شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج)
عصر ایمان - ضرورت رجوع به متخصص در مسائل دینی حجت الاسلام و المسلمین عباسی

قسمت اول برنامه عصر ایمان با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین عباسی


بسم الله الرحمن الرحيم

تاریخ : 7 تیر 1399

مجری:

بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صلی علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم؛ سلام عرض می‌کنم خدمت همه شما بینندگان عزیز، بینندگان محترم «شبکه جهانی حضرت ولی‌عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف» دهه کرامت، ولادت حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها)، و ولادت حضرت علی ابن موسی الرضا (علیه السلام) را خدمت همه شما خانواده‌های محترم‌تان و همه شیعیان جهان تبریک و تهنیت عرض می‌کنم.

همان‌طور که مستحضر هستید همزمان با ولادت حضرت فاطمه معصومه و آغاز دهه کرامت «شبکه جهانی حضرت ولی‌عصر» کار خودش را آغاز کرد، برنامه عصر ایمان سری جدید خودش را در این شبکه شروع به کار خواهد کرد، اولین برنامه از این سری جدید را در خدمت‌تان هستیم و همچنین در خدمت کارشناس محترم برنامه حجت الاسلام والمسلمین حاج آقای «عباسی»، برای شروع برنامه از ایشان خواهش می‌کنم سلام و احوال‌پرسی با شما بفرمایند من مباحث خودم را با ایشان مطرح خواهم کرد. حاج آقا بفرمایید سلام علیکم ورحمة الله وبرکاته

استاد عباسی:

سلام علیکم ورحمة الله بنده هم خدمت بینندگان عزیز و گرامی «شبکه جهانی حضرت ولی‌عصر ارواحنا له الفداه» عرض سلام و ادب و احترام دارم امیدوارم که هر جای این عالم هستید، اوقات خوبی را سپری کرده باشید و دل‌تان شاد باشد و تحت توجهات خاصه حضرت ولی‌عصر (ارواحنا له الفداه) زندگی خوب و ایمانی داشته باشید، و پیشاپیش عید مبارک ولادت امام رضا (علیه السلام) را محضر شما تبریک عرض می‌کنم.

مجری:

حاج آقا برای شروع بحث بفرمایید ما در این سری جدید قرار است در چه موضوعاتی صحبت کنیم  وشما مباحثی که می خواهید برای ما مطرح کنید حول چه محورهای است؟

استاد عباسی:

بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین إنه خیر ناصر و معین ثم الصلاة والسلام علی سیدنا و نبینا ابا القاسم مصطفی محمد و علی اهل‌بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المنتجبین سیما بقیة الله في الارضین روحی وارواح العالمین لتراب مقدمه الفداه، واللعن الدائم علی اعدائهم اجمعین إلی قیام یوم الدین.

بینندگانی که در گذشته با ما همراه بودند بحث‌های ما پیرامون آن‌چه که به عنوان مبانی در ادیان و جریان‌های دینی مختلف و جریان‌های نوظهور دینی وجود دارد بود، و دیدگاه‌ها و مبانی اصلی آن‌ها را ما با دین اسلام و مذهب حقه شیعه امامیه تطبیق می‌دادیم و نقدها و نکات علمی که نسبت به ادیان مطرح بود را نسبت به آن بحث و گفتگو می‌کردیم.

بینندگان عزیز ما در جریان این مسئله بودند که بحث ما به صورت علمی پیرامون این مبانی اصلی دینی که ده‌ها جلسه ما در رابطه با اصل موضوعه‌ی به عنوان توحید، خداشناسی در ادیان و نحله‌های مختلف و اشکالات عقلی و اشکالات خاصی که نسبت به آن‌ها مطرح بود را بحث کردیم.

در این برنامه شروع برنامه‌مان را با یک بحثی باز پیرامون ادیان و فرقه‌ها و جریان‌ها آغاز خواهیم کرد.

 بحث بسیار مهمی است و آن موضوع رجوع به متختصص و ضرورت این مراجعه که هر انسانی برای این‌که بداند در مسائل دینی چه باید انجام بدهد موظف است به متخصص مراجعه بکند و از متخصص سوال و تحقیق بکند تا کاری که انجام می‌دهد مطابق با آن چیزی که خدای متعال از ما خواسته باشد.

این مقدمه و در واقع شروع بحث ما در این سری از برنامه عصر ایمان خواهد بود و البته بعد از آن باز ما سراغ ادیان مختلف برای بحث بر سر مبانی آن‌ها و تطبیق آن خواهیم رفت.

مجری:

خیلی ممنون. اصل بحث را اشاره کردید که می‌خواهید راجع به چه صحبت کنید، بررسی مبانی فکری ادیان و جریان‌های فکری بعضاً قدیمی و بعضاً هم نو ظهور، آن ضرورتی که باعث شد شما به این فکر بیافتید که این مباحث را بحث بکنید اصلش را گفتید، چرایش را هم اگر برای ما لطف کنید بفرمایید که این بررسی چه نتایجی برای ما دارد و اصلاً اصل ورود به این بحث و آن چراییش را بیشتر برای ما بگویید.

استاد عباسی:

یک بررسی داشتیم با توجه به این‌که ضرورت‌های امروز اعتقادی و نکاتی که مهم است چه است، تا بتوانیم برنامه را علاوه بر این‌که ثمرات علمی دارد ثمره عملی داشته باشد و بر اساس نیازها برنامه را تعریف بکنیم یک بررسی داشتیم و این نکته، نکته مهمی است، دیدیم تقریباً اکثر جریان‌های انحرافی معاصر ما به نوعی چه درون مذهب شیعه امامیه، چه بیرون از مذهب شیعه امامیه در سایر مذاهب اسلامی یک انحراف جدی با این عنوان وجود دارد که ضرورت رجوع به اشخاص متخصص در امر دین را نفی می‌کند

یعنی دائماً جریان‌های هستند که دارند سوق می‌دهند افراد را و مسلمانان را از این‌که نیازی نیست شما برای انجام امور زندگی‌تان و حتی برای انجام امور دینی‌تان به متخصص مراجعه بکنید، خودتان می‌توانید صرفاً با عقل خودتان یک مطلبی را استنباط کنید.

مجری:

بر اساس همان داشته‌های که دارید و چیزهای که از جاهای مختلف به دست می‌آورید با همان‌ها خودتان اجتهاد کنید و خودتان به یک نتیجه‌ی برسید.

استاد عباسی:

بله، به یک نتیجه‌ی برسید و بر اساس همان عمل بکنید این مسئله از جانب بعضی از جریان‌های انحرافی به شدت دارد ترویج می‌شود، ما حتماً به کلام آن‌ها خواهیم رسید و آن‌ها را بررسی خواهیم کرد؛ ولی خود این نکته، نکته مهمی است اگر ما مردم را از مراجعه به متخصص حتی در هر موضوعی؛ یعنی الان شما مردم را از مراجعه به پزشک یا طبیب حاذق کسی که واقعاً تسلط به مبانی علمی در امر پزشکی دارد نهی کردید و گفتید هیچ کس به هیچ پزشکی مراجعه نکند هر بیماری را شما خودتان مداوا بکنید هر چه به صلاح‌تان است و به ذهن‌تان آمد انجام بدهید. این موجب چه می‌شود؟

موجب تحیر و سر گردانی می‌شود؛ یعنی مردم وقتی اعتمادشان سلب شد وقتی که حس کردند نیازی نیست و نباید بروند دچار تحیر و سرگردانی می‌شود آسیب‌های از این بابت به زندگی ما برخورد می‌کند که خیلی از آ‌ن‌ها قابل جبران نیست، ما در امور عادی زندگی‌مان به طور مثال در امر ساختن منزل اگر قرار باشد که افراد از اسلوب علمی در ساخت منزل پیروی نکنند، سراغ متخصص و مهندسی نروند که توانمند است و می‌تواند نقشه مناسبی برای خانه بدهد، می‌تواند بنا را کاری بکند که استحکام بنا بالا برود ثمره‌اش این می‌شود که با کوچک‌ترین زلزله خانه ویران می‌شود.

گاهی اوقات در زلزله‌ها نوع ویران شدن به گونه‌ی است که جان افراد خانه به خطر می‌افتد؛ یعنی فقط این نیست که بگوییم اگر یک نقشه خوبی نبود زیبای از بین می‌رود نه، حتی تأثیر مستقیم در جان افراد هم دارد؛ لذا از این حیث بحث اهمیت ویژه‌ی دارد که ما مطرح کردیم و از بینندگان عزیزمان خواهش می‌کنیم همان‌طوری که در گذشته در برنامه ما صبوری می‌کردند و می‌گذاشتند بحث منقح بشود مطرح بشود باز بشود اجازه بدهند که ما بحث را به صورت علمی پیش ببریم و دقیقاً آن تطبیق بین عقائد اتفاق بیافتد تا نتیجه‌گیری را خود بینندگان عزیزمان داشته باشند و ما دخالتی در نتیجه‌گیری بینندگان عزیزمان نداشته باشیم.

مجری:

خیلی ممنون، همان‌طور که باز هم از آقای «عباسی» سوال خواهم کرد و مباحث را مطرح می‌کنم خدمت شما هم عرض می‌کنم راه‌های ارتباطی هم مثل سابق برای برنامه باز است، دوستانمان راههای ارتباطی را برای شما زیر نویس می‌کنند و شما می‌بینید ان شاء الله اگر سوالی یا نکته‌ی داشتید با ما در میان خواهید گذاشت.

حاج آقای «عباسی» الان محل نزاع اصلی یعنی تایم جلسه اول برای شروع بحث می‌خواهید راجع به آن تحیر و آن عدم مراجعه به متخصص بیشتر صحبت کنید یا راجع به راه‌های که آن جریان‌های فکری و آن فرقه‌ها آن آموزه‌های غلطی که در جامعه پخش می‌کنند و می‌خواهند مانع آن مراجعه به متخصصین بشوند؛ یعنی الان مخاطب فنی بحث شما آن جریان‌ها هستند یا عموم مردم؟

استاد عباسی:

روال برنامه ما این است که ما با مخاطبین خودمان کار داریم، در واقع ما بحث را برای بینندگان عزیزمان مطرح می‌کنیم برای استفاده و نتیجه‌گیری کردن و سیر و پی‌گیری کردن برای این‌که خودشان بتوانند آن‌چه که لازم است در امر دین خودشان انجام بدهند.

مجری:

یعنی همه نکات گفته می‌شود باز هم در نهایت آن‌چه که برداشت بکنند بر اساس برداشت خودشان است.

استاد عباسی:

بله، نتیجه‌گیری به مخاطب واگذار می‌شود البته روی خطاب ما در مرحله دوم خود این جریان‌ها هم هستند، ما همواره در برنامه‌های مختلف این آمادگی را اعلام کردیم دیگر عزیزان و همکاران بنده، کارشناسان و اساتید معظم هم این روحیه را دارند و این بیان را دارند که اگر کسی احساس می‌کند که کلام ما، کلام صحیح نیست یا احساس می‌کند مخالف با عقیده او هست می‌تواند به عرصه بیاید و با ما گفتگو بکند یک گفتگوی علمی شکل بگیرد.

مجری:

راه برای گفتگو باز است.

استاد عباسی:

بله، راه برای گفتگو باز است و می‌توانند بیایند حتی از دیدگاه و عقیده خودشان دفاع کنند و با ما صحبت بکنند و باز هم نتیجه به مخاطبین عزیزمان واگذار می‌شود. اما اصل بحث ما بر سر چه است؟ اگر اجازه بدهید مقدمه‌ی در خصوص بحث‌مان عرض بکنم.

بینندگان عزیز ما یک امر کاملاً عقلائی بر اساس عقل چون تأکید ما در گذشته هم اگر خاطرتان باشد بر محوریت عقل که خدای متعال بر اساس روایاتی که از ائمه (علیهم السلام) به ما رسیده، دو حجت را برای ما قرار دادند. حجت باطنی و حجت ظاهری؛ حجت باطنی عقل است بر اساس روایات معصومین (علیهم السلام) و حجت ظاهری اهل‌بیت (علیهم السلام) رسول خدا و انبیاء الهی هستند که همواره کلام اهل‌بیت (علیهم السلام) رشد دهنده به عقل، برملاء کننده و آشکار کننده و تقویت کننده عقل است.

قبلاً مفصل بحث کردیم که هرگز عقل در تضاد با کلام معصومین قرار نمی‌گیرد؛ یعنی این دو حجت، حجت باطنی، و حجت ظاهری همواره در جهت تقویت هم هستند البته عقل هم تعریف خودش را دارد تعریف دقیقی دارد که مقصود کدام عقل است که آن عقل را گذشته عرض کردیم عقل ریاضی است نه عقل عرفی؛ چون عقل عرفی، «محاسبات عرفی» ما دچار خطا و اشتباه می‌شود.

اما عقل ریاضی به آن معنای که وقتی ما در جمع یک به علاوه یک به علاوه یک می‌گوییم می‌شود 3 این بر اساس امر عقلی است که هرگز این 3 تبدیل به 4 نمی‌شود تبدیل به 2 و 1 هم نمی‌شود یا جمع بین نقیضین که یک دیوار یا سفید است یا سیاه، یا یک رنگ دیگری دارد سفید و سیاه در یک آن نمی‌تواند باشد، این می‌شود آن عقل ریاضی که خطا بردار نیست و خدا آن را حجت برای ما قرار داده.

اگر قرار است ما بر اساس این عقل و این کلمات معصومین (علیهم السلام) عمل بکنیم، یک قاعده‌ی را عقل تأیید می‌کند و بنای عقلاء هم همین مسئله است و آن این‌که در امور مختلف مربوط به زندگی‌شان بنای‌شان رجوع به متخصص در آن علم است. هر کاری که می‌خواهند انجام بدهند سراغ متخصص آن می‌روند در چه صورتی؟ در صورتی که خودشان این علم و تخصص را نداشته باشند کسی که خودش پزشک است، بیماری خودش را در حوزه تخصص خودش با علم خودش مداوا می‌کند.

اما این آقای پزشک اگر کار آهنگری داشته باشد و نیاز به آهنگر داشته باشد به متخصصی مراجعه می‌کند که بداند الان باید از چه ابزار و موادی استفاده کند.

مجری:

یعنی در حقیقت این کار شما و بحث اصلی شما، مراجعه به متخصص است، جالب است حاج آقای «عباسی» در همه زمینه‌ها مردم همیشه به متخصص مراجعه می‌کنند؛ یعنی اگر دچار بیماری بشوند سعی می‌کنند از دوست آشنا بپرسند مثلاً قلبم درد می‌کند پیش کدام دکتر بروم که از همه بهتر است می‌خواهد ساختمان بسازد دوباره همین‌طور دنبال بهترین مهندس و بهترین معمار می‌گردد.

اما حوزه دین همیشه از همه حوزه‌های دیگر در این مسئله ضعیف‌تر بوده، خیلی هم این چند ماه به خاطر شیوع ویروس کرونا مبتلابِهش هستیم اگر یک شخصی برای یک مخاطب اندکی حتی در فضای مجازی یک توصیه‌ی بکند، مثلاً فلان چیز را بنوشید یا بخورید آن‌قدر به او حمله می‌شود که این کار شما نافی سلامت مردم است و شما چرا این کار را کردی و چرا پخش کردی؟

ممکن است اصلاً هیچ کس به توصیه آن شخص عمل نکند؛ ولی مردم راجع به سلامت این‌طور موضع می‌گیرند اما همان آقا اگر بیاید راجع به مسائل اعتقادی مردم مسئله‌ی بگوید هیچ کس ملامتش نمی‌کند می‌گوید دارد نظر خودش را می‌دهد، این یک تناقضی این‌جا است که اگر راجع به حوزه سلامت و راجع به یک کار فنی باشد می‌گویند که نه تو حق نداری حرف بزنی اما اگر راجع به مسئله اعتقادی باشد می‌گویند دارد نظرش را می‌دهد.

یعنی اگر در همه امور یکسان عمل بکنند مشکلات هم خیلی کمتر خواهد شد مسئله این است که در همه امور، یکسان عمل نمی‌شود، مثلاً راجع به بحث پزشکی همیشه دنبال بهترین، راجع به امور دین، امور اعتقادی می‌گوییم فلانی هم نظرش را گفته و اتفاقی هم نمی‌افتد.

استاد عباسی:

بله، معمولاً همین‌گونه است بنای عموم افراد بر این است که در موضوعات مختلف به متخصصش مراجعه می‌کنند؛ اما جایی که تقریباً این گرفتاری وجود دارد که استثناء قائل هستند، امر دین هست یعنی گاهی اوقات کسی حتی یک سوال فقهی دارد و یک روحانی هم نزدیک نشسته می‌خواهد بیاید از روحانی سوال بکند سوال را که مطرح می‌کند می‌بیند 3 نفر دیگر پیش‌ دستی کردند می‌گویند نه این کار را انجام بده شما نمازت درست است.

آن می‌گوید نه انجام نده نماز باطل است؛ یعنی راحت در مسئله فتوا دادن در رابطه با مسائل فقهی، در رابطه با مسائل دینی، عقیدتی این نظر دادن و این را حمل بر همین که فرمودید رأی و نظر شخص من و در این موضوع دقیقاً جای است که فرقه‌ها و جریان‌های مختلف هم دست به کار می‌شوند.

مجری:

تقریبا می‌شود گفت از همین‌جا به وجود می‌آیند.

استاد عباسی:

بله، یعنی محل بوجود آمدن خود فرقه‌ها از همین رأی مذهب شروع می‌شود؛ چون هر کس نظر و رأی خودش را می‌‌آورد و آن وقت یک سری فرقه‌ها هم هستند که دقیقاً روی همین موضوع دست گذاشتند؛ یعنی مردم را تشویق و ترغیب می‌کنند به این‌که شما نیازی نیست به متخصص مراجعه بکنید و شما خودتان می‌توانید دین خودتان را متوجه بشوید.

مجری:

اصلاً شما هم حرف خودتان را بزنید و چه بسا شما هم فرقه خاص خودتان را درست بکنید.

استاد عباسی:

بله، نتیجه‌اش این خواهد شد که فرقه خاص خودشان را درست بکنند. نکته دیگر درباره جریان مراجعه به متخصص این نکته را ما باید بحث بکنیم که چرا یک سری از این جریان‌های انحرافی دقیقاً روی این مسئله دست می‌گذارند؟ پاسخ این است که یک: اولاً این‌ها کار خودشان را موجه می‌کنند اگر من این برداشت را دارم چون برداشت آزاد آزاد است و هیچ محدوده و قیدی و قانونی ندارد، من برداشت خودم را کرد.

دو: اگر مردم پایبند رجوع به متخصص باشند، این‌ها با مشکل مواجه می‌شوند چرا؟ چون مردم برای تعامل با این‌ها هم به متخصص مراجعه می‌کنند و از طریق متخصص متوجه می‌شوند که این‌ها دچار چه ضعف‌های هستند؛ یعنی جای که منجر به هدایت انسان می‌شود و در امور دیگر هم همین‌طور است در چه شرایطی یک خانه‌ی دارید که اصول در آن رعایت شده و ایمنی لازم را دارد. وقتی که از طریق متخصصش ساختی.

وقتی از طریق متخصص می‌سازی هم ایمنی پیدا می‌کند، هم احتمال قوی کسی که می‌خواهد سودجوی کند در ساختن یک اتفاقاتی را رقم بزند کلاهبرداری انجام بدهد آن هم نمی‌تواند؛ چون کارش دارد نظارت می‌شود و از طریق صحیح ورود پیدا کردی یک عده چه دلال، چه کلاهبردار و ... دست‌شان کوتاه می‌شود، در امر دین هم همین‌طور است اگر قرار باشد دین ما سالم بماند...

مجری:

یعنی می‌فرمایید ما یک ساختمان دینی ایمن و مهندسی شده داریم، و یک ساختمان فکری و اعتقادی همان مثالی که شما زدید بساز و بفروشی؛ یعنی یک چیز سرهم بندی شده و از هر گوشه‌ی یک چیزی گرفتند و یک چیزی ناقص است.

حاج آقا! محل بحث و آن اصل نکته‌تان که راجع به متخصص است گفتید ما می‌خواهیم یک پله جلوتر برویم، وقتی که امر متخصص را می‌گویید ما نیاز به یک متخصص داریم که در حوزه دین به آن «متجهد» می‌گوییم.

بعد مسئله تقلید پیش می‌آید در این سال‌ها راجع به مسئله تقلید خیلی سمپاشی و سیاه نمای شده از جانب همین دست افرادی که شما می‌گویید؛ یعنی می‌خواهند تقلید را نکوهش کنند بگویند تقلید کار بدی است چرا ما باید از کسی تقلید بکنیم؟ راجع به بحث تقلید و نکاتی که راجع به شناخت «مجتهد» هم دارید برای ما توضیح بفرمایید.

استاد عباسی:

ورودمان به بحث و بحث تقلید اولاً بحث ضرورت تفقه در دین، ضرورت پی‌گیری امور دین...

مجری:

آن که بر هر شخصی واجب است؛ ولی چون امکانش نیست می‌گوید حالا که من خودم امکان تفقه در دین و شناخت همه احکام را ندارم نیاز است که به یک مجتهد و متخصص مراجعه بکنم.

استاد عباسی:

بر اساس روایات جلو می‌رویم تا بحث را بتوانیم آرام آرام منقح بکنیم یک روایتی در «کافی شریف» جلد 1، صفحه 403 از امام صادق (علیه السلام) است، در اتصال تصویر لپ‌تاپ من مشکلی پیش آمد که می‌خواستیم تصویر روایت را هم نشان بدهیم

مجری:

یک سری مشکلات فنی کوچک داشتیم ان شاء الله از هفته دیگر مشکل حل می‌شود این برنامه ان شاء‌ الله شنبه‌ها ساعت 30: 21 تا 30: 22 به وقت «ایران» در هر جای دنیا که هستید اگر نگاه می‌کنید ما ان شاء الله میزبان نگاه مهربان شما خواهیم بود.

استاد عباسی:

روایتی هست امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا»

سند روایت:

«عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ بَزَنْطي عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنِ ابْنِ أَبِي يَعْفُورٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام)»

حضرت فرمودند:

«أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) خَطَبَ النَّاسَ فِي مَسْجِدِ الْخَيْفِ»

آقا رسول الله در «مسجد خیف» برای مردم  سخنرانی می‌کردند، خطبه می‌خواندند.

«فَقَالَ نَضَّرَ اللَّهُ عَبْداً سَمِعَ مَقَالَتِي»

خدا روشن کند و شاداب و خرم گرداند بنده‌ی را که کلام من را بشنود.

«فَوَعَاهَا وَ حَفِظَهَا»

آن را حفظ کند.

«وَ بَلَّغَهَا مَنْ لَمْ يَسْمَعْهَا»

برساند به کسی که این مطلب را از من نشنیده و در این جلسه حضور ندارد.

«فَرُبَّ حَامِلِ فِقْهٍ غَيْرُ فَقِيهٍ وَ رُبَّ حَامِلِ فِقْهٍ إِلَى مَنْ هُوَ أَفْقَهُ مِنْهُ»

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج1، ص403، بَابُ مَا أَمَرَ النَّبِيُّ ص بِالنَّصِيحَةِ لِأَئِمَّةِ الْمُسْلِمِينَ وَ اللُّزُومِ لِجَمَاعَتِهِمْ وَ مَنْ هُم‏، ح1 

داریم روایتی را در بحث ضرورت اجتهاد و ضرورت تقلید می‌خوانیم در «کافی شریف» جلد 1، صفحه 253 عرض کردیم. حضرت فرمودند اولاً فرمودند حامل و روایت کننده فقه بسیار زیاد هستند، چه بسیار حامل و روایت کننده فقهی که خودش دارای فقه و درایت روایت نمی‌باشد؛ یعنی افرادی هستند که روایت را می‌خوانند ترجمه آن را هم متوجه می‌شوند اصل کلام را، حتی ممکن است حفظ بشوند اما فهم روایت حتی این افراد پیدا نمی‌کنند.

مرحله بالاتر چه بسا افرادی هستند که حامل روایت هستند فهم نسبت به روایت هم پیدا می‌کنند؛ اما این را می‌برند در اختیار کسی قرار می‌دهند که او فهم و فقهی بالاتر از نفر اول دارد.

«وَ رُبَّ حَامِلِ فِقْهٍ إِلَى مَنْ هُوَ أَفْقَهُ مِنْهُ»

چه بسا حامل و روایت کننده فقه و علمی وجود دارد که آن را می‌برد نزد کسی که افقه و اعلم او هست و برای او روایت می‌کند.

 این به چه معنا در کلام آقا رسول الله است؟ به این معنا که اولاً افرادی هستند حتی روایت را وقتی می‌خوانند ترجمه آن را متوجه می‌شوند و اصلاً عرب زبان هستند، کلام را از پیغمبر می‌شنوند مطلب را متوجه می‌شوند اما معنی صحیح و دقیق این را متوجه نمی‌شوند.

نکته دوم معنی را متوجه می‌شود فهم روایت را هم پیدا می‌کند به قول معروف درایت در روایت و فهم روایت را پیدا می‌کند؛ اما این فهم کامل نیست این فهم وقتی در اختیار شخص قوی‌تری قرار داده می‌شود، او می‌تواند برای ما مطلب را روشن بکند و زوایای از کلام حضرت و امام معصوم را در اختیار ما قرار بدهد که ما 50 بار هم این روایت را می‌خواندیم متوجه زوایای آن روایت نمی‌ّشدیم و آن برداشت را نمی‌توانستیم پیدا بکنیم.

در اصطلاح علمی روز این‌گونه است که علم از یک جرقه در ذهن در فکر آغاز می‌شود پیدایشش است اما وقتی که نسبت به آن کنکاش، بحث، گفتگو اتفاق می‌افتد این رشد پیدا می‌کند، کلام امام معصوم در جلسه‌ی که حضرت صحبت کرده افراد به مقدار وسع خودشان مطلب را متوجه شدند شنیدند؛ اما درایت کامل این حدیث حتی ممکن است صدها سال و بیش از هزار سال هم طول بکشد تا درایت دقیق و واقعی از حدیث را افراد بتوانند پیدا بکنند این یک روایت از وجود امام معصوم است.

مجری:

حاج آقا اگر اجازه بدهید یک میان‌برنامه‌ی ببینیم و بر گردیم در ادامه در خدمت شما هستیم.

مجری:

 سلام مجدد خدمت همه شما بینندگان عزیز، در سری جدید برنامه «عصر ایمان»، «شبکه جهانی حضرت ولی‌عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف» در خدمت حاج آقای «عباسی» هستیم راجع به نیاز متخصص در امر دین، بحث اجتهاد و بحث تقلید صحبت می‌کردیم، جناب «عباسی» داشتند برای ما روایت می‌خواندند یک روایت خواندند راجع به این‌که ما به چه متخصصی و به چه کسانی باید در حوزه دین رجوع بکنیم، حاج اقا بفرمایید.

استاد عباسی:

بنده یک روایت دیگر خدمت بینندگان عزیزمان عرض می‌کنم در رابطه با ضرورت اجتهاد در روایات و تأمل در روایات از معصومین (علیهم السلام) و بعد ان شاء الله ورود می‌کنم اولا به معنای خود این کلمات و بحث اجتهاد، بحث تقلید، بحث تفقه که ان شاء الله بحث روشن بشود. روایت از وجود نازنین امام صادق (علیه السلام) است.

«حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْرُورٍ قَالَ حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ عَمِّهِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ الْكَرْخِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام)»

حضرت فرمودند:

«حَدِيثٌ تَدْرِيهِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ حَدِيثٍ تَرْوِيهِ»

شما یک روایت را با تأمل و تعمق بفهمی و متوجه بشوی، یک حدیث را اگر کاملاً فهمیده باشی ارزشمندتر از فهم و روایت کردن نفهمیدن و روایت کردن هزار روایت است.

معاني الأخبار؛ ابن بابويه، محمد بن على، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، ص2

این کلام، کلام بسیار مهمی برای ما است که با ارزش‌تر از هزار روایت است که به صورت طوطی‌وار شما فقط برای دیگران نقل بکنی یک چیزی که امروز من می‌توانم بگویم در واقع گلایه ما از مؤمنین و شیعیان امیر المؤمنین است، که فضای مجازی یکی از آسیب‌هایش این است. ما صبح که چشم‌هایمان را باز می‌کنیم در فضاهای مختلف مجازی «واتساپ، تلگرام، ایتا» و چندین و چند فضای که ایجاد شده می‌بینیم که آدم‌ها دارند برای همدیگر پیام روایت می‌فرستند کار خوبی است، روایت بفرستید و ما روایت‌ها را دریافت می‌کنیم و چون فراوان از این روایت‌ها دریافت می‌کنیم هم حس می‌کنیم ما الحمد الله امروز 50 تا روایت دیدیم؛ اما متأسفانه دقت در این روایات نداریم یعنی یک رفع عطش کاذب، ما همه وجودمان نیازمند روایات معصومین است باید با روایات مأنوس باشیم.

اما به جای این‌که روایات را بفهمیم و تلاش کنیم که عمل کنیم، مدام داریم روایات را می‌بینیم ده روایت، بیست روایت، پنجاه روایت می‌‌بینیم و حس می‌کنیم که چقدر ما امروز با روایات اهل‌بیت مأنوس بودیم؛ اما این روایت را حتی گاهی یک بار از اول تا آخر دقیق نمی‌خوانیم، چه برسد که ما بگوییم این روایت واقعاً کجا نقل شده؟ آیا اصلاً این روایت درست است، از امام معصوم به دست ما رسیده یا نرسیده؟ بعد در معنای روایت توجه بکنیم در عمل به روایت دقت بکنیم این یک گلایه‌ است که داریم و باید خودمان توجه پیدا کنیم.

مجری:

تازه شما خوشبینانه نگاه می‌کنید مبنای‌تان بر این است که این روایت‌های که فرستاده می‌شود صحیح السند و درست است، چقدر روایت‌های جعلی و کلامی که روایت نیست و به اسم روایت فرستاده می‌شود و بعدش هم می‌گوید اگر برای 10 نفر ارسال نکنی ان شاء الله زیر تریلی بروی و یک بلای سرت بیاید و چیزهای جنبی‌اش هم است.

استاد عباسی:

بله، فراوان این‌طوری می‌شود، این کلام حضرت یک ملاک برای ما باشد، من اگر جوانب یک روایت را بدانم، ببینیم چه بحث مطمئن بودن به این حدیث از حیث سند و اعتبار که از امام معصوم به دست ما رسیده چه در بحث فهم روایت و بعد عمل کردن به روایت که بعضی از بزرگان می‌فرمودند که اگر در عمرش انسان یک روایت را با همه جوانبش ملتزم به عمل کردنش بشود و عمل کند سعادت برای او رقم می‌خورد.

چطور ممکن است یک روایت؟ یک روایت درباره صدق الحدیث همه زندگی آدم را درست می‌کند، آدم راستگو باشد راستگوی تمام زندگی آدم را تغییر می‌دهد هر خلافی احتمال قوی نیاز به یک دروغی دارد، مشکلاتی این‌چنینی ایجاد می‌کند. بعد حضرت فرمودند که باز مرتبط با بحث ما است

«وَ لَا يَكُونُ الرَّجُلُ مِنْكُمْ فَقِيهاً حَتَّى يَعْرِفَ مَعَارِيضَ كَلَامِنَا»

حضرت فرمودند و نیز هیچ یک از شما در قوانین و احکام دین، عالم نخواهد بود، مگر آن‌که مفهوم‌های گوناگون سخن ما را دریافته باشد.

 عالم به دین صرف راوی دین، صرف خواننده حدیث، صرف این‌که من هم بلد هستم قرآن بخوانم، من هم بلد هستم حدیث بخوانم، نیست عالم دین این است که مفهوم‌های گوناگون از کلام اهل‌بیت را متوجه بشود، و بتواند این مفهوم‌های گوناگون را با همدیگر بسنجد.

این کلام یک منظور و مقصود فقط ندارد، ممکن است ده‌ها مقصود و منظور در یک کلام باشد که حضرت ادامه همین را می‌فرمایند. می‌فرمایند که:

«وَ إِنَّ الْكَلِمَةَ مِنْ كَلَامِنَا»

یک حرف‌ از حرف‌های ما یک روایت از روایت‌های ما

«لَتَنْصَرِفُ عَلَى سَبْعِينَ وَجْهاً لَنَا مِنْ جَمِيعِهَا الْمَخْرَجُ»

حضرت فرمودند یک کلمه از کلمات ما گاهی به هفتاد معنا منصرف می‌شود.

معاني الأخبار؛ ابن بابويه، محمد بن على، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، ص2

یعنی شخص باید هفتاد معنا را از دل این کلام بیرون بیاورد، و هر کدام از آن‌ها راه خروجی دارد؛ یعنی شخص می‌تواند از هر یک از این‌ها استفاده بکند و بگوید اگر مقصود این باشد منظور این است و این راه حل ما است. این روایاتی که اهل‌بیت (علیهم السلام) بیان فرمودند همه دارند تشویق می‌کنند باید اجتهاد در کلام ما اتفاق بیافتد.

مجری:

یعنی محکم را بدانیم، متشابه را بدانیم، ناسخ را بدانیم و منسوخ را بدانیم، همان مثالی که شما گفتید و چقدر زیبا اشاره کردید، یعنی صرف این‌که من روی موبایلم یک روایت برایم آمد یک نفر فرستاد و این را خواندم این من را متخصص در دین نمی‌کند، من باید قبل از آن علم رجال، علم درایه، علم حدیث و علم دین بدانم تا بتوانم این را برداشت بکنم.

استاد عباسی:

دقیقاً به همین معنا است و اهل‌بیت از ما اجتهاد در دین خواستند اولاً و بالذات همه ما وظیفه داریم مجتهد باشیم، همه ما وظیفه داریم برویم سراغ اجتهاد بگردیم؛ اما آیا در عالم واقع همه مردم پزشک می‌شوند؟ همه مردم آهنگر می‌شوند؟ همه مردم در امور اداری و قضائی و وکالت متخصص می‌شوند؟ خیر. هر شخصی سراغ یکی از این امور در دنیا می‌رود و افراد به خاطر این‌که امور دنیای و معیشت و زندگی و ... دارند همه نمی‌توانند این فهمی که امام معصوم از ما خواسته، یعنی تا رسیدن به هفتاد معنای از یک روایت و هفتاد برداشت مختلف و دقیق از یک روایت نمی‌توانند قطعاً دسترسی پیدا بکنند.

حالا که نمی‌توانیم دسترسی پیدا بکنیم، حالا که همه نمی‌توانیم به این درجه برسیم اگر می‌رسیدیم، خیلی خوب بود در گذشته که یک مقداری مشغله‌ها کمتر بود و گرفتاری‌های مردم کمتر بود، افرادی بودند و در اصحاب ائمه هم بودند چون علوم این‌قدر متنوع نبود و چون گرفتاری‌ها خیلی نبود

مجری:

جوامع خیلی بزرگ نبود در قدیم هم نقل می‌کردند می‌گفتند خیلی از تجار بازار صبح سر درس مکاسب می‌نشستند ولی الان خیلی مشغله زیاد شده است.

استاد عباسی:

بله الان مشغله زیاد شده آن مقدار نمی‌توانند و علم هم گستردگی پیدا کرده گاهی اوقات این نکات این طرف و آن طرف نقل می‌شود در زمان امام معصوم کسی شاگرد حضرت بود و کارش هم فقط این نبود. از روات مثلاً «تمّار» بود خرما فروش بود شاگرد حضرت بود راوی و عالم و اندیشمند بود، و مطالب مختلف داشت علم، این مقدار گسترده نبود این مقدار تنوع نداشت و این مقدار مشقت فعلی را از این جهت که شما وقتی مستقیم از امام معصوم داری کلام را می‌شنوی دیگر نیاز به علم رجال نداری که راوی‌های حدیث را بشناسی.

به خیلی از علوم نیاز پیدا نمی‌کنی چون مستقیم داری از امام معصوم می‌شنوی، و این فاصله، این مشکلات را برای ما ایجاد کرده، بنابراین اگر کسی در دوران معاصر همه عمرش را هم وقت بگذارد، شاید بگوییم باز هم کم باشد برای این‌که برسد به آن جایگاهی که بتواند واقعاً فهم کلام اهل‌بیت و فهم دین را پیدا بکند، استنباط از علم و مسائل دینی داشته باشد و بتواند این را درست منتقل بکند.

یعنی خودش اولاً به آن درجه از علم رسیده باشد که از همه این ابزارها بتواند استفاده کند ثانیاً به این مرحله رسیده باشد که فهم و استنباط دقیق از کلام معصوم پیدا بکند، مرحله بعد استنباط کردن و در اختیار مردم قرار دادن است و ارائه کردن به دیگران است لذا در لغت هم خیلی جالب است وقتی ما به ریشه کلمه اجتهاد مراجعه می‌کنیم مثلاً در «زبدة الأصول» صفحه 407 می‌گوید:

«الاجتهاد لغة تحمل المشقة»

لغتاً به اجتهاد، تحمل سختی می‌گویند.

 می‌گویم من یک نصف روز وقت بگذارم یک روایت را بفهمم خوب است، یک روز یا دو روز وقت بگذارم خوب است، تحمل مشقت یعنی این‌که برای این‌که برسی به این‌جا که یک روایت را درست بفهمی و استنباط کنی گاهی از اوقات سال‌ها باید مقدماتی را طی کرده باشی مثل علم رجال من سند روایت را خدمت‌تان عرض کردم.

در سند روایتی که از امام صادق (علیه السلام) عرض کردم، شاید شش - هفت نفر بودند این شش هفت نفر دانه دانه باید ببینی که این فرد الان ابزارهای مثل کامپیوتر و برنامه و نرم افزارها و ... آمده، در گذشته این هم نبوده کتاب بوده گذشته‌ترش کتاب‌ها هم حتی کم بوده، دانه دانه «بزنطی» چه کسی است؟ در کدام دوره زندگی می‌کرده؟ آیا از این‌که این روایت را نقل کرده این را دیده یا ندیده بوده است؟

گاهی اوقات در روایت‌های جعلی اصلاً این مدلی است که این روای را اصلاً ندیده او در «مدینه» زندگی می‌کرده و این در «کوفه» و یا در «شام» زندگی می‌کرده و اصلاً مسافرتی هم ثبت نشده که این شخص به آن‌جا مسافرت کرده باشد، همدیگر را دیده باشند، چطوری مثلاً می‌توانست پنجاه تا روایت را نقل بکند

مجری:

یا به لحاظ زمانی باهمدیگر نمی‌خورند

استاد عباسی:

یا از نظر زمانی قبل از این‌که، این شخص به دنیا بیاید استاد از دنیا رفت می‌گوید من از فلانی شنیدم.

چطوری شنیدی؟ مثلاً تو متولد 207 هجری هستی او متوفای 203 هجری است 4 سال قبل از این‌که تو به دنیا بیای چه برسد به وقتی که بتوانی تأمل حدیث داشته باشی، لذا واقعاً تحمل مشقت است در کتاب «انیس المجتهدین فی علم الاصول» جلد 2، صفحه 889

«تحمل الجهد وهو المشقة»

یا «راغب اصفهانی» در «مفردات» خودش آورده:

«الجهد والجهد الطاقة والمشقة»

سختی و مشقت است!

«والاجتهاد أخذ النفس ببذل الطاقة وتحمل المشقة»

اجتهاد، یعنی این‌که تمام توان، و وجود خودت را برای رسیدن به آن ویژگی بسپاری.

المفردات في غريب القرآن؛ اسم المؤلف: أبو القاسم الحسين بن محمد  الوفاة: 502هـ، دار النشر: دار المعرفة - لبنان، تحقيق: محمد سيد كيلاني، ج1، ص101

مجری:

خیلی ممنون ادامه می‌دهیم شنیدن روایت‌های زیبا و ناب از ائمه معصومین را از لسان جناب آقای «عباسی». خانم «سلیمیان» از «اصفهان» پشت خط هستند، سلام عرض می‌کنم خدمت شما بفرمایید.

بیننده( خانم سلیمیان از اصفهان):

سلام عرض می‌کنم خدمت شما مجری گرامی و کارشناس بزرگوار برنامه، من به واسطه رشته تحصیلی که داشتم با ادیان مختلفی ارتباط داشتم، مثلاً سعی می‌کنم سوال‌هایم در حیطه «یهودیت» را از «هاراگران» قاضی القضات یا «بت آوه»، «کلیمیان ایران» است، بپرسم یا از رهبرشان که «خاخام یونس حمامی» هستند. یک بار با یکی از خاخام‌های جوان که اسم‌شان «الیاهو سعیدیان» است صحبتی کردم

مجری:

خانم! با اسامی‌شان خیلی کار نداریم اصل سوال را بپرسید

بیننده:

بله، فقط سوالی که می‌خواستم را مطرح کنم ایشان سوال پرسیدند که چرا خیلی از آیات قرآن ما با تورات مشابهت دارد که این که قرآن ما در واقع انگار آیاتش را پیامبر ما از «یهودی‌ها» یاد گرفته، من جوابی برای ایشان نداشتم می‌خواستم از کارشناس برنامه بخواهم یک جواب مستدل و قوی به من بدهند که من به آن‌ها ارائه بدهم.

مجری:

خیلی ممنون و متشکر با شما خدا حافظی می‌کنم، جواب را حاج آقای «عباسی» خدمت‌تان می‌دهند، سوال‌شان این بود که «یهودیان» مدعی هستند که قرآن مثل تورات است و حتی پیامبر ما از دین آن‌ها قرآن را برای ما ذکر کردند، حاج آقا بفرمایید.

استاد عباسی:

این سوالی که خانم «سلیمیان» مطرح کردند، بارها و بارها در فضای مجازی و جاهای دیگر مطرح شده که شباهت بین قرآن و تورات را مطرح می‌کنند و می‌گویند بر اساس این شبهات ما می‌توانیم بگوییم که قرآن از تورات گرفته شده باشد، و می‌خواهند این را بر گردانند به این‌که قرآن پیامبر العیاذ بالله کلام از جانب خدا مستقیم وحی نبوده است.

مثلا یک کپی از تورات بوده که استفاده شده، نکته‌ی که وجود دارد باید عرض بکنیم که اختلاف مبنای جدی بین قرآن و تورات وجود دارد، از کجا این اختلاف مبنا را عرض می‌کنم؟ همان آیات ابتدائی «کتاب مقدس مسیحی» بخش عهد عتیق که تورات است؛ چون بینندگان عزیز ما آن‌های که کار کرده هستند می‌دانند ما در «کتاب مقدس مسیحی» یک عهد عتیق داریم و یک عهد جدید داریم.

 عهد عتیق مربوط به «یهودی»ها است، «مسیحی»ها قبول دارند؛ اما ادامه‌اش که عهد جدید است «یهودی»ها قبول ندارند مربوط به «مسیحیت» است. «یهودی»ها به آن عهده عتیق «طنخ» می‌گویند آن 5 کتاب اول کتاب‌های توراتی عهد عتیق که مربوط به حضرت موسی است؛ چون بقیه کتاب‌ها هم که مربوط به پیامبران دیگر می‌شود آن 5 کتاب اول، اولین کتاب، کتاب پیدایش است.

من امشب کتاب مقدس «مسیحی» را نیاوردم، جلسه آینده می‌آورم که بینندگان عزیز ببینند اولین صفحه را که باز می‌کنید کتاب پیدایش است صِفر پیدایش از کتاب تورات یا عهد عتیق «کتاب مقدس» است، در این کتاب پیدایش این را به عنوان نمونه عرض می‌کنم، ده‌ها مورد این‌چنینی وجود دارد آن‌جا وقتی که از خلقت آدم و حوا بحث می‌شود و در بهشت بودن، تورات چه مطرح می‌کند؟ می‌گوید این درختی که این‌ها به آن نزدیک شدند درخت ممنوعه که از آن استفاده کردند این درخت، درخت معرفت یا دانش نیک و بد بود.

آن‌جا تصریح می‌کند می‌گوید خدا دوست نداشت انسان معرفت نیک و بد پیدا بکند خوب و بدش را تشخیص بدهد (العیاذ بالله) اینی‌که می‌گویم در «کتاب مقدس» است و از دیدگاه ما تحریف شده کتاب «مسیحی» و «یهودی» است. خدا دوست نداشت این‌ها به معرفت نیک و بد دست پیدا بکنند، اما به خاطر همین گفت از آن نخورید؛ چون انسان اشتراکات زیادی با خدا داشت برای این‌که، به این مورد دست پیدا نکند که طعنه به خدای، خدا بزند (العیاذ بالله) گفت به این درخت دست نزنید و از میوه این درخت نخورید.

این‌ها گوش نکردند آن‌جا هم دارد که مار این‌ها را گول زد، مار خزید نزد این‌ها آمد «حوا» را گول زد «حوا»، «آدم» را گول زد، و از میوه این درخت ممنوعه خوردند، بعد می‌گوید وقتی خوردند معرفت نیک و بد پیدا کردند چیزی که قرآن تأکید می‌کند باید شما معرفت نیک و بد پیدا بکنید، «افلا یعقلون»، «افلا یتدبرون»، «افلا یعلمون»، «افلا ینظرون» دائم دارد تأکید بر این نکته می‌کند، آن‌جا می‌گوید این‌ها به خاطر این‌که معرفت نیک و بد را پیدا کردند متوجه شدند عریان هستند.

نه این‌که عریان شدند این اختلافی که می‌خواهم بگویم قرآن از تورات گرفته نشده خانم «سلیمیان» خوب دقت بکنند، آن‌جا گفته می‌شود که این‌ها در بهشت عریان بودند، در آن باغ عریان بودند اما خودشان نمی‌فهمیدند، مثل دیوانه‌ی که (العیاذ بالله) خوب و بد را تشخیص نمی‌دهد ممکن است عریان از خانه بیرون بیاید (العیاذ بالله) «آدم» و «حوا» اینگونه بودند.

حالا که از این درخت خوردند فهمیدند که عریان هستند، این اختلاف مبنای با قرآن است. قرآن تأکید بر این دارد که پوشش از این‌ها برداشته شد، پوشش این‌ها بعد از خوردن میوه درخت ممنوعه افتاد، نه این‌که قبل بود آن درخت ممنوعه در قرآن مطلقا ندارد که معرفت نیک و بد باشد که خدا بخواهد ممنوع بکند به خاطر این‌که، این‌ها نه به صلاح‌شان نیست به خاطر این‌که، این‌ها نیایند جای خدا را بگیرند.

نکته بعدی در همین داستان است در همین داستان شاید ده پانزده نکته وجود دارد که قرآن نه تنها آن را قبول ندارد یا نقل نکرده، بلکه ضد آن را مطرح می‌کند مثلاً در آن‌جا بارها شده ما مطرح کردیم بر این‌که سوال ما را بزرگواران «مسیحی» یا «یهودی» پاسخ بدهند که واقعاً این خدای که شما در این‌جا ترسیم می‌کنید چه خدای است که به «حوا» اشاره می‌کند، می‌گوید جناب «حوا» شما آمدی همسرت را گول زدی از این میوه ممنوعه خورد، خیلی خوب جریمه‌اش این‌که تا روز قیامت شما باید سختی زایمان و وضع حمل را تحمل بکنی.

ما در اسلام نسبت به زنی که می‌خواهد وضع حمل بکند می‌گوییم گناهانش با وضع حمل فرزند پاک می‌شود، اگر در حین وضع حمل از دنیا رفت این شخص مانند کسی است که شهید از دنیا رفته، و مانند مجاهد در راه خدا است این همه روایت داریم و خدا اجر قرار داده برای این زحمتی که زن در وضع حمل می‌کشد.

مجری:

در ‌آن‌جا در حقیقت عقاب است.

استاد عباسی:

بله عقاب است، آن‌جا می‌گوید دندت نرم یک روزی جد شما «حوا»، «آدم» را فریب داد، شما تا قیام قیامت ولو این‌که دوست نداشته باشی ولو این‌که شما کسی را فریب ندادی همه شما خانم‌ها تا قیام قیامت بر اساس جرمی که «حوا» مرتکب شد باید وضع حمل را تحمل کنید.

مجری:

گنه کرد در «بلخ» آهنگری ** به شوشتر زدند گردن مسگری!

استاد عباسی:

 بله، به یک خانم اگر یک همچنین حرفی بزنی اصلاً قابل تحمل نیست، می‌گوید من دردی با این شدت و سختی را دارم تحمل می‌کنم تازه یک نفر می‌گوید دندت نرم مادر بزرگت فلان کار را کرده بود این تلافی آن!!

مجری:

در حقیقت زایل کننده آن اجر مادری است.

استاد عباسی:

از بین بردن اجر است، مقصود از کلام‌مان این‌که موارد متعدد در این نقل وجود دارد، نقل این موضوع با این موضوع را در قرآن و «کتاب مقدس» را شما مقایسه کنید، می‌بینید که اصلاً هیچ ربطی با همدیگر ندارند بله ما نمی‌توانیم بگوییم اول خلقت «آدم» و «حوا» نبودند یک چیز دیگر اسلام بیاورد بگوید «آدم» و «حوا» ایکس و ایگرگ بودند نمی‌شود واقعیت‌های عالم که تغییر نکرده است.

نحوه بیان این واقعیت‌ها و نحوه صحت این نقل‌ها مهم است، از این تفاوت ما برداشت می‌کنیم و می‌فهمیم که اساساً قرآن برگرفته از «تورات» نیست هر دو یک واقعیت را می‌گویند پیدایش را می‌گویند اما پیدایش این با این کاملاً متفاوت است.

مجری:

بدیهی هم است البته منظور من اصل تورات غیر تحریف شده است هر دو کتاب از جانب خدا آمده، و دستورات خدا هم در بسیاری از موارد یکسان است در شریعت و بحث تشریع یک مقدار تفاوت دارد، این‌که همه کتب آسمانی انسان را دعوت به راستگوی بکنند...

استاد عباسی:

اگر اشتراکاتی است اشتراکات بر اساس این است که همه از جانب خدای واحد آمده است.

مجری:

حاج آقا! ما تا پایان برنامه کمتر از 5 دقیقه وقت داریم، ما می‌خواستیم به مبانی شیعه برسیم که در این برنامه فرصت نشد ان شاء الله از برنامه‌های آینده. در همین مباحثی که مطرح کردید و روایاتی که راجع به اجتهاد و تفقه در دین می‌خواندید در حد سه – چهار دقیقه جمع‌بندی بفرمایید، تا ان شاء الله بحث‌ها را در هفته آینده ادامه دهیم.

استاد عباسی:

بینندگان عزیزی که بنای‌شان بر این است که ان شاء‌ الله ما را در برنامه‌های آینده همراهی کنند، بحثی که ما شروع کردیم باز تأکید می‌کنم بحث مهمی است از این حیث که اگر در معمول زندگی دنیای‌مان ببینیم که یک جای از عضو بدن ما زخم است، دقیقاً شما می‌بینید که اگر مگسی و یا حشره‌ی است دقیقاً روی آن زخم می‌نشیند و آن‌جا حضور پیدا می‌کند.

اگر ما می‌بینیم جریان‌ها و فرقه‌ها آمدند و دارند روی یک موضوعی این مقدار پافشاری می‌کنند، این مقدار حمله و هجمه انجام می‌دهند جریان‌های مثل جریان «احمد الحسن»، «وهابیت» مثل بعضی از جریا‌ن‌های دیگر که حتی اسم‌شان را نمی‌خواهیم در برنامه ببریم آمدند علت این است که این موجب هدایت و سعادت انسان یا گمراهی و دور شدن انسان است. چرا؟ چون انسان را از علم، از آگاهی، از یافتن آن تخصص واقعی و حقیقت واقعی کلام معصوم دور می‌کند، انسان را می‌اندازد به یک تفسیر رأی می‌اندازد به یک دیدگاه‌های که این دیدگاه‌ها مبنا ندارد.در زمان معصومین فراوان داشتیم که حتی در حوزه اعتقادات می‌رفتند اعتقادات‌شان را با امام معصوم چک می‌کردند. حضرت «عبدالعظیم حسنی» که خودشان امامزاده واجب التعظیم هستند، آن روایات درباره زیارت ایشان است، ایشان به محضر امام هادی می‌رود و دینش را عرضه می‌کند این عقیده من در توحید است، این عقیده من در نبوت است، این عقیده من در امامت است، و حضرت یک به یک عقیده‌اش را تأیید می‌کند.

حضرت به «عبدالعظیم حسنی» نمی‌گوید شما برای خودت عالم و دانشمندی هستی، خودت از نسل اهل‌بیت هستی نیازی نیست او هم می‌گوید نه بگو وقتی می‌گوید من می‌خواهم برای شما بگویم می‌گوید کلام‌تان را بگویید؛ لذا ما می‌خواهیم روی اصل این موضوع صحبت بکنیم رجوع به متخصص لازم است همان‌طوری که در همه امور ما قبول کردیم، عموم بنای عقلای عالم بر این است در مسئله دین هم، همین‌طور است رجوع به متخصص لازم است.

منتها عرض خواهیم کرد کلام ما تفصیل دارد که در چه امری و چه مقداری؟ بله مثلاً اعتقادات با احکام متفاوت است، در اعتقادات باید ما به نتیجه برسیم رجوع به متخصص می‌کنیم برای فهمیدن این حرف است، در احکام باید تبعیت بکنیم چیزی که به نام تقلید معروف است ما تقلید را در عقائد نداریم، در احکام داریم در احکام به ما می‌گوید از نظر فقهی حکم و یا فتوای من این است و ما عمل می‌کنیم.

اما در اعتقادات برای ما بیان می‌کنند مثل این برنامه و برنامه‌های دیگری که کارشناسانی می‌آیند مطرح می‌کنند عقیده را بیان می‌کنند و افراد با فهمیدن دلائل و ادله آن عقیده را کسب می‌کنند، عقیده خودشان می‌شود و برایش دلیل دارند؛ اما برای فقه، برای احکام لازم نیست من حتماً صد در صد دلیل خودم داشته باشم.

ممکن است من ندام روایت مورد استناد یک ماده فقهی، یک حکم شرعی چه است ولی به متخصص مراجعه کردم لذا بنای ما در این است که در این موضوع چند جلسه‌ی حتماً برنامه‌ی داشته باشیم و مبانی مختلف حتی مخالفین را دقیق مطرح بکنیم به بینندگان قول می‌دهیم و پاسخ بدهیم و بحث کنیم.

مجری:

خیلی ممنون استفاده کردیم و فرصت برنامه تمام است خیلی ممنون که ما را تحمل کردید و ما را امشب دیدید، ان شاء الله هر هفته شنبه 21:30 تا 22:30 در خدمت شما هستیم.

«اللهم صلی علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم»

«والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته»

 


  
  • پژمان

    14 تير 1399 - ساعت 23:13

    با سلام . متاسفانه مجری خیلی بیشتر از استاد عباسی حرف زد و همش میپره بین حرفش

    0 0

عصر ایمان - ضرورت رجوع به متخصص در مسائل دینی>

شبکه ولی عصر عصر ایمان استاد عباسی