شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج)
مهدی یار حجت الاسلام و المسلمین مجتهد سیستانی و استاد علی شریفی

قسمت هشتم برنامه مهدی یار با کارشناسی استاد علی شریفی و حجت الاسلام و المسلمین مجتهد سیستانی


بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ : 28 شهریور 1399

استاد شریفی:

بسم الله الرحمن الرحیم

اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُکَ

عرض سلام و شب بخیر دارم خدمت همه بینندگان عزیز شبکه جهانی حضرت ولیعصر(عج) خوشحال هستیم که با برنامه دیگر از سلسله برنامه های مهدی یار در خدمت شما بزرگواران و عزیزان هستیم، امشب هم طبق قول و وعده ای که قبلاً خدمت شما داده بودیم رسیدیم خدمت یکی از اساتید مباحث مهدوی به خصوص در بحث نقد مدعیان دروغین مهدویت و از جمله از این مدعیان فرقه جریان احمد بصری جناب حجت الاسلام و المسلمین استاد مجتهدی سیستانی امیدوار هستیم که در خدمت این استاد بزرگوار بتوانیم زمان را به تلمذ بزنیم و مطالبی را نسبت به افزایش معرفت به مکتب اهلبیت و مذهب اهلبیت کسب کنیم.

خدمت استاد مجتهدی عزیز بزرگوار عرض سلام و شب بخیر داریم، در خدمت شما هستیم سلام علیک با بیننده ها داشته باشید بعد برمی گردیم در محضر شما استفاده خواهیم کرد .

استاد مجتهدی سیستانی:

بسم الله الرحمن الرحیم

بنده هم سلام عرض می کنم خدمت شما و بینندگان عزیز و عرض تسلیت دارم به مناسبت ایام غم بار و مصیبت بار محرم و در پیش هم ایام صفر. در خدمت تان هستم.

استاد شریفی:

بزرگوار هستید، خیلی متشکر از شما بزرگوار عزیز، بینندگان عزیز موضوعی که ما إن شاءالله قصد داریم از این هفته به بعد وارد این موضوع بشویم و نقد کنیم این مورد را مهمترین و اولین ادله جریان احمد بصری است اصطلاحاً به آن می گویند حدیث وصیت رویتی است در کتاب «الغیبة شیخ طوسی» که جناب احمد و اتباع وی با کمک از این روایت ادعای امامت و نیابت و وصایت و آن ادعاهای که بارها در برنامه های گذشته خدمت شما عزیزان مطرح کردیم را بیان می کنم، در خدمت جناب استاد مجتهدی هستیم با شروع این بحث و إن شاءالله این بحث ادامه خواهد داشت در طی چند هفته و همین اول و شروع بحث بنده دعوت می کنم از همه اتباع احمد بصری، ببینید اینها تا دیروز مدعی بودند که به تریبون داده نمی شود نمی گذارند ما حرف مان را بزنیم به هر حال آزادی بیان نیست حتی حاضر بودند در فضای مجازی به اینها مجالی داده بشود این بهانه اینها در فضای مجازی باطل شد خیلی از دوستان چه در گروه ها و کانال ها و صفحه ها و پیچ های که دارند اینها را دعوت کردند برای بحث و گفتگو و مناضره، از این بالاتر ما یک شبکه ماهواره ای را در خدمت اینها قرار دادیم واقعاً اگر حرفی برای گفتن دارید واقعاً اگر می خواهید مردم حرف شما را بشنود و شما مدعی هستید که حرف ما را بشنوند می فهمند که جریان ما یک جریان صحیح و حقی است و شیعه إثنی عشری باطل، بسم الله ما امکانات را برای شما فراهم کردیم تشریف بیاورید یک فضای مناسب فضای که به اصطلاح گفتگوی علمی صورت بگیرد با اساتیدی که ما در این برنامه ها که اساتید به اصطلاح در این مسئله درجه اول هستند نسبت به نقد این جریان بتوانید گفتگو کنید سؤال تان را مطرح کنید حتی اشکال تان را بیایید به ما بگویید یا بیایید اشکال ما را پاسخ بدهید ما در خدمت شما هستیم. جناب استاد مجتهدی استفاده می کنیم از مطالب حضرت عالی.

استاد مجتهدی سیستانی:

همانطور که حتماً بینندگان عزیز در جریان هستند احمد بصری یک قانونی به اسم قانون معرفت حجت اختراع کرده و ادعا می کند که از آدم تا خاتم همگی باید توسط همین قانون شناخته بشوند و همه انبیاء و همه ائمه و به ادعای ایشان همه مهدیین هم همین قانون را در دست دارند، این قانون سه تا شعبه دارد به ادعای احمد شعبه اول آن نص هست شعبه دوم سلاح و شعبه سوم هم پرچم.

احمد بصری سلاح را تعویل به علم می برد، پرچم را تعویل به دعوت به حاکمیت الله می برد و نص را هم دارای دوتا شاخه می داند 1- نص مباشر از سوی خدای متعال که همان رؤیایی است که مردم می بینند و این خواب ها به ادعای احمد حجت است که البته خب طبق تحقیقی که صورت گرفته این خواب ها از همان وسواس خناسی است که در سینه های مردم وسوسه می کند و مردم را از صراط حق و مستیقیم منحرف می کند و در کتاب خواب نما به صورت مفصل تمام ادله ای که احمد بصری در مورد حجیت خواب از قرآن از رویات از هر مطلب دیگری که داشته آوردیم و نقد کردیم و خیلی هم خوشحال می شدیم که پیروان او بیایند این حرف ها را رد کنند اما متأسفانه آنها چونکه مکتب نجف و خاتم های شان و لیدر های شان دستور می دهند که اینها کتب ضاله هستند نباید بخوانید خب آنها اصلاً نمی آیند بخوانند که ما چه نوشته ایم هر چند که کتاب های خود احمد را هم نمی خوانند ما شده که بارها با افرادی که می آمدند داخل پی وی یا داخل بعضی گروه ها اهانت می کردند جسارت می کردند که شما عمری هستید وصیت پیغمبر را رد می کنید شما مخالف ثقلین هستید شما مخالف قرآن هستید، عرض کردم خب شما که ایمان آوردید مهمترین کتاب احمد «عقائد الاسلام» را مطالعه کرده اید؟ صادقانه می گفتند نه، گفتم خب من لااقل پنج بار کلمه به کلمه مطالعه کردم، دیگری آمده بود می گفت شما اهل تحقیق نیستید وگرنه ایمان می آوردید گفتم خب ببین من اینها را که مطالعه کردم اسمش تحقیق می شود یا نه؟ «عقائد الاسلام» را پنج بار لااقل خواندم کتاب «الوصیة و الوصیین»، کتاب «دفاعاً الوصیه»، کتاب «انتصاراً للوصیه»، کتاب «العربعون حدیثا»، نمی دانم مقاله رؤیایی صادقه،چهار صدتا کلیپ از آقای فتحیه اینها را من همه را خواندم مطالعه کردم گوش دادم باز هم کم است برای تحقیق؟ شما کدام تان پیدا می شود که اینقدر مثلاً مطالعه کرده باشد و تحقیق کرده باشد و ایمان آورده باشد؟

خلاصه نص مباشر اینها همان رؤیا است، نص غیر مباشر می گوید از سوی خلیفه خدا است که عبارت باشد از یک وصیتی که باید بازدارنده از گمراهی باشد، یعنی چه؟ یعنی هیچ کس نمی تواند به آن تمسک کند إلی صاحب بر حق آن و مرادش هم از آن وصیت بازدارنده یک روایت کاملاً بی سند و از نظر محتوا هم بسیار به هم پاشیده در کتاب «غبیت شیخ طوسی» هست که تنها و تنها شیخ طوسی این روایت را ثبت کرده اند نه قبل از ایشان احدی و نه بعد از ایشان احدی طریقی به این حدیث ندارد و اینکه این جریان برای این حدیث ده تا پانزده تا بیست تا سند ذکر می کنند از متأسفانه فریبکاری آنها هست این حدیث فقط و فقط یک سند دارد، بله یک حدیثی بوده در کتاب «غیبت طوسی» دیگران هم همین حدیث را از همان کتاب نقل کرده اند و البته شاید بگوییم بالای پنجاه درصد از کسانی که نقل کرده اند که البته کلاً تعداد کمی هستند شاید به بیست تا هم نرسد نقل کرده اند و نقد کرده اند یعنی مثلاً اگر سید نعمت الله جزایری این حدیث را آورده که آنها آدرس می دهند یا اگر فیض کاشانی آورده یا اگر علامه مجلسی آورده یا اگر مرحوم علامه بیاضی آورده اند یا دیگران آورده اند مرحوم حُر اگر آورده اند در دو کتاب شان برای رد کردنش آورده اند که آی مردم این حدیث را شما اگر دیدید گمراه نشوید گول نخورید این حدیث باطل است این حدیث شاذ است این حدیث نادر است با تعابیر مختلفی که داشته اند.

استاد شریفی:

اگر اجازه بفرمایید ما این حدیث را خدمت بیننده ها نشان بدهیم تا آشنایی با این حدیث داشته باشند.

دوستان عزیز کتاب «الغیبه شیخ طوسی(رحمة الله علیه)» را ببینید در این کتاب در حدیث شماره 111 روایتی را نقل کرده شیخ طوسی حالا با آن سندش که إن شاءالله ما بررسی می کنیم که آقا رسول خدا در شبی که از دنیا رفتند، یعنی همانطوری که جناب استاد مجتهدی فرمودند سطر به سطر خط به خط از این روایت جعل می بارد تعارضی که این روایت با روایات متواتر ما دارد، تعارضی که این روایت داخل متن خودش دارد که حالا إن شاءالله اینها را در جلسات مختلفی که در حول این موضوع در خدمت شما خواهیم بود بحث می کنیم و ثابت می کنیم، می گوید:آقا رسول خدا در شبی که از دنیا رفتند به امیرالمؤمنین فرمودند ورقی برای من بیاور جوهری، وصیتی نوشتند که بعد از من دوازده امام خواهد بود و بعد از آنها دوازده مهدی، اسامی ائمه را یک به یک پیغمبر ذکر می کنند و بعد تصریح می کنند بعد از اینکه حضرت مهدی از دنیا رفتند وصایت و جانشینی من را به فرزندش که اولین و برترین مقربین است تسلیم می نماید او سه نام دارد یک نامش مانند نام من و نام دیگرش مثل نام پدر من و آن عبدالله و احمد است و سومین نام او مهدی خواهد بود و اولین مؤمنان است.

این روایت که طولانی و مفصل هم هست و إن شاءالله تیکه تیکه این روایت را بررسی خواهیم کرد و بطلان این روایت را از کلام خود احمد هم ثابت خواهیم کرد روایتی است که همانطور که استاد فرمودند اولین و مهمترین استدلال احمد برای حقانیت خوش همین روایتی است که «مرحوم شیخ طوسی» در کتاب «الغیبه» خودش بیان کرده. در خدمت شما هستیم استاد.

استاد مجتهدی سیستانی:

قبل از اینکه وارد بحث بشویم این نکته را بنده عرض بکنم که همانطور که اسم کتاب ها را در صحبت قبلی ام عرض کردم جریان یمانی چند کتاب برای اثبات اعتبار این وصیت نوشته که «الوصیة والوصی» یکی آن هست، «دفاعاً الوصیه» یکی آن هست، «انتصاراً للموصیه» یکی آن هست و «العربعون حدیثا» هم که از جمله احادیث باز این حدیث را آورده و سعی کرده که از آن دفاع بکند، خب ما وقتی که می خواستیم این کتاب را، این کتاب ها را جواب بدهیم در عرض سه روز یعنی این چهار جلد کتاب را در عرض سه روز ما در حدود 160 صفحه جوابیه نوشتیم و همین برای کسی که بخواهد حق را پیدا بکند کفایت می کند که چهار جلد کتاب اینها حرف زده باشند و یک کسی بتواند در سه روز تمام جواب اینها را بدهد.

استاد شریفی:

خیلی بار علمی سنگینی داشته این کتاب ها.

استاد مجتهدی سیستانی:

این حرف ها بتواند جواب بدهد، این کتاب را ما به صورت عربی نوشتیم در سه روز با اینکه زبان مان هم فارسی هست به اسم «انکساراً للوصیه» که می خواستیم هم قافیه بکنیم آن را با کتاب «ناظم عقیلی»«انتصار للوصیه» که این هم از نظر استعمال ادبی خیلی سر و سامانی ندارد این اسم ولی خب.

استاد شریفی:

ترجمه هم شده استاد کتاب؟

استاد مجتهدی سیستانی:

ترجمه هم شده به اسم «شکست وصیت» و البته هب هزینه ای نبوده که چاپ بشود ولی بالاخره این نوشته شده و ما إن شاءالله در این جلسات مطالبی که در این کتاب نوشته شده را إن شاءالله برای بینندگان عزیز بیان خواهیم کرد تا خیلی روشن و واضح ببینند که این وصیت چقدر به بطلان نزدیک هست و حرف های جریان یمانی هم چقدر آبکی و واقعاً مضحکه و مسخره هست.

اولین نکته ای که آنها ادعا دارند و رویش خیلی مانور می دهند ادعای تواتر وصیت هست یعنی نه تنها سند وصیت مثلاً صحیح باشد که از آن بالاتر، اصلاً این وصیت دارای تواتر معنوی هست، صحبتی که آنها دارند این هست که حدیث وصیت سه تا فراز دارد ، یک فرازش صحبت کردن از دوازده امام هست، که بلاخره ما دوازده تا امام داریم، خب اینکه حتماً متواتر است و کسی در آن شک ندارد، یک فرازش در مورد مهدیین هست که این هم آنها ادعا می کنند که متواتر هست، یک فرازش هم در مورد این است که پیامبر یک وصیتی مکتوب کردند، این هم تواتر معنوی دارد؛ پس حدیث وصیت سه تا قسمت دارد، هرسه قسمتش دارای تواتر معنوی هست، و وقتی تواتر معنوی داشته باشد دیگر اصلاً شما نباید سراغ بررسی سندی بروید.

خب اول اینکه ما صحبت داریم در مورد آن که تک تک اینها را می خواهیم بررسی بکنیم، شما می گویید که املای پیامبر به امیرالمؤمنین بعنوان آن وصیتی که مکتوب باشد تواتر معنوی دارد، شما در تمام حدیثی شیعه بگردید احادیثی که چنین مضمونی داشته باشد که پیامبر وصیتی مکتوب داشته اند در هنگام وفات، به اندازه انگشتان دست هم شما حدیث در این زمینه پیدا نخواهید کرد، لذا خیلی روشن و واضح هست که این قسمت از حدیث هیچ تواتری ندارد، البته اشتباه نشود ما عقیده داریم که پیامبر وصیت مکتوب داشتند، اما این چیزی که ما عقیده داریم و مایقین داریم لازمه اش این نیست که این متواتر هم باشد، چون رابطه بین یقین و تواتر رابطه تساوی نیست به این معنا دکه هرچیزی که متواتر باشد یقینی هست امام هرچیزی که یقینی باشد متواتر نیست، مثلاً بعنوان مثال در رکعات نماز، همه ما یقین داریم که نماز ظهر چهار رکعت هست، اما شما اگر بیایید احادیث را نگاه بکنید، شاید ده تا حدیث هم پیدا نکنید که رکعات نماز را گفته باشد، چون یک چیز مشخصی بوده نیازی به گفتن نبوده است، لذا اینکه بعضی از چیزها قطعی باشد، یقینی باشد، ضروری باشد، تلازمی با اینکه متواتر باشد ندارد؛ پس اینکه شما ادعا می کنید احادیث متواتر داریم، در بارۀ اینکه پیامبر خدا در هنگام وفات شان وصیت مکتوب داشتند این احادیث را ارائه بکنید به ما، بسم الله، اینقدر زیاد باشد که تواترش  ثابت بشود، حالا ما عدد هم به شما نمی دهیم که بگوییم 100تا شما 20 حدیث بیاورید، بلاخره تواتر را شما روی چه عدیدی حساب می کنید، روی هر عددی حساب می کنید همانقدر حدیث بیاورید تا این ادعای اول شما ،که کتابت وصیت توسط پیامبر، به املای پیامبر توسط امیرالمؤمنین دارای تواتر باشد، پس این نکته اول که شما می گویید متواتر است.

استاد شریفی:

یک توقفی داشته باشیم می خواهم یک جمع بندی کنم از بحث شما، طبق ادعای احمد و اتباعش شما فرمودید اینها مدعی هستند، که پیغمبر یک وصیتی نوشته است، و این وصیت متواتر است، همینجا یک تعارض و تناقضی ایجاد می شود، یا شاید بگوییم اصلاً تعارض و تناقض نیست، من می خواهم تکمله بحث حضرت عالی بعنوان شاگرد شما این نکته را خدمت بینندگان ارائه بدهم یک طرح سؤال کنیم همینجا از اتباع احمد،کتاب همگام با بنده صالح، ص 139،آقای احمد بصری به اتباع خودش یک سفارش و پیشنهادی می کند، در رابطه با بحث مناظره، ایشان می آید می گوید: شما هدف تان  شیعه باشد و فقط اهل سنت نباشد، زیرا تعدادی از شیعیان مناطره را گوش خواهند داد، پس از شما تقاضا دارم در مناظره با تمام آمادگی باشید در ابتدا قانون را ثابت کنید، (همان قانون معرفت حجت که شما فرمودید) و وصیت و آن به حکم قرآن لازم است،

نکته مهم اینجا هست بینندگان عزیز:

و غیر از آن وصیت رسول خدا، یعنی همین وصیتی که در کتاب الغیبه شیخ طوسی آمده است، پیدا نمی شود حدیث وصیت دیگری ،که از آقا رسول خدا نقل شده باشد، این یک مدرک، مدرک بعدی:کتاب وصیت مقدس، نوشتار بازدارنده از گمراهی، جناب آقای احمد بصری،ص26 در این کتاب هم، صفحه 26، تصریح می کند در کتاب غیبت طوسی تنها متنی که از نوشتار بازدارنده از گمراهی روایت شده وجود دارد ،همان نوشتاری که رسول خدا  خواست وصیت بنویسد، همین روایتی که ما اول برنامه خدمت بینندگان نشان دادیم، با توجه به این مطالب و، دیگر ادامه نمی دهم چون از این مستندات زیاد است یک نتیجه ای می خواهیم اینجا بگیریم احمد ادعا کرده ست، تنها وصیت آقا رسول خدا همین وصیتی است که، مرحوم شیخ طوسی نقل کرده است، آیا بجز این حدیث وصیت، که همین حدیث وصیت با این سند در کتاب الغیبه آمده، با این متن آیا ما سند دیگری برای حدیث وصیت داریم؟ که حداقل بگوییم فعلاً تواترش بجای خودش اصلاً چیز دیگری داریم جناب استاد مجتهدی؟.

استاد مجتهدی سیستانی:

هیچ حدیث دیگری که با این تفصیل که بگویید 12 امام و 12 مهدی نداریم و تنها و تنها عرض کردم اول صحبتم که فقط در کتاب «غبیت شیخ طوسی» فقط با یک سند آمده و نه قبل از ایشان کسی طریقی به این حدیث دارد و نه بعد از ایشان، البته من اینجا شاید بتوانم که یک کم کمک هم بکنم به جریان یمانی و بگویم منظور اینها از تواتر کتابت وصیت این هست که مثلاً در روایات اشاره شده باشد که پیغمبر یک وصیت مکتوب هم دارند همین ولو حتی متنش را هم نگفته باشد، عرض بنده این است حتی آن هم تواتر معنوی ندارد یعنی اینکه این متن این وصیت که هیچ تواتر ندارد که حالا بعداً به مرور زمان إن شاءالله در جلسات بعدی هم این را بررسی می کنیم حتی اینکه اشاره شده باشد که یک وصیت مکتوبی رسول خدا دارند در شب وفات و هیچ چیزی هم نگوید که مراد آن چه بوده مفاد آن چه بوده قصه اش چه بوده این هم عرض کردیم دارای تواتر معنوی نیست به اندازه انگشتان دست هم ما در این زمینه روایت نداریم.

قسمت دوم هم که شما می گویید تواتر دارد باز دارید فریبکاری می کنید و مغالطه، آنچه که تواتر دارد شفاهی گفتن پیغمبر نسبت به عدد ائمه(علیهم السلام) خلفاء و اوصیاء هست یعنی اینکه پیغمبر بارها و بارها به زبان جاری کرده اند که امت من دوازده امام دارد، دوازده خلیفه دارد، دوازده وصی دارد، دوازده حجت دارد، دوازده ولی دارد و با عبارت های مختلف نه مکتوب بودن این دوازده امام لذا اینکه شما می گویید قسمت دوم وصیت هم تواتر معنوی دارد این هم فریبکاری و مغالطه است قسمت دوم هم ابدا تواتر معنوی ندارد چون قسمت دوم این حدیث دارد از مکتوب بودن عدد دوازده امام صحبت می کند اما آن چه که تواتر معنوی دارد شفاهی گفتن عدد ائمه(علیهم السلام) هست.

و اما قسمت سوم آن که می گویید مهدیین هم دارای تواتر معنوی هست این هم یک دروغ آشکار هست ما در مورد مهدیین فقط و فقط شیش روایت داریم یک آن همین حدیث وصیت «غیبت شیخ طوسی» هست و پنج تای دیگر آن هم از این عبارت هست: دوتای آن از واقفیه هفت امام ها رسیده، یکی آن از غلات رسیده، یک آن از شیش امامی ها رسیده، یکی آن هم که ما شاءالله اصلاً سند برایش ذکر نشده که ببینیم از کجا رسیده به اضافه حدیث وصیت، یعنی تمام احادیثی که صحبت کرده باشد از مهدیین حالا یا گفته دوازده مهدی بعد از قائم یا گفته یازده مهدی بعد از قائم رو هم بگذارید اینها شیش تا بیشتر نیستند بقیه چیزهای که «ناظم العقیل» در کتاب «العربعون حدیثاً» جمع کرده هیچ ربطی به مهدیین ندارد که إن شاءالله به تفصیل و به مرور زمان در جلسات بعدی اینها را مورد بررسی قرارا خواهیم داد.

حالا من فقط یک فهرستی را الان ذکر می کنم از آن روایاتی که «ناظم عقیلی» جمع کرده به اسم روایات مهدیین و تفصیل آن إن شاءالله باشد برای بعد.

دسته اولی که آقای ناظم العقیلی و دیگران جمع می کنند به اسم روایات مهدیین فقط از وجود فرزندانی برای قائم صحبت کرده نه اسمی از مهدیین نه اسمی از خلافت و وصایت آنها به میان آورده فقط گفته که مثلاً قائم بچه هم داشته باشد نه این بچه ها در زمان غیبت به دنیا آمده باشند هیچ صحبتی ندارد، نه که اینها وصی پدر باشند مقام و منصب داشته باشند هیچ صحبتی ندارد پس اینها ربطی به مهدیین ندارند شما دارید اینها را ربطی به مهدیین می دهید، بماند که البته ما همپچین روایتی هم نداریم که بسم الله الرحمن االرحیم امام زمان بچه دارد، این شکلی هم ما نداریم، یک روایاتی داریم که حالا اگر فرصت باشد در جلساتی اینها را ممکن است مورد بررسی قرار بدهیم که مثلاً دارد که امام زمان با اهل و عیالش در مسجد سهله سکنا می گزینند بد از این که تشکیل حکومت می خواهند بدهند یعنی قیام تمام شده با اهل و عیالش همین حالا اینکه این اهل و عیال مراد دقیقاً چه است و آیا اینها در زمان غیبت بوده اند یا نه بعد از ظهور بعد از تمام شدن قیام مثلاً حضرت ازدواج کرده باشند اینها روشن نیست این روایت بیانی ندارد.

یا مثلاً گفته که یک روایتی که حضرت غائب می شود در غیبت دومش کسی از جای ایشان با خبر نیست بعد یک کلمه ای دارد که مثلاً مِن وُلدِهِ و غیره که خب این روایت نسخه بدل دارد مِن وَلِیٍّ و غیره هست یک روایت آن، نسخه دیگر آن هم که اصلاً کلاً این را ندارد یعنی یک روایتی را اینها می روند به آن استناد می کنند که سه طور نقل شده و دوتا طور آن ربطی به اینها ندارد یک طور آن ربطی به اینها دارد که آن هم باز در جای خودش توضیح می دهیم که معلوم نیست اصلاً مراد این باشد که واقعاً امام زمان بچه داشته باشد، پس یک دسته این است که مثلاً قائم بچه داشته باشد خب این چه ربطی به مهدیین و مقام و منصب و خلافت داشتن آنها دارد؟ 

یک دسته دیگر دارد که می گوید مثلاً الاَئمَةِ مِن بَعدِه امامانی که بعد از قائم هستند، خب ما هم قبول داریم امامانی بعد از قائم هستند امام حسین(ع) تشریف می آورند رجعت می کنند بعد از وفات حضرت مهدی(ع) بدن مبارک ایشان را غسل می کنند، غسل می دهند کفن می کنند دفن می کنند نماز می خوانند و بعد از آن هم امامت می کنند ما مشکلی نداریم با امامان بعد از امام زمان چه ربطی به مهدیین دارید؟ ائمه رجعت هستند.

روایاتی در اینجا داریم که مثلاً گفته دوازده امام از فرزندان رسول خدا یا دوازده امام از فرزنداند علی و فاطمه، خب اینها چه کار بکنیم؟ از فرزنداند علی یازده تا امام هستند از فرزندان فاطمه یازده تا امام هستند از فرزندان رسول خدا یازده تا امام، این گفته دوازده تا پس این شد مهدیین، خب اولاً که یک دانه اضافه دارد مهدیین که دوازده تا بودند این یک دانه آنها بقیه آن کجا است این په ربطی به مهدیین دارد؟ یک دانه اضافه شده و ثانیاً که این را هم به تفصیل إن شاءالله در جای خودش بیان خواهیم کرد که این روایت ها یا مراد شان چیز دیگری هست مثلاً صحبتی از امامت اصلاً نکرده اند شما می گویید گفته دوازده امام دروغ می گویید این روایت نگفته دوازده امام مثلاً پیغمبر در یک روایتی گفته اند که یا علی دوازده تا از فرزندان من و تو میخ های زمین هستید یعنی به واسطه شما است که زمین پا بر جا مانده، بعد می فرمایند وقتی که تو و این دوازده تا بروند زمین از هم می پاشد، خب این کجایش گفته اینها امام هستند؟ گفته دوازده تا از فرزندان من خب هم می شود حضرت زهرا(سلام الله علیها).

استاد شریفی:

ادامه روایت هم بطلان حرف احمد است که این دوازده نفر وقتی از دنیا رفتند زمین دیگر حیاتی وجود ندارد که بخواهد بعد از آن مهدیین بیایند حکومتی بکنند.

استاد مجتهدی سیستانی:

البته این روایت نسخه بدل هم دارد در نسخه بدل آن گفته یازده تا، اینها ما نسخه بدل را هم نمی آوریم.

استاد شریفی:

کلاً اصلاً استاد استدلال های احمد از یک روایت صحیحی که تعارض نداشته باشد و نسخه بدل نداشته باشد سر چشمه نمی گیرد یعنی همه آن متشابهات روایاتی که در آن إلی ما شاءالله إنقولت و تعارض و تناقض هست.

استاد مجتهدی سیستانی:

بله معمولاً اینطوری هست یعنی من حالا به شخصه حالا در ذهنم نمی آید حتی یک روایت که این سند آن و متن آن و دلالت آن همه چیز آن درست باشد و اینها بخواهند از داخل آن نکشند چیزی را بیرون مشخص باشد چه دارد می گوید چون این یعنی یعنی کردن زیاد این آقایان دارند روایت اصلاً این را نمی رساند و آنها یعنی یعنی می کنند. بماند که سند عموم همین روایاتی که من گفتم همین های که عرض کردم الان سند عموم آن ضعیف است یعنی اکثر آن سند هایش خراب هست دلالت هایش خیلی مشکل دارد، روای هایش یا مجهول است یا نمی دانم مرسل است یا اصلاً معروف به کذاب بودن است از فرقه های باطل هستند.

استاد شریفی:

سند حدیث وصیت چطور استاد؟

استاد مجتهدی سیستانی:

سند حدیث وصیت را حالا باید مفصل وارد آن بشویم و یکی یکی این راوی ها را، چون این یک مرحله ای دارد ما یکی یکی می خواهیم وارد بشویم مرحله اول آن ادعای تواتر بود از این که عبور بکنیم بعد مرحله دوم آنها ادعا می کنند که سند حدیث وصیت صحیح رجالی هست آن را هم إن شاءالله یکی یکی بررسی خواهیم کرد که آیا همچین چیزی درست هست یا درست نیست؟

 استاد شریفی:

در خدمت شما هستیم با برنامه مهدی یار بررسی حدیث جعلی موسوم به وصیت که اتباع احمد خیلی روی این حدیث به اصطلاح خود شان را مانور می دهند و ادعا دارند، مطالبی را حضرت استاد بیان کردند بعد برای اینکه بحث مان اصطلاحاً مستند بشود چندتا مدرک از کتب جریان احمد در این رابطه خدمت شما عزیزان ادائه کنم بعد در خدمت حضرت استاد هستیم.

احمد و اتباع او مدعی هستند که حدیث وصیت و روایات مهدیین به این عنوان که اینها دوازده امام هستند که قرار است بعد از امام زمان امامت کنند طبق برنامه و حرف احمد بصری که الان امام زمان(عج) از دنیا رفته است وفات کرده و آقای احمد بصری به عنوان امام سیزدهم الان امام به هر حال مسلمین و بشریت هستند همانطور که استاد فرمودند اینها مدعی هستند که حدیث وصیت و این روایت مهدیین که سر چشمه اساسی اینها همان حدیث وصیت کتاب «الغیة شیخ طوسی» هست این روایات تواتر دارد به طور مثال کتابی را نوشته اند «تواتر اخبار» دقت کنید دوستان اسم خود کتاب هم خیلی مهم است («تواتر اخبار در استمرار امامت بعد از صاحب الزمان(عج)» 100 روایت که بر استمرار بعد از صاحب الزمان دلالت دارد) که البته این 100 روایت هم دروغ است همانطور که استاد فرمودند بسیاری از این روایت ها اصلاً ربطی ندارد من می خواهم مثلاً یک نمونه آن را بگویم روایت داریم زمین از حجت خدا خالی نمی ماند خب چون روایت داریم زمین از حجت خدا خالی نمی ماند پس ما دوازده تا مهدیین داریم که قرار است بعد از امام زمان اینها امامت کنند، حالا این چه ربطی اصلاً دارد، این 100تا روایت های که می گوید این آقا مثلاً از همین روایتی بود که من یک نمونه آن را خدمت شما گفتم و همینطور که استاد هم بیان فرمودند در این سلسله مباحث  و برنامه ها إن شاءالله یک به یک اینها را بررسی می کنیم و شما خواهید فهمید شیطنت ها و شیاطین این جریان را.

خب تواتر اخبار در استمرار امامت بعد از امام زمان تا امروز این 1400 سالی که از صدر اسلام گذشته سینه به سینه به ما این اعتقاد رسیده است ما فقط دوازده امام و خلیفه بعد آقا رسول خدا داریم نه یکی کم نه یکی زیاد و این عقیده شیعه اثنا عشری در طول تاریخ بوده؛ دشمنان ما کسانی که در مقابل مکتب و مذهب اهل بیت ایستاده اند تمام همت شان، همّ و غمّ شان بر این بود که این اعتقاد را از شیعه بکشند بیرون یکطوری این اعتقاد را زیر سؤال ببرند وهابیت اهل سنت مدعیان دیگر دشمنان ضد اسلام از مسیحیت، یهود و زرتشت و غیره، اشکال  بگیرند؛ الآن یک عده ای آمدند اینها را مثلاً مانند بهائیت بنام مکتب مذهب و دین می خواهند این اعتقاد شیعه اثنا عشری را زیر سؤال ببرند؛ خب در این کتاب آقای ناظم العقیلی چه مطرح می کند؟ در این کتاب تصریح می کند:

قرینه دوم: روایات مهدیین بخصوص روایت وصیت( همانطور که حضرت استاد فرمودند)  موافق با روایات متواتر است که بر ادامه داشتن امامت در فرزندان و فرزندان فرزندان از نسل امام حسین تا روز قیامت تصریح دارد

خب اینجا ایشان ادعا می کند آقای ناظم العقیلی که بله روایت وصیت و روایات مهدیین، اینها متواتر است یا در کتاب دیگر وصیت وصی احمد الحسن، نویسنده ناظم العقیلی،ص158 تقریباً نفر اول این جریان هست دیگر از نظر علمی در در صفحه 158، اینجا هم ایشان مطرح می کند:

قرینه سوم:وجود عده ای از روایات متواتر که بعد از ذکر مهدیین از ذریه قائم تأکید می کند و آن قرینه واضح بر صحت مضمون روایت وصیت است در حالی که این روایت ها ار حد تواتر گذشته است که توسط استاد فلانی جمع آوری شده

خب اینها اعاهایی هست که آقای احمد و اتباعش در این مورد بیان کرده اند که روایت حدیث وصیت و مهدیینی که اینها مدعی هستند این روایات متواتر است.

ما در خدمت شما حاج آقا استاد مجتهدی بزرگوار هستیم.

استاد مجتهدی سیستانی:

همانطور که خدمت تان عرض کردم این جریان ادعای اول شان این است که حدیث وصیت ازنظر معنا دارای تواتر هست و هرسه بخش، تواتر معنوی دارد، بخش اول اینکه رسول خدا در لحظات وفاتشان وصیتی مکتوب داشتند به املای ایشان و کتابت امیرالمؤمنین، بخش دوم اینکه دوازده تا امام داریم، و بخش سوم اینکه دوازده تا مهدی داریم، هرسه متواتر است، عرض کردیم بخش اول روایت هیچ تواتری ندارد و حتی به عدد انگشتان دست هم نمی رسد که چنین مطلبی بیان شده باشد رسول خدا وصیت مکتوب داشتند، و عرض کردیم که ما عقیده داریم وصیت مکتوب داشتند ارتباطی ندارد با اینکه متواتر هم باشد حدیثش، اینها دوتا بحث جدا از هم هست،چون ما ممکن است بخاطر یک آیه محکم قرآن یک عقیده ای داشته باشیم ولی در آن زمینه دوتا روایت هم نباشد، اینها ارتباطی باهم ندارند، پس اینکه شما می گویید متواتر هست، نخیر تواتر ندارد، بخش دوم که می گویید عدد ائمه، آنچه که تواتر دارد شفاهی گفتند عدد ائمه توسط رسول خدا هست، نه کتابت عدد ائمه چنین چیزی هم تواتر ندارد، و بخش سوم که مهدیین بود عرض کردیم در مورد خود مهدیین ما شش تا روایت بیشتر نداریم، و خود این روایت ها از نظر سندی همه شان مشکل دار هستند، از نظر دلالت هم با همدیگر تعارض دارند، حالا یک مقداری بنده در مورد این شش تا حدیث می خواستم صحبت بکنیم که حالا هرچند این شش تا قطعاً متواتر نیست و کسی نیست که عقل درست حسابی داشته باشد و شش تا حدیث را متواتر داشته باشد آن هم با این وضع سندی، ما کاری به ابن حزم آندلسی نداریم که مثلاً ادعا بکند پنج تا حدیث اگر در یک زمینه داشتیم این دیگر متواتر است، آن آقا را ما کاری نداریم، عرض می کنیم یک کسی که عقل متعارف داشته باشد، منطقی باشد و از قصه جعل و تحریف و تسخیف و مسائل دیگری که در حدیث اتفاق افتاده باخبر باشد می داند که چهارتا، پنج تا، شیش تا، ده تا حدیث را کسی نمی تواند متواتر اعلام بکند، حالا بر فرضی که شما می خواهید بگویید متواتر است، ببینید آیا اینها از نظر معنا باهم همخوانی دارند، یا ندارند؛ همانطور که عرض کردم در مورد مهدیین شش تاحدیث بیشتر وجود ندارد در تمام کتاب هایی که فعلاً در جامعه شیعه وجود دارد ،یک حدیث هم آن حدیث وصیت شیخ طوسی است که ان شاء الله بصورت مفصل و گسترده وارد بررسی سندی اش خواهیم شد، یک روایت از شش امامی ها ثبت شده و ارتباطی به جامعه شیعه ندارد، دو روایت از هفت امامی ها ثبت شده در این زمینه، یک روایت هم از غلات و کسانی که اهل غلو بودند ثبت شده، یک روایت هم عرض کردیم که کلاً اصلاً سند ندارد، سند برایش ذکر نشده که ببینیم اصلاً چه کسی این را رسانده به جامعه شیعه، این از نظر سندی بود اما از نظر دلالی، اولاً این را شما باید بدانید، اگر شش تا حدیث دارید مبنی بر اینکه اصلاً تصریح کرده اند مهدیین غیر از ائمه هستند، ما ده تا حدیث داریم که مهدیین خود ائمه هستند؛ اگر شما شیش تا دارید در مقابلش ده تا حدیث که روشن و واضح، نه مثل این احادیث شما که آدم واقعاً در آن ابهام و تشابه می بیند، خیلی روشن و واضح مثلاً در روایتی از امام حسین «علیه السلام» هست می فرماید که ما دوازده تا مهدی هستیم، اولینش پدرم امیرالمؤمنین هست آخرینش هم نهمین فرزند من هست؛ دیگر از این واضح تر چطور باید امام معصوم بگوید برای شما که ما خودمان همان مهدیینی هستیم که شما می گویید.

استاد شریفی:

یعنی ما الآن ورود پیدا کردیم به این بحث که می خواهیم دسته بندی مهدیین در روایات را مشخص کنیم، چون جریان احمد تا آنجایی که بنده اطلاع دارم، همه اینها را، همه این دسته بندی ها را می دهد در دل هم می گوید آقا نگاه کنید ما پنجاه تا روایت داریم همانطور که گفتم، مثلاً استمرار امامت بعد از امام زمان چطور؟ زمین از حجت خدا خالی نیست، سی،  چهل تای اینها را می ریزد داخل هم بعد آن جاهای حساس بعد روایتی را هم که ثابت می کند بطلان اینها  را سه نقطه می گذارد یعنی این روایت تقطیع می شود در کتاب، سه نقطه، اینها رامی گذارد کنار هم ، آخر کتاب دوتا روایت از نظر سندی و متنی پر از اشکال را که به اصتلاح اینها می خواهند از آن استفاده کنند می آورد می گوید نگاه کنید پس ما تا الآن چهل تا روایت آوردیم ثابت کردیم که مهدیین هستند امام هستند خلیفه هستند، ما الآن می خواهیم ورود پیدا کنیم به دسته بندی روایت مهدیین و اولین دسته بندی که جناب استاد مجتهدی عزیز خدمت شما بینندگان عزیز ارائه دادند اینکه دسته اول مهدیین خود ائمه اثنا عشر هستند، کتاب کامل الدین، شیخ صدوق،ج2 چندین روایت هست این روایتی که جناب استاد مجتهدی بیان فر مودند آقا امام حسین«علیه السلام» فرمود از ما خاندان دوازده مهدی  خواهد بود اولین آنها امیرالمؤمنین آخرین آنها هم نهمین از فرزندان حضرت هستند؛ خب طبق این روایت «منّا اثناعشر مهدیاً» تا اینجا هم می آید در کتب احمد که امام حسین فرمود از ما اهل بیت دوازده تا مهدی هست و لی «اولهم امیرالمؤمینین علی بن ابی طالب و آخرهم تاسعٌ من ولدی» اینجا دیگر جای خالی گذاشته می شود در کتب احمد، من سؤالم از اتباع احمد این است آیا این روایت و این روایت ها احمد بصری شامل و مصداقش هست یا نیست اگر هست خب بیایید ثابت کنید چون با روایت نمی خواند، اگر نیست چرا احمد و اتباع احمد در کتب شان و فضای مجازی به این روایت استدلال می کنند و ادامه روایت را سه نقطه می گذارند، یعنی ببینید این از دو حالت خارج نیست بینندگان عزیز ،یا این آقا و اتباعش شیاد هستند چون می دانند ادامه روایت دقیقاً خلاف ادعای اینها هست، اینها شیاد هستند، جعال هستند، کلاه بردار هستند، یا جاهل هستند، شیاد باشد که بحثش جدا اگر جاهل باشند چطور یک انسان جاهل و بروایات کلام و کلام اهل بیت می تواند ادعای امامت کندحتی ادعا کند افضل بر ائمه هست بعد اشکال ندارد باز هم جاهل بودید ما به شما گفتیم چند بار هست ما این موضوع را تکرار کردیم چرا دوباره در کتاب بعدی همین مطلب نوشته می شود؟ چرا در شب بعدی دوباهر به همین مطلب استدلال می شود، بارها با همین اتباع احمد همین روایت و همین دسته بندی ها را گفتیم دوباره فردایش می آیند در یک گروه فضای مجازی همین ها را دوباره تکرار می کند، خب این نشان می دهد که دیگر این از بحث جهالت خارج است بلکه مشکل جای دیگر است؛ پس دسته بندی اول روایات مهدیین مصداق شان خود ائمه اثنا عشر هستد. در خدمت شما هستیم استاد با ادامه بحث.

استاد مجتهدی سیستانی:

سلامت باشید؛ دسته دوم همین شیش تایی هستند که اینها به آن استدلال می کنند ،و خب عرض کردیم خود اینها نه تنها از نظر سند همه شان خراب هستند و یک تای آنها صحیح السند نیست بلکه از نظر دلالت هم باهم اشکالات زیادی دارند؛ من چندتا از اشکالات این شیش تا حدیث را نقل می کنم خدمت تان؛ اشکال اول این است که چهارتا از این احادیث می گویند دوازده تا مهدی بعد از قائم داریم، دوتای آن می گوید یازده تا مهدی بعد از قائم داریم، بلاخره ما 12تا داریم یا 11تا داریم، حالا پیروان احمد بصری باز دست به فریبکاری می زنند، می گویند اینجا منظور از قائمی که 11تا بعدش مهدی هست، خود مهدی اول هست و آنجایی که 12تا مهدی هست بعد از قائم، منظور از قائم امام زمان هست، از کجای این احادیث شما این مطلب را در می آورید شما که می گویید ما پیرو ثقلین هستیم آیا از جیب تان شما در بیاورید و بر روایت بگذارید این پرو بودن ثقلین معنایش می شود؟ یا بازی کردن با احادیث اهل بیت معنایش می شود؛ اشکال دومی که هست یکی از این روایات ادعا می کند مهدیین بعد از وصی هفتم یعنی امام کاظم «عیله السلام» خواهند بود که آقای ناظم عقیلی به این حدیث هم در کتاب هایش استدلال می کند خب آقایان جریان احمد بصری این با کدام عقیده می سازد؟ با عقیده شیعه می سازد؟ ما که اثنی عشر هستیم دوازده تا امام قبول داریم، با عقیده شما می سازد؟ شما هم که ادعا می کنید ما إثنی عشری هستیم می گوییم دوازده تا مهدی بعد از دوازده تا امام، خب این دارد می گوید بعد از وصی هفتم امام کاظم«علیه السلام» مهدیین می آیند این را می خواهید شما چیکار بکنید؟ اما پنج روایت دیگر می گوید نه مهدیین پس از قائم می آیند که خب ظاهرش این باشد که مثلاً قائم همان قائم موعود باشد البته در حدیث وصیت گفته که بعد از امام دوازدهم ولی در آن چهارتای دیگر این را هم نگفته، گفته بعد از قائم می آیند، مثلاً بعد از قائم دوازده تا مهدی می آیند.

یک روایت تصریح می کند که مهدیین گروهی از شیعیان هستند؛ چنین تعبیری با اینکه مهدیین از فرزندان ائمه باشند سازگاری ندارد، چرا ندارد؟ چون ما تمام احادیث را رفتیم زیر و رو کردیم یک حدیث پیدا بکنیم اهلبیت از فرزندان خود شان تعبیری به شیعیان ما کرده باشند، بچه خود شان را شیعیان ما، همچین حدیثی یافت نشد اینکه فرمودند آنها قومی از شیعیان ما هستند چنین تعبیری در باره فرزندان خود شان ندارند لذا از این روایت به دست می آید که اصلاً مهدیین سید نیستند قومی از شیعه های ما هستند.

استاد شریفی:

کلمه مهدیین یا مهدی به چه معنی است؟

استاد مجتهدی سیستانی:

خب آن هم حالا باید بررسی بشود در کتاب دوازده خورشید ما توضیح دادیم مهدی یعنی کسی که به یک عنایت ویژه ای از طرف خدای متعال مورد هدایت قرار گرفته به گونه ای که این هدایت شدن ملازم با هدایت کردن باشد لذا نمی تواند کسی مهدی باشد إلی اینکه امام باشد و نمی تواند کسی امام باشد إلی اینکه مهدی باشد لذا این فریبکاری اینها که می گویند ما هم دوازده امامی هستیم و دوازده امام داریم و دوازده مهدی اصلاً معنا ندارد چون مهدی باید امام باشد بخاطر همین در ده روایت اهلبیت می گویند خود ما مهدیین هستیم چون خود ما ائمه هستیم یعنی امام همان مهدی است و مهدی هم همان امام هست. 

استاد شریفی:

دسته دوم روایتی که شما فرمودید پس این مهدیین که در روایت آمده اینها مقامی به نام مقام امامت ندارند درست است؟

استاد شریفی:

حالا می خواهیم بررسی کنیم

استاد مجتهدی سیستانی:

من روایت را نشان بیننده ها هم بدهم ادامه اش را شما بفرمایید، ببینید دوستان عزیز این روایتی که جناب استاد فرمودند دو باره کتاب «کمال الدین شیخ صدوق» در این کتاب تصریح شده این روایت از آقا امام صادق«علیه السلام»:

ابو بصیر می گوید به امام صادق«علیه السلام» عرض کردم ای فرزند رسول خدا من از پدر شما شنیدم که بعد از قائم دوازده مهدی خواهد بود امام صادق«علیه السلام» فرمودند دوازده مهدی گفته است نه دوازده امام، آنها قومی از شیعیان ما هستند که مردم را به موالات و معرفت حق ما می خوانند.

یک سؤال می خواهم مطرح کنم، آیا این روایت، خب دقت کنید بیننده های عزیز ما دسته اول روایت که خب مصداق احمد شامل آن نمی شد چون دوازده نفر مشخص بود چه کسانی، دسته دوم و خیلی جالب است در کتب جریان احمد در ادعای امامت احمد و روایت مهدیین در هر کتابی که شما رجوع کنید این روایت را می بینید که احمد استدلال کرده به آن و اتباع اش، سؤال دارم، احمد شامل این روایت هست یا نیست؟ اگر بگویند مصداق این روایت احمد است خب در این روایت که امام می گوید اینها امام نیستند احمد که ادعای امامت دارد پس یا ائمه نعوذباالله کذاب هستند یا فراموش کار که یاد شان رفته یا دروغ گفته اند احمد امام است اینجا امام صادق«ع» این کار را کرده و امام باقر«ع» این کار را کرده یا آقای احمد کذاب و دروغگو است کدام یکی از اینها؟ آیا انسان کذاب و دروغگو می تواند امام باشد؟ امام صادق«ع» می گویند اینها قومی از شعیان ما که مردم را به سمت ما دعوت می کنند به شناخت ما معرفت ما چه بسا، من اینجا می گویم چه بسا جناب آقای مجتهدی سیستانی یکی از این مهدیین باشند که دارند اینجا معرفت افزای می کنند برای اینکه ما مکتب اهلبیت را بهتر بشناسیم اما نه آقای مجتهدی سیستانی ادعای امامت دارد نه بنده ایشان را امام معصوم می دانم همینطور که امام فرمودند، احمد این روایت را می آورد می گوید نگاه کنید آقا ما روایت مهدیین داریم روایتش هم متواتر است خب شروع می کند بسم الله الرحمن الرحیم این روایت آقا امام صادق«ع» اینگونه فرموده، خب این روایت که دقیقاً خلاف اعتقادات شما است خلاف ادعای شما است پس دسته دوم روایات مهدیین هم احمد بصری شامل آن دسته نمی شود. ادامه بحث را در خدمت شما جناب استاد مجتهدی سیستانی هستیم.

استاد مجتهدی سیستانی:

عرض کردیم این شیش تا روایت اشکال دیگری که دارند در بحث نسب مهدییم هست یک روایت تعبیری دارد که آنها قومی از شیعیان ما هستند عرض کردیم اهلبیت در هیچ روایت دیگری از فرزندان خود شان تعبیری به قومی از شیعه های ما ندارند لذا از این روایت به دست می آید که اصلاً مهدیین سید نیستند اصلاً از نسل اهلبیت نیستند اما دوتا روایت دارد که تصریح می کند نه آنها از نصل امام حسین«ع» هستند، یک روایت می گوید که مهدی اول پسر امام زمان هست و نسبت به مهدیین دیگر سکوت کرده و ما حالا تسامح می کنم با جریان احمد بصری راه می آییم و می گوییم این روایت گفته که دوازده مهدی از نسل قائم هستند مثلاً با اینکه این روایت همچین حرفی را نزده فقط نصب مهدی اول را گفته، و یک روایت هم که «قاضی نعمانی مصری» که شیش امام هست ثبت کرده فقط گفته که دوازده تا مهدی بعد از قائم اما این که اینها از نسل چه کسی هستند در روایت چیزی گفته نشده و خود «قاضی نعمان» اگر که کتاب را دوستان نگاه بکنند در پرانتز خودش گفته «یَعنِی الائمه من زریة» خود «قاضی نعمان» از پیش خودش تفسیر کرده که منظور از مهدیین یعنی امامان یا نسل قائم که البته خب «قاضی نعمان» اصلاً قائم را کسی دیگری می دانسته قائم در زمان ایشان ظهور کرده بوده و ایشان در کتابش هم تصریح می کند که مولانا صاحب الزمان مُعزالدین فلان ظهور کرده.

استاد شریفی:

یک کم توضیح بیشتری می توانیدبدهیداستادمجتهدی همین راشاید برای بعضی از بیننده ها یک کم قضیه     

کم قضیه گنگ باشد «قاضی نعمان» چه کسی است؟ بعد آن قائم و مهدی را چه کسی می دانسته؟ اصلاً چرا گفته یعنی فلان؟ علیت اینها چه بوده؟

استاد مجتهدی سیستانی:

ما یک فرقه ای داریم به اسم اسماعلیه که اینها حدود صد سال بعد از شهادت امام صادق«ع» ادعا کردند که امامت در نسل امام صادق«ع» از نسل اسماعیل بوده نه از امام کاظم و ده تا امام مخفی بودند ائمه سِطر به آنها می گویند و امام یازدهم از آن امام ها عبیدالله مهدی است که دیگر ظهور کرده و این همان مهدی است و اینها و بعد نسل ایشان باز ادعای مهدویت و قائم بودن کردند تا رسید به «معزالدین» که در زمان «قاضی نعمان مصری» بوده «قاضی نعمان مصری» قبلاً از اهل سنت بوده فرقه مالکیه و بعد به قول خودش هدایت می شود و اسماعیلی می شود و مکتوبات مفصل و بسیار مهمی برای جریان شیش امامی های اسماعیلی در مصر دارد در آن کتاب ایشان تصریح می کند که مولای ما صاحب الزمان همین آقای «معزالدین» هست که فرزندان آنها هم می شوند ائمه ای از نسل قائم.

استاد شریفی:

پس ایشان یک کتابی نوشته یک سری روایاتی را هم برای خودش بیان کرده در اثبات امامت یکی از افرادی در فرقه اسماعلیه، الان احمد هم از همین روایت های «نعمان مغربی» استفاده کرده استدلال کرده؟

استاد مجتهدی سیستانی:

بله هم احمد هم آقای ناظم عقیلی هم دیگران از این روایت هم استفاده کرده اند که ثابت بکنند تواتر مهدیین را.

پس این روایت اصلاً صحبتی در مورد نسل مهدیین نداشت، دوتا روایت می گوید از نسل امام حسین، یک روایت با تسامحی که ما بار جریان یمانی احمد بصری می کنیم می گوییم دوازده تا گفته از نسل قائم هستند و یکی هم که کی گفت اینها قومی از شیعیان ما هستند که عرض کردیم اصلاً این با نسبت داشتن آنها با اهلبیت نمی سازد چون اهلبیت«ع» در روایات از فرزنداند خود شان تعبیری از شیعیان نکرده اند ما نظر مان این هست که حتی آن دوتا روایتی که می گوید از فرزندان حسین با آن روایت «غبیت طوسی» که می گوید از فرزندان قائم اینها هم با هم تعارض دارند چرا؟ جریان یمانی ادعایش این است می گوید خب هر کس فرزند مهدی باشد حسینی هم هست چون مهدی از سادات حسنی است از سادات حسینی است لذا فرزندان قائم می شوند فرزندان حسین پس فرقی ندارد اینکه گفته دوازده تا مهدی از نسل حسین یعنی دوازده تا مهدی از نسل قائم، می گوییم خب اگر این را می خواست بگوید خب مثل انسان همین را می گفت چرا باید بپیچاند اهلبیت مثل ماها که نیستند که نفهمند چه بگویند چطور بگویند آنها هدایتگر هستند حجت خدا بر روی زمین هستند طوری می آیند حرف می زنند که شما گمراه نشوید متشابه صحبت نمی کنند مخصوصاً در مسائلی که به قول شما می گویید مهدیین هر کس اعتقاد نداشته باشد جهنی است پس از اصول دین حساب می شود چطور می شود شما فکر بکنید با منطق تان با عقل تا جور در می آید که اهلبیت بیایند در اصول دین متشابه صحبت بکنند چرا بیایند بگویند که دوازده مهدی از نسل حسین؟ خب بگویند دوازده مهدی از نسل قائم دیگر مشکل حل می شود، چرا بیایند بگویند از نسل امام حسین؟ که بعد این برای سادات حسینی که از نسل قائم نیستند یک بستری فراهم بکند که یک سید حسینی بلند شود بگوید من از مهدیین هستم چون اهلبیت که چیزی نگفته اند فقط گفته اند دوازده تا مهدی بعد از قائم حالا یک سید حسینی بلند شود بیاید بگوید آقا جان بنده از نسل امام زمان هم نیستم اعتراف هم می کنم اصرار هم می کنم که از نسل امام زمان نیستم ولی حسینی که هستم خب پس این روایت شامل بنده می شود بنده می خواهم ادعای هر چه حالا شما اسمش را بگذارید می خواهم آن ادعا را بکنم ادعای مهدویت بکنم، چرا امام بیاید یک طوری حرف بزند بستر برای ادعای مدعیان دروغین فراهم بشود اگر منظور امام«ع» از فرزندان حسین فرزندان قائم بود همان را می گفت لذا این که گفته است از فرزندان حسین هیچ ظهوری ندارد در اینکه آنها بخواهند از فرزندان قائم باشند، لذا است که این هم یک اشکال هست.

اشکال دیگری که این روایات دارد در این شیش تا روایت فقط یک روایت گفته مهدیین دارای منصب هستند که همان روایت «شیخ طوسی» همان حدیث وصیت هست اما پنج تای دیگر هیچ صحبتی در مورد اینکه اینها منصب دارند ندارد بلکه حتی از یکی از آن در می آید که اینها منصب ندارند و آن همان روایتی است که الان اشاره کردیم این که تعبیر بکنند آنها گروهی از شیعیان ما هستند شما بروید بگردید تمام کتب شیعه را یک جا پیدا بکنید که یک امامی تعبیر کرده باشد نسبت به یک امام دیگری که از شیعیان ما است مثلاً حضرت علی«ع» بگویند که حسین«ع» شیعه من است مثلاً همچین تعبیری کرده باشد، اهلبیت«ع» از همدگیر تعبیری به شیعه با این تعبیر قومی از شیعیان ما هستند اصلاً همچین تعبیری ندارند بله آقایان یمانی رفته اند زیر و رو کرده اند کتاب های شیعه را دوتا حدیث بی سند پیدا کرده اند یکی در فضائل ابن شازان مال قرن ششم که هیچ سندی ذکر نکرده یکی هم در تفسیر منصوب به امام حسن العسکری«ع» که نزد محققین کاملاً ثابت است از امام نیست آنجا هم دارد که مثلاً امام رضا«ع» گفته اند که شیعه علی سلمان بود و مقداد بود و حسن و حسین یعنی حسن و حسین را در زمرۀ سلمان و مقداد آنجا شیعه علی که ما خب در جای خودش ثابت کردیم که این کتاب هیچ اعتباری ندارد و خود این حدیث هم به شخصه اشکالات متعددی دارد که قابل پذیریش نیست، لذا است که یک اشکال دیگری که این شیش تا روایت دارد این هست که در مورد منصب داشتن و منصب نداشتن مهدیین هم با هم اختلاف دارند یکی می گوید دارند، چهارتا هیچ صحبتی نمی کند فقط می گورد دوازده تا مهدی یا یازده تا مهدی بعد از قائم هستند، یکی آن هم یک طوری صحبت می کند که از داخل آن در می آید که اینها ندارند هیچ مقام و منصبی یک قومی از شیعیان ما هستند که به محبت ما به معرفت ما دعوت می کنند.

نکته دیگری که عرض می کنیم آیا مهدیین در وصیت رسول خدا بوده اند یا نه؟ پنج تا از این روایت ها هیچ صحبتی ندارند یعنی یک اشاره ای که مثلاً مهدیین در وصیت مکتوب رسول خدا ذکر شده اند تنها و تنها حدیثی است که در «غیبت شیخ طوسی» است آن حدیث است که همچین صحبتی دارد و همین که اینها باالکُل سکوت مرده اند در مورد اینکه مهدیین مفاد وصیت مکتوب رسول خدا بودند برای ما روشن می کند که اینها همچین عقیده ای نداشتند این پنج تا روایت و إلی یک اشاره ای، لااقل تصریح نمی کنند یک اشاره ای بکنند نه که ابو بصیر بیاید بگوید من از بابای شما شنیدم که دوازده تا مهدی نه امام باقر خب می آمدند می گفتند این در وصیت مکتوب است نه مثلاً از امام حسن این است از امام حسین این است هیچ چیزی فقط یک دانه از امام باقر برسد این هم با این تعبیر که مثلاً بعد از قائم دوازده تا بعد ابو بصیر بیاید برای امام صادق«ع» عرضه بکند بگوید همچین چیزی من شنیده ام امام هم بگوید فکر نکنی اینها امام هستند بابای من که نگفته اینها امام هستند گفته اینها مهدی هستند اینها قومی از شیعان ما هستند خلاصه خیلی مسئله را ساده می انگارند که اصلاً چیزی نیست که مثلاً تو توهم نکنی که ما امام بشتر داریم امام ها همان دوازده تا هستند و اینها یک قومی از شیعیان ما هستند، این سکوت پنج روایت در مورد مهدیین اینطور به دست می آید که اینها ابدا قبول نداشتند که مهدیین جزو وصیت مکتوب رسول خدا بودند و إلی لااقل یک اشاره ای می کردند تنها و تنها از شیش تا یک حدیث همچین صحبتی دارد لذا اینهم یک اشکال دیگری است که در اینجا وجود دارد با همه این حرف های که زده شد حالا حرف «شیخ حُر عاملی(رحمة الله علیه)» قابل فهم می شود که ایشان می فرماید این مضمون در بعضی اخبار وارد شده که خالی از قرابت و اشکال نیست این مضمونی که داوزده تا مهدی بعد از دوازده تا امام. و طبق آنچه الان در ذهن دارم جز شمار بسیار اندکی از اصحاب ما متعرض آن نشده اند اصلاً آن را نقل نکرده اند اصحاب ما و امکان ندارد به طور حتمی این چنین مطلبی را باور داشت اصلاً کسی نمی تواند با شیش تا حدیث بیاید حدس پیدا بکند که ما دوازده تا مهدی بعد از دوازده تا قائم داشته باشیم چون آنچه در این باره وارد شده در حد یقین نمی رسد یعنی متواتر نیست این دیگر خیلی روشن است چون اگر متواتر بود به حد یقین می رسید بلکه ممکن دانستند آن هم مشکل است نه تنها نمی شود اعتقاد پیدا کرد به این که دوازده تا مهدی بعد از دوازده تا قائم داریم حتی امکان آن هم ایشان می فرماید که خیلی مشکل است کسی بخواهد مطرح بکند که بگوید شاید داشته باشیم، می گوید شاید داشته باشیم آن هم خیلی گیر است، زیرا معارض های گران این مطلب إن شاءالله در ادامه این بحث خواهد آمد، و بعد آن چون مفصل روایاتی را ذکر می کنند که عدد ائمه عدد اوصیاء عدد خلفاء از دوازده تجاوز نمی کند و قائم موعود امام زمان هست و بعد از امام زمان«ع» هم امام حسیت«ع» رجعت می فرمایند لذا جای برای مهدیین باقی نمی ماند، در آخر کلام شان هم می فرمایند در مثل چنین مطلب بزرگ و مهمی که اگر شما بخواهید بگوید دوازده مهدی بعد از دوازده امام می شود جزو اصول دین در مثل چنین مطلب بزرگ و مهمی لازم است اهلبیت به گونه متواتر خبر دهند، نه در شیش تا حدیث آن هم اینطوری یک آن از شیش امامی و دوتا از هفت امامی و یکی از سنی و یکی از غُلات و یکی هم کلاً بودن هیچ سندی که اصلاً نفهمیم از کجا آمده و وارد کتب شیعه شده لذا است که «مرحوم حُر عاملی» حقیقت را در همین چند خطی که من عرض کردم برای ما واضح و روشن کرده اند مهدیین هم هیم تواتر معنوی ندارند.

استاد شریفی:

خب جناب استاد خیلی متشکر و ممنون، من می خواهم این بار بحث چالشی بکنم، اشکالی گرفتید به روایات مهدیین خب دسته اول مشخص شد خود ائمه إثنی عشر، دسته دوم روایات مهدیین قومی از شیعیان اهلبیت و ائمه إثنی عشر با آن روایتی که از کتاب «کمال الدین شیخ صدوق» آوردید خب استدلالی کردید نسبت به این استدلال آقای ناظم العقیلی و دیگر اتباع احمد جواب استدلالات شما و اشکالات شما را داده اند من این اشکالات آنها را به اشکال حضرت عالی إن شاءالله بیان می کنم بعد منتظر پاسخ شما هستیم.

امیدوار هستیم که بینندگان عزیز ما معرفت افزای برای شان ایجاد شده باشد نسبت به مباحث مهدویت نسبت به روایاتی که در کتب آمده است ورایات جعلی موضوع کدام روایت است؟ روایت های صحیح و معتبر که از آنها نسل به نسل عقیده گرفتیم و اعتقاد گرفتیم و به عنوان شیعه إثنی عشری معروف شدیم در طول تاریخ ببینید این خیلی نکته مهمی است پدران ما اجداد ما به عنوان شیعه إثنی عشری مکتب امام حعفر صادق«ع» معروف و مشهور شده اند دشمن آمده است تا این شیعه إثنی عشری را زمین بزند حالا شیش امامی بکند هفت امامی بکند پنج امامی کند نه امامی نمی دانم هشت امامی و شما برو تا الان که 24 امامی را آقای احمد بصری درست کرده اینها با این دوازده امام مشکل دارند اگر هم اتباع احمد حاضر هستند بسم الله ما که این برنامه و این امکانات را در اختیار شان قرار دادیم برای اینکه حرف شان را مردم بشنوند حرف ما را هم مردم بشنوند دعوای هم نیست، ظاهراً تماس تلفنی داریم جناب آقای خادم الاحمد از اهواز، والله از اسم این صفتی که گذاشته اند احتمالاً از اتباع احمد بصری باشند ما خوشحال

می شویم اگر اینگونه باشد، جناب آقای خادم الاحمد در خدمت شما هستیم بزرگوار سلام علیکم شب شما بخیر عزاداری های تان هم قبول در خدمت تان هستیم بفرمایید.

بیننده(آقای خادم الاحمد):

سلام علیکم و رحمة الله

استاد شریفی:

وعلیکم السلام برارد، در خدمت تان هستیم جناب آقای خادم الاحمد بفرمایید.

بیننده:

عرض ادب، آقای شریفی من اول یک اعتراض دارم به شما نسبت به این برنامه اولاً شما به ما توهین می کنید در این برنامه یعنی چرا به ما می گویید شیاط؟ چرا به ما می گویید جعال؟ اینها کلمات درستی نیست اهلبیت از این کلمات استفاده نمی کردند.

استاد شریفی:

همین نکته اول شما نه این نیست که اهلبیت از این استفاده نکرده باشند اهلبیت به انسان شیاط خداوند و اهلبیت به انسان شیاط، شیاط هم گفته اند ما اهانتی به شما نکردیم، ما یک نکته ای را گفتیم، گفتیم یک روایت بیان شده این هم اسکن کتاب و این هم اصل روایت دو حالت دارد یا کسانی که به این روایت استدلال کرده اند می دانند که ادامه روایت ربطی به آنها ندارد بلکه دقیقاً خلاف اعتقاد و ادعای آنها را ثابت می کند آقا امام حسین«ع» فرمود ما اهلبیت دوازده مهدی هستیم اول هُم علی یابن ابی طالب آخر هُم امام زمان.

بیننده:

آقای شریفی شما در بحث علمی حق توهین ندارید

استاد شریفی:

آقای خادم الاحمد یک لحظه اجازه بدهید، ادامه روایت تختی می شود کسی که این کار را انجام می دهد یا خیانت کرده است یا جاهل بوده است که انسان خائن میتواندامام باشدنه انسان جاهل،بحث ما این بود

بحث ما این بود حالا بفرمایید در خدمت شما هستیم.

بیننده:

شما می توانید اینها را در مقام بحث علمی مطرح کنید نه توهین حالا من کار ندارم به اینها انتقاد خواستم بکنم، اما سؤالم شما در برنامه ات گفتی الان اهلبیت نمی توانند خود شان شیعه خود شان باشند یعنی ائمه نمی توانند شیعه خودش باشند این غلط است چرا؟ ما داریم حضرت ابراهیم گفت من شیعه علی یابن ابی طالب هستم، این کلام تو کلام غلطی است ما امامت داریم یک نوع امامت، امامت خاصه یک نوع امامت عامه، امامت اهلبیت امامت خاصه است شما اینها را متوجه نیستید اشکال می کنید یعنی جاهل هستید اشکال می کنید اول مطلب را بفهم بعد از آن اشکال کن.

استاد شریفی:

تمام شد بحث تان؟

بیننده:

من انتظار پاسخ دارم قطع نکنید پاسخ بدهید

استاد شریفی:

ما قطع نکردیم بزرگوار چشم جواب شما را هم خواهیم داد، من نکته اول را خدمت شما عرض کنم این بحثی که استاد فرمودند زیر چه بحثی بود دوست عزیز؟

بیننده:

شما فرمودید اهلبیت یعنی مثلاً امام حسین«ع» نمی تواند شیعه علی یابن ابی طالب باشد من عرض کردم این کلام، کلام غلطی است.

استاد شریفی:

خیلی خب بینندگان عزیز تصویر این کتاب را داشته باشید کتاب «کمال الدین شیخ صدوق» جلد دوم این روایتی که جناب استاد مجتهدی عزیز خواندند جلد دوم باب 33 روایتی که از آقا امام صادق«ع» بیان شده:

ابو بصیر می گوید از امام صادق«ع» سؤال کردم که ای فرزند رسول خدا من از پدر شما شنیدم که فرمود

 پس از قائم دوازده تا مهدی است امام صادق«ع» فرمود دوازده مهدی گفته است نه دوازده امام آنها قومی از شیعیان ما هستند که مردم را به مولات و معرفت حق ما می خوانند. شیخ طوسی، کمال الدین، ج 2، باب 33جناب استاد مجتهدی بحثی را مطرح کردند اینجا در این روایت آقای أبو خادم احمد آیا امام صادق امامت این مهدیین را انکار کرده است یا خیر؟

بیننده:

آقای شریفی داری بحث را خراب می کنی من سؤالم چیزی دیگری بود شما می پری در یک شاخه دیگر.

استاد شریفی:

نه نه جواب سؤال من بله یا خیر آقای خادم الاحمد در این روایت آقا امام صادق و امام باقر امامت مهدیین را انکار کرده اند یا خیر؟

بیننده:

من کار با این روایت ندارم

استاد شریفی:

من کار دارم اصلاً بحث ما این است شما می گویید حضرت ابراهیم شیعه امیرالمؤمنین است روی سر ما این حرف شما به چه دلیل؟ بعد می گویید چطور پس هم شیعه است پس امامتش را انکار کرده نه چون خدا در قرآن امامت حضرت ابراهیم را ثابت کرده اینجا در این روایت امامت این مهدیین انکار شده است چرا شما تفاوت این را نمی فهمید؟ آقا امام صادق گفت پدر من نگفت اینها امام هستند اینها قومی از شیعیان ما هستند نه اینکه اینها مقام امامت دارند چه ربطی به حضرت ابراهیم دارد؟ من سؤالم از شما این است در این روایت امامت مهدیین انکار شده است بله یا خیر؟ منتظر جواب هستیم آقای خادم الاحمد

بیننده:

آقای شریفی خودت داری بحث را خراب می کنی من سؤالم این هست حضرت ابراهیم گفت من شیعه هستم شما داری می گویی نمی شود امام یا پیامبر یا نبی شیعه باشد

استاد شریفی:

ما چی زمانی همچین حرفی را زدیم؟ ما بحث مان این روایت است در این روایت امامت مهدیین انکار شده است یا تأیید؟

بیننده:

من کار با این روایت ندارم

استاد شریفی:

آقای خادم الاحمد دوست من برادر من اصلاً تمام استدلال جناب استاد مجتهدی و بنده روی این روایت است می گویم این روایت را احمد ادعا کرده و از این روایت استدلال کرده

بیننده:

من بحثم با این روایت نیست

استاد شریفی:

آقای خادم الاحمد یک خواهشی از شما  دارم یک بله یا خیر، اصلاً کار نداریم شما جز اتباع احمد هستید نیستید ما برنامه مان بحث احمد هست یا نیست به هیچ چیزی کار نداریم من به صورت عامی از شما می خواهم یک سؤال بپرسم آقای خادم الاحمد عزیز من روایتی از اهلبیت به شما نشان دادم در این روایت امامت مهدیین انکار شده است یا تأیید شده است؟

بیننده:

آقای شریفی شما گوش کن بحث من را بعدش جواب بده اول بشنو و بعد بحث کن، من صحبتم این است کار با این روایت ندارم کار دارم به این مطلب شما گفتید نمی شود پیغمبر یا امام شیعه باشد عرضم این است چطور حضرت ابراهیم خودش گفت من شیعه هستم این کلام تو کلام غلط است.

استاد شریفی:

اصلاً ما همچین حرفی را نزدیم

بیننده:

شما در برنامه ات همین الان همه مخاطبین شاهد است

استاد شریفی:

دوست بزرگوار ما اصلاً چنین حرفی را نزدیم ما روایت را نشان  دادیم ما این روایت را نشان دادیم

بیننده:

شما حرف من را گوش کن شما نگفتید یعنی نمی شود امام شیعه امام دیگر باشد؟

استاد شریفی:

دوست من ما این روایت را نشان دادیم، ببینید کلام این بود متوجه می شوید؟ این روایت را نشان دادیم استاد مجتهدی فرمودند با توجه به این روایت که در این روایت امامت مهدیین انکار شده است امام تصریح می کنند می گویند اینها قومی از شیعیان ما هستند و ما در هیچ روایتی نداریم که اهلبیت فرزندان خود شان را به لفظ قومی از شیعیان قرار داده باشند مثلاً امیرالمؤمنین ائمه بعد خودش را از آقا امام حسن از آقا امام حسین امام سجاد امام باقر ائمه بعد خودش را گفته باشد قومی از شیعیان ما، جناب استاد مجتهدی کلام شما جز این بود؟ آقای مجتهدی هم تأیید کردند، پس ببینید شما بد متوجه شدید، الآن به شما توضیح دادم گفتم کلام ما این است الآن با توجه به توضیح مجدد بنده و تأیید جناب استاد مجتهدی سیستانی، آیا شما اشکالی به این سخن دارید بسم الله.

بیننده:

من سؤالم از شما پس دیگر نیست، سؤالم از این سید هست، سید شما نگفتید درهیچ روایتی، ما هیچ روایتی نداریم امامی بشود شیعه امام دیگر، این کلام را گفتی یا نگفتی سید

استاد مجتهدی سیستانی:

نه خیر بنده اینطور نگفتم و شما اشتباه متوجه شدید

بیننده:

یا الله از اینکه یعنی همه مخاطبین نفهمیدند شما کلام را تغیر می دهی الان

استاد مجتهدی سیستانی:

حالا من کلام را دوباره عرض می کنم ببینید با کلام قبلی فرقی می کند یا نه بنده چه عرض کردم، بنده عرض نکردم امام نمی تواند شیعه امام قبلی باشد قطعاً هر امامی قبل از اینکه به امامت برسد شیعه پدرش بوده است و این قابل انکار نیست و اصلاً معنا ندارد کسی انکار بکند صحبت در مورد تعبیر بود آیا اهلبیت نسبت به خود شان، یک امامی نسبت به امام دیگری تعبیری که این شیعه من است، تعبیر، نگفتم در واقع همچین چیزی نیست قطعاً در واقع همچین چیزی بوده.

بیننده:

سید این چه کلامی است یعنی خودت را خنده نمی گیرد به این کلام و مخمسه؟

استاد مجتهدی سیستانی:

نه من که خنده ام نمی گیرد حالا شما را اگر خنده می گیرد نمی دانم

بیننده:

یعنی چه این تعبیر نمی شود؟ گوش کن یعنی الان امام تعبیر نکرد اما واقع این است ما با واقع کار داریم حالا امام تعبیر کرد یا نکرد.

استاد مجتهدی سیستانی:

ما با تعبیر کار داریم

بیننده:

واقع این است شما داری واقع را تغیر می دهی

استاد مجتهدی سیستانی:

ما می خواهیم کلام امام را بفهمیم، نه ما می خواهیم کلام امام را بفهمیم

بیننده:

یعنی کلام امام غیر از واقع است؟

استاد مجتهدی سیستانی:

بله چون احمد بصری می گوید اگر خبر واحد باشد با قرائین و شواهد قطعی برای آن باشد که ما بتوانیم خبر را بپذیریم وقتی یک روایتی یک تعبیر دارد که در هیچ روایت دیگری این تعبیر وجود نداشته باشد این قرینه بر این است که این روایت از امام صادر شده؟ این را شما جواب بدهید

بیننده:

من می گویم کلام امام غیر از واقعیت هست؟ شما این را جواب بده

استاد مجتهدی سیستانی:

شما این جواب من را بدهید من پرسیدم بعد شما دوباره بپرسید، اگر یک روایتی یک تعبیری بیان بکند که در هیچ روایت دیگری نیامده یعنی هیچ قرینه و شاهدی در آن نیست که اهلبیت همچین چیزی فرموده باشند

بیننده:

خب خود این واقعیت قرینه است

استاد شریفی:

جناب آقای خادم الاحمد ببینید شما فکر می کنم یا متوجه بحث نشدید یا یک مقداری دارید مغالطه می کنید، ما یک روایتی را آوردیم روایت را هم الان دو سه بار خدمت بینندگان نشان دادم من می خواهم به شما گام به گام بروم با همین روایت به نتیجه چون الان بحث ما این روایت است، در این روایتی که ما ارائه کردیم آیا امامت این مهدیین انکار شده یا رد شده؟

بیننده:

این روایت اصلاً سند ندارد یعنی شما به روایتی استناد می کنید که سند ندارد

استاد شریفی:

خب اگر سند ندارد چرا احمد به این روایت استدلال کرده؟

بیننده:

این روایت از باب الزام شاید استدلال کرده

استاد شریفی:

از باب الزام به آن احتجاج کرده

بیننده:

بله الزام ات کرده به این روایت 

استاد شریفی:

خب یعنی شما این روایت را قبول ندارید؟

بیننده:

ما با این روایت کار نداریم

استاد شریفی:

شما یک جا بیاور که احمد گفته باشد من این روایت را قبول ندارم از باب الزام گفته ام

بیننده:

این روایت قرینه فقط آورده شده

استاد شریفی:

دوست من صبر کن یکی یکی بریم جلو کار رسید به جای قشنگ چونکه ایشان یک ادعای را مطرح کرد ایشام گفت از باب الزام بوده خب کتاب «در محضر عبد صالح» جلد دوم در اینجاپ حجت بودن مهدیین یک جای را هم شما نمی بینید که آقای احمد گفته باشد من از باب الزام آورده ام بعضی ها در تلاش اند از طریق ایجاد شک در امامت مهدیین صلوات الله اجمعین می خواستم همین را از جناب استاد سؤال کنم که دیگر شما امدید روی خط  حجیت آنها و وجوب اطاعت از ایشان را مشکوک جلوه دهند با این استدلال که امام صادق امامت انها را نفی کرده است

پس یک، دقت کنید طبق کلام خود احمد و ناظم امامت این مهدیین در این روایت نفی شده، روایت را می

آورد بعد می آید می گوید:

این در حالی است که بسیاری از کتاب دعوت مبارک یمانی به این شبهه پرداخته و کاملاً واضح به آن پاسخ داده مبنی بر اینکه امام صادق«ع» در این روایت در صدد نفی امامت مهدیین نیست من نمی دانم دیگر امام صادق«ع» باید به چه زبانی بگوید که اینها امام نیستند بلکه ان حضرت می خواهد کلام پدرش امام باقر«ع» را برای ابو بصیر که ناقل خبر است تصحیح نماید این که آیا مهدیین دارای مقام امامت هستند یا خیر موضوعی است که روایات بسیاری به آن پرداخته و بیان داشته که آنها نیز ائمه اند امام اند.درد صورتی که خودش اینجا بالا تصریح می کند امام صادق«ع» امامت این مهدیین را نفی کرده است من سؤالم از شما این است آقای خادم الاحمد، شما یک بله یا خیر بگو کار من تمام است، آیا در این روایتی که بیان شد امامت مهدیین انکار شده است یا رد؟ فکر کنم برای بار پانزدهم دو باره این سؤال را می پرسم

بیننده:

من این جواب را دادم اولاً گفتم این روایت هیچ سند ندارد این یک، دوم اینکه

استاد شریفی:

دوست من شما اصلاً شما انکار کنید این روایات را، شما حق انکار روایت نداری احمد به این احتجاج کرده

بیننده:

گوش کن جوابت را می دهم

استاد شریفی:

جواب سؤال من را بده آیا امامت در این روایت امامت مهدیین انکار شده یا رد شده؟

بیننده:

بگذار جوابت را می دهم

استاد شریفی:

یک بله یا خیر بگو به برویم بعدی

بیننده:

امامت مهدیین در آن نفی شده خب اجازه بده صحبت کنم

استاد شریفی:

احسنتم، دوستان عزیز دقت کنید بیننده ها امامت مهدیین در این روایت توسط امام نفی شده

بیننده:

اولاً این روایت هیچ سند ندارد یعنی اگر مرد هستی اثبات کن سندش را این درست است، این یک، مطلب دوم شما گفتید سید این را آورده بعد خودش رد کرده و این حرف ها که الان زدی همه شنیدند شما متوجه نیستی اول کلام خود سید گفت، گفت یک وقت یک روایتی می آوریم منتهی این روایت نه همه آن متواتر است بخشی از آن متواتر است خودش استناد کرد یعنی من می خواهم از کلام خودت احتجاج کنم برایت حالا این روایت را سید می آورد  قرینه است خود این روایت در وجود مهدیین یعنی فقط این قرینه آن فقط این تیکه که مهدیین وجود دارد در این روایت برای مان مفعول است نه اینکه همه آن قبول است متوجه نیستید شما یعنی کتاب را متوجه نیستید بلد نیستید شما مطالعه بکنید، حالا متوجه شدی کلام سید چه است؟ جواب بده

استاد شریفی:

بینندگان عزیز یکی از راه های شناخت مدعیان، حالا نگوییم دروغین جلوی این بزرگوار جناب خادم الاحمد که بگوید توهین کردید تعارضات و تناقضات است، ایشان به اینجا که رسید آقا این روایت اصلاً سند ندارد ما اصلاً روایت را قبل نداریم، کتاب «وصیت و وصی احمد الحسن» نویسنده آقای ناظم العقیلی صفحه 55

روایات دروغین کجا هستند در حالی که تا الان برایا کسی کشف نشده است بعد از این هم سعی و تلاشی که صحبت کنندگان در این موضوع کرده اند و این نیست به جز ترس صدای بچه از غریبه در حالی که در آغوش خانواده اش محفوظ است پس مبالغه تشکیک در در روایات بحجت اینکه دست کاری شده و متشابه آن هستند مورد قبول نیستند. آقای بزرگوار احمد تصریح می کند اصلاً روایت دروغینی ما نداریم و اصلاً روایت ضعیفی تا الان کشف نشده است و روایت و حتی، نکته بعدی همین کتاب کتاب «وصیت و وصی احمد الحسن» در صفحه 53 تصریح می کند هر کس حدیثی از احادیث آل محمد را انکار کند به کفر محکوم می کند حتی اگر مخالف عقلش باشد.

آقای احمد و اتباعش به هر حدیثی که دل شان بخواهد استدلال می کنند می گوییم آقا روایت ها مشکل دارد می گوید اصلاً علم رجال بدعت است و منحرف است اما به روایاتی که می خواهیم بر ضد خود شان که رسید می گویند آقا روایت سند ندارد، من آخرین سؤال را از شما می کنم إن شاءالله از شما خدا حافظی می کنم در خدمت استاد مجتهدی هستیم، من سؤالم از شما این است جناب خادم الاحمد حدیث وصیت سندش صحیح است؟

بیننده:

حدیث وصیت متواتر است

استاد شریفی:

سند آن صحیح است؟

بیننده:

شما متوجه نیستی حدیث متواتر نیاز به سند صحیح ندارد

استاد شریفی:

خیلی خب متشکر هستیم جناب خادم الاحمد لطف کردید، خب بینندگان عزیز دقت کنید نتیجه بحث این شد روایتی که احمد به آن استدلال کرده همینطور که خود این آقا هم گفت امامت مهدیین را انکار کرده پس ما بعد از ائمه اثنی عشر دیگر امام دوازده مهدی به نام امام نداریم دقیقاً این همان خلاف اعتقاد احمد و جریان هست که این دوست بزرگوار اعتراف به آن کرد حالا آمد شروع کرد به صحبت کردن که بله آن قسمتش اشتباه است بیقه اش درست است، جناب آقای مجتهدی در خدمت تان هستیم.

استاد مجتهدی سیستانی:

خب ما نشد که با این دوست گرامی به تفصیل صحبت بکنیم متأسفانه یکی از صفاتی که این اتباع دارند این است که از این شاخه به آن شاخه می شوند و نمی گذارند یک بحثی به سر انجام برسد نتیجه آن مشخص بشود تا بعد وارد بحث بعدی بشویم این که ایشان گفتند این روایت سند ندارد خب این باید کلاً یک جلسه برای بگذاریم که شما خودتان با روایت چند چند هستید؟ هر جا که یک مطلبی را می خواهید ادعا بکنید و قبولش دارید بی سند ترین و نامعتبرترین روایت را بر می دارید می آوردید حتی اگر یک روایتی پنجاه سال پیش پیدا شده باشد هزار سال هیچ کس این روایت را نشنیده باشد هیچ سندی برایش ذکر نشده باشد و به آن استدلال می کنید که اگر ما بخواهیم نمونه بیاوریم صدها نمونه می توانیم برای تان بیاوریم روایاتی را استدلال می کنید که در مضون حتی شاید منفرد باشد هیچ روایت دیگر نباشد و شما استدلال می کنید به اینجا که می رسد صحبت از سند می کنید که این روایت سند ندارد اگر سند ندارد خب حدیث وصیت هم بدتر از این یعنی خیلی سندش از این خراب تر است این اگر یک دانه روای مجهول در آن باشد آن چهارتایش مجهول است دوتای آن کذاب است و مشکلات دیگر هم دارد که إن شاءالله سر جای خودش مورد بررسی قرارا می دهیم این که ادعا کردند حدیث وصیت متواتر است ما عرض کردیم سه تا بخش دارد هیچ کدام از این سه بخش متواتر نیست و دروغ محض است.

اما این که گفتند حضرت ابراهیم شیه بودند و شیعه امیرالمؤمنین بودند ما نگفتیم کسی که شیعه هست نمی تواند امام باشد این تهمتی است که به بنده زدند خب بالاخره هست تصویر و صوت من بنده همچین حرفی نزدم عرض کردم صحبت بر سر تعبیر است آیا تعبیری که این روایت کرده که مهدیین قومی از شیعیان ما هستند با امامت آنها سازگاری دارد؟ یعنی آیا اهلبیت در مورد یک امامی تعبیر کرده اند که این مثلاً شیعه ما است یا ما شیعه او هستیم؟ این شکلی گفته اند؟ صحبت سر تعبیر بود وقتی که هیچ تعبیری نداریم شما نمی توانید بگویید پس در اینجا شیعه بودن منافات با امام بودن ندارد و البته شما یک صحبت محکم تری کردی که من می خواستم محل بعد آن را بگوییم خب شما به آن تصریح کردید که بر فرض هم اصلاً ما همچین حرفی زده باشیم اصلاً آن را بگذار کنار این روایت دارد تصریح می کند می گوید که به ایشان گفتم 12 مهدی امام صادق«ع» گفتند پدرم نفرموده 12 امام، خب اگر اینها امامت دارند چرا امام این را بفرمایند؟ خب بگوید بله 12 اصلاً نگوید امام

استاد شریفی:

که ایشان هم خودش معتقد بود که نه این روایت انکار امامت مهدیین است

استاد مجتهدی سیستانی:

اصلاً امام نگویند حالا شما می گویید امام خاص امام عام، امام اصلاً این تیکه اش را نگویند، نگویند پدرم نفرموده 12 امام بگویند پدرم بله فرمود 12 مهدی اصلاً هیچ چیزی نگویند، همین است که قشنگ اول مقدمه چینی می کنند پدرم نفرمود 12 امام پدرم فرمود 12 مهدی لاکین، باز با لاکن استدارکی هم می آوردند که کامل یعنی قطع بشود از قبل این امامتی در اینها قابل تصور نیست اینها قومی از شیعیان ما هستند صحبت سر این بود آیا چنین تعبیری در مورد ائمه ما داریم؟ که بگوییم از این تعبیر پس در می آید که اینها می توانند امام باشند عرض کردیم همچین تعبیری از اهلبیت«ع» نرسیده و اگر بخواهید روایت را بر این معنا حمل بکنید بر معنای حمل کرده اید که هیچ قرینه ای ندارد چون اهلبیت در هیچ حدیثی این را نفرموده اند بر علاوه آن که شما عرض کردید که اصلاً صراحتاً امام می فرمایند که پدرم نفرمود اینها امام هستند نگفت 12 امام بعد از 12 امام گفته 12 مهدی بعد از 12 امام.

استاد شریفی:

از جناب آقای خادم الاحمد هم تشکر می کنیم که به هر حال مشارکت داشتند در برنامه و از ایشان و از دیگر اتباع احمد هم دعوت می کنیم در برنامه های بعد شرکت کنند اما به یک شرط گام به گام مرحله به مرحله و موضوع به موضوع برویم جلو تا به یک نتیجه ای برسیم إن شاءالله.

خب جناب استاد اگر حرف پایانی هست خدا حافظی با بینندگان در خدمت تان هستیم.

استاد مجتهدی سیستانی:

عرض کردم چون یک حرف های زدند که بی جواب بود ما اینها را باید مورد بررسی قرار بدهیم، این نکته را فقط اشاره بکنم بعد تمام بکنم ایشان گفتند ما وقتی این روایت را می آوریم فقط قسمت مهدیین آن را می بینیم سر روایت را نمی بینیم ته روایت را نمی بینیم فقط یک کلمه مهدیین را می بینیم و بعد می گوییم این قرینه است بر روایات دیگر، آیا برداشت اینطوری از روایات منطقی است؟ عقلایی است؟

استاد شریفی:

خب این همان مصدر ائمه إثنی عشر که می چسپاندند به اینجا همین

استاد مجتهدی سیستانی:

سر حدیث با شما نمی سازد ته حدیث با شما نمی سازد سر حدیث می گوید پدرم نفرموده 12 امام ته حدیث می گوید لاکن اینها قومی از شیعیان ما هستند، همه آن را بگذارید یک مهدیین آن را بگیرید بگویید این مثلاً قرینه شد، این آیا برداشت صحیح از روایات دینی و بین الله آیا این بازی کردن با احادیث اهلبیت نیست؟

استاد شریفی:

متشکر و ممنون، شب همه شما عزیزان خوش إن شاءالله تا هفته بعد در خدمت شما خواهیم بود یا علی مدد.

و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته

 


مهدی یار>

شبکه ولی عصر مهدی یار استاد شریفی حجت الاسلام مجتهد سیستانی