شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج)
مهدی یار استاد علی شریفی

قسمت سی و پنجم برنامه مهدی یار با کارشناسی استاد علی شریفی
با موضوع مهدویت و نقد مدعیان دروغین


بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ : 24 اردیبهشت 1400

استاد شریفی:

بسم الله الرحمن الرحیم

«اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُکَ»

عرض سلام و شب بخیر دارم خدمت همه بینندگان عزیز شبکه جهانی حضرت ولیعصر(عج) جا دارد قبل از اینکه بخواهیم برنامه را شروع کنیم تبریک عرض کنم عید فطر را به همۀ شما مسلمین عزیز و آرزومند هستم که خداوند این عبادت نماز و روزه های همه ما را قبول بفرماید إن شاءلله و امیدوار هستیم و دعا می کنیم که این ماه رمضان آخرین ماه رمضان ما در عصر غیبت باشد و إن شاءالله سال دیگر و رمضان دیگر تحت لیوا و بیعت و پرچم آقا امام زمان (عج) باشیم که دیگر شاهد این جنایاتی که در این چند وقت اخیر جنایاتی که بر سر دختران مظلوم شیعه افغانستان آمد توسط تروریست های تکفیری و هم چنین جنایاتی که امروز اسرائیل در فلسطین مقدس و در بیت المقدس دارد انجام می دهد، امیدوار هستیم که هر چه زودتر به مدد و عنایت اهل بیت این مشکلات و این مصائب از سر جهان اسلام رخت بردارد إن شاءالله به برکت و ظهور آقا و مولای غریب مان آقا حجت إبن الحسن (عج).

در خدمت  شما هستیم با یکی دیگر از برنامه های مهدی یار و همین طور که در هفته های گذشته ما مهمان منازل شما بودیم موضوع ما چالش مهدویت برای اهل سنت و وهابیت بود چالشی که سؤالاتی را ایجاد می کرد برای اینها طبق مبانی خودشان به همان جنس و به همان رنگ و به همان شکل و شمایلی که آنها به ما می خواهند اشکال بگیرند ما همان ها را داریم بر می گردانیم به خودشان، طرح پرسشگری را ایجاد کردیم سؤالاتی را داریم مطرح می کنیم که تا اکنون بی پاسخ مانده،ن اما دوستان عزیز که پیگیر برنامه هستید می دانید ما مبنای مان این هست که در اول برنامه در یک تایم کوتاهی یک سری روایاتی را در معرفت افزایی نسبت به صفات و شناخت امام مطرح می کنیم که از همین روایات و از همین مطالب و موارد بطلان جریان احمد بصری و فرقه منحوس و ظالۀ این شخص را هم نقد می کنیم بنابراین که اساساً این برنامه تشکیل شد برای نقد این فرقه باطل، لذا بینندگان عزیز چند هفتۀ است که ما مطالبی را در این رابطه ارائه می دهیم که تصریح کردیم یکی از راه های شناخت حجت خدا از مدعیان دروغین علم است و یکی از آن علومی که صفت امام است و امام باید آن را همیشه در اختیار داشته باشد و صفت امام هست طبق روایات علم به زبان ها لهجه ها بود که ما حدوداً تا الآن هفت هشت تا روایت آوردیم و هفته پیش هم یک بگوییم مناظر ای یا یک گفتگوی با یکی از اتباع این جریان اتفاق افتاد در همین برنامه و بیننده ها دیدند و شنیدند که آنچه که اینها می گویند و آنچه که شیعه می گوید نسبت به روایات ثقلین و قضاوت را هم سپردیم به خود بینندگان عزیز، مطالبی هفته گذشته مطرح شد یک قسمتش را امشب دوباره مطرح خواهیم کرد که از همین مورد بطلان جریان احمد بصری را ثابت خواهیم کرد إن شاءالله، کتابی است یکی از آن کتبی که این جریان نوشته «عقاید اسلام و از تو درباره روح می پرسند» نویسنده خود آقای احمد بصری، در این کتاب در صفحه 193، ما در هفته قبل هم در مناظره و گفتگو با یکی از این اتباع احمد همین نکته را آوردیم و ایشان هم همین ادعا را می کرد که بله این مطلب احمد درست است، حالا این مطلب را می خوانیم و امشب هم این را به عنوان یک اشکال و سؤال مطرح می کنیم و اگر اتباع احمد بصری توان پاسخگویی دارند ما در خدمت شان هستیم، آقای احمد در این کتابش تصریح می کند:

این موضوع بیان می کند که اشکالی ندارد که پیامبر (ص) أُمی باشد و نخواند و ننویسد و اشکالی ندارد که ایشان متون تورات و انجیل را نداند یا آن را حفظ نباشد، هر کس که مدعی خلاف این شود غلف کننده است.

عقاید اسلام و از تو در باره روح می پرسند، احمد بصری، ص 193

طبق حرف آقای احمد بصری پیغمبر یک انسان بی سواد، نه سواد خواندن دارد و نه سواد نوشتن به زبان عربی، از زبان عربی برویم زبان های دیگر؛ پیغمبر کتب ادیان دیگر را هم توانایی خواندن ندارد، این حرف آقای احمد است بعد ایشان ادعا می کند هر کسی که خلاف این را بگوید غالی است، طبق روایات اهل بیت اهل غلف ملؤن هستند، پس آقای احمد می گوید هر کس بگوید پیغمبر می نویسد، پیغمبر می خواند، سواد خواندن و نوشتن داشته است طبق حرف آقای احمد بصری این شخص ملؤن است.

و خودش را دچار موضوعی کرده که دلیلی برای آن ندارد

پس ادعا می کنند دلیل هم نیست

و تنها هوای نفس، این افراد را به چنین سخنی واداشته است، اما روایاتی که بیان می کند رسول توانایی خواندن و نوشتن دارد بیشتر از این نیست که در مرحله ی اثبات این توانایی هستند و منظور آنها تطبیق دادن نمی باشد، یعنی ثابت نشده که رسول خدا می خواند و می نویسد.

پس طبق ادعای احمد هیچ جا ثابت نیست که پیغمبر خدا می نوشته و می خوانده

بلکه عکس آن ثابت است و تاریخ نشان می دهد که ایشان به فردی نیاز داشتن که برای ایشان بخواند و بنویسد مانند وجود کاتبان وحی و نیاز داشتن به امیرالمؤمنین تا پیمان صلح را برای ایشان بنگارد، آنچه در جهان خارج برای افرادی که در تماس با پیغمبر بودند ثابت شده است این است که ایشان نمی خواند و نمی نوشت چرا که ایشان خواندن و نوشتن را تمرین نکرده بود، به همین دلیل این موضوع را روایت کردند که کسی ایشان را در حال خواندن و نوشتن ندیده است بنابراین حتی اثبات اینکه ایشان توانایی خواندن و نوشتن داشته است فایدۀ برای منتفی کردن امکان اینکه رسول یا خلیفه خدا در زمین در عمل نمی خواند و نمی نوشت ندارد، پیامبر به صحیفه هایی از تورات موسی نیازمند بود که برایش نقل شود، ایشان و امیرالمؤمنین نسبت به خواندن آن توانایی نداشتند چرا که صحیفه ها به زبان دیگر غیر از عربی بود و این موضوع مطلب مهمی را که برخی مدعی می شوند حجت خدا باید همیشه همۀ زبان ها را بداند نفی می کند، پیامبر و ائمه در این عالَم مانند بقیه مردم مسائل زیادی را نمی دانند و فقط مطالبی را می دانند که تحصیل نموده اند.

چکیده حرف آقای احمد بصری؛ پیغمبر و اهل و ائمه انسان های بی سواد و جاهلی بودند که حالا ایشان می گوید پیغمبر حتی زبان عربی را هم بلد نبود بنویسد بخواند و ائمه و اهل بیت و پیغمبر زبان های دیگر را هم نمی دانستند، کتب تورات و  انجیل و کتب ادیان الهی دیگر را هم بلد نبودند بخوانند و نسبت به خیلی از مسائل جاهل هستند و مطالب زیادی هم هستند که اینها نمی دانند فقط مطلبی را می دانند که تحصیل کردند پیش چه کسی؟ پیش مردم، فقط چیزهای که یاد گرفتند از مردم، چندتا نکته است؛ ایشان می گوید چون پیغمبر کاتبان وحی داشته سواد خواندن و نوشتن نداشته، آقای محترم الآن خیلی ها هستند از علماء و مراجع گرفته تا دفاتر اداری و سیاسی و حکومتی که صحاب شخص مدیر، عالِم، مجتهد، مرجع، مدیر، رئیس، اینها رئیس دفتر دارند اصطلاحاً و رئیس دفتر است که به جای ایشان متنی را می نویسد و فقط آن مسؤل پای آن متن را به عنوانی که متن ایشان هست یعنی سخن ایشان و نظر ایشان هست مهر و امضاء می کند، یعنی الآن اینها همه بی سواد هستند؟ فارسی بلد نیستند که کاتب دارند و رئیس دفترشان برای  شان مطلبی بنویسد تایپ کند؟ این چه استدلال سخیفی است؟ می گوید فقط اینها چیزهای را یاد گرفتند که شاگردی مردم را کردند؛ ما روایات داریم مجموع این روایات می شود روایات متواتر معنوی که پیغمبر و ائمه بی نیاز هستند از علم همه مردم، پیغمبر تصریح کرد به آنها چیزی نیاموزید آنها از شما اعلم و برترند، علم ائمه علم معصومین حجت های الهی علمی است از جانب خدا، الهی، لدنی که إن شاءالله ما در جلسات بعد این بحث را هم شروع خواهیم کرد و از همین جا ثابت می کنیم که این آقای احمد بصری کذاب و دروغگو است، بعد می گوید فقط اینها چیزهای را یاد دارند که از مردم یاد گرفتند و هیچ جا ثابت نشده پیغمبر نوشته باشد یا خوانده باشد و هر کس خلاف این را بگوید غالی است و اهل غلو است، اهل غلو هم ملؤن هستند نزد اهل بیت، اینها دروغ های که آقای احمد بصری بیان کرده فقط برای اینکه جهالت خودش را بخواهد مخفی کند و بپوشد چون صفت امام را ندارد، آقای احمد بصری در عربی خواندن خودش هم هزار و یک مشکل دارد بارها قرآن را غلط می خواند مطلب در فیس بوکش می نویسد دوباره ویرایش و اصلاح می کند چون متنش غلط املایی دارد، این شخص می تواند امام باشد؟ آیا واقعاً آقا رسول خدا بی سواد و جاهل بودند نعوذباالله؟ ما شما را ارجاع می دهیم به کلام اهل بیت، احمد ادعا کرده بود در هیچ جا هیچ روایتی وجود ندارد که ثابت کند پیغمبر می خوانده و می نوشته و او أُمی بوده أُمی به معنی بی سوادی که خواندن و نوشتن بلد نیست، کتاب «بصائر الدرجات فی فضائل أل محمد (ص)» در این کتاب مرحوم صفار در صفحه 473 یک بابی را می آورد باب چهارم

 بصائر الدرجات فی فضائل أل محمد (ص)، مرحوم صفار، ص 473، باب 4

در اینکه رسول خدا به تمام زبان ها می  توانست بخواند و بنویسد

اصلاً بابی را مرحوم صفار آورده و در این باب کلی روایت نقل کرده، روایت اول از آقا امام جواد (ع)، راوی می گوید:

از امام جواد(ع) پرسیدم: چرا  پیغمبر را أُمی می گویند؟ امام جواد فرمودند: مردم چه می گویند؟

یعنی مخالفین ما، وقتی این روایات کلمه الناس امام به کار می برد که مردم چه می گویند مراد مخالفین مکتب اهل بیت، مراد اهل سنت هستند، راوی می گوید:

گفتم: می گویند که قادر نبود چیزی بنویسد، امام جواد(ع) فرمودند: دروغ گفته اند، خدا آنها را لعنت کند، چگونه چنین چیزی ممکن است که خدا در مورد پیغمبر فرموده او کسی است که در میان جمعیت درس نخوانده رسولی از خودشان برانگیخت که آیاتش را برای آنها می خواند و آنها را تزکیه می کند و به آنان کتاب و حکمت می آموزد هرچند پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند.

چگونه رسول خدا بی سواد است که خدا در قرآن در مورد او اینگونه فرمود أُمی به معنی این که او شاگردی کسی را نکرده است علم او علم لدنی است برخلاف حرف آقای احمد که مدعی بود پیغمبر چیزی را فقط یاد دارد که از مردم یاد گرفته، بعد حضرت فرمود:

چگونه چیزی را به آنها  می آموخت که خود به خوبی نمی دانست؟ به خدا قسم که رسولش به هفتاد و دو یا هفتاد و سه زبان می خواند و می نوشت و جز این نیست که سبب نامیده شدن او به أُمی این است که او از اهل مکه بود و مکه أُم القری است چنان که خدای متعال می فرماید.

بعد در حدیث بعدی دوباره می فرماید که از آقا امام صادق:

پیغمبر به همه زبان ها می توانستند تبلیغ و انذار کنند.

باز در حدیث بعدی از آقا امام باقر(ع) دوباره عین همان روایت آقا امام جواد(ع) است از حضرت سؤال می پرسند معنی أُمی چه است؟ آیا پیغمبر می توانست بخواند یا بنویسد؟ نظر مردم و اهل سنت چه است؟ می گفتند پیغمبر بی سواد هست، امام باقر(ع) فرمود:

دروغ می گویند خدا آنها را لعنت کند، چگونه آن حضرت نمی توانست بخواند و بنویسد در حالی خدا در قرآن در مورد پیغمبر این را بیان کرده.

سه تا روایت خواندیم از آقا امام باقر(ع)، آقا امام صادق(ع) و آقا امام جواد (ع) تصریح کردند پیغمبر می خواند، می نوشت، علم او لدنی است از جانب خدا و هر کس معتقد باشد پیغمبر خدا بی سواد است و نمی تواند بخواند و بنویسد او ملؤن است و لعنت خدا بر او باد، حالا به نظرشما آقای احمد بصری که گفته است در هیچ جا روایتی وجود ندارد که ثابت کند پیغمبر می خواند و می نوشت، این سه تا روایت، آیا نعوذباالله ائمه دروغگو بودند؟ این ثابت می کند جهالت آقای احمد بصری، بعد از جهالتش کذب آقای احمد بصری و مرتبه آخر این که طبق روایات اهل بیت که ما مأمور هستیم که أخذ کنیم عقیده مان را از اینها به خصوص در دوران فتنه و آخرالزمان، آقای احمد بصری ملؤن است، به نظر شما کسی که ائمه گفتند او ملؤن است می تواند مقام امامت داشته باشد یا نه؟ سؤالی است که ما از اتباع احمد داریم و تاکنون برایش جواب قانع کنندۀ نشنیدیم.

همانطور که پیگیر برنامه هستید ما در جلسات قبلی مطالبی را کتب اهل سنت آوردیم در بحث مهدویت و ثابت کردیم مهدی از دیدگاه اهل سنت روایتش متواتر، عقیده اجماعی اهل سنت و انکار مهدی طبق مبانی اهل سنت به دو دلیل کفر است؛ یک: به علت انکار روایت متواتر و اجماع اهل سنت، دو: به علت انکار خود اصل مهدویت و مطالب و مدارکش را هم همه را آوردیم و نشان دادیم و ذکر کردیم، سؤالی را مطرح کردیم گفتیم: چگونه است که یک عقیدۀ در نزد اهل سنت روایتش متواتر، عقیده به آن یک عقیده اجماعی و انکار او کأنه انکار خداوند است که انکار خداوند هم کفر است طبق سخنان بزرگان نه تنها اهل سنت، مثل بن باز و حتی آقای البانی، چگونه است چنین مقامی و چنین عقیده ی در نزد اهل سنت وجود دارد اما در قرآن به صراحت به مهدی اهل سنت اشاره نشده است؟ به ما بخواهید این سؤال را مطرح کنید ما پاسخ داریم برایش، إن شاءالله می آوریم پاسخ ها را هم از کتب خود اهل سنت هم ما ثابت می کنیم یعنی نیازی نیست من همیشه گفتم بارها گفتم بازهم می گویم اگر تمام کتب شیعه را امروز جمع کنند و همۀ آنها را آتش بزنند و بریزند بیرون، من تک تک این عقاید شیعی خودم را این عقاید مذهبی خودم را از کتب اهل سنت ثابت می کنم، پس ما برایش جواب داریم و اصلاً ما این اشکال را نداریم چون ما نگفتیم اگر در آیات قرآن به سراحت به حضرت مهدی اشاره نشده باشد پس حضرت مهدی، عقیده به مهدویت باطل است، این حرفی است که امروزه ما داریم از مخالفین خودمان می شنویم علتش هم خیلی علت قشنگی است بارها گفتم بازهم می گویم علتش این است که اینها اگر این اشکال و بهانه را نگیرند از همین بحث مهدویت بیش از هفتاد هشتاد درصد عقائد امامتی شیعه ثابت می شود.

کلیپی را داریم کلیپ اول را ببینیم، چالشی را مطرح کردیم گفتیم چالش مهدویت، چالش سنت برای اهل سنت و وهابیت، چرا؟ بخاطریکه اینها با این اشکالات شان الآن در چاله ای افتادند که از آن بیرون نمی توانند بیایند، کلیپ شماره یک را با هم ببینیم.

کلیپ:

اگر واقعاً موضوعی به نام مهدویت وجود می داشت که بیست و چهار ساعت زیر نظر مهدی بودیم و آقا مهدی بیاید به ما اجر بدهد پاداش بدهد و او باشد مراقب اعمال ما و او باید ما متوجه او باشیم بیست و چهار ساعت دعای او را داشته باشیم و انتظار او را بکنیم باید او را یک بار دو بار پنج بار حداقل ذکر می کرد که ما برای ذکر او و فکر او هم یک بخشی را اختصاص می دادیم ولی هیچ اثری نیست، چرا ما با توهم زندگی کنیم؟ چرا با واقعیت های قرآنی زندگی نکنیم؟

استاد شریفی:

سخنان جناب آقای ضیایی بود فکر می کنم سخنان ایشان را با هم دیدیم و شنیدیم می گوید چون مهدویت اعقتاد به مهدویت در قرآن به صورت صریح نیامده اثری از او نیست پس مهدویت باطل است عقیده به مهدویت دروغ است، چرا توهم؟ چرا با اهومات زندگی می کنید؟ چرا توهم دارید؟ ما می خواهیم بدانیم الآن چه کسی دچار توهم است چه کسی دچار اوهام است، کلیپ شماره دو را ببینیم با همدیگر بعد بر می گردیم در خدمت شما هستیم.

کلیپ:

وقتی که ما بحث ما از مهدی هست دیدگاه اهل سنت و الجماعت یک دیدگاه شناخته شده است با دلایل قوی و در واقع اعتقادات و باورهای مستندی که در کتاب های اهل سنت و الجماعت وجود دارد و هیچ جای خدشه و ایرادی در آن نیست، بحث مهدویت از دیدگاه اهل سنت و الجماعت.

-آقای خدمتی که یکی از بزرگان شما که شما خیلی به او معتقد هستید اعتقاد دارید می آید کلاً قضیه مهدویت را انکار می کند برای من روشن شد من زنگ زدم به ایشان.

+آقای خدمتی یا بالاتر از آقای خدمتی هر کسی که باشد حدیث پیامبر (ص) را کسی که انکار بکند ما او را رد می کنیم ما که تقدس معابی نداریم در دین مان، اگر کسی گفتم حدیث صحیح پیامبر را رد بکند ما خودش را رد می کنیم ولو اینکه هر کسی که باشد، ببینید شما این حرف را می زنید آیا صدای ضبط شده ایشان را دارید که پخش بکنید بینندگان بشنوند؟

آقای خدمتی:

که تمام این حرف های که نسبت داده شده به اهل سنت تمام اشکال دارد خارج از اشکال نیست یا ضعیف است یا جعلی است بالاخره در این روایات اشکال هست و معتقد هستم چیزی به نام مهدی ما نداریم، نداریم لازم نداشته که بیاید بعد از اتمام رسالت، بعد از اینکه محمد الرسول الله، بعد از اینکه «ما كانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِكُمْ وَ لكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبِيِّينَ» دیگر موردی نداشته که کسی بیاید کسی لازم نبوده بیاید.

عقیل هاشمی:

اهل بیت پیامبر به جز امام زمانی که وجود نداشت و نخواهد داشت و نبوده و نخواهد بود.

+من چه می گویم؟ لعنت خدا و ملائکه و همۀ جن و انس بر کسی که این روایت ها را انکار بکند، مشکل ما در این نیست ما هم به مهدی اعتقاد داریم می گوییم که این واقعیت هست حقیقت هست پیامبر (ص) فرموده است پیامبر (ص) «ما ینطق عن الهوی» از هوا و هوس سخن نمی گویند.

استاد شریفی:

کلیپ را با هم دیدیم این است این توهماتی که اینها دچارش هستند آقای ضیایی می گفت چون در قرآن به صراحت به حضرت مهدی اشاره نشده پس باطل است نیست دچار توهم هستند آنهای که عقیده به مهدویت دارند، آقای خدمتی هم که صراحتاً گفت روایت هایش همه باطل است، آقای هاشمی هم که گفت وجود ندارد و نیست و کذب است، از آن طرف آقای مولوی عبدالقدوس دهقان می گوید این عقیده مسلم اهل سنت است هیچ حدشه ی هم به آن وارد نیست، آقای انصاری هم که اصلاً کلاً لعن کرد آقای خدمتی و همه کسانی که بحث مهدویت را انکار می کنند، پس الآن یا جناب آقای خدمتی و آقای عقیل هاشمی و آقای ضیایی اینها ملؤن هستند طبق حرف آقای مولوی عبدالقدوس دهقان و آقای انصاری، یا اینکه نه، آقای عبدالقدوس دهقان و آقای انصاری و تمام اهل سنت که عقیده به مهدویت دارند اینها دچار توهم هستند و یکی از عقاید مسلم اهل سنت که روایتش متواتر و انکار او طبق حرف خودشان کفر است یک عقیده وهم است توهم است، این حرف آقای ضیایی است، من سؤال دارم، اینها باید بنشینند دور هم از همدیگر سؤال بپرسند یعنی الآن این مهدی اهل سنت کجای قرآن آمده است؟ این آقای انصاری و آقای عبدالقدوس دهقان با آقای خدمتی و آقای ضیایی باید پاسخ بدهند، آقای خدمتی می گوید عقیده مهدویت تضاد دارد تعارض دارد با ختم نبوت و اکمال دین، اهل سنت باید پاسخ بدهند، عقیده دارند که می گویند هر کس این عقیده را نداشته باشد کافر است، خدمتی می گوید این تناقض با ختم نبوت و اکمال دین دارد، چه پاسخی برایش دارند؟ می دانید علتش چه است؟ همان که از چند جلسه قبل به آن اشاره می کنیم؛ اینها برای اینکه یک امر اشتراکی بین شیعه و اهل سنت را زیر سؤال ببرند برای آن دست به هر جنایت و هر دروغ و هر خلافی می زنند اینهم نمونه بارز آن، لذا خود علمای اهل سنت در این مورد جواب دادند که من فقط یک تیکۀ را می گویم چون امشب بحثم چیز دیگر است ولی این را اشاره کنم که الآن شاید یکی بگوید پاسخ شما شیعیان چه است؟ ما پاسخش را می دهیم ما می گوییم قرآن و سنت، به دروغ اسم خودشان را گذاشتند اهل سنت اما سنت را انکار می کنند اینها، می گویند فقط هر چه که در قرآن آمده باشد، کتابی را داریم به نام «اعتقاد به امام مهدی در اسلام» مولانان محمد ظفر اقبال، ترجمه مولانا عبدالرحمن ملازهی، آقای مولوی عبدالرحمن سربازی که ما در جلسات قبلی توضیح دادیم در این کتاب که خود آقای مولوی عبدالرحمن سربازی تصریح کرده بود که من سالیان سال بود که می خواستم یک کتاب در بحث مهدویت بنویسم اما دیدم این کتاب وقتی به دستم رسید که از علمای بزرگ مکتب دیوبند هست دیدم این کتاب کفایت می کند برای بحث عقیده مهدویت لذا همین کتاب را ترجمه کردم و همین کتاب مورد تأیید ما است، ایشان در این کتاب در صفحه 98 تصریح می کند:

در باره این اقتباس باید عرض شود که با توجه به مقتضای این اقتباس چیزی از مسلمات دین را فقط به این خاطر منکر شدند که در قرآن مجید نیامده، امری بسیار خطرناک و گمراه کننده است.

اعتقاد به امام مهدی در اسلام، مولانان محمد ظفر اقبال، ترجمه مولانا عبدالرحمن ملازئی و آقای مولوی عبدالرحمن سربازی، ص 98

همین حرفی که ما داریم امروزه می شنویم از همین شبکه ها، علمای اهل سنت تصریح کردند به این دلیل که بگوییم چون این مسئله در قرآن نیامده صریح یا اصلاً اشاره ی به آن نشده است که ما در قرآن کلی آیات داریم که در رابطه با حضرت مهدی(ع) هست إن شاءالله در جلسات بعدی می آوریم، ولی اصلاً اشاره ی نشده باشد، حرف علمای اهل سنت؛ به این عنوان که در قرآن اشاره نشده است این امر و یکی از مسلمات دین را بخاطر این انکار کنیم این امر بسیار خطرناک بلکه گمراه کننده است، ادامه اش:

اگر ثبوت هر چیز بر این متوقف شود که در قرآن مجید باید صراحتاً ذکر شده باشد پس چه نیازی (العیاذ باالله) به احادیث نبوی داریم و احادیث نبوی باقی خواهد ماند؟ در این گونه مواقع ما باید این ارشاد مبارک نبی اکرم (ص) را مکرر بخوانیم.

یک روایتی است که إن شاءالله یک موضوع ما کلاً این است که پیغمبر در 1400 سال پیش، پیش بینی کرده بود که خلاصه می آیند یک سری افرادی که تیکه زده اند به اریکه ای تا برای  شان مطلبی را می خوانی حدیثی را می خوانی می گویند نه من به حدیث آن کار ندارم آیا در قرآن این مطلب آمده است یا نیامده؟ پیغمبر 1400 سال پیش تصریح کرده عدۀ خواهند آمد با صفت شما از آنها نباشید حالا بحث آن مفصل إن شاءالله در جلسات دیگر این موضوع را مفصل بحث خواهیم کرد، پس فقط خواستم این را بگویم؛ جواب علمای اهل سنت به آقای ضیایی و ضیایی ها، عقیل هاشمی و عقیل هاشمی ها، خدمتی و خدمتی ها این است که شما این رویشی که دارید پیش می برید به علت عناد به تشیع با این رویش تان هم گمراه کننده هستید و هم مسلمات دین را دارید انکار می کنید که یکی از آن مسلمات دین سنت نبوی و احادیث پیغمبر است و ما می خوایم این چالش را برای   شما پر رنگ تر کنیم چرا؟ ما الآن می خواهیم وارد بشویم بر شخصیت حضرت مهدی در روایات اهل سنت ببینیم این حضرت مهدی در روایات اهل سنت چه مقامی دارد چه جایگاهی دارد؛ کتاب اولی که من خدمت شما نشان خواهم داد «عقاید اهل سنت و جماعت» مؤلف مولانا مفتی محمد طاهر مسعود، مترجم مولوی محمد إبراهیم گُرگیج، کتاب یک کتاب عقیدتی است ببینید بعضی کتب هست کتب فتوا کتاب های عقیدتی، این کتاب ها از همه فیلترها روایات را گذراندند چون یک کتاب عقیدتی می خواهد عقیده را ثابت کند لذا روایت ضعیف استدلال نمی شود، روایت باطل موضوع استدلال نمی شود چون عقیده اهل سنت در آن بیان می شود، حدود 100 و فکر کنم تاجای که یادم هست 100 تا 110تا خود اهل سنت در بحث رجال و حدیث فیلتر گذاشتند که برای گرفتن یک عقیده از یک سری احادیث باید این مثلاً 100 تا 110 فیلتر رد بشود این حدیث تا از آن عقیده گرفته بشود پس لذا اهمیت این مطلب در کتب عقیدتی را شما داشته باشید، در این کتاب که تصدیقات و تقریظات بزرگان و مشایخ، در این کتاب که حدود بیست نفر از بزرگترین علمای اهل سنت در این کتاب تقریظ زدند و تأیید کردند مطالب این کتاب را به عنوان عقیده اهل سنت که حالا من مثلاً چند نفرش را ذکر می کنم.

تقریظ خلیفه ارشد (حضرت قطب الارشاد مولانا محمد عمر سربازی)، شیخ الحدیث مولانا عبیدالله

عقاید اهل سنت و جماعت، مؤلف مولانا مفتی محمد طاهر مسعود، مترجم مولوی محمد إبراهیم گُرگیج

یا جناب آقای

تقریظ حضرت مولانا سید محمد ارشد مدنی معاون آموزشی دارالعلوم دیوبند هندوستان.

تقریظ فقیه بزرگ و محدث ارجمند مولانا محمد تقی عثمانی نائب رئیس جامعه دارالعلوم کراچی.

که همۀ اینها در این کتاب تصریح کرده اند در صحت مطالب و عقیدۀ که در این کتاب به عنوان عقیده اهل سنت بیان شده، حالا برویم در صفحه 135

علامات کبری قیامت:

31-حضور حضرت مهدی (رضی الله عنه):

اولین علامت از علامات کبری قیامت ظهور حضرت مهدی است، از حضرت مهدی در احادیث مبارک تفصیلاً بیان شده که حضرت از فرزندان سیده فاطمة الزهراء (رضی الله عنها) خواهند بود، در اینجا منظور از حضرت مهدی آن شخص خاصی است که ذکرش در بالا گذشت.

عقاید اهل سنت و جماعت، مؤلف مولانا مفتی محمد طاهر مسعود، مترجم مولوی محمد إبراهیم گُرگیج، ص 135

حالا موقع ظهور حضرت مهدی را ایشان طبق روایت دارد می آورد:

در آن زمان افراد نیک، اولیاء الله و تمام ابدال به جستجوی حضرت مهدی می پردازند.

بعد حضرت مهدی را پیدا می   کنند و اینجا روایت ها را مفصل می آورد، بعد می گوید:

در هنگام بیعت

که ابدال، اوتاد، اولیاء خدا با حضرت مهدی بیعت می کنند

 آوازی از آسمان می آید

 یک ندای آسمانی است اصلاً امر زمینی نیست

 ندای از آسمان می آید که تمام کسانی که آنجا حضور دارند این آواز را می شنوند که می گوید این مهدی خلیفة الله است و حاکم تعین شده از جانب خدا حضرت مهدی است.

پس ندای آسمانی می آید که این مهدی موعود این خلافتش الهی است او از جانب خدا معرفی شده خلیفة الله است، ثقیفه قرار نیست تشکیل بشود، کسی نمی تواند با شورای حل و عقل مهدی اهل سنت را معرفی کند، نه، مأموریت او آسمانی است و از جانب خدا معرفی می شود و می آید، بعد در ادامه اش هم می گوید همه اولیاء خدا با این مهدی موعود بیت می کنند و در خدمتش هستند، این پس یک مدرک.

کتاب بعدی که در خدمت شما هستیم کتاب ظهور مهدی «از حضرت مولانا محمد ادریس کاند دهلوی شیخ الحدیث و التفسیر» مترجم إبراهیم ارباب، این کتاب یک تقریظی مهمی زنده شده تقریظ توسط سید محمد یوسف حسین پور که دوم سه سال پیش از دنیا رفتند از بزرگترین علمای اهل سنت معاصر ایران هستند که مسؤل یکی از باز هم بزرگترین و معتبرترین مدرسه و قدیمی ترین مدرسه اهل سنت در ایران در منطقه سیستان بلوچستان گوشت سراوان تا جای که یادم هست، ایشان تصریح می کند در این تقریظش که مردم در بحث مهدویت ناآگاه هستند و این کتاب کتابی است که مردم را آگاهی می دهد که مهدویت را از نظر خود اهل سنت بشناسند، چه آمده در این کتاب؟ در صفحه 5:

در این مورد که امام مهدی از آل رسول و از اولاد حضرت زهرا می باشد روایات به حد تواتر رسیده.

از حضرت مولانا محمد ادریس کاند دهلوی شیخ الحدیث و التفسیر، مترجم إبراهیم ارباب، ص 5

در حدیث آمده است وقتی که امام مهدی از مدینه منوره به مکه مکرمه می آید مردم او را شناخته با او بیعت می کنند و ایشان را به عنوان پادشاه خویش بر می گزینند و آن وقت از غیب این آواز می آید.

از حضرت مولانا محمد ادریس کاند دهلوی شیخ الحدیث و التفسیر، مترجم إبراهیم ارباب، صفحه 7

دوباره ببینید ندا ندای آسمانی است ندا ندای غیبی است، چه دارد این فریاد را می زند؟ وقتی به روایات اهل بیت رجوع می کنیم می بینیم روایت وجود دارد که جبرئیل ندا می دهد در آسمان، منادی جبرئیل است در یک سری از روایات، ندای غیبی از آسمان در کتب اهل سنت، با کتب شیعه جمعش می کنیم چون همین روایت به این مضمون در کتب شیعه در رابطه با ندای آسمانی آمده که چندتا ندا داریم؛ یک ندای آسمانی جبرئیل است، در ادامه اش چه می گوید؟ از غیب چه می رسد؟

«هذا خلیفة الله»

این خلیفه خدا مهدی است بشنوید و اطاعت کنید

پس خلافت برای حضرت مهدی الهی است و او خلیفة الله است، این هم یک مدرک، برویم مدرک بعدی:

در کتاب دیگری که خدمت شما نشان خواهم داد در این کتاب باز هم «مجموعه کامل از عقائد اهل سنت» باز هم این کتاب کتاب عقیدتی است کتابی که همه فیلترها را گذرانده، تألیف دکتر مجد مکی از علمای سرشناس و بزرگ و معاصر اهل سنت است، ترجمه فیص محمد بلوج که ایشان هم دیگر خیلی معروف و مشهور، جلد سه، در این کتاب که با تقریظ آقای قرضاوی است که ایشان در تقریظ خودش تصریح می کند که این کتاب مورد تأیید ایشان و اهل سنت هست به عنوان یک کتاب عقیدتی که تمام مطالبی که ایشان آورده (آقای دکتر مجد مکی) از روایات صحیح و معتبر است، برویم ببینیم در صفحه 118 ایشان چه می گوید:

مکان خروج او:

مهدی از طرف مشرق ظهور خواهد کرد، در حدیثی از ثوبان آمده است پیغمبر خدا (ص) فرمود: در کنار کنزتان سه (نفر) با هم قتال می کنند که همه پسر خلیفه هستند و کنز (گنج) به هیچ کدام از آنها نمی رسد سپس دسته ای با پرچم های سیاه از طرف مشرق می آیند و شما جنگ شدید می کنند سپس چیزی گفتند که آن را به یاد ندارم و بعد گفت وقتی آنان را دیدید

مجموعه کامل از عقائد اهل سنت، تألیف دکتر مجد مکی، ترجمه فیص محمد بلوج، ج 3، ص 118

آقا رسول خدا فرمود:

وقتی آنان را دیدید با آنان بیعت کنید اگر چه با دست و پا از روی برف بگذرید همانا او خلیفة الله است

«فإنه خلیفة الله المهدی»

پاورقی هم زده

سنن إبن ماجه، مستدرک حاکم نیشابوری روایت را آورده گفته این حدیث صحیح است مطابق شرط شیخین، ذهبی نیز این قول را تأیید کرده است.

پس الآن چالش بزرگتری برای اهل سنت و شبکه های وهابی که می خواهند بحث مهدویت را انکار کنند پیش آمد، تا الآن گفتیم عقیده به مهدویت روایاتش متواتر، عقیده به آن اجماعی، انکار او کفر است، حالا می گفتند اینها را هم انکار می کردند چون در قرآن به صراحت نیامده پس مهدویت باطل است، حالا یک چیز دیگر آوردیم اضافه کردیم؛ مهدی اهل سنت در روایات در کتب اهل سنت با سند معتبر و صحیح از زبان آقا رسول خدا خلیفة الله است خلافتش الهی است واویلا می شود برای این شبکه های وهابی چرا؟ مگر ادعا نمی کردید که اگر خلافت حضرت الهی باشد آنچه که شیعه می گوید باید اسم او در قرآن آمده باشد؟ پس این مهدی اهل سنت کجای قرآن اسم حضرت مهدی اهل سنت آمده؟

برویم سراغ تماس ها، بیننده بزرگوار اولی که در خدمت شان هستیم جناب آقای شریف از هرمزگان، سلام علیکم جناب آقای شریف عزیز

بیننده:

سلام جناب آقای شریفی حال شما چطور است، بنده هم از طرف خودم عید سعید فطر را تبریک می گویم به همه مسلمانان  و ان شاء الله که طاعات و عبادات همگی مورد قبول درگاه حق قرار گرفته باشد، جناب آقای شریف یک سؤال اینجا بنده از شما می پرسم که مثلاً ما مردیم، روز قیامت فردای محشر و حساب کتاب است، خداوند ازما سؤال می کند که چرا شما امامت را قبول نکردید، و بنده مثلاً خودم را در نظر می گیرم، با توجه به قرآنی که خداوند فرستاده و احادیث و روایات که بین اهل سنت و شیعه متفق هست و  می  گویند قبول دارند، آن احادیث که ما قبول کنیم ،احادیثی که شما می گویید قبول است یا احادیثی که آنها می گویند قبول است، اینجا بنده با توجه به کدام سخن باید پیش بروم شما یا اهل سنت؟

استاد شریفی:

نه ما نه اهل سنت، شما ببینید آقا رسول خدا چه فرمودند، الآن شما بعنوان یک برادر اهل سنت بنده ما در این پنج شش جلسه از کتب اهل سنت یک عقیده ای را آوردیم ثابت کردیم که عقیده و مهدویت در نزد اهل سنت روایتش متواتر  است، عقیده به او عقیده اجماعی و انکار آن کفر است الآن هم امشب از موارد کتب خودتان روایتی را آوردیم که پیغمبر فرموده است با مهدی بیعت کنید ولو اینکه روی یخ کشیده بشوید، که او خلیفة الله است، خلافتش الهی است آسمانی است و از آسمان ندای غیبی می رسد که می گوید او خلیفة الله است، من الآن سؤالم از شما این است الآن شما به این مهدویت اعتقاد دارید، طبق کلام و سخن رسول خدا یا خیر آقای شریف عزیز؟

بیننده:

آقای شریفی شما می گویید چیزی که باطل است چطور من استناد کنم به آن چیز؟

استاد شریفی:

شما از کجا فهمیدید این باطل است؟

بیننده:

شما می فرمایید

استاد شریفی:

نه من چیزی نگفتم، من کی گفتم باطل است، من گفتم باطل است مهدویت؟

بیننده:

شما روایت اهل سنت را قبول ندارید،

استاد شریفی:

شما اهل سنت هستید یا شیعه هستید آقای شریف،

بیننده:

من دارم می گویم الآن می خواهم پیرو یک کسی باشم، یا بخواهم آن دنیا الآن مقابل خدا

استاد شریفی:

سؤالتان را متوجه شدم آقای شریف عزیز می خواهم متوجه بشوم که چگونه با شما گام به گام بیایم، شما اهل سنت هستید یا شیعه هستید؟

بیننده:

آقای شریفی شما نمی فهمید بنده چه می گویم بنده می گویم که من مقابل خداوند ایستادم و می خواهم آن خط و مسیر مستقیم و آن چیزی که درست است را پیدا کنم، حالا اهل سنت می گویند ما درست هستیم، شیعه می گوید ما درست هستیم، من این وسط پیرو کدام یکی باشم، می رسد به شما شما می گویید این احادیث را ما قبول نداریم، اهل سنت هم می گوید ما احادیث شیعه را قبول نداریم،  این وسط تکلیف ما چیست، من خودم را می گویم کاری به دیگران ندارم.

استاد شریفی:

ببینید برای اینکه جواب شما را بدهم، برای همین سؤال می پرسم، شما الآن شیعه هستید یا اهل سنت؟

بیننده:

آقای شریفی باز هم شما گفتید،

استاد شریفی:

آقای شریف عزیز شما این را جواب بدهید می خواهم جواب سؤال شما را بدهم،

بیننده:

من به اهل سنت سؤال می کنم، این سؤال را از اهل سنت می کنم جواب نمی دهند، می گویند ما درست می گوییم

استاد شریفی:

آقای شریف اگر کسی ازمن بپرسدراحت می گویم شیعه هستم،من می خواهم سؤال شما را جواب بدهم اما باید بدانم عقیده شما چه هست که بر آن عقیده به شما جواب بدهم، الآن شما شیعه هستید یا اهل سنت؟

بیننده:

نه من نمی دانم چه هستم،

استاد شریفی:

خیلی خب شما پس الآن نه شیعه هستید نه اهل سنت، من پاسخ شما را می دهم، شما برای اینکه متوجه بشوید چه کسی سخنش سخن صحیح است ،من نگفتم نه حرف شیعه را قبول کنید نه حرف اهل سنت، بروید ببینید آقا رسول خدا چه فرموده حالا برای اینکه به اینجا برسید می آیید، نه روایات اهل سنت برای ما حجت است نه روایات شیعه برای اهل سنت اما یک اشتراکاتی داریم من نگفتم این روایات باطل است، من می گویم من عقیده ام را از این روایات و کتب  اهل سنت نمی گیرم اینها یک قرینه و شاهد است، چون من  از کلام آقا رسول خدا و کلام معصومین، که پیغمبر طبق روایت متواتر و صحیح در نزد شیعه و سنی، فرمود «انی تارک فیکم خلیفتین» من دوتا خلیفه برای شما قرار می دهم، یا ثقلین، کتاب الله و عترتی، که اولین استدلال به این روایت مرجعیت دینی برای ائمه معصومین است بعد از آقا رسول خدا ما در روایات و کتب خودمان إلی ما شاء الله روایت داریم که دوازدهمین خلیفه آقا رسول خدا حضرت مهدی است، خلافتش هم الهی است می گوییم آقا این روایات ما حالا اهل سنت می گوید من چنین اعتقادی را ندارم، می گوییم آقا در کتب شما هم همین روایت با سند صحیح و با اعتراف علمای اهل سنت آمده است، پس عقیده به مهدویت  که او مهدی و خلیفة الله است، خلافتش الهی است امری است که هم در نزد شیعه وارد شده هم در نزد اهل سنت، الآن شما بعنوان مثال یک عاقل و یک انسان بالغ من از شما این سؤال را می پرسم چگونه اهل سنت، حالا کاری ندارم شما می خواهی بگوید من اهل سنت نیستم، چگونه اهل سنت سخن خدا و رسول خدا را دارد انکار می کند در حالی که این سخن در کتاب خودشان آمده است، پاسخ سؤال بنده را بفرمایید.

بیننده:

آقای شریفی چیزی که به این راحتی شما می گویید بنده قبول ندارم، من چطور به این کلام یا به این حدیث یا به این روایت استناد کنم؟

استاد شریفی:

شما دوست من پیغمبر را دیدید؟

بیننده:

شما اگر پیغمبر را ندیدید سخن پیغمبر را هم پس نشنیدید، درست است؟

استاد شریفی:

خیلی خب الآن چطور نماز صبح را دو رکعت می خوانید؟

بیننده:

نماز را من بر اساس نمازی که در مسجد مدینه مسجد پیامبر از روزی که پیامبر خواند پیامبر وفات که کرده، طبق همان روز بعد از پیامبر نماز خواندند،

استاد شریفی:

این استدلال تان باطل است آقای شریف

بیننده:

چرا تا الآن شما به حدیث متواتر روایت می کنید که متواتر نیست، ولی الآن به نمازی که پیامبر در مسجد پیامبر خواندند تا چون امروز بصورت روزانه پنج وقت و هر روز بدون اینکه یک روز قطع بشود ادامه پیدا کرده تا الآن می گویید که غلط است؟

استاد  شریفی:

خب ببینید نکته قشنگی را گفتید، گفتید چون نماز پیغمبر می خوانده و این متواتراً به ما رسیده، نکته اول من از شما این سؤال را بپرسم، شما اگر حنفی باشید شافعی باشید، سلفی باشید مالکی باشید، پیغمبر روزی پنج وعده نماز خوانده همه هم دیدند، چند سال ده سال پانزده سال هر مدتی که شما حساب کنید یک رقم زیادی می شود که پیغمبر نماز خوانده است یعنی سالی 355 نه 300 روز هر روز هم پنج وعده این را شما ضرب در ده بکنید چه رقمی پیش می آید الآن شما در نماز خواندن خودتان اختلاف دارید که دست را کجا ببندید، مالکی ها که اصلاً دست باز نماز می خوانند، دست بسته نماز خواندن را در نماز واجب مکروه می دانند مالک و مالکی های، حنفی ها می گویند دست را بگذارید یک جا سلفی ها می گویند یکجا، حتی شما بزرگان تان تصریح کردند دست را بگذارید زیر ناف زیر شکم چون باعث می شود که شما بند شلوارتان را هم بتوانید محکم بگیرید، شلوار از پا نیافتد، من سؤالم این است شما از نماز مثال زدید، شما الآن در نماز تان کلی اختلاف دارد که پیغمبر چطور نماز می خوانده، با اینکه پیغمبر هر روز روزی پنج وعده نماز می خوانده، الآن من سؤالم اینجا است، شما گفتید، مطلبی تواتراً رسیده باشد ما قبول می کنیم، الآن عقیده به مهدویت در نزد شما، چون ما پیغمبر را که ندیدیم فقط گفتیم نماز را چون اینطوری به ما رسیده قبول می کنیم، عقیده به مهدویت در نزد علمای شما تصریح کردند که روایتش متواتر است و انکار تواتر کفر است، چرا عقیده مهدویت را قبول ندارید؟

بیننده:

آقای شریفی متواتر به این نمازی که به ما رسیده که هر روز روزی پنج بار خواندن و 1400 سال به طور روزانه، متواتر یعنی پی در پی، به این می گویند متوارتر نه آن متواتری که شما دارید می گویید یکی بعد از صدها سال فاصله دارد بین همدیگر،

استاد شریفی:

چه کسی گفته صدها سال فاصله دارد، دوست من؟

بیننده:

شما یک روایت را بیاورد

استاد شریفی:

من الآن اقوال علمای شما را در رابطه با همین مطلب می آورم، این هم بحث تواترش

بیننده:

علمای ما کی است، علمای ما کجا است، شما خودت داری می گویی من الآن با این نظر شما موافقم که

استاد شریفی:

علمای شما چه کسانی هستند من از زبان چه کسی بیاورم؟ آقای عبد الرحمن سربازی علمای شما هست یا نیست؟

بیننده:

نه علمای ما نیست ،اینها نویسنده بودند آقای شریفی

استاد شریفی:

آقای شریف شما یک چیزی به ما دارید می گویید که فردا به ما زنگ می زنند اشکال می گیرند، شما الآن آقای مولوی عبد الرحمن سربازی را عالم اهل سنت می دانید یا نمی دانید، ذهبی را می دانید یا نمی دانید، حاکم نیشابوری را می دانید یا نمی دانید، آقای البانی را می دانید یا نمی دانید، بن باز را می دانید یا نمی دانید، چه کسی عالم شما است، بفرمایید.

بیننده:

بنده نمی شناسم اینها را خیلی

استاد شریفی:

شما محمد عمر سربازی را می شناسید یا نمی شناسید؟

بیننده:

نه خدا شاهد است،

استاد شریفی:

الآ اهل سنت زنگ می زنند می گویند ایشان اصلاً از ما نیست، کسی که

بیننده:

مگر من گفتم از اهل سنت هستم آقای شریفی شما دارید به من می گویید اهل سنت

استاد شریفی:

عالمتان چه کسی است آقای شریف عزیز،

بیننده:

بنده می گویم عالم نمی شناسم، شما می گویید عالمت چه کسی است؟

استاد شریفی:

شما چطور عالمی را نمی شناسید که بعد می گویید ادعای علم دارید که می گویید این علما بی سواد بودند؟

بیننده:

کجا من ادعای علم کردم؟، شما بگویید من کجا ادعای علم کردم، من گفتم در محضر خداوند اگر از من سؤال کرد بنده چه جوابی بدهم

استاد شریفی:

خب من هم روایت پیغمبر دارم برای شما می خوانم

بیننده:

شما دارید می گویید روایت من می گویم روایتی که شما می گویید غلط است یا آنها می گویند غلط است درست است، چیزی که به این راحتی می گوییم باطل است ما قبول نداریم،

استاد شریفی:

شما مانیتور بنده را ببینید، یک لحظه آقای شریف عزیز کتاب «المستدرک علی الصحیحین» ، نویسنده کتاب جناب آقای حاکم نیشابوری، جلد 4، روایت را نقل می کند حدیث شماره 8432، همان روایتی که بنده دارم می خوانم، الآن نگوییدسندش هم مشکل دارد، پیغمبر فرمود :

با مهدی بیعت کنید، ولو اینکه روی یخ کشیده بشوید یا برف

«فإنه خلیفة الله المهدی»

که او خلیفه خدا مهدی است

«هذا حدیث صحیح علی شرط شیخین»

المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج 4، حدیث 8432

حرف آقای حاکم نیشابوری است، که این حدیث بنابر شرط شیخین یعنی شرط بخاری و مسلم صحیح است، آقای ذهبی هم در تلخیص خودش شما حاکم را اگر نمی شناسید ذهبی را نمی شناسید قضیه بیخ پیدا می کند باید می روید یک سری مقدمات را یاد بگیرید

«قال فی التلخیص علی شرط بخاری و مسلم»

این روایت بنابر شرط بخاری و مسلم صحیح است

حالا برای اینکه کار را من تمام کنم این کتاب را هم به شما نشان بدهم، کتاب «اشعة المعات ترجمه و شرح مشکات المساوی در عمل حدث» تألیف محدث کبیر هند، شاه عبد الحق دهلوی بخاری ویرایش ابو الحسین عبد المجید مرادزهی خاشی، ایشان الآن زنده است از علمای معاصر شما است در زاهدان، چه تصریح می کند در صفحه 59، روایتی که پیغمبر فرموده بود با مهدی بیعت کنید او خلیفة الله است و آقای حاکم نیشابوری و آقای ذهبی هم گفته بودند روایت به شرط بخاری و مسلم صحیح است ایشان توضیح می دهد، می گوید وقتی روایت گفته بشود

مراد بشرط بخاری و شرط مسلم آن است که رجال حدیث به صفاتی برای اینها باشد که رعایت کردند آن را بخاری و مسلم از ضبط، عدالت و عدم شزوز و نکارت و علت و در بیان معنا شرط کلام زیاده بر این است

اشعة المعات ترجمه و شرح مشکات المساوی در عمل حدث، شاه عبد الحق دهلوی بخاری، بخاری ویرایش ابو الحسین عبد المجید مرادزهی خاشی، ص 59

یعنی وقتی گفته می شود روایت به شرط بخاری و مسلم دیگر هیچ اشکال و خدشه ای به روایت و سند روایت وجود ندارد، الآن من، کتب علمای شما حرف علمای شما را بزرگوار آوردم بسم الله پیغمبر فرموده مهدی خلیفة الله است، الآن شما حرف پیغمبر را قبول داری یا ندار؟

بیننده:

الآن آقای شریفی اگر بنده با همین شرطی که شما فرمودید چندتا روایت بیاوریم برای شما شما بگویید این روایت ها را ما قبول نداریم به همین سادگی

استاد شریفی:

نه خب ماهمچین حرفی را نمی زنیم مثل شما به این سادگی، انکار کلام پیغمبر انکار کلام خدا است کفر است،

بیننده:

در صحیح بخاری روایتی که دست بسته نماز بخوانیم را قبول دارید؟

استاد شریفی:

دوست من، من که مثل  شما اهل سنت نیستم که کتب اهل سنت برای من مستند باشد

بیننده:

آقای شریفی بنده گفتم اهل سنت هستیم؟ آقای شریفی شما الآن اهل سنت یکی از همین علمای اهل سنت که اسمش را بردید فکر کن همین شخص هستید، بنده الآن دارم از شما سؤآل می کنم جناب آقای مولوی ملازهی یا هرکسی که هست، شما این روایت که امام بعنوان مثال در کتب شیعه امام صادق یا امام باقر فرمودند شما این روایت راقبول دارید؟ شما می گویید چه؟می گویید نه این روایت قابل قبول نیست، آقای شریفی ایشان هم به همین سادگی رد می کنند، اینجا منظور من این است الآن شما روایتی که می گویید من قبول ندارم من بعنوان اهل سنت در صورتی که من دارم می گویم، سؤال می کنم شما بعنوان یک اهل سنت جواب بده، باز هم شما می گویید که نه من قبول ندارم، من منظورم این است.

استاد شریفی:

خب من که جواب تان را همان اول دادم، گفتم عقاید اشتراکی بین شیعه و سنی مورد قبول همه است، من شیعه هستم، شما هم اهل سنت هردو  معتقد هستیم پیغمبر آخر الزمان و آخرین پیغمبر  حضرت محمد (ص) بود.

بیننده:

آقای شریفی من به خداوند بگویم ما عقاید اشتراکی بود، با همدیگر یکی بود بعد...

استاد شریفی:

دوست من یک لحظه اجازه بدهید، ببینید ما الآن شیعه و سنی یک اعتقاد اشتراکی داریم، به این دلیلی که شما سنی هستی من می گویم قبول ندارم؟ نه من می گویم بحث عقیده به مهدویت، شما می خواهی بگویی شیعه یک چیزی می گوید سنی یک چیزی می گوید، من می گویم این مسئله اشتراکی است در کتب شیعه هم آمده است مهدی خلیفة الله است در کتب اهل سنت هم آمده مهدی خلیفة الله است این قضیه و حجت را تمام می کند بر همه، شما می خواهی بگویی در کتب اهل سنت نیامده،

بیننده:

آقای شریفی کلیپ من را آن روز گذاشتید با آقای انصاری من همان کسی بودم که به آقای انصاری زنگ زدم به او گفتم شما می گویید مهدی خوب نیست در قرآن کریم اگر که رسول خدا فرموده مهدی هستند و کلام وحی بر رسول خدا از روی هوا و هوس  سخن نمی گوید، پس چرا شما  می گویید، همان کلیپی که گذاشتید بنده بودم، خب الآن سؤالی هم که از شما دارم می پرسم برای اینکه روشن بشود به شما فرمودم گفتم آقای شریفی الآن ما در محضر خداوند هستیم روز قیامت آمده آنجا دیگر راه برگشتی ما نداریم آقای شریفی، من از عذاب آتش جهنم من از پاسخگویی در برابر خداوند حقیقتاً می ترسم، چون سر جاودانگی انسان است  و آنجا دیگر راه برگشتی ما نداریم، صحبت شوخی نیست که من  بخواهم بحث کنم سر این یا تعصب داشته باشم خدای نکرده که بخواهم قبول نکنم واقعیت را، نه دنبال این هستم که واقعیت را ببینم چه هست و راه خودم را انتخاب کنم و آخر و عاقبت ختم به خیری داشته باشم.

استاد شریفی:

همه این مشکلات در یک مسئله ختم می شود، رفع می شود در واقع، شما سنت پیغمبر را قبول دارید یا نه؟

بیننده:

سنت پیامبر را بله، نمازش را گفتم که از مسجد مدینه

استاد شریفی:

نه اجازه بدهید حالا همان نماز را درش کلی اختلاف دارند، خود مذاهب اهل سنت نمونه اش را گفتم، سنت پیغمبر را قبول دارید، منکر سنت نیستید، حالا این سنت را باید از کجا اخذ کنید این می شود یک مسئله دیگر، که خودش یک بحث مفصلی دارد، من این نکته را بگویم، حدیثی از آقا رسول خدا آمده است، متواتراً در کتب شیعه متواتراً در کتب اهل سنت، یعنی شیعه و سنی با همه این اختلافش یک عقیده مسلمی را در روایت از آقا رسول خدا آوردند، کاری نداریم اصلاً چه هست، این را قبول می کنید یا نمی کنید؟

بیننده:

از سنت متواتر پیغمبر را آقای شریفی من این را از قبل هم گفتم که سنت متواتر پیامبر بین مسلمانان و اینهایی که الآن شما می گویید بعضی های سؤال می کنند که شما چرا در کتاب هایشان نوشته

استاد شریفی:

نه سؤال من را جواب ندادید عزیز من

بیننده:

الآن دارم همین را جواب می دهم به شما، خیلی  سال است که در کتاب های اهل سنت نوشته ولی می گویند چرا قبول ندارند، چون اهل سنت، فکر کنم سنت پیامبر همان طریقی که بعد از وفات پیامبر وفات نمودند، این سنتش را به همان صورت گرفتند تا الآن و از روی کتاب ها نبوده، چون کتاب ها بعداً آمدند،

استاد شریفی:

دوست من برادر من، عزیز من ،آنچه که شما امروز داری انجام می دهی آن اعمال عبادیت همه آن چیزی است که در کتاب ها آمده، چیزی که علما نوشتند، ببینید من سؤالم این بود، راه رسیدن به عقیده در اسلام این است که شما سخن پیغمبر را بپذیرید و قبول کنید، حالا این سخن پیغمبر که ما 1400 سال با پیغمبر فاصله داریم، چطور به دست ما رسیده، سینه به سینه توسط علمای ما در کتب نوشته روات آمده جلو، اگر یک امری اشتراکش در شیعه و سنی تواترش ثابت شد هردو می پذیریم، چه من شیعه چه شمای اهل سنت، مثلاً «فتح الملحم شرح صحیح مسلم» امام مسلم بن حجاج قشیری، جلد 1، ترجمه فارسی مؤلف علامه محدث مفسر شیخ شبیر احمد عثمانی، در این کتاب صفحه 333،

بیننده:

در چه سالی متولد شده؟

استاد شریفی:

ایشان معاصر است، می خواهی از قدیمی ها نشان می دهم به شما،

بیننده:

شما از قدیمی، قدیمی هم که بیاورید با پیامبر چقدر فاصله دارد؟

استاد شریفی:

یک لحظه عزیز من اجازه بدهید من این را بخوانم، ایشان تصریح می کند که

اخباری در این باره که مهدی از این امت است و عیسی پشت سر وی نماز می گذارد متواتر است

فتح الملحم شرح صحیح مسلم، امام مسلم بن حجاج قشیری، ترجمه: مؤلف علامه محدث مفسر شیخ شبیر احمد عثمانی، ج1 ص 333

حالا من به شما این را می خواهم بگویم، روایات مهدویت از زبان آقا رسول خدا با سند صحیح متصل به آقا رسول خدا در صدر اسلام، چندتا من برای شما بیاورم؟

بیننده:

آقای شریفی همین جا من الآن یک سؤال از شما بپرسم، همین روایت را که الآن از این آقا خواندید،

استاد شریفی:

این روایت نیست قول بود، اعتقاد است، روایت نبود

بیننده:

خب اعتقاد این آقا را شما دارید به من می گویید،

استاد شریفی:

خب من اعقتاد این آقا را از روایات اهل سنت ثابت می کنم، ایشان هم از علمای اهل سنت هستند، اعتقادشان را از باد هوا نگرفته،

بیننده:

آقای شریفی یک روایت شما الآن بیاور من راجع به روایت یک سؤال دارم از شما خب؟

استاد شریفی:

چشم الآن من همین روایت را برای شما می آورم کاری ندارد،

بیننده:

نه سؤال می کنم شما جواب بده، مسئله ای نیست، الآن شما یک روایت آوردید فرض مثال این آقا مثلاً آقای شریفی، راوی است، مثلاً آقای شریفی متولد سال 1300 هستید، پیامبر برای سال 1000، بوده مثلاً اینجا الآن 300 سال فاصله دارد، شما با 300 سال فاصله آمدید روایت را می گویید از فلانی فلانی فلانی، خب وقتی که شما اصلاً این آقا را ندید بر چه اساسی این روایت را می گویید؟

استاد شریفی:

خب من الآن خدمت شما نشان می دهم، من گفتم روایات با سند صحیح و متصل، این روایتی بود که آقای حاکم نیشابوری نقل کرده، سندش هم متصل می رسد به آقا رسول خدا، شما از سند اشکال می کنید، بسم الله، کجا انقطاء دارد؟

بیننده:

خب الآن حاکم از چه کسی می گوید

استاد شریفی:

این روایت از سنن ابن ماجه نقل شده،

بیننده:

سنن ابن ماجه یعنی چه؟

استاد شریفی:

شما سنن ابن ماجه را نمی شناسید، متوفای 275 هجری قمری است،  جلد، 2، این هم سند روایت، بفرماید، روایت هم می رسد تا خود آقا رسول خدا،

بیننده:

این کتابی که شما دارید می گویید این آقا چه کسی است؟

استاد شریفی:

این آقا نقل کرده

 

«حدثنا محمد بن یحیی و احمد بن یوسف سمع عبد الرزاق عن سفیان ثوری»

سنن ابن ماجه، ج 2، روایت 40 84

دوست من همه اینها طبقه به طبقه وصل شدند به همدیگر ،اختلاف

بیننده:

آقای شریفی الآن این کتاب مثلاً کتاب شما است، خب؟

استاد شریفی:

بابا کتاب اهل سنت است، این کتاب ما نیست،

بیننده:

من می خواهم برای خودم روشن بشود، شما الآن مثلاً سنن ابن ماجه، کتاب شما است، شما الآن این روایت را از کجا به دست شما رسیده که نقل کردید در کتابت؟

استاد شریفی:

دوست من، من الآن یک خبری از شما می شنوم، به یک نفر دیگر این خبر را میدهم یک نفر دیگر این خبر را برای من نقل می کند، سینه به سینه که امشب آقای شریفی برنامه داشت، آقای شریف زنگ زد از هرمزگان همچین حرف هایی زد، این را قبول می کنید یا نمی کنید؟

بیننده:

خب آقای شریفی این الآن جور در نمی آید

استاد شریفی:

چطور جور در نمی آید بنده یک خبری را از شما شنیدم، شما یک خبر دیگر را از یک آقای دیگر شنیدی به من می گویی، من می گویم من از آقای شریف در جمعه شب شنیدم که اقای شریف گفت که به محمد انصاری زنگ زدم،

بیننده:

الآن سنن ابن ماجه که شما گفتید، متولد 275، است الآن این راویان حدیث که دارند حدیث رانقل می کنند شما برو تمام اینها را در بیاور، نگاه کن،

استاد شریفی:

همه را یکی یکی کشیدیم بیرون، بررسی سندی می خواهی بررسی سندی بکنم برایت، همه را متولد سالش را هم آوردیم، شما اشکال دارید یا علی، بفرمایید، کدام یکی نمی خورد تا من توضیح بدهم،

بیننده:

الآن همین آخرین نفری که آقای ابن ماجه از ایشان نقل کرده،

استاد شریفی:

آخرین نفری که از ایشان نقل کرده ثوبان است که اصلاً صحابه است،

بیننده:

275 کدام صحابه وجود داشته آقای شریفی؟

استاد شریفی:

دوست من وسطش ده تا واسطه خورده یک مقداری، دقت کنید، من عذرخواهی می کنم دیگر آقای

شریفی خیلی به شما وقت دادیم، ممنونم که تماس گرفتید.

بیننده:

خب دیدی آقای شریفی بحث من سر این است، که 275،

استاد شریفی:

دوست عزیز برادر من خواهش می کنم دقت کن، این آقای ثوبان که نقل کرده از رسول خدا تا ابن ماجه که نقل کرده این روایت را  یکی، دوتا، سه تا، چهارتا، پنج تا، شیش تا، تا ابن ماجه هفت تا واسطه است ، این ماجه نگفته که این را من از ثوبان شنیدم، که شما می خواهی بگویی بین ابن ماجه و ثوبان چقدر اختلاف است چطوری همدیگر را دیدند، هفت تا واسطه خورده این واسطه ها هم همه همدیگر را دیدند، این واسطه ها همه همدیگر را دیدند، برای همدیگر حدیث نقل کردند، شما برنامه را دوباره ببین آقای شریف عزیز شاید متوجه مطلب من شدی

بیننده:

آقای شریفی من نگاه کردم این احادیث اگر ندید شما که اینها تاریخ هایش همه با هم به اختلاف نخورد، هرچه شما می گویید بگو.

استاد شریفی:

ممنونم از آقای شریفی متشکر، ببینید برادر من با ادعای خالی که نمی شود پیش رفت که، من این تصحیح سندش را نشان می دهم حرف های علما را، می گوید من اصلاً عالم نمی شناسم، من اصلاً نمی دانم علما چه کسانی هستند، کتاب می آورم، می گوید کتاب های شما است، می گویم کتاب های خودتان است، بعد راوی را می آورم، می گویی این ابن ماجه از این چطور نقل کرده، می گویم هفت تا واسطه است، می گویی مگر می شود، خب اینکه روایتش شما است برادر من یک مقداری خواهش می کنم تعصب را بگذارید کنار ،خیلی حساب دو دوتا چهارتا است من نمی دانم، با چه زبانی بگویم که متوجه مطلب بنده بشوید، باز هم ممنونم از اینکه تماس گرفتید، ان شاء الله برنامه های دیگر هم در خدمت شما باشیم.

بیننده بزرگوار بعدی، آقای حسام عزیز از ساوه، سلام علیکم آقا حسام.

بیننده:

سلام استاد شریفی، وقت تان بخیر، استاد اگر اشکال نداشته باشد موضوع برنامه را من تماس گرفتم گفتند مهدویت در نزد اهل سنت است، من چندتا سؤال از یمانی ها داشتم اگر اشکال ندارد،

استاد شریفی:

در خدمتم اگر بلد باشم چشم.

بیننده:

من چند وقت پیش با یکی از آنها صحبت می کردم در تلگرام چت می کردم، و یک چندتا پیام به من دادند، و من اینجا نوشتم از شما بپرسم، من می دانم اینها دروغ است، می خواستم اگر دفعه بعدی اگر برخورد داشتم بدانم چه بگویم به آنها، یک سند برای من فرستادند از کتاب شیخ طوسی که پیامبر وصیت کرده به حضرت علی که بعد از من 12 امام هستند، بعد از آن 12 امام هم 12تا مهدی هستند، این آقای یمانی مهدی اول است، که ادعا می کند، که بعدها جدش که امام زمان باشد حکومت را به او می دهد، و من گفتم خب بالاخره ایشان اگر حجت خدا باشد یا هر چیز دیگری، یک معجزه ای چیزی هم باید داشته باشد، ایشان یک سری چیزهایی را نقل کرد من گفتم اینها دلایل و برهان است شما خودتان قضاوت کنید، گفتند که ما در روایات و احادیث داریم وقتی امام زمان ظهور می کند اولین نفری که جلوی آنها می ایستند مراجع و علما هستند، شما الآن هم کل مراجع را از آنها بپرسید حکم فتوای قتل احمد الحسن را دادند دیگر چه از این بالاتر وقتی جلوی خود امام زمان قرار می گیرند جلوی نماینده اش قرار نگیرند، وایشان به همه علمای ادیان مختلف درخواست مناظره داده و هیچ کدام قبول نکردند،

استاد شریفی:

خب ببینید اینهایی که شما دارید می فرمایید، همه اش یک مشت دروغی بیش نیست، ما در همین شبکه اگر پیگیر بودید در همین شبکه آقای احمد بصری را رسماً به مناظره دعوت کردیم، ایشان چرا نیامد؟ علت نیامدنش چه بود؟ خب باید اینها پاسخ بدهند، بعد در رابطه با این حدیث وصیت ما إلی ما شاء الله، نقد کردیم این روایت را و این ادعایی که اینها مطرح کردند، این حدیث یک حدیث باطل موضوع و ضعیف است یک خبر واحد است که إلی ما شاء الله هم به آن اشکال وارد است.

شما چندتا امام دارید آقا حسام عزیز؟

بیننده:

12امام

استاد شریفی:

خب اگر کسی بگوید ما 24 تا امام داریم چه به او می گویید؟

بیننده:

کافر است دیگر دروغ دارد می گوید،

استاد شریفی:

ما روایت از آقا امام صادق داریم در کتاب مرحوم شیخ مفید که این روایت را نقل کرده، که امام صادق فرمود ائمه 12 نفر هستند نه یکی کم نه یکی زیاد، و هر کس یکی کم و زیاد کند آن از ولایت ما خارج است، ما در غدیر خم پیغمبر فرمود خلافاء اوصیاء ائمه بعد از من إلی یوم القیامه 12 نفر هستند، از امیرالمؤمنین اسم آورد تا خود آقا امام زمان، اینها یک حدیثی که در آن حدیث راوی کذاب وجود دارد، راوی اهل سنت وجود دارد، و این را هم بگویم اولین افرادی که این حدیث را بهش استدلال کردند اهل سنت بودند از ابن حجر عسقلانی، آقای عینی در عمدة القاری خودش، ذیل روایت خلفای اثنا عشر، یعنی ما یک سند شیش دنگ منگوله دار داریم برای اثبات حقانیت آن هم یک روایتی است شیعه نقل کرده، سنی نقل کرده، از آقا رسول خدا، که بعد از من خلفای بعد من امرای بعد من 12 نفر هستند، از صدر اسلام تا به امروز هر کسی که خواست به مذهب و مکتب تشیعه ضربه وارد کند، چون فقط شیعه اثنا عشری است که می تواند ثابت کند وحرفی برای گفتن دارد در مورد این روایت، آمدند یک طوری خدشه وارد کنند و این روایت را زیر سؤال ببرند،  بزرگانی از اهل سنت هم بودند آنها گفتند آقا منظور از این 12 تا 12 نفر هستند که بعد از امام زمان می خواهند بیایند، روایتش برای چه کسی است؟ کعب الأحبار یهودی آقای ابن عمر در تفسیر ابن ابی حاتم، آقای فتح الباری در شرح صحیح بخاری خودش می آورد، عینی هم همینطور این روایت را آقای احمد بصری آمده نقل کرده از کتاب الغیبه شیخ طوسی بعد می گویند نگاه کنید شیخ طوسی نفهمید چنین روایتی را آورده؟ شیخ طوسی با این عظمتش متوجه نشد، دوتا تدلیس است، یک اصلاً شیخ طوسی این روایت را برای چه آورده؟ کتاب الغیبه شیخ طوسی چه هست؟ اینها یا بی سواد هستند یا کذاب و جعال و دروغگو، و شیاد چرا؟ شیخ طوسی روایات فرقه های دیگر را از زیدیه، اسماعیلیه، واقفیه، نقل می کند در بیان نقد و رد، مثل اینکه من امشب از کتب اهل سنت روایت می خوانم، آیا من کتب اهل سنت را قبول دارم آقای حسام؟ یا از باب الزام و نقد و در دارم می خوانم؟ شیخ طوسی روایت را بیاورد و بعد از روایت، این را دیگر  تقطیع می کنند، می گویند شیخ طوسی نفهمید، چرا شیخ طوسی خیلی خوب فهمید، لذا شیخ طوسی روایت ها را آورده نقد کرده و رد کرده آن اضافاتش را از این باب شیخ طوسی می خواهد یک چیز را ثابت کند که ما فقط 12 تا امام داریم، در کتاب «الغیبه» شیخ طوسی، صفحه 314،

«اما دلیل اینکه مقصود اخبار به 12 امام همان ائمه ما هستند این است که وقتی به واسطه این اخبار ثابت شد که امامت در 12 امام محصور بوده نه کم و نه زیاد و اعتقاد ما ثابت می شود.

الغیبه، شیخ طوسی، ص 314

و دلیل دوم این است که

اعتقاد به اینکه مراد از 12 امام کسانی غیر از ائمه شیعه باشد خروج از اجماع است و قولی که منجر به خروج از اجماع مسلمین شود فسادش ثابت است،

در ادامه

رد کسانی که به 13 امام اعتقاد داشتند: اما کسانی که گفته بودند حجت بن الحسن اولادی داشته و پس از ایشان فرزندشان به امامت رسیده

همان حرفی که احمد می زند از همین حدیث جعلی

قول بی اساس اینها باطل است چرا که استدلال کردیم ائمه 12 نفر هستند، بنابراین رد این قول از بدیهیات است.

این ‌قدر روی این روایت اشکال دارد که نهایت ندارد؛ می گویند دروغگو کم حافظه است، پیغمبر طبق روایت شیعه و سنی ظهر دوشنبه از دنیا رفته نه شب که این اول روایت می گوید پیغمبر شبی که از دنیا رفت وصیت نوشت، پیغمبر ظهر دوشنبه وصیت نوشت، در کتاب سلیم بن قیس وصیتش ذکر شده فقط بر 12 امام، در روایت پیغمبر به امیرالمؤمنین می گوید صدیق اکبر، فاروغ اعظم و صفات را می آورد، و مهدی تو هستی و اسم هیچ کس دیگر را حق ندارند بگذارند به این اسامی، خب مهدی از اسماء خاصه حضرت علی است؟ نه چون ادامه اش خود پیغمبر می گوید 12 امام آخرینش مهدی است و بعد از آن وصیت می کند به فرزندش که 12 تا مهدی بعد از او خواهند آمد، هزار و یک اشکال بر این روایت وارد است، من این وکالت و نمایندگی را به شما می دهم اگر حرف برای گفتن دارند، بسم الله تماس بگیرند برای مناظره و گفت و گو، ما کالاً در اختیار اینها وقت را قرار می دهیم، شما بشینید بیننده باشید قضاوت کنید که چه کسی حق می گوید چه کسی باطل، حدود 110 اشکال بنده به این روایت طبق مبانی و کتب احمد بصری گرفتم، از دورغ ها  جهالت ها و مطالب خلاف روایتی که آقای احمد بصری بیان کرده.

امر دیگر دارید آقا حسام در خدمت تان هستم.

بیننده:

بله کلاً روایت مشکل دارد، اینها طوری جو می دادند آدم فکر می کرد که نکند دارد اشتباه می رود، خیلی ممنون از شما که روشنگری می کنید، دوتا نکته هم مانده استاد اگر آنها را هم بپرسم ، یکی اینکه گفتند این مراجع و علما جلوی امام زمان می ایستند و الآن هم همه فتوای مرگ مولایمان احمد الحسن را دادند، مثلاً یک از دلایلی که می خواستند من را جذب کنند این بود، که روایت برای من آوردند که مراجع و علماء جلوی امام زمان می ایستند، و یکی دیگر از دلایلی که بعنوان معجزه یا می کردند می گفتند ایشان یک کتابی نوشته به اسم توهم بی خدایی باب جدید توحید را باز کرده، بعد از قرآن کتابی است که هیچ کس نمی تواند ردش کند، این به نظر شما معجزه نیست؟ قرآن را هیچ گونه کسی تا حالا نتوانسته ردش کند و بعد از 1400 سال ایشان کتابی نوشت که بشریت نمی تواند ردش کند.

استاد شریفی:

بله ایشان یک کتابی نوشته در این کتابش هم هزار و یک اشکال وارد است، یعنی یکی از موردهایی که ایشان در کتاب نوشته این است که نسل انسان، یعنی جد بزرگ و اول انسان میمون است، شما همچین چیزی را قبول دارید آقای حسام عذرخواهی می کنم اینطور سؤال می پرسم ببخشید برای اینکه سخف هست، که شما بگویید من از نسل میمون هستم.

بیننده:

نه این صد در صد دروغ است،

استاد شریفی:

خب ایشان در این کتاب یکی از آن چرندیاتی که گفته این است، ببینید ادعا که دیگر خیلی راحت است، اما در مورد آن مطلبی که شما فرمودید که آقا وقتی امام زمان ظهور کند، فقها امام زمان را می کشند.

آقای احمد کهندل ایشان یکی از لیدرهای جریان احمد بصری است، این روایت را آورده این حرف زیاد توسط اینها زده می شود،

امام باقر فرمود زمانی که قائم قیام کند، دشمنی آشکارتر از فقها ندارد، و اگر شمشیر به دستش نباشد فقها فتوای قتل او را می دهند، بیان الأئمه، جلد 3، صفحه 99

بیان الأئمه، ج 3، ص 99

این حرف ها را به شما زدند دیگر درست است آقا حسام؟

بیننده:

بله همین ها بود

استاد شریفی:

خب ممنون، حالا برمی گردیم، ببینید دوستان عزیز دروغی که اینها بیان کردند چه هست؟ این کتاب احمد را هم من خدمت شما نشان بدهم، «خوش آمدی ای فرزند فاطمه»، در این کتاب هم همین ادعا را کرده آقای احمد بصری، که

امام باقر (ع) فرمود بزرگترین دشمن امام زمان فقها هستند، و آن فقها هستند که امام زمان رامی کشند،

خوش آمدی ای فرند فاطمه، احمد بصری

اما تدلیس و خیانت چیست؟ این حرف، حرف امام باقر نیست این حرف، حرف ابن عربی صوفی است در کتاب «الفتوحات المکیه» برای جناب آقای ابن عربی، جلد 3، آقای ابن عربی اینجا این حرف را مطرح می کند بخاطر اختلافی که با فقها داشته، جنگ و دعوایی بین عرفا و فقهای اهل سنت بوده و آقای ابن عربی این نکته را بیان می کند

خباثت بعدی که اینها انجام دادند چه هست؟  کتاب «ینابیع المودة» برای آقای قندوزی حنفی، باز هم از کتب اهل سنت، این همان مطلبی است که آقای احمد در کتابش نقل کرده، اتباعش هم دارند پخش می کنند، کتاب اهل سنت روایتی را نقل می کند از آقا امام باقر، روایت تمام می شود،

«و قیل»

و گفته شده

ینابیع المودة، قندوزی حنفی

یک روایت دیگر است که حتی اینجا هم نمی گوید این روایت برای امام باقر است، یعنی روایت به نقل ابن عربی  در کتب اهل سنت، آنجا هم نگفته باشد این روایت برای امام باقر است، بلکه برای روایت قبلی است، همین روایت را می  آورد، که وقتی حضرت مهدی ظهور کند، بزرگترین دشمنانش فقها هستند، که آنها با شمشیر دستشان برسد امام زمان را می کشند، پس اصلاً حرف، حرف امام باقر نیست، منبع، منبع شیعی نیست، حالا همین حرف را جناب آقای فیض الغدیر مناوی هم همین مطلب را می آورد، جلد 6، دوباره همینجا، آقای مناوی سنی هم همین نکته را از آقای ابن عربی نقل می کند، اما یک آدرس می دهند اینها، دوباره طبق همان روش هایی که همیشه انجام می دهند، خیانت، دروغ و تقطیع روایت، خیانت چیست؟ اینها آدرس داده بودند کتاب «بیان الأئمه»، خیلی خب این کتاب بیان الأئمه، ما رفتیم جلد3 رجوع کردیم به این کتاب، اینجا می گوید این نقل از چه کسی است؟ آقای ابن العربی در کتاب فتوحات المکیه خودش، یعنی این عالم شیعه هم در بیان نقل و نقد این مطلب است که آقای محیی الدین عربی در کتاب فتوحات المکیه، خودش که از علمای عامه هست، چنین حرفی را آورده،در کتاب «یناوی المودة» هم این حرف از علمای عامه نقل شده، که فقها بزرگترین دشمن، امام زمان هستند، و وقتی امام زمان ظهور کند فقها امام زمان را می کشند، حالا فهمیدید خیانت و دروغ تا چه حد؟ روایت اصلاً برای امام معصوم نیست، برای اهل سنت هست، در کتب اهل سنت علمای شیعه هم نقل کردند، می گویند ابن عربی در کتاب الفتوحاتش، یناوی المودة قندوزی حنفی هم این را نقل کرده از علمای اهل سنت که همچین مطلبی را آورده؛ بعد هم ایشان می آید این را نه رد می کند، اینها می آیند می گویند ببینید در کتب شیعه از امام باقر این گونه روایت آمده، آیا امامی که کذب می بندد، امامی که دروغ می بنند، به معصوم مصداق آن روایتی هست که امام و پیغمبر فرمود، هر کس به ما تعمداً دروغی ببندد نشیمن گاهش آتش جهنم است، حالا همچین شخصی می تواند امام باشد به نظر شما؟

بیننده:

صد در صد نه

استاد شریفی:

خدا خیرتان بدهد، ممنون هستم از جناب آقا حسام عزیز که با شبکه خودتان و برنامه خودتان تماس گرفتید،

بیننده:

ممنون استاد از پاسخ تان خیلی ممنون

استاد شریفی:

بزرگوارید موفق و مؤید باشید.

ممنونم از شما بینندگان عزیز، من عذرخواهی می کنم اتاق فرمان به ما اجازه اینکه بیننده بعدی را بگیریم ندادند، می گویند دو دقیقه بیشتر تا وقت برنامه باقی نمانده، عذرخواهی می کنم نتوانستیم در خدمت شما عزیزان باشیم یک مقدار تماس هایمان، طولانی شد، ولی خب چاره ای نبود، مجبور بودیم پاسخ بینندگان عزیزمان را بدهیم، ما این برنامه را تشکلی دادیم که شما آگاهی تان نسبت به اعتقادات اصیل اسلام و دین و شریعت بیشتر بشود، بزرگوار اولی که تماس گرفتند آقای شریف از هرمزگان، من از شما خواهش می کنم عینک تعصب را کنار بگذارید، آنچه که من و شما داریم انجام می دهیم اگر به نگاه عینک شما باشد که هیچ کدامش ثابت نیست، 1400 سال با پیغمبر ما فاصله داریم، روایت می آوریم متصل تا آن عالم سنی که این روایت را نقل کرده، آن را هم قبول نمی کنید، اگر اینطوری باشد هیچ چیز را نمی شود قبول کرد، سنگ روی سنگ بند نمی شود. پس ما از شما خواهش داریم یک مقدار تعصب را کنار بگذارید و به مطالب منسفانه تر نگاه کنید در قبال جریان احمد هم همانطور که به آقا حسام عزیز عرض کردیم این شبکه در اختیار اتباع احمد هست واقعاً اگر حرفی برای گفتن دارید، بسم الله تشریف بیاورید، صحبت کنیم، گفت و گو بکنیم، قضاوت را هم به بینندگان عزیز می سپاریم.

ممنونم از شما همه خوبان امشب هم افتخاری بود که مهمان خانه های شما عزیزان بودیم، دعایمان کنید که ان شاء الله در همین مسیر آخر عاقبت همه ما ختم به خیر شود ان شاء الله امیدواریم و با یک دعا برنامه را به پایان می رسانیم.

اللهم عجل لولیک الفرج.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

 

 


مهدی یار>

شبکه ولی عصر مهدی یار علی شریفی