شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج)
تاریخ بدون روتوش دکتر سید محمد حسینی

قسمت بیست و هشتم برنامه تاریخ بدون روتوش به کارشناسی دکتر سید محمد حسینی
موضوع: سوشیانت (منجی) در دین زرتشت


 

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ : 5 اسفند 1399

استاد حسینی:

بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صلی علی محمد و آل محمد عجل فرجهم

 عرض سلام و ادب خدمت شما بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی ولی عصر (عج) بیننده برنامه تاریخ بدون روتوش هستید برنامه ی که اگر دنبال کرده باشید می دانید رسالتش کنار زدن روتوش های است که در تاریخ بوده؛ کار خودمان از بحث تاریخ ایران باستان شروع کردیم و چون به اعتقاد بسیاری از مورخین حداقل در دوره ما ادعا می شود که تاریخ ایران باستان گره خورده با تفکرات و فرهنگ زرتشت بوده است شروع کردیم به شکل تاریخی و کلامی، تفکرات زرتشت را برای شما معرفی کردیم و با شما گفتگو کردیم در این زمینه، سه سؤال اساسی پرسیدیم از عزیزان زرتشتی موبدان بزرگوار و از زرتشتی های مبلغ هستند برای این دین؛ سه سؤال ساده بود که زرتشت چه زمانی بوده است؟ چه دوره ی زندگی می کرده است؟ جدای از روز و سال و ماه و دهه و صده، اصلاً هزاره اش چرا مشخص نیست؟ و کسی که هزاره اش مشخص نیست شما چطوری می توانید اینقدر دقیق استناد بکنید به اطلاعاتی که فکر می کنید از ایشان به شما رسیده است؟ و نکات دیگری که امشب در موردش توضیح خواهیم داد در مورد زمان زرتشت، اهمیت آن پی خواهید برد. زرتشت چه کسی بوده اصلاً پیامبر بوده است یا نبوده است؟ شما که می آیید می گویید پیامبر ایرانی ها؛ شما خودتان می دانید هنوز زرتشت پیامبر بوده یا نه؟ و نکته بعدی اینکه زرتشت چه کسی بوده؟ چه زمانی بوده؟ کجا بوده؟ آیا زرتشت ایرانی بوده است؟ براساس متن اوستا نمی توانید شما ادعا بکنید که زرتشت ایران به دنیا آمده است و اطلاعاتی که در مورد ولادت زرتشت در اوستا نیامده که کجا به دنیا آمد، خواستگاهش کجا بوده؟ و منطقه فعالیتش کجا بوده؟ چون منطقه فعالیت زرتشت ایرانویج یا ایرانویچ بوده است که ویژگیی که برای ایرانویچ آمده است در اوستا همخوانی با وضعیت ایران ندارد.

یکی از مطالب که ما باید در بحث نقد تفکرات زرتشت به آن توجه بکنیم و برخلاف اینکه زرتشتی ها به عنوان یک نقطه قوت گاهی یاد می کنند از آن و سعی می کنند افتخار بکنند گاهی یا اینکه ادعا بکنند بقیه ادیان آمدند تحت تأثیر ما، این مسئله را مطرح کردند بحث موعود هست یا بحث منجی هست؛ چون موعود و منجی از نگاه بنده یک تفاوتی با همدیگر دارند باید این تفاوت را بین شان قائل بشویم همین اول عرض بکنم؛ موعود یعنی وعده داده شده، پیامبران به نسبت پیامبران قبلی خودشان موعود هستند یعنی وعده داده شده است که فلان پیامبر مثلاً می آید ولی لزوماً هر موعودی منجی نیست منجی معمولاً یعنی باید برای شخصی به کار برود که در نهایت نجات دهنده کل بشر خواهد شد، موعودها منجی معنوی هستند ولی لزوماً منجی نهایی نیستند.

در آیین زرتشت هم موعود وجود دارد هم منجی؛ منتهی ما امشب می خواهیم در این خصوص صحبت بکنیم و با شما گفتگو بکنیم که این موعود یا موعودها و این منجی که در زرتشت معرفی شده این اصلاً از کجا قرار است بیاید؟ چطوری باید به دنیا بیاید؟ آیا به دنیا آمده یا به دنیا نیامده؟ چه زمانی قرار است بیاید؟ قرار است ظهور بکند، قرار است ولادت داشته باش، پدرش چه کسی است مادرش چه کسی است؟ فکر می کنم که دو قسمت حداقل زمان برنامه را اختصاص باید بدهیم به بحث موعود و منجی در آیین زرتشت تا بهتر پی ببرید، در  خلال این بحث به این مسئله خواهید رسید که چرا ما معتقد هستیم سوشیانت در آیین زرتشت یا منجی در آیین زرتشت یا موعودها در آیین زرتشت پاشنه آشیل برای اعتقادات زرتشتی ها است نقطه قوت نیست و پی خواهید برد چرا ما در مورد زمان زرتشت اینقدر تأکید داشتیم در برنامه که زمان، اگر کسی قائل به نبوتش باشد و یا  بگوییم رسالت زرتشت یا به صورت کلی زمان ولادت زرتشت، زمان زیست و زندگی زرتشت مبهم بودنش چه لطم و ضربه ای به تفکرات زرتشتی ها خواهد زد.

در همین راستا من خدمت تان عرض بکنم که برای بحث موعودها یا منجی در آیین زرتشت به صورت کلی سوشیانت را من استفاده می کنم تعبیر سوشیانت را استفاده می   کنم، برای سوشیانت حالا چند نام گفته شده می رسیم امشب، ظاهراً در دوره ساسانیان قبل از ساسانی کتاب ویژه نوشته شده بوده در آیین زرتشت منتهی آن چه که الآن در دست داریم اگر بخواهیم برویم سراغ یک کتاب که به صورت ویژه برای سوشیانت شده باشد در آیین زرتشت باید برویم سراغ کتاب آقای إبراهیم پور داود، یک دانه در این زمینه هست من تا آنجا که تحقیق کردم متمرکز فقط در مورد سوشیانت در آیین زرتشت صحبت کرده باشد که حالا ظاهراً پیاده شده سخنرانی آقای إبراهیم پورداود هست در هند هم چاپ شده در بمبئی و انتشارات فر و هر در ایران تجدید چاپ کرده را منتشر کرده اخیراً، سه بار هم تجدید چاپ کرده، می خواهیم امشب برویم سراغ این کتاب؛ هم معرفی بکنیم جهان بینی زرتشت چه است، امشب من جهان بینی زرتشت را چون مقدمه ای است برای پی بردن به دوره های مثلاً ظهور یا به دنیا آمدن سوشیانت در آیین زرتشت، جهان بینی زرتشت را خدمت تان عرض می کنم براساس همین کتاب و بعد جلوتر می رویم منتهی امشب بیشتر ممترکز روی این خواهیم بود که اصلاً این منجی چطوری به وجود می آید؟ شما ببینید مثلاً در مورد مسلمان ها شیعیان معتقد هستند که منجی به دنیا آمده است منتهی در حالت غیبت هست الآن، حضور دارد اما ظهور ندارد، نام پدر مشخص است نام مارشان مشخص است ویژگی های که ایشان دارد مشخص است، در آیین زرتشت این منجی که قرار است بیاید چه زمانی قرار است بیاید؟ اصلاً زمان مشخص است یا نه در موردش؟ چند نفر هستند قرار است بیایند؟ و این پدرش چه کسی است مادرش چه کسی است نسلش به چه کسی می رسد؟ چطوری باید معرفی بشود؟ از کجا بفهمیم منجی است ادعای دروغین این شخص نکرده است؟ و اینها، برویم سراغ کتاب سوشیانس جناب آقای إبراهیم پورداود؛ آقای إبراهیم پوداود مترجم اوستا احیا کنندۀ واقعاً اوستا در زبان فارسی است و می دانید که زرتشتی ها جایگاه خیلی والای برای آقای إبراهیم پوداود هم قائل هستند، کتاب «سوشیانس» ایشان که ظاهراً حالا پیاده شده سخنرانی و صحبت های ایشان هست توسط اتشارات فر و هر چاپ شده «سوشیانس موعود مزدیسنا» یعنی موعود مزدیسنا مخالف آن می شود دیو یسنا، یسنا یعنی، مزدا که همان می شود، یعنی پرستندگان مزدا، دیو یسنا یعنی غیر زرتشتی ها، سوشیانس همان موعود مزریسنا است که حالا منجی را باید به کار برد ایشان شاید اینجا دقیق تر می بود، آقای إبراهیم پورداود کتاب را نوشتند، سخن ناشر را با هم ببینیم انتشارات فر و هر هم در حال فعالیت هست در ایران که گفته است

تفاوت این نوبت از چاپ با پیش تر از آن در حروف نگاری دوباره، نشانه گذاری و درست نویسی برخی ار واژه های اوستا است ناشر تنها به این تغییر بسنده و نوشتار روانشاد استاد إبراهیم پورداود را با همان سبک و شیوه خودشان دست نخورده باقی گذارده است.

دقیقاً عبارت های إبراهیم پورداود را آورده، حالا ایشان گفته که نوشته بوده است مکتوب بوده است، گزارش سخنرانی هم در مورد این کتاب داریم که آقای پورداود سخنرانی کرده این پیاده شده ولی حالا به قولی قابل جمع است دیگر، یک سخنرانی کرده است آقای پورداود و نوشته های آن هم تحویل داده شده، دیباچه کتاب آمده است توضیح داده است عبارت، چون واژه را باید چندبار به کار ببرم  متعدد است یک توضیح همینجا بدهم خدمت تان؛ «سوشیونس» بعد پاورقی که خورده اینجا از طرف ناشر، انتشارات فر و هر دومین انتشارات زرتشتی در ایران هست

سَ اُشیَنتَ (همان سوشیانت) واژه اوستایی است که در گاثاها نیز چندین بار به آن اشاره شده است یکی از اشکال پهلوی این واژه یا رایج ترین آن «سوشیانت» یا «سوشیانس» می باشد

که اسم کتاب را ایشان گذاشته است سوشیانس

اما در پهلوی این واژه با اشکال گوناگون آمده است: سوشیانت، سوشیانس، سوشانس، سوشیوش، سیوسوش

این عبارات و وازه های است که برای موعود یا منجی زرتشت به کار برده شده است، هر دوی آن را می توانیم بگوییم حالا نمی خواهم خیلی از لحاظ بحث و بررسی واژه الآن ورود پیدا کنم به بررسی آن.

اینجا آمده است توضیح داده است که چه جایگاهی دارد سوشیانت نزد زرتشتی ها

از تاریخ ظهور عیسی تا کنون چندین نفر مدعی گشته خود را سوشیوس مزدیسنا خوانده اند

یعنی مدعیان هم داشته مدعی دروغین هم داشته زرتشتی ها گفتند ما منجی در آیین زرتشت هستیم

به طور عموم می توان گفت که مردم از مندرجات کتب مذهبی مزدیسنا راجع به موعود اطلاعی ندارند، همین جهل و عدم اطلاع سبب شد که برخی معتقد به این و آن گریدند

یعنی زرتشتی های داشتیم که اصلاً رفتند دنبال چه؟ دنبال موعودهای جعلی

از مندرجات این رساله که از اوستا و کتب پهلوی استخراج شده است

این کتاب را دارد می گوید

به خوبی می توان دریافت 

البته کلمه های پورداود نیست مقدمه کتاب است

که موعود زرتشتی چگونه باید باشد.

می گوید می خواهی بفهمی موعود زرتشتی است این کتاب را باید بخوانی کتابی که در انتشارات زرتشتی ایران چاپ شده، می گوید این کتاب را بخوان تا بفهمی زرتشت موعودش که می خواهد بیاید چطوری باید باشد، چشم ما مراجعه می کنیم ببینیم که موعود زرتشتی  باید به چه شکل باشد و با یک حالا ادعای هم در صفحه شماره 11 می   گوید که

چه خوب است که انسان به واسطه کسب دانش پرده تیره نادانی را دریده خود را به فروغ راستی رساند.

سوشیانس موعود مزدیسنا، إبراهیم پورداود، ص 11

این پرده نادانی را امشب ما از بین ببریم ببینیم که این دانایی که ما در مورد سوشیانت می رسیم در همین کتاب چه هست.

توضیحی باز آقای پورداود داده است در اینجا

سوشیانس مزدیسنا به منزله کرشنای

کرشنای در کجا است؟

بر همنان و بودای پنجم بودائیان و مسیح یهودی ها و بارقلیط (فارقریط) عیسوی ها و مهدی مسلمانان است.

می گوید این شخصی که می خواهیم معرفی بکنیم این سوشیانس معادل چه کسی است؟ معادل مهدی که مسلمان ها دارند، خیلی خوب برویم ببینیم چنین هست یا نیست، چه گفتید در مورد سوشیانس شما.

صفحه شماره 16 کتاب سوشیانس جناب آقای إبراهیم پورداود نکته مهمی را آورده به مسئله مهمی پرداخته، ایشان آمده است در صفحه شماره 16  می گوید:

پیش از آن که داخل مبحث شویم لازم است یاد آوری کنیم که بنا به سنت چنانجه مشروحاً فصل اول بُندهش مندرج است طول جهان را دوازده هزار سال داده به چهار عدد سه هزار سالی تقسیم کرده اند، در سایر مذاهب نیز نظیر این عقیده موجود است.

سوشیانس موعود مزدیسنا، إبراهیم پورداود، ص 16

ایشان می گوید که جهان بینی زرتشت به چه شکل است این خیلی مهم است دقت بفرمایید؛ جهان بینی زرتشت این است که کُل عالَم در یک بازی 12 هزار ساله است تمام عالَم در یک بازی 12 هزار ساله است، جلوتر که می رویم ایشان توضیح می دهد می گوید این 12 هزار سال به چهار دوره 3 هزار ساله تقسیم می شود که هر دوره از این دوره های 3 هزار ساله که از ابتدا است در عالَم تا انتها است انتهای عالَم است یک ویژگی های را دارد، بعد حالا آقای پورداود فهمیده این سال ها چطوری کار را خراب می کند آمده است گفته است که استعارات هم هستند اینها، خودشان نقض خواهند کرد جلوتر، حالا ببینید جالب است می گوید که این  سال ها البته از استعارات است، حالا من جالب بود برایم حالا انتشارات زرتشتی که این کتاب را چاپ کرده کاش حداقل می آمد این کتاب را درست می خواند چون اینجا در مقدمه آمده گفته، آنجا گفته بوده استعاره است این سال ها، ولی در مقدمه گفته بود که

عقیده به سوشیوس به هر قسمتی که تعبیر شود با ظهور مدعیان موافقت ندارد و به علاوه بنا به تاریخی که در سنت برای بعثت حضرت زرتشت و فاصله ای که میان وی و موعود قرار داده شده است هنوز چهارصد سال دیگر برای ظهور سوشویس باقی است.

اگر این استعاره بود دیگر این سال شماری تان چه است همان اول کتاب گفتید، خود آقای پورداود هم شروع می کند سال شماری، اینجا این حرف را زده چرا؟ چون می داند یک ادعای مطرح شد در آیین زرتشت در مورد دوره ها و هزاره ها و آمدن منجی ها، بعد الآن به جای رسیدیم که اینها فهمیدند وعدۀ که داده بودند دروغ بوده است صادقانه نبوده است وعده وعدۀ بی اساسی بوده است حالا برای اینکه این را بخواهند جمع بکنند این مسئله را آمدند گفتند نه این استعاره بوده ولی خود آقای پورداود به این سال ها مقید است کتاب های دیگر زرتشتی ها پُر است از اینکه دوره ها را دقیقاً تقسیم بندی هزاره ای دارند و همۀ این هزاره ها در یک تقسیم بندی کلی چهار دوره می شوند که هر کدام این دوره ها سه هزاره را در بر می گیرد می شود 12 هزار سال.

 اینکه ما می گوییم زرتشت معلوم نیست چه زمانی بوده حالا امشب اینجا متوجه خواهید شد که کجای کار مشکل نمایان می شود و اشکال کار اعتقادات زرتشتی ها که بسیار فاحش خطای بسیار فاحشی است دیده خواهد شد؛ ببینید حالا جلوتر برویم آقای پورداودی که اشاره به استعاره داشتند در کتاب سوشیانس شان خودشان می آیند می گویند در صفحه شماره 17

گفتیم که دوازده هزار سال به چهار عدد سه هزار سالی تقسیم گردید

سوشیانس موعود مزدیسنا، إبراهیم پورداود، ص 17

می گوید چهارتا دوره است هر دوره سه هزار سال است

در سه هزار سال اولی اهورا مزدا عالَم فر و هر یعنی عالَم روحانی بیافرید

این سه هزار اول یک عالمه روحانی بود یا مینوی بود

پس از انقضای این مدت

آقای پورداود و کسانی که می خواهید توجیه بکنید! می گوید انقضای این مدت، استعاره نیست زمان دقیق است در همین کتاب هم سال به به سال گفته چهارصد سال هنوز فرست است، حالا می رسیم ببینیم فرصت دارند هنوز زرتشتی ها برای این ادعا یا نه

پس از انقضای این مدت از روی صوّر عالَم روحانی جهان جسمانی خلقت یافت

اصطلاحاً می گویند که حالا جای دیگر گفته بودند از جهان مینوی به جهان گیتوی تبدیل پیدا کرد، این سه هزار سال بعد چه شد؟ جهان گیتوی پدیدار شد، این سه هزار سال دوم، چه اتفاقی افتاد؟

امور جهانی فارغ از گزند و اسیب می گذشت تا آنکه در عهد سوم، اهریمن طغیان نمود به تباه کردن مخلوقات

اینجه چه شد؟ اینجا اهریمن به وجود آمد، سه هزاره بعدی اهریمن به وجود آمد، صفحه شماره 18، این جهان بینی زرتشت است خیلی مهم است این جهان بینی اش را ما باید ببینیم دقیقاً به چه شکل است

خود زرتشتی ها هم بدانند، کسانی که می خواهند نقدشان کنند هم بدانند.

رنج و شکنج پدید آورد

سوشیانس موعود مزدیسنا، إبراهیم پورداود، ص 18

آقای اهریمن که یا موجود اهریمن که به وجود آمد در دوره سوم

ناخوشی و مرگ بیافرید و جانوران موذی به سر کار آورد، این دوره نیز که گرفتار پنجه قهر و کین اهریمن است سه هزار سال دوام داشت تا آنکه

تا آنکه تمام شد سه هزار سال تمام شد

در عهد چهارم «زرتشت سپنتمان» برانگیخته شد.

می گوید این سه تا دوره که هیچ، این سه تا دوره که رفت کنار، می گوید این دوره آخر دوره چهارم که شروع شد ابتدا اینجا چه شد؟ زرتشت به وجود آمد عالَم سه هزار سال بیشتر زمان ندارد اینجا تازه زرتشت به دنیا می آید، یک دوره سه هزار ساله است و زرتشت و این موعودها و آمدن منجی و به هر حال زرتشتی شدن برخی از مردم، چه می   شود در این دوره؟ برویم صفحه بعد دوباره، می گوید آقای زرتشت برانگیخته شد

دهمین هزاره عهد سلطنت روحانی پیغمبر ایران شمرده می شود

یک دوره مینوی، یک دوره گیتوی، شش هزار سال، یک دوره خلقت اهریمن و درگیر شدن، حالا خلقت نمی توانم بگویم پدیدار شدن اهریمن، سه هزار سال آن هم طول کشید، نه هزار سال، هزاره دهم چه می شود؟

دهمین هزاره عهد سلطنت روحانی پیغمبر ایران شمرده می شود

خود آقای پورداود جای دیگر در آثارشان تشکیکی در مورد ایرانی بودن شان دارند در مورد ایرانی بودن زرتشت ولی اینجا که می رسد من نمی دانم چرا می آید ایشان با این قاطعیت می گوید که پیغمبر ایرانی، یعنی من نمی دانم واقعاً چرا گاهی محققینی که در این وادی ورود پیدا می کنند، آقای پورداود که اینجا آمد گفت پیغمبر ایرانی ها، ببینید در «گات ها کهن   ترین بخش اوستا» إبراهیم پورداود، خود آقای إبراهیم پورداود می آید در ذیل زرتشت می گوید:

برای آنکه خوانندگان این نامه را فوراً از انتظار بیرون آوریم باید در سر مقاله کنیم که تحقیقاً نمی دانیم محل ولادت و زمان زندگی زرتشت کجا و چخ زمانی بود، چرا؟ برای آنکه زرتشت متعلق به یک زمان بسیار قدیم است که دست تاریخ بآستان بلند به آن نمی رسد.

گات ها کهن ترین بخش اوستا، إبراهیم پورداود

خیلی قدیمی بوده زرتشت، برویم صفحه بعد، همین آقای پورداود که اینجا می آید می گوید پیامبر ایرانی ها، می گوید زمان زرتشت هم مشخص نیست اصلاً گزاش های مختلف که داریم در مورد زمان زرتشت هم معلوم نیست کدامش درست باشد و سازشی بین اینها وجود ندارد، دوباره می آید می گوید که از لحاظ زبان شناسی اوستا هم نمی توانیم پی ببریم زمان زرتشت چه زمانی بوده است، آقای پوردادوی که صراحتاً در کتاب خودشان می آید می گوید معلوم نیست

 زرتشت کجا و کی بود

همینجا می آید می گوید پیامبر ایرانی، انصاف داشته باشید دیگر، حالا آقای پورداود در قید حیات نیستند پیروان شان انصاف داشته باشند. 

همین کتاب «سوشیانس» آقای پورداود جهان بینی زرتشت را داشت معرفی می کرد رسیدیم به اینجا که گفت

دهمین هزار عهد سلطنت روحانی پیغمبر ایران شمرده می شود

ایرانی بودنش را خودشان زیر سؤال برده بودند

در آغاز هر یک از هزاره یازدهمین و دوازدهین دو تن از پسران زرتشت ظهور خواهند کرد

خود آقای زرتشت شد اول هزاره سوم، ابتدای هزاره یازدهم و دوازدهم هم چه اتفاقی می افتد؟ یکی از فرزندان زرتشت ظهور پیدا می کند، عبارت ظهور هم ایشان به کار برده

در انجام دوازدهمین هزاره پسر سومی یعنی «سوشیانس» پدید گشته جهان را نو خواهد نمود مردگان را برانگیخته قیامت و جهان معنوی خواهد آراست، پس از دانستن این مقدمات گوئیم که به سه پسر زرتشت که در آخرالزمان تولد یابند سوشیانس نام داده اند بخصوصه این اسم برای تعیین آخرین موعود تخصیص یافت و او آخرین مخلوق اهورامزدا خواهد بود

صفحه شماره 19 کتاب، من اینجا را هم اول تناقض را بگویم؛ زرتشت تفکرش شد چه؟ جهان بینی؛ گفت چهار دوره داریم هر کدام از این دوره ها سه هزاره است دوره اول جهان مینوی، می گذاریم کنار، دوره بعدی جهان تبدیل به گیتوی می شود همه چیز خوب است، دوره بعدی می شود دوره پدیدار شدن اهریمن، می ماند دوره آخر که این دوره آخر سه هزار سال است؛ آقای زرتشت به دنیا می آید نبوتش را اعلام می کند یا حالا آموزگار می شود و سه منجی دیگر خواهند آمد، امشب این را هم در کنار سه سؤال اساسی ما اگر بزرگواری کنند موبدان عزیز زرتشتی تشریف بیاورند این را به ما بفرمایند؛ زرتشت اینجا به دنیا آمده قرار است در این سه هزار سال به فاصله هزار سال، گزارش های مختلف است که می گوید فاصله بین این موعودهای مختلف هزار سال است، به فاصله هزار سال سه نفر دیگر بیایند اینجا، یک دوره که شد آقای زرتشت رفت کنار، دو هزار سال کلاً تا پایان جهان زمان باقی است چطوری قرار است سه نفر در این دو هزار بیایند هر کدام هم هزار با هم فاصله داشته باشند؟ این یک.

نکته بعدی؛ اگر آقای زرتشت آمده است قرار است هزار سال بعد از زرتشت موعودی بیاید چون سه تا موعود قرار است بیاید حالا سوشیانس به اینها به یک تعبیر گفته می   شود ولی به صورت خاص به آن موعود آخری «استورت إرِتَ» گفته می شود حالا جلسه بعد شاید در موردش توضیح دادم، آقای زرتشت چند هزار سال پیش زندگی می کرده؟ دیگر حداقل زمانی که شما دارید می گویید حداقل گزارشی که دیگر وجود دارد که دیگر خود زرتشتی ها هم بعضی وقت ها به این گزارش می خندند این است که می گویند دوره هخامنشیان بوده زمان کوروش بوده یک نقل است کمترینش را می گیریم، می شود 2500 سال، 2500 سال وقتی گذشته از زمان زرتشت این موعودتان کجاست؟ تا الآن باید حداقل دوتا موعود می آمد، این آقای که دارد بر می گردد می گوید ما 400 سال هنوز زمان داریم تا اینکه بخواهد موعود بیاید این اولاً موعود نهایی را باید بگویی چون سه هزار هم از زمان زرتشت بگذرد بعد دیگر موعود نهایی منجی نهایی سوشیانت آخر بیاید، کجاست این موعود؟ یک چیزی همان موقع گفتید رد شدید گفتید حالا چه کسی هزار سال بعد را دیده؟ چه کسی سه هزار سال بعد را دیده؟ نیاکان شما همچین ادعای کردند رفتند شما را گذاشتند با این اسناد و با این مدارک که ما بیاییم اینجا شما را گیر بیندازیم؟ یک مقدار فکر بکنید یک زره تفکر بکنید، بعد یونسکو می آید اوستا را چاپ می کند برای اینکه تنفس مصنوعی هم داده باشند به پیروان این تفکر، روی جلد آن درشت بر می دارد می نویسد به مناسبت سه هزاره زرتشت، اصلاً گیریم سه هزار سال پیش بود زرتشت دقیق، باشد درست، اصلاً گیریم که اهورامزدا از آمدن آن موعودهای قبلی هم اصلاً انصراف داده، این موعود آخری تان کجاست؟ کتابی یونسکو آمده چاپ کرده اوستا را به عنوان سه هزاره زرتشت، باشد باز آمدید به عنوان سه هزار مطرح کردید چه را حل کردید؟ «اوستا» چاپ پانزدهم «به فرخندگی سه هزرامین سال زاد روز زرتشت که از سوی یونسکو سال زرتشت اعلام شده است» یونسکو آمده سال زرتشت را اعلام کرده به مناسبت سه هزار ساله زرتشت، خب سه هزار سال گذشت اصلاً ما با موعود قبلی کار نداریم اینکه من می گویم زرتشت چه زمانی زندگی می کرد یکی از دلایل مهم من همین است گیر می کنید در این سال ها، فقط اینجا گیر می کنید؟ نه، صبر کنید امشب کار دارم من، هنوز وارد بحث اصلی مان نشدم در این زمینه، یک مقدار برویم جلوتر شروع می کنند آقای إبراهیم پورداود در کتاب «سوشیانس» شان موعودهای مختلف را توضیح می دهد که چه اسمی دارد و چه است که لازم بشود هفته بعد بر می گردیم در مورد اینها کار دارم یک مقدار، امشب نه، امشب بیشتر به این مقدمات می   پردازیم؛ صفحه شماره 22

گفتیم که بنا به سنت سه هزار سال اخیر عمر جهان مادی عهد سلطنت روحانی زرتشت و سه پسران آینده او است

سوشیانس موعود مزدیسنا، إبراهیم پورداود، ص 22

سه هزار سال آخر یعنی این مرحله آخر که می شود یک سه هزار سال مرحله آخر از آن جهار دوره، چه دوره ای؟ دوره ی که آقای زرتشت می آید و سه تا منجی

که هر یک به فاصله هزار سال از همدیگر پا به دایره وجود گذارند

چطوری چهار نفر که هر کدام شان فاصله هزار سال را با همدیگر دارند در سه هزار سال می شوند؟ بیایید توضیح بدهید شاید من دارم اشتباه می کنم واقعاً شاید من دارم اشتباه می کنم ولی چطوری اینها را جا کردید در هم؟ یعنی سال ها را چطوری یک طوری گنجاندید که در این سه هزار سال که سه هزار سال تمام بشود تمام است فکر نکنید این سه هزاره استمرار قرار است پیدا بکند نه، عالَم باید تمام بشود، چطوری این چهار نفری که هر کدام فاصله هزار سال با هم دارند گنجانده می شود؟ نمی دانم واقعاً بیایید به من توضیح بدهید عزیزان زرتشتی بیایند روی خط توضیح بدهند شاید قانع شوم بگویم بله شما دارید درست می گویید من اشتباه کردم

اسامی سه پسر و اسامی مادران آنان و محل تولد آنان در خود اوستا مندرج است

در اوستا آمده کجا به دنیا می آیند، می رویم جلوتر صفحه شماره 24

از آنکه این سوشیانس ها از نطفه و پشت خود زرتشت هستند و پسران او به شمار می آیند که بعدها به طور خارق عادت (شگفت انگیز) متولد خواهند شد

سوشیانس موعود مزدیسنا، إبراهیم پورداود، ص 24

چه اتفاقی افتاده؟ در فلان جا فلان جا فلان جا آمده است که، در اوستا را دارد اشاره می کند 99999 از فر و هرهای مقدس از این نطفه جناب آقای زرتشت دارد مراقبت می   کنند، داستان نطفه آقای زرتشت چه است؟

مقصود از این نطفه همان نطفه ای است که سوشیانس ها از آن تولد خواهند یافت و ذکرش به زودی بیاید

قرار است اینها فاصله هزار ساله داشته باشند با خود آقای زرتشت ولی فرزند زرتشت باشند مستقیم فرزند زرتشت باشند نه از نسل زرتشت فرزندی که فرزند دیگری باشد و برسد به زرتشت، قرار است مستقیم فرزند خود زرتشت باشد، هزار سال چطوری می تواند مستقیم فرزند مسقتیم زرتشت باشد؟ کسی که هزار سال بعد می آید فرزند پدری باشد که هزار سال قبل زندگی می کرده؟ یک نطفه دارد آقای زرتشت براساس اعتقاد زرتشتی ها، خب نطفه که اینقدر نمی ماند که، می گوید 99999 فر و هر دارند این نطفه نگهداری می کنند، این نطفه کجا است؟ «سوشیانس موعود مزدیسنا» آقای إبراهیم پورداود صفحه شماره 38

هیچ شکی در این نیست که در مزدیسنا محل ظهور سوشیانس در طرفی قرار داده شده است که از همان طرف کار مؤسس دین رونق یافته است به خصوص در سنت آمده است که سوشیانس ها از نطفه زرتشت و زنش هووی می باشد

سوشیانس موعود مزدیسنا، إبراهیم پورداود، ص 38

هووی چه کسی است؟

هووی دختر جاماسب وزیر کی گشتاسب پادشاه مشرق ایران بوده است بنابراین بسیار منطقی است

چقدر هم منطقی است واقعاً اصلاً دیگر خودتان منطق تان قضاوت بکند

بسیار منطقی است که موعودهای آخر الزمان مزدیسنا در مشرق پا به عرصه وجود گذارند

خیلی عبارت جالبی است می گوید اینها که به فاصله هزار سال می آیند هر سه تا موعودی که با فاصله هزار سال بعد از زرتشت می آیند هر سۀ اینها از نطفه خود زرتشت و خانم زرتشت هستند، این نطفه های زرتشت کجاست؟ یک توضیح دیگر دارد صفحه شماره 43 خیلی آقای پورداود فهمیده قضیه به چه شکل است نمی خواهد توضیح بدهد در مورد نطفه آقای زرتشت، حالا ما توضیح می دهیم به جای شان، «سوشیانس موعود مزدیسنا» إبراهیم پورداود صفحه شماره 43

اکنون گوئیم که نطفه حضرت زرتشت

سوشیانس موعود مزدیسنا، إبراهیم پورداود، ص 43

یک نطفه است به آب سپردند  99999 فر و هر هم از او دارند پاسبانی می کنند نگهداری می  کنند، این نطفه کجاست؟ آقای پورداود گفته بود در یک منطقه شرق ایران است، جاهای دیگر زرتشت یا یک مقداری روانتر توضیح دادند منظورشان اینکه کجا است این نطفه، کتاب «دانشنامه ی مزدیسنا» جناب آقای دکتر جهانگیر اوشیدری «واژه نامه توضیحی آیین زرتشت» چاپ ششم «دانشنامه ی مزدیسنا» دکتر جهانگیر اوشیدری؛ ایشان آمده است در اینجا واژه ای را توضیح داده که نام یکی از موعودهای زرتشت است موعودهای زرتشتی است صفحه شماره 137

اوخشیت إرِتَ

دانشنامه ی مزدیسنا، دکتر جهانگیر اوشیدری، ص 137

در مورد این شخص می گوید

نطفه ین سه پسر

سه پسر زرتشت سه تا موعود که می خواهند بیایند 

در دریاچه هامون پنهان است که به فاصله ظهور خواهند کرد

آقای زرتشت این نطفه را داخل دریاچه ریخته، نفر بعدی

أوخشیت نمه

واقعاً اگر یک مسلمان آمده بود اینها را راجع به زرتشت گفته بود شما چه می گفتید؟ شبکه ولی عصر می آمد همچین حرف های را می زد

أوخشیت نمه:

این سه پسر از اعقاب زرتشت هستند که به ترتیب در رستاخیز ظهور می کنند و نطفۀشان در دریاچه هامون پنهان است

بعد جالب است ایشان آمده گفته بود آبی که آنجا است در هامون اخیراً شور نیست ولی خیلی بد مزه شده، حالا چطوری قرار است که این سوشیانت ها از نطفه که خودش یکدفعه ای نطفه که تبدیل نمی شود به آدم، چه قرار است بشود؟ کتا «سوشیانس موعود مزدیسنا» آقای إبراهیم پورداود، یک دانه کتاب را باز کردیم در مورد سوشیانس با این مطالب داریم مواجه می شویم هفته هم به شما نشان خواهم داد، صفحه شماره 44

به نزدیک دریاچه

سوشیانس موعود مزدیسنا، إبراهیم پورداود، ص 44

این دریاچه کجاست؟ همان دریاچه هامون را دارند می گویند یا رود خانه هامون را دارند می گویند، جاهای مختلف گفتند ما منظورمان همان هامون است در سیستان بلوچستان در مرز با افغانستان موسوم یه یک کوه آنجا، به این کوه می گویند کوه خدا

قومی از خدا پرستان و پرهیزکاران در بالای آن جای دارند

یک کوهی است نزدیکی آن دریاچه، یک تعدادی زرتشتی آنجا، ببینید چیکار می کنند برای اینکه بخواهد زرتشت به وجود بیاید

هر سال در هنگام نوروز

یعنی الآن عید که می خواهد بشود براساس گفته آقای إبراهیم پورداود چیکار می کنند این زرتشتی ها این خدا پرستان این افراد؟

و مهرگان دختران خود را

به آن سمت کجا می برند؟

کیانسو می فرستند تا در آن آب خود را بشویند، وقتی که زمان ظهور موعود هوشیدر فرا می رسد

که این هوشیدر چه کسی است چه است داستانش این را هم می ماند برای جلسه آیند الآن نمی رسم توضیح بدهم 

سی سال پیش از آغاز هزاره وی

ببینید باز هزار سال باید حکومت بکند این موعود، فاصله هزار ساله را چطوری می خواهید پُر کنید؟ چطوری جا می شوند این افراد که چهار نفر هستند هر کدام هزار سال با هم فاصله داشته باشند و در یک دوره سه هزاره جای بگیرند؟

یعنی سی سال قبل از پایان پذیرفتن دهمین هزاره، دوشیزه ای پانزده ساله از خاندان

از خاندان چه کسی؟ آن دوره کی گشتاسب و اینها که به شما گفتم نسل شان هم می رسد خود این افراد به آنجا، از سلسلۀ که به آنها می رسد ولی نطفه مال چه کسی است؟ مال خود زرتشت است، می رود آنجا این خانم آب تنی می کند، چه اتفاقی می افتد؟ یک مقدار از آن آب که آمیخته است با نطفه آقای زرتشت این دختر خانم را حامله می  کند، ببخشید

 چون این پسر به سی سالگی رسد به مکالمه با اهورمزدا موفق آید و به نو نمودن جهان گماشته گردد

اصلاً واقعاً تا الآن می گفتند شیعه خرافاتی است و چه است، بعضی از این مبلغین زرتشتی به ما می آمدند می گفتند چطور ممکن است هزار و چند صد سال یک انسان زنده بماند؟ نطفه زرتشت را می گویند هنوز هست هر هزار سال هم یک خانم می رود در دریاچه شنا می کند نطفه را وارد بدنش می شود بچه به دنیا می آید او می شود منجی تازه، ما خرافاتی بودیم؟ شیعه خرافاتی بود؟ اصلاً شما فرض بگیرید که اصلاً اسلام همه اش خرافات بگذارید کنار شیعه را اسلام را، اینها را می خواهید بیایید به ما بگویید؟ یعنی شما می خواهید به ما بگویید اسلام بزنید کنار تفکرات شیعه را بگذارید کنار بیاییم سراغ اینها؟ بیاییم سراغ این حرف ها؟ عزیزان زرتشتی دیدند خب این خیلی زشت است که، یک نطفه بود نطفه گاو که از زمین رفت کره ماه، نشان دادم اسنادش را، یک نطفه دارند نطفه آقای زرتشت که الآن در رود خانه است در سیستان بلوچستان است، گفتند چیکار کنیم این نطفه خیلی زشت است ما بگوییم زرتشت اینطوری بوده؟ یک عبارتی را به کار برده است جناب آقای دکتر فرهنگ مهر در کتاب «دید نو از دین کهن» که فکر می کنم مفصل ترین کتاب در زمینه فلسفه زرتشت واقعاً باشد این کتاب به زبان فارسی حد اقل مفصل ترین کتاب است، جزء اولین کتاب های که من آشنا شدم در مورد فلسفه زرتشت این کتاب را مطالعه کردم، صفحه شماره 128، دیدید که اینها جزء اعتقادات زرتشت بود دیگر خود آقای پورداود هم می گفت در سنت اینگونه آمده است و مقدمه کتاب را دیدید و اینها، من پاراگراف ایشان را بخوانم؛

ممکن است داستان اسطوره ای که سه تخم زرتشت در دریاچه (نزدیک رود خانه همرمند در سیستان) است و سه دختر باکره ای که در آن دریاچه شنا کنند از آن تخم ها بارور شده و در هر هزاره ای یک سوشیانت پدیدار می شود با محل زایش زرتشت بی ارتباط نباشد.

دید نو از دین کهن، دکتر فرهنگ مهر، ص 128

واژه از نطفه برده تخم گذاری، درست شد الآن مثلاً آمد گفت زرتشت تخم گذاری کرده مثلاً عبارت درستی شد؟ حالا ممکن است بگوید این لفظ برای این مسئله هم مثلاً استفاده می شود می شود استفاده کرد ولی با تعبیری که آقای دکتر فرهنگ مهر برای 100 سال قبل و 80 سال قبل هم حتی نبوده که بگوییم 100 سال 200 سال قبل بوده است، نه آقای دکتر فرهنگ مهر تازه از دینا رفتند ایشان خب با ادبیات فارسی دارد همچین چیزی را می گوید، اینجور مسئله ای را می گوید، واقعاً چقدر سؤال خیز است این مسئله، این فاصله زمانی را چطوری می خواهید حل کنید حالا شاید امشب یک کسی آمد حل کرد خدا را چه دیدید، منتظریم موبدان عزیز زرتشتی تشریف بیاورند توضیح بدهند آن سه تا سؤال اساسی ما را این سؤال را هم خواستند بپردازند که چطوری جا می شوند این چهار نفری که هر کدام هزار سال باهم فاصله دارند، تازه یک نفر فقط زرتشت آمده بقیه اینها نیامدند، حداقل 2500 سال 3000 سال به خود زرتشت الآن فاصله است، الآن در این چهارصد سالی که قرار است سه تا موعود بیایند هر کدام 3000 سال  فاصله داشته باشند چطور جا می شوند در این چندت صد سال، بعد نکته بعدی این است که آقایان زرتشتی می گویید نطفه اش را داخل رودخانه ریخته این خودش آمده تعریف کرده، شما دیدید، کسی آنجا بوده نقل کرده، کسی از این نویسندگان شما که علم غیبت نداشته، متصل به علم غیب نبوده که، می خواهید سؤالات دیگر را هم همینطوری بگویم؟ نمی گویم یکی از دلیل هایش این است که حیا می کنم، ولی می دانید اگر روی این مسئله من بخواهم حرف بزنم یعنی ما بخواهیم شروع کنیم صحبت کردن و بعد طرح سؤال بکنیم و مسائل دیگر، و خدای نکرده با یک ادبیات دیگر صحبت بکینم چه می شود بگوییم در این زمینه، قضاوت با شما، چقدر ما صبر بکنیم ما دوست نداریم برنامه یک طرفه باشد، شما بیایید آن اشکالاتی که من دارم آن ایراداتی که من در صحبت هایم بوده است و باعث نتیجه گیری اشتباه شده، خطا شده، حتماً عزیزان زرتشتی بیایند تشریف بیاورند توضیح بدهند در مورد اینها ما سؤالاتی که پرسیدیم، سه تا سؤال پرسیدیم خیلی سؤال ساده است دیگر زرتشت کی(چه زمانی) بود، کجا بود، که (چه کسی) بود، بیایید اینها را جواب بدهید این سؤالات را اینقدر اجازه ندهید که ما یک نفری بخواهیم در برنامه جلو برویم، اوایل چند نفر می آمدند از عزیزان زرتشتی دیگر خلاصه ندیدیم شان رفتند خدا حافظی کردند و موبدان زرتشتی هم بعضی ناراحت بودند از صحبت هایی که آنها روی برنامه داشتند خودشان خوب در جریان هستند، از گروه های خصوصی شان اخراج شان کردند صوتشان را هم داریم که می گویند ما را برگردانید به این گروه ها به موبد نیکنام دارند، اصرار دارند که من را به این گروه برگردانید من چیز خاصی نگفتم، برویم سراغ تماس های شما، و تا الآن اتاق فرمان اعلام کرد  موبد عزیز زرتشتی یا مبلغ زرتشتی تماس نگرفته است، باشد می رویم سراغ بقیه تماس ها آقا جعفر از تهران سلام علیکم و رحمة الله.

بیننده(آقا جعفر از تهران):

سلام علکیم و رحمة الله، شب شما بخیر، بسم الله الرحمن الرحیم، ببینید حقیقت گویی یک چیز دیگر واقعیت یک چیز دیگر و انحراف کشاندن مطالب افراد سنی ها، وهابی ها یا هر گروهی مثل زرتشتی ها اینها می آیند سرگرم مان می کنند، و این تلویزیون برای جمهوری اسلامی ایران و زیر سایه ولایت فقیه دارد جان می گیرد، جان گرفته و پایه را می خواهد به همه نشان بدهد که پایه اسلام بر چه مبنایی است، عرضم به حضورتان که جناب آقای حسینی از شما خواهش می کنم دنبال اینطور صحبت ها نروید که اینها همه شان عمداً بطور قطع همه را می اندازند در اینطور صحبت ها و اینطور گونی ها که ما بجای اینکه صحبتی بکنیم که شیعیان قانع بشوند به نفع شیعیان صحبت بشود، در تاریخ هست در قرآن حکمت که چه کسانی آمدند بخاطر زر وزور پول و ثروت و اینطور مسائل، نتایج مثلاً این که ری مال من باشد که نشد، آن یکی آمد گفت آنجا برای من که نشد، همه وعده پوشالی بود از شما خواهش می کنم دنبال حرف های پوشالی نروید، یعنی مثل این می ماند که شما الآن در تلوزیون هستید من بیایم تماس بگیرم، من که دارم تماس می  گیرم با شما صحبتی داشته باشم، خب شما آنجا نشتستید، قم، و من در تهران و شما باعث می شوی که افکار من خراب بشود، دیدگاه من خراب بشود، و نهایتاً اینکه

استاد حسینی:

آقای آقا جعفر اجازه می دهید حالا من پاسخ بدهم نسبت به مسئله ای که شما فرمودید؟ ببنید اینکه فرمودید این شبکه زیر سایه جمهوری اسلامی ایران، ما مقید به رعایت قوانین جمهوری اسلامی ایران هستیم اعتقاد ما هم مشخص است نسبت، نظام به چه شکل است و می دانید، منتهی شبکه ما، شبکه دولتی و یا شبکه متصل به نظام جمهوری اسلامی نیست، شبکه مستقلی است دارد فعالیت می کند منتهی قواعد و قوانین جمهوری اسلامی را هم مراعات می کند، نکته بعدی، آقا جعفر شما رهبر انقلاب را قبول دارید یا ندارید.

بیننده:

استغفر الله من کی باشم که رهبر را قبول داشته باشم یا نداشته باشم.

استاد حسینی:

شما فرمودید به چیز های پوچ نپردازیم، به توهمات نپردازیم، من می خواهم از سایت خود آقا از سخنرانی شان

بیننده:

اینها توهم نیست اینها واقعیت گویی است،

استاد حسینی:

اجازه بدهید، من از سایت خود آقا می خواهم یک مطلبی را نشان بدهم که آن چیزی که توهم است و پوچ است چیست،

«عزّت ملّی یعنی احساس افتخار ملّی که این احساسِ افتخار، ناشی از واقعیّات باشد»

همان واقعیاتی که شما می فرمودید

«ناشی از یک واقعیّاتی در متن جامعه و بر روی زمین، و نه متّکی بر توهّمات و تصوّرات»

خب آقا توهم و تصور چی هست؟

«وَالّا گاهی اوقات احساس افتخار به حکومت کیان و هخامنشیان و مانند اینها هم بود؛ اینها تصوّرات واهی و توهّم است، افتخارآفرین نیست»

آقای جعفری عزیز آن چیزی که پوچ است، پوک است باید گفته بشود اینها است، آقا هم فرمودند

«عزّت ملّی یعنی احساس افتخار، متّکی به واقعیّت؛ این خیلی مهم است.»

نگویید اولویت نیست نپردازید، نگویید شما رفتید اینها را دارید می گویید ذهن ما تغییر می کند، این خیلی مهم است که این توهمات را ما کنار بگذاریم تصورات اشتباهی و وهای را کنار بگذاریم برویم سراغ واقعیت  ها برویم سراغ هویت های واقعی، ببینید سایت خود آقا، بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان» یک لایه نخبگانی جامعه، 07/03/1397، سخنرانی سال 57 ایشان هم نیست در مشهد،  من خودم هم در این جلسه بودم، احتمال خیلی زیاد در این جلسه بوده است مشخص است چیست، آقا فرموده صراحتاً آنچه هم که واقعیت است ما می دانیم نسبت به چه باید به آن افتخار کنیم دیگر این معلوم است، ممنونم از شما آقای جعفری، یک تماس داریم جالب است یکی از موبدان عزیز زرتشتی حالا ایشان ادعا کرده است که موبد است ایرادی ندارد، فرموده اند که می خواهند با ما صحبت بکنند و گفتند نمی خواهم صدایم مشخص بشود یک نفر کنار خودم می نشانم ایشان صحبت بکند ولی من موبد با آنها صحبت می کنم، آقای موبد یک نفر را کنار خودشان نشاندند صحبت ها را به ایشان بگویند بعد ایشان به ما منتقل بکنند، واسطه قرار دادند اینجا، و می شنویم آقای طهمورث از تهران سلام علیکم و رحمة الله.

بیننده:

الو سلام آقا سید، آقا سید من زرتشتی نیستم من اولش اعتراف بکنم این مسئله را

استاد حسینی:

نه اعتراف بکنی چیست مگر یک موبد نگفته بود کنارتان شسته؟

بیننده:

من حقیقتش 30 قسمت است دارم برنامه شما را نگاه می کنم بعد دیدم که هیچ کس تماس نمی گیرد، گفتم نکند تماس می گیرد شما وصل نمی کنید بخاطر همین گفتم من اینطوری زنگ بزنم که ببینم واقعاً اینها تماس نمی گیرند، یا تماس می گیرند شما وصل نمی کنید.

استاد حسینی:

الآن مطمئن شدید؟

بیننده:

بله من واقعاً معذرت می خواهم سید جان ببخشید، من برای اینکه برای خودم حجت بشود که اینها تماس نمی گیرند تماس گرفتم با شما

استاد حسینی:

دست شما درد نکند قبل از این چه فکر می کردید، فکر می کردید می آید برای بحث و مناظره و گفت و گوی علمی؟

بیننده:

بله من گفتم شاید می آیند بعد شما یک سری شرطها می گذارید اینها قبول نمی کنند، یا اینکه من حتی زنگ زدم گفتم من نمی خواهم اسمم باشد نمی خواهم شماره ام باشد و اینها گفتم اصلاً خودش نمی خواهد صحبت بکند من می خواهم صحبت بکنم، یعنی صدایش هم مثلاً شنیده نشود که یک وقت زرتشتی ها نشناسندش، دیدم باز شما قبول کردید، بخاطر همین گفتم که این همه شرط ها را که عقلاً می شود گذاشتش که شناخته نشود آن موبد یا آن زرتشتی دیدم شما قبول کردید هیچ مشکلی هم ندارد دیگر خیالم راحت شد از این موضوع، من مخلص شما هستم، ببخشید

استاد حسینی:

بسیار خب، خدا را شکر، الآن سؤال ندارید خودتان؟ به جای زرتشتی ها یک سؤال بپرسید، به جای زرتشتی ها یک سؤال پاسخ بدهید.

بیننده:

نه والا من سؤال ندارم من تازه دارم می شنوم اینها را می گویم خدایا من

استاد حسینی:

دست تان درد نکند آقا طهمورث، چه اسمی را هم انتخاب کردید،

بیننده:

بله این اسم یکی از اقوام من است یک دفعه به ذهنم رسید بعد من کوچک شما علی هستم.

استاد حسینی:

زنده باشید آقای علی دست تان درد نکند در پناه حق باشید، خدا را شکر که حالا شما هم به این نتیجه رسیدید دیگر، نمی  دانم بینندگان عزیز ما متوجه شدند چه شد؟ آقای طهمورث گفتند که من فکر می کردم واقعاً اگر یک کسی زنگ بزند بگوید من زرتشتی  هستم یا موبد زرتشتی هستم شما وصل نمی کنید اتاق فرمان من خودم زنگ زدم گفتم یک موبد زرتشتی کنارم هست امتحان بکنم ببینم من راحت می توانم وصل بشوم به استدیو یا نه، و این کار را انجام دادند دیدند که موفقی آمیز بود، حالا دیگر آن دروه گذشت بگویی اجازه نمی دهید طرف بیاید روی خط، واقعاً اگر فکر می کنید در زما مناسب آمدید پاسخ بدهید نسبت به این سؤالات و ما وصل نمی کنیم؟ هیچ ایراد ندارد دیگر می توانید لایو گوشی تان تلفن همراه تان را مثلاً روشن بکنید ، خب البته بعضی شب ها واقعاً اینقدر تعداد تماس ها زیاد است که شاید نشود، زود تماس بگیرید اشکال ندارد، بعد نهایتش بگویید که من چون موبد بودم من را وصل نکردند، دارم راهش را هم یادتان می دهم، اگر ما ترسی داشتیم نسبت به این مسئله نمی آمدیم همچین راهی را پیش روی شما بگذاریم.

تماس بعدی، آقای رفیعی سلام علیکم،

بیننده:

سلام من الآن می توانم حرف بزنم، با اجازه تان بنده می خواستم یکی از واکنش های یکی از موبدها را به ارسال کلیپ خر مقدس زرتشتی ها برایتان شرح بدهم، بنده این کلیپ را ارسال کردم برای یکی از اینها الاً که گفتند برنامه شما استنداب کمدی است، بعد هم که شروع کردند گفتند شما این حرفتان با بهائیت و صهیونسیم  و اینها یکی است بعد هم گفتند که شما دارید ضد ایران عمل می کنید و گفتند ما داریم به دین پدران مان عمل می کنیم، و به دین پدران مان می نازیم، من هم از سوره بقره آیه 170 پاسخ این موبد عزیز را دادم که آنجا می گوید که هنگامی که به آنها می گوییم به آنچه که خدا نازل کرده ایمان بیاورید خواهند گفت که ما به دین پدران مان عمل می کنیم در صورتی که پدرشان متوجه نبودند و هدایت یافته نبودند، بعد هم این متونی که شما دارید می خوانید اگر کار شما استنداب کمدی است آن حرفی که آن موبد زده خب این متن استنداب را آنها نوشتند، یعنی اصل کار را آنها دارند انجام می دهند؛ بعد هم در آخر می خواستم از شما بابت روشنگری هایتان تشکر بکنم و بگویم اگر اجازه بدهید من می خواستم در مورد آن قضیه نطفه و دریاچه یک چیزی خدمت تان بگویم

استاد حسینی:

بفرمایید می  شنویم

بیننده:

بله، اولاً نطفه یعنی اینکه ببشخید من عذر می خواهم، اسپرم یک مرد باید با تخمک زن مخلوط بشود بعد بشود نطفه خب این اتفاق در یک جایی باید رخ بدهد، خب از آنجا چطور بیرون آمده رفته کف دریاچه

استاد حسینی:

دیگر حالا من نخواستم آنها را چیزی در موردش بگویم دیگر، اصلاً همین که گفته بود که آقای زرتشت هم از همسرشان هست و بعد یک نفر دیگر باردار می شوند این هم خودش یک نکته ای است، توضیح نمی خواستم بدهم این را، حالا سؤال بود دیگر ابهام بود مطرح کردید، آقا رفیعی ممنون هستم از شما خدا نگهدار شما باشد؛ خب من یک جواب بدهم به این سؤالات اولاً اینکه فرمودند این جریان خر های مقدس که در آیین زرتشت آمده یک خری است که واژه خر هم براساس گفته جناب آقای جلیل دوستخواه در انتهای برگردان اوستایشان همین از واژه خر گرفته شده است که در اوستا آمده بعضی ها این را گفته بودند که یعنی یک چیز بزرگ یک خیره ای است که حالا یک ویژگی های خاصی داشته و اینها، گفتند کلیپی که ما صحبت کردیم را فرستادند برای یکی از موبدان، پاسخ شان این بوده، سه تا پاسخ دادند من اگر اجازه بدهید نمی دانم این موبد چه کسی بود ولی این سه تا پاسخ را پاسخ بدهم، یک آقای موبد گفته بود برنامه اینها استنداب کمدی است، آقای موبد عزیز اگر خواندن اوستا، خواندن کتاب های زرتشتی ها باعث می شود یک برنامه استنداب کمدی بشود من عذر خواهی می کنم از شما، دو گفتند که شما ضد ایران عمل می کنید، عجب ما ضد ایران عمل کردیم یا کسانی که آمدند حمله کردند با رستم ایران زمین در گیر شدند بر اساس گفته خودتان، ما ضد ایران عمل کردیم یا کسانی که آمدند با آریایی ها در گیر شدند به گفته خودتان، من یک مطلب را نشان بدهم، اصلاً اینجا نمی شود، جواب سوم را بدهم این را تکلمی کنم، گفتند که شما در راستای دشمنان عمل می کنید، دشمنان به ما اجازه دادند بیاییم صحبت بکنیم یا شما؟ والله ما مطلب یم گذاریم در صفحات مجازی هم اسکن اوستا را گذاشتیم پاک می کنند، می گویند این خشونت آمیز است و فلان است شما امکان دارید در شبکه هایتان صبح تا شب دارید تبلیغ فره وهر و زرتشت و اینها را می کنید یا ما در آن شبکه هایی که در دامن دشمنان است، حالا که کار به اینجا رسید بگذارید من یک چیزی نشان بدهم قبل از اینکه برویم برای تماس بعدی، گفتیداین کتاب هم دم دستم است، من فقط می خواهم بگویم دشمن یعنی چه کسی، کتاب «سوشیانس موعود مزده یسنا» آقای ابراهیم پور داوود، در این کتاب صفحه شماره 39،

صراحتاً شما ایران که در مزده یسنا

سوشیانس موعود مزده یسنا، ابراهیم پور داوود، ص 39

یعنی در تفکر زرتشتی

محل دوزخ و مسکن دیو ها و مشرکین است شایسته نیست که محل ظهور نجات دهنده باشد،

شمال ایران محل مشرکین و دیوها است شایسته نیست محل ظهر نجات دهنده باشد، نه اینکه آن موقع بوده، یعنی همین الآن هم اگر بخواهد سوشیانت بیاید الآن هم اینجا محل مشرکین است، پاورقی را ببینید این کتابی که زرتشتی ها چاپ کردند،

از آنکه شمال در مزده یسنا

یعنی شمال ایران در دید آیین زرتشت

شوم و محل دوزخ قرار داده شد، حقیقت تاریخی هم دارد، پیش از آنکه آریایی ها به ایران زمین وارد شدند در شمال قومی سفید پوست و در جنوب سیاه ها مسکن داشتند شمال به واسطه کوه های بلند و جنگل های انبوه کم تر در زیر نفوذ آریایی ها در آمد،

یعنی افرادی که در آنجا بومی بودند،

مزده یسنا در آنجا نفوذی نداشته است

چون زرتشتی آنها ترویج نشده است بخاطر همین محل دوزخ است، جهنمی است شمال ایران از دیدگاه زرتشتی، حالا ببنید دشمنان اینها چه کسانی هستند.

 دیوهای مازنداران که غالباً در فردوسی خوانده می شود به معنی دیو پرستان و عابدین پروردگارانه باطل است بسا در اوستا دیو یسنا در مقابل مزده یسنا آمدده است

اصلاً مردم مازندران چون زرتشتی نشدند اینها مشرکین و کفار هستند و محل جهنم است شمال ایران آخر هفته ها، عزیزانی که تفکرات زرتشتی را قبول دارید اگر خواستید بروید شمال کشور دقت بکنید آنجا را جهنم معرفی کرده آیین زرتشت، بعد شروع می کنند تأیید آوردند که بله شمال ایران اصلاً محل جهنم است، اصلاً محل مشرکین و کفار است و محل دیو است این مردم  آنجا در محل دیو دارند زندگی می کنند یا خودشان دیو هستند چون تفکرات زرتشت را نپذیرفتند،  گذشته از این در طی تاریخ ایران می بینیم که

بسا آسیب ها از طرف شمال متوجه ایران شده است،

مردم شمال نبودند مقاومت کردند در مقابل حمله دیگران؟ مردم جنوب آمدند ایستادند در مقابل حمله روس ها؟ چه دارید می گویید، ما دشمن ایران هستیم؟ دست تان درد نکند، این سه تا جواب را داده بودند که ما جوابشان را دادیم، ای کاش می آمدند ایشان همینجا این مطالب را مطرح می کرند، البته ایشان حالا دیگر مطالبی که از آموزه های زرتشت هست را کمدی می داند آن دیگر گردن ما نیست و تقصیر ما نیست.

آقای آقا جعفر که تماس اول بودند تشریف آوردند روی خط ظاهراً مطلب جدیدی به ذهن شان رسیده می خواهند تکمیل بکنند تماس گرفتند اتاق فرمان هم ایشان را وصل کرند که تشریف بیاورند،

بیننده:

سلام علیکم

استاد حسینی:

سلام مجدد خدمت شما آقا جعفر،

بیننده:

جناب استاد خسته نباشید با این همه صحبت ها با این همه طاقتی که چون از نسل اسلام در مکتب اسلام شما پرورش یافته ای خیلی آرامش و خلاصه اینکه خوش رو و خوش منشب هستید اکثراً، بماند، عرضم به حضور استاد حسینی خواهش من این است که در خصوص چه وهابیون،چه آنهایی که ضد دین من هستند، آنها مسلمان هستند، آنها قرآن خوان هستند من مؤمن هستند شما مؤمن هستید شما عمل می کنی به گفته ها، خواهش من این است در حفظ مؤمن بودن مان درایت و هوشیاری مان باید بالا برود که هر کسی را دعوت به صحبت نکنیم که مثلاً شما ذهن من را ببرید برای زرتشت

استاد حسینی:

خب چکار کنیم الآن زرتشتی ها را نقد نکنیم آقای آقا جعفر، چرا نباید نقد کرد، تازه حتی نقد هم نبوده فقط گفتند این کتاب سوشیانس خود زرتشتی چاپ کردند آقای ابراهیم پور داوود مطالبی که گفته اصلاً نقدش خیلی جاهایش در ذهن خودتا می آمد من فقط یکی دوتا سؤال پرسیدم، چرا این کار را نکنیم، اصلاً شما فکر کنید من آمدم این کتاب را معرفی کنم، گزیده ای از این کتاب را خواندم فکر کنید، فکر کنید من آمدم این کتاب اوستا را یک بخش هایش را دارم می خوانم، چه اشکالی دارد،

بیننده:

خب کتاب خمینی (ره) و کتاب های بزرگان سید بن طاووس (ره) و دیگر بزرگان ما زیادتر و منطقی تر و اشرفیت و اشراف تر از همه شان است و گل سر سبد کل جهان است، خب ما چرا این را بحث نکنیم آنها را بکشانیم وسط، آنها بیایند، اگر چیزی در چنته شان دارند بیان بکنند که ما این را رد می کنیم یا نه یا باسند یا بی سند، آنها دست  شان باز باشد آنها دست شان شش قفله بشود که بفهمند، این از اینطرف، از اینطرف هم ما اشتباه زیاد درایم، یعنی اجازه می دهیم که هر کس و ناکس بی دینی بیاید تلفن را بگیرد حتی با استاد حسینی عزیز هم کلام بشود، آن تمسخر می کنند همه شان، این است که از شما خواهش می کنم جناب استاد حسسنی عزیز، از شما خواهش می کنم کمی تخصصی تر و راهکار بهتر که از اهل مؤمنین استفاده بشود نه اینکه مثلاً وهابیون و اینها بیایند اراجیف بگویند اینها ذهنیت سازی بکنند، همین کارها را کردیم که جوان های مان همه شان نادان و همینطور بلاتکلیف ماندند.

استاد حسینی:

نه دیگر اینطوری نگویید، آقا جعفر چرا اینطوری می گویید نسبت به جوانان چه کسی می گوید همه شان نادان هستند، مراعات بفرمایید ، من مطلبی را می خواهید برای تان بیاورم از امام  که ببنید امام راجع به زرتشت چه گفته است؟ در مورد اوستا چه فرموده امام؟ دوست دارید آقا جعفر؟

بیننده:

بله بله

استاد حسینی:

اینکه شما فرمودید اوستا را می آورید کتاب ها را می آورید نقد می کنید، ببنید امام چه فرموده،

آنچه ایشان نوشته اند در مجلس اقلیت های مذهبی به کتب خودشان قسم یاد می کردند اشتباه است.

بیننده:

نه من در مورد آقا صحبت نکردم

استاد حسینی:

اجازه بفرمایید امام می فرماید اینکه اقلیت های مذهبی وقتی می آیند در مجلس به کتاب های خودشان قسم یاد می کنند این اشتباه است،

و هیچ گاه کتاب منسوب به زرتشت و سایر کتب منحرفه را در مجلس نمی آورند

اصلاً نباید کتابی مثل اوستا را ببرید در مجلس ، این کتاب، یک کتاب منحرفه است،

صورت قسم نامه نیز شاهد است که تمام وکلا به یک نحو قسم یاد می کردند

قبلاً این بوده است روال که به یک نحو قسم یاد می کردند یک کتاب منحرفی مثل کتاب اوستا را اصلاً نباید ببری مجلس حالا من اینها را اولاً که نیامدم بگویم به شما چون من نمی خواهم امام و آقا بشوند اینجا سپر من خودم را پشت شان پنهان کنم، من خودم حرف هایم را ارائه کردم ولی اگر کسی بگوید که شما روال تان با آقا نیست امام نیست، دو نمونه نشان تان دادم بیشتر از اینها را ما داریم بیاییم نشان بدهیم که ببنیم چه فرمودند، آقا امام خمینی صراحتاً فرموده کتاب اوستا کتاب منحرف است اصلاً نباید مجلس قسم بخورند به آن اصلاً نبرید در مجلس، اصلاً نباید وارد مجلس بشود،

بیننده:

آن که نمی خواهم اسمش را هم بیاورم و آن شخص هایی که زنگ می زنند نسبت به جناب آقای حسینی صحبت می کنند ذهنیت سازی می شود برای من بیننده چرا؟ برای اینکه می آیند ذهنیت می سازند که من برم دنبال کتابی که در این 70 سال هم هیچ موقع اعتقادی به آن نداشتم،

استاد حسینی:

خب شما نداشتید ما مخاطبین مان بعضی برایشان سؤال است که این کتاب ها چه آمده و چه گفته؛ ممنون هستم از شما آقا جعفر مطلب دیگری ندارید؟

بیننده:

مطلب دیگر تشکر می کنم خواهش من این است این صفحه تلوزیون را جمع کنیم و از مؤمنین و شیعیان گفتمان بشود، کسانی که نمی دانند، طرف می گوید که حضرت عباس (ع) 8متر است، و فلان، اینقدر مردم نادان داریم، این است که خواهش می کنم دین زدایی بکنیم، دین را مثل تور ماهیگری باز کنیم ببنیم در تور ماهیگیری ما چقدر هست.

استاد حسینی:

بسیار ممنون چشم آقا جعفر عزیز خدا خیرتان بدهد ان شاء الله دعا کنید برایمان دیگر؛ آقای رفیعی که تماس گرفته بودند فرموند برای یکی از موبدان کلیپ را فرستادم اینطوری جواب دادند فرمودند که آقای موبد فره وهری بودند ایشان، آقای موبد فره وهری را من می شناسم و برنامه هایشان را گاهی کلیپ های برنامه شان را دیدم مصاحبه شان را با جناب موبد نیکنام و اینها را دیدم، پاسخ هایی که گاهی فکر می کنم ضمنی خواستم به برنامه ما را بدهند دیدم که پاسخ نبود عملاً اگر واقعاً آقای موبد فره وهری با این ادبیات صحبت کردند که من واقعاً ابراز تأسف می کنم برای ایشان، ولی شاید حالا اسمی را گفتند شاید هم آقای موبد فره وهری نبودند یا آن یک موبد فره وهری دیگر باشد که من نمی شناسم مثلاً ولی دعوت می کنیم از ایشان روی خط تشریف بیاورند پاسخ بدهند به سؤالات ما اگر امکانش هست هیچ ایرادی ندارد و برنامه های مختلفی دارند اگر بیایند خیلی خوب است، چندتا اسکرین برای من فرستاده بودند دوستان من که ما رفتیم در لایو ایشان وقتی اسم برنامه را آوردیم بلاک مان کردند و این اتفاقات رخ داده، ان شاء الله برنامه هایشان اگر امکانش هست مثل ما زمان بدهند مخلالفین بیایند سؤالی اگر دارند بپرسند، برخورد ها یک طرفه نباشد ما هم که می بینید بعضی وقت ها زرتشتی نمی آید التماس داریم می کنیم می گوییم تشریف بیاورید بیایی روی خط برنامه، اسکایپ گذاشتیم، واتساپ گذاشتیم تمام فضای مجازی، تمام رسانه ها را شماره اش را دادیم اگر خواستید بیایید خط تلفن را برای تان آزاد گذاشتیم بیایید نسبت به سؤالاتی که ما پرسیدیم پاسخ بدهید بابا تا الآن می گفتید زرتشت پیامبر ایرانی، خب به ایرانی بودنش از کجا می گویید، دلیلی دارید؟ من می گویم اوستا گفته اصلاً زرتشت خواستگاهش ایران نیست ،آن منطقه ای که دارد معرفی می کند محل فعالیتش ایران نیست ، شما خلافش را معتقد هستید اشکال ندارد تشریف بیاورید، من که نگفتم از قرآن ایرانی بودن زرتشت را اثبات بکنید من نگفتم از اصول کافی اثبات بکنید از بحار الأنوار اثبات بکنید، من گفتم با همین اوستا بیایید بخش وندیدادش، بیایید بخش گاتاهایش، بیایید بروید بخش خورده اوستایش، هر بخشی که خواستید، ببنیم کجا بوده دیگر بلاخره حداقل اگر نمی دانید ایرانی است مطمعن نیستید، ادعا نکنید، مثل آقای پور داوود که آمده گفته پیامبر ایرانی در این کتاب سوشیانس شان، جای دیگری را مطرح کردند.

بسیار ممنونم از همراهی شما باز هم موبد عزیز زرتشتی تماس نگرفتند البته بحث علمی ما سر جای خودش رفاقت ما همزیستی مسالمت آمیزما هم وطن بودن ما سر جای خودش است، و ما فرق می گذاریم بین به حق بودن اعتقاد طرف با اینکه محق بودن شخص، یعنی بین حق بودن شخص با محق بودنش تفاوت قائل هستیم، یک زمان یک کسی عقیده اش را حق نمی دانیم، ولی آیا این محق هست یا نه می تواند، باید با او زندگی مسالمت آمیز داشته باشیم یا نه، باید حقوقش رعایت بشود یا نه؟ بله باید رعایت بشود، آیا این رعایت حقوق یک شخص دلالت بر این دارد عقیده اش هم حق است لزوماً؟ نه همچین چیزی نیست، فلذا اگر ما داریم در مورد حقانیت اعتقادات صحبت می کنیم بین این حقانیت اعتقاد با محق بودنش در استفاده از امکانات استفاده از ویژگی هایی که یک انسان باید داشته باشد در یک کشور اینها را با هم فرق قائل هستیم، چه شیعه باشد چه زرتشتی باشد، چه یک اهل سنت باشد، چه یک مسیحی باشد ، اینها همه حق دارند با آنها زندگی مسالمت آمیز باید داشته باشیم باید حقوق کلی که ملت دارند اینها را هم در بر بگیرد، آنچه که در مورد اعتقادشان هست ما نقد می کنیم مشکلی ندارد، بستر را فراهم کردیم در شبکه ولیعصر که آنها را هم اگر خواستند بیایند در مناظرات با ویژگی هایی که یک مناظره علمی باید داشته باشد اگر خواستند بیایند ما را نقد بکنند حرف هم در این زمینه نداریم دیدید که فرصت هم می دهیم بیایند دوستان صحبت بکنند؛ بسیار ممنون هستم از شما، یکی به من پیام داد الآن در خلال عرایضی که داشتم گفتنند که یکی بیننده ها که تشریف آوردند آقای رفیعی ظاهراً به گفتند که آقا سید دوست تان هستند یا نه؟ نه من ایشان را نمی شناختم، حالا شاید از کسانی بودند که در فضای مجازی باهم صحبت کرده باشیم اینکه لفظ آقا سید را بکار بردند حالا جالب بود دیگر، ایرادی ندارد خوب است ولی خب مشخص شد که ایشان هم شیعه بودند و اسمشان هم علی آقا بود، و فقط خواستند تست بکنند واقعاً موبد زرتشتی روی خط بیاید اجازه می دهیم در استودیو بیاید یا نه؟ ممنونم از همراهی تان دست تان درد نکند که می نشینید پای گیرنده هایتا ما را می بینید برنامه ما را دنبال می کنید  ان شاء الله هفته بعد هم بیننده قسمت بعدی برنامه باشید که بحث سوشیانت را می خواه ادامه بدهدم در مورد همین موضوع نطف ریزی زرتشت در دریاچه هامون یا رودخانه هامون، اگر کسی پاسخی داشت نسبت به این موضوع حتماً روی خط تشریف بیاورد جلسه بعد هم توضیح خواست به ما بدهد، بیاید توضیح بدهد می شنویم، جلسه بعد یک نکات دیگری می خواهم بگویم، می خواهم بگویم تاز منجی زرتشت می خواهد بیاید، می خواهد چکار بکند، آخر عالم قرار است که چه بلایی بر سر این دنیا بیاید، خوب است یا آن بلا بد است؛ ممنون از همراهی تان التماس دعا دارم از همه شما خوبان یا علی مدد خدا نگهدار.

«والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته»

 

 


تاریخ بدون روتوش>

شبکه ولی عصر تاریخ بدون روتوش سید محمد حسینی