مهدی یار حجت الاسلام شهبازیان - استاد علی شریفی
قسمت سی و ششم برنامه مهدی یار با کارشناسی حجت الاسلام شهبازیان و استاد علی شریفی
با موضوع مهدویت و نقد مدعیان دروغین
بسم الله الرحمن الرحيم
تاریخ : 31 اردیبهشت 1400
مجری:
بسم الله الرحمن الرحیم اللهمّ صلّ على فاطمة و أبيها و بعلها و بنيها وسر المستودع فیها بعدد ما أحاط به علمك؛ سلام عرض میکنم خدمت همه بینندگان عزیز «شبکه جهانی حضرت ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف» خوشحالیم که بار دیگر میهمان خانههای شما عزیزان هستیم، همانطور که مستحضرید در این تام امشب در خدمت شما با سلسله برنامههای مهدیار، نقد مدعیان دروغین مهدویت، پاسخ به شبهات مهدویت چه از فرقههای ضاله درون شیعی یا مدعیان تشیع چه از اهلسنت و «وهابیت» هستیم.
این جلسه یک جلسه خاص و یک برنامه خاصی است، علتش این است که اتفاقاتی در جریان «احمد بصری» یکی از مدعیان دروغین مهدویت در عصر حاضر افتاده و به واسطه این اتفاقات ما امشب ویژه برنامهی را در خدمت شما هستیم و خواهش میکنم این برنامه را خوب و با دقت ببینید چرا که شاید اگر همین یک تک برنامه را شما با دقت ببینید و با پشت پردههای این جریان آشنا بشوید. اتفاقاتی که به ادعای خودشان در اتاقهای محرمانه و در فضاهای خصوصی این جریان افتاده است، بین اتباع آقای «احمد بصری» همین رو شدن این اتفاقات و مستنداتی که امشب خدمت شما ارائه خواهیم داد برای بطلان این جریان کفایت کند در خدمت جناب استاد عزیز «شهبازیان» هستیم سلام علیکم
استاد شهبازیان:
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدالله رب العالمین وصل الله علی محمد واله الطاهرین؛ من هم عرض سلام و احترام خدمت همه عزیزان بیننده دارم و عرض سلام خدمت برادر عزیز و بزرگوار جناب حاج آقای «شریفی» در خدمتتان هستیم
استاد شریفی:
خیلی به برنامه خوش آمدید، ممنونیم از تشریف آوری شما، ان شاء الله در خدمت میهمان دیگری هم هستیم جناب استاد «حجازی» بزرگوار که ایشان هم ان شاء الله به جمع ما اضافه خواهد شد. اما از آنجا که امشب یک برنامه خاص است و یک سری اطلاعات خاصی خدمت شما و کُدهای خاصی خدمت شما ارائه کنیم قبلش یک مقدمهی نیاز دارد.
مقدمهاش این است که شما اساساً بدانید در جریان «احمد بصری» انشعابها و شاخه شاخه شدنهای درون این فرقه چیست؟ این جریان در «ایران» و در دنیا به چند تا شاخه تقسیم شده، و در «ایران» فعلی ما و عصر حاضر جریان «احمد بصری» انشعاباتش را باید بشناسیم یک مقدمهی به این سبک و سیاق ما در خدمت شما خواهیم بود بعد بر میگردیم آنچه که پشت پرده و محرمانه این قضیه است و اتفاق افتاده را خدمت شما خواهیم گفت.
حضرت استاد منتظر بیانات شما در رابطه با جریان شناسی «احمد» و این انشعاباتی که بخصوص در «ایران» اتفاق افتاده نسبت به این فرقه را برای ما و بینندهها بیان بفرمایید
استاد شهبازیان:
همانطوری که حضرتعالی و بینندگان عزیز مستحضر هستند جریان «احمد اسماعیل بصری» مثل بقیه جریانهای فرقهی و شاید یک مقدار زودتر از بقیه انشعاب و اختلافات اساسی بینشان وجود دارد، ما غالباً دیدیم که جریانهای فرقهی بعد از مرگ رهبر فرقه تازه بین افراد اختلاف پیدا میشود مثلاً یکی میگوید بعد از رهبر و قطب من رئیس هستم یکی دیگر میگوید نه من باید جانشین او باشم.
اما جریان «احمد اسماعیل» از همین ابتدا تفسیرهای مختلفی که از حرفهای «احمد اسماعیل» اتفاق افتاده باعث انشعاب و چند گانگی و چند پارگی بین این جریان شده این نشان میدهد که آن نکتهی که برای ما حائز اهمیت است «احمد اسماعیل» قرار نبود دوران به تعبیر خودشان غیبتش زیاد طول بکشد، بنا بر تصریح «ناظم العقیلی» در کتاب رساله اسبقش میگوید نهایتِ نهایت، بعد نکته جالب این است جناب استاد «شریفی» حضرتعالی استحضار دارید ایشان میگوید اصلاً بدائی هم حاصل نخواهد شد یعنی قطعاً قطعاً پس از 6 سال «احمد اسماعیل» و این «یمانی» خواهد آمد.
ولی میبینند که شرایط و فضا محیا نیست اگر نگوییم که «احمد» مرده یعنی شاید اصلاً معدوم شده باشد و دیگر نمیتوانند از او استفاده ببرند، امروز با عدم ارائه «احمد» و عدم اینکه نمیتواند خودش را در معرض دیگران قرار بدهد و بحث و گفتگو بکند و اتهامهای که وجود دارد این چند دستگی اتفاق افتاد این انشعاباتی که بین جریان «احمد» صورت گرفت یک قسمتش هم مسائل اخلاقی و و مسائل اقتصادی بود.
یعنی ما باید مضاعف بکنیم به نحوه تفسیر آراء «احمد» به جز آن یک بحثهای اخلاقی و اقتصادی هم به وجود آمد اگر در ذهن شریفتان باشد یک وقتی در «شبکه ولایت» گفتگو میکردیم مسئول سایت فارسی زبان اینها «مهدی رحیمی» بود، بعد «مهدی رحیمی» فایلی را از خواهرش «سارا رحیمی» گذاشت، آمد شیوخ مکتب را متهم به مسائل غیر اخلاقی کرد.
استاد شریفی:
همین جا یک پرانتزی باز کنم شاید بینندهها در جریان نباشند در جریان «احمد» فکر میکنم حدوداً 10 سال پیش که این فرقه در «ایران» خیلی پا نگرفته بود، مسئول جریان «احمد» در «ایران» شخصی به نام «مهدی رحیمی» بود که ایشان ساکن «آلمان» هم است تا جای که اطلاع داریم و ایشان و خواهرش و یک سری افراد در فضای مجازی فعالیت میکردند این شخص از «مکتب نجف» جدا میشود. خودش یک مدعی در قبال «مکتب نجف» میشود و مدعی کرد که آنها کذاب هستند و بعد از اینکه از «مکتب نجف» جدا شد خود اینها یک فایلی پخش کردند از خواهر آقای «مهدی رحیمی» که بسیاری از افراد که از طرف آنها مسئول بودند، پیشنهادهای روابط نامشروع به خواهر ایشان دادند و از این اتفاقات در جریان «احمد بصری» بسیار اتفاق افتاده است، ممنونم استاد بفرمایید
استاد شهبازیان:
پس این نکته به وجود آمد هم بحث عقیدتی و نوع تفسیری که از حرفهای «احمد» بود و اصلاً دو گانگی سخن «مکتب نجف» و «احمد اسماعیل» که ان شاء الله امشب بیشتر با همدیگر صحبت میکنیم، بنا بر آن موضوعی که شما میخواهید ان شاء الله اتباع «احمد» را غافلگیر بکنید و مطلبی برایشان به نمایش بگذارید.
در جریان «احمد اسماعیل» انشقاق بوجود آمد من یک توضیح کلی به خاطر اینکه بینندگان هم بدانند اصلاً انشعابات اینها امروز به چه صورتی است و مسئلهی که امشب میخواهیم به آن بپردازیم بیشتر مشخص بشود جریان «احمد اسماعیل» اولی انشعابش همان جریان «مکتب نجف» است، «مکتب نجف» را هم ما با محوریت آقای «سید حسن حمامی»، آقای «شیخ ناظم العقیلی» و «سید واثق الحسینی» داریم که نفر چهارمی به نام آقای «حبیب سعیدی السلمی» به اینها اضافه شد. همانطور که در تصویر میبینید این شخصیتی که اینجا کنار «سید حسن حمامی» است.
در انتها به آن خواهیم رسید که این 4 نفر امروز، ادعای عصمت تبلیغی برای خودشان دارند؛ یعنی خودشان را به نوعی معصوم و مبرای از اشتباه میدانند این یک دستهی بود که یک تفسیر خاصی را ارائه دادند، تفسیری را که ارائه کردند در «ایران» یک اختلافاتی بین «انصار» و اعوانشان صورت گرفت، یعنی خود این مکتب به اصطلاح خودشان «نجفی»ها و طرفداران «سید حسن حمامی» و «ناظم العقیلی» دو شقه شدند که ان شاء الله مفصلتر بیان میکنیم بینندگان همراه در موردشان سخن خواهیم گفت.
یک جریان آقای «میرحسین موسوی» و آقای «احمد کهندل» شدند و بعضی از اتباع و تابعین اینها یک قسمت هم که آقای «حسین موسوی» که در «سازمان منافقین» سابقه دارد و حضور داشته و با همان چارت ذهنی و فکری ورود به جریان مکتب «احمد اسماعیل» پیدا کرد و همان چارت «سازمان منافقین» را شروع کرد تنظیم کردن و در برابر آن شِقّ دومی در «ایران» اتفاق افتاد همین تصاویری که میبینید آقای «اکبر جوکار» آقای «عباس فتحیه» برادران «اکبرنیا» که در «مشهد» و «مهدی شهر» ساکن بودند و یک فردی دیگری به نام «شیخ عظیم ابوالقاسمی» که در منطقه «دزفول» مستقر بود، بین اینها یک اختلاف جدی صورت گرفت با هم درگیر شدند که موضوع بحث اصلی امشب ما خواهد بود. من این را فاکتور میگیرم که به آن سرفصل ان شاء الله برسیم.
در برابر «مکتب نجف» دسته دومی که داشتیم جریان «مکتب مصر» است که آقای «عبدالله هاشم» آمد سرپرستی کرد، «عبدالله هاشم» ادعا این را دارد که من فرزند آسمانی «احمد اسماعیل» هستم و من، مراد از آن «عبدالله» در حدیث وصیت هستم و یک طرفندی را هم به کار برده که خود «احمد اسماعیلی»ها در برابر این قصه ماندند.
چون آنها میگویند هر کسی به حدیث وصیت استناد کند حق است آقای «عبدالله هاشم» هم دقیقاً همین حرف را زده و نمرده میگوید آیا تاکنون «عبدالهی» بوده است که بیاید به حدیث وصیت استناد کند؟ نه، پس من حق هستم یعنی همان شیوه و شگرد «احمد» را دارد به کار میگیرد.
«مکتب مصر» که داعیه داشتند ایشان قائل به این بود یک نکته جالب اینکه خود «عبدالله هاشم» که «احمد اسماعیل» را دیده این تصویر را هم تأیید کرد، گفت قطعاً این تصویر «احمد اسماعیل» است.
البته ایشان «حلولی مسلک» است مثل غُلات دوران امام صادق (علیه السلام) اعتقاداتی دارد و «مکتب مصر» هم بیانیههای را دادند گفتند 20 نفر، 30 نفر 50 نفر خواب دیدند که «مکتب نجف»، «گوساله سامری» است باطل است، و «احمد اسماعیل»، «عبدالله هاشم» را قبول کرده است.
دسته سومی که صورت گرفته جناب آقای «مهدی رحیمی» بود که ابتدای بحث اسم ایشان را آوردیم که خودش و خواهرش که البته قبلاً با «سازمان نفاق و منافقین» ارتباط داشتند. آقای «مهدی رحیمی»، «مسئول سایت فارسی» زبان بود با «مکتب نجف» درگیر شد او یک جریان و انشعاب سومی زد که اصطلاحاً به آنها «اخلاصییون» میگویند، این فرد هم خودش را جدا کرد.
دسته چهارمی که بیشتر در منطقه «عراق» امروز حضور دارند «جیش الغضب» است که آقای «رازق الجابری» و «شیخ محمد حِلْفی» که دسته چهارم را در جریان «احمد اسماعیل» به وجود آوردند یک اختلافات و بحثهای بین خودشان وجود دارد که ما تمرکزمان بیشتر در مورد «مکتب نجف» است. و حرفهای عجیب و غریبی که ان شاء الله به مواردشان اشاره خواهیم کرد.
استاد شریفی:
خیلی متشکر و ممنون از مطالبی که فرمودید، با این مقدمه و آشنای شما بینندگان عزیز الان میخواهیم ورود پیدا کنیم در «ایران» به جز جریان آقای «مهدی رحیمی» و «رایات» که آنها تقریباً فرع مسئله هستند هر دو گروه یعنی گروهای مثل آقای «جوکار» و «فتحیه» و «ابوالقاسمی» هستند و هم گروهی که آقای «کهندل» و «موسوی» و اینها هستند هر دو مدعی هستند که تابع مکتب هستند، تا الان هیچ کدام ادعا نکردند که ما خلاف مکتب میخواهیم رفتار کنیم.
جالب این است که هر دو مدعی هستند دارند پشت سر مکتب حرکت میکنند و هر دو هم مورد تأیید مکتب هستند، در صورتی که 180 درجه در مقابل همدیگر جبهه گرفتند. آنچه که اینها دارند بیان میکنند بنده این مطلب را از کانال یکی دیگر از لیدرهای این جریان جناب آقای «سید حسن پور آذر» آوردم که کسی اشکالی نتواند بگیرد.
ایشان تصریح کرده لازم است که چند نکته نسبت به جایگاه خادمین و تبعیت از خادمین بیان کنم شیوخ مکتب، نمایندگان و ثقات «سید احمد الحسن» هستند و آنچه به عنوان نظر مکتب بیان میشود عین نظر امام است. همین که شما فرمودید یک عصمتی تبلیغی یعنی هر چه مکتب گفت بدون چون و چرا باید انجام داده بشود و تشکیک در تصمیم مکتب جایز نیست.
مکتب، نمایندگان را تعیین کرده و اطاعت از نمایندگانش در چارچوب اول لازم است پس بر همه ما اطاعت از نمایندگان مکتب واجب میباشد. اینجا هم تصریح میکند برخی از مخالفین ان شاء الله میبینیم که اینها چه کسانی هستند برای فتنهگری انصارِ تابع مکتب و خادمین را متهم به تقلید و بردگی میکند. این نکته را تا اینجا آمدیم دوستان عزیز آقای «احمد بصری» امامی است که برای حل اختلافات آمده است و آمده بشر را نجات بدهد.
خود آقای «احمد بصری» هم برای اتباع خودش درد سری شده چرا؟ نامهی را جناب آقای «کهندل» و یک سری از دوستانشان نوشتند. نامه عدهی از «انصار» به سید و مولایمان «سید احمد الحسن» چه کسانی هستند؟ آقای «سید حسین موسوی»، «احمد کهندل»، «علی اکبر دوست علی»، «علیرضا زجاجی»، «علی ذوالفقاری»، «علیرضا صالحی» اول نامه هم قید کردند جمع کثیری هستند. در انتهاء چون این افراد تقریباً لیدرهای اصلی هستند امضاء کردند در این نامه که این نامه را اخیراً به صورت محرمانه برای آقای «احمد» فرستادند، اینها چه گفتند؟ گفتند سید ما، مولای ما چنانچه خود شما دستور فرمودید که اگر مشکلی از طریق مکتب شریف حل نشد برای خود من بنویسید و یک بار هم اخیراً برادر «موسوی» در رؤیا صادقه شما را دیده که امر فرمودید مشکلات را برای من بنویس لذا ما تصمیم گرفتیم مصدع اوقات شما بشویم و این نامه را بنویسیم. ای سید و مولای ما، ما از اینکه بیش از 20 سال تمکین شما حاصل نشد دلمان خون است و به شدت ناراحت و محزونیم نامه محرمانهی نوشتند قرار شد به دست «امام احمد علیه السلام» رسد، نامه اشتباهی رسید به دست امام «علی شریفی علیه السلام» امشب هم در خدمت استاد «شهبازیان» هستیم تا ببینیم این نامه محرمانه چه مطالب و مواردی داخلش آمده؟
جایگاه مکتب مشخص شد حالا میخواهیم ببینیم آقای «کهندل» و آقای «کهندل»ها و «موسوی»ها چگونه مکتب را و خادمین «احمد» را که تبعیت از آنها عین تبعیت از امامشان است و این را ادعا هم میکنند، همین آقای «کهندل» و «موسوی» چطور پشت صحنه در حال بیان آن انحرافات و آن اشکالاتی است که نسبت به «مکتب نجف» دارند؟
در اسکنها این بخشی از نامه است برای توسعه دعوت مبارک «انصار امام مهدی» در «ایران» مشکلاتی وجود دارد که بعد از مراجعات به مکتب شریف لاینحل مانده من نامه را تیتروار من فقط میروم چون نامه خیلی طولانی است. هیچ برنامه و مدیریت صحیحی برای امور دعوت در «ایران» وجود ندارد بعضی از ممثلان، «انصار» فعال در دعوت را به عنوان دشمنان خود فرض میکنند و جلوی رشد و سرعت «انصار» را میگیرند.
بعضی از ممثلان با حرکتهای که موجب گسترش دعوت حق در «ایران» میشود مخالفت میکنند، بعضی از ممثلان با انواع روشهای ممکن موجب بدبینی نظام و حکومت «ایران» به «انصار» میشوند قسمت بعدی برادر «محمد زمانی» ایشان نماینده «مکتب نجف» در «تهران» است.
استاد شهبازیان:
عملاً «ایران» را دارد میچرخاند
استاد شریفی:
اینجا هم ذکر میشود کلاً «مکتب نجف» کار «ایران» را به ایشان سپرده سراسر این نامه زیرآب آقای «محمد زمانی» به عنوان نماینده «مکتب» زده شده در نامهی محرمانه که به مکتب ارسال نشده برای خود آقای «احمد» که در این نامه این موارد ذکر شده که آقای «محمد زمانی» کسی است که دارد جلوی نشر دعوت را در «ایران» میگیرد.
مورد بعدی به این شکل عملاً خادم و به طور مشخص یعنی همه خادمها و به طور مشخص برادر «محمد زمانی» در «ایران» تبدیل به سلطان شده است، مشکلات زیادی در «مؤسسین وارثین ملکوت» اکثر «انصار» که با «مؤسسه وارثین ملکوت» کار میکنند از فضای بسته و دیکتاتورمنش در آن خسته شدند. استاد این «مؤسسه وارثین ملکوت» چه است؟ همین جا یک توضیحی بدهید
استاد شهبازیان:
در واقع «مؤسسه وارثین ملکوت» آمدند برای جمعیت داخل «ایران» ترجمههای که از کتابهای «احمد» انجام میدادند ترجمههای خوبی نبود به خاطر اینکه بتوانند به زبان «فارسی» مطالب بهتری در اختیارشان قرار بدهند در واقع «عباس فتحیه» و اطرافیان «عباس فتحیه» که یک زد و خورد فکری با آقای «کهندل» و «حسین موسوی» و دیگران داشتند اینها آمدند با محوریت آقای «زمانی» و دیگران مؤسسهی را به نام «وارثین ملکوت» تشکیل دادند که بگویند در «عراق» محوریت با «مکتب نجف» است در «ایران» محوریت با «وارثین ملکوت» است. دیگر شما بیایید از اینجا آن مطالب ناب جریان «احمد» را بگیرید و بعدش هم درگیریهایشان استمرار و ادامه پیدا کرد.
استاد شریفی:
پس اینجا هم آقای «کهندل» و اتباع آقای «کهندل» در واقع دارند همان «وارثین ملکوت» که نماینده رسمی مکتب و مکتب هم نماینده رسمی آقای «احمد» است زیر سوال میبرند، تا اینجای بحث بینندگان عزیز دقت کنید این قسمتی از نامه است. جناب استاد «شهبازیان» یک سوالی از شما دارم آیا آقای «کهندل» و «موسوی» این مطالب را ضد مکتب و «مؤسسه وارثین ملکوت» و خادمین اینها مطرح کردند که اساساً جلوی دعوت در «ایران» را خود مکتب و خادمینشان گرفته.
آقای «کهندل» و آقای «موسوی» و این افراد آیا واقعاً دلشان به حال جریان سوخته؟ جناب استاد «هوشیار» نیستند پشت سر ایشان این قضیه را بگویم استاد «هوشیار» گفتند حق با آقای «کهندل» و آقای «موسوی» است و واقعاً مکتب و «مؤسسه وارثین ملکوت» جریان را یک لاشهی دیدند که فقط منفعت خودشان را میخواهند از آن کسب کنند و نمیخواهند کسی دیگر هم وارد این بازی بشود.
سوالم این است آیا واقعاً اینها هم دنبال منفعت طلبی و راحت طلبی هستند یا نه اینها واقعاً دلسوز جریان هستند؟
استاد شهبازیان:
دو گانه است، اصلاً خاصیت نفاق همین است ان شاء الله بیشتر در مورد آقای «کهندل» صحبت خواهیم کرد، آقای «کهندل» شاید الان صدا و بحث ما را ببیند و بشنود یا به او برسانند.
استاد شریفی:
به طور قطع و یقین بیننده است
استاد شهبازیان:
آقای «کهندل» چندین بار پیش ما آمده و صحبتهای مطرح کرده که ان شاء الله به امید خدا فرصت بشود طرح میکنیم، شاید از یک طرف هیچ کسی به اندازه آقای «کهندل» در این جریان آسیب ندیده و ضربه نخورده چندین بار بازداشت شده، این را واقعاً عرض میکنم برای خود ما الان سوال شده که چطوری است آقای «احمد کهندل» این همه زندان رفته ضربه خورده، فردی بود که زمانی که این فرد در بازداشت بود از سمت «مکتب نجف» برای ایشان پیام فرستاده بودند.
فردی بود که خود «احمد اسماعیل» برایش به عنوان هدیه سجاده نماز فرستاده، یعنی یک جایگاهی داشت و فعالیت خاصی داشت و با افراد برو و بیایی این فرد داشت، یک دفعه با آمدن یک سری از افراد اینها عملاً به حاشیه رانده شدند یعنی شما میبینید که آقای «احمد کهندل» ضربه خورده و آسیب دیده و تلاش دارد به تعبیری شاید این سخن جناب استاد «هوشیار» درست است دلسوزانه دارد ورود پیدا میکند.
اما چون همراه با نفاق است یک مقداری این مواردی که خواهیم گفت باعث شده که از سمت جامعه خودشان و «مکتب نجف» طرد بشود برداشتهایش از سخنان «احمد اسماعیل» خلاف سخنان «احمد اسماعیل» است روشش در برخورد با «انصار» خلاف جریان «مکتب نجف» شده و مطلب دیگری که دارد یک قسمت دیگرش هم البته به خاطر خُلق و خوی ایشان است، عصبی شدن، زود از کوره در رفتن، موفق نشدن در مناظرهها و بحثها نتوانست به قول معروف گلیم خودش را از آب بیرون بکشد.
یک بحثی هم با حضرتعالی داشت فکر میکنم آخرین مناظره و گفتگو بود من رصد میکردم پشت سر هم از «مکتب نجف» مطلب میزدند که این «کهندل» چه کسی است و چه کسی گفته بیاید گفتگو کند؟ این اتفاق نسبت به بنده و ایشان در بحثهای سالهای قبل هم افتاده بود که «مهدی رحیمی» رگ گردنش باد کرد گفت اصلاً «کهندل» چه کاره است؟ و ...
الان برای «کهندل» و «موسوی» خیلی سخت است که دیدند عمر و زمانشان را گذاشتند ولی دیگران روی سفره مینشینند، امشب واقعاً برای خود بنده این سوال است و هنوز هم پاسخی برایش پیدا نکردیم چطوری است که «مُشیریان» که به عنوان یکی از بزرگان خادمهای اینها معروفی شده، خود جریان «احمد اسماعیل» و اتباع او را میشناسند.
آقای «عظیم ابوالقاسمی» به عنوان یک لیدری در منطقه خودشان معرفی میشود، آقای «محمد زمانی» به عنوان یک لیدری معرفی میشود، چطوری است که با اینها برخورد نمیشود؟ چرا اینها به مدت 3- 4- 5- 6 ماه یا 1 سال به زندان نرفتند؟ چرا باید یک کسی «طه احدی» که برایش یک حکم مختصری زدند، «عظیم ابوالقاسمی» فراریش بدهد و او به تعبیری ممکن بود بیاید عذرخواهی کند بگوید اشتباه کردم مثل بقیه اتباع که تقیههای میکنند
چرا «عظیم ابوالقاسمی» که حکمش سنگینتر بود ولی به تعبیری بین «انصار» حضور دارد؟ از آن طرف برای «احمد کهندل» یک علامت سوال بزرگ شده که چه اتفاقی دارد میافتد، اینهای که امروز از ما به اصطلاح نام و نشاندارتر هستند خیلی هم راحت دارند زندگیشان را میکنند و مثل منِ «احمد کهندل»، مثل منِ «موسوی» چند ماه و چند سال داخل زندان نبودند.
استاد شریفی:
استاد، همین در نامه هم قید شده در نامه آقای «کهندل» یک نکتهی مهمی را گفته قبل از نامه یک مقدار به گذشته بر گردیم بخصوص آن جریان مناظره آقای «کهندل» با بنده که درگیریهای شدیدی بین ما اتفاق افتاد، آقای «کهندل» دعوایش این است که «ممثلین» و خادمین «مکتب نجف» اساساً همهشان جاسوس نظام هستند.
استاد شهبازیان:
یعنی به عنوان عافیت طلب دارند از ایشان نام میبرند.
استاد شریفی:
اسکن را ببینید در گروههای جریان «احمد» آقای «احمد کهندل»، منظور دوست ما این است حال که ما «ممثلین» مخفی از «انصار» و مرتبط با «اطلاعات» کاری برای دعوت انجام نمیدهند الی بعدش آیا مشکل اصلی خرد جمعی است سوال همه باید مثل گوسفند مطیع فرامین شما باشند؟ آقای «کهندل» دارد به یکی از اتباع «احمد» پاسخ میدهد و ندانند که «ممثل» مرتبط با «اطلاعات» چرا از «انصار» خود را پنهان کرده؟
دوستان خیلی مهم و ماهیانه نماینده رسمی «احمد بصری» طبق حرف آقای «کهندل» ایشان میشود مزدور «اطلاعات» به قول آقای «کهندل» بعد میگوید ماهیانه چه میزان از بیت المال برای زندگی شخصی و اجاره منزل و هزینه ماشین خادمین جریان ارتزاق میکنند؟ یا در ادامهاش ایشان میگوید بنده پیشنهادم این است شاید یکی از دلایل اصلی که آقای «کهندل» میگویند این است به جای تکیه بر «وارثین» که نماینده مکتب است آنها شخص مهم هستند «انصار» برای خرد جمعی دعوت بشوند.
آقای «کهندل» در اینجا چند تا نکته را بیان میکند که خودشان جمعبندی کردند «تیتر سخنان احمد کهندل بر علیه انصار سید علیه السلام» خادمین و «ممثلین» مکتب یک مشت دزد هستند که با پول «انصار» برای خودشان خانه و ماشین خریدند و نکته بعدی خادمین و «ممثلین» جاسوسان و از نیروهای «وزارت اطلاعات» هستند.
ببینید استاد چقدر زیبا است آنها همین را باز به «کهندل» برگرداندند واقعاً چرا «انصار امام علیه السلام» که از ترس نظام ظالم با اسم و اِکانت غیر حقیقی فعالیت میکنند دستگیر میشوند، ولی یکی مثل «کهندل» خیلی راحت در کل کشور میچرخد تبلیغ میکند و نظام با او کاری ندارد، و همین دلایل و صدها مدرک دیگر است که وقتی «شیخ جوکار» از زندان به مرخصی آمد و «کهندل» به دیدن او رفت «شیخ جوکار» او را به منزل خود راه نداد. هر دوی این گروهها دارند همدیگر را به این تهمت که شما مزدور نظام هستید متهم میکنند.
استاد شهبازیان:
اصلاً ما تعجب کردیم «شیخ عباس فتحیه» گدائی پول کرده 2 میلیون تومان پول گرفته
استاد شریفی:
از بقیه «انصار»؟
استاد شهبازیان:
نه، از کسانی که مثلاً به قول خودشان معاندین هستند، ما اعتراض کردیم چرا به ما پول نمیدهید؟ اینها بعضییشان رسماً اعلان کردند خود آقای «عباس فتحیه» در بازپرسیاش و در برابر قاضی عنوان میکند میگوید با من کار نداشته باشید من را آزاد بکنید من یک فرد خنثی خنثی خنثی میشوم، الان «عباس فتحیه» در همین مرخصی بیرون آمد اعلام کرد گفت من اصلاً فیلم پر میکنم که اشتباه کردم علیه «رهبر انقلاب» صحبت کردم.
استاد شریفی:
این که «احمد» گفته یعنی «احمد اسماعیل» اشتباه کرده؟
استاد شهبازیان:
به آن میرسیم به اینها نفاق میگوییم و بعد «احمد کهندل» از آن طرف دارد اینطوری صحبت میکند، یکی از خودشان صریحاً به من میگفت الان بسم الله الرحمن الرحیم این را دست آقای «مشیریان» خادم این جریان برسانید صریحاً یکی از افراد صاحب نامشان به خود بنده اینطوری گفت، گفت تو را خدا شما آقای «شهبازیان» واسطه بشوید «اداره اطلاعات» برود «مشیریان» را بگیرد چرا؟ چون «مشیریان» جاسوس «موساد» است.دیگر صریحتر از این که جریان «احمد اسماعیل» جاسوس «موساد» است تکلیف ما مشخص است که از نظر آنها محدور الدم و کافر هستیم.
استاد شریفی:
در همین نامه همین آمده ببینید در نامه چه آمده؟ به تحلیل ما لایههای داخلی «وزارت اطلاعات» تحت نفوذ «صهیونیسم»، «بین الملل» هستند، الان آقای «موسوی» و «کهندل» چه میگویند؟ میگویند در بین «نیروهای امنیتی و اطلاعاتی ایران»، «اسرائیل» و «صهیونیست» نفوذ کرده؛ یعنی خود یک جرمی برای این آقایان است چون ما از نیروهای امنیتی سوال پرسیدیم که اینها مدعی هستند ما با شما همکاری داریم درست است؟ گفت کذب محض است.
و این مطلب را به ما گفتند مستندش را به ما بدهید خود این یک اعلام جرم و تهمتی به نیروهای امنیتی و اطلاعاتی کشور است، بعد گفت بعضی برادران «ممثل» که دائماً بر این آتش میدمند عملاً به نفوذیهای صهیونیست خدمت میکنند این بعضیها چه کسانی بودند؟ و همچنین این افراد با مکتب شریف در ارتباط هستند و مسائل را واژگونه برای مکتب ترسیم میکنند.
این شخص نماینده مکتب در «ایران» است که میگویند امور دعوت در «ایران» به دست برادر «زمانی» سپرده شده و این آقای برادر «زمانی» کسی است که (این مفصل است) میگوید ایشان همان کسی است که با نیروهای «اطلاعات» در ارتباط است و چون مزدور «اطلاعات ایران» است طرحهای تبلیغی «احمد» در «ایران» هیچ کدامش انجام نمیشود چون اساساً ایشان همان «صهیونیسم» و ارتباط «موساد» در جریان است که با نیروهای امنیتی «ایران» برای ضربه زدن به نظام روی هم ریختند.
الان آقای «کهندل» و «موسوی» و ... طبق حرف «مؤسسه وارثین ملکوت» و «مکتب» اینها نفوذی و مزدور هستند، آقای «کهندل» و «موسوی» هم میگویند اینها مزدور هستند. آقای استاد «شهبازیان» این وسط باید چه کار کرد؟
استاد شهبازیان:
به نظر من هر دویشان مزدور هستند، هر دو دسته اینطوری هستند قصه خیلی عجیب است میخواهم برسم اصلاً چرا این اختلاف به وجود آمده و چرا اینطوری دارند به همدیگر میپرند؟ آقای «شریفی» معذرت میخواهم یک حرفهای در «تلگرام» و گروههای خودشان مطرح میکنند ما از گفتن شرم میکنیم!
استاد شریفی:
بله نمیشود پخش کرد
استاد شهبازیان:
یعنی یک فحشهای رکیکی که به همدیگر میدهند و بعد صحبتهای که مطرح میکنند و بعد توهینهای که همدیگر میزنند
استاد شریفی:
اینها همان 313 یار خاص امام زمان هستند، استاد این خیلی مهم است!!
استاد شهبازیان:
احسنت این مهم است که «احمد اسماعیل» دلش را به چه چیزی خوش کرده، این یک نکته وقتی فردی خودش کذاب باشد، تابعیناش هم اینطوری هستند و منافق هستند وقتی که پای «اعضای سازمان منافقین» در یک جریانی باشد آقای «حسین موسوی» طبیعتاً نفاق بوجود میآید، ولی مهمتر از همه اینها میگویند کرم از خود درخت است؛ یعنی تمام این افراد که با همدیگر درگیری دارند اصلاً شما فرض کن فردا «احمد کهندل» برود دست «مشیریان» را ببوسد و «مشیریان» دست آقای «موسوی» را ببوسد، «محمد زمانی» با او خوب باشد این برای ما اصلاً اهمیتی ندارد.
استاد شریفی:
آخر هم بگوید میخواستیم معاندین را خراب کنیم
استاد شهبازیان:
بله میخواستیم همدیگر را سرگرم بکنیم، ما کاری به این نداریم ما میخواهیم بگوییم فقط بعضی از اتباع و افرادی که میخواهند جذبشان بشوند اینها را بشناسند. یک: پس پرده اینها، این قضیه است اینها ریزش شدید داشتند «احمد اسماعیل بصری» نامه زده اعتراض کرده چرا پیشرفت نداشتیم؟ چرا ریزش داریم؟ مال این قصهها است.
اما همه اینها به اصل قصه بر میگردد، نفاقی که در خود «مکتب نجف» و در شخص «احمد اسماعیل» وجود دارد اگر فرصت شد من مواردی را میگویم
استاد شریفی:
شما فرمودید آقای «احمد البصری» شخصاً برای «احمد کهندل» جانماز فرستاده؟
استاد شهبازیان:
بله
استاد شریفی:
یک کلیپی است ببینیم نظر آقای «احمد بصری» در مورد آقای «کهندل» چیست اینکه فرمودید خود «احمد» یعنی مشکل اصلی خود «احمد» است میخواهیم یک کلیپی را پخش کنیم این آقای «کهندل» که خود آقای «احمد بصری» برایش جانماز میفرستد نظر خود آقای «احمد بصری» را به واسطه نقل و بیان نماینده اصلی «احمد» بشنویم ببینیم نفاق کجا است؟
کلیپ شماره1:
سلام علیکم ورحمة الله، بله متأسفانه ایشان هم دارد در جریان فتنه میانداری میکند. چند نفر از دوستان از طلبههای عزیز «مکتب نجف» رفتند با «سید حسن حمامی» صحبت کردند گفتند که از موضوع آقای «کهندل» پرسیدیم، آقای «سید حسن حمامی» با عصبانیت گفت به خدا قسم امام از ایشان ناراضی است و دارد به من دروغ میبندد و میخواهد من را تخریب بکند من نمیدانم چه نفعی میبرد.
خیر است ان شاء الله من هر کاری از دستم بر میآمد انجام دادم شاید با هر کدامشان لااقل دو سه ساعت وقت گذاشتم صحبت کردم منتها گوش نمیدهند تمکین نمیکنند در مقابل خادمین در مقابل مکتب حاضر نمیشوند در مقابل امر مکتب و خادمین تسلیم باشند هر چه خدا بخواهد پیش میآید ان شاء الله خیر است یا علی مدد.
استاد شریفی:
این حرف آقای «احمد بصری»، «حسن حمامی» برای آقای «عباس فتحیه» نقل میکند «عباس فتحیه» میگوید «احمد کهندل» یک منافق و فتنهگر است دل من هم از دستش خون است.
استاد شهبازیان:
آقای «شریفی» نفاق را از اینجا میتوانیم بفهمیم یکی از خود اینها پیش من آمد، چون به او قول دادم که اسمش را نبرم اسم فرد را نمیآورم.
استاد شریفی:
در سینه شما هم اسراری نهفته است.
استاد شهبازیان:
چون اخلاقاً درست نیست، در مورد «سید واثق الحسینی» بحث شد حالا میگویم «سید واثق» یک گیرهای دارد «سید واثق» عربیت، عجمیت دارد.
استاد شریفی:
استاد یعنی چه؟
استاد شهبازیان:
یعنی دقیقاً میگوید «عرب» برتر است در فضای کاری خودشان میگوید ما نباید به «فارس»ها و «ایرانی»ها دور بدهیم، این شخصیت «سید واثق الحسینی» است کسی که اینها ادعا دارند «احمد اسماعیل» نصبش کرده و عصمتی دارد و مسئول تمام مناظرهها و سایتهایشان هم همین «سید واثق» است آن فرد از لیدرهای جریان «احمد» صریحاً به من گفت به او گفتم «سید واثق» اینطوری گفته عین کلامش است گفت «سید واثق» زِر زده!!
به او گفتم مرد حسابی، شما دارید میگویید این نماینده امامتان است گفت نه نه ما «مکتب نجف» را جمعی معصوم میدانیم، فردی معذرت میخواهم به تعبیر خود این آقا ممکن است زر زده باشد، الان اینجا آقای «عباس فتحیه» میگوید به خدا قسم فلانی با امام «احمد» در ارتباط بوده و ... «مکتب نجف» دلش از آقای «احمد کهندل» خون است. این تصویر را اتاق فرمان نشان بدهد، این تصویر مال اخیر است که آقای «احمد کهندل» و «حسین موسوی» پیش «سید حسن حمامی» بودند، پیش آقای «حبیب سعیدی السلمی» بودند و اینها تحویلشان گرفتند یعنی خود «مکتب نجف» نفاق دارد به «عباس فتحیه» یک حرف میزند
استاد شریفی:
اصطلاحاً و عامیانه همه را سرکار گذاشته
استاد شهبازیان:
بله، همه را سر کار گذاشته، این چه عصمت و مکتبی است؟ این حرف کی است؟ این حرف آقای «عبدالله هاشم» است، «عبدالله هاشم» گفت اصلاً امام «احمد» صوتی ندارد این صوتهای که دارد پخش میشود «مکتب نجف» صدای «علیٰ السالم» را دارد پخش میکند، کتابهای که دارند مینویسند مال خودشان است «احمد اسماعیل» گفته بود انتخابات حرام است بعد «مکتب نجف» نامه زد که آقا ما میخواهیم نماینده مجلس داشته باشیم.
استاد شریفی:
«علیٰ سالم» در یکی از شبکههای «عراق» رسماً در این مورد صحبت کرد
استاد شهبازیان:
خدا پدرت را بیامرزد، ببینید من که میگویم کرم از درخت است و نفاق به همان مکتب و خود «احمد»بر میگردد، فردا روز اصلاً اینها در بغل همدیگر بروند و همدیگر را ببوسند این چیزی را درمان نمیکند.»
استاد شریفی:
جالب است استاد، در همین نامه هم قید شده آقای «کهندل» هم چند بار در صفحه «فیس بوک احمد» هم این مطلب را نوشته من دیدم که آی سید ما شما چند سال پیش به ما وعده دادید که من خودم شخصاً در مسئله «ایران» ورود پیدا میکنم و خادمین و مسئولین را خودم انتخاب میکنم و سر و سامان میدهم ما خیلی خوشحال و امیدوار شدیم چند سال است گذشته ولی هیچ خبری از شما نیست یعنی همین که شما فرمودید
اولاً: بینندههای عزیز این افراد هیچ قداستی ندارند، ما ان شاء الله در برنامههای امشبمان با کلی از این کلیپها ثابت میکنیم که اینها منافق هستند یک جای یک حرف میزنند پشت سر یک حرف دیگر میزنند. اینها قداستی ندارند دعوا سر لحاف ملا است دعوا سر قدرت و منصب و پست و پول است.
دوماً: نکته اصلی اشکال کار شما به آن امام شما بر میگردد که اصطلاحاً همینطور که استاد فرمودند همه شما را به بازی گرفته و سر کار گذاشته البته معلوم نیست اصلاً باشد یا نباشد این کار، کار مکتب یا «احمد» است خدا میداند در خدمت استاد «حجازی» ان شاء الله هستیم سلام علیکم جناب استاد «حجازی» عزیز
استاد حجازی:
علیکم السلام ورحمة الله وبرکاته عرض خسته نباشید داریم خدمت شما و استاد «شهبازیان» و عرض سلام خدمت بینندگان عزیز!
استاد شریفی:
بزرگوارید، جناب استاد «حجازی» پیگیر برنامه بودید تا الان مطالبی توسط استاد «شهبازیان» بیان شد مطالبی هم از نامه آقای «کهندل» و دوستان ایشان به «مکتب نجف» اینها را ما بیان کردیم، دوست داریم تحلیل شما را از این جریان بشنویم بدانیم آیا حق با آقای «کهندل» و «موسوی» است یا حق با مکتب است به قول استاد «شهبازیان» هیچ کدامشان حق نیستند همهشان اهل فتنه و نفاق هستند.
مشکل آقای «احمد بصری» است و یک نکتهی را که من میخواهم شما یک مقدار بیشتر توضیح بدهید، استاد من دلم به حال مردم عادی که در طبقات پایین هستند و به این جریان میپیوندند میسوزد و خیلی اذیت میشوم؛ یعنی اینها را که میبینم میگویم این بندههای خدا که به عشق امام زمان جذب این فرقه میشوند در دام چه شیادهای میافتند.
استاد شهبازیان:
اینها همانطور که روایتهای جعلی را نمیشناسند تقطیعهای که «احمد» میکند متأسفانه در پس پرده دعواهای که دارند اطلاع ندارند.
استاد شریفی:
اینها را میخواهم جناب استاد «حجازی» در خدمت شما باشیم ظاهراً یک مشکل فنی پیش آمده یک میان برنامه میبینیم بعد از میان بر میگردیم در خدمت جناب استاد حجازی ان شاء الله خواهیم بود.(میان برنامه)
استاد شریفی:
سلام مجدد خدمت شما بینندگان عزیز، ممنون از اینکه نگاههای گرمتان به روی ما باز کردید با این برنامهی که در خدمت شما هستیم در خدمت استاد «حجازی» هستیم سلام مجدد اشکال فنی در ارتباط اسکایپ با استاد «حجازی» داشتیم امیدوارم که هرچه زودتر اشکال فنی رفع شود، و تماس ایشان وصل شود، جناب استاد «حجازی» عزیز و بزرگوار در خدمت شما هستیم.
سوالی را پیرو مطالبی که در برنامه بیان شد مطرح کردیم، نسبت به اتفاقات جریان و مسائل پشت پرده میخواستم نظر و تحلیل شما را هم نسبت به این مسئله بشنویم و از تحلیل شما استفاده کنیم و بخصوص یک نکته به استاد «شهبازیان» هم عرض کردم نظر شما در رابطه با این افرادی که جذب این جریان میشوند و فکر میکنند واقعاً اینها یک قداستی دارند و اینها آن 313 یار امام زمان هستند، اما وقتی پشت پرده اینها را ما میبینیم همهاش نفاق، خباثت و اصطلاحاً دعوا سر لحاف ملا است در خدمت شما هستیم
استاد حجازی:
عرضم به حضور شما، چون استاد «شهبازیان» تشریف دارند و شما هم الحمدالله هستید، مباحث به صورت کامل بیان میشود من هم چون مجازی است نمیخواهم خیلی طولانیاش بکنم خیلی مختصر یکی دو تا نکته فقط عرض میکنم. نکته اول درباره این نامه میدانید این نامه اصلش اعتراض به «وارثین ملکوت» یا خادمین در «ایران» نیست.
در واقع این نامهی که نوشته شد به اصطلاح باقی اتباع «احمد» یعنی طیف مخالف «کهندل» و اینها، این نامه که نوشته شد در واقع اعتراض به خود «مکتب نجف» است و خروج از ولایت «مکتب نجف» به قول خودشان و ولایت «احمد» که «احمد» ولایت خودش را به «مکتب نجف» تفویض کرده، و در واقع میشود گفت این آقایانی که نامه نوشتند اینها یک پرچمی در مقابل «مکتب نجف» بلند کردند! این مطلب واضحی است. پس اینها یک پرچمی مقابل پرچم «نجف» بلند کردند.
دقیقاً مثل رآیت «عبدالله هاشم» و «جیش الغضب» اینها هم یک رآیت جدیدی بلند کردند و نکتهاش این است که دقیقاً بیشترین حمله و مهمترین حمله در این نامه به شیوخ مکتب و سران مکتب است؛ یعنی آن خادمین «ایران» خیلی موضوعیت ندارند اینها خادمین «ایران» را یک بهانهی کردند که به جنگ و مخالفت با شیوخ مکتب برسند.
لذا شما میبینید صریحاً در این نامه اسم «واثق الحسینی» آورده میشود، نکتهی که آقای «شهبازیان» گفتند این نکته مفصلی است که اساساً آقایانی که در «مکتب نجف» هستند اصلاً قائل به این نیستند که کار را ولو به یک درصد به دست «انصار ایرانی» خودشان بسپارند.
استاد شریفی:
در واقع استاد شما میفرمایید اتباع «عرب» و «عراقی» «احمد» این خادمین «ایران» را یک رقیب برای خودشان احساس کردند این برداشت درست است؟
استاد حجازی:
رقیب نه، از این جهت میخواهیم بگوییم خادمینی که در «ایران» هستند اینها نسبت به شیوخ مسلک تابعیت محض دارند، عرضم این است که اینها قائل به این نیستند که به «فارسی» زبانها و «ایرانی»های که «ایرانی الاصل» باشند به اینها ولو یک درصد از کار حتی خود «ایران» را بسپارند
استاد شریفی:
یعنی یگ نگاه ارباب رعیتی ایجاد شده است.
استاد حجازی:
بله، کاملاً این عقیده را دارند و اصلاً اعتماد ندارد لذا شما میبینید یک مدت مدیدی «عیسی المذرعاوی» ایشان مسئول اصلی جریان بود با اینکه به گفته اتباع «احمد» ایشان حِر را از بِر تشخیص نمیداد من از نزدیک با او برخوردی نداشتم و خیلی هم مخفیانه سعی میکرد کار بکند؛ اما فقط به خاطر اینکه شیوخ مکتب به او اعتماد داشتند که این یک «عرب خوزستانی» است و خودشان به خاطر دعوای «عرب» و «عجمی» که به آن قائل بودند حاضر نبودند که به دست «عجم» و فارسی زبانها باشد.
حتی در موکب مسیر «کربلا» و «نجف» شما نگاه بکنید آنجا هم همینطور بود اصلاً حاضر نبودند کار را به دست «فارسی» زبانها و «ایرانی»ها بسپارند و اعتمادی به اینها نداشتند نکتههای که در این نامه است که یک بار میگوید بله آنها ما را منافق میدانند یک بار «وارثین ملکوت» طیف «کهندل» و «موسوی» را منافق میدانند، یک بار اینها، آنها را منافق میدانند و میگویند آنها نفوذی نظام هستند.
هر دویتان به همدیگر اعتماد ندارند و همدیگر را نفوذی نظام میدانند؛ اما نکته مهم این است که این حرفها را زدند برای اینکه به جنگ با «واثق الحسینی» و «ناظم العقیلی» به پا خیزند لذا شما میبینید یک جای از همین نامه یک عبارتی دارد این اعتراضها به «ناظم العقیلی» گفتیم، «ناظم العقلی» که میشود گفت از «احمد» در این جریان مهمتر است.
یقیناً «ناظم العقیلی» خیلی مهمتر از شخص «احمد» در این جریان است؛ یعنی خدمتی که «ناظم العقیلی» به این جریان کرده یک درصدش هم «احمد» نکرده. میگوید ما رفتیم به «ناظم» گفتیم و اعتراضها را گفتیم به «ناظم» گفتیم که شما این حرفها را به «احمد» رساندی؟ ایشان گفت نه، نرساندم و خیلی با حالت اعتراض آمیزی در این نامه به «ناظم العقیلی» میتوپد و اعتراض میکند و عبارتهای دارد که حاکی از نفاق و سستی کم کاری شیوخ مکتب مخصوصاً «ناظم العقیلی» و «واثق الحسینی» است.
لذا اینها در مقابل مکتب یک عَلَمی بلند کردند این یک چیز واضحی است و این حرفی است که این طرف هم دارد صریحاً به آن اعتراف میکند و ذکر میکند که بله اینها مخالفتشان با اصل مکتب است به نظر من ظاهرش این است که به یک مسیری خواهد رفت که مثل جریان «عبدالله هاشم» یا جریان «مهدی رحیمی» یک سیستم جدیدی توسط «موسوی» ایجاد خواهد شد با توجه به اعتقادات خاصی هم که البته دارد.
چون میدانید در بحث اعتقادی کلاً حرفهای جدید و اعتقاداتی دارد که کلاً معارض با اعتقادات مکتب و خود «احمد» است این نکته اول اگر اجازه بدهید نکته دوم را هم خیلی مختصر عرض کنم نمیخواهم وقت شما و اقای «شهبازیان» را بگیرم. نکته دوم اینکه مهمترین مطلب در این نامه این است، شما میبینید از ابتدای تا انتهای این نامه، کسانی که این نامه را نوشتند حرفشان یک چیزی است میگویند فعالیتهای خادمین و «وارثین ملکوت» و «مکتب نجف» هر سه با هم یعنی کل سیستم «احمد» به غیر از شخص «احمد» موهوم یعنی دارد به «احمد» نامه مینویسد میگوید تمام سیستم دعوت...
استاد شریفی:
جناب استاد «حجازی» اشتباهی به ما نامه نوشتند
استاد حجازی:
بله چند وقت دیگر در میآید «احمد بصری» به آقای «شریفی» سپردند، عرضم این است نامههای که به «احمد» مینویسند دست شما رسیده و شما هم از طرف «احمد» نامه به «ناظم العقیلی» مینویسی یک وقت دیدی اینطرفی هم شد.
عرضم این است از ابتدا تا انتها شما وقتی نگاه میکنی میبینید همه حرفشان یک چیز است اینها حرفشان این است میگویند سیستم دعوت کلاً چه در «ایران» و چه در «عراق» به بنبست رسیده و ما میخواهیم دعوت را از بنبست خارج بکنیم این نکتهی که برای ما مهم است، یعنی جهت قضیه دعواها و اختلافهای بین خودشان است آن هیچی به آن پرداختیم و میپردازیم میگوییم این اختلافها یک نتیجهی دارد و یک تحلیلی پشت سرش است آن سر جای خودش.
اما آن چیزی که مربوط به ما میشود این است که این اختلاف و نامه ثابت کرد که اینها دارند اعتراف میکنند و اذعان میکنند که چندین سال است که دعوت «احمد اسماعیل» در «ایران» به صورت مطلق به بنبست رسیده است شما میدانید نامهی که مینویسند فصلهای مختلفی دارد میگوید این کاری که کردند مانع شد از اینکه ما بتوانیم دعوت بکنیم.
میگوید این کار را کردند ما میخواستیم مثلاً اتباع «تهران» را به این تعداد برسانیم اینها ممانعت کردند از آن سال تا حالا اتباع «تهران» اضافه نشدند، میخواستیم با اتباع «ایران» این کار بکنیم اضافه نشدند میخواستیم جذب بکنیم اضافه نشدند، یعنی حرف در این است که همه اینها بهانههای را ذکر میکنند برای اینکه، توقف دعوت در «ایران» و «عراق» را توجیه بکنند و به گردن همدیگر بیاندازند.
یعنی میخواهند بگویند دعوت به صورت مطلق به بنبست رسیده دیگر جذبی ندارد و دیگر ما جذب نیرو نداریم حالا منِ «موسوی» و منِ «کهندل» آمدهایم میخواهیم دعوت را نجات بدهیم اینهای که تا حالا داشتند کار میکردند چهار پنج سال است که دعوتشان را به بنبست رساندند و ما ورودی برای دعوت نداشتیم.
حالا ما میخواهیم «منقض» باشیم تا حالا قرار بود «احمد اسماعیل» المنقض باشد حالا آقای «موسوی» میخواهد المنقض باشد «احمد اسماعیل» میخواست «المنقض عالمی» باشد میخواست تمام دنیا را نجات بدهد حالا خودش به بنبست رسیده، حالا آقای «موسوی» میخواهد المنقض دعوت «احمد اسماعیل» باشد این یک درجه بالاتر از خود «احمد» رفته خود دعوتی که بنا بود منقض باشد میخواهد این دعوت را بنبست نجات بدهد.
این نکته خیلی مهمی است اینها در سراسر این نامه اعتراف کردند که بله چون به بنبست رسیده، چون ما دیگر جذب نیروی نداریم چون ما جذبی به دعوت نداریم لذا این اشکالات و توقف در دعوت مسئولیتش به عهده «مکتب نجف» و شیوخ مکتب است ابتداً آنها این نفاق و بنبست را ایجاد کردند، آقای «احمد» موهوم حالا بیا به ما اعتماد کن که ما بیاییم از این بنبست خارج کنیم.
نکته پایانیام را عرض کنم اینکه آقای «کهندل» و «موسوی» دقیقاً خودشان میدانند که «احمد» موهوم است؛ یعنی میدانند که در این بین «احمدی» وجود ندارد چون اگر واقعاً «احمدی» وجود داشت اینها جرأت نمیکردند که اینچنین پنجه در پنجه با شیوخ «مکتب نجف» بشوند، اگر واقعاً «احمدی» وجود داشت چون میدانند «احمدی» وجود ندارد که بخواهد اینها را به صورت مطلق کنار بزند و بخواهد به صورت مطلق شیوخ مکتب را تأیید بکند، لذا اینها با شیوخ مکتب پنجه در پنجه شدند و اینچنین خودشان را در چشم بقیه اتباع به نفاق بردند.
اما حرف من این است که در نهایت ما باید حق را به «موسوی» و «کهندل» بدهیم، شما میگویید شاید از جهاتی مکتب حق بگوید ولی در نهایت حق با «موسوی» است از چه جهت؟ از این جهت که اینها فهمیدند «احمدی» وجود ندارد و این دعوت بدون رئیس، بدون صاحب، بدون سرکرده، بدون امام و بدون پیشوا است و همه این حرفهای که زدند و پشتش رفتند و آمدند و لُغُز خواندند و استدلال کردند همه اینها دروغ، کشک و خیار است برای اینکه یک سفرهی پهن کنند و دور هم بنشینند و از این سفرهی که پهن شده همهشان بهرهی ببرند. وگرنه خودشان میدانند که در ماهیت قضیه خبری نیست «احمدی» وجود ندارد لذا سعی میکنند یک مقدار خودشان را تطهیر بکنند مثل آقای «رحیمی» وقتی به این رسید که «احمدی» وجود ندارد چه کار کرد؟ نیامد بگوید من کلاً اشتباه کردم حاضر نیست این ننگ و عار را به قول خودشان حاضر نیستند بپذیرند همان حرفی که امیرالمؤمنین به «طلحه» فرمودند که:
«ارْجِعْ ْ بِالْعَار قَبْلَ أَنْ يَجْتَمِعَ عَلَيْكَ الْعَارُ وَ النَّار»
بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج36، ص324
اینها حاضر شدند که عار و نار را با هم برای خودشان بخرند به خاطر اینکه میخواهند عار را نپذیرند که بگویند ما کلاً اشتباه کردیم، آقای «موسوی» و «کهندل» هم به همین مسیر رفتند چون نمیخواهند کلاً اشتباه را قبول کنند که کل جریان دعوت «احمد» باطل بوده حالا میگویند نه یک «احمد» نامی است که موهوم است نمیدانیم کجا است ما هم به او نامه مینویسم ناگهان نامهمان دست «علی شریفی» میرسد اما بالاخره یک «احمد» نامی است که آن «احمد» حق است بقیه سیستم کلاً باطل هستند.
این یک مسیری جدیدی است برای اینکه خودشان را از این منجلاب و مرداب و لجنگاه نجات بخواهند بدهند و این هم نهایتاً به نتیجهی نمیرسد، همان حرفی که در جلسه قبل زدیم ان شاء الله باز شما یک کیکی فراهم بکنید همراه آقای «شهبازیان» و دوستان دیگر دور هم بنشینیم و بخوریم، آن حرفی که زدیم این فرقه نهایتاً چیزی که از این نامه در میآید باز هم فقط یک جمله است و آن اینکه این فرقه بیصاحب است و صاحبی ندارد و ما الحمد لله صاحبی داریم که ما را از این فتنهها به یُمن دعای خودش نجات بخشیده است. ببخشید اگر طولانی شد، من نمیخواستم حتی در همین حد صحبت کنم، دیگر شما امر فرمودید
استاد شریفی:
خواهش میکنم بزرگوارید، ممنونم استفاده کردیم جناب استاد «حجازی» من یک نکتهی در تحلیل شما این را هم اضافه کنم تحلیل خود من این هم جناب استاد «حجازی» و هم استاد «شهبازیان» آقای «کهندل» که شما فرمودید که ایشان میداند «احمد» نامی وجود ندارد ایشان تعمداً این نامه را نوشتند و تعمداً هم طوری برنامه ریزی شد که این نامه به دست ما برسد و یک برنامه انجام بشود، تحلیل خود من این است.
از آقای «کهندل» سوال کنیم این نامه محرمانه را میخواستید به شخص خود «احمد» برسانید چطور دست «شریفی» رسید و این نامه را شما از چه طریقی میخواستید به «احمد» برسانید؟ یعنی یک سوالی است که همه میتوانند از آقای «کهندل» و آقای «موسوی» بپرسند آنها تعمداً برنامه ریختند که این مطالب امشب بیان بشود.
ما هم امشب بیان کردیم آنها فکر میکنند این برنامه به نفع آنها است؛ ولی ما مطمئن هستیم این برنامه با آن نقشهی که آنها ریختند به ضررشان خواهد بود، چون مردم متوجه میشوند که چه جریان کثیفی پشت جریان «احمد» است کسانی که اینقدر ادعای تقدس و مقدس نمائی دارند اما در انتهاء همهاش نفاق و دروغ است. ممنونم جناب استاد «حجازی» عزیز!
استاد حجازی:
اینها میخواستند جنگشان با مکتب را علنی بکنند و ما برایشان علنی کردیم طوری نیست ما موافق جنگ بین این افراد هستیم «اللهم اشغل الظالمین بالظالمین» بشود، طوری نیست ما کمک میکنیم.
استاد شریفی:
احسنت، ممنونم جناب استاد «حجازی» استفاده کردیم اگر امر دیگری ندارید ما از خدمت تان مرخص بشویم.
استاد حجازی:
موفق باشید خدا نگهدارتان
استاد شریفی:
ممنونیم یا علی مدد خدا حافظ شما. بر میگردیم خدمت شما و جناب استاد «شهبازیان»، اگر اجازه بدهید یک میان برنامه کوتاهی را ببینیم بعد از میان برنامه بر میگردیم، پیگیر مطالب باشید.
استاد شهبازیان:
فکر کنم دفترچه قسط «احمد اسماعیل» هم دست شما است!!
استاد شریفی:
حالا همانطور که سینه شما محل اسرار است یک چیزهای دست ما هم است. به هرحال یواش، یواش رو کنیم. یک میان برنامه ببینیم بر میگردیم کلیپهای قشنگتری هم داریم در خدمت شما خواهیم بود.
(میانبرنامه)
استاد شریفی:
خدا قوت خسته نباشید، امیدواریم که تا اینجای برنامه برایتان مفید واقع شده باشد و توانسته باشیم ان شاء الله پردهی از نفاق جریان «احمد بصری» را کنار زده باشیم. بحثمان را با یک مطلب دیگر ادامه میدهیم، جناب استاد «شهبازیان» یک نکته و یک تعارض و تناقض، حالا میخواهیم نفاق، تعارض و یا تناقض بگوییم.
در این اختلافات باز هم زیبای نکته اینجا است که بر میگردد به سرچشمه، یعنی خود «احمد» جریان تقابل را با نزاع، اینجا به عنوان مدافعین نظام در مقابل جریان «احمد» ننشستیم نه، فقط میخواهیم بگوییم کدام یکی از اینها راست میگوید یکی از مطالبی که در این نامه آمده و «کهندل» و «موسوی»ها و طیف اینها بسیار رویش تأکید دارند این است که خادمین «مکتب نجف» یک جا تهمت میزنند چون طرف جناح مقابل میگوید تهمت است که اینها مزدور نظام هستند.
جای دیگر میگویند خادمین «مکتب نجف» ضد نظام هستند و باعث شدند برای نظام حساسیت ایجاد بشود، لذا اتباع «احمد» نتوانند تبلیغ کنند و آقایان ادعایشان این است که «احمد» اساساً مخالف نظام نیست، بلکه موافق نظام است بلکه حتی از آن بالاتر «رهبری ایران» را جناب آقای «احمد»، «خراسانی موعود» میداند دوستان عزیز به این نامه دقت کنند.
در این نامه به یک مشکلی آقای «موسوی» و «کهندل» اشاره کردند که سایت را راه انداختیم برادر «زجاجی» و «کهندل» آن زمان «ترکیه» بودند آن سایت را راه انداختند و خیلی سایت خوبی بود و این سایت توسط «شیخ علی سالم» بسته شد علت بسته شدنش این بود ما یک مقالهی را روی این سایت در مورد «خراسانی» گذاشتیم.
الان این طیف دارد ادعا میکند نظر «احمد» این است که «رهبر ایران» همان «خراسانی» در روایت است، حتی من این را بارها در گروههایشان دیدم که «رهبر» هم ایمان آورده دارد تقیه میکند با «احمد» با همدیگر بستند قرار است به زودی یک پیمانی هم بینشان بسته بشود و ان شاء الله پیش بینی ظهور هم شده و در مقدمه ظهور این دو نفر با هم قیام را شروع میکنند.
رهبر «خراسانی» است آقای «کهندل» و «موسوی» دارند این را تبلیغ میکنند از آن طرف مدعی هستند که مکتب و نمایندگان مکتب، ضد نظام هستند تحلیلتان از این چه است واقعاً درست است؟
استاد شهبازیان:
جناب «شریفی» اینکه عرض میکنیم مشکل از خود «احمد اسماعیل» است ما چند جلسهی در مهدیار با هم گفتگو کردیم تناقضات و تعارضات و آن سِیر ادعاهای «احمد اسماعیل»، «احمد اسماعیل» اولش یک حرفی زده، بعد عقبنشینی کرده؛ اولش یک حرفی زده بعد یک ادعای خلافی را مطرح کرده اینها تعارض و تناقض است.
حضرت ولیعصر خطاب به «احمد ابن اسحاق قمی» فرمود که اگر میخواهی کذب عمویم «جعفر کذاب» را بفهمی تعارضات و تناقضاتش را جستجو کن
استاد شریفی:
یعنی راه شناخت مدعیان دروغین.
استاد شهبازیان:
بله و دقیقاً هم «احمد اسماعیل» هم خالی از این تعارضها و تناقضها نیست، در این تعارض و تناقض به همین خاطر دعوت الان آنها، بیانیهها و سخنان اول «احمد» را عین جریان «وهابیت» دارد حذف میکند کنار میزند اصلاً دیگر بازگو نمیکند قضیه به تعبیر اینها صدر دعوت «احمد» چه چیزی بود، این مسئله در یک موضوع مشخصهی بیشتر از همه خودش را نشان داد آن هم بحث تقابل با «انقلاب اسلامی ایران» و شخص «مقام معظم رهبری» است. چرا؟ چون «احمد اسماعیل» همانطور که خدمتتان عرض کردم اصلاً گمانش بر این نبود. قرار بود در یک توافقی که با «القاعده» انجام داده، در تواقفی که با «گرآوی» انجام داده در توافقی که با بعضی دیگر از گروههای تکفیری ضد شیعه و مرجعیت در «عراق» صورت گرفته بود اینها با پشتوانه «آمریکا» و «انگلیس» بلافاصله به تعبیر یک شورش خیابانی و اعتراض و جنگی را آغاز بکنند، جریان شیعهی امامیه و مرجعیت و فقاهت را در «عراق» منکوب بکنند به تعبیر امثال «صدام» و «حزب بعث»ها و دیگران روی کار بیایند. یا یک فردی از دل جریان «آمریکای»، «انگلیسی» روی کار بیاید.
«احمد اسماعیل» سال 2008 این کار را انجام داد موفق نشد «گرآوی» کشته شد «سرخی» فراری شد، دیدند دارند شکست میخورند «احمد» یک تلاشی به نام «سرای القائم» شروع کرد شکست نامه زد، و اصلا اعتراض کرد گفت من ناراحت هستم شما را فراخوان کردم بیایید شرکت بکنید چرا کسی شرکت نکرد؟ چرا تنبلی کردید؟
بعد اعلام کردند 6 سال دیگر ظهور میکند، ظهور نکرد دیدید آن حرف مسخره را مطرح کردند گفتند چون «فیس بوک» زده «فیس بوک» یعنی روح «احمد اسماعیل»! «احمد اسماعیل» به صراحت عنوان میکرد انتخابات حرام است، بعد خودشان دیدند ناچار شدند نماینده در «مجلس عراق» بخواهند بفرستند، مگر نمیگویید انتخابات حرام است مگر بیل به کمر این آقا خورده این که ادعا میکند من عصمت دارم یعنی نمیتواند یک وکیل مشخص برای شما بگذارد که امروز آمدید تصمیم گرفتید انتخابات برگزار کنید که چه کسی خادم «ایران» باشد و چه کسی خادم «عراق» باشد؟
ببینید این سیر را که دارند بعد «احمد اسماعیل» کارش و کُنه تفکرش، تکفیری است کارش، کار مسلحانه است، «عباس فتحیه»، «محمد بسیج» و دیگران خوب حرف «احمد اسماعیل» را فهمیدند «عباس فتحیه» اگر گفت من نمیگویم امام ما گفته قرار است دهها و صدها نفر را ما گردن بزنیم و بکشیم و کار ما کشتار است این را خوب فهمیده بود اصلاً حرف «احمد» این بود.
بعد «احمد» وقتی به بنبست میخورد نه یاری دارد نه توانائی دارد، گندهتر از «احمد» در «عراق»، «داعش» بود «داعش» با یک فتوای مرجعیت شکست خورد، «حشد الشعبی» روی کار آمد و شکست داد. «احمد» که عددی برای جریانهای «حشد الشعبی» و دیگران نیست که بخواهد بیاید یک کار تکفیری مسلحانه انجام بدهد پس چه اتفاقی افتاد؟
یک: رویکرد باید تغییر کند «احمد اسماعیل» گفت نه من با همه بد هستم، ولی ما با «ایران» مشکلی نداریم؛ چون دید امروز اقتدار «ایران» در منطقه «خاورمیانه» زیاد است. نکته دوم: اینها در تبلیغهایشان در «ایران» دچار این میشدند که در تبلیغهای که انجام میدادند یک قسمت کارشان معاندت با مرجعیت بود «الدّجال من سجستان» را خدمت آیتالله «سیستانی» میگفتند.
اگر تصویر را دوستان بتوانند نشان بدهند این دو دزیهای اینها، یک وقت آقای «دوستعلی» میگفت نه ما هیچ مشکلی با «انقلاب اسلامی ایران» نداریم. بابا این سایت رسمی «احمد اسماعیل» است «ولایة الفقیه ام اغتصاب الولایة» صریحاً در برابر «رهبر انقلاب» قرار میگیرند و در برابر «سید حسن نصرالله» قرار میگیرند مرجعیت شیعه آیتالله «سیستانی» را میزنند، «حشد الشعبی» امروز بازوی مرجعیت در «عراق» است، «حشد الشعبی» را میزنند. استنادهایشان را نشان میدهیم حرفهای «احمد کهندل» که شما دارید. دیدند دارند رو در رو بحث میکنند این کار طبیعی است قاضی که نمیتواند به شما آزادی بدهد یک جریان «داعشی» در «ایران» یا در «عراق» به وجود بیاید با آنها برخورد میکند گفتند باید تاکتیکمانم را عوض کنیم
استاد شریفی:
همان نفاق است
استاد شهبازیان:
دقیقاً، بعد بدی آن این است که طرف ادعا میکند، یک وقتی میگوید معذرت میخواهیم ما اشتباه کردیم کاری به کارتان نداریم یک وقتی نه میگوید آقای «خامنهی» «خراسانی» است.
استاد شریفی:
این کتاب «نصیحتی برای طلاب حوزههای علمیه»، نویسنده آقای «احمد بصری» در اینجا در صفحه 29 صراحتاً تصریح میکند در «ایران»، «سید علی خامنهای» برای اصلاح تلاش میکند به عنوان مدعی که ولی فقیه است و در «عراق» هم «سید علی سیستانی»، همه برای حاکمیت مردم تمرین میکنند و فقط به حاکمیت مردم همان «دموکراسی» ایشان کفر میداند.
و فقط این دعوت آقای «احمد بصری» است که تبلیغ الهی دارد و نه غیر و تأکید میکنم و نه غیر و همه را به این میخوانم که یک نمونه غیر از دعوت مبارک «یمانی» مثال بزنید که برای تمثیب الهی «مقام معظم رهبری»، آقای «سیستانی» در «ایران» و «عراق» طبق حرف «احمد» نماد طاغوت هستند و دعوت غیر خدا دارند کافر هستند و فقط «احمد بصری» مسلمان است.
حالا جالب است اینها را انکار میکنند ما کی گفتیم؟ آقای «موسوی» و آقای «کهندل» یا اینها راست میگویند «احمد» دروغگو است یا «احمد» راست میگوید آقای «کهندل» دروغگو است. استاد «شبهازیان» عذر خواهی میکنم تماس داریم جناب آقای «رضائی» از «خمینی شهر» در خدمت شما هستیم، عذر خواهی میکنم ما سه تا کلیپ مهم داریم باید آنها را هم پخش کنیم، آقای «رضای» عزیز یک مقدار کوتاهتر صحبت بفرمایید در خدمت شما هستیم
بیننده آقای رضائی از خمینی شهر:
سلام علیکم
استاد شریفی:
وعلیکم السلام جناب اقای رضایی عزیز!
بیننده:
تشکر جناب آقای «شریفی» بزرگوار و حاج آقای عزیز و دو کارشناس سفرهی را گستردهاید به گستره عالم وجود و چیدمانش هم، آنچه که درون این سفره است بهترین نعماتی است که در عالم وجود، وجود دارد که بیان فضائل وجود نازنین آقا ولیعصر و مسائل انتظار است که حیفم آمد من در این مسئله مشارکت نداشته باشم، از خدا تقاضا کردم خدا به من توفیق بدهد الحمد لله توفیق نصیبم شد.
جناب آقای «شریفی» بزرگوار یک موضوعی را خدمت شما و همه عالم مخصوصاً شیعیان بگویم که سنت الهی بر این مقتضی شده است که از حضرت آدم تا خاتم و از خاتم تا وجود نازنین حضرت عسکری خدای عالم، حجتها را فرستاد بدون اینکه مردم دعوت کنند مردم توجه نداشتند و خدا فرستاد.
سنگ زدند و فرستاد تکفیر کردند و فرستاد کشتند و فرستاد روی بدنها اسب تاختند و خداوند فرستادند؛ اما این آخری این دُر، از بس ارزشمند است و دُر در عالم وجود به عظمت حضرت مهدی در آفرینش نیست این یکی را باید ناز کرد، این یکی را باید از خدا تقاضا کرد باید به سوی رب العالمین دست دراز و از حضرت پروردگار تقاضا کرد. به قول آن شاعر خوش ذوق «قمی» گفته بود:
ای مظهر ناز خدا/ تا کی کشم ناز تو را
باید ناز کشید و از خدا خواست تا ان شاء الله خدای عالم فرجش را برساند، که اگر بشود یک روز جهانی به نام حضرت مهدی درست کنیم که همه مردم بگویند یا الله او را میخواهیم بر خدا فرض است که وجود نازنینش را بفرستد، ان شاء الله و رحمان شما و این شبکه به نام حضرت ولیعصر مقدمه ساز این روز عزیز باشید و این برنامه گسترده و ان شاء الله رحمان خدا بر توفیقاتتان بیافزاید
استاد شریفی:
ممنونم از اینکه زحمت کشیدید با شبکه و برنامه خودتان تماس گرفتید ما را هم از دعای خیرتان فراموش نکنید، استاد یک نکتهی را اینجا میخواهم بگویم آقای «موسوی» و «کهندل»ها ادعا کردند که پس ما طرفدار نظام هستیم، الان میخواهیم ثابت کنیم همینها هم دروغ میگویند و همین هم یک نفاق است کلیپ شماره 2 را بینیم که آقای «موسوی» پشت صحنه این جریان چه نکتهی را به دیگران در این مورد بیان میکند. کلیپ شماره دو را ببینیم
(کلیپ شماره 2- موسوی):
چشمت را میبندی دهانت را باز میکنی طاغوت، طاغوت میکنی، حق گفتی و نتیجه این حق گفتنت تحریک حکومت علیه «انصار» است. سخته فهمیدنش که طاغوت، طاغوت کردن شما بهانه میدهد دست بخش افراطی که ما را سرکوب کنند نمیتوانید این را بفهمید یک کمی خاموش باشید؟ مگر هر چه را فهمیدید باید داد بزنید عزیز من! آن موقع گفتیم الان هم میگوییم اما شما چه کار کردید؟ جیغ بنفش زدید که طاغوت، طاغوت، طاغوت، یزید، یزید، یزید بخش افراطی را با تقویت کردید که بیشتر بگیرند که بیشتر هم گرفتند راحت شدید!!
استاد شریفی:
دیدید آقای «موسوی» پشت صحنه چه گفت؟ گفت بله نظام، طاغوت است رهبر نظام هم (نعوذ بالله) یزید زمان است حق گفتی حرف درستی است؛ اما فعلاً به صلاح نیست بگوی ما اعتقادمان همین است ولی فعلاً دروغ بگوییم نه آقا رهبر، «خراسانی» است اصلاً با «احمد» اینها بستند همه کارهایش انجام شده.
این همان نفاقی است که جناب استاد «شهبازیان» و جناب استاد «حجازی» مطرح کردند. برویم یک نفاق دیگر را هم بشنویم آقای «کهندل» به عنوان یک شخصی در فضای مجازی دارد فعالیت میکند ما جریان «احمد» یک جریان صلح طلبی هستیم با نظام مشکلی ندارد با شیعیان مشکل ندارد اصلاً به «احمد» ایمان نیاور مشکلی نیست شما مؤمن هستی هزاران از این مطالب از آقای «کهندل» برخلاف سخنان امامش و مکتبش دیدییم
همین آقای «کهندل» در محافل خصوصی و محرمانه بروید ببینید در مورد نظام و شما شیعیان چه گفته است؟ آیا آقای «کهندل» حرفهایش وقتی با حرفهای «ابوبکر بغدادی» کنار هم گذاشته میشود تفاوتی با آن است یا نیست؟ کلیپ شماره 3 را ببینیم
(کلیپ شماره 3 – کهندل):
اُف بر شما، اُف بر این حکومت، اُف بر کسانی که جلوی قائم آل محمد وای میایستند و راه دیگران را هم سد میکنند که دیگران حتی خبر ظهور «یمانی موعود سلام الله علیه» را نشنوند، ندانند که «سید سلام الله علیه» به رهبری ایران به آقای «خامنهای» نامه نوشته گفته حکومت را تحویل من بده این اسلام «یزید» است. اسلام «یزید» است که کلمه حق را بر نمیتابد که وقتی حسین، حاضر نمیشود با طاغوت بیعت کند باید سرش را ببرد، شما «یزید» هستید شما «معاویه» هستید وگرنه جلوی قائم آل محمد این جوری قد عَلم نمیکردید میخواهید جلوی امام زمانتان وایستید! فکر کردید که دوباره خداوند این فرصت را به شما میدهد، وقت تمام شد فرصت تمام شد. این بار خدا قسم یاد کرده به عزت و جلالش قسم خورده که من انتقام خون امام حسین را از آنهای که ادعای تشیع به امیر المؤمنین دارند و جلوی فرزند فاطمه ایستادند و امام حسین را برای تقرب به خدا سر میبرند، انتقام از این افراد پلید و خبیث را خواهم گرفت این منافقینی که در لباس تشیع، جلوی امام زمانشان شمشیر میکشند. افراد ابله و نفهمی که حاضر نیستند حرف را بشنوند، اُف بر شما، اُف بر شما ای قاتلان حقیقی امام حسین به زودی زمین را از خون شما سیراب خواهیم کرد، به حول و قوه الهی دمار از روزگار همهتان در خواهیم آورد، یکی یکیتان را محاکمه خواهیم کرد، رهایتان خواهیم کرد! فکر میکنید تا ابد ما در استدعاف خواهیم بود.
استاد شریفی:
بله، بینندگان عزیز این همان آقای «کهندل» مهربان در فضای مجازی است وقتی در محافل محرمانهشان که میرسد سخنرانی میکند، ما همه شیعیان را سر خواهیم برید دمار از روزگار همه شیعیان در میآوریم حکومت «معاویه» است رهبر (نعوذ بالله) «یزید» است این همان آقای «کهندل» این همان نفاق است خروجی حرفهای آقای «کهندل»، «احمد بصری» و و و میشود کلیپ شماره 5، اگر کلیپ شماره پنج را اطاق فرمان نشان بدهند ممنون میشویم
(کلیپ شماره 5):
بعضی وقتها بعضی انقلابها با خون راه میافتد، نمیدانم فقط آن چیزی را که عرض میکنم به عنوان یک برادر کوچکترتان که دلسوز است، دلش برای نشر دعوت میسوزد و تقریباً همه «ایران» هم رفتم، آن جور که باید کار بکنیم نکردیم یک سری بهانههای، یک سری حرفهای مثل تقیه و مثل حفظ امنیت و مثل چه و چه و چه و چه...
بیننده طرفدار احمد بصری:
سلام شیخ، خوبی نوکرتم ببخشید اینقدر اذیتت میکنم، شیخ این قمه را میبینی این قمه، مال قمه زنی هست، هر سری خواب قیام دیدم خواب دیدم با این هستم گردن دشمنهای آقا را دارم میزنم، گردن دشمنهای «سید» را دارم میزنم بچهها در جریان هستند، اصلا این قمه یک حکایتی دارد، چند بار به ذهنم رسیده برای تبلیغات پول کم آوردیم میخواستم این را بفروشم یا نیت کردم این را بفروشم خواب قیام را دیدم خواب دیدم که با این دارم گردن میزنم. ان شاء الله یک روز برسد گردن «خامنهای» را با این بزنیم گردن دشمنهای «سید» را با این بزنیم، غصه هم نخور خودت از این قمهها خواستی فقط به خودم اشاره کن هفت - هشت ده تا دانه از اینها دارم یک دانهاش هم مال تو، تو فقط ما را وساطت کن ما تو سپاه آقا بیاییم یک دانه شیرینی میارم بهت میدم حله؟
بیننده بعدی طرفدار احمد بصری:
خیلی دوستتان دارم سلام به شیران بیشه «احمد الحسن» برسانید، خوش به حال امام مهدی (علیه السلام) که یاران شجاع و نترس مثل شماها دارد، رسالت پروردگارشان را تبلیغ میکنند و از خدا میترسند و از غیر خدا نمیترسند فدایتان بشوم التماس دعا، یا علی!
استاد شریفی:
عزیزان این کلیپها را دیدید دو سه تا کلیپ دیگر هم بود، متأسفانه وقت کم آوردیم وگرنه آنها را هم پخش میکردیم جریان «احمد بصری» همان «داعش شیعی» است که توسط استعمار و استکبار برای تخریب شیعه تشکیل شد، چه تفاوتی بین اینها است با «داعش» با «ابوبکر بغدادی» نفاق، تکفیر دیگر چه میخواهید برای اینکه ثابت کنیم این جریان، جریان باطل و پر از نفاق است.
خون خواهند ریخت خیابانها را از خون شیعیان رنگین خواهند کرد؛ اما ادعای بیش نیست و همچنین روزی را به گور خواهید برد شمای که نسبت به تشیع و شیعیان امیر المؤمنین چنین دسیسهی را دارید، جناب استاد «شهبازیان» دو دقیقه بیشتر وقت نداریم اگر جمعبندی بفرمایید در خدمت شما هستیم
استاد شهبازیان:
این اختلافهای که امروز جریان «احمد اسماعیل» با هم دارند به خاطر همان تفسیرهای دوگانه «احمد» و «مکتب نجف» است، تا دیروز یک جور دیگر صحبت میکردند امروز یک جور دیگر شما اگر این تصویر را ببینید در «هفته نامه زمان ظهور» اینها صراحتاً عنوان میکنند که الان فصل کار علمی تمام شده و باید کارهای جهادی و جنگ و درگیری با معاندین و به اصطلاح منافقین را از منظر خودشان انجام داد.
چون ما بحث مان این بود که اصلا خود «احمد» روز اول آمد تقابل با نظام و «رهبری» و «انقلاب اسلامی ایران» کرد چرا بحث انقلاب؟ چون آنها میخواهند مدام بگویند نه امروز «خراسانی» است. باز شما تصویر را ببینید در جریان دکتر «رهام یعقوب» در «عراق» اتفاق افتاده بود، این فرد شناخته شده بود فردی بود که در «سفارت بریتانیا» و «سفارت آمریکا» با آنها زد و بند داشت. ایشان علیه مرجعیت و استقلال «عراق» بود، وقتی که به دست یک گروهی کشته شد بلافاصله «احمد اسماعیل» هم نوای با «سازمان منافقین» هم زمان با جریانها معاند و «آمریکای» و «اسرائیلی» پیام گذاشت در مورد «رهام یعقوب»!
استاد شریفی:
از هر شخصی که بر ضد شیعه، بر ضد مرجعیت و بر ضد عقائد شیعه اثنی عشری باشد ایشان حمایت میکند.
استاد شهبازیان:
کاملاً حمایت میکند «حشد الشعبی» امروز کسی نیست که بتواند بگوید در «عراق» کاری انجام نداد، یک کار بزرگی انجام داد «عراق» را نجات داد «احمد اسماعیل»، «حشد الحزبی» میگوید و میگوید اینها «حشد» نمایندگان «سیستانی» هستند پس باید از «عراق» خارج بشوند، همین «سید حسن پور آذر» و دیگرانشان تصریح به این نکته میکردند میگفتند «شهید سلیمانی» چرا میگویید؟
او شهید طاغوت بوده و غیره بوده جریانها اخیر «بصره» که اتفاق افتاد «احمد اسماعیل» بلافاصله پیام گذاشت جریان «ایهاب الوزنی» که این فرد دستش با «آمریکا» و «اسرائیل» در یک کاسه بود، افرادی هم از خود «اسرائیلی»ها او را کشتند که اختلاف ایجاد کنند «احمد اسماعیل» بلافاصله «ایران» و «حشد الشعبی» و این موارد را محکوم کرد.
استاد شریفی:
ما کلیپهای داریم که حمله به «کنسولگری ایران» توسط همین فرقه است که بعد «شبکههای وهابی» برای اختلاف این را پخش میکنند میگویند ببینید شیعیان «عراق» با شیعیان «ایران» مشکل دارند، در صورتی که حمله به «کنسولگریهای ایران» در «عراق» با پرچم «احمد بصری» و پرچم «سرخی» و با این فرقههای ضاله دارد اتفاق میافتد.
استاد شهبازیان:
همزمان آن بیانیه «احمد» که صادر شد من تصویر «سایت سازمان مجاهدین» به قول خودشان دارم البته «سازمان منافقین» بلافاصله همزمان با «احمد» همان حرفی را که «سازمان منافقین» زد «احمد اسماعیل» مطرح کرد، همان حرفی را «ایران اینترنشنال سعودی و وهابی» مطرح کرد بلافاصله «احمد اسماعیل» بیانیه داد.
این دارد همگام با استعمار حرکت میکند و عجیب است که جریان «احمد اسماعیل» اینها را میخواهند لاف پوشانی بکنند مثل «کهندل» بگوید «خراسانی» است مثل «مشیریان» و «زمانی» بخواهد یک جور دیگری حرف بزنند و «مکتب نجف» هم که منافقتر از همه اینها است.
استاد شریفی:
خیلی ممنون و متشکر، امیدواریم و دعا میکنیم که خداوند هر چه زودتر این افراد را اگر قابل هدایت هستند هدایت، اگر نیستند این فرقه و این جریان را هر چه زودتر از بین ببرد تا بیش از این ما شاهد ریزش و انشعاب در دل شیعیان آقا امیر المؤمنین نباشیم، دعا میکنیم که ان شاء الله این جمعه آخرین جمعه عصر غیبت باشد و ما در پناه آقا امام زمان ظهور حضرت را درک کنیم و تحت لواء پرچم حضرت و مولای خودمان آخر عاقبت بخیر بشویم.
ممنونم از همه شما بینندگان عزیز و متشکریم که باز هم نگاه گرمتان سوی ما بود دعایمان کنید ان شاء الله خدا توفیق بدهد در خدمت شما باشیم. یا علی مدد شب همه شما عزیزان بخیر!
«والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته»