عصر انتظار

قسمت پنجم برنامه عصر انتظار با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین شهبازیان
موضوع: معیارهای شناخت امام


 

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ:21/08/1400

برنامه:عصر انتظار

مجری:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدُلِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى سَیِّدنا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِين‏.

«اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلي آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّي تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلا وَهَبْ لَنا رَأفَتَهُ وَ رَحْمَتَهُ وَ دُعائَهُ وَ خَیْرَهُ»

غروب جمعه شد مولا، نمی دانم کجا هستی؟

دعای جمعه می خوانم، نمی دانم کجا هستی؟

اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

عرض سلام و احترام حضور همۀشما بینندگان عزیز و ارجمند برنامه عصر انتظار از شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج)، با عصر انتظار دیگر در خدمت شما عزیزان هستیم به کارشناسی کارشناس محترم برنامه جناب حجت الإسلام و المسلمین حاج آقای شهبازیان که حضورشان عرض سلام و خیر مقدم داریم.

سلام علیکم حاج آقا.

استاد شهبازیان:

علیک السلام و رحمة الله

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدُلِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِين‏.

من هم عرض سلام و احترام دارم خدمت حضرت عالی و همۀ بینندگان عزیز، إن شاءالله که خدای متعال توفیق بدهد آنچه که مورد رضایت اهل بیت هست امشب بر زبان جاری بکنیم و در خدمت شما و عزیزان منتظر امام عصر (علیه السلام) هستیم.

مجری:

إن شاءالله، موضوع برنامه را إن شاءالله معیارهای شناسایی امام انتخاب کردیم و إن شاءالله می خواهیم از کلام ارزشمندشما بهرمند بشویم و بفرمایید که معیارها چیست و چطور باید معیارها را بشناسیم.

استاد شهبازیان:

ببینید موضوعی که انتخاب شده با بحث معیارهای شناسایی حضرت مهدی (علیه السلام) یا معیارهای شناسایی ولی حق، حجت الهی و امام معصوم، ما باید چندتا نکته را نسبت به دوران غیبت و دوران حضور اهل بیت (علیهم السلام) و اینکه چگونه مردم و افراد می آمدند شناسایی می کردند حضرات معصومین را یک مقدماتی را باید توجه بکنیم یک نکاتی را مد نظر داشته باشیم، من یکی دوتا نکته را عرض می کنم بعد وارد اصل بحثم خواهیم شد.

ما بعضی از محورها ویژگی ها و معیارهای را داریم به هر حال خدای متعال در قرآن ذکر کردند یا عقل سلیم به انسان این را اشاره می کند که اگر شما مثلاً می خواهید یک راهنمای یک راهبری را انتخاب بکنید چه باید بکنید، آن بحثی که ما حتی با اهل سنت هم یا با کسانی که غیر مسلمان هستند در فضای بحث آتئیست ها کسانی که ملحد اند و یا تقید دینی ندارند محور اصلی گفتگوی مان در فضای بحث عقل هست، پس ما برای شناخت این معیارها سه تا محور و مبنای اصلی داریم، یعنی منابع اصلی ما سه تا هستند:

یکی عقل هست البته عقل منظور ما یک موارد دو دوتا چهارتای هست دیگر، نه اینکه مثلاً یک نفر بگوید عقل من اینقدر می رسد یا مثلاً من اینطوری می فهمم، نه صرف فهم یک فرد نیست، عقیلی که بدیهی هست، دو ضرب در دو چهار، تمام عقلا در تمام دنیا همین حرف را می زنند، یا مثلاً اینکه عدل خوب هست ظلم بد هست، احترام به دیگرام خوب هست، این چیزی هست که به تعبیری همۀ عقلا روی آن تأکید دارند، آن چیزی که بر محور عقل باشد.

دوم بر محور آیات قرآن هست یعنی قرآن یکی از اصیل ترین منابعی هست که دیگر در بین فِرق اسلامی کسی نمی تواند در حجیت و اعتبار آن تردیدی بکند و آنچه که در قرآن ذکر شده برای ما حجیت دارد اعتبار دارد، آنچه که اهل بیت به قرآن عمل کردند فهمی که آنها داشتند برای ما هم حجیت دارد.

سومین نکته همان بیان روایات هست ما روایات را جدا نمی دانیم حالا بعضی از افرادی بودند در بین اهل سنت، بعضی ها هم در بین شیعیان، خیلی کم هست در بین شیعیان یک افرادی مثلاً محدود بنابر همان نظریه اهل سنت اعتقاد پیدا کرده بودند که نه روایات را ما نمی توانیم منبع شناخت قرار بدهیم، نه این حرف حرف درستی نیست، آنجا که می فرماید که:

«ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا»

آنجا که می فرماید که:

«أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْکُمْ»

اینها دارد دلالت می کند که شما افزون بر آیات قرآن و آنچه که در قرآن ذکر شده باید از افراد دیگری که اولوالامر هستند افراد دیگری که خود شخص رسول هست

«لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ»

ما قرآن را بر پیغمبر نازل کردیم، چه کسی باید برای مردم تبیین بکند؟ پیامبر خدا (ص) هست، پس کلام رسول را ما برایش اعتبار قائلیم حجیت قائلیم، کلام اهل بیت (علیهم السلام) هم بنابراین که خود رسول خدا به ما دستور داده که

«انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله وعترتی اهل بیتی»

پس ما آنچه که به عنوان معیار داریم ذکر می کنیم سه تا منبع شناخت داریم.

نکته دومی که باید توجه بکنیم که معیارهای که در فضای روایات و آیات و یا عقل سلیم دارد به آن اشاره می کند در اکثر موارد بین همۀ حجج الهی مشترک اند یعنی اگر می خواستند افرادی بیایند حضرت إبراهیم را تشخیص بدهند انبیاء الهی را رُسُول را تشخیص بدهند در زمان خودشان که رسولان الهی وجود داشتند حالا با پیامبر خدا ما قائل به خاتمیت نبوت و رسالت شدیم و بعد از پیغمبر خدا ائمه اطهار که آمدند می خواهند ادعا بکنند که ما عصمت داریم ادعا بکنند ما راهنمای مردم هستیم، ما در اکثریت ویژگی ها و معیارهای که داریم گفتگو می کنیم انبیاء و رُسول و پیغمبر خدا و اهل بیت (علیهم السلام) مشترک اند یعنی مثلاً اگر عقل سلیم این را می فهمد که یکی از معیارهای که برای فردی که قرار هست بروید دنبالش و حرفش را گوش بکنید راهنمایی از او بگیرید این هست که او علم داشته باشد علم او بیش از دیگران باشد توانایی داشته باشد کمترین درصد خطا را داشته باشد یا عقل در مورد راهنمایی الهی قائل به این می شود که اصلاً خطا نداشته باشد، این عین آیه قرآن هست دیگر

«هَلْ یسْتَوی الذینَ یعْلَمُونَ والذینَ لَا یعْلَمُونَ»

آنجا هم قرآن هم دارد به همین مطلب اشاره می کند، در روایات هم به همین مطلب اشاره کردند که فرد اگر می خواهد امام جامعه باشد ولی خدا باشد یک فردی باشد که جامعه را هدایت می کند باید علم داشته باشد، پس ما یک نقاط مشترکی هم در بین تمام انبیاء و حجج الهی داریم.

اما نکته سوم: نکته سوم این هست ما چون در دوره غیبت و دوران غائب شدن حضرت مهدی (علیه السلام) هستیم از آن طرف ولی خدای حی که ما اعتقاد داریم وجود مقدس حضرت مهدی (علیه السلام) هست بعضی مواقع در معیارها یک تمایزات و تفاوت های هم وجود دارد که حالا إن شاءالله در ادامه بحث شاید امشب به آن بپردازیم یا جلسات بعدی إن شاءالله اشاره خواهیم کرد، یک تمایزاتی بین حضرت مهدی (علیه السلام) و دیگران هست اجمالاً بخواهیم عرض بکنیم خیلی گذرا بخواهم عرض بکنم مثلاً بینندگان عزیز دقت بفرمایند یک نکتۀ هست بعضی وقت ها هم اشتباه می شود بین مردم یا بین کسانی که در مورد فضای بحث امامت کار می کنند گمان بر این هست که امامان و اهل بیت (علیهم السلام) یعنی از امیرالمؤمنین تا حضرت مهدی (علیه السلام) اینها دارای معجزه نیستند و اینها صرفاً کرامت دارند، نه آنچه که در متقن کلام بزرگان ما ذکر کردند از مرحوم شیخ طوسی و سید مرتضی تا فاضل مقداد و معاصرین از متکلمین ما ذکر کردند حتی خواجه نصیرالدین طوسی به آن تأکید می کند و اشاره دارد که اهل بیت (علیهم السلام) هم دارای معجزه هستند، اگر اینکه بعضی ها آمدند فرمودند کرامتی برای اهل بیت، اهل بیت دارای کرامت اند نمی توانیم تمایز قائل بشویم این کرامت را با معجزه، شاید این تفنن در عبارت پردازی هست وگرنه اهل بیت (علیهم السلام) هم دارای معجزه هستند برای اثبات ادعای خودشان یکی از راه های شناختی که برای ائمه اطهار (علیهم السلام) هست بحث معجزه هست، اینجا ما می بینیم اما خود متکلمین یک تمایز و تفاوتی بین بقیه ائمه با حضرت مهدی (علیه السلام) قرار دادند، تمایزش چه هست؟ فرق آن چه هست؟ شیخ طوسی (رحمة الله علیه) این عبارت را دارد، مرحوم ابي صلاح حلبي دارد، عرض کردم بقیه آقایان بزرگان ما این نکته را دارند اشارۀشان به این هست می گویند چون اهل بیت گذشته، امام را از چه راهی می شود شناخت؟ می گویند نص باید داشته باشد و عصمت، معصوم باشد اشتباهی در کار او نباشد، نص هم یعنی که امام قبل بر امام بعد اشاره بکند، آن امام قبل به چه کسی بر می گردد؟ به امام قبلی، همینطور تا رسول خدا، اگر کسی رسالت را پذیرفت رسول خدا را به عنوان معصوم پذیرفت که اشتباه در کارش نیست پس وقتی که رسول خدا نصی را و یک عبارتی را برای ما به ارث گذاشت که ما بدانیم امیرالمؤمنین را باید تبعیت بکنیم فرمود:

«من کنت مولاه فهذا علی مولاه»

«علی مع الحق، والحق مع علی»

این عبارت ها را که رسول خدا دارد ذکر می کند به این ما اصطلاحاً می گوییم نص، این نص یعنی اینکه شما خدشه ای در این نمی توانید بکنید قطعی هست برای شما، این امیرالمؤمنینی که «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» مردم با چشم دیدند دست امیرالمؤمنین چه کسی؟ علی بن أبی طالبی، هیچ علی دیگری در کار نیست و این فرد مشخص شده، پیامبر بدون اینکه شک و شبهۀ بماند امیرالمؤمنین را به عنوان ولی خودش مشخص می کند امام مردم مشخص می کند، از این امام به امام بعد، یک نصی وارد می شود، امیرالمؤمنین فرمود فرزندم حسن، امام حسن؛ برادرم حسین، همینطوری به بقیه ائمه، آنجا متکلمین و بزرگان ما می گویند یک تفاوتی که بین امام عصر (علیه السلام) و بقیه ائمه وجود دارد همین نکته هست؛ بقیه ائمه را شیعیانی که در آنجا بودند حالا تقیه را کنار بگذاریم، می توانستند از امام بپرسند می رفتند و آن شیعیان زمان امام قبل به راحتی از امام حالا سؤال شان را می پرسیدند آقا چه کسی بعد از شما هست؟ اشاره می کردند و این اشاره هم دیگر شبهۀ به جا نمی گذاشت ما یقین داشتیم که وقتی امیرالمؤمنین می فرماید که حسن بن علی، این حسن مشخص هست دارد اشاره به ایشان می کند

«وأشاره بیده»

در روایات داریم اشاره می کرد با دست مبارک شان این فرزندم، این دیگر تردیدی برای کسی باقی نمی ماند، یا در زمان خود امام حسن عسکری (علیه السلام) آنهایی که امام حسن عسکری (علیه السلام) را درک کردند مثل احمد بن إسحاق قمی، مثل مثلاً سعد بن عبدالله اشعری بنابر گذارشی، یا بقیه افرادی که امام حسن عسکری را درک کردند، در آن دوره امام حسن عسکری ما در روایات داریم مثلاً چهل نفر از قُمیون آمدند خدمت امام حسن عسکری رسیدند، امام عصر (علیه السلام) که کودکی بود، امام حسن عسکری (علیه السلام) اشاره کردند این فرزندم مهدی، ببینید نص هست اشاره مستقیم هست، این فرزندم مهدی ولی شما هست وصی بعد از من هست باید از او تبعیت بکنید، برای اینها مشخص شد، اینها را دیگر غالباً آقایان می گویند که دیگر آن امام نیازی به معجزه خاصی برای پذیرفتن بزرگان دین نداشت یونس بن عبدالرحمن، زراره، ...، می دانستند که این امام بعد از آن فرد مشخص شده، اما نسبت به زمان فعل ما که در دوران غیبت هستیم فاصله زیادی پیدا کردیم با امام حسن عسکری (علیه السلام)، امام حسن عسکری را به چشم ندیده ایم، نمی توانیم او را درک بکنیم خدمتش نرسیدیم، اگر هم فرموده اند به صورت کلی، بیان شیخ طوسی و بزرگان دیگر این هست می گویند اگر امام حسن عسکری (علیه السلام) به صورت کلی فرموده که بعد از من فرزندم مهدی، تا این حدش را می دانیم، اما اگر یک آقای آمد الآن بیرون ادعا کرد گفت آی مردم من مهدی هستم آیا امام حسن عسکری ما اشاره مستقیم اش را به این فرد داریم؟ دیگر نداریم امروز ما دست مان کوتاه هست از امام حسن عسکری (علیه السلام)، اینجاست که دیگر حالا إن شاءالله بحث خواهیم کرد در مورد معیارها به صورت مفصل، فقط من می خواستم توجهی به بینندگان بدهم که بعدها در ادامه فواصل دقت بکنند یک جاهای ممکن هست ما یک گیری داشته باشیم اینجاست که شیخ طوسی می فرماید که نص کلی هست بر امام، امام حسن عسکری فرمود مهدی فرزندم پس از من امام هست، تا اینجا را ما پذیرفتیم امام دوازدهم هست، اگر این مصداق خارجی در آخرالزمان که ظهور بکند و بخواهد خودش را معرفی بکند یا هر کسی که مدعی مصداق بودن آن مفهوم حضرت مهدی و امامت امام دوازدهم هست باید برای اثبات خودش معجزه ارائه کند همان گونه که پیغمبر خدا معجزه ارائه کرد برای اینکه اثبات وصایت و نبوت و رسالت خودش را بکند، پس این تمایز را ما در بعضی از اهل بیت (علیهم السلام) داریم که ممکن هست یک مصداقی در یک نفر کم رنگ تر بوده بروز ندادند، نیاز نبوده بروز بدهند، اما نسبت به یک ولی دیگر و وصی دیگر فضا تفاوت داشته زمانه تفاوت دارد و باعث شده که یک معیار را به صورت پر رنگ بخواهند ارائه بکنند.

مجری:

سپاسگذارم، بعد اشاره کردید به سه محور عقل و آیات قرآن کریم، و روایات اهل بیت (علیهم السلام)، همین مبحث عقل را ابتدا پیش بگیریم و ببینیم که بر چه زمینه ای هست.

استاد شهبازیان:

ببینید ما حالا می خواهیم یک تلفیقی چون شاید زمان دیگر خیلی به ما اجازه ندهد، من عرضم همین هست؛ ما نسبت به اهل بیت (علیهم السلام) یک پس معیار داریم، معیار یعنی چه چیزی؟ همان سنگ محک، محکی که می خواهیم بزنیم و بدانیم یک نفر آیا معیارها و ویژگی های حق را دارد یا ندارد، در عرف عادی مردم چطوری می آیند شناسایی می کنند؟ این آقا آدم خوبی هست یا آدم خوبی نیست؟ ما می توانیم به این فرد اطمینان بکنیم یا نمی توانیم اطمینان بکنیم؟ همان معیار و ویژگی های که هست ما می گوییم فراتر از آن را برای امام و حجت خدا مد نظر داریم چون ما قرار نیست مثلاً در مورد یک آدم خوب صرفاً صحبت بکنیم حتی قرار نیست در مورد مثلاً یک مرجع تقلید خوب سخن بگوییم، یک پزشک خوب سخن بگوییم، نه، ما می خواهیم در مورد فردی سخن بگوییم که اعتقاد ما امامیه بر این هست او ولی خدا هست از جانب خداوند دستوری گرفته، تمام علوم را احاطه دارد، عصمت دارد، من هم دین و هم دنیای خودم را باید به او بسپارم هر چه او گفت من تبعیت بکنم و مطیع باشیم نسبت به آن دستورات، این زمانی اتفاق می افتد که اصل آن فرد را ما بتوانیم ثابت بکنیم، بعد از ثبوتش ما بگوییم این معیارها هست بعد آن مصداق خارجی اش را همشناسایی بکنیم، به همین خاطر این جا ما عرض کردیم که معیارها را عموماً البته از روایات به دست می آید، عموماً معیارها از روایات به دست می آید، اما عقل را هم اینجا ما سند قرار می دهیم شما ببینید در همان مباحث امامت وقتی آقایان ورود پیدا می کنند اولین نکته ی را که بعد از اینکه همیشه ضرورتی بر حجت الهی وجود دارد

«لَوْ بَقِيَتِ الْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ لَسَاخَتْ»

اگر زمین خارج از حجت خدا و ولی و وصی باشد

«لَسَاخَتْ»

نسبت به اهل بیت داریم نسبت به حضرت ولی عصر داریم

«أَیْنَ السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَیْنَ الْأَرْضِ وَالسَّماءِ»

اصلاً شما باعث قِوام زمین و زمان شدید، این فرد بعد از اینکه عقل می آید ثابت می کند برای این یک ویژگی هایی؛ از جمله ویژگی هایی که قرار می دهد می گوید این فرد باید علم داشته باشد یعنی علم او بیش از دیگران باشد علم او صرفاً در یک سری مسائل دنیایی نیست مثلاً اینکه طبیب خوبی باشد بتواند درمان گری انجام بدهد نه، این علم را یک مقدار فراتر می بیند چون قرار هست او امامت مردم را به عهده بگیرد و در واقع مسیری به سمت خدا

«مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ»

آن عبودیت را بخواهد برساند خدای متعال فرمود که: یا داود ما تو را به عنوان خلیفه بر روی زمین قرار دادیم، این خلیفه او باید دستگیری بکند، عقل می گوید این دستگیر کسی هست که اولین ویژگی اش این هست؛ باید از آن سخنان خدای متعال مطلع باشد اطلاع داشته باشد بتواند آنها را دریافت بکند و به مردم بدهد، پس علمی را که عقل هم مد نظر می گیرد یک علم فراتر هست یعنی به این عنوان هست که علمی هست مستقیماً از درگاه الهی اخذ شده و از طریق این سخن به این نتیجه می رسد که او باید عصمت هم داشته باشد، عصمت به چه معنای؟ عقل می گوید من این را می فهمم که اگر کسی قرار هست دست دیگری را بگیرد اگر خودش خطاکار باشد این اصلاً ببینید این نکته وجود دارد که ما اگر به آن دو دوتا چهارتای زندگی روزانه خودمان هم مراجعه بکنیم اگر ببینیم یک نفر وقتی با او مشاوره می کنیم مشاوره غلط به ما داد اصلاً می رویم پیشش می خواهیم پزشک هست درمان گری می خواهیم برویم یک دوباره حرف اشتباه زد، پزشک سنتی هست دو بار طبع ما را اشتباه تشخیص داد، نه تنها خودمان نمی رویم بلکه مردم را هم منع می کنیم، پس این را دارد فطرت ما عقل بدیهی ما درک می کند همۀ دنیا هم همین هست اینطور نیست که مثلاً یک کسی بگوید ما در ایران اینطوری هستیم ولی جاهای دیگر اینچنین نیستیم، عقل در اینجا دارد می گوید امکان ندارد این فردی که قرار هست از طرف خداوند دست تو را بگیرد اشتباه بکند، چرا؟ چون دو دوتا چهارتا هست دیگر، تو به او بی اطمینان خواهی شد بی اعتماد خواهی شد دیگر به او اطمینان نمی توانی بکنی، می گوید نکند رسول خدا، حتی اینجا شیخ مفید و شیخ طوسی و بزرگانی مانند این افراد حتی پا را فراتر گذاشتند می گویند سهوی که از اختیار نیست، اشتباهاً فرد یک سهوی انجام داده باشد می گویند حتی از اینجا ما می توانیم نتیجه بگیریم که ولی خدا سهو هم نباید داشه باشد، یعنی اینکه مثلاً بگوییم اشتباهاً یک حرفی زد، اشتباهاً یک کاری را انجام داد، اشتباهاً مثلاً آمد یک سخنی را یک تُپوقی زد مثلاً قرار بود بگوید نماز واجب است به شما اشتباهاً گفته واجب نیست، می گویند اصلاً این امکان ندارد، چرا؟ چون اگر این احتمال را شما در طرف مقابل بدهید اطمینان ها از او سلب خواهد شد، پس دوتا از اساسی ترین معیارها را در فضای بحث امامت که ما به وسیله عقل کشف می کنیم بحث عصمت امام و علم امام هست، حالا بقیه معیارها را دیگر آرام آرام قرآن بیشتر مشخص می کند و به ویژه در فضای روایات، قرآن هم همین نکته را دارد؛ اگر می خواهید رهبر پس از رسول خدا را مشخص بکنید

«فَضَّلَ اللَّهُ المُجاهِدينَ عَلَى القاعِدينَ»

یک شجاعتی را هم برای شما قرار داده اینجا می گوید امکان ندارد کسی که می خواهد رهبر جامعه بشود کسی باشد که اگر طرف مقابل دشمن به او أخم کرد این بترسد در برود، در جنگ دارد می جنگد بعد شمشیر را غلاف کند و پیامبر خدا را مثلاً تنها رها کند و برود، این امکانپذیر نیست، از او ما شجاعت را می خواهیم قرآن می فرماید که همین

«هَلْ یسْتَوی الذینَ یعْلَمُونَ والذینَ لَا یعْلَمُونَ»

قرآن دارد اشاره می کند که علم در اینجا نیاز هست، پس ما یک مواردی را هم در قرآن داریم، اما بخاطر اینکه زمان را بتوانیم مدیریت بکنیم بیشترین هجم معیارها را روایات اهل بیت (علیهم السلام) به ما بیان کردند از خود رسول خدا از خود اهل بیت به ما یک دستورهای را دادند گفتند توجه داشته باشید ولی خدای که می خواهد بیاید بر شما حاکمیت بکند یک معیارهای باید باشد کلید واژه اش هم عموماً در روایت های ما این هست:

«بِأَيِّ شَيْءٍ يُعْرَفُ»

یا مثلاً اشاره می کند ما چطور امام را بشناسیم؟ با چه دلیلی؟ با چه معیاری شناسایی بکنیم؟ یا مثلاً در گزارش ها می فرماید که طرف آمد خدمت امام معصوم گفت که اگر آن کسی که ادعای امامت دارد بخواهیم بشناسیم

«ما الدلیل علی إمامته؟»

چه دلیلی بر امامت این فرد وجود دارد؟

یا چه ویژگی هایی باید داشته باشد این امام؟ اینها سؤالاتی بود که از اهل بیت (علیهم السلام) می پرسیدند، آن وقت ما داریم دیگر در فضای روایات یک دسته بندی در اینها البته به صورت کلی دیگر در روایات ذکر شده یک دسته بندی کلی ما داریم نسبت به معیارهای شناسایی، حتی مرحوم کلینی در «کتاب الحجة» بابی را اختصاص دادند اگر اشتباه نکنم من در ذهنم روایت هایش را که دیده بودم حدود 12 روایت هم آنجا ذکر می کند مرحوم کلینی در کتاب شریف کافی که اصلاً امام حق را از مدعی باطل چگونه می توانیم شناسایی بکنیم آنجا دیگر معیارهای را ذکر می کنند اگر من فرصت داشته باشم که ورود به آنها پیدا بکنم الآن به اصطلاح یک بحث ده دقیقه ای یک ربعی را حداقل ما نیاز داریم.

نکته ای که قابل توجه هست ما عرض کردیم که معیارها دیگر در تعریفش خیلی نمی خواهیم پیچیدگی ایجاد بکنیم تعریفش مشخص هست برای ما؛ همان ویژگی ها و شاخص های که می توانیم فرد حق از فرد باطل را با آن شناسایی بکنیم، حالا در روایات اشاره کردند اگر آن کسی بخواهد جایگاه امامت را داشته باشد و خودش را به عنوان ولی و وصی الهی معرفی بکند یک ویژگی ها و معیارهایی را ما برایش توجه می دهیم:

یک: ببینید این کلیتی را که حالا بخواهیم یک تقسیم بندی انجام بدهیم ما یک قسمت تطبیق هم می خواهیم بکنیم با حضرت ولی عصر (علیه الصلاة والسلام) به همین خاطر دیگر وقتی ما گفتگو می کنیم از اینکه معیارهای شناسایی حضرت مهدی چه چیزی هست بینندگان عزیز توجه داشته باشند ما مراد مان کلیت امامت هست اما اینجا دیگر اختصاصاً در مورد حضرت ولی عصر (علیه الصلاة والسلام) صحبت خواهیم کرد، در فضای کلی روایات معیارها را یک تقسیم بندی کردند یعنی وقتی آنها را احصاء می کنیم به دست می آوریم می توانیم یک نموداری را برایش ترسیم بکنیم، اول آن معیارهای شخصی هست که برای حضرت مهدی (علیه السلام) به کار می رود؛ معیارهای شخصی مراد چه چیزی هست؟ خود معیارهای شخصی یعنی عنوان کلی یک زیر شاخه ها و زیر مجموعه های دارد:

یک: نام حضرت، نسب حضرت، مکان و زمان تولدی که برای حضرت مد نظر گرفته می شود، مکان ظهور؛ ما در مورد حضرت مهدی (علیه السلام) یک مکانی را برای ظهور ایشان ترسیم کردیم و مد نظر داریم، شمایل حضرت ولی عصر (علیه الصلاة والسلام) ویژگی های چهره ای ایشان، یعنی عملاً ویژگی های شخصی آن چه که در مورد شخص حضرت ما می توانیم نام ببریم از نام و نسب و مکان و زمان تولد، مکان ظهور و شمایل حضرت مهدی (علیه السلام)، اینها می توانند برای ما راه شناخت باشند مهدی حقیقی را از مدعیان دروغین، امام حق را از امام باطل، ما حتی این مورد را داشتیم خود اهل بیت (علیهم السلام) به کار بردند ببینید من بخواهم به صورت کاربردی تر یعنی اصلاً بینندگان عزیز بدانند که چطور ممکن هست ما از طریق نام حضرت بگوییم نام حضرت یک معیار شناسایی هست؟ جامعه مدعیان البته یک جامعه وسیعی هست یعنی هر فردی آمده یک ادعای را انجام داده در گذر زمان در بستر زمان، بعضی از این معیارها به راحتی می توانند مدعیان دیگر را مشخص بکنند، ما در روایات خودمان داریم و در بیان اهل بیت داریم ائمه فقط و فقط دوازده تا اند به تعبیر شیخ طوسی (رحمة الله علیه):

«لا یزیدٌ ولاینقص»

نه تعداد آنها را می شود کسی سیزده تا قرار بدهد نه می تواند یازده تا قرار بدهد، فقط و فقط «الأئمه إثنی عشر» تعداد ائمه دوازده تا هست، وقتی این مطلب را به ما بیان کردند فرمودند که نام مشخص حضرت را هم آوردند مثلاً فرمودند حالا بنابر اینکه بعضی از آقایان علماء اشکال دارند در اینکه نام کامل ذکر بشود و حالا ملاحظه دارند احتیاطی در این زمینه می دهند مثلاً نام حضرت را به صورت «م، ح، م، د» یا مثلاً بعضی از آقایان که می فرمایند اشکالی ندارد محمد را به عنوان نام مقدس حضرت ولی عصر (علیه الصلاة والسلام) معرفی کردند، اگر فردا روزی فردی آمد مثل مثلاً می گوییم حسین علی نوری مؤسس فرقه بهائیت، مثل علی محمد شیرازی بنیانگذار بابیت، دیگرانی آمدند در بین اهل سنت داشتیم مثل محمد بن تومرت‌، مثل مثلاً ما بگوییم آقای محمد احمد سودانی، مثل سنوسی در بین اهل سنت، غلام احمد قادیانی، این آقای جونپوری، اینها در بین اهل سنت در شبه قاره ادعای امامت کردند ادعای مهدویت کردند، این افراد را وقتی آمدند مثل مثلاً بنیانگذار فرقه بهائیت را ما برای مان دیگر از طریق نام مشخص هست آن قائم پایانی و کسی که قرار هست به ما گفتند:

«یَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطاً»

دنیا را پر از عدل و داد خواهد کرد نام او مشخص هست پس قطعاً حسین علی نوری نمی تواند آن نام را داشته باشد، علی رضای پیغان ادعا داشت که من امام چهاردهم هستم حالا خیلی جالب هست البته ایشان می گفت که امام مهدی فوت کرده قبرش در جمکران هست، بعد امام سیزدهم هم یک آقای را نام می برد در اصفهان می گفت او امام سیزدهم هست، بعد خودش را امام چهاردهم می دانست، من کتاب ایشان دارم 600 صفحه کتاب دارد در قطع رحلی بزرگ به اسم «کتاب القائم» برای خودش نوشته بود در بحث و گفتگوی که با او انجام می دادند می گفت که این مصحف حضرت فاطمه زهرا هست، حالا این بنده خدا به اولیات فقه ما هم آشنا نبود اما اینچنین ادعای می کرد، بعد به او می گفتیم در کجای روایات اشاره کردند که یک امامی چهاردهمی با نام مثلاً علی رضای پیغنای وجود دارد و مثلاً می تواند ادعای امامت بکند؟ ببینید پس نام و آنچه که اهل بیت (علیهم السلام) مشخص کردند، حالا نسبت به حضرت ولی عصر هم همین هست اهل بیت نام مشخص برایش قرار دادند پس غیر از این نام نمی تواند ادعا بکند، حسین پور هنر آمده بود ادعا داشت که من به اصطلاح امام دوازدهم هستم و بساطی را در اطراف کرج و جاهای دیگر علَم کرده بود و خودش را به عنوان مهدی موعود معرفی می کرد، ما نداریم همچین، این اسم تو سنخیتی با آن نام های که برای حضرت مهدی (علیه السلام) ذکر کردند ندارد، پس گاهی خود نام می تواند باعث شناسایی بشود.

نسب حضرت مهدی (علیه السلام: ما به یقین می دانیم که حضرت مهدی (علیه السلام) فرزند حسن عسکری (علیه السلام) هست مادرش مشخص هست نام پدر مشخص هست و این به امام حسین (علیه السلام) به چه واسطه و چگونه می رسد، پس این نسب برای ما رهنمون هست که مهدی موعود از چه خاندانی هست، اینکه در روایت های که شیعه و سنی به آن استظهار دارند و قبول دارند فرقین متفق القول حتی شاید جالب باشد بدانید حالا یک فرصتی را إن شاءالله یک زمانی گفتگو بکنیم حتی جریان های صلفی و تکفیری مانند جریان داعش هم به همین نکته عنایت دارند و توجه دارند چون طبق متون هست که «المهدی من وُلد فاطمة (سلام الله علیها)» مهدی از فرزندان حضرت زهرا (سلام الله علیها) هست «من وُلد علی بن أبی طالب»، پیغمبر خدا فرمود:

 «المهدی منا أهل البیت»

 از ما اهل بیت هست

 یعنی اگر آنجا فرمود:

«یَکُونُ بَعْدِی اِثْنی عَشَرَ خَلِیفَهً»

«اِثْنی عَشَرَ أمیراً»

ما بعد از پیغمبر دوازده تا خلیفه داریم

«کلهم من قریش»

از قریش اند، فرمودند که از کدام قبیله قریش این خواص هستند؟ فرمود که از بین بنی هاشم باید دنبالش بگردید، از کدام؟ دانه دانه رساندند امیرالمؤمنین (علیه السلام) و فرزندان طاهرین ایشان، ما برای مان پس مشخص هست اینجا اگر نسب مشخص هست نام پدر مشخص هست پس آقای مثلاً علی محمد شیرازی! که نام پدر تو سید رضای بزاز بوده و در شهر شیراز زندگی می کردی دیگر تو نمی توانی همان مهدی موعود یا قائم مشخصی باشد این اسم با تو و این نسب با تو تطبیق ندارد، یا مثلاً شما ببینید جریانی را که در گذشته بوده مثل محمد بن عبدالله نفس زکیه؛ فرقه ای بود در بین شیعه به وجود آمد به نام مغیریه و خطابیه، این فرقه ها که اتفاق افتاد اینها تابع چه کسی بودند؟ یک عمو زاده ای داشتند امام صادق (علیه السلام) از نسل امام حسن مجتبی (علیه السلام) بود به نام محمد بن عبدالله نفس زکیه معروف شده بود در مدینه، این محمد بن عبدالله نفس زکیه ادعای مهدویتی که مطرح کرد آنجا برای ما مسلم هست مشخص هست تو دیگر نمی توانی چون در روایات ما آمده است که نام پدر امام مهدی (علیه السلام) حسن عسکری هست نام مادرش برای ما مشخص هست و از این طریق نام پدر و مادر و یا نسب می توانیم شناسایی بکنیم، یا شما ببینید در کتاب «انساب الأشراف» بلاذری می آید آنجا ذکر می کند در بین اهل سنت بعضی ها بودند یک روایت های جعلی درست کردند این روایت های جعلی برای چه بود؟ آنجا پیغمبر فرموده بود که:

«المهدی منا اهل البیت»

مهدی از ما اهل بیت هست

اینجا دستگاه اموی فعال شد و آمد جعل حدیث کرد بنابر آن چیزی که إبن حجر بیان می کند و إبن أبی الحدید هم دارد در کتاب خودش در «شرح نهج البلاغه» که دستگاه مخالف امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) شروع کردند آنچه که فضیلت برای امیرالمؤمنین بود اینها را جعل کردن برای دیگران که بخواهند العیاذ باالله نقصی در امیرالمؤمنین ذکر بکنند، اینها آمدند پیغمبر خدا فرموده بود:

«المهدی منا اهل البیت»

«المهدی من وُلد فاطمة وعلیٍّ»

وقتی این را پیامبر ذکر کرده، یک کسی مثل معاویة بن أبی سفیان آمد یک جعلی درست کرد:

«لا مهدی إلا عیسی بن مریم»

اصلاً ما مهدی نداریم ما مسلمان ها مهدی نداریم مهدی همان عیسی مسیح هست، این جعل را وقتی او قرار داد این خلاف با روایت های ما هست روایات می فرمایند که مهدی نمی تواند عیسی مسیح باشد مهدی نسبش به خاندان اهل بیت می رسد، یا اینکه این گزارش را جعل کردند:

«المهدی من ولد عمر بن الخطاب»

مهدی یکی از فرزندان خلیفه دوم هست

خب این جعلی است که صورت گرفته، و قطعاً «المهدی من ولد فاطمه» هست؛ پس نسب و نام می تواند برای ما راهنما باشد حتی ما در روایات مان داریم، نوع آزاده بودن یا کنیز بودن مادر امام عصر (ع) هم شده یک معیاری برای شناسایی امام حق از امام باطل، حضرت مهدی حقیقی از مهدیان دروغین و متمهدیانی که آمده اند، مرحوم نعمانی در کتاب الغیبة ذکر می کند می گوید یکی از اصحاب امام صادق آمد خدمت شان گفت من داشتم می رفتم در مسیر با یک از مخالفان شما و کسانی که محمد بن عبد الله نفس ذکیه که عمو زاده بود با امام صادق علیه السلام، این محمد بن عبد الله نفس ذکیه را یک آقایی که اعتقاد به امامتش داشت، اعتقاد به مهدویتش داشت، من و این با هم در یک سفر داشتیم می رفتیم، بعد این یار و صحابه امام صادق با آن یار و صحابه محمد عبد الله نفس ذکیه اینها با هم داشتند گفت و گو می کردند، ما مناظره مان گرفت، بحث مان گرفت، گفت و گوی مان گرفت، من گفتم او امام نیست، او آمد گفت جعفر صادق امام نیست، و غیره، آنجا می گوید من احتجاجهایی کردم و او پاسخ هایی به من داد، اگر ما از این به بعد با همچین افرادی روبرو بشویم، (این فرد از امام صادق در خواست می کند)، چگونه با آنها محاجه بکنیم، که بتوانیم بر آنها غلبه پیدا بکنیم، و به آنها اثبات بکنیم که محمد بن عبد الله نفس ذکیه همان مهدی موعود نیست، امام صادق علیه السلام یک کد می دهد، یک معیار ذکر می کند، می گوید از این طریق ورود پیدا بکنید، در روایات ما آمده که المهدی، امام زمان علیه السلام، «المهدي ابن امتن سوداء» مادرش کنیز است، اینکه ما داریم «ابن سبیة» مادر او کنیز است زن آزاده نیست، از خاندان قریش نیست مادر او، خب حضرت نرجس (س) بنابر گزارش هایی، حالا اگر آن گزارش مرحوم صدوق در کمال الدین را بپذیریم، رومی بودن ایشان، اگر بعض محققین این گزارش شیخ صدوق را نمی پذیرند، یک گزارشی در کتاب الکافی کلینی داریم که ملیت حضرت نرجس سلام الله علیها را رومی نمی داند، سودانی می داند، ابن نوبیه، از سودان می داند، و بعضی محققین به این نظر هستند، خب اصل بر این است که مادر حضرت مهدی علیه السلام قطعی است که کنیز بوده، خب این کنیز را آنجا ذکر می کند، می گوید شما احتجاج بکنید با محمد بن عبد الله نفس ذکیه، چرا؟ چون مهدی موعود مادرش کنیز است، اما آقای محمد بن عبد الله نفس ذکیه مادر تو از خاندان بنی هاشم است، مادر تو آزاده است، کنیز نبوده، پس تو نمی توانی همان مهدی ذکر شده در روایات باشی، ببین این می شود معیار، این می شود کلید برای شناسایی کردن، پس اگر امروزه هم فردی آمد ادعا کرد من مهدی موعود هستم، مادرش، پدرش مشخص بود چه کسی است، از خاندان اهل بیت نبود، یا مادر زن آزاده ای بود زن کنیز نباشد خود این و این میزان می تواند برای ما معیاری باشد برای شناسایی که او مهدی موعود نیست.

مجری:

یکی از معیار ها است، بله اشاره کردید در معیار ها به مشخصات ظاهری حضرت مهدی سلام الله علیه که در روایت بیان شده، بفرمایید.

استاد شهبازیان:

بله همین شمایلی را هم که عرض کردیم، بعنوان نمونه باز ما روایت های متفقی داریم بین شیعه و اهل سنت، تا جایی که گزارش متقن بین شیعه و اهل سنت است، ما شمایل حضرت مهدی را از دو طریق می توانیم شناسایی بکنیم، یک روایت هایی که ایشان را شبیه به حضرت رسول ذکر کردند، آنجا که می فرماید که «اسمه اسمی، خلقه خلقی، کنیته کنیتی»، کنیه من ابو القاسم است، کنیه حضرت مهدی هم ابو القاسم است، بعد آنجا می فرماید، «و شمائله شمائلی»، شمائل رسول خدا هرچه که هست، هما شمائل را حضرت ولیعصر (عج) دارد، خب این یک طریق شناسایی هست، یعنی ببینیم آنچه که در مورد شمائل حضرت رسول هست، الحمد الله چون سنی ها در این زمینه با ما اختلافی ندارند در مورد حضرت رسول و رسالت ایشان شمایل را ذکر کردند در کتب خودشان بیان کردند که شمایل پیغمبر چگونه بوده، تاریخش را آوردند بحث ها را ذکر کردند از آن طرف داریم که اختصاصاً روایاتی هم در مورد حضرت مهدی علیه السلام هم شیعه دارد هم اهل سنت، متقن آنها این است،یعنی ما جمعی که بین روایات بکنیم، آنچه که نسبت به پیامبر خدا است و شباهتش به حضرت مهدی و آنچه که مستقیماً در مورد حضرت مهدی علیه السلام وارد شده ما یک دسته روایاتی داریم، متقن شان و جمع شان که بکنیم، آن قدر متقینش اینطوری است در بین شیعه و سنی اولاً حضرت مهدی علیه السلام «و هو اسمر اللون» او گندم گون است، حضرت مهدی علیه السلام،«و هو ابلج الحواجب» آنجا ذکر می کنند، بعضی از گزارش ها داریم که ابروهای مبارک پیوسته است، بعضی می گویند یک مقدار بین شان فاصله است، در گزارش داریم که حضرت مهدی علیه السلام «و هو ربعة مربوع القامه» یک فردی است که چهار شانه است، نه خیلی بلنداست، و نه کوتاه است، یک فرد چهار شانه مربوع القامه که در روایت ها ذکر کردند، در گزارش ها نسبت به حضرت مهدی (ع) این را داریم که حضرت مهدی علیه السلام «ادعج العینین» چشمان مبارک درشت است، البته یک جاهایی سوء برداشتی هست، مثلاً بعضی از جریان های انحرافی یا بعضی از دوستان ما ممکن است یک نفر آمده یک ترجمه ای دارد انجام می دهد نسبت به روایت در فضای روایت دچار یک اشتباهی شدند، آنچه که عرض کردیم متقن شیعه و سنی بود، «و هود اسمر اللون» مثلاً شما ببنید دوستان بیننده هم یک دقتی بفرمایید، مثلاً اسمر اللون در ورایات گفته، اسمر اللون یعنی گندم گون، این گندم گون را در بعضی از گزارش ها هم نسبت به پیامبر خدا داریم هم نسبت به حضرت مهدی علیه السلام، بیان کردن بجای عبارت اسمر اللون گفتند «ابیض اللون مشرب بالحمره» اشباهاً بعضی از مترجم ها اینطور ترجمه کردند  سرخ و سفید، یعنی «أبیض اللون» که سفید معنا می شود، «مشرب بالحمره» یعنی قرمزی و سرخی، حالا ما فارس ها یک چیزی داریم می گوییم طرف سرخ و سفید است، سفیدی که خون زیر پوستش هست، این اشتباه ترجمه است، بعد فکر کردند این روایت ها با هم متعارض است، مگر می شود یک جا بگویند گندم گون است، یک جا بگویند سرخ و سفید است، نه این اشتباه ما در فهم از لغت عرب است، در لغت عرب و ترجمه أبیض اللون مشرب بالحمره به معنی سرخ و سفید نیست، به معنای برنزده هست، آفتاب سوخته است، که همان عبارت دیگر گندم گون است، اینکه مثلاً من پوستم ذاتش یا بیس کار و پایه کار سفیدی چهره است، اما بر أثر ماندن در آفتاب، این آفتاب سوختگی افتاق بیافتد، در تابستان صورت یک مقدار پوستش تیره تر بشود، این اصطلاحاً به آن عرب می گوید «أبیض اللون مشرب بالحمره» یعنی گندم گون، پس بین اینها تعارضی در کار نیست، در روایات فرمودند این شمایل برای حضرت مهدی علیه السلام است، حالا مثلاً یک آقایی آمده بود در همین مؤسسه خودمان در قم یک آقایی آمده بود قدش حدوداً 1.60 بود، از من هم یک مقدار کوتاه تر بود، ادعا می کرد من امام زمان هستم، گفتم پدر آمرزیده  در روایات فرمودند که حضرت مهدی علیه السلام مربوع القامه است، یا مثلاً یک آقایی آمده بود مثلاً ادعا می کند، و چهره سوخته سیاه، خب اسمر اللون مشخص است، تفسیرش ترجمه اش بحثش مشخص است، پس ما در روایایت و فضای گزارش های خودمان اگر شمایلی برای حضرت مهدی ذکر کردند این را هم باید بر آن مدعی سازگار باشد.

خب پس ما در معیار ها عرض کردیم که یک معیارهای شخصی یک ویژگی های شخصی که برای حضرت مهدی علیه السلام هست از جمله بعضی هایش را نام بریم حالا دیگر مثل همین شما مکان تولد حضرت، زمان تولد حضرت، یا امروز اگر کسی بیاید برای ما، ما داشتیم بعضی از مدعیان را مثلاً حدود چهل سال بود که متولد شده بود در یکی از شهرهای خراسان رضوی، آنجا متولد شده بود و شناسنامه اش مشخص بود پدرش، مادرش، همۀ جد و آبادش مشخص بود ادعا می کرد که من همان مهدی موعود هستم، حالا دیگر ترفندهای را به کار می برد، این دیگر به زمان سال 255 هجری قمری که زمان توائ حضرت مهدی هست قطعاً سازگاری ندارد، مکان ظهور، ما آنچه که متفق تقریباً بین شیعه و اهل سنت هست، مکان ظهور حضرت مهدی علیه السلام را در مکه فرمودند، فرمودند که ««يبايع له الناس بين الركن و المقام» در مکه اظهار می کنند، بیعت صورت می گیرد، پس مثلاً اگر فردا یک نفر در قم آمد فریاد زد آی مردم «أنا المهدی» بنده خودم در حرم امام رضا علیه السلام مشرف بودیم داشتم زیارت می کردم یک دفعه دیدیم که یک نفر شروع کرد فریاد زدن آی مردم من مهدی موعود هستم ظهور کردم، بعد هم یک چهار نفر آمدند و دستش را گرفتند و بنده خدا را بردند و گفتیم این مهدی که هنوز قیام نکرده قیامش سرکوب بشود این دیگر قطعاً مهدی موعود نخواهد بود، پس ببینید مکان ظهور و اعلان دعوت هم برای ما مهم است، به همین خاطر در بعضی از تاریخ بهائیت ما این را داریم که در بابیت و بهائیت که علی محمد شیرازی و تعدادی از یارانش، اینها حرکتی انجام دادند با پرچم های سیاه و آمدند رفتند به سمت مکه، مثلاً علی محمد برود مکه و از مکه بیاید که بگوید ببینید من اعلان دعوتم طبق همان گزارش هایی هست که گفته شده است، قائم از مکه خواهد آمد.

نکته بعدی که ما داریم این معیار های شخصی است یک معیارهایی را هم داریم در فضای شخصیتی، این معیارهای شخصیتی، عموماً همان نکته ای است که در فضای بحث عقل و قرآن هم به آن اشاره کردیم، علم امام یکی از مهمترین معیارهای شناسایی مهدی موعود و ائمه اطهار علیهم السلام است، در روایات ما به ما این دستور را دادند، علم امام یعنی چه؟ علم امام را به ما گفتند یک شاخه هایی دارد، ولی امام باید از یک حد اقل هایی به تعبیری بهره مند باشد، یک علم به حلال و حرام است، یعنی اینکه حلال و حرام را بشناسد، همین آقای علیرضا پیروانی که خدمت تان عرض کردم،آنجا قاضی که با او صحبت می کند و در فیلمی که از ایشان موجود هست، آنجا به او می گوید که شما ادعا داری من امام هستم؟ بله، به او می گوید ببخشید من امروز در نماز خودم در نماز ظهر بین رکعت سه و چهار شک کردم،این حکمش چیست؟ حالا قاضی هم می دانست که این فرد از حتی از جواب این حکم ساده در می ماند، حالا ادعا داشت که من در ملکوت دارم سیر می کنم، و عجیب هم این بود شبی که در قم دستگیر شد ایشان قبله را تغییر داده بود به جمکران مریدانش به سمت جمکران نماز می خواندند، شبی که در قم دستگیر شده بود 70-80- نفر هم داشتند با او دعای توسل می خواندند، یعنی پس به این فرد ایمان داشتند اعتقاد داشتند، بالغ بر 200 و خورده ای فرد تبعه او بودند و داشتند حمایتش می کردند، خب این آقا حتی اولیات را نمی دانست که در آمده بود به قاضی گفت که این سؤالی که تو داری می پرسی این کار آخوند ها است، برو از آخوندها سؤال بپرس این شک بین سه و چهار چیست، من امام هستم تو باید از آسمان از من بپرسی از کرات بپرسی، خب معلوم است از کرات مثلاً سؤال بپرسی خزعبلات می گوید، مثل غلام رضا عرفانیان، که ادعا کرده بود من نائب خاص امام زمان هستم، نیابت دارم، خدا رحمت کند مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی را حتی رفته بود که مثلاً آیت الله فاضل لنکرانی را به خودش دعوت بکند، حالا با یک شیوه ای، فرصتش نیست که بخواهیم آن را عرض بکنیم، عرفانی می آمد ادعا می کرد توقیع فرستاده امام زمان علیه السلام، نامه چه فرستاده؟ این خودش شروع می کرد سؤالات یک و دو و سه با یک دست خط نوشتند بین شان فاصله می گذاشت، با یک دست خط دیگری، مثلاً یک سری جواب می گذاشتند وسطش می گفتند اینها را امام زمان فرستاده، جناب آقای صادق پور، مردم چقدر سادگی کردند، بعضی وقت های یک نکاتی را آدم توجه نمی کند گرفتار می شود، اینهایی هم که گرفتار می شوند عموماً عاشق هستند دیگر، یعنی عاشق امام زمان هستند، بی دین که نیستند، اینها به عشق امام زمان رفته، ولی باید آدم حواسش را جمع کند توجه داشته باشد، اینها یک تیم والیبال داشتند، به مردم که دارند صحبتش را گوش می کنند گفت چه نشسته اید امام زمان امروز یک توقیع فرستاده یک نامه فرستاده، فکر نکنید امام زمان همیشه درمورد نماز و روزه و خمس و زکات و اینها حرف می زند، نه امام زمان امروز درمورد تیم والیبال ما نامه فرستاده بعد می گوید که حضرت فرموده که به پاسورها تمرین بیشتری بدهید، جاگیری بهتری بکنید در سرویس زدنهایتان، و بعد داستان های ژولورنی، که امام فرموده است در آسمان، این بلاهت است، بعد بیایی مثلاً طرف تاجر بازاری بود در تهران، آدم متدین،همان سال قرار بود برود حج واجب انجام بدهد، این به آنها گفته بود نه حج واجب نیاز نیست بروید مکه رفته بود اطراف کرج در همان هشگرد و اینها یک جایی مشخص کرده بود چهارتا تیر چوبی زده بود، بعد یک پارچه سیاه می گفت مکه این است، از آنجا تا اینجا هم برو صفا و مروه می شود، ملت رفته بودند، بعضی آنجا مُحرم شده بودند، امام علم حداقلی به حلال و حرام دارد، آنچه که ما از امام انتظار داریم، این حلال و حرام است، تفسیر قرآن است که آنچه که از تفسیر قرآن  به ما بیان بکند نه اینکه بگوید اینها به من ربطی ندارد، من بیایید از آسمان ها و کرات برایتان بگویم، در روایت فرمود امام باید علم به لغات داشته باشد، علم به لغات یعنی همین چیزی که جریان احمد اسماعیل بصری که خودش را معروف کرده به احمدالحسن امروز گیر کردند، در همین گل این قضیه که علم به لغات باید داشته باشی، علی محمد شیرازی اشتباه می خواند، در کتاب خودش عبارت می آورد، که کتاب ها را اعتنایی بهش نکنید «ولو کان چاپاً» یا مثلاً مردم باید بروید «و لتعلمنّ خط الشکسته» باید بروید خط شکسته یاد بگیرید، بعد اشتباه در اعراب دارد ،اشتباه در قرائت دارد، احمد اسماعیل بصری اشتباه در قرائت دارد در خواندن  دارد، قرآن را اشتباه می خواند، عبارت ها را اشبتاه می خواند، یک آقایی هست که ادعا کرده بعضی از آقایان از ایشان حمایت می کنند، مثل این اقای صد الساداتی و اینها هستند که پیج ایسنتاگرامی و چه و چه دارند، از یک آقایی هست که اسم اصلی اش غفار عباسی است، بین مریدهایش معروف شده به آیت الله غفاری، اسم اصلی اش غفار عباسی است، آیت الله هم نیست، اجتهاد هم ندارد، تا حالا هم خودش به کسی اجتهاد را نشان نداده، قرآن را اشتباه می خواند، با ادعا سازگار نیست، داعیه دارد که من استاد اخلاق هستم، من در ملکوت شما را می توانم سیر بدهم، از مکه برمی گردد، می گوید بله امام زمان پیام داده که مثلاً ما مورد عنایت هستیم، یک کسی که چنین ادعایی دارد، کسی که ادعا می کند، من راه رفته ام و قرار است دست شما را بگیرم، من پیر راه شما و خزر راه شما هستم، ما انتظار داریم که قرآن را درست بخواند.

مجری:

بله حالا در عبارت «ولو کان چاپاً» حالا لازم است که ما بدانیم که در حروف عرب اصلاً چ و پ وجود ندارد

استاد شهبازیان:

نداریم اصلاً این بنده خدا گیر افتاده بود، می گوید شاعر که به تنگ بیاید بعدش هم یک حرف بی ربطی را ممکن است بزند، حالا مثلاً مثل اینها قرآن را اشتباه می خوانند، بعد این آقایان شروع می کنند توجیه کردن، می گویند دلایل مختلف دارد ایشان اشتباه می خواند، مثلاً یکی از دلایلش را بعضی از مریدانش ذکر می کردند، می گفتند این اشبتاه می خواند که اگر شما و من هم فردا رفتیم در خانه قرآن را اشتباه خواندیم یک وقت دق نکنیم بمیریم، بابا کسی که دارد ادعایی مطرح می کند، آن ادعا یک لوازمی دارد، کسی که می آید می گوید من امام هستم، حاکم هستم، دیگر نمی تواند سهو و اشتباه در قرائت و سخن گفتن و بیان داشته باشد، احمد اسماعیل بصری در همین عید غدیر اخیر که گذشت، و بعد یک نفرشان فوت کرده بود بنام آقای سید حسن حمامی در مراسم ترحیم مجازی این فرد بدون اینکه بسم الله بگوید نام خدا به زبان بیاورد یا حرفی بزند، یک دفعه پریده بود وسط صحبت و شروع کرد بود جمله بندی کردن، بعد به آنها می گوییم این چه حجت خدایی است، این چه معصومی است، این چه ولی خدایی است که حواسش نیست و اصلاً بلد نیست ابتدای سخن باید چه بگوید، یک بنام خدایی بگوید، یا اللهی بگوید، بسم الله الرحمن الرحیم بگوید، یا مثل آقای سید حسن ابطحی هم همینطوری بود، اینها یک مجله ای داشتند بنام خورشید مکه، این آقایان هم داعیه هایی را داشتند، مثلاً ارتباط با امام زمان و بعضی از بینندگان ممکن است خوانده باشند، ملاقات امام زمان ایشان را و بعضی از حرفهایی که می زد، خب این را آمدند گفتند امام زمان یک چیزی در خورشید مکه چاپ کرده بودند، باید در مجله چاپ کرده بودند، گفتند امام زمان مثلاً یک نامه ای با یک شکلاتی گذاشته داخل صندوق یک مسجدی، بعد یک نصیحتی کرده، خب آن نصیحت را همینطوری، مثلاً نوشته بود که با تقوا باشید، نه بنام خدایی، نه بسم اللهی، انتقاد شد، که بابا یک طلبه ساده هم وقتی می خواهد یک نامه بنویسد بالایش می زند بسمه تعالی،بنام خدا، اصلاً قرآن و خدا و پیغمبر به ما دستور داده اند که با نام خدا شروع بکنید کار را، وگر نه ابطر است، و گر نه بی فایده است، خب ولی خدا حجت خدا ننویسد، اینها آمدند در چاپ دوم آن نشریه یک بسم الله هم اضافه کردند، ببینید پس آنچه که ما از ولی خدا انتظار داریم، در علم است، علم امام یک قسمت علم به لغات است، علم به قرائت صحیح است، امام رضا علیه السلام در حدیث صحیح السند، مرحوم صدوق در عیون اخبار الرضا می آورد این را، دهها روایت داریم یک حدیث صحیح و السندش را هم می خواهم بنده قرائت کنم، ابا صلت از امام رضا علیه السلام می پرسد که شما آیا علم به لغات دارید، علم به لغات یعنی چه؟ لغات نه اینکه به لغت یعنی ترجمه لغت، نه، علم به لغات اصطلاحی است در روایات ما یعنی علم به زبانهای دنیا، یعنی چینی بتواند حرف بزند، ژاپنی بتواند حرف بزند، فارسی بتواند حرف بزند، آنجا می گوید به حضرت رضا علیه السلام عرض کردم که آقا شما علم به همه زبانها را بلد هستید، گفت بله و چند نفر از ایران و جایهای دیگر که آمده بودند حضرت رضا با هر کدام شان به زبان خودشان سخن می گفت، بعد آنجا به حضرت رضا گفتم، آقا واقعاً این جزء معیار ها است؟ یعنی ولی و امام باید این را داشته باشد؟ جضرت فرمود که بله، و اگر این نباشد فرق ما با بقیه شما چه چیزی است؟، پس علم وقتی ما داریم ذکر می کنیم، و در فضای روایات دارند به آن تأکید می کنند یعنی همین نکته.

مطلب بعدی که در ویژگی های شخصیتی برای معصوم و امام داریم همان بحث عصمت است، امام باید عصمت داشته باشد، یعنی اینکه تخلفی نداشته باشد، خلاف شریعیت در کار نباشد، خلاف شریعتی در کار نباشد، آن کسی که دارد ادعا می کند من امام هستم من معصوم هستم، خب افرادی مثلاً امروز می آیند، طرف آمد از بابیه و بهائیت ببنید تا آمدند خودشان را بنام امام معرفی کردند، اولین کاری که کردند، شریعت را نسخ کردند، در جریان بدشت معروف است طاهره ای که جزء بابیت بود آنجا این طاهره که بین خود بهائی ها معروف است به طاهره قرة العین، این طاهره روسری از سر برداشت، بعد گفت احکام خدا نسخ شده است، باطل شده است، یا ما بعضی از جریان های انحرافی را داریم متأسفانه، اینها خلاف شرع انجام می هند، مثلاً طرف ادعا می کند من امام زمان هستم، می گوید همه زنها به امام زمان محرم هستند، نداریم همچین چیزی، اتفاقاً خود اهل بیت و امام بیش از دیگران پیابند به شریعت است، و این ملاک ما است، «حلال محمد حلال إلی یوم القیامه، و حرامه حرام إلی یوم القیامه» فردا یک نفر بیاید بگوید مردم نماز نخوانید، آی مردم روزه نگیرید، آی مردم حجاب را رعایت نکنید، اینها آیات قرآن است، اینها عین روایات اهل بیت علیهم اسلام است که به ما دستور دادن که یک فرد باید تابع شریعت باشد، یک فردی از بستگان حضرت رضا (ع) تخلفی کرد امام رضا علیه السلام توبیخش کرد گفت فکر می کنی من و تو عزیز تر از موسی بن جعفر امام کاظم هستیم؟ ما موظف هستیم، امام کاظم تا آخر عمرش  پایبند به شرعت بود، من و تو هم باید پیابند به شریعت باشیم، پس این نکته را باید توجه بکنیم که امام عصمت دارد خلاف شریعت انجام نمی دهد.

مجری:

تشکر می کنیم؛ یکی از بینندگان عزیز ما جناب آقای احمدی از بومهند، تماسی برقرار کردند که تماس شان را می شنویم، و پاسخ را از حاج آقای شهبازیان عزیز خواهیم شنید.

بیننده:

سلام شب شما بخیر، تشکر می کنم از برنامه خوبتان، که همچین برنامه ای را ساختید، از شما و از همکاران تان،  ای کاش می شد همین برنامه که شما ساختید از صدا و سیما جمهوری اسلامی ایران هم پخش می شد چرا که جای همچین برنامه ای در صدا و سیمای ایران واقعاً خالی است، یک  گله دارم از صدا و سیما و یک پیشنهاد هم دارم، ببیندی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، تنها شبکه ای است که می تواند براحتی در مورد اما زمان تبلیغ کند، ولی آنچنان که باید در مورد امام زمان صحبت نمی کند، خیلی کم مثلاً روزها جمعه، روزهای جمعه مردم یا خواب هستند، یا مهمانی هستند یا مشغول نظافت هستند، یا  تفره رفتند، حال در مواقع دیگر هم پخش می شود ولی من که کارگر هستم ساعت 7 صبح می روم تا 7 شب، فرصت نمی کنم که مثلاً برنامه این چنینی ببینم، پس بهتر است اگر می خواهیم تبلیغ در مورد امام مزان صورت بگیرد، بیایند زمانی را انتخار کنند که بیشترین بیننده را دارد، الآن خود صدا و سیمای جمهوری که گفته بیشترین برنامه ای که بیننده دارد اخبار 20:30 و اخبار ساعت 22 شبکه سه هست، اگر ورزی پنج دقیه در مورد امام زمان صحبت کنم، امام زمان را معرفی کنم، اثبات کنم که امام زمان وجود دارد، چراکه اهل سنت معتقد هستند که امام عصر هنوز متولد نشده و خود شیعیان می شوند سه دسته یکی شیعه چهار امامی است یکی هم هفت امامی  طبق خود شیعه اعتقاد ندارند، بعدی می ماند شیعه 12 امامی که اینها هم متأسفانه هنوز شناخت کافی راجع به امام زمان ندارند من خیلی از همکارانم می گویند، خدا کند امام زمان ظهور نکند اگر ظهور کند می آید با شمشیر گردن ما را می زند، در صورتی که همچین قضیه ای نیست، اگر می آمدند امام زمان رامعرفی می کردن، توضیح می دادند که امام عصر اگر بیاید منظور از شمشیرش علمش هست، ایمانش هست، و این چیزها، اگر بتوانند اثبات کنند که امام ما امام مهربانی هست، امام عدالت پرور و عدالت گستری هست، بهتر می توانند راجع به امام زمان تحقیق کنند، نه تنها در مورد امام زمان، در مورد پاسخ به شبهات دیگر، مثل اینکه خیلی از دوستان من می گویند حضرت علی یا امام حسن و امام حسین در جنگ با ایرانیان شرکت کردند، و همین باعث شده که بگویند ما اسلام نمی خواهیم، ما خودمان پیغمبر ایران را داریم اگر بیایند در این مورد توضیح بدهند، چون شبکه اخبار 20:30 هم بیننده ایران دارد و هم بیننده خارج از کشور؛ ممنون از برنامه خوبتان.

مجری:

بله سپاس گذارم خیلی ممنون از جناب آقای احمدی از شهر بومهند تماس گرفته بودند که از توجه شان سپاس گذاریم.

استاد شهبازیان:

من هم تشکر می کنم از جناب آقای احمدی که به ر حال این عنایت را داشتند که تماس گرفتند و توجه به برنامه داشتند، فقط دو نکته را تکمیل صبت های ایشان و یک تذکری عرض بکنم که بینندگان عزیز که این صحبت و فرمایش ایشان را شنیده اند به این نکات توجه بکنند، حالا البته مراد ایشان از اینکه امام عصر علیه السلام شمشیر شان همان یا سیف یا غیره مثلاً علم ایشان هستند، شاید می خواستند تشبیه بکار ببرند، اما یک وقت خدای نکرده اشتباهی در ذهن ها بوجود نیاید،  و گمان نشود که بعضی ها برداشت اشبتاه بکنند و گمان کنند که مثلاً بنده شهبازیان بعنوان کارشناس این برنامه یا شبکه می خواهد این را تأیید بکند، ببینید ما این را قبول داریم که آن ذکری که از کشتار زمان ظهور مطرح می شود و بعضی می خواهند یک چهره خشن را از حضرت مهدی علیه السلام نمایش بدهند، یا بویژه همین جریان مطالعات اسلامی در غرب، مستشرقانی مثل مثلاً جوئل ريچاردسون مثل جوئل روزنبرگ، مثل افرادی ، مثل رانت کانترل که در کتاب های خودشان آمدن و می خواهند حضرت مهدی علیه السلام را بگویند که بله او می آید می کشد و غارت می کند، و چنین و چنان از بین می برد، یا بعضی از وهابی ها در نقد مهدویت شیعی به بعضی از روایت های ضعیف و غیر  قابل قبول و مستند در منابع ما می خواهند اشاره بکنند، و بگویند مهدی شیعیان یک مهدی خشن و فردی هست که فقط گویا برای کشتار آمده و از هیچ کسی توبه را نمی پذیرد، ما این حرف را قبول ندارم، و نقد می کنیم و بیان مان این است که حضرت مهدی (ع) سیره اش سیره رسول خدا است، رسول خدا رأفت و رحمت از ویژگی های اساسی ایشان هست، در قرآن می فرماید اصلاً ولی خدا رأفتش صبرش باعث می شود که مردم به دورش جمع بشوند، حضرت ابراهیم (ع) حضرت عیسی و موسی (ع)، حضرت نوح سالیان سال صبر می کند تبلیغ می کند، حضرت رسول هم قس علی هذا، مردم با او برخورد می کنند، اما تحمل می کند، و همین ویژگی حسن خلق ایشان هست، قطعاً حضرت مهدی (ع) هم با حسن خلق است، با روش صحیح است، با تبیین است، با منطق سخن خواهد گفت؛ پس اصل بر این است، اما بینندگان توجه داشته باشند، سیفی که در روایات ذکر شده مراد قیام است، مراد آن قسمت شجاعت و قسمت نبرد با باطل است، رسول خدا «رُحَماءُ بَينَهُم» شیعه و مسلمان این است، امام اشداء علی الکفار هم هست قطعاً حضرت مهدی (ع)؛ ببینید ما از آنطرف را قبول داریم چهره اصل چهره محبت است، رأفت است، تبیین است، گفت و گو است، اما آن اندک افرادی، یا دسته ای که باقی می مانند، نمی خواهند حرف  حق را بشنوند، نمی خواهند سخن حقیقت را محور کارشان قرار بدهند، خب آنطرف را هم داریم بله حضرت مهدی (ع) لاجرم به نبرد هست، پس ما نبرد را بصورت مطلق نفی نمی کنیم، یا نمی آییم بگوییم که شمشیر حضرت فقط هر جا آمد مراد علم است، این تذکر را دادم چون بابیت و بهائیت می خواهند همین برداشت را بکنند آنها مثلاً وقتی به علی محمد شیرازی گفتند؛ گفتند قائم و مهدی موعود کسی هست که پیروز می شود تو را گرفتار کردند غل و زنجیر به دستت بستند و بعد می برند اعدامش می کنند علی محمد شیرازی را و از بین می رود می میرد، آنجا علی محمد شیرازی برای اینکه این نقص خودش را برای مردم مثلاً یک طوری به تعبیری ماست مالی بکند و بخواهد جلو برود گفت نه مراد از سیف مراد از قیام یعنی علم و من برای شما سخن مثلاً عالمانه دارم میزنم که البته سخنانش هم غیر عالمانه بود، پس این برادر بزرگوار مان من این را گفتم یک وقتی بیننده ای اشتباهی برداشت نکند

مجری:

البته در جلسات قبل هم جناب حاج آقای صبوحی عزیز کارشناس محترم برنامه به زیبای های ظهور به صورت مفصل پرداختند و توضیح دادند.

استاد شهبازیان:

پس آنچه که ما امشب مطرح کردیم گفتیم معیارها یک منابعی برای شناختش هست که عقل و قرآن و روایات را ذکر کردیم، در کنار این منابع گفتیم خود معیار یعنی چه چیزی؟ همان ویژگی های که در بیان می فهمیم برای حق و باطل و خوب و بد، آنچه که روایات ذکر کردند یک بیان نسبت به معصومین (علیهم السلام) و حضرت مهدی هست که یک ویژگی های شخصی بود تعدادش نام برده شد، ویژگی های شخصیتی بود که تعدادی نام برده شد، در کنار این معیارهای دیگری را هم ذکر کردند از جمله مثلاً فرمودند که ولی و امامی که می خواهد بیاید ادعای امامت بکند باید نص از امام قبل داشته باشد؛ این را عرض کردیم اول برنامه هم یک گزارش کلی گفتیم، گفتیم نص یعنی چه چیزی؟ یعنی مشخصاً امام قبل بگوید بعد از من فلانی امام هست و مردم از او تبعیت بکنید، یک قسمت دیگر وصیت هست؛ وصیت یعنی چه؟ تفاوتش با نص کجاست؟ وصیت همان معنای عرفی که همۀ مان برداشت می کنیم یعنی یک نفر بیاید برای بیان پس از مرگ خودش یک لیستی درست می کند می گوید به اینها عمل بکنید حالا در دُیون در مسائل جاریه زندگی هست آقا اینقدر بدیهی هست، اینقدر طلب هست، آن موقفات وجود دارد، بعضی از اموالش را مشخص می کند، یک قسمت دیگر در مباحث امامت این هست که وصی بعد از خودش را مشخص می کند امام قبل می گوید وصی بعد از من فلانی هست و آنجا شیعه می دانست اگر کسی به عنوان وصی مشخص بشود امام هست و باید به سمتش برود، معجزه یکی از راه های شناخت حضرت مهدی و حجت الهی هست که در بیان روایات ذکر شدند حضرات معصومین معجزه داشتند معجزه هم به این معنی نیست که هر کسی بیاید یک کار ظاهراً خارق العاده ای انجام بدهد ما فکر کنیم این معجزه هست نه، معجزه کاری که دیگری امکان انجامش را نداشته باشد اینکه مثلاً بعضی ها یکدفعه یک کسی می رود روی هوا می ایستد، می گویند این معجزه هست، نه این معجزه نیست این بعضی وقت ها انسان به نفس خودش غلبه پیدا می کند روح را تقویت می کند می تواند یک کاری اینچنینی انجام بدهد برای دیگران خارق العاده هست اما کار خاصی نیست ده ها نفر دیگر مرتاضان دیگری می توانند این کار را انجام بدهند، پس معجزه باید مشخص بشود، معجزه یکی دیگر ویژگی هایش این هست به جز اینکه دیگری نمی تواند بیاورد باید قابلیت صدق و کذب هم داشته باشد یعنی ما بتوانیم راستی آزمایی بکنیم؛ پیغمبر خدا در قرآن می فرماید حضرت عیسی مُرده را زنده کرد؛ جلوی چشم مردم طرف مرده قطعی شده از بین رفته این حیات پیدا می کند این را به عنوان معجزه ایشان ذکر می کنند یا موارد دیگر، اینکه مثلاً به إذن الهی با گِلی با چیزی مثلاً یک پرنده ای درست می شود و او حیات پیدا می کند و زنده می شود، پس اگر فردا کسی مثلاً یک کسی مثل احمد اسماعیل بصری آمد گفت من معجزه دارم، به او می گوییم معجزه ات چه هست؟ می گوید معجزۀ من این هست من می دانم قبر حضرت زهرا کجاست، می گوییم کجاست؟ مثلاً می گوید در بقیع هست؛ این قابلیت صدق و کذب، بماند که این حرفش غلط هست اما این قابلیت صدق و کذب ندارد ما که نمی توانیم بیل برداریم حالا بگوییم اینجا را بکَنیم، علی رضای پیغانی که گفتیم می گفت معجزه دارم، معجزه ات چه هست؟ می گفت من فقط می دانم امام زمان مُرده قبرش در جمکران هست بروید بیل و کلنگ بیاورید، اینکه اصلاً معجزه دیگر اسم بر او صدق نمی کند، این نکات و معیارهای دیگر میراث اهل بیت، میراث انبیاء اینها به عنوان معیارهای دیگری اند که در فضای روایات به آنها اشاره شده.

مجری:

خیلی ممنون و سپاسگذارم و خیلی بهرمند شدیم از فرمایشات ارزشمند حضرت حجت الإسلام والمسلمین حاج آقای شهبازیان عزیز و از نگاه های خوب همۀشما بینندگان عزیز و ارجمند، تشکر و سپاسگذاری می کنم و خدا قوت به عوامل محترم برنامه عصر انتظار از شبکه جهانی حضرت ولی عصر، تا عصر انتظار دیگر همۀشما عزیزان را به خدای بزرگ می سپاریم.

و عجل اللهم فی فرج مولانا صاحب العصر و الزمان.

 

 

 

 

 

 


عصر انتظار>

عصر انتظار شبکه ولی عصر انتظار مهدویت شیعه امام