شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج)
باب الحوائج حجت الاسلام یزدانی

ویژه برنامه باب الحوائج به مناسبت شهادت مظلومانه امام موسی کاظم علیه السلام
کارشناس: حجت الاسلام و المسلمین یزدانی


بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ :18 اسفند 1399

مجری:

اَعُوذُ بِاالله مِنُ الشَّیّطانِ الرَّجِیّم بِسّمِ الله الرَّحمنِ الرَّحِیّم الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ آلِهِ الطَّاهِرِینَ

آهسته گذارید روی تخته تنش را

تا میخ اذّیّت نکند پیرهنش را

اصلاً بگذارید رویِ خاک بماند

زشت است بیارند غلامان بدنش را

این ساق ِبهم ریخته کِتمان شدنی نیست

دیدند روی تخته ی در ، تا شدنش را

این مرد الهی مگر اولاد ندارد

بردند چرا مثل غریبان بدنش را

این هفت کفن روضه ی گودال حسین است

ای کاش نیارند برایش کفنش را

السلام علیک یا أباالحسن یا موسی بن جعفر أیهاالکاظم یابن رسول الله

عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت همۀشما بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج)، شب شهادت آقا باب الحوائج حضرت استجابت را خدمت آقا امام زمان مولای مان ولی مان تسلیت عرض می کنیم، هم چنین تسلیت عرض می کنیم محضر همۀشما بینندگان عزیز و ارجمند، إن شاءالله بتوانیم شیعه راستین برای مکتب ائمه بزرگوار مان باشیم، همانطور که مطلع هستید در این شب ما با ویژه برنامه باب الحوائج مهمان دیدگان شما عزیزان هستیم إن شاءالله بتوانیم برنامه ای را در خور نام آن حضرت تقدیم نگاه های همۀشما بکنیم، ویژه برنامه امشب مهمان حضرت استاد حضرت حجت الاسلام والمسلمین دکتر یزدانی هستیم إن شاءالله بتوانیم از محضرشان در طول این برنامه بهرمند بشویم، ابتداً سلامی عرض کنیم محضرشان و عرض تسلیتی داشته باشیم بعد از آن إن شاءالله برویم سراغ مباحث اصلی، سلام عرض می کنم محضرتان و تسلیت می گویم این مناسبت را.

استاد یزدانی:

سلام علیکم و رحمة الله

اَعُوذُبِاللّه مِنَ الشَّیّطانِ الَّعِینِ الرَّجِیمّ  بِسّمِ اللّهِ الرَّحّمنِ الرَّحِیمّ الحمد لله الذي اظهر الوجود ومنه بدأ کل حمد وإليه يعود و الصلاة والسلام علي شاهد و المشهود لکل موجود محمد المحمود وعلي آله آل الله الودود خلفاء الله علي عالم الغيب و الشهود سيما الحجة بن الحسن المهدي المنتظر الموعود.

من هم سلام و عرض ادب دارم خدمت حضرت عالی و خدمت همه بینندگان عزیز شبکه جهانی حضرت ولیعصر (عج) و من هم تسلیت عرض می کنم سالروز شهادت حضرت امام موسی بن جعفر حضرت باب الحوائج را خدمت حضرت صاحب الزمان (عج) و همینطور خدمت همۀ شیعیان آن حضرت در سراسر عالَم و خدمت حضرت عالی و امیدوار هستیم که امشب بتوانیم حق مطلب را در حد و اندازه خودمان ادا کنیم نه در حد و اندازه حضرت امام موسی بن جعفر.

مجری:

إن شاءالله که همینطور باشد و توفیق داشته باشیم ما هم گوش بدهیم و إن شاءالله یاد بگیریم از این معارف کاظمی إن شاءالله، حضرت استاد قبل از اینکه وارد متن جریان بحث بشویم همانطور که تمام بینندگان هم مستحضر هستند ما خیلی وقت ها مباحثی را که در محضر حضرت عالی هستیم راجع به شبهاتی که بیان می شود و نحوۀ که مثلاً در کتب اهل سنت این مسائل بیان شده و اینها را مطرح می کنیم اما اجازه می خواهم قبل از اینکه سراغ اصل بحث برویم حالا نام برنامه مزین شده به نام باب الحوائج، از همینجا شروع بکنیم؛ آیا این نام آیا همین لقب باب الحوائج در کتب اهل سنت هم ما می توانیم اینها را ببینیم اینهم به چشم می خورد یا نه؟

استاد یزدانی:

از قدیم الأیام قبر حضرت امام موسی بن جعفر در بغداد محل رفت و آمد شیعه و سنی بوده یعنی هم شیعیان به زیارت آن حضرت می آمدند و طلب حاجت می کردند و هم اهل سنت، یعنی این مسئله اختصاص به شیعه نداشته از قدیم الأیام همینطور بوده و مخالفین مذهب شیعه هم از آنجای که امام موسی بن جعفر فرزند رسول الله (ص) هست می آمدند به زیارت آن حضرت و حاجت شان را می گرفتند، به همه حاجت می داد امام موسی کاظم و می دهد و این مسئله اینقدر حاجت گرفتند که مشهور شد امام موسی بن جعفر به باب الحوائج هم در میان شیعه؛ از شیعیان تعدادی از علماء مثل إبن شهر آشوب و مرحوم إربیلی و اینها این لقب را نقل کردند که امام موسی کاظم در بغداد مشهور شده بود به این لقب فراوان هست در کتاب های شیعه، من به کتاب های شیعه نمی پردازم، در منابع اهل سنت هم کسانی هستند از علمای اهل سنت که گفته اند این قضیه را که در بغداد قبر آن حضرت معروف بود به باب الحوائج و حتی اهل سنت می آمدند و از آن حضرت حاجات شان را می گرفتند، من به صورت خیلی خلاصه یکی دوتا مستند، خیلی ها نقل کردند من یکی دوتا مستند خدمت تان نشان بدهم از منابع اهل سنت از جمله آقای إبن جوزی در کتاب «مرآة الزمان» خودش؛ «مرآة الزمان فی تواریخ الاعیان» آقای سمش الدین أبی المظفر سبط بن جوزی، سبط بن جوزی معروف، جلد سیزدهم، چاپ دارالرسالة العالمیه چاپ اول در سال 1434 چاپ شده این کتاب در دمشق، صفحه شماره 54 شرح حال حضرت موسی بن جعفر (ع) را نقل می کند

«موسی بن جعفر بن محمد علی بن حسین بن علیه (علیه السلام)، أبو الحسن و یلقب بالکاظم والطیِّب والمأمون ویُدعی بالعبد الصالح؛ لعبادته و اجتهاده»

مرآة الزمان فی تواریخ الاعیان، سمش الدین أبی المظفر سبط بن جوزی، چاپ دارالرسالة العالمیه، چاپ اول، چاپ 1434، ج 13، ص 54

لقب های امام را می گوید کاظم بوده، طیب بوده، مأمون بوده، عبد صالح بوده به این دلیل که زیاد عبادت می کرده تلاش می کرده برای عبادت کردن و مشهورترین لقب امام می گوید کاظم هست به این دلیل که آن حضرت حلیم بوده زیاد، هر کس اذیتش می کرد صبر می کرد امام به جای که انتقام بگیرد، صبور بودند،حالا مادرشان چه کسی بود؟ چه زمانی به دنیا آمد؟ می گوید:

«وکان سیِّداً علماً فاضلاً، مجاب الدَّعوة، جواداً»

آن حضرت سید بود آقا بود سرور بود عالِم بود فاضل بود و دعا می کرد دعایش مستجاب می شد، بخشنده بود جواد بود

اگر کسی ایشان را اذیت می کرد امام برای مقابله به مثل برای او پول می فرستاد مال می فرستاد، آن حضرت حتی مثلاً کسی حرف بدی زده بود هزار دینار امام برایش فرستاد و اینطوری قلب او را به دست آورد به عنوان «مُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ»، روایات دیگر هم نقل شده تا در صفحه شماره 57 ایشان می فرماید:

«توفی لخمس بقین من رجب»

در سال 25 رجب ایشان از دنیا رفتند در زمانی که در بغداد زندانی بودند در مقبره قریشیان دفن شدند

«وقبرُه ظاهرٌ یزار، و أهلُ العراق یسمُّون قبره بابَ الحوائجِ إلی الله تعالی»

قبرشان مشهور هست آنجا زیارت می شود زیارتگاه هست و مردم عراق قبر آن حضرت را باب الحوائج إلی الله نامیده بودند

مردم عراق، نمی گوید شیعه یا سنی، این کتاب هم کتاب اهل سنت هست، مردم عراق قبر امام کاظم (ع) را به باب الحوائج لقب داده بودند و از انجا حاجت خودشان را می گرفتند، این سبط بن جوزی از علمای بزرگ اهل سنت هست.

باز إبن حجر هیتمی در کتاب «الصواعق المحرقه» خودش که این کتاب را ضد شیعه نوشته در کتاب «الصواعق المحرقه» آقای شهاب الدین احمد بن حجر مکی هیتمی متوفی 974، در مکتبة الفیاض در منصوره قاهره چاپ شده، چاپ اول در سال 1429، صفحه 553 ائمه اهل بیت (ع) را که نام می برد می رسد به امام کاظم

«مِنهم»

الصواعق المحرقه، شهاب الدین احمد بن حجر مکی هیتمی، متوفی 974، چاپ مکتبة الفیاض در منصوره قاهره، چاپ اول، چاپ 1429، ص 553

یعنی «من ائمة اهل البیت»

«(مُوَسی الکَاظِم) وَهُوَ وارِثُهُ عِلماً وَ مَعَرِفَةً وَ کَمَالاً وَ فَضَلًا»

او وارث امام صداق(ع) بود در علم و معرفت و کمال و فضل

کاظم نامیده شد به این دلیل که

«لِکَثرَةِ تَجَاوُزهِ وَحِلمِهِ»

وقتی کسی بدی می کرد گذشت می کرد حِلم داشت صبو بود

«و کان معروفا عند اهل العراق بباب القضاء الحوائج عند الله»

در بین مردم عراق مشهور بود امام کاظم به باب قضاء حاجت در نزد خدواند

هر کس حاجتی می خواست از خداوند کجا می آمد در بغداد؟ می آمد سراغ قبر حضرت امام موسی کاظم (ع)، نمی رفتند جای دیگر، مردم عراق معروف بود باب الحوائج شان حضرت امام موسی کاظم(ع)

«و کان اعبد اهل زمانه و اعلمهم و اسخاهم»

و مطالب متعددی که ایشان بعد از آن می آورد، مباحثاتی که با هارون الرشید دارد و این مسائل.

مجری:

اینجا یک سؤالی که به ذهن می رسد این است که بالاخره زمانی که باب الحوائج گفته می شود که اینها بالاخره قرار است بروند حالا به تعبیر دیگر قرار است اینها متوسل بشوند به آن حضرت، الآن طبق این چیزی که معروف هست و مشهور شده این هست که اهل سنت حالا طبق ادعای شبکه های وهابی و این چیزی که دارد بیشتر بالاخره سروصدایش خیلی بلندتر هست این هست که کلاً توسل مشکل دارد حالا ما همینجاها نسبت به خود همین لقب که فرمودید اهل عراق کلاً چه شیعه چه سنی باب الحوائج می نامند حضرت را پس یعنی متوسل می شوند به حضرت، آیا ما می توانیم چیزی هم پیدا بکنیم که دقیقاً متعیناً آورده باشند که بله اینها متوسل شدند که آن حضرت؟

استاد یزدانی:

یک مستند دیگر در بحث باب الحوائج من نشان بدهم بعد إن شاءالله آن مبحث را هم خدمت تان مفصل توضیح خواهم داد؛ یک کتاب دیگر که این داستان را، البته خیلی ها بود من فقط سه تا مستند را اسکنش را گرفتم غیر از این زیاد هست علمای دیگر که این لقب را دادند، آقای قرمانی در کتاب «اخبار الدول» خودش، احمد بن یوسف القرمانی «اخبار الدول و آثار الأُول فی التاریخ» که متوفی 1019 هست، ایشان هم در همین کتاب اخبار الدول خودش جلد اول چاپ عالم الکتب بیروت، چاپ اول چاپ 1412، ایشان هم دقیقاً همین لقب را آوردند صفحه 337 فصل ششم در بحث امام موسی کاظم(ع)

«هو الإمام الکبیر القدر»

امام کاظم امام بزرگ قدر بود کبیر القدر بلند مرتبه بود

«الأوحد»

یگانه زمان خود

«الحجة، الساهر لیله قائماً، القاطع نهاره صائماً، المسمی لفرط حلمه وتجاوزه عن المعتدین کاظماً وهو المعروف عند أهل العراق بباب الحوائج»

معروف بود در بین اهل عراق به باب الحوائج

اخبار الدول و آثار الأُول فی التاریخ، احمد بن یوسف القرمانی، متوفی 1019، چاپ عالم الکتب بیروت، چاپ اول، چاپ 1412، ج 1، ص 336، فصل 6

چرا؟

«لأنه ما خاب المتوسل به فی قضاء حاجة قط»

مجری:

ناامید بر نمی گرداند

استاد یزدانی:

هیچ وقت هر کسی توسل می کرد به امام کاظم ناامید بر نمی گشت

چرا می گوییم باب الحوائج؟ چون هر وقت حاجتی مردم عراق از ایشان می خواستند برآورده می شد واسطه بود بین خدا و مردم و باب الحوائج مردم بود، اینهم عالِم سنی مثل آقای احمد بن یوسف قرمانی از علمای مالکی هست متوفی 1019 و به هر حال در صده های متعدد این داستان نقل شده از آقای سبط بن جوزی قرن هفتم بگیر تا قرن یازدهم این آقا این داستان را نقل کرده، غیر از اینها زیاد هستند کسانی که این داستان را نقل کردند.

اما آن سؤالی که فرمودید آیا کسی توسل هم کرده یا نکرده؛ من فقط یک مستند که معروف هم هست این را نشان بدهم از علمای اهل سنت در تاریخ بغداد نقل شده «تاریخ مدینة السلام» یا تاریخ بغداد که نویسنده اش آقای حافظ أبی بکر احمد بن علی بن ثابت معروف به خطیب بغدادی هست متوفی 463 از علمای قدیم اهل سنت هست متولد 392 متوفی 463، مجلد اول از تاریخ بغداد با تحقیق دکتر بشار عواد معروف، در دارالغرب الإسلامی هم این کتاب چاپ شده، صفحه 442 با سند خودش نقل می  کند

از آقای احمد بن حعفر بن حمدان قطیعی که

«سمعت الحسن بن إبراهیم أبا علی الخلال یقول»

حسن بن إبراهیم أبا علی خلال می گفت

«ما همَّنی أمرٌ فقَصَدتُ قبر موسی بن جعفر فتوسَّلتُ به إلَّا سَهَّل الله تعالی لی ما أحب»

آقای أبا علی خلال می گفت من هیچ وقت مشکلی گیر نمی کردم هیچ وقت به حاجتی بر نمی خوردم گرفتاری پیدا نمی کردم مگر اینکه می رفتم سراغ قبر حضرت موسی بن جعفر، در کنار قبر موسی بن جعفر توسل می کردم

«فتوسَّلتُ به إلَّا سَهَّل الله تعالی لی ما أحب»

تاریخ مدینة السلام، حافظ أبی بکر احمد بن علی بن ثابت معروف به خطیب بغدادی، متوفی 463، چاپ دارالغرب الإسلامی، محقق دکتر بشار عواد معروف، ج 1، ص 442

و خداوند به خاطر أبروی حضرت امام موسی بن جعفر آن چیزی را که من می خواستم در اختیارم قرار می داد حاجتم را برآورده می کرد آسان می کرد مشکلم را و آن سختی ها را  برای من آسان می کرد.

ببینید توسل هست می آید شخصی کنار قبر امام موسی بن جعفر ولی حاجت دهنده خداوند است این را دقت کنید این شبکه های وهابی که به مسئله توصل گیر می دهند و می گویند شرک است و چه هست، در بحث توسل حاجت دهنده خدا است هیچ مسلمانی غیر از خدا را حاجت دهنده نمی داند حتی در بحث استغاثه آن چیزی که ما اعتقاد داریم این هست که خدا حاجت می دهد خدا به بنده خودش قدرت می دهد که تا حاجت مردم را برآورده کند اینجا هم همین است آقای حسن بن إبراهیم أبا علی خلال که از علمای بزرگ حنبلی هست شاگرد أبوبکر مروزی هست و أبوبکر مروزی شاگرد احمد بن جنبل هست از بزرگان حنابله است ایشان می آید در کنار قبر موسی بن جعفر از خدا می خواهد و خدا حاجتش را می دهد پس چرا باید شرک باشد؟ اگر شرک باشد که علمای شما مشرک هستند.

همین مطلب را آقای إبن جوزی در «المنتظم» خودش نقل کرده؛ «المتظم» جلد شماره 9 چاپ دارالکتب العلمیه بیروت لبنان، صفحه 88 و 89 دقیقاً همین داستان را نقل کرده و نگفته شرک است نگفته کفر است نگفته زندیق است اینطوری که الآن وهابی ها می گویند، خطیب بغدادی بزرگ حنابله است، آقای إبن جوزی بزرگ حنابله است این داستان را در کتاب هایشان نقل کردند و از این شرک و کفر نفهمیدند همین کافی است برای اثبات اینکه توسل در نزد اهل سنت یک امر عادی بوده و امر مشروع.

المنتظم، إبن جوزی، چاپ دارالکتب العلمیه بیروت لبنان، ج 9، ص 88-89

آقای عبدالله بن صدیق القماری در کتاب «الردالمحکم المتین علی کتاب القول المبین» در صفحه شماره 76 دقیقاً همین داستاد را نقل می کند می گوید خلال یکی ائمه اهل سنت بوده

«والخلال أحدا أئمة الحنابله»

خلال یکی از ائمه حنبلی ها بوده

الردالمحکم المتین علی کتاب القول المبین، عبدالله بن صدیق القماری، ص 76

پس اینکه می گویند باب الحوائج بوده عملاً هم یک مستند نشان دادم که اهل سنت توسل می کردند. حالا از اینها گذشته ببینید علمای اهل سنت از زبان امام شافعی شان چه نقل کردند، محمد بن إدریس شافعی ببینید در باره قبر امام موسی کاظم چه جملۀ را به کار می برد؛ کتاب «حیاة الحیوان الکبری» نویسنده کمال الدین محمد بن موسی الدمیری متوفی 808، تحقیق إبراهیم صالح، جلد اول چاپ اول چاپ 1426، کتاب بسیار معروفی هست کتاب حیاة الحیوان الکبری صفحه شماره 431 یک داستانی را نقل می کند مفصل بعد می گوید شبیه این داستان را إبن خلکان در شرح حال امام موسی کاظم نقل کرده، آن داستان هم خیلی فضیلت بزرگی از امام کاظم (ع) هست که حالا فرصت نیست من اینها را بخوانم که هارون الرشید وقتی امام را در بغداد حبس کرده بود در خواب یک شخصی را دید که تحدید کرد یک حبشی را دید تحدید کرد حالا داستانش مفصل هست من به آن نمی پردازم که اینهم یکی از فضیلت از فضائل بزرگ امام کاظم هست، تا می رسیم که اینجا صفحه شماره 432

«وتوفِّیَ موسی الکاظم فی رجب سنةَ ثلاث»

«وکان الشافعیُّ یقول»

«کان، یقول»

حیاة الحیوان الکبری، کمال الدین محمد بن موسی الدمیری، متوفی 808، محقق إبراهیم صالح، چاپ اول، چاپ 1426،ج 1، ص 431-432

خیلی از افعال ناقصه وارد شده بر فعل مضارع و استمرار را ثابت می کند

شافعی همیشه می گفت همواره می گفت

«قبرُ موسی الکاظمر، التَّریاقُ المُجَرَّب»

قبر امام کاظم نوشداروی تجربه شده است

تریاق در اینجا همان نوشدارو است تریاک هم که الآن به آن ماده می گویند بخاطر اینکه به هر حال خیلی از دردها را شاید آن زمان دوا می  کرده الآن دیگر گرفتاریش زیاد شده، نوشداروی تجربه شده است قبر امام موسی کاظم، هر وقت کسی مشکل داشت گرفتاری داشت بیماری داشت کجا می رفت؟ سراغ نوشداروی امام کاظم، زیارت قبر امام موسی کاظم می رفت و آنجا دردش دوا می شد درمان می شد مشکل او گرفتاری او حل می شد، کلام خود امام شان شافعی است.

همین مطلب را آقای احمد بن محمد برونسی فاسی نقل کرده در کتاب شرح آقای فاسی بر معروف بزروق بر کتاب متن الرساله، یک کتابی است به نام الرساله «متن الرساله» آقای قیروانی، این کتاب را آقای علامه احمد بن محمد برونسی فاسی متوفی 899 شرح زده، جلد اول از این شرح، چاپ دارالکتب العلمیه بیروت چاپ اول چاپ 2006 صفحه 434 ایشان ببینید چه می گوید؛ حالا بحث غزالی را نقل می کند که غزالی تبرک را جایز می دانست و از این مسائل

«وقد جربت الإجابة عند قبور کثیر من أهل الخیر»

من بارها تجربه کردم زیاد تجربه کردم در کنار قبور اهل خیر که می رفتم و آنجا حاجت خودم را می گرفتم

«حتی قال الشافعی قبر موسی الکاظم التریاق المجرب»

قبر امام موسی کاظم نوشداروی تجربه شده است

اینهم نفر دوم از علمای اهل سنت که به این مسئله تصریح کرده و تأیید کرده این مسئله را.

باز کتاب «الاهابه بمن دُفِنَ فی البلاد اللیبیةِ من الصحابة» آقای أحمد القطعانی، معاصر هست، چاپ دوم 1998 در مکتبة النجاح در طرابلس چاپ شده، صفحه شماره 9

«فکان الامام الشافعی قدس الله سره یقول: قبر موسی الکاظم التریاق المجرب»

الاهابه بمن دُفِنَ فی البلاد اللیبیةِ من الصحابة، أحمد القطعانی، چاپ مکتبة النجاح در طرابلس، چاپ دوم، چاپ 1998، ص 9

ایشان هم دقیقاً همین مطلب را نقل می کند، حالا زیاد هست کسانی دیگر هم این داستان را نقل کردند، به هر حال طبق مستنداتی که خدمت تان نشان دادم قبر امام موسی کاظم (ع) در بغداد محل رجوع شیعه و سنی بوده هم شیعه به زیارتش می آمدند هم اهل سنت، شافعی شان آن را نوشدارو لقب داده قبر امام موسی کاظم را و أبا علی خلال می گوید هر وقت مشکل داشتم می آمدم و بقیه هم که باب الحوائج نامدیدند، اینها همه علمای اهل سنت هستند، همۀ اینها مشرک هستند؟ می شود همۀ اینها مشرک باشند؟ این نشانه این هست که در میان اهل سنت کسانی هستند که به اهل بیت (ع) ارادت دارند واین ارادت شان باعث شده که بیایند سراغ قبر ائمۀ ما و از آنجا حاجت بگیرند، الآن هم که دیدید همۀ بینندگان عزیز در فضای مجازی حالا در تلویزیون ها شاید خیلی نشان ندهند جمعیت میلیونی از سراسر عراق جمع شدند در بغداد و دور ضریح آن حضرت و قبر آن حضرت، معجزات امام هست هم پارسال هم امسال در اوج کرونا وضعیت اینطوری بود که مردم آمدند از سراسر عراق و شکر خدا که مشکل خاصی هم برای مردم عراق ایجاد نشد چرا؟ چون آنجا باب الحوائج است تریاق المجرب هست هر کس بیماری دارد مشکلی دارد می آید سراغ قبر امام موسی کاظم(ع) و آنجا حاجتش را می  گیرد و کسی ناامید بر نمی گردد این تصریح علمای اهل سنت است حالا اگر بخواهیم از علمای شیعه و روایات شیعه بخواهیم وارد بشویم که دریا است ما این قطره ای را از کتاب های علمای اهل سنت خدمت تان ارائه دادیم.

مجری:

دست شما درد نکند خیلی زیبا بود دیگر وقتی که ما از تعابیر آنها استفاده می کنیم اینگونه باب الحوائجی را می بینیم در نزد ما هست دیگر چه باید کرد به جز اینکه متوسل شد، وقتی که آنها خوشان می آیند صریحاً با تعبیر «فتوسلت به» از این نوع رفتار خودشان یاد می کنند و دیگر طبیعتاً ما باید خودمان بدانیم و این نوع معرفتی که به امام خودمان إن شاءالله پیدا خواهیم کرد.

حضرت استاد اشاره فرمودید به اینکه اهل سنتی بودند حتی از ائمۀ اینها بودند که چنین تعابیر را به کار می بردند اما در کنار آن ما متأسفانه الآن می بینیم که هجمه های مختلف از آنطرف خیلی از این نواصب خیلی از این وهابی ها و افرادی که خلاصه می خواهند داعیۀ حق طلبی دارند بالاخره تعابیری بیان می کنند، آیا این هجمه ها به آقا امام موسی بن جعفر هم رسیده یا اینکه حالا بالاخره این تعابیر را که دیدیم بالاخره از ایشان گذشتند و نخواستند چنین تعابیری به کارببرند؟

استاد یزدانی:

ما خودمان با چشم خودمان دیدیم که یک عده از نواصب و از این داعشی ها آمدند و قبور ائمه عسکریین (ع) را منفجر کردند این دیگر در خاظر همۀ ما مانده و هیچ وقت از خاطر ما زدوده نمی شود و فراموش نمی شود این غصۀ بسیار سنگین و انتقامش را هم گرفتند، شکر خدا انتقامش را از داعش گرفتیم، در طول تاریخ بودند از این داعشی های که با ائمه ما مشکل دارند، اهل سنت کاملاً حساب شان جدا است آنها خب دیدید که ائمه بزرگ اهل سنت مثل شافعی می آیند سراغ قبر امام موسی کاظم و حاجتش را امام شافعی شان از امام ما امام کاظم(ع) می گیرد، بقیه ائمه جنابلۀشان می آیند از ائمه ما می گیرند اما یک عده نواصب هم در میان اینها بودند که متأسفانه در صول تاریخ جنایت های عظیمی در حق ائمه ما کردند و متأسفانه کارهای بسیار ناشایستی که حالا من یک مستند از منابع اهل سنت در بحث امام کاظم (ع) نشام بدهم آن هم از زبان آقای إبن کثیر سلفی شافعی؛ کتاب «البدایه و النهایه» که یکی از معروف ترین کتاب های تاریخی اهل سنت هست که وهابی ها هم قبول دارند چون آقای إبن کثیر شاگرد إبن تیمه است متوفی 774، جلد شماره 13، چاپ قطر دولت قطر وزارت اوقاف قطر این کتاب را چاپ کرده سال 1434، صفحه شماره 117 حوادث سال 443

«ثم دخلت سنة ثلاث واربعین واربعمئة»

البدایه و النهایه، إبن کثیر، متوفی 774، چاپ وزارت اوقاف قطر، چاپ 1434، ج 13، ص 117

در صفر این سال در صفر سال 443 جنگ اتفاق افتاد بین رافضی ها و اهل سنت؛ از دو طرف عده زیادی کشته شدند چرا؟ چون رافضی ها یک پارچه های نصب کرده بودند یک بنِرهای حالا به قول امروزی ها نصب کرده بودند با خط طلای نوشته بودند

«محمد وعلی خیر البشر، فمن رضی شکر، و من أبی فقد کفر»

رسول خدا (ص) و امیرالمؤمنین هر دو خیر البشر هستند هر کسی رازی است شکر خدا را انجام داده و هر کس هم که این کار را قبول نکند کافر شده

حالا یک عدۀ بودند این کارها را انجام دادند، سنی ها ناراحت شدند، از چه ناراحت شدند؟

«اقتران علی مع النبی»

چرا نام علی را در کنار نام پیغمبر آوردید

از این قضیه ناراحت شدند بین اینها جنگ اتفاق افتاد جنگ طولانی مدتی تا ربیع الأول این جنگ ادامه داشت شخصی از هاشمی در آنجا کشته شد در کنار احمد بن جنبل او را دفن کردند از سنی ها

«ورجع السنة»

اهل سنت از تشیع جنازه که بر می گشتند

«فنهبوا مشهد موسی بن جعفر»

مشهد امام، محل شهادت، حرم امام موسی کاظم را غارت کردند

«وأحرقوه»

آتش زدند

ضریح امام موسی کاظم(ع) و امام جواد(ع) را آتش زدند، اینها ناصبی های بودند در طول تاریخ، ائمۀ ما چقدر مظلوم بوده، حالا یک شیعه ای هم این کار را کرده باشد شما چکار به ائمه شیعه دارید، مگر شما ائمه اهل بیت را قبول ندارید؟ خب یک شیعه ای آمده این مسئله را نقل کرده شما را ناراحت کرده شما هم عصبانی شدید، فضیلتی از فضائل امیرالمؤمنین که در کتاب های شما هم هست این قضیه  قبلاً ما مستنداتش را نشان دادیم، آمدند غارت کردند حرم را و ضریح دو امام شیعه را آنجا آتش زدند، این بک مطلب که آقای ابن کثیر نقل کرده بود همین مطلب را ابن خلدون در تاریخ خودش نقل کرده، در تاریخ های  معتبر خود اهل سنت  هست، کتاب های تاریخی خود اینها است، «تاریخ ابن خلدون» جلد 4، چاپ دارالفکر، در سال 1421 چاپ شده، صفحه 655، همین داستان را نقل می کند در سفر سال 443، فتنه افتاد در بین اهل سنت و شیعه و فتۀ زیادی اتفاق افتاد همان داستان هایی که او نقل کرده، ضریح امام موسی کاظم (ع) را  آتش زدند، و همینطور ضریح نوه اش حضرت امام محمد تقی را ضرائح بنی بویه را آنجا آتش زدند

«وهموا بنقل شلوا الکاظم، إلی مقبرة احمد ابن الحنبل فحال دون ذلک جهلهم بعین الجدث»

این جمله خیلی درد آور است، اینها می خواستند که جنازه امام کاظم (ع) را در آوردند قبر را شکافتند و باز کردند می خواستند جنازه امام کاظم را ببرند کنار قبر احمد بن حنبل آنجا دفن کنند اما نفهمیدند که کدام یک از اینها امام کاظم است، امام جواد و امام کاظم کنار همدیگر بودند، نفهمیدند که کدام یکی است که آن را بردارند ببرند و یک نقیب عباسی آمد و مانع شد و از این مسائل، خب این جنایت به این بزرگی اتفاق افتاده، خب یاد داعشی ها می افتیم، ما با چشم خودمان دیدیم عده ای از داعشی ها که قبر امام هادی و امام عسکری (ع) را منفجر کردند، فرصت اگر می کردند، بیشتر می توانستند بمانند، قطعاً  این جنایتی که اینها انجام دادند آنها هم انجام می دادند، داعشی ها، خب این جنایت را در معتبرترین کتاب های اینها نقل شده و بعد همین ها مدعی هستند ما محب اهل بیت هستیم، این محب اهل بیت را هم گفتم خدمت تان، کاملاً داستان اینها را و مسئله اینها را ما با اهل سنتی که محب اهل بیت هستند جدا می دانیم ما نشان دادیم که بزرگان اهل سنت از جمله آقای شافعی حاجتش را از قبر امام موسی کاظم می گرفته، پس کاملاً حساب اینها با حساب این داعشی هایی که در طول تاریخ همیشه بودند، همیشه با ائمه ما دشمنی داشتند از صدر اسلام بودند، یزیدی ها در طول تاریخ بودند دیگر، که امیرالمؤمنین (ع) وقتی به شهادت می رسد قبرش را مخفی می کنند، برای چه؟ چون معاویه اگر می دانست قبر امیرالمؤمنین کجا است، قطعاً می آمد و نبش قبر می کرد، و همینطور سایر ائمه ما که در تاریخ مظلوم بودند و این اتفاقات همیشه افتاده.

مجری:

خیلی ممنون تشکر می کنیم از بیان شنیدن این مظلومیت ها خودش به تنهایی می تواند نشان از حقانیت این مکتب داشته باشد، ان شاء الله  که ما بتوانیم، یک زره ای از این مظلومیت را در حد و اندازه  خودمان کم بکنیم، بلاخره این باب الحوائج آقا امام کاظم اگر، همینطوری برای اهل سنت برای تمامی مردم عالم باب الحوائج هست قطعاً کسی که در راستای زدوداً مظلومیت و زدوداً غبار  هجران از آن بزرگواران هست قطعاً به او نظر ویژه  تری خواهند کرد

زندانی که غیر از خدا در نظر نداشت

عمری شکنجه دید و کس از او خبر نداشت

یا فاطمه به جان تو سوگند روزگار

زندانی از عزیز تو مظلوم تر نداشت

جسمش به تخت پاره و بر دوش چهار تن

آن روز روزگار مسلمان مگر نداشت

بسیار خب تا اینجای برنامه الحمد الله این توفیق را داشتیم از محضرت استاد یزدانی بسیار بهره بردیم، راجع به حضرت آقا امام کاظم شنیدیم مظلومیت های آنحضرت در عین حال قدر شناسی هم شیعه و هم از آن طرف اهل سنت در مقابل آن وجود نازنین، مستنداتی از تمام اطراف و جوانب مشاهده کردیم ان شاء الله که ما بتوانیم معرفت مان را نسبت به آن امام همام، تکمیل بکنیم، برویم سراغ تماس های شما عزیزان و پیام هایی ه برای ما فرستادید، اینها را بشنویم و ان شاء الله بتوانیم پاسخ گوی تماس های شما هم باشیم،

بسیار خب خیلی متشکر هم هستیم از همه شما بینندگان ان شاء الله که این عزاداری ها هم مقبول درگاه احدیت قرار گرفته باشد، ابتداً این سؤالی که برای برنامه فرستاده اند این را می شنویم و ان شاء الله پاسخ گو هم هستیم، بفرمایید

سؤال صوتی:

سلام علیکم خسته نباشید آقا این عقیل هاشمی در شبکه اش ادعا کرده تحدی کرده که این حدیث و روایت «انا مدینة العلم» یک سند صحیح و معتبر ندارد، و تحدی کرده که تا یک سال تا ده سال شما شیعیان وقت دارید که یک سند صحیح برای این روایت پیدا کنید و بیاورید. ممنون می شوم اگر پاسخ بدهید.

مجری:

بسیار خب تشکر می کنیم از شما برادر عزیز که بصورت صوتی پیام خودتان را فرستادید بلاخره حال وهوای برنامه کلمه طیبه هم بوده، که چنین سؤالی را پرسیدند ان شاء الله، پاسخگو به این سؤال هم هستیم، تماس ها را وصل بکنیم حالا ان شاء الله این هم محفوظ بماند، آقا محمد از شهر کرد پشت خط هستند آقا محمد در خدمت تان هستیم بفرمایید،

بیننده:

سلام خدمت شما و استاد گرامی، دوتا سؤال داشتم، سؤال اول قبلاً هم پرسیدم وقت نشد فرمودید هفته بعد پاسخ می دهید که رها شد دیگر، در مورد قضیه قرطاس که گفتم خداوند متعال در سوره نجم می فرماید که نبی مکرم اسلام هر حرفی که می زند وحی است که به ایشان می شود، چرا در قضیه قرطاس حرف  خودشان را باید هرطور که می شده، باید آن حدیثی که از گمراهی باز می داشت آن را باید هر طور شده می گفتند، چونکه هرچه که می شود به پیامبر وحی است، و اینکه چرا بعد از آن که فرصت داشتند این مسئله را مطرح کنند چرا مطرح نکردند.

سؤال بعد هم این است که حدیث «کتاب الله و سنتی» از کتب اهل سنت، این در کتب خودشان من دیدم 10اتا طریق داشت، خب متواتر است این را هم پاسخ بدهید این را هم پاسخ بدهید.

مجری:

بله بسیار خب خیلی تشکر می کنیم آقا محمد عزیز ان شاء الله پاسخ گوی سؤالات شما هم هستیم، تماس بعدی جناب آقای فارابی است که تهران با برنامه  خودشان تماس گرفتند در خدمت تان هستیم آقای فارابی بفرمایید،

بیننده:

عرض سلام دارم خدمت جنابعالی و حاج آقا یزدانی عزیز، دوتا سؤال داشتم خدمت حاج آقا، یکی اینکه چند روزی بحثی داشتیم در مورد لعن معاویة بن ابی سفیان، و حدیث «اللهم العن قائد و الراکب و سائق» خیلی از وهابی ها را دیدم که آمده بودند یک بحثی را آورده بودند که پیامبر بعداً از این حرفش پشیمان شده یا آمده گفته که بجا لعن تصدیق کرده، یا گفتند که لعن اشتباه شده، که می گویند پیامبر اشتباه کرده، و چون اشتباه شده در حق معاویة بن ابی سفیان، بعد می گویند حسنه برایشان ارسال می  شود، مثلاً حاج آقا یک توضیح در باره این بدهند، چون برنامه قبلی کلمه طیبه در ذهنم بود که همچین شبهه ای را وارد کرده بودند و جواب خوبی هم دوستان به آنها دادند، می خواستم این قسمت را اگر نگاهی کنند و یک جوابی بدهند؛ بعد یکی هم در مورد حدیث ثقلین، منابع شیعه، یعنی ما در کتب روایی مان داریم که اصلاً سنتی را روایت کرده باشند علمای ما یا فقط همان تأکید که بر اهل بیت و عترت هست، «کتاب الله و عترتی و اهل بیتی» چون برایم خیلی سؤال است من  دبیر هستم در آموزش پرورش کار می کنم یک کم پایه 11 دینی ما کتاب درسش مربوط به همین است، یعنی مربوط به ولایت و امامت است، این حدیث چندبار سؤال شد خواستم ببینم اصلاً ما در کتب روایی خودمان اصلاً واژه سنتی را داریم یا نداریم؟ ممنون هستم و دیگر مزاحم تان نمی شوم خیلی خوشحال شدم که فرصت دادید که مزاحم تان بشوم.

مجری:

سلامت باشید بزگوارید جناب آقای فارابی خیلی تشکر می کنیم از شما که دغدغه مند هم هستید نسبت به انتقال مفاهیم و با وسواس کامل که جایگاهش هم همین هست، این سؤالات را مطرح می کنید که قرار است منتقل کننده به نسل آینده باشید؛ جناب آقای علیزاده از کرج پشت خط هستند، آقای علی زاده در خدمت تان هستیم بفرمایید.

بیننده:

با عرض سلام  خدمت حاج آقای یزدانی و آقای مرعشی عزیز و همچنین عرض تسلیت به مناسبت شهادت موسی بن جعفر باب الحوائج به همه شیعیان عزیز، حاج آقا من یک پیشنهادی داشتم اگر ممکن است یکی دو جلسه در رابطه با این صحیح بخاری، البته راویان صحیح بخاری صحبت بفرمایید که من وقتی در اینترنت سرچ می کردم یک چندتایی را دیدم یک چیزهایی از این آقایان نوشتند در کتاب های اهل سنت که نمی دانم اسم این کتاب را گذاشتند صحیح بخاری که این ابراهیم بن یزید بن شریح، احمد بن بشیر کوفی، احمد بن صالح، ابو جعفر صالح، یک چیزهایی از این آقایان نوشتند که من نمی دانم چطور اسم این کتاب را گذاشتند صحیح، حالا علمای اهل سنت که اینها را می دانند، بلاخره آن عوام اهل سنت هم بدانند که بلاخره از چه کتابی دارند تبعیت می کنند فکر می کنم خوب باشد، یعنی من یک چیزهایی از اینها خواندم که در اینترنت واقعاً خودم حیا کردم، یکی از راویان را نوشته بود که این آقا خیلی عذرمی خواهم، زنان را از شیرگاه شان آویزان می کرده، آقای بخاری از چنین شخصی آمده روایت نقل کرده، خواستم اگر امکان داشته باشد در این رابطه هم یک برنامه ای بگذارید خیلی خوب می شود برای برادران اهل سنت همچنین برای خود ما، خیلی ممنون تشکر می کنم از برنامه خوبتان.

مجری:

سلامت باشید، بزرگوارید جناب آقای علیزاده عزیز تشکر می کنیم از تماس حضرتعالی، جناب آقا علی از تهران پشت خط هستند، آقا علی در خدمت تان هستیم بفرمایید.

بیننده:

سلام علیکم خسته نباشید، شهادت حضرت موسی بن جعفر را تسلیت می گویم به عمومن مسلمین جهان و ان شاء الله که شما بزرگواران همیشه در پناه حضرت حق باشید، یک سؤالی داشتم از حاج آقای یزدانی عزیز اینکه آقای ابوبکر بن عربی یا معروف به محی الدین عربی، ابن عربی معروف صاحب کتاب «فصوص الحکم»، خیلی از بزرگان شیعه مثل مرحوم سید جعفر مرتضی عاملی، کتابی نوشتند «ابن عربی سنیٌ متعصب» و خیلی نقدهای فراوانی بر شخصیت ابن عربی وارد کردند، و از آنطرف استاد طیب نیا کتابی نوشته است در رابطه با ابن عربی، نقد کرده ابن عربی را ابن عربی از نگاهی دیگر، و اینکه خیلی از کسانی که امروز خودشان را به عنوان شناخته شدند، ابن عربی را تعریف می کنند، حالا من نمی خواهم اسم بیاورم، ما می بینیم بین شیعه و بین طلبه های شیعه و بین محققین شیعه واقعاً یک معزلی شده که طرف نمی داند چکار کند، آیا ابن عربی واقعاً شیعه بوده، اگر شیعه بوده چرا به پدر امیرالمؤمنین توهین می کند و ابوطالب را جزو جهنمی یان محسوب می کند، اگر شیعه نبوده، خب پس این کسانی که بلند می شوند این حرف ها را می زنند و می گویند که این شیعه بود و خیلی مباحث عرفانی از کتاب ایشان مطرح می کنند، این سؤال اولم که می خواستم حاج آقای یزدانی عزیز خیلی تحقیقانه و واقعاً منتب بگذارد بر سر محققین به ما جواب بدهد، سؤال دومم هم این است که، آقای شرف الدین سید عبد الحسین، کتاب «النص و الإجتهاد» در رابطه با جنگ جمل را که توضیح می دهد می گوید این عبارت آقای شرف الدین است، می  فرمایند که: 57:18«التی شقة اثر المسلمین إلی یوم الدین و علی أسوسها کانت صفین و نهروان و معتی کربلا و ما بعدها حتی نخبه فلسطین»

یعنی مصیبت امروز فلسطین را مقصرش عایشه می  اند و می گوید اگر آن موقع اگر عایشه خیانت به امیر المؤمنین نمی کرد و جنگ افروزی و شعله آتش را برای امیرالمؤمنین نمی افروخت قطعاً امروز مصیبت فلسطین چنین چیزی نبوده، می خواستم نظر حضرت استاد را در این زمینه بدانم. ان شاء الله که همیشه موفق و مؤید باشید زیر سایه امام زمان موفق باشید خدا حافظ شما.

مجری:

سلامت باشید تشکر می کنم آقا علی عزیز که از تهران با برنامه خودشان در تماس بودند، ان شاء الله که بتوانیم به تمامی این سؤالاتی که شما عزیزان برای ما فرستادی و همین جا هم مطرح کردید کاملاً پاسخگو باشیم، و سؤالات متنی هم پرسیدند؛ خیلی سریع برویم سراغ پاسخ به سؤالاتی که برای ما پیام فرستاده بودند، اولین پیامی که شنیدیم پیام صوتی بود که عزیز این را برای ما فرستاده بودند و گفتند که در این شبکه های وهابی عقیل هاشمی بارها و بارها دارد سر یک مسئله ای بلاخره وقتی که زوم می کند دیگر رها نمی کند این را ، حالا اینبار آمده مطرح شده و آمده تمرکز کرده روی این حدیث «انا مدینة العمل و علی بابها» و آمده کلاً انکار کرده و گفته که اصلاً سند معتبری به هیچ وجه برایش نمی توانید بیاورید.

استاد یزدانی:

اینها از این تحدی ها زیاد کردند آن قدیم هم از این تحدی ها می کردند، چندبار کل شبکه شان را به ما باختند، حالا اینکه عددی نیست، بزرگتر از این عبد الله حیدری می آمد تحدی می کرد اگر جواب دادید ما کل شبکه را به شما واگذار می کنیم، اینقدر پول می دهیم اینقدر سکه می دهیم، ما هر بار اینها تحدی کردند فوری همان هفته، دهنی زدیم ولی خب مرد نیستند اینها که، اینها اگر مرد بودند که تا حالا  باید می رفتند، و پشت سرشان را هم نگاه نمی کردند، فقط همینطور می آیند تحدی می کنند، و می پرسند، خب زیاد هست مستند در بحث «انا مدینة العلم» من فقط از کتاب آقای سیوطی نشان بدهم که همه را جمع کرده تقریباً، سندهای متعدد «انا مدینة العملم » را و تصحیحاتی که علمای اهل سنت کردند، حالا ببنیم کسانی که گفتند این روایت معتبر هست آن وقت این را مقایسه می کنیم با یک عقیلی که خود ملا زاده می گوید بی عقل، اگر بی عقل نبود واقعاً چنین تحدی نمی کرد، «جامع الأحادیث آقای سیوطی»،حافظ جلال الدین عبد الرحمن سیوطی، متوفی 911، جلد 4، صفحه 259، همین حدیث «أنا مدینة العلم و علی بابها» را می آورد و توضیح می دهد.

«قال رسول الله (ص) أنا مدینة العلم و علی بابها فمن اراد المدینة فالیأتها من بابها»

جامع الأحادیث، سیوطی، ج 4، ص 259

اول از کسانی که این روایت را تضعیف کردند، شروع می کند می گوید:

«قد اورد ابن الجوزی فی الموضوعات»

ابن جوزی این روایت را جرو روایت جعلی آورده

حدیث امیر المؤمنین را و حدیث ابن عباس را چون طرق های مختلف دارد، اما

«و أخرج (ک)»

ک یعنی حاکم نیشابوری در المستدرک علی الصحیحین، که آن مستنداتش را قبلاً نشان دادیم، حدیث ابن عباس را نقل کرده و گفته صحیح الإسناد هست، سندش صحیح است، این یک نفر پس، شما حساب کنید، نفر اول آقای حاکم نیشابوری، که گفته صحیح است، و باز از یحی بن معین، در همین خطیب بغدادی در تاریخ خودش (خط) یعنی خطیب بغدادی، در تاریخ بغداد از یحی بن معین نقل کرده که

«أنه سئل عن حدیث بن عباس»

یا همین «أنا مدینة العلم و علی بابها» آقای یحی بن معین گفته

«هو صحیح»

یحی بن معین هم پس این روایت را تصحیح کرده، آقای ابن عدی گفته موضوع هست، و صلاح الدین اعلایی گفته باطل است، ذهبی  همینطور گفته ولی هیچ کدام دلیلی برای جعلی بودن این روایت پیدا نکردند، ببین آقای صلاح الدین اعلایی گفته باطل است، ذهبی هم همینطور گفته،

«ولم یأتوا فی ذلک بعلة قادحه سوی دعوی الوضع»

فقط و فقط تنها دلیلشان این است که این روایت جعلی است، خب چه دلیلی داری که این جعلی است، جعلی است همین، این را آقای سیوطی است که دارد می گوید، حافظ ابن حجر عسقلانی در لسان المیزان گفته این طرق متعدد دارد در مستدرک حاکم

«أقل احوالها أن یکون الحدیث اصلاً فلا ینبغی أن یطلق قول علیه بالوضع»

می گوید این حدیث ریشه دارد، حداقلش این است بگوییم این حدیث ریشه دارد اصل دارد اساس دارد، ما نمی توانیم بگوییم این حدیث جعلی است، چرا اصرار می کنید، باز حاکم در مستدرک گفته صحیح است، و ابن جوزی او را در موضوعات آورده،

«و أن الحدیث من قسم الحسن لا یرتقی إلی الصحة»

ابن جوری گفته،

«و بیان ذلک یستدعی طولاً»

می گوید من دیگر نمی خواهم طولانی حرف بزنم، چه کسانی این حرف ها را زدند غیر از اینها هم زیاد هستند،

«و کنت أجیب بهذا الجواب دهراً»

من همیشه همین جواب را می دادم هر کسی می پرسید حدیث «أنا مدینة العلم و علی بابها» می گفتم حدیث حسن است، صحیح نیست به درجه صحت نمی رسد،

«إلی عن وقفت علی تصحیح ابن جریر لحدیث علی فی تهذیب الأثار»

تا اینکه برخوردم به تصحیح ابن جریر طبری

ابن جریر طبری صاحب کتاب تاریخ طبری و تفسیر طبری، در کتاب تهذیب الآثار خودش و تصحیح حاکم نیشابوری را هم  دیدم

«فاستخرت الله»

استخاره کردم

«و جزمت بإرتفاء الحدیث من مرتبة الحسن إلی مرتبة الصحه»

و یقین کردم که این روایت حسن نیست صحیح است،

حالا حسن هم باشد، حسن و صحیح در حجیت باهم فرقی ندارند، در یک درجه هستند در بحث حجیت، به هر حال این آقا آمده گفته من یقین کردم که این حدیث صحیح است، در بالاترین درجه اعتبار هست، چه کسانی بودند، آقای حاکم نیشابوری، یحی بن معین، ابن حجر عسقلانی، خود آقای جلال الدین سیوطی، و ابن جریر طبری، حداقل پنج نفر از علمای بزرگ اهل سنت گفتند این حدیث صحیح است، حالا یکی مثل عقیل بی عقل بیاید بگوید حدیث ضعیف است، تو کی هستی، اگر شما را با آقای سیوطی بخواهیم مقایسه بکنیم واقعاً خاک کفش آقای سیوطی هم نمی شوی، سیوطی در علم حدیث استاد زمان خودش بوده و صاحب نظر است، در علم فقه صاحب نظر است، در اصول صاحبت نظر است، در علوم قرآن صاحبت نظر است، در تفسیر صاحب نظر است، در رجال صاحب نظر است، در همه آنها علامه به تمام معنای است آقای سیوطی در همه این موضوعات بهترین کتاب های تاریخ اهل سنت را نوشته، در علم نحو، شرحی بر ابن مالک دارد، بهترین کتاب نحوی است، در فقه الفتاوی الکبری» بهترین کتاب است، در حدیث همینطور، در رجال همینطور در درایه همینطور این آقای سیوطی است می گوید این حدیث صحیح است آقای یحی بن معین، که می شود گفت که یکی از مؤسسین علم رجال شما است می گوید این حدیث صحیح است ،حاکم نیشابوری، حاکم بالاترین درجه ای است که یک انسان می تواند از نظر اهل سنت در علم حدیث به آن برسد، اینها مرتبه بندی دارند علمای حدیثی شان را محدث، دراند کسی که تازه حدیث یاد گرفته، طالب دارند، از طالب می رسند به حافظ، حافظ کسی است که 100هزار حدیث حفظ باشد، از حافظ می رسند به حجت کسی که 300 هزار حدیث حفظ باشد، و از این بالاتر می رسند به حاکم، حاکم بالاترین درجه ای است که یک نفر می تواند به آن برسد، و آن چه کسی است؟ آقای حاکم نیشابوری است، حاکم کسی است که تمام احادیث منقول از پیغمبر را سنداً و متناً و تاریخاً حفظ باشد، حفظ باشد، آن وقت آن آقا کجا، آقای عقیل بی عقل کجا، این می گوید حدیث ضعیف است یک سند صحیح بیاور، حاکم نیشابوری، یحی بن معین، ابن حجر عسقلانی، سیوطی ، این جریر، همه اینها تصحیح کردند تو کی هستید در برابر اینها که بخواهید تحدی کنی، یک حدیث صحیح بیاورید.

مجری:

احسنتم خیلی زیبا اتفاقاً حاکم و این تمام این اوصافی هم که استاد فرمودند حالا شاید این بنده خدا دسترسی نداشته، این آقای هم مدیر مدرسه خیلی از شما وهابی  هایی که الآن یک دفتر و دستکی برایتان پیدا شده و توانستید یک سر و صدایی راه بیاندازید، همین مولوی عبد الحمید شما سرچ بکنید هم می توانید برسید، آمدند همین اخیراً هم اتفاقاً بوده این جریان، در همین سایت خودشان هم سرچ بکنید می آید، که همین حدیث را سرچ بکنید، آمدند یک جا می خواستند تنها فضیلتی که برای آقا امیرالمؤمنین بگویند که آقا رسول الله (ص) در وصف آقا امیرالمؤمنین (ع) آوردند همین حدیث «أنا مدینة العلم» را می آورند.

استاد یزدانی:

البته در متنش هست در صوتش تقطیع کردند.

مجری:

عجب اینها به خودشان هم دیگر رحم نمی کنند، بسیار خب برویم سراغ ما بقی سؤالها، جناب آقای محمد، از شهر کرد پرسیدند که در مورد قضیه قرطاس اگر حدیث قرطاس واقعاً قرار بوده از ضلالت و گمراهی جامعه مسلمین را نشان بدهد این وظیفه رسول الله بوده که به هر نحوی شده این را برساند به مردم، و اینکه نرسانده پس نشان می  دهد که شاید اصلاً چنین حدیث معتبر نبوده از اساس،

استاد یزدانی:

اولاً حدیث در منابع اهل سنت هست، این را بخاری و مسلم، بخاری در 7جای خودش و مسلم در 3 جای خودش نقل کرده و هر مشکلی برای این روایت باشد آنها باید جواب بدهند، اگر با آیه اکمال در تضاد است، اگر با وظیفه پیغمبر، با هر چیزی در تضاد هست، مشکل مشکل آنها هست، گرفتاری گرفتاری آنها است آنها باید جواب بدهند، شیعه که می گوید نوشت، شیعیان هم کتاب سلیم هست، هم کتاب الإرشاد شیخ مفید است، وصیت نامه را نوشت و داد به عباس عموی خودش، و این وصیت نامه است، و خب اگر می داد دست بقیه قطعاً بزغاله شان می خورد و پاره می کرد اینها را و اجازه نمی دادند بنویسد، بحث بعدی این است که چه می خواست بنویسد، خب خود علمای اهل سنت گفتند می خواستند خلیفه بعد از خودشان را مشخص کنند، و در همان مجلس، ببینید من مستندش را از منابع اهل سنت نشان می دهم، «السوائق المحرقه» آقای ابن حجر حیتمی، متوفی 974، کتابی که ضد شیعه نوشته شد، ایشان در صفحه 432 از این چاپ طرق حدیث «کتاب الله و عترتی» را نقل می کند، حدیث ثقلین را، می گوید این در بعضی از روایاتش آمده که در حجة الوداع در عرفه فرمودند، در بعضی آمده

«أنه قاله بالمدینه فی مرضه و قد امتلأت الحجرة بأصحابه»

السوائق المحرقه، ابن حجر حیتمی، ص 432

آن زمانی که همه اصحاب جمع شده بودند همه بودند در روزهای آخر عمر خودش، آن زمانی که مریض بود پیغمبر چه فرمود؟

«کتاب الله و عترتی اهل بیتی»

«إنی تارک فیکم الثقلین کتاب الله وعترتی ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا ابداً»

خب روایت متعدد است، تعبیرات متعدد است،

«کتاب الله و عترتی اهل بیتی»

من برای شما چیزی بر جای می گذارم اگر به او تمسک کنید هرگز گمراه نمی شوید، یکی کتاب خدا، و یکی هم اهل بیت من، و همانجا حضرت بیاوریدد دوات و قلم که بنویسم، گفتند نه

«إنّ الرجل لیهجر»

نعوذ بالله استغفر الله، آن آقا گفت «إنّ رجل لیهجر» و اجازه نداد آنجا بیاورند، خب پیغمبر وظیفه اش را که ابلاغ بود انجام داد حالا می خواست این را مکتوب کند یک عده ای اجازه ندادند، یک عده اید نخواستند، این مسئله مکتوب هم بشود، ولی خب منقول که هست، وظیفه اش را پیغمبر انجام داده، و البته طبق روایت شیعه بعداً هم نوشت، این را هم در کتاب سلیم هست هم در کتاب شیخ مفید هست که رسول خدا (ص) نوشت، اما حدیث «کتاب الله و سنتی»؛ خیلی جالب است حالا می گویند ده تا سؤال دارد خب دوتا سند به ما نشان بدهید، متواتر است، اولاً این را بگویم خدمت تان ما که با این روایت مخالف نیستیم که ، ما هم طرفدار سنت پیغمبر هستیم، اصلاً نیاز به این روایت نیست، آیات فراوان، 14تا حدیث و آیه در قرآن درایم که تبعیت از سنت پیغمبر را برای ما واجب می کند، مگر مسلمانی هست که مخالف سنت پیغمبر باشد، کسی نبوت پیغمبر را قبول داشته باشد مخالف سنتش باشد بگوید «إن الرجل لیهجر» خب نه این نیست دیگر ما که این حرف را نمی زنیم ما طرفدار سنت پیغمبر هستیم اما اینها در برابر حدیث ثقلین «کتاب الله و عترتی اهل بیتی» آمدند این روایت را علم کردند، این روایت با این وضعیت ما قبول نداریم چنین روایتی سند صحیح ندارد، اگر سند صحیح دارد بیایید به ما نشان بدهید، ببینید آقای حسن سقاف، از علمای معاصر اهل سنت هست، کتابی دارد «صحيح شرح العقيدة الطحاوية» حسن بن علی السقاف، اردنی است علمای اردن هست، همین چند وقت پیش ایشان از دنیا رفتند، ببینید چه می گوید، می گوید:

«و أما حدیث ترکت فیکم ما إن تمسکتم بهما لن تضلو بعدی ابدا کتاب الله و سنتی الذی یردده الناس فی ما بینهم و یقول الخطباء علی المنابر»

این حدیث که همیشه در بین مردم گفت و گویش هست، خطبا همیشه این را در منبرها می گویند:

«فحدیث موضوع مکذوب»

حدیث جعلی دروغ است

«و ضعه الأمویون و اتباعهم لیصرفوا الناس عن هذه حدیث صحیح فی العترة»

این را بنی امه ساختند جعل کردند، اتباع بنی امیه جعل کردند تا مردم را از حدیث صحیح «کتاب الله و عترتی اهل بیتی» دور کنند، حدیث جعلی است، خب آن که روایتش متواتر است «کتاب الله و عترتی اهل بیتی» حدیثش متواتر است اگر این سند صحیح دارد ما که با آن مخالف نیستیم خیلی هم دوست داریم ثابت بشود مشکلی برای ما پیش نمی آورد، یکی از سنت های پیغمبر همین است «کتاب الله و عترتی اهل بیتی» یکی از سنت های پیغمبر همین است که «إنی تارکم فیکم الخلیفتین کتاب الله و عترتی» یکی از سنت های پغمبر همین است که « علی خلیفتی فی کل مؤمن من بعدی» با سند صحیح در منابع شما نقل شده، یکی از سنت های پیغمبر همین است «علی اولی الناس بکم بعدی؛ علی ولیکم فی کل مؤمن من بعدی؛ علی بمنزلة هارون من موسی» و صدها حدیث دیگر ما که مخالف نیستیم، خیلی هم دوست داریم این حدیث ثابت بشود ولی سند صحیح ندارد، ما با آن مشکلی نداریم و در منابع شیعه و سنی سند معتبر این روایت ندارد اگر داشتند که می آوردند در این همه قرون اینها می آوردند و نشان می دادند.

مجری:

بسیار خب پس اولاً سند صحیح ندارد اگر داشت هم هیچ منافاتی با آنچه به دست ما رسیده ندارد بلکه تأیید همان مابقی فرمایشات حضرات است.

استاد یزدانی:

اما در بحث حدیث قرطاس این بود که چرا بعداً ننوشت، این جواب را آقای ابن تیمیه داده جواب جالبی است من این را خدمت تان بگویم، در کتاب «منهاج السنه» جلد 6 صفحه 315، جواب داده به این قضیه، ببینید صفحه شماره 315، می گوید بعضی از صحابه گفتند:

« هَاتُوا كِتَابًا»

کتاب بیاورید پیغمبر بنویسد

منهاج السنة، ابن تیمیه، ج 6، ص 315

بعضی ها گفتند نیاورید، مگر نمی گویید کتاب الله و سنتی؟ خب یک عده ای از اصحاب پیغمبر می گویند نه پیغمبر به درد نمی خورد، پیغمبر دید

«أَنَّ الْكِتَابَ فِي هَذَا الْوَقْتِ لَمْ يَبْقَ فِيهِ فَائِدَةٌ»

پیغمبر دید اگر بنوسم دیگر فایده ای ندارد،

چرا؟

«لِأَنَّهُمْ يَشُكُّونَ»

اینها شک را در دل مردم انداختند

«هَلْ أَمْلَاهُ مَعَ تَغَيُّرِهِ بِالْمَرَضِ؟ أَمْ مَعَ سَلَامَتِهِ مِنْ ذَلِكَ؟»

پیغمبر وقتی می خواست نامه را بنویسد، نعوذ بالله، (إن الرجل لهجر) پیغمبر نعوذ بالله طبق گفته آن آقا دیوانه شده، وقتی این نامه را می نوشتد، در حالت، نعوذ بالله، عاقلانه بود یا دیوانه بود؟ خب این شک را انداختند دیگر چه فائده ای دارد

«فَلَا يَرْفَعُ النِّزَاعَ»

دیگر نزاع برطرف نمی شد

کسی قبول نمی کرد این را از پیغمبر، آمدند در اصل مشروعیت نبوت پیغمبر تردید کردند، اصل نبوت پیغمبر را زیر سؤال بردند، دیگر پیغمبر می نوشت یا نمی نوشت اینها قبول نمی کردند فایده ای نداشت دیگر، می گوید زمانی پیغمبر این را نوشت که بیمار بود و عقلش کار نمی کرد،

مجری:

پس هر دوتا ثمره را داشت، هم اینکه اولاً آن محتوا و مفاد به دست ما رسیده دوماً واضح شد که آن اطرافیان چه کسانی هستند مردم بعد از آن یک بار سراغ اینها نروند، بسیار خب جناب آقای فارابی، فقط یک دقیقه هر پاسخی نهایتاً بتوانیم پاسخگو باشیم، جناب آقای فارابی پرسیدند راجع به لعن معاویه مطالبی که بیان فرموده بودین این اشکال را کردند که پیامبر بعدش پشیمان شدند از این کاری که انجام دادند، و خود همین هم حسنه به حساب می آید برای او

استاد یزدانی:

بله پیغمبری که اینها دارند گاهی شیطان را با جبرئیل اشتباه می گیرد ولی خب پیغمبر ما اینطوری نیست یک مستند نشان بدهید خب، پیغمبر یکبار و دوبار نیست معاویه را لعن کرده، بارها معاویه را لعن کرده، در روایات متعدد، حالا ما مستنداتش را وقت نداریم نشان ندادیم، پیغمبر لعنش کرده، اما چه زمانی پشیمان شده؟ کجا است پشیمانی، یک مستند نشان بدهید، همینطور باد هوا که فایده ندارد، پیغمبر ما چیزی را بدون دستور خدا انجام نمی دهد، وقتی هم خدا دستور بدهد، و خدا از چیزی پشیمان نمی شود از کاری پشیمان نمی شود، حرف پیغمبر حرف خدا است، سنت پیغمبر عین قرآن است هیچ تفاوتی با قرآن ندارد، پیغمبر اگر چیزی را بگوید عین قرآن است، دیگر جای تغییر ندارد، جای پشیمانی ندارد اشتباه که نکرده پیغمبر، خب بنی امیه باید این مطالب را بگویند دیگر، چکار کنند دیگر.

مجری:

بله احسنتم، جناب آقای علیزاده راجع به راویان صحیح بخاری و اینکه فسادشان بعضاً واضح بوده، پرسیدند که پس چرا با این حال این را و تمام راویانش را توثیق می کنند و صحیح می دانند این کتاب را؟

استاد یزدانی:

بله، یک بار همین شبکه وهابی کلمه آقای عبد الله حیدری ادعا کرده بود که صحیح بخاری چندتا سند دارد، که ما رفتیم تک تک سندهایش را بررسی کردیم آنجا 12 تا گاف داده بود همۀ گاف هایش را دانه دانه شمردیم اینها در سایت مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولیعصر (عج) هست،  بخاری کتابی نیست که بتوانند اثبات کنند انتسابش را به آقای محمد بن اسماعیل بخاری، چون در همین بخاری راویانی است که 100 سال بعد از بخاری تازه بدنیا آمده، 100سال آمده روایتش را وارد بخاری امروزی کرده، بخاری های امروزی را شما ببینید، در سندش کسانی هستند که 100 سال بعد از بخاری تازه به دنیا آمدند، خب این چه بخاری است که یک نفر 100 سال بعد از او تازه به دنیا آمده اسمش در سلسله سند همین بخاری است، اشکالات زیاد است در وقت خودش ان شاء الله باید مفصل بگویم.

مجری:

بسیار نقص زیبایی، بسیار خب، آقا علی از تهران هم پرسیده بودند راجع به ابوبکر بن عربی یا همان محی الدین بن عربی آیا می توانید تأیید بکنید؟

استاد یزدانی:

دوتا عربی، داریم، یک ابوبکر بن عربی داریم که از اهل سنت است و وهابی ها و سلفی ها هم خیلی قبولش دارند، و یک ابن عربی که آنها زندیق می دانند وهابی ها، اختلاف زیاد است، همانطور که دوست عزیزمان هم گفتند، در باره ابن عربی اختلاف زیاد است و همان کتابی که ایشان نام بردند کتاب سید جعفر مرتضی، خیلی کتاب خوبی است، واقعاً محققانه است، رفته تک تک مستنداتی که ایشان سنی هست و متعصب هست را در آورده الآن هم موجود است، و هیچ کس هم هیچ جوابی نمی تواند برایش بدهد، واقعاً سنی بوده، واقعاً متعصب بوده و حرف هایی که زده که واقعاً شیعه که این حرف ها را نمی زند که، حالا من یک مستندش را اگر فرصت هست من خیلی خلاصه کتاب «ممد الهمم شرح فصوص الحکم»، فصوص الحکم برای ابن عربی است، و آقای حسن زاده عاملی این کتاب را شرح زده، خب مطلب زیاد است من مستقیم بروم صفحه 514 از این کتاب که بالایش عربی سخن آقای ابن عربی است،

«و کان موسی أعلم بالأمر من هارون لأنّه علم ما عبده الأصحاب العجل»

موسی(ع) بواقع و نفس الامر و به امر توحید اعلم از هارون بود. چه اینکه می دانست اصحاب عجل چه کسی را پرستش می کردند. زیرا او عالم بود که خداوند حکم فرموده که جز او پرستش نشود و انچه را حکم فرمود غیر ان نخواهد شد (پس جمیع عبادتها عبادت حق تعالی است و لکن ((ای بسا کس را که صورت راه زد))

ممد الهمم  شرح فصوص الحکم، ابن عربی، ص 514

حالا چه گفته دیگر باید آقای حسن زاده عاملی توضیح می داد

بنابراین عتاب موسی برادرش هارون را از این جهت بود که هارون انکار عبادت عجل می نمود و قلب او چون موسی اتساع نداشت. چه اینکه عارف حق را در همه چیز می بیند بلکه او را عین هر چیز می بیند

و از این مسائل خیلی عجیب است این مطلب، خلاصه حرف این است که حضرت هارون وقتی دربرابر سامری ایستاد و با او مخالفت کرد و اجازه نداد مردم گوساله پرست بشوند، حضرت موسی آمد و با بردارش دعوا کرد تو چرا به اینها گفتی گوساله نپرستند، چه فرقی است بین گوساله پرستی و خدا، گوساله سامری همان خدا است، عین حرف آقای ابن عربی فارسی هم آقای حسن زاده عاملی الآن زنده هم هست کتاب را چاپ کرده، خب این دیگر اگر کفر واضح نیست دیگر واضح تر از این کفری هم هست؟ که بگوییم گوساله سامری خدا بوده حضرت هارون اشتباه کرده که جلوی پرستش او را گرفته و حضرت موسی از این ناراحت شده که تو چرا جلوی مردم را گرفتی که گوساله پرست نباشند، گوساله همان خدا است، همه چیز خدا است، خب این قائده ای که اینها قبول دارند، وحدت وجودی که می گویند، همه چیز خدا است حتی گوساله سامری، خدا بوده و عبادت گوساله، خب این دیگر کفر واضح است دیگر ما که شک و شبهه ای در این مسئله نداریم و همان کتابی که ایشان گفتند هردوتا کتابی که معرفی کردند، هر دوتا کتاب، کتاب خوبی است، خصوصاً، کتاب سید جعفر مرتضی، «ابن عربی سنی المتعصب» که به فارسی هم ترجمه شده، در اینترنت هم فارسی هست هم عربی است، کتاب را بخوانند کتاب خیلی خوبی است.

مجری:

بسیار خب خبلی تشکر می کنیم حضرت استاد خیلی استفاده کردیم از محضرتان، تشکر می کنیم از همه شما عزیزان که تا انتهای برنامه همراه ما بودید، عزیزان زیادی پیام دادند از حضرت استاد خواستند که آیه «امن یجیب» را بخوانیم بنده همینجا با همه شما خدا حافظی می کنم ان شاء الله  این آیه شریفه را حضرت استاد می خوانند و بعد از همه شما هم التماس دعا داریم.

استاد یزدانی:

بسم الله الرحمن الرحیم اعوذ بالله من الشیطان العین الرجیم، أَمَّنْ یجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَیکشِفُ السُّوءَ أَمَّنْ یجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَیکشِفُ السُّوءَ أَمَّنْ یجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَیکشِفُ السُّوءَ

خدایا تو را قسم می دهیم به حضرت موسی بن جعفر باب الحوائج، اللهم عجل لولیک الفرج.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

 


باب الحوائج>

باب الحوائج امام موسی کاظم علیه السلام شبکه ولی عصر استاد یزدانی