شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج)
مهدی یار حجت الاسلام و المسلمین مجتهد سیستانی

قسمت دوازدهم برنامه مهدی یار با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین مجتهد سیستانی


 

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ : 2 آبان 1399

مجری:

بسم الله الرحمن الرحیم، عرض سلام و ادب و احترام خدمت همه شما بینندگان عزیز و محترم شبکه جهانی حضرت ولیعصر(عج) وفات حضرت سکینه بنت الحسن (ع) را خدمت همه شما بینندگان عزیز تسلیت و تعزیت عرض می کنم، با برنامه مهدی یار جمعه شب ها در خدمت شما هستیم با موضوع روایات و بررسی ادعاهای احمد الحسن یمانی، در خدمت استاد و کارشناس محترم برنامه مان حجت الإسلام و المسلمین مجتهد سیستانی هستیم با بررسی موضوعی که خدمت تان عرض کردم، ابتدای برنامه از ایشان در خواست می کنم عرض سلامی خدمت شما بینندگان عزیز داشته باشند تا برنامه را شروع بکنیم حاج آقا سلام علیکم و رحمة الله.

استاد مجتهد سیستانی:

سلام علیکم و رحمة الله بسم الله الرحمن الرحیم من هم عرض سلام و تسلیت دارم خدمت بینندگان عزیز به مناسبت ایام مصیبت وار و غم بار شهادت حضرت محسن(ع) و ان شاء الله که خدای متعال این عزاداری ها را از ما قبول بفرمایند در خدمت تان هستیم.

مجری:

خیلی ممنون و متشکر همانطور که اطلاع دارید برنامه هایی که در خدمت استاد محترم حاج آقای سیستانی هستیم به بررسی حدیث وصیت می پردازیم،جلسه گذشته که خدمت ایشان بودیم  روایت ها و دلایلی که دال بر حصر عدد ائمه معصومین (علیهم السلام) در عدد 12 هست را بیان کردند هفت-هشت عنوان گفتند؛ و عنوان آخر هم دوباره خودش دسته بندی هایی مختلفی داشت اگر علاقه مند هستید بار دیگر یاد آوری بشود می توانید در سایت شبکه ولیعصر(عج) ببینید و آن بحث قبلی را دنبال بکنید؛ موضوعی که امشب در خدمت استاد محترم هستیم حاج آقا روایت ها را فرمودید، اینکه اشاره کردید که اسم مهدی و اینکه احمد ادعا می کند من مهدی هستم ، آیا این مهدی اسم است وصف است، این را می شود توضیح بدهید تا وارد بحث جدید بشویم ان شاء الله.

استاد مجتهد سیستانی:

بله ، آن چیزی که از روایات به دست می آید این هست که یازده امام قبلی وصف شان مهدی هم بوده یعنی آنها در عین اینی که امام  بودند  مهدی هم بوده  اند ولی وصف شان این بود هدایت شده،اما در مورد امام زمان (عج) این وصف علم شده برای ایشان و از حالت وصفی در آمده و به  حالت اسمی تبدیل شده  اسم امام زمان (عج)مهدی هست و تمام شیعه های جهان هم وقتی بخواهند از ایشان یاد بکنند به اسم حضرت مهدی (عج) یاد می کنند در حالی که آن یازده امام قبلی را احدی از شیعه ها مهدی خطاب نمی کند چون وصف آنها بوده نه اسم آنها، احادیث فراوانی ما داریم که با عناوین مختلف مثل اینکه بگوید دوازدهمین امام از امام

ان دوازده گانه مهدی هست، روایات متعدد خیلی زیاد است، یا بگوید یازدهمین امام از اولاد حضرت علی (ع) مهدی است یا بگوید نهمین امام از اولاد امام حسین (ع) مهدی است، یا بگوید هشتمین امام از نسل امام سجاد(ع) مهدی است، یا بگوید هفتیم امام از فرزندان امام باقر (ع) مهدی است، یا بگوید ششمین امام از فرزندان امام صادق (ع) مهدی است، یا بگوید پنجمین امام از فرزندان امام کاظم (ع) مهدی است و به همین منوال اینقدر تأکیید شده است که او مهدی است او مهدی است او مهدی است.

مجری:

یعنی می فرمایید اسم علم است برای حضرت؟

استاد مجتهد سیستانی:

بله با اینکه اصلش وصفی بوده و وصف را می شود برای هر کسی قرار داد این الآن علم شده برای حضرت و کس دیگری اسمش مهدی نخواهد بود لذا اینکه در حدیث وصیت آمده است که :اسم احمد مهدی است، تمام این روایاتی که از آن علمیت در می آید مخالفت می کند با این تک حدیث بسیار ضعیف برای همین هم عرض کردم که  هیچ شیعه ای را شما پیدا نمی کنید که بخواهد یکی از ائمه علیهم السلام را با نام مهدی یاد بکند مثلاً بگوید حضرت مهدی که مثلاً در سال 95، شهید شدند، بعد بگوییم کدام حضرت مهدی، و بعد بگوییم منظورم امام سجاد بود، چون ایشان هم مهدی بودند می گوییم بله ایشان هم مهدی بودند هدایت شده بودند اما کسی به ایشان مهدی اطلاق نمی کند علم نیست برای ایشان؛ در این باره روایت اینقدر زیاد هست که هیچ شک و شبهه ای و هیچ جایی برای خدشه وارد  کردند نسبت به اینکه مهدی برای امام زمان (عج) علم شده است و دیگر برای کس دیگر نیست شک  و شبهه و جود ندارد بله ما روایاتی داریم که  همین ائمه دوازده گانه ما را مهدی خطاب کرده اند، و این روایات خودش یک دلیل محکمی بر ضد حدیث وصیت است که می گوید دوازده مهدی غیر از دوازده امام هستند؛ این احادیث می گوید دوازده مهدی همان خود دوازده امام هستند، منتهی مهدی به معنای وصفی نه به معنای اسمی که برایشان علم شده باشد

مجری:

یعنی با همین اشاره ای که فرمودید به عنوان هادی و هدایت گر جامعه ما روایاتی داریم که ائمه دوازده گانه شیعه را مهدی می نامد، منتهی به عنوان وصف.

استاد مجتهد سیستانی:

بله به عنوان وصف مهدیین این امت را همین امام های خودمان می دانند نه غیر از اینها که جریان احمد بصری ادعایش را دارد.

مجری:

پس ما هم می توانیم به عنوان وصف و به عنوان توصیف  ائمه را مهدی بنامیم، و روایت هایی هم داریم در این مورد

استاد مجتهد سیستانی:

بله روایت هایی داریم در این مورد که ما حالا می خواهیم این روایت ها را بررسی بکنیم، تا روشن بشود که مهدی های این امت همان ائمه دوازده گانه هستند.

مجری:

حاج آقا قبل از اینکه روایت ها را بفرمایید یک سؤالی در ذهنم آمد از آن حدثی که فرمودید مهدی می نامد و احمد از آن استفاده می کند آن حدیث را نمی شود تفسیر کرد به همین ائمه دوازده گانه

استاد مجتهد سیستانی:

آن حدیث را می شود منتهی ما چون فعلاً صحبت مان...

مجری:

پس شما می فرمایید که این حدیث سنداً مشکل دارد

استاد مجتهد سیستانی:

نه ما راهی داریم که حتی از همین حدیث ثابت بکنیم دوازده مهدی همان دوازده امام هستند،چون حدیث نسخه بدلی دارد، منتهی مراتب چون ما فعلاً بحث مان سر اعتبار سندی وصیت هست و وارد بحث دلالی اش نشدیم فعلاً به آن نکته نمی پردازیم، اگر توفیقی بود جلساتی بود در مورد اینکه خب حالا متن وصیت چه می گوید آنجا این را هم مورد بررسی قرار خواهیم داد

مجری:

پس این نکته ای که در ذهن من بود از متن آن حدیث را هم

استاد مجتهد سیستانی:

طبق آن متن بدل بله از خود آن متن می شود فهمید که دوازده مهدی همان دوازده امام هستند،بلکه حتی طبق دوتا نسخه بدل، حالاجای خودش ان شاء الله آنها را بررسی خواهیم کرد؛ اولین حدیثی که خدمت تان عرض می کنم پیامبر فرمودن که خدا به من وحی کرد که ای پیامبر من به تو ... حالا یک صحبت هایی کردند تا رسیدند به اینجا، من به تو این را عطا کردم که از سلب او علی یازده مهدی خارج سازد خب شما اگر بخواهید مهدی های دوازده گانه را غیر از دوازده امام بدانید از سلب حضرت علی (ع) دیگر یازده تا مهدی خارج نشده 23تا مهدی خارج می شود با خودشان می شود24تا اما روایت دارد می گوید من اینطور برای تو قرار دادم ای پیغمبر از نسل علی 11تا مهدی خارج می کنم؛ پس روشن می شود این 11تا مهدی همان 11امامی هسنتند که از فرزندان امیرالمؤمنین می باشند، همه آنها از نسل تو از بکر بتول خواهند بود، آخرین ایشان کسی است که عیسی پسر مریم پشت سر او نماز می خواند، اگر این یک تکه نبود، آقایان جریان یمانی ادعا می کردند؛ خیلی خب گفته من از سلب علی 11تا مهدی خارج می کنم نگفته که اینها چه کسانی هستند ممکن است همان 11مهدی یا 12مهدی ما باشند؛ نه می گوید آخرین مهدی کسی است که عیسی، در حالی که شما می گویید اولین مهدی کسی است که عیسی پشت سرش نماز می خواند پس  مهدیینی که دارد می گوید غیر از آن مهدیینی هست که شما دارید ادعا می کنید این حدیث تصریح دارد نه 23تا مهدی از سلب امیرالمؤمنین 11تا مهدی دیگر جایی برای آن 12 مهدی ادعایی شما نیست، پایان مشخص است، کسی که عیسی بن مریم پشت سر او نماز می خواند و زمین را پر از عدل و داد می کند همچنان که پر از ظلم و جور شده باشد او آخرین مهدی است، این یک حدیث، حدیث دیگری داریم که فرمودند من و اوصیاء من از فرزندانم همگی مهدی و مُحَدَث هستیم، مهدی را ما قبلاً در جلسات گذشته توضیح دادیم به معنای هدایت شده است که ملازم هدایت گری هم هست مُحَدَث هم یعنی کسی که فرشته ها با او سخن می گویند  و سخن فرشته ها را می شنوند و از علوم الهیه استفاده می کنند؛ گفتم یا امیرالمؤمنین آنها چه کسانی هستند، اینکه می گویی من و اوصیاء من آنها چه کسانی هستند که مهدی هستند، فرمودند حسن و حسین سپس پسرم علی بن حسین؛ چون امام سجاد دو سال یا سه سال دوران امام علی (ع) را درک کردند، و علی در آن موقع شیرخوار بود ،سپس هشت نفر بعد از علی بن حسین، مهدی هایی که من دارم می گویم اینها هستند، خیلی حدیث مشخص و روشن است، حسن، حسین، علی بن حسین، و هشت تا هم بعد از علی بن حسین مهدی ها اینها هستند، روایت بعدی می فرماید که اوصیاء من 11تن از فرزندانم هستند که همگی هادی و مهدی هستند،هادی و مهدی امت همین اوصیاء 11گانه من هستندامیرالمؤمنین می فرمایند؛ امام حسین (ع) در روایتی فرموردند: از ما 12تا مهدی هست اولین ایشان امیرالمؤمنین هست، آن 12مهدی را ما قبول داریم ولی مشخص است چه کسانی هستند اولین نفر از آن مهدیین امام علی(ع) هست و آخرین ایشان نهمین فرزند من هست او قائم به حق است خداوند به واسطه او زمین را پس ازمرگش زنده کند دین حق را بر تمامی ادیان برتری دهد و پشتی بانی کند هرچند مشرکین خوش نداشته باشند، او دارای غیبتی است. این هم یک حدیث کاملاً روشن و واضح برای کس که دنبال هدایت باشد که بفهمد مهدی های این امت همان امامان این امت هستند.

حدیث پنجمی داریم که امام صادق (ع) می فرماید خداوند از نسل او یعنی از نسل امام کاظم باقی مانده دوازده امام مهدی را بوجود خواهد آورد، یعنی یک عده اش قبلش هستند یک عده هم بعد امام هفتم داریم این تصریح امام صادق (ع) هست، بعد حالا آنها چقدر هستند کلاً؟ می فرمایند که کسی که منتظر دوازدهمین نفر آنها باشد مانند کسی است که در پیش روی پیغمبر شمشیر به دست بگیرد و وی دفاع بکند؛ این حدیث هم کاملاً مشخص است مهدیین یک مقدارشان قبل از امام کاظم (ع) هستند یک مقدارشان هم بعد از امام کاظم این که شما می گوید مهدیین 12 نفر بعد از 12 امام هستند با این احادیثی که من دارم خدمت تان عرض می کنم کاملاً در تعارض هست.

مجری:

حاج آقا چطور جواب می دهند این احادیث را؟

استاد مجتهد سیستانی:

اینها روش اصلی شان که توجیه کردن و تأویل بردند، نمی دانم عدد مفهوم ندارد، این احادیث نمی دانم باطل است، نمی دانم اینها متواتر نیست، هر چیزی که بتوانند خلاصه بخواهد از گیر آن در بروند.

مجری:

خود شان وقتی 12 مهدی معرفی می کنند چطور بعد می گوینده عدد مفهوم ندارد؟

استاد مجتهد سیستانی:

می گویند ندارد دیگر چیکار کنیم کسی که بخواهد منطقی صحبت نکند

مجری:

«بائک تجر و بایی لا تجر»

استاد مجتهد سیستانی:

بله، برای آنها مفهوم دارد یعنی آنها می گویند وقتی امام گفته 12تا مهدی بعد از 12تا امام یعنی 12 مهدی یک دانه کم نمی شود یک دانه هم اضافه نمی شود عدد آنجاخ مفهوم دارد، اما به ما که می رسد صدها حدیث اگر ما بیاریم در مورد حصر عدد ائمه در 12، حصر اوصیاء در 12، حصر عدد خلفاء در 12، حصر عدد حجت ها در 12، عدد مفهوم ندارد، برای آنها دارد برای ما ندارد.

مجری:

قبل از اینکه ادامه حدیث را هم بخوانید در معنای مهدی در این ائمه 12 گانه طبق این احادیث و آن معنای مهدهی که خودشان می گویند 12 مهدی بعد از امام عصر(عج) می  آیند، در معنای کلمه مهدی فرثی می گذارند یا نه؟

استاد مجتهد سیستانی:

نه مهدی که مشخص است اسمش

مجری:

آن را دوباره تفسیر و تدویل نمی برند؟

استاد مجتهد سیستانی:

نه معنایش مشخص است مهدی یعنی کسی که توسط هدایت ویژه خداوند هدایت شده باشد، مهدی اسم مفعول است، این هم که بعضی ها می گویند مهدی یعنی هدایتگر عرض کردیم در این یک مقدار مسامحه است هادی یعنی هدایتگر اما مهدی یک وصفی هست یک هدایت ویژه ای توسط خداوند شده که آن هدایت ویژه باعث شده هدایتگر هم باشد یعنی هر کسی که مهدی است هادی هم هست.

روایت هفتمی که داریم می فرمایند: برای این امت 12 امام هادی و مهدی وجود دارد که آنان که خواهان خواری ایشان هستند  گزندی به ایشان نرسانند.

عده ای می خواهند اینها را خوار بکنند ولی گزندی نمیتوانند به اینها برسانند، این روایت هم خیلی روشن است برای این امت 12 تا امام است که هم هادی هستندوهم مهدی هستند،حالااحمد هم ادعای امامت دارد هم ادعای مهدویت دارد و با این روایات واقعاً چطور می تواند کسی چنین ادعای بکند.

روایت هشتم را عرض می کنم که فرمودند خداوندا صلوات و رحمت خودت را بر پیامبر و اهل بیتش که امامان هادی و مهدی هستند بفرست. بعد دیگر صفات مفصلی دارد در مورد این امامانی که هم هادی هستند هم مهدی، آنان که عالمان راستگو هستند نیکو کاران پرهیز کار هستند، سطون ها دین تو هستند، ارکان توحید هستند، مفسر وحی تو هستند، حجت  های تو بر خلقت هستند، جانشین تو در زمینت هستند و دیگر تا آخر روایت.

روایت نهم می فرماید: علی بهترین کسی است که به جانشینی می گذارم او امام و خلیفه پس از من است و دو نوه ام نیز امام و خلیفه پس از من هستند و نه امام از نسل حسین خواهند بود، اگر از ایشان پیروی کنید می بینید ایشان هادی و مهدی هستند. اینجا هم باز دوباره مهدی خود امام هاه ما تلقی شده  است.

حدیث دهم که این هم حدیث بسیار بسیار واضحی است امام صادق(ع) فرمودند از ما 12تا مهدی است نه 24تا، 12تا مهدی ما داریم 6تا مهدی از ایشان رفته که خودشان را هم جزو رفته ها حساب کرده اند چون اواخر عمر شان بوده، 6تا مهدی از اینها باقی مانده، دیگر من نمی دانم چطور ائمه باید مطلب به این واضحی را واضحتر از این بخواهند بگویند که این امت اگر 12تا مهدی دارد این 12تا مهدی همان 12 امام این امت هستند لذا این ادعای که ما 12تا مهدی غیر از این 12 امام داریم ادعای باطلی است و به هیچ وجه قابل دفاع نیست.

آنها ممکن است این سؤال و شبهه را بکنند؛ با آن احادیثی که می گوید 12 مهدی یا 11 مهدی غیر از ائمه 12 گانه هستند شما با آنها می خواهید چیکار بکنید؟ ما باید آنها را هم مورد بررسی قرار بدهیم، پس ما قبل از اینکه وارد این مسئله بشویم که آیا مهدی های غیر از 12 امام داریم یا نه، اولاً ثابت کردیم که عدد ائمه، اوصیاء، خلفاء، اولیاء و حجت های خدا در امت اسلام 12تا بیشتر نیست و و قتی 12تا بیشتر نباشد دیگرفرضی برای اینکه غیرازاینها مهدیی وجودداشته باشد که نه وصی باشد نه خلیفه باشد نه ولی باشدنه حجت باشد هیچ چیزی نباشد ولی مهدی هم بخواهد باشد فرضی برایش نمی ماند، اگر می خواهید بگویید مهدی باشد و امام؛ با احادیث حصر ائمه نمی سازد، بگویید مهدی باشد و وصی؛ با احادیث حصر وصایت نمی سازد، بگویید مهدی باشد و خلیفه؛ با احادیث حصر خلافت نمی سازد، و همین طور بقیه عنوانی که ما مورد بررسی قرار دادیم.

نکته دوم این بود که اصلاً علَم هست برای امام زمان(ع) و کسی غیر از ایشان مهدی نامیده نمی شود و اگر در روایات بر ائمه مهدی اطلاق شده به صورت وصفی است نه به صورت علَمی و اینکه احمد ادعا می کند اسم من مهدی است یعنی علَم هست برای من؛ این کاملاً در تضاد با آن صدها روایتی است که مهدی را به صورت علَم برای امام زمان(ع) بیان کرده  اند.

و آخرین نکته ای که فعلاً عرض کردیم این بود که در روایات ما مهدی های این امت همان امام  های این امت هستند.

در ادامه این را می خواهیم بررسی بکنیم که پس با روایاتی که می گوید 12 مهدی یا 11 مهدی غیر از 12 امام هستند چیکار باید بکنیم؟ ما قبلاً اینها را به صورت اجمالی مورد بررسی قرار دادیم و اجمالاً عرض کردیم 6تا حدیث بیشتر نداریم در این زمنیه، 2تای آن از هفت امامی ها رسیده، یک آن از شش امامی ها رسیده، یک آن از اهل سنت ثبت شده، یک آن از غلات ثبت شده، یک آن هم خدا را شکر سند اصلاً ندارد که بگوییم از چه کسی نقل شده چه چیزی نقل شده سند مرسل است اسم روای آمده و اسم کسی که از او راوی بعد 200 سال نقل کرده این وسط همه کلاً افتاده و معلوم نیست که این واسطه ها چه کسانی بوده  اند.

مجری:

الان می خواهیم یعنی ما احادیث و روایاتی که دال بر حصر عدد 12 بود را گفتیم کامل، اینجا هم در این قسمت هم ابتدای برنامه فرمودید که این معنای وصفی دارد مهدی برای سایر ائمه و طبق آن معنای وصفی هم عنوان مهدی برای همین ها است از امیرالمؤمنین(ع) تا حضرت حجت، الآن می خواهید آن روایت شش گانه که سه چهار جلسه قبل فرمودید آنها دانه به دانه بررسی بکنید؟

استاد مجتهد سیستانی:

بله آنها را دانه به دانه از نظر سندی و محتوای مورد بررسی قرار می دهیم.

مجری:

حاج آقا در خدمت تان هستیم فرمودید شش روایت هست که ادعا می کند که غیر از ائمه 12 گانه 12 مهدی دیگر هم هست قبلاً اجمال آن را فرمودید الآن می خواهید دانه به دانه این روایات ها را بررسی بکنید برای اطمینان بیشتر.

استاد مجتهد سیستانی:

البته اینها همه شان نمی گویند 12 مهدی، بعضی های شان می گویند 11 مهدی، بعضی های شان می گویند 12 مهدی که خود آن یک اشکالی هست بالاخره 11تا یا 12تا.

مجری:

برای آنها عدد مفهوم ندارد دیگر

استاد مجتهد سیستانی:

بله آنها می گویند عدد مفهوم ندارد و توجیه می خواهند بکنند و این را هم ما جای خودش البته بررسی کردیم چون عرض کردم ما فعلاً  نمی  خواهیم محتوای حدیث وصیت را مورد مداقه قرار بدهیم فعلاً بحث سندی می خواهیم بکنیم و بحث هم گم نشود ما اصلاً دنبال چه بودیم؟ آنها می گفتند مضمون حدیث وصیت متواتر است ما گفتیم که هیچ تواتری ندارد به هر گونه ای که شما ادعا بکنید تواتر ندارد و آمدیم مضمون حدیث وصیت را گفتیم سه قسم هست و یک قسم آن همین بحث مهدیین بود که دیگر رسید به اینجا که شما که می گویید مهدیین اینها را ادعای امامت برای شان دارید از کتب احمد اثبات کردیم که ادعای امامت برایش دارند چون ادعای امامت دارند پس صد در صد حرف شان باطل است بخاطر وجود صدها روایت که عدد 12 امام، 12 وصی، 12 خلیفه، 12 ولی و 12 حجت را در 12 حصر کرده که دیگر از آن نمی شود کسی امام یا خلیفه یا وصی یا هر چیزی دیگری باشد. و صحبت رسید به این که مهدی هم اگر بخواهد باشد مهدی علَم یکی بیشتر نیست که امام زمان(ع) هستند، مهدی وصفی هم 12تا هستند که

همین 12 امام خود مان هستند و روایات آن هم خیلی واضح بود مخصوصاً روایت امام صادق(ع) که از ما 12 مهدی است 6تای آن رفته، یعنی اینکه می گوید از ما است چون اینها می آیند تقطیع می کنند بعضی ها می گویند امام صادق(ع) گفته است که از ما 12 مهدی است از ما نه که یعنی قبل از ما، بعد از ما 12 مدی می آید نه، خود امام قشنگ دارند توضیح می دهند از ما 12 مهدی است 6تای آن رفته 6تای آن هم مانده، 12 مهدی بعد از 12 امام ندارد، حالا که این صحبت را کردیم شبهه می شود پس آن روایاتی که می گوید 11 مهدی یا 12 مهدی آنهار چیکار بکنیم؟ من یکی یکی متن را می خوانم و بعد بررسی سندی و اعتباری می کنیم که آیا اصلاً دلیلی داریم که روایت از امام صادر شده باشد یا نه؟

اولین روایتی که خدمت تان عرض می کنم متن این است: پس از ما 11 مهدی از فرزندان حسین خواهد بود. اولاً سند این روایت ضعیف است و ما دلیلی نداریم که این از معصوم صادر شده باشد، وقتی دلیلی نداریم که از معصوم صادر شده باشد آن را نمی توانیم مبنای اعتقادی قرار بدهیم و بگوییم چون یک حدیثی پیدا کردیم که گفته بعد از آن 11تا مهدی هست پس عقیده باید پیدا کنیم که 11تا مهدی هست، نه این قابل اثبات نیست، ضعف سند این روایت هم بخاطر وجود محمد بن فضیل است که محمد بن فضیل مرحوم «شیخ طوسی» تصریح می کنند که ایشان دارای غلو بوده و همچنین در جای دیگری ایشان را صریحاً ضعیف می دانند و غیر قابل اعتماد در نقل احادیث. آقای ناظم عقیلی دست و پای زیاد زده است برای اینکه بتواند ایشان را مثلاً ثغه جلوه بدهد و این طور صحبت کرده گفته:

شیخ طوسی ایشان غالی دانسته متهم به غلو دانسته، غالی که ما می گوییم با غ، و من (ناظم عقیلی) مکرر بیان کرده ام که اتهام غلو نمی تواند سبب تضعیف راوی باشد وآنچه برائت محمد بن فضیل از تهمت غلو را تأیید می کند این است که نجاشی نگفته است که او غالی است.

آقای عقیلی در این سخنی که گفته اند طبق معمول فریبکاری انجام داده اند و خدعه کرده  اند می گوید شیخ طوسی ایشان را متهم به غلو کرده غلو دلالت بر تضعیف ندارد.

آقای ناظم العقیلی! شیخ طوسی در مورد محمد بن فضیل دو جا سخن گفته؛ یک جا ایشان را متهم به غلو کرده شما می گویی این اتهام به غلو کردن دلالت بر تضعیف ندارد، جای دیگری صریحاً ایشان را تضعیف کرده، آیا تضعیف کردن هم دلالت بر تضعیف ندارد؟ این که دیگر حرف خنده داری است.

مجری:

یعنی ناظم عقیلی در کتاب خودش فقط یک جایش را بیان می کند و به آن یک جا جواب می دهد.

استاد مجتهد سیستانی:

آن یک جای دیگری که شیخ طوسی علناً و صراحتاً ایشان تضعیف کرده هیچ اشاره ای نمی کند می گوید شیخ طوسی گفته ایشان متهم به غلو است خب متهم به غلو باشد دلیل برب ضعف نمی شود اما سخن دوم شیخ طوسی را که ایشان را علناً و صریحاً تضعیف کرده اند مطرح نمی کند و جوابی هم قطعاً ندارد برایش بخواهد بدهد.

مجری:

حاج آقا بقیه سلسله سند آن درست است فقط همین محمد بن فضیل ایراد دارد؟

استاد مجتهد سیستانی:

بله حالا من البته حضور ذهن ندارم ولی ضاهراً درست بوده که ما فقط همین راوی را مورد بررسی قرار دادیم، ناظم هم همین راوی را.

نکته دومی که ناظم عقیلی می گوید، می گوید میرزای نوری گفته که این محمد بن فضیل می دانید چه کسی است؟ محمد بن قاسم بن فضیل است که علناً توثیق شده پس ایشان ثقه هستند، جوابی که به ناظم عقیلی می دهیم این است که خب «آقای خوئی» هم فرمودند که این صحبت میرزای نوری صرف یک احتمال است، بله احتمال دارد که مراد از محمد بن فضیل محمد بن قاسم بن فضیل باشد که اگر این آن باشد ثقه است، حالا با احتمال و اگر شما می توانید الآن بگویید که این محمد بن فضیل ثقه هست؟ این کاملاً مشخص است که این حرف منطقی نیست، به عبارت دیگر ادعای که میرزای نوری فرموده اند در بیان «آقای خوئی» این هست؛ ادعای بلا دلیل است صرف یک احتمال است، شما با احتمال که نمی توانید بیایید استدلال کنید پس محمد بن فضیل ثقه است.

مجری:

احتمالی که از آن طرف آن هم یک تضعیف شیخ طوسی را همراه دارد.

استاد مجتهد سیستانی:

بله آن را هم حالا جواب می دهیم حالا غیر از آن علناً ایشان تضعیف شده فوقش شما می خواهید بگویید که مثلاً این محمد بن قاسم فضیل است که توثیق شده، خیلی خوب شیخ طوسی همین محمد بن فضیل را تضعیف کرده، فوق آن می شود تعارض و ایشان نه توثیق دارد نه تضعیف، باز هم توثیق ندارد که شما این آقا را ثقه معرفی کردید.

کلام سومی دارد ایشان آقای (ناظم عقیلی) برای اینکه اثبات بکند محمد بن فضیل ثقه هست؛ می گوید که «شیخ مفید» محمد بن فضیل را جزو فقیهان و بزرگان شمرده است همان فقیهان و بزرگانی که حلال و حرام و فتوا و احکام از ایشان گرفته می شد و بر ایشان طعنی وارد نیست و راهی برای مذمت ایشان نیست. شما می خواهید چیکار بکنید؟ شیخ مفید علناً گفته که محمد بن فضیل از فقها و بزرگان است.

آقای خوئی که بالاخره یک فقیه رجالی اصولی مسلط بر همه مبانی علمی بودند این حرف های عجیب و غریب آقایان را در نیم خط جواب می دهند می گویند: خیلی خوب شیخ طوسی که تضعیف کرده بر فرض بپذیریم شیخ مفید ایشان را توثیق کرده شاگرد ایشان شیخ طوسی تضعیف کرده با هم تعارض پیدا می کند پس اثبات وثاقت برای محمد بن فضیل نمی توانید بکنید. ما هم به جواب آقای خوئی یک جوابی اضافه بکنیم و آن این که شیخ مفید محمد بن فضیل را به صورت مستقیل توثیق نکرده اند ایشان یک عده ای از روات را نام برده اند پشت سر هم مثلاً فکر کنید 20تا مثلاً یا کمتر یا بیشتر گفته اند ما دین مان را از اینها می گیریم به صورت کلی دین مان از آنها می گیریم، بعد یکی از همان افرادی که ایشان (شیخ مفید) نام برده اند محمد بن سنان هست که خود شیخ مفید در همان کتابی که این مسئله را گفته اند دو صفحه قبل آن یک روایتی از محمد بن سنان نقل کرده اند و گفته اند این روایت صد در صد باطل است بخاطر که راوی آن محمد بن سنان است که بالاتفاق غیر قابل اعتماد است، پس ببینید شیخ مفید یک افرادی را نام برده اند حدود 20 نفر را نام برده اند یک آن هم محمد بن فضیل است و گفته اند ما دین مان را از اینها می گیریم و فقه های بزرگ و اینها، دو صفحه قبل آن یکی از همان افرادی که نام برده بودند از او روایت نقل کرده اند که اسم او محمد بن سنان است روایت را می گویند صد در صد باطل است چون راوی آن محمد بن سنان است که بالاتفاق ضعیف می باشد، وقتی شما این دو تا کلام شیخ مفید را بگذارید کنار هم چه نتیجه ای می خواهید بگیرید؟ این را می خواهید نتیجه بگیرید که تک تک آن افرادی که شیخ مفید نام برده اند آن حدود 20 نفر ثقه بودند؟ اگر این باشد پس با کلام خود ایشان در دو صفحه قبل می خواهید چیکار بکنید که علناً محمد بن سنانی که جزو همان فقه های بزرگی که دین گرفته می شود از آنها علناً اسمش را آنجا برده اند دو صفحه قبل می گویند که این اصلاً نمی شود به هیچ حدیث او اعتماد کرد، پس این صحبت شیخ مفید برای کسی که اهل منطق باشد برای کسی که اهل علم باشد هیچ وثاقتی برای محمد بن فضیل ثابت نمی کند و شما یک جا را می گیرید و جای دیگر را نمی بینید و نمی گیرید یا می بینید و خدعه می کنید با مخاطب تا مخاطبی که اطلاع کمی دارد گول بخورد و باور بکند که محمد بن فضیل واقعاً توثیق رجالی دارد. این نکته اولی که ما می خواستیم عرض بکنیم که راوی این پس غالی هست اهل غلو هست و تضعیف هم علناً دارد و هیچ توثیقی هم ندارد غیر از آن احتمالی که میرزای نوری داده است که دلیل ندارد و غیر از آن صحبت کلی که شیخ مفید پیرامون پانزده بیست نفر فرمودند که خود ایشان کلام خود شان را در دو صفحه قبل نسبت به بعضی از آنها نقض کرده اند و این کلام قابل استناد نیست، اما از نظر محتوای اگر بخواهیم بررسی بکنیم حدیث وصیت می گوید 12 مهدی بعد از امام دوازدهم، این حدیث دارد می گوید بعد از ما 11 مهدی از اولاد حسین هستند، چطور این روایت آن روایت را تأیید می کند و تقویت می کند؟ اینها که با هم سنخیتی ندارند.

مجری:

11 مهدی از اولاد امام حسین(ع)؟

استاد مجتهد سیستانی:

بله این می گوید 11تا، آن می گوید 12تا.

مجری:

باز هم که با عدد اینها خیلی اختلاف دارند.

استاد مجتهد سیستانی:

بله بالاخره این 11تا گفته آن می گوید 12 تا، چیکار باید بکنیم اینجا؟ این نکته اول، یک نکته دیگر هم عرض بکنم، آن روایت می گوید که از فرزندان قائم هستند از فرزندان مهدی، این روایت می گوید از فرزندان امام حسین(ع) است.

مجری:

بخاطر همین گفتم خیلی فرق دارند.

استاد مجتهد سیستانی:

این هم یک مشکل دیگر است، آنها می گویند مراد از فرزندان حسین(ع) یعنی از فرزندان قائم چون تمام فرزندان قائم حسینی هستند چون امامه زمان(ع) سید حسینی هستند نه سید حسنی، اما این مطلب باطل هست بخاطر اینکه اگر مراد شان از فرزندان قائم بود همین را می گفتند نیازی نبود بگویند از فرزندان حسن ولی منظور شان از فرزندان قائم باشد، چرا این را عرض می کنم؟ بخاطر اینکه قبلاً هم در جلسات گذشته این را توضیح دادیم اگر ائمه بفرمایند از فرزندان حسین شامل تمام سادات حسینی می شود از فرزندان امام سجاد بگیرید تا بر فرض امام زمان بچه ای داشته باشد فرزندان امام زمان، یعنی امام با این بیان مبهم بستری برای انحراف جامعه ایجاد کرده اند که هر سید حسینی که از هر نسل هر امام باشد از امام سجاد(ع) باشد، از امام باقر(ع) باشد، از امام صادق(ع) باشد، از امام کاظم(ع) باشد، از هر امامی باشد که چندتا فرزند داشته اند می تواند ادعا بکند که من یکی از آن مهدیین هستم، خب امام هیچ وقت نمی آیند بستر انحراف ایجاد بکنند، اگر مراد امام از فرزندان قائم بود همین را می گفتند نه اینکه بگویند از فرزندان حسن(ع).

نکته دیگر این هست که این می گوید 11تا اما حدیث وصیت می گوید 12تا، این را شما چطوری می  خواهید درست بکنید؟ آنها اینطوری توجیه می کنند می گویند آنجا که گفته 12تا؛ مهدی اول را جزو مهدیین شمرده، اینجا که گفته 11تا؛ مهدی اول را جزو مهدیین نشمرده است، ما می پرسیم برای چه نشمرده؟ به چه دلیلی شما می گویید اینجا نشمرده و دلیل آن چی بوده که بخواهد نشمارد؟ مگر در حدیث وصیت تصریح نشده است که احمد مهدی اول است؟ مگر شما ادعای تان این نیست که این آقا مهدی است؟ چطور اینجا پس مهدی شمرده نمی شود؟ بالاخره این آقا مهدی هست یا مهدی نیست؟ اگر مهدی هست چطور در این روایت گفته 11تا مهدی و احمد را نشمرده جزو مهدیین؟ اگر مهدی نیست چطور در حدیث وصیت گفته مهدی است؟ پس اینها هم با هم جور در نمی آید.

نکته دیگر: ممکن است مرادش از فرزندان حسین(ع) همین ائمه خود مان باشد که رجعت می کنند که چون 9تا از ائمه از فرزندان امام حسین(ع) هستند همه آن کسانی که رجعت می کنند را جزء فرزندان حسین شمرده است از باب تغلیب که ما این را بارها و بارها توضیح دادیم تغلیب یعنی این که غالب یک گروهی دارای یک وضعیت خاصی یا یک حکم خاصی یا یک وصف خاصی باشند کل آن گروه را با آن وصف خاص معرفی بکنند و این هم جایی است که ما از بیرون قرینه و دلیل و شاهدی داشته باشیم که مراد چه است و گمراه نشویم و ما این را داریم؛ روایات متعددی داریم که بعد از امام زمان(ع) امام حسین(ع) تشریف می آورند و بعد از آن هم چون فرزندان امام حسین(ع) تشریف می آورند همان ائمه بعدی این می شود «من وُلد الحسین»، حالا اینکه امام حسن(ع) و امام علی(ع) از فرزندان امام حسین(ع) نیستند یا خود امام حسین(ع) از فرزندان خود شان نیستند اشکال ندارد چون از این 12 امام، 9تای شان از فرزندان امام حسین(ع) هستند.

مجری:

و رجعت هم با ایشان شروع می شود.

استاد مجتهد سیستانی:

و رجعت هم با ایشان شروع می شود پس این هیچ مشکلی ندارد که مراد از این 11 مهدی از فرزندان حسین(ع) همان امامان خود مان باشند در رجعت که چون اکثر شان غالب اینها از 12تا 9تای شان یعنی فقط سه نفر می رود کنار، چون 9تای شان از فرزندان امام حسین(ع) بودند همه آنها از باب تغلیب و غالب بودن و غلبه داشتن از فرزندان امام حسین(ع) معرفی می شوند.

حالا یک توجیهی را هم از یکی از علمای مان «سید نعمت الله جزایری» نقل می کنم و آن این که ایشان می گوید بر فرض ما بپذیریم مراد از این مهد ی ها کسانی غیر از 12 امام باشند این منافاتی با رجعت ائمه ندارد چون می شود که اینها هم در کنار ائمه مسؤلیت هدایتگری داشته باشند مهدی باشند به اندازه ای که فقط بخواهند هدایتگری کنند ولی زیر سایه ائمه، نه اینکه خود شان امامت داشته باشند، خلافت داشته باشند، وصایت داشته باشند و بخواهد منافات داشته باشد وجود این مهدی ها با وجود ائمه رجعت، البته ما عرض کردیم ما چون در این زمینه 6تا رایت بیشتر نداریم که هر کدام خراب تر از دیگری هست اصل این که اصلاً ما دوازده مهدی یا یازده مهدی بعد از ائمه هداء داشته باشیم را اعتقادی به آن نداریم  و صد در صد این را باطل می دانیم و همانطور که مرحوم حر آملی فرمودند روایاتش کاملاً شاز هست و غیر قابل استناد و اعتماد و غیر قابل اعتقاد هست اما حالا این توجیه را هم  ذکر کردیم که بر فرض حالا ما بخواهیم حدیث را نگذاریم کنار بخاطر اینکه راوی اش اینطوری است به آن بی اعتنایی نکنیم راه توجیهش دوتا است یا اینکه مراد همین ائمه رجعت هستند یا اینکه اگر غیر از ائمه رجعت باشند هیچ امامت و خلافت و وصایتی ندارند مهدی هستند هدایت شده هدایتگر هستند اما زیر سایه ی ائمۀ که در رجعت خواهند آمد؛ این اولین حدیث از آن شش حدیثی بود که خدمت تان عرض کردیم که راوی اش از غلات بود.

مجری:

اینکه خودشان جداگانه نمی توانند علاوه بر دوازده امام خودشان مجدد مهدی باشند این «احدی عشر من ولد الحسین» که فرمودید در این روایت این بخاطر همان  دلائل است که هفته گذشته فرمودید دیگر؛ اینکه حصر در عدد دوازده قطعی و متواتر است

استاد مجتهدی سیستانی:

بله ما این حرف را که داریم می زنیم ممکن است آنها اشکال بکنند شما  از کجا این حرف ها را می زنید می گویید ما مشخص است از کجا می گوییم شما  حرف هایتان را از کجا می زنید، ما اگر داریم این حرف ها را می زنیم بر اساسا صدها روایتی است که شیعه و سنی نقل کردند در حصر عدد دوازده  و اینها را مورد بررسی قرار دادیم  و از آنطرف اینکه یک عده ای بعد از دوازده امام غیر از آنها باشند اصلاً نه متواتر است  و نه سند معتبری دارد و من این را بارها عرض کردم  حتی یک حدیث از شیعه نرسیده این احادیثی که ما الآن داریم بررسی می کنیم همه اش راوی هایش یک انحرافاتی در تشیع داشتند یا شش امامی هستند یا هفت امامی هستند یا اصلاً شیعه نیستند و اینطوری هست، ما یک روایت که شیعیان دوازده امامی نقل کرده باشند در مورد اینکه مهدیین غیر از ائمه دوازده گانه داریم در کتب حدییثی مان نداریم.

مجری:

یک روایت که می فرمایید استاد یعنی یک روایتی که در تمام سلسه سندش شیعیان دوازده امامی باشند، و گرنه در این روایت همین روایت اولی که بررسی کردین بقیه راوی ها ظاهراً شیعه هستند

استاد مجتهد سیستانی:

بله محمد فضیل متهم به غلو هست،

مجری:

در آن متنی که فرمودید شیخ مفید نوشته و یک مجموعه ای از حدود بیست تا راوی را گفته آنجا اشاره اش به آن محمد بن قاسم بن فضیل نیست؟

استاد مجتهد سیستانی:

حالا ایشان گفته محمد بن فضیل نه نگفته محمد بن قاسم ،

مجری:

چون گفتید او توثیق شده

استاد مجتهد سیستانی:

خب ببیندی مشکل از محدث نوری است مرحوم میرزای نوری چون یک حالت اخباریگری داشتند و تسامح در ادله می کردند و بعضی از دلیل هایی که واقعاً قابل پذیرش نبود و خیلی محکم نبود را ، تلاش می کرند که برای اثبات یک روایت اثبات یک کتاب یا اثبات وثاقت یک راوی ا ستفاده بکنند این یک احتمال است چون ما یک راوی داریم به اسم محمد بن قاسم بن فضیل که ایشان توثیق دارد پس بگوییم این آن است خب روی چه حسابی بگوییم این آن است با اینکه این آقا علناً تضعیف رجالی شده و متهم به غلو شده و محمد بن قاسم بن فضیل نه تضعیف شده نه متحم به غلو شده چه دلیل داریم که این آن باشد، ایشان چون می خواستند محمد بن فضیل روایاتی داشته در کتب ما یک طوری برایش وثاقتی دست و پا کند وإلّا تمام کسانی که تبحر در علم رجال دارند می دانند نظرات  محدث نوری در مسئله رجال و بحث وثاقت روات معمولاً نظرات شاز و کنار گذاشته شده ای هست و کسی که بخواهد علمی بحث بکند به نظرات ایشان استناد نمی کند .

مجری:

خیلی ممنون و متشکر؛ حاج آقا حدیث اول را فرمودید حدیث دوم را بفرمایید.

استاد مجتهد سیستانی:

حدیث دوم مضمونش این هست

از ما پس از رسول خدا هفت وصی و امام مفترض الطاعه وجود دارد، که هفتمین ایشان قائم است اگر بخواهد خداوند عزیز و حکیم است و هرچه بخواهد مقدم می کند و هچه بخواهد مأخر می  کند  و او عزیز و حکیم است و پس از قائم (همین قائمی که هفتمین امام هست) یازده مهدی از نسل حسین خواهند بود، گفتم آن امام هفتم کیست (که شما می گویید هفت نفر هستن آن هفتمی قائم است) آن امام هفتم کیست فدایت شوم دستور شما بر روی سر و چشم ما جای دارد حضرت فرمودند سه بار که گفتم و فرمودند سپس بعد از من امام و قائم شما خواهد بود ان شاء الله.

خب این حدیثی که شما تقریباً شاید متوجه شدید هیچ سر و ته درستی هم نداشت

مجری:

بله من خیلی دارم فکر می کنم که

استاد مجتهد سیستانی:

چطور امام سه بار گفتند

مجری:

این حدیث را از کدام یک از ائمه نقل کردند؟

استاد مجتهد سیستانی:

از امام صادق(ع)؛ اولین پاسخی که ما به این حدیث می دهیم این هست که این حدیث در  هیچ کدام از کتاب های حدیثی شیعه در تمام این قرونی که محدثین شیعه کتاب نوشتند از قرن سوم شما حساب بکنید محاسن برقی بگیرید تا علامه مجلسی و بعد از ایشان احدی این حدیث را ثبت نکردند تا اینکه یک نوشته ای منصوب به محمد بن مثنی حضرمی پیدا شد که این خبر در آن از جعفر بن محمد بن شریح نقل شده بود که جعفر بن محمد بن شریح هیچ توثیقی ندارد، هیچ توصیفی ایشان در کتب رجالی ندارد و جعفر بن محمد بن شریح هم این حدیث را از ضریح محاربی نقل کرده بود ولی عجیب اینجا است در تمام کتاب های حدیثی که ما الآن داریم حتی یک حدیث پیدا نمی کنید که محمد بن مثنی حدیثی را از جعفر بن محمد بن شریح  نقل کرده باشد.

مجری:

یعنی همین تک حدیث است فقط

استاد مجتهد سیستانی:

در کتاب های خودمان یک دانه حتی وجود ندارد که محمد بن مثنی از جعفر بن محمد بن شریح حدیثی نقل کرده باشد؛ حدیث خیلی ایشان دارد ولی از این آقا یک دانه هم ندارد، جالب است و باز در تمام کتاب های حدیثی ما حتی یک حدیث که جعفر بن محمد بن شریح از ضریح محاربی نقل کرده باشد ، یعنی نه این از آن و نه آن از این  در یک کتاب حدیثی ما یک حدیث حتی با این سلسله سند وجود ندارد حالا بعد از هزار و سیصد و خورده ای سال یک نوشته ای پیدا شده است که من این حدیث را از این آقا و آن آقا هم از آن آقا  از امام صادق شنیده است.

مجری:

تاریخ پیدایش این نوشته را  خاطرتان هست؟

استاد مجتهد سیستانی:

بله در زمان محدث نوری این نوشته پیدا شد، سال 1320قمری یعنی قرن چهاردهم، چهارده قرن این حدیث نبوده  و الآن هم این شکلی در یک نوشته ای منسوب به محمد بن مثنی با این سلسله سندی که من عرض می کنم که هیچ شاهدی در کتاب های حدیثی ما  وجود ندارد بینی و بین الله  کسی واقعاً زره ای عقل داشته باشد منطق داشته باشد می تواند اعتقادات 1400ساله پدران خودش را ببوسد بگذارد کنار بخاط این حدیث؟ که گفته ما هفت تا امام بعد از رسول خدا داریم هفتمینش قائم است بعد از این قائمی که امام هفتم است یازده تا مهدی داریم بعد این را بچسپاند به اینکه ما دوازده تا مهدی بعد از دوازده امام داریم، ربط این حدیث به آنچه که شما ادعا می کنید که

مجری:

حاج آقا اصلاً جدا از بحث سندی اش که خب تخصص می خواهد یعنی کسی تا علم رجال نخوانده باشد و درایه ندانسته باشد نمی تواند آن را بررسی بکند ولی متن حدیث واقعاً مشوش است یعنی هفتیم امام ان شاء الله اگر قائم بود یازده مهدی از فرزندان حسین، یعنی مثلاً هنوز هفتمی امام نیامده چهار تا مهدی آمدند و رد شدند

استاد مجتهد سیستانی:

بله متأسفانه عرض کردیم اینها  این احادیث را تقطیع می کنند مثلاً این تیکه اش را می آورند می گویند در کتاب محمد بن مثنی گفته 11مهدی بعد از قائم منظور از قائم هم احمد بصری است بعدش هم یازده تا می شود دیگر سر روایت و ته روایت را متأسفانه نمی آورند، چرا ناظم عقیلی اینجا انصاف به خرج داده  کل روایت را آوده و خیلی هم دست و پا زده است که هم سند روایت را درست کند هم متن روایت را؛ حالا سند روایت را چطور درست کرده ، گفته محمد بن مثنی حضرمی ایشان کاملاً مشخص بوده  و ثقه بوده و  کتاب ایشان هم معروف بوده است پس این حدیثی که الآن هست معتبر است و ایشان غافل هست یا خودش را به غفلت می زند، آنچه که شما چندین خط در موردش قلم زدید و اثبات کردید اثبات اعتبار کتاب محمد بن مثنی حضرمی است که اصلاً نیاز به دست و پا زدن نبوده چون ایشان  ثقه است و کتابش هم معتبر است، قبول صحبت سر این نوشته ای است که الآن پیدا شده این را به چه دلیلی می گویید کتاب محمد بن مثنی است .

مجری:

این در کتابش نیست؟

استاد مجتهد سیستانی:

اصلاً کتاب محمد بن مثنی را ما نداریم در کتب رجال گفته شده است که محمد بن مثنی که ثقه است یک کتاب هم داشته است حالا بعد از 1400سال 1300سال یک کتابی به ایشان دارد نسبت داده می شود پیدا شده شما بگویید چون او کتاب داشته و آدم ثقه ای بوده این که الآن پیدا شده معتبر است، خب ربطش به هم چیست؟ شما باید ابتدا ثابت بکنید این همان کتاب محمد بن مثنی حضرمی است، بعد بیایید در موردش حرف بزنیم این یک ، دو کتاب محمد بن مثنی بله کتاب معتبری بوده خودشان هم ثقه بوده خب چه ربطی به این دوتا راوی بعدی دارد؟ من دارم می گویم جعفر بن محمد بن شریح  هیچ وصف رجالی ندارد هیچ توثیقی ندارد ، محمد بن مثنی خودش ثقه بوده  از این آقا دارد حدیث را نقل می  کند اصلاً ما قبول هم نکردیم که از این آقا کند چون عرض کردیم ما هیچ شاهدی نداریم که اصلاً محمد بن مثنی در تمام کتاب های حدیثی ما یک دانه حدیث ندارد از جعفر بن محمد بن شریح و باز او هم یک دانه حدیث ندارد.

مجری:

حاج آقا این که الآن گفتید در منابع ما است در منابع عامه و یا مثلاً دیگران

استاد مجتهد سیستانی:

نه اینها چون از روات شیعه بودند منابع عامه به اینها کاری ندارند ما بعضی از راوی هایمان هستند که بخاطر اینکه خیلی مشهور و معروف و بزرگوار بودند حتی سنی ها هم از آنها نقل می کردند این مال خیلی درصد کمی است مثل مثلاً ابو حمزه ثمالی مثلاً یا مثلاً عبان بن تغلب بعضی از سنی ها هم از آنها نقل کردند اما بسیاری از بزرگان ما که در خود شیعه بزرگ بودند نه در جامعۀ اسلامی اصلاً اهل سنت آنها را نمی شناختند که بخواهند حدیث نقل کنند و اینهایی که من دارم می گویم در احادیث ما نیست در اهل سنت هم نیست، یعنی کلاً می خواهم بگویم نه تنها این

مجری:

نه من این را  پرسیدم چون ممکن است در ذهن مخاطب بیاید منابع شیعی بین این دوتا راوی هیچ حدیثی نیست ممکن است در منابع عامه باشد.

استاد مجتهد سیستانی:

بله حالا نکته دیگر پس می خواهم چه نتیجه ای بگیرم، می خواهم بگویم نه تنها این حدیث خراب و به هم پاشیده است خود سند هم اصلاً دال بر جعل است  چون هیچ دلیل و شاهد و مدکی در اینکه اینها بتوانند از هم حدیث نقل بکنند و کرده باشند ما نداریم؛ پس اینکه شما می گویید محمد بن مثنی کتاب داشته،  خب داشته باشد چه ربطی دارد که این آن کتاب باشد،لذا است که این صحبتی که شما دارید می کنید  هیچ ربطی به

مجری:

محمد بن مثنی در چه قرنی بود حاج آقا یادتان هست؟

استاد مجتهد سیستانی:

این تقریباً امام هفتم یا هشتم را بگویم درک کرده چون به یک واسطه دو واسطه از امام ششم (ع) حدیث نقل کرده ، این یک؛ نکته دوم سر دلالت حدیث برویم، این حدیث دارد تصریح می کند بعد از رسول خدا هفت وصی و امام خواهد بود  که هفتمین ایشان قائم است  در خاتمه هم باز تأکیید می کند  که قائم همان امام هفتم است  در وسطش هم این را بیان می کند که یازده مهدی از نسل حسین خواهند بود شما وسط رامی گیردی سر و ته را نگاه نمی کنید  خب این یازده مهدی که از فرزندان حسین اند دارد می گوید دارد می گوید بعد از امام هفتم که قائم است می خواهود بیاید با عقیده شیعه می  سازد یا با عقیده شما می سازد با هیچ عقیده ای نمی سازد این فقط با عقیده هفت امامی ها و واقفیه می سازد لذا این حدیث از واقفیه هست بخاطر اینکه مطلبی دارد عرض می کند که فقط و فقط مطابق ادعای خودشان است که امام هفتم آخرین امام است و همان قائم موعود است حالا بعدش هم آمدند یک حرفی زند که 11مهدی از فرزندان حسین مثلاً که این هم مطلب باطلی است ؛ ناظم عقیلی می گوید که آقا جان عدد از بعد امام صادق (ع) شروع شده بعد از رسول خدا هفت تا امام داریم یعنی از امام صادق به بعد بشمار می شود هفت تا ببخشید چون یازده تا گفته از بعد از امام صادق(ع) شروع شده است ، یعنی امام کاظم ، امام رضا امام جواد و همینطور برویم بالا تا خود احمد بصری هم بشود امام هفت تا امام هستند بعد از رسول خدا بعد از اینها 11تا مهدی هستند یعنی آن مهدی دوم و مهدی سوم و مهدی چهارم ؛ خب بینی وبین الله شما متن روایت خیلی روشن است ببینید همچین چیزی از آن در می آید؟ بعد از رسول خدا هفت امام و وصی خواهند بود که هفتمینش همان قائم است، بعد از این قائم 11تا مهدی از فرزندان حسین هستند کجای این روایت با آن چیزی که شما دارید می گویید که منظور از بعد از رسول خدا یعنی بعد از امام صادق (ع) از کجای حدیث این حرف من در آوردی را شما در آوردید

مجری:

قسمت اول که کاملاً برعکس است دیگر آنجا می  گوید امام بعد از اما م صادق در روایت با همه اشکالات  مضمونی که دارد، می گوید که بعد از امام صادق قائم است

استاد مجتهد سیستانی:

قائم است بعد از این قائم که امام هفتم است بعدش یازده تا مهدی می آید.

مجری:

ناظم عقیلی می گوید از امام صادق شروع می کنی شش تا که ائمه هستند هفتمی هم ک می گویند قائم است ان شاء الله آن که شد  امام دوباره 11تا هم مهدی بعدش دارد

استاد مجتهد سیستانی:

مهدی دوم  سوم به بعد مثلاً باشد؛ بینی و بین الله عرض کردیم اگر کسی منطق داشته باشد، خیلی روشن هست مسئله ای که اینجا طبق اعتقاد واقفیه دارد صحبت می شود ناظم عقیلی آمده دست و پا زده که یک طوری درستش بکند؛ گفته است که چه کسی گفته منظور از بعد از رسول خدا یعنی بلافاصله ، بعد از رسول خدا ممکن است با فاصله باشد، امام صادق هم بعد از رسول خدا است با فاصله پنج تا امام امام زمان هم بعد از رسول خدا است با فاصله 11تا امام ، امام سوم هم بعد از رسول خدا است با واسطه دوتا امام این بعدیت از درونش بلافاصله در نمی آید اما خب شما واقف هستید حتماً چون مثل انسان صحبت می کنید از دیگران هم که صحبت می کنند  انتظار دارید مثل انسان صحبت بکنند  انسان ها را شما بیایید مراجعه بکنید به عرف محاوره ببینید آیا اینطوری صحبت می کنند، منظورش این بوده که بعد از امام صادق (ع) هفت تا امام است ولی گفته بعد از رسول خدا و این شش تا امام واسطه را 200سال مثلاً طول کشیده 150سال مثلاً طول کشیده اینها را هم مثلاً نادیده گرفته باشد  آیا از این روایت واقعاً اینطور بر می آید؟ قطعاً اینطور نیست.

مجری:

اصلاً این حدیث را حاج آقا وقتی واقفیه نقل کردند آنها برای عقیده خودشان گفتند یعنی حداقل اگر هم ساخته باشند یکطوری ساختند که به عقیده خوشان کمک بکند، طبیعتاً آن موقع نمی دانستند که قرار است احمد الحسنی ظهور بکند

استاد مجتهد سیستانی:

بله این را که نمی دانستند ولی آنها می خواهند بگویند نه این از واقفیه نیست و دقیقاً همین حرف ما را زده هفت تا وصی هستند منتهی آن هفت تا وصی از امام صادق به بعد شروع می شوند یعنی خود امام صادق هم نه امام کاظم می شود اولی اش که باید بشود شش تا امام هفتمیش هم می شود بعد یازده تا هم بعد از احمد خب یک اشکال  دیگر هم این است که شما مگر منکر امامت احمد نیستید مگر نمی گویید ما 12تا امام داریم  مانمی گوییم 13امام پس چه شد اینجا که رسیدید علناً دارید ادعای 13امامی می کنید چون شما دارید می گویید که این 7تا امام و وصی هفتمینش احمد است، پس  شما اثبات امامت احمد را هم کردید و نمی توانید هم بگویید امامت ما امامت عام و لغوی است  چون این هفت تا امام با یک کلمه آمده دوبار کلمه امام نیامده که بگوییم یک امام به معنای خاص است یک امام، یک بار گفته است بعد از رسول خدا 7تا امام می آید  لذا این امام به هر معنایی باشد هر 7تایشان به همان معنا است ، پس اگر شش تایشان امامت خاصه دارند هفتمین شان هم نه امامت عامه لذا این حدیث از این جهت هم برای شما مشکل آفرین است؛ نظم عقیلی می گوید شیخ طوسی همین حرف ما را زده ، شیخ طوسی یک روایت از  وقافیه نقل کرده که گفته سر هفتمین از ما فرج است، شیخ طوسی آمده اینطور جواب داده این

مجری:

این یک روایت دیگر است حاج آقا؟

استاد مجتهد سیستانی:

این یک روایت دیگر است برای واقفیه است ربطی هم به بحث ما ندارد ، ولی یک جوابی شیخ طوسی داده ناظم عقیلی می خواهد از آن جواب سوء استفاده کند ، سر هفتمین ما فرج است ، یعنی امام کاظم (ع) فرج است، خب شیخ طوسی چطور آمدند جواب دادند گفتند شاید مراد از سر هفتمین ما از خود امام صادق (ع) شروع بشود،یعنی همین حرفی که ناظم عقیلی دارد می زند، شاید از خود امام صادق شروع بشود و اینکه گفتند ما منظور این نبوده که کل ائمه، منظورشان من بوده، یعنی بعد از من بعد از ما یعنی بعد از من   و اینطور توجیه می کنند کلام .

مجری:

خب آنطوری هم شیخ می خواهد 12امام خودمان را توجیه بکند

استاد مجتهد سیستانی:

بله می خواهد 12امام خودمان را توجیه بکند ولی بایک جوابی که ناظم عقیلی می خواهد از آن جواب سوء استفاده بکند  که مراد از ما من است ؛ پس در حدیثی هم که الآن ما داریم بحث می کنیم مراد از ما من است و بعد از من قرار است 7تا امام بیاید و بعدش هم 11تا مهدی  لکن شما کاملاً متوجه هستید، اینکه مراد از ما من باشد هیچ دلیلی ندارد، و جوابی که شیخ طوسی فرمودند جواب اصتلاحاً جدلی است نه جواب برهانی، جواب جدلی یعنی چه؟ جواب جدلی یعنی اینکه من در مقابل یک فرقه  باطل به گونه ای صحبت کنم که او جوابی برای گفتن نداشت باشد به عبارت دیگر فقط ساکت شود اسکاتی است  و إلّا اگر من بخواهم واقعاً حقیقت را روشن بکنم  کسی نمی تواند ادعا بکند مراد از ما،من بوده خب به چه دلیل آخر ، دلیل شما چیست

مجری:

استاد کلی روایت فرمودید شما که برای حصر در عدد 12 یعنی می تواند یک قرینه ای باشد اینجا آنها ولی هیچ قرینه ای ندارند،

استاد مجتهد سیستانی:

بله حالا ناظم عقیلی هم می خواهد بگوید خب ما هم قرینه داریم بخاطر روایاتی دیگری داریم که بعد از 12امام مثلاً 12مهدی می آید؛ اما من این نکته را هم عرض بکنم که  این حدیثی که گفته شده است  سر هفتمین ما  فرج هست از یک آقایی نقل شده در میان تمام احادیث است که ما الآن داریم از هر فرقه ای واقفی زیدی شش امامی، هر فرقه ای غلات، صوفیه، سنی، هر فرقه ای که ما حدیثی از او نقل کرده باشیم نام این راوی در هیچ حدیث دیگری وجود ندارد یعنی نه تنها متن ظاهراً جعلی است اصلاً اسم راوی هم جعلی است اصلاً وجود ندارد اصلاً همچین کسی، شما 110جلد بحار الانوار را نگاه بکنید اسم این راوی را پیدا نمی کنید.

مجری:

چه بود اسم راوی حاج آقا؟

استاد مجتهد سیستانی:

من دقیقاً یادم نیست اسماعیل نامی مثلاً، ابو اسماعیل ابرس به نظرم ، ابو اسماعیل ابرس را آنهایی که اهل مطالعه هستند  بروند در جامع الأحادیث سرچ بفرمایند ببینند در غیر  از این کتابی که شیخ طوسی اگر اسم ایشان را نمی آورد از آن کتب واقفیه  که هیچ اسمی از ایشان در تاریخ اصلاً به ثبت نمی رسید هیچ اسمی از ایشان و جود ندارد، لذا روشن می شود نه متن حدیث اصلاً خود راوی هم جعلی است  و برهانی بحث کردنش اینطوری است  ما نیاییم بی خودی توجیه بکنیم مراد اینکه سرهفتمین ما فرج است مثلاً  از من است این جدلی است برهانی بخواهیم بحث بکنیم می گوییم اصلاً این حدیث ثابت نیست چون اصلاً راوی اش ثابت نیست تا و جود خارجی داشته باشد همچین راویی، ابو اسماعیل ابرس که از امام حسن شنیده باشد که سر هفتمین فرج است ، غیر از اینکه سر هفتمین فرج به چه معنا است  آن هم جای خودش را دارد نگفته  هفتمین قائم است ، نگفته هفتمین کسی است که زمین را پر از عدل و داد می کند گفته سر هفتمین فرج است  حالا این فرج به چندتا معنا ممکن است باشد  که مثلاً این که  اوضاع شیعه یک مقدار بهتر می  شود مثلاً گشایش پیدا  می شود ، فرج چه فرجی بوده ، چون فرج علم نیست برای فقط قصه قیام امام زمان (عج) ما لفظ فرج را در روایت اگر شما نگاه بکنید داشتیم، حتی برای مرگ هم ما داریم فرج را ، خود مرگ یک گشایشی است آدم از دنیا راحت می شود؛ لذا نه تنها متن روایت  معلوم نیست آن چیزی که واقفیه می گفتند را بگوید که اصلاً راوی هم یک کسی هست که صد در صد می شود بگویم که این اسم جعلی است لذا ما بجای اینکه بخواهیم جدلی بحث بکنیم مثل شیخ طوسی که بعد ناظم عقیلی بخواهد سوء استفاده بکند برهانی بحث می کنیم که این روایت باطل است نه معنایش مشخص است که این فرج یعنی چه، نه راوی اش کاملاً مجهول است و مشخص است که این آقا چه کسی است و چکاره و اسمش هیچ جای دیگر نیامده لذا  حدیث باطل است نیازی نیست ما بخواهیم توجیه بکنیم ما به زبان عقلایی صحبت می کنیم این حدیث را یک بار دیگر من مطرح می کنم بینی و بین الله نگاه کنید شما چه می فهمید.

بعد از رسول خدا 7امام و وصی و جود دارد که هفتیمن نفر آنها قائم است و بعد از قائم 11مهدی از فرزندان حسین خواهند بود، پرسیدم آقا جان آن هفتمی کیست؟ فرمودند سه بار که گفتم؛ حالا چطور امام سه بار گفتند آن را هم باز بین خودتان فکر بکنید که چطور امام سه بار گفته است، حالا فرض بکنید سه بار گفتند هفت تا بعد از رسول خدا نه بعد از امام صادق و هفتمین هم قائم.

مجری:

سه باری که استاد راوی ادعا می کند و لی در متن حدیث نیامده ، عرض کردیم متن حدیث هم بهم پاشیده است ،حالا می گوید سه بار گفتم ، حالا قبول سه بار هم که ذکر شده باشد اینطوری گفته شده دیگر، هفت  تا امام هفتمین شان قائم بعد ش هم یازده تا مهدی، هیچ ربطی به ادعای شما ندارد، هیچ تناسبی هم با عقیده شیعه ندارد، تنها جایی که می شود با آن سازگاری داشته باشد همان عقیده واقفیه است که هفت امامی بوند و امام هفتم را قائم موعود می دانستند، این روایت دومی بود که متأسفانه جریان یمانی با ادعای اینک این روایت معتبر است چون عرض به حضور شما در کتاب محمد بن مثنی آمده است و ما توضیح دادیم  که صد در صد غلط هست و باطل است  این ادعا  می خواهند این را در اثبات 12مهدی بماند که باز گفته 11تا مهدی، بماند که گفته از ولد حسین نگفته از فرزندان قائم و بماند به اینک شما می گویید احمد امامتی که 12امام داشتند را ندارد، اما این توجیهی که اینجا دارد می کنید که عدد از بعد از امام صادق(ع)  شروع می شود لازمه اش این است که احمد دقیقاً همان امامتی را داشته است که آنها داشتند چرا؟  چون یک بار دیگر توضیح می دهم این حدیث یک بار لفظ امامت را بکار برده و نمی شود از یک لفظ دوتا معنا در آورد بعد از رسول خدا 7امام هستند شما می گویدد از امام کاظم شروع کن، خب هفتمینش می شود احمد 7تا امام در ردیف هم مثل هم امام هسنتند در حالی که شما منکر این هستید که احمد امامتی مثل امامت 12امام داشته باشند؛ این حدیث هم تمام شد

مجری:

یک حدیث دیگر از واقفیه می خواهید بفرمایید.

استاد مجتهد سیستانی:

بله یک حدیث دیگر هم از واقفیه داریم

مجری:

این حدیث دوم که عرض کردم خدمت تان از واقفیه هست، استاد فرمودند این حدیث خیلی طولانی است بحثش به زمان برنامه این هفته نمی رسد ان شاء الله هفته دیگر می گویند یکی دوتا حدیث دیگر را اگر فرصت کنیم بررسی می کنیم؛ یک نکتۀ دیگر هم که خدمت شما عرض کرم که استاد ما یاد گرفته بودیم که در بحث با گروه احمد الحسن و این جریان عدد مفهوم ندارد امروز یاد گرفتیم که ضمایر هم مفهوم ندارد اگر روایت گفته من آنها ممکن است تفسیر بکنند بگویند ما ، تعداد و نمی دانم، اصلاً کلاً ؛ و استاد به درستی فرمودند که هرچه آنها بگویند مفهوم دارد  و شما در مقابل شان هرچه استدلال بکار ببرید آنها ممکن است بگویند که نه عدد مفهوم ندارد ضمیر مفهوم ندارد  زمان مفهوم ندارد، مکان مفهوم ندارد؛ استاد بفرمایید.

استاد مجتهد سیستانی:

همانطور که تذکر دادید ما می خواستیم حدیث دومی که از واقفیه رسیده بود را مورد بررسی قرار دهیم  ولی چون خیلی بحثش طولانی هست  و علت طولانی بودنش هم این است که علناً امامت مهدیین را رد کرده  و جریان پیرو احمد بصری خیلی دست و پا می زنند که این حدیث را یک طوری توجیه بکنند، دیدم بحثش بسیار طولانی است این را هم می گذاریم برای جلسه بعدی، فعلاً می رویم سراغ حدیث شش امامی ها، این حدیث اینطور بدون هیچ سندی که مثلاً بگوییم راوی اش ضعیف است، اصلاً هیچ سندی فقط یک دفعه که از امام صادق اینطور روایت شده است که:

قائم از ما بر می خیزد،( بعد خود نویسنده که قاضی نعمان مغربی هست که ایشان اسماعیلی مذهب بوده شش امامی بوده در پرانتز نوشته یعنی مهدی)، و پس از او 12مهدی است، (پس از این قائم که ایشان گفته یعنی مهدی، بعد ایشان باز در پرانتز گفته یعنی امامانی از نسل او).

خیلی خب حدیث وصیت می گفت 12مهدی بعد از 12امام که این 12مهدی هم مثلاً از نسل امام زمان هستند، از نسل قائم هستند، این هم دارد می گوید 12مهدی بعد از دوازده امام که اینها از فرزندان امام زمان هستند، پس حدیث دارد تأیید می کند حدیث وصیت را ؛ اولین نکته ای که ما عرض می کنیم این هست که این روایت منحصراً توسط شش امامی ها نقل شده که هیچ ارتباطی با جامعه شیعه نداشتند یعنی آنها برای خودشان احادیثی دارند  که اصلاً شیعه به آن احادیث کاری ندارد؛ بعد در قرون اخیر بعضی از این کتاب های اسماعیلیه که در هند بودند اینها در جامعه شیعه هم رواج پیدا کرد  و چاپ شد و بعد هم محدث نوری با استدلال به اینکه قاضی نعمان شیعه 12امامی بوده وتقیه می کرده  و شش امامی نبوده برداشتند این احادیث را در «مستدرک الوصائل» خودشان آورند و کتاب های قاضی نعمان هم دو،سه تایش به صورت مستقل درجامعه شیعه چاپ شدکه یکیش کتاب شرح الأخبارهست که در همین کتاب این حدیث

ذکر شده ،این نکته اول که اصلاً ربطی به جامعه شیعه ندارد و فقط شش امامی ها نقل کردند؛نکته دوم

این هست که ایشان هیچ

مجری:

یعنی استاد ببخشی شما آن استدلالی که می گویند تقیه می کرده و شش امامی نبوده شما قبول ندارید

استاد مجتهد سیستانی:

قبول نداریم صد در صد چون اگر مقدمه این کتاب را بخوانند می بینند که؛ اگر کسی بخواهد تقیه بکند یک طوری رفتار می کند که نفهمند مثلاً در مورد ابن عربی بعضی ها ادعا می کنند شیعه هست، خب ایشان می گوید من به آسمان هفتم که رفتم ابوبکر عمر و عثمان آنجا بودند ولی امیرالمؤمنین مقامش پایین تر بود مثلاً در آسمان اول بود، اینقدر در فضائل خلفاءاین آقا قلم می زند خب کسی بخواهد یک چیزی می گوید که نفهمند دیگر نمی آید کاسه داغ تر از آش بشود و یک حرف هایی بزند که خود اهل سنت هم شاید بعضی  وقت ها نزنند ، همه اش را هم به حساب تقیه بخواهیم بگذاریم قاضی نعمان اگر می خواست تقیه بکند مثلاً می گفت بله ما شش تا امام داریم ولی بروید ببینید در مورد آن امامی که در همان زمان بوده و ادعا می کرده من همان قائم موعود هستم بروید ببینید با چه شیفتگی ایشان حضرت صاحب العصر و الزمان صلوات الله علیه، حالا من بعداً عبارت ایشان را شاید بخوانم، با چه شیفتگی از ایشان یاد می کند و می گوید هرچه که ایشان بگوید درست است هرچه که ایشان بگوید باطل است باطل است  و من تمام احادیث این کتاب را طبق بررسی ایشان و طبق تفسیر ایشان مثلاً مورد تأیید و تبیین قرار دادم و در این کتاب خودم ثبت کردم نکته دوم این هست که این حدیث اصلاً سلسله سند کلاً ندارد یعنی آقای قاضی نعمان یک دفعه می گوید امام ششم اینطور فرمودند حالا قاضی نعمان برای سال سیصد و خورده ای هست امام صادق (ع) سال148مثلاً به شهادت رسیدند این همه فاصله شما چطور می گویی امام مثلاً با چه سلسه و از چه کتابی هیچی نه اسمی از کتاب نه اسمی از روای یک دفعه امام صادق اینطور گفت ، این هم یک نکته؛ نکته سوم این هست، این تفسیری که گفته 12مهدی یعنی امامانی از نسل او این جزء متن روایت نیست، در خود شرح الأخبار اگر نگاه بکنید در پرانتز تفسیر قاضی نعمان است تفسیر قاضی نعمان که برای ما حجیت ندارد؛ امام گفتند بعد از 12امام، حالا 12امام هم نگفته، گفته قائم از ما بر می خیزد بعدش 12تا مهدی هستند، خب باشد چه مشکلی دارد 12مهدی همان ائمه رجعت باشند چرا؟ چون ما ده تا حدیث در همین جلسه مورد بررسی قرار دادیم که 12مهدی همان 12امام هستند، این مشکلی ندارد این کجایش با حدیث وصیت مثلاً می خواهید بگویید می سازد.

مجری:

کدام قسمتش را فرمودید توضیح نعمان است همین

استاد مجتهد سیستانی:

یعنی امامان از نسل او در پرانتز گذاشته که این 12مهدی از نسل قائم اند، این اگر باشد خب دیگر با ائمه رجعت نمی سازد ولی اگر ما این را برداریم بعد از قائم 12تا مهدی اند ، خب باشند، از کجا شما در آوردید اینها فرزندان قائم اند؟ خب 12تا امام چون دارد می گوید که امام هم نمی گوید این امام هم قاضی نعمان در پرانتز گفته یعنی امامان از نسل او 12تا مهدی هست، خیلی خب 10تا حدیث دارد می گوید 12مهدی همان 12امام هستند پس بعد از قائم 12تا امام خودمان می آیند که لازمه اش این می شود که یعنی خود حضرت مهدی هم رجعت داشته باشد، خب داشته باشند چون بعضی از آقایان مثل حسن بن سلیمان در «مختصر البصائر» قائل هستند که امام زمان هم باز بعد از امام یازدهم رجعت کردند امام زمان هم باز رجعت می کنند لذا می شود 12تا مهدی بعد از 12تا امام که باز همین 12 امام هستند، این هم یک نکته؛ حالا اینکه ما می گوییم قاضی نعمان شش امامی بوده، شما باید بدانید شش امامی ها قائل بودن که قائم در همان زمان خوشان ظهور کرده  و قائم فرزندانی دارد که آن فرزندان هم، هم قائم اند هم مهدی اند هم امام اند، یعنی دقیقاً همین اعتقادی که احمد بصری الآن دارد ادعا می کند آنها در همان زمان ادعا داشتند وقاضی نعمان طبق همان حرف دارد این حدیث رانقل می کند و اینطوری تفسیر می کند من مقدمه «شرح الآخبار» قاضی نعمان را خدمت تان می خوانم تا ببینید عقیده این آقا چیست، این آقا می فرماید که من این کتابم را نوشتم و بر حضرت ولی أمر  و صاحب الزمان و صاحب العصر عرضه کردم ، این کتاب را من عرضه کردم به صاحب العصر حالا صاحب العصر چه کسی هست؟ مولایم «المز لدین» یک آقای بوده به اسم معز لدین الله، امیرالمؤمنین به آن آقا می گوید صلوات الله علیه و علی خلفه و سلفه فلان خدا بر قبل از او که پدر این آقا هم مثلاً قائم بوده و بعد از او که ارائه نمودم هرچه او تأیید کرد و صحیح دانست و شناخت و از آثار پدران طاهرش انتخاب کرد من هم آن را؛ هرچه که آن آقایی که ادعا می کند من قائم هستم و پسران من هم امام اند و قائم اند هرچه آن آقا گفت درست است من همان حدیث را آوردم یعنی این حدیثی که من الآن دارم می آورم در اینجا حدیثی است که آن آقایی که قائم موعود بوده ظهور کرده و فرزندانش هم قائم بودند آن آقا تأیید کرده  و گفته من آمدم.

مجری:

این مشخص است جسارتاً نعمان که می گوید عرضه کردم بر قائم قائم چندم را می گوید

استاد مجتهد سیستانی:

الآن یادم نیست المعز قائم سوم باشد ، اولیشان عبیدالله مهدی هست، بعد یک کس دیگر شاید معز سومیش باشد اگر اشتباه نکنم و بعد از اینها هم بوده

مجری:

اولین شان که همان چیز است دیگر

استاد مجتهد سیستانی:

عبیدالله مهدی هست که ادعا کرد من همان مهدی موعود هستم و سلسله اسماعیلیه را در مصر انگار بنا نهاد و اینها اسماعیلی شدند 

مجری:

پس اگر آنطوری باشد اصلاً هیچ چیزش به احمد الحسن نمی رسد

استاد مجتهد سیستانی:

اصلاً هیچ چیزش ربطی ندارد، یک عقیده ای داشتند که قائم ظهور کرده بعد از قائم فرزندان او هم قائم اند و امام اند و مهدی اند

مجری:

این آقای نعمان هم سومین شان را درک کرده

استاد مجتهد سیستانی:

بله دارد می گوید من این کتاب را  به صاحب العصر و الزمان دادم ، ایشان  مطالعه کرده  و آن آقا کیست؟ این آقا هم المعز لدین الله امیرالمؤمنین صلوات الله عله، بعد می گوید صلوات خداوند بر او و امامانی از پدرانش و امامانی از فرزندانش، اصلاً عقیده کاملاً عقیده اسماعیله و شش امامیه است،بعد باز دوباره می گوید صلوات خدا بر او، (چون خیلی می گویم ارادت دارد به او) که ایشان مرا با نور خود امداد نمود که توانستم این کتاب را بنویسم و از علمش بهرمند کرد توضیحات وی را درباره قسمت های مشکل روایات  افزودم یعنی این پرانتزی که من آوردم یعنی امامان از نسل او حتی از خود من هم نیست  از خود قائم موعود است که چه کسی است ؟ معز لدین الله این آقا که منکر ائمه بعد از امام صادق(ع) بوده ادعا می کند من همان قائم موعود هستم  ، قاضی نعمان عقید به آن آقا پیدا می کند بعد می رود می گوید این حدیث چه می گوید که بعد از قائم 12تا مهدی هست می گوید آن حدیث من هستم، من قائم هستم بعد از من هم فرزندان من هم قائم هستند و این آقا هم همان را برداشته در پرانتز می نویسد .

مجری:

خب خیلی جالب است اینجا الآن این جریان احمد الحسن از کجای این حدیث می خواهند استفاده بکنند با این اوصاف

استاد مجتهد سیستانی:

همین تیکه  اش را آنها کار ندارند دیگر، می گویند گفته بعد از قائم 12مهدی ما هم می گوییم بعد از قائم 12مهدی.

مجری:

خب اینکه دارد می شمارد اصلاً، یعنی با این وضعیتی که آقای نعمان می گوید من به محضر سومین قائم رسیدم اینطور مثلاً به قول معروف تهدیگش هم به آقای احمد الحسن نمی رسد

استاد مجتهد سیستانی:

بله با اینکه این آقا کاملاً مشخص است قائمش کیست و مهدی های بعد از قائمش کیست امامان ازفرزندان

قائم همه چیزش مشخص است  اما متأسفانه

مجری:

این روایت را هم ناظم العقیلی در کتابش آورده

استاد مجتهد سیستانی:

بله اینها استدلال می کنند که مثلاً روایات مهدیین متواتر است همین ها را می آورند، این شش تایی که ما داریم برسی می کنیم ؛ خب دیگر من فکر می کنم فرصت نباشد برای حدیث بعدی را بگوییم

مجری:

برای حدیث بعدی فرصت نیست فقط حاج آقا همین صحبت هایی که فرمودید مخصوصاً راجع به همین روایت آخر اگر تکمله ای هست و نکته ای برای اضافه کردن و جمع بندی است بفرمایید که ما بحث را جمع کنیم

استاد مجتهد سیستانی:

بله تکمله اش همین هست که احادیث 12مهدی جمیعاً حالا این پنج – شش تایی که ما داریم و چندتا هم مثلاً اهل سنت نقل کرده باشند  ؛ جمیعاً طبق  اعتقاد شیعه و توسط راوی شیعه  صادر نشده است  عرض کردیم یا هفت امامی هستند که چون می خواستند امامت امام های بعد از امام هفتم را رد بکنند آمدن گفتند اینها امام نیستند  مهدی هستند مثلاً، 11تا مهدی یا 12تا مهدی بعد از قائم داریم ، واقفیه مثلاً  می خواستند امام رضا را خب نمی توانستند امام رضا را رد کنند، چون بلاخره از نظر علم از نظر تقوا از نظر هرچه که شما حساب بکنید در اوج بودند، از یک طرف امامت ایشان را انکار می کردن از یک طرف شخصیت ایشان را نمی شد انکار کنند  ، مثلاً آمدند ساختند که بعد از امام هفتم امام دیگر نیستند مثلاً فقط مهدی هستند مثلاً یا توسط واقفیه است یا توسط شش امامی ها هست یا توسط اهل سنت هست  مثلاً یکی از کسانی که گفته 12تا بعد از 12تا پسر عمر است مثلاً که در کتب اهل سنت البته این هست که گفته 12تا بعد از 12تا هستند ، شیعه 12امامی شیعه ای که اعتقادش درست بوده راسخ بوده حتی یک حدیث ما نداریم که از شیعه 12امامی رسیده باشد در مورد اینکه بعد از این ائمه عدۀ دیگری غیر از این ائمه هستن که مهدی هم باشند؛ این خلاصه بحث بود که ما داشتیم  البته روایاتش را بررسی می کردیم  سه تا روایت را بررسی کردیم  ان شاء الله بقیه اش هم در جلسه بعدی خدمت دوستان خواهیم بود .

مجری:

خیلی ممنون و متشکر حاج آقا خسته نباشید؛ خیلی ممنون که این قسمت از برنامه مهدی یار را با حوصله تماشا کردید اگر بخوایهم دقیق تر این بحث جریان یمانی و بطور اختصاصی بحث حدیث وصیت را که این جریان و فرقه خیلی رویش تکیه می کند و حالا همین آقای ناظم العقیلی که استاد اشاره کرند راجع به آن کتاب نوشتند  و این احادیث را جمع آوری کردند بحث حدیث وصیت را استاد مجتهد سیستانی در قالب چندین برنامه تا الآن گفته اند و فکر می کنم استاد حداقل پنج شش  برنامه دیگر هم ادامه داشته باشند حداقل اگر این بحث را هم می خواهید به صورت اختصاصی دنبال بکنید  می توانید که برنامه های گذشته ما را در آرشیو شبکه روی سایت شبکه جهانی حضرت ولیعصر ببینید ادامه برنامه را هم ان شاء الله جمعه شب ها ساعت 20 ما را دنبال بکنید و از این بحث استفاده بکنید. خیلی ممنون که حوصله کردید مجدد.

اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته


  
  • زهرا

    23 ارديبهشت 1400 - ساعت 01:34

    احمد الحسن حق است، چرا حق و باطل را آمیزش وسعی در پوشاندن حقیقت دارید بالاخره آفتاب حقیقت جلوه گر خواهد شد وخسر هنالک المبطلون
    پاسخ نظر:

     با سلام
    شما که به این حقانیت رسیده اید بیایید با حضور تلفنی در این برنامه و یا حداقل استدلال های خود به صورت متنی این حقانیت را برای دیگران اثبات کنید تا عده کثیری از طریق شما هدایت شوند و ثواب و اجر بسیاری هم نصیب شما شود
    موفق و موید باشید

    0 0

مهدی یار>

شبکه ولی عصر مهدی یار حجت الاسلام مجتهد سیستانی