شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج)
تاریخ بدون روتوش دکتر سید محمد حسینی

قسمت بیست و چهارم برنامه تاریخ بدون روتوش به کارشناسی دکتر سید محمد حسینی


 

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ : 23 دی 1399

استاد حسینی:

بسم الله الرحمن الرحیم الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم

عرض سلام و ادب و احترام خدمت شما بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی ولیعصر(عج) بیننده قسمت دیگر از سلسله برنامه های تاریخ بدون روتوش هستید قسمت بیست و چهارم، إن شاءالله که این برنامه را هم تا پایان همراهی بفرمایید، کاری که ما در این برنامه داریم انجام می دهیم این است که تاریخ را بدون روتوش تقدیم حضور شما می کنیم همانقدری که در وسع ما است از لحاظ زمانی و امکاناتی که داریم، بعضی وقت ها تاریخ با اعتقادات ما گره خوده است و آنچه که برای ما اعتقاده ساز می شود گاهی گزارش های تاریخی است بخاطر همین ما در شبکه جهانی ولیعصر شروع کردیم از تاریخ ایران باستان مسئله زرتشت را برای شما تشریح کردیم و اعتقادات زرتشتی ها را برای شما گفتیم کتب و آثاری که زرتشتی ها دارند که مهم ترین کتاب شان اوستا را با خواندن بخش های از آن برای شما شناساندیم و سعی کردیم تا اینجا که تا قسمت بیست و چهارم هست و هیچ پاسخی نسبت به سؤالات ما مطرح نشده است سه سؤال اساسی هم از زرتشتی های عزیز داشته باشیم؛ سؤال اول ما این بود که آیا زرتشت اصلاً پیامبر بوده یا نبوده؟ چون زرتشتی ها هنوز خودشان نمی دانند زرتشت واقعاً پیامبر بود یا نبود هنوز اختلاف نظر دارند، سؤال دوم این بود: زرتشت چه زمانی زندگی می کرد؟ فارغ از این که در چه روزی به دنیا آمد چه روزی از دنیا رفت یا کشته شد، فارغ از اینکه در چه هفته یا ماه و سال و دهه ای بود، فارغ از اینکه در چه صده ای بود، حتی هزاره زرتشت هم مورد اتفاق مورخین و زرتشتی ها نیست و نقاط ابهام در در این زمینه بسیار زیاد است، سؤال سوم: شما مدعی هستید که مسلمان ها پیرو پیامبری هستند که این پیامبر عرب بوده و کسانی که در ایران هستند باید پیرو پیامبر ایرانی باشند که او زرتشت است، آیا زرتشت ایرانی بوده؟ ثابت بفرمایید اگر شما مبنای استدلال شما برای این دین ایرانی بودن زرتشت است ما به شما گفتیم براساس اوستا زرتشت ایرانی نبوده است محل ولادت زرتشت که اصلاً مشخص نیست در کل کتب اوستا مشخص نیست چون اوستا متشکل از چند کتاب است، محل فعالیت زرتشت هم توصیفی که از آن آمده است ذیل ایرانویچ که مفصل در موردش صحبت کردیم نمی تواند ارتباطی با منطقه جغرافیایی ایران داشته باشد نه ایرانی فعلی، نه ایرانی که برخی ها گفتند آن زمان پنج شش برابر ایران حالا خاضر بوده، این سه سؤال اساسی ما بود 24 قسمت از برنامه ما گذشت حتی یک نفر عزیز موبد زرتشتی بزرگوار هم نیامد نسبت به این پاسخ بدهد درخواست کردیم از آنها استدعا کردیم بیایید پاسخ بدهید پاسخ ندادند، ما در این برنامه با هیچ کس دعوا نداریم کینه و بغضی هم نسبت به هیچ شخصی بخاطر اینکه اعتقاد ما را ندارد نداریم اما اگر ببینیم گروهی دارند تبلیغات می کنند در ایران و در جاهای دیگر علیه اسلام با این عنوان که شما بیایید اسلام را کنار بگذارید زرتشتی بشوید چون اسلام مثلاً خرافات دارد چون اسلام مثلاً خشونت دارد ما می آییم خرافات و خشونت در آیین زرتشت را نشان تان می دهیم تا تمام کسانی که در دنیا همسال هیتلرها و أبابکر البغدادی ها و اینها خلاصه سرشان را بی اندازند پاین بگویند ما نمی  توانستیم همچین کاری را انجام بدهیم در این حد خشونت داشته باشیم، این برنامه سعی می کند آن جاهای که تاریخ روتوش شد این روتوش کنار بزند به شما نشان بدهد ممکن است بعضی از بینندگان ما از شنیدن برخی از حقایق ناراحت بشوند ولی در سراسر برنامه فراموش نکنید ما داریم به اوستا استناد می کنیم، ما داریم به ترجمه های اوستا استناد می کنیم، برگردان های اوستا استناد می کنیم، ما داریم به کتب زرتشتی ها استناد می کنیم و یا به کتب مورخین استناد می کنیم، این جملات را ما فقط داریم برای شما گاهی نقل می کنیم عبارت را داریم به شما می گوییم حالا اینکه چه شما می خواهید برداشت بکنید آیا اینقدر تعصب دارید که  وقتی حقیقت هم به شما گفته بشود این تعصب مانع پذیریش آن می شود؟ این دیگر خودتان باید برای خودتان بنشینید قضاوت بکنید که چطور دارید رفتار می کنید ولی بازهم برنامه ما را دنبال بکنید استدلال های ما را بشنوید.

جلسه قبل که قسمت 23 برنامه بود بنده یک عرضی را داشتم خدمت شما مخاطبین عزیز و آن هم این بود که تاریخ ایران باستان تاریخ آریایی ها و نژاد آریایی با زرتشتی ها براساس گفته خود زرتشتی ها از همان بدوی پیدایش زرتشت درگیری، جنگ، خونریزی، کشت و کشتار، پدر کشتگی، برادر کشتگی و قضایای حتی ناموسی با همدیگر داشتند و دارند هفته قبل خدمت تان عرض کردم زمانی که زرتشت تبلیغ می کند برای تفکرات خودش، سرزمینی است به عنوان توران، سرزمین توران را با شما صحبت کردیم و ثابت کردیم براساس گزارش های حتی عزیزان و آقایان زرتشتی که سرزمین توران سرزمینی بود که مادها در آنجا زندگی می کردند ولی برای اینکه باز یک مرور خیلی کوتاه بشود باز این کتاب را ببینید که دیگر بحثی هم اینجا باقی نماند «دانشنامه مزد یسنا» نوشته جناب آقای دکتر جهانگیر اوشیدری، در این کتاب که دکتر جهانگیر اوشیدری که معرف حضور تمام زرتشتی ها و پژوهشگران زرتشتی است کتابی نوشته است «واژه نامه توضیحی آیین زرتشت» صراحتاً اینجا آمده است در صفحه شماره 223 می گوید

توران ناحیت ترک و خزر و چین و ماچین و مشرق بود

دانشنامه مزد یسنا واژه نامه توضیحی آیین زرتشت، دکتر جهانگیر اوشیدری، ص 223

که گفتم با جغرافیای آن فعلاً کار نداریم

تورانیان آریایی نژاد بوده

یعنی ما گفتیم تورانی یعنی کسانی که آریایی نژاد بودند

بعدها که ایرانیان از اشوزرتشت دین یکتا پرستی پذیرفتند بیش از پیش آتش کینه تورانیان که به دین قدیم خود باقی مانده بودند شعله ور کردید

تورانیان که از نژاد آریایی ها بودند وقتی که زرتشت آمد آتش خشم اینها بر علیه گروهی که طرفدار زرتشت بودند یا به آیین زرتشت آمده بودند بیشتر شد جنگ شروع شد، تمام اینها را داریم در پاسخ الآن به این نکته عرض می کنیم خدمت شما که آیا مسلمان ها بودند که با جنگ های که مثلاً با ایرانی ها داشتند با خشونت اسلام را ترویج کردند با شمشیر ترویج کردند یا خیر زرتشتی های که دارند تبلیغ می کنند و به این عنوان که می گویند ما دنبال گفتار و کردار و پندار نیک هستیم پس اسلام را کنار بگذارید، اینها دارند تاریخ را روتوش می کنند جنگ های که همان ابتدا با آمدن زرتشت راه افتاد علیه آریایی ها، اینها را مطرح نمی کنند، ببینید ادعای جناب آقاب موبد کوروش نیکنام را در کتاب «زرتشت و مزد یسنان» هفته قبل این را نشان دادم یکبار دیگر چون ادامه عرایضم ادامه مباحث هفته قبل هست، «پرسش و پاسخ های در شناخت دین زرتشت» موبد کوروش نیکنام، ایشان آمده است سؤالی را پرسیده اند در صفحه شماره 599 سؤال را جواب داده، سؤال این بوده است از جناب آقای موبد که در حال حیات هم هستند ایشان در قید حیات هم هستند صراحتاً گفتند جواب برنامه ما را نمی دهند، پرسیدند که

سؤال: پادشاهان ایران گاهی به کشورهای دیگر حمله می کردند، آیا این خلاف آیین زرتشت نبوده؟

زرتشت و مزد یسنان پرسش و پاسخ های در شناخت دین زرتشت، موبد کوروش نیکنام، ص 599

طرف تبلیغات زرتشتی ها را دیده می گوید جنگ نه فلان و اینها که الآن بعضی از مبلغین زرتشتی می گویند، خب کشورگشای های یک سری از پادشاهان مثل افرادی که در دوره هخامنشیان بودند و بسیاری از زرتشتی ها ادعا می کنند آنها زرتشتی بودند را هم دیده می گوید این تناقض ندارد این کاری که جنگ می کردند کسانی که مدعی هستند زرتشتی ها آنها هم زرتشتی بودند؟ پاسخ موبد کوروش نیکنام این است

پاسخ: زمانی که دین زرتشت در ایران پدیدار و فراگیر شد هیچ جنگ

دقت بفرمایید من با این واژه امشب کار دارم دیگر

هیچ جنگ و تازشی برای گسترش دین یا کشور گشای انجام نگرفت

وقتی زرتشت پدیدار شد دیگر هیچ جنگی اتفاق نیفتاد هیچ درگیری دینی و درگیری برای کشورگشایی نبود، حالا چطوری می خواهد این مسئله را جمع بکند با اینکه مثلاً کوروش هخامنشی که برخی از این آقایان زرتشتی می دانند او را به هر حال فراتر ار مرزهای ایران رفت و به جاهای دیگر حمله کرد باید خود آقایان بیایند پاسخگو باشند.

و خدمت شما عرض کردیم که در زمان پدیدار شدن زرتشت براساس گزارش های زرتشتی ها که ما این را گذاشتیم مبنا و برخی دیگر از گزارش ها مثل گزارش شاهنامه که البته کمتر به شاهنامه استناد کردیم برخی از زرتشتی ها خیلی می آیند تبلیغ می کنند و ادعا می کنند آقای فردوسی زرتشتی بوده ما اینجا اصلاً کاری نداریم با مذهبش و دینش چه بوده است استدلال دو طرف را هم دیدیم و شنیدیم اصلاً شما مبلغین زرتشتی فکر می کنید زرتشتی بوده پس ما به شاهنامه استناد می کنیم به عنوان یک کتابی که شما باید استناد به آن را بپذیرید نسبت به آن برخورد می کنیم، دو تیم شکل می گیرد در زمان پدیدار شدن زرتشت، من امشب می خواهم این را تکمیل بکنم، یک سمت قضیه جناب آقای زرتشت است در رأس این قضایا شخصی است به اسم لهراسپ  که پادشاه است در زمان زرتشت فرزندی دارد به گشتاسب که بعد از لهراسپ یعنی در زمان حیاتش منتهی بعد از اتمام پادشاهی او که تحویل داد به گشتاسپ می رسد یا کشته می شود به گشتاسب می رسد حالا امشب خدمت تان عرض می کنم، گشتاسپ فرزندی دارد به نام اسفندیار و اسفندیار فرزندی دارد به نام بهمن، این تیم پنج نفره زرتشت، لهراسپ، گشتاسب، اسفندیار و بهمن در مقابل یک تیم سه نفره دیگر هستند حداقل سه نفره اینها هم حداقل پنج نفر، یک نفر اجازه بدهید اینجا اضافه بکنم چون امشب می خواستم زودتر بگویم شخص دیگری است به اسم زریر، زریر برادر گشتاسب است فرزند لهراسب یک تیم شش نفره حالا که گفتم تیم شان چند نفر، یک تیم شش نفره برای دفاع از عقاید زرتشت شکل می گیرد این تیم متشکل است از آقای زرتشت و پنج نفر پادشاه، در مقابل در توران گروه دیگری هستند که فرمانده اینها ارجاسب است ارجاسب فرماندهی اینها را به عهده دارد در کنار ارجاسب رستم ایرانی و سیستانی است که در مقابل زرتشت می ایستد براساس همین گزارش ها در مقابل گسترش فکر زرتشتی می ایستد و شخص دیگری است وندرِ معینیش، وندرِ معینیش برادر ارجاسب است پس ارجاسب، وندرِ معینیش و رستم یک سمت قضیه به عنوان کسانی که در توران هستند آریایی نژاد هستند، سمت دیگر قضیه زرتشت است و لهراسب است و گشتاسب است و زریر است و بهمن است و اسفندیار، جنگ های خونین وحشتناکی بین اینها رخ می دهد که من هفته گذشته فقط به بحث گشتاسب و اسفندیار پرداختم، این هفته می خواهم قضیه لهراسب پدر گشتاسب، قضیه زریر فرزند دیگر لهراسب و بهمن را خدمت شما مطرح بکنم؛ آقای گشتاسب چطوری زرتشتی می  شود؟ دیدید در برخی از گزارش ها از جمله تصریح خانم ژاله آموزگار و دیگران که قبلاً مستنداتش را نشان دادیم آقای زرتشت بنگی می دهد به آقای گشتاسب براساس همین گزارش ها من دارم می گویم خودم حرفی نمی زنم، و این بنگ باعث می شود که آقای گشتاسب مثلاً آینده خودش را یا بهشت و دوزخ خودش را ببیند و همین باعث می شود که آیین زرتشت را بپذیرد یعنی گشتاسب زرتشتی شدنش با استدلال و منطق نبوده است با بنگی بوده است که آقای زرتشت به ایشان داده است به گفته این گزارش های که مستند من خدمت تان نشان دادم و از آنجا عبارت بنگ گشتاسبی ماند که بعضی ها نمی دانند چرا می گویند بنگ گشتاسبی، بنگ گشتاسبی شد یک برند چون این بنگ خوب عمل کرده بود برای گشتاسب شد یک بند، آقای رستم درگیر می شود با این تیمی که تیم زرتشتی ها است برای تبلیغ زرتشت در ایران، خیلی ها بعد از برنامه هفته قبل ما تعجب کرده بودند پیام می دادن می گفتند اصلاً قضیه شاهنامه را انگار باید دوباره بنشینند بخوانند یا بعضی از بزرگواران می گفتند که تصور نمی کردیم این مثلاً گشتاسبی که در شاهنامه آمده همان گشتاسبی است که آقای زرتشت به او براساس این گزارش ها بنگ داده بوده و زرتشتی شده بوده، بله یک جای نظام فکری شما به هم می ریزد شما شاید تا الآن فکر می کردید وقتی که زرتشت آمد اولاً ایرانی بود که ثابت کردیم ادله ای برای این قضیه از جانب زرتشتی ها وجود ندارد، ثانیاً ایرانی ها را آمد سرافراز کرد و این ایرانی ها بودند که دین ایشان را پذیرفتند، نه یک تعدادی پذیرفتند یک تعدادی رد کردند و آنهای که از نژاد آریایی بودن بخش شان که در توران بودند در مقابل آقای زرتشت ایستادند و خون شان ریخته شد حتی در این راه، شخصیت های دیگر را من دانه دانه به شما امشب می خواهم نشان بدهم مستند مثل جلسات قبل، اولاً ما ببینیم این اتفاقی که افتاد را من دوباره باید بگویم این را؛ آقای رستم چیکار می کند؟ درگیری که بین این دوتیم شکل می گیرد بین تیم زرتشت و تیم تورانیان یا آریایی نژادها باعث کشت و کشتار می شود باعث اسیر گرفتن نوامس همدیگر می شود، آقای رستم به پیکار می آید و چشم های اسفندیار را در می آورد سر این قضیه که شما برای گسترش زرتشت رفتید زرتشتی شدید بعد دارید با ما می  جنگید منِ رستم ایرانی سیستانی جلوی تو اسفندیار را می گیرم و روح از تنت جدا می کنم روان از تنت جدا می کنم  و او را کشت که هفته قبل به آن پرداختیم، آنها چیکار کردند با ارجاسب؟ تیم زرتشتی چیکار کرد؟ آنهای که پیرو ادعای گفتار نیک، پندار نیک، کردار نیک بودند چیکار کردند با ارجاسب؟ آنها آمدند آقای ارجاسب را گرفتند که در تیم مقابل بود و آقای اسفندیاری که در زمان زرتشت این جنگ ها را راه انداخت برای دفاع از زرتشت ببینید این هم از کتاب جهانگیر اوشیدری «دانشنامه مزد یسنا» صفحه شماره 107 ذیل اسفندیار پسر کی گشتاسب که همان گشتاسب است

بنا به شاهنامه

دانشنامه مزد یسنا، دکتر جهانگیر اوشیدری، ص 107

که آقایان مبلغ زرتشتی برخی ها می گویند آقای فردوسی هم نویسنده شاهنامه زرتشتی بوده است

رستم به دستور سیمرغ تیری از چوپ گز

که چوب مقدسی محسوب می شد آن زمان

به دو چشم وی زد

به دو چشم چه کسی؟ اسفندیار

و هلاکش کرد، وی در گسترش دین زرتشتی سهم به سزا داست

آقای رستم اُستورۀ پهلوان ایران اسفندیاری را که مبلغ زرتشتی بود و به گفته جناب آقای جهانگیر اوشیدری در گسترش فکر زرتشتی سهم به سزای داشت را کور کرد و کشت، چیکار کردند تیم آقایان زرتشتی با طرف مقابل شان با تورانیان؟ آمدند گفتند  که ما یک طوری به اینها حمله می کنیم به این آریایی های تورانی حمله می کنیم

 تنی از تورانیان را زنده نگذارد

این را آقای اسفندیار می گوید، بعد آمدند این آقای اسفندیار ارجاسب را که سر تیم مقابلش بود از آریایی ها بود

ارجاسب پادشاه تورانیان گرفتار ساخت یک دست و یک پا و یک گوش او را برید یک چشمش را با آتش کور کرد و سوزاند، آنگاه او را سوار خر دُمبریدۀ کرده گفت اینک به توران برگرد و آنچه از دست یل نامبر اسفندیار دیدی نقل کن (یشتها).

یعنی تیم زرتشت شروع کرد آریایی ها را تحقیر کردن و گفت ما دست و پایت را که قطع می کنیم که هیچ، گوشت را هم می بُریم یک چشمت را هم کور می کنیم سوار بر الاغ دُمبریده می کنیم تا تورانیان بفهمند گفتار و کردار و پندار نیکی که گفته می شود نمونه اش همین است، اینها همه مورد ستایش آیین زرتشت هم واقع شده است که جلسه قبل اینها را مفصل خدمت شما عرض کردیم.

 اما یک باز خوانی مجددی بکنیم بر آقای رستم؛ آقای رستم که در مقابل فکر زرتشت ایستاد خود زرتشتی های که فکر این مسئله را این تناقض و تضاد را نکردند در موردش چه گفته اند؟ باز دیگر راه دور نرویم همین کتاب «دانشنامه مزد یسنا» را خدمت شما معرفی کردیم قبلاً  الآن هم خدمت تان بگوییم «دانشنامه مزد یسنا» که جناب آقای دکتر جهانگیر اوشیدری نوشته صفحه شماره 295 این کتاب را من خدمت شما می آورم ببینید در مورد آقای رستم چه گفته است:

در آفرینگان بزرگان

دانشنامه مزد یسنا، دکتر جهانگیر اوشیدری، ص 295

آفرینگان همان آفرین خودمان هست یعنی ستایش کردن و اینها، یک آفرینگان بزرگان دارند که بزرگان و نام آوران را آمده اند اینجا تجلیل کرده اند آیین زرتشتی می گوید رستم

در آفرینگان بزرگان که در آن نام عده ای از بزرگان ایران آمده دعا می شود که شخص به صفات آنان نایل گردد

یعنی بشویم مثل رستم

و از جمله مانند رستم پهلوان نامدار ایرانی زورآزما بشود و مانند جاماسب دانا بشود

پس آقای رستم کسی است که براساس متون زرتشتی دعای دارند که باید آدم مثل رستم بشود شبیه به رستم بشود، آن کتاب را باز جای دیگری توضیح داده یعنی اگر رستم جلوی آیین زرتشت را گرفته کسی در مقابل ترویج آیین زرتشت بی ایستد و حتی براساس گفته اینها انسان هم بکشد که ما قائل به این نیستیم می گویم براساس آثاری که دارم خدمت تان عرض می کنم براساس شیوه کسی عمل کرده که آرزو می شود در دعاهای زرتشتی  او خلاصه شبیه به رستم شده باشد، صفحه شماره 115 همین کتاب من مطلبی را به شما نشان بدهم در مورد همان دعای که براساس آن باید دعا می شد انسان شبیه به رستم بشود، اینجا می گوید که

در این بخش نامداران ایران آمده پس رستم را هم ایرانی می داند

دانشنامه مزد یسنا، دکتر جهانگیر اوشیدری، ص 115

رستمی که در مقابل انتشار تفکرات زرتشتی و جنگ بخاطر زرتشت ایستاد و اسفندیار را از پای درآورد یک آن گشتاسب است این افراد نامدار ایرانی که گفته، یک آن رستم است، این دوتا با هم جنگیدند بعد می گوید علت خواندن آن هم

 از برای هر کس که خوانده شود درخواست می گردد که آن کس به صفات نامداران مذکور نایل شوند و مثلاً مانند رستم زورآزما بشود یا مانند جاماسب دانا بشود.

حالا مانند گشتاسب چه بشود؟ گشتاسب را چرا فقط برایش این بنگ گشتاسبی را گذاشتید؟ حداقل مثل جاماسب یک چیزی برایش می گفتید دیگر، می گفتید دانا بشود یا مثل رستم، شاید چیزی نداشته.

با آریایی ها وارد جنگ شدند این تیم زرتشتی؛ گشتاسب که یکی از فرماندگان اصلی جنگ با آریایی ها بود برای ترویج دین زرتشتی، پدری دارد به اسم لهراسب، این را من از کتاب اوستا «دانشنامه مزد یسنا» دکتر جهانگیر اوشیدری ، چون یک مقدار خط این کتاب ریز هست من اسکنش را نشان می دهم، صفحه شماره 548، اینجا گشتاسب چه کسی است؟ در این کتاب ایشان آمده آخر کتاب شان جناب آقای اوشیدری زرتشتی و بزرگوار گفته گشتاسب چه کسی است؟  

در گاهان قدیمی ترین بخش اوستا آمده است که او دین زرتشت را اختیار کرده و یاور دین است

دانشنامه مزد یسنا، دکتر جهانگیر اوشیدری بارکه، ص 548

گشتاسب از آقای زرتشت بنگ می گیرد زرتشتی می شود

دین آوری زرتشت در دوران اوست، گشتاسب به عنوان حامی زرتشت مقام بس گرامی در متن های اوستای و پهلوی دارد

بعد اشاره می کند به

نبرد دینی گشتاسب با ارجاسب

آقای موبد کوروش نیکنام عزیز! شمای که می گویید بعد از اینکه زرتشت آمد هیچ جنگ دینی و هیچ جنگی برای کشورگشای انجام نشد! این نبرد دینی گشتاسب و ارجاسب را جناب آقای دکتر جهانگیر اوشیدری زرتشتی می گوید، هردوی شما در قید حیات هستید بالاخره نبرد دینی بود یا نبرد دینی نبود؟

در شاهنامه گشتاسب شخصیت دیگر دارد که در مواردی چندان مطلوب هم نیست

آقای فردوسی نویسنده شاهنامه اگر زرتشتی است خلاصه آنجا در شاهنامه آمده یک سری شاید حقایق را مطرح کرده در مورد آقای گشتاسب که خیلی به مزاج حداقل خانم ژاله آموزگاری که نقل قول دارد می کند جناب آقای دکتر جهانگیر اوشیدری از کتاب شان خوش نیامده می گوید خیلی مطلوب نیست مطالبی که گفته، بالاخره تعارض و تضادی است که بین این تفکر زرتشتی تبلیغاتش و تاریخش وجود دارد، آقای گشتاسب پدری دارد به اسم لهراسب در همین کتاب «دانشنامه مزد یسنا» دکتر جهانگیر اوشیدری در صفحه شماره 418 می آید

لهراست: در اوستا «اَ اُروَث اسپ»

دانشنامه مزد یسنا، دکتر جهانگیر اوشیدری، ص 418

به معنای دارنده اسپ تندور و فلان و اینها می باشد

او پدر چه کسی است؟ پدر گشتاسب است، آقای لهراسب پدر گشتاسب است

در بند 105 در آبان یشت از لهراسب پدر ویشتاسب (گشتاسب) نام برده شده

یعنی اینها شخصیت های دینی زرتشتی هستند

گشتاسب از لهراسب رنجید

این آقای گشتاسب از پدرشان لهراسب ناراحت شدند قهر کردند

به رم رفت و کتایون دختر قیسر شیفته او شد

آنجا هم رفتند خلاصه عاشق شدند بعد به ازدواج گشتاسب درآمد این دختر قیسر

لهراسب در بلغ در هجوم تورانیان که به وسیله ارجاسب صورت گرفت کشته شد

ببینید من امشب عباراتی که دارم می گویم همۀ آن کشت و کشتار و زد و خورد و خون و خونریزی است در آیین و دینی که ادعای شان این است ما کشتار و خون و خونریزی نداشتیم و نداریم، پدر آقای گشتاسب توسط چه کسی کشته شد؟ توسط ارجاسب، ارجاسب فرمانده تورانیان بود یعنی تورانیان هم که آریایی ها بودند یعنی آریایی ها پدر گشتاسب را کشتند، آریایی ها پدر گشتاسب که اسمش لهراسب بود زرتشتی بود را در زمان زرتشت کشتند، شما چطور می روید آنجا در پاسارگاد شعار می دهید ما آریایی هستیم؟ آریایی ها با زرتشتی ها براساس همین متون پدر کشتگی دارند برادر کشتگی دارند قضایای ناموسی دارند امشب به شما نشان می دهم، این دوگانه با هم جمع نمی شود شما می گویید هم زرتشت خوب است آیین زرتشت و هم ایرام باستان، اینها با هم از همان ابتدا درگیر بودند شما چطور آریایی  خودت را می دانی؟ شعار می دهی دیگر نژادت را، ژن آریایی که الآن نداریم بزنیم در دستگاه شاید مغل باشی ،شاید نمی دانم روس باشی، شاید نمی دانم عرب باشی، هر جای دیگری باشی اشکالی ندارد ژن تو دست خودت نبوده ولی این شعاری که داری می دهی باید بدانی این دهن کجی به چه است؟ به آیین زرتشت است، حالا سوادش را ندارید نمی دانید ما داریم خدمت تان می گوییم اینجا لقمه آماده داریم تقدیم حضور شما می کنیم، پدر گشتاسب که اسمش لهراسب بود در هجوم ارجاسب فرمانده تورانیان و آریایی ها از بین می رود کشته می شود، آیا همینجا قضایا ختم می شود؟ نه، آقای جهانگیر اوشیدری کتابی که نوشته اند صفحه 418

دانشنامه مزد یسنا، دکتر جهانگیر اوشیدری، 418

حالا چطوری لهراسب می آید به قدرت می رسد؟

کیخسرو از آن چند بار به خلوت نشست

بعضی ها گفته اند کیخسرو پدر چه کسی بود؟ لهراسب، حالا آن قضیه کیخسور به کنار اگر لازم شد یک جلساتی توضیح می دهیم، حالا اینجا می گوید

کیخسور هنگام ترک تاج و تخت، پادشاهی به کی لهراسب داد، کیخسرو پیش از آن چند بار به خلوت نشست در به روی دیگران بست

اینجا تأملی کردم بخاطر این بود که کیخسور را اینجا پدر آقای لهراسب دانسته یا نه چون در مورد اینکه به کیانیان می رسند یا نمی رسند چه می شود یک اختلاف نظری است، آقای کیخسور می آید می رود عزلت گزینی می رود شروع می کند

 به ستایش پرداختن و کسی را به خود راه نداد

شروع کرد عبادت کردن و چه کردن

شبی سروش را به خواب دید

خدا برکت بدهد به این خواب های آقایان زرتشتی که خلاصه یک جاهای از مبانی اعتقادشان براساس این خواب ها است حالا بعضی وقت ها شیعیان یک خوابی را می بینند کرامتی را می بینند نقل می کنند اینها می آید به سخره می گیرند، بابا شما بهشت و جهنم تان اردای ویراف کلاً وقتی که بنگ کشید و می نوشید و خوابید در خواب همه را دیده بود گفت من با ملائک بهشت و جهنم را بالا پاین می رفتم، اینجا هم این آقای لهراسب می گوید که آقای کی خسور که می خواست پادشاهی را بدهد به آقای لهراسب چطوری به قدرت رسید؟

شبی سروش را به خواب دید که به او مژده کامیابی و توفیق سفر مینوی داد و گفت لهراسب را جانشین خود گردان

در خواب دید که باید لهراسب جانشین بشود می گوید بزرگان ایران مخالفت کردند بعد قانع شان کرد آقای کی خسور، جنگ های که در زمان لهراسب اتفاق افتاد، لهراسب پسر

 جنگ های دینی بود

جنگ های دینی بود آقای موبد نیکنام، آن از مطلب و مسئله ای که آقای بهنام مبارکه در اوستا آورده بود اینهم از مسئله ای که جناب آقای دکتر جهانگیر اوشیدری گفته است می گوید جنگ های که اتفاق افتاد بیشتر جنگ های دینی بود خون و خونریزی بخاطر آیین زرتشت بود

لهراسب آتشکده ای به نام برزین (آذر برزین) بنیاد نهاد

یعنی زرتشتی هم بود دیگر آتشکده آمد ساخت

و پس از چندی پادشاهی را به پسر خویش گشتاسب بخشید و در بلخ به عبادت پرداخت تا سر انجام به دست ارجاسب

چه ارجاسبی؟ همان ارجاسبی که تورانی بود یعنی آریایی بود

کشته شد، لهراسب در تاریخ دین جای به سزا دارد

کسی که در جایگاه دین زرتشتی جایگاه به سزا دارد توسط آریایی ها کشته شد

چون در زمان او پسرش کی کشتاسب و نوه اش اسفندیار جنگ های دینی بین ایرانیان و تورانیان روی داد.

هم زمان لهراسب جنگ دینی رخ داده، هم در زمان گشتاسب، هم در زمان اسفندیار، هم در زمان بهمن، هم در زمان زریر، اصلاً گسترش زرتشتی گری با این جنگ هایش، اصلاً آمدن زرتشت و تعالیم زرتشت شروع این جنگ ها بین زرتشتی ها و آریایی ها بود بعد شما می گویید نه اصلاً وقتی که آقای زرتشت آمد جنگی رخ نداد، اینها که توهین نیست اینها جه جسارت نیست، توهین است؟ ما داریم می آییم می گوییم جنگید، و جنگ آن هم چه جنگی، چه خون و خونریزی، چشم در آوردن و گوش بریدن و به هر حال روی الاغ بستن و، حالا این شد آقای لهراسب فرزند شد گشتاسب، آقای گشتاسب یک فرزندی داشت اسفندیار، اسفندیار یک فرزندی داشت نهمن، نا چون گشتاسب و اسفندیار را جلسه قبل گفتیم الآن من ببینم بهمن چه کاره بود تا اینجا پدر کشتگی ثابت شد یعنی آریایی ها با زرتشتی ها یک پدر کشتگی به وجود آمد بین شان لهراسب را کشتند لهراسب پدر گشتاسب را کشتند، حالا بهمن را برویم ببینیم که آقای بهمن چه کسی بوده؛ باز می رویم سراغ همین کتاب «دانشنامه مزد یسنا» جناب آقای جهانگیر اوشیدری که سرشناس، کتاب شان در دسترس، قابل خریداری هم هست براساس چاپ ششم آن خدمت شما این را عرض می کنم ملاحظه بفرمایید در صفحه شماره 184 این کتاب آمده است می گوید که

بهمن پسر اسفندیار

دانشنامه مزد یسنا، دکتر جهانگیر اوشیدری، ص 184

 چون چندتا بهمن دارند در واژه نامه اینجا نوشته پسر اسفندیار مشخص بشود

در داستان های ملی بهمن پسر اسفندیار روئین تن است

به راحتی از بین نمی رود مانند اسفندیار که گفته بود روئین تن بود ولی آقای رستم چشم هایش را درآورد و او را کشت

نیای او گشتاسب تاج و تخت را بدو سپرد و او پس از رسیدن به پادشاهی به خون خواهی پدر قیام کرد

می گویم پدر و پدر کشتگی راه افتاده بود، آقای بهمن که در تیم زرتشتی ها بوده به خون خواهی پدرش می آید قیام می کند علیه چه کسانی؟ علیه آریایی ها،حالا شما برو شعار بده بگو ما آریایی هستیم، آریایی هستی یعنی پدر کشتگی داری با زرتشتی ها که، دیگر این را که من از خودم نمی آیم بگویم قرآن نمی خوانم، بحار الانوار نمی خوانم، اصول کافی نمی خوانم برای تان، دارم کتب زرتشتی ها را می خوانم برای تان، کتب مورخین را دارم می خوانم برای تان، می گوید این داستان قضیه پدر کشتگی که به وجود آمد و خون خواهی که آقای بهمن فرزند اسفندیار فرزند گشتاسب فرزند لهراسب راه انداخت

داستانش به تفصیل در بهمن نامه و شاهنامه آمده است.

یعنی خود آقای دکتر جهانگیر اوشیدری استناد دارد می کند به شاهنامه، برویم ببینیم بهمن نامه با خود کتاب بهمن نامه هم کار ندارم الآن با شاهنامه هم کار ندارم، باور بفرمایید وقتی داشتم اینها را آماده می کردم مدارک را خدمت تان نشان بدهم اینقدر مطالب راجع به آن زیاد بود اسناد زیاد بود با خودم گفتم آن آثاری که بینندگان ما همراه شان صحبت کردیم با آنها آشنا هستند من از اینها ببرم مطالب را نشان بدهم دیگر مطلب را تکراری از ده تا پانزده تا کتاب نمی خواستم بیایم ده پانزده کتاب خدمت شما بخواهم نشان بدهم و نقل کنم، همین کتاب «دانشنامه مزد یسنا» دکتر جهانگیر اوشیدری در صفحه شماره 186، در این کتاب در مورد آن بهمن نامه که گفته بود داستان خون خواهی و پدر کشتگی که خواست خون خواهی بکند آقای بهمن در اینجا آمده

بهمن نامه:

دانشنامه مزد یسنا، دکتر جهانگیر اوشیدری، ص 186

اینجا را دقت بفرمایید آقایان زرتشتی! عزیزان زرتشتی! آقایا مبلغ زرتشتی! آقایانی که ممکن است تحت تأثیر تبلیغات زرتشتی ها قرار بگیرید! اگر فقط همین یک عبارت را اینجا می دیدید که خلاصه ی از یک کتاب است عنوان یک کتاب است باید می رفتید تحقیق و پژوهش می کردید بهمن نامه از کتاب دانشنامه مزد یسنا دکتر جهانگیر اوشیدری

حدود ده هزار بیت است

از منبعی که دارد آدرس می دهد ایشان

و موضوع آن داستان بهمن پسر اسفندیار است

چهارتا بخش دارد، بخش هایش چیست؟

در باره جلوس بهمن به تخت سلطنت

 و بحث آن با کتایون دختر پادشاه کشمیر و قضایای دیگر، خب یکی به پادشاهی رسیدن بهمن کاری نداریم با آن

2. جنگ بهمن با پهلوانان سیستان

سیستان جزء خاک کجا بوده؟ جزء خاک ایران نبوده؟ دوره ای از تاریخ را داریم که این سیستان جزء خاک ایران نبوده اینها حمله کرده بودند، اینها براساس کنار هم گذاشتن این گزارش ها مشخص است همین سیستان حداقل بخش آن همان تورانیان بودند همان آریایی ها بودند، آقای بهمن پر آوازه در بین زرتشتی ها و در تیم زرتشت که فرزند گشتاسب و لهراسب است و اسفندیار، می آید با پهلوانان سیستان می جنگد.

3. در باب تعقیب بهمن دختران رستم را در سیستان و اسیر کردن آنان

بهمن شخصیت زرتشتی در تیم زرتشت نوامس رستم را در سیستان دنبال کرد که اینها را گیر بی اندازد، بالاخره رستم می خواهد اُستوره شما باشد، آریایی ها می خواهد اُستوره شما باشد، یا زرتشت می خواهد اُستوره شما باشد؟ این تضاد قابل جمع نیست این دو مؤلفه با هم، امکان ندارد شما بین این دوتا بخواهید جمع کنید، مگر منطقی را در پیش بگیرید که برخی از وهابی ها در پیش گرفته اند مثلاً می آیند می گویند امیرالمؤمنین خوب بود معاویه هم خوب بود برخی از وهابی ها مثلاً حالااین را می آیند می گویند دیگر، دیگران هم بعضی ها آمده اند گفته اند بله، خب خنده دار است یک همچین منطقی که ما بخواهیم بیایم دو نفر را که با هم جنگیدند کشتند پدر کشتگی با همدیگر داشتند دنبال نوامس همدگیر بودند در این بهمن نامه آمده اصلاً بهمن از طرف تیم زرتشت آمد دنبال نوامس رستم، نه ما اینها را دوست داریم ما آریایی هستیم زرتشت را هم دوست داریم، چطور می خواهید بین این دوتا جمع کنید؟ البته سؤال اصلی برنامه ما اینها نیست تا اینجا، سه سؤال اصلی برنامه ما در مورد همان زرتشت بوده زرتشت چه کسی بود؟ چه زمانی بود؟ کجا بود؟ تا اینجا دنبال ناموس هم که بودند اتفاقاً اسیر هم کردند نوامس همدیگر را اسیر هم کردند حالا من دیگر نمی خواهم وارد قضیه بشوم اصلاً چه شد داستان، نمی خواهم با احساسات برخی از بینندگان مان اینجا بازی بکنم، دنبال نوامس همدیگر که بودند یعنی تیم زرتشت و آریایی ها، پدر کشتگی که با همدیگر داشتند بهمن به خون خواهی پدرش اسفندیار که کشته شده بود می آید درگیر می شود با سیستان و مردم سیستان با توران آریایی ها پدر کشتگی بوده دیگر، به خون خواهی پدرش، برادر کشی هم دارند با همدیگر برادر کشی هم داشتند با همدیگر براساس همین گزارش ها ملاحظه بفرمایید کتاب اوستای برگردان جناب آقای بهنام مبارکه «کهن ترین نامه مینوی ایران زمین» که آقای بهنام مبارکه در قید حیات هستند و می توانید از ایشان بروید بپرسید این را گفته اند یا گفته اند، صفحه شماره 563 که ایشان آمده است یک سری اصطلاحات را در این اواخر برگردان  شان توضیح داده اند یا نقل قول برای توضیح آن آورده اند، لهراسب چه کسی بود؟

اوستا کهن ترین نامه مینوی ایران زمین، بهنام مبارکه، ص 563

صاحب دوتا فرزند بود این آقای لهراسب دوتا فرزند داشت یک آن گشتاسب بود یک داداش دیگر داشت  زریر، این که اول برنامه عرض کردم می شود نفر ششم تیم زرتشتی ها، چه اتفاقی می افتد برای آقای زریر؟ شماره 186 از شرح حال و توضیحاتی که جناب آقای بهنام مبارکه آورده

زریر نام پسر لهراسب برادر گشتاسب، او در جنگ های دینی بین ایران و توران

اوستا کهن ترین نامه مینوی ایران زمین، بهنام مبارکه، ص 563، شرح حال 186

یعنی بین زرتشتی ها و بین آریایی ها

در روزگار زرتشت و پادشاهی گشتاسب سپاهبد لشکر ایران بود

ایران منظورش زرتشتی ها است حالا دیگر این دوست عزیزمان جناب آقای مبارکه چرا نمی آید اینجا تصریح بکند که اینکه داریم می گوییم تورانیان بودند اینها همان آریایی ها بودند بخشی از آریایی ها بودند از اقوام آریایی  بودند

زریر یکی از نامروانی بوده که از برای کیش نو (آیین زرتشت) جانفشانی کرده

خب جانفشانی کرد، صفحه بعد توضیحاتی را داده می آید می گوید جناب آقای زریر از آقای پور داود نقل می کند

به دست سپهبد تورانیان بیدرفش کشته شد و بعد نستور پسر زریر به همراه اسفندیار پسر کی گشتاسب از خون پدر انتقام کشیده بیدرفش را کشت

اصلاً کشت و کشتار نداشتید شما، نفر بعدی حالا این زریر در تیم زرتشتی ها بود برادر گشتاسب پسر لهراسب یک نفر دیگر این طرف است،

هومِ یَکَ کسی که به دست زریر برادر کی گشتاسب کشته شد او از تورانیان و دشمن آیین زرتشت بود

این همه کشت و کشتار این برادر آن را کشت او پدر این را کشت این نوامیس آن را دنبالشان گذاشت و گرفت شان، می گوید اصلاً جنگ نبوده بین زرتشت، اصلاً درگیری دینی وجود نداشته و اینها؛ خب آقای هومَ یَکَ به دست زریر کشته می شود، باز برویم سراغ کتاب،«دانشنامه مزدیسنا» جناب آقای دکتر جهانگیر اوشیدری، این را هم ملاحظه بفرمایید در مورد زریر چه گفته، صفحه شماره 306، در مورد زریر می گوید که

برادر کی گشتاسب بود و سپهبد ایران بوده

دانشنامه مزد یسنا، جهانگیر اوشیدری، ص 306

ایران یعنی همان زرتشتی ها، که اینجا می گوید ایران مگر نه طرف مقابلشان هم از نژاد آرایایی بوده، مگر بگویند آریایی ها ایرانی نیستند مثلاً  که آن بحثش مفصل است چه ادعایی کردند در این زمینه ها

برادر کی گشتاسب و سپهبد ایران بود که در جنگ های دینی ایرانیان با تورانیان رشادت ها نمود و به دست بیدرفش جادی کشته شد

می گویند که جادو کرد و چه کرد این زریر آمد کشته شد، برادر کشی هم اینجا چه می شود پس؟ راه می افتد، آیا برادر شکی از طرف آریایی ها بوده علیه زرتشتی ها، از آن طرف اتفاقی نیافتاده؟ نخیر، دوباره می رویم سراغ «دانشنامه مزدیسنا» دکتر جهانگیر اوشیدری، که با این دانشنامه شان واقعاً کار ما را راحت کردند دیگر دانه دانه عبارات را اینجا می  آوریم شرح حالا افراد را می آوریم یا واژه ها را می آوریم راحت دیگر به اطلاعات دسترسی داریم، و می توانیم استناد کنیم، صفحه شماره 471، شخصیتی است «وَندَرِ مَئینیش» چه کسی است وندر مئینیش؟ آنجا زریر از تیم زرتشت برادر گشتاسب را کشتند وندرمئینیش یکی زا شاهزادگان تورانی، یعنی آرایایی بود از قبیله خیون همان آریایی بودند اینها هم، مستنداتش را جلسه قبل نشان دادم و بردار ارجاسب بود هم برادر گشتاسب را کشتند هم برادر ارجاسب کشته شد که در جنگ دینی ایرانیان، آقای موبد کوروش نیکنام که می گویی جنگ اصلاً نشده است برای دین بعد از زرتشت، جنگ نشده است برای کشور گشایی، فقط دین را دارم می گویم این همه تصریح به جنگ دینی، اینجا دیگر تاریخ را نمی توانید روتوش بکنید کتاب های تاریخ را اینجا دیگر پاره پاره هم بکنی اینقدر زیاد است که اینها باز می ماند.

در جنگ دینی ایرانیان و تورانیان از اسفندیار پسر کی گشتاسب شکست دیده کشته شد

این هم یک درگیری دیگر، این هم برادر کشی که بین آریایی ها و زرتشتی ها بود، چطور می خواهید بین اینها جمع کنید، عزیزان، من اینها را می گویم، می دانم آدم بد هم می شوم اینجا، یعنی شما با خودتان فکر می کنید، چرا دارد این بحث را مطرح می کند چرا دارد یک واقعیت هایی را از کتب زرتشتی ها مطرح می کند یا واقعیت هایی را می آید اینجا توضیح می دهد اشکال ندارد ما اینجا آدم بد بشویم ولی جلوی تبلیغات دروغی که به واسطه آن تبلیغات می خواهند بچه شیعه را بروند گمراه کنند را می گیریم تا آنجایی که بتوانیم البته به حمد الله خدا را شکر، مطالبی که از طریق شبکه جهانی ولیعصر منتشر شده، باعث شده یک سری افراد هم حالا راه حق را پیدا بکنند به مسیر حق بیایند و من البته باز توصیه ام این است قبلاً هم گفته بودم به چند نفر از این بزرگواران، اگر واقعاً می بینید شرایطش را ندارید، خانم ها که مطلقاً روی خط دیگر نیایند، خانم هایی که زرتشتی اند تغییر عقیده دادند، یعنی واقعاً تجربیاتی که ما داشتیم در این زمینه مشکل ایجاد کرده بودند، مگر اینکه دیگر خیلی مطمعن باشید از شرایطی که دارید، آقایان هم شرایطشان را بسنجند، ولی باز توصیه اول بنده است روی خط نیایید، با ما ارتباط بگیرید با شبکه ارتباط بگیرید با صفحات ما ارتباط بگیرید، به خود بنده پیام خواستید بدهید بدهید، ما را خوشحال می کنید و به ما هم کمک بکنید، ولی برایتان ایجاد مشکل خواهد شد، فلذا می توانید تقیه بکنید، مشکلی ندارد اگر دیدگاه تان تغییر پیدا کرد و اصلاً مطرح نکردید و اصلاً به ما هم نگفتید، هیچ اشکالی ندارد، اعتقاد و عقیده تان تغییر کرد حرمت پدر و مادرهایتان را  نگه دارید، ولو پدر و مادرتان زرتشتی باشند، وظیفه شما است حرمت آنها را حفظ بکنید، نه اینکه دستورات خلاف توحیدی اگر آنها دادند عمل بکنید، ولی  حرمت شان را حفظ بکنید، چون موردی داشتیم که ایشان تغییر عقیده داده بودند ولی رفتارشان آنچنان که باید رفتار یک شیعه باشد، نبوده با پدر و مادرش، چیزی که خودشان داشتند توصیف می کردند، فلذا این را لازم دیدم خدمت تان عرض بکنم، ان شاء الله که مطالبی که دیدید و شنیدید بتواند برایتان راه گشا باشد، یا حداقل برای آن دسته از شیعیانی که پای برنامه ما نشستند بتواند شبهه شکن باشد، یک دو بتواند در قالب شیعه می پرسد باشد، تا الآن آنها داشتند از شیعه می پرسیدند، شبهه می انداختند، حالا ما می گوییم ما از شما سؤال می پرسیم ما شبهه مطرح می کنیم، بسم الله الرحمن الرحیم می گوییم، شما هم بیایید با کمک و مدد اهورا مزدا یا هر اعتقاد دیگری که دارید، ایزد بهرام باشد و چه باشد واینها بیایید نسبت به این سؤالات ساده ما پاسخ بدهید، 24 قسمت گذشته هنوز پاسخ ندادند، بعضی در گروه هایشان امروز و فردا می کنند بعضی از مطالب شان را برای ما می فرستند، تا بیست و چهارمین قسمت که کاری نکردید، حالا بیست قسمت که گذشت ما گفتیم دیگر، روبه نا امیدی رفتیم، ولی حالابیایید جواب بدهدید، ما اختلاف اعتقادی درام با زرتشتی ها ولی زرتشتی ها هم وطنان ما هستند ما زرتشتی ها را دوست داریم و اگر خدای نکرده اتفاق ناگواری بخواهد برای هر زرتشتی  بیافتد، هر مسحی بیافتد در کشور ما، هر کسی با هر  اعتقادی از ادیان ابراهیمی یا حتی غیر ابراهیمی بیافتد ما از او دفاع می کنیم، منتهی بحث اعقادی سر جای خودش دوستی و هموطنی هم سرجای خودش.

به استثناء این جلسات قبل که ما در بخش دوم برنامه کاملاً  آماده بودیم تماس ها را دریافت بکنیم پاسخ ها را بشنویم از شما عزیزان بخاطر مشکلاتی که مربوط به شبکه هم نیست، منطقه ای است، می دانید کسانی که به صورت زنده نگاه می کنند در بعضی از شهر ها بخاطر بحث انرژی یک مقدار مشکلاتی هست، حالا شاید برخی از عزیزان دریافت شان درست و کامل نباشد، برنامه را کامل دریافت نکنند.

یکی سؤالی را برخی ها تکرار می کنند من دو سه بار به آن پرداختم در این برنامه ها و الآن هم می خواهم دوباره به آن بپردازم، ببینید بعضی ها می آیند به ما می گویند که این کتاب اوستایی که شما به آن استناد می کنید، فقط یک بخش اولش که بخش گاتاها است برای ما، برای زرتشتی ها معتبر است، یا بخش های دیگرش هیچ اعتباری ندارد، چرا به آنها بعضی وقت ها استناد می شود، این دوستان ظاهراً تحت تأثیر تبیغات بعضی از زرتشتی ها قرار گرفتند، من چندتا مطلب خدمت تان نشان بدهم مبنی بر اینکه اصلاً بخش دوم اوستا، یعنی بخش های دیگری مثل وندیداد و اینها مفسر بخش گاتاهای اوستا است، و فروع زرتشتی، فروع دین زرتشتی اصللاً بخش دیگر اوستا است، ملاحظه بفرمایید من این را از کتاب برگردان گاتاهای جناب آقای موبد رستم شهزادی دیگر آقای موبد رستم شهزادای استاد موبدان بسیاری از موبدان سرشناس حال حاظر است، انتشارات فراوهر هم چاپ کرده است این کتاب را، «بگردان گاتها» جناب اقای موبد رستم شهزادی، ایشان می آید در مقدمه کتابش یک نکته ای را می گوید خیلی نکته مهمی است، عزیزان زرتشتی هم باید نسبت به این نکته حداقل احتمام داشته باشند، ایشان می آید مطرح می کند همان ابتدا کتابش را صفحه شماره 10، می گوید که :

آیا اعتبار گاتاها فقط برای ما مهم تر است یا بخش های دیگر

برگردان گاتها، رستم شهزادی، ص10

می گوید

اگرچه دیگر بخش های اوستا را نیز

یعنی بجز گاتاها، یعنی سایر بخش های اوستا، گاتاها را در نظر نگیریم سایر بخش های اوستا، چه حکمی دراد؟

نمی توان از نقطه نظر یادگارهای کتبی فقهی و تاریخی و علمی و حماسی و آئینی کم اهمیت تر دانست

ببینید می گوید نمی توانیم این بخش را کم اهمیت تر از گاتاها بدانیم، یعنی شما هر چقدر اهمیت برای گاتاها قائل هستید، همان اهمیت را برای بقیه بخش های اوستا هم باید قائل باشید، این را دیگر آقای موبد رستم شهزادی دارد می گوید من حسینی این را نمی گویم، بعد ادامه می دهد که

گاتهای اشو زرتشت کتاب اصول دین زرتشتی و بخش های دیگر اوستا فروع دین و شرعیت و فقه زرتشتی است

اگر من می خواهم بیایم بگویم که مثلاً حکم خانمی که در آیین زرتشتی یک اتفاقی برای می افتد چه هست، باید بروم سراغ شریعت زرتشتی سراغ فقه زرتشتی ، سراغ فروع دین زرتشتی به تعبیر جناب آقای موبد رستم شهزادی، که او می شود کجا؟ او می شود بخش ها دیگر اوستا که اینجا خودش نام برده کتاب های دیگر اوستا می شود: یسنا، و بخش مهم که ما به آن استناد می کنیم، وندیداد چهارمین بخش که دارد می آورد، در کنارش شیت ها و اینها را هم آورده است،  حتی خورده اوستا را هم ایشان آورده دیگر، و ایشان اسمشان را هم اینجا آوردند نوشتند صفحه 10 کتابشان موبد رستم شهزادی، مهر ماه 1375، خورشیدی برابر 3734 دینی زرتشتیان که ما پنبه سال زرتشتی را هم قبلاً زدیم، نکته بعدی، کل کتاب اوستا برای زرتشتی ها مقدس است، چه کسی این را گفته است؟ من می گویم خیر، این را رئیس انجمن موبدان تهران دکتر خورشیدیان آمده است در کتاب «پاسخ به پرسشهای دینی زرتشتیان» مطرح کرده، ایشان آمده صراحتاً در صفحه شماره 29 کتاب خودشان تحت عنوان پاسخ به پرسشهای دینی زرتشتیان، رئیس انجمن موبدان تهران می گوید

پاسخ به پرسشهای دینی زرتشتیان، اردشیر خورشیدیان، ص29

اوستا به مجموعه کتاب هایی گفته می شود که برای ما زرتشتیان سپنته یا مقدس است و مورد احترام است،

همگی همه کتاب ها برای زرتشتیان مقدس هستند؛ جای دیگری مطلب دیگری ایشان دارد این را هم باهم ببینیم، این نکته خیلی مهم است، باز همین کتاب پاسخ به پرسشهای دینی زرتشتیان، جناب آقای موبد اردشیر خورشیدیان که الآن در قید حیاط هستند،انسانی که ما تا الآن از ایشان بجز آن اختلاف نظرهای علمی که با ایشان داریم  و مواضعی که در کتاب شان علمی با ما موضع شان اختلافی است، انسان مؤدبی ایشان را دیدیم و انسان البته بین موبدان زرتشتی انسان با سوادی است، صفحه شماره 91، کتاب شان، ایشان می آید صراحتاً می گوید:

می دانید گاتاها کتاب آسمانی زرتشتیان درست است که مانند علوم پایه کامل و دقیق و بسیار عرفانی است،

پاسخ به پرسشهای دینی زرتشتیان، اردشیر خورشیدیان، ص91

اوستا بخش گاتاهایش را می گوید می دانید که خیلی دقیق و مهم و عرفانی است.

ولی برای درک این کتاب

اگر می خواهید بفهمید گاتها چه گفته

برای درک این کتاب اهورایی نیاز به آگاهی و دانش بالا و دقت و پژهش بسیار است  و به سادگی قابل درک نیست.

خب من گاتها را نمی فهمم، آقای زرتشتی عزیز هم وطن عزیزم شما گاتها را نمی فهمید چه کار باید بکنید بفهمید گاتها چیست؟

در حالی که اوستا به صورتی بسیار ساده تر باورهای گاتهایی را به مردم فهمانیده است

بقیه بخش اوستا را می خوانی، همان باورهای گاتهایی است، یعنی اگر در اوستا آمده است زنی که سقط جنین کرد به او ادرار گاو بدهید چند روز بریزید در حلقومش بخورد به زور آب هم نگذارید رویش بخورد تا چند روز بعد لباسش را هم باید با ادرار گاو بشورد و اینها، اگر در اوستا آمده است بدن یک انسان را که مرد باید بیاندازید پرندگان تکه تکه بکنند، اگر در اوستا یک شتر پرنده تبدیل شونده جنگنده که تبدیل به حیوانات دیگر هم می شود، تبدیل به باد هم می شود وجود دارد اینها همه ساده شده گاتاها است، پس اینها را مد نظر داشته باشید.

برویم سراغ تماس ها، آقای شادفر سلام علیکم و رحمة الله

بیننده(آقای شادفر):

سلام و شب بخیر به استاد حسینی عزیز، استاد ممنون بسیار عالی واقعاً حرفی را برای گفتن نگذاشتید من فقط خواستم یک نکته ای را عرض کنم، همین کتاب پاسخ به پرسش های دینی زرتشتیان دکتر موبد اردشیر خورشیدیان فکر کنم من نشر فره وهرش را دارم، فکر کنم شما شما نشر برسم را دارید، سؤال شماره 5 گفته سن به پیامبری برگزیده شدن اشو زرتشت، می توانید این را نگاه کنید؟

استاد حسینی:

برای نبوتش من علامت زدم

بیننده:

نه استاد همین قضیه تورانیان، ایشان می گوید در همان سؤال پنج، حالا برای من سؤال پنج است، یا نه

استاد حسینی:

من نمی دانستم که انتشارات فره وهر هم چاپ کرده این کتاب را،

بیننده:

بله من نشر فره وهرش را دارم و خود آن موقعی که نمایشگاه بین المللی کتاب بود از خودشان گرفتم این کتاب را

استاد حسینی:

دقیقاً من هم نمایشگاه بین المللی کتاب رفتم انتشارات برسم را گرفتم از مسؤل انتشاراتیش

بیننده:

استاد سن به پیامبری برگزیده شدن سؤال پنج است الآن من نشر فره وهر را دارم بعد پاسخ که داده آخرش تقریباً یعین قبل از سؤال شش،  گفته که جناب زرتشت در سن 77 سالگی در یورشی که تورانیان انجام دادند در حال نیایش در آتش کده بلخ کشته شد، یعنی طبق آن استناد هایی که شما نشان دادید، گفتید تورانیان همان آریایی ها هستند ایرانیان هستند، کسانی که رستم با آنها هست، رستم که آریایی ها و دار و دسته  اش بودند، قاتل زرتشت هستند، حالا این تناقض را باید خودتان حساب کنید دیگر

استاد حسینی:

آقای شادفرعزیز من خیلی خوشحال می شوم که یک بینندگان محقق و پژوهشگر مثل شما پای این برنامه نشستند، و البه شما که قدرت علمی تان در نقد زرتشت را دیدیم در فضای مجازی همان از اوایل برنامه هم، قبل از اینکه من برنامه را شروع بکنم شما را می شناختم، و برخی از مطالب تان را دیده بودم، و همچنین گروه پژوهشی آرتا که به هر حال فعالیت شان در فضای مجازی بسیاری از فعالیت هایشان اینقدر وزین و خوب است که انسان لذت می برد، ولی این نکته را، می گویم خوشحال شدم بخاطر همین است، من جلسه بعد می خواستم که زرتشت چه شد کامل، همین قضیه که شما خوب شد اتفاقاً اشاره کردید، چون من اصلاً یادم نبود که جناب آقای اردشیر خورشیدیان هم در کتاب شان به این مسئله اشاره کردند که تورانیان حمله کردند و کشته شد، ولی حالا ببینم تصمیم بگیرم با توجه به اینکه لو دادید شما مسئله را که آریایی ها بودند که زرتشت را اصلاً کشتند، جلسه بعد ببینم بحث اسناد به چه شکل خواهد شد شاید یک جلسه مفصل به این قضیه بخواهم ان شاء الله بپردازم ولی یکی از نکاتی است که اینها جلویش را می گیرند دیگر، یعنی اینکه زرتشتی ها بخواهند بفهمند یا ایرانی ها بخواهند بفهمند که آریایی ها با زرتشت خیلی مشکل داشتند، خون و خونریزی جنگ کشت و کشتار راه افتاده بوده، نمی تواند بگوید من آریایی هستم.

بیننده:

مازندران هم خب جلسات قبل گفتید استاد به صراحت گفته شد که زرتشتی نیستند، اینجا تورانیان آریایی ها هستند که زرتشت را می کشند، واقعاً ما ماندیم چطور این آیین را با صلح می گویند ما گسترش دادیم.

استاد حسینی:

بله یکی از این بزرگواران برای من یک پیامی فرستاد چند روز پیش، یکی از زرتشتی ها گفته بود که ما در زرتشت قربانی نداریم، قربانی کردن گوسفند گاو و اینها نداریم، و بعد شروع کرد فحاشی به ادیان ابراهیمی، که بله آنها همچین چیزی را دارند، من عرض کردم که شما جدای از اینکه چقدر بحث قربانی دارند، و اشاره هم کردم در برنامه، یک روش قربانی کردنی که آقایان زرتشتی داشتند خیلی جالب هست حالا باز هم ببینیم شما هم روی خط هستید خوب است؛ کتاب «دانشنامه ایران باستان» جناب آقای هاشم رضی، آقای هاشم رضی مترجم اوستا، انتشارات سخن، زرتشتی ها خلاصه دستور به کشتن گوسفند و گاو نداشتند؟ همچین ادعایی را کردند، در این کتاب صفحه 1223، می گوید:

زرتشتی ها مجرم را زنده زنده پوست می کندند، چنانکه مانی را کردند.

دانشنامه ایران باستان، هاشم رضی، انتشارات سخن، ص1223

یعنی اینکه حکم زرتشتی  ها این بود برخی ها را باید زنده زنده پوستشان را بکنیم، این نیست که بگویم در اوستا آمده و ماند، دوره ساسانیان که قدرت داشتند بر اساس گفته آقای هاشم رضی، و جاهای دیگر هم آمده این مسئله، مانی را آمدند زنده زنده پوست کندند، با چه مراحلی؟

بدنش را بند بند و تکه تکه کردند به وسیله متخصصانی که در سازمان و اداره جرائم مغان و مزدیسنان به خدمت بودند

آمدند تکه تکه کردند مانی را ، بله اگر شما بخواهید بگوید ما قربانی نداریم در آیین زرتشت قربانی گاو و گوسفند نداریم، قربانی کردن آدم دارید، زنده زنده پوست کندن دارید.

بیننده:

استاد اصلاً ما در زمان هخامنشیان منابع بسیار زیادی داریم حتی یک اسناد باختر شناسی هم هست که می گوید اینجا قربانیگاه بوده اصلاً، یعنی اگر واقعاً اینها را بگوییم هخامنشیان زرتشتی بودن طبق استدلال این جماعت که می گویند ما قربانی نداریم پس این همه قربانی که در زمان کوروش داریوش، و منابع دیگری که سند بسیار زیاد است وجود دارد این است که این را ما باید تجزیه و تحلیل کنیم،

استاد حسینی:

کتمان یا روتوش دیگر، الآن چرا نمی آیند جواب ما را بدهند واقعاً این همه ما فضا را باز گذاشتیم برای اینکه بیایند شروع بکنند اینجا پاسخ بدهند نسبت به مسئله ای که دارند، ولی متأسفانه نمی آیند، هرچند خودشان فتوا می دهند به کشت و کشتار، یعنی داده است آقای زرتشت، سؤالی که بعضی از مخاطبین می پرسند، جناب آقای شادفر می گویند الآن زرتشتی ها فلان، ما که مشکل نداریم الآن با زرتشتی ها ولی در کتاب هایشان این آمده است، منتهی الآن زرتشتیان عزیز اصلاً قدرت ندارند، حکومتی در دستشان نیست که بخواهند کاری بکنند، مگر چقدر هستند الآن از لحاظ رسمی، چیزی که خودشان دارند اعلام می کنند تعدادشان زیاد نیست، قدرتی ندارند که بخواهند به اینها عمل بکنند.

بیننده:

الآن این کتاب «پاسخ به پرسش های زرتشتیان» شما یک نکته هم ظاهراً به چشمتان نخورده، حالا، سؤال فکر کنم شماره هفت است، حالا من دارم، سؤالش را در گاتها کتاب آسمانی دین زرتشتیان، و این نکته ای که می گوید دقیقاً می گوید کتاب گاتها همانند قرآن مجید است، و این کتاب مانند نهج البلاغه شیعیان برای ما است،

استاد حسینی:

کدام کتاب را می گوید؟

بیننده:

همین کتاب «پاسخ به پرسش های زرتشتیان»

استاد حسینی:

در مورد این می گوید من ندیدم کجای کتاب آمده؟

بیننده:

این همان قسمتی هست که فرمودید، سؤال پرسیدند که این کتاب آسمانی شما است یا نه؟ فکر کنم سؤال شماره هفت است، می توانید ببینید الآن دم دست تان هست؟

استاد حسینی:

کتاب که دم دستم است، صفحه اش را می ترسم، چون شما انتشارات فره وهر را دارید من ندارم،

بیننده:

نه سؤال هفت در خود کتاب گاتها است

استاد حسینی:

بله سؤال هفت که مکن دارم این انتشارات برسم، سن به پیامبری برگزیده شدن اشوزرتشت است،

بیننده:

به پیامبری برگزده شدن زرتشت برای من سؤال پنج بود تقریباً، حالا شما بیایید دو سه سؤال جلوتر که نوشته گاتها کتاب آسمانی شما است چرا با قسمت  های  دیگر اختلاف دارد، فکر کنم دو سؤال یا سه سؤال جلوتر است،

استاد حسینی:

این کتاب الآن مقابل شما است؟

بیننده:

بله الآن جلوی دست من است

استاد حسینی:

چه سالی چاپ شده، من باید یک بررسی بکنیم ببینم این عبارت چون الآن این تیتری که شما

بیننده:

فره وهر سال 87 به چاپ رسیده، دقیقاً این نکته دقیقاً داخلش آمده

استاد حسینی:

این 96 چاپ شده، و در همان شماره 5-6-7-8-9-10 و 11-12-13و14 من اصلاً همیچین عنوانی که تناقض و تضاد وجود دارد در اوستا اصلاً عنوانش نیست الآن دیگر تغییر کرده عنوان

بیننده:

من استاد اسکنش را می گیرم به ایتا یا واتساپ برنامه می فرستم که اگر صلاح دانستید نمایش بدهید که به صراحت می گوید کتاب گاتها همانند قرآن مجید است، و اوستا مانند نهج البلاغه شیعیان برای ما مقدس است، دیگر از این بالاتر، وندیداد مثل نهج البلاغه است برای اینها،

استاد حسینی:

صفحه 29، این هم خیلی مطلب جالبی است حالا من نگاه کنم، فکر می کنم در چاپش یک مقداری شاید عنوان ها جابجا شده،

بیننده:

من الآن اسکنش را می فرستم استاد بعد نمایش بدهید

استاد حسینی:

بله بفرستید خوب است دیگر دست تان درد نکند، این هم من تا حالا فکر نمی کردم چاپ دیگری داشته باشد باید نگاه کنیم ببینیم

بیننده:

نه دارد استاد من این رادارم، انتشارات فره وهر است این

استاد حسینی:

چاپ 82 است کتاب شما

بیننده:

حالا استاد شاید در ادامه کتاب باشد، شاید هم حالا حذف شده باشد، حالا از این دو حالت خارج نیست

استاد حسینی:

بلاخره هست دیگر کتاب دست شما یعنی هست دیگر

بیننده:

بله من دارم همین الآن که قطع کردم اسکنش را می فرستم خدمت شما

استاد حسینی:

بسیار خب اتاق فرمان اسکنش را همین الآن برای من لطف می کنید بفرستید؟ ممنونم ان شاءالله موفق و مؤید باشید خدا نگهدار شما باشد؛ آقای ناظمی سلام علیکم و رحمة الله

بیننده:

الو سلام علیکم، آقا ما می خواهیم در باره یک مطلب صحبت کنیم، ببین حالا من خودم شیعه مسلمان هستم ولی خب 7 هزار سال پیش چند هزار سال پیش یکی آمده به نام زرتشت،

استاد حسینی:

چند هزار سال پیش؟

بیننده:

حالا نمی دانم

استاد حسینی:

آن هم معلوم نیست

بیننده:

آن هم منتهی خیلی قدیمی است، و گفته پندار نیک، کردار نیک، گفتار نیک،  و طبق شاهنامه فردوسی اگر ملاک بگیریم و ببینیم ، می بینیم که تمام ادیان ابراهیمی از خود شاهنامه، اگر ملاکمان شاهنامه باشد، چون اوستا قدیمی است، ممکن است تخریب شده باشد یا در حمله اعراب سوخته باشد، چون کتاب ها هم خیلی زیاد شده

استاد حسینی:

آقای ناظمی شاهنامه که می دانید بعد از اسلام نوشته شده

بیننده:

بعد از اسلام نوشته شده ولی خب اگر ملاک آن بگیریم، چون شاهنامه نصفی از تاریخ ایران را زنده کرده، در شاهنامه اسم رستم و سهراب، و این نوع افسانه ها هست، و شاهنامه هم تطبیق دارد با اوستای فعلی، اگر اینطوری چیز کنیم خیلی تطبیق دارد با اوستا

استاد حسینی:

اوستا با شاهنامه خیلی تطبیق دارد؟ شما مطمئن هستید اوستا با شاهنامه تطبیق دارد؟

بیننده:

از اوستا ما هیچ چیز در دسترس نداریم، مال چند هزار سال پیش بوده،

استاد حسینی:

پس از کجا می گویید با شاهنامه تطبیق دارد، از کجا می دانید تطبیق دارد. حدس می زنید؟

بیننده:

حدس نمی زنم ولی خب تمام اسامی ایران آتشکده ها حتی اسم رستم و سهراب اینها حالا در اوستا نیست، ولی اگر کردار آنها را نگاه کنیم

استاد حسینی:

بله می خواهید مستند ببینیم آقای ناظمی، کتاب «اوستا» برگردان آقای جلیل دوستخواه، آقای جلیل دوستخواه یک زبان دان قهار است انصافاً برای زرتشتیان هم خیلی زحمت کشیده، آقای جلیل دوستخوا، ایشان آمده است در انتهای اوستا توضیحاتی را داده، یعنی عباراتی را آورده بعضی از عبارات را شرحش را در انتهای این کتاب آورده است، اینجا می آید می گوید، گشتاسب،

بیننده:

این کتاب معتبر است

استاد حسینی:

بله خدا خیرتان بدهد، صفحه شماره 1045، می گوید، گشتاسب، بعد آمده اینجا می گوید

گفتنی است که در شاهنامه چهره گشتاسب به کلی با آنچه در اوستا می بینیم ناسازگار است

اوستا، جلیل دوستخواه، ص1045

 در شاهنامه یک چیز آمده است در اوستا چیز دیگری آمده ودر واقع در نقطه مقابل آن قرار دارد یعنی برادر عزیز اگر ما بخواهیم ملاک را شاه نامه قرار بدهیم، اوستا را باید کنار بگذاریم در بسیاری از مفاهیم حداقل در قضیه گشتاسب، که خیلی مهم است، چون می دانید دیگر گشتاسب شخصیت عادی در بین اعتقادات زرتشتی ها نیست حالا اگر خواستید من شخصیت گشتاسب را هم بخواهم خدمت تان معرفی بکنم، نگاه بکنید گشتاسب را در همین کتاب

بیننده:

درست است حرف شما، این کتاب کاملاً معتبری است و نمی شود دیگر انکارش کرد، ولی خب ببینید یک چیز  را من بگویم آن موقع که زرتشت آمد گفت گفتار نیک، پندار نیک، کردار نیک، حالا ما کار به جزئیاتش نداریم

استاد حسینی:

چرا کار ندارید؟

بیننده:

حالا ببین آن موقع که ابراهیم خلیل الله نبود یکی بود به نام زرتشت، هر کسی بک هویتی دارد من  این را می خواهم بگویم اگر ما زرتشت و کوروش و داریوش را در هر امت دیگر داشتیم ول نمی کردند، حالا شخصیت های اسلامی درست است می دانم حالا یک زمانی کوروش پرستی و یک زرتشت پرستی و ایران پرستی مد شده چند وقت است.

استاد حسینی:

حالا من یک سؤالی اول برنامه عرض کردم من خوشحال می شود راجع به این توضیح بدهید، رستم پهلوان اسطوره سیستان و ایران زمین، این هم جرو تاریخ ما هست یا نیست؟

بیننده:

رستم، والله شاهنامه تأیید کرده هست، ولی خب خیلی قدیمی است اینها، یعنی واقعاً منابعش نیست،

استاد حسینی:

اشکال ندارد چطور می رسیم به زرتشت، شما اینکه گفتار نیک، و کردار نیک و پندار نیک را گفته به خودش قطعی نسبت می دهید حالا که رسیدیم به شاهنامه و رستم شد، می گویید حالا قطعی نیست، خب آن را در مورد زرتشت هم بگویید، دیگر، بگویید قطعی نیست گفته باشد گفتار کردار پندار نیک، وقتی رستم در مقابل اسفندیار زرتشتی می ایستد، و او را می کشد و آنها می آیند آریایی ها را از بین می برند بلاخره ببنید برادر عزیز ما نباید یک سری جاها تعارف بکنیم، زرتشتی گری یک آیین اعتقاد است، اگر ما بخواهیم اعتقادمان را بچینیم نباید روی برخی از توهمات بچینیم خدای نکرده،

بیننده:

ببینید تاریخ ایران خیلی قدیمی است، 7 هزار سال تاریخ است، یعنی هیچ ملتی، هیچ دنیایی همچین تاریخی نداشته، آن موقع نه کتابی بوده نه جوهری بوده

استاد حسینی:

آفرین به شما، 7هزار سال است چرا شما وقتی می خواهید مثال بیاورید

بیننده:

آن موقع آخر چیزی نبوده، یک وقت می گویند اعراب هم حمله کردند، کتاب سوزی شد، کتاب ها از دستشان خارج شد، این را که حالا ادعا می کنند راست و دروغش را من نمی دانم

استاد حسینی:

آقای ناظمی، حالا بحث کتاب سوزی را من اگر لازم بشود مفصل به آن می پردازم یک وقت ببینید خود زرتشتیان چه گفتند.

بیننده:

آقا جان ببین  7 هزار سال پیش اگر ما کتاب  تاریخ را، تاریخ اعراب را، تاریخ سفرنامه ها، کتاب های تاریخی اروپایی زیاد است،  نسبت به کوروش نسبته به زرتشت زمانه، آن زمانه که نوشتند خیلی زیاد است خب، الآن ما اوستا را ول می کنیم، اوستا ول، شاهنامه ول ولی خب اگر تاریخ را ، تاریخ اعراب را، تاریخ بیهقی را ، تاریخی که یونانی ها نوشته خیلی معروف هم هست،

استاد حسینی:

تاریخ هردوت شاید منظورتان هست

بیننده:

آفرین هردوت، با کوروش شخصیتش کوروش را کمی خدشه دار کرده،

استاد حسینی:

آقای هردوت کوروش را خدشه دار کرده؟

بیننده:

بله می گوید جنایت کار بوده، ولی خب همین که حمله کرده به اسرائیل همین که حمله کرده به بابل می دانید تاریخ را نگاه کنیم، اما اوستا را ول کن، شاهنامه را ول کن تاریخ را دیگر نمی شود ول کرد، ما هرچه درایم از تاریخ، است، اگر تاریخ را ببینیم، و ببینیم چه نوشته مردم متوجه می شوید که یکم فرهنگ داشتیم.

استاد حسینی:

خیلی فرهنگ هم داشتیم به نسبت جای دیگر خیلی جلوتر بودیم، ولی این دلیل نمی شود که حرف هایی را که می زنیم حرف های خلافی باشد، بخاطر اینکه چون تاریخ، تاریخ گذشتگان ما بوده است از هر چیزش بیاییم دفاع بکنیم، آقای ناظمی عزیز، کتاب هست تحت عنوان «از زبان داریوش»، پرفسر هاید ماری کخ نوشته آقای پرویز رجبی هم ترجمه اش کردند من کتاب را دارم الآن در استودیو نیاوردم، ولی قبلاً اسکنش را هم نشان دادم خدمت شما، ایشان صراحتاً می آیند آنجا در همین کتاب تصریح می کند می گوید هردوت از یک سری افراد از تاریخ نگاران غیر ایرانی، شیفته برخی از پادشاهان هخامنیشی بودند، از جمله هردوت، یعنی اینکه شما بیایید بگویید هردوت نه یک جایی، ممکن است شما باید دیدگاه تان را عوض کنید، واقعاً مشکلی یکی از پادشاهان داشته ایشان واقعیت را آمده گفته، نیایید بگوید که اینطوری خشن بود چه شده،

بیننده:

ما یک چیز را باید ملاک قرار بدهیم حالا ما می گوییم، اوستا قدیم است، ولی تاریخ را که نمی شود انکار کرد، تاریخ بلاخره یکی اشتباه بکند دوتا اشتباه بکند،

استاد حسینی:

بله ما همین را می گوییم، ما می گوییم چرا می گویید کوروش و فقط تاریخ ایران را منحصر می کنید2500سال پیش، تاریخ ایران از شهر سوخته بگیرید 5 هزار سال قبل بودند تا بروید تمدن ایلامی ها را بگیرید و اینها، این اسکن هم آقای ناظمی عزیز اگر می شود ما تماس بعدی را هم بگیریم، بسیار ممنون از شما

بیننده:

بله ولی خب می گویم هویت 7 هزار ساله اس خوب یا بد کار به آن نداریم ولی خب باید این تمدن را حفظ کنیم ولی هیچ جای دنیا هیچ مللی این 7هزار ساله را ندارد، حالا این نظر خودم بود، حالا من کاری به خوب و بدش نداریم ولی خب بلاخره تاریخ مان است.

استاد حسینی:

من متوجه شدم آقای ناظمی عزیز شما می فرمایید مطلق نباید تاریخ را رد کرد، من هم همین را می گویم تاریخ اصلاً دور انداز ندارد، اصلاً دور ریز ندارد تاریخ،

بیننده:

من هم همین را می گویم مثل هویت مان است چه بخواهیم چه نخواهیم

استاد حسینی:

بله بلاخره گذشته ما بوده است، حالا یک جایی اشتباه کردند، یک جایی یک کار درست داشتند.

بیننده:

وقتی به ملل های دیگر حمله می کند مثلاً اسرائیل بابل آن را آزد می کند، آن را آزاد می کند آدیان را آزاد نگه می دارد در کیش خودش نگه می دارد منشور حقوق بشر اینها هست،

استاد حسینی:

البته در سالها در ذهن تان اشباه است چون موقع این کودک کش ها نبودند، حالا این کتاب را ببینیم با هم، ممنون هستم از شما آقای ناظمی عزیز ان شاء الله که مطلبی داشتید باز تماس بگیرید، ولی آن عرضی که داشتم، کتاب پرفسر هاید ماری کخ «از زبان داریوش» ترجمه جناب آقای پرویز رجبی که این کتاب را من واقعاً دنبالش گشتم تا یک دانه نسخه توانستم ازش چاپ شده اش را گیر بیاورم اسکن از آن کتاب  گرفتم، صفحه شماره 29، نویسندگان یونانی می گوید:

بیشتر مخالفان دموکراسی رادیکال شیفته کوروش بودند،

از زبان داریوش، پرویز رجبی، ص 29

هردوت کوروش را می ستاید،

در میان اینان، پیش از همه باید از هردوت نام برد که در نیمه نخست صده پنجم پیش از میلاد در آسیای صغیر در بخشی از شاهنشاهی بزرگ ایران می زیسته و سفرهای دور و دازی زیادی کرده است.

جزو چه کسانی؟ این مورخین که نام بده، خلاصه تحت تأثیر برخی از ادعاهای زرتشتی قرار نگیریم؛ آقای داریوش از کرج سلام علیکم ورحمة الله، از زبان داریوش اسم کتابی بود که الآن خواندیم تماس گرینه مان اسمش داریوش بود، خدمت تان هستیم آقا

بیننده:

سلام، خواهش می کنم اتفاقاً من یک شیعه هستم، خیلی هم دوستدار اهل بیت هستم، ولی خب راستیش را اگر بخواهیم خیلی منطقی صحبت کنیم، ما اگر از لحاظ تاریخی که شما خیلی زوم روی تاریخی می کنید، اگر تاریخی بخواهیم صحبت کنیم تنها تقریباً دینی که بخواهیم، واقعاً تاریخش درست باشد، دین اسلام هست، یعنی بقیه  دین ها چه مسیحیت باشد، چه یهودیت، حتی در مورد تولد حضرت موسی خیلی همه چیز دقیق نیست،

استاد حسینی:

در مورد عمده پیامبران مسئله شفاف نیست و واضح نیست بر خلاف پیامبر اسلام

بیننده:

بله فقط پیامبر اسلام ودین اسلام است که خیلی مورخین بودند در زمان این بزرگوار بودند، بقیه دین ها خیلی معلوم نیست، مثلاً حضرت زرتشت خیلی دقیقش گفتند، مثلاً 600 سال قبل از میلاد، حالا این خیلی واضح نمی     شود گفت ولی خب ما خیلی دقیق بخواهیم بگویم

استاد حسینی:

600 سال قبل از میلاد می شود تقریباً دوره هخامنشیان،

بیننده:

600 تا 650 سال قبل از میلاد مسیح

استاد حسینی:

600 سال می شود چسب دوره کوروش

بیننده:

تقریباً این حدود می شود گفت، حالا من اینطور که از صحبت ها جنابعالی دریافت کردم، شما می خواهید بگویید که زرتشت یا مثلاً دین زرتشتی دین نبوده شاید یک مسلک یا یک ایدؤلژی بوده

استاد حسینی:

صریح بگویم خدمت تان؟

بیننده:

فرمایید

استاد حسینی:

براساس آنچه که ما در آموزه های اسلامی داریم و بنده به این باور دارم و با مطالعات خارج از روایت هم به این پی بردم، یعنی قرائنی که تأیید می کرده این مطلب را که در روایات ما هم آمده است، آقای زرتشت متنبی بوده، ادعای نبوت داشته ادعایشان دروغ بوده، این را خیلی رک و صریح من خدمت تان عرض کنم ولی ایرانی ها پیامبر داشتند، حالا جاماسف بوده است، و چه بوده است، بعضی ها گفته اند اسمش مجوس بوده است و اینها آن به کنار

بیننده:

ببینید ما ایرانی ها یعنی ما ایرانی ها را در قرآن مجوس نام می بردند، در کنار نصائی، ولی  خب همین مجوس را خیلی از علما می گفتند که ما اهل کتاب بودیم.

استاد حسینی:

ملحق به اهل کتاب روایات مادانسته اند مجوس را، حالا اینکه مجوس زرتشت هست یا نیست، این یک مسئله دیگر است،

بیننده:

ما دینی به غیر از زرتشت که نداشتیم که خیلی معتبر باشد، شما نگاه کنید در قرآن

استاد حسینی:

اصلاً بحث اعتبار نیست، برادر عزیز، صراحتاً امام معصوم روایتی که ما از او داریم صراحتاً می فرماید که دروغ گو بوده آقای زرتشت، من چکارش بکنم این را

بیننده:

خب این اعتبار نیست، آیا شما این را قبول دارید که خود قرآن آمده گفته  ما به هر زبانی برای آن مردم پیامبر از زبان خودشان فرستادیم

استاد حسینی:

ایرانی ها من که  نگفتم پیامبر نداشتند، حالا اینکه آیا این پیامبر زرتشت بوده یا نبوده را باید ببینیم،

بیننده:

خب اگر زرتشت برای ایرانی ها نبوده پس چه کسی بوده؟

استاد حسینی:

حضرت جاماسف بوده، در کتاب «من لایحضرالفقیه» اگر بخواهید اینطوری بگویید، یعنی درام پاسخ صریح به شما می گویم،

بیننده:

ببینید ما اینطور که روایت داریم 124 هزار تا پیامبر داشتیم،

استاد حسینی:

اصلاً شما بگویید یک ملیون تا

بیننده:

ما خیلی بخواهیم بدانیم شما همین الآن بشمارید 50 تا، تا 100تایش را می توانید بشمارید؟

استاد حسینی:

احسنت به شما، وقتی 124 هزار تا پیامبر داریم بخاطر همین پس برای ایرانی ها را هم پیامبر داشتیم، ولی حالا رسیدیم به

بیننده:

خب همه پیامبرها در بنی اسرائیل یا عراق که نبودند که

استاد حسینی:

آقا بزرگوار 124 هزار پیامبر داشتیم ممکن است 150 هزارتا مدعی دروغین نبوت داشته باشیم، شما چرا این را نمی برید آنجا بر اساس روایت می خواهید بیاورید جزو انبیاء؟ من یک سؤال ساده بپرسم.

بیننده:

برای یک قوم بزرگی مثل ایران پارس، یک پیامبر خب اسم ببر

استاد حسینی:

بابا جاماسف را دارم اسم می برم، برادر عزیز، دارم می گویم یکی از روایاتی که داریم جاماسف است، من که منکر آمدن نبی برای ایرانی ها نشدم.

بیننده:

والله جاماسف من راسیتش اولین بار است حالا شاید من اطلاعاتم کم باشد ولی اولین بار است شنیدم،

استاد حسینی:

قطعاً بخاطر همین است دلیلش، خب حالا اشکال ندارد همین که تماس گرفتید خیلی خوب است، خدا خیرتان بدهد، اینقدر قشنگ است این کار شما که یک مسئله  ای را مطرح می کنید، سؤالی را دارید تماس بگیرید

بیننده:

نه می دانید که من چرا یک کم، به دلیل اینکه الآن من اصلاً نمی دانم که ما این همه هموطن زرتشتی داریم چرا باید ما یک سری حرف ها را الکی، الکی نمی گویم اصلاً دانسته بخواهیم بزنیم، خدای نکرده بخواهد مثلاً باعث ناراحتی اینها  به شیعه و اهل بیت بشود.

استاد حسینی:

هموطنان شما شیعیانش بیشتر هستند یا زرتشتی ها ؟

بیننده:

خب صد در صد شیعیانش، الآن

استاد حسینی:

خب شیعیان بیشتر هستند دیگر، به همان دلیلی که در جمهوری اسلامی کتاب چاپ می  شود یاد داده که چطوری از شیعه خارج بشود یک کسی که بخواهد زرتشتی بشود، یاد داده است چطوری می تواند در آموزه های زرتشت مشارکت بکند آموزه های زرتشت را داشته باشد، به همان دلیلی که به این مجوز داده می شد به این حق داده می  شود، ما هم اجازه داریم صحبت بکنیم، چرا شما می خواهید جلوی ما را بگیرید،

بیننده:

نه جلوی شما را نمی گیریم آنها تعدادشان اقیل است، نه رسانه ای به آن صورت دارند

استاد حسینی:

بزرگوار من می گویم کتاب چاپ کردند، من تا الآن در جمهور اسلامی مستقل جایی داشتم کتاب از من نوشتم و بخش هایی از کتاب بوده، تا الآن کتاب جدا چاپ نکردم خود من، زرتشتی  دارد کتاب چاپ می کند، چه اشکالی دارد حالا من بگویم در اوستا چه آمده

بیننده:

ببین من واقعاً نمی خواهم نه از خودمان نه از آنها دفاع کنم ولی خب بحثی که دارم می کنم این است که واقعاً الآن در صورت اشتباهاتی که باور کنید بعضی از علماها در، نمی خواهم حالا بگویم صد در صد، ولی خب یک مسائلی در جوان ها، چون من خودم هم جوان هستم یک مسائلی در جوان ها پیش آمده که خیلی گرایش دارند پیدا می کنند برای زرتشتیت یا مانوی بودن

استاد حسینی:

خب احسنت ، بخاطر همین است من دارم نقد می کنم، می گویید گرایش خیلی ها الآن پیدا می کنند، خب وقتی دارند خیلی گرایش پیدا می کنند پس باید یک برنامه داشته باشیم بگوییم در این اوستا چه آمده، ممنون که کمک مان کردید.

بیننده:

اینکه پی ببرند که چه کارهایی کردیم که امروز جوان باید گرایش پیدا کند به این مسائل و از این مسئله که خودمان چه اشتباه های بزرگی کردیم غافل باشد،

استاد حسینی:

خیلی اشتباهات بزرگی داشتیم خدا از تقصیرات ما بگذرد، ولی خلاصه ما از نقد اینها دست برنمی داریم، حالا دیگر اشتباه ما داشتیم خدا از تقصیرات ما بگذرد، اگر من داشتم ؛ کتاب را ملاحظه بفرمایید، کتاب «من لایحضره الفقیه» من نمی خواهم  در این برنامه در بحث مباحث دینی و اینها بخواهم ورود پیدا بکنم این چنینی، ولی دیگر حالا که شما فرمودید، مثلاً یک روایتی که در اینجا آمده حدیث شماره 5252، «من لا یحضره الفقیه»، جلد 4، صفحه شماره 122، فرمودید شاید از کم اطلاعی شما است، من عرض می  کنم بله، اطلاعات شما کم است، ولی اینکه سؤال می پرسید خوب است من هم یک سری جاها اطلاعاتم کم است باید تکمیل بکنم، حدیث شماره 5252، می گوید که

«أَمَا إِنَّ لِلْمَجُوسِ كِتَاباً يُقَالُ لَهُ جَامَاسْفُ»

من لا یحضره الفقیه، ج4، ص 122، ح دیث 5252

مجوس کتابی دارد به آن می گوید چه؟ جاماسف، این جاماسف، با آن جاماسف داماد زرتشت و اینها متفاوت است، روایت دیگری که اسم پیامبر مجوسی ها را جاماسف آورده اینچنین آمده است، ظاهراً استبصار و جاهای دیگر هم یک سری همچین عباراتی به کار برده شده، پس اینکه مجوس یک پیامبری داشته قطعاً درست است صحیح است پیامبر داشتند، من یک یک عبارت دیگر هم نشان تان بدهم، در کتاب «الإحتجاج» اگر مراجعه بفرمایید در آنجا هم آمده است که آیا زرتشت بوده است کسی که پیامبر ایرانیان بوده است یا خیر و در آنجا امام معصوم بر اساس این روایت فرموده است خیر، آن شخص یعین زرتشت ادعای نبوت داشت.

من اول برنامه عرض کردم چون می دانم به برخی ها بر می خورد برخی از حقایق را بخواهیم بگویم، آخرش می آیید می گوید اشتباه کردیم جوان ها دارند زرتشتی  می شودند یکی از اشتباهات ما، اگر حرفی که شما می زنید درست باشد که برخی ها گرایش پیدا می کنند به زرتشت یا به سیره ای گرایش پیدا بکنند، یکی از اشتباهات ما همین بوده که تازه شروع کردیم نقد کردن زرتشتی ها را، اگر چهل سال پیش شروع می کردیم، پنجاه سال پیش، صد سال پیش، همین آثاری را که ، حالا می گویم پنجاه سال پیش چهل سال پیش چون ترجمه ها و برگردان های فارسی عمدتاً از دوره آقای ابراهیم پور داوود راه افتاد دیگر، اگر شروع می کردیم اینها را به مردم نشان می دادیم چه بسا الآن بعضی از این مشکلات و مسائل را نداشتیم که برخی از بینندگان ما هم بخواهند چرا حقایق را دارید می گویید، ناراحت نباشید، نگران نباشید ماداریم اینجا اوستا را به خدمت بینندگان عزیز معرفی می کنیم با ما همراه باشید؛ ای کاش اینقدر که شما ناراحت می شوید بعضی وقت ها می آیید اینجا در برنام می خواهید از یک تفکر دیگر دفاع کنید صاحبان این تفکر می آمدند دفاع می  کردند.

ممنونم از همراهی تان یا علی مدد خدا نگهدار.

«والسلام علیکم ورحمة الله و برکاته»

 

 

 

 

 

 

 


  
  • علی

    25 دي 1399 - ساعت 21:59

    سلام
    تو گروه رودست امید دانا کلیپ هاتون فرستادم پاکش کردن و توشخصی بهم گفتن که باهاتون قرار مناظره گذاشتن اما شما نپذیرفتید ،قصد بی احترامی ندارم،اما مگر خودتون نفرمودید پاسخ بدهند چرا قرار مناظره نگذاشتید؟آیا اونها دارن دروغ میگن؟
    لطفا پاسخ بدین ممنون
    پاسخ نظر:

     با سلام
    اگر واقعا آن ها صادق هستند، می توانند اسناد خود را منتشر کنند که با ما قرار مناظره گذاشتند و یا این که مستقیم به برنامه زنگ بزنند و مطالب خود را بگویند
    موفق و موید باشید

    0 0

تاریخ بدون روتوش>

شبکه ولی عصر تاریخ بدون روتوش سید محمد حسینی