سایر قسمت ها
اخلاق علوی سیره مهدوی

قسمت هفتاد برنامه اخلاق علوی سیره مهدوی با کارشناسی آیت الله سید محمد حسینی قزوینی


دیگر قسمت ها

 بسم الله الرحمن الرحیم

17/12/1402

موضوع: نیّت بد، مثل نیّت خوب، دارای اثر است!

برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی

فهرست مطالب این برنامه:

ترجمه و شرح مختصر فرازی زیبا از مناجات شعبانیه!

چهار نوع مَستی در انسان!

قاعده دینی زیبای «شما نیت کردید و ما هم نوشتیم»!

نیّت بد، مثل نیّت خوب، دارای اثر است!

تماس های بینندگان برنامه

مجری:

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدلِلَّهِ رَبِّ العالَمين‏ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ

عرض سلام، ادب و احترام دارم خدمت همه شما بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف).

الحمدلله این توفیق را داریم باز در شب جمعه ای دیگر برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی را محضر همه شما گرامیان تقدیم کنیم.

برنامه ای که این افتخار را داریم در محضر حضرت «آیت الله حسینی قزوینی» هستیم. بحمد لله این هفتادمین جلسه ای است که توانستیم از کلمات گهربار حضرت استاد بهرمند بشویم.

 پای سفره امیرالمؤمنین، پای سفره اصحاب آقا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بنشینیم خودمان را شریک کنیم در کارهایی که آن ها انجام می دهند، بشناسیم و معرفت پیدا کنیم به آن روش و آن منهج که ان شاءالله خودمان هم جز آن یاران قرار بگیریم و این هم میسر نیست مگر با رسیدن به معرفت حقه الهی ان شاءالله.

همان طور که مستحضر هستید در این جلسات که در محضر حضرت استاد هستیم حسن مطلع برنامه ذکر و نامی از حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) است آماده هستیم دل هایمان را زنگار زدایی کنیم. حضرت استاد سلام عرض می کنم در خدمت تان هستم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

سلام علیکم ورحمة الله وبرکاته.

السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِه،‏ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مِيثَاقَ اللَّهِ الَّذِي أَخَذَهُ وَ وَكَّدَهُ- السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِي ضَمِنَه‏، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا صَاحِبَ الْمَرْأَى وَ الْمَسْمَع‏ فَمَا شَيْ‏ءٌ مِنَّا إِلَّا وَ أَنْتُمْ لَهُ السَّبَبُ وَ إِلَيْهِ السَّبِيل السَّلَامُ عَلَيْكَ یَا مَنْ بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاء

خدمت بینندگان عزیز و گرامی خالصانه ترین سلامم را تقدیم می کنم موفقیت همه عزیزان را از خدای منان خواهانم.

همان طوری که عزیزمان اشاره کردند خودمان را عادت دادیم بر این که طلیعه عرایض مان با نام نامی صدیقه طاهره آغاز شود، تا با عنایت و لطفش گوشه چشمی به ما کند که دنیا و آخرت مان قطعاً آباد است و پیش خدای عالم رو سفید خواهیم شد.

شعری مرحوم «آیت الله کمپانی» از مراجع بزرگوار دارند شعر خیلی پر مغزی است.

چون بر او خصم قسم خورده دین راه گرفت * بانگ بر داشت مؤذن که رخ ماه گرفت

ماسِوا رفته فرو یکسره در بُهت و سکوت * تا چه آید به سر عالم مُلک و ملکوت

چشم هستی نگران است که این واقعه چیست؟ * آن که دامن زده بر دامن این فاجعه کیست؟

مو پریش آسیه از خاک فرود آمده است * به گمانش که دم کُن فیکون آمده است

این خدیجه است که فریاد زنان می آید * مو کَنان مویه کُنان دل نگران می آید

خانه ای کیست که در آتش کین می سوزد * نکند کعبه ارباب یقین می سوزد

پاسخ این همه پرسش ز در سوخته پرس * از در سوخته ای لب به سخن دوخته پرس!

«و لست أدري خبر المسمار»

نمی دانم مسمار در با سینه زهرا چه کرد؟

و لست أدري خبر المسمار * سل صدرها خزانة الأسرار

از سینه زهرا که خزینه اسرار زیادی است سوال کن که مسمار در با سینه زهرا چه کرد؟

 امیدواریم که ان شاءالله با آمدن فرزند بزرگوارش آقا بقیة الله الأعظم مرحمی بر قلب سوخته صدیقه طاهره (سلام الله علیها) گذاشته شود ان شاءالله.

مجری:

ان شاءالله، توفیق بسیار بلند و بالایی است در این چند صباح دنیا که سرمایه آخرت ما را می سازد عادت کرده باشیم شب های جمعه با یاد حضرت زهرای مرضیه (سلام الله علیها) شب خودمان را بگذرانیم.

همین عادت ها است که برای انسان جاودانه می شود ان شاءالله در قلبهای ما جای بگیرد و از حال و هوا فراتر برود. بشود یک چیزی که دیگر با وجود انسان عجین شده است. یاد حضرت زهرا (سلام الله علیها) در آخرت مگر می شود آن دلی که عجین شده با نام نامی حضرت زهرای مرضیه (سلام الله علیها) است دچار کدورت و عذابی بشود؟

حضرت استاد ما بحمدلله الان در جلسه هفتادم برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی هستیم، لطفا یک مختصری از مطالب جلسات قبل بفرمایید تا ان شاءالله وارد مبحث جدید بشویم.

ترجمه و شرح مختصر فرازی زیبا از مناجات شعبانیه!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعين وَهُوَ خَيرُ نَاصِرٍ وَ مُعِينْ الْحَمْدُلِلَّه ‏وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِيَّةَ اللَّه‏ وَ الّلعنُ الدّائمُ‏ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ يَوم لِقَاءَ اللّه.

وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ، حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ، نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ

در جلسه گذشته بحثی در رابطه با فرازهای از مناجات شعبانیه را عرض کردیم اشاره شد شاید بشود گفت تنها مناجاتی است که همه ائمه (علیهم السلام) این مناجات را می خواندند و با او زمزمه می کردند و با خدای عالم راز و نیاز می کردند.

جلسه گذشته چند فرازی آوردیم، امشب هم اگر خدا توفیق مان بدهد چند تا فراز از مناجات شعبانیه که چند شبی بیشتر از شعبان نمانده است قرائت کنیم. آن دعای حضرت را که فرمود خدایا اگر در روزهای گذشته ماه رمضان ما را نیامرزیدی در این روزهای باقیمانده ما را ببخش و بیامرز.

 یکی از فرازهای خیلی تکان دهنده مناجات شعبانیه این است که عرضه می دارد

«إِلَهِي وَ قَدْ أَفْنَيْتُ عُمُرِي فِي شِرَّةِ السَّهْوِ عَنْكَ»

خدایا عمرم را در غرور غفلت از تو نابود کردم!

تعبیر خیلی تندی است وقتی ائمه (علیهم السلام) اینچنین می گویند تکلیف ما روشن است.

جایی که عقاب پر بریزد * از پشه لاغری چه خیزد

غافل بودن از خدای عالم یکی از بدترین دردها است. خدای عالم ما را می بیند از نیت ما خبر دارد گذشته و آینده ما را می داند؛ چند سالی از عمرمان باقی مانده است می داند. کجا از دنیا خواهیم رفت؟ چگونه از دنیا خواهیم رفت؟ همه را می داند.

جان کندن ما چگونه خواهد بود؟ می داند ورود به قبرمان چگونه خواهد بود؟ نکیر و منکری که می آیند از ما سوال می کنند جواب ما چگونه خواهد بود؟ همه را می داند.

در عالم برزخ چه سرنوشتی داریم؟ در قیامت چه سرنوشتی داریم؟ بعد از قیامت جزء اصحاب الیمین هستیم و مسیرمان به طرف بهشت است؟ جز اصحاب الشمال هستیم و مسیرمان به طرف آتش جهنم است همه را می داند.

ما کاری به قدرت خدا و بخشش و هیچ چیزش نداریم این که خدای عالَم: «عَالِمَ السِّرِّ وَ الْخَفِيَّات‏» است و ناظر حال ما است اگر یک لحظه نظر علم خودش را از ما بر دارد هیچ هستیم و دنیایی نیست.

نه این که بگوییم دنیای به هم ریخته و ویران است نه اصلاً دنیا، آسمان، زمین، بشر، انس، جن، فرشته و ... نیست. یک لحظه اگر نظر علمیش را از ما بر دارد.

اگر آنی کند نازی * فرو ریزند قالب ها

جمله از امام امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) عبارتش را یادم نیست این را از بعضی از بزرگواران شنیدم حضرت امیر می فرماید خدایا اگر در برابر یک لحظه ای که از تو غفلت کردم نه یک عمر! یک لحظه از تو غفلت کرده باشم در برابر این غفلت، خدایا به قدری در برابر تو در عبادت بایستم بندهای کمرم از هم متلاشی شود و پاهایم ورم کند.

به قدری در رکوع بمانم بند بند بدنم از هم جدا شود. به قدری در سجده بمانم تمام بندهای انگشت و پایم از هم پاشیده شود. به خاطر یک لحظه غفلت از تو اگر این چنین کنم باز خجالت می کشم سرم را بلند کنم بگویم خدا.

 این امیرالمؤمنین است دوستان عزیز ما چه کنیم و تکلیف مان چیست؟ می گوید خدایا:

«أَفْنَيْتُ عُمُرِي فِي شِرَّةِ السَّهْوِ عَنْكَ»

من عمرم را نابود کردم در غرور غفلت از تو

 یعنی احساس کردم که تو من را نمی بینی هر چه دلم خواست کردم. هر کاری که نفس اماره ام دستور داد انجام دادم.

«وَ أَبْلَيْتُ شَبَابِي فِي سَكْرَةِ التَّبَاعُدِ مِنْكَ»

خدایا جوانیم را در مستی دوری از تو فرسوده ساختم

 «وَ أَبْلَيْتُ شَبَابِي» خدایا جوانیم را فرسوده کردم در چه؟ «سَكْرَةِ التَّبَاعُدِ مِنْكَ» در مستی دور از تو در آن جا گفت: «فِي شِرَّةِ السَّهْوِ عَنْكَ» در غرور غفلت از تو در اینجا می گوید در مستی دوری از تو؛ خدا که از ما دور نیست

(وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ)

و ما به او از رگ قلبش نزديکتريم!

سوره ق (50): آیه 16

از رگ گردن هم به ما نزدیک تر است. این ما هستیم که احساس می کنیم از او دور هستیم. در قیامت پرده کنار برود آن جا می فهمیم که تمام وجود و کمالات وجود ما عین حضور و ربط به حق بود و ما غافل ماندیم.

چهار نوع مَستی در انسان!

در رابطه با مستی دوری از تو، این که مستی دوری از تو چیست؛ در روایتی از امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) می فرماید مستی چهار نوع است.

یکی مستی از شراب است. و یکی هم مستی از مال است این بدتر از مستی شراب است. شراب مست هم بکند یکی دو ساعت مستی از بین می رود.

ولی وقتی مستی مال ما را گرفت مست ثروت شدیم از خدا غافل شدیم حقوق الهی را ندادیم به مستمندان کمک نکردیم و به زن و بچه از نظر مالی و ... سختی گرفتیم فقط فکرمان این است که حساب بانکی مان افزایش پیدا کند، یک خانه دو خانه، یک ماشین دو ماشین داشته باشیم.

به همین شکل مستی مال انسان را نابود می کند، یک دفعه چشم باز می کند جناب عزرائیل می گوید بفرما برویم. به این اموال نگاه می کند می گوید عمری شبانه روز تلاش کردم از عبادتم ماندم گناه و معصیت کردم تو را جمع کردم ای ثروت،‌ آخرین لحظه عمرم است چه فایده ای دارید این همه زحمت کشیدم؟

در روایت داریم این اموال به زبان می آید می گوید این همه زحمت کشیدی فقط چهار متر پارچه سفید از ما می توانی ببری بیش از این نیست.

پس اول: مستی شراب، دوم: مستی مال و ثروت. سوم: مستی نوم (سُکر نوم) بعضی ها عشق شان این است بخوابند. این خواب دو نوع است یک خواب جسمانی است شب تا صبح می خوابد دوست دارد بعد از صبحانه باز بخوابد. بعد از ناهار می خوابد.

 در توصیه بزرگان این است یکی از راه های که ما را به خدا می رساند: کم خوابیدن است.

«إِذَا أَرَادَ اللَّهُ صَلَاحَ عَبْدٍ أَلْهَمَهُ قِلَّةَ الْكَلَامِ وَ قِلَّةَ الطَّعَامِ وَ قِلَّةَ الْمَنَامِ»

عيون الحكم و المواعظ( لليثي)؛ نويسنده: ليثى واسطى، على بن محمد (تاريخ وفات مؤلف: قرن 6)، محقق / مصحح: حسنى بيرجندى، حسين‏، ناشر: دار الحديث‏، قم: 1376ش، ص132

چهارم: که بدتر از سه تای قبلی است «سُکر المُلک» مستی قدرت است. آقا کد خدای محل شده، یا آقا مسئول دهیاری شده است دیگر برای خدا بندگی نمی کند. گویا خدا هم کاری می خواهد کند باید از این اجازه بگیرد تا کاری انجام بدهد.

 استاندار، فرماندار و بخشدار هم بدون اجازه این نباید آب بخورند. اصلاً دولت بدون اجازه این آقا نباید حرکتی انجام بدهد.

آقا فرماندار شده است مخصوصاً آن های که تازه به قدرت رسیده هستند مستی مقام اینها را زیر و رو می کند. از کنار پدرش می گذرد هر روز می آمد به پدرش سلام می داد انتظار دارد حالا که من فرماندار یا استاندار شدم پدرم باید به من سلام بدهد.

 در ماشین می خواهد بنشیند پدرش در ماشین است به پدرش می گوید تو برو عقب بنشین من فرماندار هستم باید صندلی جلو بنشینم. در مجلس می رود، در صدر مجلس می نشیند به پدرش می گوید انتهای مجلس برو بنشین.

این انسان را بدبخت می کند نه تنها گرفتاری بلکه اعمال انسان را هم حبط می کند. عبادت های انسان را آتش می زند.

یکی از موضوعاتی که معمولاً‌ در جامعه ما کم به آن توجه شده است بحث حبط اعمال است.  یعنی ما تلاش می کنیم، نماز می خوانیم، روزه می گیریم، زکات و صدقه می دهیم به دیگران احسان هم می کنیم ولی از آن طرف یک کاری انجام می دهیم تمام اعمال مان نابود می شود.

روایت داریم خانمی زحمت کشیده بچه بزرگ کرده، شوهرداری کرده، روزه گرفته، نماز خوانده وقتی به شوهرش می گوید من از تو خیر ندیدم تمام اعمالی که در عمرش انجام داد آتش گرفت.

روایتش را مفصل است می خوانم یک کار کوچک که اصلاً این را گناه نمی دانیم. یا شوهر بر سرش داد کشید و دعوا کرد قهر کرد رفت خوابید.

در روایت داریم زنی خدمت رسول اکرم آمد رسول اکرم گفت وظیفه شما اطاعت کردن از شوهر است گفت شوهر در حق ما ظلم هم کند چه؟ حضرت فرمود اگر چه ظالم هم باشد وظیفه تو در برابر شوهر اطاعت کردن است.

اگر بخوابی شوهر از تو ناراضی باشد تا صبح ملائکه تو را لعن می کند. اینها را می شنویم ولی آیا به اینها عمل هم می کنیم؟ عامل هم هستیم! اینها را برای ما گفتند برای پرندگان و چرندگان نگفتند.

یک زنی زحمت کشید، روزه می گیرد، نماز می خواند، بچه بزرگ کرد و چه کار و چه کار کرده است. روایات را نگاه کنید اعمال خوب مردها را در یک کفه قرار بدهید و اعمال خانم ها را در یک کفه قرار بدهید خدای عالم برای خانم ها شاید هزار برابر مردها پاداش قرار داده است.

اگر فرصت شد بعداً می خوانم خانمی که باردار می شود از روز اول خدای عالم حسنات زیادی برای او می نویسد. این بچه در شکمش اذیت می کند مراقبش است پاداش می دهد.

روزی وضع حمل می شود آن زجری که می کشد قریب به این مضمون که خدای عالم ثواب یک شهید به او می دهد یعنی کسی که به جبهه رفته است و در رکاب پیغمبر به درجه شهادت رسیده است این همه ثواب برای او است.

 یا آب به دست شوهر می دهد، اگر کارهای خانم ها در یک کفه ترازو باشد آقایان هم همان کارها را انجام بدهند در کفه دیگر ترازو باشد می بینید کفه خانم ها شاید هزار برابر آقایان است.

 ولی از آن طرف نابود کردنش هم به مراتب شدیدتر از آقایان است رسول اکرم فرمود اگر زن گفت من خیری از تو ندیدم تمام اعمالش باطل شد!

روایات دیگری در این زمینه داریم تعبیر دیگری هم در راطه با مناجات شعبانیه را بگویم

«إِلَهِي لَمْ يَكُنْ لِي حَوْلٌ فَأَنْتَقِلَ بِهِ عَنْ مَعْصِيَتِكَ إِلَّا فِي وَقْتٍ أَيْقَظْتَنِي لِمَحَبَّتِكَ وَ كَمَا أَرَدْتُ أَنْ أَكُونَ كُنْتَ»

خدایا می خواهم گناه نکنم ولی اگر عنایت، کرم و توفیق تو نباشد به هیچ وجه نمی توانم از گناه اجتناب کنم. اجتناب از گناه بستگی به عنایت و توفیق تو دارد. هر چه تو اراده کنی آن طور می شوم

الإقبال بالأعمال الحسنة (ط- الحديثة)؛ نويسنده: ابن طاووس، على بن موسى‏ (تاريخ وفات مؤلف: 664 ق‏)، محقق / مصحح: قيومى اصفهانى، جواد، ناشر: دفتر تبليغات اسلامى‏، قم: 1376ش، ج3، ص298

«مَا شَاءَ اللَّهُ كَانَ وَ مَا لَمْ يَشَأْ لَمْ يَكُن‏»

الكافي (ط - الإسلامية)؛ كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق، ج‏2، ص572، بَابُ الْحِرْزِ وَ الْعُوذَة، ح10

اگر تو از دستم نگیری یک لحظه نمی توانم از گناه جدا بشوم. مرحوم «کلینی» در «کافی»، دارد شاید این روایت را خیلی شنیده باشیم که خدای عالم به حضرت داود وحی کرد به خدمت جناب «دانیال» برو بگو گناه کردی بخشیدمت دوباره گناه کردی بخشیدمت، دوباره گناه کردی بخشیدمت برای چه این همه گناه می کنی؟ اگر مرتبه چهارم گناه کنی دیگر نمی بخشمت. عربی حدیث را نمی خواهم بگویم.

حضرت داود پیش جناب «دانیال» آمد «دانیال» هم از اولیا الله است که بعد به مقام نبوت می رسد. گفت یا «دانیال» من فرستاده خدا هستم خدا گفت سه مرتبه گناه کردی بخشیدمت اگر برای بار چهارم گناه کنی دیگر نمی بخشمت.

«دانیال» تشکر کرد و گفت پیام خدا را رساندی ممنون. حضرت «دانیال» وقت سحر، سحرها وقت اتصال با خدا است سحرها است که تمام درها باز می شود. سحرها است که ملائکه آماده هستند صدای ما را به ملأ اعلیٰ برسانند.

شب خیز که عاشقان به شب راز کنند * گِرد در بام دوست پرواز کنند

هر جا که دری بود در بندند * الا در دوست را به شب باز کنند!

خدا به آنهایی که توفیق داده است آخر شب بیدار می شوند یکی دو ساعت کمتر بیشتر با خدا راز و نیاز می کنند خیلی شکر کنند که خدا این توفیق را از ایشان نگیرد.

 شاید یکی از بهترین، با ارزش ترین و با قیمت ترین توفیقی که خدای عالم به بنده می دهد بیداری آخر شب است.

سحر شد «دانیال» آمد گفت خدایا حضرت داود پیغمبرت از تو به من خبر آورد که گناه کردم بخشیدی، گناه کردم بخشیدی، گناه کردم بخشیدی. به من گفت تو گفته ای اگر من مرتبه چهارم گناه کنم دیگر من را نمی بخشی

«فَوَعِزَّتِكَ لَئِنْ لَمْ تَعْصِمْنِي لَأَعْصِيَنَّكَ، ثُمَّ لَأَعْصِيَنَّكَ، ثُمَّ لَأَعْصِيَنَّكَ»

 خدایا به عزتت قسم اگر کمکم نکنی گناه نکنم عصمت به من ندهی، باز گناه می کنم، باز گناه می کنم،‌ باز گناه می کنم!

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج2، ص436، ح11

اگر تو توفیقم ندهی و دستم نگیری گناه نکنم باز گناه می کنم، گناه می کنم، گناه می کنم هر چه می خواهی بکنی، بکن. اینها در حقیقت به قول یکی از مراجع با خدا ناز کردن است. همان تعبیری که جلسه گذشته هم عرض کردیم که خدایا:

«إِنْ أَخَذْتَنِي بِجُرْمِي أَخَذْتُكَ بِعَفْوِك‏»

بگوید چرا این همه کار خلاف انجام دادی؟ می گویم خدایا چرا عفوت را این همه گسترده کردی!

«وَ إِنْ أَخَذْتَنِي بِذُنُوبِي»

اگر من را به خاطر گناهانم مؤاخذه کنی تعبیر، تعبیر خیلی تندی است رویم نمی شود معنا کنم.

«أَخَذْتُكَ بِمَغْفِرَتِكَ»

الإقبال بالأعمال الحسنة( ط- الحديثة)؛ نويسنده: ابن طاووس، على بن موسى‏ (تاريخ وفات مؤلف: 664 ق‏)، محقق / مصحح: قيومى اصفهانى، جواد، ناشر: دفتر تبليغات اسلامى‏، قم: 1376ش، ج3، ص297

تو اگر مؤاخذه کنی چرا گناه کردم من هم مؤاخذه می کنم که این همه مغفرتت زمین، زمان و آسمان را فرا گرفته است. اگر من را وارد آتش کنی آن جا داد می زنم آی مردم من دوست خدا بودم و خدا را دوست داشتم من را به آتش جهنم آورده است. حالا «الأمرُ أمرُک، العبدُ عبدُک» خدایا اختیار با خودت است.

بارها گفتم از این دعاها راه حرف زدن با خدا را یاد بگیریم، دیگر چند روزی بیشتر از ماه شعبان نمانده است می خواهیم وارد ماه رمضان بشویم اگر در ماه شعبان نتوانیم گناهان مان را در نزد خدای عالم مورد بخشش قرار بدهیم با این آلودگی و گناه وارد ضیافت الله بشویم آنجا باعث شرمندگی است.

مجری:

ان شاءالله که بتوانیم این ایام را قدر بدانیم و بهره ببریم و به آن معرفت کافی برسیم. از حضرتعالی آموختیم که بسیاری از این مطالب به نیت های ما بستگی دارد. بخواهیم پلی بزنیم به همان مطلبی که در جلسه پیش مطرح شده بود.

قبل از این که سوال حقیر از حضرتعالی مطرح بشود یک یادآوری نسبت به تلفنهایی که زیر نویس می شود خدمت دوستان داشته باشیم. تلفن ها در اختیارتان است اگر سوال، دغدغه و مطلبی بود که احساس می کردید بیانش خالی از لطف نیست آن را حتما بپرسید.

اگر سوالی بود که ذهن تان را مشغول کرده بود، قطعا به صورت زنده امکانش است تماس بگیرید و پاسخ را از حضرت استاد بشنوید.

با برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی در خدمت تان هستیم و این توفیق را داریم در محضر حضرت استاد آیت الله حسینی قزوینی هستیم.

حضرت استاد نسبت به مسئله مهم نیت بحثی را از حضرتعالی شنیدیم و استفاده کردیم یک مطلبی که در جلسه گذشته ناتمام ماند آیا ما می توانیم بگوییم نیت بدون انجام عمل باز هم تأثیر خودش را می گذارد اصلا ثوابی بر آن مترتب است و فایده ای دارد؟

قاعده دینی زیبای «شما نیت کردید و ما هم نوشتیم»!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

در جلسه گذشته عرض کردیم روایت شریف که می گوید:

«إِنَّمَا الْأَعْمَالُ بِالنِّيَّاتِ»

ارزش هر عملی به نیت است.

تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان)؛ نویسنده: طوسى، محمد بن الحسن، ناشر:  دار الكتب الإسلاميه، محقق/ مصحح: خرسان، حسن الموسوى‏، ج4، ص186، ح519- 2

یک نفر ده تا کار نیک انجام می دهد ولی هیچ نیتی نمی کند آنی که نیت ریا می کند به آن کاری نداریم که این عمل به ظاهر خیر او فردای قیامت وبال گردنش می شود. ولی هیچ نیتی نمی کند در حقیقت مثل این که پول جیبش را در جوی آب انداخت و آب هم برده است. عمرش را تلف کرد بدون این که هیچ نیتی کند.

مثلاً بنده این جا آمدم دارم صحبت می کنم هیچ نیتی نکردم که به چه نیتی آمدم. قربةً الی الله، حباً لله، به خاطر رضایت حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) این صحبتهای من فردای قیامت هیچ فایده ای برای من ندارد. اگر اینجا حرفهای نادرستی هم بزنم آنجا جلویم را می گیرند.

ولی اگر نیت خوب کردم اگر این نیت خوبم را انجام دادم خدای عالم پاداش ویژه به من می دهد. یک پاداش به خاطر نیتم و یک پاداش هم به خاطر عملم.

حالا اگر نیت کردم ولی توفیق پیدا نکردم روایتی در کتاب «علل الشرایع» مرحوم «شیخ صدوق» روایت خیلی عجیبی است عزیزان به این روایت دقت ویژه داشته باشند. ماه رمضان هم دارد می آید.

راوی «زید شحّام» از اصحاب امام صادق (سلام الله علیه) است می گوید خدمت امام صادق رسیدم عرض کردم از شما شنیدیم که فرمودید نیت مؤمن از عملش بهتر است چطور می شود نیت بهتر از عمل باشد؟

حضرت فرمود چه بسا عمل از باب ریا است ولی نیت خالص برای خدا است، آدم عملی که انجام می دهد افرادی می بینند چهار نفر تعریف می کنند می گویند چه کار خوبی کردی. همین عُجب و ریا که آمد از بین رفت.

اما برای نیت مان کسی از ما تعریف و تمجید نمی کند چون از نیت ما کسی خبر ندارد، چون نیت خالص برای خداوند است برای نیت خدا پاداشی می دهد که به عمل آن پاداش را نمی دهد.

بعد مهم این است دوستان این را در نظر داشته باشند امام صادق (سلام الله علیه) فرمود:

«إِنَّ الْعَبْدَ لَيَنْوِي مِنْ نَهَارِهِ أَنْ يُصَلِّيَ بِاللَّيْل‏»

یک بنده ای روز تصمیم می گیرد شب نماز شب بخواند.

 ولی:

«فَتَغْلِبُهُ عَيْنُهُ فَيَنَامُ»

خواب بر او غلبه می کند و خواب می ماند.

 یک دفعه از خواب بلند می شود می بیند اذان صبح هم گذشته است. امام صادق فرمود چون اول شب نیتش این بود که آخر شب بلند شود نماز بخواند تهجد داشته باشد، نماز شب بخواند، دعای «ابو حمزه ثمالی» بخواند چه کار و چه کار کند خواب ماند؛ خدای عالم ثواب نماز در پرونده اش می نویسد. در این خواب هر نفسی که کشیده است در برابر هر یک نفسش ثواب تسبیح برایش می نویسد.

«وَ يَجْعَلُ نَوْمَهُ عَلَيْهِ صَدَقَة»

خدا این خواب را برایش صدقه قرار می دهد.

علل الشرائع؛ ابن بابويه، محمد بن على، محقق / مصحح: ندارد، ناشر: كتاب فروشى داورى، ج2، ص 524

یعنی کار خیر قرار می دهد، چون با نیتی خوابید که صبح بلند شود به خاطر این نیت، اگر بلند می شد نماز می خواند، گریه می کرد، دعا و قرآن می خواند چقدر خدا پاداش می داد؛ همان پاداش را برایش می دهد.

 اضافه بر این از لحظه خواب تا بیدار شدنش هر نفسی که کشیده است خدا تسبیح قرار می دهد و طول خوابش را برایش بهترین عمل و صدقه قرار می دهد.

دوستان عزیز چقدر زیبا است از این روایت درس بگیریم که هر روز نیت های خوبی داشته باشیم نیت الکی نباشد یک دفعه این است کسی تصمیم ندارد شب بیدار شود نیت الکی می کند می خواهد شب بیدار بشود خدای عالم با این دوز و کلک ها هیچ چیزی نمی دهد.

 در روایت هم داریم خدای عالم به قلب شما نگاه می کند اگر در قلب تان خالصانه برای خدا نیت کردید برای آن پاداش می دهد چه عمل کنید و چه عمل نکنید.

آقای «ابو حامد غزالی» متوفای 505 است کتاب «إحیاء العلوم» ایشان کتاب خوبی است. مرحوم «فیض» هم در «المحجة البیضاء» روایاتی را که «غزالی» آورده ایشان آورده است.

مرحوم «نراقی» در «معراج السعادة» آورده پدر بزرگوارشان متن عربیش را آورده است من خواستم از مصدر اصلی نقل کنم کتاب «إحیاء العلوم ابو حامد غزالی» از نبی مکرم نقل می کند می گوید بنده ای عمل خوبی انجام می دهد ملائکه این عملش را در پرونده های مهر شده پیش خداوند می برند ولی این عمل چون خالص برای خدا نبود خدا می گوید:

«القوا هذه الصحیفة»

این پرونده را دور بیاندازید.

 چرا؟

«فإنه لم یرد بما فیه وجهي»

در این پرونده این بنده من با نیت خالص برایم انجام نداده است.

 این عملی که شما آوردید نماز و فلان و فلان «خالصاً لوجهی‌» نبوده است.

«ثم ینادی الملائکة»

خدای عالم ملائکه را ندا می دهد.

 می گوید:

«اکتبوا له کذا و کذا»

برایش بنویسید نماز شب خوانده، صد نفر فقیر را اطعام کرده. چهار نفر بیمار را به بیمارستان برده. چهار نفر که پول دارو نداشتند پول داروی شان را داده است. چهار تا بیمارستان ساخته، مسجد و حسینه ساخته است برایش این ها را بنویسید.

«فیقولون: یا ربنا! انه لم یعمل شیئا من ذلک»

این چیزهایی که شما می گویید این بنده هیچ چیزش را انجام نداده است.

 نه مریضی را به بیمارستان رسانده. نه مسجد، حسینه و بیمارستانی ساخته و نه روزه ای گرفته است!

«فیقول اللّه تعالی انه نواه»

إحياء علوم الدين؛ اسم المؤلف: محمد بن محمد الغزالي أبو حامد الوفاة: 505، دار النشر: دار االمعرفة – بيروت، ج4، ص363

شب می خوابید گفت ای کاش ثروتی داشتم می رفتم چهار تا بیمارستان می ساختم. ده تا مسجد می ساختم. مریض های که مشکل دارند اینها را به بیمارستان می رساندم. چهار تا فقیر را دستگیری می کردم.

چون نیت کرد به خاطر این نیتش، این اعمال را برایش بنویسید. عملی که انجام داد پرتش می کنند ولی به خاطر این نیتش، خدا پاداش می دهد. این یک روایت.

روایت دیگر باز در «إحیاء العلوم» می گوید:

«روي أنّ رجلا مر بكثبان من رمل في مجاعة»

 روایت شده در دوران «بنی اسرائیل» در میان آنها مردی به بیابان می رفت دید کوه بزرگی از ریگ در این بیابان است.

 تَلی از ریگ چشمش را گرفت نگاه کرد گفت خدایا:

«فقال في نفسه: لو كان هذا الرمل طعاما لقسمته بين الناس»

ای کاش این تل و کوهی از ریگ غذا بود بر می داشتم و در میان فقرا تقسیم می کردم.

بعضی وقت ها بنده های خدا زرنگ هستند نیتهایی می کنند چیزی که در قوطی هیچ عطاری هم پیدا نمی شود.

«فأوحى الله تعالى إلى نبيهم قل له»

خدا به پیغمبر عصرشان وحی کرد به این بنده ام بگو

«إن الله تعالی قد قبل صدقتك وشكر حسن نيتك»

این که نیت کردی ای کاش این کوه ریگ، طعام بود مردم را اطعام می کردم خدا این اطعامت را قبول کرد از این نیت خوبت هم خدا تشکر کرد.

خدا تشکر می کند خیلی جالب است.

«وأعطاك ثواب ما لو كان طعاما فتصدقت به.»

تو که این نیت را کردی اگر چنان چه تمام این ریگ ها طعام بود می بردی بین مردم توزیع می کردی چقدر ثواب می بردی؟ تمام این ثواب را به خاطر نیت خوبت خدای عالم می گوید در پرونده ات نوشتیم.

 چرا ما نیت خوب نکنیم؟ «المؤمنُ کَیِّس» یعنی مؤمن زرنگ است زرنگی ما فقط در کلاه برداری، دوز و دغل بازی نباید باشد. یا زرنگی ما جمع آوری اموال نباید باشد این بهترین چیز است. بعد می گوید در اخبار زیادی داریم:

«من هم بحسنة ولم يعملها كتبت له حسنة»

اگر فردی تصمیم بگیرد کار خیری انجام بدهد ولی توفیق پیدا نکند مانعی پیش بیاید خدا همان حسنه را برایش می نویسد.

إحياء علوم الدين؛ اسم المؤلف: محمد بن محمد الغزالي أبو حامد الوفاة: 505، دار النشر: دار االمعرفة – بيروت، ج4، ص363

همچنین روایتی که بارها شنیدیم در «بشارة المصطفی لشیعة المرتضی» بشارتهایی که رسول اکرم برای شیعیان امیرالمؤمنین داده است تألیف مرحوم «طبری».

این همان روایت مشهور «جابر ابن عبد الله انصاری» با «عطیه» است. بعضی ها می گویند «عطیه» غلام «جابر ابن عبد الله انصاری» بود ظاهراً‌ درست نباشد «عطیه» از علمای بزرگ است ولی ارادتی که به «جابر ابن عبد الله انصاری» داشت «جابر» آخر عمر چشمانش را از دست داد و نابینا شد.

«عطیه»، «جابر» را رسیدگی می کرد غذا برایش می آورد و امثال اینها. اول زائر قبر مطهر آقای سید الشهداء (سلام الله علیه) «جابر» بود.

داستانش مفصل است آمدند در کنار «فرات» غسل کرد و عطر زد کنار قبر حضرت سید الشهداء با آن تفصیلاتی که همه شنیده اید برگشت گفت یا حسین:

«وَ الَّذِي بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ نَبِيّاً لَقَدْ شَارَكْنَاكُمْ فِيمَا دَخَلْتُمْ فِيه‏»

قسم به خدایی که حضرت محمد را برای نبوت مبعوث کرد در تمام اعمالی که شما انجام دادید ما هم شریک هستیم.

 یعنی عزیزانت را از دست دادی، اصحابت را از دست دادی، علی اکبرت، قاسمت و ابا الفضلت را از دست دادی و فرزندانت اسیر شدند خیمه هایشان را آتش زدند سرهای شان را بریدند شهر به شهر و دیار به دیار این ها را بردند در تمام کارهای شما ما شریک هستیم.

«عطیه» گفت یا «جابر» این چه حرفی است می زنی؟

«وَ لَمْ نَهْبِطْ وَادِياً وَ لَمْ نَعْلُ جَبَلًا وَ لَمْ نَضْرِبْ بِسَيْف وَ الْقَوْمُ قَدْ فُرِّقَ بَيْنَ رُءُوسِهِمْ وَ أَبْدَانِهِمْ وَ أُوتِمَتْ أَوْلَادُهُمْ وَ أَرْمَلَتْ أَزْوَاجُهُمْ؟‏»

ما از خانه مان حرکت نکردیم دو قدم بر نداشتیم شمشیری نزدیم حال آن که اینها سرشان بریده شده است و بدن های بدون سر این جا افتاده بود و اولادهای شان یتیم شدند و همسران شان بیوه شدند شما قسم به خدای محمد می خوری ما در تمام اعمال شما سهیم هستیم.

«فَقَالَ يَا عَطِيَّةُ»

«جابر» گفت:

«سَمِعْتُ حَبِيبِي رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله»

«سَمِعْتُ رسول الله» نمی گوید این ادب جابر است. از حبیبم رسول الله یعنی خودش را حبیب اینها می داند. در کنار قبر مطهر سید الشهداء دو سه بار سلام گفت جواب نیامد گفت:

«أ حبيب لا يجيب حبيبه؟»

دوست جواب حبیب را نمی دهد؟ این جا هم کلمه حبیب می آورد این رمز است هر کسی جرأت نمی کند کلمه حبیب به سید الشهداء بگوید. یا حبیب پیغمبر باشد ولی «جابر» خودش را رسانده است به آن جایی که می گوید: «سَمِعْتُ حَبِيبِي رَسُولَ اللَّهِ»

«يَقُولُ مَنْ أَحَبَّ قَوْماً حُشِرَ مَعَهُمْ»

از حبیبم پیغمبر شنیدم فرمود هر کس یک قبیله ای و مردانی را دوست داشت خدا با آنها محشورش می کند.

ما اهل بیت را دوست داریم خدا ما را با اهل بیت محشور خواهد کرد.

«وَ مَنْ أَحَبَّ عَمَلَ قَوْمٍ أُشْرِكَ فِي عَمَلِهِمْ»

هر کس عمل یک ملت و قومی را دوست داشته باشد در تمام ثواب های آن ها شریک است.

 الان هر روز هزاران نفر به «کربلا» برای زیارت امام حسین، زیارت امیرالمؤمنین و زیارت عتبات دیگر می روند، به «مکه» زیارت خانه خدا می روند اگر کسی این عمل ها را دوست داشته باشد که ای کاش من هم توفیق داشتم می رفتم خدای عالم به خاطر همین که عمل آن ها را دوست دارد ثوابش را در پرونده اش می نویسند.

بعد «جابر» گفت:

«وَ الَّذِي بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ نَبِيّاً»

 قسم به خدایی که رسول اکرم را به پیغمبری مبعوث کرده است

«أَنَّ نِيَّتِي وَ نِيَّةَ أَصْحَابِي عَلَى مَا مَضَى عَلَيْهِ الْحُسَيْنُ علیه السلام وَ أَصْحَابُهُ»

قسم به خدای محمد نیت من و نیت منسوبین (اطرافیان من) بر همان نیتی است که آقا امام حسین و اصحابش قدم بر داشتند.

بشارة المصطفى لشيعة المرتضى( ط- القديمة)؛ نويسنده: طبرى آملى، عماد الدين أبي جعفر محمد بن أبي القاسم‏ (تاريخ وفات مؤلف: 553 ق‏)، محقق / مصحح: ندارد، ناشر: المكتبة الحيدرية، 1383 ق، ج2، ص75

این هم دلیل بر این است که اگر ما عمل قومی را دوست داشته باشیم خدای عالم همان ثواب را به ما می دهد. بحث خیلی طولانی است نمی دانم سوالات دیگری هم دارید یانه اگر تلفن ها هم وصل شد ما در خدمت دوستان هستیم.

مجری:

بزرگوارید، سلامت باشید بسیار قابل استفاده بود.

(يا لَيتَنِي كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزًا عَظِيمًا)

ای کاش ما هم با آنها بوديم، و به رستگاری (و پيروزی) بزرگی می ‌رسيديم!

سوره نساء (4): آیه 73

ان شاءالله با قلب و جان مان همیشه طلب کنیم. در بحث نیت، بعضی وقت ها نسبت به دیگر افراد بعضاً ممکن است یک تصوراتی داشته باشیم. نیت ما نسبت به افراد مختلف ممکن است به یک نفر سو ظنی داشته باشیم و به یک نفر حسن ظنی داشته باشیم آیا اینها هم داخل در نیت می شوند یا نیت صرفاً همین است که ما نیت کار خیر کنیم؟

نیّت بد، مثل نیّت خوب، دارای اثر است!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

فرقی نمی کند خدای عالم می فرماید:

(وَإِنْ تُبْدُوا مَا فِي أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يحَاسِبْكُمْ بِهِ اللَّهُ)

و (از اين رو) اگر آنچه را در دل داريد، آشکار سازيد يا پنهان، خداوند شما را بر طبق آن، محاسبه می ‌کند.

سوره بقره (2): آیه 284

آنی که در نیت تان است نیت را در ظاهر عمل کنید یا عمل نکنید خدا شما را به محاسبه خواهد کشید.

باز در کتاب «إحیاء العلوم غزالی»، روایتی از نبی مکرم آورده است می گوید مردم چهار دسته هستند یک دسته افرادی هستند خدا به آنها علم و مال داده است.

«رجل أتاه الله عز وجل علما ومالا فهو يعمل بعلمه في ماله»

طبق علمش عمل کرده هم علم دارد و هم مال دارد. بر مبنای علمش در مالش تصرف می کند. خدای عالم پاداشی به او می دهد، مسجد می سازد، حسینیه می سازد، بیمارستان می سازد، به فقرا و ایتام رسیدگی می کند و ... این کارش را این جا جدا بگذارید.

«فيقول رجل لو آتانى الله تعالى مثل ما آتاه لعملت كما يعمل فهما في الأجر سواء»

یک بنده خدایی هم دارد می بیند این شخص هر روز بیمارستان و مسجد می سازد به فقرا رسیدگی می کند. کارهای خیر انجام می دهد می گوید خدایا اگر همچنین امکاناتی هم من داشتم همچنین کارهای می کردم خدای عالم به خاطر نیت خوب این فرد تمام ثوابی که به آن فرد داد به این هم می دهد.

«ورجل آتاه الله تعالى مالا ولم يؤته علما»

یک مردی است که خدای عالم به او مال داده است ولی علم نداده است.

«فهو يتخبط بجهله في ماله فيقول رجل لو آتانى الله مثل ما آتاه عملت كما يعمل»

با این مالش رشوه می دهد.‌ قلدر می گیرد دیگران را اذیت کنند. این اموالش را در شرابخواری و ... مصرف می کند. به جای این که مسجد بسازد میکده می سازد و کسی هم می گوید خدا اگر همچنین مالی به من داده بود من هم همچنین کاری می کردم

 فرمود:

«فهما في الوزر سواء»

هر دو در گناه یکی هستند!

إحياء علوم الدين؛ اسم المؤلف: محمد بن محمد الغزالي أبو حامد الوفاة: 505، دار النشر: دار االمعرفة – بيروت، ج4، ص363

آن آقا را خدا مال داد رفت در فساد مصرف کرد این هم آرزو می کرد ای کاش من هم مال داشتم هر روز شراب می خوردم گناه شراب خوردن هم در پرونده این نوشته شد.

این که فرمودید آیا نیت خوب یا بد اثر دارد یا نه؟ بله هم نیت خوب اثر دارد هم نیت بد اثر دارد. (وَإِنْ تُبْدُوا مَا فِي أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ) اینی که در نیت تان است ظاهر کنید یا ظاهر نکنید خدا خبر دارد، کار خوب، حسنه دارد. آرزوی بد وِزر و وبال دارد.

روایت دیگری نقل می کند پیغمبر اکرم در «غزوه تبوک» یکی از سخت ترین غزوات دوران رسول اکرم بود یعنی هوا گرم، هنوز خرماها نرسیده است سرمایه مردم خرما بود رسول اکرم هم فرمود حرکت کنید از نظر فقر و ... مشکلاتی بود.

 حتی کار به جایی می رسید یک خرما را یک نفر می مکید می داد نفر دوم همین طور ادامه داشت یعنی این شکلی به طرف «جنگ تبوک» رفتند حضرت فرمود:

«إنّ بالمدینة أقواما»

در «مدینه» دسته ای هستند اینها مسیری که ما طی کردیم طی نکردند، مشکلاتی که ما تحمل کردیم تحمل نکردند الا این که اینها شریک ما در تمام اعمال مان هستند با این که در «مدینه» هستند.

«قالوا: و کیف ذلک یا رسول اللّه، و لیسوا معنا؟!»

چطوری؟ آن ها از خانه شان حرکت نکردند در تمام این سختی ها پدرمان در آمد در «جنگ تبوک» و ... با ما شریک هستند؟ حضرت فرمودند

«حبسهم العذر فشركوا بحسن النية»

إحياء علوم الدين؛ اسم المؤلف: محمد بن محمد الغزالي أبو حامد الوفاة: 505، دار النشر: دار االمعرفة – بيروت، ج4، ص363

معذور بود، مریض بود، مشکل داشت نتوانست با ما بیاید. منافقین و ... خلاف دستور پیامبر در «مدینه» ماندند حساب شان جدا است.

یک دسته از مؤمنین مثلاً حضرت امیر در «جنگ تبوک» شرکت نکرد ولی قلب مطهرش با رسول اکرم و سپاهیان است.

یا خیلی از زن ها شرکت نکردند ولی قلب شان با اینها است رسول اکرم فرمود تمام اینهایی که قلب شان با ما است در اعمال ما اینها شریک و سهیم هستند. اینها کاملاً اثر دارد.

از آن طرف هم روایت از «عبد الله ابن مسعود» می گوید:

«إن رجلا قتل في سبيل الله فكان يدعى قتيل الحمار»

یک کسی در رکاب پیغمبر شهید شد به او کشته راه الاغ گفتند

«لأنه قاتل رجلا ليأخذ سلبه وحماره»

در جنگ دید طرف مقابل یک الاغ خیلی چابک و زیبایی دارد و اسلحه خوبی هم دارد لباس های خوبی پوشیده است شمشیر خیلی نویی دارد به این قصد که او را بکشد و الاغ و شمشیرش را تصرف کند.

«فقتل على ذلك»

به خاطر همین هم رفت او را کشت الاغ و اسلحه اش را گرفت.

«فأضيف إلى نيته»

چون نیتش این بود رفته بود با آن مرد قتال کند الاغ و شمشیرش را بگیرد خودش هم گفت به خاطر این الاغ او را کشتم در میان صحابه «قتل الحمار» مشهور شد. ببینید  چقدر اثر دارد؟

پیغمبر اکرم فرمود:

«من غزا وهو لا ينوى إلا عقالا فله ما نوى»

 إحياء علوم الدين؛ اسم المؤلف: محمد بن محمد الغزالي أبو حامد الوفاة: 505، دار النشر: دار االمعرفة – بيروت، ج4، ص363

کسی جنگ رفته است هدفش این است که یک غنائمی به دست بیاورد، اموالی به دست بیاورد پاداشش همین اموالی است که ایشان به دست آورده است.

لذا ما باید یک مقدار دقت کنیم خدای ناکرده در اعمال ما شیطان تصرف نکند. در کتاب «امالی – شیخ طوسی (رضوان الله تعالی علیه)» متوفای 460 در این موضوع روایت خیلی مفصل است.

«فَقَالَ رَجُلٌ مِنَ الْأَنْصَارِ لِأَخٍ لَهُ»

می گوید در یکی از غزوات که داشتیم می رفتیم یکی از انصار به برادرش گفت

  «اغْزُ بِنَا فِي سَرِيَّةِ عَلِيٍّ»

گفت بیا به سپاه علی (سلام الله علیه) برویم شرکت کنیم.

چون همه می دانستند در بخشی که علی باشد پیروزی همانجا است. این ضرب المثل شده بود می گفتند عزرائیل آن سمتی است که علی حرکت می کند.

«لَعَلَّنَا نُصِيبُ خَادِماً أَوْ دَابَّةً أَوْ شَيْئاً نَتَبَلَّغُ بِهِ»

می گوید برویم به سپاه علی شرکت کنیم از مشرکین اسیر گرفتیم شاید خادمی هم به ما برسد. یا یک شتر، الاغ و اسبی هم به ما برسد یا اموالی از غنائم به ما بدهند.

«فَبَلَغَ النَّبِيَّ قَوْلُهُ فَقَالَ»

این حرف به گوش پیامبر رسید این آقا دارد برادرش را تحریک می کند جنگ بیاید برای این که یک خانم کنیزی گیرش بیاید، اسبی گیرش بیاید و ... حضرت فرمود:

«إِنَّمَا الْأَعْمَالُ بِالنِّيَّاتِ، وَ لِكُلِّ امْرِئٍ مَا نَوَى فَمَنْ غَزَا ابْتِغَاءَ مَا عِنْدَ اللَّهِ، فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ»

تمام اعمال بستگی به نیت دارد هرکسی هر نیتی کرده پاداشش هم مطابق همان نیت است و هرکس با ما در این جنگ برای خدا شرکت کرد، خدا پاداش قتال فی سبیل الله می دهد.

«وَ مَنْ غَزَا يُرِيدُ عَرَضَ الدُّنْيَا أَوْ نَوَى عِقَالًا لَمْ يَكُنْ لَهُ إِلَّا مَا نَوَى.»

هرکس آمده در رکاب ما بجنگد به هوای این که یک کنیزی، غلامی، گوسفند و الاغی، اسب و شتری به او برسد پاداشش همین کنیز و غلام، اسب، شتر، الاغ، گوسفند، است و در قیامت هیچ پاداشی نخواهد داشت.

الأمالي (للطوسي)؛ نویسنده: طوسى، محمد بن الحسن، ناشر: دار الثقافة ، مصحح: ندارد، ص618

در این زمینه روایات زیاد داریم.

مجری:

حضرت استاد! پیام هایی هم از عزیزان بیننده رسیده است. حالا چون سوال عزیزمان مرتبط است، ایشان سلام کردند و تشکر از برنامه و پرسیدند که  آیا نیت برگشتن از روزه باعث بطلان روزه می شود؟

هم ارتباط با ماه مبارک دارد و هم ارتباط موضوع برنامه، به صورت کلی هم ما اتفاقا سوالی داشتیم راجع به این مطلب که آیا خود نیت ممکن است یک عمل را از بین ببرد؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

آن چه که بنده حضور ذهن دارم نیت افطار کند ولی مادامی که هیچ افطاری نکرده است این نیت مبطل روزه نیست. مخصوصا اگر نیتش قبل از ظهر باشد.

 اگر بعد از ظهر باشد باز یک بحث است که آیا این موجب بطلان روزه می شود یانه. آن چه که در ذهنم است مادامی که افطار نکرده، اگر افطار کرد و خورد روزه اش باطل شد تمام شد و رفت. مادامی که افطار نکرده است روزه اش اشکال ندارد.

یک دفعه این است که می خواهد یک چیزی را بخورد آیا این نیت افطار کردن مبطل روزه می شود یانه این یک بحث است.

یک بحث هم سر این است این آقا همین طور یک نیت کرده مثلا دارد وضو می گیرد نیت می کند که وضویش را بهم بزند دوباره به نیتش بر می گردد این اشکال ندارد.

در نماز و اینها یک بحث جدای آقایان دارند اگر چنانچه در وسط نماز تصمیم بگیرد نماز را بهم بزند آن جا آقایان نسبت به نماز یک مقدار سخت می گیرند.

الان من فتوا را هم بینیم دارد اگر کسی روزه اش را افطار نکند به هر دلیلی نتواند یا منصرف شود و با این حالت به اذان مغرب برسد روزه اش صحیح می باشد. این شخص اگر افطار نکند و از نیتش بر گردد مبطل روزه نخواهد بود.

 ولی این مطالب را دوستان ان شاء الله در بخش احکام از جناب اقای وحید پور سوال کنند، ایشان ماشاء الله کامپیوتر سیار احکام است و تمام فتاوای مراجع گذشته و حال را دارد. اگر اختلاف در فتوا هم باشد می گوید فلان مرجع می گوید این طوری است و فلان مرجع می گوید آن طوری است.

اگر کسی از ابتدا نیت کند روزه نباشد و تا آخر روز هم از نیتش برنگردد، یعنی تا افطار به همین نیت بماند. تصمیم می گیرد که اصلا به هیچ وجه روزه نگیرد با این حال هم تا اذان مغرب می ماند این دیگر مشخص است چون یکی از شرایط صحت روزه نیت روزه است.

ولی کسی نیت کرد و دوباره از نیتش برگشت و چیزی هم نخورده باشد صرفا نیت افطار مبطل روزه نیست. استمرار و نداشتن نیت تا غروب این طوری است که می خواهد روزه نگیرد تصمیم بگیرد روزه نگیرد قضیه اش فرق می کند.

مجری:

تشکر می کنیم از عزیزمان که این سوال را پرسیدند. آقای «غلامی» از «بوشهر» هم پشت خط هستند آقای «غلامی» در خدمت تان هستیم بفرمایید.

بیننده: (آقای غلامی از بوشهر – شیعه)

سلام علیکم ورحمت الله خدمت جناب اقای مرعشی عزیز و جناب استاد بزرگوار آیت الله حسینی قزوینی دامت افاضاته. ان شاءالله که خداوند سایه شما را مستدام بدارد از محضرتان استفاده کردیم.

حضرت استاد! من در خصوص «اولی الامر منکم» سوال داشتم آیا این «منکم» به انسان های غیر از معصوم بر می گردد یا نه؟ و این که آیا بحث ولایت یک بحث فقهی است یا فقهی نیست.

سوال پایانی من هم این است که الان مراجع تقلید بر ما ولایت دارند یا ندارند. اگر دارند آیا درجه دارند مثلا فرض بفرمایید مرجع تقلید من با رهبری اینها در ولایت شان مساوی هستند یا این که درجاتی دارند؟ ممنون می شویم اگر این ها را توضیح بدهید خدا یار و همراه تان!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

برادر بزرگوارم:

(يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ)

اي کساني که ايمان آورده‌ايد! اطاعت کنيد خدا را! و اطاعت کنيد پيامبر خدا و اولو الأمر [= اوصياي پيامبر] را!

سوره نساء (4): آیه 59

در مورد اولی الامر ما روایات متعدد داریم که مراد از اولی الامر، ائمه (علیهم السلام) هستند. آیا اولی الامر شامل غیر معصوم هم می شود یا نه؟ در این جا اطاعت مطلق آمده است. (أَطِيعُوا اللَّهَ) شما بدون چون و چرا باید اطاعت کنید.

بدون چون و چرا اطاعت کردن ملازمه اش این است که طرف معصوم باشد. یعنی هیچ گونه خطا نکند، سهو نکند. حالا گناه را کار نداریم هیچگونه سهو و نسیانی نداشته باشد.

یعنی یک مسئله یا حکمی را یادش نیست دستور می دهد بیروید این زن حامله را چون زنا کرده سنگسارش کنید.

یک فردی رفته از ماشین کسی دزدی کرده می گوید بروید دستش را ببرید. آقا کسی که (نستجیر بالله) عمل خلاف شرع انجام داده و بچه در رحم دارد این خودش گناه کرده است بچه اش چه گناهی دارد؟ یادش نبوده بعد می گوید ای بابا من فراموش کرده بودم.

 این معلوم می شود که طرف مقابل باید از عصمت برخور دار باشد تا اطاعت مطلق و بی چون و چرا به او تعلق بگیرد.

«فخر رازی» هم می گوید اولی الامر دلالت می کند که باید امام و خلیفه معصوم باشد در آن هیچ شکی نیست ولی چه کار کنیم چون آقای ابوبکر و عمر معصوم نبودند ما باید از دلالت آیه دست برداریم.

ما نمی دانیم شب اول قبر را جناب اقای «فخر رازی» چطور گذرانده و الان در برزخ به خاطر این حرفهایی که زده است چه سرنوشتی پیدا کرده است؟

 فردای قیامت ان شاءالله آن جا آقای «فخر رازی» را خواهیم دید چون بیشتر نظرات ایشان را می دانیم آنجا خواهیم دید که در محکمه عدل الهی می خواهد چه کار کند.

مجری:

حضرت استاد ببخشید تماس داریم، چون چند مرتبه تماس آقای «محمدی» قطع و وصل شد اگر اجازه بفرمایید تماس اقای «محمدی» را بگیریم و بعد در خدمت شما باشیم. آقای «محمدی» در خدمت شما هستیم بفرمایید.

بیننده: (آقای محمدی از اصفهان – شیعه)

سلام علیکم خدمت مجری محترم و سلام خدمت استاد ارجمند شب شما بخیر. من یک تشکر نامه ای از برنامه های شما نوشته ام که زمانش را با اطاق فرمان تماس گرفتم من گفتم شش دقیقه و درهم تنیده است اگر این مدت در اختیار من باشد می توانم عرایضم را خدمت تان عرض کنم.

این مربوط به ماه گذشته است نوت برداری از کار شبکه حضرت ولی عصر بویژه برنامه های یک شنبه و پنجشنبه است. اگر اجازه بفرمایید عرض کنم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بفرمایید، شما شب دو شنبه هم آخر وقت تشریف آوردید توفیق نداشتیم صدای شما را بشنویم.

بیننده:

مخلص شما هستم عفو بفرمایید. یک طوری نوشتم که شامل همه اساتید بشود اگر اسم نیاوردم به این علت بوده است. بسم الله الرحمن الرحیم

 موج آوای نغمه ای دلکش * ولی عصر شمس بارقه اش

 آن معطر فروغ چاردهم * چشم ها روشن از مشاهده اش

نازنین ماه نیمه شعبان * بر جهان داروی معالجه اش

عجل الله ربنا فرجه * دیده بگشا سیوف شاهره اش

مسقط الرأس علم و فضل و کمال * بارگاه عزیز فاطمه اش

نقشه ای راه و مقصد ثقلین * چشمه های زنقش باهره اش

قلب و جانت کند مفرح و شاد * نزهت روضه ای ملائکه اش

فیض استارگان این شبکه * شده رخشن زماه کامله اش

این فرازنده روهروان علی * همگی ضامن معاهده اش

در مسیر خلافت اللهی * پیشتازان صبر قافله اش

مجریان پشت صحنه کارشناس* اهل بیت افتخار شاخصه اش

با ربیع الانام و دست انداز* باور آفتاب و آینه اش

نشر فرهنگ، حکمت و عرفان* زندگی ساز، نظم و ضابطه اش

درس اخلاق مهدوی علوی * دهد از عالم و فلاسفه اش

پرتو افشان کند فراز کلام * متبرک به نام طاهره اش

آسمان و دفاع از قرآن * ضوء مصباح و طیب رائحه اش

عشق حبل المتین که شد جان را * سوی جانان ز سعی با لغه اش

نقد تاریخ و انتظار ظهور * می درخشد زقوم هر آینه اش

متمسک به امر احسن و قول* نغز و شیوا و خوش مباحثه اش

آن افاضات طوق اثباتی* راه روشن ابر مفاخره اش

درة التاج شاهکار ولا* وه چه زیباست این مناظره اش

گوئیا رجعتی است برق آسا* ناگهان جمله ای به ساحره اش

ابن سالم، زراره، مؤمن الطاق* بن حکم، بیس های ماصره اش

شبهه با مشکلات مطرح را* بشکافد بصیر و نابغه اش

با مدارک نیکو بیان گردید* پوچی و ذلت سهاینه اش

بحث اسلام ناب می سازد* منجی الخلیل و ناصره اش

از مثل های زنده با برهان* مات و حیران بود زنادقه اش

می رسد از تمیم چاوشان* ابن مریم کجا و مائده اش

چون پذیرد شود به صحنه درون* غافلی با سر معانقه اش

نهراسد زحُرم باد سموم * رو کند سستی مکابره اش

خم به ابرو نیاورد هرگز * از چرائیت مجادله اش

کید و نفرت کجا کند پنهان* مغرضی با شعار فاخره اش

بر روی نیزه بردن قرآن * که همی شهره گشته سابقه اش

باز و پیدا شود چو بال خروس* مکر و تزویر از مخاصمه اش

دیو بر آفتاب پنجه کشد* مرحبا نرمی مقابله اش

متبحر گروه استادان* خویشتن دار در مشاکره اش

بر چنان عارفان خبره درود* که چو فولاد بود مقاومه اش

آن که بشکسته لندن و پاریس * چه خیال از ریاض و قاهره اش

طُرف لطفی است از خدای رحیم* با تمام قوای نافذه اش

بیمه گردند مسلمین همه از * اموی سیرت و مغالطه اش

عاشقان چنین کجا یابید* راستی خصلتی است بارزه اش

راه مطلوب رستگاری ما* گره خورده است با ملازمه اش

این بود معنی محب علی* که به رضوان برد مصاحفه اش

سیل ها شدت مصائب و غم * طول تاریخ گشته عارضه اش

تا پسندیده قادر متعال * این چنین رهبر مبارزه اش

از فتوحات یاوران حسین* خشمگین گشته خصم خاسره اش

همچون شیطان و ذکر بسم الله * در عزا جرگه ملاهبه اش

ناتوان مضمحل سراسیمه * آن سیاهکار چند جانبه اش

کلمه بود برند فحاشان* ناکسان، قاسطین و مارقه اش

بس دروغ و ریا و ضد و نقیض* منکشف از نهاد شاکره اش

او کجا و کجا نداء الحق* قدسیان شاکر از مأرقه اش

شرمساری برم که بنمایم * با ولنگارها مقایسه اش

بی خرد خدمتی، چو ترشابی * بوهریره امام راتبه اش

بند کفشی ز پای مهدویان * ندهم بابت موازنه اش

این حقیقت که مژده ای است رسا* کان مپندار یک مطایبه اش

آن چه غرق سقوط آزاد است * بوده وهابی و مباشره اش

مرزبان صفای عشاقم * با خلوص بدون شائبه اش

هفت اهل العسل زسحر بیان* از چه رو دل کنم ز خاطره اش

هرکه چون اصفهان سرود سپاس * حق نگهدار روز حادثه اش

نصرت صاحب الزمان برسد * که به از این شود مشاعره اش

بر محمد و آل او صلوات * حبذا بعثت مبارکه اش

وصلی الله علی سیدنا محمد وآله الطاهرین. عفو بفرمایید عذرخواهی می کنم ببخشید استاد!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

جناب اقای «محمدی» بزرگوار متشکرم دست شما درد نکند خدا ان شاءالله جزای خیر به شما بدهد.

مجری:

ما شاء الله احسنتم، تشکر می کنیم از آقای «محمدی»، برای بنده بار دوم بود که توفیق شنیدن اشعار زیبای ایشان را داشتیم، الحمدلله هم ذوق شعری بسیار خوبی دارند و قریحه ای عالی و از نظر محتوا هم کاملا مرتبط و عالی است.

حضرت استاد آقای «غلامی» از «بوشهر» سوال دوم شان این بود که آیا ولایت بحث فقهی هم است؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

برادر بزرگوارم! ولایت یک بحث عقیدتی است در آن هیچ شکی نیست.

  (إِنَّمَا وَلِيكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ)

سرپرست و ولي شما، تنها خداست و پيامبر او و آنها که ايمان آورده‌اند؛ همانها که نماز را برپا مي‌دارند، و در حال رکوع، زکات مي‌دهند.

سوره مائده (5): آیه 55

آیه اکمال، آیه ابلاغ و...

«بُنِيَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ الصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ وَ الْوَلَايَةِ وَ لَمْ يُنَادَ بِشَيْ‏ءٍ مَا نُودِيَ‏ بِالْوَلَايَةِ يَوْمَ الْغَدِيرِ»

الكافي (ط - الإسلامية)، نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج2، ص21، ح8

در آن شکی نیست که مسئله ولایت یک امر اعتقادی است. ولی امامت و ولایت در خارج چه رهاوردی دارد؟ ویژگی های امام در خارج، در عمل نمودش چه است؟ تأثیر ولایت چه است؟

یک دفعه این است که امام واسطه فیض است. واسطه فیض بودنش یک بحث عقیدتی است و در آن هیچ شک و شبهه ای نیست. امام حاکم علی الاطلاق بر جامعه است چه مردم بخواهند و چه نخواهند.

حالا تحقق این ولایت یکی از اجزای اخیره اش مقبولیت مردم و دهها مسائل دیگر است. ولی در این که امام دستور می دهد، دستور امام یعنی دستور ولی، انجام نمی شود این مسئله فقهی است.

یعنی این گناه کرده و به خاطر گناهش هم فردای قیامت مجازات خواهد شد. امام دستور جهاد می دهد، فرد از جهاد سرپیچی می کند مشکل فقهی دارد باید فردا محکمه برود محاکمه بشود.

لذا دستورات ولایت در یک قسمتش هم بحث عقیدتی است یعنی نصبش از خدای عالم و تمام آن چه که خدا به ان ها عطا کرده است این ها بحث اعتقادی است این که مردم باید از او تبعیت کنند یا نکنند این بحث فقهی است.

بعد ایشان فرمودند آیا مراجع تقلید هم ولایت دارند یا ولایت ندارند؟ جلسه گذشته هم خدمت ایشان عرض کردم ما معتقدیم بر ولایت مطلقه فقیه هستیم، ولی معنای مطلقه این نیست که فقیه هرچه بخواهد مثل امام معصوم می تواند انجام بدهد نه.

ولایت معصوم دو دسته است یک ولایت اختصاصی معصوم است از ویژگی های خاص معصوم است و غیر از معصوم همچنین ولایتی برای کسی خدای عالم قرار نداده است. قطعا همچنین چیزی را فقیه ندارد. مثل ولایت تکوین و امثال این ها.

ولی یک ولایتی است خاص امام نیست غیر امام هم می تواند داشته باشد در تمام این ولایات که هست خصوصیات امام نیست از ویژگی های امام و مختصات امام نیست همه را فقیه دارد.

حالا شما اسم این را چه ولایتی بگذارید آن بحث جداگانه ای خواهد شد. که ولایت دارد برای تشکیل ارتش، تشکیل حکومت، اعزام نیرو به جبهه و امثال این قضایای که است فقیه همچنین ولایتی دارد.

آن دفعه هم عرض کردم یک مرتبه فقیه تصمیم می گیرد امسال کسی حق ندارد حج برود، می تواند یک حکمی را موقتا به عنوان حکم ثانوی، حکم قطعی اسلامی را تعطیل کند. یک دفعه بگوید واجب است همه به عمره بروند آن جا یک بحث جدایی می شود.

لذا در این طور قضایا حکم فقیه کاملا نافذ است ولی نکته ای مهم و اساسی که در این جا است ایشان گفتند که آیا اختلاف مراجع تقلید با رهبری و این ها چطور است؟ اگر یک فقیهی آمد حکومت تشکیل داد دیگر فقها و مقلدین شان باید از ایشان تبعیت کنند نمی توانند مخالفت کنند.

چون مخالفت از فقیهی که حکومت تشکیل داده موجب هرج و مرج در جامعه خواهد شد، خدا و امام معصوم راضی به هرج و مرج نیست. یا یک دفعه ولی فقیه حکم داد که الان اول ماه است این جا دیگر فقها نمی توانند مخالفت کنند بگویند برای ما ثابت نشده است.

ایشان حکم داده نه فتوا، فتوا برای مقلدینش حجت است ولی حکم که صادر کرد بر همه لازم است اطاعت کنند. در این جا تعداد زیادی از آقایان فتوایشان این است که اگر ولی فقیه یا یک مجتهدی حکم صادر کرد بر مجتهدین دیگر و مقلدین شان است که باید از ایشان تبعیت کنند.

الا این که در مبادی حکم اشکالی داشته باشند، مثلا ده نفر رفته پیش ولی فقیه شهادت داده اند اول ماه است. فقیه دیگر می داند این ده دوازده نفری که رفتند عادل نیستند چون ولی فقیه می دانست این ها عادل هستند فتوا داد ولی چون عدالت اینها برای من فقیه محرز نشده لذا تبعیت لازم نیست.

ولی اگر محرز بشود که این ها عادل بودند ان جا رفتند و شهادت دادند بر اساس حرف این ها فقیه حکم صادر کرده حق مخالفت ندارم.

مجری:

احسنتم، ان شاءالله که بتوانیم در تک تک احکام الهی و عقاید تماما تابع آن مسیر درست و راه راستین باشیم. تشکر می کنم از محضرتان بسیار استفاده کردیم.

همچنین تشکر می کنم از همه شما بینندگان عزیز و ارجمند که تا انتهای برنامه امشب هم همراه ما بودید ان شاء الله موفق و مؤید و منصور باشید تا دیدار آینده خدا نگهدار!


اخلاق علوی سیره مهدوی>

مناجات شعبانیه مناجات ائمه ع غفلت از یاد خدا اعمال انسان پاداش و حسنات نیت انسان کار خیر أُولِی الْأَمْرِ ولایت عصمت مسائل فقهی