شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج)
مهدی یار جناب آقای علی شریفی

قسمت بیست و ششم برنامه مهدی یار با کارشناسی جناب آقای علی شریفی
موضوع: جایگاه امیرالمؤمنین علیه السلام در نزد جریان احمد بصری


 

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ : 8 اسفند 1399

استاد شریفی:

بسم الله الرحمن الرحیم

«اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُکَ»

عرض سلام و شب بخیر دارم خدمت همۀ بینندگان عزیز شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج) امشب هم در خدمت شما هستیم با سلسله برنامه های مهدی یار نقد مدعیان دروغین مهدویت، اما قبل از اینکه بخواهیم بحث مان را شروع کنیم جا دارد میلاد با سعادت آقا امیرالمؤمنین که از آن گذشتیم را خدمت شما تبریک عرض کنم و همچنین امشب را شب رحلت اسوه صبر استقامت بی بی حضرت زینب (س) را هم خدمت همۀ محبین اهل بیت تسلیت عرض کنم، إن شاءالله که یاد بگیریم از بی بی و این اسوه صبر و استقامت که چگونه ایستاد تا کسی نتواند مقام خلافت و امامت ائمه إثنی عشر آقا امام حسین(ع) و آقا امام سجاد(ع) را غضب کند بخواهد به آن اهانتی کند و بخواهد به این مقام خدشه ای وارد کند، باید یاد بگیریم و الگو بگیریم از این بی بی برای دفاع از کیان اهل بیت، برای دفاع از امام خودمان و امروز امام ما آقا حجت بن الحسن (عج) نیاز دارد به این افرادی که زیبنی وار در راه دفاع از او و در راه بیان مظلومیت او وارد فضات شده وارده این مجموعه های فرهنگی شده تا جلو این هجمه های که بر علیه مهدویت و امام عصر وارد می شود استقامت کند و بتواند فرهنگ اهل بیت را نشر بدهد، امیدوارد هستیم که خداوند به برکت امشب و به برکت این بی بی بزرگوار به ما این لطفی را که کرده آن لطف یعنی دفاع از مکتب اهل بیت را از ما نگیرد و با همین لطف و عنایتی که نسبت به شیعیان خداوند به برکت اهل بیت داشته با همین عقیده و با همین سیره و روش از دنیا برویم و آخر و عاقبت مان ختم بخیر شود إن شاءالله.

بینندگان بزرگوار بحثی که امشب در خدمت شما هستیم حالا به مناسبت این ایام بود که به هرحال شیعیان مسرور بودند در این چند روز گذشته به واسطه سالروز میلاد آقا امیرالمؤمنین خواستیم نسبت به این مسئله آگاهی بدهیم خدمت شما همه عزیزان که نگاه جریان احمد بصری به آقا امیر المؤمنین چه نگاهی است یعنی سیره و روش و برخورد جریان احمد بصری با فضائل امیرالمؤمنین با شخصیت آقا امیرالمؤمنین چه است، علت آن چه است، تحلیل کنیم این بحث را تا متوجه بشویم که چگونه نفاقگونه و چگونه این جریان گرگی در لباس میش در حال زیر سؤال بردن اعتقادات ما نسبت به آقا امیرالمؤمنین و نسبت به جایگاه خلافت و امامت و این امام همام است؛ قبل از اینکه بخواهیم بیان آقای احمد بصری در رابطه با شخصیت امیرالمؤمنین را مطرح کنیم یک مقدمه ای باید خدمت شما عرض کنیم؛ آن مقدمه هم لازم است چون آقای احمد بصری را باید بشناسیم با توجه به این مقدمه.

یکی از آیات قرآن سوره کهف آیه 54؛ خدا در این آیه تصریح می کند که به یقین در این قرآن از هر گونه مثلی برای مردم بیان کردیم ولی انسان پیش از هر چیز به مجادله می  پردازد

«وَکَانَ الْإِنْسَنُ أَکْثَرَ شَىْ‏ءٍ جَدَلاً»

سوره مبارکه کهف، آبه 54

بعد در ادامۀ آیه خدا تصریح می کند: و چیزی مردم را باز نمی داشت از این که وقتی هدایت به سراغ شان آمد ایمان بیاورند و از پروردگارشان طلب آمرزش کنند جز اینکه خیره سری کردند لجاجت کردند جدل کردند و به سرنوشت پیشینیان دچار شدند یا عذاب الهی در برارشان قرار گیرد، ما پیغبمران را جز بشارت دهنده و انظار کنند نمی فرستیم اما کافران همواره با سخنان باطل مجادله می کنند تا به گمان خود حق را به وسیله آن از میان بردارند و آیاتم و هشدارها را به استهزا گرفتند.

این آیاتی است که در قرآن بیان شده و ما امشب ذیل این آیه مطالب مهمی را خدمت شما ارائه خواهیم داد؛ خدا در این آیات مذمت کرده انسان را به خاطر مجادله بر باطل و تصریح می کند خدا که انسان به خاطر این مسئله و این مجادله که بر باطل جدل می کند به هر حال به کفر رسید به عذاب رسید و آخر عاقبت خوبی برای این انسان نیست، به طور قطع و یقین این مراد از انسان اینجا همه انسان ها نیستند افرادی هستند که بر باطل مجادله می کنند، در فرهنگ لغت کلمه جدل را ما بررسی کردیم

          جدل یعنی: سختی، دشمنی، مهارت در نزاع و دشمنی

این کلمه جدل در فرهنگ لغت به این معناها هست حالا ما خواستیم از آنجا که اتباع احمد معمولاً هزار و یک بهانه و بهانه های مختلفی را می تراشند تا زیر بار اصل مطلب نروند این قرآن این هم معنی کلمه جدل تا متوجه بشویم دوستان! این آیات مدح نیست ذم هست خدا دارد می گوید عده ی هستند که اینها به باطل مجادله می کنند ودشمنی می کنند و عناد دارد، اما چرا این آیه را آوردیم؟ در کتاب «بخاری» روایتی آمده است؛ روایت در کتاب «صحیح بخاری» کتابی که نزد برادران اهل سنت ما صحیح ترین کتاب بعد از قرآن هست؛ در این کتاب حدیث شماره 1127 کتاب تهجد، روایت اینگونه است

از علی بن أبی طالب روایت است که گفت رسول خدا شبی نزد ایشان و حضرت زهرا(س) آمد و گفت آیا شماز شب نمی خوانید؟

صحیح بخاری، کتاب تهجد، حدیث 1127

یعنی پیغمبر آمد درب خانه آقا امیرالمؤمنین و آقا امیرالمؤمنین و حضرت زهرا(س) را برای نماز شب بیدار کرد، امیرالمؤمنین گفت:

نفسهای ما در دست خدا است و چونن خدا بخواهد ما از خواب بلند می شویم

یعنی اعتراضی کرد به آقا رسول خدا؛ خدا اگر خواسته باشد ما خودمان از خواب بلند می شویم نیازی نیست شما بیایی ما را از خواب بیدار کنی، خواست خدا بوده حالا ما بخوابیم چرا شما می آیی آقا رسول خدا ما را از خواب بیدار می کنی؟ می گوید پیغمبر برگشت چیزی نگفت، همینطور که برگشت و داشت می رفت

          با دست به ران پای خودش می زد 

کنایه از این است که پیغمبر از جواب آقا امیرالمؤمنین ناراحت شده، امیرالمؤمنین مجادله می کند با پیغمبر می گوید چرا آمدی درب خانۀما در زدی؟ چرا ما را از خواب بیدار کردی؟ خدا خواسته باشد ما خودمان از خواب بیدار می شویم حالا نماز مان هم نخواندیم نخواندیم، نماز شب هم نخواندیم نخواندیم، چرا شما مزاهم ما  شدید آقا رسول خدا؟ پیغمبر با دست می زند روی ران پایش ناراحت می شود از خانه امیرالمؤمنین و حضرت زهرا(س) بر می گردد و این آیه نازل می شود، کدام آیه؟ 

«وَکَانَ الْإِنْسَنُ أَکْثَرَ شَىْ‏ءٍ جَدَلاً»

به راستی که انسان اهل جدل است و از همه بیشتر جدل می کند

این حدیث در صحیح بخاری اهل سنت است؛ ذم آقا امیرالمؤمنین که آقا امیرالؤمنین اهل نماز نبود شیفته نماز نبود خواب را ترجیح می داد بر نماز، ما یکی از مسائل و مباحثی که با اهل سنت داریم این مسئله است که کتابت حدیث طبق حرف خودشان طبق مبنای خودشان در زمان بنی امیه نوشتن حدیث شروع شد حرفی که همیشه بارها تکرار کردند و قبل از آن خلیفه اول و خلیفه دوم منع کردند که کسی سنت پیغمبر و حدیث پیغمبر را بنویسد حتی کتک زدند عدۀ از صحابه را، حالا علت آن چه هست فعلاً بحث ما نیست خودش یک بحث مجزا و جدای را می طلبد، اما خود اهل سنت این را مطرح می کنند که ما از زمان بنی امیه حدیث را نوشتیم؛ بنی امیه معروف هستند به دشمنی و عناد با اهل بیت، فضائل را انکار کنند، فضائل را کتمان کنند، بعد همان فضائلی که در زمان بنی امیه عالِم اهل سنت می رود در شام در زمان بنی امیه فضیلت آقا امیرالمؤمنین را روی منبر می خواند او را می آورند از منبر پاین می زنند و آن منبر را آب می کشند می گویند نجس شده، چرا؟ چون فضیلت علی روی این منبر خوانده شده، همان بنی امیه ای که امام نسائی این عالِم بزرگ اهل سنت وقتی رفت شام آن هم علت سفر این بود که شنیده بود آنجا دشنام می دهند به آقا امیرالمؤمنین؛ وقتی رفت فضائل امیرالمؤمنین را خواند به او گفتند فضیلت جناب معاویه، گفت من برای معاویه فضیلتی نمی شناسم، کتاب نوشت صرفاً کتاب را فقط به این دلیل نوشت و فقط فضائل امیرالمؤمنین را بیان کرد که بگوید این امیرالمؤمنین که شما آن را دشنام می دهید و دارید فحش می دهید این دارای این فضائل و این خصائص است کتاب خصائص امیرالمؤمنین را می نویسد، همین عالِم بزرگ اهل سنت را خود اهل سنت می آورند از منبر پایین اینقدر می زنند تا به واسطه همین هم کشته می شود، یا حاکم نیشابوری که کلاس درسش را تعطیل می کنند کتکش می زنند چون نقل فضائل امیرالمؤمنین می کرده، اینها عزیزان بزرگوار مال هزار سال بعد از شهادت آقا رسول خدا نبود مال همان صدر اسلام است مال همان موقع است که وقتی آقا امیرالمؤمنین در مسجد کوفه ضربت خورد در شهرهای دیگر بلاد اسلامی می گفتند مگر علی نماز هم می خوانده که در مسجد ضربت بخورد؟ چه کرده بودند در صدر اسلام آن دستگاه تبلیغاتی خلفاء و حکام بنی امیه که چهره آقا امیرالمؤ منین در زمان حیات خود امیرالمؤمنین در بلاد اسلامی به عنوان یک شخص تارک الصلاة مطرح شده بود یکی از آن موارد این روایت صحیح بخاری است که امیرالمؤمنین اهل نماز نیست، نه تنها برای نماز از خواب بلند نمی شود بلکه رسول خدا وقتی می آید از خواب بیدارش کند برای نماز شب، اعتراض می کند به رسول خدا که چرا بیدارم کردی؟ به چه دلیلی؟ خدا خواسته باشد خودم بیدار می شوم، نخواسته باشد خواب هستم، خواب را بر نماز و عبادت خدا ترجیح می دهد، این روایاتی که ما می گوییم اسرائیلیاتی است که توسط بنی امیه جعل می شود تا مردم به اینجا برسند اساساً علی(ع) اهل نماز بود یا نماز می خواند؟

این روایت بخاری را با هم دیدیم حالا ذیل این روایت بخاری علمای اهل سنت، این روایت در کتب مختلف اهل سنت نقل شده و «فتح الملهم شرح صحیح مسلم» این کتاب را اگر دقت کنید دوستان عزیز این کتاب مال جناب آقای مفتی عثمانی هست محمد تقی عثمانی، مفتی محمد شفیع عثمانی و محدث و مفسر این کتاب شیخ شبیر احمد عثمانی، خاندان اینها بزرگان پاکستان هستند از علمای پاکستان که اینها حالا مفتی محمد شفیع عثمانی مفتی اعظم اهل سنت پاکستان، پسر ایشان مفتی محمد تقی عثمانی مفتی اعظم فعلی پاکستان، یک خاندان عالِم خیز، کتاب های زیادی هم نوشتند و یکی از کتاب های اینها همین فتح الملهم شرح صحیح مسلم است، ذیل این روایت در صحیح بخاری و صحیح مسلم ایشان می آید چندتا نکته را بیان می کند که ما این نکات را می گوییم و کار داریم چون آقای احمد بصری برای این موضوع مباحث متأسفانه متأسفانه سخیفی را بیان کرده و چه چهرۀ از امیرالمؤمنین نشنا داده، ایشان در این کتاب در صفحه 104 فتح الملهم تصریح می کند، می گوید:

امیرالمؤمنین سخنش را از این فرموده حق تعالی اقتباس کرد

فتح الملهم شرح صحیح مسلم، مفتی محمد تقی عثمانی، محدث و مفسر، شیخ شبیر احمد عثمانی، ص 104

که وقتی به پیغمبر گفت چیکار داری ما را می خواهی بیداری کنی از یکی از آیات قرآن استدلال کرد، بعد

در روایتی آمده که حضرت علی (ع) گفت پس من نشستم در حالی که چشمانم را می مالیدم و در این حال می گفتم: به خدا که جز آنچه را او بر ما مقدر کرده است نمی خوانیم

یعنی خدا ما را بیدار کرد از خواب، بیدار کرد، بیدار نکرد رهایش کن، حالا خیلی اهمیتی ندارد برای ما نماز

و جز این نیست که نفس های ما به دست خدا است و این سخن اثبات مشیت خدا و عدم انجام هیچ کاری جز به اراده او است.

بعد می گوید که یکی دیگر از بزرگان خودشان نقل می کنند که

رسول خدا از استدلال علی به آیه ذکر شده ناراحت شدند نا خوش شدند

از این پاسخ امیرالمؤمنین ناراحت شدند

و در واقع از وی خواستند تا کوتاهی و قصور را به نفس خود نسبت دهد

نه به خدا، یعنی امیرالمؤمنین با آقا رسول خدا با هم جدل می کنند و آقا رسول خدا ناراحت و غمگین می شود از سخن آقا امیرالمؤمنین و امیرالمؤمنین تابع هوای نفس خودش بوده در اینجا، بعد می گوید آقای کرمانی یکی دیگر از علمای شان می گوید:

رسول خدا حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(س) را به اعتبار کسب و توان اکتساب عمل خیر بر نماز شب تشویق و تحریک کردند ولی علی به اعتبار قضا و قدر پاسخ داد

بعد می گوید:

نبی کریم به علت تعجب از سرعت جواب دادن علی بر ران خویش می زد، پس احتمال دارد که منظور ایشان تسلیم شدن به سخن علی (ع) باشد.

باز یک شرحی این آقا می زند که نه، باز حق با حضرت علی بوده پیغمبر اشتباه کرده در این مجادله و این جدل. در ادامه باز در شرح دیگر می گوید:

مشروعیت یاد آوری برای غافل

اینجا غافل مراد چه کسی است؟ غافل امیرالمؤمنین علی(ع) هست

به ویژه نزدیکان و دوستان؛ زیرا غفلت از طبع بشر است

پس امیرالمؤمنین غافل شده بوده از خدا، دنبال هوا و هوس و هوای نفسش رفته

پس برای انسان سزاوار است که از خود و دوستانش با یاد آوری خیر و یادگیری بر خیر باز جویی کنند.

خلاصۀ کلام و نتیجه: امیرالمؤمنین با آقا رسول خدا مجادله می کنند جدل می کنند؛ امیرالمؤمنین طبق روایت بخاری و اقوال و شرح علمای اهل سنت بر باطل بوده است دنبال هوای نفس بوده است و نه دنبال عبادت خدا و رغبت و میل به نماز و عبادت خدا، این روایت و این شرحی که علمای اهل سنت در ذیل این آیه قرآن به عنوان شأن نزول آن مطرح کردند که این آیه علت نزولش این مطلب بود.

حالا چه ربطی به جریان احمد بصری دارد این روایت صحیح بخاری؟ ربطش اینجا است که آقای احمد بصری هم ذیل همین آیه چنین سخنانی را مطرح کرده است؛ اولین مطلبی که من از این آقا می خواهم خدمت شما ارائه بدهم کتاب «متشابهات» جلد چهارم یکی از کتب این چریان  در صفحه 80

«وَکَانَ الْإِنْسَنُ أَکْثَرَ شَىْ‏ءٍ جَدَلاً»

متشابهات، ج 4، ص 80

تصریح می کند:

انسان پیش از همه چیز اهل جدل است؛ یعنی بحث برای شناخت حقیقت براساس فطرتش و او آفریده شده است که همه اسماء الهی را بشناسد و فطرتش او را نیازمند معرفت می کند.

تا اینجا می خواهیم یک نتیجه ای بگیریم: پس ذیل این آیه آقای احمد چه می گوید؟ انسان فطرتش بر این است که حقیقت را کشف کند و آفریده شده که اسماء الهی را کسب کند و فطرتش او را نیازمند معرفت قرار بدهد، پس باید این انسان دنبال معرفت باشد تا معرفت را بتواند کسب کند، دنبال حقیقت باشد تا بتواند حقیقت را کشف کند، این نکته را داشته باشیم، حالا بیاییم رجوع کنیم به سخن دیگر همین آقا در کتاب «متشابهات» جلد چهارم صفحه 10 سؤال 126از آقای احمد بصری سؤال می پرسند:

معنی این سخن خدای متعال چیست؟

متشابهات، ج 4، ص 10، سؤال 126

همین آیه 54 سوره کهف، ایشان جواب می دهد

جدل در این آیه یعنی کلام حق و حجت آوردن با آن بر اهل باطل و انسان در این آیه یعنی علی بن أبی طالب (ع) و انسان هر گاه گمراه شود به باطل مجادله می نماید و مجادله بین اهل باطل اگر بر عقل سالم عرضه شود که امور را به دور از هوای نفس و تعصب بررسی می کند نادانی و ضعف است.

دوستان عزیز! آقای احمد بصر هم به مانند اهل سنت ادعا کرده که این آیه در شأن آقا امیرالمؤمنین علی(ع) نازل شده، اصلاً مبنای احمد و جریان احمد و بیان احمد به یک روش منافق گونه و متشابه سخن گفتن است که اگر فردا روزی آمد کسی انگشت گذاشت بخواهد یک طوری با او بازی دربیاورد، ادعا می کند اینجا جدل در این آیه یعنی کلام حق و حجت آوردن بر آن بر اهل باطل؛ بعد می گوید این آیه در مورد امیرالمؤمنین نازل شده، پس یا پیغمبر چون جدل طبق روایت صحیح بخاری، حالا شاید بگویید احمد نگفته اینجا پیغمبر، برای تان یکی یکی می آورم اول نتیجه این را بگیریم بر مبنای صحیح بخاری تا به این برسیم، بین پیغمبر و امیرالمؤمنین جدلی اتفاق می افتد یک طرف حق است یک طرف باطل، حرف آقای احمد، یک حق یک باطل و انسان هر گاه گمراه شود به باطل مجادله می کند پس آن طرفی که باطل است این شخص شخص گمراهی است، دو نفر هستند رسول خدا، آقا امیرالمؤمنین، یکی حق است یکی باطل، آن کسی که باطل است گمراه شده، کدام یکی است؟ یا آقا رسول خدا است یا آقا امیرالمؤمنین، نعوذ باالله یا باید بگوییم آقا رسول خدا بر باطل است یا باید بگوییم آقا امیرالمؤمنین بر باطل است و گمراه است و احمد می گوید این آیه در شأن امیرالمؤمنین نازل شده و مجادله بین اهل باطل اگر بر عقل سالم عرضه شود که آن شخص دارای هوای نفس و اهل تعصب است و نادان هست و ضعیف است، پس آن شخصی که بر باطل مجادله می کند بین این دو نفر، ناتوان، ضعیف، تابع هوای نفس، تعصب دارد در این هوای نفسش و او شخص باطل و گمراهی است، اما شاید یکی بیاید سؤال کند ربط این قضیه به امیرالمؤمنین و پیغمبر ندارد آن روایت صحیح بخاری بود اینجا احمد حرفی نزده فقط احمد گفته یکشان حق است یکشان باطل است، حالا اینها چه کسانی هستند اینها چه هستند رجوع می  کنیم به این مسئله؛ ایشان اینجا که می گوید:

و انسان در این آیه یعنی علی بن أبی طالب

و این سخن را آقای احمد بصری می زند پاورقی می زند، پاورقی چه است؟ پاورقی روایتی از إبن شهر اشوب از مناقب آل أبی طالب جلد 1 صفحه 324 می آورد یعنی اشاره اش و فهمش که می خواهد اینجا ذیل آیه که بحث می کند ارجاع می دهد به یک روایت از مناقب آل أبی طالب إبن شهر اشوب جلد 1 صفحه 324 که بله در روایت اینگونه آمده که «کان الإنسان» یعنی امیرالمؤمنین و «أکثر شیء جدلا» یعنی حق و صدق سخن می گوید، یا امیرالمؤمنین اینجا باید به صدق سخن گفته باشد یا آقا رسول خدا، برویم رجوع می کنیم ما به مناقب أل أبی طالب ببینیم داستان چه است آیا واقعاً در روایات ما آمده است که این مسئله این آیه در شأن آقا امیرالمؤمنین نازل شده؟ امیرالمؤمنین گمره و باطل بوده و تابع هوای نفس با پیغمبر جدل کرده است؟ حق با پیغمبر بوده، حق با امیرالمؤمنین بوده، چه است؟ «مناقب آل أبی طالب» تألیف أبی جعفر محمد بن علی بن شهر أشوب، در اینجا جلد دوم صفحه 55، خیانت آقای احمد بصری در این کتاب روایتی آمده است از علمای اهل سنت، خوب دقت کنید دوستان؛ از علمای اهل سنت در کتب اهل سنت؛ أبوبکر شیرازی در کتاب خودش از مالک از انس از إبن شهاب و أبو یوسف یعقوب بن سفیان در تفسیرش؛ احمد بن جنبل و أبو یعلی، این دو نفر هم احمد بن حنبل هم أبو یعلی در مسند خودشان هم از إبن شهاب زهری نقل کردند، چه نقل کردند؟ همان روایتی را که ما از بخاری برای شما نشان دادیم؛ آن روایتی که از بخاری برای شما نشان دادیم را هم این علمای اهل سنت در کتب شان نقل کردند اصلاً این نقل مال علمای اهل سنت است در کتب اهل سنت اما آقای احمد بصری آن اول مطلب را تقطیع و قیچی می کند تحریف می کند آن را می آید نسبت می دهد به یک کتاب شیعی به این عنوان که بگوید بله ما طبق روایت اهل بیت و ثقلین و کتب شیعه آمدیم گفتیم امیرالمؤمنین چنین جایگاهی دارد و چنین شخصیتی است، اول مطلب را ایشان تقطیع می کند و قیچی می کند، این که گفتم خیانت آقای احمد بصری در استفاده از روایات إلا ماشاءالله در کتب جریان احمد بصری به وفور به چشم می خورد یک نمونه اش دوستان عزیز همین است اینجا هم تقطیع  وتحریف می شود عقیده و روایات اهل سنت را آقای احمد بصری می گیرد در کجا استفاده می کند؟ در رابطه با ذم آقا امیرالمؤمنین، این نکته را هم کنارش بگذاریم که بارها من در برنامه هایم این را اشاره مردم؛ خود آقای احمد بصری مدعی است که ما حق گرفتن روایات اهل سنت و عقاید اهل سنت را نداریم بلکه باید مخالفت کنیم یعنی روایتی که در آن تعارض هست ما شخصیتی که برای امیرالمؤمنین قائل هستیم چنین شخصیتی نیست که در روایت بخاری آمده است، وقتی یک روایتی می آید در ذم آقا امیرالمؤمنین که ایشان را گمراه می گوید نعوذ باالله، ایشان را می گوید اهل هوای نفس است، بر باطل مجادله می کند خب این روایت می آید قطعاً ما این روایت را به دیوار می زنیم خلاف عقاید مسلم ما است در این موارد هم دستور داریم که خلاف عقیده اهل سنت عمل کنیم این را روایات که می گوید هیچ، خود احمد بصری هم در کتاب «تواتر اخبار در استمرار امامت بعد از صاحب الزمان» که بارها گفتیم اینها مدعی هستند ما دوازده امام نداریم 24 امام داریم و احمد بصری هم امام سیزدهم است کتاب هم نوشتند به همین عنوان به دروغ البته که مواردی نقل کردیم إن شاءالله در سلسله برنامه های دیگر مان یک بحث مفصلی هم در رابطه با حصر امامت بر ائمه إثنی عشر تا روز قیامت در جلسات آینده إن شاءالله خواهیم داشت، در این کتاب که مدعی هستند امامت بعد امام زمان استمرار دارد و ما 12تا امام نداریم در اینجا صفحه 62 خود آقای ناظم العقیلی نماینده احمد روایتی را از اهل بیت می آورد که

از اهل بیت وارد شده است آنچه با این قوم (اهل سنت) موافقت دارد را رها کنید چرا که رشد در مخالفت با اعتقادات آنها است در این مباحث.

تواتر اخبار در استمرار امامت بعد از صاحب الزمان، ص 62

چرا آقای احمد بصری اینجا برعکسش را عمل می کند؟ علت چه است؟ مگر ما روایت نداریم در این موارد خلاف عقیده اهل سنت بگیریم؟ برای ما امیرالمؤمنین چنین شخصیتی است؟ به طور قطع و یقین نه، چرا ولی احمد بصری مبنای اهل سنت و عقیده اهل سنت را در مورد حضرت علی(ع) می گیرد؟ علتش را به شما بگویم؛ یک اتفاقی افتاد در صدر اسلام این بود که باید یک سری از افراد که مدعی خلافت بعد آقا رسول خدا هستند هم تراز بشوند با رسول خدا و اهل بیت رسول خدا، بارها این مثال را زدم باز هم تکرار می کنم چون واقعاً همین هست و این اتفاق افتاد؛ برای اینکه این موازینه اتفاق بیفتد و باید بیایید در یک حد قرار بگیرد بنی امیه روایاتی را جعل کردند در فضاول عده ای، مثلاً ما روایت داریم که آقا رسول خدا فرمود «الحسن و الحسین سید شباب اهل الجنة» امام حسن و امام حسین دو سرور جوانان اهل بهشت هستند که پدر آنها افضل بر آنها است، آنطرف می آیند روایت درست می شود خلیفه اول و خلیفه دوم سرور پیرمردان اهل بهشت هستند، باز کنار این بگذارید که اصلاً اساساً روایت صحیح خودشان هست که در بهشت پیر مرد و پیر زنی وجود ندارد، این روایت که می گوید آقا امام حسن و امام حسین(ع) که پدرشان بر آنها افضل است سرور جوانان اهل بهشت هستند افضلیت اینها را نه تنها بر خلیفه اول و دوم بلکه در آن دنیا و در بهشت انبیاء هم حضور دارند اوصیاء پیغمبر هم حضور دارند وقتی افضل آنها در بهشت آقا امیرالمؤمنین و امام حسن و امام حسین(ع) هستند که بعد آنها ائمه إثنی عشر باقی مانده هم همین مقام را دارند به طور قطع و یقین همین روایت دلیل افضلیت آنها بر انبیاء را ما ثابت کردیم وای به حال خلفای دیگر، اینجا می آید روایت جعل می شود، یا برای آقا امیرالمؤمنین پیغمبر روایت صحیح معتبر با اسناد مختلف که امروز تمام همت شبکه های مخالف و معاند این است که این فضائل را از بین ببرند فضائل را کتما کنند و شبهه مطرح کنند؛ پیغمبر فرمود:

«مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِيٌّ بَابُهَا»

من شهر علم هستم کسی می خواهد به علم من دسترسی پیدا کند و استفاده کند از علم من باید از راه امیرالمؤمنین ورود کند، روایت اینطرف ساخته شد فلانی دیوار این شهر، فلانی پشت بام این شهر، فلانی پنجره این شهر، چیزهای دیگر هم کنارش درست کردند که آنها را هم کنار امیرالمؤمنین قرار بدهند، آقا امیرالمؤمنین مولود کعبه است دارند زور می زنند که این فضیلت را بخواهند، اولاً که روایت نداریم روایتش ضعیف هست شروع می کنند، حالا حاکم نیشابوری می گوید اصلاً به تواتر این مسئله ثابت است که آقا امیرالمؤمنین مولود کعبه است در کعبه به دنیا آمده، خدا به حضرت مریم موقعی که باردار بود و حضرت عیسی(ع) قرار بود به دنیا بیاید خدا به حضرت مریم فرمود از بیت المقدس خارج شو اینجا بیت المقدس است عامیانه خودمان زایشگاه نیست محل تولد حضرت عیسی(ع) اینجا نیست، حضرت مریم خارج شدند از بیت المقدس و حضرت عیسی(ع) را به دنیا آورد اما به مادر آقا امیرالمؤمنین که رسید فاطمه بنت اسد سلام و درود خدا بر او باد داخل شو داخل کعبه شود که کعبه جای است که باید این مولود کعبه آقا امیرالمؤمنین اینجا به دنیا بیاید، سه روز در کعبه پذیرایی شد از جانب ملائک برای این مولود کعبه و مادر گرامی او، همین هم یک دلیل دیگر ما بر افضلیت حضرت علی (ع) بر حضرت عیسی(ع) و یک ادله ما همین است در افضلیت، الآن چپ و راست دارند همین فضائل را انکار می کنند، آقا امیرالمؤمنین اصلاً به جای رسیده که می گویند این اعتقاد، اعتقاد شیعه و سنی که امیرالمؤمنین در کعبه به دنیا آمده این توهین به حضرت علی(ع) است چرا؟ حضرت علی(ع) وقتی به دنیا آمد چشمش اول به بت ها افتاد، آقایان علامه! آقایان با عقل ها! آقایان خوش انصاف ها! پیغمبر و صحابه به همین کعبۀ که در آن بت بود تا زمان فتح مکه که مکه در اختیار مشرکین بود پیغمبر و صحابه در مدینه به همین کعبه نماز می خواندند، یعنی به بت ها نماز می خواندند؟ خدا دستور داد به این کعبه سمت این کعبه نماز گذاشته بشود نماز خوانده بشود یعنی خدا دستور داد خودش به پیغمبر و اصحاب رسول خدا که به سمت بت نماز بخوانید؟ اگر در مسجد در زیارتگاه در کعبه حیوان نجسی یک نجاستی همانجا مرتکب بشود آیا کعبه نجس می  شود؟ به قداست کعبه و به اصل کعبه و آن مسجد و زیارتگاه خدشه وارد می شود؟  اما نه چرا داستان اینطوری هست چرا اینها را می گویند؟ چون یک نکته است، باید هر طوری هست شأنیت و مقام آقا امیرالمؤمنین پایین بیاید تا آن افرادی که می خواهند خودشان را کنار امیرالمؤمنین قرار بدهد بتوانند یک موازنه ای درست کنند که اینها در یک سطح قرار بگیرند این اتفاق در صدر اسلام افتاد، پشت سر این تا به امروز که داریم می بینیم و تا قبل ظهور حضرت مهدی هر مدعی دروغین دیگر هم که بیایند بزرگواران این اتفاق در آن می افتد، دوتا خیانت، جعل فضیلت و از اینطرف روایات جعلی دروغین داستان های ساختگی عقائد باطل در ظن مقامات ائمه اثنا عشر آقا رسول خدا؛ تا اگر شما اشکالی گرفتید بگویید آقا شما مدعی امامت هستی مدعی نبوت هستی اماچنین رذائلی در وجود شما است، چنین صفات رذیله ای شما دارید می گوید مشکلی ندارد علی هم داشت، پیغمبر هم داشت، شما بی سوادی، سواد نداری دانشگاه درس خواندی رفتی حوزه علمیه درس خواندی، ائمه ما علمش لدنی است، می گوید نه آقا چه کسی گفته امیرا المؤمنین هم آدم بی سوادی بود، پیغمبر هم بی سواد بود، کتاب نمی توانست بخواند لذا افراد دیگر برایش کاغذ می نوشتند، برایش نامه می نوشتند، هر آنچه که صفت رذیله ای در وجود خودشان هست را می آیند نسبت می دهند به اهل بیت، به ائمه و پیغمبر تا این موازنه شکل بگیرد، آقای احمد بصری به این دلیل اینجا به امیرالمؤمنین چنین ظنی وارد کرده است که اگر شما به آن اشکال بگیری بگوید علی همین گونه بود بر باطل مجادله می کرد هوای نفس داشت، منیت داشت شرک نفسانی داشت بی سواد هم بود شاگردی مردم را هم کرده بود که دیگر من احمد بصری اگر اینها را داشتم جای اشکال به من وارد نیست، لذا در اینجای بحثم آقای احمد بصری چنین کاری را مرتکب شده، حالا ما بیاییم در آیات قرآن من در آیات قرآن چندتا مسئله را می خواهم مطرح کنم، آیات قرآن مجادله وجدل را، ما ثابت کردیم که احمد چنین اعتقادی برای امیرالمؤمنین دارد، حالا طبق آیات قرآن چه باری در این مورد اتفاق می افتد برای آقا امیرالمؤمنین، که دلائل مجادله وجدل چیست، قرآن یکی یکی ذکر می کند، بطور مثال در این آیات سوره حج آیه 8 و آیه 9

بعضی از مردم بدون هیچ دانش و هدایت و کتاب روشنگری در باره خدا مجادله می کنند

سوره حج آیه 8-9

خدا می گوید یکی از دلائل جدل و مجادله که امیرالمؤمنین نعوذبالله طبق حرف اهل سنت به آن گرفتار بود جهالت بود، دانشی نداشت، جهالت داشت

آنها با تکبر و بی اعتنایی

پس دلیل دوم تکبر و غرور، امیرالمؤمنین بخاطر غرورش و تکبرش جلوی پیغمبر ایستاد و مجادله کرد

می خواهند مردم را از راه خدا گمراه سازند برای آنان در دنیا رسوایی است و در روز قیامت عذاب سوزان

خب پس چنین شخصی که مجادله می کند به دلیل تکبر و جهالت او مردم را دارد گمراه می کند، و برای آنها در دنیا رسوایی است و در آخرت هم عذاب الهی، یا برویم سراغ سوره دیگر، سوره لقمان آیات 20 تا 21،

آیا ندید خداوند آنچه را که در آسمان ها و زمین است مسخر شما کرد و نعمت های آشکار و پنهان خود را بطور فراوان به شما ارزانی داشت ولی بعضی از مردم بدون هیچ  دانش و هدایت و کتاب روشنگری در باره خدا مجادله کردند و هنگامی که به آنان گفته شد از آنچه خدا نازل کرده پیروی کنید، می گویند نه بلکه ما از چیزی پیروی می کنیم که پدران خود را بر آن یافتیم، آیا حتی اگر شیطان آنان را دعوت به آتش فروزان کند باز هم تبعیت می کنند؟

سوره لقمان/ آیه 20-21

این هم یکی دیگر از آن صفاتی که خدا بیان می کند در قرآن کسانی که اهل مجادله هستند، کسانی که با خدا جدل می کنند، جهالت دارند و تعصب بی مورد دارند، حالا برویم سراغ آیات دیگر، سوره انفال، آیه 6

آنها پس از روشن شدن حق باز باتو ای پیغمبر مجادله می کنند

انفال/ 6

خیلی مهم است، ای پیغمبر آنها با اینکه حق را می دانند، می دانند تو پیغمبر خدا هستی باز با تو مجادله می کنند

که گویی به سوی مرگ رانده می شوند و آن را با چشم خود می نگرند

این هم یکی دیگر از آن آیاتی که خدا در این آیه تصریح می کند که اینها فرار از مسؤلیت می کنند؛ پیغمبر می آید به امیرالمؤمنین می گوید بیا نماز شب بخوان، فرار یم کند امیرالمؤمنین نعوذ بالله از عبادت خدا، نه من اهل عبادت خدا نیستم و به همین دلیل طبق مبنای احمد شروع می کنیم با مجادله کردن با رسول خدا، آیه دیگری هم هست، سوره حج آیه سه

بعضی از مردم بدون هیچ علم و دانشی در باره خدا مجادله می کنند

جج/ 3

در مورد احکام خدا دستورات خدا

و از هر شیطان سرکشی پیروی می کنند،

یعنی کسانی که مجادله می کنند با حق اینها کسانی هستند که تبعیت می کنند از شیطان همانطوری که احمد بصری و اهل سنت مدعی شدند، نعوذ بالله آقا امیرالمؤمنین از هوای نفسش تبعیت کرد در قبال سخن حق و دستور آقا رسول خدا در مورد تبعیت از خدا و خواندن نماز وعبادت خدا.

عذر خواهی می کنیم شاید با این سخنان و مطالبی که خدمت شما ارائه شد باعث ناراحتی شما شدیم، اهانت ها و توهین هایی که به آقا امیرالمؤمنین از صدر اسلام تا به امروز اتفاق افتاده اما چاره ای نیست باید بیان کنیم تا شما بزرگواران آشنا بشوید و بدانید که فتنه های آخر الزمان در چه رنگ و لباسی ورود پیدا می کنند و چگونه دارند خیلی نفاق گونه عقاید ما را و ائمه ما را زیر سؤال می برند که خودشان را که کپی هستند بجای اصل جا بزنند؛ از قرآن آیاتی را آوردیم که علت مجادله را خدا بیان کرده بود از جهل ، تعصب، بی سوادی، فرار از مسؤلیت که اینها علت جدل هست، همان جدلی که آقای احمد بصری آن را برای آقا امیرالمؤمنین قائل بود، برویم سراغ آیه بعدی و دسته بندی آن در آیات دیگر در قرآن سوره انعام آیه 25،

پاره ای از آنان سخن تو را گوش فرا می دهند ای رسول خدا ولی بر دل های آنان پرده افکندیم تا آن را نفهمند در گوش های آنها سنگینی قرار دادیم و اگر نشانه ای را ببینند ایمان نمی آورند تا آنجا که وقتی به سراغ تو می آیند با تو مجادله می کنند و کافران می گویند اینها فقط افسانه ای پیشینیان بیش نیست،

انعام / 25

در این آیات خدا تصریح می کند عده ی دیگری که اینها مجادله می کنند با آقا رسول خدا، علتش این است که ایمان ندارند، ظاهراً دور پیغمبر هستند، با پیغمبر می چرخند، اما خدا پرده انداخته جلوی چشم آنها فهم آنها بصیرت آنها و اینها به پیغمبر ایمان واقعی ندارند بلکه بجایش که برسد با پیغمبر مجادله می کنند؛ آیه بعدی در این مسئله سوره غافر آیه 4 و 5،

تنها کسانی در آیات ما مجادله می‌کنند که (از روی عناد) کافر شده‌اند؛ پس مبادا رفت و آمد آنان در شهرها تو را فریب دهد پیش از آنها قوم نوح و گروه های دیگر هم بودند که پیغمبرشان را تکذیب کردند و برای محو حق به مجادله باطل دست زدند ما آنها را مجازات می کنیم.

غافر/ 4و 5

ما سؤال داریم از اتباع احمد بصری اینکه احمد می گوید امیرالمؤمنین مجادله کرد با رسول خدا کدام یکی از این صفاتی که خدا برای اهل مجادله در قرآن ذکر کرده برای امیرالمؤمنین ذکر می کند، اهل سنت هم باید این را پاسخگو باشند خدا علت مجادله را در قرآن کفر، و تعصب بی جا، بی سوادی، جهالت،  عناد و لجاجت دارد معرفی می کند نعوذ بالله امیرالمؤمنین طبق حرف اهل سنت و احمد بصری کدام یکی از این صفات در مورد آقا امیرالمؤمنین می توانند مطرح کننن، آقای احمد بصری و اتباع احمد بصری  این پرده نفاق را کنار بزنید بیایید مرد و مردانه برنامه در اختیار شما است، بیایید پاسخ بدهید به این یا شیعیان با بزرگواران و محبین اهل بیت و شیعیان اثنا عشری از شما خواهش می کنم کمی تأمل کنید نظرتان برای این فرقه با این اعتقاد چیست، کسی که برای امیرالمؤمنین، آقا جواب می دهند اتباعش می گویند شما کتاب های دیگر احمد را نخواندی ، هزارتا فضیلت نقل کرده، ما بحث ما فضیلت نیست، چون ما مدعی هستیم این جریان به نام دین آمده است دین را بزند، به نام امیرالمؤمنین آمده امیرالمؤمنین را بزند، به نام مهدویت آمده مهدویت را بزند، همینطوری که فرقه ها و گروهک های تکفیری که از دل اهل سنت هم بیرون آمد به نام اهل سنت آن آبروی اهل سنت را بردند  اسلام را بد نام کردند، به نام اسلام اسلام را زدند و اسلام را بدنام کردند، اینها در لباس نفاق به نام دین و به نام اسلام و به نام امیرالمؤمنین اینگونه دارند به امیرالمؤمنین اهانت می کنند، شما نظرتان در مورد این آقا و این شخصیت و این جریان چیست؟ ما در روایات مان هم به این نکته اشاره شده که هیچ قوم و ملتی گمراه نشد مگر کتاب بحار الأنوار علامه مجلسی  جلد 2، صفحه 138 روایتی را نقل می کند از آقا رسول خدا،

هیچ قومی گمره نشد مگر اینکه به واسطه مجادله و جدلی که مقابل حق ایستاده است

بحار الأنوار، علامه مجلسی ج 2، 2 ص 138

این را هم دقت داشته باشید، جدلی که مقابل حق ایستاده است که طبق روایت بخاری و روایتی که آقای احمد بصری آورده بود امیرالمؤمنین مقابل حق و مقابل پیغمبر ایستاده و این همان گمراهی و ضلالة هست طبق آیات قرآن و روایت که احمد برای آقا امیرالمؤمنین مدعی شده نعوذ بالله، ممنونم که تا اینجای بحث با ما بودید بیننده بزرگواری پشت خط هستند تماس ایشان را داشته باشیم تا بر گردیم باز ببینیم چه بحثی را می شود ادامه داد، آقای روحانی از کرمان، سلام علکیم جناب آقای روحانی بزرگوار از شهر کرمان شب شما بخیر ممنون و خوشحال هستیم که تماس گرفتید با برنامه خودتان در خدمت شما هستیم.

بیننده:

سلام علیکم آقای شریفی شب تان بخیر، جناب آقای شریفی بسیار موضوع خوبی را امشب مطرح کردید و من از شما خواهش می کنم که به این سؤال پاسخ بدهید، البته اینکه حضرت آقا همیشه تأکید دارند بر بصریت، و من بصیرت را در جریان احمد بصری بر این می بینم که ما ببنیم ریشه یابی کنیم این موضوع احمد بصری از کجا نشأت می گیرد، و البته اینکه خیلی شبهاتی که انیها مطرح می کنند و سؤالاتی که می پرسند خیلی نزدیکه به شبهات وهابیت است می خواستم از شما بپرسم اول ریشه یابی این جریان و آیا این جریان اشتراکاتی با وهابیت دارد یا نه ، ممنونم از شما

استاد شریفی:

بزرگوارید خیلی ممنون هستم لطف کردید تماس گرفتید؛ من چندتا نکته را خدمت شما بگویم از اشتراکات ان شاء الله ما یک سلسله برنامه ها را هم قصد داریم شروع کنیم به همین عنوان اشتراکات احمد و وهابیت، و این اشتراکات را کنار هم قرار خواهیم داد، من چندتا فقط سر فصل به شما بگویم، بصورت تیتر وار، وهابیت معتقد است اکمال دین با آمدن محمد بن عبد الوهاب است، این ادعای محمد بن عبد الوهاب بود که در وقتی که این آقا کشت و کشتار را در بلاد اسلامی شروع کرد در نجد و در کربلا این موارد اتفاق افتاد یک سخنرانی این آقا می کند، سخنرانی اش این است که امروز دین کامل شد و دین قبل از آقای محمد بن عبد الوهاب ناقص بود و با آمدن ایشان دین به کمال رسید و به اکمال رسید، همین ادعا را هم احمد بصری کرده، ما معتقد هستیم شیعیان دین در غدیر کامل شد با معرفی ائمه اثنا عشر آقا رسول خدا دین را کامل کرد در آنجا آیه اکمال نازل شد، ائمه بعد و حجت های بعد خدا تا روز قیامت مشخص شدند، نقصانی در دین ایجاد نشده و نیست ودین کامل شد و ولایت و امامت این ائمه اثنا عشر در روایت غدیر که ما، یادم می آید در ایام غدیر من روایت ها را آوردم پیغمبر فرمود نه تغییری اتفاق خواهد افتاد و نه تبدیلی، نه یکی کم می شود و نه یکی زیاد فقط 12تا و بعد از این 12تا دیگر حجتی روی زمین باقی نخواهد ماند و قیامت فرا خواهد رسید، آقای محمد بن عبد الوهاب می گوید نه دین ناقص شده در روایت صحیح و معتبری در منابع اهل سنت هم آمده که آقای عمر بن خطاب هم گفت بعد از رحلت وشهادت آقا رسول خدا دوباره دین ناقص می شود، خب آقای عمر بن خطاب در صدر اسلام می گوید دین ناقص است، بعد از شهادت آقا رسول خدا، محمد بن عبد الوهاب وقتی ظهور می کند و آن دعوت خودش را کشت و کشتار خودش را شروع می کند می گوید دین کامل شد به واسطه من، آقای احمد بصری هم می گوید نه دین در غدیر کامل نشده، دین به واسطه معرفی من احمدبصری بعنوان امام 13 کامل شده، پس یک اشتراکی اینها مدعی هستند که دین به وسطه اینها کامل شده، و پیغمبر در غدیر دروغ گفته، این یک اشتراک من چون الآن بحثم این نیست، ان شاء الله برای مباحث آینده مفصل ارائه خواهیم کرد فقط تیتر وار خدمت شما عرض می کنم، ما اساس و بنیاد عقیده شیعه اثنا عشری را آقای احمد بصری زده آن هم اکمال دین در غدیر، مورد بعدی تکفیر، باز در سخنرانی آقای محمد بن عبد الوهاب و اتباع او هر کسی که به این آقا اعتقاد پیدا کرد، و مخالفین جریان وهابیت ، شیعه و سنی فرقی نمی کند، حنفی، مالکی، شافعی، شیعه اثنا عشری، اهل تصوف و صوفیه، همه اینها را سر جمع کنید اینها معتقد هستند همه اینها گمراه ضال و مضل هستند، اینها هیچ کدام در داخل دایره اسلام نیستند، فقط پیروان محمد ابن عبد الوهاب و ابن تیمیه، آقای احمد هم همین را بیان می کند، لذا براعت نامه ای را ایشان می نویسد در 15 -16 سال قبل که (اعلام می کنم زین پس هر کسی به من احمد بصری ایمان نیاورده باشد تمام اعمال و عبادات او باطل است هیچ کدام مورد قبول خدا نیست از دایره ولایت امیرالمؤمنین خارج و به همین سبب وارد آتش جهنم خواهد شد)، لذا بزرگوران بدانید می گوید شیعیان ناصبی هستند شیعیانی که من احمد بصری را قبول ندارند، آنها ناصبی هستند جان و مال و ناموس شان حلال است بر اتباع احمد بصری، فتوا می دهد که هرچقدر توانستید از اموالشان دزدی کنید، چون اموال آنها حرمتی ندارد اموال شیعیان، ظرف نیم خورده شیعیان مثل ظرف نیم خورده سگ، خوک و کافر می ماند، تکفیر یکی دیگر از آن موارد است، تقطیع روایات یکی دیگر از این اشتراکات است، دورغ بستن به پیغمبر و اهل بیت یکی دیگر از این اشتراکات است، تحریف روایات یکی دیگر از این اشتراکات است، از این موارد زیاد است ان شاء الله جناب آقای کرمانی عزیز ما در برنامه های بعدی سعی خواهیم کرد اینها را مطرح کنیم، خدا خیرتان بدهد از تماسی که گرفتید، من ادامه بحثم را داشته باشم تا برسیم به یک نکته قشنگی که شما بزرگواران با آن آشنا بشوید.

روایتی است در کتاب بحار الأنوار، ما آوردیم آقای احمد بصری چه سخنان و چه دروغ هایی را مطرح کرده بود دوتا روایت می خواهم خدمت شما ارائه بدهم، روایت قشنگی است، شما متوجه بشوید در تاریخ چه گذشته و چطور این روایت بطلان حرف های احمد بصری را ثابت می کند، کتاب بحار الأنوار علامه مجلسی، در این کتاب تصریح شده، روایتی را نقل می کند، حدیث شماره 63، در این روایت خیلی روایت طولانی و مفصلی است، عده ای از یک شهری می آیند خدمت امام صادق و مدعی می شوند که ما یک سری روایاتی داریم حالا آنها هم جالب است که نمی شناسند این شخصی که آمدند رسیدند خدمتش و نشستند جلویش خود اما صادق است، مدعی هستند که ما یک سری روایاتی داریم و روایات را می خوانند، روایات از چه کسی است، از خود امام صادق، حالا جلوی امام صادق نشستند دارند روایت از زبان امام صادق می خوانند، که مثلاً امام صادق گفت که مویز حلال است إلا شراب، همینطور یکی یکی روایات را در جلوی حضرت می خواندند، روایات دروغ که روایت است از امیرالمؤمنین که فرمود هر کس من را بر ابوبکر و عمر افضل بداند من آن را حد متفری می زنم، مفصل است من قلم می گیرم آن بحث های گذشته اش را چون خیلی بحث مفصل است، در آخرش یک نکته ای را می  خواهم اینجا اشاره کنم که خود این روایت ثابت می کند عده ای به اهل بیت دروغ می بستن، روایت جعل می کردند به نام اهل بیت، آن هم جلوی خود امام صادق، که امام صادق می گوید شما این امام صادق را، این جعفر بن محمد را ببینید می شناسید، می گویند نه می گوید اگر تکذیب کرد قبول می کنید، می گویند نه، پس به نام اهل بیت روایت جعل می شده، پس چطور آقای احمد می گوید ما هیچ روایت ضعیف نداریم هر روایتی که در کتب آمده باشد، گفته باشد قال صادق (ع) تمام است روایت امام صادق است، آقا این روایت می  گوید روایت جعل می کردند جلوی خود حضرت هم می خواندند، آن هم چه روایت هایی، بعد آقا امام صادق ذم می کند اینها را، چرا؟ سؤال می پرسد اهل کجا هستید؟ از اینها سؤال می پرسد امام صادق که شما اهل کجا هستید، آنها می گویند ما اهل بصره هستیم، این کسانی که جعل حدیث کردند به نام اهل بیت بعد امام صادق در آخر روایت اینگونه می  گوید، می گوید که وقتی امیرالمؤمنین از بصره خارج شد نگاه کرد اطراف بصره را، گفت خدا لعنت کند توی سرزمین بصره را، تو گند ترین زمینی، از همه جا زودتر خراب می  شوی، از همه جا هم بیشتر عذاب می کشید، درد بی درمانی در بصره هست، در شهر بصره و منطقه بصره، سؤال می پرسند این چه درد بی درمانی است، چه چیزی است، حضرت جواب می دهد به خدا دروغ می بندند اینها، آدم های دورغگویی، هستند، حالا این را بگویم در طول تاریخ بیشترین دشمنان اهل بیت در عراق از همین اهل بصره بودند، دروغ می گفتند به امام، که اینجا امیرالمؤمنین می گوید بر خدا دروغ می بستند باعث دشمنی با ما اهل بیت شدند اینها، خشم خدا و پیغمبر را باعث شدند، دروغ می بستند بر اهل بیت و پیامبر و حلال می شمردند تهمت زدن به ما اهل بیت را، چه کسانی؟ کسانی که اهل بصره بودند، امروز هم از اهل بصره کسی آمده دوستان و بزرگواران عزیز دارد دروغ می بندد، به اهل بیت، دارد دروغ می گوید به پیامبر، دارد تهمت می زند به امیرالمؤمنین و این تهمت و این دروغ را ه بد نمی داند دارد این را نشر می دهد، پس این سخن آقا امام صادق را الآن شما بگذارید کنار اعتقاد احمد بصری، این احمد بصری نطفه همان اهل بصره ای بودند که آمدند جلوی آقا امام صادق به امام صادق و به آقا امیرالمؤمنین و رسول خدا دروغ می بستند، و اما صادق  می گفت اگر این شخصی که شما از آن روایت به دروغ دارید نقل می کنید تکذیب کند بگوید من نگفتم چنین مطلبی را قبول می کنید،می  گفتند نه، بنده در یکی از جلساتی که در یکی از همین اتباع جریان نشستم وقتی بحث علمی را مطرح کردم اشکالات خودم را به این آقایان گرفتم، یکی از پاسخ ها این بود که جناب آقای شریفی صبح تا شب هم اگر حرف بزنی هرچه دلیل هم بیاوری ما دست از احمد نمی کشیم برای سؤالات شما هم پاسخ علمی نداریم، اما این را بگوییم اگر احمد هم خودش بیاید بگوید من دروغ گفتم ما قبول نمی کنیم، این ادامه همین مسیر اهل بصره است که متأسفانه ما امروز شاهد آن هستیم، خب من یک نکته دیگر را هم خدمت شما ارائه کنم این هم نکته قشنگی است در مذمت اهل بصره روایتی است در کتاب «بحار الأنوار» مجلسی در این روایت جلد 52 صفحه 307، نقل می کند در یک حدیث طولانی که امام فرمود از هر بلادی هر سرزمینی هستند یک نفر، دو نفر طائفه  ای عده ای بر اینکه در لشکر امام زمان وجود دارند، ببینید این روایت هایی که من الآن دارم می خوانم از باب الزام داریم به اتباع احمد ارائه می کنیم و احمد خودشان تصریح کردند ما حق انکار هیچ روایتی را نداریم، هر روایتی که بیاید آن روایت صحیح است معتبر است و حق این را نداریم که بگوییم روایت جعلی است ضعیف است بگذاریم کنار، نه ، پس الآن سؤال ما از اتباع احمد این است، احمد متولد بصره است، بزرگ شده بصره است، در این روایت امام باقر یا امام صادق، یکی از ائمه اثنا عشر تصریح می کند از هر بلادی هستند افرادی یا یک نفر بعنوان اصحاب قائم ما در اصحاب امام زمان إلّا بصره، امام زمان در این روایت ثابت شده که از بصره هیچ یار و یاوری ندارد چون در روایات إلی ما شاء الله ما داریم روایت هایی که در ذمّ مردم بصره وشهر بصره وارد شده که اینها دشمنی با اهل بیت داشتند مخالفت با اهل بیت می کردند، به اهل بیت دروغ می بستند، و به اهل بیت تهمت می زدند، آقای احمد بصری اهل بصره است حق انکار روایت را نداریم این روایت هم می گوید از اهل بصره کسی یار امام زمان نیست پاسخ اتباع احمد به این سؤال ما چیست.

اهانتی از احمد بصری را آوردیم در رابطه با آقا امیرالمؤمنین و روایات دیگری در ذمّ افرادی که از بصره خواهند آمد و به اهل بیت دروغ خواهند بست به اهل بیت اهانت خواهند کرد، و اینکه از اهل بصره جرء اصحاب امام زمان کسی وجود ندارد از باب الزام به احمد بیان کردیم که آقا پس طبق این روایات و اینکه احمد حق انکار روایتی را نداریم و همه روایات صحیح است، احمد بصری ادعایش ادعای دروغی است حالا که به اینجا رسیدیم جا دارد من این روایت را هم خدمت شما نشان بدهم روایت که سید بن طاووس در کتاب «الملاحم و الفتن» خودش صفحه 249، نقل می کند، روایت از آقا امیرالمؤمنین علی (ع) حضرت در رابطه با، فتنه های آخر الزمان و قبل ظهور حضرت مهدی مطالبی را بیان می کند، یک عده می روند یک عده می آیند کشته می شوند و بعد تصریح می کند و خارج می شود شخصی از بصره به نام، حضرت اسمش را چه می گذارد؟ احمد بصری، احمد الحسن امام سیزدهم، وصی امام زمان، یمانی موعود؟ نه، می گوید خارج می شود دجالی از بصره، که او از من نیست، ادعا دارد آقای احمد که سید است و از نسل امیرالمؤمنین هرچند قبیله اش هم سید نیست و قبیله اش هم بر علیه ای آقا بیانیه صادر کرده که اصلاً ما سید نیستیم این آقا اوایل دعوتش در کتاب خودش بنام شیخ احمد می نوشتند، حیدر مشتد، نماینده این آقا که در اول دعوت با این آقا همکار بود و حیدر مشتد طبق احمد یمانی بود و احمد فرستاده امام زمان بعد باهم اختلاف خوردند داستانش مفصل است که بحث شده در برنامه های قبلی، در آن زمان و در اوایل دعود آقای حیدر مشتد آن زمانی که به احمد ایمان داشت، یا دیگرانشان احمد را شیخ احمد صدا می زدند، اصلاً سیدی در کار نبود، قبیله اینها هم سید نیستند، اما یک دفعه سیادت برای خودش درست کرد، اینجا امیرالمؤمنین می گوید از من نیست، ادعای ساداتی اش باطل است از ما خاندان نیست، سید نیست از من نیست و او مقدمه دجال های دیگر است، این اتفاق دوستان عزیز افتاده، جریان احمد خودش 7- 8  شاخه و شعبه شده، یک شخص دیگر بنام عبدالله هاشم آن که باز از همین کسانی که به احمد ایمان آورده بود جدا شده برای خودش یک فرقه ای درست کرده، که آن باز امام چهاردهم و مهدی دوم که جایی که بنده در ذهنم هست فکر می کنم تا 5- 6 تا امام بعد خودش را هم الآ معرفی کرده، با یک سری ادعاهای عجیب و غریب که مثلاً مهدی 2- مهدی 3، مهدی 4، مهدی 5، را همینطور درست کردند برای خودشان بعنوان امام 14 -15 -16- 17 هر کدام شان هم گفتند، یکی حضرت علی اصغر است، که رجعت کرده، این امام حسین است که رجعت کرده، این یکی حضرت علی اکبر است که رجعت کرده، کعبه چه کسی گفته در مکه است، نه در اردن است، با یکسیری انحرافات و اعتقادات مزخف به تمام معنا، این شده یک فرقه، یک فرقه دیگر به نام اهلاسب، آن باز یک عده ای برای خودش یک ادعاهای دیگر، 7- 8تا شعبه فقط از همین جریان، حالا جریان های دیگر هم که بواسطه این درست شد، مدعیان دروغین دیگر ثابت می شود که از این روایت که حضرت فرمود آن مقدمه دجال های دیگر است، و آن شخصی که از بصره می آید دجال بصره است نه اینکه فرستاده امام زمان، دوستان بحث را جمع کنیم به این نکته برسیم که ما فقط باید در خانه اهل بیت و ثقلین، زانو بزنیم، هر کسی و هر مقامی آمد یک حرفی را زد که در کلام اهل بیت نبود، به دیوار می کوبیمش، تنها راه نجات ما از فته ها همین است که ما فقط در خانه علی و آل علی آن هم چه کسانی، کدام اهل بیت، همان هایی که سینه به سینه به ما رسیدند، که آنها مصداق آیه تطهیر هستند، فقط در خانه آنها را بزنید چون خودشان هم این را بیان کردند، کتاب «اصول کافی» در روایتی اینگونه آمده است جلد 5، روایت این است که  می گوید:

        برای شما بد است که چیزی را بگویید تا از ما نشنیده باشید

        اصول کافی-جلد 5

یعنی هر آنچه که ائمه و اهل بیت فرمودند باید همان را بگیریم، همان را اخذ کنیم، حق اینکه چیز دیگری بخواهیم اضافد کنیم به سخن اهل بیت نداریم چون فقط هدایت، در مسیر اهل بیت است والسلام، یا روایتی دیگر است، در کتاب «معانی الآخبار» شیخ صدوق، اما صادق فرمود:

شخصی که فکر می کند ما را می شناسد و او به دستگیره ای جز ما چنگ زده دروغ گفته، ما اگر پیرو اهل بیت هستیم طبق این روایت دوستان عزیز کتاب معانی الأخبار شیخ صدوق در صفحه 399، حدیث شماره 57،امام صادق گفت:

اگر شما راست می گویید که پیرو ما اله بیت هستید یک نشانه اش این است که فقط چنگ بزنید آنچه را که ما گفتیم برای شما

کجا در روایات اهل بیت آمده بود، کجا امام صادق گفته بود امیرالمؤمنین نعوذ بالله انسانی است که بر باطل مجادله می کند، انسانی است که  هوای نفس بر او غلبه کرده انسان بی سواد و انسان متعصبی است که در مقابل رسول خدا ایستاد مخالفت کرد، هوای نفسش را قبول کرد اما عبادت خدا و گرایش به خدا در او کمرنگ شد، حرف امام صادق بود یا حرف بزرگان اهل سنت و علمای اهل سنت در کتب اهل سنت، همین یک دلیل برای کفر این جریان و بطلان این جریان و شخصیت احمد بصری کفایت می  کرد، ما چنگ زدیم به سیره و دستور ائمه اثنا عشر و اهل بیت به همین دلیل بارها ادعا کردیم که اگر اینها حاضراند، بسم الله تشریف بیاورند ما در گفت و گوی دو طرفه، ثابت می کنیم شما خلاف اهل بیت و دستور اهل بیت دارید گام برمی دارید وطبق مبنای خودتان خلاف ثقلین گفتن کفر است، اما خود آقای احمد بصری که احتمال زیاد زنده نیست اصلاً حداقل دفتر مکتب نجف شان می داند حرفی برای گفتن ندارد لذا از مناظره آیت الله دکتر حسینی قزوینی و شاگردان ایشان فرار کردند، علاوه بر اینکه به دروغ هایی هم متوسل شدند که اصلاً ما را دعوت نکردید برای مناظره، حالا یادشان رفته بود که بوغ و کرنا کرده بودند که احمد آقای قزوینی را دعوت کرده برای مناظره چرا ایمیل نمی  زنید، ایمیل زدیم اما جز فرار چیز دیگری از اینها ندیدیم.

ممنون از شما بینندگان عزیز امیدواریم که برنامه امشب هم برای شما مفید واقع شده باشد در پناه حق باشید شب شما خوش یا علی مدد.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

 


مهدی یار>

شبکه ولی عصر مهدی یار استاد شریفی