شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج)
ربیع الانام حجت الاسلام شهبازیان

ویژه برنامه ربیع الانام به مناسبت میلاد حضرت ولی عصر عجل الله فرجه الشریف- جلسه سوم
کارشناس: حجت الاسلام شهبازیان


 
 

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ : 7 فروردین 1400

برنامه:ربیع الانام

مجری:

بسم الله الرحمن الرحیم

اگر چه زود؛ می آید، اگر چه دیر؛ می آید

سوار سبز پوش ما به هر تقدیر می آید

همان خورشید موعودی که در روز طلوع او

حدیث صبح صادق می شود تفسیر، می آید

شکوه مهربانی که نگاه نافذش حتی

به روی سنگ ها هم می کند تأثیر، می آید

نگفتیم از صدایش، ربنایش، لحن گرایش

نگفتیم و فقط گفتیم با شمشیر می آید

چنان با خطبه های حیدری اعجاز خواهد کرد

که از دیوار هم گُل نغمۀ تکبیر می آید

دقیقاً رأس آن ساعت که در نزد خدا ثبت است

نه قدری زودتر از آن، نه قدری دیر می آید

إن شاءالله به امید فرج حضرت صاحب الزمان، بینندگان ارجمند شبکه جهانی حضرت ولی عصر سلام علیکم خیلی خوش آمدید به سومین برنامه از ویژه برنامه ربیع الانام، خدا را هزار مرتبه شکر زیر سایۀ نام بلند حضرت ولی عصر هستیم، الحمدالله رب العالمین امسال هم توفیق درک لحظات نورانی ماه شعبان نصیب ما شد الحمدالله در فضای حضور داریم ما به عنوان اهالی رسانه و شما به عنوان مخاطبان خوب رسانه که به نام حضرت ولی عصر متبرک هست، الحمدالله در این سه شب چقدر آموختیم از کارشناسان ارجمندی هم اهل فکر هستند هم اهل بیان هستند، راجع به مهدویت چند قدم نزدیک تر شدیم به این شناخت خدا را شکر و الحمدالله که بینندگان عزیز مثل شما داریم که در این دوتا برنامه گذشته خیلی ما را شرمنده کردید با نظرات پر از لطفتان و پیشنهادهای که داشتید، إن شاءالله توفیق داشته باشیم شب نیمه شعبان را هم درک کنیم این شب نورانی و زندگی ساز را إن شاءالله و قدر آن را إن شاءالله بدانیم،  در خدمت شما هستیم و سومین برنامه از ویژه برنامه ربیع الانام که امروز و این روزها و این ماه و در ایران عزیز ما با فصل بهار همراه شده و ما بهتر و بیشتر می توانیم بهار حقیقی عالَم را إن شاءالله بخوانیم از دل و با تمام باورمان و با تمام دل  مان و إن شاءالله که این استغاثه ها به اجابت برسد.

در خدمت  شما خواهیم بود و در خدمت یکی از اساتید ارجمندی که از محققان، مدرسان و پژوهشگران موضوع مهدویت هستند موضوع پر اهمیتی که دنیا و آخرت ما را می  سازد و راجع به این موضوع با این استاد ارجمند جناب استاد شهبازیان صحبت خواهیم کرد، آقای شهبازیان عزیز سلام علیکم ایام مبارک خیلی خوش آمدید بفرمایید.

استاد شهبازیان:

بسم الله الرحمن الرحیم الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبّ‏ الْعَالَمِين وَ صَلَّی اللهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطّاهِرين

من هم عرض سلام و احترام دارم خدمت حضرتعالی جناب آقای شرافت و همۀ بینندگان عزیز و ارجمند و ایام شعبانیه و اعیاد به ویژه عید میلاد حضرت مهدی (ع) و ایام سال نو و نوروز را خدمت حضرتعالی و همۀ عزیزان شادباش و تبریک و تهنیت عرض می کنم.

مجری:

خوشا به سعادت  شما از خواجمان فرهنگ مهدویت محسوب می شوید این سال ها تمام توان و زمان و اعتبار خودتان در این مسیر گذاشتید و چه بهتر از این یعنی ما هر چه فکر کنیم شاید مهم ترین موضوع آفرینش مهدویت هست حالا روزگار خوشی که إن شاءالله می آید و إن شاءالله ما هم باشیم و شاهد آن باشیم ناظر آن باشیم و در آن روزگار حضور داشته باشیم، مهدویت یک موضوعی است که در آفرینش خیلی جایگاه ویژۀ دارد و قطعاً به خاطر اهمیتی هم که دارد بی دشمنی هم نیست قطعاً این سپاه نور و ظلمت هرکدام جبهۀ دارند و مواجهه های دارند که بوده و خواهد بود، راجع به این موضوع با هم صحبت خواهیم کرد.

استاد شهبازیان:

بحث مهدویت و موعود باوری حالا ما به صورت کلان اگر بخواهیم بحث نجات بخشی را یک اشاره خیلی کوتاهی داشته باشیم برای بینندگان عزیز؛ امروز یکی از همان‌طور که اشاره فرمودید مهم ترین مباحثی هست که فضای بین الملل چه در بین ادیان و حتی غیر مؤمنان به نوعی آن بررسی آینده بشریت که آیا این آینده بشر یک آینده روشن است یا نه یک آینده تاریک و ظلمت هست و رو به نابودی و زوال می رود؟ چون بعضی از نویسندگان در دنیای غرب قائل به این نکته بودند که آینده بشر آینده روشنی نیست، این برخلاف آن نگرشی است که ما در ادیان الهی داریم و به ویژه در اسلام، اما این نگاه را دارند که بشر به نوعی دارد تیشه و ریشه خودش می زند و یک آینده بسیار تاریک را در انتظار خواهد داشت، بعضی از فضای رسانه ی هم شاید فیلم ها یا مطالبی هم که ساخته می شود در این عرصه گفتگو می کنند یک نگاه کاملاً تاریک وحشت زده و ظلمت مطلق ترسیم می کنند، اما عموم افراد نویسندگان چه در فضای مکاتب بشری که سعی می کنند مثلاً از منظر عقلی بخواهند جلو بیاید حالا خودشان را خیلی با عنوان ادیان الهی معرفی نمی کنند یک نگاهی هست به عنوان همان آرمان شهر، مدینه فاضله یا به تعبیری یوتوپیا که نویسندگان مختلفی بودند امثال مثلاً کامپانلا توماس مور و حتی جناب افلاطون بحثی دارد در این زمینه و جناب فارابی «آراء مدینه فاضله» «کتاب جمهوری» و ترسیم می کنند یک آیندۀ را که جهان می تواند کاملاً بدون طبقات زندگی بکند یک صلح مطلق یک آرامش مطلق و یک فضای آرمانی را برای خودشان ترسیم بکنند، این را به عنوان آرمان شهر از آن نام می برند.

 در ادیان هم به همین صورت هست یعنی تمام تقریباً ادیان را حالا اگر یک مقدار البته تسامح بکنیم یک سهل گیری داشته باشیم در تعریف دین، ما بودیزم، هندویزم، جینه، شينتو، سیک ها، در کنار آن زرتشت، اسلام، مسیحیت و یهود همه به نوعی آموزه موعود باوری و نجات بخشی را ترسیم می کنند، خیلی کوتاه بخواهم عرض بکنم حالا خود همین یک سرفصل جداگانۀ است اما همین‌طوری با همدیگر مرور بکنیم و برسیم به بعضی از مباحثی که پیرامون حضرت ولی‌عصر (ع) به‌ویژه آن وظایفی که امروز با نسبت به حضرت در دوران غیبت داریم و یا آسیب های که ممکن است گریبان گیر ما باشد ما چطور بتوانیم از این فتنه ها خودمان را رها بکنیم، در فضای موعود باوری مثلاً شما الآن در آیین هندو؛ هندوها سه تا خداوند برای خودشان ترسیم می کنند یک خدا را به نام برهمن،یکی به نام ویشنو و یکی به نام شیوه، من نمی دانم حالا البته تصمیم بنده این نبود یک مقداری اگر خللی هم باشد تقریباً اشکال از بنده خواهد بود که این را قبلاً خدمت دوستان ندادم الآن فی البداهه به ذهنم رسید ما اگر بتوانیم این تصویر را ببینیم می  خواهم یک مقدار لمس بشود آن نگرشی که هندوها دارند و در این تبلیغی که خودشان انجام می دادند یعنی در آن معابدی که دارند تبلیغی را که انجام می دادند بد نیست حالا دوستان یک فیلم هندی هم برای بینندگان عزیز پخش کنند و واقعاً هم این اسطوره پردازی های که شما در فلیم هایشان می بینید در این قسمت هم هست، مثلاً به عنوان نمونه این ها اعتقادشان بر این نکته هست که یک خدای بزرگی دارند ویشنو را ترسیم می کنند بعد می گویند خدای ما ویشنو ده بار از آسمان به زمین خواهد آمد، این ده باری که خداوند ویشنو از آسمان به زمین می آید هر بار در قالب یک شکلی می آید یک بار مثلاً به صورت گراز می آید خداوندگار ویشنو، ویشنو را ترسیم می کنند اوتاره یا تجلی ویشنو، یک بار به صورت گراز می آید، یک بار به صورت یک دخترک و آوازه خوانی به نام کرشنه می آید، یک بار به صورت رامای تبر به دست می آید، یک بار به صورت شیر می آید، ترسیم  های مختلفی دارند نه تا ترسیم مثل این ترسیمی که الآن شما می بینید که مثلاً خداوندگار ویشنو به صورت یک گراز از آسمان به زمین می آید بعد می گویند هر بار که مردمان و زمینیان دچار یک مشکل می شوند خدا کارکردش این است که بیاید برای نجات بخشی روی زمین وارد بشود، اینجا مثلاً شیطانی قرار بود دنیا را از بین ببرد این‌ها ترسیم به داستان حضرت نوح می کنند یعنی خود مبلغان شان هم در هند وقتی گفتگو با آن‌ها صورت می گرفت همین بحث را مطرح می کردند و تشبیه می کردند که چطور شما می گویید «يَا أَرْضُ ابْلَعِي» مثلاً دنیا را آب فرا گرفته بعد مردم نجات پیدا کردند؛ می گویدخداوندگار ویشنو به صورت گراز آمد با شیطانکی نبرد کرد بعد دنیا را نجات داد و دوباره مردم زندگی خودشان را ادامه دادند، خودش شخصاً دست به کار شد و یکی از خدایگان به نام ویشنو از آن سه گانه های برهمن و ویشنو و شیوه، بعد این‌ها می گویند در آخرالزمان عصری خواهد آمد به نام عصر کالیوگه یعنی عصر ظلمت و تاریکی؛ این عصر ظلمت و تاریکی معادل همین آخرالزمانی است که ما ترسیم می کنیم، در این عصر ظلمت و تاریکی دنیا را ظلم فرا خواهد گرفت بعد همین خدای ما ویشنو به صورت مردی سوار بر اسب سفید با شمشیری از نیام کشیده شده ظهور خواهد کرد و دنیا را نجات خواهند داد و ترسیم شان بر این هست که عنوانی را هم که برایش ذکر می کنند به نام کَلکِی یا کالکین (موعود هندویی) که تصویر کلۀ اسب است و بدن و پیکره یک انسان، این نگاه را این‌ها دارند، یا در عبارت های دیگر خودشان مثلاً به همان صورت مردی سوار بر اسب سفیدی خواهد آمد که این مرد سوار بر اسب سفید با شمشیری از نیام کشیده شده می آید و دنیا را نجات خواهد داد، شاید باز تعبیر عرفی که ما نسبت به حضرت مهدی (ع) داریم که حضرت را غالباً مثلاً مردم ممکن است در تصویر ذهنی سوار بر یک اسب سفیدی با شمشیر مثلاً ذوالفقار امیرالمؤمنین ترسیم می کنند، پس نگرشی که این هندوها دارند و امروز هم خیلی به آن پایبند هستند و تلاش می کنند این را ترویج بدهند با عنوان کَلکِین موعود پایانی خودشان.

در آیین بودیزم هم به همین صورت است؛ حالا بودائیان قسم های مختلفی دارند نمی خواهیم ورود به این پیدا کنیم تراواده ها، هینیان ها، یا اقسام دیگری که دارند، بوداییان هم قائل به این هستند که بودای پنجم یا مَیتَرِیه خواهد آمد و دنیا را نجات خواهد داد، یک پیکرۀ را که بیش از صد متر ارتفاع دارد تماماً از سنگ خالص؛ این فرد را آمدند تراشیدند و به اصطلاح یک مجسمۀ را از میتریه به نمایش گذاشتند و الهیات خودشان را ترسیم می کنند می گویند در دوران او فضله پرندگان بوی عطر خواهد داد، برنج که درو کنید برنج دوباره رویش خواهد کرد، یعنی یک صلح و صفا و فزونی و کثرت مال را شروع می کنند ترسیم کردن.

در آیین زرتشت هم به همین صورت است؛ زرتشتی ها قائل هستند به اینکه در سه هزار سال پایانی دنیا ابتدا اوشیدر می  آید، او می آید یک سری زمینه ها را فراهم می کند، بعد یک فردی به نام اوشیدر ماه می آید، او هم می آید یک زمینه های دیگری را فراهم می   کند برای موعود پایانی، موعود پایانی چه کسی است؟ فردی است به نام سوشانت یا سوشیانس؛ نجات بخشی که اصالت فر کیانی دارد آیایی زاده است از نسل زرتشت است، حالا آن‌ها یک اسطوره پردازی های خاص خودشان را دارند هم در سیستان کوه خواجه که آنجا هست یک مکان مقدس است برای آن‌ها چون دریاچه هامون می گویند نطفه ای از زمان زرتشت در دریاچه هامون باقی مانده، سه نطفه در دریاچه هامون باقی مانده به اصطلاح زرتشت غسل گرفته از او نطفه های در دریاچه باقی مانده، از یک نطفه دخترکی که پاک است عفیفه است و مقید به آیین زرتشت است ولی ازدواج نکرده این در آب مشغول آب تنی می شود به نطفه ی از نطفه های زرتشت باردار می گردد و اوشیدر به دنیا می آید، بعد از هزار سال دختر دیگری می رود و به اوشیدرماه باردار می شود، در آن هزاره پایانی دختری می رود و به نطفه ی از زرتشت باردار می شود و سوشیانس متولد خواهد شد او با اژی دهاک یا ضحاک زمانه که ما اصطلاحاً مثلاً به عنوان سفیانی یا دجال در ادبیات خودمان نام می بریم او می آید و با آنها نبرد می کند آیین زرتشتی را فراگیر می کند،حالا نکتۀ که اینجا وجود دارد خیلی جالب است یک وقت ما با یکی از این به اصطلاح موبدهای این‌ها گفتگو می کردیم ظاهراً در شاید چند دهه گذشته اینها مراسمی را هم اجرا می کردند در همان سیستان و در کنار همین دریاچه هامون که الآن خشک شده و کنار کوه خواجه می آمدند دخترکی را که پاک و عفیفه بوده اینها می بردند در کنار رودخانه مراسمی می گرفتند دعا خوانی می گرفتند او را وارد دریاچه می کردند این تا صبح به نوعی در دریاچه باقی می ماند که شاید از او سوشیانس متولد بشود و بتواند مثلاً منجی و نجات بخش جهان بشود.

در یهودیت هم به همین صورت؛ در یهودیت هم اعتقاد به ماشیح یا مسیحای که خواهد آمد و دنیا را نجات خواهد داد البته بینندگان عزیز توجه داشته باشند که در یهودیت برخلاف بقیه ادیان ما اسم مشخصی برای موعود نداریم آنها بیشتر تعبیر وصفی و صفت و لقبی است، نجات بخشی، اما این نجات بخش که در هر دوره می تواند یک فردی باشد حالا فقط مانده که بتواند خودش را به ظهور برساند ممکن است الآن نشد ده سال دیگر یک فرد دیگر، صد سال دیگر یک فرد بعدی، اعتقاد دارند که باید از نسل داود و سلیمان باشد که حالا چون داود و سلیمان برای شان بسیار مهم هستند و یکی از وجه تمایزهای ما با یهودیت یک نکتۀ هست در زیارت وارث؛ شاید کمتر ما به این توجه کردیم در زیارت‌نامه‌ها به ویژه زیارت وارث ما می  خوانیم «اَشْهَدُ اَنَّكَ كُنْتَ نُوراً فىِ الاْصْلابِ الشّامِخَةِ وَالاْرْحامِ الْمُطَهَّرَةِ» چرا در زیارت نامه های ما این‌قدر تأکید شده که ائمه ما و به ویژه حضرت مهدی (سلام الله علیه) پاک هستند طیب هستند مادران پاک دارند پدران پاک و طاهر دارند؟ چون در یهودیت و مسیحیت وقتی گفتگو می شود در مورد موعود به ویژه یهودیت این نکته را دارد؛ این ماشیح حداقل سه زن زناکار در این نسب وجود دارد تا به ماشیح برسد یعنی وقتی می خواهند آن ماشیح و موعود خودشان را به داود یا به سلیمان نبی برسانند که البته آنها سلیمان را نبی نمی دانند در عبارتی از کتاب پادشاهان عنوان می کنند که سلیمان 700 زن دائم و 300 متعه داشت و آخر سر هم این زن ها دل او را از خدا برگردانیدند و به نوعی بت پرست شد مشرک شد البته ما اینها را نمی پذیریم و قبول نمی کنیم اما می خواهم عرض بکنم که یهودیت با این عنوان که مسیحای خودشان را دارند توصیف می کنند جزء ارکان اساسی خودشان این بحث موعود باوری شان است یعنی اگر کسی به ماشیح اعتقاد نداشته باشد کلاً از دایره یهودیت به نوعی طرد می کنند و جدا می کنند.

و مسیحیت هم که سه گانه  های کاتولیک ها، ارتدوکس ها و پروتستان ها اعتقاد به آمدن دوباره عیسی مسیح دارند؛ آنها می گویند یک‌بار عیسی به زمین آمد تا فدیه شود فدا شود و سپس حضرت عیسی بعد از اینکه به صلیب کشیده شد بنابر نقل آنها و در صورتی که ما اعتقاد نداریم «وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ» و حضرت عیسی نه به صلیب کشیده شد و نه کشته شد، اما مسیحیان که ترسیم می کنند می گویند بعد از اینکه از صلیب پایین آمد پس از سه روز او زنده شد حیات پیدا کرد، یک نکتۀ را که باید توجه کنیم مسیحیت نمی گوید که عیسی مُرده است، نه، آنها قائل به حیات مجدد عیسی هستند و سپس عیسی گفت اکنون به آسمان در دست راست خداوند پدر خواهم نشست و روزی باز خواهم گشت، این را در ادبیات الهیات مسیحی به عنوان عصر أپوکالیپس یا آپوکالیپتیک یعنی عصر مکاشفه و شهود ذکر می کنند که می گویند ما الآن در دوره آخرالزمان و مکاشفه و شهود هستیم تا زمانی که حضرت عیسی بیاید.

 نطقه مشترک تمام تقریباً ادیان بر این هست که زمانی برای آمدن منجی نمی توان مشخص کرد همان چیزی که در ادبیات روایی ما با عنوان «كذب الوقاتون‏» از آن نام می برند، تکذیب بکنید اگر کسی گفت سال دیگر حتماً حضرت مهدی می آید، شش ماه دیگر خواهد آمد، ده سال دیگر می آید، تکذیب می شود «إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيداً وَ نَراهُ قَرِيباً» زمان مشخص نمی کنیم اما امیدوار هستیم که هر چه سریعتر اتفاق بیفتد.

مجری:

خیلی ممنون، پس این موعودگرایی مشترکاتی در همه ادیان و عقاید دارد و البته نقاط افتراقی که حالا به آنها اشاره کردید.

حاج آقای شهبازیان عزیز مروری داشتند بر عقاید و افکار ادیان و مذاهب مختلف راجع به بحث موعود، منجی و پایان عالَم و راجع به اسلام با ایشان صحبت کنیم نظر اسلام را الحمد الله خیلی از ما می دانیم باید بهتر بدانیم خیلی بسنده نکنیم به اطلاعات کلی و گاهی وقت ها ناقص خودمان، مطالعاتمان را بیشتر کنیم در محضر علماء و اساتید إن شاءالله بیشتر باشیم که این موضوعی که خیلی اهمیت دارد و می تواند عرض کردم دنیا و  آخرت ما را بسازد بیشتر و بهتر در زندگی ما جاری باشد ساری باشد، استاد شهبازیان عزیز ممنون هستم از بحثی که آغاز کردید ادامه خواهید داد راجع به اسلام مباحث شما را خواهیم شنید و بیشتر خواهیم آموخت.

استاد شهبازیان:

حالا ما به بحث اسلام که برسیم طبیعتاً در اسلام هم این مطلبی که پیرامون حضرت مهدی (ع) است جزء متواترات و قطعیات تمام مذاهب اسلامی است حالا ما به صورت کلی می گوییم اهل سنت و شیعیان؛ اهل سنت هم همین اعتقاد را دارند قطعاً جناب استاد فرمودند که بزرگانی از اینها حتی خود إین تیمیه که در کتاب خودش ذکر می کند، إبن حجر و دیگران به این نکته تصریح دارند که «قد تواترت الاخبار» قطعی است اصلاً مو را درز آن نمی رود دیگر کسی نیاید بگوید که سند صحیحه داریم نداریم، درست است، ما هم روایت داریم  با سند صحیحه و هم گزارش های مختلفی را داریم که روایت ها به حد تواتر می رسد و قطعی است که فرزندی از فرزندان رسول خدا، امیرالمؤمنین و حضرت زهرا (سلام الله علیهم اجمعین) خواهد آمد و دنیا را «یَمْلَأُ اللهُ به الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا» پر از صلح و صفا خواهد کرد.

مجری:

یعنی قطعی می دانند فرزند رسول بودن را هم؟

استاد شهبازیان:

بله این نکته را من تأکید کردم هم حضرت رسول، هم امیرالمؤمنین، هم حضرت زهرا، شما ببینید حتی آنقدر بین اهل سنت این قطعی است مطلب که حضرت مهدی (ع) خب ما یک بار خود موعود باوری را داریم قطعی است شما ببینید ذیل آیات مختلفی که «لِيُظهِرَهُ عَلَى الدّينِ كُلِّهِ» اظهار دین بر همۀ ادیان، تصریح علمای اهل سنت، روایت‌ها، گزارش های دارند که می گویند مثلاً اسودی و دیگران ذکر می کنند «ذلک عند خروج المهدی» اصلاً این آیه در زمان مهدی حقیقت خارجی پیدا خواهد کرد، این تأکیدی است که آنجا به آن اشاره می کنم، پس در مورد مهدویت.

در مورد مشخصات حضرت؛ نام حضرت که محمد است به صورت قطعی در تمام روایت های اهل سنت و شیعیان ذکر شده «إسمه إسمی» پیغمبر خدا فرمودند نام او نام منِ رسول هست.

 و سه در مورد اینکه لقب مهدی «لانه یَهدی إلی الحق» یا «یُهدی إلی الحق» حالا به عبارت های مختلفی که خوانده بشود باید، این خودش یک بحث جداگانه ادبیاتی می  طلبد، یا اینکه مهدی به معنای هادی و هدایت کننده است، یا نه، مهدی بر وزن اسیم مفعول است و هدایت شدۀ من الله است که البته هدایت شدۀ من الله هدایتگر مردم خواهد بود، این را هم باز تأکید دارند یعنی می پذیرند و این عنوان، عنوان مشهور و قطعی بین ما و اهل سنت است یعنی فریقین کسی در این تردیدی ندارد، حالا یک مطلب بالاتر دارند اهل سنت که شاید این برای بینندگان جالب باشد و ما تأکید روی این نکته داریم؛ احد الناسی در بین فریقین تردید ندارد که این مهدی موعود باید از نسل فاطمه زهرا (س) باشد، یک آیه شریفه در سوره آل عمران

«يا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاکِ وَ طَهَّرَکِ وَ اصْطَفاکِ عَلي‏ نِساءِ الْعالَمينَ»

اینجا بعضی از مفسران و محدثان اهل سنت آمدند گفتند که یکی فاطمه زهرا(س) هست، یک زنی به نام مریم بنت عمران و یک زنی به نام مثلاً عایشه و یک زنی به نام خدیجه (س)، اینها را آمدند بررسی کنند که کدام یکی بر دیگری فضیلت دارد؛ ما می توانیم با ادله قطعیه و محکم حتی از اهل سنت بگوییم فاطمه زهرا (س) افضل و برتر بر همه زنان عالَم است در گذشته و در آینده إلی یوم القیامه و اگر حضرت مریم را هم در آیه شریفه ذکر فرمودند سیده نساء زمان خودش هست اما فاطمه زهرا ارجح بر حضرت مریم (س) است خود اهل سنت هم در متون شان اشاره کردند به این نکته که این هم باز یک فصل دیگری است و بحث تحقیقی جدای است، من غرضم این است؛ آلوسی خب یک نگاه سلفی و وهابی دارد و موافق تشیع نیست در «روح المعانی» یا دیگر مفسرانی از اهل سنت مثل سهیلی، سبکی و محدثینی از اهل سنت یک نکته ظریفی را اشاره کردند؛ اینجا می گویند که ما بعضی از گزارش ها را داریم مثلاً گفته که جناب عایشه از پیغمبر برای ایشان اهل سنت ذکر می کنند «خذوا ثلث دينكم من الحميراء» بروید دو سوم دین تان را از حمیرا بگیرید که البته خود محدثان اهل سنت گفتند اگر واژه حمیرا در روایتی آمد بدانید حدیث جعلی است یعنی پس دیگر این اصلاً قابل اعتنا نیست که به جناب عایشه مراجعه کنید و دین تان را از او بگیرید اصلاً این را جعلی می دانند، ولی آلوسی و دیگران می  آیند بحث می کنند می گویند ما یک نکتۀ داریم؛ این نکته ظریف است؛ می گویند ما حدیث متفق القول بین شیعه و سنی داریم و باز مو لا درز آن نمی رود که پیغمبر خدا فرمود؛ متن حدیث در اهل سنت این است

«كيفَ أَنْتُمْ إِذَا نَزَلَ ابنُ مَرْيَمَ فِيكُمْ وإمامكم منكم»

پیغمبر فرمود: ای امت مسلمان خوش به سعادت تان یک روزگاری می رسد که عیسی بن مریم نزول اجلال می کند امامتی برگزار می شود در بیت المقدس، نماز جماعتی برگزار می شود در بیت المقدس، این نماز جماعت اما امامش و به اصطلاح پیش نمازش عیسی بن مریم نیست، امامی از شما امت اسلام است، با واژه امام از او نام می برد خب این مقام و منزلت حضرت مهدی (ع)، آن امام چه کسی است؟ مهدی است، اینجا مفسران و محدثین اهل سنت به ویژه این آلوسی این نکته های ظریف را برداشت می کند می گوید مقام فاطمه زهرا بسیار بالاتر از مریم بنت عمران است چرا؟ چون در سیادت و فضیلت فاطمه زهرا همین بس که فرزند مریم بنت عمران (عیسی مسیح) باید پشت سر فرزند فاطمه (مهدی) نماز بخواند و این یعنی فضیلت فاطمه زهرا، از چنین فردی مهدی موعود و موعود تمام امت اسلام دارد به دنیا می آید و متولد می شود، تأکید روایات ما روی این نکته هست که «المهدی منا اهل البیت» حالا در پرانتز دست جاعلان حدیث اموی معاویه و دیگران اینجا شروع می شود فعالیت شان آغاز شدن برای اینکه این فضیلت را از حضرت زهرا (س) بگیرند چون یک فضیلت ویژۀ است که «المهدی منا» «حمزة منا» دانه دانه اصلاً جایگاه اهل بیت جایگاه ویژۀ است، چه کسانی از این خاندان به وجود آمدند پدید آمدند و اسلام را حفظ کردند اسلام را آبیاری کردند، این مهدی موعود هم باید از نسل فاطمه زهرا (س) است، اینجا آمدند جاعلان حدیث دیگر ورود پیدا کردند؛ بعضی آمدند گفتند «المهدی من وُلد عباس» بنی العباس آمدند گفتند نه، مهدی از فرزندان عباس عموی پیغمبر است مثلاً ما، بعضی ها آمدند گفتند که «المهدی من ولد عمر بن خطاب» اصلاً بردند فضا را در مورد خلیفه دوم، این حدیث را جعل کردند، بعضی ها آمدند گفتند که نه، «المهدی» مثلاً این فرد را وقتی بخواهیم ذکرش بکنیم گفتند «لا مهدی إلا عیسی بن مریم» اولین جاعل این کلام معاویه است گفت اصلاً امت اسلام مهدی ندارد موعود ندارد موعود ما مسلمانان چه کسی است؟ بمانیم منتظر عیسی مسیح، اینجا ببینید سه نگاه مخالف به وجود می آید می خواهند این فضیلت را بگیرند، خود بزرگان اهل سنت شما «السوائق» إبن حجر را ببینید و دیگر نویسندگان اینها که آمدند در فضای مهدویت هم بحث کردند می گویند به قطعیت این سه گزارش جعلی است نه مهدی از وُلد عباس است، نه وُلد عمر بن خطاب است و نه مهدی همان عیسی است، نه، عیسی مسیح باید پشت سر مهدی اقتدا بکند و به اصطلاح تعبیرهای را حالا خودشان دارند و بحث های را دارند، نکتۀ که اینجا وجود دارد به همین خاطر می گویند دلیل جعلی بودن این روایت ها این است که متواتر است «المهدی من وُلد فاطمه (س)» در متن خودشان هم این را تصریح می کنند پس ما باید توجه داشته باشیم حتی امروز داعشی ها، سلفی ها، وهابی ها، هیچ فرقه ی از فرق اسلامی نیست که بخواهد بگوید مهدی از فرزندان فاطمه زهرا(س) و امیرالمؤمنین(ع) نیست، تأکید روی این نکته است که مهدی از فرزندان فاطمه زهرا(س) است، حالا کتاب های خیلی عجیبی و غریبی دارند؛ کتابی هست مال آقای به نام «الدر المنتظم فی السر الاعظم» مال آقای محمد بن طلحه شافعی از علمای قرن هفتم و هشتم اهل سنت هست ایشان می آید در کتاب خودش بحثی از حضرت مهدی را که دنبال می کند یک نکته جالبی که وجود دارد تصویر حضرت مهدی را هم در کتاب خودش ترسیم می کند یعنی تقریباً این تصویر همان تصویری است که ما در مورد شمایل حضرت مهدی (ع) داریم شمشیری را به نام ذالفقار را مثلاً بعضاً تعبیر می کنند خالی را بر چهرۀ مبارک حضرت مثلاً تعبیر می کنند، یعنی این اعتقاد بین آنها وجود دارد و برخی از علمای اهل سنت نه تنها تأکید دارند که او فرزندحسن عسکری است و به حضرت زهرا می رسد بلکه حتی قائل به تولد ایشان هم هستند که طبیعتاً جناب استاد ممکن است مفصل این بحث را مطرح کرده باشند، خب پس در جامعه اسلامی کسی تریدی ندارد خب در بین شیعیان که اظهر من الشمس است در مورد حضرت مهدی (عج) که ایشان متولد شده است ، ولادت دارد قطعاً خود اهل سنت هم این را تأکید می کنند، بینندگان توجه بکنند بعضی ها می خواهند که کسی نگفته که حضرت مهدی (عج) متولد شده، مثلاً امام حسن عسکری (ع) بعضی گفتند ایشان فرزندی ندارد، نه تصریح خود ذهبی و دیگران هست که در خانه حسن عسکری فرزندی، و جالب است می گویند به نام محمد متولد شده است ، فقط آنها می گویند که این فرزند امام حسن عسکری آن مثلاً مهدی موعودی نیست که ما مد نظر داریم، این اختلاف در آن مصداق مهدی (عج) است، اما نه اینکه تأکید بر تولد فرزندی در خانه امام حسن عسکری دارند، و ما معتقد هستیم که همان فرزند امام حسن عسکری (ع) و تعدادی از علمای اهل سنت قائل هستند به اینکه همان فرزند امام حسن عسکر (ع) همان موعودی است که از نسل فاطمه زهرا هست،  و دنیا را «یَمْلَأُ اللهُ به الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا» و آن صفا و صلحی که ان شاء الله خواهد آمد به وسیله حضرت  اتفاق خواهد افتاد.

مجری:

خیلی خب این القاب و اسامی که برای حضرت است خب خیلی هوشمندانه هم هست حالا ربیع الأنام خیلی نام زیبایی هست، و حسن انتخاب دوستان ما را در این برنامه می رساند که در این ایام انتخاب کردند، ولی مثلاً حجت ابن الحسن یا یابن الحسن که ماتأکید می کنیم بر آن، بر همین نکته شما که از فرزند حضرت امام حسن عسکری هستند، و باور ما این است اما از عیسی مسیح گفتید و نمازی که اقتدا می کنند به حضرت صاحب الزمان، ان شاء الله آن روز را باشیم و ببینیم و چقدر این کمک می کند به اینکه مسیحی هایی که هنوز فطرت شان پاک هست و منصف هستند با همین نماز ایمان بیاورند به حضرت مهدی، یعنی دیگر نیازی به ادله و مسائل دیگری نیست، و همین نماز این اتفاق را رقم خواهد زد.

و البته حاج آقای شهبازیان این را بایدبگوییم موضوعی که بسیار حساسیت دارداین همه تأثیرگذار است،این همه بر توحید باوری و توحید محوری می تواند تأثیر بگذارد، قطعاً شیطان و شیطانی ها هم بیکار نمی شینن، همه کاری می کنند برای اینکه آن روز را نبینند، به تعبیری گفتند آن وقت معلومی که به ابلیس دادند چه بسا همین ظهور باشد لذا پایان حیاطش را باید ببیند هر کاری می کند که شاهد آن روز نباشد،

استاد شهبازیان:

درست است حتماً، حالا این نکته ای را که بنده می خواستم عرض بکنم حضرت عالی هم به آن تذکر دادید، ما در آیات الهی و در روایات دوتا نظام را خدای متعال ترسیم کرده، بجز این دوتا نظام هم نداریم، یعنی یک نظام حق است یک نظام باطل، نظام حق را خدای متعال نظام نورانیت نظام عقل و عقلانیت قرار داده به همین خاطر در روایات ما هم مرحوم کلینی کتاب عقل و جهل دارد، یعنی عقل که این عقل را ما کمالش را وجود مقدس حضرت رسول می دانیم و تأکید ما بر این است که محور عالم وجود مقدس رسول خدا و اهل بیت (ع) هستند، و اینها آن رهبری نظام حق را دارند «إن کنتم تحبون الله فتبعونی یحببکم الله» خب اگر ما می خواهیم به خدا برسیم راهش از باب «وابتغوا الیه الوسیله» وجود مقدس رسول خدا و اهل بیت است «ما آتی کم الرسول فخذوا و مانهی کم عنه فنتهوا» اصلاً راه همین رسول خدا است دیگر هیچ صراط های مستقیم نداریم ما یک صراط مستقیم یک دانه بیشتر نیست، آن هم اهل بیت امیرالمؤمنین و وجود مقدس رسول خدا (ص) هست، خب نظام حق را محوریت با رسول خدا است، ابزارش چیست؟ عقلانیت است، اینکه خدمت رسول خدا رسیدند گفتند فلانی خیلی نماز می خواند حضرت تأکید کرد، «کیف عقله» عقلش چقدر است؟ گفتند خیلی روضه می گیرد، گفت «کیف عقله» گفتند حج زکات، خمس، جهاد، گفت «کیف عقله» گفتند بابا ما داریم از عبادت هایش می گویم، پیغمبر فرمود اگر تا صبح هم عبادت  هایش را برای من نقل کنید اگر کسی دین دار باشد در ظاهر ولی عاقل نباشد خودش وبال دین است، امروز سلفیه، داعش، ننگی برای اسلام شدند دیگر، یعنی یک آب در آسیاب دشمن بریز هستند، جریان مدعیان دروغین آب در آسیاب دشمن بریز هستند، یعنی اینها کسانی هستند که این عقلانیت دینی، ما در روایتی مرحوم کلینی ذکر می کنند که پیغمبر خدا وقتی آمد و مبعوث شد تا جهل را از امت و مردم بردارد،  چون نظام باطل محوریتش با شیطان است، شیطان و خدا باهم دیگر می شوند، دیگر این را همه می دانیم، به تعبیر می گوید شیطان رجیم شد، رانده شده، از درگاه خدا رانده شد، در گیری می شوند روی قضیه عبادتی که انجام نمی دهد شیطان و تکبر می کند وقتی دارد می رود می گوید خدایا ما باهم رفیق بودیم، یک زمانی و تو من را از مقام جنیان به مقام فرشتگان و ملکوت خودت بردی، حالا یک تعبیری من دارم آخرین درخواست هایم را انجام می  دهم، «فأنظرنی» خدایا به من مهلت بده، تا کی؟ «إلی یوم یبعثون» تا زمان قیامت من هرطوری که می خواهم هر کاری که دوست دارم انجام بدهم، به تعبیری از سواره نظام و پیاده نظام وشرق وغرب و شمال و جنوب حمله کنم، بعد آنجا خدای متعال می فرماید که «إنک من المنظرین» باشد ما به تو مهلت دادیم این مهلتت را پذیرفتیم، اما به جای اینکه «إلی یوم یبعثون» «إلی یوم الوقت المعلوم» تا یک زمان مشخص که در روایت همانطور که حضرت عالی فرمودید در روایت اشاره می کنند که زمان مشخص یعنی زمان ظهور حضرت ولیعصر، خب شیطان خودش بهتر از من و شما خدا را می شناسد، یعنی به تعبیری می داند که «إن الله لا یخلف المیعاد» وعده الهی قطعی است «جاء الحق و ذهق الباطل» قطعاً « و نرید إن من الذین الستضعف فی العرض و نجعل هم ائمه و نعجلهم الوارثین» قطعاً امت اسلام به آقایی و دین اسلام دین غالب خواهد شد، و مستضعفان عالم به نتیجه می رسند حاکمیت را بدست خواهند گرفت، اهل بیت (ع) آقا بالا سر همه مردم خواهند شد، و وجود مقدس حضرت ولیعصر خواهد آمد، خب این حق که بیاید قطعاً جایی دیگر برای باطل نیست، این را شیطان می داند، پس اگر شیطان یقین دارد که خدای متعال به وعده اش عمل خواهد کرد و پایان عمرش زمان ظهور حضرت ولیعصر هست، با اینکه ما نمی دانیم زمان ظهور کی هست، نمی دانیم یک ماه دیگر است، شش ماه دیگر است، صد سال دیگر است، شاید فردا باشد، ما امیدواریم و به وظیفه خودمان در دوران غیبت عمل می کنیم امروز شد، لطف خدا است صد سال دیگر شد ما تابع خواهیم بود و این رضای خودمان را نسبت به دستور خدای متعال خواهیم داشت، اما شیطان به هر حال این را من و شما و شیطان هم به نوعی همه ما می دانیم هر روز که داریم این زمان را طی می کنیم، داریم یک روز به زمان ظهور که علمش نزد خدا است، یک روز به زمان ظهور داریم نزدیک می شویم، به هر حال این طبیعی است اگر مثلاً روی یک زمانی خداوند مقرر کرده باشد ما داریم هر روز یک قدم یک گام به آن زمان نزدیک می شویم، شیطان این را می داند پس تمام قدرت خودش را اگر به خداوند اینگونه گفت، به من قدرت بده خدا هم به او گفت « واستفزز من استطعت» برو با پیدا نظام با صوتت با خیلت سواره نظام با هرچه می خواهی مردم را گمراه کن، إلّا آن عباد مخلصینی که ما داریم آنها را نمی توانی گمراه بکنید، شیطان امروز در دوران غیبت حضر و دروه آخر الزمان تمام شگردها و حربه های خودش را بکار می برد، تا شاید بتواند یک روز در این زمان ظهور فاصله بیاندازد، یک روز دیرتر اتفاق بیافتد چرا؟ چون حیاط خودش بسته به این است که ظهور اتفاق نیافتد، پس شیطان در این دوره فتنه هایش زنگین تر است، فتنه هایش سنگین تر است اینکه در روایات شیعه و اهل سنت دارند در کتاب «الفتن» نعیم ابن الحماد هم  متعدد ذکر شده، که دوره ای خواهد آمد که مردمان دیندار از خانه بیرون می روند بی دین بر می گردند، نمی توانند دین خودشان را حفظ کنند، فتنه ها با انواع و اقسام خودش حالا بعضی ها هستند«إنما المال و البنون فتنة» دنبال مال هستند بعضی ها دنبال فرزندان هستند، بعضی دنبال «زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنْطَرَةِ» دنبال شهوت و مسائل جنسی هستند، شیطان هر کسی را به نوبه خودش در این دوره سعی می کند فریب بدهد و آن را از لشکر حضرت مهدی (عج) خارج بکند اما یکی از شگردهای ویژه شیطان در این دوره مذهب علی مذهب است، خدا رحمت کند مرحوم آقای کافی را در یکی از سخنرانی  هایشان می فرمودند که شیطان هیچ وقت نمی آید به من آخوند بگوید این بطری مشروب را دستت بگیر برو مست کن اربده بکش در خیابان های تهران، نه شاید من از باب تکبر غرور، مذهب سازی بدعت گذاری، از این طریق ما را فریب می دهد، یعنی شیطان هر کسی را به نوع خودش جامعه دین دار را اگر کسی که نماز شب خوان است، عاشق امام زمان است، منتظر حضرت مهدی هست، این را نمی تواند بیاید فریب بدهد با بعضی  از مسائل حاشیه ای و شهوت و این مسائل شاید، او را باید به گونه ی دیگر فریب بدهد، مذهب علیه مذهب، می رود دنبال احمد اسماعیل بصری بعنوان یک نسخه قلابی می رود دنبال علیرضای پیران، می رود به دنبال حسین علی نوری، بهائیت، می رود بابیت، می رود به دنبال نوعی ازاین مدعیانی که امروز ما می بینیم، سیدحسین کاظمینی، در تهران یک زمانی آشوب و بلوایی را بوجود آورد ادعا می کرد من نوه آیت الله بروجردی هستم، که نوه آقای بروجردی نبود بعد سواد هم نداشت، نماز که برای مردم می خواند، نمی دانم

دیدید یا نه آن تصاویر وزرشگاه شیرودی ایشان را، این را شاید بد نباشد یک اشارۀ کلی بکنیم، من می خواهم این جهل را این که ما می گوییم مذهب علیه مذهب، چه اتفاقی دارد می افتد بعضی از این افرادی که امروز آمدند و ادعاهای واهی را دارند مطرح می کنند.

مجری:

و حاج آقای شهبازیان کار را سخت می کند یک دفعه است اصل مطلب انکار می شود یک دفعه نه اصلش را محفوظ قرار می دهد،در یک بیراهه ما را می برد ما هم نمی دانیم که داریم دور می شویم از مسیر یک قدم یک قدم بعد یک دفعه به خودمان می آییم

استاد شهبازیان:

این همان رویات است که فرمود که حضرت ولیعصر  که تشریف می آرود کارش سخت تر از پیامبر خدا است، چون پیغمبر خدا مشرکانی  بودند، ولی حضرت ولیعصر می آید با قرآن شما امروز وهابیت را وقتی باهاشون صحبت می کنید به ظاهر آیه قرآن می خوانند به ظاهر قال رسول الله می گویند من در مدینه آن ایامی بود که صدام به درک واصل شده بود رفته بودم کتاب بخرم یکی از افرادی بود حالا اهل اطلاعی بود کتاب فروش هم داده بود، گیر داده بود نه صدام بهشتی است، قطعاً بهشتی است، چرا؟ «قال رسول الله من تکلم» در آخر عمرش هر کسی کلمه لا إله الاّ الله بگوید، بعد صدام بهشتی است، ببینید چه حماقت هایی اتفاق می افتد،

مجری:

بله فتنه داعیش که زیر پرچم نام حضرت رسول باورهای مسلمان را به بازی گرفته

استاد شهبازیان:

این را ببینید آقای کاظمینی بروجردی، ببینید چه اتفاقی می افتد که مذهب علیه مذهب وقتی ما می گوییم، این تصویر آقای کاظمینی بروجردی، آمد ادعا کرد ایشان که من سادات هستم و درس خوانده ام در صورتی که ایشان یکی دو کلاس در حوزه علمیه آن موقع آمده بود درس خوانده بود، بعد شروع کرد ادعا کردن، این خانم اگر تصویر را بتوانند بگیرند، مثلاً دستش را ببوسند، بعد می آمد با زعفران و گلاب برای مردم شروع می کرد نوشتن دعا و ذکر و طلسم ها، طرف می آمید می گفت من نانوا هستم چه کار کنم که دخلم پر پول تر بشود، ایشان آمده بود با زعفران و گلاب در یک کاغذ نوشته بود نون، بعد گفته بود این را بگذار در دخلت پرنون تر می شود، یا مثلاً یک کسی آمده بود گفته بود من می خواهم درجه بگریم نظامی بود، گفته این آیه «و الله درجات» را بخوان و بعد درجه خدا به تو می دهد، یک حرف های اینطوری، نماز که می خواند برای مردم، حالا یک جمعیتی پشت سر می آمدند فکر می کردند آدم خوبی است، به دروغ هم گفته بودم من نوه مرحوم آیت الله بروجردی هستم، در صورتی که نیست، پشت سرش نماز می  خواندند اینطوری می گفت «سبحان الله و الحمد الله» بقیه اش را نمی گفت یعنی نمازهای اشتباه، حمد و سوره اشتباه، ایشان داعیه دارد که من رب زمین هستم، داعیه دارد  من نایب خاص امام زمان هستم، قائل به جبر است، بعد ببینید این مردمی را اینگونه متأسفانه سرکیسه کرده، این یکی از جلساتش بود که، این در ورزشگاه شیرودی تهران جمعیتی می روند به عشق امام زمان دین، چرا؟ چون معیار صحیحی را دنباش نیستند، در همین مداحی هایی که انجام می دهد اسم خودش هست، مثلاً ما می گوییم یا حسین یا حسین، ایشان فریاد می زد یا سید حسین کاظمینی، یا سید حسین کاظمینی، شروع می کردند مردم برای ایشان، اگر ما معیار صحیح نداشته باشیم.

مجری:

این برای چه سالی هست حاج اقای شهبازیان؟

استاد شهبازیان:

این قبل از سال 87 هست حالا سؤال دقیقی این را من نمی دانم،

مجری:

یعنی در دهه 80 می شود

استاد شهبازیان:

بله، اینجا ببینید بساطی را که مردم را با خواندن صرف و یک سری بحث های عجیب و غریبی که

مجری:

حالا یک چیزی که این مخاطب وقتی پای این برنامه می اید نشان می دهد مخاطبی است که تشنه یک حقیقتی است، اما متأسفانه آن آب زلال گوارا گیرش نیامده، فریب ظاهر این آدم را خوردند، یعنی نمی شود خیلی این آدم ها را هم راحت تخطئه کرد از سر کم معرفتی گاهی کم سوادی و گاهی کم کاری ما مثلاً به این دام افتادند و مبتلی شدند بعضی هایشان.

استاد شهبازیان:

خب عرض ما هم همین است ،ببینید عرض ما همین است، ما می گوییم که یک نظام حق و باطلی داریم محوریت دارد، ببینید مرحوم طبرسی در کتاب شریف «احتجاج» یک بیانی را از حضرت ولیعصر دارند، ما در زیارت اربعین هم همین را می خوانیم، خدایا حسین چکار کرد، بزرگترین کار حسین چه بود؟ «و بذل مهجته فیک» جانش را فدا کرد «ليستنقذ عبادك من الجهالة» تا مردم از جهل، جهلی که در سقیفه اتفاق افتاد، ولی خدا را از مردم گرفتند قرآن ناطق را از مردم گرفتند، طبیعتاً چه اتفاقی می افتد؟ طبیعتاً می شود حادثه کربلا، که «اللهم إن هذا یوم تبرکت به بنی امیه» یعنی بنی امیه گفتند مردم امروز روز متبرکی است بروید روزه بگیرید، وضو بگیرید اگر حسین را با زبان روزه دار بزنید ثواب بیشتری می برید، خب این نکته است، اگر شما ولی خدا و آن معارف حقه ولی خدا دور بشود اینجا است که حضرت ولیعصر می فرماید«قَدْ آذانا جُهَلاءُ الشّیعَةِ وَحُمَقاؤُهُمْ»ما دشمن زیاد داریم مسیحیان، یهودیان، لایک ها، آتیئیست ها، سلفیه و وهابیت تکفیری و جریان های تکفیری که هستند، اما یک قسمتی را هم نباید فراموش بکنیم ،حالا ما داریم یک بحث آسیب شناسی درون مذهبی می کنیم،ماهم باید مواظب باشیم «قَدْ آذانا جُهَلاءُ الشّیعَةِ» من مهدی را جاهلان شیعه آزاد می دهند، چه کسانی؟ حضرت اشاره می کند آن‌هایی که دینشان به سستی بال مگسی است، خب اینکه شما می بینید رهبر انقلاب تأکید می کنند،معارف دین را، شهید مطهری ها مرحوم آیت الله مصباح ها، اینکه شما معارف حقه ای را که مراجع تقلید و بزرگان ما در تحلیل نهج البلاغه در تحلیل قرآن، در آموزه ها دارند استدلالی به من و شما می دهند امام صادق (ع) فرمود اگر دست من بود جوان شیعه را ولو به السیات با چوب می زدم، تعبیر است، می زدم مجبورش می کردم تفقه در دین بکند، خب ما روزی چقدر مطالعه مهدوی داریم آن امام زمان واقعه ای چه ویژگی هایی دارد، امام زمانی که عالم به قرآن نباشد، قرآن خواندش، طرف می آید ادعا می کند من فرزند امام زمان هستم، احمد اسماعیل می آید ادعا می  کند که من فرزند امام زمان هستم امام سیزدهم هستم، چنین و چنان و عصمت، بعد می بینیم قرآن را اشتباه می خواند، خب تو باید بفهمی که امام عالم به قرآن است ،هم به علوم ظاهری قرآن هم به علوم باطنی و حقیقی قرآن، اگر فردی می آید دست به تخلف شرعی می زند، آن نمی تواند بیاید بگوید که من چون امام هستم دیگر همه چیز از من تمام شده است، نه امام خودش بیش از دیگران پایبند به شریعت است، اگر فردی آمد معیار کار خودش را خواب و خوابگرایی قرار داد بدانید که او حجت خدا نیست، او اگر دلیل دارد باید از قرآن از روایات از ثقلین باید برای ما ارائه بدهد، نه خواب نه خواب زدگی که بیاید اصول دین را مثل بعضی از این جریان های مدعی شما به عنوان نمونه یک فردی بود بنام آقای علی اکبر تهرانی، این آقای علی اکبر تهرانی اینها دیگر چیزهایی است که خودشان پخش کردند، اگر باز عزیزان بتوانند، نمایش بدهند، این فرد را ببینید تصویر را من این نوشته را نشان بدهم، این آقای علی اکبر تهرانی، البته سوء استفاده هم می کردند یک وقت هایی چون شباهتی هم به شمایل رهبر انقلاب دارند، مثلاً می  آمدند سوء استفاده  هایی هم می کردند، آقای علی اکبر تهرانی، ایشان در تهران یک بساطی را علم کرده بود یک نوه ای دارد به نام خانم تهرانی که بیشتر فعالیت ها را برای ایشان انجام می داد، مثلاً می گفتند ایشان معصوم پانزدهم هست، و عنوان می کردند که ، این قدر جایگاه ویژه ای دارد، ببینید مخاطب ما دین دار، اگر دین دار است و در چار چوب دین قوی است می تواند به راحتی تشخیص بدهد که اینها اکاذیب است، وقتی فردی بیاید ادعا بکند ما امروز بالاتر از حضرت ولیعصر فردی در عالم نداریم، این جایگاه امامت حضرت است، بعد اینها می گفتند که نه حضرت ولیعصر رو در روی اقای علی اکبر تهرانی قرار گرفته بعد چون ایشان یک شخصیت ویژه ای داشته حضرت ولیعصر یک سر و گردن بالاتر از آقای علی اکبر تهرانی بوده، حضرت خودش را جمع کرده مثلاً روبرویش بیافتد بعد حضرت ولیعصر خطاب کرده، به آقای علی اکبر تهرانی تو یک بهشتی پیش خدا داری که من مهدی را هم در آن راه نمی دهند،  خب این مخاطب ما اگر در دین داری اش چار چوب داشته باشد به راحتی می فهمد که این حرف ها کذب است،

مجری:

آن بصیرت در دین نیست،

استاد شهبازیان:

چرا؟ چون مطالعه وجود ندارد، چون مبانی نیست، ما بدنبال بعضی از مسائل حاشیه  ای و خرافات رفتیم، «هلک المستعجلون» ما دنبال این هستیم سوریه همان نشانه ظهور است سفیانی آمد کرونا نشانه ظهور است، دنبال تطبیق «هلک المستعجلون»استعجال مذمت شده در روایات تطبیق گرایی مذمت شده، اینکه شما مهدویت را خلاصه کردند بعضی ها در چاه جمکران، چاه جمکران تقدسی ندارد قدیم عریضه می نوشتند، خطاب به اهل بیت برای اینکه زیر دست و پا نیافتد می انداختند در آب روان، چاه جمکران تقدسی ندارد، شما عریضه را نوشتی در یک آب روانی بیانداز، چه ضرورتی که بعدش آنجا را ما بیایم بعد غربی ها و دشمنان ما مهدویت عمیق و منطقی و عاقلانه و کاملاً منطبق با قرآن و روایات ما را بخواهند بیایند خرابش کنند بگویند مهدویت یعنی اینکه اینها اعتقاد دارند مهدی در چاه جمکران زندگی می کند.

مجری:

همان کاری که شیطان می خواهد بکند با همان مذهب سازی ها و انحراف فکر

استاد شهبازیان:

با خرافه  ها و بدعتهایی که ما را به آنها مشغول می کند،خب الآن شما ببینید وقتی این حرف ها زده می شود باید بفهمد این فرد دارد اکاذیب می گوید، ما به نیمه شعبان داریم می  رسیم اینها آمدند در تبلیغات خودشان می خواستند تبریک بگویند نیمه شعبان را طرفداران آقای علی اکبر تهرانی، خجسته سالروز میلاد مهدی آل محمد، وجود مقدس حضرت خب این مهدی آل محمد چه کسی است؟ منتقم و معرف و مبلغ مولا و سرورمان حضرت علی اکبر تهرانی است، خب این کاملاً بارز است که این فرد اکاذیب و زهرای علی اکبر یعنی این خانم، بعد این خانم استنادش روی خواب است، یعنی تمام مباحث اینها روی خواب است، می گوید دین دو پایه دارد، هم ایشان می گوید هم پدر بزرگش می گفت، حالا فوت کرد پدر بزرگش، می گوید دین دوتا پایه دارد یکی از اساسی ترین پایه هایش خواب است، از آن طرف شما ببینید امام صادق(ع) می فرمود «إِنَّ دِینَ اللهِ  عَزَّ وَ جَلَّ  أَعَزُّ مِنْ أَنْ‏ یُرَى‏ فِی‏ النَّوْم‏» دین خدا عالمانه تر از این است که بخواهد با خواب اثبات بشود،«اِنّی تارِک فِیکُمُ الثَّقَلَیْن کِتابَ اللهِ وَ عِتْرَتی اهلی بیتی ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا ابداً» خب پس افراد، اگر ما کدها و نشانه ها، جریان احمد اسماعیل هم مثل اینها احمد اسماعیل هم به خواب گرایی استناد می کند، احمد اسماعیل می گوید«اقصر الطریق للإیمان بالغیب الغیب» کوتاه ترین راه برای شناخت حجت خدا و امام خواب است، بروید بخوابید امام پیدا کنید، خب اگر جامعه ای به این سمت رفت، یعنی این تخیلات را شیطان برش حاکم کرد، توهم ها را بر آن حاکم کرد به دنبال این بود که فقط تطبیق گرایی بکند، به دنبال پیدا کردن وظیفه اش نیست، فرمود «افضل اعمال امتی انتظار الفرج من ینتظر قائمنا کالمتشحط بدمه» مقام انظار برای حضرت ولیعصر مقام والایی است اگر کسی در دوران غیبت در آن فتنه ها خودش را سلامت بدارد مبانی و اسلب ها را بگیرد، قوائد را بگیرد، بتواند تحلیل بکند، چرا ما بدنبال معاویه نرفتیم، تابع امیرالمؤمنین شدیم؟ همان معیارها برای حضرت ولیعصر هم هست،

مجری:

معاویه هم همانطور ظاهر فریب ودین مدار به ظاهر

استاد شهبازیان:

همان حرکت را انجام می دادند، جعل حدیث می کردند، تغیر حدیث می دادند، حریز بن عثمان کارش چه بود؟ حریز بن عثمان کارش این بود، حالا ما تعجب هم می کنیم، دیگر حالا بعضی وقت ها این سلفی  و وهابیت و بعضی از اهل سنت که مثلاً می خواهند بگوید صحابه و تابعین و اینها یا اگر کسی لعن به صحابه بکند پدرش را می خواهند در بیاوردند، ما تعجب می کنیم چرا حریز بن عثمان که در گزارش ها آمده که لعن می کرد بعد از هر نمازش امیرالمؤمنین را حضرت علی را، خب چرا در شرح حالش می گویند ثقة ثقه، چرا این را موثق می دانید، چرا امام جمعه بوده برای اهل سنت، خب حریز بن عثمان کسی است که کارش چه بود؟ تحریف، کار جریان مدعیان دروغین هم تحریف است،  این شیوه شیطان است مشترک بوده نظام باطل یک شیوه های مشخصی دارد این شیوه ها بروز رسانی می شود، حریز بن عثمان می آمد می گفت این روایتی را که شیعه وسنی گفتند «یا علی انت بمنزلة هارون من موسی إلّا أنه لا نبی بعدی» مقام امیرالمؤمنین برای مقام پیغمبر مانند هارون برای موسی بود، همه این را تأکید کردند خب دستگاه اموی دست به تحریف می زند، این شیوه شیطان است، چکار می کند؟ می گوید نه ما شنیدیم ظاهراً « انت بمنزلة هارون من موسی» نبوده «أنت بمنزلة قارون من موسی» بوده، این را حریز بن عثمان ها تحریف می کنند، خب امروز هم جریان احمد اسماعیل بصری جریان سرخی، جریان حیدر مشتت، جریان علی یعقوبی در تهران که دانشجوی اخراجی رشته علوم پزشکی بود، امروز ادعاهای عجیب و غریبی دارد، علی یعقوبی در تهران، ما تعجب می کنیم که بعضی ها می روند دنبال اینها، ببینید تحریف ها چطوری است، می گوید من در آسمان هر شب جمعه حضرت زهرا به من آموزش می دهد، معلمم حضرت زهرا است، و هیچ فقیهی کار آمدی ندارد، دقیقاً عین سیستیمی که در آیه قرآن می فرماید«فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ» اگر می خواهی نجات پیدا کنی «هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ» ما معیار داریم، آنهایی که تشخصی دادند علی اعلم اصحاب، علی اقضی اصحاب است، در قضاوت در علم در تفسیر در فهم، اما مثل ابن ابی الحدیدها و مثل بقیه آمدند گفتند نه ما می دانیم علی بالاتر است اما می رویم دنبال دیگران، خب این می شود سقیفه، این می شود جدا شدن از ولی خدا، افتادن در ورته هلاکت، امروز هم همین است، امروز هم اگر کسی می آید می گوید «أنا رجل» همه فقها و مراجع را کنار بگذارید، بعد آنجا علی یعقوب می گوید اینها اصلاً چیزی متوجه نمی شوند فقط من می فهمم، باید توجه بکنیم، آنها اهل علم هستند آنها علم دین دارند، «و اَمَّا الْحَوادِثُ الْواقِعَةُ فَارْجِعوُا فیها اِلی رُواةِ حَدیثِنا» روات حدیث چه کسانی هستند؟ روات حدیث «من ینظر فی حلالنا و حرامنا» آنهایی که تخصص در فهم دارند حالا ببینیم آیا علی یعقوبی دارد، ادبیاتش را ببینید، من بودم «فَتَلَقَّي آدَمُ مِنْ رَبِّهِ» حضرت آدم وقتی آن ترک اولی را انجام داد خداوند به واسطه چه بخشید آدم را به کلماتی، کلمات که بودند، نام پنج تن آل ابا بودند، قسم داد خدا را بخشیده شد، علی یعقوبی می گوید من تلقی و إلقاء به آدم کردم، من بودم که در عالم زر دیدم که ابراهیم که ملکوت را دید، و من همراه ابراهیم بودم، این فقها هم به دردتان نمی خورد تقلید هم نمی خواهد بکنید، آنچه که من دارم می گویم، این علی یعقوبی،مشکل ما همین است که بعضی از متدینین،حالا این فضا دیگر بحثش نیست، جایش نیست، مراجعه می کنند، بعد علی یعقوبی این جمله را بگویند، بعد ببنیم چطور توجیه می کند، اینکه می گوییم مذهب علیه مذهب شیطان کارش همین است،  علی یعقوبی در یکی از سخنرانی هایش مثلاً مریدهایش پای بحثش نشستند، می گوید که رفته بودیم شهر ری کله پاچه بخوریم، مزاحم آمد، مزاحم منظورم عبد العظیم است، خطابش به حضرت عبد العظیم، اینجا مزاحم است، چون می گوید من چشم برزخی دارم، من چشم بصیرت دارم، می  گوید حضرت عبد العظیم آمد دور من پیچید علی آقا تو را خدا بیا یک فاتحه برای ما بخوان، تو را خدا یک فاتحه بخوان، گفت به او گفتم برو باشد، حالا برو ببینم چه می شود، همینطوری با همین ادبیات، برو دیگر اذیت نکن بگذار راحت صبحانه مان را بخوریم، بعد می گوید صبحانه ام را خوردم رفتم کنار حرم ضریح حضرت عبد العظیم، حالا با احترام یاد نمی کند متأسفانه، بعد می گوید گفتم که به او فحش بدهم، برایش فاتحه بخوانم، ناسزا بگویم، بعد گفتیم حالا بگذار یک صلواتی برایش بفرستیم و بعد این‌قدر عبد العظیم خوشحال شد سریع دوید آمد پیشم گفت بیا علی آقا برویم یک گوشۀ دنج بنشینیم، با امام زاده حمزه و اینها یک گپ بزنیم، ما به مریدهایش می گوییم آقاجان اینها دارد حرف ها چرند می  زند، اینها توهین است، ادبیات پیدا است، تو چطور می گویی ملکوت زمین و زمان در اختیارش است، توجیه، نه اینها حرف های ملکوتی است، ما نمی فهمیم،

مجری:

واقعاً هم ما نمی فهمیم، نمی فهمند، اگر می فهمیدند دنبال این نبودند

استاد شهبازیان:

این کار شیطان است،ما اتباع شیطان نیستیم که حرف شیطان را بفهمیم، گفت طرف رفته بود روحانی در جمع لات ها سخنرانی می کرد بعد می گفت حضرت امام قدس الله نفسه الزکیه و رضوان الله تعالی علیه بعد این لات ها به همدیگر می گفتند این چه می گوید، یکی بهش گفت این همان دمت گرم خودمان است، حالا اینها می خواهند بگویند نه ، اینها حرف های ملکوتی است دارد ایشان می گوید، این چیست، پس ما راه حل قرآن فرموده، روایات مافرمودند، علم دانش، تحصیل، توجه، کتب متقن را خواندن، چار چوب داشتن، عقاید مان را از اهلش گرفتن از علماء از فقها از مرجعیت گرفتن، که گرفتار همچین کاسبان و دکان دارانی نشویم.

مجری:

پناه بر خدا ان شاء الله که نظر لطف حضرا معصومین شامل حال ما باشد، و ما هم کمی ان شاء الله قدمی قلمی ان شاء الله، دمی نزدیک تر بشویم ان شاء الله به این معارف حقه که الحمد الله در دو نور قرآن و اهل بیت فراوان است، و ان شاء الله از اهلش بگیریم، خیلی خب ممنونم از حاج آقای شهبازیان عزیز ممنون از شما عزیزان، به دلم افتاد درخواست کنم از عزیزانی که در شهر ری هستند، و بیننده برنامه ما هستند در اولین فرصت به محضر سید الکریم حضرت عبد العظیم ان شاء الله مشرف بشوید هم ما را دعا کنید، هم زیارت کنید و هم از ایشان بخواهید که ان شاء الله به ما بصیرت در دین بدهند، دعا کنند که ان شاء الله نصیب ما بشود، سید بزرگواری که در فضائلش فراوان می شود صحبت کرد و از اصحاب ائمه معصومین هم بودند، ان شاء الله که در کمال صحت و سلامت باشید؛ حاج آقا یکی دو دقیقه فرصت داریم دوست داریم با دعا برنامه را به پایان برسانیم.

استاد شهبازیان:

اللهم صلی علی محمد و آل محمد عجل فرجهم

امیدواریم که خدای متعال به حق اهل بیت، به هر حال هم این نکته را توجه بکنند تذکر اولش برای خود بنده هست که شب نیمه شعبان شب بزرگی است، شبی است که شاید مرسوم نبوده تاحالا بخواهند عموم مردم بعنوان شب احیاء مد نظر بگیرند، الحمد الله به برکت خون شهدا به برکت انقلاب به برکت فعالیت علما و فقهایی که هستند و راهنمایی می کنند این شب را چند سالی است که در مراکز و مساجدی احیاء می گیرند، به هر حال این شب را شب بزرگی بدانیم، شب رحمت است، شبی است که خدای متعال بخواهیم و طلب بکنیم اولین مطلب را ان شاء الله خدای متعال به حق اهل بیت فرج حضرت ولیعصر را هرچه زودتر قرار بدهند، که این فتنه ها با ظهور حضرت برچیده بشود و ما را عالم و عامل به وظایف خودمان در دوران غیبت خدای متعال قرار بدهد و توفیق همراهی با اصحاب حضرت مهدی (عج) را به ما ان شاء الله عنایت بکند، و عاقبت ما همه ختم به خیر باشد و این کسانی هم که گرفتار شدند در

این فتنه ها ان شاء الله خدای متعال درچه و روزنه های نور را برایشان فراهم بکند که به سمت نور بیایند،

 «یخرجونهم من الظلمات إلی النور»

مجری:

خیلی خب با این دعای زیبا برنامه را به پایان می رسانیم.

روزی گره از زمانه وا خواهد شد

راز شب تار برملا خواهد شد

در راه عزیزی است که با آمدنش

هر قطب نما قبله نما خواهد شد

التماس دعا خدا نگهدار.

و السلام علیکم و رحمت الله و برکاته

 

 

 

 


ربیع الانام>

ربیع الانام میلاد حضرت ولی عصر عج نیمه شعبان شبکه ولی عصر حجت الاسلام شهبازیان