شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج)
کلمه طیبه حجت الاسلام یزدانی

قسمت سی و نهم برنامه کلمه طیبه با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین یزدانی


 
 

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ : 10 خرداد 1400

مجری:

اَعُوذُ بِاالله مِنُ الشَّیّطانِ الرَّجِیّم بِسّمِ الله الرَّحمنِ الرَّحِیّم الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ آلِهِ الطَّاهِرِینَ

عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت همۀ شما بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولیعصر(عج)، الحمدالله باز دوشنبه شب دیگر و این توفیق را ما پیدا کردیم تا تقدیم بکنیم به نگاه مهربان همۀ شما بینندگان عزیز و ارجمند برنامه کلمه طیبه را، إن شاءالله که این افتخار را داشته باشیم تا انتهای برنامه همراهی بکنیم شما را و بتوانیم بالاخره آن حالا کلیپ های که پخش شده و صحبت های که شده را إن شاءالله به درستی به بوتۀ نقد بگذاریم و آن گونه که مرضی إن شاءالله اهل بیت خواهد بود عملکرد مان را انجام بدهیم إن شاءالله، همانطور که مستحضر هستید این افتخار را داریم در این برنامه تا در خدمت حضرت حجت الإسلام و المسلمین دکتر یزدانی باشیم، ابتداً یک سلام و عرض ادبی داشته باشیم محضرشان و بعد از آن برویم إن شاءالله سراغ کلیپ های خودمان البته اگر مقدمۀ هست از ایشان بخواهیم که إن شاءالله این مقدمه را هم بفرمایند بعد از آن به روال اصلی برنامۀ خودمان بر می گردیم، سلام عرض می کنم خدمت تان، در خدمت تان هستیم.

استاد یزدانی:

سلام علیکم و رحمة الله

اَعُوذُبِاللّه مِنَ الشَّیّطانِ الَّعِینِ الرَّجِیمّ  بِسّمِ اللّهِ الرَّحّمنِ الرَّحِیمّ الحمد لله الذي اظهر الوجود ومنه بدأ کل حمد وإليه يعود و الصلاة والسلام علي شاهد و المشهود لکل موجود محمد المحمود وعلي آله آل الله الودود خلفاء الله علي عالم الغيب و الشهود سيما الحجة بن الحسن المهدي المنتظر الموعود.

سلام و عرض ادب دارم خدمت حضرت عالی و خدمت همه بینندگان عزیز شبکه جهانی حضرت ولیعصر، امیدوار هستم که در سایه توجهات حضرت ولی عصر همیشه سالم و سلامت باشید و إن شاءالله ما هم بتوانیم امشب در خدمت تان باشیم و برنامه ی در خور شأن تان إن شاءالله تقدیم تان کنیم.

مجری:

إن شاءالله، حاج آقا قبل از اینکه کلیپ ها را بخواهیم شروع کنیم به هر حال جریاناتی که اتفاق افتاده و مسائلی که هست اگر مقدمۀ هست بفرمایید که إن شاءالله بعد از آن شروع کنیم برنامه را.

استاد یزدانی:

می خواهم یک روایتی را بخوانم از کتاب شریف «بصائر الدرجات» که سند روایت هم صحیح است معتبر هست از دیدگاه شیعه، کتاب «بصائر الدرجات» صفحه 104 که أبی بصیر از امام باقر (ع) نقل می کند که:

«قال قال رسول الله ذات یوم وعنده جماعة من أصحابه»

پیغمبر بزرگوار اسلام یک روز در محضر عدۀ از اصحاب خود فرمودند

«اللهم لقنی إخوانی»

بصائر الدرجات، ص 104

دو بار این دعا را فرمود:

خدایا من را به دیدار برادرانم مشرف کن (برادرانم را ببینم ملاقات کنم با آنها)

اصحابی که در اطراف ایشان بودند گفتند ما برادران  شما نیستیم ای رسول خدا؟

«نحن إخوانک یا رسول الله، قال لا»

پیغمبر بزرگوار اسلام فرمودند نه شما برادران من نیستید

شما اصحاب من هستید

«إخوانی قوم من آخرالزمان»

برادران من گروهی از آخرالزمان هستند که ایمان آوردند به من اما با اینکه هرگز من ندیده اند، من آنها را می شناسم خدا همۀ آنها را به من معرفی کرده اسم های همۀ آنها را، اسم پدران شان را و قبل از اینکه از صُلب پدران شان و رحیم مادران شان خارج بشوند من همۀ آنها را می شناسم و خداوند همۀ آنها را معرفی کرده.

حالا تا اینجا موضوع بحث ما نبود تا اینجای که پیغمبر بزرگوار اسلام می فرماید که:

«لأحدهم أشد بقیة علی دینه من خرط القتاد فی اللیلة الظلماء أو کالقابض علی جمر الغضا أولئک مصابیح الدجی»

ببینید پیغمبر بزرگوار اسلام می فرماید:

 دین در آخرالزمان مثل این می ماند که در یک شب تاریک کسی بخواهد یک درخت پُر از خار را صاف کند.

 شب تاریک را شما تصور کنید کسی بخواهد خارهای این درخت را بکند و صاف کند آن را، خیلی سخت است خیلی کار مشکلی هست قطعاً دست  انسان پُر از خار می شود و می سوزد، یا مثل کسی که آتشی را در دست خودش نگه دارد آنهم آتش چوب غضا، چوب غضا که اینجا یک چوب بسیار سختی هست که آتش آن مدت ها باقی می ماند، پیغمبر بزرگوار اسلام آرزوی دیدار همچین افرادی را دارد که در آخرالزمان خواهند آمد و پیغمبر بزرگوار اسلام می فرمایند:

«أولئک مصابیح الدجی»

اینها چراغ ها هستند چراغ های نورانی هستند و خداوند همۀ اینها را از همۀ فتنه ها حفظ خواهد کرد إن شاءالله.

نکتۀ که در این روایت هست این هست که حفظ دین در آخرالزمان خیلی سخت هست در حدی که اگر شخصی بتواند آتش را در کف دست خودش نگهدارد می تواند دین خودش را هم حفظ کند، پیغمبر بزرگوار اسلام این مثال را می زند تا به ما نشان بدهد که چقدر سخت است حفظ دین در آخرالزمان، خیلی روایت جالبی هست و پیش بینی جالبی از رسول خدا (ص) درباره آخرالزمان، واقعاً همینطور هست الآن، ما این دوران خودمان را که می بینیم ایمان می آوریم به این روایت که پیغمبر بزرگوار اسلام چقدر دقیق پیش بینی کرده، شما تصور کنید یک جوان شیعه هست خیلی اطلاعات علمی و کلامی و شبهاتی و این مسائل ندارد ولی هر روز چهارتا پنج تا شبکه وهابی فارسی زبان هست که بیست و چهار ساعت یک سره شبهه پراکنی می کند صدها سایت، صدها کانال، پیج و فلان و فلان هست که اینها یک سره لجن پراکنی می کنند علیه مذهب شیعه و جوان شیعه هم که از شبهات خبر ندارد چقدر سخت است تحمل شبهات و حرف ها و اشکالاتی که وهابی ها می گیرند، حالا اینها وهابی ها هستند دشمن ما هستند، فتنۀ بدتر از آن فتنه ای هست که امروز اخباری ها راه انداختند که یک عده آدمی که سواد حتی خواندن متن روایت را هم ندارند می آیند می گویند که ما باید از ائمه تبعیت کنیم ما باید از ائمه تقلید کنیم تقلید از مراجع جایز نیست؛ از اینها سؤال می کنیم؛ آقای عزیز! برادر بزرگوار! روحانی بزرگوار! تو که این حرف را می زنی من تقلید نکنم چیکار باید بکنم؟ بروید سراغ روایات، کدام روایت؟ روایت می خواهد بخواند متن روایت را بلد نیست بخواند متن ساده یک روایت را از رو بلد نیست بخواند ترجمه فارسی آن را می خواند، بعد این آقا می گوید تقلید نکنید بعد همین آقا علیه مراجع شیعه حرف های رکیک می زند فحش های رکیک می دهد که این هم فتنۀ بسیار سختی هست ولی جوان های شیعه قطعاً این فتنه را هم رد خواهند کرد.

و فتنۀ بدتر از آن فتنۀ بدتر از اخباری  گری فتنۀ بدتر از وهابی گری فتنه ای است که امروز غلات راه انداختند شیخیه های تازه به دوران رسیده شیخیه های جدید به راه انداختند؛ می بینید که امروز در همین اواخر در همین هفته ها بحث زیادی در این باره صورت گرفته عدۀ از مُکله های بی سواد، عدۀ از مداح نماها آمده اند و مجالس امام حسین (ع) را تبدیل کردند به خانقاه، حسینیه شده برای اینها خانقاه، به جای اینکه مدح امیرالمؤمنین بگویند روضۀ امام حسین بخوانند حرف های رکیک، کفرگویی های عجیب و غریب می کنند و شطحیات می گویند واقعاً غیر شطحیات چیز دیگر نمی شود، رقص می کنند مثل رقص مجلس سماعی که صوفی ها انجام می دهند اینها هم می آیند در این مجالس رقص و پای کوبی راه می اندازند، بعد اگر عالِمی به اینها اعتراض کند فحش های رکیک فحش های ناموسی به علمای شیعه می دهند که چرا شما به ما اعتراض کردی، این مجلس مجلس امام حسین(ع) هست مجلس رقص نیست به جای سینه زدن شما دارید می رقصید، به جای اینکه مدح امام حسین(ع) را بگویید به جای که روضه امام حسین(ع) را بخوانید شما دارید شطحیات می گویید، یک روزی بایزد بسطامی و حلاج و فلان و فلان می گفتند «أن الحق، لیس فی جُبَّتی سِوَی الله» و «سبحانی ما اعظمُ شأنی» می گفتند، امروز بعضی از این مداح های درویش، یعنی می شود واقعاً گفت مداح نماهای دروش، صوفی های که رسوخ کردند در مجالس امام حسین می آیند فریاد می زنند می خوانند علی خدا، خدا علی، این چه فرقی با کلام بایزد بسطامی دارد؟ چه فرقی دارد با أن الحق گفتن حلاج که همۀ علمای شیعه او را تکفیر کردند و نجس می دانند، اینها کفرگویی هست واضح است روشن است، یک زمانی إبن عربی ها و دراویش و صوفی ها و طرفداران عرفان های عجیب و غریب می گفتند که حضرت هارون نعوذباالله اشتباه کرده که با سامری درگیر شده گوساله سامری همان خدا است، طرفدار وحدت وجود این چنینی بودند، اینها را شیعه می کوبید علمای شیعه علیه اینها موضع می گرفتند، امروز در مجالس امام حسین یک عدۀ می آیند می گویند که خود خدا ظاهر امام حسین است، حالا این متن روایت هست ولی اینها می آیند مثلاً می گویند که زوار حسین خود خدا است خدا در عرش خودش را ملاقات کرده، یا می خوانند کسرت در وحدت، وحدت در کسرت، این همان حرف إبن عربی است این همان حرف دراویش هست، اینها واقعاً درد هست، اینجاست که آدم درک می کند جوان شیعه از هزار طرف دارد مورد هجمه قرار می گیرد و چقدر باید سختی بکشد تا بتواند دینش را حفظ کند در برابر این همه هجمه از اطراف مختلف از خودی ها، اینها خودی هستند خطر این صوفی ها و این درویش ها قطعاً از خطر وهابی  بدتر است چون اینها از درون شیعه بلند شدند در مجلس امام حسین دارند اصل اصول شیعه یعنی توحید را دارند زیر سؤال می برند، مراجع شیعه صریح می گویند می خواهید عزاداری کنید مثل سلف صالح ما عزاداری کنید، اینها می گویند نه ما باید، دیگر روحانی در مجلس شان دعوت نمی کنند حالا کاری به آن مسئله نداریم یک عده بی‌سواد مُکلا مداح نما می آیند مجلس دار می شوند و داد می زنند فریاد می زنند اگر خدا حد ندارد پس علی هم حد ندارد، تو اصلاً معنای کلمه حد را می دانی که خدا حد ندارد یعنی چه؟ بعد می آیی همان را به امیرالمؤمنین تطبیق می دهی، اینها کفر گویی است واضح است با روایات ما در تضاد است یک کم روایت بخوانید یک کم درس بخوانید، بعد اگر علماء می خواهند اینها را اصلاح کنند، می آیند در صفات شان فحش های رکیک می دهند حرف های زشت می زنند، من فکر می کنم باید جلوی این فتنه گرفته بشود اگر هر کسی که مسؤل هست در این مملکت باید جلوی این فتنه ها گرفته بشود جوان های شیعه گرفتار این فتنه ها خواهند شد و دیگر سخت می شود و امیدوار هستیم که به ظهور مولا و آقای مان امام زمان إن شاءالله این بساط جمع بشود و این وضعیت جمع بشود و فکر می کنم تا ظهور مولای مان آقا امام زمان هر چه علیه این فتنه ها ما قیام کنیم و اینها را یکی یکی از بین ببریم باز هم فتنه جدیدی خواهد آمد و بهترین راه همین هست که ما دعا کنیم و برای تعجیل در فرج آقا و مولای مان امام زمان دعا کنیم که إن شاءالله بیاید و همۀ این فتنه ها جمع بشود.

مجری:

إن شاءالله، سلامت باید، الهم عجل الولیک الفرج، إن شاءالله که تک تک لحظه های مان با این دعا رنگ و بوی امام زمانی بگیرد و گرفته باشد تا الآن إن شاءالله، خیلی ممنون لطف فرمودید حضرت استاد، همچنین تشکر می کنم از همۀشما عزیزان دل که تا این لحظه از برنامه همراه ما هستید و منتظر هستید که کلیپ اول پخش بشود که این کلیپ ها کلیپ های داغی هستند که در همین هفته جاری از همین شبکه های وهابی گرفته شده و ببینیم و إن شاءالله به نقد آنها هم خواهیم نشست، کلیپ شماره 151 را با هم می بینیم.

کلیپ شماره 151:

-حضرت محمد دست بسته نماز می خوانده یا دست باز؟

+دست بسته نماز می خوانده، به صورت قطع دست بسته نماز می خوانده.

-الآن یک برنامه بود یکی از دوستان بلوچ یکی از این شیخ ها داشت از او سؤال می کرد این شیخ گفت که شما در کل کتاب های خودتان اگر آوردید که دست بسته نماز خوانده، بعد این بنده خدا هم جوابی نداشت به او بدهد، یعنی اینها می گویند که نه حضرت محمد دست باز نماز می خوانده، این در کتاب ها جای هست؟ می شود مثلاً ثابت کرد؟

+بله بطور قطع در احادیث و روایات وارد شده که پیامبر اکرم (ص) در واقع دست بسته نماز می خواندند یعنی در واقع دست راست را بر دست چپ می گذاشتند، من یک لحظه بیاورم که در واقع اینطوری آمده:

«قبض الیدین فی الصلاة یعنی: وضع الید الیمنی علی الیسری»

یعنی گذاشتن دست راست بر دست چپ، یعنی همان چیزی که ما دست بسته می گوییم در حالت قیام سنتی از سنت های نماز هست از نبی اکرم (ص) ثابت هست و پیامبر خدا (ص) و بسیاری از علماء به این رأی دادند و این ثابت هست

«یروی ذلک»

روایتش از علی بن أبی طالب آمده، از أبوهریره آمده، از نخعی آمده، از أبو مجلز آمده، از سعید بن جبیر، از ثوری و شافعی و از اصحاب رأی، بعد از آن می گوید که:

«وقد ثبت عن نبی (ص) أنه وضع یده الیمنی علی الیسری فی الصلاة حال القیام للقراءة»

پیامبر اکرم (ص) در حدیث صحیح وارد شده که این کار را انجام دادند، ببینید:

«قال الحافظ فی التقریب وفی الخلاصه وثقه العجل (عن أبیه) عن فلان»

می گوید یک صحابی آمد دست راستش را با چپش می گرفت و بر سینه اش می گذاشت، این در روایت احمد آمده یعنی مسند احمد بن جنبل و آمده که این را بر سینه اش می گذاشت و در این باب روایت یعنی در باب دست بسته بودن دست ها روایت از وائل بن حجر آمده، غطیف بن حارث آمده، إبن عباس آمده، إبن مسعود آمده، سهل بن سهل آمده و در نسخه های دیگر هم می گوید:

«أما حدیث وائل بن حجر فأخرجه مسلم فی صحیحه عنه أنه رأی عن نبی (ص) رفع یدیه حین دخل فی الصلاة ثم کبر ثم التحف ثم وضع یده الیمنی علی الیسری»

این را دقت کن

«ثم وضع یده الیمنی علی الیسری»

بعد پیامبر اکرم (ص) در صحیح مسلم آمده که دست راستش را بر دست چپ می گذاشت یعنی دستش را می بست، این حدیث در صحیح مسلم در صحیح ترین کتب اهل سنت هست، احادیث در این ضمینه زیاد هست شما اگر سرچ بکنید در گوگل «وضح الیمینی علی الیسری» یا  «وضع یده الیمنی علی ید الیسری فی الصلاة» احادیث مختلفی می آید که این کار صورت گرفته.

-آقای ترشابی من که می دانم، من می خواستم جواب این آقا را بدهیم که هیچ سرش باز نمی آید، می آید در تلویزیون می نشیند مردم را مسخره می کنند فکر می کنند که ما در احادیث اهل سنت نداریم ولی الآن اگر برنامه را هم ببینند این را باید قشنگ دقت کند که دست بسته نماز می خوانده.

+بله علی بن أبی طالب خودش هم دست بسته نماز می خوانده ما در روایات داریم که علی از پیغمبر نقل کرد که پیغمبر دست بسته نماز می خواند، خود علی بن أبی طالب هم دست بسته نماز می خواند.

مجری:

اینهم از کلیپی که شنیدیم از آقای ترشابی و در این کلیپ که حالا داشت ادعا می کرد که پیامبر گرامی اسلام (ص) همیشه نمازش را دست بسته می خوانده و اینهمه ما روایت داریم برایش که انبوهی از روایات را ادعا کرد، نمی دانم حالا اینهمه طول کشید حالا اینجا بینندگان عزیز خیلی کوتاه یکی دو دقیقه اش را دیدند اما حالا خود حضرت استاد هم که اینها استخراج کرده بودند دیگر بنابر اقتضای برنامه باید این کات می شد چونکه یک فرصت بسیار طولانی مثل اینکه این داشته دنبال همین روایت می گشته اما نمی رسیده به آن، تا بالاخره به یک دانه روایت رسید که در آن آن چیزی که می خواست پیدا کرد، حالا در اصل بخواهیم این سؤال را بپرسیم همین سؤال بیننده را؛ آیا پیامبر نمازش را دست بسته می خوانده یا دست باز؟

استاد یزدانی:

بله ایشان خیلی گشت دنبال روایت، تحقیق که نمی کنند کار که نمی کنند قبل از برنامه آمادگی بگیرند بچرخند یک خُرده سرچ کنند ولی همینطور می آیند سر برنامه می نشینند هر چه از دهن شان درآمد همانجا هم اگر کسی سؤال پرسید می روند سیرچ می زنند در گوگل و هر چه در گوگل بود همان را می خوانند و دیگر نه تحقیقی، نه تفحصی و نه چیزی، من تحدی می کنم آقای ترشابی بزرگوار! با نهایت احترامی که برای شما و همفکران تان قائل هستم این مطلب هیچ مستند صحیحی در منابع اهل سنت ندارد اینکه پیغمبر بزرگوار اسلام دست بسته نماز خوانده باشد در هیچ کتابی از کتاب های شما سند صحیح ندارد و شما مدعی شدی که امیرالمؤمنین علی بن أبی هم دسته بسته نماز می خوانده، یک روایت با سند صحیح از منابع خودتان بیاورید که امیرالمؤمنین دسته بسته نماز خوانده باشد، هیچ روایتی نیست هیچ روایتی وجود ندارد که امیرالمؤمنین دست بسته نماز خوانده باشد با پیغمبر دست بسته نماز خوانده باشد، همه اش ادعا است، اگر دارید بفرمایید این تحدی است بیایید آبروی ما را ببرید، اگر واقعاً هست بیایید روایت را بکوبید بگویید این هم روایت، اما یک روایت ایشان از صحیح مسلم خواندند ببینید می گوید در صحیح ترین کتاب های من آمده؛ روایت را ایشان سیرچ کرده بود در گوگل، من از خود صحیح مسلم خدمت بینندگان عزیز نشان بدهم؛ «صحیح مسلم» چاپ اوقاف عربستان سعودی هم هست در 1421 چاپ شده در دارالسلام ریاض، صفحه 170 کتاب الصلاة باب شماره 15 حدیث شماره 896 یا 401، اینها چون مکرراتش را جدا کردند بدون مکررات حدیث 401، از علقمة بن وائل:

«وَمَوْلًى لهم، أنهما حدثاه، عَنْ أَبِيهِ وَائِلِ بْنِ حُجْرٍ»

علقمة وائل و غلامی از آنها هر دو نقل کردند از وائل بن حُجر

«أَنَّهُ رَأَى النَّبِيَّ صلى الله عليه وسلم رَفَعَ يَدَيْهِ حِينَ دَخَلَ فِي الصَّلَاةِ كَبَّرَ، وَصَفَ هَمَّامٌ حِيَالَ أُذُنَيْهِ»

حالا این وسطش جمله معترضه است

«ثُمَّ الْتَحَفَ بِثَوْبِهِ، ثمَّ وَضَعَ يَدَهُ الْيُمْنَى عَلَى الْيُسْرَى»

صحیح مسلم، چاپ اوقاف عربستان سعودی در دارالسلام ریاض، چاپ 1421، ص 170، کتاب الصلاة، باب 15، ح 896 یا 401

چه روایتی

وائل بن حُجر پیغمبر را دید موقع نماز که می خواهد وارد نماز بشود بعد از تکبیرة الإحرام و اینها

«الْتَحَفَ بِثَوْبِهِ ثمَّ وَضَعَ يَدَهُ الْيُمْنَى عَلَى الْيُسْرَى»

پیغمبر بزرگوار اسلام بعد از تکبیر چیکار کرد؟

دست راستش  را گذاشت روی دست چپش

و بعد رکوع و بقیه مسائل، این روایتی است که ایشان استدلال کرده در صحیح مسلم صفحه 170 حدیث 54، کتاب الصلاة باب شماره 14، عنوان هم زده

«باب وضع ید الیمنی علی الیسری بعد تکبیرة الإحرام تحت صدره فوق سرته»

دست را روی دست چپ بگذاریم بعد از تکبیرة الإحرام زیر سینه و بالای ناف.

مجری:

چندتا روایت دارد این باب؟

استاد یزدانی:

فقط همین یک دانه روایت است هیچ روایت دیگری نیست، حالا برویم ببینیم واقعاً این روایت درست هست یا نیست؛ شما تحقیق نمی کنی نمی گردی، من جوابش را از زبان علمای اهل سنت می دهم؛ سنت چه کسی است؟ علقمة بن وائل

«وَمَوْلًى لهم، أنهما حدثاه، عَنْ وَائِلِ بْنِ حُجْرٍ»

«مولًی لهم» یک غلام از آنها بوده، چه کسی بوده؟ این مجهول هست مهم نیست، علقمة بن وائل از وائل بن حُجر از پیغمبر؛ این بحث ما سر علقمة بن وائل هست ببینید کتاب «علل الترمذی الکبیر» ترمذی عالِم بزرگ اهل سنت یک کتاب علل دارد و اشکالات روایات را اشکالات سندها را ایشان در این کتابش جمع کرده، «علل الترمذی» با ترتیب آقای أبو طالب قاضی، تحقیق کردند سه چهار نفر از علمای بزرگ اهل سنت، در عالَم الکتب و مکتبة النهضة العربیة چاپ شده در بیروت، چاپ اول چاپ 1409، صفحه شماره 201 بحث علقمة بن وائل، می گوید:

«سألت محمداً عن علقمة بن وائل»

من از محمد سؤال کردم

محمد چه کسی است؟ مقصودش محمد بن اسماعیل بخاری هست، آقای ترمذی شاگرد آقای بخاری است، می گوید من از محمد بن اسماعیل بخاری سؤال کردم از حدیث علقمة بن وائل

              «هل سمع من أبیه؟»

آیا روایتی از پدرش شنیده یا نشنیده؟

«فقال: إنه وُلِدَ بعد موت أبیه بِسِتَّةِ أشهُرٍ»

این علقمه شش ماه بعد از پدرش تازه به دنیا آمده

علل الترمذی الکبیر، با ترتیب آقای أبو طالب قاضی، چاپ عالَم الکتب و مکتبة النهضة العربیة در بیروت، چاپ اول، چاپ 1409، ص 201

چطور از پدرش روایت کرده؟ یعنی مگر می شود کسی مثلاً شش ماه بعد از پدرش به دنیا بیاید یعنی آن زمان که پدرش زنده بود این سه ماهه بوده اگر مثلاً نُه ماه در شکم مادرش بوده آن زمان سه ماهه بوده، چطوری شنیده؟ جنین سه ماهه چطوری از پدرش شنیده؟ اگر پدرش بوده باشد، واقعاً عجیب هست البته از اینها خیلی عجیب نیست بعضی از اینها دو سال بعد از پدرشان به دنیا آمدند از ائمه از بزرگان شان و بعد به هر حال یک مذهب هم تشکیل دادند، همین پاورقی از إبن معین نقل می کند:

«لم یسمع من أبیه شیئاً»

محقق کتاب إبن معین هم می گوید علقمه از پدرش هیچ چیزی نشنیده و بعد جالب است محقق خیلی نکته جالب اینجا می گوید؛ می گوید من تعجب می کنم ترمذی این حرف را زده ولی باز گفته:

«حدیث حسنن صحیح»

با اینکه خودش می داند از بخاری نقل کرده علقمة بن وائل از پدرش چیزی نشنیده باز می گوید حدیث صحیح است او یک حدیث دیگری را می گوید و بعد می گوید که این نشانه این هست که ما باید تحقیق بکنیم به حرف ترمذی و نمی دانم اینها خیلی نباید اعتنا کرد، می خواهیم صحت و ضعف اساتید را پیدا کنیم خودمان باید تحقیق کنیم، اینهم روایتی که آقای ترشابی خواندند.

باز آقای ذهبی در کتاب «المغنی فی الضعفاء» خودش، «المغنی فی الضعفاء» نویسنده آقای ذهبی متوفی 748، جلد دوم، چاپ قطر، دولت قطر چاپ کرده، صفحه شماره 7، شرح حال شماره 4202 بحث علقمة بن وائل از پدرش را نقل می کند؛ علقمة بن وائل از پدرش؛ إبن معین گفته این روایت مرسل است.

المغنی فی الضعفاء، نویسنده آقای ذهبی، متوفی 748، چاپ قطر، ج 2، ص 7، شرح حال 4202

 هرچند خود آقای علقمه ثقه هست ما در وثاقت علقمه کاری نداریم ولی ایشان پدرش را ندیده که بخواهد این روایت را از پدرش نقل کند، شش ماه بعد از پدرش تازه به دنیا آمده، شما دین تان را از چنین افرادی می گیرید، باز هم تحدی می کنم آقای ترشابی بزرگوار! شما که گفتی پیغمبر بزرگوار اسلام و امیرالمؤمنین دست بسته نماز می خوانده یک روایت صحیح از منابع خودتان بیاورید، منابع شیعه که هیچ، از منابع خودتان یک روایت صحیح بیاورید که پیغمبر بزرگوار اسلام و امیرالمؤمنین دست بسته نماز خوانده باشد، این یک روایتی که شما آوردی دیدیم که این روایت روایت نیست طرف شش ماه بعد از پدرش تازه به دنیا آمده و بعد از پدرش هر چه دلش می خواسته نقل می کرده، اینهم پنبه این یکی از روایات شان، باز اگر هر روایتی خواند ما در خدمت شان هستیم.

مجری:

بله خیلی زیبا، این بینندۀ عزیزی هم که تماس گرفته بود به جای اینکه برود به توصیه این آقای ترشابی گوش بدهد منبع استدلال و محکم ترین چیزی که می خواهد از آن مطالب را به دست بیاورد و حق را بشناسد گوگل باشد می گوید در گوگل سیرچ کنیم، الآن بیاید این کتاب های که حضرت استاد نشان دادند ببینند خودشان بشوند یک پژوهشگر، هرچند من همین الآن به ذهنم رسید همین را هم سیرچ بکنم در گوگل «وضع الیمنی علی الیسری» اولین سایتی که می آید خدا را شکر همین سایت ویکی فیت هست که اولین جملش همین هست که در روایات هرگز مطلبی در باره دست بسته بودن رسول خدا (ص) هنگام نماز اشاره نشده است و هر آنچه هست بدعتی بیش نیست، اینهم باز جای شکرش باقی است که اگر این بیننده هم سیرچ کرده باشد بازهم به همین مطلب خواهد رسید.

یک مطلبی که حالا قبل از کلیپ بعد صرفاً اشاره وار بنده تذکری بدهم این هست که ما الآن متأسفانه علی رغم اینکه بارها و بارها می شنویم که هم در این شبکه بزرگان شبکه اساتید محترم کارشناسان بزرگوار برنامه تأکید می کنند برروی مسئله وحدت و از طرف دیگر آن وحدت درستی که بارها و بارها هم تبیین شده البته و از طرف دیگر بازهم از اهل سنت بزرگانی هستند که بارها و بارها اشاره کردند به اینکه این افتراقات و اختلافاتی که منجر می شود به بعضاً مسائل مثل تکفیری که بارها از این شبکه های وهابی شنیدیم کاملاً مردود هست یک نمونه اش متأسفانه همین چندی پیش منجر شد به کشته شدن یکی از این مولوی های که در افغانستان زندگی می کردند، حالا ما صحبت های ایشان را بشنویم که البته دیگر در قید حیات نیستند، ما کلیپ بعد کلیپ 152 را با هم ببینیم.

کلیپ شماره 152:

من یک مطلب را از همینجا برای تان به عرض می رسانم؛ در احادیث صحیح بخاری، مسلم، صحاح سته و در دیگر کتب حدیث تماماً وجود دارد از جمله فتنه های که بروز می کند همین فتنه است که نبی اکرم (ص) روزی دعا می کند، حدیث بخاری است:

            «اللهم بارك لنا في شامنا ويمننا»

ای خدایا شام و یمن ما را ذی برکت بگردان و برکت در ملک و در ساح ما بریزان،

حدیث طولانی است بعدا گواه می کنم، یک نفر بلند شد گفت

«یا رسول الله و فی نجدنا»

شما را به یک گروه آشنا می کنیم ان شاء الله، لکن در احادیث صحیحه پیامبر، جوانها خیلی دقیق باشید، جوان هایی که در دانشگاه هستید، جوان هایی که به مدرسه می روید، شما آماده شکار هستید، دام و تله پیش روی شما گذاشته شده است، شما را شکار می کنند، پیامبر اسلام به یک صحابی بگوید «و فی نجدنا» خب بله پیامبر خدا ولی مجد را هم به اینها بگو اینها هم دعا بکن باز پیامبر اسلام گفت که

«اللهم بارک لنا فی شامنا و یمننا»

باز گفت و فی نجد نا، باز پیامبر (ص) به شام و یمن دعا کرد، باز اینها گفت و فی نجدنا پیامبر اسلام به خشم آمد که در نزدت دعا نمی کنم

«هنالک الزلازل و الفتن»

در نجد زلزله ها می شود در نجد فتنه پیدا می شود،

و در نجد

«یطلع قرن الشیطان»

و در آنجا یک شاخ شیطان از اینجا بروز می کند

پیامبر می داند که نجد جای فتنه می شود، این نجد چه وقت جای فتنه شد در کدام تاریخ جای فتنه شد و تمام عالم را فتنه نجدی ها در تحت شعاء و پرچم خود قرار دادند که امروز افغانستان عزیزم در آتش فتنه نجد می سوزد، و مردم ما به بی راهه می روند؛ ببینید دوستان، پیامبر (ص) فرمود که از آنجا شاخ شیطان ظهور می کند، ببینید شاخ شیطان آنجا این است، به صراحت می توانیم بگوییم که محمد بن عبدالوهاب نجدی است که از نجد طلوع کرده و حکم تکفیر مسلمان ها را صادر می کند، مسلمان ها را مشرک و کافر می داند، قتل و خون ریختن مسلمان ها را جایز و مباح بلکه واجب می داند، مال مسلمان ها را غنیمت می داند، هیچ یک از این حرف ها را از خودم نمی زنم بلکه در کتاب ها وجود دارد، مراجعه شود به تفسیر صاوی در سوره فاطر آیه 6، آنجا ببیند که حزب محمد بن عبد الوهاب نجدی، حزب شیطان است، گروه شیطان است فتوای ...32:23 که می گوید که اینها خوارج هستند «و السهاهم قتل المؤمنین» قتل مسلمانها را مباح می دانند، اموالش را غنیمت می داند، یکی از اخبار حضرت رسول (ص) هست که ، پیامبر علم به این داشت، بعد از این فتنه من به شما می رسم، تواریخ اگر بیشتر مطالعه شود.

مجری:

بله این بود همان مطلبی که مختصراً اشاره شد و الحمد الله همۀتان هم به صراحت دیدید که چه صحبت های انجام می شود که اینها باعث می شود که بالاخره وقتی که متوجه بشوند ببینند آن مرکز تکفیر مرکز جای که عامل این هست که بخواهد اختلافات بین شیعه و سنی بیندازد می بینند که خود این نجد این عربستانی که الآن مرکز چنین چیزی است اگر قرار است کارش زیر سؤال برود آن فردی عامل این نوع رفتار هست عامل این نوع روشنگری هست خود آن فرد باید ترور بشود.

حالا این در صحبت های شان هم اشاره داشتند به روایاتی که ظاهراً نمی دانم بحث شاخ شیطان و اینها را مطرح می کردند درست است؟

استاد یزدانی:

ایشان مولوی نعمان فضلی بودند که آنطوری که من در صفحات مجازی دیدم ایشان مفتی اعظم احناف افغانستان بودند و عالِمی که من سیرچ زدم در همین سایت های اینترنتی ده ها کلیپ علیه وهابیت از ایشان پخش شده و همیشه در دفاع از مذهب احناف و علیه وهابیت صحبت می کردند ایشان و مانع بزرگی بود برای اینکه این تکفیری ها این تندروها بتوانند در بین جوانان حنفی نفوذ کنند و بعد وهابی های و طالبان و داعشی که در افغانستان هستند نمی توانند تحمل کنند اینها را، تمام تلاش شان را وهابی ها و داعشی ها کردند که شیعه ها را بکشند و نسل کشی شیعه ها را در افغانستان راه بیندازند و هر کسی مانع این قضیه باشد را باز ایشان (وهابی ها) از بین می برند و دیدیم که اینها آقای مولوی نعمان فضلی را در دوم عید روز عیدی که اینها خودشان آتش بس اعلان کرده بودند از طرف طالبان آمدند مسجدش را بمب گذاری کردند و نزدیک پانزده شانزده نفر هم با او  کشته شدند، یعنی اینها برای شان فرقی نمی کند هر کسی مانع رشد وهابیت باشد حالا شیعه باشد یا سنی باشد را از سر راه به همین راحتی بر می دارند.

مجری:

ولو اینکه مولوی اهل سنت و مولوی احناف باشد.

استاد یزدانی:

مفتی اعظم احناف بود ایشان در افغانستان، آدم میانه روی بود تندرو نبود همیشه علیه وهابیت حرف می زد همیشه طرفدار تقریب و وحدت بود، همچین علمای کم هست در سراسر دنیا و ایشان متأسفانه توسط وهابیت ترور شد، حالا روایت را هم که خواند من روایت را هم از «صحیح بخاری» بخوانم، آدم ملای هم هست اتفاقاً یک مناظرۀ خیلی جالبی هم ایشان دارد حیف که کیفیت نداشت یعنی با گوشی خیلی ضعیف گرفته شده بود مولوی که مناظره می کرد با وهابی ها و پدر وهابی ها را درآورده بود آنجا، متأسفانه آن مناظرۀ که بود من داشتم مناظره اش را کامل ولی کیفیت پخش در شبکه را متأسفانه نداشت، روایتی که در «صحیح بخاری» ایشان خواند از صحیح بخاری چاپ وزارت اوقاف عربستان سعودی، صفحه 205 حدیث شماره 1037 از عبدالله بن عمر نقل شده که پیغمبر بزرگوار اسلام فرمود:

«اللَّهُمَّ بَارِكْ لَنَا فِي شَامِنَا وَفِي يَمَنِنَا»

خدا یا شام و یمن را مبارک بگردان

بعضی ها که حالا اهل نجد بودند یا نبودند گفتند نجد چه پس؟ 

«وَفِي نَجْدِنَا»

نجد را دعا نمی کنی؟

دو یا سه بار این قضیه اتفاق افتاد پیغمبر شام و یمن را دعا کردند ولی نجد را دعا نکردند تا اینکه پیغمبر بزرگوار اسلام در آخر فرمودند:

«هنالک الزلازل و الفتن وبها یطلع قرن الشیطان»

از آنجا زلزله ها، از آنجا فتنه ها بر می خیزد و شاخ شیطان از آنجا ظهور می کند

شاخ شیطان از کجا؟ از نجد، در طول تاریخ پیدا کنید یک حکومتی که از نجد ظهور کرده باشد، یک دانه پیدا کنید، این اولین حکومتی است که از نجد ظهور می کند و متفرق می شود کل عربستان را می گیرد و بعد کشورهای دیگر، این روایت را خیلی از علمای اهل سنت گفتند مقصودش همین وهابیت است و محمد بن عبدالوهاب هست که شاخ شیطان بوده و از آنجا ظهور کرده که حالا دیگر فرصت نیست ما کلیپ زیاد داریم و این مولوی بزرگوار هم دقیقاً به همین روایت اشاره می کرد، باز همین روایت در همین «صحیح بخاری» صفحه 1489 روایت 7094 هم تکرار شده دقیقاً همان روایت که ثابت می کند وهابیت شاخ شیطان هست که از نجد ظهور کرده است.

صحیح بخاری، چاپ وزارت اوقاف عربستان سعودی، ص 1489، روایت 7094

حالا ایشان روایت آقای ساوی مالکی را هم صاوی مالکی خواندند من روایت صاوی مالکی را که در «حاشیه» خودش بر تفسیر جلالین دارد آقای احمد بن محمد بن خلوتی صاوی مصری مالکی متوفی 1241 حاشیه ای بر تفسیر جلالین آقای سیوطی، جلد شماره پنج، چاپ دار إحیاء التراث العربی در بیروت لبنان چاپ شده، چاپ اول، چاپ 2013م / 1434هه، صفحه شماره 78 دقیقاً در ذیل «فلعلک باخع نفسک علی آثارهم ان لم یؤمنوا بهذا الحدیث أصفا» این آیه این مطالب را علیه وهابیت و اینکه می گوید این آیه در باره خوارج هست که کتاب خدا را تحریف می کردند، سنت را تحریف می کردند، خون مسلمان ها را حلال می دانستند، اموال مسلمان ها را حلال می دانستند، می گوید شبیه آن خوارج که این کارها می کردند الآن هم هست، چه کسانی هستند آنها؟ یک فرقۀ در حجاز که به آنها وهابیت گفته می شود آنها فکر می کنند که بر حق هستند

«الا إنهم هم الکاذبون»

اینها دروغگو هستند  

حاشیة الصاوي علی تفسیر الجلالین، نویسنده احمد بن محمد بن خلوتی صاوی مصری مالکی، متوفی 1241، چاپ دار إحیاء التراث العربی در بیروت لبنان ، چاپ اول، چاپ 2013م / 1434هه، ج 5، ص 78

«استحوذ علیهم الشیطان»

شیطان بر وهابیت مسلط شده

ذکر خدا را از یاد آنها برده

«اولئک حذب الشیطان»

وهابی های حزب شیطان هستند

«علی إن حزب الشیطان هم الخاسرون»

آگاه باشید که حزب شیطان خاسر هستند و اهل خسران هستند

و از خداوند

«نسأل الله الکریم أن یقطع دابرهم»

ما از خدا می خواهیم که نسل اینها و ریشه اینها را بکند

این هم نظر آقای صاوی مالکی، البته خب کلیپ طولانی بود ما چون در برنامه مان دیگر نمی توانیم بیشتر از این کلیپ طولانی تر را نقل کنیم، باز هم مولوی لعمان فضلی فصل روایتی دیگر در رد وهابیت و در اینکه اینها مسلمان ها را تکفیر می کند آورد و امیدوار هستیم که اهل سنت در هر جایی که هستند بیدار بشوند و بجای پیروی از این مولوی های تند رو به این مولوی های میانه رو که اهل اعتدال هستند و اهل وحدت و تغریب به اینها اقتدا کنند و راه اینها را بروند.

مجری:

بسیار خب، بله واقعاً همینطور هست که حضرت استاد فرمودند و مخصوصاً الآن ما خودمان دارم می بینیم خیلی از افرادی که بخواهند علیه وهابیت و علیه جریانات تکفیری جریانی را راه بی اندازند فعالتی را آغاز بکنند می بینیم که اولین مشکلی که پیش می آید برای همان افراد هست، خودشان می شوند تکفیری و خودشان می شوند محکوم به قتل، به سادگی هم همانطور که دیدیم اینها را به قتل می رسانند و می کشند و با هیچ کس هم هیچ نوع تعارفی ندارند و از آن دردناک ‌تر این هست که خیلی وقت  ها فکر می کنیم اینها جریاناتی است که صرفاً در خارج از کشور وجود دارد و بالاخره ما خودمان را ایمن از اینها می دانیم خیلی وقت ها می توانیم تبلیغ مذهب شیعه را انجام بدهیم خیلی  وقتها می توانیم این صداقت و آن لطافت مذهب شیعه را به اطرافیان مان برسانیم اما این کار را نمی کنیم می گوییم داعش چیزی بوده که در خارج ایران بوده به ما چه ربطی دارد در صورتی که واقعاً این گونه نیست ما بارها و بارها شنیدیم و الآن هم ان شاء اگر عزیزان اتاق فرمان هم آماده باشند یک مستند کوتاهی هست نسبت به همین مطلب که در ایران خودمان جایی که ممکن است تصورمان این باشد که هیچ اثری از داعش نبوده و نیست اما افرادی بودند که  به این جریانات تکفیری کشیده شدند این وظیفه ما را در تبلیغ مذهب حقه سنگین تر می کند ببینیم این مستند کوتاه را با هم دیگر.

مستند:

استان حسکه در شمال شرق سوریه، اردوگاهی به نام الهول، این مکان تمام چیزی است که از خلافت اسلامی داعش باقی مانده است، بعد از سرنگونی آخرین پایگاه های داعش و پایین افتادن آخرین پرچم های خلافت اسلامی زنان و فرزندان شبه نظامیان این گروه به این اردوگاه انتقال داده شدند، به گفته نیروهای دموکراتیک سوریه که این اردوگاه را کنترل می کنند امروز چیزی نزدیک به 60 هزار نفر در این مکان زندگی می کنند که بسیاری از آنها زنان و فرزندان جنگ جویان داعش هستند، به دنبال اعلام شروع خلافت اسلامی داعش در سال 2014 ده ها هزار نفر از مردان مسلمان گوشه و کنار جهان با تفکراتی افراطی به سوریه آمدند تا مدینه فاضله خودشان را در این کشور تأسیس کنند، شمار زیادی از آنها زنان و فرزندان شان را همراه با خودشان به سرزمین های خلافت اسلامی داعش آوردند، با شکست داعش و فروپاشی خلافت اسلامی بسیاری از جنگ جویان این گروه کشته شدند و آنهایی که از جنگ جان سالم بدر بردند در زندان های سوره و عراق به سر می برند، این اردوگاه حالا به یکی از اصلی ترین نگهداری زنان و فرزندان جنگ جویان داعش تبدیل شده است، این چادرها میزبان خانواده هایی هستند که هر کدام شان به گوشه ای از جهان تعلق دارند، اگرچه تشخیص ملیت این زنان در زیر چادرهای سیاه و نقاب های بلندشان ممکن نیست، اما فیزیک صورت و چهره های این کودکان گویای زندگی افرادی با نژادها و ملیت های متفاوت در این اردوگاه است، از اویقورهای چین و چچن های روسیه گرفته تا شهروندان اروپایی و آمریکایی و مسلمان هایی از ده ها کشور دیگر، نکته قابل توجه در بین سکنه 72 ملت این اردوگاه حضور ده ها خانواده ایرانی در آن است، زنانی که شوهرانشان تا پیش از این جنگ جویان داعش بودند و بعد از کشته شدن یا دستگیری شوهرانشان، حالا در این کمپ نگهداری می شوند، این زن که خودش را ام فاطمه معرفی می کند اهل بلوچستان ایران است،

ام فاطمه:

حکومت ایران به خاطر یک کتاب خواندن چندین بار شوهرم را برده زندان، چندین بار شناسنامه اش را از او گرفته است، به خاطر یک کتاب خواندن، به خاطر اینکه یک نفعی به شریعت دین و الله برساند، فرض کنید فقط از تهران تا بلوچستان ده بار ما را بازرسی می کردند، ده بار ما را از ماشین پیاده می کردند کجا می روید، برای چه می روید، نه برای تجارت می توانستیم برویم نه برای درس دینی می توانستیم برویم، این است؟ برای چه می خواهیم ایران را؟ چند سال است آمدیم اینجا ایران یک بار نپرسیده.

به گفته این زن شوهرش سه سال بعد از مهاجرت به سوریه در عملیات داعش کشته شده اما او تصمیم می گیرد تا همچنان همراه با دو فرزندش در دولت اسلامی داش بمانند؛ یکی دیگر از زنان ایرانی در اردوگاه الهول این زن با نام مستعار ام حارث است،  او که اهل کردستان ایران است شش سال قبل همراه با همسرش برای زندگی زیر سایه شریعت و خلافت اسلامی به سوریه آمده،

ام حارث:

با شوهرم آمدم یک پسر داشتم، شوهرم تقریباً چهار پنج ماهی با من بود، شوهرم کشته شد، بعد از این که شوهرم کشته شد، مشکل هایی بود، بعداً ازدواج کردم با یک ایرانی دیگر، با او ازدواج کردم حالا صاحب یک پسر دیگر هستم.

ام حارث اگرچه علاقه مند از تا به ایران برگردد و در کنار پدر و مادرش باشد اما کماکان از عملکرد داعش دفاع می کند،

ام حارث:

این کلام کلام الله است، که می گوید کسی که نماز نخواند کافر است، حالا به عقیده دوره اسلامی هم گفتند این ایزدی ها مسیحی هستند، می گویند اینها شیطان پرست هستند، یعنی خدا را نمی پرستند، در شریعت اسلامی حتی از زمان رسول الله (ص) بوده این چیز که کسی که کافر باشد، مسلمان می تواند برده ببرد از کافر، یعنی این چیز بوده، این زمان بوده، و آن کاری را می کنند که کردند، یعنی که بیشتر بوده.

یکی دیگر از زنان ایرانی حاضر در اردوگاه الهول ام انس است، او خودش را اهل گیلان معرفی می کند به همراه دو فرزندش در این اردوگاه نگهداری می شوند،

ام انس:

آمدیم سوریه به خاطر جهاد و هجرت که الله تعالی فرموده و فرمایشش را گوش کردیم.

ام انس هم مثل بسیاری از زنان در اینجا همچنان از ایدئولوژی دولت اسلامی دفاع می کند،  حمایت شمار زیادی از ساکنین اردوگاه الهول از ایدئولوژی داعش نگرانی های زیادی را در باره امکان بازسازی  دوباره داعش در سوریه به وجود آورده است، این موضوع جامعه بین المللی را در باره شیوه برخورد مناسب با این زنان و کودکان با چالش جدی روبرو کرده است، در حالی که عده ای خواستار بازگرداندن این خانواده ها به کشورهایشان هستند گروه های دیگری نگهداری شان در این اردوگاه را بهترین راه مقابله با تفکرات آنها می دانند، بسیاری نگران این هستند که بازگرداندن این زنان به کشورهای خودشان به ترویج افکار داعشی ها منجر می شود و گسترش افراط گرایی را به همراه می آورد، اما در این بین معضل اصلی برای جامعه جهانی این کودکان هستند،  کودکانی که در جایی که داعش در ذهن آنها ساخته رشد کردند و حالا هم در دامن مادرانی بزرگ می شوند که تفکرات افراطی خودشان را به فرزندانشان منتقل می کنند، اما به راستی آیا اصلاح و بازپروری ذهن این کودکان امکان پذیر است؟.

مجری:

بسیار خب دیدیم با هم این وضعیتی که وضعیت موجود فعلی را که تصورات خیلی از ما را می تواند تصحیح بکند نسبت آن چیزی که پیرامون  مان می گذرد، حاج آقا بشنویم تحلیل حضرت عالی را.

استاد یزدانی:

بله، کلیپ گویا بود خودش واقعاً مستند جالبی درست کرده بودند از زنانی که، دو سه تا از آنها را نشان داد، از زنان ایرانی که به داعش پیوسته بودند، و خیلی عجیب است یک زمانی ما می گفتیم کسی باور نمی کرد، یکی از همین مولوی های اینها که معروف است حالا نمی خواهم اسمش را ببرم در صفحه رسمی خودش از یکی از همین فرقه ها و گروه های تروریستی که در سوریه بود تبلیغ می کرد و در صفحه خودش رسماً زکات را برای آنها جمع می کرد و فتوا داد که زکات دادن به اینها جایز است که ما هم همان زمان در صفحات مجازی خودمان واکنش نشان دادیم و جوابش را دادیم، حالا مشخصاً هم اگر بگوییم مولوی آقای مرادزهی از زاهدان که رسماً تبلیغ کرده بود در صفحه خودش، خب نتیجه آن تبلیغات همین می شود که زنان ایرانی رفتند آنجا و جهاد النکاح و این مسائل خب این خیلی بد هست و خیلی ناراحت کننده است برای ما که ببینیم همچین اتفاقاتی افتاده الآن هم بدبخت ها و بیچاره ها آنجا گرفتار هستند و چطوری شستشوی مغزی شدند این بدبخت ها، می گویند ما می خواستیم برویم از این شهر به آن شهر ما را می گشتند؛ خب همه را می گردند فکر کردی فقط تو را می گردند؟ کتاب می خواستیم بخوانیم ما را دستگیر می کردند؛ کجا همچین چیزی بوده؟ چه زمانی همچین کاری کرده؟ چرا دروغ می گویید؟ و چقدر واضح دروغ می گویند و چقدر شستشوی مغزی عجیبی شدند و امیدوار هستیم که این فتنه جمع بشود و بتوانند حداقل نسل بعدی شان دیگر گرفتار این فتنه نباشند و باید مولوی ها ببینید مولوی‌ای که در افغانستان به دست طالبان کشته می شود چطور بود چطور رفتار می کرد چطور زندگی می کرد چطور علیه وهابیت، و بعضی از مولوی های اینجا هم که واقعاً ناراحت کننده است که اینها چطوری داشتند از داعش و اینها دفاع می کردند و مردم را تشویق می کردند برای زکات دادن به آنها و قطعاً پشت برده شک نداریم ما که همین ها بودند که اینها را فرستادند آن طرف برای جهاد و مسائل دیگر.

مجری:

بله واقعاً خیلی دردناک است که این توقع در مملکت اسلامی به وجود بیاید، می گوید من مثلاً از سمت تهران می خواستم بروم به سمت بلوچستان اتوبوس مان را آمدند گشتند؛ فرض کنید یک داعشی بیاید و چنین حرفی را بزند و توقع داشته باشد همین رفتاری که با تمامی شهروندان انجام می شود با او انجام نشود این را بگذاریم کنار همان صحبت حضرت عالی و همان کلیپی که قبل از این دیدیم که چه رفتاری در کشورهای همجوار انجام می شود با آنهای که حتی در ظاهر باید بگویند اینها هم مسلک ما هستند اما آنها را به خاک و خون می کشند از آن طرف ما در ایران اسلامی چنین رفتار رئوفانه ای را با این ها هم مشاهده می کنیم اما از آن طرف چنین توقعاتی هم به وجود می آید.

برویم سراغ تماس های شما بینندگان؛ آقا علی از تهران پشت خط هستند، آقا علی در خدمت تان هستیم بفرمایید.

بیننده:

سلام علیکم خسته نباشید شب  شما بخیر، یک سؤالی داشتم؛ اینکه آقا امیرالمؤمنین در جنگ یمامه که در خلافت أبوبکر واقع شده بود و یک شخصی حالا ادعای پیغمبری می کرد به نام مسیلمه آیا امیرالمؤمنین در آن جنگ شرکت کرد یا نکرد؟ که اکثریت حافظان قرآن در این جنگ کشته شدند، اگر شرکت نکرد علت شرکت نکردن امیرالمؤمنین در این جنگ چه بود؟ سؤال دوم اینکه احمد بن حنبل در کتاب «فضائل الصحابه» در جلد 2 صفحه 662، نقل می کند می گوید:

« رَوَى صَاحِبُ الْمَنَاقِبِ‏ عَنْ سَلْمَانَ قَالَ سَمِعْتُ حَبِيبِي الْمُصْطَفَى (ص) يَقُولُ‏: كُنْتُ أَنَا وَ عَلِيٌّ نُوراً بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مُطَبَّقاً يُسَبِّحُ اللَّهَ ذَلِكَ النُّورُ وَ يُقَدِّسُهُ‏ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ اللَّهُ‏ آدَمَ بِأَرْبَعَةَ عَشَرَ أَلْفَ عَامٍ فَلَمَّا خَلَقَ اللَّهُ تَعَالَى آدَمَ رَكَّبَ ذَلِكَ النُّورَ فِي صُلْبِهِ فَلَمْ نَزَلْ‏ فِي شَيْ‏ءٍ وَاحِدٍ حَتَّى افْتَرَقْنَا فِي صُلْبِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ فَجُزْءٌ أَنَا وَ جُزْءٌ عَلِيٌ‏»

فضائل الصحابه،احمد بن حنبل، ج 2، ص 662

آیا این از نظر روایی از نظر سند درست است؟

پیامبر فرمود من و علی یک نور بودیم قبل از 14 هزار سال قبل از خلقت آدم، آیا این روایت از نظر سند درست است یا نه؟ اگر این روایات از نظر اهل سنت درست است، پس حجت بر تمام اهل سنت تمام است، و آیا از نظر اهل سنت این خبر، خبر واحد است و آیا خبر واحد در نظر اهل سنت حجت است؟ یا نه اگر قائل باشیم که این روایات خبر واحد است، خب چکار کنیم با کتاب «شواهد التنزی» آقای حسکانی؟ که این همه روایاتی که در قرآن آیاتی را که در شأن نزولش در باره امیرالمؤمنین است آیا اهل سنت می توانند به آن روایات مراجعه کنند اگر یک روایت صحیح باشد حجت به تمام اهل سنت تمام شده، یا اگر همین یک دانه روایت از نظر احمد بن حنبل یا از نظر روات علمی اهل سنت ثابت شده باشد، دیگر اصلاً هیچ عالم اهل سنتی حق ندارد مخالفت با این روایت بکند، و حجت را خدای متعال به واسطه احمد بن حنبل در تمام کتب اینها تمام می کند، خب اگر نه این روایت خبر واحد است پس خبر واحد از نظر اهل سنت چیست، آیا اگر بگوییم خبر واحد حجت نیست پس تمام این احتجاجاتی که شما دارید انجام می دهید درست نیست، چرا؟ چون احتجاجات شما در برابر اهل سنت به واسطه یا به تمسک خبر واحد است که اهل سنت قبول ندارند، اگر خبر واحد به نظر اهل سنت صحیح است، پس همین روایت هم قبول می شود آنها باید ایمان بیاورند، و حجت برایشان تمام می شود و اگر این روایات خبر واحداست چرا شما برای اثبات حقانیت شیعه و اینکه فضائل امیرالمؤمنین را ثابت کنید ما شیعیان یا شما کارشناسان بزرگوار استدلال به خبر واحد می کنید از منابع اهل سنت که از نظر آنها ترد است، اما مطلب بعدی که حرف آخرم باشد شما فرمودید خیلی از عرفان های نو ظهور و فلان، شما بزرگوار در ضمینه رد شبهات وهابیت قوی کار کردید، اما چرا از امثال مثل حاج آقای شیخ حسن میلانی که ایشان قوی در رد عرفان های نو ظهور کار کرده چرا از ایشان استقبال نمی کنید، چرا از حاج آقای ابوالقاسمی در این زمینه و در زمینه وهابیت کار می کند چرا از ایشان استقبال نمی کنید، فقط این را می خواهم به شما بگویم اگر واقعاً از حاج آقای ابوالقاسمی و یا امثال روحانی های دیگر مثل حاج آقای سید علی احمدی یا شیخ حسن میلانی، اینها که در این زمینه در رد ابن عربی و در مباحث عرفان حقیقی، عرفان و توحید اهل بیت  (ع) خودتان هم خوب می دانید قوی کار کردند و سالها در رد مطالب ابن عربی کتاب های قوی نوشتند و اصلاً حفظ هستند این کتاب ایشان را اگر واقعاً اینها را بیاوریم بینندگان شبکه های شما هزار برابر بیشتر از این می شود، و مطمئن باشید که واقعاً هم این راه، راهی است که شما را موفق می کند و اینکه حجت را بر شیعیان تمام می کند که واقعاً ایمان ما را زیاد می کنید، از خداوند متعال می خواهم که همیشه شما را موفق و مؤید بدارد و زیر پای حضرت زهرا باشید، یا علی مدد خدا حافظ.

مجری:

سلامت باشید یا علی خدا حافظ شما باشد ان شاء الله؛ تشکر می کنیم آقا علی عزیز که از تهران همراه برنامه بودید؛ خب سه تا سؤال شما را یاد داشت کردیم برویم سراغ تماس بعد، آقای جهانی از تهران پشت خط هستند ان شاء آقا علی منتظر باشید بعد از تماس ها فرصتی شد حتماً به تمامی سؤالات شما پاسخگو خواهند بود حضرت استاد؛ جناب آقای مهندس جهانی پشت خط هستند در خدمت تان هتسیم بفرمایید.

بیننده:

سلام و عرض ادب خدمت شما بزرگواران و استاد بزرگوارم جناب آقای یزدانی، اولین بار است تماس می گیرم با شبکه تان من خیلی برنامه های شبکه ولایت و ولیعصر را نگاه می کردم کلیپ هایش را هر موقع فرصت می شد، به صورت زنده هم نگاه می کردم، من واقعاً تبریک می گویم شما صبر خیلی زیادی دارید من نه طلبه هستم نه مؤمنی که جانماز آب بکشد هستم، اصلاً اینها نیستم، من یک مهندس ساختمان هستم، عمداً هم گفتم کلمه مهندس را بگویند چون به هم صنف های خودم به دوستان خودم چون اهل دو دو تا چهارتا هستند ریالی هستند، اصلاً کاری به مذهب و دین و حدیث ها ندارند، می خواهم دو سه  تا مطلب بگویم، من شخصاً خودم تا 25 سالگی درست است در خانواده شیعه اثنا عشری بزرگ شدم ولی اصلاً نه نماز می خواندم نه قرآن را اعتقاد داشتم، چون تحقیق نکرده بودم، من چون خیلی به عدد دو دوتا چهارتا خیل علاقه دارم حرفی که به نظر من، منطقی است و جهانی است اگر از لحاظ ریاضی درست در بیاید را من قبول دارم، وقتی رفتم قرآن را خواندم دیدم این همه موجودات عدید که حالا یکی از دکترها که اسمش را فراموش کردم تحقیق کرده بود مثلاً گفته بود یک عددی در قرآن هست اگر بخواهید این را با یک ابر کامپیوتر، حالا نمی گویم 1400 سال، اگر با ابر کامپیوتر بخواهند حساب بکنند، احتمال یک به روی ششصد و بیست و پنج ضرب در ده به توان 24 هست  یعنی یک عددی که غیر ممکن است نه همین امروز تا آخر زمان هم کسی بخواهد یک آیه مانند قرآن بیاورد، این را خود قرآن بیاورد، من به این رسیدم، من می خواستم به دوستان اهل سنت یک چیزی بگویم، اصلاً بحث های دیگر حضرت علی شجاعت، بحث خیبر و خیلی چیزهای دیگر را بگذاریم کنار، امام علی که در علم تحدی می کند می گوید هر چیزی که می خواهید از من بپرسید، اصلاً یک جمله کافی است، وقتی یک نفری که مثل حضرت علی که صد است، وقتی کسی این ادعا را می کند یعنی صد است، حتی اگر بر فرض محال ابوبکر و عمر نود هم باشند، که در مقابل حضرت علی یک صدم هم نیستند، باشند، وقتی صد هست چرا نود را قبول می کنید، دوستان خواهش می کنم یک خورده تفکر داشته باشید؛ یک بحث خیلی کوچک را هم بگویم خدمت تان، در مورد واقعه احمد بصری که خیلی وقت است مخصوصاً استاد شریفی با اتباعشان بحث می کند این آقا مگر ادعایی نبوت وامامت ندارد؟ ما همه ائمه  مان اعتقاد دارند گوشت ما ائمه برای درندگان حرام است، حرفی که استاد رائفی پور خیلی در سخنرانی هایشان می زنند، ایشان را یک بار بیاندازند در قفس شیری ببری، اگر زنده هم آمدند بیرون ما هم قبول شان می کنیم، این یکی بیاندازند به پیش شیرهای گرسنه، ببخشید وقت برنامه تان را گرفتم، من عذرخواهی می کنم، و یک چیز کوچک دیگری بودم، من خیلی با دوستان افغانی، که در کارگاه کار می کنند، کارگرها بنده خدایی هستند، هیچ انتظاری هم نداشتم با آنها که مناظره ای بکنم یا بحثی کنم، چون می دانم بنده خداها سواد خاصی ندارند، بالإجبار هم می آیند در ایران کار می کنند، یکی دوبار با آنها صحبت کردم واقعاً چیزی برای گفتن نداشتند، حداقل اینکه گفتم شاید از ترس از اینکه فکر می کنند من بیایم مهندس بخواهم از حقوقشان کسر بکنم، که خدای نکرده من همچین کاری بخواهیم بکنیم، دیدم واقعاً حرف برای گفتن ندارند فقط تقلید می کنند، به این دوستان من می گویم حداقل در حد همان ابتدایی دوتا کتابش را بخوانید، من به دوستان افغانی هم می گویم همیشه می گویم حداقل اگر سواد دارید در حد دوتا کتاب خودتان، همان صحیح مسلم و صحاح خودتان را بخوانید، تناقاضاتش را در بیاورید کافی است، دیگر نیاز نیست اتفاق دیگری بیافتد؛ ببخشید زیاد حرف زدم وقت برنامه را گرفتم، استاد یزدانی را که اصلاً من چهره  شان را می بینم شاد می شوم، چون خیلی، حال این وهابی ها را می گیرد من لذت می برم، عذر خواهی می کنم وقت تان را گرفتم.

مجری:

طیب الله احسنتم تشکر می کنیم جناب آقای مهندس جهانی عزیز که از تهران همراه ما بودید و ان شاء الله همیشه موفق هستید، همیشه این توفیقات تان روز افزون باشد، و با همین غیرت مذهبی و دینی ان شاء الله همیشه در جامعه حضور داشته باشید و الحمد الله حرف های بسیار زیبا و دقیقی هم فرمودید، که اگر نکته ای بود از حضرت استاد هم خواهیم شنید.

آقا محمد از شهر کرد پشت خط هسنتد، آقا محمد در خدمت تان هستیم بفرمایید.

بیننده:

سلام و رحمة الله محضر شما و استاد عزیز، دوتا سؤال داشتم، یک استدلالی است در مقابل آیه ای که برای خبیثات برای خبیثین و طیبات برای طیبین که در سوره مبارکه نور هست، ما یک استدلالی در مقابل این داریم که اگر آن حرفی که اهل سنت می زنند که عایشه همسر پیامبر چون همسر پیامبر بوده حتماً آدم پاکی بوده و خبیث نبوده، در اینجا هم همسران حضرت نوح و لوط علیهما السلام هم طبق آیه 10 سوره تحریم اهل آتش هستند، خداوند آنها را اهل جهنم معرفی کرده، ما وقتی این را می پرسیم، حالا این را یکی علمای ما یک جوابی به این داده در کتاب «الرد علی الشبهات من السنت و الآیات» از آیت الله العظمی سید شهید محمد صدر، در صفحه 40، همین سؤال پرسیده می شود که

«لرجال الطبیب فکیف کان امرأة لوط من غابرین و کان لوط من الطیبین.... فکیف تخرج الخبیثات الملعونا فی القرآن و یتورج من الطیبین»

الرد علی الشبهات من السنت و الآیات، سید شهید محمد صدر، ص 40

خب حالا جواب می دهد که اولاً

«اولاً أن هذا تشریع اسلامی لم یکن فی زمن لوط»

آن تشریع اسلامی بوده که در زمان لوط نبوده که ما بخواهیم بگوییم همسر لوط و نوح پیامبر هم به همین شیوه بوده اگر اینطوری  است، آنها هم باید بگوییم پاک هستند، این را اینطوری جواب می دهد؛ این سؤال اول، این را جواب می دهید یا سؤال بعد را بپرسم؟

مجری:

چون چهارتا سؤال دیگر هم هستند، بفرمایید سؤال دوم تان را هم بفرمایید.

بیننده:

در کتاب «روضة المتقین» از علامه مجلسی، در جلد 13 یا 14،

استاد یزدانی:

13 جلد بیشتر نیست،

بیننده:

نمی دانم اینجا صفحه اولش هم نیست که بفهمیم و این خیلی کوچک است،

مجری:

خب عباراتش را بفرمایید.

بیننده:

بله، در صفحه 213 می شود، اینجا یک سخنی دارد که

«و فی الصحیح او القوی کالصحیح»

تصحیح می کند

«عن یعقوب بن شعیب قال لما زوج رسول الله (ص) علی فاطمه دخل علیها و هی تبکی فقال ما یبکی فو الله لو کان فی اهلی خیر منه ما زوجتک»

می گوید که در صحیح یا قوی صحیح وارداست از یعقوب بن شعیب که وقتی نبی مکرم حضرت فاطمه را به همسری حضرت علی در می آورد، حضرت فاطمه گریه کنان بر نبی مکرم داخل می شود، پیغمبر می گوید، چرا گریه می کنی،من کسی را به همسری تو در آوردم که بهتر از او نیست،

حالا این خیلی عجیب است یعنی حضرت زهرا از همسری امیرالمؤمنین گریان بوده و ناراحت بوده، گفته صحیح و قوی الکصحیح.

مجری:

بسیار خب احسنتم، همین دو سؤال را ما در نظر داریم ان شاء الله؛ خداحافظی می کنیم با شما آقا محمد عزیز، و تشکر می کنیم از آقا محمد که از شهرکرد با برنامه خودشان برنامه کلمه طیبه همراه بودند.

آقای بهادری از کرج پشت خط هستند، آقای بهادری بفرمایید.

بیننده:

بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم و رحمة الله خدمت حضرت آقای یزدانی بزرگوار استاد گرام، و جناب آقای مرعشی دو سید بزرگوار، وقتی که این آقایان وهابی بعضی از طرفدارانشان می گویند زنان پیغمبر هم جزو آیه تطهیر هستند در سوره احزاب آیه 33، حالا من نمی دانم چطور ازاله از جنب و نجاست از این زنها برداشته شده، آیا داریم یک روایتی که همانطوری که حضرت رسول (ص) روی چهل روز نوشتند، شش ماه نوشتند که می آمد جلوی منزل آقا امیرالمؤمنین و می فرمود که

«الصلاة الصلاة یا اهل البیت، انما یرید الله لذهب عنکم اهل البیت یطهرکم تطهیراً»

یک با تا حالا شده در خانه همسرانش بیاید این حرف را بزند؟ این را برای ما بیاورید، با اینکه در قرآن کریم خطاب به زنان رسول خدا می فرمایند و قرن فی بیوتکن، یعنی ای زنان رسول خدا در خانه های خودتان بمانید، خانم عایشه تنها زنی بود که این آیه را زیر پا گذاشت، جناب آقای یزدانی، و فرسنگ ها سوار بر جمل شد، و به جنگ علی علیه السلام رفت، و ام سلمه بر سر عایشه داد کشید که این آیه را زیر پا نگذار در خانه ات بنشین، و آلت دست قدرت طلبان بنی امیه نشو، در «المحاسن المساوی» جلد 1، صفحه 481، می نویسد پس از بازگشت عایشه از جنگ جمل ام المؤمنین به عایشه گفت ای زنی که خداوند تو را فرموده است که در خانه ات بنشین مگر تو را از رفتن به جنگ علی باز نداشتم؟ آیا به تو نگفتم نرو؟ عایشه گفت من از خداوند آمرزش می خواهم و توبه کردم، اما استاد سید جعفر مرتضی آملی پس نقل این قصه در پاورقی نوشته نمی دانم چگونه توبه کرد، در حالی که شهادت آقا علی بن ابی طالب به او رسید غلامش را آزاد کرد وحضرت را ناسزا گفت، در «در المنصور» ذیل آیه 33 سوره احزاب نقل می کنند هرگاه پیش عایشه آیه فقرن فی بیوتکن خوانده می شد، آنقدر گریه می کرد که مقنعه اش از اشک چشمش تر می شد، هنگامی که دشمنی عایشه با اهل بیت علنی شد، لقب افخم الناس، اعدل الناس،و احسن الناس، رأیاً از سوی جناب عطا، عطا کردی و تاریخ ثبت کرده، حالا هردو عطا، چه عطا بن یثار، چه عطا بن یزید، از تربیت شدگان مستقیم کعب الأحبار هستند، چرا هیچ یک از آنان رسول خدا، اینقدر تبدیل به فقیه نشدند، این را به ما جواب بدهند، چون تنها زنی است که بر خلاف این آیه «فقرن فی بیوت کن» از خانه رسول خدا خارج شد و نقض دستور خدا کرده بود، و شد محبوب اسرائیلیون؛ و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته.

مجری:

طیب الله احسنتم ما شاء الله آقای بهادری عزیز مثل همیشه با صلابت و متقن فرمودند تشکر می کنیم؛ و بریم سراغ عزیزانی که سؤالشان را مطرح کرده بودند، ابتدأً آقا علی تماس گرفته بودند با برنامه، سؤال اولشان این بود که آیا امیرالمؤمنین در جنگ یمامه در آن وضعیت خاصی که بود و آن جریان مسیلمه کذاب و اینها، حضور داشتند یا حضور نداشتند، اگر حضور نداشتند دلیلش چه بوده.

استاد یزدانی:

هیچ مستندی صحیحی، در هیچ منبعی از منابع اسلامی وجود ندارد که امیرالمؤمنین (ع) بعد از پیغمبر در جنگی شرکت کرده باشند، در هیچ جنگی امیرالمؤمنین شرکت نکرد یا آنها نمی خواستند امیرالمؤمنین باشد، یا اینکه خود امیرالمؤمنین، واقعاً این جنگ ها را جنگ شرعی نمی دانستند، و جهاد نمی دانستند و اگر نه جهاد بر هر مسلمانی واجب است، امیرالمؤمنین باشد پیغمبر باشد، جهاد بر هم واجب است، و سرپیچی از جهاد را خداوند در سوره انفال و سوره توبه دیگر مفصل صحبتش را کرده، پس امیرالمؤمنین که در این جنگ ها شرکت نکرده، قطعاً این جنگها را جهاد نمی دانسته، ابن تیمیه در کتاب های متعدد خودش به این مسئله اشاره کرده، که امیرالمؤمنی هرگز بعد از پیغمبر در جنگی شرکت نکرد جز سه جنگ، جمل، صفین و نهروان، «مجموع فتاوا» اقای ابن تیمیه، جلد 4، چاپ 1425، که در عربستان سعودی در اوقاف این کشور چاپ شده، می گوید:

«و جمیع الحروب التی حضرها علی رضی الله عنه بعد وفاة رسول الله ثلاثة»

تمام جنگهایی که امیرالمؤمنین بعد از وفات پیغمبر شرکت کرده سه جنگ است، جنگ جمل صفین و نهران است،

مجموع الفتاوا، ابن تیمیه،عربستان، چاپ 1425، ج 4،

اگر جنگ یمامه و اینها بود، قطعاً امیرالمؤمنین شرکت می کرد، باز در «منهاج السنه» جلد 7ف، چاپ 1406، صفحه 199،

«و اما بعد النبی فلم یشهد شیئاً من الفتوحات لا هو و لا عثمان و لا طلحه»

منهاج السنه، چاپ 1406، ج 7، ص 199

البته عثمان و طلحه را هم اضافه می کند بعد از پیغمبر امیرالمؤمنین در هیچ یک از فتوحات شرکت نداشتند، باز در «منهاج السنه» جلد 8، صفحه 90 دقیقاً باز همین را می گوید:

«و علی بعد فوت النبی (ص) لم یشهد قتال الروم و فارس»

امیرالمؤمنین بعد از پیغمبر در جنگ روم و در جنگ فارس شرکت نکردند

منهاج السنه، ج 8، ص 90

جز جنگ صفین جنگ جمل و جنگ نهروان، پس امیرالمؤمنین در هیچ کدام از این جنگها شرکت نکرده، حالا چرا شرکت نکرده، دلیش را باید آنها توضیح بدهند، ما که می گوییم چون امیرالمؤمنین، این جنگها را جهاد نمی دانسته، اگر جهاد می دانسته باید شرکت می کرده، آنها باید مستندش را بیاورند که چرا امیرالمؤمنین شرکت نکرده.

مجری:

بسیار خب، سؤال دومشان حالا، فرصت هم بسیار محدود است، سؤال دوشان نسبت به این عبارتی بود که احمد بن حنبل در فضائل الصحابه ذکر می کنند، آیا این را اهل سنت اولاً بعنوان خبر واحد دارند فقط، و نیاز نیست به آن ملتزم باشند؟ یا اگر چنین عباراتی را به فورا پیدا می شود در کتاب هایشان چطور هست که اینها حجت را بر خودشان تمام شده نمی دانند؟

استاد یزدانی:

روایتی که ایشان خواند در جلد 2، صفحه 662،از کتاب «فضائل الصحابه» آقای احمد بن حنبل هست که مشخصاتش را دوستان می بینند، چاپ مؤسسه الرساله، جلد 2، صفحه 662،  حدیث 1130، که از سلمان نقل می کند که،

«قَالَ سَمِعْتُ حَبِيبِي الْمُصْطَفَى (ص) يَقُولُ‏»

از حبیب خودم پیغمبر بزرگوار اسلام شنیدم که می فرمود

«كُنْتُ أَنَا وَ عَلِيٌّ نُوراً بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ َبْلَ أَنْ يَخْلُقَ اللَّهُ‏ آدَمَ بِأَرْبَعَةَ عَشَرَ أَلْفَ عَامٍ فَلَمَّا خَلَقَ اللَّهُ تَعَالَى آدَمَ قسم ذلک النور جزئین فجزء أنا و جزء علی علیه السلام»

فضائل الصحابه، احمد بن حنبل، چاپ مؤسسه الرساله، ج 2، ص 662،  ح 1130

پیغمبر بزرگوار اسلام می فرماید من و علی قبل از خلقت آدم، یعنی 14هزار سال قبل از خلقت آدم ما خلق شده بودیم، نورمان خلق شده بود، خلقت نوری اهل بیت را دارد می گوید، بعد خداوند این نور را دو قسمت کرد یک قسمتش را به علی دارد یک قسمتش را هم به من، یک قسمتش علی شد، یک قسمتش من شدم، ، سند روایت را اینها اشکال کردند به آقای حسن بن علی بن زکریابن صالح که می گویند این جعال بوده، وضاع بوده ولی خب قابل جواب هست چون آقای احمد بن حنبل از آن کسانی است که جز از ثقه روایت نقل نمی کند «لا یروی ولا یرسل إلا عن ثقة» پس سند روایت را هم می شود توثیق کرد و شک و شبهۀ در صحت روایت نیست، حالا آیا حدیث خبر واحد برای اینها حجت هست یا نیست؟ آقای البانی یک کتاب تخصصی نوشتند «الحدیث حجة بنفسه» آنجا مفصل جواب داده و گفته حدیث خبر واحد هم در عقاید حجت هست حتی در اصول عقاید، کتابی دارد به نام «الحدیث حجة بنفسه» آنجا می توانند ببینند.

بحث سوم شان سر دعوت از کارشناسان آقای میلانی گفتند و بقیه؛ استاد أبوالقاسمی که مسافرت بود برنامه داشتند در این شبکه مسافرت رفتند یک مسافرت طولانی و بعد از آن که برگشتند دیگر برنامۀشان قطع شده بود دیگر حضرت آیت الله قزوینی برنامه ایشان را در روزی که ایشان می رفت برنامه رفتند، إن شاءالله آنطوری که بنده بودم در جلسه بنابراین شد که حضرت استاد أبوالقاسمی إن شاءالله روزهای یک شنبه، یک شنبه شب إن شاءالله در خدمت شان باشیم با همان نقد دیگراندیشان شیعی که نقد دکتر سروش را شروع کرده بودند و همینطور ادامه خواهند داد و إن شاءالله خیلی زود درخدمت شان خواهیم بود، بعد از آن کارشناسان دیگری که می گویند حالا من خیلی شناختی از جناب آقای شیخ حسن میلانی ندارم ولی خیلی از این کارشناس ها را که ما دعوت می کنیم خودشان محضوریت دارند ولی سعی مان را می کنیم إن شاءالله که بیایند و خدمت شان باشیم البته تصمیم گیرنده من نیستم فقط می توانم گزارش بدهم تصمیم گیرنده خود حضرت آیت الله قزوینی هستند و سایر دوستان.

مجری:

سلامت باشید، آقای مهندس جهانی صحبت های متین و دقیقی فرمودند، فقط یک سؤال که از دل صحبت هایشان می شد دربیاوریم این است که چطور با بالاخره مستضعفان مذهبی اینهای که ممکن است اطلاع درستی اصلاً از مذهب نداشته باشند اینها را بخواهیم دعوت بکنیم؟ دعوت نکنیم؟ چطور با اینها برخورد داشته باشیم ما؟

استاد یزدانی:

برخورد که مشخص است برخورد حتی اگر آنهای که خیلی با ما تند هستند باید برخوردمان نرم باشد و تندی نداشته باشیم همانطوری که خداوند به حضرت موسی دستور می دهد با فرعون به نرمی صحبت کن، از فرعون که دیگر بالاتر نیستند اینها هرچند مبغض هستند خیلی هایشان و خیلی هایشان هم جاهل هستند واقعاً باید اینها را درک کرد و کتاب های خوب را به اینها معرفی کرد کتاب های دکتر تیجانی، کتاب های دیگر که یواش یواش إن شاءالله اینها خودشان خواهند آمد.

مجری:

آقا محمد هم پرسیدند که با توجه به این آیه که استدلال می شود «الطَّيِّباتُ لِلطَّيِّبِينَ» و نقدی که از جانب شهید صدر بیان کردند چطور ما می توانیم در زمان فعلی که حالا با همان نقد شهید صدر این مطلب را اثبات بکنیم که همسران پیامبر قرار  نیست همۀشان به آن تیب و به آن پاکیزگی که پیامبر بودند باشند.

استاد یزدانی:

یکی از استدلال های مخالفین ما برای اینکه بگویند بعضی از زن های پیغمبر آدم های خوبی بودند این آیه است؛ سوره مبارکه نور آیه شماره 26

«الْخَبِيثاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَ الْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثاتِ وَ الطَّيِّباتُ لِلطَّيِّبِينَ وَ الطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّباتِ»

سوره مبارکه نور، آیه 26

که می گویند اگر قرار باشد که بعضی از زن های پیغمبر خبیث باشند نعوذباالله پیغمبر هم باید خبیس باشد چون خدا گفته «الْخَبِيثاتُ لِلْخَبِيثِينَ» و حتماً پاک است و طیب هست چرا؟ چون خداوند گفته «الطَّيِّباتُ لِلطَّيِّبِينَ»، ما این را جواب می دهیم که حضرت نوح (ع) مگر طیب نبود؟ چرا همسرش خبیث بود؟ مگر آسیه همسر فرعون طیبه نبود؟ چرا همسری داشت به نام فرعون که اخبث الخبائس در طول تاریخ است؟ اینها می گویند این در ادیان گذشته بوده، خب شما باید دلیل بیاورید که در دین ما این نقض شده، مستندی دارید؟ دلیلی دارید؟ از اینها بگذریم، مگر امام مجتبی (ع) نعوذباالله طیب نبود؟ همسرش جعده طیبه بود؟ قاتل امام مجتبی هست خیانت کرد به امام مجتبی، امام مجتبی(ع) را به شهادت رساند و رفت طرفدار معاویه، این قطعاً خبیث هست، مگر همسر امام جواد (ع) خبیثه نبود؟ اینها استدلال های بسیار مضحکی می کنند، آقای إبن قیم الجوزیه یک تفسیری جالبی دارد از این آیه در کتاب «زاد المعاد» خودش جلد اول، مؤسسه الرساله چاپ کرده، چاپ سوم، در 1418 چاپ شده صفحه شماره 66 همین آیه را می آورد می گوید این آیه تفسیر شده

«بأن الکلمات الخبیثات للخبیثین، والکلمات الطیبات للطیبین»

بله آدم خبیث حرف حبیث می زند، آدم پاک حرف پاک می زند درست و حسابی می زند

زاد المعاد، نویسنده إبن قیم الجوزیه، چاپ مؤسسه الرساله، چاپ سوم، چاپ 1418، ج 1، ص 66

نه اینکه هر کس خودش خوب است زنش هم حتماً خوب است، هر کس زنش خوب است خودش هم حتماً خوب باشد این نیست، حتی بر فرض اگر تفسیر اینها را هم بپذیریم بهتر است اینطوری باشد بهتر است که آدم همسر خوبی برای خودش انتخاب کند، پیغمبر بزرگوار اسلام قتیله را هم دارد قتیله همسر پیغمبر هست قتیله بعد از پیغمبر مرتد شد شیعه و سنی گفتند این مطلب را و رفت شوهر کرد، آیا قتیله آدم طیبی بود؟ اگر قتیله خبیث هست نعوذباالله رسول خدا هم خبیث هست؟ این چه حرفی است؟ این چه استدلال احمقانۀ است که شما می کنید؟ و به هر حال اینها استدلال هایشان همین قدر مثل خودشان هست واضح است روشن است باید دلیل بیاورند که در دین قبلی بوده در این دین نسخ شده، دلیل بیاورند، هیچ دلیلی وجود ندارد، دلیل هم بیاورید نقضش واضح هست خود پیغمبر با قتیله که همه می دانند قتیله کافر شده، امام مجتبی با جعده، امام جواد با ام فضل و فراوان داریم بعضی از ائمۀ ما حتی زن شان ناصبی بودند مثل زن حضرت امام علی بن الحسین بعضی ها نقل کردند که ناصبی بوده و فحش می داده، اینها که نمی شود که طیب باشند.

مجری:

طیب الله حاج آقا خیلی استفاده کردیم لذت بردیم.

استاد یزدانی:

روایتی که در «روضة المتقین» ایشان خواندند که حضرت زهرا گریه کردند وقتی به ازدواج امیرالمؤمنین درآمدند، چرا حضرت زهرا(س) گریه کردند و این مسائل؟ همینجا خود علامه محمد تقی مجلسی جواب داده که گریه حضرت زهرا (س) اگر درست باشد اگر صحیح باشد به خاطر این بود که زن های قریش می آمدند حضرت زهرا(س) را به هر حال زخم زبان می زدند که تو دختر پیغمبر هستی با یک مرد فقیر ازدواج کردی، خیلی ها خواستگاری ایشان آمدند حضرت زهرا هیچ کدام شان را قبول نکردند تا اینکه امیرالمؤمنین تا خواستگاری کرد فوراً بله را گفتند پیغمبر هم فوراً قبول کرد و بعد زن های قریش یک عده حسود و بخیل می آمدند و حضرت زهرا(س) را اذیت می کردند با زبان شان، حضرت زهرا(س) هم طبیعی بود گریه کردند و پیغمبر جواب کوبندۀ داد که من تو را به ازدواج کسی درآوردم که بهتر از او وجود ندارد

«فوالله لو کان فی اهلی خیر منه ما زوجتکه»

مجری:

أحسنتم طیب الله، الحمد الله سلامت باشید تشکر می کنیم حضرت استاد الحمد الله همۀ بینندگان پاسخ خودشان را گرفتند إن شاءالله که بتوانیم پاسخگوی خوبی برای اهل بیت باشیم در جای که جایش هست إن شاءالله بتوانیم مبلغ و مروج مذهب باشیم، تا دیدار آینده خدا نگهدار.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

 

 

 

 

 

 


  
  • رضایی

    30 بهمن 1401 - ساعت 16:54

    مولوی مرادزهی یک ناصبی هتاک وطنفروش بیشتر نیست

    0 0

کلمه طیبه >

شبکه ولی عصر کلمه طیبه استاد یزدانی