-
ضیافت - به مناسبت ایام ماه مبارک رمضان 17 فروردین 1402
54:36 دقیقه -
ضیافت - به مناسبت ایام ماه مبارک رمضان 16 فروردین 1402
55:48 دقیقه -
ضیافت - به مناسبت ایام ماه مبارک رمضان 15 فروردین 1402
55:18 دقیقه -
ضیافت - به مناسبت ایام ماه مبارک رمضان 14 فروردین 1402
52:17 دقیقه -
ضیافت - به مناسبت ایام ماه مبارک رمضان 13 فروردین 1402
56:25 دقیقه -
ضیافت - به مناسبت ایام ماه مبارک رمضان 12 فروردین 1402
54:08 دقیقه -
ضیافت - به مناسبت ایام ماه مبارک رمضان 11 فروردین 1402
58:45 دقیقه -
ضیافت - به مناسبت ایام ماه مبارک رمضان 10 فروردین 1402
53:05 دقیقه -
ضیافت - به مناسبت ایام ماه مبارک رمضان 9 فروردین 1402
57:50 دقیقه -
ضیافت - به مناسبت ایام ماه مبارک رمضان 8 فروردین 1402
55:48 دقیقه -
ضیافت - به مناسبت ایام ماه مبارک رمضان 7 فروردین 1402
59:05 دقیقه -
ضیافت - به مناسبت ایام ماه مبارک رمضان 6 فروردین 1402
1:00:28 دقیقه -
ضیافت - به مناسبت ایام ماه مبارک رمضان 4 فروردین 1402
55:22 دقیقه -
ضیافت - به مناسبت ایام ماه مبارک رمضان 3 فروردین 1402
57:09 دقیقه
ضیافت - به مناسبت ایام ماه مبارک رمضان
قسمت شانزدهم ویژه برنامه ضیافت با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین جباری
دیگر قسمت ها
عنوان برنامه: ضیافت - به مناسبت ایام ماه مبارک رمضان
استاد: حجت الاسلام والمسلمین دکتر جباری
مجری: آقای ....
مباحث مطرح شده در این برنامه: معراج؛ ماه رمضان؛ سفر آسمانی؛ خلقت نوری؛ اهل بیت علیهم السلام؛ سوره اسراء؛ مسجد الحرام؛ مسجد الاقصی؛ سعد معاذ
مجری:
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ
عرض سلام و احترام خدمت همه شما بینندگان عزیز شبکه حضرت ولی عصر (علیه السلام) با ویژه برنامه ضیافت برنامه قرآنی و معارفی به مناسبت ماه مبارک رمضان در خدمت شما بینندگان عزیز هستیم.
در این قسمت از برنامه در خدمت یکی از کارشناسان محترم و اساتید محترم حوزه و دانشگاه جناب استاد جباری هستیم با توجه به این که در آستانه شب هفدهم ماه مبارک رمضان قرار داریم شبی که منسوب به شب معراج نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) است.
ان شاء الله در همین باب با جناب استاد گفتگویی خواهیم داشت سلام عرض می کنم در خدمت تان هستیم.
استاد جباری:
بسم الله الرحمن الرحیم متقابلاً عرض سلام و ادب دارم حضور حضرتعالی و عزیزان بیننده این برنامه هرجایی که شرف حضور دارند و آرزوی قبولی طاعات و عبادات و صلات و صیام و اذکار به هرحال حالات معنوی که در این ماه نصیب همه روزه داران و مؤمنان می شود. در خدمت تان هستیم.
مجری:
امشب مصادف است با شب معراج وجود مبارک نبی مکرم اسلام و نقطه عطفی که در تاریخ اسلام است. اگر صلاح می دانید در مورد این شب مطالب و مباحثی است بیان بفرمایید.
استاد جباری:
همان طور که اشاره فرمودید شب هفدهم رمضان بنا بر یک قول سالگرد واقعه بسیار مهم اسراء و معراج رسول خدا (صلی الله علیه وآله) است که یک حقیقت انکار ناپذیر است. در روایات ما از قول بزرگان ما و همین طور ائمه (علیهم السلام) از جمله روایتی از امام رضا (علیه السلام) در این باره داریم اموری که باید یک فرد شیعه، مؤمن و معتقد به آن باشد حضرت ذکر می کنند از جمله مسئله معراج است.
بحث اسراء و معراج امر و اصلی قرآنی است در قرآن هم آیاتش است (اشاره ای خواهم کرد) همین طور روایات فراوانی درباره اسراء و معراج است عزیزانی که اهل مطالعه هستند می توانم ارجاع بدهم به بحار الأنوار، جلد 18 در آن جلد روایات فراوانی مرحوم علامه مجلسی در این ارتباط آورده است و ویژگی های معراج و آن چه که در این سفر آسمانی رخ داده است.
البته اقوال دیگری هم است غیر از شب هفدهم، شب نوزدهم یا شب بیست و یکم هم نقل شده است بعضی البته شب قدر را ترجیح داده اند. منتها ما شب هفدهم را بهانه ای قرار دادیم که قول تقریباً مشهور است در این باره چند نکته را در ارتباط با این مسئله عرض می کنم. یک نکته بحث تاریخش که از جهت ماه و روز نکاتی است که عرض کردم دیگر وارد تفصیل اقوال مربوط به معراج نمی شوم؛ چون ماه ربیع الأول بعضی ها گفتند که اقوال غیر مشهور است. عمده ماه رمضان و شب قدر است.
از جهت سال باز اختلافی وجود دارد در روایات اهل بیت (علیهم السلام) سال های آغازین پس از بعثت پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) نقل شد و ترجیح دارد. سال دوم، سال سوم و سال های اواخر دوره مکه هم نقل شده است که بیشتر معروف نزد اهل سنت است. این هم یک نکته و ما شیعه بالخصوص و البته این مسئله منحصر به شیعه نمی تواند باشد چرا؟ چون بحث خلقت نوری فاطمه (سلام الله علیها) و این که تکوّن وجودی حضرت زهرا (سلام الله علیها) از آن میوه های بهشتی بود که پیامبر اکرم در شب معراج تناول کردند در روایت شیعه و اهل سنت هر دو آمده است چندین روایت در این باره داریم.
نوع میوه ها هم مشخص شده است سیب، رطب، گلابی و امثال این منافاتی هم با هم ندارد به هر حال پیامبر اکرم متنعم به این نعمت های بهشتی شدند و بعد این تبدیل شد به آن نور و نطفه ای که به حضرت خدیجه منتقل شد بعد از آن چهل روزی که پیامبر به خلوت و عبادت گذراند و فاطمه (سلام الله علیها) از آن نور متولد شد. باز در روایات هم شیعه هم اهل سنت است حتی از عایشه نقل شده است دید پیامبر، فاطمه را می بوسد و می بوید وقتی که علت را پرسید پیامبر فرمود:
«فَأَنَا أَشَمُّ مِنْهَا رَائِحَةَ الْجَنَّة»
علل الشرائع؛ ابن بابويه، محمد بن على، محقق / مصحح: ندارد، ناشر: كتاب فروشى داورى، ج1، ص183
بوی بهشت را از او استشمام می کنم همه این ها مرتبط با این مسئله است این ها مؤیداتی در این که پس معراج باید قبل از ولادت فاطمه اتفاق افتاده باشد و ولادت فاطمه بنا بر صحیح ترین قول پنجم بعثت بوده است و طبیعتاً باید قبل از آن اتفاق افتاده باشد این از جهت تاریخ اما از جهت رخداد اسراء و معراج عزیزان بیننده بحمد لله فاضل هستند و توجه دارند که من دو تعبیر به کار می برم اسراء و معراج. اسراء نازل است به آن سِیر به تعبیر افقی، سِیر از مسجد الحرام به مسجد الأقصی و معراج، عروج به آسمان ها است. اسراء را سوره مبارکه اسراء آیه اول اشاره به آن می کند
(سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيهُ مِنْ آياتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ)
پاک و منزه است خدايی که بنده اش را در يک شب، از مسجد الحرام به مسجد الاقصی -که گردا گردش را پر برکت ساخته ايم- برد، تا برخی از آيات خود را به او نشان دهيم؛ چرا که او شنوا و بيناست.
سوره اسراء (17): آیه 1
و این که از مسجد الحرام یا در خود مسجد الحرام یا خانه ای در مکه هر دو قول آمده است. منتها تصریح قرآن، مسجد الحرام است چون بعضی ها گفتند در خانه ام هانی خواهر امیر المؤمنین آن شب پیامبر اکرم استراحت می کردند همسر ام هانی، هُوَیره بود گفتند پیامبر از خانه ام هانی به معراج رفت اما تصریح قرآن به مسجد الحرام است (مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى) جبرئیل مرکبی را خدمت پیامبر اکرم می آورد.
مرکبی خاص از مرکب های بهشتی در روایات توصیف شده است چندین روایت راجع به بُراق داریم نام مرکب در روایات، بُراق آمده است. در چندین روایت توصیفش این طور آمده است یک حیوانی چهار پا از جهت اندازه از حمار بزرگ تر و از قاطر کوچک تر بین این دو صورت، صورت آدمی بود و آن حیوان دو بال بر پشتش داشت. باز ویژگی های دیگری آمده است که پیامبر اکرم سوار شد دارد:
«خُطْوَتُهَا مَدَّ الْبَصَر»
الهداية الكبرى؛ نويسنده: خصيبى، حسين بن حمدان، (تاريخ وفات مؤلف: 334 ق)، محقق / مصحح: ندارد، ناشر: البلاغ، مكان چاپ: بيروت1419 ق، ص 58
یعنی یک گام او تا مقداری که چشم کار می کند. در شب به آسمان نگاه کنیم چشم مان تا آخرین ستاره ای که انسان می بیند یک چنین حیوانی مرکب پیامبر اکرم می شود برای سِیر دادن در یک شب پیامبر را تا آسمان هفتم ببرد و بر گرداند که جبرئیل هم پیامبر را همراهی می کرد. در گام آغازین این سفر پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) به مسجد الأقصی تشریف بردند جایی که تا آن زمان ندیده بودند یعنی پیامبر سفر تجاری که به شام بعد از 25 سالگی و همین طور در 10- 12 سالگی که سفر اول با ابو طالب (سلام الله علیه) داشتند به مسجد الأقصی نرفتند بلکه در مناطق آغازین منطقه شام رفتند تجارت انجام دادند و بر گشتند.
هیچ گزارش تاریخی نداریم به شام رفته باشد اما پیامبر اکرم ویژگی های مسجد الأقصی را توصیف کردند چون مشرکان مکه برای امتحان پیامبر گفتند مسجد الأقصی چگونه بود و چند تا ستون داشت. پیامبر اکرم برای شان توصیف کرد در مسجد الأقصی در آن شب پیامبر اکرم با ارواح انبیاء ملاقات کردند و آن جا اقامه نماز کردند.
طبیعتاً در این سِیر اطراف مسجد الأقصی (الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيهُ مِنْ آياتِنَا) این ها را نشان دادند از آن جا به آسمان صعود کردند. معروف است از صخره، صخره ای که الان قبة الصخرة آن قبه زرد و معروف بر آن بنا شده است و یک بنای چند ضلعی است معروف است بُراق از روی آن صخره به سمت آسمان ها عروج کرد. در آسمان ها از هر طبقه ای از طبقاتی که ما خیلی نمی دانیم و نمی فهمیم باید خودمان سِیر کنیم ببینیم آسمان های هفتگانه چه است. اما دارد از هر آسمان که صعود می کرد فرشتگان آن آسمان سلام می کردند و با پیامبر دیدار می کردند باز این که پیامبر اکرم
«مکتوب في کل سماء»
نوشته شده بود راجع به بحث شهادت به وحدانیت خدا و رسالت پیامبر و ولایت امیر المؤمنین (سلام الله علیه) و خلافت و وصایت امیر المؤمنین در آسمان ها مکتوب بود. پیامبر اکرم با ارواح انبیاء در آسمان ها ملاقات می کند نکته مهم این که طبق روایات پیامبر اکرم به بهشت وارد می شوند و دوزخ را مشاهده می کنند. چندین روایت راجع به خلقت بهشت و دوزخ داریم در قرآن هم دلالت بر این دارد.
(وَأُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ)
(در آن روز،) بهشت برای پرهيزکاران نزديک می شود
سوره شعراء (26): آیه 90
و امثال این ها در کتاب صفات الشیعة مرحوم شیخ صدوق این روایت با سند خودش آمده است تا امام صادق (سلام الله علیه) که
«لَيْسَ مِنْ شِيعَتِنَا مَنْ أَنْكَرَ أَرْبَعَةَ أَشْيَاء»
از شیعیان ما نیست کسی که چهار چیز را انکار کند
«الْمِعْرَاجَ وَ الْمُسَاءَلَةَ فِي الْقَبْرِ وَ خَلْقَ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ وَ الشَّفَاعَةَ.»
صفات الشيعة؛ نويسنده: ابن بابويه، محمد بن على (تاريخ وفات مؤلف: 381 ق)، محقق / مصحح: ندارد، ناشر: أعلمى، تهران: 1362ش، ص50
مسئله معراج را نباید انکار بشود. بحث سوال و جواب در قبر در برزخ که انسان وارد می شود نباید انکار بشود و این که بهشت و دوزخ آفریده شده اند و همین طور مسئله شفاعت این ها جز ضروریات مکتب تشیع است و اهل بیت (علیهم السلام) تأکید به این مسئله داشتند ریشه قرآنی هم عرض کردم دارد.
یکی دو تا روایت را عرض می کنم یک مقدار رنگ و بوی اخلاقی به این مناسبت پیدا بکند. مرحوم علامه مجلسی در بحار، جلد 18 به نقل از تفسیر علی ابن ابراهیم قمی این روایت را نقل می کند. معروف است روایت امام صادق است از پیامبر اکرم که:
«لَمَّا أُسْرِيَ بِي إِلَى السَّمَاءِ دَخَلْتُ الْجَنَّةَ»
به آسمان سِیر داده شدم وارد بهشت شدم
«فَرَأَيْتُ فِيهَا قيعان [قِيعَاناً]»
یک منطقه سفیدی را دیدیم که
«وَ رَأَيْتُ فِيهَا مَلَائِكَةً يَبْنُونَ لَبِنَةً مِنْ ذَهَبٍ وَ لَبِنَةً مِنْ فِضَّةٍ»
دیدم قصری را بنا می کنند که در آن خشتی از طلا و نقره می گذارند
«وَ رُبَّمَا أَمْسَكُوا»
گاهی هم توقف می کنند
«فَقُلْتُ لَهُمْ مَا لَكُمْ رُبَّمَا بَنَيْتُمْ وَ رُبَّمَا أَمْسَكْتُم»
چطور گاهی مشغول کار هستید گاهی خیر؟
«فَقَالُوا حَتَّى تَجِيئَنَا النَّفَقَةُ»
منتظر نفقه هستیم یعنی مصالح باید به ما برسد
«فَقُلْتُ لَهُمْ وَ مَا نَفَقَتُكُمْ»
منظور از مصلاح چه است؟
«فَقَالُوا قَوْلُ الْمُؤْمِنِ فِي الدُّنْيَا سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ»
این که مؤمن این ذکر را می گوید مصالحی است که به ما می رسد برای بنا این قصر
«فَإِذَا قَالَ بَنَيْنَا وَ إِذَا أَمْسَكَ أَمْسَكْنَا»
بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج18، ص375
وقتی که این ذکر را بگوید ما مشغول هستیم. بحث تجسم عمل هم در کلام مطرح است در قرآن هم آمده است
(وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا وَلَا يظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدًا)
و (اين در حالی است که) همه اعمال خود را حاضر می بينند؛ و پروردگارت به هيچ کس ستم نمی کند.
سوره کهف (18): آیه 49
حکایت از این دارد چه عذاب دوزخ و هیزم جهنم و چه نعمت های بهشتی همه در نتیجه عمل مؤمن است که خداوند آن را در آن قالب مجسم می کند این روایت قابل توجهی است که ما ساعات و آنات مان را در ماه رمضان که خوش به حال مان است «انفاسکم فیهِ تسبیح» نفس می کشیم تسبیح است یا خواب هم می کنیم عبادت محسوب می شود. اما در غیر ماه رمضان که این سفره بر چیده می شود باید خیلی حواس مان را جمع کنیم بودند بزرگانی که دائم الذکر بودند حواس شان جمع بود زبان و قلب شان دائماً در ذکر الهی بود و باز با نیت شان عمده این است هر روز و شب شان را با نیات صالح، رنگی که به کارهای شان می زنند همه را عبادت می کنند. این که می خوابند خدایا برای این که استراحت کنم غذا می خورم برای این که قوت پیدا کنم آمادگی برای طاعت تو پیدا کنم این که با یک وضوی ساده هر شب قبل از خواب تا صبح برای فرد عبادت نوشته می شود و گاهی متأسفانه بعضی ما ممکن است از این مسئله غافل بشویم.
«الْمُؤْمِنُ كَيِّسٌ عَاقِل»
عيون الحكم و المواعظ( لليثي)؛ نويسنده: ليثى واسطى، على بن محمد (تاريخ وفات مؤلف: قرن 6)، محقق / مصحح: حسنى بيرجندى، حسين، ناشر: دار الحديث، قم: 1376ش، ص30
مؤمن زیرک است یعنی از این امور استفاده می کند وقتی در آن عرصه یک وقت خدای نا کرده دچار احساس خسارت نشود و این که اوقاتش را به بطالت گذرانده باشد این مال کسی است که اوقاتش را به امور مباح بگذراند و نه به عبادت وای به حال کسی که اوقاتش صرف گناه بشود و وای ها به حال کسی که در ماه رمضان اوقاتش صرف گناه بشود. متأسفانه خیلی از قافله عقب است.
یک روایت جالب دیگری در تفسیر علی ابن ابراهیم قمی آمده است از امام صادق از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) که:
«لَمَّا أُسْرِيَ بِي إِلَى السَّمَاءِ دَخَلْتُ الْجَنَّة»
وقتی به معراج (آسمان) برده شدم وارد بهشت شدم
«فَرَأَيْتُ قَصْراً مِنْ يَاقُوتَةٍ حَمْرَاءَ»
یک قصری از یاقوت سرخ دیدم
«يُرَى دَاخِلُهَا مِنْ خَارِجِهَا»
داخل و خارج آن این قدر شفاف بود که داخلش از بیرون دیده می شود
«وَ خَارِجُهَا مِنْ دَاخِلِهَا مِنْ ضِيَائِهَا»
از آن نوری که از آن جا می درخشید.
«وَ فِيهَا بَيْتَانِ مِنْ دُرٍّ وَ زَبَرْجَدٍ»
این از آن اوصافی است که پیغمبر دارد پیامبر می فرماید
«فَقُلْتُ يَا جَبْرَئِيلُ لِمَنْ هَذَا الْقَصْرُ»
این قصر برای چه کسی ساخته شده است؟
«فَقَالَ هَذَا لِمَنْ أَطَابَ الْكَلَامَ وَ أَدَامَ الصِّيَامَ وَ أَطْعَمَ الطَّعَامَ وَ تَهَجَّدَ بِاللَّيْلِ وَ النَّاسُ نِيَامٌ»
چهار ویژگی ذکر کرد این مال کسی است که کلامش طیب، طاهر، پاک و نیکو باشد و اطعام طعام بکند و روزه دائم بگیرد «وَ تَهَجَّدَ بِاللَّيْلِ وَ النَّاسُ نِيَامٌ» در حالی که مردم خواب هستند مشغول تهجد باشد. امیر المؤمنین این را شنید سوال کرد
«فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ فِي أُمَّتِكَ مَنْ يُطِيقُ هَذَا»
چه کسی طاقت دارد «وَ أَدَامَ الصِّيَامَ» امیر المؤمنین تصور کرد کل سال را باید روزه باشد شب ها متهجد باشد، پیامبر فرمود نزدیک شو
«فَقَالَ ادْنُ مِنِّي يَا عَلِيُّ فَدَنَا مِنْهُ»
امیر المؤمنین نزدیک رفت فرمود
«فَقَالَ أَ تَدْرِي مَا إِطَابَةُ الْكَلَامِ»
میدانی مراد از «إِطَابَةُ الْكَلَامِ» چیست؟ کلام طیب و نیکو
«قَالَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَعْلَمُ»
عرض کرد خدا و رسول می داند پیامبر فرمود:
«قَالَ مَنْ قَالَ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ»
کسی که این ذکر را بگوید مشمول «إِطَابَةُ الْكَلَامِ» است
«أَ تَدْرِي مَا إِدَامَةُ الصِّيَام»
می دانی مراد از «إِدَامَةُ الصِّيَام» چیست؟
«قَالَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَعْلَمُ»
پیامبر فرمود که:
«قَالَ مَنْ صَامَ رَمَضَانَ وَ لَمْ يُفْطِرْ مِنْهُ يَوْماً»
کسی که کل ماه رمضان روزه بگیرد...
یعنی همین کاری که متدینین انجام می دهند مشمول این روایت می شوند. البته اگر خدا توفیق بدهد در غیر ماه رمضان در هر ماه حداقل سه روزی انسان بتواند روزه بگیرد گفتند پنجشنبه اول و آخر ماه و چهارشنبه وسط ماه با توجه به این که:
(مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا)
هر کس کار نيکی بجا آورد، ده برابر آن پاداش دارد
سوره انعام (6): آیه 160
بعضاً از اصحاب پیامبر مثل سلمان و این ها این زیرکی را داشتند سه روز در ماه روزه می گرفتند ده برابر خدا جزا می دهد صوم الدهر می شود گویا عمرش را روزه بوده است. خدا توفیق بدهد خیلی چیز خوبی است انسان در غیر ماه رمضان حداقل در ماه سه روز را بتواند روزه بگیرد این که
«وَ تَدْرِي مَا إِطْعَامُ الطَّعَامِ»
مراد از اطعام طعام چیست؟ فرمود:
«قَالَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَعْلَمُ قَالَ مَنْ طَلَبَ لِعِيَالِهِ مَا يَكُفُّ بِهِ وُجُوهَهُمْ عَنِ النَّاسِ»
تفسير القمي؛ قمى، على بن ابراهيم، محقق/ مصحح: : موسوى جزائرى، طيّب، ناشر: دار الكتاب، ج1، ص21
همین که کسی برود برای اهل و عیاش زحمت بکشد آبرومندانه یک زندگی را اداره کند که این ها محتاج مردم نشوند ولو به قلیل اما نیازهای شان را بر طرف بکند این مصداق آن أطعم الطعام است. آخرینش هم بحث تهجد و شب زنده داری است در روایت پیامبر اکرم فرمود کسی که نماز مغرب را به عشاء متصل کند بین این ها نخوابد و عشاء را بخواند این یک معنا است. یک معنایش همانی است که حضرتعالی در آیات سوره مزمل قرائت فرمودید.
(يا أَيهَا الْمُزَّمِّلُ * قُمِ اللَّيلَ إِلَّا قَلِيلًا)
ای جامه به خود پيچيده! شب را، جز کمی، به پا خيز!
سوره مزمل (73): آیات 1 و 2
تأکید بر شب زنده داری است ولو دقایقی از آخر شب را انسان بتواند بیدار باشد چند رکعتی اهل نماز شب «أهل اللیل» باشد برکاتش به گونه ای است خداوند متعال با تعبیر
(وَمِنَ اللَّيلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَكَ عَسَى أَنْ يبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَحْمُودًا)
و پاسی از شب را (از خواب برخيز، و) قرآن (و نماز) بخوان! اين يک وظيفه اضافی برای توست؛ اميد است پروردگارت تو را به مقامی در خور ستايش بر انگيزد!
سوره اسراء (17): آیه 79
مترتب کرده است بر کسی که اهل اقامه نماز در دل شب باشد خدا ان شاء الله که این توفیق را نصیب همه بینندگان عزیز و ما بفرماید که از اهل صلاة اللیل باشیم.
مجری:
ان شاء الله ماه مبارک هم فرصت خوبی است.
استاد جباری:
رسول خدا (صلی الله علیه وآله) آن شب در معراج صحنه های را در بهشت دیدند که بعضاً در روایات آمده است. بعد پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) جلوه هایی را از اهل دوزخ مشاهده کردند چون روایتش مفصل بود مناسب ندیدم خیلی تکان دهنده بود این که پیامبر اکرم درباره زنانی از امت، صحنه های عذابی را مشاهده کردند. کسانی که تحفظ بر مسئله حجاب نداشتند تحفظ بر حق شوهر نداشتند اهل روابط نا مشروع بودند چیزی در زنان بود. پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) در کسانی از مردان توصیف می کنند آن های که اهل رباء و اهل عدم اکتفاء به مال حلال خودشان بودند یعنی توصیف می کند کسانی که در مقابل شان از نعمت های طیب بود از خبیث ها بر می داشتند در آن جا مصرف می کردند.
پیامبر گفت کسانی که اهل حرام خوری هستند در روایات از جبرئیل روا نقل شده است به پیامبر اکرم این را القاء کرد «نَفَثَ فِي رُوعِ جِبرئیل» جبرئیل بر جان پیامبر اکرم القاء کرد اگر کسی به سمت حرام برود خداوند از حلال او کسر می کند چنین نیست زرنگی کرده باشد و از حرام استفاده کرده باشد از روزی حلال او کسر می شود.
صحنه هایی این چنینی را پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) در شب معراج در ارتباط با هم وضعیت نیکوکاران هم خطا کاران مشاهده کرد و برگشت نمونه هایی را برای امت توصیف کرد والا اقسام و انواعی از عذاب یا از نعمت در آن جا متوجه اهل بهشت یا اهل نار است توصیف کرد. یادم است یک وقتی مرحوم شهید مطهری در یک صوتی از ایشان می شنیدم، در یک سخنرانی شان روایت معراج پیامبر (صلی الله علیه وآله) توصیف می کردند در آن جا انواع عذاب و نعمت را ذکر می کند برای خطا کاران از امت می فرماید والله این ها حقایقی است در این عالم که مو لای درزش نمی رود. گاهی می بینیم برنامه خوبی مثل زندگی پس از زندگی چندین سال است شبکه چهار نشان می دهند برنامه خوبی است. از جهت این که کسانی موقتاً خداوند متعال یک صحنه های از عالم برزخ نشان شان می دهد و دوباره بر گشتند و توصیف می کنند با شواهد فراوانی که بر صدق کلام این ها وجود دارد برای همین این ها حقایقی است که اگر کسی را عقل قانعش نمی کند اگر کسی را آیات قرآن و روایات قانعش نمی کند تجربیاتی که افراد عادی دیده اند نقل می کنند خبرهای می دهد از اموری در این جا که برای همه مخفی بوده است، راجع به فردی می گوید برو به فلانی فلان چیز را بگو که او به فرزندانش فلان چیز را بگوید در حالی که کاملاً همه مخفی بود خروج روح از بدن و جدایی و دوباره بر گشتن، رفتن و چیزهایی را خبر دادن همه شواهد صدق و اتمام حجت برای کسانی که احیاناً ممکن است متأسفانه دچار یک تزلزل فکری، اعتقادی و شبهاتی شده باشند در فضای شبهه آلود این زمان که رسانه ها دارند کار خودشان را می کنند. از آن طرف هم خداوند متعال چنین شواهدی را قرار می دهد که حجت تمام بشود برای انسان های که احیاناً دچار تزلزل هستند.
مجری:
اگر صلاح بدانید بحث مشاهداتی که فرمودید در حدیث از احوالات اهل بهشت و اهل جهنم آمده است این را همین جا نگه داشته باشیم در قسمت بعد هم باز اشاراتی داشته باشید.
(میان برنامه)
مجری:
با برنامه ویژه ضیافت در خدمت شما بینندگان عزیز شبکه حضرت ولی عصر (علیه السلام) با حضور جناب حجت الاسلام والمسلمین دکتر جباری هستیم. در بخش اول برنامه با توجه به این که در شب هفدهم از ماه مبارک رمضان قرار داریم واقعه معراج را جناب استاد در موردش توضیح دادند.
روز هفده ماه مبارک در آستانه قرار خواهیم داشت مصادف است با سالگرد جنگ بدر که در سال دوم هجری این جنگ اتفاق افتاد در مورد این حادثه مهم و نقش امیر المؤمنین علی (علیه السلام) در این جنگ ان شاء الله با استاد به گفتگو خواهیم پرداخت. حاج آقا تشکر از مباحثی که در قسمت اول برنامه فرمودید اگر صلاح می دانید توضیحاتی را در مورد جنگ بدر برای دوستان داشته باشید
استاد جباری:
همان طور که اشاره فرمودید شب هفده ماه رمضان در واقع شب جنگ بدر است هم امشب ارتباط با جنگ بدر دارد و هم فردا. جنگ بسیار مهمی که بخصوص نقش امیر المؤمنین (سلام الله علیه) در آن جا خیلی آشکار است. سوره ای درباره این جنگ نازل شده است سوره مبارکه انفال (سورة البدر) هم حتی به آن گفته شده است. این جنگ فراز و نشیب های متعددی دارد بحث های متنوعی دارد پیام های متنوعی دارد اولین جنگ مهم پیامبر اکرم است چون قبلش چند غزوه و سریه اتفاق افتاد که خیلی مهم نبود. تعداد افراد حاضر در آن جا زیاد نبودند اما اولین حادثه مهم در سال دوم هجری است. شبهاتی هم درباره جنگ بدر مطرح است بعضاً امروزه دامن می زنند مطرح می کنند.
البته هر مقدارش را رسیدم عرض می کنم اولین شبهه در چگونگی وقوع جنگ بدر است که رسول خدا (صلی الله علیه وآله) را متهم به راهزنی می کنند. می گویند پیامبر اکرم می خواست برود کاروان مکیان را تصاحب کند و به جنگ انجامید این را هم درباره جنگ بدر و هم درباره بعضی از سریه ها، سریه یعنی نیروهایی که پیامبر اعظام می کردند و خودشان تشریف نداشتند برای مأموریتی که بروند و کاروانی از قریش را تصاحب کنند و امثال این ها درباره آن ها مطرح می کنند.
پاسخ را اجمالاً در دو، سه محور کوتاه عرض می کنم پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) بحث تصاحب کاروان را صرفاً درباره قریش انجام دادند. درباره دیگر قبایل نه، آن جا نیرو برای دعوت به اسلام می رفت آن ها نه حاضر بودند اسلام را ولو در حد یک شهادتین بپذیرند نه حاضر بودند که تحت حاکمیت دولت اسلامی در بیایند چون پیامبر اکرم بنا نبود محبوس در مدینه، مکه و امثال این ها باشد بنا بود بسط قلمرو داشته باشد.
خار سر راه از مسیر بسط دعوت اسلامی بر دارد یعنی قبایلی که حاضر نبودند یا سرکشی می کردند بر اساس خلق و خوی دوره جاهلی غارت می کردند این ها باید گوش مالی داده می شدند لذا نیرو می رفت اگر نمی پذیرفتند یک شبیخونی زده می شد احیاناً ممکن بود که اسیری یا غنیمتی از آن ها گرفته بشود بعد مجدداً اسلام بر آن ها عرضه می شد. این درباره مشرکان، بت پرستان و آن های که بت خانه داشتند درباره آن های که اهل کتاب بودند یعنی یهودیان، نصارا، مجوس ها روال فرق داشت به آن ها می گفتند شما یا اسلام بپذیرید یا نه بر دین خودتان باشید جزیه (مالیاتی) که سالانه باید به دولت اسلامی برای حمایت از آن ها بپردازند.
اما درباره قریش قصه فرق کرد پیامبر اکرم به همراه نیرو حرکت کردند برای تصاحب کاروان بزرگی که به سمت شام حرکت می کرد. ابو سفیان رئیس آن کاروان بود اموال زیادی در آن بود چرا این کار را پیامبر انجام داد؟ به دو، سه علت یک علت این که سیزده سال اهل مکه مشرکان را که هر چه از دست شان بر می آمد علیه پیامبر و مسلمان ها انجام دادند. اموال شان را غارت و تصاحب کردند خود پیامبر اکرم از مکه هجرت کرد در حالی که خانه و اموالش در مکه بود دیگر مسلمان ها بدون هیچ چیز از مکه هجرت کردند و به مدینه آمدند. اهل مدینه پذیرایی و میزبانی کردند. از باب تقاص هم حساب کنیم اموال مسلمان ها داخل اموال مکیان بودند باید از این ها پس گرفته می شد.
نکته دوم این که خداوند متعال پیامبر را بر اموال و بر انفس ولایت داده است
(النَّبِي أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ)
پيامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است.
سوره احزاب (33): آیه 6
یعنی مالکیتی که برای خداوند در کل هستی است این را خداوند به پیامبر تفوییض کرده است پس لمصلحةٍ اصلاً آن بُعد اول را هم حساب نکنیم پیامبر اکرم برای پیش برد مصلحت دین الهی می تواند تصاحب کند و آن مصلحت چه بود؟ نکته سومی است که عرض می کنم ارعاب یک ضربه شصتی باید به اهل مکه نشان داده بشود. یعنی دوران بزن در رو به تعبیری تمام شده است شما سیزده سال تاختید و هرگونه ظلمی نسبت به مسلمان ها روا داشتید الان باید تقاص پس بدهید و یک مقدار تهدید این که دیگر نمی توانید تاخت و تازی داشته باشید. این دو، سه نکته موجب شد پیامبر اکرم برای تعقیب کاروان رفتند در مسیر از دست در رفتند به آن ها نرسیدند.
در هنگام بازگشت پیامبر اکرم مطلع شد که این ها دارند بر می گردند معمول این بود که کنار چاه های بدر می آمدند. بدر منطقه ای حدود 150 کیلومتری جنوب مدینه است عزیزان بخواهند منطقه بدر را تصور بکنید فاصله مدینه تا مکه حدود 450 یا کمی بیشتر است یک سومش از مدینه به سمت مکه طی بشود منطقه بدر است. منطقه ای بود که چندین چاه بدر در آن جا وجود داشت معمولاً کاروان ها می آمدند دهکده ای در آن جا بود (در واقع منزلگاه بود) ابو سفیان مطلع شد پیامبر اکرم آن جا خواهد آمد ولذا کاروان را به بدر نیاورد خبری هم به مکه داد که دریابید کاروان در خطر است. لذا با فرماندهی فرعون مکه، ابو جهل یک سپاه 950 نفر قریب به هزار نفر با ساز و برگ نظامی آماده شدند به سمت منطقه بدر آمدند.
پیامبر هم از این طرف حرکت کردند یعنی پیامبر مطلع شدند که کاروان از دست در رفته است و سپاه مکه دارد به سمت بدر می آید این جا، جای مشورت بود یک اصل، اصل مشورت که در سیره پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) وجود داشت. لذا اصل مشورت یک اصلی است که ریشه در سیره پیامبر دارد برای پیروان اکرم درس است پیامبر اکرم برای چه مشورت کرد؟ برای رفع جهالت خودش نه (نعوذ بالله) پیامبر اکرم می دانیم مسلح به علم غیب به اذن الهی است. بلکه برای استمزاج بود برای این که ارزیابی کند نیروهایی که الان هستند چقدر آماده جنگ هستند؟
پیامبر با 313 نفر از مدینه به قصد مقابله و تصاحب کاروان خارج شد، یک دفعه مواجه شدند با یک سپاه قریب به هزار نفری، 313 نفری که ساز و برگ نظامی به آن شکل ندارند بعضی هایشان حتی با یک چوب آمدند بعضی شان شمشیر بی غلاف دارند غذا به قدر کافی ندارند با مکیدن خرما و امثال این ها سد جوع می کنند با یک سپاه قریب به هزار نفری که روزی ده شتر قربانی می کند و کباب می خورند این ها خرما می مکند. پیامبر به مشورت ایستادند یکی از جاهایی که فضیلت امیر المؤمنین (سلام الله علیه) به آن تأکید کنیم همین جا است در مجلس مشورتی طبق نقل متون اهل سنت واقدی، حلبی و امثال این ها نقل کردند یا تفسیر در المنثور پیامبر فرمود:
«أشيروا علي»
مشورت بدهید چه کنیم به مقابله با این ها برویم؟ اولین کسی که بر خواست ابوبکر بود آیه یأس خواند
«يا رسول الله إنها قريش وعزها والله ما ذلت منذ عزت ولا آمنت منذ كفرت»
الدر المنثور؛ اسم المؤلف: عبد الرحمن بن الكمال جلال الدين السيوطي الوفاة: 911، دار النشر: دار الفكر - بيروت – 1993، ج 4، ص 20
قریش است حواس تان جمع باشد دست کم نگیرید این ها از زمانی که احساس عزت کردند ذلت سراغ شان نیامده است از زمانی که سراغ کفر رفتند ایمان نیاوردند و ایمان نخواهند آورد پیامبر مقداری چهره در هم کشید ناراحت شد گفت بنشین به دنبالش عمر بلند شد او هم شبیه به این سخنان را مطرح کرد بعد پیامبر گفت بنشین.
مجدداً رو کرد به جمعیت «أشیرُ عليَّ أیها الناس» این ها آیه یأس خواندند روحیات را تضعیف کردند مقداد بلند شد مقداد گفت یا رسول الله ما مثل قوم بنی اسرائیل نیستیم به موسی گفتند (فَاذْهَبْ أَنْتَ وَرَبُّكَ فَقَاتِلَا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ)
(قَالُوا يا مُوسَى إِنَّا لَنْ نَدْخُلَهَا أَبَدًا مَا دَامُوا فِيهَا فَاذْهَبْ أَنْتَ وَرَبُّكَ فَقَاتِلَا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ)
(بنی اسرائيل) گفتند: «ای موسی! تا آنها در آنجا هستند، ما هرگز وارد نخواهيم شد! تو و پروردگارت برويد و (با آنان) بجنگيد، ما همين جا نشسته ايم»!
سوره مائده (5): آیه 24
به موسی گفتند برو با پروردگارت در این شهر وارد شو بجنگ ما این جا نشستیم پیروز شدی می آییم ما این طور نیستیم قسم به خدا اگر شما وارد خارستان بشوید ما به دنبال شما می آییم حرکت کن ما به دنبال شما می آییم. پیامبر شاد شد گفت بنشین مجدد پیامبر فرمود «أشیرُ عليّ أیها الناس» در واقع مرادشان انصار بودند مقداد از مهاجرین بود. در این جا سعد ابن معاذ متوجه شد چون انصار در بیعت دوم عقبه بسته شده بود وعده داده بودند و تعهد کرده بودند در مدینه از پیامبر حمایت کنند الان خارج از مدینه است این جا چه؟ سعد ابن معاذ رئیس اوس هم بلند شد شبیه مقداد سخن گفت یا رسول الله قسم به خدا وارد دریا بشوی ما دنبال تو می آییم و شما را رها نمی کنیم.
وقتی پیامبر این وفاداری را از این ها دید هم یک نماینده ای مهاجران مقداد بلند شد فرمود مکه جگر گوشه هایش را بیرون ریخته است و من گویا دارم
«فإني قد رأيت مصارع القوم»
«مصارع القوم» محل کشته شدن این ها را دارم می بینم. انسان این روایت را می خواند یاد شب عاشوراء می افتد، شب عاشوراء ابا عبد الله (علیه السلام) اول امتحان کرد فرمود شما آزاد هستید بیعت را از شما بر داشتم این ها با من کار دارند. وقتی که پاسخ های ایثارگرانه، شجاعانه و وفادارنه اصحاب را اول از حضرت عباس شروع شد بعد به سمت دیگر اصحاب بعد مکان این ها را در بهشت نشان داد که شما همه فردا شهید خواهید شد و جایگاه شما در بهشت چه جایگاهی است؟ درواقع عرصه، عرصه امتحان است قبل از این که بدانند که پیروزی فردا از آنِ مسلمین است باید پیامبر محک بزند.
ابوبکر بلند شود خودش را نشان بدهد و عمری بلند شود خودش را نشان بدهند. مقداد بلند شود خودش را نشان بدهد و سعد ابن معاذی بلند شود خودش را نشان بدهد که عاقبت سعد ابن معاذ و مقداد ختم به خیر شد هم مقداد جزء اصحاب خاص و شیعیان امیر المؤمنین شد و هم سعد ابن معاذ در جنگ خندق شهید شد. با یک چنین خبری که پیامبر داد حرکت کردند به سمت بدر آمدند.
این جا به شبهه دوم اشاره ای کنم در مثل چنین شبی (شب هفدهم رمضان) آیا پیامبر اکرم به کنار چاه های بدر رسیده اند یا نه با چاه های بدر فاصله دارند؟ یک روایت نا درست معروف به روایت حباب ابن منذر است یا به تعبیری حباب ذُره از او تعبیر کردند فرض آن روایت این است که قبل از رسیدن به چاه های بدر پیامبر اکرم اردو زد حباب گفت این جا که اردو زدید به امر الهی است یا تدبیر خودتان است؟ پیامبر فرمود نه امر الهی در کار نیست گفت پس برویم چاه ها را تصرف کنیم و همه را کور کنیم بجز یک چاه قریش می آیند به آب دسترسی نداشته باشند با منع آب بتوانیم بر آن ها غلبه کنیم پیامبر (نعوذ بالله) پذیرفته از مشرکان منع آب کردند در واقع دارند به پیامبر اکرم سیره معاویه و یزید را نسبت می دهند روش های دشمن در کربلاء را که از روش های این چنین غیر انسانی دشمن دارد.
در واقع برای توجیه آن جور کارها به پیامبر خواستند چنین چیزی نسبت بدهند چون این مسئله زیاد سوال می شود که آیا پیامبر در یک جنگی منع آب کرد یا خیر؟ منظورشان جنگ بدر است. این در حالی است که هم قرآن کریم در سوره انفال هم روایات دارد روایتی که مربوط به امشب است از فضایل امیر المؤمنین است این را رد می کند.
آن آیه این است:
(إِذْ يغَشِّيكُمُ النُّعَاسَ أَمَنَةً مِنْهُ وَينَزِّلُ عَلَيكُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً لِيطَهِّرَكُمْ بِهِ وَيذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَّيطَانِ وَلِيرْبِطَ عَلَى قُلُوبِكُمْ وَيثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدَامَ)
و (ياد آوريد) هنگامی را که خواب سبکی که مايه آرامش از سوی خدا بود، شما را فرا گرفت؛ و آبی از آسمان برايتان فرستاد، تا شما را با آن پاک کند؛ و پليدی شيطان را از شما دور سازد؛ و دلهايتان را محکم، و گامها را با آن استوار دارد!
سوره انفال (8): آیه 11
می گوید در چنین شبی (شب بدر) خداوند باران خوبی از آسمان نازل کرد یکی از امدادهای غیبی نزول باران در مثل امشبی است (لِيطَهِّرَكُمْ بِهِ) در روایات است مسلمین با آب باران که در چاله ها جمع شده بود وضو گرفتند و غسل کردند. یک ثمرات دیگری (وَيذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَّيطَانِ وَلِيرْبِطَ عَلَى قُلُوبِكُمْ وَيثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدَامَ) زیر پاهای تان سفت شد شنزار بود باران آمد سفت شد راحت توانستند حرکت کنند.
این هم از نظر قرآنی شاهد داریم بر این که آب در اختیار پیامبر نبوده هم از جهت روایات، عزیزان بیننده که اهل مفاتیح هستید امشب هم مفاتیح را باز می کنید شب هفدهم مرحوم آقا شیخ عباس قمی این جریان را نقل کرده است نقلش هم در امالی مرحوم شیخ طوسی است شب هفدهم پیامبر اکرم به اصحاب رو کرد فرمود کسی است برود آب بیاورد؟ صدا از کسی در نیامد. اگر چاه ها در اختیارشان بود همه باید می رفتند خطری نبود پس پیدا است باید در دل دشمن برود طبق معمول امیر المؤمنین برخواست و اظهار آمادگی کرد دلو را بر داشت رفت طناب هم نبود داخل چاه شد دارد داخل چاه شد دلو را پر کرد بالا آمد حرکت کرد با یک باد شدیدی مواجه شد چند لحظه ای توقف کرد نشست باد آرام شد دوباره حرکت کرد باد دوم، توقفی کرد بعد باد سوم خدمت پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) رسید حضرت سوال کردند علت تأخیرت چه بود؟
جریان را ذکر کرد پیامبر فرمود فهمیدی این بادها چه بود؟ عرض کرد خیر فرمود باد اول جبرئیل بود با هزار فرشته که بر تو سلام کردند دومین باد میکائیل بود با هزار فرشته بر تو سلام کردند و سومی اسرافیل بود با هزار فرشته بر تو سلام کردند. در واقع این سه هزار فرشته ای است که در بدر نازل شدند در سوره آل عمران به آن اشاره می کند:
(إِذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنِينَ أَلَنْ يكْفِيكُمْ أَنْ يمِدَّكُمْ رَبُّكُمْ بِثَلَاثَةِ آلَافٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ مُنْزَلِينَ)
در آن هنگام که تو به مؤمنان می گفتنی: «آيا کافی نيست که پروردگارتان، شما را به سه هزار نفر از فرشتگان، که از آسمان فرود می آيند، ياری کند؟!»
سوره آل عمران (3): آیه 124
این، آن سه هزار فرشته هستند از جمله فضایل امیر المؤمنین (سلام الله علیه) شمرده اند ظاهراً خود حضرت این را در جریان شورای شش نفره فرموده است در یک شب سه هزار و سه سلام از جانب سه هزار و سه فرشته بر حضرت سلام شده است منظورش شب بدر بود. همه این ها گویای این است که آب در اختیار پیامبر نبود و فردای آن روز پیامبر به سمت بدر حرکت کردند که دشمن در آن جا رسیده بود و منزل کرده بود. مواجهه صورت گرفت.
در مورد قبلی هم خوب است عرض کنم در بحث مشورت نکته ای درباره امیر المؤمنین است در هیچ یک از مشورت های پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) در دوره حوادثی که رخ می داد خبری از امیر المؤمنین نیست از جمله در بدر، احد، خندق و امثال این ها چرا؟ چون نفس پیامبر است دربست مطیع شما هستم هر چه شما بفرمایید. دیگرانی حرف می زنند از امیر المؤمنین خبری نیست نکته ای است که بعضی تذکر دادند که حضرت در واقع نفس و جان پیامبر و مطیع ایشان است.
در صحنه بدر هم پیشتازی امیر المؤمنین هم از هفتاد مشرکی که در به درک واصل شدند بیش از نیمی شان به تصریح شیخ مفید به دست امیر المؤمنین (سلام الله علیه) کشته شدند احقاد بدری از همان جا ایجاد شد.
مجری:
خیلی متشکر مباحث بسیار شیرین و جذاب است منتها وقت مان تمام شد از شما تشکر می کنم و عذر خواهی می کنم ان شاءالله برنامه بعدی خدمت تان باشیم و مباحث را ادامه بدهیم. از همه شما بینندگان عزیز هم تشکر می کنم که تا این لحظه با ما همراه بودید همه شما را به خدای بزرگ می سپارم با دعا برای فرج آقا امام زمان (علیه السلام) به برکت صلوات بر محمد و آل محمد. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِه مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم