شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج)
ایستگاه اندیشه حجت الاسلام روستایی

قسمت بیست و ششم برنامه ایستگاه اندیشه به کارشناسی حجت الاسلام روستایی


بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ : 29 بهمن 1399

برنامه:ایستگاه اندیشه

مجری:

بسم الله الرحمن الرحیم

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

عرض سلام و شب بخیر دارم خدمت  شما بینندگان محترم خیلی خوشحال هستیم که با یکی دیگر از برنامه  های ایستگاه اندیشه به کارشناسی کارشناس محترم حجت الاسلام و المسلمین روستایی در خدمت شما هستیم، خیلی توفیق فراونی است که در خدمت حاج آقا هستیم قبل از هر چیزی لازم می دانم عرض سلام داشته باشم خدمت کارشناس محترم، حاج آقا سلام علیکم.

استاد روستایی:

علیکم السلام و رحمة الله

بنده هم خدمت حضرت عالی و بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولی عصر (اروحنا له الفداء) عرض سلام و ادب و احترام دارم و خُرسند هستم که توفیق نصیب مان شده مهمان نگاه های گرم این عزیزان مان باشیم و همچنین لازم می دانم که ایام ماه مبارک رجب را خدمت بینندگان عزیز مان تبریک و تهنیت بگویم امیدوار هستم که در این ماه عزیز ما را از دعای خیر خودشان فراموش نکنند و از بهره های این ماه معنوی حظ کامل را ببرند.

مجری:

استاد در خدمت شما بودیم هفته گذشته با موضوع جایگاه بانوان در دوران پیامبر و بعد ثقیفه؛ با توجه به اینکه شما فرمودید بعد از پیامبر اکرم چه تغییر رویکردی نسبت به حقوق زنان اتفاق افتاد، می دانم که شما به هر حال خلاصۀ از بحث برای مان بیان خواهید کرد، اما سؤالی که وجود دارد این است که علت این تغییر نگاه به جایگاه بانوان چه بوده؟

استاد روستایی:

همانطور که بینندگان مستحضر هستند و عزیزانی که مخصوصاً با ما همراه بودند می دانند ما آمدیم یک تحلیل تاریخی ارائه دادیم در باره تغییر جایگاه زنان قبل و بعد از ثقیفه؛ آمدیم این را بررسی کردیم دوره جاهلی را دیدیم و بعد آمدیم دوره نبوی را هم بررسی کردیم گفتیم در دوره پیامبر آن حقوقی که خداوند در قرآنکریم برای بانوان آمد بیان کرد اشتراک و تساوی در بسیاری از امور تکوینی بود مثل که در ماهیت یکی هستند حتی در بعضی امور تشریحی مثل مثلاً انتخاب حق  وباطل تساوی داشتند در انجام تکالیف الهی چه اوامر خدا باشد چه نواهی خدا باشد اینها مساوی بودند در بحث تساوی در حقوق اقتصادی، تساوی در حقوق سیاسی، تساوی در حقوق خانوادگی و اجتماعی، موارد متعددی را آمدیم ذکر کردیم گفتیم یعنی قرآنکریم و دین مبین اسلام آمد و آن جایگاه زن را که در دوره جاهلی بود مبنی بر اینکه دختران را زنده به گور می کردند و زنان به ارث می رسیدند و یک نگاه حداقلی و حتی خیلی پاینتر از حداقلی و نگاه صرفاً ابزاری به زن می داشتند این را آمد تغییر داد و حتی در رأس امور سیاسی جامعه قرار داد و جاهای مقدمی بر مردان کرد که این را خدمت تان عرض کردم، این در دوره نبوی بود.

جریان مخالف و در واقع کسانی که جریان نفاق را رهبری می کردند در آن دوره، در دوره نبوی از ترس اینکه نکند آیه ی علیه شان نازل بشود و رسوا بشوند حقوق زنان را کاملاً رعایت کردند تا اینکه بعد از دوره نبوی رسید و ما بعد از دوره نبوی مواردی را دیدیم شامل این دست که آمدند و زنان را در واقع یک موجودات قلمداد کردند که در امور سیاسی نباید دخالت بکنند، نه فقط در امور سیاسی در هیچ اموری نباید دخالت بکنند آنها را آمدند انگ بدون عقلی (بی عقلی) به آنها زدند و هم عرض قرار دادند با نستجیر باالله عذر می خواهم از بانوان محترم هم عرض قرار دادند با حیوانات همچون چهار پا و حتی زنان را کمتر از معذرت می خواهم سگ قلمداد کردند و آمدند و حتی در یک برهۀ کمتر از چهارپا هم آنها را دیدند و آمدند گفتند اصلاً زن انسان نیست و شیطان هست و نمی دانم خلاصه ابزار برای شهوت، اینطوری آمدند زن را معرفی کردند. ما اینها را مفصل خدمت بینندگان عزیزمان عرض کردی و گفتگو کردیم.

این زنی که در دوره نبوی در آن جایگاه بلند قرار دارد که حتی بر مردان مقدم است یکدفعه چه می شود که حتی انسانیت این زیر سؤال می رود؟ چه می شود که عقل او زیر سؤال می رود؟ چه می شود که او را کمتر از حیوان قلمداد می کنند؟ اصلاً علت این تغییر رویکرد چیست؟ انگیزه کسانی که این تغییر رویکرد را ایجاد کردند چیست؟ من علت این تغییر رویکرد را یک انقلاب می دانم؛ یک انقلاب بانوان، ببینید در بعد از دوره رسول خدا (ص) یک انقلابی از سوی زنان جامعه رخ داد چون خیلی از مردان آمدند کنار رفتند یعنی ببینید ما اگر بخواهیم دوره بعد از پیامبر را تحلیل بکنیم یک سری مردان که در رأس بودند اینها شیعیان ناب امیرالمؤمنین (صلوات الله سلامه علیه) بودند با اینها برخورد خیلی شدید شد از خود حضرت گرفته تا یاران حضرت، ما در این دوره بایکوت را می بینیم نسبت به صحابه ناب دارم عرض می کنم عزیزان مان خوب دقت بکنند، بایکوت افراد را می بینیم در این دوره، زندانی شدن افراد را می بینیم، قتل افراد را می بینیم، اسارت افراد را می بینیم، نسبت به جامعه مردان دارم عرض می کنم، ترور اینها را می بینیم، تبعید اینها را می بینیم و خیلی برخوردهای فراوان که به جرم حق گویی با اینها اینطوری برخورد می شد، بنابراین پس این جامعه شیعیان سر شناس و این مردان را یک چنین برخوردی با اینها کرده بودند، کتک کاری و شکنجه و ترور و تبعید و خیلی کارهای فراوان که حالا در وقت خودش من اینها یکی یکی پرونده هایش را باز می کنم و پیرامون آن توضیح می دهم، حالا این جامعه با یک همچین خلعی مواجه است کار به جای می رسد که حضرت (صلوات الله والسلامه علیه) می فرمایند:

«لو أنّ لی اربعین رجلا لفرغت جماعتکم»

اگر

«لو أنّ لی اربعین»

اگر چهل تا داشتم یعین ندارم، این در کتاب «سلیم» است و شبیه این مسئله شبیه این تعبیر در کتاب «شرح نهج البلاغه» إبن أبی الحدید هم هست که موقعی که در جنگ صفین آب را به حضرت می بندند و معاویه در واقع آب را می بندد عمروعاص رو به معاویه می کند می گوید معاویه آب را باز کن، می گوید چرا؟ می گوید ببین این علی همان علی است که می گفت اگر چهل تا داشتم، الآن کُلی لشکر دارد از رویت رد می شود تو را از بین می برد آب را باز کن علی بن أبی طالب تشنه نمی ماند، اشاره به همان ماجرای صدر اسلام دارد، یک همچین وضعیتی به وجود آوردند و حضرت دیگر یاری برایش باقی نمانده، این نبود که همه پشت بکنند این را دقت بکنیم این نبوده که همه پشت بکنند نه، یک عده را واقعاً از بین بردند که عرض کردم ترور و تبعید و چقدر کارهای متعدد که إن شاءالله من در وقت خودش می رسم به این بحث ها، حالا این جامعه با کمبود مرد مواجه است یک انقلاب بانوان اینجا رخ می دهد، رهبری این انقلاب با چه کسی است؟ با حضرت صدیقه طاهره(سلام الله علیها)، حالا من زنان تأثیر گذار در آن دوره را عرض می کنم که این زنان چه کردند که بعد حکومت مجبور شد بیاید این برخوردها را بانوان انجام بده؛ این عصاره کلام ما این هست؛ شما ببینید اولین کاری که حضرت صدیقه طاهره(س) انجام می  دهند این است که با اینها بیعت نمی کنند، ببینید آقای غزالی کتابی دارد به نام «سر العالمین و کشف ما فی الدارین» که در ضمن مجموع رسائل غزالی به عنوان شماره 22 به چاپ رسیده، البته به صورت جدا هم چاپ شده این کتاب، در صفحه 483 وقتی ماجرای غدیر خم را می آید بیان می کند که پیامبر در روز عید غدیر خم آمد و مطلبی فرمودند وقتی این مسئله را می آید ذکر می کند و بعد هم می گوید عمر آمد تبریک گفت و این هم یعنی تسلیم شدن او، پذیرفتن خلافت، بعد می گوید بخاطر بالاخره هوا و حوس و اینها آمد مقابله کرد، می رسد به اینجا که بعد می گوید بله پیامبر آمدند در آن لحظات آخر حیات شان روزهای آخر حیات شان فرمودند که برای من قلم و کاغذ بیاورید که مشخص کنم چه کسی بعد از من خلیفه باشد خلاصه نسبت هذیان به پیغمبر زدند، تا می رسد به اینجا، می گوید:

«فإن العباس وأولاده وعلیاً وزوجته وأولاده لم یحضروا حلقة البیعة»

سر العالمین و کشف ما فی الدارین، ضمن مجموع رسائل غزالی شماره 22، ص 483

فقط هم ای ندارد یک منبع دیگر هم این را دارد، می گوید:

عباس (عموی امیرالمؤمنین و عموی پیامبر) و فرزندانش و امیرالمؤمنین و همسرش و فرزندانش

«لم یحضروا حلقة البیعة»

بیعت نکردند، در حلقه بیعت اینها حاضر نشدند

همین شد که حکومت احساس خطر کرد، همین شد که آمدند عمر به أبوبکر می گوید تا علی بیعت نکرده تو به جای نخواهی رسید، اینها مقدمه آن بحث هجوم می شود، اینجا حضرت زهرا(س) به تصریح آقای غزالی «لم یحضروا حلقة البیعة» در حلقه بیعت حاضر نشده ایشان، این در مورد حضرت صدیقه طاهره اولین اقدام.

دومین اقدامی که حضرت صدیقه طاهره کردند که این انقلاب را دارد حضرت در واقع شکل می دهد و دارد روشنگری می کند در جامعه بحث غضب به خلفاء بود؛ این در صحیح بخاری منعکس شده و این غضب را فقط طوری نبود که خودشان پیش خودشان باشد نه، این را در اجتماع پخش کردند این را رسانه ای کردند این داستان را، که حالا می گویم چطوری رسانه ای کردند، ملاحضه بفرمایید «صحیح بخاری» در چاپ های تک جلدی دار إبن کثیر، صفحه 591 کتاب فرض الخمس حدیث شماره 3093 یک بحثی را مطرح می کند

صحیح بخاری، چاپ دار إبن کثیر، تک جلدی، ص 591، کتاب فرض الخمس، ح 3093

می گوید أبوبکر آمد گفت که بله رسول خدا گفته ما ارث به جا نمی گذاریم هر چه باشد صدقه است، می گوید حضرت زهرا(س) غضبناک شد

«فَهَجَرَت أبابکر»

أبابکر را رها کرد

که این هجران به معنای صرف قهر نیست در ادبیات عرب و فهم عرب هجران به معنای این هست که تو با کسی ملاقات بکنی در یک جا باشی اما نه به او سلام بکنی نه جواب سلامش را بدهی، کسی که با کسی قهر است وقتی او می گوید سلام علیکم این واجب است جوابش را بدهد بگوید علیکم السلام، اما هجران اینکه در عرب به کار می رود به معنا است که «مع تلاقیهما و اجتماعهما و ترکیَ السلام» اینها ملاقات می کنند همدیگر را می بینند اما ترک سلام دارند اینها، این خصوصیت هجران است، خب حضرت زهرا(س) «فَهَجَرَت أبابکر» حضرت زهرا(س) با أبوبکر هجران داشتند

«فلم تَزَلْ مُهَاجِرَتَهُ حتى تُوُفِّیَتْ»

این هجران ادامه پیدا می کند تا زمان شهادت

و بعد هم راوی قصه که در روایت قبل هم اسمش آمده که جناب عایشه است ایشان می گوید:

«وَعَاشَتْ بَعْدَ رسول الله(ص) سِتَّةَ أَشْهُرٍ»

شش ماه

یعنی این هجران شش ماه ادامه دارد تا شهادت، حالا حضرت زهرا(س) این هجران را آمدند رسانه ای کردند، چطوری؟

«وَکَانَتْ فَاطِمَةُ تَسْاَلُ اَبَا بَکْرٍ نَصِیبَهَا مِمَّا تَرَکَ رسول اللَّهِ صلی الله علیه وسلم من خَیْبَرَ وَ فَدَکٍ وَ صَدَقَتَهُ بِالْمَدِینَةِ»

حضرت زهرا(س) در عین اینکه هجران داشتند

«وَکَانَتْ فَاطِمَةُ تَسْاَلُ»

ببینید فعل مضارع وقتی در کنار «کانَ» بیاید و مشتقات «کانَ»، این به معنای استمرار است یعنی این نبود که حضرت زهرا(س) یکبار به أبوبکر مراجعه بکنند و او بگوید «لا نورث» حضرت زهرا(س) رها بکند نه، در مدت شش ماه در عین اینکه حتی جواب سلام او را نمی دهند اما درخواست این قصه را می کنند واسطه می فرستند، خودشان می روند، افراد را می فرستند که این حق را باید بدهی و این هم داستان دارد حالا إن شاءالله به وقتش من برسم می گویم چرا خیبر و فدک، این حرف دارد، چرا این را حکومت دارد غصب می کند؟ علت اینکه حکومت به شدت دنبال این دوتا است نمی دهد دست اهل بیت چیست؟ که حالا إن شاءالله به وقتش وارد این بحث ها که بشویم خواهیم گفت، حضرت زهرا(س) «کانت تسأل» مستمر این درخواست را دارد، شما ببینید در این بین چه اتفاقاتی رخ می دهد؛ این مسئله که اتفاق افتاد حضرت زهرا(س) شش ماه با اینکه هم به لحاظ اجتماعی ببینید حضرت زهرا(س) جایگاه دارد سیده زنان اهل الجنة است، حضرت زهرا(س) شخصیتی هستند که آیه تطهیر در موردشان نازل شده، کسی که آیه تطهیر در موردش نازل شده یعنی چه؟ یعنی خداوند شهادت به پاکی او داده، یعنی گفتار و رفتار ایشان حجت است، خداوند با آیه تطهیر چک سفید نازل کرد یعنی چه؟ یعنی اینها دیگر مو لای درز کارهای شان نمی رود اینها معصومه هستند حضرت زهرا(س) معصومه و اهل بیت دیگر که آقا رسول خدا، امیرالمؤمنین، امام حسن و امام حسین(ع) باشند در آن زمان آنها معصوم هستند، این را خدا چک سفید را اینجا صادر می کند، حرف مان ان است؛ این شخصیتی که این جایگاه را بین مردم دارد، این شخصیتی که بعد از نزول آیه تطهیر به نقل از کتب اهل سنت شش ماه پیامبر درب خانۀشان این ندا را سر می دهد، این شخصیتی که «إن الله يَغضبُ لِغَضَبِ و يَرضى لِرِضاها» پیامبر فرمود غضب خدا در غضب فاطمه است رضایت خدا در رضایت فاطمه(س) است، یعنی سنجه است در آن اجتماع این شخصیت، این شخصیتی که وقتی به دیدار رسول خدا می آمد «رحب بها» حضرت می پریدند به استقبال ایشان می رفتند، نمی  گوید فقد بلند می شد جلوی پایش نه، حضرت می دویدند به استقبال ایشان و از این همه مهمتر «أجلسها مجلسه» جای خودشان می نشاندند، این معنا دارد اینها زبان بدن رسول خدا است کسی نگوید دخترش هست دوستش دارد، دخترش را دوست دارد بغلش می نشاند، اینجا می گوید «أجلسها مجلسه» این زبان بدن رسول خدا است.

مجری:

یعنی یک شأنیتی است.

استاد روستایی:

یعنی چه؟ یعنی مقام دارد این، وقتی آمدیم گفتیم «فاطمة بضعة منی» این پاره وجود من است، پاره وجود من یعنی چه؟ نه اینکه این جگر گوشه من، خب بچۀ من هم جگر گوشۀ من است اینکه فضیلت نیست، این را خاتم انبیاء دارد می گوید این را افضل الخلایق دارد بیان می فرماید «بضعة» نگفت «من جسمی» که بگوییم جگر گوشه، «بضعة منی» به خودش اضافه کرد یعنی این پاره وجود است یعنی تمام مقاماتی که منِ رسول خدا دارم حضرت صدیقه طاهره(س) دارد إلی النبوه، نبوت دلیل خاص دارد قرآن داریم که ایشان ختم النبیین هست، نبی نیست ایشان اما همه مقامات من را دارد، بعد می آید «أجلسها مجلسه» جای من بنشین، بعد می آید می گوید رضایت خدا و غضب خدا در مدار رضایت و غضب فاطمه زهرا(س) است، اینها یعنی فاطمه زهرا(س) سنجه است حجت است گفتار و رفتار ایشان، آیه تطهیر هم آمده پیامبر شش دارد اعلام می کند، حالا این خانمی که در چشم این مردم این جایگاه را دارد نه تنها شش ماه طبق این نقل بخاری هجران انجام می دهد بلکه «کانت فاطمه تسأل» مستمر درخواست می  کند، این چه ارتباطی به رسانه ای شدن دارد؟ چرا شما می گوید رسانه ای؟ این را می خوام بگویم؛ ببینید ما نگاه حداقلی، اگر نگاه حداقلی داشته باشیم به آیه تطهیر که بگوییم آیه تطهیر یعنی فقط عدم گناه مثلاً، این نگاه حداقلی است، قرآن می گوید این گناه نمی کند، شما فرض بکنید یک کسی بیاید بگوید اشتباه کرده دیگر نستجر باالله، نعوذ باالله بگوید گناه نکرده ولی خطا کرده، می گوییم دفعه اول که درخواست کرد آن آقا آمد گفت «لا نورث»، شما می گویی خطا دیگر، باید متوجه خطا شده باشد، حالا وقتی بار دوم، بار سوم، بار چهارم «کانت فاطمة تسأل» این شد دیگر، وقتی مکرر دارد این درخواست را تکرار می کند یعنی چه؟ شما دوتا گزینه داری؛ با بگویی در درخواست دوم، سوم، چهارم بگویی ایشان سوءظن به طرف مقابل دارد و دارد تهمت اختلاس به طرف می زند یا باید این را بگویی که این مساوی با چه است؟ مساوی با گنهکاری است و با آیه تطهیر نمی سازد، یا باید بگویی نه، ایشان اتفاقاً یقین به اختلاس طرف مقابل دارد، گناه نمی کند آیه تطهیر است پشت او آمده، پس این تکرار این مسئله یعنی چه؟ این تکرار یعنی رسانه ای کردن کار، ما یک صنعتی در بحث ماهواره داریم و جای دیگر می گویند کاشت به آن، یک مسئلۀ تکرار، تکرار، تکرار می شود که چه بشود؟ برای همه جا بیفتد، شما الآن مثلاً حالا بلاتشبیه یک مثالی بزنم در مثلاً سریال ها دیدید مثلاً یک هنر پیشه ای می آید یک تیکه ای را تکیه کلام قرار می دهد؟ این روی زبان مردم می افتد چند دفعه می شوند، این اثر تکرار است، بلا تشبیه عرض مان این است اینجا ببینید حضرت «کانت فاطمة تسأل» هدف دارد از این تکرار.

مجری:

واقعاً سؤال ایجاد می شود که همانطور که فرمودید یا خانم فاطمه زهرا(س) مطابق با آیه تطهیر عصمت دارند، یا اینکه باید ببینیم آن طرف مقابل چگونه است.

استاد روستایی:

ما اصلاً نمی خواهیم قضاوت بکنیم، ما می خواهیم بگوییم آن چیزی که از این عبارت بر می آید ما و ادبیات عرب، ببینید من تقضای که دارم عزیزان ما چه عزیزان شیعیۀ ما چه برادران و خواهران اهل سنت ما روشمند و علمی بروند جلو، نگاه نگاه علمی، ما هستیم و ادبیات عرب، من نه یک واو به این روایت اضافه می کنم نه کم می کنم، ما که اهل تحریف نیستیم، داریم می گوییم اینجا این صحیح بخاری، کتاب متأخری را هم آدرس ندادیم، منبع دسته اول، نویسنده جایگاه دارد، امیرالمؤمنین فی الحدیث مثلاً در موردش می گویند، کتابش اصح الکتب بعد کتاب الله در موردش گفته شده، حالا در اینجا در این کتاب با این ویژگی ها «کانت فاطمة تسأل» این آمده، ادبیات عرب چه می گوید؟ می گوید استمرار، حضرت این را رسانه ای کردند، علاوه بر این ماجرا حالا ما در اینجا این را داریم، شما ببینید بعداً یک کارهای می کنند که شبانه من دفن بشوم و قبرشان مخفی باشد، در صحیح مسلم هم جلد دوم باز همین مسئله را ما دقیقاً داریم صفحه 841 اینجا بحث می کند

«فَوَجَدَتْ فَاطِمَةُ عَلَى أَبِي بَكْرٍ فِي ذَلِكَ، فَهَجَرَتْهُ فَلَمْ تُكَلِّمْهُ حَتَّى تُوُفِّيَتْ، وَعَاشَتْ بَعْدَ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ سِتَّةَ أَشْهُرٍ»

صحیح مسلم، ج 2، ص 841

بعد ماجرای بیعت نکردن امیرالمؤمنین را مطرح می کند، در همین صحیح مسلم هم همین ماجرای اینکه حضرت زهرا(س) آمدند و این ماجرا را رسانه ای کردند و چند دقت در همان مدت شش ماه به صورت مستمر این مسئله را ادامه دادند این هم وجود دارد.

یک همچین داستانی اینجا رخ داد و عرض کردم که در صحیح بخاری و صحیح مسلم روایت آمد که حضرت  زهرا(س) آمدند این قصه را رسانه ای کردند، اولاً که بیعت نکردند و بعد آمدند با اینها مقابله کردند و هجران و بعد وقتی اینها عیادت حضرت می آیند حضرت خیلی با اینها تند برخورد می کنند و طبیعتاً این در اجتماع پخش می شود شما ببیتید إبن قتیبه دینوری در «الإمامه والسیاسه» جلد اول مطلبی را دارد نقل می کند در صفحه 31، همینطور در منابع دیگر هم آمده که بحثی را ایشان مطرح می کند می گوید بله اینها آمدند که رضایت حضرت زهرا(س) را به دست بیاورند حضرت فرمودند که آیا شما شنیدید قسم تان می دهم آیا از رسول خدا شنیدید که فرمود رضایت فاطمه رضایت من است؟ و سخَت فاطمه سخَت من است؟ هر کسی فاطمه را دوست دارد من را دوست داشته، هر کسی او را راضی بکند من را راضی گردانیده؟ هر کسی او را غضبناک بکند من را غضبناک کرده؟

«قال: نعم»

الإمامه والسیاسه، إبن قتیبه دینوری، ج 1، ص 31

گفتند بله از رسول خدا شنیدیم، حضرت فرمودند

«فإنّى اُشْهِدُاللّهَ»

من خدا را شاهد می گیرم و ملائکه را شاهد می گریم که شما من را به غضب درآوردید شما من را راضی نکردید و اگر پیامبر را من ملاقات بکنم

 «لا شْکُوَنَّکُما إلیه»

شکایت شما را می کنم.

مجری:

این در همان ملاقاتی که فرمودید؟

استاد روستای:

بله برای عیادت رفتند و بعد هم حضرت (س) فرمودند

«والله لأدعون الله علیک فی کل صلاة أصلیها»

رو به خلیفه اول کردند و گفتند من تو را در هر نمازی که بخوانم نفرین خواهم کرد

شما ببینید این از زبان چه کسی دارد در واقع خارج می شود و بعد هم می گوید

«ثم خرج باکیاً فاجتمع إلیه الناس»

می گوید:

با گریه آمد بیرون خلیفه اول و مردم دور او جمع شدند

همه دارند می بینند همه دارند این ماجرا را می بینند این گریه را می بینند این برخورد را می بینند.

مجری:

این شد رسانه ای شدن.

استاد روستایی:

بله منتشر می شود آن هم از ناحیه حضرت زهرا(س)، ببینید دقت کنید در قسمت قسمت این ماجرا دقت وجود دارد اگر بخواهیم عمیق به آن فکر بکنیم، «بضعة منی» پاره وجود پیامبر، یکی از مقامات پیامبر چه است؟ «وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ» حضرت مایه رحمت جهانیان است حالا پاره وجود پیامبر این مقام را هم دارد دیگر، این پاره وجود دارد می گوید «والله لأدعون الله علیک فی کل صلاة أصلیها» هر نمازی بخوانم یعنی دیگر اصلاً رحمتی در کار نیست منقطع از رحمت، یعنی تو را من منقطع می دانم، این پیام آن جمله حضرت زهرا(س) هست، شما تمام این فکت های تاریخی را که من اشاره کردم که حضرت زهرا(س) رضایت شان رضایت خدا است و رضایت خدا و غضب خدا دایره مدار رضایت و غضب حضرت زهرا(س) است، اینکه پیامبر دست ایشان را می گیرد جای خودش می نشاند، اینکه پاره وجود پیامبر هست، همۀ اینها را بگذارید کنار آن رحمة للعالمین و این جمله حضرت زهرا(س)، این تا به اینجا.

مجری:

البته از موضوع هم دور نشویم شما در واقع داشتید بررسی می کردید که چه علتی باعث شد که این جایگاه بانوان تغییر بکند بعد از پیغمبر.

استاد روستایی:

بله، اما نکته بعدی؛ حضرت زهرا(س)، می خواهم آن انقلاب را بگویم؛ این انقلاب ابعاد مختلفی دارد، یک بعد این انقلاب بحث این هست که در واقع با این افراد یک بعد سیاسی دارد با این افراد اینطوری برخورد می کنند، اما یک مسئله دیگری هم وجود دارد بعد علمی ماجرا؛ یعنی بالاخره هر انقلابی یک بخش سیاسی دارد، یک بخش علمی دارد، آن پشتبانی علمی، در ماجرای علمی در این انقلاب کاری که حضرت زهرا(س) کردند بحث استناد و احتجاج به غدیر بود؛ که ما در منابع اینگونه که به دست مان رسیده در منابع چهار مورد را داریم که حضرت زهرا(س) می آیند احتجاج و استناد به غدیر می کنند، یک مورد آن در کنار قبر شهدای اُحد در قبرستان شهدای اُحد و در واقع کنار قبر حضرت حمزه (سلام الله علیه) است، مکان قبر شهداء، شهداء مظهر چه هستند؟ مظهر مقاومت، مظهر اقتدار، کنار چه قبری؟ کنار قبر حضرت حمزه (سلام الله علیه).

مجری:

که شخصیت خاصی در جنگ ها داشت.

استاد روستایی:

نه فقط در جنگ ها، حضرت حمزه(س) شخصیتی است که وقتی آقا رسول خدا (ص) او را داشت غم نداشت مقابل مشرکین، أبوجهل وقتی جسارت می کند حضرت حمزه(س) می آید با کمان همچین در سرش می زند که سرش شکافته می شود و خون جاری می شود، حضرت حمزه(س) شخصیتی است که در روز اُحد هند جگرخوار جایزه گذاشت گفت وحشی یا پیامبر را بزن یا علی بن أبی طالب یا حمزه، یعنی یک ضلع خیلی محکمی هست و مستحکم، ستون مستحکمی هست ایشان، حضرت حمزه(س) شخصیتی هستند که امیرالمؤمنین(ع) گریه می کردند می گفتند حمزه ندارم جعفر ندارم اینها کجا هستند، در برابر جریان مخالف حضرت از نبود حمزه در واقع دلتنگ است، حالا حضرت زهرا(س) می رود آنجا این یعنی چه؟ این جایگاه حمزه یعنی چه؟ یعنی حضرت حمزه(س) مدافع حرم است حضرت زهرا(س) می روند در قبور شهداء کنار قبر شهداء که مظهر مقاومت هستند، کنار قبر مدافع حرم می ایستند شروع می کنند گریه کردن و بعد وقتی به حضرت زهرا(س) در واقع اعتراض می شود که شما چرا همچین کاری دارید انجام می دهید؟ چرا ماجرا این است؟ حضرت در مقابل آنها در کنار قبر مطهر حضرت حمزه (س) می آید بحث غدیر را مطرح می کند و ذکر می کند این مسئله را که بالاخره پدر من در غدیر یک مطلبی فرموده و شما آن را رها کردید، شما ببینید

«وا عَجَباهُ اَنَسیتُمْ یوْمَ غَدیرِ خُمٍّ؟»

این جملۀ که حضرت زهرا(س) می آیند کنار قبر حضرت حمزه(س) بیان می کنند و وقتی می آیند با حضرت محمود بن لبیب می آید کنار قبر حضرت حمزه(س) می بیند حضرت زهرا(س) دارند گریه می کنند و بالاخره می پرسد این مسئله را، حضرت در پاسخش همین را می گوید «وا عَجَباهُ اَنَسیتُمْ یوْمَ غَدیرِ خُمٍّ؟» و بعد می گویند:

«أُشهدالله»

خدا را شاهد می گیرم

«لَقَد سَمِعْتُهُ يَقُولُ: عَليٌّ خَيْرُ مَنْ اُخَلفُهُ فيکُمْ وَ هُوَالاِمامُ وَالْخَليفَةُ بَعْدي»

خدا را شاهد می گیرم علی بهترین کسی است که بعد از خودم به جای می گذارم و او امام و خلیفه بعد بعد از من است

ببینید در منابع اینها آمده.

یا مثلاً حضرت زهرا(س) بار دوم وقتی این جمله را می فرمایند که دارند درب خانه اش را آتش می زنند، در همان ماجرا حضرت(س) وقتی به خانه وحی هجوم آوردند پشت درب قرار گرفتند می آیند می گویند

«لَمْ تَرَوْا لَنَا حَقّاً»

جمله زیاد است البته، طولانی است من فقط خیلی کوتاه عرض می کنم

«لَا عَهْدَ لِي بِقَوْمٍ أَسْوَأَ مَحْضَراً مِنْكُمْ تَرَكْتُمْ رَسُولَ اللَّهِ جَنَازَةً بَيْنَ أَيْدِينَا»

من بدتر از شماها ندیدم جنازه پیامبر را جلوی ما رها کردید

«وَ قَطَعْتُمْ أَمْرَكُمْ فِيمَا بَيْنَكُمْ »

شروع کردید دنبال امر خلافت رفتید سهم خواهی های خودتان

«لم تستامرونا»

شما عهد شکنانی هستید که در واقع آمدید حق ما را انکار کردید حق ما اهل بیت(ع) را، زمام امور را از دست ما خارج کردید

«لم تردوا لنا حقا»

حق ما را به ما بر نگرداندید

اینها چیزهای است که بالاخره در عبارات آمده حتی بعضی از این قسمت ها مثل مثلاً «لم تزودوا لنا حقا» مثلاً در منابه اهل سنت آمده، در منابع شیعه هم که آمده و حالا یک مقداری تعابیر دیگر دارد.

همین مسئله یعنی بحث احتجاج به غدیر را باز ما در جاهای دیگر هم داریم در ماجرای غصب فدک؛ حضرت زهرا(س)

«هَلْ تَرَک اَبی یوْمَ غَدیرِ خُمٍّ لاَحَدٍ عُذْرا»

باز در ماجرای غصب فدک هم روی این بُعد علمی انقلاب تأکید می کند و بعد در بعضی از منابع دیگر هم داریم که حضرت زهرا(س) از مسجد که بر می گردند و یک کسی می آید به حضرت یک نکاتی را مثلاً گوش زد می کند که چرا اینطوری کردی تو، چرا مثلاً امیرالمؤمنین نیامد و فلان و این حرف ها زودتر بیاید ما بیعت بکنیم، حضرت می فرمایند

«إلیک عنی»

رها کن

«فَما جَعَل اللهُ لِأحَدٍ بَعْدَ غديرِ خُمٍّ مِنْ حُجَّةٍ وَلا عُذْرٍ»

خدا بعد از غدیر هیچ حجت و عذری برای کسی قرار نداده.

در گزارش دیگری هم که در منابع اهل سنت باز داریم حضرت زهرا(س) دارد که می فرمایند که شما روز غدیر را فراموش کردید که پیامبر فرمودند «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ»؟، اینها را ببینید آن بُعد علمی این انقلاب است که حضرت آمدند و روی این تأکید کردند.

قسمت دیگری که ما در این مسئله داریم که در همان بحث سیاسی در آن کانتکس سیاسی ما می توانیم این را ببینیم نکاتی است که حضرت در باره سران خلافت می گوید؛ که می گوید اینها آمدند چیکار کردند این افراد، مرحوم صدوق این را در «معانی الأخبار» نقل کرده.

مجری:

به صورت کلی یا شخصی نام می برند حضرت؟

استاد روستایی:

نه، وای بر آنها، ببینید در واقع ایشان وقتی که زنان مهاجرین  وانصار آمدند دیدن شان این را دارند می گویند، اینکه عرض کردم رسانه ای کردند ببینید فقط این نیست که به یک هجران اکتفا بکنند این نیست که به یک درخواست فدک اکتفا بکنند.

مجری:

یا به یک جواب سلام ندادن.

استاد روستایی:

این نیست که فقط خطبه بخوانند نه، زنان انصار آمدند خانه حضرت، روشنگری برای بانوان دارد می کند که عرض کردم یک انقلاب بین بانوان رخ داد که محور حضرت صدیقه(س) هست، این خیلی مهم است، سخنرانی برای بانوان، خاص جلسه اختصاصی برای خانم ها، غیر از آن جلسه عمومی که مرد و زن بودند غیر از آن، اینجا حضرت وقتی اینها آمدند دیدار حضرت و با حضرت آمدند گفتند:

« يا بِنْتَ رَسُولِ اللّهِ كَيفَ أَصبَحتِ عَن لَيلَتَكِ؟»

ای دختر پیامبر چطوری صبح کردی با این بیماری؟

ببینید خانوم صدیقه طاهره(س) یک خانوم 18 ساله هست که در نهایت جوانی است و در نهایت سلامت باید باشد، چه می شود یکدفعه اینطور بیمار می شود؟ آیا واقعاً صرف داغ پدر است؟ خیلی ها داغ پدر می بینند اما اینطوری نیست که از دنیا بروند و بیمار شوند از دنیا بروند، آیا حضرت صدیقه طاهره(س) صبور نبودند؟ صبر نداشتند؟ حاشا و کلا مگر می شود؟ علاقه به پدر داشتند اما نه در حدی که جان شان از دست برود، علت این بیماری چیز دیگر است، خب زنان مهاجر و انصار وقتی بیماری حضرت شدت می گیرد

«لمّا اشتدت»

زمانی که شدت می گیرد

«علت فاطمه»

اینها می  آید:

«اجتمع عنده» «نزاع المهاجرین و الأنصار»

اینها می  آیند

«فقنا لها یا بنت رسول الله کیف أصبحت من علتک»

با این بیماری چگونه صبح کردی، حضرت فرمودند

«أصبحت و الله عائفة لدینا کم قالیة لرجالکم»

خیلی این نکته است ،بخدا قسم صبح کردم در حالی که از دنیای شما بیزارم و شکایت مند هستم از دست مردان شما، این چه مردانی است که شمادارید، که من از دست اینها به شدت ناراحت و غضبناک هستم، بعد می آیند جملاتی مطرح می کنند که وای بر اینها و بعد می آیند می پردازند به ماجرای سران خلافت

«ویحهم أنا زحزحوها عن رواسی الرسالة و قواعد النبوه و مهبط الوحی الأمین و الطبین  امر الدنیا و الدین»

وای بر اینها آمدند خلافت را از آن چارچوب رسالت از آن ستون نبوت از محل نزول روح الأمین و کسی که به امر دنیا و دین از همه پاک و پاکیزه تر بود آمدند از اینجا این را منحرف کردند،

و بعد یک جمله ای می فرمایند که دنیای تحلیل دارد ان شاء الله من در وقت خودش این را خواهم گفت،

«علی ذلک هو الخسران المبین»

آگاه باشید که این کاری که اینها کردند زیان آشکار است

و بعد می فرمایند:

«و ما نقموا من ابا الحسن»

این نکته کلیدی که عرض کردم بسیار بسیار تحلیل دارد، و ان شاء الله در وقت خودش مفصل من به این خواهم پرداخت،

«نقموا و الله من نکیر سیف و شدّة وطأته و نکال وقعته»

بخدا قسم کینه اینها از علی بن ابی طالب برای چه بود؟ بخاطر برانی شمشیر علی بود، بخاطر دشمن ستیزی علی بود، بخاطر این بود که دشمن را زیر پا له می کرد در راه دین خدا، و بعد می آید صفات امیرالمؤمنین (ع) را بیان می کند.

مجری:

در واقع این طعنه به جریان نفاق است دیگر،

استاد روستایی:

این طعنه به جریان نفاق است و یک طعنه بسیار عمقی و دقیق و عمیق است که خیلی این باید باز بشود، ان شاء الله من سر وقتش این را بحث می کنم راجع به این تیکه تیکه عبارت گفت و گو دارم ان شاء الله با بینندگان عزیزمان، حالا حرف من این است، حضرت زهرا یک چنین انقلابی را راه انداخته، پس خودشان بیعت نکردند، غضبناک شدند، هجران را برگزیدند، فدک را مستمر در خواست کردند، رسانه ای کردند بحث مخالفت با خلفا را هم در مسجد و هم با درخواست های مکرر، و هم آمدند گلایه کردند به بانوانی که مادران اجتماع هستند، این یعنی چه؟ این جمله ای که می فرمایند، من از مردان شما غضبناک استم، از دینا بیزار و

«قالیة لرجالکم»

این یعنی دیگر امیدی به مردها ندارم، شما حرکت بکنید، آن مردانی که مرد هستند که پشت میله های زندان و تبعید و شکنجه، اینها تحت این شرایط هستند، بیاکت و اینها هستند، اما آنهایی که باقی ماندند، حضرت زهرا «قالیة لرجالکم» از اینها غضبناک هستند، خب این حرکت حضرت زهرا (س) سبب می شود که یک انقلابی در آن جامعه رخ بدهد، در همین برخوردهای مکرر، این برخوردهای حضرت زهرا سبب می شود که بانوان بجوش بیایند، و حرکت شکل بگیرد، این حرکت هم ادامه دارد در دوران ثقیفه هست تا دوران امویان می رود این حرکت و حتی می رود تا دوره حجاج و ادامه  دار است این ماجرا، خیلی ماجرای ادامه داری است، این انقلاب فاطمی شکل گرفته درست شد؟ اولین بانویی که ما در این زمینه از ایشان مطلبی را می بینیم، حضرت ام سلمه (س) هست، شخصیت بسیار ویژه و برتر یک شخصیت بسیار مظلوم است که من از آرزوهای عمرم هست، یک روزی این توفیق را رسول خدا (ص) نسیبم بکنند بتوانم در باره این بانوی عزیز این مادر عزیز امت کتاب بنویسم، خیلی علاقه مند هستم من به این وجود مقدم حضرت ام سلمه (س) خیلی علاقه مند هستم، واقعاً یک شیر زن به تمام معنا، مطیع شدید ولایت، ممحض در امامت و ولایت اصلاً ایشان ذوب در ولایت است، فانی در ولایت است، خب ما در منابع داریم که حضرت زهرا (س) آمدند در خواست فدک کردند، «دلائل الإمامه» این را نقل می کند، صفحه 40، خب اینجا جمع می شوند در مسجد و حضرت زهرا (س) شروع می کنند در باره فدک صحبت کردن، که این فدک برای من است و بعد جریان مخالف می آید منبر می رود، ندا می دهد نماز، جمع بشوید همه تان

«فاجتمع الناس سعد المنبر»

می رود بالای منبر

دالئل الإمامه، طبری شیعی، چاپ مؤسسة العربی للمطبوعات ، ص 40

و بعد شروع می کند مقابل حضرت زهرا جسارت کردن، می آید یک جمله ای می گوید، می گوید این حرف هایی که ایشان دارد می زند نعوذ بالله از خودش گفته هر کسی شنیده بیاید بگوید، خب تو آمدی امثال ابوذر و سلمان و مقداد و عمار مالک بن نویره و ابن مسعودرا با اینها برخورد کردی هر کدام به یک نحوی

مجری:

که مرد گفتن بودند

استاد روستایی:

بله، حالا مثلاً می خواهی ابو هریره بیاید بگوید؟ می خواهی انس بیاید بگوید، هر کس بگوید، بعد نعوذبالله ایشان می آید یک جسارت خیلی بدی نسبت به حضرت زهرا می کند،

«کلّا بل هو ثعالة شهیدة ذنبه»

دقت می کنید؟ یک توهین خیلی زشتی است، من شرم دارم که این را ترجمه کنم، بعد می  آید یک توهین دیگری هم می کند یک توهین دیگری می کند که ایشان را مقایسه می  کند با ام طحال، که یک شخصیت منفور است در ان دوره، حالا من دیگر شرم می کنم از وجود مقدس آقا امام زمان (ارواحنا له الفداه) و بینندگان عزیزمان عذر خواهم، ترجمه نمی توانم بکنم، این جسارت ها که شروع می شود، یک بانو اینجا به خروش می آید و مقابله می کند، دقت بکنید

«فأطلعت ام السلمه رأسها من بابها»

حضرت ام سلمه (س) سر را از در می آورند بیرون

«ألمثل فاطمه یقال هذا؟»

به مثل فاطمه زهرا اینطوری گفته می شود؟

«و هی الحوراء بین الإنس»

ایشان حوریه ای است بین انسان ها

بعد شروع می کنند در باره مقامات ایشان صحبت کردن که ایشان در دامان انبیاء و بر بال ملائکه ایشان تربیت شدند، شروع می کنند در باره ایشان و خروشیدن به جریان مخالف

«أَتَزْعُمُونَ اَنَّ رَسُولَ اللّهِ صلى ‏الله ‏عليه‏ و‏آله حَرَّمَ عَلَيْها مِيراثَهُ وَ لَمْ يُعْلِمْها؟»

شما گمان کردید که پیامبر ارث خودش را بر فاطمه زهرایش حرام کرده  و به او اطلاع نداده؟

خداوند به پیامبرش امر کرد

«وَ اَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الاْقْرَبِينَ»

نزدیکانت را انزار بکن

حضرت آمدند حضرت زهرا را انزار کردند، ایشان آمد

«وَ جاءَتْ تَطْلُبُهُ»

آمد میراث رسول خدا را طلب کند

«وَ هِىَ خِيَرَةُ النِّسْوانِ وَ أُمُّ سادَةِ الشُّبّانِ»

ایشان بهترین زنان است، ایشان مادر سید جوانان بهشت است

«عَدِيلَةُ مَرْيَمَ ابْنَةِ عِمْرانَ»

هم عرض مریم است

«وَ حَلِيلَةُ لَيْثِ الاْقْرانِ»

ایشان همسر امیرالمؤمنین است که شیر بیشه ها است

«تَمَّتْ بِأَبِيها رِسالاتُ رَبِّهِ»

رسالت خدا به پدر ایشان تمام شده،

شروع می کنند مطالبی بیان کردن علیه جریان مخالف، جریان مخالف اینجا عکس العمل نشان می دهد

«فحرمت ام سلمه تلک السنة عطاءها»

آن سال شهریه حضرت اما سلمه را قطع می کنند

ببنید حضرت ام سلمه یک شخصیتی است که همسر از دست داده، و طبق متون اهل سنت اینها می آمدند نفقه همسران پیامبر را از ماترک پیامبر می دادند، اما برای حضرت ام سلمه آن سال کل خرجی اش را قطع کردند، یعنی کلاً یک خانم است که همسرش از دنیا رفته آن هم در جایگاه ام المؤمنین آمدند حقوقش را قطع کردند، در فشار اقتصادی شعب ابی طالب درست کردند برای ام سلمه، تاک تیک تاک تیک مشرکین است

مجری:

یعنی مبارزه با بانوان شروع شد از همین جا

استاد روستایی:

بله، اینجا مبارزه از حضرت زهرا شروع می شود، می آیند وقتی می بینند که آن خطبه های فاطمی ارکان حکومت را دارد می لرزاند می آیند آتش می زنند، می آیند سقط محسن را شروع می کنند، یعنی بحث فیزیکی دیگر حضرت ام سلمه را اینها نمی توانند بزنند، زن پیامبر است، جایگاه دارد، حالا حضرت زهرا را این برخود را با او می کنند درست است دختر پیامبر است اما به بهانه امیرالمؤمنین می آیند این کار را انجا می دهند، هدف امیرالمؤمنین است، اینها می خواهند حضرت را بکشند، حضرت صدیقه اینجا سپر می شوند و خودشان شهید می شوند در این راه، وقتی که اینها نمی توانند و اینجا تیرشان به سنگ می خورد از این طرف دوباره این برخورد فیزیکی را با همسر پیامبر نمی توانند انجام بدهند، لذا می آیند شعب ابی طالب درست می کنند برای حضرت ام سلمه، همان کاری که، تاک تیک دوره نبوی را شما ببینید، اول آمدند برای پیامبر چکار کردند، آمدند گفتند ما تتمیع تتمیع، خب دیدند نه جواب نمی دهد، فایده ندارد، آمدند گفتند ما بیایم چکار بکنیم، بیایم فشار اقتصادی بیاوریم بحث قتل پیامبر، خب آن ماجرای لیلة المبید، آن بحث شعب ابی طالب اینها همه تاک تیک هایی هست که مشرکین انجام دادند، حالا با تقدم و تأخرش، یکی ممکن است نه خب شعب ابی طالب زودتر بود بعد ماجرای لیلة المبید، در آن که بحثی نیست، مهم این است که این تاک تیک اینجا دارد تکرار می شود، یعنی آنطرف بحث شعب ابی طالب و کشتار است، اینجا هم بحث برخورد فیزیکی و دورباره شعب ابی طالب دیگری است، که یک نمونه اش همسر یپامبر است ، شما ببنید در این سطح وقتی این فقر اقتصادی ایجاد می شود وقتی این فشار اقتصادی در سطح همسر پیامبر با آن جایگاه ایجاد می شود دیگر شما دیگران را هم بسنج که هرکسی آمد از امیرالمؤمنین گفت، این فشار اقتصادی بود، این یک نمونه اش، خب این بانوی دیگری که این کار را انجام داد.

مجری:

با کسب اجازه از محضر شما و استاد محترم اگر استاد اجازه بفرمایید برویم سراغ تماس بینندگان عزیزمان که پشت خط هستند، اولین بیننده آقای رضایی از خمینی شهر سلام علکیم،

بیننده:

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته محضر شما و محضر سرور گرام حاج آقای روستایی بزرگوار، در اشاره ای که داشتید در مظلومیت امیرالمؤمنین و آنکه فرمودند چهل تا اگر داشتم و در سفین عمرو بن عاص به معاویه گفت ببین این یاور دارد بعد حقش نمی ماند، یک دفعه دلم زد به صحرای کربلا و به شما بگویم، پدر و مادرمان فدای آن شهید غریب مظلومی که با بیش از چهل یار آن هم چه یارانی که پیامبر فرمود در اولین و آخرین لنگه نداشتند، در پیش چشم زن و بچه اش با لب تشنه و شکم گرسنه، و به فجیع  ترین وضع به شهادت رسید، خداوند ان شاء الله منتقمش را فرجش را معجل بفرماید ان شاء الله و رحمان، اما در خصوص آن موضوعی که جناب حاج آقای روستایی فرمودید، موضوعی رسانه ای کردن فاطمه (س) مسائل را، چون سفره فضیلت بی بی صدیقه طاهره پهن است من هم خواستم در کنار دست شما یک هده ای به این سفره بدهم، و آن اینکه، این موضوعی که الآن می خواهم اشاره کنم، از این باب که الآن می خواهم بگویم کمتر گفته شده و من این مطلب را حدود 45 سال قبل یا 40 سال قبل از دو لب مبارک حضرت آیت الله آقا سید محمد علی موحد ابطحی اصفهان، مدرسه صدر از دو لب ایشان گرفتم، و آن اینکه وقتی اینها دیدند که رسول خدا رحلت فرمودند، حضرت فاطمه (س) برای رساندن مظلومیت خودشان یکی از چیزهایی که انتخاب کردند موضوع گریه و اشک بود و لحظه ای آرام نمی گرفت و خبر رحلت رسول خدا چون بلاد اسلامی شایع شد، از اقصی نقاط داشتند می آمدند مدینه و اینها می آمدند وارد مسجد النبی که می شدند، یک صدای گریه دارد می آید این صدای گریه از چیست که عوالم را دارد تکان می دهد، می شنیدند گوش می دادند با گوش جان یک مظلومه ای دارد می گوید بابا تو رفتی ما غریب شدیم، بابا تو رفتی حق ما را بردند، بابا یا رسول الله تو رفتی ما را هتک حرمت شد، این مسئله دیدند، برای دستگاه خیلی ضرر دارد، چه کار کنند، فرستادند پیش امیرالمؤمنین (ع) یک عده از شیوخ را که تقاضا کنند که حضرت زهرا یا گریه اش را تعطیل کند مردم اذیت می شوند یا اینکه یک زمان را انتخاب کند برای گریه، و نقشه شان این بود چون می دانستند صدیقه طاهره (س) راستگو است و اگر بگوید شب گریه می  کنم یا روز آنها همان زمان را انتخاب می کردند برای تعطیل کردن مسجد که کسی صدای ناله مظلومانه فاطمه را در اینکه حق شان برده شده نشود، و بی بی صدیقه طاهره وقتی آمدند شیوخ پیش امیرالمؤمنین و تقاضا کردند و حضرت قضایشان را به بی بی (س) اعلام داشتند بی بی فرمود به آنها بگو شب و روز گریه می کنم، و این یک ندایی بود که به ما رسید، حالا ان شاء الله محضر مبارک آقا ولیعصر مقبول بیافتد، ان شاء الله شمای بزرگوار هم این موضوع را از ما پذیرفته باشید که وقت برنامه را در اختیار ما گذاشتید، دست تان درد نکند یا علی مدد حاج آقای روستایی خدا حفظ تان کند ان شاء الله .

مجری:

خیلی ممنون آقای رضایی از تماس تان خیلی لطف کردید استفاده کردیم از محضر تان، بیننده محترم از کابل آقای جاهد در خدمت شان هستیم، سلام علیکم.

بیننده:

 سلام علیکم حاج آقا، سلام عرض می کنم خدمت شما و کارشناس بزرگوارتان وهمه برادران بزرگوار ایران زمین، سؤال من بعنوان یک اهل تسنن از حاج آقا این است که یک برنامه ولایت، یکی از کارشناسان محترم با اسنادی که از اصول کافی آورده بودند گفتند به فاطمه زهرا (س) هم وحی  می آمده در حالی که ما در کتاب های اهل سنت داریم که پیغمبر گفته بعد از من نبی نیست و بعد از من دیگر وحی نیست، یعنی بعد از پیغمبر دیگر پیغمبری نبوده  و وحی نبوده این چطور امکان دارد که به فاطمه زهرا وحی بیاید، سؤال دوم من هم این بود که اگر عمر بن خطاب خانه فاطمه زهرا (س) آتش زده چطور حضرت علی سکوت کرد و ام الکلثوم دخترش که از فاطمه زهرا هست، نوه پیغمبر بود به ازدواج عمر خطاب در آورد و امام حسن و امام حسین در دفاع از خلیفه سوم زخمی شدند، خود حضرت علی اینها را فرستاد بخاطر عثمان، و یادی از اینها هیچگاه در خطبه  هایشان در چیزها یاد نکردند، اگر این را  هم می توانید از طریق  تلفن یا از طریق تلوزیون جواب بدهید متشکر می شوم.

مجری:

خیلی ممنون از تماس تان آقای جاهد از افغانستان، استاد اگر بشود جواب این بیننده عزیز را بفرمایید بعد در خدمت باشیم،

استاد روستایی:

سؤالاتشان را یکی یکی بفرمایید

مجری:

بله سؤال اولشان که گفتند در برنامه شبکه ولایت اسنادی از اصول کافی کارشناس مطرح کرده که به فاطمه زهرا (س) وحی می  آمده، این چطور است

استاد روستایی:

ببینید، ما در کافی شریف یک بحثی را داریم که ملکی هم صحبت حضرت زهرا (س) شد من عین عبارت را اینجا جست و جو بزنم که بیننده عزیزمان این را ببینند؛ در کافی شریف ما درام که وقتی که حضرت زهرا (س)، پیامبر در واقع به شهادت رسیدند یک حزن عجیبی بر ایشان غالب شد مخصوصاً با این مصیبت هایی که ایجاد شد ما در تاریخ داریم که منابع اهل سنت هم داریم که حضرت زهرا (س) می رفتند کنار قبر رسول خدا می فرمودند که، خاک قبر را بر می داشتند به چشم هایشان می گذاشتند می فرمودند

« مَا ذَا عَلَى مَنْ شَمَّ تُرْبَةَ أَحْمَدَ

أَنْ لَا یَشَمَّ مَدَى الزَّمَانِ غَوَالِیَا

 صُبَّــــــتْ عَلَیَّ مَصَائِــبُ لَوْ أَنَّهَا

صُبَّـتْ عَلَـى الْأَیَّـامِ صِـرْنَ لَیَالِیَا»

چه می شود کسی که خاک قبر پیامبر را ببوید و از بویدن مشک های گرانبها بی نیاز بشود

بعد

«صُبَّــــــتْ عَلَیَّ مَصَائِــبُ»

مصیبت هایی بر منوارد شد که اگر این مصیبت ها بر روز وارد می شد شب می شد

خب این مصیبت ها باعث شد که حزن حضرت (س) بیشتر بشود در این مورد ما داریم که خداوند، ببینید در کافی، جلد 1، صفحه 140، می گوید:

«إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى‏ لَمَّا قَبَضَ نَبِيَّهُ ص»

زمانی که خداوند پیامبرش را به نزد خود برد و پیامبر به شهادت رسیدند

«دَخَلَ عَلَى فَاطِمَةَ ع مِنْ وَفَاتِهِ مِنَ الْحُزْنِ مَا لَا يَعْلَمُه‏»

حزن عجیبی بخاطر وفات پدر و فقدان پدر ایجاد شد

کافی، ج1، ص 140

که عرض کردم این فقط صرف دلتنگی برای پدر نیست چون ما در ماجرای هجوم هم داریم که حضرت زهرا (س) شکایت می کنند به حضرت رسول که ببینید از این افراد چه ظلمی دارد به ما متوجه می شود و چه چیزی دارد علیه ما رخ می دهد،

مجری:

همان چیزی که از اول بحث مان هم بود

استاد روستایی:

بله، حضرت این گلایه را به پیامبر هم می کند، این حزن فقط پس صرف وفات پیامبر به ما هو وفات نیست، و بعد دارد که «فأرسل» روایت از امام صادق (ع) هست

«فَأَرْسَلَ اللَّهُ إِلَيْهَا مَلَكاً يُسَلِّي غَمَّهَا‏»

خداوند یک ملکی را نازل می کنند که بیایند حضرت زهرا را تسلی بدهند

«وَ يُحَدِّثُهَا»

و با ایشان صحبت بکند

«فَشَكَتْ ذَلِكَ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِين‏»

حضرت زهرا (س) این غم و اندوه را با امیرالمؤمنین بازگو می کنند

«فَقَالَ إِذَا أَحْسَسْتِ بِذَلِكِ وَ سَمِعْتِ الصَّوْتَ قُولِي لِي‏»

زمانی که حس کردی آمدن این ملک را و صوت او را شنیدید به من بگویید

و بعد ایشان به امیرالمؤمنین می گوید هر آنچه از ملک می شنود و حضرت می شنوند که این می شود مصحف حضرت فاطمه زهرا (س)، آن روایت کافی این است، اصلاً بحث این نیست که ملکی بیاید شریعتی برای پیامبر بیاورد، بله وحی بعنوان شریعت قطع شده، اینجا کسی ادعا نکرده که به حضرت زهرا (س) وحی شریعتی آمده، حضرت می فرمایند

«ثُمَّ قَالَ أَمَا إِنَّهُ لَيْسَ فِيهِ شَيْ‏ءٌ مِنَ الْحَلَالَ وَ الْحَرَام‏»

بحث حلا و حرام در این نیست

«وَ لَكِنْ فِيهِ عِلْمُ مَا يَكُونُ»

حوادث آینده در آن هست

اما حلال و حرامی، که کسی تصور کند بگوید جلد دوم قرآن آمده، نه این حرف ها نیست، یک ملکی آمده تسلی بدهد، حلال و حرام هم نمی گوید، اما نسبت به رخ دادهای آینده مثلاً فرض بکنید که شما فلان موقع به شهادت می رسید بعد فرزند شما حضرت مهدی فلان موقع ظهور می کند، اینها هست، اما اینها که وحی نیست، وحی به معنای شریعتی نیست، بله بعد از پیامبر وحی به معنای شریعیت قطع است.

مجری:

حالا سؤال دوم شان را هم اگر جواب می دهید یا بماند آخر برنامه چون تماس هم داریم

استاد روستایی:

من خیلی سریع عرض بکنم خدمت شما اولاً چه کسی گفت که حضرت امیر (ع) سکوت کردند، نه اینگونه نیست، حضرت سکوت نظامی کرد، شمشیر نکشید که عرض کردیم، حضرت فرمودند: «لو أن معي أربعين رجلا وفرقت جماعتکم»  وقتی یارهای حضرت را انداختند پشت میله زندان وقتی یارهای حضرت را کشتند ترور کردند شکنجه کردند بای کت کردند، تبعید کردن، خب حضرت چکار بکند، کسی را ندارد خب اینجا بیاید خودکشی بکند، خب این کار را که نمی تواند بکند که حضرت دنبال حفظ اسلام است، لذا دست به شمشیر نبردند اما آیا با اینها برخورد هم نکردند؟ چرا، مواردی داریم که حتی مثلاً در کتاب سلیم یا بعضی دیگر از منابع ما آمده، که حضرت می پرند یقع طرف را می گیرند او را زمین می زنند به صورتش می زنند و «و همّ بقتله» بعد می گوید «لَوْ لا کِتابٌ مِنَ اللَّهِ وَعَهْدٌ عَهِدَهُ اِلَیَّ رَسُولُ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) لَعَلِمْتَ اَنَّکَ لا تَدْخُلُ بَیْتِی» این را بدان اگر پیمان خدا و پیمان پیامبر نبود تو نمی توانستی داخل خانه من بشوی، حضرت این برخوردها را می کنند اما دست به شمشیر نمی برند؛ اما نسبت به ماجرای ام کلثوم که آیا همچین چیزی رخ داده یا خیر، ما یک مقاله کاملی در سایت ولیعصر کار کردیم، ایشان کلمه کلثوم را اگر در سایت مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولیعصر بیایند و در واقع جست و جو بزنند این مقاله به صورت کامل برایشان نمایش داده می شود و می توانند این مسئله را ببینند، ببنید اینجا کلمه کلثوم را من جست و جو می زنم موارد متعددی در سایت وجود دارد حالا بعضی ها به صورت کلیپ است که ایشان می توانند ببینند، ببینید (بررسی شبهه ازدواج ام کلثوم با عمر (ویرایش جدید) ) بروند ببینند که اصلاً یک سری علمای اهل سنت اصلاً وجود همچین بچه ای را منکر شدند چه برسد بخواهد ازدواجی صورت بگیرد، آن چیزی که در منابع شیعه وجود دارد که ظهور در ازدواج هم ندارد بحث تهدید است؛ ببینید حضرت را تهدید می کنند، شما ببینید این کتاب «کافی»

«لما خطب إلیه»

از امام صادق(ع) نقل می کند می گوید زمانی که آقای عمر بن خطاب می آید پیش امیرالمؤمنین و تقاضا می کند که با این ازدواج بکند با این ام کلثمی که در خانۀ حضرت هست اما نیامده که این دختر حضرت  زهرا(س) باشد یا حتی دختر خود امیرالمؤمنین، نه، ممکن است ربیبه حضرت باشد، حضرت می فرمایند

«إنها صبیة»

این بچه است

بعد می رود عباس را می بیند در کوچه عموی پیغمبر و عموی امیرالمؤمنین

«مالی أبی بأس»

عباس چه شده؟ مگر من مشکلی دارم؟

عباس می گوید:

«وما ذاک؟»

چه شده که این حرف را می زنی؟

می گوید:

«خطبت إلی ابن أخیک فردنی»

رفتم خواستگاری پیش برادر زادۀشما من را رد کرد

بعد جمله ای می گوید، می گوید:

«أما والله لأعورن زمزم»

من به خدا قسم زمزم را خراب می کنم

«ولا أدع لکم مکرمة إلا هدمتها»

هیچ کرامتی برای شما باقی نمی گذارم همگی را از بین می برم

«ولأقیمن علیه شاهدین بأنه سرق»

دوتا شاهد جور می کنم در واقع پرونده سازی می کنم که علی بن أبی طالب دزدی کرده

«ولأقطعن یمینه»

دستش را قطع می کنم

بعد هم عباس می آید پیش امیرالمؤمنین می گوید امر این را به من واگذار کن، این هم باز ظهوری در ازدواج ندارد، اما حرف مان این است؛ اصلاً فرض در این هم باشد زوری است حضرت چه چاره ای دارد؟ اینجا چیکار باید بکند؟

مجری:

خیلی ممنون هستیم از پاسخ شما استاد محترم، در خدمت آقای زمانی هستیم از فارس سلام علیکم

بیننده:

سلام بر شما وقت شما بخیر، آقای استاد روستایی عزیز! جامعه کنونی ما نیاز به این تحلیل های تاریخی دارد این مطالب پنهانی که حضرت عالی می فرمایید من اینطوری بگویم که اینها در واقع پازل های تاریخی هستند ما امیدوار هستیم با این برنامه ها إن شاءالله این پازل های تاریخی دید ما را عوض کند مثال بزنم مثلاً هفته های پیش فرمودید که بحث فلته پیش کشیدید ما همیشه بحث می کنیم استناد می کنیم که یک فلته بوده در فرمایش خلیفه دوم در صحیح بخاری آمده اما حضرت عالی با آن پازل های که چیدید مشخص شد این فلته نبوده، یا باز در فرار افراد از جنگ  ها همیشه مورد بحث است که ما می خواهیم بگوییم که چرا اینها نمی خواستند شمشیر بزنند؟ ما همیشه فرار را استناد می کنیم حالا فهمیدیم بگوییم که اینها نمی خواستند بجنگند نه اینکه توانایی یا ترس داشتند، اینها به چه دلیل به چه علت نمی خواستند شمشیر بزنند، فقط عرض من این است که آقای روستایی عزیز استاد گرامی فقط این پازل های تاریخی را إن شاءالله ما پیگیر هستیم به زحمت شما قبول زحمت کنید.

استاد روستایی:

خدا حفظ تان کند إن شاءالله با ما همراه باشید ما همین را هم تحلیل می کنیم که چرا نمی خواستند بجنگند.

مجری:

خیلی ممنون هستیم از تماس آقای زمانی از فارس، استاد به عنوان نکات پایانی در خدمت تان هستیم.

استاد روستایی:

من امشب امیدوار بودم که این بحث بانوان را بتوانیم تمام بکنیم که این انقلابی که رخ داد و در واقع انگیزه این آقایان چه بود، حالا تمام نشد إن شاءالله می ماند برای جلسه بعد، من در حد یک جمع بندی خدمت بینندگان عرض بکنم چون بحث بسیار مفصل هست من بخواهم یکی یکی باز یک بانوان دیگری را ما در این ماجرا داریم، چندین بانوی دیگر که باید راجع به آنها صحبت بکنیم اما من عرض کردم انگیزه این تغییر رویکرد، اینکه زنان را آمدند از تقدم بر مردان کشیدند در حد کسی که مثلاً از یک چهارپا پاینتر، در این حد و عقل زنان را با تردید مواجه کردند و روایتی در این زمینه جعل شد گفتیم انگیزه چه بود، گفتیم انگیزه انقلاب فاطمی بود انقلابی که توسط حضرت زهرا(س) شروع شد با بیعت نکردن حضرت زهرا(س)، با مقابله با خلفاء در بحث فدک و غصب خلافت امیرالمؤمنین که هجران داشتند با آنها و مطالبه مستمر فدک را داشتند و آمدند این را رسانه ای کردند حتی در مقابل خود خلفاء، در مسجد، در مواجهه با زنان انصار و آن در واقع گفتگوی حضرت زهرا(س) و این شکایت از مردان در بین زنان انصار چه بسا یک انگیزۀ شد برای اینکه این انقلاب فاطمی شعله ور بشود.

مجری:

استاد در واقع می شود گفت جریان ثقیفه یک شناخت ویژۀ نسبت به جایگاه زنان پیدا کرد یعنی متوجه شد که اگر جلوی این انقلاب را نگیرد می تواند برایش خیلی خطر ساز بشود.

استاد روستایی:

هزینه ساز بود هزینه داشت، ببینید این جایگاه زنان را فهمیدند نقش محوری زنان فهمیده شد، اینکه آقا رسول خدا آمدند بانوان را بر مردان مقدم کردند در آن ماجرای بیعت عقبه که آن آقا می گوید مفاد بیعت ما همان بیعت نساء بوده این برای چه است؟ چرا پیامبر این کار را انجام می دهد؟ چون جایگاه زن یک جایگاه محوری است، این مادر جامعه است، نه مادر یک بچه دو بچه، این مادر جامع معلم جامعه است، این جامعه را می تواند تغیر بدهد، و می تواند جامعه ساز و تمدن ساز باشد این عنصر، لذا پیامبر این کار را کردند که این زن در آن جایگاه تمدنی خودش قرار بگیرد، اینها فهمیدند که کجا را باید بزنند، لذا گفتم در دوره نبوی از ترس اینکه  آیه نازل نشود با اینها کاری نداشتند اما بعد پیامبر رویکرد تغیر کرد، خب این رویکرد چرا تغیر کرد با این انقلابی که حضرت زهرا ایجاد کرد، آمدند خودشان محور شدند، بعد زا حضرت زهرا (س) حضرت ام سلمه آمدند پا به میدان گذاشتند و آن شعب ابی طالب رقم خورد اینجا، بعد از حضرت ام سلمه (س) ما زنان دیگر را داریم که حالا من سعی می کنم چهار، پنج بانوی دیگر را ان شاء الله در جلسه آینده خدمت بینندگان عزیزمان راجع به آنها صحبت بکنم، فعالیت هایی که این بانوان در آن عرصه انجام دادند را حداقل یک مقدارش را اشاره بکنم، چون بعد عملی است، یعنی بینندگان عزیزمان دقت داشته باشند ما جلسه آینده که بخواهیم راجع به این بانوان صحبت کنیم آن بعد علمی را می خواهیم ادامه بدهیم چون حضرت اما سلمه هم

مجری:

یعنی دارای یک بعد علمی بودند این بانوان که می خواهید به آن اشاره بکنید

استاد روستایی:

بله، ببنید حضرت زهرا آمدند دست روی چه چیزی گذاشتند؟ آن استدلال ها و احتجاج های حضرت زهرا بحث غدیر است دیگر، هیمین حرکت فاطمی ادامه پیدا می کند، اصلاً علتی که حضرت زهرا (س) به زنان انصار ایراد می گیرند، علتی که به خورش می آیند و انقلاب می کنند برای فدک، آیا آن چهار متر زمین را می خواهد؟ نه می خواهد بگوید امامت و خلافت حضرت را اینها آمدند، خلافت ظاهری و رهبری ظاهری جامعه را اینها آمدند غصب کردند، اینها آمدند عنوان امیرالمؤمنین را  بردند، این کار را می خواهند انجام بدهند حضرت، خب این مسئله  تأکید بر امامت امیرالمؤ منین در بین بانوان دیگر وجود دارد، گسترده هم وجود دارد در حد

مجری:

یعنی هم از لحاظ زمانی هم از لحاظ تعداد

استاد روستایی:

بله، به لحاظ زمانی این زنان خیلی فعالیت کردند، آن هم مقابل حکومت، نه اینکه بگویی در خانه نشسته یک چیزی گفته، اصلاً الگو گرفتند از انقلب فاطمی، و آمدند مقابل حکومت یک استادگی هایی کردند، ان شاء الله جلسه آینده این را خواهیم گفت.

مجری:

ان شاء الله خیلی ممنونیم از توضیحات استاد محترم سرور گرامی حاج آقای روستایی، خیلی خوشحالیم که تا به این لحظه با ما همراه بودید، در ایام نورانی ماه رجب ماه آقا امیرالمؤمنین ما را از دعای خیرتان محروم نفرمایید شبتان بخیر یا علی منند خدا نگهدار.

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

 

 

 


ایستگاه اندیشه>

شبکه ولی عصر ایستگاه اندیشه حجت الاسلام روستایی