شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج)
مهدی یار حجت الاسلام والمسلمین شهبازیان

قسمت بیست و دوم برنامه مهدی یار با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین شهبازیان


بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ : 10 بهمن 1399

مجری:

بسم الله الرحمن الرحیم

عرض سلام و ادب و احترام خدمت  همۀشما بینندگان عزیز شبکه جهانی حضرت ولیعصر (عج) شام جمعه و در خدمت تان هستیم با مجموعه مهدی یار از شبکه حضرت ولیعصر در خدمت تان هستم و همچنان در خدمت استاد و کارشناس محترم برنامه حاج آقای شهبازیان، از ایشان خواهش می کنم عرض سلامی با شما داشته باشند در ادامه برنامه در  خدمت شما و ایشان خواهم بود. حاج آقا سلام علیکم و رحمة الله.

استاد شهبازیان:

بسم الله الرحمن الرحیم الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِين‏

عرض سلام و احترام خدمت حضرت عالی جناب آقای نصرالهی و همه بینندگان عزیز إن شاءالله که جلسه ی که مورد رضایت اهل بیت(ع) باشد در خدمت  عزیزان و حضرت عالی باشیم.

مجری:

خیلی ممنون و متشکر، بینندگان عزیز شبکه حضرت ولیعصر مطلع هستید که برنامه مهدی یار مدتی است اختصاص دارد به بررسی ادله بیان و پاسخ به شبهات پیرامون فرقه احمد یمانی یا احمد اسماعیل یا احمد الحسن یا حالا اسامی متعددی که می گویند موضوعات مختلفی را برنامه مهدی یار تا الآن بررسی کرده از موضوعات مرتبط با بحث یمانی از هفته گذشته موضوعی که توسط استاد و کارشناس محترم برنامه حاج آقا شهبازیان دارد خدمت شما ارائه می شود بحث شباهت های استدلالی و مبانی این فرقه احمد الحسن با سایر فرقی است که در گذشته بر علیه شیعه و بر علیه مبانی مهدویت کار کردند، موضوع جدیدی است هفته گذشته شروع شده یکی دو هفته این وسط فاصله افتاده بخاطر اینکه یک برگشتی به گذشته داشته باشیم دوباره از ابتدا این موضوع جدید را بخواهیم با هم بررسی بکنیم یک مختصر توضیح می دهند حاج آقا از هفته گذشته و با سؤالات جدید إن شاءالله در خدمت شما خواهم بود. حاج آقا بفرمایید.

استاد شهبازیان:

بسم الله الرحمن الرحیم

ما همانطور که عرض کردیم خدمت بینندگان عزیز و عزیزان پژوهشگری که در زمینه فرق و مباحث احمد اسماعیل بصری گفتگو می کنند ما تصمیم داریم که به این نکته اشاره بکنیم احمد اسماعیل و اتباعش گمان بر این دارند که صحبت ها و ادله این فرد بدیع و نو آورانه است و تا حالا هیچ کسی در مورد اینها نه به این ادعا پرداخته  و نه استدلالی را به این صورت ارائه داده و عموماً در کتاب های شان عنوان می کنند در مباحث مناظره ای و گفتگوهای تبلیغی شان هم بحث می کنند که همین که احمد اسماعیل این سخن را مطرح کرده و تا به امروز هم سابقه نداشته خودش دلیل بر حقانیت این فرد محسوب می شود، از این منظر وقتی ورود پیدا بکنیم می گوییم خب اساسی ترین ادعاهای احمد و مبانیی که ذکر می کند طبیعتاً وقتی مشخص بشود که پیش از ایشان صد سال دویصد سال حتی بیش از این چند صد سال قبل از احمد اسماعیل افراد دیگری هم در زمینه های ادعایی خودشان بعضی ها ادعای امامت کردند، بعضی ها ادعای نیابت خاص می کردند، بعضی ها ادعای زمینه سازی ظهور می کردند چه در بین شیعیان و حتی اهل سنت ما می بینیم که در واقع احمد اسماعیل بصری نه تنها اصل ادعا را از آنها گرفته بلکه حتی همان روش استدلالی را هم از جریان های پیشینی گرفته، این نکته را مشخص می کند پس حرف ایشان حرف تازه ی نیست سال ها است که علماء بزرگان نقد کردند گفتگو کردند و آن چیزی را که به عنوان معجزه این فرد می خواهند ذکر بکنند اتباعش و یارانش نه ما همچین معجزه ای را نمی توانیم ببینیم.

مجری:

حاج آقا فکر کنم بارها قبلاً همۀ این ادعاها و حرف ها زده شده فقط شانس ایشان الآن خورده به دوره انترنت و فضای مجازی که راحت حرف ها گفته می شود همه را نو مطرح می  کند.

استاد شهبازیان:

ولی یک جاهای ایشان از عدم اطلاع افراد دارند استفاده می کنند یعنی اینکه وقتی ما یک وقتی در یک گفتگوی، جلسه گذشته هم این مطالب را داشتیم خب حدیث وصیت یک از محوری ترین احادیث مورد استناد این جریان است.

مجری:

شاید می شود گفت اصلی ترین.

استاد شهبازیان:

اصلی ترین و اینها ادعا می کنند که اصلاً یک تخم دو زره کرده  احمد اسماعیل و آن هم حدیث وصیت و استدلال به آن هست آقا تا حالا این در کتاب الغیبه مرحوم شیخ طوسی بوده هیچ کس استناد نکرده حرف نزده به این سبک جلو نیامده، ما در جلسه گذشته این را عنوان کردیم یک متنی از جریان شیخیه را ارائه دادیم که شیخیه وقتی به این متن اشاره می کنند دقیقاً، ما تست کردیم امتحان کردیم در گفتگو با بعضی از جریان و اتباع احمد اسماعیل من آن متن را برای شان خواندم بدون اینکه بگویم این متن متن شیخیه است گفتم ببینید مرادتان از حدیث وصیت این است بعد مهدیون اینطوری می خواهد اثبات بشود فلان حرف تان را اینطوری اثبات کنید گفتند بله اینها دقیقاً حرف های ما است گفتم خب حالا ببینید لبتاب را نشان دادم گفتم ببینید این از سایط فلان شیخیه یا مثلاً از این کتاب از بزرگان شیخیه گرفته شده، اصلاً متعجب می کاندند بعد می گفتند نه این را جدید گفتند یا قبلاً بحث مطرح شده گفتیم نه این مال صد سال پیش است صد و پنجاه سال پیش است و استخراج شده شما تا حالا ندیدید بزرگان ما مرحوم حسن بن سلیمان حلی، مرحوم مفید، مرحوم نباطی بیاضی در «الصراط المستقیم» و غیره این حدیث موسوم به وصیت در کتاب شیخ طوسی را مرحوم شیخ حر عاملی در «الفوائد الطوسیه» و در کتاب «الایقاظ» نقد کردند تحلیل کردند پس حرف جدیدی نیست دیگران استفاده کردند جریان های انحرافی شما هم امروز آمدید استفاده کردید.

مجری:

آنها فقط اینترنت نداشتند شما دارید.

استاد شهبازیان:

بله آنها نتوانستند مثل شما بیایند این را به زور القا بکنند به عنوان یک پدیده نظریه یا مثلاً یک نگاه نو به روایات، به هر حال در بحث حدیث وصیت ما ورود پیدا کردیم گفتیم پیش از ایشان جریان شیخیه پرداخته حتی سال هفتاد یک مدعی آمد به نام علی رضا پیغان، آقای علی رضا پیغان آذری زبان بود ایشان حدود 300 صفحه یک کتابی دارد به نام «کتاب القائم» در قد رحلی بزرگ خودش چاپ کرده بود سال 70 ادعا کرد که من امام چهاردهم هستم وبعد داعیه داشت می گفت امام مهدی (ع) فوت کرده قبرش در جمکران است امام سیزدهم را یک آقای معرفی می کرد در اصفهان بعد خودش به عنوا امام چهاردهم، همین در قم بود و زمانی هم ادعا کرد قبله را تغییر داده بود از مکه شده بود جمکران و با این کتاب القائم خود یک دم و دستگاهی را فعال کرده بود که قصه مفصلی هم دارد قصه علی رضای پیغان و بعد ایشان را حدود 15 سال ادعاهایش را مطرح کرد یار گیری کرد و فلان بعد از 15 سال حدوداً که ادعاها را ترک کرده بود ایشان اعدام شد و به اصطلاح یک سری مسائل خاصی را به وجود آورده بود در بین خانم ها و قضایای مفصلی را که دارد خب این فرد را حکمش آمده بود حکمش اجرا شد، آقای علی رضای پیغان قبل از احمد اسماعیل، احمد اسماعیل 78 ادعاهای خودش را تازه آغاز می کند آقای علی رضای پیغان که سال 70 ادعاهایش را آغاز کرده بود هشت سال حداهقل قبل از احمد اسماعیل در دوره معاصر ما به همین حدیث وصیت استناد کرده به این گفتگو پایبند بوده برای خود و آمده همان تحلیل ها را ارائه داده، ببینید این مشابهت ها وجود دارد.

یک عنوان دیگری را گفتگو کردیم مقداری در بحث بدعت تقلید که اینها می خواهند امروز بگویند تقلید حرام است تقلید جایز نیست چرا؟ چون وصی امام زمان نائب خاص آمده نائب خاص هر چه بگوید عین کلام امام زمان است پس احمد اسماعیل می آید شرح می زند حاشیه می زند به اصطلاح به کتاب «شرایع الإسلام» مرحوم محقق حلی و به دروغ البته اینها همان به تعبیر ما تخیلات خودش را هم اضافه ی به شرایع الإسلام مرحوم محقق به دروغ ادعا می کند که من از امام عصر اینها درس گرفتم آموزش دیدم، اینجا گفته سخن محقق حلی درست است مثلاً اینجا گفته ناقص است بعد به من یک سری عبارت ها را حضرت ولیعصر فرموده این را امروز به عنوان رساله عملیه دارند استفاده می کنند که مستحضر هستد دیگر یک بدعت ها و تغیراتی را عین جریان بهائیت ایجاد کردند و دنبال آن می روند، گفتگو کردیم گفتیم که اولاً تناقض دارد جناب آقای شریفی هم زحمت کشید بعضی از مستندات را نمایش دادند تناقضات و تعارضات که در ابتدای دعوت احمد اسماعیل عنوان می کرد باید از حضرت امام و از سید محمد صدر پدر مقتی صدر و مرحوم شهید سید محمد باقر صدر صاحب حلقات باید تقلید بشود و در باب احتیاط می رفت که یک گفتگوی انجام دادیم یک تناقضاتی وجود داشت در سخنان این فرد و مباحثی که خودش ابتدای راه دعوت کننده به تقلید از فقها بوده اما امروز کارش یک مقداری بیشتر گرفته و خلاف آن را دارد عنوان می کند.

مجری:

خیلی ممنون و متشکر استاد اگر بحث را بخواهیم از همینجا ادامه بدهیم در ادامه جلسه گذشته فرقی که در این سال ها حتی قدیم تر هم شکل گرفتند تقریباً می شود گفت در یک نکته مشترک بودند آن هم مخالفت با فقه و فقاهت و علماء و مسئلۀشان هم همین مسئله نقلید است روایاتی که آنها استناد می کنند اگر هست چه است و اگر شما پاسخی برای آن دارید بفرمایید.

استاد شهبازیان:

این نکته ی را که اگر ما بخواهیم ادامه بدهیم آن بحث تقلید را اینجا توجه بفرمایید حضرت عالی که مناسب هم است ما اضافه بکنیم به آن مباحث گذشته؛ احمد اسماعیل خیلی تأکید دارد یک کتابی دارد به نام «معبد الصالح» در کتاب معبد الصالح خودش اصلاً منکر بحث تقلید می شود عبارتی را دارد به این صورت، می گوید:

آیا شیخ مفید فقیه بود؟

یعنی می خواهد بگوید آن فقیه اصطلاحی که امروز شما به کار می برید برای شیخ مفید قابل قبول نیست.

آیا شیخ طوسی فقیه بود؟ کلینی فقیه بود؟ صدوق فقیه بود؟

نه بعد جواب می دهد می گوید بله آنها فقیه بودند و اگر بخواهید این جواب را بدهید که مثلاً جزو فقهای بودند که مردم از آنها تقلید می کردند بعد می گوید خب پس چرا در کتاب های شان هیچ بحثی در مورد تقلید نیست؟ عبارت احمد اسماعیل این است:

پس آیا در کتاب های آنها مبحثی به نام تقلید می یابید؟

و در واقع می خواهد بگوید که اصلاً وجود ندارد پس اینها اگر اهل قبول تقلید واجتهاد مجتهد و تقلید مقلد بودند باید یک جای ذکر می کردند هیچ جا ذکر نکردند ادعای احمد این است، و بعد ادعا می کند که

پس چه می گویید آیا علمای شیعه آغازین هم که مذهب را حفظ نمودند بر حق هستند و آنهای که امروز هستند

به اصطلاح آنها فقط بلد هستند حکم خدا را بگویند؟ شیخ مفید و شیخ کلینی و شیخ طوسی نمی  دانستند؟ پس بابی به نام تقلید وجود ندارد و لذا شروع می کند حمله کردن به فقها، خب ببینید این مدل کار را ما در بقیه فرق هم می بینیم آقای علی یعقوبی دانشجوی اخراجی رشته علوم پزشکی از دانشگاه شهید بهشتی تهران بود خب علی یعقوبی در مباحث خودش بحثی را مطرح می کند به نام هادی امت، می گوید امروز دیگر دوران فقاهت تمام شده فقیه کارایی ندارد فقیه را باید به سیخ کشید، عنوان می  کند که اگر هم می خواهید تقلید کنید بروید مثلاً از رساله علامه مجلسی تقلید کنید فقها و مرجعیت کارایی ندارند اینها هستند که خودشان جلوی امام زمان می ایستند، ببینید این حمله وجود دارد، پیش از ایشان در بقیه جریان های ادعایی مثل بهائیت مثل بابیت مثا قادیانی بقیه اینها هم وجود داشته خب احمد اسماعیل هم دقیقاً تابع است برای آنها و در بین اخباریون افراطی مثل مرحوم استرآبادی در کتاب «الفوائد المدنیه» یا مثلا مرحوم میرزا محمد اخباری که دیگر مرحوم کاشف الغطاء روبروی می ایستد و به عنوان یک اهانت کننده به مجتهدین تلقی می شد آقای میرزا محمد اخباری، خب ببینید اینها هم آمدند به صورت کلی می گویند نه اصلاً چیزی به نام تقلید وجود ندارد، جریان احمد اسماعیل سخن غیر از اینها ندارد و اتفاقاً دقیقاً همان کلمات مرحوم اسرآبادی را در «الفوائد المدنیه» دارد ذکر می کند چیزی اضافه هم ندارد خب این نکته هم دلالت بر عدم نو آوری این فرد دارد یک وقت کسی گمان نکند عجب آدم آزادی خواهی است امروز آمده گفته نه نباید تقلید بکنیم مثل این جریان های روشنفکری که می خواهند خودشان مردم را مقلد خودشان بکنند بعد می آیند دست شان را از دست فقها کوتاه بکنند، از طرف دیگری احمد اسماعیل سخن نو نیست از طرف دیگر این حرف کاملاً دلالت بر عدم علم این آقا می کند خب خود حضرت عالی هم ورود دارید در این مباحث من فقط یک اشاره ای را می کنم؛ این آقا که ادعا می کند بزرگان ما شیخ مفید و شیخ طوسی و نمی دانم سید مرتضی بحثی از تقلید نداشتند خب کاشکی این عبارت ها را ایشان می دید که قطعاً دیده اما نمی خواهند که به مخاطبان شان بگویند به اتباع شان بگویند، مرحوم شیخ مفید اشاره ای دارد

«و جمیع المؤمنین فأما الممتحن بحادث یحتاج إلی علم الحکم فی فقد وجب علیه أن یرجع فی ذلک إلی العلماء من شیعة الإمام»

می گوید یا مؤمنین و شیعیان یک واقعه ای برای شان به وجود می آید آن واقعه را نمی توانند الآن حل بکنند پاسخی ندارند عوام الناس هستند نمی توانند بروند از روایات خودشاتن استخراج بکنند

«فقد وجب علیه»

واجب است بر اینها که

«أن یرجع فی ذلک إلی العلماء من شیعة الإمام»

بروند پیش علماء

این یعنی تقلید پس خود جناب شیخ مفید به این عبارت صریح دارد ذکر می کند.

مرحوم شیخ طوسی هم ذکری دارند، حالا عبارت های را خود شیخ مفید دارد، سید مرتضی یک عبارتی را دارد در کتاب «الذریعه فی صفت المفتی والمستفتی» بله نیامده اند بگویند الاجتهاد والتقلید خب امروز آقایان با عنوان الاجتهاد و التقلید عنوان می کنند اما عنوان کردند «صفت المفتی» یعنی همان فتوا دهنده همان مجتهد همان فقیه صاحب رساله «والمستفتی» کسی که مقلد است باید مراجعه کند، مرحوم سید مرتضی می فرمایند که

«والذی یدلّ علی حسن تقلید العامی للمفتی عوام»

که حلا ممکن است پزشک باشد مهندس باشد اما عام در فهم حدیث است در فهم فقه است این عامی آن چیزی که دلالت می کند که «للمفتی» به آقای مرجع تقلید مراجعه بکند چه است؟

«أنه لا خلاف بین الأُمة»

هیچ اختلافی نیست دیگر حتی اجماع هم نیست این دیگر ارتکاز متشرعه است

«قدیماً و حدیثاً»

چه گذشتگان ما از زمان اهل بیت اصحاب، چه آنهای که هم دوره منِ سید مرتضی هستند

«فی وجوب رجوع العامی إلى المفتي»

خب این عبارت، بعد عبارت شیخ طوسی

«والذی نذهب الیه»

آن چیزی که منِ طوسی به آن مدعی هستم

«أنه یجوز للعامی الذی لایقدر علی البحث والتفتیش»

آن عامی که خودش نمی تواند تحقیق بکند اهل علم نیست

«تقلید العالم»

باید برود از علماء تقلید بکند

مجری:

اصلاً استاد یک قسمت آن عقلی است یعنی قبل از اینکه نیاز به بحث نقل باشد و بگوییم مثلاً روایت داریم یا نه، این است که انسان در موضوعی اگر تخصص ندارد نیاز دارد به یک متخصص این اصلاً یک بحث عقلی است  من اگر یک گرفتاری پزشکی داشته باشم مریض باشم خودم بر خودم نسخه نمی پیچم می روم پیش پزشک، بخواهم خانه بسازم می روم پیش یک مهندس، طبیعی است برای بحث دینی رفت پیش یک متخصص و شما فرمودید که اینها یا ندیدند یا خودشان را به ندیدن می زنند من فکر می کنم راجع به بسیاری از فرقه ها اینها ندیدند واقعاً یعنی بی سوادی محض است اگر بگوییم خواندند و به روی خودشان نمی آورند یعنی مال بی سوادی شان است یکی از کتب اربعه مان «من لا یحضرالفقیه» است یعنی شما وقتی فقیه پیدا نکردی این کتاب را بخوان یعنی اصل مراجعه شاید مثلاً بشود گفت به فقیه است.

استاد شهبازیان:

اگر قرار بود که هر کسی فقیه خودش باشد دیگر به تعبیر حضرت عالی نیاز نبود که شیخ صدوق برای ما کتابی را به عنوان رساله عملیه خودش باقی بگذارد نیاز نبود که مرحوم کلینی یا آقایان دیگر حتی خود مرحوم شیخ حر که دیگر یک اخباری است اما قبول دارند آن اصلا اجتهاد و تقلید بله ممکن است در شیوه اجتهاد ما گفتگو داشته باشیم اما در اصل پذیرش اجتهاد و تقلید کسی تردیدی ندارد، حالا این بحث را احمد اسماعیل می آید مطرح می کند یک بحثی را که...

مجری:

آن هم می فرمایید با یعنی ادله و صحبت های که مثلاً همان مرحوم استرآبادی در همان قرن یازده و اینها زدند دوباره تقریباً حرف های که اینها می زنند الآن تکرار همان حرف ها است.

استاد شهبازیان:

دقیقاً یعنی ما اصلاً نمی توانیم سخن جدیدی را پیدا بکنیم آن حمله ای که مثلاً به اصول عملیه شده در بین احباریون و اصولیون بحثی بود آقای احمد اسماعیل در کتاب خودش ذکر کرده، آن حرف های که را مرحوم استر آبادی در مورد روایت های که می گوید تقلید جایز نیست که آن روایات مشخص است بحث تقلید در اصول عقائدم است در مسائل اساسی دین است بله فقهای امروز هم همین سخن را دارند آنها آمدند تأمیم دادند حتی به باب های فقهی، جریان احمد اسماعیل تأمیم می دهد، همان نگرشی که مثلاً جریان اخباریون دارند که بعضاً می گفتند ما آیات قرآن را نمی توانیم فهم بکنیم ما در فضای مایم و روایات بعد رویات کتب قدما حجت است مستند است، احمد اسماعیل ما در مناظره های مختلف یک روایت را می خواندند به آنها می گفتیم خب این روایت دست انداز دارد معارض دارد مثلاً در این کتاب سلیم آمده در کتاب الکافی آمده در کتاب الغیبه نعمانی آمده، می گفت اینها همه روایات صحیح است همه روایات دربست قابل پذیرش است، گزارش مرحوم طوسی از حدیث وصیت را یک بحث ما حدود چند ماه پیش اینجا داشتیم با جناب آقای شریفی آنجا ذکر کردیم که اصلاً چرا شیخ طوسی حدیث وصیت را در کتاب الغیبه آورده، ایشان آورده به عنوان شاهد مثال در مقام احتجاج علیه واقفیه، کیسانیه، اسماعلیه، زیدیه، نه اینکه صدر و ذیل آن را پذیرفته باشد یک تیکۀ آن که اشاره به 12 امام کرده شاهد مثال شیخ طوسی شده در برابر آن فرق، اینها می گویند نه ایشان که آورده تمام احادیث دیگر صحیح السند است حالا عجیب است دیگر بعضی وقت ها یک روایت های وجود دارد در این متن قدما علیه شان می گویند نه باید تحلیل بشود بررسی بشود ببینیم آیا می توانیم بپذیریم یا نه، شما که پدر آمرزده می گفتی که همه گزارش ها صحیحه است قابل قبول است متقن است.

مجری:

هر جا به نفع شان نباشد نیاز به تحلیل دارد هر جا به نفع شان باشد هیچ بررسی رجالی و هیچ چیز دیگر انجام نمی شود.

استاد شهبازیان:

این روحیه شان است شما ببینید آقای جوکار هفتاد صفحه جزوه داشت در پردیسان آن زمان تبلیغ می کرد آنچه که اخباریون گفتند، خود این فرد هم اخباری مسلک است آنچه که اخباریون گفتند اینجا ذکر کرده ما می گفتیم این حدیث جعلی است، حالا اگر فرصت هست من چون بحث فقاهت و فقها هم هست این چیزی که اینها دارند تبلیغ می کنند خود احمد اسماعیل در بیاناتش خو خطبه هایش کتاب هایش گفته مثل تیپ آقای جوکار، آقای أبوالقاسمی، آقای فتحیه، اینها دیگر جزء لیدرهای که ایرانی ها می شناسند حالا بماند که خود علاءالسالم و دیگران هم خواندند، این تیپ روایت های که خوانده شده مثلاً به عنوان نمونه اشاره می کنند که خود جریان احمد اسماعیل می گویند ما روایت های را داریم در مذمت فقها، این فقها صف اول دشمنی با مهدی(ع) هستند، متأسفانه در ذهن عرف عمومی مردم هم این جا گرفته و شکل گرفته و گمان شان بر همین هست یک وقتی یک بنده خدای می گفتند می آمد حاج آقای محله بعد از نماز همیشه گردن حاج آقا را می بوسید بعد حاج آقا می گفت اگر مستحب است این پیشانی مستحب است تو چرا گردن ما را می بوسی؟ گفت حاج آقا دارم جای شمشیر امام زمان را می بوسم ببینید اینقدر حتی در بعضی از عرف مردم هم رسوخ کرده دقیقاً از این مقبوله و مشهوره غلط «رب مشهور لا أصل له» یک مصداق آن همین است خب این گزارش ها را ببینند دوستان عبارت این است

«قال علیه السلام»

از امام معصوم از امام صادق(ع) ذکر می کنند

یک: می گویند امام فرمودند که

«أعداؤه مقلّدة الفقها»

دشمنان مهدی(ع) فقهای تقلید شده هستند فقهای صاحب رساله هستند

دو:

«ولولا أن السیف بیده لأفتی الفقهاء بقتله»

مهدی(ع) دشمن ترین دشمنانش فقها هستند اگر شمشیر دست مهدی(ع) نبود فقها با ایشان می جنگیدند.

سه:

«فلیس له عدو منبین إلا الفقهاخاصة»

دشمن  ترین دشمنان مهدی(ع) فقها محسوب می شوند

بعد ببینید این جریان چیکار می کنند؟ در سایت خودشام می زنند امروز دارند تغییر رویه می خواهند بدهند می خواهند بگویند نه ما با انقلاب اسلامی ایران، ما با نمی دانم مرجعیت، ما با فلان مشکل نداریم، نه «أَلَدُّ الْخِصَامِ» ذکر می کنند احمد اسماعیل اینها را به عنوان «حبل» و «قضا» و غیره ذکر می  کند خب پایش بمانند طبق چه استنادی؟ طبق این گزارش ها، می گویند روایت از اهل بیت داریم، احمد کهندل بر مبانی همین ها گفتگو کرد و در فایل صوتی خودش گفت که روزی می رسد که ما زمین را از خون شما سیراب خواهیم کرد، نگرش تکفیری احمد کهندل را ببینید و اتباع احمد را چون اینها می گویند خود احمد اسماعیل می گوید «و یعطق علی آطقه  السیف ثمانیه عشر» هشت ماه کشتار می کنند چی کسانی؟ منافقین؟ صهیونیست‌ها؟ امریکا؟ نه، فقها که جلسه گذشته عرض کردیم عین جریان داعش، داعش می گوید که اول باید برویم منافقین که شیعیان هستند بکشیم بعد مثلاً برویم با صهیونیست‌ها بجنگیم، احمد اسماعیل می گوید که اول باید با مراجع و این آقایانی که به من ایمان نیاوردند بجنگیم هشت ماه کشتار کنیم بعد برویم مثلاً سراغ صهیونیسم و آمریکا و غیره و غیره، طبق چه مستندی؟ اینها، حالا اینها کجا است این روایات؟ مطلق ما چنین روایتی نداریم این اشتباه از کتاب «یوم الخلاق» کامل سلیمان و امثالهم شکل گرفت در معاصر که ترجمه شده به روزگار رهایی، اینها از اهل بیت ذکر کردند؟ اینها کلام اهل بیت نیست بعضی از آقایان هم رفتند خواندند نیست اینها کلام اهل بیت نیست.

مجری:

آقای کامل سلیمان از کجا نقل کرده منابع او چیست؟

استاد شهبازیان:

کامل سلیمان قبل از ایشان فردی بود به نام شیخ أبوالحسن مرندی

مجری:

معاصر هستند این دو نفر؟

استاد شهبازیان:

نه معاصر مشروطه است حدود 150 سال پیش است، أبوالحسن مرندی متأسفانه فردی بود جاعل الحدیث هفت تا کتاب مهدوی داشت «مظهر الآنوار، براهین الفرقان، جرائد سبعه، نورالأنوار» کتاب هایش هم در بین افراد زمان خودش شناخته شده بوده و خواندنی بوده خب ایشان می آید این کلمات کلمات محی الدین عرب است در کتاب فصوص باب 366 بحثی دارد در مورد حضرت مهدی(ع)، خب محی الدین مهدی(ع) را به عنوان انسان کامل معرفی می کند از نسل فاطمه زهرا(س) از نسل امام حسین(ع) چون اهل فلسفه بوده و مشرب فلسفی داشته فقهاء سنی او را تکفیر می کردند روبرویش ایستاده بودند، بعد از سخن از حضرت مهدی(ع) می آید چیکار می کند؟ یک درد و دل شروع می  کند در نامه نوشتن.

مجری:

از لسان خودش؟

استاد شهبازیان:

اصلاً حدیث نیست از أبوهریره هم ذکر نمی کند از پیغمبر از هیچ کس، می گوید این مهدیی که من معرفی کردم فقها فقهای اهل سنت شما هستد که روبروی او می  ایستید «أعداؤه مقلدة الفقهاء»، شما هستید که «ولولا أن السیف بیده لأفتی الفقهاء بقتله»، شما فقهای سنی هستید «فلیس له عدو منبین إلا الفقهاخاصة» بعد این سخنان خود محی الدین است علیه فقهای اهل سنت متأسفانه در دوره أبوالحسن مرندی در کتاب هایش از قال محی الدین تبدیل شد به قال علیه السلام و متأسفانه نویسندگان...

مجری:

این قال علیه السلام الآن استناد می شود به امام معصوم.

استاد شهبازیان:

به امام معصوم، آقای احمد اسماعیل! اتباع احمد! آقای جوکار! که تو ادعا داشتی من آیت الله هستم آقایانی که خودتان را اهل علم می دانید احمد را نو آور می دانید در سخنان! این چه امامی است که نمی تواند بفهمد اصلاً این حدیث نیست از اهل بیت نیست، گزارش مشابهی را این جریان استناد می کنند یک روایت دیگری است که

«فإذا خرج القائم من كربلاء»

عنوان می کنند که اگر حضرت وقتی که از کربلا خارج می شود می آید که وارد نجف بشود و اطراف آنجا بین کربلا و نجف

«ستة عشر الف فقيه»

16 هزار فقیه را می کشد و از بین می برد

خب این درگیری که احمد سماعیل با فقاهت دارد عین عرض کردم بقیه آقایان و می آیند از این مشهورات استفاده می کنند، 16 هزار فقیه را گردن می زند ما اینقدر فقه الآن در نجف نداریم یعنی کامپلیت از پایه یک باید گردن بزند طلبه سطح یک باید گردن بزند تا مثلاً علماء و مراجع که اینقدر آدم بشود.

مجری:

خیلی ممنون و متشکر

استاد شهبازیان:

این گزارش مطلق در منابع حدیثی ما وجود ندارد صدر و ذیل آن از اول تا آخر آن جعل آقای أبوالحسن مرندی است علیه بعضی از مخالفان خودش در دوره مشروطیه ولی احمد اسماعیل و اتباعش مثل بقیه فرق می آیند به این گزاش علیه فقها استفاده می کنند.

مجری:

به نظر می رسد یک سری از این مطالب مثلاً دوره مشروطه و حالا قبل و بعد آن که معصر می شود و مسائل بهائیت و بابیت و ظهور آن فرقه، شاید اینها یک سری مسائل می  خواستند برای تقویت شیعه مثلاً یک سری کتاب بنویسند آن موقع یک سری مطالبی نوشتند و بعداً حالا هم تحریف شده هم صدر و ذیل آن خورده و  در نهایت آن چیزی که رسیده یک کشکول ناقضی است دیگر.

استاد شهبازیان:

بله حالا البته أبوالحسن مرندی یک واکادی دیگری دارد انگیزه ایشان این بود چون ضد مشروطه چی های تهران بود و مخالف بود با مشروطه فقط روش صحیح را شهید فضل الله نوری انجام می دهد مبارزه عالمانه و افشاگری، روش اشتباه را مثل مرندی انجام می دهند مرندی می آید چیکار می کند؟ علیه مشروطه حدیث جعل می کند و آنها متأسفانه در کتب ...

مجری:

احادیث الآم مانده و این فرقه های مختلف به آن استناد می کنند؟

استاد شهبازیان:

بله به جز فرقه ها حتی بعضی از متأسفانه کتاب های دست چندوم استناد می کنند.

مجری:

خیلی ممنون و متشکر از اینکه تا اینجای برنامه با مهدی یار همراه بودید، در حال بررسی احادیث و روایت های هستیم که فرقه احمد اسماعیل بصری به آنها ستناد می کنند در مقابله با فقه و فقاهت، حاج آقا بفرمایید.

استاد شهبازیان:

من قبل از اینکه بپردازیم به یک موضوع دیگر بد نیست این گزارش دیگری را هم که احمد اسماعیل و اتباعش استناد می کنند عموماً اینها جزء زیر شاخه مقابله با فقها استفاده می شود و در بعضی از عبارت های شان دارند خود آقای به اصطلاح عباس فتحیه می گوید، می گوید من که نگفتم خود امام مان می گوید که ده ها و صدها نفر از فقها را احمد اسماعیل گردن می زند، این عبارت ها مال خودشان است و این نگرش را دارند از جمله گزارش های که خود احمد اسماعیل سخنی دارد بر مشرک بودن و به نوعی خارج بودن فقها از ولایت امیرالمؤمنین، این مشرک بودن را وقتی می آید ذکر می کند و به آن می پردازد همان احادیث به اصطلاح حالا احدیث که نه، گزارش های جعلی را می آید استناد می کند از جمله این گزارش را، یک عبارتی ما داریم در بعضی از متون استفاده شده

«قال العلامة المجلسی قال المفضل بن عمر»

که امام صادق(ع) گفت

«یا مفضل اتدری اینما وقعت دار الزوراء»

مفضل می دانی زوراء کجاست؟

بعد آنجا مفضل می گوید که من نمی دانم کجا است و حضرت امام صادق(ع) می فرمایند

«یا مفضل إن فی حوالی الری جبلا اسود تبنی فی ذیله بلدة تمسی طهران»

یک شهری خواهد آمد به نام طهران

«وهی دار الزوراء»

طهران همان زوراء است

«قصورها کقصور الجنة»

خانه های بلند بالا دارد

زن های شان بزک دُزکی هستند

«یا مفضل فانک ان ترید حفظ دینک فلا تسکن فی هذه البلدة ولا تتخذها مسکنها»

هیچ وقت آنجا خانه نخر هیچ وقت آنجا ساکن نشود

«الانها محل الفتنة وفر منها الی قلة الجبال»

به کوه و بیابان پناه ببری بهتر است تا به اینجا پناهنده بشوی

خب این گزارش را دقت بفرمایید آقای أبوالحسن مرندی و دیگران به دروغ به علامه مجلسی نسبت می دهند مطلق چنین گزارشی در کتاب علامه مجلسی نداریم مرحوم علامه از کتاب «الهدایة الکبری» حسین بن همدان خصیبی یک گزارشی ذکر می کند از مفضل از امام صادق(ع) که اصلاً ارتباط با این ندارد اینها آمدند از آن عنوان بهره گرفتند جایگذاری کردند کلمات را، کلمات دلخواه خودشان را.

مجری:

یعنی تقریباً شبیه به این حدیث هست اما کلمات...

استاد شهبازیان:

اصلاً طهران در آن نیست، این زوراء در آن نیست، قصورا کقصور الجنة در آن نیست، وارد طهران نشوید در آن نیست، عرض کردم مرندی مشکل داشت با مشروطه چی های تهران، این گزارش را جعل می کند بعد نسبت دروغ هم می دهند متأسفانه.

مجری:

اصل این را دارید استاد اگر الآن بخواهیم ببینیم؟

استاد شهبازیان:

اصل این در جلد 53 «بحار الانوار» حدیث اول مرحوم علامه مجلسی از «الهدایة الکبری» حسین بن همدان حدیث دوم همان حدیث از کتاب «مختصر البصائر» حسن بن سلیمان حلی می آورد که مفضل بن عمر چندتا سؤال از امام صادق(ع) می پرسد در مورد وقایع آخر الزمان و غیره که خود آن حدیث البته از نظر ما دچار اشکالاتی هست از فقه الحدیثی، اما مهم این است که این عبارت ها در آن نیست عین این است که مثلاً امروز هم یک فرد دیگری بیاید

مجری:

یعنی اینها به بحارالانوار علامه مجلسی هم که اینقدر در دسترس است و اینقدر همه جا است رحم نمی کنند.

استاد شهبازیان:

بله این دروغ را نسبت می دهند که مرحوم علامه مجلسی چنین گفته.

مجری:

چرا؟ مثلاً به یک کتابی که کم در دسترس هست می شود دروغ بست اما به بحاری که اینقدر در دسترس هست

استاد شهبازیان:

ببینید شما وقتی که برای مخاطب عام سخن می گویی آنها اصلاً مراجعه نمی کنند به شما یک اطمینانی دارند مثل بعضی از گزارش های که خود همین اهل سنت بزرگان شان مثلاً برای ممکن است افراد بخوانند علیه شیعیان بله شیعیان مثلاً در بعد از نمازشان می گویند الله اکبر آقای خمینی رهبر، یک چاخانی را می آیند نسبت می دهند یا موسی جارالله در کتاب خودش یک چاخانی را نسبت می داد بعد عوام مردم شان

مجری:

 همین اواخر هم یکی مولوی های شان راجع به ایام شهادت حضرت زهرا(س) نکاتی گفته بود که خلفاء حاضر بودند یا نمی دانم شش ماه بعد از دنیا رفتند وچیزهای که همه حتی در کتب خود اهل سنت هم خلاف این نقل شده ولی برای مخاطبین و مسمتعین می گویند و آنها طبیعتاً یک مقدارش را می پذیرند.

استاد شهبازیان:

کار رواینی می کنند دیگر در کتاب فلان مثلاً آیت الله فلانی گفته بعد این می گویدخب حتماً این آقا رفته نگاه

کرده دیگر با این ضرس قاطع که دارد، می گویند دروغ را محکم بگو به راحتی افراد می پذیرند از تو، اگر با تردید بگویی که ممکن است بگوید خب حالا برویم یک مراجعه  بکنیم، نه برای عوام می آیند استفاده می کنند خب متأسفانه این استفاده شده بعد خیلی جالب است خود مرندی هم در کتاب خود البته کتاب های ایشان چاپ نشده چون کتاب ها نسخه خطی است من کتاب های ایشان را گرفته بودم از آستان و از جاهای دیگر روی شان کار کردیم دوتا مقاله هم چاپ شد در نقد این فرد و افکار این فرد، آقای مرندی می گوید که بله در زمانه ما ببینید در میدان توپخانه مثلاً خانه دو طبقه ساختند این «قصورها کقصور الجنة» مرادشان دو طبقه ها بوده، یا مثلاً می گوید در لاله زار شما می رفتید زنها را می بینید مشروب می فروشند و می  خورند، زنها دامن می پوشند، اینها را دقیقاً آمده به نام امام صادق جعل می کند، این یک گزارش، احمد اسماعیل و اتباعش به این گزارش استناد می  کنند،  تو چه امامی هستی، چه حدیثی است این، اولین کار در حدیث این است که اعتبار داشته باشد از یک متن قدیمی به ما برسد، خب نکته بعدی این حدیث را ضمیمه می کنند با یک گزارش دیگری،

مجری:

اتباع احمد؟

استاد شهبازیان:

اتباع احمد و خود مرندی این کار را می کرد، من می خواهم بگویم حرف احمد اسماعیل تابع نعل بنعل برای آن گذشتگان است یعنی بقیه جعل انجام دادند سوء استفاده کردند احمد هم امروز آمده داره همان روش کج را دارد انجام می دهد، به همان استدلالی که امثال مرندی اجام دادند احمد اسماعیل دارد استناد می کند، یعنی همان جعلی را با همان روش استدلال، ما در آن گزارش جعلی عنوان کردند که زوراع تهران است، حالا ببینید روایت دیگر،

«عن حذیفه یمانی عن رسول الله، الویل الویل لأمتی من شوری الکبری و شوری الصغری»

پیغمبر فرمود وای وای از امت برای شوری کبری و شوری صغریل

بعد پیغمبر را پرسیدند که شوری کبری کدام است؟

«تنعقد فی بلدی بعد وفاتی لغصب خلافت اخی»

شوری کبری مراد سقیفه بنی ساعده است که حق امیر المؤمنین غصب شد، دو، این تیکه اش مراد ما هست، و شوری صغری کدام است پغمبر، یک

«تنعقد فی غیبة الکبری»

اولاً آن شوری و جلسه مشورتی و مجلس در دوران غیبت کبری است، دو پ

«فی الزوراء»

زوراء کجا بود آقای نصر الهی؟ تهران پس اینجا دیگر مخاطب را می فرستند به سمت تهران، یک مجلسی که در تهران قرار است شکل بگیرد، پ

«لتغییر سنتی و تبدیل احکامی»

آقای مرندی چون در زمانه ای زندگی می کرد که اولین مجلس شوری ملی شکل گرفت، این گزارش را جعل کردند، این گزارش جعلی است، و جالب این است بوی جعل از خودش در می آید ابن حبّان و دیگران می گویند در بعضی از احادیث اهل سنت داریم برخی از محدثین شان می گویند اگر یک گزارش و روایتی دیدی با واژه حمیراء در مورد جناب عایشه بدانید که جعلی است، بعد خود آلوسی هم می گوید، خود آقایانشان در کتاب موضوعاتشان و جعلیات احادیث شان ذکر می کنند می گویند که این عبارت که

«خذوا ثلثی دینکم عن الحمیراء»

دو سوم دینتان را بروید از حمیراء یعنی مثلاً جناب عایشه بگیرید

این جعلی است، می گویند آقا

«مد دلیل علی جلعه؟»

جعلش کجا است؟ می گوید همین دلالت می کند که این جعلی است، ما یک کد بدهیم به دوستان و بینندگان عزیز، واژگان الغیبةالکبری، واژگان تهران اصلاً در روایات ما معهود نیست خودش دال بر جعل است، عبارت الغیبة الصغری، غیبت صغری، غیبت کبری یک اصطلاح به وسیله متأخران استفاده شده است در روایات ما  از این عبارت ها استفاده نشده، مثل اینکه مثلاً یکی بیاید بگوید که بله پیغمبر فرموده که «من اشترالبیتزا من فلان فروشگاه وجبه له الجنه» شما می گویی آقا اصلاً پیتزا در هیچ روایتی معهود نیست، اصلاً خود همین سخافت و رذالت درعبارت است.

مجری:

این طور عبارات در رسالات و نوشته های بابی و بهائی که خیلی زیاد است،

استاد شهبازیان:

آن بله آن گزارش را داریم بعدش هم یک عبارت هایی مثل ظهور صغری ظهور کبری، بعضی زا عبارت ها اینها ساخته شده است، حالا یک وقتی اصطلاح معاصری است برای فهم یک مطلب به اقتضای زمان اصطلاحی به کار می برند، شما این اصطلاح را حق نداری، این آقایان آمدند چون مردم ذهن شان با واژه الغیبة الکبری دیگر معهود شده، نسبتش می  دهند به ائمه، ائمه اینطوری ندارند، ائمه می فرمایند غیبة القصیره غیبت کوتاه، غیبة الطویله، غیبت بلند، احدی هما، مثلا یک از آنها، با این عبارت به کار می برند، الغیبة الکبری که در این گزارش آمده نیست، و خودش دال بر جعلی بودن متن است، و بعلاوه در هیچ منبعی وجود ندارد کجا ذکر شده، به دروغ نسبت می دهند به ابن فهد حلّی، می گویند «مناقب العتره لإبن بهد حلی» مرحوم آقای بزرگ کتاب شناس، می گوید همچین کتابی وجود نداشته، ما ندیدیم همچین کتابی را، پس ببینید یک جریان جعلی وجود داشت الآنهم در بین اهل سنت متعدد این معاصرین شان دارند دیگر، محمد عیسی داود، حدیث جعل می کند، خود سنی ها به او می گویند سند باد مصری، غوغایی هم کرده در مصر، مخاطب دارد برای خودش 600- یا 400 صفحه کتاب دارد به نام «المفاجاة بشراک یا قدس» متعدد بنام امیرالمؤمنین حدیث جعل کرده این نویسنده روزنامه نگار سنی، در مصر، امیرالمؤمنین در مود تبت گفت کانادا گفت ونزوئلا گفت دوغ ها، یا کتابی دارد به نام «المهدی المنتظر علی الأبواب» آنجا حدیث جعل می کند محمد عیسی داود می  گوید که ملک عبد الله پادشاه سابق عربستان و معمر قذافی یاران مهدی هستند، زمینه سازان ظهور هستند، این دو آدم جانی را می گوید زمینه ساز ظهور هستند، خب ببینید این عبارت ها متعدد بعضی از افراد هستند و علماء و فقها رو برویشان ایستادند بحث های فقه الحدیثی دارند، بحث های تحقیقی دارند، احمد اسماعیل و اتباعش در مقابله با فقاهت ومرجعیت تابع برای دیگرانی که حدیث ها را جعل کردند امروز اینها را در کتاب هایشان ذکر می کنند بعد با یک دب دبه و کب کبه ای می آیند می گویند که بله ما روایت داریم شما نمی خوانید برای مردم، خب اینها جعلی است، آقای جوکار درهمانجا در 70، صفحه اش به اینها استناد می کند بعد به او می گوییم خب این کجا است مدرکش، منبعش کجاست، به سهولت همینطوری یک چیزی را بیایید نقل بکنید، خب این یک تعدادی از گزارش ها هست که متأسفانه حالا در موضوعی مثل فقاهت و مرجعیت، و قس علی هذا دیگر، که دیگر نمی خواهیم فرصت زیادی را در این بگذاریم، خود دوستان می توانند، مطالعه بکنند، دنبالش بروند.

مجری:

استاد فکر کنم علت اصلی اش هم این باشد که چون همیشه در طول تاریخ شیعه جریان اصلی حوزه که همان جریان فقه و اجتهاد است در مقابل همین فرقه ها ایستاده و هرکدام آمدند نتوانست در مقابل همین جریان اصلی شیعه که همین فقه و فقاهت است بایستند اینها فرقه هایی که جدید دارند تولید می شوند، اینها فهمیدند اگر بخواهند عمرشان طولانی بشود و بخواهند بمانند، ناچار هستند از زدن فقه و مرجعیت و حوزه و اینها و اولین حمله شان به آنجا است تا اگر هم اینها پاسخ بدهند بگویند که چون ما به اینها حمله کردیم اینها دارند پاسخ می دهند،

استاد شهبازیان:

ببینید یا باید فرد خود اهل مبنا باشد یک وقتی آقایان مثلاً بعضی وقت ها می گویند که مگر خود این آقا طلبه نبوده؟ صرف طلبگی که نمی تواند دلالت کند، ما مهارت حدیثی نیاز داریم، گمان نکنند بینندگان که مثلاً طرف تا یک عمامه ای بگذارد دیگر فقیه است و عمامه دهر است، نه ممکن است درس هایش را هم خوب نخوانده باشد حتی، ما باید از مرجعیت آن بیان مشترکی که مراجع اعظام فقها دارند بدنه حوزه علمیه دارد آنها برای ما ملاک است بصورت کلی، هیچ کدامشان هم در آن اصول اساسی با همدیگر اختلافی ندارند، ولی اینکه حالا یک فردی که خودش مهارت حدیثی ندارد یا اخباری مسلک است، یا اخباری افراطی است، آدم دقیقی هم نباشد، به عدنی مناسبتی به یک گزارشی استناد بکند، خب این فرد نمی تواند برای ما محور باشد، حالا چه اتفاقی می افتد، جریان های مدعیان دروغین از این شیوه استفاده می کنند، یا خودت باید متخصص باشی و مهارت حدیثی داشته باشی، خب اگر نداری یا باید دستت در دست، «فسئلو اهل الذکر» است دیگر، در دست بزگان باشد، خب اینها چکار می کنند؟

مجری:

می   آیند آن حلقه اتصال را درست می کنند.

استاد شهبازیان:

دقیقاً این فرد خودش که تخصص ندارد فهم روایی ندارد کتاب شناسی و منبع شناسی ندارد فرد پزشک است جذب جریان احمد اسماعیل شده عاشق امام زمان بوده اما به بیراهه رفته چرا؟ یک کتاب به او نشان دادند بعد گفتند ببینید این «بین الدفتین» این جلد را دیدی، ببین همه اش عربی است این حدیث را ما از کتاب «یوم الخلاص کامل سلیمان می خوانیم» این فکر کرده این حدیث است، نه این اگر مهارت داشت منبع اصلی اش کجا است، کجا ذکر شده، کجا ذکر نشده و غیره خود فرد این قدرت را ندارد دستش را از متخصص هم جدا می کنند، چون می دانند اگر برود از متخصص مرجع بزرگان بپرسد، این دستوری است که اهل بیت به ما دادند فرمودند که

«فللعوام ان یقلدوه»

فرمودند

«و اما الحوادث الواقعه فرجعوا إلی روات حدیثنا»

آنهایی که

«من ینظر فی حلالنا و حرامنا»

دقت دارد

«خبر تدریح»

یک روایت را تفکر در موردش بکنی

«خیر من الف روایت ترویح»

بهتر از این است که فقط صرفاً هزار روایت را بگویی، آن تدیرح ، دقت، امام صادق (ع) فرمود

«و إذا أَصابَتْكُمْ بَلِيَّةٌ وَ عِناءٌ»

اگر مصیبت ها و فتنه های آخر زمان شما را گرفت،

«فعلیکم بقم»

به قم مراجعه کنید

اینها دستور است، ما به شوخی به دوستان می گوییم مثلاً کجا، به قم سوهانی ها؟ به فقها

«فللعوام أن یقلدوه، فأما من کان حافظاً لدینه سائناً لنفسه»

مجری:

آن شرایطی که تازه برای روات و فقها ذکر کردند

استاد شهبازیان:

بله شرایطی که ذکر کردند، آقایان می گویند نه فقها، خب حالا سنی که سنی است

مجری:

استاد از یک نکته ای استفاده می کنند در جریان غالب حوزه وتوسط کارشناسان و علما که مطرح می شود مثلا من جمله شما می فرمایید که مثلاً باید فهم روایی طرف داشته باشد، فهم فقهی داشته باشد، اینها می گویند شما لازم نیست این فهم راداشته باشید، و شاید بعضی از بینندگان که مثلاً اینکه به کسی بگویند آقا شما فهم روایی نداری خدای نکرده به او توهین شده، من حقیر که الآن اینجا هستم نه فهم نجاری دارم نه فهم پزشکی دارم، نه فهم مهندسی دارم، من در حوزه کاری خودم واردم یک کاری دارم آن آقایی که پزشک است فهم پزشکی دارد سواد پزشکی دارد و هزارتا فهم دیگر و کار دیگر و تخصص دیگر را ندارد، به مخاطب اگر بگویی که شما پزشکی بلد نیستی مهندسی بلد نیستی نجاری بلد نیستی، آهنگری بلد نیستی در اینها هیچ کدام ناراحت نمی شود فکر می کنند اگر به آنها بگویند شما فهم روایی نداری یک نقصی است، و آن جریان های مقابل بخاطر اینکه خودشان هم آن سواد دینی وعلمی را ندارند، می گوینند آقا شما همین کتاب را بخوان هرچه برداشت کردی دین همین است و از این استفاده می کنند برای فریب آن مخاطب و مستمع.

استاد شهبازیان:

بله عرض ما هم همین است دگر یعنی نکته ای که شما فرمودید نکته دقیقی است آقایان نباید، جامعه فقاهت بعضی وقت ها مقابل فقاهت از طریق کسانی که نگاه غربی دارند، می گوید نه تقلید کار میمون است، و فلان است، می خواهند یک تشبیهی هم ایجاد کنند دل طرف را بلرزانند، آقا شما یک دو دوتا چهارتا است ، اصلاً خود فطرت انسان ها این را درک می کند که من به تعبییر شما مهندس هستم اما تخصص پزشکی ندارم، به تبع تخصص روایی ندارم، اگر ما هم جسم داریم هم روح، و دین یک قسمت از برنامه  های عملی روزانه ما است در محیط زندگی در تمام ابعادی که داریم، خب این یک قسمت ما روحانیت هم نیاز داریم در جسم می  روی شما با متخصص تغذیه صحبت نمی  کنی؟ در بحث تغذیه روحت هم تو نیاز به تغذیه داری

مجری:

در همان حوزه هم به برخی ها می گویند شما مراجعه کن به روان شناس مثلاً

استاد شهبازیان:

بله

مجری:

یعنی نیاز به یک روحانی دینی هم ندارد به یک روانشناس به یک متخصص بلاخره

استاد شهبازیان:

به همین خاطر است که فقها بعضی وقت ها یک فتوای کلی می فرمایند آقا اگر جرم روی دست باشد وضو باطل است، بعد شما می پرسید که خودکار جرم دارد؟ می گوید این دیگر اهل فنش، طرف شیمی خوانده، فیزیک خوانده، درس تخصصی بروید از او بپرسید، که این جرم هست یا نیست، یعنی باز در مصادیق ارجاع می دهند، این یک دو دوتا چهارتا است، یعنی فهم عرفی، اصلاً خودمان داریم عمل می کنیم در زندگی به این، پس ما اگر عنوان می کنیم مهارت حدیثی بعضی ها ندارند حالا به تعبیر شما به کسی بر نخورد، مهارت حدیثی یک علم است، کتاب شناسی یک علم است، اگر شما یک حدیث را جلوی یک فرد گذاشتید، یک عبارتی را خَمره بخوانیم یا خُمره بخوانیم، خَمرة بخوانیم می  شود مشروبات الکلی شراب، خُمره بخوانید می شود سجاده نماز، یعنی چطور بخوانیم خی این یک فهم فقیه هانه است اگر یکی بگوید آقا من اینها را بلد هستم، خب اگر بلدی که تو فقهی، آن را تأیید بکنند، تو باید درس خوانده باشی تخصص داشته باشی.

مجری:

این روایت خیلی مثال قشنگی بود یعین ما عنوان الغیبة الکبری نداریم در هیچ روایتی.

استاد شهبازیان:

بعد طرف که مهارت حدیثی ندارد با احادیث معنوس نیست، خب این را نگاه می کند می گوید الغیبة الکبری حالا یک مثالی را خواهم زد، مثل آقای علی محمد شیرازی، ما یک بحثی را داریم در مورد شباهت های احمد اسماعیل به بابیت و بهائیت

مجری:

فکر می کنم خیلی بحث جالبی باشد استاد. این حدیث قبلی که استاد خواندن مراجعه کنید پناه ببرید به آن جبال تهران یک عده الآن زمین خوارها آنها که در این ارتفاع هستند فکر کنم دارند به این حدیث استناد می کنند. خب استاد بفرمایید.

استاد شهبازیان:

خب ببینید ما دیگر حال چون بحث کشیده شد به این نکته جریان بابیت و بهائیت خب یک جریان نشان داری بود در تاریخ معاصر ایران، توانستند التهابی را ایجاد بکنند افرادی را جذب بکنند هنوز هم این فرقه ضاله و گروه ها فعایت شان را جریان بهائیت دارند،

مجری:

الآن عمده فعایلت شان که سیاسی است البته دینی دیگر نمی شود گفت

استاد شهبازیان:

به همین خاطر فرمایش شما دقیق است، ما می توانیم اینها  را یک فرقه سیاسی بدانیم، چیزی هم برای عرضه ندارند، یعنی استنادات همان استنادات قدیمی است که  مطرح می کردند، سخنی ندارند، بیشتر یک پیاده نظامی شدند برای مقابله فرهنگی در دوره فعلی ما، بیحجابی را ترویج بکنند بعضی از حرف های عجیب و غریب را بزنند و آن مواجبی که از اسرائیل می گیرند بخواهند اینجا یک عملکردی را به نفع آنها داشته باشند.

مجری:

استاد نوشته جات شان هم که غوغا است تقریباً یعنی آن زبانی که دارند بین عربی و فارسی، یعنی یک معجونی است که اصلاً دومی در هیچ فرقه ای ندارد ما شاء الله

استاد شهبازیان:

بله حالا چون شما این نکته  را فرمودید من یک اشاره ای بکنم شاید بینندگان هم بتوانند این را ببینند، جریان احمد اسماعیل هم همین کار را می کند، یعنی یک نکته ای را علی محمد شیرازی دارد، علی محمد شیرازی خب سواد آنچنانی ندارد، ادعا می کرد من معجزه دارم، معجزه چه هست؟ می گفت من خیلی تند می نویسم، بعد همان زمان افرادی آمدند شروع کردند تند نویسی بیشتر از ایشان ده بیست صفحه هم نوشتند گفتند اگر معجزه است پس ما از تو معجزه بالاتری را آوردیم، پیغمبرتر هستیم، بعد علی محم شیرازی یک کتابی دارد به نام «بیان» این کتاب بیان را شما که می خوانید اصلاً حرف های عجیب و غریب، این کتاب بیان ایشان یک سیری نکاتی دارد مثلاً بعنوان نمونه این عبارت را اینجا ببینیم.

مجری:

این متن اصلی اش هم هست،

استاد شهبازیان:

این متن اصلی است بله از خود سایت اصلی بنده گرفتم،

«أنتم إذ استطعتم کل آثار نقطه تملکون ولو کان چاپاً»

می خواسته بگوید که اگر اینها چاپی باشند، یا مثلاً شما ببینید این جریان وقتی که می خواهد بپردازد یک عبارت دیگری را هم ذکر می کند، ایشان خب به خطاطی علاقه مند بوده، آقای علی محمد شیرازی، باز اگر دوستان متن را نمایش بدهند می گوید که شما باید یک کاری را واجب است انجام بدهید، آقای علی محمد شیرازی، تو که ادعای دین جدید را می کنی چه چیزی را می گویی؟

«و لتعلمن خط شکسته»

این چه حرفی است چه فضایی هست، جریان این بابیه می آید استناد را به این صورت قرار می دهد وقتی می فهمند حرف های عجیب و غریب و بیخود دارند، می زنند بقول معروف زیر بازی، جر زنی می کنند.

مجری:

من یک متنی از آنها خواندم تقریباً فارسی بود فقط الف و لام گذاشته بود اول همه کلماتش

استاد شهبازیان:

بله حرف های خیلی عجیب و غریبی دارند یک چیزهایی که اصلاً خودشان هم به گمانم متوجه نشدند، بعد به آنها می گوییم این چه امامتی است، این چه حجیتی است بابا همان فارسی صحبت می کردید، چه زوری که تو بیایی عربی بنویسی کتابت را،

مجری:

دین تان در ایران شکل گرفته

استاد شهبازیان:

اینجا شکل گرفته

مجری:

مخاطبتان هم که  همه فارسی هستند خب چه اصراری به این عربی حرف زدن است

استاد شهبازیان:

وقتی بلد نیستی صحبت کنی چرا همچین سخنرانی می کنی، علی محمد شیرازی و جریان بهائیت می گویند که می دانی چیست؟ اصلاً عبارت با معصوم پیدا می شود، علی محمد هم معصوم است پس هرچه بگوید اصلاً این درست است دیگر از این به بعد باید بگویید خط شکسته، شما باید بگویید «ولو کان چاپاً»، احمد اسماعیل هم به همین صورت همین ادعاها را می  کند، قرآن را اشتباه می خواند احمد اسماعیل بصری، خب یک بچه پنج ساله را هم می گذارند که صوتی هست، الآن در اینترنت هم موجود است، این بچه پنج ساله می گوید بابا اشبتباه خواند، حافظ قرآن هست، می گوید غلط خواند،

مجری:

تازه او که زبان اصلیش هم عربی است، اتفاقاً

استاد شهبازیان:

عربی است ولی خب دیگر چون عربی فصیح نیستند، عربی شما الآن پ چ ژ گ، در بیان برادران عراقی وعزیزان عراقی وارد شده، «إگلک»، ما قبلاً می خواندیم که پ چ ژ گ، وجود ندارد احمد اسماعیل پس بیان فصیح ندارد، ولی تو که ادعا می کنی امام هستی، بیان می کنی من عالم به تورات وانجیل و عالم به قرآن هستم، بابا قرائت که اولیات کار است، ما بچه بودیم مکتب می خواستیم برویم طرف می خواهد برود مدرسه اولین کاری که به او یاد می دادند این است که قرآن را چگونه صحیح بخوانیم، تو اگر ادعایت این است که هر روز قرآن می  خوانی، معصوم کسی است که با قرآن مأنوس است که نباید این اشتباهات را داشته باشد، بیانیه هایی که می خواند حرف های عجیب و غریب است، «رأی رسولِ الله (ص)» دیگر این به عقل جن هم نمی رسد که بخواهد مجرور بخواند، بعد یک عبارتی دارد احمد اسماعیل، ناظم العقیلی می گوید که دلت صاف باشد، دلت پاک باشد نیاز نیست درست بگوید امام، امام همینطوری حرف ها را بزند، به تعبیر آنها شنونده عاقل باشد، شما برداشت درست بکنید، اصلاً این سخافتی است هیچ عرفی این را نمی پذیرد، هیچ منطقی این را نمی پذیرد، که حرف غلط بزن بعد من درست بفهمم، این عبارت را شما ببینید یکی از بیانیه های احمد اسماعیل است،

«و أمّا الدنیا و زخرفها فقد طلّقها الحسین (ع)»

احمد اسماعیل این را اینطور می خواند

«و أصحابَه»

عبارت این است، اما دنیا و آن زینت آلات دنیا و فریبکاری های دنیا را «فقد طلّقها» طلاق داد، آن دنیا را و رها کرد دنیا را چه کسی؟ الحسین (ع)، امام حسین خب این طبیعتاً باید بگوید « و أصحابُه» فاعلی، دنیا را حسین (ع) و اصحابش رها کردند، این باید بگوید

«طلّقها الحسین و أصحابُه»

احمد اسماعیل «أصحابَه» حالا ترجمه اش چه می شود آقای ناظم العقیلی، یعنی امام حسین دنیا و اصحابش را رها کرد،

مجری:

خب آنها چطور معنی می کنند اینطوری معنی می کنند؟

استاد شهبازیان:

خب نه، آنها می خواهند جور دیگری فاعلی معنا بکنند، خب امام شما بیل به کمرش خورده بود بدون، این را یک طلبه عادی هم می داند که باید «الحسین و أصحابُه» بخواند، بعد وقتی این اشتباهات فاحش را می بینند می گویند آقا امام اصلاً نیاز نیست که این چیزها را بداند، همین یلخی صحبت می کند دیگر، شما هدایت بشوید، قرآن زیبایی اش به این است فصاحت بیان اهل بیت، روی این قضیه اینقدر از این اشتباهات دارد احمد اسماعیل عین بابیت و بهائیت، و حرف های عجیب ولو کان چاپاً ، اینقدر از این اشکالات دارد چطور علی محمد شیرازی گفت امام اصلاً نیاز نیست علم داشته باشد، احمد این را می گوید یک چیزی هم مضاعف می گوید، می گوید اصلاً ما هیچ جا نداریم که امام باید علم به حتی زبان های دیگران داشته باشد، حالا برعکس اینهایی که می خواهند اهل روایت خودشان را بدانند، ما روایات متعدد داریم و صحیح السند داریم، مرحوم صدوق در «عیون اخبار الرضا» ذکر می کند، که از معیارهای شناخت امام علم به زبانهای مختلف است بعد حضرت رضا (ع) می فرماید که بلکه افصح آن افراد است، یعنی اگر انگلیسی طرف صحبت می کند او افصح است، اگر عربی سخن می گوید افصح است، اگر فارسی سخن می گوید افصح است.

مجری:

نمونه هایی هم داریم در تاریخ حضرت علی، امام رضا، مثلاً با ایرانی ها به لسان ایرانی با رومی  ها به لسان رومی،

استاد شهبازیان:

دقیقاً احمد اسماعیل و جماعت ما یک سؤال داریم شما ادعا می کنید ما اهل ثقلین هستیم و نمی دانم روایت فقط بخوانید و فلان، آقا این روایت را الآن شما چکار می کنید، عبارت این است،

«عن ابی بصیر قال، قلت لأبی الحسن جعلت فداک بم یعرف الإمام»

امام به چه شناخته می شود؟

معیار شناخت امام چیست، این آقایان می گویند معرفت و حجت است،

«فقال بخصالٍ»

به ویژگی هایی

«و یکلم الناس بکل لسانٍ»

بعد آنجا امام می فرماید که آقا من با خراسانی و فارس فارسی صحبت کردم با عربی، عربی صحبت کردم و غیره، بعد امام می فرماید که آقای ابو بصیر

« فمن لم یکن هذه خصال فی فلیس هو بإمامٍ»

اگر کسی این ویژگی را نداشته باشد اصلاً امام محسوب نمی تواند بشود

مجری:

این روایت فرمودید در کدام کتاب است؟

استاد شهبازیان:

این در کتاب «کافی شریف» ذکر شده، جلد 1، صفحه 285، اثبات الوصیه دارد، الإرشاد دراد، قرب الإسناد دارد دلائل الإمامه دارد، مشابه همین گزارش یک حدیث صحیح السندی را داریم، در «عیون اخبار الرضا» مرحوم شیخ طوسی،عبارت این است مرحوم شیخ می فرماید، حدیث از امام رضا ع(ع)

«عن أبی سلط حروی، کان الرضا (ع) یکلم الناس بلغاتهم و کان و الله افصح الناس و اعلمهم بکل لسانٍ و لغةٍ»

بهترین بیان را هم داشت، نه اینکه مجرور بخواند جار بخواند اشتباه بخواند، معنای گزارش را هم تغییر بدهد، بعد می گوید من تعجب کردم،

«إنی لأعجب من معرفتک بهذه الغات علی اختلافها»

بعد شما ریزه کاری های لغات را هم می دانید آنجا حضرت می فرماید که مگر نمی دانی که به ما فص الخطاب داده شده

«فهل فصل الخطاب إلّا معرفة الغات؟»

بعد ما این رویات ها را داریم، ادعای احمد اسماعیل می گوید، ما یک روایت نداریم و یک عالم شیعه نداریم که بگوید امام باید علم به زبان ها داشته باشد، خب کاشکی به این روایت ها هم مراجعه می کردید.

مجری:

خب طبیعتاً چون بلد نیست زبان های دیگر را باید منکر همچین روایت بشود دیگر

استاد شهبازیان:

باید منکر بشود، و کاشکی به بحار مرحوم علامه مجلسی بزرگان دیگر که مرحوم علامه مجلسی در بحار، این آقا ادعا می کند هیچ فقیهی نگفته، مرحوم علامه مجلسی می فرماید که از ضروریات یک امام مطابق با روایات این است.

مجری:

خیلی ممونو و متشکر تماس داریم، جناب آقای هاشمی از قم سلام علیکم و رحمة الله بفرماید.

بیننده:

سلام عرض می کنم خدمت استاد شهبازیان و آقای نصر اللهی و بینندگان محترم، استاد من یک نکته می خواستم بگویم و آن اینکه شما اولش فرمودید که اخباری ها تقلید را قبول ندارند و اینها، بعد ادامه اش هم یک نکته جالب گفتید، «رب مشهورٍ لا اصل له» می خواستم بگویم که این جمله ای گفتید از آن مشهوراتی است که آقایان اصولی مشهور کردند گفتند که نه اخباری ها تقلید را قبول ندارند و اینها، اصلاً حرف این نیست،اخباری ها تقلید از اصولی ها را جایز نمی دانند، تقلید از خودشان را که دارند که این نکته یک، نکته دوم اینکه شما در مورد قتل عام فقها در آخر الزمان در زوراء که حالا ما می گوییم تهران است، ولی مشهور کردید که بغداد است، روایت داریم در کافی من درام از روی کافی می خوانم، کافی، طبع اسلامیه، جلد8، صفحه 177،

«عن معاویة بن وهب قال تمثل ابا عبد الله»

کافی، طبع اسلامیه، ج 8، ص 177،

امام صادق (ع)

«به بيت شعر لابن ابي عقب، و ينحر بالزوراء منهم لدي الضحي ثمانون الفا مثل ما تنحر البدن (و روي غيره البذل) ثم قال عليه السلام لي تعرف الزوراء قال قلت جعلت فداك يقولون انها بغداد قال لا ثم قال دخلت الري قلت نعم قال اتيت سوق الدواب قلت نعم قال رأيت الجبل الاسود عن يمين الطريق تلك الزوراء بقتل فيها ثمانون الفا منهم ثمانون رجلا من ولد فلان كلهم يصلح للخلافة قلت من يقتلهم جعلت فداك قال يقتلهم اولاد العجم»

این روایت صریح است نه جعلی است نه اینکه مثلاً اصلاً در هیچ کتابی وجود داشته باشد، نه تحریف است نه تضعیف، این را آقای شهبازیان چه می فرمایند،

مجری:

خیلی ممنون و متشکر آقای

بیننده:

نه من خواهش می کنم یک لحظه اگر می شود بگذارید من پشت خط باشم

مجری:

بله بفرمایید، استاد بفرمایید

استاد شهبازیان:

خب خیلی ممنون از دقتی که این عزیز انجام دادند و عرض سلام و احترام هم داریم خدمت جناب آقای هاشمی، ببینید دوتا نکته را توجه بکنید این نکته را من تذکر دادم گفتم اخباریون افراطی، که ما مجزا بکنیم، وگر نه بعضی از آقایان می خواهند خود مرحوم شیخ حر بعنوان یک اخبار معرفی بشود، مرحوم سید نعمت الله جزائری بعنوان یک اخبار معرفی می شود اما اینها، اتفاقاً بنده در کتاب خودم هم آوردم در نقد احمد اسماعیل که این آقایان برخلاف آنچه که احمد می گوید قائل به تقلید هستند، بله این نکته ای که ایشان فرمودند و ما هم عرض کردیم تقلید یک اختلافی دارند در اینکه اجتهاد بر مبنای چه چیزی باشد، آیا ما همه روایت هایی کافی را درست می دانیم یا نمی دانیم، إصالة الإحتیاط بشویم، یا بحث إصالة الإباحه و غیره را در تعارض ها چگونه باید برویم، آن یک بحث جدا است، جناب آقای هاشمی این نکته را، چون من آنجا تذکر دادم من تصریح می  کردم بر اینکه بعضی از افرادی که افراد دارند و گفت و گو می کنند، مرحوم شیخ طوسی در کتاب « عدّه» اگر مراجعه بکنید آنجا ذکر می کنند و بعضی از افراد را بیان می کنند، حلبیون را مطرح می کنند می گویند اینها کاملاً و بدون هیچ استتثنائی می گفتند افراد مکلف باید خودشان استنباط کنند، حق مراجعه ندارند که بگویند، نه خود آقایان از جریان اتباع احمد هم چون من حالا نمی خواهم اسم بعضی ها را اینجا ذکر بکنم در یک گفت و گویی، حتی یکی از آنها وقتی بستگان شان به بنده گفتند، این فرد مراجعه می کند به آن آقا لیدر جریان احمد اسماعیل، به او می گوید من یک سؤال فقهی دارم، به او می گوید تو چرا، این مشربش این بوده، طرفدار این قضیه بود، می گوید برو خودت وسائل الشیعه را بخوان هرچه فهمیدی، از روایت به همان عمل کن، پس ببینید ما داریم مطلق اخباری، وگر نه علامه مجلسی (رح)، یا مرحوم علامه محمد تقی مجلسی را ذکر می کنند، در «روضة المتقین» ایشان بحث هایی را دارد، اختلاف با اصولیون دارد در روش اجتهاد در روش برداشت، اما ما اینها را جدا می دانیم اینها فضای دیگری هستند، بعضی از افرادی که قائل بودند مثل آنجایی که شما می دانید مستحضر هستید که بعض از افراد در میان اخباریون قائل به این بودند که ما هیچ فهمی از قرآن نداریم، ما نمی توانیم بفهمیم الله الصمد یعنی چه، خود بزرگانی از اخباریون می آیند اینها را نقد می کنند، یعنی این تیپ اخباری را نمی پذیرند، پس بین خودشان یک اختلافی وجود دارد و همین خاطر هم هست که مرحوم صاحب حدائق، مرحوم بحرانی که از اخباریون است، وانصافاً خوش فهم است در فضای روایات هست، ایشان دیگر حمله می کند یک جایی در کتاب خودش، مراجعه بفرمایید کتاب «یوسفیه» ایشان حمله می کند به مرحوم امین استرآبادی می گوید بابا بعضی از الفاظی که ذکر می کنی یا نسبت هایی که می دهی ترمز را یک مقدار بکش، چون آنجا حمله می کنند به علامه حلی و دیگران، پس ما یک نگرش خاص در اخباری را ذکر می کنیم، و جماعت احمد اسماعیل کتابی دارند به نام «بدعت التقلید» مطلق تقلید از فقها را زیر سؤال می برند، عبارت احمد را هم که خواندم شاهد روی این قضیه است.

بیننده:

پس حاج آقا شما قبول دارید که همه اخباری ها تقلید را رد نمی کنند

استاد شهبازیان:

بله، عرض کردم من در کتاب «ره افسانه» هم این نکته را آوردم حتی احمد اسماعیل می خواهد انتقاد بکند بگوید سید نعمت الله جزائری، هم قبول ندارد، گفتیم بابا مرحوم جزائری تقلید را قبول دارد اما به شیوه خودش پس اصل تقلید را ما مراد مان دسته ای است که عرض کردم مراجعه کنید، مرحوم شیخ طوسی بیان می کند، می گوید بعضی ها هستند می گویند، مطلق نباید، خودت برو هرچه از روایات فهمیدی، این یک نکته، دیگر اخباریون متأخر قبول ممکن است نداشته باشند، ولی بعضی ها هم وجود داشته، نکته دومی که وجود دارد و بحث است، ببینید این بیان زورائی که حضرت عالی فرمودید، ما دو گزارش داریم، یک گزارش در جلد 8، کتاب شریف کافی روضه در مورد زوراء، یک گزارش در کتاب الغیبه مرحوم نعمانی، ذکر شده، که مزوره را بغداد دانسته زوراء را آنجا می فرماید «سوق بدولاب الری»،  درست شد، واژگان ری مطرح می شود، اینجا چندتا مسئله است برادر، اولاً گزارش ها بر مبنای فقه الحدیثی که ما إعتقاد به آن داریم، یعنی مبانی که اینجا اعتقاد داریم، یک گزارش که از ابوحریره یا کعب است، آن گزارش که اصلاً اعتباری برای ما ندارد، عبارت دیگری را هم که ذکر می کنم ببینید سخن در کجا است، محل بحث را بدانیم، اولاً فارق از آن دو گزارشی که یکی در کتاب کافی است که شما فرمودید، یکی در کتاب الغیبه نعمانی است، فارق از آن ما عبارت مان روی این عبارت بود، گفتیم این گزارشی که می گوید مفضل بن عمر از امام صادق، «فأین ما وقت دار الزوراء» با واژگان تسمی تهران، ذکر شده، هیچ جایی وجود ندارد اگر کسی توانست به ما مدرکی، مستندی، پیشینه ای ارائه بدهد، ممنونش هم می شویم از نظرمان برمی گردیم، ولی فعلاً جز مرندی و در کتاب «نور الأنوار» مرندی 150 سال پیش موجودیتی ندارد، و مشخص است که جعل شده، پس این روایت برای ما محل بحث است که تکلیفش مشخص است، حالا فراتر از این روایت،

مجری:

آن روایتی که آقای هاشمی گفتند چه استاد؟

استاد شهبازیان:

فراتر از آن روایت، آن دوتا تک روایت داریم گزارش داریم، در «معجم البلدان» زوراء را به چند شهر ولی متعدد و با کثرت به بغداد ذکر کردند، و فقط طبق این دو گزارش برخی می خواهند بگویند تهران، که یکی از اشکالات ما این است، آنجا بیان، بیان ری هست، نه واژگان تهران، فارق از بحث سندی و اینکه اینها جزو منفردات هستند، حدیث شاز است ما نمی توانیم طبق یک گزارش شاز و منفرد بیاییم یک اعتقادی را تنظیم بکنیم،  معجم البلدان ها که زوراء را، در روایت های دیگر هم داریم که زوراء ساخته می شود به دست بنی العباس که مراد کجا بود؟ بغداد است، آن گزارش ها کاملاً به بغداد اشراف دارد اما اگر یک دوتا تک گزارش را داریم، یکی در نعمان، یکی در کافی که می آید آنجا نمی گوید تهران، این برداشت شما است، یا برداشت نویسنده ای است، آنجا عبارت ری است،

مجری:

استاد خب اگر ری هم گفته باشد می شود گفت منظور از آن تهران است؟

استاد شهبازیان:

نه، یک مکان عمده است، آنجا ذکر می کند نقطه ای را که حالا اگر زمان داشته باشیم برای جلسه گذشته این را بحثش را من مطرح بکنم، البته شاید مرتبط مستقیم نباشد با موضوع، اما آنجا بنده یک حرف هایی دارم آن گزارشی که شما فرمودی که مانند کبش خروف و فلان و فلان، افرادی در آنجا در ری کشته می شوند این گزارش شواهدی داریم رشحاتی داریم که گزارش دارد قضایای بین زمان مأمون و امین عباسی که در بغداد یکی بود و یکی در ایران بود، اتفاقاتی در ری افتاد، جنگی صورتی گرفت، این گزارش دارد به آن واقعه اشاره می کند، و به خود منطقه ری، امروز هم از نظر جغرافیایی شهر تهران را مجزای از ری می دانند اگر کسی بخواهد این عبارت ری را به تهران امروز نسبت بدهد، و بگوید اهل بیت مرادشان این تهران امروز است خب دلیل می خواهد، این بود عرض بنده.

مجری:

جناب آقای هاشمی اگر نکته ای دارید ما در خدمت تان هستیم،

بیننده:

این بحث سندی شما خودتان در این جلسه به یک روایت ضعیف استناد کردید، «مَن كانَ مِن الفُقَهاءِ صائنا لنفسِهِ» آن همان حدیثی که شما ذیلش در وسائل الشیعه بخوانید مرحوم حر می گوید اولاً این حدیث سنداً ضعیف است بدرد اصولیون نمی خورد، پس بحث سندی را بهتر است در این موارد مطرح نکنیم، دو شما می فرمایید که «معجم البلدان» و امثال اینها گفتند زوراء بغداد است، شرح علامه مجلسی رد مرعات العقول ذیل همین روایت را بروید بخوانید، می گویند اگر چه همه دارند این حرف را می زنند ولی کلام معصوم دارد رد می کند این مشهور را شما کلام معصوم می خواهید بگذارید یاقوت اموی، این چه ارزشی دارد، شما کلام معصوم را گذاشتید می رویم سراغ یک کس دیگر.

مجری:

آقای هاشمی آخر وقت مان هست استاد توضیح خواهند داد، من از شما خدا حافظی می کنم ادامه توضیح حاج آقا را می شنویم و برنامه را تمام می کنیم، استاد بفرمایید.

استاد شهبازیان:

اینکه ما آن روایت ضعیف را اگر خواندیم چون قرائن قطعیه دیگری بر آن وجود دارد، ما نمی خواهیم بگوییم، به صرف یک سند ضعیف یک روایت ساقط می شود، اگر قرائن متفاوت داشته باشد و قطعی، روایت  پذیرفته می شوند اما اینکه ما بخواهیم تازه بگوییم معصوم فرموده در این گزارش «هذا اول الکلام» اگر ما هم برای مان از معصوم ثابت بشود گردن مان از مو هم باریک تر است، سخن در این است که آیا واقعاً این را معصوم فرموده، آیا مرادش همین، تهران بوده یا نه خود قسمتی در ری که از قدیم ری نامیده شده، امروز هم ری نامیده می شود.

مجری:

خیلی ممنون و متشکر ادامه بحث ان شاء الله می ماند، برای هفته آینده و برنامه دیگر مهدی  یار، خیلی ممنون که مهدی یار را تماشا کردید، نظرات خودتان را در مورد برنامه برای ما بفرستید.

اللهم صلی علی محمد وآل محمد و عجل الفرجهم

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

 

 

 

 


مهدی یار>

شبکه ولی عصر مهدی یار حجت الاسلام شهبازیان