عصر ایمان

قسمت هفتاد و هشتم برنامه عصر ایمان با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین عباسی


 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

عنوان برنامه: عصر ایمان

 «نقد سخنان آقای حسن اقا میری در مورد وصیت امام علی (علیه السلام) در مورد قاتلش به حضرت امام حسن (علیه السلام) و همچنین مطالبی که به عزاداران سید الشهداء می گوید و...»

تاريخ: 09/ 07/ 1401

استاد: حجت الاسلام والمسلمین عباسی

مجری: آقای علی سیرتی

مجری:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم؛

عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت شما بینندگان عزیز از این که بیننده برنامه عصر ایمان شدید از شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بسیار متشکر و سپاسگزارم. به لطف خدای مهربان برنامه عصر ایمان را آغاز کردیم در خدمت شما خواهیم بود، حضور گرانقدر حجت السلام والمسلمین جناب اقای دکتر عباسی عزیز مهمان برنامه مان که در استدیو حضور دارند خدمت شان سلام علیکم عرض می کنیم و به موضوع برنامه مان می پردازیم استاد عزیز خدمت شما سلام عرض می کنم خیلی خوش آمدید.

استاد عباسی:

سلام علیکم ورحمة الله بنده هم خدمت بینندگان عزیز و گرامی شبکه جهانی حضرت ولی عصر (ارواحنا له الفداء) عرض سلام و ادب و احترام دارم و امیدوارم که هر جای این عالم هستید تحت توجهات خاصه حضرت ولی عصر (ارواحنا له الفداء) زندگی بسیار خوب و ایمانی داشته باشید در خدمت شما هستم.

مجری:

خیلی خوش آمدید. اگر یادتان باشد در هفته های گذشته موضوعی را در برنامه عصر ایمان انتخاب کرده بودیم در مورد شبهات جناب آقای سید حسن آقامیری که الحمد لله برنامه خیلی خوبی شد بیننده های عزیزی تماس می گرفتند و صحبت های که نسبت به این موضوع بود را بیان می کردند استاد عزیز در این برنامه پاسخ این مسائل و شبهات را می دادند.

امشب هم به لطف خدای بزرگ و مهربان خدمت شما هستیم نسبت به موضوع سید حسن آقامیری امیدوارم تا پایان برنامه ما را همراهی بفرمایید همچنین محبت بفرمایید از همین الان ارتباط تلفنی با این شبکه داشته باشید. استاد عزیز بپردازیم به این موضوع که در هفته های گذشته در نظر گرفته بودیم.

استاد عباسی:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ وبه نستعین إنه خیر ناصر ومعین ثم الصلاة والسلام علی سیدنا و نبینا ابا القاسم مصطفی محمد وعلی اهلبیته الطیبین الطاهرین المعصومین المنتجبین سیما بقیة الله في الارضین روحی وارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء واللعن الدائم علی اعدائهم اجمعین الی قیام یوم الدین.

اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِیِّكَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی كُلِّ السَاعَةٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا.

دعای سلامتی و تعجیل در فرج مولای مان حضرت ولی عصر (ارواحنا له الفداء) کمتر از یک دقیقه زمان می برد، اما قطعاً یک ارتباط بسیار خوب بین ما و مولای خودمان و دعای بسیار مناسبی است که می توانیم اول بحث و گفتگوی مان داشته باشیم اما موضوعی که در جلسات گذشته به آن می پرداختیم قبل از ایام اربعین و مناسبت های که برنامه منقطع شد به خاطر ویژه برنامه های که دوستان مان در شبکه تدارک دیده بودند بحثی در رابطه با تفکرات آقای سید حسن آقامیری که به نظر می رسد و در واقع ادله ای داشتیم مبنی بر این که ایشان نوع بیان شان از دین و نوع نگاه شان به دین اشتباه است و نوع بیان شان، بیان همراه با انحراف است و از آن جای که اگر قرار است افراد را با دین همراه کنیم باید دین صحیح و سلیم همراه بکنیم نکاتی را در رابطه با گفتارها و صحبت های انحرافی ایشان در برنامه مطرح کردیم.

یکی از شاخصه های جدی در صحبت ها و تفکرات ایشان نکته بسیار مهم کنار زدن آنچه به عنوان عذاب، به عنوان دوزخ، به عنوان پایان و فرجام سخت برای گناهکاران و برای افرادی است که اعمال نا شایست انجام می دهند یعنی تصور بر این نباشد مقصود این است اگر یک نفری در کنار یک عالمه اعمال شایسته و ایمانی و صحیح یک گناهی هم مرتکب شده بود مقصود این است که این ها جهنمی هستند و هیچ راهی برای فرار ندارند و قرار است که این ها به اشد مجازات برسند و برای همیشه در دوزخ بمانند. نه دوزخ اولاً جای کفار و منافقین است اگر احیاناً مؤمن کسی که سلیم العقیده است گرفتار هم بشود که بسیاری هم حتی به دوزخ گرفتار نمی شود بلکه در برزخ حساب آن ها تسویه و روشن می شود و اهل بهشت خواهند شد برای مدت کوتاهی خواهد بود.

 اما به هر حال باید بپذیریم آن چه که در آیات قرآن و روایات معصومین آمده نگرانی به قیامت و نگرانی به دوزخ همه باید داشته باشند که نکند ما گرفتار بشویم. و هم این نکته که افرادی هستند این ها مخلد در نار خواهند بود و بر اساس اعمالی که خودشان انجام دادند نه خدای متعال اراده شان این است که این افراد را به جهنم ببرد اولاً خدای متعال اراده شان هدایت همه انسان ها و به بهشت رفتن همه انسان ها و سعادتمندی همه انسان های است که آفریده اما چون افراد وظیفه شان را انجام نمی دهند و راه صحیح را نمی پیمایند و حتماً کسانی هستند که تمرد از این دارند در مرحله بعد دوزخ مطرح شده.

در جلسات گذشته مطالبی از ایشان در رابطه با شمر، قاتلین اهل بیت (علیهم السلام) نکاتی گفته بودند بحث کردیم باز این هفته هم نکته این مدلی داریم با یک ظرافت خاصی در رابطه با قاتل امیر المؤمین، ابن ملجم مرادی می گوید ایشان این طور می گوید که امیر المؤمنین قصد قصاص ابن ملجم مرادی نداشتند و قرار بود که عفو بکنند می خواستند عفو کنند به فرزندان شان هم توصیه عفو کردند. طوری نشان می دهد و تصریح هم می کند بله کأنه امیر المؤمنین وکیل المدافع قاتل خودشان بودند این قدر حمایت کردند آخر قصه ما باید به این جا برسیم اگر قاتل امیر المؤمنین هم باشد، باشد یک کاری کرده آن هم به بهشت راه پیدا می کند و قابل بخشش و عفو است امیر المؤمنین بود عفو می کرد به آن ها هم توصیه کرد عفو بکنند این را از نهج البلاغه ایشان اشاره می کند و مطرح می کند.

یک نکاتی در استناداتش به نهج البلاغه هم وجود دارد که بزنگاه های انحراف ایشان است این را بررسی می کنیم و هدف ما از بررسی اولا اصلاح است اولاً‌ مخاطبینی که جذب ایشان شدند بدانند که ایشان اشتباه در سخنان شان دارد و روشن بشوند. ثانیاً حتی خود ایشان اصلاح بشود ما دشمنی با ایشان نداریم بگوییم ممکن است ایشان بگوید این جا را من اشتباه متوجه شدم و این جا و این جا را اشتباه کردم و بر گردد و اصلاح بکند. هدف اصلی ما اصلاح است اگر شد خود ایشان اگر نشد مخاطبین شان لااقل متوجه باشند که گرفتن دین باید حتماً از یک مجرای صحیحی اتفاق بیافتد همین طور که ما نگران هستیم نکند خدای نا کرده از یک رستورانی غذا تهیه کنیم که غذای او آلوده باشد و خانواده و فرزندان مان دچار مسمومیت غذایی بشوند. مراقب این هستیم که از جای مطمئن خریداری بکنیم غذای مطمئن باشد از مواد اولیه گرفته تا پخت و تا سرو غذا همه این ها روی حساب و کتاب باشد.

در مسئله دین هم همین است یعنی هم مواد اولیه، هم استادی که به ایشان آموزش داده هم نحوه چینش مطالب گاهی اوقات منابع اولیه درست است. ایشان نهج البلاغه می گوید نهج البلاغه باز می کند و از روی نهج البلاغه می خواند؛ اما کجای نهج البلاغه را ابتدا بخوانی و کجا را دوم بخوانی؟ کجا را با اهمیت بگویی و کجا را بی اهمیت بگویی؟ کجا را درست ترجمه کنی و کجا را اشتباه ترجمه کنی؟ یعنی همه این ها اثر گذاری دارد مثل مسمومیت غذایی باز مثال رستوران و غذایی که از بیرون تهیه می کنیم ممکن است گاهی همه مقدمات درست بوده باشد یعنی مواد اولیه درست است اما این مواد اولیه بد نگهداری شده گوشت داخل یخچال نبوده فاسد شده ظروف تمیز نبود آلوده بود و آلودگی را منتقل کرده گاهی اوقات افراد متعدد در یک وعده غذایی مسمویت جدی پیدا می کنند با این که ممکن است آن فرد بگوید خیلی خوب و تمیز همه تلاشم را کردم ولی یک جایی از کار یک ایرادی وجود دارد که آن مسمومیت غذایی را رقم می زند.

این جا هم باید مراقب مسمومیت دینی باشیم مراقب محتوای دینی که داریم از دیگران اخذ می کنیم باشیم نکند خدای نا کرده دچار مسمومیت اعتقادی بشویم مسمومیت اعتقادی گاهی اوقات بروز و ظهورش جاهای دیگر است. یعنی فرد یک موقعی این مسمومیت در خونش منتقل شده اما می بینیم که سر درد و حالت تهوع پیدا کرده، گاهی یک مشکل دیگر در بدن ایجاد کرده ولی این شخص خونریزی بینی پیدا می کند می بینیم یک موضع دیگر است. گاهی مسمومیت اعتقادی در اخلاق خودش را نشان می دهد گاهی مسمومیت اعتقادی در رفتارها خودش را نشان می دهند در پایبندی ها خودش را نشان می دهند. لذا نباید این توقع داشته باشیم که اگر یک نفری در مسائل دینی حرف های اشتباه به ما زد همان موقع خیلی اعصاب مان خرد بشود حال مان بد بشود متوجه بشویم که این حرفش یک ایرادی دارد. لذا می رسد به یک جایی که می گویند فلانی خیلی زیبا و خوب حرف می زند. خیلی خوب زدن با حرف خوب هم زدن متفاوت است ممکن است یکی حرف خوب بزند ولی نتواند خیلی خوب حرف بزند حرف هایش، حرف های خوب و درستی است ولی شاید نتواند دست منتقل کند و یک نفر ممکن است حرف هایش خیلی غلط باشد اما خیلی قشنگ منتقل کند، لذا این که الان من به حرف های فلانی گوش می دهم حس آرامش پیدا می کنم پس این مسمومیت اعتقادی نیست این حرف درستی نیست.

یعنی مدل بیان، گاهی اوقات مدلی است که خیلی خوب به نظر می رسد ولی اگر دقت بکنیم و واقعاً نه به خاطر این که من بخواهم ایشان را رد بکنم یا ایشان اگر آن مسیری که گذشته پدر و برادر ایشان و دیگران در مسیر صحیح بودند ما چه کار داریم یکی از خطباء و وعاظ هستند افراد از کلام ایشان استفاده کنند چه اشکالی دارد؟ ولی وقتی می بینیم که مسیر دارد یک مسیر دیگری می شود و به خاطر این که، این مطلب روشن بشود گاهی اوقات یک تکه برنامه ایشان را پی گیری می کنیم. ما الان برنامه کامل محرم ایشان را 10- 12 جلسه سخنرانی کامل پی گیری کردیم گوش کردیم دقت کردیم بعضی از تکه ها را بارها گوش کردیم تا روشن بشود محل انحراف کجا است اگر یک جایی هم حرف خوب بوده هیچی حرف خوب بوده برای چه حرف خوب را رد بکنیم؟ نمی خواهیم حرف ایشان در هر صورت رد بشود می خواهیم حرف اشتباه، خدای نا کرده اعتقاد اشتباه منتقل نشود. لذا کلیپ را اگر صلاح می دانید ببینیم تا توضیحات را عرض کنم

مجری:

جالب این جا است که بعضی از عزیزان و مردم هستند خیلی چیزها را خیلی زود قبول می کنند و می پذیرند، این خیلی مهم است استاد عزیز در این برنامه فرمودند دین را باید از عالم دین پذیرفت نه هر کسی، هر کسی می تواند با بیان خیلی رسا، با بیان دوست داشتنی و صدای گرم و لطیف داشته باشد یک حرفی را بزند من خیلی مهم هستم بدانم که این آقا چه دارد می گوید؟ این خیلی مهم است کلیپ را ببینیم ان شاء الله که قضاوت با شما و کلام استاد عباسی عزیز

کلیپ شبهه ای اول – آقای سید حسن آقا میری

در همین نهج البلاغه راجع به ابن ملجم وقتی می خوانید شما برخورد حضرت امیر را راجع به ابن ملجم می بینید چیزی که به دست می آوری این است، مفصل سفارش ابن ملجم. اولاً که در یک وصیتش به امام حسن و امام حسین می گوید من قطعی این را می بخشم کاری هم با او نداشته باشید، زنده بودم می بخشم زنده هم نبودم شما ببخشید. آقا گوش کنید نامه 23، بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ «وَصِيَّتِي لَكُمْ»؛ وصیت من به شماها «أَلَّا تُشْرِكُوا بِاللَّهِ شَيْئاً وَ مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه واله وسلم) فَلَا تُضَيِّعُوا سُنَّتَهُ أَقِيمُوا هَذَيْنِ الْعَمُودَيْنِ وَ أَوْقِدُوا هَذَيْنِ الْمِصْبَاحَيْنِ وَ خَلَاكُمْ ذَمٌّ» این ها بماند «أَنَا بِالْأَمْسِ صَاحِبُكُمْ» من در گذشته مصاحب و همنشین شما بودم. «وَ الْيَوْمَ» امروز «عِبْرَةٌ لَكُمْ»‌ برای شما باعث عبرت هستم «وَ غَداً مُفَارِقُكُمْ»؛ فردا از پیش شما می روم «إِنْ أَبْقَ» اگر زنده ماندم «فَأَنَا وَلِيُّ دَمِي» خودم ولی دم خودم هستم «وَ إِنْ أَفْنَ» اگر مردم «فَالْفَنَاءُ مِيعَادِي» مرگ هم میعاد ماست یعنی این هم من را نمی کشت حضرت امیر این جا وکیل مدافع ابن ملجم شده می گوید اگر این من را نمی کشت من می مردم اگر ماندم که ماندم اگر مُردم، مرگ میعاد ماست، حالا نه 10 سال دیگر می مردیم ولی حالا مُردیم. این جا وکیل مدافع ابن ملجم است «وَ إِنْ أَبْقَ فَأَنَا وَلِيُّ دَمِي وَ إِنْ أَفْنَ فَالْفَنَاءُ مِيعَادِي، وَ إِنْ أَعْفُ»؛ اگر ببخشیدش «فَالْعَفْوُ لِي قُرْبَةٌ» عفو برای من، قربت و نزدیکی به خدا است «وَ هُوَ لَكُمْ حَسَنَةٌ»؛ و برای شما حسنه است بعد می گوید: «فَاعْفُوا» او را ببخشید «أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ» به قرآن استناد می کند دوست ندارید خدا شما را ببخشد؟ ببخشید که ببخشید بعد می گوید: «وَ اللَّهِ مَا فَجَأَنِي مِنَ الْمَوْتِ وَارِدٌ كَرِهْتُهُ»؛ به خدا قسم که با مرگ چیزی بر من وارد نمی شود که من از آن کراهت داشته باشم لوَ لَا طَالِعٌ أَنْكَرْتُهُ»؛ هیچ چیزی برای من طلوع نمی کند که من بخواهم منکرش باشم. دارد می گوید ببخشیدش برای من قربت و تقرب به خدا است برای شما هم حسنه است و تمام می شود وصیت این جا تمام می شود. حاج آقا وصیت داریم گفته یک ضربه زده یک ضربه بزنید بله آن وصیت هم هست منتها آن به چه کسی است؟ به آل عبدالمطلب، حضرت فهمید یک عده از بنی هاشم و فامیل ها نشستند نقشه کشیدند گفتند همان کاری که معاویه با خون عثمان کرد ما هم با خون علی می کنیم. معاویه به اسم خونخواهی عثمان، شام را گرفت ما هم به اسم خونخواهی علی، عراق را می گیریم جنگ راه می اندازیم می گوییم علی را کشتند بزن، می زنیم و می گیریم و می بندیم یک تکه را حداقل جدا می کنیم حضرت دست این ها را خواند همه شان را جمع کرد گفت: «یا بني عبدالمطلب»‌ ای فرزندان عبدالمطلب یک نفر من را زده گفت نبینم افتادید به کشتن مسلمان ها دارید مسلمان ها را می کشید مخاطبش امام حسن و امام حسین هستند؟ امام حسن، علی دوم است می گوید «یا بني عبدالمطلب» فرزندان عبدالمطلب نبینم به کشتن مسلمان ها افتادید مدام هم فریاد می زنید علی را کشتند علی را کشتند یک نفر من را زده همان را می زنید یک ضربه زده یک ضربه می زنید مثله اش هم نمی کنید که پیامبر فرمود سگ گاز گیرنده را هم مثله نکنید. کدهای گذاشته که معلوم باشد مخاطب، امام حسن و امام حسین نیستند. آن ها هم که دنبال انتقام نبودن آن ها دنبال حکومت بودند دم شان را گذاشتند روی کول شان رفتند آخرش معلوم نیست ابن مجلم چه شد؟ یعنی تاریخ هم بخوانید مشوش است. یکی می گوید امام حسن قصاص کرد یکی می گوید عبدالله جعفر قصاص کرد یکی می گوید مردم گرفتند بردند تکه پاره اش کردند یکی می گوید چه شد معلوم نمی شد تهش چه شد؟ اما وصیت امیر المؤمنین خیلی روشن است اگر ببخشیدش برای من، قربت است برای شما حسنه است «فَاعْفُوا أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ» بعد بروید بخوانید تکه های که به امام مجتبی آمده می گوید از غذای خودت به او بده می گوید حضرت به هوش آمد گفت بابا مواظب این باشی این ترسیده ببین چشم هایش از ترس دارد دو دو می کند از غذای خودت به او بدهی این قدر این طوری شد امام مجتبی ایرادی که در ذهن ما هست را به زبان آورد گفت بابا این ما را بیچاره کرد این قاتل شما است چقدر سفارشش می کنی؟ حضرت فرمود قاعده است دشمن ما پیش ما، غیر از رحمت و مغفرت چیزی نمی بیند!

مجری شبکه ولی عصر:

بینندگان عزیز این هم کلیپی بود که از آقای سید حسن آقامیری و شبهاتی که ایجاد کردند در مورد بخشیدن ابن ملجم مرادی استاد عزیز در خدمت تان هستیم

استاد عباسی:

ایشان بحث بخشیدن ابن ملجم توسط امیر المؤمنین را مطرح کرده و یک طوری مطرح می کند یعنی باید بخشیده می شد (بخشیده شد) چون ایشان اولش هم تصریح کرد حضرت امیر قطعی گفت من بخشیدم بعد شروع می کند از نامه 23 نهج البلاغه در بخش نامه ها آمده وصیت امیر المؤمنین در لحظه شهادت را مطرح می کند می خواند. البته آن تکه ها را برای این که وقت بیننده ها گرفته نشود مظلوم نمایی نشود شما یک چیزی گفتید ممکن است یک نفر گیر کند اصل فیلمش موجود است ایشان حدود 4- 5 دقیقه در اینترنت می گردد نامه چند بود می خواهد سخنرانی بکند مطلب را آ‌ماده نکرده یک چیزی کلی از بیرون می داند و بعد از مخاطب ها یکی 23، یکی 25، یکی 27 و کمتر یا بیشتر می گویند بعد می گوید ولش کن از اینترنت می بینیم. بعد می گوید اینترنت ضعیف است کلی طول می کشد تا پیدا می کند ما این ها را حذف کردیم سراغ اصل مطلب می رویم. اصل مطلب ایشان شروع می کنند روایت را از رو خواندن نامه 23 نهج البلاغه

«و من كلام له (علیه السلام) قاله قبل موته على سبيل الوصية لما ضربه ابن ملجم لعنه الله»

فرمود:

 ‏«وَصِيَّتِي لَكُمْ أَلَّا تُشْرِكُوا بِاللَّهِ شَيْئاً وَ مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه واله وسلم)...»

نکاتی را گفتند تکه ای که ایشان گفتند:

«أَنَا بِالْأَمْسِ صَاحِبُكُمْ»

من تا دیروز همراه شما بودم با شما بودم با شما زندگی می کردم.

«وَ الْيَوْمَ عِبْرَةٌ لَكُمْ»

الان عبرت برای شما هستم ببینید که من دارم از دنیا می روم

«وَ غَداً مُفَارِقُكُمْ»

و فردا کلاً‌ از پیش شما رفتم و جدا شدم

«إِنْ أَبْقَ فَأَنَا وَلِيُّ دَمِي»

اگر من زنده ماندم خودم ولی دم خودم هستم و می دانم چه کار کنم

«وَ إِنْ أَفْنَ فَالْفَنَاءُ مِيعَادِي»

اگر هم از دنیا رفتم مرگ، میعاد و بازگشت همه ما است اتفاقی است که برای همه ما می افتد.

این که ایشان از کجای این در آورد بله مرگ باید اتفاق بیافتد اگر این، من را نمی کشت 5 سال، 10 سال دیگر خودم از دنیا می رفتم این جا وکیل مدافع ابن ملجم می شود ما نفهمیدم از کجای این عبارت در آورده؟ می گوید حضرت فرمودند «وَ إِنْ أَفْنَ فَالْفَنَاءُ مِيعَادِي» اگر زنده مانده خودم ولی دم خودم هستم اگر هم از دنیا رفتم به شهادت رسیدم بالاخره همه ما یک روز از دنیا می رویم. اما این که اگر این، من را نمی کشت خودم از دنیا می رفتم چه فرقی می کند چه کسی من را کشت؟ این ها را نمی دانیم ایشان از کجا فهمید؟ بعد ایشان می گوید حضرت فرمودند:

«وَ إِنْ أَعْفُ فَالْعَفْوُ لِي قُرْبَةٌ»

به معنای این که اگر من او را ببخشم این عفو برای من قربت است

«وَ هُوَ لَكُمْ حَسَنَةٌ»

و برای شما حسنه است.

 ایشان این طوری معنا کردند اگر شما او را ببخشید (درست معنا نکردند) بگذریم

«فَاعْفُوا»

پس او را ببخشید.

«أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ»

آیا دوست ندارید که خدا شما را ببخشد

نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص379، نامه 23

اشاره به آیه است پس حضرت تا این جا در این وصیت فرمودند اگر زنده ماندم که خودم می دانم اگر از دنیا رفتم شما او را ببخشید بهتر است. به ایشان باید اشکال وارد بشود پس آنی که حضرت فرمودند یک ضربه به من زده یک ضربه بزنید آن چه می شود؟ خودش می گوید آن ها هم است اما آن ها، این قدر مهم نیست. اما کجا گفته؟ در رابطه با بنی عبدالمطلب گفت یک نکاتی می گوید عرض می کنم. پس اولین مطلب نامه 23 نهج البلاغه امیر المؤمنین فرمودند اگر من زنده بودم خودم می دانم اگر زنده نبودم شما ببخشید بهتر است. توصیه به بخشیدن کردند اشکالی ندارد حضرت توصیه به بخشیدن کردند.

 اما وقتی سراغ نامه 47 نهج البلاغه می رویم آن جا می بینیم حضرت بحث قصاص را مطرح می کنند ایشان می گوید به بنی عبدالمطلب گفتند اما ملاحظه بفرمایید

«و من وصية له (علیه السلام) للحسن و الحسين (علیهما السلام) لما ضربه ابن ملجم لعنه الله»

این هم وصیت به امام حسن و امام حسین است نامه 47 نهج البلاغه زمانی که ابن ملجم مرادی به حضرت ضربه زده بود حضرت فرمودند:

«أُوصِيكُمَا بِتَقْوَى اللَّهِ»

اصلا با «أُوصِيكُمَا بِتَقْوَى اللَّهِ» شروع می شود، من شما دو فرزندم، امام حسن و امام حسین را به تقوا دعوت می کنم

«وَ أَلَّا تَبْغِيَا الدُّنْيَا وَ إِنْ بَغَتْكُمَا»

شما دنیا خواه نشوید حتی اگر او بر شما دو تا شورید

«وَ لَا تَأْسَفَا عَلَى شَيْ‏ءٍ مِنْهَا زُوِيَ عَنْكُمَا وَ قُولَا بِالْحَقِّ وَ اعْمَلَا لِلْأَجْرِ وَ كُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً»

همه اش دو نفر را مورد خطاب قرار می دهد، یعنی امام حسن و امام حسین (علیهم السلام). بینندگان مان خوب دقت کنند دارد دو نفر را یعنی امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) را با ضمیر عنکما و بغتکما حضرت مورد خطاب قرار می دهد.

«أُوصِيكُمَا وَ جَمِيعَ وَلَدِي»

از این جا باز امام حسن و امام حسین

«وَ جَمِيعَ وَلَدِي وَ أَهْلِي وَ مَنْ بَلَغَهُ كِتَابِي بِتَقْوَى اللَّهِ وَ نَظْمِ أَمْرِكُمْ وَ صَلَاحِ ذَاتِ بَيْنِكُمْ »

شما دو تا فرزندم و همه فرزندانم را و هر کسی که این نامه به دستش می رسد توصیه به تقوا می کنم شما را توصیه می کنم

 

«فَإِنِّي سَمِعْتُ جَدَّكُمَا (صلی الله علیه واله وسلم) يَقُولُ صَلَاحُ ذَاتِ الْبَيْنِ أَفْضَلُ مِنْ عَامَّةِ الصَّلَاةِ وَ الصِّيَامِ اللَّهَ اللَّهَ فِي الْأَيْتَامِ فَلَا تُغِبُّوا أَفْوَاهَهُمْ وَ لَا يَضِيعُوا بِحَضْرَتِكُمْ‏ وَ اللَّهَ اللَّهَ فِي جِيرَانِكُمْ فَإِنَّهُمْ وَصِيَّةُ نَبِيِّكُمْ مَا زَالَ يُوصِي بِهِمْ حَتَّى ظَنَنَّا أَنَّهُ سَيُوَرِّثُهُمْ وَ اللَّهَ اللَّهَ فِي الْقُرْآنِ لَا يَسْبِقُكُمْ بِالْعَمَلِ بِهِ غَيْرُكُمْ وَ اللَّهَ اللَّهَ فِي الصَّلَاةِ فَإِنَّهَا عَمُودُ دِينِكُمْ وَ اللَّهَ اللَّهَ فِي بَيْتِ رَبِّكُمْ لَا تُخَلُّوهُ مَا بَقِيتُمْ فَإِنَّهُ إِنْ تُرِكَ لَمْ تُنَاظَرُوا وَ اللَّهَ اللَّهَ فِي الْجِهَادِ بِأَمْوَالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ وَ أَلْسِنَتِكُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ عَلَيْكُمْ بِالتَّوَاصُلِ وَ التَّبَاذُلِ وَ إِيَّاكُمْ وَ التَّدَابُرَ وَ التَّقَاطُعَ لَا تَتْرُكُوا الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ فَيُوَلَّى عَلَيْكُمْ [أَشْرَارُكُمْ‏] شِرَارُكُمْ ثُمَّ تَدْعُونَ فَلَا يُسْتَجَابُ لَكُمْ»

نسبت به ایتام، نسبت به همسایه ها دارند حضرت وصیت می کنند. وصیت اولاً‌ خطاب به امام حسن و امام حسین (علیهم السلام) و بعد به دیگران نکاتی را گفتند بعد گفتند:

«ثُمَّ قَالَ يَا بَنِي عَبْدِ الْمُطَّلِبِ»

ایشان گفتند مُطلِّب گفتند ما بنا بر سهو می گذاریم ولی عبد المطّلب درست است.

«يَا بَنِي عَبْدِ الْمُطَّلِبِ لَا أُلْفِيَنَّكُمْ تَخُوضُونَ دِمَاءَ الْمُسْلِمِينَ خَوْضاً»

مبادا بعد از من به خون مسلمان ها دست ببرید افرادی را بکشید

«تَقُولُونَ قُتِلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ [قُتِلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ‏] أَلَا لَا تَقْتُلُنَّ بِي إِلَّا قَاتِلِي»

نگویید وای امیر المؤمنین کشته (این مطلبی که ایشان گفت) بخواهید بروید دیگران را بکشید. اشاره به چه است؟ ایشان گفت آن ها گفتند فلان است. نه اشاره به ماجرای کشته شدن خلیفه دوم اهل سنت دارد که بعد از کشتن او یک تعدادی را یعنی فقط به کشتن قاتل او بسنده نکردند خانواده قاتلش را هم گرفتند، زدند، کشتند و اتفاقات این طوری و حضرت دارد اشاره به آن می کند حضرت می خواهند همه عالمیان را آموزش بدهند. بله امام حسن (علیه السلام) این کار را نخواهد کرد حتی بنی عبدالمطلب هم این کار را نخواهند کرد مگر کسی بدون اجازه امام حسن مجتبی کاری انجام خواهد داد؟ مگر کسی می تواند کاری انجام بدهد؟ بله حضرت می خواهند بگویند که آن اشتباه گوشزد بشود و مراقبت بشود. باز هم خطاب امام حسن و امام حسین (علیهم السلام) و دیگر فرزندان حضرت و بعد خانواده و اطرافیان فرمودند:

«انْظُرُوا إِذَا أَنَا مِتُّ مِنْ ضَرْبَتِهِ هَذِهِ فَاضْرِبُوهُ ضَرْبَةً بِضَرْبَةٍ»

حواس تان را جمع کنید این جا مطلقا، حضرت حرف بخشش را نمی زنند می گوید اگر من با این ضربه ای که به من زد از دنیا رفتم در مقابل این ضربه یک ضربه بزنید با یک ضربه او را بکشید بعد فرمودند:

«وَ لَا تُمَثِّلُوا بِالرَّجُلِ»

تکه تکه نکنید یک موقعی ضربه بزنید دست و پایش را بخواهید قطع بکنید.

«فَإِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) يَقُولُ إِيَّاكُمْ وَ الْمُثْلَةَ وَ لَوْ بِالْكَلْبِ الْعَقُور»

 نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص422، نامه 47

بر حذر باشید. ایشان چه کار کرد؟ ایشان آن یکی کلام امیر المؤمنین در نامه 23 را اصل قرار داد گفته ببخشید اگر من زنده باشم می بخشم شما هم ببخشید نمی خواهید خدا شما را ببخشد. در ادامه گفت به بنی عبدالمطلب هم این را گفت. دستور حضرت است «انْظُرُوا إِذَا أَنَا مِتُّ مِنْ ضَرْبَتِهِ هَذِهِ فَاضْرِبُوهُ ضَرْبَةً بِضَرْبَةٍ» این را هم ببین اگر من از دنیا رفتم شما یک ضربه بزنید مثله اش نکنید چه و چه نکنید پیامبر این گونه فرمودند. رعایت عدالت در قصاص، شارحین هم بیان کردند دستور دادند می خواهید قصاص انجام بدهید عدالت را رعایت کنید. یک نفر این کار را انجام داد صد نفر را با او نکشید اگر این مدل کاری انجام داده برخوردهای نا شایست انجام ندهید.

 این جا که نیست اگر این دو تا فرمایش را هم بخواهیم با هم جمع کنیم جمع اش چه می شود؟ این درست نیست که یا من آقامیری باشم بروم آن طرف را بگیرم که می گوید ببخشید، یا عباسی باشم بیایم این طرف را بگیرم بگویم گفت قصاص کنید یک ضربه به او بزنید. دو تایش کلام امیر المؤمنین است از ابتدایش هم به امام حسن و امام حسین (علیهم السلام) و بعد به همه افراد مطرح کردند و دستور دادند این جا دستور است «انْظُرُوا إِذَا أَنَا مِتُّ مِنْ ضَرْبَتِهِ هَذِهِ فَاضْرِبُوهُ ضَرْبَةً بِضَرْبَةٍ» مراقب باشید یک ضربه در مقابل یک ضربه بزنید جمع اش چه می شود؟ جمع اش این می شود که این ها مختار در قصاص هستند. بخشش خوب است قصاص هم خوب است. اگر در جامعه ما مثل مدتی قبل کسی به خاطر قتل یک فردی قرار بود اعدام بکنند در فضای مجازی هم مطرح شده بود پرونده سالیان سال طول کشید تا به اجرای حکم رسید یک عده ای، خانواده ای را که می خواستند قصاص بکنند شماتت می کردند برای چه داری قصاص می کنی؟ خون یک نفر، زندگی یک نفر؛‌ این کسی هم که فرزند این ها بوده به دست او کشته شده این هم خونش محفوظ و محترم است. چرا این خون بی ارزش است آن خون با ارزش باشد؟ آن آمده این را به قتل رسانده طبق قانون خدا:

(وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَياةٌ يا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ)

و برای شما در قصاص، حيات و زندگی است، ای صاحبان خرد! شايد شما تقوا پيشه کنيد.

سوره بقره (2): آیه 179

در خود قصاص، زندگی وجود دارد چرا؟ به خاطر این که اگر آدم ها بدانند یک عواقبی دارد این که تو یک گلدان را به سر یک نفر بزنی یا یک زیر سیگاری را بلند کنی محکم به سر یک نفر بکوبی چاقو در شکم یک نفر بزنی بدانی اگر بمیرد قصاص دارد عواقب دارد ملاحظه می کند، اگر بداند اگر کسی زد کسی را کشت باید برود جواب بدهد و باید قصاص بشود ولی بگوید نه همه می بخشند دیگر کسی احتیاط نمی کند خیلی راحت می زند آدم می کشد می گوید می رویم خانواده اش رضایت می دهند. یک فشار افکار عمومی و فضای مجازی هم درست می کنیم ناچار می شوند رضایت می دهند نه همه کسی رضایت نمی دهد همه کسی نمی بخشد. نبخشید هم حرجی به او نیست دعوا ندارد تو آدم بدی هستی قصاص داری می کنی؟ نه چه کسی گفته آدم بدی است دارد قصاص می کند حکم خدا است و این آقا جان فرزند این آقا را گرفته خدا اجازه داده که نبخشد و قصاص بکند می خواهد قصاص بکند.

بعد از این که برای قاضی محرز شده شهود و فلان آمدند همه چیز گذشته الان این رضایت نداد چه کارش کنیم؟ فحش و بد و بیراه به او بدهیم که چرا رضایت نمی دهی؟ نه. این جا سخن حضرت در جمع دو تا روایت که هر دو در نهج البلاغه آمده است یکی نامه 23 و دیگری نامه 47 است. جمع بین این دو این می شود که امام حسن و امام حسین (علیهم السلام) مختار بودند امام حسن به عنوانی کسی که به او وصیت شده اصل وصی که قصاص کنند یا ببخشند؟

امام حسن (علیه السلام) چه را انتخاب کردند؟ شما می گویی امام حسن که علی دوم است علی دوم است، پس هر کاری می کند انگار کاری که امیر المؤمنین کرده امام حسن مجتبی قصاص را انتخاب کردند چرا از گیرش در میروی آخرش می گویی آخرش معلوم نبود چه شد؟ می دانیم قطعاً ابن ملجم کشته شد یا امام حسن و یا دیگری او را کشت. مردم که جرأت نمی کنند بیایند از خانه امام حسن، ابن ملجم را بر دارند ببرند تکه تکه اش کنند بعد امیر المؤمنین گفت مثله و چه و چه نکنید بعد بیایند جلوی روی امام حسن بگیرند و ببرند این که حرف باطل و زشتی است. امام حسن مجتبی نمی آید این کار را بکند پس امام حسن مجتبی یکی از این دو تا را انتخاب کرده از بخشیدن یا قصاص؟ قصاص را انتخاب کرده این که رد حرف شما می شود امام مجتبی دقیقاً خلاف حرفی که شما میزنی عمل کرده و خودت هم می گویی علی دوم است یعنی امیر المؤمنین هم بود اتفاقاً‌ خودش هم همین کار را می کرد.

پس چرا گفتی امیر المؤمنین من قطعاً او را می بخشم و چه می کنم این جا خطاب امام مجتبی نبود خطاب بنی عبدالمطلب بودند آخر امام مجتبی چه کار کرد؟ الان اگر ما طبق سیره امام مجتبی قائل باشیم که ابن ملجم باید قصاص می شد و هر قاتلی که قتل می کند باید قصاص بشود کار بدی کردیم؟ اعتقاد بدی داریم؟ نه ما اعتقاد علی دوم را داریم به قول شما، دومین امام ما است پس هر طرفی که امیر المؤمنین یا امام مجتبی (علیهما السلام) انتخاب می کرد چه قصاص می کردند چه می بخشیدند کار درستی بود. الان هم که قصاص کردند کار درستی است پس همه حرف های شما اشتباه است شما اصلاً مسیر را داری اشتباه می روی چرا یک جوری بیان می کنی کأنه مدل امیر المؤمنین این بود حتماً ببخشید و باید همه قاتلین بخشیده بشوند. اگر قرار باشد همه قاتلین بخشیده بشوند و صاحب دم، هیچ اختیاری ندارد پس چرا خدا حکم قصاص را گذاشت؟ این که فرمود:

(وَالْعَينَ بِالْعَينِ وَالْأَنْفَ بِالْأَنْفِ)

و چشم در مقابل چشم، و بينی در برابر بينی

سوره مائده (5): آیه 45

مقابل آن چه که ضربه می زنند باید ضربه بزنید اگر هر که اجرا بکند کار بدی کرده اصلاً چرا حکم قصاص را خدا گذاشت؟ پس حکم قصاص بد نیست انتخاب قصاص توسط امام مجتبی (علیه السلام) هم بد نیست آقای آقامیری یک خرده مطالعه، یک خرده انصاف داشته باشید.

مجری:

استاد یعنی این حرفی که ایشان زده به امام حسن مجتبی (علیه السلام) خرده گرفته که شما چرا قصاص کردی؟

استاد عباسی:

غیر مستقیم، خرده گرفتن است می گوید امیر المؤمنین گفت من قطعی بخشیدم بعد می گوید گفت اگر زنده باشم می بخشم و شما هم ببخشید بعد خودش به خودش اشکال می کند می گوید اگر بگویند حاج آقا پس آنی که گفت یک ضربه بزنید چه؟ می گوییم آن را به بنی عبدالمطلب و آدم های دیگر گفت. امام حسن که خودش علی دوم است به امام حسن نمی آید بگوید مثله نکنید و چه نکنید. به امام حسن نمی آید بگوید قصاص نکنید امام حسن قصاص کرد شما یک دلیل بیاور که قصاص نکرده باشد شما می گویی سرنوشت، معلوم نیست. آقا سرنوشت معلوم است ابن ملجم قطعاً قصاص شده آن که شما فکر کردی نا معلوم است چطوری قصاص شد؟ قول صحیح همان است که خود امام حسن (علیه السلام) با ضربت شمشیر زدند. دیگران هم نقل کردند مدل های دیگر هم نقل کردند. ممکن است بگوییم در آن هایش ابهام وجود داشته باشد ولی اصل قصاص، هیچ سند نا معتبری هم نداریم ابن ملجم مرادی آزاد شد، آقا امام مجتبی او را بخشید.

آقا امام مجتبی (علیه السلام) که کریم اهل بیت است بخشنده ترین است نکند این هم آقای آقامیری قبول ندارد. کریم اهل بیت است بخشنده ترین بخشنده ها است آن مرد شامی به امیر المؤمنین جسارت می کند امام مجتبی (علیه السلام) دستش را می گیرد کمکش می کند و باعث هدایتش می شود ایشان قصاص کرده، شما چه می گویی؟ ایشان قاتل امیر المؤمنین را قصاص کرده شما می خواهی بگویی همه جا باید ببخشیم؟ امام مجتبی همه جا نبخشید یک جایی هم قصاص کرده چرا یا باید حتماً دین این طرفی باشد که بگوییم همه جا باید زد و کشت یا بگوییم آن طرفی باشد چرا شما می خواهی از این لبِ بوم عقب بروی؟ این قدر عقب می روی که از آن طرف داری می افتی که بگویی نه همه جا بخشش است. بعد به خاطرش نامه 47 نهج البلاغه را منکر می شوی می گویی منظورش بنی عبدالمطلب بود تصمیم امام مجتبی را نا دیده می گیری، آقا امام معصوم تصمیم گرفته اگر قرار کسی آمد امام معصوم را کشت به همین راحتی که شما می گویی به امان خدا رهایش کنند دیگر سنگ روی سنگ بند نمی شود فردایش هم می آیند شمشیر روی امام مجتبی می کشند. آن های که در کربلا امام حسین را کشتند می گوییم بروند. آخر این می شود انتقام آن ها را نگیریم اگر می خواهی انتقام بگیری یک نفر سر از بدن سید الشهداء جدا کرده از آن یک نفر انتقام بگیر آن های که یک شمشیر زدند چه آن ها هم باید قصاص بشوند. این ها قاتل، مباشر یا آمر هستند همه این ها باید مجازات بشوند.

 اگر یک امام معصومی یک جایی صلاح دید و کسی را بخشید مثل این که قاضی موظف است تا تهِ پرونده برود اگر قاتل، قاتل است مشخص و محرز شد بگوید حکم این قاتل تصمیم خانواده مقتول باشد تصمیم بگیرید می خواهید کنید یا می خواهید ببخشید. به قاضی ربطی ندارد بگوید باید ببخشید یا باید قصاص بکنید خانواده می بخشند یا قصاص می کنند. هر کدام هم که تصمیم گرفتند هر دو تصمیم خوب است هم بخشش خوب است این که امیر المؤمنین فرمودند اگر ببخشید خوب است هم قصاص خوب

(وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَياةٌ يا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ)

و برای شما در قصاص، حيات و زندگی است، ای صاحبان خرد! شايد شما تقوا پيشه کنيد.

سوره بقره (2): آیه 179

هر دوی این ها خوب است چرا یک مدلی حرف می زنی کأنه اگر یک نفری آمد قصاص کرد این دیگر مقابل امیر المؤمنین است. امام مجتبی قصاص کرد. بعد یک نکاتی هم ایشان اضافه می کند از فیلم خاصی ایشان دیده یا فیلم سینما زیاد می بیند ما که گشتیم در روایات پیدا نکردیم کاش ایشان در روایات به ما نشان بدهد دوست داریم بدانیم اگر ایشان هم نشان بدهد دستش را می بوسیم می گوییم یک مطلب جدید به ما یاد داد. من هر چه گشتم پیدا نکردم یک روایت پیدا کردم امیر المؤمنین به امام مجتبی فرمودند از غذایی که خودتان می خورید به او بدهید و جایش مناسب باشد عدالت را رعایت کنید این حرف، حرف امیر المؤمنین است و حرف درستی هم است، ولو این که قاتل است. ولی این که این مدلی ایشان نقل می کند گفت در چشم هایش من دارم ترس را می بینم فلان بعد امام مجتبی همین سوال برایش پیش می آید می خواهد در تاریخ بماند سوال می کند می گوید این قاتل است می گوید باشد باید کرم ببیند. این که امیر المؤمنین در چشم هایش ترس را دید گفت حسنم در چشم هایش ترس است و دارد دو دو می زند ایشان این ها را از کجا آورده؟

یک روایت است امیر المؤمنین فرمودند غذا و آب مناسب به او بدهید و در جای مناسب نگه اش دارید تا حکمش اجرا بشود. بلا نسبت ما حق نداریم اگر یک نفری در زندان است و قاتل است این را ببریم در زباله دان نگه داریم بگوییم آنی که حکمش 2 سال حبس است او جای خوب زندان باشد این دم سرویس بهداشتی های زندان بماند چون می خواهیم فردا صبح اعدامش کنیم. فردا صبح هر موقع اعدام کردند که اعدام کردند الان این زندانی و اسیر در نزد شما است. فرمودند به اسیر کن مدارا اگر اسیرت است با او مدارا کن اگر اسیرت است با او مدارا کن؛ ولی این مدلی ترس را در چشم هایش دارم می بینم کاری کن آب تو دلش تکان نخوره دیگر وی آی پی هم نیست حضرت فرمودند آب مناسب و غذای مناسبت به او بدهید این روایت را داریم.

این مطالبی که ایشان استخراج می کند چشم هایش داشت دو دو میزد، می ترسید، ترس در چشم های دیده شد و فلان یک موقع ما می خواهیم از خودمان نسبت بدهیم این قدر به این حرف آب و تاب می دهیم.

 ببینید حضرت فرمود: «انْظُرُوا إِذَا أَنَا مِتُّ مِنْ ضَرْبَتِهِ هَذِهِ فَاضْرِبُوهُ ضَرْبَةً بِضَرْبَةٍ» خیلی ساده است حضرت فرمودند اگر من با این ضربه ای که این زد به شهادت رسیدم یک ضربه در مقابل یک ضربه و این می شود عدالت در قصاص آن هم کنارش بگذاریم مختار بودن در قصاص می شود مقصود کلام امیر المؤمنین این است اگر بخشیدید برای من تقرب برای شما حسنه کار خوبی کردید بعد نگویید ما مدیون پدرمان شدیم اگر ما بگذریم خون این شخص پایمال می شود حضرت می خواهند بگویند خون پایمال نمی شود. شما اگر گذشتید این به روح من می رسد و برای من خوب است یعنی برای دیگران هم این مطلب روشن باشد. اگر یک پدر و مادری از قصاص قاتل فرزندشان گذشتند این پا گذاشتن روی خون فرزندشان می شود بعضی ها می گویند یا خود افراد فکر می کنند می گویند اگر تو ببخشید به خون فرزندت خیانت کردی او وقتی آرام می گیرد که تو قصاصش بکنی. نه حتماً قصاص برای آرام گرفتن او نیست یک بخشش قصاص مال این است که در جامعه دیگران بدانند این کار را نباید انجام بدهند اگر شما برای رضای خدا بخشیدید موجب آسایش روح او هم خواهد بود این طور نیست که او هم ناراحت بشود بگوید این ها روی خون من پا گذاشتند و بخشیدند، بخشیدند دیه گرفتند آی ببین به خاطر پول و مال دنیا بخشیدند.

می گوید مخیر هستند می توانند ببخشند از قصاص به دیه گرفتن این دیه هم اشکالی ندارد، امر دین است چیزهایی برای خودمان اختراع نکنیم اگر کسی دیه گرفت می گویند این پول حرام است و فلان است پول خون دارد می گیرد این چیزها حرف ما است. حرف دین یک چیز دیگر است دین می گوید می توانی ببخشی، می توانی قصاص کنی، می توانی قصاص نکنی دیه بگیری و این اشکالی ندارد. حکم خدا است و به حکم خدا عمل می کند این دو خطبه امیر المؤمنین کاملاً با همدیگر قابل جمع است هیچ اشکالی هم به این قضیه نیست.

 امام مجتبی (علیه السلام) قصاص کردند این قصاص کردن سیره امام مجتبی است و خود شما هم گفتید چه ما به سیره امام مجتبی عمل کنیم چه سیره امیر المؤمنین را هر دویش سیره معصومین است، هر دویش کار خوبی است پس در دین ما همان مقداری که ملاطفت وجود دارد محکمی هم وجود دارد این ها کنار هم است آنی که ما عرض کردیم گفتیم خطای اصلی آقای آقامیری است اهل بیت فرمودند:

«إِنَّ الْفَقِيهَ كُلَّ الْفَقِيهِ هُوَ الَّذِي لَمْ يُقَنِّطِ النَّاسَ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ تَعَالَى وَ لَا يُؤْمِنُهُمْ مِنْ عَذَابِه‏‏»

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج75، ص74

باز این روایت را تکرار می کنم ان شاء الله همه بیننده هایمان حفظ باشند هر وقت دیدند عالمی از این مسیر خارج شد بدانند که این عالم، عالم روی حساب و کتاب نیست نرمال نیست می گوید: «لَمْ يُقَنِّطِ النَّاسَ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ تَعَالَى»؛ فقیه حد فقیه مردم را از رحمت خدا مأیوس نکند نگوید همه شما جهنمی هستید همه شما عذاب خواهید شد هیچ کس به بهشت راه پیدا نمی کند، نا امید از رحمت خدا نکن کسی بالاترین گناه هم دارد به درگاه خدا بر گردد جبران و تلاش کند مورد رحمت خدا قرار می گیرد. از آن طرف «وَ لَا يُؤْمِنُهُمْ مِنْ عَذَابِه‏‏» کسی را از عذاب خدا ایمن نکنیم تو محب امیر المؤمنین هستی دیگر هر کاری کردی بهشتی هستی برو خیالت راحت، برو خیالت راحت چه است؟ شیعه امیر المؤمنین است امام صادق فرمودند:

«إِنَّ شَفَاعَتَنَا لَا تَنَالُ مُسْتَخِفّاً بِالصَّلَاة»

من لا يحضره الفقيه؛ نویسنده: ابن بابويه، محمد بن على، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم مصحح: غفاری، علی اكبر، ج1، ص206، باب فرض الصلاة

این نماز، این روزه، اعتقاد به قیامت،‌ اعتقاد به معاد، اعتقاد به خدا به بازی نگرفتن احکام خدا، به بازی نگرفتن کلمات اهل بیت (علیهم السلام) این ها جزء ایمان و بهشتی شدن است و از وظایف یک مؤمن است. «وَ لَا يُؤْمِنُهُمْ مِنْ عَذَابِه‏‏»؛ این ها را ایمن شان نکند بگوید برو در هر صورت بهشتی هستی. حتی برسد به جایی که به افراد بگوید الان واقعاً شمر دم دست ما نیست بگوییم بهشتی یا جهنمی است ولی آقای آقامیری یک جوری حرف می زند و می گوید یک روزی شمر بهشتی می شود از جهنم بیرون می‌ آید جهنم تعطیل می شود. به طریق اولیٰ تهش چه است؟ تو شیعه امیر المؤمنین هستی برو خوش باش شما با ما باشید فقط همین مقدار از حرف های لذت ببر و هوادار، فالوور و پا منبری من باش برو حالش را ببر تو دیگر محب امیر المؤمنین هستی. در سخنرانی ام اثبات کردم که شمر هم از عذاب جهنم خارج می شود تو که محب امیر المؤمنین هستی «إِنَّ الْفَقِيهَ كُلَّ الْفَقِيهِ هُوَ الَّذِي لَمْ يُقَنِّطِ النَّاسَ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ تَعَالَى وَ لَا يُؤْمِنُهُمْ مِنْ عَذَابِه‏‏»؛ این وسط هم خوف و رجاء را باید داشته باشد هم باید دائماً امیدواری داشته باشیم خدا کریم و بخشنده است اهل بیت دست ما را می گیرند شفاعت می کنند. هم بگوییم نکند یک موقع من از آن دایره شفاعت خارج بشوم نکند کارهای که می کنم من را بیچاره کند نکند به من ضربه بزند نکند فلان بکند؟ این دو تا باید کنار هم باشد نمی شود یکی اش را شما بگیری و یکی دیگرش را نگیری.

اگر طلبه ای، سخنرانی، آخوندی، روحانی هر چه اسمش را می گذارید آمد یک طرف قضیه را گرفت بدانید این، نرمال نیست این کلام امام معصوم است بدانید این دارد مسیر را بیراهه می رود چه آنی که یک جوری می ترساند دیگر راه نفس کشیدن هم وجود نداشته باشد بگوید حتماً من جهنمی می شوم چه آن کسی که یک جوری راه بهشت را باز می کند که دیگر فرد احتمال جهنم هم ندهد و هر جوری دلش می خواهد زندگی بکند هر دوی این ها انحراف است.

مجری:

خلاصه حواس مان باشد که کلام حق و کلام امیر المؤمنین علی ابن ابیطالب (علیه السلام) را که راه مستقیم است را بیراهه و وارونه جلوه ندهیم خیلی مهم است که بعضی ها متأسفانه این کار را انجام می دهند. حقیر به عنوان مجری برنامه از آقای سید حسن آقامیری سوال می کنم شما بیشتر می فهمی یا حضرت امام حسن مجتبی (علیه السلام) روی این امشب فکر کن و همه کسانی که مریدش هستند. فکر کنند امام حسن مجتبی (علیه السلام) بیشتر فهمید یا جناب آقای سید حسن آقامیری!

 (میان برنامه)

مجری:

 نام مبارک امام علی (علیه السلام) آرامش و درمان هر قلب بیمار است خدا را قسم می دهم به حق محمد و آل محمد ان شاء الله که پیروان حضرت علی ابن ابیطالب (علیه السلام) باشیم اولین کلیپ را از آقای سید حسن آقامیری دیدیم و پاسخ شبهات جناب آقای آقامیری را استاد عزیز آقای دکتر عباسی دادند. از شما بینندگان عزیز درخواست می کنم اگر تمایل دارید صدای گرم شما شنیده بشود و استاد عزیز پاسخ بدهند محبت بفرمایید تماس بگیرید ان شاء الله صدای گرم تان را بشنویم. کلیپ دوم از آقای سید حسن آقامیری را می بینیم و بر می گردیم.

کلیپ شبهه ای دوم – آقای سید حسن آقا میری

 

فرض کنید رئیس همه هیأت مذهبی در کشور ما شخص امام حسین (سلام الله علیه) بود چطوری جلسات را اداره می کرد؟ صدای جلسه مزاحم دیگران می شد؟ خیابان اصلی را می بست داربست میزد و هیئت می گرفت؟ محله را بستند یک همسایه است دوست ندارد شاید شما در کوچه عزاداری بگیرید بعد کلی دعوا شده یک وقت یک محله ای است ده تا خانه هستند همه با هم متحد هستند می گویند ما می خواهیم در کوچه عزادای بگیریم. تازه کوچه هم اگر راه مردم باشد کوچه مال کسانی نیست که خانه شان آن جا است یک وقت کوچه بن بست است آن یک داستان دیگر است اما کوچه ای که مسیر است مسیر، مال شما نیست بعد شما مسیر را سد می کنی و در آن جلسه می گیری یا سر و صدا بشود یا این که ترافیک عجیب و غریب درست بشود در این ها قطعاً آزار دیگران وجود دارد این ها نمی تواند با منطق ابا عبدالله سازگار باشد. حالا شما به عنوان یک ناظر بیرونی این ها را باید از چشم امام حسین ببینی یا از چشم کسانی که مدعی هستند طرفدار امام حسین هستند؟ کدامش؟ می خواهم به شما بگویم ما خیلی وقت ها می گوییم اشکال از ما ببین از مکتب ما نبین طرف می گوید این چه مکتبی است  که این قدر اشکال در آن درست می شود و شما اگر در این مکتب تربیت شدید چرا مؤدب نمی شوید؟ چرا همه اش اشکال داریم؟ بالاخره در این مکتب باید آدم ساخته بشود نمی شود که مدام اشکال داشته باشیم مدام بگویید که ربطی به مکتب ما ندارد این به خود مربوط می شود آقا خودت را درست کن این چه مکتبی است که تو به قواعدش عمل نمی کنی؟ این چه مکتبی است که تو چارچوب هایش را دوست نداری و در چارچوب هایش رفتار نمی کنی بعد هم توقع داری که ما این را از مکتب نبینیم. من می گویم یک بخشی از اشکال اتفاقاً‌ به مکتب است منتها به قرائت ما از مکتب چون این قرائتی که ما داریم معلوم نیست همان مکتبی باشد که پیامبر فرمود این چیزهای که ما به اسم دین داریم می گوییم این ها برداشت های ما از یک سری متون است. معلوم نیست همانی باشد که پیغمبر می گوید. ولی از روی میوه اش فهمید که ممکن است این از پیامبر باشد یا نه؟ اگر میوه تلخ داد این نمی تواند مال پیامبر باشد. قرار شد میوه دین، شیرین باشد مردم آزاری ممنوع است می گوید نماز جماعت در مسیر مردم باطل است، یک مدت مد شده بود دم غروب فرش دست می گرفتند تا الله اکبر می گفت کف خیابان، وسط پارک، جلوی سینما پهن می کردند نماز جماعت می خواندند این چه کاری است؟ ظهر عاشوراء است می خواهیم نماز جماعت بخوانیم باشد بخوان ظهر عاشوراء هم حق نداری خیابان اصلی شهر را ببندی خلاف است خلاف معیارهای دین است.

مجری شبکه ولی عصر:

این کلیپ را دیدیم ایراد از مکتب اهل بیت جناب آقای دکتر عباسی و شعائر حسینی اگر عزاداری نکنیم در کوچه نیاییم برای امام حسین (علیه السلام) عزاداری نکنیم پس در عزای امام حسین چه کار کنیم؟

استاد عباسی:

به این شبهه می گویند شبهه یعنی چه؟ باز تکرار بکنیم یعنی آمیختن حق و باطل این که ما مراعات بکنیم عزاداری ما موجب ایذاء و اذیت دیگران نشود حرف درستی است. کوچه اگر کوچه بن بست نیست راه را برای خیمه زدن بر مردم نبندیم این درست، صدا را طوری بلند نکنیم موجب اذیت همسایه ها و دیگران بشود این درست؛ اما این که ایشان می گوید حتی ظهر عاشوراء اگر قرار شد یک نماز خوانده بشود خیابان اصلی شهر را نبندیم این از کجا آمده؟ یک برنامه ای عموم مردم دارند یک مسیری باید بسته بشود وقتی تعداد افراد پیاده بیش از ظرفیت دو تا پیاده روی این طرف و آن طرف خیابان است مردم باید در خیابان بیایند و هماهنگی می کنند و آن روز این مسیر دسته عزاداری بسته می شود که این ها بتوانند در خیابان بیایند و عزاداری شان را انجام بدهند. نه در ایران دارد این اتفاق می افتد در دنیا دارد این اتفاق می افتد.

در دنیا و کشورهای اروپایی که دیگر آن جا دین هم نیست به قول شما فرهنگ و تمدن خالص است کاری هم به دین ندارند برای هر مناسبتی مجوز می گیرند حتی در ساعت شلوغ که مردم سر کار هستند تعطیلی هم نیست تاسوعا، عاشوراء باشد بگوییم آدم ها در خانه شان استراحت کنند آنی که نمی خواهد استراحت کند. مسیر بسته می شود، باز داریم تکرار می کنیم یک بار دیگر شبیه به این را جواب دادیم و داشتیم. اگر یک جایی می بینیم تصادف شده و ترافیک شده بعد از این ترافیک یک نفر مریض دارد از خانه اش می خواهد مریضش به بیمارستان برساند چه کار می کند؟ قبلاً ایشان گفت یارو می میرد بعد می گویند خدا را شکر پدرت روز عاشوراء مرد که چه؟ می خواست بیمارستان برساند نشد برساند این ها داشتند عزاداری می کردند. می گوییم ماشین ها حق دارند از این جا عبور کنند این آدم های پیاده ای که چند هزار نفر و چند صد نفر هستند در پیاده رو هم جا نمی شوند، بچه کوچک در خیابان آمد چون نمی تواند از شدت شلوغی در پیاده رو راه برود این حق دارد با خیال راحت راهش را برود و عزاداریش را بکند یا نه بگوییم در هر صورت یک ماشین دلش می خواهد این جا با سرعت 80 تا رد بشود. ببینید آن کوچه ای که می شود یک جای کنارتر راه را باز بگذاریم مسیر را نبندیم شب معمولی است مسیر می شود باز باشد این قاطی کردن حق و باطل است موردهای که ذکر می کند جلوی سینما همین طوری یک فرش انداختن و نماز خواندن موقع مغرب که یارو نتواند بیاید در سینما برود چون بلیط خریده و از بلیطش استفاده کند قطعاً اشکال شرعی دارد. ولی در پارک یک گوشه ای، یک جایی از پارک فرش بیاندازیم راه کسی را نبندیم این جا همین کسانی که پارک آمدند می خواهند نماز مغرب و عشاء بخوانند اشکال ندارد. مدام چیزها را کنار همدیگر قرار می دهد آن را کنار این قرار می دهد همین طور تکرار می کند این ها بخش ابتدایی قصه که بگوییم حالا با چه مشکل داری؟ با عزاداری امام حسین مشکل داری؟ همه مشکلات فرهنگی و بی فرهنگی ها و فلان حل شد یعنی دیگر الان کسی می خواهد فرودگاه برود اگر ورزشگاه آزادی بازی تیم های معروف باشد این اگر به فرودگاه نرسید چه کسی جوابش را می دهد؟ کسی جوابش را می دهد؟ شما تا حالا شده یقه کسی را بگیری؟ من خودم با چشم خودم دیدم ورزش تمام شد یک جوری در خیابان راه برو که راه مردم باز باشد چرا راه مردم را می بندی؟ صد هزار نفر آدم است خود این ترافیک ایجاد می کند. با ماشین، مترو و اتوبوس می روند ترافیک ایجاد می کند. نه ترافیک هم ایجاد نکرد آخرهایش بود ولی بین این آدم ها کسانی هستند ممکن است رعایت نکنند یعنی الان همه ورزشکارها و همه کسانی که رفتند ورزش را ببینند همه این ها آدم های بدی هستند، چون به ورزشگاه آزادی رفتند و چون شلوغ شد فلانی به پرواز نرسید ده نفر،‌ صد نفر جا ماندند کسی مریض بود می خواستند بیمارستان برسانند نشد به بیمارستان برسانند. این طبیعی قصه است یک جمعیت زیادی وقتی یک برنامه شرکت می کنند این پیش می آيد، این نکته اول.

نکته دوم ایشان گفت بر خلاف همه جا که ما می گوییم اشکال از مسلمانی ماست اگر می بینی که من صدای عزاداریم یک جوری است که موجب می شوم همسایه مسیحی من اذیت بشود این اشکالی از مسلمانی ما است من نتوانستم به قواعد دینم عمل بکنم. شما می گویی چرا نتوانستی بی خود کردی نتوانستی چشم آقای آقامیری سعی می کنیم رعایت کنیم سعی می کنم خوب و درست بشوم. ولی این میوه دین و مکتب من نیست این اشتباه من است این اشکال در وجود من است، من دارم مسیر را اشتباه می روم خیلی خب سعی می کنم اصلاح کنم خیلی ها هم سعی می کنیم اصلاح کنیم مگر شما از روزی که راننده شدی همیشه همه قواعد را رعایت کردی؟ دوست داری رعایت بکنی یک جاهایی رعایت نمی کنی یک جاهایی از دستت در می رود یک جاهای اشتباه متوجه می شوی الان پایت، زیادی روی پدال رفته سرعتت بالا رفته باید بگوییم خدا لعنت کند آن سرهنگی که به تو گواهینامه داد بعضی ها این طوری می گویند. سرهنگ که به ایشان گواهینامه داد همه چیزها را دید و آزمون گرفت نمی دانست این قرار است رعایت نکند. و این هم نمی خواهد رعایت نکند یک جایی اشتباه می کند یک جایی از دستش در می رود آدمیزاد است ممکن است یک نکاتی پیش بیاید.

این هم ما همه جا می گوییم و همه جا هم می گویند خودشان هم گفت همه جا می گویند بگو به فرد است بعد می گوید نه این چه مکتبی است که نتواست تو را درست کند نتوانست تو را آدم کند، خرده به مکتب می گیرد بعد می خواهد دوباره حرف را یک خرده تلطیفش بکند می گوید این یعنی این که خود مکتب که ایراد ندارد قرائت ما از مکتب ایراد دارد. قرائت ما هم که باز ما هستیم. قرائت ما از مکتب یا من شخصی یک قرائتی از مکتب دارم بیخود می کنم شخصی قرائتی دارم همان اشتباه است همانی که عیب از مسلمانی ماست فکر می کنیم چون برای امام حسین عزاداری می کنیم صدای باند را باید این قدر زیاد بکنیم که صد تا خانه هم اذیت شدند بشوند. این باز هم ایراد از مسلمانی من است قرائت من از مکتب است اگر می خواهد بگوید قرائت از مکتب یعنی قرائت مراجع از مکتب یعنی آن هایی که زعیم دین هستند آن ها قرائت شان اشتباه است آن ها به ما نگفتند این کارها را بکن. آن ها اتفاقاً‌ به ما همین را گفتند، گفتند همسایه را مراقب باش ممانعت، مزاحت، فلان و فلان همه این ها را به ما گفتند؛ پس قرائت از مکتب اگر منظورت این است که قرائت منِ‌ نوعی یک شخص از دین چه می فهمم؟ برای خودم همین طوری می گوییم چون امام حسین است مردم را اذیت کردم باز هم این مسلمانی من می شود باز هم این به مکتب ربطی ندارد چرا شما مکتب می گویی؟

اگر هم منظورت قرائت رسمی از مکتب است که توسط علمای دین و مراجع و این ها اتفاق می افتد باز آن مکتب می شود یعنی علما و بزرگان یک دین، مراجع یک دین اگر نماینده آن مکتب نیستند پس نماینده آن مکتب چه کسی است؟ همه این ها اشتباه می فهمند یعنی مکتب این ها مشکل دارد؟ الان مکتب سالم را از کجا پیدا کنیم؟ همه این ها دارند اشتباه می فهمند و راه را اشتباه می روند مکتب سالم کجاست؟ پس اشکال شما این جا به خود مکتب می شود یا باید باز هم بشود به مسلمانی ما که داری حرف را می پیچانی یا باید به بشود به خود مکتب که شما داری به خود مکتب اشکال می گیری می گویی ایراد از مسلمانی ما نیست ایراد از مکتب که نتوانست ما را تربیت بکند. این طعنه به اهل بیت (علیهم السلام) و علمای دین است ما پیرو آن ها هستیم ولی نتوانستند ما را تربیت کنند. آن ها نتوانستند ما را تربیت کنند یا ما در تربیت شدن مشکل و ضعف داریم؟

مطالب در آن جا کامل است حتی در بیان هم خیلی موقع ها کامل است یعنی در کتب، در آثار، در فلان کامل است ولی ما نتوانستیم جذب بکنیم ما نتوانستیم خودمان را درست بسازیم که آن طوری نباشیم باز هم ایراد از مسلمانی ما می شود چرا؟ چون می خواهی یک چیزی خلاف بقیه بگویی همه می گویند ایراد از مسلمانی ما است نه از مکتب شما می گویی از مکتب است نه از مسلمانی ما. بعد برای این که، این را بپیچانی می گویی مکتب که نه قرائت ما از مکتب؛ قرائت ما از مکتب یعنی چه؟ قرائت ما از مکتب یا من هستم که دوباره مسلمانی من می شود یا مجموعه دین است روایات، کتب، منابع و علما است باز دوباره مکتب می شود. چرا حرف را می پیچانی؟ آقا شما این را تصور بکنید مخاطبی که یک بار، دو بار، ده بار نه صد بار تحت این حرف ها قرار می گیرد تحت القائات چنین قرار می گیرد. شما هیأتی ها درست نمی شوید شما مذهبی ها آدم نمی شوید شما مشکل دارید.

 در مورد کاروان عروسی که وسط خیابان بساط رقص به راه می اندازند چطوری ایشان صحبت کرد؟ من که با رقص مشکل ندارم بروید داخل خانه برقصید من نگران هستم اولویت هایت عوض شده راه مردم را می بندی خیلی با محبت و مهربانی، آفرین احسنت با محبت و مهربانی حق و حقیقت را بیان کن. اما تکه دوم مذهبی بلند می شود در بیمارستان می رود نوشته بوق زدن ممنوع روی طبل می کوبند فکر می کنند امام حسین است خاک بر سرتون این چه مدل حرف زدنی است؟ تو که داشتی الان آرام حرف میزدی تو که می گویی شمر هم قرار است از جهنم بیرون بیاید امام حسین مداویش می کند درست و سالمش می کند بیرون می آید بعد این بچه هیأتی ها نمی شود گوشه بهشت جای شان بشود؟ این بچه هیأتی ها جای شان ته جهنم است به خاطر این که، این ها سنج می زنند و مردم آزاری می کنند همه مردم آزاری های مهم و اساسی مال این ها است، هیچ اذیت و آزار دیگران و مزاحمت و فلان از ناحیه هیچ گروه دیگری این قدر جدی نیست که آقای آقامیری بخواهد به آن بپردازد.

 ایشان مکلف است فقط و فقط تو سر مذهبی ها بزند بگوید شما درست شدنی نیستید. این که شما هستید میوه به این تلخی، زهر ماری (العیاذ بالله) از مکتب تان است که این طوری هستید. می گوید امام صادق العیاذ بالله این ها را این طوری ادب کرد این قدر بی ادب هستند اگر هر کس دیگری ادب کرده بود آقای آقامیری خیلی مشکلی با او نداشت، چون آن ها خیلی با ادب هستند الحمد لله فقط و فقط مؤمنین و شیعیان امیر المؤمنین این ها خیلی مشکل ادب و همسایه آزاری و ایذاء دیگران دارند. آقای آقامیری این طوری حرف نزنید یک خرده انصاف داشته باشید یک خرده به محبین اهل بیت رحم بکنید یک خرده مدارا بکنید. شما که می گویی خدا این قدر مدارا می کند تا شمر هم از جهنم بیرون بیاید جهنم را خاموش بکند باز شما نمی توانی با مدارا به شیعیان امیر المؤمنین بگویی ما که نمی گویید مطلقا اشکال نیست ما می گوییم اولاً‌ به این وخامتی که شما می گویید نیست ثانیاً‌ به این وخامت هم که باشد بایست درستش کن این ربطی به اهل بیت ندارد به ما ربط دارد که ما اشتباه عمل می کنیم ما گاهی خطا می کنیم ادعایی نداریم.

ما که نگفتیم معصوم هستیم و هیچ اشتباهی در زندگی مان سر نمی زند ولی این طوری صحبت کردن و این که گردن مکتب بیاندازی دیگر مخاطب شما چقدر حواسش است شما که مکتب گفتی منظورت قرائت ما از مکتب است، قرائت ما از مکتب هم باز دوباره به شخص ما است که می شود همان حرف اولی که همه می زنند می گویند عیب از مسلمانی ماست نه این که مربوط به مکتب ما باشد. شما می گویی این درخت یک ایرادی دارد که (العیاذ بالله) دارد میوه تلخ می دهد شماها این تلخ و بد خُلق و مردم آزار هستید این میوه (العیاذ بالله) این درخت است این درخت چه کسی است؟ اهل بیت (علیهم السلام) هستند پس (العیاذ بالله) ایراد به آن جا می خواهد بر گردد. راحت ته حرفت را بزن، این می شود آن قاطی کردن حق و باطل، این می شود آن مدل حرف زدن. کافر می آید مستقیم می گوید من کافر هستم، پیغمبرتان را قبول ندارم امام زمان تان را قبول ندارم، اما آن که می آید این طوری شبهه کند این که از یک زاویه دیگر ورود پیدا کرده می آید مدام کلام را این طوری می چرخاند و تهش می شود شیعیان محبین اهل بیت عزادارها، سینه زن ها و هیئتی ها میوه تلخ (العیاذ بالله) درخت است اگر درخت ایراد نداشته باشد میوه اش باید شیرین بشود میوه اش تلخ نمی شود و با کنایه لطمه زدن و ضربه زدن بعد هم پست می گذارد این مطلب را پانصد نفر، هزار نفر می آیند می گویند دمت گرم، خوب گفتی، خوب حال این ها را گرفتی خوب حقایق را بیان می کنی، حقائق، مشکلات و گرفتاری ها همه مال شیعیان امیر المؤمنین و عزاداری و مجلس و اهل بیت و فلان است بعد تو چرا در این هئیت می روی؟ پس ایشان می گوید نه هیئت من هم فرق می کند، من آن میوه شیرین عسلی اهل بیت هستم که خیلی خوب در آمده است. حالا از کجا آمدم که این قدر خوب در آمده نمی دانم ولی خوب در آمده است بقیه خیلی بد است.

در همین جلسه شان می گوید هرکس الان ماشینش بیرون بود آمدند گفتند فلانی است هرکس این جا نشسته پا شود برود ماشینش را بر دارد مزاحمت مردم را مرتفع بکند ثوابش بیشتر از این است که این جا بنشیند. این در هر مجلسی باشد همین است هنری نکردی. پای هر جلسه ای شخصی نشسته باشد راه ماشین مردم را بسته باشد یا در پارکینک مردم پارک کرده باشد وظیفه اش این است که برود ماشینش را بردارد این که از بدیهیات دین ما است. می گوید اگر تو می روی نماز مسجد بخوانی پول در کارتت هست زمان موعد بدیهی ات هم رسیده طلبکارت در مسجد آمد جلوی مسجد جلویت را گرفت گفت بدیهی من را بده پول هم در کارتت است می گوید حق نداری بروی نماز اول وقت در مسجد بخوانی این حکم شرعی است. باید برگردی و دَیْنَتْ را ادا کنی. این که بگویی اقا نماز اول وقت از دستم می رود حالا نمی میری که من نیم ساعت بروم نماز بخوانم و بعد پولت را بدهم اقا می گوید من الان پولم را می خواهم همین الان باید بروی عابر بانک کارت به کارت بکنی و پولش را بدهی یا از بانک بگیری و بدیهی و طلبش را بدهی بعد بیروی نمازت را بخوانی. این که از بدیهیات دین ما است. این که من عمل نمی کنم او عمل نمی کند این دیگر گیر ما است این را نشکن سر اصل دین نشکن سر مکتب اهل بیت (علیهم السلام).

مجری:

البته من فکر می کنم آقای آقا میری بعض مواقع از دستش در می رود آدم یک حرفی را که می زند مزمزه می کند چکش کاری می کند فکر می کند چه بگویم چه نگویم که آخرش در برنامه لو نروم. الحمدلله بنده در شبکه حضرت ولی عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف) مجری برنامه هستم نه کارشناس هستم و نه دکتر هستم و نه استاد بعضی مواقع دوستان به من می گویند در برنامه می شینی همه را می گویی احسنت بله درست است خیلی خیلی عالی می پرسند واقعا درست است؟ می گویم بابا درست است وقتی که تو داری می بینی طرف چه حرفی می زند دارد از اهل بیت پیامبر خرده می گیرد بعد حقیر بیایم در برنامه به عنوان مجری بنشینم یک ساعت و نیم استاد عزیز دارد صحبت می کند در مورد اهل بیت و در مورد شبهات اقای اقا میری حرف می زند خدا وکیلی اگر شما جای من باشی احسنت و صد بارک الله به استاد نمی گویی؟

می گویند شما هرچه که می شود می گویی بله، درست است. بابا طرف دارد همچنین اشتباه حرف می زند چکش کاری نکرده دارد می آید بحث می کند آخر حرف خودش را دقت نکرده که ممکن است در شبکه حضرت ولی عصر لو برود که استادان عزیز در برنامه دعوت می شوند که کامل تمام محتویات حرف های ایشان را بر ملا کنند، این خیلی جالب است.

 نکته دیگر که من احساس می کنم حالا حقیر دوستان و عزیزانی دارم که آن ها هم دقیقا مثل من این فکر را می کنند اقای آقا میری راهی دارد می رود که راه وهابیت است. یعنی اگر در صحبت های اقای اقا میری دقت کنید وهابیت چقدر از این قضیه خوشحال هستند که همچنین شخصی و همچنین شخصیتی در کشور ایران و در رسانه ها دقیقا دارد حرف آن ها را می زند. آقای دکتر، آقای آقا میری این راهی که دارد پیش می رود من فکر می کنم به وهابیت ختم می شود درست است؟

استاد عباسی:

ببینید ما کسانی را در گذشته داشتیم که حالت سلفی درون شیعی و این ها شدند اول تصورشان این بود که ما داریم اشکالات را می گیریم ما داریم اصلاح گیری می کنیم، ما داریم اشتباهات را از مذهب شیعه دور می کنیم اتفاقا ما شیعه درست و درمان هستیم، اما خیلی از این ها یعنی این مسیر، مسیر خیلی سختی است اگر کسی با همه خلوصش تلاش بکند درواقع دور از فضای جنگ رسانه و دور از فضای التهاب و این ها بیاید خیلی نرم و آرام تلاش کند بله ممکن است خدا کمکش هم بکند که یک جایی اشتباهاتی را بر طرف کند ولی اگر این رفت به سمتی که با حمله همراه باشد با هجمه همراه باشد یک عده سوت و کف بزنند که اقا فلانی دمش گرم دیدید چطوری حال این ها را گرفت و چطوری فلان کرد و چه حرف های زد و چقدر آزاد مرد است که دارد می گوید مذهب شیعه هم حتی فلان است. این دیگر آرام آرام می شود به اسم انتقاد از رفتارهای اشتباه انتقاد از خود مذهب می کند. کاری که وهابی ها می کنند می گویند این جای مذهب اشکال دارد، آن جای مذهب اشکال دارد و هی شروع بکند و این در نظر گرفتن این است که آقا شما یک جمع پنجاه نفری در آن حسینیه را صد نفری در آن حسینیه را نداری رویشان کار می کنی تربیت می کنی شما داری لایو می گذاری، شما داری فایلش را منتشر می کنی، کسانی دارند می بینند که آشنایی از نزدیک ندارند با شما چهره به چهره نیستند که بعد بیایند از شما سوال بپرسند.

مطلب را می شنوند می روند آقا این درخت اگر نمی تواند میوه شیرین تحویل بدهد پس این درخت ایراد دارد این حرف را گفت حال تو بعدش بیا توضیح بده آقا من منظورم فلان بود و نمی دانم چیز دیگر می خواستم بگویم یک سال دیگر بیا حرفت را درست کن، حرفت را پس بگیر این دیگر چه فایده دارد؟ افراد متعدد هزاران نفر آدم دیدند و به اشتباه تصورشان این شد که بله راست می گوید پس معلوم است (العیاذ بالله) در مذهب اهل بیت یک ایراد وجود دارد و الا چرا این طور باشد. در ذهن شان این جا می افتد و آرام آرام این گسترش پیدا می کند این مخدوش کردن ذهن دیگران فکر دیگران در ارتباط با دین این واقعا یک کار بسیار غلط و اشتباهی است که اقای اقا میری در پیش گرفته است.

مجری:

بله، لحظات پایانی برنامه است اجازه مرخصی بفرمایید

استاد عباسی:

خواهش می کنم محضر شما هستیم

مجری:

قربان تان بروم استفاده کردیم. جناب اقای سید حسن اقا میری مخاطب من شما هستید و این که روی منبر می روی سید اولاد پیغمبر خدا هستی درست، روی منبر امام حسین (علیه السلام) می شینی و نسبت به محبین اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) بخصوص به محبین امام حسین خرده می گیری و اشکال می گیری کار زشتی است جدا این کار را انجام ندهی خیلی بهتر است حداقل کاری کن مادرت حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) وقتی در محضر و جوار این بانوی با کرامت هستی سرت بتواند بالا باشد سر به زیر نباشی.

خدایا تو را به حق محمد و آل محمد قسمت می دهم دعای ما را بپذیر، قسمت می دهم تو را به حق امام حسین دعای ما را بپذیر. « اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجَ» الهی آمین تا جلسه آینده شما بینندگان عزیز خودم را به خدای بزرگ و مهربان می سپارم یا علی مدد و خدا نگهدار همه شما.

 


  
  • رضایی

    22 اسفند 1401 - ساعت 15:59

    آقامیری منافق هست

    0 1

عصر ایمان>

پاسخ به شبهات مسمومیت اعتقادی آقامیری حرف خوب نهج البلاغه ابن ملجم وصیت بخشش قصاص عدالت