شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج)
حبل المتین آیت الله حسینی قزوینی

قسمت سی ام برنامه حبل المتین با کارشناسی آیت الله سیدمحمد حسینی قزوینی


بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ : 16 آذر 1399

موضوع: چرا امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) برای گرفتن حق خود قیام نکرد!؟

برنامه حبل المتین

فهرست مطالب این برنامه:

کرامتی از علامه امینی (رحمةالله علیه)

عشق به حضرت زهرا (سلام الله علیه) اینچنین گره گشایی می کند!

شناخت ابعاد وجودی امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) نیاز اساسی جوامع بشری امروز

چرا امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) برای گرفتن حق خود قیام نکرد!؟

منشأ اختلاف امت بعد از رحلت پیامبر اکرم، در وصیتی که نوشته نشد!!

علت عدم قیام امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) از نظر حضرت زهرا (سلام الله علیها)

تماس بینندگان برنامه

مشروعیت عقد موقت (متعه) در قرآن کریم از دیدگاه علمای اهل سنت!

«حدیث افتراق» با سند صحیح در منابع معتبر شیعه

آیا شیعه معتقد به ارتداد اکثر صحابه بعد از پیامبر است!؟

اعتقاد به کفر صحابه بعد از رحلت پیامبر اکرم به اعتقاد بزرگان اهل سنت

 مجری:

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

چون سیره ائمه چراغ هدایت است

درس بزرگ فاطمه حفظ ولایت است

درس ولایت از لب کوثر شنیدنی است

کوثر چراغ حق ولایت به امت است

در ابتدای خلقت آدم خدا نوشت

زهرا برای هردو جهانم کفایت است

زهرا به آن مقام که در حد فهم نیست

پیش علی ببین سراپا اطاعت است

با خون نوشت درس ولایت به روی در

کوثر که خود معلم فن بلاغت است

عرض سلام و ادب و احترام داریم خدمت همه شما بینندگان عزیز و ارجمند «شبکه جهانی حضرت ولی عصر».امشب هم به رسم یکشنبه شب‌ها با برنامه «حبل المتین» مهمان دیدگان پرفروغ شما هستیم. برنامه‌ای که این افتخار را داریم تا در محضر حضرت آیت الله دکتر حسینی قزوینی باشیم.الحمدلله این چند وقت بسیار از محضر استاد عزیز بهره بردیم و استفاده کردیم. ان شاءالله که زین پس هم با بیانات زیبای خودشان از محضرشان استفاده خواهیم کرد.بیاناتی که اگر همیشه بیننده برنامه بودید، مشاهده کردید که این بیانات همگی راجع به این مسائل مبتلابهی هست که اخیراً مطرح می‌شود. شاید این مطالب قبلاً هم مطرح شده بود، اما الآن نشخوار وهابی‌هاست از آن چیزی که قبلاً می‌گفتند.این شبهاتی که الآن خیلی زیاد در افواه الناس بیان شده را در این چند جلسه مطرح کردیم و الحمدلله این توفیق را داریم که از محضر حضرت استاد استفاده می‌کنیم و بهره می‌بریم و این سؤالات را می‌پرسیم.حضرت استاد موشکافانه و بسیار دقیق به این سؤالات پاسخگو هستند. سلام علیکم و رحمة الله؛

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته؛ بنده هم خدمت همه بینندگان عزیز و گرامی و دوست داشتنی که در هرکجای این گیتی پهناور بیننده این برنامه هستند یا تکرار برنامه را می‌بینند، خالصانه‌ترین سلامم را همراه با آرزوی موفقیت روزافزون تقدیم می‌کنم.خدا را به آبروی حضرت صدیقه طاهره سوگند می‌دهم همه ما و شما گرامیان را به آن راهی که رضای خودش و رضای ولیش در آن است رهنمون کند.ما هم از باب اظهار ادب به پیشگاه مقدس حضرت صدیقه طاهره و این که خودمان و شبکه و شما گرامیان و دنیا و آخرت و دین خود را بیمه حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) کرده باشیم، یادی از آن بی بی دو عالم می‌کنیم.

سرفصل کتاب آفرینش زهراست (لولاک لما خلقت الأفلاک)

روح ادب و کمال بینش زهراست

روزی که گشایند در باغ بهشت

مسئول گزینش و پذیرش زهراست

زهرا که بی بهانه شفاعت نمی‌کند

حب علی بهانه زهرای اطهر است

مولا به امر فاطمه امضا کند ولی

اشک رقیه جوهر امضای حیدر است

امیدواریم که ان شاءالله خداوند عالم ما را در دنیا فاطمی زنده بدارد، در آخرت فاطمی محشورمان کند و در بهشت در جوار حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و اهلبیتش محشورمان کند.

کرامتی از علامه امینی (رحمةالله علیه)

یک مرتبه نکته‌ای از «علامه امینی» در ذهنم آمد که اجازه بدهید آن را بیان کنم. «علامه امینی» امین امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) نقل می‌کند در بغداد شخص سنی بود که بسیار به مادرش وابسته بود، اما دکترها از مادرش قطع امید کرده بودند.او می‌گفت: مادرم نفس من است. این شخص نزد «علامه امینی» آمد و گفت: مادرم مریض است. «علامه امینی» گفت: من که دکتر نیستم. این شخص گفت: می دانم که دکتر نیستی، اما نزد امیرالمؤمنین آبرو زیاد داری.«علامه امینی» کاغذی برداشت، روی آن چیزی نوشت و آن را بست و گفت: این کاغذ را باز نکنید و به همین صورت به پیشانی مادرتان ببندید و کار دیگری نداشته باشید.این شخص نامه را برد و فردای آن روز به همراه مادر و خانواده خود نزد «علامه امینی» آمد و تشیع خود را اعلام کرد. آن‌ها پرسیدند: «علامه امینی» روی کاغذ چه چیزی نوشته بودید؟!«علامه امینی» گفت: کاغذ را باز کنید و بخوانید. آن‌ها کاغذ را باز کردند و دیدند روی آن نوشته شده است: از «امینی» به مولای متقیان امیرالمؤمنین! اگر «امینی» نزد شما آبرو دارد، این خانم را شفا دهید.ببینید نوکران و خادمین امیرالمؤمنین چه کارهایی می‌کنند. حال تصور کنید که امیرالمؤمنین خود چه کراماتی انجام می‌دهند!!

به ذره گر نظر لطف بوتراب کند

به آسمان رود و کار آفتاب کند

علی بن أبی طالب هم به لب‌های حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) نگاه می‌کند. امروز حضرت مهدیِ فاطمه هم منتظر دعای حضرت صدیقه طاهره و اجابت حضرت زهرای مرضیه است. حضرت مهدی (ارواحنا فداه) فرمودند:

«ولی فی ابنة رسول اللّه اسوة حسنة»

عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال(مستدرک سیدة النساء إلی الإمام الجواد، نویسنده: بحرانی اصفهانی، عبد الله بن نور الله، محقق / مصحح: موحد ابطحی اصفهانی، محمد باقر، ج 11، ص 8، پ 2

ما در خدمت حضرتعالی هستیم.

مجری:

سلامت باشید. بسیار استفاده کردیم و واقعاً از این بیانات لذت بردیم. بیانات ابتدایی که الحمدلله از محضرتان بهره مند می‌شویم، جداگانه فصل جدیدی هست و خود این کلمات و مطالبی که از محضرتان استفاده می‌کنیم بسیار لذت بخش است.

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

من عهد کردم اگر خداوند عالم به ما توفیقی دهد، اول برنامه‌ام را حتماً با یاد حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) آغاز کنم. این عهدی میان من و حضرت فاطمه زهرا است.مادامی که این توفیق را از ما نگرفته باشند، من در تمام برنامه‌ها و سخنرانی‌هایم بعد از این ملتزم هستم اسمی از حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) ببرم و خودم را بیمه حضرت صدیقه طاهره کنم.هرکسی به کسی می‌نازد و ما هم به حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) افتخار می‌کنیم. بنده این مطالب را بارها گفتم و بازهم می گویم، اگر ریا هم باشد قربة إلی الله است.در حال حاضر حدود سی و هشت سال است که بنده هرشب برای خانواده‌ام روضه حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) می‌خوانم و تا روضه نخوانم نمی‌خوابم.

اگر مسافرت داخل یا خارج از کشور باشم، زنگ می‌زنم و خانواده را جمع می‌کنم. ما نامی از حضرت فاطمه زهرا می‌بریم سپس می‌خوابیم.بنده در مناجات‌ها هم به خداوند می گویم که چیزی ندارم. در خصوص نمازهایمان اگر خداوند آنها را گناه به حساب نیاورد باید ممنون باشم. ما همچنین در خصوص اعمال و کارهایمان نمی‌دانیم که مورد قبول خداوند متعال هست یا خیر.

ما تنها به خداوند متعال عرضه می‌داریم که برای شب اول قبر و قیامتمان چیزی نداریم، جز اینکه یک عمر اسم حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را در زندگی بردیم.این بالاترین سرمایه و وسیله شفاعت ما نزد حضرت صدیقه طاهره و امیرالمؤمنین و حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) است اگر قبول کنند.

مجری:

ان شاءالله خداوند همیشه شما را حفظ کند. الحمدلله ما این افتخار را داریم که در پای درس حضرتعالی و این کلمات بنشینیم و همین نشستن پای این مباحث برای ما توفیق هست.

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

همین پارسال که به مشهد سفر داشتیم، یکی از طلبه‌ها گفت: شما این توصیه را ده یا دوازده سال قبل سر یکی از دروس به ما گفتید. من از آن شب هرشب زن و بچه‌ام را جمع می‌کنم و یک روضه حضرت فاطمه زهرا می‌خوانم و می‌خوابیم.من گفتم: اگر خداوند روضه‌های ما را هم قبول نکند، شاید روضه کسانی که حرف ما را می‌شنوند و در آنها تأثیرگذار می‌شود قبول کند. شاید آه و گریه آنها به جایی برسد و فردای قیامت حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) نظر لطفی به ما هم کند.

مجری:

درکی ندارم از سکناتش ولی یقین

او لایق شفاعت اهل شفاعت است

یا مولاتنا یا فاطمة إغیثینا

بسیار از کلمات حضرت استاد بهره مند شدیم. حال به سراغ بحث اصلی خودمان برویم پیرامون شبهاتی که وهابیت مطرح می‌کردند. الحمدلله به چندین شبهه پاسخگو بودیم و حضرت استاد مفصلاً بیان فرمودند.ما به اینجا رسیدیم که بسیاری از وهابیون و شیعه نماهایی که از کلمات و صحبت‌هایی که وهابیت به آن استناد می‌کند، ادعاهایی را مطرح می‌کنند.آن‌ها می گویند خلافت الهی را شما برای امیرالمؤمنین ساختید. اگر واقعاً چنین چیزی وجود داشت، چرا امیرالمؤمنین خودشان اقدام به قیام نکردند و نیامدند شمشیر بگیرند و به جنگ برخیزند علیه حکومتی که الآن زمان امیرالمؤمنین آن را غصب کرده بودند.حضرت استاد در جلسه پیش به صورت مختصر پاسخگو بودند و برای ما روشن کردند و تبیین فرمودند که ما بیعت شکنانی همانند «طلحه» را می‌دیدیم که به عهد خودشان پایبند نبودند و همین افراد زمینه قیام را از امیرالمؤمنین سلب می‌کردند.از طرف دیگر مطلبی که بسیار مطرح می‌کنند، این است که آیا در «نهج البلاغه» مطلبی هست که دال بر این باشد که ما بخواهیم از همین استفاده کنیم که علت عدم قیام را از «نهج البلاغه» برداشت کنیم؟!

عشق به حضرت زهرا (سلام الله علیه) اینچنین گره گشایی می کند!

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله أفوض أمری إلی الله إن الله بصیر بالعباد حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر یا أبا صالح المهدی ادرکنی

بنده نمی‌دانم گاهی اوقات عشق حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) انسان را دیوانه می‌کند. یک مرتبه مطلبی به ذهنم آمد که در روایات متعدد داریم. بینندگان عزیز این روایت را از بنده یادگاری داشته باشند.

بنده در سخنرانی که به مناسبت ایام فاطمیه در حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) داشتم، این روایت را عرض کردم.«مرحوم مجلسی» در کتاب «بحارالانوار» جلد 43 روایتی را مفصل آورده است و می‌نویسد: فردای قیامت به حضرت فاطمه زهرا امر می‌کنند که به بهشت بروید. حضرت می‌فرماید: من به بهشت نمی‌روم.وقتی علت را از حضرت جویا می‌شوند، حضرت صدیقه طاهره می‌فرماید: تا زمانی که تمام دوستدارانم را شفاعت نکنم، قدم به بهشت نمی‌گذارم.حضرت فاطمه زهرا تمام دوستداران خود را از میان مردم جدا می‌کند، همانند گنجشکی که از روی زمین دانه برمی دارد. جلوی در بهشت به افراد اعلام می‌کنند که شما مشمول شفاعت حضرت فاطمه زهرا شدید، به بهشت بروید!

دوستداران حضرت عرضه می‌دارند که وارد بهشت نمی‌شویم. وقتی علت را جویا می‌شوند، آن‌ها می گویند: حال که ما مشمول شفاعت حضرت شدیم، افرادی به خاطر حضرت فاطمه زهرا به ما محبت و خوبی کردند. ما می‌خواهیم آنها هم شفاعت شوند.به آنها امر می‌شود که برگردید و ببینید در عرصات محشر و دنیا چه کسانی در حق شما خوبی و محبت کردند، آن‌ها را شفاعت کنید. تمامی افراد جز نواصب کسانی که عداوت امیرالمؤمنین در دل دارند، شفاعت می‌شوند.در نتیجه همه افراد به شفاعت شفاعت شدگان حضرت زهرای مرضیه (سلام الله علیها) وارد بهشت می‌شوند.یکی از مصیبت‌های ما این است که اهلبیت را نشناختیم، امیرالمؤمنین را نشناختیم، حضرت فاطمه زهرا را نشناختیم.

شناخت ابعاد وجودی امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) نیاز اساسی جوامع بشری امروز

یکی از دوستان ما دیشب از لندن زنگ زده بود و یک ساعت با ما تلفنی صحبت می‌کرد. ایشان می‌گفت: در حال حاضر مشکل اساسی ما این است که ما سخنان امیرالمؤمنین را چه در مسائل خانوادگی، اخلاقی، اجتماعی و سیاسی برای مردم بیان نکردیم.اگر کلمات امیرالمؤمنین بیان شود مسیحیان هم جذب می‌شوند، زیرا آنها هم به دنبال محبت هستند. اگر کلمات اهلبیت مطرح شوند، یهودی و سنی هم جذب می‌شود.ما به پیشگاه مقدس امیرالمؤمنین عذر تقصیر می‌بریم که در این زمینه کوتاهی کردیم. بنده واقعاً خودم در این زمینه شرمنده هستم و خجالت می‌کشم، زیرا آنطور که وظیفه داشتیم در رابطه با امیرالمؤمنین انجام وظیفه نکردیم. اهلبیت کریم هستند؛

«وَ عَادَتُکمُ الْإِحْسَانُ وَ سَجِیتُکمُ الْکرَم»

من لا یحضره الفقیه، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، محقق / مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 616، ح 3213

کریم عذر معتذر را می‌پذیرد. امیدواریم که حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) هم عذر ما را بپذیرد.ما در گذشته بحثی تحت عنوان «اخلاق علوی» داشتیم که بنده خودم شاید بیشتر از بینندگان عزیز از این مبحث لذت می‌بردم. بهره برداری که بنده خودم از مبحث «اخلاق علوی» می‌کردم، یقیناً از بینندگان خیلی بیشتر بود.حال اگر توفیق داشته باشیم، در آیه این مبحث را دنبال خواهیم کرد. یکی از چیزهایی که واقعاً روی آن کار شود و مردم امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) را بشناسند، این مباحث است. مردم باید با کلمات امیرالمؤمنین آشنا شوند و ببینند آنچه سعادت دنیا و آخرت را تضمین می‌کند و آنچه باعث می‌شود زندگی‌ها به بهشت مبدل شود و خانواده‌ها به بهشت مبدل شود و دنیا بهشت شود، عمل به کلمات امیرالمؤمنین است.متأسفانه ما می‌بینیم یک سری شیاطین و معاندین و حتی کسانی که به ظاهر شیعه هستند، اما مدافع وهابیت هستند شبهاتی مطرح می‌کنند که سبب شده است ما در فرعیات قرار بگیریم و در شاخه‌ها قرار داریم تا به این شبهات پاسخ بدهیم.پاسخ به این شبهات واجب و ضروری است. بنده واقعاً بحث پاسخ به شبهات را از اوجب واجبات می دانم. بنده زمانی که در حوزه علمیه در مباحث تخصصی تدریس دارم، اگر موضوع بحثم شبهه باشد حق التدریس قبول نمی‌کنم.در حال حاضر ما در مقطع دکتری در موضوع تخصصی مهدویت تدریس داریم. چند روز قبل از ما شماره حساب خواستند و ما قبول نکردیم. همچنانکه قبلاً هم به ما چک داده بودند و بنده آن را برگرداندم.بنده طرح این مباحث را واجب می دانم و اجرت بر واجب را هم حرام می دانم. طرح این مباحث واجب است، اما آنچه برای ما مهم است این است که دنیا امیرالمؤمنین را نشناخت!بنده به الفاظ والله تالله بالله قسم می‌خورم اگر شخص سنی امیرالمؤمنین را بشناسد دست از حضرت برنمی دارد. شخص وهابی و حتی داعشی اگر امیرالمؤمنین را خوب بشناسد، یک لحظه دست از حضرت برنمی دارد.اگر مسیحی و یهودی و زرتشتی علی بن أبی طالب را بشناسد، دست از علی برنمی دارد.من به دوستان توصیه می‌کنم کتاب «غرر الحکم» را به عنوان یک امر لازم و واجب تهیه کنند و با ترجمه آن را در منزل داشته باشند و هر روز یک صفحه یا دو صفحه از کلمات امیرالمؤمنین را مرور کنند.کتاب «نهج البلاغه» حاوی خطبه است و خطبه‌ها هم حاوی کلمات پیچیده است. «مرحوم سید شریف رضی» آن دسته از کلمات امیرالمؤمنین که حالت فصاحت و بلاغت دارد را انتخاب کرده است.در مقابل «مرحوم آمدی» در کتاب «غرر الحکم» تمامی روایات امیرالمؤمنین را در این کتاب جمع آوری کرده است. در حال حاضر بنده در ذهن ندارم، اما گمان می‌کنم ایشان حدود هفده یا هجده هزار روایت را آورده است. گرچه تعداد روایات این کتاب بسیار بالاتر است.جناب آقای «غروی» یکی از اساتید حوزه علمیه نجف بودند. بنده روزی به منزل ایشان رفته بودم تا دیداری داشته باشیم. ایشان می‌فرمودند: زمانی که ما در نجف بودیم با «مرحوم آقا عزیز طباطبایی» نوه «مرحوم صاحب عروه» لجنه ای داشتیم. ما تمامی روایات امیرالؤمنین را جمع کردیم و در نتیجه چهل هزار روایت از حضرت پیدا کردیم.حال مشاهده کنید «نهج البلاغه» از اول تا آخر حاوی خطبه‌ها و نامه‌ها و کلمات قصار است، اما تعداد آنها به هزار مورد نمی‌رسد.ایشان می گوید: خدا «صدام» را لعنت کند. زمانی که ما را از عراق بیرون کردند، به منزل ما ریختند و تمام این روایات و فیش برداری‌ها و کتب ما را آتش زدند. ایشان این قضیه را تعریف می‌کرد و اشک می‌ریخت و تأسف می‌خورد.امیدواریم بعضی از مراکز پژوهشی و بعضی از محققینی که واقعاً دستی به آتش دارند، بتوانند احادیث امیرالمؤمنین را جمع کنند. بنده معتقدم با امکانات و نرم افزارهایی که ما الآن در اختیار داریم، می‌توانیم این روایات را جمع آوری کنیم.دوستان همین کامپیوتر ما را ملاحظه کنند که هفتصد یا هشتصد گرم بیشتر وزن ندارد و شاید سبک‌ترین کامپیوتر موجود است، اما بنده شاید نزدیک به سیصد هزار جلد کتاب در این کامپیوتر دارم.وقتی مطلبی را سرچ می‌کنم، در کمتر از یک ثانیه یا دو ثانیه از میان سیصد هزار جلد کتاب مطلب مورد نظر را پیدا می‌کند. ای کاش زمان «علامه امینی» این امکانات بود که کتاب «الغدیر» از یازده جلد به صد و ده جلد کتاب تبدیل می‌شد.

چرا امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) برای گرفتن حق خود قیام نکرد!؟

اما در رابطه با سؤال حضرتعالی مبنی بر اینکه واقعاً چرا امیرالمؤمنین نسبت به احقاق حقشان قیام نفرمودند؛ بنده در دو جلسه قبل روایتی از کتاب «مسند أحمد بن حنبل» آوردم. ایشان در جلد اول صفحه 90 روایتی از پیغمبر اکرم می‌آورد و می‌نویسد:

«قال رسول اللَّهِ إنه سَیکونُ بعدی اخْتِلاَفٌ أو أَمْرٍ»

پیغمبر فرمود: یا علی! بعد از رحلت من امت دچار اختلاف و تفرقه خواهند شد.

حال بنده توضیح می‌دهم «أَمْرٍ» به چه معناست.

 «فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَکونَ السِّلْمَ فَافْعَلْ»

اگر بتوانی به صورت مسالمت آمیز اختلاف را از بین ببری این کار را انجام بده.

مسند الإمام أحمد بن حنبل، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج 1، ص 90، ح 695

رسول گرامی اسلام به صراحت دستور می‌دهد که برای گرفتن حق خود به صورت مسالمت آمیز جلو برو. اگر حالت مسالمت آمیز نبود، اقدامی نکن.همچنین آقای «هیثمی» در کتاب «مجمع الزوائد» جلد هفتم صفحه 234 این روایت را نقل می‌کند و می‌نویسد:

«قال رسول الله إنه سیکون اختلاف وأمر»

پیغمبر فرمود: بعد از من امت من دچار اختلاف می‌شوند و امر خلافت را جابجا می‌کنند.

کاملاً مشخص است «أمر» در هرکجا آمده است، به معنای امارت و حکومت و خلافت است.

«فإن استطعت أن تکون السلم فافعل»

در مورد سند روایت آمده است:

«رواه عبدالله ورجاله ثقات»

این روایت را عبدالله پسر احمد نقل کرده و راویان آن همگی ثقه هستند.

مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، اسم المؤلف: علی بن أبی بکر الهیثمی، دار النشر: دار الریان للتراث/دار الکتاب العربی - القاهرة, بیروت – 1407، ج 7، ص 234، باب فیما کان فی الجمل وصفین وغیرهما

منشأ اختلاف امت بعد از رحلت پیامبر اکرم، در وصیتی که نوشته نشد!!

بنده در اینجا حاشیه‌ای مطرح می‌کنم. ما می‌خواهیم ببینیم این اختلاف از چه زمانی و چرا آغاز شد. منشأ اختلاف چیست.در کتاب «صحیح بخاری» ماجرای حدیث قرطاس مطرح شده است. «مالک» رئیس مالکی‌ها می‌گوید: ای کاش علمای ما حدیث قرطاس و حدیث حوض را در کتاب‌ها نیاورده بودند، زیرا با این کار ما را به دردسر انداختند. «ابن عباس» می‌گوید:

«یوْمُ الْخَمِیسِ وما یوْمُ الْخَمِیسِ»

پنجشنبه بود، چه پنجشنبه دردناکی!

«فقال ائْتُونِی بِکتَابٍ أَکتُبْ لَکمْ کتَابًا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدَهُ أَبَدًا»

پیغمبر اکرم فرمود: قلم و کاغذی بیاورید تا چیزی بنویسم که هرگز گمراه نشوید.

الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 3، ص 1111، ح 2888

کلمه «لَنْ» دلالت بر نفی ابد دارد. فرمایش رسول گرامی اسلام به این معناست که چیزی بنویسد که تا قیامت درهای گمراهی به روی شما بسته شود.شما این تعبیر را در کجا می‌بینید؟! اگر تمام کتب اهل سنت اعم از صحاح سته و سنن و مسانید و تفاسیر را زیر و رو کنید و ببینید که این تعبیر غیر از ماجرای حدیث قرطاس در کجا آمده است.پیغمبر اکرم چه چیزی می‌خواست بنویسد؟! آیا حضرت می‌خواست بفرماید که نماز بخوانید؟! ما در قرآن کریم آیات متعددی در خصوص نماز خواندن داریم.همچنین در رابطه با زکات و صوم و حج آیات متعدد داریم. رسول اکرم در طول بیست و سه سال در این خصوص مطالبی بیان فرموده است. کتاب «صحیح مسلم» هم این روایت را به طور مفصل نقل کرده است و می‌نویسد:

«قال رسول اللَّهِ ائْتُونِی بِالْکتِفِ وَالدَّوَاةِ أو اللَّوْحِ وَالدَّوَاةِ أَکتُبْ لَکمْ کتَابًا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدَهُ أَبَدًا»

پیغمبر فرمود: قلم و کاغذی بیاورید تا چیزی برای شما بنویسم که هرگز گمراه نشوید.

«فَقَالُوا إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ یهْجُرُ»

بزرگان صحابه گفتند: پیغمبر اکرم هذیان می‌گوید.

صحیح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج 3، ص 1259، ح 1637

در روایتی که آقای «طبرانی» در کتاب «معجم الکبیر» دارد، عبارت «اختلاف» آمده است:

«ائْتُونِی بِکتِفٍ أَکتُبُ لَکمْ کتَابًا لا تَخْتَلِفُوا بَعْدِی أَبَدًا»

المعجم الکبیر، اسم المؤلف: سلیمان بن أحمد بن أیوب أبو القاسم الطبرانی، دار النشر: مکتبة

الزهراء - الموصل - 1404 - 1983، الطبعة: الثانیة، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی، ج 11، ص 36، ح 10961

در روایت قبل «لَنْ تَضِلُّوا بَعْدَهُ أَبَدًا» آمده بود به معنای اینکه گمراه نشوید، اما در این روایت «لا تَخْتَلِفُوا بَعْدِی أَبَدًا» آمده است به معنای اینکه به اختلاف نیفتید.بنابراین اختلاف به معنای گمراهی است! به مجرد اینکه جامعه دچار تشتت و اختلاف شد، درهای ضلالت و گمراهی برای مردم باز می‌شود.جالب اینجاست در کتاب «مسند أحمد بن حنبل» جلد اول با سند معتبر نقل شده:

«ائتونی بِکتِفٍ أَکتُبْ لَکمْ فیه کتَاباً لاَ یخْتَلِفُ مِنْکمْ رَجُلاَنِ بعدی»

قلم و کاغذی بیاورید تا برایتان وصیتی بنویسم که بعد از من دو نفر هم باهم اختلاف نکنند.

مسند الإمام أحمد بن حنبل، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج 1، ص 293، ح 2676

آیا پیغمبر اکرم از این واضح‌تر و روشن‌تر بفرماید؟! آقایان شیعه نماها اگر کتاب‌های شیعه را قبول ندارید، کتاب‌های اهل سنت را که قبول دارید. به این مطالب دقت کنید. بازهم در کتاب «معجم الکبیر» اثر «طبرانی» جلد 11 همین تعبیر آمده و می‌نویسد:

«ائْتُونِی بِکتِفٍ وَدواةٍ أَکتُبُ لَکمْ کتَابًا لا یخْتَلِفُ فیه رَجُلانِ»

قلم و کاغذی بیاورید تا چیزی بنویسم که بعد از آن حتی دو نفر هم باهم اختلاف نکنند.

المعجم الکبیر، اسم المؤلف: سلیمان بن أحمد بن أیوب أبو القاسم الطبرانی، دار النشر: مکتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983، الطبعة: الثانیة، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی، ج 11، ص 36، ح 10962

چه چیزی باعث می‌شود که مردم با همدیگر اختلاف نکنند؟! آیا نماز خواندن باعث می‌شود مردم باهم اختلاف نکنند؟! مردم که نماز می‌خواندند، اما این همه اختلافات و درگیری‌ها و کشت و کشتارها در میان مردم وجود داشت.در ابتدای خلافت ابوبکر ماجرای جنگ رده و کشتن ده‌ها هزار نفر و اسارت زنان اتفاق افتاد. بعد از آن ماجرای عثمان و بعد از آن ماجرای جنگ جمل و بعد از آن قضیه صفین و بعد از آن قضیه نهروان و بعد از آن قضیه کربلا اتفاق افتاد.همه اینها نتیجه اختلاف و ضلالت است. آیا می‌توان اسم این وقایع را هدایت بگذاریم؟! وقتی مردم شورش کردند و عثمان را کشتند، امیرالمؤمنین در کشتن عثمان گریه می‌کردند.در «ناسخ التواریخ» روایتی نقل شده بود که «ابن عباس» به امیرالمؤمنین عرضه داشت: یا امیرالمؤمنین! آیا برای قتل عثمان که این همه مردم از او ناراضی بودند و جنایات زیادی مرتکب شده بود گریه می‌کنید؟!حضرت فرمودند: من برای عثمان گریه نمی‌کنم. من برای این گریه می‌کنم که حرمت خلیفه شکسته شد و خلیفه کُشی در میان مسلمانان باب شد.من از خود هیچ چیزی نمی‌گویم، بلکه روایتی را نشان می‌دهیم که بارها به عزیزان نشان دادیم. در کتاب «عمدة القاری» اثر «بدرالدین عینی» متوفای 855 هجری که انسان معتدلی است، روایتی آمده است. ایشان همانند «ابن حجر» تندرو نیست.ایشان در جلد دوم می‌نویسد که پیغمبر اکرم از اینکه فرمودند قلم و کاغذی بیاورید تا چیزی بنویسم که دیگر اختلافی به وجود نیاید، می‌خواستند چه چیزی بنویسند؟!

«أراد أن ینص علی الإمامة بعده»

حضرت می‌خواست امام بعد از خود را تصریح کند.

«فترتفع تلک الفتن العظیمة»

تا فتنه‌های بزرگ برداشته شود.

«کحرب الجمل وصفین»

متأسفانه ایشان از فتنه‌ها، جنگ جمل و جنگ صفین را مطرح کرده است.قبل ازجمل قضیه قتل عثمان ازفتنه‌های بزرگ بود. بدتر از قتل عثمان قضیه رده و ده‌ها قضایای دیگر بود. همچنین از قول «سفیان بن عیینة» می‌نویسد:

«أراد أن ینص علی أسامی الخلفاء بعده حتی لا یقع منهم الاختلاف»

حضرت می‌خواست اسامی خلفای بعد از خود را تصریح کند تا اختلاف برداشته شود.

عمدة القاری شرح صحیح البخاری، اسم المؤلف: بدر الدین محمود بن أحمد العینی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، ج 2، ص 171، ح 114

آقایان ادعا می‌کنند که حضرت می‌خواستند مطلبی در مورد ابوبکر بنویسند. ابوبکر که خلیفه شد، چرا این اختلاف برداشته نشد؟! بنابراین معلوم می‌شود که نظر حضرت رسول اکرم چیز دیگری بود.وگرنه اگر این قضایا بود که این آقایان مطرح می‌کنند، دیگر نباید اختلافی مطرح باشد. تنها در ماجرای حدیث رده، ده‌ها هزار نفر به دستور خلیفه و با دست «خالد بن ولید» کشته شدند.«مالک بن نویره» صحابه پیغمبر اکرم و نماینده رسول گرامی اسلام در قوم خودش مظلومانه کشته می‌شود، سرش را زیر دیگ غذا می‌گذارند و همان شب به همسر او تجاوز می‌کنند. هرکسی هم اعتراض می‌کند، خلیفه قبول نمی‌کند. شما را به خدا سوگند می‌دهم مشاهده کنید خلیفه دوم چقدر اصرار کرد:

«قتلت امرأ مسلماً ثم نزوت علی امرأته والله لارجمنک بالجنادل»

ابوبکر در جواب گفت:

«وإن کان قد اجتهد فی قتل مالک بن نویرة وأخطأ فی قتله»

البدایة والنهایة، اسم المؤلف: إسماعیل بن عمر بن کثیر القرشی أبو الفداء، دار النشر: مکتبة المعارف – بیروت، ج 6، ص 323، فصل فی خبر مالک بن نویرة الیربوعی التمیمی

ابوبکر به صراحت گفت که«خالد بن ولید»اجتهاد فرموده است!!! اگر چنین باشد که سنگ روی سنگ بندنمی‌شود.با این حساب من که صبح‌ها حوصله نماز خواندن ندارم، اجتهادم این است که صبح‌ها نماز نخوانم. اجتهاد من در خصوص زکات دادن این است که من زندگی و زن و فرزند خود را بهتر اداره کنم، بهتر از این است که به دیگران زکات دهم!همچنین اجتهاد من در خصوص روزه این است که چرا باید ده یا دوازده ساعت و در بعضی از کشورها هفده یا هجده ساعت گرسنگی و تشنگی را تحمل کنیم. این چه فایده‌ای دارد؟! اگر باب اجتهاد مخصوصاً در برابر نص باز شد، دیگر سنگ روی سنگ بند نمی‌شود.

مجری:

ثمره آن همین می‌شود که حکام سعودی در ملأ عام شراب خواری می‌کنند و با بیگانگان رقص شمشیر می‌روند.

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

در حال حاضر مردم یمن را قتل عام می‌کنند، اطفال را می‌کشند، عزاداری و عروسی‌ها را به خون مبدل می‌کنند و اجتهاد می‌فرمایند!!

علت عدم قیام امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) از نظر حضرت زهرا (سلام الله علیها)

اجازه بدهید روایتی هم از حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) بخوانم. بنده تصویر این روایت را با زحمت فراوان گرفتم و حاصل دسترنج امشب بنده هست.امشب بعد از نماز که روایات را بررسی می‌کردم، یک مرتبه به ذهنم آمد روایتی از حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) در این زمینه وارد شده است.در کتاب «کفایة الأثر» اثر «مرحوم خزاز» روایتی در این زمینه آمده است. «مرحوم مجلسی» در خصوص ایشان می‌نویسد:

«و کتاب الکفایة کتاب شریف لم یؤلف مثله فی الإمامة»

در امامت کتابی مثل کتاب کفایة الأثر نوشته نشده است.

بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 1، ص 29، الفصل الثانی فی بیان الوثوق علی الکتب المذکورة

بنده به آقایان طلبه‌ها و دانشجویان و منبری‌های عزیز توصیه می‌کنم از این کتاب غافل نشوند.هرآنچه در رابطه با امامت می‌خواهند که در کتب «کافی» و «تهذیب الأحکام» و دیگر کتب اربعه شیعه نیست، در این کتاب هست. این بزرگوار همه روایات را جمع کرده است. ایشان این کتاب را چنان زیبا دسته بندی کرده که با نگاه به فهرست آن لذت می‌برید.ایشان در این کتاب فصلی تحت عنوان حضرت فاطمه زهرا و امامت ائمه اثناعشر دارد. ایشان در این فصل چند روایت از حضرت فاطمه زهرا در رابطه با امامت اثناعشر آورده است که بنده تنها بخشی از آن را برای بینندگان می‌خوانم.در این کتاب صفحه 198 وارد شده است که راوی «محمود بن لبید» نقل می‌کند حضرت فاطمه زهرا کنار قبور شهدای احد می‌آمد و گریه می‌کرد. وقتی من گریه‌های حضرت فاطمه زهرا را می‌شنیدم، بند دلم پاره می‌شد. روزی نزد حضرت رفتم و گفتم:

«یا سیدة النسوان قد والله قطعت أنیاط قلبی من بکائک»

ای سرور زنان به خدا سوگند گریه‌های جانسوز شما رگ‌های قلب مرا تکه تکه کرد.

«ولقد أصبت بخیر الآباء رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم»

حضرت فاطمه زهرا فرمود: من پدری همانند رسول اکرم را از دست دادم.

«قلت: یا سیدتی إنی سائلک عن مسألة تلجلج فی صدری»

من گفتم: ای دختر رسول خدا! مسئله‌ای در دلم هست که دارد دلم را در آشوب می‌کشد و می‌خواهم آن را از تو سؤال کنم.

«قالت: سل»

حضرت فرمود: بپرس.

«قلت: هل نص رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم قبل وفاته علی علی بالإمامة؟»

من گفتم: آیا رسول الله قبل از وفاتش امامت علی بن أبی طالب را مطرح فرمود؟

«قالت: واعجباه أنسیتم یوم غدیر خم»

حضرت فرمود: از تو تعجب می‌کنم! آیا روز غدیر خم را فراموش کردید؟

این در حالی است که واقعه غدیر خم هفتاد روز قبل از شهادت رسول گرامی اسلام بود.

«قلت: قد کان ذلک، ولکن أخبرینی بما أسر إلیک»

من گفتم: من در غدیر بودم، اما به من خبر بدهید از چیزی که پیغمبر اکرم به صورت سرّی به شما گفته است.

«قالت: أشهد الله تعالی لقد سمعته یقول: علی خیر من أخلفه فیکم»

حضرت فاطمه زهرا فرمود: خدا را شاهد می‌گیرم از پیغمبر اکرم شنیدم که فرمود علی بن أبی طالب بهترین کسی است که به عنوان خلیفه در میان شما می‌گذارم.

«وهو الإمام والخلیفة بعدی»

او امام و خلیفه بعد از من است.

«وسبطی وتسعة من صلب الحسین أئمة أبرار»

و دو فرزندم و نُه نفر از فرزندان امام حسین امامان امت من هستند.

«لئن اتبعتموهم وجدتموهم هادین مهدیین»

اگر از آنها تبعیت کنید، به هدایت خواهید رسید.

«ولئن خالفتموهم لیکون الاختلاف فیکم إلی یوم القیامة»

اگر با اهلبیت مخالفت کنید، این اختلاف تا روز قیامت در میان شما باقی خواند ماند.

«قلت: یا سیدتی فما باله قعد عن حقه؟»

من گفتم: ای دختر رسول الله! چرا امیرالمؤمنین از حق خود صرفنظر فرمودند و قیام نکردند؟!

این سؤال راوی مرتبط با بحث ماست!

«قالت: یا ابا عمر لقد قال رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم: مثل الإمام مثل الکعبة إذ تؤتی ولا یأتی»

حضرت فاطمه زهرا فرمود: ای ابا عمر! پیغمبر اکرم فرمود مثل امام همانند کعبه است. مردم باید به سراغ علی می‌رفتند، نه اینکه علی به سراغ مردم بیاید.

پیغمبر اکرم از همان روزهای اول فرمودند که علی بن أبی طالب خلیفه و امام و وصی بعد از من است. باید مردم به سراغ امیرالمؤمنین می‌رفتند.

«ثم قالت: أما والله لو ترکوا الحق علی أهله واتبعوا عترة نبیه لما اختلف فی الله تعالی اثنان»

حضرت فاطمه زهرا در ادامه فرمود: به خدا سوگند اگر حق را به حق دار بدهند و از عترت پیغمبر اکرم تبعیت کنند، دو نفر دچار اختلاف نخواهند شد.

این همان تعبیری است که ما از علمای اهل سنت آوردیم.

«ولکن قدموا من أخره وأخروا من قدمه الله»

اما کسی که خداوند عقب قرار داد را جلو آوردند و کسی که خداوند عالم او را مقدم قرار داده بود کنار گذاشتند.

کفایة الأثر، نویسنده: الخزاز القمی، ص 198، باب ما جاء عن فاطمة صلوات الله علیها عن النبی صلی الله علیه وآله وسلم فی النصوص علی الأئمة الاثنی عشر علیهم السلام

این فرمایش حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) به این معناست که امیرالمؤمنین را کنار زدند و کسانی که شایسته این مقام نبودند را جلو گذاشتند.البته حدیث بسیار مفصل است. بنده خواستم همانطور که ابتدای کلاممان با حضرت فاطمه زهرا شروع شد، با کلام حضرت فاطمه زهرا هم خاتمه پیدا کند.حضرت فاطمه زهرا را به حق غصب شده امیرالمؤمنین سوگند می‌دهیم امشب یک نظر ویژه و مخصوصی به ما و بینندگان عزیز ما داشته باشد.

مجری:

الهی آمین، ان شاءالله که همینطور باشد. احسنتم، بسیار استفاده کردیم و از فرمایشاتتان لذت بردیم. ان شاءالله که حواسمان به کتاب «کفایة الأثر» باشد و بینندگان هم این کتاب را مدنظر قرار دهند و مراجعات انجام شود.خیلی سریع یک میان برنامه می‌بینیم و برمی گردیم در خدمت بینندگان برنامه خواهیم بود.

اللهم عجل لولیک الفرج

بسیار تشکر می‌کنیم از همه شما بینندگان عزیز و ارجمند که تا این لحظه همراه برنامه خودتان بودید.

 تماس بینندگان برنامه:

بدون مقدمه به سراغ تماس‌های تلفنی می‌رویم و به عزیزانی گوش می‌دهیم که تماس گرفتند و ببینیم چه سؤالاتی را مطرح می‌کنند. ان شاءالله که بتوانیم پاسخگو باشیم. آقا مرتضی از اردبیل تماس گرفتند. در خدمت شما هستیم، بفرمایید:

بیننده (آقا مرتضی از اردبیل – شیعه):

سلام علیکم. عرض ادب و احترام دارم حضور حاج آقای بزرگوار و سید بزرگوار. من دو سؤال دارم.

سؤال اول من این است که می‌خواستم از حاج آقا بپرسم در آیه متعه از عبارت «ُجُورَهُن» که آمده است، چگونه ثابت می‌شود به معنای همان مهر معلومی نیست که در واقع ازدواج دائمی مطرح شده است و یک اجرت و پاداشی در قبال متعه است.

سؤال دوم من این است که بعضی از روایات اهل سنت از جمله در کتاب «صحیح بخاری» یا احتمالاً در کتاب «صحیح مسلم» آمده است که روایتی از قول «وائل بن حجر» مطرح شده است مبنی بر اینکه پیغمبر اکرم دست بسته نماز می‌خواندند.

البته بنده در شرح حال «وائل بن حجر» و اینکه چطور انسانی بوده اطلاعی ندارم. من می‌خواستم ببینم تکلیف این روایات چگونه می‌شود.بنابراین سؤال اول بحث «أُجُورَهُن» است که چطور می‌توانیم از آن ثابت کنیم که همان مهر معلومی نیست که در ازدواج دائم هست. سؤال دوم مربوط به روایاتی از کتب اهل سنت است که می گویند پیغمبر اکرم دست بسته نماز می‌خواندند. ممنونم، خدانگهدار

مجری:

آقا مرتضی از شماتشکر می‌کنیم که از اردبیل بابرنامه خودتان تماس گرفتید. استاد پاسخ این سؤالات را بدهیم، سپس به تماس‌های عزیزان دیگر برسیم.

مشروعیت عقد موقت (متعه) در قرآن کریم از دیدگاه علمای اهل سنت!

سؤال اولشان در خصوص«أُجُورَهُن» است. شیعیان در بسیاری از موارد معتقدند از این آیه بحث ازدواج موقت برداشت می‌شود و جواز آن را از اینجا استفاده می‌کنیم. چرا ما نمی‌خواهیم این کلمه را به معنای مهر در بحث ازدواج دائم بگیریم؟!

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

دقت داشته باشید در قرآن کریم در بحث دائم آمده است:

«وَ آتُوا النِّساءَ صَدُقاتِهِنَّ نِحْلَةً فَإِنْ طِبْنَ لَکمْ عَنْ شَی‌ءٍ مِنْهُ نَفْساً فَکلُوهُ هَنِیئاً مَرِیئا»

و مهر زنان را (به طور کامل) به عنوان یک بدهی (یا یک عطیه) به آنها بپردازید، و اگر آنها با رضایت خاطر چیزی از آن را به شما ببخشند آن را حلال و گوارا مصرف کنید.

آیه نساء (4): آیه 4

کلمه «نِحْلَةً» در این عبارت این است که مهریه را به معنای بخشش و عطیه به زن‌ها بدهید. در این آیه شریفه مهریه به عنوان یک عبارت «نِحْلَةً» و عطیه به عنوان احترام و تکریم به طرف مقابل عطا می‌شود. قرآن کریم در خصوص ازدواج موقت می‌فرماید:

«فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَة»

و زنانی را که متعه می‌کنید مهر آنها را، واجب است بپردازید.

سوره نساء (4): آیه 24

در این آیه شریفه آمده است که اجرو مزد زنان رابپردازید که این درخصوص مهر دائم چنین تعبیری نیست. زن شریک زندگی مرد هست، همچنانکه قرآن کریم می‌فرماید:

«وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکمْ مِنْ أَنْفُسِکمْ أَزْواجاً لِتَسْکنُوا إِلَیها وَ جَعَلَ بَینَکمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَة»

و از نشانه‌های او اینکه همسرانی از جنس خود شما برای شما آفرید، تا در کنار آنها آرامش یابید، و در میانتان مودت و رحمت قرار داد.

سوره روم (30): آیه 21

علاوه بر این تمام اهل سنت بر این عقیده هستند. در کتب اهل سنت روایاتی در این خصوص آمده است. «ابن عباس» متوفای 68 هجری، «أبی بن کعب» متوفای سال 19 هجری، «سعید بن جبیر» متوفای 95 هجری و «سدی» همگی گفته‌اند:

«وکان ابن عباس وأبی بن کعب وسعید بن جبیر والسدی یقرؤن (فما استمتعتم به منهن إلی أجل مسمی فآتوهن أجورهن فریضة) وقال مجاهد نزلت فی نکاح المتعة»

تفسیر القرآن العظیم، اسم المؤلف: إسماعیل بن عمر بن کثیر الدمشقی أبو الفداء، دار النشر: دار الفکر - بیروت – 1401، ج 1، ص 475، باب النساء: (23 – 24) حرمت علیکم أمهاتکم... ..

همچنین در خصوص نظر «ابن مسعود» آمده است:

«وفی قراءة ابن مسعود: فما استمتعتم به منهن إلی أجل. وقراءة ابن مسعود هذه شاذة لا یحتج بها قرآنا ولا خبرا»

عمدة القاری شرح صحیح البخاری، اسم المؤلف: بدر الدین محمود بن أحمد العینی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، ج 18، ص 208، ح 4615

«ابن مسعود» می‌گوید که این آیه در رابطه با متعه است. همچنین «مجاهد» می‌گوید:

«عن مجاهد ^ فما استمتعتم به منهن ^ قال یعنی نکاح المتعة»

جامع البیان عن تأویل آی القرآن، اسم المؤلف: محمد بن جریر بن یزید بن خالد الطبری أبو جعفر، دار النشر: دار الفکر - بیروت – 1405، ج 5، ص 12، باب النساء: (24) والمحصنات من النساء... ..

همچنین «ابن حجر» در خصوص «مجاهد» می‌گوید:

«ثقة إمام فی التفسیر»

تقریب التهذیب، اسم المؤلف: أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی، دار النشر: دار الرشید - سوریا - 1406 - 1986، الطبعة: الأولی، تحقیق: محمد عوامة، ج 1، ص 520، ح 6481

«حکم بن عتیبه» هم می‌گوید:

«عن الحکم قال سألته عن هذه الآیة ^ والمحصنات من النساء إلا ما ملکت أیمانکم ^ إلی هذا الموضع ^ فما استمتعتم به منهن ^ أمنسوخة هی قال لا قال الحکم قال علی رضی الله عنه لولا أن عمر رضی الله عنه نهی عن المتعة ما زنی إلا شقی»

جامع البیان عن تأویل آی القرآن، اسم المؤلف: محمد بن جریر بن یزید بن خالد الطبری أبو جعفر، دار النشر: دار الفکر - بیروت – 1405، ج 5، ص 13، باب النساء: (24) والمحصنات من النساء... ..

ایشان هم می‌گوید که این آیه شریفه در رابطه با متعه است. «سدی» متوفای 127 هجری هم همین عقیده را دارد. «قرطبی» می‌گوید:

«وقال الجمهور: المراد نکاح المتعة الذی کان فی صدر الإسلام»

الجامع لأحکام القرآن، اسم المؤلف: أبو عبد الله محمد بن أحمد الأنصاری القرطبی، دار النشر: دار الشعب – القاهرة، ج 5، ص 130، باب النساء: (24) والمحصنات من النساء...

 بنده گمان نمی‌کنم دیگر نیازی به توضیح بیشترباشد.علاوه بر این در کتاب «صحیح مسلم» حدیث1405 آمده است:

«نعم اسْتَمْتَعْنَا علی عَهْدِ رسول اللَّهِ وَأَبِی بَکرٍ وَعُمَرَ»

ما در زمان پیغمبر اکرم و ابوبکر و عمر زنان را متعه می‌کردیم.

صحیح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج 2، ص 1023، ح 1405

همچنین در روایت بعد آمده است:

«کنا نَسْتَمْتِعُ بِالْقَبْضَةِ من التَّمْرِ وَالدَّقِیقِ الْأَیامَ علی عَهْدِ رسول اللَّهِ وَأَبِی بَکرٍ»

ما در زمان رسول الله و زمان ابوبکر زنان را به یک مشت خرما یا یک مشت آرد متعه می‌کردیم.

«حتی نهی عنه عُمَرُ فی شَأْنِ عَمْرِو بن حُرَیثٍ»

تا اینکه عمر بن خطاب آمد و در رابطه با قضیه عمرو بن حریث این کار را حرام کرد.

صحیح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج 2، ص 1023، ح 1405

عمر بن خطاب بعد از این قضایا گفت:

« مُتْعَتَانِ كَانَتَا على عَهْدِ رسول اللَّه أَنْهَى عنهما وَأُعَاقِبُ عَلَيْهِمَا مُتْعَةُ النِّسَاءِ وَمُتْعَةُ الْحَجِّ »

شرح معاني الآثار، اسم المؤلف: أحمد بن محمد بن سلامة بن عبدالملك بن سلمة أبو جعفر الطحاوي، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1399، الطبعة: الأولى، تحقيق: محمد زهري النجار؛ ج2، ص 146، ح 3686

بنده دیگر گمان می‌کنم دیگر نیازی به توضیح بیشتر باشد.در رابطه با اینکه پیغمبر اکرم دست بسته نمازمی‌خواندند یا خیر، ما در سایت «مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر» در رابطه با «تکتف» مفصل بحث را مطرح کردیم.اگر بخواهم وارد این مبحث شوم، قدری بحث طولانی خواهد شد. اگر به سایت مراجعه کنید، به این مطالب دسترسی خواهید داشت. اگر فرصتی داشتیم آخر این مبحث مطالبی در این خصوص بیان خواهیم کرد و اگر وقت نشد به سایت مراجعه کنید.بنده در بحث خارج فقه مقارن بیش از بیست جلسه در رابطه با تکتف از دیدگاه شیعه و اهل سنت بحث کردم. اگر در سایت «مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر» کلمه "تکتف" را سرچ کنید، تمام این مباحث را ملاحظه خواهید کرد.ما عبارات «علامه مجلسی» و «صاحب جواهر» و علمای اهل سنت را آوردیم. بعضی افراد معتقدند وقتی اسرای ایران را بردند، دیدند که این اسرا در برابر خلیفه دوم به نشانه احترام دست بر سینه گذاشتند.خلیفه دوم از این کار اسرای ایرانی خوشش آمد و گفت: بعد از این در برابر خداوند هم دست به سینه بگذارید و نماز بخوانید.اگر آقایان واژه "تکتف" و "تکفیر" را جستجو کنند، می‌بینند که ما مفصل مطالبی از همه علمای شیعه و اهل سنت آوردیم.البته اکثر علمای اهل سنت بر این عقیده هستند که این کار مستحب است و حتی بعضی از علما همانند مالکی‌ها به کراهت آن هم رأی دادند.

مجری:

بسیار خوب، تشکر می‌کنیم. همچنین از آقا مرتضی تشکر می‌کنیم که با برنامه خودشان تماس گرفته بودند. آقای علیزاده از تهران پشت خط هستند. آقای علیزاده در خدمت شما هستیم، بفرمایید:

بیننده (آقای علیزاده از تهران – شیعه):

با عرض سلام خدمت آیت الله قزوینی و آقای مرعشی عزیز.

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

سلام علیکم و رحمة الله.

بیننده:

بنده دو سؤال کوتاه داشتم. ان شاءالله جواب این سؤالات را می‌شنوم و سؤال اصلی خود را در جلسه بعدی مطرح می‌کنم.

سؤال اول این است که آیا حدیث افتراق با سند صحیح در کتب شیعه هم آمده است یا خیر؟ سؤال دوم این است که روایتی چندین مرتبه در کتاب «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» از قول «عبدالله بن مسعود» نقل شده است که رسول خدا فرمودند: دشنام دادن به مؤمن باعث فسق و جنگ با او کفر است.بنده می‌خواستم ببینم این روایت هم در کتب ما با سند صحیح آمده است یا خیر. خیلی ممنونم، خدانگهدار

مجری:

سؤال اولشان راجع به بحث حدیث افتراق است، مبنی بر اینکه امت بعد از رسول گرامی اسلام به هفتاد و سه فرقه تقسیم می‌شوند. ایشان می‌پرسیدند آیا چنین مطلبی تنها در کتب اهل سنت است یا در کتب شیعه هم به آن اشاره شده است؟!

  «حدیث افتراق» با سند صحیح در منابع معتبر شیعه

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

این روایت در کتب شیعه نه به صورت مختصر بلکه به صورت مفصل مطرح شده است. در کتاب «کافی» جلد هشتم حدیث 283 از قول امام باقر (علیه السلام) آمده است:

«إِنَّ الْیهُودَ تَفَرَّقُوا مِنْ بَعْدِ مُوسَی ع عَلَی إِحْدَی وَ سَبْعِینَ فِرْقَةً مِنْهَا فِرْقَةٌ فِی الْجَنَّةِ وَ سَبْعُونَ فِرْقَةً فِی النَّارِ»

همانا یهود پس از حضرت موسی هفتاد و یک گروه شدند که از میان آنها یک گروه در بهشت و هفتاد گروه در آتش‌اند.

«وَ تَفَرَّقَتِ النَّصَارَی بَعْدَ عِیسَی ع عَلَی اثْنَتَینِ وَ سَبْعِینَ فِرْقَةً فِرْقَةٌ مِنْهَا فِی الْجَنَّةِ وَ إِحْدَی وَ سَبْعُونَ فِی النَّارِ»

نصاری پس از حضرت عیسی هفتاد و دو گروه شدند که یک گروه در بهشت‌اند و هفتاد و یک گروه در آتش‌اند.

«وَ تَفَرَّقَتْ هَذِهِ الْأُمَّةُ بَعْدَ نَبِیهَا ص عَلَی ثَلَاثٍ وَ سَبْعِینَ فِرْقَةً اثْنَتَانِ وَ سَبْعُونَ فِرْقَةً فِی النَّارِ وَ فِرْقَةٌ فِی الْجَنَّةِ»

این امت نیز پس از پیامبرش هفتاد و سه گروه می‌شود که هفتاد و دو گروه در آتش‌اند و یک گروه در بهشت است.

«وَ مِنَ الثَّلَاثِ وَ سَبْعِینَ فِرْقَةً ثَلَاثَ عَشْرَةَ فِرْقَةً تَنْتَحِلُ وَلَایتَنَا وَ مَوَدَّتَنَا اثْنَتَا عَشْرَةَ فِرْقَةً مِنْهَا فِی النَّارِ وَ فِرْقَةٌ فِی الْجَنَّةِ وَ سِتُّونَ فِرْقَةً مِنْ سَائِرِ النَّاسِ فِی النَّار»

از این هفتاد و سه گروه، سیزده گروه دم از ولایت و دوستی ما می‌زنند که دوازده گروه آنها در

آتش‌اند و یک گروه در بهشت است و شصت گروه دیگر از سایر مردمان که همگی در آتش‌اند.

الکافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 8، ص 224، ح 283

این روایت هم صددرصد صحیح است. راوی اول روایت «محمد بن یحیی» است که «نجاشی» او را ثقه می داند. راوی بعد «احمد بن محمد بن عیسی» است که او را ثقه می‌خوانند. همچنین «مرحوم شیخ صدوق» در کتاب «خصال» جلد 2 صفحه 585 فرمودند:

«وَ إِنَّ أُمَّتِی سَتَفْتَرِقُ بَعْدِی عَلَی ثَلَاثٍ وَ سَبْعِینَ فِرْقَةً فِرْقَةٌ مِنْهَا نَاجِیةٌ وَ اثْنَتَانِ وَ سَبْعُونَ فِی النَّار»

الخصال، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، محقق / مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 585، ح 11

همچنین در کتاب «وسائل الشیعه» جلد 27 صفحه 49 آمده است:

«سَتَفْتَرِقُ أُمَّتِی عَلَی ثَلَاثٍ وَ سَبْعِینَ فِرْقَةً فِرْقَةٌ مِنْهَا نَاجِیةٌ وَ الْبَاقُونَ هَالِکون»

بعد از من امت به هفتاد و سه فرقه تقسیم می‌شوند. یکی از آن فرقه‌ها اهل نجات و مابقی هلاک می‌شوند.

«وَ النَّاجُونَ الَّذِینَ یتَمَسَّکونَ بِوَلَایتِکمْ وَ یقْتَبِسُونَ مِنْ عِلْمِکمْ وَ لَا یعْمَلُونَ بِرَأْیهِمْ»

و فرقه ناجیه کسانی هستند که به ولایت شما تمسک می‌کنند، از علم شما استفاده می‌کنند و عمل به رأی نمی‌کنند.

«فَأُولَئِک مَا عَلَیهِمْ مِنْ سَبِیلٍ الْحَدِیث»

وسائل الشیعة، نویسنده: شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، محقق / مصحح: مؤسسة آل

البیت علیهم السلام، ج 27، ص 50، ح 33180

روایات دیگری هم در کتب شیعه نقل شده است. در این زمینه حدود شصت روایت آمده است که بنده تصویر آنها را جمع آوری کرده‌ام، اما به همین مقدار اکتفا می‌کنم.

مجری:

الحمدلله آن چیزی هم که مهم است و شما هم همیشه بر آن تأکید می‌کنید، این است که ما از باب احتجاج به این نوع روایات استدلال می‌کنیم و به همین خاطر بینندگان این روایات را همیشه از مصادر اهل سنت دیده بودند.

آیا شیعه معتقد به ارتداد اکثر صحابه بعد از پیامبر است!؟

تماس بعدی ابو خالد هست. در خدمت شما هستیم، بفرمایید:

بیننده (ابو خالد – اهل سنت):

سلام علیکم.

مجری:

علیکم السلام.

بیننده:

قد توافر فی الآراء هؤلاء المسئلة فی التکفیر فی مجتمعات الشیعی و من علماء الشیعة من یقول: ان الشیعة یکفروا کلّ المسلمین سواء نفسه و هذا لیس کلام عالمین من أهل السنة، بل هو من علماء الشیعة ...أنتم کقنات الشیعی تقولون: هذا کله کذب و لیس شیعة هکذا. مع أن هناک فی کتب الشیعة و فیما فیکتاب «الکافی» حدیثا یقول:

« ارتد الناس الا ثلاثة نفر»

الكافي، نويسنده: كلينى، محمد بن يعقوب‏، محقق / مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ج 2، ص 244، پ 2

فکیف تمکرون هذا الحدیث مع أنه یقول: کلّ الناس ارتدوا إلا شرذمة قلیلٌ. کیف تجیبون علی هذا؟! شکرا.

مجری:

نعم، ان شاءالله. نشکر الأخ العزیز أبو خالد و نشکر کل المشاهدین الکرام الذین من اقصاء البلدان یشاهدون هذا البرنامج و نشکرکم لهذا السؤال. ولکن بالنسبة إلی السؤال: أنت قلت عندنا الشیعة حدیث:

«ارْتَدَّ النَّاسُ بَعْدَ النَّبِيِّ إِلَّا ثَلَاثَةَ نَفَر»

بحار الأنوار، نويسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏، محقق / مصحح: جمعى از محققان‏، ج 34، ص 274، ح 1017

ولکن هذه أسمع الجواب بالدقة و کما تفضل به سماحة السید الأستاذ سماحة آیت الله الحسینی القزوینی بمرات أنّ فی کتب أهل السنة ما فی کتب أهل السنة ما هذه الکتب بعض‌ها ممکن أن تقول لا یعنی لا أقبل هذا الکتاب.آنی أگلک من کتاب مثل من کتاب «ابن الکثیر الدمشقی» من کتاب «البدایة و النهایة» أقلک الحدیث.تعرف أنت تعرف من هو «ابن الکثیر الدمشقی» أنه من أفضل التلامیذ من «إبن التیمیة» و من أفضل العلماء السلفیة. أنه کما یتفضل به الأستاذ أنه یقول فی کتاب «البدایة و النهایة» یقول و ینقل عن عائشة:

« لما قبض رسول الله ارتدت العرب قاطبة »

إن ترید کل الحدیث الروایة تقول:

«عن عائشة قالت لما قبض رسول الله ارتدت العرب قاطبة»

البدایة والنهایة، اسم المؤلف: إسماعیل بن عمر بن کثیر القرشی أبو الفداء، دار النشر: مکتبة المعارف – بیروت، ج 6، ص 304، فصل فی تنفیذ جیش اسامة بن زید

هذه مقال لعائشة. هذه مو مقال لا أدری من علی بن أبی طالب (علیه السلام)، مو مقال «لإبی ذر»، مو مقال لأی شخص آخر. هذه کلام عائشة آلتی تقول بهذا و تصرح بأن الإرتداد کانت فی عهد رسول الله.ولکن فإذا هذه الروایة بالنسبة إلی الإرتداد هذه مو فی أی شیء من الإختلاف الشیعة یقول و السنی یقول و هذه کلام «لإبن الکثیر الدمشقی» أحد العلماء الفضلاء السلفیة مو أحد بل أفضلهم کما یقال.و هذه عن عائشة کما صرح ولکن بالنسبة إلی الإرتداد ما هو معنا الإرتداد. هل هذه معنا الإصلاحی آلتی نحن نعبر عنها أم الإرتداد بمعنا اللغوی شوفر لغة اللغة تقول أنّ الإتداد الرجوع عن العقیدة بعد قبولها.ماذا حصل فی عهد رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) شو فی التاریخ. کل المورخین یقولون: أن الصحابة کثیر من الصحابة کانوا قبلوا ماذا قبلوا الولایة لعلی بن أبی طالب و بعدها رجعوا عنها.هذه تعبیر ارتدوا إذا أنت بإمکانک أن تجعل إرتدوا تجعل فیه رجع عن ولایة أمیرالمؤمنین. أنّ الناس ارتدوا أی رجعوا عن ولایة أمیرالمؤمنین بعد قبولها. هذا واضح ما یقوله التاریخ و هذا ما یمکننا أن نقول بالنسبة إلیه.کما یتفضل به الأستاذ هذه من «إبن الکثیر الدمشقی» کما یقول الأستاذ هذه أذنّ فی جزء السادس صفحة ثلاث و ثلاثین کما یقول السادس یتکون من ثلاث و ثلاثین.

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

من برای اینکه عزیزانمان متوجه شوند این برادر عزیزمان چه گفتند، ترجمه کنم و جواب بدهم.ایشان می گوید که شما می گویید علمای شیعه دیگران را تکفیر نمی‌کنند، اما در کتاب «کافی» وارد شده است که وقتی پیغمبر اکرم از دنیا رفتند تمام مردم مرتد شدند، غیر از چهار نفر.اولاً آقای ابوخالد این گفته با واقعیت سازگار نیست. به قول معروف می گویند بهترین دلیل برای بطلان یک قضیه واقعیت تاریخی است.مشاهده کنید بنی هاشم با امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) بودند. «سلمان» و «ابوذر» و «مقداد» و کسانی که با حضرت بودند، حداقل کسانی که با ابوبکر بیعت نکردند حداقل بیش از هفتاد یا هشتاد نفر تنها در زمان ابوبکر بودند.واقعیت کاملاً خلاف این قضیه است. عزیزمان جواب دادند که اگر در کتاب ما هست که همه مسلمانان غیر از چهار نفر مرتد شدند، عایشه می‌گوید: عرب به طور کلی مرتد شدند.أبو خالد لاحظ هذه العبارة عن کتاب «البدایة و النهایة» الذی تفضل به فضیلة المجری. یقول:

«عن عائشة قالت لما قبض رسول الله ارتدت العرب قاطبة»

البدایة والنهایة، اسم المؤلف: إسماعیل بن عمر بن کثیر القرشی أبو الفداء، دار النشر: مکتبة المعارف – بیروت، ج 6، ص 304، فصل فی تنفیذ جیش اسامة بن زید

کلما جنابک تقول فی هذه الروایة نحن أیضا نلتزم به فی روایة «الکافی» و مضافاً بأنّ الروایة ضعیفة و هکذا فی کتاب «تاریخ الدمشق» المجلد الثلاثون صفحة ثلاثمئة و أربعة عشر:

«لما قبض رسول الله وارتدت العرب»

زمانی که رسول الله از دنیا رفت، عرب مرتد شد.

«وأشرأب النفاق بالمدینة»

و نفاق در مدینه سر کشید.

تاریخ مدینة دمشق وذکر فضل‌ها وتسمیة من حلها من الأماثل، اسم المؤلف: أبی القاسم علی

بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعی، دار النشر: دار الفکر - بیروت - 1995، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ج 30، ص 314، ح 3398

«نسائی» فی «سنن» یقول:

«عن أنس بن مالک قال: لما توفی رسول الله صلی الله علیه و سلم ارتدت العرب»

قال «الألبانی» بأنّ الروایة:

«حسن صحیح»

صحيح وضعيف سنن النسائي؛ المؤلف: محمد ناصر الدين الألباني (المتوفى: 1420هـ)؛ ج 7، ص 166، ح 3094

المهم هناک نفس هذه العبارة أیضا موجود فی کتب أهل السنة. ما أدری ماذا تجیب حبیبی!؟

مجری:

نسبت به اصل روایت هم در خصوص اینکه آیا چنین حدیثی درست هست یا خیر، حضرتعالی روایتی از «کافی» آوردید که «یحیی بن خالد» و «سهل بن زیاد» بودند که ظاهراً نیاز به بررسی دارند.ظهور در این است که حداقل در خصوص «یحیی بن خالد» حرف بسیار هست که آیا می‌توانیم چنین چیزی را از «یحیی بن خالد» بپذیریم یا خیر.

اعتقاد به کفر صحابه بعد از رحلت پیامبر اکرم به اعتقاد بزرگان اهل سنت

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

مهم‌تر از او در کتاب «تاریخ الاسلام» اثر «ذهبی» یکی از استوانه‌های علمی اهل سنت جلد یازدهم آمده است:

«لما مات النبی کفر الناس إلا خمسة»

زمانی که پیغمبر اکرم از دنیا رفت، همه مردم جز پنج نفر کافر شدند.

تاریخ الإسلام ووفیات المشاهیر والأعلام، اسم المؤلف: شمس الدین محمد بن أحمد بن عثمان الذهبی، دار النشر: دار الکتاب العربی - لبنان/ بیروت - 1407 هـ - 1987 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. عمر عبد السلام تدمری، ج 11، ص 280، باب 4 عمرو بن أبی المقدام ثابت بن هرمز الکوفی

ایشان نمی‌گوید مردم مرتد شدند، بلکه می‌نویسد مردم کافر شدند! همچنین در کتاب «سؤالات أبی عبید آجری» اثر «ابو داود سجستانی» صاحب «سنن» آمده است:

«لما مات النبی کفر الناس الا خمسة»

سؤالات أبی عبید الآجری أبا داود السجستانی، اسم المؤلف: سلیمان بن الأشعث أبو داود السجستانی، دار النشر: الجامعة الإسلامیة - المدینة المنورة - 1399 - 1979، الطبعة: الأولی، تحقیق: محمد علی قاسم العمری، ج 1، ص 212، ح 242

همچنین در کتاب «تهذیب الکمال» اثر «مزی» جلد 21 صفحه 557 آمده است:

«لما مات النبی صلی الله علیه و سلم کفر الناس إلا خمسة»

تهذیب الکمال، المؤلف: یوسف بن الزکی عبدالرحمن أبو الحجاج المزی، الناشر: مؤسسة الرسالة – بیروت، الطبعة الأولی، 1400 – 1980، تحقیق: د. بشار عواد معروف، ج 21، ص 557، ح 4333

همچنین در کتاب «تهذیب التهذیب» اثر «ابن حجر عسقلانی» جلد هشتم صفحه 9 آمده است:

«لما مات النبی کفر الناس إلا خمسة»

تهذیب التهذیب، اسم المؤلف: أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی، دار النشر: دار الفکر - بیروت - 1404 - 1984، الطبعة: الأولی، ج 8، ص 9، ح 11

شما هر جوابی از این روایات دادید، ما هم از آن روایات می‌دهیم. ما فقط از آقایان اهل سنت تقاضا می‌کنیم که نبش قبر نکنند. اگر نبش قبر کنند، در قبرهای شما ده برابر قبرهای ما مرده است. ما آنها را بیرون می‌کشانیم، آنوقت آبرویی برایتان نمی‌ماند!!ما بارها گفتیم هرگونه توهین به مقدسات اهل سنت خلاف شرع و حرام است. اگر در گذشته «کافی» روایتی آورده است، در کنار آن بیست روایت آورده است که اهل سنت وارد بهشت می‌شوند و شیعیان در حق اهل سنت شفاعت می‌کنند.در کتب شیعه آمده است اهل سنت که عداوت علی بن أبی طالب را ندارند، همگی وارد بهشت می‌شوند. این روایات را هم بگویید! «باباطاهر» می‌گوید:

هنی لا تقنطوا خوانی عزیزم

مگر یاویلتا ناخواندنی بی

«شیخ مفید»، «شیخ طوسی» و «علامه حلی» مطالبی گفته‌اند. فرمایش این بزرگان روی چشم ماست! در حال حاضر شیعیان مقلد مراجع فعلی هستند. مراجع و بزرگان ما اعم از آیت الله العظمی سیستانی تا دیگران معقتدند:

«لا تقولوا إخواننا أهل السنة، بل قولوا أنفسنا أهل السنة»

نگویید برادران اهل سنت، بلکه بگویید عزیزان اهل سنت.

به گفته مراجع عظام تقلید شیعه، اهل سنت جان و روح ما هستند. این نظریات برای ما ملاک است. تمام فقهای معاصر ما فتوا دادند که توهین به مقدسات اهل سنت خلاف است و مردم هم مقلد این بزرگواران هستند. باید ببینیم علمای معاصر شما چکار کردند! بنده نمی‌خواهم بیش از این در این زمینه حرف بزنم. اگر خواستید در جلسه بعد تشریف بیاورید و عربی هم بفرمایید. ما فرمایش حضرتعالی را ترجمه می‌کنیم و جواب می‌دهیم. ببینیم بازنده کیست!!البته ما از حضرتعالی تشکر می‌کنیم که این شبهه را مطرح کردید. به حول قوه الهی در رابطه با قضیه تکفیری که از بعضی از آقایان در حوزه و داخل و خارج از کشور ایجاد شده و فتنه‌ای درست شده است شاید دو سه جلسه برنامه بگذاریم و جواب دهیم.

مجری:

احسنتم، بسیار خوب. از محضرتان استفاده کردیم. این دوست عزیزمان هم که این سؤال را پرسیده بودند، حاج آقا در جلسات پیش بارها و بارها ضمن این مبحث اشاره کرده بودند و روایت:

«إِنَّهُمْ ارْتَدُّوا علی أَدْبَارِهِمْ القهقری»

آن‌ها بعد از تو به دوران جاهلیت برگشتند.

الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 5، ص 2407، ح 6213

را مفصل مطرح کرده بودند. چنین امکانی برای همه بینندگان «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» فراهم است که در آرشیو سایت «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» سرچ کنید و این مطالب را به دست بیاورید.تماس بعد آقا سعید از تهران است. آقا سعید در خدمت شما هستیم، بفرمایید:

بیننده (آقا سعید از تهران – اهل سنت):

سلام علیکم.

مجری:

علیکم السلام.

بیننده:

حضرت استاد سلام عرض می‌کنم، شبتان بخیر.

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

سلام؛ ممنون و متشکرم.

بیننده:

حضرت استاد من می‌خواستم انتقادی به برنامه داشته باشم. ایرادی ندارد؟

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

دوتا ایراد داشته باشید.

بیننده:

حضرت استاد آنچه که بنده در این یکی دو ماه اخیر با برنامه شما آشنا شدم، حقیقت را عرض می‌کنم و ممکن است شما ناراحت شوید.متأسفانه در استدلال‌های شما و جواب‌هایی که از روایات در پاسخگویی و دفاع از مذهبتان استفاده می‌کنید، احادیث صحیح و ناصحیح را رعایت نمی‌کنید.به عنوان مثال همین روایتی که از عایشه آوردید مبنی بر اینکه همه مردم بعد از رسول خدا مرتد شدند و حتی مباحثی که با بنده هم داشتید، روایاتی از کتاب «سلیم بن قیس» می‌آورید که شیعیان هم ایشان را قبول ندارند.متأسفانه رعایت نمی‌کنید. خدا می‌داند من نمی‌خواهم با این حرفم شما را ناراحت کنم، اما احساس می‌کنم این روش پاسخگویی نوعی پاک کردن صورت مسئله است. بنده در خصوص «ارتد الناس بعد النبی» یک سؤال از حضرتعالی دارم.

مجری:

آقا سعید قبل از اینکه سؤال خود را مطرح کنید، صرفاً مستحضر باشید که حضرت استاد تنها بیست سال تدریس رجال داشتند. اگر ما بخواهیم تنها یک استاد را در حوزه علمیه نام ببریم، قطعاً حضرت استاد در این مقام هستند.

حال نسبت به روایت ارتداد هم چیزی که مطرح شد این بود که در چه کتابی آمده است و در مقابل هم مطلبی که از کتاب «کافی» مطرح شد، بحث ضعف سند آن را هم حضرت استاد به صراحت بیان کردند. سؤالتان را بفرمایید.

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

آقا سعید جان قبل از اینکه مطلب خود را بفرمایید، نکته‌ای بگویم. اگر حضرتعالی خوب دقت می‌کردید، من کتاب «سنن نسائی» با تحقیق «علامه ناصرالدین ألبانی» را آوردم. ایشان در خصوص همین روایت ارتداد می‌گوید:

«حسن صحیح»

بنده این مطلب را برای امثال حضرتعالی آوردم تا عذری باقی نماند. مهم‌تر از همه شما یک مبنایی دارید و حداقل گمان می‌کنم از مبنای رجالی خود بی اطلاع هستید. آن مبنا این است که اگر روایتی با چند طریق بود؛

«فإن تعدد الطرق وکثرتها یقوی بعض‌ها بعضاً حتی قد یحصل العلم بها ولو کان الناقلون فجارا فساقا»

کتب ورسائل وفتاوی شیخ الإسلام ابن تیمیة، اسم المؤلف: أحمد عبد الحلیم بن تیمیة الحرانی أبو العباس، دار النشر: مکتبة ابن تیمیة، الطبعة: الثانیة، تحقیق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمی النجدی، ج 18، ص 26، فصل وأما قسمة الحدیث إلی صحیح وحسن وضعیف

علاوه بر این روایت ارتداد در کتاب «صحیح بخاری» با هفده یا هجده سند آمده است. این دیگر بحث سندی نیست که شما ادعا کنید ما گلایه داریم و بحث سندی نمی‌کنیم.همانطور که جناب آقای مرعشی هم گفتند، یکی از توفیقاتی که خداوند متعال به ما داده این است که بیست سال در حوزه علمیه تدریس رجال داشتم. در حال حاضر کتاب «المدخل إلی علم الرجال و الدرایة» اثر بنده کتاب درسی حوزه علمیه است.شما می‌توانید این کتاب را از سایت «مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر» دانلود کنید و ملاحظه بفرمایید. اگر اشکالی به این کتاب دارید، اشکالتان را روی چشممان می‌گذاریم. حال من در خدمت حضرتعالی هستم.

بیننده:

وقتی پیامبر اسلام به مدینه هجرت کردند، یکی از اولین اقداماتی که انجام دادند نوشتن «صحیفه مدینه» بود. در این خصوص مستحضر هستید؟ «نامه مدینه». مستحضر هستید که این مسئله در چه موردی بوده یا توضیح بدهم؟

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

آقا سعید مدرک به ما بدهید.

بیننده:

استاد در همه جا آمده است.

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

یکی از این همه موارد را بفرمایید یا اینکه متن عربی آن را بفرمایید که من سرچ کنم.

بیننده:

شما تا به حال در مورد «صحیفه مدینه» چیزی مطالعه نفرمودید؟! وقتی پیامبر اسلام به مدینه هجرت فرمودند، یک قانون اساسی نوشتند که اختلافات انصار را حل کردند و قوانینی در مدینه مدون کردند.

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

می‌توانید به من آدرس بدهید؟

بیننده:

حضرت استاد تا به حال این نامه را مطالعه نفرمودید؟

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

خیر. اولین بار است بنده از شما می‌شنوم که رسول اکرم قانون اساسی نوشتند. نمی‌گویم چنین مطلبی نیست، بلکه می گویم بنده تا به حال ندیدم.ما امشب می‌خواهیم از شما استفاده کنیم. اگر متن عربی این قانون را بفرمایید بنده سرچ می‌کنم یا اگر آدرس بدهید حتماً در میان این سیصد هزار کتاب آن را پیدا می‌کنیم.

بیننده:

بنده فکر می‌کردم حضرتعالی به این مسئله مستحضر هستید. حال ایراد ندارد، اما چنین چیزی اتفاق افتاده است.

 مجری:

آدرس این صحیفه را بفرمایید.

بیننده:

بنده الآن آدرس آن را ندارم، اما به راحتی پیدا می‌کنیم.

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

آقا سعید بنده از شما شرمنده هستم، اما اجازه بدهید بعداً صحبت کنیم. چیزی که تنها ادعا باشد و آدرس در نظر مبارکتان نباشد را قبول نمی‌کنیم.ما شب جمعه در خدمت شما هستیم. شما آدرس یا متن عربی این قانون را مطالعه بفرمایید، بعد مطرح کنید. اگر سؤال دیگری دارید در خدمت شما هستیم.

بیننده:

بله. حاج آقا این مسئله، بسیار مسئله واضحی است. حال اگر شما مطالعه نکردید، نمی‌دانم.

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

عزیز من نسبت به چیزی که اصلاً واقعیت ندارد و ندیدم چکار کنم. شما می‌خواهید از من جواب بگیرید؟! بنده که نمی‌گویم چنین عبارتی نیست و شما دروغ می گویید. بنده می گویم اگر می‌خواهید من جواب بدهم، بزرگواری کنید آدرس بیاورید.بنده از ادب و متانت شما تشکر می‌کنم. تمام این حرف‌ها سر جای خودش، اما شما از یک طرف انتقاد می‌کنید که شما بررسی سندی نمی‌کنید.بزرگواری کنیدیک متن عربی ازاین قانون برای مابیاورید.اگرحتی یک متن عربی درنظرتان باشد،بنده سریعسرچ می‌کنم و آن را می‌آورم. این که هزینه‌ای ندارد.

مجری:

آقا سعید اگر پشت خط هستید مستحضر باشید که حضرت استاد هم چنین فرصتی را دادند. ان شاءالله در برنامه پنج شنبه شب فرصتی را به شما اختصاص می‌دهیم. این چیزی که همه جا هست و واضح هست را حداقل از یک منبع بیاورید تا ما هم ببینیم.اگر چنین بوده که همه جا هست، حتماً باید خودتان هم مطلع بودید. آقا سعید از شما تشکر می‌کنیم. ان شاءالله پشت شنبه شب در خدمتشان خواهیم بود. از مشهد تماس داریم، آقای کارجی پشت خط هستند. آقای کارجی در خدمت شما هستیم:

بیننده (آقای کارجی از مشهد – شیعه):

سلام علیکم، خسته نباشید.

مجری:

سلامت باشید، بفرمایید.

بیننده:

با عرض سلام خدمت حاج آقا قزوینی و آقای مرعشی. بنده اولین باری است که با شبکه شما تماس می‌گیرم.

مجری:

خیلی به برنامه خودتان خوش آمدید، بفرمایید.

 بیننده:

بنده می‌خواستم از برنامه‌های خوبتان و حاج آقا قزوینی تشکر کنم.

مجری:

سلامت باشید. ان شاءالله که پاینده باشید و همیشه در مکتب اهلبیت خودتان هم بتوانید ناشر این معارف حقه باشید. اگر سؤال و مطلبی هست در خدمت شما هستیم.

بیننده:

بنده از حاج آقا قزوینی سؤال داشتم، اما حقیقت به دلیل اینکه اولین بار است کمی هول شدم.

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

ما در خدمت شما هستیم عزیز دل من.

بیننده:

سؤالم را بعداً می‌پرسم و الآن فقط می‌خواستم از شما تشکر کنم. ان شاءالله در جلسه بعدی سؤالم را مطرح می‌کنم.

مجری:

سلامت باشید. ان شاءالله حتماً در خدمت شما خواهیم بود. خیلی تشکر می‌کنیم که امشب هم صدایتان را شنیدیم و کار بسیار خوبی هم کردید که تماس گرفتید. ان شاءالله تماس امشب شما مقدمات سؤال حضرتعالی شود.آقای بهادری از کرج پشت خط هستند. آقای بهادری بفرمایید، در خدمت شما هستیم:

 بیننده (آقای بهادری از کرج – شیعه):

سلام علیکم. خدمت حضرت آیت الله قزوینی بزرگوار و حاج آقای مرعشی.

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

سلام علیکم و رحمة الله.

مجری:

علیکم السلام.

بیننده:

در خصوص ماجرای روایت ارتداد «ابن حجر عسقلانی» که یکی از ارکان اصلی اهل سنت است، می‌گوید: وقتی پیغمبر اکرم از دنیا رفت، همه صحابه مرتد شدند غیر از پنج نفر.همچنین در کتاب «تهذیب التهذیب» جلد 8 صفحه 9 و کتاب «تهذیب الکمال» جلد دو و کتاب «البدایة و النهایة» جلد 6 صفحه 91 همگی در این خصوص مطلب آورده‌اند. همچنین «ابن عساکر» می‌گوید:

«وارتدت العرب»

تاریخ مدینة دمشق وذکر فضل‌ها وتسمیة من حلها من الأماثل، اسم المؤلف: أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعی، دار النشر: دار الفکر - بیروت - 1995، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ج 30، ص 314، ح 3398

همه این روایات بوده است. این در حالی است که حتی تا زمان «عبیدالله بن زیاد»، «زید بن أرقم» و «أنس بن مالک» از زمانی که امیرالمؤمنین در خصوص این دو نفر نفرین کردند به جهت اینکه ماجرای غدیر را نگفتند یکی نابینا شد و دیگری به جزام مبتلا شد.آن‌ها بعد از این ماجراها قسم یاد کردند که دیگر نسبت به فضائل امیرالمؤمنین کم گویی نکنند. این دو نفر به قدری روایت ارتداد را مطرح کرد تا اینکه «عبیدالله» این دو نفر را زندانی کرد.این قضیه به قدری در جامعه آن زمان جا افتاد که بنی امیه و عموی عمر بن خطاب حدیث عشره مبشره را جعل کردند.آن‌ها چنین جعل کردند با وجود اینکه همه صحابه مرتد شدند، اما ده نفر را استثناء قرار دادند که یکی از آنها هم امیرالمؤمنین است. البته ما این حدیث را هم جعلی می دانیم. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

مجری:

علیکم السلام و رحمة الله. احسنتم، خیلی ممنون. تشکر می‌کنیم که الحمدلله مثل همیشه با صلابت و پاسخ راهگشا مطرح می‌کنید. خدا حفظتان کند. ان شاءالله که همه ما مشمول شفاعت اهلبیت قرار بگیریم.حضرت استاد ما یک دقیقه بیشتر فرصت نداریم. در این یک دقیقه در خدمت شما هستیم.

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

ما واقعاً از همه عزیزان مخصوصاً آقا سعید عزیز تشکر می‌کنیم. بنده می‌خواهم ایشان را راهنمایی کنم. ایشان اگر می‌خواهند سرچ هم کنند، این کار را انجام دهند.ما فعلاً به ایشان گفتیم که این روایت را بیاورند، زیرا می‌خواستیم ثابت کنیم که وقتی عزیزان اهل سنت انتقاد دارند باید با دست پر بیایند.اگر ایشان در اینترنت عبارت «الصحیفة المدنیة» یا «صحیفه مدنی» یا «منشور جامع» را سرچ کنند، ملاحظه می‌کنند که شاید دویست یا سیصد سایت این مباحث را آورده است.ما اظهار بی اطلاعی کردیم تا ببینیم دست این آقا چقدر پر است. ان شاءالله وقتی هفته آینده ایشان با دست پر آمدند، ما هم دست پر جواب می‌دهیم.

مجری:

قطعاً باید همینطور باشد. حضرتعالی همیشه با وجود اینکه مطلبی واضح است، اما بازهم از مصادر مستقیماً نشان می‌دهیم.

آیت الله دکتر حسینی قزوینی:

دوستانمان هر سؤالی در خصوص متعه یا دیگر احکام پرسیدند، ما آوردیم. ایشان وقتی به عنوان یک منشور جامع یا «وثیقة دستوریة» مطالبی مطرح می‌کنند، باید با سند بیاورند. در نرم افزارها آمده است که «طبری» و «ابن کثیر» و دیگران این مطلب را آوردند.بنده این را خدمت شما عرض کنم که ما خواستیم ثابت کنیم که حضرتعالی وقتی می‌خواهید مطلبی بیاورید و با این شبکه تماس می‌گیرید، بزرگواری کنید یک یا دو ساعت مطالعه بفرمایید و این متن‌ها را روی کاغذ بنویسید تا مردم بداند قضیه چیست.به عنوان مثال عزیزمان از اهواز عبارتی را از کتاب «کافی» خیلی عالی نقل کردند و ما هم جواب دادیم. اگر ایشان می‌گفتند که این عبارت در کتاب‌های شما هست، ما جواب نمی‌دادیم.این که می گویید در همه جا هست، یکی دو مورد بگویید تا ما این عبارت را برای مردم نشان بدهیم تا شما که این همه دقت در سند دارید ببینیم سند این عبارت درست هست یا خیر.کسانی که لمعه خوانده باشند، این قضایا را متوجه خواهند شد. لمعه کتاب درسی حوزه‌های علمیه است.کسانی که لمعه خوانده باشند می‌دانند که «مرحوم شهید» در کتاب «لمعه» و «شهید ثانی» در کتاب«شرح لمعه» بحث «الصحیفة المدنیة» را مطرح کردند.ما می‌خواستیم ببینیم که این عزیزمان چقدر اطلاعات دارند. ما اطلاعی از اینکه ایشان چقدر اطلاع دارند، نداریم. ایشان ابتدا به ما اشکال کردند که شما بحث رجالی نمی‌کنید. ما می‌خواستیم سنگی جلوی پای ایشان بیندازیم و ببینیم چند مرده حلاجند!البته ما از ادب و متانت ایشان تشکر می‌کنیم، زیرا بعضی از آقایان با عصبانیت و ناراحتی و داد و فریاد می‌آیند.البته ما از آنها هم تشکر می‌کنیم، اما با داد و بیداد و عصبانیت آمدن دلیل بر این است که شما چیزی در چنته ندارید و می‌خواهید حرفتان را با زور و فریاد و جیغ و داد تثبیت کنید و این راهش نیست.بنده از آقا سعید تشکر می‌کنم و همیشه هم از ایشان تشکر کردم، اما تقاضا دارم با مطالعه به میدان بیایید.اگر عزیزان دیگری هم از علمای بزرگوار با شما مرتبط هستند، ما رسماً از آنها دعوت می‌کنیم به اینجا تشریف بیاورند، قدمشان روی چشمان ما. ما دوست داریم این مباحث بین الإثنینی مستدل و مستند باشد.

مجری:

ان شاءالله. بسیار از محضرتان تشکر می‌کنیم. همچنین از همه شما بینندگان عزیز و ارجمند تشکر می‌کنیم.عذرخواهی می‌کنیم از عزیزانی که پشت خط بودند، اما متأسفانه فرصت نشد تا صدایشان را بشنویم. ان شاءالله در جلسات آینده در خدمت شما خواهیم بود.

اللهم اجعل محیانا محیامحمدوآل محمداللهم اجعل مماتنا ممات محمد و آل محمد اللهم صل علی محمد

و آل محمد

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته


حبل المتین>

شبکه ولی عصر آیت الله حسینی قزوینی حبل المتین