سایر قسمت ها
آینه تاریخ - پاسخ به سوالات و شبهات تاریخی

قسمت صد و سیزدهم برنامه آینه تاریخ با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین دکتر جباری


دیگر قسمت ها

 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

عنوان برنامه: آینه تاریخ

تاريخ: ۱۱/ ۱۲/ 140۲

استاد: حجت الاسلام والمسلمین جباری

مجری: آقای قضبانی

قسمت:۱۱۳

بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

مجری:

عزیزان بیننده سلام وقت شما بخیر خوش آمدید به شبکه جهانی حضرت ولی عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف ) و برنامه آینه تاریخ را ان شاء الله تقدیم حضور شما عزیزان خواهیم بود و میدانید که این برنامه شامگاه جمعه به صورت ثابت تقدیم حضور شما می شود ساعت نوزده الی بیست به وقت تهران و معمولا هم که هر هشت ساعت یکبار بازپخش برنامه‌های ما است. و می دانید که کارشناس عزیز ما و مهمان عزیز ما در این برنامه کسی که ما را راهنمایی می‌کند و به سوالات تاریخی شما عزیزان پاسخ میدهد جناب آقای دکتر جباری هستند خدمت استاد عرض سلامی داشته باشیم و برگردیم ان شاء الله توضیحاتی را خدمت شما عزیزان ارائه خواهم کرد سلام علیکم و رحمة الله خیلی خوش آمدید.

استاد: جباری

 علیکم السلام و رحمة الله بسم الله الرحمن الرحیم عرض سلام و ادب حضور حضرتعالی جناب آقای قضبانی و شما بینندگان گرامی برنامه در هر جایی حضور دارید از خداوند متعال تاییدات و توفیقات روزافزون را برای همه شما طلب می‌کنم.

مجری:

 خیلی متشکریم حاج آقا همچنان در ماه بسیار زیبا و مبارک شعبان هستیم اعیاد همچنان در جو این اعیاد هستیم و جای تبریک دارد هم این ماه مبارک که بالاخره بعد از این ماه به مهمانی خدا خواهیم رفت انشاالله در ماه مبارک رمضان و اما شما عزیزان بیننده عرض کنم خدمت شما که سه هزار پانزده پانزده سامانه پیامکی ما است که سوالات و نظرات و پیشنهادات خودتان را ارسال کنید از طریق این سامانه علاوه بر. ماهواره که بالاخره شبکه از آن طریق می ‌بینید سایت شبکه جهانی حضرت ولی عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف )و اپلیکیشن این شبکه که در گوشی‌های شما نصب می شود هم راه دیگری است برای دیدن ما به صورت زنده مستقیم و همچنین برای اینکه آرشیو برنامه‌ها را هم ببینید خیلی راحت در اختیار شما است از طریق همین دو به اصطلاح محضری گفتم یکی بحث سایت یکی اپلیکیشن سیصد و سیزده بفرستید به سه هزار پانزده پانزده عضو کانال شبکه حضرت ولی عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف )میشوید. از برنامه‌های متعدد آن هم باز فکر می‌کنم راه خوبی باشد برای دیدن گزیده‌ای از برنامه‌ها  استاد عزیز در هفته گذشته خوب نیمه شعبان بود و یکی از به اصطلاح بزرگترین اعیاد ما که میلاد آقا امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) بود جمعه گذشته هم به همین مناسبت سوالاتی در همین خصوص از میان سوالاتی که دست ما رسیده بود گزیده شد و تقدیم حضور شما کردیم دو سوال از آن برنامه که سوال های مهمی بود باقی مانده بود ما مطرح کنیم بعدش حالا به. بحث خودمان اگر وقت شد بپردازیم که سیره پیامبر اکرم (صلی الله و علیه و آله و سلم) است اما یکی از سوالاتی که فکر می‌کنم خیلی سوال مهم و زیبایی هم است بحث اینکه پرسیدند چهره و به اصطلاح صورت حضرت (علیه السلام) در روایات توصیف شده است  حضرت ولی عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف ) اگر توصیف شده است چگونه است حالا شاید دغدغه‌اش این است که یک وقتی ایشان را ببینیم می‌توانیم با همان چهره بشناسیم.

استاد: جباری

 بله روایات متعددی داریم که به توصیف چهره ظاهری. امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) پرداخته‌اند و اشاره شده است  و اصطلاحاً به شمایل شمایل گفته می شود بحث شمایل نگاری و به اصطلاح توصیف شمایل معصومان (علیهم السلام) در تعدادی از روایات آمده است   است چه رسول خدا (صلی الله و علیه و آله و سلم) چه امیرالمومنین (علیه السلام) چه دیگر ائمه (علیهم السلام) درباره امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف )روایات قابل توجهی در این باره آمده است   است که  نشان بدهد که به هر حال آن حضرت (علیه السلام) از یک چهره دلربایی. برخوردار هستند و ان شاء الله که توفیق تشرف به محضر ایشان و زیارت جمال بی مثال آن حضرت (علیه السلام) نصیب شود یک وقتی یادم است که آیت الله وحید خراسانی در درس‌هایشان قبل از نیمه شعبان معمولا یک روز درباره عرض شود که امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) صحبت می‌کردند در یک سالی فرمودند که در بهشت که به معمول بهشتیان جمالی مثل حسن یوسف داده می‌شود درباره. اهل چنین بهشتی اهل بهشت روایت آمده است   است که:

المَهدِيُّ طاوُوسُ أهلِ الجَنَّةِ ؛ 

پيامبر صلي الله عليه و آله :مهدى طاووس بهشتيان است .

بحار الأنوار ، ج ۵۱ ، ص ۹۱ .

چه جمالی خداوند متعال به حضرت مهدی (سلام الله علیه) می‌دهد در بهشت و به تبعش در تبع این جمالی که در دنیا داده است به امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در بهشت آنچنان جمالی میدهد که در قیاس با دیگران طاووس یاد شده است  روایات متعدد است من سعی می‌کنم خلاصه این روایات را عرض کنم فقط آن محورهای. راجع به اولاً خود سیمای کلی آن حضرت (علیه السلام) شاید در برنامه‌های قبل هم اشاره‌ای شد که از رسول خدا (صلی الله و علیه و آله و سلم) این روایت آمده است   در متون ما متون فریقین آمده است   است:

حَدَّثَنَا أَبِي وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَي الْمُتَوَكِّلُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ قَالُوا حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ وَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيُّ وَ مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَي الْعَطَّارُ جَمِيعاً قَالُوا حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَي وَ إِبْرَاهِيمُ بْنُ هَاشِمٍ وَأَحْمَدُ بْنُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِيُّ وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ جَمِيعاً قَالُوا حَدَّثَنَا أَبُو عَلِيٍّ الْحَسَنُ بْنُ مَحْبُوبٍ السَّرَّادُ عَنْ دَاوُدَ بْنِ الْحُصَيْنِ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍعَنْ آبَائِهِ عليهم السلام قَالَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه وآله وسلم الْمَهْدِيُّ مِنْ وُلْدِي اسْمُهُ اسْمِي وَكُنْيَتُهُ كُنْيَتِي أَشْبَهُ النَّاسِ بِي خَلْقاً وَ خُلْقاً تَكُونُ لَهُ غَيْبَةٌ وَ حَيْرَةٌحَتَّي تَضِلَّ الْخَلْقُ عَنْ أَدْيَانِهِمْ فَعِنْدَ ذَلِكَ يُقْبِلُ كَالشِّهَابِ الثَّاقِبِ فَيَمْلَؤُهَا قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً.

رسول خدا صلي الله عليه وآله فرمود: مهدي از فرزندان من است، همنام و هم كنيه من است. او شبيه ترين شخص نسبت به من از نظر صورت و سيرت است. او داراي غيبتي است كه مردم حيران هستند؛ به حدي كه مردم از دين شان بر مي گردند، در اين زمان است كه او همانند ستاره نفوذ كننده خواهد آمد و زمين را پر از عدل و داد خواهد كرد؛ همان گونه كه پر از ظلم و جور شده است .

الصدوق، ابوجعفر محمد بن علي بن الحسين (متوفاي381هـ)، كمال الدين و تمام النعمة، ج 1، ص287، ح4، ناشر: اسلامية ـ تهران ، الطبعة الثانية ، 1395 هـ.

این تعبیری که اباعبدالله (سلام الله علیه) روز عاشورا در وصف علی اکبر (سلام الله علیه) فرمود این تعبیر از پیامبر اکرم (صلی الله و علیه و آله و سلم) درباره مهدی (سلام الله علیه)  نقل شده است  الْمَهْدِيُّ مِنْ وُلْدِي اسْمُهُ اسْمِي وَكُنْيَتُهُ كُنْيَتِي أَشْبَهُ النَّاسِ بِي خَلْقاً وَ خُلْقاً همه جهت به اصطلاح خلقت ظاهری و مجت سیرت و درون باطن شبیه‌ترین  بهمن است یا مثلاً این تعبیر که:

حَدَّثَنا مُحَمَّدُ بنُ موسَى بنِ المُتَوَكِّلِ رضى الله عنه، قالَ: حَدَّثَنا مُحَمَّدُ بنُ أبي عَبدِ اللَّهِ الكوفِيُّ، قالَ: حَدَّثَنا موسَى بنُ عِمرانَ النَّخَعِيُّ، عَن عَمِّهِ الحُسَينِ بنِ يَزيدَ، عَنِ الحَسَنِ بنِ عَلِيِّ بنِ سالِمٍ، عَن أبيهِ، عَن أبي حَمزَةَ، عَن سَعيدِ بنِ جُبَيرٍ، عَن عَبدِ اللَّهِ بنِ عَبّاسٍ، قالَ: قالَ رَسولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله:- في صِفَةِ الأَئِمَّةِ-:التّاسِعُ مِنهُم قائِمُ أهلِ بَيتي، ومَهدِيُّ امَّتي، أشبَهُ النّاسِ بي في شَمائِلِهِ وأَقوالِهِ وأَفعالِهِ، يَظهَرُ بَعدَ غَيبَةٍ طَويلَةٍ، وحَيرَةٍ مُضِلَّةٍ، فَيُعلِنُ أمرَ اللَّهِ، ويُظهِرُ دينَ اللَّهِ عز و جل، يُؤَيَّدُ بِنَصرِ اللَّهِ، ويُنصَرُ بِمَلائِكَةِ اللَّهِ.

-«... نهمین آنها قائم اهل بیت من، و مهدی امت من است، كه در رفتار، گفتار و كردار شبیه ترین مردم است به من، پس از یك غیبت طولانی و سرگردانی سردرگمی، ظاهر می شود و امر خدا را آشكار می كند و دین خدا را ظاهر می سازد. با نصرت خدا تأیید می شود و با پشتیبانی فرشتگان تقویت می گردد. زمین را پر از عدالت و برابری می كند، پس از آنكه با ستم و نابرابری پر شده است باشد».

کمال الدین ص ۲۵۷

 قائِمُ أهلِ بَيتي، ومَهدِيُّ امَّتي، أشبَهُ النّاسِ بي في شَمائِلِهِ وأَقوالِهِ وأَفعالِهِ تعبیر قائم اهل بیتی وصف قائم در روایت پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) آمده است   است درباره حضرت حجت (سلام الله علیه ) که از اوصاف و القاب معروف آن حضرت (علیه السلام) است أشبَهُ النّاسِ بي في شَمائِلِهِ شبیه‌ترین مردم در شمائل و چهره ظاهری وأَقوالِهِ این سخنانش وأَفعالِهِ و رفتارهاش این توصیف کلی است که از حضرت (علیه السلام) شده است درباره جزئیات شمایل امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) اولاً در بعضی از روایات آمده است   که آن حضرت (علیه السلام) هرچند سنش سن به هر حال بالایی است:

سَعدُ بنُ عَبدِ اللَّهِ، عَن مُحَمَّدِ بنِ عيسَى بنِ عُبَيدٍ، عَن إسماعيلَ بنِ أبانٍ، عَن عَمرِو بنِ شِمرٍ، عَن جابِرٍ الجُعفِيِّ، قالَ: سَمِعتُ أبا جَعفَرٍ عليه السلام يَقولُ:سَأَلَ عُمَرُ بنُ الخَطّابِ أميرَ المُؤمِنينَ عليه السلام فَقالَ: أخبِرني عَنِ المَهدِيِّ مَا اسمُهُ؟فَقالَ: أمَّا اسمُهُ، فَإِنَّ حَبيبي شَهِدَ إلَيَّ أن لا احَدِّثَ بِاسمِهِ حَتّى‌ يَبعَثَهُ اللَّهُ. قالَ: فَأَخبِرني عَن صِفَتِهِ.قالَ: هُوَ شابٌّ مَربوعٌ، حَسَنُ الوَجهِ، حَسَنُ الشَّعرِ، يَسيلُ شَعرَهُ عَلى‌ مَنكِبَيهِ، ونورُ وَجهِهِ يَعلو سَوادَ لِحيَتِهِ ورَأسِهِ، بِأَبِي ابنِ خِيَرَةِ الإِماءِ.

 

به نقل از جابر جعفى، از امام باقر عليه السلام-: عمر بن خطّاب از امير مؤمنان عليه السلام پرسيد: به من بگو كه نام مهدى چيست؟فرمود: «امّا نام او، حبيبم از من پيمان گرفت كه از نام او سخن نگويم تا خداوند، او را برانگيزد».عمر گفت: از اوصافش برايم بگو. فرمود: «او جوانى، چهارشانه، زيباروى، خوش‌مو است و موهايش بر شانه‌هايش ريخته و نور چهره‌اش بر سياهى موى سر و صورتش چيره است. پدرم فداى فرزند گزيده كنيزان!

الغيبة، طوسى: ص 470 ح 487، الإرشاد: ج 2 ص 382، إعلام الورى‌: ج 2 ص 294، الصراط المستقيم: ج 2 ص 253، الخرائج و الجرائح: ج 3 ص 1152، روضة الواعظين: 292، كشف الغمّة: ج 3 ص 254، بحار الأنوار: ج 51 ص 36 ح 6.

 اما به عنوان شاب حسن القامه یک قامت خوبی و قامت جوان و چهره جوان ۴۰ سال میانسال شاب. در حد مثلاً ۴۰ سال توصیف شده است  آن حضرت (علیه السلام) تعبیر شاب ممدود القامه مربوع القامه این تعابیر آمده است   جوان درشت اندام بلند قد چهارشانه درشت اندام یعنی بلند قد حالا مثلاً الان تعبیری که در روایت آمده است   بلند قد صد و نود و این ها باید قاعدتا در این حدود احتمالاً قامت حضرت (علیه السلام) باشد  که تعبیر بلند عرض شود که ممدود القامه آمده است  . درشت اندام چهار شانه بودن در بعضی از روایات آمده است   درباره آن حضرت (علیه السلام) و راجع به رنگ چهره آن حضرت (علیه السلام) عرض شود که ابیض اللون چهره سفید است:

عَن أبي جَعفَرٍ مُحَمَّدِ بنِ عَلِيٍّ الباقِرِ، عَن أبيهِ، عَن جَدِّهِ عليهما السلام قالَ: قالَ أميرُ المُؤمِنينَ عليه السلام- وهُوَ عَلَى المِنبَرِ-:يَخرُجُ رَجُلٌ مِن وُلدي في آخِرِ الزَّمانِ أبيَضُ اللَّونِ، مُشرَبٌ بِالحُمرَةِ، مُبدَحُ البَطنِ‌، عَريضُ الفَخِذَينِ، عَظيمُ مُشاشِ‌ المَنكِبَينِ، بِظَهرِهِ شامَتانِ: شامَةٌ عَلى‌ لَونِ جِلدِهِ وشامَةٌ عَلى‌ شِبهِ شامَةِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله، لَهُ اسمانِ: اسمٌ يَخفى‌ وَاسمٌ يَعلُنُ، فَأَمَّا الَّذي يَخفى‌ فَأَحمَدُ، وأَمَّا الَّذي يَعلُنُ فَمُحَمَّدٌ، إذا هَزَّ رايَتَهُ أضاءَ لَها ما بَينَ المَشرِقِ وَالمَغرِبِ، ووَضَعَ يَدَهُ عَلى‌ رُؤوسِ العِبادِ فَلا يَبقى‌ مُؤمِنٌ إلّاصارَ قَلبُهُ أشَدَّ مِن زُبَرِ الحَديدِ، وأَعطاهُ اللَّهُ تَعالى‌ قُوَّةَ أربَعينَ رَجُلًا، ولا يَبقى‌ مَيِّتٌ إلّادَخَلَت عَلَيهِ تِلكَ الفَرحَةُ في قَلبِهِ وهُوَ في قَبرِهِ، وهُم يَتَزاوَرونَ في قُبورِهِم، ويَتَباشَرونَ بِقِيامِ القائِمِ‌

با سندش به نقل از ابو الجارود، از امام باقر عليه السلام از پدرش، از جدّش امام حسين عليه السلام-: امير مؤمنان عليه السلام بر بالاى منبر فرمود: «در آخر الزمان، مردى از فرزندان من خروج مى‌كند كه سرخ و سفيد، با شكمى عريض و ران‌هايى ستبر و چهارشانه است. دو خال در پشت اوست؛ خالى به رنگ پوستش و خالى به شكل خال پيامبر صلى الله عليه و آله. دو نام دارد: نامى پنهان و نامى آشكار. نام پنهانش، احمد و نام آشكارش، محمّد است. هنگامى كه پرچمش را به اهتزاز در آورد، از شرق تا غرب براى آن روشن مى‌شود و دستش را بر سر بندگان خدا مى‌نهد و مؤمنى نمى‌ماند، جز آن كه دلش محكم‌تر از پاره‌هاى آهن مى‌شود و خداوند متعال، نيروى چهل مرد را به او مى‌دهد و مرده‌اى نمى‌ماند، جز آن كه همان خوش‌حالى، در قبرش به دل او راه مى‌يابد و در همان قبرها، همديگر را زيارت مى‌كنند و قيام قائم- كه درودهاى خدا بر او باد- را به هم مژده مى‌دهند.

كمال الدين: ص 653 ح 17، الخرائج و الجرائح: ج 3 ص 1149 ح 58، إعلام الورى: ج 2 ص 294، العدد القويّة: ص 64 ح 89( در اين منبع، بخش پايانى حديث آمده است )، بحار الأنوار: ج 51 ص 35 ح 4( به نقل از الغيبة، طوسى).

 یا در بعضی روایات لون حالت سرخی سفیدی و شاید آن ریشه رومی داشتن حضرت (علیه السلام) به هر حال مادر گرامیش ملیکا و نرجس خاتون چهره ایشان مایل به سفید است دیگه. رم تا بیاید به مناطق خاورمیانه و لبنان و سوریه و امثال اینها و مناطق اروپایی این ها چهره ایشان مایل به سفیدی و سرخی سرخی سفیدی است لذا این تعبیر درباره حضرت (علیه السلام) از این باب آمده است   و باز آمده است پوست به اصطلاح یک دستی دارد آن حضرت (علیه السلام) راجع به رنگ چهره باز توصیف راجع به زیبایی چهره حضرت (علیه السلام) چهره به عنوان چهره زیبا به گونه‌ای که نور چهره آن حضرت (علیه السلام) بر سیاهی موی سر و صورتشان غالب است.

حسن الوجه، نور وجهه يعلو سواد لحيته و رأسه، أبلج، أروع، أحلى، وجهه كالكوكب الدرّى، وجهه كالقمر الدرّى.

زيبارو، نور چهره غالب بر سياهى موى سر و صورت، صورت مانند ستاره فروزنده و چون ماه تابان.

غيبة الشيخ: ص 470 ح 487؛ إعلام الورى: ر 4 ق 2 ب 4 ف 4؛ الإرشاد: في فصل صفة القائم عليه السلام ح 1؛ كشف الغمة: ج 2 ص 464؛ البحار: ج 51 ص 36 ب 3؛ إثبات الهداة: ج 3 ص 730 ب 34 ف 6 ح 71، عقد الدرر: ص 41 ب 3 نحوه مختصرا.

حسن الوجه، نور وجهه يعلو سواد لحيته و رأسه و چهره زیبا و پر نورانی که آن نور بر آن سیاهی محاسن و موی سرشان غلبه دارد و مانند ستاره‌ای فروزنده و چون ماه تابان وجهه كالقمر الدرّى. اینها یا وجهه كالكوكب الدرّى یاد شده است   راجع به چشمانشان :

حَدَّثَنا عَبدُ اللَّهِ بنُ مَروانَ، عَنِ الهَيثَمِ بنِ عَبدِ الرَّحمنِ، عَمَّن حَدَّثَهُ، عَن عَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ عليه السلام، قالَ:المَهدِيُّ ... كَثُّ اللِّحيَةِ، أكحَلُ العَينَينِ، بَرّاقُ الثَّنايا، في وَجهِهِ خالٌ، أقنى‌ أجلى‌، في كَتِفِهِ عَلامَةُ النَّبِيِّ.

ابن حمّاد- به نقل از هيثم بن عبد الرحمان، از شخصى-: على بن ابى طالب عليه السلام فرمود: «مهدى ... ريش انبوه دارد، سياه‌چشم و برّاق‌دندان است. در صورتش خالى، است. بينى برآمده است و پيشانى پهن دارد و در شانه‌اش نشانه پيامبر است»

الفتن، ابن حمّاد: ج 1 ص 366 ح 1073، كنز العمّال: ج 14 ص 589 ح 39671.

باز تعبیر أكحَلُ العَينَينِ چشمان سیاه و نافذ مانند مروارید این تعبیر است در روایات درباره آن حضرت (علیه السلام) چشمانش را سبز رنگ چشم سیاه است و راجع به ابروان آن حضرت (علیه السلام) عرض می‌کنم که آمده است   که:

 يا حمران سل تجب ولا تنفقن دنانيرك ، فقلت : سألتك بقرابتك من رسول الله صلي الله عليه وآله أنت صاحب هذا الامر والقائم به ؟ قال : لا . قلت : فمن هو بأبي أنت وأمي ؟ فقال : ذاك المشرب حمرة ، الغائر العينين ، المشرف الحاجبين ، العريض ما بين المنكبين ، برأسه حزاز وبوجهه أثر ، رحم الله موسي "
* 
عبد الله بن حماد انصاري ، از عبد الله بكير ، از حمران بن اعين از امام باقر عليه السلام نقل كرده كه فرمود : اي حمران بپرس و پاسخ دريافت كن و دينارهايت را هم نگهدار و انفاق نكن . عرض كردم : از نسبت و قرابت تو با رسول الله صلي الله عليه وآله پرسيدم كه آيا تو صاحب الامر و حضرت قائم ميباشي ؟ فرمود : خير . عرض كردم : پدر و مادرم بفدايت پس او كيست ؟ فرمود : رنگ پوست او به سرخي ميگرايد و چشمانش به گودي نشسته و ابروهايش برجسته و كتف و شانه هايش پهن و عريض بوده است و سر و موهايش خصوصيتي دارد ( مجعد است ) و در صورت آن حضرت اثر و نشانه اي است ، خداوند موسي را رحمت كند .

عقد الدرر : ص 37 ب 3  : ملاحم ابن طاووس : ص 73 ب 61  : القول المختصر : ص 23 ب 3 ح 30 -
 : عرف السيوطي ، الحاوي : ج 2 ص 73 -  : الفتاوي الحديثية : ص 31 : برهان المتقي : ص 100 ب 3 ح 5 فرائد فوائد الفكر : ص 4 ب 2

، المشرف الحاجبين عرض کنم که یعنی نازک و بلند و از هم جدا درباره ابروان آن حضرت (علیه السلام) آمده است   راجع به گونه آن حضرت (علیه السلام).

سَمِعتُ جَدّي عَلِيَّ بنَ إبراهيمَ بنِ مَهزِيارَ- في قِصَّةِ رُؤيَتِهِ لِلإِمامِ عليه السلام- يَقولُ:دَخَلتُ عَلَيهِ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَيهِ، وهُوَ جالِسٌ عَلى‌ نَمطٍ عَلَيهِ نطعُ أديمٍ‌ أحمَرُ، مُتَّكِئٌ عَلى‌ مِسوَرَةِ أديمٍ، فَسَلَّمتُ عَلَيهِ ورَدَّ عَلَيَّ السَّلامَ، ولَمَحتُهُ فَرَأَيتُ وَجهَهُ مِثلَ فَلقَةِ قَمرٍ، لا بِالخَرِقِ‌ ولا بِالنَّزِقِ‌، ولا بِالطَّويلِ الشّامِخِ ولا بِالقَصيرِ اللّاصِقِ، مَمدودُ القامَةِ، صَلتُ الجَبينِ، أزَجُّ الحاجِبَينِ، أدعَجُ العَينَينِ، أقنَى الأَنفِ، سَهلُ الخَدَّينِ، عَلى‌ خَدِّهِ الأَيمَنِ خالٌ. فَلَمّا أن بَصُرتُ بِهِ حارَ عَقلي في نَعتِهِ وصِفَتِهِ.

به نقل از على بن ابراهيم بن مهزيار، در داستان ديدارش با امام عليه السلام-: بر او- كه درودهاى خدا بر او باد- وارد شدم. بر پوست دباغى شده است سرخ‌رنگى كه روى نمدى‌ انداخته بودند، نشسته و بر بالش‌هاى چرمى تكيه داده بود. بر او سلام دادم و او جواب سلامم را داد. نگاهى زيرچشمى به او كردم. صورتش مانند پاره ماه بود، نه جلف بود و نه سبك‌سر، نه خيلى دراز بود و نه خيلى كوتاه؛ امّا قامتش رعنا بود.پيشانى‌اش فراخ، ابروهايش باريك، چشمانش سياه، بينى‌اش كشيده، گونه‌هايش صاف و پهن، و خالى بر گونه راستش بود. هنگامى كه او را ديدم، در توصيف و شرحش حيران شدم

كمال الدين: ص 465 و 468 ح 23، بحار الأنوار: ج 52 ص 45. نيز، براى ديدن همه حديث، ر. ك: همين دانش‌نامه: ج 5 ص 62( بخش ششم/ فصل دوم/ على بن ابراهيم بن مهزيار

سهل الخدین یا مصنون الخدین گونه‌های صاف و پهن و نرم صاف پهن راجع به گونه حضرت (علیه السلام) خال روی گونه راست هم در روایات آمده است :

حَدَّثَنا عَلِيُّ بنُ سَعيدٍ الرّازِيُّ، ثنا عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ، ثنا عَنبَسَةُ بنُ أبي صَغيرَةَ، ثنا الأَوزاعِيُّ، عَن سُلَيمانَ بنِ حَبيبٍ، قالَ: سَمِعتُ أبا امامَةَ يَقولُ:قالَ رَسولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله: سَيَكونُ بَينَكُم وبَينَ الرّومِ أربَعُ هدن، تَقومُ الرّابِعَةُ عَلى‌ يَدِ رَجُلٍ مِن أهلِ هِرقِلَ يَدومُ سَبعَ سِنينَ.فَقالَ لَهُ رَجُلٌ مِن عَبدِ القَيسِ- يُقالُ لَهُ المُستَورِدُ بنُ خَيلانَ-: يا رَسولَ اللَّهِ، مَن إمامُ النّاسِ يَومَئِذٍ؟قالَ: مِن وُلدِ أربَعينَ سَنَةً، كَأَنَّ وَجهَهُ كَوكَبٌ دُرِّيٌ، في خَدِّهِ الأَيمَنِ خالٌ أسوَدُ، عَلَيهِ عَباءَتانِ قَعوايَتانِ‌، كَأَنَّهُ مِن رِجالٍ مِن بَني إسرائيلَ، يَملِكُ عِشرينَ سَنَةً، يَستَخرِجُ الكُنوزَ، ويَفتَحُ مَدائِنَ الشِّركِ.

با سندش به نقل از ابو امامه-: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «ميان شما و روميان، چهار معاهده صلح خواهد بود كه چهارمين آنها به دست مردى از خاندان هِرقِل است و هفت سال تداوم مى‌يابد.مردى از عبد القيس به نام مُستورد بن خيلان پرسيد: اى پيامبر خدا! پيشواى مردم [مسلمان‌] در روزگار آن معاهده كيست؟فرمود: «كسى كه چهل ساله به نظر مى‌آيد. چهره‌اش گويى ستاره‌اى درخشان است و در گونه راستش، خالى سياه است. دو عبا [ى سپيد كم‌پرز] بر دوش دارد و گويى مردى از بنى اسرائيل است. بيست سال فرمان‌روايى مى‌كند و گنج‌ها را بيرون مى‌كشد و شهرهاى مشركان را فتح مى‌نمايد»

 المعجم الكبير: ج 8 ص 101 ح 7495، كشف الغمّة: ج 3 ص 260، بحار الأنوار: ج 51 ص 80.

، في خَدِّهِ الأَيمَنِ خالٌ أسوَدُ در گونه راستشان یک خال شود که سیاهی وجود دارد آنهایی که متشرف شده است اند محضر آن حضرت (علیه السلام) این را معمولاً توصیف کردند راجع به بینی آن حضرت (علیه السلام) باز بینی کشید

نَظَرَ أميرُ المُؤمِنينَ عَلِيٌّ عليه السلام إلَى الحُسَينِ عليه السلام فَقالَ: إنَّ ابنَي هذا سَيِّدٌ كَما سَمّاهُ رَسولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله سَيِّداً، وسَيُخرِجُ اللَّهُ مِن صُلبِهِ رَجُلًا بِاسمِ نَبِيِّكُم، يُشبِهُهُ فِي الخَلقِ وَالخُلُقِ، يَخرُجُ عَلى‌ حينِ غَفلَةٍ مِنَ النّاسِ، وإماتَةٍ لِلحَقِّ وإظهارٍ لِلجَورِ، وَاللَّهِ لَو لَم يَخرُج لَضُرِبَت عُنُقُهُ، يَفرَحُ بِخُروجِهِ أهلُ السَّماواتِ وسُكّانُها، وهُوَ رَجُلٌ أجلَى الجَبينِ، أقنَى الأَنفِ، ضَخمُ البَطنِ، أزيَلُ الفَخِذَينِ، بِفَخِذِهِ اليُمنى‌ شامَةٌ، أفلَجُ الثَّنايا، ويَملَأُ الأَرضَ عَدلًا كَما مُلِئَت ظُلماً وجَوراً.

 امیرمؤمنان على عليه السلام به حسين عليه السلام نگريست و فرمود: «اين پسرم سَرور است، همان گونه كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله او را سَرور ناميد و خداوند به زودى، مردى را از صلب او بيرون مى‌آورد كه همنام پيامبرتان و در خُلق و خِلقت، شبيه اوست و به هنگام غفلت مردم و ميراندن حق و آشكار كردن ستم، خروج مى‌كند. به خدا سوگند، اگر قيام نكند، گردنش زده مى‌شود و اهل آسمان‌ها و ساكنان آنها از قيامش خوش‌حال مى‌شوند. او مردى است با پيشانى بلند، بينى كشيده، شكم ستبر، ران‌هاى باز و با خالى روى ران راست و دندان‌هاى پيش از هم جدا. زمين را پر از عدل مى‌كند، همان گونه كه از ظلم و جور پر شده است .

الغيبة، نعمانى: ص 214 ح 2، بحار الأنوار: ج 51 ص 39 ح 19.

أقنَى الأَنفِ آمده است   بینی کشیده آمده است  . راجع به دندان آن حضرت (علیه السلام) أفلَجُ الثَّنايا افرق الثنایا براق الثنایا ابلج الثنایا این تعابیر دیده می شود که معنای دندان‌های براق و دندان های جلو جدا از هم توصیف شده است  در روایات درهم فرو رفته نیست منظور دندان‌ها دندان‌های احتمال جدا از هم سر آن حضرت (علیه السلام) به عنوان سرگرد :

مدوّر الهامه، فى رأسه ذوابه.

سر گرد و در سر گیسوى بافته.

 تعبیر شده است و می‌شود که موی آن حضرت (علیه السلام) موهای. به اصطلاح زیبا و رنگ مشکی برای موی حضرت (علیه السلام) توصیف شده است بحث خالی در پشت آن حضرت (علیه السلام) گاهی دو خال ذکر شده است  که یک خال مانند همان خال پیامبر اکرم (صلی الله و علیه و آله و سلم) که خال نبوت بود بین دو کتف آن حضرت (صلی الله و علیه و آله و سلم) سلمان یکی از سه علامت که به او گفته بودند همین حال بود که تقاضا کرد مشاهده کند حالا در آن روایت بحیرای راهب هم است اگر آن روایت را بپذیریم که حالا نقل شده است مشهور است جزو علائم ظاهری پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) و. آن را دید راجع به به اصطلاح شکم حضرت (علیه السلام) شکم پهن و ستبر برآمده است   نیست پهن در اینجا به هر حال حالا بخواهم تشبیه کنم چیزی مثل امیرالمومنین (سلام الله علیه) الأَنزَعِ‌  البَطينِ،که درباره الأَنزَعِ‌  البَطينِ درباره امیرالمومنین توصیف شده است  این الأَنزَعِ‌  البَطينِ در آن روایت مربوط شکم بزرگ نیست معاویه شکم بزرگ بود چون پرخور بود امیرالمومنین (سلام الله علیه)  که دائم کار می‌کرد و. پهلوان بود برای خودش منظور میان پر است میان پر  متعادل است بر متعادل شکم حضرت (علیه السلام) برآمده است   نبود گرچه دشمنان تلاش کردند این بطین را به آن معنا چه کنم متوکل ملعون یک دلقکی را به اصطلاح تحریک کرد در مجلسش که چیزی بر شکمش بگذارد و بگوید بله مثلاً ادای امیرالمومنین (سلام الله علیه)  در بیاورد و این‌ها که  معروف است که پسرش اعتراض کرد و این هم یک جمله سخیفی گفت به پسرش همین باعث شد پسر متوکل تصمیم قتل پدر بگیرد که همین کار را هم کرد به هر حال راجع به. حضرت حجت ( سلام الله علیه) هم این تعبیر را می‌توان تشبیه کرد به آنچه که راجع به امیرالمومنین (سلام الله علیه)  است راجع به پاهای آن حضرت (علیه السلام) زانوهای متمایل به هم ران‌های ستبر باز یک تعبیری است که:

«بِظَهْرِهِ شَامَتَانِ شَامَةٌ عَلَی لَوْنِ جِلْدِهِ و شَامَةٌ عَلَی شِبْهِ شَامَةِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله »

 در پشت او دو خال [و دو علامت] است که یکی به رنگ پوستش و دیگری شبیه خال [و مهر[ پیامبر صلی الله علیه و آله است.

بحارالانوار، ج 51، ص 35؛ مکیال المکارم، ص 67.

خالی روی ران راست حضرت (علیه السلام) با ذکر شده است در بعضی از روایات و عرض کنم که این تعابیر و بحث چهارشانه بودن که اشاره کردم به هر حال یک شخصیتی با یک چنین قامتی که خداوند متعال کم نگذاشته  است طبیعتاً. برای مهدی (عجل الله و تعالی فرجه الشریف) که به هر حال عزیز کرده است الهی است به تعبیر یک به هر حال امامی است برگزیده در میان ائمه (علیهم السلام) و این رسالت بر عهده دارد خداوند متعال از جهت ظاهری به هر حال این اوصافی از پیامبر اکرم (صلی الله و علیه و آله و سلم) اوصاف خلقی پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) و اوصاف خلقی پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) را در او قرار داده است این جمع بندی روایات متعددی بود که حالا من دیگر متن روایات را وارد نشدم و باز هم اشاره می‌کنم به آن کتاب دانشنامه امام مهدی (سلام الله علیه) در  جلد دوم دانشنامه صفحه سیصد و هفتاد و هشت جمع بندی کرده است این گزارش‌ها را برای اینکه بینندگان عزیز هم آشنا باشند با این منبع و عندالزوم مراجعه کنند اشاره به منبع کردم که ان شاء الله استفاده می‌کنند.

مجری:

 خیلی متشکریم از این پاسخ کامل و وافی که دادید ان شاء الله که بینندگان عزیز با چیزی که می‌خواستند رسیده باشند خصوصاً دوستی که این سوال را خواستند از حضرتعالی بپرسیم و مطرح کنیم سوال دیگری هم در دست ما است اد که البته من یک سوال دیدم خاطراتی دارم از. اگر وقت شد عرض می‌کنم سوال کردند که خوب اینکه نام مبارک حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به آن وصف خاصش وقتی میاید اینکه دست ما بر سر می‌گذاریم و از جا بلند میشویم این سند دارد روایت دارد سنت چیست؟ این را برایمان بی زحمت توضیح دهید؟

استاد: جباری

 بله  رسمی ا‌ست که خیلی خوب است حالا از جهت سند بر فرض اگر ما سندش قوی نباشد  حالا توضیح عرض می‌کنم اما به هر حال یک سنت خوبی است. از این جهت که هم احترام است به امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) و دوم اینکه چنان که در روایت منصوب به امام صادق (علیه السلام) اشاره شده است هم بلند شدن کنایه است از ایستادگی و آمادگی و اینکه ما منتظر قیام تو هستیم امام قائم قیام تعبیر قائم که عرض کردم تعبیر قائم یک لقب به هر حال جا افتاده ای است برای حضرات ائمه (علیهم السلام) و پیامبر (صلی الله و علیه و آله وسلم) نقل شده است برای امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف ):

طوبَى لِمَنْ أَدْرَكَ قَائِمَ أَهْلِ بَيْتِي وَ هُوَ يَأْتَمُّ بِهِ فِي غَيْبَتِهِ قَبْلَ قِيَامِهِ وَ يَتَوَلَّى أَوْلِيَاءَهُ وَ يُعَادِي أَعْدَاءَهُ ذَاكَ مِنْ رُفَقَائِي وَ ذَوِي مَوَدَّتِي وَ أَكْرَمِ أُمَّتِي عَلَيَّ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ.

خوشا به حال كسى كه قائم خاندان ما را درک كند، در حالى كه قبل از قيامش و در روزگار غيبتش او را امام خود گرفته است و با دوستان او دوستى و با دشمنان او دشمنى ورزيده، كه چنين كسى، از همراهان و دوستان من و گرامى ترينِ امّتم نزد من در روز قيامت خواهد بود.

بحار الأنوار ج51 ص72

 قائم اهل بیتی. و چون چنین است بنابراین ما وقتی قیام می‌کنیم در واقع هم احترام را به صورت ظاهری کامل نشان بدهیم و هم اینکه در واقع به عنوان یک نمادی بر انتظار بر قیام آن حضرت (علیه السلام) و اینکه ما آماده هستیم وَ نُصْرَتِی لَکُمْ مُعَدَّةٌ ان شاء الله خداوند توفیق بدهد که همه ما هر روز بتوانیم این زیارت آل یاسین را بخوانیم و آن اواخر زیارت وَ نُصْرَتِی لَکُمْ مُعَدَّةٌ را با توجه خطاب کنیم به امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف )که یاری من برای شما آماده است من آماده هستم. بعد به خودمان نهیب بزنیم که واقعاً آماده هستی از رفتارت حرکات زندگی سکناتت وضع خانه‌ات به هر حال نوع سلوکت با خانوادت با جامعه این نشان میدهد که آماده هستی؟ که اگر امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف )امروز ظهور کند به تو بگوید بیا و به هر حال راحت بپذیرد تورا خوب است به هر حال این توجه داشته باشند بله در هنگام قیام یک چنین نکاتی را جا دارد انسان از ذهنش عبور بدهد اما درباره سندش مرحوم مامقانی. صاحب کتاب تنقیح المقال از کتب رجالی ما است ایشان عرض شود که به نقل از مشکات الانوار نقل کرده است که دبل خزاعی وقتی آن قصیده معروفش را در مرو در محضر امام رضا (علیه السلام) قرائت کرد و رسید به آن جمله خُرُوجُ إِمَامٍ لاَ مَحَالَةَ خَارِجٌيَقُومُ عَلَى اِسْمِ اَللَّهِ وَ اَلْبَرَكَاتِ  یک امامی لا محاله خارج خواهد شد و به اصطلاح با نام الهی و برکات الهی خروج خواهد کرد که. امام رضا (علیه السلام) منقلب شد و به هر حال خبر داد از این ظهور و اینکه آن امام کیست ؟ از نسل امام رضا (علیه السلام) است.

 و اینها اینجا در تنقیح المقال از مشکات الانوار نقل می‌کند که امام رضا (علیه السلام):

و روى محمّد بن عبد الجبّار في مشكاة الأنوار ،أنّه لما قرأ دعبل قصيدته المعروفة على الرضا عليه السلام،و ذكر الحجّة عجّل اللّه تعالى فرجه بقوله:

فلو لا الذي أرجوه في اليوم أو غد  تقطّع نفسي إثرهم حسرات   خروج إمام لا محالة خارجي قوم على اسم اللّه و البركات   يميّز فينا كلّ حق و باطل و يجزي على النعماء و النقمات وضع الرضا عليه السلام يده على رأسه،و تواضع قائما،و دعا له بالفرج.

اگر این امید نبود که آرزویم امروز یا فردا برآورده می شود رشتۀ قلبم با این حسرت ها بریده می شد، خروج امامی که حتماً خارج می شود او با نام خدا و برکت ها قیام می کند.

نام کتاب : تنقيح المقال في علم الرجال نویسنده :  ج : 26  ص : 326 مامقانی، عبدالله - مامقانی، محمدرضا - مامقانی، محی‌الدین الناشر موسسة آل البیت (علیهم السلام) لإحیاء التراث

وضع الرضا عليه السلام يده على رأسه،و تواضع قائما، دستشان بر سرشان گذاشتند و ایستادند از روی تواضع و دعا له بالفرج دعا کردند برای فرج امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) که هنوز آنجا متولد نشده است .

مجری:

فرزند چهارم می شود از امام رضا عیله اسلام.

استاد: جباری

 در اینجا آمده است   اما تنقیح المقال که نقل کرده است اما در متون اصلی مثل کتاب عیون اخبار الرضا (سلام الله علیه) از مرحوم شیخ صدوق و اینها که جریان نقل کردند در آنجا نیامده است   چنین چیزی که امام رضا (علیه السلام) چنین رفتاری داشته باشد  برخی زد و اینها در متون متاخر آمده است  تنقیح المقال  با استناد به آن کتاب که عرض کردم. و لذا از جهت سند نسبت بدهیم سند ضعیف است اما عرض کردم ما به عنوان یک نماد می‌توانیم انجام بدهیم یک روایتی کتاب عرض شود که الزام الناصب که از منابع متأخر است حالا یکی دو قرن پیش عرض شود که نوشته شده است در الزام الناصب هم جلد یک صفحه بیست و چهار نقل می کند سند باز ندارد روایت اما با این مضمون که صادق علیه السلام:

سئل الصادق علیه السّلام عن سبب القیام عند ذکر لفظ القائم من ألقاب الحجّة. قال: لأنّ له غیبة طولانیة، و من شدّة الرأفة إلی أحبّته ینظر إلی کلّ من یذکره بهذا اللقب المشعر بدولته و الحسرة بغربته، و من تعظیمه أن یقوم العبد الخاضع لصاحبه عند نظر المولی الجلیل إلیه بعینه الشریفة، فلیقم و لیطلب من اللّه جل ذکره تعجیل فرجه.

از امام صادق عليه السلام در باره علّت ايستادن هنگام ياد شدن نام «قائم»- كه از القاب حجّت است-سؤال شد. فرمود: «زيرا او غيبتى طولانى دارد و از بسيارى محبّت و رأفت نسبت به دوستان خود، بر هر يك از آنان كه او را با اين لقب بخواند، نظر مى‌كند؛ چرا كه اين نام، يادآور شُكوه دولت او و افسوسى بر غربتش خواهد بود و از رسوم ادب، اين است كه غلام به هنگام نظر انداختن مولاى بزرگوار خود به او بايستد و خضوع كند و از خداوند، فَرَج (ظهور) او را تمنّا دارد».

.يزدى حايرى، على‏،إلزام الناصب في إثبات الحجة الغائب عجّل الله تعالى فرجه الشريف‏، محقق / مصحح: عاشور، على‏، بيروت: مؤسسة الأعلمى‏، 1422ق، چاپ اول‏، ج1، ص249.

سئل الصادق علیه السّلام عن سبب القیام عند ذکر لفظ القائم من ألقاب الحجّة. قال: از امام صادق (علیه السلام) سوال شد که چرا می‌ایستیم هنگامی که لفظ قائم از القاب امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف )برده می‌شود فرمودند لأنّ له غیبة طولانیة، چون غیبت طولانی خواهد داشت و من شدّة الرأفة إلی أحبّته ینظر إلی کلّ من یذکره بهذا اللقب از شدت رأفتش آن حضرت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نظر خاص به کسی که او را با این لقب یاد کند که المشعر بدولته لقبی که ناظر است. به دولت آن حضرت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) قیام آن حضرت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و الحسرة بغربته، و همراهشان حسرت انسان ‌دارد نسبت به غربت آن حضرت (علیه السلام) و من تعظیمه أن یقوم العبد الخاضع لصاحبه عند نظر المولی الجلیل إلیه و از باب تعظیمی که  وقتی که لقب گفته می‌شود با آن حضرت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) توجه می‌کند انسان در مقابلش برخیزد و تعظیم کند خضوع کند نسبت به مولای جلیلی که دارد نگاه به او می‌کند بعینه الشریفة، فلیقم و لیطلب من اللّه برخیزد. از خدا طلب کند جل ذکره تعجیل فرجه.

تعجیل فرج او عجل الله فرجه امثال اینها را بگوید  این در الزام الناصبی که عرض کردم که از منابع متأخر است سند ندارد و ضعیف است اما عرض می‌کنم که نه از باب اینکه واقعاً ما نسبت بدهیم به امام صادق (علیه السلام) چنین روایتی را چون به هر حال نیاز است که سند صحیحی داشته باشد  ولی اینکه ما از باب تعظیمی داشته باشیم خضوعی داشته باشیم یاد کنیم از به هر حال اینکه به یاد. آن حضرت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هستیم به یاد قیام حضرت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هستیم خوب است اما چنین نیست که لازم باشد  واجب باشد  یا اگر کسی نتوانست بایستد بی‌احترامی باشد این چنین نیست که پیشینه چنین به اصطلاح سنتی عرض می‌کنم یا به آن کتاب برمی‌گردد یا به الزام الناصب.

مجری:

 این روایت را اولین بار در کتاب الغدیر دیدم حدود بیست یا بیست و پنج سال پیش پدرم مثلاً همه ما را جمع میکرد و روزی یک صفحه قرآن میخواند تکرار میکردیم حالا از کوچک تا بزرگ حالا سنمان هم از کوچیکی همین اتفاق افتاده بود. در الغدیر جلد دوم یک صفحه مانده به آخر و این همیشه یادم میاید از این جهت است آنجا همین روایت که میشنوم یاد آن صفحه می‌افتم حالا بیننده اگر دوست داشت برود ببیند فکر کنم خیلی راحت جلد دوم آخرش یک صفحه مانده به آخر این روایت از امام رضا (علیه السلام) آنجا است. استاد خیلی ممنون یک میان برنامه ببینیم برگردیم ان شاء الله با بحث بخش دوم که همان سیره شریف پیامبر اکرم (صلی الله و علیه و آله و سلم) است در خدمت شما باشیم و خدمت عزیزان بیننده همچنان هم باز یادآوری کنم خدمت شما که سه هزار پانزده پانزده سامانه پیامکی ما و پل ارتباطی ما با شما است و همچنین تلفن‌های شبکه که زیرنویس می شود از این طریق هم می‌توانید تماس بگیرید سوالات خودتان را به صورت ما میشنویم به صورت زنده پخش می شود و استاد ان شاء الله همانجا پاسخگوی سوالات تاریخی شما خواهیم بود میان برنامه را ببینیم و برگردیم.

صلی الله علیک یا مولا یا صاحب العصر والزمان برنامه آینه تاریخ را تقدیم حضور شما عزیزان می‌کنیم همچنان در خدمت جناب آقای دکتر جباری استاد حوزه دانشگاه و متخصص در مسائل تاریخ و سیره هستیم استاد خسته نباشید مجدد خدمت شما و تبریک ماه شعبان همچنان در خدمت شما هستیم و آرزوی توفیق روز افزون برای شما بینندگان عزیز داریم استاد در خصوص سیره پیامبر اکرم (صلی الله و علیه و آله و سلم) خوب مباحثی را چند ماهی است در خدمت شما هستیم معمولاً بخشی. بخشی از برنامه به این موضوع اختصاص داده شده است در آخرین جلسه که خدمت شما بودیم یعنی قبل از جلسه قبلی که تخصصی در خصوص حضرت حجت (عجل الله و تعالی فرجه الشریف) بود مباحثی را در باب استراحت پیامبر  اکرم (صلی الله و علیه و آله و سلم) فرمودید و یک روایتی از امام هادی (علیه السلام) که در آن خصوصیات یک مباحثی را مطرح کردید آخر برنامه بود یادم است که خیلی سریع رد شدیم امروز در خدمت شما باشیم مفصل‌تر و بهتر.

استاد: جباری

 خواهش می‌کنم بله در بحث سیره فردی رسول خدا (صلی الله و علیه و آله و سلم) دومین محور بحث خواب و استراحت. آن حضرت (علیه السلام) بود که  همه ما در شبانه روز به صورت طبیعی نیاز به خواب و استراحت داریم جا دارد که با آداب انجام بدهیم و گاهی من فکر می‌کنم تعبیر المومن کیس جوانی داریم خواهرزاده‌ای داریم که خیلی دنبال این دستورات است می‌پرسید که  انسان در شبانه روز پنج شش ساعت می‌خوابد در عمرش این مقدار می شود اینکه ضایع می شود عمرش هدر میرود گفتم نه اتفاقاً ائمه (علیهم السلام) معصومان (علیهم السلام) دستوراتی که دادند در ارتباط با. خواب انسان می‌تواند انسان مومن زیرک می‌تواند به گونه‌ای عمل کند که خوابیدن هم برایش عبادت ثبت می شود و هم مقدمه عبادت می شود هم عبادت مثلاً همین که توصیه شده است با وضو بخوابید گفتن که مثل این است که تمام شب در حال عبادت است کسی که با وضو می‌خوابد مؤمن زیرک یک وضو میگیرد شب را برایش عبادت ثبت می شود آن کسی که در این وادی ها نیست می‌گیرد می‌خوابد مثل حالا تشبیه حیوانی که آن هم استراحت می‌کند از روی غریزه این هم به همین ترتیب. و یوم الحصره وقتی که می‌رسد این می‌بیند که این مومن نامه عملش چقدر درخشان است پر است از این اعمال و عبادات این‌ها در حالی که این هم خوابیده است او هم خوابیده است اما این بر اثر توجه به این آداب و پیروی از معصومان (علیهم السلام) یک چنین ذخیره‌ای رسیده است در واقع مثل کسی است که این انبانش را این قلکش را پر از دارایی‌ها کرده است در یک به هر حال جایی سرزمینی و کسی هم توجه نداشته است به این مسائل.

 روایتی از امام هادی (علیه السلام) را مرحوم ابن طاووس در فلاح السائل. نقل کرده است صفحه دویست و هشتاد از علمای قرن هفتم ما است ابن طاووس به هر حال از ذخایر علمی شیعه است:

الْبُوشَنْجِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عَلِيٍّ السَّلَامِيُّ قَالَ سَمِعْتُ إِسْحَاقَ بْنَ مُحَمَّدٍ الزَّنْجَانِيَّ يَقُولُ سَمِعْتُ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ الْعَلَوِيَّ يَقُولُ سَمِعْتُ عَلِيَّ بْنَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا ع يَقُولُ لَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ عِنْدَ نَوْمِنَا عَشْرُ خِصَالٍ الطَّهَارَةُ وَ تَوَسُّدُ الْيَمِينِ وَ تَسْبِيحُ اللَّهِ ثَلَاثاً وَ ثَلَاثِينَ وَ تَحْمِيدُهُ ثَلَاثاً وَ ثَلَاثِينَ وَ تَكْبِيرُهُ أَرْبَعاً وَ ثَلَاثِينَ وَ نَسْتَقْبِلُ الْقِبْلَةَ بِوُجُوهِنَا وَ نَقْرَأُ فَاتِحَةَ الْكِتَابِ وَ آيَةَ الْكُرْسِيِّ وَ شَهِدَ اللّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلّا هُوَ إِلَى آخِرِهَا فَمَنْ فَعَلَ ذَلِكَ فَقَدْ أَخَذَ بِحَظِّهِ مِنْ لَيْلَتِهِ.

امام رضا عليه السلامما اهل بيت، هنگام خواب ده خوى و خصلت داريم: طهارت، خوابيدن به طرف راست، سى و سه بار تسبيح خدا گفتن، سى و سه بار حمد خدا گفتن، سى و چهار بار تكبير گفتن، رو به قبله بودن چهره، خواندن سوره حمد و آية الكرسى وآيه «شهد اللّه أنّه لا إله إلاّ هو» تا پايان آن ... هر كه چنين كند بهره خود را از شبش برده است.

نام کتاب : فلاح السائل و نجاح المسائل نویسنده : السيد بن طاووس    جلد : 1  صفحه : 280

نام كتاب: فلاح السائل و نجاح المسائل‌

موضوع: منابع فقه( ادعيه و اعمال)
نويسنده: حلّى، سيد ابن طاووس، رضى الدين، على‌
تاريخ وفات مؤلف: 664 ه‌ ق‌
زبان: عربى‌
قطع: وزيرى‌
تعداد جلد: 1‌
ناشر: انتشارات دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم‌
تاريخ نشر: 1406 ه‌ ق‌
نوبت چاپ: اول‌
مكان چاپ: قم- ايران‌

الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ الْعَلَوِيَّ يَقُولُ سَمِعْتُ عَلِيَّ بْنَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا ع يَقُولُ از امام (علیه السلام) هادی می گوید شنیدم که لَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ عِنْدَ نَوْمِنَا عَشْرُ خِصَالٍ ما اهل بیت (علیهم السلام)  پس پیدا است که سیره همه معصومان بوده است هنگام خواب ده چیز را ما رعایت ده خصلت داریم رعایت می‌کنیم که حالا اینجا خوب است عرض کنم. در این روایت چنانکه خود ابن طاووس هم متوجه شده است نه چیز را ذکر کرده است راوی احتمالا یک چیز فراموش کرده است و احتمال داده است مرحوم ابن طاووس که همان بحث قل هوالله باشد  که در روایت نیامده است   روایت دیگری حالا آمده است   در توصیه‌های پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) به حضرت زهرا (سلام الله علیها) حالا من نه چیز را می‌خوانم که فرمود که الطَّهَارَةُ یکی با وضو خوابیدن با طهارت خوابیدن بعد عرض کنم یکی از دوستان با واسطه نقل می‌کرد از مرحوم علامه طباطبایی. که ایشان مثلاً می‌فرموده است که شاید تلخ‌ترین بدترین حالت من در شبانه روز آن فاصله بین دو وضو است یعنی دائم الوضو است منتها به هر حال بشر است دیگر به هر حال بزرگ در اثر خواب امثال این‌ها باطل می شود تا انسان برود مجدداً تجدید وضو کند در آن فاصله در محضر الهی بدون طهارت است اگر اگر امکان داشت که انسان متصلاً با طهارت باشد  این کار را انجام می‌دادیم انقدر این ها اهتمام داشتند به طهارت بله به خصوص که در طول روز انسان. این را داشته باشد  حتی آن‌هایی که دنبال وسعت رزق هستند دیگه روایت از رسول خدا (صلی الله و علیه و آله و سلم) آمده است   که:

عنه صلى الله عليه و آله ـ لمّا قيلَ لَهُ : اُحِبُّ أن يُوَسَّعَ عَلَيَّ فيالرِّزقِ ؟ ـ دُمْ على الطَّهارَةِ يُوَسَّعْ علَيكَ في الرِّزقِ . 

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ـ آنگاه كه به ايشان عرض شد : دوست دارم روزى ام گسترش يابد ـ فرمود : پيوسته در حال طهارت باش ، روزى ات گسترش مى يابد .

كنز العمّال : 44154 .

دم در واقع امر است دیگر از دام  یدوم مداومت داشته باش بر طهارت بر وضو يُوَسَّعْ علَيكَ في الرِّزقِ .  رزق زیاد می شود یکی از اسباب معنوی وسعت رزق همین بحث دائم الوضو بودن است جدا از آن حال معنوی که انسان دست میدهد انسان به هر حال خودش را در یک حالت معنوی و طهارت می‌بیند در محضر الهی اما این آثار مادی هم برش ذکر شده است. به خصوص قبل از خواب توصیه خاص شده است به وضو یکی الطهارة دوم

 

وَ تَوَسُّدُ الْيَمِينِ به راست خوابیدن توسط بر وساده بر بالشتک یعنی سر گذاشتن و خوابیدن به سمت راست مثل میت دیگر میتی که در قبر می‌خوابانند چطور می‌خوابانند به پهلوی راست رو به قبله درست است نوع خواب اهل بیت (علیهم السلام) این چنین بوده است به پهلوی راست رو به قبله و دست راستشان هم معمولاً زیر صورت می‌گذاشتند. بعضی وقت ها حالت محتضر چطور که محتضر وقتی حالت میت که هر دو خوب است چون آن حالت محتضر را گفتند خواب انبیا انبیا به شکل کف پا رو به قبله و پشت می‌خوابیدن عرض شود که خواب اولیا و ائمه (علیهم السلام) را اینطور است خواب اهل بیت (علیهم السلام) اما به پهلوی چپ و. به رو خوابیدن این توصیه نشده است و خواب شیطان گفتم به دمر خوابیدن خواب شیطان نیست و به شب اما حالا کسی ممکن است که برایش سخت باشد بالاخره شروع خواب شروع کند سخته می‌خواهد به ریاضت بدهد خودش یادم افتاد یک روایتی از جزو معجزات امام عسکری (علیه السلام) هم است این احمد بن اسحاق اشعری قمی شخصیت بسیار بزرگواری قبر شریفش هم در سر پل ذهاب است دیگر. آنجا بارگاهی دارد جزو اصحاب خوب امام هادی (علیه السلام) بوده است جز اصحاب امام عسکری (علیه السلام) طبق شواهدی دوره غیبت صغری را درک کرده است و دستیار نایب اول و دوم بوده است و ایشان وکیل امامین عسکریین (علیهم السلام)  و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف )در قم بوده است به خصوص موقوفاتی که شیعیان در قم وقف ساحت مقدس معصومان(علیهم السلام)  کرده بودند متولی موقوفات گفته شده است مسجد امام حسن عسکری (علیه السلام) قم را هم ایشان به توصیه امام عسکری (علیه السلام) بنا کرد .

 و ایشان نسبت اشعریها چه ایشان چه دیگر اشعری‌های قم اینها به قبیله اشعری یمن که جدشان در یمن اشعر پر مو بوده است لذا اشعر لقب داشته است بعد اینها بعد از مسلمان شدن و شیعه شدن از یمن هجرت به کوفه می‌کنند در زمان حجاج از خوف حجاج که دنبال یکی از این‌ها بود به‌خصوص این ها هجرت به ایران و بعد به قم می‌کنند. قصد اصفهان داشتند منتها دیگر در قم می‌مانند و تشیع را رواج میدهند در قم از عصر امام صادق (علیه السلام) اواخر قرن اول احمد بن اسحاق اشعری نیمه قرن سوم است یعنی معاصر امام هادی (علیه السلام) و امام عسکری(علیه السلام)  و امام (علیه السلام) خدمت در سامرا خدمت امام عسکری و امام (علیه السلام) هادی (علیهم السلام) می‌رسید به وجوهات شرعی می‌بردیم سوالات امثال اینها می گوید مرحوم شیخ صدوق نقل می‌کند در کمال الدین می گوید یک وقتی خدمت امام عسکری. (علیه السلام)  رسیدم چون شنیده بودم که خواب ائمه (علیهم السلام) به پهلوی راست از رو به قبله است و من سختم بود به پهلوی چپ راحت‌تر بودم بخوابم به حضرت (علیه السلام) عرض کردم حضرت (علیه السلام) فرمود بیا رفتم خدمت حضرت (علیه السلام) دستی کشید به پهلوی راست من و از آن به بعد دیگر این راحت سختی را دیگر نداشت پهلوی راست راحت می‌خوابیدند ای کاش برای ما هم چنین چیزی امکان نداشت امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف )می‌رسیدیم و از اینجور تقاضاهای جزئی که این‌ها واقعاً خوش به حالشان بود. خدمت ائمه می‌رسیدند.

مجری:

همان است که شما می‌فرمایید دقت کرده است که حتی یک همچین سنتی را از حضرت (علیه السلام) بهره می‌بردند.

استاد: جباری

 حداکثر بهره را می‌بردند دومی هم اینک وَ تَوَسُّدُ الْيَمِينِ سومی همین سومین چهارمی و پنجمی همین تسبیحات اربعه است منتها از این روایت استفاده می شود بزرگان اولیا الهی هم به شاگردانشان وقتی تسبیحات اربعه قبل از خواب را توصیه می‌کنند با همین ترتیب. آن تسبیحات اربعه که ما بعد از نماز میگوییم ترجیح این است که الله اکبر سی و چهار مرتبه الله اکبر را مقدم کنیم بعد سی و سه مرتبه الحمدلله سی و سه مرتبه سبحان الله .

اینجا سبحان الله مقدم است الله اکبر آخر است الحمدالله آن وسط است فرمود وَ تَسْبِيحُ اللَّهِ ثَلَاثاً وَ ثَلَاثِينَ سی و سه بار تسبیح وَ تَحْمِيدُهُ ثَلَاثاً وَ ثَلَاثِينَ سی و سه مرتبه هم الحمدلله وَ تَكْبِيرُهُ أَرْبَعاً وَ ثَلَاثِينَ الله اکبر هم سی و چهار مرتبه پس همین تسبیحات حضرت زهرا (علیها السلام) است منتها با سبحان الله شروع می شود با الله اکبر تمام می شود الله اکبر همان سی و چهار مرتبه است قبل از خواب پس یک چنین تغییری است این هم سه دستور در واقع دیگر و دستور بعدی وَ نَسْتَقْبِلُ الْقِبْلَةَ بِوُجُوهِنَا وَ اولاً توسط به پهلوی راست و رو به قبله پس پهلوی راست رو به قبله مثل همان خواب میت می شود در قبل که اشاره کردم  تا اینجا این‌ها بعد فرمود نَقْرَأُ فَاتِحَةَ الْكِتَابِ فاتحة الکتاب سوره حمد را می‌خوانیم وَ آيَةَ الْكُرْسِيِّ وَ شَهِدَ اللّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلّا هُوَ إِلَى آخِرِهَا.. آیت الکرسی می‌خوانیم مستحضرید آیت الکرسی را خواندنش کافی است البته اختلافی است تا فیها خالدون است یا وهو العلی العظیم در بعضی روایات راجع به آیت الکرسی وهو العلی العظیم تصریح شده است حالا به هر حال حداقلش این مقدار خونده شود چه بهتر قرآن است دیگر و همینطور آیه ۱۸ سوره آل عمران آیه:

شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَالْمَلَائِكَةُ وَأُولُوا الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ  لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ

خداوند، (با ایجادِ نظامِ واحدِ جهانِ هستی،) گواهی می‌دهد که معبودی جز او نیست؛ و فرشتگان و صاحبان دانش، (هر کدام به گونه‌ای بر این مطلب،) گواهی می‌دهند؛ در حالی که (خداوند در تمام عالم) قیام به عدالت دارد؛ معبودی جز او نیست، که هم توانا و هم حکیم است.

آل عمران (۳):۱۸

 یک آیه است. آل عمران آیه ۱۸ این هم حضرت (علیه السلام) فرمود که ما می‌خوانیم فرمود فَمَنْ فَعَلَ ذَلِكَ امام هادی (علیه السلام) فرمود هرکس این دستورات انجام بدهد فَقَدْ أَخَذَ بِحَظِّهِ مِنْ لَيْلَتِهِ الله اکبر از شبش برده است دیگر این خواب آن تباه نیست تعبیر جالبی برده است اینرا به هر حال جا دارد خیلی هم وقت نمی‌برد شاید کل مثلاً پنج دقیقه. ۸ دقیقه ۱۰ دقیقه وقت ببرد اما خیلی آثار معنوی دارد آن دستوری که رسول خدا (صلی الله و علیه و آله و سلم) به فاطمه (سلام الله علیها) دادند یکی همین تسبیحات اربعه است که دستور خاص پیامبر اکرم (صلی الله و علیه و آله و سلم) به فاطمه (سلام الله علیها) اصل تسبیحات اربعه فاطمه (سلام الله علیها) خدمت پیامبر اکرم (صلی الله و علیه و آله و سلم) رسیدند و عرض شود که برای درخواست کارهای روزمره زندگی فشار میاید یک خادمی مثلاً حضرت (علیه السلام) چه کنند مقرر کنند. آنجا دارد که این دستور دادند فرمود که :

وَ رُوِيَأَنَّ أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ لِرَجُلٍ مِنْ بَنِي سَعْدٍ، «أَ لاَ أُحَدِّثُكَ عَنِّي وَ عَنْ فَاطِمَةَ اَلزَّهْرَاءِ أَنَّهَا كَانَتْ عِنْدِي فَاسْتَقَتْ بِالْقِرْبَةِ حَتَّى أَثَّرَ فِي صَدْرِهَا وَ طَحَنَتْ بِالرَّحَى حَتَّى مَجِلَتْ يَدَاهَا وَ كَسَحَتِ اَلْبَيْتَ حَتَّى اِغْبَرَّتْ ثِيَابُهَا وَ أَوْقَدَتْ تَحْتَ اَلْقِدْرِ حَتَّى دَكِنَتْ ثِيَابُهَا فَأَصَابَهَا مِنْ ذَلِكَ ضُرٌّ شَدِيدٌ فَقُلْتُ لَهَا لَوْ أَتَيْتِ أَبَاكِ فَسَأَلْتِهِ خَادِماً يَكْفِيكِ حَرَّ مَا أَنْتِ فِيهِ مِنْ هَذَا اَلْعَمَلِ فَأَتَتِ اَلنَّبِيَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَوَجَدَتْ عِنْدَهُ حُدَّاثاً فَاسْتَحْيَتْ فَانْصَرَفَتْ فَعَلِمَ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَنَّهَا قَدْ جَاءَتْ لِحَاجَةٍ فَغَدَا عَلَيْنَا وَ نَحْنُ فِي لِحَافِنَا فَقَالَ «اَلسَّلاَمُ عَلَيْكُمْ» فَسَكَتْنَا وَ اِسْتَحْيَيْنَا لِمَكَانِنَا ثُمَّ قَالَ «اَلسَّلاَمُ عَلَيْكُمْ » فَسَكَتْنَا ثُمَّ قَالَ «اَلسَّلاَمُ عَلَيْكُمْ» فَخَشِينَا إِنْ لَمْ نَرُدَّ عَلَيْهِ أَنْ يَنْصَرِفَ وَ قَدْ كَانَ يَفْعَلُ ذَلِكَ فَيُسَلِّمُ ثَلاَثاً فَإِنْ أُذِنَ لَهُ وَ إِلاَّ اِنْصَرَفَ فَقُلْنَا «وَ عَلَيْكَ اَلسَّلاَمُ يَا رَسُولَ اَللَّهِ اُدْخُلْ» فَدَخَلَ وَ جَلَسَ عِنْدَ رُءُوسِنَا ثُمَّ قَالَ «يَا فَاطِمَةُ مَا كَانَتْ حَاجَتُكِ أَمْسِ عِنْدَ مُحَمَّدٍ » فَخَشِيتُ إِنْ لَمْ نُجِبْهُ أَنْ يَقُومَ فَأَخْرَجْتُ رَأْسِي فَقُلْتُ أَنَا وَ اَللَّهِ أُخْبِرُكَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ إِنَّهَا اِسْتَقَتْ بِالْقِرْبَةِ حَتَّى أَثَّرَ فِي صَدْرِهَا وَ جَرَتْ بِالرَّحَى حَتَّى مَجِلَتْ يَدَاهَا وَ كَسَحَتِ اَلْبَيْتَ حَتَّى اِغْبَرَّتْ ثِيَابُهَا وَ أَوْقَدَتْ تَحْتَ اَلْقِدْرِ حَتَّى دَكِنَتْ ثِيَابُهَا فَقُلْتُ لَهَا لَوْ أَتَيْتِ أَبَاكِ فَسَأَلْتِهِ خَادِماً يَكْفِيكِ حَرَّ مَا أَنْتِ فِيهِ مِنْ هَذَا اَلْعَمَلِ قَالَ «أَ فَلاَ أُعَلِّمُكُمَا مَا هُوَ خَيْرٌ لَكُمَا مِنَ اَلْخَادِمِ إِذَا أَخَذْتُمَا مَنَامَكُمَا فَكَبِّرَا أَرْبَعاً وَ ثَلاَثِينَ تَكْبِيرَةً وَ سَبِّحَا ثَلاَثاً وَ ثَلاَثِينَ تَسْبِيحَةً وَ اِحْمَدَا ثَلاَثاً وَ ثَلاَثِينَ تَحْمِيدَةً» فَأَخْرَجَتْ فَاطِمَةُ عَلَيْهَا اَلسَّلاَمُ رَأْسَهَا وَ قَالَتْ «رَضِيتُ عَنِ اَللَّهِ وَ عَنْ رَسُولِهِ رَضِيتُ عَنِ اَللَّهِ وَ عَنْ رَسُولِهِ »

و روايت كرده‌اند كه امير المؤمنين عليه السّلام به مردى از بنى سعد فرمود: آيا نميخواهى از وضع و حال خودم و فاطمۀ زهرا با تو سخنى باز گويم،(و چنين حكايت فرمود) فاطمه در خانۀ من بود، و به تنهائى آب از چاه مى‌كشيد و در مشك كرده بدوش ميگرفت و بخانه مى‌آورد چندان كه تسمۀ مشك سينۀ او را مجروح كرده بود، و با آسياب گندم را آرد ميكرد به حدّى كه دستهايش آماس كرده و تاول زده بود، و آنقدر خانه را رفته و روبيده بود كه جامه‌اش خاك آلود و كثيف شده بود، و چندان آتش در زير ديگ روشن كرده بود كه لباسهايش چركين گشته، و از اين همه كار و زحمت آسيب و فرسودگى فراوان به او رسيده بود روزى من به او گفتم: چه خوب مى‌شد اگر نزد پدرت ميرفتى از آن حضرت تقاضاى خدمتگارى ميكردى كه تا حدّى بار مشقّتى را كه از اين همه كار بر دوش تو است بردارد، فاطمه نزد پيامبر صلّى اللّه عليه و آله رفت و ديد جمعى خدمت آن حضرت نشسته و مشغول صحبت هستند، شرمش آمد كه خواسته‌اش را بگويد و بمنزل باز گشت، و رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فهميد كه دخترش براى كارى آمده بوده ولى از روى آزرم برگشته است، فرداى آن روز در حالى كه ما هر دو زير يك لحاف يا بالا پوشى دراز كشيده بوديم رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله بخانۀ ما آمد و از بيرون خانه فرمود: السّلام عليكم، ما خاموش مانديم و بخاطر وضع و شرايطى كه در آن لحظه داشتيم شرم كرديم پاسخ دهيم، بار ديگر آن حضرت آواز داد: السّلام عليكم، و ما همچنان خاموش مانديم، بار سوّم فرمود: السّلام عليكم و اين بار ما ترسيديم كه اگر جواب ندهيم آن حضرت باز گردد و برود، چنان كه مرسوم ايشان بود كه سه بار بيرون از خانه سلام ميگفت، اگر به آن حضرت پاسخ مى‌دادند داخل مى‌شد، و اگر صاحب خانه جواب نميداد آن حضرت بازمى‌گشت (البتّه اين سلام، كه سلام اذن است مانند سلام تحيّت جوابش واجب نيست، چون اين سلام بمنزلۀ اجازۀ ورود خواستن است و لذا صاحب خانه در دادن جواب يا به عبارت ديگر دادن اجازۀ ورود مختار است) با توجّه به اين سابقه و براى اينكه آن حضرت باز نگردد اين بار گفتيم: و عليك السّلام اى رسول خدا داخل شويد، و آن حضرت داخل شد و در همان حالت كه ما بوديم بالاى سر ما نشست آنگاه فرمود: اى فاطمه ديروز چه خواسته‌اى داشتى كه نزد پدرت آمدى‌؟ فاطمه پاسخ نداد و من ترسيدم اگر جواب ايشان را ندهم برخيزد و برود پس سر خود را از قطيفه بيرون آورده و عرض كردم: من شما را از آن با خبر مى‌كنم اى رسول خدا، ماجرا چنين است كه دختر شما آنقدر مشك آب بر دوش كشيده و آب آورده كه تسمه آن روى سينه‌اش اثر گذاشته، و چندان آسيا گردانده كه دستهايش آبله و تاول زده است، و آنقدر خانه را روبيده و نظافت كرده كه جامه‌هايش چرك و غبار و خاك گرفته است، و چندان زير ديگ آتش كرده كه لباسهايش دود آلود و سياه شده است و من باو گفتم: اگر نزد پدرت ميرفتى و از ايشان تقاضاى خدمتگارى مى‌كردى كه تا حدودى بار اين مشقّت و رنج اين همه كار را از دوش تو بر دارد خوب ميشد، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله پس از شنيدن ماجرا و درخواست ما فرمود: آيا مى‌خواهيد چيزى بشما بياموزم كه برايتان از خدمتگار بهتر باشد؟ هنگامى كه آماده خواب شديد و يا برختخواب رفتيد سى و چهار بار «اللّه أكبر» بگوئيد، و سى و سه بار «سبحان اللّه» و سى و سه بار «الحمد للّه» بگوئيد (تا بدين وسيله خستگى مفرط‍‌ ناشى از كارهاى روزانه از تن شما بيرون رفته و آرامش و نيروى دوباره براى كارهاى روز بعد به جسم و جانتان باز گردد) در اين هنگام حضرت فاطمه عليها السّلام كه تا اين زمان ملحفه را روى سر خود كشيده بود سر خود را بيرون آورد و گفت:«رضيت عن اللّه و عن رسوله، رضيت عن اللّه و عن رسوله». (من از خدا و رسولش راضى شدم من از خدا و رسولش راضى شدم براى آنچه خدا و رسولش بمن عطا فرمودند راضى و خشنود شدم و هيچ شكايتى ندارم).

بحار الأنوار - ط دارالاحیاء التراث نویسنده : العلامة المجلسي    ج : 43  ص : 83تحقيق: السيد إبراهيم الميانجي ، محمد الباقر البهبودي الطبعة: الثالثة المصححة سنة الطبع: ١٤٠٣ - ١٩٨٣ م

أَ فَلاَ أُعَلِّمُكُمَا مَا هُوَ خَيْرٌ لَكُمَا مِنَ اَلْخَادِمِ به امیرالمومنین و حضرت (علیهما السلام) زهرا فرمود پیامبر اکرم (صلی الله و علیه و آله و سلم) می‌خواهید شما را خبر بدهم به شما به چیزی که از خادم برای شما بهتر است إِذَا أَخَذْتُمَا مَنَامَكُمَا وقتی رفتید برای خوابیدن وَ سَبِّحَا ثَلاَثاً وَ ثَلاَثِينَ تَسْبِيحَةً سی و سه مرتبه تسبیحات بگویید وَ اِحْمَدَا ثَلاَثاً وَ ثَلاَثِينَ تَحْمِيدَةً» سی و سه مرتبه الحمدلله بگویید فَكَبِّرَا أَرْبَعاً وَ ثَلاَثِينَ تَكْبِيرَةً. سی و چهار مرتبه امام هادی (علیه السلام) بود بعد فاطمه سلام الله علیها هم فرمودند که رَضِيتُ عَنِ اَللَّهِ وَ عَنْ رَسُولِهِ  پذیرفتند یک روایت دیگر داریم که فاطمه سلام الله علیها می‌فرماید که شبی قبل از خواب پدرم نزد من آمد فرمود ای فاطمه نخواب مگر چهار عمل را انجام بده یکی اینکه ختم قرآن کنید یک قرآن ختم کنید دوم اینکه پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) آن را شفیع خودت قرار بدی سوم اینکه مومنان را از خودت راضی کنی و چهارم که حج عمره به جا بیاوری. سخت است انجام دادنش بعد می گوید پدرم به نماز ایستاد و بعد از نماز از پدرم پرسیدم که آن چهار دستورالعمل فرمودید که من قادر به انجام آنها نیستم حضرت (صلی الله و علیه و آله و سلم) تبسمی کردند و فرمودند اگر سه بار سوره توحید را بخوانی گویا ختم قرآن کردی و اگر بر من و  پیامبران پیش از من درود فرستی ما شفیعان تو در روز قیامت خواهیم بود  ما هم بگوییم که اللهم صل علی محمد و آل محمد و علی جمیع الانبیا و المرسلین همین مقدار. که پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) و انبیا شفیع ما در قیامت میشوند این دو و اگر برای مومنان استغفار کند همه آنان از تو راضی خواهند بود اللهم اغفر للمومنین و المومنات و چهارم و اگر تسبیحات اربعه را بخوانی حج عمره به جا آورده ای سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر حج عمره است واقعاً چقدر با این یک دستور چند ثانیه یکی دو دقیقه ای یا نهایت سه چهار دقیقه چقدر می‌تواند بهره عظیم معنوی ببرد و آن‌هایی که غافل هستند چقدر محروم هستند.

مجری:

 یه روایتی هم است در مورد سلمان فارسی که میگویند پیامبر اکرم (صلی الله و علیه و آله و سلم) فرمود در مسجد که کدام یک از شما شب را تا صبح عبادت میکند و ختم قرآن می‌خواند این روایت اگه برایمان بخوانید از حضرتعالی شنیدیم روایت خیلی شیرینی است آن هم در همین قضیه است

استاد: جباری

بله همین سلمان به اصطلاح تعالیم پیامبر اکرم (صلی الله و علیه و آله و سلم) هم بحث سه بار قرائت سوره توحید را شنیده بود و عرض کردم که من می‌خوانم برای اینکه به اصطلاح یک ختم قرآن محسوب شود. دائم الصیام بودن دائم روزه‌دار بودن گفتند ما دیدیم اصحاب گفتند که سلمان که دیدیم بعضی روزها روزه نیست و چطور جواب داد که من در ماه سه روز را مقیدم روزه بگیرم و خدا خودش وعده داده است که:

مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا  وَمَنْ جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلَا يُجْزَى إِلَّا مِثْلَهَا وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ

هر کس کار نیکو کند او را ده برابر آن خواهد بود و هر کس کار زشت کند به قدر کار زشتش مجازات شود و بر آنها اصلا ستم نخواهد شد.

انعام (۶):۱۶۰

هرکس یک حسنه بیاورد ده  برابر خدا و یک روز روزه را خداوند ده برابر به من عطا می کند پس یک ماه سه روز بگیرم به منزله اینکه سی روز سی روز گرفتم بعد صوم  ده روز می شود دیگر در واقع گویا کل عمرم را روزه بودم و عرض کنم بله همه وضوی قبل از خواب امثال اینها. اصحاب خاص پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) تحت تعلیم آن حضرت (علیه السلام) یک چنین عرض شود که دستورات متوجه بودند انجام  میدادند.

مجری:

سلمان هم میدانیم همیشه همراه حضرت پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) و اهل بیت (علیهم السلام)  بودند بله مقامات خاص خودشان را داشتند.

استاد: جباری

 این عرض شود که روایت امام هادی (علیه السلام) و روایت حضرت زهرا (سلام الله علیها) ان شاء الله که این دستورات آسان را ما بتوانیم رعایت کنیم و مقید به آن باشیم نکته دیگر درباره آداب قبل از خواب رسول خدا (صلی الله و علیه و آله و سلم) این است که مقدمات عبادت شبانه را قبل از خواب فراهم می‌کرد آن نکته‌ای که اول عرایضم اشاره کردم که ما عرض می‌کنم که مومن زیرک است و خوابش را هدر نمیدهد ضایع نمیکند تباه نمی‌کند مثلاً با یک وضوی این را تبدیل به عبادت می‌کند چیز دیگری که راجع به چه خواب چه مطلق به اصطلاح زندگی مؤمن باید مورد توجه باشد  اینکه عرض کنم که با آن نیت الهی کار را انجام بدهد خدایا می‌خوابم برای اینکه. یک نشاط یک طراوتی پیدا کنم که بعد بتوانم عبادت شبانه را به درستی انجام بدهم که هر کاری را ما ممکن است با همین نیت تبدیل به عبادت کنیم.

مجری:

 استاد یک تماس تلفنی داریم امیر از کدام شهر پشت خط هستند امیر از استان گلستان سلام وقت شما بخیر در خدمت شما.

بیننده

 خسته نباشید خدا قوت بده سلام بر استاد و مجری محترم خدا قوت علیکم السلام از ممنونم خواستم از استاد گرامی سوال کنم که مذهب اسماعیلیه چند امامی هستند. و تا امام چندم شیعیان قبول دارند این‌ها و آیا احکام ایشان هم مثل شیعه اثنا عشریه است و آیا مذهب زیدیه همچنین است ممنونم از زحمات شما و عوامل پشت صحنه خداحافظ شما.

مجری:

 متشکرم امیر عزیز از تماسی گرفتید و که مطرح کردید فکر کنم وقت ما خیلی کم باشد.

استاد: جباری

 همین سوال خودش متاسفانه در سیر تاریخ تشیع انشعابات پدید آمد و خدا را شاکریم بر اینکه به هر حال با آن اصل اصیل معتقد هستیم به امامت ائمه اثنی عشر (علیهم السلام). میان راه از قطار پیاده نشدیم زیدیه پیاده شدند یعنی در امامت امام چهارم (علیه السلام) و بعد منشعب شدند درباره زید بن علی بن الحسین گفتم به هر حال امامت از آن طریق و سپس گفتند که هر به اصطلاح علوی یا فاطمی که قیام به سیف و عادل باشد قیام کند و اینها و بعد بعد از شهادت امام صادق (سلام الله علیه ) اسماعیلیه پدید آمدند خود امام صادق (علیه السلام) می‌دانستند به علم. غیبشان به علم الهی که چنین تصوری نسبت به اسماعیل پدید خواهد آمد و اسماعیل اندکی قبل از شهادت امام صادق (علیه السلام)  از دنیا رفت و امام صادق (علیه السلام) اهتمام به این داشت که اصحابش را صدا کند چهره اسماعیل را باز کرد گفت ببینید اسماعیل از دنیا رفته است در مراء منظر آنها اسماعیل را دفن کردند.

 برای اینکه بعد از امام صادق (علیه السلام) کسی مدعی نشود که اسماعیل در غیبت است و بعد به عنوان مهدی ظهور خواهد کرد و اینها اما با این وجود متاسفانه بعد از شهادت امام صادق (علیه السلام) . بعضی از شیعیان یک چنین دیدگاهی را مطرح کردند معتقد به امامت اسماعیل شدند بعد از امام صادق (علیه السلام)  و غیبت اسماعیل که اینها رای اسماعیلیه خالصه است و اینها از بین رفتند مضمحل شدند خیلی دوام پیدا نکردند اما شاخه دیگر اسماعیلیه اینها در اولاد اسماعیل به بعد همینطور امامت را استمرار بخشیدند که الان هستند امام پنجاه و چندمین موجود است یک وقتی ما سفری در هند داشتیم برهان الدین امام به هر حال پنجاه و چندمین اسماعیلیه بود.

 و میایند برای زیارت عتبات و مکررا دیدیم دیگه با لباس‌های خاصی لباس سفید کلاه و سفید زناش مردانشان و شمایل مشخصی حضور پیدا می‌کنند حرم امام حسین(علیه السلام)  میایند حرم امیرالمومنین (علیه السلام)  میایند چون معتقد به این‌ها هستند و مسجد کوفه میایند و اینها اما امامت بعد از امام صادق (علیه السلام)  را دیگه قبول ندارند منشعب شدند و عرض شود که در واقع اینها به تعبیری شش امامی هستند امام صادق (علیه السلام)  قبول دارند به اعتقاد ما این‌ها از امام ششم به بعد منشعب شدند دیگر. امام هفتم را قبول ندارند و از جهت به اصطلاح اعمال و فقه و این‌ها تابع فقه اثنا عشری نیستند این‌ها گرایش به فقه اهل سنت پیدا کردند در خیلی از بخش‌ها در خیلی از بخش‌های گرایش را پیدا کردند و البته یک حکومتی هم پیدا  شد حکومت فاطمیون مصر که سال‌ها پیش از دو قرن در مصر به اصطلاح حاکم بودند آنجا برخی از اسماعیلیان بودند.

مجری:

 فاطمیون مصر اسماعیلیه بودند ؟

استاد: جباری

بله اسماعیلیه بودند. و  بعضی از فقها و علماشان هم آثاری دارد مثل قاضی نعمان تمیمی مغربی که کتاب دائم الاسلامش روایت خوبی آنجا جمع کردند کتاب شرح الاخبارش شرح الاخبار در فضائل ائمه اطهار نوشته شده است دائم الاسلام کتاب روایی فقهی و جزو منابع بحار مرحوم علامه مجلسی هم است البته این قاضی نعمان را می شود احتمال  داد اما بالاخره این دو اثر باقی مانده از آن ها. و آثار تمدنی هم از دولت فاطمی الازهر مصر الان این دانشگاه الازهر بقایای همین بحث دولت فاطمیون هستند به هر حال مرکز علمی را به پا کردند به هر حال یک چنین گروهی هستند و عرض شود که اصطلاحاً به این‌ها اسماعیلیه غیر خالصه میگویند انشعاباتی هم در تاریخ پیدا کردند دولت حسن صباح و قلعه الموت قزوین و همین اسماعیلیه بودن گروه‌هایی هم منحرف باطنی گرا از این‌ها منتشر شدن قرامتیه مثلاً قرمتی ها رهبرشان قرمتبود که. یک فتنه‌ای هم در دوره غیبت صغرا برپا کردند دو حمله به مکه کردند و حجرالاسود را دزدیدند و ربودند از مکه خارج کردند بیست و دو سال در آن نواحی جنوب شرقی عربستان نگه داشتند و در سال سیصد و سی و نه برگردانده شد و خون‌هایی ریختند بالاخره گروه‌های منحرفی هم در بینشان چنین بوده است که حالا بحث مفصلی دارد بحث اسماعیلیه و این‌ها .

مجری:

واقفیه چطور بودند؟

استاد: جباری

هم واقفیه که این‌ها در واقع به تعبیری هفت امامی هستند واقفیه بعد از شهادت. امام کاظم (علیه السلام) توسط برخی از وکلای آن حضرت (علیه السلام) که منحرف شدند علی بن ابی حمزه بطائنی و زیاد بن مروان قندی احمد بن ابی بشر سراج عثمان ابن عیسی چند نفر وکلا که اموالی دستشان بود متاسفانه دنیا طلبی موجب شد که منکر امامت امام رضا (علیه السلام)  شوند برای اینکه اموال و تحویل ندهند این ها حکمشان حکم اسلامه دیگرمسلمان هستند ناصبی نیستند و به هر حال منشعب هستند از.

مجری:

حضرتعالی فرمودید که مثلاً حتی گفتند قبل از اینکه واقفی شوند اگر روایتی گفتند روایت  استناد کرد.

استاد: جباری

 بعد از آن دیگر به تعبیر در دوران استقامتشان اگر نقل کردند قبل از شهادت امام کاظم (علیه السلام) طبیعتا تنها می شود پذیرد اسماعیلی‌ها می شود گفت قبل از اینکه مثلا بله اگر بله اگر کسی اصل کلی را امام هادی (علیه السلام) فرمودند رسیده. راجع به فتحیه فرمود فتحیه که عبدالله افتح را به جای امام کاظم (علیه السلام) جانشین امام صادق (علیه السلام)  می‌دانستند که ادامه هم داشت تا زمان غیبت و اینها فرمود:

وَ قَالَ أَبُو الْحُسينِ‏ بْنُ تَمَّامٍ حَدَّثَنِي عَبْدُ اللَّهِ الْکُوفِي خَادِمُ‏ الشَّيخِ‏ الْحُسينِ بْنِ رَوْحٍ ـ رَضِي اللَّهُ عَنْهُ ـ قَالَ: سُئِلَ الشَّيخُ، يعْنِي أَبَا الْقَاسِمِ ـ رَضِي اللَّهُ عَنْهُ ـ عَنْ کتُبِ ابْنِ أَبِي الْعَزَاقِرِ بَعْدَ مَا ذُمَّ وَ خَرَجَتْ فِيهِ اللَّعْنَةُ، فَقِيلَ لَهُ: فَکيفَ نَعْمَلُ بِکتُبِهِ وَ بُيوتُنَا مِنْهَا مِلَاءٌ؟ فَقَالَ: أَقُولُ فِيهَا مَا قَالَهُ أَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنُ بْنُ عَلِي عليه السلام وَ قَدْ سُئِلَ عَن‏ کتُبِ بَنِي فَضَّالٍ فَقَالُوا: کيفَ نَعْمَلُ بِکتُبِهِمْ‏ وَ بُيوتُنَا مِنْهَا مِلَاءٌ؟ فَقَالَ عليه السلام: خُذُوا بِمَا رَوَوْا وَ ذَرُوا مَا رَأَوْا؛

ابن نمام گفت: عبدالله کوفي، خادم حسين بن روح ـ رضي الله عنه ـ براي من نقل کرد و گفت: بعد از صدور توقيع در مذمت و لعن ابن ابي عزاقر، در باره کتاب‌هاي او از حسين بن روح سؤال شد که چگونه به کتاب‌هاي او عمل نماييم، در حالي که خانه‌هاي ما از آنها پر است؟ گفت: من همان جوابي را به شما مي دهم که امام حسن عسکري عليه السلام به کساني که از حضرتش پرسيدند «چگونه به کتاب‌هاي بني فضال عمل کنيم، زيرا که خانه‌هاي ما از آنها پر است»، داد. به آنها فرمود: به هر چه آنها از راويان ديگر نقل کرده‌اند، عمل کنيد و آنچه را که آراي خودشان است، واگذاريد.

الوسائل ، ج ١٨ ، الباب ٨ من أبواب صفات القاضي ، الحديث : ٧٩ ، ص ٧٢

ما را آنچه که روایت کرده ‌اند را بگیرید آنچه که به دیدگاه خودشان مطرح کردند یعنی انحراف رها کنید.

مجری:

 خیلی متشکرم استاد وقتمان را به پایان رسید یک نکته‌ای را من یادم آمد این آداب قبل از خواب را که می فرمودید من خودم تجربه کردم. در مورد چند نفری که خواب پریشان داشتن و خوب نمی‌خوابیدند این را به آنها توصیه کرده بودم انجام دادند خواب راحتی داشتن این از آثاری بود هم که یعنی مخصوص بزرگسالان نیست در مورد کودکان من خودم دیدم که حتی به آنها هم یاد دادند این کار را کردند آن بچه دیگر شب خواب‌های پریشان نمیبینند خیلی آثار جالبی داشت با وضو خوابیدن خیلی خوبه که والدین از همان طفولیت کم کم این ها را یاد بدهند تاکید کنند ملکه شود برای بچه‌ها خیلی متشکرم جناب آقای دکتر جباری از حضورتون. ان شاء الله که بتوانیم در جلسات آینده هم در خدمت حضرتعالی باشیم  عزیزان بیننده تشکر می‌کنم از شما که بیننده برنامه خودتان بودید و تا این لحظه ما در خدمت شما بودیم و این افتخار را داشتیم ان شاء الله که بتوانیم در جلسه آینده هم خدمات دیگر را تقدیم حضور شما کنیم از همین سلسله برنامه‌ها و نمونه همین سوالاتی که ان شاء الله شما می‌فرستید و پاسخ استاد یا اساتید دیگر ان شاء الله پاسخ سوالات شما را بدهند تا دیدار دیگر همه شما را به خدای منان می‌سپاریم و آخر برنامه هم دعای ما تعجیل در فرج آقا امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف )خواهد بود اللهم عجل لولیک الفرج خداحافظ.


آینه تاریخ - پاسخ به سوالات و شبهات تاریخی>

سوالات تاریخی تاریخ شیعه چهره امام عصر عج جمال حضرت اوصاف امام ع احترام به امام دست بر سر گذاشتن قیام و آمادگی سیره نبوی خواب با طهارت وسعت رزق آداب خواب تسبیحات