حبل المتین

قسمت صد و سی و سوم برنامه حبل المتین با کارشناسی آیت الله سید محمد حسینی قزوینی


 بسم الله الرحمن الرحیم

18/02/1401

موضوع: حیرت و سرگردانی علمای اهل سنت در فهم حدیث «خلفائی اثناعشر»

برنامه حبل المتین

فهرست مطالب این برنامه:

خلاصه ای از مباحث گذشته پیرامون امامت الهی ائمه اطهار (علیهم السلام)

حیرت و سرگردانی علمای اهل سنت در فهم حدیث «خلفائی اثناعشر»

تا دیر نشده، فکری به حال قبر و قیامت خود بکنیم!

«یزید بن معاویه» با تمام جنایاتش، جزء خلفای اثنا عشر!!

تماس‌های بینندگان برنامه

سؤال کلیدی بی پاسخ، از برادران اهل سنت!

شرط برپایی نماز جمعه و نماز عید فطر، در فقه حنفی اهل سنت!!

دعای استغفار امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) برای فزونی روزی و اولاد

یک اعتراف تلخ، از قضیه رؤیت هلال ماه قمری در عربستان!

مجری:

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت همه شما بینندگان عزیز و ارجمند «شبکه جهانی حضرت ولی عصر».

الحمدلله این توفیق نصیب ما شد تا بازهم در یکشنبه شبی دیگر به محضر همه شما گرامیان، برنامه «حبل المتین» را تقدیم شما کنیم.

برنامه‌ای که این افتخار را داریم در محضر حضرت استاد حضرت آیت الله حسینی قزوینی باشیم. ان شاءالله امشب هم بتوانیم نهایت بهره و استفاده را از محضرشان ببریم.

طبق روال همیشه سلام و عرض ادبی به محضر حضرت استاد داشته باشیم و از حضرت استاد بخواهیم محفل ما را با ذکر حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) منور کنند. سلام عرض می‌کنم به محضرتان و در خدمتتان هستیم، بفرمایید؛

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مِيثَاقَ اللَّهِ الَّذِي أَخَذَهُ وَ وَكَّدَهُ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِي ضَمِنَه‏. فَمَا شَيْ‏ءٌ مِنْهُ إِلَّا وَ أَنْتُمْ لَهُ السَّبَبُ وَ إِلَيْهِ السَّبِيلُ.

خِيَارُهُ لِوَلِيِّكُمْ نِعْمَةٌ، وَ انْتِقَامُهُ مِنْ عَدُوِّكُمْ سَخْطَةٌ، فَلَا نَجَاةَ وَ لَا مَفْزَعَ إِلَّا أَنْتُمْ، وَ لَا مَذْهَبَ عَنْكُمْ، يَا أَعْيُنَ اللَّهِ النَّاظِرَةَ، وَ حَمَلَةَ مَعْرِفَتِهِ، وَ مَسَاكِنَ تَوْحِيدِهِ فِي أَرْضِهِ وَ سَمَائِه‏

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته؛ خدمت همه بینندگان عزیز و گرامی که در هرکجای این کره خاکی بیننده این برنامه هستند یا تکرار برنامه را می‌بینند خالصانه‌ترین سلامم را همراه با آرزوی موفقیت بیش از پیش تقدیم می‌کنم.

ما ابتدا طبق روال همیشگی برنامه یادی از حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) می‌کنیم.

تنها نگشت خانه من قتلگاه من

جان داد پشت در، پسر بی گناه من

بین من و مغیره خدایا تو حکم کن

ای روز دادخواهی من دادخواه من

جرمم چه بود بر بدنم تازیانه زد

در پیش دیده پسرم ای اله من

مردم ز من به پیش علی شکوه می‌برند

تا نشنوند ناله و آه و فغان من

و سیعلم الذین ظلموا أی منقلب ینقلبون

مجری:

احسنتم، طیب الله أنفاسکم. خیلی ممنون و متشکر و سپاسگزاریم. عزیزان بیننده‌ای که روال برنامه را پیگیری می‌کردند و برنامه‌های قبلی را می‌دیدند، مستحضر هستند که حضرت استاد بحثی تحت عنوان "درس‌ها و آموزه‌هایی از امامت و ولایت" را شروع کردند.

الحمدلله الآن در جلسه سی و هشتم از این مبحث هستیم. ابتدا خواهش می‌کنیم اگر امکان دارد بفرمایید نسبت به آن چیزی که در جلسات گذشته خصوصاً جلسه گذشته مطرح فرمودید.

ممکن است عزیزانی برنامه جلسه گذشته را ندیده باشند و عزیزانی هم نیاز به یادآوری بحث داشته باشند. برای شروع بحث از محضرتان استفاده می‌کنیم.

خلاصه ای از مباحث گذشته پیرامون امامت الهی ائمه اطهار (علیهم السلام)

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله.

أفوض أمری إلی الله إن الله بصیر بالعباد حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر باذن الله و باذنک یا مولای یا صاحب الزمان

ما در گذشته بحثی داشتیم در رابطه با حدیث شریف «خلفائی اثناعشر». رسول اکرم فرمودند: جانشینان من دوازده نفر هستند و تا قیامِ قیامت هم این دوازده نفر هستند.

روی گرداندن مردم از جانشینان من و مخالفت کردن با آنها و ظلم روا کردن در حق آنان در حقانیت آنها هیچ اثری ندارد.

ما عرض کردیم متأسفانه در اثر فشارهایی که حکومت اموی شجره ملعونه در قرآن در تدوین احادیث و نقل احادیث داشتند، نسبت به خلفای دوازده گانه آورده‌اند: «کلهم من قریش». ما گفتیم این ادعا با منطق سازگار نیست و با روح روایات هم همخوانی ندارد.

معنا ندارد قریش که سیزده سال در مکه با اسلام و پیامبر اسلام جنگیدند و در مدینه بیش از هشتاد و سه یا هشتاد و چهار جنگ بر رسول اکرم تحمیل کردند و آن همه کشته دادند، بعد از پیغمبر زمام خلافت را به عهده بگیرند و به عنوان خلیفة النبی حکومت کنند.

علاوه بر این ما در روایات متعدد داریم که رسول اکرم قریش را مذمت کردند. ذیل آیه شریفه:

(وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِی الْقُرْآن)

همچنین شجره ملعونه را که در قرآن ذکر کرده‌ایم.

سوره إسراء (17): آیه 60

هم کاملاً مشخص کرده است دودمان بنی امیه که شاخص‌ترین افراد قریش هستند مورد ذم و لعن رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) قرار گرفتند.

علاوه بر این ظلم‌هایی که توسط همین قریش بر اهلبیت روا داشته شد، نمی‌تواند این روایت را تصدیق کند که رسول اکرم فرموده باشد خلفای دوازده گانه من همگی از قریش هستند.

متأسفانه می‌بینیم در صحاح اهل سنت هم این مباحث ورود پیدا کرده است. در بعضی از منابع هست که می‌گوید: تا قیام قیامت غیر از قریش کسی حکومت نخواهد کرد.

بهترین دلیل برای بطلان یک روایت وجود خارجی او هست. الآن ما جز مذهب شیعه دوازده امامی که معتقد به وجود مقدس حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) هست، هیچ مذهبی را نداریم که با این روایت تطبیق کند؛ خواه مذاهب شیعه باشد یا غیر شیعه.

این در حقیقت بحثی بود که ما در گذشته به آن اشاره کردیم. خلفای اثناعشر بهترین دلیل بر حقانیت مذهب اهلبیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) است.

مجری:

خیلی ممنون و متشکرم. حال ضمن مباحث حضرتعالی اشاره فرمودید که بالاخره یک سری افراد مدعی این شدند که بنی امیه زمام امور را به دست گرفتند. بنابراین منظور از خلفای اثناعشر همین بنی امیه بودند.

حال معاویه را بسیاری از آن‌ها علناً و صراحتاً جزو خلفای اثناعشر می‌دانند. آیا کار به جایی رسیده است که فردی مثل یزید را هم شامل بدانند و بگویند این روایت شامل این فرد هم می‌شود؟!

حیرت و سرگردانی علمای اهل سنت در فهم حدیث «خلفائی اثناعشر»

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

وقتی حساب و کتابی در کار نباشد، عقل حکومت نکند و احساسات و تعصب بر انسان غلبه کند، انسان چشمش را به روی حقایق می‌بندد.

ما قبلاً هم اشاره‌ای داشتیم که بزرگان اهل سنت در رابطه با حدیث «خلفائی اثناعشر» دچار حیرت و سرگردانی شدند و نمی‌دانند چکار کنند.

از یک طرف رسول اکرم فرمود خلفای من دوازده نفر هستند. آن‌ها می‌خواهند بنی امیه را در این دوازده نفر جای دهند، اما می‌بینند که آنها حدود بیست و شش نفر هستند. زمانی که می‌خواهند بنی عباس را بشمارند می‌بینند سی و هشت نفر هستند. لذا اهل سنت گزینشی عمل می‌کنند و تعدادی را انتخاب می‌کنند.

ما سابقاً اشاره کردیم که «ابن عربی مالکی» متوفای 543 هجری کتابی تحت عنوان «عارضة الأحوذی» دارد که شرح «صحیح ترمذی» هست. ایشان خلفای اثناعشر را می‌شمارد و می‌نویسد:

«فعددنا بعد رسول الله اثنی عشر أمیراً، فوجدنا أبا بکر وعمر وعثمان وعلیاً والحسن، ومعاویة ویزید بن معاویة، ومعاویة بن یزید»

عارضه الاحوذي بشرح صحيح الترمذي، ابن عربی، محمد بن عبدالله، ناشر: دارالکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ج 9، کتاب الفتن، باب 47، ص 50

ایشان همینطور خلفا را تا «القائم المقتدی» می‌شمارد و می‌بیند که چهل نفر شدند!!

من نمی‌دانم این افراد خود را مسخره کردند یا مخاطبین خود را مسخره کردند. آن‌ها از یک طرف می‌نویسند که پیغمبر اکرم فرمود خلفای من دوازده نفر هستند. از طرف دیگر این آقا خلفا را می‌شمارد و تعدادشان به چهل نفر می‌رسد.

این اظهار نظرها را مردم باید قضاوت کنند، ما نمی‌توانیم چیزی بگوییم.

«ابن جوزی بزرگ» متوفای 597 هجری این روایت را نقل می‌کند و می‌نویسد: من مفصل روی این روایت جستجو کردم. هرکسی هرجایی مطلبی نوشته بود آن مطلب را مطالعه کردم. از هرکسی که احساس کردم در این زمینه اطلاعاتی دارد سؤال کردم؛

«فما رأیت أحدا، وقع علی المقصود به»

اما هیچکسی از علما را ندیدم که معنای حدیث را فهمیده باشد.

کشف المشکل من حدیث الصحیحین، اسم المؤلف: أبو الفرج عبد الرحمن ابن الجوزی، دار النشر: دار الوطن- الریاض - 1418 هـ - 1997 م.، تحقیق: علی حسین البواب، ج 1، ص 449، ح 427

شما به جای اینکه از علمای خودتان سؤال کنید، از علمای شیعه بپرسید. بر فرض، مذهب شیعه برحق نیست، اما یکی از مذاهب اسلامی هست و بالاخره یک قولی دارند.

چرا به سراغ علمای شیعه نرفتید؟! چرا به سراغ روایاتی که اهلبیت آوردند که عدل قرآن هستند و در حدیث ثقلین، هم سنگر قرآن کریم هستند، نرفتید؟! چرا نرفتید از اینها سؤال کنید؟!

علاوه بر این، امیرالمؤمنین خلیفه چهارم شماست. چرا به سراغ عبارت‌هایی که حضرت دارد نرفتید؟! شما تنها از دایره محدودی که خودتان آنها را مسلمان می دانید سؤال کردید؟! شما شیعه و علمای شیعه را از دایره اسلام خارج می دانید!!

بنده در این زمینه خیلی حرف دارم. «ابن جوزی» حرفی گفته است. «ابن عربی» هم از این لاطائلات زیاد بیان می‌کند. «ابن عربی» به قدری مطالب مزخرف دارد که آن سرش ناپیداست. در مقابل «ابن حجر» وزنه‌ای است!

آقایان معتقدند که اهل سنت عیال کنار سفره چهار نفر هستند؛ «زین الدین عراقی»، «مزی»، «ذهبی» و «ابن حجر».

الحق و الانصاف «ابن حجر» مُلا است. حال ما کاری با تعصبات ایشان نداریم. زمانی که ایشان می‌خواهد روی مباحث فقهی یا روایات کار کند مشخص است انسان زحمت کشیده‌ای است.

«ابن حجر» در کتاب «فتح الباری» از قول «ابن بطال» که یکی از شارحین «صحیح بخاری» است از قول «مهلب» نقل می‌کند:

«لم ألق أحدا یقطع فی هذا الحدیث یعنی بشیء معین»

کسی از علما را پیدا نکردیم که نسبت به این روایت به نتیجه مشخصی رسیده باشد.

فتح الباری شرح صحیح البخاری، اسم المؤلف: أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی، دار النشر: دار المعرفة - بیروت، تحقیق: محب الدین الخطیب، ج 13، ص 211، ح 6796

ایشان در ادامه نکته زیبایی دارد. حال ما بعدها روی این روایت حرف زیاد داریم. آقایان از طرفی می گویند که پیغمبر اکرم فرمود خلفای من دوازده نفر هستند. این روایت در کتب «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» با سندهای متعدد آمده و قابل انکار نیست.

از طرف دیگر آقایان ابوبکر و عمر و عثمان و امیرالمؤمنین و امام حسن و معاویه و یزید و دیگران را می‌شمارند و در نهایت به سراغ «عمر بن عبدالعزیز» می‌روند.

مسئله دیگری آقایان را در بن بستی قرار داده که راه در رو ندارند. آن‌ها به این بن بست وارد شده‌اند و ورودی آن هم بسته شده است. آن بن بست حدیث رسول گرامی اسلام است که می‌فرماید:

«الخلافة بعدی ثلاثون سنة ثم تصیر ملکا عضوضا»

خلافت نبوی بعد از من سی سال است و بعد از آن سلطنت شروع می‌شود.

فتح الباری شرح صحیح البخاری، اسم المؤلف: أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی، دار النشر: دار المعرفة - بیروت، تحقیق: محب الدین الخطیب، ج 8، ص 77، ح 4101

در این سی سال دوازده نفر آمدند و رفتند؟! این سی سال به خلفای اربعه و خلافت امام حسن تعلق داشته و بعد از آن سی سال به پایان رسیده است. اهل سنت معطل ماندند که چکار کنند.

آن‌ها سپس ادعا می‌کنند که خلافت دو نوع است. ما این مطالب را نه به عنوان یک شیعه بلکه به عنوان یک بی طرف بیان می‌کنیم. کتاب را هم همه بینندگان مشاهده می‌کنند. ایشان می‌نویسد: ما یک خلافت نبوتی داریم و یک خلافت سلطنتی داریم. تا زمان امام حسن مجتبی خلافت نبوتی هست و بعد از امام حسن خلافت سلطنتی است!

ما نمی‌دانیم چکار باید کرد. ما باید از آقای «سجودی» که در این زمینه متخصص است سؤال کنیم آن زمان که این آقا این حرف‌ها را می‌نوشت، در چه حالی بوده‌ است!؟

دوستان عزیز وقتی انسان چشمش را روی حقایق می‌بندد این چنین می‌شود. چنین نیست که من یک حرفی بزنم و تمام شود. شخص دائماً جلوتر می‌رود و روایات متعددی می‌آید و او را در بن بست قرار می‌دهد و نمی‌تواند از بن بست بیرون بیاید.

ان شاءالله بنده به حول قوه الهی در رابطه با روایت «الخلافة بعدی ثلاثون سنة» مفصل صحبت می‌کنم. این بحث یکی از بحث‌هایی است که علمای اهل سنت را در مخمصه قرار داده است.

«ابن حجر» یکی از فحول اهل سنت است. البته بحث‌های ما بحث علمی است و قصد اهانت و جسارت و فحش و توهین نداریم. بحث ما بحث علمی است.

ایشان از یک طرف نقل می‌کند که پیغمبر اکرم فرمود خلفای من دوازده نفر هستند و از طرف دیگر نقل می‌کند که خلافت سی سال بیشتر نبوده است!

وقتی که ما زمام امور حدیث را دست «کعب الاحبار یهودی» و «تمیم داری مسیحی» دادیم و آنها به تعبیر «ابن کثیر» اسرائیلیات وارد احادیث کردند، نتیجه همین خواهد شد.

آقای «بخاری» که از میان ششصد هزار روایت، دو هزار و هفتصد روایت انتخاب می‌کند، مشخص است چنین نتیجه‌ای به دنبال خواهد داشت. شاید اگر ما هم به جای او بودیم به همین سرنوشت گرفتار می‌شدیم.

شاید اگر ما هم به جای «ابن حجر عسقلانی» بودیم و این روایات را می‌دیدیم دچار حیرت و سرگردانی می‌شدیم.

ما از همه عزیزان تقاضا داریم که قدری چشم و گوششان را باز کنند. وقتی کتاب‌های اهل سنت را مطالعه می‌کنید، کتاب‌های شیعه را هم به عنوان یک عالم یا یک نظریه یا یک احتمال مطالعه کنید. احتمال بدهید ده درصد حرف شیعه صحیح باشد، نه صددرصد!

بیایید ببینید حرف علمای شیعه چیست. مگر شما نمی‌گویید قبل از آنکه بخواهیم مطلب خود را اثبات کنیم باید مطلب طرف مقابل را ابطال کنیم؟! ابتدا بیایید عقاید شیعه را ببینید و آنها را باطل کنید، سپس حرف خودتان را بزنید.

چنین نمی‌شود که مدعی خودتان باشید، مدعی علیه هم خودتان باشید، قاضی هم خودتان باشید، مجری هم خودتان باشید!!

مجری:

حضرتعالی چند بار به جریان «فخر رازی» اشاره فرمودید که به دنبال فرد معصوم می‌گردد، اما پیدا نمی‌کند و از جای دیگری به این نتیجه رسیده است.

در خصوص این افراد هم بعید است بگوییم تتبعشان کم بوده. با این حساب چه جریانی هست که نمی‌خواهند حق را بپذیرند!؟

تا دیر نشده، فکری به حال قبر و قیامت خود بکنیم!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

وقتی خداوند عالم نخواهد راه درست را به کسی نشان بدهد همین می‌شود. ما باید شبانه روز میلیاردها میلیارد بار، خدا را شکر کنیم که خداوند ما را با اهلبیت آشنا کرده است.

خداوند بزرگان و اجداد ما را بیامرزد. غیر سادات باید شاکر باشند که کدامیک از اجدادشان با اهلبیت آشنا شدند که شما با اهلبیت آشنا شدید.

امام صادق (علیه السلام) فرمود: دنیا مهم نیست. این افراد در قیامت می‌فهمند که چه خسارتی بردند و قدرت ما چقدر است. وقتی ملک الموت می‌آید می‌فهمند که قضیه چیست.

همین امروز یکی از دوستان، کلیپی را از پسر «عبدالباسط» برای بنده فرستاده بود. همه می‌دانند که پسر «عبدالباسط» شیعه شده و مدافع تشیع هم هست. کلیپ‌های ایشان هم همه جا فراوان هست.

بنده دوست دارم عزیزان ما به مناسبتی کلیپ پسر «عبدالباسط» را پخش کنند یا در سایت «مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر» یا شبکه‌های مربوط به ما بگذارند.

ایشان نقل می‌کند که من چند بار پدرم را در خواب دیدم که در قبر، حیران و سرگردان است. من به پدرم گفتم: پدر جان! قرآن خواندن تو شرق و غرب عالم را پر کرده است و تمام مردم با قرائت شما آشنا هستند.

پدرم گفت: من در قبر گرفتارم و چون ولایت علی بن أبی طالب را ندارم، هیچ کاری برای من انجام نمی‌دهند. ایشان نقل می‌کند که من چند بار خواب دیدم که پدرم می‌گوید اینجا بدون ولایت علی بن أبی طالب هیچ کاری انجام نمی‌شود. بله آنجا معلوم می‌شود. حال شاید خداوند عالم این افراد را نشان می‌دهد تا حجتی برای دیگران باشد.

ماه مبارک رمضان برنامه‌هایی همانند «زندگی پس از زندگی» گویای همین واقعیت است. الحق و الانصاف برنامه شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان مجموعه «زندگی پس از زندگی» خیلی تکان دهنده بود و قسمت‌های مختلفی هم برای راستایی آزمایی انجام دادند.

تجربه گر حرف‌هایی زده بود که از افراد دیگر سؤال کردند و از بیمارستان تحقیق کردند. شاید حدود هشت مورد امتحان کردند که شخص تجربه گر راست می‌گوید یا دروغ می‌گوید. تمامی قسمت‌ها فیلمبرداری شد و ثابت شد که این شخص راست می‌گوید.

شخصی که در عالم دیگر روح از بدنش جدا شده بود حضرت ابوالفضل (علیه السلام) را دیده بود، امام حسین (علیه السلام) را دیده بود، آن بزرگواران دعا کردند و مشکلش برطرف شد. این شخص برگشت در حالی که تمام دکترها از او قطع امید کرده بودند.

به نظر بنده تمامی این قضایا حجت است. این قضایا یک هشدار و درنگی برای ما است که قدری دقت کنیم که در آن دنیا حساب و کتاب مالی، چقدر سخت است.

اگر ما یک کبوتر و گنجشک و مورچه‌ای را اذیت کنیم، در عالم برزخ همین حیوان جلوی ما را می‌گیرد و از ما شکایت می‌کند و نمی‌گذارد قدم از قدم برداریم.

میازار موری که دانه کش است

که جان دارد و جان شیرین خوش است

همچنین اگر حساب و کتاب مالی داریم خیلی دقت کنیم. صحبت‌های شخصی که حساب مالی داشت خیلی تکان دهنده بود. او می‌گفت که من ماشینی خریده بودم و دویست هزار تومان بدهکار بودم و پول نداشتم به همین خاطر از فروشنده رضایت گرفتم.

در عالم برزخ دیدم صاحب ماشین آمده و می‌گوید دویست هزار تومان من را بده. من گفتم که من رضایت گرفتم. او گفت: فروشنده از طرف خود بخشیده است، ماشین مال من بود. چرا پول فرزندان یتیم مرا خوردی؟!!

(فَمَنْ یعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیراً یرَهُ وَ مَنْ یعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یرَهُ)

پس هر کس به اندازه سنگینی ذره‌ای کار خیر انجام داده آن را می‌بیند. و هر کس به اندازه ذره‌ای کار بد کرده آن را می‌بیند.

سوره زلزله (99): آیات 7 و 8

امام فرمود: اگر از «مثقال»، ذره‌ای کمتر چیزی بود، خداوند مثال می‌زد. بنابراین دوستان عزیز دقت کنند که تنها اینجا نیست. حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) فرمودند:

«إِنَّمَا خُلِقْتُمْ لِلْبَقَاءِ لَا لِلْفَنَاء»

شما آفریده شده‌اید برای زندگی جاودانه، نه زندگی دنیا.

تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، نویسنده: تمیمی آمدی، عبد الواحد بن محمد، محقق / مصحح: درایتی، مصطفی، ص 133، ح 2291

در روایت دیگری آمده است:

«إِنَّ الدُّنْیا دَارُ مَمَرٍّ وَ الْآخِرَةَ دَارُ مَقَر»

دنیا مرورگاه است، اقامتگاه شما قیامت است.

«فَخُذُوا مِنْ مَمَرِّکمْ لِمَقَرِّکمْ »

از این عبورگاه ذخیره تهیه کنید برای زندگی جاودانگی خودتان.

الأمالي( للصدوق)؛ نويسنده: ابن بابويه، محمد بن على‏، تاريخ وفات مؤلف: 381 ق‏، ناشر: كتابچى‏، تهران‏، 1376 ش‏، ص 220، ح 5

هر لحظه‌ای از لحظات شبانه روز شما که می‌گذرد و هر ثانیه و دقیقه‌ای از لحظات شما که می‌گذرد اگر در این ثانیه و دقیقه به یاد خدا بودید و کارها برای خدا بود این ثانیه و دقیقه شما نور می‌شود و باعث ترفیع درجات شما می‌شود.

و اما دقایق و ثانیه‌هایی که به یاد خدا نیستیم و کارمان برای خدا نیست ظلمت می‌شود و این ظلمت‌ها در عالم برزخ و قیامت، ما را تا اسفل السافلین می‌کشاند.

مادامی که ما فرصت داریم و خداوند عالم این فرصت را به ما داده و این حرف‌ها به گوش ما می‌رسد، باید حواسمان جمع باشد.

«یزید بن معاویه» با تمام جنایاتش، جزء خلفای اثنا عشر!!

«ابن حجر» تعبیری هم دارد که خیلی برای من جالب بود. ایشان می‌نویسد احتمال این است:

«اجتماع اثنی عشر فی عصر واحد»

شاید این دوازده نفر در یک عصر باشند.

فتح الباری شرح صحیح البخاری، اسم المؤلف: أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی، دار النشر: دار المعرفة - بیروت، تحقیق: محب الدین الخطیب، ج 13، ص 211 – 212، ح 6796

ما نمی‌توانیم در عصر متعدد دوازده نفر درست کنیم. «مهلب» هم همین را انتخاب کرده که شاید در یک عصر دوازده نفر باشند که ادعای خلافت کنند.

ما نمی‌دانیم چکار کنیم. این روایت «صحیح مسلم» است که بارها هم گفتیم و دوستان ما هم همگی حفظ هستند. رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:

«إذا بُویعَ لِخَلِیفَتَینِ فَاقْتُلُوا الْآخَرَ مِنْهُمَا»

اگر در یک عصر دو خلیفه ادعای خلافت کرد، نفر دوم باید کشته شود.

صحیح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج 3، ص 1480، ح 1853

آقای «ابن حجر» این روایت را می‌خواهید چکار کنید؟! پیغمبر اکرم فرمود: خلفای من دوازده نفر هستند، به این معنا که من در یک عصر دوازده خلیفه دارم. از طرف دیگر پیغمبر اکرم فرمود اولین نفر خلیفه است و مابقی را باید بکشید.

خشت اول گر نهد معمار کج

تا ثریا می‌رود دیوار کج

آقای «نووی» هم همین عبارت را نقل کرده است، اما ایشان در کتاب «شرح صحیح مسلم» جلد دوازدهم صفحه 232 می‌نویسد:

«واتفق العلماء علی أنه لا یجوز أن یعقد لخلیفتین فی عصر واحد»

همه علمای اهل سنت اتفاق نظر دارند که جایز نیست برای دو خلیفه در یک عصر بیعت شود.

«سواء اتسعت دار الإسلام أم لا»

خواه کشور اسلامی محدود باشد یا کشورهای اسلامی وسیع باشد.

صحیح مسلم بشرح النووی، اسم المؤلف: أبو زکریا یحیی بن شرف بن مری النووی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت - 1392، الطبعة: الطبعة الثانیة، ج 12، ص 232، باب وجوب الوفاء ببیعة الخلیفة الأول فالأول

آقای «ابن حجر» به ما جواب بدهید! پیغمبر اکرم از یک طرف فرمودند که دوازده خلیفه در یک عصر دارم و از طرف دیگر هم فرمودند که غیر از خلیفه اول همگی باید کشته شوند.

این قضیه خیلی مهم است. «نووی» در کتاب «شرح صحیح مسلم» جلد دوازدهم می‌نویسد: غیر از خلفای راشدین و امام حسن سی سال تمام می‌شود. ایشان در نهایت «فی عصر واحد» را مطرح می‌کند و در نهایت می‌نویسد:

«والله أعلم بمراد نبیه»

خداوند اعلم است که مراد پیغمبر اکرم چه بوده است.

صحیح مسلم بشرح النووی، اسم المؤلف: أبو زکریا یحیی بن شرف بن مری النووی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت - 1392، الطبعة: الطبعة الثانیة، ج 12، ص 201، ح 818

یعنی تنها خداوند می‌داند و نستجیر بالله پیغمبر اکرم خواستند برای خداوند تکلیفی معین کنند!!

من نمی‌دانم مراد این تعبیر چیست و ما چکار کنیم. اگر این حرف را یک انسان عادی مطرح کند که از معارف دینی و حوزوی اطلاعی ندارد مطرح کند، ما می گوییم که حرفی زده است. «الجاهل معذور»!

این در حالی است که از آقای «نووی» به «فقیه الأمة» تعبیر می‌کنند. آقای «نووی» افتخار بزرگ شافعی‌هاست و کتاب «مجموع» ایشان مثل کتاب «جواهر الکلام» ما، مفصل‌ترین و مبسوط‌ترین کتاب فقهی شافعی‌هاست.

این آقا ادعا می‌کند که ما نفهمیدیم پیغمبر اکرم چه فرموده است که خلفای من دوازده نفر هستند. حال نمی‌دانیم کلمه "خلفا" مبهم است، "دوازده" مبهم است، "نفر" مبهم است، کدام مبهم است؟!

رسول گرامی اسلام فرمود: خلفای من دوازده نفر هستند. آقای «نووی» کدام کلمه ابهام دارد که می گویید مراد پیغمبر اکرم را نفهمیدیم؟!

مشکل اینجاست که آقایان چیزی به عنوان عقیده در ذهن مبارکشان گنجانده‌اند و تلاش می‌کنند روایات رسول اکرم را تا جایی که می‌توانند بر آن معتقدات ذهنی خودشان تطبیق دهند. زمانی که نتوانستند روایات را با عقاید خود تطبیق دهند، ادعا می‌کنند که ما نفهمیدیم!!

امام صادق (علیه السلام) به «سلمة بن کهیل» و دیگران فرمودند:

«شَرِّقَا وَ غَرِّبَا فَلَا تَجِدَانِ عِلْماً صَحِیحاً إِلَّا شَیئاً خَرَجَ مِنْ عِنْدِنَا أَهْلَ الْبَیت»

اگر شرق و غرب عالم را زیر پا بگذارید، علم صحیح را غیر از دودمان ما از هیچ جا نمی‌توانید پیدا کنید.

الکافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 1، ص 399، ح 3

بازهم در کتاب «شرح عقیده طحاویه» اثر «قاضی ابن ابی العز دمشقی» متوفای 792 آمده است:

«والاثنا عشر الخلفاء الراشدون الاربعة ومعاویة وابنه یزید وعبد الملک بن مروان وأولاده الاربعة وبینهم عمر بن عبد العزیزی»

خلفای اثناعشر شامل چهار خلیفه اربعه و معاویه و پسرش یزید و عبدالملک مروان و چهار تن از اولادش و عمر بن عبدالعزیز است.

شرح العقیدة الطحاویة، اسم المؤلف: ابن أبی العز الحنفی، دار النشر: المکتب الإسلامی - بیروت - 1391، الطبعة: الرابعة، ج 1، ص 553، باب قوله وان العشرة الذین سماهم رسول الله

ملاحظه کنید که ایشان امام حسن مجتبی را حذف کرده است، اما یزید را آورده است. «ابن حجر» بازهم در جلد سیزدهم وقتی می‌خواهد اسامی خلفا را نام ببرد، می‌نویسد:

«وأول بنی أمیة یزید بن معاویة وآخرهم مروان الحمار وعدتهم ثلاثة عشر»

سپس می‌نویسد:

«ولا یعد عثمان ومعاویة ولا بن الزبیر لکونهم صحابة»

ما عثمان و معاویه و عبدالله بن زبیر را نمی‌توانیم جزو این دوازده نفر بیاوریم، زیرا این افراد صحابه هستند.

فتح الباری شرح صحیح البخاری، اسم المؤلف: أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی، دار النشر: دار المعرفة - بیروت، تحقیق: محب الدین الخطیب، ج 13، ص 212، ح 6796

ما نمی‌دانیم قضیه چه شد؟! آیا ابوبکر صحابه نیست؟! عمر بن خطاب صحابه نیست؟! علی بن أبی طالب صحابه نیست؟! آقای «عظیم آبادی» در کتاب «عون المعبود» زمانی که می‌خواهد خلفا را بشمارد، می‌نویسد:

«وَأَمَّا الْخُلَفَاء اِثْنَا عَشَر فَقَدْ قَالَ جَمَاعَة مِنْهُمْ أَبُو حَاتِم بْن حِبَّانَ وَغَيْره إِنَّ آخِرهمْ عُمَر بْن عَبْد الْعَزِيز فَذَكَرُوا الْخُلَفَاء الْأَرْبَعَة ثُمَّ مُعَاوِيَة ثُمَّ يَزِيد اِبْنه»

معاویه و فرزندش یزید جزو خلفای اثناعشر است.

عون المعبود شرح سنن أبي داود، ومعه حاشية ابن القيم: تهذيب سنن أبي داود وإيضاح علله ومشكلاته، المؤلف: محمد أشرف بن أمير بن علي بن حيدر، أبو عبد الرحمن، شرف الحق، الصديقي، العظيم آبادي (المتوفى: 1329هـ)، الناشر: دار الكتب العلمية – بيروت، الطبعة: الثانية، 1415 هـ؛ ج11، ص 244

ما نمی‌دانیم چکار کنیم!! در کتاب «غذاء الالباب شرح منظومه الآداب» جلد اول از قول «احمد بن حنبل» نقل می‌کند که از او سؤال کردند:

«ایؤخذ الحدیث عن یزید»

آیا ما می‌توانیم از یزید روایت نقل کنیم؟

«فقال لا ولا کرامة أو بیس هو فعل بأهل المدینة ما فعل »

احمد بن حنبل گفت: یزید اهلیت نقل یک روایت از پیغمبر اکرم را هم ندارد. آیا آن جنایات را بر اهل مدینه مرتکب نشد؟

قضیه امام حسین و قضیه ویران کردن کعبه به کنار، اما هفتصد صحابه‌ای که در مدینه کشته است بسیار مسئله مهمی است!!

«وقیل لهان قوما یقولون انا نحب یزید»

تعدادی افراد هستند که می گویند ما یزید را دوست داریم.

«احمد بن حنبل» در اینجا حرف زیبایی می زند.

«فقال وهل یحب یزید من یؤمن بالله والیوم الاخرة»

او گفت: آیا کسی که به خدا و قیامت ایمان دارد می‌تواند یزید را دوست داشته باشد؟!

حال آقایان ادعا می‌کنند یکی از خلفای اثناعشر یزید است!! سپس از ایشان پرسیدند:

«فقیل له أو لا تلعنه»

سپس پرسیدند: چرا یزید را لعنت نمی‌کنی؟!

«فقال ما رایت اباک یلعن احدا وفی روایة متی رایت اباک لعانا؟»

احمد بن حنبل گفت: پسرم آیا دیدی که پدرت کسی را لعنت کرده باشد؟

غذاء الألباب شرح منظومة الأداب، اسم المؤلف: محمد بن أحمد بن سالم السفارینی الحنبلی، دار النشر: دار الکتب العلمیة- بیروت / لبنان - 1423 هـ - 2002 م، الطبعة: الثانیة، تحقیق: محمد عبد العزیز الخالدی، ج 1، ص 95، باب 3

ما در قرآن کریم نزدیک به سی و پنج مورد داریم که خداوند عالم لعنت کرده است. خداوند عالم یهود، نصاری، شیطان، ظالم و دروغگو را لعنت کرده است. ما این آیات را چکار کنیم؟!

(وَ الْخامِسَةُ أَنَّ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَیهِ إِنْ کانَ مِنَ الْکاذِبِین)

و در پنجمین بار بگوید: لعنت خدا بر او باد اگر از دروغگویان باشد!

سوره نور (24): آیه 7

بنده در «موسوعة أطراف الحدیث» شمردم و حدود سیصد روایت نقل کرده‌اند که پیغمبر اکرم افراد یا بعضی از قبایل یا بعضی از صاحبان حرف را لعن کرده است. ما این روایات را چکار کنیم؟!

مجری:

آیا العیاذ بالله این فرد می‌فهمید و خداوند و رسولش نمی‌دانستند؟!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

واقعاً ما نمی‌توانیم به صراحت بسیاری از قضایا را بیان کنیم. ما همین اندازه سربسته می گوییم که شیعه و اهل سنت چشمتان را باز کنید و تحقیق و بررسی کنید.

این حرف‌ها که "پدرم چنین بوده است" یا "فلان عالم چنین به من گفته است" در مسائل اعتقادی ارزشی ندارد.

خطاب من به جوانان شیعه است. این ادعا که "چون پدرم گفته شیعه حق است، من هم می گویم شیعه حق است" ارزشی ندارد.

شخص سنی هم می‌گوید: "چون پدرم گفته اهل سنت برحق است، من هم می گویم اهل سنت برحق است." شخص یهودی هم می‌گوید: "پدرم گفته یهود حق است و من هم می گویم یهود حق است." مسیحی و بهائی هم همین را می‌گوید.

لذا خداوند عالم در قرآن کریم سوره مبارکه اسراء آیات 17 و 18 می‌نویسد:

(فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذِینَ یسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیتَّبِعُونَ أَحْسَنَه)

بنا بر این بندگان مرا بشارت ده، کسانی که سخنان را می‌شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می‌کنند.

سوره زمر (39): آیات 17 و 18

بینندگان عزیز و سروران گرامی ما باید تلاش کنیم و مسائل اعتقادی خود را مستدل و مستند کنیم. مادامی که اعتقادات ما مستدل و مستند نباشد، زمانی که عزرائیل می‌آید شیطان خیلی سریع اعتقادات را از دست ما می‌قاپد.

پناه بر خدا اگر بدون ایمان از دنیا رفتیم، اگر صد و بیست و چهار هزار پیغمبر هم بخواهند در حق ما شفاعت کنند شفاعتشان هیچ فایده‌ای به حال ما نخواهد داشت.

در این زمینه حرف زیاد است، اما بنده به همین اندازه اکتفا می‌کنم. امیدواریم ان شاءالله این حرف‌ها هم برای عزیزان شیعه و هم برای عزیزان اهل سنت درنگی باشد.

بنده بازهم در پایان از همه عزیزان شیعه تقاضا می‌کنم در بحث‌های علمی که می‌خواهند وارد شوند، تلاش کنند محترمانه و مؤدبانه صحبت کنند.

امروز اگر یک عالم شیعی بخواهد با اهانت و فحاشی عقیده شیعه را اثبات کند، جوان شیعه از او نمی‌پذیرد چه رسد به جوان غیر شیعه!

وقتی یک جوان شیعه می‌بیند که این عالم با فحش به دیگران می‌خواهد حقانیت خود را اثبات کند، می‌گوید که اگر این شخص دلیلی داشت فحش نمی‌داد. فحش دلیل کسی است که دلیلی ندارد. فحش سخن کسی است که حرفی برای گفتن ندارد.

ما معتقدیم مذهب شیعه و مذهب اهلبیت برخاسته از متن قرآن کریم و منطبق با سنت راستین رسول اکرم است. علاوه بر اینکه در کتاب‌های خودمان دلیل بر حقانیت شیعه وجود دارد.

«مرحوم علامه حلی» در کتاب «الفین» دو هزار دلیل بر حقانیت شیعه آورده است، نه یکی دو مورد! ما که نباید با توهین و فحاشی بخواهیم مذهب خود را اثبات کنیم.

بنده از بعضی عزیزانی که در فضای مجازی قدری با تندی برخورد می‌کنند تقاضا می‌کنم از این کار صرفنظر کنند. بنده گاها به بعضی از این عزیزان تذکر می‌دهم و از گروه‌هایی که می‌بینم حرف گوش نمی‌دهند بیرون می‌آیم.

قطعاً این بی منطقی‌ها مورد نظر خداوند و مورد رضایت حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) و مراجع بزرگوار عظام تقلید نیست.

بنابراین تلاش کنید بحث‌ها را به صورت علمی مطرح کنید. ما از عزیزان اهل سنت که فریب سلفی‌ها را هم خورده‌اند می‌خواهیم بحث علمی داشته باشند. ما هیچ حرفی نداریم. ما در بحث علمی آماده هستیم از یک جلسه تا ده جلسه و صد جلسه هم بنشینیم و بحث کنیم. ما در خدمت عزیزان هستیم.

مجری:

بسیار عالی. بسیار نکته گرانبهایی فرمودید. ما نسبت به همین مطلب هم دیدیم که بسیاری از عزیزان در فضای مجازی بدون هیچ توهین و افترایی نشان دادند که روایت «خلفائی اثناعشر» را ببینید و از طرف دیگر ببینید کارشناسان چند نفر می‌شمارند.

حال قضاوت به عهده بینندگان باشد. حال صرف همین برنامه هم به نظرم برای آن عزیزانی که در فضای مجازی فعالیت می‌کنند کفایت می‌کند که همین کتبی که حضرت استاد نشان دادند را در کلیپ‌ها بازنشر کنید.

کسی که به دنبال پیدا کردن حق و حقیقت هست خودش می‌فهمد. اگر کسی عددها را بلد باشد و فرق بین دوازده و سیزده و چهارده را بداند، قطعاً می‌تواند به درستی تشخیص بدهد که راه و مسیر درست چه چیزی هست.

این یادآوری را انجام بدهم که از ابتدای برنامه این فرصت را داشتید که با همین شماره‌هایی که زیرنویس شده با برنامه تماس بگیرید. ما صدای شما را داخل استودیو خواهیم شنید.

همین الآن هم چنین فرصتی برایتان مهیا هست. ما یک فاصله می‌گیریم، برمی گردیم و در خدمتتان خواهیم بود.

عرض سلام مجدد خدمت همه شما بینندگان عزیز و ارجمند «شبکه جهانی حضرت ولی عصر».

فرصت باقیمانده ما تقریباً نیم ساعت هست و در این فرصت قبل از اینکه سؤالی از حضرت استاد بپرسیم تماس‌ها را وصل کنیم و اگر فرصتی بود ان شاءالله مابقی سؤالات را هم از محضر حضرت استاد خواهیم پرسید.

تماس‌های بینندگان برنامه:

جناب آقای خالد از اهواز پشت خط هستند. آقا خالد در خدمتتان هستیم، بفرمایید:

بیننده (آقا خالد از اهواز – شیعه):

سلام علیکم خدمت شما عزیزم آقای مرعشی و خدمت جناب آقای دکتر قزوینی.

مجری:

سلام علیکم و رحمة الله.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

سلام علیکم و رحمة الله.

بیننده:

بسیار استفاده می‌کنیم از برنامه‌هایتان، واقعاً جای تشکر و قدردانی دارد.

مجری:

سلامت باشید، بفرمایید.

بیننده:

ما بعد از ماه مبارک رمضان عرض تبریک و قبولی طاعات داریم. برای من اتفاقاتی رخ داده و این باعث شده که در ذهنم سؤالی پیش بیاید. آیا اهل سنت هم همانند ما شیعیان در بحث رؤیت هلال و وحدت افق و چشم مسلح و غیر مسلح اختلاف مبنایی دارند؟!

شنیدم عده‌ای در ایران در روز دیگری عید فطر را اعلام کرده بودند. می‌خواستم ببینم ریشه این بحث به مبنا و اختلاف مبنا برمی گردد یا مسئله چیز دیگری است. خیلی ممنون

مجری:

بسیار خوب، سلامت باشید.

بیننده:

ما از حاج آقا تشکر می‌کنیم. جناب آقای قزوینی عزیز برنامه‌تان خیلی خوب است، ما خیلی استفاده می‌کنیم. التماس دعا، خدانگهدار

مجری:

سلامت باشید، خدانگهدار. ما تشکر می‌کنیم آقا خالد عزیز که از اهواز تماس گرفتید. ما هم متقابلاً این عید سعید را تبریک می گوییم. ان شاءالله سؤال شما را از حضرت استاد خواهیم پرسید و پاسخ را خواهیم شنید. آقا محمد از تبریز در خدمتتان هستیم، بفرمایید:

بیننده (آقا محمد از تبریز – شیعه):

بسم الله الرحمن الرحیم. عرض سلام و ادب و احترام خدمت شما و استاد قزوینی، ان شاءالله که سالم و سلامت باشید.

سؤالی که داشتم این است که من در فضای مجازی دیدم که نوشتند اهل سنت اگر می‌خواهند اعمال عید یا بحث رؤیت هلال را انجام بدهند باید براساس حکومت باشد یعنی حکومتی که در آنجا زندگی می‌کنند.

حال چون «مولوی عبدالحمید» هم در خطبه‌های نماز عید گفته بود که ما براساس احکام فقهی خود انجام دادیم، می‌خواستم ببینم که این مطابق با حکومت نبود.

حال می‌خواستم بپرسم فقهشان فرق می‌کند یا آن چیزی که من دیدم اشتباه است. اگر استاد در این خصوص توضیح بدهند ممنونم.

مجری:

بسیار خوب. تشکر می‌کنیم از شما آقا محمد عزیز که از تبریز با برنامه خودتان برنامه «حبل المتین» همراه بودید. ان شاءالله پاسخ را از زبان حضرت استاد خواهیم شنید. آقای رزم طلب از اردبیل پشت خط هستند. آقای رزم طلب در خدمتتان هستیم، بفرمایید:

بیننده (آقای رزم طلب از اردبیل – شیعه):

سلام علیکم، خسته نباشید. خدمت حضرتعالی و حضرت آیت الله قزوینی هم عرض ادب دارم.

جناب آقای مرعشی من سؤالی داشتم، اما ابتدا عذرخواهی می‌کنم از اینکه خارج از موضوع بحث ماست.

آقای قزوینی در مورد برنامه «زندگی پس از زندگی» شبکه چهار فرمودند. جا دارد ما هم از این برنامه تشکر کنیم، زیرا بازخوردهای خوبی داشت و تأثیر معنوی که در جامعه گذاشته بود خیلی عالی بود.

من از محضر حضرت استاد سؤالی داشتم. شاید در ایام طفولیت یا جوانی فردی ندانسته پرنده‌ای را اذیت کرده باشد یا گربه‌ای را اذیت کرده باشد یا حق الناسی به ذمه‌اش باشد که به آن فرد دسترسی نداشته باشد و از یک طرف هم نمی‌خواهیم مصداق آیه:

(فَمَنْ یعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیراً یرَهُ وَ مَنْ یعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یرَهُ)

پس هر کس به اندازه سنگینی ذره‌ای کار خیر انجام داده آن را می‌بیند. و هر کس به اندازه ذره‌ای کار بد کرده آن را می‌بیند.

سوره زلزله (99): آیات 7 و 8

باشیم. چاره چیست؟! شاید ناخواسته غیبت کردیم یا تهمت زدیم. حال که می‌خواهیم مافات را جبران کنیم، چکار باید کنیم؟!

مجری:

بسیار خوب. ان شاءالله پاسخ شما هم از زبان حضرت آیت الله حسینی قزوینی بیان خواهد شد آقای رزم طلب عزیز که از اردبیل همراه ما بودید. تشکر می‌کنم، خدانگهدارتان

جناب آقای بهادری از کرج پشت خط هستند. آقای بهادری در خدمت شما هستیم، بفرمایید:

بیننده (آقای بهادری از کرج – شیعه):

بسم الله الرحمن الرحیم. عرض سلام و شب بخیر دارم خدمت حضرت آیت الله حسینی قزوینی و جناب آقای مرعشی دو سید بزرگوار.

مجری:

علیکم السلام و رحمة الله.

بیننده:

حضرت استاد صدای ما تنها از طریق همین شبکه باید به گوش آقایان وهابی برسد. ما بهرحال نسبت به عملکرد خلفا سؤال داریم و اهانت هم نمی‌کنیم، تنها به ما جواب بدهند. یک نفر بیاید جواب من بچه شیعه را بدهد.

یکی از مسائلی که ذهن هر پژوهشگر و خواننده را به تفکر وامی دارد، مسئله اجتهاد علمی وهابیت نسبت به خلفا و بعضی از صحابه است.

به عنوان مثال آقایان مصوبه‌ای را پایه ریزی کردند که اگر آقایان مثلاً ابوبکر، عمر بن خطاب، عثمان، معاویه، خالد بن ولید، عایشه و حفصه هر جنایت و خیانتی کنند در آن زمان با اجتهاد تطهیر می‌کنند و می گویند که آنها اجتهاد کردند.

اجتهاد این افراد حجت است، نه از عدالت افتادند و نه خلاف شرع کردند. سؤال من این است که خانم عایشه و معاویه بر علیه خلیفه زمان که امیرالمؤمنین بودند جنگ به راه انداختند و ضدیت کردند.

همان امامی که کتاب «مستدرک علی الصحیحین» جلد سوم صفحه 134 نسبت به آن بزرگوار می‌نویسد:

«علی مع القرآن والقرآن مع علی لن یتفرقا حتی یردا علی الحوض»

المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 3، ص 134، ح 4628

این روایت از «أم سلمه» آمده است. همچنین در کتاب «تاریخ مدینة دمشق» جلد 42 صفحه 449 آمده است که رسول اکرم فرمود:

«علی مع الحق والحق مع علی ولن یتفرقا حتی یردا علی الحوض یوم القیامة»

علی با حق و حق با علی است. این دو هرگز از همدیگر جدا نمی‌شوند تا کنار حوض کوثر بر من وارد شوند.

تاریخ مدینة دمشق وذکر فضل‌ها وتسمیة من حلها من الأماثل، اسم المؤلف: أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعی، دار النشر: دار الفکر - بیروت - 1995، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ج 42، ص 449، باب آخر الجزء التاسع والتسعین بعد الأربعمائة من الفرع

مگر رسول خدا بارها نفرمودند:

«من مَاتَ بِغَیرِ إِمَامٍ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیةً»

هرکسی بدون امام از دنیا برود، به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است.

مسند الإمام أحمد بن حنبل، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج 4، ص 96، ح 16922

آیا امام زمان معاویه و عایشه، حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) بودند یا خیر؟! این سؤال را به ما جواب بدهند. ما می گوییم که چرا معاویه با علی بن أبی طالب جنگ کرد. مگر حضرت، خلیفه چهارم شما نبوده است؟! مگر عادل نبود؟!

آقایان می گویند بله، ولی اجتهاد کرده و اشکال شرعی ندارد. ان شاءالله مورد قبول است. اگر تمام ثقلین جمع شوند و بگویند عایشه در مورد جنگ با امام علی اشتباه کرده است، آقایان قبول می‌کنند؟!

این چه منطقی است که اجتهاد این هفت نفر تا روز قیامت حجت است و احدی هم حق ندارد علیه اجتهاد عایشه و معاویه اجتهاد کند؟!!

من می‌خواهم بپرسم که اگر دویست تن از برجسته‌ترین مراجع ما بگویند که معاویه و عایشه در مورد علی بن أبی طالب که خلیفه زمان بوده اجتهادشان اشتباه بوده و خلاف کردند، چرا آقایان قبول نمی‌کنند؟!

من می‌خواهم بدانم که اگر کسی بخواهد از خط اسلام خارج شود، چکار کند؟! کسی می‌خواهد که اهلبیت پیغمبر اکرم را بکشد. کشتند، اما از اسلام خارج نشدند!!

بزرگ‌ترین امپراتور مسلمانان آقای عثمان از بنی امیه آنقدر از بیت المال مسلمین بین خودش و دامادش «مروان بن حکم» و خویشاوندانش پول نامشروع توزیع کرد که حتی به او اعتراض کردند. ایشان گفت: خوردن من برای اسلام است.

مردم به او گفتند: خلیفه دوم عمر بن خطاب اینقدر از اسلام نخورده بود. او گفت: نخوردن عمر بن خطاب هم برای اسلام بوده است!!

ابوبکر با رأی مردم به قول شما خلیفه شد. عمر بن خطاب با نصب ابوبکر خلیفه مسلمین شد. معاویه که استاندار بود بر علیه خلیفه زمان علی بن أبی طالب جنگ به راه انداخت. یزید نامشروع به دست پدرش معاویه خلیفه می‌شود.

حال کسی می‌خواهد از اسلام خارج شود و بگوید که من این اسلام را سه طلاقه کردم و هر جنایتی کند. این امکان ندارد!

معاویه اسلام است، «عمروعاص» اسلام است، «خالد بن ولید» اسلام است، امیرالمؤمنین اسلام است، یزید اسلام است، «حجاج بن یوسف ثقفی» اسلام است. اصلاً امکان ندارد که از اسلام خارج شوید!!

این چه منطقی است؟! آیا فردا مسیحی‌ها به ما نمی‌خندند؟! آیا فردا یهودی‌ها به ما نمی‌خندند؟! وهابی‌ها بیایند و به ما جواب بدهند. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

مجری:

احسنتم، ماشاءالله، طیب الله. تشکر می‌کنیم از جناب آقای بهادری عزیز که مثل همیشه سؤالات خودشان را و مخاطب خودشان را وهابیتی قرار دادند که دستشان خالی هست از جواب.

همین سؤالات کافی است تا مخاطبی که به دنبال پیدا کردن حقیقت هست به وسیله همین سؤال اندکی در ذهنش جولان پیدا کند و به راه حق خواهد رسید. آقا امیر از گلستان پشت خط هستند. آقا امیر در خدمتتان هستیم، بفرمایید:

بیننده (آقا امیر از گلستان – شیعه):

سلام بر استاد گرانمایه و مجری محترم، خدا قوت.

مجری:

علیکم السلام و رحمة الله، سلامت باشید. در خدمتتان هستیم.

بیننده:

آیا حدیث صحیح و معتبری درباره اینکه شیعیان علی بن أبی طالب روز قیامت رستگار هستند داریم یا خیر؟!

پیشنهادی دارم و آن اینکه حضرت استاد، استاد اخلاق ما هستند. ما از شما تقاضا داریم چند جمله‌ای هم خطاب به کسانی که این روزها احتکار می‌کنند و مسبب گرانی‌های اخیر هستند بیان کنند.

این افراد را نصیحت کنید، شاید از شما حرف شنوی داشته باشند و بار سنگین گرانی را از دوش مردم بردارند.

بنده از صحبت‌های آقای بهادری هم بسیار تشکر می‌کنیم و واقعاً هم استفاده می‌کنیم. خواهشی که بنده از ایشان دارم این است که هر کتابی که معرفی می‌کنند لطفاً نام ناشر و سال ناشر را هم بیان کنند تا ما سریع‌تر به مطلب مورد نظر برسیم.

از همه شما استاد گرانمایه، مجری محترم و عوامل پشت برنامه تشکر می‌کنم. خدانگهدارتان

مجری:

سلامت باشید، خدا حفظتان کند. خدانگهدارتان آقا امیر عزیز از گلستان. اگر عزیزان اتاق فرمان اجازه بدهند ما پاسخ‌های این عزیزان را از زبان حضرت استاد بشنویم و استاد بفرمایند، بعد از آن اگر فرصتی بود مابقی تماس‌ها را وصل خواهیم کرد.

حضرت استاد اولین تماس از اهواز بود. آقا خالد پرسیدند که آیا بحث رؤیت هلال در میان اهل سنت هم هست یا خیر؟!

الحمدلله امسال خداوند مرحمت نمود و هیچ اختلافی بین شیعیان در ایران شاهد نبودیم. آیا اختلافی که در بعضی از سال‌ها پیش می‌آید در میان اهل سنت هم هست یا خیر؟!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

دو سه روز قبل کلیپی از یکی از بزرگان و شخصیت‌های برجسته عربستان سعودی منتشر شد.

ایشان می‌گفت که الآن سی و هفت سال است که در عربستان بدون اینکه کسی ماه را ببیند حکومت اعلام می‌کند که اول ماه رمضان یا اول ماه شوال یا اول ماه ذی الحجه است!

بنده نمی‌دانم این کلیپ را دوستان ما در اتاق فرمان دارند یا خیر. اگر دوستان این کلیپ را آماده کنند و در جلسه دیگری پخش شود و زیرنویس فارسی هم برایش بگذارند خیلی خوب است.

ایشان می‌گفت: سی و هفت سال است که در عربستان سعودی بدون اینکه کسی ماه را ببیند و رؤیت کند، آغاز ماه قمری را اعلام می‌کنند.

به عنوان مثال ماه ذی الحجه است و یک میلیون حاجی به زیارت خانه خدا رفته است. حساب کنید با این وجود روز عرفه و روز منا و همه چیز به هم می‌ریزد.

بر فرض ماه مبارک رمضان است. ابتدای ماه مسئله‌ای نیست، اما روز آخر که روزه مردم را می‌خورانید کفاره همه آنها به گردن شماست.

حال بعضی از عزیزان ما که چشم و گوش بسته از عربستان تبعیت می‌کنند، نمی‌دانم فردای قیامت چه جوابی برای گفتن دارند. امیدوارم ان شاءالله عزیزان مطالبی که می‌دانند را بیان کنند تا ما هم اطلاع پیدا کنیم.

این فرض که "چون عربستان سعودی این چنین گفته ما هم مقلد عربستان باشیم"، قطعاً زیبنده یک عزیز مسلمان نیست.

علاوه بر این در ایران از طرف مقام معظم رهبری صد اکیپ با مجهزترین دستگاه‌ها در نقاط مختلف کشور برای رؤیت هلال ماه می‌روند. حال بفرمایید که عربستان سعودی چند هیئت رؤیت هلال ماه دارد؟! اصلاً چنین چیزی دارند؟!

در عربستان سعودی دو سه روز مانده به آخر ماه مبارک رمضان اعلام می‌کنند که فلان روز عید است. حال نمی‌دانیم که روز عید را خواب می‌بینند، شیر یا خط می‌اندازند یا اجنه به اینها القاء می‌کند.

مجری:

شاید استهلال اصلاً به گوش بسیاری از عربستانی‌ها نرسیده است.

سؤال کلیدی بی پاسخ، از برادران اهل سنت!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بنده از عزیزانمان تقاضا می‌کنم که دقت کنند. نفر دوم هم تقریباً همین سؤال را پرسیدند. دوستان عزیز اسم افراد را نبرید. ما معذوریم از اینکه بخواهیم اسم افراد را بیان کنیم.

بزرگواری در نماز عید فرموده بودند که شیعه و اهل سنت برادری‌مان سر جای خودش است، اما ما تابع فقه خودمان هستیم. ما هم هیچ حرفی نداریم.

ما بارها گفتیم که اگر زور بزنیم حنفی در ایران حنفی بماند و شافعی در ایران شافعی بماند بالاترین خدمت به کشور است. ما تلاش کردیم که افراد در دامن سلفی‌ها نیفتند.

بنده بارها به شاگردان و دوستان در شبکه گفتم مادامی که یک سنی در چارچوب مذهب حنفی باشد و در چارچوب مذهب شافعی باشد، ما با آنها هیچ مشکل و درگیری نداریم.

بنده از این عزیزمان سؤالی دارم. چطور اگر شما به فقه خودتان عمل کنید اشکالی پیدا نمی‌کند، اما اگر شیعه به فقه خود عمل کند اشکال دارد؟!

در خصوص قضیه فاطمیه چندی قبل چندین تن از علمای بزرگوار افتخار داده بودند و به منزل ما تشریف آورده بودند و بحث فاطمیه پیش آمد. ایشان گفتند که دهه فاطمیه با وحدت در تضاد است.

بنده سؤالی از ایشان پرسیدم و بنده خدا معطل ماند. بنده گفتم: شما ولی امر مسلمین را اولوالأمر می دانید یا نمی‌دانید؟! او گفت: بله اولوالأمر می دانیم. بنده پرسیدم: آیا اطاعت از او را واجب می دانید یا واجب نمی‌دانید؟! او گفت: بله واجب می دانیم.

بنده گفتم: مقام معظم رهبری ایام فاطمیه سه روز در حسینیه امام خمینی روضه می‌گیرند و خودش هم آنجا می‌نشیند. منبری‌ها و مداحان مصیبت حضرت فاطمه زهرا خوانده می‌شود، اما اینکه قاتل حضرت فاطمه زهرا چه کسی است بیان نمی‌شود.

شما ولی فقیه را اولی الأمر می دانید و ما اولی الأمر نمی‌دانیم بلکه نائب اولی الأمر می دانیم. اگر همین نائب اولی الأمر به ما بگوید که امسال ایام فاطمیه مراسم نگیرید، ما دست‌هایمان را بالا می‌بریم و می گوییم: «سمعا و طاعتا»!

شما چرا زیر بار نمی‌روید؟! بندگان خدا سرشان را پایین انداختند و هیچ حرفی نداشتند بزنند. بنده دیدم که اگر بخواهیم با این آقایان بحث علمی کنیم فایده‌ای ندارد.

شما ولی فقیه را اولوالأمر می دانید و اطاعتش را هم واجب می دانید. وقتی ولی امر ایران می‌گوید که رؤیت هلال برای من ثابت نشده است، آیا اطاعت از ایشان واجب است یا اینکه اولوالأمر شما «ملک سلمان» است؟! تکلیف باید روشن شود.

شرط برپایی نماز جمعه و نماز عید فطر، در فقه حنفی اهل سنت!!

علاوه بر این ما کاری با فقه شافعی نداریم. فقه حنفی همگی بالاتفاق می گویند که نماز جمعه و نماز عید باید با اجازه حاکم یا پادشاه یا رئیس جمهور باشد. بنده دو سه مورد از این موارد را خدمت آقایان عرض کنم.

آقای «سیواسی» متوفای 861 هجری در کتاب «فتح القدیر» جلد دوم صفحه 48 می‌نویسد: برای نماز جمعه یا نماز عید چند شرط است که یکی از آنها اجازه سلطان است یعنی سلطان وقت باید اجازه بدهد.

آقای «علاءالدین کاشانی حنفی» متوفای 585 در کتاب «البدایع الصنایع» جلد اول می‌نویسد:

«فأما السُّلْطَانُ فَشَرْطُ أَدَاءِ الْجُمُعَةِ عِنْدَنَا حتی لَا یجُوزَ إقَامَتُهَا بِدُونِ حَضْرَتِهِ أو حَضْرَةِ نَائِبِهِ»

بدائع الصنائع فی ترتیب الشرائع، اسم المؤلف: علاء الدین الکاسانی، دار النشر: دار الکتاب العربی - بیروت - 1982، الطبعة: الثانیة، ج 1، ص 261، فَصْلٌ وَأَمَّا بَیانُ شَرَائِطِ الْجُمُعَةِ

ایشان به صراحت می‌نویسد که سلطان شرط اقامه نماز جمعه است. به گفته ایشان نماز عید و نماز جمعه هردو یک حکم دارند.

آقای «ابو البرکات حنفی» متوفای 710 هجری در کتاب «کنز الدقائق» صفحه 192 به صراحت می‌نویسد:

«شرط أدائها المصر وهو كلّ موضعٍ له أميرٌ وقاضٍ ينفّذ الأحكام ويقيم الحدود أو مصلّاه ومنًى مصرٌ لا عرفاتٌ وتؤدّى في مصرٍ في مواضع والسّلطان أو نائبه»

كنز الدقائق؛ المؤلف: أبو البركات عبد الله بن أحمد بن محمود حافظ الدين النسفي (المتوفى: 710هـ)، المحقق: أ. د. سائد بكداش، الناشر: دار البشائر الإسلامية، دار السراج، الطبعة: الأولى، 1432هـ - 2011م، کتاب الصلاة، باب صلاة الجمعه، ص 189

ما این مطالب را قبلاً هم مفصل بیان کردیم. اخیراً آقایان جلسه‌ای داشتند و گفتند: فقهای احناف در گذشته می‌گفتند که نماز جمعه و نماز عید باید با اجازه حاکم و سلطان باشد، اما فقهای جدید احناف چنین فتوایی ندارند!!

بنده برای اطلاع این عزیزمان و دیگر بزرگواران مطلبی از کتاب «فتاوی دارالعلوم دیوبند» اثر «مولانا شیخ عزیز الرحمن عثمانی دیوبندی» عرض کنم.

در این کتاب سؤال کردند وجود سلطان برای نماز جمعه چه حکمی دارد؟! ایشان در جواب می‌نویسند: "از کتب فقه معلوم می‌گردد در صورتی که سلطان موجود باشد، اذن او ضروری است."

ایشان یکی از فقهای معاصر است. بازهم در کتاب «فتاوی عثمانی» اثر «علامه مفتی محمد تقی عثمانی» آمده است: "در فقه حنفی تنها راه جواز اقامه در روستا این است که امام مسلمانان دستور خواندن جمعه را صادر کند."

«مولانا محمد عمر سربازی» که عمده اهل سنت شرق کشور ما افتخار شاگردی ایشان را دارند، در کتاب «فتاوی منبع العلوم کوه ون» به صراحت می‌نویسد: "از پادشاه مسلمانان شرط است اگرچه فاسق یا متقلب باشد."

به گفته ایشان اگر حاکم شرع یا سلطان یا پادشاه یک کشور فاسق هم باشد، اجازه او برای نماز جمعه و عید ضروری است.

بازهم در «توضیح المسائل فقه حنفی» جلد اول قسمت عبادات اثر «مولانا عبدالواحد فقیری» استاد دانشکده الهیات هرات نسبت به شرط‌های صحت نماز جمعه آمده است:

"اجازه پادشاه و رئیس جمهور و یا نائب آن اگر رئیس جمهور و امام مسلمانان خطیب را مقرر نمود او می‌تواند خطیب دیگر را مقرر نماید و نماز جمعه را بخواند و خطیب دوئم دیگری را اجازه دهد و فقط اذن سلطان در اول بار شرط است."

شاید ما متوجه نمی‌شویم. آقایان چیزی اعلام کنند تا ما هم متوجه شویم. فقهای بزرگوار هم قدیمی و هم متأخرین بر این عقیده هستند.

طبق نظر فقها، چه نماز عیدین باشد و چه نماز جمعه باشد، اجازه حاکم شرع و سلطان و پادشاه و رئیس جمهور و ولی فقیه از ضروریات است. حال اگر شما می‌خواهید اجتهاد جدیدی داشته باشید، بحث دیگری خواهد بود.

مجری:

آقای رزم طلب در خصوص آزار ناخواسته‌ای در گذشته پرسیده بودند.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بینندگان عزیز! بحث حق الناس دو نوع است. نوع اول حق الناسی است که ما می‌توانیم آن را ادا کنیم. نوع دوم حق الناسی است که نمی‌توانیم آن را ادا کنیم.

حق الناس به معنای حق الخلق است. مراد از ناس حیوان هم می‌تواند باشد. همچنین ممکن است درختی را بی هدف از جا کنده و بی هدف تکه تکه می‌کنیم. درخت هم برای خود احساسی دارد.

همچنین ممکن است گلی را بدون جهت تکه تکه می‌کنیم. چه بسا فردا همین گل و همین درخت شکایت کند. ممکن است مورچه‌ای را بی جهت زیر پایمان له کنیم.

این‌ها یک سری حقوقی است که ما دسترسی و امکان رضایت گرفتن از آنها را نداریم. راه جبران آن استغفار است.

یک سری حق الناس است که راه رضایت گرفتن از آن وجود دارد. به عنوان مغازه داری است که وقتی از آن جنس خریدم به جای آنکه از من صد هزار تومان بگیرد، اشتباهی پنجاه هزار تومان گرفته است.

من باید این پنجاه هزار تومان را به او بدهم. قطعاً اگر این پول را به او برنگردانم فردای قیامت جلوی ما را می‌گیرند و آنجا هم هیچ پولی برای پرداخت نداریم. آنجا مجبوریم یا اعمال خود را به او بدهیم یا گناهان او را به پرونده اعمال خودمان اضافه کنیم.

بعضی افراد هم هستند که در گذشته بودند که اصلاً آنها را نمی‌شناسیم، اما می دانیم که یک سری مسائلی هست. آقایان در این خصوص می گویند که به آن اندازه رد مظالم بدهید.

شرط رد مظالم هم این است که یا به همان اندازه مبلغی پول به مجتهد و فقیه جامع الشرایط بدهم یا با اجازه مجتهد جامع الشرایط مبلغی پول به فقیر واقعی بدهم. فقیری که بی نماز نباشد، روزه خوار نباشد یا تجاهر به فسق نداشته باشد.

قضیه رد مظالم خیلی سخت است و همانند قضیه زکات و خمس نیست. در آنجا دیگر دقت خیلی بیشتری لازم است.

دعای استغفار امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) برای فزونی روزی و اولاد

دوستان از سایت «مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر» دعای استغفار حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) را برای زیادی روزی و مال دانلود کنند. آقایانی که مشکل مالی دارند، این دعا را هرشب بخوانند.

این دعا به تجربه ثابت شده است. اگر کسی قبل از خواب با گریه یا حالت تباکی این دعا را بخواند، خداوند عالم من حیث لا یحتسب روزی‌هایی را به او می‌رساند که شاید به خیالش هم نگنجد.

یکی از اساتید حوزه علمیه المهدی روزی نزد من آمده بود و می‌گفت: وضعیتم طوری است که حتی برای خرج‌های عادی اهل و عیالم مانده‌ام. بنده نسخه چاپ شده این دعای استغفار را به ایشان دادم و گفتم: ملازم این استغفار باشید.

ایشان یک سال و نیم بعد نزد من آمد و گفت: در این یک سال و نیم که این دعا را خواندم هم خانه دار شدم و هم ماشین دار شدم.

بنده این دعا را به هرکسی گفتم و خواند، اثر آن را دیده است. این دعای استغفار واقعاً کیمیاست، به شرطی که به خواندن آن مداومت کنند و آن را ترک نکنند.

به جهت اینکه بنده عامل هستم، امیدوارم که این حرفمان اثر بگذارد. بنده در ذهن دارم از سال 1373 که مشکلات شدید مالی داشتیم، به حضرت فاطمه زهرا توسل کردیم و یکی از اساتید این دعا را به من دادند.

بنده از آن سال حتی یک شب هم خواندن این دعای استغفار را ترک نکردم. فرزندان ما هم ملتزم هستند این دعا را هرشب بخوانند. در آخر این دعا تعبیر زیبایی آمده است که چنین است:

«و استغفرک و اتوب الیک من مظالم کثیرة لعبادک قبلی، یا رب فلم استطع ردها علیهم و تحلیلها منهم»

خدایا از تو آمرزش خواسته و به سویت توبه می‌کنم از ظلم‌ها و حقوق بسیاری که از بندگانت نزد من است و چون نیستند نمی‌توانم آن حقوق را به آنها برگردانم و از خود راضی کنم.

«او شهدوا فاستحییت من استحلالهم و الطلب الیهم و اعلامهم ذلک»

یا هستند ولی خجالت می‌کشم از آنها حلیت بگیرم و طلب بخشش نمایم و آنان را به این حقوق آگاه سازم.

گاهی اوقات اگر انسان بخواهد رضایت بگیرد مفسده درست می‌شود. به عنوان مثال اگر بگوید فلان سال فلان کار را کردم، همین باعث می‌شود جنگ و دعوایی به وجود بیاید.

«و أنت القادر علی أن تستوهبنی منهم و ترضیهم عنی کیف شئت و بما شئت»

و تو قادری از آنان بخواهی که مرا ببخشند و از من راضی گردند به هرگونه که بخواهی و در مقابل هرچه که بخواهی.

فرازی از دعای استغفار امیرالمؤمنین برای فزونی روزی و اولاد

خداوند از کرم خود به کسانی که حق به گردن ما دارند کرم می‌کند و از آنها برای ما رضایت می‌گیرد.

برادر بزرگوارم این فرمایش امیرالمؤمنین است. ان شاءالله عزیزان این دعا را دانلود کنند و بر آن مداومت داشته باشند.

در سایت «مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر» قسمت جستجو کلمه «استغفار» را جستجو کنند. فایل پی دی اف این دعا هم در سایت موجود است. الآن هم که چاپ کردن احتیاج نیست، زیرا همه چیز در موبایل‌ها موجود است.

مجری:

حاج آقا کلیپی که اشاره کرده بودید هم موجود است.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

اگر هست که خیلی خوب است. اگر فرصت نشد سؤال آقا امیر عزیز را پاسخ بدهیم، در جلسه بعد به آن خواهیم پرداخت.

آقا امیر عزیز ما بیش از چهل روایت در کتب اهل سنت داریم که پیغمبر اکرم فرمودند: یا علی! تو و شیعیانت در قیامت اهل بهشت و اهل نجات هستید. حال اگر عزیزان کلیپ را پخش کنند ممنونیم.

یک اعتراف تلخ، از قضیه رؤیت هلال ماه قمری در عربستان!

مجری:

پیرو سؤالی که آقا خالد و آقا محمد از تبریز راجع به رؤیت استهلال توسط اهل سنت پرسیدند، حضرت استاد به صحبت یکی از اهل سنت اشاره فرمودند.

حال با هم ببینیم که چه صحبت‌هایی دارند و طبیعتاً قضاوت هم بر عهده شما بینندگان عزیز باشد. کلیپ را با هم ببینیم:

"محقق «عدنان قاضی» در کتاب «الأهله نظره شموله و دراسه فلکیه» نتیجه خطرناکی ارائه می‌دهد. می‌خواهم نظر شما را در مورد آن بدانم؟

این تحقیق در مورد رؤیت هلال عربستان در ماه‌های رمضان، شوال و ذیحجه از سال 1380 تا 1429 قمری انجام شده است. تقریباً 50 سال را شامل می‌شود.

در این تحقیق آمده است که به مدت 32 سال با اینکه دیدن هلال ماه شوال محال بوده است، ولی اعلام کردند هلال دیده شده است. آیا این مسئله را قبول دارید؟

غیر از تحقیق «عدنان قاضی» من تحقیقاتی گسترده‌تر در مورد رؤیت هلال داشتم. از سال 1373 قمری به مدت 65 سال رؤیت هلال را مطالعه کرده‌ام. در حالی که در 38 سال از این مدت رؤیت هلال ماه غیر ممکن بوده است!!!

خواهش می‌کنم دوباره تکرار کنید! 38 سال اشتباه شده است؟

38 مرتبه هلال ماه رمضان و 38 مرتبه هلال شوال و 37 مرتبه هلال ذیحجه در حالی اعلام رؤیت شده بود که هلال ماه در افق به هیچ وجه قابل رؤیت نبود.

پس اینها چه چیزی دیدند و اعلام رؤیت هلال کردند؟"

مجری:

سی و هشت سال، سی و هشت هلال را خودشان برای خودشان اثبات کردند.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

ما تأسف می‌خوریم. واقعاً نعمت ولایت فقیه و نعمت صد گروهی که به نقاط مختلف اعزام می‌کنند، برای انسان قطع حاصل می‌شود.

حال بحث افق بحث جدایی است مبنی بر اینکه مراد از افق چیست. به عنوان مثال اگر کسی در ترکیه یا آفریقا ببیند برای ما حجت است یا خیر.

آقایان مراجع اختلاف دارند که آیا ما در اکثر شب اگر با آنها هم افق باشیم اشکالی ندارد. همچنین اگر در پاسی از شب با آنها هم افق باشیم اشکالی ندارد. به عنوان مثال اگر شب ما دو سه ساعت یکی باشد.

این قضایا مربوط به فتاوی آقایان مراجع عظام تقلید است، اما آنچه مهم است صد گروهی است که با مجهزترین دستگاه‌ها می‌روند و می‌خواهند هلال ماه را ببینند.

طالبان که دو روز از ماه مبارک رمضان باقی مانده بود، دستور دادند مردم روزه‌هایشان را افطار کردند!!

مجری:

بازهم باید خدا را بر تمام نعمت‌هایی که به ما فزونی می‌دارد شکر گفت که قطعاً همه اینها به خاطر پذیرش ولایت حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) هست.

حضرت استاد بسیار از محضرتان تشکر می‌کنم، بسیار استفاده کردیم و بهره بردیم. همچنین تشکر می‌کنم از همه شما بینندگان عزیز و ارجمند که تا انتهای برنامه همراه برنامه خودتان برنامه «حبل المتین» بودید. تا دیدار آینده خدانگهدار

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته


حبل المتین>

ولایت و امامت خلافت شیعه ولایت علی بن ابیطالب علیه السلام عبدالباسط خلفای 12 گانه پاسخ به شبهات روئیت هلال