شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج)
مهدی یار استاد علی شریفی

قسمت سی و سوم برنامه مهدی یار با کارشناسی استاد علی شریفی
با موضوع مهدویت در اهل سنت


 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ : 10 اردیبهشت 1400

استاد شریفی:

بسم الله الرحمن الرحیم

«اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُکَ»

عرض سلام و شب بخیر دارم خدمت همه بینندگان عزیز شبکه جهانی حضرت ولیعصر(عج) و امیدوار هستیم که تحت عنایات این آقا و مولای غریب مان عبادات، نماز و روزه های همه محبین اهل بیت و مسلمین مورد قبول خداوند قرار گرفته باشد إن شاءالله، در خدمت شما هستیم با یکی دیگر از برنامه های مهدی یار و امیدوار هستیم که امشب هم به مانند گذشته بتوانیم دقایق و ساعت خوبی را در کنار یکدیگر سپری کنیم در مش معارف اهل بیت و رفع شبهات مخالفین مکتب اهل بیت و امیدوار هستیم که آنچه که انجام می پذیرد در این شبکه توسط تمام عوامل این شبکه و شما بینندگان عزیز مورد رضای خداوند قرار بگیرد إن شاءالله.

امشب هم مباحث خاصی را داریم و اتفاقاتی که افتاده در این هفته را خدمت شما به خصوص جریان مناظره یا بهتر بگوییم دعوت مناظرۀ شبکه جهانی حضرت ولی عصر از شبکه وهابی کلمه، بیننده برنامه باشید موارد، مطالب و کلیپ های قشنگی هست إن شاءالله که بتوانیم آنچه را که وظیفه مان هست را خدمت شما برسانیم، اما از آنجای که طبق روال هر برنامه قرار مان بر این شد که اول برنامه با نقد جریان احمد بصری شروع شود و یکی از دلایل و ادلۀ ما در رد این جریان، باز هم می خواهیم در این قسمت به مانند قسمت های گذشته همان گونه که بیان کردیم یکی از راه های شناخت حجت های الهی از مدعیان دروغین در روایات اهل بیت علم است که یکی از آن مصادق علم، علم به لغات، لسان و لهجه های تمام مخلوقات خداوند چه انسان، حیوان، جمادات و نباتات توسط حجت های الهی و ائمه اطهار (ع) بود که ما دو سه جلسه گذشته هم به این موضوع پرداختیم و تا هفته گذشته ما چهار روایت در این مورد بیان کردیم که این روایات ثابت می کند جریان احمد بصری و این شخصی که ادعای امامت کرده است یک شخص دروغگو و جریان، جریان باطلی است و در این قسمت و در اینجا حدیث پنجم را خدمت شما ارائه خواهیم داد، ما چهار حدیث گذشته را از لسان مبارک آقا امام کاظم (ع) و آقا امام رضا (ع) بیان کردیم و در این جلسه روایتی از اصول کافی از لسان مبارک آقا امام حسن عسکری خدمت شما بیان خواهیم کرد؛ در کتاب «کافی شریف» جلد سوم، «اصول کافی» مرحوم کلینی، در این کتاب کتاب حجت یا کتاب الحجه حدیث شماره 11 حدیث بسیار زیبا و قشنگی است در صفحه 499 راوی مقل می کند که می گوید:

بارها شنیدم که امام حسن عسکری (ع) با غلامان خود به زبان آنها سخن می گفت؛ با ترک ها ترکی، با روم ها رومی، صقلبیها

که در بلغارستان امروزی است ظاهراً

به زبان آنها، من تعجب کردم و گفتم: امام در مدینه متولد شده و تا پس از شهادت پدرش نه در این مناطق زندگی کرده و نه احدی از آنها با امام ملاقاتی داشتند، چطور امام به زبان آنها سخن می گوید؟

اصول کافی، مرحوم کلینی، ج 3، کتاب الحجه، ص 499، ح 11

هر غلامی را امام معصوم با زبان خود آن غلام با او صحبت می کرد، در بسیاری از روایاتی که در این مسئله است ما این مسئله را جمع کردیم که یکی از صفات امام همین بود، راوی می گوید من برای خودم سؤال پیش آمد چطور امام می تواند همچین کاری را انجام بده؟ تا اینکه

حضرت رو کرد به من و فرمود:

یعنی امام از دل ما هم آگاه هست، در این روایات خیلی نکات قشنگ و ظریفی است که باید بدانیم، پس امام آگاه است به آنچه که ما فکر می کنیم، از دل ما، از نیت ما آگاه است، او شاهد بر اعمال ما است، او شاهد بر باطن ما است، بر نیات ما است.

امام رو کرد به من و فرمود: خدای تبارک و تعالی حجت خود را از همه خلق دیگرش از هر جهت ممتاز می کند و به او علم هر زبان، علم نَسَب و مرگ ها و حوادث آینده را می دهد و اگر چنین نباشد میان حجت، میان امام با رعیت و مأموم و مردم عوام چه فرقی هست؟

پس فرق هست بین امام با غیر امام؛ امام صفاتی را دارد که یکی از آن صفات علم به همه زبان ها، لسان ها است و امام از این آگاه هست به عنوان حجت خدا و اگر کسی این نداشته باشد او حجت خدا نیست، پس الآن در روایت پنجم در همین موضوع از آقا امام حسن عسکری(ع) راه شناخت حجت خدا یک آن علم است آن علمی را که امام باید داشته باشد که غیر امام ندارد علم به زبان ها بود، حالا برویم ببینیم آقای احمد بصری در کتاب «پاسخ های روشنگرانه» جلد چهارم نویسنده آقای احمد بصری در صفحه 153

پاسخ های روشنگرانه، احمد بصری، ج 3، ص 153

سوم: ائمه علامت ها و نشانه های که با آن حجت بر مردم شناخته می شود را مشخص و معین کرده اند که در آنها شناخت عمیق نسبت به زبان ها را قید ننموده اند.

آقای احمد بصری یا دروغگو است بیننده های عزیز یا اینکه جاهل است به این روایات، یا این روایات را دیده است یا این روایات را ندیده است، اگر دیده و چنین ادعا می کند که در کلام اهل بیت چنین روایاتی بیان نشده دروغگو است، یا اگر ندیده جاهل است.

یا در کتاب دیگر؛ در کتاب «عقاید اسلام و از تو درباره روح می پرسند» نویسنده آقای احمد بصری در صفحه 194، اینجا تصریح می کند:

عقاید اسلام و از تو در باره روح می پرسند، احمد بصری، ص 194

علمی که دانستن آن برای حجت خدا لازم است به هیچ وجه آگاهی از زبان های کتاب های آسمانی یا زبان های دیگر یا حفظ جملات کتاب های آسمانی نیست.

این هم خلاف روایات است ما ثابت کردیم در روایات اهل بیت آن علمی که مختص به امام است که فرق امام و غیر امام از آن مشخص می شود علم به زبان ها است و آقای احمد هم روایات را انکار کرده است هم ادعا کرده همچین روایاتی وجود ندارد که بارها اعلام کردیم دود 300 روایت به این مضمون ما در فایلی که آماده کردیم جمع آوری شده، حالا آقای احمد بصری و اتباعش به ما پاسخ بدهند؛ اشکالی که ما به احمد گرفتیم یا جاهل است یا دروغگو که ما می گوییم هر دوی اینها است؛ آیا شخص جاهل و دروغگو می تواند امام باشد؟ از آنجای که آقای احمد بصری صفات امام را ندارد و نمی تواند به تمام زبان ها به تمام لهجه ها صحبت کند و بفهمد کلام دیگران را، لذا مجبور شده اصل اساس این مسئله را انکار کند، به نظر شما چنین شخصی امام می باشد یا خیر؟

همینطور که مطلع هستید یک هفته پیش (جمعه شب هفته گذشته) ما بحثی را مطرح کردیم از جریان مناظره و دعوت به مناظرۀ شبکه وهابی کلمه؛ داستان از این قرار بود که بیننده ها به این شبکه تماس گرفتند و درخواست کردند که اگر واقعاً شما به عنوان شبکه کلمه حرفی برای گفتن دارید چرا با شبکه حضرت ولی عصر و کارشناسان این شبکه مناظره نمی کنید؟ بارها اساتید بنده در این شبکه و چه در شبکه ولایت و در فضای مجازی نه تنها کارشناس های شبکه کلمه، مخالفین مکتب اهل بیت را، آنهای که منم منمی دارند و می توانند مناظره کنند یک مناظره علمی، نه بعضی فحاش های که دیگر هرگونه فحش رکیکی که نباید گفت را اینها روی آنتن شان گفته باشند، حساب یک سری افراد خاص جدا است مثل آقای همان دزد پارچه فروش معروف و خود آقای ملازاده که ما بارها این دو نفر را حساب شان را جدا کردیم چون اینها دیگر هتاکی را به حد اعلی رساندند، بقیۀ این  آقایان که ادعا دارند چه از جریان های وهابی سلفی، چه از مخالفین مکتب اهل بیت از برادران اهل سنت مان چه داخل ایران چه خارج از ایران، بارها گفتیم این شبکه فضا و بستر آماده است برای گفتگوی علمی، بیننده ها تماس گرفتند با شبکه کلمه که ادعای شان به عرش رسیده است که ما برای مناظره آماده هستیم هر کسی را که بیاید می پذیرند به جز همین پنج شش نفری که شاگردهای آیت الله دکتر حسینی قزوینی هستند، علتش را هم شما بیننده های عزیز می دانید هم خودشان و آقای عقیل هاشمی رسماً از شبکه حضرت ولی عصر و ما دعوت کرد برای مناظره، اول این کلیپ را ببینیم بر می گردیم اتفاقاتی که در این یک هفته افتاده را من خدمت شما می گویم با کلیپ های بعدی.

کلیپ شماره 1:

-دعوت به مناظره شبکه ولی عصر را بپذیرید.

+ما گفتیم ما آماده، روحانیون هر روحانی که آماده مناظره هست.

-نماینده می فرستند نماینده شبکه است.

+اشکال ندارد بگویند این نماینده شبکه است و شکست او شکست ما است ما قبول داریم.

-پس از الآن به بعد هر کس از شبکه ولی عصر تماس گرفت...

+یا روحانی می آید یا نامه نمایندگی می آورد می گوید من نماینده، شکست من شکست شبکه فلان است یا روحانیون قم است، هر کس می خواهد باشد فقط بیاید آن نامه را به ما بفرستد، نامه بفرستد که فلانی که قبلاً لوله کش بود حالا نماینده ما است، باشد.

استاد شریفی:

آقای هاشمی ادعا کرد شبکه کلمه آماده است برای مناظره با شبکه حضرت ولی عصر (عج)، ما این را پخش کردیم گفتیم شبکه کلمه شبکه جمله، شبکه دفتر، شبکه کتاب، به هر حال این شبکۀ که اسمی برای خودش دارد ما را دعوت کرده، ما دعوت این آقا پذیرفتیم ایمیل رسمی زدیم به این شبکه، حضرت آیت الله دکتر حسینی قزوینی خود ایشان جناب آقای خدمتی را دعوت به مناظره کردند موضوع را هم مشخص کردند، موضوع پیشنهادی از طرف ایشان «اثبات امامت از قرآن و سنت» و موضوع دوم «توسل» آنهم از قرآن و سنت و جناب آقای خدمتی را دعوت به مناظره کردند، به جز آقای خدمتی، چنانچه آقای خدمتی هم بیاید مشکلی نداریم، به جز آقای خدمتی که توسط خود استاد به مناظره دعوت شده بنده را هم به عنوان نمایندۀ شبکه حضرت ولی عصر معرفی فرمودند برای مناظره با شبکه کلمه، حالا آقای هاشمی باشد یا آقای موسوی باشد یا آقای کیانی یا آقای خدمتی، فرقی نمی کند، آقای ترشابی یا هر کسی می خواهد باشد، ایمیل زدیم و یک هفته هم به این آقایان فرصت دادیم، آقای هاشمی خودش ما را دعوت کرده، هم آقای هاشمی پاسخ دادند هم آقای خدمتی، فکر می کنید پاسخ شان چه بود؟ کلیپ شماره دو را ببینیم پاسخ جناب آقای خدمتی است برای مناظره با آیت الله دکتر حسینی قزوینی.

کلیپ شماره 2:

آقای خدمتی:

آقا حسن از کرمان در رابطه به اینکه ما را دعوت می کنند به مناظره؛ عرض کردیم ما همچین دعوتی را نمی خواهیم، ببینید اینها دیگر تُهی شدند حالا دیگر می خواهند که ما، ده سال است ما صدا می زنیم ندا می زنیم أیها الناس دلیلی از قرآن دارید برای امامت بیاورید، نیست، حالا یک نفر می فرستند یک لوله کش می گوید بیا شماره را دعوت می کنیم به مناظره، ما همچین دعوتی نخواستیم.

استاد شریفی:

جناب آقای خدمتی! دعوت نخواستید خب چرا به دروغ ادعای مناظره کردید؟ چرا در شبکۀتان می آیید می گویید ما حاضر هستیم برای مناظره بسم الله ایمیل بزنند؟ وقتی ایمیل می زنیم می گویید ما اصلاً دعوت نخواستیم ما اصلاً اهل مناظره نیستیم، پس چرا در شبکۀتان ادعای مناظره دارید؟ می گوید ما ده سال است گفتیم بیایید امامت را از قرآن مشخص کنید؛ اصلاً موضوعی که شما دعوت به مناظره شدید همین اثبات امامت از قرآن و سنت است، شما ده سال است دارید می گویید، ما هزار و اندی سال است داریم اگر مرد هستید بیایید بنشینید گفتگوی علمی رو در رو، مثل دوتا مرد بیایید وسط میدان، چرا شما اینقدر تعارض و تناقض دروغ دارید؟ چرا ادعای بی خود و الکی می کنید؟ پرونده آقای خدمتی بسته، آقای خدمتی گفت خر ما از کُرگی دم نداشت حالا یک غلطی ما کردیم یک چیزی آن آقای عقیل بی عقل در شبکه رفته گفته برای ما دردسر درست شده، حالا بیننده ها زنگ می زنند شبکه کلمه، آقای خدمتی بسم الله دعوت به مناظره شدید خودتان ادعا کردید که می خواهید مناظره کنید، آقای حسینی قزوینی آن هم نه از باب اینکه بارها گفتیم که شما اهل علم هستید نه، به این خاطر است که در پُست مدیریتی بالاتر از شما در آن شبکه کسی نیست شما مدیر آن شبکه هستید از باب اینکه مدیر آن شبکه هستید جناب عالی را حضرت استاد ما آیت الله دکتر حسینی قزوینی به مناظره دعوت کرد، حالا آقای خدمتی با چه مظلوم نمای می گوید ما یک غلطی کردیم رها کنید دیگر، اینقدر به ما اشکال نگیرید اینقدر به ما زنگ نزنید، ما اهل مناظره نیستیم، این از آقای خدمتی.

حالا شاید بگویید آقای عقیل هاشمی می خواهد مناظره کند؛ برویم ببینیم آقای عقیل هاشمی پُشت پرده این ادعایش در شبکه چه است، یک بزرگواری با آقای هاشمی خصوصی صحبت کردند، اینکه می گویم خصوصی یعنی در فضای مجازی با ایشان صحبتی را داشتند و همین مباحث مطرح شده که شما شبکه ولی عصر و کارشناس های این شبکه را به مناظره شبکه به شبکه دعوت کردید گفتید هم ایمیل بزنند، ایمیل زدند، الآن چه کار باید بکنید؟ می خواهید مناظره کنید، نمی خواهید مناظره کنید؟ واقعاً نسبت به حرف های که زدید صادق بودید و دنبال مناظره هستید؟ آقای عقیل هاشمی یک پاسخ از نگاه خودش قشنگی داده ولی در این پاسخ یک سری نکات خوب و ظریفی نهفته است که الحق و الانصاف اگر انسان وجدان داشته باشد ذرۀ انصاف داشته باشد از همین عمل ها و از همین سخنان و رفتارهای وهابیت می فهمد اینها چیزی برای گفتن ندارند، دین و اعتقادات نزد اینها بازیچه و ابزار است برای اینکه پول های ملازاده و پول های اعراب خلیج را و برای مزدوری گاو شیرده فقط فعالیت شان در آن راستا است وگرنه دین و عقیده و مقدسات اهل سنت و وهابیت برای اینها بازیچۀ بیش نیست، کلیپ شماره سه را با هم ببینیم.

کلیپ شماره 3:

عقیل هاشمی:

خودشان که نه، هفت نسل بعدشان این آرزو را به گور ببرند، منقرض شدند اینها، اینها الآن بدبخت شدند، خوار شدند، ذلیل شدند، منقرض شدند، به زباله دان تاریخ رفتند، الآن در این فضای مسلوک بدبخت بیچاره می گویند بیایید شبکه به شبکه مناظره کنیم، غلط کردند، بی خود کردند، اینها بی همه چیز مهره های سوختۀ به درد نخور منقرض شدۀ هستند همانند دایناسور که منقرض شده اینها منقرض شدند، اگر عُرضه مناضره دارند شبکه کلمه در برنامه طی مناظرات در خدمت شان هستیم در اینستاگرام هم لاین هم همیشه می گذارم، اما اینکه شبکه به شبکه مناظره کنیم این آرزو را به گور ببرند، این جماعت همانطور که دایناسورها منقرض شده اینها هم منقرض شدند، به زباله دان تاریخ پیوستند، بگو این آرزوی که مناظره شبکه به شبکه را به گور ببرید، دیگر اینها کشور به دست شان است ممکلت به بزرگی قبضه دست شان است هیچ خریداری ندارند مسلوک شدند، بی بضاعت شدند، کسی اینها را نمی بیند، حالا ناچار هستند دست به دامن ما بشوند که ما در شبکۀمان مثلاً مطرح شان کنیم، بگو این آرزو را به گور ببرید.

استاد شریفی:

ادبیات یک شیعه اموی را با هم دیدیم؛ این یک کارشناس دینی است که آمده سیره پیغمبر و آن به اصطلاح اصلاح به نام محمدی را به دیگران یاد بدهد، این ادبیاتش هست، با چه بغض و کینه و حقدی نسبت به ما و شبکه ما و اساتید ما دارد صحبت می کند، از این حقد و کینه آقای عقیل بی عقل بمیر، راحت به شما بگویم، مگر خودشما نبودی ما را دعوت به مناظره کردی شبکه به شبکه؟ مگر نگفتی ایمیل بزنند؟ حالا چه شد؟ نه، مناظره شبکه به شبکه را به گور خواهند بُرد ما با اینها مناظره نخواهیم کرد، من هم که هفته پیش گفتم مناظرۀ اتفاق نخواهد افتاد چون شما را می شناسم، مناظره با ما یعنی جز خفت و آبرو ریزی برای شما هیچ چیزی ندارد، بیننده های عزیز اینها منافق صفت های هستند که روی برنامه های شان در شبکۀشان و روی آنتن شان یک چیزی می گویند، پشت صحنه داستان چیز دیگر است، تو که همچین ادعا و همچین فحاشی های را بلد هستی که مناظره شبکه به شبکه را به گور خواهند بُرد و ما به هیچ عنوان مناظره نمی کنیم، چرا می روی در شبکه روی آنتن خودت ادعا می کنی می گویی بسم الله ایمیل بزنند؟ هیچ صداقتی در وجودشما نیست آقای هاشمی و متأسف هستم برای آن افرادی که می خواهند سنگ اینها را به سینه بزنند، سنی هستید باشید، سلفی وهابی هستید  باشید اما از کسی طرفداری و حمایت کنید که این‌طور شما را مفتضح نکند، یک هفته تمام اتباع و پیروان این شبکه در فضای مجازی همۀشان سکوت گرفتند که هیچ کدام شان در مقابل بچه شیعه ها نمی توانند پاسخ بدهند که چه شد، ایمیل هم زده شد، از شبکه کلمه خبری نیست، چرا پاسخ نمی دهند؟ چرا فقط فحاشی؟ چرا فقط توهین؟ بسم الله بیایید میدان علمی، اینهم پشت صحنه آقای عقیل هاشمی.

درب  مناظره با شبکه کلمه، عقیل هاشمی و آقای خدمتی بسته شد به مانند جریان احمد بصری برادر کوچکتر اینها، اینها مدعیانی هستند که فقط ظاهر دارند باطنی ندارند لذا از جای که متوجه بشوند کسی تخصص دارد در مقابل اینها بی ایستد و اینها را مفتضح کند فراری هستند، ما می دانستیم که مناظره ی صورت نخواهد گرفت چون اینها را بهتر از خودشان می شناسیم و تعمداً هم هر شرطی که اینها گذاشتند انجام دادیم برای اینکه دیگر حجت بر همگان تمام بشود، این را هم بگویم این نیست که اینها وجاهت علمی دارد همه می شناسیم اینها را، من جلسه پیش گفتم؛ گفتم در آن مذهب و در آن مرام و عقیدۀ که یک شخص مثل بنده که خودم هم می گویم بنده نه درس حوزوی خواندم نه دانشگاه رفتم، بنده یک کاسب بودم در مشهد، به واسطه همین شبکه ها افتادم در همین فضا و همین گفتگوها و شاگردی کردیم در محضر اساتید، الآن نشستم اینجا، حالا اینها می گفتند لوله کش و هزار شغل دیگر که اینها درست کردند که همین آقای خدمتی که الآن می گفت لوله کش، همین آقا در شبکه اش می گفت این آقای شریفی یک مجتهد است خودش را قالب کرده در لباس به اصطلاح لوله کشی که اینهم شغلی بود که شما برای من درست کردید، کار به آن هم نداریم، در مذهب و مرامی هستیم که به قول شما لوله کش هایش تأییده می گیرند از علمای شان برای مناظره با شما، اما شما کسانی هستید که هیچ کسی از بزرگان خودتان هم حتی شما را قبول ندارد، بزرگ شما ملازاده بود که به همین آقای هاشمی گفت عقیل بی عقل، پس آقای هاشمی و آقای خدمتی! نه اینکه شما کسی هستید، شبکه نور! شبکه کلمه! بخاطر که قحط الرجال است وگرنه ما همۀشما را دعوت به مناظره کردیم مخالفین مان را، اما برای اینکه شما شبکه دارید ادعا می کنید منم منم دارید، برای اینکه ثابت کنیم ما شیعیان از گفتگوی علمی ترسی نداریم و شمای که ادعا دارید همۀ بهانه هایتان را انجام دادیم که دیگر حجت بر همگان تمام شود که مخالفین مکتب اهل بیت حرفی برای گفتن ندارند فقط دروغ، تدلیس و خیانت، من تبریک عرض می کنم به همۀ شیعیان عزیز بابت این پیروزی دیگر و امیدوار هستیم که آن عزیزانی که از اینها حمایت می کردند متوجه بشوند پشت سر چه کسانی در حال سینه زدن بودند که البته در همین یک هفته عدۀ از اهل سنت این مسئله را به ما پیام دادند که ما اهل سنت هستیم اما متوجه شدیم که شبکه کلمه مرد مناظره و میدان علمی نیست، تبریک خدمت شما همۀ عزیزان، استاد ما دکتر آیت الله حسینی قزوینی و دیگر اساتید.

بحثی که ما از هفته گذشته شروع کرده بودیم نقد مهدویت در نزد اهل سنت بود، به چه عنوان نقد؟ سؤالاتی که آنها مطرح کردند را ما داریم پخش می کنیم، سؤلات شان را پاسخ می دهیم، سؤالاتی را ما داریم در رابطه با عقیده مهدویت در نزد اهل سنت و در جلسه قبل هم گفتیم حدود هفتاد هشتاد درصد از عقائد شیعه به خصوص در بحث امامت از مسئله مهدویت در نزد اهل سنت ثابت می شود، خیلی راحت و خیلی زیبا به شرطی که ما عقائد اهل سنت در مورد مهدویت را خوب بشناسیم، لذا از اینجا مخالفین مکتب اهل بیت به خصوص این شبکه های وهابی برای اینکه این فضا را از دست شیعه بگیرد آمده اند با ریزش شبهات مهدوی و زیر سؤال بردن اصل و اساس مهدویت می خواهند این اشتراک بین شیعه و سنی را از بین ببرند، وقتی اصل مهدویت زده شد دیگر آن مباحث بعد آن هم خود به خود از بین می رود، ما جلسات گذشته این بحث را مفصل مطرح کردیم و در این قسمت هم می خواهیم یکی دیگر از آن موارد و مطالبی را که در این شبکه ها مطرح می شود را خدمت شما ارائه بدهیم، پاسخ بدهیم و سؤال می پرسیم، پرسش داریم از این مباحث.

آقای هاشمی و دیگر کارشناس های این شبکه ها در مباحث مهدویت دچار تناقض و تعارض زیادی شدند لذا برای رفع این تعارض و تناقضات مجبور هستند تعرض بعدی را بگویند مجبور هستند دروغ های بعدی را بگویند، ما قبلاً پخش کردیم آقای هاشمی، آقای خدمتی و دیگران و بزرگان وهابی و سلفی تصریح کرده بودند اعتقاد به مهدویت و اعتقاد به اینکه یک شخصی به نام حضرت مهدی در آخرالزمان می آید، دنیا پر از ظلم و جور شده و در آن لحظه حضرت ظهور می کند و عدل الهی و حکومت الهی را پیاده می کند همۀشان به آن اعتراف داشتند، اما اخیراً ما در این شبکه ها یک بحث دیگر را می بینیم؛ در روایات آمده است حضرت مهدی می آید، می گویند نه در مورد حضرت مهدی و امام زمان ما هیچ روایتی نداریم اصلاً روایت نداریم، پس چه است داستان؟ بله ببینید روحانیون شیعه به شما یک دروغی می گویند دروغ شان این است یک دسته روایات آمده که پیغمبر گفته مهدیینی می آیند؛ این مهدیین یعنی کسانی که دین را تجدید می کنند، کسانی هستند که در دین بدعت های ایجاد شده و اینها می آیند این بدعت ها را رفع می کنند و دوباره مردم را به سنت صحیح و سیره صحیح پیغمبر بر می گردانند مثلاً یکی از اینها إبن تیمیه بود، یک آن محمد بن عبدالوهاب است، محمد بن عبدالوهاب هم مهدی است، هر صد سال یک نفر می آید به عنوان متجدد که دین را تزئین و تجدید می کند، روایاتی که وارد شده از پیغمبر این است یعنی مهدیین می آیند، حالا جالب است که همین استدلالات را جریان احمد بصری هم دارد که مهدیین می آید آن باز با یک تفسیر دیگر برای خودش، آقایان یک تفسیر دیگر اینها درست کردند، پس ما اصلاً روایتی به عنوان یک شخص خاص به عنوان مهدی نداریم همۀ روایات مهدی دروغ است بلکه روایات مهدیین داریم همان چیزی که آقای احمد بصری هم می گوید که آقای عقیل هاشمی هم از او یاد گرفته با یک روش و تفسیر دیگر بخاطراین که اصل مهدویت را زیر سؤال ببرد لذا آقای عقیل هاشمی می گوید همۀشما مهدی هستید هر کدام از مسلمان ها که مردم را هدایت کند بدعت ها را از دین بزداید می شود مهدی، پس مهدیین داریم، نه مهدی، یک شخص خاص هم نیست مقام خاصی هم ندارد، کلیپ شماره چهار را ببینیم تا با حرف آقای هاشمی بهتر و بیشتر آشنا بشویم.

کلیپ شماره 4:

رسول الله (ص) چیزی به نام امام زمان مطلقاً اشاره نفرموده، این مرحله اول.

اما فرموده هدایتگران دعوتگرانی می آیند که غبار شرک و خرافات، دین را در واقع غبارزدایی خواهند کرد، تبلیغ دین خواهند کرد، شما الآن یک مهدی هستید برای خانواده خود، هر کدام از شما یک مهدی هستیم، اینها از این اصطلاحات عام آمده اند، از این لفظ عام، مهدی اسم نیست مهدی یک وصف است یک صفت است انسان هدایتگر، هدایت شدۀ هدایتگر، گفتم پس تمام شد، بیا همین که ما می گوییم همین است، اصلاً ربطی ندارد، بله فرموده هر صد سال هدایتگرانی خواهند آمد که دعوت را تبلیغ می کنند، متولد خواهند شد.

استاد شریفی:

خب کلیپ آقای هاشمی را هم دیدید، پس ما روایت مهدی نداریم، هر صد سال  یک نفر می آید و دین را تجدید می کند، آقای هاشمی و دیگر کارشناسان شان قبلاً یک حرف های دیگر هم زده بودند، یادشان رفته بود، چون اینها شنبه یک چیز را می گویند یک شنبه یک چیز را می گویند، تمام برنامه های اینها را کنار هم بگذاری جز تناقض و جز تعارض چیز دیگری از برنامه های اینها بیرون نمی آید، قبلاً یادشان رفته بود که گفته بودند روایات مهدی متواتر است، شخصی آخر الزمان قرار است بیاید که این شخص زمین را پر از عدل و داد می کند؛ کلیپ شماره 5 را باهمدیگر ببینیم برمی گردیم.

کلیپ 5:

+ ما باید بفهمیم که هدف شما چیست از این چه می خواهی ثابت کنی، می خواهی اصل مهدویت را از دیدگاه اهل سنت ثابت کنی؟ ثابت است،

- یعنی شما می توانید یک حدیث که از نظر معنا متواتر است مثل حدیث مهدی، شما حدیث مهدی من حیث المحتوا متواتر است،

+ من به شما می گویم حدیث های صحیح در مورد مهدی را قبول دارم، شکی هم ندارم که مهدی می آید در آخر الزمان چونکه حدیث های ما این را گفته

استاد شریفی:

اینها همان کسانی هستند که در برنامه های قبلشان می گفتند روایات مهدی متواتر است، شخصی هم هست که در آخر الزمان می آید و حکومت می کند، الآن نه اصلاً پیغمبر در مورد مهدی چیزی نگفته، یک شخصی خاص؟ نه اصلاً و ابداً همه مهدی هستید، چرا اینقدر تعارض و تناقض بی سوادی و جهالت تا کجا؟ این حرف آقای هاشمی را یک عده دیگر هم گفتند، که نه مهدویت به همین معنا است، ما می خواهیم برویم ببینیم در کتب و منابع اهل سنت در مورد اصل مهدویت واینکه آیا حضرت مهدی یک شخص خاص می باشد در کلام آقا رسول خدا (ص) یا نه به معنی متجددین در دین است که بقول آقای هاشمی یکی می آید بعنوان مهدی است هادی و هدایتگر است و جامعه را می خواهد هدایت کند که آقای عقیل هاشمی در یکی از برنامه هایش گفته بود من هم مهدی هستم، من هم مهدی هستم، آمدم جامعه را هدایت کنم،محمد بن عبد الوهاب هم مهدی است، حالا آن مهدی کجا این عقیل بی عقل بعنوان مهدی کجا، کتاب عقاید اهل سنت و جماعت کتاب «عقیدتی اهل سنت»، مولانا مفتی محمد طاهر مسعود نویسنده کتاب است، مترجم مولوی محمد ابراهیم گرگیج، بسیاری از علمای اهل سنت به این کتاب تقریض زدند، و اینها بزرگان مکتب دیوبند هند هستند من چند نمونه از این تقریظها را بخوانم، تقریظ خیلفه ارشد مولانا محمد عمر سربازی شیخ الحدیث مولانان عبیدالله، ایشان خلیفه جناب آقای مولوی محمد سربازی هستند در مدرسه کوهون سرباز، ایشان تصریح می کند

کاری که عزیزمان جناب مولوی ابراهیم گرگیج با ترجمه کتاب در همین باب به زبان فارسی انجام داده بسیار بجا بوده و ضرورت تألیف با ترجمه چنین اثری به زبان فارسی شدیداً وجود داشت،

این تقریظ اول، تقریظ بعدی

تقریظ مولانان سید محمد ارشد مدنی معاون آموزشی دار العلوم دیوبند هندوستان: بنده بعضی موارد کتاب عقاید اهل سنت و جماعت را مطالعه کردم که اسم با مسمّی دیدم

عقیدتی اهل سنت، محمد طاهر مسعود، مترجم مولوی محمد ابراهیم گرگیج

پس عقیده اهل سنت در این کتاب نوشته شد، و علمای اهل سنت هم تصریح کردند به صحت این کتاب،

تقریظ فقیه بزرگ و محدث ارجمند مولانا محمد تقی عثمانی،

 مفتی اعظم اهل سنت پاکستان،

نائب الرئیس جامع دارالعلوم کراچی مصنف محترم با تلاش و استیعاب عقاید اهل سنت و جماعت را با استناد به کتب مستند جمع آوری کرده است، بطور خاص این کتاب برای طلاب مدارس دینی ان شاء الله نافع خواهد بود،

و ایشان تصریح کرده که

در این کتاب عقاید اهل سنت بیان شده است

حالا تقریظهای مختلفی دارد من از اینها بگذرم برویم صفحه 135، جایی که موضوع صحبت ما است،

31ظهور حضرت مهدی (رض): اولین علامت از علامات کبری قیامت ظهور مهدی (رض) هست،

پس حضرت مهدی یک شخص خاص است که در زمان خاص قرار است ظهور کند

از حضرت مهدی در احادیث مبارک تفصیلاً  بیان شده حضرت مهدی از فرزندان حضرت صدیقه فاطمه الزهرا (رضی الله عنها) خواهد بود

عقیدتی اهل سنت، محمد طاهر مسعود، مترجم مولوی محمد ابراهیم گرگیج، ص 135

پس مهدی هم شخص خاص است آن مهدی که اهل سنت به او اعتقاد دارد از نسل حضرت زهرا است قبل از قیامت و در آخر الزمان ظهور خواهد کرد، خب حرف آقای هاشمی اینجا است، دقت کنید، ادامه اش می گوید اسمش محمد است اسم پدرش عبدالله است که ما یک سری اختلافاتی را با اینها داریم، پس اینجا صفاتی را برای ایشان می آورد

پیشانی اش همچین حالتی را دارد او زمین را پر از عدل و انصاف می کند اول حکومت او در کشورهای عربی شروع می شود و سپس در تمام دنیا گسترش می یابد و تا 7 سال حکومت می کند،

پس یک شخص خاصی است اسمش مشخص است طبق منابع اهل سنت و صفات و شمائل و شکل حضرت،

در لغت عربی مهدی هدایت یافته را می گویند، به هر شخص صحیح الإعتقاد و عالم با عمل مهدی گفته می شود

تا اینجا همان حرف آقای عقیل هاشمی بود پس همه مهدی هستند هر کس که در این دنیا دنبال هدایت بشر است، و دارد مردم را به سمت اسلام و دین هدایت می کند او مهدی است، پس ما چیزی بنام مهدی خاص نداریم، این عالم اهل سنت می آید لغت مهدی را معنی می کند بعد می گوید

بلکه به هر مسلمان نیک سرشت که در اعتقادش راسخ باشد می توان مهدی گفت،

در ادامه  اش می گوید برای معاویه هم پیغمبر گفته بود مهدی است، کار به این نداریم که اینها از نظر ما باطل است، اما در ادامه

در اینجا منظور از مهدی (رضی الله عنه)  آن شخص خاصی است که ذکرش در بالا گذشت

پس مهدی که روایات اهل سنت آمده است یک شخص خاص است، آقای هاشمی چرا به مردم دروغ می گویی؟ از نسل حضرت زهرا است، در یک تایم خاصی ظهور خواهد کرد، حکومت خواهد کرد، صفاتش این است فرزند چه کسی بوده، نام پدرش چه هست، اینها در کتب شما آمده چرا اصل مهدویت را، به دروغ انکار می کنی آقای هاشمی، علتش چیست، پس ما اولین مدرکی که خدمت شما نشان دادیم این مطلب بود، برویم ببینیم نفر بعدی، «مجموعه فتاوا و مقالات» جناب آقای عبد العزیز بن عبد الله بن باز، دیگر مفتی بزرگ اینها، مفتی سلفیت و وهابیت جناب آقای بن باز از شخصی آوردیم که دیگر اعتبارش قابل خدشه نیست برای آقای عقیل هاشمی و آقای خدمتی و امثالهم که اصل مهدویت را زیر سؤال می برند، چه می گوید آقای بن باز در صفحه 98 جلد4 ،ایشان می گوید که مسئله مهدویت یک امر معلوم قطعی احادیثش مستفیذ بلکه متواتر است، و چندین نفر از اهل علم تواتر آن را بازگو کردند این روایت تواتر معنوی دارد، زیرا طرق آن از اصحاب وناقلین بسیار زیاد است و با الفاظ متعدد نقل شده، پس بدرستی دلالت می کند که آمدن شخص وعده داده شده قطعی و خروجش حق می باشد، آقای بن باز هم تصریح می کند این مهدی که در روایات اهل سنت آمده، روایات مهدی متواتر است، بعنوان یک شخص وعده داده شده توسط خدا و پیغمبر و خروجش هم حق است، پس یک شخص خاص است روایاتش هم متواتر است، بعد در ادامه تصریح می کند که این شخص خواهد آمد روایاتش متواتر است، سخن افراد شاز هم در این باره هیچ ارزشی برای توجه کردن ندارد، یعنی آقای امثال عقیل هاشمی ها و خدمتی ها اصلاً حرف و سخن اینها ارزشی ندارد که ما بخواهیم برای آنها اعتنا داشته باشیم به حرف ایشان، در ادامه همین آقای بن باز دوباره در کتاب «فتوای نور علی الدرب» در جزء اول در صفحه 355، تصریح می کند کسی که آمدن حضرت مسیح ، آمدن دجال، و آمدن حضرت مهدی بعنوان یک شخص خاص را انکار کند، همان کاری که آقای عقیل هاشمی کرد، بینندگان عزیز، همان کاری که امروز دارند این شبکه ها انجام می دهند، آمدن یک مهدی بعنوان یک شخص خاص را انکار کند، این شخص طبق نظر آقای بن باز کافر است ، از دین خارج است که ما جلسه قبلی این را مفصل آوردیم توضیح دادیم، از علمای دیگر اهل سنت مثل مولوی عبد الرحمن سربازی، علمای سلفی وهابی، مثل آقای ابن تیمیه و محمد بن عبد الوهاب، مثل آقای البانی، که به دو طریق کفر امثال آقای هاشمی را ثابت کردیم، یک روایات مهدویت، روایات حضرت مهدی و اصل آن روایاتش متواتر است، و انکار تواتر و انکار اجماع کفر است، دو آقای البانی، آقای بن باز و آقای مولوی عبد الرحمن سربازی، و دیگر بزرگان که ما اینها را آوردیم که تصریح کرده بودند، انکار خود مهدویت، و انکار حضرت مهدی کفر است، پس تا الآن چند مدرک خدمت شما، برویم مدرک بعدی، کتاب بعدی، «اشعة اللمعات» برای آقای محدث کبیر هند، شاه عبد الحق دهلوی بخاری، ویرایش، عنوان گذاری، تصحیح و تنظیم، ابوالحسین عبدالمجید مرادزهی خاشی، که بیننده ها ایشان را تقریباً می شناسند، آنهایی که پیگیر برنامه های ما هستند، از علمای اهل سنت یا سلفی، چون خود علمای اهل سنت معاصر الآن در سیستان و بلوچستان، بنده کلیپ هایشان را دارم، ما ایشان را قبول نداریم ایشان سلفی شده، تفکرش تفکر وهابیت است، و در شبکه ولایت هم ایشان چند جلسه حضور داشتند، خب شبکه کلمه و نور هم زیاد رفتند، در این کتابی که ایشان کار تحقیقش را انجام داده جلد 7، صفحه 531،

اشعة اللمعات، شاه عبد الحق دهلوی بخاری، تحقیق، ، ابوالحسین عبد المجید مرادزئی خاشی، ج 7، ص 531

بدان که احادیث در باب بودن مهدی از اولاد فاطمه زهرا(س) به حد تواتر رسیده،

پس باز هم یک مدرک دیگر، مهدویت و حضرت مهدی فرزند حضرت زهرا بعنوان یک شخص خاص، نه آنچه را که آقای عقیل هاشمی مدعی بود، نفر بعدی کتابی است بنام «ظهور مهدی» از مولانا محمد ادریس کان دهلوی، شیخ الحدیث و التفسیر، یکی از علمای بزرگ دیوبند هستند ایشان، که جایگاه خیلی مهم و رفیعی نزد اهل سنت دارند، مترجم ابراهیم ارباب، امام جمعه مسجد جامع الرسول سراوان، به این کتاب جناب آقای مولوی سید محمد یوسف حسین پور، که رییس بزرگترن و قدیمی  ترین مدرسه اهل سنت در استان سیستان و بلوچستان گشت سراوان است، ایشان مسؤل این مدرسه بودند سه سال پیش هم از دنیا رفتند تا جایی که یادم هست، ایشان تقریض می زند در اول این کتاب، که

چون در این دیار نسبت به شناخت و آشنایی مهدی عموماً مردم ناآگاه هستند، و نیاز شدید به این امر دارند خداوند به حضرت مولانا ابراهیم ارباب جزای خیر بفرماید که این رساله مولوی کان دهلوی را به فارسی ترجمه و در اختیار مردم قرار داده که برای آنان مشعل هدایتی قرار بگیرد

ظهور مهدی، مولانا محمد ادریس کان دهلوی، مترجم ابراهیم ارباب،

کتاب اعتبارش چنین مطلبی را که جناب آقای حسین پور ذکر می کند، 

در این مورد که امام مهدی از آل رسول (ص) می باشد و از اولاد حضرت زهرا رضی الله عنها می باشد روایت آن‌قدر زیاد است که به درجه تواتر رسیده است.

ظهور مهدی، مولانا محمد ادریس کان دهلوی، مترجم ابراهیم ارباب، ص5

پس باز هم یک مدرک دیگر آوردیم که روایاتی که در مورد حضرت مهدی در کتب اهل سنت بعنوان یک شخص خاص که در یک زمان خاص ظهور می کند و فرزند حضرت زهرا است به درجه تواتر رسیده است، برویم کتاب بعدی، و نفر بعدی از علمای اهل سنت، «اعتقاد به امام مهدی در اسلام» مؤلف مولانا محمد ظفر اقبال، ترجمه مولانا عبد الرحمن ملازهی، جناب آقای مولوی عبد الرحمن چابهاری، رهبر و امام جمعه اهل سنت در شهرستان چابهار استان سیستان و بلوچستان، ایشان هم در صفحه 38 تصریح می کند

فتاوای اهل حق در باره حضرت امام مهدی،

اعتقاد به امام مهدی در اسلام، مولانا محمد ظفر اقبال، ترجمه مولانا عبد الرحمن ملازهی، ص38

علما این گونه تصریح کردن

آنچه که حضرت رسول در باره حضرت مهدی اشاره فرموده و پیروان حق نیز بر آن اتفاق دارند به شرح زیر خلاصه می شود،

او از نسل حضرت زهرا سیده فاطمة الزهرا خواهد بود،

بعد در ادامه می گوید

حضرت عیسی نزول پیدا می کند از آسمان و در کشتن دجال به وی کمک می کند، و حضرت مهدی امام این امت خواهد بود و حضرت عیسی به وی اقتدا خواهد نمود،

پس حضرت مهدی از نسل حضرت زهرا است در یک زمان خاصی ظهور می کند دجال را با حضرت عیسی با هم می کشند، و او امام است و حضرت عیسی پشت سر او نماز خواهد خواند،

وجود امام مهدی و ظوهرش در آخرالزمان،

آقای عقیل هاشمی، آقای خدمتی و دیگر کارشناس های شبکه های وهابی که برای اینکه بخواهید اهل سنت را از عقاید اشتراکی با شیعه دور کنید هر دروغی را می گویید، این کتاب علمای شما است،

وجود امام مهدی و ظهورش در آخر الزمان و این احادیث که از میان اولاد حضرت پیامبر(ص) از نسل حضرت فاطمه خواهد بود، به حد تواتر معنوی رسیدند لذا انکار آنها معنا ندارد،

دوباره عبارت دیگری می آورد از علامه سفارینی،

روایات ظهور امام مهدی به کثرت وارد شده است تا جایی که به حد تواتر معنوی رسیدند و این موضوع در میان علمای اهل سنت و جماعت مشهور و از عقاید آنها می باشد

خب تا اینجا ما پنج، شیش تا مدرک از کتب اهل سنت آوردیم که مهدی و عقیده به مهدویت و حضرت مهدی بعنوان یک شخص خاص که در یک زمان خاص ظهور خواهد کرد از نسل و فرزندان حضرت فاطمه سلام الله علیها می باشد، او امام است بر حضرت عیسی، و حضرت عیسی پشت سر او نماز می خواند، در نزد اهل سنت متواتر است و این اعتقاد اجماعی اهل سنت است، طبق این مبنا حکم آقای عقیل هاشمی و خدمتی وامثال اینها که این مسئله را انکار می کنند کفر است، به نظر شما چرا آقای عقیل هاشمی ها و کارشناس های شبکه های وهابی دارند این مسئله را انکار می کنند؟

چرا شبکه های وهابی که یک اصلی را که خود اهل سنت تصریح کردند این اصل در نزد ما ثابت است روایتش متواتر است و ما عقیده داریم به مهدی که در آخر الزمان می آید از نسل حضرت زهرا است برای اینکه ظلم و جور را از جهان پاک کند و عدل الهی و عدالت الهی را پیاده کند، چرا این شکبه ها انکار می کنند، چنین مسئله ای را.

اولین بیننده بزرگواری که پشت خط هستند جناب علی آقا از تهران سلام علیکم.

بیننده:

سلام علیکم آقای شریفی، به شهادت حضرت امیرالمؤمنین نزدیک می شویم و امیدوارم که ان شاء الله خداوند به احترام ایشان همه ما را مورد غفران رحمت خودش قرار بدهد، آقای شریفی من دوتا سؤال کوچک داشتم به علت ذیق وقت سعی می کنم کم حرف بزنم.

حضرت امیرالمؤمنین در اوایل نهج البلاغه به صراحت آمده گفته که من خار در گلو ماندم از پی اینکه خلافت من را غصب کردند، بطور صریح آمده غصب حکومتش را غصب حقش را توسط خلفا بیان کرده، یعنی بطور صریح گفته که عمر وابوبکر و عثمان خلافت من را غصب کردند، اما در ادامه که می بینم مثلا در خطبه 131، نهج البلاغه و خطبه 161 بود، حضرت می آید با عمر بن خطاب حرف می زند و یا با عثمان بن عفان حرف می زند مثلاً به عمر اینجا می گوید که سعی کن که نروی در جبهه جنگ بخاطر اینکه امکان دارد کشته بشوی، به نظر شما این تناقض ایجاد می کند بین حرف های حضرت ، چون خب به هر حال حضرت بر چه اساسی این حرف ها را به او گفته، گفته که مواظب باش نرو به جبهه جنگ امکان دارد از دنیا بروی، بعد در همین راستا با توجه به اینکه عمر روم را فتح کردند، خب سوره روم آمده که روم فتح خواهد شد و امکان دارد که آنها بار دیگر برگردند و این را یک عزت برای خلیفه دوم می دانند، به نظر شما واقعاً اینطوری است این آیات و این سخنان حضرت علی در نهج البلاغه، این از این، این سؤال اولم.

استاد شریفی:

اجازه بده علی آقا یکی یکی گام به گام با هم پیش برویم تا به یک نتیجه برسیم، این سؤالی که شما مطرح کردید بارها از بنده در فضای مجازی هم پرسیدند من این را بیان می کنم تا ببینم آیا شما جز همچین اعتقادی برای آقا امیرالمؤمنین دارید، من بچه شیعه معتقد هستم من شیعه آن مولایی هستم که هر آن کسی که از ایشان مشورتی بخواهد مسلمان یا غیر مسلمان گبر و یهودی، مسیحی، و مجوسی، بودایی، هر کسی بخواهد به هر اعتقادی باشد، من شیعه آن مولایی هستم که هر کسی با هر تفکر و عقده ای مشورتی از امیرالمؤمنین بخواهد امیرالمؤمنین در آن مشورت خیانت نمی کند، این اعتقاد شما هست یا نیست؟

بیننده:

بله بله، امام انس و جن هست حضرت علی، که حضرت امیر اگر بیاید عقلش را در سطح این خلفای یا عقلش را در سطح انسان های عادی بکند که دیگر واقعاً معنی و مفهوم ندارد امامتش.

استاد شریفی:

احسنت، پس آن کسی که به ما می خواهد از این قضیه اشکال بگیرد، اصلاً اعقاد ما نسبت به امیرالمؤمنین را متوجه نشده ما شیعه چنین مولایی هستیم، از آقا امیرالمؤمنین مشورت خواسته شد،

بیننده:

پس اساس ایشان بر مشورت و درد ایشان درد اسلام بوده درست است؟

استاد شریفی:

این نکته اول را بیان کنیم که یک، از امیرالمؤمنین مشورت خواستند شما امیرالمؤمنین را قبول دارید که در مشورت خیانت و دروغ بگوید؟ نه، پس این نکته اول، دو چرا امیرالمؤمنین مشورت داد صحیح هم مشورت داد، چون او معصوم است دروغ نمی گوید، خیانت در مشورت نمی کند، این صفت دیگران بوده نه امیرالمؤمنین، حالا نکته بعدی، امیرالمؤمنین در همین نهج البلاغه که شما فرمودید، در چند خطبه حضرت تصریح می کند، دلیلی که من در مقابل غصب خلافتم نجنگیدم این بود که همین اسلام ظاهری هم از بین نرود، امیرالمؤمنین همسرش حضرت زهرا سلام الله علیها در راه دفاع از ولایت و امامت شهید شد، اما حضرت برای حفظ اصل اسلام برای همین اسلام ظاهری، این خطبه امیرالمؤمنین در نهج البلاغه است، دست به شمشیر نبرد، به همین دلیل هم امیرالمؤمنین در رابطه با جنگهایی که اسلام بود و کفر بود، اسلام بود و مجوسیت بود، که اگر آنها پیروز می شدند بر آن لشکر اسلام در آن زمان چیزی از اسلام باقی نمی ماند، امیرالمؤمنین برای حفظ اصل اسلام آنجا هم جامعه اسلامی راهدایت کرد، که همین اسلام ظاهری هم باقی بماند، این نکته اول، سؤال دوم را بفرمایید

بیننده:

سوره روم بود، افضلیت خلیفه دوم

استاد شریفی:

خب چه چیزی از این می خواهد ثابت بشود

بیننده:

می گوید که مثلاً خدا در قرآن می گوید رومیان شکست خوردند در نزدیک ترین بعد از شکست شان در ظرف چندسالی بزودی پیروز خواهند گردید، به نظر شما این مثلاً فضیلتی می تواند باشد برای خلیفه دوم که توانست با روم جنگ کند و آنجا را بگیرد.

استاد شریفی:

این را باید از علمای اهل سنت مطرح کرد که آیا همچین آیه ای که در قرآن شما ادعا می کنید آیا از رسول خدا روایتی دارید که این روایت را گفته باشد این آیه قرآن فضیلت و شأن نزولش برای جناب آقای خلیفه دوم است؟ یا خود خلیفه دوم و اصحاب پیغمبر که تحت بیعت و سرپرستی خلیفه دوم بودند وایشان را قبول داشتند، آیا روایتی از آنها هست، خود خلیفه دوم ادعا کرده که این آیه در مورد من نازل شده، همچین ادعایی روایتی دارند آنها، از کتب خودشان، سند صحیح هم نه همان سند ضعیف هم باشد ما اول بفهمیم خود خلیفه دوم چنین ادعایی از این آیه قرآن کرده یا نه، نکته سوم من اینطوری بپرسم، اگر این آیه قرآن فضیلت خیلفه دوم و جنگهای ایشان است، چرا امیرالمؤمنین در جنگ های خلیفه دوم شرکت نکرد، آقای ابن تیمیه تصریح می کند امیرالمؤمنین بعد از شهادت آقا رسول خدا شمشیرش در غلاف بود تا موقعی که خود ایشان به خلافت رسید و سه تا جنگ بیشتر شرکت نکرد، همان سه جنگی که در روایات و در روایت معتبر و بلکه متواتر آقا رسول خدا که حدود 27 سند یا 24 سند بنده جمع کردم که پیغمبر دستور داد به آقا امیرالمؤمنین که با سه طایفه و سه گروه بجنگ ناکثین و قاسطین و مارقین، آقای ابن تیمیه هم تصریح می کند، امیرالمؤمنین بعد از رسول خدا فقط با سه گروه جنگید، همین سه گروه، خب اگر این آیه قرآن در فضیلت جنگهای خلیفه دوم بود چرا آقا امیرالمؤمنین در جنگهای خلیفه دوم شرکت نکرد، ما تابع امیرالمؤمنین هستیم وقتی امیرالمؤمنین شرکت نمی کند، دو حالت خارج نیست، یا این جنگها را مشروع نمی دانسته، این را باید اهل سنت پاسخگو باشند، یا اگر طبق حرف آنها که خودشان هم اعتراف کردن شرکت نکرده اگر مشروع می دانسته است، و اگر جهاد واجب است و اگر آیات قرآن در مدح این جنگ ها آمده است چرا آقا امیرالمؤمنین خلاف قرآن عمل کرده و خلاف شریعت و خلاف دستور خدا و پیغمبر طبق مبانی اهل سنت عمل کرده، اینها را پاسخ بدهند خود همین سؤالها فکر می کنم اصل قضیه را مشخص و واضح بکند،

بیننده:

آقای شریفی من یک سؤال کوچک دیگر هم داشم عذر میخواهم، اهل سنت گفته بودند که آن حدیث پیامبر که هر کس فاطمه را اذیت کند من را اذیت کرده و هر کس من را اذیت کند خدا را اذیت کرده آمدند یک روایتی را نقل کردند در کتاب ما شیعیان در «علل الشرایع» شیخ صدوق، صفحه 147، است احتمالاً باب 149، گفتند که حضرت امیر علیه السلام، از دختر ابوبکر خواستگاری کرده، بعد آنجا  حضرت فرموده که نه من اصلاً خواستگاری نکردم، من خبر ندارم، بعد پیامبر گفته که «صدقتَ و صدقَت» یعنی هم حضرت امیر درست می گوید و هم فاطمه زهرا، بطوری که حضرت زهرا خوشحال می شود خب این از این مورد، کلاً رد می شود از کتب شیعیان که حضرت به خواستگاری ایشان نرفته، اما یک مورد هست در صحیح بخاری گفتند که خواستگاری دختر ابو جهل هم در آنجا آمده من تحقیق کردم، در صحیح بخاری ملای ازبک، طبع دارالحیاط تراث العربی از کتاب النکاح باب 110، باب درد الرجل، حدیث 5230، آورده که عبارت «أن ینکحوا» آورده ابن هشام می گوید ما آوردیم دختر ابوجهل، به نظرمن «أن ینکحوا»اینجا از باب افعال است و می گوید که تا به ازدواج امیرالمؤمنین در بیاوریم، آنجا هم نگفته که حضرت علی می خواسته با این ازدواج کند، آنها خودشان دختر شان را آوردند می گویند که ما می خواستیم این را به ازدواج در بیاوریم، می خواستم ببینم استدلال من اینجا درست است آیا اینجا واقعاً «أن ینکحوا» آوردند که به ازدواج امیرالمؤمنین در بیاورند یا مسئله مسئله دیگری است.

استاد شریفی:

ببینید اصل این قضیه مسئله خواستگاری از دختر ابوجهل طبق روایتی که ما از آقا امام صادق داریم در کتب خودمان تصریح شده، جعل شده، اصلش جعل است، برای این جعل شده است که مقام امیرالمؤمنین را بیاورند پایین و یک سری از موارد از جمله غضب بی بی دو عالم بر یک سری افراد را تحت پوشش قرار بدهند، پس اصل قضیه اصلاً جعلی اسـت، اصل قضیه دروغ است، این روایت را هم چه کسی نقل می  کند، راوی این روایت، این مسئله به این مهمی، که می گویند پیغمبر رفته خطبه خوانده در مسجد، خب وقتی خطبه خوانده عدۀ زیادی باید پای سخنرانی پیغمبر نشسته باشند این روایت را یک نفر نقل کرده، بنام موسد بن مخرمه، است، جالب است دقت کنید، آقای موسد بن مخرمه در صحیح مسلم، جلد 1، حدیث 78، این آقا در آن زمان که اینها این ادعا را مطرح کردند یک کودک و یک خردسال بوده، از مسود بن مخرمه نقل شده که گفت سنگ سنگین را حمل کردم، بعد یک لباسی تنم بود، در حال بردن سنگ این لباس از تنم افتاد، برهنه شدم، در وضعیتی بودم که نمی توانستم آن سنگ را تا رسیدن به مقصد پایین آورم و از همین رو ایشان برهنه در سن کودکی، حال من نمی توانم ادبیاتی که در شبکه هست بهتر از این نمی شود مطرحش کرد، برهنه و لغت یک سنگی سر شانه است یک بچه در کوچه دارد می رود می گوید پیغمبر مرا دید گفت بدو بچه جان بدو سریغ لباست را بپوش، این آقا با این وضعیتش که در کوچه های مدینه لخت و برهنه راه می رفته یک بچه چند ساله، این آقا راوی روایت خواستگاری از دختر ابو جهل است که پیغمبر آمد و غضب ناک شد و گفت دختر من از حضرت علی بخاطر خواستگاری از دختر ابوجهل، اصل قضیه یک اصل جعلی و باطل است برای همان مطلبی که خدمت شما گفتم.

بیننده:

اما اگر جعلی هم نباشد باز این به نفع آنها نیست، چون گفته «أن ینکحوا» آنها آوردند که دخترشان را بدهند، بعد پیغمبر گفته که اصلاً اجازه نمی دهنم، «لااذن» اجازه نمی دهم،

استاد شریفی:

بله تناقضات و تعارضات بسیار زیادی دارد، ممنونم از جناب علی آقای عزیز متشکریم، لطف کردید با شبکه خودتان تماس گرفتید، بیننده بعدی که در خدمت شان هستیم، آقای میرزایی پور عزیز از شهر قم، در خدمت تان هستیم.

بیننده:

آقای شریفی سلام علیکم، می خواستم بدانم آن تعبیری که فرمودید اعتقاد مشترک ما و اهل سنت، مگر اهل سنت امام را مفترض الطاعه می دانند اما زمان را که نقل کردند امام مهدی را،

استاد شریفی:

ببینید این می شود مسئله، بعدی که این حضرت مهدی که ما اعتقاد داریم با آن حضرت مهدی که آنها اعتقاد دارند ما در صفات این حضرت مهدی و جایگاه و شخصیت ایشان چه اعتقادی داریم، بحث من اصل مهدویت بود، همانگونه که ما معتقد هستیم، اینطوری بگویم تمام ادیان الهی حتی ادیان غیر الهی به آمدن یک منجی اعتراف دارند و اعتقاد دارند، در بین ما مسلمان ها اهل سنت سلفیت و وهابیت و ما شیعیان هر سه یک اشتراکی داریم که یک شخص خاص در آخر الزمان ظهور خواهد کرد از نسل حضرت زهرا فرزند حضرت زهرا، به نام مهدی او خواهد آمد، و این شخص دنیا و جهان را پر از عدل و داد می کند،  اصل این قضیه این مسئله اشتراکی است که الآن همین اصل را در حال انکار هستند که ما داریم کلیپ هایش را پخش می کنیم، و همین را نقل می کنیم، ان شاء الله در جلسات بعدی در مورد این که چه صفاتی مهدی اهل سنت دارد و چه صفاتی مهدی شیعه دارد و اشتراکات این صفات چیست من یک نمونه اش را خدمت شما عرض کنم، متأسفانه اهل سنت و وهابیت و سلفیت به این خاطر که اصل و اساس مهدویت که من گفتم 70 درصد از اعتقادات ما در بحث مهدویت از همین مسئله من ثابت می کنیم روایات دارند، اما بخاطر اینکه اگر زیر بارش بروند مجبورند یک سری از عقایدی که شیعه دارد را قبول کنند، انکار می کنند بطور مثال مهدی که در روایات اهل سنت وارد شده است، پیغمبر فرمود او خلیفة الله است، خلافتش الهی می باشد وقتی یک اهل سنت، یک سلفی و وهابی اعتقاد پیدا کند که خلافت حضرت مهدی الهی است و او خلیفة  الله است خب یک سری طبعاتی دارد که آن طبعاتش جز این است که عقیده شیعه را بپذیرد، در این مسئله چیز دیگری نیست، منظور ما این مسئله بود حالا در خدمت شما هستیم،

بیننده:

بله متشکر، واقعاً خدا به شما صبر در مقابل وهابیت واقعاً صدقه است این تحمل شما در مقابل جهلی که به خرج می دهند، واقعاً

استاد شریفی:

دعایمان کنید خدا صبر به ما بدهد، انصافاً همین است که فرمودید هست.

بیننده:

بله واقعاً چیزی را نمی خواهند قبول کنند دیگر شما با صبر باید تحمل کنید ان شاء الله که هدایت بشوند وهابیت، به یک سؤال دیگر داشتم خارج از این بحث، می خواستم بپرسم یکی از دوستان مان که در قم بود به او گفتم، سید خراسانی و سید حسنی به نظر شما یک شخص هستند یا دو شخص؟ ایشان گفت دو شخص است من فکر می کردم با اینکه یک شخص واحد است، سید خراسانی همان سید حسنی است طبق روایتی که در بحار الأنوار آمده، می خواستم بیان بفرمایم که آیا درست می گویم، یا اگر اختلافی است اختلاف کم است یا زیاد در این قضیه، خدمت شما عرض کنم ما اصلاً در روایات مان چیزی بنام سید خراسانی نداریم، آنچه که مشهور شده مشهوری است که از آن نقلی نیست، خراسانی داریم، اما اینکه این خراسانی سید باشد ما در روایات حداقل من چنین روایتی را پیدا نکردم، که الآن مشهور شده سید خراسانی، و خود جریان خراسانی و جریان حسنی، در روایات ما روایتش به آن حدی نیست که بشود از آن اعتقاد  گرفت، و سندهای صحیح هم ندارد، این را من قصد انکار هم ندارم، فقط دارم می گویم اینها را اصل سید بودن خراسانی که روایت نداریم، و اصل این است که یک خراسانی و یک حسنی بخواهد قبل از ظهور بیاید اینها روایاتش در این حد نیست که ما بطور قطع و یقین و جز من بخواهم چنین اعتقادی را داشته باشیم، الله اعلم، خدا می داند آیا باشد یا نباشد، آنچه که من به آن رسیدم.

بیننده:

بحث سید بودن یا خود خراسانی و حسنی خود شخص، یعنی شما الآن می فرمایید که دوتا بودن یا یکی بودنش هم اصلاً معلوم نیست،

استاد شریفی:

نه یعنی اینکه قطعی و یقینی به آن برسیم گفتم اصلاً ما چیزی بنام سید خراسانی نداریم، خراسانی داریم آیا این خراسانی و حسین یک اصلا یا خود اصل خراسانی و حسنی باشد روایات در آن حدی نیست که بتوانیم بطور قطع و یقین مطلبی را بیان کنیم، که باز حالا ببینیم خراسانی و حسنی دو نفر مجزا است، یا هردو یک نفر هستند، این چیزی که من در روایت به آن رسیدم این نکته بود.

بیننده:

برعکس فرمایش شما اکثراً به اسم سید می گویند، می گویند سید خراسانی

استاد شریفی:

نه اشتباه است ما در روایات نداریم چنین چیزی را،

بیننده:

خب درست است برداشت شما این است ولی کارشناسان دیگر می گویند نه، سید خراسانی اینطوری می کند، خیلی عجیب است که اینطوری اختلافی است، من هم فکر نمی کردم،

استاد شریفی:

بزرگوارید، سؤال دیگر دارید در خدمت تان هستیم.

بیننده:

متشکرم

استاد شریفی:

بزرگوارید ممنونم با برنامه خودتان تماس گرفتید و آقای میرزاپور نکته خوبی را فرمودند بحث صبر من انصافاً هر وقت که حرم مشرف می شوم اولین دعایم در حرم معمولاً همین است که خدایا صبر به ما بده در مقابل مخالفین مکتب اهل بیت ما هدف مان هدایت است و برای این اولین چیزی که نیاز داریم صبر است و چه صبری داشت آقا رسول خدا و ائمه در مقابل این جهال معاند متعصب، روزانه هزاران و توهین به ما گفته می شود و مجبوریم صبرکنیم چون هدف مان این است که در مسیر اهل بیت گام برداریم، و خیلی بیننده های عزیز سخت است، بهترین دعایی که شما می توانید برای ما داشته باشید همین است که دعای کنید خدا در این مسیر به ما صبر عنایت کند،

خب، در این مسئله ما چندتا نکته را آوردیم، پنچ شیش تا مدرک از کتب اهل سنت ارائه کردیم که اصل مهدویت بعنوان یک شخص خاص یکی از عقاید مسلم اهل سنت است که نزد اهل سنت روایتش متواتر است، نفر بعدی که از علمای اهل سنت، و از بزرگان آنها هم هست این نکته را اشاره کرده، جناب آقای شاه ولی الله دهلوی است، کتابی دارد بنام «اذالة الخفاء عن خلافة الخلفاء» جلد 1، جناب آقای شاه ولی الله دهلوی، صفحه 18،

همچنین بالیقین می دانیم که شارع نص فرموده است به آن که امام مهدی در دامان قیامت موجود خواهد شد، پس یک شخص خاصی است که در قبل قیامت این شخص خاص می آید

اذالة الخفاء عن خلافة الخلفاء، شاه ولی الله دهلوی، ج 1، ص 18

آن هم نص داریم از شارع از آقا رسول خدا

که وی عندالله نزد خدا و نزد رسول او امام بر حق است، و پر خواهد کرد زمین را به عدل وانصا، چنانکه پیش از وی پر شده باشد به جور و ظلم پس به این کلمه افاده فرمودند،  استخلاف امام مهدی را و واجب شد تبعیت وی در آنچه تعلق به خلیفه دارد، چون وقتی خلافت او آید لیکن به این معنا بالفل نیست مگر نزدیک ظهور امام مهدی و بعیت با او میان رکن و مقام .

پس یک شخص خاصی است، پیغمبر معرفی کرده، که او هنگام و قبل قیامت می آید و باید با او بیعت کنیم بین رکن و مقام و این عقیده ما اهل سنت است، خب این هم از جناب آقای دهلوی؛ برویم نفر بعدی، یعنی اینقدر این مسئله در نزد اهل سنت واضح و روشن است که اگر من ده جلسه فقط بخواهم اعتراف علمای اهل سنت و روایات اهل سنت را در مسئله اصل مهدویت را بخوانم باز هم هنوز مدرک و سند وجود دارد، بعد اینها می خواهند زیر بار امامت امیرالمؤمنین بروند، اینها روایات متواتر خودشان را هم اینطوری انکار می کنند، چون هر موضوعی که اشتراک با شیعه داشته باشد به این خاطر است که رنگ شیعی نگیرد اینها از اساس آن را می زنند، بعد شما توقع دارید این بیاید امامت امیرالمؤمنین قبول کند، توقع دارید اینها بیایند عصمت امیرالمؤمنین را قبول کنند، توقع دارید اینها افضلیت امیرالمؤمنین را قبول کنند، هر فضیلتی شما بیاورید در مورد امیرالمؤمنین اینها انکار می کنند، بالاتر از آن، روایات خودشان را در رابطه با اشخاص خودشان، ببینید بحث ما مهدویت شیعی نیست ما نمی خواهیم اینها مهدی شیعه را قبول کنند، نه همان مهدی اهل سنت با همان صفاتی که برایش قائل هستید، یک فرد عادی است هیچ اختلافی با دیگران ندارد، باشد یک فرد عادی هیچ اختلافی هم با دیگران ندارد، هیچ فضیلتی هم بر دیگران ندارد، که اینها دروغ است که من ان شاء الله می آورم اقوال و روایات بزرگان شما را اما باشد یک فرد عادی، یک شخص عادی، خب چرا همین فرد عادی و شخص عادی تان را قبول نمی کنید، چون فقط شیعه هم یک مهدی دارد و ادعای مهدویت دارد اینها هر عقیده ای که به شیعه نزدیک بشود را از اساس ریشه اش را دارند می زنند، به همین دلیل دشمنی با مهدویت، دشمنی با روایات رسول خدا فقط به همین دلیل، لذا بزرگان اینها یک بحثی را دارند، که اگر در مباحث اعتقادی در مباحث احکام شرعی، در فقه در این موارد مطلبی آمد که شما را نزدیک می کرد به تشیع اصل آن قضیه را حرام قرار می دهیم فتوا صادر می شود، حالا اگر عمری باقی بود یک جلسه فقط من اینها را بیان می کنم برای شما، انگشتر دست راست کردن، این انگشتر دست راست کردن این سنت پیغمبر است، اعتراف علمای اهل سنت است، اما چون روافض و شیعیان انگشتر به دست راست می کنند، لذا ما برای اینکه تشبیه به آنها نشویم به عملی که شیعیان انجام می دهند درست است سنت رسول خدا است، اما چون شیعیان هم انجام می دهند ما این کار را انجام نمی دهیم، لذا انگشتر دست راست کردن اشکال دارد، خب اینها وقتی از یک انگشتر دست راست کردن، عبا دارند، چون شیعه هم انگشتر دست راست می کند، بعد شما چطور توقع دارید اینها بیایند این روایات و این عقیده ای که از این عقیده و روایات هزاران چالش برایشان درست می شود وعقائد شیعی از آن ثابت می شود عقائد مکتب اهل بیت اینها را نزنند اینها را اشکال وارد نکنند، اینها را خدشه به آن وارد نکنند، اینها امروزه کمر بستند برای زیر سؤال بردن بحث مهدویت، شاید پنجاه درصد از مطالب کتب ، مقالات و وقتی که دارند روی این آنتن های ماهواره ای با میلیاردها تومان بودجه دارند می گذرانند، 50 درصد از این وقت شان دارد شبهه پراکنی می شود در مسئله مهدویت چون می دانند، از این مسئله چقدر آسیب پذیر هستند، کتاب بعدی، کتاب «احسن المقصود فی توحید المعبود» ، تألیف برای جناب آقای حضرت مولانا عبد الواحد سید زاده، بانی حوزه علیمه عین العلوم گشت سراوان، متوفی 1418 هجری، با تقریظ مفتی اعظم هند حضرت مولانا مفتی کفایت الله دهلوی، تصحیح و تحقیق زیر نظر شیخ الحدیث مولانا محمد یوسف حسین پور که اعتبار کتاب در چنین جایگاهی، این آقای مولوی عبد الواحد سید زاده که پدر خانم جناب آقای مولوی حسین پور است، اینها همه شان علمای معاصر اهل سنت سیستان و بلوچستان هستند که تا همین سالیان گذشته از دینا رفتند، بانی حوزه علیمه عین العلوم گشت سراوان، مفتی اعظم هند هم کتاب را تقریظ می زند، یک کتاب معتبر از نظر اهل سنت، علما همه علمای بزرگ اهل سنت، در این کتاب در صفحه 78،

مهدی از احادیث صحیح ثابت است که الله تبارک و تعالی در آخر الزمان خلیفه ای عادل از آل رسول به این امت مرحمن می فرماید:

پس باز هم یک شخص خاص است در آخر الزمان بعنوان یک خلیفه عادل قرار است بیاید، که پیغمبر بیان کرده و احادیثش هم ثابت است،

و پس از او دجال وسایر علامات قیامت ظاهر می شوند و آنگاه حضرت عیسی (ع) فرود می آید دجال را می کشد و در نماز به مهدی اقتدا می کند،

احسن المقصود فی توحید المعبود، مولانا عبد الواحد سید زاده، تقریظ مولانا مفتی کفایت الله دهلوی، تحقیق مولانا محمد یوسف حسین پور، ص78

پس اقتداء حضرت عیسی به حضرت مهدی حرف شیعه نیست، اینها روایات صحیح و ثابت بلکه متواتر اهل سنت است، که یک برنامه ما مختص به این قضیه خواهیم رفت و روایاتش را برای شما مطرح می کنیم و اعتراف علمای اهل سنت که حضرت عیسی آن نبی اولوالعزم از آسمان نزول پیدا می کند به زمین و پشت سر حضرت مهدی اقتدا می کند و جزء این امت خواهد شد؛ از ابو سعید خدری روایت است که پیغمبر (ص) فرمودند روایت را نقل می کند که مهدی از من است دارای پیشانی بلند است و سیما و شکل حضرت را طبق روایات خودشان بیان می کند،

زمین را از عدل و داد پر می کند همان گونه آکنده از ظلم وجور بوده است، و هفت سال زمامداری می کند «سنن ابی داود»،

حاکم هم تصریح کرد،

«هذا صحیح علی شرط مسلم»

مشکات هم به این آدرس نقل کرده، محقق مشکات هم گفته سند آن حسن است، و از امیرالمؤمنین علی (ع) روایت است که پیغمبر فرمود

مهدی از ما اهل بیت است، الله و خدا امر او را یک شبه اصلاح می کند

بیننده های عزیز سؤال ما، من دوست دارم شبکه  های وهابی و مخالفین این سؤال ما را جواب بدهند، سؤالی است از جنس خودتان، سؤالی است همانگونه که شما مطرح می کنید، ما ثابت کردیم در منابع اهل سنت، روایت مهدی به عنوان یک شخص خاص از نسل حضرت زهرا، که قبل از قیامت ظهور می کند متواتر است، اهل سنت اجماع دارند بر آمدن چنین شخصی، منکر مهدی اهل سنت کافر است و انکار او انکار کفر است سخنی که هم آقای البانی گفته بود هم جناب آقا بن باز تصریح آقای ابن تیمیه و محمد بن عبد الوهاب که آقا انکار اجماع و انکار تواتر کفر است و منکر روایات مهدویت کافر است، سخن آقای مولوی عبد الرحمن سربازی در کتاب اعتقاد به امام مهدی که انکار اصل مهدویت حداقل آن فسقش ثابت است، خب همه اینها را ما آوردیم ثابت کردیم از منابع صحیح اهل سنت، حالا سؤال اینجا پیش می آید، این مهدی اهل سنت کجای قرآن به او اشاره شده است، و اسم این مهدی اهل سنت کجای قرآن آمده، دوباره می گویم، روایت مهدی در نزد اهل سنت متواتر است و اجماع اهل سنت منکر اجماع و متواتر کافر است، و منکر مهدویت و مهدی اهل سنت در نزد بزرگان سنی و سلفی کافر است حداقل ترین طبقه اش فاسق است، با این جایگاه مهدویت در نزد اهل سنت کجای قرآن اسم حضرت مهدی بصورت صریح، یا اشاره شده به حضرت مهدی به صورت صریح این آیه اش کجا است، که شما مدعی هستید که شیعه معتقد است امامت حضرت علی روایاتش متواتر است و هر کس ولایت حضرت علی را قبول ندارد از دایره ایمان خارج است ما می گوییم مسلمان هست مؤمن نیست، از دایره ایمان خارج است خب پس باید اسم امیرالمؤمنین در قرآن آمده باشد، همین عقیده در کتب شما برای مهدی اهل سنت آمده، اسم مهدی اهل سنت کجای قرآن آمده، هفته پیش هم این سؤال را مطرح کردم، بی جواب مانده، هنوز منتظر این جواب هستم، دوران پرسشگری شیعه شروع شده، این سؤال و اولین سؤال ما در مسئله مهدویت است، امیدوارم یکی از شما مخالفین مکتب اهل بیت در شبکه های، وهابی و سلفی توانایی این پاسخ ما را داشته باشید، مطمین باشید اگر پاسخ دادید پاسخ شما را پخش می کنیم، و بطور قطع و یقین به پاسخ شما نقد وارد می کنیم و امیدواریم در این فضا یک گفت و گوی علمی صورت بگیرد.

خب وقت امشب ما هم به پایان رسید، امیدواریم برنامه امشب مورد رضای حضرت زهرا، آقا حجت بن الحسن (عج) و خدای مهربان قرار گرفته باشد امیدواریم که هرچه زودتر با فرج حضرت از این مشکلات و این مصائبی که امروز دچارش هستیم و این فتنه های آخر الزمان نجات پیدا کنیم؛ ممنونیم از همه شما بینندگان عزیز، اللهم عجل لولیک الفرج، یا علی مدد.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

 


مهدی یار>

شبکه ولی عصر مهدی یار علی شریفی