شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج)
تاریخ بدون روتوش دکتر سید محمد حسینی

قسمت سی و یکم برنامه تاریخ بدون روتوش به کارشناسی دکتر سید محمد حسینی


 

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ : 24 فروردین 1400

استاد حسینی:

بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل الفرجهم

عرض سلام و ادب خدمت  شما بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی ولی عصر (عج)، بیننده سی و یکمین قسمت از سلسله برنامه های تاریخ بدون روتوش هستید برنامه  ی که هدفش کنار زدن روتوش های است که در طول تاریخ انجام شده، کار را از بحث تاریخ ایران باستان شروع کردیم به تاریخ اسلام هم خواهیم رسید إن شاءالله و عرض کردیم به خاطر اینکه بنابر حداقل ادعای بسیاری از مورخین معاصر تاریخ ایران باستان آمیخته است با اعتقادات زرتشت و برای فهم بسیاری از اتفاقات و بسیاری از ادعاها باید آیین زرتشت را بشناسیم ما بحث معرفی نقد گونه یعنی همراه با انتقاد زرتشت را و اعتقادات زرتشتی ها را شروع کردیم برخی از مبانی که بدیهی انگاشته می شد را در موردش طرح سؤال کردیم طرح شبهه کردیم ایراد مطرح کردیم وایرادهای خودمان را با اساتید علمی سعی کردیم که نشان بدهیم که این ایرادها جدی است و بسیاری از مورخین معترف هستند نسبت به آن قضیه حتی برخی از زرتشتی ها معترف هستند به این إبهامات و آنچه که در مورد مثلاً زرتشت بدیهی انگاشته می شود و تعریف می شود با آنچه که واقعیت هست و با مبانی علمی بخواهیم به آن بپردازیم متفاوت هست قدری، در همین راستا ما سه سؤال اساسی مطرح کردیم راجع به آقای زرتشت؛ گفتیم زرتشت چه کسی بود؟ یعنی پیامبر بود یا نبود؟ زرتشت کجا بود؟ آیا ایران بود؟ این خلاف اوستا است محل فعالیت و اینها جای دیگر معرفی شده است بر اساس آن توضیحاتی که ما مفصل در برنامه دادیم و این را عرض کردیم که زرتشت چه زمانی بود؟ اصلاً شما هزاره زرتشت را هم درباره‌اش این‌قدر اختلاف زیاد هست که نمی  دانید چه زمانی بوده است چه برسد به اینکه بدانید چه روزی به دنیا آمده که جشن بگیرید در آن روز، چه برسد به اینکه بدانید چه سالی به دنیا آمده است و بخواهید بسیاری از آموزه های ادعا می کنید را منتسب بکنید به جناب زرتشت.

این ابهام  های که ما مطرح کردیم پاسخی نداشت با اینکه قبل از اینکه ما حالا همچین برنامۀ را آغاز بکنیم می  دیدیم که فضای مجازی برخی از شبکه  های ماهواره ای چقدر در مورد تبلیغ زرتشتی گری سخن گفته می شود و سخن می رانند و ادعا مطرح می کنند و به اسلام می  تازند، حالا که ما آمدیم سؤال پرسیدیم اینها ساکت شدند برخی از مبلغین و البته دعوت کردیم بسیار محترمانه حتی استدعا کردیم از موبدان عزیز زرتشتی که نسبت به سؤالات و ابهاماتی که ما داریم بیایند پاسخگو باشند چه فضای بهتر از این فضای این شبکه که در اختیارشما قرار هست زمان در اختیارشما قرار بگیرد در این شبکه حرف خودتان را به مخاطبین ما برسانید، چرا نمی  آیید اینجا تبلیغ بکنید؟ چرا اینجا به دنبال هدایت نیستید با پاسخ دادن به سؤالات ما؟ چرا نمی  آیید ثابت بکنید ما داریم اینجا دروغ می گوییم یا اشتباه می کنیم و مبنای مباحثی که ما مطرح کردیم دروغ یا اشتباه است؟ چرا حاضر نیستید در اینجا سخن خودتان را مطرح بکنید؟ چون تریبون یک طرف نیست ولی جاهای دیگر با ادبیات دیگر به اسلام می  تازید و به دنبال این هستید که بگویید پیامبر عرب ها رها کنید به دنبال پیامبر ایرانی ها بیایید، همان ابتدای کار ما گفتیم ایرانی بودن زرتشت را بیایید ثابت بکنید کتاب اوستا را هم می  گذاریم وسط، من با کتاب  های اسلامی کتاب شیعه را هم اینجا که کار نداشتم که، گفتم بر اساس همین اوستا ایرانی بودن زرتشت را بیایید در موردش یک صحبت بکنیم ببینیم به شکل بوده، حتی گزارش های تاریخی که برخی ها نقل کردند تناقض هایش را چطوری می  خواهید حل بکنید؟ اما دیدیم که خیلی ها ساکت شدند دیگر ادامه ندادند به اینکه بخواهند همچین شبهاتی را علیه اسلام مطرح کنند برخی از آقایان، برخی دیگر حاضر نشدند بیایند پاسخگو باشند، عزیزان و بزرگواران موبد زرتشتی هم  کسی تا الآن حاضر نشده است نسبت به این سؤالات ما پاسخ بدهد 30 قسمت از برنامه ما هم پشت سر گذاشته شده است.

منطق ما در این برنامه بر مبنای همان روال شیعه می  پرسد است سؤال ما می  پرسیم گفتیم شما سؤال زیاد پرسیدید از ما، جواب دادیم به سؤالات  شما، جواب هم می  دهیم در فضاهای مختلف در همین شبکه برنامه  های مختلف نسبت به سؤالات و شبهاتی که علیه شیعه هست پاسخ می دهیم ولی اینجا ما داریم از شما سؤال می  پرسیم از زرتشتی ها سؤال می  پرسیم، نه توهین می  کنیم نه جسارت می  کنیم حتی کنایه ما به اعتقادات و مقدسات  شما نمی زنیم ولی می  آییم مطالب شما را مطرح می  کنیم از اوستا برای  شما می خوانیم از کتاب های شما می  خوانیم برای تان، از کتاب های تاریخی  تان برای تان می خوانیم، نسبت به اینها انتظار داریم که پاسخگو باشید.

حالا از آنجای که ما امشب دیگر در آستانه آغاز ماه مبارک رمضان هستیم یک تصمیمی را ما گرفتیم در این برنامه، حداقل این برنامه من سعی می کنم در طول ماه مبارک رمضان همین روال را در پیش بگیرم اما نمی دانم چقدر موفق بشوم؛ یک مقدار بیشتر به مباحث تبینی بپردازیم در زمینه تاریخ و اعتقادات زرتشت تا این ماه بیشتر دوستان و عزیزانی که به عبادت مشغول هستند آنها هم به عبادت خودشان بپردازند مباحث خیلی مناظره ای حداقل امشب یا هفته  های آینده مطرح نشود إلا اگر اینکه ببینیم کسی قرار هست بیاید با ما بحث بکند صحبت بکند نسبت به سؤالات ما پاسخ بدهد آنجا دیگر ما همان روال قبل خودمان را در پیش خواهیم گرفت نمی دانم چقدر موفق بشوم در حفظ این نیت و قصدی که دارم برای این برنامه های این ماه.

امشب چون در به هر حال آغاز و ورود به ماه مبارک رمضان هستیم می خواهم در مورد بحث روزه داری؛ اینکه روزه داری در آیین زرتشت هست یا نیست به چه شکل است توضیحاتی را خدمت تان عرض بکنم نکاتی را خدمت تان نشان بدهم و منطقی که زرتشتی ها دارند را هم از کتاب هایشان به شما معرفی بکنم؛ ببینید جدای از اینکه هر کسی چه اعتقادی دارد چه دینی دارد چه آیینی دارد چه مذهبی دارد، وقتی که وارد یک جمع بشوید شما آن جمع عزادار باشند اگر شما شروع کنید علناً اظهار خوشحالی بکنید هر چند از یک مسئلۀ خوشحال باشید این خلاف اخلاق و خلاف انسانیت است و اگر یک جمعی شما ورود پیدا بکنید یک مراسم جشنی باشد عموم مردم آنجا جشن گرفته باشند و شما وارد بشوید یک گروهی آنجا جشن گرفته باشند شما وارد آن گروه بشوید هر چقدر هم اگر ناراحت باشید به هر حال اخلاق این را می گوید که در بروز و ظهور آن ناراحتی خودتان احتیاط بکنید و آن چنان که ناراحت هستید ناراحتی تان بروز ندهید، همین مسئله در مورد برخی از اعتقادات و آیین  ها هم هست برخی از حتی مراسم  های سنتی هم هست؛ وقتی وارد ماه مبارک رمضان که می شویم مسلمان ها معتقد هستند که روزه گرفتن در این ماه واجب است الا اگر کسی که به هر حال شرایط خاص خودش را داشته باشد و عمده مسلمان ها هم می بینیم که به هر حال در ظهور و بروزی که دارد رفتار مسلمان ها این عمل را انجام می دهند و روزه می گیرند، حالا اینجا اگر یک عزیزی یک بزرگواری که دین دیگری دارد آیین دیگری دارد نخواهد این روزه داری را بپذیرد ولی باید درمنظر عمومی مراعات حال دیگران را بکنند، بر عکس آن هم ممکن است اتفاق بیفتد مثلاً شما فکر کنید یک دینی در یک روزی از سال در یک ماهی اصلاً معتقد به این باشد که نباید چیزی را خورد یا چیزی را آشامید، اگر شما مسلمان هستید و آن عمل را اصلاً واجب نمی دانید ولی در جمع آنها وقتی وارد بشوید باید مراعات حال آنها را بکنید و در جلوی دید آنها به هر حال دست به روزه خواری علنی که آنها معتقد باشند نزنید یعنی می خواهم بگویم این نیست که بگوییم چون مسلمان ها قائل به این هستند دیگران مراعات بکنند، برعکس آن هم هست و این مسئله دیگر بر می گردد به بحث آن ابتدائیات رفتار اجتماعی و ابتدائیات اخلاقیات انسانی و تعاملات اجتماعی که بشر دارد، خیلی به اعتقادات دیگر اینجا اصلاً نوبت نمی رسد هر چند در اسلام مبانی اعتقادی بر این مسئله هم هست که اگر گروهی عزادار بودند شما اگر بروید آنجا اظهار خوشحالی و خرسندی بکنید در حالت عادی دارم عرض می کنم ولو اصلاً آن کسی که برایش عزادار هستند را نشناسیدشما این خلاف تعالیم دینی ما است، پس در نتیجه این را باید مدنظر داشته باشیم که بعضی ها می آیند در این ماه شروع می کنند یک عده اندکی که حالا قدرتی هم ندارند در بین مردم ولی کشمکش های را راه می اندازند که روزه خواری علنی راه بی اندازیم فلان و اینها، این کارشما هرچند که ثمری ندارد نتیجه ندارد مردم پایبند اعتقادات قبلی خودشان هستند روزه خودشان را هم دارند می گیرند عموماً، ولی این با ابتدائیات ادعای شما حداقل بر مبنای گفتار و گردار و پندار نیک بر اساس ظاهر این عبارت هم در تضاد می تواند باشد، حالا عمدتاً البته عزیزان زرتشتی عموماً در کشور ما حرمت نگه میدارند عموماً در کشورما حفظ حرمت می کنند در ماه مبارک رمضان و این هم جای خوشحالی دارد هموطنان زرتشتی ما عزیزان ما به هر حال در این ماه حفظ حرمت می کنند عمدتاً، حالا بعضی ها هم هستند که شاید بخاطر لجی که دارند نسبت به اعتقادات دیگر بخواهند یک کشمکشی را راه بیندازند و حرف های دیگر را بخواهند مطرح بکنند، برای بنده جالب بود مطلبی را دیدم در کانال «امرداد» که امرداد می دانید از کانال های خبر رسانی زرتشتی های ایران هست یک مطلبی را آورده بود البته مطلب برای گذشته است ولی هنوز هم در کانال امرداد این مطلب وجود دارد؛ نقلی را آورده است نقل همراه با تأیید که حالا مثلاً رد نکرده است این سخن را و در کانال گذاشته اگر کتاب «رونق المجالس» که این کتاب مال چند قرن قبل است یک «منتخب رونق المجالس» داریم یک «رونق المجالس» داریم نسخه خطی آن هم هست، ایشان می گوید که در کانال امرداد زرتشتی آمده است به نقل از کتاب «رونق المجالس» و حالا افتخار هم می کنند نسبت به همچین اتفاقی که افتاده دیگر طبیعتاً

در داستان دیگر مردی زرتشتی مانع از این می شود که نوه اش در ماه رمضان در بازار چیزی بخورد و به او می گوید که باید حرمت این ماه را نگه دارد.

یعنی کانال زرتشتی ها می  آید نقل می کند از یک کتاب تاریخی که این کتاب البته زرتشتی نیست نویسنده آن، ولی می گوید که در قرن های گذشته هم مطلبی آمده است مبنی بر اینکه زرتشتی ها اتفاقی افتاده بوده که نهی کردند دیگران را از اینکه در ماه مبارک رمضان بخواهند در ملاء عام روزه خواری بکنند و این اتفاقاً خیلی رفتار خوبی هم هست چه اشکالی دارد اگر امساک بخواهند بکنند در ملاء عام، حالا در خانه اش طرف، در جای هست که در دید عموم قرار ندارد اعتقادی به روزه گرفتن ندارد زرتشتی است روزه خودش را دارد می خورد و حالا در آن ماه اصلاً روزه نگرفته، ولی اینکه در ملاء عام بخواهید حرکت نگه ندارید این را دیدید که نقل قولی هم خود زرتشتی ها در کانال امرداد داشتند که در طول تاریخ هم اتفاقاتی افتاده است که جلوی این عمل گرفته شده.

یک مقداری بخواهیم از تفکر زرتشتی فاصله بگیریم از سمت اسلام نگاه بکنیم یا اصلاً فراتر برویم و به ادیان مختلف نگاه بکنیم از دیدگاه کتاب قرآن به عنوان آخرین کتاب آخرین دین آسمانی، یا بخواهم تصحیح بکنم دقیق  تر بگویم؛ کتاب آخرین دین آسمانی اگر بخواهیم با این دید نگاه بکنیم به قرآن، در قرآن کریم آمده است که همان گونه که بر مسلمان ها روزه واجب شده است بر امت های قبل هم روزه واجب شده بوده، از چه طریقی واجب می شود اعلام وجوب می شود؟ از طریق انبیاء گذشته، یعنی اگر دین الهی قبل از اسلام وجود داشته است از طریق پیامبر او ابلاغ به وجوب روزه شده است «کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَی الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُم» ولی وقتی که ما مراجعه بکنیم به کتاب اوستا، متن اوستا نه تنها این نوع روزه را تأیید نمی  کند و توصیه نمی  کند بلکه بر اساس برخی از بخش های اوستا از جمله عباراتی که در فرگرد چهارم آمده است بخش 50 بخواهید مراجعه کنید مثلاً به کتاب آقای جلیل دوستخواه، در آنجا هر نوع روزه داری به این شکل که عدم خوردن و آشامیدن باشد را چیکار کرده است؟ نفی کرده است و نهی کرده است البته یک بحثی در مورد آن بخش فرگرد هست که عبارت از پارت 46 تا 49 آیا متفاوت هست موضوعی و از پارت مثلاً چندوم ادامه پارت 40 آن، از پارت 50 ادامه پارت 40 است یا نه آن را من ورود پیدا نمی خواهم بکنم خیلی دیگر قضیه تخصصی می شود در مورد متن اوستا، محل بحث ما هم اینجا نیست، اما اساساً اوستا روزه ای را که ما می گوییم مسلمان ها می گویند را قبول ندارد، اما شکل دیگری از امساک را زرتشتی ها دارند؛ یعنی این هم نیست که شما بگویید که هیچ روزی و هیچ ماهی نیست در آیین زرتشت إلا اینکه روال خوردن و آشامیدن همین روال عادی باشد؛ زرتشتی ها در چهار روز از ماه در حال حاضر و در گذشته کل بهمن را به امساک از خوردن گوشت و فرآورده های گوشتی می  پرداختند، من توضیح را از خود جناب آقای موبد کوروش نیکنام برای تان بیاورم ببینید؛ کتابی دارد آقای موبد کوروش نیکنام «از نوروز تا نوروز آیین و مراسم سنتی زرتشتیان ایران» که حالا این کتاب هم کتاب قدیمی است ولی اما آقای موبد کوروش نیکنام به هر حال جزء کتاب هایشان هست در بازار هم موجود است، پژوهش و نگارش کوروش نیکنام، ایشان صراحتاً می آید در صفحه شماره 42 این کتاب می  گوید که:

روزهای نَبُر

از نوروز تا نوروز آیین و مراسم سنتی زرتشتیان ایران، پژوهش و نگارش کوروش نیکنام، ص 42

نَبُر را تعریف هم کردند گفتند همین نبریدن فارسی خودمان، نَبُر یعنی بریدن چون ظاهراً به بریدن مثلاً و ذبح اشاره دارد ذبح حیوان.

روزه گرفتن و نخوردن خوراکی در طول روز در آیین زرتشتیان وجود ندارد و به جای آن در هر ماه و در روزهای معینی نَبُر نام دارد، آنها هیچ گونه خوراکی که نوعی گوشت در آن باشد مصرف نمی کنند.

نه فقط گوشت، گوشت یا هر خوراکی که نوعی گوشت در آن باشد یا از فرآورده های گوشتی باشد، چهار روز از ماه را نام می برد چون زرتشتی ها این را توجه داشته باشید روزهای ماه را هر روز آن را یک نام برایش گذاشتند مثلاً روز اول، دوم، سوم، به جای روز اول ماه، دوم ماه، سوم ماه، چهارم ماه تا رور سوم نام گذاری کردند، یک سری جشن ها دارند آنجای که روزه ماه با ماه هماهنگ بشود هم نام بشود آنها مثلاً می شود جشن، آن بحثش جدا است، چهار روز در ماه را گفتند که اینها نباید به هر حال گوشت یا خوراکی که نوعی گوشت در آن باشد مصرف کنند.

این عمل باعث حفظ بقای حیوانات می شود و هم برای سلامتی انسان مفید می باشد.

می گوید هم اینکه حیوانات حفظ می شوند چهار روز در ماه شما زرتشتی ها گوشت نخورید و هم اینکه به هر حال برای انسان هم مفید است، پس این نَبُر چهار روز در ماه که قبلاً بهمن را هم در می گرفته که از لحاظ تعداد همین الآن هم بخواهیم چهار روز در ماه را حساب کنیم به هر حال تعداد روزهای بیشتری از روزهای ماه مبارک رمضان می شود را زرتشتی ها گفتند که باید امساک کرد از خوردن گوشت یا هر آنچه که فرآورده های گوشتی دارد، ما که رویکردمان انتقادی است نسبت به ادعاهای ادیان و مذاهب، من می  خواهم نکته  ای را اینجا خدمت تان عرض بکنم و آن هم این است که اصلاً مگر می شود یک انسانی در زندگیش روزی در ماه نباشد که إلا اینکه گوشت بخورد؟ یعنی زندگی عادی را شما بخواهید در نظر بگیرید زندگی یک انسان عادی حالا در سال های مختلف را نگاه بکنید چهار روز در ماه احتمالش خیلی زیاد است که گوشت نخورد، واقعاً احتمالش خیلی زیاد است، چرا چنین قانونی وضع شده است؟ چون در مورد نَبُر، گاتها در مورد نَبُر حرف نزده یعنی آن بخشی که می  گویند سرودهای زرتشت است و اصول اعتقادی زرتشتی  است در مورد نَبُر سخنی به میان نیاورده آنجا که نباید این گوشت را خورد ولی در تعالیم دیگر که در کتب زرتشتی آمده است این روزها به عنوان روزهای که نباید گوشت خورد یا نباید فرآورده های گوشتی استفاده کرد آمده، پس چه کسی آمده است این قوانین را گذاشته در طول تاریخ؟ مثلاً اگر در دوره هخامنشی ها وضع شده، اگر دوره ساسانیان وضع شده، چه کسانی آمدند همچین قوانینی را گذاشتند؟ اوضاع مردم در دوره هخامنشیان برخلاف ادعای که مطرح می شود اینگونه نبوده که هر روز گوشت بخورند بعد بیایند به مردم بگویند مردم حالا شما که هر روز دارید گوشت می خورید، چهار روز در ماه گوشت نخورید، چطوری بوده اوضاع مردم در دوره هخامنشیان؟ حقوق های حکومتی افرادی که از حکومت پول می گرفتند وضع شان به مراتب از دیگران بهتر هم بوده چه بسا، آنها هم کفاف نمی داده کارگران حکومتی هم کفاف نمی داده است آن درآمدشان که هر روز بخواهند گوشت بخورند، مگر آن بالادستان حکومت در دوره هخامنشیان، پس وضع این قوانین هم از طرف کسانی بوده که خیلی وضع شان خوب بوده ظاهراً که همچین چیزهای را آوردند گفتند، آقای حسینی از کجا داری این حرف را می زنی؟ بیا مراجعه کنیم کتاب «از زبان داریوش» نوشته پروفسور هاید ماری کخ، ترجمه جناب آقای پرویز رجبی، ببینید در مورد حقوق ها چه گفته است؛ این کتاب را پروفسور هاید ماری کخ نوشته بر اساس الواحی که در تخت جمشید به جا مانده بوده او این الواح را آورده است ترجمه کرده است جمع بندی کرده دسته بندی کرده و جناب آقای پرویز رجبی آمده ترجمه کرده، در صفحه شماره 51 کتاب چه می گوید؟

در چنین حالتی که بانوان خیاط را 19 ماه تمام در انتظار جیره گوشت خود نگه داشته بودند

از زبان داریوش، پروفسور هاید ماری کخ، مترجم پرویز رجبی، ص 51

بعضی وقت ها می شد آن جیره حداقلی که بانوان خیاط داشتند 19 ماه به تأخیر می افتاد، یک سال و نیم به تأخیر می افتاد تا به آنها این جیره گوشت را بدهند، پس این وضعیتی که دارید می گویید را وضعیت مردم عادی ایران نبوده که بخواهند حالا چهار روز در ماه مثلاً گوشت نخورند، یا در جای دیگر صفحه شماره 61

بانوان خیاط خبر داریم

خبر داریم یعنی از آن الواح هخامنشی متوجه شدیم که بانوان خیاط چه وضعیتی داشتند؟

که هر 30 نفر ماهانه یک بز یا گوسفند می گرفتند

این وضعیت درآمد کسانی بوده که برای دربار هخامنشیان هم داشتند کارگری می کردند کار می کردند خانم ها، شما این 30 نفر را ضرب در 30 کنید چون 30 روز هم ماه های سال می شود ببینید چه تعدادی می شود، یک گوسفند هم بیاورید وزنش را تقسیم بکنید یا یک دانه بز، بین این تعداد روزها که به افراد می خواهند بدهند، اصلاً می توانند اینها هر روز گوشت بخورند؟ این قوانین را وضع کردید برای چه کسانی وضع کردید؟ برای درباریانی که در تراز بالا بودند مثلاً همسر داریوش در همین کتاب هم یک جای آن اشاره شده بود، بعد جالب است این صفحه شماره 61 بود، آقا شما دارید می گویید خانم ها این‌طوری بوده وضعیت شان که بر هر 30نفر ماهانه یک دانه بز می دادند، بقیه کارگرها چه؟ بقیه کارگران صفحه شماره 62

کارگران همسنگ دیگر نیز چنین دریافتی داشته اند، هر چند که این مقدار پاداش کفاف یک شکم سیر را هم نمی داد.

کفاف یک شکم سیر را هم نمی داد حالا قانون وضع کردند در ماه شما چهار روز گوشت نخورید انگار مثلاً وضعیت را برای مردم ایران یک طوری کرده بودند در دوره هخامنشیان دوره ساسانیان که حالا همه هر روز داشتند گوشت می خوردند، دوره طلایی هخامنشیان دوره داریوش را ما داریم خدمت تان عرض می کنیم نه بر اساس گزارشی که نقل شده باشد سینه به سینه، بر اساس مستندات الواح و مکتوبات این را خدمت تان عرض کردیم، پس اگر وضع همچین قانونی هم در آیین زرتشت صورت گرفته برای مردم عموم بندگان خدا اصلاً چهار روز در ماه طبیعتاً نمی خوردند همین الآن هم وضعیت این‌طوری است که کسی فکر نمی کنم باشد در قشر متوسط مردم همین الآن در ایران مثلاً هر روز توانایی خوردن گوشت را داشته باشد که بگویی چهار روز در ماه نخورد، حالا در اسلام چند دلیل برای روزه داری مطرح شده، در زرتشت هم برای قضیه نَبُر دلیل مطرح شده؛ یکی از دلایلی که برای روزه داری در اسلام مطرح شده چه هست؟ این هست که انسان طعم فقر را بچشد یعنی وقتی که شما روزه داری می کنید نمی خورید و نمی آشامید بفهمید که اگر کسی نداشته باشد چه وضعیتی را دارد، من اینجا این شبهه را هم جواب بدهم؛ فقرا چرا باید روزه بگیرند؟ آن دلایل دیگری دارد گفتم یکی از دلایل روزه داری این است که شما امساک کنید از خوردن و آشامیدن تا حالت فقر را درک بکنید، ممکن است یک انسانی الآن فقیر نباشد ولی جلوتر در زندگیش فقیر بشود، بفهمد اگر فقیر بشود چه می شود و ممکن است یک انسانی با فقرا تعامل نداشته باشد وضعیت شان را درک نکند اصلاً در مناطق دیگری باشد بفهمد اگر یک کسی در روز غذا نداشته باشد چه می شود، این راه را باز می کند برای اینکه شما فطریه راحت تر می توانید پرداخت بکنید، این راه را باز می کند برای اینکه شما بفهمید وقتی که در اسلام یک سری صدقات واجب می شود برای چه است مثل فطریه که شما باید پرداخت بکنید، اگر خمس و زکاتی وضع شده است در اسلام به چه دلیل بوده است، حالا محل های خرج مختلفی دارد ولی به صورت خاص فطریه که در آخر ماه مبارک رمضان ببینید هر کسی که روزه بگیرد، روزه نگیرد، روزه نمی گیرد موجه باشد عذرش، موجه نباشد، هر چه که باشد باید فطریه پرداخت بکند آخر ماه مبارک رمضان، واجب هم هست پرداخت بکند، می گوید تو حال فقیر را درک می کنی حالا برو به فقیر کمک کن، یک ماه هم حال فقیر را درک می کند نه یک روز که بعدش یادت برود، اما در آیین زرتشت بر اساس گفته مثلاً موبد نیکنام فلسفه روزه داری چه بود؟ اصلاً فقرا و اینها مطرح است؟ نه، در این حرفی که جناب آقای موبد نیکنام می زند می گوید:

این عمل باعث حفظ بقای حیوانات می شود

روزه می گیرید به فکر بقای حیوانات باشید، خب حیوانات را بیشتر تولید کن، برخی از این آقایان آمدند یک صحبت های مطرح شده بود که مثلاً فلان گوشت کم است خب یک مدت نخورید، اینها می گفتند چرا این را زدید؟ حالا جدا از اینکه بگوییم آن حرف اصلاً درست است درست نیست و اینها، من می خواهم بگویم اعتراض آقایان این بود، خب شما هم چرا دارید می گویید برای حفظ بقای حیوانات گوشت نخور؟ برو گوشت بیشتر تولید کن، منطقی می خواهیم نگاه بکنیم به این قاعده شرعی  شما

و برای سلامتی انسان هم مفید می باشد

حالا چهار روز گوشت نخورد برای سلامتی انسان مفید است، یعنی واقعاً آن کسی که بخواهد سی روز ماه را پشت سر هم گوشت بخورد و با آیین تان با زرتشتی گری بخواهید جلویش را بگیرید همان بهتر بگذارید همان سی روز را بخورد بلای سرش بیاید، این تا اینجای کار، پس دید اسلام نسبت به روزه داری یک چیزی است دلایلی دارد یکی از آنها نزدیک شدن یعنی درک حال فقرا و مساکین نیازمندان است، ولی زرتشتی ها گفتند نه اصلاً نَبُر ربطی ندارد که بخواهید شما به فقر کمک بکنید یا حال فقرا درک بکنید و اینها، می گویند برای اینکه حیوانات حفظ بشوند بدن تان هم سالم باشد.

من می خواهم یک مسئلۀ را اینجا نشان تان بدهم؛ امشب یک مسئلۀ را از خود اوستا مطرح بکنم؛ یک مقداری فکر می کنم این سنگین هم باشد برای برخی از بزرگواران این حرف را من می خواهم بزنم ولی متن اوستا را می خواهم برای تان بخوانم که ببینید به چه شکل است؛ اصلاً چرا همین نَبُر را نیامده اند اینجا بگویند که برای درک حال فقرا است؟ چون بر اساس فرهنگ اوستا انسان ثروتمند، انسانی که خانه دارد، انسانی که پول دارد، انسانی که گوشت می خورد، اصلاً بهتر از انسانی است که فقیر است و مسکین است، نه اینکه بگوییم پول داشتن بهتر است، الآن برای تان می خوانم، نه اینکه بگوییم پول داشتن و ثروت داشتن بهتر است، می گوید انسانی که پول دارد بهتر از فقیر هست، تعجب می کنید؟ تفسیر گفتار و کردار و پندار نیک این است اگر بخواهیم برویم سراغ اوستا، برای تان بیاورم از کتاب اوستای برگردان جناب آقای جلیل دوستخواه صفحه شماره 699، ببینیم در اوستا چه آمده، اوستای که جناب آقای جلیل دوستخواه گزارش و پژوهش آن را انجام دادند برگردان آن را انجام دادند ترجمه اش را انجام دادند؛ کجا؟ وندیداد، وندیداد چه بخشی است از اوستا؟ احکام زرتشتی ها را در آن آورده که من از موبدان هم نشان دادم که وندیداد و سایر بخش های اوستا یعنی به جز گاتاها چقدر ارزش و اعتبار دارد قبلاً مفصل اینها به شما نشان دادم، این بخش را با هم بخوانیم:

ای سپنتمان زرتشت! مردی که همسری دارد برتر از کسی است همسری ندارد و پسرانی پدید نمی آورد.

برگردان اوستا، جلیل دوستخواه، ص 699

کسی که ازدواج کرده بهتر از آدم مجرد است.

کسی که خانه ای دارد برتر از کسی است که خانه ای ندارد.

نه اینکه خانه داشتن خوب است، آن کس آن شخص؛ شخصی که خانه دارد بهتر از کسی که خانه ندارد، دیگر چه؟

کسی که دارای دارد بسی برتر از کسی است که هیچ ندارد.

آدمی که پول دارد از فقیر بهتر است، آن شخص بهتر است، هنوز شک داری همچین ایرادهای داشته؟ اینجا را بخوانیم:

گرسنه مُرده ای بیش نیست.

این کتاب که گفتار نیک، کردار نیک، پندار نیک بود، آقای زرتشت که آمده بود بر خلاف پیامبران دیگر که خشونت داشتند که اینجا بخواهد گسترش مهر و عاطفه کند بین فقرا و مستمندان و اینها، چه دارد می گوید این کتاب اوستا؟ واقعیت را دارد می گوید، اوستا دارد می گوید که این تعالیم زرتشت چه می گوید

گرسنه مُرده ای بیش نیست.

کسی که گرسنه است اصلاً مُرده است اصلاً شما به آدم مُرده می  روید صدقه بخواهید بدهید کمک بکنید، اصلاً گرسنه را یک آدم مُرده می  انگارد.

سیر به ارزش یک «اَسپِرِن»، به ارزش یک گوسفند، به ارزش یک ورزاو، به ارزش یک آدمی بر گرسنه برتری دارد.

اصلاً براساس این کتاب اوستا گرسنه زنده نیست مُرده است، بر اساس اوستا ثروتمند به اندازه یک آدم برتر از فقیر است، کسی که خانه دارد برتر از کسی است که خانه ندارد، این منطق اوستا است، انتظارتان چه بود؟ روزه داری بشود در آنجا بعد تأکید بشود که مثلاً به فقرا کمک کنید حال فقرا درک کنید، اصلاً می گوید تو اگر پول داری ثروتمند هستی می توانی گوشت بخوری می توانی خانه داشته باشی بگردی، تو اصلاً از لحاظ انسانی برتر از فقیر هستی، چرا باید در منطق زرتشتی که اینگونه گفته است منطق اوستای که اینگونه گفته است بخواهد یک انسان خودش را شبیه کند به فقرا؟ وقتی فقیر را پست می داند، نگفته بودند در اوستا اینها هست؟ بروید نگاه کنید بروید ببینید، یعنی این کتاب اوستای آقای جلیل دوستخواه هر کسی که دارد برود نگاه کند اگر نه، در فضای مجازی پی دی اف آن را می توانید ببینید بروید نگاه کنید، اگر نه، بروید پیش موبدان زرتشتی این تصاویر این کلیپ مان را نشان بدهید بگویید این دارد دروغ می گوید یا دارد راست می گوید؟ واقعاً در اوستا آمده است که انسان پول دار آدم برتری است نسبت به فقیر و فقیر آدم پستی است و گرسنه مثل مُرده است؟ اینها را بروید بپرسید از موبدان تان، با یک همچین دیدگاه و یک همچین رویکردی اصلاً توصیه نمی شود که یک کسی بیاید بخواهد حال فقرا را درک کند، چرا باید حال یک کسی که پست تر از یک انسان است را ظرف بخواهد درک بکند؟ پس این منطق و این جهان بینی که در اوستا اینگونه ارائه شده است این را بدانید و بشناسید تا بفهمید چرا مثلاً روزه در زرتشت وجود ندارد به آن شکلی که ما داریم، حالا شکل نَبُر را دارند بگوییم روزه یا نگوییم روزه آن دیگر بر می گردد به خودتان، هر طوری خواستید در این زمینه قضاوت کنید.

نکته بعدی؛ اینطور موارد که مطرح می شود خیلی وقت ها می آیند می گویند که، اصلاً از متن کتاب نشان تان بدهم، آقای موبد نیکنام، اصلاً واقعاً آدم تعجب می کند از برخی ادعاها، در کتاب خودش صفحه شماره 518 می آید در مورد روزه یک مطلبی را مطرح می کند می گوید اصلاً چه کاری است آدم بخواهد خودش را اذیت بکند؟ همین کتابی که در جمهوری اسلامی هم چاپ شده است به تازگی؛ کتاب «زرتشت و مزدیسنان پرسش  و پاسخ های در شناخت دین زرتشت» موبد کوروش نیکام:

زرتشت و مزدیسنان پرسش  و پاسخ های در شناخت دین زرتشت، موبد کوروش نیکام، ص 518

سؤال: روزه گرفتن در دین زرتشت چگونه است؟

آقای موبد کوروش نیکنام می خواهند پاسخ بدهند نسبت به این سؤال:

در دین زرتشت روزه گرفتن به ریختی (شکلی) که در برخی ادیان مشاهده می شود نداریم، کم خوردن و زیاده روی در خوراک هر یک به بدن آسیب می  رساند.

کم خوردن آسیب می رساند این را یادتان باشد، کم خوردن آسیب می زند دیگر

بنابراین کار نکوهیده است تا تند آزرده گردد که جایگاه روان است.

می گوید چرا باید تن آزرده گردد؟ چرا تن باید اذیت بشود؟ تن جایگاه روان است، چون تن اذیت می شود آزرده می شود پس چه گفته بود؟ گفته بود کم خوردن هم ما نداریم.

گفتنی است زرتشتیان در گذر هر ماه چهار روز ویژه را گزینش کردند که در این چهار روز از خوردن خوراکی  های گوشت  دار پرهیز می کنند.

اولاً اینکه آقای نیکنام! واقعاً اگر کم خوردن آسیب به روان و تن است و تن آزاری است، همان چهار روز را چرا شما گذاشتید که کسی گوشت نخورد؟ این یک.

نکته بعدی؛ جناب آقای نیکنام! شما مطالب خودتان را نمی دانم مرور می کنید که چه گفتید یا خیر ما باید به شما بزرگوار یادآوری کنیم؟ این سایت جناب آقای موبد کوروش نیکنام است؛ گفته بود چه کاری است بخواهیم کم بخوریم که بدن اذیت بشود؛ ملاحظه بفرمایید سایت جناب «آقای موبد کوروش نیکنام پژوهنده فرهنگ ایران باستان» سؤال پرسیده یک زرتشتی:

من نوجوان زرتشتی هستم، آیا ما بایستی نَبُر را نگهداریم؟ آشوزرتشت در این مورد چه فرمودند؟

نَبُر (گوشت نخوردن) در این چهار روز ما انجام بدهیم یا انجام ندهیم؟ دلیلش چه است؟ چرا باید این کار را بکنیم؟ آقای نیکنام در ذیل پاسخ، یک مطلبی را فرمودند:

پیمان داشتن به باور سنتی نیاکان است که یکی از امتیازهای آن

یعنی امساک کردن از خوردن گوشت و اینها امتیاز هم دارد، چه امتیازی دارد آقای نیکنام؟

داشتن اراده و توان ویژه فردی است.

هم به شماره اراده می دهد هم توان می دهد.

و دیگری به یاد سپردن نام روزهای هر ماه درگاه شماری است.

اولاً می آید می  گوید روزها یادتان می ماند در ماه وقتی که چهار روز در ماه شما رسیدید به یک روز خاص بعد نَبُر را انجام می دادید و گوشت نمی  خوردید روزهای ماه یادتان می  ماند. دیگر چه؟ می گوید اینکه شما امساک کنید از خوردن گوشت ارادۀشما و توان  فردی تان را زیاد می کند جلوی خودتان را می گیرید، آقای نیکنام! چرا در مورد نَبُر بحث که شده شما آمدید گفتید اراده آدم را قوی می کند ولی وقتی که در مورد روزه بحث شده و به قول  شما به ریختی که در ادیان دیگر است کم خوردن را هم خودتان می  آیید می  گویید اصلاً چه کاری است که آدم کم بخورد؟ چرا انسان باید محل روان را بیازارد؟ پاسخ را خودتان در سایت تان دادید امساک می کند انسان که جلوی خودش را بگیرد اراده خودش را قوی بکند، این هم پاسخ به شما نسبت به این ادعای که مطرح شد.

برخی از تعالیم در آیین زرتشت وجود دارد که یک شباهت های مثلاً به تعالیم اسلام دارد؛ سؤالی که من می خواهم بپرسم این است، چون شما سؤال نمی پرسید من خودم از خودم سؤال می پرسم؛ آیا این تعالیمی که در اسلام وجود دارد برگرفته‌شده از تعالیمی که در زرتشت بوده نیست؟ یعنی مثلاً روزه در ماه مبارک رمضان که مسلمان ها دارند همان نَبُر زرتشتی نیست که آمدند تغییر دادند؟ می خواهم پاسخ بدهم از زبان چند نفر؛ یکی از پاسخ را من بر اساس این کتاب خدمت شما عزیزان عرض می کنم کتاب «داد و ست های فرهنگی میان زرتشتیان و مسلمانان در سه دهه نخست هجری» دکتر فرهاد صبوری فر این کتاب را نوشتند انتشارات هیرمبا آمده است این را چاپ کرده انتشارات زرتشتی ها،با رئیس انتشارات صحبت می کردم در مورد اعتبار این کتاب، ایشان گفتند که حرف های که در این کتاب آمده، اولاً اینکه ما چاپ کردیم این کتاب را یعنی اعتباری برایش قائل بودیم و ثانیاً سخنانی که آمده است در این کتاب، از لحاظ علمی پژوهش شده است که در اینجا آمده، کسی اگر خواست در این زمینه تحقیق پژوهشی داشته باشد خیلی خوب است این کتاب را تهیه بکند کتاب خوبی هست حالا انتشارات زرتشتی چاپ کرده ولی خوب است، تواریخ عمومی و محلی را، ملل و نحل را تعریف را تعریف کرده است، بنده ش و به هر حال چند مسئله اساسی فتوح البُلدان و تاریخ طبری را در موردشان صحبت های را مطرح کرده، تعالیم زرتشت، بخش های مختلفی دارد، در پنج بخش این کتاب تنظیم شده، اما در جای از این کتاب یک عبارتی آمده، آمده است اینجا می  گوید که، صفحه شماره 317، نگاه کنید ببینید که آیا اسلام از زرتشت تعالیم را گرفته است یا خیر؟

داد و ستدهای فرهنگی میان زرتشتیان و مسلمانان در سه دهه نخست هجری، دکتر فرهاد صبوری فر، چاپ انتشارات هیرمبا، ص 317

تطبیق آموزده های زرتشتی با تعالیم آیین تازه

آمده است گفته است که:

 اگر بخواهیم بررسی کنیم بین دین اسلام و آیین زرتشت عملکرد پیامبر اسلام و زرتشت نگاهی داشته باشیم به موارد قابل توجهی بر می خوریم از جمله

بحث های حالا ادعا کرده است یکتا پرستی، ادعا کرده است جایگاه نماز در دو دین و موارد دیگری را آورده است و مطرح کرده، اما می آید در صفحه شماره 319 یک عبارتی را آورده؛ آیا اسلام متأثر از زرتشت بوده است در این تعالیم؟ ایشان پاسخ داد:

در اثر برخورد این دو تصور

یعنی زرتشتی گری و اسلام

زرتشتیان از باورهای مسلمانان تأثیر پذیرفتند

 نه مسلمانان از باورهای زرتشتی ها، این یک.

نکته بعدی؛ بر اساس گفته جناب آقای موبد رستم شهزادی که استاد بسیاری از این موبدان حال حاضر است و هیچ موبدی از موبدان زرتشتی بعید می دانم باشد که ارادتی نسبت به موبد رستم شهزادی نداشته باشد، ایشان آمدند گفتند که برای اینکه، این تصریح کردند برای این مسئله، من خودم کلیپ تصویری صحبت ایشان دیدم، ایشان آمدند گفتند که برای اینکه موبدان زرتشتی جا نمانند عقب نمانند از مثلاً تعالیمی که یهودی ها و مسیحی ها داشتند، آمدند برخی از آنها را به ریخت یا شکل تعالیم زرتشتی اینها را ثبت کردند یا ترویج کردند یا به آن عمل کردند، این نکته دوم، حالا اصل مسیحیت یا اصل یهود اصل آن یعنی آنچه که پیامبران الهی آوردند آنها کلام خداوند بوده بعداً تحریف شده است و به این شکلی که الآن می بینید درآمده چه بسا در خلال این تحریف های که انجام شده در مورد یهود و مسیحیت، یک بخش های هنوز کامل تحریف نشده باشد، مثلاً زرتشتی ها آمدند در دوره ساسانیان یک بخش را از یک اعتقادات مسیحی گرفتند یک مقدار کمتر دستکاری شده بوده آوردند در آیین خودشان یک مقدار هم آنجا دستکاری کردند، اسلام که آمده است چون پیامبر اسلام هم یک پیامبر فرستاده شده از جانب خداوند است و سخنش همگام است و در راستا است با پیامبران گذشته، ریختی یا شکلی از این تعالیم را زرتشتی ها داشتند ولی اسلام آن کامل را آورده مطرح کرده یعنی یک رشتۀ علمی و استدلالی در انتقال این مسائل وجود دارد، کس دیگری هم هست که همچین حرفی را زده باشد؟ بله ، رئیس انجمن موبدان تهران جناب آقای دکتر خورشیدیان، ایشان آمده است در کتاب خودشان، «پاسخ به پرسش های دینی زرتشتیان» دکتر موبد اردشیر خورشیدیان، رئیس انجمن موبدان تهران، این کتاب را فکر کنم دوتا انتشارات هم چاپ کرده، بر اساس چاپ انتشارات برسم، دارم خدمت تان عرض می کنم، صفحه 119، این کتاب ایشان چه گفته است، اتفاقاً راجع به منجی سشیانت یا سشیانس ها، وقتی ایشان شروع کرده، صحبت کرده می گوید که، بعضی از این اعتقادها اعتقادات زرتشتی است، پس از کجا آمده جناب آقای موبد؟

پاسخ به پرسش های دینی زرتشتیان، موبد اردشیر خورشیدیان، انتشارات برسم،ص119

و اما اندیشه ”اُشیدر یا موعود پایانی“ در بخش‌های بعدی اَوستا در مذهب زرتشت واردشده‌است و دانشمندان معتقدند كه این اعتقاد به‌مفهومی كه اكنون در بین زرتشتیان مرسوم است و بنام اٌشیدر ماه یا اُشیدر بامی نامیده می شود از یهودیان به باور ایرانیان وارد گردیده است

بعد می  آید توضیح می دهد که

یهودیان معتقدهستند كه ”ماشیه“ یا مسیحا خواهد آمد و قوم یهود را به عزت و پیروزی خواهد رسانید و

عدل و داد را در جهان برقرارخواهد كرد. براین اساس، باور نیاکانی نیز بر این بوده که اشیدرماه یا اشیدربامی، یا شوسیانس سه پسران اشوزرتشت هستند که هر سه هزار سال به ترتیب به گیتی می آیند و هنگامی که شوسیانس ظهور کند رستاخیز می شود و سراسر جهان را پاکی ونیکی فراخواهد گرفت، و عدل و داد و خوشبختی فراگیر خواهد شد

می  گوید بعد از اینکه عرب ها حمله کردند این امید در بین زرتشتی ها دیده شد، پس ممکن است در بین زرتشتی ها یک باور وجود دارد که جناب آقای دکتر ابراهیم پورداود یک کتاب جدا هم برایش نوشته که من هفته قبل به شما نشان دادم، یک کتاب هم بقول خودشان نسکی بوده که از بین رفته ظاهراً ولی کتاب سوشیانس، موعود مزدیسنا آقای ابراهیم پرو داوود، آقای موبد خورشیدیان می گوید که اصلاً اساس این اعتقاد از یهود نشأت گرفت ، حالا من نمی خواهم بگویم این حرف آقای موبد خورشیدیان درست است یا غلط است، اصلاً محل قضاوتم این نیست، درمورد شوسیانس هم با شما صحبت کردم برنامه جدا خدمت تان بودیم و در موردش کامل توضیح دادم که چه قضایایی را مطرح کردند زرتشتی ها در موردش ولی بحث من اینجا این است که نیایید اگر همچین تعالیمی است که شباهت دارد به هم دیگر بیایید بگویید اسلام متأثر از زرتشت بوده از زرتشتی ها گرفته، دیدید که دقیقاً برعکس بود، حتی از یهود تعالیم را گرفتید، حتی منجی تان را، رئیس انجمن موبدان می گوید که از یهود گرفته شده است این اعتقاد، شبه هاتی که مطرح می کنیم با ادبیات دیگری پاسخ داده می شود و اینجا دیگر ماهم سؤال می پرسیم.

برویم سراغ تماس ها، آقا امیر حسین از خوزستان، بعنوان مخالف سلام و رحمة الله

بیننده:

سلام و درود بر شما آقای حسینی خوب هستید، من یک دو سه تا مطلب می گویم گفتند چهار نفر دیگر هم پشت خط هستند، یک بحثی داشتم در مورد مطلبی که در دقایق پایانی برنامه هفته پیش گفتید در مورد نحوه کشته شدن و مقبره شاهنشاه کوروش، می خواستم یک گفت و گویی در این باره داشته باشم و دوتا سؤال هم دارم آخر سر می پرسم، آقای حسینی من قبلش یک سؤال از شما می پرسم آن هم این است که می خواهم ببینم شما کلاً قبول دارید که جنازه کوروش به ایران نرسیده یا اختلاف نظر دارید می گویید مشخص نیست؟

استاد حسینی:

 من می  گویم که آیا کوروش زرتشتی بوده یا نبوده؟

بیننده:

من نظر مورخین را می گویم، جامع کل مورخین حالا اغلب شان بیان داشتند که دین کوروش مشخص نیست، معلوم نیست بخش دین او،

استاد حسینی:

پس وقتی مشخص شد بیایید در مورد قبرش صحبت کنیم،

بیننده:

در مورد کوروش بنده اصراری ندارم

استاد حسینی:

بعضی از عزیزان ادعا می کنند که کوروش زرتشتی است، ما گفتیم آقا اگر زرتشتی است شما این روشی که برای دفنش می گویید و جایی که برایش معتقد هستید دفن شده مخالف آئینش بوده، مخالف تعالیم شما است، ما داشتیم این را مطرح می کردیم، گفتیم بالاخره یا بگویید زرتشتی بوده اگر زرتشتی بوده، مقبره زیر سؤال می رود، اصلاً مقبره یعنی قبر، اصلاً شما قبر ندارید دخمه باید بگذارید، یا باید بیایید دخمه گذاری را زیر سؤال ببرید بزنید زیر اوستا یا بیایید بگویید حالا کوروش زرتشتی نبوده از ادعای اولتان کوتاه بیایید بعد که کوتاه آمدید در موردش صحبت بکنیم ببینیم همان مورخین نزدیک به کوروش  چه گفتند، استنادشان برای اینکه آنجا است چیست، آن را هم بررسی بکنیم، یعنی مرحله مرحله است این بحثی که ما داشتیم، حالا شما ایرادتان به کدام بخشش است

بیننده:

در مرحله اول من اصراری بر سر زرتشتی بودن کوروش ندارم من، چون موراخان اکثراً گفتند دینش مشخص نیست

استاد حسینی:

خیلی خب پس شما می فرمایید اینکه زرتشتی ها ادعا می کنند کوروش زرتشتی بوده است این درست نیست،

بیننده:

نه این صرفاً می تواند یک نظری باشد یکی از پژوهشگران مطرح کرده بقیه بودند چیز دیگری گفتند،

استاد حسینی:

پس از آن اساس استدلال اینها را زیر سؤال می رود با این حرفی که شما زدید

بیننده:

خب بله من در این زمینه بحثی ندارم،

استاد حسینی:

خب این حل شد کوروش زرتشتی نبوده، اینجا ادعای اول آنها زیر سؤال رفت حالا من البته می توانم ادامه بدهم این بحث را، بیایم بگویم که شما بر اساس سفر نامه فیثاغورث می گویید که کوروش در آن مقبره دفن شده، بر اساس چه می گویید چرا همچین ادعایی را دارید؟

بیننده:

من بر اساس مطالبی که یک سری مورخین رومی مثل آرین نقل کردند،

استاد حسینی:

برای چه قرنی هستند این مورخین،

بیننده:

اینها تقریباً قرن اول ودوم میلادی می شوند،

استاد حسینی:

قرن اول میلادی چقدر فاصله دارند با کوروش؟

بیننده:

از آن چیزی که نقل کردند، یعنی اینها آمدند گفتند که یکی از فرماندهان اسکندر از آنجا دیدن کرده ، حدود 330 سال یا 300سال و اندی با این واقعه ای که نقل کردند فاصله دارند،

استاد حسینی:

300 سال خیلی بیشتر است بخاطر اینکه کوروش حدود 500 سال قبل از میلاد مسیح بوده، اگر شما سالی که گفتید 100 سال بعد از میلاد مسیح باشد، می شود 500 سال قبل از کوروش، فاصله اش می شود 1500 سال،

بیننده:

نه آقای حسینی می گویم قرن اول میلادی،

استاد حسینی:

یعنی چند سال با میلاد مسیح فاصله داشته؟

بیننده:

یعنی 100 سال،

استاد حسینی:

خب کوروش هم 500 سال قبل از میلاد مسیح بوده می شود 600 سال باز،

بیننده:

بله ببینید اقای حسینی اسکندر خب در سال 330 قبل از میلاد است ،

استاد حسینی:

خب شما می گویید موقعی که اسکندرآمده بود می گویید کوروش اینجا بوده درست است؟

بیننده:

بله آنها از مورخین اسکندر نقل کردند،

استاد حسینی:

خب آقا اسکندر از کجا فهمیده بود کوروش است؟

بیننده:

خب من برای شما شرح می دهم حالا، اینها آمدند گفتند که آقای حسینی، حالا مثلاً آنجا بر اساس گزارشی که آنها دادند

استاد حسینی:

چون خودشان گفتند که اینجا چیزی از اسکندر پیدا نکرد، من خود زرتشتی ها را دیدم که گفتند خود اسکندر آمد، آنجا خالی بود، این را هم دیدم

بیننده:

البته یک پیکر فکر می کنم بوده ولی از خارج مقبره گفتند،

استاد حسینی:

نه ببینید فکر می کنم بوده و اینها، شما دارید یک فکری می کنید راجع به آن کسی که رفته است آنجا یک جسدی دیده حالا کوروش بوده یا نبوده، ما که در اثبات یک مسئله  که نمی توانیم، شما فکر کنید راجع به یک شخصی که او یک نقل 300 بعد دارد، ببینید کوروش دفن می شود  300 سال بعد می گویید چه؟ خودتان گفتید اصلاً حرف خودتان دارم می گویم اسکندر می آیند آنجا حمله می کند درست است؟ بعد بماند که اسکندر را هم بعضی از اینها منکر هستند حمله اش را،  300 سال بعد از اسکندر یک مورخ می آید یک حرفی را می زند و شما با آن مورخ 1700 سال فاصله دارید، شما می گویید 1700-800 سال قبل از من یک کسی یک حرفی را نقل کرده از کسی که 300 سال قبل از خودش بوده است، که او سخنی راجع به 300 سال قبل از خودش گفته است که فکر کنم این‌طوری دیده، برادر عزیز من یک مطلب دارم اینجا می گویم عین کتاب را رفتم خریدم دارم این را باز می کنم کتاب را چون پی دی اف را هم قبلا داشتم ، و این عین کتاب، چه انتشاراتی، کجا، چه سالی چاپ شده، نویسنده چه کسی است جایگاه نویسنده چه کسی است؟ چه اعتقاداتی را دارد، دقیق کلمه ها را به شما نشان می دهم، بعد شما می آیید با این فکر کردن ها و تخمین های پله ای نهایتش این است  که بگویید یک ظن و گمان بسیار ضعیف می شود، اثبات نیست،  که شما به من می گویید یک ایرادی دارم نسبت به صحبت  هایی که هفته قبل گفتید، من فکر کردم چه محتوای علمی را می خواهید ارائه بدهید درنقل آن،

بیننده:

من نقد کردن از زبانم دررفت، من این را نگفتم، مورخین نقل کردند می گویند آریستوکلس یکی از سردارهای اسکندر بود رفته آنجا بنای ساختمان را هم توصیف کرده، و گفته پیکر کوروش آنجا بوده، این را نقل کردند در روایات شان، حالا به‌صورت کلمات یونانی، برخی پژوهشگران هم آمدند بررسی کردند می گویند این نمی توانسته بگوید استخوان کوروش آنجا بوده، چون یک لفظی را آوردند به معنای پیکر است در زبان یونانی با استخوان فرق دارد،

استاد حسینی:

ولی بعضی هم منکر همین قضیه هستند، حالا یک سؤال دیگر، چه اولویتی شما می توانید بدهید به این ادعا در مورد سربازان اسکندر و نقلی که شده، چطور می توانید این را اولویت بدهید به حرف هایی که هرودوت زده است و می گوید اصلاً کوروش در ایران کشته نشده و دفن نشده، دوتا گزارش است دیگر، و هرودوت شهر است از مورخین که شما دارید می گویید، و بلا واسطه است اینجا در متن، ولی اینجا واسطه ای دارد که می رسد به افراد مجهول، به آن کاری نداریم چون این طرف هم هرودوت سند ندارد حرفش

بیننده:

پیش زمینه ای از روایت مرگ کوروش بدهم، کلاً هرچه روایتی که موجود است از آن

استاد حسینی:

کدام روایت؟

بیننده:

پنج یا شش نقل قول در مورد مرگ کوروش وجود دارد، که نقل کردند

استاد حسینی:

خب یک دانه اش را شما به من بگو،

بیننده:

اولین مورخی که نقل کرده است، وخودتان هم قبلاً در یکی از سخنرانی هایتان به این مطلب اشاره کردید در تاریخ هرودوت هم هست، زمانی که روایت مرگ کوروش را می  گوید، می گوید من چندین روایت در مورد مرگ کوروش شنیدم اما این به نظر من درست تر است، یعنی در همان دوره هرودوت هم چندین روایت بوده اما حالا هرودوت صحت دارد حالا من سبک و سنگی نمی خواهم بکنم

استاد حسینی:

خب  چندین روایت بوده، ممکن است هرودوت بگوید یک روایت بوده آن سمت ایران، یک روایت بوده شمال ایران یک روایت بوده است جنوب ایران، این روایت پیش من معتبرتر است، شما نمی توانید ادعا کنید چند روایت بوده پس یک روایت همین بوده است که در آنجا دفن شده،

بیننده:

و روایت های دیگر هم آقای حسینی به دست ما رسیده،

استاد حسینی:

قبل از هرودوت نرسیده به دست تان اگر می فرمایید بگویید، یک دانه روایت بیاورید قبل از هرودوت

بیننده:

مورخینی که قبل از هرودوت بودند کتاب هایشان به دست ما نرسیده، یک هکاپیوس یونانی بوده که برخی هرودوت شناس ها گفتند احمتالاً از آن هم مطلب می گرفته، اولینش هرودوت است

استاد حسینی:

احتمالاً؟ خب پس اولین هرودوت است دیگر،

بیننده:

اولی هرودوت است حدود 100 سال با واقعه فاصله دارد مثلاً

استاد حسینی:

پس این 100 سال شرف دارد بر آن 300 و 600 سال دیگر

بیننده:

خب با فاصله پس از 150 سال پس از کوروش هم روایت داریم ما 120 سال 150 سال پس از مرگ کوروش،

استاد حسینی:

خب بفرماید روایتش را بفرمایید

بیننده:

خب یکی از روایت ها مثلاً گزنفون، من می گویم الآن فعلاً قصد سبک و سنگین کردم روایت ها را ندارم فقط می خواهم بیان کنم

استاد حسینی:

ببین آقای امیر حسین خودتان وضعیت گزنفون را می دانید یا نه؟

بیننده:

من می دانم حالا شما

استاد حسینی:

خب چرا دارید استناد می کنید به همچین کتابی، خودتان می دانید وضعیت این کتاب چه هست،

بیننده:

گزنفون می گوید کوروش به مرگ طبیعی از دنیا رفته در محدوده حکومت خودش، این می شود دومین روایت ما در مورد مرگ کوروش

استاد حسینی:

نه اجازه بدهید، در منطقه حکومت کوروش، که اینها مدعی هستند که 6 برابر ایران حاضر حکومت داشته، 30 سال حکومت کرده، خب کجای

بیننده:

بله خب ولی مرکزش فارس بوده،

استاد حسینی:

برادر عزیز من در منطقه خودش بوده، حالا منطقه خودش مگر همان یک دانه قبر بوده، همان یک تیکه بوده پاسارگارد بوده مگر؟

بیننده:

خب اجازه بدهید من می رسم به این من روایت ها را که می گویم می رسم به اینها که آنها چه گفتند، پس این روایت شد هرودوت که می گوید کوروش در جنگ با ماساژت ها کشته شد

استاد حسینی:

بحث را تکمیل بفرمایید برادر عزیز من نمی خواهم یک بحثی همین‌طور پرتاب بشود، مخاطب فکر کند که گزنفون همانی را گفت که شما گفتید، نه می خواهم برایش واضح بشود که ادعای شما با جمله ای که گزنفون آورده هم مطابقت نداشت، آن عبارتی که از گزنفون خواندید، غیر این است؟

بیننده:

یعنی می خواهید بگویید گزنفون نگفته کوروش به مرگ طبیعی از دنیا رفته؟

استاد حسینی:

من نگفتم به مرگ طبیعی مرده یا نه من در مورد محل مقبره صحبت کردم در مورد مقبره صحبت کردم

بیننده:

من ادامه بدهم بروم جلو می رسم به اینها

استاد حسینی:

گزنفون پس نداشت برویم بعدی

بیننده:

نه دارم صرفاً مرگ را می گویم، ببینید مثلاً هرودوت شما وقتی روایتش را می گویید، می گویید جنازه کوروش اصلاً به ایران نرسیده این یک استدلال است دیگر بر اساسش طبق روایت هرودوت گزنفون می گوید کوروش به مرگ طبیعی از دنیا رفته در مرکز حکومتش پس طبق روایت گزنفون دفن کوروش در ایران ممکن است

استاد حسینی:

در ایران آن موقع ممکن است دیگر حکومت خودش درست است؟ خیلی خب ولی مقبره ای که در پاسارگاد است اثبات نشد حالا بعدی را بخوانید ببینیم بعدی چه دارد

بیننده:

روایت دیگری مورخ دیگر که هم زمان گزنفون است، کتوسیا، کتوسیا می گوید کوروش در جنگ با داربیک ها زخمی می شود ایرانی ها پیروز می شوند دو سه روز بعدش کوروش بر اثر آن زخمی که داشته از دنیا می رود، و در ادامه هم می آورد که شمبوجیه پسر کوروش یک خارجه ای را فرستاد که جنازه کوروش را به پارس آوردند، کتوسیاس این را گفته

استاد حسینی:

پس دوتا گزارش در مورد این بود که کشته شده بود در جنگ، یعنی یک مستقیم در جنگ یکی بعد اینکه زخمی شده بود، یکی هم گفته بود مرگ طبیعی؛ تا اینجا این سومی هم پاسارگاد نداشت، گزارش بعدی را بفرمایید

بیننده:

ولی کتوسیا گفته که جنازه کوروش را به پارس آوردند

استاد حسینی:

به پارس آوردند پس پاسارگاد نه، حالا پارسی هم که داریم می گوییم که استان فارس یک چیز است و آن منطقه الآن بحثش فرق می کند، من اگر بخواهم برسم به آن قضیه عبارت هایش کدام مناطق را دارد می گوید که اصلاً مفصل است، که خودشان اصلاً چه وسعتی را گفتند برای بعضی از عباراتی که الآن فکر می کنیم کوچک است، خب این هم پاسارگاد نداشت، دیگر چه؟

بیننده:

حالا گزارش های دیگر، مثلاً دئودوس تیسدی مورخ رومی است، اشارات مختصر داشتند، دئودوس تیسیدی مثلاً می گوید کوروش به دست اقوام بیابانگرد افتاد، اینها متأخرتر هستند نسبت به این سه نفر اولی

استاد حسینی:

خب این گزارش چهارم آیا پاسارگاد دارد یا ندارد؟

بیننده:

ندارد شما اجازه بدهید من می رسم

استاد حسینی:

آقا امیرحسین می خواهید 50 تا را هم بخوانید وقتی ندارد چه فایده ای دارد؟ اصلاً محل بحث ما درمورد مقبره کوروش بود،

بیننده:

من می رسم به همان شما اگر اجازه بدهید من به آن می رسم،

استاد حسینی:

آقا امیر حسین چهارتا گزارش اولتان نداشت بفرمایید گزارش چندم دارد همان گزارش را بخوانید برای من.

بیننده:

ببینید جناب حسینی گزارشی که من گفتم آریون و استرابون گفتند اینها یک توصیفی از مقبره کورش ارائه دادند گفتند مقبره کوروش، حالا اسم پاسارگاد را من در خاطرم نیست آورده بودند یا نه

استاد حسینی:

قربان تان بروم نیاوردند دیگر، عبارت را خواندید

بیننده:

شکل مقبره را که ذکر کردند،

استاد حسینی:

آقا امیر حسین، آن موقع فکر می کنید وحدت رویه در ساخت و ساز نبوده؟ الآن تخت جمشید را نگاه بکنید سنگ های مکعبی و درشت دارد، پاسارگاد را نگاه می کنید سنگ های مکعبی و درشت دارد، اینها چیزی نبوده که تفاوت های فاحشی بوده اینکه وصف کرده همان است، و همان متن را هم شما بیاور ببینم چطوری می توانی استفاده بکنید، یعنی  ما حتی اگر گزنفون را نگوییم بر اساس نقد خود کتاب،نقد خود شخصیت، نقد متن را کنار بگذاریم، مطالبی که در همان کتاب گزنفون در مورد کوروش آمده را، که می دانید چه چیزهای عجیب و غریبی است که اصلاً من بعضی وقت ها واقعاً جرعت نمی کنم آنها را اینجا بخوانم، کنار بگذارید همه اینها را چشم پوشی کنیم، باز با همان متنی که شما دارید نمی توانید این را اثبات بکنید، برادر عزیز، چرا اصرار دارید روی یک مسئله که هیچ راهی ندارید برای اثباتش،

بیننده:

من اول که شروع کردم الآن دارم گزارش مورخین را می گویم، برای این است  نیست که بگویم در پاسارگاد بوده، می خواهم نشان بدهم ما روایتی داریم که می توانیم از آن برداشت کنیم جنازه کوروش در ایران دفن شده، یک عده می گویند نه

استاد حسینی:

آقا اصلاً من می گویم باشد در ایران دفن شده، ایران آن موقع دیگر، ایران تحت حاکمیت کوروش، چطوری می خواهید شما از وسعت چند هزار کیلومتری بیایید برسید به یک محل قبر با این استنادات، اگر جایی دارید در یک گزارشی که در پاسارگاد است لطفاً آن گزارش را بخوانید،

بیننده:

من گفتم آریون و استرابون توصیف کردند شکل  مقبره کوروش را

استاد حسینی:

توصیف شان را بفرمایید

بیننده:

بله اینها آمدند گفتند که مقبره چندین سکوهای مربعی شکل داشته و روی این سکو یک اتاقک قرار گرفته با یک سقف شیب دارد و پیکر کوروش داخل آن قرار داده شده

استاد حسینی:

خب سؤالی  از شما بپرسم، فاصله زمانی اینها با کوروش چقدر بوده؟

بیننده:

تقریباً ششصد و خورده ای سال

استاد حسینی:

ششصد و خورده ای سال، از کجا گفته کوروش دراینجا دفن است؟

بیننده:

اینها از آریستو بلو نقل کردند، آریستو بلو کتابش به دست ما نرسیده، یکی از مورخین اسکندر بوده

استاد حسینی:

مورخ اسکندر 300 سال با اینها فاصله داشته؟ همان آدم هم 300 سال با کوروش فاصله داشته، او از کجا می دانسته کوروش آنجا دفن است؟

بیننده:

می گوید پیکر کوروش آنجا بوده دیده آنجا

استاد حسینی:

بزرگوار، شما 600 سال یکی آمده گفته پیکر فلانی اینجا دفن است، تازه من همان متن را برایت بیاورم هزارتا اشکال دارم با همان عبارتی که شما خواندید، همان ترجمه ای که شما ارائه دادید، یک سؤال از شما بپرسم؟ دقیقاً متن ترجمه کتاب را خواندید شما؟

بیننده:

نه من نقل به مضمون کردم

استاد حسینی:

آفرین من نمی خواستم یک تعبیری بکار ببرم، شما فکر می کنید من اینجا نشستم این متن را نرفتم کار نکردم؟ ندیدم، اینها را؟ بارها ما اینها را بالا و پایین کردیم متن ها را دیدیم شما متن را هم که دارید می خوانی، چه بگویم؟ بگویم صداقت تان را رعایت نمی کنید در آن، متن را جلویت هست داری می خوانی داری عباراتش را تغییر می دهی، غیر از این است آقا امیرحسین، بینی و بین الله زرتشتی هم هستید، بین شما و فروهر، عبارات را چرا دقیق نمی خوانید شما؟ نکنید از این کارها، گفتار نیک کردار نیک، پندار نیک،

بیننده:

می گویم آقای حسینی من خودم شیعه هستم،

استاد حسینی:

شیعه باشید خیلی زشت است، این دیگر بدتر می شود

بیننده:

خب نه شما می گویید آریون و استرابون ما بررسی کردیم آیا این توصیفی که از مقبره آوردند

استاد حسینی:

شما توصیفی که آوردید هم عین عبارتشان نبود،

بیننده:

نه من الآن از شما می پرسم شما گفتید بررسی کردیم، اصلاً بررسی که من کردم اشتباه است، شکلی که از مقبره کوروش توصیف کردند و اینکه  پیکر کوروش را آنجا مشاهده کردند این دو نفر گفتند یا نگفتند،

استاد حسینی:

نه آن تعبیری که شما گفتید این تعابیر نیست، نخیر

بیننده:

خب شکل مقبره را قبول دارید که توصیف کردند و گفتند پیکر

استاد حسینی:

اجازه می دهید آقا امیر حسین برویم سراغ بیننده های دیگر؟اصلاً رفته گفته است این قبر در منطقه پاسارگاد در استان فارس در شیراز در180 کیلومتر فاصله دارد، در آنجا یک قبری است قبر کوروش است، من می گویم این آدم از کجا گفته قبر کوروش است ،آیا محل عمومی بوده می رفتند زیارت می کردند؟ آیا علم داشته آیا آقای کوروش را دیده بود 600 سال قبل قیافه اش را بعد رفته داخل قبر را نگاه کرده دیده کوروش است، من می خواهم بگویم که اگر ما بخواهیم به این مسائل این‌طوری ایراد بگیریم جدای از منبع شناسی، جدای از شخصیت نویسنده این کتاب مورخین وقتی نمی توانید این مسئله را ثابت کنید و مخالف اعتقادات زرتشتی ها است نیایید این‌طوری رویش تعصب داشته باشید برادر عزیز، هیچ دلیلی شما برای ارجحیت دادن گزارش هایی که دارید می گویید حتی اگر همه را به پذیریم بر گزارش هرودوت وجود ندارد، ولی گزارش هرودوت از لحاظ زمانی و تاریخ مقدم است بر بقیه گزارش ها،

بیننده:

خب ولی خود هرودوت هم می گوید چندین روایت آن زمان بوده،

استاد حسینی:

چندین روایت بوده هرودوت می گوید یکی درست است، آیا هرودوت گزارش شما را هم آورده، نیاورده،

بیننده:

خب سایرین که آوردند

استاد حسینی:

سایرین 600 سال بعد آوردند تازه همان را هم دقیق نمی گویید شما، ممنون هستم از شما آقا امیرحسین بسیار ممنون هستم از شما امیدوارم وقتی عزیزی می خواهد روی خط تشریف بیاورد قشنگ بفهمد ما محل بحث مان محل سؤال مان، محل شبهه  مان چه بوده، گزارش که می خواهید بیاورید مطابق با آن  سؤال و ادعایی که ما مطرح کردیم باشد که وقت بیننده ها هم گرفته نشود.

خانم بسیطی از تهران سلام و رحمة الله.

بیننده:

سلام علیکم حال شما خوب هستید، تشکر می کنم از برنامه تان اول خواستم بگویم تماس های قبل می شنیدم برای برنامه تان اعتراض می کردند چرا این برنامه این‌طوری گذاشتید خواستم بگویم که اتفاقاً خیلی کار خوب و بجایی انجام دادید من بعنوان یک معلم که در تهران دارم تدریس می کنم اولین موضوعی که دانش آموزان برای ما مطرح می کنند، مثلاً من بعنوان معلم دینی، چرا گذاشتگان ما در همان آیین زرتشت نبودند، حالا حتی از اجداد پیامبر در ایران صحبت می کنند و اینها، ولی همه نظرشان این است که نه، خب یک کاری است که ببینند قبل از انقلاب شروع شد و الآن این شکلی جا افتاده شما دارد ثمراتش را با این تماس هایی که از افراد هست می بینید که بعضی هایشان حالا سخت شان می شود، من فکر می کنم یک باوری را در ذهن شان ساختند الآن دارد خراب می شود، یک کم سخت است که از این باورهایشان دل بکنند، یکی هم اینکه حالا من امسال خیلی از برنامه شما کمک گرفتم برایشان حتی برای بچه هایی که رشته انسانی بودند و بیشتر در کار تحقیق و تاریخ بودند به آنها برای  عیدشان گفتم یک کوچولو بروید از این مسائل از کتاب زرتشت برایم بیاورید، حالا در مورد غسلشان صحبت کردم یا حتی نکات دیگر، خدایانشان خود کتاب، ازدواج و اینها ،و به آنها گفتم از این توجیهات را نمی خواهم اصلاً سعی کنید که از خود اوستا باشد، برایشان جالب بود، بعد مطالبی که آوردند یک سری توجیهات و این مطالب ولی من به آنها توصیه می کردم این برنامه را ببینید حالا آنها که دانش آموز هستند دیگر حوصله این برنامه دیدن ها را ندارند، ولی از برنامه شما کمک گرفتم و گفتم که خودشان تحقیق کنند که چرا اجداد ما بر فرض اگر می گویید که زرتشتی بودند همه شان که حالا این مشخص نیست، ببینید چه دینی را دیدند که بهتر است و برگزیدند، منتهی یک کمکی هم از شما می خواستم من الآن طبق مدارکی که شما گذاشتید عکس های گرفتم و درست کنم به شکل پی دی اف که سندی، گفتم که خودتان مثل آن برنامه ای که در شبکه ولایت بود که بعد مکتوب این برنامه ها را می گذاشت تیکه تکیه برای ما در هر موضوع اثباتی  تان این سند هایی که زحمت  کشیدید کتاب هایش را گرفتید اینها را به این شکل بگذارید که ما مثلاً یک پکیچ کاملی داشته باشیم، که اگر می خواهیم به هر کسی ارائه بدهیم، من معلم یا همکارهای دیگر بتوانیم از این تلاش های شما استفاده بکنیم،

استاد حسینی:

بسیار خب چشم، بسیار ممنون هستم از شما خانم بسیطی آموزگار محترم که پیگیر برنامه هستید، سندها را واقعیتش این است که دوستانی که دارند فعالیت می کنند برای انتشار کلیپ ها و موضوعاتی که در برنامه مطرح شده بارها پیگیری کردند، خود بنده تا الآن این کار را انجام ندادم ان شاء الله خداوند توفیق بدهد بتوانم سریع تر این کار را بکنم، چون برخی از اینها را مثل امشب من کتاب ها را دارم نشان می دهم، بعضی تصاویر کتاب را گرفتم نشان می دهم، پی دی افش هست، بعضی از این کتاب ها کتاب چاپی اش الآن شادی نباشد در بازار فقط مجبور هستم تصویر کتاب را نشان بدهم، یک دسته بندی نیاز داشته، من بخاطر حرمت معلمی شما هم که شده ان شاء الله به این کار سرعت می دهم، یک مقدار زیادی را دسته بندی کردم ان شاء الله بصورت یک پک در فضای مجازی منتشر می کنم شما هم بتوانید ان شاء الله آنچه که نیاز دارید از این اسناد را تهیه بکنید و از آن استفاده بکنید،

سرکار خانم سادات حسینی از اصفهان سلام علیکم و رحمة الله.

بیننده:

سلام خسته نباشید، عذر می خواهم می خواستم در مورد اینکه در مورد فقر و گرسنگی صحبت کردید و اینکه یک گاو ارزشش از یک فقیر بیشتر است، اعتقاد زرتشتیان این است، به نظر شما اینطور نیست؟

استاد حسینی:

من عبارتی را خواندم صفحه 699، بود که بر اساس مطلبی که در کتاب اوستا آمده است، فقیر یک موجود پایین تر از ثروتمند در نظرگرفته شده،

بیننده:

خب حرف شما قبول ولی امام علی می فرمایند که فقر مرگ بزرگ است، و مرگ به نظر من مرگ یعنی آخر هر چیزی، انتهای هر چیزی مرگ است،

استاد حسینی:

ببینید یک مسئله این است که شما می گویید ثروت خوب است یا بد است،این یک نکته است یک زمان می گویید ثروتمند آدم خوبی است فقیر آدم بدی است، یعنی در مراتب انسانی اینها تشکیک وارد می کنید،عبارتی که در اوستا آمده ملاحظه بفرمایید،

و از میان دو کس آن یک که خود را با گوشت سیر کند بیش از آنکه چنین نکند از منش نیک سرشار شود

اصلاً می گوید گفتار کردار پندار نیک، مال کسی است که گوشت می خورد، اصلاً هر کس بیشتر خورد آدم بهتری است.

بیننده:

بله من متوجه کلام شما شدم اما به نظر من بجای اینکه شما دین زرتشت را نقدش بکنید زیر زره بین ببرید دینی که برای  2500 سال پیش بوده به نظر من دین یهودیت که این همه گسترش پیدا می کند این همه دارد طرفدار پیدا می کند، إلمانگرایی می کند، و فعالیت های وحشتناک در دنیا می کند این زیر زره بین قرار بگیرد خیلی مفیدتر است

استاد حسینی:

یک سؤال از شما بکنم خانم سادات حسینی، اول اینکه من چند سال است دارم در بحث ایران و باستان و زرتشت کار می کنم، در بحث زرتشت خیلی بیشتر کار کردم، تماس قبلی تان را دیدید، خانم بسیطی معلم هستند می فرمایند در تهران من دارم می روم پیش دانش آموزهایم بیشترین سؤالهای در مورد زرتشتیگری است،چرا بعضی ها اصرار دارند من این برنامه را ادامه ندهم ،صدتا بهانه هم می خواهند بیاورند بروید سراغ فلان چیز و فلان چیز هر دینی یک سری افراد متخصص دارد برای نقد خودش آنها دارند فعالیتشان را ادامه می دهند، ما چرا تعطیل کنیم کار را؟

بیننده:

نه منظور این است که ما نباید ایرانی مان یا مسلمانی مان مانع از ایرانیت مان بشود و برعکس،

استاد حسینی:

کجا من گفتم مانع ایرانیت بشویم خانم سادات حسینی، آیا در این برنامه مانع شدیم؟

بیننده:

نه دین اجداد و 2500 سال پیش را با شیعه با دین شیعه که این همه امام معصوم آمدن تبلیغ کردند با آن مقایسه می شود می گوییم شیعه اینطور است مسلمان اینطور است زرتشت  اینطور است

استاد حسینی:

خانم سادات حسینی، دینی که 2500سال پیش بوده امروز کارایی ندارد این دین دین درستی نیست،اصلاً همین بزرگ ترین نقد را خودتان انجام دادید،

بیننده:

پیروان خیلی کمی هم دارد،

استاد حسینی:

خانم سادات حسینی، شما فکر کن 10 نفر پیرو دارد این 10 نفر دارند تبلیغ می کنند علیه اسلام، ترویج می کنند زرتشتیگری را، شما بگویید یک نفر مبلغ دارد یک دانه مبلغ هم داشته باشد من می آیم نقدش می کنم که نتواند تبلیغ کند، یعنی مردم را به اشتباه بیاندازد با این تبلیغ که دارد انجام می دهد

بیننده:

خب به نظر شما یهودیت الآن دارد بیشتر تبلیغ می شود شیطان پرستی بیشتر تبلیغ می شود یا زرتشت

استاد حسینی:

من اینجا ترازو نمی گزارم بگویم این بیشتر دارد تبلیغ می شود آن بیشتر دارد تبلیغ می شود، در حیطه زرتشتیگری من

بیننده:

خب آدم باید بین بد و بدتر بد را دریابد آن که در معرض بیشتر آدم را اذیت می کند آن را اول درمان می کنند نه مرضی که اهمیت ندارد،

استاد حسینی:

خانم سادات حسینی، تعصبات برخی از افراد باعث می شود که اجازه ندهد من بیایم بگویم در مورد زرتشت چه گفتند، تعصبات اجازه نمی دهد، من نگاه می کنم می بینم که در حیطه زرتشت و ایران و باستان افراد، چرا؟ چون طرف می گوید اگر من بیایم زرتشت را نقد کنم متهم می شوم به دشمنی به تاریخ ایران و باستان، بگذار متهم بشوی درست رفتار بکن، درست نقد بکن، مردم سخنت را بپذیرند آنهایی که به دنبال حق هستند، حالا چرا این‌قدر اصرار دارید این متوقف بشود، صحبت اولتان را مطرح کردید، بعدش گفتید حالا نه فرمودید یک دینی که 2500 سال پیش است، این 2500 سال پیش دارد با این کتاب در ایران تبلیغ می شود

بیننده:

آقای حسینی احساس می کنم که دین زرتشت پیرو چندانی ندارد، مردم آگاه تر از این چیزی هستند که بخواهند پیرو زرتشت بشوند و مشکل الآن شناسایی مهدویت دین یهودی است که این‌قدر دارد گسترش پیدا می کند اینها مهم تر از هر بخشی است

استاد حسینی:

خانم سادات حسینی، تماس قبلی را شنیدی؟

بیننده:

بله شنیدم

استاد حسینی:

خش شما احساس می کنید تبلیغ نمی شود؟ خانم بسیطی معلم هستند می فرمایند که بیشتری شبهات حول همین موضوع است، من اگر بخواهم بررسی بکنم به سخن یک معلمی که در تهران دارد تدریس می کند اهمیت می دهم در این خصوص که زرتشتیگری در ایران تبلیغ می شود، نه به یک بزرگواری که می گوید من احساس می کنم که اینها تبلیغ نمی کنند.

بیننده:

من خودم الآن نزدیک 40 سال سنم هست ولی احساس می کنم از امام زمانم خیلی کم می دانم، از پیامبر های دیگر خیلی کم می دانم، امام های خودمان، محمد باقر، جعفر صادق، خیلی از آنها کم می دانم، دوست دارم برنامه های این‌طوری با بحث های این‌قدر زره بینی داشته باشم تا اینکه دین زرتشت که دین آبا واجدادی ایرانی ها محسوب می شود 2500 سال پیش زمانی که مردم در کشورهای دیگر در جاهای دیگر دخترانشان را زنده به گور می کردند زنها احترام داشتند، بقول خودشما که در برنامه هایتان گفتید که 30 تا زن در دربار شاه کار می کرد یک گوسفند دستمزد می گرفت، در صورتی که همان زمان در کشورهای دیگر بچه هایشان را و دختران شان را زنده به گور می کردند،

استاد حسینی:

خانم سادات حسینی 30 زن، برای 30 روز کار یک دانه گوسفند می گرفتند، هیچ جای آن گوسفند برای آن خانم ها درست نمی رسیده، این دیگر تعصب است

بیننده:

شما این را با این مقایسه بکنید که آن زمان به زن اصلاً احترام نمی گذاشتند و او را زنده به گور می کردند،

استاد حسینی:

اگر بنا بر مقایسه بود من گفتم، وضعیت زن در ایران وباستان از خیلی جاهای دیگر بهتر بوده است، ولی این دلیل نمی شود که ماهمان وضیعت را بپذیریم، ادرار گاو می دادند به خانم های اجداد ایرانی ها می خوردند،

بیننده:

خب خیلی مراسم های دینی در کشورهای دیگر وحشتناک تر بود شما چرا این را بلد می کنید؟

استاد حسینی:

یعنی اگر مراسم دینی باشد شرکت بکنید ادرار گاو بخواهند بدهند می گویید حالا مراسم دینی بوده دیگر، اصلاً مراسم نبوده

بیننده:

در آن زمان شاید، الآن واقعاً خیلی کار منفوری است،

استاد حسینی:

خانم سادات حسینی، مراسم دینی یک تشریع بوده، نه یک مراسم می گرفتند که، هر خانمی که این اتفاق می ا فتاده برایش ادرار گاو چند روز فقط ادرار گاو می ریختند در گلویش با خاکستر،

بیننده:

الآن که این کار را نمی کنند،

استاد حسینی:

وقتی می گویند برو سراغ اوستا این مطالب در اوستا آمده قدرت ندارند این کار را بکند، حکومت ندارند اینها را بخواهند اجرا بکنند،

بیننده:

شما فکر می کنی الآن هرچه شیعه هست، مو به مو عوامل شیعه بودنش را احادیث را تمام را مو به مو انجام می دهند نه الآن خیلی کارها را انجام نمی دهند

استاد حسینی:

خانم سادات حسینی با این حرف ها خودتان قانع می شوید؟ این استدلالی که دارید می آورید برای اینکه ما ادامه ندهیم خودتان قانع می شوید؟

بیننده:

من احساس می کنم که برنامه شما یک جور تیشه به ریشه است

استاد حسینی:

خب این برمی گردد به آن ذهنیت های واهی که برخی از مردم در مورد گذشته دارند، اهل بیت از من و شما بهتر می دانستند، اهل بیت نقد کردند، زرتشت را دروغگو معرفی کردند در روایات، در کتاب الإحتجاج مراجعه بفرمایید، و ما هم همان روش اهل بیت را و اینکه واقعیت چه هست را می فهمیم و همان ها را منتشر می کنیم، اجازه بدهید ما به اهل بیت مراجعه کنیم ببینیم روش آنها چیست،

بیننده:

البته  که ما مرید اهل بیت هستیم،

استاد حسینی:

اگر مرید اهل بیت هستید در مورد زرتشت هم باشید دیگر،

بیننده:

نه من زرتشت را قبول ندارم اصلاً الحمد الله ما شیعه امیرالمؤمنین هستیم، اما این دلیل نمی شود که ایران با این تاریخ 2500 ساله اش کوبیده بشود، الآن کوبیده می شود، این‌طوری بودند، ایرانی های باستان این کار را می کردند، دلیلی ندارد که همچین کاری را بکنید.

استاد حسینی:

خانم سادات حسینی زرتشت ایرانی بوده یا نبوده؟

بیننده:

خب بوده

استاد حسینی:

خب شما که می گویید من قبولش نداشتم همین کار شما هم یک نوع نقد است به زرتشت دیگر ،یعنی دروغگو بوده دیگر ادعای نبوت داشته،

بیننده:

من نمی گویم دروغگو بوده من می گویم دینش در زمان خودش بهترین دین بوده

استاد حسینی:

ادعای نبوت کرده، یا راست گفته یا دروغ، می گوید طرف آمده من پیامبر هستم

بیننده:

به نظر من دین ایشان زمان خودشان بهترین دین بوده،

استاد حسینی:

آیا راست می گفته از طرف خدا آمده ام یا دروغ می گفته؟

بیننده:

خب ما چه می دانیم راست می گفتند یا نمی گفتند،

استاد حسینی:

شما همین الآن گفتید قبولش ندارم

بیننده:

من شیعه را برترین دین می دانم

استاد حسینی:

ممنون از شما خانم سادات حسینی، خداوند ان شاء الله شر تعصبات را، شر تعصباتی که بر اساس اوهام است بر اساس آن چیزی که در گذشته گفته شده قابل دفاع نیست خداوند شر این تعصبات را از سر تمام ادیان، فرقه و قومیت ها بردارد، خانم سادات حسینی یک زحمت بکشید خودتان یک بار دیگر این تماس تان را گوش بدهید برای اینکه بفهمید استدلال تان چه بود برای اینکه ادامه ندهیم، پس در نتیجه شما نیایید بگویید که چون تبلیغ زرشتی نیست نقد زرتشت را نداشته باشید، بیایید بگویید چون گذشته نقد می شود، این‌طوری بخواهیم نگاه بکنیم اعراب هم باید بیایند نگاه کنند بت پرستی را هم نقد نکنید گذشته گان ما بت پرست بودند، چون بت را می پرستیدند پس ما بت پرستی را هم نقد نکنیم نخیر انبیاء الهی که می  آمدند حقیقت را به مردم می گفتند، گذشته که هیچ حرف خلاف را پدر ما هم بزند باید بگوییم، آن حرف حرف خلاف است اشتباه است، منتهی با آداب خودش اینها را مطرح بکنیم، و بینندگان قضاوت کنند بین سخنی که خانم بسیطی داشتند و مطالبی که خانم سادات حسینی داشتند، ان شاء الله که خداوند ما را متعصب بر حقیقت بگرداند، نه بر افرادی که منتسب می توانند باشند و گذشتگان ما،

آقای وفایی از تهران سلام علیکم و رحمة الله.

بیننده:

سلام علیکم و رحمة الله، استاد من یک چیزی که در مورد زرتشتی ها صحبت می کردید، یک چیزهایی که از اوستا نشان می دادید در مورد شتر و گاو و قتل ها و اینها، یک مسئله ای را مطرح کردند که هر دفعه ما از آنها سند  خواستیم سندی به ما ارائه ندادند، آن بحث هم این بود که همان‌طور که انجیل و تورات در تاریخ تحریف شده این احتمالش است که اوستا یک کتاب خیلی درشتی بوده، ولی بعدها تحریف شده، و مطرح می کردند که مثلاً در طی حمله اعراب و اینها این تحریف شده، البته ما این چیز را جای دیگر نشنیده بودم، خواستم ببینم که این شبهه  وجود دارد یا نه؟

استاد حسینی:

اینها گفتن که اوستا کتاب خوبی بوده تحریف شده، آن کتاب خوب را دارند یا ندارند؟ می گویند نداریم، منتهی ببینیم خود موبدان زرتشتی چه گفتند، کتاب «برگردان گاتها» موبد رستم شهزادی، شخصیت بسیار مؤثر در تعالیم زرتشت در دوره جهان معاصر ما و استاد موبدان حال حاضر زرتشتی، انتشارات فروهر هم چاپ کرده این کتاب را، ایشان می آید در ابتدای همان کتاب خودشان به امضای خودشان موبد رستم شهزادی در مورد همین اوستایی که الآن هست، اگر ادعا می کنند تحریف شده، همین اوستا می گوید که

گرچه دیگر بخش های اوستا را نیز نمی توان ازنقطه‌نظر یادگارهای کتبی فقهی و تاریخی و علمی و حماسی و آئینی کم اهمیت تر دانست، گات ها ی اشو زرتشت کتاب اصول دین زرتشتی و بخش های دیگر اوستا فروع دین و شریعت و فقه زرتشتی است،

برگردان گات ها، رستم شهزادی،

اگر یک کتاب بی اعتبار است چطور اصول دین شما را از آنجا می گیرید، چطور فروع دین و فقه تان را از آن می گیرید، این یک، افراد دیگری هستند مثل جناب آقای خورشیدیان، که اینها هم آمدند در مورد اوستا، «کتاب پرسش به پاسخ های دینی زرتشتیان» دکتر موبد اردشیر خورشیدیان رئیس انجمن موبدان تهران

اوستا به مجموعه کتاب هایی گفته می شود که برای ما زرتشتیان پسنته (مقدس) و مورد احترام است همگی برای زرشتیان زرتشیان هم کتاب ها مقدس است

چون اوستا خودش چند کتاب است، این کتاب را این‌طوری تجلیل کردند اصول دین را از آن گرفتند و اگر قرار است  بگویند یک کتابی بوده خوب بوده ما می گوییم آن کتاب خوب را شما از کجا می گویید خوب بوده، اگر می  گویید یک کتاب مناسب و خوبی بوده خب آن را باید به ما نشان بدهید دیگر، اگر شما آن زمان نبودید ما هم نبودیم،  شما چطور دارید قضاوت می کنید در مورد اوستای آن زمان، نکته بعدی خیلی تأکید کردند گفتند بخش گاتهای اوستا دقیقاً همان کلام زرتشت بوده هیچ تحریفی هم نشده جابجا هم نشده، این را جاهای مختلفی آمدند همچین ادعایی را مطرح کردند، نگاه کنید موبد اردشیر خورشیدیان در همین کتاب پاسخ به پرسش های دینی زرتشتیان ایشان می گوید که

همه بخش های اوستا با یک زبان ویژه نوشته نشده، به این معنی که اوستا از بخش های گوناگونی تشکیل شده، هر کدام بسته با زمان و مکان خودش نوشته شد، اوستا زبان و پیام ومحتواییاتی ویژه دارد و به بخش های گوناگون بخش می شود از کتاب گات  ها که کتاب آسمانی ما زرتشتیان محسوب می شود،

آیا می شود یک نوشته تحریف شده را بیایید بگویید این کتاب آسمانی ما است، نگاه کنید، تعابیری که موبدان زرتشتی دارند درمورد اوستا این است، حرف آخر واقعاً اگر اوستا تحریف شده شما یک‌دانه کتاب دارید از آن زمان به‌جز آن کتاب‌های جزئی که در دوره ساسانی ها نوشته شده، و مبنا و اصول و فروع تان این است، خب اگر این تحریف شده ببوسید این آئین را بگذارید کنار، چه از زرتشت می دانید. ببخشید آقای وفایی عزیز امیدوارم پاسخ تان را دریافت کرده باشید اگر نه حتماً  دوباره تشریف بیاورید.

آقای شادفر عزیز نکته ای فرمودند حرف درستی است در پاسخ به خانم سادات حسینی، من قبلاً هم گفتم در همین برنامه هم گفته بودم، که ایران باستان را چرا محدود کردید به 2500 سال 7 تا 10 هزار، شهر سوخته سیستان 5هزار سال قدمت دارد، یعنی دوره ای که کوروش زندگی می کرده فاصله  اش با مردم شهر سوخته به اندازه فاصله حال حاضر ما است با دوره خود کوروش، منتهی در دوره پهلوی آمدند بریدند، 2500 سال قبل را مطرح نکردند، بخاطر انگیزه  های مختلفی که داشتند.

بسیار ممنون هستیم از شما فرصت چون نداریم بدون اینکه جمع بندی بخواهیم بکنیم بحث را، شما را به خدا می سپاریم یا علی مدد خدانگهدار.

و السلام علیکم و رحمت الله و برکاته

 


تاریخ بدون روتوش>

شبکه ولی عصر تاریخ بدون روتوش سید محمد حسینی