؟

(فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَينًا لَعَلَّهُ يتَذَكَّرُ أَوْ يخْشَى) گفت (از قضاء انگنگبین صفراء فزود) این جا اگر فرض کنیم خود این رفق موجب عدم قبول بشود این جا چه کار می کنید؟ مثل بچه ای که اگر لوسش کنید بدتر می کند. لوسش می کنید؟ نه حرف های انبیاء برای عقلاء است عقلاء این ها را راحت درک می کنند تعجب است شما چرا این قیدهای واضح را متوجه نمی شوید؟

اما آخرین کلیپی که ببینیم گفت چیزی نگویید که طرف مقابل به شما حمله کند امیر مؤمنان علی ابن ابی طالب چه کار کرد که به او حمله کردند؟ خودش کاری انجام داد یا دشمن، دشمنی است که شما چه بگویی، چه نگویی به تو حمله می کند؟

مجری:

آن ذات خراب دشمن است.

کلیپ شبهه ای دوازدهم – محمد تقی اکبر نژاد

یک تعبیری از حضرت امیر داریم خیلی سنگین است می فرماید من از عثمان در آن لحظه به قدری دفاع کردم که بر تقوای خودم لرزیدم. یعنی رسیده بودم به مرز این که شاید بی تقوایی بشود. معنایش این تا جا داشت جلوی تنش را گرفتم و بعد می بینیم حرف حضرت امیر تفسیر شد با وجود این که حضرت امیر سعی کرد این قدر کنترل کند آخرش سر این قضیه دو جنگ سر ایشان درست کردند. جنگ جمل و جنگ صفین این دو جنگ سر همین موضوع درست شد یعنی یک حرکت نا معقول بعد بهانه داد.

استاد ابوالقاسمی:

جنگ درست کردند یک حرکت نا معقول بهانه داد. بهانه داد این حرکت را چه کسی انجام داد؟ حضرت علی یا دیگران؟ حضرت علی را می گویید در قتل عثمان دخالت داشت یا دیگران بودند؟ دیگران بودند، یک حرکت نا معقول از دیگران بهانه داد که به حضرت علی حمله کنند. ما همین را داریم می گوییم گاهی اوقات شما هر چه هم لین صحبت کنید و مدارا کنید طرف مقابل شما دشمنی اش را می کند. چرا این مورد را لحاظ نمی کنید؟

در چنین جایی من با آن دشمن لین صحبت کنم به معنای این که، چیزی که او حساس بشود نگویم یا نه باید به مردم بگویم آی مردم، معاویه همیشه پرچم کفر در دستش بوده این عمرو عاص همیشه پرچم کفر دستش بودخ و با آن ها بجنگم. آیه قرآن می گوید

(فَإِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ)

و هنگامی که با کافران (جنايت ‌پيشه) در ميدان جنگ رو به‌ رو شديد گردن هايشان را بزنيد

سوره محمد (47): آیه 4

وقتی این ها را گیر آوردید گردن شان را هم باید بزنید. یا می گوید اگر دو گروه مؤمن با همدیگر جنگیدند

(فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ)

و اگر يکی از آن دو بر ديگری تجاوز کند، با گروه متجاوز پيکار کنيد تا به فرمان خدا بازگردد؛

سوره حجرات (49): آیه 9

(فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي) با آن مدارایی که شما می گویید سازگاری دارد یا ندارد؟ این ترجمه ای که شما از مدارا می کنید این قدر عام و گله و گشاد می خواهید بگیرید قطعاً با (فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي) با آیات قاتلوهم با آیات (فَضَرْبَ الرِّقَابِ) اصلاً سازگاری ندارد. شما دنبال یک اسلام رحمانی هستید نتیجه اش این می شود چرا با شاه برخورد کردید با زبان نرم با او صحبت می کردید؟

نمی گوید در زندان آن های که با زبان نرم صحبت می کردند سیگار روی بدن شان می سوزاندند. در آب جوش می انداختند، اتو روی بدن شان می گذاشتند. به ناموس شان جلوی چشم شان تعرض می کردند و کارهای دیگر به عنوان یک امر عادی این دستور العمل شان بود. این طرفش را شما نمی گویید فقط می گویید باید با مدارا صحبت کرد آن زمان هم می شود با مدارا صحبت کنیم اشتباه کردند قیام کردند. اگر قیام نمی کردند الان حکومت خیلی خوب بود و با مدارا حل شده بود نه آقا با مدارا خیلی وقت ها حل نمی شود. مثل معاویه، طلحه، زبیر و عایشه که با مدارا حل نشد.

 پس تعریف تان از مدارا باید اصلاح بشود این عمومیتی که شما برای مدارا مطرح می کنید اشتباه است این ها راجع به قسمت اول و دوم صحبت های ایشان باقی قسمت ها را ان شاء الله در جلسات آینده سعی می کنیم سریع تر نقد کنیم.

مجری:

خودش در صحبت هایش هم داشت می گفت مدرنیته و دین را کنار هم گذاشت می گفت در مقابل هم هستند. دین باید اصل خیلی مهمی باشد همواره ملت متدین ایران و کسانی که مسلمان هستند به دین شان غیرت دارند. خیلی ممنونم جناب اقای دکتر ابو القاسمی استاد حوزه و دانشگاه از این که تشریف آوردید وقت گذاشتید از شما استفاده کردیم در خصوص مباحثی که ارائه شد. عزیزان بیننده امیدوارم که این دقایقی که در خدمت شما بودیم مورد استفاده تان قرار گرفته باشد و مباحث را در جلسات آینده پی بگیرید تا دیدار دیگر شما را به خدای منان می سپاریم. اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجَ خدا نگهدار!

 

 


  
  • مهدی زمانی

    9 بهمن 1402 - ساعت 09:51

    دم شما گرم واسه نقد، استاد ابوالقاسمی افتخار مایی

    0 0
  • مصطفی

    19 آذر 1402 - ساعت 11:35

    با سلام

    0 0

راه روشن -نقد دگر اندیشان شیعی>

پاسخ به شبهات روز ولایت امیرالمومنین علی ع حجاب منکرین حجاب جواز حکومت دین و سیاست ملاک رفتار معصوم ع متشابهات و محکمات اجتهاد شخصی مدرنیته عارف به زمان دین یا دنیا جامعه اسلامی مدارا کردن