شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج)
مصباح الهدی

قسمت دوم ویژه برنامه مصباح الهدی با کارشناسی حجت الاسلام ضیائی


 

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ:16/12/1400

ویژه برنامه مصباح الهدی

مجری:

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام و درود خدای مهربان بر نبی مکرم اسلام حضرت رسول اکرم محمد مصطفی (ص) و خاندان پاک و مطهر ایشان.

الهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.

عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت شما بیننده های عزیز و سروران گرامی، بیننده برنامه مصباح الهدی شدید از شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج) بسیار متشکر و سپاسگذارم، عیدتان مبارک باشد در شام ولادت با سعادت قمر منیر بنی هاشم أباالفضل العباس (علیه السلام) هستیم و در شب میلاد با سعادت زین العابدین امام سجاد (علیه السلام)، امیدوارم که در این شب عزیز خدای بزرگ بهترین ها را نصیب شما بیننده های عزیز بکند، به لطف خدای بزرگ و مهربان برنامه مصباح الهدی را امشب آغاز کردیم خدمت شما هستیم تا لحظاتی را و خدمت حجت الإسلام و المسلمین سید بهاءالدین ضیائی عزیز مهمان گرامی برنامه ما، با ایشان سلام علیکی می کنیم و از اینکه محبت کردند دعوت ما را پذیرفتند بسیار تشکر می کنیم و می پردازیم به موضوع برنامه امشب.

حضرت استاد سلام می کنم خدمت شما، خیلی خوش آمدید.

حجت الاسلام ضیائی:

علیکم السلام و رحمة الله

محضر حضرت عالی و بینندگان خوب تان من هم عرض سلام و ادب و تبریک دارم، إن شاءالله که این موالید ماه معظم شعبان بر شما و همکاران زحمتکش تان و همه بینندگان عزیز إن شاءالله که مبارک باشد.

مجری:

امشب شب پر برکتی است استاد؛ خیلی دوست داریم در مورد حضرت امام سجاد (علیه السلام) صحبت بشود و فضائل این بزرگوار صحبت بشود، بیننده های عزیز هم که پای برنامه هستند می دانم خیلی تمایل دارند که بشنوند.

حجت الاسلام ضیائی:

بسم الله الرحمن الرحیم

وجود نازنین امام سجاد (علیه السلام) که سیدالشهداء فرمود، خیلی جالب است که این روایت مال خود امام سجاد است و معروف و مشهور هم هست و خطاب کردند به خود یزید ملعون که اگر خداوند به پدر من هزار فرزند پسر می داد نامش را علی می گذاشتند، ایشان هم نام شان علی هست همچنانکه علی اکبر نام شان علی هست در زیارت عاشورا می خوانیم «وعلی علی بن الحسین» و همچنانکه آن عبدالله رضیع هم نامش علی هست به شهادت این وجود نازنین امام سجاد، امام سجاد (علیه السلام) در سال 38 هجری قمری به دنیا آمدند یعنی دو سال از عمر مبارک شان در زمان زمامداری و خلافت ظاهری و باطنی وجود نازنین امیرالمؤمنین بود و امیرالمؤمنین ایشان را دیدند این فرزند سیدالشهداء را دیدند و از طرف پدری که بنی هاشم و آن اصلاب شامخه، از لحاظ مادری که ارحام مطهره می شود ایشان والده مکرمۀشان حضرت شهر بانو که دختر یزد گرد هست و به این مناسبت از لحاظ مادری ایشان ایرانی نسب هستند و افتخاری هست برای همه عزیزانی که از این آب و خاک هستند و من جالب هست که همینجا یک روایتی را از امام صادق (علیه السلام) عرض کنم خیلی شیرین است حالا بینندگان عزیز اگر که شنیدند تذکر می شود و یادآوری می شود و تکرار قند می شود و اگر هم نشنیدند که إن شاءالله عیدی شان باشد که امام صادق یک تاریخی را از این یزیدگرد گفتند که وقتی که دچار حملات شد و محصور شد بسیاری از شاهان این کار را می کردند در تاریخ هم شما می توانید اینها را ببینید، با خودش گفت که من چیکار کنم؟ چون می دانست که دیگر به پیروزی نخواهد رسید، نگرانی داشت نسبت به خانواده خودش که آیا خانواده خودم را وقتی من هزیمت می کنم و فرار می کنم با خودم همراه کنم؟ این یک گزینه بود، یا اینکه خانواده من در قصر بمانند و من فرار کنم؟ یا اینکه مثل بعضی ها در طول تاریخ ما داریم که بخاطر اینکه خانوادۀشان اسیر نشوند خودشان به دست خودشان خانواده خودشان را زهر می دادند و به قتل می رساندند، این سه تا گزینه برای یزدگرد وجود داشت، امام صادق (علیه السلام) فرمودند ایشان خواب دید، شما می دانید که در قرآن ما یک سنتی بیان می شود که خداوند متعال هدایت بنده هایش به خودش واجب است در سوره مبارکه لیل می فرماید

«إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى‌»

خدا می فرماید بر من هدایت واجب است، کاری هم ندارد این چه کسی هست، چطور وقتی که در زمان حضرت یوسف عزیز مصر خواب دید که هفت سال قحطی می شود آن هفت تا گاو را با آن هفت تا خوشه گندم را، هنوز که یوسف در زندان بود او که هنوز موحد نبود اما از آنجای که خدا هدایت و ربوبیت مردم را به عهده دارد آن شاه آن مملکت یک خوابی می بیند و این خود خداوند این سنت را دارد، امام صادق فرمودند که یزدگرد در خواب دید که به او گفتند این زن و بچه ات را نکش و بله تو شکست می خوری ولی از دودمان تو و از نسل تو کسی به وجود می آید که شرق و غرب عالم را به دست می گیرد، این خیلی خوشحال شد از خواب که برخاست فهمید که مثلاً درست است شاید من بروم و کشته بشوم ولی نسل من باقی می ماند و کسی هم می آید از نسل من که شرق و غرب عالم را می گیرد، از امام صادق (علیه السلام) سؤال کردند آن چه کسی بود؟ حضرت فرمود وجود نازنین امام زمان (سلام الله علیه)، بالاخره از نسل امام سجاد هستند دیگر امام باقر و امام صادق تا برسد به امام عسکری و حضرت ولی عصر (عج)، این خواب را که خدا به رؤیت او رساند بنابراین ایشان زن و بچه خودش را نکشد و در آن فتوحاتی که در سندهای بسیار متقن ما که از سال ولادت امام سجاد هم این به دست می آید که سال ولادت ایشان سال 38 هست که در همان چون می دانید مرحله به مرحله ایران فتح شد و در زمان خلیفه دوم تا حوالی ببینید ایران کوه های زاگرس و البرز را که دارد اینها در آن قسمت های کوه های زاگرس متوقف شدند خیلی های شان، سال ها طول کشید و به عمر خلفای دوم و سوم و اینها هم نرسید، مناطقی را آرام آرام فتح می کردند که نهایت در بعضی از گزارش های صحیح داریم که در زمان امیرالمؤمنین که نقل ها چون سه تا نقل است یکی از نقل ها هم این است که در زمان خود امیرالمؤمنین شهر بانو و این بانوان به مدینه آورده شدند و امیرالمؤمنین فرمودند طبق سنت رسول خدا بزرگان حکم کنیز را ندارند امورشان به دست خودشان هست و ایشان هم (شهر بانو) نگاه کرد و بین بنی هاشم جمال آقا سیدالشهدا را همانطور که در رؤیا هم به او هم نشان داده بودند نگاه کرد و شناخت و ایشان را انتخاب کرد و به همسری سیدالشهدا در آمد و در سال سی و هشتم در چنین شب و روزی یعنی پنجم ماه شعبان المعظم ایشان به دنیا آمدند، البته در همان بدو ولادت و روزهای اول ولادت ایشان از دنیا رفتند و این بود که یک دایه ای را برای امام سجاد (علیه السلام) گرفتند که ایشان را بزرگ کرد، پس بنابراین عرض ما اینجاست که در سرزمین کربلا ایشان حضور ندارند دلیلش این هست که در همان روزهای اولین ولادت امام سجاد از دنیا رفتند، این از لحاظ سلسله پدری، این از لحاظ سلسله مادری، همانطور که در منابع ما آمده اصلاب شامخه ارحام مطهره اینها بودند و عرض شد که نام شان را علی گذاشتند و این نکته بسیار مهم است که حالا به عنوان بخش پایانی این بخش در خدمت شما باشیم و آن این است که وجود نازنین آقا امام سجاد (علیه السلام) آخرین امام بعد از رسول خدا که امیرالمؤمنین، امام مجتبی، سیدالشهداء برای پایان اولین قرن اسلام هستند که بعد وقتی که وجود نازنین امام باقر (علیه السلام) به دنیا می آیند و مرحله امامت را به عهده می گیرند آغاز قرن دوم می شود و این دوره ای که امام سجاد این قرن اول را دارند سپری می کنند و وارد قرن جدید می شوند یک نکات بسیار مهمی هست که در امامت امام سجاد (علیه السلام) وجود دارد که خوب است ماهای که پیروان حضرت هستیم و إن شاءالله شیعیان و حالا محبان حضرت هستیم اینها را بدانیم که امام سجاد چه زحماتی برای ما کشیدند.

مجری:

ما حضرت سجاد (علیه السلام) هم از نام مبارک این مرد آسمانی به نام سجاد و خیلی جاهای دیگر هم آقا را به زین العابدین می شناسیم؛ یعنی استاد دوازده امام ما و عزیز ما همۀشان زینت عابدان هستند و همۀشان با خدای بزرگ راز و نیازها و عابد دوستداشتنی هستند، چرا حضرت سجاد (علیه السلام) زین العابدین لقب داده شده و نام سجاد برای آقا انتخاب شده؟

حجت الاسلام ضیائی:

اینهم در روایات ما وجود دارد که خیلی جالب است خود حضرات معصومین فرمودند خود امام باقر (علیه السلام) فرمود که در عبادت هیچ کدام از ما به امیرالمؤمنین نمی رسیم، خودشان فرمودند، ولی در عبادت پدر من امام سجاد بعد از امیرالمؤمنین بیشترین عبادت را برای ایشان بیان کردند، چرا؟ چونکه وجود نازنین امام سجاد (علیه السلام) حالا إن شاءالله در طول برنامه عرض می کنم آن گرفتاری هایی که امام مجتبی (علیه السلام) داشتند زحمات بسیار طاقت فرسا و آن شرایط سختی که سیدالشهداء (علیه السلام) داشتند آن شرایط تقریباً در اوایل امامت امام سجاد (علیه السلام) بود بعد آرام آرام حضرت فضا را آرام کردند یک جامعه ی در مدینه بود که امام سجاد (علیه السلام) وقتی که وارد مدینه شدند بعد از قضایای کربلا و با امامت وارد مدینه شدند اوضاع بسیار آشفته بود و این اوضاع آشفته را امام سجاد (علیه السلام) مدیریت کردند یک فراغت خوبی پیدا شد آن زحمات و گرفتاری ها، امام مجتبی (علیه السلام) حالا به مناسبت یک نامی ببریم امام مجتبی (علیه السلام) بعد از امیرالمؤمنین شش ماه مردم و کسانی که یار و مددکار امیرالمؤمنین بودند و حدود پنج سال (چهار سال و چند ماه) امیرالمؤمنین که این دوره خلافت را داشتند اینهایی که در سه جنگ مهم پای رکاب امیرالمؤمنین شمشیر زدند شش ماه برای امام مجتبی (علیه السلام) اینها وفاداری کردند و بعد وقتی که امام مجتبی (علیه السلام) این زمام امور را دادند به معاویه و صلح کردند و خیلی آنها هم ناراحت شدند بعضاً ناراحت شدند و توهین می کردند به امام حسن مجتبی، حضرت فرمود شما خودتان که سرباز من بودید آمدید وارد خیمه فرماندهی من شدید و خیمه منی امام مجتبی فرمانده خودتان را غارت کردید من دیگر احساس امنیت نمی کنم، می خواهم شدائد دوره امام مجتبی را اشاره کنم که چه شدائدی بود، صلح شد؛ در این صلحی که با معاویه شده معاویه ای که دیگر شما می شناسید این معاویه چه معاویه ای است که چگونه بناست تیشه به ریشه اسلام بزند ده سال فقط بعد از صلح امام مجتبی (علیه السلام) حیات داشتند و شما نگاه کنید سال چهلم که امیرالمؤمنین به شهادت رسیدند سال 50 امام مجتبی را به شهادت رساندند، بعد خود وجود نازنین سیدالشهداء؛ ده سال در دوره معاویه بودند بعد رسید حالا زمام امور رسیده به دست یزید، من می خواهم این را عرض کنم که ما یک گزاره ای داریم در أذان و إقامه که شیعه این را حفظ اش کرده و آن «حی علی خیر العمل» هست، این سؤال بسیار خوب شما به عنوان زین العابدین است آدم باید از مبنا شروع کند به این مبنایی بپردارد، این «حی علی خیر العمل» که بعضی از مذاهب این را کنار گذاشتند و فقط برای نماز صبح یک «الصلاةُ خيرٌ من النوم» را آنجا یک کلمه خیری که آنجا دارد اشاره می کنند که نماز از خواب بهتر است و پیداست که یک چیزی بوده که این را جایگزین آن کردند، ما یک «حی علی خیر العمل» داریم؛ یعنی چه؟ یعنی به ما یاد دادند این مبانی مبانی قرآنی است به ما آموختند که شما که اگر می خواهید عبادت شما عبادت باشد و اگر شما می خواهید به مقام عبودیت برسید سه تا نکته را باید مد نظر داشته باشید، حالا من امشب شب میلاد هست زیاد بنای بحث علمی با استنادها و اینها را ندارم إن شاءالله در جای خودش، اگر یک عبادتی را خواستیم ببینیم عبادت است به معنای واقعی کلمه؛ اولاً باید نگاه کنیم که این بر اساس دستور خدا هست یا نه؛ یعنی امر خدا بر آن آمده یا نه چون خدا باید بگوید ما که از خودمان که نمی توانیم، یکی آن باید حتماً عبودیت باشد که حالا معنای خودش را دارد، یکی باید طبق سنت باشد همانطور که پیغمبر فرموده نه یک کلمه کم نه یک کلمه زیاد، مثلاً عرض می کنم؛ مثلاً رسول خدا گزارشی داریم که بعد از حمد خواندن آمین بگویند؟ اگر گزارشی داشتیم چشم ما هم می گوییم، طبق سنت، سنت سنت رسول الله، رسول خدا معصوم است غیر از رسول خدا که معصوم نیستند، در آیه قرآن می فرماید.

«وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَىٰ*إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحى‌»

فقط فرمود پیغمبر، و یا آنی که بر اساس قرآن فرمود

«ذُرِّيَّةً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ»

فرمود از ذریه رسول خدا آنهایی که خاص و خاص خود رسول خدا که معصوم است بیان کند که آنها هم معصوم اند که پنج تن آل أبا و بعد حضرات معصومین (علیهم السلام) می شوند، زمانی عبادت عبادت است که طبق عبودیت، سنت و اهمیت باشد، اهمیت یعنی چه؟ یعنی آن کاری که الآن انجام می دهی خیر العمل باشد بهترین کار، مهم ترین کار در آن لحظه باشد؛ به چه معنی؟ به این معنی که حالا ما در فقه مان داریم اگر نماز جماعت ده نفر بیشتر، آن همه ثواب که فرشته ها نمی توانند بنویسند خود خدا باید بنویسد، اگر من در صف اول جماعت بودم من دیدم کسی ندید یک پنجره ای بود مُشرف بود دیدم یک بچه ای افتاد در حوض؛ حالا این نماز جماعت بیش از ده نفر من بگویم الله اکبر و بعد آن بچه در حوض باشد تمام فقها فرمودند این نماز نمازی است که باید دوباره اعاده کند، این نماز به درد نمی خورد، وضو داشتم رو به قبله بودم نیت کردم فلان، ولی خیر العمل نبود ویژگی اهمیت در این عبادت الآن کار مهم نجات آن بچه بود، بنابراین این خیر العمل که ما داریم در أذان و إقامه ما و این شعار شیعه است فی الواقع که باید حالا خیلی در جای خودش به آن ما توجه کنیم و عرض کنیم، حالا امام مجتبی (علیه السلام) نفس نفس شان عبادت است، سیدالشهداء (علیه السلام) نفس نفس شان عبادت است، یک گزارش دیگر از امام سجاد من عرض کنم؛ بنی اسد در دفن سیدالشهداء با آقا امام سجاد بودند بعد بدن آقا را که داخل بوریا گذاشتند میان قبر، دیدند روی شانه سیدالشهداء یک سیاهی هست یک اثر کبودی و سیاهی هست، از امام سجاد سؤال کردند این چه هست؟ حضرت فرمود این ربطی به عاشورا و این صدمات و اینها ندارد انبان های سنگینی که و آن کوله بارهای سنگینی که شب ها پدرم سیدالشهداء می برد برای فقرا، ببینید چطوری بوده که این اثرش روی شانه حضرت مانده، این بوده، الآن عبادت سیدالشهداء که می گویم نفس نفس اش عبادت است بر اساس آن قاعده اهمیت و «حی علی خیرالعمل» این است که به اینها برسند، این است که الآن اینجا می شود عبادت به جز خدمت خلق نیست، دوره امام سجاد شما می بینید که بله، حالا یک بعدش هست یک بعد دیگرش را هم عرض می کنم، دوره امام سجاد تقریباً وضعیتی است که وضعیت مناسبی شده آن فقر و فلاکت های که بوده به برکت مدیریت امام سجاد (علیه السلام) که من عرض می کنم چه بوده واقعاً حالا به صفر یا نزدیک صفر رسیده و حضرت مشغله های اینگونه که دنبال حالا دوباره جنگ و فلان و این حرف ها و جهاد و اینها باشند نیستند، عمدتاً متمرکز شدند در عبادت و شدند زین العابدین، در روایت داریم که ایشان در محراب عبادت ایستاده بودند و صدای را شنیدند که

«أنت زین العابدین»

این کلمه را که «أنت زین العابدین» را برای حضرت بیان کردند، این یک نکته.

یک نکته دیگری را هم محضرتان عرض کنم که از دوره رسول خدا (ص) که آمدند در مدینه و همچنین امیرالمؤمنین که بعد رفتند کوفه و در نجف دفن شدند و امام مجتبی که دوباره برگشتند مدینه و سیدالشهداء که در مدینه بودند، مدینه و مکه که مهبط وحی بود دوتا شهر مقدس بودند، اما همانطور که سیدالشهداء فرمودند اگر یزید بیاید تیشه به ریشه اسلام می زند کار به جای رسید حتی اهل سنت هم نوشتند که این دوتا شهر فاسدترین شهر شد که اگر می خواستند کنیزهای آوازخوان و رقاصه درجه یک را بروند بیاورند از مخصوصاً مدینه می آوردند و در زمان همین امامت امام سجاد و اوائل امام باقر نوشته اند که یک دعوتی کردند از یک رقاصه و آواز خوان و مغنیه به قول خودشان، یک زن فاسده و در مدینه چه استقبالی از او شد، چنین چیزی بود، من می خواهم حالا عرض کنم که دوره امام سجاد چه دوره سختی بود که چه کردند، حالا در این موقعیت ببینید از چند جانب باید به این نگاه کنیم؛ تا زمان سیدالشهداء در این مسجد مدینه اعتکاف بود و عبادت بود و ضجه بود، یک نکته تاریخی در این «أنت زین العابدین» که خطاب می شود در محراب از آسمان خطاب می شود به ایشان این است که بناست این نکتۀ عبودیت و عبادت خدا برجسته بشود و امام سجاد آنجای که شیطان و شیاطین دارند آنجا را می زنند و آن ارتباط با خدا است خودش به میدان می آید، ما قاعده داریم

«کونوا دُعاةَ الناسِ بِغَیرِ اَلسِنَتِکُم»

به غیر زبان مردم را دعوت کنید؛ امام سجاد با زبان بگوید یا خودش بیاید و مجسمۀ عبادت و تقوا و دعا باشد و عبادت باشد؟ این هم یک نکته دیگر.

و اما نکته سوم هم که در همین خصوص محضرشما عرض کنم؛ شما می دانید که یکی از وقایعی که بعد از سیدالشهداء در دوره امام سجاد (علیه السلام) در مدینه اتفاق افتاد و یک حادثه بسیار وحشتناک بود واقعه حره هست؛ یزید سه سال حکومت کرد و مُرد و سه تا جنایت کرد؛ جنایت اولش شهادت سیدالشهداء، جنایت دومش این بود که به مدینه حمله کرد و آن واقعه حره را که الآن اشاره می کنم، جنایت سومش هم که وارد مکه شد و خانه کعبه را سوزاند و درگیری با عبدالله بن زبیر، در این واقعه حره من شرمنده هستم چه کنم دیگر تاریخ هست عذرخواه هستم از همه عزیزان، فرمانده لشکر که مسلم بود و از بس خون ریخت گفتند دیگر به او نگویید مسلم، به او بگویید مُسرف، إسراف کرد در ریختن خون مردم، وقتی که مسلط شد به شهر مدینه، عذرخواه هستم، گفت سه روز جان و مال و ناموس مردم مدینه بر لشکر یزید حلال، گزارش این هست که هیچ خانه ای نبود مگر که عزادار شد، همه جوان ها را کشتند، بسیاری نوشتند از صحابه و تابعین کشته شدند از حفاظ قرآن کشته شدند، مردم ریختند در حرم رسول الله، حالا ببینید این یزید و این شخصی که فرستاده چه آدمی بود، آمدند به این فرمانده به این ملعون به این مسلم گفتند که مردم پناهنده شدند به حرم پیامبر و چیکار کنیم؟ حرم امن الهی یکی کعبه است یکی هم چهارتا مسجد مهم در دنیا داریم، یکی آن هم مسجد پیغمبر، به قبر رسول الله پناهنده شدند چیکار کنیم؟ این ملعون گفت که مسجد چه هست؟ پیغمبر چه کسی هست؟ پناهندگی چه هست؟ این حرف ها چه هست؟ و اجازه داد این جسارت را که وارد مسجد رسول خدا شدند، گفت یک کاری کنید، ملعون ببینید گزارش ریز برای ما نوشتند که یک کاری کنید که آنهایی که از مسجد فرار می کنند به گونه ای سربازها و شمشیرزن ها بی ایستند که وقتی وارد می شود چنان گردن اینها را بزنید که سرشان زودتر از بدن شان از مسجد بیفتد بیرون، فراری ها را، حتی در این اندازه گزارش ریز به ما دادند، در مسجد وارد شدند همه را قتل عام کردند، یک مسجد معمولی حرام است مسجد نجس بشود اگر مسجد نجس شد الآن اذان دادند وقت اذان موسع هست دیگر، اول نوشتند که باید مسجد را تطهیر کنید بعد نماز بخوانید به عنوان واجب کفایی و اگر کسی برود به نماز بپردازد معصیت کرده؛ یعنی مسجد معمولی را شما نباید یک لحظه بگذارید که آلوده باشد و نجس باشد، اینهمه کشتار در مسجد پیغمبر کنار قبر رسول الله و نوشتند خون به نزدیک مزجع پاک ایشان هم رسید و گفت نه جنازه ها را هم خارج نکنید، یک همچین آدم های، بعد آمدند و گفتند که حالا این جنازه ها مانده هوا گرم، بعد بوی متعفن، بعد مریضی می آید خود ما از بین می رویم، گفت بردارید ببرید، اینها را برداشتند بردند، گفتند خونی هست، گفت نه مسجد را تطهیر نکنید، اجازه نداد مسجد را تطهیر کنند، اینها اسم شان مسلمان است، و جسارت بالاترشان این بود که گفت که این مسجد را محل اسب های تان قرار بدهید، اسب های شان را بردند آنجا بستند، یزیدی ها اینها هستند، این است که آقا سیدالشهداء روز اول به مردم مدینه گفت اگر یزید حاکم بشود «علی الإسلام السلام»، گفتند یا أباعبدالله شما هم که حالا، حالا ما یک هیئت تحقیق تفحص بفرستیم، یعنی چه؟ حالا سیدالشهداء به شهادت رسیده، اهل بیت آمدند، تازه عبدالله بن حنظله که حنظله غسيل الملائكه پدرش بود یک هیئتی رفتند شام، دمشق، یزید، کاخ یزید، بررسی کردند بله این شراب می خورد این فاسق است، بعد حالا آمدند مدینه به اینها می گویند که این فاسق است، خسته نباشید بهایی به این سنگینی؛ سیدالشهداء به شهادت رسید، ما اگر به حرف امام مان اعتماد نکنیم این بلاها سر مان می آید، حضرت هم فرمودند من می روم هر کسی با من بیاید فوز شهادت است هر کس بماند زنده بماند با ذلت است بمیرد هم با ذلت است، ذلت از این بالاتر؟ از جان برویم سراغ مال؛ تمام شریان های اقتصادی قطع شد چاها را پُر کردند، نخل ها را، می دانید که نخل را که ببرند دیگر نخل نمی روید درخت دیگر از کنارش در می آید نخل تنها درختی است که اگر سر این نخل را بریدند این نخل دیگر می میرد، دیگر از کنارش رشدی ندارد برای همیشه از بین می رود، باید از ریشه درش بیاورند یک نخل جدید بکارند، حالا شما نگاه کنید نخلستان های با این عظمت، تمام این نخل ها را از بین بردند، شریان های اقتصادی را قطع کردند، جان، مال، غارت کردند و اینها، چاه را پُر کردند، نخلستان ها را بریدند، عذرخواهی می کنم گفت ناموس هم حلال است بر لشکر یزید؛ من در یک کلمه می گویم که وقتی لشکر یزید از مدینه رفتند پنج هزار فرزند نامشروع به دنیا آمد که پدر نداشتند، آقا أباعبدالله فرمود کسی با من نیاید عزت نیست دیگر بعد از من «هیهات منّا الذلّة» ذلت از ما دور است پس بیایید با ما باشید که «إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ وَلِرَسولِهِ وَلِلمُؤمِنینَ»، سیدالشهداء خودش فرزند امیرالمؤمنین هست خودش سید و سالار مؤمنین هست بنابراین امام سجاد (علیه السلام) در یک همچین دوره ای هستند، باز من می خواهم زین العابدین را برای تان معنی کنم که یعنی چه.

مجری:

در پناه اهل بیت بودن باور کنید سعادت است این افتخار است خدا را شکر می کنیم که ما شیعه هستیم در مسیر اهل بیت هستیم در پناه اهل بیت هستیم زیر سایه اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) هستیم شیرینی مثل عسل را خدای بزرگ مهربان به تمامی شیعیان چشانده، واقعاً برای من خیلی جای سؤال است و اینکه عجیب است بعضی ها هستند دنبال سعادت می گردند ولی خودشان را در دامان اهل بیت نمی اندازند و در مسیر اهل بیت قرار نمی گیرند و دنبال کسان دیگر هستند که به سعادت برسند و اینقدر هم می روند ولی هیچ وقت نمی رسند، این را ما داریم می گوییم خدمت بیننده های عزیز؛ اگر زیر سایه اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) باشیم هم آرامش دنیوی داریم و هم آرامش اُخروی داریم.

استاد در خدمت تان هستم در مورد زین العابدین داشتید صحبت می فرمودید.

حجت الاسلام ضیائی:

یکی از دلائلی که خطاب شد به حضرت که «أنت زین العابدین» طبق روایات ما این نقش بی بدیل ایشان در زمان امامت خودشان بود مخصوصاً حالا در جریان شهر مدینة الرسول که نام قبلش یثرب بود، عرض کردیم که این لشکریان یزید به فرماندهی مسلم بن عقبه که انسان بسیار سفاک و واقعاً بی دینی بود وقتی این اتفاقات افتاد این را هم عرض کنم وقتی مسلط شدند بر مردم مدینه، گفتند که دیگه مردم باید بیایند بیعت کنند با یزید نه به عنوان رعیت یزید، به عنوان رقیت، به عنوان عبد یزید؛ یعنی می آمدند دست در دست مسلم می گذاشتند می گفتند ما بنده شدیم بنده یزید شدیم؛ یعنی شرط کرده بود که اگر اینطوری با یزید بیعت می کنی زنده می مانی و إلا همانجا می کشتند، می آمد می گفت که من بنده یزید هستم، بنده یزید یعنی چه؟ یعنی می توانست او را بفروشد یزید، می تواند زن و بچه اش را از او جدا کند، اینقدر خفت، اینقدر ذلت، نوبت به امام سجاد و خاندان بنی هاشم رسید اینهایی که جریان کربلا را داشتند و سیدالساجدین ببینید چه کرده در شام به همراه زینب کبرا و سایر بازماندگان کربلا که یزید نامه نوشت به این مسلم گفت از همه بیعت می گیری بر رقیت و عبودیت و بندگی، اما از امام سجاد چون ایشان در آن جریانات هم شرکت نکرد گفت این حرکات شما حرکات درستی نیست این کسانی که رفتند عبدالله بن حنظله و اینها که رفتند تحقیق کردند و آمدند و دست به این شورش ها زدند امام سجاد نهی می کرد می گفت که این کار را نکنید آنها مسلط هستند دیگر، اگر می خواستید کاری بکنید با پدر من همراه می شدید با سیدالشهداء همراه می شدید، بنابراین آنها گوش ندادند به حرف امام سجاد؛ ببینید ولایت پذیری آنجای که ولی می گوید برخیزید اینها می نشینند، آنجای که می گوید الآن نیاز نیست اینها دست به شمشیر می شوند و هر دو طرف اینها دچار صدمات می شوند، یزید این جریانات را داشت و بعد آن جنایت را هم، نامه نوشت به مسلم گفت که با امام سجاد چیکار کنم؟ گفت بیعت بگیر حتی رعیت هم نه، به عنوان اُخوت که برادر من باش، امام سجاد هم بر آن مبانی سختی که آنجا بود و موقعیت های دشوار، دیگر بالاخره حضرت و این یک عزتی بود برای امام سجاد و بنی هاشم و سیاست های ایشان، الآن دوره دوره امام سجاد است در «الإرشاد» شیخ مفید خدا رحمت کند این عالم جلیل القدر این شیخ مفید را که امام زمان به او نامه نوشته و چقدر ایشان جلیل القدر هست، در «الإرشاد» ایشان در قسمت زندگی نامه وجود نازنین امام سجاد (علیه السلام) ایشان می نویسند در مکه و مدینه که دو شهری است که وحی در این دو شهر نازل شده ده نفر پیدا نمی کنید ماه اهل بیت را دوست داشته باشند، یک همچین اوضاعی هست، الآن امام آن زمان در چنین زمان و موقعیتی است که ده نفر دوستدار ندارد چه برسد به اینکه شما بگویید یار و حدیث داریم که

«اِرْتَدَّ النّاسُ بَعْدَ الْحُسَيْــنِ(علیه السلام)»

بعد از أباعبدالله مردم مرتد شدند بعد آرام آرام حضرت زحماتی کشیدند و دوباره واقعاً اسلام از اول احیا شد توسط امام سجاد (علیه السلام)، امام سجاد در این دوره که جامعه مدینه کاملاً لهیده شدند یعنی کاملاً از بین رفتند؛ ببینید در خانه نشسته پدر خانواده مادر خانواده در خانه نگاه می کند پسرهایش را نمی بیند، کشته شدند، برادرهای جوانش نیستند کشته شدند، بعد کار اقتصادی که چاه ها پُر شده، شریان های اقتصادی قطع شده، نخلستان ها از بین رفته، بعد در خانه هم که بنشیند نوه های خودش را می بیند که اینها پدرهای شان، اینها فرزندان نامشروع یزیدی ها هستند، چه می ماند برای آدمی زاد؟ هیچ چیزی نمی ماند، بعد اینها بروند محضر امام سجاد مثلاً شکیات شان را سؤال کنند؟ حمد و سورۀشان را درست کنند؟ چه؟ اصلاً رها کردند، چیزی برای شان نمانده بود، امام سجاد (علیه السلام) دوتا کار انجام دادند کار اولش بر می گردد به همین لقب بسیار زیبای زین العابدین؛ وقتی که دیدند امام سجاد با این مردمی که لِه شان کردند مستقیم نمی شود با اینها ارتباط برقرار کرد غیر مستقیم با اینها ارتباط برقرار کردند، ارتباط غیر مستقیم بهترین شکلش در قالب هنر است شما این صحیفه سجادیه را که می بینید این یک اثر هنری ممتاز بی بدیل که وقتی که آن شیخ  طنطاوی رئیس الأزهر به حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی یک مکاتباتی داشتند و اینها بعد خدا رحمت کند آقای آیت الله مرعشی نجفی گفتند من یک هدیه ای برای شما می فرستم؛ یک نسخه ی داشتند از صحیفه سجادیه نسخه خطی بود، می دانید که آقای مرعشی کتابخانه بسیار عظیمی در همین قم دارند و یک نسخه ای از صحیفه سجادیه فرستادند برای آن شیخ طنطاوی که 70-80 سالش بود و کأنّ ندیده بود، در باب شیعه و سنی باهم بحث می کردند مکاتبات داشتند نهایت آقای مرعشی یک نسخه ای از صحیفه، ایشان یک نامه ای نوشته که سراسر اندوه که عمر من گذشت 70-80 سال از عمر من گذشت و الآن من باید صحیفه سجادیه را ببینم؟ این اثر بی بدیل را، شیخ طنطاوی الأظهر، حالا ما فارسی زبانها باید یک چیزهایی را بگذرانیم تحصیلاتی را ادبیاتی را بلاغتی را فصاحتی را ولی عرب زبانها مخصوصاً علمایشان، این صحیفه سجادیه، امام سجاد می آمد در محراب شروع می کرد مناجات کردن، عبادت کردن، اینها می آمدند آن گوشه مسجد هیچ کاری هم به امام سجاد نداشتند، زانوی غم را به بغل می گرفت و سرش را هم می گذاشت روی زانویش، غصه می خورد، بعد صدای امام سجاد، آن صوت داودی امام سجاد را می شنید که این صحیفه سجادیه را دارد می خواند، بعد در بعضی از فرازها که در دعای ایشان هست، می فرمود که خدایا عزیزان ما را هم که کشتند، پدر من را کشتند برادرهای من را کشتند، عموزاده های ما را کشتند، اموال ما را هم که به غارت بردند، اهل بیت ما را هم که به اسارت بردند شهر به شهر، زینب کبرایی که یحی مازنی می گوید من چند ده سال همسایۀ عبد الله جعفر بودم که شوهر حضرت زینب است، سایه زینب کبری را ندیدم، حالا اینها را سوار کردند بر شترهای بدون روپوش و بدون حجاب، شترهای بدون سایه بان و حجاب و اینها را شهر به شهر بردند، امام سجاد فرمود خدایا ما را هم کشتند ما را هم که به اسارت بردند، اموال ما را هم که بردند اما

«أنت کهفی»

تو پناه ما هستی

اینها که این را گوش می دادند، با آن عبارات زیبا با آن چیدمان الفاظی که حضرت دارند، با آن سجع و قافیه ای که باز در دعا ایشان آوردند اینها لذت می بردند می گفتند جانا سخن از زبان ما می گویی، لذت می بردند گاهی بعضی از فرازها را می نوشتند با خودشان، قرآن می گوید

«إِلَّا مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ»

حجر/18

بعضی از شیاطین می روند

«يَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلَإِ الْأَعْلى‌»

صافات/8

می رفتند آن ملاء بالا استراق سمع می کردند، شیاطین، ما حدیث داریم در مکه که پیغمبر بود و مشرکین بودند آرام و یواش می رفتند در خانه رسول خدا قرآن های نیمه شب ایشان را گوش بدهند لذت ببرند، من روایت دیدم که مصحف به همان اندازه ای که قرآن نازل شده بود در 13 سال مکه، مصحف یعنی قرآن هایی داشتند قاچاقی مشرکین در خانه شان، و می خواندن و لذت می بردند از آن آهنگ قرآن،

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ:إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ ﴿۱ وَإِذَا النُّجُومُ انْكَدَرَتْ ﴿۲﴾»

 لذت می برند، ایمان نمی آوردند ولی لذت می برندن اینها با خودشان زمزمه می کردند لذت می بردند، بعد گاهی وقت ها امام سجاد مسافرت می رفتند مکه می رفتند، اینها در مسجد می آمدند انگار یک گمشده ای داشتند، ارتباط برقرار شده بود غیر مستقیم امام سجاد که می آمد آرام آرام می رفتند محضر ایشان عرضه می داشتند آقا کجا بودید، آرام آرام ارتباط ها برقرار شد، و امام سجاد شب ولادت ایشان است عزیزان ما قدر صحیفه سجادیه را نمی دانیم، صحیفه سجادیه جامعه زنده می کند، و مردمی که رها کردند دین و قرآن و دعا و منجات را ایشان زینت و سجاد و سید الساجدین هست، که مردم را به عبادت به سجده به عبودیت خدا اینگونه دعوت می کند، این هم نکته سوم در باب زین العابدین.

مجری:

اتفاقاً استاد سؤالات من را شما خلاصه فرمودید، اینکه خیلی برای من جالب است صحیفه سجادیه دعای زیبای امام سجاد (ع)، نمی دانم شما بیننده های عزیز در خانه هایتان داشتید یا ندارید، یا اصلاً کلاً تا حالا با آن آشنا شدید تا حالا دیدید صحیفه سجادیه را یا خیر اینکه کتاب بسیار زیبایی است دعاهای امام سجاد(ع) و مناجات های حضرت سجاد (ع) خیلی خیلی زیبا در آن بیان شده، از استاد می خواستم بپرسم، من یک عذر خواهی بکنم ممکن است بعضی از عزیزان ما صحیفه سجادیه را شاید ندیده باشند، چون واقعاً حقیر دیدم که متأسفانه در اطراف ما دیده شده اینکه طرف صحیفه سجادیه را می بیند خیلی بی تفاوت از آن رد می شود، می گوید قرآن است، توضیح المسائل را می بیند می گوید قرآن است، نهج البلاغه را می بیند می گوید قرآن است، قرآن را هم می بیند می گوید قرآن است، خب این واقعاً درست نیست ما بچه شیعه هستیم، باید بفهمیم و بدانیم که در چه شرایطی قرار داریم، صحیفه سجادیه دعای امام سجاد است، واقعاً خودم را عرض می کنم، چشم بصیرت ندارم ببینم که چه فرشتگانی هستند اینقدر صحیفه سجادیه خیلی خیلی برایشان مهم هست، این را خدمت استاد عزیز من سؤال می کنم، استاد بفرمایید که صحیفه سجادیه یک نکات بسیار زیبایی در آن دارد که حضرت آقا امام سجاد(ع) پرداخته به نکات اخلاقی، حالا بعضی مواقع ما می خوانیم می بینیم که نکته به نکته انسانیت در آن نهفته شده، و اینکه دارد به ما می آموزد که ای مردم با اخلاق باشید، مقداری در مورد این قضیه صحبت بفرمایید.

حجت الاسلام ضیائی:

همانطور که عرض شد صحیفه سجادیه حقیقتاً یک کتابی است که جامعه ساز است، و جامعه را اگر همه چیز داشته باشد و اخلاق نداشته باشد، همین نکته ای که شما الآن به درستی اشاره کردید و اصلاً رسول خدا فرمود

«إنما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق»

اصلاً من آمدم که مکارم اخلاق را به إتمام برسانم

خب این سید الساجدین فرزند همان رسول خدا است، و این صحیفه سجادیه برگرفته از  خود قرآن است، چون اهل بیت را ما می گوییم که از قرآن جدایی ندارند،

«وَ إِنَّهُمَا لَنْ یفْتَرِقَا»

اینها از یک دیگر جدا نیستند

«حتى يردا علي الحوض»

پس بنابر این صحیفه سجادیه چنین کتاب ارزشمندی است اینکه عرض می کنیم یک کتابی است جامعه ساز آن کتابی می تواند جامعه ساز باشد که جامع باشد، بنابر این همه چیز در صحیفه سجادیه است اما بر مبنای آن، و آن زیربنای اصلی او همانطور که در اسلام است زیر بنای اخلاق است شما یک وقتی می بینید که چقدر این نکته زیبا است، جناب آقای سیرتی  گاهی وقت ها یک آدم هایی را ما می بینیم، حالا شما یک نقدی فرمودید، چقدر خوب است این نقدها و این محاسبه ها که موسی بن جعفر (ع) فرمودند که 

«لَيس مِنّا مَن لَم يُحاسِبْ نَفْسَهُ»

کسی که نفس خودش را به حساب و کتاب نکشد از ما نیست

چقدر خوب است محاسبه بکنیم شب ولادت صاحب صحیفه سجادیه ما از پارسال ولادت امام سجاد تا الآن چند بار سراغ صحیفه رفتیم ولو در خانه هم داشتیم اصلاً، چندبار نگاهش کردیم، چندبار خواندیم، چقدر در آن دقت کردیم،  چرا دیگران آمدند عاشق این شدند و ما اصلاً نمی شناسیم چه برسد به اینکه عاشق بشویم من همین را می خواهم عرض کنم که این کتاب و این صحیفه سجادیه که جامعه ساز است و جامع همه مطالب هست همه چیز در آن هست، در این 54 تا دعایی که در این صحیفه سجادیه آمده شما توحید بخواهید در آن هست، ولایت بخواهید در آن هست، نکات تربیتی بخواهید در آن هست تعامل با دوستان در آن هست، تعامل با دشمنان در آن هست، حتی روابط خارجی و بین الملل با غیر مسلمان، من اینها را عرض می کنم که مثال عرض می کنم اگر ده شب برنامه باشد برای امام سجاد و صحیفه سجادیه صحیفه سجادیه می آورم و اشاره می کنم، من بعنوان دعای 25 صحیفه سجادیه چقدر زیبا است، و این هم باز یک یادگاری و هدیه امام سجاد باشد برای بینندگان عزیز، که امام سجاد در دعای 25 شان دعای برای فرزندانشان هست، اینکه می گوید دعای برای فرزندان، فرزندان خودشان را بعنوان نماینده نسل جوان مطرح کردند، و در قالب دعا یک نکاتی آنجا یاد ما دادند، جناب آقای صیرتی خیلی نکته قشنگی است، حالا چون شب شب سید الساجدین است، شب دعا و مناجات امام دعا و مناجات است،  ما دعا را فکر می کنیم یک دعایی بخوانیم رد بشویم، در نهج البللاغه می فرماید دعا 50 در صد داستان است، دعا یک بال است، یک بال دیگر هم دارد، عمل بر أساس آن دعا در کتاب شریف کافی، فروع کافی که فقه در آن هست، احادیث احکام در آن هست کتاب المعیشه فروع کافی، آنجا یک حدیث آمده صحیح السند از امام صادق (ع)  که فرمود دعای چند نفر مستجاب نیست، یکی دعای آن کسانی که در خانه نشسته اند می گوید خدایا رزق ما را برسان، گفتند یابن رسول الله برای چه فرمود باید حرکت کند باید اقدام کند، باید عمل کند،  چقدر این حدیث شیرین است از امام صادق سؤال کردند که حداقل این حرکت چیست چکار کنند مثلاً آقا فرمودند که از این چاردیواری خانه ات خارج شو، گفتند یعنی چه؟ حضرت فرمود تا در این چهاردیواری خانه ات باشی رزقت نمی آید، باید حرکت کنی، فرمود از این در خانه ات خارج شو همان کنار در تکیه به دیوارت بده، آنجا یک چیزی را یک میوه ای را یک چیزی را پهن کن همنجا بنشین، رزقت در آن صورت می رسد، دعا در این صورت، یعنی حداقل حرکت و اقدام، در نهج البلاغه اینکه می گویم دوتا بال هست هم دعا هم عمل در نهج البلاغه ما داریم که می فرماید که «الداعی» دعا کننده، «بلا عملٍ» که فقد دعا می کند، عمل ندارد «کالرامی» رامی یعنی تیر انداز، «كَالرَّامِي بِلاَ وَتَرٍ» نه تیر دارد نه زه دارد نه کمان دارد، یعنی چه؟ یعنی دارد فیلمش را بازی می کند، به دروغ فیگورش را گرفته ادا در می آورد، همینجا من عرض می کنم، بلاخره هم در شبکه حضرت ولیعصر (ع) هم در ماه امام زمان هستیم، که ولادت ایشان را در پیش داریم، عزیزان ما شما به من بفرمایید که حالا که اینطوری شد دعا عمل می خواهد اگر من گفتم اللهم عجل لولیک الفرج، خدا شاهد است از من سؤال می شود تو که  دعا کردی برای تعجیل تو چکار کردی؟ اقدام از من می خواهند، جناب آقای صیرتی این که فرمود «افضل الأعمال انتظار الفرج» را ما همه ان شاء الله جزو منتظرین هستیم، اینکه می گوید «افضل الأعمال انتظار الفرج» چرا می گوید افضل الأعمال« بگوید افضل الأحوال»  انتظار اگر دست روی دست گذاشتن است، بهترین حالت ها، نه افضل اعمال یعنی باید اقدام کرد، هر کسی به هر اندازه ای گفته عجل لولیک الفرج باید از او سؤال کرد که شما برای تعجیل فرج برنامه ات چیست، شرح وظایفت چیست، اصلاً می داند؟ بلد است؟ داستان اینقدر داستان دقیق و مهم و مستندی است، بماند من برگردم به دعای 25 صحیفه سجادیه دعایی برای نسل جوان چقدر زیبا است، آسیب شناسی در آن هست، راهبرد در آن هست، راهکار در آن هست، چه می خواهید، این صحیفه سجادیه ما مدعی هستیم هر سؤالی دارید بپرسید از صحیفه سجادیه، خب حضرت می فرمادید در آسیب شناسی حضرت می فرمایند که جوان ها را ابلیس با یک تیغ دو دم، شمشیر که طرفش باید تیز باشد که وقتی که با دشمن حمله می کنید، او را مورد صدمه قرار می دهید، گاهی وقت ها دشمن یک پهلوانی است و این شمشیر شما را با شمشیر خودش می گیرد اگر این طرفش که سمت من هست تیز باشد گاهی وقت ها آن شمشیر را به سمت من حرکت می دهد گاهی وقت ها ای بسا خودم با شمشیر خودم آسیب ببینم، هر کسی نمی تواند صاحب تیغ دو دم باشد، اینکه می گوید امیرالمؤمنین ذوالفقار داشت و صاحب تیغ دو دم بود، هر دوطرفش تیز بود،  بخاطر اینکه کسی یارای مقابله با امیرالمؤمنین را نداشت، حالا این مثال را برای چه گفتم؟ می خواهم این دعای 25 آن فرازش روشن بشود، که حضرت می فرمایند که : ابلیس ملعون و جنود ابلیس و طاغوت ها و شیاطین یک تیغی را که دو طرفش تیز هست و دو دم هست، در جوان ها، جوانها را با این تیغ دو دم از بین ببرند، تعبیر است دیگر کنایه است استعاره است، آن تیغ دو دم چیست؟، فرمود یک شبهات، دو شهوات، خیلی زیبا است، جوان ها را با شبهات و شهوات از میدان به در می کنند، و قتل عام می کند شیطان، شبهات چیست، یک وقتی انسان دوتا حوزه است، حوزه خرد و اندیشه، اهل فکر است اهل مطالعه است، اهل اندیشه است، شروع می کنند با شبهات اعتقادش را و عقایدش را و باورهای ذهنی اش را مخدوش کرده است، مگر می شود اینطوری بشود، انواع واقسام شبهاتی که من نمی خواهم نام ببرم، این حوزه سر انسان فقط از عقل برخوردار نیست، از دل و قلب هم برخوردار است، در عقل و خرد ما، ما دنبال علم هستیم، در قلب ما و رزق قلب ما عشق است، دل دادگی، اگر این عشق عشق پاک باشد، یک داستانی است اگر عشق عشقی که طبق حدود نیست و طبق آنچه که خدا فرموده نباشد این شهوات است، پس بنابر این ابلیس در سر شبهات را می ریزد و در دل شهوات را، محبت هایش را نگاه کنید انحرافی، و مسائل فکری و شناختی اش را نگاه کنید انحرافی، خب امام سجاد اینطوری آسیب شناسی می کند، جوان ها را ، خب چکار کنیم، آقا راهبرد شما چیسـت، فرمودند که سر را باید پر کرد از معرفت دل را باید پر کرد از محبت

«قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ و... وَالَّذينَ آمَنوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ»

آیات فراونی که از سوره بقره از سوره حجرات جاهای دیگر من می خواهم عرض کنم رسول خدا فرمود: هر کجا جای خالی بماند شیطان پر می کند، فرمودند این فکر شما و این مغز شما و این خرد شما و این اندیشه شما، صد در صدش را باید پر کنی از معرفت یک درصدش را هم خالی بکنی شیطان می آید آنجا را پر می کند از شبهات، دل را قبل از اینکه طاغوت ها و این و آن و ماهواره ها و این حرف ها بگیرند دل را خودت قبلاً پر کن از محبت، محبت خدا و اولیاء خدا، اینکه در زیارت عاشورا می خوانیم بحبکم، بمحبتکم، بموالاتکم، اینها برای این است، فرمود اگر یک گشه ای از دل خالی باشد، رسول خدا فرمود جای خالی را شیطان پر می کند، در دل اگر باشد آن را از شهوت پر می کند، آن وقت گاهی وقت ها یک سیب گندیده، یک جعبه سیب را خراب می کند، بقول قدیمی ها یک بزی که مریض باشد و گر باشد یک گله ای را آلوده می کند، اینها را ببینید ما در صحیفه سجادیه، آموزده ای دینی ما اینها است بعد معارف چه معارفی است، آن فهرستی  که حضرات معصومین دارند، این معارفی که  بهش برسیم، من می خواستم یک نمونه عرض کنم برای جوانها می خواهید برای زنان می خواهید برای پسران می خواهید، برای دختران می خواهید، برای مرزبانان می خواهید، برای مدیران می خواهید، برای علما می خواهید برای عوام می خواهید، تمام آنهایی که در مجموعه های دینی  خودمان داریم در صحیفه سجادیه یک مجموعه کامل را ما با آن موجه هستیم و جناب آقای صیرتی واقعاً این ناشکری نیست؟ ناسپاسی نیست؟ که سال بر ما بگذرد؟ مثلاً شعبان پارسال 1399 همین شعبان امسال 1400، یک سال از ولادت امام سجاد گذشته با خودمان حساب کتاب کنیم، خب چکار کردیم حالا یک جعبه شیرینی دادیم یک مقدار شربت دادیم، یک مجلسی گرفتیم شادی کردیم، اینها لازم است، سؤال ولی کافی هم هست؟ ما باید در آن مسیر قرار بگیریم، بنابراین این صحیفه سجادیه این عظمت هایش این هم یک مستوری، مستوری می روند در مغازه یک چیزی را نمونه می دهند که ببرند بپزند بخورند بعد اگر پسندیدند، حافظ می گوید: به که نفروشند مستوری به مستان شما، یک نمونه ای بود از صحیفه سجادیه و این کتاب جامعی که ما ا ز وجود نازنین امام سجاد داریم که باز هم من توصیه می کنم ان شاء الله عزیزان مخصوصاً جوان ها بروند سراغ این کتاب و ببینند که چقدر معارف هست، من در این برنامه شما بعنوان قدر دانی و سپاسگذاری  که مدیحه امام سجاد و حضرات معصومین بود دیدم احادیثی هم از امام سجاد شما اینجا، عزیزان شما همکاران شما نمایش می دادند یک حدیث را که خواندم همین بود که فرمود هر آیه ای از قرآن یک خزینه ای از معارف است، خزینه ها و خزائنی از معارف است، آیات قرآن را که می خوانید همینطور گذرا از آن رد نشوید، علوم را از آن برداشت کنید واقعاً این گونه است که حالا فرصت برنامه شاید اقتضاء نکند، چقدر ما نمونه داریم که عزیزان خود ما، عزیزانی که در همین جشنواره های خارزمی تولید علم کردند الهام گرفته از قرآن بوده، حالا امیرالمؤمنین با فرق شکافته، آدم در وصیت سعی می کند جمع بندی حرف ها و  خلاصه حرف ها و مهم ترین حرف ها را در وصیت نامه اش بزند امیرالمؤمنین در نهج البلاغه، الله الله که می فرماید، یعنی تو را خدا تو را خدا تو را خدا آنجا می فرماید الله الله فی القرآن، نسبت به قرآن، چطور؟! «لایسبقنکم بالعمل به غیرکم» غیرکم یعنی چه؟  غیرکم یعنی اغیار یعنی بیگانگان یعنی غیر مسلمان ها نکند در عمل به قرآن اغیار و غیر مسلمان ها نسبت به شما سبقت بگیرند، در نهج البلاغه هم همین است در صحیفه سجادیه این هست خدا شاهد است غیر مسلمان ها دارند من یک نمونه عرض می کنم، من دوستی دارم خدا حفظش کند، ایشان گفت من یک کتابی دارم از این اکتشافات که از اول که از کجا الهام گرفته از آن کسی که الآن در این ویروس ها هم هستیم جا دارد که این را بگویم ایشان می فرمود از آن کسی که این ویروس وبا و اینها را کشف کرده بود که کجا تولید می شود کجا تکثیر می شود از او سؤال کرده بودند که تو این را از کجا کشف کردی که وبا را توانستی کشف کنی و کنترلش کنی، گفت که از یک متونی که برای مسلمان ها هست، از او سؤال کردند قرآن؟ گفت نه قرآن برای همه مسلمان ها است، یک کتابی است برای یک قشر خاصی هست برای شیعیان است گفتند چه کتابی، گفت صحیفه سجادیه، گفتند صحیفه سجادیه چه ربطی به ویروس وبا دارد و اکتشافات تو، گفت من این را داشتم مطالعه می کردم، با اینکه مسلمان نیست ما اینها را می شناسیم اینها جامع هستند، اینها همه علوم را دارند، یک دعایی ایشان داشت، حالا او دارد می گوید، نفرین به دشمنان بعد دیدم که حضرت در نفرینش می گوید خدایا وبا را در آبهایشان قرار بده گفتم اینها بی خود نمی گویند رفتم روی آب بررسی کردم دیدم بهترین جایی که این ویروس وبا تولید و تکثیر می شود آب هست، آب را کنترل کنی ضد عفونی کنی بجوشانی وبا از بین می رود، به اسم خودم ثبت کردم نه به اسم امام سجاد، نه به اسم مسلمان ها نه به اسم شیعیان نه به اسم صحیفه سجادیه، اینکه امیرالمؤمنین با فرق شکافته می فرماید  «الله الله فی القرآن لا یسبقنکم بالعمل به غیرکم» نکند غیر شما و اغیار و بیگانه گان نسبت به عمل به قرآن از شما پیشی بگیرند این راز و رمزش اینجا است که خدا ان شاء الله به حق امام سجاد (ع) ما را قدر دان ایشان و آثار ایشان مخصوصاً صحیفه سجادیه قرار بدهد.

مجری:

ان شاء الله استاد در مورد صحیفه سجادیه دعای 25 فرمودند، خیلی جالب است آن غزیزانی که دوست دارند بچه هایشان را دعا کنند بروند و همین دعای 25 را ببینند و چقدر زیبا امام سجاد (ع) فرموده که، می فرمایند که خدایا روزی بچه های من را زیاد کن، من دنبال روزی می گردم ولی دارم بچه خودم را دعا می کنم، بچه ام را دعا می کنم که خدا از طریق من روزی بچه ها را عنایت کند  و بدهد، و چقدر هم زیبا است، از همین امشب چون شب ولادت امام سجاد هست  تصمیم بگیریم بعضی مواقع اوقاتی را اختصاص بدهیم برای خواندن صحیفه سجادیه واقعاً نکات اخلاقی بسیار زیبایی در آن نهفته شده.

خیلی کوتاه از استاد عزیز می پرسیم؛ استاد بفرمایید در مورد سیره حضرت سجاد (علیه السلام) و در زمان حیات این بزرگوار.

حجت الاسلام ضیائی:

وجود نازنین امام سجاد یک اشاره ای شد که دوره امامت 35 ساله ایشان خیلی دوره سختی بود به این مناسبت که سیدالشهداء هم به شهادت رسیده آن هم به شکل بسیار فجیع و آن اتفاقات افتاده، این است که در روایت داریم که چرا مصیبت سیدالشهداء مصیبتی است که «جَلَّتْ وَعَظُمَتْ  مُصيبَتُكَ فِى السَّمواتِ، عَلى جَميعِ اهْلِ السَّمواتِ، عَلى جَميعِ اهْلِ الْإِسْلامِ»؟ مگر رسول خدا و اینها بالاتر نیستند؟ خود معصوم فرموده یک جای هم خود سیدالشهداء یک اشاره ای دارند فرمودند که رسول خدا که از دنیا رفتند همه دل های شان به این چهار بزرگوار بود از اصحاب کساء، تک تک اینها که از دنیا رفتند و به شهادت رسیدند فی الواقع، بعد صدیقه طاهره، امیرالمؤمنین، امام مجتبی، خامس اصحاب کساء سیدالشهداء بود و آخرین یادگار اصحاب کساء و حدیث کساء و آیه تطهیر «إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً» ایشان بود و واقعاً گفت آنچه خوبان همه دارند تو یکجا داری، طبق حدیث آمده که وقتی سیدالشهداء به شهادت رسیدند تمام شد آن کسانی که جریان کساء برای ایشان بود و این حرف ها و این کأنه داغ پنج بزرگوار در یک روز اتفاق افتاده بنابراین فرمودند عاشورا چنین روزی است که مصیبتش «جَلَّتْ وَعَظُمَتْ» این مصیبت در آسمان ها و زمین هست، این اتفاق افتاده می خواهم یک مقدار دوره امام سجاد (علیه السلام) را ترسیم کنم؛ بعد حالا آن حمله های که شد به مکه به مدینه که اشاره کردم واقعه حره و حالا آن زحماتی که امام سجاد با صحیفه سجادیه داشتند، یک کار بسیار مهم و چه سیاست راهبردی امام سجاد به خرج دادند و آن این که می رفتند غلام می خریدند؛ وقتی مدینه خالی شده جوان ها را کشتند، مردم رو به بی دینی آوردند، آن جوان های هم که هستند دنبال امام سجاد نیستند، حضرت می رفتند غلام ها را می خریدند، برای امام سجاد در 35 سال امامت شان نوشتند هزار غلام خریده آزاد کرده، خیلی است این کلمه هزار، حالا این غلام ها آمدند چیکار کردند؟ امام سجاد اینها را آوردند در منزل تربیت اینها را شخصاً به عهده گرفتند، شما فرض بفرمایید یک مجتهد و مرجع معلم خصوصی بنده یا حضرت عالی بشوند چه می شود؟ چقدر عالی هست، دیگر از سرچشمه شما می نوشید، حالا امام معصوم کجا مثلاً شخصیت های که در حد مرجع هست کجا، امام معصوم می شد مربی مستقیم و معلم خصوصی این غلام ها، اینها را چه می شد؟ یک بازه زمانی که می گذشت یک دعای هست شب عید فطر بعضی از اینها دیگر پیش امام فارغ التحصیل شده بودند، یک مدتی که از سال که می گذشت شب عید فطر یک دعای می خواندند خدایا من اینها را آزاد می کنم تو من را از آتش آزاد کن، اینها دور هم می خواستند از امام سجاد جدا بشوند گریه می کردند فلان و این حرف ها، و اینها را آزاد می کردند، هر شب فطری در هر سال پنج تا، شش تا، ده تا، بیست تا غلام آزاد می کردند و مجموع 35 سال شد هزار تا غلام، حالا این غلام ها که آزاد می شدند اینها هم فقیه بودند بعضی های شان سبحان الله فقیه بودند، عابد بودند، زاهد بودند، مهذب بودند، اخلاقی بودند درجه یک، بعضی های شان را نوشتند مستجاب الدعوه بودند یعنی تا دعا می کردند که آن قضیه بارانی که بود آمدند گفتند یابن رسول الله یک دعای کنید باران، حضرت فرمودند می فرستم، یک کسی گفت من منتظر بودم از در خانه امام سجاد چه کسی می آید؟ دیدم یک غلام سیاه آمد رفت یک جای دست به دعا، شروع شد همان لحظه باران که بعد رفت که چه کند تحقیق کرد این غلام مسئول تازه اصطبل و اسب ها و اینها هست (پایین ترین غلام بود) مستجاب الدعوه بود، یک همچین تربیت درجه یک، فدای امام سجاد بشوم، اینها که آزاد می شدند امام سجاد (علیه السلام) چه ایثاری؛ امام سجاد می فرمود که این دختر خانوم های به اینها هتک حرمت شده بچه های نامشروع دارند اینها چه گناهی کردند بروید اینها را به عنوان همسر بگیرید، کسی به اینها توجه نمی کند، می رفتند به عنوان همسر می گرفتند از آنها اولاد دار می شدند، آن بچه ها را هم بزرگ می کردند می آمد در این خانه یکی دوتا دختر دارد بعد یکی دوتا از این غلام ها می آمد دامادش می شد بعد می دید که نخل ها را دانه دانه دارد جمع می کند نخل های جدید می کارد آب ها را باز کردند، بعد این مرد در خانه نگاه می کرد می گفت درست هست من یکی دوتا پسرم را از دست دادم ولی چه داماد های گیر من آمده که بچه های من به گَرد اینها نمی رسیدند، زنده شد جامعه مدینه، این امام سجاد، این زحمات امام سجاد، این سیره امام سجاد، بعد شما ملاحظه بفرمایید که آرام آرام گسترش پیدا کرد گسترش پیدا کرد، حالا همه اینها خودشان شدند چه؟ همه اینها قال رسول الله می گویند تفسیر قرآن می گویند آدم جمع می کنند، مدینه ای را که فاسد کرده بودند مغنی ها و رقاصه ها، بعد آرام آرام امام سجاد با این شاگرد با این غلامان آباد کردند و شد مرکز علم و زمینه ساز شد که وقتی امام باقر به امامت رسیدند شد «باقر علم النبیین» حالا تشنه ها جمع اند سطح علمی رفته بالا، یک کسی را می خواهند که به قول معروف قال رسول الله ها را ناب به آنها بگوید امام باقر ظهور کرد به عنوان شخصیتی که شکافنده علوم هست و احیا کرد مکتب اسلام را، زمینه ها را چه کسی آماده کرد؟ وجود نازنین امام سجاد، از صفر که چه عرض کنم از زیر صفر به صد رساندند دادند دست امام باقر، امام باقر و امام صادق (علیهم السلام) یک دوره از اول مکتب اسلام که بود مذهب جعفری که بازخوانی ناب اسلام هست ببینید تشیع یعنی چه؟ تشیع از اسلام تافته جدا بافته ای نیست تشیع یعنی اسلام ناب محمدی (ص)، شما نگاه کنید بعضی از خلفاء دستور دادند صد سال قال رسول الله تعطیل بود گفتند نگویید قال رسول الله، چیکار کنیم؟ من یک عزیزی از این علمای اهل سنت بود در کوپه قطار با همدیگر همسفر شدیم از قرآن سؤال داشت می گفت این چه می شود؟ شما چه می گویید؟ بعد من از او سؤال کردم همینطور که تو سؤال می کنی 23 سال مسلمان ها قرآن نازل شد از پیغمبر این آیات را سؤال می کردند یا نه؟ گفت قطعاً سؤال می کردند، گفتم چرا به دست ما نرسیده؟ چون خودش عالم بود و تاریخ خودشان، گفتم چه کسی قال رسول الله را تعطیل کرده؟ چرا باید تعطیل بشود؟ و ما سؤال داریم ما قیامت سؤال می کنیم از بعضی از صحابه که چرا قال رسول الله را تعطیل کردید؟ چرا جلوی علم را گرفتید؟ امام باقر (علیه السلام) و امام صادق تمام آن قال رسول الله را گفتند چرا؟ چون بعد از صد سال خیلی ها یا نسیان حافظه های شان کار نمی کرد یا مثلاً این دست آن دست شده بود کلمات کم و زیاد شده بود، اینها احیا کردند و ما مدیون این ائمه معصومین هستیم، امشب شب ولادت امام سجاد هست حقیقتاً مدیون امام سجاد هستیم، من توصیه ام این هست که واقعاً سیره معصومین را بخوانند این 250 سال زحمتی که از بعثت تا غیبت (غیبت امام زمان) غیبت صغرا بعد آغاز غیبت کبرا، واقعاً این 250 سال سیره معصوم را بخوانیم و قدردان باشیم شاکر باشیم إن شاءالله.

مجری:

خیلی محبت کردید استاد امشب ما را به فیض رساندید، بیننده های عزیز به لحظات پایانی برنامه رسیدیم خیلی متشکرم که این برنامه را انتخاب کردید و نشستید پای برنامه از شبکه جهانی حضرت ولی عصر، خلاصه صحبت های حضرت استاد را شنیدید ما هم لذت بردیم، آقا امام سجاد (علیه السلام) قربانش بروم سیدالساجدین امام سجاد زین العابدین که جداً ما هر چه داریم از این بزرگواران داریم، اینهمه برنامه ها تولید می شود در این شبکه عزیزانی دعوت می شوند از کلام نور می گویند کلام اهل بیت کلام نور هست کلام نور هم کلام خدا هست دیگر، غیر از این نیست، همۀشان مسیرشان راه هدایت شان به سمت خدای بزرگ مهربان هست و چقدر هم زیباست انسان هر کجا هست به سمت خدای خودش برود آنهم از طریق اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام)، خدای بزرگ ما شاهد است غیر از اهل بیت هیچ کسی دستگیر ما نیست تا قیام قیامت جز پیغمبر خدا و فرزندان گرامی پیغمبر خدا، این را قبول کنیم با جان و دل قبول کنیم، امشب شب فکر است امشب بی اندیشیم و فکر کنیم که إن شاءالله خدای بزرگ دست مان را بگیرد آن هم از مسیر اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام)، خدا را قسم بدهیم به حق امام حسین، خدا را قسم بدهیم به حق حضرت عباس قمر بنی هاشم (علیه السلام) و خدا را قسم بدهیم به امام چهارم مان زین العابدین امام سجاد دعای ما را بپذیرد

الهم عجل لولیک الفرج

الهی آمین، تا جلسه آینده شما بیننده های عزیز خودم را به خدای بزرگ و مهربان می سپارم، یا علی مدد و خدا نگهدار همۀشما.


مصباح الهدی>

ولادت حضرت امام سجاد علیه السلام سید الشهدا علیه السلام ماه شعبان حضرت شهربانو علیه السلام یزدگرد ایران بنی هاشم زین العابدین علیه السلام عبادت صحیفه سجادیه امامت