سایر قسمت ها
خداوند متعال؛ تنها موثر در عالم وجود اخلاق علوی و سیره مهدوی

قسمت صد و بیست و ششم برنامه اخلاق علوی سیره مهدوی با کارشناسی آیت الله حسینی قزوینی و اجرای آقای مرعشی


دیگر قسمت ها

 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی – 27 06 1404 (قسمت صد و بیست و ششم)

عنوان برنامه: خداوند متعال؛ تنها موثر در عالم وجود

کلیدواژه: اخلاق علوی سیره مهدوی؛ شیطان شناسی؛ خطر شیطان؛ مخلَصین؛ صالحین؛ اراده الهی؛ تنها مؤثر عالم؛ اولیاء الله؛ مؤمن حقیقی؛ قرآن؛ حضرت نوح؛ حضرت صالح؛ نقش اراده انسان؛ نماز اول وقت!

استاد: حضرت آیت الله حسینی قزوینی

مجری: حجت الاسلام والمسلمین مرعشی

مجری:

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدلِلَّهِ رَبِّ العالَمين‏ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ

عرض سلام، ادب و احترام دارم خدمت همه شما بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)!

الحمد لله این توفیق را داریم باز در شب جمعه ای دیگر در سید اللیالی خدمت شما بینندگان عزیز و ارجمند باشیم با برنامه «اخلاق علوی و سیره مهدوی» برنامه ای که این افتخار و توفیق را داریم در محضر حضرت استاد حضرت آیت الله دکتر «حسینی قزوینی» باشیم ان شاء الله امشب هم بتوانیم نهایت بهره و استفاده را از محضرشان ببریم.

همان طور که مطلع هستید برنامه های که محضر استاد هستیم این توفیق الحمد لله نصیب مان می شود ابتدای برنامه دل ها را راهی آستانه مقدسه حضرت بی بی صدیقه طاهره (سلام الله علیها) می کنیم این دل هایمان نیاز به آماده شدن و زنگار زدایی دارد. نیاز دارد بر این که غبارهای که بر آن نشست کنار برود تا ان شاء الله این برنامه که برنامه معرفتی و اخلاقی هست بتواند بهتر تأثیر خودش را در دل های بگذارد. سلام عرض می کنم حضرت استاد در خدمت تان هستم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته

السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِه،‏ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مِيثَاقَ اللَّهِ الَّذِي أَخَذَهُ وَ وَكَّدَهُ- ِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللَّهِ وَ دَلِيلَ إِرَادَتِه‏، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِي ضَمِنَه‏، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا صَاحِبَ الْمَرْأَى وَ الْمَسْمَع‏ فَمَا شَيْ‏ءٌ مِنَّا إِلَّا وَ أَنْتُمْ لَهُ السَّبَبُ وَ إِلَيْهِ السَّبِيل.

خدمت بینندگان عزیز و گرامی خالصانه ترین سلامم را تقدیم می کنم موفقیت روز افزون برای همه گرامیان را از خدای منان خواهانم!

همان طور که عزیزمان اشاره کردند خدای عالم به ما توفیق داد و منت گذاشت طلیعه عرائض مان را با یادی از صدیقه طاهره (سلام الله علیها) آغاز می کنیم باشد آن بی بی دو عالم نظر لطف و عنایتی هم به ما داشته باشد.

زهرا جان:

دل آشفته ام را رفتی و آشفته تر کردی * سراپای وجودم را ز داغت شعله ور کردی

من و تو هر دو تنها و غریب شهر غم بودیم * تو راحت گشتی اما غربتم را بیشتر کردی

به سوی مسجدم با دست بسته چون که می بردند * خودت را در حمایت از منِ تنها سپر کردی

فقط فهمید دستم پهلویت زخمی شده اما * نمی دانم چسان شب های محنت را سحر کردی

امیر عشق شد با رفتنت خانه نشین زهرا * مرا ای لاله پر پر چسان خون جگر کردی

(وَسَيعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَي مُنْقَلَبٍ ينْقَلِبُونَ)

مجری:

طیب الله انفاسکم عزیزانی که در برنامه های گذشته همراه ما بودند در برنامه «اخلاق علوی و سیره مهدوی» بحث را پی گیری کردند قطعاً مستحضر هستید بحث از کجا آغاز شد و به کجا ختم شد!

 برنامه، برنامه «اخلاق علوی و سیره مهدوی» است می خواهیم اخلاق مان را نیکو بکنیم و سیره مان را به سیره حضرت آقا ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نزدیک بکنیم تا بتوانیم جزء سربازان آن حضرت قرار بگیریم ان شاء الله.

حضرت استاد اگر امکانش هست یک مختصری از بحث های گذشته ارائه بفرمایید تا ان شاء الله وارد مبحث جدید بشویم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعين وَهُوَ خَيرُ نَاصِرٍ وَ مُعِينْ الْحَمْدُلِلَّه ‏وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِيَّةَ اللَّه‏ وَ الّلعنُ الدّائمُ‏ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ يَوم لِقَاءَ اللّه، وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ، حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ، نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ

بحثی که در گذشته داشتیم در رابطه با شیطان شناسی و آگاهی از ترفندها و وسوسه های شیطان و راه های نجات از وسوسه های شیطان، به این‌جا رسیدیم که یک دسته از مؤمنین هستند که مخلَص هستند نه مخلِص؛

(إِنَّا أَخْلَصْنَاهُمْ بِخَالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ)

ما آنها را با خلوص ويژه‌ ای خالص کرديم، و آن ياد آوری سرای آخرت بود!

سوره ص (38): آیه 46

آن ها را برای خودش خالص کرد غیر از خدا برای هیچ چیز فکر نمی کنند این ها جزء کسانی هستند که شیطان به آن ها تسلط ندارد. اگر بتوانیم خودمان را به آن جا برسانیم یعنی جایی که خدای عالم نظر لطف و عنایتی به ما کند از گناهان و خطاهایمان صرف نظر کند آن ها را تبدیل به حسنات کند و ما را به درجات مخلِصین برساند.

هر روز در نمازهای یومیه مان از خدای عالم می خواهیم

(اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ * صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيهِمْ غَيرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ)

ما را به راه راست هدايت کن راه کسانی که آنان را مشمول نعمت خود ساختی؛ نه کسانی که بر آنان غضب کرده ‌ای؛ و نه گمراهان.

سوره فاتحه (1): آیات 6 و 7

خدایا بر آن های که نعمت عنایت کردی

(مِنَ النَّبِيينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا)

از پيامبران و صديقان و شهدا و صالحان؛ و آنها رفيق های خوبی هستند!

سوره نساء (4): آیه 69

البته صالحین مرتبه بالایی از مخلَصین هستند در تشهد نمازمان وقتی می خواهیم سلام بدهیم می گوییم: «السلامُ علیک ایها النبي و رحمة الله و برکاته»

بلافاصله می گوییم: «السلام علینا و علی عباد الله الصالحین»

حضرت ابراهیم از خدای عالم می خواهد:

(وَأَدْخِلْنِي بِرَحْمَتِكَ فِي عِبَادِكَ الصَّالِحِينَ)

و مرا برحمت خود در زمره بندگان صالحت وارد کن!

سوره نمل (27): آیه 19

خدا می گوید

(وَإِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ)

و او در جهان ديگر، از صالحان است

سوره بقره (2): آیه 130

در آخرت ما حضرت ابراهیم خلیل الرحمن را از صالحین قرار می دهیم ولذا راه در امان ماندن از وسوسه های شیطان یک موردش این است که انسان بتواند خودش را به مقام مخلَصین و از مقام مخلَصین به مقام صالحین برساند. ان شاء الله توفیقی داشته باشیم ویژگی های مخلِصین و مخلَصین را بیان می کنیم.

بعد به صالحین می رسیم در حقیقت یکی از بالاترین مقاماتی است که اولیاء خدا به آن جا می رسند. بعد از آن منازل و راه زیاد است به تعبیر مرحوم آقای «قاضی» پیمودن این راه ها مثل کندن کوه با مژه چشم است.

 در جلسه گذشته گفتیم یکی از کسانی که شیطان بر آن ها راه ندارد مؤمنینِ ‌واقعی هستند؛ یعنی کسانی که واقعاً به خدا ایمان آوردند نه این که در ذهن شان یک تصوراتی از خدای عالم درست کردند و تصورات ذهنی خودشان را به عنوان خدا می پرستند.

 عرض کردیم در آخر سوره یوسف، خدای عالم یک اعلان خطری دارد

(وَمَا يؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ)

و بيشتر آنها که مدعی ايمان به خدا هستند، مشرکند!

سوره یوسف (12): آیه 106

اکثر کسانی که دم از ایمان می زنند گرفتار شرک هستند. معنای شرک این نیست بت پرست، آتش پرست و گاو پرست هستند در جمله ای کوتاه ذهن پرست و وهم پرست هستند از آن طرف در نماز چند مرتبه می‌گوییم:

(وَلَمْ يكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ)

و برای او هيچ گاه شبيه و مانندی نبوده است!

سوره اخلاص (112): آیه 4

اصلاً همتایی ندارد از آن طرف هم می خواهد خدا را عبادت کند نهایتاً مثل یک نوری می خواهد تصور کند او را عبادت می کند.

 دوستان عزیز خیلی مراقب باشید یک دفعه پرونده ما را باز کنند ببینند هیچ خبری در پرونده ما نیست. تمام عمرمان را به بطالت گذراندیم و نمازمان که باید:

«الصَّلَاةُ قُرْبَانُ كُلِّ تَقِيٍّ»

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج3، ص265، بَابُ فَضْلِ الصَّلَاة، ح6

و:

«الصَّلَاةُ مِعْرَاجُ المُؤْمِنِ»

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج79، ص303

باشد همین نمازمان فردای قیامت وبال گردن مان خواهد شد به خدای عالم پناه می بریم!

مجری:

جلسه پیش در ویژگی مؤمنان حقیقی فرمودید و هم نسبت به آیاتی که راجع به بحث مخلَصین هست خیلی به چشم می خورد همان آیه ای که در جلسه گذشته حضرتعالی اشاره فرمودید

(فَلَا وَرَبِّكَ لَا يؤْمِنُونَ حَتَّى يحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَينَهُمْ ثُمَّ لَا يجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيتَ وَيسَلِّمُوا تَسْلِيمًا)

به پروردگارت سوگند که آنها مؤمن نخواهند بود، مگر اينکه در اختلافات خود، تو را به داوری طلبند؛ و سپس از داوری تو، در دل خود احساس ناراحتی نکنند؛ و کاملا تسليم باشند.

سوره نساء (4): آیه 65

این نسبت به مؤمنین است نسبت به مخلَصین به نحو واضح تری این جریان هست این که، این ها تسلیم اراده محض الهی هستند از خودشان هیچ اراده ای ندارند مقداری بیشتر باز بفرمایید استفاده کنیم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

در این رابطه در سوره 107 یونس، 17 سوره احزاب، 11 سوره فتح این سه آیه درس خوب توحیدی به ما می دهد. همان معنایی که بزرگان دارند «امام راحل (رضوان الله تعالی علیه)» دارد که «لا اله الا الله»‌ یعنی:

«لا مؤثِرَ فِی الوجود إلا الله»

در عالم یک نفر تأثیر گذار است آن هم الله است.

 (اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيءٍ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيءٍ وَكِيلٌ)

خداوند آفريدگار همه چيز است و حافظ و ناظر بر همه اشيا است.

سوره زمر (39): آیه 62

خالق همه اشیاء است. مقداری در شرک گرفتار شدیم تصور می کنم الان من هستم دارم حرف می زنم من هستم دارم دستم را تکان می دهم. من هستم دارم غذا می خورم. من هستم دارم راه می روم. این راه رفتن ها، دست تکان دادن ها، غذا خوردن ها آیا شیئٌ (چیزی) است؟ اگر شیئ نیست هیچ!

خیال است و خیال است و خیال؛ مثل آقایان «صوفی» ها دنیا همه خیال اندر خیال است من خیال می کنم هستم. خیال می کنم دارم غذا می خورم. خیال می کنم دارم راه می روم. همه این ها خیال در خیال است.

 خدا بیامرزد آیت الله «شوشتری» تازگی ها مرحوم شدند افتخار داشتیم خدمت شان «منطق» خواندیم سال 47 در «مدرسه فیضیه دار الشفاء»، «ما هو المنطق» تألیف خودش بود خواندیم.

ایشان روی این قضایا عنایت ویژه ای داشت هر حرکتی می خواست انجام بدهد می گفت «باذن الله و باذن ولیه» تلاش می کرد همه این ها جز اراده الله چیز دیگری در بین نیست. «لا مؤثر فى الوجود الا اللّه‏»

در این جا اگر به این نتیجه رسیدیم تمام حرکات با اراده خدا صورت می گیرد حتی منی که اختیار دارم حرف خوب بزنم یا حرف بد بزنم این اختیار را هم او به من داده است می توانم این اختیار را از من سلب کند. اختیار سلب می کند یک دفعه معصوم می شود یک دفعه آدم ضال، مضل

(خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ)

خدا بر دلها و گوش های آنان مهر نهاده؛ و بر چشم هايشان پرده ‌ای افکنده شده؛ و عذاب بزرگی در انتظار آنهاست.

سوره بقره (2): آیه 7

در سوره یونس نکته زیبایی دارد باید خیلی دقت کنیم

(وَإِنْ يمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلَا كَاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ وَإِنْ يرِدْكَ بِخَيرٍ فَلَا رَادَّ لِفَضْلِهِ يصِيبُ بِهِ مَنْ يشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَهُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ)

و اگر خداوند، (برای امتحان يا کيفر گناه،) زيانی به تو رساند، هيچ کس جز او آن را برطرف نمی ‌سازد؛ و اگر اراده خيری برای تو کند، هيچ کس مانع فضل او نخواهد شد! آنرا به هر کس از بندگانش بخواهد می ‌رساند؛ و او غفور و رحيم است!

سوره یونس (10): آیه 107

اگر خدا مشکلی برای تان پیش بیاورد هیچ کس نمی تواند جز خدا این مشکل را بر طرف کند. بر طرف کردن مشکل همه به دست خدا است، دادگاه دارید با قاضی، باز پرس، رئیس و دادستان صحبت می کنید خدا اگر اراده نکند تمام مردم روی زمین که نه صد و بیست و چهار هزار پیغمبر هم جمع شوند بخواهد این مشکل را بر طرف کنند امکان پذیر نیست. آیا واقعاً‌ عقیده مان این است یا نه؟

مثال خیلی ساده بزنم آب می خوریم،‌ غذا می خوریم معمولاً برداشت مان این است که این آب تشنگی مان را بر طرف می کند. غذا می خوریم سیر می شویم این شرک است. اینی که من را سیراب می کند خداوندی است که در آب رفع تشنگی و در غذا رفع گرسنگی گذاشته است. اگر بخواهد این خاصیت از این آب و غذا می گیرد. رسول اکرم، معاویه را نفرین کرد

«لَا أَشْبَعَ الله بَطْنَهُ»

صحيح مسلم؛ اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري الوفاة: 261، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ج 4، ص 2010، ح2604

خدا شکمش را سیر نکند هر چه غذا می خورد می گفت شکمش ترکید ولی سیر نمی شوم!

ولذا (وَإِنْ يمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلَا كَاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ) اگر چنان چه مشکلی برای شما پیش آمد فقط و مشکل گشا او هست و بس؛ (وَإِنْ يرِدْكَ بِخَيرٍ) اگر خدای عالم یک خیر، تفضل و عنایتی برای شما داشته باشد (فَلَا رَادَّ لِفَضْلِهِ) تمام دنیا و یکصد و بیست و چهار هزار پیغمبر جمع شوند تمام «فرعونیان، نمرود، شداد و مَدّاد» جمع بشوند بخواهند این خیر را از تو بر طرف کنند نمی توانند.

دوستان عزیز کلاه خودمان را قاضی قرار بدهیم ما این طوری هستیم یا نه مصداق:

(وَمَا يؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ)

و بيشتر آنها که مدعی ايمان به خدا هستند، مشرکند!

سوره یوسف (12): آیه 106

(يصِيبُ بِهِ مَنْ يشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ)

در سوره احزاب می گوید (قُلْ) پیغمبر به مردم بگو:

(قُلْ مَنْ ذَا الَّذِي يعْصِمُكُمْ مِنَ اللَّهِ إِنْ أَرَادَ بِكُمْ سُوءًا أَوْ أَرَادَ بِكُمْ رَحْمَةً وَلَا يجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيا وَلَا نَصِيرًا)

بگو: «چه کسی می ‌تواند شما را در برابر اراده خدا حفظ کند اگر او بدی يا رحمتی را برای شما اراده کند؟!» و آنها جز خدا هيچ سرپرست و ياوری برای خود نخواهند يافت.

سوره احزاب (33): آیه 17

اگر خدا بخواهد بدی یا یک اتفاق ناجوری برای شما پیش بیاورد چه کسی می تواند جلوی اراده خدا را بگیرد؟ خیلی دقت کنیم این آیه همه دارد با ما حرف می زند دوستان، فردای قیامت منی که این آیه را می خوانم همین آیه شهادت می دهد زبان، قلب و چشم من شهادت می دهد فلان شب، فلان ساعت و فلان دقیقه این آیه را خواندی ولی اثر هم گذاشت، این طوری بودی؟

(قُلْ مَنْ ذَا الَّذِي يعْصِمُكُمْ مِنَ اللَّهِ إِنْ أَرَادَ بِكُمْ سُوءًا) اگر خدا بخواهد یک اتفاق بد، ناراحتی، بیماری و مشکلی برای شما پیش بیاورد چه کسی می تواند جلوی اراده خدا را بگیرد؟

(أَوْ أَرَادَ بِكُمْ رَحْمَةً) اگر خدا بخواهد تفضلی به شما کند چه کسی می تواند جلوی تفضل خدا را بگیرد؟ باز هم می گوییم:

(لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ خَالِقُ كُلِّ شَيءٍ)

هيچ معبودی جز او نيست؛ آفريدگار همه چيز است.

سوره انعام (6): آیه 102

این، مغز و روح ایمان است یا به تعبیر دیگر:

(وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ فَأَينَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِيمٌ)

مشرق و مغرب، از آن خداست! و به هر سو رو کنيد، خدا آنجاست! خداوند بی ‌نياز و داناست!

سوره بقره (2): آیه 115

(وَجْهُ اللهِ) یک دفعه اراده سو و یک دفعه اراده رحمت است. اراده سو می کند این نتیجه اعمال من است اراده رحمت می کند تفضل خودش است.

(وَلَا يجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيا وَلَا نَصِيرًا)

و برای خود، غير از خدا، سرپرست و ياوری نخواهند يافت.

سوره نساء (4): آیه 173

جز خدای عالم هیچ یاوری در عالم نیست. هر سه در حقیقت یک مقوله است مدام تکرار می شود تا از این تکرار درس عبرتی بگیریم باز در سوره فتح

(قُلْ فَمَنْ يمْلِكُ لَكُمْ مِنَ اللَّهِ شَيئًا إِنْ أَرَادَ بِكُمْ ضَرًّا أَوْ أَرَادَ بِكُمْ نَفْعًا)

بگو: چه کسی می ‌تواند در برابر خداوند از شما دفاع کند هرگاه زيانی برای شما بخواهد، و يا اگر نفعی اراده کند (مانع گردد)؟!

سوره فتح (48): آیه 11

اگر خدای عالم بخواهد زیان یا نفعی به شما برساند چه کسی می تواند جلویش را بگیرد؟ خدایا مرا جزء کسانی قرا بده واقعاً معتقد باشیم: «لا مؤثّر في الوجود إلّا اللَّه‏»

گفتنش خیلی راحت است ولی این ها را در رگ، پوست و استخوان مان جا بدهیم خیلی مشکل است. می‌توانم قسم به «والله، بالله، تالله»‌ بخورم، قسم به مرگ خودم، قسم به مرگ فرزندانم خدایا «لا مؤثّر في الوجود إلّا اللَّه‏» اگر اراده نفع و ضرری کنی هیچ کس نمی تواند جلویت را بگیرد آیا واقعاً بینی و بین ربی حاضر هستم قسم بخورم؟ می توانم بگویم: «أُشْهِدُ اللَّهَ وَ مَلَائِكَتَهُ وَ أَنْبِيَاءَه‏ لا مؤثّر في الوجود إلّا اللَّه‏» یا نه دچار تردید می شویم؟

در سوره یونس آیه 71 جلسه قبل هم اشاره ای داشتم در سوره هود آیه 56 نمونه ای از مؤمن، نمونه ای از کسی که معتقد است در عالم هستی جز اراده خدا هیچ ارده ای کار نمی کند، جز خدا هیچ مؤثری نیست. جز خدا هیچ خالقی نیست. تمام دنیا جمع شوند بخواهد جلوی ضرری که خدا اراده کرد به ما برساند نمی تواند جلوگیری کند.

اگر خدا بخواهد عنایتی به ما کند هیچ کس نمی تواند جلوی اراده خیر خدا را بگیرد حضرت نوح:

(وَاتْلُ عَلَيهِمْ نَبَأَ نُوحٍ إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ يا قَوْمِ إِنْ كَانَ كَبُرَ عَلَيكُمْ مَقَامِي وَتَذْكِيرِي بِآياتِ اللَّهِ فَعَلَى اللَّهِ تَوَكَّلْتُ فَأَجْمِعُوا أَمْرَكُمْ وَشُرَكَاءَكُمْ ثُمَّ لَا يكُنْ أَمْرُكُمْ عَلَيكُمْ غُمَّةً ثُمَّ اقْضُوا إِلَي وَلَا تُنْظِرُونِ)

سرگذشت نوح را بر آنها بخوان! در آن هنگام که به قوم خود گفت: ای قوم من! اگر تذکرات من نسبت به آيات الهی، بر شما سنگين (و غير قابل تحمل) است، (هر کار از دستتان ساخته است بکنيد.) من بر خدا توکل کرده ‌ام! فکر خود، و قدرت معبودهايتان را جمع کنيد؛ سپس هيچ چيز بر شما پوشيده نماند؛ (تمام جوانب کارتان را بنگريد؛) سپس به حيات من پايان دهيد، و (لحظه ‌ای) مهلتم ندهيد! (اما توانايی نداريد!)

سوره یونس (10): آیه 71

پیغمبر داستان حضرت نوح را برای مردم بگو (إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ يا قَوْمِ إِنْ كَانَ كَبُرَ عَلَيكُمْ مَقَامِي وَتَذْكِيرِي بِآياتِ اللَّهِ) ای قوم اگر تذکراتی که به شما می دهم برای شما سنگین و قابل تحمل نیست عداوت من در دل شما هست هر روز می خواهید ضرری به من برسانید یا من را از صفحه گیتی حذف کنید (فَأَجْمِعُوا أَمْرَكُمْ) هر چه از دست تان ساخته هست بکنید.

دوستان «بیننا و بین ربنا» اگر یک مقتدری، یک پاسبانی، یک ژاندارمی یا یک صاحب منصب، فرماندار، شهردار یا فردی که قدرت دارد برای ما شاخ و شانه بکشد آیا ما این طوری هستیم؟ بگوییم من به خدا توکل کردم هر چه از دستت ساخته هست مضایقه نکن (فَأَجْمِعُوا أَمْرَكُمْ وَشُرَكَاءَكُمْ) هر چه از دست خودتان و دوستان تان ساخته است علیه من مضایقه نکنید (فَعَلَى اللَّهِ تَوَكَّلْتُ) به خدا توکل کردم.

 رمز این جاست خدای عالم می گوید:

(وَمَنْ يتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ)

و هر کس بر خدا توکل کند، کفايت امرش را می ‌کند؛

سوره طلاق (65): آیه 3

(أَلَيسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ)

آيا خداوند برای (نجات و دفاع از) بنده‌ اش کافی نيست؟!

سوره زمر (39): آیه 36

(فَأَجْمِعُوا أَمْرَكُمْ وَشُرَكَاءَكُمْ ثُمَّ لَا يكُنْ أَمْرُكُمْ عَلَيكُمْ غُمَّةً) تمام قدرت های که خودتان دارید معبودهای باطل تان قدرت دارد هر چه امکان پذیر هست علیه من جمع کنید چیزی را فرو گذار نکنید (ثُمَّ اقْضُوا إِلَي وَلَا تُنْظِرُونِ) بنگرید تمام قدرت تان را جمع کنید به زندگی من خاتمه دهید من را از میان بر دارید و مهلتم ندهید.

اما توانایی ندارید اراده او است خدای عالم اگر اراده کند من زنده بمانم تمام شما، بت هایتان، اقوام، دوستان، اهل محل و محل های دیگر همه جمع شوید هیچ ضرری به منِ نوح نمی توانید برسانید این مؤمن و ایمان می شود خدای عالم این ها را در قرآن برای ما بیان کرده است. مگر خدای حضرت نوح غیر از خدای من و شما است؟

قدرت خدای حضرت نوح بیشتر از قدرت خدای من و شما است؟ یا نه خدای عالم با حضرت نوح رفاقت و دوستی دارد به او عنایت می کند ولی به من شما عنایت نمی کند. فقط فرق و ما حضرت نوح این است او به خدا ایمان آورد و معتقد است در این عالم هستی فقط ارادة الله نافذ است فقط اراده او و اولیاء او به اذن او است.

در سوره هود باز خدای عالم از نمونه های مؤمنین واقعی مثالی دیگر می زند حضرت هود می گوید:

(مِنْ دُونِهِ فَكِيدُونِي جَمِيعًا ثُمَّ لَا تُنْظِرُونِ * إِنِّي تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ رَبِّي وَرَبِّكُمْ مَا مِنْ دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ آخِذٌ بِنَاصِيتِهَا إِنَّ رَبِّي عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ)

از آنچه غير او (می ‌پرستيد)! حال که چنين است، همگی برای من نقشه بکشيد؛ و مرا مهلت ندهيد! اما بدانيد کاری از دست شما ساخته نيست! من، بر «الله» که پروردگار من و شماست، توکل کرده ‌ام! هيچ جنبنده ‌ای نيست مگر اينکه او بر آن تسلط دارد؛ (اما سلطه ‌ای با عدالت! چرا که) پروردگار من بر راه راست است!

سوره هود (11): آیات 55 - 56

هر چه دوست دارید علیه من نقشه بکشید برای نابودی من طرح بدهید مهلتم ندهید (ثُمَّ لَا تُنْظِرُونِ) چه ایمان پاک و خالصی است چه عقیده ای به ارادة الله است بعد می گوید (إِنِّي تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ رَبِّي وَرَبِّكُمْ) من به خدایی توکل کردم پروردگار من و هم پرودگار شماست. شما بدون اذان او هیچ کاری نمی توانید انجام بدهید بدون اذن او هیچ ضرری به من نمی رسد.

(مَا مِنْ دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ آخِذٌ بِنَاصِيتِهَا) این جا مقداری لحن عوض می شود تمام آن چه که در عالم هستی است ناصیه به قولی موی پیشانیش دست خدا است. زمان سابق کسی را می خواستند بَکشند از موی پیشانیش می گرفتند به هر طرف می خواستند می کشاندند در حقیقت کنایه است.

 می گوید امور تمام مردم به دست اوست «ازمة الامور طرا بیده»؛ همه دست اوست (إِنَّ رَبِّي عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ) اگر در صراط مستقیم قرار گرفتید پایان صراط مستقیم، الله است. (إِنَّ رَبِّي عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ) باز همان تعبیری که در جلسه گذشته کردیم (اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ) یعنی خدا به صراط مستقیم که خودت آن جا هستی پایان صراط مستقیم،‌ «لقاء الله، فناء فی الله» است. رفتن آن جا و غیر از خدا چیزی ندیدن است.

به دریا بنگرم دریا تو بینم * به صحرا بنگرم صحرا تو بینم

است

مردان خدا پرده پندار دریدند * یعنی همه جا غیر خدا هیچ ندیدند

ترجمه آیه قرآن است (فَأَينَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ) هر چه در جهان هست وجه الله است.

(فَأَينَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ)

و به هر سو رو کنيد، خدا آنجاست!

سوره بقره (2): آیه 115

 (كُلُّ مَنْ عَلَيهَا فَانٍ * وَيبْقَى وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ)

همه کسانی که روی آن [= زمين‌] هستند فانی می ‌شوند، و تنها ذات ذوالجلال و گرامی پروردگارت باقی می ‌ماند!

سوره الرحمن (55): آیات 26 و 27

همه چیز از بین می رود جسم و خیالات از بین می رود این که می گویم صاحب اثر هستم از بین می رود. این که من دارم کار می کنم، دارم حرف می زنم، من دارم خانه می سازم، من دارم رانندگی می کنم تمام این توهمات از بین می رود (من من ها از بین می رود)

(كُلُّ مَنْ عَلَيهَا فَانٍ) همه چیز رفت (وَيبْقَى وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ) وجه الله، ارادة الله،‌ روح اللهی که در من و شما است آن روح الهی

(وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي)

و در او از روح خود (يک روح شايسته و بزرگ) دميدم

سوره حجر (15): آیه 29

آن برای همیشه باقی می ماند.

 یکی از بزرگان روزی از من سوال کرد قبلاً هم اشاره ای داشتم می گفت این که «من» می گوییم، «من» چیست می توانید برای ما معنا کنید؟ خانه من، پس خانه یک چیزی است و من چیز دیگری هستم. چشم من، گوش من گفتم شاید قلب باشد قلب من، روح من حتی روح هم مال من شد این «من» چه کسی است؟

اگر این «من» را توانستید پیدا کنید همه چیز درست است (كُلُّ مَنْ عَلَيهَا فَانٍ * وَيبْقَى وَجْهُ) این وجه الله است. همان (وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي) است اگر کسی به این جا رسید خوشا به سعادتش خیر دنیا و آخرت در او جمع است. اگر نه در گوشه، کنار سر گردان هستیم این همه صدا می زنیم هیچ اثری هم نمی بینیم.

از حضرت امیر سوال کردند چرا دعای ما به اجابت نمی رسد؟ فرمود:

«فَقَالَ إِنَّكُمْ تَدْعُونَ مَنْ لَا تَعْرِفُونَه‏»

التوحيد( للصدوق)؛ نويسنده: ابن بابويه، محمد بن على‏، (وفات مؤلف: 381 ق‏)، محقق / مصحح: حسينى، هاشم‏، ناشر: جامعه مدرسين‏، ص289

خدایی را می خوانید از خدایی سوال می کنید و حاجت می طلبید که این خدا را شماها نمی شناسید.

 در سوره حدید آیه 22 باز یک نکته ظریفی دارد:

(مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتَابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَهَا إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يسِيرٌ)

هيچ مصيبتی (ناخواسته) در زمين و نه در وجود شما روی نمی ‌دهد مگر اينکه همه آنها قبل از آنکه زمين را بيافرينيم در لوح محفوظ ثبت است؛ و اين امر برای خدا آسان است!

سوره حدید (57):‌آیه 22

این غیر از آن آیه شریفه ای است:

(وَمَا أَصَابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيدِيكُمْ وَيعْفُو عَنْ كَثِيرٍ)

هر مصيبتی به شما رسد به خاطر اعمالی است که انجام داده ‌ايد، و بسياری را نيز عفو می ‌کند!

سوره شوری (42): آیه 30

این دو مقوله است عزیزمان سوالی در رابطه با ارتباط حوادث با اعمال مان داشته باشند آن جدا است. ولی در این آیه می خواهد یک چیز دیگری بگوید. یک دفعه گناه می کنم در نتیجه گرفتار می شوم (وَمَا أَصَابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيدِيكُمْ) هر مصیبتی به شما می رسد نتیجه اعمال بد شما است.

این جا نه وقتی «یزید ابن معاویه (علیه اللعنة و العذاب)» به حضرت زینب (سلام الله علیها) طعنه زد گفت برادران و عزیزانت کشته شدند و اسیر شدید نتیجه اعمال شما بود کار بدی کرد او را گرفتار کرد. آیه شریفه (وَمَا أَصَابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيدِيكُمْ وَيعْفُو عَنْ كَثِيرٍ) حضرت زینب فرمود «یزید» این آیه مال ما نیست.

آیه ای که مال ما هست (مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتَابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَهَا) بعضی از مصائبی که خدای عالم در پرونده شما قرار داد بدون آن که گناهی از شما سر بزند برای این که شما را به مقام بالاتری برساند برای این که شما را به منزله قُرب الهی و لقاء الله برساند شماها را گرفتار می کند.

 در دعاها قریب به این مضمون داریم:

«یا من اخفیت نعمک في بلائک»

ای خدایی که نعمت های خودت را در درون بلاها پنهان کردی!

 بعضی وقت ها خدا گرفتاری یا مصیبتی برای آدم می آورد یک دفعه آدم گریه می کند قلب از حالت افسردگی بیرون می آید. مقداری این جسم ضعیف می شود روح بالا می آید انسان می بیند چیزهایی از خدای عالم به قلب آدم خطوراتی می آید آن خطورات مبارکی است که در دل بلاها، خدای عالم قرار داده است. این که «البلاء للولاء»؛ یعنی همین!

 لذا خدای عالم یک مصیبت ها و گرفتاری های برای بنده پیش می آورد بدون این که، این گرفتاری با اعمال او هیچ ارتباطی داشته باشد. مثل قضیه «ام سلمه» عرض کرد یا رسول الله از خدا بخواه این مصیبت را از پرونده امام حسین حذف کند حضرت فرمود «ام سلمه» خدا مقامی برای امام حسین قرار داد که به آن مقام جز از طریق تحمل این مصیبت نمی تواند برسد.

همچنین آیات متعدد دیگر آمده است روایتی از نبی مکرم در «کنز العمال»، حدیث 12 رسول اکرم فرمود:

«إنّ لكلّ شي‏ء حقيقة و ما بلغ عبد حقيقة الإيمان حتى يعلم أنّ ما أصابه لم يكن ليخطئه و ما أخطاءه لم يكن ليصيبه.»

كنز العمال في سنن الأقوال والأفعال؛ اسم المؤلف: علاء الدين علي المتقي بن حسام الدين الهندي الوفاة: 975هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1419هـ-1998م، الطبعة: الأولى، تحقيق: محمود عمر الدمياطي، ج1، ص25، ح12

بنده به حقیقت ایمان نمی رسد مگر این که یقین کند این مشکلی که برایش بوجود آمد این مشکل امکان پذیر نبود نیاید. و این خطائی که از او سر زد جلویش را نمی توانست بگیرد خدای عالم این طوری اراده کرده است ولی این را باید داشته باشیم

(قُلْ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ * مَا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَمَا أَصَابَكَ مِنْ سَيئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ وَأَرْسَلْنَاكَ لِلنَّاسِ رَسُولًا وَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا)

بگو: همه اينها از ناحيه خداست. (آری،) آنچه از نيکيها به تو می ‌رسد، از طرف خداست؛ و آنچه از بدی به تو می ‌رسد، از سوی خود توست. و ما تو را رسول برای مردم فرستاديم؛ و گواهی خدا در اين باره، کافی است!

سوره نساء (4): آیات 78 و 79

قبلش هم می گوید (قُلْ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ) همه از ناحیه خدا است.

مجری:

خیلی ممنون و متشکر، واقعاً همه ما دوست داریم به این مرتبه و درجه برسیم ببینیم چه کار باید بکنیم تا خودمان را تسلیم امر الهی بدانیم هیچ کدام از اعمال مان را به خودی خود، خودش را مؤثر ندانیم قطعاً به غیر از داشتن معرفت چنین چیزی حاصل نخواهد شد.

 (میان برنامه)

عرض سلام مجدد خدمت همه شما بینندگان شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف)!

 الحمدلله این توفیق را داریم با برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی در خدمت تان هستیم، در این برنامه تلاش مان بر این بوده و هست ان شاء الله بتوانیم ذره ای اخلاق مان را به مولا حضرت آقا امیر المؤمنین علی ابن ابی طالب نزدیک بکنیم و سیره مان را به سیره منجی عالم بشریت نزدیک تر بکنیم.

همان طور که در قسمت ابتدایی برنامه ملاحظه فرموید سراغ این رفتیم بتوانیم معرفت خودمان را بیشتر بکنیم بدانیم اگر بخواهیم خودمان را تابع محض الهی بدانیم آن ویژگی که مؤمنین و مخلَصینی که از وسوسه های شیطان در امان هستند بتوانیم به آن مراتب دست پیدا بکنیم باید چه را به دست بیاوریم، باید به چه نکاتی ملتفت باشیم و حواس مان را جمع بکنیم؟

حضرت استاد به خوبی اشاره فرمودید و از محضرتان استفاده کردیم نسبت به این که تک تک اتفاقاتی که در عالم می افتد مؤثری غیر از خداوند را نمی توانیم برایش در نظر بگیریم. اما در کنارش، لا به لای فرمایشات بعضی از آیات بود به ذهن بینندگان هم چه بسا بعضی از روایات خطور کرده است.

بالاخره در معارف مان هست اگر مشکلی برای انسان پیش می آید آیه 30 سوره شوری هر مصیبتی بر انسان وارد می شود از جانب نفس خودش هست. قرار شد مؤثر کسی جز خداوند نباشد پس نقش اعمال انسان این جا چیست؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

در رابطه با اعمال انسان به تعبیر «شهید مطهری» در کتاب «انسان و سرنوشت» یکی از بهترین کتاب ها است در رابطه با همین قضیه نقش انسان در حوادث و اعمال چیست؟ البته «امام (رضوان الله تعالی علیه)» کتابی دارد «طلب و اراده» مقداری سنگین است شاید برای بعضی ها قابل فهم نباشد.

مرحوم آقای «خویی» در «آثار فقه»شان و ... زیاد دارند این آقایان مثالی می زنند «امام (رضوان الله تعالی علیه)» در رابطه با این که انسان چقدر در سرنوشتش دخیل هست و خدا چقدر مؤثر است؟ می گوید ده، دوازده اتاق تو در تویی که هیچ روشنایی در آن جا وجود ندارد یک نفر آیینه ای را در برابر خورشید قرار می دهد این آیینه نور خورشید را به اتاق های ظلمانی منعکس می کند.

این فرد خوشحال می شود آیینه چقدر خوب و این جا را چقدر روشن کرد و ... یعنی همه چیز را از چشم آیینه می بیند و حال آن که آیینه هیچ چیز ندارد اگر از جلوی خورشید کنار ببرد تاریکِ تاریک است. می گوید اعمال ما هم نسبت به ارادة الله این چنین است هر چه انجام می دهیم او اراده کرده است.

چون قبل از هر عمل، اراده می خواهد اراده در حقیقت موتور محرک اعمال مان است می خواهم نگاه کنم اراده می کنم نگاه کنم. می خواهم بخورم اراده می کنم. می خواهم حرف بزنم اراده می کنم. این اراده من

(وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ يشَاءَ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا)

و شما هيچ چيز را نمی ‌خواهيد مگر اينکه خدا بخواهد، خداوند دانا و حکيم بوده و هست!

سوره انسان (76): آیه 30

مجری:

همان فرمایش حضرتعالی صحبت کردن ما هم این که ذکر بگوییم یا این که معصیت خدا را بگوییم باز هم اراده الهی است.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بله اراده الهی است. البته در روایت داریم حتی گناه هم می کنیم اراده الهی است ولی اراده الهی با رضایت الهی فرق می کند. مشیت و اراده خدای عالم تعلق گرفت ولی به گناه رضایتش تعلق نگرفته است. به عبادت، رضایت خدا تعلق گرفته است این جا تفاوتش است.

 دوستان عزیز این را باید دقت کنند. همه آن چه که از ما سر می زند معلول ارادة الله است ارادة الله یک دفعه با رضایت و مشیت خدا هست یک دفعه نه، رضایت خدا نیست غضب خدا هست.

می گوید می خواهی انجام بدهی،‌ انجام بده قدرت هم به تو دادم ولی رضایت در این جا نیست عذابت هم می کنم. این مثالی است که «امام (رضوان الله تعالی علیه)» در کتاب «طلب و اراده» می زند.

 آیت الله العظمی «خویی» مثال دیگری می زند می گوید بنده خدایی فلج است نمی تواند تکان بخورد دستگاه برقی به او وصل می کنند توسط این دستگاه نیرو در بدنش ایجاد می شود اعصابش حرکت می کند شروع به راه رفتن می کند.

هر کس این فرد را می بیند می گوید چقدر خوب راه می رود ولی این شخص راه نمی رود قدرت برق است که او را وادار کرد دارد راه می رود. اگر یک آنی قدرت برق را قطع کنند همان جا می افتد.

 حرف می زنیم اراده الهی است دارم حرف می زنم یک لحظه اراده خدا قطع شود به قول استاد ما آیت الله «شاه آبادی» خدا بیامرزد شاید ده هزار مرتبه از ایشان شنیدم باز هم کم است ایشان به این جاها می رسید می گفت:

اگر آنی کند نازی * فرو ریزند قالب ها

اراده خدا از منِ «قزوینی» برداشته بشود اصلاً منِ «قزوینی»‌ وجود ندارم تا این که بخواهم حرف بزنم، کاری انجام بدهم، غذا بخورم، مطالعه کنم و ... اراده خدا برداشته شود نه این که من اراده ندارم، اصلاً نیستم.

 اگر این طوری بودیم مسئله درست است فرمایش «امام» برای مردم کوچه بازار و ... درست و تقریب به ذهنش راحت تر است.

فرمایش آقای «خویی» هم درست است برای کسانی که احساس خودی می کنند هر دو یک چیز است.

 تمام این ها اشاره دارد به این که اراده الهی در عالم نافذ هست. آیه شریفه (مَا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَمَا أَصَابَكَ مِنْ سَيئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ) به شما اراده و همه چیز دادم مثل برق به بدن فلج وصل کردند این بدن حرکت می کند.

می گوید این را به شما دادم حالا که داری حرکت می کنی می توانی سیلی به کسی بزنی؛ به یتیمی مشت بزنی، سر یتیمی هم دست بکشی با این حرکتی که انجام می دهی می توانی نماز بخوانی و عبادت کنی؛ می توانی با این حرکت غیبت کنی، دروغ بگویی و آدم بکشی هر دو مال نیروی برق است.

(كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ) کار خوب، احسان و خدمت می کند با این برق است کار بد می کند باز هم با این برق است. ولی با این تفاوت اگر کار بد کرد به آن کسی که این برق را وصل کردیم دارد حرکت می کند می گوید من گرفتارت می کنم این طور نیست هر چه دلت خواست انجام بدهی آنی که من می خواهم انجام بده.

(كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ) ولی با این تفاوت (مَا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَمَا أَصَابَكَ مِنْ سَيئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ) این تفضل خدا است.

لذا می بینیم در آیات متعدد خوشی ها، نا خوشی ها را خدای عالم معلول عمل من قرار داده است. عمل من هم که عرض کردیم معلول ارادة الله است می گوید:

(وَمَنْ يتَّقِ اللَّهَ يجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا * وَيرْزُقْهُ مِنْ حَيثُ لَا يحْتَسِبُ وَمَنْ يتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيءٍ قَدْرًا)

و هر کس تقوای الهی پيشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم می ‌کند و او را از جايی که گمان ندارد روزی می ‌دهد؛ و هر کس بر خدا توکل کند، کفايت امرش را می ‌کند؛ خداوند فرمان خود را به انجام می ‌رساند؛ و خدا برای هر چيزی اندازه‌ ای قرار داده است!

سوره طلاق (65): آیات 2 و 3

هر کس تقوا پیشه کند خدای عالم از هر نوع گرفتاری راه نجاتی برایش می سازد. روزیی که به ذهنش نمی رسد به او می رسد از یک طرف این طور می گوید و در سوره طه می‌گوید:

(وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا وَنَحْشُرُهُ يوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمَى)

و هر کس از ياد من روی گردان شود، زندگی (سخت و) تنگی خواهد داشت؛ و روز قيامت، او را نابينا محشور می ‌کنيم!

سوره طه (20): آیه 124

آن های که از یاد منِ خدا غافل هستند در دنیا زندگی سختی برایش قرار می دهیم فقر، گرفتاری، بیماری،‌ خدای نا کرده اتفاقات بد (وَمَنْ يتَّقِ اللَّهَ يجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا * وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا) این ها را باید دقت کنیم. حُسن انتخاب من یا سوء انتخاب من در سرنوشت من اثر دارد هر دو هم از آنِ خدا است.

همین که قدرت داد کار خوب کنم او داد قدرت داد با این قدرت کار بد کنم آن هم خدا داده است. کار خوب می کنم عنایتی می کند روزی (مِنْ حَيثُ لَا يحْتَسِبُ) او، کار بد می کنم گرفتار می کند باز هم او؛ باز (قُلْ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ) خیلی شسته و روفته آب پاک روی دست همه ریخته است این در رابطه با زندگی شخصی ما.

 در رابطه با زندگی اجتماعی ما:

(وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يكْسِبُونَ)

و اگر اهل شهرها و آباديها، ايمان می ‌آوردند و تقوا پيشه می ‌کردند، برکات آسمان و زمين را بر آنها می ‌گشوديم؛ ولی (آنها حق را) تکذيب کردند؛ ما هم آنان را به کيفر اعمالشان مجازات کرديم.

سوره اعراف (7): آیه 96

ملت ها اگر چنان چه ایمان بیاورند و تقوا پیشه کنند (لَفَتَحْنَا عَلَيهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ) برکات آسمان و زمین را بر سر آن ها فرو می ریزم. ولی اگر چنان چه این ملت تقوا پیشه نکرد بی تقوایی کرد.

(إِنَّ اللَّهَ لَا يغَيرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يغَيرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ)

(اما) خداوند سرنوشت هيچ قوم (و ملتی) را تغيير نمی ‌دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغيير دهند!

سوره رعد (13):‌ آیه 11

پس زندگی فردی (وَمَنْ يتَّقِ اللَّهَ يجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا)، (وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا) زندگی اجتماعی (وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا) از آن طرف (إِنَّ اللَّهَ لَا يغَيرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يغَيرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ) نکته زیبایی می خواهم بگویم در سوره عنکبوت آیه 69، سوره زخرف آیه 36 همچنین سوره جاثیه آیه 23 خدای عالم می گوید:

(وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِينَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ)

و آنها که در راه ما (با خلوص نيت) جهاد کنند، قطعا به راه‌ های خود، هدايت شان خواهيم کرد؛ و خداوند با نيکوکاران است.

سوره عنکبوت (29): آیه 69

غیبت آمد به خاطر رضای خدا آب دهانم را فرو می برم غیبت نمی کنم. می خواهم دروغ بگویم خدا را ناظر حالم می بینم دروغ نمی گویم. می خواهم خدای نا کرده سر یتیم یا سر زن و بچه داد بکشم خدا به ذهنم می آورد ناظر و شاهد خدا است. همین که دو، سه تا از این کارها را انجام دادم بزنگاهی که لغزشگاه است آن جا مسئله ای که بزرگان در آن جا لغزیدند.

آن جا می گوید از دستش می گیریم (وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا) آن های که در مسیر تقوا افتادند می خواهند آدم خوب شوند دست شان را می گیریم (وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِينَّهُمْ سُبُلَنَا)، این (لَنَهْدِینَّهُمْ) غیر از: (إِنَّا هَدَينَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا) است.

(إِنَّا هَدَينَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا)

ما راه را به او نشان داديم، خواه شاکر باشد (و پذيرا گردد) يا ناسپاس!

سوره انسان (76): آیه 3

است از آن طرف:

(وَمَنْ يعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمَنِ نُقَيضْ لَهُ شَيطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ)

و هر کس از ياد خدا روی ‌گردان شود شيطان را به سراغ او ميفرستيم پس همواره قرين اوست!

سوره زخرف (43): آیه 36

اگر کسی از ذکر خدا غافل و روی گردان شود (نُقَيضْ لَهُ شَيطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ)؛ شیطان را بر او مسلط می‌کنیم از راه بدر و بیچاره اش می‌کند. بعد دارد:

(وَإِنَّهُمْ لَيصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَيحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ)

و آنها [= شياطين‌] اين گروه را از راه خدا بازمي‌دارند، در حالي که گمان مي‌کنند هدايت‌يافتگان حقيقي آنها هستند!

سوره زخرف (43): آیه 37

(وَإِنَّهُمْ لَيصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ) به کسانی که شیطان مسلط است، هم خودشان از راه بدر می‌شوند و هم دیگران را از راه بدر می‌کنند. (وَيحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ) و تصور می‌کنند کار خوب دارند انجام می‌دهند.

«فرعون» با آن دبدبه و کبکه می‌گوید حضرت موسی مفسد فی الارض است.

(قَالَ فِرْعَوْنُ مَا أُرِيكُمْ إِلَّا مَا أَرَى وَمَا أَهْدِيكُمْ إِلَّا سَبِيلَ الرَّشَادِ)

فرعون گفت: «من جز آنچه را معتقدم به شما ارائه نمي‌دهم، و شما را جز به راه صحيح راهنمايي نمي‌کنم! (دستور، همان قتل موسي است!)»

سوره غافر (40): آیه 29

می‌خواهم شما را به راه درست هدایت کنم. پس دارد: (وَمَنْ يتَّقِ اللَّهَ يجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا) از آن طرف دارد: (وَمَنْ يعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمَنِ نُقَيضْ لَهُ شَيطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ).

در سوره جاثیه خیلی واضح‌تر است:

(أَفَرَأَيتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَنْ يهْدِيهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ)

آيا ديدي کسي را که معبود خود را هواي نفس خويش قرار داده و خداوند او را با آگاهي (بر اينکه شايسته هدايت نيست) گمراه ساخته و بر گوش و قلبش مهر زده و بر چشمش پرده‌اي افکنده است؟! با اين حال چه کسي مي‌تواند غير از خدا او را هدايت کند؟! آيا متذکر نمي‌شويد؟!

سوره جاثیه (45): آيه 23

(أَفَرَأَيتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ) به جای تقوا هوا پرستی را انتخاب می‌کند نتیجه اش: (وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ) با این‌که آگاهی دارد این راه ضلالت است، راه ضلالت را انتخاب می‌کند (وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ) خدای عالم به قلب و چشم‌هایش مهر می‌زند. (وَجَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَاوَةً) روی چشم‌هایش هم پرده می‌کشد دیگر هیچی را نمی‌بیند.

دوستان این شش تا آيه برای ما درس عبرت باشد، یک مقدار فکر کنیم، من به دوستان می‌گویم بحث را زودتر روی سایت بگذارند آیات هم بیاید آيات را در موبایل‌ّشان بگذارند قبل از نماز یا صبح که بلند می‌ّ‌ّ‌شوند به جای تعقیقاتی که اصلا حواس مان نیست چه می‌گوییم نیم ساعت تعقیبات می‌گوییم فقط لقلقه زبان است به جایش این آیات را مرور کنیم.

آن وقت است که نمازمان: «الصَّلَاةُ قُرْبَانُ كُلِّ تَقِيٍّ؛ الصَّلَاةُ مِعْرَاجُ المُؤْمِنِ» می‌شود. هرکس از بزرگان به جایی رسیده است از نماز رسیده است.

مرحوم «نخودکی» که از اولیاء الله بوده و کرامت‌های متعددی از او سر زد پرسیدند از کجا به این جا رسیدی؟ گفت از برکت نماز به این جا رسیدم! اگر کسی بخواهد در دنیا و آخرت سر بلند بشود مراقب نمازش باشد!

آیت الله العظمی «بهجت» بارها فرمودند استاد ما مرحوم آقای «قاضی» بزرگ اگر کسی مراقب باشد نماز را اول وقت بخواند اگر به مقامات عالیه نرسید من را لعنت کند!

بعد آقای «بهجت» می‌ فرمود چه حرف بزرگی و چه جرأتی، می‌گوید اگر کسی ملتزم به نماز اول وقت بود و به مقامات بالا نرسید منِ «قاضی» را لعنت کند. این صد در صد بهره و سود است به قول امروزی‌ها می‌گویند دو طرف سود است. لذا دقت کنیم مراقب نمازمان باشیم.

حتی از آقای «بهجت» سوال کردند آیا آقای «قاضی» نماز با حضور منظورش بود؟ فرموده بود نه، همان نماز بی حضورش را هم اول وقت بخواند خدا ایشان را به مقامات بالا می‌رساند.

مجری:

طیب الله، ان شاءالله. این راهکارهای نابی که هم از بزرگان نقل می‌فرمایید و هم از حضرتعالی استفاده می‌کنیم قطعا ما را در آن ضریب دادنی که فرمودید در یک مرحله اراده از ما است اما خداوند به او با اراده مؤثر تام خودشان ضریب خواهد داد. این را کسی که با امر الهی مخالفت کند طبق این آیات شیطان قرینش می‌شود، اگر همراهی کند بازهم ضریب به داده می‌شود ان شاءالله بتواند به آن مراحل و مراتب عالیه برسد. چه چیزی بالاتر از این، ان شاءالله توفیق باشد تأمل و تفکر کنیم.

سراغ تماس‌های بینندگان عزیز و ارجمند بیرویم و در فرصت باقی مانده از سوال‌های شما بهره ببریم و بتوانیم پاسخ آن را از استاد طلب کنیم. تماس اول جناب آقای «بهادری» از «کرج» سلام علیکم در خدمت شما هستیم بفرمایید

تماس بینندگان برنامه

بیننده: (آقای بهادری از کرج – شیعه)

سلام علیکم خدمت حضرت آیت الله دکتر «حسینی قزوینی» و جناب اقای «مرعشی» دو سید بزرگوار!

حضرت آقا! سوره توبه آیه 100 که آقایان خیلی روی آن مانور می‌دهند:

(وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ رَضِي اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ)

پيشگامان نخستين از مهاجرين و انصار، و کساني که به نيکي از آنها پيروي کردند، خداوند از آنها خشنود گشت، و آنها (نيز) از او خشنود شدند؛ و باغهايي از بهشت براي آنان فراهم ساخته، که نهرها از زير درختانش جاري است؛ جاودانه در آن خواهند ماند؛ و اين است پيروزي بزرگ!

سوره توبه (9) آیه100

واقع چه است که در قرآن کریم خداوند به پیامبرش فرموده است صحابه شما باید از نظر شهادت یا مرگ شما تقسیم بشود. صحابه‌ای که قبل از آن که شمایی رسول خدا از دنیا بیروی مرگ صحابه ای تان را دیدی یا شهید شدند این‌ها قطعا بهشتی هستند خداوند از این‌ها راضی است این‌ها یک تعداد از صحابه هستند.

یک تیپ دیگر صحابه ای هستند که ای رسول من تو از دنیا رفتی و آن‌ها مانده اند، به تفسیر آقای «مالک» در کتاب «موطأ» روایت 1004 صحابه ای که تا زمان مرگ پیامبر فوت کرده یا شهید شدند رسول خدا مهر تأیید بر بهشت رفتن آن‌ها زده است.

اما صحابه ای که بعد از پیامبر اسلام زنده بودند این‌ها اگر تابع در رفتار و کردارشان مثل صحابه‌های گذشته بود که پیامبر آن ها را تأیید کرده است این‌ها هم تابع و مورد تأیید هستند. یعنی تابع ایمانی شان مثل صحابه گذشته که در زمان پیامبر شهید شدند کسانی که بعد از وفات پیامبر کردار و رفتارشان مثل صحابه گذشته بوده رسول خدا مهر زده و بهشت رفتن آن‌ها را تضمین کرده است.

به «سعید ابن جبیر» گفتند شما چرا علی را نام نمی‌بری؟ ایشان گفت علی از این‌ها جدا است، علی نفس پیامبر است. صحابه نبود بالاتر از صحابه انفسنا و انفسکم بود. یعنی از رفتار و منش رسول خدا تبعیت کردند. تابعین چه کسانی هستند؟ کسانی مثل «اویس قرنی» که پیامبر را ندید.

الان حضرت آقا، سوال من این است اهل بیت بهترین مفسر بودند یا نبودند؟

(مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَينَهُمْ ...)

محمد (ص) فرستاده خداست؛ و کساني که با او هستند در برابر کفار سرسخت و شديد، و در ميان خود مهربانند؛

سوره فتح (48): آیه 29

آیا جناب خلیفه دوم مصداق این آیه بود؟ آیا جناب خلیفه دوم با غیر کافران رحیم بود؟ یا آیا این گونه صحابه رفتارشان رحیم بود؟ «زبیر» رفتارش با همسرش چطور بود؟ جناب عمر رفتارش نسبت به خانم‌ها خشن بود. اهل بیت فرمودند آن کسانی که نماد رحمت بود و نسبت به دشمن نماد غضب و خشم بود این‌ها همان: (مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَينَهُمْ ...) می‌شود، پیامبر از این‌ها راضی بوده است.

«کعب الاحبار، سدی، زید ابن ثابت، عبدالله ابن سلار» این‌ها همه یهودیان تازه مسلمان شده به ظاهر هستند. وضع مالی شان در زمان عمر چطوری بوده است؟ خیلی خوب بوده است. وضع مالی اهل بیت چطوری بود؟ حضرت آقا، ده هزار از احکام اسلام را نابود کردند این‌ها را تابع اسلام می‌شود گفت.

«ترمذی» خبر 3896 می‌گوید دو نفر از صحابه در زمان تقسیم غنائم به پیامبر اعتراض کردند که ای رسول الله شما در تقسیم غنائم عدالت ندارید! آیا این‌ها تابع به احسان بودند؟

«سنن ابی داود» روایت 2925، «سنن دارمی» خبر 3349، و «سنن ترمذی»‌ خبر 2925، رسول خدا می‌ٰ‌ٰفرماید کسی است من را پیش قومش ببرد،‌ به دلیل این که قریش مانع می‌شود کلام پروردگارم را به گوش مردم برسانم. عمر به پیامبر گفت نرو نماز فلانی را بخوان؛‌ چون فاسق است، چرا بر جنازه او نماز می‌خوانی؟ 46 منبع از منابع اهل سنت آورده اند که صحابه به پیامبر طعنه می‌‌زدند ما موسی را بر تو افضل می‌دانیم!

آیا واقعا این طوری بود،‌ این‌ها مصیبت نیست؟ اگر یک نفر در مسجد الحرام برود به علی و خاندان پیامبر طعنه بزند کسی اعتراض نمی‌‌کند ولی اگر همین شخص به خانم عایشه،‌ به ابوبکر و جناب عمر طعنه بزند حکم قتلش واجب است. این اسلام امروز اقایان وهابی است؛ آیا این ها تبع به احسان بودند؟ ببخشید مصدع اوقات شدم یا علی التماس دعا.

مجری:

ان شاءالله موفق باشید،‌ جناب اقای «بهادری»‌ از شما تشکر می‌کنم. بیننده بعدی اقا «محمد حسین از مشهد مقدس»‌ پشت خط ارتباطی هستن سلام علیکم بفرمایید.

بیننده: (آقای محمد حسین از مشهد – شیعه)

سلام علیکم حضرت اقا خسته نباشید. یک خواهشی داشتم دو تا نوه دارم اسم یکی از نوه هایم را مهدیار اسم گذاشتم، زمانی که استاد شریفی اسم پسرش را صدا زد اقا مهدیار برایم آب بیاور، گفتم بهبه چه اسمی! من هم اسم نوه ام را مهدیار گذاشتم.

نوه دومم که ان شاء الله امروز و فردا قرار است دنیا بیاید می‌خواهم حضرت اقا برایش اسم بگذارد، هرچه شما اسم بگذارید قبول است.

مجری:

دختر هستند یا پسر؟

اقای محمد حسین:

پسر است.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

من خودم با خدا عهد بستم، هر فرزندی نامگذاری اش به عهده من باشد غیر از محمد برایش اسم نگذارم. خداوند سه تا فرزند به من داده است «محمد مهدی، محمد هادی و محمد جواد» و تمام کسانی را که من اسم گذاشته ام یک محمد پیشوندش است.

در روایت داریم، امام صادق (سلام الله علیه) فرمود اگر اسم فرزند تان را محمد گذاشتید، این محمد ضامن سلامتی بچه است؛ حتی در رحم مادر هم است اگر پسر است اسمش را محمد بگذارید. اگر دختر است یکی از اسامی حضرت زهرا را بگذارید ما شاء الله حضرت زهرا اسامی زیاد دارد. «زهرا، فاطمه، مطهر، محدثه، طاهره و...»

شما ان شاءالله اسم نوه تان را محمد با یک پسوندی بگذارید، پسوندش را هرچه دوست دارید، «محمد علی، محمد حسن، محمد حسین، محمد باقر، محمد صادق، محمد رضا و...» شما «مشهد» تشریف دارید اسم «محمد رضا» بیشتر می‌آید تا اسامی دیگر!

در روایت دارد اسم فرزند تان را محمد بگذارید اگر بعدا هم خواستید عوض کنید، عوض کنید ولی اگر خدا بچه تان را به خاطر عوض کردن اسم از شما گرفت از خدا گله نکنید. این را هم ائمه فرمودند.

مجری:

اقا «محمد حسین» عزیز از شما تشکر می‌کنیم. ان شاءالله اولاد صالح و سالم خداوند نصیب تان کند طبق فرمایشات حضرت استاد اسم بگذارید.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

اسم نوه اولی اش «مهدی یار» است اسم این نوه اش را «محمد یار» هم می‌تواند بگذارد!

مجری:

بله. تماس بعد جناب اقای «غلامی از بوشهر» سلام بفرمایید در خدمت تان هستیم!

بیننده: (آقای غلامی از بوشهر ـ شیعه)

سلام علیکم وقت شما بخیر، سلام بر جناب استاد بزرگوار حضرت آقای دکتر «حسینی قزوینی» من قبل از این که سوالم را مطرح کنم یکی از دوستانم گفت بچه ام به سن تکلیف رسیده دوست دارد حضرت آیت الله «قزوینی» را به عنوان مرجع خودش انتخاب کند آیا ایشان رساله دارد یانه؟ گفتم باید از خودش سوال کرد من نمی‌دانم!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

ما رساله داریم، رساله مان همان بحث‌های است که این‌جا در دفاع از امیر المؤمنین می‌کنیم، رساله ما حدیث غدیر است. رساله ما آیه ابلاغ و اکمال است. یک زمانی تقریبا ده – پانزده نفر از کشور «تاجیکستان» آمدند و گفتند ما را فرستادند که رساله شما را ببریم گفتم آن‌ها اشتباه کردند، شما اهم اشتباه کردید آمدید.

مراجع برای تکلیف هستند، از آیت الله العظمی «سیستانی» گرفته و دیگر مراجع، و «مقام معظم رهبری» برای تکلیف این بزرگواران هستند و برای دفاع از اهل بیت (سلام الله علیهم اجمعین) رساله ما همین حرف‌هایی است که داریم در این شبکه می‌زنیم.

اقای غلامی:

ان شاءالله خداوند به شما توفیق بدهد.

 حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

آمین یا رب العالمین. رساله عملیه برای اسقاط تکلیف است. که ما نماز بخوانیم فردا خدا ما را جهنم نبرد، روزه بگیریم تا جهنم نبرد؛ ولی دفاع از علی (سلام الله علیه) ما را بهشت در کنار نبی مکرم، در کنار امیر المؤمنین، در کنار صدیقه طاهره می‌برد و لذا باید در هر قسمت یک کسی را الگوی خودمان قرار بدهیم.

من زمانی که چهارده – پانزده ساله بودم آن زمانی کتاب «الغدیر» تازه داشت جلد به جلد چاپ می‌شد و همان زمان ترجمه هم می‌کردند، بیرون می‌آمد وقتی بنده کتاب «الغدیر» را دیدم و متوجه شدم آقای «علامه امینی» دارد جانانه دفاع می‌کند ایشان مرجع تقلید من در بحث ولایت شد.

تا الان که یازده جلد «الغدیر» را مطالعه کردم، تلخیص کردم، و تلخیص آن را تایپ کردم آن زمان کامپیوتر نبود با وسیله تایپ آن زمان که تازه برقی آمده (تایپ انگشتی) خلاصه تمام یازده جلد را تایپ کردم.

هرکس باید یک الگویی در هر قسمت داشته باشد. در رابطه با مسائل اخلاقیات می‌توانید بعضی از علمای اخلاق را مثل آیت الله «دستغیب، مدنی و...» و بعضی دیگر از بزرگوارانی که در مسائل اخلاقی واقعا خیلی خبره بودند الگو قرار دهید.

در مسائل عرفانی مثل آیت الله العظمی «بهجت» مثل آیت الله «قاضی (رضوان الله تعالی علیه)» مثل مرحوم «نخودکی» و ... را الگو قرار دهید.

خلاصه این که در هر زمینه ما یک استاد و الگو برای خودمان داشته باشیم و این‌ها دست مان را بگیرند.

اقای غلامی:

خداوند سایه شما را بر سر همه ما مستدام بدارد.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

ان شاءالله خداوند سایه اقا امام زمان را بر سر همه ما مستدام بدارد.

آقای غلامی:

استاد عزیز! در آیه اهل البیت سوالی که من داشتم خدمت تان عرض کنم

(إِنَّمَا يرِيدُ اللَّهُ لِيذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيتِ وَيطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا)

خداوند فقط مي‌خواهد پليدي و گناه را از شما اهل بيت دور کند و کاملا شما را پاک سازد.

سوره احزاب (33):‌ آیه 33

(يرِيدُ اللَّهُ) خواست خدا است آیا این خواست خدا برای اهل البیت یک نوع تعبیر اجباری نمی‌آید. این یک سوال از این آیه. سوال دیگر این که خود این که (أَهْلَ الْبَيتِ) می‌گوید ترکیب این چه نوع ترکیبی است؟ آیا بیانیه است یا لامیه است یا ظرفیه است؟

بعد در مورد کلمه «الله» می‌گویند تنها واژه ای است که در قرآن اسم ذات و اسم عین است آیا این طور است یعنی بقیه اسامی، اسامی معنا هستند؟

آخرین سوال این است آیا الف و لام در «الرجس» چه نوع الف و لامی است ممنون و متشکرم از استاد بزرگوار ببخشید مصدع شدم خدا حافظ!

مجری:

خدا نگهدار شما، آقای غلامی که سوالات مفصلی پرسیدید. آخرین تماس جناب اقای «حسن زاده» هستن سلام علیکم بفرمایید

بیننده: (آقای حسن زاده – شیعه)

سلام علیکم اقای «مرعشی» عزیز و آیت الله «قزوینی» گرامی. من این برنامه را نگاه می‌کنم سر حال می‌شوم و خیلی خوشحال می‌شوم. شبکه فتنه و شبکه توحید که اسمش را توحید گذاشته اند که نباید می گذاشتند نگاه کنند و از اساتید بزرگوار مانند آیت الله «حسینی قزوینی» یاد بگیرند.

 من ارادت خاص خدمت تان دارم هر وقت شبکه را می‌بینیم خوشحال می‌شوم، همیشه منتظرم که نوبت آیت الله «حسینی قزوینی» چه روزی می‌شود تا برنامه را ببینم. تشکر از شما ببخشید وقت تان را گرفتم به همه کادر و اعضای شبکه حضرت ولی عصر سلام دارم، شبکه خیلی خوبی است.

 اقای ملازاده و اقای هاشمی به جان هم افتاده اند و ان شاءالله همه شان به جان هم بیفتند به امید حق خدا نگهدار!

مجری:

سالم و موفق باشید

اقای حسن زاده:

یا علی مدد جانم فدای حضرت، آقای آیت الله «قزوینی» شما که آن جا می‌خندی من خوشحال می‌شوم آقای «مرعشی» شما را هم دوست دارم!

مجری:

بزرگوارید خدا نگهدار شما، به پاسخ‌های جناب اقای «غلامی» برسیم، حضرت استاد سوال اقای «غلامی»، تمام مطالبی که ذکر شد به صورت جزئی نسبت به آیه تطهیر بود، حضرتعالی هر طور صلاح می‌دانید پاسخ بفرمایید.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

من از اخر شروع کنم، الف و لام در کلمه «الرجس» الف و لام جنس است یعنی جنس رجس و عموم مراتب رجس گناه، اشتباه و خطا، سهو همه را خدای عالم از این‌ها برداشته است.

دقت بفرمایید «گناه، اشتباه، خطا، سهو» تمام این چهار مورد را خدای عالم از این‌ها برداشته است. یا هرچه که با حقیقت همخوانی نداشته باشد خدای عالم عنایت کرده به لطف و کرمش برداشته است و این که برداشته اجباری نبوده است این طوری نیست که انبیا و ائمه نتوانند گناه کنند.

امیر المؤمنین (سلام الله علیه) در نامه اش به «عثمان ابن حنیف» حاکم منصوب علی در «بصره» می‌گوید:

«وَ لَوْ شِئْتُ لَاهْتَدَيْتُ الطَّرِيقَ إِلَى مُصَفَّى هَذَا الْعَسَلِ وَ لُبَابِ هَذَا الْقَمْحِ وَ نَسَائِجِ هَذَا الْقَزِّ وَ لَكِنْ هَيْهَاتَ أَنْ يَغْلِبَنِي هَوَايَ وَ يَقُودَنِي جَشَعِي إِلَى تَخَيُّرِ الْأَطْعِمَةِ وَ لَعَلَّ بِالْحِجَازِ أَوْ الْيَمَامَةِ مَنْ لَا طَمَعَ لَهُ فِي الْقُرْص‏‏ وَ لَا عَهْدَ لَهُ بِالشِّبَعِ أَوْ أَبِيتَ مِبْطَاناً وَ حَوْلِي بُطُونٌ غَرْثَى وَ أَكْبَادٌ حَرَّى أَوْ أَكُونَ كَمَا قَالَ الْقَائِلُ-

     وَ حَسْبُكَ [عَاراً] دَاءً أَنْ تَبِيتَ بِبِطْنَةٍ       وَ حَوْلَكَ أَكْبَادٌ تَحِنُّ إِلَى الْقِد

أَ أَقْنَعُ مِنْ نَفْسِي بِأَنْ يُقَالَ هَذَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ وَ لَا أُشَارِكُهُمْ فِي مَكَارِهِ الدَّهْرِ أَوْ أَكُونَ أُسْوَةً لَهُمْ فِي جُشُوبَةِ الْعَيْشِ فَمَا خُلِقْتُ لِيَشْغَلَنِي أَكْلُ الطَّيِّبَاتِ كَالْبَهِيمَةِ الْمَرْبُوطَةِ هَمُّهَا عَلَفُهَا أَوِ الْمُرْسَلَةِ شُغُلُهَا تَقَمُّمُهَا تَكْتَرِشُ مِنْ أَعْلَافِهَا وَ تَلْهُو عَمَّا يُرَادُ بِهَا أَوْ أُتْرَكَ سُدًى أَوْ أُهْمَلَ عَابِثاً أَوْ أَجُرَّ حَبْلَ الضَّلَالَةِ أَوْ أَعْتَسِفَ طَرِيقَ الْمَتَاهَةِ وَ كَأَنِّي بِقَائِلِكُمْ يَقُولُ إِذَا كَانَ هَذَا قُوتُ ابْنِ أَبِي طَالِبٍ فَقَدْ قَعَدَ بِهِ الضَّعْفُ عَنْ قِتَالِ الْأَقْرَانِ وَ مُنَازَلَةِ الشُّجْعَانِ أَلَا وَ إِنَّ الشَّجَرَةَ الْبَرِّيَّةَ أَصْلَبُ عُوداً وَ الرَّوَاتِعَ الْخَضِرَةَ أَرَقُّ جُلُوداً وَ النَّابِتَاتِ الْعِذْيَةَ أَقْوَى وَقُوداً وَ أَبْطَأُ خُمُوداً. وَ أَنَا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ كَالضَّوْءِ مِنَ الضَّوْءِ وَ الذِّرَاعِ مِنَ الْعَضُدِ وَ اللَّهِ لَوْ تَظَاهَرَتِ الْعَرَبُ عَلَى قِتَالِي لَمَا وَلَّيْتُ عَنْهَا وَ لَوْ أَمْكَنَتِ الْفُرَصُ مِنْ رِقَابِهَا لَسَارَعْتُ إِلَيْهَا وَ سَأَجْهَدُ فِي أَنْ أُطَهِّرَ الْأَرْضَ مِنْ هَذَا الشَّخْصِ الْمَعْكُوسِ وَ الْجِسْمِ الْمَرْكُوسِ حَتَّى تَخْرُجَ الْمَدَرَةُ مِنْ بَيْنِ حَبِّ الْحَصِيد»

نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص418

اگر من علی بخواهم بهترین لباس را بپوشم، غذای رنگارنگ بخورم، زندگی مرفهی داشته باشم کسی جلوی من را نمی‌گیرد «وَ لَكِنْ هَيْهَاتَ أَنْ يَغْلِبَنِي هَوَايَ وَ يَقُودَنِي جَشَعِي إِلَى تَخَيُّرِ الْأَطْعِمَةِ وَ لَعَلَّ بِالْحِجَازِ أَوْ الْيَمَامَةِ مَنْ لَا طَمَعَ لَهُ فِي الْقُرْص» علی بیاید با شکم سیر بخوابد ولی در سرزمین پهناور اسلامی یک نفر گرسنه سر به متکا بگذارد و بخوابد!

باز حضرت در نامه اش به «معاویه» می‌فرماید:

«فَإِنِّي لَسْتُ فِي نَفْسِي بِفَوْقِ أَنْ أُخْطِئَ وَ لَا آمَنُ ذَلِكَ مِنْ فِعْلِي إِلَّا أَنْ يَكْفِيَ اللَّهُ مِنْ نَفْسِي مَا هُوَ أَمْلَكُ بِهِ مِنِّي‏»

نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص335

من معصوم از این نیستم که «أن أخطئَ»؛ یعنی معصوم از خطا نیستم «إِلَّا أَنْ يَكْفِيَ اللَّهُ مِنْ نَفْسِي مَا هُوَ أَمْلَكُ بِهِ مِنِّي‏»؛ خدای عالم عنایت می‌کند من را از این خطاها حفظ می‌کند.

نبی مکرم (صلی الله علیه واله وسلم) با آن عظمتش خدای عالم به رسول اکرم خطاب می‌کند:

(وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَينَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ، لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيمِينِ، لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيمِينِ)

اگر او سخنی دروغ بر ما می‌بست، ما او را با قدرت می‌گرفتيم، سپس رگ قلبش را قطع مي‌کرديم

سوره الحاقه (69): آیات 44 و 45

یا پیامبر اگر کوچک‌ترین خطا کنی رگ گردنت را می‌زنیم، دیگر از این بالاتر! معلوم می‌شود این‌ها می‌توانند گناه کنند؛ ولی نمی‌کنند چون این‌ها اراده قاطع بر گناه نکردن دارند خدا این‌ها را معصوم قرار داده است.

همان آیه که خواندیم:

(وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِينَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ)

و آنها که در راه ما (با خلوص نيت) جهاد کنند، قطعا به راه‌هاي خود، هدايتشان خواهيم کرد؛ و خداوند با نيکوکاران است.

سوره عنکبوت (29) آیه69

مرحوم «مقدس اردبیلی (رضوان الله تعالی علیه)» فرمود من در عمرم گناه نکردم و فکر گناه هم نکردم! خیلی از شاگردانش تعجب کردند مگر می‌شود کسی فکر گناه هم نکند. گفت بله گناه کردن در نظر من (معذرت می‌خواهم) مثل خوردن نجاست است آیا هیچ وقت شد شما اراده کنید نجاست بخورید؟ گفتند نه، گفت نزد من قبح گناه کردن مثل قبح مصرف نجاست است؛ لذا فکر گناه هم نکردم!

ائمه (علیهم السلام) نه تنها گناه نکردند بلکه فکر گناه هم نکردند، فکر اشتباه هم نکردند خدا هم این‌ها را معصوم قرار داده است و معصوم بودن این‌ها آن اراده ذاتی این بزرگواران بوده است.

در رابطه با «تطهیر»، تطهیر تأکیدی در این جا است بیانیه و چیزهای دیگر نیست. (وَيطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا)؛ یعنی در آن‌جا شما را پاک کرده و چه پاک کردنی! پاک کردنی که لیس فوقه پاک کردنی!

کلمه «الله» که اسم ذات است امام (رضوان الله تعالی علیه) در کتاب «مصباح الهدایه» می‌گوید تمام اسامی الهی ظاهر و باطنی دارد، اسماء جمال ظاهرش جمال است ولی باطنش جلال است. اسماء جلال ظاهرش جلال است «الرحمن» ظاهرش بخشندگی است ولی باطنش غضب خدا در آن است. رحیم به همین شکل است.

رزاق از این طرف ظاهرش روزی دهنده فراوان و باطنش قبض است ولی اسم مقدس الله یکسان و جامع تمام صفات جمال و جلال است نه یک ذره جلال بر جمال برتری دارد و نه یک ذره جلال بر جمال برتری دارد. این خلاصه جواب شما است.

نمی‌دانم متوجه شدید یا خیر، من از سوال تان یک جواب قشنگ دادم شاید هم خیلی از بینندگان متوجه جواب من نشوند.

مجری:

بله سوال به همین شکل مطرح شده بود. تشکر می‌کنم حضرت استاد از محضرتان بسیار استفاده کردیم همچنین تشکر می‌کنم از همه شما بینندگان عزیز و ارجمند که تا انتهای برنامه امشب همراه ما بودید ان شاءالله موفق، مؤید و منصور باشید تا دیدار آینده خدا نگهدار!


  
  • دکتر وحید رضایی

    5 مهر 1404 - ساعت 17:46

    هلاکت عبدالعزیز آل شیخ بن آکلة الاکباد لعنة الله علیه را به پیروان دیندار و مومن مکتب حقه اهل بیت صلوات الله علیهم اجمعین تبریک عرض میکنم. ان شاءالله به حق تمامی انبیاء و ائمه اطهار صلوات الله علیهم اجمعین این ناصبی وهابی با هند جگرخوار پرچمدار و پدرش عتبه بن ربیعه و عمویش شیبه بن ربیعه و برادرش ولید بن عتبه و پسرانش یزید و معاویه و دخترش ام حکم و شریک جنسی اش ابوسفیان و برده اش وحشی بن حرب و نوه اش یزید بن معاویه و دوستداران و مدافعان و پیروانشان محشور شود در سجین اسفل سافلین و از زقوم به او بخوراند. خداوند متعال رو به آبروی سیدالشهداء صلوات الله علیه قسم میدم که بر عذابش بیفزاید. لعنة الله علیه و العذاب. یادتون میاد که این وهابی ناصبی در روز عاشورا ،عروسی پسرش را برگزار کرد و به پیروی از او هم شیخ الاسلام اموی عبدالحمید عروسی پسرش را در ایام اربعین سیدالشهداء صلوات الله علیه گرفت و استاندار سیستان و بلوچستان رو هم دعوت کرد؟اسلام اموی عمری را با اسلام علوی نبوی مقایسه نمیشه کرد. حق دارند که ما را تکفیر میکنند. چون ما پیروان مکتب حقه اهل بیت صلوات الله علیهم اجمعین به اسلام اموی عمری کافررررییییم

    0 0

خداوند متعال؛ تنها موثر در عالم وجود>

اخلاق علوی سیره مهدوی شیطان شناسی خطر شیطان مخلَصین صالحین اراده الهی تنها موثر عالم اولیاءالله مومن حقیقی قرآن حضرت نوح حضرت صالح نقش اراده انسان نماز اول وقت