شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج)
تاریخ بدون روتوش دکتر سید محمد حسینی

قسمت بیست و دوم برنامه تاریخ بدون روتوش به کارشناسی دکتر سید محمد حسینی


بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ : 9 دی 1399

استاد حسینی:

بسم الله الرحمن الرحیم الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

عرض سلام و ادب و احترام خدمت شما بینندگان عزیز و ارجمند شما بیننده قسمت بیست و دوم از سلسله برنامه های تاریخ بدون روتوش هستید آن دسته از عزیزانی که با ما همراه بودند می دانند هدف برنامه ما چیست می دانند که ما می خواهیم روتوش های را که در تاریخ انجام شده کنار بزنیم و حقایقی را که گفته نمی شود یا کمتر گفته می شود را به سمع و نظر شما عزیزان برسانیم تا اگر خواستید مبنای اعتقادی علمی برای خودتان در خصوص تاریخ داشته باشید چه تاریخ ایران باستان و چه تاریخ اسلام بر اساس واقعیت ها این مطالب در ذهن شما شکل بگیرد و بتوانید راحت تر راه حق و حقیقت را پیدا بکنید، در جلسات قبل ما عرض کردیم از آنجا که تاریخ ایران باستان بر اساس دیدگاه و نظر بسیاری از مورخین در هم تنیده شده است با تفکرات زرتشتی و شخص محوری زرتشتی گری همان زرتست هست به عنوان پیامبر یا آموزگار در این آیین و دین مطرح می  شود، شروع کردیم یک نکاتی را در مورد زرتشت مطرح کردیم و برای شما رفته رفته مشخص شد زرتشت با آن چیزی که گفته می شد به شما بسیار متفاوت هست حتی همان زرتشتی که در اوستا معرفی شده حتی همان زرتشتی که در متون زرتشتی آمده است و معرفی شده است، یک سری خیالات و توهمات جایگزین حقایق و واقعیت  های شده بود در طول تاریخ که در اوستا آمده و آمدیم در مورد زرتشت گفتیم سه ادعا وجود دارد سه ادعای مهم در مورد زرتشت وجود دارد و سه سؤال مهم هم ما مطرح کردیم گفتیم اگر ادعای مطرح می شود در مورد یک کسی که پیامبر دانسته می شود یا آموزگار یک دین دانسته می شود؛ ما سه   تا سؤال داریم یک سؤال ما این بود که آیا زرتشت اصلاً ایرانی بود که شما می گویید نباید پیرو پیامبر غیر ایرانی باشیم باید پیرو پیامبری باشیم که ایرانی بوده است؟ و اگر ایرانی بود شما بیایید از اوستا برای ما ثابت بکنید بخش های مختلف اوستا اصلاً برای شما، بیایید ایرانی بودن  زرتشت را ثابت بکیند و گفتیم در اوستا دقیقاً خلاف این آمده است ولادت زرتشت که در اوستا اصلاً مطرح نشده کجا بوده و آنچه که آمده محل فعالیت بوده، محل فعالیت هم ایرانویچ بوده در اوستا ویژگی های ایرانویچ آمده است که هیچ ارتباطی با ایران ندارد یک جای بوده است که ده ما یخبندان و دو ماه از سال هم بسیار سرد بوده، بعد از آن خدمت شما عرض کردیم که سؤال دیگر ما این است؛ زرتشت چه زمانی زندگی می کرده؟ بالاخره شماها که می  گویید نمی دانم پنج دی از دنیا رفته است زرتشت یا نمی دانم شش فروردین به دنیا آمده است یا فلان سال این کار را انجام داده گاهی اینها را مطرح می کنید آیا اصلاً شما نه روز و ماه و سال و دهه و صده، هزاره او را مورخین فهمیده اند الآن چه زمانی بوده کجا بوده؟ دلیلی دارید برایش که بتوانید اثبات بکنید یا نه؟

 مسئله بعدی هم این بود که زرتشت اصلاً چه ویژگی داشته اصلاً پیامبر بود یا پیامبر نبود؟ آیا خودش ادعای نبوت داشت یا نداشت؟ خودش ادعای ارتباط با خدا داشت یا نداشت؟ و عرض کردیم خدمت شما که بر اساس خود اوستا خود زرتشتی ها نمی دانند واقعاً بگویند زرتشت پیامبر بالاخره بود یا نبود، دو دسته شده اند خود زرتشتی ها، بعضی وقت ها یک زرتشتی می آید می گوید ما مذهب نداریم، شما مذهب ندارید اتفاق عجیبی که به این معنای که در ذهن تان است مذهب ندارید ولی اتفاق عجیبی که در دین زرتشت افتاده یا آیین زرتشت افتاده این است که دوتا دین است اصلاً، دو تا دین جدای از هم است به هر دو گوره زرتشتی گفته می شود ولی یک آن می گوید این زرتشت پیامبر است از طرف خدا آمده یا از طرف اهورامزدا آمده است، یکی می گوید اصلاً پیامبر نبوده اصلاً با خدا ارتباط نداشته، برخی های شان جدیداً دارند می گویند اصلاً خدای نیست اهورامزدا خِرد است، یعنی یک دینی است که در بین پیروانش دوتا دین دقیقاً شکل گرفته است، دوتا دین در این حد اختلاف با هم دارند که اصلاً پیامبر دارند یا پیامبر ندارند.

و عرض کردیم خدمت شما که خیلی از مسائل در مورد زرتشت روتوش شده و یکی از آن موضوعاتی که در جلسات قبل به آن پرداختیم این بود که گفتیم اینها می آیند ادعای می کنند مبلغین زرتشتی زرتشتی گری دین محبت است، دین گفتار نیک و کردار نیک و پندار نیک است، دین بدون جنگ است، دینی است که بدون خشونت منتشر شده، این ادعا را مطرح کرده اند که ما حالا پمبۀ آن را هم می زنیم این ادعای که مطرح کرده اند و می گویند زرتشت دینی است که خشونت ندارد در مقابلش می آیند اسلام را می گذارند می گویند بله اسلام دینی است که مثلاً خشونت دارد و چه دارد.

آمدیم به شما یک بخشی از اوستا را نشان دادیم، ببینید این کتاب اوستا کتابی است که متشکل از چند کتاب است، اوستا متشکل از چند کتاب است مثلاً گاتاها دارد، خُرده اوستا دارد و اینها، وندیداد دارد، گفتیم بر اساس این کتاب اوستا، نه کتاب های تراز دوم سوم چهارم زرتشتی و بر اساس مهم ترین بخشی که شماها ادعا می کنید برای تان خیلی مهم است و می گوید قطعاً دیگر این کلام کلام زرتشت است بخش گاتاها است صفحات کمی را دربر می گیرد اما ابتدای اوستا آمده، در آنجا بر اساس ترجمه کسی که خارج از ایران هم بود این سال های آخر عبارتی از زرتشت آمده می گوید تمام غیر زرتشتی ها را با مقدمه ای که ما گفتیم اینجا منظورش غیر زرتشتی ها است و ثابت کردیم مستند، تمام غیر زرتشتی ها را باید از بین برد همه را باید بزنیم تیکه تیکه بکنیم نابود بکنیم ریشه کن بکنیم اینها را، گفتند پوست باید بکنید زنده زنده، یعنی دقیقاً خلاف آن ادعای که گاهی مطرح می شود، من یک بار دیگر این را می خواهم به شما نشان بدهم چون برخی از این ادمین های زرتشتی مخاطبین برنامه ما رفته بودند پرسیده بودند از آنها، اینها خلاصه یک جاهای اعتراف کرده بودند نسبت به این مسئله که بله هست دیگر وقتی اسکرین گرفته بودند از تصویر برنامه وقتی ما این اسکن را نشان داده بودیم، برای شان فرستاده بودند، پاسخی که داده بودند را هم برای ما ارسال کردند، حالا إن شاءالله اگر فرصت شد من امروز پاسخ شان را که به صورت صوتی بود پخش می کنم برای تان، نگاه کنید کتاب «اوستای کهن» که البته اینجا منظورش از اوستا گاتاهای اوستا است همان مهم ترین بخش از دیدگاه مبلغین زرتشتی، «گاتاها سرودهای اشو زرتشت» برگردان 17 هات همراه با متن اوستایی و گزارش های زبان شناسی، ببینید این جزء ترجمه ها و برگردان های است که گزارش های زبان شناسی را در آن لحاظ کرده، اصلاً تنهای اوستای که من دیدم این شکلی بوده یک معنای تحت الفظی برای عبارت های اوستا آورده و یک معنای روان برای شان آورده و بعد شروع کرده عبارت ها را توضیح داده واژه ها را توضیح داده، چه کسی؟ پژوهش و نوشته دکتر آپتین ساسانفر استاد پشین دانشگاه ملی، در این اوستا در صفحه 298 گاتاها سرود چهارم بنده 18، فقط نگاه کنید این برنامه را ببینید می خواهم به شما یک مسائلی را نشان بدهم که قطعاً بیشتر از قبل تعجب خوهید کرد، یسنا هات 31 بند 18 صراحتاً آمده است در مورد گروهی که ما اینجا اثبات کردیم غیر زرتشتیان منظور است

اوستای کهن گاتاها سرودهای اشو زرتشت، دکتر آپتین ساسانفر، سرود 4، بنده 18، هات 31، ص 298

گفته بود

پس آنها را ریشه کن کنید نابود کنید با صلاح با جنگ افزار

یعنی در اوستا آمده غیر زرتشتی ها بزنید ریشه کن کنید نابودشان کنید با جنگ افزار، حالا جنگ افزار یک مدت شمشیر است، یک مدت نمی دانم تانک و توپ هست و چه هست، این را فرستادند برای مبلغین و ادمین های زرتشتی که جواب بدهید دیگر شما که اینقدر می گفتید دین زرتشت خوب است و گل است و بلبل است و جنگی ندارد و چه ندارد ولی اسلام بد است چون جنگ دارد و جهاد دارد و شمشیر دارد، خب چرا در اوستا به ما نمی گفتید اینها را؟ صوت یکی از کسانی که پاسخ داده، یکی از ادمین های پاسخگو، یکی از این گروه های به قول خودشان بزرگ زرتشتی را با هم دیگر بشنویم برگردیم من خدمت تان خواهم بود

کلیپ:

ترجمه ای را هم که فرستادید از هات 33 بند 18؛ هر چند که آقای ساسانفر اصلاً متخصص این رشته نیست نبودند آقای ساسانفر حقوق خوانده اند وکیل بودند و اصلاً حتی باستان شناس و زبان شناس هم نبودند، رشته تخصص شان این نبوده از روی علاقه این گاتاها را ترجمه کرده اند به خاطر علاقه شخصی شان بوده دوست داشتند و یک متن تخصصی ترجمه تخصصی و درستی نیست هر چند با این هم همسو نیستم با این ترجمه، اگر بخواهید همین متن را من واژه به واژه متن اوستای آن را خودم برای تان ارسال بکنم واژه به واژۀ آن را با هم در بیاوریم ببینیم که بر پایه ی واژه نامه های اوستایی معنی این واژه این خط آخر چه می شود دقیقاً، آن اصلاً اشاره به یک مسئله دفاعی دارد اصلاً، تهاجمی است، ولی باز هم روی همین با شما صحبت می کنم مشکلی نیست همین ترجمه ساسانفر را که آورده اید

خانه و روستا و شهر و کشور را دچار بد زیستی و ویرانی خواهد کرد

کاشکه مردم ایران به این گوش می دادند و همین یک بند و کسی که الآن جمهوری ننگین اسلامی جمهوری اشغالگر اسلامی که الآن ایران را دقیقاً در همینجا قرار داده یعنی خانه و روستا و شهر و کشور و زیر زمین و آسمان و جای سالم دیگر نگذاشته، جای سالم برای خود مردم نگذاشته دیگر خانۀشان که بماند، همه اینها را به نیستی و نابودی کشیده، کاشکه مردم ایران همین یک جمله را می کردند سر لوحه کارشان الآن روزگار مردم ایران این نبود، اگر می ایستادند در برابر همین کسانی که الآن داریم نمونۀ آن را می بینیم خانه و شهر و کشور را به ویرانی و نابودی کشیده اند الآن ما سرنوشت مان این نبود، کاشکه مردم ایران به همین یک بند گوش می دادند، سپاسگذار هستم باز هم از اینکه این بند را گذاشتید دوستا آشنا بشوند و دوستان خواهش می کنم این بند را با دقت بخوانید بارها بخوانید سر لوحه کارتان بکنید در زندگی تان، هر جای دنیا که هستید این بند گات ها را سر لوحه زندگی تان بکنید.

استاد حسینی:

ملاحظه فرمودید، اولاً شما که صوت می گذاری در فضای مجازی که بخواهی پاسخ بدهید خب در برنامه ما بیایید با صوت به ما توضیح بدهید به ما پاسخ بدهید، چرا یک طرفه پیش قاصی می خواید بروید؟ اگر واقعاً شما مشکلی ندارید با اینکه صدای تان منتشر بشود خیلی های تان هم که داخل ایران نیستید بعضی های تان هم به وطن فروشی مشغول هستید در خارج از ایران، شما که إبای ندارید صوت تان پخش بشود در برنامه بیایید با اسکایپ بیایید در برنامه، پس این بهانه را دیگر نیاورید که بگویید که ما اگر بیاییم آنجا صدای ما پخش بشود چه می شود، صدای تان را خودتان دارید منتشر می کنید عمومی.

 نکته بعدی: گفتند آقای ساسانفر از روی علاقه ترجمه کرده ایشان متخصص نیستند، مترجم اوستای شان را زدند نابود کردند، آقای آپتین ساسانفر که رئیس یک مجموعه بسیار بزرگ به نسبت بقیه مجموعه زرتشتی بود را اصلاً زدند ایشان گفتند اصلاً تخصصی نیست ترجمۀشان، حالا ما ترجمۀشان را نگاه بکنیم خیلی جالب است، من عرض کردم تنها ترجمه ای که من دیدم از اوستا که آمده است عبارت به عبارت دانه دانه ترجمه کرده آقای آپتین ساسانفر است، بعد که اینگونه ترجمه کرده اند تحت الفظی اوستا را که دقیقاً گفته بود ریشه کن کنید نابود کنید با سلاح و جنگ افزار، بعد آمده اند یک ترجمه روان ارائه داده اند

پس باید آنها را با جنگ افزار نابود کرد ریشه آنها را برکند

اوستای کهن گاتاها سرودهای اشو زرتشت، دکتر آپتین ساسانفر، سرود 4، بنده 18، هات 31

بعد دوباره آمده اند توضیح داده اند تحت عنوان برداشت که این واژه که ساز دوم بوده به چه معنا به کار برده شده و باز ببینید جای چهارمی که بررسی کرده اند آمده اند اینجا عبارت واژه به واژه دقیقاً آمده اند همین عبارت ساز دوم را با اینکه چطوری اسلحه و جنگ افزار ترجمه کرده اند عبارتش را هم آورده اند، بعد ایشان می گوید نه من عبارتش را برای تان می آورم همچین چیزی نیست آقای آپتین ساسانفر اصلاً متخصص نیست، خب آقای آپتین ساسانفر متخصص نباشد چرا می آیید می گویید این بند را بکیند سرلوحه زندگی تان؟ چرا می آیید می گویید این بندی که گفته غیر زرتشتی ها را بکشید بکیند سرلوحه زندگی تان اگر قبول ندارید این را؟ بعد دقت بکنید وقتی شما دارید یک جواب می دهید ادمین دیگرتان یک جواب دیگر ندهد این را نپذیرد، ادمین دیگرتان آمد گفت نه این اصلاً بدیهی است درست است باید بزنید اینها را نابود بکنید، ادمین بعدی می آید می گوید بله حرف درستی است حرف درستی زده آقای زرتشت اینجا در واستا، آقای آپتین ساسانفر متخصص نبود؟ این هم جالب است گذاشتید کنار آقای آپتین ساسانفر را، آقای هاشم رضی چه؟ می گویید تخصص آقای آپتین ساسانفر در دانشگاه این نبود، آقای هاشم رضی «اوستا، یسنا، گاتا، یشت ها» و ترجمه ایشا ن؛ ایشان آمده است ترجمه تحقیق برای خود آقای هاشم رضی، صفحه شماره 49 می گوید

در بند هفدهم می گوید آنان که از دانای و خِرد برخوردارند وظیفه دار هستند تا دیگران را برانگیزند و مجال ندهند به راه نادانی و بد تبلیغ شوند

اوستا، یسنا، گاتا، یشت ها، هاشم رضی، ص 49

راه نادانی بد غیر اشون یا گفتیم یعنی غیر زرتشتی، بعد می آید می گوید دروغ پرستان و اینها اگر آمدند در زندگی شما چون شهر و خانه و اینها را به تباهی می کشانند دستور می دهد

این چنین کسان را از خود و جامعه برانید حتی اگر مجبور باشید با جنگ افزار

که مجبور باشید هم در واستا نیست ولی ایشان هم دارد می آید می گوید جنگ افزار و سختی بیایید به این کار دست بزنید، چه کسانی بودند اینها؟ باز توضیح داده صفحه شماره 50  می گوید اینها اقوامی بودند از خود ایرانی ها بودند، دفاعی چه چیزی است دارید می گویید دفاع بوده؟ خود ایرانی ها بودند قومی از خود ایرانی ها بودند اینها کسانی بودند که ادامه دهنده این دین آریایی بودند در ایران، این با روتوش دیگر جمع نمی شود این حرف آقای زرتشت، این را تا اینجا داشته باشید، بعد می گوید که اینها آمده اند ایران را به تباهی کشانیده اند فلان کرده اند، تباهی را ما به شما نشان دادیم در تاریخ چه بوده، آن موقع که شما ادرار گاو می ریختید در گلوی زن های ایرانی تباهی کشاندن نبود؟ آن موقع که حقوق های چند هزار برابری می دادید به کارکنان دیوان تان، کارگرهای بیچاره را در ایران در هخامنشیان برای تان نشان دادم پروفیسور هاید ماری کخ چه گفته بود ترجمه آقای پرویز رجبی، آن موقع بد نبود؟ آن موقع خوب بود؟ دوست داشتید آن موقع زندگی می کردید؟ حالا من باز امشب برای تان نشان می دهم چه بوده چیکار می کرده با ایرانی ها، بعد ببینیم آن موقع خوب بود یا الآن، کلیپ بعدی را ببینیم ادمین زرتشتی یا زرتشتی نما حالا من که هویت اینها را نمی بینیم صدای شان می شنویم و یک مجموعۀ مجازی دارند اینها، ببینید ایشان می آید می گوید این حرف درست است می گوید غیر زرتشتی ها گفته بود با جنگ افزار بزنید نابود کنید، می گوید حرفش درست است، کلیپ را با هم ببییم و بشنویم.

کلیپ:

درود بر شما گرامی، یعنی شما می خواهید کسی که کشور و شهر و همه را نابود می کند مثلاً ما با او نجنگیم؟ مثلاً همین جمهوری اسلامی الآن دارد کشورمان را نابود می  کند ما با او نجنگیم؟ بخاطر اینکه شما خوش تان بیایید؟ خب عزیز من با کسی که دارد نابودی به بار می آورد آدم باید بجنگد این واقعاً خِردمندانه است از این خِردمندانه تر چیزی می دانید؟

استاد حسینی:

ملاحظه فرمودید می گوید خیلی خردمندانه است اینکه بجنگیم، بعد شما نمی خواهد بگویید با جمهوری اسلامی بجنگیم، شما بیایید این سه تا سؤال چهارتا سؤال ما را جواب بدهید نمی خواهد بجنگید، شما همین سه تا سؤالی که ما پرسیدیم بیایید پاسخ بدهید نمی خواهد بروید ساز جنگ راه بی اندازید.

برویم ببینیم که در اوستا دیگر چه آمده است؛ حالا من آن موقع این حرف را زدم این تیکه را فقط گفتم حالا تحویل بگیرید این قسمت ببینید در اوستا چه آمده، بینندگان عزیز اگر مسلمان هستید بینی و بین الله، اگر زرتشتی هستید بین شما و بین اهورامزدا فقط قضاوت بکنید آیا این حرف های که من امشب می خواهم از اوستا برای تان بیاورم آیا داعشی ها همچین چیزی دارند یا ندارند، والله العلی الاعلاء قسم توهین و جسارت نیست به خدا فقط می خواهم حقایق را به شما بگویم، من این حرف ها می آورم شما نگاه کنید ببینید آیا محمد بن عبدالوهاب هم همچین حرف های را زده یا نزده، آن محمد بن عبدالوهاب تکفیری پلید را دارم می گویم، ببینید إبن تیمیه حرامی که به قول اهل سنت زندیق بود آن آدم که تئوریسین وهابیت بود ببینید او در منهاج السنه این حرف ها را زده که من امشب می خواهم از اوستا بیاورم یا نه؟ آنها جنایتکار بودند آنها تکفیری بودند سالها است ما داریم اینها را می گوییم ولی شما مقایسه بکنید مقایسه با شما بینندگان عزیز، اگر اشتباه گفتم روی خط بیایید بگویید، عزیزان زرتشتی موبدان زرتشتی امشب اگر من اشتباه گفتم این را خواهش می کنم شما بیایید بگوید نه این نیست تا برای مردم روشن بشود.

در فرهنگ زرتشتی و اوستایی یک عبارت و واژه وجود دارد تحت عنوان «داد» واژه داد، در کتاب اوستای برگردان جناب آقای جلیل دوستخواه که این اواخر شماری از واژه ها را ترجمه کرده خیلی صریح و روان اینجا مشخص هست به چه معنا است، عبارت و واژه داد صفحه شماره 979 می گوید به چه معنا است؟

برگردان اوستا، جلیل دوستخواه، ص 979

در اوستا «داتَ» قانون، دادگری، انصاف

همین که مثلاً ما می گوییم دادگاه، این یک استعمال و استفاده است

در بسیاری از جاهای اوستا

حالا بخواهیم برویم سراغ اوستا به چه معنا در بسیاری از جاها آمده؟

از جمله بند 139 فر (فرگرد) 16 بند 18

این 16، 18 را هم در ذهن تان باشد، داد به چه معنی است در آنجا؟

به معنی دین یزدا پرستی

یعنی زرتشتی یعنی قوانین زرتشتی احکام زرتشتی

و مجموع فرمان ها و قاون ها و نهاد های آن به طور کلی آمده است

یعنی اگر جای دیدید عبارت و واژه داد آمده است در اوستا به خصوص اینجا مثلاً فرگرد 16 بند 18 به معنای احکام زرتشتی است به معنای مجموعه فرمان ها قوانین زرتشتیگری است که همان می شود آیین زرتشت تعالیمی که آیین زرتشت دارد می شود فقه زرتشت اصطلاحاً، حالا ما می گوییم یک زرتشتی یا غیر زرتشتی احکام زرتشتی را قبول ندارد عمل نمی کند به احکام زرتشتی حکمش چیست؟ صفحه شماره 839 اوستای برگردان جناب آقای جلیل دوستخواه بخش 18، این فرگرد 16 بخش 18 هست

برگردان اوستا، جلیل دوستخواه،  فرگرد 16، بخش 18، ص 839

همۀ این گونه گناهکاران که دروج به پیکرشان راه یافته است

دارد غیر زرتشتی ها را می گوید

خوارشمارندگان «داد»

کسانی که قوانین اوستا را قبول ندارد قوانین زرتشتیگری را قبول ندارد

و خوارشمارندگان «داد»

که داد مشخص شد احکام زرتشتی است

سرکشان در برابر آفریدگارند

اینها در مقابل اهورامزدا سرکشی دارند می کنند حکم شان چیست؟

همۀ سرکشان در برابر آفریدگار نا اَشَونند

ببینید می گوید یک سری افراد اهل دروج  اند دروج همان دروغ گفته بودیم به چه معنا است، اینها خوارشمارندگان «داد» هستند، خوارشمارندگان «داد» همان سرکشان در برابر آفردیگار هستند، همه سرکشان در برابر آفریدگار نا اَشَون هستند، حکم نا اَشَون چیست؟ حکم کسی که زرتشتی نیست یا حکم زرتشتی که به احکام زرتشتی عمل نمی کند نمی خواهد به احکام زرتشتی عمل کند نمی خواهد مرده اش بی اندازد جلوی کرکس

و پادافرۀ هر نا اَشَونی مرگ است

هر غیر زرتشتی یا هر زرتشتی که به احکام عمل نکند سزایش مرگ است باید کشته بشود، گفتیم اینها یک دایره ای درست کرده بودند گفته بودند اینها نا اَشَون هستند، نا اَشَون یعنی چه؟ برویم سراغ یک کتاب دیگر؛ کتاب «واژه نامه توضیحی آیین زرتشت دانشنامه مزدیسنا» دکتر جهانگیر اوشیدری که قبلاً توضیح دادم در مورد این کتاب و اهمیت این کتاب که به چه شکل است، صفحه شماره 112 این کتاب، اینها را نگاه کنید ترتیب حروف الفبا آمده است عبارت ها و واژه های اوستای را توضیح داده ایشان که چند نفر دیگر هم آمده اند تأیید کرده اند اَشَون را من برای تان بیاورم صفحه شماره 114

واژه نامه توضیحی آیین زرتشت دانشنامه مزدیسنا،» دکتر جهانگیر اوشیدری، ص 114

اَشَون یعنی چه؟

کسی که پیرو قوانین مزدا و معتقد به دین راستین است اَشَوَن خوانده می شود خود زرتشت هم در اوستا اشو خوانده شده است

اَشَون یعنی زرتشتی، پس اگر اینجا آمده بود در کتاب اوستا گفته بود که غیر اَشَونان باید کشته بشوند این نا اَشَونان باید کشته بشوند، نا اَشَون یعنی چه کسی؟ یعنی غیر زرتشتی، همه غیر زرتشتی ها کشته بشوند، حتی داعشی ها وقتی که یک جای را می گیرند جنایت می کنند و قتل می کنند نمی گویند هر غیر مسلمانی، بعضی وقت ها جزیه قررا نی دهند برای افراد، این تا اینجا.

یک انسانی تصور بکیند بر اساس آیین زرتشت بر اساس این کتاب اوستا آمده است از برخی از احکام سر پیچی کرده است می خواهند این را بکشند، چطور می کشند؟ داعش چطوری آدم می کشت؟ سر می بُرید، قطع نه می بُرید خیلی وقت ها، درست است؟ ما می گفتیم به ناحق دارد سر خیلی ها می بُرد و خود همین زرتشتی ها یا مبلغین زرتشتی فریاد می زدند می گفتند ببینید این بر اساس قرآن است این بر اساس اسلام است اینطوری دارد آدم می کشد و جنایت می کند، حالا دوست دارید ببینیم کشتن یک آدمی که به برخی از احکام زرتشتی عمل نکند در اوستا چطوری آمده؟ پیشاپیش از اینکه حالتان بد می شود عذرخواهی می کنم ولی می خواهم بروم سراخ کتاب اوستا؛ کتاب اوستا برگردان جناب آقای جلیل دوستخواه که هم تخصص شان مشخص هست هم جایگاهش بین زرتشتی ها مشخص هست امیدوار هستم اگر خواستند بیایند حرفی علیه ایشان بزنند فکر بکنند به جایگاه ایشان، دانه دانه این مترجمین شان را به قهقرا نفرستند با حرف های که می زنند، صفحه شماره 780، بینندگان عزیز دقت بکنید اگر نبود در اوستا به جز همین عبارت برای شما کافی بود برای قضاوت، نگاه کنید یک کسی زرتشتی است در مورد احکام نصو یعنی مرده یک کارهای را انجام نمی دهد

برگردان اوستا، جلیل دوستخواه، ص 780

ای دادار جهان استومند! ای اَشَون!

آقای زرتشت دارد از خدا سؤال می پرسد

پادافرۀ گناه چنین کسی چیست؟

یک آدمی را می خواهیم توبیخ بکینم اشتباه کرده، پادافره یعنی سزای این عملش چیست باید چیکارش بکنیم؟

اهورامزدا پاسخ داد

اهورامزدای که برخی ها می آیند یک نمادی را که می گویند برای اهورامزدا است که موبد نیکنام می گوید این نماد اهورامزدا هم نیست، می گویند این دینش دین صلح است دین دوستی است کتاب اوستا خیلی کتاب خوبی است کتاب قرآن بد، اصلاً کتاب قرآن بد، ببینیم اوستا چه گفته:

مزدا پرستان (زرتشتی ها) باید او را به بند در کشند

یعنی اگر کسی از احکام زرتشتی تختی کرد بر اساس اوستا زرتشتی ها باید بیایند اول دست و پایش را ببندند به بند بکشند، بعضی از مستشرقین آمده اند گفته اند باید دستش را با میخ مثلاً به چوب متصل بکنند و بدوزند، خب بدن را بستید

نخست دست هایش را ببندند

اول گرفتند آوردند دست هایش را می بندند، بعد چیکار می کنند؟

جامه هایش را از تن برگیرند

بعد لخت بکنید این آدم را بر اساس آیین زرتشت چه زن باشد چه مرد باشد فرقی ندارد اینجا برهنه اش بکنید، داعش هم همچین آموزه های دارد؟ نگاه کنید، دیگر چیکار بکنیم حالا که لخت کردیم این طرف را دست و پایش را هم بستیم؟

پس آنگاه پوستش را از تن بر کشند

زنده زنده این آدم را که برهنه کرده اند به جرم اینکه به احکام اوستا به جرم اینکه به احکام زرتشتی عمل نکرده زنده زنده پوست از بدنش بکنید، حالا چیکار بکنیم؟ تازه اینجا می رسند به داعش اگر هم بخواهند نماد داعشی ها را سر بریدن بدانند

و سرش از تن ببرند

بعد از اینکه بستند دست و پایش را بستند، برهنه کردند طرف را، پوستش را زنده زنده کندند تازه سرش را می بُرند، رهایش کنیم؟ تمام شد کارتان با این آدم؟ نه

مردارش را نزد آزمندترین پرندگان آفریده سپندمینو

بریزید جلوی مرده خوار  جلوی لاشخور حیوان بیاید تیکه تیکه بکند بدنش را، محمد بن عبدالوهاب هم همچین  چیزهای را ما از او ندیدیم آورده باشد آن آدم جنایتکار، از إبن تیمیه هم همچین چیزهای واقعاً ما ندیدیم آورده باشد، أبوبکر البغدادی همچین چیزهای ما ندیدیم آورده باشد هر چند آنها جنایتکار بودند از این بدتر هم شاید یک جای انجام داده باشند ولی اینقدر دیگر جرأت نداشتند بیایند در اوستا همچین حرفی را بزنند یعنی در کتاب دین خودشان همچین حرفی را بزنند، این دین دین صلح است؟ این دین دین دوستی است؟ این دین دین بخشش است؟ بعد حالا نگاه کنید جالب است عبارت بعدی می گوید

مردی که در اینجا است

بعد از اینکه این اتفاقات برایش افتاد

بگویید: مردی که در اینجا است از همۀ اندیشه ها و گفتارها و کردارهای اهریمنی خویش پشیمان شده

پوستش را زنده زنده کنده اند، لختش کرده اند، سرش را بریده اند، بدنش را جلوی حیوانات انداخته اند، جلوی کفتار و لاشخور انداخته اند تیکه تیکه شده بعد می گویند این گفتار نیک، کردار نیک، پندار نیک را دیگر پذیرفت، دارم از اوستا می خوانم برای تان، چرا اینها موبدان تان به شما نمی گفتند در اوستا آمده؟ چرا جملاتی که  می آیید به دروغ به زرتشت نسبت می دهید چهارتا از اینها را نمی آورید مردم بفهمند زرتشت چه ها گفته بوده براساس اوستا؟ اینها را بدانید، بدانید که چه گفته شده در این کتاب ها که می گویید دین صلح و دوستی و گفتار و کردار و پندار نیک آمده است در آن، تا حالا این بابش باز نشده بود اینطور در رسانه نقد بشود نه؟ حالا بابش باز شده  حالا بیایید جواب بدهید، تا الآن مسلمان ها جواب می دادند شیعیان جواب می دادند خب بیایید جواب بدهید دیگر، بیست و خرده ی قسمت ما رفتیم چرا نمی آیید جواب بدهید به ما؟ بابا بیایید بگویید دروغ داری می گویی، بیا بگو این کتاب اوستا نیست، بیا بگو این برگردان آقای جلیل دوستخواه نیست، بیا بگو اینها در اوستا نیامده، یک چیزی بیایید بگویید، به همین جا ختم شد؟ آقای زرتشت می گوید که اهورامزدا! اگر یک زمانی اتفاقاتی افتاد نعمت کم شد در سرزمین مان، نعمات کم شدند، گندم زمین دیگر مثل قبل نمی رویید و چه می شد این مشکل از چه کسی است؟ می گوید اینها غیر زرتشتی های هستند که به احکام عمل نمی کنند، راهش چیست؟ نگاه کنید راهش را؛ باز در کتاب اوستا بخش وندیداد صفحه 781 برگردان جناب آقای جلیل دوستخواه

برگردان اوستا، جلیل دوستخواه، بخش وندیداد، ص 979

کی آسایش و باوری و تندرستی

نگاه کنید همین حرفی که این ادمین زرتشتی هم داشت می گفت یا مبلع زرتشتی

کی آسایش و باوری و تندرستی و درمان و فراوانی و افزونی و رویش و بالیدن گندم و گیاه دیگر باره بدان سرزمین و بدان کشتزارها باز می گردد؟

کی این عدم رشد گیاه و این خشکسالی مثلاً برطرف می شود؟ این بیماری ها از بین می رود؟

اهورامزدا پاسخ داده

اهورامزدا چه پاسخ داد؟ گفت بنشینید نیایش بکنید؟ بروید دنبال مسائل علمی؟ گفت بروید مثلاً کشاورزیتان  را تصحیح بکنید؟ ببینیم چه جواب داده

آسایش و باروری و تندرستی و درمان و فراوانی و افزونی و رویش و بالیدن گندم و گیاه هرگز بدان سرزمین و بدان کشتزارها باز نمی گردد تا آن «اَشموغ» نا اَشون را

نا اَشَون را گفتم غیر زرتشتی کسی که به تعالیم زرتشتی پابند نیست

بکشند

وقتی کشتید آن غیر زرتشتی ها را نعمت زیاد می شود

و در آنجا سه شبنانه روز در برابر آتش فروزان و بَرسَم دسته بسته، هوم بردست گیرند و سروش پارسا را بستایند و نیاز پیشکش آورند.

دیدید بعضی وقت ها این داعشی ها تکبیر می گویند تکبیر گفتن فی نفسه چیزی بدی نیست ولی بخاطر جنایتی که می کنند و به ناحق انسان می کشند تکبیر می گویند می ایستند آنجا سه بار، چهار بار، هفت بار، ده بار تکبیر می گویند، اینهم مثل همین است می گوید شما بروید غیر زرتشتی را بکشید برای اینکه می خواهید نعمت ها درست بشود یا کسی که عمل نمی کند به آیین زرتشت و احکام زرتشت را بکشید بعد سه شبانه روز آنجا در برابر آتش بَرسَم بیاورید یک گیاه هست حالا برخی ها مقدسه دانسته اند و اینها و هوم بیاورید (مواد مخدر) همان هومی که سکر آور بود برای تان ثابت کردیم، این را بیاورید سه شبانه روز آنجا کوری باید بخوانید آنجا باید نیایش کنید بگویید دیدی کشتیم؟ این کار را بکنیم چه می شود؟ غیر زرتشتی یا کسی که عمل نمی کند به احکام زرتشت را بکشیم بعد جشن بگیریم نیایش بکنیم بعد سه شبانه روز چه می شود؟

پس آنگاه آسایش و باروری و تندرستی و درمان  و فروانی و افزونی و رویش و بالیدن گندم و گیاه دیگر باره بدان سرزمین و بدان کشتزارها باز می گردد.

خون انسان بریزید تا گیاهان تان رشد کنند، ببینید چه دارد می گوید؛ خون انسان بریزید تا بیماری ها رفع بشود، اینکه برخی از گناه ها ارتباط دارند با کم شدن نعمت ها ما منکر این قضیه نیستیم اصلاً الآن با آن احکام هم کاری نداریم، گفتیم اصلاً شما فرض بگیرید اصلاً اسلام بد اصلاً اسلام خرافاتی است فرض بگیرید شما، اینهای که شما دارید می گویید به جای اسلام بیاورید اینها چیست؟ باید خون انسان بریزید؟ حالا مثلاً بیماری کرونا می خواهید از بین برود خون انسان بریزید تا بیماری از بین برود؟ حالا باز در مورد همین قضایا و اینکه چه ارتباطی بین این قضیه واکسنی که آن شرکتی که رئیسش یک زرتشتی بود به ایران می خواست بفروشد و مطالبی که در اوستا آمده بود خدا می دانه می خواستم بیایم در استدیو هفته قبل شاید یک ساعت نیم ساعت مانده بود به شروع برنامه استاد أبوالقاسمی گفت این مطالب را مطرح نکند حالا شرایط شرایط خاص و ویژه ای است بگذریم حالا هرکسی که می تواند کمک می کند در زمینه بحث واکسن سازی از بین بردن این ویروس، ولی می خواستم بگویم در اوستا چه آمد بخاطر چه آمدند به ایران این واکسن را می خواستند بدهند بر اساس اوستا.

این احکامی که گفتید نمی دانم اگر کسی در آیین زرتشت به آن عمل نکرد کشته می شود، برهنه می شود، زنده زنده پوستش کنده می شود، سرش از تنش جدا می شود و بدنش در مقابل حیوانات لاشخور انداخته می شود تا به گفتار و کردار و پندار نیک عمل بشود، این احکامی که عمل نمی کند مثلاً چه نوع احکامی هست؟ چه حکمی است؟ من می خواهم به شما نشان بدهم ببینید برای حتی روش ناخون گرفتن یک سری احکام گذاشته اند، بعد می گوید وقتی اینطوری ناخن نگرفتی، محاسن تان را کوتاه کردید اینطوری دفن نکردید باید شما چه شوید؟ الآن نشان می دهم که چه وضعیتی داشته است ایران باستان، الآن می گویند بد شده ولی ببینیم آن موقع چه بوده، این کتاب اوستای برگردان جناب آقای جلیل دوستخواه، فرگرد 17، بخش1، این فرد را می خواهم یک مقدار با هم مرور کنیم کامل ببینید مثلاً اوستا که دارند شما را به آن تبلیغ می کنند چه ها گفته، می گوید

برگردان اوستا، جلیل دوستخواه، فرگرد 17، بخش1

کدام است مرگ آورترین کردار مردمان؟

بدترین رفتار مردم چیست؟ اینکه می گویند مثلاً کردار نیک داشته باشید کردار بد نداشته باشید، این کردار بد منظور چیست؟ یک جاهای ترجمه کرده، می گوید که اهورامزدا پاسخ می دهد به زرتشت

کسی موی خویش را شانه زند یا بتراشد یا ناخنهای خود را بگیرد و موی و ناخن از تن جدا شده را در گودال یا شکافی بریزد.

اصلاً بدترین کار این است در عالم دیگر اصلاً از این بدتر نداریم، گفته بود

کدام است مرگ آورترین کردار مردمان که نیروی رنج آورم دیوان را تا بدان پایه می افزاید که آیین پرستش و نیاز آوری برای آنان برگذار شده باشد؟

ناخنت را بگیری این ناخنت را با احکام زرتشتی دفن نکنی، خیلی نکته جالبی در پاورقی آمده این پاورقی را هم بخوانیم، می دانید خرافی ترین مسئله که در تاریخ ثبت شده چیست؟ فرگرد 17 اوستا می آید پاورقی زده در کتابی که آقای جلیل دوستخواه برگردان کرده، می گوید

این فرگرد که مجال گسترده ای به بذله گویی های طعنه آمیز بسیار از کسان داده است

مسخره می کنند می گویند این ناخن را بر اساس آیین زرتشت نگیری چه بلای بر سر طرف می آید

از دیدگاه اساطیر شناسان که اگر نه بنیاد و تأویل جهان دست کم کهن ترین گزارش خرافه باوری در گسترۀ جهان را در آن می یابند سندی گرانبهاست.

می گوید این گزارش براساس دیدگاه اساطیر شناسان کهن ترین گزارش خرافه باوری در گسترۀ جهان است، کسانی که پایه گذار خرافه بودند تا آنجا که به دست ما رسیده براساس گفته خود اینها، کسانی که اساس خرافاتی که در تاریخ داریم از آنجا شروع می شود از کتاب شان شروع می شود، به مسلمان ها شیعه ها می گویند خرافاتی، حالا آقای زرتشت اهورامزدا دارد به تو پاسخ می دهد چیکار بکنی موقعی که موی یا ناخن می گرفتی، کتاب اوستا آقای جلیل دوستخواه می گوید که

برگردان اوستا، جلیل دوستخواه

ای زرتشت! هر گاه موی خویش را شانه زدی یا تراشیدی یا ناخن خویش را گرفتی، موی و ناخن جدا شده از تن را ده گام از مردم اَشَون

یعنی از آدم زرتشتی

 ده گام از یک آدم زرتشتی، بیست گام از آتش

چون آتش را به هر حال خیلی قداست برایش قائل هستند

بیست گام از آتش و سی گام از آب و  50 گام از بَرسَم دسته بسته دورتر ببر.

می گوید این ناخنت را که گرفتی باید دور کنی از خودت، از زرتشتی ها دور کنی، از آتش و آب و اینها دور کنی

پس انگاه گودالی به ژرفای ده انگشت در زمین سخت و به ژرفای 12 انگشت در زمینن نرم بکنو آن موی و ناخن را در آنجا فرو بگذار و این پیروزمندترین و چاره بخش ترین باژ زا از بر بخوان.

حالا چیکار کنم؟ مثل این حالت های جادوگری و اینها که بعضی ها انجام می دهند

سپس با کارد فلزی سه یا شش یا نه شیار گرداگرد آن گودال بکش و نیایش «اَهونَ وَیریه» را سه یا شش یا نه بار بخوان

که در پاورقی می گوید که هر شیاری که می کشی یک بار نیایش را بخوان، می گوید آنجا دفن بکن اینقدر عمق جای باشد که کندی و مو و ناخنت را دفن کردی بعد شروع کن با یک کارد فلزی سه یا شش یا نه بار دورش خط بکش بعد هر بار که خط کشیدی یک نیایش باید بخوانی، یک ناخون گرفته ببین چیکار باید بکند، حالا اصل دفن کردن آن مشکل که ندارد که، من می خواهم بگویم ببینید پادافره و مجازات آن چیست اگر این کار را نکند

بیرون از خانه گودالی بکن به ژرفای نخستین بند انگشت کوچک و تراش های ناخن را در آن فرو ریز و این پیروزمندترین و چاره بخش ترین باژ را از برخواند

بیا بعد از اینکه این کار را کردی شروع کن نیایش کن، نیایشات را انجام بده

آنگاه این گفتار را بر زبان آور: ای پردندۀ اشوزرتشت! بدین جا بنگر در این جا ناخن های است که از آنِ  توست

 

می گوید دفن کن ناخنت را بگو پرندۀ زرتشت بیا اینجا، این پردنده با آن شتر پرنده فرق دارد، بعد می گوید وقتی که این کار را نکنی

اگر ناخن ها به پرندۀ اشوزرتشت پیشکش نشود

چنین می شود و چنان می شود، بعد می رسیم اینجا می خواهیم بگوییم کسی که اینکار را انجام نداد چه بلای می خواهد سرش بیاید، پاورقی بند 18 فر (فرگرد 16) می گوید برود سراغ بند 18 فرگرد 16

همۀ اینگونه گناهکاران که دروج به پیکرشان راه یافته است خوار شمارندگان «داد» اند و همۀ خوار شمارندگان «داد» سرکشان در برابر آفریدگارند و همۀ سرکشان در برابر آفریدگار نا اَشَونند و پادافرۀ هر نااَشَونی مرگ است.

بر اساس اوستا اگر شما ناخنت را گرفتی به آن احکامی که خودشان تصریح کرده اند سخت و پیچیده است عمل نکردی باید کشته بشوی، خیلی جالب است خودشان تصریح کرده اند که خیلی سخت است این احکامی که گذاشته اند مثلاً آقای بهنام مبارکه که ترجمه کرده اوستا را صریح آمده بود اینجا گفته بود که خیلی مشکل است رعایت کردن اینها، صفحه 510، رعایت کردن این آموزه ها، «اوستا کهن ترین نامه های مینوی ایران زمین» گرد آورنده و گزارنده آقای بهنام مبارکه، ایشان می آید در کتاب ترجمه اوستا در ابتدای فرگرد نهم، فرگرد نهم همان فرگردی که روش ناخن گرفتن و اینها را آورده بود در آیین زرتشت، می گوید

اوستا کهن ترین نامه های مینوی ایران زمین، بهنام مبارکه، ص 510

دارای 57 بند در باب آیین بسیار پچیده ی پاکیزه گردانیدن و دستمزد کسانی که کار پالودن را برعهده داشته اند گفتگو شده.

می گوید خیلی پیچیده است، این کار پیچیده را انجام ندهی باید کشته بشوی، حالا ما یک گلایه هم بکنیم از جناب آقای بهانم مبارکه عزیز که این فرگرد نهم را که شما زحمت کشیدید یک گزارشی از آن آوردید تا اینجا که گفتید

آنگاه باید ناپاک بسوی گدال ها گام بردارد

احکام دیگر اینجا رفتید سراغ فرگرد 10 و 11، آنجا که گفته بود باید کشته بشود و فلان و اینها، اینجا نیست، اشکال ندارد می گوییم حالا تلخیص کردید خلاصه اش را آوردید ولی بالاخره این همه حکم آوردید اگر کسی عمل نکند یک پادافره داشت دیگر، این پادافره آن را اینجا نیاروده اید دست تان درد نکند ترجمه کردید اوستا را ولی کاش حداقل نسبت به این اتفاقات یک نگاه ویژه ای می داشتید که اینطوری بالا پایین نشود.

دو سه تا مسئله امشب مشخص شد؛ یک بر اساس همان پاورقی که در کتاب اوستای آقای جلیل دوستخواه خورده بود این قضایای که در اوستا آمده از کهن ترین خرافاتی که در تاریخ وجود داشت، واقعاً اگر بگوییم زرتشت در هفت هشت هزار سال پیش زندگی می کرده خب قطعاً این خرافات می شود اولین خرافاتی که به دست ما الآن رسیده در تاریخ جود داشته، قبل از زرتشت هم خرافاتی وجود داشته نمی گوییم وجود نداشته ولی آن خرافاتی که ثبت شده اولین آن در اوستا آمده، صاحبان اولین خرافات درتاریخ می  گویند مسلمانان شیعیان خرافاتی هستند.

نکته بعدی این بود که اگر کسی عمل نکند به احکام زرتشتی سزایش این است که کشته بشود، برخی از احکام را که زرتشتی ها عمل نکنند به آن با چه وضعیتی روبرو می  شوند؟ بای اینها اول دست و پایش را ببندند، کاملاً برهنه بکند اینها را، پست شان را زنده زنده بکنند، سرشان را ببرند و بعد بدن شان را جلوی لاشخور بی اندازند، فکر نمی کنم در انحرافی ترین فرقی که در اسلام به وجود آمده یعنی این گروه های که ما می شناسیم، در بدترین این فرق اعتقاد به این وجود داشته باشد که یک انسان را باید لخت مادر زاد برهنه بکنید بعد پوستش را زنده زنده بکنید بعد سرش ببرید بعد بدنش را جلوی حیوانات لاشخور بی اندازید، فکر می کنم در وحشتناک ترین گروه ها و تفکراتی که ذیل اسلام به اسم اسلام به صورت انحرافی هم به وجود آمده همچین چیزی نباشد که در خود اوستا است.

برخی ها هستد که نسبت به بعضی از مسائلی که اصل و اساس ندارد که هیچ، در اعتقادات شان خلاف آن هم آمده یک سری تعصبات بی جا دارند، ببینید مثلاً برخی ها هستند ممکن است تا الآن دلبسته به اوستا بوده باشند، وقتی شما حق را فهمیدی ولو اینکه اصلاً زرتشتی نبودی ولی فکر می کرد اوستا یک کتابی است که خیلی کتاب خوبی است، الآن که داری واقعیت را می فهمی اگر بنا است به آن تعصب قبلی باشید شما به اندازه کافی مطالب تا همین  جا هم ما گفتیم که بفهمید این کتاب چه خبر است، اگر بنا است به آن تعصب قبلی باشید و دلیلی دارید برای دفاع از خود، روی خط تشریف بیاورید مطالب تان را مطرح بکنید، ولی اگر شما بنا است بفهمید حق چیز دیگری بوده ولی همچنان روی تعصب خودتان که نمی توانید از آن دفاع کنید باقی بمانید اینجا دیگر شما مستضعف هم نیستید از لحاظ فکری دیگر واقعیت را فهدید و باید ببینید حق و حقیقت چه بوده است چه بسا شما مسئله ای را نسبت به آن دید مثبتی داشتی الآن می فهمی که نه واقعیت این نبوده و باید دیدگاه تا نسبت به آن تغیر بکند خیلی جوانمردانه و با آزادگی باید شما حقیقت را إن شاءالله بپذیرید، برخی ها هم می آیند نسبت به این موضوع احساسی می شوند و احساساتی می خواهند عکس و العمل نشان بدهند، خیلی احساساتی نشوید ما احساساتی بحث نکردیم ما مستند بحث کردیم، پاسخ مطالب مستند و دقیقی که ما داریم خدمت شما دانه دانه کتاب آوردیم اینجا به شما نشنان می دهیم دلیلش این است که شما لمس بکنید بفهمید واقعاً ما داریم آنچه که خدمت تان می گوییم صادقانه است و تعصبات را إن شاءالله کنار بگذارید.

پیام صوتی:

سلام استاد حسینی، با برنامه شما دیگر فکر کنم زرتشتی ها و اکثر موبدها حق را فهمیدند، اینها اگر اقرار نکنند به حق یعنی فهمیده اند که شیعه حق است و زرتشتی باطل است و از دنیا بروند در این کتاب شان در این آییین شان اصلاً بحثی آمده که اگر یک شخصی مثلاً حق را بفهمد واقعیت را بفهمد انکار کند از دنیا برود چه بلای سرش می آید اصلاً از این چیزها دارند ندارند اینها؟ یا علی مدد.

استاد حسینی:

در مورد قیامت، اینکه حجت دارد برای شان تمام می شود دارید شما اینطوری قضاوت می کنید که حجت تمام می شود احتمالاً هم اینچنین هست چون اصلاً تلاشی هم حالا نمی  کنند پاسخ بدهند ظاهراً ناامید هستند از اینکه نسبت به این موضوعات بخواهند پاسخ بدهند، اما در مورد قبر و قیامت و اینها چه دارند اینها چه گفته اند؟ ببینید زرتشتی ها مبنای اصلی شان در مورد توصیفاتی که در مورد جهان بعد از مرگ آمده توسط یک کتاب است که من خدمت تان قبلاً نشان دادم ولی اینجا دوباره عرض می کنم خدمت تان؛ مبنای آنچه که زرتشتی ها دارند در مورد قبر و قیامت کتاب «واژه نامه توضیحی آیین زرتشت دانشنامه مزد یسنا» دکتر جهانگیر اوشیدری، ایشان می آید اینجا در صفحه شماره 86 و 87 در مورد شخصیتی صحبت می کند که قبلاً اسمش را خوانده ام در برنامه «اردای ویراف» بعد می آید اینجا می گوید که اردای ویراف

واژه نامه توضیحی آیین زرتشت دانشنامه مزد یسنا، دکتر جهانگیر اوشیدری، ص 86-87

از موبدان عصر اردشیر و شاپور اول است کتاب او جزو کتب ادبی و دینی مزده یسنا است

بعد صفحه بعد که دارد توضیح می دهد در مورد اردای ویراف می گوید که

اردای ویراف نامه را می توان کتاب بهشت و دوزخ زرتشتی گفت و از آن جهت واجد اهمیت است که هرج و مرج مادی و مذهبی ایران را بر اثر حمله اسکندر و احیای ملی و دینی ایرانی ساسانی را در قرن سوم میلادی و عقاید زرتشتی را در باره آخرت مجسم می سازد.

کتابی که عقاید زرتشتی را در مورد آخرت مجسم می سازد بر اساس حتی گفته جناب آقای دکتر جهانگیر اوشیدری در دانشنامه مزد یسنا کتاب اردای ویراف است، مبنای این کتاب چیست؟ بر اساس چه این کتاب آمده نوشته شده؟ یک قسمت که من در مورد مواد مخدر و بنگ و اینها صحبت می کردم با شما خدمت تان عرض کردم، ولی مبنای کتابی که در اینجا آمده است، در کتاب «اردایویراف نامه» آمده است،  در این کتاب که بر اساس ترجمه و  تحقیق خانم ژاله آموزگار است در صفحه شماره 48،  می گوید که

ارداویراف نامه، ژاله آموزگار، ص48

پس دستوران دین سه جام زرین می و منگ گشتاسبی

همان بنگی که آقای زرتشت بر اساس گزارش های خود همین ها به گشتاسب داد تا بیاید ایمان بیاورد

پر کردند یک جام برای اندیشه نیک و دیگر برای گفتار نیک و سدیگر برای کردار نیک

بعد از آن منگ را که استفاده کرد آقای اردایویراف بعدش که هوشیار شد، آمد گفت من این چند وقت در حال بالا و پایین رفتن طبقات بهشت و جهنم بودم، و یک سری اطلاعات را آمد آورد در این کتاب «اردایویراف نامه» اراه داد  در مورد قبر و قیامت و اینها بخاطر همین خب دیگر کسی که بنگ استفاده کرده باشد قبر و قیامت را توصیف کرده باشد خیلی چیزی از آن نمی شود علمی و مستند بیرون آورد ولی مبانیش این است، در مورد قبر و قیامت بعد از مرگ لازم بشود یک جلسه کامل در مورد جهان بعد از مرگ در آئیین زرتشت ابهاماتی که دارد و  ادعای متناقضی که دارند خود زرتشتی ها با شما صحبت خواهیم کرد، برویم سراغ تماس بعدی، آقای رحیمی از یزد سلام علیکم آقای رحیمی.

بیننده:

سلام قربان وقت تان بخیر، عرض کنم خدمت تان که  من از قدیم الأیام بیننده برنامه های شما از زمانیکه اقای دکتر قزوینی شبکه سلام بودند و ولایت و تا اینجا همیشه پیگیر برنامه هایتان بودم، یک مشکلی که الآن ما با برنامه شما پیدا کردم، متأسفانه شما به نظر من البته، شما دراید خود زنی می کنید، شما می خواهید زرتشت را زیر سؤال ببرید ،حالا وصلش کردید و زدید به هخامنشیان و  ساسانیان  و دارید آنها را هم در کنار زرتشت می برید زیر زره بین، ببینید کورش پادشاهی بوده که کسی که  نمی گوید کورش معصوم بوده یا داریوش معصوم بوده، شما باید کورش و داریوش را همسنگ پادشاهان دیگر بسنجید بگوید مثلاً رفتار اینها اینطوری بوده، رفتار آنها اینطوری بوده و مقایسه کنید با پادشاهان دیگر، شما نمی توانید بیایید کورش را با امیرالمؤمنین مقایسه کنید، یا با پیغمبر مقایسه کنید، این حرکتی که شما داری انجام می دهی، که در آن چیزی که نشان دادید و اینها، خب شما باید از اینها بگذری، یا اگر نمی خواهی هم بگذری و اگر عیبش را گفتی حسنش را هم بگو، من ندیدم شما حسنی از آن بگویید، خب در هر صورت تاریخ ما است، ما یک تاریخی داریم و به آن افتخار می کنیم، ما درایم به تمدن مان افتخار می کنیم، اگر قابل افتخار نیست که تا حالا همه اش دروغ بوده اینها که آن یک بحثی است که خلاصه باید تحقیق بشود، ولی ا گر پنجاه درصدش هم درست بوده، در هر صورت ما ایرانی هستیم  و مسلمان شیعه.

استاد حسینی:

تمام شد فرمایش شما آقای رحیمی؟

بیننده:

بله منظور من را ان شاء الله که گرفته باشید

استاد حسینی:

بله، اولاً اینکه فرمودید با پیامبر و امیرالمؤمنین مقایسه کردیم، ما اینجا کورش را با پیامبر و امیرالمؤمنین مقایسه نکردیم، کورش را  با ادعاهایی که دارد مطرح می شود مقایسه کردیم، مثلاً کورش این گونه بوده است، آن گونه بوده است  با این ادعا، مستندات تاریخی چیز دیگر دارد می گوید، اصلاً با امیرالمؤمنین و پیامبر مقایسه نکردم  کورش را انیجا، نکته بعدی فرمودید ندیدم من حسنی را بگویید، ما اینجا داریم روتوش تاریخ را کنار می زنیم اصلاً کار ما این است که بگوییم یک جاهایی بدی بوده آمده روتوش شده، این روتوش را ما می خواهیم کنار بزنیم واقعیت دیده بشود، از خوبی ها چه به درست، چه به غلط زیاد گفته می شود خود من هم برای مثال فرمودید ندیدید، بروید ملاحظه کنید آرشیو برنامه را ببینید، وقتی که آمدم اینجا صحبت کردم در مورد دوره هخامنشیان، وقتی صحبت کردم، آوردن خط ایرانی و ملی را گفتم از ویژگی های خوبش بوده، و اگر من بخواهم یکی از ویژگی های خوب داریوش را بگویم، می گویم خط ایرانی را آورد، یا زبان ایرانی را آورد، حداقل در مراسم اداری خودش در اداره حکومت خودش لحاظ کرد اینها را من گفتم خدمت شما ولی آنقدر آنچه که گفته می شود بین ادعا و واقعیت فاصله هست که وقتی ما به شما می آییم می گوییم اصلاً مردم جا می خورند و  من حق می دهم به شما و بقیه بیننده ها را هم حق می دهم اگر جا بخورند، چون اینقدر این روتوش غلیظ است این آرایش پررنگ است که وقتی که می شوریم می بینیم چیزی زیرش نمی ماند از طرف دیگر شما فرمودید که بگذریم، از این مسائل ما چه زمانی می گذریم، زمانی که دوگانه ای را به وجود نیاورند بگویند اسلام بد است، دوره هخامنشیان خوب بوده است، الآن وضعیت کشور بد است، دوره هخامنشیان خوب بوده وقتی این دوگانه را آمدند مطرح کردند ما باید جواب بدهیم بگوییم خب اولاً وضعیت الآن را بررسی می کنیم  ثانیاً وضعیت آن موقع را اول ببینیم چه بوده که بخواهیم مقایسه بکنیم، وقتی ما واقعیت آن موقع را مطرح نکنیم که نمی توانیم مقایسه بکینم، هدف ما این بوده وگرنه خود شما می دانید ما بیشترین نقد را در همین سال ها و در حتی حال حاظر فعالیت های که داریم نسبت به کسانی داریم که در ظاهر اسم مسلمان دارند شهادتین هم چه بسا می آیند می گویند به آنها نقد کردیم حالا بگذارید اینجا را هم یک مقدار تاریخ خودمان را هم بدون روتوش یک زره بررسی بکینم اصلاً بگذارید منِ حسینی بشوم آدم بد بگذارید بگویند حسینی آدم بدی بود ولی حداقل این واقعیت ها را ما بگوییم حداقل چهار نفر بشوند این واقعیت ها را، بفهمند واقعیت چه بوده، خیلی از افراد إبا دارند بیایند اینها را بگویند، ما اگر بیاییم تجلیل بکینم برای مان بهتر است من همچین حرفی را نمی زنم، من نمی آیم دروغ به شما تحویل بدهم برای این که بگویید این آدم خوبی است چرا که خوب دارد روتوش می کند تاریخ را، من واقعیت را می گویم حتی اگر واقعیتی که می گویم چون تلخ هست این تلخی این من را هم بخواهد فرا بگیرد در نزد شما و  در چشمان شما، اشکال ندارد ولی بگذارید واقعیت ها حداقل به شما بگویم آقای رحیمی عزیز.

بیننده:

من نمی گویم واقعیت ها را شما نگویید من منظورم این است که حداقل به طور مساوی، شما مثلاً ده دقیقه دارید بد می گویید دوتا کلمه هم خوب می گویید درست است؟ من می گوییم این می شود خود زنی، اگر خوبیی هم هست...

استاد حسینی:

یک کاری می کنیم اصلاً؛ ما ده دقیقه بد گفتیم شما ده دقیقه از خوبی ها هخامنشیان برای ما بگو مستند، مشکلی نداریم که، اصلاً هفته بعد بیا اگر الآن...

بیننده:

همین که شما دارید می گویی همین هم می شود خود زنی شما خودت ایرانی هستی

استاد حسینی:

بله من ایرانی باشم مسلمان هم هستم ولی مسلمان را نقد می کنم

بیننده:

وقتی که بدیش را در می آوری خب برو خوبیش را شما در بیاور، شما داری برنامه اجرا می کنی

استاد حسینی:

من خوبی که به ذهنم رسیده گفتم دیگر

بیننده:

یعنی هیچ خوبی دیگر نبوده شما یعنی هیچ خوبی دیگری در تاریخ، پس ما داریم الکی برای خودمان خوشم هستیم دیگر، ما که در کتاب ها خواندیم الآن که در ذهن مان نیست که بتوانیم سند برای شما بیاوریم در هر صورت در ذهن مان نیست ذهنیت خب گنجایشش را ندارد هر چه می خوانیم در ذهن مان بماند ولی خب کتاب های که حداقل من خودم خوانده ام به هر صورت قتل بوده کشتار بوده ولی خوبی هم بوده

استاد حسینی:

قتل و کشتار بوده خوبی هم بوده، اگر خوبی بوده ببینید ما داریم می گوییم کار مان در این برنامه روتوش را برداشتن از تاریخ است ما نمی خواهیم بیاییم خودمان اینجا فقط روی بحث خوبی ها تأکید بکنیم، فرصت مان اصلاً گرفته می شود نسبت به این مسئله، اینقدر الآن در حال تبلیغ هستند و در حال گفتن از مسائل درست و غلط و خوب تاریخ ما هستند که نقاط خوبی هم داشته من نمی دانم چرا شما نشنیدید آن بخش از صحبت های من را، آن نماد های ظواهر تمدنی که ما داشتیم، من هم شهادت حضرت زهرا(س) هیئت منبر داشتم صحبتی که آنجا کردم عبارتی که گفتم شب شهادت این بود که وضعیت زن در طول تاریخ بسیار بد و وحشتناک و تأسف آور بوده در نقاط مختلف دنیا، در ایران وضعیت عالی نبوده ولی از خیلی جاهای دیگر بهتر بوده من واقعیت را می گویم إبای ندارم از گفتن واقعیت، ولی به هر حال بسیار ممنون هستم از شما آقای رحیمی عزیز، این دغدغه شما که اصلاً تماس می گیرید صحبت تان را می فرمایید برای ما یک دنیا ارزشمند است.

بیننده:

اگر یک جمله دیگر اجازه بدهید من بگویم؛ ما اگر کشورمان یک همبستگی دارد به خاطر دوتا موضوع است یک اسلام و شیعه، دو عِرق ملی، ما باید عِرق ملی مان را هم وزن اسلام، اسلام که قوی هست و بحثش جدا است، عِرق ملی مان را باید نگهداریم اگر عِرق ملی مان را بکوبیم دیگر بالش قطع می شود.

استاد حسینی:

عِرق ملی بر اساس چه آقای رحیمی؟

بیننده:

حالا در هر صورت ببینید بر اساس تاریخ و تمدنی که بوده و است، ببینید حتی اینجا اگر باز روتوش هم بکنید باید روتوش بکنید شما دیگر، چون این بال اگر بیفتد بال افتاده دیگر کاریش نمی شود کرد.

استاد حسینی:

آقای رحیمی آن بال اگر قرار است بال شکسته ای باشد از اول بگذارید ما بالش را درست بچینیم بعد بتوانیم درست پرواز بکنیم، پیامبر اسلام اینهمه راجع به وطن صحبت کرده روایاتی که نقل کرده اند اهل سنت هم بیشتر از شیعه چه بسا دارند، در مورد وطن نقل کرده اند از پیامبر اسلام، ولی پیامبر اسلام همان جا بخاطر گفتن حق بعضی وقت ها باعث شد به یک سری افراد هم برخورده بود، عِرق ملی کسی بالاتر از رهبر انقلاب ما الآن نداریم که داشته باشد، رهبر انقلاب می گوید که روی توهمات عزت ملی را نچینید، دوره هخامنشیان با این عزتی که می گوییم  توهمات است، این را که دیگر آقا گفته عِرق ملی من سراغ ندارم کسی بالاتر از آقا داشته باشد.

بیننده:

بزرگوار خواص با عوام الناس فرق می کند

استاد حسینی:

اشکال ندارد آن جمله هم برای عوام گفته شده آن جمله در جمع عموم مردم گفته شده در خطبه های نماز جمعه گفته شده.

اشکال ندارد حل می شود آقای رحیمی ما آمدیم گفتیم که مثلاً وضعیت عدالت در دوره هخامنشیان اینطوری بوده مستند بر اساس الواحی که در تخت جمشید بوده این را عرض کردیم، شما بروید فرمودید کتاب های را مطالعه کردید، شما جنبه دیگری هست بیایید مطرح بکنید برنامه برنامه گفتگوی علمی است دیگر، شما هم بیایید درستش را مطرح بکنید، من دیگر چه درخواستی بکنم از شما.

بیننده:

مثلاً در رابطه به همین منصور کوروش هم یک صحبت های است دیگر، او را هم شما صحبت های در موردش بکنید ضرر ندارد.

استاد حسینی:

منصور کوروش من بخواهم صحبت بکنم بعد یک سری نکاتی را که آنجا بیاورم کوروش بر اساس منشور کوروش خدای دیگران مردوک را دارد تجلیل می کند مشرک است کافر است کوروش بر اساس منشور.

بیننده:

ببینید بحث این است که می گوید من آزاد کردم فلان کردم با مردم خوب رفتار کردم، این برای ما مهم است ما به دینش کاری نداریم

استاد حسینی:

من کار دارم، شما کار ندارید، من با اعتقاد آن حاکم کار دارم، اگر گفتند زرتشتی، من می خواهم بگویم زرتشتی نیست، بسیار ممنون هستم از شما آقای رحیمی، إن شاءالله ملاک ما حق و حقانیت باشد نه استوره سازی و اینقدر ما نقاط مثبت در طول تاریخ داریم و در سال های اخیر اینقدر نقاط مثبت داریم در همین چهل سال به اندازه چهار هزار سال قبل خودمان نقاط مثبت داریم منتهی رسانه ها دارند می آیند این را تخریب می کنند و اجازه نمی دهند دیده بشود، حالا که ما داریم چهارتا نکات واقعی را می گوییم که مورد مقایسه واقع می شود، وقتی واقعیت را می گوییم که درست مقایسه انجام بشود، بعضی ها می گویند نه اینها را نگویید، من در مورد کوروش اتفاقاً همین امشب یک مسئله ای بود می خواستم مطرح بکنم باز یکی از اساتید توصیه کردند گفتند این را اصلاً نگویید، حالا در مناظره ای جای لازم بشود بگویم، بسیار ممنون آقای رحیمی.

آقا وحید از کرمان سلام علیکم و رحمة الله

بیننده:

آقای حسینی سلام، آقای حسینی شما آنجا در مورد کشتن کسانی که به زرتشت اعتقاد نداشتند یا به احکام زرتشت پایبند نبودند گفتید در مورد کشتن شان هم زن را هم مرد را، یعنی به یک صورت می کشتند درست است؟

استاد حسینی:

مطلق آمده است بله

بیننده:

می شود بی زحمت آن مطلب یک بار دیگر نشان بدهید

استاد حسینی:

ادامه مطلب می گوید مردی که در اینجا است توبه کرده، مرد همیشه به معنی وجود مذکر نیست ما وقتی می گوییم مردم زن ها را هم در بر می گیرد.

بیننده:

نه چون آنجا که شما نشان دادید پاینش نوشته بود مردف مردی که در اینجا

استاد حسینی:

بزرگوار می گویم من زودتر از شما می گویم نوشته مردی که اینجا است این ویژگی را دارد، واژه مرد لزوماً برای مذکر نیست، حالا اصلاً ما بپذیریم بگوییم خانم ها برهنه نمی کردند، همان مردها را چرا برهنه می کردند؟

بیننده:

شما اول گفتید مرد و زن هر دو را اینطوری می کشتند درست است؟

استاد حسینی:

مطلق است احکام برای زن و مرد وضع شده در وندیداد، آنهای که جدا است جدا مشخص شده در وندیداد

بیننده:

در اسلام می گوید مذکر و مؤنث

استاد حسینی:

بزرگوار عربی می گویند مذکر و مؤمث نه اسلام، ربطی ندارد این مسئله

بیننده:

اسلام خب عربی است چه فرقی می کند

استاد حسینی:

ادبیاتی که دارند استفاده می کنند می گویند، مرد را چرا برهنه می کردند؟

بیننده:

آنجا شما گفتید مرد و زن

استاد حسینی:

باشد من گفتم مرد و زن، الآن می گویم اصلاً زن ها را برهنه نمی کردند، مردها را چرا برهنه می کنند پوست شان را زنده زنده می کنند؟

بیننده:

من می خواستم اینجا از شما سؤال بکنم شما گفتید مرد و زن ولی...

استاد حسینی:

حالا برای تان توضیح بدهم؛ وندیداد احکامی است که برای مرد و زن آمده در آیین زرتشت، در حکم «داد» که من خدمت تان توضیح دادم در مورد اَشون و نااَشَون ضمیر مذکر و مؤمث اینجا وجود ندارد، در ادامۀ آنجا می گوید بگو این مردی است که فلان وضعیت افتاده، اینها برگردان های اوستا است، یک توضیح کلی بدهم این بخشی از اوستا که وندیداد احکام است برای مرد و زن است آنجاهای که مختص به مردان است یا مختص به زنان است مثلاً در قضیه دشتان می دانید که دیگر، آنجا می آید تفکیک قائل شده بین مرد و زن، ولی جاهای دیگر مطلق است، در اسلام هم همین است در اسلام هم ضمیر مذکر استفاده می شود ولی برای مرد و زن است مگر خلافش ثابت بشود، درست شد؟ در اسلام که همه جا که حکم می آید نمی گوید مرد اینگونه است و زن هم اینگونه، همه جا نمی آید ولی وقتی که گفته شد مردان این کار را باید بکنند یا مردها مثلاً بگوییم ضمیر مؤنث کنارش نیامده پس زنان را دربر نمی گیرد، نه این نیست برای همۀ اینها است این حکم این نیست که بگویی مثلاً مردها ناخن دارند نمی دانم زنها ندارند که، حالا از اینها بگذریم اصلاً شما دارید کاملاً درست می گویید، مردها را چرا لخت می کنند زنده زنده پوست شان را می کنند؟

بیننده:

اصلاً بحث که می کشند یا نمی کشند نیست چون شما آنجا گفتید مرد و زن، می خواستم بگویم یعنی اینگونه که شما می گویید فکر نکنم بوده باشد.

استاد حسینی:

که من عرض کردم که اینطوری نیست دیگر، حکم در وندیداد برای هر دو است اگر جای تفکیک شده به تفکیک اشاره شده است در وندیداد.

بیننده:

به قول خودتان مال هفت هزار سال هشت هزار سال پیش بوده درست است؟

استاد حسینی:

من نمی دانم در چه سالی بوده ولی بله فاصله زمانی داره

بیننده:

حالا مال اصلا 2 هزار سال پیش 3 هزار سال پیش بوده، شما الآن می شود بی زحمت یک کلیپ از این وحشی گری های که شما به قول خودتان این چه می دانم خرافات هر چه که شما می گویید، یک کلیپ از این چیزها را به من نشان بدهید.

استاد حسینی:

احسن خیلی حرف قشنگی زدید آقا وحید، می گویید الآن چرا اینها را اجرا نمی کنند؟ شما زرتشتی هستید؟

بیننده:

نه من شیعه هستم

استاد حسینی:

وقتی شما بخواهی یکی را بگیری برهنه بکنی پوستش را زنده زنده بکنی سرش را ببری جلوی حیوانات لاشخور بی اندازی باید قدرت داشته باشی، آیا زرتشتی ها الآن حکومت دارند؟ نه، آیا دورۀ که حکومت داشتند دوربین بوده؟ نبوده، دوره ساسانیان بوده می خواهید نشان بدهم این کار را کرده اند یا نکرده اند؟ در مورد مانی «دانشنامه ایران باستان» جلد دوم آقای هاشم رضی که دیگر واقعاً تمام لطف خودشان را همت خودش را گذاشته برای دفاع از این آیین، آمده است ایشان اینجا در صفحه شماره 1243 کتاب خودش می گوید

دانشنامه ایران باستان، هاشم رضی، ج 2، ص 1243

 مجرم را زنده زنده پوست می کندند چنانکه مانی را کردند

یعنی ساسانی ها دوره ساسانی چون قدرت داشتند زرتشتی ها این کار را با مانی کردند زنده زنده پوستش را کندند

و بدنش را بند بند تکه تکه به وسیله متخصصات که در سازمان و اداره جرایم مغان و مزد یسنان به خدمت بودند از هم جذا می کردند

مانی یک شخصیتی بود که واقعاً براساس کتاب های زرتشتی آن موقع حضور داشت، مانی در کتاب برگردان آقای دوستخواه اوستا

مانی اندیشه ور بزرگ روزگار ساسانیان از سوی موبدان زرتشتی با همین واژه «زندیک» توصیف شده

وجود داشت و این بلا را سرش آوردند، بعد از اسلام چون حکومت زرتشتی ها از هم پاشید نتوانستند، دوربین مگر چند سال است آمده؟  توانای ظبط نداشتند، کتاب اوستا دارد می گوید ما این کار را باید بکنیم، شما می گویی کلیپ برای ما بیاور؟ این چه منطقی است؟

بیننده:

آقای حسینی الآن زرتشتی  ها در هند اکثریت شان قدرت به آن صورت که بخواهند این کارها را انجام بدهند دارند

استاد حسینی:

از کجا می گویید شما این را؟

بیننده:

زرتشتی ها در هند دارند این قدرت را که این کارها را بکنند

استاد حسینی:

کجا قدرت دارند زرتشتی ها در هند؟ نخیر در هند هم الآن همچین قدرتی ندارند

بیننده:

چرا یک کاری که بخواهند انجام بدهند دارند اینطوری که من تحقیق کردم

استاد حسینی:

از کجا دارید می گویید؟ بر اساس چه دارید می گویید؟ داشته باشند آقای موبد نیکنام جواب داده، آقای موبد نیکنام می گوید چون دروبین و و سایل تصویر برداری آمده بعضی از احکام مان را ترک کردیم ما، خود آقای موبد نیکنام در این کتاب «زرتشت مزد یسنان» گفته، می گوید چون دروبین و تصویر برداری آمده است ما برخی از احکام، برای نمونه گفتم خدمت تان مثلاً آمده است بحث دخمه گذاری دیگر ما الآن عوض کردیم، دوربین آمده این کار را نمی کنند، من از اوستا آوردم از اوستا جواب بدهید اوستا چرا همچین چیزی را دارد؟ چرا به این کتاب دعوت می شوید؟ و چرا دوره ساسانی ها همچین اتفاقی افتاد؟ اینکه الآن دروبین نیست فلم نمی گیرند فلان و اینها، اینها دیگر جواب نشد.

بیننده:

از اوستا چرا وقتی که 1400 سال پیش آقای عمر لشکر کشی کرد به ایران این همه ایرانی را کشت و این همه نمی دانم جوی خون و اینها را راه انداختند شما چرا اینها را نمی گویید؟

استاد حسینی:

من به عنوان یک مسلمان شرمنده  ام یک کسی شهادتین می گفته آمده ایرانی ها را کشته

بیننده:

شما به عنوان یک ایرانی، اول یک ایرانی هستی شما

استاد حسینی:

آقا وحید من به عنوان یک مسلمان بخاطر جنایت بعضی از مسلمان ها در طول تاریخ چون اسم مسلمان روی خودشان گذاشتند من شرمنده ام، دیگر بالاتر از این به شما بگویم؟

بیننده:

چرا اول نمی گویی به عنوان یک ایرانی ، آقای حسینی

استاد حسینی:

بخاطر اینکه او ایرانی نبوده که بخواهم بگویم ایرانی، بزرگوار او شهادیتین می گفته در ظاهر دیگر حداقل، من دارم می گویم وقتی او اسم دینش شبیه به اسم من شده من شرمنده ام  از این بالاتر بگویم؟

بیننده:

نه دیگر آن بنده خدا برای یک جای دیگر بوده یک چیز دیگر بوده، ولی او به کشور ایران، حمله کرد، ایرانی ها را کشت

استاد حسینی:

خب جنایت کرده قبول دارم، بیایید بگویید اوستا هم درش جنایت آمده من قبول می کنم خب دیگر تمام شد رفت؛ آقا وحید اگر می گویید به ایران حمله کردند جنایت کردند دیگر پیرو دین آنها نستیم، دین آنها را که دارم می گویم نه دین اسلامی که منع می کند از آن جنایت، پیرو روش آنها نیستیم، من پیرو روش خلیفه دوم نیستم، فریاد می زنم من این را دارم می گویم ، خب شما هم بیایید بگویید پرو اوستا نیستیم، ولی اگر کسی آمد خلیفه دوم را توریج کرد تفکرش را، تشویق کرد به پیروی از خلیفه دوم، او باید جوابگو باشد، من که نیامدم بیایم ترویج بکنم این را که اینقدر هم برنامه در نقدشان داشتیم.

آقای شادفر سلام علیکم و رحمة الله

بیننده:

سلام و شب بخیر استاد حسینی عزیز، استاد من با اجازه تان یک نقدی به این دوست یزدی مان و خیلی از جوانان عزیز؛ من نمی دانم چرا این جوانان ما فکر می کنند هویت ملی شان خلاصه شده در دوتا پادشاه کورش و داریوش، اطلاعی ندارند که اصلاً آریایی ها چه زمانی وارد ایران شدند، اصلاً نمی دانند کورش و اجدادش 3500 سال پیش وارد ایران شدند، ایرانی که 7-8 هزار سال قدمت دارد ایرانی که ایلامی ها داخلش بودند کاسنی ها داخلش بودند، هوری ها داخلش بودند، گوتی ها داخلش بودند، شهر سوخته بوده، گیروف بوده و تمدن ها و فرهنگ  هایی مختلفی، هزاران سال در ایران بودند، جوان ما اصلاً بی اطلاع است، فکر می کند تاریخش از کورش شروع می شود، اصلاً نمی داند، متأسفانه حتی بعدش را هم نمی داند، یعنی شما از اشکانیان بپرسید نمی داند، ساسانیان را هم در حد شعار می داند یعنی حتی اینها را هم که برجسته می کند باز  اطلاعی ندارد، اصلاً هویتش فکر می کند دوتا پادشاه است که اگر کسی نقد علمی به اینها بکند می شود ضد باستان، می شود دشمن ایران، آقا ما داریم علمی نقد می کنیم، همین منشوری که شما فرمودید، بینی و بین الله شاید از خیلی از این جوان ها بپرسی اصلاً روحشان خبر ندارد و نخواندند، من همین جا به صراحت می گویم، بند 29 و 30 منشور، ترجمه استاد شاهرخ و دکتر ار سعید آمده که کورش گفته از همه باج سنگین می گرفتند و  دستور دادم به پیایم بیفتند و بوسه بر پایم بزنند، این در بند 29 و 30 هست خراج سنگین و بوسه بر پا، خب این را به جوان ایرانی می گویی می گوید شما ضد باستان هستید، خب می گوییم این در من منشور  آمده بند 29 و 30 هست، اینکه اینها را به شما نمی گویند تقصیر ما نیست ، که شما برای خودتان یک چیز عجیب و غریبی تراشیدید قبل این دوتا پادشاه مخصوصاً، هم بعد از این دوتا پادشاه اصلاً هویتت را فراموش کردی، هویتت شده دوتا پادشاه متأسفانه، جوان ما این ایراد را دارد، استاد این سؤال را می پرسم اصلاً برخورد ما با باستان چیست شما قبلاً گفتید، ببینید باستان ما در تقابل با اسلام نیست  کاری که غربی ها به نحو احسنت در ایران انجام دادند، آمدند باستان را برجسته کردند مخصوصاً زرتشت را برجسته کردند به ادعای یکتا پرستی حتی رساندند که در مقابل اسلام قرار بگیرد  ما می گوییم آقا بخش هایی از تاریخ ایران که در مواجه با غرب است آن را باید برجسته کنیم، استاد من چندتا مثال می زنم، داریوش هخامنشی لشکر می کشد به اروپا در صحرای ماراتون در دشت ماراتو شکست می خورد، خب الآن اروپایی ها صدها سال است نام یک دو را گذاشتند ماراتون، صدها سال است از تاریخ شان برای تحقیر ما دارند استفاده می کنند، خشایار هخامنشی حمله می کند به یونان، فیلم 300 یک را درست می کنند، فیلم 300 دو را درست می کنند، درست است فیلم ها ضد ایرانی است، درست است تحقیر ایرانی است ما هم قبول نمی کنیم ولی اینکه حقیقتاً دیگر کسی حمله کرده دیگر هیچ کسی شک ندارد، فیلم دومیریت را چند هفته پیش علیه کورش درست کردند، فیلم ضد ایرانی ما قبولش نمی کنیم، تأییدش نمی کنیم داریم می گوییم اینها دارند از تاریخ خودشان دورغ هم  داخلش می گذارند ما را تحقیر می کنند، ما باید چه کاری انجام بدهیم؟ ما می گوییم ما هم کورش را داریم، خب شما هم بروید در تاریخ رهبر به عنوان الگوی سیاسی ما یک سخنرانی دارد فایل صوتی اش هست، رهبر می گوید شاهانی مثل شاپور اول ساسانی را برجسته کنید کسی که اروپا با سه امپراطوری به ایران حمله می کند و سه تا را شکست می دهد اولی را می  کشد، دومی را تحقیر به صلح می کند و سومی را هم اثیر می کند، رهبر اسم می آورد می گویید آقا والرین را برجسته کنید که  در اینجا اثیر شده یعنی شاپور اول ساسانی، ما سردار اشکانی که اروپا به ما حمله می کند این را باید برجسته کنیم، جوان ما نمی داند که تاریخ باستان را باید چه کند.

استاد حسینی:

بله منحصر در همان 2500 سال دوره هخامنشیان تا الآن می بینند

بیننده:

استاد همان  2500 سال هم همان کورش و داریوش است  انصافاً

استاد حسینی:

آقای شادفر با توجه به اینکه شما پژوهشگر هستید در این زمینه احکامی که در وندیداد آمده مرد و زن را باهم در بر می  گیرد؟

بیننده:

استاد ما دیدیم برای همه دراند می گویند، ندیدیم جایی تفاوتی قائل بشوند،

استاد حسینی:

بله آنجایی که تفاوت قائل نشدند برای همه است

بیننده:

برای همه است استاد من ندیدم برای یک نفر بیاید بگوید

استاد حسینی:

بله مگر احکام خاصی باشد مثل همان قضیه داچمن

بیننده:

بله آن قضیه معارض، استاد یک نکته  هم در مورد همین گروهی بگویم که نقد شما را در آن فایل صوتی هایشان فرستادید، اینها پاسخی برای شما ندارند، هفته پیش یک کنفرانسی گذاشتند، مثلاً نقد شما، آمدند گفتند آقای حسینی اینقدر پول می گیرد، اینطوری، حتی لباسی از شما هست، فکر کنم در پینت بال بودید.

استاد حسینی:

بابا آن لباس پینت بال پوشیدیم رفتیم بازی پنت بال چند سال قبل خودم هم عکسش را منتشر کردم

بیننده:

بله این را گذاشتند، آقای حسنی سپاهی هست، پول دارد می گیرد، سیاستشان به همین است، یعنی به جای اینکه پاسخ علمی بدهند شما را  با تخریب شخصیت، که آقا سپاهی بودن افتخاری است که ما نداریم این افتخار را

استاد حسینی:

بله واقعاً اگر من یک ثانیه لباس مدافع حرم بپوشم افتخار می کنم به اندازه ده سال کت و شلوار پوشیدن در دانشگاه می ارزد؛ بسیار ممنون هستم آقای شادفر عزیز، جواب که نداده بوند به ما که درست است؟

بیننده:

فقط تخریب شخصیت کردند پول دارند می گیرند و  نمی دانم ساستشان این شکلی است.

استاد حسینی:

می گویم ما اگر ریالی بابت همین برنامه را هم گرفتیم برای شما؛ ممنون هستم از شما ، من فقط ده ثانیه این را که عرض کردم به یکی از بیننده ها نشان بدهم کتاب «زرتشت و مزدیسنان» جناب آقای  کورش نیکنام، صراحتاً ایشان آمده است در این کتاب می گوید در صفحه شماره 474، می گوید که

زرتشت و مزدیسنان، کورش نیکنام،، ص 474

با نگرش نامناسب از این شیوه که با عکس و فیلم از دخمه ها روی داد از آن پس شیوه خاکسپاری برگزیده شد و شیوه دخمه گذاری  دنبال نشد به همین روی دخمه ها اندک اندک رو به فراموشی رفتند

چون دوربین آمد چون فیلم برداری شد دیگر یک سری کارها را نکردند زرتشتیان ،پس دو دلیل دارد یک اینکه قدرت ندارند دو اینکه دوربین آمده دیگر این کارها را نمی توانند بکنند، ولی در تاریخ ثبت شده، نکته بعدی این است که خب قبول ندارید همچین چیز هایی را چرا ترویج می کنید اوستا را، چرا می گویی بیایید زرتشتی بشوید.

بسیار ممنون از همراهی تان، باز هم موبد عزیز زرتشتی با ما تماس نگرفتند، منتظر بودیم، هفته بعد با ما همراه باشید نکات جالبی را می خواهم بگویم از تقابل فکری بین اسطوره های ایران باستان و زرتشت که کمتر گفته شده یا بعضی هایش واقعاً در کنار هم گذاشته نشده تا حالا گفته بشود از جمله مقابله رستم با تفکر زرتشتیگری و خود زرتشت ، ان شاء الله هفته بعد بر اساس اسطوره ها و آیین زرتشت اینها را خدمت تان عرض خواهم کرد، و السلام علیکم و رحمة الله یا علی مدد ،خدا نگهدار.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

 


تاریخ بدون روتوش>

شبکه ولی عصر تاریخ بدون روتوش سید محمد حسینی