شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج)
مصباح الهدی حجت الاسلام قادری

ویژه برنامه مصباح الهدی به مناسبت اعیاد شعبانیه- جلسه اول
کارشناس: حجت الاسلام و المسلمین قادری


 
 

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ : 26 اسفند 1399

برنامه مصباح الهدی

مجری:

اَعُوذُ بِاالله مِنُ الشَّیّطانِ الرَّجِیّم بِسّمِ الله الرَّحمنِ الرَّحِیّم الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ آلِهِ الطَّاهِرِینَ

به سوم مه شعبان مدینه پر نور است

به سوم مه شعبان مدینه پر نور است

بساط جشن به درگاه داوری جور است

فرشتگان خدا بهر تهنیت آیند

ببین که فطرس بشکسته بال منصور است

حسین خوانده ورا  جد او به نام اکنون

و این زسوی خدایش به وحی دستور است

به روز سوم شعبان بیامده  ماهی

که چشم دشمن دین از تلاء لوءش کور است

بگفت رسول خدا،او زمن ،من از اویم

ودوستدار حسین با خدای محشور است

به روز سوم شعبان خدا تبارک گو

به آفرینش مخلوق خودش مغرور است

به روز سوم شعبان خدا نصیبم کن

به روز سوم شعبان خدا نصیبم کن

زیارت حرم آنکه وتر موتور است

بسم الله الرحمن الرحیم

عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت همۀشما بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج) همچنین این مناسبت پُر خیر و سرور و میلاد حضرت آقا أبا عبدالله الحسین بر همۀشما تبریک و مهنا باد إن شاءالله، این افتخار را داریم با ویژه برنامه مصباح الهدی مهمان دیدگان شما باشیم إن شاءالله هر سه شب این ایام و این لیالی را مهمان دیدگان شما هستیم و این ویژه برنامه را تقدیم نگاه های مهربان شما بینندگان می کنیم، امشب این افتخار را داریم در محضر استاد بزرگوار سخنران حرم آقا أبا عبدالله الحسین، فردی که إن شاءالله بتوانیم از یک چکیدۀ از آن کتاب ها از آن نوشته هایشان اگر بتوانیم الآن بشنویم از آن مطالب گهرباری که إن شاءالله بتوانیم از إفاضات شان بهرمند بشویم؛ در محضر استاد بزرگوار حضرت جحت الاسلام و المسلمین دکتر قادری هستیم ابتداً سلام و عرض ادبی داشته باشیم و تبریک بگوییم محضرشان بعد از آن بپردازیم إن شاءالله به سؤالات اصلی و متن جریان برنامه خودمان، سلام عرض می کنم محضرتان و تبریک می گویم خدمت شما این مناسبت فرخنده را.

استاد قادری:

علیکم السلام

بسم الله الرحمن الرحیم

شب میلاد حضرت سیدالشهداء حضرت امام حسین (ع) هست این میلاد خجسته را خدمت حضرت عالی به عنوان برادر مجری موفق جناب آقای مرعشی و همچنین همۀ عزیزانی که در این لحظه نورانی شب میلاد حضرت سیدالشهداء با برنامه بسیار خوب این شبکه ارتباط برقرار کردند تبریک و تهنیت عرض می کنم.

مجری:

سلامت باشید إن شاءالله بتوانیم از محضرتان بهرمند بشویم، حاج آقا ما اصل برنامه حالا بالاخره ویژه برنامه هست بخواهیم از همان شروع و آغاز بحث را نسبت به خود میلاد پُر خیر و برکت حضرت آقا أبا عبدالله الحسین (ع) آغاز بکنیم سؤال را اینطوری بپرسیم؛ آیا در خود تولد حضرت، ما منحصراً خود تولد حضرت را، نه شخصیت خود حضرت را بخواهیم الآن بررسی بکنیم إن شاءالله اگر فرصت شد به آن هم خواهیم رسید اما آیا ویژگی خاصی ویژگی منحصر به فردی در خود اصل تولد حضرت وجود دارد که قابل بیان باشد؟ استفاده می کنیم.

استاد قادری:

به طور کلی افراد از نظر تولد و وفات به چهار گروه تقسیم می شوند؛ گروه اکثریت قریب به اتفاق مردم تولد و وفات شان براساس یک سنت الهی است یعنی هر کسی یک تولدی دارد و یک وفاتی، نه تولدشان تولدی است که کانون توجه کسی قرار بگیرد نه وفات شان وفاتی است که کانون توجه کسی قرار بگیرد، اکثریت وفات ها و تولدها در همین تعریف می شود.

یک گروه نادر داریم که اینها تولدشان غم انگیزتر است از وفات شان، وفات شان هم غم انگیزتر از ولادت شان است، به تعبیر دیگر ولادت آنها همان مرگ آنها است، مرگ آنها هم واقعاً مرگ آنها است، آنها هم کانون توجه قرار می گیرند نه به دلیل اینکه وفات شان یا مرگ شان بتواند تأثیر گذار باشد، نه، از باب اینکه سخت عبرت آمیز است، مثلاً حجاج بن یوسف سقفی؛ وقتی ایشان متولد شد براساس کتب تاریخی خود برادران اهل سنت یعنی منابع کهن این بچه حاضر نمی شد شیر مادر را بمکد، در هر صورت آنجا یک کسی پیشنهادی کرد یک جامی از خون آوردند این شروع کرد مکیدن، کسی که آنجا نشسته بود تفعل زد که این خون آشام خواهد شد و همین هم شد، وقتی ایشان می خواست بمیرد در حالی مُرد که حداقل 80 هزار نفر فقط به جرم ارادت به اهل بیت، به جرم ارادت به ساحت مقدس مولی الموحدین امیرالمؤمنین، اینها در زندان ایشان بودند 15 هزار نفر از اینها زن و مردی بودند که برهنه با هم در زندان بودند، اینهم مُرد مرگش بدتر از ولادتش است، ولادتش هم بدتر از مرگش است، این را می گویم که تا شب ولادت حضرت سیدالشهداء ضمنی که ما با ولادت امام ارتباط برقرار می کنیم پیام ها و درس های هم بگیریم که افراد می توانند چه سبک ولادت و وفات داشته باشند.

 به ندرت هم اتفاق می افتد و ما هم تجربه کردیم در یک سال اخیر، تجربه فواق العاده طلایی در تاریخ تشیع و تاریخ اسلام و تاریخ جهان یعنی همه چیز است در آن، افرادی هستند ولادت شان بسیار عادی و طبیعی است اما مرگ شان جهان را تکان می دهد و کانون توجهی قرار می گیرد که تحت هیچ عنوانی کسی نمی تواند این را دیگر کتمان بکند، همۀ ذهن ها را به خودش متوجه می کند و آن کسی که به عنوان یک ژنرال نظامی بیشتر نیست شهید سردار سلیمانی؛ ایشان در خانواده فقیر، یک خانواده روستایی متولد شد مثل همۀ افراد یک تولد طبیعی دارد، اما آنچنان رشد پیدا می کند آنچنان می درخشد، نه درخشش در حوزه نظامی نه، در همۀ ابعاد می درخشد از نظر اخلاقی، از نظر سلوک معنوی و تقوایی، به نقطۀ می رسد که شهادت ایشان آنچنان درخشش پیدا می کند نه در کشور عراق تشیع جنازه می شود، نه تنها افراد اربعین پیاده با پای خودشان به حرم کاظمین و حرم امیرالمؤمنین و حرم حضرت شیدالشهداء رفتند ولی ایشان با سرش دربار این حرم ها شد آن هم بالای دوش جمعی از عاشقان اهل بیت، وقتی ایران هم آمد دیگر تکلیف روشن است همۀ حرم ها را زیارت کرد حرم حضرت رضا(ع)، حرم حضرت معصومه، جمکرام و آن تشیع جنازه بزرگی که واقعاً برای تاریخ تشیع اول، برای تاریخ اسلام دوم، برای جهان واقعاً یک مسئله مهمی است که این شخصیت در درونش چه چیزی وجود داشت که خدا ایشان را اینطوری عَلَم کرد که بنشینند در بُعد شخصیتی ایشان مورد تجزیه تحلیل قرار بدهند.

مجری:

یعنی با مرگ شان یک تولد جدیدی در کل دنیا به وجود آمد.

استاد قادری:

بله، یعنی از دورن مرگ یک تولد جدیدی به وجود آمد، از این مرگ یک تولد جدیدی به وجود آمد که واقعاً انسان اینجا می فهمد که شهید زنده است یعنی با این شهید زنده است و تجربه جدیدی است.

مجری:

خیلی زیبا الحمد الله کما اینکه تمامی ما الآن مثلاً از باب مثال بخواهیم برای خودمان برای تقریب به ذهن به وجود بیاید افرادی که همراه با حضرت آقا أبا عبدالله بودند اصلاً اکثر اینها قریب به اتفاق اینها به جز خود حضرات معصومین ما تاریخ ولادتی از آنها سراغ نداریم اما آن چیزی که جاویدانه شده در ذهن ما همان روز عاشورای است که اینها در آن تاریخ به دنیا آمدند و در حقیقت جاویدانه شدند.

استاد قادری:

شما وقتی نگاه به حضرت سیدالشهداء می کنید و اصحابی که با او آن لحظه به شهادت رسیده اند، یک لحظۀ بسیار تاریخی و حساسی هم بوده، طرف به سرعت خودش را پیدا کرد و در کنار امام ماند و با جاویدانه ماندن امام اینها هم جاویدانه ماندند، به برکت وجود امام اینها هم جاویدانه ماندند، آن سی هزار نفر هم مُردند اینها هم مُردند اما اینها از مرگ شان یک حیات جاویدانه پیدا کردند ولی آنها آمدند و رفتند گفتم مثل اکثریت مردمی که ممکن است بیایند و بروند.

اما سیدالشهداء؛ سیدالشهداء یکی از استثنائات تاریخ بشریت است نه تاریخ اسلام، تاریخ بشریت، چرا؟ برای اینکه ایشان تولدش استثنائی تر از خود شهادت است، شهادتش هم استثنائی تر از ولادتش است، همه را جا گذاشته، فوق العاده این عجیب است، همه را حضرت سیداشهداء جا گذاشته و ما افتخار می کنیم امشب که شب میلاد حضرت سیدالشهداء از کسی داریم سخن می گوییم به اتفاق همۀ مورخین، دیگر اینجا از آن جاهای نیست که شیعه یا سنی یا مورخین با هم اختلاف نظر داشته باشند، حالا چرا تولدش استثنائی  است؟ بخاطر اینکه امام شش ماهه متولد شد ببینید نکته مهم این است یعنی بعد از حضرت یحی حضرت سیدالشهداء اولین نوزاد اولین کودکی است که شش ماهه ایشان متولد می شود عجله دارد زودتر بیاید به این عرصه دنیا و زود متولد می شود، حالا بالاتر؛ این بچۀ که شش ماهه متولد شد کانون توجه قرار گرفت همۀ ذهن ها و فکرهای آن مردم آن زمان خب برای شان فوق العاده تعجب آور بود که یک بچه یک نوزادی بتواند شش ماهه متولد بشود از مادرش و بعد متولد شدن زنده بماند یعنی بچه می تواند شش ماه متولد بشود اما زنده ماندنش اول کلام است.

مجری:

حالا بخواهیم آن زمان که به جای خود، همین الآن هم درست است بعضاً می بینیم هم که به دنیا می آید اما با چه سختی با چه دستگاهای پیشرفتۀ باید اینها را رشد بدهند.

استاد قادری:

بله البته حتی از نظر علمی هم این یک نکتۀ دارد که در چه مقطعی از نظر علمی، نگهداشتن در یک رحیم مصنوعی تا این بچه بتواند رشد پیدا کند و زمان تولدش برسد خب این نکتۀ دارد من نمی خواهم الآن وارد این فاز بشوم.

 و می رسیم به شهادتش؛ 57 سال عمر نازنین و مبارک امام (ع) است حالا می خواهد از این دنیا برود، به گونه ای مرگش را رقم می زند با اختیار خودش، نه از سر الزام، نه از سر اجبار نه، با اختیار و اراده خودش، با آگاهی از اینکه مسیر بسیار پُر پیچ و خمی هم این مسیر دارد، از همۀ مسیرها عبور می کند از درون شهادت یک حیاتی به وجود می آورد تا همه را به حیات برساند، نه تنها خودش زنده بماند، همه را به برکت خودش زنده نگهداشته باشد و مسیر زندگی ها را تغییر بدهد، لذا اینکه شما فرمودید چه ویژگیی در حضرت سیدالشهداء وجود دارد امشب جناب آقای مرعشی عزیز و بزرگوار و بینندگان بزرگوار بدانند ما شبی را امشب سپری خواهیم کرد فردا کودکی در خانۀ پیامبر اکرم متولد خواهد شد آن چنان برای پیغمبر عزیز و گرامی است برای پدر و مادرش دوردانه است که هم تولد تولد استثنائی  است هم 57 سال بعد هم مرگش هم یک مرگ استثنائی  است.

مجری:

أحسنتم بسیار زیبا و شیرین و لطیف فرمودید فقط حالا با آن افرادی که همراه همیشگی برنامه هستند با سبک و سیاق شبکه آشنا هستند، اکثراً خیلی از برنامه های که حالا در شبکه تهیه می شود و اینها جنبه پاسخگویی به شبهات دارد حالا بخاطر این ما هم با همین رویکرد بخواهیم نگاه بکنیم یعنی حقیقتاً آن سؤالی که برای بنده و مابقی بینندگان هم ممکن است پیش آمده باشد این است که ما زیاد می بینیم در حتی مثلاً حالا بلاتشبیه کاملاً، صرفاً می گویم چونکه جنبه پاسخگویی به شبهات دارد می خواهیم مطرح بکنیم، بعضاً می شنویم در کتب بعضی خود اهل سنت آمده که بعضی از ائمه حتی اهل سنت مثلاً برای شان ذکر می کنند که شاید نزدیک بیست ماه مثلاً بعد از اینکه آن نطفه منعقد شد اینها به دنیا آمدند از یک طرف، از جانب دیگر باز بعضاً چیزهای مطرح می شود که خیلی عجیب هست حالا بخواهیم با همین دید نگاه بکنیم آیا این خودش به عنوان یک شبهه نیست که ما بخواهیم یعنی یک سری افراد مغرض  بخواهند بگویند که اصلاً چنین امکانی وجود ندارد همین فضیلتی را که حضرت عالی به عنوان یکی از ویژگی های استثنائی  برای حضرت آقا أبا عبدالله الحسین ذکر فرمودید بخواهند بگویند که اصلاً چنین چیزی خلاف عقل و خلاف منطق هست، چطور باید پاسخ بگوییم به این؟

استاد قادری:

این پرسشی که حضرت عالی دارید می کنید در واقع به این شکل باید باشد که آیا شش ماهه متولد شدن چقدر قابل قبول است چقدر قابل پذیریش هست؟ جوابش این است که به سه دلیلی که عرض می کنم چون شما شبهه را مطرح کردید چون طرح شبهه خیلی آسان است ولی باید انسان همیشه حوصله خرج بدهد برای جواب پیدا کردن؛ جواب اولش این است که اگر ما بخواهیم هر چیزی را با عینک علمی و تجربی و فهم قاصر عقلی خودمان نگاه بکنیم هرگز به نتیجه نخواهیم رسید، هرگز و بسیاری از مسائل هم با این عقل ناقص و بسیاری از امور تجربی قابل فهم قطعاً نخواهد بود پس اول یک تکلیف را روشن کنیم که ما اگر نگاه مان را عوض نکنیم هرگز به نتیجه هم نمی رسیم حقیقتش این است، حالا با حفظ این قضیه جواب های که عرض می کنم إن شاءالله که حضرت عالی که به عنوان یک فرد تحصیل کرده مجاب می شوید بینندگان هم که اگر پیگیر هستند طبعاً برای شان روشن خواهد شد.

اولاً سوره احقاف را اگر مراجعه کنیم آیه می گوید:

«وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً»

یعنی مدت حمل تا مدت پیایان شیر خوارگی چند ماه است؟ سی ماه است، چند ماه از نظر شرعی بچه می تواند شیر بخورد؟ 24 ماه، از نظر ریاضی می خواهم حل بشود اول.

مجری:

«يُرْضِعْنَ أَوْلادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كامِلَيْنِ»

استاد قادری:

24 ماه، پس 24 ماه دوره رضاع و شیرخوارگی بچه است، شما اگر خود این دوتا آیه را کنار هم بگذاری

«حَوْلَيْنِ كامِلَيْنِ» و «ثَلاثُونَ شَهْراً»

از این یک عددی پیش می آید کدام است اگر فرمودید؟

مجری:

30 منهای 24 بکنیم شش ماه می ماند.

استاد قادری:

پس خود آیه قبل از اینکه بنده و شما و بینندگان عزیز به این شبهه برسیم غیر مستقیم دارد جواب می دهد که پس می شود کودکی شش ماهه متولد بشود و إلا شما آیه را می خواهید چطوری حل بکنید؟ نمی دانم حل شد یا نه؟ شما به عنوان یک بینندۀ فهیم می خواهید گوش بکنید و قانع بشوید اصلاً، من هیچ جواب دیگر نداده باشم اصلاً، ما از کسانی که آشنا با فهم قرآنی هستند می گوییم این دوتا آیه را از ریاضی برای ما حل بکن.

مجری:

خیلی زیبا است مخصوصاً آنجای که ما نگاه می کنیم ممکن است یعنی این دوتا باید در کنار هم بیایند تا تکمیل بکنند همدیگر را، ممکن است اگر چنین ولادتی اتفاق نمی افتاد خیلی ها به خود آی قرآن إراد می گرفتند.

استاد قادری:

أحسنت بله جناب مرعشی چیز خوبی به ذهن تان آمد؛ اصلاً حضرت سیدالشهداء به یک نوعی تولدش تفسیر خود این آیه است یعنی این تولد کمک می کند فهم این آیات را که من به ذهنم نیامد همچین چیزی، بسیار چیز قشنگی به ذهن تان آمد أحسنتم جزاکم الله، این اول.

اما دوم؛ دوم این است که اصلاً وقتی ما می گوییم یک چیزی استثنائی  است معنای استثنائی بودن چه است؟ معانی این استثنائی بودن این است که یک واقعۀ اتفاق افتاده که نمی شود این را با چارچوپ علمی شما تجربه کنی و توجیه کنی، بنا نیست هر جریانی که در این جهان اتفاق میفتد ما بیاییم با محک های تجربی و علمی تجربه کنیم و إلا اسمش استثناء نیست اصلاً، از نظر عقلی هم نمی شود چون بسیاری از اتفاقات و وقایعی که اتفاق میفتد به هیچ وجه عقل بشر گنجایش آن را ندارد به آن نزدیک بشود اصلاً، آن نکتۀ اول که خدمت تان عرض کردم به خاطر این بود، ما از خود کسی که این سؤال را می کند یک سؤال داریم و آن سؤال این است؛ این آیه 12 سوره مریم را این عزیز که فرض سؤال کننده باشد می تواند جواب بدهد؟

«یا یَحْیى خُذِ الْکِتابَ بِقُوَّة وَ آتَیْناهُ الْحُکْمَ صَبِیّاً»

سوره مبارکه مریم، آیه 12

خود قرآن در سوره مریم آیه 12 می گوید یحی در حالی که کودک بود ما او را به مقام نبوت رساندیم، می خواهم بگویم می شود همچین چیزی را؟ آیا علم می پذیرد این را؟ آیا عقل می تواند این را توجیه کند؟ این اختصاص به ما هم ندارد دنیای مسیحیت هم باید جواب بدهد، این آیه 46 از سوره آل عمران می گوید:

«وَ يُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَ كَهْلًا»

سوره مبارکه آل عمران، آیه 46

حضرت مسیح نوزادی بود در گهواره، نوزادی در گهواره هم سخن می گفت هم مهم تر این است که ادعای نبوت می کرد، ببینید دوتا مسئله هست، آیا یک نوزداد می تواند پیامبر باشد؟

مجری:

بله این خودش یک طرف مسئله است.

استاد قادری:

یعنی این کسی که اشکال می کند یعنی یک سؤال برایش پیش می آید معمولاً این سؤالات را با یک سؤال می شود جواب داد، شما در رابطه با همین دو قضیه و دو اتفاق که نص صریح قرآن است دیگر اینجا محل اختلاف بین شیعه و سنی و وهابی که نیست، خود وهابیت الآن می خواهد چیکار بکند اینجا؟

مجری:

بله نسبت به حضرت یحی و حضرت عیسی (ع).

استاد قادری:

به خود وهابیت الآن بیاییم بگوییم که شما من را قانع کن من را توجیه کن، آیه دارد چه می گوید؟ می گوید من این کودک را به نبوت رساندم این نوزاد را قدرت سخن گفتن را دادم، این چه می خواهد به ما بفهماند؟ می خواهد بفهماند شما نمی توانید همۀ امور را با عقل قاصرتان و کوتاه تان جواب بدهید، اگر این حل شد قطع نظر از آن جواب اولی که خدمت تان دادم، همان جواب اول کافی بوده، این جواب دوم مسئله را کلاً حل می کند و می بندد اصلاً که سید الشهداء می تواند شش ماهه متولد بشود با اینکه ممکن است از نظر فرمول علمی قابل حل نباشد این، بله کسی نگفت که حتماً از نظر علمی قابل حل باشد، اصلاً استثناء معنایش این است، خارق العاده بودن یعنی این، معجزه بودن یعنی این، کرامت یعنی این، مگر کسی در بحث معجزه و کرامت و امثال ذالک مشکل داشته باشد او باید قبلاً برود مبانی فکری خودش تصحیح کند آن مشکل از یک جای دیگر به وجود آمده، مبانی فکری او تصحیح نشده اعتقاداتش ضعیف است، اگر مبانی فکری کسی ضعیف باشد خب طبعاً صدها سال دیگر می خواهد به وجود بیاید، این جواب دوم.

جواب سوم این است که در دنیای امروز که اول شما فرمودید گاهی از اوقات کودک های هستند نورِس متولد می شوند و خود بشر امروز هم با تمهیداتی که به کار می برد بسیاری از این نارسای ها را حل می کند یعنی اینطور نیست که بگوییم یک امر غیر ممکن است، یک مرتبه است ما می گوییم امر مهال است، بحث این است که این امر مهالی نیست که شما خیلی مشکل داشته باشید، یک امر ممکن است وقتی امر ممکن باشد به طور طبیعی در رابطه با سیدالشهداء و آن هم مادری مانند حضرت زهرا(س) پدری مانند وجود مقدس امیرالمؤمنین آن هم در خانوادۀ متولد شد که لحظه لحظه جبرئیل امین بر پیغمبر اکرم نازل می شود این اتفاقات بسیاری عادی و معمولی است.

مجری:

خیلی زیبا و قابل استفاده بود حالا إن شاءالله بتوانیم بیشتر از محضرتان بهرمند بشویم راجع به دیگر همین نوادر و استثنائاتی که در آن زمان رخ داد بیشتر از محضرتان بشنویم و باز هم ببینیم که چطور امکانش هست حالا مخصوصاً نسبت به بعضی دیگر از وقایعی که پیش آمده حتماً می پردازیم به آنها.

یکی از آن چیزهای که دنبالش بودیم از همان ابتدا شروع کردیم و آغازگر برنامۀمان همین سؤال بود که چه استثنائاتی چه نوادری می توانیم در خود قضیه میلاد حضرت آقا أبا عبدالله الحسین (ع) ما ببینیم یک آن را حضرت استاد به خوبی تبیین کردند اتفاقاً به آن شبهات آن هم که ممکن بود برای برخی پیش بیاید به زیبایی پاسخگو بودند، اما حالا نسبت به اینکه شفاعت فطرس فقط کار شاه عشق است؛ ما قطعاً خیلی زیاد شنیدیم خیلی هم اتفاقاً داستان جذاب و شیوا و شیرین و احساسی هم هست اینکه این جریان این ملکی که بالاخره طرد شده بود و بعد از آن به نام فطرس که بعد از آن بالاخره به میمنت میلاد حضرت آقا أبا عبدالله مورد شفاعت قرار گرفت و بالاخره آن بال هایش به او برگشت و اینها، اما حالا اگر بشود یک مختصری ابتداً راجع به جریانش توضیح بفرمایید بعد از آن به همان شبهۀ آن بخواهیم بیشتر بپردازیم که اصلاً چطور ممکن هست یک ملک عصیان بکند؟ ملائک این چیزی که ما داشتیم می شنیدیم این بوده که اصلاً تفاوت انس و ملک در همین هست که انسان جایز هست برایش یعنی امکان خطا کردن برایش هست اما آن مجرداتی که به نام ملائک مطرح می شوند اصلاً اینطور در ذهن مان هست که امکان عصیان برای شان نیست که حالا بخواهد طرد بشود و بعداً شفاعت بشود.

استاد قادری:

همانطور که خودشما هم به نتیجه رسیدید اگر خود این نکته درست باز نشود چون ممکن است بسیاری از افرادی که الآن ارتباط برقرار کردند دقیقاً جریان فطرس را ندانند و چون ندانند با همین بیشتر ممکن است شبهه برای شان ایجاد بشود من اول دقیق توضیح بدهم اصل گزارش را بعد پاسخ را؛ اصل گزارش این است که وقتی حضرت سیدالشهداء متولد شد براساس روایت های که در منابع روایی وجود دارد خداوند متعال جبرئیل امین را با هزار ملک مأمور کرد که خدمت رسول الله برسند برای عرض تبریک و تهنیت این تولد، خود این استثنای دیگر است نادر است که در تولد هیچ یک از اولیای الهی چنین اتفاقی از انبیاء و از اولیای الهی اتفاق نیفتاده که خداوند متعال جبرئیل امین را با هزار ملک مأمور کند خدمت وجود مقدس رسول الله و تبریک بگویند تهنیت بگویند، هنگام نزول ملائک در جزیره ای جبرئیل مواجه می شود که فطرس در این جزیره قرار گرفته و در حال عبادت هست، وقتی از او سؤال می کند پاسخی که ایشان می دهد این است که من در یک امری که خداوند متعال من را مأمور کرده بود در آن امر تمرد کردم کوتاهی کردم مجازاتم بود که الآن در اینجا قرار گرفتم، ایشان فطرس ملک را با خودش می آورد و اصل داستان این فطرس را پیغمبر اکرم در میان می گذارد و پیغمبر دستور می  دهد که فطرس خودش را به بدن مطهر حضرت سیدالشهداء نزدیک کنند و بال شکستۀشان را بمالند و از این طریق برگردند به همان جایگاه اصلی شان و از این طریق مورد شفاعت حضرت سیدالشهداء قرار می گیرند و ایشان از این جهت که طرد شده بودند بر می گردند به آن جایگاه اصلی خودشان، این اصل داستان فطرس است.

مجری:

بله شنیدنش بارها و بارهاهم باشد باز خالی از لطف نیست خیلی زیبا است اما نکته ای که بود از زبان خود حضرتعالی هم ما شنیدیم که این فطرس از فرمان الهی تمرد کرده

استاد قادری:

بعد از اینکه خب طبیعتاً این موضوع درست باز بشود، نباید ما مبهم بگذاریم اصلش را خب سؤالی بوجود می آید، با توجه به اینکه ملائک مجرد هستند و اینها اصلاً قدرت ندارند و تحت فرمان الهی هستند مگر می شود تمرد بکنند، و بعد عصیان بکنند، و در عصیان ترد بشود بالش شکسته بشود همه این نکات خودش تک تک حرف دارد، آیا این چقدر قابل پذیرش است؟ جوابهای مختلفی دارد، من سعی می کنم به ترتیب عرض بکنم که اگر بیننده  ای و عزیزی الآن با این برنامه ارتباط دارد، اینها کاملاً بصورت کلاسیک در ذهنش بماند البته از حضرت عالی هم تشکر می کنم که به این موضوع پرداخت کردید که اگر شبهه ای هست رفع بشود، جواب اولش این است که به دلیل آیه 27 سوره انبیاء

«لَا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ»

انبیاء / 27

ملائک در هیچ چیز از خدا پیشی نمی گیرند، آنها دربست در اختیار خدا هستند مطیع خدا هستند، آیه را بسیار دقت کنید، این آیه اتفاقاً آن شبهه را بیشتر تثبیت می کند، تقویت می کند، و آیه 6 سوره تحریم، در آنجا اصلاً به وضوح می گوید:

«لَا يَعْصُونَ اللَّهَ»

تحریم/ 6

اصلاً اینها در برابر امر خدا عصیان نمی کنند،

و یفعلون»

اینها هرچه که خدا امر بدهد انجام می دهند، خب و قتی که ما این را نگاه می کنیم بیشتر تقویت می شود که اصلاً ملائک قدرت تمرد را ندارند، واصلاً امکان معصیت وجود ندارد، خب جناب آقای مرعشی ببنید اگر ما می خواهیم به یک سؤالی کاملاً پاسخ علمی بدهیم، خود اهل بیت به ما آموختند که اگر روایتی از ما نقل شد، یا گزارشی برای شما نقل شد، مخالف نص صریح قرآن بود شما قرآن را انتخاب بکنید، روایت را بگذارید کنار، خب جواب اول این است که بله یک داستانی ممکن است نقل بشود ولی کسی تضمین نکرده آن داستان قطعی باشد، آن داستان نباید مخالف نص صریح قرآن باشد، پس نتیجه چه می شود؟ جواب اولش این است که می شود ما بگوییم اصل این داستان قابل قبول نیست، منتهی عجله نکنید، نه چیزی از وجود مقدس حضرت سید الشهداء کم می شود، نه چیزی برای ما اتفاق افتاد می دانید چرا؟ دلیلش این است که خود امام حسین اینها را به ما یاد داد، علتش این است، خود اهل بیت به ما یاد دادند، که هر چیزی را شما شنیدید به معنای این نیست که حتماً قابل قبول است،

مجری:

حتماً پس بعدش حواسمان باشد به این سیره عملی آقا اباعبد الله هم بپردازیم.

استاد قادری:

بله چشم ان شاء الله، قطعاً می رسیم به سیره عملی، اگر خداوند کمک بکند،اما دومش این است که اینجا جایش نیست، در بحث ملک شناسی، این جایش در علم کلام است و آن این است که ملائک مراتب دارند، یعنی خود این ملائکی که ما نگاه می کنیم اینها مراتب دارند، این آیات مخالفت ندارد با این، حالا نکته قشنگ ترش این است که اول آنطوری گفتیم، حالا می خواهیم چیز دیگر بگوییم، بعضی از ملائک هستند مقام قرب شان وصل الی الله است، اینها در بست مطیع حق تعالی هستند، امکان تکلیف برایشان وجود ندارد، این افراد تحت هیچ عنوانی عصیان برایشان و جود ندارد؛ خب آقای مرعشی الآن با توضیحی که بنده دادم این آیات همه ملائک را می خواهد بگوید یا بخشی از آن را دارد می گوید، ببینید اینجا جایش نیست، یعنی در جای خودش باید حل بشود، که ملائک دو گروه هستند، ملائک دو صنف هستند، آیاتی که ما الآن خواندیم در آن نفی می کند کدام ملائک را می گوید؟ ملائک مقربین را دارد می گوید، ملائک مقربین اینها نمی توانند تمرد کنند، خب شرمنده حضرت عالی می رسیم گروه دوم، آن گروه دوم از ملائک، که تمرد می کنند، باز هم اشتباه نشود، تمرد آنها به معنای ذنب و گناهی که در ذهن ما است نیست، این هم یک نکته ای هست، فرق است بین ذنب و عصیان، اینها نکات ظریف کلامی دارد اگر دقت نکنیم بسیاری از شبهات حل نمی شود یک بحث کاملاً علمی است، اینها عملی را که انجام می دهند عملی بوده که در شأنش نبوده، چطور در رابطه با حضرت آدم، آدم را می گوید خداوند متعال می گوید عصیان کرده، نه ذنب، عصیان یعنی عمل و رفتاری انجام داده که از او انتظار نمی رفت این موجب می شود مرتبه اش پایین بیاید نه اینکه موجب و مستحق عذاب و گناه باشد این نکتۀ مهمی است که ما اشتباه نکنیم ذنب موجب می شود که انسان موجب عقوبت می شود، عذاب الهی دانبال دارد، پس بنابر این جواب دوم این شد، آیات هیچ گونه مخالفتی با آن مبنا ندارد، آیات آن دسته از ملائک مقربین را می گوید آنها عصیان نمی کنند، آنها تمرد نمی کنند، اما دسته و گروه دیگری از ملائک وجود دارند اینها می توانند تمرد کنند، مثل داستان حضرت آدم چون خیلی روشن و واضح است می گویم، وقتی ما می گوییی آدم عصیان کرد به معنای گناه کبیره و صغیره ای که در ذهن ما هست که موجب سقوط عدالت می شود، موجب عقوبت می شود نیست، این باعث می شود شخص از آن مرتبه اش بیاید پایین، یعنی آدمی که بنا بود بهشت باشد حالا می آید در دنیا قرار می گیرد.

مجری:

مثال ملکی اش را هم بخواهیم بزنیم نمی دانم این برداشت من درست است که، آن ملائکه ای که خود حضرت حق تعالی فرمودند که «وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً» بلاخره یک سری آمدند اعتراض کردند با آن سنخ اول نمی سازد پس اینها هم در زمه همین است

استاد قادری:

احسنت بله، که اینها به خدا می گویند ما با آن آگاهی که درایم چرا اصلاً موجود خلق می کنی، دارد اعتراض می کند این آیه را شما در نظر بگیرید اینها که تمرد نباید بکنند، این آیه را با آن آیه چطور می خواهید جمع بکنید شما؟ بسرعت به ذهنت آمد، این دوتا آیه را کنار هم بگذاری چطور می خواهی حل بکنی؟ این آیه می گوید اصلاً اینهاعصیان نمی کنند مطیع خدا هستند ولی در آنجا می بینیم که خود قرآن دارد نقل می کند اینها وقتی که آدم می خواهد خلق بشود می آیند اعتراض می کنند می گویند «و یسفک الدماء» اصلاً این خونریزی می کند، تازه خداوند متعال می  خواهد آنها را توجیه کند که من می خواهم موجودی خلق کنم که شما نمی دانید از او سید الشهداء بیرون می آید، موجودی می خواهم خلق کنم از آن شهدای بزرگ و علمای بزرگ بیایند، پس در نتیجه شما اگر جمع بین آن دوتا آیه هم بخواهید بکنید به همین نتیجه می رسد که شما باید ملائک را دو گروه کنید، آن آیات منظور ملائک مقرب است اما ملائک غیر مقرب، این به معنای عصیانی که در ذهن ما هست نیست، یعنی موجب می شود آن تمرد، ترک اولی بکنند که تعبیرش زیباتر هستند، این ترک اولی باعث می شود که از آن مقام قرب بیایند پایین، داستان فطرس می تواند درست باشد یعنی هیچ اشکالی در آن بوجود نمی آید، منتهی شخص چون مراتب ملائک را نمی داند فکر می کند که این هست، این دوتا جوابی که الآن من دادم، فرض بر این است که همه ملائک مجرد باشند.

مجری:

بله خب همین، یعنی اینجا هم با همان تعبیر دوم حضرت عالی بلاخره یک بلایی سر این ملک آمده بود، پس نشان می دهد که یک اتفاق بالاتری افتاده

استاد قادری:

احسنتم، اینها فرض بر این است که ملائک همه شان مجرد باشند، جواب سوم این است که در کنار ملائک مجرد یک سلسله ملائکی هستند بنام ملائک ذمی، منظور از ملائک ذمی یعنی ملائکی که شبیه انسان هستند، انسان تکلیف پذیر است اینها هم تکلیف پذیر هستند، انسان هم اراده دارد، آنها هم اراده دارند، بله من یک بار خدمت استاد عزیزم حضرت آیت الله العظمی علامه جوادی رسیدم در حرم حضرت معصومه، خب اقتضای شاگردی می کرد من آنجا این سؤال را نکنم، به یک مناسبت دیگری بوده ایشان بخاطر لطفی که به بنده داشت خیلی راحت نشست و یک گوشه ی حرم و سؤال کردم و به این سؤال مرا جواب دادند، این باعث شد که یک عده ای هم از او، اتفاقاً یکیش همین بود ایشان فرمود یک اشتباهی که ما معمولاً داریم این است که ما ملائک همه را مجرد می بینیم بعد باعث می شود برای افراد سؤال پیش بیاید، این علتش این است که اینها در باب ملک شناسی ضعیف هستند، و این ملک شناسی یک بحث کلامی گسترده کلامی است، همین الآن من و شما داریم بحث می کنیم دیدید چطور قدم به قدم خودمان به این نتیجه رسیدیم که نمی شود گفت همه ملائک متمرد نیستند، چرا؟ با آن آیه سازگار نیست، آرام آرام داریم می رسیم به اینکه اینطور نیست که ما فکر می کنیم همه ملائک مجرد هستند، چون شما اصل را بر این گذاشتی ملائک مجرد هستند این سؤال پیش آمده، فطرس می تواند از جمله از آن ملائکی باشد، ملائک ذمی، ولی تمرد کرده باشد خدا هم او را مجازات کرده باشد بالش را هم شکسته باشد، یعنی چون سؤال جناب عالی بود، مثل همین چیزی که بقیه مکلفین مورد مجازات خداوند قرار می گیرند، در نتیجه اصل داستان می تواند درست باشد و هیچ مخالفتی هم ندارد، اجازه می دهید من این جواب را کامل کنم؟ جواب چهارم این است که، البته این جواب ممکن است یک جواب دیگری باشد، جواب دیگر این است که چه بسا ما در فهم خود این داستان برای مان ثقیل است عقل مان نمی رسد، اینکه فطرسی هست، بالی دارد بالش شکسته شده، اینها مفاهیمی باشد فراتر است استعداد ما ،همان بال، همان جزیره، همه اینهایی که الآن خدمت تان عرض می کنم اینها فراتر از استعداد و فهم ما است، و ما باید این نوع مسائل را بسپاریم به اهل خودش، لذا در بعضی از جاها چطور در فهم آیه گیر می کنیم، در فهم روایت، معتل می شویم، قدرت رد حتماً نداریم، چون نمی توانیم ردش بکنیم، اما از آن طرف حق هم نداریم توجیه هم بی دلیل بکنیم، پس جواب آخر این است که امکان دارد حتی آن بالی که برای فطرس نقل شده حتی آن جزیره ای که نقل شده، بال کنایه یک امر دیگری باشد، جزیره هم کنایه یک فضای دیگر و محیطی دیگر باشد، فراتر از فهم و درک ما، همانطوری که ما گفتیم استثنائیت معمولاً در همینجا می گنجند، که قابل توجیه ظاهری نست، و ما هیچ گونه، البته ما که هیچ مشکلی نداریم در برخورد این مسائل آنهایی که برایشان ایجاد مشکل می شود باید خودشان را تطبیق بدهند.

مجری:

احسنتم بسیار خب خیلی زیبا و الحمد الله کاربردی، بارها و بارها ما این داستان را شنیدیم، شاید برای بعضی از ما بعضاً این سؤال پیش آمده اما دنبال جواب یا نرفتیم یا بخاطر عشقی که نسبت به ائمه اطهار (ع) داریم اصلاً نخواستیم در ذهن مان هم این را پرورش بدهیم، اما چقدر زیبا می شود وقتی که موشکافانه همین عقاید زیبای خودمان را باز از نگاهی دیگر بازنگری می کنیم، می بینیم که هیچ شائبه ای هم امکان رسوخ در اینها را پیدا نمی کند.

بسیار خب تا اینجا بحث بسیار زیبا پیش رفت راجع به آن چیزهای منحصر به فردی که حضرت آقا اباعبد الله الحسین داشتند، از بدو تولدشان در لحظه تولدشان چه ویژگی هایی بوجود آمد اینها را بحث کردیم، اما یک بحثی که بتوانیم بهره مند بشویم، از محضرتان حضرت استاد این است که ما متأسفانه بخاطر این بعد زمانی که درگیرش هستیم، امکانش نیست برایمان برویم در زندگی حضرت آقا اباعبد الله الحسین، الآن به همین مناسبت بخواهیم بیشتر بشنویم بخواهیم خود آقا اباعبد الله را بکشانیم به این سمت از آن جریاناتی که بوده از آن سیره ای که حضرت داشتند که یکی اش را به زیبایی حضرت عالی اشاره فرمودید، بیشتر بشنویم راجع به سیره خود حضرت آقا اباعبد الله الحسین (ع).

استاد قادری:

در رابطه با سیره حضرت سید الشهداء خب ابعاد مختلفی دارد، یک از سیره های سید الشهداء که می تواند امروز الگوی رفتاری تک تک ما شیعیان باشد، برای مسلمین باشد، می تواند مسیر رفتار ما را دقیقاً تغییر بدهد، و آن این است که سید الشهداء از ویژگی هایش جمع بین وجه الهی و وجه الخلقی است، یعنی اگر کسی می خواهد ببیند چرا سید الشهداء سید الشهداء شد، چرا امام حسین کانون توجه قرار گرفت یکی از دلائلش جمع بین وجه الهی و و جه الخلقی است، منتهی جناب مرعشی، من باید این را دقیق باز کنم، مردم از وجه الهی و وجه الخلقی سه گروه تقسیم می شوند، عده ای هستند از نظر وجه الخلقی کارنامه شان بیست است، 50 درصد نسبت به دیگران جلو هستند، یعنی چه از نظر وجه الخلقی، به این معنا، دستگری از محرومین، دستگری از فقراء که اینها عیال الله هستند، همراهی با مستضعفین، پابرهنه گان واقعاً سنگ تمام می گذارند، می روند تلاش می کنند، تولید ثروت می کنند، ولی واقعاً این تولید ثروت را انباشته نمی کنند، بلکه این را در جهت پر کردن شکاف طبقاتی می کنند، می آیند این فقرا و محرومین را می کشند می آورند بالا، از این جهت طرف بسیار موفق است، اما اینها از نظر وجه الهی یعنی عبادت، یعنی مناجات، یعنی تهذیب نفس یعنی تذکیه نفس، از این جهت گاهی طرف صفر گاهی متوسط و پایین تر از متوسط است گول نخوریم ما، اینطور نیست که هر کس دستگیری از فقرا و محرومین می کند این همه اسلام این است، نخیر این 50 درصد از اسلام در زندگی اش را پیدا کرده، 50درصد این شخص حسینی است، ولی کامل حسینی نیست، دسته دوم کسانی هستند که اینها از جنبه وجه الهی کارنامه شان بسیت است، از نظر وجه الهی همه را جا می  گذارند، طرف واقعاً اهل عبادت است، عبادتش هم عبادت عاشقانه و عارفانه است در پرداختن به تهذیب نفس، تذکیه نفس واقعاً حرف اول را می زند، انسان غبطه می خورد یک لحظه از آن حالات معنوی این شخص را پیدا کند، اما همین شخص اگر از او بخواهید بخشی از ثروت خودش را هزینه برای فقرا و محرومین بکند، دستگیری کند از عیال الله، همان نعمتی که خدا بی منت به او داده دیگران را سر سفره خودش ببرد تبش می گیرد تا 180 درجه، یعنی حاضر است جان بدهد ولی حاضر نیست دستگری از محرومین و فقرا بکند، این شخص ممکن است 50 درصد با حضرت سید الشهداء نزدیک باشد، سبک زندگی اش از این بعد هم سوی با امام حسین است ، ولی حسینی نیست، خب حسینی چه کسی است، حسینی این است که امام حسین جنبه وجه الهی اش آنقدر جلو است که عارفین و سالکین غبطه می خورند، تک تک واژه هایی که در دعای عرفه بکار رفته دوتایش بر زبان اینها جاری می شود، عارفین و سالکینی که سالها روی خودشان کار کردند، اینها غبطه می خورند، آن مفاهیم بلند و شامخ دعای عرفه که بر زبان حضرت سید الشهداء جاری شد و انشاء کرد، رسید به اوجش، فرمود «عمِيَتْ عَيْنٌ لا تَراكَ» کور باد چشمی که تو را نبیند، اینها آروزیشان این است، این امام حسین است، امام حسین از نظر وجه الهی آنقدر جلو است، در هیچ جنگی از جنگ های جهانی اتفاق نیافتاده که ایشان در شب محرم، یعنی شب عاشورا، جنگ را متوقف می کند، که از یک فرصتی استفاده کند که هیچ پیغمبری تجربه نکرده است، هیچ پیغمبری بدون استثنا، آن چیست؟ و آن این است که در بیابان گرم کربلا باعلم اینکه فردا قطعاً شهید خواهد شد در این لحظه با خدای خودش خلوت کند، بگوید «سبوح و قدوس» کدام پیغمبر این را تجربه کرده، اینکه پیغمبران همه برای امام حسین اشک می ریزد، پیامبر برای امام حسین اشک می ریزد اهل بیت می گویند شما برای امام حسین اشک بریزید، برای اینکه این شهادت در اوج عرفان اتفاق افتاده، پس این وجه الهی اش هست، معمولاً اینطوری هست، کسانی که در این مسیر از عرفان و سلوک قرار می گیرند، معمولاً این افراد منزوی هستند، معمولاً اینها را باید رفت در گوشه ای پیدا کرد که دارند ریاضت می کشند،

مجری:

نام زاهد را معمولا بر همین افراد بکار بردند

استاد قادری:

بله احسنت ما عرفان را اینطوری می بینیم، اما این شخصیت تربیت شده مادر و پدری است «يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى‌ حُبِّهِ مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً» از دل عبادت و جه الخلقی را می کشند بیرون، تربیت شده پدری است که در حال سجده انگشتر را به فقیر می دهد که بگوید وجه الهی باید با وجه الخلقی گره بخورد، می بینیم، وجود مقدس حضرت سید الشهداء در وجه الهی در اوج و لی آن وجه الهی او را نگه نمی دارد، در وجه الخلقی دستگیری از فقرا و دستگیری از محرومین، فرصتش نیست، اگر فرصتش من چندتا نمونه را می گفتم، می بینیم آنقدر امام در وجه الخلقی جلو هست، کسی اگر وجه الخلقی را ببیند اصلاً نمی تواند باور کند این همان عارف و سالک است، همانطوری  که کسی او را عارف و سالک می بیند اصلاً نمی تواند باور کند که این همان کسی است که دستگیری از فقراء و محرومین می کرده، لذا اینکه شما فرمودید، بینندگان عزیز خود بنده و حضرت عالی چکار بکنیم، ما که نمی توانیم وارد زندگی سید الشهداء بشویم، چکار کنیم امام حسین را وارد زندگی خودمان بکنیم، یعنی چه وارد زندگی کنیم، یعنی رفتار مان را طوری تنظیم کنیم، بشویم تکرار وجود مقدس سید الشهداء از رفتاری، چطور وجه الهی او را معتل نکرد از وجه الخلقی،  وجه الخلقی معتل نکرد، بلکه از دل این دوتا، یعنی از وجه الهی و جله خلقی بیرون آورد، از وجه الخلقی وجه الهی را بیرون آورد.

مجری:

خیلی زیبا و الحمد الله قابل استفاده ان شاء الله بتوانیم، یعنی مصادیق «المؤمن کیّس» را اینجا ما یکی اش را به زیبایی دیدید و چقدر هم آموزنده و زیبا و ان شاء الله بتواین بیشتر از این سیره بشنویم و بهره مند بشویم.

بسیار خب جناب آقای سلطانی مثل همیشه در این شبهای ولادت و در شبهای مناسبت های خاص این توفیق را داریم نوای گرم شما را بشنویم و محفل مان را به شما می سپاریم ان شاء الله که بتوانیم از نوایتان بهره مند بشویم و استفاده بکنیم، بفرمایید.

بیننده:

سلام عرض کردم خدمت شما عزیز دلم برادرم جناب مرعشی عزیز و مهمان عالیقدر و با صفایتان، الحمد الله استفاده کردم از محضر شان، امشب را تبریک می گویم خدمت تان،

جهان مثال جنان گشت از جمال حسین

فلک فتاد به حیرت زخط و خال حسین

به کارگاه عزل شاهکار کرد غدیر

زنقش روی حسین حی لایزال حسین

هزار یوسف مصری اسیر خویش نمود

نگاه نرگس مخمور و ایده آل حسین

دو فرزند تو را نور دو عین است

علی چشم تو روشن

یکی عباس و آ دیگر حسین است

علی چشم تو روشن،

بیایید ای محبان

خروشان فصل یزدان

دو دلبر شد نمایان،

 یک یار حسین است

یکی نور دو عین است

بما هردو معین است

علی چشم تو روشن،

علی چشم تو روشن

خدا که از آشکارا قدرتش را

سوم چهارم شعبان

علی را داده دو ماه دل آرا

سوم چهارم شعبان

علی را داده دو ماه دل آرا

سوم چهارم شعبان

چه بازو و چه پیکر

خرامان شده حیدر،

از این مولود اطهر

جهان گشته چو گلشن،

 از این مولود زی شأن

علی چشم تو روشن

علی چشم تو روشن

شد ولادت سید السرور مجاهدان

خیزد از زمین پرتو نور حق به آسمان

مرحبا شمیم مشک انبر آمده

جان فاطمه عزیز حیدر آمده

فرخنده باد ولادت مولی الکونین

جانم حسین حسین حسین جانم حسین

بهره عشقان دلبر آمده

سرور آمده رهبر آمده

حسینیان جان فدایش کنید

نصار جان زیر پایش کنید

فرخنده باد ولادتش

جانم حسین حسین حسین حسین

یا علی مدد.

مجری:

احسنتم ما شاء الله طیب الله انفاسکم خیلی تشکر می کنیم جناب آقای سلطانی عزیز، الحمد الله باز هم توانستیم از نوای گرم تا بهره مند بشویم، ان شاء الله که با همین نواها محشور بشوید با صحابت این نواها و با صاحب این محتوای زیبایی که الحمد الله ارائه دادید، خدا نگهدار شما شب شما بخیر.

بسیار خب حاج آقا اگر در حد چهار پنج دقیقه  ما فرصت داریم این چهار پنج دقیقه را اگر صلاح می دانید از ما بقی سیره های عملی بفرمایید، یا اگر صلاح می دانید جمع بندی بفرمایید هر طور که مصلحت می فرمایید.

استاد قادری:

من فکر می کنم که یکی دیگر از سیره های امام را بگوییم هم امام می پسندند و هم موقعیت امشب اقتضا می کند؛ یکی دیگر از ویژگی های امام (ع) جاذبه بی نهایت و دافعه در حد ضرورت است، و این همان چیزی است که در جامعه کاملاً حلائش احساس می شود، دلیلش این است که مردم از نظر جاذبه و دافعه به گروه های مختلف تقسیم می شوند بعضی در دافع استاد هستند، و به گونه ای رفتارشان هست ،که فقط قدرت حذف دارند، و فقط قدرت دفع دارند، و امیرالمؤمنین می گوید باید غصه خورد و عاجز ترین فرد کسانی هستند که حتی دوستان خودشان را از دست می دهند و به تعبیر روان تر کسانی هستند که با خودشان هم حتی دعوا دارند با خودشان هم کنار نمی آیند، اینها اگر شبانه روز نماز بخوانند، شبانه روز عرض ارادت به سید الشهداء بکنند، ولی حسینی نخواهند بود، بله قلباً محب امام حسین هستند، ولی رفتاراً دوتا مسئله است، رفتار غیر از علاقه مندی است، ما بحث مان در رفتار شخص است، وقتی قلبش را نگاه کنید واقعاً عاشق سید الشهداء است، ولی وقتی به رفتارش نگاه کنید می بینید رفتارش همخوانی با رفتار سید الشهداء ندارد، دسته دوم کسانی هستند که در واقعاً استاد در جاذبه هستند، به این معنا رفتارشان با هر گروه خونی می خواند با همه افراد با هر سلیقه ای امکان رفت و آمد امکان ارتباط برایشان وجود دارد من چون فرصت کم است نمی توانم این را باز بکنم، ولی هستند کسانی هستند، در نتیجه اینها هم با دوستان امام حسین می نشینند و هم با موافقان امام حسین، هم سر سفره معاویه حاضرند بنشیند و هم حاضرند سر سفره وجود مقدس سید الشهداء بنشینند، لذا با هر گروه خونی می نشینند، بطوری رفتار می کنند آن گروه خونی شک نمی کند که ایشان حتماً با آن شخص خواهد بود، اینها هم ممکن است محب حضرت سید الشهداء باشند، ولی یقیناً از رفتاری رفتار سید الشهداء را نخواهند داشت، پس سید الشهداء چه کسی است، سید الشهدا و امام حسین که امشب شب تولد است و ما بنا داریم او را وارد زندگی خودمان کنیم سبک رفتاری خودمان را تطبیق با زنگی شان بدهیم این است که باید در بعد جاذبه آنقدر قوی باشیم که بتوانیم از دل مسیحیت، سرباز مانند وهب را جذب کنیم، وهب چطوری جذب شد؟ وهب جذب شد در حالی که امام حسین ندیده بود، اما در یک منزگاهی پیاده می شوند قدم می زنند می بیند یک خیمه گاهی پیر زنی داخل آنجا نشسته، امام از آن پیر زن بر اساس گزارش تاریخی فوق العاده برای ما آموزنده است، سؤال می کند تنها هستید، آن پیر زن مسیحی می گوید نخیر من و فرزندم وعروسم هستیم و آنها رفتند بیرون قدم بزنند، بعد این خانم به امام می گوید که تازه هم ازدواج کردند، جناب آقای مرعشی امام که دارد قیام می کند، نهضت می کند، امامی که در اوج وصل به عالم معنا است ببینید چه چیز عجیبی را انجام می دهد، شخصاً دستور می دهد آنجا را آب پاشی می کنند، آن خانم می گوید چرا؟ امام فرمود وقتی آمدند احساس نشاط بکنند وقتی وهب و همسرش برمی گردند و از مادرش سؤال می کند مادرش نمی شناخت فقط به فرزندش می گوید من مسیح بن مریم را دیدم، چون رفتارش اینگونه بود چون چهره امام بود، وهب می رود خدمت امام برمی گردد به مادرش می گوید که ما می خواهیم به امام حسین وصل بشویم این می شود اوج جاذبه، من بحثم تمام شد، اما دافعه امام وقتی به نتیجه می رسد حاکمی مانند یزدید می خواهد بر سرنوشت اسلام حاکم بشود، تحتی هیچ عنوانی حاضر نیست عقب نشینی کند ولو اینکه همه هستی اش را هزینه بکند، لذا ما باید یاد بگیریم مثل سید الشهدا مدل زندگی مان باشد، جاذبه در جای خودش، دافعه هم در جای خودش.

مجری:

احسنتم خیلی ممنون بسیار استفاده کردیم بهره مند شدیم ان شاء الله که بتواینم همین معارفی را که حداقل در همین جلسه شنیدیم بتوانیم عامل به آن باشیم، و باز هم تشکر می کنیم از محضر عالی لطف کردید دعوت ما را پذیرفتید و همچنین تشکر می کنم از همه شما بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولیعصر (عج) که در این شب میلاد با فضیلت همراه شبکه خودتان، همراه ویژه برنامه خودتا ویژه برنامه مصباح الهدی بودید ان شاء الله که بتوانیم مشمول شفاعت آقا ابا عبد الله الحسین قرار بگیریم.

یا رب الحسین بحق الحسین اشف صدر الحسین، بظهور الحجة.

و السلام علیکم و رحمت الله و برکاته

 

 

 

 

 

 


مصباح الهدی>

مصباح الهدی میلاد امام حسین علیه السلام شبکه ولی عصر حجت الاسلام قادری