![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
2021 January 16 - شنبه 27 دي 1399 | ![]() |
![]() |
![]() |
دانلود صوت قسمت پانزدهم برنامه عصر ایمان با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین عباسی بسم الله الرحمن الرحیمتاریخ : 1 آذر 1399مجری:«بسم الله الرحمن الرحیم» عرض سلام و ادب و احترام خدمت همه شما بینندگان عزیز و محترم شبکه جهانی حضرت ولیعصر(عج)، خیلی ممنون که مثل هفتههای گذشته بیننده برنامه عصر ایمان از شبکه حضرت ولیعصر(عج) هستید، عرض سلام وادب دارم خدمت کارشناس محترم برنامه استاد عباسی و از ایشان درخواست میکنم خدمتشما عرض سلامی داشته باشند تا با هم بحث را إن شاءالله شروع کنیم، حاج آقا سلام علیکم و رحمة الله، بفرمایید. استاد عباسی:سلام علیکم و رحمة الله بنده هم خدمت بینندگان عزیز و گرامی شبکه جهانی حضرت ولیعصر(ارواحنا له الفداء) عرض سلام و ادب و احترام دارم امیدوار هستم که تحت توجهات خاصه حصرت ولیعصر بهترین اوقات و ایام را داشته باشید و زندگی بسیار خوب و ایمانی را تجربه بفرمایید. مجری:خیلی ممنون و متشکر در جریان هستید بینندگان عزیز برنامه عصر ایمان به موضوع اجتهاد و تقلید اختصاص دارد هفتههای گذشته بحث کردیم، موضوع این هفته نقد ادله مخالفین اجتهاد و تقلید است هفته گذشته استاد عباسی ادله قرآنی را بحث کردند یک چندتا کلیپ دیدیم و با هم راجع به آن هم صحبت کردیم، این هفته بنا داریم بحث ادله روائی مخالفین اجتهاد و تقلید را خدمت شما به اشتراک بگذاریم، قبل از آن نقداً و فی المجلس یک سؤال به صورت پیامک بینندگان عزیز برای ما فرستاده بودند سؤال را از استاد میپرسم و باز هم یاد آوری میکنم خدمتتان جزابیت برنامه به این است که شما با ما نظریات خودتان را به اشتراک بگذارید در قالب تماس در قالب پیام و ما از نظرات شما بهرمند بشویم و بتوانیم پاسخ سؤالات شما را از استاد عباسی بپرسیم.حاج آقا سؤالی که آمده این است؛ عرض سلام خدمتشما، استاد اگر این مجتهدین از قرآن و روایت استدلال میکنند پس چرا آن استدلال را میگویند فتوای فلان شخص؟ اگر حرف معصوم(ع) باشد همه علماء باید یک حرف باشند و نگویند فتوای فلان شخص. این اختلاف فتاوا را فکر کنم بیشتر منظورشان است. استاد عباسی:«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ وَ بِهِ نَسْتَعِینَ إِنَّهُ خَیْرٌ نَاصِرٍ وَ مُعِینَ ثُمَّ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ عَلَی سیّدنا و نبیّنا أَبِی الْقَاسِمِ الْمُصْطَفَی مُحَمَّد وَ عَلَی أَهْلِ بَیْتِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ وَ اللَّعْنُ الدَّائِمُ عَلَى أَعْدَائِهِمْ أجمعین إِلَی قیام يُوْمِ الدّین» اولاً خدا را شاکر هستم که به بنده توفیق داده که محضر بینندگان عزیز مان با این بحث باشم و بتوانیم إن شاءالله انجام وظیفه بکنیم و آنچه که بنده متوجه شدم از پیامهای که بینندگان عزیز برای شبکه فرستادهاند و آنچه که در فضای مجازی برای دوستان شبکه و برای خود ما ارسال میکنند از نظراتشان اینکه این بحث مورد در واقع ابتلا و مورد درخواست هست از جانب بینندگان عزیز مان و إن شاءالله که بتوانیم روز به روز در واقع دقیقتر و کاملتر و بهتر بحث را تقدیم بکنیم و بحث مان بعد از جلساتی که مبانی بحث بود و ادله و آن اساس بحث بود رسید به آن جای که بحثهای مربوط به شبهات در این موضوع و سؤالات و ابهامات را باید پاسخ بدهیم و از اول هم وعده مان به بینندگان عزیز مان همین بود که إن شاءالله بتوانیم آنچه که در این رابطه دیگران گفتهاند و جریان مقابل استدلالهای که دارد استدلالها را بیاوریم و دانه دانه ما گرههای که شاید ایجاد شده باشد دانه دانه این گرهها را باز بکنیم و پاسخ بدهیم تا مسئله روشن بشود.اما نسبت به این سؤالی که بیننده عزیز مان مطرح کردند و شما زحمت کشیدید امشب به برنامه آوردید برای پاسخگویی، ببینید اینکه ما اختلاف فتوا داریم و اساساً گفته میشود فتوای فلان مرجع این هست و گفته نمیشود روایت این هست، میگویند فتوا فلان مرجع این هست؛ علت این هست که آنچه که در اختیار مخاطب قرار میگیرد محصول یک اتفاق هست، محصولی است که استنباط احکام شرعی توسط مرجع تقلید، یعنی ما یک مواد اولیه برای استنباط احکام شرعی داریم که آیات قرآن هست، روایات هست، عقل هست منتهی آن در بخش مستقلات عقلی است آنجای که عقل حقیقی و عقل در واقع ریاضی به کار میآید، اینها موادی هستند که با اتفاقی که از جانب مرجع تقلید رقم میخورد به عنوان استباط احکام شرعیه از ادله شرعیه و از ادله تفصیلی آن که همینهای بود که عرض کردم آن وقت محصول میشود فتوا، تفاوت محصول را چون باز در بحثهای دیگر مان به این مسئله خواهیم رسید و حالا اشکالی که به عنوان در کلیپهای که از بعضی از این افراد مثل آقای الله یاری هست پخش خواهد شد باز این نکته را دو مرتبه خواهیم داشت، این را من روشن بکنم که ما یک مواد اولیه داریم و یک محصول داریم، فتوا محصول آن استنباط است، احکام محصول آن فهم است، ادله شرعیه به معنای آیات و معنای روایات هست و جمع بندی آنها به عنوان محصول، یعنی در فکر مرجع تقلید در ذهن مرجع تقلید اینگونه نیست که یک روایت وارد شود آن روایت از زبان بیان شود، این میشود نقل روایت، من یک روایتی را شنیدهام یا دیدهام یا نوشتهام ثبت کردهام، آن روایت را دقیقاً عین همان روایت را منتقل میکنم به مخاطب خودم این میشود نقل روایت، در اینجا چه اتفاقی افتاده؟ در اینجا آن ظبط روایت یعنی نوشتار روایت یادگیری روایت و ثبت روایت اهمیت ویژهای دارد شما در صفحات خودتان در فضای مجازی یک روایت میگذارید. مجری:حاج آقا اشکالی هم که میکنند مخالفین بحث اجتهاد و تقلید همین است دیگر، میگویند که ما میخواهیم ببینیم معصوم چه گفته یا خداوند تبارک و تعالی در قرآن چه گفته، اینکه شما میگویید فهم مجتهد هست این با آن آیه روایت ممکن است منافات داشته باشد برای این پاسخی هست؟ استاد عباسی:بله همین را داریم عرض میکنیم راوی دقیقاً، شما در فضای مجازی یک صفحهای دارید در صفحه خودتان یک روایت اخلاقی یا اعتقادی از امام معصوم قرار میدهید، اگر این روایت مطابق عقیده عمومی شیعیان باشد اعتقاداتی که همه شیعیان آن را قبول دارند باشد خب افراد میبینند و استفاده میکنند و تمام میشود، اما اگر این روایت مطابق با فهم عمومی متشرعین در جامعه نباشد یک ضدیتی داشته باشد آن وقت است که به شما اشکال میکنند میگویند آقای عزیز شما این روایت را به چه منظوری گذاشتی در فضای مجازی؟ یک موقع میخواستی بگویی من یک راوی حدیث هستم روایتی نقل کردم شما هم این روایت برای دیگران نقل بکنید همین، استفاده و عمل در زندگی نمیخواهیم داشته باشیم از این روایت، میخواهیم فقط روایت را ببینیم و من راوی روایت که شما نقل میکنی من ثبت میکنم به دیگری، الآن نمیخواهیم هیچ برداشتی از این روایت در زندگی مان داشته باشیم استفاده عملی نمیخواهیم از آن بکنیم، میگویند خب اشکالی ندارد، ولی اگر شما بگویی نه من این روایت را تبلیغی بیان کردهام من صفحه در فضای مجازی نزدهام که راوی حدیث هستم میخواهم به راویهای حدیث دیگر که شاگردهای من هستند میخواهم روایت حدیث بکنم آنها روایت را ثبت بکنند برای آیندگان بماند نه، من در صفحهام زدهام اتفاقاً منظورم این است که افرادی که به هر حال در صفحه من نگاه میکنند این روایت را از این روایت استفاده در زندگیشان بکنند عملی باشد، آن وقت به شما خواهند گفت که خب این روایت را شما دیدی این روایت با فلان روایت که ما دیدیم اشکال دارد تفاوت دارد تعارض دارد با فلان آیه قرآن تعارض دارد، حالا اینجا است که در واقع تفاوت بین نقل حدیث و روایت بیان روایت با فتوا مشخص میشود، پس روایت شد کاری که در روایت راوی انجام میدهد روایت را ثبت میکند ظبط میکند و نقل میکند، مهم در اینجا این هست که روای راستگو باشد عادل باشد دروغگو نباشد دنبال منفعت طلبی نباشد عین چیزی که از امام معصوم شنید یا از (1030) شنید منظبط باشد در ثبت و ظبط به دیگران منتقل بکند، اما در احکام شرعیه ما آن را که باید به مخاطب منتقل بکنیم باید منتقل کنیم که باید چیکار بکنی ولی وظیفه او را میخواهیم برایش منتقل بکنیم، حالا من با بیان روایت میتوانم وظیفه را منتقل بکنم؟ به یژه در دوران معاصر؟ نه چرا؟ علت چه است؟ شما شاید بگویید خب آقا مگر زمان معصومین و غیره روایت نمیخواندند برای افراد؟ میخواهم عرض بکنم که ما فاصله زیادی از دوره معصومین گرفتیم و آن وقت امور خاصتر و تخصصیتر و امور جدید ایجاد شده حالا الآن میخواهیم روایت را برای مردم بگوییم اگر با یک روایت کار راه میفتاد قصهی نبود یعنی در هر موضوعی ما دقیقاً در هر مسئله شرعی یک روایت داشتیم یک روایت صحیح با سند و معتبر داشتیم و من آن یک روایت صحیح را برای مخاطبم میخواندم مخاطبم متوجه میشد که خیلی خب حل است دیگر این روایت را خواندند و من بر اساس همین عمل میکنم، ولی الآن بیان یک حکم شرعی یعنی اینکه شما باید چندین روایت برای طرف مقابل بخوانید، من مثالش را هفته گذشته مطرح کردم، که آقا چند دسته از روایات، این را من چطوری منتقل کنم؟ یعنی الآن من میتوانم بیایم، مثال در رابطه با حج بود در اینکه آقا آن قربانی را کجا باید قربانی کنی؟ در منا باشد؟ در جای دیگر باشد؟ جای دیگر در مکه ممکن است باشد، خارج منا ممکن است باشد، که چندین دسته روایات بود همۀ آن هم نیاز به بررسی داشت، خب اگر من قرار باشد همه را منتقل بکنم به مخاطبم کسی که از من سؤال پرسیده، او میتواند جمع بندی بکند یا نه؟ نهایتاً او به من میگوید خب به نظر خودت حالا چیکار کنم؟ این روایتها را که من نفهمیدم که اینقدر تخصصی شد من متوجه نشدم. مجری:اینجا که میگوید مجتهد حالا ممکن است آن اشکالی هم که حالا قبلاً مطرح کرده بودند، مجتهد ممکن است که روایتها تقدیم نکند یعنی نیاورد روی میز به سؤال کننده بگوید ولی بالاخره فتوای که میدهد در تقدیر ذهنش آن روایات هست دیگر، روایات را میگوید، میگوید آقا من نفهمیدم نظر خودتان چه است؟ این نظر خودتان چه است میشود همان فتوای فلان شخص که در سؤال پرسیده بودند. استاد عباسی:بله احسنت، فتوای فلان شخص یعنی از آن چند دسته روایاتی که ما در رابطه با قر بانی در منا عرض کردیم جمع بندی گفتیم آقا بعضیها گفتند که از زمان شیخ طوسی این چند دسته روایات در رابطه با قربانی منا جمع بندی داشت تا دوران معاصر، یعنی جمع بندی بر اساس کدام یک از این اینها، همه اینها هم عالم هستند، همه اینها هم میفهمند، همه اینها هم حرف نفر دیگر را خواندند، ولی وقتی که مبنای من این است، من بین خودم و خدای خودم به این نتیجه رسیدم، این شخص در این روایت ضعیف است و لذا به این روایت را نمیتوانم اخذ بکنم، پس نمیشود در مثلاً مکه قربانی را انجام داد، بعد من بیایم چطور بگویم من با نصراللهی که رفیقم ایشان هم قبول دارم آدم خوبی است، بیایم حرف ایشان را قبول بکنم، بگویم قیامتم را چطور با آقای نصر اللهی که رفیقیم عوض بکنم، چون ایشان با یک مبنای دیگری است و من با آن مبنا مشکل دارم، شما میگویید این راوی شخص درستی است من میگویم این راوی راوی درستی نیست ،کلاً مبنای مان عوض میشود اصلاً وجه جمع بین اینها، یک جاهایی برای شما قانع کننده است یک وقت قانع کننده نیست چکار باید بکنیم لذا آن چیزی که به عنوان فتوا ما میگوییم یعنی محصول استنباط مجتهد، استنباط عالم متخصص هست حکم شرعی را از ادله تفصیلی شرعی آن که این دلیل قرآن هست این دلیل روایات هست و همه اینها، و اگر اینها را بخواهد بیاید بر مردم بیان بکند آن در واقع یک جورهای مغالطۀ آقای الله یاری همین بود دیگر میگفت آقا چطور شما مردم روایت را در این کتابها مثلاً نوشتهاند در مفاتح الجنان نوشتهاند آقا شما وارد کربلا شدی برو در فراط غسل بکن بعد بیا اینقدر قدم برو جلو بعد این دعا را بخوان، خب این جمعی از روایات نیست در رابطه با یک زیارت شرعی مستحب است، شما میتوانی یک بار از این روایت امام صادق استفاده بکنی و قتی مثلاً نزدیک حائر شدی با این کلمات امام حسین (ع) را زیارت کنی یا اذن دخول بخوانی، یک بار دیگر میتوانی با آن روایتی که از امام باقر رسیده، جمع اینها جمع بین حرام و واجب نیست، که بگوییم آقا اصلاً مجری:جمع نقیضین هم نیست استاد عباسی:جمع نقیضین هم نیست، شما میتوانی، این همه مجری:الآن دوستانی هم که مشرف شدند عتبات یا حالا حرم حضرت امام رضا (ع) یا اماکن دیگر میدانند مثلاً در حرم امام حسین کتابهایی که برای ادعیه هست شاید بالای دهتا زیارت است، زیارتها طولانی، زیارت است کوتاه، السلام علیک یا ابا عبدالله، صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین، استاد عباسی:احسن همین را میخواستم بگویم، اصلاً یک عالمه زیارت آمده مجری:شما میتوانی بین این زیارات ایندفعه بنابر فراخور حال خودت یک کدامش را انتخاب کنی استاد عباسی:اصلاً یا همهاش را بخوانی، پنجتایش را بخوانی، هر چقدر دوست داری بخوانی، اینها با هم دیگر در حال تعارض نیست، اما آنجایی که مجری:ولی نماز را نمیشود گفت، مثلاً من در سفرم الآن حال ندارم نماز کامل بخوانم پس شکسته میخوانم یعنی بر فراخور حال و مثلاً سایر چیزها نمیشود احکام شرعی را تغییر داد استاد عباسی:مثلاً حتی احکام شرعی نسبت به همان زیارت امام حسین(ع) چون آن حکم شرعی نیست دیگر آن مصتحباتی است که انجام بدهیم ،حالا ما در رابطه به روایات زیارت امام حسین خیلی جالب بود من میدیدم، روایاتی دارد در رابطه با زیارت امام حسین، ببینید معصومین هر کسی آمده پیششان خیلیها را امر میکرد آقا شما کوفه هستی چند وقت یک بار میروید زیارت امام حسین، روایاتی که دستور دادند بروی زیارت، خب این دستور دادند که بروید زیارت امام حسین، ظاهرش در وجوب زیارت است بعد حالا شما چطوری میخواهی وجوب را برگردانی به مستحب؟ اگر مثلاً مشکل نباشد راه باز باشد بر ما واجب است، باز چند وقت یکبار واجب است؟ خب این الآن یک بحث مفصلی است بعضیها جمع بندیشان این است که یک بار در عمر واجب است، بعضیها میگویند مثلاً چند سال یک بار، بعضیها میگویند هر سال واجب است، یعنی ببینید اینها دیگر وقتی اگر قصه وجوب آمد میدانید این قصه وجوب اگر از روایات استنباط شد آن وقت آن پیره زن و پیره مردی که در فلان دهات دارند زندگی میکنند که شاید مثلاً بگوییم درآمد سالیانۀشان مثلاً به یک مبلغی برسد که مخیر بین مثلاً زیارت امام حسین(ع) با خیلی از کارهای دیگر در زندگیشان برنامههای دیگر زندگیشان باشد اگر گفتی واجب باید پای واجب آن بیایستی دیگر، یعنی وقتی از شما استفتاح میکنند باید جواب بدهی دیگر، آن پیره زن پیره مرد هم این وجوب بر گردنشان میآید یعنی خیلی مسئله سخت میشود، اینطور نیست که بگوییم خیلی خوب حالا روایات را شما نشان بده شما روایت را بیا بگو آقا این 10تا روایت را خودت جمع بندی کن، یا نه میگویند اگر نه خودت جمع بندی نمیکنی یعنی اگر میخواهی فتوا نباشد نقل روایت باشد آن وقت آن فهم باز دوباره این روایات دسته بندی این روایات، دسته بندی و اینکه بگویی آقا این روایت ضعیف است این روایت قوی است این روایت این مدلی هست، این را از کجا میخواهیم بگوییم؟ این چطوری قابل اعتماد است؟ چرا ما خروجی را قابل اعتماد نمیدانیم و ندانیم؟ اما اگر خود روایات را آمدند به ما گفتند از کجا معلوم این روایتی که این آقا انتخاب کرد، ما که نمیتوانیم برویم همه منابع را نگاه کنیم ببینیم این روایتی که آقا خوانده برای مان به عنوان راوی به عنوان محدث این روایتی که خوانده دیگر معارض ندارد؟ دیگر این روایت عام است خاص ندارد؟ این مطلق است مقید ندارد؟ این ناسخ است منسوخ ندارد، این منسوخ است ناسخ ندارد؟ اینها را که نمیتوانیم ما بگردیم پیدا کنیم همه را. مجری:پس با توجه به این جمیع مطالبی که فرمودید وقتی میگویند منظور فتوای فلان شخص میگویند و نمیگویند که روایت امام معصوم بخاطر این است که بر داشت و استنباط آن مرجع و آن عالِم از جمیع روایات. استاد عباسی:جمیع روایات، جمیع آیات با قواعد رجالی با قواعد درایه با قواعد به اصطلاح تعارض بین ادله و رفع بین تعارض بین ادله، جمیع اینها با هم دیگر میشود این محصول و خروجی که اسم آن فتوا هست، حالا چرا با هم فرق میکند؟ بخاطریکه در مبانی مختلفی وجود دارد در امور مختلف، یک مبنا گاهی اوقات فتوا فرق میکند بخاطر مبنای رجالی، شما آقا روایات علی بن ابراهیم عن ابیه ابراهیم بن هاشم را تصحیح بکنی یا مثلاً تصحیح نکنی، تفسیر قمی را قبول داشته باشی نداشته باشی، خیلی از اینها اختلاف در مبناها در مبنای رجالی باشد، در مبنای حدیثی باشد، در مبنای درایه باشد، در مبنای مبانی دیگر باشد در تعارض بین ادله اینها تأثیر گذار هست در این که فتاوا با هم دیگر متفاوت باشد. مجری:خیلی ممنون، جواب مفصل و مبسوط استاد عباسی به سؤال بیننده محترم برنامه عصر ایمان.حاج آقا آیات را فرمودید آیات مخالفین را، سه چهارتا آیه را بحث کردیم آیات دیگر هم بود و گفتید که این آیات حالا خیلی مهم نیست اصل آن آیاتی که با آنها استناد میکردند آن آیاتی بود که در برنامه بحث کردید، این برنامه فرمودید که میخواهید راجع به روایتهای که مخالفین آوردهاند بحث بفرمایید، ما در خدمتشما هستیم. استاد عباسی:یکی از روایتهای که به آن استناد کردهاند و فراوان هم در رابطه به این روایت صحبت میکنند روایتی است که در کتاب «تصحیح الاعتقادات شیخ مفید» این روایت آمده، «تصحیح الاعتقادات الامامیة»، همانطور که روایت را بینندگان عزیز مان ملاحظه میفرمایند تصحیح الاعتقادات الامامیة مرحوم شیخ مفید که متوفی 413 هجری قمری هستند، شیخ مفید با آن جایگاه و جلالتی که دارد، به روایتی در کتاب ایشان در صفحه 72 استناد میکنند، روایت با این عنوان که: «وقال علیه السلام» از امام صادق(ع) نقل میکنند «إیَاکم والتّقلید، فإنه من قلد فی دینه هلک» تصحیح الاعتقادات الامامیة، شیخ مفید، متوفی 413 هه ق، ص 72 بر حذر باشید از تقلید کردن چرا که هر کسی که در دینش تقلید انجام بدهد به هلاکت میافتد، و ادامه میفرماید: «إن الله تعالی یقول «اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ»» که استناد به آیۀ میکنند در آیۀ 23 و 24 زخرف که احبار و رهبانشان را اینها ارباب من دون الله میگیرند، یعنی به عنوان خدای و پرورش دهنده و رشد دهندۀ که غیر از خدا هست و به صورت مستقل عمل میکند، بعد فرمودند: «فلا و الله ما صلّوا لهم» به خدا قسم برای اینها به اصطلاح به اینها نماز نخوانید و نماز ندارد روزه ندارد «و لکنّهم أحلوا» میگوید به اینها نماز نمیخوانند برای اینها روزه نمیگیرند که گفتیم «أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ»، یعنی اینطور نیست که واقعاً مثل خدا بیاید مقابلشان سجده بکنند بگویند مثلاً شما خدا هستید «و لکنّهم أحلوا لهم حراماً و حرّموا علیهم حلالاً فقلدوهم فی ذلک» اینها هر چه را میخواهند حلالی را میخواهند حرام میکنند هر حرامی را میخواهند حلال میکنند و اینها در این موارد از اینها تقلید میکنند «فعبدوهم و هم لا یشعرون» اینها عبادت میکنند اینها در حالی که نمیفهمند بدون اینکه متوجه بشوند، در واقع و در حقیقت امر اینها را تبعیت میکنند و اطاعت میکنند و عبادت میکنند اینها را، خب این روایت و مطلب واضح است، وجه استدلال هم روشن به این روایت «ایاکم و التقلید» ببینید آقایان کلمه تقلید هم بکار رفته، همان تقلید که شما دارید مجری:خیلی شروع محکم و جانانهای برای تقلید داشت روایت استاد عباسی:بله، و بعد هم میرود سراغ آیه قرآن که «اتخذوا احبارهم و رحبانهم ارباباً من دون الله» و بعد هم میگوید آقا اینها حلال را حرام میکنند و حرام را حلال میکنند، میگویند آقا پس ببینید شما مجری:به بهانه این تقلیدی که میکنند حرام و حلال را عوض میکنند استاد عباسی:بله در واقع اینها مستقیماً دارند در آن چیزی که خدا تشریح کرده دخالت میکنند و حلال را حرام میکنند و حرام را حلال میکنند، من یک نکتهای را عرض بکنم که، حالا ما میرویم سراغ پاسخ این قضیه، اولاً میرویم میبینیم که واقعاً شیخ مفید (اعلی الله مقامه الشریف) مقصودشان از این مواردی که در اینجا آوردند، بحث فقه و مسائل فقهی هست در کتاب «تصحیح و الإعتقادات الإمامیه» یا مقصود دیگری دارند مجری:این روایت به لحاظ سندی صحیح است؟ استاد عباسی:به هر حال ببینید روایتی که ایشان دارند اعتقادات امامیه را دارند اعلام میکنند، یعنی میگویند اعتقادات امامیه این هست و ایشان استناد کردند دیگر حالا شیخ مفید وقتی استناد کردند من ضعفی به معنای مستقیم ضعف اصلاً ورود به این پیدا نکردم و پیدا نمیکنم، به نظرم مشکلی از نظر سند ممکن است نداشته باشد، اما چون استناد ایشان، به عنوان اعتقادات امامیه بیان میکند«تصحیح و الإعتقادات الإمامیه» این استنادی است که از جانب ایشان اتفاق افتاده، خب اولاً ما میخواهیم عرض بکنیم که شیخ مفید این را در کتاب «تصحیح و الإعتقادات الإمامیه» آوردند که کتابی است که با موضوع اعتقادات هست، با موضوع مسائل فقهی نیست ،خب شاید بگوید آقا این هم به عنوان اعتقاد است دیگر، اعتقاد میگوید ما تقلید بکنیم یا تقلید نکنیم، تقلید فقهی بکنیم یا نکنیم، این را ما باید از اعتقاد بگیریم، اما وقتی ما به کتاب مراجعه میکنیم، می بینیم این را در بابی آوردند یعنی فصلی آوردن که این فصل در رابطه با مسائل اعتقادی هست «فصل فی النهی عن الجدال» تصحیح و الإعتقادات الإمامیه،ص72 یک مطالبی در آن موقع بوده که در بحث علم کلام و بحث مسائل کلامی مطرح کردن مسائل کلامی مخالفتهایی با این قصه وجود داشت حالا آن هم خودش ماجرا دارد که حالا وقتی میگویند اهل کلام غالباً بحث بحث مذاهب دیگر هستند، در رابطه با اهل سنت و آنچه که در رابطه با اعتقادات میآورند و نهی میکردند از این قضیه که «قال أبو جعفر فی الجدال، الجدال فی الله منهیِّ عنه لأنّه یؤدی إلی ما لا یلیق به» جدال در رابطه با خدا و جود خدا و خدا اشکال دارد انجام ندهید نهی شده و نباید انجام بدهید چون منجر میشود به چیزی که شایسته خدای متعال نیست، یعنی مطالب ناشایسته.باز از امام صادق(ع) که «إنه یهلک أهل الکلام و ینجو المسلّمون» اهل کلام هلاک میشوند و مسلمانها در سلامت میمانند که باز اینها همه جریان دارد که حالا اینها به چه عنوانی بیان شده، ولی اصل قصه این هست که در جایی آمده این ماجرا که بحث، بحث اعتقادات امامیه است مجری:منتهی اگر اشکال بشود که این روایت به صورت مطلق آمده، یعنی تخصیصی نخورده که راجع به اعتقادات است این اشکال چطور پاسخ داده میشود؟ استاد عباسی:سراغ خود روایت هم میرویم، این اشکال از طریق خود روایت کاملاً حل میشود یعنی در خود روایت جواب وجود دارد، آن چیزی که در روایت بع عنوان جواب وجود دارد، پس گفتیم بابی که ایشان مطرح کرده اصلاً مباحث اعتقادات است که اینجا بحث تقلید در اعتقادات هم به این شکل مطرح میشود اما نسبت به خود آنچه که در این روایت آمده، ببینید « فإنه من قلد فی دینه هلک» نهی که انجام شده، بعد آمده گفته شده که «اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ» این ارباباً «من دون الله» یک بحثی ما با وهابیها ما در رابطه با این «من دون الله» داریم که میگوییم «من دون الله» یعنی چه؟ وقتی که بحث توسل اهل بیت (ع) مطرح می شود، آیاتی را میآورند آقایان وهابی در رابطه با اینکه شما به عنوان «ارباباً من دون الله» در نظر میگیرید اهل بیت (ع) را یک اتهام اینطوری مطرح میکنند ،میگوییم «ارباباً من دو الله» گرفتن به معنای این است که ما اینها را مستقل ببینیم، آن رابطهای که ما به عنوان رابطه طولی و عرضی مطرح میکنیم، میگوییم اگر رابطه عرضی باشد با خدا متعال رابطه مستقل باشد ،این میشود «ارباباً من دون الله» یعنی کسانی را که خود آنها را ما داریم به عنوان خدا، یعنی خود آنها همه کاره هستند، هرچه آنها میخواهند بگویند به ما میگویند و ما تبعیت میکنیم، در حالی که ما نسبت به اهل بیت اینگونه نیستیم ،اهل بیت من جانب الله هستند، رابطه آنها با خدای متعال، رابطۀ طولی هست یعنی آنها به إذن الله انجام همانطوری که بحثهایی که جلسات گذشته هم گاهی به آن اشاره شد که اینها به إذن الله هست، خب نتیجه چی؟ نتیجه اینکه این من دون الله نشان دهنده این هست که آنها «اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ» یعنی اساساً دیگر هیچ کاری با خدا نداشتند، یعنی اینها به این معنا نبود که از جانب خدا بدانند ، اینها را مستقل در نظر میگرفتند، اینها ظابطه نداشت، بله ما میگوییم آقا مراجع تقلید مجری:ببخشید یعنی اگر بخواهیم این را راجع به همین بحث خودمان به کار ببریم، این اشکال وقتی پیش میآید که مجتهد بدون استناد به آیات و روایات از روی هوا یا از روی عقل خودش یک جوابی بدهد، آن من دون الله اینجا صدق میکند. استاد عباسی:بله ، من دون الله اینجا صدق میکند که ما به مجتهد بگوییم آقا تو اصلاً خلاف صریح قرآن فتوا بده ما در بست میپذیریم، هرچه میخواهید بگویید، یعنی ما هیچ کاری نداریم به اینکه از کجا میگویی، کی میگویی، چه میگویی، مخالف باشد یا نباشد، هرچه باشد ما میپذیریم، «علی الإطلاق» ما این همه قید دارد، شما میخواهی مرجع تقلید انتخاب بکنی به تعبیر من پوست آدم کنده میشود بخواهد مرجع تقلید انتخاب بکند، یعنی باید برود آن همه شرائطی که در رابطه با مرجع تقلید گفتند و جالب است که میگوید هرجایی که شما بفهمید که این شروط مرجعیت از این شخص ساقط شد، وظیفهات بروی رجوع به اعلم بکنی، بروی اعلم را پیدا بکنی، چه اگر از نظر علمی اعلم پیدا کردی، چه از نظر تقوا، تغییرات ایجاد شد، یعنی اینطور نیست که، چک سفید امضایی نیست، یک نفر اگر مرجع شد یا به اسم مرجع بود پس میتوانیم ما بدون هیچ قید و شرطی تقلید بکنیم، بدون هیچ قید و شرطی بپذیریم، نشانهاش هم در همین روایت ادامهاش صفحه بعد 73، میگوید «ولکنهم أحلّوا لهم حراماً» یک حرامی را بر اینها دارند حالا میکنند «و حرّموا علیهم حلالاً» حلالی را بر اینها دارند حرام میکنند و اینها اصلاً به این قصه کاری ندارند، یعنی وقتی میبینند که اصلاً یک حلالی حرام شد یا حرامی حلال شد باز هم میگویند که هرچه تو بگویی قبول است، خب این «ارباباً من دون الله» است، یعنی واقعاً حکم خدا را بیایند کاملاً تغییر بدهد، یک حکم دیگر بدهد ولو اینکه در تناقض با حکم قرآن باشد و بپذیرید مجری:یعنی با همه دفاعی که از بحث اجتهاد و تقلید میکنید شما اگر یک نفری گفت فلان مرجعی یک حکمی دادند ،و این حکم در تضاد با آیه قرآن و روایات باشد میگوییم ما نمیپذیریم، چون که در تضاد است استاد عباسی:بله در تضاد صریح نص روایت، نص آیه قرآن باشد این قابل پذیرش نیست مجری:یا مثلاً خلاف مشهور علما باشد آن هم ملاک میشود یا نه استاد عباسی:خب آن خلاف مشهور آن باید ببینیم که یک موقع مثلاً این آقا یک فتوای شاز دارد، اگر دیدگاهش واقعاً قابل اثبات است، قابل بحث هست ، گاهی اوقات ممکن است، ولی خب ببینیم نه یک فتوا مثلاً ایشان داده در طول تاریخ ، شیعه امامیه هیچ فتوایی به این شکل وجود نداشته، اینجا حد اقلش این است که باید پرسش و سؤال اتفاق بیافتد، و اگر باز ادامه این قصه بود باید تجدید نظر بشود، یعنی ببینید یک مرجع ممکن است، حالا من نمیدانم عملاً ممکن است گاهی اوقات اتفاق افتاده باشد، من الآن کاری به مصداقش ندارم، ولی ممکن است از یک نفری 40سال شما تقلید کردی، بعد شرائط تقلید عوض شد، و دیگر واجب بود شما از او تقلید نکنید، یعنی این شرائط دائماً باید در حال احراز باشد، اگر یک جایی صد در صد به عینه ثابت شد که این مطیعاً لأمر مولاه نیست، مطیعاً لهوا هست ،مخالفاً لهوا نیست، مخالف لأمر مولاه هست، چون نمیتوانی شما ادامه بدهی ،لذا این «ارباباً من دون الله، أحلوا لهم حراماً، حرموا علیهم حلالاً» این نیست و لذا ما میگوییم این روایت ولو اینکه اصلاً ایشان در این باب نیاورده باشد، ولو اینکه یک عالمی آمده باشد اصلاً مستقلاً آورده باشد و این را دقیقاً گفته باشد این تقلید این هست ، آن آیۀ که در قرآن آمده و این مطلبی که در ادامه آن هست دقیقاً نشان دهنده و واضح کنند این نکته هست که برای این مورد این شکل تقلید نیست، بله اسم تقلید مشترک است ،ولی آن مربط به جایی هست که ما مستقل اینها را بدانیم و بگویم آقا چشم بسته هرچه گفتند صفر تا صد، ما باید قبول بکنیم و بپذیریم. مجری:خیلی ممنون و متشکر، حاج آقا بحث روایت قبلی تمام شد یا اگر نکتۀ اضافه بر آنچه فرمودید هست ما در خدمتتان هستیم. استاد عباسی:من دیدگاه یکی از علما را در رابطه با همین روایتی که در کتاب «تصحیح الإعتقادات امامیه» شیخ مفید آمده عرض بکنم، و آن کتاب «الأصول الأصلیه» مرحوم شبّر هست در کتاب « الأصول الأصلیه و قوائد الشرعیه» تألیف سید عبدالله شبر، متوفای 1242هجری قمری هستند ایشان، در صفحه 265 ایشان میفرمایند که،بحث این روایت و این مجموع این مطالب و این استنادی که در این آیه قرآن آمده بود که «اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ» ایشان یک عبارتی دارند خیلی جالب هست و قابل استفاده که «إنهم ماتخذوا آلهة و إنما صدقوهم فی کل ما قالوا و کل ما أفتوا لهم» اینها تصدیق میکردند در هر فتوایی که میدادند و هر چیزی که میگفتند الأصول الأصلیه و قوائد الشرعیه سید عبدالله شبر، ص 265 یعنی هیچ ملاک و مبنا و معیاری نیاز نبود، چون یکی از اعتراضاتی که در قصه احبار و رهبان پیش آمد خود حضرت عیسی آمد مطرح کرد گفت اینها، اصلاً مدل زندگیشان ،مدل رفتارشان، مدل برخوردشان است، خب مردم چرا نمیبینید که اینها اصلاض دیگر صلاحیت را ندارند، از صلاحیت افتادند، گفتند باشد شما کاری نداشته باشید به هیچ عنوان هیچ صلاحیت نمیخواهد اینها داشته باشند ،هرچه که میگویند شما تأیید بکنید، هر فتوایی میدهند شما باید عمل بکنید، و این نکته مهم هست، تصدیق در هرچه که میگویند با هر صلاحیتی که دارند، که این غالباً حالا در بعضی از روایات بعدی هم آمده، فضا را ما در نظر بگیریم، فضای دوران اهل بیت (ع) اتفاقی که در جامعه آن روز می افتاده که حضرات معصومین نهی کردند و مراقب بودند حالا در روایات بعدی هم میآید، این قصه بوده که در جامعه، درجامعه هم خیلی از جاها، غلبه با فضای فکری دیگر بود دیگر اهل سنت بود، اینها کسانی را به عنوان عالم جامعه به عنوان رهبر خودشان کسی که فتوا میگیرند از او میپذرفتند ، گاهی اوقات اشکالات جدی در جزئی ترین مسائل مربوط به زندگی آنها وجود داشت، یعنی صلاحیتها وجود نداشت، اصلاً نگاه به صلاحیتها نمیکردند، شخص مثلاً مفتی بصره بوده، میبینیم، صدتا اتفاقات عجیب و غریب در کارنامه و در زندگیاش وجود دارد که این را نه از عدالتی که و نه از مرجعیت میاندازد، نه از قضاوت میاندازد، که این از حداقل، یعنی یک امام جماعت ساده دیگر این نمیتواند قرار بگیرد، اما باز هم از او تبیعیت میکردند. مجری:مثل ابو موسی اشعری مثلاً در تاریخ فکر کنم بشود مثال زد استاد عباسی:خیلی ها بودند دیگر، حالا ما در دورانی که مثلاً در شرائط مربوط به خود پیامبر مثلاً شما فکر بکنید که حالامثلاً میگویند صحابه، در اهل سنت میگویند صحابه همه عادلاند، بعد میآیند در کنار سلمان و ابوذر و مقداد چه کسی را میگذارند؟ ولید بن عقبه، مثلاً زنا هم کرده، مثلاً شراب هم خورده، یک افراد این مدلی به شخص خاصی کاری ندارم، ولی مثالهای فراوان وجود دارد کسانی که خیلی زا اتفاقات را رقم زدند، و حتی آیه قرآن در رابطه با آنها نازل شده ولی به عنوان صحابه که اعتبار دارند حرفشان اعتبار دارد، نقل روایتشان اعتبار دارد، ائمه (ع) در بسیار از فضاها نکاتی را مطرح کردند که اصحابشان که شیعیان به این سمت حرکت پیدا نکنند ،جذب آنها نشوند که حالا در بقیه موارد هم عرض خواهیم کرد مجری:یک زره بخواهیم بحث را راجع به همین مسئلهای که فرمودید از کتاب حضرت آیت الله شبّر (رح) امروزیتر و با توجه به این فضای مجازی و سلطه آن و اتفاقاتی که میافتد؛ یک مجتهدی، الآن مثال خاصی در ذهنم نیست، البته یک مثال هست واقعیتش خیلی تند و تیز است نمیخواهم آنها را بگویم الآن، ولی یک مجتهد یک فتوایی میدهد که راجع به یک مسئله یا فرهنگی یا دینی، میآیند بعضی از مخالفین ،حالا نمیتوانم بگویم آنها اخباری هستند ممکن است اهل تقلید هم باشند، ولی بلاخره میآیند یک روایتی را در مقابل آن اجتهاد قرار میدهند، و آن اشکال همیشگی که این روایت سند ندارد یا ضعیف است و اینها هم نیست، یک روایت که واقعاً روایت قویهم هست و به لحاظ سندی هم درست است، ممکن است بیایند روبروی این بگذارند ،این اتفاق را دوستانی که برنامه را میبینند ،میدانند که این روزها شاید نگوییم زیاد ولی اتفاق میافتد هر از گاهی، این را چطور میشود پاسخ داد میگوید این طبق آیه قرآن باید آن فتوا باید از خداوند باشد از قرآن باشد از روایت باشد، من دون الله نباید باشد دیگر، ولی میگویند آقا شما این فتوا را دادی بر اساس یک مصلحتی ،ولی آلان خلاف آن مصلحت در آیه بود، یک اشتباهی که حالا، یک مثلا سادهترش در ذهنم آمد مثلاً، یک زمانی آن آقایانی که مسئول بودند در دورهای میگفتند که کماکان هم متأسفانه آثارش باقی مانده، و این روزها هم دیدم چند بار بحث شده که مثلاً کنترل جمعیت بکنید بر اساس یک مصالحی، حالا شاید فتوایی هم راجع به آن به آن معنا نبوده ولو مثلاً خلی از علمای آن دوره هم شادی صحه گذاشتند، یک سری داد و فریاد که این خلاف روایت است و باید این کار را بکنید، ولی مثلاً آن دوره اینها شدند متهجر، اینها شدند مخالف و عناوینی به آنها چسپید ،ولی آن حرف ماند و متأسفانه آثار منفیاش هم کماکان مانده. استاد عباسی:بله ببینید ،مثالهای اینچنینی احتمال وقوعش هست، که بر اساس فتوایی یا فتوای مصلحت گونه یا اگر بگویید که فتوایی اگر در موردی اتفاق افتاد که واقعاً ما وقتی مراجعه میکنیم ، معمولاً وقتی قرار باشد که صدایی در بیاید دو جنبه پیدا میکند یک جنبهای است که حالت روزنامهای و اینها درگیری و حرفهایی اتفاق میافتد، یک موقع نه بحث عالمانه است ، و ما ملاحظه میکنیم، میبینیم آقا افرادی در یک موضوعی ،همین سالهای اخیر نزدیکتر نه در آن ماجرا که شما فرمودید، نزدیکتر از این هم اتفاقهایی افتاده ،که فتوایی مطرح شده، حالا آن مرجع تقلید هم که مورد خاصی نداشته، به هر حال فتوا مورد انتقاد قرار گرفته ، چون ما معتقد نیستیم که مراجع تقلید معصوم هستند، نمیشود و نباید حرفی زد، صحبت آقایان اخباری این هست که شما در هر موضوعی باید تک تک به شما بگویند مستندش چیست، و شما را قانع بکنند، که الآن این کار را باید انجام بدهید بر اساس این روایت، که ما میگوییم این اصلاً نشدنی است، و ادله مان هم این است ولی حالا یک جایی محل نزاع میشود که در واقع افراد مختلف میآیند در این رابطه نظر میدهند و بحث میکنند، اگر مورد اینچنینی پیش آمد بحث غالباً در این موارد میآید سراغ کسانی که اهل علم هستند، اهل علم هستند میآیند این آیات را این روایات را مقابل به آن فتوا مطرح میکنند و صحبت میکنند و بحث میکنند، در اینطور موارد خیلی موقعها بحثهای علمی قوی اتفاق میافتد، حالا اگر کسی مقلد یک مرجع تقلیدی هست که اتفاقاً در رابطه با یک فتوای که او داده یک بحث علمی این چنینی در گرفت یک مخالفتی با قرآن و روایت از او مشخص شد که ما اصلاً نمیگوییم که آقا شما سؤال کنید از من آیا ممکن است در طول تاریخ فتوای از مرجعی خلاف قرآن روایات صادر شده باشد؟ بله ممکن است غیر ممکن نیست، ما میگوییم آقا این شیوه و این طریق کمترین ضرر را دارد کمترین آفت را دارد، ما در عصر غیبت امام معصوم ما در زمانی که دسترسی مستقیم به امام معصوم و همه روایات که خیلی روایات از بین رفته نمیدانم منع تدوین حدیث بوده و غیره در این عصر داریم زندگی میکنیم کمترین آفت، حالا اگر یک مورد این چنینی اتفاق افتاد ما برای مان، من به عنوان یک مقلد برایم ثابت شد با بحثهای که دیدم و بعد رفتم باز از علماء پرسیدم که آقا این مطلبی که گفتند ایشان خلاف آیات قرآن و روایات آورده این ثابت شده است؟ یک نفر دو نفر پنج نفر این دیگر مورد خاص است نگویید در همه موارد برود مراجعه کند که این از زندگی میفتد، یک نفر در طول زندگیش 50 سال 70 سال دارد زندگی میکند 100 سال زندگی میکند إن شاءالله یک بار ممکن است به همچین چیزی بر بخورد که در رابطه با مرجع تقلیدی که او دارد از او تقلید میکند مشهور شود که آقا این فتوایش مثلاً خلاف قرآن و روایات است و هر چه هم در فضای مجازی و حقیقی افرادی علمای گفتند آن عالِم نظرش را اصلاح نکرد از حرفش هم برنگشت پا فشاری هم کرد بعد یک دانه شد مثلاً دوتا فتوای ناجور، شد سهتا فتوای مثلاً مشکل دار که خب این شخص وقتی اینطوری شد پس باید برود تحقیق جدی بکند که آقا مرجع را درست انتخاب کرده بود اعلم انتخاب کرده بود صلاحیتها موجود است چون آن «سؤالاً لِنَفسه» و فلان و فلان اینها باید دائم تا آخر عمر این مرجع ادامه داشته باشد، اینها موجود است یا موجود نیست؟ ویژگیهای اخلاقی و شخصیتی، ویژگیهای علمی موجود است یا نه؟ اعلمی از او پیدا شده همانطور که میگویند از مرده نمیتوانید شما تقلید ابتدای داشته باشید باید از زنده تقلید ابتدای داشته باشید بعد حالا الآن از زنده اگر معلوم شد یکی دیگر اعلم است و این شخص به این علتها این ویژگی را از دست داده، میخواهم این تفاوتش برای بینندهها روشن بشود نگوییم که خیلی خوب پس در همه مسائل دین همینطور دیگر من بروم پیش این بروم پیش آن روایتها را بپرسم فلان و اینها تا به نتیجه برسیم میگوید این ناشدنی است چون این زمان خیلی زیادی میبرد هزینۀ خیلی زیادی دارد این با آن که حالا ما یک مورد به این برخوردیم که این فتوا را گفتند خلاف آن هست هم در آن یک مورد میتوانیم ما نسبت به نظرات مراجع دیگر و هم اینکه ممکن است به یک جای برسیم که اصل مرجعیت یعنی یک مرجعی یک فتاوای دارد اصلاً این فتاوا را هیچ رقمه نمیشود جمع و جور کرد نسبت به اصل مرجعیت او لااقل منِ که مقلدش بودم میتوانم تجدد نظر بکنم بگردم، بگردم که نه اینکه بروم حالا با 50 هزار طلبه صحبت کنم تا ببینم کدام مرجع اعلم هست نه، با چند عالِم و روحانی که اعتماد دارم به آنها تا برسم به مرجع تقلید اعلم مجری:حتماً برداشتم از حرف شما و پاسخ شما قانع شدم، برداشتم از حرف شما این بود که در جامعه دینی که بر منهج این اصولی به اصطلاح هستند و اخباری نیستند کماکان روایات و آیات قرآن خط قرمز هستند یعنی اگر ببینند در خود حوزه که الآن حوزه ما علماء و مراجعی که هستند همه اصولی محسوب میشوند تقریباً شاید قریب اتفاقشان، کماکان در همین حوزهای که میگوید آقا شما باید تقلید بکنی شما باید مجتهد اعلم انتخاب بکنی به عنوان مرجع، در همین حوزه علمیه با همه این یعنی منشی که دارد اگر ببینند یک مرجعی یک فتوای میدهد و آن فتوا خلاف آیات قرآن و خلاف روایات است سریع بحثهای خیلی جدی در میگیرد که آقا شما اینجا از آن صراط آیات و روایات خارج شدی، یعنی این سخت گیری خلاف آن چیزی که مثلاً آقایان اخباری میگویند که شما روایات را کنار گذاشتید و یا به این مطلبی که شیخ مفید اعلی الله مقامه شریف در کتابشان اشاره کردهاند که «إیاکم و التقلید» نمیدانم حلال را حرام میکنید حرام را حلال میکنید، در واقع در حوزه و در منهج اصولین همچین اتفاقی نمیفتد کوچکترین راه انشعاع و جدای از آیات و روایات باشد خود حوزه سریع با آن مقابله میکند و با آن برخورد میکند. استاد روستایی:یعنی اساساً این دو گروه چه گروه اخباری چه گروه اصولی هر دو حرفشان این است که ما باید برسیم به فهم از ان چیزی که به عنوان منابع دینی هستند که آیات و روایات است منتهی گروه اول میگویند که اخباریها باشند میگویند مستقیمِ مستقیم برویم سراغ روایات، ما میگوییم الآن این امکان برای همه فراهم نیست همه نمیتوانند بروند برای همه هم قابل توضیح دادن و بیان کردن همه آنچه در آیات و روایات هست به زبان حکم شرعی نیست، ولی گروه دوم که اصولی هستند آنها هم میگویند ما باید برسیم به فهمی که آنچیزی که در کلام امام معصوم هست کلام خدای متعال هست ولی روش رسیدن به آن متفاوت است اینها میگویند ما باید با این قواعد با این ادله برای مان احراز بشود صدور نص از امام معصوم مفهوم کلام امام معصوم، یعنی رسیدن همان است لذا اصلاً اگر در فتوای قرار باشد که بگوییم آقا فتوا را بله مرجع تقلید بنشیند هیچ کاری به آیات قرآن و رویات نداشته باشد همینطوری خودش بگوید، از کجا؟ مگر میشود یک همچین چیزی؟ این دیگر اصلاً با آن تعریفی که ما از فتوا و اجتهاد دریم نداریم، استنباط احکام شرعی از ادله تفصیلی آن، یعنی برود سراغ آیات برود سراغ روایات در هر موضوعی و شما ببینید آقا تأیید کلام بنده درسهای که خارج مراجع اعزامی که الآن هستند اکثراً شما در انترنت بزنید در سایتهایشان هست کانالهای هست شفاف هست خب شما میبینید یک جلسه دو جلسه سه جلسه دارند سر یک روایت چانه میزنند، اگر قرار بود به این راحتی رها بکنند روایت را بروند سراغ مثلاً قواعد عادی که اصول عملیه و غیره و فتوا بدهند خب میرفتند سریع، هر جلسه میگفتند خیلی خوب اینجا ما این روایت را خیلی کار نداریم اصلاً وارد روایت نمیشوند ولی گاهی اوقات میبینی یک روایت یک جلسه درس خارج دو جلسه درس خارج را وقت میگیرد این را بینندگان عزیز میتوانند بروند ببنیند اینها در این درس خارجها پیاده میشود روی سایتها قرار میگیرد صوت آن بعضی شبکهها اینطرف و آن طرف دارند پخش میکنند در فزای مجازی هست لذا اصلاً و ابداً این نیست که اینجا سانسور بشود. مجری:در زمان رادیو اصلاً بعضی از جلسات آقایان را زنده پخش میکرد اگر اشتباه نکنم استاد عباسی:همین الآن تولیدی رادیو معارف مثلاً به صورت ظبطی بعضی از درس خارجها را، بله سایت فقاهت که هست برای عموم مراجع، رادیو معارف هم بعضی شبها خیلی از این درس خارجها را میگذارد، اصلاً مستند روایت است مستند آیه قرآن است و دارد کار میشود، یک مثال میخواهم عرض بکنم در همین سالهای اخیر یک فتوای مطرح شد در رابطه با دیۀ زن و مرد که آقا دیه زن و مرد مساوی است، خب این دیه زن و مرد مساوی است مخالف صریح آیه قرآن است آیه قرآن و روایت هست یعنی از منابع و لذا بر سر همین شما بروید ببینید الآن در همین فضای مجازی یعنی در ویب جستجو بکنند بینندگان عزیز ما چقدر مقاله علمی نوشته شد چقدر مطلب نوشته شد که بله این اشتباه، چون این اشتباه اتفاق افتاده پس مرجعیت را، پس فتوا را، پس افتا را، پس استنباط را تعطیل کنیم؟ خیر مجری:هیچ کدام از مراجع هم قبول نکردند این را فکر کنم استاد عباسی:بله حالا میگویم این اتفاق افتادهتعطیل کنیم اینها را؟ خیر این اشتباه است مجری:نه آنها هم یک وجهی برایش درست کردند گفتند که آن نصف دیگرش را از بیت المال میدهند یعنی به عهده آن کسی که استاد عباسی:نه آن فتوای خاصی که دارم عرض میکنم کسی داد که این الآن که از بیت المال میدهند آن فرق میکند آن فتوا فتوای بود که کسی داد که به عنوان این که آقا این اساساً کلاً باید برابر باشد مجری:آن که رد شد خیلی از علماء و مراجع مخالفت کردند استاد عباسی:بله دارم میگویم اصلاً بحثهای علمی جدی در گرفت یعنی مقابل این قصه بخاطر مخالفت با آیات و روایات اگر قرار باشد میگوییم خیلی خوب استنباطش است، آقا استنباط مخالف نص آیات قرآن و روایات که نداریم که، آنجا میشود اینطوری بله اگر آنجا همه میگفتند این را هم گفته اشکال ندارد این هم استنباطش است همه نه، آنجا مقلدین ایشان توقف کردند در این موضوع، بحثهای علمی مطرح شد، مقالات نوشته شد، جلسات علمی گذاشته شد که این فتوا. مجری:فکر میکنم بعضی از مقلدین برگشتند استاد عباسی:بله و این طبیعی است ما میگوییم اشتباه طبیعی است اما روال و جرا را ببینید شما ما میگوییم روال و مجرا درست است مجری:روال و مجرا درست است اشتباه هم طبیعی است اما اشتباه هم بسیار محدود و کم است استاد عباسی:بله قطعاً همینطور است مجری:خیلی ممنون، حالا که بحث به این شبهات و به این اشکالات رسید و من هم عرض کردم اشکالی که داشتم خدمت استاد محترم برنامه، یک دوتا کلیپ داریم ببینیم این هفته و امشب به چندتای آن میرسیم، یکی از آن کلیپهای که به همین بحث اجتهاد و تقلید مربوط است و نقدهای که وارد شده را با هم میبینیم و إن شاءالله در مورد آن با هم بحث خواهیم کرد، در خدمتتان هستیم. کلیپ:ایشان میگوید که حکم عقل این است که آدم به متخصص برود، کاملاً حکم عقل این است که آدم برود به متخصص و این یک امر بلا شک و بلا عیب درست است اما حرف در اینجا است که متخصص هر چه که گفت آدم قبول میکند شما پیش متخصص زیاد میروید پیش متخصصین زیادی میروید هیچ متخصصی در عالم وجود ندارد غیر از مفتیها در اسلام که میگویند کلام ما رأی ما نظر ما در حق شما حکم الله است، شما میروید پیش متخصص ریاضی سؤالی میکنید برای شما توضیح میدهد، شما میروید پیش متخصص علم تاریخ از او یک سؤال میکنید برای شما توضیح میدهد، شما میروید پیش متخصص فلانی از او یک سؤالی میکنید برای شما توضیح میدهد طبق فهم شما نمیگوییم که شما تمام آن علوم را میفهمید نه، طبق فهم شما، من نجار نیستم میخواهم یک میز درست کنم پیش متخصص میروم نجاری میکنم میگویم کدام چوب را بخرم او میگوید این چوب را بخر برایت میز درست کنم من میگویم چرا آن میز چوب دیگر ارزانتر است آن را نخرم؟ خب دلیل میآورد میگوید آن چوب دیگر مثلاً کج میشود بعد از مدتی رنگ کنی رنگ رویش درست نمیآید، پیش بنا میروم بنا میگوید از این سیمان بخر از آن سیمان دیگر نخر برای منزلت، میگویم این سیمان ارزانتر است میگوید این را نخر بعداً مشکلی پیش میآید، لذا اینطوری نیست که متخصص نیازی به عقلای چنین باشد که متخصص هر چه گفت شما اطاعت بکنید، متخصص آدم مراجعه میکند اما جز اینکه فطرت انسان است که انسانی که نمیداند علم و دانش و نور را برای خودش یک چیز مفید و مطلوب و مرغوبٌ فیه میداند دنبال او بخاطر همان پیش متخصص میرود نه اینکه آن متخصص دیگر هر چه گفت او را شما کور کورانه ولو نفهمیدی، اصلاً این نزد عقلا نامضموم هست که متخصص هر چه گت شما قبول بکنی، شما رفتی پیش رنگ مال، رنگ مال گفت فلان خانهات را فلان رنگ بخر شما هیچ چیزی قبول نکردی شما هیچ چیزی نفهمیدی که حرفش راست است یا باطل است شما اتباع کردی تو را پدر و مادر ملامت میکند که هر چه او گفت تو قبول کردی؟ چرا نپرسیدی چرا از این رنگ بخرم از آن رنگ نخرم؟ مجری:خیلی ممنون که ما را کماکان تماشا میکنید این کلیپ را دیدید اشمال را دیدید در خدمت استاد محترم برنامه هستیم برای پاسخگویی، حاج آقای خیلی من حالا ساده بگویم خیلی مثلاً مسائل سطح بالا و فکری و خیلی مثالهای دم دستی و اصلاً خیلی ساده انگارانه بحث کردند، حالا من پاسخ شما را میشنوم. استاد عباسی:ببینید اینکه ایشان میگویند که بله شما به متخصص مراجعه میکنی حکم عقل را و رجوع متخصص را شما میگویی من پذیرفتهام کامل قبول دارم، ولی تقلید از نظیر رجوع به متخصص نیست، به متخصص که شما مراجعه میکنی متخصص برای شما توضیح میدهد متخصص حرف میزند برای شما، به شما میگوید مثال زد مثلاً نجاری میروی میگویی آقا این چوب را انتخاب کن این چوب را انتخاب بکیند، ایشان مرحله بعدش را نمیگوید ببینید این بدایه بحث شروع بحث را در واقع یک مغالطه دارد انجام میدهد، آقا اینکه شما این چوب را انتخاب بکنی بعد توضیح میدهد این چوب رنگ نمیگیرد، این چوب مثلاً بهتر هست باد نمیکند از این انتخاب بکن این گرانتر است به این خاطر؛ این مقدمه قضیه است بعد که میخواهد بسازد برای شما جزئیات ساخت را شما میتوانید در جریان قرار بگیرید؟ یعنی صرف اینکه شما بدانید که این گج گجی است که زیر کار میزنند این گج گجی است که روی کار میزنند شما گج کار شدی؟ شما بروی آن گج را بخری خودت میتوانی این گج کاری را انجام بدهی؟ نه، این گج کاری اگر اینطور بود همه مردم هر کسی میخواست خانه بسازد از صفر تا صد خودش میساخت دیگر میرفت به او میگفت آقا چه آهنی خوب است به من بگو چه آهنی استفاده کنم؟ آهن را میگرفت خودش جوش کاری میکرد میگفت جوش کار همین است، آقا قصه دارد جزئیات دارد، به قول شما ساده انگارانه میگوید آقا من رفتم فلان رنگ را بخرم به من گفته این رنگ بهتر است این رنگ بدتر است، این خیلی بحث است، خب بله ما هم به شما میگوییم آقا شما برای اینکه نماز صبح دو رکعت است پیش هیچ مرجعی نرو اصلاً نیاز به مرجع نداری که، این مثال شما با این تطبیق میکند نماز صبح دو رکعت است بروم در رساله بخونم؟ نه نمیخواهد در رساله بخوانی شما از پدرت هم بپرسی با تو میگوید نماز صبح دو رکعت است مادر بزرگت هم میگوید دو رکعت است رفیقت هم میگوید دو رکعت است شما یقین حاصل میکنی نماز صبح دو رکعت است نیاز به هیچ مرجع تقلیدی ندارید،خب اینکه نشد که، مثال شما شبیه این است، شبیه این که نماز ظهر چهار رکعت است نماز صبح دو رکعت است، شبیه این که ماه رمضان 30 روز باید روزه بگیریم هر موقع عید فط شد دیگر روزه نگیریم، اما وقتی شما رفتی داخل جزئیات؛ حالا الآن داخل جزئیات رنگ کاری که آقا این رنگ را با چه چیزی قاطی بکنیم، یک رنگی است با آب قاطی میکنند یک رنگی است با تینر قاطی میکنند، چرا این با آب؟ چرا آن با تینر؟ چرا این نمیدانم بتونه؟ اینها که جزئیات قصه است اینها را شما بیا بگو که اینها چه؟ اینها را متخصص شما بیایستی خیلی بگویی آقا همه تا یک جای به قول شما بگویی آقا تا یک جای که به فهم آدم بخورد، خب اگر پیچیده شد چیکار بکنی؟ مجری:یک زره که زیادی سؤال بکنی میگوید برو بابا تو خریدار نیستی استاد عباسی:خریدار نیستی بعد آن وقت در خرید قصه با کار فنی فرق میکند مجری:ببخشید حاج آقا یک نکته اینکه من گفتم ساده دنگارانه؛ بخاطر اینکه اصلاً شما در مورد احکام دین اگر واقف باشید به اهمیت آن، شما اصلاً حق انتخاب نداری، یعنی اینجا که مثلاً بگویی آقا مثلاً بروی پیش مرجع بگویی آقا نماز مسافر را میتوانی دو رکعت بخوانی میتوانی چهار رکعت بخوانی هم این را در روایت گفته هم آن را در روایت گفته. استاد عباسی:یعنی قرار نیست شما را قانع بکند به این که خب حالا قانع بشوی که مجری:بله کدام راحتتر است کدام بهتر است، اگر برایت سخت بود مثلاً دو رکعت بخوان اگر خواستی تکلیفت را کامل انجام بدهی و تقوای بیشتری به خرج بدهی چهار رکعت بخوان، آن مثالی که شما در جلسات ابتدایی برنامه زدید راجع به همین بحث متخصص اینکه شما میخواهی عمل قلب انجام بدهی بالاخره میروی آنجا میگویی من بالاخره عمل قلب را انجام بدهم یا ندهم؟ این متخصص آنجا است یعنی رجوع به مجتهد از باب رجوع به متخصص پزشکی است اهمیت آن، نه اینکه مثلاً بخواهی رنگ خانهات را عوض بکنی به سلیقه خودت رنگ بکنی، ما به سلیقه خودمان مگر میتوانیم؟ اتفاقاً در روایت که میفرماید یعنی همان آیهی هم که از کتاب شیخ مفید رخمت الله علیه که آیه قرآن که آنجا اشاره کرده بودند که «من دون الله» خب شما بخواهی انتخاب بکنی در رنگ خانه اصلاً مسئله تعبدی نیست ربطی ندارد مسائل دنیایی است شما میتوانی ولی مثلاً در آیات مگر میتوانی مثلاً طبق سلیقه خودت عمل بکنی؟ باید ببینی حکم و وظیفهات چه است، استاد عباسی:یعنی مثال های ایشان مطرح می کند که این مثال ها مثال های بسیط دنیایی است که اولاً ماهیتاً آنچیزی که شما میگویید ماهیتاً است ماهیتاً متفاوت است با این که حالا آنجا در آن ممکن است انتخابی داشته باشیم اینجا انتخاب نداشته باشیم، ثانیاً از نظر شکل و شمایل هم با همدیگر متفاوت است یعنی در هر رشتهی که ایشان آمده مطرح میکند در آن رشته میآید ابتدای قضه را میگوید تو چوب را انتخاب کن من برایت بسازم، حالا در ساخت او دیگر اجازه نمیدهد شما بیایستی بالای سرش بگویی آقا ساخت را نه اینجا از این ارّه استفاده نکن از این ارّه استفادخه کن میگوید آقا این دیگر به من مربوط میشود شما باید تحویل بگیری خیالت راحت باشد که این ساخته شد دیگر شما نمیتوانی به من بگویی که مثلاً دستگاه جوش این جوش باید مثلاً از چه نوعی باشد مثلاً با چه مقداری باشد، من باید این کار را درست انجام بدهم این کار را درست انجام میدهم. مجری:یعنی میفرمایید که عملاً مثالهای سادهی که میزند ایشان که بحث را لوس بکند باز هم در نهایت چه در رنگ کاری چه در نجاری آن محصولی که ساخته میشود طبق نظر آن متخصص است مثل همان فتوا که طبق نظر متخصص است یعنی در آن محصول من هیچ دخل و تصرفی نمیتوانم داشته باشم. استاد عباسی:نه من میتوانم در ظاهر این سلیقه به اصطلاح نظر بدهم ولی در شیوه آن برای رسیدن به این ظاهر به این محصول، شیوه آن برای انجام این کار دیگر من اجازه ندارم دخالت بکنم من نمیتوانم بگویم آقا این چه ارّۀ است آوردی این را بینداز کنار ارّۀ که من به شما میدهم، او میگوید من وسایل کار خودم را دارم تخصص خودم را دارم، چه بسا کل آسیبها در همین قصه شما الآن گاهی اوقات فرقی نمیبینید دیگر دیدید دیگر مثلاً میروی یک میزی شما قیمت میکنی میگوید این میز این قیمت است یک میز دو برابر این قیمت است، شما میگویی اینها ظاهرشان یکی است بعد او شروع میکند میگوید این پایهاش را اینطوری زدهاند این را از این جنس استفاده کردهاند یعنی برای شیوه به این رسیدن خیلی قصه متفاوت میشود. مجری:خیلی ممنون و متشکر، دوستان اگر لطف کنند حالا که فرصت داریم کلیپ دوم را هم با هم ببینیم.کلیپ:مجتهدین ما آیا اینها واقعاً حدیث میفهمند؟ این یک وقتی إن شاءالله شما وقت بگذارید روی این مسئله مناظره بکنیم ما مجتهدین را متخصص آیات و احادیث نمیدانیم، مجتهدین کلام اینها، رأی اینها، سخن اینها، فتاوای اینها آلوده به اظهار به رأی است و آلوده به مخالفت نصص است، دو امر هم یکی اینکه مسائلی که «ما أنزل الله بها من سلطان» مسائلی که در نص نیامده آنها به آنها فتوا میدهند اظهار رأی که ائمه طاهرین(ع) شدیداً از آن منع کردهاند یک چیزی که جز عده نیست بدعت در دین فتوا به آن میدهند میگویند واجب است میگویند حلال است میگویند حرام است و امثال آن زیاد وجود است وقت بگذارید روی این مسئله صحبت میکنیم، یکی این و یکی اینکه مخالفت با نصص میکنند، لذا وقتی که یک طائفهای که کارشان این است ائمه طاهرین(ع) منع کردهاند اجتهاد خب از اینها باید اجتناب کرد دوری کرد و اما خب اگر ما برویم روی اصل مصداق یک کسی محدث است روایت نقل میکند در جای که ما اطمینان داریم کلام او موافق کلام اهل بیت(ع) است بله و این اختصاص به محدث ندارد شمر ذی الجوشن هم بیاید یک کلامی بگوید که ما اطمینان داریم حق است به آن میتوان عمل کرد اما نه از باب کلام شمر بلکه از باب اینکه کلام اهل بیت(ع) است. مجری:خیلی ممنون و متشکر از دوستان اتاق فرمان، حاج آقا میفرمایند که فتاوا آلوده به نظرات شخصی و خلاف نصوص است. استاد عباسی:ایشان اولاً یک اتهامی زدند که حالا ما در واقع این اتهام ایشان را باز پیگیری خواهیم کرد چون جاهای دیگر هم یک نکاتی گفتهاند که جمیع بر این میشود و آن اینکه مراجع روایت متوجه نمیشوند متخصص روایت نیستند، ما میخواهیم بگوییم اگر کسی که دهها سال وقت گذاشته در آیات و روایات و تخصص او این بوده بحث رجال، بحث درایه، بحث حدیث، بحثهای اینچنینی مطرح کرده اگر اینها روایت متوجه نمیشوند پس چه کسی متوجه میشود؟ اگر کسی که 50 سال هست که دارد 40 سال است 50 سال است 60 سال است دارد روی روایات کار میکند باز این نظراتی که دارد مطرح میکند بر اساس ادعای شما خلاف نصوص هست و آلوده هست به رأی خب دیگر از دیگران چه انتظاری هست؟ این نکته اول. نکته دوم: ایشان میگوید که اینها با نصوص مخالفت میکنند؛ خیلی خب مخالفت با نصوص را شما بیایید بیان بکنید، میگوید خیلی زیاد، اگر یک موقعی تعدا کم است که خب این اشتباهاتی است که افراد عادی غیر معصوم که اصلاً باید مشخص باشد فرق معصوم با غیر معصوم بالاخره روشن بشود که یک نفر معصوم هست یک نفر معصوم نیست دیگر خطا باید داشته باشد، اگر اینطوری است که خب این خطا شخص و عادی است ، اما اگر واقعاً تعداد خطا اینقدر زیاد است، خب چرا بقیه افراد این مسئله را متوجه نشدند؟ و چرا شما تا حالا این بوق و کرنا را راه نیانداخته بودید که آقا این همه، صدها مورد مثلاً خلاف نصوص دارند و دارند مطرح میکنند، این هم یک نکته نسبت به این قضیه، بعد فهم را، ما میخواهیم اینجا این سؤال را از ایشان مطرح بکنیم نسبت به این نکته که میگویند، میگویند اینها میآیند به سمت نصوص بعد آلوده به رأی هست، ما میخواهیم بگوییم که آقا آن طرف قصه کسی که روایات را بفهمد، و کسی که بتواند روایات را درست تبدیل بکند به یک حکم شرعی که شخص مطرح بکند بدون اینکه از هیچ چیزی از علم اصول استفاده نکند، آن چطور فهمش برای ما حجت میشود؟، آن هم باید فهم داشته باشد دیگر، حالا ما روایات دیگر باز از ایشان کلیپهای دیگر پخش میکنیم، آقای اللهیاری که قصه فهم آنها را تأیید میکند، اگر آنها میآیند مطرح میکنند این روایت دوای درد شما است، این از کجا معلوم است، ماچطور به آن اعتماد کنیم، یا باید خودمان متخصص باشیم، بفهمیم که راست میگوید دروغ نمیگوید، سرکار مان نگذاشته، یا متخصص نیستیم، باز این هم که شد فهم راوی، فهم راوی با این چه فرقی دارد، و اینکه اینجا ایشان آمدند مطرح میکنند واقعاً خیلی من مجری: البته اصل بحث شان حاج آقا همین مسئله بود که، همین که اشتباهات زیاد است و اینکه نظرات آلوده به نظر خودشان است، فتاوا، و خلاف نصوص است و اینها روایت نمیفهمند، و هیچ مثالی هم برایش بیان نکردند، اگر مثلاً چندتا مثال میگفتند، میشد فهمید که مثلاً حرفشان درست است یا نه استاد عباسی:حالا جاهایی، من این را به ایشان نسبت نمیدهم که مثال بیان نکرده، جاهای دیگر، در بحث یک مناظرهای با شخصی بوده جای دیگر مثال بیان کرده، من مثالش را هم خواهم آورد یعنی، خب مثالش را میآورم در برنامه و بحث میکنم، که در واقع، به قول معروف اجحاف در حق ایشان نشود، مثالی میزنند که آن مثال کاملاً خارج از موضوع است، ولی واقعاً این باشد که صد صدوپنجاهتا دویستتا مثال داشته باشند، بگویند آقا از هزار فتوا صدتا فتوا غلط هست وخلاف نصوص است، خب این یک حرفی، ولی مثلاً یک مورد را بیایند بیان بکنند که آن مورد هم که حالا ایشان بیان کردند، تا آنجایی که من دیدم، شاید در جای دیگر موردهای دیگر هم بیان کرده من ندیده باشم، ولی تا آنجایی که من دیدم موردی را بیان کردند که آن مورد را اتفاقاً من بحثش را آماده کردم که ان شاءالله جلسات آینده کلیپ را آماده میکنیم و پاسخ آن را هم خواهیم داد ولی این نکته را به ما جواب دهند که چطور ممکن است یک نفر چهل سال، پنجا سال شصت سال در روایات کار بکند و آن وقت فهم او بسیار ضعیفتر باشد از فهم کسی که اصلاً این کار را نکرده، شما میگویی از او تقلید نکن فهم او را معتبر ندان، پس فهم چه کسی را معتبر بداند، فهم خودش؟ خب آن که به طریق اولی، شما خودت گفتی به طریق اولی، و یک طریق اولی برعکسی استفاده کردی که اگر کسی روایت نفهمد به طریق اولی رساله را نمیفهمد چون رساله خیلی سختتر هست، که واقعاً این حرف خیلی عجیب و غریبی هست، اینجا هم مثال را به همین شکل ،اگر یک نفر بعد از 50سال آخر فتوایش آلوده به قیاس و رأی و اینها باشد و مخالف نصوص باشد و این نتواند بفهمد آیات و روایات را نمیتواند بفهمد، خب افراد عادی، چه توقعی از اینها هست، چه مقدار میتوانند به این مسئله دست پیدا بکنند. مجری: خیلی ممنون و متشکر؛حاج آقا من یک سؤالی داشتم راجع به این مباحثی که مطرح شد، همیشه صحبت از این است که یک نص داریم و یک استنباط مجتهد، این استنباط آیا همیشه مضموم است؟ یا اصلاً نه ممکن است ما استنباط درست داشته باشیم، یعنی در یک جایی، مثلاً فقیه از یک امر عرفی، مثلاً معصوم (ع) یک بحثی را کلی گفته باشند، و با توجه به شرائط روز و شرائط جامعه و مثلاً گذر تاریخ، ما حتی یک استنباط داشته باشیم که این استنباط به آن روایت کمک بکند، یعنی مضموم نباشد خلاصه، مثالی دارید راجع به این یا بیانی دارید؟ استاد عباسی:بله ببینید این مجری:چون یکی از اشکالات جدی که مطرح میکنند مخالفین اجتهاد و تقلید میگویند که این استنباط شخصی هست، یعنی این استنباط را علی الإطلاق مضموم و بد گرفتند، و مضموم دانستند، ونهی کردند، میخواهم ببینم اصلاً ممکن است ما استنابط درست و استناط ممدوح داشته باشیم استاد عباسی:بله قطعاً همینطور است ببینید ما، وقتی که بحث استنباط را مطرح میکنیم، اینها میآیند مسئله رأی را مطرح میکنند میگویند آقا این رأی شخصی نظر شخصی است، خیلی از موارد اصلاً نظر شخصی نیست، روشن کردن کلام امام، واضح کردن امر شارع، امر شارع به چه هست؟ من یک مثال بزنم، ما یک حکمی داریم در مسئله حج به نام استظلال که میگویم آقا کسی که محرم میشود خب باید از مدینه وقتی محرم میشود در مسجد تا مکه این مجری:حاج آقا راههای زیارات همه بسته است شما هم همه مثالهایی که می زنید از زیاراتی است که دست ما کوتاه است فعلاً استاد عباسی: بله ان شاءالله که با نابودی وهابیت و آل سعود، همه بینندگان عزیز مان، محبین و موالیان اهل بیت (ع) این راه و مسیر را پیدا بکنند که به حج و عمره مشرف بشوند مجری:«اللهم ارزقنی حج بیتک الحرام فی عامی هذا و فی کل عام» بفرمایید استاد عباسی:یک مسئلهای هست به نام استظلال که کسی که محرم میشود زمانی که میخواهد فاصله مدینه تامکه جایی که محرم میشود، از هر میقاتی که محرم میشود تا مکه این نباید در زیر سقف، زیر سایبان نباید حرکت بکند، استظلال یعنی جان پناه گرفتن و سایبان گرفتن، برای خود مجری:طلب سایه کردن برای خود استاد عباسی:بله یعنی به دنبال سایه رفتن یا سایه بان قرار دادن برای خود، خب این روایت امام معصوم در این رابطه همین مقدار هست که شما استظلال نکنید،این آیا نیاز به تبیین دارد یا ندارد؟ من بای مخاطبم که از من سؤال کرده حاج آقا من آنجا چکار کنم میگویم آقا شما استظلال نباید بکنید، امام معصوم فرمودند استظلال نکن، از من سؤال میکند، میگوید حاج آقا یعنی مطلقا نباید سایه بانی داشته باشم؟ یا وقتی که آفتاب هست چون سایه وقتی است که آفتابی باشد، وقتی آفتاب هست من نباید زیر سایه قایم بشوم؟، لذا مثل این چیزی که الآن اتفاق میافتد، شب هنگام اگر حرکت بکنم از میقات به مکه شب باشد که دیگر آفتاب معنا ندارد، مقابلش هم سایه قرار دادن معنا ندارد، شما وقتی سایه قرار دادن مذمت شده یا نهی شده که شما داری از آفتاب فرار میکنی، حالا الآن اگر شب باشد این درست است یا درست نیست، میگویم آقا من روایت را به تو گفتم، توضیح هم دادم سایهبان گرفتن یعنی این، بیشتر از توضیح که نباید از من بخواهید دیگر ،من توضیح میتوانم بدهم، سؤال بعدی مطرح میکند، خب حاج آقا آن زمان غالباً با وسیلهای میرفتند مثل شتر، مثل اسب، شتر و اسب، خود این وسیله به عنوان وسیله نقلیه شیء زائدی بر آن اگر کجابه میگذاشتند شیء زائد بود خود وسیله این را نداشت، گذاشتن شیء زائدی که مثل کجابه، که در آن سایه اتفاق میافتد این اشکال دارد و آن وقت اگر کجابه نمیگذاشتی نقصان در وسیله اتفاق نمیافتاد، ولی شما اگر امروز وسیله را آمدی، مثلاً یک سواری را آمدی برداشتی سقفش را بخاطر اینکه میخواهی حرکت کنی تا آنجا بروی، اولاً این وسیله ناقص شده، یعنی دیگر آن قیمت سابق و غیره و اینها ار ندارد، یک، دو مسائل خیلی عجیب و غریبی اینجا وجود دارد مثل قصه امنیت، که شما اگر این را آمدی داری با سرعت 100کیلومتر در ساعت میروی، اگر یک شیء خارجی، وسیلۀ جلویی یک چیزی پرتاب کرد بیرون، یا یک شیئی باد و طوفان شد و خار و خاشاکی چوبی غیرهای آمد، خب این میآید میگیرد به صورت شما وقتی ما شین سقف ندارد، یعنی مشکلات امنیتی پیدا میکند اصلاً ،مشکلات دیگر پیدا میکند، اینجا من باید چکار کنم؟ جوابی برای این مدل قصه است، قصه فقط بحث این نیست که بخاطر خوشکلی این ماشین را سقف زدند، نه این ماشین بحث سرمایش و گرمایشش مطرح است، بحث امنیتش مطرح است، و خیلی از اتفاقات دیگر ، و آن میشو ناقص کردن منجر به عُسر و حرج میشود زمستان است، شما مثلاً در سرما میخواهی حرکت بکنی، میگوید استظلال به این معنا که سقف، ماشین سقف نداشته باشد باید اینطوری عمل کرد، خب یک عالمه ماجرا که حالا اگر من بخواهم، چند دقیقه دیگر باید همینطور بگویم، از مواردی که شخص میآید از من سؤال میکند، من یا باید استنباط داشته باشم، و این را بر اساس این موارد ،که دیگر این در روایت نیامده دیگر، الآن هم که من دسترسی به آن معنا ندارم از امام معصوم بپرسم که خب این استظلالی که گفته شده الآن چکار باید بکنم، بلاخره ما اجازه بدهیم یک نفر دو نفر هم نیستد که، صد هزار حاجی ایرانی میرود، میلیونی حاجی میرود ما به آنها بگوییم که باید شما مثلاً اتوبوس، خب یک سری اتوبوسهای بی سقف قرار دادند که یک مدلی قرار میدهند که مثلاً بگوییم فلان، این تمهیدات خیلی دشواریها دارد، و خیلی مسئله شرعیاش فرق میکند باهم دیگر، خب این را چه کسی باید بگوید؟، این را چه کسی باید روشن بکند برای شخص؟ میشود صرفاً با روایت، حالا اگر آمد بر اساسا این موارد آمدند همه این چیزها را جمع بندی کرد کنار هم گذاشت، آیا این مخالف نص عمل کردن است؟ یعنی اگر ما به حاجی گفتیم که، نه ما مرجع تقلید، فتوا، نشسته کار کرده، من دو دقیقه دارم در رابطه با این روایت حرف میزنم او روزهای متوالی مینشیند تا این قضیه را بتواند جمع بندی بکند، اگر او آمد فتوا داد که در شب بروید و در شب این استظلال معنا پیدا نمیکند ، چون شما از خورشید در نرفتی بروی زیر سایه، خورشیدی وجود ندارد در آسمان، سایه معنا پیدا نمیکند، اگر شب رفتی اشکالی ندارد و، حاجیها را شب بردند و خیال راحت شد ، و نخواستند اتوبوسی بیاورند که حتماً سقف نداشته باشد چندتا اتوبوس دارند که سقف نداشته باشد، بقیه سال این اتوبوسها را چکار کنند؟ دارند البته یک تعدادی، درست کردند، ولی واقعاً آیا مقدور است این حجم از حاجی را؟ حالا اگر فتوای مراجع شد خب باید بتوانند باید انجام بدهند به هر شکلی ولی واقعاً این عسر و حرجرش در این شرائط زمانی که کم مانده در زمستان در سرما یا موقعهای دیگر لذا ببینید این از آن موارد است ، که اتفاقاً این استنباط این اجتهاد، تأثیر مثبت دارد، یعنی ما با اجتهاد داریم مسائل شرعی را تبیین دقیقتر میکنیم، قدیم این تبیین دقیق نیاز نبود، هر کس از شهر خودش راه میافتاد و عمدهای از افراد اصلاً شترشان کجابه نداشت ،اصلاً این امکان را نداشتند، در روز حرکت میکردند، شب حرکت میکردند، حالا الآن که این پیش آمده ،الآن آیا با یک روایت دو رویات که آن زمان بوده و کلی حضرت فرمودند و این استدلال را آوردند آیا با این حل میشود قضیه یا خیر؟ مجری:خیلی ممنون و متشکر، پاسخ حاج آقا را هم شنیدیم به این سؤالی که آخر برنامه بننده پرسیدم و خب من قسمت اعظمش را گوش کردم، ولی واقعیتش را اگر بخواهم بگویم خدمتتان یک قسمتش حاج آقا من در همان حال و هوای چیز بودم، در حال و هوای زیارت و حج و احرام بودم، شاید یک دهه قبل من این توفیق را داشتم که مشرف شدم و خانه خدا را زیارت کردم ان شاء الله طبق فرمایش حاج آقا و طبق خواست همه مؤمنین و آزادی خواهان و مسلمین جهان ان شاء الله با نابودی آل سعود و وهابیت ان شاء الله راه زیارت سهل آسان بر همه محبان اهل بیت و بر همه مسلمانان جهان ان شاء الله فراهم بشود، اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته |