ویژه برنامه ام الائمه - بررسی اسناد تاریخی شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

قسمت سوم ویژه برنامه ام الائمه به مناسبت ایام فاطمیه
کارشناس: حجت الاسلام و المسلمین عباسی

در مورد اسناد شهادت حضرت فاطمه (س) در منابع اهل سنت و اينكه چرا بخشي از ماجرا آمده و بخشي نه ! و اين اسناد چرا اينگونه هستند
مواردي از حذف و يا تحريف فضائل حضرت فاطمه (س) در منابع معتبر اهل سنت
چهار زن كه به كمالات بالايي رسيده اند : حضرت فاطمه (س) ، حضرت خديجه (س) و آسيه همسر فرعون و حضرت مريم (س) به نقل ابن عساكر
بهترين زنان بر روي زمين چهار نفر هستند : حضرت فاطمه (س) ، حضرت خديجه (س) و آسيه همسر فرعون و حضرت مريم (س) به نقل متقي هندي
ادعاي متقي هندي مبني بر اينكه روايت چهار زن ( بهترين زنان عالم ) را ، هم بخاري نقل كرده و هم مسلم با استناد به منابع معتبر اهل سنت
حذف نام حضرت فاطمه (س) و حضرت خديجه (س) از روايت چهار زن برتر عالم در صحيح بخاري
حذف نام حضرت فاطمه (س) و حضرت خديجه (س) از روايت چهار زن برتر عالم در صحيح مسلم
تحريف عجيب و خنده دار در صحيح مسلم !
حذف نام حضرت فاطمه (س) و حضرت خديجه (س) از روايت چهار زن برتر عالم در صحيح مسلم و در باب فضائل حضرت خديجه (س) !
سلام رساندن خداوند و جبرئيل به حضرت خديجه (س) و جايگاه ايشان در بهشت با استناد به صحيح مسلم
روايت چهار زن برتر عالم و نام اين چهار زن به نقل ابن جرير طبري
ابن كثير دمشقي و تحريف روايت ابن جرير طبري
در مورد نام چهار زن برتر عالم و حذف نام حضرت خديجه (س) و حضرت فاطمه (س) توسط ابن كثير دمشقي و ادعاي اينكه طبري اين روايت را آورده است ! با استناد به منابع معتبر
بررسي تحريفات و سانسورها در مورد روايت تهديد عمربن خطاب به آتش زدن خانه حضرت فاطمه (س)
سوگند خوردن عمربن خطاب و تهديد به آتش زدن خانه و سوگند خوردن حضرت فاطمه (س) به اينكه عمربن خطاب تهديدش را عملي ميكند و ... به نقل ابن ابي شيبه در المصنف
سانسور بخش هاي مهم از روايت تهديد عمربن خطاب به آتش زدن خانه به نقل احمد بن حنبل در فضائل الصحابه
سانسور بخش هاي مهم از روايت تهديد عمربن خطاب به آتش زدن خانه به نقل ابن عبدالبر قرطبي در الاستيعاب
بررسي تحريف ها و سانسورها در مورد روايت ندامت ابوبكر از هجوم به خانه حضرت فاطمه (س) در پايان زندگي اش
اعتراف ابوبكر به هجوم به خانه حضرت فاطمه (س) و پشيماني از آن در پايان زندگي اش به نقل طبري
بيان روايت پشيماني ابوبكر از انجام سه كار ( در پايان زندگي اش ) و به جاي بيان آن سه كار ( كذا و كذا ) گفته شده ! با استناد به الاموال از ابوعبيد قاسم بن سلام
پاسخ ابوعبيد براي نام نبردن آن سه كار كه باعث پشيماني ابوبكر شده : دوست ندارم ذكر كنم ! با استناد به الاموال
حذف هجوم به خانه حضرت فاطمه (س) در روايت پشيماني ابوبكر ( در پايان زندگي ) در المعجم ما استعجم از بكري اندلسي
نقل كامل روايت پشيماني ابوبكر از هجوم به خانه حضرت فاطمه (س) در پايان زندگي اش به نقل بلاذري
نقل كامل روايت پشيماني ابوبكر از هجوم به خانه حضرت فاطمه (س) در پايان زندگي اش به نقل طبراني
نقل كامل روايت پشيماني ابوبكر از هجوم به خانه حضرت فاطمه (س) در پايان زندگي اش به نقل ابن عساكر
نقل كامل روايت پشيماني ابوبكر از هجوم به خانه حضرت فاطمه (س) در پايان زندگي اش به نقل شمس الدين ذهبي
اعتراف حسن بن فرحان المالكي به اسانيد قوي و صحيح براي هجوم به خانه حضرت فاطمه (س) با استناد به منابع معتبر اهل سنت
توجيه بي شرمانه ابن تيميه براي هجوم عمربن خطاب به خانه حضرت فاطمه (س) با استناد به منابع معتبر
حالات و فحاشي هاي ابن تيميه در مورد روايات هجوم عمربن خطاب به خانه حضرت فاطمه (س) با استناد به منابع معتبر
تحريف و سانسور بخش هاي مهم روايت هجوم به خانه حضرت فاطمه (س) و سوگند عمربن خطاب و تهديد او به آتش زدن خانه با استناد به الوافي بالوفيات از صلاح الدين صفدي


 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

عنوان برنامه: ام الائمه

تاريخ: ۰۳/ ۱۰/ ۱۴۰۱

استاد: دکتر عباسی

مجری: آقای صفایی

قسمت:۱

آیینه رسول خدا روی فاطمه آیینه ی رسول خدا روی فاطمه جان وجود ، بسته به یک موی فاطمه با آن که نیست از حرم مخفی‌ اش نشان شهر مدینه گم شده است  در کوی فاطمه بـوی بـهشت اگـر چه محمد  از او شنید  بالله قسـم بهشت دهـد بـوی فاطمه ختم رسل گرفت به پهلو دو دست خویش از آن لگد که خورد به پهلوی فاطمه طوبی دمید و سدره فتاد و شجر شکست  وقتـی خمید قامـت دلجوی فاطمه چـون باب وحی سوخت پر و بال جبرییل نزدیک شد چو شعله به گیسوی فاطمه انگــار رفـت طاقـت دســت خـدا ز دست  زآن ضربتی که خورد به بازوی فاطمه آیات نور و پرده ی ظلمت ؟! خدای من ! دسـت پلید دیو کجا روی فاطمه از یک طرف خجل شده است  از فاطمه ، علی ! از یک طرف نگاه حسن ، سوی فاطمه «میثـم» اگـر چـه فاطمه رازش نگفته ماند محسن همی شود هست سخنگوی فاطمه

بسم الله الرحمن الرحیم اللّهُمَّ صَلِّ عَلَى الصِّدِّيقَةِ فاطِمَةَ الزَّكِيَّةِ، حَبِيبَةِ حَبِيبِكَ وَنَبِيِّكَ، وَأُمِّ أَحِبَّائِكَ وَأَصْفِيائِكَ، السلام علیک ایتها الصدیقه الشهیده

مجری:

 عرض سلام و صلوات و تسلیت و تعزیت ما به محضر رسول مکرم خاتم حضرت  محمد مصطفی (صلی الله و علیه و آله و سلم ) و اهل بیت طیبین و طاهرین(علیهم السلام)  ایشان بالاخص محزون ترین قلب عالم حضرت بقیه الله الاعظم (عجل الله و تعالی فرجه الشریف) و همچنین عرض سلام و تسلیت و تعزیت خدمت شما بینندگان عزیز و ارجمند عاشقان و سینه سوختگان فاطمی در هر نقطه از عالم. امشب هم در خدمت شما هستیم با ویژه برنامه ام الائمه از شهر مقدس قم جوار کریمه اهل بیت حضرت  فاطمه معصومه (سلام الله علیها) و از شبکه جهانی حضرت  ولی عصر (عجل الله و تعالی فرجه الشریف) که به مناسبت ایام فاطمیه و شهادت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) به روایت نود و پنج روز هر شب تقدیم حضورتان می شود امشب هم در خدمت یکی دیگر از کارشناسان شبکه جناب حجت الاسلام والمسلمین آقای دکتر عباسی هستیم و ان شاء الله از مباحث ایشان استفاده می کنیم. حاج آقا سلام علیکم عرض تسلیت و تعزیت دارم بفرمایید.

استاد: دکتر عباسی

 سلام علیکم و رحمة الله بنده هم خدمت شما و بینندگان عزیز و گرامی شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عجل الله و تعالی فرجه الشریف) عرض سلام و ادب و احترام دارم و همینطور عرض تسلیت به مناسبت فرا رسیدن ایام شهادت جانسوز ام الائمه حضرت  زهرا و امیدوارم که خدای متعال عزاداری های همه شیعیان امیرالمومنین (سلام الله علیها ) مسلمآنهان در این ایام را مورد قبول قرار بدهد و. عزاداری‌های خالصانه ان شاء الله شیعیان تسلایی باشد بر دل داغدار مولایمان حضرت  ولی عصر (عجل الله و تعالی فرجه الشریف).

مجری:

 ان شاء الله خیلی ممنون و متشکرم از حضور حضرتعالی  یکی از مباحثی که پیرامون شهادت حضرت  زهرا (سلام الله علیها ) مطرح می شود بحث اسناد شهادت حضرت  (علیه السلام) است و اینکه این اختلافی که در اسناد وجود دارد و بعضا سوالی مطرح می شود این جزئیاتی که شما مطرح میکنید چطور در اسناد مثلا عامه و اهل تسنن نیامده است . چرا آنجا یک بخشی آمده است  تا این جای حادثه آمده است  بقیه‌اش در اسنادش وجود ندارد در حقیقت چطور می شود این را جمع کرد و پاسخ به قول معروف سند این را متقن ارائه داد.

استاد: دکتر عباسی

 بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین انه خیر ناصر و معین ثم الصلاة و السلام علی سیدنا و نبینا ابوالقاسم مصطفی محمد و علی اهل بیت الطیبین الطاهرین و العن دائم علی اعدائهم اجمعین الی قیام یوم الدین  بحث بحث بسیار. مهمی است اولاً این نکته که لازم است ما در مباحث اعتقادی تحقیق داشته باشیم مطالعه داشته باشیم و بررسی داشته باشیم چون قرار است در سرنوشت ما اثرگذار باشد صرفاً این نیست که ما یک نکات تاریخی را بیان کنیم مثلاً بگوییم آقا در رابطه با مثلاً تاریخ ایران باستان باشد تاریخ رم مثلاً باستان باشد و صرفا می خواهیم اطلاعاتی داشته باشیم نه مسئله مسئله انتخاب طریق و ماخذ برای دینداری ما است لذا مسئله. اعتقادی حساسی است .

 ماجرا مربوط به بلافاصله پس از شهادت رسول گرامی اسلام (صلی الله و علیه و آله و سلم) است در همان روزهای اول و هفته‌های اول و ماه‌های اول اتفاقاتی که به وقوع پیوسته است و اگر اینجا آن مباحث تاریخی در واقع به صورت متقن شکل بگیرد و روشن شود تاثیر بسیار زیادی در انتخاب افراد و برداشت افراد و دینداری افراد خواهد داشت.

 نکته ای که است با توجه به حساسیت این موضوع و. آن اتفاقات بسیار ناخوشایندی که ما هم آرزویمان این بود که این اتفاقات نمی‌افتاد به دنبال این نیستیم که بگوییم آقا باید حتما این اتفاق بیفتد چه خوبی اتفاق افتاد نه ما می گوییم ای کاش این اتفاق نمی‌افتاد اما وقتی اتفاق میفتد دیگر کتمان این اتفاق دور کردن مردم از این حقیقت کار شایسته و صحیحی نیست لذا اولاً باید ما بررسی مان دقیق باشد و مطالب را ببینیم ثانیاً باید توقع مان را. به اندازه آن حقایق به اندازه واقعیتی که وجود دارد داشته باشیم بالاخره وقتی جریانی نمی‌خواهند این‌ها مطرح شود نمی‌خواهند اینها به گوش همگان برسد دست به تحریف روایت می‌برند دست به تحریف واقعیت میزنند نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که یک واقعه به این مهمی که دقیقاً بر سر دوراهی است و افراد یا باید بیایند سمت. خلافت الهی و ولایت امیرالمومنین (سلام الله علیها ) را بپذیرند یا باید از این سمت فاصله بگیرند و جریان دیگری را بپذیرند نمی شود این دو با هم قابل جمع نیست.

 در این واقعه یعنی مخصوصاً در این واقعه به هیچ عنوان قابل جمع نیست دیگر چون حضرت  زهرا (سلام الله علیها ) مقابل جریانی که رفتن به سمت غصب خلافت ایستادند و نوع مواجه ایشان مواجهه ای نیست که بگوییم خوب این دو  با هم قابل جمع است  و حالا یک وجه مشترکی ما بخواهیم از اینها در نظر بگیریم. لذا اولاً این توقع را می‌خواهیم بیان کنیم که این توقع توقع زیادی است که ما بگوییم آقا مثل یک واقعیت مثلاً تاریخی یک اتفاقی که در یک روزی نیمروزی اتفاق افتاده است این را به صورت کامل یک در اسناد معتبر ما متصل به هم شوندویم که این مطلب این مطلب این اتفاق افتاد این اتفاق افتاد و نقل کرده  باشند لذا کاری که باید انجام بدهیم جمع در واقع آثار در این رابطه است جمع اسناد در این رابطه است که الحمدالله جمع آوری شده است  سالیان سال علما در این رابطه زحمت کشیدند.

دوستان بزرگواران زحمت کشیدند جمع آوری شده است  و ما آن سیر تاریخی شهادت حضرت  زهرا (سلام الله علیها ) را از دقیقاً بلافاصله بعد از شهادت پیامبر (صلی الله وعلیه و آله وسلم) تا جریان شهادت و دفن شبانه حضرت  زهرا (سلام الله علیها ) داریم که حلقه‌های مفقوده این بسیار بسیار کم است یعنی همه بخش‌ها عمده بخش‌ها را داریم و مطرح شده است  و اسنادش موجود است که. من به مقدار وقتم حالا بعد اشاره ممکن است به این خواهم کرد اما الان می‌خواهم  این بخش را به آن رسیدگی کنم که در رابطه با شهادت که هیچ در رابطه با برخی از فضایل خیلی در واقع واضح و مبین حضرت  زهرا (سلام الله علیها ) ما شاهد تحریف در منابع اهل سنت هستیم روایتی باید می‌آوردند نیاوردند روایتی را آوردند و بعد بلافاصله در چاپ های بعدی در مثلا چاپ هایی که اتفاق افتاده است.

روایت بخش‌هایی از روایت حذف شده است . که این نشان  میدهد  که خوب حساسیت خیلی بیش از آنی بوده است که فقط بخواهند  در رابطه با حتی ماجرای شهادت حضرت  (سلام الله علیها) تغییرات و تحریفات و غیره انجام بدهند که به خود فضایل و اینها هم رسیده است بله بعد من حالا الان اگر اجازه بفرمایید شروع می‌کنم بعضی از این موارد را خدمت بینندگان عزیزمان مطرح کنیم تا روشن شود روایتی را نقل کرده  است  در آقای ابن عساکر شافعی کتابی دارد به نام. کتاب الاربعین فی مناقب امهات المومنین.

 آقای ابن عساکر شافعی که این کتاب را اگر اتاق فرمان نشان  بدهند ایشان متوفای ششصد و بیست هجری قمری است کتاب الاربعین فی مناقب امهات المومنین در این کتاب یک روایتی را نقل کرده  است  اول روایت و شروع روایت با سندی که مطرح میکند در رابطه با عایشه آمده است:

«كَمُلَ مِنَ الرِّجَالِ كَثِيرٌ وَلَمْ يَكْمُلْ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا أَرْبَعٌ مَرْيَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ وَآسْيَةُ امْرَأَةُ فِرْعَوْنَ وَخَدِيجَةُ بِنْتُ خُوَيْلِدٍ وَفَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ وَفَضْلُ عَائِشَةَ عَلَى النِّسَاءِ كَفَضْلِ الثَّرِيدِ عَلَى سَائِرِ الطَّعَامِ.»

پیامبر (صلی الله وعلیه و آله وسلم)   فرمود از مردان بسیار به کمال رسیدند ولی از زنان به کمال نرسیدند مگر مریم دختر عمران، آسیه همسر فرعون و فضیلت عایشه در میان زنان، همانند فضیلت آبگوشت بر سایر غذاهاست

كتاب الأربعين في مناقب أمهات المؤمنين رحمة الله عليهن أجمعين ،ج ۱، ص ۵۷،المؤلف: عبد الرحمن بن محمد بن الحسن، ابن منصور ابن عساكر الدمشقيّ الشافعي (المتوفى: 620هـ)
المحقق: محمد مطيع الحافظ , غزوة بديرالناشر: دار الفكر – دمشق الطبعة: الأولى، 1406

صحیح مسلم، مسلم نیشابوری، ، بیروت، لبنان، دار احیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، کتاب فضائل الصحابه، باب 13 ج4 ص1886 حدیث2431.

  روایت نقل کرده  است  همسر پیامبر (صلی الله وعلیه و آله وسلم)   که وَفَضْلُ عَائِشَةَ عَلَى النِّسَاءِ كَفَضْلِ الثَّرِيدِ عَلَى سَائِرِ الطَّعَامِ  که فضیلت عایشه بر سایر زنان مانند فضیلت آبگوشت بر بقیه غذاها است حالا ما وجه خلاصه حداقلش است که ما وضع فضیلت را نمی‌فهمیم چه ویژگی دارد که مثلاً مقایسه شود آبگوشت با بقیه غذاها و این را فضیلت نقل کنند.

 به هر حال این برای به اصطلاح آنچه که در خودشون آوردندهَذَا حَدِيثٌ صَحِيحٌ رَوَاهُ الْبُخَارِيُّ بِزِيَادَةٍ عَنْ آدَمَ عَنْ شُعْبَةَ عَنْ عَمْرِو بْنِ مُرَّة عَنْ أَبِيهِ عَنِ أَبِي مُوسَى الْأَشْعَرِيّ رَوَاهُ مُسْلِمٌ أَيْضًا عَنْ أَبِي بَكْرِ بْنِ أَبِي شَيْبَةَ عَنْ وَكِيعٍ عَنْ شُعْبَةَ وَرَوَاهُ رُزَيْنٌ فِي مَجْمُوعِ الصِّحَاحِ وَزَادَ فِيهِ جَمْلَةَ ادامه‌ای دارد این روایت که به عنوان مهمترین فضیلت و در واقع ویژگی برای همسر پیامبر (صلی الله وعلیه و آله وسلم)    بیان شده است  آن ادامه خیلی مهم است که(كَمُلَ) مِنَ الرِّجَالِ كَثِيرٌ بسیاری از مردها به مقامات بالای الهی رسیدند شدند از اولیای الهی کامل شدند در انسانیت و کامل شدند در ایمان.وَلَمْ يَكْمُلْ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا أَرْبَعٌ اما از زنان جز چهار نفر به آن مقام اصلی به آن کمال ایمان دست پیدا نکردند فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ وَخَدِيجَةُ بِنْتُ خُوَيْلِدٍ وَآسْيَةُ امْرَأَةُ فِرْعَوْنَ وَمَرْيَمُ ابْنَةُ عِمْرَانَ) این چهار نفر را می گوید کسانی هستند از زنان که کامل شدند. 

بنابراین حالا عایشه در این ویژگی و در این مقطع نیست نیامده است  و این روایت ضمیمه آن به اصطلاح روایت شده است  حالا باز ضمیمه شدنش هم علت و حکمت و مسئله اش را ما نمیدانیم که این ضمیمه شدن اگر در ابتدا بوده است شاید قرار بوده که بالاخره جایگاه این چهار. شخصیت آسمانی مشخص شود فاطمه بنت محمد آسیه همسر فرعون و مریم بنت عمران اما اگر بعد اضافه شده است  باز به اصطلاح وجه آوردن اینجا شاید برای ما روشن و مشخص نباشد این روایت که این چهار نفر را در مقابل مردان بسیاری که به آن حالت کمال ایمان رسیدن در اینجا آورده است.

 آقای متقی هندی متوفای نهصد و هفتاد و پنج که  این کتاب ایشان جمع آوری. روایات از منابع اهل سنت است یعنی آنچه در بخاری آمده است  در مسلم آمده است  کتاب‌های دیگر ایشان جمع آوری کرده  است  و اتفاقاً رمزی هم در ابتدای کتاب قرار داده است که مثلاً اگر روایتی در فلان کتاب است با چه رمزی من آوردم چه حرفی را به عنوان خلاصه آوردم اینجا می گوید و هذه رموزی خ ل بخاری یعنی اگر بخاری اگر میم است در مسلم است. اگر قاف است لهما یعنی هر دو آوردن هم بخاری هم مسلم متفق هستند در نقل این روایت این روایت را نقل کردند  حالا میرویم ببینیم آقای متقی هندی در رابطه با این روایت چی می گوید این روایت می گوید از کجا نقل کردم من چون ایشان این کتاب را دیده است از آن کتاب آورده و نقل کرده  است  در جلد دوازده کنزالعمال چاپ هم عرض کردیم که چاپ موسسات الرسالة در صفحه صد و چهل و سه اینجا آورده است.

الفصل الثالث في جامع مناقب النساء. که دو سه روایت نقل می‌کند از اینکه:

34402- "أفضل نساء أهل الجنة خديجة بنت خويلد وفاطمة ابنت محمد ومريم بنت عمران وآسية بنت مزاحم امرأة فرعون. " حم، [1] طب، ك - عن ابن عباس".

34403- "حسبك من نساء العالمين مريم بنت عمران وخديجة بنت خويلد وفاطمة بنت محمد وآسية امرأة فرعون. " حم، ت؛ حب، ك - عن أنس".

34404- "خير نساء العالمين أربع: مريم بنت عمران؛ وخديجة بنت خويلد، وفاطمة بنت محمد، وآسية امرأة فرعون. " حم، ق

كنز العمال في سنن الأقوال والأفعال، ج ۱۲  ،ص 143 ،المؤلف: علاء الدين علي بن حسام الدين ابن قاضي خان القادري الشاذلي الهندي البرهانفوري ثم المدني فالمكي الشهير بالمتقي الهندي (المتوفى: 975هـ)المحقق: بكري حياني - صفوة السقاالناشر: مؤسسة الرسالة الطبعة: الطبعة الخامسة، 1401هـ/1981م

أفضل نساء أهل الجنة خديجة بنت خويلد وفاطمة ابنت محمد ومريم بنت عمران وآسية بنت مزاحم امرأة فرعون. این روایت اول نقل می‌کند باز روایت دوم می گوید حسبك من نساء العالمين مريم بنت عمران کافی است برای شما از زنان کل عالم این خانم ها که از نظر ایمان در درجات بالا هستند وخديجة بنت خويلد وفاطمة بنت محمد وآسية امرأة فرعون.  حسبك یعنی کافی است برای تو در الگو قرار دادن. در توجه به شخصیت والای آنها در اینکه اینها ایمان کاملی دارند و اگر تو تمسک پیدا کنی به مقامات آنها تو هم میتوانی به آن ایمان والا و کامل دست پیدا کنی اما حدیث سوم

خير نساء العالمين أربع: بهترین زنان بر رای زمین چهار نفر هستند مريم بنت عمران؛ وخديجة بنت خويلد، وفاطمة بنت محمد، وآسية امرأة فرعون

زنان در روی زمین هستند از جمله رموزی که اینجا به کار برده قاف است. هم صحیح بخاری نقل کرده است و هم صحیح مسلم،صحیح بخاری جستجو می کنیم این روایت را پیدا کنیم که این چهار زن به عنوان چهار زن برتر در کل عالم معرفی شدند حالا باید ببینیم که آیا واقعاً چنین اتفاقی افتاده است واقعا اینها به این شکل معرفی شدند یا خیر؟

 برای این مسئله  طبیعی است که برویم سراغ صحیح بخاری و مسلم و از آنجایی که در صحیح بخاری و مسلم روایت دقیقا با این شکل به معنای اینکه بهترین زنان چهار نفر هستند نیست و علی القاعده باید همان روایتی باشد که. كَمُلَ مِنَ الرِّجَالِ كَثِيرٌ وَلَمْ يَكْمُلْ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا أَرْبَعٌ آنها کامل شدند و لذا بهترین زنان بر روی عالم و احتمالاً روایتی که متقی می گوید همین روایت بوده است اگر قرار باشد آن یکی روایت باشد که دیگر اوضاع خیلی خراب است حذف کامل اتفاق افتاده است ولی وقتی ما می‌گردیم می‌بینیم که آقا این روایت شبیه با این روایت است اما ببینیم چه بلایی سر روایت آمده است  و چه اتفاقی افتاده است در کتاب چاپ بيت الأفكار الدوليه للطبع و النشر تک جلدی است . چاپ ریاض عربستان سعودی است  در این کتاب در صفحه ششصد و شصت و یک کتاب احادیث الانبیا باب قوله تعالی إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ این به اصطلاح روایت در آنجا ذکر شده است  حدیث سی و چهار سی و سه ببینیم چه اتفاقی در روایت آورده است.

وَفَضْلُ عَائِشَةَ عَلَى النِّسَاءِ كَفَضْلِ الثَّرِيدِ عَلَى سَائِرِ الطَّعَامِ  . ادامه دارد ادامه اش چیست؟ اینکه كَمُلَ مِنَ الرِّجَالِ كَثِيرٌ وَلَمْ يَكْمُلْ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا أَرْبَعٌ و چهار نفر را اسم برده است اما اینجا چه اتفاقی افتاده است می گوید آقا كَمُلَ مِنَ الرِّجَالِ كَثِيرٌ بله درست است همان روایت است وَلَمْ يَكْمُلْ مِنَ النِّسَاءِ الا دیگر نمی گوید إِلَّا أَرْبَعٌ حذف شده است  اسم آمده است   اشکال ندارد الا مریم و بنت عمران و آسیه امراه فرعون. مادر و دختری به نام خدیجه بنت خویلد و فاطمه بنت محمد حذف می شود از اینجا به صورت کامل اصلا سوال اینجا مشکلتان چیست الان با نام حضرت  خدیجه (سلام الله علیها) با نام حضرت  زهرا (سلام الله علیها ) چرا باید حذف شود از اینجا چه اتفاقی است که إِلَّا أَرْبَعٌ حذف می شود لَمْ يَكْمُلْ مِنَ النِّسَاءِ باز دو اسم حذف می شود از اینجا کامل.

 یعنی سوال بعدیمان اینکه یعنی الان ما اگر قرار باشد الگویی داشته باشیم برای زن هیچ الگویی در اسلام نداریم. دو نفر از دو  خانم که آنها بهشتی هستند از امت‌های گذشته فقط به ما معرفی می شود در اسلام ما هیچ زن الگویی نداریم و این روایت روایتی که وجود داشته است وجود دارد در اهل سنت همین الانش حاضر است در این کتاب‌های دیگر چرا اینجا میرسد آقای بخاری آقای بخاری می بینیم یا ما از آقای بخاری یا کسی که چاپ کرده  است  دیگر بالاخره تحریف شده است  یعنی تحریف اتفاق افتاده است در کتاب آقای بخاری است و جالب است رفیق ایشان آقای مسلم هم آمده است . همین کار را انجام داده است یعنی دقیقا آمده است  همین اتفاق را به اصطلاح رقم زده است عرضم خدمتتان که در کتاب در حالا در بعضی از جاها اول آمده است  آن الا آسیه امراة فرعون و بعد وَفَضْلُ عَائِشَةَ عَلَى النِّسَاءِ كَفَضْلِ الثَّرِيدِ عَلَى سَائِرِ الطَّعَامِ آورده است آن تکه مربوط به عایشه را آورده است  بعد از آن مرحله قرار داده  است چاپ‌های مختلف هم ما بررسی کردیم همین بلا به قول معروف. اتفاق افتاد.

 مثلا صحیح بخاری چاپ دار ابن کثیر دمشق بیروت در این کتاب چاپ دوهزار و دو میلادی هزار و چهارصد و بیست و سه است اولین چاپ این کتاب در این کتاب هم صفحه هشتصد و پنجاه و یک همان باب همین مسئله است یعنی در چاپ های متعدد آن وَلَمْ يَكْمُلْ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا أَرْبَعٌ حذف شده است  و دو نام مقدس حضرت  زهرا (سلام الله علیها) خدیجه (سلام الله علیها) هم حذف شده است در همه چاپ ها این است میرویم سراغ خلاصه رفیق ایشان و عدیل ایشان آقای مسلم نیشابوری در صحیح مسلم ببینیم آقا آنجا چه اتفاقی افتاده است صحیح مسلم چاپ دارالطیبه ریاض عربستان سعودی مجلد دوم در صفحه هزار و صد و سی و هشت کتاب فضائل الصحابه باب فضایل خدیجه ام المومنین باب فضائل حضرت خدیجه ام المومنین (سلام الله علیها)  روایت اولی که در اینجا آورده است خیلی جالب است می‌خواهم  روشن شود برای بیننده‌های عزیزمان که چه اتفاقی افتاده است. روایت اولی که آورده است می گوید من یه در واقع همه راویان را آورده است مفصل سند را آورده است:

حَدَّثَنا أَبُو بَكْرِ بْنُ أَبِي شَيْبَةَ، حَدَّثَنَا عَبْدُ اللهِ بْنُ نُمَيْرٍ، وَأَبُو أُسَامَةَ، ح وَحَدَّثَنَا أَبُو كُرَيْبٍ، حَدَّثَنَا أَبُو أُسَامَةَ، وَابْنُ نُمَيْرٍ وَوَكِيعٌ، وَأَبُو مُعَاوِيَةَ، ح وَحَدَّثَنَا إِسْحَاقُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، أَخْبَرَنَا عَبْدَةُ بْنُ سُلَيْمَانَ، كُلُّهُمْ عَنْ هِشَامِ بْنِ عُرْوَةَ - وَاللَّفْظُ حَدِيثُ أَبِي أُسَامَةَ -، ح وَحَدَّثَنَا أَبُو كُرَيْبٍ، حَدَّثَنَا أَبُو أُسَامَةَ، عَنْ هِشَامٍ، عَنْ أَبِيهِ، قَالَسَمِعْتُ عَبْدَ اللهِ بْنَ جَعْفَرٍ، يَقُولُسَمِعْتُ عَلِيًّا، بِالْكُوفَةِ يَقُولُسَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، يَقُولُ: "خَيْرُ نِسَائِهَا مَرْيَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ وَخَيْرُ نِسَائِهَا خَدِيجَةُ بِنْتُ خُوَيْلِدٍ" قَالَ: أَبُو كُرَيْبٍ، وَأَشَارَ وَكِيعٌ إِلَى السَّمَاءِ وَالْأَرْض

 بهترین زنان بهشت، مریم دختر عمران، خدیجه دختر خویلد هستند.

صحیح مسلم،مسلم نیشابوری ،ج۲ ،ص1138 ، چاپ دارالطیبه

سَمِعْتُ عَلِيًّا، بِالْكُوفَةِ يَقُولُشنیدم از امیرالمومنین (سلام الله علیه) در کوفه حضرت  (علیه السلام) می‌فرمود  سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، يَقُولُ از آقا رسول الله (صلی الله و علیه و آله و سلم) شنیدم که: "خَيْرُ نِسَائِهَا مَرْيَمُ بِنْتُ  عِمْرَانَ بهترین زنان گذشته امت‌های گذشته مریم بنت عمران بوده است و بهترین زنان وَخَيْرُ نِسَائِهَا یعنی نساء زمان حال خَدِيجَةُ بِنْتُ خُوَيْلِدٍ  در اسلام حضرت  خدیجه (سلام الله علیها ) است  آفرین. چه روایت خوبی نقل کردید باب فضایل حضرت  خدیجه (سلام الله علیها ) است متناسب است باید نقل می کردی.

  حالا روایت دومی که در این باب می آورد حدیث بیست و چهار سیزده باز سلسله سند را می آورد از ابوموسی از آقا رسول الله (صلی الله و علیه و آله و سلم)  كَمُلَ مِنَ الرِّجَالِ كَثِيرٌ وَلَمْ يَكْمُلْ مِنَ النِّسَاءِ غیر مَرْيَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ وَآسْيَةُ امْرَأَةُ فِرْعَوْنَ وَفَضْلُ عَائِشَةَ عَلَى النِّسَاءِ كَفَضْلِ الثَّرِيدِ عَلَى سَائِرِ الطَّعَامِ .

حضرت  خدیجه (سلام الله علیها ) اینجا کجا است. چرا این روایت را در باب فضایل حضرت  خدیجه (سلام الله علیها ) آوردی در باب فضایل عایشه می آوردی، خدیجه پس کجاست حضرت  خدیجه (سلام الله علیها ) در این روایت دومین روایت باب فضال حضرت  خدیجه (سلام الله علیها ) هیچ اسمی از حضرت  خدیجه (سلام الله علیها ) نیست حضرت  زهرا (سلام الله علیها ) را نخواستیم حتی حضرت خدیجه (سلام الله علیها ) را شما گفتید باب فضائل خدیجه ام المومنین خدیجه کبری (سلام الله علیها ).

 دیگر حضرت ام المؤمنین خدیجه کبری (سلام الله علیها) که دیگر این هم که دیگر مثلاً شخصیتی نیست که بگوییم آقا شیعه و نمی‌دانم فلان و این ها شما می گویید آقا همه زنان پیامبر (صلی الله وعلیه و آله وسلم)  بودند همه ام المومنین همه را قبول دارید  الان اینجا نام حضرت  خدیجه (سلام الله علیها ) کجا است؟ هیچ اسمی نیامده است در این روایت برای چی آوردی اینجا ربطش چیست؟ اینجاها الا اینکه شما آن روایت را دیدی در این باب آوردی بعد دلت نیامد حذف کردی یا دیدی در اینجا هم آوردی اما ناشرین بعد به قول معروف کسانی دیگری آمدند و دست بردند. یا باید خودت اولاً آوردی چون باب فضال حضرت  خدیجه (سلام الله علیها ) بود این روایت هم به عنوان دومین روایت را آوردی بعد دلت نیامد گفتی بعد هم گفتی حالا مثلاً دیگرانم حذف کردن احتمالاً بعضی ها حذف کردند حذف کردی ولی یادت رفت کل روایت را حذف کنی گفتی فقط خدیجه (سلام الله علیها ) را حذف می‌کنیم بقیه‌اش اصلاً موضوعیتی ندارد اینجاها ربطی ندارد به حضرت خدیجه کبری (سلام الله علیها).

 آقا بسیاری از مردان کامل شدند ولی از زنان هیچکس غیر مریم و آسیه زن فرعون کامل نشد مگر اینکه مگر ایشان اراده کرده  باشد که این روایت را بیاورد که روایت اول که گفت وَخَيْرُ نِسَائِهَا خَدِيجَةُ بِنْتُ خُوَيْلِدٍ آن را خراب کند. از زنان فقط مریم بنت عمران و آسیه که حالا این هم خیلی دور از ذهن است.

 ولی یا فضیلت را دیدی شما خودت آوردی در اینجا آقای مسلم نیشابوری بعد دلت نیامد حذف کردی نام حضرت  خدیجه (سلام الله علیها )و حضرت  زهرا  (سلام الله علیها ) را و یا شما آوردی و دست‌های ناپاک دیگری آمدند و این روایت در هر صورت یک وصله ناچسبی در این باب که باب فضایل حضرت  خدیجه (سلام الله علیها )است اما در روایت هیچ حرفی در رابطه با حضرت  خدیجه (سلام الله علیها ) وجود ندارد و کامل به صورت کامل اسم ایشان. حذف شده است  و به اصطلاح چیزی نیست البته روایت روایت بعدی که نقل کرده  است  خیلی روایت نابی است در فضیلت حضرت  خدیجه (سلام الله علیها )حالا شاید اینجا چون حضرت  خدیجه (سلام الله علیها ) و حضرت زهرا (سلام الله علیها )  با هم بودند گفته نمی شود مثلاً من حضرت زهرا  (سلام الله علیها )  حذف کنم حضرت خدیجه (سلام الله علیها ) بماند بماند.

یا دیگر حالا که داریم حذف می‌کنیم هر دو را از تیغ بگذرانیم بله  من اشاره به روایت بعد کنم به مناسبت در این ایام و یک کار قشنگی بعضی از به قول معروف هیئت ها و هیئت ها و در واقع مجالس اهل بیت (علیهم السلام) انجام دادند شب اول روضه‌هایشان را با نام حضرت  خدیجه (سلام الله علیها )آغاز می‌کردند که مادر حضرت  زهرا (سلام الله علیها )  است و. در واقع عرض تسلیت به محضر ام المومنین خدیجه کبری (سلام الله علیها) با آن مقامات عالیه حضرت  خدیجه (سلام الله علیها ) داشته باشیم و نگرانی به حقی که حضرت  خدیجه (سلام الله علیها )نسبت به دخترش حضرت  زهرا (سلام الله علیها )  داشتند که در وصیتشان با آقا رسول‌الله (صلی الله و علیه و آله و سلم) فرمودند که یا رسول الله (صلی الله و علیه و آله و سلم)  مراقب دخترم فاطمه (سلام الله علیها) باش که قریش آسیبی به او نرساند صدمه‌ای به او نرساند لطمه به او نزند و دقیقا میدانستند و می‌دیدند که میزان در واقع دشمنی ها و عنادها و اینها زیاد است.

 در این روایت بعدی در رابطه با حضرت  (سلام الله علیها) آورده است که از ابوهریره است که عطا جبرئیل النبی قال یا رسول الله هذه خدیجه ماجرا اینطور اتفاق افتاده است در روایات شیعی مفصل‌تر استکه حضرت  خدیجه (سلام الله علیها )برای آقا رسول الله (صلی الله و علیه و آله و سلم)   در غار حرا این ها غذا می‌بردند در کوه پناهنده میشدند در کوه هم که میرفتند یک بخشش بخش عبادت بود یک بخشیش این بود که گاه و بیگاه جوآنهان بت پرست قریش حضرت  (صلی الله و علیه و آله و سلم)   را با سنگ مورد حمله قرار میدادند حضرت  (صلی الله و علیه و آله و سلم)   اگر می‌خواستند بایستند که باید جنگ می‌کردند با این ها نمی‌خواستند در مکه این اتفاق بیفتد. حضرت  (صلی الله و علیه و آله و سلم)   فرار می‌کردند از دست این ها می‌رفتند داخل کوه بعد خبر می‌رسید و حضرت خدیجه (سلام الله علیها )  غذا آب می‌بردند برای حضرت  (صلی الله و علیه و آله و سلم)   گاهی اوقات  این کوه خیلی وسیع بود کجا پیدا کنند حضرت  (صلی الله و علیه و آله و سلم)   را صدا می‌زدند صدا می‌زدند می‌گشتند گاهی زمان طولانی زمانی حضرت  (سلام الله علیها )  به گریه افتادند حضرت خدیجه (سلام الله علیها ) از خستگی که داخل کوه دارند و صدا می‌زنند روایت شیعه می گوید که از آسمان خدا جبرئیل را فرستاد که حضرت  خدیجه (سلام الله علیها )آمده است  خدیجه (سلام الله علیها )   آمده است  برای شما غذا و آب آورده است. و ملائکه آسمان از گریه حضرت خدیجه (سلام الله علیها ) بی‌تاب شدند زود خودت را به حضرت  خدیجه (سلام الله علیها )برسان اینجا زود خودت را برسان دارد.

حدثنا محمد بن فضيل، عن عمارة، عن أبي زرعة، عن أبي هريرة رضي اللّه عنه قال: أتى جبريل فقال: يا رسول اللّه، هذه خديجة أتتك بآنهاء فيه إدام و طعام أو شراب، فإذا هي أتتك، فاقرأ عليها من ربها السلام، و بشرها ببيت في الجنة من قصب لا صخب فيه و لا نصب.

جبرئيل نزد نبي مکرم صلي الله عليه و آله براي وحي آمده بود و گفت: اينک [حضرت] خديجه [سلام الله عليها] براي تو غذا و آب مي آورد؛ وقتي آمد، از ناحيه خداوند به [حضرت] خديجه [سلام الله عليها] سلام برسان و همچنين از من به او سلام برسان و او را بشارت بده که خداوند براي او در بهشت خانه اي در نظر گرفته از تارهاي طلا و نقره که در آنجا هيچ مشقت و ناراحتي وجود ندارد.

صحيح بخاري، ص 395 - صحيح مسلم، ج7، ص133

 ولی آن که ملائکه بی‌تاب شدند از گریه خدیجه (سلام الله علیها )   به گریه افتادند آن را ندارد می گوید أتى جبريل عليه السلام فقال: يا رسول اللّه، هذه خديجة أتتك بآنهاء فيه إدام و طعام أو شراب، حتی جبرئیل قال یا رسول الله هذه خدیجه شراب بقچه ای آورده است بسته ای آورده است که آب و غذا و فلان است  حالا وقتی رسیدی دیدی خدیجه (سلام الله علیها) را فإذا هي أتتك، فاقرأ عليها من ربها السلام، از جانب خدا سلام به خدیجه (سلام الله علیها)  برسان و از جانب من جبرئیل. و بشرها ببيت في الجنة من قصب لا صخب فيه و لا نصب. یک خانه‌ای در بهشت خدا برای او این را بشارت بده به او خدا برای او خانه‌ای در بهشت قرار داده است یاقوت است چه است چه از هیچ سختی هیچ مشکلی هیچ گرفتاری در این خانه راه ندارد اما آن روایت که روایت بسیار مهمی است آن فضیلت که فضیلت مهمی است  که این چهار زن چهار زنی هستند که در اسلام کامل شدند و به مقامات عالیه رسیدند در بین کل زنان این را میبینیم مسلم در روایت آورده است حذف کرده  است  باز هم ما این به قول معروف حذف را بله شاهد این است به قول معروف هستی من اسناد دیگری هم خدمت شما تقدیم می‌کنم.

 و آن آقای ابن کثیر آورده است روایتی را نقل کرده  است  از آقای طبری ابن کثیر که خوب شاگرد ابن تیمیه بود و به هر حال با روحیات ابن تیمیه سیر میکرده  است . یک روایتی را آورده است از آقای ابن کثیر این روایت را نقل کرده  است  می گوید که در تفسیر طبری روایت وقتی که آمده است  روایت این است در کتاب تفسیر طبری جلد ششم صفحه سیصد و نود و هفت یک روایت این روایت را نقل کرده  است:

حدثني المثنى قال، حدثنا آدم العسقلاني قال، حدثنا شعبة قال، حدثنا عمرو بن مرة قال، سمعت مرة الهمداني يحدث، عن أبي موسى الأشعريّ قال: قال رسول الله صلى الله عليه وسلم: كمل من الرّجال كثيرٌ،ولم يكمل من النساء إلا مريم، وآسية امرأة فرعون، وخديجة بنت خويلد، وفاطمة بنت محمد.

پیامبر (صلی الله وعلیه و آله وسلم)   فرمود از مردان بسیار به کمال رسیدند ولی از زنان به کمال نرسیدند مگر مریم دختر عمران، آسیه همسر فرعون و خديجة بنت خويلد، وفاطمة بنت محمد.

نام کتاب : تفسير الطبري جامع البيان ت شاكر نویسنده : الطبري، ابن جرير    جلد : 6  صفحه : 39۷

عن أبي موسى الأشعريّ قال: قال رسول الله صلى الله عليه وسلم: كمل من الرّجال كثيرٌ،ولم يكمل من النساء إلا مريم، وآسية امرأة فرعون، دو نفری که برای امت های قبل هستند زودتر بیان می کند. دو نفری هم که مال اسلام هستند بعد ذکر می‌کند وخديجة بنت خويلد، وفاطمة بنت محمد.

این روایت را طبری آورده است در کتابش آورده است و روایت را کامل چهار نفر را نقل کرده  است   حالا میریم سراغ تفسیر آقای ابن کثیر که اتفاقاً در تفسیرش نام میبرد که من این رادارم از طبری نقل میکنم آن نداشته است ولی دارد از طبری نقل میکند تفسیر قرآن عظیم چاپ عربستان سعودی آقای ابن کثیر دمشقی متوفای هفتصد و هفتاد و چهار هجری قمری. در تفسیر قرآن جلد دوم که تفسیر سوره‌های آل عمران و نساء است اینجا در صفحه چهل و یک می گوید :

وقد ثبت فِي الصَّحِيحَيْنِ مِنْ حَدِيثِ شُعْبَةَ عَنْ عَمْرِو بْنِ مُرَّةَ عَنْ مُرَّةَ الْهَمْدَانِيِّ عَنْ أَبِي مُوسَى الْأَشْعَرِيِّ عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «كَمُلَ مِنَ الرِّجَالِ كَثِيرٌ وَلَمْ يَكْمُلْ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا آسِيَةُ امْرَأَةُ فِرْعَوْنَ وَمَرْيَمُ ابْنَةُ عِمْرَانَ وَخَدِيجَةُ بِنْتُ خُوَيْلِدٍ، وَإِنَّ فَضْلَ عَائِشَةَ عَلَى النِّسَاءِ كَفَضْلِ الثَّرِيدِ على سَائِرِ الطَّعَامِ»

و قال ابن جریر ابن جریر یعنی طبری این روایت را حالا کامل از او نقل میکند حدثنی المثنی آدم الاسقلانی شعبه عمرو بن مره الهمدانی به حدیث عن ابی موسی اشعری که اشعری هم بود قَالَ: « آقا رسول الله (صلی الله و علیه و آله و سلم)   فرمودند که كَمُلَ مِنَ الرِّجَالِ كَثِيرٌ از مردان زیاد. کامل شدند و ایمانشان  کامل شد وَلَمْ يَكْمُلْ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا آسِيَةُ امْرَأَةُ فِرْعَوْنَ وَمَرْيَمُ ابْنَةُ عِمْرَانَ وَخَدِيجَةُ بِنْتُ خُوَيْلِدٍ، وَإِنَّ فَضْلَ عَائِشَةَ عَلَى النِّسَاءِ كَفَضْلِ الثَّرِيدِ على سَائِرِ الطَّعَامِ» تمام شما داری از طبری نقل می‌کنی در کتاب طبری هم موجوده الان چهار نفر بعد وقتی که نقل می‌کنی دو نفر؟! حداقل ننویس این جریر طبری مثلا رفته است یک جای دیگر نقل کرده  است  که نبود یکی بتواند توجیه کند الان یک نفر بیاید این را توجیه کند چیکارش کنیم این را می گوید آقا من از ابن جریر آمدم نقل کردم اما هیچی ادامه اش نمیاورد باز آن دو نفر را میاورد. دو شخصیت را میاورد دو شخصیت دوم حضرت  زهرا (سلام الله علیها ) و حضرت  خدیجه (سلام الله علیها ) را نمیاورد  این دست بردن در منابع است دست خوردن در اسناد است.

 یک فضیلت حضرت  زهرا (سلام الله علیها ) و حضرت  خدیجه (سلام الله علیها ) قابل تحمل نیست برای بعضی از آقایون بعد آن وقت مثلاً توقع داشته باشیم آقا مثلا ریز جزئیات مصائب حضرت زهرا (سلام الله علیها ) را نمی‌دانم بیاورند مثلا چی بگوییم آخه اینقدر راحت به قول معروف دارد دستکاری می شود و غیره و صحبتی نمی شود.

مجری:

 خیلی ممنون و متشکرم تا اینجا در حقیقت یک مقدار واضح شد قضیه در حقیقت. صورت کلی  دست بردن به روایات یک توقف داشته باشیم و عزیزان یک میان برنامه ببینند و ان شاء الله مجداً خدمت شما خواهیم رسید.

صلی الله علیک یا فاطمه الزهرا  یا ام الائمه الاطهار عرض تسلیت و تعزیت مجد دارم خدمت شما بینندگان عزیز و ارجمند همچنان در خدمت شما هستیم با ویژه برنامه ام الائمه از شبکه جهانی حضرت  ولی عصر (عجل الله و تعالی فرجه الشریف) و در خدمت کارشناس ارجمند جناب آقای دکتر عباسی هستیم و پیرامون اسناد و روایات شهادت حضرت  زهرا (سلام الله علیها ) می‌خواهیم صحبت کنیم جناب استاد در بخش اول برنامه اشاره فرمودید که. پیرامون حتی یک فضیلت ممکن است که چه دستبردهایی و چه تحریف‌هایی اتفاق بیفتد حذفیاتی رخ بدهد در روایات پس چگونه معقول است که خوب این‌ها کامل مسائل شهادت و وقایع شهادت را بیاورند حالا می‌خواهیم بپردازیم دیگر کم کم وارد آن اسناد و روایت‌های بخش شهادتی شویم بفرمایید.

استاد: دکتر عباسی

 بله این جریان حذف و سانسور با مواردی که مورد پسند افراد نبوده است وقتی در مسائل خیلی معمولی مثل فضایل بله که قرار نیست مثلاً صرفاً یک. در واقع جریان یا مذهبی را تقویت کند اینطور دست برده شده است  آنهایی که نقل کردند علمای خودشان بودند.

 خود علمای اهل سنت بودند و اینهایی هم که تحریف کردند باز از علمای خودشان  هستند یعنی حتی به آنچه که بزرگان و علمایشان در منابعشان آوردند هم رحم نکردند و تغییرات و تحریفات انجام دادند وقتی وارد مباحث مربوط به شهادت میشویم آنجا میبینیم این قصه تحریف وجود دارد و خیلی از حرف ها را حاضر نشدند به اصطلاح مطرح کنند که. این مطلب بخواهد پخش شود و بخواهد در اختیار دیگران قرار بگیرد مورد استفاده قرار بگیرد و افراد بتوانند به نتیجه‌ای برسند من نمونه‌ای را عرض می‌کنم خدمت بینندگان عزیزمان و آن در موضوع تهدید خلیفه دوم اهل سنت به آتش زدن خانه حضرت  زهرا (سلام الله علیها ) است روایت معروفی که مصنف ابن ابی شیبه این روایت را نقل کرده  است . و مفصل بحث را آورده است که من اول آن روایت را بیان می‌کنم و تحریف‌ها را هم خدمتتان عرض می‌کنم.

 در کتاب مصنف ابن ابی شیبه جلد سیزده این کتاب جناب آقای ابن ابی شیبه استاد آقای بخاری متوفای دویست و سی و پنج هجری قمری چاپ الفاروق الحدیثه للطباعة والنشر  جلد سیزدهم این کتاب صفحه دویست و یک حدیث سی و هشت صفر شصت و یک روایت مفصلی را نقل میکند:

مُحَمَّدُ بْنُ بِشْرٍ , نا عُبَيْدُ اللَّهِ بْنُ عُمَرَ حَدَّثَنَا زَيْدُ بْنُ أَسْلَمَ , عَنْ أَبِيهِ أَسْلَمَ أَنَّهُ حِينَ بُويِعَ لِأَبِي بَكْرٍ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ كَانَ عَلِيٌّ وَالزُّبَيْرُ يَدْخُلَانِ عَلَى فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَيُشَاوِرُونَهَا وَيَرْتَجِعُونَ فِي أَمْرِهِمْ فَلَمَّا بَلَغَ ذَلِكَ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ خَرَجَ حَتَّى دَخَلَ عَلَى فَاطِمَةَ فَقَالَ: «يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ , وَاللَّهِ مَا مِنْ أَحَدٍ أَحَبَّ إِلَيْنَا مِنْ أَبِيكِ , وَمَا مِنْ أَحَدٍ أَحَبَّ إِلَيْنَا بَعْدَ أَبِيكِ مِنْكِ , وَايْمُ اللَّهِ مَا ذَاكَ بِمَانِعِي إِنِ اجْتَمَعَ هَؤُلَاءِ النَّفَرُ عِنْدَكِ ; أَنْ أَمَرْتُهُمْ أَنْ يُحَرَّقَ عَلَيْهِمِ الْبَيْتُ» , قَالَفَلَمَّا خَرَجَ عُمَرُ جَاءُوهَا فَقَالَتْ: تَعْلَمُونَ أَنَّ عُمَرَ قَدْ جَاءَنِي وَقَدْ حَلَفَ بِاللَّهِ لَئِنْ عُدْتُمْ لَيُحَرِّقَنَّ عَلَيْكُمُ الْبَيْتَ وَايْمُ اللَّهِ لَيَمْضِيَنَّ لِمَا حَلَفَ عَلَيْهِ , فَانْصَرِفُوا رَاشِدِينَ , فَرَوْا رَأْيَكُمْ وَلَا تَرْجِعُوا إِلَيَّ , فَانْصَرَفُوا عَنْهَا فَلَمْ يَرْجِعُوا إِلَيْهَا حَتَّى بَايَعُوا لِأَبِي بَكْرٍ

هنگامی که مردم با ابوبکر بیعت کردند، علی و زبیر در خانه فاطمه به گفتگو و مشاوره پرداخته بودند، این خبر به عمر بن خطاب رسید. او به خانه فاطمه آمد، و گفت: ‌ای دختر رسول خدا! محبوب‌ترین فرد نزد ما پدر تو است و پس از او خودت!! ! ولی سوگند به خدا این محبت مانع از آن نیست که اگر این افراد در خانه تو جمع شوند من دستور دهم خانه را بر آن‌ها بسوزانند.این جمله را گفت و بیرون رفت، هنگامی که علی (علیه‌السّلام) و زبیر به خانه بازگشتند، دخت گرامی پیامبر (صلی الله وعلیه و آله وسلم)   به علی (علیهم‌السّلام) و زبیر گفت: عمر نزد من آمد و سوگند یاد کرد که اگر اجتماع شما تکرار شود، خانه را بر شماها بسوزاند، به خدا سوگند! آنچه را که قسم خورده است انجام می‌دهد!»

ابن‌ابی شیبه، عبدالله بن محمد، المصنف فی الاحادیث والآثار، ج13، ص201، ح38061. سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر، جامع الاحادیث (الجامع الصغیر وزوائده والجامع الکبیر)، ج۲۶، ص۳۹۵.متقی هندی، علی بن حسام‌الدین، کنز العمال فی سنن الاقوال والافعال، ج۵، ص۶۵۱.   

 می گوید آقا بعد از. زمانی که بیعت برای ابوبکر گرفته می‌شود بعد از پیامبر (صلی الله وعلیه و آله وسلم) علی (علیه السلام) و زبیر این‌ها مرتب به خانه حضرت  زهرا (سلام الله علیها ) رفت و آمد داشتند فَيُشَاوِرُونَهَا وَيَرْتَجِعُونَ فِي أَمْرِهِمْ مشاوره میکردند بحث میکردند و تصمیم گیری می‌کردند فَلَمَّا بَلَغَ ذَلِكَ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ خَرَجَ حَتَّى دَخَلَ عَلَى فَاطِمَةَ وقتی که خبر رسید به عمر آمد بیرون تا رسید در خانه حضرت  زهرا (سلام الله علیها ) فَقَالَ: «يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ , وقتی حضرت  (سلام الله علیها ) پشت در آمدند گفت ای دختر رسول خدا (صلی الله و علیه و آله و سلم). به خدا قسم وَاللَّهِ مَا مِنْ أَحَدٍ أَحَبَّ إِلَيْنَا مِنْ أَبِيكِ , هیچکس از پدرت بر من محبوب‌تر نیست نزد من بعد از پدرتان هیچکس از شما محبوب‌تر نیست اما این بعد از اینکه وَمَا مِنْ أَحَدٍ أَحَبَّ إِلَيْنَا بَعْدَ أَبِيكِ مِنْكِ , اینجا به عبارتی شروع می شود که این عبارت یک تهدید به تمام معنا نسبت به حضرت  زهرا (سلام الله علیها) است اما با همه اینکه گفتم پدرت را دوست دارم شما را دوست دارم.وَايْمُ اللَّهِ مَا ذَاكَ بِمَانِعِي نیست این مانع من این یعنی چی اینکه من بگویم پدرت را دوست دارم خود شما را دوست دارم اینا مانع باشد برای من مانع باشد که چیکار کنم بله با قسم حمزه وَايْمُ اللَّهِ قسم میخورد به خدا به خدا قسم که این دوست داشتن مانع نیست که چی که إِنِ اجْتَمَعَ هَؤُلَاءِ النَّفَرُ عِنْدَكِ ; اگر باز هم این افراد بخواهند  در خانه شما جمع شوند جلسه بگذارند أَنْ أَمَرْتُهُمْ أَنْ يُحَرَّقَ عَلَيْهِمِ الْبَيْتُ» , که من دستور دهم که خانه را بر روی اینها آتش بزنم. شما که داخل خانه‌ای دیگر پس خانه شما آتش می گیرد فرزندانتان هستند آن‌ها هم هستند اینکه دوست دارم و محبت دارم و نمی‌دانم اینا اینا هیچ کدوم مانع من نیست مثل اینکه من بگویم جناب آقای صفایی من شما را خیلی دوست دارم ولی اگر از آن سمت میز یکم آمدی این سمت میز من شما را مثلاً با گلوله می‌کشم خیلی دوست دارم ولی می‌کشم  این چه دوست داشتنی است که اینقدر خیلی راحت. خیلی راحت شما اگر پایت را از میز گذاشتی آمدی سمت من من شما را مثلاً خواهم کشت.

 بعد می گوید که قَالَفَلَمَّا خَرَجَ عُمَرُ جَاءُوهَا وقتی که رفت عمر حضرت  علی (علیه السلام) و زبیر این ها آمدند خانه حضرت  زهرا (سلام الله علیها ) فَقَالَتْ: حضرت  زهرا (سلام الله علیها )  به آنها فرمود تَعْلَمُونَ أَنَّ عُمَرَ قَدْ جَاءَنِي میدانید که عمر آمده است  اینجا در خانه. وَقَدْ حَلَفَ بِاللَّهِ لَئِنْ عُدْتُمْ لَيُحَرِّقَنَّ عَلَيْكُمُ الْبَيْتَ و قسم یاد کرده  است  که اگر دوباره اینجاها بیایید و جمع شوید خانه را آتش میزند و من هم می گویم  وَايْمُ اللَّهِ لَيَمْضِيَنَّ لِمَا حَلَفَ عَلَيْهِ , فَانْصَرِفُوا رَاشِدِينَ , تعلمون ان مرقد جانی علیکم البیت قسمی که خورده اجرایی خواهد کرد یعنی او مصر است بر اینکه این کار را انجام بدهد خانه را آتش بزند و جسارت کند حمله کند اینجا دو تا شخصیت قسم یاد کردند دو  فرد قسم یاد کردند یکی خلیفه دوم اهل سنت که نظرش برای اهل سنت حجت است. و حضرت  زهرا (سلام الله علیها ) که برای همه مسلمانان حجت است او گفته من انجام میدهم و حضرت  زهرا (سلام الله علیها ) هم فرمودند که او انجام خواهد داد این کار را انجام خواهد داد.

 و قصه‌ام به اصطلاح ادامه دارد دیگر یعنی  همه می‌دانند که اینا حاضر به بیعت نشدند خود بخاری هم می گوید شش ماه که حضرت  زهرا (سلام الله علیها ) زنده بود هرگز حضرت  علی (علیه السلام) بیعت نکرد و در بعضی روایات داریم که مرحله دیگری که مراجعه میکند زبیر میاید بیرون شمشیر میکشد ماجرا ادامه دارد دیگر که خانه را آتش خواهد زد  این روایت با این تهدید که بله از این به بعد هیچی نشد هیچ اتفاقی نیفتاد جز همین تهدید بگوییم دیگر کسی جمع نشدند خود تهدید کسی با این لحن دختر پیامبر (صلی الله وعلیه و آله وسلم)   (صلی الله و علیه و آله و سلم) را تهدید کند بگوید آقا این اتفاق بیفتد  خانه شما را آتش می‌زنم این چه حکمی دارد چه ویژگی دارد.

مجری:

 آتش زدن خانه هم بار معنایی دارد.

استاد: دکتر عباسی

 بله  این روایت آوردند  این را بعضی از آقایون متوجه شدند که آقا این روایت خیلی روایت سنگینی است خیلی حرف مهمی است ما اگر اینطوری نقل کنیم خیلی بد می شود. چیکار کنیم بیایم یک خورده سبک کنیم یک خورده به قول معروف دستکاری کنیم نرم شود از شدتش کاسته شود کتاب فضائل الصحابه جلد اول از کتاب فضائل الصحابه آقای احمد بن حنبل احمد بن حنبل پیشوای مذهب حنبلی از مذاهب چهارگانه اهل سنت متوفای دویست و چهل و یک هجری قمری حدوداً عصر امام عسکری (علیه السلام) زندگی می‌کرد آقای احمد بن حنبل در کتابش در جلد اول صفحه سیصد و شصت و چهار. روایت را نقل میکند این روایت را کامل میاورد حدیث پانصد و سی و دو:

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ قثنا أَبُو مَسْعُودٍ قَالَ: نا مُعَاوِيَةُ بْنُ عَمْرٍو قثنا مُحَمَّدُ بْنُ بِشْرٍ، عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ، عَنْ زَيْدِ بْنِ أَسْلَمَ، عَنْ أَبِيهِ قَالَ: لَمَّا بُويِعَ لِأَبِي بَكْرٍ بَعْدَ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، كَانَ عَلِيٌّ وَالزُّبَيْرُ بْنُ الْعَوَّامِ يَدْخُلَانِ عَلَى فَاطِمَةَ فَيُشَاوِرَانِهَا، فَبَلَغَ عُمَرَ فَدَخَلَ عَلَى فَاطِمَةَ فَقَالَ: يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ، مَا أَحَدٌ مِنَ الْخَلْقِ أَحَبَّ إِلَيْنَا مِنْ أَبِيكِ، وَمَا أَحَدٌ مِنَ الْخَلْقِ بَعْدَ أَبِيكِ أَحَبَّ إِلَيْنَا مِنْكِ، وَكَلَّمَهَا، فَدَخَلَ عَلِيٌّ وَالزُّبَيْرُ عَلَى فَاطِمَةَ فَقَالَتِ: انْصَرِفَا رَاشِدَيْنِ، فَمَا رَجَعَا إِلَيْهَا حَتَّى بَايَعَا.

 علي وزبير براي مشورت با فاطمه بخانه زهرا رفته بودند كه عمر درب خانه آمد و صدا زد نزد من هيچكس از پدرت و تو محبوبتر نيست ! وفاطمه به علي وزبير گفت برگرديد وعلي وزبير هم برگشتند وبيعت كردند 

فضائل الصحابة ،ج۱ ،ص 364 المؤلف: أبو عبد الله أحمد بن محمد بن حنبل بن هلال بن أسد الشيباني (المتوفى: 241هـ) المحقق: د. وصي الله محمد عباس الناشر: مؤسسة الرسالة – بيروت الطبعة: الأولى، 1403 - 1983

 روایت با همان به قول معروف سند با همان افراد که دقیقا كَانَ عَلِيٌّ وَالزُّبَيْرُ بْنُ الْعَوَّامِ يَدْخُلَانِ عَلَى فَاطِمَةَ فَيُشَاوِرَانِهَا، فَبَلَغَ عُمَرَ فَدَخَلَ عَلَى فَاطِمَةَ فَقَالَ: يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ، مَا أَحَدٌ مِنَ الْخَلْقِ أَحَبَّ إِلَيْنَا مِنْ أَبِيكِ، وَمَا أَحَدٌ مِنَ الْخَلْقِ بَعْدَ أَبِيكِ أَحَبَّ إِلَيْنَا مِنْكِ، بعد اینجا یکه مرتبه تبدیل شده است  وَكَلَّمَهَا، با عمر داشت حرف میزد حرف هایش هم نقل شده است  از اینجا به بعد یک دفعه احمد بن حنبل می گوید بله صحبت کرد دیگر با حضرت  زهرا (سلام الله علیها) خلاصه. فَدَخَلَ عَلِيٌّ وَالزُّبَيْرُ عَلَى فَاطِمَةَ فَقَالَتِ: انْصَرِفَا رَاشِدَيْنِ، فَمَا رَجَعَا إِلَيْهَا حَتَّى بَايَعَا فاطمه (سلام الله علیها) بروید دنبال کارتان نیاید اینجا دیگر ،دیگر حضرت  زهرا (سلام الله علیها) نفرمود دوباره به اینا گفت آمده است  قسم خورده است به خدا قسم این کار ها انجام میدهد  این ها هیچ کدام نیست همانجا آن تیکه‌ای که چی گفت چرا قبلش را می گویید خدمت حضرت  زهرا (سلام الله علیها) اینطور گفت که شما پدر شما بر من محبوب ترین خلق بعد از پدرتان شما. تمام.

 آن عبارتی که قسم خورد و ایم الله ماذاک بمانعی این مانع هم نمی شود این دوست داشتن و محبت که بخواهم  خانه شما را آتش نزنم مانع من نخواهد بود بعد حضرت  زهرا (سلام الله علیها) آمد به اینها فرمود اینا همه از اینجاها حذف شده است  و سانسور شده است  دیگر موجود نیست این یک جا که سانسور اتفاق افتاده است جای دیگر هم است کتاب الاستیعاب آقای ابن عبدالبر قرطبی. چاپ دارالجیل بیروت لبنان که الاستیعاب یکی از کتب مهم معرفت صحابه در اهل سنت است کتبی که نام صحابه را آوردند زندگیشان را آوردند ویژگی‌هایشان را آوردند در این کتاب عرضم خدمتتان که صفحه نهصد و هفتاد و پنج از کدام جلد را الان به قول معروف حضور ذهن ندارم اینجا نیاوردم:

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ، حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَيُّوبَ، حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ عَمْرٍو الْبَزَّارُ، حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ يَحْيَى، حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ نُسَيْرٍ  ، حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عُمَرَ، عَنْ زَيْدِ ابن أَسْلَمَ، عَنْ أَبِيهِ- أَنَّ عَلِيًّا وَالزُّبَيْرَ كانا حين بويع لأبي بكر يدخلان على فاطمة فيشاورانها ويتراجعان في أمرهم، فبلغ ذلك عمر، فدخل عليها عمر، فقال: يا بنت رَسُولِ الله، مَا كَانَ مِنَ الْخَلْقِ أَحَدٌ أَحَبَّ إِلَيْنَا مِنْ أَبِيكِ، وَمَا أَحَدٌ أَحَبُّ إِلَيْنَا بَعْدَهُ مِنْكِ، وَلَقَدْ بَلَغَنِي أَنَّ هَؤُلاءِ النَّفَرِ يَدْخُلُونَ عَلَيْكِ، وَلَئِنْ بَلَغَنِي لأَفْعَلَنَّ وَلأَفْعَلَنَّ. ثُمَّ خَرَجَ وَجَاءُوهَا، فَقَالَتْ لَهُمْ: إِنَّ عُمَرَ قَدْ جَاءَنِي وَحَلَفَ لَئِنْ عُدْتُمْ لَيَفْعَلَنَّ، وَايْمُ اللَّهِ لَيَفِيَنَّ بِهَا، فَانْظُرُوا فِي أَمْرِكُمْ، وَلا تَرْجِعُوا إِلَيَّ. فَانْصَرَفُوا فَلَمْ يَرْجِعُوا حَتَّى بَايَعُوا لأَبِي بَكْرٍ.

هنگامی که مردم با ابوبکر بیعت کردند، علی و زبیر در خانه فاطمه به گفتگو و مشاوره پرداخته بودند، این خبر به عمر بن خطاب رسید. او به خانه فاطمه آمد، و گفت: ‌ای دختر رسول خدا! محبوب‌ترین فرد نزد ما پدر تو است و پس از او خودت!! ! ولی سوگند به خدا این محبت مانع از آن نیست که اگر این افراد در خانه تو جمع شوند من دستور دهم خانه را بر آن‌ها بسوزانند.این جمله را گفت و بیرون رفت، هنگامی که علی (علیه‌السّلام) و زبیر به خانه بازگشتند، دخت گرامی پیامبر (صلی الله وعلیه و آله وسلم)   به علی (علیهم‌السّلام) و زبیر گفت: عمر نزد من آمد و سوگند یاد کرد که اگر اجتماع شما تکرار شود، خانه را بر شماها بسوزاند، به خدا سوگند! آنچه را که قسم خورده است انجام می‌دهد!»

الاستيعاب في معرفة الأصحاب ج3، ص975.المؤلف: أبو عمر يوسف بن عبد الله بن محمد بن عبد البر بن عاصم النمري القرطبي (المتوفى: 463هـ)المحقق: علي محمد البجاويالناشر: دار الجيل، بيروت الطبعة: الأولى، 1412 هـ - 1992 م

 آنجا روایتی را نقل کرده  است  همین روایت را یعنی همین روایت دقیقا سند همه چی یکی است. أَنَّ عَلِيًّا وَالزُّبَيْرَ كانا حين بويع لأبي بكر يدخلان على فاطمة فيشاورانها ويتراجعان في أمرهم، فبلغ ذلك عمر، فدخل عليها عمر، فقال: يا بنت رَسُولِ الله، مَا كَانَ مِنَ الْخَلْقِ أَحَدٌ أَحَبَّ إِلَيْنَا مِنْ أَبِيكِ، وَمَا أَحَدٌ أَحَبُّ إِلَيْنَا بَعْدَهُ مِنْكِ، خبر رسید آمد گفت پدر شما را بیشتر از همه دوست دارم بعد شما را دوست دارم بعد می گوید وَلَقَدْ بَلَغَنِي أَنَّ هَؤُلاءِ النَّفَرِ يَدْخُلُونَ عَلَيْكِ، به من خبر رسیده است اینها میایند پیش شما میروند وَلَئِنْ بَلَغَنِي یعنی اگر دوباره به من خبر برسد لأَفْعَلَنَّ وَلأَفْعَلَنَّ. چنین خواهم کرد و چنان خواهم کرد چه خواهم کرد و چه خواهم کرد حالا چیست چیکار کردی.

ثُمَّ خَرَجَ وَجَاءُوهَا، رفت آنها آمدند فَقَالَتْ لَهُمْ: إِنَّ عُمَرَ قَدْ جَاءَنِي وَحَلَفَ لَئِنْ عُدْتُمْ لَيَفْعَلَنَّ، گفت اگر اینجا جمع شوید چه خواهد کرد چه خواهد کرد روایت که دارد روایت که دارد اگر جمع شوید چه خواهد کرد انجام خواهد داد آن کاری که میخواهد انجام بدهد وَايْمُ اللَّهِ لَيَفِيَنَّ بِهَا، به خدا قسم انجام خواهد داد چه چیزی انجام می دهد فَانْظُرُوا فِي أَمْرِكُمْ، وَلا تَرْجِعُوا إِلَيَّ. بروید دنبال کارتان دیگر پیش من برنگردید

اینطور یعنی حذف کردند!! بعد ما توقع داریم آقا گفته باشند آقا مثلاً میخ در این اینطوری شد نمیدانم این وقتی که به یک مطالب نرم قصه حالا فضیلت بود که دیگر نرم ترین حالت ممکن فضیلت دیگر آقا برترین زنان عالم است  وقتی وارد این قضایا هم میشویم آقا خیلی راحت این ماجراها را انکار می‌کنند خیلی راحت این ماجراها را حذف میکنند نکات را به اصطلاح کنار میگذارند  خیلی از. موارد را اینطوری انجام میدهند میبینیم که دیگر واقعاً نمی‌توانیم ما توقع داشته باشیم که این ها به جاهای دیگر رحم کنند یک روایت دیگر هم آمده است  روایت مربوط به ندامت خلیفه اول است  از ماجرای هجوم به خانه حضرت  زهرا (سلام الله علیها) من اصل روایت را عرض کنم اصل ندامت در مثلاً به عنوان مثال  پانزده شانزده تا سند ما برایش جمع آوری کردیم.

 کتاب تاریخ طبری. تاریخ طبری چاپ دارالمعارف بیروت لبنان دارالمعارف مصر جلد سوم آقای طبری متوفای سیصد وده هجری قمری صفحه چهارصد و بیست و نه حوادث سال سیزده:

عن حميد عن عثمان بن صالح، حدثني الليث بن سعد بن عبد الرحمن الفهمي، حدثني علوان، عن صالح بن كيسان، عن حميد بن عبد الرحمن بن عوف، أن أباه عبد الرحمن بن عوف، دخل على أبي بكر الصديق رحمة الله عليه في مرضه الذي قبض فيه ... فقال [أبو بكر] : « أجل إني لا آسى من الدنيا إلا على ثَلاثٍ فَعَلْتُهُنَّ وَدِدْتُ أَنِّي تَرَكْتُهُنَّ، وثلاث تركتهن وددت أني فعلتهن، وثلاث وددت أني سألت عنهن رسول الله (ص)، أما اللاتي وددت أني تركتهن، فوددت أني لم أَكُنْ كَشَفْتُ بيتَ فاطِمَةَ عن شيء، وإن كانوا قد أَغْلَقُوا على الحرب... .

عبد الرحمن بن عوف به هنگام بيمارى ابوبكر به ديدارش رفت و پس از سلام و احوال‌پرسى، با او گفت و گوى كوتاهى داشت. ابوبكر به او چنين گفت:

من در دوران زندگى بر سه چيزى كه انجام داده‌ام تأسف مى‌خورم ، دوست داشتم كه مرتكب نشده بودم ، يكي از آن‌ها هجوم به خانه فاطمه زهرا بود ، دوست داشتم خانه فاطمه را هتك حرمت نمى‌كردم؛ اگر چه آن را براى جنگ بسته بودند... .

الطبري، محمد بن جرير (متوفاي 310هـ)، تاريخ الطبري، ج 3، ص 429، ناشر: دارالمعارف بیروت لبنان دارالمعارف مصر ؛الخرساني، أبو أحمد حميد بن مخلد بن قتيبة بن عبد الله المعروف بابن زنجويه (متوفاى251هـ) الأموال، ج 1، ص 387؛الدينوري، أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتيبة (متوفاي276هـ)، الإمامة والسياسة، ج 1، ص 21، تحقيق: خليل المنصور، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1418هـ - 1997م، با تحقيق شيري، ج1، ص36، و با تحقيق، زيني، ج1، ص24؛الأندلسي، احمد بن محمد بن عبد ربه (متوفاي: 328هـ)، العقد الفريد، ج 4، ص 254، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت / لبنان، الطبعة: الثالثة، 1420هـ - 1999م؛المسعودي، أبو الحسن على بن الحسين بن على (متوفاى346هـ) مروج الذهب، ج 1، ص 290؛الطبراني، سليمان بن أحمد بن أيوب أبو القاسم (متوفاي360هـ)، المعجم الكبير، ج 1، ص 62، تحقيق: حمدي بن عبدالمجيد السلفي، ناشر: مكتبة الزهراء - الموصل، الطبعة: الثانية، 1404هـ – 1983م؛العاصمي المكي، عبد الملك بن حسين بن عبد الملك الشافعي (متوفاي1111هـ)، سمط النجوم العوالي في أنباء الأوائل والتوالي، ج 2، ص 465، تحقيق: عادل أحمد عبد الموجود- علي محمد معوض، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1419هـ- 1998م.

یعنی در مریضی منجر به فوت خلیفه اول اهل سنت می گوید دخل على أبي بكر الصديق رحمة الله عليه في مرضه الذي قبض فيه ... بعد حدیث طولانی است تا می گوید می گوید که آقا من تو این دنیا نسبت به هیچ چیز احساس پشیمانی و ناراحتی و اینا ندارم الا أجل إني لا آسى من الدنيا إلا على ثَلاثٍ فَعَلْتُهُنَّ وَدِدْتُ أَنِّي تَرَكْتُهُنَّ، وثلاث تركتهن وددت أني فعلتهن، وثلاث وددت أني سألت عنهن رسول الله (ص)، سه کاری که انجام نمی‌دادم سه چیز ترک کردم و سه سوال کاش از پیامبر (صلی الله وعلیه و آله وسلم)  پرسیده بودم اما اولین‌هایش أما اللاتي وددت أني تركتهن، سه کاری که کاش انجام نمی‌دادند ترک میکردم این بود که فوددت أني لم أَكُنْ كَشَفْتُ بيتَ فاطِمَةَ عن شيء، ای کاش هجوم بخانه حضرت  زهرا (سلام الله علیها) نمی‌کردم وارد خانه حضرت  زهرا (سلام الله علیها)   نمیشدم. می دانید وقتی که حاکم می گوید ای کاش ورود نمی کردم یا خودم یا افرادم دیگر لازمه اش این نیست خودش وارد شده باشد وإن كانوا قد أَغْلَقُوا على الحرب... .

اگرچه به خاطر جنگ در خانه شان بسته بودند یعنی آنها اگرچه میخواستند بجنگند ای کاش من این کار را  نمی‌کردم  این این روایت که حالا اسناد خیلی به اصطلاح متعدد دارد اما تحریف به اصطلاح این ندامت در بعضی از منابع که حالا من همه منابع نخواندم فقط برویم سراغ تحریف. در کتاب الاموال ابی عبید قاسم بن سلام متوفای دویست و یست و چهار هجری قمری با تحقیق دکتر محمد اماره دارالشروق اینجا روایت اینطور آمده است  حدیث سیصد و پنجاه و سه:

 قَالَ حَدَّثَنِي سَعِيدُ بْنُ عُفَيْرٍ، قَالَ: حَدَّثَنِي عُلْوَانُ بْنُ دَوَادَ، مَوْلَى أَبِي زُرْعَةَ بْنِ عَمْرِو بْنِ جَرِيرٍ، عَنْ حُمَيْدِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ حُمَيْدِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ عَوْفٍ، عَنْ صَالِحِ بْنِ كَيْسَانَ، عَنْ حُمَيْدِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ عَوْفٍ، عَنْ أَبِيهِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ، قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي بَكْرٍ أَعُودُهُ فِي مَرَضِهِ الَّذِي تُوُفِّيَ فِيهِ، فَسَلَّمْتُ عَلَيْهِ وَقُلْتُ: مَا أَرَى بِكَ بَأْسًا، وَالْحَمْدُ لِلَّهِ، وَلَا تَأْسَ عَلَى الدُّنْيَا، فَوَاللَّهِ إِنْ عَلِمْنَاكَ إِلَّا كُنْتَ صَالِحًا مُصْلِحًا، فَقَالَ: أَمَا إِنِّي لَا آسَى عَلَى شَيْءٍ إِلَّا عَلَى ثَلَاثٍ فَعَلْتُهُمْ، وَدِدْتُ أَنِّي لَمْ أَفْعَلْهُمْ، وَثَلَاثٍ لَمْ أَفْعَلْهُمْ وَوَدِدْتُ أَنِّي فَعَلْتُهُمْ، وَثَلَاثٌ وَدِدْتُ أَنِّي سَأَلْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ عَنْهُمْ، فَأَمَّا الَّتِي فَعَلْتُهَا وَوَدِدْتُ أَنِّي لَمْ أَفْعَلْهَا: فَوَدِدْتُ أَنِّي لَمْ أَكُنْ فَعَلْتُ كَذَا وَكَذَا لِخَلَّةٍ ذَكَرَهَا - قَالَ أَبُو عُبَيْدٍ: لَا أُرِيدُ ذِكْرَهَا .

كتاب الأموال ،ج۱ ،ص ۱۷۴المؤلف: أبو عُبيد القاسم بن سلاّم بن عبد الله الهروي البغدادي (المتوفى: 224هـ)المحقق: خليل محمد هراس.الناشر: دار الفكر. - بيروت.

 که دقیقاً تو همان مریضی وارد وارد شدیم تو مریضی که منجر به مرگ شد:

أَمَا إِنِّي لَا آسَى عَلَى شَيْءٍ إِلَّا عَلَى ثَلَاثٍ فَعَلْتُهُمْ، وَدِدْتُ أَنِّي لَمْ أَفْعَلْهُمْ، وَثَلَاثٍ لَمْ أَفْعَلْهُمْ وَوَدِدْتُ أَنِّي فَعَلْتُهُمْ، وَثَلَاثٌ وَدِدْتُ أَنِّي سَأَلْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ عَنْهُمْ، کاش سه تا کارا انجام نمی‌داد سه تا کار انجام میداد سه تا سوال میپرسیدم اما سه تایی که فَأَمَّا الَّتِي فَعَلْتُهَا وَوَدِدْتُ أَنِّي لَمْ أَفْعَلْهَا: فَوَدِدْتُ أَنِّي لَمْ أَكُنْ فَعَلْتُ كَذَا وَكَذَا لِخَلَّةٍ ذَكَرَهَا - تو که میخواستی بگویی چرا نوشتی کذا کذا اینجا توی چیز آورده که به خاطر اینکه ذکر نشده است  اینجا می گوید کذا و کذا گفته نیامده است  اینجا بعد ابو عبید مولف کتاب خودش گفته است حالا یا برایش یا نوشتند افراد بعدی یا خودش نوشته است قَالَ أَبُو عُبَيْدٍ: لَا أُرِيدُ ذِكْرَهَا -

قال ابو عبید لا ذکرها دوست ندارم بگوم دوست ندارم خوشم نمیاد. دوست ندارم بگویم خوشم نمیاید چون واقعا مطلبی ننوشته شده بوده اینجاها ننوشته  است كَذَا وَكَذَا لِخَلَّةٍ ذَكَرَهَا ولی خود چیز می گوید که قَالَ أَبُو عُبَيْدٍ: لَا أُرِيدُ ذِكْرَهَا دوست ندارم بگویم آقا سند همان سند روایت همان روایت است چرا طبری میاورد او میاورد او میاورد او میاورد تصحیح میکند نمیدانم کتاب آقای سیوطی میاورد تصحیح میکند کی میاورد همه این ها نقل کردند. بعد شما می گویید  كَذَا وَكَذَا لِخَلَّةٍ ذَكَرَهَا دوست ندارم دیگر دوست ندارم بگویم که نشان  دهنده این است که آقا این عوارض دارد برایتان.

 در کتاب معجم ما استعجم من اسماء البلاد والمواضع آقای بکری اندلسی متوفای چهارصد و هفتاد و هشت هجری قمری در جلد سوم این کتاب چاپ عالم الکتاب بیروت لبنان صفحه ده هفتاد و شش روایت را نقل میکند روایت آن آخر آخر صفحه.

وروى أبو عبيد القاسم بن سلام في كتاب الاموال، من طريق صالح بن كيسان، عن حميد بن عبد الرحمن، عن أبيه، أنه قال: دخلت على أبي بكر أعوده في مرضه الذي توفى فيه، فقلت: ما أرى بك بأسا والحمد لله، فو الله إن علمناك إلا كنت صالحا مصلحا فقال: أما إنى ما آسى إلا على ثلاث فعلتهن، وثلاث لم أفعلهن، وثلاث لم أسأل عنهن رسول الله صلى الله عليه وسلم. وددت أنى لم أفعل كذا، لخلة ذكرها. قال أبو عبيد: لا أريد ذكرها. قال: ووددت أني يوم سقيفة بني ساعدة كنت قذفت الامر في عنق أحد الرجلين: عمر أو أبي عبيدة، فكان أميرا وكنت وزيرا. وودت أني حيث كنت وجهت خالد إلى أهل الردة أقمت بذي القصة، فإن ظفر المسلمون ظفروا، وإلا كنت تلقاء صدر أو مدد. وودت أني إذ أتيت بالاشعث أسيرا أنى كنت ضربت عنقه، فإنه لا يرى شرا إلا أعان عليه. وودت أني يوم أتيت بالفجاءة  لم أكن أحرقته، وكنت قتلته سريحا ، أو أطلقته نجيحا. وودت أني إذ وجهت خالد إلى الشام، كنت وجهت عمر إلى العراق، فأكون قد بسطت يمينى وشمالي في سبيل الله. وودت  أني سألت رسول الله صلى الله عليه وسلم هل للانصار في هذا الامر نصيب  وأني سألته عن ميراث العمة، وابنة الاخ، فإن في نفسي منهما حاجة.

معجم ما استعجم من اسماء البلاد والمواضع ،بکری اندلسی، ج۱۰، ص1076 چاپ عالم الکتاب بیروت لبنان

 

روایت شروع می شود که می گوید وروى أبو عبيد القاسم بن سلام في كتاب الاموال، از همان کتاب الاموال نقل میکند بعد می گویدإنى ما آسى إلا على ثلاث بعد و سه تا کار سه تا کار سه تا سوالوددت أنى لم أفعل كذا، لخلة ذكرها. قال أبو عبيد: لا أريد ذكرها. چرا بقیه موارد را گفتید

ووددت أني يوم سقيفة بني ساعدة كنت قذفت الامر في عنق أحد الرجلين: عمر أو أبي عبيدة، فكان أميرا وكنت وزيرا. چرا همه موارد را می گویید ولی این مورد نمی گویید دو مورد دیگر را گفته است. لم أفعل كذا، لخلة ذكرها اعتراف بزرگ به هجوم به خانه زهرای مرضیه (سلام الله علیها) خیلی حرف سنگین است فهمیده اند  که این را نقل کند چه اتفاقی می افتد مورد سوال واقع می شود مواجه می شود با ابهام بزرگ آقا این پیامبر (صلی الله وعلیه و آله وسلم) یک دختر بیشتر از او زنده باقی نمانده بود چه کردید با این دختر این خانه خانه ای بود که خودتان افرادی سوال کردند. وقتی که حضرت  (صلی الله و علیه و آله و سلم) گفتند:

فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ

(این چراغ پرفروغ) در خانه‌هایی قرار دارد که خداوند اذن فرموده دیوارهای آن را بالا برند (تا از دستبرد شیاطین و هوسبازان در امان باشد)؛ خانه‌هایی که نام خدا در آنها برده می‌شود، و صبح و شام در آنها تسبیح او می‌گویند...

نور (24):36

آیه قرآن را برای مردم بیان کردند کسی سوال کرد این خانه‌ها چه خانه‌هایی هستند حضرت  (صلی الله و علیه و آله و سلم) فرمودند که خانه‌های انبیا خانه‌های اولیا مرسلین بعد ابوبکر بلند شد سؤال کرد یا رسول الله آیا خانه فاطمه (سلام الله علیها) و علی (علیه السلام) از این خانه‌ها است حضرت  (صلی الله و علیه و آله و سلم) فرمودند:

عن أنس بن مالک و بریدة: قَرَأ رَسُولُ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ هذِهِ الآیةَ: (فِی بُیوتٍ أذِنَ اللهُ أنْ تُرْفَعَ)، فَقامَ إلَیهِ رَجُلٌ فَقالَ: أی بُیوتٍ هذِهِ یا رَسُولَ اللهِ؟ قالَ: بُیوتُ الأنْبِیاءِ. فَقامَ إلَیهِ ابُوبَکرٍ، فَقالَ: یا رسولَ اللهِ، هَذا الْبَیتُ مِنْها؟- لَبَیتُ علی وَ فاطِمةَ- قالَ: نَعَمْ مِنْ (أفاضِلِها).

از انس بن مالک و بریده نقل شده است که گفتند:پیامبر (صلی الله وعلیه و آله وسلم)   اکرم صلی الله علیه وآله این آیه شریفه (فی بیوت اذن الله ان ترفع) را در جمع یاران تلاوت فرمود، یکی از آن میان برخاست و گفت: کدامین خانه ها مورد نظر است یا رسول الله؟ حضرت پاسخ داد: خانه های انبیاء الهی.ابوبکر برخاست و اشاره به خانه علی و فاطمه کرد و گفت: ای رسول خدا! آیا این خانه هم شامل این بیوت می باشد؟حضرت جواب فرمود: بلی این خانه جزء شرافتمندترین و با فضیلت ترین آن خانه ها می باشد.

الدر المنثور فى تفسير المأثور، سيوطى، جلال الدين، كتابخانه آية الله مرعشى نجفى، قم، 1404 ق، ج ‏5، ص 50.شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، حسكانى، عبيد الله بن احمد، تحقيق: محمودى، محمد باقر، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامى، تهران، 1411 ق، چاپ اول، ج ‏1، ص 532، سوره نور، آيات 36 الى 37، ح 566.

نَعَمْ مِنْ أفاضِلِها بله و از بالاترین این خانه ها است برترین خانه‌ها شما این خانه را هتک حرمت کردید وارد شدید  این روایت را نقل کنید بگویید ما وارد شدیم اعتراف کنید. این اعتراف ثبت است اصلاً نیازی نیست که آقا آقای ابن سلام بیاید مثلاً این را بگوید ولی می‌خواهم  این اینکه احساس وظیفه می‌کنند که حقایق را حذف کنند احساس وظیفه می‌کنند که تحریف ایجاد کنند خیلی آزاردهنده است .

 ببینید ماجرای ندامت ابوبکر در پایان عمر از حمله به خانه زهرای مرضیه (سلام الله علیها) افراد متعددی و بعد آگاهی هم اتفاق افتاد من طبری نشان  دادم. آقای بلاذری همین ماجرا را نقل کرده  است  در انساب الاشراف خودش نقل کرده  است  جلد دهم چاپ دارالفکر صفحه سیصد و چهل و شش:

حَدَّثَنِي حَفْصُ بْنُ عُمَرَ، ثنا الْهَيْثِمِ بْنِ عَدِيٍّ عَنْ يُونُسَ بْنِ يَزِيدَ الأَيْلِيِّ عَنِ الزُّهْرِيِّ أَنَّ عَبْدَ الرَّحْمَنِ بْنَ عَوْفٍ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي بَكْرٍ فِي مَرَضِهِ فَقَالَ: قَدِ اجْتَمَعَ عَلَيَّ مَعَ مَرَضِي مَرَضٌ آخَرُ، يَا مَعْشَرَ الْمُهَاجِرِينَ إِنِّي وَلَّيْتُ عَلَيْكُمْ خَيْرَكُمْ فَكُلُّكُمْ وَرِمَ مِنْ ذَلِكَ أَنْفُهُ يَوَدُّ أَنَّ الأَمْرَ يَكُونُ لَهُ، إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ لَمْ يُرِدِ الدُّنْيَا وَلَمْ تُرِدْهُ، وَقَدْ أَشْرَفَتْ لَكُمْ، وَلَمَّا تَأْتِكُمْ، وَكَأَنْ قَدْ أَتَتْكُمْ حَتَّى تَتَّخِذُوا نَضَائِدَ الدِّيبَاجِ وَسُتُورَ الْحَرِيرِ، وَحَتَّى يَأْلَمَ أَحَدُكُمْ أَنْ يَنَامَ عَلَى الصُّوفِ كَمَا يَأْلَمُ أَنْ يَنَامَ عَلَى شَوْكِ السَّعْدَانِ، إِنَّكُمْ أَوَّلُ مَنْ يَضِلُّ مِنَ النَّاسِ بَعْدَ أَنْ كُنْتُمْ هُدَاتَهُمْ، ثُمَّ قَالَ: وَدِدْتُ أَنِّي لَمْ أُفَتِّشْ مَنْزِلَ فَاطِمَةَ وَلَوْ نَصَبَ عَلِيٌّ لِي الْحَرْبَ. وَدِدْتُ أَنِّي لَمْ أَحْرِقِ الْفُجَاءَةَ السُّلَمِيَّ وَقَتَلْتُهُ قَتْلا مريحا، أو أطلقته إطلاقا سريحا. وودت أَنِّي قَتَلْتُ الأَشْعَثَ حِينَ أُتِيتُ بِهِ،

انساب الاشراف للبلاذري نویسنده : البلاذري    جلد : 10  صفحه : 346

جمل من أنساب الأشراف ،ج ۱۰ ، ص 346 المؤلف: أحمد بن يحيى بن جابر بن داود البَلَاذُري (المتوفى: 279هـ) تحقيق: سهيل زكار ورياض الزركلي الناشر: دار الفكر – بيروت الطبعة: الأولى، 1417 هـ - 1996 م

وَدِدْتُ أَنِّي لَمْ أُفَتِّشْ مَنْزِلَ فَاطِمَةَ وَلَوْ نَصَبَ عَلِيٌّ لِي الْحَرْبَ. وَدِدْتُ أَنِّي لَمْ أَحْرِقِ الْفُجَاءَةَ السُّلَمِيَّ وَقَتَلْتُهُ قَتْلا مريحا، أو أطلقته إطلاقا سريحا. وودت أَنِّي قَتَلْتُ الأَشْعَثَ حِينَ أُتِيتُ بِهِ، اشکال تایپی دارد در واقع ای کاش تفتیش نکرده  بودم وارد شده است  بازرسی کرده  است  بازرسی تفتیش نکرده  بودم روایت عرضم خدمتتان آقای طبرانی در معجم کبیر طبرانی جلد اول. متوفای سیصد و شصت مکتب ابن تیمیه صفحه شصت و دو روایت را نقل کرده  است:

حَدَّثَنَا أَبُو الزِّنْبَاعِ رَوْحُ بْنُ الْفَرَجِ الْمِصْرِيُّ، ثنا سَعِيدُ بْنُ عُفَيْرٍ، حَدَّثَنِي عُلْوَانُ بْنُ دَاوُدَ الْبَجَلِيُّ، عَنْ حُمَيْدِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ حُمَيْدِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ عَوْفٍ، عَنْ صَالِحِ بْنِ كَيْسَانَ، عَنْ حُمَيْدِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ عَوْفٍ، عَنْ أَبِيهِ، قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي بَكْرٍ رَضِيَ اللهُ عَنْهُ، أَعُودُهُ فِي مَرَضِهِ الَّذِي تُوُفِّيَ فِيهِ، فَسَلَّمْتُ عَلَيْهِ وَسَأَلْتُهُ كَيْفَ أَصْبَحْتَ، فَاسْتَوَى جَالِسًا، فَقُلْتُ: أَصْبَحْتَ بِحَمْدِ اللهِ بَارِئًا، فَقَالَ: «أَمَا إِنِّي عَلَى مَا تَرَى وَجِعٌ، وَجَعَلْتُمْ لِي شُغُلًا مَعَ وَجَعِي، جَعَلْتُ لَكُمْ عَهْدًا مِنْ بَعْدِي، وَاخْتَرْتُ لَكُمْ خَيْرَكُمْ فِي نَفْسِي فَكُلُّكُمْ وَرِمَ لِذَلِكَ أَنْفُهُ رَجَاءَ أَنْ يَكُونَ الْأَمْرُ لَهُ، وَرَأَيْتُ الدُّنْيَا قَدْ أَقْبَلَتْ وَلَمَّا تُقْبِلْ وَهِيَ جَائِيَةٌ، وَسَتُنَجِّدُونَ بُيُوتَكُمْ بِسُوَرِ الْحَرِيرِ، وَنَضَائِدِ الدِّيبَاجِ، وَتَأْلَمُونَ ضَجَائِعَ الصُّوفِ الْأَذْرِيِّ، كَأَنَّ أَحَدَكُمْ عَلَى حَسَكِ السَّعْدَانِ، وَوَاللهِ لَأَنْ يَقْدَمَ أَحَدُكُمْ فَيُضْرَبَ عُنُقُهُ، فِي غَيْرِ حَدٍّ خَيْرٌ لَهُ مِنْ أَنْ يَسِيحَ فِي غَمْرَةِ الدُّنْيَا» ثُمَّ قَالَ: " أَمَا إِنِّي لَا آسَى عَلَى شَيْءٍ، إِلَّا عَلَى ثَلَاثٍ فَعَلْتُهُنَّ، وَدِدْتُ أَنِّي لَمْ أَفْعَلْهُنَّ، وَثَلَاثٍ لَمْ أفْعَلْهُنَّ وَدِدْتُ أَنِّي فَعَلْتُهُنَّ، وَثَلَاثٍ وَدِدْتُ أَنِّي سَأَلْتُ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ عَنْهُنَّ، فَأَمَّا الثَّلَاثُ اللَّاتِي وَدِدْتُ أَنِّي لَمْ أَفْعَلْهُنَّ: فَوَدِدْتُ أَنِّي لَمْ أَكُنْ كَشَفْتُ بَيْتَ فَاطِمَةَ وَتَرَكْتُهُ، وَأَنْ أَغْلِقَ عَلَيَّ الْحَرْبَ

المعجم الكبير ج 1  ص 62المؤلف: سليمان بن أحمد بن أيوب بن مطير اللخمي الشامي، أبو القاسم الطبراني (المتوفى: 360هـ) المحقق: حمدي بن عبد المجيد السلفي دار النشر: مكتبة ابن تيمية - القاهرة الطبعة: الثانية

 روایت را آورده است مفصل اینجا آورده است آقای ابن عساکر در تاریخ مدینه دمشق جلد سی‌ام چاپ دارالفکر صفحه چهارصد و هفده باز به اصطلاح روایت را آورده است از جمله:

قال : فقال له عبد الرّحمن : خفّض عليك يرحمك الله ، فإن هذا يهيضك لما بك ، إنّما الناس في أمرك رجلان : إما رجل رأى ما رأيت فهو معك ، وإما رجل رأى ما لم تر فهو يشير عليك بما تعلم ، وصاحبك كما تحب ، أو كما يحب ، ولا نعلمك أردت إلّا الخير ، ولم تزل صالحا مصلحا مع أنك لا تأسى من الدنيا قال : أجل ، والله ما أصبحت آسى من الدنيا على شيء إلّا على ثلاث فعلتهن ، وثلاث ألّا أكون سألت رسول الله  عنهن.فأما الثلاث التي فعلتهن : فوددت أني تركتهن أني يوم سقيفة بني ساعدة ألقيت هذا الأمر في عنق هذين الرجلين ـ يعني عمر وأبا عبيدة ـ فكان أحدهما أميرا وكنت وزيرا ، وددت أني لم أكن كشفت بيت فاطمة عن شيء مع أنهم أغلقوه على الحرب ، ووددت أني لم أكن حرّقت الفجاءة السلمى وأني كنت قتلته سريحا ، أو خليته نجيحا.

تاريخ مدينة دمشق - ج ٣٠ ،ص418 مؤلف:أبي القاسم علي بن الحسن ابن هبة الله بن عبد الله الشافعي [ ابن عساكر ] المحقق: علي شيري الناشر: دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع

آقای ذهبی در تاریخ الاسلامش آورد است  آقای ذهبی در تاریخ الاسلام چاپ دارالکتاب العربی روایت را ذکر کرده  است  حوادث سال یازده تا چهل هجری قمری عهد خلفای راشدین اینجا باز دو مرتبه آورده است و بعد می گوید دیگران هم آوردند نقل کردند:

وَقَالَ عُلْوَانُ بْنُ دَاوُدَ الْبَجَلِيُّ، عَنْ حُمَيْدِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ، عَنْ صَالِحِ بْنِ كَيْسَانَ، عَنْ حُمَيْدِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ عَوْفٍ، عَنْ أَبِيهِ. وَقَدْ رَوَاهُ اللَّيْثُ بْنُ سَعْدٍ، عَنْ عُلْوَانَ، عَنْ صَالِحٍ نَفْسِهِ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي بَكْرٍ أَعُودُهُ فِي مَرَضِهِ، فَسَلَّمْتُ عَلَيْهِ وَسَأَلْتُهُ: كَيْفَ أَصْبَحْتَ؟ فَقَالَ: بِحَمْدِ اللَّهِ بَارِئًا، أَمَّا إِنِّي عَلَى مَا تَرَى وَجِعٌ، وَجَعَلْتُمْ لِي شُغُلا مَعَ وَجَعِي، جَعَلْتُ لَكُمْ عَهْدًا بَعْدِي، وَاخْتَرْتُ لَكُمْ خَيْرَكُمْ فِي نَفْسِي فَكُلُّكُمْ وَرِمَ لِذَلِكَ أَنْفُهُ رَجَاءَ أَنْ يَكُونَ الأَمْرُ لَهُ.ثُمَّ قَالَ: أَمَا إِنِّي لا آسَى عَلَى شَيْء إِلا عَلَى ثَلاثٍ فَعَلْتُهُنَّ، وَثَلاثٍ لَمْ أَفْعَلْهُنَّ، وَثَلاثٍ وَدِدْتُ أَنِّي سَأَلْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ عَنْهُنَّ؛ وَدِدْتُ أَنِّي لَمْ أَكُنْ كَشَفْتُ بيت فاطمة وتركته وإن أغلق على الحرب،

تاريخ الإسلام وَوَفيات المشاهير وَالأعلام ،ج2 ،ص60المؤلف: شمس الدين أبو عبد الله محمد بن أحمد بن عثمان بن قَايْماز الذهبي (المتوفى: 748هـ)المحقق: الدكتور بشار عوّاد معروفالناشر: دار الغرب الإسلامي الطبعة: الأولى، 2003 م

مفصل دیگران هم نقل کردند. و الی ماشالله بعد آن وقت بعضی از افراد باورشون نمی‌شده است  بعد می گویند رفتیم از علمای اهل سنت می گوید رفتیم دیدیم نه واقعی  است ای کاش دروغ بود ما می گوییم ای کاش دروغ بود دیگر رفتیم دیدیم واقعی این اتفاق افتاده است آقای فرهان المالکی حسن بن فرهان المالکی یک شخصیت عربستانی اهل تحقیق اهل مطالعه اهل پژوهش کتاب‌های فراوان دارد مناظراتی هم داشته است در شبکه‌های مختلف قراء فی کتب العقاید المذهب الحنبلی نموذج . از علمای اهل سنت ما که مالکی مذهب هم است

ولکن حزب علی کان اقل عند بیعة عمر منه عند بیعة ابی بکر الصدیق نظراً لتفرقهم الاول عن علی بسبب مداهمة بیت فاطمة فی اول عهد ابی بکر، واکراه بعض الصحابة الذین کانوا مع علی علی بیعة ابی بکر، فکانت لهذه الخصومة والمداهمة، وهی ثابتة باسانید صحیحة وذکری مؤلمة لا یحبون تکرارهاکنت اظن المداهمة مکذوبة لا تصح، حتی وجدت لها اسانید قویة منها ما اخرجه ابن ابی شیبة فی المصنف بسند صحیح عن اسلم مولی عمر وغیر ذلک.

«طرفداران علی (علیه‌السّلام) در زمان بیعت با عمر، کمتر از زمان بیعت با ابوبکر بودند؛ چون در آغاز خلافت ابوبکر به خانه فاطمه (سلام‌الله‌علیها) هجوم برده شد و به همین جهت بعضی از صحابه از بیعت با ابوبکر اکراه داشتند. این مدعا با سندهای صحیحی که وجود دارد، ثابت شده است و خاطره دردناکی است که تکرار آن را دوست ندارند.«من در ابتدا فکر می‌کردم قصه هجوم دروغ است و صحت ندارد؛ تا این که سند محکم برای آن پیدا کرد؛ از جمله روایتی که ابن ابی شیبه در کتاب المصنف خود با سند صحیح از اسلم غلام عمر نقل کرده است».

مالکی، حسن بن فرحان، قراءة فی کتب العقائد المذهب الحنبلی نموذجا، ص۴۶.

 در مرکز دراسات تاریخی چاپ شده است  چاپش مال دو هزار و نه میلادی هزار و چهارصد و سی است  در اردن هم کتاب چاپ شده است  صفحه چهل و شش آورده است که بحثی را دارد مطرح می‌کند می گوید: ولکن حزب علی کان اقل عند بیعة عمر منه عند بیعة ابی بکر الصدیق نظراً لتفرقهم الاول عن علی بسبب مداهمة بیت فاطمة فی اول عهد ابی بکر، واکراه بعض الصحابة الذین کانوا مع علی علی بیعة ابی بکر، می گوید حضرت  علی (علیه السلام) جمعیتش. طرفدارانش کمتر بود یکی از علت‌های این قصه هم آن فتنه‌ای است  که فتنه هجوم به خانه حضرت  زهرا (سلام الله علیها ) در اول همان دوران خلافت یعنی وقتی خیلی از افراد دیدند که به دختر پیامبر (صلی الله وعلیه و آله وسلم)   (صلی الله و علیه و آله و سلم) این ها رحم نمی‌کنند حمله کردند ما که دیگر هیچ یعنی دیگر ما که دیگر تمام اگر دختر پیامبر (صلی الله وعلیه و آله وسلم)   (صلی الله و علیه و آله و سلم)  اینطور با او برخورد می‌کنند با ما چه برخوردی خواهند کرد بعد می گوید فکانت لهذه الخصومة والمداهمة، وهی ثابتة باسانید صحیحة وذکری مؤلمة لا یحبون تکرارهامی گوید برای این حالا ادامه دارد کلامش ولی می گوید این ثابت است با اسامی  کاملا صحیح بعد پاورقی میزند می گوید کنت اظن المداهمة مکذوبة لا تصح، می گوید من فکر می‌کردم هجوم به خانه حضرت  زهرا (سلام الله علیها) دروغ محض است اصلا صحیح نیست حتی وجدت لها اسانید قویة منها ما اخرجه ابن ابی شیبة فی المصنف بسند صحیح تا اینکه ادعایی که دیدم سندهای خیلی قوی دارد اصل روایت عن اسلم مولی عمر وغیر ذلک لکن لیس کما یبالغه الشیعه و لیس کما یبالغه الشیعه.

درسته چی درسته. پس اصل هجوم صحیح است مگر غلاة شیعه چی می گویند درهم مثلاً نیم سوز شده است  مثلاً لگد به پهلوی حضرت  زهرا (سلام الله علیها)  میخ فرو رفته است  اصلاً این ها را کاری نداریم همان وسطی که شما می گویی آقا اصل می گویید درست است، این اصل درست چرا آقای ابن سلام میاید نمیدانم حذفش می‌کند او حاضر نیست بگوید این می گوید کذا آن می گوید هی میخواهند  این را تغییر بدهند چرا به خاطر آن نگرانی است اگر این صرفاً یک گذاره تاریخی است مثل مثلا بلا تشبیه در صدر تاریخ ایران باستان افتاده است نمی‌دانم کوروش نمی‌دانم کجا با کی چه صحبتی کرده است اینجا وقتی ببینی آقا این رفتار اتفاق افتاد عجب چه رفتارهایی با دختر پیامبر (صلی الله وعلیه و آله وسلم) اینطوری برخورد شده است  خیلی سوال ایجاد می‌کند یعنی این چه مدل خلافت درست کردن و حاکمیت درست کردن است که در آن باید دختر پیامبر (صلی الله وعلیه و آله وسلم)  اینطور مورد آسیب و حمله قرار بگیرد به خانه جسارت شود به خودش جسارت شود و اتفاق افتاده است همین مقدار اصلی همین مقدار اولیه. واقعیت من نمی‌توانم ردش کنم نمی‌توانم بگذارمش کنار ببینید این یکی از آن مواردی که واقعاً اعترافی که دارد اتفاق می‌افتد خیلی اعتراف به اصطلاح سنگینی است و اعتراف جدی است.

 بعد آقای ابن تیمیه می‌خواسته است یک طوری این را دوباره ماستمالی کند فلان این کارهای عجیب و غریبی که انجام شده است  در قرن های مختلف هی حمله هجمه نمی‌دانم این را حذفش کنیم چیکار کنیم آقای ابن تیمیه یه طور دیگر آمده است  خواسته چی کند در عین حال ناچار شده است  اعتراف کند. در منهاج السنة آقای ابن تیمیه متوفای هفتصد و بیست و هشت هجری قمری جلد هشتم کتاب صفحه دویست و نود و یک می گوید:

وَغَايَةُ مَا يُقَالُ: إِنَّهُ كَبَسَ الْبَيْتَ لِيَنْظُرَ هَلْ فِيهِ شَيْءٌ مِنْ مَالِ اللَّهِ الَّذِي يُقَسِّمُهُ، وَأَنْ يُعْطِيَهُ لِمُسْتَحِقِّهِ (نهايت چيزي که مي توان گفت اين است که آنها (مهاجمین) وارد خانه ايشان شدند چون مي خواستند ببينند كه آيا در خانه فاطمه اموالی از بيت المال هست كه ذخيره كرده باشند تا آنها را مصادره كنند و ميان مردم توزيع كنند!

منهاج السنة النبوية في نقض كلام الشيعة القدرية، ابن تیمیه، تقی الدین احمد بن عبدالحلیم، المحقق: محمد رشاد سالم، جامعة الإمام محمد بن سعود الإسلامية، 1406 هـ ق، الطبعة الأولى، ج 8، ص 291.

 آقا حالا به تعبیر من بابا انقدر شلوغش نکنید هی می گویند آقا نمی‌دانم رفته تهدید کرده  است  هجمه کرده  است  وارد خانه شده است  فلان شده است  بهمان شده است   وَغَايَةُ مَا يُقَالُ: نهایتاً ما اینطوری می گوییم دیگر إِنَّهُ كَبَسَ الْبَيْتَ لِيَنْظُرَ هَلْ فِيهِ شَيْءٌ مِنْ مَالِ اللَّهِ الَّذِي يُقَسِّمُهُ، وَأَنْ يُعْطِيَهُ لِمُسْتَحِقِّهِ  . نهایتاً ما اینطوری می گوییم دیگر حمله کرده  است  که حمله کرده  است  خیلی کار خوبی کرده  است  دستشم درد نکند چرا لِيَنْظُرَ هَلْ فِيهِ شَيْءٌ مِنْ مَالِ اللَّهِ میخواست ببیند از اموالی که باید تقسیم میکرد برسد به مستحقان چیزی در خانه حضرت  زهرا (سلام الله علیها) وجود دارد که چیکارش کند. بردارد بدهد به مستحق.

 کجا خانه حضرت  زهرا (سلام الله علیها )؟ بیت المال مسلمین سوال آقای ابن تیمیه جریان خلافت و دستگاه خلافت آیا خانه همه را بازرسی کردند؟ شما یک سند میتوانی ارائه بدهی که خانه افراد دیگر را هم بازرسی کرده  باشند؟ یا نه فقط و فقط دختر پیامبر (صلی الله وعلیه و آله وسلم)   اینجا محل اتهام است  شما اگر یک سند به ما ارائه بدهید که در همه خانه های مدینه بازرسی کردند . یا نه فقط اینها بلدند وارد خانه دختر پیامبر (صلی الله وعلیه و آله وسلم)  شوند فقط خانه دختر پیامبر (صلی الله وعلیه و آله وسلم)   را گشتند بعد گشتند که ببینند مالی از بیت المال بوده  است در خانه حضرت  زهرا (سلام الله علیها) که نگه داشته است قایم کرده  است  العیاذ بالله.

 نکته دیگری در رابطه باهاش اتفاقاً به زبان آدم نمی‌چرخد  تو که بدتر کردی خراب‌تر از خرابی می خواستی توجیه کنی توجیه بدتری کردی که کلام زشتی را بیان می کنی که بله می‌خواسته است ببیند که. بعد ما توقع داریم خیلی خیلی ساده توقع داشته باشیم که آقا مثلاً تمام قصه‌ها را گفته باشند آقا تاریخ دیگر ما دست نمی‌زنیم ما سند تاریخی را میاوریم خود مردم قضاوت کنند آقا کدام قضاوت کنند کجا بیارن چه طور حاضرند این ها مدارک را بیایند راحت ارائه بدهند و فلان این ها یک فضیلت نمی‌گذارند حذف می‌کنند تقطیع میکنند تحریف می‌کنند فلان می‌کنند بعد ما توقع داریم تمام اسناد شهادت بیاورند مطرح کنند نمیدانم کامل در کتاب‌هایشان بگوییم آقا تاریخ نویس است دیگر چه تاریخ نویسی است که. اصل و اساس اتفاقات کلاً انکار می شود کلاً حذف می شود.

مجری:

 فکر می‌کنم این‌ها تاریخ نویسانی بودند که تاریخ را دوباره نوشتند خیلی ممنون متشکر جناب استاد واضح شد تا اینجا بحث هجوم و اینکه چه کار می‌کردند با این اسناد و روایت‌ها و دستکاری‌هایی که انجام می‌دادند یک رفت و برگشت دیگر داشته باشیم تا ببینیم در بخش سوم و پایانی برنامه چه تحریفاتی دیگری رخ داده است.

اجرک الله یا بقیه الله فی مصیبت امک الزهرا  (سلام الله علیها) عرض تسلیت و خیر مقدم مجدد دارم خدمت شما بینندگان عزیز و ارجمند. در خدمت شما هستیم با بخش سوم و پایانی ویژه برنامه ام الائمه و در خدمت جناب آقای دکتر عباسی هستیم و در دو بخش قبلی موضوع پیرامون تحریفات و حذفیاتی بود که در روایات پیرامون فضایل و همچنین واقعه هجوم به بیت حضرت  زهرا (سلام الله علیها ) در منابع مختلف اهل سنت انجام شده بود و بخش سوم و پایانی را در خدمت شما هستیم حالا جمع بندی و یا مورد دیگری است بفرمایید.

استاد: دکتر عباسی

 بله من ادامه صحبت آقای ابن تیمیه را که علت اصلی این حذف‌ها است  خواستم بیان کنم برای بینندگان عزیزمان خیلی جالب است همان جایی که ابن تیمیه در جلد هشت صفحه دویست و نود و هشت گفت:

وَغَايَةُ مَا يُقَالُ: نهایتاً این است که می گوییم میخواسته است بگردد ببیند مثلاً چیزی است از بیت المال یا نه علت این اصرار و پوشاندن در عبارات بعدش کاملا روشن می شود می گوید

.وَأَمَّا إِقْدَامُهُ عَلَيْهِمْ أَنْفُسِهِمْ بِأَذًى، اینکه بخواهد ابوبکر حمله کرده  است  باشد که اذیت کند حضرت  زهرا (سلام الله علیها) را فَهَذَا مَا وَقَعَ فِيهِ قَطُّ بِاتِّفَاقِ أَهْلِ الْعِلْمِ وَالدِّينِ، این قطعاً یک چنین چیزی صحت ندارد و حالا ببینید انقدر این اعصابش را به هم می‌ریزد این ماجرا که هی میرود جلوتر هی بیشتر به فحش دادن و به بی ادبی و به جسارت می افتد وَإِنَّمَا يَنْقُلُ مِثْلَ هَذَا جُهَّالُ الْكَذَّابِينَ، مثل این را آدمای جاهل و کذاب فقط نقل می‌کنند که آقا رفته باشد خودش دارد می گوید من حمله کردم رفتم این اتفاق. وَيُصَدِّقُهُ حَمْقَى   الْعَالَمِينَ، عالم‌های احمق این ها را تایید می‌کنند الَّذِينَ يَقُولُونَ: اینها کسایی‌ هستند که می گویند إِنَّ الصَّحَابَةَ هَدَمُوا بَيْتَ فَاطِمَةَ، وَضَرَبُوا بَطْنَهَا حَتَّى أَسْقَطَتْ.
حتی  این ها که در منابع آمده است  تو کتاب رواییتان آمده است  اینجا دیگر باز می افتد به بدتر از آن حرف ها و فحش دادن‌ها و جسارت‌ها وَهَذَا كُلُّهُ دَعْوَى مُخْتَلِقٍ، وَإِفْكٌ مُفْتَرًى، این ادعای نمی‌دانم باطل و تهمت قطعی است بِاتِّفَاقِ أَهْلِ الْإِسْلَامِ، وَلَا يَرُوجُ إِلَّا عَلَى مَنْ هُوَ مِنْ جِنْسِ الْأَنْعَامِ.

هرکسی که این را شروع کند مثل حیوان می‌ماند ترویج کند بگوید حرف بزند چرا به این حالت می‌افتد آقای ابن تیمیه به خاطر اینکه می‌بیند آقا یک عوارضی دارد پذیرش این روایات قبول این روایات که نمیتواند این کارا کند که اصلا اصل و اساس عقیده را زیر سوال دارد میبرد بخاطر همین ناچار است بد و بیراه بگوید ناچار حاضر نیست به هیچ عنوان بپذیرد این را یکی دو تا تحریف دیگر من بگویم بحثم تمام روایت. ابن ابی شیبه را که ما عرض کردیم که کسانی آمدند و تحریف‌هایی به اصطلاح انجام دادند از جمله در کتاب عرضم خدمتتان آقای صفدی الوافی بالوفیات آقای صلاح الدین صفدی چاپ دارالحیات تراث العربی آقای صفدی متوفای هفتصد و شصت و چهار هجری قمری جلد هفده این کتاب آمده است  صفحه صد و شصت و هفت آمده است:

وَعَن زيد بن أسلم عَن أَبِيه أَن عليا وَالزُّبَيْر كَانَا حِين بُويِعَ لأبي بكر يدخلَانِ على فَاطِمَة فيشاورانها ويتراجعان فِي أَمرهم فَبلغ ذَلِك عمر فَدخل عَلَيْهَا فَقَالَ يَا بنت سَوَّلَ الله مَا كَانَ من الْخلق أحدٌ أحب إِلَيْنَا من أَبِيك وَمَا أحدٌ أحب إِلَيْنَا بعده مِنْك وَقد بَلغنِي أَن هَؤُلَاءِ النَّفر يدْخلُونَ عَلَيْك وَلَئِن بَلغنِي لَأَفْعَلَنَّ وَلَأَفْعَلَن ثمَّ خرج وجاءوها فَقَالَت لَهُم إِن عمر قد جَاءَنِي وَحلف لَئِن عدتم ليفعلن وأيم الله ليفين بهَا فانظروا فِي أَمركُم وَلَا ترجعوا إِلَيّ فانصرفوا فَلم يرجِعوا حَتَّى بَايعُوا أَبَا بكر 

الوافي بالوفيات ،ج 17، 167المؤلف: صلاح الدين خليل بن أيبك بن عبد الله الصفدي (المتوفى: 764هـ)المحقق: أحمد الأرناؤوط وتركي مصطفىالناشر: دار إحياء التراث – بيروت عام النشر:1420هـ- 2000م

  روایت را نقل کرده  است  باز روایت وقتی رسیده است به. ماجرایی که خوب وَلَئِن بَلغنِي لَأَفْعَلَنَّ وَلَأَفْعَلَن ثمَّ خرج وجاءوها فَقَالَت لَهُم باز حضرت  (سلام الله علیها) إِن عمر قد جَاءَنِي وَحلف لَئِن عدتم ليفعلن وأيم الله ليفين بهَا تحریف را باز اینجا هم انجام داده است  و آقای صفدی هم خیلی مورد احترام نزد اهل سنت شخصیت والایی است.

 آقای ذهبی در تذکرة الحفاظ جلد سه چاپ کتب علمیه بیروت لبنان. صفحه نود و یک در رابطه با صفدی می گوید الامام العالم الادیب البلیغ الاکمل یعنی یک آدم معمولی دست چندم در بین اینها نیستش که آمده باشد این مسئله را بیان کرده  است  بنابراین من در پایان عرایضم این نکته را عرض میکنم که اسنادی را حالا در برنامه‌هایمان بینندگان عزیز فراوان دیدند اسناد متعدد برای اتفاقات متعدد از تهدید به احراق از پشیمانی بعد. به اصطلاح خلیفه اول نسبت به این ماجرا از ماجرای به اصطلاح سقط جنین از ماجرای در مسجد امیرالمومنین (سلام الله علیها ) را نگه داشتن با دست بسته و شمشیر بالای سر حضرت  (علیه السلام) آوردند خیلی از این ها اسنادش وجود دارد منتها این اسناد پخش است.

 در کتب اهل سنت سعی شده است  که این ها حذف شود سعی شده است  که اینها تحریف شود سانسور شود کوتاه تر باشد مجمل باشد ولی الحمدالله بسیاری از این‌ها همه کنار هم جمع شده است  جمع آوری شده است  بسیاری از اسناد جدید به دست آمده است  سال‌های گذشته عرض کردیم امسال هم. خیلی از اسناد را عرض کردیم اما این نگاه را داشته باشیم حواسمان به این باشد قرار بر این نبوده است که هیچ کدام از این ها نقل شود قرار بر این نبوده که اینا به دست ما برسه ما با افرادی مواجه نیستیم که اینها با صداقت آمده است  باشند روایات تاریخی را من در منابع نقل کرده  است  باشم بلکه از یه فضیلت کوتاه گرفته است تا بسیاری از اتفاقات دیگر را هرجا که توانستند تغییرات جدی ایجاد کردند برنامه نیاز داشته باشد ده جلسه بیست جلسه که بخواهیم این را ما فقط همین تحریفات را در امور مختلف. که فقط هم در ماجرای شهادت نبوده است در امور مختلف بوده است و بخواهیم نقد کنیم باید ده ها جلسه را در رابطه باهاش زمان بگذاریم.

مجری:

 خیلی ممنون و متشکرم جناب حاج آقای عباسی عزیز و واقعاً آدم تلنگری است یعنی این حرف ها را که میبیند و میشنود و این کتاب‌ها را که میخواند اینطور دقیق هم الحمدالله رفتید واکاوی کردید باید دوستان خود اتباع خلفا یک مقدار دقت کنند درنگ کنند به خصوص اهل علمشان اهل علم یک مقدار خودشان بررسی کنند. بنشینند این کتاب‌ها را و این منابع را کنار همدیگر قرار بدهند و ببینند که چرا این چنین شده است  چرا این دستبرد و دستکاری اتفاق افتاده است خیلی ممنون و متشکرم سپاسگزارم مجداً و ان شاء الله که موفق و موید باشید و همچنین تشکر می‌کنم از شما بینندگان و همراهان عزیز ارجمند عرض توسل ما همچون هر شب این باشد که زهرا  که عنایتش به دنیا برسد باشد که به فریاد دل ما برسد یا رب سببی ساز که در روز جزا پرونده ما به دست زهرا  برسد یــَــا رب الزهراء بحق الزهرا اشف صـَدر الزهراء بظهورالحُجـَة و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته.


ویژه برنامه ام الائمه - بررسی اسناد تاریخی شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها>

فاطمیه حضرت فاطمه س اسناد شهادت بهترین زنان تهدید خلیفه دوم آتش زدن خانه حضرت هجوم کتب اهل سنت خانه امیرالمومنین ع استاد عباسی