عصر انتظار

قسمت ششم برنامه عصر انتظار با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین شهبازیان
موضوع: نقد تفسیر حدیث وصایت از دیدگاه احمد بصری


 

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ:28/08/1400

برنامه:عصر انتظار

استاد شریفی:

بسم الله الرحمن الرحیم

عرض سلام و شب بخیر دارم خدمت همۀ بینندگان شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج)، خوشحالیم که بار دیگر در خدمت شما بینندگان عزیز هستیم با برنامه و یکی از برنامه های دیگر مهدوی و در خدمت استاد بزرگوار جناب استاد شهبازیان عزیز مهمان گرم خانه های شما عزیزان هستیم.

جناب استاد عرض سلام داریم خدمت شما.

استاد شهبازیان:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدُلِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِين‏.

عرض سلام و احترام خدمت همۀ عزیزان بیننده و همچنین حضرت عالی جناب آقای شریفی، إن شاءالله که خدای متعال توفیق بدهد آنچه که مورد رضایت اهل بیت هست إن شاءالله امشب بر زبان ما جاری بشود.

استاد شریفی:

ممنونم از خدمت شما استاد عزیز، امشب عزیزان یک برنامه خاصی داریم و شاید تفاوتی داشته باشد امشب برنامه ما با برنامه های دیگر از نظرشما عزیزان و بزرگواران، ما امشب در این برنامه مهمان خاصی را داریم جناب آقای سید پورآذر و ایشان شخصیتی بود که در جریان احمد بصری جزء لیدرهای اصلی این جریان و شخصیت علمی در این فرقه تا جای که مسؤلیت دانشکده مجازی مهدویت جریان احمد بصری در اختیار ایشان بود و تنها کسی که از نظر آقای احمد و جریان این شخص و این فرقه برای مناظره معرفی شده بود به صورت رسمی، إن شاءالله پیگیر برنامه ما باشید ایشان به عنوان مهمان ویژه در این برنامه شرکت خواهند کرد مطالبی را خدمت شما ارائه خواهند کرد و ما همین الآن می گوییم که اگر اتباع احمد ادعای دارند در این مطلب و می خواهند نقد کنند مطالب ایشان و مطالب اساتید مثل جناب آقای استاد شهبازیان را در این فرقه، بارها گفتیم درب این شبکه درب این برنامه به روی همۀ مخالفین مکتب اهل بیت من جمله این افراد باز هست تا در یک فضای خوب گفتگوی علمی صورت بگیرد.

هفته های گذشته جناب استاد شهبازیان بحثی را مطرح کرده بودند به عنوان راه های شناخت حجت خدا، حجت های خدا را چگونه باید بشناسیم؟ مدعیان دروغین را از حجت واقعی خدا چگونه باید شناخت؟ این مطلب در جلسه قبل توسط استاد شهبازیان مطرح شد، این جلسه هم در خدمت ایشان هستیم مقدمه ای از بحث هفته قبل شان را خدمت شما ارائه خواهند داد تا ما سؤال جدید این هفته را هم خدمت ایشان ارائه کنیم، جناب استاد اگر مقدمه ای از جلسه قبل بفرمایید ما و بینندگان متشکر می شویم از شما.

استاد شهبازیان:

ما در جلسه گذشته بحث کردیم که معیارهای شناسایی حضرت مهدی موعود (علیه السلام) را وقتی ما ذکر می کنیم اصلاً معیار به چه عنوانی هست؟ ما به چه چیزی معیار می گوییم؟ و عنوان کردیم یک معنای وسیعی را در این قسمت مد نظر داریم بعضی وقت ها در روایات با یک کلید واژه مشخصی که «بِأَيِّ شَيْءٍ يُعْرَفُ» مثلاً، حضرت را چگونه باید شناسایی کرد؟ کلیت حضرات معصومین را از جمله حضرت ولی عصر را و کسی که ادعای امامت و عصمت می کند، در کنار آن بعد از تعریفی که صورت گرفت اگر بینندگان عزیز هم حضور ذهن داشته باشند ما آمدیم گفتیم معیارهای که برای حضرات معصومین به کار گرفته می شود در اکثریت آنها با همدیگر اتفاق دارند مثلاً بحث علم، بحث معجزه ای که مثلاً باید حضرات معصومین ارائه بدهند و موارد دیگر، اما ممکن هست برخی از معصومین بنابر اقتضای زمانه خودشان یک تغییری اتفاق بفتد که در مورد همان معجزه ای که ذکر شد یک نکته ای را تذکر دادیم یا مثلاً در مورد بحث وصیت که حالا امشب إن شاءالله جزء بحث های بنده هست خدمت تا ارائه می کنم یک تذکرهای وجود دارد یک تفاوت های بین حضرات معصومین سابق و وجود مقدس حضرت ولی عصر (علیه الصلاة والسلام) وجود دارد.

محور سومی که بحث کردیم گفتیم این بحث های معیار شناسایی حضرت را ما معیارها را از کجا باید شناسایی بکنیم؟ یکی بحث عقل بود؛ عقل یک حرف های دارد یک صحبت های دارد و آنها را می آید به عنوان معیار خودش، اگر انسان بخواهد پیرو همان مباحث کلامی که آقایان در ضرورت حجت الهی و بحث اثبات امامت مطرح می کنند در اثبات امامت اصل وجود امام و تبیین کننده وقتی لزوم داشته باشد یا نبی و رسول باید وجود داشته باشد به هر حال این نبی و رسول و امام باید معیارهای را هم برایش مد نظر گرفت، عقل یک چیزهای می فهمد؛ می فهمد که عالِم بهتر از جاهل هست، معصوم بهتر از غیر معصوم هست.

نکته سومی که اینجا مطرح کردیم و بحث در موردش صورت گرفت برخی از معیارها را هم اجمالاً یک توضیحی دادیم؛ گفتیم یک دسته بندی وجود دارد این دسته بندی که هست ما در مورد معیارها یک معیارهای شخصی داریم برای حضرت ولی عصر مثل نام، نسب، شمایل که مواردش را با همدیگر مرور کردیم جلسه گذشته، و یک معیارهای شخصیتی داریم برای حضرت مثل همان علم، گونه های علم چه چیزی هست؟ جلسه گذشته گفتیم یک اشاره کلی کردیم، عصمت به چه معنای هست؟ این را یک اشاره کلی کردیم تا برسیم به فصل دیگری از فضای معیارها که وجود دارد، البته باز من این چون نکته مهمی هست تذکرش را جلسه گذشته عرض کردم خدمت بزرگواران و آن هم این که معجزه در مورد اهل بیت (علیهم السلام) یک وقت کسی کمان نکند که اهل بیت نیازی به معجزه ندارند، گفتیم متکلمین بزرگ ما مثل شیخ مفید، سید مرتضی، شیخ طوسی، مرحوم فاضل مقداد، مرحوم خواجه نصیرالدین طوسی، أبی الصلاح حلبی، مرحوم إبن قبه، اینها تصریح به این نکته دارند که ولی خدا دارای معجزه باید باشد، بله ممکن هست نیازی نباشد ارائه اش بکند یعنی چون در ائمه گذشته نص وجود داشت مستقیماً امیرالمؤمنین می فرمود که حسن بن علی، دیگر همین مقدار کفایت می کرد برای افراد که گرایش پیدا بکنند، اما در مورد حضرت مهدی (علیه السلام) تصریح آقایان بر این هست مخصوصاً مرحوم شیخ طوسی در «کتاب الغیبة» ذکر می کند که امام مهدی (علیه السلام) چون فاصله ای وجود دارد بین اینکه امام حسن عسکری (علیه السلام) مستقیماً دستش را در دست ما بگذارد، ما می دانیم که حضرت حسن عسکری (علیه السلام) به صورت کلی اشاره کرده که فرزند او امام دوازدهم هست تا این مقدار را می دانیم، اما ما چون رو بروی حضرت امام حسن عسکری نبودیم که بدانیم این فرد مصداق خارجی آیا مهدی موعود هست یا نیست آنجا مرحوم شیخ طوسی می فرماید که از جمله مواردی که حضرت مهدی (علیه السلام) باید ارائه بکند این بحث معجزه هست که معجزه یکی از راه های شناخت حجت خدا و حضرت مهدی (علیه السلام) قرار می گیرد.

استاد شریفی:

حالا جناب استاد من همینجا یک توقفی بدهم خدمت مطلب شما که شاید اتباع احمد بگویند حرف علمای شیعه برای ما هیچ حجیتی ندارد که بارها دیدیم این را، حتی روایات را اینها انکار می کنند چه برسد به علماء، برای اینکه من تکمیل کنم مطلب حضرت عالی را خود آقای احمد هم به همین نکته تصریح کرده که راه شناخت امام زمان معجزه هست حالا ایشان یادش رفته بود که جاهای دیگر گفته اصلاً راه شناخت حجت خدا معجزه نیست، مثلاً کتاب «سرگردان» نویسنده آقای احمد بصری، در صفحه 38، مردم چگونه امام زمان را خواهند شناخت؟

امام زمان (علیه السلام) را از نشانه ها و معجزاتش خواهند شناخت.

سرگردان، نویسنده احمد بصری، ص 38

حالا ایشان فراموش کرده بود جاهای دیگر انکار کرده بحث معجزه را ولی این مطلبی که شما فرمودید حساب دو دوتا چهارتای عقلی هست که این حجت خدا اگر مورد تحدی قرار بگیرد باید معجزه همراهش، حالا به قول شما مورد تحدی قرار نگرفته نیازی نبوده بعضی از ائمه ابرازی نکردند نشان ندادند که اینهم اشکالی به اصل مطلب وارد نیست.

استاد برای جلسه امشب ما من یک سؤالی از شما دارم؛ شما جایگاه را این موارد را مطرح کردید، ما می خواهیم برویم سراغ نص یا اصطلاحاً وصیت؛ این نص یا وصیت چیست؟ چه جایگاهی در راه شناخت حجت خدا دارد؟ و ما با چه چالش های در این مورد مواجه هستیم که باید چگونه از این چالش ها نجات پیدا کنیم که فریب مدعیان دروغین را نخوریم؟ الآن در این جریانی که ما داریم نقد می کنیم در این ایامی که برنامه داشتیم در این مبحث، می دانید جریان احمد بصری هم مدعی بر همین وصیت هست مدعی بر همین نص هست و ادعا می کند که دلیل حقانیت من این وصیت هست، اگر یک مقدار توضیح بدهید من ممنون می شوم.

استاد شهبازیان:

در مورد وصیت آن نکته ای که قابل تأمل هست ببینید اصلاً وصیت یعنی چه؟ وصیت همان چیزی که من و شما عرفاً و اول به ذات تبادر به ذهن ما می کند یعنی اینکه فرد برای پس از مرگ خودش نکاتی را متذکر می شود حالا این نکات ممکن هست در باب مسائل معنوی باشد و الهی باشد، یک وقت ممکن هست در مسائل مادی باشد، عموم مردم در همین فضای مادی و اینکه قرضم اینقدر هست، بدهیم اینقدر هست، طلبم اینقدر هست، نماز و روزه بدهکارم و غیره، اما آنچه که در روایات ما فرمودند؛ فرمودند که:

«بِمَ يُعرَفُ الإِمامُ؟

امام را به چه چیزی می توانیم بشناسیم؟

فرمود که:

«بِالْوَصِیَّةِ»

یکی از معیارهای شناخت حجت خدا وصیت هست، وصیت یعنی همان چیزی که پیغمبر یا ائمه اطهار برای پس از خودشان مکتوباً یا شفاهاً آمدند بیان کردند و گفتند امام بعد از ما چه کسی باشد.

استاد شریفی:

پس شیعه اصل وصیت را انکار نمی کند.

استاد شهبازیان:

اصل وصیت را می پذیرد.

استاد شریفی:

چون ما می شنویم از جناح مقابل همیشه می گویند شما به مانند خلیفه دوم اصل وصیت آقا رسول خدا را انکار می کنید، پس این تهمت هست.

استاد شهبازیان:

بله این که از حرف های بی خود احمد اسماعیل هست که آنجا چه در «عقاید الاسلام» چه در کتاب «الوصیة المقدسه» حالا این بنده خدا باید برود واقعاً به تعبیری یعنی خود جریان اتباع احمد همین نکته را اتهام های بی موردی که ایشان به افراد زده مثل اینکه یک وقت می گفت که علمای شیعه پایان غیبت را قبول ندارند، یک نفر را پیدا بکنید که همچین چیزی گفته باشد.

استاد شریفی:

تحدی هم کردیم که یکی از این مراجع شیعه را شما بیاورید که همچین سخنی را گفته باشد.

استاد شهبازیان:

نکته دومش این هست که می گویند که یا باید حدیث وصیت شیخ طوسی را مثلاً بپذیرید یا اینکه شما عمری هستید، این حرف حرف بی ربطی هست حالا نکته ای را عرض خواهم کرد، پس ما وصیت را قبول داریم ما می گوییم نصوصی از ائمه سابق پیغمبر بر اهل بیت وارد شده مصداقی از نصوص، نص را  عام تر می بینیم چون نص ممکن هست وصیت باشد ممکن هست نباشد مثلاً «علی مع الحق، والحق مع علی» نص هست اما وصیت نیست.

استاد شریفی:

یعنی شما می خواهید بگویید یک مکتوبی داریم یک بیان شفاهی داریم.

استاد شهبازیان:

یک چیزی که اصلاً طرف بگوید بعد از مرگ من اینطوری، می خواهیم خاص ترش بکنیم به آن بگوییم وصیت.

«إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ»

اگر یکی تان دم مرگش هست وصیت کند که البته این به این معنی نیست که دم مرگ باید بنویسی برخلاف جریان اتباع احمد اسماعیل و خود احمد اسماعیل، این می خواهد بگوید که تا آن لحظه مهلت داری یعنی تو یک سال قبل از مرگت هم بنویسی وصیت وصیت هست.

استاد شریفی:

هنوز از دنیا نرفتی تکلیف خودت را مشخص کن.

استاد شهبازیان:

بله هنوز از دنیا نرفتی این کار را انجام بده، وصیت را در روایات ما دو گونه فرمودند، پس یک راه شناخت حجت خدا هست و ما می پذیریم.

دو: اما وصیت چند گونه هست؟ دو گونه هست؛ یک وصیت داریم اصطلاحاً به آن می گوییم:

«وَصِيَّةٌ نَازِلَ مِنَ اَلسَّمَاءِ»

«وَصِيَّةٌ نَازِلَ مِنَ اَلسَّمَاءِ» چه چیزی بوده؟ جبرئیل برای پیامبر خدا از طرف خدای متعال نص مکتوبی را می آورد که در تعبیر روایات این هست که

«إِنَّ اَلْوَصِيَّةَ نَزَلَتْ مِنَ اَلسَّمَاءِ عَلَى مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه وآله وسلم) كِتَاباً لَمْ يُنْزَلْ عَلَى مُحَمَّدٍ (صلوات الله علیه وآله) كِتَابٌ مَخْتُومٌ إِلاَّ اَلْوَصِيَّةُ»

یعنی یک کتاب مکتوبۀ ملفوفه پیچیده شده ای بوده که این جبرائیل مستقیماً برای پیامبر می آورد، این نکته مهم هست، وقتی این را برای پیغمبر می آورد در آن گام اول و قدم اول حتی به پیامبر می گوید که امیرالمؤمنین، فاطمه زهرا یا هیچ کس دیگر در اتاق نباشد، مستقیم برای پیغمبر این را عرضه می کند، پیغمبر می گوید که این چه چیزی هست؟ پیغمبر! دوازده مهر بر این مکتوبه وجود دارد که از آسمان آمده به تعداد دوازده وصی بعد از تو و هر وصیی این را در اختیار داشته باشد در زمان مرگش به فرد بعدی بدهد، به فرد بعدی بدهد، این وصیت«نازلت من السماء» اصطلاحاً ما به آن می گوییم نازه شده ای از آسمان، پس نوشتاری بوده، مکتوبه بوده، ملفوفه بوده پیچیده مثل تومار بوده و این وصیت را مستقیماً جبرائیل برای پیغمبر آورده، این را مرحوم کلینی دارد، مرحوم صدوق دارد، کتاب الغیبه مرحوم نعمانی می آورد، پس ما این وصیت نازله مکتوبه از آسمان را داریم این وصیت را نام دوازده امام را تصریح کردند بعد اعتقاد ما بر این هست که این وصیت به عبارتی در اختیار کسی قرار نگرفت یعنی در بعضی از گزارش ها داریم حتی محمد بن حنفیه درخواست می کند از امام سجاد که قسمتی از این وصیت را مثلاً من نیاز دارم چون مباحث اخلاقی بوده مباحث لزوم کار یک امام، امام حسین باید چگونه برخورد کند، فلانی باید چه بکند یا چه اتفاقاتی می افتد بنابر روایات وجود داشته، آنجا محمد بن حنفیه می خواهد یک قسمتی را یادداشت کند امام سجاد اصل وصیت کامل را به او نمی دهد مقداری از آن را نسخه برداری می کند بعد به محمد بن حنفیه آن نسخه را می دهد، این وصیت در بیان روایات ذکر شده، چه کسانی در آن وصیت بودند؟ می فرماید دوازده نفر؛ از امیرالمؤمنین تا وجود مقدس حضرت مهدی (علیه السلام)، این دوازده نفر بیشتر ذکر شده؟ فرمود نه کسی دیگری در این وصیت ذکر نشده، اسامی شان چیست؟ اسامی را دانه دانه به ما گفتند که مثلاً امام باقر (علیه السلام) در روایتی ذکر می کند بقیه اهل بیت (علیهم السلام) گزارش های را ذکر می کنند، این وصیت مکتوبه نازله من السماء شاید سؤال به وجود بیاید برای بینندگان عزیز اگر قرار نیست به کسی نشان بدهند یعنی ما می خواهیم این را بگوییم فردا کسی نیاید مثلاً یک پوست پیچیده شده ای را بیاید نشان بدهد بگوید آی مردم این وصیت نازل شده از آسمان هست نه، اهل بیت آن را مستقیم به کسی نشان ندادند، ممکن هست فردی بگوید که پس چطور می تواند راه شناخت حجت خدا باشد؟ این راه شناخت بودن وصیت نازل شده از آسمان دو طرق دارد:

یک طریقش را به این صورت بوده که وقتی اسامی اهل بیت (علیهم السلام) در این وصیت آمده بنابر روایت های دیگر به ما رسیده، یعنی ما الآن می دانیم در آن وصیت نازل شده ای از آسمان اولاً نام دوازده نفر هست، این دوازده نفر هم اولی شان علی (علیه السلام هست بعد امام حسن هست بعد امام حسین هست همینطوری تا امام مهدی (علیه السلام)، پس اگر کسی آمد ادعا کرد من امام سیزدهم هستم، من امام چهاردهم هستم، من امام پانزدهم هستم، یا به عنوان یک وصیی خودش را معرفی کرد وصی برای پیامبر، ما نگاه می کنیم می گوییم اسم تو در این دوازده نفر نیست و نام تو در این دوازده تا نیست و اگر بخواهی بگویی سیزده و چهارده و پانزده، این تعداد افراد ذکر شده ای در وصیت مکتوب بیش از دوازده تا نبوده، پس اگر علی رضای پیغانی یک وقت آمد گفت من امام چهاردهم هستم ما می گوییم اصلاً در وصیت به چهاردهمی اشاره نشده، حسین علی نوری آمد گفت من جزء اوصیای پیغمبر هستم، آنجا نمی توانیم اشاره بکنیم، حسین پور هنری آمد، احمد اسماعیلی آمد هر کسی آمد می گوییم نیست چون باید وصیت نازل شده ای از آسمان به او شاره بکند و این وصیت نازل شده ای از آسمان تا حضرت مهدی نام مشخص وجود دارد و بعد از حضرت مهدی دیگر کسی معرفی نشده است، پس این انحصار در تعداد عدد برای من راهگشا هست، این یک طرف راه شناسایی.

دومین طریقی که هست ما روایت داریم از اهل بیت (علیهم السلام) که همین روایت برای ما معنی را مشخص می کند وصیت گونه دومی هم دارد، گونه دوم وصیت ها اصطلاحاً به آن می گویند «اَلْوَصِيَّةِ اَلظَّاهِرَةِ» یعنی وصیت آشکار، چرا به آن می گویند آشکار؟ عزیزان بیننده دقت بفرمایند آشکار به این صورت می گویند چون خیلی شفاف، علنی و رو در روی با مردم اهل بیت (علیهم السلام) این وصیت را ذکر می کردند، در گزارش و روایت دارد

«إِذَا قَدِمْتَ اَلْمَدِينَةَ»

مدینه یعنی شهر در این جا، نه شهر مدینه الزاماً، اگر فردی وارد شهری می شد

«حتّي مِنَ الصّبيان»

حتی از بچه ها می پرسید که وصی مثلاً امام صادق کیست؟ وصی امام سجاد کیست؟ به راحتی به او می گفتند محمد بن علی امام باقر (علیه السلام)، پس اینقدر شفاف بود که حتی بچه های در کوچه و خیابان، می خواهد بگوید که اینقدر بارز هست که افراد همه می شناسند، یک سؤال پیش می آید؛ این مگر با تقیه سازگار هست؟ اهل بیت مگر امامت شان را تقیه نمی کردند؟ شما چطور می گویی؟ این طرف می گویی امامت در تقیه بوده، از این طرف می گویی آن قدر بارز و شفاف وصیت شده که مثلاً بچه های در خیابان می دانند؟ این تمایزش این هست؛ متن وصیت ظاهره وصیت امام قبل به امام بعد بوده نه در مستقیم امامت، در امور جاریه زندگی که سنی ها هم این کار را می کردند، یعنی می آمد می گفت من باغاتی دارم متولیش چه کسی هست؟ محمد بن علی.

استاد شریفی:

وصی بعد من این فرزند من هست.

استاد شهبازیان:

دقیقاً، همین وصیتی که من و شما امروز داریم وکالتی به یک نفر می دهیم آقا قرض دارم قوله دارم نمی دانم غلام هایم را رسیدگی بکنید، موقوفاتم را رسیدگی بکنید، این کارهایم را انجام بدهید.

استاد شریفی:

حالا کنار این عقیده دیگری بوده که شیعیان می دانستند که اگر امام هر کدام از فرزندان خودش را وصی قرار بدهد امامت هم در همان شخص هست.

استاد شهبازیان:

بعد این شیعه یک کُد داشت می گفت اگر دیدید امام تمام امورات جاریه زندگی اش را به یک فرد واگذار کرد بدانید که او امام هست، این را در ذُکر شیعه بوده بزرگان شیعه می دانستند، حالا راه دوم وصیت مکتوبه هم اینجاست؛ به امام می فرماید که وصیت مکتوبه را شما پنهان می کنی؟ گفت بله، گفت پس چطور می تواند ملاکی برای ما بشود؟ امام فرمود برای اینکه بدانید وصیت مکتوبه پیش چه کسی هست ببینید به چه کسی وصیت ظاهره شده، اگر وصیت ظاهره برای تان مشکل شد به علم مراجعه کنید او را از نظر علمی محک بزنید آن فرد مدعی امامت را ببینید علم دارد یا علم ندارد.

استاد شیریفی:

کتاب «اصول کافی» جلد اول، صفحه 170 روایتی که با سند معتبر نقل شده که امام را چگونه بشناسیم حضرت تصریح کردند

«بِالْوَصِيَّةِ اَلظَّاهِرَةِ»

بعد آن نکته ای هم که شما فرمودید ادامه همین روایت هم هست که بعد آن تصریح می کند به علم او و به اینکه احکام شرع را چگونه این شخص بلد هست بلد نیست که آخر همۀ اینها همان علم امام می شود.

استاد ما مهمان ویژه ای که صحبتش را کرده بودیم تشریف آوردند إن شاءالله بعد از صحبت های جناب آقای سید پورآذر باز در خدمت شما هستیم.

همینطور که وعده داده بودیم به شما خوبان و بینندگان عزیز در خدمت مهمان ویژه برنامه جناب آقای سید پورآذر و مستبصری که امروز آمده است تا جبران کند آن گذشته خودش را و مردم را هدایت کند به سمت ولی و حجت واقعی خدا.

سلام علیکم جناب آقای سید پورآذر شب شما بخیر ما در خدمت شما هستیم بزرگوار.

سید پورآذر:

علیکم السلام و رحمة الله برادر عزیز آقای شریفی و همچنین سلام عرض می کنم خدمت کارشناس محترم برنامه آقای دکتر شهبازیان عزیز، در خدمت تان هستیم.

استاد شریفی:

خیلی خوش آمدید به برنامه ما، إن شاءالله که بتوانیم با کمک حضرت عالی در راستای معرفت افزایی نسبت به مقام آقا حجت بن الحسن (عج) گامی را برداشته باشیم.

بنده به عنوان اولین سؤال جناب آقای سید پورآذر از شما در رابطه با موضوعی که امشب در خدمت جناب استاد شهبازیان هم بودیم سؤالی را مطرح می کنم و بعد إن شاءالله سؤالات بعدی را بعد از پاسخ شما در خدمت شما خواهیم بود، شما بهتر از بنده می دانید که جریان احمد اولین ادعا و استدلال خودش همین حدیث وصیتی هست که استاد شهبازیان هم مطالبی را فرمودند، نظر حضرت عالی در مورد این حدیث وصیت و این بحث وصیت را اگر بیان بفرمایید من و بینندگان و استاد استفاده خواهیم کرد.

سید پورآذر:

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد الله رب العالمین الهم صلی علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم.

اولاً تشکر می کنم از شما که این جلسه را اختصاص دادید و فرصت دادید که بتوانم مطالبی را بیان بکنم و قدمی در بیان حق و تبیین حق إن شاءالله برداریم که حق و حقیقت برای همه آنهای که طالب حقیقت هستند روشن بشود.

در مورد وصیت که مهم ترین بحث در مورد دعوت جناب احمد هست بحث های مفصلی گفته شده و پاشنه آشیل دعوت احمد الحسن هم همین بحث وصیت هست، نکات بسیار خوبی عرض شده بیان شده، آقای دکتر شهبازیان بیان کردند استفاده کردیم و مطلب واقعاً به همین صورت که بیان کردند خیلی واضح هست ولی متأسفانه این امر بسیار واضح برای خیلی ها مشتبه شده و باعث گمراهی بسیاری از دوستان ما شده و کسی که به درستی وصی نیست با استفاده از وصیت پیغمبر هاتم (صلوات الله علیه) به عنوان وصی خودش را معرفی می کند و آن نکته مهم که باعث شده خیلی از دوستان به این مسائل واضح و روشن تر از آفتاب توجه نداشته باشند آن مطالب ناحقی هست که در کنار مطالب حق مشتبه شده تلبیس حق و باطل شده و خیلی از جوان ها طلبه ها مؤمنان به امام زمان عاشقان به امام زمان به عشق پیامبر و اهل بیت در مقابل احادیث و وصیت پیامبر خاتم و وصایای پیامبر خاتم احساس کردند که اگر رد بکنند این دعوت را بایستی روایات اهل بیت را رد بکنند بایستی حق را رد بکنند و در واقع آن باطلی که در بین این روایات خودش را مخفی کرده به آن توجه نداشتند و از نظرشان مخفی مانده و اگر این مسئله بارها تکرار بشود و بیان بشود و تبیین بشود متوجه این مسئله بشوند مسلماً گاهاً دید که انکار این دعوت به معنای انکار روایات اهل بیت (علیهم السلام) نیست و آن مسئله باطل که ذکر شده و کمتر به آن متوجه شدند همین مسئله هست که جناب احمد الحسن بیان می کند که وصیت علامتی هست که هرگز مشتبه نمی شود و کسی که به وصیت احتجاج بکند حتماً مدعی صادق هست چرا؟ چون وصیت یک قانون شناخت هست یعنی همۀ انبیاء و همۀ حجت های الهی نام شان در وصیت ذکر شده و یک نقض هم برای این قانون پیدا نمی شود یعنی یک پیامبری پیدا نمی کنید که نامش در وصایای قبلی پیامبران قبلی و حجت های الهی وجود نداشته باشد، این کلام حقی هست، از همین مسئله استفاده شده پس ممکن نیست مدعی کاذبی بیاید به وصیت احتجاج بکند، چرا؟ چون قانون شناخت نقض می شود، ببینید چطور مغالطه شکل گرفت؟ آن قانون این بود که حجت های خدا همه نام شان در وصایای پیشین ذکر شده و یک پیامبری را شما پیدا نمی کنید که نامش در وصیت پیامبران قبلی وجود نداشته باشد، این درست هست، ولی اینکه مدعی کاذب بتواند به وصیت احتجاج بکند یا نه این در تعارض با قانون شناخت نیست و طبق عقل و طبق روایات مدعی کاذب می تواند به وصیت احتجاج بکند و همین تعدد مدعیان باعث مشتبه شدن وصیت می شود و با وصیت نمی شود مدعی صادق را از کاذب تشخیص داد لذا با مراجعه به روایات که می دانیم که علامت های دیگری ذکر شده که در صورتی که یکی از علامت ها مشتبه شد با استفاده از علائم دیگر با ضمیمه کردن علامت های دیگر آن اشتباه و آن مشکلی که در علامت های دیگر رخ داده از بین برود و در روایات بیان شده «إنْ أَشْکَلَ عَلَیْکُمْ هَذَا» یعنی مشتبه شدن وصیت مسئله ای هست که غیر از اینکه پشتوانه عقلی دارد در روایات ما هم متعدد ذکر شده مثل این روایتی که بسیاری از پیروان احمد الحسن به این روایت استناد می کنند ولی آن بخشی از روایت که بیان می کند وصیت اگر مشتبه شد علامت های دیگر را ضمیمه کنید و به حق راه پیدا می کنید این را مخفی می کنند این را حذف می کنند، خیلی از این کانال ها را دوستان برای ما فرستادند که این روایت را ذکر کردند ولی «إنْ أَشْکَلَ عَلَیْکُمْ هَذَا» اگر وصیت مشتبه شد که در روایت ذکر شده این حذف شده متأسفانه، نمی شود که ما «یُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ یَکفُرُ بِبَعْضٍ» بشویم ما بایستی تابع اهل بیت باشیم دیگر، نه آن مقدارش که دوست داریم را بپذیریم آن مقدار که دوست نداریم و با اهداف ما سازگار نیست را حذف بکنیم، پس این مشتبه شدن در روایات ما ذکر شده در این روایات گفته شده اگر وصیت مشتبه شد علامت های دیگر هست، چطور می شود که وصیت مشتبه بشود؟ بیان کردیم عوامل مختلفی ممکن هست باعث بشود که وصیت مشتبه بشود؛ یکی از عواملی که باعث می شود وصیت مشتبه بشود این هست که مدعیان دروغین به وصیت احتجاج بکنند و اتفاقاً همین روایت امام باقر (علیه السلام) که در تفسیر عیاشی نقل شده قرائنی که قبل و بعد از این روایت وجود دارد خبر می دهد به ما که بسیاری از افردا که منتسب به پیامبر هم هستند می آیند و قبل از ظهور ادعاهای می کنند تابع آنها نباشید به این پرجم هایی که ادعا دارند و ادعای امامت و وصایت و نبوت دارند به اینها توجه نکنید و فقط منتظر کسی باشید که این علامت ها را داشته باشد و اگر این علامت ها مشتبه شد علائم دیگر برای شناخت حق وجود دارد، این قرینه ها به ما کمک می کند که متوجه بشویم آن چیزی که باعث می شود وصیت مشتبه بشود در این روایت امام باقر (علیه السلام) تعدد مدعیان دروغین هست تعدد پرچم ها هست، پس یکی از عواملی که باعث می شود وصیت مشتبه بشود این که مدعیان دروغین می آیند به وصیت احتجاج می کنند خودشان را با وصیت معرفی می کنند و نامی که در وصیت ذکر شده را بر خودشان تطبیق می کنند، اینهم در این روایت ذکر شده و هم موارد زیادی وجود دارد مثل روایتی که در مورد وصیت حضرت یوسف (علیه السلام) به موسی بن عمران شده و در روایات دیگر بیان شده که بعد از وصیت حضرت یوسف (علیه السلام) بنی اسرائیل فرزندان شان را نام عمران می گذاشتند و آنها هم نام فرزندان شان را موسی می گذاشتند به امید اینکه آن منجی که وعده داده شده از فرزندان آنها باشد و در روایات آمده که 50 نفر مدعی کذاب قبل از موسی آمدند که همۀشان مدعی شدند من موسی بن عمران هستم، در این روایت به وضوح بیان شده که 50 نفر مدعی کذاب قبل از ظهور حضرت موسی (علیه السلام) مدعی شدند موسی بن عمران هستند، حالا یک کسی بیاید بگوید که نه اینها به وصیت احتجاج نکردند وصیتی که چنین بین بنی اسرائیل واضح و آشکار بیان شده و همه به عنوان آن وصیت نام شان را موسی گذاشتند نام فرزندان شان را موسی گذاشتند و آن مدعیان آمدند مدعی شدند که ما موسی بن عمران هستیم می شود گفت که اینها به وصیت احتجاج نکردند؟ به چه عنوان خودشان را موسی بن عمران نامیدند؟ اینها معانی ظاهری هست که این روایات مورد انکار برخی پیروان احمد الحسن قرار می گیرد، و روایات فراوان دیگر که در آن روایات به وضوح بیان شده که وصیت ممکن هست مشتبه بشود، این مهم ترین بحث هست که بایست به آن پرداخته بشود و تبیین بشود تا این مطلب باطلی که با آن مطلب حق مخلوط شده و بر خیلی از جوان های پاک مؤمن مشتبه شده و به بیراهه رفتند این واضح بشود.

استاد شریفی:

خیلی ممنون از نقدی که فرمودید به این مطلب، ما در همین برنامه و در خدمت استاد شهبازیان و دیگر اساتید این مسئله را بارها ذکر کردیم که عده دیگری هم بودند که به همین حدیث وصیت احمد احتجاج کردند و اینکه آقای احمد می گوید هیچ کسی جز آن مدعی حقیقی نمی تواند به آن وصیت احتجاج کند همینطور که شما برادر بزرگوار فرمودید اینکه عده ای آمدند از شیخیه و مثل علی رضا پیغان و اینها ادعا کردند خود همین دلیل بطلان این ادعا هست و همینطور که شما فرمودید مدعیان دروغین چه در اسلام چه مدعی نبوت چه مدعی امامت چه مدعی مهدویت که هیچ، حتی در ادیان دیگر هم اینها مدعی شدند برای اینکه حجت خدا هستند بنابر همان وصیت و نصی که مطرح شد، ممنونم جناب آقای سید پورآذر.

سؤال دیگری که من از حضرت عالی دارم این هست که شما بعد از استبصارتان حداقل برای بنده و شبکه حضرت ولی عصر سؤالات و پیامک های زیادی می آمد به این عنوان که آقای سید پورآذر اعلام برائت جسته از این فرقه آمد بیرون و خدا خیرش بدهد حالا همه می گفتند ایشان یک کار خیری کرده هست حالا چه کرده که آن دیگر خود ایشان اگر مایل باشند بگویند که باعث برگشت ایشان به دامن اهل بیت شد، اکثراً از ما این سؤال را می پرسیدند؛ آقای سید پورآذر قرار هست زین پس چیکاری انجام دهد؟ ایشان به هر حال مدتی مبلغ این جریان بوده و شخصیت اول علمی این جریان در ایران و ما الحمد الله دیدیم که حضرت عالی به صورت کلیپ های کوتاه شروع به نقد جریان کردید، در بین جریان مقابل احمد بصری این کلیپ های حضرت عالی با استقبال رو به رو شد و پیگیر هستند خیلی از عزیزان، حالا ما می خواستیم ببینیم این کلیپ های شما در بین خود اتباع احمد که هنوز در این جریان هستند چه باز خوردی داشت؟ آیا اطلاع و آگاهی از این مسئله دارید جناب آقای سید پورآذر؟

سید پورآذر:

بله خیلی از دوستان چون ما را از خیلی قبل می شناختند و به قولی نان و نمک همدیگر را خورده بودیم تماس می گرفتند درخواست می کردند که با هم بنشینیم صحبت بکنیم و ما هم مشتاق هستیم که با دوستان مان بنشینیم صحبت بکنیم إن شاءالله که باعث بشود حق روشن بشود، ولی برخی افراد نمی شناختند توهین می کردند، این مسائل وجود داشت، ما در حوزه مهدوی که تدریس می کردیم و در دانشگده مهدوی که فعالیت داشتیم برخی ما را می شناختند جایگاه علمی ما را قبل از دعوت که اصول تدریس می کردیم مقالاتی منتشر کردیم می شناختند ما را لذا این برای شان مهم بود که چطور شد آقای پورآذر از دعوت برگشته و دوست داشتند که حرف های ما را بشنوند، الحمد الله تعداد زیادی از دوستان پیام دادند حضوراً من خدمت شان رسیدم و آنها هم از دعوت احمد الحسن اعلام برائت کردند ولی متأسفانه یک مقدار به خاطر جوّی که وجود دارد حاضر نیستند به صورت عمومی بیان بکنند ولی در جمع های خصوصی خودشان بین خانواده های خودشان بیان کردند حتی یکی از دوستان که چندتا برادر و خانواده کلاً مؤمن بودند آنها از این دعوت اعلام برائت کردند بین فامیل هم اعلام کردند ولی به صورت عمومی هنوز تمایلی برای بیانش ندارند، ولی تلاش خودشان را برای اینکه آن مقدار افرادی که می شناسند آن ها را حق را برای شان بیان بکنند تلاش خودشان را می کنند إن شاءالله که خدا به آنها توفیق بدهد بتوانند تأثیر بیشتری بگذارند.

استاد شهبازیان:

من هم عرض سلام و احترام دارم خدمت برادر عزیزمان جناب حاج آقای پورآذر که خودشان به هر حال از اساتید بودند از بزرگوارانی که طبیعتاً بخاطر آن صبغه علمی که داشتند بعد از گرایشی که به آقای احمد اسماعیل اتفاق افتاد خیلی سریع توانستند یک جایگاه ویژه ای در بین اتباه احمد پیدا بکنند و برای حل و فصل مشکلات جریان احمد اسماعیل عملاً به ایشان مراجعه می کردند و خیلی از کارها را انجام می دادند، من همین مختصر هم عرض سلام و احترام دارم خدمت این برادر بزرگوار، امیدواریم که خدای متعال توفیق بدهد بتوانیم در کنار هم بیش از پیش و با قوت بیشتری و قطعاً فرمایشات شما تأثیر بیشتری را می تواند روی اتباع داشته باشد شاید آن نقطه انصافی که هنوز کورسوی در دل افراد و اتباع احمد اسماعیل که ما اعتقاد داریم اکثریت این افرادی که گرایش به احمد پیدا کردند از روی عشق و علاقه به حضرت ولی عصر گرایش پیدا کردند حالا معدود افرادی را داریم که یا متعصب اند یا کاسب اند مثل از نظر بنده جریان خود مکتب نجف اینها شاید به نوعی کاسب باشند اما قطعاً آنهایی که حق و حقیقت را به دنبالش هستند این برادر بزرگوارمان دیگر از دل خودشان بعد از تحقیق مفصل توانسته به این نتیجه برسد که جریان احمد اسماعیل باطل هست، باز من هم تقدیر و تشکر دارم از حضرت عالی که لطف کردید امشب در برنامه حضور پیدا کردید و هم اینکه بنده این لطف را از جانب شما إن شاءالله خواهیم داشت که بتوانیم هم پای با اساتید نقدی که هستند به یاری خدا اتباع احمد را بتوانیم دانه دانه از این باتلاقی که احمد اسماعیل درست کرده بیرون بکشیم.

استاد شریفی:

من جناب آقای سید پورآذر به عنوان سؤال آخر؛ ما تقریباً در جریان احمد این چند ساله از حضرت عالی آنچه که انصار احمد معرفی می کردند حضرت عالی را به عنوان یک شخصیت علمی، موجه و متین بود یعنی یک شخصیتی که علاوه بر بحث علمیش و جایگاه علمیش در جریان احمد شخص مؤدب و بسیار متین معرفی می شدید از طرف اتباع و انصار آقای احمد بصری، اما آن روزی که کلیپ استبصارشما بیرون آمد و تصریح کردید که این جریان باطل هست حالا من عذرخواهی می کنم که دارم این سؤال را مطرح می کنم و این موضوع را، فحاشی های بسیار رکیکی به حضرت عالی همان روز از جانب اتباع احمد در فضای مجازی نشر پیدا کرد تا حتی که تهمت منافق بودن شما و مزدور بودن شما از اصل اول جریان احمد هم در کانال ها و گروه های شان مطرح می شد، من خواستم در مورد این مسئله یک توضیحی به بینندگان ما بدهید واقعاً چه فضایی ایجاد شد برای حضرت عالی با توجه به آن سابقه ی که شما در بیان خود اتباع احمد بصری داشتید.

سید پورآذر:

من وقتی که سال 93 دعوت احمد الحسن را شنیدم و ایمان آوردم به این دعوت، از اساتیدم دوستانم هم مباحثه ای هایم خیلی ها که ما را می شناختند با اینکه به عنوان یک شخصی که منحرف شده معتقد بودند که ما منحرف شدیم و یک جریان آنها می گفتند داعش شیعه ملحق شدیم ولی دلسوزانه بود یعنی برخورد دوستان من نسبت به من وقتی که به جریان احمد الحسن ملحق شدم دلسوزانه بود دائماً پیگیری می کردند از من می خواستند بیایم برویم پیش استاد فلانی پیش افراد مختلف برویم صحبت بکنیم، تلاش می کردند که دست من را بگیرند و آن حق برادری را به جا بیاورند، توهین به ما نمی شد یا اگر چه برخی برخوردهای که بالاخره ما با برخی از نزدیکان مان باعث شد قطع رابطه بکنیم بخاطر آن هیجان ابتدایی که بود و تندیی که خودما داشتیم ولی با این حال آنها تندی به این شکل با ما نداشتند و دائماً دلسوزانه برخورد می کردند، ولی در مقابل وقتی که متوجه اشکالات زیادی شدم و بازنگری کردم در ادله و از روی تحقیق، نه آن موقع که ملحق شدم به احمد الحسن روی عناد بود، نه وقتی که از این جریان جدا شدیم روی لجاجت و عناد و اهداف مادی و هوای نفس و اینها بوده، اینطور نبوده، ولی متأسفانه دوستانی که هفت سال کنار هم بودیم زندان رفتیم دستگیر شدیم در جریان تاسوعا قبل آن زندان رفتیم و با هم فرار کردیم، بالاخره خیلی مشکلاتی که کنار هم بودیم با هم، با فرادی که نان و نمک همدیگر را خوردیم دلسوز هم بودیم حالا خاطرات که زیاد هست من با خود آقای فتحیه اولین بار که دستگیر شد من رفتم دادگاه ویژه در آنجا شروع کردم به دفاع از آقای فتحیه و همان جا می خواستند من را بگیرند زندان بیندازند که یک دفترداری بود ما را برد بیرون یک کم با ما صحبت کرد که تند نشو و اینها، خیلی مسائل بر ما اتفاق افتاد کنارهم بودیم ما، بعد که ما از روی تحقیق نظرمان عوض شده برخی متأسفانه با فحش و ناسزا و چیزهای که قبلاً به ما نمی شد ولی افرادی که خودشان را منتسب به امام زمان می دادند و خودشان را زمینه ساز ظهور می دانند نسبت به کسی که آزادانه فکر کرده و تحقیق کرده اینطور برخوردی اصلاً انتظار نداشتم، کسانی که دائماً توصیه می کنند آزادانه فکر کنید خودتان عقاید خودتان را بسازید و تقلید نکنید اینطور افراد با این سبقه اعتقادی نسبت به کسی که آزادانه می آید فکر می کند از روی ادله و مبنا و علم به بطلان خودشان رسیده مورد هجمه و بی احترامی، توهین واقع می شود، البته خالی از ذکر نیست لازم هست ذکر کنم برخی دوستان هم واقعاً دوستانه با من تماس گرفتند صحبت بکنیم و به زعم خودشان کمکی به ما بکنند بودند ولی وقتی مقایسه می کنم این دو حادثه را می بینم که کسانی که مدعی اخلاق هستند اصلاً پایبند به اخلاق نبودند و تهمت های فراوانی به بنده وارد کردند، من که سال ها بنده را می شناسند از روحیات بنده فعالیت های بنده، همۀ اینها را می دانند ولی متأسفانه چیزهای که شایسته نیست افرادی که خودشان را منحصر به امام زمان می دانند انجام بدهند در اینها وجود داشت و همین یک اشاره ای هست که «اَلعاقِلُ یَکفیهِ الاِشارَه» که این جریان جریان حقی نیست.

استاد شریفی:

ممنونم از جناب آقای سید پورآذر، به قول استاد ما دکتر آیت الله حسینی قزوینی کسی که در مسیر دفاع از مکتب اهل بیت قرار می گیرد باید خودش را آماده کند برای شنیدن فحش ها و بی ادبی های مخالفین مکتب اهل بیت، من خیلی تشکر می کنم از حضور حضرت عالی، اگر حرف پایانی دارید در خدمت شما هستیم جناب آقای سید پورآذر بزرگوار.

سید پورآذر:

خیلی ممنونم از این فرصتی که قرار دادید خدا به شما توفیق بیشتر بدهد در دفاع از مکتب اهل بیت إن شاءالله روز به روز موفق تر بشوید.

استاد شریفی:

خواهش می کنم، بر می گردیم خدمت شما بینندگان عزیز مطالبی بسیار قشنگ و زیبایی را آقای سید پورآذر فرمودند کسانی که مدعی اند ما آمدیم حکومت مهدوی و اخلاق مهدوی را در جامعه نشر بدهیم اینگونه برخورد می کنند.

لحظات خوبی را با هم سپری کردیم در خدمت استاد شهبازیان و جناب استاد آقای سید پور آزر بودیم از مطالب ایشان هم بهره بردیم، ان شاء الله برنامه را ادامه خواهیم داد با حضور شما و تماس های شما، و الآن هم دوباره دعوت می کنیم اگر از اتباع آقای احمد بصری کسی هست که مدعی هست ما راه مان اشتباه است، فهم مان اشتباه است،  می توانند تشریف بیاورند مطلب شان را بگویند، میلونها بیننده دارند برنامه را تماشا می کنند، هدایت کنند این شیعیانی که تا الآن نمی دانستند 24 امام دارند، و فکر می کردند 12 امام و 12 وصی بعد آقا رسول خدا ایشان معرفی فرمودند، خب بیننده بزرگواری پشت خط هست، تماس تلفنی  ایشان را می گیریم بعد ان شاء الله در خدمت استاد هم خواهیم بود، جناب آقای جوادی عزیز از بیرجند، جناب آقای جوادی سلام علیکم شب شما بخیر در خدمت تان هستیم.

بیننده:

سلام علیکم عرض ارادت خدمت استاد عزیز جناب آقای شریفی و استاد عزیزمان جناب آقای شهبازیان، من شاید 20 دقیقه به 7 قبل از اینکه برنامه شروع بشود با یکی از این اتباع داشتم بحث می کردم، و به او گفتم که برنامه ساعت 8 قرار است پخش بشود شما بیا برنامه را ببین، یک بحث هایی شد که تا ساعت 8 درگیر بودیم با ایشان، جناب آقای شریفی یک بحثی شد مابین این اتباع، من گفتم ببین شما اگر اعتقاد به امامت داری بحثی نیست ولی یک سؤال برای من پیش آمده، احمد اسماعیل گفته که دزدی از اموال کسانی که او را قبول ندارند، این درست است؟

استاد شریفی:

بله

بیننده:

بعد می گوید که نه اینطور نیست گفته ناصبی هایی که، از ناصبی ها شما می توانید دزدی کنید، گفتم ببین در کتاب هست گفته کسانی که من را قبول ندارند، الآن من نوعی مهدی جوادی قبولش ندارم آقای احمد را، وقتی قبول ندارم پس من هم می شوم جزو آن کسانی که احمد را قبول ندارند، پس یعنی شما باید بیایید از مال من دزدی کنید؟ گفت نه گفته از ناصبی، گفتم نیست، می گوید ما در روایات ائمه داریم که ائمه هم فتوا دادند، یا روایت هست که می توانید از ناصبی شما دزدی کنید، سؤالی برایم پیش آمد استاد، که این حرف این آقا، من به او گفتم یک روایت صحیح السند برایم بیاور از یک ائمه که گفته باشد، شما دزدی کنید، می گوید نه گفته ناصبی، من گفتم دشمنش، بدترین دشمنش را برایم بیاور؛ یک سؤال من این بود آیا همچین روایتی اصلاً وجود دارد؟ که ائمه ما گفته باشند که شما دزدی کنید از دشمن خودت یا ناصبی یا هر کس دیگر، یکی این سؤال استاد، یکی هم بحث جناب سید عزیز ما جناب آقای پور آذر، من گفتم که جناب آقای پور آذر برگشتند، شما چرا با ایشان صحبت نمی کنید، چرا حرف شان را گوش نمی کنید، چرا حداقل فکر نمی کنید، گفت ایشان هم مثل آن منافقانی بودند که در زمان پیامبر، که خود پیامبر هم خبر داشت ولی کاری به آنها نداشت، این بحث را پیش کشید، حالا می خواستم در مورد این یک صحبتی بکنید، که بحث هست که می گویند زمان پیامبر هم منافقان بودند، ولی پیامبر کاری به آنها نداشت، ایشان هم منافق بوده در این مسائل، حالا این امام ایشان که می دانسته این منافق است، چرا این را گذاشته مسؤل دانشکده مهدویت، و چرا تمام این مدعیانی که به احمد الحسن، به ایشان مراجعه می کردند و آیا احمد الحسن فکر نکرده که وقتی که می آید تمام این طرفدارهایش را می فرستد به طرف این آقا می گوید شما بروید از این اقا سؤال کنید جواب تان را بگیرید مشکل تان را حل کنید، این احمد الحسن نفهمید که این منافق است این فردا اینها را از راه می برد برایش مشکل می شود درد سرمی شود، این چطور امامی بوده که این را نفهمیده.

استاد شریفی:

جناب آقای جوادی تقریباً فکر کنم دو هفته پیش بود در برنامه مهدی یار یک بیننده ای از اتباع احمد تماس گرفت، و آنجا هم همین مطلب را تصریح کرد که این آقای پور آذر منافق بوده و تهمت هایی که به ایشان می زدند، گفتم دلیل، یعنی اول دلیل این حرفت، اول ثابت بکن تا بعد برویم سراغ ادامه اش، ایشان گفت مدرک نمی خواهد، احتاج به سند ندارد، احتیاج به مدرک ندارد، حالا آنکه بدون دلیل حرفی را مطرح کرد، همینطور که این بزرگوار به آقای جوادی هم می فرمایند، من به این بزرگوار این را گفتم، گفتم خیلی خب ایشان منافق و از اول با نفاق آمده در جریان احمد، آقای احمد چگونه یک شخص منافق را با اینکه علم لدنی دارد علم الهی هم دارد، یک شخص منافق را می گذارد مسؤل عقیدتی و اخذ دین برای اتباع، گفت زمان پیغمبر هم بودند کسانی که ما می گوییم اینها نفاق داشتند، و کنار پیغمبر بودند، من از ایشان این را پرسیدم گفتم در کجا می توانید طبق عقیده شیعه یک مطلب صحیح بیاوری، که پیغمبر در امور دینی مردم را ارجاع داده باشد به یکی از این منافقین و گفته باشد، چون بیانیه مکتب در مسئله خادمین شان همین مسئله هست، که طبق آیه «أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ»  این کسانی که ما نسب می کنیم سخن آنها سخن خود احمد بصری است و شما باید کلام آنها را بعنوان عقیده مسلم بگیرید و دین را از آنها اخذ کنید، شما یک مورد بیاورید از آن افرادی که می گویند منافق بودند در زمان پیغمبر، نه این احکام ظاهری حالا یا فرمانده جنگ باشد، پرچم دار فلان باشد، نه اخذ دین، پیغمبر گفته باشد از این منافق دین تان را اخذ کنید، هرچه هم که او می گوید حرف من است، باید کامل از او اطاعت کنید، و بعد مشخص شده باشد که این از قبل اصلاً منافق بوده و آمده در دین اسلام، ایشان گفت من الآن حضور ذهن ندارم می روم می گردم پیدا کنم، الآن دو سه هفته ای هست هنوز بنده خدا نیامده تا این را مدرک بیاورد، حالا نکته ای که اقای جوادی فرمودند، آقای جوادی سؤال دیگری هم دارید؟

بیننده:

نه ممنون متشکر استاد ببخشید مزاحم شدم وقت شریف شما را گرفتم، فقط بحث این دوتا سؤال بود، یکی را که جواب دادید، یکی هم بحث آن فتوای دزدی که احمد گفته بود کسانی که من را دوست ندارند من را قبول ندارند، این را می توانید از اموال اینها دزدی کنید بشرطی که کسی متوجه نشود و باعث آبرو ریزی نشود.

استاد شریفی:

آقای جوادی اجازه بدهید اصلاً اسکن اول و مطلب را برای بیننده ها توضیح بدهم اسکن کتاب را بیاورم، آقای احمد بصری تصریح کرده است که مال شیعیان حرمتی ندارد، و هرچقدر که شما می توانید از این افراد دزدی کنید، کتاب پاسخ های روشنگرانه، جلد 4،  پرسش 346، حکم مال ناصبی، حالا این بحث ناصبی را هم من اینجا توضیح بدهم، و تدلیس اینها که نسبت به آن روایات انجام می دهند، یک از اتباع احمد سؤال می پرسد که بله آقای امام ما یک نفر هست صاحب شرکت بنده هست، و شما را قبول ندارد، و من می توانم جعل سند کنم، بجای 500 درهم 100 درهم یا بیشتر کلاه برداری کنم از این شخص، آیا جایز است؟ ببینید پاسخ چه می دهد،

با دشمن ائمه یا مهدیین دشمنی کن، همچنین با پیروان آنها،

پاسخ های روشنگرانه، احمد بصری، ج4، پرسش 346

آقای احمد بصری مراجع شیعه را دشمن خودش می داند، هر کسی که احمد را قبول نداشته باشد دشمن احمد بصری است، و از آنطرف مراجع شیعه دشمن احمد، مقلدین آن مراجع هم پیروان آن مرجع، همه اینها می شوند، زیر شاخه همین بحثی که احمد مطرح می کند،

بیننده:

ادعا کرده گفته هر کس احمد را قبول نداشته باشد،

استاد شریفی:

یک لحظه من توضیح کامل به شما بدهم،

با دشمنان ائمه، با مراجع شیعه یا که اینها با ائمه یا با من احمد بصری دشمنی دارند، و همچینین مقلدین مراجع مال آنها محترم نیست، و برای شما جائز است که همه یا بخشی از آن را برای خودت بگیری در صورت امکان،

این یک فتوای احمد بصری است در یک کتاب، چون چند فتوا ایشان دارد، که آنجا آمده حکم مال ناصبی که این را هم توضیح بدهم؛ در یک فتوای دیگر در کتاب جوابهای روشن کننده، جلد 2، صفحه 155، سؤال 137، باز دوباره یکی از اتباع بسیار مطهر آقای احمد بصری که همه اش دنبال دزدی و دنبال کلاه برداری هستند، سؤال می پرسد از احمد که الآن می شود از سرور های اینترنتی مردم را هک کرد، آیا جایز است که من اینترنت مردم را هک کنم، سرور شان را هک کنم و از اینترنت آنها استفاده کنم، آقای احمد جواب می دهد جایز نیست مگر اینکه صاحب آن شبکه اینترنتی دشمن با امام و مهدیین باشد در آن صورت مال او محترم نیست، تدلیسی که اینها انجام می دهند این است، می گویند در روایات شیعه هم آمده، که ناصبی مالش حرمتی ندارد، روایت شیعه نه روایت اهل سنت هم آمده، اجماع مسلمین بر این است که مال ناصبی حرمتی ندارد، اما چه کسی ناصبی است، دقت کنید این مهم است، ما می گوییم کسی که بداند مقام اهل بیت را و به اهل بیت جسارت و توهین کند، و فحاشی کند، می شود ناصبی، اما این در مورد کسانی که مخالفت می کنند با احمد صدق می کند؟ بحث سر این است که چه کسی ناصبی است، احمد می گوید هر کسی که من را قبول ندارد نجس است کافر است، و در حکم ناصبی است، چند درصد مردم الآن احمد را قبول دارند؟، حالا ان شاء الله در سلسله برنامه ها این را خواهیم آورد که تکفیر مخالفین در جریاناحمد بصری، احمد 15- 16 سال پیش بیانیه ای صادر کرد که از این پس هر کسی به من احمد بصری ایمان ندارد از دایرۀ ایمان و اسلام خارج است اعمال و عبادات او مورد قبول نیست، لذا وارد آتش جهنم خواهد شد، تصریح بر این کرده است که کسی که به من ایمان می آورد، شما می روید در اتباع احمد ایمان بیاورد باید غسل توبه کند، اینها را ما ان شاء الله در برنامه های بعدی می آوریم که نظر احمد در قبال کسانی که به احمد نپیوستند و این جریان را قبول ندارند،  این است که او کافر است ناصبی و نجس است، حتی ظرف نیم خورده او به مثال ظرف نیم خورده سگ می ماند، ما این همه مسلمان داریم اهل سنت هم اهل بیت را قبول ندارند ناصبی نمی دانیم آنها را، ولی احمد می گوید هر کس که من را قبول ندارد درحکم ناصبی است، که اصلاً تعریف او با تعریف ناصبی از نظر مذاهب اسلامی تفاوت دارد، ان شاء الله در برنامه های بعدی من به شما این قول را خواهد داد که شاید دو سه جلسه طول بکشد، تکفیر در جریان احمد بصری را ان شاء الله آنجا مفصل در خدمت شما خواهیم بود.

بیننده:

ان شاء الله ممنون و متشکر از توضیحات زیبای شما استاد لطف کردید ببخشید شرمنده که مزاحم اوقات شریف شما و همه دوستان شدم.

استاد شریفی:

خواهش می کنم، ممنونم بزرگوارید،

خب جناب استادشهبازیان ببخشید ما در خدمت شما هستیم با موضوعی که مطرح فرموده بودید

استاد شهبازیان:

آن بحث وصیت را که به مناسبتش ما ورود پیدا کرده بودیم، جناب آقای پور آذر هم در کلیپ هایی که مطرح کرده بودند، این بحث وصیت را در سه – چهارتا کلیپ بصورت مسلسل و پیگیر آمدند و نکاتی را در نقد حدیث وصیت بیان کردند، آن نکات هم قابل توجه هست، یعنی  امیدواریم که اتباع احمد اجازه بدهند، ثم بکم عمیٌ نباشد و واقعاً اجازه بدهند، حرف ها را بشنوند؛ این نکته ای که باز هم امشب جناب اقای پور آذر اشاره کردند دقیق بود که آنها وقتی که می خواهند با مخالفان احمد اسماعیل برخورد بکنند، خب بعضاً به آنها می گویند مراجع که بیشتر از شما این را می فهمند، و دغدغه بیشتر نسبت به شما پیرامون دین دارند، می گویند دین تقلیدی نیست ما نباید از مراجع تقلید بکنیم، خودمان باید بدست بیاوریم، وقتی که ما می رویم با آنها صبحت می کنیم، متعدد در متعدد برای شما اتفاق افتاد برای من هم اتفاق افتاده، ما رفتیم با افرادی حرف بزنیم، گفتند ما حرف هایتان را شنیدیم و اجازه نمی دهند حتی ما با آنها گفت و گو بکنیم، موارد متعددی پیش آمده، حالا فرد را التماس کردیم، گفتیم حالا بگذارید دو کلمه ما حرف بزنیم ببینید اگر که باب میلت نبود اصلاً بحث را بهم بزن، وقتی که ورود به بحث پیدا کردیم گفتیم این نکته را دیدی؟ می گوید نه، آن مطلب را دیدی؟ خیر، این روایت را خواندی؟ خیر،

استاد شریفی:

اصلاً کتاب های خود احمد را خواندی؟

استاد شهبازیان:

بله خود کتاب های احمد اسماعیل را خواندی؟، من همین اخیر با یک نفر از این اتباع احمد گفت و گو داشتیم وقتی با او صحبت می کردیم می گفت که من الآن اصلاً حضور ذهن ندارم، گفتم بنده خدا تو چهار سال است داری تبلیغ می کنی، چطور ممکن است مطلبی را اعتقاد قلبی ات شده داری به دیگران القی می کنی بعد می گویی من الآن حضور ذهن ندارم،

استاد شریفی:

در تبلیغ استاد بلبل هستند

استاد شهبازیان:

بله می گویم، اینها یک جزوه ای را حفظ می کنند، و می آیند، اتفاقاً آنها دارند تقلیدی برخورد می کنند، این جمله ای که به من و شما می گویند، می گویند که اقای شبهازیان شما چرا نمی روی با مکتب نجف گفت و گو کنی، مثلاً من سوادم نمی رسد، با تو مباحثه کنم، می گویم این که اول بحث تقلید شد که، تو داری من را پاس می دهی به او، تو خودت یا تحقیق کرده ای، یا تحقیق نکردی، اگر تحقیق کردی خب جواب بده، یا برو دنبالش بگو این نکته مبهم است بروم ببینم چه هست قصه اش، اما پاس نده به دیگران، این می شود تقلید؛ جریان احمد اسماعیل، این نکاتی را که آقای پور آذر هم ذکر کرد، در مورد حدیث وصیت من فقط یکی دوتا نکته تکمیلی بگویم، بینندگان دچار سوء برداشت نشوند، ما عرض کردیم که وصیت جزء لوازم امام هست برای اینکه ارائه بدهد، اما وصتی دو گونه است، یک وصیت مکتوبه نازل شده از آسمان داریم، که فقط به 12 نفر اشاره کرده، یک وصیت آشکار داریم، که آن وصیت آشکار کد داشتند، مردم شیعیان، و فقها و علما می دانستند، که چطور باید برخورد کنند، اگر کسی وصیت آشکار شد، یعنی امام هست، اما توجه بکنید، خیلی وقت ها این سؤال بوجود می آید، دوستانی می پرسند که پس چطور در قصه امام صادق (ع) وقتی که می خواستند وصیت بکنند رد امور ظاهری شان، مثلاً به 5 نفر وصیت کردند، به منصور دوانقی وصیت کردند، به قاضی مدینه وصیت کردند، به همسرشان به مادر، حالا در گزارش ها داریم یک اختلافی هست، عبد الله افتح هست، امام موسی کاظم را هم که در تمام گزارشها داریم، حالا بین عبد الله افتح یا مادر یا همسر یک اختلاف بیانی وجود دارد.

استاد شریفی:

اتفاقاً استاد این روایت دقیقاً همین مطلب ما را ثابت می کند، که حضرت چطور با چه سیاستی این مطلب را

استاد شهبازیان:

همین می خواهم بگویم معیار بوده، این را توجه بکنید، جلسه گذشته هم عرض کردیم بعضی از معیار ها ممکن  است یک پوششی برایش اتفاق بیافتد، خب همین دقیقاً مطلب وقتی مطرح شد پیش ابو حمزه ثمالی در گذارش داریم که بعنوان فقیه آن زمان بوده، می روند می گویند که چه کسی را امام صادق مشخص کرده؟ و افراد دیگری را که درایم در روایات خودمان، می گوید که 5 نفر مشخص شده، شیعه دچار سر درگرمی شد، البته شیعه که می گوییم عوام الناسی که بودند، مثل امروز ما ممکن است خیلی ها سؤال داشته باشند، فقهاء آن زمان توضیح دادند گفتند نه این سردر گمی ندارد، از آنطرف طبق نص آیه قرآن و روایات داریم که ظالم امام نمی شود، پس منصور دوانقی و قاضی مدینه از دور خارج می شوند، از آن طرف نصوص دارد اشاره می کند که زن نمی تواند بعنوان امام و معصوم بعنوان حجت خدایی که نقش امامت را یا پیغمبری و اولوالعزمی را بخواهد بعهده بگیرد، داشته باشد، پس مادر و همسر را هم خارج می کنند، کد سومی که شیعیان در اختیار داشتند، که امام اکبر ولد ابی هست، فرزند بزرگ محسوب می شود، اما «إن لم تکن فیه آهة» اگر در او مشکلی یا بیماری نباشد، خب عبد الله افتح بیمار بود و در گزارش ها هم داریم که حدود 70 روز بعد از امام صادق (ع) که رحلت می کند بعد از 70 روز هم فوت می کند، از دنیا می رود، پس این عبد الله افتح هم بدلیل مشکل بیماری که دارد عملاً از دور خارج می شود، تنها کسی که می ماند، که صلاحیت امامت و این وصیت پدر را بخواهد اجرا بکند و ادامه بدهد فقط وجود مقدس امام کاظم (ع) هست.

استاد شریفی:

استاد چرا امام صادق اینگونه وصیت نوشت، شاید برای مخاطب ما این سؤال پیش بیاید

استاد شهبازیان:

این برای تقیه بود یعنی گویا مثلاً این سر لو رفته بود، یعنی اینکه می دانستند اگر امام به کسی وصیت ظاهری بکند، یعنی می خواهد بگوید امام هست،

استاد شریفی:

یعنی برای حفظ جان امام کاظم ، حضرت می آید وصیت را به گونه ای می نویسد، چون در گزارهایی تاریخ داریم که ظاهراً تصریح کرده بودند آن حکام آن موقع که نگاه کنید ببینید به چه کسی وصیت نوشته شده که باید او از بین برود

استادشهبازیان:

منصور دوانقی دستور می دهد می گوید ببینید که جعفر صادق به چه کسی وصیت کرده او را بکشید،

استاد شریفی:

ما می خواهیم مخاطبین ما کامل در جریان این حدیث قرار بگیرند، و شبهه ای برایشان نشود، چون من دیدم حتی در شبکه های وهابی هم همین وصیت را آوردند که نگاه کنید اگر وصیت آنچه که شیعه معتقد است الهی است از جانب خدا و هر امامی توسط امام قبلی اش به وصیت شناخته می شده، امام صادق می آید به چند نفر وصیت می نویسد از جمله کسانی که به طبق عقیده شیعه جزو حکام ظالم عصر بودند.

استاد شهبازیان:

ببینید این گونه شناسی که ما انجام دادیم این را مشخص می کند، اولاً ما یک وصیت مکتوب نازله دادیم، که عرض کردیم که مستقیماً فرموده بعد از امام صادق امام کاظم علیه السلام است، این یک نکته، آن چیزی که مشتبه شد نه وصیت نازله از آسمان است، بلکه وصیت ظاهره است، که همه شیعه و سنی آن زمان به فردی اشاره می کردند، پس این را باید توجه بکنیم، در آن وصیت مکتوبه همچین شبهه ای وجود ندارد، و نص مشخص است بر امام کاظم، اما این وصیت ظاهره را چرا امام این کار را انجام می دهد؟ مثل قصه غیبت حضرت مهدی، مگر نه این است که ائمه ما، پیغمبر خدا، من کنت مولا فهذا علی مولا، معرفی کرد، بقیه اهل بیت را هم معرفی کردند، بعد از ما به خواص شان به یاران شان مستقیم اشاره کردند، امام در حیات به امام بعدش اشاره می کرد، مشخص می کرد، خب امام زمان (ع) یک مقدار محدود تر شد، چرا؟ چون آن بحث غیبت را ما درایم، پس اگر یک عارضه ای بوجود بیاید، یک مانعی بوجود بیاید، اهل بیت تکنیک و تاکتیکی را بخرج می گرفتند که بتوانند این را کنترل بکنند، تقیه را ملاحظه می کردند، این قضیه هم دقیقاً مکتوب نبوده، وصیت ظاهره بوده، این وصیت ظاهره را چون منصور دوانقی و حکام بنی العباس دستور داده بودند اگر فرد واحد بود، چون فکر می کردند، امام فرد واحد مشخص می کند او را بکشید، امام برای حفظ جان امام کاظم، افرادی را قرار دادند، که طرف اگر یک مقدار عقل می داشت، می فهمید که این امام نیست، منصور دوانقی را ما که نمی توانیم، «لاینال عهد الظالمین» ما که دیگر نمی توانیم مشخصش بکنیم.

استاد شریفی:

مثل اینکه بگویند مرجع تقلید را ذکر کنید، مثل مثلاً مریم رجبی،

استاد شهبازیان:

بله، آن دیگر کاملاً مشخص بود، به همین خاطر در روایات داریم وقتی به فقها می گفتند در منطقه مدینه نبودند،خارج از مدینه بودند، می گفت که چطور شده، می گفت امام اینطور فرموده، می گفت اینکه مشخص است تنها مصداق وجود مقدس امام کاظم (ع) هست.

استاد شریفی:

ممنون از جناب استاد، بیننده بزرگوار دیگری پشت خط داریم، آقای احمد یار، مشتری چند جلسه ما بودن، آقای احمد یار سلام علیکم

بیننده:

السلام علی من التبع الهدی، من تماس گرفتم که بگویم شما با این منافقینی که بصورت نفوذی فرستادید در بین دعوت، نمی توانید ما را از این دعوت دور بکنید و گمراه بکنید،

استاد شریفی:

خب حالا جناب آقای سید پور آذر منافق شما که مؤمن هستید بفرمایید آن مکتب نجف شما چرا برای گفت و گو آماده نشد، چرا احمد بصری برای گفت و گو نیامد؛ من می گویم آقای احمد که منافق نیست، مکتب که منافق نیست، چرا آنها از مناظره تفره رفتند و نیامدند؟

بیننده:

مناظره با افراد جاهلی مثل شما با چه کسی بخواهند مناظره بکنند؟

استاد شریفی:

اگر مناظره با افراد جاهلی مثل ما درست نیست که خود شما چند جلسه با ما مناظره کردید که،

بیننده:

اولاً که من از طرف مکتب مناظره نکردم، مناظره من یک مناظره شخصی بوده، و شما هم در آن مناظره شکست خوردید،

استاد شهبازیان:

آقای احمد یار من یک سؤالی از حضرتعالی دارم، چون فکر می کنم اولین بار باشد بنده و شما باهم گفت و گو می کنیم، ببینید برادر بزرگوار من یک سؤالی که برایم خیلی جالب است چون جریان احمد اسماعیل که سالها است الآن فعال است، و اینها داعیه دارند که ما می خواستیم گفت و گو بکنیم، کسی با ما گفت و گو نمی کند، بنده یادم هست، خود آقای علی السالم، داعیه داشت که کسی سؤالات ما را جواب نمی هد، ناظم العقیلی داعیه داشت که کسی سؤالات ما را جواب نمی دهد، در همین فضای ایران بنده خب مستحضر هستی که آقای احمد کهندل که بیش از بقیه جزو السابقو السابقون این جریان است، اگر چه شما دارید به او بی حرمتی می کند و این بنده خدا را بدنبال هستید که کنارش بزنید، و شاید اگر پای سابقه کار باشد، احمد کهندل از بقیه شما سابقه اش بیشتر است، انصاف بر این است، و حقش نبود که اینگونه این بنده خدا را بخواهید کنار بزنید، یا مثلاً خود آقای موسوی و دیگرانی که بودند، یا سخن حقی از طرف شما وجود دارد یا سخن حقی وجود ندارد، اگر سخن حقی وجود دارد و از این طرف هم این آقایان می آمدند صحبت می کردند، می گفتند آقای شهبازیان آقای شریفی، آقای هوشیار دیگر عزیزان اساتیدی که هستید،  خب اینها مشخص هستند، تعدادی که دارند نقد می کنند، گفت و گو می کنند، چرا تا به امروز مکتب نجف یک نفر را بعنوان بحاث و مناظره کننده رسمی هنوز برای ایران اعلان نکرده، که بگوید که مناظره بکنیم، چون احمد کهندل یک وقتی در آمد گفت که می آیی گفت و گو بکنیم، گفتم آقای کهندل بنده خسته شدم اینقدر با شما گفت و گو می کنم، بعد که می روید یک بار او به تو می پرد، یکی دیگر به شما می پرد، بعد آخر سر می گویید ما هیچ کدام نماینده نیستیم، خب معذرت می خواهم اقای مشیریان شما که خادم هستی، آقای ایکس آقای ایگرگ، پس در ایران چکار می کنید؟، بابت چه چیزی بعضی از آقایان شما، بنابر نص آقای کهندل و موسوی آقایان شما در تهران بابت چه چیزی دارند پول می گیرند، برای چند میلیون تومال پول می گرد که در ایران چکار بکند، خب بیایید جواب بدهید، الآن آقای احمد یار واقعاً حالا حضرتعالی را من کاری ندارم، من نمی دانم اصلاً جایگاه شما در این دعوت چیست، اما به آن بزرگان تان چرا تاحالا نگفتید یک نفر را مشخص کنید.

استاد شریفی:

حالا استاد جایگاه ایشان را گفتید، ایشان به آقای پور آذر گفت منافق، بعد از مناظره من با آقای احمد یار آقای کهندل به ایشان گفت منافق، نگاه کنید، داستان سلسله وار را، به من گفت آن آقای منافقی که آوردید در  شبکه و با او مناظره کردید، این یک از اتباع بی سواد چوپان ما در روستا بوده که به او پول دادید آوردینش، همین آقای کهندل هم همین حرف را زد.

بیننده:

اولاً که شما نمی توانید با اختلافاتی که در میان اتباع هست اصل دعوت مبارک را زیر سؤال ببرد، دوماً

استاد شهبازیان:

اینکه کار الهی هست خدا دستور داده و وعده داده که باطل از بین رفتنی هست آن کار ما نیست ما هم کاری نمی خواهیم انجام بدهیم.

بیننده:

اگر باطل از بین رفتنی باشد اسلام با 73 فرقه شدن باطل تر هست از اینکه ما باطل باشیم، اما جواب شما؛ ببینید آقا بزرگترین فردی که در دعوت مبارک هست خود سید هست خود سید دعوت به مناظره کرده مراجع شما را و هیچ کدام از مراجع شما جرأت مناظره نداشتند.

استاد شهبازیان:

او که نیست فعلاً.

استاد شریفی:

آقا ما مراسم کیک خوران احمد را برگزار کردیم استاد ما آیت الله حسینی قزوینی دعوت کرد به مناظره ایمیل زدیم رسمی، این آقا نیامد.

استاد شهبازیان:

این بنده خدا که آمد در عید غدیر سخنرانی بکند آقای احمد اسماعیل که اصلاً یادش رفت بسم الله بگوید، حالا به نظرشما این فرد اصلاً صلاحیت دارد که مراجع با او گفتگو بکنند؟ ولی هستند نمایندگان، مرجعیت شیعه نماینده مشخص کرد حوزه علمیه نمایندگانی دارد، ما اصلاً نمی گوییم خود احمد اسماعیل، یعنی آقای ناظم العقیلی که داعیه دارد من عصمت تبیلغی دارم نمی تواند بیاید صحبت بکند؟

بیننده:

شما از ایشان دعوت به مناظره کردید؟

استاد شهبازیان:

بله بنده رسماً هم شخصاً هم حقیقی هم حقوقی از آقایان درخواست کردیم شخصاً خود بنده به علاءالسالم و دیگران پیام دادیم به مکتب نجف پیام دادیم ده سال پیش حدوداً، اما پاسخ دادند که ما دلیلی بر مناظره نمی بینیم.

بیننده:

بله برای اینکه مناظره با امثال شما که فقط به دنبال گمراهی مردم هستید نه به دنبال یافت حق و حقیقت فایده ای ندارد.

استاد شریفی:

ممنونم جناب آقای احمد یار دست شما درد نکند.

بیننده:

شما اگر نگاه کنید به دعوت اوصیای الهی در طول تاریخ، همۀ این اوصیای الهی این خلفای الهی با سه رکن ثابت شناخته شدند این سه رکن هم غیر از نص و علم و پرچم حاکمیت الله نیست.

استاد شریفی:

مشکلی نیست ما هم قبول داریم این حرف را دعوا نداریم سر این قضیه فقط دعوای ما سر مصداق هست وگرنه ما اصل نبوت و امامت را هم قبول داریم ولی هر علقه مضغه ای که آمد ادعای نبوت و امامت کرد...

ممنونم جناب استاد، حالا جالب هست گفتم ایشان آقای سید پورآذر را می گوید منافق، آقای کهندل ایشان را می گوید منافق، بعد آقای مهدی رحیمی باز آقای کهندل را می گوید منافق، یعنی کلاً در این مجموعه هر کس آمد حرفی زد آنهایی دیگر به این گفتند منافق.

استاد شهبازیان:

حالا ببینید کار دیگر به کجا می رسد که آقای مثلاً جوکاری که بعدها به این دعوت پیوسته یا مثلاً افراد دیگری، ببینید این اختلافات واقعاً خودشان حالا امیدواریم که خداوند راه حق را نشان بدهد حتی حاظر نمی شوند که آقای کهندل را راه بدهند به منزل خودشان.

استاد شریفی:

بله اینهم نکته ای هست، ممنونم از شما حضرت استاد متشکرم خوشحال شدیم در خدمت شما بودیم، ممنونم از شما همۀ بینندگان عزیز شب خوبی را در کنار هم سپری کردیم امیدواریم خدا ما به حق بی بی دو عالم از شر فتنه های آخرالزمان حفظ کند با دعا برای فرج آقا و مولای مان.

الهم عجل لولیک الفرج.

 

 

 

 

 


عصر انتظار>

شبکه ولی عصر عصر انتظار حدیث وصایت احمد بصری سید حسن پور آذر مهدویت استاد شهبازیان