کاوش - پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام

قسمت سوم برنامه کاوش با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین روستایی


 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

 

عنوان برنامه: کاوش

عنوان بحث: (پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام)

 

تاريخ: 01/ 12/ 1401

استاد: حجت الاسلام و المسلمین روستایی

مجری: سید محمد صفایی

مجری:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ أللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِه محمد و عَجِل فَرَجَهُم وَاحشُرنا مَعَهم و لَعن عَن اعدائَهم . خدمت شما ببنندگان عزیز و ارجمند همراهان همیشگی و فرهیختگان عرض سلام و ادب و احترام دارم. در خدمت شما هستیم با سومین قسمت از برنامه ی کاوش ویژه ی پاسخ به شبهات باستان گرایان از شهر مقدس قم جوار کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها و از شبکه جهانی حضرت ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف. پیشاپیش تبریک و تهنیت عرض میکنم حلول ماه شعبان المعظم را ان شالله که با بهره ای که از ماه رجب برداشته اید به استقبال ماه شعبان بروید و ان شالله که در این ماه که آکنده از اعیاد و سرور آل محمد علیهم السلام بشارت فرج آل محمد انشالله نوید بخش باشد.

خب همچون برنامه های گذشته ی کاوش در خدمت کارشناس ارجمند و استاد گرامی جناب حجت الاسلام و المسلمین دکتر روستایی هستیم انشالله در این جلسه هم با بخش های مختلفی که در خدمت استاد هستیم از مباحث ایشون استفاده میکنیم جناب استاد سلام علیکم خیلی خوش آمدید.

 

استاد روستایی:

علیکم السلام ورحمة الله،

بنده هم خدمت حضرتعالی و بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولیعصر اروحناه له الفدا عرض سلام و ادب و احترام دارم و تبریک میگم اعیاد گذشته ماه رجب و اعیاد پیش رو در ماه شعبان را امیدوارم که عزیزانمون هر کجا که هستند خادمان خودشان را از دعای خیرشون در شبکه ولیعصر این خادمان را فراموش نکنند و مدام به یاد ما باشند که ماهم اگر توفیق داشته باشیم عزیزان را نزد حضرت معصومه سلام الله علیها دعا میکنیم.

مجری:

انشالله رب العالمین خیلی ممنون و مچکر لطف میفرمایید.

خب بینندگان عزیز دیگه در حقیقت بعد از دو قسمتی که با برنامه کاوش در خدمت شما بودیم دیگه آشنا شدید با روال برنامه روال برنامه این هست که شبهات باستان گرایان و کلیپ هایی که به صورت منتخب هست از شبکه های اونها پخش میشه خب دو قسمت قبلی پیرامون شبهاتی که پیرامون نبی مکرم خاتم بود و در حقیقت اون دوران زمام داری نبی مکرم شبهاتی مطرح شد و پاسخ فرمودید و در این جلسه بفرمایید مقدمه ای تا انشالله بریم به سراغ کلیپ اول.

استاد روستایی:

خواهش میکنم ببینید یک شاخصه ای که در این شخصیت های در واقع باستان گرا وجود داره افزون بر اسلام ستیزی، شیعه ستیزی است یعنی گرچه خوشان باور دارند که شخصیت های برجسته در شبعه و ائمه اطهار و در راس ائمه حضرت آقا امیرالمومنین سلام الله و صلوات الله علیه جایگاه بسیار والایی دارند اما متاسفانه حالا این شیعه ستیزی هم در راس امور اینا و در راس برنامه شون قرار دارد و سعی می کنند به بهانه باستان گرایی به بهانه تبلیغ فرهنگ ایرانی به بهانه نژاد پرستی و هر بهانه ای که شما تصور بکنید اینها با شخصیت های مطرح و بزرگ تاریخ اسلام مخصوصا شخصیت هایی همچون امیر مومنان علیه صلوات الله وسلام علیه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله اینها مبارزه بکنند و توهین بکنند و متاسفانه روشمند هم نیست گاهی اوقات جناب آقای صفایی عزیز یک کسی میاد میگه من با فلان شخصیت تاریخی مشکل دارم به دلیل  اینکه برخوردش با ایرانی ها مثلا نامناسب بوده است. 

مجری:

بله حتی برخوردش با عرب ها هم نامناسب بوده حالا به صورت خاص و ویژه

استاد روستایی:

بله ببینید  به صورت ویژه خب ما داریم در تاریخ اسلام افرادی رو داریم در همون صدر اسلام صدر یعنی بعد از رسول خدا نه در دوره ی رسول خدا در بعد از رسول خدا ما بعضی از افراد داریم که برخورد نامناسبی با ایران ها داشته اند بله ما هم نکوهش میکنیم عمل اون فرد را اما این آقایون که حالا ما اسم باستان گرا روشون میذاریم اینها نمیان فقط اون فرد را و اون کارش را نقد بکنند اینها میان تاریخ رو وارونه جلوه میدن و شخصیت هایی مثل امیرالمومنین علی علیه السلام را که حتی برای مسیحیان امثال جورج جرداق هم شناخته شده است میان بی انصافانه ایشون رو نقد میکنند بعد تاریخ رو گزینش میکنند و آنگونه که دلشون میخواد روایت میکنند یکی از اون موارد در واقع بررسی شخصیت امیرالمومنین هست در قالب در واقع برخورد اون حضرت با مخالفان ببینید ما بعضی از مخالفان حضرت رو داریم که حالا یا به صورت فردی یا به صورت جمعی با حضرت یک مقابله ای داشتن مثلا یا جنگی انجام دادن جنگ جمل جنگ صفین جنگ نهروان یا به صورت فردی مثلا فردی بوده که بصیرت کافی نداشته و نزد حضرت بوده و بعد رفته به سمت دشمن حضرت تخلفاتی داشته گول خورده در واقع جذب اونا شده اینها بدون اینکه جرم اون فرد را بیان مد نظر قرار بدن شروع میکنند امیرالمومنین را نقد کردن اگر حضرت برخوردی با اون فرد کرده باشد بدون اینکه جرم اون را روایت کنند. خب یکی از افراد شخصی به نام جریر خب این جریر یک شخصیتی است که رفت جذب معاویه شد و انسانی بود که فریب خورد انسانی بود که تمرد کرد از فرمان امیرالمومنین یعنی این نبود که بخاطر مسئله خاصی نزد حضرت نیامده باشد خب اینها میان میگن بله ببینید امیرالمومنین اگر برخوردی با این فرد کرده این فرد حق شهروندیش زیر پا گذاشته شده امیرالمومنین نستجیر بالله به حق شهروندی توجه نکردن در حالی که این علی بن ابی طالب همون علی بن ابی طالب است که وقتی متوجه میشه خلخال از پای یک زن یهودی میکشن چقد ناراحت میشه این علی بن ابی طالب همون علی بن ابی طالبی است که مالک اشتر وقتی توصیه میکنه به مردم مصر میگه آقا کسانی که کنارشون قرار خواهی گرفت مواظب باش در برخورد با اینها إمّا أخٌ لَكَ في الدِّينِ ، أو نَظيرٌ لَكَ في الخَلقِ این توجه اهمیت داره اما این آقایون این را در نظر نمی گیرن و لذا میان در راستای شیعه ستیزی در راستای همان ارزش ستیزیشون جای جلاد و شهید رو عوض میکنند و روایتی را از تاریخ ارائه میدن که از قضاوت انسان های منصف در واقع به قول معروف این مسئله به دور است انسان های منصف به هیچ عنوان اینگونه تاریخ را بررسی نمی کنند من فکر میکنم این کلیپ اول را با هم ببینیم و انشالله

مجری:

نکته خیلی به جایی رو اشاره فرمودید در حقیقت برنامه امروز اختصاص پیدا میکنه به امیرالمومنین علیه السلام و شبهاتی که پیرامون این وجود نازنین هست و فرمودید که بی انصافی تمام را هم یعنی کاملا تاریخ را میخوان مغلوبه کنند در حالی که اگر شخصی منصف باشه بمانند جورج جرداقی که فرمودید در برابر امیرالمومنین حدقل اون بخش های سپید زمام داری و دوران امامت و خلافت حضرت را نگاه میکنه حالا این چند مواردی را که فرمودید انشالله در ادامه میبینیم حتی حضرت در برابر برخی از مافوقان خودشان و غالیان هم برخورد شدید داشتن یعنی اینجور نبوده که برخورد صرفا منحصر به این باشه که با مخالفان نه اگر یک فردی آمد خطایی کرد در حد غلو حتی حضرت با او هم برخورد میکنه

استاد روستایی:

در منابع شیعه این را داریم و در رجال کشی و کتاب های دیگه آمده

مجری:

پس ما کلیپ اول رو با هم ببینیم ان شالله بر می گردیم و ببینیم این کلیپ اول محتواش چیه و پاسخ استاد رو هم بشنویم

کلیپ اول:

افرادی هم وجود داشته اند که به شکل اختصاصی مورد شماتت علی و اقدامات او قرار گرفته اند یکی از اونها جریر بن عبدالله بجلی است علی زمانی که وارد کوفه شد او را به همراه یک نامه ای به سمت معاویه فرستاد جریر زمانی که به سمت معاویه رفت برای اینکه پاسخ نامه علی را بیاورد حدوا سه چهار ماه معطل شد و زمانی که برگشت نزاعی میان او و مالک اشتر رخ داد مبنی بر اینکه مالک او را به کم کاری متهم کرد اما جریر بن عبدالله هم اشاره میکرد که من ماندم تا جواب را بگیرم و بیام به هر حال علی به دفاع از مالک اشتر بر میخیزه در این حال جریر بن عبدالله تصمیم میگیره در این نزاع شرکت نکنه خون مسلمانان را نریزه و بعنوان یک شهروند از غائله خود را بیرون بکشه و بره در جایی زندگی بکنه حالا ببینیم علی با او چه برخوردی میکنه اندکی بعد جریر کوفه را به قصد بلقیصیا ترک کرد این را آقای رسول جعفریان در کتاب تاریخ خلفا در صفحه 279 میگه یعنی یک معمم آگاه به تاریخ اسلام که در درون جامعه الان ایران هم ایشون هم استاد دانشگاه هستند و دارند مطالبی را می نویسند کوفه را  به قصد بلقیصیا ترک کرد در حالی که عده ی زیادی از بجله به جزء نوزده نفر همراهش رفتند خب این طائفه او هم به همراه او رفتند امام پس از رفتن او خانه ی او و سویر بن عامر را که به وی ملحق شده بود به آتش کشید یعنی جریر بن عبدالله که کنار رفت علی بن ابی طالب دستور داد برید خانه ی این افراد را آتش بزنید خراب کنید این هم بعنوان حقوق یک شهروندی که خواسته کنار بشینه صفحه 279 کتاب تاریخ خلفا همین مطلب را ابن ابی الحدید هم آورده که من به این مطلب اشاره میکنم می گوید و سیره نویسان ذکر می کنند که علی علیه السلام خانه ی جریر و خانه ی گروهی از آنان که با او خروج کردند یعنی از کوفه خارج شدند چون از او جدا شدند خراب کرد جلد سوم صفحه 119  و ابن قتیبه در المعارف ذکر کرد که خب این شخص جریر بن عبدالله و از علی و معاویه کناره گرفت یعنی نه با علی بود نه با معاویه و رفت و در جزیره و نواحی آنجا اقامت کرد تا زمانی که در سال 54 فوت کرد جلد سوم صفحه 118 و119 ترجمه شرح نهج البلاغه پس دو سند از یک مورخ شیعی و یک شخصی که از علی دوستان بسیار قوی هم هست آوردیم مبنی بر اینکه ایشان جریر بن عبدالله را البته مصادر بسیاری متعددی این را در تاریخ ذکر کردند خانه ی او را به نحوی تخریب کرد حتی افراد دیگری هم که با او بودن و فقط اعراض کرده بودن به کنار نشستن را تخریب کرد.

مجری:

بسیار خوش آمدید به برنامه کاوش خب کلیپ اول رو دیدیم موضوع هم مشخص هست پیرمون وجود مقدس حضرت امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام و شبهاتی که در دوران امامت و خلافت و حکومت حضرت مطرح هست خب جناب استاد مورد اول مورد جریر بن عبدالله بود حالا ایشون میگه که به صرف اینکه از اردوگاه امیر المومنین علیه السلام جدا شده است حضرت این چنین او را توبیخ و مجازات میکنند بفرمایید اصل داستان چی بوده درخدمتیم

 استاد روستایی:

عرض کنم خدمت شما ببینید ما اول باید طبیعتا شخصیت این آقای جریر را ببینیم که این چه شخصیتی است علت ارسال جریر به شام چیه؟ و آیا اساسا جریر معطل شده بود یا اینکه جذب معاویه شده بود ایشون میاد قضایا را وارونه جلوه میده و میگه این فقط نیامده به سمت امیر المومنین علی علیه السلام سمت معاویه هم نرفت

مجری:

بی طرف ماند در واقع  

استاد روستایی:

ما از یک جنبه باید جریر را بررسی کنیم از یک جنبه ی دیگه بی طرف های دیگه رو باید بررسی کنیم اگر قرار باشه امیرالمومنین با یک فرد بیطرف اینگونه برخورد بکنند باید با بیطرف های دیگه هم در تاریخ داشتیم در دوران خود امیرالمومنین

مجری:

باید با همه بی طرف های دیگه هم در واقع اینگونه برخورد کنند

استاد روستایی:

 باید ببینیم قصه واقعا چطوره ببینید این کتاب تاریخ مدینه دمشق جلد چهل و دوم چاپ دارالفکر در صفحه 127 عبارتی را ذکر میکند میگه جریر به امیر المومنین گفت: اِبعَثنِی اِلَیهِ فَانَّه لَم یزلی مُستَثنِها وَ وُدَّا و یسلم هذا الاَمر لَک

 من را پیش معاویه بفرست معاویه با من رابطه اش خوبه با هم رفیق هستیم من میرم پیش او و او را دعوت می کنم که این خلافت را واگذار کند

 چون حضرت میفرماید معاویه اهلیت ندارد منصوب باشد معاویه بنا بر تاریخ یک نوع مورخین میگن که عمر بن خطاب او را منصوب کرد در منطقه شام ولی خب بعضی ها هم  ابن حجر هیثمی میگه ابابکر او را منصوب کرد اما نوع مورخین عمر را میگن خب زمان عثمان هم بود در منطقه شام و اینها ولی آقا امیر المومنین سلام الله علیه آمد گفت این حقو نداره ایشون بمونه آقای جریر میگه نه آقا من با این ارتباط دارم رفیقم میرم باهاش صحبت می کنم و میرم بهش میگم که این برگرده این مسئله خلافت را و بیاد با شما بر حق جمع بشه بر محور حق

و یُجامِعُک عَلَی الحَق و اَن یَکون اَمیراً مِن اُمِرائِک عَامِلا مِن عُمالِک

یکی از امراء تو باشه یا یکی از عمال شما باشه

و به طاعت خدا عمل بکنه و تبعیت بکنه از آنچه در کتاب خداست و اهل شام را در واقع به طاعت و ولایت شما دعوت بکنه

فَانَّ جُلَهُم قَومِی

اکثر اینها فامیل های من هستند

و قد رجوت الا یَعصُونی

من به قول معروف امید دارم که حرفم را گوش بدند و روی من را زمین نزنند این با آنها ارتباط داشت

مجری:

پس پیشنهاد از خود جریر بوده که من رابفرست

استاد روستایی:

 بله آقای ابن ابی الحدید هم در جلد سوم شرح نهج البلاغه ملاحظه بفرمایید در صفحه 74 همین ماجرا را به نقل از نصر بن مزاحم نقل میکنه بالاخره زمانی که امیر المومنین اراده کرد بفرسته فردی را پیش معاویه جریر گفت من هستم بیایید من را بفرستید و همان ماجرا را تقریبا با اندکی تفاوت نقل میکنه مثلا اونجا داشت که اکثر اینها قوم من هستند در اینجا داره که

 جُلَهُم قَومِی و اَهلُ بِلادِی

اکثر اینها فامیل من هستند و همشهری من هستند بالاخره هم وطن هستیم

من امید دارم که اینها حرف من را گوش بدند و عصیان نکنند پس ببینید خود این مسئله اول بگیم جریر خودش تقاضا کرده و خودشم گفته من با اینها رفیقم با اینها فامیلم با اینها همشهری هستم این نکته اول نکته دوم آقا امیر المومنین یک زمان مشخص کردند برای جریر گفتند اگر تا این زمان برگشت که برگشت اما اگر برنگشت من علی به شما میگم یا جریر گول خورده یا تمرد کرده یعنی یا ساده لوح بوده گولش زدن یا نه از اول ریگی به کفشش بوده چون ببینید حضرت اصلا بناشون بر این نبود که افراد را مجبور بکنند به پذیرش سخن حضرت مثلا شما ببینید در بعضی کلیپ های دیگه این آقا شروع میکنه یک حرف هایی به  حضرت نسبت میده که خواهیم رسید و صحبت می کنیم مثلا شما ببینید مروان بن حکم با حضرت بیعت نمی کنه عبدالله بن عمر بیعت نمی کنه سعد ابی وقاص بیعت نمی کنه حضرت اصلا مجبور نمی کنه اصلا بنای حضرت این نیست که کسی را به کراهت به سمت خودش بکشه بنای حضرت همان دعوت رسول خداست که قرآن هم فرمود:

أَدْعُو إِلَى اللَّهِ ۚ عَلَىٰ بَصِيرَةٍ

بگو من دعوت میکنم به خدا اما با بصیرت

یوسف/ آیه 108

حضرت دنبال این بودند بنابراین اینجور نبود که جریر را مجبور بکنند که آقا الا و لابد تو حتما باید همونی که من میگم بشه نه  دستور میگه ولی به این صورت نبوده که کسی رو مجبور بکنند.

ابن قتیبه در الموسسه نقل میکنه در جلد اول کتاب صفحه 114 بحث اینه که بالاخره مردم کوفه به امیرالمومنین گفتند آقا شما کوفه بمان بعد وقتی که بحث جریر را فرستادن جریر به شام شد حضرت فرمودند:

 قَد وَقَّتُ لَه وَقتاً

من زمانی براش مشخص می کنم

 لَا یُقِیمُ بَعدهُ

 بعد از اون زمان آقای جریر اونجا اقامت نمیکنه

 اِلا اَن یَکُونَ مَخدُوئاً اِو آسِیا

  یا او در واقع گول خورده اگر بیشتر وایسته یا تمرد کرده

 و فرمودند نه من هیچ مجبور نمی کنم کسی را و بعد میگن جریر نیومد نیومد حتی یأس منهم  اینقدر طولش داد تا حضرت در واقع آمد مأیوس شدن از او او رفت سمت معاویه و جذب معاویه شد این هم نکته بعدی

اما نکته بعدی آقای جریر چقدر طول کشید رفت و برگشتش شما ببین مگر کوفه تا شام چقد راه هست ایام

مجری:

حوادث بعد عاشورا هم هست دیگه

استاد روستایی:

بله دیگه حوادث بعد از عاشورا هم هست مسافت کوتاه اونقد نیست اما آقای جریر به تصریح برخی منابع تاریخی صد و بیست روز طول داد برگشتن را

مجری:

حدود چهار ماه

استاد روستایی:

بله ببینید کتاب الفتوح ابن اعثم جزء دوم در صفحه شماره 522 میگه آقای جریر وقتی آمد برگرده سوار بر اسب شد و آمد محضر امیر المومنین قدم علی علی بعد عشرین و مئه لیلیه بعد از صدوبیست شب

صد و بیست شب اونجا معطل مانده مگر چقد راهه یک هفته راه رو صد و بیست شب حالا شما بگو آقا یک هفته برو یک هفته هم برگرد ایشون یک هفته که هیچی باید بر میگشتی نه آقا ده روز پانزده روز آقا یک ماه. چهار ماه

مجری:

سه ماه اونجا اقامت داشته در حقیقت

استاد روستایی:

صدو بیست روز یعنی در واقع چهار ماه صد و بیست شب این آقا اونجا وایستاده خب این زمان طولانی که به تصریح ابن قتیبه داشت که حضرت در واقع مایوس شد آقای مسعودی یک عبارتی دارد که خیلی موارد را روشن میکند در مروج الذهب میگه

فَخَرَجَ جَریر عِند ذَلک عَلی بِلادِ قِرقیصا و رَحبَ مِن شَاطِئ الفُرات و کَتَبَ الی مُعاوِیه نامه نوشت جریر بین راه وقتی رفت اون سمت نامه نوشت

یَعلَمَهُ بِما نَزَلَ بِه 

معاویه را آگاه کرد به اینکه آقا من الان اومدم اینجا و

اَنَّه اَحَبَ مُجاوِرَتُه

و اینکه آقای جریر دوست داره کنار معاویه بمونه ببینید این تاریخه

وَ المقامُ فِی دَارِهِ

یعنی معاویه من دوست دارم توی خونه تو بمونم نمیخوام برگردم

وَ کَتبَ الِیه مُعاوِیه یَامُرُه بِالمَسِیر اِلَیه

معاویه نوشت پس بیا

مروج الذهب جلد دوم صفحه 290

ببینید هنوز به معاویه نرسیده بین راه نامه مینویسه با قاصد میفرسته معاویه من فلان جا هستم میخوام بیام پیشت اونجا بمونم معاویه میگه بیا این یعنی چراغ سبز نشون میده به معاویه من خودم دوست دارم بیام این آقا میگه نه جذب علی شد نه جذب معاویه رفت در قرقیصا اصلا کاری با معاویه نداشت آخه بابا یا شما تاریخ دیدی یا ندیدی اگر تاریخ رو دیدی این تاریخ داره روایت میکنه میگه خود این آقا وقتی رفت به سمت قریصا نامه نوشت به معاویه که بله آقای معاویه من دارم میام و دوستم دارم پیش تو بمونم جای دیگه هم نمیخوام برم معاویه گفت بیا ما از این موارد داشتیم در تایخ اینا میومدن میرفتن جذب معاویه میشدن بعد بعنوان نفوذی میومدن توی لشکر حضرت

مجری:

زمان امام حسن هم این شکلی بود

 

 

استاد روستایی:

نمونه اش در زمان خود امیرالمومنین همین پدر عمره همسر مختار خب اون که یکی از انصار بود نعمان بن بشیر یکی از اون افراد بود که میومد بین با اینکه علنا به حضرت دشنام میداد اما بعنوان نفوذی میومد

مجری:

این همان مثل معروف است که پشت علی نماز خواندن و سر سفره معاویه نشستن

استاد روستایی:

بله بودند اصلا این در تاریخ ثبت شده  از آقای ابوهریره نقل شده میگن آقا تو چرا پشت سر علی نماز میخونی سر سفره معاویه میری بعد موقع جنگ میری روی تپه میشینی گفت صلات این را چون پرسیدید عرض بکنم بد نیست گفت نماز پشت سر علی علیه صلوات الله و السلام به قول معروف خیلی مقبوله بالاخره خشوع خاص خودش را دارد بالاخره آدم ارتباطش با خدا نزدیک میشه اما غذای معاویه خب چرب تر هست عرض کنم خدمت شما روی تپه بشینم توی جنگ سالم ترم

الصَلاه خَلف عَلِی اَقوَم وَ الطَعام المُعاویه اَدسَم وَ القُعُود عَلَی هَذِه التَلَه اَسلَم

گفت نماز پشت سر علی اقوم یعنی محکم تر و بهتر و درست تر است طعام معاویه چرب تر است و نشستن روی این تل موجب سلامت من است

خوب بودند افرادی که اینجوری بودند یک نمونه اش این آقای ابوهریره است یک نمونه اش آقای نعمان بن بشیر است که بعنوان نفوذی میومد و تاریخ تصریح دارد که این نفوذی بود این آقای جریر که بعد از چهار ماه میاد قبلا که ما سند داریم که چراغ سبز را به معاویه نشون داده اینجوری نیست که این آقا بیاد همینجوری یک چیزی برای خودش بگوید که بله این جریر چرا آدم حیفی بود چقد شهروند خوبی بود و آمدند باهاش این برخورد را کردند نه آقا این قصه ی این خائنه طرف خائنه خب اما علت فرار این آقا چی بود؟ چی شد که این آقا از امیرالمومنین جدا شد؟

ببینید هم وقعه الصفین این را ذکر میکند نصر بن مزاحم این را نوشته متوفای 212 هم القارات ثقفی این مسئله را ذکر می کند که متوفای 283 است اما عبارت نصر بن مزاحم آقای نصر بن مزاحم در وقعه الصفین در صفحه 49 مسئله ای رو نقل میکنه میگه  ببینید این آمد و عرض کنم خدمت شما

و سَفَر لَه القَوم

یک سری امور را ازش پنهان کردن معاویه یک افرادی را فرستاد که

 لفَفَ لَه المُعاویه الرِجَال یَدخُلُونَ علیه یا یخرجون

یک سری آدم ها را معاویه مشخص کرد که اینو شتشوی مغزی بدن

مجری:

یعنی برن دورش رو بگیرن   

استاد روستایی:

گرچه مسعودی داره که خودش چراغ سبز را نشون داد معاویه هم دید نه این کیس خوبی است میشه روش کار کرد گفت حالا بیا بعد یک عده آدم را فرستاد که خلاصه برن کنارش دورش را بگیرن

و یُعظِمُون عِندهُ قَتلَ عُثمان و یَرمُون بِه عَلیا

بگن آقا ببین عثمان کشته شده وا عثمانا و بعد تهمت بزنند که علی بن ابی طالب عثمان را کشته ببینید مظنون به قتل ایشونه

و یُقِیمُونَ الشَهادَه الباَطِله و الکُتُب المُختَلِفَه  

شهادت باطل دادن الکی آقا خودم دیدم علی همچین کاری کرد نامه های الکی نوشتن

حتی اَعادُو رَایَه وَ شَحَذو عَظمَه

تا اینکه رای رو نسبت به امیرالمومنین برگردونند تا اینکه عظم و تصمیمش رو نسبت به حضرت سردش کردن و نسبت به معاویه قوت بخشیدن خب این علت اینکه این آقا موند پیش معاویه این بود اصلش که تمایل داشت

مجری:

یک زمینه هایی داشت

استاد روستایی:

تمایل داشت رفیقیم فامیلم همشهری هستیم و بعد چراغ سبز هم نشون داد اینجا هم دیگه امرش محکم شد و خلاصه بعنوان یک فرد کودتاچی مطرح شد خب ببینید در کتاب القارات ثقفی هم اینجا در صفحه 553 نقل میکنه که

 خرج عدی ابن حاتم و جریر بن عبدالله البجلی و الکاتب من الکوفه الی قرقیصات فقالوا

چرا اومدن بیرون چی گفتن گفتند:

لا نقیم بِبَلدَهٍ یعاوا فیها عثمان ما در شهری که عثمان در اونجا عیب هاش گفته میشه و مورد سرزنش و نکوهش هست در اونجا نمی مانیم این حرفی است که اینا زدن در حالی که در کوفه چی میگفتن درباره عثمان

مجری:

درباره عثمان صحبت چی بود

استاد روستایی:

ببینید یکی از انتقادهایی که نسبت به عقمان مطرح بود نه فقط در کوفه حتی در مدینه بحث مخالفت با سنت بود یک جمله ای آقا امیر المومنین دارد درباره عثمان در مدینه خب عبارتش رو اگر پیدا کنم میخونم خدمتتون از کتاب صحیح بخاری که حضرت در واقع آمد با عثمان مقابله کرد بخاطر زیر پا گذاشتن سنت پیامبر آقای مروان بن الحکم نقل میکنه

شَهَدتُ عُثمان وَعَلیا رَضیَ اللهُ عَنهُما وعُثمان یَنهِی عَنِ المُتعة واَن یُجمِعَ بَینَهُما

و اینکه بین حج و متعه جمع میکرد

فَلَما رَایَ عَلیٌ اَهلَ بِهما لَبَیک بِعُمرةِ وحَجَة قَال ما کُنتُ لاَدعَ سُنةَ النَبی (صلی‌الله‌علیه‌وسلم) لقَولِ اَحَد

حضرت فرمود سنت پیامبر را بخاطر قول احدی کنار نمی گذارم تازه این توی مدینه است.

یکی از ایراد هایی که به این فرد وارد بود که مثلا یک شخصی مثل ابوذر این را نقل می کند این بود که مثلا این آقا کعب الاحبار رو آورده بود بعنوان مفتی حکومت فتوی میداد کعب الاحباری که سابقه اش مشخصه میگن مسلمان شد اما زمانی هم که مسلمان شد ثبت شده در تاریخ که از کتب اسرائیلیات و از کتب یهود می آمد در بین مردم منتشر میکرد و مطالبی از اونجا انتشار میداد نه اینکه بگیم آمد و همونها رو کنار گذاشت بلاخره  تورات تحریف شده بود اما این آقا می آمد همان مطالب تحریف شده را در قالب حتی روایات نبوی یعنی به اسم پیامبر مطالب تحریف شده را انتقال میداد به جامعه این آقا شده مفتی حکومت عثمان ابوذر اعتراض میکنه و امثال این موارد اعتراض به شراب خوری بعضیا داستان عباده بن صامت مشخصه در تاریخ داستان مسروق و افراد دیگه اینا در تاریخ آمده مخالفت های ابن مسعود و دیگران اینا مواردی بود که عثمان راحت میگرفتن

مجری:

کلا سبک و سیاق حکومت داری ایشون مشخص بود که ایراد میگرفتن بحث اشرافیگری قوم گرایی

استاد روستایی:

بله بلاخره بحث قوم گرایی بحث تقسیم بیت المال بین بعضی از افراد خاص و  بحث پناه دادن به افرادی که مطرود رسول خدا بودن امثال حکم و عبدالله بن ابصر این افراد این چنینی خب اینها موجب چی شده بود؟ موجب ایراد به عثمان شده بود

مجری:

اما باز سب و لعن نمیکردن آنچنان که در حکومت معاویه امیرالمومنین رو سب و لعن میکردن در کوفه صرفا این کار رو قبول نداشتن

استاد روستایی:

حضرت این کار رو قبول نداشتن اما چی میفرمودن انتقادهایی مطرح میکردن خود حضرت یا دیگران خب اینها چی گفتن، گفتن

 لانُقِیم ببلده یعاب فیها عُثمان

جایی که برای عثمان عیب بگن و مورد سرزنش واقع بشود ما وای نمی ایستیم

 قصه اینه مسئله اینه ببینید یک بیگناهی مثل امیر المومنین رو که الان در راس هرم قرار دارد بعنوان حاکم جامعه اسلامی تازه حاکمی که با مخالفین خودش بسیار کریمانه برخورد میکنه این فرد رو آمدن به قول معروف متهم کردن به قتل عثمان و علت فرار این آقا این بود از کوفه نه اینکه بگه نه آقا من با علی کار ندارم با معاویه هم کار ندارم خب حضرت آمدند چکار کردند یکی از کارهایی که حضرت کردند فرمودند در مسجد جریر نماز نخوانید

مجری:

خب یک سوال قبل از این چرا برگشت اصلا؟ اگر خائن بود

استاد روستایی:

عرض کردم اینا میومدن در قالب نفوذی

مجری:

خونه و زندگیش هنوز کوفه بود کلا

استاد روستایی:

بعد دیگه وقتی خیانت آشکار شد رفت بعد حضرت فرمودند در مسجد جریر دیگه کسی نماز نخونه

مجری:

خونه اش کنار مسجد بوده

استاد روستایی:

بله کتاب القارات ثقفی ملاحظه بفرمایید در جلد اول صفحه 484

ان للکوفه مساجدٌ مبارکَ و مَساجدٌ ملعونَ در کوفه یکسری مساجد مبارک بود و یکسری مساجد ملعون

بعد میاد نام میبره میگه

وَ اَمَا المساجدُ الملعونَه فَمَسجدُ اَشعَثِ بنِ قِیس

 اشعث او کسی بود که فتنه نهروان را علم کرد حکمیت رو این درست کرد در واقع اون کبریت اول رو این روشن کرد

شهرستانی میگه

اَشَدُ مَرُوقَا  

میگه شدیدترین کسانی که  از دین فراری بودن و خروج بر علی کردن یکیش این اشعث است  عجیب بوده آدم خیلی خطرناکی بوده

وَ مَسجدُ جَریر بن عَبدُالله بَجَلِی وَ مَسجدُ ثَقِیف وَ مَسجدُ سَماک

خلاصه

بُنیَ علی قَبرَ فِرعون فَراعَنه

مسجد سماک که بر قبر یکی از فرعون ها بنا شده بود

خب حضرت فرمود توی این مسجد نماز نخونید یا مثلا در کافی شریف جلد ششم چاپ دارالحدیث همین مسئله آمده در صفحه 658 میفرماید امیرالمومنین در کوفه نهی کردند از نماز خواندن در پنج مسجد مسجد اشعث مسجد جریر مسجد سماک بن مَخرمه مسجد شبث بن ربعی و مسجد الطین که اینهم مسجد دیگری است.

در سند دیگر هم این ماجرا را دارد و این مسئله را بگونه دیگری روایت میکند خب این برخورد امیر المومنین اما این آقا داره میگه امیر المومنین چون این مخالف بود چون این شهروند بود با این حضرت آمد مخالفت کرد باید منابع رو ببینیم که با سایر مخالفین امیرالمومنین علیه صلوات الله و السلام چگونه برخورد کردند ببینید مخالفینی که عرض کنم خدمت شما وجود داشتند اینا افراد زیادی بودند و کسانی بودند که در واقع با حضرت مشکلات جدی داشتند شما ببینید من چندتا از اینها رو مثلا نام ببرم مثلا آقای عبدالله بن عمر آقای سعد ابی وقاص کتاب مروج الذهب مسعودی رو ببینید جلد دوم در صفحه شماره 276

وَ قَعَدَ عَن بِیعَتِه جماعهٌ عُثمانیه

میگه جماعتی عثمانی مذهب این عثمانی ها با حضرت مشکل جدی داشتند حتی بعضی هاشون به حضرت دشنام میدادن خب خیلی هاشون حضرت رو متهم میکردن به قتل عثمان و یک عده عرض کردم دشنام میدادن به حضرت و در جنگ هم در رکاب حضرت نیومدن

لَم یَرو اِلَا الخُروج عَنِ الاَمر

اینها اعتقادشون این بود که ما نماییم از این امر خلافت علی خارج میشیم

مِنهُم سَعد ابی وَقاص عَبدُالله بن عُمَر

و بعد جالبه میگه

و باعَ ان یَزیدَ بَعد ذَلک و الحَجاج وَ عَبدُالملک مَروان

میگه این عبدالله بن عمر با امیرالمومنین بیعت نکرد اما بعد با یزید بیعت کرد با حجاج با پای حجاج که در تاریخ داریم بیعت کرد از طرف عبدالملک مروان گفت آقا تو حاکم عبدالملک هستی و من هم میخوام با عبدالملک بیعت کنم من از پیامبر شنیدم کسی که بخوابه و بیعت امام بر گردنش باشه به مرگ جاهلی مرده و من الان به عبدالملک نمیرسم میترسم بخوام شب و صبح بلند نشم حجاج تو در عراق هستی بیا من با تو بیعت کنم

مجری:

نیمه شب بوده

استاد روستایی:

اونم گفت من دستام بند هستن بله بیا با پام بیعت کن با پای حجاج بیعت کرد این یعنی چی؟ یعنی تا عصر حجاج زنده بود و امام هم کاریش نداشت و بعد بعضی از افراد دیگری رو هم میاد نام میبره خیلی از افراد ببینید شما نگاه کنید قدامه بن مظنون اعوان بن سیفی عبدالله بن سلام مغیره بن شعبه کعب بن مالک حسن بن ثابت ابو سعید خدری محمد بن مسلمه حبیب بن بنی عبدالاشهر و افرادی که  غیرهم من بنی امیه و سپاهم

خیلی ها اینجوری بودن اما حضرت با هیچ کدوم از اینها کاری نداشت بعد این آقا میگه حق شهروندی رعایت نشد این حرف بی اساس و بی ربطی است اگر کسی اندکی به تاریخ تسلط داشته باشه اون ماجرای مالک اشتر رو که گفتم فراموش نمیکنه

إمّا أخٌ لَكَ في الدِّينِ ، أو نَظيرٌ لَكَ في الخَلقِ

یا ماجرای خلخالی که از پای زن یهودی کشیده می شود اینها رو حضرت بیان کردند اینا در زمان حکومت حضرت بود چطور اونجا بحث حقوق شهروندی رو مطرح نمی کنید اینجا به دروغ نسبت می دهید این کاری است که از این آقایون بیش از این انتظار نمیره

 

 

مجری:

بله احسنتم خیلی ممنون و مچکر تازه در حقیقت حضرت خیلی با او ملاطفت کردن وگرنه کسی که دیگه خائن می شود و حکم خیانت برا او بار می شود مشخص است دیگه باید سخت تر از این با او برخورد کرد ولی خب حالا صرفا از کوفه میگن بیرون برو و در کوفه باقی نمون خب خیلی ممنون و مچکرم جناب استاد روستایی فکر میکنم یک میان برنامه رو با همدیگه ببینیم یک توقفی داشته باشیم و مجدد برمیگردیم  و در خدمت شما هستیم

میان برنامه

مجری:

عرض سلام و خیر مقدم مجدد دارم خدمت شما بینندگان عزیز و همراهان گرامی همچنان در خدمت شما هستیم با برنامه کاوش از شبکه جهانی ولیعصر  عجل الله تعالی فرجه الشریف و همچنان در خدمت جناب اقای دکتر روستایی هستیم پیرامون شبهاتی که باستان گرایان در مورد شخصیت امیر المومنین صلوات الله و سلام علیه در دوران زمام داری و حکومت و امام حضرت مطرح  می کنند خب جناب استاد در بخش اول یکی از موارد بررسی شد در واقع یک مورد بود برخوردی که امیر المومنین با جریر داشتن و خب واضح شد که جریر یک خیانتی رو مرتکب شده بود و کلا منش و راه خودش رو جدا کرد از امیر المومنین و حضرت در نهایت آن چنین باهاش برخورد کردند برخورد هم خیلی برخورد شدید و حادی نبود و مورد دوم هم اگر نکته ای هست بفرمایید ما کلیپ بعدی رو ببینیم

 

 

 

استاد روستایی:

خواهش میکنم من فقط اگر بینندگان عزیز شاید مشتاق باشند در منابع اهل سنت این بحث رو این ظنی که حضرت در موردش اظهار ناراحتی کردند سند این را نمایش بدم موارد مختلفی است  یکیش اینجاست که البیان و التبیین داره

وَ لَقَدْ بَلَغَنِی أَنَّ الرَّجُلَ مِنْهُمْ کَانَ یَدْخُلُ عَلَى الْمَرْأَةِ الْمُسْلِمَةِ، وَ الاْخْرَى الْمُعَاهَدَةِ

حضرت فرمودند که به من خبر رسیده که بالاخره یک کسی آمده فردی از شمنان ما از اطرافیان معاویه آمده و حمله کرده بر زن مسلمان و هم پیمان امده گوشواره و زیور آلات اینا رو برداشته برده کشیده برده برای خودش و هیچ کس حرف نزده و هیچکس مقابله نکرده 

فَلَوْ أَنَّ امْرَأً مُسْلِماً مَاتَ مِن بَعْدِ هَذا أَسَفاً مَا کَانَ بِهِ مَلُوماً

اگر یک مسلمانی بعد از این از  تاسف بمیره نزد من مورد سرزنش و ملامت نیست

بَلْ کَانَ بِهِ عِنْدِی جَدِیراً.

بلکه این کار خیلی خوبه

ببینید خب حق شهروندی از دیدگاه امیرالمومنین اینه  نه اون چیزی که اون اقا روایت میکنه

 

مجری:

در مورد همه به صورت یکسان چه مسلمان چه غیر مسلمان هر کسی که در تحت این حکومت و این زمام داری قرار دارد مصونیت دارد یک مصونیت های خاصی براش در نظر میگیرن خب خیلی ممنون و مچکرم پس کلیپ دوم رو ببینیم با هم دیگه و انشالله مجددا بر میگردیم

کلیپ دوم :

اما داستان فقط به همینجا ختم نمیشه مسئله این است که زمانی که علی بعد از جنگ جمل وارد کوفه میشه حالا میخواد نوع رفتار خودش را به کوفیان به نحوی نشان بده لذا داستان رو شیخ مفید در کتاب ارشاد خود آورده از مورخین و به نوعی بزرگان تشیع محسوب میشه می گوید عده ای حالا علی وارد کوفه شده نحوه ی گفتار او را دقت بفرمایید کسانی که اعراض کرده بودند مخالف علی نبودند اما خب شبهه داشتند در اینکه علی هم مسلمانه این طرف هم طلحه و زبیر ام المومنین عایشه هستند و جنگ با اونها روا نیست مسلمانند این منع قرآنی داره نباید با اونها بجنگیم این اختلاف آراء وجود داشت و اونها کنار نشستند اما ببینید علی با اونها چه برخوردی میکنه می گوید عده ای هم از مردان شما از یاری ما دست برداشتند و مرا از خود ناراحت نمودند اینک شما هم از آنها دوری کنید علی به یاران خودش داره میگه و با سخنان ناروا با آنها گفتگو نمایید تا از فعل خود شرمنده شوند به ما توجه کنند و ما آنچه را از آنها انتظار داشتیم از ایشان مشاهده کنیم یعنی یک جوی را ایجاد بکنید با گفتن بد و بیراه و ناسزا تا اونها دوباره به سمت ما بیان در صفحه 250 در کتاب ارشاد شیخ مفید اما همین مطلب رو ابن ابی الحدید هم در شرح بیشتری که او اشاره میکنه از قول نصر بن مزاحم منقری می گوید مردانی از شما از یاری من نشستند که من توبیخ کننده و رام کننده ی آنان هستم پس به آنان دشنام دهید و آنچه را ناپسند میدارند به گوش آنها برسانید تا شما را خوشنود کنند و بدانید در پراکندگی ها حزب خدا شناخته می شودیعنی علی وارد کوفه شده از همان ابتدا شروع کرد دشنام دادن را بر علیه معتزلین کسانی که کنار نشستن اعراض کردن از او و به یاران خودش هم گفته برید دشنام بدید به آنها فحش و بد و بیراه بگید که اینها بدانند باید به طرف ما بیایند آیا این محترم دانستن حقوق شهروندی است یعنی کسی که اندیشیده من چرا باید در برابر طلحه و زبیر و ام المومنین عایشه شمشیر بکشم خب این اختلاف فکری است که وجود داره و من بهتره کنار بشینم آیا شما باید در بدو ورد برید به یاران خود بگید دشنام بدید آیا این با حقوق دموکراسی و شهروندی هم خوان است این را هم ابن ابی الحدید در جلد سوم در صفحه 105 با ترجمه آقای غلامرضا لایقی دوستان می توانند نگاه بیندازن ببینند که علی بن ابی طالب نسبت به این داستان چگونه نگاه میکنه

مجری:

دیدیم و شنیدیم این صحبت ها رو باز هم انتخاب یک مقطع از تاریخ و صرفا بسنده کردن به یک واقعه و چند سطر خواندن از برخی کتب و منابع جناب استاد حداقلش توی این کلیپ البته این نکته هم واضح شد که امیرالمومنین  به زور و اجبار کسی رو جنگ نبردن حد اقل این واضح می شود که در کوفه ای که مرکز خلافت حضرت بود یک عده بودن که اعراض داشتن از جنگ فعلا این در همین حد از این کلیپ در میاد ولی جناب عالی پاسخ بفرمایید این نوع برخورد امیرالمومنین به قول معروف با معتزله و افرادی که اعراض داشتن از جنگ چگونه بوده است

استاد روستایی:

عرض کنم خدمت شما ببینید یک نکاتی رو ایشان آمد گفت که بله با این کسانی که اینها نیامدن حضرت اومد به اینها دشنام داد و با اینها خیلی بد برخورد کرد و به یاراش گفت شما از اینها فاصله بگیرید و بالاخره با اینها مخالفت کنید تا اینها برگردند ببینید ما بریم ببینیم اگر حضرت طبیعتا طبق گفته این آقا اگر حضرت بخوان با مخالفین خودشون اینجوری برخورد کنن طبیعتا اهل جمل اولی هستن دیگه یعنی کسی که اصلا جنگ نرفته با کسی که جنگ رفته و شمشیر کشیده شما ببینید ما در تاریخ سیره نظامی حضرت رو ببینیم ببینیم اساسا اینی است که این آقا میگه یا حقیقت ماجرا چیز دیگری است این کافی شریف جلد نهم در صفحه 435 روایتی را نقل می کنند میگه حضرت صلوات الله و سلام علیه

 کانَ یَامُرُ فِی کُلِ مَوت لَقِینا فِیه عَدُوَنا

میگه در هر جنگی که ما با دشمنمون  روبرو میشدیم

فَیَقُولُ لَا تُقَاتِلوا القَوم حَتَی یَبدَوُءکُم

نجنگید تا اونا بجنگن

مجری:

آغازگر نباشید

استاد روستایی:

آغازگر نباشید حتی سیره حضرت اصلا نصیحت بود شما ببینید اصلا در مورد خوارج اونها دوازده هزار نفر بودن هشت هزار نفر با نصیحت حضرت برگشتن

مجری:

اول تبیین کردن واضح کردن

استاد روستایی:

تبیین کردن هشت هزار نفر توبه کردن برگشتن خب ببینید

فَإِنَّکُمْ بحَمْد اللَّهِ عَلَی حُجَّةٍ

آقا شما دلیل دارید مدرک دارید حجت دارید

وَ تَرْکُکُمْ إِیَّاهُمْ حَتَّی یَبْدَءُوکُمْ حُجَّةٌ أُخْرَی لَکُمْ

میگه وقتی شما نمیرید با اونها جنگ بکنید تا اونها جنگ کنند حجت دیگری است  اتمام حجت میشه

فَإِذَا کَانَتِ الْهَزیتمُوهُم

حالا اگر رفتید و جنگیدید شکستشون دادید

فَلَا تَقْتُلُوا مُدْبراً

کسی که فرار میکنه رو نکشید

وَ لَا تُجْهِزُوا عَلَی جَرِیحٍ

 کسی که مجروح شد این رو نرید سمتش بخواهید بکشیدش

و لا تَکشَفُوا عَروتا

لباس کسی رو برندارید این عریان بمونه

فلا تمثلوا بقتیل

اگر کسی کشته شده بود قطعه قطعه نکیند

 ببینید حتی نسبت به کسانی که شمشیر کشیدن رَویه حضرت اینه چه برسه به مردم عادی این یک نقل

نقل دیگر حضرت در منابع تاریخ داریم که حضرت از اول اعلام میکردن ببینید مصنف ابن ابی شیبه جلد بیست و یکم روایت معتبر میگه روز جنگ جمل خود امیرالمومنین اعلام کردن

 اَنَّه قَال یَومَ الجَمَل لا تَتَبِعُوا مُدبِراً

کسی که فرار میکنه به دنبالش نرید

مجری:

تعقیبش نکنید

استاد روستایی:

وَ لاَ تُجِيزُوا عَلَى جَرِيحٍ وَ مَنْ أَغْلَقَ بَابَهُ فَهُوَ آمِنٌ

هر کس سلاحش رو پرت کرد یا انداخت این در امان است

دیگه کارش نداشته باشید این سیره حضرت کتاب الجمل شیخ مفید ملاحظه بفرمایید همین عبارت ببینید میگه زمانی که خدا اونها را شکست داد امیرالمومنین دستور دادند که این کارها رو انجام ندید یعنی دنبال کسی که میره فرار میکنه نرید نکشیدش و مجروح رو نرید از بین ببرید

 و لا یَهتَکُ سِتراً

و هیچ پرده ای رو هتک نکنید

لَا یُدخَلُ دَارٌ اِلَا بِاذنِ اَهلُها

داخل خانه ای وارد نمی شود کسی مگر با اجازه ی اهلش

و قَد آمَنتُ النَاس

من به همه امان دادم

من علی امان دادم این نسبت به قول معروف کسانی که

 

مجری:

در برابر حضرت ایستادن و شمشیر کشیدن

استاد روستایی:

بعد حضرت میفرماید که شهید شدن از ما مردان صالحی که خدا حسناتشون رو اضاف کند و درجاتشون رو ببره بالا و ثواب صابرین رو بهشون بده و اهل شهر از اهل بیت پیامبر بهترین جزا رو دریافت کردن به سبب اطاعت و شکر و نعمت اینها شما پاسخ دادید نعم الاخوان شما خوبید شما همراهان خوبی هستید برحق هستید سلام و رحمت خداوند بر شما باشه خب

کتب عبدالله بن ابی رافع فی رجب سنهَ سِت و ثَلاثین

رجب سال سی و شیش عبدالله بن ابی رافع نوشته

 چیزی های که حضرت فرمودن اینا حرفای حضرت با مردم هست اینجوری خب در کتاب الاغانی ابوالفرج اصفهانی جلد هجدهم در صفحه 41 باز همین موارد رو به گونه ی دیگری در مورد بعضی از کسانی مثل زبیر و دیگران می آورد و بعد به قول معروف حضرت یادآوری میکنه به زبیر، زبیر یادت رفته دوره پیامبر یکسری موارد رو ذکر میکنه زبیر یادت هست که پیامبر به تو رو کرد و گفت

کاَنَّکَ تُحِبُه

گویا تو علی رو دوست داری

فَقُلتُ وَ مَا یَمنَعُنِی

تو گفتی چی مانع میشه که او را دوست نداشته باشم چی مانع دوست داشتن من میشه من دوستش دارم

پیامبر فرمود

اِنَّه لَیُقاتلُنَّک وَ هُوَ لَکَ ظَالِم

پیامبر فرمودند او با تو میجنگه در حالیکه زبیر تو به قول معروف ظالم هستی نسبت به علی

بعد زبیر میگه

الَلَّهُم نِعَم و کفنی ما نَسِیتُ

بله چیزی گفتی که من فراموش کردم

والله راجِعاً

زبیر برمیگرده بعد میگه

و نادی منادی علی

منادی امیر المومنین آمدند ندا دادند

آقا با مردم نجنگید تا اینها بیان فردی از شما رو بکشن زمانی که فردی از شما در خون خودش غلتید زمانی که اینجوری شد خدا شاهد باش فرمودن و به مردم دستور دادن که با اینها بجنگن اما باز با همون شرایطی که ذکر شد اونجوری نباشه دنبال کسی نرید.

ابن عبدالعربی در جلد پنجم ابو الفرید همین مسئله رو مینویسه که بله امیرالمومنین به اشعث بن غیث بعد از جنگ جمل نامه نوشت در حالی که که اشعث والی عثمان در آذربایجان بود اشعث از دشمنان حضرت بوده حضرت باز نامه نوشت و این موارد رو گفت بله ببینید من همچین دستوراتی دادم جناب آقای اشعث حواست باشه و حضرت میخواستن اشعث رو عزل بکنند و بعد خود حضرت میفرمایند. طلحه و زبیر بیعت شکستن ایشون میاد خیلی راحت میگه یکی اومده گفته اینا مسلمانن ما نباید با اینها بجنگیم نباید با اونا بجنگیم اصلا مگر امیرالمومنین رفته دنبال اونها اصلا اونها گفتن

نُصِیرُ اِلَی عَلِی و نُقاتِلُ

گفتند آقا ما میریم به جنگ علی که باهاش بجنگیم

حتی حضرت دارند

اَرَدتُ اَن تَقتُلنِی کَما قَتَل عُثمانِ بنِ عَفَان

گفتند این فرمانده جمل میخواست من رو بکشه کما اینکه عثمان رو کشت فتوی به قتل عثمان داد که میگفت

 اُقتِلُوا اَثَرَنا

در تاریخ این آمده خب حضرت میفرمودن اینجوریه اینا برای قتل حضرت رفتن اینا بر امام حق در واقع کسی که حاکم جامعه است حق خروج نداشتن اینا یاغی بودن خود علماء اهل سنت تعبیر بُغات رو درباره اینا به کار میبرن یعنی سرکش یعنی کسی که خروج کرده شورش کرده احکامی را برایش بار میکنند خود علما اهل سنت نه فقط ما شیعیان بنابراین این حرفی که این آقا در این زمینه میزنه یک حرف کاملا بی اساس هست و موارد متعدد است من نمیخوام خیلی

مجری:

اصلا با این حال بازم امیرالمومنین به اینها امان می دهند خود عایشه رو تحت الحفظ میفرستن روانه میکنن و خود زبیر رو میگن کاری نداشته باشید یک فردی میره میکشه حضرتم میگه

القاتِلُ وَ المَقتُول فُی النَّار

هر دو در آتش هستند اصلا راضی نبودن به این کار

استاد روستایی:

در کتاب حاشیه الجمل علی شرح المنهج اینجا رو ببینید میگه حضرت آمدند چکار کردند عایشه رو میگه

وَ جَهَزَها اِلَی المَدینه فِی اَربَعِین امرئه مِن ذَاتِ شَرَف

چهل زنه صاحب شرافت آمدند در واقع دور و بر عایشه گذاشتن

 و عایشه رو با اینها فرستادن حتی حتی جالبه که حضرت این کار رو انجام میده اول عایشه فکر میکنه که حضرت او را با مردها همراه کرده و معترض میشه و بعد وقتی میفهمه این کسانی که دور و برش بودن زن بودن میگه چقد علی منصفانه برخورد کرد با انصاف برخورد کرد برخورد امیرالمومنین نسبت به کسی است که فرماندهی جنگ رو داشته در مقابل حضرت آن وقت بیاد مردم عادی رو بگه بله شما بیایید با این مردم هیچ کس حرف نزنه و به قول معروف اینا رو کنار بزنه اینجوری که

مجری:

در صفین هم همین واقعه هم هست حالا نمیدانم جنابعالی اشاره کردید یا نه

إِنِّي أَکْرَهُ لَکُمْ أَنْ تَکُونُوا سَبَّابِينَ

استاد روستایی:

بله اینم اتفاقا یکی از موارد هست که میخواستم عرض بکنم سند دیگری هم نمایش بدم که اصلا عایشه نمیدونست ایناها زن هستن فکر میکرد اینها اول مردن و بعد متوجه شد که اینها زن هستند و گفت چقد علی منصفانه برخورد کرد اما تو اون مسئله ای هم که فرمودید ایشون گفت بله امیرالمومنین آمد و دشنام داد خب ما ببینیم آیا اینجوریه این کتاب التذکره الحمدونیه میگه از حضرت شنیدم بعضی از اصحاب شون دارند به اهل شام دشنام میدن کی زمان جنگ صفین حضرت فرمودند

إِنِّي أَکْرَهُ لَکُمْ أَنْ تَکُونُوا سَبَّابِينَ

من دوست ندارم شما دشنام بدید

 وَ لَکِنَّکُمْ لَوْ وَصَفْتُمْ أَعْمَالَهُمْ، وَ ذَکَرْتُمْ حَالَهُمْ کانَ أَصْوَبَ فِی الْقَوْلِ، وَ أَبْلَغَ فِی الْعُذْرِ

اگر شما بیایید اعمال اینها رو توصیف بکنید انحرافاتشون رو بگید احوالشون رو بگید این در گفتار به ثواب نزدیک تر است و در عذر آوردن هم این بهتر است و معلوم میشه مشکل شما با اینها چیه معلوم میشه که شما مشکل شخصی ندارید مسئله مسئله ی دینی است.

خب این در کتاب تذکره الحمدونیه آمده در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید در جلد 11 صفحه شماره 12 آمده در جلد 11 صفحه شماره 14 میاد این را شرح میده آقای ابن ابی الحدید در کتاب های دیگری هم آمده این ماجرا

مجری:

در بحبوحه ی جنگ و نسبت به مخالفین     

استاد روستایی:

در بحبوبه ی جنگ تازه من یک نکته خدمت شما بگم جناب آقای صفایی چه جنگی؟

خیلی جالبه یک نکته ای رو بگم توی جنگی که میگفتن علی نماز نمی خونه میگفتن علی قاتل عثمانه به حضرت تهمت می زدند هاشم مرقال اومد وسط میدان با یکی از این لشکریان معاویه بجنگه بعد عرض کنم خدمت شما اون لشکر معاویه گفت که میدونی چرا ما با شما می جنگیم گفت چرا؟ گفت به دو دلیل یک آقای شما قاتل عثمانه دو آقای شما نماز نمیخونه ببینید این کتاب تاریخ طبری چاپ بیت الافکار چاپ های تک جلدی در صفحه شماره 857 خب خبر هاشم عتبه که معروف به هاشم بن مرقال هست در لیله الحلیل اینجا چی میگه، میگه این آقا اومد بجنگه یک جوانی آمد وسط و گفت بالاخره من شروع کرد به رجز خوانی و از عثمان دفاع کرد

انا ابن أرباب الملوك غسّان و الدائن اليوم بدين عثمان

من فرزند پادشاهان قصانی هستم هنوز به دین عثمان هستم

 إني أتاني خبر فأشجان ان عليا قتل ابن عفان

بالاخره به من خبری رسیده این حرفا و علی عثمان رو کشته و همینجور با شمشیر میزد

ثمّ يلعن و يشتم

فحش میداد و لعن میکرد

حرف زیاد میزد هاشم بن عتبه یا همان هاشم بن مرقال میاد مقابله او میگه یا

یا عبدَالله ان هذا الکلام بعده الخسار

این حرفایی که داری میزنی همش دشمنی است

 آخه داری چیزی میگی بعد کینه علی به دل میگیری الکی چرا همچین حرفی میزنی

وَ اِنَّ هَذَا القِتال و بَعدَهُ الحِساب

این جنگی که داری میکنی بعدش بالاخره حساب و کتابه قیامته

و اتَقِ الله

بابا بپرهیز حواست باشه

فاِنَّک راجعٌ اِلَی الله فَسائِلُکَ هَذَا المُوقِف

تو میری پیش خدا و خدا ازت میپرسه

وما أرَدتَ بِهِ

و این حرف هایی که زدی این اراده ای که کردی خدا ازت میپرسه که چرا این حرفا رو زدی

قالَ : فَإِنّی اُقاتِلُکُم

گفت من با شما می جنگم

لاَنَّ صَاحِبُکُم لا یُصَلِی 

آقای شما نماز نمیخونه

کَما ذُکِرَ لِی

کما اینکه برای من تعریف کردن و گفتن شتشو مغزی اش کردن

و اَنتُم لَا تُصَلُون اَیضاً

شما هم نماز نمی خونید

وَ اُقاتِلُکم

دوباره می جنگم با شما

چرا

لِاَنَّ صَاحِبکُم قَتَل خَلِیفَتُنا

میگه بخاطر اینکه  آقای شما خلیفه ما رو کشته

و انتم اردتم علی قتله

شما هم اون رو میخواستید بکشید

قصدتون این بود و اراده قتلش رو داشتید

توی این جنگی به امیرالمومنین دشنام میدن لعن میکنند توی این جنگی که تهمت قتل عثمان میزنند توی این جنگی که به حضرت میگن بی نماز حضرت میفرماید

إِنِّي أَکْرَهُ لَکُمْ أَنْ تَکُونُوا سَبَّابِينَ

آن وقت این آقا میگه بله ابن ابی الحدید این را آورده است فلان و بیسار و که علی آمد فحش داد یک حرفی میزنه و متاسفانه فکر نمیکنه که یک کسی اینها رو رسوا خواهد کرد.

مجری:

احسنتم خیلی خوب ممنون و مچکرم حدود یک ربعی باقی مانده به پایان برنامه عرض به حضورتون که اگر موردی پیرامون این دو کلیپ هست بفرمایید یا اینکه کلیپ بعدی رو ببینیم

استاد روستایی:

ما فرصت داریم که کلیپ بعدی رو هم نقد بکنیم

مجری:

خب پس کلیپ بعدی رو با همدیگه ببینیم که اگر فرصت شد ان شالله این کلیپ سوم رو هم جمع بندی بکنیم

کلیپ سوم:

بسیاری از حرف ها رو ما شنیدیم از زبان بسیاری از نو اندیشان روحانیون اساتید اسلامی حقوق سیاسی در مورد علوم سیاسی و حقوق که دائما به دنبال این هستند که علی بن ابی طالب رو بعنوان الگو و اسوه حسنه برای حکومت داری به جامعه اسلامی علی الخصوص جامعه شیعی نشان بدهند و بقبولانند حال من چند سند ارائه میکنم از دوران حضور این امام در درون کوفه ببینیم ایشان چگونه می اندیشیده اولا بحثی خواهم داشت در خصوص مسئله بیعت یعنی اینکه علی اساسا به مردم بعنوان شهروند چگونه نگاه میکرده و چگونه میدیده آنها را ایشان بنا بر نقلی که دینوری آورده آقای دکتر رسول جعفریان که ایشان هم از معممین هستند و من سعی میکنم بسیاری از اسناد را از همین شیعیان بیاورم در کتاب تاریخ خلفا اشاره می کند به نقل دینوری که منظورش ابوحنیفه دینوری است پس از بیعت امام علی ضمن سخنانی فرمود شما مردم بر پایه آنچه پیش از من جاری بوده با من بیعت کردید تنها پیش از بیعت اختیار وجود دارد اما زمانی که بیعت صورت گرفت اختیاری در کار نیست یعنی شهروند حق نداره حاکمی رو که منصوب کرده عزل بکنه یعنی بگه من امروز شما رو خواستم اما در عمل دیدم شما انسان موفقی نیستید بعنوان حاکم بعنوان خلیفه تصمیم گرفتیم شما رو برداریم تا قبل از این نمی دونستیم شما در مقام خلافت در عرصه عملی چگونه رفتار میکنی حالا امروز دیدیم شما کارایی ندارید میخواهیم شما را برداریم علی میگه نخیر چنین چیزی نیست امام بعد ایشان اشاره میکنه امام می بایست پایداری کند در برابر مخالفان و رعیت باید تسلیم او باشند این یک بیعت عمومی بود کسی که آن را رد کند یعنی از بیعت خودش عدول بکنه و حتی کسانی که اصلا بیعت نکرده باشند مجبورن بپذیرن اون رو رد کنند اسلام را رد کرده است یعنی میشه مرتد به همین دلیل است که می بینیم علی با طلحه وزبیر و دیگران میجنگه چون از نظر او اونها از اسلام خارج شده اند بنابراین یک شهروند اولین حق خودش رو اینجا از دست میده و همون حقی است که امروز ما بعنوان دموکراسی یعنی حاکمیت مردم می بینیم که اینرا جناب جعفریان در صفحه 233 کتاب تاریخ خلفا خود آورده

مجری:

همچنان در خدمت شما عزیزان هستیم با برنامه کاوش و خب کلیپ سوم رو هم دیدیم و فکر می کنم بسیاری از پاسخ ها  در پاسخ به دو کلیپ قبلی گنجانده شده بود و جناب استاد اشاره فرمودند که شیوه و روش امیر المومنین با مخالفان چه بوده منتها حالا باز هم ادعاهای دیگری رو مطرح می کنه ضمن اینکه حالا اشاره ای هم میکنه به جمل که فرمودید اصلا واقعه جمل اونها خارج شدند این آقا میگه که نه حضرت امیر علیه السلام رفت شروع به جنگ کرد چون اونها تمرد کردند در مورد دشمنان هم اشاره فرمودید روش حضرت رو منتها دیگه حالا یک ادعای دیگری رو هم اینجا مطرح میکنه در این کلیپ بفرماید در خدمتیم

استاد روستایی:

خواهش میکنم اولا ما فرمایش جناب جعفریان رو تبیین بکنیم ببینیم این آقای سلیمانی امیری در نقلش صادق است یا خیر؟ ببینید این کتاب تاریخ الخلفا آقای جعفریان در این کتاب در صفحه 233 میگه نکته دوم آنچه به جزء درباره اعتقاد امام و شیعیان خالص او درباره امامت حضرت مطرح شد روال جاری بر پایه بیعت شکل گرفته و امام نمی توانست خارج از آن عمل بکند این روال برای امام که به صورت کاملا مردمی بر سر کار آمده بود مستند جالبی در مقابل مخالفانش بود به نقل از دینوری پس از بیعت امام ضمن سخنانی فرمود شما مردم بر پایه آنچه پیش از من جاری بوده با من بیعت کردید تنها پیش از بیعت اختیار وجود دارد اما زمانی که بیعت صورت گرفت اختیاری در کار نیست امام می باید پایداری کند و رعیت باید تسلیم او باشد این یک بیعت عمومی که همان بیعت عامه بود که کسی آنرا رد کند اسلام را رد کرده است

بیعت با من بیعت ناگهانی و فلتت نبود با این همه امام مصمم بود تا به اجبار از کسی بیعت نگیرد حتی امام از کسانی که بیعت کرده اما به فرمان او در عزیمت به عراق برای روشن کردن وضعیت ناکثین بی توجهی کردن بازخواست نکرد خب ببینید آقای دکتر جعفریان به درستی دارند یک مطلبی را تبیین می کنند میگن آقا امام صلوات الله و السلام علیه آمدند به این مردم گفتند آقا این مدل بیعتی که شما کردید اینه ها الان خودتون دارید بیعت می کنید طبق این مدل شما بعدش حق بیعت شکستن ندارید همین مسئله ببنید در دوره خلفا هم داشتیم که حتی نه اینکه بیعت شکستن شما ببینید آقای ابابکر میاد و میگه بعد از من عمر باید باشه آقای طلحه بن عبیدالله که پسر عموی ابوبکر است میاد به ابوبکر اعتراض میکنه که چرا میخواهی منصوب بکنی ابوبکر به شدت باهاش برخورد میکنه نه همینی که هست تازه اون موقع ما شهد نداشتیم میخوام اینو بگم این مدل بیعت که آقا اگر کسی بیعت کرد دیگه بعدش بازگشتی نیست این یک روالی در جامعه اون روز هست که حضرت دارد به اینها گوش زد میکنه شما اینجوری مخواهید با من بیعت کنید حواستون هست به لوازمش خب وگرنه آیا امیرالمومنین کسی است که حرف مخالف رو نشنوه حضرت مخالفینی امثال عبدالله بن عمر رو که کاری نداشتن اون وقت حالا بریم جلو بعد ادامه میده آقای جعفریان که ایشون نقل نمیکنه اینها رو مروان پس از قتل عثمان با علی علیه السلام بیعت کرده بود و در جمل به اسارت درآمد حسنین به پدرشان گفتند که او با شما بیعت میکند حضرت فرمود مگر بعد از قتل عثمان او با من بیعت نکرد مرا به بیعت او نیازی نیست که پیمان شکن است و قدار با دستی چون دست جهود.

 بلاذری از مروان نقل کرده است که بعد از جمل به امام علی گفت جزء آنکه مجبورم کنی با تو بیعت نمی کنم روشن است که بیعت کردن امری جزء شورش کردن است زمانی که مردم با معیارهای پذیرفته شده با کسی بیعت کردند و بیعت عامه تحقق یافت اگر کسی تخلف شورش گونه کرده و یا مدعی خلافت شد می بایست آرام شود در غیر آن صورت خلافت چه معنایی خوهد داشت اینا تحلیلی است که آقای جعفریان دارند به درستی ارائه میدن اما این آقا نمیگه اینا رو با این حال افتخار امام علی این بود که کسی را برای بیعت مجبور نکردن بعد ادامه میدن آقای جعفریان میگن به خوبی روشن است که اگر امام به این شیوه استناد میکرد به آن دلیل بود تا مخالفانش که بیعت خلفای قبل را به استناد همان شیوه مشروع میدانستند قانع کند خیلی واضح است خیلی دقیق و واضح دارند بیان می کنند بعد میگه امام در ضمن نامه به معاویه نوشت مردمی که با ابوبکر و عمر و عثمان بیعت کردند هم بدانسان بیعت مرا پذیرفتند پس کسی که حاضر بوده است و بیعت نکرده نتواند دیگری را خلیفه گیرد و آنکه غایب است نتواند کرده ی حاضران را نپذیرد بالاخره جامعه هرج و مرج میشه باید یک نظام داشته باشه شورا از آن مهاجران است و انصار پس اگر گرد مردی فراهم گردیدند و او را امام خود نامدیدند خوشنودی خدا را خریدند اگر کسی کار آنها عیب گذارد یا بدعتی پدید آرد او را به جمعی که از آن برون شده بازگردانند و اگر سرباز زد با وی بخاطر رفتن به راهی جزء راه مسلمین پیکار کنند این اصل درباره خلفا نخست مورد پذیرش قرار گرفته اصلا ماجرا اینه حضرت دارند یک اصلی را که در جامعه نهادینه شده در دوره سه خلیفه گذشته آقا حواستون باشه اگر بیعت کردی دیگه بازگشتی نیست و منه علی شما رو مجبور نمی کنم خب ببینید عبدالله بن عمر بیعت نکرد حضرت کاریش نداشت سعد ابی وقاص نکرد و.... کارشون نداشتند با اینکه آیا برای امیرالمومنین واقعا سخت بود اینها رو از میان برداره؟ نه مشکلی نداشت حاکم بود و زور داشت میتونست کافی بود فقط به مالک اشتر اشاره بکنه تموم بود کار اینها اما حضرت اینکار رو نکردن بنابراین ایرادی به آقا جعفریان نیست آقای جعفریان دارند به درستی تبیین میکنند  این آقا میخواد به نفع خودش حرف آقای جعفریان رو مصادره کنه اما از اینها همه بگذریم آقای جعفریان فرمودن که به نقل از دینوری خب این آقا هم گفت که دینوری ما اولا ببینیم دینوری کتابش اولا چیه  این یک دوم این در کتابش اومده یا نیامده سوم این آقای دینوری از کی نقل میکنه حرفاشو و چهارم اون کسی که دینوری ازش نقل میکنه چکاره است ببینید این کتاب اخبار الطوال مال آقای ابی حنیفه احمد بن داوود دینوری اخبار الطوال صفحه 140 بیعت علی بن ابی طالب همون مسئله اینجا میاد نقل میکنه

بایع الناس علیا فقال ایها الناس بایعتمونی علی ما بویع علیه من کان قبری و انما الخیار کان قبل عن تقع بیع فاذا وقعت فلا خیار

تا آخر ماجرا این در اخبار الطوال دینوری است و آقای جعفریان از اینجا دارند نقل میکنند این آقای دینوری چکاره است و از کی نقل میکنه آقای دینوری خودش از کسی که بیشترین نقل رو ازش داره کیه؟ هیثم بن عدی ببینید این اخبار الطوال دینوری اینم مقدمه کتاب که میگه آقا ایشون خیلی افرادی که ازش نقل میکنند ذکر میکنه بعد اینجا یک عبارتی میگه

 و ان ابرز مورخٍ روا عنه ابو حنفه هو هیثم بن عدی

از هیثم بن عدی نقل میکنه و در ده موضع از اخبار الطوال اسمش رو میاره ابرز مورخ

بیشترین  مورخی که ازش نقل میکنه اینه اینجا هم میاد میگه ببین این آقای ابو حنیفه

قد افاد کثیرا من مصنفات هیثم بن عدی

خیلی از کتاب های این استفاده کرده بگونه ای به این اعتماد کرده که به شعبی و دیگران این اعتماد رو نداره خب یا به گونه ای به این اعتماد داره حتی در حد اونا فرض بکنید حتی در حد اونا خب حالا ببینید این ابرز مورخ که این ازش نقل میکنه حالا همین آدمی که ابوحنیفه دینوری خیلی از او نقل میکنه در همین کتاب اخبار الطوالش این آدم جزء خوارج است ببینید کتاب المعارف ابن قتیبه در چاپ دارالمعارف صفحه 538 میگه هیثم بن عدی

کان یرا رای الخواج

ریشه این حرفه به یک خارجی برمیگرده حالا آیا ممکن نیست خوارجی که دشمن امیرالمومنین هست بد روایت کرده باشد

مجری:

بازهم فی نقل آن خارجی آمد است بر اساس آن تفکر خودش

استاد روستایی:

این که بعید نیست اما من اینو عرض بکنم هیچ ایرادی به آقای  جعفریان نیست آقای جعفریان به درستی دارند تبیین می کنند این آقا منصف نیست و فرمایش آقای جعفریان رو درست نقل نمی کنه ناصواب قضاوت میکنه آقای جعفریان که درست تحلیل میکنند اما فرض بکنید که فرض بکنید که روایت نادرستی باشه اون خب آقای جعفریان فرمودند که دینوری و دینوری رو هم که ما می شناسیم در اخبار الطوال که از هیثم بن عدی نقل میکنه هیثم بن عدی هم خارجی است حالا در یک چیزی خوارج بد گفته باشند این که چیز بعیدی نیست این که امیرالمومنین رو بد نمیکنه بنابراین این اقا من به این آقا توصیه میکنم به ایشون و همکارانشون که ان شالله منصفانه قضاوت بکنند عذر خواهم

مجری:

خیلی ممنون و مچکر ممنونم جناب دکتر روستایی ماهم تقاضا می کنیم ازشون که منصف باشند ولی خب دیگه وقتی کسی خودش در حقیقت ابزار دست دیگران قرار میده و ختم الله علی سمعهم و علی قلوبهم

خب خیلی مچکرم جناب استاد روستایی عزیز استفاده کردیم ان شالله در جلسات بعد هم در خدمت جنابعالی و بینندگان عزیز و ارجمند باشیم از همه شما عزیزان التماس دعای خیر داریم ما رو محروم نکنید از دعای خودتون در این ساعات پایانی ماه مبارک رجب و طلیعه ماه مبارک شعبان و پیشاپیش عرض تبریک و تهنیت دارم و تا برنامه آینده شما عزیزان رو به خالق متعال میسپارم والسلام علیکم والرحمه الله و برکاته

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


کاوش - پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام>

پاسخ به شبهات امیرالمومنین علی ع تاریخ اسلام جریر معاویه نفوذ قتل عثمان فتنه نهروان خروج بر امام جنگ جمل عایشه بیعت