شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج)
صدیقه شهیده 13 دی 1400

ویژه برنامه صدیقه شهیده به مناسبت شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

• نقش تاريخي حضرت فاطمه الزهرا (س) براي ما شيعيان
• آيا عمدي وجود دارد كه شخصيت و جايگاه تاريخي حضرت فاطمه (س) به نسل هاي آينده نرسد و يا ناقص برسد ؟
• ابعاد جايگاه تاريخي حضرت فاطمه الزهرا (س)
• تاثير حضرت فاطمه الزهرا (س) در تاريخ
• حضرت فاطمه الزهرا (س) ، خط قرمز رسول اكرم (ص)
• آيا ابوبكر در پايان زندگي ( با توجه به اظهار پشيماني از هجوم به خانه حضرت فاطمه (س) ) از اعمالش توبه كرد ؟
• افرادي كه ادعا ميكنند از باب علمي و كتب تاريخي شهادت حضرت فاطمه (س) وجود ندارد را چگونه پاسخ دهيم ؟
• دو رويكرد و محور در بيان مطالب تاريخي در مورد شهادت حضرت فاطمه الزهرا (س) و ... و دلايل آن
• افرادي مانند هشام بن حكم كه در مناظراتش و ... براي اثبات حقانيت اميرمومنان علي (ع) و نقد خلافت ديگران ، ماجراي هجوم ، شهادت و سقط و ... را گفته اند و دليل آن
• سوال و شبهه : چرا در ماجراي هجوم ، اميرمومنان علي (ع) پشت درب خانه نيامد و چرا اميرمومنان علي (ع) مامور به صبر شد و آيا از حضرت فاطمه (س) دفاع نكردند ؟
• تحليل دفعات مختلف هجوم به خانه حضرت فاطمه الزهرا (س)
• جمع بندي نكات كليدي برنامه


 

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ:13/10/1400

ویژه برنامه صدیقه شهیده

مجری:

ای بی نشانه‏ ای که خدا را نشانه‏ ای

هر سو نشان توست، ولی بی نشانه ‏ای

 

زهرای پاک ای غم زیبای دلنشین

تو خواندنی‏ ترین غزل عاشقانه ‏ای

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم و رحمة الله، عرض سلام دارم عرض تسلیت دارم به مناسبت ایام فاطمیه شهادت مادر مان حضرت زهرا (سلام الله علیها)، اینجا استدیوی شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج) قسمت دوم از ویژه برنامه صدیقه شهیده را تقدیم نگاه پر مهرتان می کنیم إن شاءالله که مورد عنایت حضرت صاحب الزمان قراربگیرد و إن شاءالله ذره ای از درد حضرت کم بکنیم، در خدمت تان هستیم با قسمت دیگری از این برنامه، کارشناس محترمی که امشب میزبان شان هستیم و إن شاءالله از بیانات شان فیض خواهیم برد حجت الإسلام و المسلمین دکتر سبحانی هستند که من سلام عرض می کنم خدمت شان و می رویم که پای صحبت های شان بنشینیم و یاد بگیریم.

استاد سلام علیکم و رحمة الله.

 حجت الإسلام و المسلمین سبحانی:

سلام علیکم و رحمة الله

عرض سلام خدمت جناب عالی و بینندگان و شنوندگان ارجمند داریم و در آغاز سخن تسلیت عرض می کنیم این ایام شهادت ایام دردناک فقدان وجودی صدیقه طاهره را خدمت همه عزیزان.

مجری:

زنده باشید باعث افتخار هست که در خدمت تان هستیم.

حاج برویم سراغ بحث مان اینکه یک سری از صحبت های که مطرح می شود چون مصیبت خیلی بزرگ هست واقعاً و اما یک مسئله عظیمی که خدا قرار داده برای حضرت زهرا نقش تاریخی هست که حضرت برای ما خصوصاً شیعیان داشتند، بفرمایید خواهش می کنم ما در خدمت تان هستیم.

حجت الإسلام و المسلمین سبحانی:

همانطور که فرمودید به هر حال بحث نقش تاریخی صدیقه طاهره از بحث های بسیار مهم هست هم برای شیعیان و موالیان آن حضرت، هم برای کسانی که تاریخ اسلام را دنبال می کنند و به صورت علمی به دنبال پیگیری حوادث تاریخ اسلام هستند طبیعتاً برای آنها هم می تواند موضوع جذاب و مهمی باشد و از یک جهت دیگر این موضوع اهمیت دارد و آن این هست که بخش های پنهان تاریخ اسلام را می شود از طریق رد گیری شخصیت آن حضرت و پیامدهای حرکت آن حضرت و شخص و شخصیت آن حضرت دنبال کرد، طبیعتاً می دانید که بحث تأثیر تاریخی شخصیت های بزرگ همیشه یکی از بحث های دشوار و جدی در تاریخ هست برای اینکه ما داریم از امری سخن می گوییم که در گذشته تاریخی واقع شده اثر گذاری کرده و ما امروز محصول همان تأثیر گذاری هستیم، دشوار این تحقیق در این هست که ما در عصر پس از فاطمه زهرا داریم زندگی می کنیم معمولاً در این نوع تحقیقات وقتی می خواهند واقعیت را کشف کنند سؤال را اینگونه طرح می کنند که اگر آن شخصیت نبود چه اتفاقی می افتاد؟ یعنی بپرسیم که اگر فاطمه زهرا در تاریخ اسلام نبود و حضور نداشت سرنوشت حوادث و جریان های پس از پیامبر اکرم به کدام سو می رفت؟ البته این تحقیق دشواری های دیگری هم دارد واقع اش این هست که در پرتو شخصیت برجسته آن حضرت که یک شخصیت الهی هست آسمانی  هست فضائل و کرامات بلند آن حضرت، جایگاه آن حضرت در حوزه دین و معارف دین معمولاً به این بعد تاریخی کمتر توجه می شود چون شکل زمینی دارد، به یک نکته بسیار مهم دیگری هم باید توجه کرد که شاید در لا به لای بحث ها در سؤال و گفتگوها به آن خواهیم پرداخت این هست که شخصیت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) علی رغم بزرگی و اُسطوره ای بودن آن شخصیت، یک شخصیتی هست که هم پنهان هست به دلیل ویژگی های که ایشان یک خانم هست یک زن هست و آن ظهور و بروزی که یک مرد در جامعه می تواند داشته باشد و گزارش های تاریخی از آن حکایت کند نیست و خواهم گفت که مخالفان تلاش کردند که همان مقدار از بروز و ظهوری که این شخصیت بزرگ دارد به صورتی آن را پنهان کنند و اجازه ندهند که آن اطلاعات و آگاهی های تاریخی به درستی در بین نسل های بعد منتشر بشود، به تعبیر دیگری اگر ما قرار باشد از جایگاه تاریخی آن حضرت سخن بگوییم باید برویم دنبال آن پشت صحنه ای که اتفاق افتاده وقایعی که ظهور پیدا کرده و گزارش ناقصی که تاریخ دارد از این شخصیت می دهد نه تنها گزارش ناقص هست بلکه گاهی گزارش وارونه هست یعنی به صورت عمدی در این گزارش دست و تصرف شده تا آن اتفاقی که قرار هست توسط این شخصیت در تاریخ بیفتد آن را پنهان کنند و نگذارند این تابش شخصیت صدیقه طاهره نسل های بعد را پوشش بدهد.

مجری:

دقیقاً همین را می خواستم بپرسم؛ اینکه فرمودید ناقص هست می خواستم بگوییم تاریخ این را ندارد یا نمی خواهند که به ما برسد؟ در واقع این یک عمدی در کار هست که ناقص به دست ما برسد.

حجت الإسلام و المسلمین سبحانی:

ببینید همه این جهات هست عرض کردم از یک سو شخصیت زنان در آن دوره تاریخی یک شخصیت ظاهر و نمایانی نیست خود اسلام هم نسبت به زنان محدویت ها و خصوصیات و حدودی را قائل هست که طبعاً آن حضرت مصداق أتم این احکام و ضوابط دینی هست، این یک جهت هست، جهت دیگر این هست که کسانی که مشاهده کردند آن روزگار را باید آن را گزارش کنند خیلی از آنها واقعاً از روی خوف و تقیه گزارش نمی کنند، خیلی ها گزارش می کنند به عکس گزارش می کنند یعنی تلاش می کنند به گونه ای گزارش کنند که آن اطلاعات و آگاهی ها به ضد خودشان استفاده نشود، یک مشکلی هم ما البته در تاریخ اهل بیت داریم که واقعاً به دلیل قلت و مهدودیت مورخان و گزارشگران تاریخی شیعه بسیاری از اطلاعاتی هم که نقل شده به درستی انتقال پیدا نکرده این آثار تکثیر نشده به دست دیگران نرسیده، اما من می خواهم اینجا ادعا کنم که علی رغم همه این دشواری ها و کمبودها گزارش ها، احادیث، آیات آنقدر هست که می تواند یک بخش بزرگی از تاریخ زندگی آن حضرت را در بستر تاریخی به ما نشان بدهد، ما در این زمینه واقعاً باید بگوییم کوتاهی های جدی داشتیم عرض کردم ما در باب فضائل صدیقه طاهره و اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) سخن ها گفتیم خب در آن باب اصلاً نمی توانیم حرف دقیق و درستی بزنیم چون شناخت آن مقامات بسیار بلند هست اما در باب بعد تاریخی یعنی همان چیزی که ما با آن امروز داریم زندگی می کنیم و جامعه امروز هم انتظار دارد که این را از ما ببیند یعنی وقتی از شخصیت بزرگی و اسطوره ای مانند فاطمه زهرا سخن می گوییم انتظار جامعه این هست که آن را در عینیت تاریخ و در عینیت جامعه ببیند، این بعد متأسفانه کمتر مورد بررسی قرار گرفته ممکن هست گزارش های تاریخی باشد اما تحلیل و تبیین دقیق زوایای این مسئله کمتر صورت گرفته.

مجری:

و خیلی خوب هست و خوشحالیم حقیقتاً که در خدمت شما هستیم می توانیم در این برنامه حداقل یک مقداری از آنها را بیان بکنیم این دغدغه برطرف بشود و همانطور که شما فرمودید متأسفانه فکر می کنم قصور داشتیم دیگر طبیعتاً و إن شاءالله که از طریق این تریبون از طریق این برنامه بتوانیم کمی به آن بپردازیم و إن شاءالله می گویم مورد عنایت حضرت حجت قرار بگیرد، بفرمایید خواهش می کنم ما بتوانیم روی این زمینه کار کنیم.

حجت الإسلام و المسلمین سبحانی:

من حالا طریقی که می خواهم خدمت تان عرض کنم و محورهای را که در این جلسه کوتاه تقدیم شنوندگان و بینندگان ارجمند می شود طبعاً گوشه ی از آن ابعاد بررسی های تاریخی زندگی آن حضرت هست و حتی در همین محورهای که من عرض می کنم هم خودش نیازمند جلسه و جلساتی هست آن هم محققان و مورخان و حدیث پژوهانی که واقعاً این ابعاد را بتوانند به خوبی بررسی کنند، من به گمانم اگر قرار باشد از جایگاه تاریخی فاطمه زهرا (سلام الله علیها) سخن بگوییم از سه بعد می توان به این قصه نگاه کرد دست کم از سه بعد:

یکی بعد شخصی آن حضرت هست به عنوان فردی که تنها فرزند باز مانده از پیامبر اکرم هست، آن که همسر امیر مؤمنان علی بن أبی طالب (علیه السلام) هست، آن کسی که مادر و نقطه اتصال پیامبر اکرم با تمام نسل اهل بیت هست، این شخص در تاریخ به لحاظ شخص اش به لحاظ نسب اش و نسبت اش ابعادی دارد و تأثیراتی گذاشته که استثنائی هست، به تعبیری من می خواهم بگویم اگر از این واقعه تاریخی از صحنه حیات پیامبر و جامعه اسلامی ما صدیقه طاهره را حذف کنیم خیلی چیزها حذف می شود و خیلی اتفاقاتی که افتاده مرهون حضور و وجود شخص آن حضرت هست.

یک بعد دوم بعد شخصیت فاطمه زهرا هست این شخصی که ابعاد وجودی او، کمالات او، سجایای او، نوع نگاه او به معرفت، نوع نگاه او به جامعه، نوع نگاه او به مردم، نوع زیستی که در خانواده دارد، در محیط اجتماعی دارد، هوشمندی های او در برخورد با موقعیت ها، از او یک شخصیتی ساخته که این شخصیت استثنائی هست و نمونه ای به هیچ روی در تاریخ اسلام ندارد، ببینید نمی خواهم مقایسه کنم آن چیزی که ما معمولاً در تاریخ و کلام هم مطرح کردیم که آیا صدیقه طاهره از نظر فضائل چه نسبتی با امیر مؤمنان دارد یا آن حضرت نسبت به سایر اهل بیت که ما آنها را ائمه معصومین می دانیم چه نسبتی دارند آن را نمی خواهم بگویم، کاملاً نگاهم تاریخی هست یعنی شخصیتی که با این ویژگی ها این کارکتر خاص در تاریخ ظهور پیدا کرده هیچ نمونه و مثیلی در تاریخ اسلام بی تردید ندارد، به لحاظ ویژگی که او یک زن هست یک همسر هست یک دختری هست مادری ندیده و تحت تربیت مادر نزیسته، او کسی هست که در سخت ترین دوران حیات پیامبر زیست کرده و تمام زندگی او درگیر ماجراها و حوادث و تلاطم های روزگار هست، او کسی هست که در خانواده ی دارد زندگی می کند که این خانواده کانون تحولات محیط خودش هست، قدرتمندترین خانواده ی که در آن خانواده زیست می کند اما او ساده ترین شکل و آرام ترین روابط و معتدل ترین سیره انسانی را از خودش بروز می دهد، اینهم بعد شخصیتی آن حضرت هست و این در تاریخ تأثیر گذاشته من تکرار می کنم چون می دانم محققانی این برنامه را می بینند و می توانند این موضوع را از نظر پژوهشی دنبال کنند تأکید می کنم؛ ببینید همین نکاتی که من عرض کردم گاهی اوقات شما از نگاه فضائل و مناقب نگاه می کنید مثلاً افضلیت ایشان نگاه می کنید جایگاه آسمانی و متعالی ایشان، من اصلاً آن نگاه را الآن ندارم من می خواهم بگویم چنین شخصیتی با این ویژگی های شخصیتی، فردی، احتماعی، خانوادگی، سیاسی، تحولی در تاریخ تأثیری گذاشته که این تأثیر توانسته حرکت و جریان تاریخ را تغییر بدهد و به نوعی ما می توانیم بگوییم آنچه پس از پیامبر رخ داد بخش زیاد آن مرهون فاطمه زهرا و نحوه زیست و مواجهه ایشان با حیات اطراف خودش و محیط خودش هست.

حوزه سومی که در تأثیر گذاری شخصیت آن حضرت ما می توانیم دنبال کنیم نهضتی هست که صدیقه طاهره به خصوص پس از پیامبر یعنی در همان مدت 75، 95 روز ایجاد می کنند و همین حرکت و نهضت می تواند آن حوادث بعدی را قدم به قدم مرحله به مرحله پیش ببرد، البته وقتی من عرض می کنم یک نهضتی پس از پیامبر خواهم گفت اگر فرصت بود گفتگو می کنیم که این عرصه و این حوزۀ خیزش صدیقه طاهره در این بستر تاریخی مرهون حیات ایشان و شکل دهی به یک جریان تاریخی هست که پیامبر اکرم رقم می زنند، این شکلی نیست که، توسط خداوند متعال این نقش را برای حضرت گذاشته تا در لحظه مناسب در آن موقعیت حساسی که ایشان باید نقش آفرینی کند آن نهضت توسط حضرت اتفاق می افتد.

در این سه بعد سخن های فراوانی می شود گفت، من حالا سعی می کنم از هر کدام از این موارد نکاتی را بگویم طبعاً اگر سؤالی بحثی بود إن شاءالله با هم بحث را جلو می بریم، ببینید نسبت به تأثیر شخص صدیقه طاهره (سلام الله علیها) در تاریخ نکات مهمی وجود دارد که گاه ما به سرعت از کنارش می گذریم؛ عرض کردم آن حضرت تنها فرزند پیامبر اکرم هست و او همسر مهم ترین شخصیت جهان اسلام پس از پیامبر اکرم ست، به لحاظ تاریخی هیچ تردیدی نیست که امیر مؤمنان پس از پیامبر آن شخصیت محوری تحول آفرین و امتداد وجودی پیامبر اکرم هست، فاطمه زهرا مادر همه کسانی هست که عنوان اهل بیت بر آنها صادق هست، ببینید یک سؤالی می کنند شبهه می کنند که چرا مثلاً در قرآن کریم نام اهل بیت نیامده؟ و مثلاً اگر اسم اهل بیت می آمد خب خیلی از مسائل حل می شد، نکته جالب این هست که قرآن نام اهل بیت را آورده اما با عنوان؛ ما در قرآن چیزی به نام عنوان اهل بیت داریم عنوان ذوی القربی داریم، عنوان اهل بیت عنوان ذوی القربی دائمه اصلی محور اصلی اش فاطمه زهرا هست یعنی اگر شما صدیقه طاهره را حذف کنید ما اهل بیتی نداریم، شما چرا امیر مؤمنان (علیه السلام) را جزء اهل بیت می دانید اهل بیت پیامبر؟ ببینید ما وقتی می گوییم اهل بیت، ذوی القربی، یک اصطلاح داریم یک معنای واقعی داریم که این در سنت اسلامی در معارف ما وجودن دارد آن را الآن بحث نمی کنیم عرض کردم بحث من کاملاً تاریخی هست زمینی هست یعنی کسانی که با آیات قرآن برخورد می کنند آیه تطهیر را می بینند آیه مودت ذوی القربی را می بینند اینها دنبال مصداق واقعی تاریخی می گردند، اهل چه کسی هست؟ اگر شما شخص صدیقه طاهره را از میان بردارید ما دیگر مصداقی به نام اهل بیت نداریم، اینکه بسیاری از افراد آمدند نسبت به امیرالمؤمنین و مصداقیت ایشان در باب اهل بیت تردید کردند اتفاقاً با تحلیل شخصیت وجودی صدیقه طاهره ایشان کاملاً جزء اهل بیت قلمداد می شود، ببینید یک نکته این هست که ذوی القربی؛ ما ذوی القربی پیامبر را از چه طریق می شناسیم؟ اگر وجود صدیقه طاهره نبود طبعاً ما ذوی القربی نداشتیم، این نشانه این وجود این کار را کرد، غیر از این نکته که اصل تحقق عنوان اهل بیت، وجود خارجی اهل بیت و ذوی القربی و امثال اینها مرهون شخص صدیقه طاهره هست حرمت اهل بیت یک اصل بسیار مهم در تاریخ اسلام بوده و این خط قرمزی بود که در تاریخ شکل گرفت و بسیاری از حرمت ها بسیاری از روشنگری های تاریخی مرهون حرمتی بود که برای اهل بیت رقم خورد این وامدار شخص فاطمه زهرا هست یعنی جایگاه ایشان، موقعیتی که این شخص نسبت به پیامبر دارد و عنایتی که پیامبر نسبت به او دارد و تعاملی که در مجموعه آیات و سیره پیامبر نسبت به آن شخص صورت می گیرد برای حضرت یک حریمی درست می کند که این حریم تا نسل ها و نسل ها برای اهل بیت باقی می ماند حالا اهل بیت معصومین در رأس این امور و به عنوان یک اصل مهم اعتقادی و حتی سایر اهل بیت، به هر حال خاندان پیامبر که خاندان محترم و مورد توجهی هستند و باید این سمبل در تاریخ بماند تا نام پیامبر و یاد پیامبر و میراث پیامبر زنده باشد، حرمتی که برای این شخص در تاریخ به وجود می آید که حالا یک مقدارش را گفتگو خواهیم کرد که این حرمت چگونه رقم خورده این خیلی می تواند مؤثر باشد در شکل دهی به حرمت اهل بیت، یک نکته بسیار مهم تاریخی که حالا بعداً خواهم رسید بیشتر خواهم بحث کرد اگر فرصت بشود ببینید وقتی که فاطمه زهرا (سلام الله علیها) به عنوان یک شخص در تاریخ ظهور پیدا می کنند خب می دانیم نسبت به امیر مؤمنان (سلام الله علیه) حالا کینه ها دشمنی ها جهل ها همه سبب شد که در مقابل حضرت یک جریان عناد یک جریان مواجهه ضد اخلاقی و یک توطئه اتفاق بیفتد، این مسئله تا جای پیش رفت که بر منابر بسیاری از جهان اسلام لعن بر آن حضرت را واجب کردند و متداول کردند، ببینید در تمام این مدت شخص صدیقه طاهر مصون از این اتهام این برخورد هست، این خیلی مهم هست؛ یعنی خود یک منطقه تاریخی درست می کند که در سایه طهارت و قداست صدیقه طاهره جمعیتی از انسان ها می توانند بفهمند که امیر مؤمنان که همسر این بانوی بزرگ هست نمی تواند در معرض این اتهامات باشد یعنی بسیاری از آن حوادث و توطئه های تاریخی که علیه امیر مؤمنان بود دفع آن توسط شخصیت فاطمه زهرا اتفاق می افتد و این را هم دشمنان می دانند؛ یعنی می دانند که در تاریخ حیات پیامبر شخصیت صدیقه طاهره به عنوان یک علامت به عنوان یک نشان یک یادگار مقدس از پیامبر اکرم باقی مانده و کسی نمی تواند این حریم را بشکند و این حریم را خدشه وارد کند، اینجا یک نگاهی کنیم به همین حوادثی که در این ایام وجود دارد یک تعبیری وجود دارد در تاریخ که این را دیگر شیعه و سنی همه نقل کردند که وقتی که آن حادثه هجوم اتفاق می افتد و خلیفه دوم مجبور می شود خودش وارد صحنه بشود چون اول مقدمات این هست که با فرستادن قنفذ قائله را تمام بکنند بار اول، بار دوم، ظاهراً دوبار قنفذ وارد صحنه می شود موفق نمی شود، درِ خانه امیر مؤمنان بسته هست عدۀ از یاران آن حضرت در خانه هستند و حاضر نمی شوند بیرون بیایند، خود خلیفه دوم مأمور می شود که وارد صحنه بشود و هتک کند حرمت این بیت شریف را، جالب این هست که وقتی عمر بن خطاب می آید و همراه با خودش حالا به تعبیر بعضی تاریخ ها هیزم می آورد برای آتش زدن و مقدمات کار را شروع می کند بعضی از اطرافیان و همراهان، ببینید اینها همراه اند می گویند:

«و إن کانت فیها فاطمه»

مجری:

با وجود اینکه حضرت زهرا هستند.

حجت الإسلام و المسلمین سبحانی:

ببینید هر چند حضرت زهرا، حضرت زهرا در این خانه هست تو می خواهی این کار را بکنی؟ ببینید اینها شیعه نیستند اینها دوستان و اهل ولایت اهل بیت نیستند اینها همکارند، اینها با خلیفه دوم آمدند این جسارت را انجام بدهند اما این عصبانی هست از کره در رفته به قول معروف، نمی داند دارد چیکار می کند چون می دانیم حوادث به گونه ی هست که ظاهراً بقای خلافت از دیدگاه آنها منوط بر این هتک هست که امیر مؤمنان را بیرون بیاورند بیعت اجباری بگیرند تا بتوانند قائله و فضای علیه أبو بکر را فرو بشانند، در این شرائط آن طرف دارد به این فرد می گوید:

«و إن کانت فیها فاطمه»

حواست جمع باشد در این خانه فاطمه هم هست، خب در این خانه امیر مؤمنان هم هست در این خانه حسنین هم هستند همه می دانند که اینها در خانه اند چرا این همکار می گوید «و إن کانت فیها فاطمه»؟ چون شخص صدیقه طاهره وجودش جایگاهش خط قرمز پیامبر اکرم در این خانه هست یعنی حواست باشد شکاندن این حریم شما می توانید در بهانه سیاسی بیاورید بگویید بله ما اختلاف داشتیم با علی بن أبی طالب بر سر خلافت، مردم بیعت کردند او بیعت نکرده داریم به زور می آوریم او را، توجیه سیاسی به قول امروز می کنید، می توانید یک عدۀ را سر گرم کنید به عنوانی که به هر حال یک کسی هست که بیاید بیعت کند، اما با صدیقه طاهره چه می کنید؟ یعنی شما می توانید نسبت به دختر پیامبر به آن جایگاه جسارت کنید و توجیه کنید؟

مجری:

دقیقاً هیچ توجیهی دیگر برای این نمی شود آورد.

حجت الإسلام و المسلمین سبحانی:

ببینید یک تعبیری دارد این دیگر همه منابع معتبر اهل سنت نقل کردند شنیدیم که أبو بکر در آن مرض آخرش که بیمار می شود و در حال موت هست یک حالش بد می شود بیدار می شود و از آن حال در واقع بر می گردد می بیند عبدالرحمن بن عوف و گروهی آمدند به دیدارش، یک تعبیری نقل می کنند در همه کتب که أبو بکر گفت که من سه کار انجام دادم که ای کارش انجام نمی دادم؛ یکی از آنها این هست که ای کاش که من بیت فاطمه زهرا را تفتیش نمی کردم، مردن را داخل این خانه نمی کردم، حالا به دو تعبیر

«لودت أن لا أکشف بیت فاطمه»

یا

«لم أفتش بيت فاطمة»

چند تعبیر مختلف در گزارش های تاریخی آمده، یک سؤال؛ این حرف را برای چه می زند؟ خلیفه اول می داند خیلی اتفاقات افتاده، یک روایتی بخاری دارد این روایت جالب هست یکی از این روات معروف می گوید که من براء بن عازب را دیدم، می دانیم براء از اصحاب بزرگ پیامبر بود در جنگ های بزرگ حضور داشت و شخصیت نام داری بود، این برگشت گفت به براء که خوشا به حال شما، شما خیلی خوشبختید که با پیامبر بودید همراه پیامبر بودید پیامبر را دیدید این افتخار بزرگی هست، تعبیر براء در آنجا این هست که

«یَابنَ اَخِ لاتَدْرِی ما اَحْدَثْنا بَعْدَه»

نمی دانی ما بعد از پیغمبر چیکار کردیم

من یک مواردی را خب کارم تاریخ نیست حتماً مورخانی اینجا می آیند و شما از آنها می پرسید، خودم به سلیقه خودم کسانی که در پس از پیامبر اکرم از اصحاب پیامبر وقتی برخورد کردند به حادثه سقیفه و حوادث مترتب بر سقیفه، احساس تأسف کردند احساس تأثر کردند گفتند خیلی کار زشتی بود، اینها را در بیاوریم، این «ما اَحْدَثْنا بَعْدَه» چیکار کردیم ما؟ أبو بکر وقتی می گوید «لودت أنی لم اُفتش بیت فاطمه» ای کاش این هجوم را انجام نمی دادنم این یکی در کارنامه من نبود؛ یعنی ما فکر می کنیم أبو بکر آنجا مثلاً پشیمان شده دارد توبه می کند؟ قرائن نشان می دهد اینگونه نیست دلیلش این هست که خود او خلیفه بعدی را مشخص می کند شما خطبه شقشقیه امیرالمؤمنین را نگاه کنید حضرت می فرمایند اولی اظهار پشیمانی کرد اما بار خلافت و شتر را برای دومی فراهم کرد؛ یعنی مسئله مسئله پشیمانی نیست، چه پشیمانی هست که در طول این مدت هیچ گونه بازگشت حرمت بیت صدیقه طاهره صورت نمی گیرد؟ و اینها تمام تلاش شان این هست که، ببینید یکی از کارهایی که این دو عامل اصلی ماجرای سقیفه انجام می دهند این هست که می آیند و اسرار دارند که با صدیقه طاهره ملاقات کنند خودشان افرادی می فرستند نمی شود، آخر به امیر مؤمنان (علیه السلام) متوسل می شوند اجازه بده فقط ما یک لحظه بیاییم بنشینیم و برویم، حرف هم نمی زنیم، فاطمه زهرا فرمودند نه امکان ندارد من می میرم با غضب اینها می میرم، می میرم و اعلام می کنم که با اذیت و آزار اینها از دنیا رفتم، وقتی أبو بکر می گوید ای کاش این حادثه در پرونده من نبود در واقع دارد به یک نکته کلی اشاره می کند، اینها خیلی کارهای دیگر کردند؛ اینها در حادثه رده فراوان جنایت کردند اما موضوع فاطمه زهرا چیزی نیست که بتوانند پاکش کنند، یعنی ای کاش در این پرونده این نمی ماند تا در تاریخ نمی گفتند که بنای خلافت در تقابل با بیت شریف صدیقه طاهره اتفاق افتاده، هر چیزی را بتوان در تاریخ توجیه کرد برای محملی درست کرد ماجرای هجوم به خانه صدیقه طاهره و هتک حرمت امکانپذیر نیست

«و إن کانت فیها فاطمه»

یعنی حواست جمع باشد این هتک حرمت پاک شدنی نیست این هتک حرمت آثار تاریخی دارد آینده تاریخ هر کسی به این صحنه سقیفه و بعد از سقیفه نگاه می کند هر کدامش را بتواند توجیه بکند این یک دانه را نمی تواند توجیه کند، باز من توجه می دهم عزیزان را که بله نقل شده این را اهل سنت نقل کردند طبری نقل کرده دیگران نقل کردند حالا آنها اینطوری نقل می کنند که علی بن أبی طالب بیعت نکرد مادامی که فاطمه زهرا (سلام الله علیها) زنده بود، من کار ندارم که آیا بیعت اتفاق افتاد یا نیفتاد چه زمانی اتفاق افتاد، به این جمله کار دارم که خود مورخان اهل سنت وقتی خواستند از بیعت امیر مؤمنان یاد بکنند مسئله بیعت را مربوط کردند به حیات فاطمه زهرا؛ یعنی تا زمانی که حضرت هستند و حضور دارند و حمایت می کنند امیر مؤمنان ایستادند و حرمت امیر مؤمنان هم رعایت می شود، تنهایی امیر مؤمنان زمانی اتفاق می افتد که صدیقه طاهره نیستند این دیگر کاملاً مشخص هست، این تنهایی محصول یک قدرت نیست یک زن در خانه خودش، این چه قدرتی هست؟ چه حمایتی می کند؟ خواهم گفت اگر فرصت شد نهضت صدیقه طاهره نهضتی هست که بر محور شخص و این جایگاه دارد بنا می شود، قدرت فاطمه زهرا در حمایت از امیرالمؤمنین قدرت شخص ایشان و شخصیت ایشان هست، پس یک بعد بسیار مهمی که باید دنبال کرد همین نکته هست که ببینیم شخص صدیقه طاهره وجود ایشان، نسب ایشان، جایگاه ایشان در تاریخ چه کرده و این مربوط به فقط حوادث آن دوره نیست در طول تاریخ حرمت اهل بیت، نسبت آنها با پیامبر همیشه با یاد کرد از وجود فاطمه زهرا هست و این نکته نکته مهمی هست که خود اهل بیت هم به ایشان عنایت دارند اگر دوستان و محققان نگاه کنند که وقتی اهل بیت می خواهند خودشان را منسوب کنند طبعاً می گویند ما فرزند رسول خدا هستیم اما عنایت دارند که بگویند ما فرزند فاطمه زهرا هم هستیم نسبت ما آنجا هست اگر ما چیزی داریم از آنجا دارد می آید؛ یعنی نشان دهنده آن سر چشمه ای هست احیای آن سرچشمه ای هست که اگر کسی خودش را به آن وصل بکند می تواند خط برجسته حق را در تاریخ دنبال کند.

مجری:

خیلی ممنون

نمی خواهم برنجانم دلت را بی سبب

اما چگونه مرگ یک مادر چهل تن متهم دارد

درد خیلی بزرگ است روضه خیلی سنگین است، برای همین همه هست که شادی بارها توصیه شده که روضه را آنقدر باز نکنند بخاطر اینکه شاید آن ظرفیت را ما نداشته باشیم بشنویم که چه مصیبت هایی وارد شد در آن لحظه به حضرت زهرا به تمام اهل بیت، و چه کشید امیرالمؤمنین، چه داغی بر دل امیرالمؤمنین نشست از آن لحظه ای که حضرت زهرا را آنچنان دید، تا آنجایی که وقتی بارها حضرت سلمان یا عمار ایشان را دعوت می کنند می گویند چرا مثلاً برنمی گردید منزل چرا مدام در کنار چاه هستید، امیرالمؤنین با یک بغض می فرمایند که کدام درب خانه را بزنم که حضرت زهرا در را برای من باز بکند.

یک سؤالی را می خواهم مطرح کنم استاد، یک سری از افراد که حالا مثلاً مدرک دکتری تاریخی هم دارند و آدم های به ظاهر با سوادی هم هستند، یعنی در باب علمی شکی در آن نیست، مسئله ای را مطرح می کنند تحت این عنوان که حادثه می گویند وجود داشته، یعنی می گویند بحث شهادت حضرت زهرا وجود دارد، منتهی می آیند می گویند که ما چون صرفاً علمی نگاه می کنیم مقاتل را بزاریم کنار از باب علمی نگاه بکنیم و کتب تاریخی حادثه به این شرح را ما نداریم، یا اینکه وجود حضرت محسن را از نظر تاریخی زیر سؤال می برند، که حتی اگر هم باردار بوده حضرت زهرا مربوط به قبل از آن بوده و آن لحظه همچین حادثه ای رخ نداده، از این باب چه جوابی می توانیم بدهیم، یک جواب کلی که بتوانیم بدهیم چون از خود من سؤال پرسیدند بارها و از من خواسته شده در این برنامه بپرسم این را بتوانیم یک پاسخ بدهیم که بعضی ها این ادعا را دارند، چگونه بتوانیم جوابگو باشیم.

حجت الإسلام و المسلمین سبحانی:

البته بحث مستقم ما این نکته نیست ولی خب به مناسبت این  بحث قبلی خب سؤال خوب است، وقتی که ما سخن از منابع تاریخی می گوییم در آغاز باید ببینیم که ماهیت این منابع چیست، و اساساً تاریخ در سنت اسلامی چگونه نگاشته شده، چیزی که ما امروز بعنوان آثار تاریخی به آن مراجعه می کنیم، در چه وضعیتی و در چه شرایطی نقل شده این گزارشات چگونه مکتوب شده، چطور بر جای مانده، بی تردید واقعه هجوم به خانه صدیقه طاهره، و حوادث پس از او و شهادت ایشان، چیزی نیست که به سادگی قابل گزارش باشد، یعنی این یک اصل تاریخی است، که وقتی که ما به دنبال باز نمایی واقعیت تاریخی هستیم باید ببینیم کسانی که دارند این واقعه را گزارش می دهند چه کسانی هستند، دو گروه این واقعه را گزارش دادند، یک گروه کسانی هستند که نسبت به خاندان امیرالمؤمنین تمایل دارند به شکل های مختلف، خب اینها نقل کردند، گزارش کردند هم در تاریخ شان آوردند هم در احادیث نقل کردند در کتب حدیثی، و هر جا هم جای احتجاج بوده خواستند احتجاج کنند بر ولایت امیرالمؤمنان و نقض خلافت دیگران، یکی از مواردی که مثال آوردند اینها بودند، اینها شخصیت های کمی نیستند، اینها محدثان بزرگ هستند، محققان بزرگ هستند، متکلمانی هستند که در عرصه میدان گفت و گو با دیگران حضور دارند، مثل هشام بن حکم وقتی که گزارش های متعدد وجود دارد که ایشان در مناظراتش برای اثبات حقانیت امیرالمؤمنین و نقد خلافت دیگران ماجرای هجوم را نقل کرده شهادت را گفته سقط حضرت محسن را بیان می کند، خب هشام دارد با که حرف می زند؟ در بغداد دارد صحبت می کند، در دستگاه خلافت دارد صحبت می کند، در پیش دید بزرگان از اهل سنت دارد صحبت می کن، متکلمی مانند ایشان وقتی این را نقل می کند و روی آن می ایستد یعنی اینقدر مستندات تاریخی برایش وجود دارد، که در چنین میدانی کاملاً قابل طرح است، کسانی هم که این نکات را دیدند، و گزارش کردند، مثلاً فرض کنید کسی مانند نظام معتزلی که یک سنی هست، اصلاً هم ولای امیرالمؤمنان را ندارد، ولی کسی است که با هشام آشنا است، او از کسانی است که معتقد است که بله درست است، یعنی حرف شهادت، حمله، سقط درست است می پذیریم، و کسان دیگری بعد از او، ما باید توجه کنیم که یک گروه از گزارش گران گزارشگرانی است که موضع در مقابل این حادثه ندارند، بلکه با این حادثه همسویی و همراهی می کنند این نقل شده و وجود دارد، نکته مقابل چه کسانی هستند، آن کسانی هستند که این حادثه عرض کردم، بزرگترین مهر ابطال بر پیشانی آنها است، یعنی اگر روشن بشود که کسانی به خانه صدیقه طاهره حمله کردند، در این حمله تا هتک حرمت پیش بردند، تا قتل آن حضرت جلو رفتند و این مصیبت را ایجاد کردند، نتیجه چه خواهد بود، داوری کسانی که بودند اینها کسانی هستند که خلفه مسلمین هستند، اینها کسانی هستند که با مشروعیت خلافت تمام ظرفیت جهان اسلام را به دست دارند آیا جامعه اسلامی می پذیرد کسانی به خلافت بنشینند و سر سلسله جنبان جریانی در خلافت باشاند و همه میراث پیامبر را به دست بگیرند بعد کسانی باشند که دختر پیامبر را اینگونه با این وضعیت فجیع به شهادت می رسانند، طبیعی است از نگاه یک مورق باید نقل چنین حادثه ای با سانسور همراه بشود، این واقعیت است؛ کار یک محقق و یک پژوهشگر علمی چیست؟ این است که برود مراجعه کند، اگر منتظر این است که در منابع اهل سنت به صراحت همه اینها را ذکر کنند، این اصلاً امکان پذیر نیست، بی تردید چنین چیزی نقل نمی شود، اگر هم نقل بشود در منابع دست دوم است، نه در منابع اصلی، که مرجع اصلی نقل و گفت و گو و تکیه گاه علمی جریان مقابل است، اگر با این نگاه مورخ نگاه کند ما ده تا قرینه مهم تاریخی ردیف می کنیم که نشان می دهد این حادثه با این جزئیاتش وجود داشته، البته من نمی خواهم بگویم همه جزئیاتی که در بعضی از منابع یا مقاتل ما گفتند وجود دارد، اینجا بحث اعم از آن است، ما ادعایمان این است که هجوم اتفاق افتاده آتش اتفاق افتاده، شهادت و ضرب و جرح اتفاق افتاده، و قتل حضرت محسن اتفاق افتاده، این چهار حادثه مهم است جزئیات یک بحث دیگری است اصلاً محل بحث ما نیست، اتفاقاً در بحث ما عرض کردم آن نقش تاریخ برای اینها است، و آن جزئیات نیست، یعنی این فجایع است که سبب می شود در تاریخ کسانی ولایت نسبت به خاندان اهل بیت را پیدا می کنند، و براعت از دیگران در آنها نقش می بندد، قرائن تاریخی را وقتی می چینیم به تعبیری امروز در روش تاریخ پازل تاریخی را وقتی شما می چینید می بینید این حادثه قطعاً اتفاق افتاده، ببینید تمام منابع اهل سنت می گویند قنفذ ارسال شده برای گرفتن بیعت و بیرون کشیدن امیرالمؤمنان از خانه موفق نمی شود، در می زند اصرار می کند، حضرت پاسخ نمی دهند و می گویند من بیرون نمی آیم، یک بار دو بار این اعزام صورت می گیرد بار دوم یا سوم خود خلیفه دوم وارد می شود، همراه با خودش هم تمام ابزارهای بیرون کشیدن امیرالمؤمنان را و هجمه را  فراهم می کند، این هم در تمام منابع تاریخی است، صرحاً گفتند فتیله آورده هیزم آورده، بحث آتش زدن خانه است، حتی این را نقل کردند که دور خانه هیزم می چیند، اینجا است که صدیقه طاهره وقتی هیاهوی این جمیعیت را می شنوند می گویند این مردم مصر هستند، یعنی دارد یک حادثه جدید اتفاق می افتد این مثل دفعات قبل نیست، که می آیند برای احتجاج، اینها هم همه منقول هست، «و إن کانت فیها فاطمة» منقول هست، جالب این است که وقتی عمر از او می پرسند می گویند اگر حتی فاطمه زهرا هم در خانه هست می خواهیم خانه زهرا را آتش بزنی همه منابع می گوید، «و إن» بله حتی اگر فاطمه باشد، خب حوادث اینجا هست، دنبالش همین کتاب های تاریخی نقل می کنند که امیرالمؤمنان را آوردند در مسجد بیعت کرد، خب سؤآل این است، این واقعه تمام شد؟ ما به یک مورخ به یک عالم به یک استاد تاریخ، می گوییم بعدش چه اتفاقی افتاد، تاریخ یک حادثه مستمر است، کسی آمده دوبار اعزام نیرو کرده، موفق نشده، دستور مستقیم آمده که خودت وارد صحنه شو، همه ابزار را آورده جمعیت را هم آورده حتی گزارش هست در منابع تاریخی که بعضی از افرادی که آمدند وقتی صدیقه طاهره از داخل خانه صدا زدند، بعضی برگشتند به سمت مسجد و رفتند، یک عده ای باقی ماندند، خب سؤال چه اتفاقی افتاد، یعنی عمر بن خطاب هم مانند دو مورد قبلی که قنفذ بود برگشت؟ هیچ گزارش تاریخ وجود ندارد، یعنی خود تقطیع تاریخ، سانسور تاریخ در اینجا می گوید یک واقعه ای اتفاق افتاده، این از یک طرف که این در منابع تاریخی اهل سنت،  عرض کردم منابع شیعی گزارش می کنند، شخصیت های بزرگ احتجاج می کنند،  دیگرانی که مرتبط با علمای شیعه هستند این را از علمای شیعه نقل می کنند،  نقلی صریح می کنند، که اصحاب ائمه اعتقاد به چنین چیزی داشتند،  حالا از آن طرف قرائن بسیاری وجود دارد، در واقع ابوبکر می گوید من پشیمان هستم از اینکه تفتیش کردم خانه صدیقه طاهره را تفتیش یعنی چه؟ کشف بیت فاطمه یعنی چه؟ در زدم؟ گفتم منزل تشریف دارید؟ گفتند نه ما منزل نیستیم، و نمی آییم بیرون، برگشتند؟ کجای تاریخ چنین چیزی وجود دارد؟ کسی که آمده با همه ابزارهای هجوم آمده چه دلیلی دارد حمله نکند، باید یک علتی به وجود بیاید که برگردد، بر نمی گردد همه انگیزه های گذشته و همه حادثه تاریخی وجود دارد، قرائن مختلف را وقتی ما کنار هم می گذاریم، غضب صدیقه طاهره نسبت به شیخین یک شاهد بزرگ این ماجرا است، بیماری سخت ایشان، فاطمه زهرا (س) بیمار نبودند هیچ گزارش تاریخی نشان نمی دهد زمان فوت و رحلت پیغمبر اکرم آن حضرت بیمار بودند، همه موارد بیماری مربوط به یک حادثه است، یک موقعیت است، این موقعیت کجا اتفاق افتاده، ما صحبت ما این است که طبیعتاً جریان مخالف نباید این را نقل کند، اگر نقل کند که معنایش سند ابطال خلافت خودش هست،  او که نباید نقل کند و اجازه بده، و نمونه فراوان دارد، آیا اگر با منظر تاریخی برویم جلو و بخواهیم کتاب های تاریخی را بررسی کنیم، موارد و حوادث فراوانی که در تاریخ سانسور شده، داریم یا نداریم، ما موارد متعددی نشان می دهیم، که نشان می دهد ده تا منتبع تاریخ این را نقل نکردند، کتب حدیثی نقل نکردن، یک بار می بینیم، یک مورخی در یک گوشه ای در یک زاویه ای به یک مناسبت دیگری، مگر حادثه غدیر نبود؟ حادثه غدیر در بسیاری از کتاب ها دیگر حادثه غدیر که متواتر است، این اساتید تاریخ که دیگر نمی توانند حادثه غدیر را انکار کنند، حالا شما تاریخ طبری را بیاورید بسیاری از کتاب های تاریخی حادثه غدیر را نقل نمی کنند، نقل می کنند به یک مناسبت دیگر، نقل می کنند به یک اقتضائی در یک کتاب دیگر، پس سنت حذف اسناد مهم مستندات و گزارش هایی که می تواند ویرانگر باشد برای یک جریان، یا حمل عرفی است در تاریخ اسلام هم اتفاق افتاده طبعی است است که مخالفان همه حادثه را نقل نکنند، و ما با قرائن تاریخی وقتی پازل تاریخ را کنار هم می چینیم، تنها روایت معقول از تاریخ تنها گزارشی که از نظر یک مورخ می تواند پذیرفته بشود، همین است، این آقای آلفرد مادرون را همه استادی می شناسند، شاید بگوییم بزرگترین شیعه پژوی معاصر ما است، که در عرصه تاریخ اسلام هم بسیار کار کرده، توصیه می کنیم بینندگانی که کتاب او را نخواندن تحت عنوان جانشینی محمد (ص) یک کتاب مفصل نوشته، و در آنجا با گزارش های تاریخی ثابت می کند که پیامبر اکرم جانشین خودش را علی بن ابی طالب تعیین کرده بود، یک آدمی که اصلاً هیچ گونه دغدغه دین و مذهبی ندارد، خب همین شان با قرائن تاریخی اظهار می کند که من به دست آوردم مسئله شهادت اتفاق افتاده، یعنی فردی که مورخ تاریخ است، ذهن تاریخی دارد همه صحنه ها را پلان به پلان کنار هم می گذارد، می گوید این پلان شهادت حذف شده از وسط این سناریون، همه جای قصه درست است، اما چرا شما این پلان را نقل نکردی، این داستان چه شد؟ خیلی روشن است قرائن و شواهد نشان می دهد که این قطعه مثل خیلی قطعه های تاریخ،

مجری:

پس بقول شما آیا دغدغه این اساتید واقعاً تاریخ است که این همه تاریخ دارد همه اینها را بیان می کند، یعنی بقول شما یک جزئیات را گرفتند و به واسطه آن جزئیات به تمام کل را بنوعی دارند زیر سؤال می برند، یعنی یک پیش فرض دارند که گویا هرچه در تاریخ آمده کأن اینکه از ماهواره با یک دوربین همه اینها ثبت و ظبط شده و اینها هم انعکاس پیدا کردند، منابع تاریخ، عرض کردم مورخان بی طرف نقل کردند گفتند ا صرار هم کردند، اما آن کسی که  طبعاً وابستگی ایدئولوژیک دراد، وابستگی سیاسی دارد در یک بافت مذهبی خودش را می خواهد مشروع  جلوه بدهد نقل نمی کند، طبری حادثه غدیر را نقل نمی کند، حادثه یوم الدار را نقل نمی کند، جالب این است که ایشان در تفسیر نقل می کند، اما در تاریخ خودش نقل نمی کند، چرا؟ چون در تفسیر آیه شریفه آمده، شأن نزول آیه این است، او را می گوید، اما آنجایی که دارد تاریخ می نویسد، حادثه غدیر حادثه تاریخی نیست؟ یوم الدار تاریخی نیست؟ آنجا به اقتضا در لابه لای آن آیات نقل می شود، اما آنجایی که در تاریخ باید نقل بشود نقل نمی شود، این است که ما فکر می کنیم، واقعاً این مسئله در یک تحقیق علمی بی طرفانه امروز قابل اثبات است.

مجری:

خیلی ممنونم حالا اسم غدیر آمد من چند وقت پیش یک سخنرانی را می دیدم و یک صحبتی از یکی از  موالیان اهل تسنن که خیلی جالب بود خود ایشان در آن منبر و صحبت هایش اشاره به جریان غدیر می کرد، و خودش ازعان کرد که این که در کتاب های ما آمده که این ولی یعنی آن روایت را می گوید که از پیغبمر که هر کس من مولای او هستم علی هم مولای او است، بعد این را که می گوید می گوید درست است در کتاب های ما این آمده که به معنای دوست است، ولی معنای دوست نیست، چون پیامبر دارد اینطور بیان می کند، و از آنجا خودش می گوید قیافه هایتان را می بینم با تعجب دارید به من نگاه می کنید، ولی من فهمیدم از الآن باید بگویم مولا علی، یعنی خودش دیگر ازاعان کرد، دیگر عملاً آمد گفت دیگر درست است خود کتاب های ما این را آوردن ولی این اشتباه است، و درستش این است که من دارم می گویم، ولی من از الآن می گویم مولا علی، چرا؟ چون منظور پیامبر از «إن کنت مولاه» این موضوع است.

حجت الإسلام و المسلمین سبحانی:

در عین حالی که این مسئله با این اهمیت و این مضامین وجود دارد و خبر متواتر است و امروز از نظر تاریخی از نظر اسناد و گزارش ها قابل اثبات هست، ما باید بپرسیم چرا تاریخ های بزرگ اهل سنت وقتی به این حادثه می رسند این پلن را کات می کنند و جدا می کنند، این سؤال است، و جالب این است مثلاً کتاب هایی مانند تاریخ طبری یا انساب الأشراف و دیگران، اینها ردیابی تاریخی شان سال به سال و روز به روز است، به قول امروزی روزنگار است خب سؤال این است که در این سال در این روز هیچ اتفاقی نیافتد، اگر شما فقط قصه کلی می گفتید ما می گفتیم بسیار خب قصه مثلاً به مزاق یک کسی  خوش نیامده یا گفته مهم نیست، وقتی شما دارید حادثه حیات پیامبر را روز به روز نقل می کنید، می رسیم به یک جایی که یک خبر متواتر است، بعد طبری خودش کتاب می نویسد، اخبار حدیث غدیر را متواتر می داند، کتاب مستقل دارد، اما در تاریخش در روز 18 ذی حجه که می آید اسمی از واقعه غدیر نیست.

مجری:

اگر که صحبت خاص دیگری شما دارید بفرمایید اگر نه باز هست سؤالاتی که پرسیده شده، چون در صحبت هایتان هم اشاره کردید به اینکه وقتی دیگر دفعه سوم این اتفاق افتاد وحتی نقل است که آنقدر مقدار هیزم ها زیاد بوده تا چندین روز بعد از حادثه مردم می آمدند از درب خانه امیرالمؤمنین هیزم می بردند، اینقدر شرایط اسفناک بوده، این سؤال مطرح می شود، یکی از شبهاهت هم این است که بیشتر وهابی ها و بعضاً اهل تسنن این را مطرح می کنند و آن اینکه چرا با وجود امیرالمؤمنین حضرت زهرا آمد پشت در، چرا امیرالمؤمنین دفاع نکرد، ما هر چقدر هم بگوییم محکوم به صبر بود، خب محکوم به این بود که خلافت حضرت را غصب کنند، چرا شاهد این ماجرا بود، بارها این مطرح شده ولی دوست داریم از زبان شما هم پاسخ به این شبهه را بشویم.

حجت الإسلام و المسلمین سبحانی:

خب ببینیم ما باید یک نگاه اولاً تاریخی به قصه داشته باشیم، این حادثه در یک زمان کوتاه اتفاق می افتد من عرض کردم، جریان تاریخ اش تقریباً امروز در زیر خروارها گزارش های درست و نادرس قابل استخراج و ارائه هست، که حادثه حمله به خانه صدیقه طاهره در چند نوبت اتفاق می افتد؛ در یکی از این نوبت هاست که این هجوم به این جنایت می انجامد چون داریم در یک رتبه در آن مرحله نخست وقتی که حمله می کنند و در خانه امیرالمؤمنین و تعدادی از اصحاب پیامبر هستند مثل زبیر هست مقداد هست أبو ذر، سلمان در آنجا هستند، در آنجا اصلاً نامی از صدیقه طاهره نیست در آن هجوم اول وقتی که هجوم می شود گزارش ها اینطوری نشان می دهند که وقتی که اصحاب می بینند که دارد هتک می شود خانه و بودن آنها در خانه صدیقه طاهره آنها را وا می دارد که این حرمت را بشکنند بیرون می آیند مقداد بیرون می آید زبیر بیرون می آید اینها بیرون می ایند و قائله می خوابد و جریان سفیقه به همین مقدار اکتفا می کنند که امیرالمؤمنین در خانه می مانند صدیقه طاهره اصلاً در آن صحنه تاریخی حضوری ندارند و آنها به هدف اولی خودشان که بیرون کشیدن اصحاب پیامبر و وادار کردن آنها به بیعت هست می رسند، در یک حادثه دوم و هجوم دیگری هست که این اتفاق می افتد، عرض کردم در آن هجوم هم ابتدا مسئله را ساده برگزار می کنند که حالا من نمی خواهم وارد بشوم این را باید مورخان بگویند، جریان سقیفه امر برایش سخت می شود درست هست که در آغاز با گرفتن بیعت تقریباً فضا به دست خلافت می افتد اما گوشه و کنار در واقع مخالفت ها آغاز می شود، فاطمه زهرا (سلام الله علیها) با مراجعه به خانه انصار بنابر نقل سُلیم بن قیس و گزارش های دیگر که این را تأیید می کند که فاطمه زهرا بعد از اینکه این غربت و مظلومیت را در امیر مؤمنان می بینند شبانه به درِ خانه تک تک انصار می روند چون از جریان حزب مهاجرین و حزب قریش نا امیدند به هر حال آنها بر اریکه قدرت نشستند، انصارند که از قبل هم وفاداری خودشان را به امیرالمؤمنین نشان دادند هم در ماجرای غدیر آمدند همراهی کردند و این نقطه امید خاندان وحی هست که بتوانند نصرت آنها را جلب کنند، وقتی صدیقه طاهره می گردند یک به یک بزرگانی از انصار را در می زنند و بر آنها احتجاج می کنند و به ظاهر جواب منفی می شنوند ولی قرائن تاریخی نشان می دهد علی رغمی که آنها در ظاهر دارند مخالفت می کنند اما زمزمه های مخالفت بر علیه خلافت دارد شروع می شود؛ قبیله بنو اسلم می آیند وارد می شوند که آن هم داستانی دارد بنو اسلم از ماجرای جیش اسامه که بر می گردند آنجا یک گروهی از اینها از والیان و شیعیان امیرالمؤمنین اند یا کسانی اند که هنوز خاطره غدیر را فراموش نکردند هستند با امیرالمؤمنین، اینها می ایستند در شهر می گویند:

«لا نبایع الا علی»

این شعار «لا نبایع إلا علی» در مدینه و اطراف مدینه طنین می اندازد، جریان سقیفه و خلافت برداشت شان از همه صحنه این هست که عدم بیعت امیرالمؤمنین دارد به یک قائله تبدیل می شود درست هست که در هجوم اول به ظاهر این حرمت را نگهداشتند و احساس می کردند اگر امیرالمؤمنین (علیه السلام) نباشد چندان مهم نیست ما بقیه را همراه بکنیم مشکل حل می شود، ولی هم حرکت صدیقه طاهره در نصرت امیرالمؤمنین، بعد ماجرای فدک که حضرت یک برگه شهادت حقانیت و از آن طرف برائت نسبت به خط خلافت را نشان دادند به طوری که حضرت آمدند در مسجد و خطبه خواندند و آن خطبه حالا ما نرسیدیم به این بحث، جریان ساخت فضا درست کرد، در نقل تاریخی دارد که می گوید وقتی که حضرت آمدند وارد مسجد شدند با همراه با زنان مدینه و پرده انداختند بین مردان و زنان تا حضرت سخن بگویند حضرت شیونی زدند «أنَت أنَّتاً» و این شیون سبب شد که مسجد سراسر گریه بشود و ناله بشود به طوری که تا مدت ها حضرت نتوانستند صحبت کنند و مردم را ساکت کردند تا حضرت بتوانند سخن بگویند، صحبت در چه هست؟ شرائط به گونه ی هست که امر بر آنها سخت می شود اولاً فکر می کنند به سادگی می توانند امیرالمؤمنین را همراه کنند قنفذ می فرستند با یک گروه اندکی، نه، امیرالمؤمنین جواب منفی می دهند، بار دوم می فرستند، وقتی که قائله در حدی می شود که از آن طرف خلافت معتقد هست باید امیرالمؤمنین (علیه السلام) را در اینجا به تمکین واداشت و این بیت باید مقاومتش فرو بریزد و از سوی دیگر امیرالمؤمنین (علیه السلام) حاضر به همراهی و مصالحه نیستند، اینجا یک مسئله جدید پیش می آید و آن مسئله این هست که در مقابل این هجمه این هتک حرمتی که با همه ابزار آن هم توسط عنصر اصلی این ماجرا خلیفه دوم دارد اتفاق می افتد اینجا آن نقش صدیقه طاهره نمایان می شود آن مقدماتی که عرض کردم بر این نکته بود اینجا صدای صدیقه طاهره و احتجاج ایشان و حضور ایشان هست که از نظر تاریخی می تواند به عنوان یک پرچم درخشان در تاریخ باشد، اگر صدیقه طاهره حاضر نمی شدند احتجاج نمی کردند من عرض کردم آن کسی که گفت «وإن کانت فاطمه» حواس اش جمع بود؛ یعنی اینجا نقش آفرینی صدیقه طاهره هست که می تواند احتجاج را تمام کند، ببینید یک موقع شما می گویید امیرالمؤمنین (علیه السلام) می آمدند بیرون، می ایستادند، می جنگیدند، درگیر می شدند، پیروز می شدند؛ اینکه اصلاً امکانپذیر نبود یک فرد تنها، ثانیاً درگیری که فقط یک درگیری فزیکی که نیست امتداد این این هست که در واقع این جنگ در بگیرد و خود امیرالمؤمنین (صلوات الله علیه) فرمودند که پیامبر اکرم این حادثه را پیش بینی کردند که بعد از من در مقابل شما مقاومت می شود اگر چهل یار یافتی که بتوانی خلافت را به دست بگیری انجام بده و إلا اینجا سکوت کن، حضرت مأمور به سکوت اند، ورود ایشان در صحنه که ظاهرش ممکن هست در بار اول و بار دوم بنابر بعضی نقل ها هست که حضرت فرمودند من در خانه می نشینم و می خواهم قرآن پیامبر را تدوین کنم و بنویسم، معلوم هست که حضرت هستند، در نقطه آخر که وقتی مهاجمان کاملاً نشان می دهند در این جا مؤسر اند و می خواهند تا آخرین نقطه این ماجرا پیش بروند اینجاست که تنها صدیقه طاهره می توانند وسط این میدان بیایند؛ حضرت هم می آیند به عنوان احتجاج تخاطب می کنند که شما دارید کدام بیت را می خواهید هتک کنید؟ ادعای تان چه هست؟ اصلاً دنبال چه هستید؟ ببینید این نغمه و این ندا در تاریخ مانده و این تنها توسط صدیقه طاهره می شود، خب بله یک حادثه هست این نیست که حضرت، حضرت در خانه ی هستند که همه این قائله اتفاق می افتد فاطمه زهرا با عنوان رسالت تاریخی خودشان در دفاع از ولایت می آیند احتجاج کنند اینطوری نیست که حضرت یک گوشه ای نشستند آرام نشستند و مثلاً می فرستند صدیقه طاهره را که بیایند درگیری کنند، اصلاً بحث درگیری وجود ندارد، حضرت در پشت در در حال گفتگو با مهاجمین اند و می خواهند آنها را راضی کنند که این اتفاق نیفتد و از نظر ما دارند یک نقش تاریخی ایفا می کنند، در این لحظه آنها آنقدر کینه ورز هستند که حتی این شرائط را هم هتک می کنند و وارد خانه می شوند.

مجری:

که بلافاصله بعدش هم یک واکنشی از امیرالمؤمنین بود.

حجت الإسلام و المسلمین سبحانی:

بود که باز اشاره می کنم که این اتفاق می افتد و باز جالب این هست که در همان شرائط امیر مؤمنان ظاهراً یک افرادی را از خانه بیرون می کنند چون یک احتجاج در اینجا اتفاق می افتد که باز اسرار دارند که امیر مؤمنان را بیرون بکشند در نقطه آغاز بنابر نقل های تاریخی حضرت باز مقاومت می کنند و اینها را می رانند که حالا بعد ماجراهای دیگر اتفاق می افتد.

ممنونم فرصت خوبی بود خدمت تان بودیم، من یک بحث را گفتم که تأثیر شخص صدیقه طاهره در بستر تاریخ و آن آثار بلندی که ایجاد کرد که این نیازمند به تحقیق هست، آن بعد دوم و سوم را در لا به لای بحث ها گفتیم، من باز تأکید می کنم بررسی شخصیت پیامبر شحصیت علمی پیامبر یک بعد تأثیر تاریخی دارد، شخصیت اخلاقی و معنوی آن حضرت در تاریخ اثر آفرینی فراوانی کرده که عرض کردم باید گفت اگر فاطمه با این شخصیت نبود تاریخ از اسلام از یک الگوهای انسانی و معنوی چه چیزی را برای ما گزارش می کرد؟ ما بدیلی برای شخصیت اخلاقی صدیقه طاهره نداریم و آن بعد سومی که عرض کردم که بحث نهضت صدیقه طاهره و حرکت ایشان و محققان را توجه به این نکته می گویم عرض کردم و فرصت نشد که یک برنامه از دیدگاه من یک برنامه الهی برای این حرکت نهضت فراهم هست که صدیقه طاهره در آیات مختلف قرآن، به یک تعبیری من عرض کردم هر جا قرآن کریم خواسته از اهل بیت پیامبر نام ببرد و سلسله و نسل آینده پیامبر را نام ببرد فاطمه زهرا محور هست.

مجری:

خیلی ممنونم خیلی لذت بردیم از صحبت های کارشناس محترم این برنامه مان حجت الإسلام و المسلمین دکتر سبحانی، خیلی ممنونم حاج آقا باعث افتخار بودید فیض بردیم.

یک عبارتی را ما همیشه می گویم یک دعای که من با این عبارتش فقط یک بیتی را تقدیم تان بکنم:

یا مُحسِنُ بِحقِّ الحَسَن گفت جبرئیل

 یعنی میان این دو برادر حکایتی است

حالا ما هم عرض می کنیم که یا محسن بحق الحسن عجل لولیک الفرج، یا علی مدد.

 

 


صدیقه شهیده 13 دی 1400>

شبکه ولی عصر صدیقه شهیده فاطمیه