اخلاق علوی سیره مهدوی

قسمت هفتم برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی با کارشناسی آیت الله سید محمد حسینی قزوینی


 بسم الله الرحمن الرحیم

08/02/1401

موضوع: «ورع» ملکه ای ارزشمند برای جلوگیری از ارتکاب گناه!

برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی

فهرست مطالب این برنامه:

چرا باید مکتب تشیع، به دنبال آزادی «قدس» اهل سنت باشد!؟

خلاصه ای از مطالب مطرح شده در جلسات گذشته!

یک ویژگی از حضرت مهدی (سلام الله علیه) که اهل سنت نیز به آن معترفند!

«ورع» ملکه ای ارزشمند برای جلوگیری از ارتکاب گناه!

پیغام اختصاصی امام باقر (سلام الله علیه) به شیعیان!

اساسی ترین روایتی که در عمر شصت ساله ام خواندم!

تنها کسانی که در قیامت پشیمان نیستند!

فتوای بسیار عجیب وهابیت درباره ذکر صلوات!

تماس های بینندگان برنامه

مجری:

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِه‏ مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم‏ وَالعَنْ أعْدائَهُمْ السَّلَامُ عَلَى الْمَهْدِيِّ الَّذِي وَعَدَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ الْأُمَمَ وَعَلیٰ آبَائِهِ ألطَیبینَ المَعْصُومینْ

عرض سلام و احترام خدمت شما بینندگان، مؤمنان و روزه داران، منتظران جان جانان حضرت مهدی موعود (ارواحنا فداه) در هر نقطه ای از جهان!

بسیار شاد و خرسندیم که در شب جمعه آخر مبارک رمضان و در آستانه «روز جهانی قدس» با برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی از شهر مقدس «قم» جوار کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) و از شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف) در خدمت شما هستیم.

 گرامی می داریم یاد و خاطره «امام راحل» عظیم الشأن و شهدای نهضت جهانی و مقاومت اسلامی را در سرتاسر جهان و به امید روزی که «قدس شریف» به دست صاحب اصلی فتح بگردد و ان شاءالله آنجا به امامت آن مقتدا و پیشوا نماز بگذاریم.

همچون هر هفته از محضر کارشناس ارجمند استاد معظم «آیت الله حسینی قزوینی» استفاده می کنیم، حاج آقا سلام علیکم خیلی خوش آمدید

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

سلام علیکم ورحمة الله وبرکاته.

السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِه،‏ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مِيثَاقَ اللَّهِ الَّذِي أَخَذَهُ وَ وَكَّدَهُ- السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِي ضَمِنَه‏، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا صَاحِبَ الْمَرْأَى وَ الْمَسْمَع‏ فَمَا شَيْ‏ءٌ مِنَّا إِلَّا وَ أَنْتُمْ لَهُ السَّبَبُ وَ إِلَيْهِ السَّبِيل السَّلَامُ عَلَيْكَ یَا مَنْ بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاء

خدمت خدمت بینندگان عزیز و گرامی در هر کجای این کره خاکی ما را میهمان کانون گرم با صفای خانواده خودشان قرار دادند یا تکرار برنامه را می بینند، خالصانه ترین سلامم را تقدیم می کنم موفقیت همه عزیزان را از خدای منان خواهانم.

 طبق برنامه همیشگی بحث مان را با یادی از صدیقه طاهره (سلام الله علیها) آغاز می کنیم

نخلی که شکسته ثمرش را نزنید * مرغی که زمین خورده پرش را نزنید

دیدید که اگر دست مردی بسته * دیگر در خانه، همسرش را نزنید

از ما که گذشت مادری را دیگر * در خانه به پیش چشم دخترش نزنید

وسيعلم الذين ظلموا أي منقلب ينقلبون

خدا را قسم می دهیم به آبروی صدیقه طاهره فرج مولای مان بقیة الله الأعظم را هر چه سریع تر نزدیک کند، بساط ظلم،‌ ستم و ستمگری را برای همیشه در جهان بر چیند و حکومت عدل الهی را در عالم پایه گذاری کند و گسترش دهد و دیگر اثری از ظلم ظالم و ستم و ستمگر نباشد.

 امشب اولاً شب بیست و هفتم ماه مبارک رمضان و شب جمعه است، آقایان اهل سنت هم معتقد هستند شب قدر، شب بیست و هفتم ماه مبارک رمضان است.

در روایات ما هم است. معتقد هستیم شب نوزدهم، شب بیست و یکم یا شب بیست و سوم که قدر متیقن شب بیست و سوم است ولی برای بیست و هفتم در روایات اهل بیت تأکید زیادی شده است کمتر از شب قدر نیست.

در دعای شب و روز بیست و هفتم اشاره به لیلة القدر هم شده است. ان شاءالله عزیزان امشب را هم گرامی بدارند هم شب جمعه آخر ماه رمضان و هم احتمالاً شب قدر باشد. از طرفی هم مصادف با «روز جهانی قدس» و دفاع از مظلومین «فلسطینی» است.

چرا باید مکتب تشیع، به دنبال آزادی «قدس» اهل سنت باشد!؟

البته چند روزی است در «شبکه های وهابی» و فضای مجازی کلیپ های را منتشر می کنند مبنی بر این که چرا باید «ایران» در آزادی «قدس» پیشتاز باشد؟

اینها مشرک، کافر، رافضی  چه و چه هستند. بعد روایات جعلی که کارخانه های حدیث سازی نقل کرده اند نقل می کنند و مطالب خرافی و مزخرف در فضای مجازی در شبکه ها مطرح می کنند.

 اولاً بحث «قدس» مطرح نیست به تعبیر مولایمان امیر المؤمنین (سلام الله علیه)

«وَ كُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْنا»

نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص421، 47 و من وصية له (علیه السلام) للحسن و الحسين (علیهما السلام) لما ضربه ابن ملجم لعنه الله‏

این شعار امیرالمؤمنین و شعار شیعه است در هر کجا که ظلم باشد فریاد شیعه در آنجا علیه ظالم بلند است.

هر جا که ظالم باشد فریاد شیعه در آن جا پر خروش و پر توان طنین انداز است. برای ما فرقی نمی کند چه مظلومین «فلسطین» باشد چه مظلومین «شرق عربستان سعودی» باشد چه مظلومین «پاکستان»، «افغانستان»، «میانمار» و یا دیگر کشورهای اسلامی باشد.

هر کجا که مظلومی است طبق دستور ائمه (علیهم السلام) وظیفه شیعه است علیه ظالم قیام کند.

 اما در رابطه با قضیه «قدس» فراتر از ظلم و ظالم است. اینها بعد از جنگ جهانی دوم بهانه های درست کردند هلوکاست های دروغین ساختند و اینها را آوردند در وسط «خاورمیانه» کاشتند، هدف اینها فقط اشغال سرزمین «قدس» نبود بلکه هدف اینها کلاً تسلط بر جهان اسلام و کشورهای اسلامی بود.

امروز «قدس» نماد جهان اسلام است و «صهیونیسم» نماد ظلم بر اسلام و جمیع مسلمین است. بعضی از کشورهای «عربی» واقعاً نمی دانم عقل دارند یا ندارند، من احساس می کنم عقلشان را از دست دادند، حتی کشور غربی ما هم رابطه صمیمی با «اسرائیل» دارد و با کمال وقاحت و بی حیایی مسلمان ها «فلسطین» را تروریست خواندند!

والله شما اشتباه می کنید «اسرائیل»‌ عددی نیست که شما بخواهید در سایه او امنیتی و یا گسترش سیاسی و اقتصادی به دست آورید.

پدر بزرگ آنها «آمریکا» امروز از دست «ایران» به ستوه آمده و به ذلت کشیده شده است پوزه اش به خاک مالیده شده است الان «ترامپ»‌ و وزیر خارجه اش ماهیانه میلیون ها دلار برای حفظ امنیت آنها خرج می کنند. آن وقت شما احمق ها با ایجاد رابطه با «صهیونیسم» می خواهید برای حیات تان امنیتی برای خودتان درست کنید!؟

همان گونه که «نظام جمهوری اسلامی ایران»‌ احساس کرد در «اربیل» خانه جاسوسی و توطئه است با کمال قدرت آنجا را زد و نابود کرد و اعلام کردند باز هم می زنیم باز هم می زنیم، شماها عددی نیستید.

 جناب آقای «اردوغان» برادرانه نصیحت می کنیم دست از این شیطنت بازی ها بر دارید. کشورهای «عربی» دست از این بچه بازی ها بردارید و اینها زمینه نابودی شما را فراهم می کند، نفرت شما را در دل ملت شما فراهم می کند. دیگر زمان گذشته نیست که شما بخواهید با تبلیغات مردم را سرکوب و استعمار کنید.

الان الحمدلله مردم روشن شدند چه مردم «ترکیه»، چه مردم «بحرین»، چه مردم «قطر»، چه مردم «امارات» و ... همه روشن شده اند. دیگر آن زمان ها گذشت.

امیدواریم که ان شاءالله فردا صدای «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر صهیونیسم» در سراسر جهان از زبان مسلمانان و آزادگان و آزادمردان و آزاد اندیشان به حول و قوه الهی در فضای کره خاکی ان شاءالله طنین انداز بشود.

مجری:

ان شاءالله. خیلی ممنون و متشکر از این اشاره ای که فرمودید بسیار بجا و لازم بود. استاد گرامی ابتدا اشاره ای بفرمایید خلاصه ای از جلسات گذشته تا بینندگان در خلال بحث قرار بگیرند و ان شاءالله سوال جدید را از محضر حضرتعالی بپرسم.

خلاصه ای از مطالب مطرح شده در جلسات گذشته!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعين وَهُوَ خَيرُ نَاصِرٍ وَ مُعِينْ الْحَمْدُلِلَّه ‏وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِيَّةَ اللَّه‏ وَ الّلعنُ الدّائمُ‏ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ يَوم لِقَاءَ اللّه

وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ، حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ، نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ

در رابطه با اخلاق علوی و سیره مهدوی روایتی را خواندیم از مرحوم «کلینی» در «کافی»، جلد 1، صفحه 411 از قول آقا امام صادق (سلام الله علیه) که فرمود:

«أَنَّ قَائِمَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ إِذَا قَامَ لَبِسَ ثِيَابَ عَلِيٍّ وَ سَارَ بِسِيرَةِ عَلِيٍّ»

مهدی ما وقتی قیام کند لباس علی را به تن می پوشد و سیره علی ابن ابی طالب را سیره خودش قرار می دهد.

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج1، ص411، ح4

لذا ما باید پیوندی بدهیم با اخلاق علوی یا سیره علوی با سیره مهدوی. آنچه که در گذشته از امیرالمؤمنین دیدیم هم در گفتارش و هم در سیره برخورد حضرت را با خانواده اش مطرح کردیم.

دغدغه حضرت برای رفاه خانواده را گفتیم. برخورد حضرت با خویشان و منسوبین شان هم گفتیم که عدالت علی به هیچ وجه اجازه نداد امیرالمؤمنین حتی فرزندش، همسر و برادرش را نسبت به دیگران امتیاز بدهد. برخورد امیرالمؤمنین را با مخالفین مطرح کردیم برخورد امیرالمؤمنین با قانون شکنان را هم مطرح کردیم.

بارها گفتیم مظلومیت امیرالمؤمنین این بود که مردم علی را نشناختند جایگاه علی برای مردم روشن نبود. بی پرده بگویم در عصر حاضر هم ما نتوانستیم پرده از روی آن مقام علوی و مهدوی بالا بزنیم و علی را به آن گونه ای که است برای مردم معرفی کنیم. حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) را به آن گونه ای که خدای عالم برای آنها مقام قرار داده به مردم معرفی کنیم.

در زیارت «آل یاسین» که «علامه مجلسی» در «بحار» مطرح می کند در این زیارت توسط حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) نوشته و املاء شده است فرازهای در این زیارت است که می تواند ما را برای شناختن مقام والای مهدوی و علوی رهنمون کند. مخصوصاً فراز:

«السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا صَاحِبَ الْمَرْأَى وَ الْمَسْمَع‏»

بحار الأنوار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج99، ص93

 درود خدا بر تو ای آقایی که تمام عالم هستی جلوی چشم توست و تمام جهان را می بینی و صدای تمام خلایق را می شنوی همان گونه ای که خدای عالم:

«لَا يَشْغَلُهُ سَمْعٌ عَنْ سَمْع‏»

الأمالي (للمفيد)؛  مفيد، محمد بن محمد، محقق / مصحح: استاد ولى، حسين وغفارى على اكبر، ناشر: كنگره شيخ مفيد، ص92

حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) هم همان طوری که عرض کردیم به تعبیر «امام خمینی» (رضوان الله تعالی علیه) خدای عالم تمام کمالات ذاتی، صفاتی و افعالی خود را در وجود مقدس محمد وآل محمد (صلوات الله علیهم اجمعین) تجلی کرده است.

 وجود اینها مظهر اتم و اکمل تمام کمالات ذاتی، صفاتی و افعالی حق تعالی است. اینها واسطه فیض هستند. 

«فَمَا شَيْ‏ءٌ مِنْهُ إِلَّا وَ أَنْتُمْ لَهُ السَّبَبُ وَ إِلَيْهِ السَّبِيل‏»

چیزی به خلایق نمی رسد مگر این که شما واسطه و راه رسیدن به آن هستید.

بحار الأنوار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج99، ص93

اگر وساطت فیض مقداری توضیح داده بشود که اینها چگونه واسطه فیض هستند. در لابلای فرمایشات ائمه (علیهم السلام) یا در زیارتنامه ها یا در بعضی از دعاها اشاره به یک سری نکاتی شده است می تواند برای ما رهگشایی به آن مقام والای ائمه (علیهم السلام) باشد.

امروز داشتم بعضی از کتب علمای اهل سنت مثل «فخر رازی، آلوسی، قرطبی» و دیگران در رابطه با انسان کامل می دیدم.

 «فخر رازی» هم می گوید انسان کامل،‌ امروز در همان امام زمانی که شیعه می گوید متجلی است. و این که می گویند امام زمان معصوم و غایب است راست می گویند، غایب است به این که مردم او را نشناختند از مقام والای امام زمان اطلاعی ندارند.

خیلی برایم جالب بود یکی از بزرگان اهل سنت تعبیری دارد همان تعبیری که ما در دعای ماه رجب می خوانیم:

«لا فَرْقَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَها إِلَّا أَنَّهُمْ عِبادُكَ وَ خَلْقُكَ، فَتْقُها و رَتْقُها بِيَدِكَ»

خدایا فرقی میان تو و محمد وآل محمد نیست جز این که، آنها مخلوق تو هستند.

مصباح المتهجد و سلاح المتعبد؛ طوسى، محمد بن الحسن‏ (تاريخ وفات مؤلف: 460 ق)، محقق و مصحیح: ندارد‏ ناشر: مؤسسة فقه الشيعة ، ج‏2، ص803

دیدم مثل همین تعبیر را یکی از بزرگان اهل سنت آورده است. اگر ما بگوییم ما را متهم به غلو می کنند ولی خودشان می گویند نه آنجا دیگر غلوی نیست!

 ان شاءالله اگر خدای عالم توفیق بدهد تصمیم دارم حضرت ولی عصر عنایتی کند مقداری مسئله معرفتی امام زمان و ائمه (علیهم السلام) که در میان خود ما شیعه ها مظلوم هستند را مطرح کنیم.

عمدتاً نظرمان این است که ائمه (علیهم السلام) مثل آقایان مراجع هستند علمشان مقداری از اینها بالاتر است. تقوای شان بیشتر است. بیش از این چیزی ندارند!

 ولی مقام اینها «لا فَرْقَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَها إِلَّا أَنَّهُمْ عِبادُكَ وَ خَلْقُكَ» است. یعنی تمام کمالاتی که خدا دارد به اینها عنایت کرده است. تمام کمالات را دارند ولی نه از خودشان بلکه از خدا دارند، همه کمالات خدا ذاتی است کمالات ائمه اکتسابی و اعطایی خدای عالم است.

 اگر ما به این مرحله از معرفت برسیم آنجا یک یا علی گفتن ما یعنی بردن اسم اعظم الهی است نه تنها شرک نیست بلکه یا علی گفتن در آن معرفتی می شود

(إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيئًا أَنْ يقُولَ لَهُ كُنْ فَيكُونُ)

فرمان او چنين است که هرگاه چيزی را اراده کند، تنها به آن می ‌گويد: «موجود باش!»، آن نيز بی ‌درنگ موجود می ‌شود!

سوره یس (36): آیه 82

یا تعبیری که از آقای «مجتهدی» نقل می کنند اتفاقاً چند شب قبل جناب آقای «عالی» این را مفصل نقل کرده بود ظاهراً‌ از تلویزیون هم پخش شد.

یکی از اولیاء خدا مرحوم «شیخ جعفر مجتهدی» توفیق داشتیم هفت، هشت سالی از کنار سفره ایشان استفاده کردیم.

آقایی در «آلمان» به حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) متوسل می شود ایشان با طی الأرض آنجا می روند قضایا را آن کسی که ناظر بود الان در «قم» و در قید حیات هستند. ایشان مستقیم نقل کردند می گفتند فرزندش را تمام دکترها جواب کرده بودند توانایی حرکت نداشت ایشان یک یا علی می گوید و بلندش می کند تمام بیماری هایش برطرف می شود سلامتیش را به دست می آورد.

 البته مشابه این را آقایان اهل سنت برای علمای خودشان زیاد نقل کرده اند. که مثلاً الاغ یا گاو کسی مرده یکی از اولیا خدا می آید زنده می کند! فرزند کسی مرده می آید زنده می کند

از اینها خودشان نقل می کنند هیچ شرک نیست آسمان هم به زمین نمی آید ولی ما اینها را به ائمه (علیهم السلام) نسبت دادیم زمین و زمان را بر سر ما ویران می کنند.

در هر صورت؛ دوستان عزیز یکی از بحثهایی که ما واقعاً‌ با مشکل مواجه هستیم مسئله معرفتی است. اگر ما به آن جا برسیم که در روایت دارد آن کسی که عارفاً بالله خدا را عبادت کند یک رکعت نمازش معادل هفتاد هزار یا هفتاد سال نماز دیگران است!

لذا در رابطه با حضرت امیر (سلام الله علیه) که یک سری مسائل در گفتار و سیره حضرت بود مطرح کردیم. روایتی را از غیبت نعمانی مطرح کردیم که فرمودند:

«مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْيَنْتَظِرْ»

هر کس دوست دارد که از اصحاب حضرت مهدی باشد باید منتظر باشد

الغيبة( للنعماني)؛ ابن أبي زينب، محمد بن ابراهيم، محقق- مصحح: غفارى، على اكبر، ناشر: نشر صدوق، ص200

در رابطه با انتظار مفصل صحبت کردیم. گفتیم انتظار هم مسئله نظری است یعنی منتظر ماندن و هر لحظه در انتظار ظهور حضرت ولی عصر که شب می خوابیم به این نیت که فردا صبح ظهور می کند. صبح بیدار می شویم به این نیت که امروز حضرت ولی عصر ظهور می کند. یعنی به این شکل باید باشد.

از طرفی دیگر عمل است در روایات هم اشاره کردیم آن کسانی که منتظر هستند و عمل می کنند اینها جز منتظرین واقعی هستند.

عمل هم به این معنا است که خودمان را بسازیم اخلاق رذیله را از خودمان دور کنیم به اخلاق حسنه خودمان را مزین کنیم.

من بارها گفتم باز تکرار می کنم «حضرت آیت الله بهجت» که ما یک سالی در یک جلسه تقریباً خصوصی خدمت ایشان بودیم می فرمود هر وقت برای حضرت ولی عصر دعا می کنید برای خودتان هم دعا کنید. چون معلوم نیست بعد از آمدن حضرت شما در کدام صف هستید!

حتی داریم بعضی از مفتیان و علما در برابر حضرت ولی عصر می ایستند  فتوا علیه حضرت صادر می کنند. به خدای عالم پناه می بریم.

باید دقت کنیم که اگر آمد به ما گفت تو مورد قبول من نیستی نباید کوچک ترین حتی خیالمان بگذرد که این درست است یا درست نیست. ولذا در دعاها می خوانیم:

«وَ اجْعَلْنَا فِي حِزْبِهِ وَ أَعْوَانِهِ وَ أَنْصَارِهِ وَ الرَّاضِينَ بِفِعْلِه‏»

خدایا من را از آن کسانی قرار بده که راضی به کارهای حضرت ولی عصر باشم.

كمال الدين و تمام النعمة؛ نويسنده: ابن بابويه، محمد بن على، وفات مؤلف: 381 ق، محقق: غفارى، على اكبر، ناشر: اسلاميه‏، تهران‏، 1395 ق‏؛ ج 2، ص 513

معلوم می شود حضرت بیاید این طور نیست آن را که دلمان بخواهد انجام بدهد آن را که ما توقع داریم انجام بدهد نه، حضرت می آید حکم و قضاوتش، قضاوت آل داود است به علمش عمل می کند منِ «قزوینی» نیتم چه است، گذشته ام چه است؟ نیت و گذشته ام را ملاک قرار می دهد بر مبنای آن حضرت قضاوت می کند.

اگر آمد گفت آقای «قزوینی»‌ باید در خانه ات بنشینی و تکان نخوری هیچ کاری هم انجام ندهی باید بگویم آقا سمعاً و طاعتاً. نه این که من انتظار داشته باشم اگر آمد برای من چهار تا به به و چه چه یا مسئولیتی بدهد؛ نه به هیچ وجه.  بهترین راه این است که خودمان را بسازیم از نظر اخلاقی.

حضرت در عبارت دوم و سوم فرمود:

«وَ لْيَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ»

الغيبة( للنعماني)؛ ابن أبي زينب، محمد بن ابراهيم، محقق- مصحح: غفارى، على اكبر، ناشر: نشر صدوق، ص200

باید ورع را مسلک خودش قرار بدهد و زیبایی های اخلاق را در زندگی پیاده کند. اگر ما این کار را کردیم یقین می کنیم در برابر حضرت نمی ایستیم.

حالا به حکومت، مسئولیت و ... می رسیم نمی دانیم دیگر در برابر حضرت نمی ایستیم حداقلش این است که خاطر جمع هستیم با عمل به تقوا و از بین بردن رذائل اخلاقی و عمل به فضائل اخلاقی یا به عبارتی دیگر ترک محرمات و اتیان واجبات در برابر حضرت نمی ایستیم.

دارد بر این که حضرت می آید یکی از بزرگانی که بیا و برو داشته حضرت می فرماید این کارهای شما مورد تأیید من نیست. ایشان بلافاصله توبه نامه می نویسد خدمت حضرت تقدیم می کند و به تمام کسانی که پیرو او بودند می گوید کارم اشتباه بوده و آن چه که انجام داده بودم مورد تأیید نیست استغفار می کنم می رود در خانه اش می نشیند.

بعد از یک هفته حضرت می گوید این طور کردی بیا فلان منطقه نماینده تام الإختیار من هستید بروید آنجا چنین و چنان کنید.

 یعنی تسلیم حضرت شدن، تسلیم محض حضرت یعنی نه تنها چیزی به زبان نباید بیاوریم در ذهن ما هم نباید خطور کند که چرا این طوری شد؟ ای کاش آن طور می شد. کلمه ای کاش هم نباید در ذهن مان بیاید تسلیم محض باشیم که نظر حضرت ولی عصر نظر خدا است و حکم حضرت ولی عصر، حکم خدا است و اراده حضرت، اراده الهی است.

در برابر حضرت نق نق کردن در حقیقت اعتراض به حکم الهی است ولذا ما باید خیلی خودمان را آماده کنیم و مجهز به سلاح اخلاق، ایمان و عقیده کنیم و تسلیم در برابر حضرت ولی عصر (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) کنیم.

یک ویژگی از حضرت مهدی (سلام الله علیه) که اهل سنت نیز به آن معترفند!

البته این یک نیاز معرفتی هم دارد که فرد جایگاه امام را در حقیقت بشناسد. عبارت حضرت رسول اکرم است که هر کس اهل بیت من را بشناسد اطاعت می کند.

وقتی احساس می کنم حضرت ولی عصر مثل دیگر مراجع است مقداری علمش بالاتر است اطاعت من در این حد خواهد بود. ولی اگر من احساس کردم تمام وجود من، کمالات وجود من اشعه ای از نور مقدس حضرت ولی عصر است، قضیه فرق خواهد کرد.

«فَمَا شَيْ‏ءٌ مِنْهُ إِلَّا وَ أَنْتُمْ لَهُ السَّبَبُ وَ إِلَيْهِ السَّبِيل‏»

چیزی به خلایق نمی رسد مگر این که شما واسطه و راه رسیدن به آن هستید.

بحار الأنوار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج99، ص93

حتی دیدم این عبارت را بعضی از مراجع بزرگوار مثل مرحوم «آیت الله نائینی» که از فقهای پر آوازه و استاد «آیت الله خویی»‌ و دیگران بودند در مباحث فقهی شان وقتی واسطه فیض را مطرح می کنند به این تعبیر اشاره دارند. برایم خیلی جالب بود.

در سایت مرحوم «آیت الله مصباح یزدی» هم دیدم ایشان در جلساتی که برای طلاب دارند به این فراز استناد می کنند. هر چه ما داریم سبب و واسطه اینها شما هستید و رسیدن به هر مقامی به معرفت الله، به معرفت شما واسطه و سبب شما هستید. اگر این برای ما روشن بشود بقیه مسائل حل خواهد شد.

البته این اختصاص به ما ندارد ان شاءالله در مباحث معرفتی عرض خواهم کرد همین تعبیر را «آلوسی» در رابطه با انسان کامل دارد. آقای «فخر رازی» دارد. آقای «عضد الدین ایجی» دارد از کسانی است که مخالف شیعه است وقتی انسان کامل را می خواهد مطرح کند همین را مطرح می کند.

همچنین بزرگان دیگر تقریباً هشت، نُه مورد از بزرگان و استوانه های علمی سنت است همین تعبیر را که ما معتقد هستیم نسبت به حضرت ولی عصر این ها واسطه مطلق فیض الهی و واسطه میان حق و خلق، خالق و مخلوق هستند اهل سنت هم دارند.

بعضی ها رویشان شد مثل «فخر رازی» می گوید این همان امام زمان، ولی عصری است که شیعه ها معتقد هستند. بعضی ها روی شان نشده است.

«آلوسی» بال و پر می دهد انسان کامل روح عالم هستی است یک آنی اگر آن انسان کامل از روی زمین بر داشته شود اصلاً زمینی نیست. بعد می گوید در اینجا سخن خیلی زیاد است ولی چون منکرین زیاد هستند قافیه تنگ است ما هم نتوانستیم حق مطلب را ادا کنیم!!

ایشان هم می گوید در اینجا حرف زیاد دارم ولی افراد قبول ندارند و انکار می کنند. این شخص، کسی است که هم سنی هست و هم سلفی. «خیر الدین زرکلی» در کتاب «أعلام» خودش می گوید:

 «كان سلفي الاعتقاد»

الأعلام؛ تألیف: خير الدين زركلي، نشر: دار العلم للملايين، چاپ پانزدهم، بي جا، 2002 م؛ ج 7، ص 176

ایشان در رابطه با انسان کامل می خواهد مطرح کند این طور می گوید. ان شاءالله خدای عالم توفیق بدهد دو سه جلسه در رابطه با مسائل معرفتی صحبت کنیم. هم روایاتی که ما داریم و هم روایاتی که آقایان اهل سنت دارند را مطرح کنیم.

حتی خود «ابن تیمیه» دیدم در رابطه با انسان کامل همان تعبیر را دارد که الان ما داریم برای حضرت ولی عصر مطرح می کنیم ولی اسم نمی برد چه کسی است. می گوید یک انسان کاملی است که واسطه فیض میان خالق و مخلوق است. «ابن تیمیه»‌ هم معتقد به این است اسمش را نمی آورد و مصداق معین نمی کند.

خیلی برایم جالب است این بحث ان شاءالله شروع بشود هم برای ما هم برای بینندگان رهگشای خوبی خواهد شد باشد مورد رضایت آقا و مولای مان و تاج سرمان حضرت ولی عصر (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) قرار بگیرد.

مجری:

ان شاءالله. مقدمه بسیار مفیدی بود. همچنان با برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی در خدمت شما هستیم. بعد از بیان ویژگی «انتظار» باید برویم سراغ جایگاه ورع در کلمات ائمه معصومین (سلام الله علیهم اجمعین) به عنوان دومین ویژگی یاران حضرت ولی عصر (ارواحنافداه). استاد در خدمت شما هستیم.

«ورع» ملکه ای ارزشمند برای جلوگیری از ارتکاب گناه!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

در رابطه با ورع، جلسه قبل بحث شد ولی نا تمام ماند. در روایتی مرحوم «شیخ صدوق» در «خصال» نقل می کند روایت خیلی عجیبی است پیغمبر اکرم فرمودند این سه ویژگی ها در هر کس نباشد مسلمان نیست. گفتند آن سه ویژگی چیست؟ فرمود:

«حِلْمٌ يَرُدُّ بِهِ جَهْلَ الْجَاهِلِ‏»

حِلمی در او باشد که جهل جاهل را بر طرف کند.

اگر کسی آمد چهار تا فحش داد ما هشت تا فحش ندهیم. همانطوری که کسی آمد نسبت به آقا امام حسن مجتبی (سلام الله علیه) و نسبت به مادر بزرگوارشان جسارت کرد حضرت بعد از چند ساعت یا فردایش در خانه اش رفت گفتند امام مجتبی آمده است تصور کردند برای دعوا آمده است.

شمشیرش را آماده کرد دم در آمد امام مجتبی فرمود فلانی این حرفهایی که زدی اگر در من است خدا من را ببخشد اگر نیست تو افترا بستی خدا تو را ببخشد. به دست و پای امام مجتبی افتاد گفت آقا جان در شما نیست. من اشتباه کردم خدا من را ببخشد.

یا کسی که به «مدینه» آمد می گوید وقتی چشمم به امام مجتبی افتاد هر چه از دهانم در آمد گفتم. حضرت فرمود احساس می کنم تو غریب هستی اگر جا نداری امشب به خانه ما بیا پذیرایت بکنم. غذا نخوردی سر سفره ما بیا، لباس و پوشاکی نداری در اختیارت قرار می دهیم.

بنده خدا تعجب کرده بود دارم به او فحش می دهم ولی او این طوری برخورد می کند. از اسبش پایین می آید دست و پای حضرت را می بوسد.

وقتی از «مدینه» بیرون می رفت گفت من وارد «مدینه» شدم امام مجتبی مبغوض ترین انسانها در نزد من بود، از مدینه امروز بیرون می روم امام مجتبی محبوب ترین انسانها در نزد من است. ببینید حلمی که:

 «يَرُدُّ بِهِ جَهْلَ الْجَاهِلِ‏ وَ حُسْنُ خُلُقٍ يَعِيشُ بِهِ فِي النَّاسِ»

ویژگی دوم اخلاق خوبی که در میان مردم زندگی کند. در روایت داریم حضرت امام صادق (سلام الله علیه) به شیعه ها می گوید اگر امکان ندارد با مالتان به مردم خدمت و کمک کنید با اخلاق خوبتان مردم را خوشحال کنید. یک اخلاق خوب در حقیقت بهترین صِله است.

 بعد ادامه روایت است:

«وَ وَرَعٌ يَحْجُزُهُ عَنْ مَعَاصِي اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»

ورعی که او را از معصیت خدا جلوگیری کند.

الخصال؛ ابن بابويه، محمد بن على، محقق/ مصحح: غفارى، على اكبر، ناشر: جامعه مدرسين، ج1، ص146

یعنی وقتی ورع به مرحله ای رسید که ملکه شد؛ مثل علاقه مادر به فرزند که در ذهن مادر نمی گنجد یک روزی بچه را بکشد؛ همان گونه ای که این برای مادر ملکه است اگر برای ما معرفت الله و معرفت الإمام در این حد بود، این ملکه اصلاً نمی گذارد آدم گناه کند.

مرحوم «شیخ انصاری» وقتی گفت در عمرم نه گناه کردم و نه فکر گناه کردم؛ گفتند مگر می شود کسی فکر گناه نکند؟ - از بینندگان عذر می خواهم - ایشان گفت: در نزد من گناه کردن مثل خوردن نجاست است، آیا تا به حال به ذهن تان خطور کرده است نجاست بخورید؟ گفتند نه. گفت بحث گناه برای من این طوری است.

 ورع یک مرحله از تقوا بالاتر است. یعنی ملکه تقوا حاصل می شود یعنی بالاتر از تقوا است یعنی با اتیان واجبات و ترک محرمات یک ملکه ای در انسان حاصل می شود روح انسان به یک مرتبه ای می رسد که هرگز فکر گناه کردن هم به ذهن آنها نمی افتد.

ما اگر می گوییم ائمه (علیهم السلام) معصوم هستند نه به این معنا که خدا اینها را طوری آفریده است که اصلاً گناه نکنند این که هنر نیست. ملائکه نمی توانند گناه کنند خدای طوری آفریده است گناه نکنند این برای ملائکه فضیلت نیست.

 فضیلت آن جایی است که انسان بتواند گناه کند ولی نکند ولذا حضرت امیر در نامه اش به «عثمان ابن حنیف» می فرماید:

«وَ لَوْ شِئْتُ لَاهْتَدَيْتُ الطَّرِيقَ إِلَى مُصَفَّى هَذَا الْعَسَلِ وَ لُبَابِ هَذَا الْقَمْح‏»

اگر من بخواهم بهترین غذاها، بهترین پوشاک یا بهترین مسکن را انتخاب کنم می توانم کسی جلوی من را نگرفته است

«وَ لَكِنْ هَيْهَاتَ أَنْ يَغْلِبَنِي هَوَايَ وَ تَقُودَنِي جَشَعِي إِلَى تَخَيُّرِ الْأَطْعِمَةِ»

هیهات که منِ علی غذای رنگارنگ بخورم در بهترین خانه و بهترین لباس ولی در میان مسلمان ها افراد گرسنه ای باشد

«مَنْ لَا طَمَعَ لَهُ فِي الْقُرْصِ وَ لَا عَهْدَ لَهُ بِالشِّبَعِ»

یک نان جو در خانه اش پیدا نمی کند سیر شدنش به یادش نمی آید

«أَ أَقْنَعُ مِنْ نَفْسِي بِأَنْ يُقَالَ لِي أَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ وَ لَا أُشَارِكُهُمْ فِي مَكَارِهِ الدَّهْرِ»

امیرالمؤمنین بگویم برایم کافی است؟ دیگر در مشکلات زندگی با مردم همسان نباشم!

نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص418

مرحوم «کاشف الغطاء» (رضوان الله تعالی علیه) صاحب «کشف الغطاء» می گوید روزی می بیند یکی از عروس هایش لباس گران قیمت پوشیده است به پسرش که همسر عروسش می شود می گوید چرا همسر شما لباس گران قیمت پوشیده است؟ عرض می کند:

(قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ)

بگو: چه کسی زينت های الهی را که برای بندگان خود آفريده است

سوره اعراف (7): آیه 32

آیه قرآن است حرام نیست و کار حرامی مرتکب نشده است. می گوید پسرم حرام نیست ما در جامعه به عنوان رهبر شیعیان و رهبر مردم مطرح هستیم. فقرا وقتی ثروتمندها را می بینند که بهترین لباس پوشیدند بهترین مرکب و بهترین خانه دارند تأسف می خورند و آهی می کشند.

وقتی می آیند ما را می بینند، می بینند با لباس خیلی ساده زندگی ساده داریم مایه دلخوشی است می گویند آقا هم از ما است.

وقتی بیایند ببینند عروس من، همسر شما لباس گران قیمت پوشیده است آیا مایه دلخوشی برای مردم (فقرا) است؟

ما باید دقت کنیم وقتی حضرت می گوید من امیرالمؤمنین هستم از جنس فقرا نباشم چه فایده ای دارد؟ ولذا امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) وقتی وارد «کوفه» می شود یک مرکب، یک زره و یک شمشیر به همراه داشت. تمام زندگیش را در یک بقچه پیچده است می گوید مردم این وسایلی است که با خودم به «کوفه» آوردم اگر یک روزی از شهر شما رفتم چیزی افزون بر این ها با خودم بردم بدانید من خائن هستم در حق شما خیانت کردم.

عرض کردم مظلومیت علی در این است که مردم علی را نشناختند، نشناختند، نشناختند. ما هم باید عذر تقصیر به پیشگاه امیرالمؤمنین و آقا و مولایمان بقیة الله الأعظم (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) ببریم که اینها را نشناختیم.

ولی همین اندازه که ما عذر تقصیر ببریم اعتراف خودمان را در خانه اینها وسیله قرار بدهیم قطعاً اینها هم نظر لطف و عنایتی به ما خواهند کرد. لذا حضرت امیر در نامه اش به «عثمان ابن حنیف» گفت:

«إِنَّ لِكُلِّ مَأْمُومٍ إِمَاماً يَقْتَدِي بِهِ وَ يَسْتَضِي‏ءُ بِنُورِ عِلْمِهِ أَلَا وَ إِنَّ إِمَامَكُمْ قَدِ اكْتَفَى مِنْ دُنْيَاهُ بِطِمْرَيْهِ وَ مِنْ طُعْمِهِ بِقُرْصَيْهِ»

هر مأمومی پیشوا و امامی دارد که باید به او اقتداء کند امام شما منِ علی هستم الان از نظر موارد خوراکی در خانه من جز دو قرص نان جو بیشتر نیست. از نظر پوشاک هم دو دست لباس دارم یک دست لباسی که پوشیدم یک دست هم گذاشتم هر وقت لباسم را شستم این لباس را بپوشم.

بعد فرمود:

«أَلَا وَ إِنَّكُمْ لَا تَقْدِرُونَ عَلَى ذَلِكَ»

راهی که من دارم می روم شما نمی توانید

«وَ لَكِنْ أَعِينُونِي بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ»

با ورع خودتان من را کمک کنید. سعی کنید که آدم خوبی باشید.

اگر هم نشدید سعی کنید. امام سجاد عرضه می دارد خدایا تمام سعیم این بود که تو را خوب عبادت کنم اگر نتوانستم مشکل من است ولی سعیم این بود. دلم می خواست تو را خوب عبادت کنم.

اگر ما همین اندازه دل مان بخواهد آدم خوب باشیم و برای این هم تلاش کنیم. نه این که من بخواهم آدم خوب بشوم بیرون بروم به نامحرم نگاه کنم، فیلم مستجهن ببینم، غیبت کنم، دروغ بگویم، سر زن و بچه داد بکشم به دیگران با نظر تحقیر نگاه کنم این را کوشش نمی گویند. فرمود:

«بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَدَادٍ»

نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص416

پاکدامنی در چشم، در زبان، در گوش، در دست و در همه چیز. ولذا اگر به این شکل باشیم خیلی راحت می توانیم به آن جایی که اهل بیت خواستند برسیم.

پیغام اختصاصی امام باقر (سلام الله علیه) به شیعیان!

مرحوم «مجلسی» در «بحار» روایتی از امام باقر (سلام الله علیه) می آورد که «خیثمه» می گوید خدمت امام باقر رفتم میهمان حضرت بودم خواستم که از حضرت خداحافظی کنم فرمود:

«أَبْلِغْ مَوَالِيَنَا السَّلَامَ عَنَّا»

«خیثمه» به «کوفه» می روی به تمام شیعیانمان از طرف من سلام برسان!

«وَ أَوْصِهِمْ بِتَقْوَى اللَّه‏ العظیم»

و آنها را به تقوای بزرگ الهی سفارش کن.

 قبلا عرض کردم که تقوا دو نوع است یکی:

(فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ)

پس تا می ‌توانيد تقوای الهی پيشه کنيد

سوره تغابن (64): آیه 16

و دیگری:

(اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ)

آن گونه که حق تقوا و پرهيزکاری است، از خدا بپرهيزيد!

سوره آل عمران (3): آیه 102

یعنی خدا را همواره ناظر و شاهد خودتان ببینید و یقین کنید آنچه که از ذهن شما هم خطور می کند او آگاه است.

(وَحُصِّلَ مَا فِي الصُّدُورِ)

و آنچه در درون سينه‌ هاست آشکار می ‌گردد

سوره عادیات (100): آیه 10

و یا:

(يعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْينِ وَمَا تُخْفِي الصُّدُورُ)

او چشمهايي را که به خيانت مي‌گردد و آنچه را سينه‌ها پنهان مي‌دارند، مي‌داند.

سوره غافر (40): آیه 19

بعد فرمود:

«وَ أَعْلِمْهُمْ يَا خَيْثَمَةُ لا نُغْنِي عَنْهُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً إِلَّا بِعَمَل»

به شیعیان ما اعلام کن: اگر عملی نکرده باشند بدانند از دست ما کاری برای آنها ساخته نیست.

بحار الأنوار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج67، ص 309

نماز نخواند، روزه نگیرد، زکات ندهد، وجوهات ندهد، گناه کند منتظر شفاعت هم باشد! در یک روایتی دارد آنهایی که بدون عمل منتظر شفاعت ما هستند بدانید شفاعت ما به آنها نمی رسد.

حتی از اصحاب آقا امام صادق (سلام الله علیه) است، «ابو بصیر» می گوید بعد از شهادت امام صادق خدمت «ام فروه» رسیدم عرض کردم آخرین جمله ای که مولای مان امام صادق فرمود چه بود؟ فرمود آخرین جمله اش این بود که:

«إِنَّ شَفَاعَتَنَا لَا تَنَالُ مُسْتَخِفّاً بِالصَّلَاة»

من لا يحضره الفقيه؛ نویسنده: ابن بابويه، محمد بن على، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسين حوزه علميه قم مصحح: غفاری، علی اكبر، ج1، ص206

کسانی که در نماز سبک سر هستند اول وقت نمی خواند ساعت چهار بعد ظهر یا نزدیک غروب می خواند؛ یعنی این که نماز را سبک می شمارد نه بی نماز؛ شفاعت ما به اینها نمی رسد. بعد می گوید:

«وَ لَنْ يَنَالُوا بِوِلَايَتَنَا إِلَّا بِوَرَعٍ»

کسی به ولایت ما نمی رسد مگر با ورع

بحار الأنوار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج67، ص 309

یعنی اگر کسی بخواهد به ولایت ما برسد راهش ورع است. یعنی ترس از خدا و تقوا به آن گونه ای که شایسته خدا است. (اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ)

این را عزیزان دقت کنند مرحوم «شیخ طوسی» در «أمالی» روایت خیلی عجیبی آورده است

«قَالَ الصَّادِقُ (عَلَيْهِ السَّلَامُ): عَلَيْكُمْ بِالْوَرَع‏»

امام صادق فرمود بر شما باد ورع

«فَإِنَّهُ الدِّينُ الَّذِي نُلَازِمُهُ وَ نَدِينُ اللَّهَ بِهِ، وَ نُرِيدُهُ مِمَّنْ يُوَالِينَا»

این ورع همان دینی است که ما خودمان ملتزم هستیم و دین خودمان قرار داده ایم و انتظار داریم موالیان و شیعیان ما هم به این پایبند باشند.

«لَا تُتْعِبُونَا بِالشَّفَاعَةِ.»

دنبال ما نیایید به امید این که فردا به شفاعت ما برسید.

الأمالي (للطوسي)؛ نویسنده: طوسى، محمد بن الحسن، ناشر: دار الثقافة ، مصحح: ندارد، ص281

صرف امید شفاعت مثل این است که گرسنه ام است مدام غذا بگویم با غذا گفتن سیر نمی شوم. کسی که دنبال شفاعت اهل بیت است عمل ندارد همین است یعنی به مجرد گفتن غذا، به مجرد گفتن آب، سیراب نمی شوم باید لیوان آب را برداشت خورد!

(وَأَنْ لَيسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى)

و اينکه برای انسان بهره ‌ای جز سعی و کوشش او نيست

سوره نجم (53): آیه 39

عبارت «لَا تُتْعِبُونَا بِالشَّفَاعَةِ» در حقیقت یک اعلان خطری است برای آن دسته از شیعیانی که عمل نمی کنند ولی منتظر شفاعت هستند. همچنین آنهایی که عمل می کنند ولی ولایت ندارند. حتی دارد اگر کسی عمل هفتاد پیغمبر در پرونده اش باشد ولی ولایت ما را نداشته باشد؛

«وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالْحَقِّ نَبِيّاً لَوْ أَنَّ رَجُلًا لَقِيَ اللَّهَ بِعَمَلِ سَبْعِينَ نَبِيّاً ثُمَّ لَمْ يَأْتِ بِوَلَايَةِ أُولِي الْأَمْرِ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ مَا قَبِلَ اللَّهُ مِنْهُ صَرْفاً وَ لَا عَدْلا»

سوگند به آن که مرا به حق، به پیامبری بر انگیخت، اگر کسی با عمل هفتاد پیامبر، به بارگاه حق وارد شود امّا ولایت ما اهل بیت را به همراه نیاورد، خداوند هیچ عمل واجب و مستحبّی را از او نخواهد پذیرفت.

الأمالي (للمفيد)؛ نويسنده: مفيد، محمد بن محمد، (وفات مؤلف: 413 ق)‏؛ محقق: استاد ولى، حسين وغفارى على اكبر، ناشر: كنگره شيخ مفيد، قم‏،1413 ق‏؛ ص 115

از این طرف هم ولایت و محبت را داشته باشیم ولی هیچ اهل عمل نباشیم. مثلاً کسی که مستطیع است به حج نرفته است موقع جان دادن ملائکه می گویند:

«مُت يَهُودِيّاً أَوْ نَصْرَانِيّا»

به دین نصرانی یا یهودی می خواهی بمیری، بمیر! حق نداری به دین اسلام از دنیا بروی. این قدر مسئله مهم، دقیق و ظریف است. نسبت به دیگر واجبات هم همین طوری است ولذا مسئله عمل همراه با معرفت و ولایت اهل بیت می تواند مایه نجات ما باشد.

محبت باشد عمل نباشد فایده ای ندارد، عمل باشد محبت و ولایت نباشد فایده ای ندارد. شفاعت در حقیقت مثل ارفاقی است که معلم می داند یک دانش آموزی زرنگ است سر امتحان به مشکل برخورده ایام امتحان بیمار شد و ... یک دفعه یکی دو نمره کم آورد با معلم مشورت می کند نمره ارفاقی می دهد که رد نشود.

 ولی کسی که از اول سال درس نمی خواند در سال زیر دَه گرفته است همه چیز را رها کرده و مشغول بازیگوشی است معلم نمی آید به این دانش آموز ارفاق کند. کسی که نمره هفت، هشت بگیرد نمی آیند پنج، شش نمره ارفاق کنند. شفاعت هم این چنین است.

البته در میان همه اینها محبت اهل بیت و قبول ولایت اهل بیت حرف اول را می زند. یعنی بی پرده بخواهم بگویم شاید نود درصد مایه نجات ما، ولایت و محبت است ده درصد هم عمل است. ولی اگر آن دَه درصد نشود این ده درصد از آنهایی است که نمی گذارد ما آن طرف برویم. یعنی قبل از این که از دنیا برویم ولایت را از ما می گیرد.

اساسی ترین روایتی که در عمر شصت ساله ام خواندم!

مرحوم «کلینی» نقل می کند که امام صادق (سلام الله علیه) فرمود:

«مَنْ رَوَى عَلَى مُؤْمِنٍ رِوَايَةً يُرِيدُ بِهَا شَيْنَهُ وَ هَدْمَ مُرُوءَتِهِ»

اساسی ترین و مهم ترین روایتی که در عمر پنجاه، شصت ساله ام خواندم این روایت است. برای من خیلی عجیب بود. یک سالی نذر کرده بودم کل «بحار» را از اول تا آخر مطالعه کنم. یک تابستان بعد از نماز صبح یک جلد «بحار» را بر می داشتم تا موقع خواب هم مطالعه می کردم هم یادداشت برداری می کردم. الان هم آنها را دارم. خیلی وقتها ذهن ما این طرف و آن طرف می چرخد به برکت مطالعه در سه ماه تابستان بود.

روایتی که در آن سه ماه دیدم خیلی برای من تکان دهنده بود این روایت بود:

«مَنْ رَوَى عَلَى مُؤْمِنٍ رِوَايَةً يُرِيدُ بِهَا شَيْنَهُ وَ هَدْمَ مُرُوءَتِهِ لِيَسْقُطَ مِنْ أَعْيُنِ النَّاس‏»

هر کس پشت سر مومنی حرفی بزند تا او را بد جلوه دهد و آبروی او را ببرد تا به این وسیله او را از چشم مردم بندازد؛

 نتیجه اش چه می شود؟

«أَخْرَجَهُ اللَّهُ مِنْ وَلَايَتِهِ إِلَى وَلَايَةِ الشَّيْطَانِ فَلَا يَقْبَلُهُ الشَّيْطَانُ.»

خداوند او را از ولایت خودش خارج می کند و وارد ولایت شیطان می کند و شیطان هم آن را قبول نمی کند.

الكافي (ط- الإسلامية)؛ نويسنده: كلينى، محمد بن يعقوب‏، تاريخ وفات: 329 ق‏، محقق: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الإسلامية، تهران‏، 1407 ق‏؛ ج2، ص 358

به قولی می گویند: «ويل لمن كفره نمرود» وای به حال ما به جایی برسیم که شیطان هم ما را قبول نکند. مسئله خیلی دقیق و ظریف است شعر زیبایی به زبان «آذری» است می گوید: شیخ من را فریب نده در جهنم آتشی نیست آنهایی که دارند می سوزند آتش را از این جا با خودشان بردند.

یعنی ما که الان در اینجا هستیم بهشت و جهنم ما اینجا است در همان لحظه ای که یک بهشتی از نعمت های بهشتی بهره می برد در همان لحظه، همانجا جهنمی از عذاب جهنم شکنجه می شود.

 این یک رمزی است گفتم ان شاءالله عزیزان دقت کنند. یعنی تمام اعمال ما که نورانیت ایجاد می کند عمل می کنم برای خدا، یعنی تلاش کنیم تمام کارهایمان رنگ خدا بگیرد. دارم حرف می زنم می گویم خدایا برای رضای تو حرف می زنم. دستم را تکان می دهم برای رضایت خدا، آب و غذا می خورم برای رضایت خدا، تمام اینها تبدیل به نور می شود و این نور همان نعمت های بهشتی را تشکیل می دهد.

اگر من گناه کردم، معصیت کردم، دروغ گفتم، غیبت کردم یا اصلا بدون نیت غذا می خورم برای این که سیر بشوم لذت ببرم. آب می خورم برای این که سیراب شوم. شربت می خورم برای این که کِیف کنم. اینها در حقیقت یک ظلمتی می شود که این ظلمتها جهنم من را تشکیل می دهد.

(إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا)

اگر نيکی کنيد، به خودتان نيکی می کنيد؛ و اگر بدی کنيد باز هم به خود می ‌کنيد.

سوره إسراء (17): آیه 7

لذا باید مقداری دقت کنیم آنجا تأسف نخوریم یعنی از عذاب جهنم سخت تر برای جهنمیان تأسف خوردن است.

آنجا تأسف می خوریم که چرا خدای عالم همه این امکانات را به ما داده بود حرف ها هم به گوش ما رسید ولی ما به اینها عمل نکردیم یا کم عمل کردیم.

تنها کسانی که در قیامت پشیمان نیستند!

در روایت داریم شب جمعه هم است، در شب و روز جمعه حداقل هزار تا صلوات بر محمد وآل محمد فرستادن مستحب است.

در روایت است آنهایی که نماز خواندند آنجا پشیمان هستند می گویند چرا کم نماز خواندیم! روزه گرفتند نتیجه روزه را می بینند پشیمان هستند ای کاش بیشتر روزه می گرفتیم. حج رفتند می گویند ای کاش حج بیشتری رفته بودیم. جهاد رفتند ای کاش چند ماهی بیشتر بودیم.

تنها کسانی که پشیمان نیستند کسانی هستند که بر محمد وآل محمد صلوات می فرستند. اینها در آنجا احساس پشیمانی نمی کنند. یعنی به قدری خداوند مقام و عنایت می دهد چشمشان سیر می شود، هر چه به ذهن شان می رسد خدا به آنها داده است. دیگر پشیمان نیستند ای کاش چهار تا صلوات بیشتر فرستاده بودیم.

صلوات بر محمد وآل محمد به تعبیر «آیت الله بهجت» که می فرمودند اگر تمام اذکار را در یک کپسولی بخواهیم جمع کنیم دست دیگران بدهیم صلوات بر محمد وآل محمد (صلوت الله علیهم اجمعین) می شود.

لذا باید مقداری دقت کنیم چیزهایی که میانبر است آدم به میهمانی می رود می بیند برنج، خورشت های مختلف است کسی که هیچی ندیده است شروع می کند آب خوردن، برنج ریختن و ... سیر می شود سیر که شد نگاه می کند چرا از خورشت دیگر نخورده است.

ولی آنی که عاقل است می بیند از چند مدل غذا کدامش خوب است؟ از خورشت ها کدام یک از این خورشت ها خیلی خوب است در خانه اش کم گیرش می آید از اول بهترینش را انتخاب می کند ولذا پشیمان نیست وقتی سیر شد می گوید الحمدلله بهترین خورشت ها و غذاها را خوردم.

دوستان عزیز دقت کنیم صلوات بر محمد وآل محمد بفرستیم. قرآن می گوید:

(إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يصَلُّونَ عَلَى النَّبِي يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا)

خدا و فرشتگانش بر پيامبر درود می ‌فرستد؛ ای کسانی که ايمان آورده ‌ايد، بر او درود فرستيد و سلام گوييد و کاملا تسليم (فرمان او) باشيد.

سوره احزاب (33): آیه 56

خدا و ملائکه صلوات می فرستند شما هم صلوات بفرستید. در کجا داریم که خدا و ملائکه این را انجام بدهند شما هم انجام بدهید. می گوید بنده تو بیا همردیف خدا همردیف ملائکه شو آنها چه کاری انجام می دهند شما همان کار را انجام بده.

انسان وقتی با یک بزرگی دانشمندی جایی است ملاحظه می کند چه کارهایی انجام می دهد او هم همان کارها را انجام بدهد. دقت می کند می داند چون او آگاهانه دارد انتخاب می کند ولذا در این جا می گوید بهترین انتخاب، انتخابی است که خدا و ملائکه کردند. (إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يصَلُّونَ عَلَى النَّبِي)

فتوای بسیار عجیب وهابیت درباره ذکر صلوات!

خاک بر سر وهابی و سلفی ها با آن محمد بن عبد الوهابشان که می گوید اگر کسی بالای مناره به محمد وآل محمد صلوات بفرستد قتلش واجب است.

«زینی دهلان» در فتنه «وهابیت» و همچنین عالم «عراقی» در «فجر الصادق» می گوید «محمد ابن عبد الوهاب» دستور داده بود کسی حق ندارد بر محمد وآل محمد صلوات بفرستد.

مؤذن صالحی در «ریاض» بود بالای مأذنه شروع به اذان گفتن کرد به نام رسول اکرم رسید صلوات فرستاد «محمد ابن عبد الوهاب» دستور داد او را از بالای مأذنه پایین آوردند جلوی مردم گردنش را زدند که چرا بر محمد و آل محمد صلوات فرستادی؟

«عبد الله زبیر» چند سال حاکم «مکه» بود یک دفعه در خطبه نماز جمعه اش (دوستان بروید ببینید) صلوات نفرستاد، گفتند چرا صلوات ترک می کنی؟ گفت رسول اکرم یک سری فامیلهایی دارد وقتی من صلوات می فرستم اینها گردن شان را بالا می کشند می خواهم گردنشان را با این کارم بشکنم و ذلیلشان کنم ولذا بر محمد وآل محمد صلوات نمی فرستم! نمی دانیم اینها فردای قیامت چه پاسخی دارند؟

گلایه ای از علمای بزرگوار اهل سنت کنم. آقای «بخاری» در کتاب «صحیح بخاری» خودش روایت نقل کرده است از پیغمبر سوال کردند یا رسول الله کیفیت صلوات بر شما چگونه است؟ ایشان گفت وقتی صلوات می فرستید بگویید:

«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد كَمَا صَلَّيْتَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَ آلِ إِبْرَاهِيم‏»

الجامع الصحيح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ج3، ص1233، ح3190

بعد در همان روایت اسم پیغمبر را آورده است «صلی الله علیه وسلم» می گوید «آله» را نیاورده است! یعنی در دو، سه جا همان روایتی که پیغمبر می گوید وقتی صلوات می فرستید به آل من هم بفرستید بَتراء نباشد.

«ويروى (لا تصلوا علي الصلاة البتراء) فقالوا وما الصلاة البتراء قال (تقولون اللهم صل على محمد وتمسكون بل قولوا اللهم صل على محمد وعلى آل محمد)»

الصواعق المحرقة على أهل الرفض والضلال والزندقة؛ اسم المؤلف: أبو العباس أحمد بن محمد بن علي ابن حجر الهيثمي الوفاة: 973هـ، دار النشر: مؤسسة الرسالة - لبنان - 1417هـ - 1997م، الطبعة: الأولى، تحقيق: عبد الرحمن بن عبد الله التركي - كامل محمد الخراط، ج2، ص430

اگر فقط همین دنیا است مسئله ای نیست حق با شما است بُرد هم با شما است بتازید ما بازنده هستیم. اگر نه غیر از این دنیا، دنیای دیگری هم است حساب کار خودتان را بکنید.

 زندیقی خدمت امام صادق (سلام الله علیه) آمد گفت یابن رسول الله اگر چنان چه بعد از این دنیا، دنیایی نباشد، شما برنده هستید یا ما برنده هستیم؟ این همه خودتان را به زحمت می اندازید و عبادت می کنید.

حضرت فرمود داریم عمل می کنیم با این عمل مان لذت هم می بریم، اگر قیامت و آخرتی نباشد ما ضرر نکردیم و اگر باشد شما چه کار می کنید؟ اگر باشد شما ضرر می کنید یا نمی کنید؟ گفت بله ما ضرر می کنیم.

حالا اگر قیامتی نیست بتازید حق با شما است برنده هم شما هستید. اگر قیامت، حساب و کتابی است این روایاتی که خودتان نقل کردید اینها حجت است یقین داشته باشید والله و بالله بازنده هستید. قبل از این که بیاید آن لحظه ای که بگوییم خدایا ما را به دنیا بر گردان

(حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ؛ لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ كَلَّا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَى يوْمِ يبْعَثُونَ)

(آنها همچنان به راه غلط خود ادامه مي‌دهند) تا زماني که مرگ يکي از آنان فرارسد، مي‌گويد: «پروردگار من! مرا بازگردانيد! شايد در آنچه ترک کردم (و کوتاهي نمودم) عمل صالحي انجام دهم!» (ولي به او مي‌گويند:) چنين نيست! اين سخني است که او به زبان مي‌گويد (و اگر بازگردد، کارش همچون گذشته است)! و پشت سر آنان برزخي است تا روزي که برانگيخته شوند!

سوره مؤمنون (23): آیه 99 و 100

دیگر برای حرف ما هم ارزش قائل نشوند بیدار می شویم. همین روایاتی که خودمان هم شیعه، هم سنی در کتاب ها نقل کردیم بالای منبرها گفتیم از علماء شنیدیم به این ها عمل کنیم همین کفایت می کند. در خدمت حضرتعالی هستیم.

مجری:

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِه‏ مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم‏ وَأحْشُرْنَا مَعَهُم وَالعَنْ أعْدائَهُمْ، تشکر می کنم حضرت استاد خیلی استفاده کردیم.

 البته سوالات پیرامون بحث ورع باقی ماند تماس تلفنی داریم. اولین تماس آقای «محمدی» از «اصفهان» سلام عرض می کنم

تماس بینندگان برنامه:

بیننده: (آقای محمدی از اصفهان – شیعه)

سلام عرض می کنم خدمت مجری محترم و استاد بزرگوار، ان شاءالله خدا طاعات شما را قبول کند و زحمتهایی که در جهت اعتلای مذهب می کشید خدا قبول کند و به شما اجر بدهد. حاج آقا من قرآن می خواندم و به این آیه شریفه رسیدم:

(قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظِيمٌ)

بگو: «اين خبري بزرگ است

سوره ص (38): آیه 67

بعد کلیپی از یکی از اساتید دانشگاه خیلی معتقد هستند دیدم ارتباطی بین این آیه شریفه و آیات بعد برقرار کرده بودند که در ارتباط با قضیه تخطی شیطان از ولایت الهی است. حدوداً هجده آیه داستان شیطان را می گوید آخرش:

(قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيهِ مِنْ أَجْرٍ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُتَكَلِّفِينَ)

(ای پيامبر!) بگو: «من برای دعوت نبوت هيچ پاداشی از شما نمی ‌طلبم، و من از متکلفين نيستم! (سخنانم روشن و همراه با دليل است!)»

سوره ص (38): آیه 86

برداشت نهایتاً در ارتباط با ولایت امیرالمؤمنین (علیه السلام) بود (قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظِيمٌ) همین طور:

(عَمَّ يتَسَاءَلُونَ * عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ)

آنها از چه چيز از يکديگر سؤال می ‌کنند؟! از خبر بزرگ و پر اهميت (رستاخيز)!

سوره نبأ (78): آیات 1 و 2

اگر صلاح می دانید توضیح بفرمایید چون در ادامه دارد:

(أَنْتُمْ عَنْهُ مُعْرِضُونَ * مَا كَانَ لِي مِنْ عِلْمٍ بِالْمَلَإِ الْأَعْلَى إِذْ يخْتَصِمُونَ)

که شما از آن روی ‌گردانيد! من از ملأ اعلی (و فرشتگان عالم بالا) به هنگامی که (درباره آفرينش آدم) مخاصمه می ‌کردند خبر ندارم!

سوره ص (38): آیات 68 و 69

این که (مَا كَانَ لِي مِنْ عِلْمٍ بِالْمَلَإِ الْأَعْلَى إِذْ يخْتَصِمُونَ) حکایت تمرد شیطان از امر خدا و فرمان مولوی را با این که بزرگ ترین تأویل نبأ عظیم غیر از قیامت چه کسی است؟ برداشت دلچسبی کرده بودند با تخصص شما ان شاءالله راهنمایی می فرمایید و استفاده می کنیم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

در رابطه با نبأ العظیم روایات زیادی از کتب شیعه و سنی داریم، وقتی از نبأ عظیم سوال می کنند حضرت می فرماید مراد از نبأ عظیم چیست؟ زمان حضرت رضا (سلام الله علیه) ظاهراً‌ علمای اهل سنت هم نشسته بودند گفت شما می گویید: (عَمَّ يتَسَاءَلُونَ * عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ) مراد از نبأ عظیم نعمت های الهی است. نعمت های که خدا به ما داده است این را شما ملاک قرار می دهید. ولی آیا درست است یا درست نیست؟

بعد می گوید شما چند دسته هستید یک سری خوراکی ها، یک سری نعمت ها، یک سری زن و بچه می گویید. گفت اگر شما به خانه کسی بروید غذا و خوراکی های خوبی برای شما بیاورد و بعد بر سرتان منت بگذارد بگوید برایت همچنین غذایی آوردم ایشان را مذمت می کنید یا مذمت نمی کنید؟

گفتند مذمت می کنیم کرم شان زیر سوال می رود، آیا خدای عالم نعمت ها را به ما داده است فردای قیامت اگر بخواهد سوال کند آیا کسی نمی گوید خدایا حاشا به کرمت از کرمت دور است نعمتی به ما دادی امروز می خواهی از ما سوال کنی؟

گفتند یابن رسول الله مراد چه است؟ گفت مراد از نبأ ولایت ما اهل بیت است خداوند، رسول اکرم را برای شما فرستاد و ما ائمه را اوصیاء او قرار داد.

فردا خدای عالم از همه شما بازخواست خواهد کرد که با رسول اکرم و اهل بیتش چه کار کردید؟ برخورد شما با اینها چگونه بود! اگر توانستید جوابی بدهید که مأمورین الهی قانع بشوند نجات پیدا می کنید و اگر نتوانستید جواب بدهید و بدانید شما را (قریب به این مضمون) با سر به آتش جهنم می اندازند.

 ملاک، رسول اکرم و اهل بیت (علیهم السلام) هستند. در خطبه رسول اکرم در «منا» اهل سنت هم نقل کردند فرمود:

«وإني تارك فيكم الثقلين كتاب الله وعترتي كتاب الله حبل ممدود من السماء إلى الأرض وعترتي أهل بيتي وإن اللطيف الخبير أخبرني أنهما لن يفترقا حتى يردا علي الحوض فانظروا كيف تخلفوني فيهما»

الطبقات الكبرى؛ اسم المؤلف: محمد بن سعد بن منيع أبو عبدالله البصري الزهري الوفاة: 230، دار النشر: دار صادر – بيروت، ج2، ص194

در میان شما قرآن و اهل بیت را گذاشتم ببینید بعد از من برخورد شما با اینها چگونه خواهد بود؟

«أنا سائلکم غدا عند الحوض»

در نزد حوض کوثر از شما بازخواست خواهم کرد.

 هر کاری می خواهید بکنید، بکنید ولی کمینگاهی است آن هم حوض است. حدیث حوض از احادیث وحشتناکی است که «امام مالک» می گوید ای کاش علمای ما در کتاب هایشان حدیث حوض را مطرح نکرده بودند. گفت ما واقعاً جوابی نداریم. خود «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم»‌ ده، دوازده تا روایت آورده اند.

آقایانی که بحث عدالت صحابه را مطرح می کنند بخیل نیستیم تمام صحابه اهل نجات باشند، حتی اگر یهودی و مسیحی ها را خدا فردای قیامت به بهشت ببرد بخیل نیستیم. ما دعا می کنیم خدایا تمام خلایق را به راه راست کن و هیچ کس را در دنیا و آخرت گرفتار نکن.

ولی حدیث حوض را که حضرت فرمود: «أنا سائلکم غدا عند الحوض» این را نگاه کنید یک دقتی داشته باشد. این قضایا را چه کار می خواهید کنید؟

در «صحیح بخاری»، روایت از پیغمبر و از «ابو هریره» است می گوید کنار حوض ایستادم تعدادی از اصحاب من می آیند اینها را نمی گذارند بیایند می گویم اینها را کجا می خواهید ببرید؟

«قال إلى النَّارِ والله»

به خدا قسم اینها را داخل آتش جهنم می خواهیم ببریم!

 با کلمه «والله» دارد بیان می کند

«قلت ما شَأْنُهُمْ»

این صحابی من چه کار کرد به آتش جهنم می برید؟

می گوید:

«إِنَّهُمْ ارْتَدُّوا بَعْدَكَ على أَدْبَارِهِمْ القهقري»

اینها بعد از تو مرتد شدند و به دوران جاهلیت بر گشتند.

 بعد می گوید:

«فلا أُرَاهُ يَخْلُصُ منهم إلا مِثْلُ هَمَلِ النَّعَمِ»

از اصحاب من جز تعداد اندکی نجات پیدا نمی کنند.

الجامع الصحيح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ج5، ص2404، ح6215

این که می گوید «أنا سائلکم غدا عند الحوض» این است ببینید با اهل بیت من چه برخوردی داشتید؟ مسلمان ها بعد از پیغمبر، بت پرست شدند؟ نشدند. تعداد اندکی بر گشتند آن ها عددی نیستند. صد و بیست و چهار هزار صحابی پیغمبر بودند می گوید من از صحابه ام جز تعداد اندکی نمی بینم.

به تعبیر «ابن أثیر» در «احادیث مشکله» می گوید مراد از این ارتداد ترک مهم ترین واجبات است. آیا واجباتی مهم تر از ولایت داریم که پیغمبر فرمود قرآن می گوید:

(يا أَيهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ)

ای پيامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملا (به مردم) برسان! و اگر نکنی، رسالت او را انجام نداده ای!

سوره مائده (5): آیه 67

(وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ) چیست که اگر انجام ندهی رسالتت را انجام ندادی. آخرین آیه ای است که بر پیغمبر نازل شده است. سوره مائده آخرین سوره است و نسخی هم صورت نگرفته است.

اگر بگویند نماز است؟ رسول اکرم قبل از نبوتش هم نماز می خواند. زکات است؟ در «مکه» واجب شده است. صوم است؟ سال دوم هجرت واجب شده است. حج است؟ مردم همه در رکاب پیغمبر حج انجام دادند معلوم می شود اینها نیست. ما خودمان را فریب ندهیم مردم را هم اغوای به جهل نکنیم

در برنامه ای که عزیزمان جناب آقای دکتر «یزدانی» با یکی از اساتید «دار العلوم مکی» داشتند این آیه را می خواند نمی دانم این آقایان تفاسیر خودشان را می بینند یا خیر؟ همین طوری خودشان مطالب نادرستی در ذهنشان است همین را هم برای دیگران مطرح می کنند و این را هم در فضای مجازی منتشر می کنند.

می گویند آقا مراد از (بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيكَ) واجبات و محرمات است، واجبات و محرمات که می گویید آخرین سال پیغمبر و سال دهم هجری است پیغمبر انجام ندهی رسالتت نا تمام است، پیغمبر همه را قبلاً‌ انجام داده است بعد از این چه حکمی صادر شده است؟

به قول خود شما این در عرفه نازل شده است در غدیر هم:

(الْيوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا)

امروز، دين شما را کامل کردم؛ و نعمت خود را بر شما تمام نمودم؛ و اسلام را به عنوان آيين (جاودان) شما پذيرفتم

سوره مائده (5): آیه 3

به قول خلیفه دوم در عرفه آمده است در همان عرفه خدا گفت (الْيوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ) دین شما را کامل کردم دین کامل شد بعد از کامل شدن دین (بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ) چه معنا دارد؟ اگر انجام ندهی رسالتت انجام نشده است چه معنا پیدا می کند؟

دوستان عزیز مقداری دقت کنیم فقط فردای قیامت در برزخ تأسف نخوریم. ناراحتی مان این است که بعضی از عزیزان این مطالب را بشنوند ولی طبق این حرفها عمل نکنند.

(يا حَسْرَتَا عَلَى مَا فَرَّطْتُ فِي جَنْبِ اللَّهِ)

افسوس بر من از کوتاهيهايي که در اطاعت فرمان خدا کردم.

سوره زمر (39): آیه 56

مجری:

طیب الله انفاسکم جناب استاد آیت الله حسینی قزوینی از محضرتان استفاده کردیم، همچنین تشکر می کنم از شما بینندگان عزیز، همراهان گرامی و مؤمنان التماس دعای فرج و دعای خیر داریم.

برنامه را به با این دعا به پایان می بریم: «يَا دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَى الْبَرِيَّةِ يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالْعَطِيَّةِ يَا صَاحِبَ الْمَوَاهِبِ السَّنِيَّةِ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ خَيْرِ الْوَرَى سَجِيَّةً وَ اغْفِرْ لَنَا يَا ذَا الْعُلَى فِي هَذِهِ الْعَشِيَّةِ

والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته


اخلاق علوی سیره مهدوی>

روز قدس ظالم و مظلوم شیعه فلسطین جهان اسلام انتظار ورع اخلاق اهلبیت علیهم السلام معصوم بهشت و جهنم