شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج)
عصر ایمان حجت الاسلام و المسلمین عباسی

قسمت بیست و هشتم برنامه عصر ایمان با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین عباسی


بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ : 23 اسفند 1399

برنامه:عصر ایمان

مجری:

بسم الله الرحمن الرحیم

عرض سلام و ادب و احترام خدمت همۀشما بینندگان عزیز در شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج) شنبه شب ها و با مجموعه برنامه عصر ایمان در خدمت همۀشما بینندگان عزیز هستیم با موضوع اجتهاد و تقلید، مثل همیشه در خدمت استاد و کارشناس محترم برنامه حاج آقای عباسی هستیم، از ایشان خواهش می کنم عرض سلامی خدمت  شما داشته باشند در ادامه برنامه در خدمت شما بینندگان عزیز و استاد و کارشناس محترم برنامه خواهم بود، حاج آقا سلام علیکم و رحمة الله بفرمایید.

استاد عباسی:

سلام علیکم و رحمة الله، بنده هم عرض سلام و ادب و احترام دارم محضر بینندگان عزیز و گرامی شبکه جهانی حضرت ولی عصر «ارواحنا له الفداء» امیدوار هستم که بهره کافی را از ماه مبارک رجب برده باشید و ماه پیشرو ماه شعبان المعظم ماه میلاد با سعادت اهل بیت (ع) امام حسین (ع)، امام زین العابدین (ع)، حضرت أبالفضل العباس و وجود نازنین حضرت ولی عصر «ارواحنا له الفداء» بر شما مبارک باشد و خدا به همۀ ما و شما توفیق استفاده هر چه بیشتر از ماه رجب در این یکی دو روز باقی مانده و ماه شعبان به عنوان مقدمۀ برای ماه مبارک رمضان عنایت بفرماید.

مجری:

خیلی ممنون و متشکر، ما هفته قبل یک کلیپ پخش کردیم از یکی از آقایان بعد از آن عمده وقت برنامه هم همانطور که قبلاً وعده کرده بودیم به پاسخگویی به سؤلات شما بینندگان عزیز و بیان نظرات شما عزیزان در برنامه گذاشتیم، هفته قبل تر آن یک بحثی را حاج آقای عباسی شروع کرده بودند در مورد علم رجال و آن نکاتی که به اصطلاح رجالی در روایات اهل بیت (ع) بود نکاتی مثل اینکه مثلاً روایات ما را از کسی بگیرید که راستگو باشد وجیه باشد که اشاره هم کردند که مثلاً امروز در علم رجال ما می گوییم که مثلاً فلانی یونس بن عبدالرحمن وجهٌ یعنی آدم وجیهی است یا مأمون است یا مورد اطمینان است، از آن بحث رجالی حاج آقا یکم نکاتی مانده بود که إن شاءالله با آن برنامه را شروع می کنیم و ادامه برنامه هم با سایر بخش های که در نظر گرفتیم در خدمت تان خواهیم بود، حاج آقا بفرمایید.

استاد عباسی:

بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین إنه خیر ناصر و معین و به نستعین إنه خیر ناصر و معین ثم صلاة و السلام علی سیدنا و نبینا ابالقاسم مصطفی محمد و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین و لعن دائم علی اعدائهم اجمعین إلی قیام یوم الدین

این برنامه عصر ایمان آخرین برنامه عصر ایمان قبل از سال جدید هجری شمسی هست البته ما روز سی اُم اسفند ماه چون امسال کبیسه هست بعد از سال تحویل که در واقع بین امسال و سال آینده می شود هم إن شاءالله اگر عمری باشد برنامۀ را تقدیم حضور بینندگان می کنیم، من یک نکته مختصری را ابتداً قبل از اینکه شروع به آن بحث بکنم در رابطه با برنامۀ مان در این ماه های اخیر بیست و اندی برنامۀ که داشتیم عرض بکنم و آن اینکه بحث ما در رابطه با اجتهاد و تقلید بود وعلت آن هم ایجاد شبه  ها و تشکیل های بود که بعضاً نسبت به این مسئله در شیعه وارد می کنند، همواره وقتی که ما از بیرون نگاه های بیرونی را به مذهب شیعه توجه می کنیم می بینیم که نگاه به مرجعیت شیعه نگاه مثبت هست به عنوان وجه بسیار مثبت مذهب شیعه امامیه که پشتوانه ای به عنوان مرجعیت دارد در امور مختلف به ویژه در مسائل فقهی و در مسائل اجتماعی از این مسئله استفاده می شود و آسیب دیدن آن به آن وجهۀ هم اجتماعی هم فردی دین آسیب جدی وارد می کند اگر ما اینجا نقدهای را انجام دادیم نسبت به افرادی که داشتند در حوزه صحبت می کردند حرف آنها را ما غالباً نقد کردیم و در موضوع برنامه مان نقد کردیم و کلام آنها را نقد کردیم و اشتباه و انحرافی که داشتند، طبیعی است در هر موضوعی از جمله این موضوعی که ما بحث کردیم افرادی هستند که مغرضانه و با دشمنی دارند شبهات را مطرح می کنند و افرادی هم هستند که احتمالاً بدون غرض و بدون دشمنی جدی این مسائل را مطرح می کنند خودشان احیاناً تحت تأثیر دیگرانی قرار گرفتند، ما نسبت به افراد به خصوصه مگر جای که روشن و محرض شده باشد ما قضاوتی نمی کنیم اگر کلامی با بینندۀ داشتیم با شخصی داشتیم موضوع ما نقد کلام و دیدگاه و نظر بوده و قضاوتی نسبت به افراد نداریم إلی اینکه در موردی ار موارد ثابت بشود یا قطعی بشود که افراد واقعاً به دنبال دشمنی و شیطنت هستند و غرض در کلمات و سخنان شان موجود باشد، از بینندگان مان می خواهیم که اگر جای از برنامه را ندیدند در گذشته به آرشیف مراجعه بکنند ببینند یک دور ما مباحث را در این رابطه عرض کردیم که إن شاءالله بتواند مورد استفاده قرار بگیرد، حتماً اگر احیاناً در کلام ما سهوی نسبت به بینندۀ عزیزی بزرگواری سؤال کنندۀ در فضای شبکه در فضای مجازی اتفاق افتاده اعلام می کنیم که حلالیت می طلبیم از همۀ بزرگواران، خدا إن شاءالله بر ما ببخشاید و بینندگان عزیز ما بر ما ببخشایند و الآن هم عرض می کنیم که اگر بینندۀ هم باز نسبت به ما سخنی گفته که احیاناً ناروا بوده ما گذشتی نسبت به او انجام می  دهیم در این برنامۀ آخر از سال 1399.

اما نسبت به آنچه در رابطه با علم رجال عرض کردیم؛ ببینید اهمیت مسئله این است ما این را چند بار تأکید کردیم که علم رجال علمی نیست که بگوییم اگر بر فرض علم رجال را کمتر کنیم از این یا هذف هم اگر بکنیم باز تأثیری در اصل مسئله اجتهاد و تقلید داشته باشد، علم رجال یک ابزار است برای اینکه ما در رسیدن به آن روایت امام معصوم که این روایت از امام معصوم صادر شده است یا خیر به خطا نرویم، اشتباهی روایتی که از امام معصوم احیاناً صادر نشده جعلی هست یا مشکل و خللی در آن وجود دارد آن را به عنوان روایت امام معصوم اخذ نکنیم و به آن عمل بکنیم، این ابزار هست، بر فرض یک نفر بگوید ما همان روایات مثلاً کتب اربعه یا روایت این ده کتاب را می پذیریم قبول می کنیم از شیخ صدوق قبول می کنیم از مرحوم کافی قبول می کنیم روایاتش را، مرحوم کلینی قبول می کنیم روایاتش را در اصول کافی، باز هم ما می گوییم تقلید در سر جای خود محفوظ هست لذا بحثی که ما کردیم در اصل به مسئله اجتهاد و تقلید آسیبی نمی زند اثبات آن کمک کننده هست اما اگر نفی هم بکنیم ضربه چندانی نمی خورد لذا کسانی که می گویند ما علم رجال را قبول نداریم خب باید پاسخ بدهند که پس روایات درست از نادرست و صحیح از سقیم را، روایت معصوم از غیر معصوم را چطور می خواهند با آن مواجهه کنند برخورد کنند استفاده بکنند؟ اما در عین حال اگر کسی این مطلب را اعتقاد پیدا نکرد لازمه اش این نیست که باید اخباری بشود باید اصول را کنار بگذارد باید تقلید از مراجع را کنار بگذارد، آن سر جای خودش هست حالا مثل این می ماند که من برای فهم عبارت و روایت معصوم کما اینکه آقای الله یاری خیلی مُصر بر این قضیه بود نیاز اصلاً حتی به زبان عربی هم ندارم، حالا ممکن است یک کسی بگوید نیاز به زبان عربی هم نیست خب الحمد الله دیگر کلاً می شود با هر زبانی همینطوری کلام امام معصوم را فهمید، ولی این باز ربطی به اجتهاد و تقلید ندارد یعنی باز هم باید شخص تقلید را انجام بدهد این تأثیر گذار در این نیست، ما مواردی را عرض کردیم همینطور که شما به خوبی اشاره کردید از برنامه های جلسه گذشته، یک مورد را می خواهیم به صورت ویژه از توقیعات حضرت ولی عصر (ارواحنا له الفداء) مطرح بکنیم که این را جناب شیخ حر عاملی در کتاب وسائل الشیعه نوشتند و آن این هست که حضرت یک تأکیدی دارند چون در واقع این کلام حضرت در غیبت صغرا و در آستانه غیبت کبرای ایشان هست این سخنان را بیان می کنند و نشان می دهد که اهتمام ویژه ای به این موضوع دارند که مراقب باشیم از هر کسی روایت نگیریم مواظب باشیم از هر راویی روایت را قبول نکنیم، روایت را از راوی ثقه قبول بکنیم راوی مورد اعتماد قبول بکنیم، چرا این قصه اتفاق میفتد؟ چرا این مطلب را حضرت بیان می کنند که حالا من سند را نشان می دهم دقیق بحث می کنیم؟ علت این هست که وقتی ما قرار می شود دین مان را از روایات بگیریم به روایات معصومین عمل بکنیم و عدۀ می دانند دیگرانی می دانند که ما اگر مطلبی از امام معصوم به ما برسد قطعاً قبول می کنیم قطعاً مورد وثوق ما هست، ما به آن عمل خواهیم کرد، اینجا عدۀ به این سمت خواهد رفت که کلماتی را بیاورند در بین کلمات معصومین که آن کلمات، کلمات معصومین نباشد و ما را به یک سمت و سوء دیگری ببرد، اغراض مختلف دارد از منحرف کردن دین اسلام مذهب امامیه شروع می شود تا کسب منافعی از این قضیه، مثلاً در رابطه با یک شخصی یک روایت جعلی فضیلت بیاورند که مردم تابع او بشوند سراغ فرقه او بروند از کلمات و نظرات او استفاده بکنند و همینطور نزدیک کردن مثلاً بعضی از اتفاقات فقهی ما به دیگران که بگویند یک طوری روایتی وارد بشود که ما هم اگر قرار است مثلاً فلان عمل عبادی را انجام بدهیم مانند اهل سنت مانند فلان فرقه مانند فلان مذهب انجام بدهیم، پس اتفاقاً اگر حضرت ولی عصر (ارواحنا له الفداء) در آستانه غیبت کبرا چنین مطلبی را بیان می کنند نشان می دهد که این جا جای لغزش است و اینجا جای خطر هست مخصوصاً الآن که دیگر دسترسی به امام معصوم نیست یا سخت می شود، دسترسی مستقیم نیست با واسطه اتفاق میفتد خیلی کار مشکل تر و دشوارتر می شود اگر دوران حیات ائمه معصومین (ع) بود شاید به نوعی با توجه به رفت و آمدهای که محضر امام می شد بسیاری از این مسائل حل می شد و این مشکلات به وجود نمی آمد، در کتاب «وسائل الشیعه» شیخ حر عاملی متوفی 1104 یعنی ابتدای قرن 12 هجری قمری از دنیا رفتند عمدۀ زندگی ایشان در قرن یازدهم بوده و فقیه محدث بودند اتفاقاً از محدثین و اخباریون بودند گرایشات شان به این سمت بیشتر بوده، در این کتاب در جلد 27، چاپ مؤسسة آل البیت لإحیاء تُراث و این نکته جالب است که من عرض بکنم که در واقع ناضر به صحبت های بعضی از بینندگان مان جلسه گذشته بود مؤسسة آل البیت لإحیاء تُراث زیر نظر مجموعه های یعنی یکی از مجموعه های حضرت آیت الله العظمی سیستانی هست با مدیریت آیت الله شهرستانی که وکیل ایشان در ایران هستند، اولاً اهتمام به تحقیق این کتاب و چاپ این کتاب با بهترین شکل ممکن انجام دادند و در واقع زیر نظر یک مرجع تقلید هم این اتفاق افتاده یعنی «وسائل الشیعه» را یک فقیه اصولی زیر نظرش و با هزینه ایشان با مبالغی که ایشان از همان وجوهات مردم و از همان مبالغی که به عنوان خمس پرداخت می شود اهتمام داشتند این کتاب را تحقیق کردند و چاپ کردند با آن مجلدات بالا و غیره و در اختیار عموم مردم قرار دادند یعنی بسیار از کتاب ها به همین صورت بوده که در مراکز و مؤسساتی که اتفاقاً زیر نظر مراجع تقلید هست دارد تحقیق می شود دارد کار چاپ آن انجام می شود و در اختیار عموم مردم قرار می گیرد.

مجری:

هفته گذشته هم البته عرض کردم خدمت دوستان؛ اگر بخواهیم ببینیم واقعاً نمونه ها بسیار زیاد است یعنی کتب روایی و کتبی که در این زمینه اصلاً کلاً معارف اهل بیت (ع).

استاد عباسی:

بله، بعد در این کتاب همانطور که ملاحظه می فرمایید صفحه 149 یک روایتی شروع می شود

«عن علی بن محمد بن قتیبه عن أحمد بن إبراهیم المراغی قال: ورد علی القاسم بن العلاء و ذکر توقیعاً شریفاً، یقول فیه»

حضرت ولی عصر (ارواحنا له الفداء) در این توقیع شریف این طور فرمودند:

«فإنه لا عذر لأحد من موالینا فی التشکیک فیما یرویه»

عذری ندارد هیچ یک از موالی ما که تشکیک بکند در آن چیزی که برای او روایت می شود

تا اینجا اگر روایت تا اینجا بود می شد کلام به اصطلاح آقایان اخباری که به هر حال همه روایت ها را باید قبول کرد خیلی نیازی به بررسی روایت ها نیست، اما حضرت ادامه دادند

«فیما یرویه عنّا ثقاتنا»

نسبت به آن چیزی که روایت می کنند از جانب ما راویان ثقۀ ما

وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، متوفی 1104، چاپ مؤسسة آل البیت لإحیاء تُراث، ج 27، ص 149

یعنی فرق هست بین آنچیزی که یک ثقه نقل می کند از ائمه (ع) یا یک غیر ثقه نقل می کند و این تأکید حضرت هست، بله اگر روایتی را یافتید که این روایت، روایت از ثقه هست نقل کنندۀ آن راوی ثقۀ هست این روایت را حتماً باید بپذیرید تشکیکی در این روایت نکنید، پس کجا می شود تشکیک در روایت داشت؟ لااقل به نگاه در واقع سوء به این روایت نگاه کرد بگوید من نمی توانم سریع این روایت را در کلمات خودم استفاده کنم یا از نظر فقهی از آن استفتاده کنم؟ روایتی که از ثقه نقل نشده باشد، روایتی که راوی آن ثقه نباشد، این فهمیدن «عَنَّا ثِقَاتُنَا» چطوری تحقق پیدا می کند؟

مجری:

باید یک رویشی یک ابزاری بالاخره باشد.

استاد عباسی:

بله یک ابزاری بالاخره باید داشته باشد، حضرت گفتند اگر ثقه بود روایت را بپذیر شک نکن در روایت، من چطوری ثقه را پیدا بکنم که این آدم ثقه است یا نه؟

مجری:

حداقل این است که ما باید برویم دنبال شناختن ثقه، یعنی راه های پیدا کنیم که بتوانیم به وسیله آن راه ها ثقه را بشناسیم.

استاد عباسی:

راه آن همین کتب رجالی هست چون اسم راویان و اینکه این راوی مورد اعتماد هست یا نیست این را در کتب رجال نوشتند، حالا اگر یکی مثلاً نمی تواند این مطلب را متوجه بشود یا سواد مثلاً لازم را ندارد می آید می گوید که یک تعداد اسم است اینها چطوری فهمیدند که؟ این چطوری فهمیدن را یک مقداری باید بیاید درس بیاموزد یک مقداری باید در درس ها شرکت کند یک مقداری باید دنبال علم باشد متوجه می شود که چطور ممکن است که ما ثقه بودن یک راوی را از کتب رجالی متوجه بشویم و کتب رجالی و علمای رجال از کجا این مطالب را متوجه شدند، مرحوم نجاشی چطور متوجه شده، چطور اینها را جمع آوری کرده، مرحوم شیخ طوسی چطور اینها را جمع آوری کرده، إبن غضائری چطور اینها را جمع آوری کرده، این نوع جمع رجالی های که داریم کتب رجالی که داریم اینها چطور اینها را جمع آوری کردند، اگر من نرسیدم اجازه ندارم انکار بکنم اجازه ندارم رد بکنم بگویم من متوجه نشدم، مگر می شود که مثلاً الآن ما بفهمیم که 200 سال قبل فلانی آدم خوبی بوده یا نبوده؟ این راه برای رسیدنش وجود دارد آنها از شواهد و قرائن و روایات و ادلۀ آمدند به این مسئله رسیدند، از همان اول مهم بوده که ما عرض کردیم بعضی از افرادی که کتاب راویان حدیث دارند اینها مربوط به زمان خود اهل بیت (ع) هستند کتاب إلی الحدیث داشتند.

مجری:

بعضی ها تصورشان این است که مثلاً علم رجال شاید همین اواخر شکل گرفته ما الآن چطور بفهمیم که فلانی در قرن مثلاً یک و دو یا مثلاً زمان اهل بیت آیا آدم ثقۀ بوده یا نه؟ شما می فرمایید این علوم همزمان با پیدایش حدیث و نقل حدیث اصلاً علم رجال شکل گرفته حالا امروز منظم تر است دسته بندی تر شده.

استاد عباسی:

بله قطعاً همینطور است یعنی بسیاری از افرادی که کتاب رجالی داشتند نام کتاب شان آمده خود کتاب به دست ما نرسیده از اصحاب ائمه (ع) هستند، بعد هم که ما در برنامه قبلی مفصل توضیح دادیم حالا کتاب رجال نجاشی نزدیک به عصر معصومین هست یعنی بلافاصله بعد از غیبت حضرت ولی عصر هست، بعد کتاب شیخ طوسی هست، کتاب رجال های دیگر و اینها در واقع با منابعی که در دسترس داشتند بعضی آن به ما رسیده، بعضی آن به ما نرسیده، بعضی آن فقط در حد نام هست، با استفاده از آنها آمدند این مطلب را متوجه شدند.

مجری:

مثلاً کتابی بوده که مرحوم نجاشی و مرحوم شیخ طوسی دیدند براساس آن کتاب گفتند که فلانی ثقه هست یا نیست بعد آن کتاب ایشان کتابی اشاره کردند به دست ما نرسیده. 

استاد عباسی:

بله کتاب ایشان به دست ما نرسیده و مورد بعدی یک آن از این کتاب ها استفاده شده یکی هم از خود روایات استفاده شده، یعنی مثلاً شخص راوی رسیده خدمت امام معصوم یک حاشیه ی ملاقات او با امام معصوم داشته، یک کلامی را امام معصوم گفتند، یک اتفاقی در آن بین افتاده یا افراد وقتی روایت را نقل کردند در کتب دیگر، آمدند یک توضیحی در باره این راوی دادند که جمع این چیزی که در اختیار اینها قرار گرفته توضیح در رابطه با آن راوی هست مثلاً اشاره کردند در روایت به این که وقتی آمد جواب این فرد را داد، سؤال پرسید جوابش را داد، وقتی این رفت بیرون، یکی از اصحاب سؤال کرد یابن رسول الله این جواب همین است؟ حضرت فرمودند که نه، جواب اصلی این است؛ یک جواب دیگری دادند که نشان می دهد با او با تقیه صحبت کردند پس نشان می دهد که او از به اصطلاح غیر شیعه بوده از مذاهب دیگر بوده آمده بوده خدمت امام معصوم، یعنی ببینید این قرائن را کنار هم قرار دادن، روایات را کنار هم قرار دادن و آن کتبی که در رابطه با آن روات مطرح بوده که اینها دیگر حالا ما نشان دادیم که به عنوان کتاب مثلاً أحمد بن محمد بن خالد کتاب مثلاً رجال داشته، مرحوم خود محمد بن یعقوب کلینی صاحب کتاب «کافی» کتاب رجال داشته، محمد بن عمر بن عبدالعزیز کتاب رجال داشته و خیلی از افراد کتاب خاص رجال داشتند افراد را می نوشتند و در مواردی بوده که حتی در دوران عرض کردیم اولین نفر در دوران خود امیرالمؤمنین بود یکی از اصحاب بود کاتب امیرالمؤمنین بود آمد کتاب رجالی نوشت، مرحوم شیخ الطائفه در کتاب خودش عبیدالله بن أبی رافع هست کاتب امیرالمؤمنین که اولین بار ایشان کتاب را در عصر امیرالمؤمنین در جنگ صفین و جمل جمع آوری نام کسانی که در این جنگ همراه امیرالمؤمنین بودند، چه خاصیتی دارد نام اینها را جمع آوری کردن؟، اصلاً می خواهیم چیکار کنیم نام اینها را جمع بکنیم؟ وقتی که کسانی که همراه امیرالمؤمنین در جنگ جمل یا صفین شرکت کردند  را جمع می کند یعنی اینها شیعیان خاص امیرالمؤمنین هستند، حالا بعد ما یک روایتی می بینیم از آن کسی که در جنگ جمل در رکاب امیرالمؤمنین بوده یا جنگ صفین، آن روایت را باید بپذیریم چرا؟ چون یک دعوای یا جنگ بین حق و باطل اتفاق افتاده او در کنار امام معصوم در این جنگ بوده، در کتاب «فهرست» شیخ الطائفه (شیخ طوسی) باب عبیدالله بن أبی رافع کاتب امیرالمؤمنین (ع)، بعد کتاب های دارد «له کتاب قضایا» کتاب های مختلف از جمله

«و له کتاب تسمیة من شهد مع امیرالمؤمنین الجمل وصفین و النهروان من الصحابة رضی الله عنهم»

الفهرست، شیخ طوسی

این صحابه ای که با امیرالمؤمنین در این سه جنگ شرکت کردند را جمع کرده، این اولین باری بوده که، دیگر زمانی هم نبوده حالا زمان پیغمبر باید نام صحابه را کسی می  نوشت، زمان امیرالمؤمنین اولین کتاب در واقع رجالی با نام افرادی که در جنگ جمل، صفین، نهروان شرکت کردند، خاصیت این جمع آوری چه است؟ چون انیها فقط شرکت در جنگ بوده دیگر، حاصیت این هست که عرض کردیم کسانی هستند که در سمت امیرالمؤمنین جنگیدند پس روایت آنها می تواند مورد اعبتار باشد، پس این نیاز احساس شده و شروع شده و آرام آرام شکل گرفته، وقتی می رویم می رسیم به معاصر کتاب معجم رجال حدیث آیت الله خوئی می بینیم مفصل آمدند همه نظرات و اقوال و دیدگاه ها و مطالب را در رابطه با یک راوی جمع کردند، بله البته به تعدادی از راویان نرسیدند، راوی های هستند مجهول هستند، راوی های هستند که به اصطلاح اعتبارش به دست نیامده، اما به هر حال نمی شود بگوییم بقیه را کنار بگذاریم چون به بعضی از راوی ها دسترسی پیدا نشده.

و نکته دیگر اینکه همان راوی های هم که مجهول هستند قوائدی باز وجود دارد برای اینکه آن روایات آنها را چه کنیم چطور بررسی بکنیم، چه کسی نقل کرده باشد، افراد قبل و بعدش کی ها باشند، همه اینها باز دو مرتبه تأثیر گذار هست در این ماجرا.

مجری:

حاج آقا نهایت کلام شما این است که باید ما راهی برای شناخت احادیث صحیح از غیر صحیح داشته باشیم، دوستانی که الآن منتقد علم رجال هستند پس عقلاً نمی توانند منتقد اصل باشند ممکن است بگویند این شیوه تشخیص حدیث شما مثلاً این قسمت علم رجال اشکال دارد ما این را توصیه می کنیم آن موقع مثلاً علماء می نشینند با هم بحث می کنند ببینند این شیوه درست است شیوه قدیم مثلاً ولی این شیوۀ که دوستان می گویند بهتر است کاربردی تر است آن را علماء قبول می کنند اما اینکه ما از اساس بخواهیم ریشه علم رجال را بزنیم بگوییم نه، طبق همین روایتی که فرمودید ما تشکیک نباید بکنیم در روایات اهل بیت امام زمان فرمودند در توقیع شریف شان آنجای که از ثقات ما نقل شده.

خیلی ممنون متشکر، ما یک کلیپ تقدیم تان می کنیم از هفته گذشته مانده بود این کلیپ را با هم می بینیم و پاسخ استاد و کارشناس محترم برنامه را، بعد از آن با ادامه برنامه در خدمت تان خواهیم بود.

کلیپ:

پروردگار عالَم می فرماید که شما چیکار کنید؟ از اهل بیت (ع) طاعت بکنید؛ وقتی فرمود از اهل بیت (ع) طاعت بکنیم این طاعت کردن از اهل بیت (ع) لازمه اش این است که شما بشنوید حرف اهل بیت (ع) چیست فرمان اهل بیت (ع) چیست و به آن عمل بکنید، لذا در کنار این تأخیر دیگری اهل بیت (ع) هیچ جا نفرمودند عزیزان من، در کنار این امر که شما مثلاً کلام اهل بیت (ع) را عمل کردن در کنار آن اجتهاد بکنید یا تقلید بکنید یا احتیاط بکنید و اجتهاد کردن همانطور که بیان خواهد شد این عمل کردن به روایت نیست و فهم روایت نیست مثالش را زیاد گفتم پیره زن 75 ساله در ده اردبیل نه فارسی نه عربی بلد است ترکی هم بلد است ترکی بسیار سنتی، ترکی بسیار غلیظ بسیار سخت بسیار مشکل بلد است، این خانم محترمه مؤمنه می آید، یا شما بگویید یک خانم کردی، یک خانم چینی، یک خانم مثلاً هندی، یک خانم یک کسی که بسیار نه جهان دیده، چشم هایش هم نابینا، خواندن و نوشتن هم بلد نیست، برای این اگر حدیث رسول خدا (ص) خوانده شود او به او عمل کند او نه مجتهد است و نه مقلد است، لذا آن چیزی که خیار اصلی هست و خیار واحد است و در کنار آن خیار دیگر نیست (خیار به معنای اختیار، تأخیر کرده بین سه گزینه اجتهاد و تقلید و احتیاط، این هر کدام یک خیار به واژه آخوندی است) آن چه که اختیار حقیقی هست وظیفه حقیقی هست عمل کردن به روایات اهل بیت (ع) است، من پاره ای از روایات را در جلسه گذشته برای شما خواندم یک آیه دیگر ببینید؛ خداوند متعال در فرقان مجید فرمود:

«اعوذ بالله من الشیطان الرجیم إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ»

خداوند متعال به عبارت عبارت اخری، زیاد در تفسیر آیه نپیچیم، آن کسی که سرپرست، ولی و واجب الاتباع شما است چه کسی است؟ شاه مردان امیرالمؤمنین (ع)، بعد از ایشان امام حسن مجتبی (ع)، بعد از ایشان امام حسین (ع)، بعد از ایشان امام زین العابدین (ع)، بعد از ایشان امام باقر علوم النبیین (ع)، بعد از ایشان قرآن ناطق امام صادق (ع)، بعد از ایشان باب الحوائج حضرت کاظم (ع)، بعد از ایشان سلطان زمین و آسمان شاه خراسان حضرت امام رضا (ع)، بعد از ایشان حضرت جواد الأئمه (ع)، بعد از ایشان حضرت امام هادی (ع)، بعد هم امام عسکری (ع)، بعد از ایشان هم امام حجت منتظر (عج)، اولیاء شما، سرپرست شما، واجب الإتباء، تفسیر شیعه از این آیت این است ایمان شیعه است غیر از این چیزی دیگری نیست، وقتی که امام واجب الاتباع خدا در قرآن فرموده ولی شما هست اولا بر شما هست از نفس شما، تمام اختیارشما دست ایشان و شما چه کسی هستید؟ برده، شما غلام، شما کنیز، شما ملک طِلق ملک خالص ائمه اطهار (ع) هستید، معنایش چه است ملک طِلق هستید، برده هستید، غلام هستید، نوکر هستید، جاکر هستید، خاک در هستید، معنایش چه است؟ هر چه فرمودند عمل بکنید، غیر از این است معنایش؟ و اینکه هر چه بگویند عمل بکنید دلالت واضحۀ این کلام، دلالت التزامی این کلام این است که شما بنگرید ایشان چه فرمودند، این آقایان این سروران چه فرمودند و آن چیزی که آنها فرمودند به آن می  گویند حدیث، به آن می گویند روایت، به آن می گویند اثر، بر این اثر بر این حدیث بر این روایت که فرمودند شما عمل بکنید غیر از این است عزیزان من؟ معنایش این است، پس یک گزینه بیشتر نیست، این خیلی واضح است.

مجری:

حاج آقا بفرمایید.

استاد عباسی:

بینندگان عزیز دیدند نکاتی که ایشان گفتند استدلال به آیۀ ولایت که بحث ولایت امیرالمؤمنین را مطرح می کند در موضوع ولایت و اثبات ولایت مسئله خوبی هست خیلی عالی است اما آیا واقعاً با آیه ولایت می شود این را ثابت کرد که اجتهاد و تقلید باطل است؟ ما موضوع مان سر این نیست که ما باید از اهل بیت (ع) تبعیت کنیم یا خیر، اینکه قطعی است که ما باید تبعیت بکنیم، مگر شیعه ای سراغ دارید بگوید از اهل بیت نباید تبعیت بکنیم، نباید تقلید بکنیم، نباید اتباع از اهل بیت (ع) داشته باشیم؟ بله اتباع از اهل بیت قطعاً باید داشته باشیم این دیدگاه مشترک بین همه شیعیان هست چرا یک طوری می گوییم که انگار یک عده از شیعیان بنای شان بر عدم تبعیت است یک عده بنای  شان بر تبعیت باشد و آن که بنایش بر تبعیت هست کسی است که تقلید نمی کند، مسئله ما این است که ما چطور به امر اهل بیت (ع) برسیم؟ چطور برسیم به دستوری که دادند تا تبعیت بکنیم؟ در تبعیت بله همه رسیدیم به اینکه باید تبعیت کنیم، چطور باید تبعیت بکنیم؟ این حرف است، چطور باید بفهمیم این کلام، کلام امام معصوم است و چطور از آن برداشت کنیم و استنباط بکنیم؟ باز دو مرتبه از آن مثال های باطل و مثال های غلط ایشان زد که یک خانومی که در اردبیل یا جای دیگر با یک زبان دیگری هست من می روم روایت را به ایشان می گویم ترجمه اش را هم می گویم ایشان عمل می کند به این روایت، ایشان می تواند به این روایت عمل بکند؟ ما می گوییم نه نمی شود عمل کرد به این روایت، چرا؟ ده بار صد بار دلیلش را گفتیم که جمعی از روایات هست جمعی از روایات و آیات قرآن هست، شما یک روایت بروی بخوانی او نمی تواند به آن روایت عمل بکند، بله َشما می توانی حکم مستنبط از این روایت را، حکمی که استنباط شده به دست آمده از این روایات، جمع این روایت که یک مرجع تقلید داده برای ایشان بگویی به همان زبان ترکی هم بگویی ترجمه کنی برایش، ایشان متوجه بشود عمل بکند، اما خود روایت را مستقیم نمی تواند، چرا؟ چون ایشان به اصطلاح مجمل و عام و خاصش را ندیده، ناسخ و منسوخش را ندیده، مجمل و مُبین آن را ندیده، سندش را ندیده، نمی داند روایت کجا است، نمی داند واقعاً این روایت هست یا این روایت نیست، بخاطر همین نمی تواند ایشان عمل بکند، بعد آن وقت بر فرض که از شما دارد آن روایت را می شنود باز دو مرتبه برداشت شما از روایت را، گلچین شدۀشما از روایت را، صدتا روایت شما دیدی یک آن را داری برای این می خوانی، چرا این یکی را می خوانی؟ می گویی من پیش خدا حجت دارم، دارم این یک روایت را می خوانم، من دلیل دارم، انتخاب است، بعد می گویی چرا انتخاب کردی؟ می گوید چون به نظر من اینجا این درست است اینجا باید این روایت بیاید، همین که می گوید به من نظر من این روایت اولیت بر آن روایت دارد، دارد استنباط می کند دیگر، آن پیره زن باز دارد به استنباط این عمل می کند چون ایشان یک اشکالی گرفتند به اینکه آمدند در ابتدای رساله های عملیه و کتب فقهی گفتند یا ما مقلد هستیم، یا مجتهد هستیم، یا محتاط، یا باید به احتیاط عمل بکنیم، ایشان می گوید این سه تا را الآن از کجا آوردید؟ مقلد هستیم، مجتهد هستیم، محتاط هستیم؟ این سه تا را از کجا آوردید؟ در روایات نیامده، در روایات گفتند تبعیت کنید، بله در روایات گفتند تبعیت بکنید، از اهل بیت باید تبعیت بکنیم ولی در این تبعیت کردن یا ما خودمان می توانیم روایات را رسیدیم به جای که بتوانیم بررسی بکنیم سنداً، محتوا، عام و خاص، ناسخ و منسوخ، همۀ اینها را جمع با آیه قرآن و غیره حکم شرعی به دست بیاوریم، می شویم مجتهد که داریم کار خودمان را انجام می دهیم، یا نمی توانیم این کار را بکنیم مراجعه می کنیم به کسی که این کار را کرده متخصص است که این کار را بلد است، می  شویم مقلد، یا راه سومی هست که البته این راه بسیار سخت است آن هم عمل به احتیاط است که آن عمل به احتیاط بسیار سخت است کار هر کسی نیست چرا؟ بخاطر اینکه شما باید برای این قصه که احتیاط انجام بدهید نظر و دیدگاه همۀ مراجع را بدانی و بدانی که چطوری بروی این را جمع بکنی، یعنی مثلاً در یک مورد که یکی گفته نمازشما شکسته می شود، یک مرجعی می گوید نماز این مسافر کامل است مثلاً در رابطه با دانشجو؛ یکی می گوید نمازش کامل است، یکی می گوید نمازش شکسته است، یکی می گوید روزه بگیرد، یکی می گوید روزه نگیرد و ایشان هم نمی تواند قصد ده روز بکند، نماز هم باید کامل بخواند هم باید شکسته بخواند، روزه را هم باید بگیرد هم باید قضا بکند، بعداً قضا بکند، اصلاً خیلی ماجرا پیش می آید خیلی سخت است بعد هم نمی داند که الآن همه جا چطور باید عمل بکند چون خود این هم که جمع اینها این روشن است که نماز شکسته، کامل، هم شکسته بخواند هم کامل بخواند، ولی یک جاهایی هست که سخت می شود مثل آن که عرض کردیم اگر در بیابان گیر کرد جهت قبله را نمی داند به چهار طرف نماز می تواند بخواند، چهارطرف را هم بداند حدودی کدام طرف هست اما خواست خدای نکرده مثلاً  خواست ادرار بکند چکار بکند؟ دستشویی دارد می خواهد چکار بکند؟ قبله را هم نمی داند پشت و قبله و رو به قله هم هردو ممنوع است، خب احتیاط در این چیست احتیاط در این این است که دست شویی نرود، احتیاط در این است که به چهارطرف دستشویی را انجام بدهد؟ که بدتر است، لذا این امر و این تقسیم من به ایشان هم می گویم آقای الهیاری یک مقداری انصاف می دانم که این مطلب را متوجه می شوی خودت، ولی چرا مردم را به خطا می اندازی؟

مجری:

حاج آقا در مثال های ساده غالباً بیان می کنند، مثلاً می گویم روایت اهل بیت گفته، در قرآن گفته که اقموا الصلاة خب اصل نماز را در قرآن گفته در روایت آمده که نماز صبح دو رکعت است، من یک روایت می خوانم که مثلاً صلاة صبح رکعتین، خب این را معصوم گفته، خب این را همه متوجه می شوند، خب این را با کمترین سواد، تازه اگر از این بحث  هایی که آیا این روایت صحیح است یا نه اگر بگذریم، اما خب همه مسائل شرعی واقعاً به این راحتی نیست، مثلاً می گویم شما خدای نکرده یک بزرگی  از یک خانواده ای یک پدری از دنیا برود مسائل ارث را مگر می شود، در یک روایت است مگر، می شود مسائل ارث را به این راحتی، کلی علم اجمالی به علم ریاضی می خواهد، هم نمی دانم چیز حدیثی بلد باشی، یعنی فقط یک آقای الهیاری هر موقع می خواهند مثال بزنند یا برای زیارت سید الشهدا مثال می زنند که مثلاً اذن دخول خواندن، یا مثلاً در یک مثال های خیلی ساده بکار می برند مسائل شان را خب مسئله ارث است مسئله حدود است، مسئله مضاربه است، بیع است، نماز در سفر خودش داستانی است، خب به این راحتی نیست که یک روایت بخوانیم، من الآن می خوام بروم سفر می خواهم بروم تهران و برگردم، می خواهم نماز بخوانم چندتا روایت ببنیم.

استاد عباسی:

بله و بعد من در همان قصه زیارت سید الشهداء (ع) هم باز روایاتی داریم که می گوید باید شما به زیارت امام حسین باید بروی، سالی یکبار باید بروی، فلان زمان باید بروی، این بایدها باز دومرتبه چه کسی می خواهد بفهمد که واجب است این زیارت رفتن، یا مستحب است این زیارت رفتن، اگر بنا به اخباری بودن است روایت امر کرده گفته باید بروی زیارت خب چرا زیارت نروید، اینکه ایشان من از ایشان خواهش می کنم یک دقتی در بیان مطالب نسبت به مردم، یعنی برای مردم وقتی دارید توضیح می دهید خدای متعال دارد می بیند ما را، می داند که الآن کجا داریم شیطنت انجام می دهیم، کلمات را درست منتقل نکردن مطالب را درست منتقل نکردن، آقا تبعیت جای خود باید تعبیت وجود داشته باشد، ولی روش تبعیت کردن، اینکه این سه تا تقسیم تقسیمی است که اقتضای عقل است، یعنتی اگر کسی تأمل بکند می بیند جز این سه راه وجود ندارد، و ما لازم برایمان برویم، حتی اگر برویم سراغ کسی که روایت برای ما می خواند این خودش می شود تقلید چون او دارد ا نتخاب می کند و به این شکل مطالب را به دست می آورد.

مجری:

یک مثالی آمد در ذهنم حالت احتیاطش را نتوانستم در ذهنم جور بکنم اما حالتی که اگر آدم خودش مجتهد بشود یا مقلد فکر کنم خیلی راحت می شود فهمید این مثال را، خدای نکرده انسان مریض می شود می رود دکتر برایش آمپول می نویسند، یا مثلاً نمی دانم دیدید در اطراف تان یا نه، اینهایی که بیماری قند دارند آمپول انسولین، دیگر غالباً چونکه گرفتارش هستند خودشان می زنند، حالا یا به شکم تزریق می کنند یا به ران پا راحت هم هست تزریقش، شما وقتی گرفتار آمپول بشوید یا مثلاً در خون خودت می توانی بزنی خودت بلد هستی یا می روی دکتر یک تزریقاتی متخصصی برایت این کار را می کند، اصلاً رجوع به متخصص چیز بدی نیست، خیلی هم بدیهی است به نظر من، نمی دانم حالت احتیاطش را پیدا نمی کنم آدم آمپول را باید چکار بکند اگر بخواهد احتیاط بکند، ولی همین است شما فهم از روایات داری من می آیم این را از شما می پیرسم، اما وقتی که خودت نمی توانی می خواهی چکار بکنی، می خواهی مثلاً در نماز مسافر چقدر روایت بخوانی تا بفهمی که باید نمازت را آیا کامل بخوانی یا شکسته بخوانی.

خیلی ممنون و متشکر، این قسمت از برنامه را اختصاص می دهیم به سؤالات شما عزیزان، آقا محمد علی از تهران سلام علیکم و رحمة الله بفرمایید.

بیننده:

سلام خسته نباشید خدمت استاد عزیز و مجری محترم، ما یک دسته روایات داریم از این دسته روایات خود راوی در آن یک نظری را وارد کرده پس این نشان می دهد که آن زمان هم حتی زمان استاد و شاگردی که راویان از هم نقل می کردن این نظر بوده که طرف با این نظرات، حالا آن پیر زنی که مخالف گفت این پیر زن از من یک سؤال بخواهد بپرسد من یک روایت به ایشان بدهم خب یک روایت متضاد هم هست خب تشخیص این دوتا بر عهده کیست، آن پیرزن می تواند این کار را بکند؟ بد اصلاً یکسری احادیث داریم که به آن می گویند احادیث مشکل یعنی از ظاهر روایت آن مطلب فقهی برداشت نمی شود، آن مطلب فقهی وقتی برداشت نشود خب آن خانم باید آن فن را داشته باشد تا بتواند آن حدیث را برای خودش تأوی یا تفسیر کند که بتواند از آن چه در بیاورد، بعد یک سری احادیث دارند که ضد و نقیض هستند، همین را خواستم بیان کنم مزاحم تان شدم.

مجری:

خیلی ممنون و متشکر آقای محمد علی، حاج آقا اگر نکته ای دارید بفرمایید.

استاد عباسی:

نه همین مطلب ما را ایشان به بیان دیگری گفتن که حقیقتاً مقدور نیست برای کسی که مسلط به روایات نباشد، روایات را بخوانیم، اولاً این روای را مطمئن نمی شود که الآن این روایت چه انتخابی کرده باید از او تقلید بکند، ثانیاً روایات معارض را اطلاع ندارد ک بخواهد آن روایات را بخواهد جمع بکند باهم دیگر و نهایتاً باید نوعی از تقلید را انجام بدهد اگر بخواهد تبعیت بکند که آن هم باز می شود تقلید، منتهی ما می گفتیم کسی که هم روایات را می داند هم قرآن می داند هم رجال می داند هم درایه می داند تفسیر می داند، لغت می داند، همه چیز، و اینها آمدند بسنده کردند به روای که نقل روایت می کند که حالا در واقع پایین تر و مرتبه پایین تری از علم است.

مجری:

قبل از اینکه تماس آقای آقا محمد علی را از تهران هم بشنومی حاج آقا گفتیم، حاج آقا علت این اصرار چیست؟ یعنی عموم بینندگان عموم کسانی که این را نگاه می کنند به این قضیه صحه می گذارند که یک وقت هایی فهمیدن یک نکته ای به صرف اینکه شما هیچ اطلاعات قبلی نداشته باشی و علم قبلی نداشته باشی، یعنی در حوزه روایت، در حوزه علم فقه و دین کاری نکرده باشی نمی توانی با خواندن یک روایت به حکم درست برسی، علت این اصرار چیست، که شما نرو تقلید نکن، مجتهد نبین، و فقط یک کتاب روایت بردار و چندتا روایت بخوان، علت این اصرار چیست؟

استاد عباسی:

بله رفتن به این سمت که ما صرفاً بخواهیم بر اساس روایات، یک بخشی اش برمی گردد به اینکه افراد را از آن مجرای صحیح دین و مذهب تشیع فاصله دادن، دور کردند و بعد نتیجه اش می شود دم و دستگاه درست کردن برای شخص، یعنی اگر سراغ مرجع نرویم خب چکار کنید، خب همین آقایی که به مردم می گوید نروید سراغ مراجع می آید برنامه می گذارد، مثلاً برنامه زنده می گذارد در فضای مجازی و غیره و دو ساعت، سه ساعت مسئله فقهی مردم را با روایات جواب می دهد، خب اگر قرار است به مرجع مراجعه نکنیم باید به شما مراجعه بکنیم؟ شما مرجع حل مشکلات روایات با همدیگر، تعارض ها و اختلاف ها و جمع بندی بین روایات هستید، یک نتیجه گیری این چنینی اتفاق می افتد قطعاً.

مجری:

خیلی ممنون و متشکر، جناب آقای اخباری از تهران، سلام علیکم بفرمایید.

بیننده:

عرض سلام و ادب و احترام خدمت حاج آقای نصر الهی و استاد بزگوار حاج آقای عباسی و همه بینندگان محترم و تبریک اعیاد و حلول ماه شعبان، خدمت شما عرض شود که یک روایتی که حضرت استاد خواندند، این روایت را من خواهش می کنم بخوانند با مکث تا من جواب بدهم، حضرت فرمودند روایت را از ثقه بگیرید، توقیع شریفی که فرمودند حاج آقا عباسی، از ثقه بگیرید خب ما می رویم می بینیم که اخباری ها می رویند روایات شان را از وهابیت می گیرند یا از کتب عمری می گیرند؟ خب می روند از ثقات می گیرند دیگر، وقتی که شیخ صدوق که دیگر بر ثقه بودن ایشان یا مرحوم کلینی بر ثقه بودن ایشان و دیگران هیچ کسی شکی ندارد این را هم بگذارید در کنار حرف دیگر استاد که فرمودند کتاب رجالی کلینی، کلینی رجال داشت، این دوتا را بغل هم صغری و کبری بکنیم نتیجه این می شود ما به حرف حضرت ولیعصر (عج) عمل کردیم از ثقه گرفتیم ایشان هم رجال داشته ثقات را تشخیص می داده منتهی ، اگر قرار باشد ما بعد از هزار سال بیاییم یک غربال دیگر بکنیم بعد این را بگذاریم کنار آن حرف قبل حضرت استاد که گفتند که کتب ناپدید شده به هر دلیلی، حالا جنگ بوده، بی احتیاطی بوده، همین آلان حضرت حاج آقای سیستانی که فرمودند زحمت کشیدند وسائل را توسط نائبش آقای شهرستانی درست کردند من پیشنهاد می دهم به آقای شهرستانی بگویید آن همه کتب عتیقه ای را که شما خریدید را چرا چاپ نمی کنید بدهید بیرون؟ وسائل الشیعه را که ما زحمتش را کشیدیم، اصلاً هستش، هزاران جلد کتاب دیگری که خطی است نزد شما است خریداری می کنید من در مکه با مسئول خرید کتب عتیقه ایشان هم حجره ای بودم، این را که اطلاع دارم که محبت بکنید کتابی را که تاحالا چاپ نشده را هم چاپ کنید؛ این دوتا مطلب را بگذارید کنار همدیگر دوباره، از این هم استفاده کنید.

استاد عباسی:

آقای اخباری یک لحظه متوقف بشوید شما ببینید شما در رابطه با ایشان می آیید این مطلب را می گویید، می گویید وسائل الشیعه را که ما زحمتش را کشیدیم، یعنی چه کسی زحمتش را کشیده چاپ شده موجود بوده؟

بیننده:

من صدای شما را ندارم بزرگوار محبت کنید یک خورده بلندتر صحبت کنید،

استاد عباسی:

الآن صدای مرا دارید

بیننده:

بله بفرمایید،

استاد عباسی:

ببینید من کتاب را از چاپ مجمع جهانی آل البیت، که مربوط به آیت الله شهرستانی زیر مجموعه آیت الله سیستانی است عرض کردم که چاپ شده، شما گفتید که آن را که ما زحمتش را کشیده بودیم، کجا زحمتش را کشیدید چه کسی چاپ کرده بود قبلاً که با کیفیت به این کفیت چاپ شده به این تحقیق چاپ شده بود به این زیبایی چاپ شده بود؟ بفرمایید ببینیم کجا چاپ شده بود.

بیننده:

نخیر من شاید اشتباه بیان کردم از روی سرعت کلام، این تحقیق عالی است خدا کند صدتا تحقیق دیگر هم بشود، می خواستم عرض کنم در حایشه کلام که ایشان محبت بکنند باقی کتب روایی را هم نشر بدهند

استاد عباسی:

خب چشم باقی کتب روایی آقای اخباری زمان نیاز دارد برای تحقیق یا ندارد، شما با مجموعه

بیننده:

نخیر فقط پول، شما پول در اختیار بگذار من هفته ای یک دانه یا هر چند ماهی یک دانه از این کتب خطی را به فارسی و یا به عربی

استاد عباسی:

ببینید آقای اخباری ادعا کردن خیلی آسان است، من به شما می گویم الآن شما پول در اختیار من بگذار من یک هفته دیگر شما را محیا می کنم شما بروید به کره مریخ، این ادعا است بزرگوار، آل البیت لإحیاء التراث زیر نظر ایشان راه اندازی شده بعنوان یک مسؤسسه، دارد کار تحقیق روی کتاب ها و بعد چاپ کتاب ها را انجام می دهد کسانی که در این عرصه محقق هستند می دانند یکی دوتا کتاب  هم چاپ نشده، ده ها و صدها کتاب کارش انجام شده شما می گویید، بقیه هم چاپ بشود، بله ان شاء الله بقیه هم چاپ بشود، شما بیا بعنوان یک کسی که اخباری هستید، شما بیا پنج تا کتاب از کتاب های ویژه اخباری ها را تحقیق بکن هزینه اش را بده من چاپ می کنم، شما بیا وسط همه اش به دیگران نگویید باید خرج کنیم باید مایه بگذارید باید فلان بکنیم، امکانات محدود است، هرچقدر هم ایشان امکان مالی داشته باشند باز هم امکانات محدود است شما بگو خدا قوت ان شاء الله بقیه  را هم انجام بدهد، چیز پنهانی هم نیست، مرحوم آیت الله عظما مرعشی نجفی یک عالمه کتاب خطی و دست نویس و فلان داشته آرام آرام یکسری را چاپ کردند خیلی چیز ها را هم نتوانستند، چاپ بکنند، امکاناتش را نداشتند، اگر آیت الله شهرستانی هم کتاب های خطی را تهیه کردند، حالا شما می خواهی اسمش را بگذاری عتیقه ما به آن می گوییم کتاب های خطی یا کتاب های چاپ سنگی تهیه کردند به همین منظور است، دنبال کار تحقیق و چاپش هم هستند، صدها جلد هم تا حالا انجام شده، کسی که دارد می رود حرکت می کند شما می گویید آقا این قطار دارد می رود بعد می گویید چرا تندتر نمی رود، خب توان آن این است دارد به این توان می رود شما می  توانی تندتر بروی بسم الله حرکت بکن، این یک نکته، نکته بعدی، شما می گویید مرحوم کافی کتاب رجال هم داشته از ثقات گرفته آمده روایات گفته ،ما دیگر همین را می  پذیریم، سؤال، شما فقط روایات مرحوم کلینی از کتاب شریف کافی را یا کتاب من لا یحضر را کتب اربعه را فقط استفاده می کنید در احکام یا کتب دیگر را هم استفاده می  کنید، آن که گفته باشد من آمدم، و آن که گفته باشند من همه روایات را بررسی کردم،  فقط از او دارید می گیرید یا از مجامع روایی دیگر هم می گیرید، این را به من جواب بده شما.

بیننده:

من نگاه کنید، در بطلان کلام جناب عالی که علی رغم میل باطنی این کلام را دارم می گویم و عذر خواهی شدید هم می کنم شما، یک دقیقه کامل 60 ثانیه ای از کل هزاران دقیقه ای که شما صحبت کردی را قبول ندارم، یعنی یک دقیقه اش را  شما نمی توانید بیاورید که کلام تان صحیح باشد، از بین این همه دقایقی که صحبت کردید من شرمنده  ام این حرف را می زنم، اما این صفحه من اگر تصویر داشتم نشان می دادم، شما 20 دقیقه صحبت کردید، 45 دقیقه صحبت کردید 20 تا ایراد اساسی از کلام شما گرفتم، میانگین، شما 30 ثانیه احتیاط می کنم می گویم یک دقیقه والله قسم، بالله قسم به جان بچه هایم قسم بعید می دانم یک دقیقه از کلام شما درست باشد از کل صحبت هایی که باهم داشتیم، اعصاب آدم خورد می شود از کلام شما

استاد عباسی:

خب اجازه بدهید بیننده ها باید قضاوت کنند الآن جواب سؤال من را نداید،

بیننده:

برا اثبات منحج بزرگوار شما همین کتب اربعه کافی است، مثال زدم این را جواب بدهید تا بعدی،

استاد عباسی:

خب اگر کتب اربعه کافی است آقای اخباری پس چرا مرحوم شیخ حر آملی وسائل الشیعه نوشته، اگر برای اسنتباط فقط کتب اربعه کافی است، کل کتب اربعه و روایات را بپذیریم نیاز هم به علم رجال نداشته باشیم، پس چرا شیخ حر آملی وسائل الشیعه نوشته است،

بیننده:

درست است،

استاد عباسی:

درست است چیست، جواب بده به من،

بیننده:

الآن عرض می کنم بزرگوار، ما که ما می گوییم روایاتی که از ثقات نقل شده، بالفرض مثلا کلینی هم یکیش هست، خب وقتی که ثقه نبود که کلینی کاتب نمی کرد

استاد عباسی:

آقای اخباری یک چیز دیگر دارید می گویید شما، گوش بده، من گفتم کلینی کتاب کافی اش را پذیرفتیم، سه تا کتاب دیگر را هم پذیرفتیم این کتب اربعه، آیا روایات دیگری هم هست که آنها نیاز باشد که نیاز به بررسی داشته باشد غیر کتب اربعه یا نه؟

بیننده:

دارم عرض می کنم غیبت نعمانی را که کاتب نوشته، به طریق اولی به طریق التزام می شود ثابت کرد ثقه است، چرا؟ چون کاتب مرحوم کلنی بوده، کلینی یک آدمی که ثقه نباشد نمی گذارد که برای پست کتابت خودش همینطور شما یکی  یکی می توانی کتب دیگر را با این قرائن وسائل الدراجات مفضل صفار، این را هم همینطور، سلیم بن قیس هم همینطور، دیگران هم همینطور یکی یکی شما حساب بکنید بزرگوار، وقتی که اینها را یک کارشناس می نشیند بررسی می کند کاری ندارد، شما یک جلسه تخصیص بده به این کلام، به بحث رجال اما الآن کلام شما راجع به علم رجال بود و تقلید، بنده ثابت می کنم این علمی که شما ساختی اشتباه است، اصل رجال درست است اما رجال نه این علم رجال، فلفل هندی سیاه و خال مه رویان سیاه هردو جاسوس هستند اما این کجا و آن کجا، علم رجال شما که می فرماید بالفرض اگر

استاد عباسی:

آقای اخباری حاشیه نروید، من

مجری:

آقای اخباری  پاسخ حاج آقا را بدهید که فرمودند راجع به مستدرک الوسائل مرحوم شیخ حر آملی و ایضاً بحار مرحوم مجلسی، 110 جلد همه  اش هم روایت شما اینها را به چه طریقی می خواهید قبول بکنید، واقعاً درک شما و برداشت شما از علم رجال و آن چیزی که الآن دارد عمل می شود واقعاً همین فلفل و خال مه رویان است، یعنی واقعاً تفاوتش همانقدر زیاد است، می گویید کتاب غیبت نعمانی که این ثقه است، کتاب سلیم هم که این ثقه است، خب الآن همینطوری بیایید جلو به کتاب شیخ حر هم می گویید این هم همه اش درست است، بحار هم که دیگر علامه مجلسی نوشته آن هم که همه اش درست است، خب اینطوری که نمی شود دانه دانه جواب حاج آقا را بدهید لطفاً .

بیننده:

چون سلیم بن قیس را خود کلینی تعدیلش کرده،

استاد عباسی:

آقای اخباری ما اصلاً به سلیم چکار داریم الآن کتاب سلیم چه کتابی است اصلاً شما به ما بگو چه کتابی است؟

بیننده:

من خواندم کتابش را دارم سلیم بن قیس حلالی زمان آقا امیر (ع) نوشته،

استاد عباسی:

موضوعش چیست؟

بیننده:

فضائل اهل بیت (ع)

استاد عباسی:

خیلی خب چه ربطی به وسائل الشیعه شیخ حر آملی دارد؟ ما می گوییم، سؤال من روشن است شیخ حر آملی یک کتابی نوشته به نام وسائل الشیعه، در آن روایات از کتبی است که در کتب اربعه نیامده است ، و بعد کتاب مستدرک وسائل نوشته شده، که باز روایاتی که آنجا نیامده، بقیه روایات که از کتب دیگر و منابع دیگر آمده آنها  که غیر از کتب اربعه است، آنها را هم همه  روایاتش را قبول می کنیم همه کتب را قبول می کنید، یا نه آنها را باید بررسی بکنیم، این را من یک کلام جواب بده،

بیننده:

بزرگوار شما که نمی گذاری بنده صحبت کنم، شما با حاج آقا الهیاری حاضرید مناضره بکنید بنده قرارش را بچینم؟

استاد عباسی:

آقای اخباری چرا یک جای دیگر می روید بیننده ها دارند نگاه می کنند زشت است برادر من،

بیننده:

والله قسم از موضوع خارج نشدم شما نمی گذارید حرف بزنم،

استاد عباسی:

آقا از موضوع خارج شدی من می گویم وسائل الشیعه، شیخ حر آملی ایشان که روایاتی که آورده در کتب اربعه نیست این روایات را هم شما صد در صد صحیح می دانید بعنوان یک اخباری عمل می کنید یا نه آنها دیگر نیاز به بررسی دارد، این را جواب بده به من،

بیننده:

نگاه کنید مرحوم شیخ حر آملی (ره) خودتان هم که گفتید یک جلسه ای پای درس ایشان بودم و احترام قائل هستید برایش مثل بنده، ایشان ثقه هستند، و خود ایشان هم در مشایخش را که نوشته آنجا در آن رجال حدیثش هم توضیح داده این نشان می دهد که آدمی نیست که بیاید برود از ابوهریره روایت نقل بکند، اینقدر فهم و شعور دارد به اندازه من

استاد عباسی:

پس شما همه روایاتش را قبول کردید

بیننده:

الآن عرض می کنم نگاه کنید

استاد عباسی:

آقای اخباری یک کلمه نمی خواهم توضیح بدهید، شما پس همه روایاتش را قبول داری چون ثقه است خود شیخ حر آملی

بیننده:

من روایتش را برای شما خواندم که اگر رواتی را که یک نفر حتی خارجی، حتی خوارج است می آید به ما

نسبت می دهد شما حق ندارید رد کنید، اما قبول کردن روایتی که شما می بینی این روایت را متوجه نمی شوی درکش را نداری می توانی به قائلش برگردانی، این هم یک مطلب، قبل از اینکه صدای بنده قطع بشود شما حاضرید با حاج آقای الهیاری 5 دقیقه شما، 5 دقیقه ایشان، صحبت بکنید،

استاد عباسی:

آقای اخباری شما همان وساطت هایی که برای مناظره با وهابی ها می کنید، همان دسته گل هایی که آنطرف آب می دهید کفایت می کند، الآن موضوع را عوض نکنید من دارم با شما در این موضوع حرف می زنم دوباره نگویید تا صدایم قطع نشده ما صدای شما را قطع نکردیم، ما داریم با شما صبحت می کنیم، الآن پس شما قائل شدی هر روایتی که هر عالم شیعه ای آورده این روایت معتبر است و قبول است درست است؟ چون ثقه است دیگر

بیننده:

حاج آقا آقای خسروی را شما توهین می کنید، بعد می گویی من حلالیت می طلبم، من خیلی تشکر می کنم از شما که اهل حلالیت گرفتن هستید،

استاد عباسی:

حالا ولش کن بگذار من یک روایت نشانت بدهم این روایت را نگاه بکن، بعد نظرت را بگو، کتاب « من لا یحضر الفقیه» شیخ صدوق از کتب اربعه شیعه، چون شما خودت مبنای اخباری ها را هم نمی دانی، همینطوری داری یک مطلبی را می گویید، من لا یحضر الفقیه شیخ صدوق، در جلد 1، می آییم مقدمه خود شیخ صدوق صفحه 2، این که می گویم یک مبنایی آدم باید داشته باشد، می گوید من به جواب کسانی که گفتند یک کتابی بنویسید روایات در آن جمع بشود جایی ما دسترسی نداریم، عمل بکنیم و غیره در کنار من لا یحضره الطبیب، یعنی ما اگر طبیب پیدا نکردیم به این کتاب مراجعه بکنیم اگر فقیه پیدا نکردیم به کتاب شما مراجعه بکنیم

«فأجبته أدا من الله توفیقه إلی ذلک لأنی وجدت اهلاً له و صنفت له هذا الکتاب بحذف الأسانید لئلا یکثر طرقه و ان کثرت فوائده»

حالا می گوید من روایاتی که آوردم سندها را حذف کردم اگر چه فایده سند است،

«و لم اقصد فیه قصد المؤلفین فی ایراد جمیع ما رووه»

من هرچه روایت بوده و دیده بودم نقل نکردم

«بل قصدت الی ایراد ما ٱفتی به و أحکم بصحته»

من آن روایت هایی را آوردم که طبق آن فتوا می دهم و حکم به صحت آن می کنم

من لایحضر الفقیه، شیخ صدوق، ج 1، ص 2

بیننده:

اشتباه کرده شما فکر نکن، ما خود کلینی را هم می گوییم، چرا، خود کلینی (ره)

استاد عباسی:

خیلی خب حالا بگذار ادامه بدهم باشد فهمیدم چه می خواهی بگویی، اشتباه کردم ادامه اش را بشنو،

بیننده:

شما فهمیدید بیننده نفهمیده،

استاد عباسی:

خیلی خب بگذار ترجمه من تمام بشود شما بگو اشتباه کرده توضیح ههم بده

«و أعتقد فیه»

پس شد من روایتی را آوردم که به آن فتوا می دهم و حکم به صحت آن روایت می کنم، روایت زیاد است من آنکه فتوا می دهم و حکم به صحتش می کنم، را آوردم،

«و أعتقد فیه أنه حجة فیما بینی و بین ربی»

آن روایتی که معتقد هستم بین من و خدای من حجت است آن را آوردم،

«وجمیع ما فیه مستخرج من کتب مشهورة، علیها المعول، و الیها المرجع»

از کتب مشهور این را آوردم

 روایت هایی را مرحوم شیخ حر آملی در وسائل الشیعه آوردند که شیخ صدوق دیدند و نیاوردند، یعنی به آن فتوا نمی دادند و حجت نمی دانستند، بین خودشان و خدای خودشان، ایشان آنچه که به نتیجه برای خودش رسیده حجت بین خودش و خدای خودش هست آورده، احتمالاً مرحوم کلینی هم این کار را کرده ایشان دیگر نگفته روایت های من همه صحیح است، من بر اساس آنچیزی که، حالا گفته بقیه هم گفتند، چهار نفر نگفتند و غیر چهار نفر کسانی بودند که باز آنها نگفتند که هرچه که ن حجت هست آوردم، اگر هم که گفته باشند هر کسی که گفته ایشان را که گفته، من به آن فتوا می دهم و حکم به صحتش می کنم، پس قصه، قصه فتوا است یعنی انتخاب روایت ایشان انتخاب روایت فتوا است، حالا شما بفرمایید

مجری:

آقای اخباری عنایت بفرمایید یک لحظه، ما بینندگان دیگر هم پشت خط داریم تا اینجای برنامه هم شما تقریباً حدود بیست دقیقه صحبت کردید و روی خط بودید، حاج آقا فرمودند یک دقیقه،  من بخاطری که متهم نشویم که صدای شما قطع می کنیم  و نمی گذاریم حرف تان کامل زده بشود من دو دقیقه به شما فرصت می دهم که جمع بندی بفرمایید،

بیننده:

بزرگوار شما چرا اجازه نمی دهید یک نفر با شما مناظره کند،

مجری:

آقای اخباری دو دقیقه تان را بفرمایید من پاسخ آن بحث مناظره را خدمت تان عرض می کنم،

بیننده:

من برای بار چندم درخواست می کنم از هر کدام از مجریان شبکه ولیعصر (عج) که آمادگی دارند در بحث تقلید مناظره کنند با آنها مناظره کنم، و امید دارم که جواب مثبت بدهند، اگر قبول نمی کنند حاج آقای الهیاری هماهنگ می کنم ایشان یک جواب مثبت بدهند، ثالثاً اجازه بدهید حسن ختام کلام بنده این آیه باشد، آقای صادق (ع) فرمودند:

«ایاکم و التقلید»

بترسید از تقلید،

«فإنه من قلد فی دینه هلک»

هر کس در دینش تقلید کرد هلاک شد

یک دو دقیه ما بقی را هم من نمی خواهم، کلامم با یک دقیقه دو دقیقه حل نمی شود فقط بدانید که حتی یک دقیقه از کلام شما بزرگواران را و الله قسم قبول ندارم و خدا را شاهد می گیرم که شما باید جواب گو باشید در آخرت، یک دقیقه از کلام تان حتی درست نیست.

مجری:

خیلی ممنون و متشکر آقای حسن آقا، راجع به مناظره چون شبهه ای مطرح کردند من نمی دانم مناظره چیست، این که یک کسی در برنامه حدود بیست دقیقه این هفته، تقریباً بیست دقیقه هفته گذشته، و تا الآن در سه چهارتا برنامه گذشته یک چیزی حدود یک ساعت و یک ساعت و نیم صحبت کردید یعنی اندازه یک مناظره، یک جلسه مناظره معمولاً یک ساعت یک ساعت و نیم هست، حالا نهایتاً  دو ساعت شما در این سه چهار هفته گذشته تقریباً همین مقدار صحبت کردید و ان شاء الله هفته های بعد هم صحبت می کنید با اینکه نظرات تان کاملاً مخالف ما است، و می فرمایید ما یک دقیقه هم شما حرف درست نزدید، خب این که بی انصافی است دیگر، حاج آقای عباسی در این برنام روایت اهل بیت را خواندند و فقط ترجمه کردند، یک روایت طولانی بوده چهار پنج دقیقه فقط شده، بعضاً ده دقیقه شده فقط روایت اهل بیت خواندند، یا مثلاً یک داستان تاریخی را گفتند، این که یک دقیقه برنامه شما درست نیست و به این صراحت، آقای الهیاری هم خیلی وقت پیش بینندگان ما در فضای مجازی پرسیدند و در همین برنامه پرسیدند خدمت شان گفتیم مناظره ما الآن از اساتید و کارشناسان خوب شبکه حضرت ولیعصر (عج) جناب آقای شریفی با آقایان سجودی و ترشابی و آقایان دیگر در شبکه های و هابی نور و کلمه و اینها مناظره کردند، مناظره شبکه به شبکه است، آقای الهیاری هر موقع شبکه داشتند، ممکن است شبکه ولیعصر با شروطی که دارد، کما اینکه دیدید مناظره با شبکه نور را آ« آقای سجودی ادعا می کرد، ما با آقای شریفی که صحبت کردیم یک سری شروطی را گذاشتیم، آن شروط را قبول کردن ما مناظره کردیم، مناظره یک شروطی دارد از جانب طرفین هم آقای الهیاری یک شروطی دارند هم شبکه یکسری شروطی دارد، و عرضم به خدمت تان که ، غیر از آن آقای الهیاری مثل شما تماس بگیرند در برنامه شرکت بکنند ما هیچ منعی نداریم.جناب آقای هاشمی از قم سلام علیکم و رحمة الله بفرمایید.

بیننده:

عرض سلام دارم خدمت حضار محترم آقایان عباسی و نصر الهی عزیز و همچنین سلام عرض دارم خدمت نظار محترم، بنده با توجه به اینکه باز وقت ذیق است من سریع برو سر اصل مطلب، ابتدا این را بگویید که نم جلسه قبلی سهواً گفتم که جناب عالی که شما متائن اهل بیت را تحریف می کنید که این سهواً بود، متائن خلافاء را تحریف می کنید و نمونه های تحریف را هم من به استاد عباسی فرستادند، ایشان اگر می توانند این را نشان بدهند، خب حرف بنده اصلاً این نبود چون آقای حسن قبل از بنده تماس گرفتند این بحث را پیش کشیدند من خواستم که این بحث را کامل تر بکنم، اما این بماند، من خواستم در رابطه با موضوع این هفته صحبت بکنم، این که شما روایت آوردید که در رابطه با اخباری که از ثقات نقل می شود، نباید شک کنیم، کاملاً حرف درستی است به به چه حرف خوبی من یک سؤال دارم که چرا شک می کنید، این روایات تحریف قرآن را هم خب ثقات نقل کردند دیگر، من برای اینکه بگویم این تشکیک آقایان چطوری است ابتداً یک نقل قولی را می آورم از کلام مرحوم محدث نوری در «خاتمه مستدرک» معمولاً آن آقایان کاری به خاتم مستدرک و الوسائل ندارند ولی خب حالا بماند من عبارت را می خوانم جلد5، صفحه 280،

مجری:

از چه کتابی فرمودید می خواهید این روایت را بخوانید؟

بیننده:

نه روایت نیستی نقل قولی است از مرحوم نوری، خاتمه مستدرک الوسائل، جلد 5، صفحه 280،

«فإن جماعة من المتأخرین، إذا اراد العمل بخبر ابی بصیر یقولون و فی الصغیر ابی بصیر و لو ارادوا ان لا یعملوا یقولون إنه واقفی، او مشترک او ضعیف و یعتذرون بأن مرادنا من الصحه، الصحة الإضافیه و امثال ذلک، و فی الخبر الذی یریدون أن یعمل به و کان فیه محمد بن عیسی او محمد بین عیسی عن یونس یقولون فی الصحیح و إذا کان فی ذم الزراره، قالوا فیه عیسی و هو ضعیف فدتبر و لا تکون من المقلدین»

خاتمه مستدرک الوسائل، ج 5، ص 280

من می خواهم بگویم که آقایان هرجا به نفع شان باشد می گویند روایت ضعیف است، هرجا به نفع شان باشد همان ورایت از همان  روایت نقل بشود می گویند صحیح است، نمونه اش را من می خواهم اتفاقاً می خواهم از آقای خویی هم بیاورم چون شما یک وقت گفته بودید که آقای خویی 5هزار فتوا دارد مثلاً این همه فتاوایش را اگر با روایت نمی کوبید به دیوار یک چیز دیگر می شد، من می خواهم این روایت را اول بخوانم، هم شیخ طوسی نقل کردند در تهذیب هم شیخ صدوق، روایت این است که

«لا يَحِلُّ لِأَحَدٍ أَنْ يَجْمَعَ بَيْنَ ثِنْتَيْنِ مِنْ وُلْدِ فَاطِمَةَ عَلَيهَا السَّلام»

چون این دوتا بلاخره هوو هستند یک اختلاف و درگیری بینشان پیش می آید اینها این دعوای اینها

«یبلغها»

به حضرت زهرا(س)

«فَيَشُقُّ عَلَيْهَا»

حضرت ناراحت می شوند به مشقت می افتند ناراحت می شوند

بعد دوباره می پرسد؟

«يَشُقُّ عَلَيْهَا؟»

واقعاً حضرت اذیت می شوند،؟

امام می فرماید:

«إِي وَ اللَّهِ»

بله به خدا قسم

التهذیب، طوسی

اولش هم می گویند «لا یحل» خب، این روایت را مرحوم آقی خویی که در کتاب شرح عروة شان می آیند نقل می کنند، می گویند: 

«و الروایت علی کلالصریقاً ضعیفة السنداً»

شرح عروة، خویی

خب این از این، در حالی که ما نگاه می کنیم ابداً اصلاً این روایت ضعیف نیست، روایت شیخ طوسی برمی گردد کاملاً به سند صحیح، بر می گردد به ابن ابی عمیر که خب ابن ابی عمیر از اصحاب اجماع است روایات مرسلش هم قبول است، روایت شیخ صدوق را هم ایشان گیر  می دهند می گویند که استادش برای مشخص نیست چه کسی است بین اساتیدش ناصبی زیاد است «کالذبی»؛ خب آقا جان «یروی عن النواصب ایضاً کالذبی» عبارتش هم این است، خب آقا جان وقتی طرف، شیخ صدوق به استادش می گوید رحمه الله، محمد بن علی ماجیلویه، رحمه الله، وقتی اینطوری می گوید یعنی استادش شیعه است روایت کاملاً صحیح است، ایشان می گوید این روایت درست است که حرمت ازدواج با دوتا زن سیده را می رساند، اما روایت ضعیف است ما می گذاریمش کنار، همین آقای خویی، می رسند در یک کتاب دیگری بنام کتاب النکاح، آنجا می گویند، همین روایت را که دومرتبه می آورند می گویند که خب اگر چه «فالأقوی عدم الحرمه و إن کان نص الوارد فی المنع صحیحاً» اینجا می گویند روایت صحیح است اما ایشان اشکالی که می کنند اینطوری است می گویند «و ذلک لإعراض المشهور عنه» مشهور علما که از این اعراض کردند، اولاً که ابداً همچین چیزی نیست، تما علمای اخباری اینجا فتوا به حرمت، کم کم به احتیاط دادند که این کار را نکنید، در حدائق النظاره که می روید مراجعه می کنید آنجا شیخ یوسف بحرانی می گویند بله حتی یکی از علما را هم نام می برند می گویند «بما کان تحته فاطمة» یکی از زن هایش را طرف طلاق داد بخاطر همین که این روایت را دید ایشان عبارتشان این را می گوید:

«و ذلک لإعراض المشهور عنه مع أن تعلیله ظاهر فی الکراحه إذ لا نصلم عن مطلق کون ذلک شاقاً علیها ایضئاً لها حتی یدخل فی قوله (ص) من آذاها فقد آذانی»

عجب یعنی به مشقت انداختن حضرت زهرا ایضای ایشان حساب نمی شود؟ این مثل این می ماند که من

الآن بخواهم می کرفن آقای عباسی را از کنار یقه شان بگیرم، آقای عباسی بخاطر اینکه صدایشان به ما برسد داد بزنند فریاد بزنند تا بلکه یک صدای ضعیفی از میکرفن آقای نصر الهی به ما برسد، خب این به مشقت انداختن آقای عباسی ایضاء آقای عباسی هم هست دیگر، آقایان به همین راحتی هرکجا دلشان خواست به روایت می گویند ضعیف هرجا دلشان خواست به روایت می گویند صحیح، عین کاری که بعضی از اهل تسنن می کنند عبارتی است از احمد حنبل آن هم یک همچین کارهایی را می کرده، این تناقض را شما جواب بدهید، حالا من به بقیه اش هم می رسم ولی خب یکی یک برویم جلو.

مجری:

خیلی ممنون و متشکر آقای هاشمی مثل همیشه سنجیده و با رعایت آداب و احوال مناظره و صحبت علمی کردن، حاج آقا بفرمایید.

استاد عباسی:

بله ممنون هستیم از آقای هاشمی که به هر حال بحث علمی می کنند یعنی در موضوع صحبت می کنند،

مجری:

بعد از آن طوفان ما همیشه یک آرامشی در برنامه داریم،

استاد عباسی:

بله، ببنید نکته اولی که گفتید جلسه گذشته من گفتم به طبع، اینکه آقای اخباری در رابطه با تحریف و اینها گفته بود ما همان جلسه هم عرض کردیم این قضیه اصلاً هیچ ربطی به قصه اصولی و اخباری ندارد، اگر کسی روایت حذفی می کند تقطیعی می کند، چه می کند هرجایی که باشد از نظر ما محکوم است اشتباه می کند، و ربطی هم به این قصه ندارد افرادی با هر قصدی با هر نیتی این کار را می کنند محکوم است

مجری:

حالا یک سری مسائل ساسی و اجتماعی و غیر از مسائل علمی و رواییت است

استاد عباسی:

بله این ربطی به قصه اصولی و اخباری قطعاً ندارد این نکته اول، نکته دوم را عرض بکنم در رابطه با این روایتی که گفتید، ببینید بررسی یک روایت، واقعاً اینگونه نیست که شما، الآن البته خوب بحث کردید، یعنی اینکه رفتید روایت را دیدید ابن ابی عمیر، اما همان روایت آن چیزی که در روایتی که سندی که شیخ طوسی نقل کردند در «تهذیب الأحکام» جلد 7، صفحه 462، خب، اولاً عن رجل من اصحابنا، داردکه این این عن رجل من اصحابنا مشخص نیست، حالا شما بخواهید این مطلب را حل بکنید با اینکه مرسلات ابن ابی عمیر هم پذیرفته باشد باز رجل من اصحابنا، با آن هم حل بشود، «قال سمعته یقول» خب این این سمعته یقول باز دو مرتبه خود اینجا باید بحث بشود که سمعته یقول چه کسی است بعد از اینکه ما در رابطه با روایات آمدیم بحث کردیم، دقیقا که کدام روای، مثلاً یک سند دیگرش هست که در کتاب «علل الشرایع» جلد 2 صفحه 590 ، آمده، عن محمد بن علی بن ماجیلویه، که این سند را آورده، باز این اشکال سندی دارد یعنی این توثیق نشده خود این آقا، عن محمد بن علی بین ماجیلویه، این توثیق ندارد، اشکالات سندی را که بگذریم بعد بحث بر سر فتوای نسبت به این هست، این نکته و این ماجرا خیلی حرف دارد که یعنی بحث علمی شده، بله در اخباری ها صاحب حدائق، تقریباً هم اولین نفری هستنند می گویند شما بروید برگردید قبل خیلی ها این نظر را نداشتند، از اصولیون که خیلی ها این نظر را نداشتند، برگردید قبل که صاحب حداق محقق بحرانی آمده این مطلب را بیان کرده که ایشان بر اساس این روایت فتوای به حرمت دادند، و خیلی از اخباری های دیگر باز به تبع ایشان فتوای به حرمت جمع بین دوتا علویه، دوتا خانم از سادات که یک نفر با اینها ازدواج بکند، بعد این را آمدند مفصل بحث کردند، یعنی اینکه دونفر از سادات همزمان عقد بشوند در طول هم عقد بشوند چه حکمی دارد، در عرض هم عقد بشوند چه حکمی دارد این دوتا مقصود شاید خواهر بوده یا نبوده، خواهر به شکل دیگر، خیلی بحث های علمی اتفاق اتفاده من در خواستم این است از آقای هاشمی نفرمایید که صرفاً آمدند می خواستند یک حرفی را ثابت بکنند، گفتند روایت اینجا، آن عباراتی که شما خواندید از مقدمه ای که مرحوم نوری مطرح کرده، در کتاب شان آن مقدمه هم باز همین بود، ببینید می گویید، یک جایی که می خواهند بگویند ایشان عربی خواندند شاید بیننده ها متوجه نشدند، که مثلاً ایشان یک جایی گفتند ابو بصیر، صحیحه ابوبصیر، بعد یک جایی گفتند ابوبصیر این روایت آمده ولی این روایت بخاطر فلانی ضعیف است، خب آقا اگر ابوبصیر است، ابوبصیر اینجا هم ابوبصیر است، یکی از پاسخ ها به این، یعنی اشکال ایشان این است که آقا ابوبصیر را هرجا خواستند توثیق کردند هرجا خواستند تضعیف کردند، اینگونه نیست، ابوبصیر را توثیق و تضعیف نکردند، خیلی از موارد، بسیاری از موارد اینطوری است که ابوبصیر را گفتند صحیحه ابوبصیر یعنی ابوبصیر  و همه راوی ها، و یک جایی که روایت را آمدند به آن اشکال گرفتند در راوی های دیگر اشکال گرفتند این یک مطلب، یک مطلب دیگر بین افراد متفاوت است، بر اساس مبنای شان، شم آمدی آنجایی که گفته صحیحه ابوبصیر مثال عرض می کنم، از مرحوم آقای بروجردی گرفتی گفته صحیحه ابوبصیر، بعد رفته نگاه کرده که آقای خویی می گوید روایت ابوبصیر، خب ابو بصیر هم مورد اشکال است، آقا این دوتا مبنا است، بله اگر یک نفر همزمان هم ابوبصیر را خود ابوبصیر را توثیق کنید، و هم خود ابوبصیر را تضعیف کند این اشکال است، بله اشکال علمی است، اشتباه نمی کند از این اشتباهات نکرند، نه ما نمی گوییم نکردند بله انجام دادند، منتهی مثل آقایانی که آمده بودند می گفتند رفتند آیه پیدا کردند که مثلاً یک اصولی یک آیه ای را اشتباه در کتابش آورده، مثلاً اعرابش ایراد دارد، خب اخباری هم همین اتفاق افتاده برایش

بیننده:

خب آقای عباسی اجازه بدهید من این بحث را تمام کنم بعدش، این ماجیلویه که وضعیتش مشخص نیست، ببنید قضیه این است که چیزی که من از خود آقای قزوینی سر کلاس شان شنیدم، کلاس صوتی بود، نه اینکه حضوراً داشتیم، من رجال را پیش آقای قزوینی یاد گرفتم، آنجا قائده این است که وقتی شیخ صدوق به استادشان می گویند رحمه الله یعنی طرف ناصبی نیست، توثیق دارد شیعه است، ایشان دارد در کتاب، همین شیخ طوسی، الأمالی طوسی صفحه 422، می گوید:

«حدثنا محمد بن علی ماجیلویه، رحمه الله»

الأمالی، شیخ طوسی، ص 422

خود شیخ صدوق هم در علل الشرایع  إلی ماشاء الله چند جا گفتند رحمه الله، یعنی طرف شیعه است و توثیق دارد، پس روایت ضعیف نیست، بحث سر این است که همان روایت را یک جا دارد می گوید ضعیف است یک جا دارد می گوید صحیح است، این تناقض است.

استاد عباسی:

من عرض کردم ببنید من وجوهش را گفتم، گفتم یک جایی این ورایت فرد دیگری گفته، این فرد گفته این یک جواب است، یک جایی که به این رسیدیم که واقعاً یک عالم یک جایی یک راوی را تضعیف کرده یک جا یک روای را توثیق کرده، یک جایی روایتش را پذیرفته یک جایی روایتش را نپذیرفته. و این اگر به اینجا رسید که یک نفر دقیقاً این اتفاق افتاده، اشتباه کرده یعنی ما که منکر اشتباه، ما که روز اول گفتیم اصولی اشتباه می کند، اخباری هم اشتباه می کند، اما مسیری که در علم اصول و جود دارد مطمعن تر است و خطاهای کمتری دارد، چرا؟ بخاطر اینکه ضابطه های بیشتری برای تعریف شده روشن تر است ماجرا، و إلّا هیچ اصولی اشتباه نمی کند، هیچ مرجعی اشتباه نمی کند؟ چرا، غیر از ائمه معصومین همه اشتباه می کنند، و واجد یک سری اشکالات هستند، موردهایی که شما می گویید ضمن این که قابل بحث علمی است که حالا در برنامه شاید مقتضای همه بیننده های عزیزمان نباشد در عین حال بر فرض اثبات ما می گوییم این ثابت شد شما می فرمایید هیچ مشکلی نیست، قطعاً این اتفاق می افتد مانعی ندارد.

مجری:

خیلی ممنون و متشکر آقای هاشمی شما هم کمتر از یک دقیقه فرصت دارید،

بیننده:

بله من می خواستم بگویم این قضیه اشکالی که می گویید بله ما نگفتیم شما معصوم هستید یا معصوم هستیم، ما کسی را نه جائز الخطا می دانیم نه کسی را معصوم می دانیم هیچ چیز، بحث سر این است که این قضیه انسان ممکن الخطا است نه جایز الخطا که بگوییم مجوز دارد، می خواهم بگویم این قضیه که می گویید اشتباه است این مثل آن قضیه نیست که شما بگویید آب غلیظ با برخورد با نجاست اگر رنگ و بو و مزه اش هم عوض می شود یا نه، این از آن دست قضیه نیست این قضیه این است که یک ازدواج حرامی صورت می گیرد بعد بار اجتماعی دارد این خیلی فرق می کند و السلام علیکم و رحمة الله

مجری:

خیلی ممنون و متشکر، حاج آقا خیلی ممنون و متشکر

استاد عباسی:

من در حد ده ثانیه جواب بدهم ، که ببینید اگر حرامی هم اتفاق بیافتد باصطلاح چون ما الآن دسترسی مان در همین مقدار است، یعنی مجتهد معذور است بخاطر اینکه تمام تلاشش را کرده به این حکم رسیده، فرض مسئله، بر فرضی که این تحقق پیدا بکند، ما الآن چاره ای جز این نداریم، جمع بندی که مراجع رسیدند، جمع بندی که یک مرجع می رسد برای افراد و برای خودش حجت است، روز قیامت این نیست که بگوییم الآن یک اتفاق های عجیب و غریبی در عالم می افتد که بخاطر اینکه همه محرمات، نه در آنطرفی هم ممکن است یک اخباری یک توایی بدهد و همین قضیه و شاید بدتر از این قضیه هم پیش بیاید، و ضمن اینکه حدم کلی قضیه آثار اجتماعی اش خیلی بشتر است، یعنی ما مرجعیت را وقتی بزنمی، صدها حرا و هزاران حرام افاق می افتد.

مجری:

خیلی ممنون و متشکر، خیلی ممنون که حوصله کردید و برنامه عصر ایمان را دیدید، و خیلی ممنون که ما را قابل دانستید و در برنامه خودتان مشارکت کردید، و با ارسال پیام و با تماس های خودتان برنامه را گرم تر و چالشی تر و جذاب تر کردید.

الله صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

 

 

 


عصر ایمان>

شبکه ولی عصر عصر ایمان استاد عباسی اجتهاد تقلید