شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج)
مهدی یار استاد علی شریفی

قسمت سی و هفتم برنامه مهدی یار با کارشناسی استاد علی شریفی
با موضوع مهدویت و نقد مدعیان دروغین


 

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ : 7 خرداد 1400

استاد شریفی:

بسم الله الرحمن الرحیم

«اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُکَ»

عرض سلام دارم خدمت همه بینندگان عزیز شبکه جهانی حضرت ولیعصر(عج) خوشحالیم که با برنامه دیگر از سلسله برنامه های مهدی یار در خدمت  شما عزیزان و بزرگواران هستیم و امیدوار هستیم که این جلسه هم بتوانیم آنچه که در توان مان هست در نشر مکتب اهل بیت ارائه کنیم و رسوا کنیم مدعیان دروغین مهدویت و آنهای که به نام دین و به نام شریعت در حال ضرب زدن به دین و به مذهب هستند به خصوص در مسئله مقدس مهدویت.

همینطور که مستحضر هستید برنامه ما سبک و سیاقش بر این بود که اول برنامه مطلبی را در معرفت افزایی نسبت به شناخت امام و رسوا کردن مدعیان دروغین مثل جریان احمد بصری در خدمت  شما باشیم و بعد از آن بر می گردیم و در خدمت  شما با نقد شبکه های وهابی در مسئله مهدویت برنامه را ادامه می دهیم.

ما از این برنامه یک سری تغییر و تحولاتی در برنامه داریم و سعی خواهیم کرد علاوه برنشان دادن مطالب و اسکن های روال برنامه ما بود به صورت آموزشی مطالب را پیش ببریم حالا إن شاءالله امیدوار هستیم که این سبک و سیاق جدید مورد پسند شما بینندگان عزیز قرار بگیرد.

یکی دیگر از آن صفاتی که امام دارد که ما غیر امام را می توانیم تشخیص بدهیم از امام یعنی مدعیان دروغین را تشخیص بدهیم که چه افرادی ادعای امامت کردند اما امام نیستند، در این هفت هشت جلسۀ که این را مطرح کردیم بحث علم بود صفتی که امام باید داشته باشد، یکی از آن زیر شاخه های بحث علم، علم لدنی امام است یعنی امام شاگردی غیر معصوم نکرده است علم او از جانب خدا است و حجت های الهی علوم شان لدنی است شاگردی غیر معصوم نکردند لذا آنها افضل بر همۀ مردم هستند؛ در این رابطه روایات بسیار زیادی در کتب روائی شیعه وارد شده که ما در این جلسه فارغ از ارائه این روایات می خواهیم از کتب خود جریان احمد بصری این مسئله را ثابت کنیم و از همین مسئله بطلان این جریان را هم خدمت شما بینندگان عزیز ارائه کنیم قضاوت را بسپاریم به عهده خود شما و خود شما بنگرید و ببینید که آیا واقعاً چنین شخصی و چنین افرادی می توانند ادعای مقام امامت کنند یا خیر؟

یکی از کتاب های جریان آقای احمد بصری کتابی است به نام «سرگردان» نویسنده خود آقای احمد بصری، در این کتاب در صفحه 36 تصریح می کند:

و تمام مسلمانان بر تعداد آنها که دوازده تن است اتفاق نظر دارند

سرگردان، نویسنده احمد بصری، ص 36

ببینید بینندگان عزیز جریان احمد بصری از اول دعوتش این ادعاهای امروز را نداشت یعنی ادعای امامت، نبوت، رسالت، الوهیت این ادعاها نبود، صرفاً ادعای یمانی بود و فرستاده امام زمان و یکی دیگر از صفات فرقه ها این است که اینها پله کانی ادعاهای خودشان را شروع می کنند می آیند بالا، آقای احمد در این کتابش چون ادعای امامت نداشت در آن موقع، دقیقاً عقاید شیعه را می آید مطرح می کند و بعد در آینده به اصطلاح چند سال بعد آن می آید ادعا می کند که نه ما دوازده امام نداریم بیست و چهار امام داریم و این تناقضات و تعارضات را الآن اتباعش به شدت در حال به اصطلاح تبلیغ هستند در این مورد که این مطالب اصلاً بازگو نشود یعنی شما هر جا در فضای مجازی در کانال های اینها و در گروه های اینها این مطالب را بیان می کنید سریع حذف می کنند مطلب را و شما را هم از آن گروه ها می اندازند بیرون و اصلاً نمی خواهند که این مطالب کتب گذشته احمد رو بشود چرا که دست آقای احمد رو می شود، در این کتاب آقای احمد تصریح می کند ائمه فقط دوازده نفر  هستند و همه مسلمان ها بر این اتفاق نظر دارند

همانگونه که در حدیث نبوی صحیح و متواتر آمده است و می گوییم که اولین آنها حضرت علی (ع) است و خاتم  شان امام زمان است.

پس ما دوازده تا امام داریم اولین آنها آقا امیرالمؤمنین، خاتم این ائمه، تمام کننده این ائمه امام زمان هست

 و حدیث خلفاء تحقق نمی یابد که پس از من دوازده تن است مگر با آنها

پس ائمه دوازده تا هستند اولهم امیرالمؤمنین، آخرهم امام زمان، حالا صفات اینها چه است؟ در صفحه 37

مردمان هر زمان اتفاق دارند که آنها (ائمه و حجت های الهی) کامل ترین و داناترین افراد زمانه خود بودند و هیچ کجا نقل نشده است که احدی از آنها

سرگردان، نویسنده احمد بصری، ص 37

خیلی مطالب مهم است عزیزان

هیچ کجا نقل نشده است که احدی از آنها علم را از کسی یا استادی فرا گرفته است بلکه دانش آنها به صورت الهامی است از طرف خداوند.

این حرف آقای احمد بصری، پس حجت های الهی و ائمه إثنی عشر اینها شاگردی غیر معصوم را نکردند علم آنها علم لدنی است از جانب خدا علم کسب کردند، در هیچ جای (حرف آقای احمد است) ثابت نشده که اینها زانوی تلمذ بزنند در مقابل کسی چون آنها کامل ترین و افضل عصر خودشان هستند.

کتاب دیگری برویم؛ «پاسخ های روشنگر بر بستر امواج» جلد 5، دوباره یکی از کتاب های جریان آقای احمد بصری در صفحه 244، آقای احمد جواب می دهد:

امام مهدی امام و رهبر همۀ زمین است و امام و رهبر باید از همۀ  مردم در قرآن و عقائد و فقه و اداره شهرها و بندگان آگاه تر باشد.

پاسخ های روشنگر بر بستر امواج، نویسنده احمد بصری، ج 5، ص 244

یعنی هم امور دنیوی و ظاهری، هم امور معنوی امام باید اعلم بر همۀ آنها باشد افضل بر همه آنها باشد.

و نمی توان بین امامت و اعلمیت جدایی انداخت.

پس می خواهیم دوستان عزیز نتیجه بگیریم؛ آنچه که می خواهیم بیان کنیم آقای احمد بصری تصریح کرد امام علم باید داشته باشد، پس علم امام راه شناخت حجت خدا، امام باید علم داشته باشد، راه شناخت حجت خدا علم امام است، یکی از آن مجموعه های که امام را ما باید بشناسیم از طریق علمش این است که علم امام لدنی است شاگردی کسی را نکرده است، این هم مطلب جناب آقای احمد بصری، پس امام را ما از علمش می شناسیم او شاگردی غیر معصوم نکرده علم امام از جانب خدا است، حالا می خواهیم برویم ببینیم آقای احمد بصری آیا این صفت را دارد یا خیر؟ رجوع می کنیم به کتب دیگر آقای احمد بصری ببینیم آقای احمد بصری اعترافش در این زمینه چه است؛ کتاب «جواب های روشن کننده از راه امواج» قسمت اول، در این کتاب آقای احمد بصری در صفحه 49 تصریح می کند:

در بصره عراق به دنیا آمده است، فارغ التحصیل دانشکده مهندسی/ مهندس شهر سازی می باشد، در حوزه علمیه نجف درس خوانده است.

جواب های روشن کننده از راه امواج، نویسنده احمد بصری، قسمت اول، ص 49

آقای احمد هم در دانشگاه درس خوانده عزیزان، شاگردی غیر معصوم کرده است در دانشگاه رشته مهندسی (شهر سازی)، دقت کنید در اسکن قبلی آوردیم احمد ادعا کرده بود در امور شهرها هم امام حق ندارد شاگردی غیر معصوم کند حتی در امور شهرها در امور شهرداری، آقای احمد اتفاقاً دقیقاً رشته اش در دانشگاه همین بوده بعد در حوزه علمیه نجف هم درس خوانده.

مدرک دیگر هم خدمت شما ارائه کنیم که در آن مدرک دیگر هم آقای احمد اینجا به همان اشاره می کند؛ «جواب های روشن کننده» جلد دوم در صفحه 91

نامم احمد است در شهر بصره جنوب عراق زندگی می کردم، تحصیلات خود را در دانشگاه به پایان بردم دارای مدرک لیسانس در رشته مهندسی عمران هستم سپس به نجف نقل مکان کرده و در آنجا به قصد تحصیل علوم دینی ساکن شدم و بعد از گذشت مدت زمان تحصیل فهمیدم که در حوزه علمیه نجف انحراف وجود دارد.

جواب های روشن کننده، نویسنده احمد بصری، ج 2، ص 91

پس آقای احمد هم در حوزه درس خوانده است هم در دانشگاه، اتباعش می گویند نه در حوزه درس نخوانده رفته برای اصلاح، صریحاً احمد تصریح می کند که من رفتم آنجا درس خواندم، می گویند نرفته است علوم دینی یاد بگیرد، در حوزه علمیه علوم دینی تدریس می شود نمی دانم اینها واقعاً چرا مردم را مثل خودشان فرض می کنند؟ پس باز هم ما نکته آموزشی دیگری را می خواهیم مطرح کنیم؛ علم امام را مطرح کردیم، علم احمد را الآن بخواهیم بررسی کنیم؛ آقای احمد تحصیل کرده است در دانشگاه و درس خوانده است در حوزه، پس طبق این مطلب و طبق مطلب بالا که خود آقای احمد بصری به آن اعتراف کرده بود آقای احمد بصری ادعای کذب دارد و نمی تواند امام باشد چون هم در دانشگاه درس خوانده هم در حوزه علمیه، روایت داریم هر کس ادعای امامت کند در حالی که امام نیست او از دایره ولایت خارج بلکه کافر است، به نظر شما این شخصی که طبق مبنا و حرف خودش و تعارض و تناقض خودش کفرش ثابت می شود می تواند ادعای امامت داشته باشد؟

برنامه امشب را ادامه می دهیم و موضوعی که چند هفته ی شروع کردیم (مهدویت اهل سنت چیست؟ چه جایگاهی دارد؟ و چه اشتراکاتی با اعتقاد شیعه در مسئله مهدویت وجود دارد؟) در خلال این مباحث آمدیم شبهاتی را از شبکه های وهابی آوردیم که در مورد مهدویت آنها چه می گویند و چه عقیدۀ دارند و این را نقد کردیم، إن شاءالله که می خواهیم ادامۀ همین بحث را هم داشته باشیم اما قبل از اینکه ورود به این مسئله داشته باشم یک نکتۀ را می خواهم بگویم؛ چند هفتۀ است آقای سجودی در شبکه خودش و برنامه های خودش اصطلاحاً به ادعای خودشان در حال رجز خوانی است برای مناظره با بنده در شبکه حضرت ولی عصر (عج)، بنده با ایشان چند جلسه مناظره کردم و آخرین جلسه ای که مناظره داشتیم با ایشان بیننده ها شاهد بودند در وسط مناظره ایشان بعد از لعن  فرستادن بر صحابه و بر علمای اهل سنت در مسئله اعتقاد به شاب أمرد خدای مو فرفری جوان بی ریش، مناظره را قطع کرد، ما همیشه گفتیم برای مناظره آماده هستیم مشکلی برای مناظره نداریم اما هر سری که با آقای سجودی یا دیگر افراد اینها مناظره کردیم برای مناظره های بعدی بهانه های جدیدی تراشیدن، همین آقای سجودی خودمان هر مناظره یک بهانۀ می آورد از گرفتن وقت بماند تا اینکه می گفت شما قبل از اینکه بخواهی با من مناظره کنی باید قبلش برای من روایات را بفرستی، این اصلاً عرف نیست که کسی بخواهد قبل از مناظره استدلالات خودش را برایش بفرستد، ما این کار را کردیم در جلسات قبلی ما قبل از مناظره برای این آقا روایاتی که می خواستیم استدلال کنیم آنها را فرستادیم، باز آمد جلوتر گفت نه شما علاوه بر اینکه روایات بفرستی باید بگویی می خواهی از این چه استدلال کنی، سؤالت را هم باید بفرستی قبل مناظره، باز هم ما این کار را کردیم ولی ایشان آزاد، من گفتم شما هر طور دلت می خواهد با در مناظره بگو، اخیراً آقای سجودی بعد از این شکست های مفتضحانه که برای ایشان و شبکه‌شان شد یک شرط دیگری گذاشته شرطش هم یک شرط بسیار غیرمنطقی است و دارد رجز هم می خواند که بله ما مچ آقای شریفی را گرفتیم و این شرط را گذاشتیم و ایشان دیگر نمی آید مناظره، هر هفته هم رجز می کند که آقای شریفی از مناظره فرار کرد، کلیپ شماره یک آقای سجودی را با همدیگر ببینیم شما آشنا بشوید با شرط جدید ایشان، بر می گردیم بعد من خدمت شما توضیحاتی را می دهم إن شاءالله.

کلیپ شماره 1:

چون من بالاخره با تجربه یک روش جدیدی در مناظره پیدا کردم و گفتم خیلی خوب قبول هر چه باشد من قبول می کنم اصلاً نگاه نکردم در مورد چه می خواهد مناظره کند برخلاف دفعه قبل نگفتم هم که حدیث هایت را بیاور ولی یک شرط داشتم؛ گفتم یک ساعت، نیم ساعتش از تو نیم ساعتش از من، چون‌که شما صحبت می کنی جواب سؤال را نمی دهی، تو هر چقدر می خواهی صحبت کن مثلاً پنج دقیقه، دو دقیقه، یک دقیقه و همیشه هم شکایت داری که وقت من کم است، من می گویم سه دقیقه، شما می گویی پنج دقیقه، حالا آزاد هستی مطرح کن یک موضوعی را، باز من با تو بحث کنم و تعجب کردم قبول نکرد می گوید نه من همان‌قدر که وقت می گیرم سه دقیقه من، سه دقیقه شما، من می گویم در سه دقیقۀ من تو سؤال من را جواب نمی دهی حرف من را پاسخ نمی دهی سه دقیقه حرف خودت را می زنی از روی نوشته می خوانی، هر چه کردم قبول نکرد، آنجا فهمیدم که اینها اصلاً اخلاص ندارند، حالا من تحریکش می کنم که بیاید، نیم ساعت برنامه از تو شبکه از من است نیم ساعت از من، موضوع را مطرح کن صحبت کن باز من هم جوابت را می دهم، برای اینکه فقط می خواهد شبهه بیندازد جواب ندهد می ترسد که وقت آزاد باشد، من در نیم ساعت خودم دل می خواهد یک دفعه یک دقیقه صحبت کنم، یک دفعه پنج دقیقه صحبت کنم، تو هم همینطور، قبول نکرد، بعد از آن فهمیدم که اینها اصلاً اخلاص ندارند.

استاد شریفی:

بینندگان عزیز حرف های آقای سجودی را شنیدید ببینید نکته جالب است من نمی دانم چرا این وهابی ها هیچ وقتی مطالب منطقی را نمی خواهند بپذیرند، اولین قاعده و شرط مناظره تعیین وقت و تقسیم عادلانۀ وقت است، مناظره می کردیم سه دقیقه بنده، سه دقیقه آقای سجودی، همان وقت که ایشان داشت بنده هم داشتم، پس نه بنده اضافه صحبت می کردم نه آقای سجودی، ایشان آمد گفت نه، نیم ساعت شما وقت داری نیم ساعت من، هر کس هر چه دلش می خواهد حرف بزند مثلاً شما آقای شریفی پنج دقیقه حرف بزن، من دلم می خواهد سی ثانیه حرف بزنم، شما دوباره باز دلت می خواهد یک دقیقه حرف بزنی دلت می خواهد هر چقدر حرف بزنی، این یعنی چه؟ یعنی نظم ندارد مناظره و من به شما بگوییم آقای سجودی می خواهد چیکار کند چون دیدم با دو سه نفر دیگر هم همین کار را کرده؛ آقای سجودی نقشه اش بر این هست که بگوید مثلاً آقای شریفی پنج دقیقه حرف می زند من هیچ چیزی نمی گویم در حد ده ثانیه یک حرفی می پرانم می گویم دوباره شما صحبت کن، باز آقای شریفی دوباره پنج دقیقه حرف می زند، گذشت نیم ساعت آقای شریفی حرف زد، ده دقیقه من حرف زدن، بیست دقیقه حالا من وقت دارم بیست دقیقه یک ریز آخر کار بنده شروع می کنم یک طرفه به حرف زدن و هر چه دلم می خواهد شبهه و دروغ مطرح می کنم، آقای سجودی! مناظره است وقتی مناظره است یعنی بیننده می نشیند قضاوت می کند حرف دو طرف را با هم می سنجد، من تعجب می کنم شما می گویی سؤال من را پاسخ نمی دهد؛ قضاوت را بسپار به عهده بیننده بهترین قاضی بیننده است آنها قضاوت می کنند چه کسی پاسخ به سؤال نمی دهد، ولی شما می خواهی چون از سؤالات من فرار کنی و طفره بروی و برای خودت یک طرفه حرف بزنی آمدی همچین حرفی را مطرح کردی همچین شرطی را، شرطی که در هیچ مناظرۀ تا به حال مطرح نشده که اینگونه مناظره بشود، اگر قرار بر این باشد که یک طرفه حرف زده بشود خب من هم برنامه دارم شما هم برنامه داری حرفت را بزن، من هم اینجا حرفم را می زنم، من به آقای سجودی پیشنهاد دادم یا سه دقیقه همان روال خودمان، یا نه یک کار دیگر کنیم؛ پنج دقیقه، ایشان گفت نه، گفتم یک کار دیگر؛ اصلاً ده دقیقه اش می کنم ده دقیقه من حرف می زنم ده دقیقه شما، باز هم گفت نه، گفتم اصلاً یک کار دیگر؛ مگر نمی گویی دوتا نیم ساعت آقای سجودی؟ اشکال ندارد نیم ساعت شما صحبت کنید نیم ساعت اول، من به شما وقت می دهم تشریف بیاورید قدم تان روی تخم چشم بنده نیم ساعت حرف بزنید نیم ساعت اول مال شما نیم ساعت دوم مال بنده، حاضر هستید بسم الله، منطقی باشید آقای سجودی عالَم و آدم این همه مناظره های چه فضای مجازی چه شبکه های چه دینی چه سیاسی و،و، همه این اولین قاعده مناظره همین تعیین وقت است این نظم مناظره است نمی دانم چرا شما دوست ندارید روی روال منطقی و سیره عقلا پیش بروید همیشه دنبال یک حاشیه ای هستید، حالا شما خودتان شاید جواب سؤال را بهتر از بنده بدانید، پس این هم بحث مناظره با آقای سجودی، اگر ایشان خواستند ما در خدمت  شان هستیم.

اما بحث خودمان؛ آقای سجودی زحمتی کشیدند من از ایشان باز دوباره تشکر بکنم؛ سؤالی را ما مطرح کرده بودیم در یکی از برنامه ها در مسئله مهدویت، آقای سجودی زحمت کشیدند کلیپ بنده را پخش کردند سؤال بنده را پخش کردند و به سؤال ما پاسخ دادند، ما هم تعهد داده بودیم که هر کدام از این شبکه ها سؤال ما را پاسخ بدهند ما پاسخ شان را پخش می کنیم و آن را نقد می کنیم، کلیپ شماره دو را با هم ببینیم بر می گردیم بعد من در خدمت شما هستم.

کلیپ شماره 2:

استاد شریفی:

سؤال این برنامه این است؛ اهل سنت اعتقاد به مهدویت دارند می گویند عقیده اش تواتراً ثابت است اجماع ما هست، منکر تواتر و اجماع کافر است و منکر مهدویت هم کافر است هر کس مهدویت را انکار کند کأنه خدا را انکار کرده، سؤال دارم از اهل سنت سؤال من این است؛ بزرگواران اهل سنت آیا این مهدی شما به صراحت نامش در قرآن آمده است یا نه؟ در بحث امامت و امیرالمؤمنین همین سؤال را می پرسند، چه گفتم؟ گفتم هفتاد درصد از اعتقادات شیعی و شبهاتی که مطرح می کنند از همین بحث مهدویت پاسخ می دهیم، پس می شود اعتقادی تواتراً ثابت باشد اجماع برایش داشته باشیم عقیده مسلم ما باشد إنکار او کفر باشد إنکار او که کأنه إنکار خدا باشد اما در قرآن به صراحت به آن موضوع و به آن شخص اشاره نشده باشد.

آقای سجودی:

ایشان چه گفت؟ متوجه منظورش شدید؟ خیلی هم به سؤال خودش می نازد می گوید که می شود عقیده ای عقیدۀ اجماع باشد امام زمان را مثال زد که مثال غلطی است حالا فرض کنیم، اصل حرفش این است که می شود یک عقیدۀ اجماع باشد مردم در آن اجماع داشته باشند ولی در قرآن نیامده باشد؛ درست این می شود، می گوید پس اگر اینطوری است ما امام زمان ما هم که در قرآن نیامده چرا ما با دعوا می گیری که چرا اسم امام تو در قرآن نیست؟ اینجا این قیاس باطل است ببینید ما مثال می گوییم مثال برای شما می گویم؛ هم بستری از راه غیر فطری، ببخشید اینطوری می گویم، با همسر ممنوع است در اسلام اجماع هم هست در بین اهل سنت، شیعه ها با ما نیستند، این ولی اصل دین که نیست، اصلاً این قیاس تو باطل است خجالت دارد ولی سواد که نباشد همین است دیگر، ما از تو چیزی را می خواهیم تو می گویی مهم ترین دستور دین است، آن در کتابی که مهم ترین کتاب است نیست تو می آیی مثال امام زمان را می زنی که پیش ما یک عقیده فرعی است، بعضی ها عقیده ندارند اصلاً به آن مثال آقای خدمتی تا آنجای که من می شناسم، یک قاضی مشهوری بود در قطر یک کتاب نوشته بود که اصلاً مهدیی وجود ندارد اهل سنت هم بود به تمام حوزه های علمیه سنی ها هم فرستاده بود مردم جوابش را داد که نمی شود که، ما هفتاد حدیث داریم تو چه می گویی؟ ولی کسی او را کافر هم نگفت، کسی آقای خدمتی را هم کافر نمی گوید، من دلیل دارم که در بخاری، مسلم نیست مثال قبول ندارم، ولی به فرض که اگر اجماع هم باشد این مهم پیش ما نیست پیش ما مهدی مثل یک پادشاه است.

استاد شریفی:

بینندگان عزیز پاسخ آقای سجودی را شنیدیم آقای سجودی اعتراف کردند که مهدویت عقیده اجماعی اهل سنت هست، اما قرار نیست که هر عقیدۀ که اجماعی بود در قرآن به آن اشاره بشود، نکته اول؛ پس پاسخ ایشان این است که اجماع اهل سنت قرار نیست در قرآن بیاید، این نکته اولی که جناب آقای سجودی به آن اشاره کردند.

نکته دوم؛ ایشان گفتند عقیده بر مهدویت اصل اعتقادی نیست، این نکته دوم آقای سجودی بود.

و حضرت مهدی برای ما شخص عادی مثل یک پادشاه، یعنی ایشان (حضرت مهدی) یک شخص عادی است یک خلیفه عادی است مثل یک پادشاه عادی.

نکته بعدی ایشان ادعا کرد که همه معتقد به مهدویت نیستند و کسی که مهدویت را قبول نداشته باشد کافر نیست، عدم تکفیر کسانی که به مهدویت اعتقاد ندارند، ادعا کرد کسی از اهل سنت مثلاً آقای خدمتی منکر مهدویت است ولی کسی از اهل سنت آقای خدمتی را تکفیر نکرده، یک اعترافی را هم اینجا آقای سجودی انجام داد گفت یکی دیگر از علمای اهل سنت کتاب نوشته در رد مهدویت، اهل سنت جوابش را دادند گفتند مگر می شود مهدویت را منکر شد؟ هفتاد روایت در مورد مهدویت وجود دارد، این چکیده حرف آقای سجودی بود به عنوان کسی که می خواهد پاسخ سؤال ما را بدهد، حالا ما می خواهیم یکی یکی سخنان آقای سجودی را نقد کنیم و بگوییم آقای سجودی شما انصاف به خرج ندادی در این مورد؛ نکته اول که آقای سجودی بزرگوار ما در سؤال مان یک نکته را مطرح کردیم نکته بسیار مهمی بود که عقیده به مهدویت متواتر است، شما تواتر این مطلب و از این سؤال ما رد شدید هیچ اشارۀ نکردید، «مجموع فتاوی» جناب آقای بن باز، جناب آقای بن باز در این کتاب خودش جلد چهارم تصریح می کند:

امر مهدی امر معلوم، احادیثش مستفیض بلکه متواتر است

مجموع فتاوی، عبدالعزیز بن عبدالله بن باز ، ج 4

این نکته اول، پس احادیث مهدویت متواتر است، طبق سخن خود علمای اهل سنت ما روایات متواترمان در حد تعداد انگشتان دست است، این عقیده عقیدۀ خیلی مهمی است پس که روایات پیغمبر در این مورد به تواتر رسیده، گفتید اگر کسی منکر مهدویت بشود اشکالی به او وارد نیست کسی تکفریش نکرده، این هم دروغ است، بنده گفتم منکر مهدویت کافر است؛ دوباره همین جناب آقای بن باز «فتاوی نور علی الدرب» آقای عبدالعزیز بن عبدالله بن باز، ایشان در جلد اول تصریح می کند که دوباره اینجا بحث نزول حضرت عیسی و حضرت مهدی را مطرح می کند و می گوید کسی که اینها را قبول نکند کافر است.

فتاوی نور علی الدرب، عبدالعزیز بن عبدالله بن باز، ج 1

پس آقای البانی تکفیر کرده، آقای بن باز تکفیر کرده ما جلسات قبلی مفصل اینها را آوردیم دیگر نمی خواهم برگردم به گذشته، پس آقای سجودی! نکته دوم  شما دوباره متأسفانه دروغ گفتید و مطلبی را گفتید که اصلاً صحیح نبود.

مورد بعدی: کتاب «اعتقاد به امام مهدی در اسلام» جناب مولانا محمد ظفر اقبال، ترجمه مولوی عبدالرحمن سربازی، ایشان در صفحه 271 کتاب  تصریح می کند:

ذکر شد که احادیث مهدی به حیث حدیث در حد تواتر معنوی رسیده است لذا هیچ جای برای انکار آنها وجود ندارد به همین جهت در حدیث آمده است که هر کس دجال را تکذیب کند کافر است و هر کس مهدی را هم قبول نکند و تکذیب کند او کافر است.

اعتقاد به امام مهدی در اسلام، نویسنده مولانا محمد ظفر اقبال، ترجمه مولوی عبدالرحمن سربازی، ص 271

پس علمای شما صراحتاً تصریح کردند اعتقاد به مهدویت روایاتش متواتر، إنکار او هم کفر است، این دو نکته، نکته سوم؛ جناب آقای سجودی بزرگوار! وقتی حدیث شد متواتر و خودشما هم به آن اعتراف کردید که هفتاد روایت ما داریم مگر می شود حدیث مهدویت را إنکار کرد؟ یک مبنای دیگر هم شما دارید در این رابطه؛ «کتاب مجموع الفتاوی» آقای إبن تیمیه حرانی جلد اول صفحه 83، ایشان تصریحش این است که اگر کسی روایت متواتر و اجماع را انکار کند

«فهو کافر»

کتاب مجموع الفتاوی إبن تیمیه، ج 1، ص 83

سؤالی که شما در آن به چالش کشیده می شوید همین بود، دروغ گفتید که کسی مهدویت را انکار کند اشکالی به او وارد نیست، به چند دلیل کافر است:

 یک: به صرف خود اینکه عقیده به مهدویت را انکار کرده، بن باز، البانی و علمای بزرگ  شما گفتند کافر است.

 دو: چون سنت پیغمبر و روایات متواتر را هم انکار می کند آقای سجودی عزیز! طبق مبنای علمای شما این شخص کافر است. پس این نکته اول.

آمدید گفتید که مهدویت و آن حضرت مهدی که ما قبول داریم آن مهدی یک شخص عادی است یک پادشاه است برای ما اهمیتی ندارد؛ باز هم آقای سجودی بزرگوار اشتباه کردید و خلاف سخن آقا رسول خدا و روایات صحیح خودتان ادعا کردید، ما در جلسه قبلی دوباره مطالب را آوردیم که مهدی اهل سنت در روایات اهل سنت خلیفة الله است خلافتش الهی است مثل پادشاه عربستان سعودی نیست مثل خیلی از حکام کشورهای عرب  شما نیست که شراب می خورند هزار فسق و فجور انجام می دهند، او خلیفة الله است خلافتش الهی است، کتاب «سنن إبن ماجه» جلد دوم روایت را نقل می کند حدیث 4084 که آقا رسول خدا فرمود پرچم های از خراسان می آید، حالا بحثش مفصل، با او بیعت کنید ولو که روی یخ و برف کشیده بشوید، چرا؟ به چه دلیل؟

«فإنه خلیفة الله المهدی»

چرا که او خلیفه خدا مهدی است

سنن إبن ماجه، ج 2، حدیث 4084

بعد در ادامه روایت این عالِم اهل سنت می گوید:

«هذا إسناده صحیح، رجاله ثقات»

حاکم هم در مستدرک نقل کرده و گفته روایت صحیح است، پس دوستان عزیز ما پاسخ آقای سجودی را باز اینگونه می خواهیم بدهیم؛ آقای سجودی خیلی اسرار داشت یکی از دلایلی که شاید ما این کار آموزشی را انجام دادیم و مطالب را داریم روی تخته مکتوب می کنیم آقای سجودی خیلی اسرار داشت که می گفت اگر شما آقای شریفی بتوانی مطالب تان را بنویسید، حالا ایشان نمی دانم شاید روی برنامه خیلی تسلط ندارد نمی تواند خوب ببیند، گفت شما بنویسید ما هم به احترام ایشان گفتیم چشم، مطالبی که ما امروز ثابت کردیم در پاسخ جناب آقای سجودی؛ عقیده مهدویت در نزد اهل سنت:

1:روایاتش تواتر دارد.

2:عقیده اجماعی اهل سنت است.

3:انکار حضرت مهدی کفر است.

4:مهدی اهل سنت خلافتش الهی می باشد.

آقای سجودی! دوباره از شما سؤال می پرسیم؛ شما می گویید شیعه معتقد هست و ادعا می کند امامت امیرالمؤمنین و ائمه إثنی عشر در روایاتش که وارد شده تواتر دارد، شیعه می گوید اجماع داریم بر این مسئله امامت إثنی عشر، شیعه می گوید إنکار امامت أئمه إثنی عشر باعث می شود از دایره ایمان خارج بشود، حالا خود این یک بحث اختلافی البته هست ولی چیزی که شما دارید الآن مطرح می کنید، می خواهیم از باب الزام طبق قاعده  شما بیاییم جلو، شیعه می گوید خلافت این ائمه إثنی عشر الهی می باشد، حالا با توجه به اینها یک شبهه مطرح می کنید؛ اسم ائمه یا اینکه اسم امیر مؤمنان باید در قرآن آمده باشد، این شبهۀ شما است آقای سجودی، من همین سؤال را از شما می پرسم همان چیزی که شما به ما مطرح می کنید؛ ما می گوییم اهل سنت به این مهدویت با این چارچوب اعتقاد دارند، جناب آقای سجودی! به اسم حضرت مهدی در کجای قرآن اشاره شده؟ دیگر نگویید کم اهمیت است چون خلافتش وقتی شد الهی، خلیفه خدا شد طبق مبنای  شما باید به آن قرآن اشاره کرده، منتظر هستیم ببینیم آقای سجودی به سؤال ما چه پاسخی خواهد داد، إن شاءالله هفته بعد اگر پاسخ بدهند دوباره کلیپ ایشان را پخش می کنیم و پاسخ ایشان را می دهیم.

دوستان عزیز شاید یک سؤال برای تان پیش بیاید دوباره در همین موضوع دوباره در همین شبکه ها یک بحثی را مطرح کردند همین افراد و همین آقایان که چه کسی گفته مهدی اهل سنت خلافتش الهی است؟ و مهدی اهل سنت خلافت الهی ندارد، روایت مهدی خلیفة الله ضعیف است، کلیپ شماره سه را با هم ببینیم بر می گردیم برای پاسخ به این مسئله.

کلیپ شماره 3:

استاد شریفی:

سیره مهدویت را نزد اهل سنت ما بررسی کردیم آقای کیانی دیدیم که شما یعنی اهل سنت معتقد هستند روایات مهدویت متواتر است عقیده اجمالی اهل سنت است و إنکار مهدی هم در نزد اهل سنت طبق سخن آقای بن باز و البانی و خیلی از بزرگان شان کفر است روایت صحیح هم دارند که مهدی خلیفة الله است، می خواستم ببینم این مهدی اهل سنت کجای قرآن اسمش آمده؟ چون به‌هرحال شما همیشه این مطلب را مطرح می کنید که...

آقای کیانی:

آقای شریفی ببینید اولاً موضوع برنامه نیست اما توضیحات بنده را بشنوید؛ من از شما خواهش می کنم بروید بررسی بکنید حتماً در عین عبارت آلبانی و موضوعی که انکار مهدی را به گفتۀ شما می گوید کفر هست ببینید در ضمن انکار حجیت سنت رسول خدا (ص) می گوید لذا اگر کسی به صرف اینکه مهدی وجود دارد یا ندارد قبولش بکند یا نکند نه لازمه و شرط ورودش به اسلام هست و نه انکارش دلیلی بر خروج او از اسلام است، آنچه که آلبانی و بن باز می گویند به خاطر تواتر روایات و انکار حجیت سنت هست که فرد را از دایره اسلام خارج می کند، بین این دو موضوع کاملاً تفاوت وجود دارد ضمن اینکه بله جمهور اهل سنت، هستند در میان اهل سنت کسانی که البته سخن شان مرجوع هست من هم همین باور را دارم که اساساً وجود مهدی را به دلایل اینکه ثابت نمی دانند بنابر نوع نگرشی که نسبت به روایت ها دارند آن را قبول ندارند ولی جمهور اهل سنت اجمالاً به وجود مصلحی به نام مهدی در آخرالزمان ملقب به مهدی و موسوم و مسمی به محمد اعتقاد دارند اما این چه ربطی به مهدویت مورد نظر شیعه دارد؟ امام زمانی که نظام هستی در اختیار او است ولایت تکوینی و شرکی که حتی مشرکین قریش نداشتند، شما فقط و فقط در رابطه با موضوع مهدی آقای شریفی! یک شباهت بین مهدی اهل سنت بین مهدی مسلمان ها و بین مهدی آخوند ها می توانید پیدا بکنید و آن شباهت لقبی است ولاغیر، هیچ شباهت دیگری وجود ندارد و اگر بزرگان و عالِمانی همچون آلبانی تصریح کردند به این موضوع که شما گفتید انکار مهدی را کفر دانستند خیر در سیاق حجیت سنت رسول خدا (ص) هست.

استاد شریفی:

ممنون هستم از شما عزیزان، عذرخواهی می کنم من مقدمه کلیپ را اشتباه گفتم مال کلیپ بعدی بود، اما در رابطه با کلیپ جناب آقای کیانی؛ تماس گرفتیم و از آقای کیانی سؤالی را پرسیدیم همین سؤالی که الآن خدمت شما آقای سجودی اصطلاحاً پاسخ داد، آقای کیانی یک حرف خوبی زد گفت آقا جمهور اهل سنت معتقد به مهدویت هستند ما هم قبول داریم، آنچه که البانی گفته است که انکار مهدویت کفر است علتش انکار سنت رسول خدا است یعنی اگر کسی مهدویت را انکار کند کأنه چون سنت پیغمبر را و کلام پیغمبر را انکار کرد است کافر است، آقای کیانی! ما هم همین را می گوییم ما هم همین را مطرح می کنیم مشکلی با این مسئله نداریم که، انکار مهدویت انکار سخن رسول خدا است مگر در برنامه های گذشته کلیپ پخش نکردیم که شماها خودتان می گفتید چون در قرآن آیه صریح در مورد مهدویت وارد نشده است لذا ما مهدویت را قبول نمی کنیم؟ ما هم که همین را می گفتیم؛ می گفتیم سنت بزرگترین چالش است برای اهل سنت و وهابیت، چون سنت است که دست شماها را رو می کند، آقای البانی کار درستی کرده و شما هم توضیح قشنگی دادی، الآن من از شما سؤال می پرسم؛ آقای خدمتی و خیلی از شماها که مهدویت را انکار کردید مثل آقای هاشمی، اینها منکر سنت رسول خدا هستید کافر هستید، ما هم بحث مان همین است مشکلی با شما نداریم دیگر، پس نگویید چیز مهمی نیست اتفاقاً خیلی مهم است، ما اگر می گوییم امامت امیرالمؤمنین را باید بپذیریم به چه دلیل می گوییم؟ چون آقا رسول خدا دستور فرموده است و رسول خدا از جانب وحی سخن می گوید، می گوییم سخن رسول خدا است سخن خدا است لذا از امیرالمؤمنین باید اطاعت کنیم به عنوان امام، ما هم حرف مان همین است، اما شما چرا منکر سنت هستید؟ کافر که می شوید طبق حرف خودتان و حرف آقای البانی و شرحی که زدید، چرا اصطلاحاً سنت را بوسیدید گذاشتید کنار؟ فقط چون که عقیده مهدویت یک سری لوازمی را می آورد که نمی توانید پاسخگو باشید، نگویید ما در مسئله مهدویت با شما فقط یک اسم اشتراک داریم، نه، بنده الآن گفتم تواترش، اجماعش، بحث صفات امام، گفتی ولایت تکوینی شما می گویید حضرت مهدی شیعه دارد، إن شاءالله در جلسات بعدی من همین را از کتب اهل سنت برای مهدی اهل سنت می آورم، پس دوستان عزیز پاسخ آقای خدمتی و جناب آقای سجودی را آقای کیانی داد، حالا در کلیپ بعدی که خیلی کلیپ قشنگی است، در کلیپ بعدی آقای عبدالله حیدری پاسخ امثال اینها را که سنت پیغمبر را انکار می کنند و نمی خواهند آن روایات مهدویت را بپذیرند پاسخ شان را داده، کلیپ شماره چهار را با هم ببینیم بر می گردیم بعد در خدمت شما هستم.

کلیپ شماره 4:

و من به این دلیل گفتم دشمنان قرآنی پیغمبر گرامی (ص) چون‌که اینها به ظاهر خودشان را به قرآن می چسپانند و به ظاهر اینگونه وانمود می کنند که ما پیرو قرآن هستیم اما در حقیقت اینها پیرو قرآن نیستند که اگر منکر سنت صحیح پیامبر گرامی باشند در واقع منکر قرآن هم هستند، پس هر منکر سنت منکر قرآن هم هست امکان ندارد که کسی بخواهد در داخل دایره دین وجود داشته باشد باقی بماند ادامه حیات بدهد خود را مسلمان بنامد اما از نصف اسلام خودش را جدا بکند، سنت صحیح پیامبر گرامی (ص) بیان قرآن است «لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ» پیامبر گرامی مأموریت دارد که آنچه که نازل می شود آن را بیان بکند برای همین بسیاری موارد هست که در قرآن نیست اما اینها احکام مسلم اسلام هست قواعد مسلم اسلام است کلیاتی است که نمی شود از آن گذشت، پس برای فهم قرآن اول باید قرآن را با خود قرآن تفسیر کرد سپس قرآن را با سنت صحیح پیامبر گرامی.

استاد شریفی:

حرف آقای عبدالله حیدری را شنیدیم؛ عقیده به مهدویت سنت رسول خدا است، اعترافی را که اینها داشتند، ما در جلسات قبلی آوردیم که این آقایان می گفتند چون مهدویت در قرآن به صورت صریح نیامده است پس آن را قبول نمی کنیم، سنت رسول خدا است مهدویت، انکار سنت آقای کیانی و آقای حیدری هر دوی اینها یک مطلب را گفتند (کفر)، آقای عبدالله حیدری چه گفت؟ گفت اساس و محکمات دین؛ بسیاری از این موارد در قرآن نیامده است بلکه در سنت رسول خدا آمده است و هر کسی که سنت را انکار کند در واقع خود قرآن را انکار کرده است، پس ما بحث مهدویت را چرا اسمش را گذاشتیم چالش برای اهل سنت؟ چون خیلی از اشکالات و تعارضات و تناقضات وهابیت را با همین مطلب ما می توانیم مُچ شان را بگیریم، حالا سؤال می پرسیم؛ آقای سجودی و آقای سجودی ها و آن عزیزانی که فریب این شبکه ها را خوردند! پاسخ شما چه است؟ چون همۀشماها طبق این مبنا کافر می شوید، اگر شیعه ادعا کند که ما اعتقاد به مهدویت را از روایات و سنت رسول خدا کسب کرده ایم در قرآن هم به صورت صریح نیامده است چرا به شیعه می خواهید اشکال بگیرید؟ مگر آقای حیدری شما نگفتید قرآن را سنت پیغمبر مشخص می کند اساس و محکمات دین هست؟ بسیاری آن هم از اساس و محکمات دین هست که در قرآن نیامده هر چند مهدویت در قرآن آمده است من نمی خواهم بگویم در قرآن نیامده، إن شاءالله می آوریم در برنامه های بعدی آیاتی که شأن نزولش در رابطه با حضرت مهدی و هنگام ظهور ایشان هست، اما به صورت صریح که بخواهد به صورت اسم اشاره بشود نه ما هم قبول داریم، ما ثابت کردیم مهدی خلیفة الله است آقای حیدری گفت پیغمبر بیان می کند «لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ»، پیغمبر بیان کرد که مهدی خلیفة الله است در قرآن هم نیامده، آیا باید در قرآن حتماً بیاید؟ شما به پیغمبر و خدا می خواهید یاد بدهید یا می خواهید از پیغمبر و خدا یاد بگیرید؟ اینها سؤالاتی است در این زمینه که ما گفتیم اهل سنت بزرگترین چالش شان خود سنت است.

یکی دیگر از آن مطالبی که آقای سجودی ادعا کرد و ما پاسخش را دادیم این بود که بله مهدیی که اهل سنت به او اعتقاد دارند یک شخص عادی است؛ ما حدود فکر می کنم شش سال پیش بود دو جلسه مناظره مهدویت با همین آقای سجودی و آقای عقیل هاشمی داشتیم و در آن دو جلسه روایتی را آوردیم که الآن در همین جلسه و جلسه قبل هم بحث شد که مهدی اهل سنت خلیفة الله است و آیا واقعاً کسی که خلافتش الهی است و از جانب خدا آمده است خدا او را نصب کرده برای خلافت بر روی زمین می شود شخص عادی باشد؟ لذا سؤال خیلی مهم است هر وقت از شما پرسیدند اسم امیرالمؤمنین یعسوب الدین را از قرآن بیاورید شما شیعیان چون می گویید خلافت امیرالمؤمنین الهی هست همین سؤال را مطرح کنید؛ خلافت حضرت مهدی هم کتب  شما الهی است از جانب خدا آمده، کجای قرآن اشاره به حضرت مهدی شده؟ شبکه های وهابی و مخالفین ما از آنجای که همیشه کارشان همین بوده همیشه هر جا و هر وقتی که اینها گیر کردند اصل قضیه را زیر سؤال بردند، صورت مسئله را پاک می کنند که اصلاً همچین روایتی وجود ندارد، اصلاً ضعیف است روایت ضعیف است، کلیپ شماره پنج را با هم ببینیم نظر اینها در مورد این روایت، برگردیم برای پاسخ به ادعای کذب و دروغی که مطرح کردند.

کلیپ شماره 5:

بعضی از روایات ضعیف در سند وجود دارد که مهدی را به عنوان خلیفة الله تعبیر می کند که ما اگر فرض کنید از بحث سندی این روایات بگذریم می آییم می رسیم به نوع اضافه که اضافه اضافۀ فاعلی هست همانطور که می گوییم رسول الله یعنی الله فاعل هست فرستنده الله هست و به همین صورت در بحث خلیفة الله هم یعنی جائۀ خلیفه الله هست یعنی خداوند این خلافت را می دهد.

اهل سنت روایتی را جمهور اهل سنت مثل إبن قیم، مثل علامه آلبانی، مثل إبن جوزی و جمهور اهل سنت روایتی را که شما خواندی روایت ضعیف و غیر قابل استدلال می دانند، اگر روایت صحیح باشد هم خبر واحد هست و بسیاری از اهل سنت مسائل اصولی و اعتقادی را نه بسیاری، کل اهل سنت مسائل اصولی و اصول اعتقادات را نمی توانند با خبر واحد اثبات بکنند، ثانیاً این خبر واحدی است که در موردش صحبت زیاد هست بیشتر علماء این را ضعیف قرار دادند، در نتیجه با این خبر واحدی که بسیاری از علماء آن را ضعیف قرار دادند هیچ اصل اعتقادی ثابت نمی شود در یک کلام، در نتیجه از دیدگاه ما روایت از اعتبار ساقط هست.

حالا همین خلیفة الله را برویم جلو که این حدیث را ما می گوییم ضعیف است تو علامه از کجا پیدا شدی که می گویی حدیث صحیح است؟

استاد شریفی:

بیننده های عزیز دیدید مطلب جناب آقای ضیایی را و جناب آقای ترشابی و آقای سجودی را؛ دوتا ادعا مطرح شد یعنی برای تضعیف روایت:

 1: روایت از نظر سند ضعیف است.

2: آقای ترشابی ادعا کرد خبر واحد است، یک روایت و یک سند دارد یک خبر واحد است و ما از خبر واحد اعتقاد نمی گیریم.

آقای ضیایی هم در قسمت اول حرف خوبی زد گفت خلیفة الله یعنی اینکه خدا فاعل است خدا خلیفه ای مشخص کرده از جانب خودش، تعریفش کاملاً درست بود و ممنون هستم از آقای ضیایی ما هم اتفاقاً همین را می خواهیم ثابت کنیم، اما دوتا اشکال گرفتند اشکال سند و خبر واحد (یک روایت و یک سند) هست؛ ما می خواهیم بررسی کنیم ببینیم باز هم این آقایان چه دروغی را مطرح کردند و چه ادعای گزافی را مطرح کردند؛ اول پاسخ خبر واحد را بدهیم؛ آقای ترشابی ادعا کرد که روایت خبر واحد است و همۀ اهل سنت معتقد هستند از خبر واحد اعتقاد نمی گیریم؛ نکته اول: آقای ترشابی یا دروغ گفته است یا جاهل است، این روایت پنج سند و طریق دارد یک خبر و یک سند نیست پنج طریق و سند دارد سه تای آن صحیح هست یک آن حسن است یک آن هم ضعیف است، آن عده ای از علمای اهل سنت هم که روایت را تضعیف کردند آن سندهای ضعیف را تضعیف کردند، ببینید بیننده های عزیز یکی از خباثت های این شبکه ها و تدریس‌های شان این است؛ یک روایت آمده مثلاً با پنج تا سند، دوتا سندش مشکل دارد، بعضی از علمای اهل سنت روایت را تضعیف کردند کدام روایت را؟ آن را که آن سندهای ضعیف را دارد، روایت های دیگر هست با سند قوی که همان متن آمده، آنها را این آقایان یا دیگر نمی بینند یا به دروغ می گویند إبن جوزی گفته روایت ضعیف است، إبن جوزی کدام سنت را گفته؟ چرا آن سندی که صحیح هست و سندی که معتبر هست آقای ترشابی! آنها را انگشت نمی گذارید؟ پس اولاً اصلاً خبر واحد نیست، دو: گفتی هیچ اهل سنتی معتقد نیست که ما با خبر واحد می توانیم اعتقاد بگیریم؛ باز هم نشان می دهد خیلی به مبانی تان بی سواد هستید آقای البانی کسی که آقای سجودی در همین شبکه ها و بقیۀشان می گفتند اگر ایشان روایتی تصحیح کند ما می گوییم دیگر تمام است بخاری دوران ما است، اصلاً یک کتاب نوشته در رابطه با حجیت خبر واحد، کلی ادله آورده که هر کس ادعا کند که خبر واحد حجیت نیست او بدعت گذار است خلاف سیره صحابه و رسول خدا و تابعین قدم برداشته، یک کتاب اصلاً نوشته، یا یکی دیگر از بزرگان شما را من بیاورم؛ فتاوی بزرگان شما شیوخ شما در عربستان سعودی، در این کتاب اسم سه نفر را هم داشته باشید؛ رئیس: عبدالعزیز بن عبدالله بن باز، ایشان چه گفته؟ این فتاوی شیوخ عربستان سعودی و از کِبارشما است:

اگر ثابت بشود حدیث خبر واحد از رسول خدا

ادعا کرده ایشان

در اعتقادات و اعمال به اجماع اهل سنت خبر واحد حجت است.

ایشان ادعا کرده اجماع داریم بر حجیت خبر واحد که از رسول خدا رسیده باشد هم در امور اعتقادی هم در امور عملی

و اگر کسی انکار کند خبر واحد را بعد از اینکه به آن اقامه دلیل کردیم 

بعد اینکه به او گفتیم این روایت از پیغمبر آمده است ولو خبر واحد، این را إنکار کند

«فهو کافر»

اصلاً کافر است این شخص، آقای ترشابی می گوید هیچ اهل سنتی اعتقاد ندارد که از خبر واحد بتوانیم اعتقاد بگیریم، آقای بن بازشما شیوخ بزرگ شما تصریح می کند اصلاً کافر هستید شما همچین حرفی را زدید، خیلی نسبت به مبانی تان بی سواد هستید آقای ترشابی، خیلی بی سواد هستید، من سفارش می کنم به جای اینکه شما بنشینید به فکر دزدیدن پول های ملازاده و چاپیدن تجار خلیج باشید، یک مقدار حداقل کتب خودتان را مطالعه کنید و مراجعه کنید.

 اما آمدند گفتند که روایت مهدی خلیفة الله ضعیف است؛ این هم یک دروغ است این روایت را من در مناظره شش هفت سال پیش به آقای سجودی گفتم هفده هجده تا از علمای اهل سنت را پیدا کردم که روایت را تصحیح کردند، الآن می گویم اشتباه کردم حدود چهل نفر را تا الآن من پیدا کردم که این روایت را تصحیح سند کردند، بنده الآن یک سری از افرادی را که روایت را تصحیح کردند خدمت شما بخوانم:

«سنن إبن ماجه» این همین کتابی بود که چند لحظه پیش هم مطرح کردیم، جلد دوم، ذیل روایت تصریح کرده که روایت

«هذا إسناده صحیح، رجاله ثقات»

سنن إبن ماجه، ج 2

همین کتاب «سنن إبن ماجه» با شرح سندی یکی دیگر از علمای بزرگ اهل سنت، جلد چهارم روایت را نقل می کند حدیث شماره 4084، اینجا هم تصریح می کند که این روایت را سیوطی هم نقل کرده

«هذا إسناده صحیح، رجاله ثقات»

سنن إبن ماجه با شرح سندی، ج 4، حدیث 4084

حاکم هم نقل کرده و تصریح کرده که صحیح است به شرط شیخه، پس این روایت در سنن إبن ماجه با تصحیح علمای بزرگ شما.

برویم نفر دیگر؛ «النهایة فی الفتن والملاحم» جناب آقای حافظ إبن کثیر دمشقی شاگرد إبن تیمیه، ایشان هم یکی از بزرگان شما است آقای ترشابی! آقای سجودی! روایت را نقل می کند که پیغمبر فرمود با مهدی بیعت کنید چرا که او خلیفة الله است خلافتش الهی است، تصریح می کند که إبن ماجه روایت را نقل می کند

«وهذا إسناد قوی صحیح»

سند روایت هم قوی هست و هم صحیح

النهایة فی الفتن والملاحم، نویسنده حافظ إبن کثیر دمشقی شاگرد إبن تیمیه

پس این هم از إبن کثیر.

برویم سراغ نفر بعدی؛ کتاب «المستدرک علی الصحیحین» حاکم نیشابوری، جلد چهارم، حدیث شماره 8432، دوباره همان روایت را نقل می کند

«هذا حدیث صحیح علی شرط شیخین»

المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج 4، حدیث 8432

این روایت طبق حرف حاکم از نظر سند همان شرط بخاری و مسلم را دارد که بالاترین درجه صحت روایت نزد اهل سنت است، شاید یکی بگوید آقای حکم نیشابوری متساهل است، می گوییم ذهبی هم در تلخیص خودش به کتاب حاکم تصریح می کند

«قال فی التلخیص: علی شرط البخاری و مسلم»

آقای ذهبی هم تصریح می کند که این روایت بنابر شرط بخاری و مسلم صحیح است.

برویم نفر بعدی؛ کتاب «البدء و التاریخ» مال آقای مقدسی، جلد دوم، ایشان هم در صفحه 174 تصریح می کند که این روایت نه تنها صحیح است بلکه این خبر این مطالب که مهدی خلیفة الله است و خلافتش الهی است با اخبار کثیری رسیده.

البدء و التاریخ، نویسنده مقدسی، ج 2، ص 174

ذهبی، حاکم نیشابوری، مقدسی، إبن ماجه، إبن کثیر، اینها بزرگان شما هستند که من اینها را حدود پنج شش  نفرشان را آوردم، آقای سجودی مگر شما نگفته بودی وقتی علمای ما گفته باشند یک روایت صحیح است، ببخشید من بی ادبی نمی خواهم بکنم عذر خواهی می کنم از همۀ بینندگان، لفظ آقای سجودی بود ایشان گفت من خر چه کسی باشم که بخواهم بگویم روایت ضعیف است یا صحیح است، این علمای شما گفتند روایت صحیح است، چرا این اسکن ها را، چرا این مطالب را، چرا عقیده به مهدویت در نزد اهل سنت و روایات صحیح پیغمبر مثل این روایت را در شبکه های تان نمی آیید بخوانید؟ باز هم می خواهید ادعا کنید که روایت معتبر نیست، روایت ضعیف است، خبر واحد است؟ اینها نشانه یا جهل و بی سوادی شما است یا عناد که من می گویم هر دوی اینها و بارها این را دیدیم.

 اولین بینندۀ که در خدمت شان هستیم جناب آقای شریف از هرمزگان، سلام علیکم جناب آقای شریف.

بیننده:

سلام جناب آقای شریفی عزیز، آقای شریفی پاسخ سؤال شما، شما سؤالی که فرمودید روایاتی که می گویید تا 200 سال إلا 600 سال روایتی وجود نداشته که بخواهند بر اساس آن روایات، ولی سنت پیامبر در بین مسلمانان وجود داشته خداوند وقتی که قرآن را به پیغمبر فرمود که بیان کند «لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ» پیغمبر بیان فرمود به صورت قرآن و سنت پیامبر، تا امروز به صورت متواتر عمل یومیه نماز که می گویند در قرآن نیست به صورت عمل یومیه و متواتر در ...

استاد شریفی:

دوتا مطالب در پاسخ شما، حالا شما سری قبلی هم آمدید یک سری بحث های مطرح شد، ببینید شما فرمودید دویست سیصد سال حدیث پیغمبر وجود نداشت، چه کسی منع حدیث کرد؟ به چه دلیلی منع حدیث کرد؟ الآن برای من یک سؤال و شبهه ایجاد شد؛ مگر در سخن پیغمبر چه اشکالی وجود دارد؟ چرا دویست سیصد سال به گفته خود حضرتعالی در صدر اسلام سخن پیغمبر را نهی کردند منع کردند که سخن پیغمبر نوشته بشود؟ چرا؟

بیننده:

به دلیل اینکه سنت در بین مسلمانان موجود بوده.

استاد شریفی:

خب چه اشکال دارد؟ الآن سنت پیغمبر نماز پیغمبر است من نماز پیغمبر را بنویسم که پیغمبر اینگونه نماز می خوانده خودم هم دارم نماز می خوانم چه اشکال دارد؟ چرا نهی بشود؟ چرا ننویسند سنت پیغمبر را؟

بیننده:

فرقش چه است؟ نهی هم شده ولی تا امروز موجود است.

استاد شریفی:

نه نشد، نگاه کنید چرا؟ شما یک حرفی را گفتید برای خود من ایجاد سؤال شده می خواهم بدانم شما اطلاع دارید یا ندارید؟

بیننده:

اصلاً چیزی که موجود است

استاد شریفی:

دوست من ببینید الآن برنامه من موجود است بنده اسکن نشان می دادم از این طرف هم روی تخته می نوشتم این مشکلی ندارد تعارضی ندارد که، اگر موجود باشد نباید نوشته بشود؟ الآن این همه کتاب دارند می نویسند الآن همه چیز هست باز هم دارد کتاب نوشته می شود گذر زمان، تاریخ، امروز این اتفاق افتاد، فردا این اتفاق می افتد، همه دارند می نویسند اشکالی ندارد، اگر به صرف اینکه چون موجود هست برای آن ننوشتند که پس الآن کل مکتوبات را باید بریزیم بیرون، نباید الآن چیزی بنویسیم، الآن اخبار تلویزیون هم می گوید روزنامه هم مکتوب می نویسد، آیا اشکال وارد است؟

بیننده:

بازهم یک سؤال دیگر شما در طول این مدت ها یا خیلی از بچه ها.

استاد شریفی:

نه بگذار این حل بشود آقای شریف، آیا می دانید چه کسی این کار را انجام داد؟

بیننده:

درست است جواب می دهم، یکی از سؤال های شما که من دیدم در برنامه ها یا آقای حمید همیشه سؤال می کنید که چرا یا آقای سجودی می گوید مگر شده علمای ما خودشان در کتاب ها نوشتند ولی خودشان عمل نکردند؟ درست است این سؤال را همیشه می کنید شما؟

استاد شریفی:

بله این سؤالی هست که آقای سجودی می پرسد همیشه، جوابش را می خواهی؟

بیننده:

یکی از دلایلی که می گویند نوشته عمل نکرده بخاطر که چون در سنت پیامبر نبوده عمل نکردند.

استاد شریفی:

دوست من اینها الآن می گویند مهدی خلیفة الله است این سخن از آقا رسول خدا است حدیث هم صحیح است، وقتی می گویند حدیث صحیح است یعنی چه؟

بیننده:

حدیثی که می گوید صحیح است چون بعدها آمده برای همین اهل سنت قبول ندارند.

استاد شریفی:

از زبان رسول خدا دارد روایت نقل می کند، ما مورد اول را با شما می بندیم، پس شما خودتان اعتراف کردید که نهی کردند از نوشتن و سنت پیغمبر، پس خودتان آمدید مطرح می کنید که سنت رسول خدا را در صدر اسلام نهی کردند از نوشتنش در صورتی که خدا در قرآن تصریح کرده بگیرید آنچه را که رسول خدا به شما می گوید «لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ» را آقای حیدری گفت إلی مشاءالله آیات قرآن در این قضیه داریم، چرا نهی کردند سخن رسول خدا سنت رسول خدا را؟ و طبق حرف آقای حیدری کسی که سنت رسول خدا را کنار بزند پس بزند در واقع خود قرآن را پس زده، چه کسانی بودند؟ خود بزرگان و علمای شما گفتند خلیفه اول و خلیفه دوم و تا زمان عمر بن عبدالعزیز نوشتن حدیث ممنوع بود حتی آقای أبو هریره تصریح می کند که من از عمر بن خطاب کتک خوردم بخاطر نقل روایت، علتش چه بود؟ فعلاً شما می گویید که نمی خواهید صحبت کنید بحثی نیست، اما آمدید گفتید که سؤال پرسیده آقایان علمای اهل سنت گفتند چرا خودشان عمل نکردند؟ قرآن جواب شما را می دهد؛ قرآن می گوید یهود پیغمبر را از بچه ها و فرزندان خودشان بهتر می شناختند، چرا علمای یهود ایمان نیاوردند به پیغمبر؟ بفرمایید.

بیننده:

یک کتاب قرآن آمده که اساس دین اسلام که توسط قرآن خداوند به مسلمان ها بیان کرده و پیغمبر آن را بیان کرده به چیزی بنام سنت، اساسش باز در قرآن وجود دارد یعنی هر چیزی که در سنت وجود دارد خداوند در قرآن هم نوشته.

استاد شریفی:

دوست من شما یک چیزی می گویید من یک چیز دیگر، ببینید شاخه به شاخه نپریم گام به گام بیاییم؛ شما گفتید این علمای اهل سنت که گفتند روایت داریم روایت هم صحیح است که مهدی اهل سنت خلیفة الله است گفتید مثل حرف آقای سجودی چرا خودشان قبول نکردند؟ من از شما این سؤال را می پرسم؛ می گویم خدا در قرآن تصریح می کند یهود پیغمبر را از فرزندان خودشان بهتر می شناختند اما ایمان نیاوردند، به چه دلیلی یهود ایمان نمی آورد؟ به همان دلیلی که آنها ایمان نیاوردند، سؤال من را متوجه می شوید؟ من به شما گفتم خدا در قرآن می گوید علمای یهود پیغمبر را از فرزندان خودشان بهتر می شناختند، پس پیغمبر را می شناختند و می دانستند این همان پیغمبر آخرالزمان هست اما ایمان نیاوردند، یعنی خدا در این قرآنش تصریح می کند که شناخت دلیلی بر اعتقاد نیست، می شناسند اما ایمان نمی آورند همینطوری که همین آقایان در همین شبکه ها روایت را می آوریم می گوییم این روایت، روایت سندهای مختلفی دارد، علمای اهل سنت هم بررسی سند کردند گفتند صحیح هم هست، بررسی سند هم شده روایت متصل تا آقا رسول خدا آمده است، الآن مشکل تان چه است؟ می گویند ما قبول نمی کنیم، به چه دلیل؟ به همان دلیلی که، حالا اگر یک نفر از شما این سؤال را بپرسد چه پاسخی برایش دارید؟ خلیفه دوم  شما در کتاب «سِرالعالمین» آقای غزالی، آقای غزالی تصریح می کند خلیفه دوم در جریان غدیر با امیرالمؤمنین بیعت کرد اما در آینده به خاطر هوای نفس، جاه و مقام زیر بیعت خودش زد، پس دانستن یک مسئله است، اعتقاد پیدا کردن به آن یک مسئله دیگر است، سؤال من از شما این است؛ روایت های صحیح دارید از آقا رسول خدا که پیغمبر فرمود مهدی خلیفة الله است، آقای سجودی گفت ما در مورد مهدویت هفتادتا روایت داریم، علمای شما گفتند روایت مهدویت متواتر است، حالا شما به چه دلیلی جناب آقای شریف از هرمزگان إنکار می کنید سنت رسول خدا را؟

بیننده:

سنت نه، روایتش را ما داریم می گوییم.

استاد شریفی:

روایت یعنی چه؟ حرف و سخن پیغمبر سنت پیغمبر نیست؟

بیننده:

سنت فرق می کند سنت در بین مسلمان ها بوده.

استاد شریفی:

اصلاً سنت یعنی چه؟ تعریف سنت را به من بگویید.

بیننده:

سنت عملی است که پیغمبر خداوند به مسلمان ها یاد داد که به چه صورت مثلاً نماز بخوانند، به چه صورت مراسم حج را انجام بدهند، اینها را می گویند سنت.

استاد شریفی:

آقای شریف عزیز تعریف سنت یعنی این؛ عمل پیغمبر، سخن پیغمبر، تقریر پیغمبر، اینها را یاد بگیرید، پیغمبر آنچه که عمل کرده و آنچه که گفته است و در مورد عملی که جلوی پیغمبر انجام شده پیغمبر سکوت کرده این را اصطلاحاً می گویند جزء تقریر پیغمبر است، پس سخن پیغمبر جزء سنت پیغمبر است درست است یا نه؟

بیننده:

سخن پیغمبر همان عمل است آقای شریفی.

استاد شریفی:

پیغمبر تصریح بر این کرده که مهدی می آید در آخرالزمان خلافتش الهی است از جانب خدا آمده، چرا شما إنکار می کنید این را؟

بیننده:

اگر کسی چنین چیزی فرموده بود مسلمان ها تا امروز عمل می کردند.

استاد شریفی:

مگر قرار است پیغمبر هر چه گفته اگر مسلمان ها عمل نکنند یعنی پیغمبر نگفته یا دروغ گفته؟ اگر قرار بر این باشد حضرت موسی، اتفاقاً نکته خوبی را گفتید بگذارید من یک شبهۀ را بگویم.

بیننده:

یک لحظه، پاسخ آن سؤالی که گفتید که یهود خداوند در قرآن فرموده که یهود إنکار کردند پیامبری که می آید؛ آن را در تورات خداوند اعلام فرموده بود و اسم پیامبر را هم آورده بود که انکار کردند ولی جناب مهدی را خداوند در قرآن بیان نفرموده.

استاد شریفی:

دوست من اینجا هم پیغمبر اسم حضرت مهدی را آورده شما دارید انکار می کنید، آقای سجودی در مناظره با آقای نعمتی از دوستان ما در ندای شیعه یک حرفی را زد که اگر پیغمبر خلافت حضرت علی را بیان کرده چرا صحابه قبول نکردند؟ حالا قبول نکردند به ما ربطی ندارد که صحابه می خواهند قبول نکنند یا بکنند، اما نکته اینجاست؛ من جواب سؤال شما را اینگونه بدهم آن قسمت با آقای سجودی؛ در داستان حضرت موسی، شما می گویید اگر اینطوری بوده چرا مسلمان ها الآن قبول ندارند؟ می گوییم در داستان حضرت موسی وقتی رفت به کوه طور برای عبادت، قوم حضرت موسی کافر و مرتد شدند گوساله پرست شدند رفتند دنبال گوساله و سامری، حضرت هارون را رها کردند، پس خلافت حضرت هارون باطل است چون قوم حضرت موسی گوساله پرست شدند؟ من می گویم روایت پیغمبر است، می گویید چرا بعضی از مسلمان ها قبول ندارند؟ قبول نکنند، اتفاقاً قرآن مبنایش این است می گوید اکثر مردم «لایعقلون» اکثر مردم اهل حق نیستند اکثر مردم حق را انکار می کنند، مگر برای من عمل عدۀ که مثل  شما آقای شریف یا آقای خدمتی که مهدویت را قبول نکنند برایم من حجت است یا سخن آقا رسول خدا؟ من می گویم سخن آقا رسول خدا این است، می گویید بعضی از مسلمان ها قبول نکردند، قبول نکنند به من چه ربطی دارد؟ من تابع رسول خدا هستم تابع سنت رسول خدا هستم، اگر شما مشکل در روایت داری بسم الله، اگر نه همینطور کیلوی قرار است هر چه که شما خودت می خواهی بپذیری آن باشد، بزرگوار عزیز این حرف  شما طبق مبنای اهل سنت و کلیپی که از آقای حیدری پخش کردیم انکار سنت انکار قرآن است و این کفر است، من خالصانه و مخلصانه از شما درخواست می کنم کمی روی این تعقل کنید.

ببینید آقای شریف عزیز! بزرگوار یک مسئلۀ هست؛ ما قرار است اعتقاد مان را از چه کسی بگیریم؟ اصلاً ما یک مشکلی که با شبکه های وهابی و امثال حضرت عالی داریم این است؛ شما یک اعتقادی را پذیرفتید پیش خودتان، یک اعتقادی را دارید، بعد می خواهید بیایید روایات را با اعتقادات خودتان تطبیق بدهید از آن یک چیزی بکشید بیرون، یعنی این اشتباه است اشتباه محض است ما باید ببینیم رسول خدا چه فرموده، اعتقاد خودمان را از رسول خدا بگیریم نه اینکه پیش فرضی برای خودمان درست کرده باشیم و بخواهیم با آن پیش فرض پیش برویم، شما جلسه قبلی هم آمدید من یک سؤال از شما دارم جلسه بعدی آمدید این را پاسخ بدهید؛ مهم ترین مسئلۀ که شما فکر می کنید به اصطلاح با تواتر به شما رسیده چه است؟ جلسه قبلی گفتید نماز؛ در همین نمازی که شما ادعا کردید اینقدر اختلاف هست که نهایت ندارد، شما در رابطه با همین نماز جلسه بعد تشریف بیاورید من از کتب اهل سنت اختلافات  شما را در رابطه با نماز بیاورم تا ببینیم آیا همین نماز هم آنچه که آقا رسول خدا خوانده است واقعاً چیزی که شما امروز نماز می خوانید همان است یا نه.

بیننده بعدی آقای إبراهیمی عزیز سلام علیکم

بیننده:

بله قربان

استاد شریفی:

سلام علیکم حال شما خوب است؟

بیننده:

سلام علیکم خدمت استاد عزیز آقای شریفی عزیز، حاج آقای شریفی من یک سؤالی داشتم تقریباً مشابه با آقای شریف مان بود، اما یک فرقی دارد اینجا که ایشان دفعه قبل هم که به اینجا آمدند، فرمودند که 200 سال چه نبوده که شما امروز جوابشان را دادید، خیلی عالی و قشنگ، ایشان می فرمایند چون 200  سال از پیامبر حدیثی نقل نشده، خب ممنوع بود شما هم فرمودید که چه کسی این را ممنوع کرده، ایشان متوجه  نشدند، آقای شریف اول ببینید که چه کسی باعث شده که اینها دقیق به من و شما نرسد، من سؤالم این نبود اما چون آقای شریف آمد دیگر مجبور شدم این را بگویم، استاد ممنون از لطف شما و از این صحبت های زیبایی که انجام می دهید، خیلی ممنون، قربان شما خدا نگهدار.

استاد شریفی:

خواهش می کنم بزرگوارید، سلامت باشید، ممنونم یا علی موفق و مؤید باشید. بله سؤال مهمی هم هست، چرا بقول اهل سنت 200 سال منع حدیث پیغمبر شد؟ و این استارت این منع حدیث دقت کنید برای کجا بود، استارت منع حدیث در هنگامی اتفاق افتاد که آقا رسول خدا خواست وصیتی بنویسد، که خود اهل سنت تصریح کردند منظور پیغمبر و مراد پیغمبر از نوشتن این وصیت معرفی خلافی بعد خودش بصورت مکتوب بود آنجا گفتند پیغمبر حزیان می گوید، «قد غلبه و جع» شده مردی است این بیماری بر او غلبه کره است؛ نگذاشتند  پیغمبر وصیت مکتوبش را بنویسد، طبق روایات معتبر اهل سنت، و تا 200 سال منع حدیث پیغمبر بود حالا خودش یک بحث  مفصلی می طلبد که چرا منع حدیث شد و بزرگان اهل سنت هم به آن اعتراف کردند دلیلش بر این بود که احادیثی بود که این احادیث به نفع دستگاه خلافت زمان نبود و این احادیث ثابت می کرد که خلافت مقامی است که برای کسی دیگر بوده نه برای خلیفه اول و خلیفه دوم.

یک کلیپ دیگر داریم این کلیپ را باهم ببینیم، خروجی این شبکه های وهابی خروجی این حرف های اینها این دروغ های اینها این تناقضات و تعارضات اینها مطالبی است که هر چند وقت یک بار خود اینها اعتراف به آن می کنند، آقای ملازاده اخیراً یک اعترافاتی قشنگی کرده است، که خروجی برنامه های شبکه کلمه کار را به کجا رسانده هرروز می گویند هزارارن نفر موحد شدند در شبکه ما ببینید، تماس هایی را درست می کنند بر این مبنا که من امروز وهابی شدم، امروز موحد شدم، امروز دیگر گذاشتم کنار رافضی گری را شیعه گری را، این شرک  و این بت پرستی را، تماس هایی که از اتاق بغل می آید، چرا می گویم از اتاق بغل می آید؟ چون آقای ملازاده اعتراف کرده، که خانواده کارشناس های شبکه های وهابی دارند شیعه می شوند، کلیپ شماره 6 را با هم ببینیم برمی گردیم در خدمت شما هستیم.

کلیپ شماره 6:

تدریس ایشان و مخفی کاری ایشان از خود کلیپ خودش اول نشان بدهیم بعد بیاییم توضیح بدهیم، کلیپ را از اول دو مرتبه کلیپ را نشان بدهید اتاق فرمان

استاد حسینی قزوینی:

همین کتاب مسند بن حنبل هست با تحقیق شعیب ارنعوط که دلباخته

ملازاده:

آقای سجودی یک متفکر است می گوید از خانواده من بعضی ها دوباره بازگشتند به تشیع از نزدیکانش یعنی، بخاطر کلمه؛ بفرمایید آقای عبد الفتاح، وقتی موضع کلاغی می گیرید نتیجه اش این است، این یعنی سداً در سبیل الله، آخرش چه می خواهید من می خواهم بدانم شما چه می خواهید؟ ما اینجا 21 سال هستیم به ما پاسخ ندادند، شما 3 سال آمدی به تو پاسخ دادند بردنت بی بی سی تر و خشکت کردند دیدند نه ضرری نمی زنی تمام شده دیگر چه می خواهی، آقای عقیل هم یک پاپیونی ببندد می برندش بالاخره یک پاسپورتی به او می دهند، این همه دین را فدای خودتان می کنید؟ این عکس العمل های شوم نتیجه عملکردهای اشتباه است، یک روز می خواهی خوزستان را جدا کنید، یک روز توجیه گر اعمال این و آن می شوید، یک روز من تازه شنیدم که ما شما را دعوت می کنید، یعنی چه؟ یعنی نشان می دهد که شما ریموت کنترل تان دست دیگران است، انسان آگاه که مستقل باشد این کارها را نمی کند، با به نرخ روز غذا نمی خورد، از خدا نمی ترسید، اینها سداً  سبیل الله است، نتیجه این اعمال را پیش خدا شما باید جواب بدهید با عملکردهای بدتان، هر لایک و بی دین و صهیونیست را وارد خانه های مردم کردید، با موضع گیری های بدتان، هزاران نفری را که، شاید میلیون ها نفری را که امثال آقای سجودی برایتان آوردند با فکر خودش با عقل خودش با دانش خودش، نه اینکه از دست می دهید دارید از دین بیرون شان می کنید، جاه پرستی های شما مصلحت پرستی های شما نتیجه اش این است، باید پیش خدا جوابگو باشید، بعد چرا دروغ می گویید، گذشت زمان همه چیز را نشان می دهد، از.......1:24:00 عبرت بگیرید ببینید خدا چطور رسوایشان کرد، چطور زدشان.

استاد شریفی:

این اعترافات جدید آقای ملازاده بود، این شبکه هایی که بخصوص شبکه کلمه ای که بقول خودشان روزی چندتا موحد دارند، از شرک و خرافات آمدند بیرون وهابی می شوند، موحد می شوند، این آقای ملازاده تازه بقول خودش یک قسمت هایی از حقایق و پشت پرده جریان را کنار زد، خانواده آقای سجودی شیعه شده، خیلی قشنگ است، اینها همان کسانی هستند که این ادعاها را دارند، بقول آقای سجودی، آقای خدمتی چرا دروغ می گویی، حالا مزدور بی بی سی و استعمار و اینها هستید، بقول آقای ملازاده 21 سال ما اینجا هستیم پاسپورت نگرفتیم آقای عقیل هاشمی با یک پاپیون یک کروات و عقیل و خدمتی یک سال و دو سال است پاسپورت گرفتند، چون مزدور خوبی هستند، چرا دروغ می گویید، شما خانواده هایتان دارند شیعه می شوند، بعد شما ادعا می کنید ما کلی موحد در کشور راه انداختیم؟ من دلم به حال اینها نمی سوزد، همانطوری که آقای ملا زاده گفت، آقای ملا زاده در بعضی از موارد صداقتش خیلی بیشتر از اینها است، اینها مزدور هستند، بقول آقای ملا زاده ریموت شان دست کس دیگر است، بفکر پول هستند، بفکر دنیا هستند ، دلم به حال آن افرادی می سوزد که پشت سر اینها راه افتادند، می خواهید سنی باشد می خواهید وهابی باشید، باشید بحثی سر آن نداریم بحث سر این است که پشت سر کسی راه بیافتید که بخاطر اعتقاداتش مبارزه کند، بخاطر اعتقاداتش زحمت بکشد، حتی اذیت و آزار بشود نه اینکه اعتقادات را بهانه کرده باشد پلکانی برای رسیدن به منافع شخصی خودش، مزدور استکبار و استعمار و یهود و صهیونیست و اسرائیل هستند، ادعا می کنند که ما اهل سنت مسلمان هستیم و همه را هم داریم موحد می کنیم در حالی که خانواده های خود اینها دارند شیعه می شوند.

ممنونم از شما بینندگان عزیز، به‌هرحال تشکر می کنم که امشب هم نگاه گرم و مهربان تان را به سمت ما اشاره کردید، امیدوارم که برنامه های امشب هم برای شما مفید واقع شده باشد، در پناه حق یا علی مدد.

«والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته»

 

 

 

 

 

 

 


  
  • رضایی

    19 آبان 1401 - ساعت 04:24

    آقای شریف از هرمزگان نمیخواد چیزی بفهمه.به خدا عصبی شدم.خورشید میبینند و روز انکار میکنند

    0 0

مهدی یار>

شبکه ولی عصر مهدی یار علی شریفی