سایر قسمت ها
تاریخ بدون روتوش - نبرد سالامیس

قسمت صد و دهم برنامه تاریخ بدون روتوش با کارشناسی استاد حسینی


دیگر قسمت ها

 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

عنوان برنامه: تاریخ بدون روتوش

تاریخ: 24/ 05/ 140۳

استاد: آقای حسینی

قسمت:110

بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.

استاد: حسینی

عرض سلام و ادب و احترام خدمت شما بینندگان عزیز و ارجمند بیننده صد و د همین قسمت از سلسله برنامه‌های تاریخ بدون روتوش هستید و سی و ششمین قسمت از فصل سوم برنامه را ملاحظه می ‌فرمایید و رسیدیم در بحثمان به موضوع نبردها و جنگهای ایران و یونان گفتیم به شما که وقتی ما داریم تاریخ را مرور می کنیم و هخامنشیان را مطرح می کنیم وقتی به این نبردها برسیم به آن می ‌پردازیم به آن منطقه می ‌پردازیم یونان یک مقدار موضوعاتش موضوع برویم پر اهمیت تر بود به خاطر اینکه جلوتر برویم قضیه اسکندر را بخواهیم بگوییم باید با فضای یونان آشنایی داشته باشید و عرض کردیم که یک توهماتی در خصوص یونان به وجود آوردند آن هایی که به دنبال تبار سازی برای اروپا بودند و آنها را به نقد کشیدیم رسیدیم به آن نظم نظامی و آن به هر حال ارتش یونان که ببینیم به چه شکل بوده است آیا واقعاً انقدر مثلاً اسپارت و انقدر واقعاً دلاور بود و انقدر جنگجو بودند کسی حریفشان نمی شده است که تا براش فیلم هم ساختند یا خیر قضیه از چه قضیه از موضوعات دیگری برخور دارد از لحاظ علمی تبلیغات به سمت دیگری دارد می رود در این خصوص صحبت کردیم نبردهای زمان خشایار شاه است و به آن ها می پردازیم تا جلوتر برویم ان شاء الله به شاهان دیگر می رسیم نکات هم خدمتتان عرض می کنیم ده سوال هم پرسیدیم که این ده سوال ما همچنان پابرجا است همین اول برنامه خدمتتان عرض کنم دوباره اشاره کنم به آن ها اگر فرصت کنم امشب می خواهم ده سوال را دوباره بخوانم سه سوال راجع به زرتشت بوده است هفت سوال دیگر سوالات تاریخی ما بوده است که دیدید پاسخی ارائه نشد و نسبت به این سوالات هم سعی کردند پاسخ بدهند را هم دیدید که به چه شکل و به چه وضعیتی بود.

 من در مورد چند مورد از نبردها با شما صحبت کردیم قسمت قبل در مورد ترموپیل صحبت کردیم که اصلاً مسئله سیصد اسپارتاکوس همانجا در مسئله ترموپیل مطرح بوده است دیگر در خصوص آرتمیس با شما یک قسمت مفصل صحبت کردیم و گفتیم آرتمیس اصلا چه کسی بوده است آیا اصلا ایرانی بوده است نبوده است آیا اصلا طرفدار هخامنشیان بوده است آیا خائن بوده است به چه شکل بوده است مسئله امشب به تناسب بحثمان احتمالاً یک اشاره نسبت به آن داشته باشیم دیگر با شما در مورد نبردها صحبت می کردیم این دو را که خدمتتان گفتیم ترموپیل را گفتیم به شما بحث آرتمیس را برای شما توضیح دادیم قضیه بحث سالامیس را می خواهیم با شما مطرح کنیم و دو بار فتح آتن را می خواهیم بگوییم برای شما و پلات نبرد پلات می خواهیم بگوییم امشب ما می خواهیم بپردازیم به نبرد سالامیس بپردازیم ببینیم به چه شکلی نکاتی هم دارد ماراتون هم که گفتیم دیگر متناسب با هم نبرد بود هم مرتبط بود با قضیه مسابقات ماراتون بحث المپیک و این ها خوب یک نویسنده‌ای است که ما با آن در موردش صحبت کردیم با شما نکاتی را چند صفحه خشایار آمده توضیح داده است.

 در کتابش تاریخ ایران از آغاز تا اسلام رومن گیرشمن که دو ترجمه دارد آقای محمود بهفروزی یکی از مترجمین است و آقای محمد معین این دو ترجمه از این کتابه جناب آقای گیرشمن است که من یک نکته‌ای را می خواهم از آن مطالعه کنم امشب برای شما و مطلبی بخوانم از همین کتاب که قابل نقد هم است البته ولی آمده صفر تا صد مثلاً درگیری‌ها و جنگ و آخر عاقبتش را خودش به آن اشاره کرده است با این مقدمه این را عرض کنم که ما دو رویکرد داریم نسبت به اتفاقات بین ایران و یونان یک رویکرد خیلی افراطی است یک رویکرد خیلی تفریطی است.

 حقیقتاً این رویکرد افراطی این است که بله خشایار شاه لجوج بود شروع کرد با این ها درگیر شدند و جنگیدند و قبل از آن هم که داریوش در قضیه نبرد ماراتون شکست خورده بود و بعد اول و آخر شکست بود و این ها خیلی توانمندتر از تصورات خشایار شاه ظاهر شدند و ایران رسما شکست خورد خشایار شاه برگشت و کاملا مسکوت ماند ادامه جنگ‌ها را دیگر پی نگرفت و شروع کرد حالا در حرمسرای خودش فقط باقی ماند و هیچ کار دیگری را انجام نداد بعد از شکستی که خورد به صورت خاص بعد از پلاته و انگار مثلاً شما کتاب تاریخی را می خواهید وقتی به نبرد پلاته و شکست ایران آنجا شکست خورده است در نبرد پلاته و ارتش مردونیه شکست می خورد خود مردونیه کشته می شود انگار دیگر تموم شد یعنی تاریخی که در دوره هخامنشیان اینگونه احساس می کنید که انگار تاریخی که در دوره هخامنشیان با فتح بابل و بعد از گرفتن مادها به دست آوردند سرزمین مادها و فتح بابل خیلی داشت به اوج خودش می ‌رسید بعد کمبوجیه آمد فتوحات زیاد شد.

 آفریقا را گرفتند مناطق شرقی را و مناطق غربی را بعد وارد اروپا شدند و این ها دیگر احساس پلاته که رسید دیگر تمام شد هخامنشیان دیگر رو به افول و کار تمام می شود یک مقداری ما دید انتقادی نسبت به این دیدگاه داریم که عموماً دیدگاهی است که اروپایی‌ها و طرفدار سازی اروپایی به آن دامن می ‌زنند یک مقدار هم طبیعی است دیگر در مورد گذشته خودشان صحبت کنند.

 همینطور که باستان گرایان ما یک جایی را خیلی روتوش می کنند و مطرح می کنند این یک نکته است نقطه مقابلش این است که ما بگوییم اصلا شکست نخوردیم و وقتی که وارد یونان شدیم کاملا اتفاقات یک طور رقم خورده است که به نفع ما بوده است و این به بیلانی از این کار بگیریم که آن پیروزی ما را دارد انگار نشان می دهد ما آمدیم جز جز به این نگاه کردیم و جز جز داریم به آن می ‌پردازیم و سعی می کنیم که روی یک خط ثابتی را پیش برویم و مستنداتمان را یک طوری بچینیم که اگر لازم شد یک جایی به آن دیدگاه افراطی بپردازیم اگر لازم شد به دیدگاه هر دو طرف هم نقد داشته باشیم و نقدمان مطرح کنیم من عبارت گریشمن را بخوانم نکات قابل تأملی دارد بعد می رویم سراغ نبرد سالامیس و آن اتفاقاتی که آنجا افتاده است خدمتتان عرض می ‌کنم.

 ترجمه آقای محمود بهفروزی همین تاریخ ایران از آغاز تا اسلام گریشمن می آید بر اساس این ترجمه صفحه شماره صد و هشتاد و چهار این عبارات را می آورد در مورد خشایار شاه که پادشاه دمدمی مزاج تحت تاثیر جناح جنگ طلب امپراتوری و تحت تلقین تبعیدی های آتن علیرغم میل خویش تصمیم به ادامه سیاست پدر می ‌گیرد و به ارابه جنگی محکم و آهنین داریوش را به حرکت در می ‌آورد سپاه متشکل از چهل و شش ملیت او به فرماندهی بیست و نه سردار همگی پارس ماد یا بابل نمی ‌تواند جز پایگاه‌های درجه دوم را اشغال کند خشایارشاه که در راس سپاه عازم جنگ به یونان شده است تصمیم به جنگی زمینی دارد و نه دریایی فنیقی‌ها برای عبور از تنگه پلی قایقی برایش می ‌سازند که سپاه به مدت هفت روز مداوم از روی آن می ‌گذرد پادشاه بزرگ که خود را تحت حمایت خدایان می ‌داند.

 یعنی خشایار شاه به شکرانه عبور از تنگه از تنگه یک جامه طلا یک شمشیر و یک کمان میان امواج می ‌اندازد تسالی و مقدونیه مقاومتی نشان نمی ‌دهند و شمال یونان به اطاعت در می ‌آید و تسالی و شمال یونان گرفته شده بوده است قبل از حتی خشایار شاه و قبل از این نبردها و حتی نیروها برای ترموپیل ما عرض کردیم که از منطقه تسالی نیروها عزیمت کردند.

 به منطقه ترموپیل برای عبور از تعیین یک چنین تصویری را دارد به نمایش می گذارد که نمی خواست خشایار شاه و توان این را هم نداشت و ارتش ایران توان این را نداشتند در مقابل پادگان های درجه یک یونان بخواهند رزم داشته باشند و پیروز شوند دموکرات‌های آتن به تدریج به این نتیجه رسیده‌اند که با ایرانیان مصالحه کنند ولی جبهه میهن پرستان به خشم می ‌آید و اتحادیه تشکیل می ‌دهد که در راس آن اسپارت قرار دارد حالا خیلی جالب است اگر واقعاً ایرانی ها و هخامنشیان ضعیف بودند خشایار ضعیف بوده است چرا باید دموکرات‌های آتن به این نتیجه برسند و مصالحه کنند چرا پیروز می ‌شدند.

 دیگر چه دلیلی وجود داشته است نکاتی است که باید تامل کرد نسبت به ادعاهای غربی ها هدف اسپارت آوردند در کار هدف متوقف کردن دشمن در گذرگاه ترموپیل است که چقدر موفق شده بودند توضیح دادیم که شکست خورد در این میان ناوگان ایران که حمایت از عملیات زمینی را بر عهده دارد دچار حمله طوفان می ‌شود و سپاه زمینی به هنگام حمله با مقاومت قهرمانانه مشتی یونانی در گذرگاه متوقف می ‌ماند حالا این متوقف می ‌ماند نهایتاً همان سه روز را دارند می گویند دیگر سه روز در آن تنگه متوقف در ترموپیل و یک اشاره اینجا کنم که ناوگان دریایی چون قسمت قبل گفتم از همان ساحل نزدیک ترموپیل ناوگان وارد شده است نمی ‌دانم واقعا چند کشتی و چند نفر از نیروها از طریق دریا برای ترموپیل آمدند و یقین ندارم که کل نیرو قطعاً کل نیروها آنجا نیامده بودند و چه تعدادی آنجا را دور زده بودند که از راه دریا و زمین بخواهد محاصره کنند آتن را به هر حال دو بخش نیرو نیروی زمینی و نیروی دریایی هخامنشیان در زمان خشایارشاه راه افتاده است.

برای گرفتن آتن و ترموپیل چون یک فضایی دارد که محدود بوده است دو سه روز می بندند بعد اتفاق نبرد شدید و خونین و نامشخص به زیان ایرانی‌ها در جریان است همان قضیه فرستادن مادها و شکست خوردنشان که برخی از منابع یونانی از جمله هرودوت اشاره کرد که ناگهان یک یونانی خائن آنان را به پیروزی می ‌رساند آتیک که از ساکنانش تخلیه شده است به اشغال ایرانیان در می ‌آید آتن تسخیر می ‌شود دفاع جانانه مشتی میهن پرست از آکروپل به یک آتش سوزی عمومی می ‌انجامد که در آن انسان‌ها و معابد و خانه ها به خاکستر تبدیل می شوند یادتان است به شما گفتم ترموپیل خیلی مهم بوده است و یک مبدئی برای خیلی از اتفاقات و تحولات اروپا معرفی کرده است و این ها نمونه اش را دارید اینجا می بینید طوفان زد و غرق شده بود به مشکل برخورده بود به جز امشب به آن می ‌پردازیم و ناوگان زمینیش هم که آمده بود در ترموپیل گیر کرده بود یک خائن یونانی فقط این ها را کمک کرد بعد دیگر تمام این اتفاقات افتاد چه شد آتیک از ساکنان تخلیه شده بود به اشغال ایرانیان درآمد.

 آتن تسخیر می شود بعد آکروپل یک تعدادی می ‌مانند آنجا که آنجا آتش می زنند دیگر نمی توانند مقاومت کنند بخاطر چه بخاطر اینکه یونانی خیانت کرده است یعنی اینقدر قضیه درگیری ایرانی ها و یونانی ها را ساده می خواهند به تصویر بکشند بگویند آن هم کار یک یونانی بود که آمده بود و خیانت کرد ولی یونانیان سر تسلیم ندارند ناوگانشان در سالامین مستقر و آماده دفاع از دماغه می ‌شود آنجا در مقابل چشمان خشایار شاه که از بالای تپه بر تخت نشسته است ناوگان یونان ناوگان پادشاه بزرگ را درهم می ‌شکند و یک سوم را به غنیمت می ‌گیرد سال چهارصد و هشتاد قبل از میلاد اما این شکست برای سپاه ایران اهمیت چندانی ندارد این هایی که دارم خدمتتان می خوانم می خواهم جز به جز امشب بپردازم نکات قابل تامل ان شاء الله ارائه خواهد شد.

 سپاه تقریباً دست نخورده باقی مانده و بر اراضی فتح شده مسلط است و تعداد دشمنانی که هنوز مقاومت می کنند بسیار ناچیز است یعنی یونانی‌ها اما طبیعت خشن و زود خشم خشایار شاه که خود شاهد درگیری‌ است به جوش می ‌آید شاه شاهان اختیار از کف می ‌دهد و دستور اعدام دریا سالار فینیقی خویش را صادر می ‌کند در نتیجه سربازان فینیقی به قهر ناوگان را ترک می کنند و مصریان هم به دلیل به دنبال آنان روان می ‌شوند و به آسیا باز می ‌گردند ماردونیوس یا همان مردونیه دریاسالار جدید ایران که یک یونانی تبعیدی است با ناوگان در یونان تنها می ‌ماند که بیش از دو سوم نفرات و ناوهای خود را از دست داده است حالا دریا سالار جدید دریا سالار بودنش یک بحث است ولی مردونیه زمان داریوش هم بوده است.

 خیلی ظاهراً سنش کم بوده است برای نبرد با مقدونی‌ها آمده بوده است مردونیه بعد در ادامه آقای گیرشمن مطلبی را می ‌آورد و اینگونه اتمام دوره خشایارشاه را اعلام می ‌کند در صفحه شماره صد و هشتاد و شش که این شکست خشایار شاه این شکست خشایار شاه را به کلی دگرگون کرد به طوری که روح انتقام جویی خود را به کلی از دست داد و دیگر پا از پایتخت هایش بیرون نگذاشت در تخت جمشید و شوش به اتمام کارهای ساختمانی نیمه تمام پدرش پرداخت داریوش و خود را به ایجاد بناهای جدید دل خوش کرد تاریخ مدرن سعی در اعاده حیثیت پسر داریوش دارد می ‌توان پذیرفت که وقایع نگاران، وقایع‌نگاران یونانی که در این مورد تنها منابع ما محسوب می ‌آیند به حساب می ‌آیند به طرز اجتناب ناپذیری چهره ویرانگر آتن یعنی خشایارشاه را دگرگون جلوه داده‌اند و به احتمال زیاد شکست او از دیدگاه مردم آتن دارای آنچنان اهمیتی نبوده است باشد بعد می آید جلوتر که زمان ذخیره کنم اشاره کنم می گوید زندگی خشایار شاه محصور در میان درباریان و خواجگانی که روز به روز بیشتر در او نفوذ می ‌کردند به طرز غم انگیزی به پایان رسید و در قصر باشکوهش کشته شد.

 در مورد پایان پادشاهان در زمان هخامنشیان من ان شاء الله صحبت خواهم کرد اما اینجا بحث مغلوب شدن ایرانی ها را می آید مطرح می کند و اتفاقاتی که افتاده است و یک غیرتی که در سالامیس نشان داده شده است از طرف یونانی ها این ها جمع شدند در سالامیس برای اینکه بایستند در مقابل هخامنشیان ما طبیعتاً روال کارمان مشخص است و ما نمی گوییم که این کشورگشایی ها کار درستی بوده است و این کشتن انسان های که در سرزمین خودشان بودند کار درستی دارند ولی واقعیت سروکار داشته باشیم یک مدل دیگر انگار نگاه می کنیم.

 یک نکته خدمتتان عرض کنم در مورد نبرد سالامیس که عملاً یک نبرد دریایی است یعنی باید یک نبرد دریایی باشد چون کشتی ها است اولین منبعی که ما در تاریخ داریم می توانیم به آن مراجعه کنیم از لحاظ زمانی و از لحاظ اعتبار اینکه خود نویسنده در آن نبرد یعنی در سالامیس شرکت داشته است همان تراژدی پارسی من این کتاب را نشان بدهم نمی خواهم خیلی به آن بپردازم بخاطر اینکه زمانی گرفته می شود طبیعتا لازم است پارسیان نوشته آیسو خلوص ترجمه کامیاب خلیلی همانی است که دیگر پایه گذار تراژدی نویسی در یونان این ها مشخصات ملاحظه می ‌فرمایید سروش تهران البته این درباره نویسنده توضیحاتی که اینجا داده است آیسو خلوص درام نویس یونانی پایه گذاری تراژدی یونانی است.

 و در ادامه پیشگفتار متن خود کتاب نیست طبیعتاً دیگر پیشگفتار این را گفته که پس از گذشت هشت سال آیسو خلوص تراژدی نویس بی همتا و شاعری و شاعر توانایی آتن علمدار این افسانه پردازی شد و قصه شکست ایران آنچنان شوری برانگی و چنان در دلها نشست که پس از بیست و پنج سال هرودوت آمد سه کتاب از نه کتاب تاریخ خودش را به آن اختصاص داد می ‌خواهد بگوید اصلاً مبنای هرودوت در مورد جنگ سالامیس چه زمانی بوده است یک مسئله‌ای است اینجا همانطور که ملاحظه می ‌فرمایید حالا سالامین بگوییم چیست؟

 اینجا برای همین تعریفی که در کتاب آمده است سالامین یا سالامیس جزیره ای است در سال غربی یونان در تنگه واقع بین این جزیره و سرزمین اصلی یونان نبرد معروف سالامین اتفاق افتاد در مورد نبرد سالامیس عزیزان پژوهشگران کسانی که رشته‌شان تاریخ است و می ‌خواهند مطالعه کنند یک نکته‌ای را معمولاً نادیده می ‌گیرند و آن هم من بر اساس اسکن به شما نشان بدهم اینجا را ببینید صفحه شماره شصت و پنج از ترجمه تراژدی پارسیان آیسوخلوص شماره چهارصد و پنجاه و شش اگر بله یک نبردی است جزیره چی پسی تالیا یا پسو تالعیا می گوید تعداد بی‌شماری از سربازان آتنی سنگین اسلحه را که در ساحل سالامین پاس می دادند با خود برداشت و به سوی جزیره پسیتالیا روان شد آنجا آنان پیاده شدند و کلیه همه پارسی‌ها را قطعه قطعه کردند.

 سالامین قبلش یک نبرد دارد که همین نبرد است که نبرد اسم یک منطقه جزیره کوچک یا صخره بزرگ اگر بگوییم جزیره برایش یک مقدار شاید زیاد شود صخره است شاید کوچک که یک نبردی بین سربازان هخامنشی و نبرد بین یونانی‌ها در اینجا رخ داده است یک مقداری جای تعجبب است که چرا کم به آن پرداخته می شود چرا مطرح نمی شود اهمیتش می شود گفت شاید پنجاه درصد جنگ سالامیس همین است نیمی یا بیش از نیمی از کشته‌های ایرانی‌ها در نبرد با یونانی‌ها در جنگ سالامیس در همین نبرد پسیتالیا بودند که یک آمار چهارصد نفره از ایرانی ها را مطرح می کنند در آنجا گیر می افتند و یونانی ها حمله می کنند و این ها را می کشند یک مقدار به این بپردازیم یکی دو مطلب راجع به آن نشان بدهم به شما و برویم سراغ بقیه مطلب عرض کرده بودم من خدمت شما که کتاب اسطوره معجزه یونانی جناب دکتر شیرین وکیلی کتابی است که فکر کنم بیش از ده بار من گفتم که خودم وامدارش هستم نسبت به بازنگری نسبت به تاریخ یونان و اینکه یک طوری دیگر نگاه کنیم نسبت به یونان بدون روتوش نگاه کنیم نسبت به یونان البته یک افراط‌هایی هم در آن طبیعتاً شده است.

 جلسات نقدی هم در دانشگاه برای ایشان گذاشته شده است نکاتی را گفتند حالا یک جاهایی هم نادیده انگاشته شده است یک سری از مستند یعنی رویکرد کلی نقد این کتاب اما به هر حال پسیتالیا کجا بوده است ما از این کتاب یک مطلبی را بیاوریم کارمان راحت تر می شود اینجا و سرعتمان بیشتر در ارائه این اسناد اسطوره معجزه یونانی دکتر شروین وکیلی مطلبی را دارد می گوید جزیره پسوتالیا که بسیاری از تاریخ نویسان صاحب نظر معاصر از آن همچون میدان نبردی گسترده یاد کرده ‌اند اما خیلی کمتر در نقشه‌های جغرافیایی عادی وجود ندارد دلیل این امر لزوماً دروغ بودن روایت آیسوخلوص نیست دلیل اصلی آن این است که جزیره موسوم به پسوتالیا چیزی جز یک تکه صخره خشک و خالی نیست صخره‌ای کوچک فاقد وسعت کافی برای زیستن و بنابراین خالی از سکنه است یک نکته دیگر هم راجع به این صخره است بگویم به شما بعد برویم سراغ توضیح جنگ ها ببینیم چه شده بوده است.

 در موردش باز از کتاب اسطوره یونانی دکتر شروین وکیلی در این کتاب مطلبی که آورده است این است نبرد سالامیس اصولاً در دریای رخ داده است و نمی ‌توانسته است جنگی زمینی باشد روایت تاریخ‌های کلاسیک از این نبرد همان است که هرودوت در کتاب هفتم که فکر می ‌کنم کتاب هشتم هرودوت باشد در کتاب هفتم خود نوشته و در آن بر دریایی بودن نبرد و درگیری میان کشتی های آتنی و فنیقی تاکید می ‌کند که می ‌رسیم به کلام هرودوت این در حالی است که آیسو خلوص مهمترین لحظه نبرد را زمانی می ‌داند که هوپلیت‌های یونانی بر جزیره پسوتولیا پیاده می ‌شوند و پارسیان کمین کرده در آنجا شکست می خورند پس ما با نبردی مواجه هستیم نبرد سالامیس که روایتگری هرودوت از نبرد دریایی است کشتی جنگی هستند و کاملا نبرد نبرد دریایی است یک گزارشی از آیسو خلوص داریم به عنوان کسی که حاضر بوده است در این نبرد توصیفاتش توصیفات جنگ دریایی نیست نمی گوییم جنگ دریایی نبود.

 ولی نگاهش نگاه همان جنگ زمینی است سلاح‌هایی که استفاده می کنند در آن اواخر کتابش است پرسش و پاسخ هایی که می شود بعد آتوسا می گوید که چرا چه شد این ها شکست خوردند بحث بحث های خشکی است بحث ابزارهای جنگی زمینی است نیروی زمینی است دو نوع گزارش داریم از همین نبرد سالامیس و پسویتالیا دریای این پسیتالی است یک مقدار قبل از سالامیس است یک گزارش گزارش آقای هرودوت است همان نبرد سالامیس نسبتاً مفصل به آن پرداخته شده است یک گزارش گزارش آیسو خلوص حاضر در جنگ است که رویکردش یک مقداری متفاوت خوب این ها تا اینجا را مقدمه در نظر بگیرید و من یک نکته‌ای را می خواهم عرض کنم بروم سراغ گزارش هرودوت ببینیم آن نبرد چه بوده است و چه نتیجه‌ای داشته است.

 یک ذهنیتی در مورد هرودوت وجود دارد بین تعبیری بین عوام دوستدار باستان اینطوری بگویم به شما خیلی عوام هستند حالا همین مسئله تسری پیدا کرده است در عبارات برخی از خواص چون راه حل کوتاه و مناسبی برای اینکه شانه خالی کنند از زیر برخی از مطالب و هرودوت را متهم است به اینکه این یونانی بوده است تاریخش بگذارید کنار چندین بار در این برنامه از زوایای مختلف بحث هرودوت پرداختیم خود ما هم یک جایی رسیدیم به عبارات هرودوت و نقد کردیم که هرودوت از لحاظ تاریخی چنین ادعایی امکان‌پذیر است یا نیست اما این را باید توجه داشته باشیم که هرودوت در زمان خشایارشاه هرودوت زاده شده است هالی کارناسوس هالی کارناسوسی هرودوت هالیکارناسی این نویسنده یک نویسنده که دارد برای ایرانی‌ها عملاً زاویه دیدش اصلا این نیست که بگوید ایرانی‌های یونانی‌ها یک بحث انگیزه نگارش این کتاب است که من الان یک مطلبی را دیدم از آقای دکتر شروین وکیلی می خواهم نشان بدهم به شما و کمک می کند تحلیلتان.

 چون امشب می ‌خواهیم باز از تاریخ هرودوت مطلب برای شما بخوانیم در کتاب اسطوره معجزه یونانی جناب آقای دکتر شروین وکیلی ایشان یک مطلبی دارد با این بخشش کار دارم من ببینید نوشته است که راستی آریستید چنین کرده باشد تردید جدی وجود دارد یک گزارش صفحه قبلش آورده است که من رد شدم سریع خواستید ملاحظه بروید مراجعه چی بوده است چون چرا آریستی سیاستمداری بوده است که در زمان اجرای نمایش پارسیان برای همان آیسو خلوص قدرت را در دست داشته است و هنگام نوشته شدن داستان‌های هرودوت در آتن هم بسیار ستوده می ‌شده است و خویشاوندانش از خاندان آلکمنوئید قدرت را در دست داشته‌اند همین افراد بودند که به هرودوت پول دادند تا تاریخش را بنویسد یعنی این کتاب هرودوت است کتاب کتاب تواریخ آقای هرودوت چرا نوشته شد؟ برای یک روایتگری با چه انگیزه‌ای با انگیزه آن پول‌هایی که باید به آنان داده می ‌شده است دارم حرف آقای شروین وکیلی را دارم عرض می ‌کنم دیگر هزینه‌هایش را یک خاندانی پرداخت کرددند چه خاندانی بودند که هزینه نگارش تاریخ هرودوت را دادند؟

 خاندان آلکنوئیدها در آتن آلکنوئیدها چه کسانی بودند طرفدار ایرانی‌ها اصلاً متهم به این بودند که همدستی دارند می کنند با هخامنشیان در زمان جنگ‌ها همواره متهم بودند و از رفتارشان می ‌شود متوجه شد که بله این ها رویکردشان این بوده است که خودشون را نزدیک کنند و کمک کنند به ایرانی‌ها و پارسیان که تسلط پیدا کنند برای یونان و آتن پس انگیزه کسانی که پول دادند تاریخ هرودوت نوشته شد دفاع از ایران بوده است انگیزه رفتارشان این بوده است پول دادند تاریخ قرارداد نوشته شد اگر کسی بخواهد هرودوت را از این طریق بحث انگیزه شناسی متهم کند با این حرف هرودوت متهم می شود به جانب‌داری از ایرانی ها خیر از یونانی ها برویم سراغ کتاب تاریخ ایشان آمده است در تاریخش به سالاویس پرداخته است به نبرد سالامیس پرداخته است کتاب تاریخ هرودوت جلد دوم ترجمه جناب آقای مرتضی ثاقب فرد باستانگرایی که می ‌شناسید ایشان را و می ‌دانید که چقدر بحث عرق باستانیش زیاد و پررنگ است و خودش هم گفته است به زور ترجمه کرده است کتاب را دوست نداشته است خیلی تاریخ ترجمه کند به خاطر گزارهایی که آقای هرودوت آورده است و ایشان قبول نداشته است.

 امشب تاریخ هرودوت جلد دوم مرتضی ثاقب فرد انتشارات اساطیر صفحه شماره نود و هفت این کتاب بحث این ترجمه در دریای یونان در سالامیس خوب ترموپیل تنگه از دست می رود ایرانی‌ها وارد می ‌شوند و می خواهند بروند آتن را فتح کنند نیروهای دریایی یونان که آرتمیسیون را ترک کرده بودند نبرد آرتمیسیون هم اتفاق افتاده بود قبلش دیگر به درخواست آتنی‌ها در سالامیس لنگر انداختند آتنی‌ها برای چنین درخواستی دلایل خاص خود را داشتند آنها می ‌خواستند زنان و کودکان خود را از آتیک تخلیه کنند و در عین حال به گفتگو بپردازند و نظریات خود را تحمیل نمایند آنان با توجه به اوضاع و احوال رایزنی احوال به رایزنی پرداختند چون متوجه شدند در انتظار خود به خطا رفتند تصورشان این بود که می ‌توانستند مقاومت کنند اما دیدند که نمی ‌توانند در مقابل ایرانی‌ها به این شیوه‌ای که فکرش را می ‌کردند مقاومت کردند.

 به این ترتیب متحدان در سالامیس گرد آمدند غیر از آتنی‌ها که به شهر خود بازگشتند نه اینکه آتنی‌ها نبودند یک تعدادی از آتنی ها که بازگشته بودند به شهر و به محض رسیدن توسط جارچی اعلام کردند که هر آتنی باید به هر طریق که می ‌تواند زن و بچه و اموال و بردگان خود را به محل امنی انتقال دهد چون لشکر خشایارشاه حمله کرده است آتن قرار است فتح شود و باید به زن و بچه هایشان پناه می دادند آنگاه بیشتر آتنی‌ها خانواده‌ها و اموال خود را به تروزون و بقیه به آیگینا یا سالامیس انتقال دادند البته شتاب آنان برای تخلیه شهر برای پیروی از پیشگویی و دستور هاتف دلفی بود اما دلیل و انگیزه دیگری نیز وجود داشت اینجا یک توضیح بدهم به شما اتفاقات تلخی در آتن افتاد خوب یعنی این گزارش می رساند که متوجه شویم اتفاقات تلخی بوده است یک کشتار عمومی عجیبی دارد گزارش می شود توسط ایرانی‌ها در آتن متاسفانه رحم نکردن به کسانی که یک جایی در یک محفظه در حالا می ‌رسم به شما آنجا توضیح می دهم پناه گرفته بودند و این ها تصورشان این بود که می توانند در امان باشند مجبور شدند خودکشی بزنند حتی یک جایی و اتفاقی که در آکروپولیس افتاد اتفاق خوبی نیست آنچه که در اتفاق جنگ آتن یک اتفاقاتی افتاد که یک دلایلی دارد این که مردم آتن شکست می خورند در این قضیه و آتن به دست ایرانی‌ها می ‌افتد توهم یکی بود توهم خیانت هم یکی دیگرش بود یعنی آتنی‌ها به دلیل توهم و خیانت دوبار شهرشان منطقه‌شان سقوط می ‌کند به دست ایرانیان در فاصله ده ماه.

 یک نکته اینجا دیگر خدمتتان عرض کنم از آن نکاتی که باید ببینید محتوا را تا کاملا به یقین برسید انگار یونانی‌ها خیلی دوست ندارند قضیه فتح آتن را بازگو کنند و به تفصیل به آن بپردازند جای دیگر را گفتندخیلی مفصل آمدند مطرح کردند که چی شده است اما در مورد فتح آتن خیلی گزارش شما نمی بینید از منابع دست اول حالا اصطلاحا اینجا بخواهیم به کار ببریم این اصطلاح را از منابع متقدم یونانی بالاخره چه اتفاقی افتاد خیلی انگار یک مقداری سرخورده بودند و خیلی دوست نداشتند که مثلاً این قضیه و این اتفاق بیاید تکرار شود اما در خصوص مسئله که من خدمتتان عرض کردم گفتم یکی خیانت بود.

 ببینید یک حاکم سیاسی رهبر سیاسی دارد آتن به اسم تنیسدوکلس این تنیسدوکلس رفتارش کاملا نشان دهنده این است که یا به ایرانی ها خیلی گرایش زیادی دارد که بخواهند آتن را بگیرند و از دست رقبایش بخواهد نجات پیدا کند یا واقعا زد و بندی پشت پرده اتفاق افتاده بوده است در خصوص این نوع زدوبندها را دو دسته‌اند یکی این تنیسدوکلس است یکی این سروشی که در دلفی بوده است.

 یعنی معبدی که این ها به مشکل برمی ‌خوردند این پیشگو بوده است دیگر می رفتند چه اتفاقی می افتد او هم با آن ها کار می ‌کرده است بعد این سروش دلفی هم به نفع ایران کار می ‌کرده است پس دو دلیل اساسی دارد قضیه فتح آتن توسط ایرانی‌ها یکی خیانت بوده است و دومی توهم خیانت را داشتم می گفتم یک طوری دارد رفتار می کند که الان می رود به عبارات که ایرانی ها پیروز می شوند عملاً دسته دیگر از خیانت‌ها خیانت این سروش معبد دلفی است و کاملا انگار دارد طرف ایرانی‌ها را می ‌گیرد دیگر یعنی همان زمان چند باری که مراجعه کردم یکی مردم طبس مراجعه می کنند زمانی که آتن در خطر افتاده بوده است می ‌خواسته مورد حمله قرار بگیرد پرسیدند گفتند ما برویم دفاع کنیم از آتن یا نه سروش دلفی گفت نه نروید دفاع کنید خودتان را از بین می ‌برید جای دیگر هم که آمدند این ها رفتند پیش سروش دلفی حرفی را زد که اگر یک ایرانی و پارسی را می گذاشته است آنجا همان حرف را می زد.

 امشب به آن می رسیم اما آن قضیه توهم چیست؟ جالب است اینجا را ببینید می گوید البته شتاب آنان برای تخلیه شهر آتنی ها برای تخلیه برای پیروی از پیشگویی و دستور هاتف دلفی بود اما دلیل و انگیزه دیگری نیز وجود داشت و آن این بود آتنی‌ها اعتقاد دارند مار بزرگی که نگهبان آکروپولیس است در معبد زندگی می ‌کند و چنان به وجود او باور دارند که هر ماه برایش نذری می ‌بردند که عبارت بوده است از یک شیرینی عسلی داریم در این معبد است برایش هر ماه و غذای خوب ببریم این مار استفاده کند از این حالا کسی بوده است آنجا می خورده است دیگر سوءاستفاده از این خرافات مردم بوده است دیگر بردارید این نذر را بیاورید آن مار می خورد این در این معبد مقدس چه است احتمالاً خود آن سروش است یا کسانی که در معبد بودند خلاصه این شیرینی را می ‌خوردند اما اکنون مشاهده می ‌کردند آن شیرینی که همیشه ناپدید می ‌شد این بار دست نخورده مانده است احتمالاً کسی که این شیرینی‌ها را می ‌خورده است شنیده است ایرانی ها دارن حمله می کنند فرار کرده است رفته است احتمالاً اینطوری است دیگر حالا هرودوت که دارد می گوید نه این مسئله این چنین بوده است مردم یک برداشت و فهمی داشته باشند خیلی از این اتفاقات بتواند تحلیل حداقلی برای خودش داشته باشد شیرینی که همیشه ناپدید می شد این بار دست نخورده مانده است کاهن این موضوع را به مردم اطلاع داد و باعث شد تا آتنی‌ها در ترک شهر خود شتاب کنند چون می ‌پنداشتند الهه آتنا نیز آکروپولیس را ترک کرده است پس وقتی تمام خانواده‌ها و دارایی‌های خود را تخلیه کردند به ناوگان لنگر انداخته است در سالامیس پیوستند این ها جمع می شوند می روند سالامیس یعنی شهر آتن تقریبا تخلیه می شود نه اینکه بگوییم خالی از سکنه می شود نه تعدادی باقی ماندند می رسیم به آن اما خیلی از افرادی که در آتن بودند می روند به سالامیس دو گروه دیگر هم در سالامیس بودند البته دقیق نگاه کنیم نسبت به این مسئله دو گروه دیگر هم در سالامیس بودند که یکی از نقشه هم نشان بدهم به شما اینجا را ببینید این اتاق فرمان می ‌توانید نشان بدهید این نقشه یونان است من قبلا نشان دادم ذهنیتی داشته باشید دیگر.

 این جغرافیای سیاسی حال حاضر ایران بعد می آید اینجا ترکیه و اروپا و اینجا یونان اینجا آتن است بروم اینجا نزدیکتر اینجا آتن است قرار است آتن فتح شود در مورد جنگ‌های دیگر که بالاتر انجام مناطق شمالی بود ما برای شما اینجا توضیح دادیم که وضعیت به چه شکلی بود سالامیس کجا است؟ ببینید اینجا را نگاه کنید یک کرینتوس اینجا ما داریم کورینس کورینتی‌ها یک گروه آتنی‌ها بودند که آمده بودند سالامیس یک گروه کورنتیا بودند یک گروه اسپارت ها بودند که منطقه آن ها اینجا است اسپارت ها پس این یک منطقه منطقه دوم چه کسانی هم پیمان شده بودند این ها بودند از کورینت آمده بودند منطقه بعدی از آتن آمده بودند سالامیس کجا است؟ اینجا است این سالامیس این منطقه سالامین و سالامیس که ملاحظه می ‌فرمایید یک مقدار میایم عقب قشنگ واضح باشد اینجا آتن است اینجا که کورینت است و این سمت هم که می شود منطقه اسپارت می آیم عقب این منطقه منطقه حیاتی و اساسی بوده است برای بحث آتن آتنی ها می آیند اینجا نبرد سالامیس اینجا رخ می دهد خوب این سه دسته بودند.

 متشکرم اتاق فرمان پس این سه دسته بودند آمده بودند در سالامیس که نبرد کنند با ایرانی ها یک سری افراد که در منطقه آنجا بودند افراد بومی آنجا بودند یک اتفاق جالبی رخ داد این ها اختلاف شد بی نشان حالا فرمانده آتنی‌ها همین تنیسوکلوس بوده است یک مقدار سرزنش شد دیگر گفتند سرزمینت کجا است؟ تو اصلاً حق رای نباید داشته باشی چه برسد بخواهی فرمانده همه شوید و این ها و از اسپارت بودند که لئونیداس فرمانده بود البته دو فرمانده دارد همزمان همین اسپارت دو شاه داشته است انگار قبلا گفتم خدمتتان نمی دانم حالا همان شاه های سنتی اسپارت این دو اما هیدرانوس در نیروی دریایی می آید ملحق می شود به آتنی‌ها در سالامیس و کورینت هم بودند دیگر آدیمانتوس فرمانده کورینتی ها بودند و این سه با هم همپیمان شدند و خواستند که جلوی ایرانی ها را بگیرند و می خواستند به این نتیجه برسند که مقاومت کنند و یا مقاومت نکنند و کارشان به فرار رسید و این ها یک اتفاقی که افتاد این بود که مردم محلی آنجا آمدند سمت همین تمیستوپلس فرمانده سیاسی آتن بود حالا در سالامیس دارد آنجا اظهار نظر می کند و معتقد است که باید یک به هر حال نیروی دریایی یکدست یکپارچه داشته باشد سی تالار نقره دادند سی تالان نقره دادند به آن و هر تالان بیست و شش کیلو نقره خالص است به شما نشان بدهم به تنیسدوکلس این را پلوتارک آورده است در کتاب حیات مردان نامی ترجمه رضا مشایخی این هم شناسنامه کتاب ملاحظه می ‌فرمایید آخر این ها می آیند می گویند خیلی دنبال یونان آزاد خیلی قهرمان بودند ولی با این پول ها بوده است دیگر همین نبرد هم با این پول‌ها بوده است در صفحه شماره سیصد و شش این ترجمه می گوید ساکنین جزیره جزیره اوبه چون ترسیدند مبادا یونانیان آنها را رها کنند مخفیانه به تمیست توکل یا تمیستتوکلس پیام دادند و مبلغ خطیری توسط نامی برای وی فرستادند به عقیده هرودوت تمیس توکل وجوه را دریافت نموده نزد کیبورد اوریبیاد یا اوروبیادس گفتم اروبیدس چه کسی بود فرمانده دریایی اسپارت ها بود که آمده بود بعد پول چیکار کرد سی تالان هم طلا گرفتند فرماندهان یونان آزاد طلا گرفتند به این گفته اش که خواست گفت آقا بیا شما بایست اینجا بجنگ از یونان دفاع کن تمیستوکلس خیلی آدم عجیبی بوده است در تاریخ یعنی واقعا قشنگ می شود در موردش فکر می ‌کنم شود یک پایان نامه راجع به آن کار کرد پنج تالان را داد به اسپارت‌ها.

 به این کورینتیارم سه تالان را داد به آن ها از آن سیتالانه و با مقادیر زیادی نقره خالص خودش هم ایستاد گفت حالا می ‌جنگیم دیگر در کنارش این فرمانده آتن گفتم که دلایل سقوط آتن خیانت بود یک پیغام فرستاد برای ایرانی‌ها حالا پیغام چیست ببینید وقتی خیانت کنید چه اتفاقاتی برای مملکت می افتد یک برده‌ای داشت یک اسیری داشت که برخی گفتند ایرانی بوده است به اسم سیکون این سیکون را آزاد کرد یک پیغام فرستاد چند خط ثبت شده است در تاریخ این پیغام که چی بوده است گفت برو سراغ ایرانی‌ها و پارسیان به آن ها بگو که این ها احتمالاً می خواهند فرار کنند اگر بیایید در سالامیس محاصره کنی این ها را این ها اینجا می ‌مانند شکست می ‌خورند هم پول را گرفته است هم خیانت دارد می کند هم می خواهد تا ضربه و لطمه وارد نشود آخرش هم البته یک چیزی برایش در دنیا ماند هخامنشیان همانجا هم احتمالاً ازدواج ایرانی هم داشت و اسم دخترشان هم آسیا گذاشت و حالا یک چیز دنیایی رسید یعنی واقعاً آنهایی که خیانت می کنند به کشور خودشان به وطن خودشان به مردم خودشان پا می شوند می روند یک جای دیگر.

 به هیچی نمی ‌رسند آن ها خیلی بیچاره هستند باز این تمس باز به یک چیزی رسید در دنیایش حداقل رسید حالا دیگر این پول را گرفت پس این خیانت اتفاق افتاده بود و سالامیس یک نبرد می خواست در آن شکل بگیرد متشکل از کسانی که آمده بودند مثلاً دفاع کنند از آن قضیه یونان آزاد یک آمار به شما بدهم تعداد کشتی‌ها چقدر بوده است یک گزارش داریم که البته نقل هم دارد در کتاب حیات مردان نامی اثر پلوتارک ترجمه رضا مشایخی شناسنامه کتاب صفحه شماره سیصد و پانزده ترجمه و اما در تعداد مهاجمین تجهیزات مهاجمین اشیل مهاجمین اشیل در تراژدی یعنی در تراژدی خود به نام ایرانیان از روی معلومات قطعی مقرون به حقیقت چنین گفته است، گفته است آنچه من بدون تردید می ‌دانم خشایار شاه از همه جهت جمعاً هزار کشتی داشت که بین آنان دویست و هفتاد و چهار در سرعت برتر بودند آتنی‌ها صد و هشتاد کشتی داشتند که بر روی هر یک هجده مرد جنگی یعنی چهار نفر تیرانداز و بقیه مسلح به خنجر و نیزه و سپر بودند این حرفی که پلوتارک آورده است و نقل کرده است که دیدگاه را مورد توجه تراژدی نوشته آیسوخلوص دیگر اغراق آمیز منتها به خاطر کمبود منابع این تصری پیدا کرده است به متون تاریخ مورد تحلیل صحبتی دارد در این زمینه تاریخ امپراتوری هخامنشی از کوروش کبیر تا اسکندر جلد دوم ترجمه آقای دکتر مهدی سمسار چون چند ترجمه دارد صفحه شماره هزار و صد و هشت این عبارت می ‌گوید که رقم صد و بیست و هفت کشتی رقمی افسانه‌ای است که هرودوت بدون شک آن را از آیسوکولوس به آیت گرفته است البته ترجمه آسکیلوس ثبت شده است اینجا و یک توضیحات رقم‌های دیگری دارد من آن چیزی که می ‌توانیم به جمع بندی برسیم شاید با این بالا و پایین کردن این رقم‌ها چون چندین نفر از یونانی‌ها آمدند.

 و یک رقم‌هایی را در مورد کشتی‌ها دادند می ‌توانیم تقریباً بگوییم حدود سیصد کشتی مثلا برابر یعنی سیصد کشتی ایرانی‌ها باشد سیصد کشتی یونانی‌ها باشد یک چنین چیزی را می شود تقریباً در نظر گرفت برمی گردیم به کتاب هرودوت و ادامه این قضیه نبرد سالامیس تاریخ هرودوت ترجمه آقای ثاقب فر جلد دوم رسید بحث ما به اینجا که بله گفتیم که این بحث رفتند گفتند این غذا شیرینی که برای آن مار برده بودند خورده نشده است در معبد و باید برویم دیگر و فرار کنیم تصرف آتن صفحه شماره نهصد و یازده در همان هنگام یک فرد آتنی سر رسید و خبر داد شاه بربر هم اکنون در آتیک است و همه جا را نیز به آتش کشیده است.

 یعنی بر اساس این گزارش ها خشایار شاه لشکر خشایار شاه می ‌رسیدند به این نقاط به خصوص به آتن که رسیدند شهر را به آتش کشیدند به راستی نیز خشایار شاه با سپاهش از ایالت به اوسی گذشته شهر تسپی را که توسط ساکنانش تخلیه شده بود به پلوپونز پناه برده بودند و نیز شهر پلاته را آتش زده اند و هم اکنون به آتن رسیده است و در حال ویران کردن سراسر منطقه بود یعنی این حرف حرف خود هرودوت است در تایید آن پیکی که آمد گفت هخامنشیان دارند آتش می زنند در واقع وقتی اهالی طبس به خشایار شاه اطلاع دادند که تسپی ها و پلاتی‌ها حاضر به تسلیم نشده اند سپاه بربری یعنی ایرانی‌ها آن دو شهر را آتش زدند در ادامه آنان شهری خالی را تصرف کردند هرودوت می ‌گویند آنان شهری خالی را تصرف کردند که فقط چند تن معدود به معبد پناه برده بودند منظورش آتن است.

 یک معبدی بود روی یک تپه‌ای که این ها رفته بودند آنجا یک نکته راجع به این معبد بگویم به شما تا قبل از اینکه این تکه از متن را بخواهم این ها رفتند یکی از خیانت های دیگر که این سروش دلفی در حق این ها کرد این بود که رفتند سراغش گفتند چیکار کنیم ایرانی ها حمله کردند به ما و این ها گفت هیچ راه رهایی ندارید راه نجاتی ندارید مگر اینکه در حصار چوبی قرار بگیرید این تمیستوکلس که فرمانده سیاسی آتن بود کشتی‌ها و این ها را برد در نبرد سالامیس یعنی آن حصار چوبی کشتی ها است مردمی که در آتن بودند روی یک تپه‌ای که آنجا به هر حال معبدی بود آمده بودند در آنجا و چون حصار چوبی داشت یا حصار چوبی ساختند گفتند این آکروپولیس است همان حصار چوبی که ما اگر آمدیم اینجا نجات پیدا می کنیم منتها توهمات خرافات می ‌خواستند نجات پیدا کنند نشدنی بود دیگر چه اتفاقی افتاد این را مردم رفتند در معبد ایران عبارت بودند از خدمه معبد و نیز تنگدستانی که با چوب و الوار روی ارگ یا آکروپولیس سنگری ساخته بودند که بگویند آن تعبیر سروش دلفی همین بوده است و می ‌خواستند در برابر مهاجمان پایداری کنند احتمالاً زن و بچه بوده است در میان آن ها .

با این توصیفی که اینجا ما داریم یعنی اینکه طبیعتاً در شرایط خوب زن و بچه کسایی بوده است که جا مانده بودند نتوانسته بودند فرار کنند و هخامنشیان وقتی که رسیدند آنجا داشتند آتش می ‌زدند دیگر حداقل بر اساس این گزارش‌ها این است و حالا در مورد اینکه آتش زدن یا نزدن من نظراتی را می آورم خدمتتان عرض می ‌کنم البته آقای شروین وکیلی گفته بود که این ها چی بودند این ها بی انصافی اگر به آن ها بگوییم این ها افراد تهیدست بودند یا تنگدستی بودند نه این ها آدم هایی که بودند خیلی استقامت داشتند احتمالاً می ‌خواستند بایستند و می گوید باید با انصاف بگوییم نه نمی شود شواهدی برای این نداریم واقعاً انگار این ها تهیدست بودند همان قشر تهیدستی که در یونان داشتند گوش می دادند به حرف معبر و توان فرار از آنجا را نداشتند چون گزارش نبرد ما با ایرانی ها نداریم که در آکروپولیس آمده باشند این ها مثلاً نبرد کرده باشند جنگیده باشند با ایرانی ها بگوییم این ها خیلی دلاور بودند ادامه اش را ببینیم این ها به علت تنگدستی نتوانسته بودند شهر را ترک کنند و به سالامیس بروند به علاوه می ‌پنداشتند که آنان معنای پیشگویی پیتی را همان پیشگو بهتر دریافتند البته در مصر همین رواج داشته‌ است در برخی از دوره‌ها که منظور از دیواره‌ای چوبی در پناهگاهی تسخیر ناپذیر که آن معبد سروش معبد گفته بود اگر در چنین جایی باشید نجات پیدا می کنید همان پناهگاه و سنگر چوبی است که آنان ساختند نه کشتی های آتنی ها معلوم است این تمیستوکلس حرف سروش را تکرار کرده بود که در کشتی بروید در امان هستید ایرانیان بر روی تپه روبروی ارگ که آتنی‌ها به آن اوپالوس یا ارپاگوس یا عدالت‌خانه می ‌گفتند می ‌گویند موضع گرفتند.

 و برای محاصره معبد روش زیر را به کار بردند بر سر تیرهای خود تکه‌هایی کهنه و پارچه پیچیدند و آنها را آتش زدند و آن گاه این تیرهای آتش زا را به روی همان دیوار های چوبی بالای ارگ انداختن این توهم یونانی‌ها که چون سروش معبد گفته بود در حصار نجات پیدا می کنند ایرانی ها آمدند همان حصار چوبی دوره معبد را با تیرهای شعله‌ور به آتش کشیدند ولی با وجود سوختن این سنگرهای چوبی و وضع ناامید کننده پناهندگان محاصره شدگان به خوبی پایداری کردند حالا پایداری دیگر چکار کردند دیگر معلوم نیست چه جوری پایداری کردند صفحه نهصد و دوازده چکار کردند ایرانی‌ها دیدند آتش زدند بعد این ها را آنجا تخلیه کنند این سنگر باید سقوط کند در جلوی ارگ و پشت دروازه‌ها و نرده‌های ورودی نقطه‌ای بود که هیچگاه از آنجا مراقبت نمی ‌شد.

 چرا چون فکر می ‌کردند هیچ انسانی توانایی بالا رفتن از آنجا را ندارد به نظرم قدیمی ‌ترین سند تاریخی باشد فکر می ‌کنم اگه کسی دیگری سند قدیمی ‌تر دارد مطرح کند خوشحال می شویم در برنامه مطرحش می کنیم قدیمی ‌ترین عبارت در مورد صخره‌نوردی ایرانی‌ها و تبحرشان در صخره ‌نوردی فکر می ‌کنم همین عبارت هرودوت باشد.

 ولی چند یک منطقه‌ای بود صخره‌ای بود فکر می کرد کسی از اینجا نمی آید بالا مراقبتم نمی ‌کردند ولی چند سرباز از صخره پرشیب آنجا که در کنار معبد آگلوروس دختر کروپس یا کروپس قرار داشت با همه دشواری که وجود داشت بالا رفتند وقتی آتنی‌ها سربازان را در بالای ارگ دیدند عده‌ای خود را از آن بالا به پایین پرت کردند دیدند از صخره ایرانی ها دارند می آیند بالا از ترس اینکه توسط ایرانی‌ها حالا بلایی سرشان نیاید و کشته نشوند خودکشی کردند از ترس آن ها مرگ خودشان را پرت می ‌کردند و کشته شدند و عده‌ای نیز به درون صحن معبد پناه بردند ایرانیان بالا رفته از ارگ نخست دروازه‌های دژ را گرفتند و آنها را بر روی دیگران گشودند و سپس به کشتار پناهندگان پرداختند و همه را تا آخرین نفر از دم تیغ گذراندند و آنگاه به تاراج پرستشگاه پرداختند و هرچه را که بر روی ارگ باقی مانده بود آتش زدند.

 این گزارشی از کاری که ایرانی‌ها با آکروپولیس کردند یکی دو سند دیگر به شما نشان بدهم تا فرصت داریم الان متشکرم اتاق فرمان در مورد اینکه آیا واقعاً ایرانی‌ها آنجا آتش زدند آتش نزدند شهرها را وقتی غارت می ‌کردند می ‌سوزاندند یا نمی ‌سوزاندند من یک مطلب از که آقای از والتر هینس بیاورم ترجمه آقای پرویز رجبی داریوش و ایرانیان یک عبارتی اینجا دارد تاریخ فرهنگ و تمدن هخامنشیان که می دانید آقای پرویز رجویان یک والتر هیمز هم که قبلا توضیح دادیم در صفحه بر اساس ترجمه آقای پرویز رجبی صفحه شماره سیصد و بیست و این چاپ ایشان می گوید که این نکته را به طور ضمنی از یکی از اقدامات خشایارشاه در می ‌یابیم یعنی تحلیلش است هنگامی که او آتن را تصرف کرد تنها تندیس های بی نظیر آکروپولیس را به کشورش نبرد بلکه گنجینه های کتاب پیسیستتاروس بنیانگذار نخستین کتابخانه عمومی آتن را نیز با خود برد بر اساس این حرف یعنی کتابخانه آتن توسط لشکر خشایار شاه غارت شده است هر بحث را من اینجا نگه می ‌دارم من این را فقط در یک گزارش من اینجا فقط دارم قرائت می ‌کنم اینکه آیا واقعا در یونان آن زمان یک چنین کتابخانه وجود داشته است وجود نداشته است.

 این کتاب غارت شده است یا نشده است خیلی کار ندارم فقط یک نکته‌ای را باید در نظر بگیرم آن هایی که به راحتی یک گزارشی یک عبارتی جایی می ‌بینند که بله مثلا حمله شد به ایران در زمان مثلاً اسلام در کنارش یک دروغ هم می گویند که اهل بیت (علیهم السلام) در این نبرد بودند آمدند کدام کتابخانه ایرانی‌ها آن زمان می ‌نوشتند کتاب داشتند کتابخانه داشتند که آتش زده می شود آنجا دیگر بحث احتمالاً از طرف برخی از آقایان به اهانت و جسارت کشیده شود یک چنین گزارش‌هایی این را خبر هم است یک چنین تحلیل‌هایی هم است که ایرانی ها وقتی رسیدند آتن کتابخانه را غارت کردند حالا غارت کردند کتاب ها را برداشتند آوردند اگر آوردند که چه استفاده می ‌شد مطالعه می ‌شد و یا اینکه در مثلا اجاق قرار داده می شد غذا درست کنند و اینکه اصلاً آن زمان آیا کتابخانه بوده است نبوده است آیا آتن تا آن زمان آیا نویسا بوده است یا نبوده است.

 این ها همه بحث های دیگر است بعد بحث شود منظورم این است که فقط همین مسئله را بدانید که یک چنین گزارشی اینجا هم داریم اما وقتی مراجعه به آثار برخی از آقایان که دیگر اسمشان زیاد آوردم امشب نمی آورم آقای دکتر شروین وکیلی خیلی از این ها را نمی ‌بینید شما یعنی اصلا کنار گذاشته می شود در کتابشان کتابی که ما از آن استفاده کردیم در این برنامه هم کنار گذاشت یک نکته جالب این است که در مورد این آتش زدن معبد آکروپولیس در کتاب اسطوره معجزه یونانی دکتر شروین وکیلی یک صحبتی دارد ایشان می گوید که در نگاه واقع بینانه به نظر می ‌رسد پارس‌ها در آتن همان طوری عمل کردند که هر سپاه فاتح پس از ورود بی دردسر به شهری می کند آنها مراکز مقاومت باقی مانده را از میان بردند و بی‌تردید برای تکمیل این کار از ویران کردن خانه ها و آتش زدن به آن ها هم ابایی نداشتند و در همین حال برخی از مراکز مورد علاقه و توجه متحدان آتنی خود را از آسیب مصون داشتند آکروپولیس هم در این میان باید سوخته باشد اما فرمان ایرانیان به پیسیس تراسی‌ها نشان می ‌دهد که آنقدر ویران نشده است که نتوان قربانی به آن تقدیم کرد.

 این حرفشان البته ریشه در عبارت یونانی‌ها دارد تاریخ نویس‌های یونانی که می گویند بعدش گروهی آمدند که از خاندان همین آلکمنوئید ها بودند بعد از این آکروپولیس از آتش زدن قربانی کردن در فاصله فرصت خیلی نزدیکی به فتح آتن و آتش زدن آکروپولیس یعنی حرفشان برخاسته است از آنجا است به هر حال می گوید همین کار را می کنند دیگر هر فاتحی حتی می گوید فاتحی پس از ورود بی دردسر یعنی حتی کوروش هم بی دردسر وارد بابل شده باشد همین کار ها را کرده است خیلی نمی خواهد بیاییم بگوییم آقا نه این مثلاً آقا پارچه قرمز برایشان بیندازیم طبیعت این جنگ ها بوده است خوب نبوده است ولی طبیعت این جنگ‌ها بوده است یک حرف دیگر هم البته ایشان دارند در همین کتابشان جای دیگر به آن اشاره کردند و نقد می کنند این دیدگاه که بخواهیم بگوییم آقا اصلا آتش سوزی در کار نبود آتش زدن در کار نیست احتمالاً فکر می ‌کنم جواب همان کتاب یونانیان و بربرهای معروف را دادند که یک بار اینجا به آن اشاره کردیم به آن کتاب.

 برسیم به بقیه مطلب ببینیم حالا اینجا دیگر در ادامه چه می ‌شود و به کجا می ‌رسد بحث برمی گردیم به متن تاریخ هرودوت یک مقدار جلوتر برویم این همان معبد به آتش کشیده شده است که می ‌بینید و همان آکروپولیس البته این هم بگویم به شما ذهنتان اشتباه ثبت نشود این قضیه که آقا این همان معبد تنها معبد معروف بود بعد به آتش کشیده شد تا تمام شد نه این معبد دوباره می آید بازسازی می شود بعد از این حتی آتن و شورشی که در آتن اتفاق می ‌افتد و این ها این معبد دوباره بازسازی می شود و اتفاقات دیگری بعداً دوباره برای همین آکروپولیس الان است به خاطر بعضی از این نقش و نگارها مجسمه‌هایی که این خود گوگل مپ دارد از یونان نمی توانیم بعضی از این ها را راحت نشان بدهیم به شما نمی گویم یک مقداری احتیاط روی نقشه این روشی بود که این ها آمدند و اکروپولیس را گرفتند و این دیگر آخرین نقطه ای بود که در سرزمین آتن داشتند مقاومت می کردند و دیگر این مقاومت پایدار نماند می رویم به دریا نبرد همزمان از لحاظ تاریخی و جنگی سالامیس صفحه شماره نصهد و سیزده در سالامیس مداخله تمیستوکلس یونانیان یونانیان حاضر در سالامیس از شنیدن خبر سرنوشت ارگ آتن چنان پریشان شدند که برخی از فرماندهان حتی منتظر نتیجه گفتگوها نماندند همان بحثی که بین خودشان داشت رخ می ‌داد و بی‌درنگ به درون کشتی هایشان پریدند و برای فرار بادبان برافراشتند خبر به آن ها رسید چقدر دلاور بودند این ها خبر به آن ها رسید که آکروپولیس به آتش زدند در آتن این ها رفتند سوار کشتی شدند فرار کنند.

 و برای فرار بادبان برافراشتند و بقیه هم آمدند تصمیم گرفتند بیایند در تنگه می ‌جنگند در همان سالامیس سپس با فرا رسیدن شب جلسه خود را پایان دادند و هرکس به کشتی خود رفت در ادامه بحثی دارد ایشان بله اینجا کتاب هشتم نوشته آقای دکتر اسمش یادم رفت شروین وکیلی وقتی گفته بودند کتاب هفتم اگه منظورشان اینجا بوده است این کتاب هشتم بحث علمی محسوب نمی شود ولی گفتم به اشتباه نیفتید قسمت خاص در مورد آرتمیس صحبت کردیم با شما خشایارشاه خوب خوشش آمده بود از حرف آرتمیس داشت گوش می داد به حرف هایش آخرش هم چوبش را خود لشکر هخامنشیان خوردند اما این گزارش هم اینجا چون در ادامه همین بحث سالامیس است و قضیه نبرد آرتمیسیون هم یک مقدار قبل از این سالامیس دارد اتفاق افتاده و این ها جدای آن بحث که خدمتتان عرض کردم به آن اشاره می کنم چون در ادامه بحث صفحه شماره نهصد و نوزده می گوید همه کسانی که علاقه‌ای به این زن آرتمیس داشتند از شنیدن این سخنان آرتمیس به مردونیه بسیار دریغ خوردند چون پیش بینی می ‌کردند با مخالفت با نقشه شاه سر خود را به باد می ‌دهند دیگر راه را بر خودشان مسدود و کسانی که از او بیزار بودند و به او رشک می ‌ورزیدند از پاسخ او شاد شدند چون این ها نیز می ‌پنداشتند سر خود را به باد داده است.

 اما وقتی پاسخ‌ها به خشایار شاه گزارش داده شد شاه از پاسخ آرتمیس بسیار خشنود شد و همانگونه که در گذشته دلیری او را شناخته بود اکنون نیز وی را بسیار ستود مفصل داستانشان را گفتیم خیلی اینجا دیگر به آن نمی ‌پردازیم جلوتر که می آید بحث پلوپولوژی ها و اتفاقات دیگر که رقم می خورد صفحه شماره نهصد و بیست و شش بعد از یک توصیفی که دارد در مورد نبرد و اتفاقاتی که بین شخصیت‌های یونانی و ایرانی رخ داد و این ها یک عبارت دارد این ترجمه ترجمه شماره نهصد و بیست و شش جلد دوم تاریخ هرودوت می گوید ایرانیان بیشتر کشتی‌های خود را در سالامیس از دست دادند کشتی‌ها را از دست دادند اما صفحه شماره نهصد و سی و دو پس از نبرد تصمیم خشایارشاه یک صفحه اینجا می خواهم به شما نشان بدهم خیلی صفحه عجیبی در تاریخ خیلی بحث شده است قبل توضیح به شما بدهم ببینید در سالامیس از یونانی‌ها بپرسید چی شد می گویند ما پیروز شدیم از باستانگراها بپرسید چی شد می گویند اتفاق خاصی نیفتاد شکست نخوردیم.

 و به نحوی می گویند نتیجه خیلی معلوم نیست معمولا یک چنین چیزی را شما می بینید صفحه عجیب از تاریخ هرودوت در مورد همین قضیه سالمیس ببینید وقتی که روستاها به وجود آمدند شهرها به وجود آمدند دولت شهرها به وجود آمدند امپراتوری ها به وجود آمدند اطراف امپراتوری‌ها و مرز امپراتوری ها دردسرهایی را ایجاد می ‌کردند و اقوام با انگیزه های درست یا غلط یعنی انگیزه‌های منفعت طلبانه یا انگیزه های پیشگیرانه برای دفاع از خودشون یا شورش می ‌کردند گاهی حمله می کردند به مرکز برای غارت و باید مدام این ها کنترل می شدند چرا یونانی ها می گویند ما در سالامیس پیروز شدیم ایرانی‌ها می گویند پیروزی کجا بود خیلی اتفاق خاصی رقم نخورده است برای اینکه نبرد سالامیس که یک سری از کشتی‌های ایرانی هم غارت کردند غرق شده باشد در طوفان برای یونانیان خیلی بزرگ بود این یونانی‌ها که با کشور دیگر نجنگیده بودند با منطقه دیگری با امپراطوری دیگر وارد جنگ نشده بودند که پیروز شده باشند فقط با هم بود دیگر با هم دیگر درگیر می ‌شدند با هم دیگر مناطق مختلف کلونی هایی که داشتند با هم دیگر درگیر می ‌شدند نبرد ندیده بودند یعنی چی که هخامنشیان دارند واقعیت ارزش گذاری نمی کنیم رویش بگوییم حالا خوشحال کننده است خوب است یا بگوییم نه بد است نبردهای هخامنشیان تراز خیلی بالاتری از نبردهای یونانی‌ها داشته است.

 فلذا این ها مثلاً چهارصد نفری نفر را از ایرانی‌ها مثلاً میایند کشته می شود در همان صخره یا جزیره پسیتالیا این ها فکر کردند دیگر خیلی اتفاق مهمی افتاده است آمدند تراژدی نوشتند تراژدی آیسوخلوص و یک بخش خیلی قابل توجه از لحاظ حجم کتاب در مورد پسی تالیاست که آقا این چه شد چه اتفاقات بدی رخ داد مثلاً چه اتفاق نمی دانستند این ها مثلاً داریوش وقتی که جنگ کرده است چقدر آمار کشته‌ها بوده است و همین کتیبه بیستون، ایرانی‌ها شکست ایرانی‌ها را غارت کردند غرق شده است چهارصد نفر هم که یک نقطه توانستند بکشند این ها فکر کردند پیروز شدند دیگر خیلی پیروزی بزرگی از طرف دیگر ایرانی‌ها که لشکرکشی های انبوه و عظیمی را داشتند به نسبت یونانی‌ها به نقاط مختلف چهارصد نفر کشته در سپاه هخامنشی آن ها خیلی در دوره خشایارشاه دیگر عدد غیر قابل توجهی نبود توجه خاصی کنند فلذا یونانی ها می گفتند در سالامیس ما بردیم ایرانی ها می گفتند ما شکست نخوردیم چه دارید می گویید؟

 شکست نداشتیم شکست نخوردیم ما و ایرانی‌ها در دوره خشایارشاه به فرمانده مردونیه یا ماردونیوس نبرد زمین ادامه می دهند تا می ‌رسند به پلاته، پلاته‌ای که یک سرزمین پلاته منطقه جغرافیای خاصی است که ایرانی در آن نبرد کنند پشت سرشان طبس بوده است مورد حمله که قرار می ‌گیرند دوباره دو جا یونانی ها با هم جمع می شوند علیه ایرانی‌ها از نقاط مختلف و این ها ترموپیل انقدری پر رنگ نیست این تجمعشان حالا توضیح دادم یکی در سالامیس است خیلی جمع می شوند با هم یکی هم در بحث پلاته است و این ها یک هم افزایی پیدا کنم فکر کنم هرودوت اگر اشتباه نکنم گفته است صد هزار نفر خیلی به نسبت آن زمان ایران به جنگ ایرانی و نبرد پلاته رخ می دهد که من به شما ان شاء الله خواهم گفت چی شد چه اتفاقاتی افتاد خیلی هم واقعا تراژدی است و خیلی ناراحت کننده است اتفاقی که برای ایرانی‌ها افتاد اما این ها برداشت ما پیروز شدیم دیگر چهارصد نفر ایرانی خیلی جنگ جنگ ندیده بودند چی تصورشان از جنگ یک نصاب مثلا کمی بود و اینجا فکر می کردند این یعنی پیروزی همانطور که در ترموپیل بود دیگر.

 کلا سه روز جلوی ایرانی ها ایستادند ترموپیل کردند مبدا تاریخ برای خودشان چه اتفاقات بزرگی بعد از این ایستادگی رقم خورده بود چه شد و این ها مثلاً این ها رقم می ‌زند انگار نه انگار که سه ماه بعدش آتن یک بار فتح می شود سیزده ماه بعدش دوباره فتح می شود این ها یک ذره آره همان قضیه‌ای بود که عبارتی بود که برایتان خواندم خودشان روی حالا باید درست می ‌دیدند که آقا قورباغه‌های اطراف برکه هستند تبار اروپایی این است هخامنشیان وسعتشان خیلی بزرگتر بوده است لشکری خیلی قدرتر بودند و خیلی قدرتمندتر بودند اینکه یک جایی شکست خوردند مثل پلات می پذیریم حرفی در این نیست ولی باید بفهمید دیگر چرا شما مراجعه می کنید به منابع یونانی ایران خیلی شکست سختی در ساله وقتی سراغ پژوهشگران باستان گرایی اتفاق خاصی رخ نداده است.

 آن یک صفحه عجیب برایتان بخوانم بعد البته قبلش نه بگذارید من حالا که بحث رساندم باشد مشکلی ندارد ببینیم در مورد این بحث شکست بله یک قضیه طوفان وقتی مطرح کردند که این اسکنش اسکن کتاب تاریخ جنگهای ایرانیان آقای علی غفوری قبلاً هم به آن یک بار اشاره کردم از مادها تا به امروز اینگونه نوشتند در سال در خصوص سالامیس صفحه شماره هفتاد و یک این کتاب سالامین نیز یکی دیگر از نام های اسطوره‌ای برای یونان و غرب است اسطوره‌ای که آنها قرن‌ها به آن استناد کرده اند و از آن داستانها ساخته‌اند اما شرح این واقعه را اینگونه می آورد که ارتش ایران پس از غلبه بر آتن برای تسخیر شهرهای کوچک و پراکنده یونانی تنها نیاز به یک نبرد دریایی دیگر داشت به گفته مورخان در این مرحله تنها نیروی دریایی آتن مانده بود و بخشی از نیروی زمینی اسپارت ایرانیان برای به دام انداختن ناوگان یونان آمدند سمت سالامیس، سالامیس را گرفتند زد و خوردهایی اتفاق افتاد توضیح دادم کار من با این بخش از کتاب بله صفحه شماره هفتاد و سه زمان هم برخی مورخان معتقدند.

شکست سلامیس در اثر طوفان بوده است یا نظر دیگری دارد برویم سراغ کتاب پیر بریان همین جا آها این عبارت هم ببینید آقای کتاب آقای پیر بریان تاریخ امپراتوری هخامنشیان از کوروش کبیر تا اسکندر جلد دوم ترجمه دکتر مهدی سمسار شاید اشتباه گفت صفحه شماره هزار و سیصد و چهل و یک یک جمع بندی دارد آقای پیر بریان جمع بندی پسندیدم جالب بود جمع بندیش و گفتم خلاصه آنکه اقوال مختلف می آورد یک بحثی دارد در مورد آمارهای جنگ سالامیس مفصل پرداخته است به آن شکست‌های انکارناپذیر نظامی و نخستین عقب نشینی از سرزمین های تصرف شده است در دیده پارسیان نه واقعی خرد کننده بوده است و نه واقعی و نه قاطع و همیشگی بلکه برعکس همه شواهد گواه بر آن هستند که پارسیان همواره آماده بودند تا دوباره وارد جنگ شوند یعنی پنجاه درصد عرضی که بنده داشتم همین است پارسی شکست محسوب نمی ‌شد که به نسبت آن نصاب جنگ‌هایی که داشتند دیگر داریوش یک جنگی راه انداخته بود در یک سال که دیگر این ها شوخی بوده است برایشان.

 نسبت به آن آن طوری که حداقل یونانیان خودشان خوشحال بودند یونانی‌ها یک نکته دیگر هم آقای پیر بریان دارد که این هم ببینیم کتاب تاریخ امپراتوری هخامنشی از کوروش اسکندر که صفحه شماره هزار و سیصد و سی و نه شک نیست که تبلیغات شاهان به کلی منکر شکست‌ها بوده است می گوید طبیعتاً شاهان هخامنشی نمی ‌خواستند بپذیرند استقبال کردند از خشایارشاه آقا با خوشحالی آمد آن هم بوده است و طبیعت است این را جنگ ها بوده است شاه نمی آمد دیگر در بوق و کرنا کنید ما شکست خوردیم لشکر شکست دارد برمی گردد یک طور دیگر طبیعتاً می ‌خواستم فهرست کشورهای مطیع همچنان از یونیه‌های ساکن دریا یونیه‌های ساکن ماورا دریا و ساکنان اسکودرا نام می ‌برد چنانکه گویی هیچ اتفاقی نیفتاده است اشاره آقای پیر بریان به کتیبه یکی کتیبه‌های خشایارشاه که در آنجا مناطق مختلف را دارد نام می برد که به آن خراج دارند می دهند یکی می گوید یونانی‌ها یونی‌ها است یونانی ها هستند یونانی‌های آن سوی دریایی هستند.

 و انگار نه انگار شکست خورده است یا شکست نخورده است البته این هم بگوییم یونان از دست نرفت بعد از این قضیه سالامیس به صورت کلی ایشان اشاره دارد می ‌کند نسبت به ادعاهایی که مطرح می ‌شد هرودوت را برگردیم و برویم ادامه بحثمان ، آن صفحه عجیب است را بیاورم.

 صفحه شماره نهصد و بیست و سه از ترجمه آقای ثاقب فرد کتاب تاریخ هرودوت را ملاحظه بفرمایید خیلی عجیب است پاورقی دارد یکی دو پاورقی دارد بعد عدد توضیحی دارد بعد علامت تعجب اینجا یک علامت تعجب دارد اینجوری اینجا دو علامت تعجب دارد و یک پاورقی جالب هم دارد حالا عصبانیت با یک ادبیات جالبی می گوید البته هرودوت شکسته نفسی کرده است حالا چیست این داستان در مورد همین قضیه سالامیس می گوید که وقتی خشایار شاه درباره این شکست اندیشید ترسید مبادا یونانیان به فکر بیفتند با ایرونی‌ها به ایشان یا ایرونی ها به ایشان پیشنهاد کنند مشهد فکری بدهند که به سوی هلست بروند و پل‌های شناور او را در آنجا خراب کند.

 و او بدون راه عبور در اروپا راهش مسدود شود و بمیرد پس تصمیم گرفت فرار کند پاورقی اینجا آقای ثاقب فرد این است آخر عاقبت دیده گرفتار شده است پل های بازگشت از اروپا را بخواهند خراب کنند گرفتار می گوید ادعای فرار خشایارشاه پس از یک شکست دریایی در حالی که سراسر سرزمین یونان را در اختیار دارد و آتن را نیز به آسانی فتح کرده است و نیز گذشتن مردونیه در اروپا به حد کافی خنده‌دار است اما جمله بعدی خود هرودوت درباره ساختن یک اسکلت این ادعا را خنده دارتر می ‌کند اصلاً قشنگ در این صفحه جنگ است می گوید خشایارشاه ترسید و دست یک عملیات عمرانی دیگری زد اما برای مکتوم نگه داشتن این برنامه از یونانیان و حتی سپاه خود دست دستور داد جزیره سالامیس را با اسکله‌ای به قاره متصل کنند هرودوت می گوید که خشایار که دید شکست خورده است ولی نباید به روی خودش بیاورد نه سرباز خودش بفهمند نه یونانی‌ها حالا چطوری سرباز های خودش می خواهد پنهان شود از آن که شکست خورده معلوم است خیلی کمک کنیم به آقای هرودوت می تواند منظورش این باشد که این فکر است را کسی نفهمد که نکند این یونانی‌ها همدست شوند با گروه‌های دیگر هم افزایی کنند و بخواهند بیایند راه برگشت را ببندند و لشکر خشایارشاه آنجا بخواهد گرفتار شود حالا این دعواهای متنی این را داریم می ‌بینیم بیرون اینجا هم دعوا است آقای شروین وکیلی که می گوید اصلا خشایارشاه نبوده است در این جنگ ها بعد می گوید دستور داد که یک راهی بزنند برای چه؟ سالامیس اینجا باز علامت تعجب و از این را همه کشتی‌های باری فینیقی را با ریسمان به یکدیگر ببندند کشتی ایرانی بودند یعنی کشتی های ایرانی فینیقی بودند.

 من قبلا در فصل دوم توضیح دادم به شما فینیقی ها را هم یک تعدادشان اینجا چکار کردند رفتند چون خشایار شاه آمد گفت بر اساس منابع یونانی خشایار شاه آمد به یک دریاسالار فینیقی گفت چرا بد گویی یونانی‌ها را دارید می کنید بعد شروع کرد گردن زدن گردن این ها را زد به آن ها برخورد و جمع کردند رفتند و مصری ها هم پشت سرشان راه افتادند رفتند یکی از دلایل شکست اینطور معرفی می کنند خیلی جای نقد اینجا نداشته باشد کشتی ها اینجا هستند هنوز از این را همه کشتی‌های باری فنیقی را با ریسمان به یکدیگر ببندند تا از آنها به عنوان پل و سد برای این اسکله سازی استفاده شود باز توضیحات بعلاوه فرمان گردآوری تدارکات را داد تا همه تصور کنند قصد نبرد دریایی دیگری را دارد دو علامت تعجب دوباره اینجا در متن آورده است آقای ثاقب فرد با این کارها هیچکس تردید نکرد که او تصمیم قاطع به ماندن و ادامه نبرد دارد و تنها یک فرد فریب نخورد و او مردونیه بود که بهتر از هر کس دیگری می ‌دانست در سر اربابش چه می ‌گذرد.

 و پاورقی آقای مرتضی ثاقب فرد پاورقی عجیبشان که البته هرودوت شکسته نفسی کرده است چون خودش نیز همیشه می ‌داند در سر دیگران چه می ‌گذرد آقا این کتاب علمی تاریخ این مثلاً یک چت فضای مجازی نیست که مثلاً حالا اینجوری کامنت علمی زیر کتاب تاریخ هرودوت گذاشتید ولی ادبیات جالبی است حالا من به شما یک تحلیلی اگر آقای ثاقب فرد اجازه می دهند برای من کامنت تحلیل هم ما عرض کنیم که قضیه از چه قرار بوده است ببینید هرودوت که نمی تواند آقای ثاقب فرد کنایه می گوید می گوید هرودوت که نمی تواند یعنی می گوید هرودوت ذهن خشایارشاه را خواند توانست بخواند هم آقای ثاقب فرد حق دارد هم آقای هرودوت اینجا حق دارد هم خشایارشاه اینجا حق دارد یعنی همه دارن کار درست را می کنند سوء تفاهم پیش آمده واقعا این وسط دعوا سوء تفاهم است یونانی‌ها و هرودوت تصورشون این بوده است که این سالامیس یک شکست سخت برای خشایارشاه است انقدر که خشایار شاه مرعوب شده است و می خواهد فرار کند از طرفی خشایارشاه برایش چیز خاصی نبوده است شروع کرده است سالامیس جاده کشیده است پل کشیده است و این را اصلاً یک شکست مثلاً کوبنده و این ها برداشت نمی ‌کرده است هرودوت چون نمی ‌توانسته است تحلیل کند چرا خشایارشاه که اینطوری شکست خورده است فرار نمی ‌کند دارد پل می سازد می گوید لابد خشایار شاه آمده است می خواهد به مردم اینطور وانمود کند که ببینید من شکست نخوردم تا ببیند بعدش می خواهد چه راهی را برای خودش انتخاب کند و از این معرکه بگریزد آقای ثاقب فرد اعتراضش به اینه که آقای هرودوت تو چرا آمدی گفتی که خشایار شاه شکست خورده بوده است.

 و در ذهنش این بوده است نکند ایونی‌ها بروند متحد شوند با هم جلوی ما بایستند بجنگند عصبانی شده است از دست آقای هرودوت هم کار آقای ثاقب فرد درک است هم کار هرودوت قابل درک است هم کار خشایارشاه درک است قابل دعوا ندارد که فلذا نبرد سالامیس یک نبردی است که باید جز پیش رفتیم و طبیعتاً بیشتر ما در حد تناسب بحث ما با روال کل برنامه بعد به آن نگاه کنیم جنگیدن بوده است کشتار بوده است در یونان در آتن بوده است همه این ها مسائلی است که جزو مسلماتی یک چنین نبردی به این وسعت طبیعتا آتش زدن بوده است این ها مسائلی است که باید بدون روتوش به آن نگاه کنیم بدون روتوش نگاه کنیم یونانی‌ها آیا آنقدر جایگاه والا و بالایی داشتند در دوره طلایی خودشان؟ خیر هخامنشیان آیا واقعاً یک طوری بودند که می رفتند آنجا می ‌گفتند مراقب کودکان باشیم مراقب مردم باشیم به اموالشان آسیب نرسد مردم کشته نشوند خون ناحق ریخته نشود جای آتش زده نشود نه، نه آن بوده است نه این بوده است ما باید این ها را با یک چشم واقع بینانه نگاه کنیم همینطوری که یونانی ها اروپایی ها دارم تبارسازی می کنند از یونان دوره طلایی برای خودشان و ایرانی‌ها را می ‌خواهند.

 مثلاً وحشی جلوه بدهند آن ها دارند اشتباه می کنند جلوی این ها باید ایستاد الکی کسی بخواهد روتوش کند و اشتباهاتی که وجود داشته است را بخواهد نادیده بگیرد و حتی برعکس کند و بعد به عنوان نقطه مثبت به کار ببرد ما می گوییم نباید این را پذیرفت می توانیم صادقانه زندگی کنیم به خدا می توانیم تا صادقانه تاریخ را نگاه کنیم خیلی از اسطوره سازهایی که اتفاق افتاده است در تاریخ مرحله دومش ساختن این نوع اسطوره بوده است مرحله دومش روتوش کردن مرحله اول این بوده است که خود نویسنده خودش را گول زده است یعنی خودش خودش را از واقعیت دور کرده است و سعی کرده است که خودش افسانه‌هایی که در ذهنش پرداخته می شود را بپذیرد نه واقعیت‌هایی که است در بعد می گوید یک دفعه اینطوری می شود یعنی یک چنین فضایی پیش می آید که می گویید نه این است نه آن است واقعیت واقعیت چه شکلی بوده است این جنگ چی شده است الان ببینید نه اینجا ضربه‌ای به ما می خورد نه چیزی از ما کم می شود هیچی از ما کم نمی شود یعنی ما آمدیم اینجا نه سالم هستیم نه دروغ می گوییم طبیعتاً هدفمان این است که واقعیت و صداقت را بگوییم هرچند نسبت به گذشته ما صد درصد اعتماد نمی کنیم که هرودوت حالا یک چیزی ارائه بدهیم چیزی از علاقمه ما و ارادت ما و مسئولیت ما نسبت به وطن ما و حتی تاریخ کم نمی شود ما نسبت به تاریخ مسئولیت‌هایی داریم باید در نظر بگیریم و ملیت خودمان سر جای خودش اعتقادات خودمان تاریخ واقعی نگاه کنیم من چند چقدر فرصت داریم من دوباره اسکن نشان بدهم دو سه دقیقه فرصت من یک موضوعی را هم به شما نشان بدهم این هم شاید لازم باشد که در جریان قرار بگیرید ببینید یونانی‌ها کلاً یک تصوراتشان نسبت به ایران یک سری تسلطشان واقعاً اشکال داشته است دیگر .

یک دو سه جا می ‌توانیم این را ببینیم یک نمونه به شما سند حالا نشان نداده بودم نشان بدهم قبلی که تصویر هم به شما نشان دادم این است که وقتی که ایرانی‌ها رسیدند به آن معبد این ها شروع کردند دیدند ایرانی ها دارند می آیند بالا از صخره خودشان پرت کردند پایین چی فکر می کردند راجع به ایرانی‌ها و حالا ایرانی ها شاید یک جنبه‌هایی را از خودشان به نمایش گذاشته بودند آنجا که واقعاً یونانی ها داشتند می ترسیدند اما در کل انگار خیلی فراگیر است یعنی وقتی خبر می رسد همه فرار کنند حتی در سال‌ها نیست فرمانده‌ها جمع شدند مثلاً سه مورد از مناطقی که ایران مثلاً در آن ها جنگاور بوده است جنگ شدند جمع شدند به نتیجه برسند بایستند استقامت کنند یا فرار کنند یعنی یک ذهنیتی راجع به ایرانی ها داشتند این ذهنیت هم در کل بوده است راجع به خشونت ایرانی‌ها که الان هم می بینید به تصویر دارند می کشن این ها را و هم در جز یک چیزهایی بوده است که خیلی اشتباه فکر می ‌کردند و غلط فکر می کردند و سر همین احتمالاً تصمیم های خیلی غلطی هم می ‌گرفتند حیات مردان نامی پلوتارک رضا مشایخی ترجمه رضا مشایخی در این چاپ یک نکته هم راجع به بحرین من یادم رفته بود بگویم سریع بگویم.

 جلد اول صفحه شماره سیصد و چهارده سه نفر آوردند گفتند خواهرزاده‌های شاه هستند گفتند این ها را بیایم باید قربانی کنیم و چه کنیم و چه کنیم در حالی که این ها احتمالاً هیچ ارتباطی احتمالاً نداشتند از لحاظ خونی که بخواهند خواهرزاده خشایار شاه شوند و این ها را قربانی کنند و آخرش هم قربانی کردند هرچند یک ایستادگی در مقابلشان بود نتیجه بگیرم از این مسئله این است که یک سری افراد فکر می کردند فامیل شاه هستند و متناسب با همین احتمالاً اغراق در خصوص خشایارشاه وجود داشته است که با همه فامیل خودش آمده بود یعنی هرودوت یک تصویری را به نمایش می ‌گذارد انگار مثلا تمام اقوام نزدیک آمده بودند این ذهنیت های غلط یونانی ها در طول تاریخ پرورده شده است و پروراننده‌های آنها همان اروپایی‌ها بودند تبارسازی‌هایی که می ‌کردن بر اساس آن می پروراندند اینجا درست شد می پروراندند این تصورات غلط را و سعی می کردند برایش یک سری مستندهایی هم بیاورند و بعد ایرانی ها می ‌شدند شرقی های وحشی و اروپایی می شدند غربی‌های خیلی طرفدار دموکراسی و یونان آزاد به تصویر بکشند.

 این ها را باید طبیعتاً به چالش بکشیم حالا محتوای اصلی برنامه ما این نیست یک نکته دیگر یک تذکری کسی به من داد تذکر خیلی به جا بود یک کامنت دیدم در فضای مجازی که دوستان برایم فرستادند و من همین امروز هم دیدم گفتم به آن بپردازم و آن هم این بود که ما یک تصویری نشان دادیم آقا اشتباه است اگر اشتباه فکر کرده است اشتباه بگوید خوب است اشکالی هم ندارد از روزنامه اطلاعات که در زمان پهلوی وقتی بحرین را بخشیدند آمدند تبریک گفتند تبریک بحرین پهلوی و این تصویری که ما نشان دادیم این تصویر تصویری پوستر است یعنی تصویر روزنامه اطلاعات واقعا نبوده است آن روزنامه حالت پوستر مانندی آمده بوده است چیکار کرده بوده است آمده بوده است مثلاً اتفاقاتی که راجع به بحرین بوده است را حالت یک روزنامه به نمایش گذاشته بود این هم اشکال ندارد وارد سایت شویم الان شانس این خبرگزاری این باز شد خبرگزاری آمدند گذاشته بودند تیتر هم زده بودند که روزی که محمدرضا پهلوی جدایی بحرین از ایران را تبریک گفت یک بزرگواری پیگیر برنامه را هم بوده است.

 مطلب گذاشته است آقا نصف حرف ما که این را گفتیم اشتباه است چرا چون این یک پوستر طراحی شده است برای اتفاقات چی بوده است در سن طراحی شده است برای اتفاقات بحرین بوده است یک چنین چیزی روزنامه اطلاعات نزده بوده است فکر می ‌کنم درست است اما یک نکته دیگر است من می آیم اینجا در همین گوگل یک مطلبی را جستجو می ‌زنم روزنامه اطلاعات ببینیم اصلش چیست؟

بیست و چهار مرداد هزار و سیصد و پنجاه آن پوستر بود واقعا پوستر بود بله تاریخ ایرانی این سایت را باز می ‌کنم روزنامه اطلاعات بیست و چهار مرداد هزار و سیصد و پنجاه امیدوارم این تصویر روزنامه اطلاعات اتاق فرمان اگه اینجا را زوم کنید و ممنونتان هستم این بخش سمت چپ روزنامه چی گفته است شاهنشاه استقلال بحرین را تبریک گفتند خیلی فونتش فقط فرق کرد روزنامه اطلاعات یک مطلب دیگر این پایین است اگه اتاق فرمان اینجا بتواند زوم کند برای ما خودم باید زوم کنم تا بتوانم بخوانم بله استقلال بحرین با مخالفت یمن جنوبی روبرو شد آفرین به یمنی ها آن زمان را هم ببینید یمن جنوبی آن زمان یمنی ها در جنوب یمن که الان دارند مرد و مردانه ایستادند تا غذا دارند دفاع می کنند غزه یمنی آن زمان گفتند نباید استقلال از ایران دیگر استان چهاردهم متشکرم اتاق فرمان تاکید دارد که دیگر وقت تموم شد مخالف که زنگ نزده است اتاق فرمان واقعاً زنگ زده بود دیگر مجبورتان می کردم یک وقتی به ما بدهید ایشان.

 متشکرم از شما ده سوال پرسیده بودیم باز فقط یادآوری کردم امشب نرسیدم ده سوال برای شما قرائت کنم یک مقداری می دانم این برنامه بحث جنگ ها محتوا خشک است طبیعتا خیلی جاها به آن نمی ‌پردازند و خیلی شاید دغدغه خیلی از شما بینندگان عزیز و ارجمند نباشد بیشتر دوست دارید همان مباحث دیگر که محسوس تر است و بیشتر با آن ها در ارتباط هستید مطرح می شود در برنامه می خواستیم یک پک باشد این به صورت کامل این ها مطرح شده باشد چیزی از قلم نیفتد این ها را بررسی کرده باشیم هر چند نکته باشد خدمتتان عرض کنیم و نمونه‌های کارگاهی را در مورد مراجعه به متن‌ها آقا چطوری به متن یونانی مراجعه کنیم چطوری قضاوت کنیم هم در خلال عرایضمان به شما تقدیم کرده است باشیم ممنونم التماس دعا یا علی مدد خدانگهدار.


تاریخ بدون روتوش - نبرد سالامیس>

ایران باستان زرتشت هخامنشیان نبرد سالامیس خشایارشا یونان آتن هرودوت آرتمیس بحرین یمن