شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج)
دانش افزایی حسینی حجت الاسلام یزدانی

ویژه برنامه دانش‌افزایی حسینی به مناسبت میلاد حضرت امام حسین علیه السلام - جلسه دوم
کارشناس: حجت الاسلام و المسلمین یزدانی
موضوع: پاسخ به شبهات توسل و زیارت امام حسین علیه السلام


 
 

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ : 26 اسفند 1399

برنامه دانش افزایی حسینی

استاد یزدانی:

اَعُوذُبِاللّه مِنَ الشَّیّطانِ الَّعِینِ الرَّجِیمّ  بِسّمِ اللّهِ الرَّحّمنِ الرَّحِیمّ الحمد لله الذي اظهر الوجود ومنه بدأ کل حمد وإليه يعود و الصلاة والسلام علي شاهد و المشهود لکل موجود محمد المحمود وعلي آله آل الله الودود خلفاء الله علي عالم الغيب و الشهود سيما الحجة بن الحسن المهدي المنتظر الموعود.

سلام و عرض ادب دارم خدمت همۀ بینندگان عزیز شبکه جهانی حضرت ولی عصر و همینطور دانش پژوهان عزیز دورۀ فکر می کنم اسمش هست دانش افزایی حسینی که طبق قراری که گذاشتند امروز نوبت بنده است و موضوعی که قرار هست باشما بحث کنیم بحث توسل هست و به ویژه توسل به حضرت سیدالشهداء (ع) حضرت امام حسین (ع)؛ این بحث بسیار مهمی هست و از مهم ترین اختلافاتی که شیعه با وهابیت دارد شاید بگوییم مهم ترین بحث و مهم ترین شبهۀ که آنها علیه ما مطرح می کنند همین بحث توسل و استغاثه است که آنها شیعه را به دلیل اینکه توسل می کنند بدعت گذار و به دلیل اینکه استغاثه می کنند به قبور ائمه اهل بیت (ع) مشرک می دانند، این یک بحث بسیار گستردۀ است که تا در یک ساعت امکان اینکه من کل مباحث را خدمت تان توضیح بدهم ادلۀ آنها را بیاورم نقد کنم و ادلۀ خودمان را در جواز آن بیاورم امکانپذیر نیست بنابراین تلاش می کنیم از یک ساعت به اندازه فرصتی که داریم خدمت تان باشیم.

قبل از اینکه ما اصلاً وارد این بحث بشویم باید توسل را بشناسیم؛ وهابیت وقتی می گویند توصل، مقصودشان از توسل چه است؟ وقتی می گویند توسل بدعت هست، چه نوع توسلی را می گویند؟ و اگر می گویند استغاثه، تفاوت های اینها را اگر ما خوب بشناسیم و دقیق بشناسیم قطعاً کارمان راحتر هست و پاسخ را بهتر می توانیم بدهیم، خیلی وقت ها دیدیم دوستان عزیز که بعضی ها چون توسل را خوب نمی شناسند گاهی به دلایلی استدلال می کنند و استناد می کنند که کارساز نیست و شبهه را رفع نمی کند بلکه بر شبهه اضافه می کند.

من انواع توسل و  استفاثه را خدمت شما توضیح بدهم دسته بندی اینها را خصوصاً چون می خواهیم دیدگاه وهابیت را بشناسیم و بعد نقد کنیم دقیقاً باید از زبان خود آنها این توسل را تعریف کنیم استغاثه را تعریف کنیم و حکمش را از دیدگاه آنها بیان کنیم؛ گاهی ما بحث توسل را می گوییم و کلمه توسل را استفاده می کنند آنها یا ما و مقصودمان از این کلمۀ عام توسل هست که هم شامل خود  توسل خاص می شود و هم شامل استغاثه می شود هم شامل شفاعت و هم شامل تبرک؛ هر نوع وسیله جستن، به معنای وسیله گرفتن، این عام هست یک معنای عام هست که شامل همۀ اینها می شود ولی توسل یک معنای خاص هم دارد از دیدگاه وهابیت و آن این هست که در توسل ما حاجت مان را از خداوند می خواهیم ولی با اتخاذ یک واسطه و یک وسیله، یک وسیله ای را باید ما داشته باشیم برای اینکه از خداوند این حاجت مان را بگیریم.

انواعی دارد این توسلات این وسیله ها که بعضی از آنها را وهابی ها هم قبول دارند مثل أسماء و صفات الهی، خود خداوند در قرآنکریم فرموده

«وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ فَادْعُوهُ بِهَا»

که خداوند در اینجا می گوید خدا أسماء حسنی دارد خدا را می توانید با این اسم هایش بخوانید، ما شب های ماه مبارک رمضان خصوصاً شب های قدر در سه شب قدر دعای جوشن کبیر می خوانیم که هزار اسم از أسماء الهی در آن آمده یا الله و یا رحمن و یا رحیم و آن اسمائی که دوستان عزیز که کاملاً با آنها آشنا هستند و بعد از هر ده اسم که از اسماء الهی را می بریم یک توسلی هم به خداوند می کنیم خدایا ما را از عذاب جهنم نجات بده، این یک نوع توسل است که هم شیعه قبول دارد هم وهابی قبول دارد و هم سلفی قبول دارد همه قبول دارند و شک و شبهۀ در جواز این نوع توسل نداریم.

نوع بعدی که اینها می گویند توسل به ایمان به خداوند هست توسل به ایمان به پیغمبر هست و همینطور توسل به عمل صالح است؛ این را هم ما در قرآنکریم آیاتی داریم که حالا من آیه اش را برای تان بیاورم و آیه اش را نشان بدهم خدمت تان که شما آیه اش را ببینید که وهابی ها معمولاً به این آیه استدلال می کنند برای جواز این نوع توسل؛ سوره مبارکه آل عمران آیه شماره 193

«رَبَّنا إِنَّنا سَمِعنا مُنادِيًا يُنادي لِلإيمانِ أَن آمِنوا بِرَبِّكُم فَآمَنّا»

خدایا ما شنیدیم از یک منادی که ندا می کرد ایمان بیاورید، به خدای تان ایمان بیاورید

«فَآمَنّا»

ما هم ایمان آوردیم

سوره مبارکه آل عمران آیه 193

حالا که ما ایمان آوردیم

«رَبَّنا فَاغفِر لَنا ذُنوبَنا»

خدایا گناهان ما را ببخش

«وَكَفِّر عَنّا سَيِّئَاتِنا»

بدی های ما را از بین ببر

«وَتَوَفَّنا مَعَ الأَبرارِ»

اینهم یک نوع توسل هست دیگر، سوره مبارکه آل عمران آیه شماره 193 که این توسل را هم شیعه قبول دارد هم سنی قبول دارد و هم وهابی قبول دارد و هیچ شک و شبهۀ در جواز این نوع توسل ما نداریم، این نوع دوم از توسل که شک و شبهۀ در جواز آن نیست و هم ما قبول داریم همۀ مذاهب اسلامی قبول دارند، پس در این مسئله اصلاً دعوا نداریم.

آن نوع توسلی که منشأ اختلاف شده توسل به شخص صالح است؛ قسم سوم از این قضیه توسل به شخص صالح؛ این هم انواعی دارد آقای محمد ناصرالدین البانی کتابی دارد «التوسل انواعه و احکامه» که در آن کتاب این توسلات را دسته بندی کرده هرچند که دسته بندی آن خیلی دقیق نیست ولی به هر حال کتاب خیلی خوبی هست در این مسئله که اینها انواع توسل را آنجا بیان کرده، توسل به شخص صالح خودش چهار قسم هست، این حصر عقلی است در واقع، چیزی غیر از اینها نمی تواند باشد، یا به ذات شخص هست یا به مقامش هست یا به حرمتش یا به حقش، یعنی این توسل به شخص صالح این چهار نوع را دارد؛ خدایا تو را به رسوا الله قسم، تو را به ذات پیغمبر قسم می دهم، به خود پیغمبر، خدایا تو را به مقامی که پیغمبر پیش تو دارد، خدایا تو را به حرمت سیدالشهداء (ع)، خدا یا تو را به حقی که حضرت أبوالفضل (ع) دارد در نزد تو فلان گناه من را ببخش، می شود یک نوع توسل، این چهار نوع هست اسم های مختلف برایش گذاشتند وگرنه در واقع یک مسئله است و یک بحث است فقط تکثر انواع کردند وهابی ها و سلفی ها.

این چهار نوع هر کدام باز تقسیم می شوند به چهار نوع دیگر که می تواند قبل از تولد باشد یعنی توسل به ذات، مقام، حرمت و حق شخص قبل از تولد، مثلاً هنوز کسی به دنیا نیامده که می شود مثال های زیادی برای این زد که در تاریخ وجود، داشته توسل حضرت آدم (ع) به رسول الله (ص) در زمانی که از بهشت رانده شده بود آنجا برای بخشش گناهان خودش هم شیعه روایت دارد هم سنی روایت دارد و حتی آقای إبن تیمیه هم روایتش را تصحیح کرده که حالا سر وقتش من خدمت تان نشان خواهم داد اگر فرصتی باشد.

توسل عند الحضور از شخص صالحی حاضر هست الآن زنده است الآن مثلاً فلان عالِم زنده است مثلاً فرض کنیم یک عالِم از علمای بزرگ مسلمان زنده است می دانیم آدم خوبی هست پیش خدا آبرو دارد خدایا تو را به حق فلان عالِم، خدایا تو را به حق مادرم مثلاً، به حق پدرم، فلان گناه من را ببخش، من را ببخش، گناهان من را ببخش، این مسائل، الآن شخص زنده است حاضر است؛ خدایا تو را به مقامی فلان عالِم نزد تو دارد، فلان کاسب که آدم خوبی هست و درستکار هست خدایا تو را به حق این کاسب سر محل  ما که آدم خیلی خوبی است گناهان ما را ببخش، اینها توسل است.

یا حین البرزخ است از دنیا رفته آن شخص، الآن زنده نیست مثلاً امام رضا(ع) الآن در بین ما نیست، امام حسین(ع) در بین ما نیست، ما بگوییم یا الله ربنا تو را به حق امام رضا، تو را به حرمت امام رضا، به مقام امام رضا، یا به خود امام رضا قسمت می دهیم که ما را شرمنده نکن، پیش اهل بیت (ع) هر حاجتی که داریم یا حاجت دنیوی داریم حاجت اُخروی داریم هر حاجتی که داشته باشیم می شود انجام داد.

و آخرین مسئله توصل به شخص صالح در قیامت؛ در قیامت اگر کسی گناهی داشته باشد و آنجا در بعد از میزان مثلاً بعد از حساب و کتاب کم بیاورد می تواند توسل کند خدایا تو را به حضرت آدم، به أبوالبشر آدم، تو را به رسول الله، تو را به حضرت عیسی، یا به هر کسی که دوست داشت می تواند آنجا توسل کند و وهابیت این نوع را جایز می  داند، اما قبل از تولد، عندالحضور، و حین البرزخ را وهابی ها بدعت می دانند شرک نمی دانند اگر هم شرک می گویند منظورشان شرک اصغر هست که زمینه ساز شرک اکبر می  شود وگرنه وهابی ها خیلی از حتی إبن تیمیه داریم که این نوع توسل جایز است حالا این سیر و تتور هم دارد دیگر، یک زمانی اینها را همه مسلمانان جایز می دانستند إبن تیمیه اوایل مکروه می دانست و بعد تا اینکه خود إبن تیمیه صریح در آخرین محاکمۀ که آنجا داشت توسل را جایز می داند و گفته توسل جایز هست همه این انواعی را که الآن خدمت تان می گویم.

محمد بن عبدالوهاب می گوید مکروه هست حداکثر مکروه است و ما کاری به توسل مردم نداریم، حالا اگر فرصت شد من مستنداتش را خدمت تان نشان می دهم، ولی وهابی  های امروزی یک قدم جلوتر آمدند و این را شرک اصغر می دانند، توسل با این معنا را که حاجت را از خدا می خواهیم اما یک واسطه انتخاب می کنیم این واسطه می تواند یک شخصی باشد که هنوز به دنیا نیامده مثلاً از دیدگاه اهل سنت حضرت مهدی به دنیا نیامده ولی می دانند که حضرت مهدی آن کسی است که دنیا را پُر از عدل و داد می کند و پیش خدا خیلی آبرو دارد الآن اگر یک سنی به حضرت مهدی توسل کند ازخدا حاجتی بخواهد با توسل به حضرت مهدی خب اشکالی ندارد ولی وهابی های امروزی می گویند این بدعت هست و شرک اصغر هست عندالحضور و همینطور حین البرزخ، بنابراین وقتی ما بحث توسل را با وهابی ها انجام می دهیم به وهابی ها نمی توانیم بگوییم شما شرک می دانید توسل را، نه آنها توسل را شرک نمی دانند توسل را إبن تیمیه جایز می دانست، محمد بن عبدالوهاب مکروه می دانست و وهابی های امروز حداکثرِ حداکثر دیگر شرک اصغر می دانند و آن را شرک اکبر نمی دانند، این انواع توسل بود که خدمت تان گفتم از طبق دیدگاه هابیت.

اما استغاثه چه است؟ چون اینها با همدیگر ارتباط دارند ما اگر توسل را می خوانیم باید استغاثه را هم بدانیم؛ استغاثه به چه معنا است؟ درخواست از غیر خدا؛ ولی با یک اعتقادی که پشت زمینه اش هست، در اعتقاد دارد هر مسلمانی که حاجت دهنده خود خداوند هست ما اگر مثلاً از امام رضا(ع) حاجتی می خواهیم نه اینکه امام رضا(ع) حاجت دهنده است، به این معنا است که امام رضا(ع) ولی الله است خدا به او قدرت داده است که حاجت مردم را بدهد، ما اگر به رسول الله استغاثه می کنیم می گوییم «یا رسول الله إشفع لنا عندالله» برویم مثلاً سراغ قبر پیغمبر بگوییم «یا رسول الله إشفع لنا عندالله» این استغاثه است، طلب شفاعت خواستن از مرده در دنیا استغاثه است؛ این نوع استغاثه یک زمینه اعتقاد پشت زمینه اش دارد اینکه خدا به او قدرت داده که در زمان ممات هم می تواند از خداوند چیزی بخواهد و حاجت دهندۀ واقعی خداوند است نه خود آن شخص.

انواع و اقسامی دارد باز خود این استغاثه؛ گاهی از اجنه و ملائکه است؛ استغاثه از اجنه و ملائکه را وهابی ها شرک اکبر می دانند مثلاً الآن ما از جبرئیل کمک بگیریم یا جبرائیل فلان کار را برای ما انجام بده، کمک کن مثلاً، الآن در حال جنگ هستیم مثلاً با صهیونیسم از جبرئیل مثلاً کمک بگیریم، یا از اجنه کسی کمک بگیرد در همین دنیا محمد بن عبدالوهاب و همینطور إبن تیمیه صریح واضح و روشن گفتند توسل جستن به ملائکه مثلاً صریح گفتند یا جبرئیل بگویی، یا میکائل بگویی، یا عزرائیل بگویی، بگویی یا عزرائیل بیا الآن خدمت بن سلمان و حسابش را برس مثلاً، یا خود ملک سلمان را دیگر آخرهای عمرش است یا عزرائیل تو را قسم می دهیم اصلاً به فلانی که بیا، می گوید این نوع استغاثه جستن از ملائکه شرک اکبر هست و جایز نمی دانند.

و گاهی استغاثه شخص صالح است که باز خودش انواعی دارد؛ در قیامت هست؛ می توانی در قیامت شما بروی از یک شخص صالحی حاجتی را بخواهی، وهابی ها این نوع را جایز می دانند با آن مشکلی ندارند، این شک و شبهۀ نیست قیامت دیگر محل تکلیف نیست هر کاری می شود در قیامت انجام داد طبق دیدگاه اینها استغاثه در قیامت هیچ اشکالی ندارد همانطور که در صحیح بخاری روایاتش فراوان هست که همۀ بشریت می آیند پیش حضرت آدم می گویند تو پدر همۀ ما هستی ما را شفاعت کن، حضرت آدم می گوید من نمی توانم، می روند پیش نوح، بعد حضرت نوح هم بهانه می آورد که من فلان کار بد را انجام دادم من نمی توانم، می روند سراغ حضرت إبراهیم، حضرت إبراهیم هم نمی تواند، می ورند سراغ حضرت موسی، حضرت موسی هم نمی تواند شفاعت کند و سراغ حضرت عیسی می ورند، حضرت عیسی هم نمی تواند، هر کدام از این پیامبران بهانۀ می آورند و گناهی برای خودشان ذکر می کنند می گویند ما هم پیش خدا آبرو نداریم، تا همه می آیند پیش پیغمبر، پیغمبر همۀ خلایق را شفاعت می کند، این در صحیح بخاری هست روایتش، یا که اگر فرصت شد باز خدمت تان نشام خواهم داد.

و گاهی استغاثه از شخص صالح حین البرزخ هست؛ شخصی از دنیا رفته الآن زنده نیست در بین ما نیست و ما برویم سراغ قبر او و از قبر او حاجتی بخواهیم مثل صدها موردی که علمای اهل سنت می رفتند سراغ قبر حضرت رسول خدا (ص) از او غذا می خواستند، فراوان ما روایت داریم بزرگان اهل سنت گاهی گرسنه می شدند مدینه می رفتند جای نداشتند آن زمان هتل و این مسائل که نبوده جای نداشتند می  رفتند سراغ قبر پیغمبر و از قبر پیغمبر می خواستند پیغمبر هم اتفاقاً طبق نقلی که خودشان دارند البته، خیلی بعید است که حالا البته اینها نقل کردند که حاجت شان را از قبر پیغمبر هم گرفتند، از این دست مسائل ما زیاد داریم ولی وهابی ها این نوع استغاثه را شرک اکبر می  دانند، درخواست حاجت از قبری حتی اگر اعتقاد داشته باشی که صاحب قبر حاجت نمی  دهد خدا است که حاجت می  دهد در واقع فی الواقع و نفس الأمر چون خدا قدرت داده به این شخصی که در این دنیا نیست مثلاً پیغمبر، خدا قدرت داده پس حاجت دهنده هم خدا است، خدا إذن داده خدا قدرت داده خدا اراده می کند ولی در عین حال وهابی ها می گویند این نوع استغاثه شرک اکبر هست.

نوع بعدی استغاثه قبل از تولد هست؛ هنوز کسی به دنیا نیامده از او حاجتی بخواهیم مثلاً همان حضرت مهدی که گفتم از دیدگاه اهل سنت و وهابیت هرچند همۀ اینها ایمان دارند به حضرت مهدی که از نسل حضرت زهرا(س) است از نسل امام حسن هست از اهل بیت هست ایمان دارند به آن ولی می گویند هنوز به دنیا نیامده و چون اعتقاد دارند شخص صالحی هست می توانند به او استغاثه کنند قبل از تولدش، ولی وهابی ها می گویند این شرک اکبر است، یا استغاثۀ که یهودی های اطراف مدینه به پیغمبر داشتند در قرآنکریم صریح و واضح آیه اش آمده که إن شاءالله فرصت شد من اینها را مستنداتش را نشان بدهم از منابع اهل سنت که یهودی ها قبل از تولد پیغمبر آمده بودند اطراف مدینه، چون می دانستند پیغمبر از شهر مدینه ظهور خواهد کرد و از اینجا مبعوث خواهد شد، آمده بودند آنجا منتظر بعثت بودند و هر وقتی با مشرکین جنگ می کردند با استغاثه به نام پیغمبر حاجت شان را می گرفتند نص صریح قرآن کریم هست که حالا من آیه  اش را فقط نشان بدهم؛ سوره مبارکه بقره آیه شماره 89

«وَ لَمّا جاءَهُمْ کِتابٌ مِنْ عِنْدِ اللّهِ مُصَدِّقٌ لِما مَعَهُمْ وَ کانُوا مِنْ قَبْلُ یَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذینَ کَفَرُوا فَلَمّا جاءَهُمْ ما عَرَفُوا کَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَةُ اللّهِ عَلَى الْکافِرینَ»

سوره مبارکه بقره آیه 89

حالا بحث این آیه زیاد هست دیگر نمی توانم وارد آن بشوم که چطور می تواند «یَسْتَفْتِحُونَ» «یستنصرون» هست و در صحیح بخاری آمده و کتاب های دیگر آمده، علمای اهل سنت به آن استدلال کردند.

قسم بعدی حاجت خواستن از غائب زنده است؛ این هم خیلی عجیب هست که وهابی ها گفتند از انسان غائبی که زنده هست ولی الآن حاضر نیست در بین ما نیست از او کسی حاجتی بخواهد او مشرک است مثلاً الآن شما در یک مجلسی هستید پسرتان نیست آنجا، از راه دور به پسرت بگویی برایم جای بگذار من می خواهم بیایم خانه مثلاً، یا به همسرت، یا به هر کسی از راه دور بدون اینکه او بشنود از او حاجتی بخواهی می گوید این چون صفت خدای به این شخص دادی پس شما مشرک هستی، اینهم وهابی ها گفتند حالا مفصل اینها را خدمت تان بحث خواهیم کرد اگر عمری باشد.

و عند الحضور هست باز نوع بعدی؛ حاجت خواستن از شخصی که زنده است؛ باز این هو دو نوع است یک نوع آن یک حاجتی از او بخواهیم که خارج از توان او باشد مثلاً رفتیم پیش دکتر، به دکتر بگوییم آقای دکتر کاری بکن که بچۀ که در شکم این خانم ما هست این را پسر قرار بده مثلاً، پسر بشود، یک آمپول بزن که پسر بشود، این می گوید نه اینکه در اختیار خداوند هست شما به محضی که چنین حاجتی خواستی، یا اصلاً از دکتر بخواه که ما را شفا بده، چون شفا بدست خداوند هست و خدا شفا دهنده است ما از دکتر بخواهیم ما را شفا بده، یا از آقای فلانی و فلان قدرتمند بگوییم فلان کوه را جابجا کن، خب این کوه را نمی تواند جابجا کند ، به محض اینکه شما از شخصی حاجتب بخواهی  که آن حاجت در توان او نیست و فقط از توانایی های خاص خداوند هست با همین درخواست مشرک می شوی و باید کشته بشوی، و نوع بعدی التماس دعا گفتن است که وهابی ها این را جایز می دانند، شما بروید جلوی یک شخص زنده  ای و به او بگویی که من را دعا کن، بگویی مثلاً از خدا بخواه که  من را ببخشد این هیچ اشکالی ندارد وهابی ها این نوع را جایز می دانند، هرچند که سر این مسئله بحث زیاد هست، مثال می زنند سوره مبارکه یوسف آیه شماره 97،

«يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ»

یوسف / 97

که حضرت یقوب (ع) هم در جواب گفت:

«سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّي»

این را می گویند جایز است حضرت یقوب زنده بوده و پسرانش چون کار بد انجام داده بودند و پدرشان آبروی بیشتری داشت او را و اسطه کردند که او از خداوند بخواهد ،خب سر این خیلی بحث هست، خب این با مبانی وهابیت نمی سازد هر چند این نوع را جایز می داند ولی با مبانی شان نمی سازد چون اینها وقتی می خواهند استغاثه را رد کنند و قتی می خواهند توسل را رد کنند می گوید خدا از رگ گردن هم به شما نزدیکتر است چرا از خدا نمی خواهید؟ خدا خودش گفته اگر حاجتی دارید بیایید از من بخواهید، پسران یعقوب چرا نفرتند از خود خداوند بخواهند؟ می گویند خدا مهربان است ارحم الراحمین است یکی از این وهابی ها استدلال کرده بود که شما و قتی از شخص دیگری حاجت می خواهی در واقع ارحم الراحمین بودن  خدا را زیر سؤال می برید، کلیپش را ما پخش کردیم در همین شبکه، خدا ارحم الراحمین است ولی شما از امام رضا می خواهید یعنی در واقع امام رضا را رحیم تر از خدا می دانید، خب همین مثلا را ما اینجا زدیم که اگر اینطوری است، پسران یعقوب چرا آمدند پیش یعقوب، خب از خدا می خواستند دیگر خدا ارحم الراحمین بو، خدا توبه پذیر بود از حضرت یعقوب قطعاً رحمش بیشتر بود و اگر همانجا از خدا می خواستند شادی خدا فوراً گناهان آنها را می بخشید، ولی حضرت یقوب گفت «سوف استغفر لکم ربی» حالا من برای شما استغفار می کنم چه زمانی خب الآن استغفار می کردی نکرد، گذاشت برای بعد، به هرحال اگر قرار باشد این نوع توسل هم جایز باشد انواع دیگر هم باید جایز بدانیم، این را چرا جایز می دانید با مبانی تان ناسازگار است بحث های زیادی دارد، ما انواع توسل را شناختیم، انواع استغاثه را شناختیم، یک مروری هم بکنیم استغاثه هایی که اینها شرک می دانند، در خواست حاجت از اجنه و ملائکه در خواست حاجت از انسان غایبی که می تواند آن کار را انجا بدهد، در خواست از انسان حاضر، که یک عملی از او بخواهیم که خارج از توان او باشد، هر نوع درخواست حاج از شخص فوت شده، در خواست حاجت از کسی که هنوز به دنیا نیامده، و همینطور وسطه کردن زاد جا و حق صالح، پیش خدا، آن پنج نوع اول را شرک اکبر می دانند نوع آخر را شرک اصغر یا بدعت می دانند، وهابی ها، ما انواع توسل را انواع استغاثه را فهمیدیم، و ان شاء الله باید ادله اینها را هم ببنیم، روایاتشان را ببینیم جوابش را هم بدهیم که دیگر فکر می  کنم، با یک ساعت و دو ساعت، و سه ساعت، ما معمولاً  این مباحث را در دو واحد تدریس می کنیم 16 جلسه ولی خب فعلاً به ما اجازه یک ساعت فرصت صحبت کردن را دادند، انواعش را شناختیم.برویم چندتا مستند از منابع اهل سنت خدمت تان نشان بدهیم، که کسانی از بزرگان اهل سنت آمدند و از قبر حضرت سید الشهدا (ع) حاجت خودشان را گرفتند، یکی از این افراد آقای جعفر الخلدی است که در کتاب «المنتظم» ابن جوزی آمده، ابن جوزی از بزرگان حنابله است، نقل این مطلب در این کتاب یعنی اینکه آقای جعفر الخلدی با این نوع توسلات، با این نوع اتسغاثه ها هیچ مشکلی نداشته است، «المنتظم فی تاریخ الملوک و الأمم» ابی الفرج، عبد الرحمن بن علی بن محمد بن جوزی متوفی 597، جلد 5، چاپ دارالکتب العلمیه بیروت لبنان هست، صفحه 346، حوادث سال 61، که در این سال ایشان روایتی را نقل می کند،

«سمعت جعفر الخلدی یقول»

از آقای جعفر الخلدی شنیدم که می گفت

«کان بی جرب عظیم»

در من یک بیماری برس بزرگی بود

المنتظم فی تاریخ الملوک و الأمم، عبد الرحمن بن علی بن محمد بن جوزی، چاپ دارالکتب العلمیه بیروت لبنان، ج5 ، ص346، حوادث سال 61

جرب یک نوع بیماری پوستی هست، که خیلی نفرت انگیز است برای دیگران

«فتمسحت بتراب قبر الحسین(ع)»

من آنجایی را که این بیماری را داشت به خاک قبر سید الشهدا (ع) مالیدم

«فغفوت فانتبهت ولیس علی منه شیء»

من چشمم خواب رفت وقتی بیدار شدم دیدم هیچ اثری دیگر از آن بیماری در من وجود ندارد

خب این روایت را آقای جعفر الخلدی نقل کرده، و باز در ادامه می گوید:

«و زرت قبرالحسین (ع) عند القبر فغفوت، عند القبر غفوت، فرأیت کأن القبر قد شق و خرج منه انسان فقال إلی أین یابن رسول الله فقال من ...»

مورد بحث ما این است که آقای جعفرالخلدی می گوید که من مشکلی داشتم بسیار سخت بیماری سخت پوستی داشتم و آنجایی که بیمار بود را به قبر سید الشهداء (ع) بخاک قبر آن حضرت، مالیدم و بیماری من شفا پیدا کرد؛ همین مطلب را آقای کمال الدین عمر بن احمد ابن جراده در «بغیة الطلب فی تاریخ حلب» نقل کرده، چاپ دار الفکر با تحقیق دکتر سهیل زکی، جلد 6، صفحه 2657، همین داستان را نقل کرده، که عین همان که آنجا خدمت تان نشان دادم، وهمینطور در کتاب «الطیوریات» که برای آقای سیدعفی حنبلی است در اینجا هم آمده و کتاب های متعدد، که بعد محقق، که محققش آقای دسمان یحی معالی هست می گوید رجال این روایت سندش،

«رجال اسناده ثقات»

الطیوریات، محقق دسمان یحی معالی

سند روایت هم پس معتبر است، ولی می گوید

«هذا النص من منکرات الخلدی»

این دیگر وقتی محقق وهابی باشد خیلی بعید نیست این حرف ها را ما از آن بشنویم، به هر حال سندش معتبر است، و این آقایی که آقای جعفر الخلدی آمده این کار را انجام داده حالا از نظر شما منکر است، ناراحت کننده است با اعتقادات شما نمی سازد، دوست ندارید، خب دوست نداشته باشید ناراحت هستید، خب ناراحت باشید، عصبانی هستید بیشتر عصبانی باشید، مهم این است که مسلمان ها این مطالب را قبول داشتند، آقای ابوالفرج ابن جوزی و همینطور بقیه علمای اهل سنت این مطلب را در کتاب هایشان نقل کردند و از او شرک و کفر و این مسائلی که شما فهمیدید نفهمیدند، سند روایت هم که معتبر است حالا من این آقای جعفر الخلدی را هم خدمت تان معرفی کنم که چه کسی هست، در کتاب «البدایه و النهایه» آقای ابن کثیر شاگر ابن طیمیه، جلد12، چاپ دار ابن کثیر، چاپ دوم، چاپ 1431، صفحه 203، می گوید:

«جعفر بن محمد بن نصیر بن قاسم ابو محمد الخواص المعروف بالخلدی سمع الکثیر و حدث کثیر»

البدایه و النهایه، ابن کثیر، چاپ دار ابن کثیر، چاپ دوم، چاپ 1431، ج 12، ص 203

از خیلی از اساتید حدیث شنیده و حدیث هم زیاد نقل کرده 60 بار حج رفته

«و کان ثقة الصدوقاً الدیِّنا»

خب خیلی مهم است این مسئله، روایتی با سند صحیح از آقای جعفر ابن محمد خلدی نقل شده که آدم ثقه ای بوده از دیدگاه اهل سنت، راست گو بوده و متدین، و چنین آدمی با مالیدن بدن خودش به خاک قبر سید الشهداء (ع) حاجت خودش را گرفته، خب این استغاثه است دیگر، این تبرک است دیگر، این توسل است دیگر، هر چیزی که می خواهید اسمش را بگذارید از دیدگاه وهابی ها این منکر است، شرک است کفر است، فلان است فلان است، ولی علمای اهل سنت جایز می دانند و می دانستند، و همینطور ابن جوزی، در همان کتاب «المنتظم» جلد 14، دقیقاً همین مطلب را نقل می کند

«جعفر بن محمد بن نصیر بن قاسم ابو محمد الخواص المعروف بالخلدی سافر الکثیر و سمع حدیث الکثیر... ثقة الصدوق الدیِّناً»

البدایه و النهایه، ابن کثیر، چاپ دار ابن کثیر، چاپ دوم، چاپ 1431، ج 14، ص 203

و 60 حج هم که انجام داده ایشان، در رمضان این سال ایشان از دنیا رفته رمضان سال 348، در قرن چهارم زندگی می کرده در رمضا سال 348 هم این آقا از دنیا رفته، بنابر این این مستند اول که یکی از بزرگان اهل سنت، که ثقه بوده و راستگو بوده و متدین بوده، آمده از قبر سید الشهداء (ع) حاجت خودش را گرفته بیماری اش شفا پیدا کرده، و خداوند به برکت، وجود سید الشهداء (ع) و خاک قبر آن حضرت این عالم سنی را شفا داده، باز کسان دیگر که به قبر امام حسین (ع) حاجت خودشان را گرفتند باز کسان دیگری هم هستند، از جمله آقای نبوی در کتاب «تهذیب الأسماء و الغات» خودش، خب آقای نبوی انسان بسیار بزرگی است شارح صحیح مسلم هست، و مهمترین کتاب فقهی شافعی ها، یعنی کتاب «المجموع» را نوشته و آدم خیلی بزرگی است در کتاب تهذیب الأسماء و اللغات خودش، الجزء الاول من القسم الأول صفحه 163، در شرح حالا سید الشهداء (ع) نقل می کند که آن حضرت در روز 10 عاشورا، در کربلا به شهادت رسید

«و قبره مشهور، یزار و یتبکر به»

قبر سید الشهدا (ع) مشهور است زیارت می شود و به آن تبرک می شود

تهذیب الأسماء و اللغیا، نبوی، جزء الاول من القسم اول، ص 163

مگر تبرک شرک نیست، آقای نبوی این چه حرفی است تو داری می زنی وهابی ها می گویند شرک است، شما می گویی نه، ولی عالم سنی با وهابی تفاوت دارد، و همینطور آقای شبراوی، شافعی در کتاب «الإتحاف بحب الأشراف» شیخ عبد الله بن منحمد عامر شبراوی شافعی، در این کتاب داستان عجیبی را نقل می کند در «کرامات حضرت سید الشهداء (ع)» صفحه 203، در «شرح حال» آقای شمس الدین القعوینی، که می گوید در ساکن کربلا بوده نزدیکیه مشهد سید الشهداء (ع)

«حصل له ضرر فی عینیه فکیف بصره»

چشمش بیماری پیدا کرد و بینایی خودش را از دست داد

شرح حال، شمس الدینالقعوینی،

ایشان چکار می کرد هر روز وقتی نماز صبح را می خواند

«و کان کل یوم إذا صلی الصبح فی مشهد الإمام حسین (ع) یقف علی باب الضریح الشریف،»

می آمد هر روز صبح بعد از نماز صبح روبروی ضریح سید الشهداء (ع) می ایستاد و می گفت

«یا سیدی أنا جارک»

آقای من من هسمایه  تو هستم

«و قد کف بصری»

چشمم را از دست دادم،

«و اطلب من الله بواسطتک أن یرد علیّ و لو عیناً واحد»

من همسایه تو هستم، آقای من من چشمم را از دست دادم، از خدا با واسطه تو می خواهم که خدا چشمم را برگرداند، دارد توسل می کند به سید الشهداء (ع)، حتی اگر شده یک چشمم را، حالا دو چشم را منت زیاد می توانید بگذارید دو چشم، ولی خب اگر شده یک چشم من را برگردان، خب علمای اهل سنت آقای شبراوی شافعی در کتاب خودش نقل کرده، و نگفته اینها شرک است و اینها کفر است واز این مسائل باز در ادامه در صفحه 204، نقل می کند، که می خوابد و پیغمبر را می بیند و اصحاب را می بیند که حالا داستانش طولانی است، که رسول خدا به سید الشهداء دستور می دهد به امیرالمؤمنین (ع) دستور می هد  که برو یک سرمه به چشم این آقا بکش و امیرالمؤمنین در آنجا می آید سرمه ای می کشد به چشم این آقایی که بیمار است، و آنجا چشمش خوب می شود، ان شاء الله دوستان عزیز می روند و اصل کتاب را می بینند حالا مفصل است داستان های دیگری هم ایشان نقل کرده، بنابر این دیدگاه اهل سنت هم استغاثه هم تبرک و هم توسل به قبر سید الشداء (ع) هیچ اشکالی نداشته و در طول تاریخ اینهاه انجام می دادند تا اینکه وهابی ها آمدند و اختلافات را بین مسلمان ها انداختند؛ و جالب است یک روایت خیلی زیبا در کتاب «مجمع الزوائد» آقای هیثمی نقل شده، مجمع الزوائد و منبع الفوائد آقای حافظ نور الدین علی بن ابوبکر بن سلیمان هیثمی مصری، جلد9،  صفحه 222، که روایت را می گوید همه راویانش ثقه هستند، من از ایجا خدمت تان نشان می دهم که کامل دیده بشود،

«عن ابی هرثمه، قال کنت مع علی رضی الله عنه بنحر کربلا»

با امیرالمؤمنین در کنار نحر کربلا بودم

«فمرّ بشجرة تحتها بعر غزلان»

مجمع الزوائد و منبع الفوائد، حافظ نور الدین علی بن ابوبکر بن سلیمان هیثمی،ج9، ص 222

امیرالمؤمنین از کنار یک دختی گذشت که زیر این درخ دوتا آهو آنجا پهن کرده بودن، آنها را گرفت بو کرد و فرمود،

«یحشر من هذا الزهر سبعون الفاً یدخلون الجنة بغیر حساب»

از پشت این منطقه از اینجا 70 هزار نفر وارد بهشت می شوند بدون اینکه حساب و کتاب بشوند

اصلاً حساب و کتاب ندارند، می گوید اینروایت را طبرانی نقل کرده تمام راویان ثقه هستند، خب شهدای کربلا که قطعاً اهل بهشت هستند، خب 70 نفر 72 نفر،یا حد اکثر تا 140 نفر شمردند، بیشتر نبودند، اینها چه کسانی هستند، که از کنار قبر سید الشهداء (ع) برمی خیزند وهمگی وارد بهشت می شوند بدون حساب وکتاب، خب اینها همه ثابت می کند عده ای از مسلمان ها اعتقاد دارند به سید الشهداء (ع) می آیند کنار قبر آن حضرت و آنجا ناله می کنند زاری می کنند عزاداری می کنند توسل می کنند استغاثه می کنند، هرکار دیگری که آنجا انجام می دهند از کنار قبر سید الشهداء (ع) به برکت قبر سید الشهداء (ع) و به برکت خون هایی که در آنجا ریخته شده، 70 هزار نفر، حالا این 70 هزاری که می گوید عدد کثیر هست دیگر قطعاً خیلی بیشتر از اینها هست و همه کسانی که آنجا هستند، اینها مستقیم وارد بهشت می شوند و اصلاً حساب و کتاب ندارد، و آقای هیثمی می گوید:

«رواه طبرانی و رجاله ثقات»

این روایت را طبرانی نقل کرده و تمام راویانش هم ثقه هستند،

این هم یک روایتی که در منابع اهل سنت بود، سندش هم صحیح بود، که 70 هزار نفر از کنار قبر سید الشهداء (ع) محشور می شوند در روز قیامت بدون حساب و کتاب.

خب این روایات منابع اهل سنت بود که خدمت تان نشان دادیم خب مستند و منبع و بحث در این باره زیاد هست، فکر می کنم همین اندازه کافی باشد، امیدوار هستیم که خداوند ما را جزء زائران آن حضرت قرار بدهد چون هر شیعه ای واجب است برایش یک بار حتماً، حالا طبق روایات اگر وجوب را وجوب عادی بگیریم که واجب است، و حداقل می توانیم بعنوان مستحب مأکد حداقل بگیریم، حالا من روایتی از کتاب های شیعه در این زمینه نشان بدهم که روایتی در کتاب شریف «کامل الزیارات» نقل شده، این یکی از بهترین و قوی ترین منابع شیعه در بحث زیارات است، دیگر، که کتاب معتبری است نویسنده از بزرگان شیعه است، ابوالقاسم جعفر بن  محمد بن قلویه قمی، متوفای 368، روایتی هم که نقل کرده سندش معتبر است از محمد بن مسلم، از امام ابی جعفر محمد بن علی، امام باقر (ع) که می فرماید:

«مروا شیعتنا بزیارت قبر الحسین (ع)»

دستور می دهد شیعیان ما به زیارت قبر سید الشهداء (ع) حتماً بروند،

«فإنّ نیانه مفترض علی کل مؤمن یقر للحسین بالإمامة من الله عز و جل»

آمدن به زیارت قبر امام حسین بر هر مؤمنی که اقرار دارد به امامت امام حسین واجب است

کامل الزیارات، قلویه قمی،

این روایت که با سند معتبر هم نقل شده، همه از بزرگان شیعه هستند، تمام روات این روایت، از بزرگان شیعه هستند، پدر ابن قلویه، محمد بن حسن بن ولید، حسن بن متیل، محمد بن حسن سفار، احمد بن ابی عبد الله برقی حسن بن علی فضال، ابو ایوب بن ابراهیم بن عثمان خزاز، محمد بن مسلم همه اینها از بزرگان شیعه هستند روایت سندش صحیح است، و دستور امام باقر (ع) هست و امیدوار هستیم که به زودی راه کربلا باز بشود و این بیماری که راه کربلا را برای ما بسته را ان شاء الله بزودی خداوند به حق سید الشهداء (ع) این بیماری را رفع کند، همه ما از دست این بیماری خلاص بشویم راه کربلا باز بشود و همگی باز هم مثل سالهای قبل بتوانیم به زیارت آن حضرت برویم و ان شاء الله جرء آن 70 هزار نفری باشیم که بدون حساب و کتاب وارد بهشت می شویم،

از همه بینندگان عزیزی که تا این لحظه ما را تحمل کردند و شنیدند سخنان مان را و روایات را شنیدند و مسائل را شنیدند، سپاس گذار هستیم امیدوار هستم که باز هم بتوانیم در خدمت تان باشیم

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته


  
  • حسین

    1 فروردين 1400 - ساعت 09:46

    مطالب عالی بود اما امان از تعصب وجهالت

    0 0

دانش افزایی حسینی>

دانش افزایی حسینی شبکه ولی عصر حجت الاسلام یزدانی