مع امام منصور

قیمت دوم ویژه برنامه مع امام منصور با کارشناسی استاد علی شریفی


 

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ: 07/05/1401

برنامه: مع امام منصور

مجری:

بسم الله الرحمن الرحیم عرض سلام ادب و احترام خدمت همه شما بینندگان عزیز محترم و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج)، آجرک الله یا بقیة الله، عظم الله اوجورنا و اوجورکم ان شاءالله، از امشب آغاز می کنیم شب اول محرم سال 1444 هجری قمری را دلها از امشب به شدت غمگین خواهد شد، دلها از امشب به شدت دردناک خواهد شد بابت فرارسیدن عزای سید الشهدا، مفتخر هستیم که چند شبی را با ویژه برنامه مع امام منصور میزبان نگاه پر مهر شما عزیزان باشیم تا ان شاءالله این برنامه و صحبت ها و مطالبی که در این برنامه عنوان می شود مورد عنایت حضرت حجت (ع) واقع بشود، خیلی تسلیت عرض می کنم خدمت دل داغدار امام زمان مان و امیدواریم که بتوانیم قدمی نزدیکتر بشویم به لحظه ظهور ایشان و ان شاءالله که در این ماه محرم و سفر در این مراسم پر فیض همیشه اولین دعای مان فرج امام زمان مان باشد، در قسمت اول این برنامه و این ویژه برنامه ای که امشب آغاز خواهیم کرد می خواهیم به موضوعات خیلی جذاب و جنجالی شاید بپردازیم، موضوعاتی که می تواند شبهه نام داشته باشد، می تواند اثبات مواردی باشد که شاید خیلی ها آن را حق می دانند و ما اثبات می کنیم که اگر حق باشد پس حق اصلی چه می شود، مطالبی است که کنجکاوی تان را قطعاً برخواهد انگیخت و فکر می کنم جذاب باشد.

در خدمت کارشناس محترم برنامه هستیم جناب آقای دکتر شریفی عزیز، آقای دکتر سلام علیکم و رحمة الله تسلیت عرض می کنم فرا رسیدن ماه محرم را.

استاد شریفی:

و علیکم السلام خدمت شما مجری عزیز و همچنین بینندگان شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج) من جا دارد تسلیت عرض کنم فرا رسیدن ایام محرم و شهادت آقا امام حسین (ع) و اهل بیت گرام شان را خدمت شما بینندگان عزیز و شما مجری گرامی فقط یک نکته ای را هم بگویم بنده هم دکتر نیستم،

مجری:

پس اینطور به ما می گویند شاید از روی محبت است، و چقدر خوب است اتفاقاً این تواضع و خیلی خوب است چون من اولین بار است که در خدمت شما هستم و خیلی ممنون هستم که این را گفتید و من لذت می برم از این امر که عنوان بشود.

خیلی متشکرم، من یک دو بیتی را تقدیم بکنم بعد بپردازیم به موضوع بحث، عرض بکنیم که

دل نیست مگر آنکه شود جای حسین

غمناک شود آب شود پای حسین

در خلق جهان نگر پیدا نشود

مانند و شبیه و مثل و همتای حسین

ان شاءالله که حضرت حسین اینجا خودش دعای مان بکند برای اینکه شاهد ظهور امام زمان مان باشیم. بپردازیم به موضوعات جذاب این جلسه و این برنامه، و می خواهیم یک موضوع خیلی جنجالی را راجع به آن بحث بکنیم، موضوعی تحت این عنوان که اصلاً امام حسین (ع) به دست چه کسی یا اصطلاحاً به دستور چه کسی به شهادت رسیدند و آن را بیاییم از منابع دیگرانی شاید جز اهل شیعه بخواهیم بررسی بکنیم و به آن بپردازیم، جناب آقای شریفی ما در خدمت تان هستیم.

استاد شریفی:

من قبل از اینکه این بحث را شروع کنم یک نکته مهم است شاید اهل تسننی که بیننده برنامه ما باشند و حتی شیعیان این موضوع را نشنیده باشند و قطعاً اهل تسنن اعتراض خواهند کرد که ما این موارد و این مباحث امشب شما را آقای شریفی نشنیدیم و بعضاً خواهند گفت قبول هم نداریم، امشب بحث ما اهل تسنن نیست مبانی اهل تسنن است، خب بسیاری از اهل سنت با مبانی شان آشنا نیستند و ما می خواهیم بگوییم آنچه که شما معتقد هستید یک مسئله هست آنچه که مبانی اهل تسنن می گوید که چه می گوید امام حسین به جرم خارجی بودن و به دستور رسول خدا به قتل رسید، طبق مبانی اهل سنت، یعنی اینکه رسول خدا دستور به قتل آقا امام حسین داده است و لذا در صدر اسلام حضرت توسط صحابه و تابعین به شهادت رسید طبق مبانی و روایات و دستوراتی که مدعی هستند ما از رسول خدا گرفتیم این کار را انجام دادند و همین را هم گفتند یعنی ما می خواهیم بگوییم طبق مبانی اهل سنت قاتل اصلی و صادر کننده حکم به قتل امام حسین جد امام حسین خود آقا رسول خدا است، امسال و پارسال این مطلب را بیان کردم با بحث عزاداری و این مباحث اینها فرع مسئله هست، اصلاً شما عزاداری نکنید ما عزاداری را کمال می دانیم شما نیاز نیست به عزاداری، بحث ما هم عزاداری نیست، یک سری مسائل اصلی را ما باید بیاییم در مسائل عاشورا بحث کنیم که وقتی ما اینها را مطرح کردیم یک اهل تسنن با وجدان و منصف به یک دوگانگی امام حسین و مبانی اهل سنت می رسد یعنی یک طرف یا باید امام حسین را قبول کند و بپذیرد یا مبانی اهل تسنن را، چون اینها با همدیگر قابل جمع نیستند، حالا ما امشب چکیده یک برنامه سی شب را می خواهید در یک ساعت جمع بکنیم، اگر بتوانیم برسیم، چون من قبل از اینکه برنامه شروع بشود واقعآً مشکل داشتم برای اینکه چه مطالبی را از جمع این مواردی که جمع کردم بیایم بیان کنم که هم مطلب نسوزد و هم وقت برسد.

در مبانی اهل تسنن آمده که اصلاً خلافت و خلیفه یعنی چه؟ بطور مثال کتاب الخلافه برای جناب محمد رشید، جلد 1 صفحه 18 تصحیح می کند تعریف خلافت، امامت، و رهبری مؤمنین، سه کلمه که به یک معنا است که ریاست حکومت اسلامی است که منافع دین و جهان را جمع می کند، بعد می گوید علامه تفتازانی هم این نکته را گفته که رهبری کلی در امر دین و دنیا ماوردی هم این نکته را گفته که امامت یعنی جانشینی نبوت در پاسداری از دین و سیاست، این کتاب الخلافة جناب محمد رشید رضا است که تعریف خلافت را مطرح کرده، و تصریح می کند تصریحش این است که تمام علمای عقاید و فقها از همه مذاهب اسلامی بر این معنا متفق هستند که پس خلافت و خلیفه یعنی امامت و سرپرستی مردم در امور دین و دنیا، خب تا اینجا به این نکته رسیدیم، این تعریف خلافت اما آن نکته ای که باید کنار این بگذاریم مطلبی است که جناب آقای تفتازانی و آقای رشید رضا هم نقل می کرد، در کتاب شرح المقاصد آقا تفتازانی جلد5، صفحه 232 نقل می کند که اینجا ریاست در دین و دنیا است و آن نکته مهم این است که می گوید

«لشخص من اشخاص»

یک شخص از بین اشخاص

شرح المقاصد، تفتازانی، ج 5، ص 232

پس یک خلیفه می خواهیم در هر عصری که ریاست هم امور دینی را دارد هم امور دنیایی، این خلیفه هم باید یک نفر باشد، در هر عصری یک خلیفه باید باشد که این خلیفه در امور دین و دنیا باید سرپرستی مردم را به عهده بگیرد، اجماع همه علما هم بر این مسئله هست، خلیفه هم یک شخص است از بین همه مردم، این را داشته باشیم تا برسیم به روایتی که در صحیح بخاری و صحیح مسلم اهل سنت دارند، بسیار روایت مهمی است، صحیح مسلم جلد3، چند حدیث نقل شده در اینجا که بسیار مهم است تا من یکی از آنها را بخوانم، می گوید

پیغمبر فرمود پیوسته اسلام عزیز و پیروز است تا 12 نفر خلافت کنند، خب دوباره روایت بعدی

صحیح مسلم، جلد3

دوباره روایت بعدی

پیوسته امارت رو به ترقی است تا 12 نفر خلافت کنند

پیوسته دین اسلام عزیز خواهد بود تا وقتی 12 نفر خلافت کنند و امارت داشته باشند

دین پیوسته پا برجا خواهد بود تا قیامت بر پا شود به واسطه 12 خلیفه

این را می خواهیم بگذاریم کنار آن مطلب دوستان عزیز و بینندگان گرامی آقا رسول خدا فرمود امت من 73 فرقه خواهند شد، یک فرقه، فرقه ناجیه است یکی از آن صفات فرقه ناجیه این است که 12 تا خلیفه دارد که اسلام به واسطه این 12 خلیفه عزیز است و رو به ترقی است، و استوار و پایدار است، یعنی اگر کسی آمد گفت من 13تا خلیفه دارم، یا 11 تا خلیفه دارم، به محض اینکه از این حصر عددی خارج شد، خود این دلیل بطلان این فرقه است، پیغمبر دارد می گوید این فرقه ناجیه صفاتی دارند، یکی از این صفات این فرقه ناجیه این است که 12 تا خلیفه دارند که اسلام به واسطه اینها عزیز است نه اینکه اینها به واسطه اسلام عزیز هستند، یعنی خیلی فرق است بین اینها، اینها مدار حق هستند، اسلامی که با این 12 خلیفه شما پذیرفتی آن اسلام مورد قبول خدا است، حالا یک نکته ای را اینجا جمع می کنیم، این 12 تا خلیفه دلیل حقانیت اسلام هم اینها هستند، دلیل عزت اسلام هم اینها هستند، اگر کسی مقابل این 12تا خلیفه ایستاد مخالفت کرد، جنگید خلافت اینها را قبول نداشت این عزت اسلام را کسب کرده یا دنبال ذلت اسلام و خلیفه است؟ چه می شود پاسخ؟ این طرف عزت ا سلام و 12تا خلیفه، یک نفر می آید از این طرف شروع می کند مخالفت با این 12 تا خلیفه یا با یکی از اینها پس قطعاً این مقابله دارد می کند با عزت اسلام و دنبال ذلیل کردن اسلام است،

مجری:

یکبار دیگر لطفاً سؤال تان را مطرح بفرمایید که بپردازیم به آن

استاد شریفی:

خب مطلب را به اینجا رساندیم که آقا رسول خدا تصریح کرد در روایاتی که در مسلم و بخاری آمده که خلفای بعد از من می آیند 12 نفر هستند، اسلام به واسطه این 12 تا خلیفه عزیز است و به ترقی خواهد رسید و این یکی از آن صفات فرقه ناجیه است، کتابی است به نام اشعة اللّمعات جلد8 برای جناب آقای محدث کبیر هند شاه عبد الحق دهلوی بخاری، و ترجمه ایشان و ویراشش عبدالمجید مرادزهی خاشی ایشان در این کتاب نکته ای را می گوید، می گوید که در ذیل همین روایت، می گوید

در این حدیث که ظاهر از وی آن هست که 12 خلیفه بعد از پیغمبر متصل و مستقیم باشد به ایشان امر دین و عزیز گردد به وجود این 12 خلیفه اسلام و جاری گردد به عدالت ایشان احکام

اشعة اللّمعات، شاه عبد الحق دهلوی بخاری، ج 8  ترجمه عبدالمجید مرادزهی خاشی

پس دین به واسطه این 12تا و شریعت به واسطه این 12 تا پایدار و استوار و عزیز است بعد می گوید هرچند که واقعیت این مسئله با ظاهر آیه نمی خواند، چون بین این خلفا افراد فاسد و امراء جور هم وجود دارند، حالا سؤال پیش می آید شما که می گویید ظاهر این روایت یعنی خلفایی هستند که اسلام و شریعت به واسطه آنها استوار و عزیز است خب قطعاً آن خلفایی که فاسد هستند مصداق این روایت رسول خدا نمی توانند باشند؛ اما اهل سنت دچار تناقض و تعارض شدند نمی توانند این قضیه را جمع کنند، و در ادامه در صفحه بعد می گوید

روایت دیگری هم است، که این امر ماندگار و پایدار است و حدیث صریح است در مدح ایشان به صلاح دین و ظهور حق و قوت اسلام در زمان ایشان به عدالت ایشان که مراد خلفای عادل و امراء صالح هستند که مستحق اسم خلافت هستند

پس ظاهر آیه به نقل خود روایت و شرح علمای اهل سنت این است که این اسلام به واسطه این خلفا عزیز، این اسلام به واسطه این خلفا پایدار است، خب اینجا این نکته ثابت شد، می رویم سراغ مورد بعدی که باز بسیار مورد مهمی است که می خواهیم یک پازلی را ما کنار هم بچینیم این پازل ها که کنار هم چیده شد می خواهیم از آن خروجی بگیریم.

مورد بعدی، آقا رسول خدا تصریح کردند این خلفا را حق مخالفت با آنها ندارید، یعنی اگر شما با این خلفا مخالفت کردید «مات میتة جاهلیه» به مرگ غیر اسلام از دنیا رفتید، این هم نکته خیلی مهمی است. روایت در صحیح بخاری جلد7، حدیث شماره 7051 به بعد، چند روایت است، روایت های مختلفی را نقل کرده 7053، 7054، من یک نمونه اش را مثلاً بخوانم برای شما

رسول خدا فرمود: کسی که از امیر خود چیزی ببینید که او را ناخوشاید،

صحیح بخاری ج 7، ح  7051 به بعد

شما را ناراحت کرده

باید شکیبایی ورزید زیرا  کسی که از جماعت مسلمانان به اندازه یک وجب دور شود به مرگ جاهلی از دنیا رفته است

خب شاید یک نفر بیاید بگوید آقا منظور اینجا این است که خب اگر امیری خوب است معصوم نیست حالا یک اشتباهی کرده، نه یک روایت کنارش می گذارم این روایت مهمی است، رسول خدا فرمود بعد از من خلفایی می آیند قلوب شان قلوب شیطان است، دوباره صحیح مسلم جلد3، حدیث 1847، در این حدیث رسول خدا فرمود که

بعد از من امامانی خواهند آمد که به شیوه من هدایت نمی کنند، به سنت من هم عمل نمی کنند، به زودی از میان آنان مردانی برخواهند خواست که قلب شان و قلوب شان قلوب شیطان است، خلفایی می آیند بر سنت پیغمبر نیستند قلب شان قلب شیطان است که در هیأت انسان هستند، گفتم یا رسول خدا اگر آن موقع را درک کنم، چکار کنم؟

صحیح مسلم، ج 3، ح 1847

حذیفه از پیغمبر سؤال می کند

پیغمبر فرمود از امیر خویش فرمان ببر حتی اگر تو را بزند مالت را بگیرد باز هم اطاعت کن

پس خلیفه ای بعد از رسول خدا می آید قلبش قلب شیطان است، زور می گوید ظالم هست، کتک می زند مال غصب می کند، آدم هم می کشد، حق مخالفت با او را نداری، اگر مخالفت کردی «مات میتة جاهلیه» به مرگ جاهلی از دنیا رفتی، خب باز هم همینجا تمام است؟ نه، می رویم پازل بعدی، پازل بعدی چیست؟ پیغمبر گفت حالا اگر شما مقابل این خلیفه، این خلیفه ای که ظلمش این گونه است این گونه ظلم کرده جلوی این ایستادی و مخالفت کردی باید کسی که مخالفت کرد را گردن زد و کشت، کجا روایت در صحیح مسلم جلد3، حدیث 1852، راوی نقل می کند که

رسول خدا فرمود به زودی در میان امت فتنه ها پدیدار گردد پس هر کس خواست که امر مجتمع این امت را به تفرقه مبدل گرداند او را با شمشیر بزنید، هر کسی که می خواهد باشد

صحیح مسلم، ج 3، ح  1852

اینها همه را اهل سنت تصریح کرده،

مجری:

دقیقاً نکته اش در این است پیامبر رحمت این را فرموده

استاد شریفی:

نگاه کنید این چیدمان پازل را بیاییم، در هر عصری یک خلیفه لازم است آن خلیفه رهبر دینی و سیاسی است، تعداد این خلفا را پیغمبر 12 تا معرفی کرده، اسلام عزیز است به واسطه اینها دلیل عزت اسلام است، کسی جلوی این خلیفه با ایستد یعنی جلوی اسلام ایستاده است، نکته بعدی بیعت با این خلفا لازم و واجب است اگر نه «مات میتة جاهلیه» مرگ جاهلی از دنیا رفته، اگر هم اینها ظلم کنند، حتی خلیفه ای باشد که قلب او قلب شیطان باشد و او خلاف سنت پیغمبر عمل کند و همه انی موارد را هم داشته باشد حق مخالفت با او را نداری اگر مخالفت کردی علاوه بر اینکه به مرگ جاهلی از دنیا رفته است وظیفه مسلمین است که او را به قتل برسانند، چه ربطی به آقای یزید دارد؟ اینجا یکی از مهمترین نقاط حساسی است که من خیلی مطالب را قیچی کردم و کوتاه کردم تا بتوانیم جمع کنیم امشب بحث مان را، این 12 خلیفه چه کسانی هستند، اگر ما این 12 تا خلیفه را شناختیم، خب مسئله حل است، ما در روایتی که در منابع معتبر اهل سنت نشان دادیم که پیغمبر گفته 12 تا خلیفه، آنها هم دارند ما هم داریم، سؤال اینجا این پیش می آید پیغمبر می خواهد فرقه ناجیه را معرفی کند،  آدرس را باید کامل بدهد یا ناقص، شما در این قم یک زائری می آید شما آدرس را کامل به او می دهید یا ناقص، فقط مثلاً تا خیابان صفایه قم می گویید، می توانید بعد ادعا کنید من آدرس کامل دادم؟ به هیچ عنوان، و به واسطه آدرس ناقص شما اگر زائیر در قم سرگردان شد، مقصر شما هستید یا نیستید؟ پیغمبر صاحب شریعت که می خواهد ما را هدایت کند به مسیر صحیح باید در این مسیر به ما آدرس دقیق بدهد یا ناقص،

مجری:

مسلماً آدرس دقیق می دهند، خصوصاً اینکه وقتی خودشان دیگر بعد از یک مدت نخواهند بود و دقیقاً مسئله با این مهمی را می خواهند بگذارند

استاد شریفی:

خدا خیر تان بدهد، پس اگر پیغمبر آدرس ناقص داده بود مقصر گمراهی من چه کسی هست؟ پیغمبر، پیغمبر فرمود این صفت فرقه ناجیه یکی از آنها این 12 تا خلیفه است که گفتیم خلفای شان هم اعتراف اهل سنت هم بود، که ظاهر حدیث این است، اسلامی که با این 12 خلیفه معرفی می شود فرقه ناجیه است، فقط شیعه اثنی عشری است که برای این مطلب ادعا دارد که پیغمبر 12 تا خلیفه را مشخص کرده، که بعد می توانیم بگوییم که خب آن خلفایی که این خلفا، خلافی عادل هستند و صالح هستند که اسلام با اینها عزیز است این 12 است، 12تایی که شیعه معرفی کرده، حالا بحث خود حضرت مهدی فعلاً به کنار چون اختلافی است تا آقا امام حسن عسکری همه شان به اعتراف اهل سنت از اولیاء خدا هستند تا جایی که ذهبی می گوید اهلیت این است که امیرالمؤمنین فی زمان خودشان باشند اینها هستند، از آقا امیرالمؤمنان تا آقا امام حسن عسکری، پس ما روی 12 تا ائمه که داریم معرفی می کنیم، حتی فخر رازی در مورد امام زمان هم می گوید، می گوید اگر شیعه آنچه که معتقد است در مورد حضرت مهدی با آن صفات می گوید حق با شیعه است چون ما برای آن مهدی هم که صحبت می کنیم، همان صفاتی را می آورند که برای آن 11تای دیگر آوردیم ما در مورد ائمه خودمان اجماع اهل سنت هم بر این است همه اینها از اولیاء خدا و پاکان هستند، حالا می خواهیم از اهل سنت این سؤال را بپرسیم آیا شما دلیلی و روایتی دارید که رسول خدا 12 تا را معرفی کرده اهل سنت می گویند خیر، اینجا این سؤال پیش می آید، کدام؟ پیغمبر آدرس ناقص داده است و این آدرس ناقص پیغمبر موجب قتل امام حسین هم شد، این موضوعی که امشب داریم این بود، چرا آدرس ناقص داده پیغمبر؟ چون اهل سنت می گویند پیغمبر 12 تا خلیفه را مشخص نکرد، فقط تا اینجا آمد گفت 12تا اما اسامی اینها را نگفت الآن می رسیم سر این بحث که خلیفه زمان یزید بن معاویه بن ابی سفیان چه کسی بود؟ این سؤال مهمی است که وارد قسمت دوم بحث خواهیم شد

مجری:

و این را هم بگوییم که حتی همان دو هفته پیش و در برنامه هایی که در همین شبکه پیرامون عید سعید غدیر خم تقدیم شد، بارها این گفته شد، بارها اثبات شد، بارها خطبه غدیر و نه فقط در خود غدیر خم در منطقه خم که از قبلش که پیغمبر حرکت می کنند تا برسند به آنجا بارها اشاره به آن 12 نفر داشتند، در خطبه غدیر ذکر کردند اسامی همه آن 12 نفر را و به قول شما جای شبهه ای نمی ماند ولی با این حال خیلی خوب است که به این موضوع اشاره کردید و خیلی جدی تر راجع به آن بحث خواهیم کرد.

بفرمایید ادامه بحث هر موقع هم تماسی بود من اشاره می کنیم که ان شاءالله صحبتی بکنیم.

استاد شریفی:

بسیار خب، رسیدیم به یک نکته حساس خب 12 تا خلیفه آقا رسول خدا هم مشخص نکرده، می رسیم به زمان آقای یزید و اقوال علمای اهل سنت در مورد یزید، هر کسی که در آن برهه از زمان بشود خلیفه شرعی رسول خدا علی القائده اطاعت از او واجب است، مخالفت مقابل او نه تنها ایراد دارد بلکه «مات میتة جاهلیه»، به مرگ غیر اسلام، حکم فقهی، کشتن و سر بریدن، درست شد؟ چون او خارجی است و مقابل خلیفه شرعی مقابل اسلام و مقابل عزت اسلام ایستاده است، تا اینجا را آمدیم، حالا ما می خواهیم ببینیم اهل سنت بین یزید و امام حسین چه کسی را انتخاب کردند

مجری:

من همین را می خواست بگویم، یعنی تا همینجا که شما فرمودید ما اگر بخواهیم پرانتز را ببندیم باید عرض بکنیم که خب پس طبق این روایت عمل کرده چون خودش خلیفه بود و طبق نظر خودشان که الآن خیلی از اهل سنت این را می گویند امام حسین خارج بود پس این اتفاق افتاده

استاد شریفی:

شما دیگر رفتید تا آخر قضیه

مجری:

ما به قول شما می خواهیم بگوییم خود شما اصلاً چه کسی را انتخاب می کنید این وسط؟

استاد شریفی:

الآن من مستنداتی را خدمت شما ارائه خواهم کرد که ببینید هم وهابیت و سلفیت هم بسیاری از بزرگان اهل سنت در این مسئله این دوگانگی که ایجاد شد بین امام حسین و یزید کدام را خلیفه شرعی رسول خدا قبول کردند، کتاب منهاج السنة النبویه آقای ابن تیمیه اولین نفر جلد8، دوباره دقت کنید کجا ابن تیمیه این بحث را مطرح کرده در صفحه 238، ذیل همان روایت خلفاء اثنی عشر که اسلام عزیز است به واسطه این 12 تا خلیفه می گوید

این خلفاء ابوبکر، عمر، عثمان، علی پس مردم جمع شدند اجتماع کردند برای معاویه و بعد فرزند او یزید بن معاویة بن ابی سفیان

منهاج السنة النبویه، ابن تیمیه،ج 8، ص 238

تا نفر آخر عمر بن عبد العزیز؛ پس ابن تیمیه می گوید 12 تا خلیفه یکی از آنها چه کسی است؟ آقای یزید بن معاویة ابی سفیان، خب شاید یکی بیاید بگوید ما ابن تیمیه را قبول نداریم این وهابی است، بزرگ سلفیت و وهابیت است، کتاب بعدی شرح العقیده طحاویه، این کتاب جزو کتاب درسی اهل سنت است، عقیده طحاویه که خیلی شرح بر او زده شده، برای ابن ابی العز حنفی ایشان هم در این کتاب، دوستان عزیز دقت کنید، من صفحه اش را خدمت شما بگویم 736، دقت کنید دوباره ذیل کدام بحث همان روایت اثنی عشر خلیفه، خب پیغمبر 12 تا خلیفه گفت چه کسانی هستند؟ خلفاء راشدون چهار نفر، معاویه و فرزندش یزید، شما قبل از معاویه اسمی از امام حسن نمی بینید بعد از معاویه هم اسمی از امام حسین نمی بینید،

«معاویه و ابنه یزید»

شرح العقیده طحاویه، ص736

من 23 نفر از علمای اهل سنت و کتب درسی اهل سنت را کشیدم بیرون، بیشتر از این وقت نکردم، که تصریح کردند یزید خلیفه مشروع است، و جزء خلفای اثنی عشر است، حالا دیگر همه اش را چون نمی توانم بخوانم چند تا مطلب ارائه کنم فقط این را خواستم اشاره کنم که یکی دوتا نیست، از همه گونه جریان ها حنفی و شافعی و سلفی و وهابی هم جمع کردم که هر کس گفت من آن را قبول ندارم بگویم این یکی از علمای شما، برویم کتاب بعدی، تکمله فتح الملحم، شرح صحیح مسلم، جلد11، مؤلف علامه محمد تقی عثمانی، خب ایشان شیخ الحدیث مفتی اعظم دارالعلوم کراچی، حنفی است برای مکتب دیوبند و بسیاری از علمای اهل سنت هم در ایران در سیستان و بلوچستان این کتاب را به عنوان معتبرترین کتاب شرح صحیح مسلم خودشان قبول دارند، مترجم جواد عصار رودی، مدرس حوزه علمیه احناف خاف، دانشجوی دکتری ادبیات فارسی دانشگاه سیستان بلوچستان، ذیل روایت خلافی اثنی عشر ایشان می گوید که

ارجح در این رابطه سومین قول قاضی است، این 12 خلیفه در مدت عزت خلافت و قدرت اسلامی خواهند بود، تمامی این 12تن را همه مردم خواهند پذیرفت،

تکمله فتح الملحم، شرح صحیح مسلم، مؤلف علامه محمد تقی عثمانی، ج11، مترجم جواد عصار رودی

خب اجماع هم می گوید بر خلافت اینها است

بیان این مطلب بر آن است که مراد از اجتماع مسلمانان فرمان پذیری از بیعت با آنان است، آنچه که در واقع اتفاق افتاد این است تمامی مسلمانان نسبت به خلافت ابوبکر صدیق سپس عمر فاروق، سپس عثمان و در نهایت علی مرتضی اتفاق نظر کردند، بعد از امیر مؤمنان امیر معاویه به اجماع مسلمانان حاکم شد، و پس از او فرزندش یزید بر سر کار آمد،

دارد خلفاء را می شمارد، بعد فلانی بعد فلانی، دوازدهمین نفر ولید بن یزید بن عبدالملک است که همه مردم او را به عنوان خلیفه انتخاب کردند، بعد تا ادامه بحث، اینجا دوستان عزیز آقای مفتی عثمانی هم تصریح می کند که یزید جزء خلفای اثنی عشر است که اینها را پیغمبر در حدیث خلفای اثنی عشر اینها را معرفی کرده؛ نفر بعدی آقای مولوی محمد عمر سربازی کتاب مجالست قطب الإرشاد، ایشان از علمای معاصر اهل سنت داخل ایران است، گفتم از جنس مختلف آوردم که دیگر کسی نگوید من این را قبول ندارم او را قبول ندارم، از سلفیت و وهابیت و حنفی و شافعی ایرانی و غیر ایرانی، مجالس قطب الإرشاد جلد1، علامه محقق حضرت مولانا محمد عمر سربازی،

لعنت کردن یزید جایز است؟

مجالس قطب الإرشاد، محمد عمر سربازی، جلد1،

پاسخ می دهد می گوید

نتیجه می گیریم به این دلیل به آن دلیل که لعنت کردن یزید جایز نیست،

چرا؟

یزید در زمان خود پای بند به نماز و جهاد بوده است، فاتح قسطنطنیه (استانبول امروزی) است و از جانب رسول خدا برای فاتحان آن شهر بشارت بهشت داده شده است،

آقای یزید بن معاویي ابی سفیان بهشتی است،

آن شهر در زمان حضرت امیر معاویه به حکم و دستور ایشان و به سر لشکری و فرماندهی یزید فتح شد، لذا یزید و معاویه هر دو در این مرده داخل هستند

یعنی بهشتی هستند،

و لعنت کردن وی به هیچ صورت جایز نیست، گرچه بعضی خرابی ها هم داشته، اما معصوم نبوده، و این همه نیکی ها جهاد ها و فتوحات ایشان نباید فراموش شود

این تألیف ها را داشته باشیم تا باز بیاییم اینجا،

آیا به یزید پلید گفتن و ظالم گفتن جایز است؟

می گوید

به نزد اکثر علما به یزید پلید و ظالم گفتن روا است اما کافر گفتن وی جایز نیست زیرا او فردی مسلمان و نماز گذار و دین دار بود و با حالت دین داری از دنیا رفت، امروز متأسفانه یزید به جای خود بلکه معاویه را هم کافر می خوانند این درد را به کجا ببریم  

این درد را به کجا ببریم که به یزید و معاویه که حالا به معاویه فعلاً کاری نداریم، به یزید کسی بد و بیراه می گوید این درد را ما به کجا ببریم؟ خب این حرف جناب آقای مولوی محمد عمر سربازی است. برویم سراغ کتاب شافعی ها شرح عقاید اهل سنت، تألیف دکتر عبدالملک السعدی، ترجمه امیر صادق تبریزی، در اینجا است این کتاب شرحی است بر کتاب العقاید النسفیه که جزء کتب  درسی حوزه اهل سنت می باشد، یعنی کتاب درسی حوزه علمیه اهل سنت، باز پیشگفتار مترجم تصریح کرده که

این کتاب جزء کتاب های درسی طلاب علوم دینی اهل سنت است و همین اینکه نیز در دانشگاه آزاد اسلامی کردستان در رشته کارشناسی ارشد ادبیات و زبان فارسی و نیز رشته فقه شافعی دانشگاه های تهران و کردستان جزء دروس آموزشی است،

شرح عقاید اهل سنت، دکتر عبدالملک السعدی، ترجمه امیر صادق تبریزی، عقاید النسفیه

خب پس یک کتاب عقیدتی برای شافعی ها و جزء کتب درسی اهل سنت شافعی است، چه گفته در اینجا؟

اما یزید: در مورد او هم به طور قطعی ثابت نشده که امام حسین را کشته و اگر هم این مطلب ثابت شود آنچه که نهایتاً به او نسبت داده می شود فسق است نه کفر و دلیل آن نیز این است که یزید اهل نماز بود و پیشوای مسلمانان بود، رهبر مسلمانان بود، امام مسلمانان بود خلیفه مسلمانان بود، اهل نماز و عبادت بود، دیگر از همه آورم که دیگر شافعی و حنفی و سلفی و کتب درسی شان را، حالا دیگر زیاد است بن جبریل همین را گفته، ابن کثیر همین را گفته، عینی همین را گفته، ابن حبان همین را گفته، من اصلاً از ابن حبان بیاورم، این جناب آقای ابن حبّان جلد15، همه اینها هم ذیل همان روایت خلفای اثنی عشر است، که اسامی اینها را ذکر کرده، روایت را نقل می کند بعد می آید می گوید خب اولین نفری که به خلافت رسید ابوبکر بود، دومین نفری که به خلافت رسید عمر بن خطاب بود، بعد عثمان و امیرالمؤمنان بعد می آید می گوید نفر بعدی معاویه بود، و بعد از معاویه یزید بن معاویه بود، تا آخر که می رود یک به یک نقل می کند، بعد نفر آخر را هم می آورد عمر بن عبد العزیز و در آخر می گوید

که او آخرین از آن 12 خلیفه است،

صحیح ابن حبّان، ابن حبّان، ج15

این هم از آقای ابن حبّان، حالا  گفتم زیاد است من نمی توانم وقت نمی کنم و الّا علمای اهل سنت زیاد هست، ملا علی قاری همین را می گوید، ابن عثیمین همین را می گو، عبدالرحمن دشمقی همین را می گوید، از افراد مختلف من این نکته و این مطلب را آوردم که یزید خلیفه شرعی دیندار متدین اهل نماز اهل عبادت، اهل زهد، نمی دانم چه بگویم این آقای یزید می شود خلیفه شرعی، حالا سؤال تا الآن بحث کردیم که این خلفای اثنی عشر پیغمبر در مورد آنها چه گفته؟ حالا حکم کسی که مقابل این خلیفه خوشنام از نظر این آقایان صاحب دین و صاحب شریعت و این شخص مؤمن بیاید خروج کند چیست؟ در این قسمت این مطلب آخر را نشان بدهم، کتاب العواصم من القواصم نگرشی به موضع صحابه پس از وفات رسول خدا، نوشته امام محمد بن ابی بکر ابن عربی، ایشان یک کتاب عقیدتی نوشته، احادیث را دیده حالا آمده کتاب عقیدتی نوشته، در صفحه 190، می آید می گوید معاویه ولایت را به پسرش واگذار کرد، و برای او از مردم بیعت گرفت و مردم نیز با او بیعت کردند برخی مخالفت کردند اما در نتیجه بیعت شرعاً انجام پذیرفت چون بیعت به یک نفر و در قولی به دو نفر هم منعقد می گردد، البته این مبنا در سقیفه است، چون اینها خودشان تصریح کردند در سقیفه با ابوبکر یک نفر یا دو نفر بیعت کردند، لذا بیعت نیاز نیست اجماع صورت بگیرد همین مقدار که یک نفر یا دو نفر بیعت کنند دیگر آن خلیفه شرعی می شود، تناقضات و تعارضاتش را فعلاً کاری ندارم، اینها دیگر به امیرالمؤمنین که می رسید قبول نبود، به خودشان می رسید با یک نفر هم حل است،

و اگر گفته شود از شروط امامت عدالت و علم است

العواصم من القواصم، امام محمد بن ابی بکر ابن عربی، ص190

خوب دقت کنید، پس با یزید بیعت شد، حالا شرط امامت عدالت است و علم و یزید نه عادل بود و نه عالم، چگونه عدم علم و عدم عدالت او را در خواهیم یافت، یک پاسخی داده خیلی پاسخش وحشتناک است، می گوید

و گر علم و عدالت در آن نبود، آن سه نفر فاضل (امام حسین، عبدالرحمن بن ابوبکر، ابن زبیر) این مسئله را ذکر نموده و به آن اشاره می کردند،

یعنی از نظر امام حسین، یزید هم عادل بود هم عالم بود، چون جلوتر برویم با آن کار داریم، امام حسین یزید را هم عالم می دانست هم عادل می دانست، پس در پاورقی محقق کتاب یک چیز دیگر اضافه کرده، می گوید

در مورد عدالت یزید پس باید گفت که محمد بن علی بن ابی طالب در مناقشه اش با ابن مطیع یعنی به هنگام برپایی انقلاب بر ضد یزید در مدینه شهادت داده

می گوید محمد بن حنفیه اعتراف کرده به دین داری و علم زید، چه گفته؟ می گوید او در مورد یزید می گوید

آنچه که شما در مورد او ذکر می کنید من در او ندیدم و با او بودم

محمد بن حنفیه می گوید من با یزید بودم، و نه از او اقامت داشتم، و دیدم که بر نماز ها مواظبت می کرد و خواهان خیر بود، در مورد فقه سؤال می کرد و ملازم سنت بود، در مورد علم او پس باید گفت که برای کسی در منزلت او و مرکز او علمش به اندازه کافی، بلکه فوق کافی بود، پس اهل علم بوده آن هم در حد اعلی، اهل عدل و عدالت هم بوده، امام حسین هم به آن اعتراف کرده، بعد می آید می گوید که دوتا صحابه، حمید بن عبدالرحمن و عبدالله بن عمر هم تصریح کردند که با آقای یزید بیعت کردند و اعتراف کردند که یزید اهل علم است و اهل عدالت، و پاورقی می گوید که

آنگاه که یزید به مقامی رسید که خدا برای او اراده کرده بود،

خلافت یزید بن معاویة بن ابی سفیان اراده خدا بود، خواست خدا بود برای یزید، اصلاً خدا راضی بود به این خلافت، خدا می خواست یزید بشود خلیفه ما برای امیرالمؤمنین با این هم آیات قرآن و روایات در منابع معتبر اهل سنت می آوریم که این اراده، اراده خدا بود، خدا امیرالمؤمنان را نصب کرد، اینها خزعبلات است و مزخرفات است برای یزید آقایان قائل شدند که اراده خدا بوده، و خدا دوست داشت که یزید بشود خلیفه

مجری:

و طبق بررسی خودشان و در واقع صرفاً می شود گفت برداشت شخصی خودشان بوده، کجا است آن همه روایات و آیات قرآن شان کجا است برای اثبات این موضوع

استاد شریفی:

احسنت، همینطور از جیب در آورده است، یعنی ما آن همه روایت از رسول خدا می آوریم انکار می کنند، بعد اینجا همینطوری آن هم برای یزید، من اصلاً نمی گویم شما اهل سنت بیایید شیعه بشوید، نه ولی انصاف داشته باشید، اصلاً اسم یزید را گذاشتن کنار امثال ابوبکر و عثمان طبق مبنای خود اهل سنت اهانت به ابوبکر و عمر و عثمان است، ما می خواهیم بگوییم در مبنای خود اهل سنت، اصلاً اینکه بگوییم یزید را بگذاریم کنار خلافایی مثل ابوبکر طبق مبانی خود اهل سنت، این اهانت به خود اهل سنت است، تا اینجا برسد که بگوید یزید خلافتش اراده خدا بود، بعد در ادامه اش دوباره یک داستانی را نقل می کند از محمد حنفیه که گفته بله یزید اهل نماز بود، شراب نمی نوشید، در پی کار خیر بود، بر سنت بود، بعد ادامه اش در این داستان یک نکته ای را نقل می کند، می گوید ابن مطیع که با محمد بن حنفیه بحث می کرد سر یزید گفت تو از این ترس داری که ما خلافت را از یزید بگیریم و به تو ندهیم، لذا طرفداری یزید را می کنی، بعد محمد بن حنفیه جواب داد، گفت که

هرگز قتال را برای آنچه شما مرا به سوی آن می خوانید حالا نمی بینم، حال چه در این مسئله تابع شما باشم یا نباشم،

بعد آنها گفتند با ما یکی باشد، گفت نه نیستم، گفتند پس ما از این به بعد با تو دشمن هستیم چون از یزید دفاع می کنید، بعد می گوید محمد بن حنفیه گفت در این صورت من مردم را به تقوای خداوند امر نموده و با آنان وصیت می کنم که رضایت هیچ مخلوقی را توسط برانگیختن خشم خالق به خود جلب نکنم یعنی مخالفت با یزید موجب خشم خدا می شود،

مجری:

و این را هم از زبان محمد بن حنفیه می گوید

استاد شریفی:

از زبان محمد بن حنفیه که محمد بن حنفیه گفت اگر با یزید مخالفت کنم موجب خشم خدا می شود بعد می گوید که

کسانی که به یزید آنچه را که حق ندارند نسبت دادند همان رافضه هستند که می خواهند در دل مسلمانان شک و شبهه ایجاد کنند و بدین وسیله آنان را که همان حاملان و ناقلان قرآن می باشند، بدنام می سازند

یزید شد حامل و ناقل قران بعد می آید می گوید

وقتی معاویه از دنیا رفت یزید مردم را در مسجد جمع کرد و سخنرانی کرد که این خطبه یزید نشانه تقوای یزید بن معاویة بن ابی سفیان است،

باید گفت که عادلان به عدالت یزید شهادت داده اند، حتی یحی بین بکیر از لی بن سعد امام اهل مصر که می گوید که لیث گفت امیرالمؤمنین یزید در تاریخ فلان وفات یافت،

پس لیث یزید را امیرالمؤمنین می داند پس خلیفه شرعی و امیرالمؤمنین آقایان در زمان آقا امام حسین (ع) چه کس است؟ می شود یزید بن معاویة ابی سفیان، حالا پس این که شد خلیفه شرعی و امیرالمؤمنین سؤال پیش می آید امام حسین به نقل از همین آقایان که اعتراف داشت به عدالت یزید و به علم یزید، مقابل این یزید بن معاویه بن ابی سفیان خروج کرد، نکته اول، مقابل خلیفه شرعی دلیل عزت اسلام خروج کرد، پس امام حسین ذلیل کرد اسلام را با این خروجش، از آن طرف حکم مگر امام حسین، «مات میتة جاهلیه» به مرگ غیر اسلام از دنیا می رود، سرور جوانان اهل بهشت مرتد از دنیا می رود طبق مبانی اهل سنت، و واجب القتل هم هست، باید کشته بشود تا درس عبرت بشود برای دیگران، از من خیلی می پرسند که آقای شریفی چه می شود امام حسین را صدر اسلام صحابه و تابعین ریختند اینطوری بکشند، مبانی اهل سنت، این تا اینجای پازل، حالا اگر تماس ها را داشته باشیم بعد ان شاءالله آن قسمت آخر را که این حرفی که من زدم یعنی حرف من نیست یعنی تحلیل من نیست، این را خود بزرگان اهل سنت هم بیان کردند.

مجری:

تماس داریم، اول تماسی هست که شخصی هستند که خودشان را معرفی نکردند و ما هم اصراری نمی کنیم حالا به هر دلیلی که هست ان شاءالله صحبتی بکنیم و پاسخ شان توسط جناب آقای شریفی داده خواهد شد، ما در خدمت تان هستیم سلام علیکم و رحمة الله خیلی خوش آمدید به این برنامه

بیننده:

سلام خدمت شما و شب تان بخیر، از آقای شریفی یک سؤال داشتیم آقای ترشابی شبکه کلمه عربستان می گفت این یزید کافر، و عقیده ما این است که یزید کافر از دنیا رفته این چطوری است که اینها می گویند که

استاد شریفی:

شما خودتان همچین حرفی را از ایشان شنیدید؟

بیننده:

بله فکر کنم ترشابی بود،

استاد شریفی:

چون آنچه که ما از اینها داریم

بیننده:

داشتند با یک بیننده ای صحبت می کردند آقای ترشابی گفت عقیده ما بر این است که یزید کافر از دنیا رفته

استاد شریفی:

آنچه که ما از این شبکه و همین آقا و همکاران این آقا داریم اینها قائل به این نکته نبودند ت الآن که شما دارید این را می گویید، اتفاقاً یک کلیپی را ما پخش کردیم در فضای مجازی هم شاید باشد، سرچ بزنید مدافعان و سربازان یزید می آید، از همین آقا، آقای خدمتی، آقای هاشمی گرفته تا آل شیخ، همه شان تصریح بر این می کنند که یزید خلیفه شرعی بود، حتی آقای آل شیخ می گوید امیرالمؤمنین یزید و خدا از حسین بگذرد و حسین را ببخشد بخاطر خروج بر خلیفه شرعی امیرالمؤمنین، اگر آقای ترشابی اخیراً به این رسیده که یزید کافر بوده خب حکم کسانی که به یزید گفتند امیرالمؤمنین مثل آن همکاران خودش، حکم آنها چیست؟ و اینجا نکته است و سؤال اینجا پیش می آید، یزید کافر، خلیفه آن زمان پس چه کسی بوده اگر یزید نبوده؟ اگر یزید خلیفه اهل سنت و اهل تسنن نبوده در عصر خودش، خلیفه آن زمان چه کسی بوده، اگر امام حسین بوده چرا در هیچ کتابی از کتب اهل تسنن جزء خلفای اثنی عشر امام حسین را به عنوان خلیفه معرفی نکردند، همه آنها آن عصر را خلیفه مشروع را یزید بن معاویة ابی سفیان مطرح کردند، حالا پاسخ شان چیست؟

بیننده:

خب ادله ای که اینها دارند می گوید چون یزید بر امام حسین خروج کرده برای همین کافر است، این چیزی است که آقای ترشابی در شبکه کلمه گفته

استاد شریفی:

عزیز من شما اهل تسنن هستید یا شیعه هستید برادر من،

بیننده:

من مسلمان هستم

استاد شریفی:

خب نه مسلمان که فرقه ها و مذاهب مختلفی دارد کدام عقیده را دارید شما؟

بیننده:

حالا شما جواب را بدهید

استاد شریفی:

خب من جواب شما را می دهم، خیلی راحت به شما می گویم آنچه که ما از اینها دیدیم خلاف آن چیزی است که شما دارید ادعا می کنید ان شاءالله که شبهای بعد کلیپ هایشان را هم پخش می کنیم، اینها هیچ وقت نگفتند یزید کافر است، من تا به حال نشنیدم، خلافش را هم شنیدم والآن شما که ظاهراً اهل تسنن هستید و نمی دانم به چه دلیلی که شاید خودتان هم بهتر می دانید نمی خواهد این را مطرح کنید، من از شما می پرسم یزید را خلیفه مسلمین می دانید جزو خلفای اثنی عشر یا نه؟

بیننده:

با این تحقیقاتی که من کردم چون یزید شراب خوار بوده نه، کسی که ادعای خلافت دارد من عقیده خودم را می گویم یعنی به عقل خودم رجوع کنم چون کسی که شراب خوار است نمی تواند خلیفه باشد،  چون مشروعیت ندارد

مجری:

خب یک چیزی یک سؤالی من بپرسم اینکه چون شراب خوار بوده مشروعیت ندارد یا اینکه چون سید جوانان اهل بهشت را طبق همه فرمایشات رسول الله طبق همه منابعی که از خود اهل سنت هم آمده چون ایشان را کشته، یعنی بخاطر شراب خواری صرفاً ایشان عزل می شود با توجه به اینکه آقای شریفی ذکر کردند در همه منابع و در همه آن کتاب هایی که 23 موردش را فقط ایشان وقت کردند تازه بیاورند، طبق این حرف الآن ما نقض این را متوجه نشدیم، چون کشتن سید جوانان اهل بهشت یعنی امام حسین (ع) بوده ما می توانیم ایشان را عزل بدانیم یا اینکه چون شراب می خورده، الآن کدام را ما می توانیم بپذیریم از شما؟

بیننده:

خب ببینید اول اینکه من به عقل خودم دارم رجوع می کنم می گویم کسی که شراب خوار است نمی تواند یک امام جامع باشد، چون خودش اشکال دارد، خودش مورد دارد، او نمی تواند به شراب خوردن مردم ایراد بگیرد، می گویند تو چرا خودت شراب می خوری تو که ادعای خلافت و امامت داری، این یک چیز خنده دار می شود من عقلی دارم می گویم، اصلاً کاری به کتاب های شیعه و سنی ندارم،

استاد شریفی:

این نکته ای که شما گفتید حرف تان کاملاً درست است و ما هم همین را می گوییم، یعنی کسی که خودش شراب خوار است نمی تواند کس دیگر را نهی کند و منع کند از شراب خواری، حالا این را مصداق شما آوردید مواردی زیادی هست، اما نکته اینجا است اول برنامه هم من یک چیزی گفتم، گفتم آنچه که من می گویم مبانی اهل سنت است، یک اهل تسنن بیاید بگوید اینها را من قبول ندارم فرق است بین این دوتا، الآن سؤال من از شما این است مبانی اهل تسنن، روایت خواندم از صحیح مسلم، پیغمبر می گوید خروج بر خلیفه و این خلیفه ای که بعد از من می آید ظالم است فاسق هست، فاجر هست، ظلم می کند کتک می زند آدم هم می کشد، خلاف سنت و سیره من هم عمل می کند قلبش هم قلب شیطان است، حدیث صحیح مسلم را خواندم، با او حق مخالفت هم ندارید اگر مخالفت کردید به مرگ غیر اسلام «مات میتة جاهلیه» از دنیا رفتید و اگر هم مخالفت کردید کشته می شوید، شما این روایت ها را قبول دارید؟

بینند:

خب ببینید چون آقا رسول الله خودشان انسان پاک و سالمی بودند و قطعاً هیچ وقت سفارش نمی کند حضرت که انسان فاسق و شراب خوار دفاع کنید و حمایت کنید،

استاد شریفی:

خب الآن که من روایت های صحیح مسلم را خواندم عزیز من اینطور بود

مجری:

شما فرمودید مبنای عقلی تان این است و کاملاً هم درست است، الآن صحبت ما این هست پس این همه از علمای شما چه می گویند، یعنی این همه عالم شما عقل شان مبنی بر این موضوع نبوده؟ یعنی آمدند اینطوری و طور دیگری استدلال کردند و این تناقض بین نظر شخص شما و این همه منابع چه می شود این وسط؟

بیننده:

ببینید خب من باز هم می گویم اگر بخواهم دلیل عقلی بگویم به فهم خودم بگویم

استاد شریفی:

حرف شما را قبول کردیم عزیز، ما حرف شما را کاملاً پذیرفتیم باهم در یک جبهه هستیم، من می خواهم همین را بگویم، که الآن شما عقل تان کاملاً درست دارد می گوید من هم قبول دارم، ولی بحث سر این است می خواهم بگویم اهل تسنن یک مبانی دارند، دو تا کتاب دارند بخاری و مسلم، اجماع دارند هر آنچه که آمده صحیح است، بعد این همه روایت من خواندم با شرح علمای تان که این روایات را نشستند با هم یک پازل چیده اند، الآن عقل شما یک طرف است مبانی اهل تسنن یک طرف، من دقیقاً هدفم از این برنامه و این موضوع همین بود که اهل تسنن به این برسند که عقل ما می گوید یک چیزی مبانی ما یک چیزی، مبانی ما می گوید امام حسین خارجی است مرتد است، یزید خلیفه شرعی است و باید امام حسین را می کشت، امام حسین مرتد از دنیا رفته به دستور رسول خدا باید کشته می شد، عقل ما می گوید نه امام حسین کجا، اصلاً یزید کجا، من الآن این مبانی اهل تسنن را چکار کنم برادر من؟

بیننده:

من با این وضعیت به قول مبانی و عقاید شیعه من حسین را به حق می دانم، چون انسان پاکی بود و قطعاً این دوتا بخواهم عقلم انتخاب کند قطعاً حسین (رضی الله عنه) را انتخاب می کند نه یزید را هیچ وقت عقل من نمی گوید برو سراغ انسان شراب خوار دزد، حالا هرچه می خواهد باشد، آدم کش و جانی باشد، یک همچین آدمی هیچ وقت نمی تواند یک جامعه را به راه راست هدایت کند، برعکس منحرف می کند جامعه را

استاد شریفی:

خدا خیرتان بدهد، مرحبا به این وجدان و انصاف شما ما هم همین حرف را می گفتیم

بیننده:

من دلیل عقلی را گفتم من کار ندارم که علمای ما چه گفتند، هرچه گفتند من کاری به آن ندارم

استاد شریفی:

متشکر از شما برادر عزیز

بیننده:

بعد دلیل کشتن امام حسین چه بوده این وسط؟

استاد شریفی:

ان شاءالله دلیلش را هم می آورم چون یک مورد دیگر هست از این پازل را من بخوانم بیننده برنامه باشید من باز هم دلیلش را از علمای اهل سنت بیاورم

بیننده:

آقا رسول الله که فرمودند این سید شباب اهل الجنة خب اگر یزید شراب خوار به عقل من باشد اینجا باز کلام رسول الله می رود زیر سؤال چطوری یک کسی که می خواهد قدرت نمایی کند

استاد شریفی:

بله ما هم همین را می گوییم، ما می گوییم از این طرف پیغمبر می گوید امام حسین مرتد است و خارجی است باید کشته بشود، از آن طرف می گوید این سروران اهل بهشت است، این تعارضات و تناقضات را اصلاً ما موضوع این برنامه را اینطوری چیدیم و مطالب را آوردیم که شما این دوگانگی را حس کنید که الحمد الله کاملاً حس کردید که این دوتا اصلاً جور در نمی آید؛ ممنوم از شما عزیز بزرگوار

مجری:

خیلی ممنونیم متشکریم از تماس تان

بیننده:

من فقط کلام آخرم اینکه بگویم اگر علما یک چیزی گفتند این دلیل بر این نمی شود که درست است، من باید به عقل خودم هم رجوع کنم، حالا عالم شاید خیلی چیز ها بگوید، این با عقل من جور نمی آید، مثلاً یک عالمی بخواهد از یک آدم شراب خوار روز تعصب بخواهد قضاوت کند، بگوید نه حالا شراب خوردن مهم نیست، این باز هم انگار ما طرفدارش هستیم، این باز هم می تواند خلیفه باشد، این با عقل انسان جور در نمی آید، یک انسان جاهل این قضیه را قبول می کند نه یک انسان عاقل

مجری:

خیلی متشکریم از تماس تان، تماس بعدی برقرار می شود با جناب آقای بهادری از کرج، بفرمایید سلام علیکم و رحمة الله در خدمت تان هستیم.

بیننده:

بسم الله الرحمن الرحیم عرض سلام و شب بخیر دارم خدمت جناب آقای حسینی و جناب آقای استاد شریفی بزرگوار، این ایام را تسلیت عرض می کنم خدمت همه شیعیان علی الخصوص عزیزان شبکه ولی عصر، حضرت جناب آقای علی شریفی اسلام برنامه هست، علم هست، تمام قرآن رسالتش برای فهم است، وقتی که فهم آمد آدرس خدا پیدا می شود، کسانی برای دنیا طلبی دین را مستمسک خود قرار دادند برای رسیدن به پول و قدرت واقعاً آدم دلش به درد می آید کسانی که قلم به دست بودن، به اینها باید بگوییم قلم به مزد، که درخدمت حاکمان بودند و تاریخ را اینگونه رقم زدند، به نفع حاکمان به نفع بنی امیه، من واقعاً تأسف می خورم رسول مکرم اسلام که می فرماید «مَا أُوذِی نَبِی مِثْلَ مَا أُوذِیتُ» 23 سال فرمود هیچ پیامبری به اندازه من اذیت و آزار نشد،  برای اینکه نامه خدا را برای فهم به مردم برساند که مردم زندگی یعنی سعادت خوش بختی، برابر برادری، دین، آن وقت این نامه به دست رسول مکرم اسلام می رسد بعد به دست علی بن ابی طالب بعد از علی بن ابی طالب یک مرتبه می شود اسلام یعنی خشونت اسلام یعنی بیت المال خوری، اسلام یعنی نستجیر بالله نکاح با محارم، اسلام یعنی شراب خواری، ترک صلاة اسلام یعنی سگ بازی، میمون بازی، این را کدام عقل و منطق می پذیرد من واقعاً از آقایان اهل سنت می خواهم وجدان داشته باشید روز قیامت جواب خدا را چه می خواهید بدهید؟، از آقای غزالی پرسیدند یزید را می شود لعن کرد او گفت نه خیر کسی که یزید را لعنت بفرستد فاسق است، او گفت مسلمان را نمی شود لعن کرد، آخر یزید مسلمان نبوده مؤمن هم که اصلاً نبوده، در مورد یزید فاسق گفته شراب خواری زنا با محارم، سگ بازی قتل، قتل فرزند پیغمبر اشکالی ندارد، فسق هم به وجود نمی آورد، موجب لعن هم نمی شود، سؤال من این است جناب آقای شریفی این چه دینی است با این همه جنایت، خیانت به مسلمین فسق نمی آورد و اسلام یزید هم صحیح بوده، فقط یک اشتباهی کرده امام حسین را کشته، سوء ظن به مسلم حرام است، واقعاً  کدام عقل کدام وجدان این را می پذیرد، ما می گوییم خدا تا روز قیامت او و اجدادش را لعنت کند این درک و شعور یک روشنفکر و عالم سنی است، وجداناً ما روز قیامت داریم عزیزان خدا می گوید حق هست یک باطل، حق و باطل را که نمی شود با هم قاطی کرد که فردا چه جوابی دارید بگوییم، حسین بن علی خون خدا بوده، آقا رسول اسلام می فرماید «حسین منّی و أنا من حسین» یا پیغمبر را قبول دارید وجداناً اگر به حرف قبول دارید که ما با شما حرفی نداریم اگر وجداناً تمام حرکات و رفتار و گفتار پیغمبر را عین قرآن می دانید، پس بیایید دست از یزید و بنی امیه بردارید، و سلام علیکم و رحمة الله و برکاته.

مجری:

ممنونم از تماس شما، خب یک تماس دیگر هم داریم صحبت های ایشان چون کلیت را در بر می گرفت به آن پرداختیم اگر اجازه بدهید تماس بعدی را هم بگیریم یک دفعه پاسخ بدهید، جناب آقای محمدی از اصفهان، سلام علیکم و رحمة الله در خدمت تان هستیم.

بیننده:

سلام شب شما بخیر باشد بفرمایید، مجری محترم و جناب آقای شریفی عزیز من می خواستم از برنامه خوب شما تشکر کنم و البته من عرضم با این آقایی که چند لحظه پیش زنگ زدم و خوشحال شدم البته یعنی آخر قضیه ایشان را فردی منطقی یافتم به دلیل این برخورد خوبی که جناب شریفی کردند و مطالبی که گفتند هم ما استفاده کردیم هم ایشان اما خواستم یک عرضی کنم و آن اینکه این شبکه هایی که شما اسم بردید اینها هیچ کدام، هرچند من گاهی پنج دقیقه بیشتر نگاه نمی کنم برنامه شان را اما اهل دشنام فحش و بد و بیراه هستند،  و بنابراین استناد کردن به اینکه می گویند گاهی اینها حسین را قبول داریم و اهل بیت را قبول داریم این کذب محض است، چون بسیار شده که در همین 4-5 دقیقه ای که ما توجه کردیم اینها به ائمه هدی به امیرالمؤمنین اینجا جسارت کردند حتی اسم برنامه ولی عصر را به زشتی گفتند اینها، پس بنابر این عرضم این هست به حرف هایشان نمی شود استناد کرد هیچ اعتباری ندارد اگر احیاناً یک سؤال کننده با انصاف اهل سنت پیدا می شود گاهی، اما بخصوص افرادی که در این تلویزیون هستند دائماً فحش می دهد، یعنی در واحد زمان اگر بخواهیم حساب کنیم، تعداد دشنام هایی که اینها به عالمان شیعه می دهند اینقدر زیاد هست که آدم گاهی حالش بد می شود، به هر حال گفتم از برنامه خوب شما که و زحماتی که کشیدید تشکر کنم، خداوند شما را بخیر کند.

مجری:

خیلی ممنون متشکریم ضیق وقت داریم متأسفانه و همانطور که آقای شریفی گفتند چون مطالب شان ناقص نماند، من عذر خواهی می کنم از بینندگان بابت این که فعلاً برای امشب فکر نمی کنم دیگر بتوانیم تماس داشته باشیم، ولی ان شاءالله اگر فرصت بود بعد از صحبت های آقای شریفی سعی می کنیم بر قرار کنیم.

استاد شریفی:

من آخرین نکته را بگویم که چرا امام حسین شهید شد، آقای بهادری یک نکته ای را گفتند که می گویند یزید یک اشتباه کرد آن هم کشتن امام حسین است، نه یزید طبق مبنای شان اشتباه نکرد یزید به دستور پیغمبر عمل کرد، حرف من هم نیست دوباره کتاب العواصم من القواصم، برای آقای ابن عربی مالکی خوب دقت کنید، صفحه 205 می گوید

پس آنان (صحابه) کوشش می کردن که حسین را در حکم ابن زیاد و بیعت با یزید قانع کنند پس اگر حسین نپذیرفت که در بیعتی داخل شود که همه مسلمانان در آن داخل شده بودند و با قدرت و قوت در مقابل آن جبهه گیری کرد رو در رویی و قتال با او از لحاظ شرعی و سیاسی امکان پذیر بود،

العواصم من القواصم، ابن عربی مالکی، ص 205

چون امام حسین با خلیفه ای که بر او اجماع شده بود و صحابه با او بیعت کرده بودند مخالفت کرد، فتوای به قتل امام حسین، پس

رو در رویی و قتال با امام حسین از لحاظ شرعی و سیاسی امکان پذیر بود،

خداوند شهادت میگیریم که ما آنچه را که نوشتیم از روی هو و هوس یا بغض نسبت به حسین و یا آل بیت او نیست، اما به عنوان مورخ اگر بخواهیم به منطق و انصاف و حق اعتصام کنیم نمی توانیم به جز آن را بنویسیم،

و راست هم می گوید چون روایات شان این را می گوید

چون روایاتی که نفس را مطمئن می سازد اجازه سر دادن سخن دیگری را نمیدهد و نیز ما در اینگونه نتیجه گیری از روایات تنها نبوده و بسیاری دیگر در این طرز فکر با ما موافقط می کنند، بلکه بهتر بگوییم هر شخص منصف و به دور از هوا و هوس در مسلمانان علی رغم اختلاف طایفه ای اش در این مسئله با ما مشارکت می کند که حسین واجب القتل است،

نقل عقل، و اجماع و وجدان ما این عالم سنی می گوید ثابت می کند که حسین واجب القتل است،

پس بگذارید در اینجا در دو قول از اقوال مشاهیر دنیا اسلام یعنی امام مصلح و بزرگوار ابن تیمیه و نیز مورخ و محقق محمد الخزری را ذکر کنیم، امام ابن تیمیه پس از عنوان کردن نصیحت های افراد مختلف به حسین مبنی در عدم خروج و گوش زد کردند عواقب وخیم این کار به او می گوید در خروج امام -حسین مصلحتی وجود نداشت، نه برای دنیا و نه برای آخرت امام حسین، حال آنکه بر خروج و قتل او فساد مترتب گشت،

فاسد هم بود امام حسین، عمل فساد انگیز هم انجام داد،

که هر گز در صورتی که در شهرش می ماند این فساد بروز نمی کرد، چون آن اموری را که او از کسب خیر و دفع شر قرار داده بود عملی نگشت بلکه با خروج او و قتلش شر هم دو چندان گشت، و خیر نقصان یافت،

امام حسین گفتم افتاد مقابل دنبال ذلیل کردن اسلام بود آن روایت هایی که خواندم ابن تیمیه همین ها را می گوید، می گوید امام حسین شر بپا کرد، امام حسین فساد بپا  کرد، موجب نقصان در خیر شد،

و کار امام حسین شر عظیمی را به همراه داشت و قتل امام حسین شهادت امام حسین از اموری بود که فتنه های بی شماری را بر انگیخت و شیخ الخزری پس از بیان حادثه قتل حسین می گوید عموماً باید گفت که حسین با این خروج خویش باعث تفرقه و اختلاف شد، ستون های دین را به لرزه درآورد دچار اشتباه بزرگ شد،

کسی که ستون دین را به لرزه در بیاورد حکمش چیست؟ قتل است، کسی که باعث تفرقه و اختلاف در جامعه بشود حکمش چیست؟ قتل است،

و غایت سخن این است که آن مرد امری را طلب کرد که برای آن آماده نشده بود،

اهل این کارها نبوده امام حسین

در راهی رفت که برای آن توشه بر نداشته بود و حسین با یزید مخالفت کرد در حالی که مردم با او بیعت کرده بودند، و باید دانست که از یزید آنگونه جرم و ظلم و گناهی سر نزده بود که حسین بر او خروج کند،

ظالم هم بود امام حسین، 

و کسی در مقابل او خارج نشد که، کسی امام حسین را نکشت مگر به تأویل و با او کسی به قتال نپرداخت مگر با تمسک به سخن جد بزرگوار او

یعنی پیغمبر دستور داد حسین را بکشید،

از جمله این احادیث این است که پیغمبر فرمود در آینده مصیبت ها و غم ها خواهد بود پس کسی که بخواد امر این امت را در حال اجتماعش متفرق سازد او را با شمشیر بزنید، هر که می خواهد باشد،

یک ساعت پیش این روایت را خواندم، کجا این روایت استفاده شد؟ می گوید پس مردم با تمسک به این گونه احادیث حسین را کشتند، حسین با شمشیر جدش پیغمبر کشته شد،

و نیز بزرگان صحابه را می دید که او را از این کار باز می دارند ولی به آنان توجهی نکرد حسین، و اگر بزرگان صحابه نمی دانستند که این مسئله مصیبتی بوده که خداوند آن را از اهل بیت دور گردانیده است، و فتنه ای بوده است که کسی نباید در آن داخل شود او را هرگز رها و تسلیم نمی کردند

یک اعتراف هم اینجا دارد، صحابه بین یزید و امام حسین چه کسی را انتخاب کردند؟ یزید را، و امام حسین را کمک نکردند، آقا شیعیان امام حسین را کشتند، باشد شیعیان امام حسین را کشتند اهل تسنن و صحابه کجا بودند چرا دفاع نکردند از امام حسین، چرا دفاع نکردند؟ اینجا جواب می دهد می گوید صحابه با یزید بیعت کردند در جبهه یزید بودند، امام حسین را رها کردند چرا؟ چون واجب شرعی این بود که حسین باید کشته شود، او فاسد است او شر است او جزء اشرار است، او موجب فتنه است در جامعه او موجب تفرقه است در جامعه، او موجب اختلاف است در جامعه و فتنه ای بپا کرده و به همین دلیل به دستور جدش رسول خدا او باید با شمشیر کشته بشود، اینها آن تعارضاتی است که یک آدم با وجدان می گوید اینهایی که در مورد امام حسین و یزید گفتید از آن طرف فضیلت های امام حسین از زبان رسول خدا چه می شود چطور اینها قابل جمع است؟ لذا اینکه اول برنامه گفتم مبانی اهل تسنن می گوید امام حسین یک مرتد خارجی است نعوذبالله و صاحب اصلی دستور به قتل امام حسین پیامبر است به عنوان اینکه امام حسین یک خارجی از دین خارج شده فاسد فاجر فاسق است نعوذبالله، خیلی سنگین است من الآن این حرف ها را دارم می زنم ولی نمی توانم از آن بگذرم باید بگویم تا این عزیز اهل سنت، که زنگی زد گفت من نمی توانم اینها را بپذیرم یک مقدار به فکر فرو برود اینها یعنی چه؟ اقوال علما نیست، روایات صحیح بخاری و مسلم است، اینکه علمای بزرگ اهل سنت می گویند یزید مؤمن دین دار خلیفه شرعی اینها از جیب خودشان این عقیده را نکشیدند بیرون اینها از کجا این عقیده  را آوردند؟ از بخاری و مسلم آوردند اگر شما این عالم را بوسیدی گذاشتی کنار باید بخاری و مسلم را بگذاری کنار، بخاری و مسلم را بگذاری کنار یعنی مبانی اهل تسنن را بگذاری کنار، اصلاً تمام کنم حرف را یا امام حسین یا مبانی اعتقادی اهل تسنن، کدام را می خواهید قبول کنید، اینها باهم قابل جمع نیست، لذا من همیشه گفتم باز هم می گویم، خود حرکت امام حسین، ما از مصائب بر امام حسین گفتیم از ظلم گفتیم عزاداری ها و روضه ها اما این چیز ها را نگفتیم یا خیلی کم گفتیم، خود حرکت امام حسین تمام مبانی اعتقادی اهل سنت را به چالش کشیده، این خیلی مهم است این خودش چند سال باید در آن بحث شود، من از شما تشکر می کنم همچنین از بیننده ها و عذر خواهی می کنم شاید کلماتی را به کار بردم برای حضرت که برای خود من هم خیلی سخت بود بیانش اما مجبور بودم بگویم تا بفهمید مظلومیت اهل بیت را اینکه اهل بیت چه کشیدند با آن کسانی که این مبانی را چیدند که امام حسین را به نام جدش رسول خدا ذبح کنند.

مجری:

خیلی ممنونم متشکرم بسیار آموختیم و بسیار باعث افتخار بود که این افتخار نصیبم شد میزبان شما باشم و اینطوری یاد بگیریم خیلی ممنونم که ما را یاری کردید شب اول محرم است از امشب همه در هیئات و در مراسم ها حاضر هستند و قربون آن دلهایتا آن وقت هایی که می لرزد بر مظلومیت اباعبدالله و خاندان مطهرش، و همانطور که عرض کردم التماس و خواهشی که دارم این است که دعا برای فرج امام زمان مان فراموش نشود صدقه برای امام زمان مان زیاد بگذاریم در این ماه خصوصاً وقتی می دانیم که هر روز دو بار خون گریه می کنند بر عزای جد شان حضرت سید الشهداء

بر فراز خیمه گاهش پرچم  مشکی زده

حضرت صاحب عزا، شالِ عزا انداخته

 

ذکر «یا جدّاه» بر لب دارد و مضطر شده

روضه خوان او را به یاد بوریا انداخته

یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین. اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة

به امید دیدار یا علی مدد.


  
  • رضایی

    5 آذر 1401 - ساعت 17:02

    بر دوستداران و مدافعان یزید تا قیامت لعنت الله علیهم اجمعین

    0 2

مع امام منصور>

قاتل امام حسین ع مبانی اهل سنت اطاعت مطلق از حاکم یزید خلافت علم و عدالت