شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج)
عصر ایمان حجت الاسلام و المسلمین عباسی

قسمت بیست و نهم برنامه عصر ایمان با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین عباسی


 

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ : 30 اسفند 1399

برنامه:عصر ایمان

مجری:

بسم الله الرحمن الرحیم

یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ یَا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ

 عرض تبریک عرض سلام عرض ادب و احترام خدمت همۀ شما بینندگان عزیز و محترم شبکه جهانی حضرت ولی عصر، آرزوی سال سراسر موفقیت و شادی و رشد و تعالی و معرفت روزافزون اهل‌بیت برای همۀ شما بینندگان عزیز و محترم دارم در آستانه بهار سال 1400 شمسی هستیم امیدوار هستم که إن شاء الله این بهار و این سال روشن بشود و مزین بشود و منور بشود به وجود حضرت حجت و إن شاء الله با ظهور ایشان ما شاهد بهار حقیقی انسان ها باشیم، خیلی خوشحال هستم که در شب اول سال در برنامه عصر ایمان در خدمت شما بینندگان عزیز و محترم هستیم، همچنین مثل همیشه در خدمت استاد و کارشناس محترم برنامه حاج آقای عباسی، از ایشان هم خواهش می کنم عرض سلامی خدمت شما داشته باشند در ادامه برنامه مثل همیشه با موضوع برنامه در خدمت شما بینندگان عزیز و محترم خواهیم بود، حاج آقا سلام علیکم و رحمة الله سال نو مبارک بفرمایید.

استاد عباسی:

سلام علیکم و رحمة الله

بنده هم عرض سلام و ادب و احترام دارم محضر بینندگان عزیز و گرامی شبکه جهانی حضرت ولی عصر (ارواحنا له الفداء) و همین‌طور تبریک عرض می کنم سال نو را که بر اساس روایات مناسبت های خیلی خاصی هم در این ایام هست در رابطه با عید سید غدیر خم که غدیر شمسی به حساب می آید و مناسبت های بسیار زیبای دیگر و امیدوار هستم که این سال، سال سراسر سرور و سراسر نشاط و سراسر معنویت و إن شاء الله سال ظهور مولایمان حضرت ولی عصر (ارواحنا له الفداء) باشد.

مجری:

خیلی ممنون و متشکر.

سر سبز ترین بهار برگرد

ای صاحب ذوالفقار برگرد

این سال گذشت بی تو مولا

مردیم ز انتظار برگرد

می خواهم خواهش کنم از حاج آقای عباسی ابتدای برنامه یک چند دقیقۀ در مورد سال نو، تحویل سال و نوروز و آنچه که در روایات ما هست و اگر نکاتی دارند راجع به عید نوروز برای ما بفرمایند به بهانۀ اینکه در شب اول سال 1400 هستیم، إن شاء الله در ادامه برنامه در خدمت شما بینندگان عزیز خواهیم بود، حاج آقا بفرمایید.

استاد عباسی:

بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین إنه خیر ناصر و معین و به نستعین إنه خیر ناصر و معین ثم صلاة و السلام علی سیدنا و نبینا ابالقاسم مصطفی محمد و علی اهل‌بیته الطیبین الطاهرین و لعن دائم علی اعدائهم اجمعین إلی قیام یوم الدین

بسم الله الرحمن الرحیم اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً

در روایات ما همانطوری که بخشی از آن را صاحب مفتح الجنان نقل کرده است از معلي بن خنيس در رابطه با نوروز روایاتی از اهل‌بیت (ع) به ما رسیده است، نماز با فضیلتی برای روز اول نوروز بعد از نماز ظهر و عصر وجود دارد و نقل شده که این نماز، نماز بسیار با فضیلتی است، آداب دیگری دارد نوروز مانند لباس پاکیزه پوشیدن، عطر استعمال کردن، و اعمال دیگر این‌چنینی که بسیار با فضیلت هست در روایات، از طرف دیگر هم ما در روایات درباره نوروز داریم که در این روز اتفاقات بسیار زیبای به وقوع پیوسته از جمله روزی است که پیغمبر امر کردند به مردم که با امیرالمؤمنین به عنوان امیرالمؤمنین بیعت بکنند در جریان غدیر خم بیعت با امیرالمؤمنین اتفاق افتاده، غدیر شمسی هست یعنی سالی که غدیر واقع شده در نوروز اتفاق افتاده است و به این تاریخ و به این زمان بوده و بسیاری از اتفاقات خوب مانند نشستن کشتی حضرت نوح بر کوه جودی در این زمان اتفاق افتاده و معصومین تأیید کردند نوروز را بر اساس روایاتی که موجود است و ما می بینیم که صاحبان فتوا هم فتوای به بعضی از روایات در باب نوروز داده اند، آن چیزی که من می خواهم نسبت به آن اشاره بکنم اینکه اهل‌بیت فرمودند هیچ نوروز نمی آید الی اینکه ما در آن روز متوقع ظهور حضرت ولی عصر (ارواحنا له الفداء) هستیم.

می خواهم از بین همۀ آداب نوروز و قبل از نوروز به این آداب اشاره بکنم؛ خانه تکانی و آماده شدن برای نوروز قبل از نوروز از آن صفات خیلی خیلی پسندیده هست که اگر بخواهیم ما حرف از انتظار بزنیم می توانیم بهترین تشبیه را به همین ماجرا داشته باشیم از مدت ها قبل از عید نوروز مردم دارند خانه تکانی می کنند، دارند تغییراتی در خانه ایجاد می کنند، منتظر می شوند برای نوروز، منتظر می شوند برای آمدن مهمان، بهترین لباس را تهیه می کنند و آن‌طوری که در وسعشان هست حتی برای غذا در ایام نوروز و پذیرای از مهمان در نوروز مقدماتی را فراهم می کنند و برنامه ریزی می کنند، این ویژگی که در روایات هم به آن اشاره شده که این نوروز روز با عظمتی بود که عجم و ایرانی ها اهتمام به آن پیدا کردند و دیگران آن را رها کردند و بخشی از کسانی که غیر عجم بودند آن را کنار گذاشتند در حالی که صفت پسندیدۀ هست اگر ما بخواهیم از این ویژگی استفاده بکنیم و تشبیه بکنیم می توانیم بگوییم منتظر واقعی باید این‌گونه انتظار داشته باشد، یعنی چه؟ یعنی اینکه اگر ما قرار است منتظر واقعی حضرت ولی عصر (ارواحنا له الفداء) باشیم مانند مردمی که، مانند جمع خودمان، مردمی که، ایرانی  های که، تاجک  های که، افغان  های که، و هر کسی که نوروز را گرامی می دارد همان گونه که آماده می کنیم هم خودمان را هم خانۀ خودمان را هم جامعه خودمان را برای رسیدن بهار، شما می بینید این ایام که می شود تمام خیابان  ها در حال کاشت درخت و در حال رنگ زدن این جدول  ها و در حال ترمیم اسفالت ها و خیلی اتفاقات دارد می افتد در جامعه در خانه در افراد، خرید وسایل و انتظار برای آمدن سال نو اگر کسی می خواهد منتظر واقعی شود این گونه باید منتظر شود، اصلاً وقتی می گوییم انتظار یعنی همین، یعنی چه؟ یعنی اینکه ما می دانیم قرار است حضرت ولی عصر (ارواحنا له الفداء) روزی إن شاء الله ظهور پیدا بکند که إن شاء الله نزدیک باشد، باید چه کاری برای این انجام بدهیم؟ اگر آلودگی در وجودمان است آلودگی را بر ظرف بکنیم، اگر کاری برای زمانی که می  آیند لازم هست انجام بدهیم مقدماتی را فراهم بکنیم مقدمات را فراهم بکنیم و چه با ارزش  تر از این؟ حالا الآن امسال یک سال ویژه  تر هم هست در رابطه با مسئله موعود و در رابطه با مسئله منجی و حضرت ولی عصر (ارواحنا له الفداء) و آن اینکه اولاً در همین ایام نوروز ما میلاد با برکت حضرت ولی عصر (ارواحنا له الفداء) را داریم در نیمه شعبان و امسال مزین به دوتا نیمه شعبان هست باز ما در اسفندماه هم نیمه شعبان دیگری را دو سه روز به سال جدید یعنی سال 401 هم ما نیمه شعبان دیگری را داریم لذا باید آمادگی ویژه پیدا بکنیم باید تلاش ویژه بکنیم باید به هر شکلی که هست خودمان را نزدیک به حضرت و آماده برای ظهور بکنیم که اگر بخواهیم بگوییم امسال را یک تعبیری برایش استفاده بکنیم می شود بگوییم امسال باید سال رجوع و بازگشت ما به سمت امام زمان (عج) باشد، اگر ما نخواهیم این توجه را پیدا بکنیم که اگر قرار است مشکلات بر طرف شود با ظهور بر طرف خواهد شد همۀ اتفاقات خوب عالَم مقدمۀ باید باشد برای ظهور حضرت ولی عصر (ارواحنا له الفداء) لذا دعوت من از بینندگان عزیزمان این هست که این ایامی که ایام تعطیلات نوروز هست مهمانی می روند مسافرت می روند اولاً بیان نام حضرت و ذکر حضرت و توجه به حضرت را در مجالس مان و بین خودمان باید بیشتر بشود بدانیم تا حضرت مسئله ظهور در بین ما پُر رنگ نشود گرفتاری های ما برطرف نخواهد شد «وَأَكْثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِيلِ الْفَرَجِ فَإِنَّ ذَلِكَ فَرَجُكُم‏» فرج شیعیان امیرالمؤمنین در دعای برای ظهور حضرت ولی عصر (ارواحنا له الفداء) هست حالا که امسال در تعطیلات نوروز و در ایام شادی عمومی و ملی ما هست جشن های نیمه شعبان را به بهترین شکل برگزار بکنیم ایام مهدویت و ایام مربوط به حضرت ولی عصر (ارواحنا له الفداء) را پُر شور برگزار بکنیم و سعی بکنیم که یک ارتباط ویژۀ با حضرت ولی عصر (ارواحنا له الفداء) در این ایام پیدا بکنیم اگر ما یک برنامه روزانه داشته باشیم روزانه آنچه که بعضی از مراجع بزرگوار هم توصیه فرمودند که ما هر روز یک سوره یاسین هدیه به مولای مان حضرت ولی عصر (ارواحنا له الفداء) بکنیم قرائتش را و زیارت آل یاسین که زیارت امام زمان هست به عنوان امام حی و حاضر در زمان ما که ما باید با او ارتباط داشته باشیم و از او مدت بگیریم و او پشتوانه ما و پشتیبان ما و پدر مهربان واقعی ما هست إن شاء الله در این ایام شروعش در این أیام نوروز باشد خدای نکرده به غفلت نگذرد یعنی این نباشد که همۀ 24 ساعت حواس مان به چیزهای دیگر از مسائل تفریح و استراحت باشد و خدای نکرده غافل از امام زمان مان بشویم غافل از معنویات بشویم، توجه ویژه که در این ایام هدیه قرآن خدمت حضرت ولی عصر، دعاها و شرکت در مراسم های مذهبی که ما روزهای آینده خواهیم داشت در ایام نیمه شعبان إن شاء الله داشته باشیم، اگر همه با هم دست به دست هم بدهیم و إن شاء الله شب نیمه شعبان هم ساعت نه شب، سال گذشته هم این اتفاق افتاد ساعت یازده بود، ساعت نه هم اعلام شد، حالا ساعت نه، ساعت یازده، همه با همدیگر دست به دست همدیگر یا صاحب الزمان أدرکنی واقعاً خودمان را مضطرب بدانیم که تنها راه نجات ما مولای ما حضرت بقیه الله الاعظم (رُوحِی وَ اَرْواحُ الْعَالَمیِنَ لِتُرابِ مَقْدَمِه اَلْفدَاء) هست باشیم إن شاء الله.

مجری:

خیلی ممنون و متشکر

ای کاش که انتظار معنی می شد،

بی تابی جویبار معنی میشد،

وقتی که سحر شکوفه صبح دمید،

با آمدنت بهار معنی میشد.

موضوع برنامه عصر ایمان بحث اجتهاد و تقلید و مباحثی است که بین اصولیین و اخباریین به اصطلاح نکات اختلافی هست ما در برنامه عصر ایمان در سال گذشته که این برنامه در سال 1399 که آغاز شد شاهد طرح موضوعات مختلفی از طرف کارشناس محترم برنامه حاج آقای عباسی بودیم دوستان با دیدگاهای مختلف خدا را شکر در برنامه حضور داشتند و نظرات شان را گفتند و بحث کردیم و انتقاد کردیم و پاسخ دادیم، این روال را إن شاءالله سعی می کنیم و برنامۀمان هست که إن شاءالله در سال جدید هم با همین روال یعنی برنامه چالشی و همراه با گفتگو از سمت طرفین إن شاءالله این برنامه را ادامه بدهیم و إن شاءالله همین امشب هم ما منتظر تماس ها و نظرات و سؤالات  شما در مورد بحث  های مطرح شده توسط حاج آقای عباسی هستیم.

یکی از مباحثی که مورد اختلاف اصولیین و اخباریین هست بحث حجیت ظاهر قرآن یا حجیت ظواهر قرآن است؛ اخباریین ظواهر قرآن را حجت نمی دانند اصولیین می دانند، چگونگی این و نحوۀ این حجت دانستن را حاج آقای عباسی برای ما خواهند گفت، حاج آقا بفرمایید.

استاد عباسی:

بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین إنه خیر ناصر و معین و به نستعین إنه خیر ناصر و معین

بحثی که در ادامه مباحث مان در رابطه با بحث اخباری گری مطرح می کنیم در رابطه با حجیت ظواهر قرآن هست؛ همان‌طور که شما اشاره کردید جریان اخباری گری ظواهر قرآنی را که از اهل‌بیت روایت در باره آن وجود داشته باشد و در تأیید آن فقط و فقط آنها را می پذیرند یعنی اساساً می گویند که هیچ برداشت و استفادۀ از قرآن بدون اینکه یک روایتی در باب آن وجود داشته باشد امکان پذیر نیست.

مجری:

در آیات الآأحکام یا در همۀ آیات؟

استاد عباسی:

اساساً هر آیه ی، یعنی اختلاف ما اینجا در بحث آیات الأحکام است اما آیات دیگر را هم به همین عنوان می گویند اساساً حجت نیستند ظواهر قرآن إلی اینکه یک روایت در تأیید آن آمده باشد؛ در طرف مقابل جریان اصولی می گوید که نه، ما ظواهر قرآن را به نفسه حجت می دانیم منتهی با یک بررسی و آن بررسی این هست که ببینیم مخالفی از آیات قرآن یا از روایات در باره آن وجود نداشته باشد یعنی اگر ما یک آیه ی را بررسی کردیم دیدیم هیچ روایتی از امام معصوم در مقابل این آیه ظاهر این آیه نیامده که مثلاً بگوید ظاهر این آیه این نیست این است که ما می گوییم، یک تحویلی داشته باشد یک تفسیری ظاهر این آیه داشته باشد غیر از آن چیزی که ظاهر دارد می گوید، اگر آیه ی را این‌گونه پیدا کردیم که هیچ روایتی برخلاف ظاهر آن وجود ندارد می توانیم به آن استناد کنیم و آیاتی هم که معید دارد که خب دیگر آن هم که دیگر مشترک می شود و هر دو می گویند که آنها قابل استفاده است، اشکال کجا به وجود می آید؟ اشکال اینجا به وجود می آید که ما واقعاً اگر قرار باشد که ظاهر آیات حجت نباشد آن وقت در سنجش خود روایات هم حتی ممکن است به مشکل برخورد پیدا بکنیم چون خیلی از روایات دستور به این دادند که روایات ما اهل‌بیت را شما به قرآن عرضه بکنید، اگر قرار باشد که ما خود قرآن را باز دو مرتبه بخواهیم با روایات صرفاً یعنی هیچ استقلالی در این موضوع نداشته باشد و کاملاً منوط به این باشد به مشکل برخورد خواهیم کرد که حالا ما پاسخ عرض خواهیم کرد، من می خواهم بعضی از نظرات این‌ها یا حتی روایتی اگر به آن استناد کردند عرض بکنم تا پاسخ بدهیم؛ آقای ملا محمد امین استرأبادی در کتاب «الفوائد المدنیه» صفحه 104

«ﻻ ﻳﺠﻮﺯ ﺍﺳــﺘﻨﺒﺎﻁ ﺍﻷﺣــﻜﺎﻡ ﺍﻟﻨﻈﺮﻳﺔ ﻣﻦ ﻇﻮﺍﻫﺮ ﻛﺘﺎﺏ ﺍﷲ»

باز ایشان می گوید که

«إن استنباط الأحكام النظریة من كتاب الله ومن السنة النبیة شغلهم لا شغل الرأیه»

الفوائد المدنیه، ملا محمد امین استرأبادی، ص 104

یعنی استباط احکام نظریه از کتاب خدا و از سنت پیامبر وظیفه و جایگاه اهل‌بیت (ع) هست نه جایگاه رأیت، ما مردیم هستیم که فقط باید نگاه بکنیم به کلام اهل‌بیت (ع) و لا غیر و آنها اگر می خواهند از آیات قرآن استفاده کنند استفاده کنند، بعد ایشان ادامه می دهد

«محللاً بأنه بأمر الله تعلی خص امیرالمؤمنین و اولاده الطاهرین بتعلیم ناسخ القرآن و  منسوخ و باتعلیم ما هود المراد منه»

الفوائد المدنیه، ملا محمد امین استرأبادی، ص 354

می گوید دلیلش هم این هست که به امر خدای متعال امیرالمؤمنین و اهل‌بیت (ع) اولاد طاهرین ایشان اختصاص پیدا کردند به این موضوع که ماسخ قرآن را از منسوخ آن برای ما بگویند تعلیم بدهند آن چیزی که مراد از آیات قرآن هست، تعلیم اینکه هر آیۀ از قرآن باقی بر ظاهر آن هست یا نیست، این‌ها بر اساس آن چیزی که فقط اهل‌بیت (ع) به ما می گویند، این‌ها از «الفوائد المدنیه» صفحه 354.بعد ایشان می گوید احادیثی وجود دارد

«إن احادیث هم صریحة فی أن مراده تعالی فی قوله لعلم الذین یستنبطونهم منهم و من نظائره اهل الذکر (ع) خاصّه لا صاحب الملک من الرَعیه»

یعنی می گوید آیات قرآن، روایات فراوانی وجود دارد که آیات قرآن که در باره استنباط از قرآن هست این‌ها مخصوص به اهل‌بیت (ع) هست مثل آیه ذکر مثل آیه استنباط از آیات قرآن که در این رابطه آمده.

یک روایاتی را نقل می کنند هم ایشان استناد کرده هم مثلاً شیح حر عاملی یک بابی را آورده باب «معدن جواز استناط الأحکام النظریه من ظواهر القرآن» باب عدم جواز استنباط احکام از ظواهر قرآن؛ در کتاب «وسایل الشیعه» شیح حر عاملی متوفی 1104 هستند ایشان، در جلد 27 از این کتاب، چاپ  و تحقیق مؤسسة آل البیت لإحیاء التراث در صفحه 202 کتاب القضاء، ابواب صفات القاضی، یک روایتی اینجا هست که از همان روایاتی است که مورد استناد آقایان هست که

«من فسّر القرآن برأیه»

اگر کسی قرآن را به رأی و نظر خودش بیاید تفسیر بکند

«إن أصحاب لم یوجر و إن أخطأ خرّ أبعد من السماء»

اگر این شخص درست بیاید و تفسیر بکند این اجری نمی برد به خاطر اینکه  تفسیر به رأی است شخصاً آمده یک چیزی برداشت کرده اگر برداشت او درست دربیاید اجری نمی برد و اگر برداشت او اشتباه دربیاید این به اندازه از آسمان ها هم از دین دورتر شده، یعنی فاصله ای که آسمان ها پیدا می کنند از دین دورتر شده. این یک روایت در رابطه با این ماجرا.

مجری:

این روایتی است که شیح حر عاملی رحمت الله علیه این را از قول امام صادق (ع) می آورد در مورد تفسیر به رأی،تفسیر به رأی در نزداصولیین هم جایگاهش مذموم است یعنی نهی شده از تفسیر به رأی،برداشت ما از تفسیر به رأی چه است حاج آقا؟

استاد عباسی:

من اشاره به یکی دوتا دیگر از مواردی که دارند، از روایات دیگر یکی دوتا روایت را که بدانند که ما روایات را می خوانیم؛ اگر در این روایت گفت اگر کسی تفسیر به رأی بکند سقوطی خواهد کرد که به اندازۀ که از آسمان تا زمین سقوط بکند سقوط او بدتر خواهد بود.

مجری:

آن اگر اشتباه، اگر دست هم تفسیر بکند باز هم اجری نمی برد

استاد عباسی:

بله آن تفسیری که به تفسیر به رأی باشد بله، باز در همین جلد 27

«لیس شیء ابعد من قلوب الرجال»

باب را هم که عرض کردیم باب 13، عدم جواز استنباط الأحکام النظریه من ظواهر القرآن، بابی که ایشان آورده و دیدگاهی که ایشان دارد

«لیس شء ابعد من قلوب الرجال»

روایت از امام صادق (ع) هست

«من تفسیر القرآن»

هیچ چیزی از قلوب و عقل قرآن دورتر از تفسیر قرآن نیست، اینکه بخواهند خودشان آیه ای از قرآن را و مواردی از قرآن را بخواهند تفسیر بکنند، این هم یک روایت، این استدلال این‌ها و روایات این چنین که می آورند، همان‌طور که شما گفتید باید پاسخ بدهیم که آیا دارد تفسیر به رأی اتفاق می  افتد یا حتی تفسیر مستقیم دارد  اتفاق می افتد یا شخصی اتفاق می افتد ولو اینکه تفسیر به رأی آن‌چنانی نباشد و در بحث ظواهر حتی تفسیر به حساب می آید یا نه تفسیر هم به حساب نمی آید ما می خواهیم که بگوییم که اخذ به ظاهر اصلاً تفسیر نیست، یعنی اینکه خدا و پیامبر سخنی را فرمودند اگر ما بخواهیم به ظاهر این آیه یا این روایت تمسک بکنیم و مطرح بکنیم آن را این تفسیر به‌حساب نمی آید،

مجری:

چون حاج آقا اتهام، اتهام بزرگی است، اتهام تفسیر به رأی اتهام کمی نیست شما می فرمایید اگر ما به ظاهر عمل بکنیم دچار تفسیر به رأی نشدیم، حالا برداشت من است اگر اشتباه می کنم شما تصحیح بفرمایید، اگر از آیه ای از ظاهرش نه ، بگوییم این آیه می خواهد این را بگوید یک تفسیری بکنیم آن می شود تفسیر به رأی.

استاد عباسی:

بله یعنی مطلبی را بخواهیم از دل آیه بیرون بکشیم که از ظاهر آیه به دست نمی آید این می شود تفسیر به رأی اما اگر ما هستیم و خود کلمات قرآن ، این را می خواهیم ببینیم تالی فاسد این قصه این است که اساساً کلمات قرآن از حجیت می افتد.

مجری:

اساساً قرآن از حجیت می افتد

استاد عباسی:

یعنی ما دیگر،اصلاً نمی توانیم برویم سراغ قرآن نمی توانیم دیگر قرآن بخوانیم، این همه آیاتی که می رسیم در رابطه در تعقل در قرآن و تدبر در قرآن هست اساساً این‌ها همه از حجیت می  افتد.

مجری:

یک نکته دیگر هم هست حاج آقا باز دوباره غیر از اینکه کلمات قرآن و قرآن ممکن است از حجیت بیافتد نعوذبالله از آن طرف با دچار اتهام  هایی می  شویم از جانب وهابیت و اهل سنت که شما قرآن را کنار گذاشتید یعنی این وجهش هم هست، دیگر درست است؟

استاد عباسی:

بله به این سمت هم می رود که شما خود قرآن خودتان را قرآنی که باید قبول داشته باشید قرآن را قبول ندارید و کنار می گذارید، حالا پاسخ شیخ انصاری را در رابطه با این، یعنی پاسخی را که دادند را بررسی بکنیم؛ در کتاب «فرائد الاصول» شیخ اعظم شیخ مرتضی انصاری (اعلی الله مقامه الشریف) متوفی 1281 هجری قمری، در جلد اول کتاب شان صفحه 142 ایشان بعد از نقل نظرات و دیدگاه های آقایان در این رابطه پاسخ می دهند

«الجواب عن الاستدلال بالأخبار؛ أنها لا تدل علی المنع عن العمل باالظواهر الواضحة المعنى بعد الفحص عن نسخها وتخصيصها وإرادة خلاف ظاهرها في الأخبار»

فرائد الاصول، شیخ مرتضی انصاری، متوفی 1281هه ق، ج 1، ص 142

می گوید:

 منعی وجود ندارد که عمل بشود به ظواهری که واضح است معنای آنها بعد از اینکه فحص کردیم تفحص کردیم که نسخی تخصیصی چیزی نسبت به این آیه اتفاق نیفتاده

«وإرادة خلاف ظاهرها في الأخبار، إذ من المعلوم أن هذا لا يسمى تفسيرا»

و اینکه ارادۀ خلاف ظاهر آن آیه در اخبار به وجود نیامده باشد یعنی این نباشد که آیه قرآن ظاهرش مطلبی را بگوید امام معصوم خلاف ظاهر آمده باشد و  تفسیر کرده باشد که منظور این آیه این است درست است ظاهرش این است ولی مقصود این است خب جایی که امام معصوم می آید و مطلبی را بیان می کند اولویت پیدا می کند چون او آگاه به قرآن، او عالم به قرآن او مفسر واقعی و حقیقی قرآن هست

«إذ من المعلوم أن هذا لا يسمى تفسيرا»

اصلاً ما وقتی به خود ظاهر آیه  و به لغت  های آیه کار داریم این را اصلاً بهش تفسیر نمی گویند تفسیر آنجایی است که شما می خواهید یک توضیحاتی بدهید که در کلمات خود آیه نیامده در ظاهر آیه نیامده این می شود تفسیر

«فإن أحدا من العقلاء إذا رأى في كتاب مولاه»

دلیل دارد ایشان می آورد، اگر یکی از عقلا در کتاب مولای خودش بگوید

«أنه أمره بشئ بلسانه المتعارف في مخاطبته له»

ببیند که در کتابی یا در نوشته ای از مولای خودش یک دستوری به او داده شده که این به زبان مخاطب است

یعنی آقا من می  فهمم گفته فلان کار را باید انجام بدهی ،من می بینم این مولای من دستور داده، دستورش هم واضح و شفاف هست ،حالا می  گوید کلام مخاطب عربی باشد فارسی باشد، هیچ  کس شک نمی کند

«فعمل به وامتثله»

اصلاً کسی شک به خودش راه نمی دهد، این ممکن است منظورش یک چیز دیگر باشد؟ پیامک داده شما باید ساعت 8 فلان جا باشید، نه ممکن است، منظورش این باشد 8 که گفته مقصودش این باشد که اگر از 8 گذشت دو ساعت گذشت10 بیایم آنجا، آقا نوشته 8 باید فلان جا باشی، دستور واضح و شفاف است زبان هم همان زبان متعارف است نه از رمز استفاده شده، بله ما کاف، هاء، یاء، عین، صاد،(کهیعص)، را نمی فهمیم، متوجه نمی شویم اگر امام معصوم آمد گفت آقا کاف، هاء، یاء، عین، صاد،(کهیعص)، این معنا پیدا می کند می گوییم بله چشم، خودمان هم درکی نداریم از آن، اما اینکه آقا «إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ» وقتی بلند شدید خواستید نماز بخوانید وضو بگیرید وضو را هم این طوری بگیرید این ظاهر است، بله آنجایش که ما نفهمیدیم این ظاهر قرآن گفته مقدارها و این‌ها را همه را مشخص کرده کجاها را باید بشورید چطور باید بشورید ولی به ما نیامده بگوید که این دست را مثلاً من از سمت پایین به بالا گفته «إلی مرافق» این إلی مقدار را دارد نشان می دهد می گوید از اینجا تا اینجا، از اینجا تا اینجا ابتدا و انتها نیست مثلی اینکه من از قم به مشهد رفتم نیست مقدار است یعنی باید تا آرنج شسته بشود.

مجری:

مثال خوبی زدید حاج آقا یعنی همین مثال را می فرمایید در قرآن می فرماید «فاغسلوا إلی مرافق» ما می گوییم چون روایت از اهل‌بیت داریم که «إلی مرافق» را گفتند مقدار است و باید وقتی می خواهیم وضو بگیریم از بالا به پایین بریزیم، ما بر خلاف اهل سنت الآن داریم اینجا وضو می گیریم چون اینجا عمل به تفسیر اهل‌بیت از این آیه کردیم.

استاد عباسی:

عمل به تفسیر اهل‌بیت از این آیه کردیم که این إلی، إلی جهت نیست که جهت را شما از پاین باید به بالا بگیرید، نه، إلی مقدار است اصلاً در اهل سنت هم که انجام می  دهند باز در واقع هم اقوالی وجود دارد هم این را اصلاً واجب نمی دانند یعنی باز یکی از چیزها این هست که خود آنها هم این را بهتر می دانند مستحب می دانند و إلا جزو واجبات وضو نیست از پاین به بالا، منظور می خواستم عرض بکنم که اصل قصه را دیگر ما نمی آییم بگوییم این آیه قرآن گفته اگر روایتی هم در ضد آن نداریم باشد ما در هر صورت نمی  فهمیم، هیچی، ما در هر صورت توجه به آیه نمی کنیم، خود ائمه معصومین این ارشاد را دادند، اینجا یک مثال خوبی را ایشان زد که اگر مولای آمده باشد دستوری داده باشد با فهم عادی و عرفی اتفاق افتاده باشد باید آن عمل بشود

«لم یُعدّ هذا تفسیراً؛ إذ التفسیر کشف القناع»

تفسیر کجا اتفاق می افتد؟ می گوید به این اصلاً تفسیر نمی گویند، چرا؟ چون

«إذ التفسیر کشف القناع»

یعنی تفسیر کنار زدن پرده و إبهام است تفسیر یعنی اینکه جای که ما متوجه نشدیم برای ما توضیح بدهند که ما متوجه بشویم ولی آنجای که واضح هست ظاهر قرآن روشن است به آن روشن عمل می شود، بعد گفتند

«ثمّ لو سلّم کون مطلق حمل اللفظ علی معناه تفسیراً، لکن الظاهر أنَّ المراد بالرأی هو الاعتبار العقلی الظنی الراجع إلی الاستحسان»

می گوید حتی اگر ما «لو سلم» یعنی یک پله آمدیم تنزل کردیم گفتیم بر فرض که این باشد که هر بیان معنای از یک لفظ برداشتی از یک لفظ اسمش تفسیر باشد شما بگویید کلاً شما هر چه از این آیه فهمیدی می شود تفسیر، این باشد ما بپذیریم می گوییم باشد اصلاً این را می گویید باشد، ولی این دیگر تفسیر به رأی نمی شود تفسیر به رأیی که در روایات مذمت شده اشارۀ به چه دارد؟ اشارۀ به آن اعتبارهای عقلی ظنی دارد که مانند استحسان و مصالح مرسله و این‌های که در اهل سنت استفاده می شده که آنها یک برداشت های خاصی از آیه بوده نه برداشتی که همین ظاهر را ما فهمیدیم به همین بگوییم تفسیر به رأی، تفسیر به رأی آن بوده که من به نظرم می آید که این آیه با توجه به شرایط فعلی جامعه باید این‌گونه معنا شود این آیه را من این‌گونه، یعنی ظاهر را باز او دیگر معنا نمی کند او دارد رفته سراغ باطن، او رفته سراغ شرایط آن، سراغ حاشیه، مسائل مربوط به آن قضیه، این یکی از مواردی که ایشان آمدند و در این رابطه صحبت کردند.

باز ما از ایشان مورد دیگری در استدلال داریم در کتاب «فرائد الاصول» در جلد اول صفحه 142، اینجا ایشان توضیح می دهد مراد از تفسیر به رأی چه است

«فالمراد بالتفسیر بالرأی: إمّا حمل الفظ»

تفسیر برأی چه است؟

 «حمل الفظ علی خلاف ظاهره»

فرائد الاصول، ص 142

یعنی خلاف ظاهر آن بیایی معنا را برگردانی و منتقل کنی که این قطعاً دیگر تفسیر به رأی واضح و شفاف این است یعنی ظاهر یک چیزی می گوید تو یک چیز دیگر می خواهی برداشت بکنی عین جریان در همین آیه وضو که «إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ» کسی بیاید بگوید که این «فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ» صورت تان و دست هایتان را بشورید این‌ها شستن است بعد که گفته مسح بکشید سر و پا را، سر را مسح بکشید است این تیکه دومش که پاها هست «ارجلکم إلی الکعبین» این برمی گردد به آن دست هایتان را بشورید پس این هم باید شسته بشود می گوییم آقا این حمل معنای ظاهر بر خلاف آن ظاهر است، یعنی یک معنایی را بیان کردند که خلاف دقیقاً آن ظاهر باشد، خیلی واضح است دوتا بخش دارد آیه وضو «فاغسلوا وجوهکم و ایدیکم»

این یک بخش است شستن، یک بخش هم مسح کشیدن است سر و پایتان را مسح بکشید، ولی اهل سنت می آیند می گویند که این تیکه دوم که مسح کشیدن هست اولش مسح کشیدن است که سر هست، دومش که پا هست این را باید برگردانیم با به آن فعل قبلی به شستن و باید شسته بشود، خب این خلاف ظاهر شما داری حمل می کنی

مجری:

این می شود تفسیر به رأی

استاد عباسی:

این می شود تفسیر به رأی، که دقیقاً خلاف ظاهر بیاید چه بکند، یا

«او احد احتمالین لرجحان ذلک فی نظر القاصر و عقله الفاطر .... و أما الحمل علی ما یظهره له فی باد الرای من المعانی العرفیه و لغویه من دون تأمل فی الأدلة القلیه و من دون تتبع فی القرائن النقلیه»

یک کار دیگر هم ممکن است تفسیر به رأی باشد آن هم اینکه ما ظاهر را تا دیدیم یک معنای لغوی از آن دیدیم بگوییم همین است، تمام شد دیگر سراغ این نرویم آقا این در لغت معنای دیگری هم دارد؟ مثلاً گفته

«فتیمم سعیداً طیبا»

یکی از جاهایی که مورد اختلاف است، سعیداً طیبا، سعید چه هست، فقط خاک است؟ یعنی ما روی خاک فقط می توانیم تیمم کنیم؟ یا سعید به بقیه چیزهایی که بر روی زمین هم هست مثل ریگ مثل سنگ این‌ها را هم شامل می شود؟ خب اینجا ما اگر یک وقتی دیدیم آقا سعید احتمال معانی دیگر هم در لغت و جود دارد، احتمالات عقلایی وجود دارد شواهد وجود دارد قرائن وجود دارد آنها را باید برویم بررسی بکنیم، اگر کسی بدون بررسی آنها این ظاهر را به اولین معنایی که در ذهن متوادر می شود حمل کرد و تمام، رفت سراغ کارش خب این هم می شود تفسیر به رأی یک چیزی که شیخ انصاری دارد بیان می کند در رابطه با این قضیه ، می گوید تفسیر به رأی این‌ها است، ما وقت که می آییم می گوییم حجیت ظواهر قرآن نه اینکه شما تا یک آیه را دیدی برداش فقهی، باز این هم باز دوباره به همین خاطر اتفاقاً کار کار علمایی است که اجتهاد را بلد هستند، یعنی باز دو مرتبه ما اینجا اگر بخواهیم بگوییم عموم مردم خودشان بروند از قرآن احکام شان را  بفهمند،آیات الأحکام داریم دیگر، مثلاً همین آیه وضو خودتان بخوانید عمل بکنید دیگر، بگوییم، اینجا هم چون این احتمالات و جود دارد و افراد تخصصش را ندارند حالش را ندارند وقتش را ندارند نمی روند پیگیری بکنند، و إلّا بله اگر یک نفر واقعاً وقت گذاشت خب ما اصلاً مشکلی نداریم با اینکه اگر کسی وقت گذاشت و رسید به آن تخصص، سعیداً طیبا چه هست که می شود روی آن تیمم کرد، شامل کدام یکی از این‌ها می شود خب این را باید بداند باید کار کرده باشد باید تأمل کرده باشد بتواند برداشت داشته باشد، اما اگر کسی واقعاً رفت سراغ ظاهر ایات از قرائن از معنای لغوی معنای عرفی توانست این آیه را به دست بیاورد این حجیت خودش را حفظ می کند این هم یک مورد و یک نمونه، اگر ما بخواهیم بگذریم از این مرحله اول قصه و صحبت برمی گردیم به پاسخ دوم، آیاتی از قرآن هست که اشاره صریح دارد بر اینکه شما باید به قرآن مراجعه کنید و قرآن تبیان لکل شیء است، و قرآن باید محل مراجعه باشد اگر ما آمدیم این‌ها را گفتیم این آیات از محل مراجعه می افتد و آن خاصیت و ویژگی  خودش را از دست می دهد.

مجری:

خیلی ممنون و متشکر حاج آقا من دوتا سؤال دارم از خدمت تان و بینندگان عزیز هم پشت خط هستند؛ حاج آقا راجع به مباحثی که فرمودید بحث حجیت ظاهر قرآن می شود بحث اصلش می شود بحث رجوع به قرآن و مطالعه قرآن این روایتی که از اهل‌بیت داریم راجع به تدبر و تأمل در آیات و این همه تأکید به قرآن داشتن، اگر ما بخواهیم بگوییم شما بروید مطالعه بکنید ولی هرچه به ذهن تان رسید همه را بگذارید کنار و هیچی حجت نیست، این یک مقداری نقض نمی شود این مدل؟

استاد عباسی:

بله، ببینید در این قصه جمع بین دوتا مسئله باید اتفاق بیافتد یک اینکه ما قرآن را با تفسیر اهل‌بیت (ع) قبول داریم نه با تفسیر دیگران، این مطلب، مطلب مورد قبولی است  خیلی مهم است، که ما قرآنی را قبول داریم که امیرالمؤمنین مفسر آن باشد، باید این اتفاق بیافتد، ولی این به این معنای نیست که کلاً ظاهر قرآن را ما از حجیت بی اندازیم بگوییم شما هیچ نگاه هم به قرآن نباید بکنید، جایی که تفسیر و کلامی که از معصومین نقل شده است باید مورد مراجعه قرار بگیرد، اصل آن است، اما اگر ما جایی بود که مخالفی از اهل‌بیت نداشتیم و ما هستیم و این ظاهر قرآن این حجیت برای ما دارد یا خیر که یک بحثش بحث آن روایاتی است که دستور به تأمل، یک بحثش آیاتی است که دستور داده به تدبر در قرآن و تأمل یک بحث هم این است که اصلاً اهل‌بیت در روایات فرمودند در همین کتب اربعه شیعه آمده که شما مراجعه باید به قرآن داشته باشید و اصلاً روایات ما را هم با قرآن باید تطبیق بدهید، اصل قرآن است، در کتاب «تهذیب الأحکام» من یک روایت را نشان بدهم، شیخ طوسی جلد 7 ، صفحه 275، از پیامبر اینجا نقل کرده

«رُوِيَ عَنِ اَلنَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ عَنِ اَلْأَئِمَّةِ عَلَيْهِمُ اَلسَّلاَمُ أَنَّهُمْ قَالُوا: «إِذَا جَاءَكُمْ مِنَّا حَدِيثٌ فَاعْرِضُوهُ عَلَى كِتَابِ اَللَّهِ فَمَا وَافَقَ كِتَابَ اَللَّهِ فَخُذُوهُ وَ مَا خَالَفَهُ فَاطْرَحُوهُ أَوْ رُدُّوهُ عَلَيْنَا»

اگر حدیثی از ما به دست شما رسید این را با کتاب باید تطبیق بدهید اگر مورد موافقت قران بود بپذیرید اگر نه باید ترک کنید یا کنار بگذارید به خود ما بر گردانید

تهذیب الأحکام، شیخ طوسی، ج 7، ص 275

بنابراین نمی شود این یک فرع آیات قرآن فرع بر روایات اهل‌بیت باشد ولی روایات را فرموده باشند که ارجاع بدهید به آیات قرآن بنابراین ما می گوییم قرآن اصلی است در استنباط احکام کنار روایات اهل‌بیت (ع) آنها می گویند قرآن ذیل روایات اهل‌بیت باید باشد، و این باهم دیگر تفاوت می کند.

مجری:

خیلی ممنون و متشکر مثل همیشه حاج آقا مختصر و مفید پاسخ دادند، سر کار خانم سلیمیان از اصفهان سلام علیکم و رحمة الله بفرمایید.

بیننده:

سلام عرض می کنم خدمت شما کارشناس گرامی و مجری برنامه و تبریک می گویم عید نوروز را و همچنین عید غدیر به تاریخ شمسی را امیدوارم که سال خوبی برای هم وطنان مان باشد، من یک سؤال داشتم از حاج آقای عباسی می خواستم بپرسم ببینم که من به یکی از دوستان یهودی سپردم گفتم  که بروید از علمای تان بپرسید که چرا شما عصمت انبیاء را قبول ندارید؟ بعد ایشان رفتند از دومین شخص یهودی ایران از نظر علمی پرسیدند و جواب برای من آوردند، ایشان به من گفتند که ما پیامبران را مثل انسان های عادی می دانیم کسانی که خطا می کنند ممکن است اشتباه بکنند، چون‌که خدا وقتی آنها را به نبوت برگزیده به آنها اعتماد نداشت تا آخرین لحظه عمرشان، مثلاً ما می بینیم که حضرت ابراهیم (ع) به عبری که اینکه (علیه السلام ) در عمرش نمی گفته وقتی مرده خدا در کتاب تورات آمده گفته که (علیه سلام) بوده چرا چون‌که تا آخرین لحظه عمرش خدا هم به پیامبر خودش اطمینان نداشته و ممکن بوده از او خطا سر بزند کما اینکه ما در تورات هم داریم که چه خطاهایی از حضرت ابراهیم سر زده، حالا من سؤالم این است که من چه جوابی به ایشان بدهم که بگوییم این فرضیه شما اشتباه است و خدا نمی آید یک انسانی که خطا می کند و اصلاً به او اعتماد ندارد را به نبوت برگزیند، مثلاً می گوید که خدا به حضرت داوود اعتماد نداشته ایشان را کرده پادشاه قوم اسرائیل و بعد که آن زنای محسنه که خاک بر دهانم را در کتاب تنخشان آمده اگر لطف کنید که به من یک جواب بدهید خیلی ممنون می شوم.

مجری:

خیلی ممنون و متشکر جناب خانم سلیمیان چشم حاج اقای عباسی پاسخ شما را خواهند داد، جناب آقای آقا محمد از خراسان سلام علیکم عید شما مبارک بفرمایید.

بیننده:

سلام علیکم خسته نباشید، سؤالی داشتم در باره همین قرآن این تفسیرهایش چرا این‌قدر سخت است، مثلاً شیعه و سنی در باره یک وضو گرفتن در باره طهارت گرفتن در باره  مسائلی که خیلی پیش پا افتاده است مشکل دارند؟ چرا آسان نیست، چرا این‌قدر پیچیده است که باید تفسیر، یک کارشناس مثلاً در باره تابلو عبور ممنوع راهنمایی، می فهمد ورود ممنوع است گردش به چپ گردش به راست، خیلی همه می فهمند متوجه هستند، حالا بزرگان دین در باره یک وضو در قرآن نوشته نمی توانند در بیاورند درست حسابی از آن هر کسی هم در موضع خودش پافشاری می کند، خب این آخرش غیر از اختلاف چیز دیگری نیست، برای همین هر کسی یک رأی دارد یک تفسیری دارد، تبدیل شدیم به 73 فرقه شاید هم 720 فرقه، این‌ها را باید قشنگ راحت، خداوند باید این‌ها را راحت می کرد برای همه، با سواد یا بی سواد چهارتا کلاس سواد می داشتی متوجه می شدی که خداوند چه فرموده، در باره همین معمولی ها، در باره جهاد، خمس زکات، غیره و غیره، چرا این‌قدر پیچیده است؟ با تشکر از شما و برنامه  تان.

مجری:

خیلی ممنون و متشکر جناب آقای محمد حتماً حاج آقا پاسخ شما را خواهند داد از طریق گیرنده خودتان شنوده پاسخ حاج آقای عباسی باشید، حاج آقا اگر صلاح می دانید این دوتا بیننده عزیز را شما پاسخ بدهید بعد در خدمت، آقای هاشمی خواهیم بود،

استاد عباسی:

بله، نسبت به سؤال سر کار خانم سلیمیان باید عرض کنم که، پاسخی که شما می توانید به ایشان بدهید این هست که اگر قرار باشد که پیامبران معصوم نباشند از خطا بعد ما چطور می توانیم اعتماد بکنیم و همه زندگی مان را و دین مان را مهم‌ترین بخش زندگی ما دین مان و آخرت مان هست، آن را در اختیار آنها قرار بدهیم که ممکن است 50سال به ما بگویند که این کار را انجام بده، بعد آخرش معلوم بشود کاملاً اشتباه کردند، لذا یک اشکال عقلی وجود دارد، اگر قرار است که مطلق خدا به ما بگوید که از ابراهیم تبعیت کند از داوود تبعیت کن، از سلیمان تبعیت کن، از موسی تبعیت کن، او باید معصوم باشد، که من بتوانم مطلق تبعیت بکنم، و إلا باید بگوید اینجا را تبعیت کن، اینجا را تبعیت نکن، این‌طوری هم که باشد که اصلاً دیگر سنگ روی سنگ بند نمی شود، لذا باید معصوم باشند عقلاً یعنی بحث عصمت یک بحث عقلی است و إلّا قابلیت مطلق تبعیت کردن، بی حد و حذر قرار است ما چشمانمان را ببندیم در اختیار و در معرض امام معصوم یا پیامبر قرار بگیریم، که پیامبر هرچه به ما گفتند ما تبعیت بکنیم، لذا نمی شود؛ نکته بعدی اینکه خطاهایی که این‌ها در رابطه با انبیاءشان آوردند مطرح کردند این‌ها را یک انسان عادی گاهی اوقات مرتکب نمی شود یعنی اگر ما یک انسان عادی معمولی بدون هیچ کدام از این مقامات بدون هیچ کدام از این واگذاری مسؤولیت‌ها انجام بدهد، نگاه هم به او نمی کنیم، اصلاً خیلی از انسان های عادی حاضر نیستند گناه هایی که این‌ها در کتاب های مقدس برای انبیاء، مثل گناهی که به حضرت داوود آمدند نسبت دادند، بخواهند نسبت بدهند، بعد همین مسئله پیش می آید که چطور می شود که یک نفر با یک گناهی که این گناه را اگر ما از یک فرد عامی ببینیم دیگر جواب سلامش را نمی دهیم با او حرف نمی زنیم، تردش می کنیم از یک پیامبری نقل می شود و خدا هم آمده او را بر گرده مردم سوار کرده خدا هم آمده او را رفعت داده، خدا در رابطه با تجلیل کرده از او، چطور ممکن است یک هم‌چین چیزی یعنی خدا اشتباهاً افراد را انتخاب کرده، چون ما می گوییم انبیاء انتخاب می شوند از جانب خدای متعال، خب چطوری می شود که یک دفعه یک کسی را انتخاب بکند که بدتر از همه مردم است، گناهی بدتر از همه مردم انجام می دهد، این‌ها آمدند بحث جایز الخطا بودن و بحث اینکه این‌ها انسان هستند باید مثل  مردم باشند را با انجام چنین گناهان بزرگی که نسبت دادند، که ما می گوییم این نسبت ها دروغ است، قرآن هم دفاع کرده،

مجری:

از جایگاه پیامبران گذشته دفاع کرده، این جزو همین تحریف هایی که گفته می شود است،

استاد عباسی:

جزو تحریف ها هست بله، این نسبت به سؤال سر کار خانم سلیمیان که شما روی بعد عقلی ماجرا و روی اشکالی که به خدای متعال وارد می شود با ایشان صحبت بکنید، مسئله روشن می شود.

نکته دوم سؤالی که آقا محمد از خراسان مطرح کردند، ببینید شما اشاره خوبی کردید گفتید که یک تابلو است، این تابلو را کشیدند و همه از آن یک چیز واحد متوجه می  شوند، در تمام دنیا، ما می گوییم که این قانون رانندگی مجری دارد که این مجری باز مفسر همین قانون است، چطور؟ شما ببینید اگر قرار بود که صرف تابلو و این‌ها باشد و با همین مسئله حل بشود در تصادف هیچ وقت مشکل پیش نمی آمد نیاز به کروکی هم نبود، نیاز به باز بینی کروکی هم نبود نیاز نبود به دادگاه و غیره کشیده بشود، هر دو نفری که تصادف می کردند خیلی واضح از قوانین راهنمایی رانندگی از همین تابلوها متوجه می شدند که چه کسی مقصر است و چه کسی مقصر نیست، بعد هم می رفتند به بیمه می گفتند تمام می شد، ولی اینکه دو نفر پیاده می شوند این می گوید من مقصر نیستم آن هم می گوید تو مقصری، و او می گوید تو مقصری، این اختلاف نظری است که می گویند نیست، این یک نکته، نکته دوم موضوعات متنوعی که در اینجا و جود دارد، اینقدر وسعت دارد، یک موقع علامت ورود ممنوع است همه می فهمندن از این طرف نباید وارد شد، یک موقعی ما داریم از کلمه ای حرف می زنیم که این کلمه قابل تفسیر و نظرها و دیدگاه های مختلف هست، ما معتقدیم قرآن بسیار واضح و آشکار و روشن و قابل استفاده است با مفسر خودش اختلاف هایی هم که بوجود آمده همه سر این ماجرا است که از مفسر خودش که اهل‌بیت (ع) هستند دور شدند مردم، رفتند سراغ دیگرانی که نظر خودشان را آمدند مطرح کردند، اینکه می بینید دوطرف این را می گویند ظاهر قرآن، جالب است بعضی از علمای اهل سنت همین آیه وضو را آمدند مطرح کردند، که آیه وضو حرف شیع را می زند درست است حرف شیعه ولی ما فلان جا هم فلان مطلب را داریم یک ولی گذاشتند و باز حرف خودشان را اصرار کردند، لذا واقعاً شما همین تفاسیری که دارد روایات اهل‌بیت را می آورد، تفسیر مجمع البیان مرحوم طبرسی، تفسیر برهان است، تفسیر نمونه که توضیح روایات  و تفسیر آیات هست، می بینیم که قرآن این نیست که قابل فهم نباشد ولی دعواها و مشکلات سر اینجا است که ما قرآن را از مجرای خودش و از محل تفسیر خودش خارج کردیم بردیم جای دیگر.

مجری:

البته یک نکته هم است، بیان ها یک وقت هایی یک مقداری فرق می کند وگرنه نکته و دغدغه ای که جناب آقای آقا محمد از خراسان داشتند سخت نیست، خیلی جاها راحت است، حالا در احکام یک مقداری نمود بیشتری دارد در بعضی از احکام ولی در مبانی و اصول حداقل یک اختلاف اساسی است بین شیعه و سنی، ولی در شیعه در خیلی چیزها مشترک هستند حتی در تفاسی در احکام در جزئیات یک مقداری

استاد عباسی:

بله یک جاهایی از آیات قرآن هم آمده با داستان و این‌ها بیان شده که آنها خیلی کمک کرده به قضیه ولی این نکته را هم باید در نظر بگیریم که قرآن یک حقیقت بسیار متعالی هست که این قرار شده بیاید در قالب الفاظ ریخته بشود، بیاید در قالب کلام عادی، مثل اینکه شما بگویید آقا آیا می شود پیچیده ترین قوائد فیزیک را فارسی بیان کرد، بله می شود بیان کرد، ولی آیا همه می توانند این پیچیده ترین قوائد را فارسی وقتی گفته می شود متوجه بشوند و می شود در کلمات کمی بیان کرد ولی خیلی واضح بیان کرد، خب قرآن تا آنجایی که امکان داشت آن حقیقت متعالی قرآن آن حقایقی که خدا می خواسته با بشر مطرح بکند آن در قالب لفظ بیان شده تنزل داده شده اما در عین حال باز هم ممکن است یک جاهایی آن حالت غامض برایش وجود داشته باشد چاره ای نیست، چون آن حقیقت بسیار بسیار متعالی است آمده در این فضا.

مجری:

خیلی ممنون و متشکر،جناب آقا بهنام زمزم از مراغه سلام علیکم و رحمتة الله عید شما مبارک بفرمایید.

بیننده:

سلام عرض می کنم خدمت همه بینندگان شبکه ولیعصر (ع) و استاد عباسی و شما مجری عزیز، ان شاء الله که سال خوبی داشته باشید من از بچه های مجموعه مذهبی ندای شیعه و الغدیر هستم و سال نو را از همین‌جا خدمت همه دست اند کاران شبکه ولیعصر تبریک عرض می کنم، استاد عباسی هم اگر یادشان باشد در ویس چت من مجری بودم، یک سؤالی داشتم خدمت استاد عزیز، آن هم این بود که چطور حضرت سلیمان می توانند،در همه امور از امور غیبی استفاده کنند از  علم غیب استفاده کنند، ولی حضرت محمد (ص) نمی توانند، این را هم البته باید بدانیم که علم غیب خیلی شدید تر از این است که ما در تمام امور پیامبر (ص) بیاید از آن استفاده کند و حتی امور روزانه زندگی، ولی خب می توانستند در مورد مسائلی مثل سقیفه یا رویکرد خلفاء مسائلی را عنوان کنند در مورد علم غیب،

مجری:

خیلی ممنون جناب آقای زمزم از مراغه، سلام و تبریک سال جدید را هم خدمت دوستان که فرمودید ندای شیعه و گروه الغدیر داشته باشید ما دعا گوی شما دوستان عزیز که دارید در نشر معارف اهل‌بیت کار می کنید و تلاش می کنید هستیم، حاج آقا بفرمایید.

استاد عباسی:

بله سؤالشان، سؤال خوبی است، ببینید در رابطه با استفاده از آن علم غیب در بحث های مختلف از جمله قضاوت حضرت سلیمان استفاده کردند، پیامبر و اهل‌بیت هم استفاده می کنند به نوعی دیگر، آن حالت مستقیم استفاده کردن ممکن است کنار گذاشته شده باشد چون در یک سری از روایات ما داریم که حضرت دارند مردم را آموزش می دهند به اینکه باید براساس ظواهر احکام اتفاق بیافتد، ظاهر ولی استفاده از علم غیب در کشف آن ظاهر یعنی برملا کردن واقعیت که در قضاوت های امیر المومنین هم اتفاق افتاده که از آن علم باطنی و علم غیبی حضرت استفاده می کنند در بروز آن حقیقت و واقعیت که اتفاق  بیافتد، چون قرار است که این دین ، دینی است که تا ابد می ماند و تا قیام قیامت هست، ملاک و مبنا عمل به ظاهر اتفاق افتاده و قرار گرفته اما در عین حال از آن علم غیب به صورت پشت صحنه ماجرا استفاده می شود، ولی نکته ای که ایشان مثال زدند مثل اینکه ماجراهایی مربوط عقیدتی و سقیفه و این‌ها بیان می کردند، حضرات این نیست اشاره نداشت باشد رسول گرامی اسلام، اشاره داشتند، از غیب استفاده کردند، از وحی الهی برای اینکه تدابیر به‌گونه‌ای باشد که مسئله امامت تحقق پیدا بکند بلافاصله بعد از پیامبر انجام داند اما در عین حال این به معنای این نیست که شیطان دیگر نمی تواند فعالیت بکند، جریان مقابل و جریان نفاق و غیره نمی توانند فعالیت بکنند، آنها هم امکان فعالیت داشتند و باید حقیقتاً انتخاب از جانب مردم اتفاق بیافتد، بله چرا خیلی بیشتر نگفتند، ما در احادیث ارتداد حدیث حزن و غیره، داریم اشارات پیغمبر را چرا بیشتر نگفتند، چون بیشتر می گفتند در اصل رسالت هم این‌ها اخلال  های جدی بوجود می آوردند و مشکلات جدی را بوجود می آورند.

مجری:

خیلی ممنون و متشکر، از توضیحات کارشناس محترم برنامه حاج آقای عباسی، جناب آقای هاشمی از قم سلام علیکم و رحمة الله سال نو مبارک بفرمایید،

بیننده:

سلام عرض می کنم خدمت استاد عباسی و آقای نصرالهی  و بینندگان محترم، سال نو را تبریک می گویم و همچنین ولادت با سعادت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (ع) را که طبق نظر اخباریین فردا هست، هفتم شعبان نه 13 رجب، ادله اش یک مقدار مفصل است ولی چون وقت نیست من سریع از آن می گذرم، اول آن بحث هفته قبلی را تمام کنم بعد می رسم سر همین حجیت ظاهر قرآن و عدم حجیتش، شما هفته قبلی فرمودید که روایت ضعیف است ماجلویه توثیق نشده و این‌ها، من توثیقش را برای شما فرستادم، تنقیح المقال که شما باز بکنید آنجا کلی‌ها ما جلویه را توثیق کردند ولی خب حالا شما برایتان از مرحوم مجلسی اول می آوریم ایشان در روضة المتقین، جلد 8 ، صفحه 128، طبع قدیم، می گویند:

«و روی شیخ فی القوی کالصحیح»

روضة المتقین، مجلسی، ج 8 ، ص 128،

همان روایت بعد می گوید:

« و الإحتیاط فی ترک فیما إذا کان عنده سیدة فتزوج علیها غیرها فإنه أقبر بطریق الأولی مع أنه ایضاء السیده غایة الإیضاء»

و این نبوده که علمای قبلش کاری نداشته باشند و روایت را ندیده باشند و جزو اولین نفرها شیخ یوسف بحرانی باشد، قبلش خیلی ها فتوا به حرمت دادند  و این‌ها شما در همان حدائق الناظره نگاه بکنید خیلی ها را ایشان نام می برد این از این؛

عبارتی که خود آقای خویی می فرمایند، من دارم از موسوعه امام خویی، جلد 48 صفحه 532 می آورم

«عن الملاک فی جواز العمل بروایه إنما هو ثبوت وثاقت رواتها و أنه لا عبرت بعمل مشهور بها او إعراضهم عنها»

موسوعه، خویی، ج 48، ص 532

این را باید دقت بکنیم و اینکه علما هم اکثراً از همدیگر تقلید می کنند، یعنی آن‌چنان اجتهادی ما بین این‌ها نمی بینیم، همان حرفی که استاد مطهری در تعلیم و تربیت در اسلام صفحه 21 می گویند، می گویند که مجتهد ها عده ای از مقلد ها هستند، شما عبارتش را کامل ببینید، من از این‌ها می گذرم سریع می روم سر اینکه حجیت ظاهر قرآن چطوری است، شما یک طوری مطلب را بیان می فرمایید انگار که مثلاً فقط اخباری  ها گفتند ظاهر قرآن حجت نیست و این‌ها علتش هم توضیح نمی دهید که چه هست، من برای شما از صاحب قوانین عبارتی را می آورم که ایشان هم همین را گفتند، گفتند حجیت ظاهر قرآن مختص به کسانی هست که صحابه هستند، که آن آیه قرآن را شأن نزولش را و قرینه  حالیه و زمانیه را درک کردند، در قوانین الأصول مرحوم میرزای قمی، ص 403،  می فرمایند:

«حجیت الکتاب معلوم الحجیه إنما هو للمشافهین بتلک الأخبار»

قوانین الأصول، میرزای قمی، ص 403

مرحوم مظفر هم همین را دارند در اصول شان همین عبارت را دارند، چیزی شبیه این که حجیت قرآن مخصوص بعضی ها هست و این‌ها ، من می خواهم بگویم که چرا ما داریم می گوییم که حجیت قرآن، حجیت ظاهر قرآن، علتش این است که وقتی ما می خواهیم به یک آیه قرآن عمل بکنیم باید بفهمیم که این ناسخ است، منسوخ است نسخ شده عام است، خاص است این‌ها چه هست، الآن اگر این‌طوری باشد ما باید رسماً به آیه ملائکه می آیند که ، «صفاً صفا» که هست این‌ها که می آیند ما گرفتار تجسیم نشویم، خب امام می فرمایند این صفاً صفا نسخش کرده یا مثلاً منظور مجازی است، یا کنایه است این است، ما می گوییم حجیت ظاهر قرآن را باید معصوم به ما برساند بگوید که این آیه قرآن عام است خاص هست، نسخ شده، نسخ نشده، کنایه است، استعاره است، مجاز است، حقیقی است چه هست، حجیت قرآن به این شکل است، بعد مثلاً اگر که ما حجیت قرآن را این‌طوری که شما می گویید بپذیریم یک سری مشکلاتی پیش می آید مثل اینکه مثلاً صحاب المیزان مرحوم محمد حسین طباطبایی، ذیل آیه 42 سوره آل عمران، گفتند

«و أما ما قیل أنها مستفاد علی نساء عالمی عصرها فإطلاق آیه بدفع»

المیزان، محمد حسین طباطبایی، ذیل آل عمران/ 42

ما داریم می گوییم حضرت زهرا (س) سیده نساء عالمین بطور علی الإطلاق هستند، خب آیه قرآن که دارد می گوید حضرت مریم سیده نساء عالمین هستند آن چیست؟ خب آن امام رسماً در روایت فرمودند که آن مخصوص زمان خودش بوده، اما آقای طباطبایی، یک طور «حسبنا کتاب الله » می شود گفت دیگر، ایشان گفتند که نه

«أنها مستفاد علی نساء عالمی عصرها فإطلاق آیه بدفع»

روایت را می زنند کنار آیه قرآن چسپیدند، حجیت ظاهر قرآن اینطور بلاها را سر ما می آورد، سر از انکار روایات در می آورد، یا مثلاً در قضیه ازدواج حضرت آدم، ایشان رسماً می آیند کل بشر را به زنا شده معرفی می کنند، حالا آنکه ما رسماً در روایات داریم که برای فرزندان حضرت آدم خدا یک سری مخلوقاتی را آفرید و فرزندان حضرت آدم با آن مخلوقات ثانویه ازدواج کردند، این است شما می آیید رسماً روایات را انکار می کنید که بله ظاهر قرآن حجت است، خب ظاهر قرآن کلی شرط وشروط دارد، که تا بخواهد حجیت داشته باشد، نکته بعدی، مثلاً الآن آیات متشابه هم ظاهرشان حجیت است؟ نه خیلی ها انکارش کردند، از جمله خود همین آقای المیزان، این را من می خواستم بگویم که شما مدنظر باید داشته باشید.

مجری:

بله خیلی ممنون و متشکر حاج آقا بفرمایید.

استاد عباسی:

بله بسم الله الرحمن الرحیم، نسبت به مطلب اولتان در رابطه با بحث هفته گذشته که آن ماجرا را مطرح کردید، من هفته گذشته هم این را پاسخ دادم، و مطرح کردم که این اختلاف دیدگاه و نظر در جمع بین این روایات و توضیح بین این روایات، وجود دارد، اختلاف نظر است شما در بین آقایانی که آمدند بحث دوتا سیده آیا می توانند، همزمان همسر یک شخص باشند؟ این روایت آمده مطرح کرده خب در رابطه با آن شخص هم که توثیق دارد یا ندارد، باز اینجا اختلاف نظر وجود دارد، آن توثیق را باید بر اساس مبنای خودش قبول کرده باشد، باور و اعتقاد پیدا کرده باشد، بله شما توثیق را خواندی توثیق را بنده هم دیدم، آن توثیق در یک مبنا درست است یعنی قبول کرده بعضی ها ممکن است قبول نکرده باشند، حرف آخر را روایات نمی زند، حرف آخر را جمع بندی بین روایات و بررسی سند و غیره می زند که این یک موردی است از مواردی که در فقه ممکن است نسبت به چند روایت و یک مسئله فقهی دیدگاه های مختلف بوجود آمده باشد و این ضرری به اصل بحث نمی زند، یعنی اصل بحث باید با یک ملاکی باشد که آن ملاک را معتقد هستیم که این ملاک رجالی اصل ملاک کمک کننده بعنوان یک ابزار هست، اما باز همین ملاک هم و همین ابزار هم حرف آخر را نمی زند، باید جمع بندی و قرائن و مسائل دیگر اتفاق بیافتد نسبت به این قضیه، نسبت به ظواهر قرآن هم.

بیننده:

اجازه بدهید من یک جمله بگویم عزیزان برای اینکه تکمیل بشود بحث کتاب «الصوارم القاصمه لظهور الجامعین بین ولد فاطمه» یوسف بحرانی را ببینند، نسخه خطی در مجلس هست، این را آنجا مفصل ببینند، بفرمایید،

استاد عباسی:

بله، این نسبت به آن مسئله قبل نسبت به ظواهر هم که ایشان بیان می کنند تا یک بخشی را که ما خودمان گفتیم موافق هستیم، یعنی ما باید برویم کلمات معصومین (ع) را ببنیم

مجری:

اصلاً حاج آقا یک نکته ای بر خلاف اکثر اوقات جناب آقای هاشمی عزیز این مطالبی ک فرمودید از آن بحث هفته گذشته که بگذریم راجع به حجیت ظواهر من در کلیات حرف شما و حرف حاج آقای عباسی در بحث اول برنامه که راجع به حجیت ظاهر کتاب صحبت کردند من اختلافی ندیدم شما یک دوتا مثال زدید، حاج آقا فرمودند اصل این است که اهل‌بیت گفته باشند، ناسخ و منسوخ داریم آیات محکم و مشتابه داریم، همه این‌ها را حاج آقای عباسی هم بیان کردند، قبلاً هم در برنامه عصر ایمان موقعی که بحث استنباط احکام بود مفصل راجع به این صحبت کردند و هم روایاتش را خواندن و هم مباحثش را مطرح کردند، حاج آقا در کلیت من اختلافی بین حرف آقای هاشمی و شما ندیدم واقعیت،

بیننده:

خب من همین را دارم می گویم، وقتی که اختلافی وجود ندارد چرا آقایان می گویند که اختلاف است،

مجری:

نه آقای هاشمی در این که شما الآن فرمودید این مباحثی که فرمودید الآن اختلافی نبود اما این یک قضیه ای معرفی است در حوزه از هر کسی بپرسید می گویند اصل اختلاف آقایان اصولی و آقایان اخباری چیست چندتا مورد را اگر بشمارند، یکی همین است که می گویند اخباریین ظاهر کتاب را حجیت نمی دانند اصولین می  دانند.

بیننده:

بله خب آقایان از این دروغ ها ضد ما زیاد جعل کردند،

مجری:

شما تکذیب بکنید ما دیگر مشکلی نداریم.

استاد عباسی:

نه ببینید آقای هاشمی، در رابطه با این بحث حجیت ظواهر که می فرمایید من عرض کردم در این بخشش ما باهم دیگر مشکلی نداریم که باید اگر روایتی ناسخی و منسوخی وجود دارد مراجه بکنیم تیکه دوم حرف من مطرح نشده بود شما ادامه دادید، که تیکه دوم کلام من این است که آنجایی ما با شما مشکل داریم که شما می گویید که در هر صورت ما مراجعه به ظاهر قرآن یعنی جاهایی که کلامی از معصوم نرسیده به دست ما جایی اگر روایت قابل اعتنایی یا مطلبی از امام معصوم نرسیده و اینکه شما گفتید صرفاً برای مشافهین در زمان پیغمبر

بیننده:

نه من نگفتم، آقا من نگفتم،

استاد عباسی:

بله شما می گویی یک اصولی گفته، ببینید ما معتقد هستیم وقتی می گوییم بحث اجتهاد مطرح می شود، ما نمی گوییم کلام همه اصولی ها برای ما حجت است، نه حجت نیست آن هم دیدگاهی است، آن هم نظری است، ولی نظر

بیننده:

خب همین را بگویید، بگویید یک دیدگاهی است یک نظری است ما کاری به آن نداریم

استاد عباسی:

خب بله دیدگاه و نظری است شما از کلام یک اصولی مقابل من نمی توانید استدلال منفی داشته باشید یعنی استدلال کنید بر علیه من از باب قائده الزام به خاطر اینکه من قائل به این هستم که اجتهاد ، اصلاً من می گویم که ایشان اجتهاد خودشان این بوده به این نتیجه رسیدند، اما شما نمی توانید بگویید چون صاحب قوانین می گوید پس شما که می گویی اصولی نظرش این است اشتباه است، این غلب اصولیین،

بیننده:

من اصلاً هم‌چنین حرفی را نمی زنم من می گویم شما می گویید قضیه ای را شنیدید می گویید که اخباری ها می گویند حجیت ظاهری قرآن ما قبول نداریم

استاد عباسی:

نه ما نشنیدیم من عین عبارت خواندم دیگر،

مجری:

از کتاب فواید المدینه آقای اسطر آبادی خواندند دیگر، عین عبارت را آقای هاشمی

بیننده:

بله قبل و بعدش را هم ببینید دیگر، خب کلام ضد این هم گفته،

استاد عباسی:

قبل و بعدش را هم دیدیم دیگر ای، اصلاً ببینید با همین کلام شما اصلاً ایشان را کنار بگذاریم که من خواندم عبارتشان را ، اینجا که می گویید مربوط به معاصرین پیغمبر هست صحابه ای که مشافهتن شنیدند اینجا مشکل بوجود می آید، ما سر این مشکل داریم.

بیننده:

آقا من نگفته من اصلاً این حرف را قبول ندارم، این حرف صاحب قوانین میرزای قمی است،

استاد عباسی:

خب پس شما این را هم قبول ندارید پس چه؟ پس دقیقاً همین یک تیکه سی ثانیه بگویید چه را؟

مجری:

حاج آقا من عرض کردم امروز مشکلی با هم دیگر نداریم

بیننده:

بله گفتیم که اصلاً روز عید است اصلاً همه چیز گل و بلبل است،

استاد عباسی:

آن مطلبی هم که در رابطه با علامه طباطبایی در تفسیر المیزان بیان کردید، آن چیزی که من حضور ذهن دارم، این است که ایشان یک بررسی آیه ای دارند نسبت به این ماجرا، ماجرای حضرت مریم و حضرت زهرا (س) در ماجرای مربوط به خود آیات به آیات و نفس آیاه این مطلب را بیان می کنند و در واقع نکاتی را در رابطه با برتری حضرت مریم نسبت به زنان عالم مطرح می کنند، قبل از آن است که بررسی روایی هم انجام بدهند، آنکه در ذهن من است این است که بعد روایت را هم رسیدگی می کنند، و این تیکه که ، می گویند نه از ظاهر آیه این بر نمی آید که ایشان برتری نداشته باشد، منتهی باز دومرتبه محدوده آن که آیا برتری ایشان بر زنان عالمین به معنای مخالفت برتری حضرت زهرا (س) است یا نه، این یک بحثی است که من باز دو مرتبه این را دقیق تر آن که در ذهن من الآن است، این است که این خورده گرفتن به یک تکه از کلام است که قبل وبعدش دیده نشده، اما در عین حال اگر واقعاً یک همچین مطلبی باشد اشتباه است، اشتباه اتفاق می افتد ممکن است، این اشتباه ناشی از همین هم که می گویید باشد که ظاهر را به یک حدی دانسته باشند که این اتفاق افتاده باشد، که منتهی این باز به اصل حرف لطمه ای نمی زند که ما ظواهر قرآن را حجت بدانیم، و شرطش این است که روایتی از اهل بین (ع) در ناسخ و منسوخ بودن و عام و خاص بودن و توضیح این روایت، وجود نداشته باشد بر خلاف آن چیزی که ما از ظاهر قرآن می فهمین، اگر روایت وجود داشته باشد این آیه قرآن این را می گوید اگر روایت زا امام معصوم آمده که آمده در ارتباط حضرت فاطمه (س) اگر قرار باشد که قابل جمع با ظاهر آیه نباشد ظاهر آیه را ما باید بگذاریم کنار چون امام معصوم از باطن آیه باخبر هستند و دارند باطن آیه را به ما خبر می دهند این قطعی است برای ما

ببینده:

ببینید این شما یک طوری صحبت می کنید که انگار مثلاً مسئله حل شده قضیه خیلی فراتر از این چیز ها است مثلاً شما حجیت ظاهر قرآن را می گیرید کلاً اصلاً مفهوم و مصداقش را عوض می کنید، مثلاً همین آقای صاحب المیزان، من دارم از المیزان جلد 16، صفحه 143 می خوانم ایشان روایت را می روند تحریف می کنند، تا بگویند نه من هم جزو «الذین أتوی العلم» هستم، این مخصوص ائمه نیست، ببینید عبارتش شان این است ،آن حدیثی که در کافی است که می گوید «بل هو آیاتٌ بیانات فی صدور الذین اتوی العلم قال هم الأئمه» ایشان می فرمایند «أقول و هذا المعنی مروی فی الکافی و بصائر الدرجات بعدة طرق و هو من الجری بمعنی انطبقال آیایه علی اکمل المصادیق بدلیل روایت الآتیه» بعد ایشان می آید روایت بصائر الدرجات را می آورد تحریف می کند تا بگوید نه این مخصوص ائمه نیست ایشان این طوری ورایت را می آورد «فی البصائر باسناده عن برید بن معاویه عن ابی جعفر قال قلت له بل هود آیات بینات فی صدور الذین اوتی العلم فقال أنتم هم من عسی أن یکون» مراجعه می کند به مصدر اصلاً روایت این نیست، مصدر دارد این را می آورد که «ابی جعفر (ع) تلی هذه الآیه» همین بل هو آیات بینات فی صدور الذی اوتی العلم «قال انتم هم» امام باقر (ع ) می فرماید «قال ابوجعفر من عسی ان یکون» پس انتظار دارید چه کسی باشد بله مخصوص ما هستیم ایشان یعنی حجیت ظاهر قرآن را هم با تحریف قرآن می خواهند به نفع خودشان مصادره بکنند، یعنی در تحریف در تفسیر در تأویل همه چیز را آقایان تحریف می کنند یک همچین مصیبتی را ما به آن دچار هستیم .

استاد عباسی:

نه ببینید این مصیبتی که شما می گویید به آن دچار هستیم، این غالب موارد اگر نکته ای وجود داشته باشد بعنوان عمد از جانب افراد نیست کما اینکه در طرف مقابل یک موقع ای در همین فضای مجازی آمدند افرادی که فلان عالم اصولی در کتاب  خودش آیه قرآن را اشتباه آورده یا عمداً یا سهواً ببینید آیه قرآن را ، گفتیم مواردی را ما از آن طرف منتهی یک چیز هایی را ما نباید بیان بکنیم، یعنی یک چیز هایی را ما نباید پیگیری بکنیم، بخاطر اینکه ما داشتیم موارد متعدد که آقایان اخباری  هم آیه قرآن را یک جایی اشتباه آمدند بیان کردند، خب سهو است دیگر در این سهو اتفاق می افتد، اینکه ما نسبت بدهید بگوییم عمداً یک جایی این آیه این روایت را، بله اگر یک جایی اثبات شد، خب بله یک جا هست دیگر، این یک جا این نقد وارد است، می گوییم یک جا این یک مورد وجود دارد،

بیننده:

من 800 مورد برای شما می آورم

مجری:

آقای هاشمی در این بحث مطالب را من داشتم گوش می دادم حالا در کلیت، بر خلاف همیشه که در اصل موضوع صحبت می کنند، امروز فقط یک سیری نکاتی را آن هم مخصوص از علامه طباطبایی که آن هم تفسیر المیزان شان معروف است به تفسیر قرآن به قرآن این تفسیر قرآن به قرآن هم شاید برداشت آقای هاشمی این باشد به نظر من نفی روایت نیست، این یک مدل تفسیری است در کنار سایر تفاسیری که از قرآن دیدیم

بیننده:

که اتفاقاً همین مدل تفسیری را اهل‌بیت کوبیدند، بله

مجری:

چه می فرمایید جناب آقای هاشمی؟

استاد عباسی:

آقای هاشمی

مجری:

آقای هاشمی من معذرت می خواهم یک دقیقه وقت داریم سی ثانیه شما بفرمایید سی ثانیه هم حاج آقا

بیننده:

بله من قبلاً گفته بودم توهین به علما را جایز نمی دانم من اینجا سندش را هم برای شما بیاورم بعد تمام می کنم، ما داریم می گوییم آقای المیزان این کار را کرده خدا بیامرزتش البته نه اینکه قصد توهین به ایشان داریم، حدائق الناظره، جلد1 صفحه 199، می گوید ما اخباری و اصولی داریم با هم دیگر دعوا می کنیم

« قد رب ما إن جر بفتح فی الدین سیما من الخصوم المعاندین کما شنأ به علیهم الشیعه من انتصاب مذهبهم إلی المذاهب الأربعه بل شنأ به کل منه محل الآخر ایضاً»

حدائق الناظره، ج 1، ص 199

این دعوای ما و این‌ها باعث نشود که آقایان بگوید که علامه طباطبایی اینطوری هستندپس کلاً شیعه را بگذاریم کنار این‌ها فقهایشان اینطوری بودند نه، این قرار نیست، ما برویم مثل سنی ها مذهب چهارگانه درست بکنیم، خدای نکرده شق اعسی مؤمنین بکنیم، این را گفتم شما بقیه حرف ها را ان شاء الله هفته بعد باهم داریم،

مجری:

ان شاء الله خیلی ممنون، و متشکر، حاج آقا بفرمایید.

استاد عباسی:

ان شاء الله من کوتاه عرض بکنم ببینید، اگر قرار باشد من اشکالی که اتفاقاً دارم به بعضی از نو اخباری های فعلی و آقای هاشمی به یک نحو دیگر چون بعضی ها رفتند دقیقاً در کتاب ها گشتند یک نکته ای پیدا بکنند از بعضی از علما، این کار کار اشتباهی است،

مجری:

اصول و مبنا را همان‌طور که عرض کردم، اصول و مبنا رها شده، مثلاً به یک جا رسیدند گفتند این اشکال است،

استاد عباسی:

بله و آن وقت ببینید این اشکال را یک موقع این شکل و صدها از این اشکالات از کتب مختلف مطالب مختلف اصلاً در حوزه بحث می شود برای همین بحث می شود دیگر چون علما معصوم که نبودند، افرادی بودند که اهل علم بودند حالا نظر مختلف داریم متفاوت داریم بحث می کنیم، ولی آوردن این یعنی کاری که الآن خود آقای هاشمی هم به‌نوعی دارد رقم می زند و دیگران خیلی بدتر، آقای هاشمی این اعتقادی که از حدائق الناظره آوردند حرف درستی است که نرسد به جایی که اصل مذهب شیعه با این قصه زده بشود با این کلمات زیر سؤال قرار بگیرد، آوردن این در عموم، یک مطلبی در تفسیر نوشته شده، که چند جلد است، هرازان مطلب خوب دارد یک مطلبی هم اشکال دارد، یک مطلبی را درست متوجه نشده یک مطلبی را اشتباه توضیح داده، یک مطلبی در چاپ ها به مشکل برخورد کرده، مثل اتفاقی که آقای هاشمی و آقای اخباری در آن یک جلسه ای رقم زدند، گفتند کتاب ها دارد تحریف می شود، اینکه کتاب های شیعه اتفاقاً بسیار متقن نسبت به کتاب های اهل سنت، ولی بالاخره احتمال اشتباه در چاپ در سهو در اتفاقات در نگارش حتی وجود دارد ما این را بیاوریم در عمود در جامعه  این را فریاد بزنیم خروجی قصه چیست؟ خروجی قصه آن بی اعتمادی است، اینکه علامه طباطبایی، یک افرادی هستند که باسیستم تفسیری ایشان ممکن است یکی مشکل داشته باشد، بگوید چرا قرآن به قرآن، خب قرآن ذیلش آیاروایات را هم آوردند، بله اصلاً یکی ممکن است بگوید اصلاً این سیستم را قبول ندارم، خیلی خب ولی این بحث بحث علمی طلبگی است، مثلاً رفته بودند یک آقایانی کنار خیابان دم حرم داشتند برعلیه یکی از علما در یک موضوعی داشتند شب نامه پخش می کردند، شخص زائر از یک شهر دیگر آمده نوشتند، ایشان فلان جای کتابش همچین مشکلی دارد، خب این هیچ چیز را خبر ندارد شما دو مورد به آن می گویید این سنگ کوب می کند، می گوید اگر قرار است که این اشکالات و این اختلافات به این حد باشد، پس باید چکار کنیم ما،

مجری:

خیلی ممنون و متشکر بحث باقی ماند ، ان شاء الله هفته های آینده مثل همیشه خدارا شکر برنامه عصر ایمان چالش و پر از گفت و گو و پر از بیان نظرات مختلف سال بسیار خوبی را برایتان آرزو می کنیم بهار واقعی ان شاء الله حضرت حجت حضرت صاحب الزمان هستند که ان شاء الله منتظر ظهور ایشان هستیم و امیدوارتریم از همیشه به نزدیکی و قریب بودن ظهور حضرت مهدی (عج).

اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.

و السلام علیکم و رحمت الله و برکاته

 


عصر ایمان>

شبکه ولی عصر عصر ایمان استاد عباسی اجتهاد تقلید