صدیقه شهیده 11 حجت الاسلام و المسلمین ابوالقاسمی
قسمت یازدهم ویژه برنامه صدیقه شهیده به مناسبت ایام فاطمیه و شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین ابوالقاسمی
بسم الله الرحمن الرحيم
تاریخ : 30 دی 1399
استاد ابوالقاسمی:
أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، الحمد لله رب العالمين، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ
خدمت شما بینندگان عزیز و گرانقدر هستیم با ویژه برنامه صدیقه شهیده در ایام سوگواری صدیقه طاهره حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و در این برنامه به سوالات و شبهاتی که در زمینه فاطمیه است، ما جواب میدهیم و سوالاتی هم که خودمان داریم مطرح میکنیم، در این قسمت چون تعدادی از عزیزان اصرار داشتند به بعضی از شبهاتی که «شبکههای وهابی» یا گروههای «وهابی» به نقل از شیعیان دارند مطرح میکنند، جواب بدهیم ان شاء الله در این برنامه به اینها پاسخ داده خواه شد.
اولین شبهه کلیپی است که از یکی از اساتید تاریخ مطرح شده، ایشان از اساتید سرشناس تاریخ است؛ ولی متأسفانه ما میبینیم به هیچ وجه در این صحبت خودشان مراعات هیچگونه از قواعد تاریخی را نکردند، میآیند راجع به روایتی که در او در مورد «بیت الأحزان» صحبت شده و «علامه مجلسی» او را مطرح کرده صحبت میکند میگوید این قضیه و روایت «بیت الأحزان» و ماجرای «بیت الأحزان» و اینکه به حضرت زهرا گفتند یا شب گریه کن یا روز هیچ مستندی غیر از این روایت که «علامه مجلسی» مطرح کرده ندارد و این روایت هم جعلی است.
بعد تحدی میکند که آقایان بیاورند! شمای که دسترسی به کامپیوتر ندارید نمیخواهیم جسارت بکنیم؛ اما روش تحقیق شما، روش تحیق گذشتگان است شما دارای مطالعه عادی هستید، الان مؤسسات تحقیقاتی، مؤسسات تاریخی، مؤسسات پژوهشی تمامشان بر اساس رایانه شده، شما نور چشم ما هستید شما احترام دارید اما این مدل صحبت کردن با توجه به آن استقصاء ناقص خودتان از شما خیلی بعید بود.
قطعاً شما که مورخ هستید میدانید یکی از مهمترین ادله اثبات تاریخی یک شیء، یک ماجرا این است که برای آن ماجرا یک مکان تاریخی موجود باشد، بگویند فلان پادشاه در فلان جا زندگی میکرده دلیلی دارید؟ الان یک کاخی برای همن پادشاه است، یک کتابی هم نقلش کرده الان یک کاخی هم برای همان پادشاه در همان منطقه و با همان خصوصیات است مربوط به 1000 سال پیش میگویند بله درست است.
آن پادشاه را گفتند 1000 سال پیش بوده، الان هم یک کاخی با آن خصوصیات است مطابقت دارد. راجع به «بیت الأحزان» حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) تا 50 سال قبل در «بقیع» گنبد و بارگاه داشت، و این گنبد و بارگاه قدیمی بود برای 1000 سال قبلش بود، اینکه شما فقط بیایید به صرف اینکه یک روایتی ضعیف است اینطور با لحن تند و شاید بگوییم بیادبانه او را زیر سوال میبرید قطعاً مناسب نبود.
ما از کجا میگوییم این در آنجا موجود بوده یک جستجوی خیلی ساده در کتب اهلسنت بزنیم، جدای از کتب شیعه اصلاً در این قضیه نیازی به کتب شیعه نداریم، «رحلة ابن جبیر»، «ابن جبیر» متوفای ششصد و خردهی است قرن 6 است راجع به «بقیع» صحبت میکند.
«ويلي هذه القبة العباسية»
در کنار این گنبد، گنبد «عباس» است.
در کنار گنبد «عباسیه»:
«بيت»
یک خانهی است.
«ينسب لفاطمة بنت الرسول صلى الله عليه وسلم»
که به فاطمه دختر رسول نسبت داده میشود.
«ويعرف ببيت الحزن»
اصلاً اسمش «بیت الأحزان» است.
چه زمانی؟ قرن 6، «ابن جُبیر» در جلد 1 صفحه 144
«یقال»
گفته میشود
«انه الذي اوت اليه والتزمت فيه الحزن على موت ابيها المصطفى صلى الله عليه وسلم»
گفته میشود در اینجا بود، که به آنجا پناه برد و در آنجا ماند، ملتزم شد برای حزن پدرش محمد مصطفی (صلی الله علیه وآله وسلم).
رحلة ابن جبير؛ اسم المؤلف: أبي الحسين محمد بن أحمد بن جبر الكناني الأندلسي الوفاة: 614هـ، دار النشر: دار الكتاب اللبناني / دار الكتاب المصري - بيروت / القاهرة، تحقيق: تقديم / الدكتور محمد مصطفى زيادة، ج1، ص144
الان ما یک همچنین عبارتی در کتب اهلسنت برای قرن 6 داریم، که میگوید یک قبهی است در آنجا چه زمانی؟ برای قرن 6 «ابن جبیر» متوفای 614 یک نفر برای قرن 6 میگوید همچنین چیزی است این را شما میخواهید چه کارش بکنید؟
عبارت دیگر در کتب اهلسنت که دَرْب را برای ما به چند قرن جلوتر میگشاید «شرح فتح القدیر - سیواسی» جلد 3، صفحه 182 میگوید در «بقیع»:
«وفيه قبر فاطمة بنت أسد أم علي رضي الله عنهما ويصلي في مسجد فاطمة بنت رسول الله بالبقيع»
...در مسجدی که به اسم حضرت زهرا (سلام الله علیها) در «بقیع» است نماز بخواند
«وهو المعروف ببيت الأحزان»
و آنجاست که معروف به «بیت الأحزان» است.
شرح فتح القدير؛ اسم المؤلف: كمال الدين محمد بن عبد الواحد السيواسي الوفاة: 681هـ، دار النشر: دار الفكر - بيروت، الطبعة: الثانية، ج3، ص182
«سیواسی» که برای بعد از «ابن جبیر» است چطور میگوید دَرْ را به گذشتهها باز میکند؟ ما سراغ عبارتی که در کتاب «احیاء علوم الدین غزالی» آمده «غزالی» از همه اینها جلوتر است، میآید راجع به «بقیع» صحبت میکند میگوید مستحب است:
«أن يخرج كل يوم إلى البقيع بعد السلام على رسول الله صلى الله عليه وسلم ويزور قبر عثمان رضي الله عنه وقبر الحسن بن علي رضي الله عنهما وفيه أيضا قبر علي ابن الحسين ومحمد بن علي وجعفر بن محمد رضي الله عنهم»
...بعد برود زیارت قبر عثمان، بعد قبر حسن ابن علی، قبر علی ابن الحسین، قبر امام باقر، قبر امام صادق!
«ويصلي في مسجد فاطمة رضي الله عنها ... فذلك كله بالبقيع»
در «بقیع» یک مسجدی به اسم «مسجد فاطمه» است.
إحياء علوم الدين؛ اسم المؤلف: محمد بن محمد الغزالي أبو حامد الوفاة: 505، دار النشر: دار االمعرفة – بيروت، ج 1، ص 260
«احیاء علوم الدین» جلد 1، صفحه 260 آقای «غزالی». «غزالی» متوفای پانصد و خردهی قرن 6 است میگوید ما در «بقیع» مسجدی به اسم «مسجد فاطمه» داریم هر آن کس بعد از او راجع به این مسجد صحبت کرده میگوید این مسجد همان «بیت الأحزان» است.
شما تصور کنید زمان «علامه مجلسی» کجا؟ زمان «احیاء علوم الدین غزالی» کجا؟ چند قرن فاصلهاش است. جناب استاد تاریخ شما که مسئله «بیت الأحزان» را منکر میشوید، آیا مراجعه به این مصادر داشتید یا فقط با همان تجربه و محفوظات قدیمی خودتان که این چندمین بار است حضرتعالی اینچنین صحبت کردید و واقعاً شایسته حضرتعالی نیست این یک مطلب.
اما راجع به اینکه آیا حضرت زهرا (سلام الله علیها) دائم و شب و روز گریه میکرد، و اینکه مردم به حضرت گفتند چرا شب و روز گریه میکنی ما خسته شدیم آیا این هم در کتب، مدرکی دارد؟ ایشان که اول تمسخر میکند میگوید اینها را بعضیها در آوردند و اصلاً درست نیست ما اول نظر فقهاء را در این قضیه نگاه کنیم.
عبارتی است که آقای «خویی» در کتاب «صراط النجات» خودشان با تعلیقه مرحوم آقای «تبریزی» آورده است.
«البكاء على الحسين (علیه السلام) من شعائر الله، لأنه إظهار للحق الذي من أجله ضحى الحسين (علیه السلام) بنفسه ، وإنكار للباطل الذي أظهره بنو أمية، ولذلك بكى زين العابدين (علیه السلام) على أبيه مدة طويلة، إظهارا لمظلومية الحسين (علیه السلام) وانتصارا لأهدافه»
بکاء و گریه بر سید الشهداء از شعائر الله است انکار باطل است اظهار حق است...
سوال کردند آیا حضرت گریه میکرد اشکال داشت یا نه؟ ایشان میگویند نه این نهی از منکر است امر به معروف است.
«ولا يخفى أن بكاء الزهراء (سلام الله علیها) وزين العابدين (علیه السلام)»
مخفی نماند که گریه حضرت زهرا و زین العابدین:
فترة طويلة من المسلمات عند الشيعة الإمامية»
صراط النجاة ( تعليق الميرزا التبريزي )؛ نویسنده: السيد الخوئي - مسائل متفرقة في بعض الاعتقادات والاحكام، ج3، ص442
شما دارید در مورد یکی از مسلمات شیعه صحبت میکنید اینقدر راحت او را زیر سوال میبرید؟ برزگان مراجع میفرمایند از مسلمات است. شما میگویید نه این اصلاً دلیل و مدرکی ندارد مرحوم «میرزا جواد آقای تبریزی» هم در کتابشان «الأنوار الإلهیه» همین را آوردند:
«ولا يخفى أنّ بكاء الزهراء وزين العابدين ( عليهما السّلام ) فترة طويلة من المسلَّمات عند الشيعة الإماميّة»
الأنوار الإلهية في المسائل العقائدية؛ نويسنده: الميرزا جواد التبريزي، المتوفی 1427، الناشر: دار الصديقة الشهيدة عليها السلام، ص116
این راجع به نظر علما. از آقای «سیستانی» سوال پرسیدند
«هل بکاء الزهراء (علیها السلام) لیلاً و نهارا»
آیا اینکه حضرت زهرا (سلام الله علیها) شب و روز گریه میکرد، همانطوری که در بعضی از روایات آمده مدرک دارد؟ هم در «صراط النجاة» و هم در «استفتائات آقای سیستانی»:
«هل بكاء الزهراء - عليها السلام - ليلا ونهارا كما ورد في بعض الروايات وكذلك بكاء زين الإمام زين العابدين - عليه السلام - أمر ثابت أم لا ؟ الجواب: نعم هو ثابت»
«نعم هو ثابت»
جواب بله، این برای ما قطعی است.
یک سوال شما از این فقهاء میپرسید آقایان فقهاء آیا شما برای این مطلب خودتان دلیلی دارید یا خیر؟ با یک عبارت ساده جستجو میزنیم
الواثبين لظلم آل بيت محمّد** و محمّد ملقى بلا تكفين
و القائلين لفاطم آذيتنا ** في طول نوح دائم و حنين
میگوید این از اشعار معروف است:
«الواثبين لظلم آل بيت محمّد»
نام كتاب: عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآيات و الأخبار و الأقوال (مستدرك سيدة النساء إلى الإمام الجواد)؛ نويسنده: بحرانى اصفهانى، عبد الله بن نور الله (تاريخ وفات مؤلف: قرن 12)، محقق / مصحح: موحد ابطحى اصفهانى، محمد باقر، ناشر: مؤسسة الإمام المهدى عجّل الله تعالى فرجه الشريف، مكان چاپ: ايران، قم: 1413 ق، جلد 11 قسم 1، ص269
این شعر در اینجا روایت هم دارد «امالی شیخ صدوق» صفحه 204:
«وَ أَمَّا فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه واله وسلم)»
یکی از مصیبتها و مظلومیتهای حضرت زهرا این بود که افرادی مثل «یوسف» و «یعقوب» سالیان سال گریه کردند شدند بکاء حضرت زهرا (سلام الله علیها) در آن مدت کم بکاء شد، در همان چند روزی که بعد از پیغمبر (صلی الله علیه وآله وسلم) زنده بود.
«فَبَكَتْ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم)»
آنقدر گریه کرد.
«حَتَّى تَأَذَّى بِهَا أَهْلُ الْمَدِينَةِ وَ قَالُوا لَهَا قَدْ آذَيْتِنَا بِكَثْرَةِ بُكَائِكِ»
تا اهل «مدینه» خسته شدند و به حضرت زهرا گفتند با گریهات ما را اذیت میکنی!
نمیفهمیدند این گریه نهی از منکر است.
«فَكَانَتْ تَخْرُجُ إِلَى الْمَقَابِرِ مَقَابِرِ الشُّهَدَاءِ فَتَبْكِي حَتَّى تَقْضِيَ حَاجَتَهَا ثُمَّ تَنْصَرِفَ»
میرفتند به قبرستان سر قبر شهداء آنقدر گریه میکردند که دلشان آرام بگیرد، بعد بر میگشتند.
الأمالي (للصدوق)؛ ابن بابويه، محمد بن على، محقق/ مصحح: ندارد. ناشر: كتابچى، ص 141 (براساس نرم افزار جامع الاحادیث 3 مرکز نور)
«امالی صدوق» صفحه 204. شبیه همین روایت را در «مناقب آل ابیطالب»، «ابن شهرآشوب» آورده با یک تتمهی:
«َقَالُوا لَهَا آذَيْتِنَا بِكَثْرَةِ بُكَائِكِ»
امام صادق (علیه السلام) فرمودند:
«قَالَ الصَّادِقُ (علیه السلام) أَمَّا فَاطِمَةُ فَبَكَتْ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى تَأَذَّى أَهْلُ الْمَدِينَةِ فَقَالُوا لَهَا آذَيْتِنَا بِكَثْرَةِ بُكَائِكِ »
به حضرت زهرا گفتند خیلی گریه کردی ما را اذیت میکنی
«إِمَّا أَنْ تَبْكِي بِاللَّيْلِ وَ إِمَّا أَنْ تَبْكِي بِالنَّهَارِ وَ كَانَتْ تَخْرُجُ إِلَى مَقَابِرِ الشُّهَدَاءِ فَتَبْكِي»
یا شب گریه کن یا روز!
حضرت زهرا چقدر مظلوم بوده گریه هم نمیگذاشتند بکند «فدک» را گرفتند، حق شوهرش را غصب کردند، هجوم به خانهاش آوردند، حق گریه هم ندارد! این یکی از مظلومیتهای حضرت زهرا (سلام الله علیها) است، ولذا آن شعر معروف را در جاهای مختلفی آورده:
الواثبين لظلم آل بيت محمّد** و محمّد ملقى بلا تكفين
این شعر معروف «شاعر حلی» است خدا رحمتش کند.
و القائلين لفاطم آذيتنا ** في طول نوح دائم و حنين
آنهای که به حضرت زهرا گفتند خیلی ما را داری اذیت میکنی چقدر گریه میکنی؟
ومجمعي حطب على البيت الذي * لم يجتمع لولاه شمل الدين
آن کسانی که هیزم جمع کردند، درب خانهی که اگر آن خانه نبود اصلاً دین یکپارچه نمیشد.
«والهاجمين على البتول ببيتها * والمسقطين لها أعز جنين
کسانی که به در خانه حضرت زهرا هجوم آوردند و فرزند عزیزش را سقط کردند.
كتاب: بيت الأحزان؛ نويسنده: الشيخ عباس القمي (وفات : 1359)، ناشر: دار الحكمة - قم – إيران 1412، ص129
پس این نکته اولی که باید مطرح میکردیم خدمت این استاد بزرگوار، امیدواریم دیگر اینجور اشتباهات فاحش را تکرار نکنند، که لغزشهای بزرگان بیشتر از بقیه دیده میشود، نباید اینگونه بدون تحقیق و تکیه بر حافظه گذشتهشان صحبت بکنند، از خدا میخواهیم که همه ما را از اینگونه لغزشها حفظ بکند.
این نکته اول که میخواستم مطرح کنم راجع به «بیت الأحزان» و گریههای حضرت زهرا (سلام الله علیها)، البته عرض کردم «بیت الأحزان» تا 100 سال قبل بود «وهابی»ها آمدند خرابش کردند، مرحوم «شرف الدین» میگوید آنجا نماز خواندم دیگران میگویند بوده آنقدر زمان طولانی نیست که «وهابیت» این جنایت را آنجا انجام دادند این نکته اول.
نکته دوم: بحثی است که متأسفانه «شبکههای وهابی» هم کلیپش را دارند پخش میکنند، یک کلیپی از آقای «سید کمال حیدری» متأسفانه در گروههای مختلف پخش کردند که ایشان راجع به روایت حضرت محسن و شهادت حضرت محسن به اعتقاد «شیخ مفید» تشکیک کردند.
ایشان تشکیک در عبارت «شیخ مفید» کردند به خاطر عبارتی که دارد، حالا عبارت را خواهیم آورد؛ اما این مطلب نباید سبب بشود که فکر کنیم خود ایشان منکر حضرت محسن هست به این دلیل که ایشان به صراحت سند صحیح برای حضرت محسن اعتقاد دارد. کلیپ را باهم ببینیم تا بعد برگردیم
کلیپ سید کمال حیدری:
«سؤال: بنائاً علی القول الان مشهور بین من؟ بینَ علماء الشیعة أنه کانت حاملاً بجنین هو المُحْسِنْ او المُحسِّنْ هل اسقط ام لا؟ الجواب اعزایی في کتب علماء الشیعة هناک روایات معتبرة علی بعض الاقوال کَقُول نعم اسقط بأمر من امور الروایة عندنا صحیحة لانه معتقدین هم محمد ابن سنان ثقة هم عبدالله ابن سنان ثقه کمن کان فهو ماذا؟ فالروایة ماهیة؟ صحیحة خلاص! بعد واضح الاعزا رأی واضح المسئلة »
استاد ابوالقاسمی:
ملاحظه فرمودید، پس ایشان قطعاً در قضیه خود حضرت محسن تشکیکی ندارد، گفته به نظر من سند
صحیح است اما آن چیزی که از ایشان مطرح شده برداشت اشتباه از کلام «شیخ مفید» است این هم متأسفانه از عجلههای است که ما از ایشان زیاد دیدیم و امیدواریم که ایشان هم ان شاء الله اینطور دیگر انجام ندهند و جبران بکنند عبارتی است که مرحوم «شیخ مفید» در «الإرشاد» آوردند
«باب ذكر أولاد أمير المؤمنين (علیه السلام) و عددهم و أسمائهم و مختصر من أخبارهم»
اولاد امیر المؤمنین چند نفر را مطرح میکنند امام حسن، امام حسین (علیهم السلام)، زینب کبریٰ، زینب صغریٰ، مادرشان حضرت زهرا (سلام الله علیها) بوده تا اینجا که میآید:
«و في الشيعة من يذكر»
در بین شیعیان کسانی هستند که میگویند:
«أن فاطمة (صلوات الله علیها) أسقطت بعد النبي (صلی الله علیه واله وسلم) ولدا ذكرا كان سماه رسول الله (علیه السلام) و هو حمل مَحَسِّنا فعلى قول هذه الطائفة أولاد أمير المؤمنين (علیه السلام) ثمانية و عشرون»
در بین شیعیان کسانی هستند که میگویند پیغمبر نام یک فرزند دیگر حضرت زهرا را که حامله بودند «مُحَسِّن» نامگذاری کرده بنا بر نظر اینها فرزندان آن حضرت 28 تا میشوند.
الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد؛ نویسنده مفيد محمد بن محمد (وفات: 413)، محقق/ مصحح: مؤسسة آل البيت عليهم السلام، ناشر: دار المفيد للطباعة والنشر والتوزيع - بيروت – لبنان، ج1، ص355
دیگر خودش اظهار نظر نکرده اینجا اظهار نظر نکرده اولاً شما میدانید «و في الشيعة من يذكر» یعنی چه؟ شیعه در کتاب «الإرشاد شیخ مفید» یعنی چه؟ و مدل گفتگوی «شیخ مفید» در آن زمان چگونه بوده است؟
من برای شما این را باز میکنم، مسئله خیلی ساده است مسئله شاقی نیست از چیزهای است که خیلی راحت میشود این را به دست آورد، اولاً یک عبارتی از کتاب «الإرشاد» بیاورم که مشخص بشود مقصود ایشان از شیعه چیست؟
ایشان میگوید ما وقتی شیعه میگوییم دو گروه آدم منظورمان است. من که الان دارم از زبان شیعه صحبت میکنم از زبان دو گروه آدم دارم صحبت میکنم نه اینکه من خودم نماینده «شیعه اثنی عشری» باشم! در «الإرشاد» جلد 2، صفحه 22 میگوید:
«وَ خَرَجَ زَيْدُ بْنُ الْحَسَنِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ مِنَ الدُّنْيَا وَ لَمْ يَدَّعِ الْإِمَامَةَ وَ لَا ادَّعَاهَا لَهُ مُدَّعٍ مِنَ الشِّيعَةِ وَ لَا غَيْرِهِمْ»
«زید ابن حسن» قیام کرد ادعای امامت هم نداشت و هیچ کدام از شیعیان و غیر شیعیان هم ادعای امامت او را نکردند.
در کتاب «الإرشاد» است:
«الشِّيعَةَ رَجُلَانِ»
شیعه دو دسته است
«إِمَامِيُ وَ زَيْدِيٌّ»
امامی و زیدی!
الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد؛ نویسنده مفيد محمد بن محمد (وفات: 413)، محقق/ مصحح: مؤسسة آل البيت عليهم السلام، ناشر: دار المفيد للطباعة والنشر والتوزيع - بيروت – لبنان، ج2، ص22
پس وقتی ایشان دارد به زبان شیعه در کتاب «الإرشاد» صحبت میکند، میگوید آقایان اهلسنت میخواهید عقیده ما شیعهها را بدانید حضرت علی چند تا فرزند داشته؟ بعضی از شیعهها که ما باشیم، حالا ما نگفته است. 28 تا میگوید. بعضیها هم 27 تا میگویند کدام است اقای «شیخ مفید»؟ الان اصلا نمیخواهم مطرح کنم. اصلاً من الان نمیخواهم وارد این بحثها بشوم نه اینکه ایشان قبول نداشته!
آن کسانی که اختلاف داشتند «زیدیه» بودند وگرنه «شیعه اثنی عشری» که مشخص است عقیدهاش چه است؟ لذا «قاضی عبدالجبار معتزلی» در کتاب خودش «تثبیت دلائل النبوة» هم دوره «شیخ مفید» میگوید:
« وفي هذا الزمان»
در زمان ما
بزرگان «شیعه اثنی عشری» چه کسانی هستند؟ فلانی، فلانی و فلانی...
«وابو عبدالله محمد بن نعمان وکل هؤلاء»
همهشان:
«یبکون علی فاطمة وعلی ابنها المحسن»
اینها اعتقاد به حضرت محسن دارند و اعتقاد دارند عمر او را کشته است.
«ویقیمون المنشدین والمناحات في ذلک»
مداح میآورند برای حضرت محسن مداحی و روضه خوانی بکند.
تثبيت دلائل النبوة؛ القاضى عبد الجبار بن أحمد بن عبد الجبار الهمذاني الأسد أبادي، أبو الحسين (متوفاي 415هـ)، حققه وقدم له: الدکتور عبد الکريم عثمان، دار النشر: دار العربية للطباعة والنشر والتوزيع، بيروت – لبنان، ج1، ص594-595
پس در همان زمان ما کسانی داریم که تصریح میکند خود «شیخ مفید رضوان الله علیه» برای حضرت محسن عزاداری میکرده است؛ پس چرا آنجا گفته بعضی از شیعهها اعتقاد دارند و نتیجهگیری نکرده؛ چون اصلاً «شیخ مفید» خیلی جاها دنبال نتیجهگیری روائی نیست فقط دنبال نقل است نمونههای دیگرش را ان شاء الله برایتان مطرح خواهیم کرد.
یک شاهد دیگر ما از کتب شیعیان بیاوریم «سید مرتضی» که خودش مستقیماً شاگردی «شیخ مفید» را کرده، «شیخ مفید» در خواب دید که حضرت زهرا (سلام الله علیها) بود دست امام حسن و امام حسین را گرفتند و در درسش آوردند، خیلی تعجب کرد فردا صبح متحیر در تعبیر خوابش بود یک بانوی علویه و جلیل القدر وارد مدرسهاش شد دست دو تا طفل کوچک را گرفته و گفت:
«یا شیخ علمهما»
شیخ به اینها آموزش بده!
یکی «سید رضی» دیگری «سید مرتضی»! «سید مرتضی» خودش شاگرد «شیخ مفید» است، ببینید شاگرد در مورد عقیده شیعه چه چیزهای میگوید؟ شاگرد در مورد عقیده شیعه آمده کتابی به نام «الشافی فی الإمامة» نوشته، راجع به زدن حضرت زهرا (سلام الله علیها) صحبت میکند، میگوید چرا یک عده کتک خوردن و شلاق خوردن حضرت زهرا را منکر میشوند؟ ما برای این قضیه سند معتبر داریم. در «الشافی» جلد چهارم.
این راجع به شاگرد مستقیم «شیخ مفید». بعد از او «شیخ طوسی» کتاب «سید مرتضی» را تلخیص میکند اسمش را «تلخیص الشافی» میگذارد، در آن کتاب راجع به استادِ استادش میخواهد صحبت بکند مطرح میکند میگوید:
«والمشهور الذي لا خلاف فيه بين الشيعة أن عمر ضرب على بطنها حتى أسقطت فسمي السقط محسناً»
آن مشهور در نزد کل مسلمانها چیزی که در نزد کل مسلمانها مشهور است.
«الذي لا خلاف فيه بين الشيعة»
اما در نزد شیعیان این قضیه اجماعی است.
یعنی بین کل مسلمانها مشهور است در نزد شیعیان این قضیه اجماعی است که حضرت زهرا (سلام الله علیها) فرزندی به نام محسن در شکمشان داشتند، و این فرزند سقط شده این مطلب را در «تلخیص الشافی» جلد 3، صفحه 156 آوردند میگوید نزد ما شیعهها این قضیه اجماعی است.
«لا یختلفون في ذلک»
«شیخ طوسی» میگوید:
«والمشهور الذي لا خلاف فيه بين الشيعة»
نزد شیعه «لا خلاف» است اجماع است که:
«أن عمر ضرب على بطنها»
تلخيص الشافي؛ الطوسي، الشيخ ابوجعفر، محمد بن الحسن بن علي بن الحسن (متوفاي460هـ)، ج 3 ص 156
ایشان شاگردِ شاگرد «شیخ مفید» است. با دو واسطه میگوید ما شیعهها اجماع داریم؛ یعنی خبر نداشته «شیخ مفید» اعتقادش چه است که میگوید ما اجماع داریم؟
پس ما این را مطرح کردیم مشخص است نظر خود «شیخ مفید» چه بوده؟ عزاداری میکردهاند. از «شیخ مفید» عرض کردیم که ایشان خیلی وقتها کاری به روایتها ندارد و میخواهد بحث را آنطوری که خودش میخواهد پیش ببرد، ایشان در کتاب «الإفصاح» خودش میگوید:
«وقد روت الشيعة سبب نزول هذه الآية من كلام جرى بين بعض المهاجرين والأنصار»
شیعه نقل کرده است یعنی کل شیعهها؟ نه، بعضیشان. این هم مثل همان است بعضی از شیعهها نقل کردند. آقای «شیخ مفید» شما خودت قبول داری؟ میگوید:
«فإذا ثبت مذهبهم في ذلك سقط السؤال من أصله»
اگر این روایت را قبول کنی دیگر بحث تمام است.
«ولم يكن لأبي بكر فيه ذكر»
اصلاً نیاز به صحبت ابوبکر و ... نمیشود
«إلا أنا قد تطوعنا على القوم بتسليم ما ادعوه»
اصلا ما به این روایتها کاری نداریم میگوییم فرض کنیم طبق ادعای شما، یعنی اینکه دارد مطرح میکند میگوید بله در بین ما شیعهها هم کسانی هستند که اعتقاد به شهادت حضرت محسن دارند از جمله ما «اثنی عشری»ها که اجماع داریم و خیلی از «زیدی»ها هم قبول دارند. ما کاری به این حرفها نداریم شما به روایتهای که کار ندارید ما مطرح نمیکنیم اصل دعوای ما با شما حق با حضرت علی بود یا نبود؟
اگر کسی مدل استدلال «شیخ مفید» را بداند یک، دوم: مقصود «شیخ مفید» از کلمه شیعه در کتاب «الإرشاد» را بداند. سوم: سیره خود «شیخ مفید» را بداند که برای حضرت محسن عزاداری میکرده، با این حال میشود از آن عبارت برداشت کرد که «شیخ مفید» اصلاً قبول نداشته؟ مشخص است که نه پس این هم متأسفانه از عدم دقت آقای «سید کمال حیدری» در عبارت و سیره «شیخ مفید» و بقیه قرائن است.
ان شاء الله که ایشان همانطوری که راجع به اصل شهادت حضرت محسن تثبیت کردند و سندش را صحیح میدانند راجع به این قضیه هم ان شاء الله یک کلیپی بدهند که دیگر این مسئله شبهه ایجاد نکند این راجع به دومین مسئله.
اما سومین قضیه چند وقت دارند ادعا میکنند که آقای «فضل الله» منکر هجوم بوده و اصلاً قبول نداشته یک کلیپی هم از صحبتهای ایشان تقطیع کردند «شبکههای وهابی» و فضای مجازی پخش میکنند.
اگر چه ما چند سال قبل جوابش را از حرفهای آقای «فضل الله» به صورت صوتی و تصویری کامل آن کلیپی که اینها تقطیع کردند پخش کردیم ولی برای اینکه این شبهه برای کسانی که آن را ندیدند حل بشود این کلیپ را پخش میکنیم و با همدیگر میبینیم.
استاد ابوالقاسمی:
ملاحظه فرمودید «شبکههای وهابی» اصلاً جرأت نمیکنند حرف ایشان را کامل مطرح بکنند، البته یک نکتهی در صحبت ایشان بود که خیلی خیلی مهم بود آن نکته هم این بود که من این حرفی که میزنم
حواستان باشد الان من در یک جو جهانی اسلامی دارم این حرف را میزنم. ماجرا چه بود؟ یک ذره بحث را برایتان باز بکنم در زمانی که استاد ما آیتالله «حسینی قزوینی» برای مناظره «المستقله» دعوت شدند و در همان زمان هم بحثهای بسیاری زیادی مطرح میشود به خاطر اینکه بحث شهادت حضرت زهرا در جو عربی خیلی پخش شده بود.
«علمای وهابی» تصمیم گرفتند اگر شیعیان رسماً آمدند و در فتوای رسانهی شهادت حضرت زهرا را به دست عمر یا ابوبکر مطرح کردند، اینها از این موقعیت استفاده بکنند و حکم به قتل کل شیعیان و تکفیر شیعیان بدهند، رسانه و ماهوارهها دستشان بود آن زمان شیعهها ماهواره نداشتند و خیلی راحت میتوانستند جو را بر گردانند.
به استاد ما آیتالله «حسینی قزوینی» هم فرمودند شما آنجا برای مناظره بروید بعضی از مراجع دستور دادند ایشان آنجا رفتند ولی یک شرطی گذاشتند شما ادله را بخوانید اما به نتیجهگیری میرسید نتیجهگیری نکنید، هر چه گفتند شما نتیجهگیری کردید ایشان گفت نه من نتیجهگیری نمیکنم آقا مگر میشود؟ بله من نتیجهگیری نمیکنم. روایت هست عمر هجوم آورده نتیجه؟ نتیجهگیری نمیکنم.
آقای «فضل الله» میگوید آتش آوردند، خواستند آتش بکشند حق حضرت زهرا را خوردند چه و چه و چه برو تو جزئیات نه من نتیجهگیری نمیکنم، باید تحقیق بکنید الان جو، جو جهانی است باید مراقب باشیم این یعنی چه؟ هم آتش آوردن را میگوید از آن طرف میگوید من نتیجهگیری نمیکنم باید تحقیق کامل بشود.
یک مقداری در این بحثها اگر دقت بشود در واقع پخش کردن کامل این کلیپ بسیار به ضرر «وهابیت» است، به خوبی نشان میدهد هم اینها تقطیع و تحریف میکنند هم اگر واقعیت را بگویی بلا سر شیعهها میآورند همان وضعیتی که الان است بله مگر ما بدمان میآید فیلمی برای حضرت زهرا (سلام الله علیها) درست بشود؟
اما اگر همه اینها را یک جا مطرح بکنیم، مشخص است سو استفاده خواهند کرد ولذا اینکه بعضی دقت به این قضیه نمیکنند، یک مقداری باید حواسمان را در این مسئله جمع بکنیم.
اما سراغ آن دو سوال بعدی که میخواستم مطرح بکنم برویم سوالات داغ داغ است از اینستاگرام یکی از «وهابی»ها گرفتیم البته ایام شهادت است اما با دیدنش یک مقداری شاید از ساده بودن و خندهدار بودن استدلالها شما خندهتان بگیرد اگر اطاق فرمان کلیپ شماره 1 را پخش کنند ممنون میشویم
«کلیپ شماره 1 هاشمی»
شما خودت اجازه میدهی؟ خودت میتوانی برای زن خودت اجازه میدهی اگر زنت از دنیا برود یک مرد نامحرم بیاید در غسلش شرکت کند؟ طبیعتاً اجازه نمیدهید چرا برای زن حضرت علی، ابوبکر بیاید در غسل حضرت فاطمه شرکت کند؟ اما چرا کامل قصه را نگفتید؟ چه کسی بود حضرت فاطمه را غسل داد؟ زن ابوبکر بود که حضرت فاطمه را غسل داد «اسماء بنت عمیس» شما فقط «اسماء بنت عمیسش» را میگویید ولی نمیگویید که زن ابوبکر بود.
سوال زن ابوبکر بدون اجازه شوهر و بدون رضایت حضرت علی رفت و حضرت فاطمه را غسل داد یا نه با اجازه شوهر و با رضایت حضرت علی بود که زن ابوبکر آمد حضرت فاطمه را غسل داد؟ چه میگویید؟ خاری است که در حلقوم گیر کرده نه قورتش میدهید و نه میتوانید بیرونش بیاورید گیج و گرفتارید و بدبخت و فلاکت زدهاید. این را جواب بدهید چرا؟ ابوبکر نیامد خوب معلوم است که نامحرم نمیآید حضرت فاطمه را غسل بدهد.
موضوع دوم: بله بین حضرت فاطمه و حضرت ابوبکر برای یک مرحله کوتاه زمانی یک ناراحتی ایجاد شد علت چه بود؟ علت این بود که حضرت فاطمه درخواست ارث پیامبر کرد و حضرت ابوبکر صدیق حدیث پیامبر داشت که فرموده بود...
استاد ابوالقاسمی:
ملاحظه فرمودید من جوابش را به همه بینندهها واگذار میکنم، یک سوال خیلی ساده اگر همسر یکی از بستگان شما از دنیا برود شما حتماً برای کمک در غسل او فرض کنید در یک روستای هستید باید در اتاق او بروید نگاه به بدنش بکنید؟ یعنی نمیشود شما بیرون باشید از چاه آب بیاورید نمیشود بیرون باشید از رودخانه آب بیاورید؟ نمیشود شما شیلنگ را بدهید شیر را باز و بسته بکنید؟ نمیشود شما پارچه بیاورید؟
این استدلالات چه است داری میگویی به خدا زشت است حق با آقای «ملازاده» بود «عقیل بیعقل» میگفت. یک ذره عقل داشته باش مردم که از جنگلهای «آفریقا» نیامدند، میدانند خیلی ساده است مشارکت در غسل یک مرد برای یک زن این نیست که بیاید حتماً آنجا آن زن را بشوید کمک میخواهد بکند خیلی ساده است دو دو تا چهار تا است.
البته برای شما این قضیه خیلی سنگین هم نیست شما در «صحیح بخاری» روایت دارید که «عایشه» همسر پیغمبر در اتاقی غسل میکرد، از پشت پرده و غسل به مردها یاد میداد، در یک اتاق، اطاق پیغمبر را که میگویند اتاق خیلی کوچکی بوده این طرف پرده «عایشه» همسر پیغمبر غسل میکرد آن طرف پرده مردها بودند چطور میشود یک پرده آنجا بگیرند و «عایشه» پیغمبر زنده است و غسل بکند؟
آن وقت برای غسل حضرت زهرا (سلام الله علیها) نمیشود ابوبکر آنجا باشد و کمک بکند آب بیاورد اینقدر هم نمیشد؟ دست شما درد نکنه اینقدر عقل مردم را استخفاف نکنید. بعد یک حرفی را هم خیلی کشید «اسماء بنت عمیس» همسر ابوبکر! این ماجرا خار گلوی ما نیست این خار گلوی علمای اهلسنت شده، اهلسنت به این گیر دادند میگویند ما نمیتوانیم این را قبول بکنیم چرا؟ به این دلیل که ما سنیها برایمان یقینی است که ابوبکر در نماز و تشیع و غسل و دفن حضرت زهرا (سلام الله علیها) شرکت نکرده است.
خب شرکت نکرده آن وقت ما بیاییم دُزش را بالاتر کنیم بگوییم زنش هم بوده و خودش را با خبر نکردند؟ نه پس بگوییم زنش نبوده اتفاقاً روضه «اسماء» را همه شیعهها دارند میخوانند «بریز آب روان اسماء» را که همه میخوانند هر سال میخوانند، اصلاً عقده در گلوی توی «وهابی» است و نمیتوانی بیای مشکل خودت را بیان کنی با حقد یک جوری میگوید خب ببین علمای اهلسنت چه گفتند؟ در «الإصابه فی تمییز الصحابه ابن حجر عسقلانی» جلد 8، صفحه 57
«ونقل أبو عمر في قصة وفاتها أن فاطمة أوصت عليا أن يغسلها هو وأسماء بنت عميس»
فاطمه وصیت کرد علی و «اسماء بنت عمیس» او را غسل بدهند.
«واستبعده بن فتحون»
«ابن فتحون» میگوید این خیلی بعید است «استبعَدَهُ»!
آقای «عقیل هاشمی» از این قضیه مثل شما خوشحال نشد، آنی که عالم است آنی که بیعقل نیست برخلاف شما میفهمد میگوید این روایت به ضرر منِ سنی است به نفع منِ سنی نیست.
«فإن أسماء كانت حينئذ زوج أبي بكر الصديق»
«اسماء» همسر ابوبکر بوده
«قال فكيف تنكشف بحضرة علي في غسل فاطمة وهو محل الاستبعاد»
میگوید من هم قبول دارم «ابن حجر عسقلانی» بزرگ شما است خیلی برایمان عجیب است
«وقدوقع عندأحمدأنها اغتسلت قبل موتها بقليل وأوصت ألا تكشف ويكتفي بذلك في غسلها »
«احمد ابن حنبل» نقل کرده که خود حضرت زهرا غسل کرد و وصیت کرد که دیگر غسلش ندهند.
«واستبعد هذا أيضا»
این هم بعید است.
الإصابة في تمييز الصحابة؛ اسم المؤلف: أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل العسقلاني الشافعي الوفاة: 852، دار النشر: دار الجيل - بيروت - 1412 - 1992، الطبعة: الأولى، تحقيق: علي محمد البجاوي، ج8، ص57
این در «الإصابة فی تمییز الصحابه» آقای «ابن حجر عسقلانی» آمده است. باز آقای «ابن حجر» این خار را نتوانست ببلعد در گلویش گیر کرد چرا؟ در «تلخیص الحبیر» جلد 2، صفحه 143 میگوید آقایان «وهابی» منِ «ابن حجر» در آن کتاب قبلی نتوانستم آن را ببلعم الان دوباره میآیم این غصه را مطرحش میکنم
«حَدِيثُ أَنَّ عَلِيًّا غَسَّلَ فَاطِمَةَ»
اینکه علی فاطمه را غسل داد.
«الشَّافِعِيُّ عن إبْرَاهِيمَ بن مُحَمَّدٍ عن عُمَارَةَ هو بن الْمُهَاجِرِ عن أُمِّ مُحَمَّدٍ بِنْتِ مُحَمَّدِ بن جَعْفَرِ بن أبي طَالِبٍ عن جَدَّتِهَا أَسْمَاءَ بِنْتِ عُمَيْسٍ أَنَّ فَاطِمَةَ أَوْصَتْ أَنْ تُغَسِّلهَا هِيَ وَعَلِيٌّ فَغَسَّلَاهَا»
«شافعی» نقل کرده که «اسماء بنت عمیس» هم بوده!
«أَنْ تُغَسِّلهَا هِيَ وَعَلِيٌّ فَغَسَّلَاهَا»
بعد چند تا روایت دیگر در همین قضیه مطرح میکند و میگوید فلانی و فلانی هم نقلش کردند:
«ثُمَّ تَعَقَّبَهُ بِأَنَّ هذا فيه نَظَرٌ»
منِ سنی نمیتوانم این روایت را قبول کنم.
آقای «عقیل» شما بیعقل هستی میگوی من قبول دارم سنی نمیتواند قبول کند چرا؟
«لِأَنَّ أَسْمَاءَ بِنْتَ عُمَيْسٍ في هذا الْوَقْتِ كانت عِنْدَ أبي بَكْرٍ الصِّدِّيقِ»
«اسماء» زن ابوبکر بود!
«وقد ثَبَتَ أَنَّ أَبَا بَكْرٍ لم يَعْلَمْ بِوَفَاةِ فَاطِمَةَ»
ما یقین داریم که ابوبکر خبردار نشد فاطمه کی از دنیا رفته!
اصلاً با خبرش نکردند، نه برای نماز و نه برای دفن، برای کمک در غسل هم که اصلاً نیامد.
« لِمَا في الصَّحِيحِ»
تلخيص الحبير في أحاديث الرافعي الكبير؛ اسم المؤلف: أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل
العسقلاني الوفاة: 852، دار النشر: - المدينة المنورة - 1384 - 1964، تحقيق: السيد عبدالله هاشم اليماني المدني، ج2، ص143
«صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» گفته که علی شبانه دفنش کرد، اصلاً ابوبکر را با خبر نکرد. چطور میشود ابوبکر با خبر نشود آن وقت زنش آنجا باشد این دیگر خیلی آبرو ریزی است.
چون همه میدانند «اسماء بنت عمیس» شیعه بوده؟ یعنی «اسماء» هم در خانه بوده، لب تر نکرده بگوید شوهرم دارند، فاطمه را غسل میدهند شوهرم دارند فاطمه را کفن میکنند، شوهرم دارند فاطمه را تشیع جنازه میکنند شوهرم دارند نماز میخوانند و دفنش میکنند، نه خود علی خبر کرد، زن ابوبکر هم که در آن ماجرا بود با خبرش نکرد.
بعد یک استدلال خندهدار میکند میگوید شاید بشود بگوییم علی گفت ابوبکر آشنای ماست خودش میآید. ابوبکر هم گفت علی هر وقت بخواهد من را صدا میکند رفتند و دفن کردند اصلاً یادشان رفت، این یادش رفت آن هم یادش رفت.
مثل آنکه بچهشان را جا میگذارند مادره یادش رفته بچه را ببرد، پدره هم یادش رفته پدره میگوید بچه را خانم برداشته، خانم هم میگوید بچه را آقا برداشته، اینطور ترسیم میکنند اصلاً همچنین چیزی ممکن است؟
این چه تصویری است بله این استخوان در گلوی شماست لذا باید با حقد این را بگویی، اصلاً اسم حضرت «اسماء» را با حقد میبرد میدانید چرا؟ البته من یک دلیل دیگری برایتان مطرح کنم که در روایات اهلسنت آمده و اینها نمیتوانند اینها را مطرح بکنند ممکن نیست برایشان مطرح کنند دلیلش چه است؟
حضرت «اسماء» آن روز یک کاری کرده، طبق روایات اهلسنت که اینها جرأت ندارند نقلش بکنند نه تنها ابوبکر را باخبر نکرد «عایشه» آمد و «عایشه» را راه نداد!
حالا ما کاری به روایات دیگری نداریم که «عایشه» آن زمانی که خبر را شنید خوشحالی کرد اما در روایات اهلسنت است در«سنن بیهقی»، «الذریةُ الطاهره دولابی»و دیگر کتابها میگوید از دنیا رفت.
«جاءت عائشة رضي الله عنها تدخل»
خواست وارد بشود!
« فقالت أسماء لا تدخلي»
«عایشه» حق ورود نداری.
همسر پیغمبر است نه، دختر شوهرت است نه.
«فشكت أبا بكر فقالت إن هذه الخثعمية تحول بيني وبين ابنة رسول الله (صلی الله علیه واله وسلم) وقد جعلت لها مثل هودج العروس»
رفت پیش پدرش شکایت کرد گفت این زن «خثعمیه» تو نمیگذارد، من پیش دختر پیامبر بروم برایش «هودجی» مثل عروس درست کردند.
حالا «هودج» را مثل عروس درست کند چه اشکالی دار؟ شما فکر میکنید هنوز زنده است، گفت آمده «هودجی» مثل عروس درست کرده خب درست بکند، چه ضرر به تو میزند؟ برای چه نمیتوانی تحمل کنی که حضرت زهرا مثل تو «هودج» داشته باشد؟
«فجاء أبو بكر رضي الله عنه فوقف على الباب وقال يا أسماء»
ابوبکر آمد گفت: «اسماء» جالب است اینجا ابوبکر دم در آمده «اسماء» با خبرش نکرده ابوبکر آمد گفت:
«فوقف على الباب وقال يا أسماء ما حملك أن منعت أزواج النبي صلى الله عليه وسلم يدخلن على ابنة النبي صلى الله عليه وسلم وجعلت لها مثل هودج العروس»
یا «اسماء» چرا نمیگذاری زن پیغمبر بیاید؟ گفت:
«أمرتني أن لا تدخلي علي أحدا»
به من گفته هیچ کس را راه نده!
سنن البيهقي الكبرى؛ اسم المؤلف: أحمد بن الحسين بن علي بن موسى أبو بكر البيهقي الوفاة: 458، دار النشر: مكتبة دار الباز - مكة المكرمة - 1414 - 1994، تحقيق: محمد عبد القادر عطا، ج 4، ص 34
الذرية الطاهرة النبوية؛ اسم المؤلف: الإمام الحافظ أبو بشر محمد بن أحمد بن حماد الدولابي الوفاة: 310، دار النشر: الدار السلفية - الكويت - 1407، الطبعة: الأولى، تحقيق: سعد المبارك الحسن، ج 1، ص 112
ابوبکر را هم راه نداد نه اینکه با خبر نشد، نه دم در آمد، «اسماء» گفت فاطمه فرموده حق نداری بیای. حالا مشخص میشود که چرا حضرت زهرا (سلام الله علیها) وصیت کردند که «اسماء» در آنجا حاضر باشد.
من در برنامهی که بعد از ظهر هم داشتیم این را عرض کردم چون «اسماء بنت عمیس» قبلاً یک کاری برای «عایشه» کرده بود.«عایشه» رویش نمیشد که با «اسماء» برخورد بکند به این دلیل که در «مسند احمد ابن حنبل» آمده «اسماء بنت عمیس» میگوید من بودم که «عایشه» را روز عروسیاش «تزئین» کردم و پیش پیغمبر بردم، لذا «عایشه» به این زن یک مقداری مجبور بود احترام بگذارد، حالا تصور کنید در آنجا اصلاً زنی کمک حضرت زهرا برای مانع شدن ورود زنها نباشد.
اگر یک زن میخواست در حجره بیاید حضرت علی میتوانست مانعاش بشود؟ زن است دیگر نه نمیشد، لذا باید در حجره یک زن باشد مانع ورود افرادی مثل «عایشه» به اتاقی که پیکر مطهر حضرت زهرا (سلام الله علیها) است باشد در زنها حضرت زهرا چه کسی را انتخاب کند؟ گشتند تنها زنی که «عایشه» نمیتواند به او حرف بزند طبق روایت شما به همه گیر میداد به زنهای دیگر پیغمبر هم گیر میداد.
در «بخاری» است که به زنهای دیگر پیغمبر فحاشی میکرده ،میگوید به «زینب بنت جحش» که از همه زنها برتر بود فحش دادم در «بخاری» و «مسلم» است. تنها زنی که نمیتوانست به او گیر بدهد «اسماء بنت عمیس» بود. لذا حضرت زهرا (سلام الله علیها) با آن بینششان او را انتخاب کرد.
بله حتماً قضیه «اسماء» یک خار در گلوی شما «وهابی»ها است، چون آن شب دو کار انجام داده: اولاً ابوبکر را با خبر نکرد نسبت به دفن شبانه حضرت زهرا (سلام الله علیها). دوم مانع وارد شدن «عایشه» شد؛ لذا شما باید اینقدر به خاطر این قضیه غصهدار باشید.
بله ما با افتخار میگوییم «اسماء» همسر ابوبکر بود که آن شب حضرت صدیقه طاهره را به کمک امیر المؤمنین غسل داد، به دلیل اینکه دلیل دیگری هم داشته یک سری مقدم و مؤخری داشته.
این جواب آقای «عقیل هاشمی» اعتراف کرد گفت بله حضرت زهرا (سلام الله علیها) دعوای با ابوبکر داشت که الحمد لله که ایشان اعتراف کرد، یک کلیپ دیگر دارد آن هم مثل همین یک مقداری حرفهای ساده لوحانه و به قول آقای «ملازاده»، «عقیل بیعقل» زده کلیپ بعدی را با هم ببینیم
«کلیپ شماره 2 عقیل هاشمی»:
در بین عرب آن غیرتی که نسبت به زن داشت، حتی دوست نداشتند جنازه کفن شده زنشان را مردم ببینند، برآمدگیهای بدن یک زن کفن شده را ببینند این برای مردان آن وقت هم عیب بود سعی میکردند، محارم جمع میشدند هنوز در خیلی از جوامع وجود دارد. شما که قرار نیست اینها را بفهمید و اینها هم قرار نیست به مردم این را بگویند که حتی جنازه زن را بر دوش بیگرند
استاد ابوالقاسمی:
ملاحظه فرمودید میگوید اینها را شیعهها نمیفهمند، یک سوال قبل از حضرت زهرا برای زن دیگری این کار را کرده بودند؟ نه، خودشان این را قطعی میگویند در شبکهها بارها گفتند اولین تابوت لبهدار، رو بسته برای حضرت زهرا (سلام الله علیها) بود، آقای «عقیل هاشمی» این جمله یعنی قبل از حضرت زهرا نه اینکه «عربها» نگاه نمیکردند، نخیر در تشیع تمام زنها پیکر زنها را همه مردها میدیدند، لذا حضرت زهرا فرمودند من دوست ندارم.
پس اینکه شما مطرح کردید که دروغ از آب در آمد، نکته دوم میگوید به این دلیل ابوبکر شرکت نکرده نامحرم بوده، «سلمان» و «ابوذر» و «مقداد» هم نامحرم بودند، نیمه شب تابوت روی دوششان است پشت سرشان است، تابوت هم دیواره دارد میتوانند بدن را ببینند؟ چرا بهانه میآوری؟ بگو آقا جواب نداریم یک توجیهاتی نکن که بعد دوباره آقای «ملازاده» بیاید بگوید همین «عقیل بیعقل» جوابت غلط است هر بچهی میفهمد جوابت غلط است.
چطور موقع نماز خواندن پیکر مطهر را جلوی «سلمان» و «ابوذر» و «مقداد» نامحرم گذاشتند، آنها نماز خواندند، آن وقت ابوبکر خلیفه پیغمبر که فامیل هم بوده نباید بیاید! این هم مشخص است که شما دارید اینجا بازی در میآورید، وگرنه جواب خیلی روشن است بگویید حضرت زهرا وصیت کرد
«لا یحضراها»
ابوبکر و عمر نیایند
این را حضرت زهرا وصیت کرد گفت نمیخواهم اینها بیایند، اینها من را آزار دادند و این وضعیت و قهر هم برای یک روز دو روز نبوده شما میگویید 6 ماه، اگر 6 ماه بوده که خیلی بهتر، 6 ماه با آنها حرف نزد و قهر کرد تا زمانی که از دنیا رفت و به شهادت رسید به هیچ وجه من الوجوه با اینها صحبت نکرد اینها راجع به جواب شبهاتی که در روزهای اخیر مطرح شده بود. یک میان برنامه ببینیم ان شاء الله خدمت تان خواهیم بود.
«میانبرنامه»
استاد ابوالقاسمی:
عرض سلام مجدد خدمت شما بینندگان عزیز و گرانقدر دارم در بخش آخر برنامه ان شاء الله پذیرای تماسهای شما هم خواهیم بود بیننده اولی که خدمتشان هستیم جناب آقای «مالک» از «اراک» سلام علیکم
بیننده آقای مالک از اراک:
سلام علیکم شب شما بخیر، خدا قوت خسته نباشید، بنده هم «شبکه ولیعصر» و هم «شبکه ولایت» و شبکههای دیگر مثل «شبکه کلمه» و ... را کاملاً رصد میکنم و یک نتیجهگیری خیلی زیبای به دست آوردم، اولاً مد نظرم برادران شیعه هستند که اگر سخنان بنده را میشنوند، باید بدانند که شبکههای همچون «کلمه»، شبکه «توحید» که به اسم «شبکههای وهابی» برای ما جا افتاده اسپانسر اصلی این شبکهها چه کسانی هستند و پشت پرده این شبکهها چه کسانی هستند؟ باید به این موضوع بسیار دقت کنید.
اولاً رسالت اینجور شبکهها نه روشن شدن حقیقت است، نه به نبال این هستند که حقیقت را برای مردم بیان کنند، بلکه اینها در صدد کتمان حقیقت هستند اگر قرار باشد ما از اول یک پژوهشی در صدر اسلام کنیم که چه اختلافات و اتفاقاتی بعد از پیامبر افتاد، دقیقاً اگر به درستی عزیزان پیگیری کنند متوجه میشوند که پشت پرده همه این اختلافات دستگاه «یهود» بوده است.
در زمان صدر اسلام به گونهی و متفاوت بوده الان هم به یک شکل دیگری این مسئله مطرح است، شما وقتی سخن میگویید و احادیث و روایات بیان میکنید همه از اهل کتابهای معتبر اهل تسنن است، همچون «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم». وقتی یک حدیثی از حقانیت شیعیان در این کتابها آمده باید آن مخاطب و شنونده باید دقیقاً به این مسائل گوش کند و با دقت به این موضوعات فکر کند که چرا از یک کتابی که مثل «صحیح مسلم» یا «صحیح بخاری» که اجماعش مخالف شیعیان است احادیثی در این کتابها مطرح میشود که حقانیت شیعه را دارد مطرح میکند؟
من تعجب میکنم چرا برادران شیعه دچار تزلزل میشوند و افکارشان به هم میپیچد که چرا بعضی وقتها پای شبکهها معاند مینشینند ذهنیتشان به هم میریزد؟ این یک مسئله. مسئله دوم این است که این شبکهها اگر «وهابی» هستند چرا دارند از برزگان اهل تسنن دارند دفاع میکنند من این سوال را از شما جناب «ابوالقاسمی» دارم میخواهم به من جواب بدهید چرا شبکههای وهابی دارند از بزرگان اهل تسنن دارند دفاع میکنند، جریان چه است؟
یک مسئلهی هم که وجود دارد، شخصیتها و بزرگان شیعیان که آقا امیر المؤمنین است را با مخالفان دارید مقایسه میکنید، از لحاظ علمی و علوم هیچ کدامشان به پای اهلبیت نمیرسند همچون کتاب «نهجالبلاغه» که «مسیحیت» و «بزرگان مسیح» دارند راجع به این کتاب نظر میدهند؛ چون اینقدر علم و علوم در این کتاب نهفته شده متأسفانه متأسفانه خود شیعیان از همین کتاب «نهجالبلاغه» خیلی غافل هستند و خیلیها را من دیدم که حتی در سال هم یک بار این کتاب را باز نمیکنند.
ما شیعیان خیلی چیزهای با ارزشی داریم؛ اما متأسفانه خودمان قدر اینها را نمیدانیم، و وقتی این چیزها را به درستی نمیدانیم وقتی شبهاتی از این شبکهها دارد مطرح میشود مسلماً میمانیم که حق کدام است و باطل کدام است؟ حرفم سر شیعیان است عزیزان با تحقیق کامل بیایید این نباشد که اگر پدر و مادر شیعه است شما هم به تبعیت از آنها مذهب شیعه را انتخاب کرده باشیم آقا جان بروید تحقیق کنید تاریخ را بخوانید ببینید جریان از چه قرار بوده؟
پشت پرده همه این اتفاقات که بعد از آقا رسول الله افتاده چه دستهای پشت پرده بوده، همین مسائل دارد باعث میشود که خیلی از این شبکهها دارند برای خودشان نفر جمع میکنند خیلیها دارند از اینها تبعیت میکنند به خاطر اینکه ما هنوز درست نتوانستیم تشیع را در کشور خودمان به درستی بیان کنیم و این برای ما ضعف است که چرا باید اینطوری باشد؟
استاد ابوالقاسمی:
آقای «مالک» ما بیننده دیگری هم داریم اگر اجازه بدهید از شما تشکر بکنیم نکته دیگری ندارید؟
بیننده:
چرا «شبکههای وهابی» دارند از بزرگان اهل تسنن دارند دفاع میکنند؟ خدا قوت!
استاد ابوالقاسمی:
چشم این را جواب میدهم! موفق و مؤید باشید خدا نگهدارتان. جناب آقای «حسینی» از «مازندران» سلام علیکم. تا وصل بشود راجع به اینکه گفتند «یهود» پشت پرده کل اتفاقات هستند، یادم میآید که یک زمانی «شبکههای وهابی» خیلی هتاکی میکردند ما آن زمان آمدیم چند قسمت راجع به ارتباطات بعضی از بزرگان منسوب به بزرگان صدر اسلام با «یهود» صحبت کردیم، با ما از یکی از مراکز رسمیشان تماس گرفتند که آتش بس ما دیگر در شبکههایمان راجع به بزرگان شما توهین نمیکنیم شما هم راجع به ارتباط بزرگان ما با «یهود» چیزی نگویید این مقدار اینها نگران این قضایا هستند. جناب «حسینی» از «مازندران» سلام علیکم بفرمایید
بیننده اقای حسینی از مازندران:
سمبل ادب، بسیار مؤدب آقای «ابوالقاسمی» عرض ادب و سلام دارم، من یک پرانتز باز میکنم به آقای «عقیل هاشمی» هم صورتاً و سیرتاً یک نگاهی بیاندازید یواش یواش دارد شبیه همان آبا و اجداد و کسی میشود که آن بزرگوار «شهید باکری» در دانشگاه به استادش گفته بود. آقای «ابوالقاسمی»، «هاشمی» کسی است که میگوید خداوند میتواند سنگ بسیار بزرگی درست بکند ولی نتواند خودش بلندش بکند.
استاد ابوالقاسمی:
«22 بهمن» نزدیک است کلیپ معروف «22 بهمن» بهار و تابستان ایشان کل دنیا را گرفته!!
بیننده:
من به جماعت شیعیان میخواهم بگویم اگر سند قطعیت میخواهند مگر اهلسنت جناب «احمد ابن طیفور» که «بلاغات النساء» را گفته «خطبه فدکیه» را اعلام کرده با آن بنده خدا «بوبکر جوهری» که «سقیفه» را نوشته شما فقط کلمه به کلمه «خطبههای فدکیه» مادرم زهرا را گوش بدهید، «ابوالقاسمی» تو را جدم قسم میدهم فقط کلمه به کلمه گوش بدهید ببینید چه دارد میگوید؟
میگوید ای معشر النقیبه، ای «انصار» ای «مهاجر» شماها از قبل میدانستید پدرم تا بمیرد میدانستید و میخواستید «فدکیه» را از دست ما بکشید، میخواستید خلافت را بکشید. آقای «ابوالقاسمی» گفتید که «آل سعود» از تبار و تیر و طایفه «انذریه منظریه» و «خیبر» هستند «انذریها»، «یهودی» بودند اینها «یهود» هستند میخواهند اسلام را نابود کنند.
استاد ابوالقاسمی:
دیگر یواش یواش برای همه روشن شد.
بیننده:
فقط میخواهم به «خطبه فدکیه» تکیه کنم شما را به امام حسین «خطبه فدکیه» را تکرار بکنید.
استاد ابوالقاسمی:
ما در شبکهمان هر شب در این ایام به نظرم «خطبه فدکیه» را پخش میکردیم.
بیننده:
«خطبه فدکیه» یعنی مادرمان زهرا انگار قرآن صادقیه شده درست برای مردم دانه دانه اعلام میکند، به جماعت بگویید وقتی قرآن را خواندید قرآن صادقیه را هم بخوانید «خطبه فدکیه»را هم نگاه بکنند،فدایتان بشوم آقای «ابوالقاسمی» خدانگهدار.
استاد ابوالقاسمی:
موفق و مؤید باشید. اما بر گردیم به جواب سوالاتی که مطرح فرمودند آقا «مالک» از «اراک» گفتند که بعضی از شیعیان متزلزل میشوند و این شبکهها نفر جمع میکنند.
در زمان امام صادق (علیه السلام) بوده یک عده بعد از امام صادق «اسماعیلی» شدند یک عده بعد از امام کاظم «واقفی» شدند. اینکه یک عدهی دست از حق بکشند، طبیعی است امر کل دنیا است حضرت نوح مؤمنین را سوار بر کشتی کرد، دوباره از کشتی پیاده شدند یک عدهی چپ کردند.
همه کفار را خدا غرق کرده، از کشتی که پیاده شدند بعد از مدتی دوباره یک عدهی کافر شدند. حضرت موسی اینها را از «رود نیل» رد کرده از رود رد شدند هنوز پاهایشان خشک نشده گفتند:
«اجْعَلْ لَنَا إِلَهًا كَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ»
تو هم براي ما معبودي قرار ده، همانگونه که آنها معبودان (و خداياني) دارند!
سوره اعراف (7): آیه 138
در بین کسانی که شیعه بودند اتفاقاتی رخ بدهد. اما اگر شما دقت بکنید این وضعیتی که الان «شبکههای وهابی» دچارش شدند، بیایند چندین نفر این آقایان را اسم نمیبرم در جاهای مختلف همهشان همزمان شبهات مربوط به شهادت حضرت زهرا را برای بینندههایشان و مخاطبینشان مطرح بکنند، مثل همینی که دیدید پخش شد و همه دیدند اینقدر واضح میگوید بله ابوبکر بر حضرت زهرا نماز خوانده «عقیل هاشمی» که میگوید نخوانده آن آقا میگوید خوانده ما کدامش را قبول بکنیم؟
اگر نامحرم بود چرا ابوبکر ایستاد بالای سرش نماز بخواند؟ آخر او میگوید خوانده، این را ما چه کارش کنیم؟
اینها مجبور شدند و چون میبینند که دیگر حقیقت برای همه دارد روشن میشود نمیتوانند همیشه با دستهای خودشان، خودشان را پنهان بکنند؛ لذا اینقدر با عصبانیت و حقد و کینه میآیند در شبکههایشان صحبت میکنند.
ما الحمد لله روز به روز داریم آرامتر میشویم آنها روز به روز دارند عصبیتر میشوند. این راجع به اینکه اینها دارند یک عده را جذب میکنند، این حالا طبیعی است.
پیغمبر در زمانش میٰفرمودند که حرف سجال است گاهی اوقات یک عده از ما شهید میشوند، گاهی اوقات یک عده از دشمن کشته میشود.
سوال پرسیدند اگر وهابی هستند چرا از بزرگان اهلسنت دفاع میکنند؟ یک نکتهی خیلی مهمی اینجا است. اگر واقعا اهلسنت بدانند وهابی کیست؟ و برای فهمیدنش هم کار سختی نیست، یک سر به کشور همسایه «پاکستان» بروند.
در آنجا از علمای «دیوبند» واقعی نه اینهای که به دروغ میگویند ما دیوبندیم و در کشور ما هم زیاد شدند، اینها وهابی هستند در دهها کتاب ما داریم خود علمای «دیوبند» گفتند نه آقا اینهای که میآیند حرفهای وهابیها را میزنند اینها خودشان وهابی هستند به دروغ گفتهاند ما دیوبندیم!.
از دیوبندهای واقعی سوال کنند، آقایان دیوبند نظر شما راجع به وهابی چیست؟ آقایان سنی نظر شما راجع به وهابی چیست؟
اینها میگویند وهابی در خدا با ما اختلاف دارد، اگر من با یک سنی، سنیی که میگویند صفات خدا را باید تأویل کرد، این که در قرآن آمده خدا دست دارد؛ یعنی قدرت! مثل ما شیعیان صفات را تأویل میکند.
اگر به یک سنی بگویم اقای سنی، نظرت راجع به ان وهابی که میگوید نه خدا واقعا دست دارد، خدا واقعا پا دارد، خدا واقعا جوان بی ریش است، خدا واقعا کفش طلایی پایش میکند.
اینها را گفتهاند شبکههای عربیشان رسما دارند میگویند کلیپهایش را هم ما قبلا پخش کردیم. اگر از یک آنها سوال بکنیم یک شیعه را اینطرف بگذاریم که با شما در صحابه و خلافت اختلاف دارد. یک وهابی را هم طرف دیگر بگذاریم که خدایش این شکلی است. کدام به شما نزدیکتر است، میگوید وهابی که اصلا کافر است.
وهابی که میگوید خدا چشم دارد، دست دارد، پا دارد، گوش دارد، رسما جسم است و خدای جوان موفرفری است این رسما کافر است مگر سنیها اینطوری میگویند!
لذا «علمای پاکستان» میگفتند «مکه» میروی حق نداری پشت سر وهابی نماز بخوانی! حرام است که پشت سر آنها نماز بخوانی. فتواهایشان الان است.
پس اینکه الان میآیند از بزرگان اهلسنت دفاع میکنند، میخواهد شما سنیها از وهابیها راجع به خدایشان چیزی نپرسید. راجع به اعتقادشان در مورد اینکه خدا چطوری است چیزی نپرسید.
میآید میگوید توسل شرک است، اصلا توسل شرک، خدای تو کِی است که من به آن مشرک بشوم؟ آن جوان بیریش مو فرفری، اگر واقعا جوان بیریش مو فرفری خدای تو است باید هزار تا شریک برایش قائل بشوی.
اگر واقعا اینطور است باید توسل بکنی، اینها یک حرفهای میآیند میزنند میگویند آقا خدای ما این است ولی شما چرا مشرک هستید و توسل کردید، توسلی که پیغمبر قبول داشت و صحابه قبول داشتند. علمای سنی همه قبول داشتن اینها میگویند شرک است.
آن وقت خودشان آن اعتقادات را دارند میگویند نه شرک نیست؛ پس اینکه از بزرگان اهلسنت دفاع میکنند برای رد گم کنی است.
نکته دیگری که فرمودند از لحاظ علوم هیچ کدام از بزرگان اهلسنت به پای اهلبیت نمیرسند، بله این قضیه درست واقعا هیچ کدامشان به پای اهلبیت نمیرسند.
خود «احمد ابن حنبل» گفته:
«وكان أحمد بن حنبل إذا سئل عن علي [ وأهل بيته ] قال: أهل بيت لا يقاس بهم أحد»
نه اینکه نمیرسد، نباید دیگران را با اهلبیت قیاس کرد، اصلا قابل قیاس نیستند!
التبصرة؛ اسم المؤلف: أبي الفرج عبد الرحمن بن الجوزي الوفاة: 597هـ، دار النشر: دار الكتاب المصري - دار الكتاب اللبناني - مصر - لبنان - 1390هـ - 1970م، الطبعة: الأولى، تحقيق: د.مصطفى عبد الواحد، ج1، ص453
یک بار میگوید این خیلی تند میدود هیچ کس به او نمیرسد، یک بار میگوید اصلا نباید با اهلبیت کسی قیاس بشود. این راجع بیننده اولی که از «اراک» تماس گرفته بود.
اما آقای «حسینی» راجع به «خطبه فدکیه» صحبت فرمودند. واقعا «خطبه فدکیه» گنجینهای است بخصوص خطبهی که در «الدر النظیم» آمده، خطبهی کاملتر از بقیه متنها است.
در داخل خود متن یک سری فقراتی است که در بقیه خطبهها دیده نمیشود، خیلی عجیب است و با بقیه روایت هم تطبیق میکند؛ لذا اگر شما مراجعه بکنید همان خطبهی که از عایشه نقل شده و نصف خطبه را هم حذف کرده.
یک خطبهی از عایشه نقل شده، خطبهای دیگری است از دیگران و آن خطبهی که عرض کردم از بقیه خطبهها کاملتر است خیلی عبارات دقیق، مطابق با وضعیت که شما دو مرتبه برای من نقشه کشیدید. یک برای غصب خلافت، مرتبه دوم برای غصب فدک. هر جفتش با نقشه بوده، نقشهی حساب و کتاب شده!
ان شاء الله که همه ما بتوانیم به خوبی از معارف اهلبیت استفاده کنیم، از این که تا الان بیننده برنامه ما بودید از همه شما عزیزان و سروران تشکر میکنیم ان شاء الله موفق باشید همه شما را به خدا میسپارم.
«والسلام علیکم ورحمة الله و برکاته»