شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج)
مهدی یار حجت الاسلام والمسلمین شهبازیان و جناب آقای شریفی

قسمت بیست و یکم برنامه مهدی یار با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین شهبازیان و جناب آقای شریفی


بسم الله الرحمن الرحيم

تاریخ : 19 دی 1399

استاد شریفی:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ اللهمّ صلّ على فَاطِمَةَ وَ أَبِيهَا وَ بَعْلِهَا وَ بَنِيهَا وسر المستودع فیها بعدد ما أحاط به علمك.

عرض سلام دارم خدمت همه بینندگان عزیز «شبکه جهانی حضرت ولی‌عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف» در خدمت شما عزیزان هستیم با سلسله گفتگوهای مباحث مهدویت و امیدواریم که تا این‌جای برنامه‌ها برای شما مفید واقع شده باشد همان‌طور که وعده داده بودیم از این هفته به بعد سلسله مباحث جدیدی را مطرح خواهیم کرد اشتراکات جریان «احمد بصری» با فرقه‌ها و مدعیان دروغین گذشته مثل «بهائیت»، «شیخیه» و چنین فرقه‌های که ان شاء الله در خدمت اساتید بزرگوار در این برنامه و در این موضوع خواهیم بود در این برنامه در خدمت جناب استاد «شهبازیان» عزیز هستیم سلام علیک با ایشان داشته باشیم بعد بر می‌گردیم خدمت شما بینندگان عزیز خواهیم بود. عرض سلام و شب بخیر دارم خدمت شما خوشحالیم که بار دیگر این افتخار را به ما دادید در خدمت شما هستیم بفرمایید.

استاد شهبازیان:

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین وصلی الله علی محمدٍ وآله الطاهرین.

عرض سلام و احترام خدمت حضرتعالی و بینندگان عزیز، ان شاء الله بتوانیم جلسه‌ی که مورد رضایت اهل‌‌بیت باشد برگزار کنیم.

استاد شریفی:

باعث افتخار است که حضرتعالی به برنامه خودتان تشریف آوردید، جناب استاد همین‌طور که به بینندگان عزیز وعده داده بودیم ما سلسله گفتگوهای را جلسات قبلی با استاد «مجتهدی سیستانی» داشتیم و آن‌جا وعده دادیم که ان شاء الله بعد از آن موضوع و اتمام آن موضوع در خدمت اساتید بزرگواری مثل حضرتعالی باشیم. در رابطه با این بحث، این سوال پیش می‌آید آن‌چه که ما در جریان «احمد بصری» می‌بینیم ادعاهای که توسط لیدرهای این جریان و کتب خود این جریان می‌بینیم که «احمد» آمده است با علمی که قبل از او وجود نداشته.

حتی پا را خیلی فراتر از این هم گذاشتند به طور مثال ما روایتی را برای این‌ها از اهل‌بیت بیان می‌کنیم می‌گویند نه، این دیگر نسخ شده و علمی را «احمد» آورده است که این علم را حتی اهل‌بیت هم در کلام‌شان ذکر نکردند.

 آن‌های که یک مقداری مقام اهل‌بیت را رعایت می‌کنند می‌گویند اهل‌بیت نگفتند نه که نداشتند؛ ولی بعضی‌ها حتی مدعی هستند علمی که آقای «احمد» دارد از علم اهل‌‌بیت و انبیاء گذشته سرچشمه گرفته و همه علوم جمع کرده و علمی که ایشان دارد گذشتگان و حتی اهل‌بیت هم نداشتند.

آیا واقعاً آقای «احمد بصری» آن‌چه که در کتبش ذکر شده، واقعاً طوری است که قبل از آقای «احمد» کسی نگفته؟ یا این‌که این‌ها کپی پیست شده از جای دیگر است و نشأت گرفته از مدعیان دروغین مهدویت است. اگر این را برای ما توضیح بدهید ممنون می‌شوم.

استاد شهبازی:

بسم الله الرحمن الرحیم، همان‌طوری که نکته را اشاره فرمودید اولاً یک شگردی در تمام جریان‌های انحرافی وجود دارد و آن هم این است که بیایند به مریدان‌شان القاء بکنند که ما سخنی را گفتیم که تاکنون کسی این حرف را نزده یا این برداشت را از روایات نداشته، عموماً هم غیر مستند به روایات و کلام الهی چه قرآن، چه روایات یک حرف‌های را مطرح می‌کنند که بتوانند عوام فریبی بکنند.

به قولی بعضی از حرف‌های هپروتی را به نام سخنان ملکوتی می‌آیند جایگزین می‌کنند بدون این‌که هیچ مستندی برای آن ارائه بدهند بعد می‌گویند این‌ها یک حرف‌های می‌زنند که شما نمی‌فهمید در صورتی که وقتی بخواهیم دقت علمی به مطالب داشته باشیم همیشه یک سخن خود اهل‌بیت

 (علیهم السلام) هم به همین صورت بودند که فرمودند اگر ما سخنی را برای شما مطرح می‌کنیم باید مستندش را در قرآن یا روایت رسول خدا و ائمه قبل جستجو بکنید.

بینیم آیا اصلاً مبنا و ریشه دارد سخن می‌تواند مستدل باشد؟ پس این شگرد جریان‌های ادعای که بیایند به نام این‌که ما سخنی بدیعی را آوردیم این چیز تازه‌ی نیست جریان «احمد اسماعیل بصری» هم دقیقاً دارد از این سیستم تبعیت می‌کند و متعدد است و خود شما هم برخورد داشتید با افرادی که ما می‌گوییم عموماً برای‌شان اشتباه شده؛ یعنی واقعاً خباثت باطنی برای این‌ها ما در نظر نمی‌گیریم.

کسانی هستند عاشق امام زمان (علیه السلام) بودند راه را به اشتباه رفتند گمان می‌کنند این آقا حرفش، حرف درستی است این تذکر را ما همیشه به آن‌ها دادیم در گفتگوها هم مطرح کردند که می‌گویند ایشان یک حرف‌های زده که تا حالا ما نشنیدیم حرف‌های را مطرح کرده که تا حالا اصلاً کسی برای ما نگفته، یا یک برداشت‌های از روایات داشته که تا حالا این نوع آوری را کسی نداشته.

امشب همان‌طوری که فرمودید به یک مصادیقی ان شاء الله اشاره خواهیم کرد جریان «احمد اسماعیل» را من بخواهم به صورت کلی از نظر خودم ذکر بکنم، با توجه به مطالعه‌ی که در مورد فِرَق دیگر داشتیم بعد جریان «احمد اسماعیل» در این یکی دو دهه اتفاق افتاده وقتی ما با مبانی «احمد» روبرو می‌شویم می‌بینیم مبانی «احمد» چیزی جز همان سخنان فِرَق قبلی نیست و در واقع آن مبانی اصلیش مثل بحث وصایت 24 نفر یا استدلالش به حدیث وصیت، تقابلش با علماء مباحثی از این قبیل را ما به راحتی در فرقه‌های دیگر ریشه‌یابی می‌کنیم.

فقط «احمد اسماعیل» آمده این را با یک بیان دیگری و یک رنگ و لعاب دیگر داده است که حتی جاهای را ان شاء الله اشاره خواهیم کرد حتی رنگ و لعاب هم نتوانسته بدهد عین کلمات و استدلال را به تعبیر شما برداشت کرده. آن فِرَقی که ما ابتدا به ساکن یک اشاره‌ی به آن بکنیم بعد ان شاء الله شما هم زحمت می‌کشید و نکاتی را با همدیگر برای بینندگان عزیز پیش خواهیم برد.

جریان «احمد اسماعیل» را ما می‌توانیم در چهار جریان انحرافی و نگاه انحرافی به مباحث آموزه‌های دینی دنبال بکنیم یک جریان «اخباریه متسلب» یعنی آن‌های که خیلی سخت‌گیر بودند مراد ما مثل مرحوم «علامه مجلسی» و ... نیست.

 افرادی مثل «میرزا محمد اخباری»، مثل «امین استرآبادی» در کتاب «الفوائد المدنیه»؛ یعنی اگر شما در بحث‌های «بدعتُ التقلید»، «بدعت علم رجال» و موارد مشابه را اگر جستجو بکنید سخنان «احمد» حتی برای بحث اصل جایگاه خواب و رؤیا، بعضی از روایات می‌خواهد استفاده بکند ایشان در واقع آمده کتاب آن اخباریه را در کتاب‌ها و مطالب خودش کپی کرده؛ یعنی سخن جدیدی را مطرح نکرده گمان نکنند که اگر ایشان آمده در باب «اباحه خمس» گویا یک سخنی مطرح کرده یا بدعت تقلید یک سخنی مطرح کرده حدود و ثغور بعضی‌های‌شان را باید گفتگو بکنیم چقدرش قابل قبول و چقدرش قابل قبول نیست.

اما می‌خواهم بگویم که ایشان پیشینه‌اش مال نوشته دیگران است همان نوشته را آمده کپی کرده وقتی در مورد اجتهاد و تقلید حرف می‌زند مریدها «احمد اسماعیل» می‌گویند ببینید تا حالا شما می‌گفتید تقلید کنید الان ایشان گفته تقلید نکنید گویا حرف جدیدی مطرح کرده.

استاد شریفی:

اگر درباره اعجاز هم باشد اعجاز، مال گذشتگان است باید به آن‌ها ایمان بیاوریم

استاد شهبازیان:

بنده خداها استدلال‌ها را انجام دادند، ایشان دارد از همان‌ها استفاده می‌کند. دوم جریان «شیخیه» است که «شیخ احمد احصائی» که دقیقاً ما می‌گوییم «شیخ احمد بصری» اولاً ایشان سادات نیست به تفصیل ثابت شده از قبیله «بو سویل همبوشی» است که هیچ کدام سادات نیستند و نکته جالب این است که جریان «شیخیه» امروز یکی از محل‌های اصلی حضورشان در «عراق» در استان «بصره» است فعالیتی که این‌ها دارند «احمد» هم بچه «بصره»‌است.

استاد شریفی:

جالب است استاد در روایات از امیر المؤمنین روایتی به این مضمون داریم که ایشان «بصره» را شهر فتنه به این عنوان تقریباً در روایت اشاره شده، از زمان صدر اسلام و «جنگ جمل» جلو بیایید این‌که «بصره» و محیط «بصره» چطور به این‌جا رسیده یک تحلیل خاصی می‌طلبد.

استاد شهبازیان:

فارغ از مردمی که امروز خودشان را منتقد جریان‌های انحرافی و مردم «بصره» است کسانی که پیرو عقائد حقه اهل‌‌بیت (علیهم السلام) هستند؛ ولی آن‌جا مکانی است که بعضی از جریان‌های انحرافی سوء استفاده‌های خودشان را می‌کنند «شیخ احمد احصائی» در یک طرف نگرش‌های دارد «شیخ احمد بصری» هم تابع النعل بالنعل عین جریان «شیخیه» می‌آید و جالب است هم نامی هم اتفاق می‌افتد و می‌آیند آن مبانی را ذکر می‌کنند. اشاره خواهیم کرد حدیث وصیت، بحث‌های مهدییون، بحث رجعت کاملاً شبهات دارد.

سوم جریان «بهائیت» است «بابیه» و «بهائیه» جزء جریان‌های هستند که تنش ایجاد کردند، در سده اخیر توانستند افرادی را یارگیری بکنند حتی از بین بعضی از طلاب نه خیلی طلاب قوی؛ ولی «ابوالفضل گلپایگانی» یا مانند این‌ها کسانی بودند که درس طلبگی خوانده بودند و مدتی در حوزه‌ها به صورت غیر رسمی یا رسمی حضور داشتند. جریان «بهائیت» هم در روش استدلال، هم در نوع نگرشی که برای جذب افراد و مریدان و در برخی از استدلال‌ها ما کاملاً مشابهت را می‌بینیم.

جریان چهارم جریان «قادیانیه» است «غلام احمد قادیانی» که در «شبه قاره هند» ادعاهای خودش را مطرح کرد. «سید محمد نوربخش» در کتاب خودش بحث‌های دارد که «احمد اسماعیل» هم آن بحث تعدد مهدییون و تعدد قائم؛ یعنی می‌گوید یک قائم زمینه ساز و مهدی به اصطلاح...

استاد شریفی:

 دو قائم داریم

استاد شهبازیان:

 بله، دو قائم داریم یا دو مهدی داریم یک قائم و مهدی زمینه ساز داریم بعد یک قائم و مهدی اصلی که همان حضرت ولی‌عصر است.«احمد اسماعیل» دقیقاً شبیه «سید محمد نوربخش» صحبت کرده، بقیه گروه‌ها را هم می‌توانیم جستجو بکنیم؛ اما قاعده اصلی و عمده کلام و مبانی طبق همین چهار گروه است و این نکته را تذکر بدهم که چرا این چهار تا گروه انتخاب می‌شوند و «احمد اسماعیل»، چون نگرش من بر این است که جریان استعمار و جریان فرقه ساز در «عراق» آمدند نگاه کردند ببینید کدام یکی از فرقه‌ها آن پایداری بیشتر را دارد؟

ما در صد سال اخیر بلکه دو سده اخیر دویست سال اخیر فرقه‌های مختلفی داشتیم اما جریان «قادیانیه» که به وسیله «غلام احمد» در «شبهه قاهره هند» به وجود آمد و جریان «بهائیت» و «بابیه» جریان «شیخیه» و «اخباریه» این‌ها جزء معدود فرقه‌ها و نگرش‌های مقابل هستند که توانستند حیات خودشان را تا امروز حفظ کنند.

به همین خاطر اگر کسی می‌خواهد بیاید یک فرقه سازی بکند و یک فرقه جدیدی را انتخاب بکند قطعاً دنبال کسانی می‌رود که تجربه ماندگاری دارند و «احمد اسماعیل» هم طبق همین این‌ها را انتخاب می‌کند مبانیش را طبق این‌ها می‌چیند و امروز هم آن سخنان را مطرح می‌کند.

استاد شریفی:

با توجه به مطالبی که فرمودید ما می‌توانیم یک سوالی به این عنوان از اتباع «احمد»‌ داشته باشیم، بینندگان عزیز سوال این‌گونه است من سوال را می‌گویم استاد هم نظر بدهند آیا این سوال امکانش هست، اتباع «احمد» مدعی هستند که امام ما، با علم جدیدی آمده که قبل از آن نبوده این‌طوری که استاد فرمودند شاکله سخنان «احمد» اعتقادات، استدلالات و مبانی «احمد» نشأت گرفته از چهار فرقه اصلی است.حالا اگر ریزترش هم بخواهیم بشویم شاید از خیلی‌ از فرقه‌های دیگر تکه تکه گرفته یا یک نوکی زده؛اما شاکله اصلی از این چهار فرقه است که فرمودید «اخباریه»، «شیخیه»، «بهائیت» و جریان «قادیانی». یک اعتقاد، یک مبانی، یک استدلال از «احمد بصری» ارائه کنید که قبل از «احمد» کسی از او سخنی نگفته باشد؟ چون این را به عنوان اعجاز «احمد» می‌خواهیم مطرح کنند یعنی از اعجاز امام‌ها یکی‌اش این است حرف خود «احمد» است با علمی آمدم که قبل از من نبوده.

استاد شهبازیان:

البته یک سخنی هم باشد که قابل استدلال باشد، مثل «غلامرضا عرفانیان» گفته بود یک توقیعی از امام زمان گرفته بود برای مریدهایش می‌خواند می‌گفت امام زمان (علیه السلام) فکر نکنید فقط بحث‌های علمی و دینی می‌گوید نه این‌‌ها یک تیم والیبال داشتند، «غلامرضا عرفانیان» آن‌جا گفته بود که اتفاقاً توقیع و نامه جدید امام زمان که به من رسیده خودش را نائب خاص می‌دانست. در مورد تیم والیبال است.

بعد شروع کرده این نامه را برای مریدها خواندن آقا فرموده است به پاسورها تمرین خاص بدهید، آبشار زدن را دقت کنید بعد گفته بود همه فکر می‌کنند دایناسورها منقرض شدند در صورتی که دایناسورها یک آدم کوتوله‌های در کهکشان هستند. (یک داستان‌های عجیب و غریب) باید یک حرف منطقی باشد.

استاد شریفی:

این‌ها مبانی و استدلال نیست، این‌ها بیشتر توهمات است. ما یک تحدی می‌خواهیم از اتباع «احمد» داشته باشیم یک مبنا و استدلال قرآنی، عقلی، منطقی آقای «احمد» ارائه کرده باشد که قبل از آقای «احمد» کسی دیگر آن سخن و آن مبنا و آن استدلال را بیان نکرده، بینندگان عزیز یکی از روش‌های جریان «احمد» من یک مقدمه‌ی را خدمت شما بینندگان عزیز داشته باشم بعد خدمت استاد باشیم این است که شما هر روایتی را که اشاره کنید که در رد جریان «احمد» باشد روایت صریح است به طور مثال امام صادق مثلاً فرمود هر کس برای منِ امام صادق و ائمه مقام نبوت قائل باشد او دیوانه است.

یا روایت‌های از آقا علی ابن موسی الرضا، از امام باقر، آقا امیر المؤمنین به این عنوان که ما پیغمبر نیستیم و هر کس این ادعا را کند او دیوانه است «زندیق» و «کافر» است، روایت تا این‌جا داریم که آقا امام رضا فرمود خونش مباح است شما وقتی این روایت‌ها و آیه صریح قرآن می‌آورید می‌گویند این‌ها متشابهات است چندین جلسه ما با اتباع «احمد» در همین شبکه مناظره کردیم بارها شما هم این را دیدید. این‌ها متشابهات است و نمی‌توانیم از متشابهات کسب عقیده کنیم و آن حجت خداست که می‌آید این متشابهات را برای ما حل می‌کند و وقتی آقای «احمد» گفته نه ائمه، پیغمبر هم هستند شما تمام آن روایات را باید کنار بگذارید.

 یکی از اصلی‌ترین ادعاهای این‌ها در مباحث همین است کتابی است به نام «فتنه گوساله» جناب آقای «احمد بصری» در این کتاب در قسمت دوم، صفحه 29 دقیقاً آقای «احمد» همین جا اشاره می‌کند: " پس در این شبهات، اشاره‌ی است به این‌که امت محتاج راسخین در علم هستند و آن‌ها امامان هستند بعد از پیامبر" آقای «احمد بصری»‌ خودش را امام می‌داند و آن را مهدی می‌داند. مدعی بر این است که هر جا مطلب و مسئله‌ی بود فقط شما باید به راسخین علم رجوع کنید که آقای «احمد» آمده این علم را باز کند بعد همین جریان را وقتی شما در کتب «بهائیت» نگاه می‌کنید می‌بینید دقیقاً آن‌ها هم همین کار را کردند.

یعنی هر جا شما استدلال بر ضد آن‌ها بیاورید سریع می‌گویند این متشابهات است و متشابهات قابل فهم برای مردم نیست و آن جناب «بهاء» است که باید این متشابهات را حل کند. کتاب «فرائد» این کتاب از کتب جریان «بهائیت» است «ابوالفضل محمد ابن محمدرضا گلپایگانی» ایشان در این کتاب در صفحه 10، حضرت «عبد البهاء» مقام راسخون در علم را شامل آن نفس برگزیده فرمودند در قرآن کریم آیات زیادی موجود است که کلاً حاوی بشارت یوم موعود است و طبق نص قرآن جزء متشابهات هستند.

یعنی آیاتی که معنای آن‌ها روشن نیست و احتیاج به تأویل دارد که خدا در قرآن تصریح کرده راسخون در علم هستند که این علم را دارند بعد سیری در آثاری جناب «ابو الفضائل» که چون شکوفه‌های بهاری در همه جا پراکنده‌اند معلوم می‌دارد که چگونه کلام الهی نفوذبخش این آثار شده و خواننده وقتی می‌بیند که تفسیرات و تأویلات جنابش از کتاب «یوحنا» و غیر آن که سال‌ها قبل در «رسال شرح آیات مورخه و فصل الخطاب مرقوم شده با مطالب مفاوضات «عبد البهاء» مطابقت کامل دارد معنی الهام الهی و تأیید شدید القوی را در می‌یابیم.

یعنی دوستان عزیز آقای «بهاء» و جریان «بهائیت» تصریح کرده است که آیاتی که شما بر رد آن‌ها استدلال می‌کنید بسیاری از آیات قرآن و روایاتی که همه آن‌ها متشابه است «راسخون فی العلم» باید پاسخگو باشند «راسخون فی العلم» چه کسانی هستند؟ آقای «بهاء» است. شما در جریان «احمد» هم، همین را می‌بینید.

اما از این‌ها سوال می‌پرسیم در کدام روایت آمده است که آقای «احمد» و آقای «بهاء» این جزء «راسخون فی العلم» هستند؟ نوع استدلال یکی است استفاده از یک کلام، استفاده از یک جمله در هر موضوعی که از جناب «احمد» بیاورید شما همین قضیه را می‌‌بینید استاد با ادامه مباحث در خدمت شما هستیم.

استاد شهبازیان:

به خاطر این‌که بینندگان هم بعضی از این مصادیق را ببینند؛ یعنی بدانند که از سخنان «احمد اسماعیل بصری» نه فقط بینندگانی که منتقد جریان «احمد» هستند، بلکه کسانی که از روی علاقه به امام عصر (علیه السلام) و مهدویت آمدند به «احمد اسماعیل بصری» اعتقاد پیدا کردند این نکته را باید بدانند سخنان ایشان پایه در کدام فرقه‌ها دارد؟

پس اولاً سخن تازه‌ی نیست، ثانیاً ما برای این‌ها همان‌طوری که سال‌ها علمای ما مباحث فِرَق گذشته را نقد کردند امروز باید توجه بکنند که این سخنان «احمد» بی‌پاسخ هم نیستند و پاسخ‌های علمی منطقی خودمان را داریم؛ چون من نمی‌خواهیم خیلی ورود به بحث «قادیانیه» پیدا بکنم ما بیشتر در «شیخیه» و «بهائیت» ورود پیدا بکنیم برای مخاطب ما هم بیشتر این دو تا جریان شناخته شده است.در مورد «قادیانیه» این کلیت را عرض بکنم حتی در روش استدلال ایشان آمده از بعضی از حرف‌های«غلام احمد قادیانی» استفاده کرده آن آیه شریفه که می‌فرماید:

«يأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ»

رسولي که بعد از من مي‌آيد و نام او احمد است!

سوره صف (61): آیه 6

عیسی مسیح به حضرت رسول (صلوات الله علیه وآله) بشارت می‌دهد این‌جا آقای «غلام احمد قادیانی» می‌گوید این آیه مراد من هستم؛ یعنی «احمد» در این‌جا منِ «غلام احمد قادیانی» هستم و دقیقاً شما می‌بینید که آقای «احمد اسماعیل بصری» این آیه را تأویل نابجا هم می‌برد می‌گوید که خداوند و عیسی مسیح در قرآن به منِ «احمد بصری» اشاره کردند کجا اشاره کرده به همین آیه استناد می‌کند:(يأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ)؛ اشاره می‌کند که مراد منِ «احمد اسماعیل» هستم یک جا در گذشته پیغمبر خدا بوده که نامش «احمد» بوده، امروزه بشارتی که حضرت عیسی داده به «احمد» آخر الزمان و امروزی است که منِ «احمد اسماعیل» باشم یعنی در نوع استدلال‌ها این‌ها آمدند تبعیت کردند.

استاد شریفی:

استاد اجازه بدهید من اسکن این مطلب «احمد» را هم نشان بدهم که بینندگان مستند ببینند کتابی است به نام «بیانیه نصیحت به انصار» ایشان در مقام استدلال و سوال و به چالش کشیدن شیعیان و مخالفین خودش؛ از آن‌ها سوال کنید آیا هنوز قرآن جریانی همانند گردش خورشید و ماه دارد همان‌گونه که امامان خبر دادند یا خیر؟ اگر این‌گونه است صاحب این آیه در این زمان کیست؟ همان آیه که فرمودید هنگامی که عیسی ابن مریم فرمود ای فرزندان «بنی اسرائیل» من فرستاده‌ی از جانب خدا برای شما هستم «تورات» را که پیش از من بوده تصدیق کرده و فرستاده‌ی که بعد از من می‌آید و نام او «احمد» است بشارتگر هستم.

این آیه در حق پیامبر نازل شده ولی قرآن حی لایموت است؛ پس «احمد» که عیسی فرستادنش را قبل از باز گشتنش به اهل زمین در زمان ظهور امام مهدی بشارت داده کیست؟ و این «احمد» که رسول الله ذکر کردند کیست؟ در ادامه‌اش می‌گوید منِ «احمد بصری» هستم این «احمدی» که در قرآن آمده جناب استاد «بهائیت» هم به همین استدلال کردند.

استاد شهبازیان:

این‌ها نرخ شاه عباسی دارند چون دیدند موفق شدند و بعضی جاها سر کیسه کردند، تأویل‌های را که استفاده کرده بودند در بعضی از مریدان جا افتاده بود این‌ها می‌آیند از همان سیستم تبعیت می‌کنند. زمان را شما بهتر می‌دانید آن‌جای که لازم است شما اسکن‌ها را نشان می‌دهید من سعی می‌کنم استدلال‌های که معروف است بگویم کسی نمی‌‌تواند بگوید نه «احمد اسماعیل» هیچ وقت این حرف را نزده.

در بحث شبیه عیسی بودن که آقای «احمد اسماعیل بصری» بسیاری از روایات را به خودش تطبیق می‌دهد می‌گوید من شبیه به عیسی هستم در گذشته خدا مرا به جای حضرت عیسی به زمین فرستاد شبیه عیسی شدم، مسلوب شدم بعد از 3 روز دوباره به آسمان برگشتم امروز در قالب «احمد اسماعیل» آمدم که این عملاً و رسماً نوعی تناسخ است که «احمد اسماعیل» دارد مطرح می‌کند. دقیقاً آقای «غلام احمد قادیانی» استدلالش به روایت‌های است که:

«لا مهدیَ الا عیسی ابن مریم»

«احمد اسماعیل» هم در کتاب‌های خودشان بحث می‌کنند که:

«لا مهدیَ الا عیسی ابن مریم»

آقای «غلام احمد قادیانی» ادعا می‌کند با توجه به این روایت، من همان عیسی ابن مریم هم هستم و مهدی هم هستم هم عیسی ابن مریم! و دقیقاً «احمد اسماعیل» هم استناد به این نکته دارند که با توجه به:

«لا مهدیَ الا عیسی ابن مریم»

من هم «احمد اسماعیل» مهدی اول هستم، وهم شبیه به عیسی هستم. یک نکته‌ی را دقت بکنیدخیلی جالب است که بینندگان هم این نکته را بدانند که اولین جاعل این حدیث «معاویة ابن ابی سفیان» است این حدیث را در برابر آن حدیث معروف نبوی که پیغمبر خدا فرمود ما در ایام شهادت حضرت زهرا هم هستیم، «معجم الکبیر طبرانی» گزارشی را دارد و اهل‌سنت هم متفق القول در این نظر هستند که مهدی از نسل فاطمه زهرا است و پیغمبر خدا فرمود ما خصال و ویژگی‌های داریم که هیچ احدی ندارد.فاطمه جان یکی‌اش این است که:

«المَهْدِيُّ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ»

از ما اهل‌بیت است دستگاه «اموی» به خاطر این‌که در برابر فضائل اهل‌‌بیت (علیهم السلام) مقابله بکند آقای «معاویة ابن ابی سفیان» می‌آید یک حدیث جعل می‌کند، می‌‌‌گوید نه آقا چه کسی گفته مهدی از امت اسلام است؟ نخیر مهدی از امت اسلام نیست، از «قریش» نیست، از پیغمبر نیست، از نسل فاطمه نیست، از اهل‌بیت نیست، برای انکار این مطلب حدیثی را «معاویه» جعل می‌کند آن حدیث چه است؟

«لا مهديَّ إلا عيسى ابن مريم»

می‌گوید مهدی همان عیسی ابن مریم است و دقیقاً کسانی که استفاده کردند من یک مطلبی دارم فِرَقی که آمدند از این مطلب بهره بردند حتی «سید محمد نوربخش» که عرض کردم «مشعشعیان» ولی برای تشبیه کامل «غلام احمد قادیانی» به این حدیث استناد کرده و عجیب است.

اتباع «احمد» باید این سوال را بپرسند چرا آقای «احمد اسماعیل» و یارانش مثل «عبدالرزاق دیراوی» می‌آیند به حدیث جعلی از «معاویه» برای اثبات سخنان خودشان استناد می‌کنند؟

ببینید پیشینه به «معاویه» رسید حتی از «غلام احمد قادیانیه» رد کرد و دیگرانی که استناد کردند این عبارت‌ها را ما می‌گوییم به عنوان شباهت‌های از جریان «احمد» در روش استدلال در بعضی از منطقه‌ها و فرقه‌های مثل «قادیانیه»در جریان «اخباریه» هم که عرض کردم آن بدعت و اجتهاد و تقلید و همان حرف‌های که آن‌ها می‌زنند

بعضی از افراد بسیار تند و تیز در «اخباریه» به خاطر این‌که مخاطب هم آشنا بشود، «اخباریه» یک فردی مثل «میرزا محمد اخباری» حتی می‌آید با شاه «قاجار» آن زمان خودش بده بستانی می‌کند، می‌گوید من به شما کمک می‌کنم که سر «تزار روس» را برایت بیاورم اما تو کاری بکن که «اصولییون» را کلاً قتل عام و منکوب بکنی و از بین ببری.

یک همچنین افرادی با این نگاه‌های ضد اجتهادی که مطرح می‌شود امروز هم شما دقیقاً می‌بینید همان حرف‌ها را «احمد اسماعیل» در کتاب‌های خودش دارد مطرح می‌کند، اگر طلبه‌ها عزیز و تعجب‌مان از بعضی از طلابی است که به «احمد اسماعیل» گرایش پیدا کردند، اگر همان مباحث اجتهاد و تقلید مرحوم «آخوند» و دیگران را با دقت مطالعه می‌کردند نفس اجتهاد را دیگر این سخن «احمد اسماعیل» مطرح نمی‌شد.

«احمد اسماعیل» در کتاب «عبد صالحش» می‌گوید شما یک دلیل بیاورید که «شیخ مفید»، «شیخ طوسی» یا بزرگان ما قائل به اجتهاد بودند و عجیب است مثلاً مطرح می‌کنند که بله این بزرگان هیچ سخنی در مورد اجتهاد نداشتند چون در کتاب‌های این‌ها «باب الإجتهاد» نبوده، آقای «احمد اسماعیل بصری» و مریدانش باید به این نکته توجه بکنند که بزرگان ما بحث اجتهاد و تقلید را با عنوان «بابُ المفتی المستفتی» از آن نام می‌بردند و «شیخ مفید» در کتاب خودش مرحوم «شیخ طوسی» در کتاب «عدة الأصول» مرحوم «سید مرتضی» در «رسائل» خودش تصریح دارند که لازم است یا فرد خودش مجتهد باشد یا اگر عوام است خودش تخصص استنباط ندارد باید از مجتهد تقلید بکند. به جز این‌که آن روایات را داریم:

«مَنْ كَان‏ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ حَافِظاً لِدِينِهِ، مُخَالِفاً لِهَوَاهُ، مُطِيعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِّ أَنْ يُقَلِّدُوه‏»

تفصيل وسائل الشيعة إلى تحصيل مسائل الشريعة؛ شيخ حر عاملى، محمد بن حسن، ناشر: مؤسسة آل البيت عليهم السلام،  محقق/ مصحح: مؤسسة آل البيت عليهم السلام، ج27، ص131

و بحث‌های مفصل خودش اما این نکته دروغی را که می‌خواهند ببندند تابع برای برخی از «اخبارییون» گذشته که بگویند اصلاً ما چیزی به نام تقلید از علما نداشته‌ایم نه بزرگانی مثل «شیخ مفید»، «شیخ طوسی» تصریح به این نکته دارد.

استاد شریفی:

استاد بحث تقلید را پیش کشیدید و کپی‌برداری «احمد» از «اخباری‌ها» در این مسئله که «شیخ مفید» مقلد نبوده تقلید در عصر آن‌ها معنای نداشته من جا دارد این را به بینندگان عزیز نشان بدهم تا شما نسبت به تعارضات و تناقضات در جریان کمی فکر کنید شما از روایات استفاده کردید، من می‌خواهم از کلام آقای «احمد» در بحث مشروعیت تقلید استفاده کنم کتاب «سرگردان» نویسنده آقای «احمد بصری» صفحه 48 خوب دقت کنید

از ائمه و اجداد ایشان برخی روایات آمده است اول بگویم این‌ها می‌گویند در رابطه با تقلید روایت نداریم آقای «احمد»‌ این‌جا تصریح می‌کند: از اهل‌‌بیت روایاتی آمده است که از آن این‌چنین استنباط می‌شود رهبری امت اسلامی دینی و دنیای کسانی هستند که روایات الحدیث را نقل می‌کنند و برخی تفسیر کردند که روایاتُ الحدیث خود فقهای عادل در زمان غیبت حضرت است."

در صفحه بعدی دارد: "ولایت مجتهدین واجد الشرایط برخی فتوا خود قسمتی از ولایت امام است که خود بخشی از ولایت پیامبر است و گرفته شده از ولایت خداوند و حاکمیت الهی است."

 یعنی من الان اسم آقای «احمد» را خط بزنم نگویم این کتاب، کتاب «احمد بصری» است بگویم یک قولی را می‌خواهم نقل کنیم همین را مقابل اتباع «احمد» بخوانید نگویید کتاب «احمد» است، فی الفور حکم تکفیرش را صادر می‌کنند نه این غلط کرده و بی‌خود کرده این حرف را زده، این حرفش، حرف مزخرفی است «سید علیه السلام» آمده همه این‌ها را با دلیل رد کرده.

اما حرف خود آقای «احمد» است که در اوائل دعوتش این ادعاها را نداشت هر چه پله پله بالاتر و جلوتر آمد این ادعاهایش را یکی یکی شروع کرد در ادامه صفحه 50 می‌گوید: "امام علی بخشی از ولایت پیامبر است و در احادیث بسیار تأکید می‌کند که امام علی خدا را بر مردم و برای امام یک حاکمیت مطلق بر همگان است که از طرف خدا تأیید شده این ولایت، اصل مذهب است که بر این اصل مذهب بنا گذارده شده و یکی از فروع ولایت امام، ولایت فقیه واجد الشرایط بر فتوا است. خلاصه از تفسیر آن‌که منسوب از امام حسن عسکری است" با این عبارت باز روایت را هم خودش می‌آورد. "و اما اگر باشند از فقهاء که مثلاً به نفس خود محافظ دینش، مخالف با هوای نفس، مطیع امر امام زمان خود بر عوام است که از او تقلید کند." کتاب «احمد بصری» است می‌گوید اتباع «احمد» اطاعت کنند طبق متن «احمد» باید این‌ها تقلید را داشته باشند.

در صفحه 51 این مطالبی که این آقا این‌جا گفته من به بعضی از علمای شیعه که نشان دادم خودشان گفتند ما خودمان به علمای شیعه در بحث جایگاه «ولی فقیه» و بحث تقلید برای این اختلاف است، این‌قدر آقای «احمد» بالا رفته که بعضی از بزرگواران و علمای خودمان هم این جایگاه را برای یک مجتهد قائل نیستند.

"پس، از اختیارات ولایت مجتهد واجد الشرایط بر سه مقام است اولاً: مقام فتوا در مسائلی که عوام به آن نیاز دارند؛ موارد فتوا، مسائل فرعی، موضوعات استنباطی است که حکم شرعی از آن‌ها خارج می‌شود. ثانیاً: مقام قضاوت و دادن حکم در دعواها و ... در قضاوت‌های مخصوص. ثالثاً: مقام ولایت تصرف در اموال که خورد مرتبه‌ی از ولایت عام که قابل واگذاری از طرف امام به فقیه است. اعمالی که فقیه واجد الشرایط انجام می‌دهد فقط در فتوا و اجرای حکم منحصر نمی‌شود بلکه او یک حجت وجودی است حتی اگر سکوت اختیار کند. که خداوند در روز قیامت از آن به عنوان حجت استفاده می‌کند او دربارگاه الهی از جهل و نادانی مردم شکایت می‌کند از آن‌که کسی برای فهم احکام نزد او نمی‌آمد در حدیثی وارد شده که سه شخص روز قیامت نزد خداوند شکایت می‌کنند عالمی که او را ترک کرده‌اند همچنین وظیفه ولایت نظم در زندگی بشر و سیاست است که این نظم بر مبنای نظم الهی است به شرطی که بر تمام امور مسلط و دستش در حکم از هر لحاظ حیثتی باز باشد. پس بر مسلمانان واجب است."

 حالا آقای «احمد» حکم صادر می‌کند: "در زمان غیبت به نائب امام که فرستاده و فقیه واجد الشرایط عادل و زاهد کمک و یاری کند، و اگر نائب خاص از طرف امام وجود نداشت با باز گذاشتن دست فقیه واجد الشرایط در امور احکام از هر لحاظ" این هم حرف آقای «احمد» روایت هم می‌آورد فتوا هم صادر می‌کند جایگاه فقیه و تقلید و مقلد را هم مطرح می‌کند من نمی‌دانم این‌ها را اتباع «احمد» نمی‌خوانند و نمی‌بینند این تناقضات و تعارضات را نمی‌بینند!

استاد شهبازیان:

یک سخنی وجود دارد یک وقت آقای «فتحیه» می‌گفت که شما آمدید:

«فَلِلْعَوَامِّ أَنْ يُقَلِّدُوه»

«لام» در این‌جا بر وجوب دلالت نمی‌کند و فلان من به او گفتم خیلی خوب حالا بر وجوب دلالت نمی‌کند: «فَلِلْعَوَامِّ أَنْ يُقَلِّدُوه»؛ همین حدیثی که شما هم آوردید «احمد» هم استناد کرده سلمنا به فرض که بر وجوب دلالت نمی‌کند، گفتم یک سوال این بر جواز دلالت می‌کند که می‌توانیم به فقیه مراجعه کنیم؟ گفت بله گفتم تمام شد پس بدعت و تقلیدی دیگر وجود ندارد.

استاد شریفی:

استاد! «احمد» از آن بر وجوب استدلال کرده است.

استاد شهبازیان:

بله ما می‌گوییم سلمنا!

استاد شریفی:

سلمنا یعنی آقایان اول باید بپذیرند که «احمد» اشتباه کرده است.

استاد شهبازیان:

در کتاب «العجل» جریان «احمد اسماعیل بصری» این تصریح را دارد که خود «احمد» می‌گوید:

«اما الشیعه فکانوا دائما یرجعون الی الامام المعصوم بعد النبی»

به معصوم مراجعه می‌کردیم

«ولما وقعت الغیبة الصغری کانوا یرجعون الی سفیر الامام»

این همان حرفی است که ما در مورد «نواب» می‌زنیم اما بعد از «نواب» چه اتفاقی می‌افتد؟

«فلما وقعت الغیبة التامة کانوا یرجعون الی الفقهاء الذین کانوا یرمون عن المعصومین»

و کسی غیر از این سخنی نمی‌گوید پس اصل مراجعه به فقیه مورد قبول است و خود ایشان هم می‌گوید اصلاً سیره بر این بوده اجماع بر این بوده، در غیر این مطلب آدم باید یک بحثی را مطرح بکند در فضای آن تطور جریان «احمد اسماعیل» باشد.

استاد شریفی:

خودش یک بحث مفصلی است.

استاد شهبازیان:

بله، قبلش چه حرف‌های زده بعدش چه حرف‌های زده، چون به قول معروف می‌گفت بحث به تقلید کشیده شد بد نیست این را اتباع «احمد» ببینند، این بیانیه:

 «نداء رقم الخامس من وصی و رسول الإمام المهدی الی جمیع المسلمین»

 چه چیزی گفته؟ ایشان در ابتدای دعوتش فقاهت و تقلید را لازم می‌دانسته است:

«علی کل مسلم ترک التقلید فی الفقه اما والعمل بالاحتیاط»

نادانی این فرد، آقا احتیاط یعنی تقلید، شما وقتی می‌گویی احتیاط بکن یعنی تقلید بکن می‌گوید فقط اصول عقائد را از من بگیرید فقه را بروید احتیاط کنید، احتیاط یعنی چه؟ اتفاقاً دقیقاً یکی از اتباعش می‌پرسد احتیاط یعنی چه؟ ایشان بیان می‌کند می‌گوید احتیاط یعنی این‌‌که شما بروید از رساله «سید روح الله خمینی» حضرت امام، «سید محمدباقر صدر» و «سید محمدصادق صدر» که شهید «محمد صدر» همان پدر «سید مقتدا» است بروید از این‌ها تقلید کنید.

آقایان از آن طرف امام‌تان ذکر می‌کند که بدعت علم اصول است دقیقاً ما را به سه نفر از اصولییون ارجاع داده، اگر بدعت اصول است پس چرا به اصولییون ارجاع داده؟ مرحوم «سید محمدباقر صدر» کتاب حلقاتش معروف است حضرت امام مبانی اصولی ایشان معروف است ثانیاً یعنی این‌که شما از فقها، تقلید کنید، از بین ده‌ها رساله به سه رساله یعنی خودت تسلطی نداری بروید از این سه رساله تقلید کنید این «نوعٌ مِنْ التقلید» است.

احتیاط نوعی از تقلید است، یکی این است که تو به یک نفر مراجعه کنی یک بار این است که تو بروی جمع کنی یکی گفته حرام است و یکی گفته مکروه است تو حرام را بگیری این هم باز تقلید است؛ چون که تو از خودت استنباط حرام و مکروه که نکردی و مطلب جالب‌تر مگر امام‌تان ما را به این سه بزرگوار ارجاع نداده؟ این‌ها که وضو را دور مچ پا نمی‌گرفتند اصلاً این را بدعت می‌دانستند شهادت رابعه را بدعت می‌دانند این چیزی که شما «اشهد ان المهدی» را آمدید جا گذاشتید.حتی اگر طبق دستور امام‌تان می‌خواستید عمل بکنید امام‌تان دستور داده از این فقهاء اصولی ضد خودتان بهره بگیرید و استفاده بکنید.

استاد شریفی:

علمای که در چند جهت بدعت گزارند طبق مبنای این‌ها قائل به علم رجال هستند، علم اصول را قبول دارند تقلید و اجتهاد را قبول دارند، بعد «دموکراسی» و «حکومت جمهوری اسلامی ایران» را که خود امام پایه‌گذاری کرد طبق مبانی «احمد» ولایت ...

استاد شهبازیان:

بله، حفظ نظام را از اوجب واجبات دانستن و بحث‌های دیگر؛ پس ببینید جریان «احمد اسماعیل» فقط یک حرفی را از جریان «اخباریه» دیده به دردش می‌خورد، یک زمانه‌ی به دردش می‌خورد حالا بیاندازیم وسط صحبت بکنیم، نه آقا اولاً با مبانی گذشته «احمد» سازگار نیست چرا این بیانیه‌ها به مریدان «احمد» امروزه نشان نمی‌دهید؟ چرا رو نمای نمی‌کنید؟ دقیقاً عین جریان «وهابیت» که شما در این زمینه تخصصی دارید چقدر کتاب‌ها و اسم‌ها را «کذا وکذا وکذا» دارند.

استاد شریفی:

الان در کتب «احمد» مطالب دارد حذف می‌شود

استاد شهبازیان:

چرا این بیانیه‌های را نشان نمی‌دهید که امام خودتان اول گفته به فقهاء مراجعه می‌کردند چرا این‌که خودش ارجاع داده:

«واما الحوادث الواقعه فاالرجعوا الی روات حدیثنا»

شما متنی را آوردید «احمد اسماعیل» استناد می‌کند «احمد اسماعیل» یک بیانیه‌ی دارد، ایشان در کتاب «التیح» آقای «احمد اسماعیل» می‌آید بیان می‌کند که:

«ولم النقض الهذه المدة ان شاء الله ان یغیبه الغیبة الطویل»

غیبت طولانی، غیبت کبریٰ اتفاق افتاد

«وقد ورد عنه»

از اهل‌بیت وارد شده

«وعن آبائه بعض الروایات التی یستفاد منها»

که قیادت و رهبری امت دست روات حدیث است، این روات حدیث چه کسانی هستند؟ که این:

«روات الحدیث الفقهاء العدول في زمن غیبته»

باز بحث فقاهت و فقهاء است، «احمد اسماعیل» ارجاع داده و عجیب این است «عباس فتحیه» می‌گفت نه آقا:

«اما الحوادث الواقعه فاالرجعوا الی روات حدیثنا»

فقط و فقط نواب اربعه و نواب خاص بودند ولا غیر این‌که «احمد» می‌گوید فقهائی را ذکر کردند. دو آقای «سید حسن پورآذر» در کانال خودش ذکر می‌کند می‌گوید:

«اما الحوادث الواقعه فاالرجعوا الی روات حدیثنا»

کل روات حدیث امروز «سید واثق الحسینی» و «سید حسن حمامی» و فلانی و فلانی چطور وقتی به خودتان می‌رسد همه بازی است اما به بحث:

«الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ حَافِظاً لِدِينِهِ»

ما که می‌رسد این‌ها دیگر بازی نیستند؟

استاد شریفی:

حالا دیگر جایگاهی که آن‌ها در مقابل علما و مراجع شیعه دارند

استاد شهبازیان:

بله خودشان بهتر می‌دانند یک مناظره از «سید حسن حمامی» پیدا کنید اصلاً به او اجازه نمی‌دهند گفتگو کند، کسی که آقای «کهندن» می‌گفت آیت‌الله «حمامی»! من به او گفتم پدرش مرحوم آیت‌الله «حمامی» بود بله اجتهاد داشت، این آقا اصلاً سواد درسی ندارد اگر شما می‌توانید بگویید «سید حسن حمامی» بیاید در تلویزیون مناظره بکند، اصلاً به او اجازه نمی‌دهند فقط به او گفتند چند تا خطبه در نماز جمعه بخوان و نصیحت اخلاقی بکن.

استاد شریفی:

از جناب استاد متشکرم، امیدواریم که تا این‌جای بحث برای‌تان مفید واقع شده باشد بنده که مطالب جدید و خوبی را یاد گرفتم بعد از میان برنامه کوتاه بر می‌گردیم ادامه بحث با استاد و همین سیر را ان شاء الله خواهیم داشت.

 (میان‌برنامه)

 استاد شریفی:

عرض سلام مجدد خدمت شما بینندگان عزیز در خدمت جناب استاد «شهبازیان» هستیم، با اشتراکات جریان «احمد» از فرقه‌های دیگر مثل «شیخیه» و «بهائیت» مطالبی هم رد و بدل شد شاید این سوال به ذهن‌تان برسد که اساساً چرا کتب جریان «احمد» این‌قدر دچار تعارض و تناقضات است؟ علاوه بر کپی‌های که از فرقه‌های دیگر انجام داده است.

مطلبی را استاد فرمودند، مطلب خیلی مهمی است آقای «احمد بصری» برای این‌که یک راه فراری برای خودش در هر موضوعی درست کند به هر خس و خاشاکی دست می‌برد مثل حکایت این می‌ماند می‌گویند دروغگوی که برای پوشاندن یک دروغش مجبور است دروغ بعدی را بگوید، و برای دروغ بعدی باید دروغ بعدی را بگوید.

 آقای «احمد» جای که مباحث رجالی به ضررش است روایتی که هیچ سندی ندارد در این روایت هزار و یک اشکال وجود دارد تعارضات بسیار زیادی دارد می‌آید بدعت علم رجال را مطرح می‌کند. نه آقا ما حق نداریم در مورد هیچ روایتی حرفی بزنیم حق نداریم هیچ روایتی را انکار کنیم، جالب بر این است که در کتب این جریان مطلبی نقل می‌شود اگر ما بدانیم یک راوی کذاب است و حتی بدانیم که این راوی به امام نسبت دروغ داده؛ یعنی اساساً علم بر این داریم که یک شخص کذاب، یک سخنی را به دروغ به امام نسبت داده حق نداریم این سخن او را رد کنیم، بگوییم نه دروغ و باطل است کنار بگذاریم چرا؟ چون قرار است یک روایت جعلی و موضوع را آقای «احمد» به آن استدلال کند.

باز همین آقا در جای که روایتی وارد شده که به ضرر جریان است روایتی آمده که جریان را زیر سوال می‌برد این‌جا دیگر شروع می‌شود نه این روایت باطل است هم سنداً ضعیف است تعارض دارد خبر واحد است از خبر واحد نمی‌شود اعتبار گرفت و هزار تا از مبانی رجالی را می‌آید مطرح می‌کند برای این‌که می‌خواهد این روایت را زیر سوال ببرد علت این تناقضات و تعارضات این است لذا خدا در قرآن فرمود اگر این کلام حق نبود در آن اختلاف کثیری پیدا می‌کردید.

همین که این اختلافات کثیر در کتب «احمد» است بهترین دلیل بطلان این جریان و دیگر مدعیان دروغین است. استاد خیلی ممنون و متشکر با ادامه بحث در خدمت شما هستیم بفرمایید.

استاد شهبازیان:

من یک موردی را از «قادیانیه» بگویم بگویم یعنی می‌خواهیم بحث را روی فِرَق دیگر اما بد نیست این را نشان بدهیم این از سایت رسمی «قادیانیه» است که امروز فعالیت‌های مفصلی دارند.

استاد شریفی:

راجع به «قادیانیه» یک توضیحی بدهید شاید برای بیننده‌ها سوال باشد در مورد «بهائیت» خیلی‌ها آشنائیتی دارند «قادیانی» چه کسی است و چه اعتقادی دارد؟ فکر می‌کنم این مهم باشد.

استاد شهبازیان:

یک فردی به نام «غلام احمد قادیانی» بود، ایشان در واقع طلبه اهل‌سنت بود و دروس دینی را مطالعات خوبی داشت و نکاتی را آموزش دیده بود و بحاث و مناظره کننده بود با «مسیحیان» و افرادی که آن زمان «شبه قاره هند» را به نوعی مورد هجوم قرار داده بودند.

استاد شریفی:

پس یک مولوی اهل‌سنت از «هند» است.

استاد شهبازیان:

نمی‌توانم مولوی بگویم، شاید این عنوان را نتوانیم ذکر بکنیم اما کسی بود که بیشتر آن مطالعات دینی و سبغه مطالعات دینی‌ سابقه داشت، اگر بینندگان دیده باشند مثل «احمد دیدات» که یک فردی «مسیحی» بود مسلمان شد؛ ولی بیان خوبی داشت و بحث‌های را مطرح می‌کرد ایشان با نقد «مسیحیت» مطرح شد در «شبه قاره» خیلی جا افتاد افراد مناظره‌های این فرد را با «مسیحی‌ها‌» به شدت دنبال می‌کردند.

بعد از مشهور شدنش آرام آرام کتاب‌هایی را نوشت و ادعا مهدویت و پیامبری خدا را انجام داد، کتاب و بحثی دارد دقیقاً شبیه کتاب «نبوت خاتمه احمد اسماعیل» است و عنوان می‌کند که «احمد اسماعیل» می‌گوید یک «نبیٌ من الله» داریم یک «نبیٌ من النبی» داریم، و «غلام احمد قادیانی» همین حرف را می‌زند.

استاد شریفی:

یعنی آن را هم از «قادیانی» کپی کرده است.

استاد شهبازیان:

بله، از «غلام احمد قادیانیه» می‌گیرد و آن‌جا تعبیرشان در «قادیانیه» نبوت ظلی است یعنی نبوت در سایه به خاطر این‌که با آن خاتم النبیین در تعارض قرار نگیرد «غلام احمد قادیانیه» می‌گوید من پیغمبری هستم که تمام انبیاء در من ویژگی‌شان جمع شده؛ اما من چون صاحب شریعت جدید نیستم مثلاً با پیغمبر خدا فرق می‌کنم اسلام را همان دین اصلی می‌داند؛ ولی دست کاری‌ها را صورت می‌دهد مثل «احمد اسماعیل» که در احکام دست کاری‌ها صورت گرفت.

«غلام احمد قادیانی» ادعا کرد که من همان مهدی هستم و مهدی همان عیسی ابن مریم است و قبر عیسی را در منطقه خودش مشخص کرد گفت این‌جا بوده حلول صورت گرفته و موارد این‌چنینی را مطرح کرد.

استاد شریفی:

«غلام احمد قادیانی» چه دهه یا سده‌ی بوده است؟

استاد شهبازیان:

حدود 200 سال پیش؛ یعنی ایشان و «بهائیت» و جریان «شیخیه» در یک زمان هستند.

استاد شریفی:

یک نظریه هم است که «استعمار» این فرقه‌ها را «بهائیت» را از دل شیعه بیرون کشید، «قادیانیه» را از دل اهل‌سنت یعنی هم زمان با هم یک پروژه‌ی اتفاق می‌افتد درست است؟

استاد شهبازیان:

بله، و امروز هم اتفاق می‌افتد «احمد اسماعیل» همزمان با «سَرخی»، «گرآوی»، «مولویه»، «سولکیه»، «حیدر مشتط» می‌شود. و نکته دیگری که وجود دارد چون بعضی از افراد که در تحلیل جریان شناسی هستند این نکته قابل تأمل است که «صدام» یک برنامه ریزی می‌کند، در این برنامه ریزی درگیری بین شیعیان و اهل‌سنت بوجود بیاورد یک درگیری بین شیعیان «عراق» و «ایران» ایجادکند.

به همین خاطر «صدام»‌ در تلویزیون عنوان می‌کند که ما مرجع «عربی» می‌خواهیم نه مرجع «ایرانی» در زمان که مرحوم آیت‌الله «خوئی» و بزرگان دیگر آ‌ن‌جا حضور داشتند که مثلاً می‌خواهد بیاید مرحوم «سید محمد صدر» را عَلَم بکند که اختلاف بین شیعیان «عراق» و شیعیان «ایران» ایجاد بکند این‌ها روند کار «صدام» و «استخبارات» بوده.

یکی از قسمت‌هایش این است که از دانشجویان نخبه یا دانشجویانی که می‌دانند سر و گوش‌شان می‌جنبد آمادگی ادعاها را دارند افرادی را انتخاب می‌کند «سرخی» مثل «احمد اسماعیل» دانشجوی لیسانس است، آقای «گرآوی» دانشجوی رشته هنرهای زیبا بوده، «احمد اسماعیل» دانشجوی همان دانشگاه بوده می‌بینند قابلیتش برایش وجود دارد و این افراد در یک دوره ادعاهای خودشان را مطرح می‌کنند.

استاد شریفی:

جریان شناسی را هم به بیننده‌ها قول بدهیم در خدمت شما باشیم خودش یک بحث مفصلی است اولین بیننده آقای «محمدعلی» از «تهران» سلام علیکم بفرمایید.

بیننده( اقای محمدعلی از تهران):

سلام علیکم خسته نباشید استاد شریفی عزیز و کارشناس محترم برنامه، من داشتم آرشیو برنامه‌ها را نگاه می‌کردم با یکی از بینندگان مواجه شدم یک آقای اسمش «خادم احمد» بود به روایت «عِدْلُ النبی» استدلال می‌کرد، خواستم بدانم «عِدْلُ النبی» خبر واحد است یا متواتر است؟

استاد شریفی:

روایتش را می‌توانید دقیق‌تر بفرمایید؟

بیننده:

الان خاطرم نیست در مناظره از «عِدْل النبی» استفاده کردند.

استاد شریفی:

چشم استاد توضیح خواهند داد.

بیننده:

 و این‌که اگر خبر واحد است چرا خبر واحد را زیر سوال می‌برند؟ در کتاب خودشان می‌آیند استفاده می‌کنند یا از آیه:

«وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا»

ما در هر امتي رسولي برانگيختيم

سوره نحل (16): آیه 36

استفاده می‌کنند برای این‌که اثبات نبوت برای «احمد بصری» داشته باشند، در صورتی که اگر آیه را نگاه کنند «بعثنا» فعل ماضی استفاده شده یعنی بعثتی دیگری وجود ندارد.

استاد شریفی:

آقای «محمدعلی» سوال‌های سخت سخت از این‌ها نپرسید

بیننده:

چیزی که فهمیدم و با معرفی کتاب‌های که شد خواندم فهمیدم که «احمد بصری» می‌خواهد دروغ پشت دروغ و ضد و نقیض به خودش مشروعیت بدهد؛ یعنی اگر یک دروغی را اشتباه کرد با یک دروغ دیگری بتواند آن را بپوشاند. ایشان کتاب 4 جلدی یا 5 جلدی به اسم «متشابهات» نوشته در «متشابهات» نوشته که فقط با مبهم کاری و مبهم بازی بتواند مشروعیت بگیرد آخرش هم بگوید حجت خدا است ما عقل‌مان نمی‌رسد.

استاد شریفی:

دقیقا در انتهای حرف همه اتباع «احمد» این است حجت خدا سخنی گفته ما علمش را نداریم و مانمی‌فهمیم!

بیننده:

علمش را نداریم و نمی‌فهمیم؛ پس روشنگری توسط چه کسی باشد؟ پس یک امام دیگر باید بیاید «احمد» را برای ما روشن کند؟

استاد شریفی:

یک جلسه حضوری با این‌ها داشتیم هر چه صحبت کردیم آخرش همین را می‌گفت ما نمی‌فهمیم بعد من گفتم ببخشید عذرخواهی می‌کنم شما اتباع «احمد» چقدر نفهم هستید که هر چه ما می‌گوییم شما می‌گویید ما نمی‌فهمیم اگر فهمیده بودید دنبال همچنین آدمی راه نمی‌افتادید این توهین به شما است که شما مدام به خودتان بگویید ما نمی‌فهمیم ما نمی‌فهمیم خدا برای چه کسی حجت فرستاده؟ برای انسان‌های نفهم حجت فرستاده یا برای کسی که می‌فهمد! ته حرف این‌ها این را می‌رساند که ما هیچی نمی‌فهمیم.

بیننده:

قرآن می‌گوید ما پیغمبر را فرستادیم:

«لِتُبَينَ لِلنَّاسِ»

تا آنچه به سوي مردم نازل شده است براي آنها روشن سازي

سوره نحل (16): آیه 44

پیغمبر آمده قرآن را به ما بفهماند، ائمه آمدند مجری باشند؛ پس باید یکی دیگر بیاید «احمد» را برای ما معرفی کند و به ما بفهماند این که نشد «احمد» مگر قرار نشد بیاید حرف مهدی را به ما بفهماند، خودش را هم باید یکی دیگر بفهماند. یکی از اتباع «احمد بصری» گفته بودند منکر تفاسیر منتسب به اهل‌بیت نشده بودند در مناظراتی که من دیدم؛ ولی در صورتی که «احمد بصری»‌ در کتاب‌هایش، منبع خودش از احتجاج استفاده نمی‌کند.

منبع خودش قرار داده که از این تفاسیر استفاده کند مناظره‌ی که آقای «خادم احمد» با شما داشت من واقعاً آن مناظره را دیدم خسته شدم و حوصله‌ام سر رفت مجبور بودم ببینیم باید یک جای روشن بشود در این مناظره که آقای «خادم احمد» با شما داشت، می‌گفت آقای «بهادری» عزیز از کتاب «کنز العمال» که برای سنی‌ها است برای ما روایت آورده در صورتی که «احمد بصری» ‌از «صحیح بخاری» دارد مشروعیت خودش را ثابت می‌کند.

استاد شریفی:

همین الان استاد داشت بیان می‌کرد از «قادیانی» به عنوان یک شخص سنی که در «هند» زندگی می‌کرده مبانی اعتقادی گرفته الی ماشاء الله این تناقضات است.

بیننده:

اتباعش وقتی حرفی می‌زنی نمی‌توانند جواب بدهند می‌گویند با فلانی تعارض دارد، آن تعارض را صحبت می‌کنیم، دوباره به تعارض اولی بر می‌گردد؛ یعنی همین‌جوری پا در هوا هست با یک دروغ یک دروغ دیگر را توجیه می‌دهند با یک دروغ دیگر آن توجیه‌شان را می‌پوشانند اصلاً معلوم نیست دارند چه کار می‌کنند؟

استاد شریفی:

بابت این مناظراتی که شما فرمودید بنده با شما موافق هستم، برای این‌ها باید صبر داشته باشیم؛ ولی چاره‌ی نیست باید این‌ها بیایند گفتگوها دو طرفه بیان بشود تا امثال حضرتعالی متوجه بشوید واقعاً وجاهت علمی این جریان چقدر سطحش پایین و سخیف است.

بیننده:

برای‌شان مقام عصمت مطلقه قائل می‌شوند؛ یعنی یک سری چیزهای می‌آورند که فقط مرجعیت از آدم می‌خواهند بگیرند، می‌آیند تقلید را منکر می‌شوند در صورتی که خودش کتاب احکام دارد و تقلید را دارد انکار می‌کند.

استاد شریفی:

از کتبش بیرون بیاییم الان این‌ها مقلد محض هستند، این‌ها در هر شهرستانی اصطلاحاً یک مسئول یا «خادم» دارند هر آن‌چه که آن «خادم» به این‌ها بگوید  بدون حق مخالفت باید انجام بدهند با این‌که خیلی وقت‌ها حتی «خادم‌»شان را هم نمی‌شناسند.

بیننده:

شما که می‌گویید مقلد محض هستند دقیقا همین است، چطوری است به قول کارشناس «وهابی» یک شبهه یا بمب به طرف ما می‌خواهد بیاندازد می‌گوید اگر مرجع تقلیدت به تو دستور جهاد بدهد باید بروی و خودت را فدا کنی خودش در این مورد کتاب دارد «جهاد در بهشت است»

استاد شریفی:

استاد! الحمد لله بیننده‌های ما کتاب‌های «احمد» را یواش یواش حفظ شدند.

بیننده:

من فقط زنگ زدم بگویم که، اتباع «احمد» که می‌دانند به شدت پی‌گیر این برنامه هستند؛ چون به نظر من تنها برنامه‌ی هست که این جریان را به خوبی ردش می‌کند، بیننده‌های این برنامه بدانند کسانی هستند که این برنامه را می‌بینند و پی‌گیر هستند و دارد برای‌شان روشن می‌شود و خیلی‌های که در این جریان رفتند و دارند بر می‌گردند از رفتن خودشان به شدت پشیمان هستند.

فقط این تعصب به قول امام صادق رشته اسلام را پاره می‌کند، این رشته تعصب و پاره کننده اسلام را باید کنار بگذارند چون واقعاً اسلام دارد تکه تکه می‌شود هیچی از آن نمانده توهین می‌کنند، سر قضیه خاتم من خیلی ناراحت شدم همچنین حرفی زده می‌گوید خاتم یعنی انگشتر خاتیم یعنی ختم کننده در صورتی که بر می‌گردد می‌گوید «عربی» بلد نیستید شما همان آیه‌ی که استناد کردید:

 «وَلَقَدْ بَعَثْنَا»

بعثنا فعل ماضی وگذشته است بعثت تمام شده و رفته، مبعثوث کردیم تمام شد رفت. چه کسی «عربی» بلد نیست؟ شما «عربی» بلد نیستی که به نقل خودت در «نجف» یا هر جای که بودی فقط ادعای‌تان دارد گوش فلک را کر می‌کند ببخشید وقت‌تان را گرفتم دیگر مزاحم تان نمی‌شوم.

استاد شریفی:

بزرگوارید، دست شما درد نکند خیلی متشکر. در مورد بحث «عربی»، یک بحثی هم با استاد داشتیم نمی‌دانیم می‌رسیم یا نه این‌که آقای «احمد»، «عربی» را هم بلد نیست بعد جالب است جواب‌های که می‌دهد همان جواب‌های است که فرقه‌های دیگر دارند بر این‌که ما غلط املائی و گفتاری داریم خیلی از این غلط‌ها را نگیرید ان شاء‌ الله اگر رسیدیم استاد اشاره‌ی می‌کنند. بیننده بعدی آقای «سعید» از «تهران» سلام علیکم

بیننده (آقای سعید از تهران):

سلام علیکم جناب آقای «شریفی» به استاد عزیز سلام عرض می‌کنم. از جنابعالی یک سوالی من دارم، جنابعالی در دین شیعه امامیه معتقد هستید که امامت از نبوت بالاتر است؛ ولی امشب در اثبات این‌که فرقه‌های گمراه شیعه،‌ «غالی» به اصطلاح مسیرشان ناحق است دیگران را پیغمبر می‌دانند و مقام امامت می‌دهند دفعه پیش دیدم آن آقا به آقای «احمد بصری»، «علیه السلام» گفت سوال من این است شما امشب از امام صادق و امام رضا روایتی خواندید که هر کسی ما را پیغمبر و نبی بداند خدا لعنتش کند. چطوری می‌شود که شما امامت را بالاتر از نبوت می‌دانید؛ ولی برای اثبات این‌که دیگران بر ناحق هستند به این روایت شما عمل نمی‌کنید؟

استاد شریفی:

من متوجه سوال‌تان نشدم اصلاً چه ربطی به هم داشت می‌شود بیشتر توضیح بدهید؟

بیننده:

آیا جنابعالی معتقد هستید که امامت از نبوت بالاتر است؟

 استاد شریفی:

بله آیه صریح قرآن است.

بیننده:

نه آیه قرآن که نیست.

استاد شریفی:

آیه قرآن است چرا نباشد؟ حضرت ابراهیم نبی و پیغمبر بود و بعد از این‌که دارای این مقام بود خدا به ایشان رتبه بالاتری به نام امامت داد.

بیننده:

من هم از همان روش جنابعالی ثابت می‌کنم که حضرت «فرعون» و حضرت «هامان» و حضرت «ابو لهب» و حضرت «شیبه» و «امیة ابن خلف» همه این‌ها امامان «مِنْ عند الله» بودند شما بفرما با چه روشی ثابت می‌کنی؟ با روش خود شما که این‌ها جعل امامت شدند.

استاد شریفی:

بفرمایید ثابت کنید

بیننده:

من ثابت کنم؟

استاد شریفی:

بفرمایید

بیننده:

قرآن می‌فرماید که:

«وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يهْدُونَ بِأَمْرِنَا»

یک سری امامانی هستند که خداوند جعل امامت می‌کند البته من با روش شما دارم صحبت می‌کنم.

استاد شریفی:

نه روش ما این نیست بزرگوار، این تدلیس شماست چون ما یک امامت تشریعی داریم و یک امامت تکوینی داریم شما مطلب‌تان را بفرمایید چون بیننده دیگری هم داریم

بیننده:

قرآن جای دیگر می‌گوید:

«وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَيوْمَ الْقِيامَةِ لَا ينْصَرُونَ»

خداوند می‌فرماید آن‌ها را امامانی قرار دادیم که دعوت به آتش می‌کنند الان با اعتقاد جنابعالی حضرت «فرعون» و حضرت «هامان» هم امامان «مِنْ عند الله»‌ هستند؟

استاد شریفی:

طبق حرف شما الان حضرت ابراهیم با حضرت «فرعون» در یک رتبه هستند؟

بیننده:

نه من می‌خواهم ثابت کنم که این امامتی که شما معتقد هستید مقامی الهی بعد از نبوت که معصوم است همچنین چیزی در قرآن نداریم

استاد شریفی:

«إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا»

من تو را امام و پيشواي مردم قرار دادم!

سوره بقره (2):‌ آیه 124

(إِنِّی) به چه کسی بر می‌گردد؟

بیننده:

(إِنِّی) به خدا بر می‌گردد.

استاد شریفی:

خدا به حضرت ابراهیم مقام امامت داده یا نداده؟

بیننده:

داده آن‌جا هم «فرعون» و «ابو لهب» را داده

(فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ)

این‌ها چه کسانی بودند که خداوند گفت با این‌ها پیکار کنید؟

استاد شهبازیان:

آقا «سعید» از «تهران» سلام علیکم وقت شما بخیر، من جسارت می‌کنم این را می‌گویم؛ چون موضوع بحث ما در مورد جریان‌های انحرافی و بحث «احمد اسماعیل» است و طبیعتاً بحث‌های باقی مانده‌ی هم وجود دارد و دوستانی هم که روی خط می‌آیند می‌خواهند در همین فضای بحث مدعی «احمد اسماعیل» و جریان انحرافی گفتگوی ویژه‌تر صورت بگیرد.

 حاج آقای «شریفی» و دوستان دیگر هم در فضای بحث اصل امامت و مفهوم و معنای امامت در قرآن آن نکته‌ی که شما می‌فرمایید کجا امام به معنای لغوی ذکر شده با معنای عام پیشوا و کجا به معنای اصطلاحی خاصش با آن محدوده‌ی که در آموزه‌های امامیه و تشیع «اثنی عشریه» وجود دارد ذکر شده و چه تفاوتی بین آن:

«يدْعُونَ إِلَى النَّارِ»

و بین آن امامت حضرت ابراهیم (علیه السلام) این طبیعتاً حق شماست سوال را بپرسید؛ اما فکر می‌کنم در این برنامه زمان مناسبی نباشد، ما فعلاً بر یک فرض هستیم چون داریم با کسانی گفتگو می‌کنیم که مهدویت و امامت را به معنای کلی پذیرفتند و عنوان‌شان بر این است که ما یک مقام نبوت داریم یک مقام رسالت داریم مافوق این‌ها از نظر جایگاه مقام امامت است.

این فرض را همه دوستان و مخاطبان ما پذیرفتند، اما اگر نه بخواهیم ریشه‌ی گفتگو بکنیم که اصلاً چه کسی گفته این‌طوری است و کجا در آیات و روایات به این اشاره شده و معنای این‌که امامت بالاتر از رسالت و نبوت است این سوالات به وجود بیاید فکر می‌کنم زمان مناسبی برای این گفتگو نیست.

بیننده:

من یک چیزی خدمت شما عرض کنم بله من حق به شما می‌دهم من احساس می‌کنم این صحبت من خارج از موضوع است عذرخواهی می‌کنم؛ ولی یک چیزی عرض کنم و قطع کنم با عرض شرمندگی جناب آقای «شریفی» این خلط مبحثی که برای ایشان در مورد امام حضرت ابراهیم شده، حضرت ابراهیم چه قبل از آن‌که خداوند فرمود:

«إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا»

امام بود و همان موقعی که به قول شما به امامت بر گزیده شد، آن موقع هم امام بود فرق این موضوع این است که حضرت ابراهیم وقتی که خداوند گفت تو را برای «ناس» من امام کردم به خاطر این بود که شما ای ابراهیم بعد از آن امتحان هولناکی که من تو را آزمودم و قبول شدی برای کل جهانیان سر لوحه قرار دادم، سرمشق قرار دادم، الگو قرار دادم امام  یعنی پیشوا قرار دادم.

استاد شریفی:

اگر قبلش امام بوده که معنا ندارد بعد از امتحان دوباره به او مقام بدهد، آن الگو بودن و آن اسوه بودن در زمان نبوتش هم بود؛ یعنی شما می‌گویید در زمان نبوتش حضرت ابراهیم الگو و اسوه نبوده؟ ممنونم جناب اقا «سعید» ان شاء الله در برنامه‌های که به هرحال مباحث امامتی مطرح می‌شود آن‌جا اگر تماس بگیرید ما با وقت بهتر و شرایط بهتری می‌توانیم با شما گفتگو کنیم.

اما من احساس می‌کنم یک مقداری و حداقل در اعتقادات شیعه در بحث امامت تحقیق بکنید ببینید شیعه امامت را چطوری استدلال می‌کند و آن آیاتی که شما به آن اشاره کردید، بحث امامت اصطلاحی، بحث امامت تشریعی و تکوینی بروید این‌ها را مطالعه کنید خیلی قبل‌تر از این، به این مباحث و مطالب پاسخ داده شده و الان من بعید می‌دانم کسی این‌طوری استدلال کند.

من به جز شما که این‌گونه استدلال می‌خواهید بکنید تا الان نشنیدم حتی از مخالفین مذهب و مکتب اهل‌بیت چه جریان سلفیت و چه جریان «احمد الحسن» بخواهد بیاید این اشکالات را بگیرد؛ چون برای همه قضیه حل و مشخص است.

من از بیننده بعدی عذر خواهی می‌کنم چون می‌ترسم نرسیم ما پاسخ سوالات را بدهیم. آقا «محمد علی» از «تهران» سوالی را پرسیدند در رابطه با روایت «ابن النبی» که اتباع «احمد» به آن استدلال می‌کنند. اگر توضیح بفرمایید ممنون می‌شویم.

استاد شهبازیان:

اگر اطاق فرمان لطف کنند تصویر پاورپوینت را نمایش بدهند، ببینید این همان گزارش همان چیزی است که در کتاب «الرد الحاسم علی منکری ذریة القائم، ناظم العقیلی» و خود «احمد اسماعیل» به آن استناد کردند.

یک عبارتی از «سطیح کاهن» است، «سطیح کاهن» چه کسی بوده است؟ در گزارش‌های اهل‌سنت آمده بعضی‌ها گفتند یک فردی بوده که انگار یک نوزادی بدون دست و پا را شما تلقی بکنید که کنداق کرده باشند.

یک تکه گوشت روی زمین بوده اما کهانت می‌کرده سن و سالی زیادی داشته، از روی نجوم و غیره کهانت می‌کرده است. یک گزارشی را اهل‌سنت از «سطیح کاهن» ذکر می‌کنند. گزارش مطلق شیعی نیست. و در بعضی از کتاب‌های شیعیان مثل «مشارق انوار الیقین» آمده و یا علامه «مجلسی» در کتاب «بحار الانوار» اگر ذکر کرده‌اند از همان اهل‌سنت درواقع گرفته شده است و به عنوان شاهد مثالی بیان کرده‌اند.

در گزارش «سطیح کاهن» گفتگو می‌شود یک پادشاهی به نام «زادجن» می‌گویند آینده را برای من بگو. آینده را که تفسیر می‌کند چنین و چنان می‌شود از پیغمبر خدا حضرت رسول ذکر می‌کند و می‌آیدبه دوران آخر الزمان می‌رسد، می‌گوید بله در آخر الزمان:

«فعندها يظهر ابن النبي المهدي‏»

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج51، ص163

و در آن دوره فرزند رسول خدا که نامش مهدی است در آخر الزمان خواهد آمد. این گزارش را ما گفتیم شگرد جریان‌های مدعی از جمله «احمد اسماعیل» جعل و تقطیع و برش است، برش زدن روایات است یا این‌که بیایند تحریف بکنند در الفاظ، در الفاظ دستکاری بکنند. که همین هم باز شباهت به «بهائیت» دارد ان شاء الله خواهیم رسید.

متن این گزارش را در متون اهل‌سنت به این سبک می‌آورند:

 «فعندها يظهر ابن المهدي‏»

یعنی «النبی» را حذف می‌کنند و «ابن المهدی» می‌آورند که بگویند بچه‌ی امام زمان می‌آید. مثلا بچه‌ی امام زمان چه کسی است؟ آقای «احمد اسماعیل» است.

استاد شریفی:

اگر اطاق فرمان مانیتور بنده را روی آنتن بفرستند ممنون می‌شوم «الزام الناصب» روایت را نقل می‌کند که در «بحار» این روایت «سطیح کاهن» آمده.

استاد شهبازیان:

«مرحوم مجلسی» هم از کتاب «مشارق الانوار الیقین – برسی» درواقع نقل می‌کند.

استاد شریفی:

بله، همین‌جا هم ذکر کرده که «علامه مجلسی» از کجا آورده است. تصریح این است که فرزند پیغمبر به نام «مهدی»! حالا این‌که شما استاد فرمودید این روایت در کتب «احمد» به چه تبدیل می‌شود.

این هم استدلال آقای «احمد بصری» نویسنده جناب اقای «ناظم العقیلی» ببینید دلیل خامس عشر این‌جا روایت را نقل می‌کند که در «بحار الانوار»، «بشارت الاسلام» امده از «بحار الانوار» گرفته که «سطیح کاهن» در خبر طولانی این گونه گفت: «ابن النبی» در این‌جا «ابن المهدی» می‌شود.

استاد شهبازیان:

در «بشارت ا لاسلام» مرحوم «کاظمی» هم شما مستحضرید کسانی که بشناسند کتاب اغلاط کثیره دارد، در آن‌جا حذف و سقط شده، افتاده؛ اما در اصلش که مال «مشارق الانوار» یک دو و بعدش خود «بشارت الاسلام» از «مرحوم علامه مجلسی» ذکر می‌کند اصل گزارش «ابن النبی المهدی» ذکر می‌شود.

استاد شریفی:

استاد! یعنی این‌ها از دو حالت خارج نیست، یا این‌قدر جاهل هستند که نمی‌دانند وقتی یک کتابی که الان نوشته شده و این کتاب دارد مصدر اصلی را پاورقی می‌زند که من این روایت را از کتاب کافی جلد فلان و صفحه فلان نقل می‌کنم، مصدر اصلی کافی است باید به آن رجوع بشود نه به این کتابی که من نوعی این را نوشتم و اشتباها متن را عمدا و یا غیر عمدا اشتباه و تصحیف صورت گرفته است.

یعنی متوجه این قاعده‌ی خیلی ابتدایی علمی نیستند یا نه می‌دانند، که من می‌گویم می‌دانند؛ چون بارها این را به ایشان گفتیم این‌که تو داری استدلال می‌کنی این مصدر اصلیش فلان کتاب است، در این کتاب «ابن النبی المهدی» آمده است نه «ابن المهدی»! اما متأسفانه بازهم می‌بینیم همین استدلال‌ها را می‌کنند.

استاد شهبازیان:

امام رضا به «واقفیه» اشاره کرد، «علی ابن ابی حمزه بطائنی» حدیثی را جا به جا کرد، بعد آن‌جا حضرت رضا (علیه السلام) فرمود:

«أ نیست یا تناسیت»

واقعا یادت رفته اصلش چه است و یا خودت را داری به بیراه می‌زنی؟

دقیقا جریان «احمد اسماعیل» متأسفانه استنادی که انجام می‌دهند دچار مشکل است.

استاد شریفی:

خیلی ممنون و متشکر، استاد اگر ادامه بحث‌تان را بفرمایید.

استاد شهبازیان:

باز اگر این تصویر را بتوانند دوستان نمایش بدهند «غلام احمد قادیانی» که در «پاکستان» ادعا کرد تقریبا همزمان با «غلام احمد» حالا فرمودید کسانی که بودند «سید محمد جونپوری» در «هند» ادعا کرد. «بابیت و بهائیت» هم در این طرف و «شیخیه» هم

استاد شریفی:

یک همزمانی هم با وهابیت تقریبا 200 سال پیش ایجاد می‌شود.

استاد شهبازیان:

این جریان‌ها که اتفاق می‌افتد الان در سایت رسمی خود این‌ها که عنوان اسلام «احمدیه» مطرح است آن‌جا «غلام احمد قادیانیه» عین و دقیقا «احمد اسماعیل» است. «احمد اسماعیل» متودی دارد، متودش چه است؟ ایشان می‌گوید حدیث وصیت چون من اولین نفرم که ادعا کرده‌ام پس حقم، که بعدها خواهیم گفت اصلا خود ایشان اولین نبوده است.

دوم: چه دلیلی داری که اگر کسی اولین بار ادعا را به وصیت انجام داد حق است؟ می‌گوید آیه شریفه در سوره حاقه ذکر شده:

«وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَينَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ»

و اگر [او] پاره‏اي گفته‏ها بر ما بسته بود.

آن «بعض الاوقاویل»:

«لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيمِينِ»

دست راستش را سخت مي‏گرفتيم.

سوره حاقه (69): آیه 44 و 45

اگر کسی دروغ بگوید خدا بلافاصله می‌کشدش؛ پس چون من «احمد اسماعیل» استناد به وصیت کرده‌ام، اما نمرده‌ام؛ پس حقم! این عبارت که می‌شود یک قاعده اگر کسی استدلال بکند خدا او را از بین نبرد؛ پس حق است ما می‌بینیم این مدل کار، مدل کار فرق گذشته بوده است.

استاد شریفی:

این هم حرف جدید «احمد» نیست.

استاد شهبازیان:

بله، نیست هم قاعده در گذشته بوده و هم این آیه قرآن شاهد مثال همه بوده است. شما به عنوان نمونه همین آقای «غلام احمد قادیانی» را ببینید ایشان می‌گوید:

«الدلیل السادس»

دلیل ششم برحق بودن «غلام احمد» این است

«هلاک المتوقل والدعوه»

اگر کسی به دورغ ادعا بکند

«یقول الله تعالی: (وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَينَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ؛لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيمِينِ)» این آیه را مثل «احمد اسماعیل» شاهد مثال قرار می‌دهد، البته «احمد اسماعیل» مثل «غلام احمد قادیانی» شاهد مثال قرار می‌دهد.

جالب است که همه‌شان «احمد» هم دارند. یعنی «شیخ احمد احصائی»؛ «غلام احمد قادیانی» بعد «غلام احمد» این‌گونه استدلال می‌کند:

«أن الله تعالی یهلک المتوقل علی ودعوته وقد ضل المسیح الموعود علیه السلام...»

آقا:

«إن معارضة هذا القول و الزعم بعدم القضاء علی دعوة»

به هرحال خلاصه‌اش این است: اگر کسی ادعا کرده من مسیح هستم، ادعا کرده من مهدی هستم، و اگر کسی این چنین ادعایی بکند و دروغگو باشد باید کشته بشود، از بین برود؛ چون «غلام احمد» هلاک نشده؛ پس حق است. پس هم قاعده‌ی که ساخته آن متود و هم آیه‌ی که استناد می‌کند دقیقا این‌ها در جریان‌های دیگر به اصطلاح وجود داشته است. ان شاء الله اگر به «بهائیت» هم رسیدیم، «بهائیت» هم این عنوان را دقیقا از همین آیه استدلال می‌کند و به همین روش و متود هم بیان می‌کند.

استاد شریفی:

ممنونم جناب استاد! از بحث قادیانیه بیرون بیاییم، «شیخیه» چه؟ اگر حداقل یک مصداقش را اشاره کرد، حداقل یک کپی پیست «احمد» از جریان «شیخیه» را هم گفته باشیم.

استاد شهبازیان:

اما «شیخیه»! من یک جریان را خدمت تان اجمالا ذکر می‌کنم. ببینید اولا این‌ها بحث‌های را درند شما باز این تصویر را ببینید یکی از روایت‌های جریان «احمد اسماعیل» این حدیث است:

«للقائم اسمان: اسم يخفى و اسم يعلن، فامّا الذي أمّا الّذي يخفى فأحمد و أمّا الّذي يعلن فمحمّد»

نام كتاب: نوادر الأخبار فيما يتعلق بأصول الدين( للفيض)؛ نويسنده: فيض كاشانى، محمد محسن بن شاه مرتضى‏ (تاريخ وفات مؤلف: 1091 ق‏)، محقق / مصحح: انصارى قمى، مهدى‏، ناشر: مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگى‏، تهران‏1371 ش، ص220

این را می‌خواهم ذکر بکنم بعد «احمد اسماعیل» می‌گوید «احمد» در این‌جا من هستم. «محمد» مثلا حضرت ولی عصر است در صورتی که بحث شده و مشخص شده که این دو تا عنوان برای خود حضرت ولی عصر است و آن کژتابی‌ها و تحریف‌های که «احمد» انجام داده چه چیزی است.

دقیقا این گزارشی است که در «شیخیه – سید کاظم رشتی» به همین گزارش: «للقائم اسمان: اسم يخفى و اسم يعلن، فامّا الذي أمّا الّذي يخفى فأحمد و أمّا الّذي يعلن فمحمّد»، در بحث‌های خودش استناد کرده و به نوعی بعدا می‌خواهد بعضی از مریدان انتقال بدهند «احمد» را به «شیخ احمد احصائی»؛ یک فردی که مثلا در گذشته بوده و یک فردی که الان است.

یک قسمت دیگری از بحث‌های که ما در جریان «شیخیه» داریم بحثی است که این‌ها پیرامون رجعت مطرح می‌کنند. البته یکی از مهم‌ترین کارها همان بحث حدیث وصیت است.

«شیخیه» یا بحث رجعت را بگوییم اجمال جریان «شیخیه» را عرض بکنیم «احمد اسماعیل بصری» به حدیث وصیت «شیخ طوسی» استناد می‌کند، و مستحضر هستید مثلاً می‌گویند پیغمبر خدا شب وفات فرمود 12 امام داریم، 12 مهدییون داریم و جمعاً 24 تا وصی وجود دارد یک عبارتی در حدیث است عبارت:

«فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِه‏»

وقتی حضرت مهدی (علیه السلام) وفات می‌کند، مثلاً حکومت را به فرزندش تسلیم می‌کند.

 نام فرزندش چیست؟

«َ لَهُ ثَلَاثَةُ أَسَامِيَ وَ أَحْمَدُ‏»

مثلاً اسمش «احمد» است.

الغيبة (للطوسي)/ كتاب الغيبة للحجة؛ نویسنده: طوسى، محمد بن الحسن، ناشر: دار المعارف الإسلامية، محقق/ مصحح: تهرانى، عباد الله و ناصح، على احمد، ص151

آقای «احمد اسماعیل» شاه کلید و گل سرسبد به اصطلاح ادله این‌ها است، و ادعا دارد تا به امروز غیر از من، فهمش از این حدیث و استناد به این‌که «احمد» در این گزارش مراد، منِ «احمد اسماعیل» هستم، احدی تا به امروز استناد نکرده توجه بکنید «احمد اسماعیل» در کتاب «عقائد الإسلام» در کتاب «الوصیة المقدسة»، «ناظم العقیلی» در کتاب «الوصی والوصیة» ادعا این است که اصلاً تاکنون کسی به این گزارش برای حقانیت خودش استدلال نکرده است.

حتی بحث امامت و ... را هم مطرح نمی‌کند، نفس استدلال به گزارش وصیت. ما آمدیم بحث کردیم بنده در کتاب «ره افسانه» بعضی از موارد را آوردم قطعاً شما هم بحث‌های را آوردید.

استاد شریفی:

استاد! اجازه بدهید من اسکن ادعای «احمد» را نشان بدهم که برای بیننده‌ها قضیه جا بیافتد «پاسخ‌های روشنگر بر بستر امواج» جلد 3 یک نمونه از کتاب‌های که استاد فرمودند صفحه 211: "از زمان پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) که وفات نمود تا به امروز - من اینش را معمولاً نمی‌خوانم غیر از «احمد بصری» چون هر دویش دروغ است – غیر از «احمد بصری» هیچ کس قبل از ایشان ادعا نکرده که وی همان «احمد» مذکور در وصیت پیامبر است."

استاد شهبازیان:

خیلی تصریح می‌کند این یک نمونه است. اصلا می‌گویند کسی تا حالا استدلال نکرده، نفس استدلال را باطل می‌دانند. یک وقتی ما با آقایان‌شان گفتگو می‌کنیم تازه باید به آن‌ها تفهیم کنیم که آقای «احمد بصری» اصلاً چه گفته؟ واقعاً متوجه قضیه نیستند، الحمد لله بعضی‌های‌شان منصف هستند متوجه و متنبه می‌شوند و از این جریان بر می‌گردند ولی برخی همان حرف‌های متشابه و ... را می‌زنند.

القصه این‌که «احمد اسماعیل» پس استناد کرده اولاً «شیخیه»، «علیرضا پیغان» و دیگران به این حدیث استناد کردند؛ پس «احمد اسماعیل» اولین نبوده 200 سال قبل از او دیگرانی استدلال کردند. ثانیاً من فقط چون امشب بحث‌مان شباهت یابی است، می‌خواهیم بگوییم «احمد اسماعیل» در روش استدلالش به این حدیث حرف اول را نزده و تازه نیست.

جریان «شیخیه» به او یاد دادند که چگونه استدلال کند؟ جالب است ما این را در مناظره‌ها به دست آوردیم که خود اتباع «احمد» هم این حرف «احمد» را ندیدند و نخواندند؛ چون همه می‌گویند وقتی امام زمان فوت می‌کند به «احمد اسماعیل» حکومت داده می‌شود وفات را در آن‌جا به معنای مرگ برای حضرت می‌گیرند؛ اما «احمد اسماعیل» یک بحثی دارد بحثش چه است؟ وفات را در کتاب «معَ عبد صالح» این‌گونه می‌گوید مراد از:

«فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِه‏»

یعنی چه؟ می‌گوید ما یک مهدییونی داریم، مهدییون چه کسانی هستند؟ اوصیاء پیغمبر هستند به این آیه. مراد از وفات، مرگ نیست رفتن و غیبت کردن مثلاً به آسمان رفتن است. شاهدی که می‌آورد چه است؟ شاهد این است می‌گوید در آیه قرآن در مورد حضرت عیسی این‌گونه فرموده:

«إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَرَافِعُكَ»

من تو را برمي‌گيرم و به سوي خود، بالا مي‌برم

سوره آل‌عمران (3): آیه 55

می‌گوید توفای در آن‌جا مرگ عیسی ابن مریم نیست توفای در آن‌جا مراد چه است؟

«فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ‏»

والوفات به چه عنوان؟

«الوفاة لیس معناها الموت دائما، بل هي فقد اشار للموت باعتبار استیفاء»

آیه چه است؟

«إِذْ قَالَ اللَّهُ يا عِيسَى إِنِّي مُتَوَفِّيكَ»

(به ياد آوريد) هنگامي را که خدا به عيسي فرمود: من تو را برمي‌گيرم

سوره آل‌عمران (3): آیه 55

بعد «احمد اسماعیل» می‌گوید توفای در این‌جا یعنی غیبت

«فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ‏»

این‌جا؛ یعنی وقتی حضرت مهدی غیبت می‌کند، باید امر و امور را به چه کسی بدهد؟ به فرزندش که منِ «احمد اسماعیل» باشم. دوستان من در مناظره‌های که با بعضی از این آقایان داشتیم یا جلسه‌های توجیهی داشتیم، من متن «شیخیه» را جلوی‌شان گذاشتم «مهدیین و وصیت رسول خدا»، بعد نگفتم مال «شیخیه» است این متن را آوردم دانه دانه استدلالات را انجام دادیم.دقیقاً «شیخیه» این‌گونه می‌گوید اولاً می‌گوید پیغمبر خدا روز پنج‌شنبه گفت برای من قلم و دوات بیاورید.

استاد شریفی:

همانی که «احمد» گفت که از اهل‌سنت است

استاد شهبازیان:

دقیقاً اهل‌سنت بعد قلم و دوات نیاوردند، پیغمبر آن‌ها را از خانه خارج کرد مگر می‌شود پیغمبر وصیت نکند؟ بعد آیه شریفه:

(كُتِبَ عَلَيكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَكَ خَيرًا الْوَصِيةُ لِلْوَالِدَينِ وَالْأَقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ)

بر شما نوشته شده: «هنگامي که يکي از شما را مرگ فرا رسد، اگر چيز خوبي [= مالي‌] از خود به جاي گذارده، براي پدر و مادر و نزديکان، بطور شايسته وصيت کند! اين حقي است بر پرهيزکاران!»

سوره بقره (2): آیه 180

همان آیه سوره بقره را می‌خوانند بعد می‌گویند حالا ما باید بدانیم پیغمبر خدا 12 امام داشته اما 12 مهدیون هم داشته عین «احمد اسماعیل»:

«بعد القائم یقوم مهدیون من الشیعه»

این مهدییون چه کسانی هستند؟ حدیث وصیت را ذکر می‌کنند، چطور می‌خواهید استدلال بکنید؟ شباهت‌ها را دقت کنید فرصت نیست که بخواهیم بیاوریم می‌گوید:

«فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِه‏»

می‌گوید وفات، یعنی:

«إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَرَافِعُكَ إِلَي السماء»

آن‌جا مراد، غیبت است، وقتی غیبت حاصل می‌شود امام زمان حکومت را یا امر دین را به ابنش می‌دهد، ابنش چه کسی است؟ مهدییون، مهدییون چه کسانی هستند؟ «شیخیه» یک بحثی به نام «رکن رابع» دارد، که «رکن رابع» را همان نواب خاص تلقی می‌کنند، می‌گویند یک کسانی هستند بین امام زمان و فقها و مردم هستند به آن اصطلاحاً «رکن رابع» می‌گویند این‌جا جریان «شیخیه» می‌گویند

«إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَرَافِعُكَ»

این‌جا «حضرةُ الوفات» یعنی غیبت، عین «احمد»! دو دلیل‌مان چه است؟ سوره قرآن در مورد حضرت عیسی. سه: مراد چه کسانی هستند؟ مهدییون هستند. این مهدییون هستند که هدایت کننده هستند یعنی «رکن رابع». چهار: پس ابن را چطور درست می‌کنی؟ می‌گوید ما چطور می‌گوییم:

«أنا وعلی ابوا هذه الامة»

می‌گویند «ابن» در این‌جا «ابن» آسمانی است، مراد از «احمد» در این روایت حدیث وصیت چیست؟ «شیخ احمد احصائی» است. اصلاً این بازی را «شیخیه» انجام دادند و جریان «شیخ احمد بصری» هم دارد انجام می‌دهد.

استاد شریفی:

خیلی متشکر ان شاء الله برنامه‌های بعدی همین مباحث ادامه پیدا کند، اشتراکات خیلی خوبی نسبت به فرقه‌های ضاله گذشته از «بهائیت» و «قادیانی» در جریان «احمد» پیدا شد، به اشتراک بهتری بگوییم کپی پیست‌های جریان «احمد بصری» از آن‌ها است پس علم جدیدی نیامده است، همان استدلالات باطل و ضعیفی که فرقه‌های دیگر انجام دادند و «احمد» هم همان‌ها را کپی کرده است.

ممنونم از شما بیننده‌های عزیز، از بیننده‌های که پشت خط بودند عذرخواهی می‌کنم، وقت برنامه به ما اجازه نداد که در خدمت دیگر عزیزان باشیم ان شاء الله هفته‌های بعد در خدمت شما خواهیم بود. استاد اگر امری دارید ما در خدمت شما هستیم.

استاد شهبازیان:

من شهادت می‌دهم که جناب آقای «شریفی» می‌خواستند هم صداها را وصل کنند و تماس‌ها را وصل بکنند و هم سوالاتی که از هفته‌های قبل مهدوی بوده؛ اما متأسفانه فرصت نشد ان شاء الله که بتوانیم در برنامه‌های بعدی خدمت‌تان باشیم.

استاد شریفی:

دست شما درد نکنه، از شما بینندگان عزیز ممنونم از این‌که وقت‌تان را در اختیار ما قرار دادید شب شما بخیر «یا علی مدد».

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

 


مهدی یار>

شبکه ولی عصر مهدی یار استاد علی شریفی حجت الاسلام شهبازیان