مهدی یار استاد علی شریفی

قسمت چهل و هشتم برنامه مهدی یار با کارشناسی استاد علی شریفی
با موضوع مهدویت و نقد مدعیان دروغین


بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ: 1400/06/12

برنامه:مهدی یار

مجری:

بسم الله الرحمن الرحیم الهم صلی علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت یکایک شما بینندگان عزیز شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج)، عرض تسلیت دارم به مناسبت فرا رسیدن شام شهادت امام زین العابدین (ع)، إن شاءالله که عزاداری های ما و شما مقبول درگاه حضرت احدیت قرار گرفته باشد و اسم همۀ ما را در زمره شیعیان واقعی آن حضرت بنویسند.

در خدمت شما هستیم با جمعه دیگر و برنامه مهدی یار با محوریت سخنان جناب استاد شریفی و موضوع مهدویت، پیش از هر چیز عرض سلام وادبی دارم خدمت جناب استاد شریفی، جناب استاد سلام علیکم شب شما بخیر خوش آمدید.

استاد شریفی:

علیکم السلام خدمت شما دوست و مجری گرامی

بسم الله الرحمن الرحیم اللهُمَ صلِ علی فاطمهَ وَ أَبیِها وَ بَعلِها وَ بَنیها وَ السِّرِّ المُستَودَعِ فیها بِعَدَدِ ما أحَاطَ بِهِ عِلمُک

بنده هم به نوبه خودم به شما بینندگان عزیز شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج) عرض سلام و شب بخیر دارم و تسلیت عرض می کنم فرا رسیدن شام شهادت امام چهارم شیعیان آقا امام سجاد (ع) را و امیدواریم که خدا عزاداری های همۀ ما را مورد قبول خودش قرار داده باشد و ادامه این مسیر را هم با حُب اهل بیت بتوانیم طی کنیم، إن شاءالله امیدواریم که طبق جلسات گذشته که برنامه های را در راستای معرفت افزایی نسبت به مقام ائمه اطهار و رفع شبهاتی که مدعیان دروغین مهدویت در این مسئله مطرح می کنند گام دیگری را برداریم، در خدمت شما هستیم.

مجری:

سلامت باشید، بینندگان عزیز همانطور که مستحضر هستند جناب استاد شریفی در واقع کارشناس ثابت برنامه مهدی یار هستند و مباحثی را به صورت سلسله وار در خدمت شان هستیم، دو هفتۀ بود که در خدمت جناب استاد شریفی نبودیم ظاهراً پدر ایشان مرحوم شدند بر اثر ویروس کرونا و ما ضمن عرض تسلیت از جانب خودمان و از جانب شما بینندگان عزیز خدمت شما جناب استاد، طلب مغفرت داریم و إن شاءالله که روح آن مرحوم قرین اهل بیت باشد و امشب سر سفره امام زین العابدین مهمان باشند.

در خدمت شما هستیم جناب استاد، خواهش می کنیم که مباحثی را که از دو هفته پیش پیرامون مباحث مهدویت و نقد ادله کسانی که شبهه وارد می کنند پیرامون مهدویت در پی بگیرید، اگر توضیحی دارد یا می خواهید توضیح مختصر و مجملی بدهید از جلسات قبل هم در خدمت شما هستیم.

استاد شریفی:

همانطور که شما و بینندگان عزیز پیگیر برنامه بودید و هستید ما در جلسات گذشته جریان احمد بصری را نقد کردیم و مهم ترین و اولین ادله جریان احمد بصری که همان حدیث جعلی در کتاب «الغیبه» شیخ طوسی که مرحوم شیخ آن حدیث را به عنوان یکی از احادیث جریان های باطل ذکر می کند و تصریح می کند که آن مقطع آخر حدیث، حدیث باطلی هست که بعد از ائمه إثنی عشر دوازده تا مهدی خواهند آمد و یکی از آنها نفر اول فرزند حضرت مهدی است را آوردیم به عنوان حدیث وصیت و شروع کردیم به نقد این ادله و جلسات مختلفی را مقطع به مقطع روی پاسخ به شبهات آنها و ادله خودمان در رد این حدیث و رد اصطلالات احمد بصری آوردیم و تا رسیدیم به این هفته و این هفته هم یک قسمت و یک مقطع دیگر از این حدیث را می خواهیم به اصطلاح به آن اشاره کنیم تعارضات و تناقضات آقای احمد بصری تا بازهم ثابت کنیم که ائمه ما اوصیای آقا رسول خدا خلفای آقا رسول خدا، هادیان بعد آقا رسول خدا إلی یوم القیامه دوازده نفر بیشتر نیستند و این حدیث همانطور که شیخ طوسی هم در کتاب «الغیبه» تصریح کرده آن مقطعی از حدیث که این ادعا مطرح شده این مقطع مال مکتب اهل بیت نیست و کسان دیگر به جز شیعیان اهل بیت این مقطع از ادعای را که نسبت به آقا رسول خدا مطرح شده را اضافه کردند و به دروغ این را نشر دادند. یکی از تهمت هایی که این جریان همیشه به شیعیان می زند این است که شیعیان و محبین اهل بیت، اینها منکر وصیت رسول خدا هستند، و همیشه می گویند ما با گرفتن یک حدیث وصیت؛ مدعی هستند که چون شیعیان این حدیث وصیت را قبول ندارند پس اینها هم به مانند خلیفه دوم که وقتی آقا رسول خدا خواست حدیث وصیت بنویسد، شیعیان امروزی هم عمر بن خطاب عصر امروز هستند که منکر وصیت رسول خدا هستند، خب این یکی از تهمت هایی است که همیشه از جناح مخالف و اتباع احمد بصری ما می شنویم. کلیپ شماره یک را با هم ببینیم تا این سخن بنده را مستند کنیم به  این کلیپ و شما ببینید که این آقا و این شخصی که یکی از لیدر های جریان احمد بصری است چگونه شیعیان اثنا عشری را تکفیر می کند و آنها را مقایسه می کند با بزرگان مخالفین مکتب اهل بیت که منکر هستند یا جلوگیری کردند از نوشتن وصیت آقا رسول خدا.

مجری:

بسیار خب اتهام خیلی سنگینی است کلیپ اول را همکاران بنده پخش کنند لطفاً

کلیپ 1:

پیغمبر واجب الهی را انجام داد و بلکه خود پیغمبر خدا و بلکه خود امیرالمؤمنین سلام الله علیه به ما می فرمایند که این امت پیغمبر 73 فرقه می شود و تنها فرقه ناجی، فرقه ای که نجات پیدا می کند آنهایی هستند که تمسک به وصی من یا به وصیت من می کنند، وصی یعنی همان کسی که با وصیت آمده، وصیت او را معرفی کرده، صاحب وصیت، یعنی پیغمبر اکرم میداند که امتش 73 فرقه می شود و هر کس زیر یک پرچم گمراهی می رود، اما برای آن تنها فرقه نجات، فرقه ناجیه که حق را می خواهند پیغمبر اکرم (ص) قطعاً وصیتی بجا می گذارد که آنها را نجات بدهد. وصیت پیغمبر بسیار مهم است عزیزان به این جهت با جرعت و شهامت کامل می گویم و بلکه فریاد می زنم و الله و بالله و تالله و قسم به فاطمه زهرا، و قسم به امیرالمؤمنین اسم اعظم خدا این مهمترین سند دین خداوند است برای کسی که بخواهد گمراه نشود؛ و چه زیبا گفت سید احمد الحسن، عمر اول الزمان می خواست مانع وصیت پیغمبر خدا بشود، می خواست جلو گیری کند که این وصیت این سند هدایت قطعی نوشته نشود و عمر آخر الزمان منکر وصیت پیغمبر می شود.

مجری:

بله شنیدید صحبت های ایشان را که مقایسه می کند منکرین این حدیث را با عمر بن خطاب و  می گوید هردو منکر وصیت هستند. جناب استاد بفرمایید.

استاد شریفی:

ببینید تدلیس های این جریان و این سخنی که این آقا از امام خودش مطرح کرد که یا می داند و شیاد است و می گوید یا جاهل است؛ اینکه چقدر خیانت و چقدر تدلیس شیادانه ای؛ من اینطور مثال بزنم چندتا مدعی دروغین نبوت تا الآن آمده اند؟ مسیلمه کذاب از زمان خود رسول خدا بگیرید بیایید، ما اگر الآن آمدیم گفتیم که آقا این مدعی دروغین امامت این دروغ می گوید این امام نیست ،این مدعی دروغین نبوت دروغ می گوید این نبی نیست آیا اصل امامت و ائمه اثنا عشر یا عصر نبوت یا نبوت آقا رسول خدا را انکار کردیم یا می گوییم این شیاد است و این نبی و امام نیست. عمر بن خطاب در روایت قرطاس که نزد شیعه و سنی مطرح شده است اصل این موضوع که نگذاشت پیغمبر وصیت بنویسد و گفت او حزیان می گوید جلوگیری کرد از نوشتن وصیت پیغمبر در آن جلسه، درست شد؟ خب حالا ما چه می گوییم؟ ما می گوییم آقا عمر بن خطاب از وصیت نوشتن پیغمبر جلوگیری کرد اما از آن طرف هر کسی با هر ادعایی که آمد می شود بگوییم این امام است چونکه مثل عمر بن خطاب جلوی وصیت پیغمبر را نگیریم؟ یا نه، می گوییم این وصیتی که نوشته شده است این وصیت جعلی است نه اصل وصیت و نوشتن آقا رسول خدا، همان را که می گوییم این مدعی دروغین امامت دروغ می گویید نه اینکه اصل امامت را زیر سؤال بردیم یا بگوییم امامت ائمه إثنی عشر باطل است، پس تفاوت را داشته باشید کجاست که این آقا می خواهد ادعا کند چون شیعیان می گویند حدیث وصیت باطل است اینها هم مثل عمر بن خطاب منکر وصیت پیغمبر اند، نه، ما می گوییم پیغمبر وصیت نوشته اما این وصیت وصیت جعلی است که دروغگویان و شیادانی که خواستند مقابل اهل بیت افراد دیگر را قرار بدهند این وصیت را به نام پیغمبر نشر دادند.

مجری:

جناب استاد یک بحثی را ما داریم در اعتقادات خودمان که حضرت رضا (ع) می فرمایند که مبحث امامت و ائمه به نحوی هست که اگر شما یک نفر را قبول نکنید انگار که کل این 12 نفر از ائمه بزرگوار را منکر شدید؛ حالا می شود این حرف را من اگر بخواهم مثلاً دفاعی بکنم چون بالاخره نیستند اینجا، می شود مثلاً راجع به وصیت این حرف را زد؟ بگویند اگر شما این وصیت را قبول نکنید یعنی انگار که وصیت پیامبر را قبول نکردید.

استاد شریفی:

ما این حرف شما را قبول داریم اتفاقاً اساس اعتقاد ما همین حرف شما است لذا روایت داریم از آقا امام صادق که شیخ مفید این روایت را نقل می کند؛ روایت این است که ائمه 12 نفرند نه یکی کم نه یکی زیاد و هر کسی کم و زیاد کند از دائره ولایت ما خارج است، اینها مدعی هستند که ما 24 امامی هستیم نه 12تا، دقیقاً همین نکته که شما گفتید این نکته خیلی نکته مهمی است که ما پس منکر امامت و وصایت ائمه و وصیت نوشتن پیغمبر نیستیم ما می گوییم اتفاقاً طبق وصیت فقط 12تا، پیغمبر در غدیر تصریح کرد خلفای بعد من ائمه بعد من اوصیای بعد من 12 نفرند تا روز قیامت، ما جلسات قبلی زمان قدیم همین را مطرح کردیم که خطبه آقا رسول خدا در غدیر راه را برای اینها بسته، اما الآن که این آقایان این ادعا را کرده ما می خواهیم امشب خدمت شما بینندگان عزیز ارائه کنیم چه کسی بر سنت خلیفه دوم هست و چه کسی اشتباه می کند و چه کسی جاعل است به متون روائی و حدیثی.

آقای احمد بصری یک سناریو چیده من اول کلیت سناریو را بگویم بعد مستنداتش را نشان بدهم؛ آقای احمد می گوید در روز پنج شنبه ای آقا رسول خدا می خواستند وصیت بنویسند و خلیفه دوم جناب عمر بن خطاب آمد به پیغمبر تهمتی را زد و گفت این مرد هذیان می گوید و نگذاشت پیغمبر وصیت بنویسد، رفت رفت تا هفته بعد و پیغمبر در شب وفاتش شب دو شنبه وصیت را نوشت همین وصیتی که مرحوم شیخ طوسی در کتاب «الغیبه» خودش نقل کرده و این آقا از این سناریو برای خودش یک سری استدلالات و داستان های دارد که من الآن مستنداتش را خدمت شما بینندگان عزیز نشان بدهم تا متوجه بشوید که حرف احمد چه است آن موقع است که من اشکالی که به این آقا امشب خواهم گرفت را خدمت شما ارائه خواهم کرد؛ کتاب «پاسخ های روشنگرانه» جلد چهارم در صفحه 27 آقای احمد می گوید:

پس از مطلع شدن از آنچه در کتاب های مسلمانان

پاسخ های روشنگرانه، ج 4، ص 27

وقتی می گوید مسلمانان یعنی هم شیعه هم اهل سنت

در کتاب های مسلمانان روایت شده مبنی بر اینکه پیامبر هنگامی که به بیماری مرگ مبتلا شد، ورق و قلمی خواست تا بنویسد آنچه که امت به هر حال از گمراهی محفوظ می باشند به واسطه نوشتن آن، ولی عمر و چند نفر دیگر از همراهان او در واقعه معروف رزیة خمیس (مصیبت روز پنج شنبه)

این پنج شنبه را خوب بینندگان عزیز دقت داشته باشید کار دارم روی این پنج شنبه، آقای عمر در روز پنج شنبه مانع نوشته شدن این کتابت شد، بعد می گوید:

سؤال این است: آیا کسی می پذیرد که پیامبر خدا متهم شود به اینکه در نوشتن این متن مهم که امت را از گمراهی در امان نگه می دارد کوتاهی کرده باشد؟ با اینکه چند روزی قبل از وفاتش در روز دو شنبه فرصت داشت تا آن را بنویسد.

این یک سناریو که آقای احمد بصری می آورد و ذیل این سناریو مطلبی را بیان می کند.

کتاب دیگری این جریان «وصیت مقدس نوشتار بازدارنده از گمراهی» آقای احمد بصری صفحه 24 می گوید:

این بعضی از روایت هایی است که پیامبر نوشتار وصیت در آخرین لحظات زندگی اش را به بازدارنده از گمراهی توصیف می کند، در روز پنج شنبه می خواست وصیت را برای همۀ امت بنویسد و می خواست همۀ مردم را بر آن شاهد بگیرد ولی گروهی او را باز داشتند و در قوای عقلانی ایشان طعنه زدند و گفتند ایشان هذیان می گوید، پیامبر آنها را طرد نمود و رسول الله بعد از پنج شنبه تا روز وفاتش که دو شنبه بود زنده بود و در شبی که وفات شان بود وصیت را نوشت و برای امیرالمؤمنین علی (ع) املا نمود و بعضی از صحابه را که نوشتن آن را در پنج شنبه تأیید نمودند شاهد بر آن گرفت.

وصیت مقدس نوشتار بازدارنده از گمراهی، احمد بصری، ص 24

دوباره صفحه 42 حالا می خواهد استدلال کند

چگونه پیامبر از وصیت کردن هنگام وفات روی بر می گرداند با اینکه وقت کافی برای نوشتن آن داشت، حتی بعد از اینکه او را از نوشتن آن جلوی مردم و شهود در روز پنج شنبه باز داشتند.

ادعای هم می کند پاورقی

 بعضی از روایات رزیة الخمیس از کتاب های صحیح بخاری و مسلم و همچنین از کتاب های شیعه بیان شده است.

این پس ادعای آقای احمد بصری در این سناریوی که ایشان این سناریو را چیده، حدیث وصیت هم که مشخص شد دوستان عزیز ما جلسان قبلی این حدیث را هم آوردیم باز هم الآن خدمت شما نشان می دهیم؛ این حدیث وصیت متن و کتاب مرحوم شیخ طوسی «الغیبه» تصریح می کند که:

 آقا رسول خدا در شبی که از دنیا رفتند به امیرالمؤمنین فرمودند کاغذ و قلمی برای من بیاور.

الغیبه، شیخ طوسی

پس الآن طبق سناریوی آقای احمد بصری که مطلب مطلب خیلی مهمی هم هست عزیزان، احمد ادعا می کند در روز پنج شنبه پیغمبر خواست وصیت بنویسند و آقای عمر بن خطاب نگذاشت، گذشت و بعد می گوید چطور می شود که پیغمبر وصیت را ننویسد و اینجاست که آن تهمت که گفتم می گویند شیعیانی که این وصیت را قبول ندارند به مانند عمر بن خطاب انکار می کنند وصیت رسول خدا را، ببینید در کتاب دیگر خودش هم احمد همین را مطرح می کند کتاب «بیِّنات» صفحه 73

فرمود ای علی صحیفه و دواتی بیاور آنگاه رسول خدا املا کرد و امیرالمؤمنین نوشت.

وصیت شب وفات موافق کلام اهل بیت که زمین تا قیامت بدون حجت باقی نمی ماند.

بینات، احمد بصری، ص 73

بعد در ادامه اش

و چون این وصیت شب وفات اصل قانون شناخت حجت است صاحب آن در هنگام وفات فرمود که کاغذ و قلمی برای من بیاورید تا برای شما بنویسم آنچه که موجب نجات از گمراهی است.

بعد ادعا می کند چطور پیغمبر ننوشته؟ قطعاً نوشته، پنج شنبه نگذاشتند و پیغمبر آمد دوشنبه در شب وفاتش این وصیت را برای امتش نوشت، نکته اینجاست دوستا عزیز که این آقای احمد بصری یک گاف خیلی مهمی داده اما قبل اینکه من بخواهم گاف این آقا را مطرح کنم و بیان کنم شاید عدۀ بگویند این کتاب ها را خودتان درست کردید این پی دی اف ها را و از اینها زیاد شنیدیم هم از وهابی ها هم از اتباع احمد، کلیپ شماره دو را با هم ببینیم که همین آقای عباس فتحیه که یکی از لیدرهای اصلی این جریان هم هست همین نکته را بیان می کند که دیگر ما کار را محکم کرده باشیم، بعد من آن گاف آقای احمد بصری را برای شما از منابع شیعه نشان خواهم داد.

کلیپ 2:

وصیت نامۀ که شب پنج شنبه می خواست بنویسد رزیة الخمیس مصیبت روز پنج شنبه در جمع اصحابش به صورت علنی و آشکار، اما وقتی فرمود:

«ائتونی بالکتف والدواة أکتب مالم تضلوا بعده أبدا أکتب لکم کتابا لم تضلّوا بعده أبدا»

فرمود برای من پوست و دواتی بیاورید استخوان و دواتی بیاورید برای تان یک چیزی بنویسم وصیتی کنم که تا قیامت گمراه نشوید، اما متأسفانه عمر بن خطاب جسارت کرد به رسول الله و مجلس را نظمش را به هم زد و اصحاب دو دسته شدند و با هم مشاجره و نزاع کردند و پیغمبر فرمود بروید بیرون، در کتاب «سلیم بن قیس هلالی» می فرماید که وقتی باز به محضر پیغمبر برگشتیم پیغمبر فرمود:

«قد قضا فی امتی بالفرقان»

خداوند حکم کرد در امتم به تفرقه، خواستم چیزی بنویسم که این امت گمراه نشوند

کتاب سلیم بن قیس هلالی

«و لم یختلف اثنان»

دو نفر با هم اختلاف پیدا نکنند.

مجری:

بله صحبت های جناب استاد را شنیدیم از زبان این مدافع این جریان که شک و شبهۀ نباشد در استنادات جناب استاد.

استاد شریفی:

پس تا اینجا دیگر قضیه قطعی شد که این سناریو را آقای احمد چیده اما یا جهالت این آقا الآن ثابت می شود یا دروغگویی و نه انسان جاهل می تواند امام باشد نه انسان دروغگو، داستان چه است؟ اساساً این جریان دوات و قلم که روز پنج شنبه پیغمبر خواست بنویسد و عمر بن خطاب جلویش را گرفت و پیغمبر تا دوشنبه هفته بعد از دنیا رفت این نقل اهل سنت هست نه نقل روایات شیعی و مکتب اهل بیت، چرا؟ یکی از حرف های امروزه می شنویم از اهل سنت و شبکه های وهابی این است که پیغمبر پنج شنبه می خواست بنویسد عمر نگذاشت، اگر چیزی مهمی بود چرا تا دوشنبۀ که پیغمبر زنده بود ننوشت؟ یعنی خود این سناریوی که این را بیاورند بیندازند به پنج روز قبل رحلت آقا رسول خدا، این سناریو چیده شد تا اهمیت موضوع کاسته شود، بارها ما از مخالفین مکتب اهل بیت داریم می شنویم اما در روایات و در کتب شیعه به نقل از کسانی که شیعه آنها را قبول دارد جریان دوات و قلم در همان ظهر دوشنبه که پیغمبر از دنیا رفت اتفاق می افتد، پیغمبر ظهر دوشنبه از دنیا می رود، قبل از اینکه پیغمبر از دنیا برود همان تصریح می کند دوات و قلمی بیاورید تا من بنویسم و آقای عمر بن خطاب آنجا به پیغمبر اهانت می کند که پیغمبر هذیان می گوید، بعد پیغمبر اینها را از خانه اش می اندازد بیرون، امیرالمؤمنین و اهل بیت و تعداد سه نفر از صحابه گرانقدر رسول خدا را در خانه نگه می دارد و پیغمبر وصیتش را می نویسد، آن سناریو که احمد درست کرده که پنج شنبه عمر بن خطاب این کار را کرد و پیغمبر شب دو شنبه وصیت نوشت اینها همه اش طبق روایات اهل بیت باطل است یا احمد روایات شیعه را ندیده است که جاهل است به روایات شیعه، یا دیده است باز هم دروغ گفته، در دو حالت این آقا از دایره ادعای امامت خارج است، ببینید این روایت؛ کتاب «سلیم بن قیس» در این روایت تصریح شده پیغمبر چه روزی از دنیا رفت؟

روز دو شنبه

 روز دو شنبه چیکار کرد پیغمبر؟

 پیغمبر گفت دوات و قلمی بیاورید تا بنویسم که اختلاف نشود بعد از من، بعد آقای عمر بن خطاب خلاصه به پیمغبر گفت پیغمبر هذیان می گوید و پیغمبر غضبناک شد

حالا نکته قشنگیش این است همین روایت، ببینید اینها  من می گویم هم جهالت هم شیادی چون همین روایت قشنگیش این است که در کتب خود احمد ذکر شده، یعنی این آقا خودش هم نقل کرده این روایت را، کتاب «وصیت و وصی احمد الحسن» آقای ناظم العقیلی لیدر اصلی این جریان، صفحه 39، در اینجا تصریح می کند همین روایت را می آورد:

از سلیم بن قیس گفت: شنیدم سلمان می گوید: شنیدم که امیرالمؤمنین بعد از اینکه آن مرد (عمر بن خطاب) آنچه را خواست گفت باعث ناراحتی رسول خدا شدو آن نوشته را هل داد، بعد آیا از رسول خدا سؤال نکنیم که چه چیزی می خواست بنویسد در مورد آنچه اگر می نوشت کسی گمراه نمی شود و دو نفر دچار اختلاف نمی شدند؟

وصیت و وصی احمد الحسن، ناظم العقیلی، ص 39

روایت سلیم می گوید چند شنبه بود؟ دو شنبه، پیغمبر ظهر دو شنبه از دنیا رفت، پس عمر بن خطاب شب جمعه و پنج شنبه نیامد پیش پیغمبر، آن داستان اهل سنت است روایات شیعه می گوید پیغمبر ظهر دو شنبه از دنیا رفت، قبل از دنیا رفتنش آمد دوات و قلمی بیاورید بنویسم، عمر بن خطاب به پیغمبر گفت هذیان می گویی، بعد حالا ادامه اش را ببینید از نقل خود آقای ناظم القیلی؛  می گوید:

ساکت شد تا آنچه در خانه بودند رفتند حضرت علی، حضرت زهرا، امام حسن و امام حسین ماندند، من و دوستانم

چه کسی؟ سلمان

من و دوستانم أبوذر و مقداد در حال رفتن بودیم که امیرالمؤمنین به ما گفت بنشینید، پس خواست از رسول خدا سؤال کند تا ما بشنویم و رسول خدا شروع کردند که فهمدید دشمن خدا چه گفت و چه اتفاقاتی افتاد و اینها را مطرح کرد، بعد گفت صحیفه ای با برگی بیاور و شما را هم شاهد بر آن می گیرم

پس پیغمبر وصیت نوشته أبوذر و مقداد و سلمان را هم شاهد گرفته، پیغمبر می گفت امیرالمؤمنین املا می کرد و می نوشت

پس آورد و روی آن اسامی ائمه هدایت را نوشت یکی پس از دیگری و امیرالمؤمنین می نوشت و رسول خدا فرمود من شما را شاهد قرار دادم که برادرم، وزیرم، وارثم، خلیفه ام بر امت علی بن أبی طالب است آنگاه امام حسن و سپس امام حسین، پس از آن نه تا از فرزندان امام حسین

چند نفر شد اینجا؟ شد 12 نفر؛ پس پیغمبر وصیت نوشته است بر 12تا خلیفۀ بعد خودش و این اصحاب خودش را هم شاهد گرفته، سناریوی که آقای احمد چیده بود سناریوی اهل سنت بود نه سناریوی شیعه و روایات شیعه این را می گوید، پس ادعای احمد باطل است و آن حدیث وصیتی که ادعا هم کرده که احمد می گوید شب وفات (شب دوشنبه) پیغمبر وصیت نوشت آن هم به نص همین کلام باطل است چون پیغمبر ظهر از دنیا رفت و ظهر دوشنبه هم وصیت نوشته و این اتفاق افتاده، حالا این را هم ببینیم؛ جناب آقای احمد رفت اعتقاد اهل سنت را گرفت آورد خلاف اعتقادات اهل بیت، کتاب «تواتر اخبار در استمرار امامت بعد از امام زمان» صفحه 62

از اهل بیت وارد شده است آنچه با این قوم (اهل سنت) موافقت دارد را رها کنید چرا که رشد در مخالفت با آنهاست.

تواتر اخبار در استمرار امامت بعد از امام زمان، ص 62

اینهم حرف خود آقای احمد، الآن آقای احمد تبعیت از اهل بیت کرده است یا تبعیت از اهل سنت؟ تبعیت از اهل سنت، پس به باطل هست یک، آن چیدمانی که چیده است آن هم باطل بود و طبق این سندی که ما از کتاب «سلیم» آوردیم که خود احمد هم نقل کرده بود ثابت کردیم که اساساً داستان سرایی آقای احمد خلاف مکتب اهل بیت است و با روایت سلیم همخوانی ندارد، کنار این من می خواهم الآن یک تعارض و تناقض بسیار مهمی را خدمت شما بینندگان عزیز بیاورم؛ تا الآن شد چندتا حدیث وصیت؟ یک وصیت سلیم در روز شهادت آقا رسول خدا ظهر دوشنبه، یک حدیث وصیت هم که احمد بصری ادعا می کند در شب دو شنبه پیغمبر نوشته؛ شد دوتا حدیث وصیت، یکی قطعاً باطل است چون با هم در تعارض است یعنی این نیست که بگوییم هردوی آن متن شان یکی هست یکی می گوید خلفا فقط 12تا اوصیا فقط 12تا، یکی دیگر می گوید اینها 24تا اند، پس آن کلیپ اول که این آقا ادعا می کرد شیعیان همۀشان در حکم خلیفه دوم هستند؛ نه، ما می گوییم یکی از این احادیث وصیت باطل و جعلی است جعل شده، حالا ببینید آقای احمد بصری چه دروغ دیگری گفته است؛ «همگام با بنده صالح» یکی دیگر از کتاب های این جریان، به اتباع خود تصریح می کند که شما با شیعیان هم مناظره کنید فقط با اهل سنت مناظره نکنید در مناظرات تان هم قانون معرفت حجت خدا را مطرح کنید و حدیث وصیت و غیر از این وصیت رسول خدا وصیت دیگری از اهل بیت پیدا نمی شود؛ ما چندتا وصیت تا الآن آوردیم؟ دوتا، احمد می گوید فقط یک وصیت وجود دارد؛ یا جاهل است یا دروغگو، یک وقت هست می گویند ده تا حدیث وصیت است نُه تای آن باطل است یک آن فقط صحیح است، ایشان می گوید اصلاً هیچ حدیث وصیت دیگری از پیغمبر وجود ندارد، این مدرک اول.

مورد بعدی کتاب «وصیت مقدس» صفحه 44 در رابطه با مخالفین خودش می گوید:

این فرد به راحتی رسول خدا را متهم می کند که از خداوند سر پیچی می کند؛ چون تنها حدیث وصیت که روایت شده با هوای نفس او موافق نیست.

وصیت مقدس، ص 44

یعنی این آقا ادعا می کند کلاً در کتب حدیثی و روایی یک حدیث وصیت وارد شده یک حدیث هست که وصیت پیغمبر را ثابت می کند؛ اینکه دروغ است ما همین الآن دوتا حدیث وصیت آوردیم، این مورد دوم از ادعاهای دروغ آقای احمد بصری.

این را به عنوان مدرک آخر نشان بدهیم خدمت بینندگان عزیز؛ «وصیت و وصی احمد الحسن» صفحه 51

و تأکید می کنیم که هدف از وصیت همان است که رسول خدا در شب وفاتش املا کرد و امیرالمؤمنین با خط خودش نوشت، تأکید می کنم که روایتی وجود ندارد که متن آنچه که رسول خدا املا کرد به علی، غیر از این وصیت باشد.

وصیت و وصی احمد الحسن، ص 51

همین وصیت جعلی که ما می گوییم

همه را مورد خطاب قرار می دهم؛ آیا می توانند با وصیتی دیگر غیر از این وصیت بیایند؟ زیرا هر چه ما دنبال روایت رفتیم اثری از متنی که رسول خدا آن را املا کرد

غیر از این روایتی که ما مدعی هستیم

وجود ندارد.

ما همین الآن دوتا حدیث آوردیم؛ یک حدیث این ادعای که کردند، یک حدیث در کتاب سلیم بن قیس، این آقا دارد می گوید ما هر چه گشتیم هیچ حدیث دیگر پیدا نکردیم، بنده حدود نُه تا حدیث وصیت کار کردم از افراد مختلف مثلاً از امیرالمؤمنین به سه تا سند، از جناب سلمان، از جناب زید بن علی که إن شاءالله در برنامه های دیگر این را باز ما می بینیم وصیت رسول خدا از زبان ائمه و اصحاب آنها که هیچ اشاره ای هم به مهدیین نشده است، این آقا می گوید من هیچ جا پیدا نکردم می توانید بیاورید؛ ما امروز یک دیگر آوردیم، پس ثابت می شود سناریو باطل، ادعا هم دروغ و اگر دوتا روایت بود قطعاً یک آن باطل است به طور قطع و یقین که به هزار و یک دلیل ما داریم که ادعای احمد با این حدیث وصیت باطل است چون این حدیث وصیت دقیقاً خلاف عقیدۀ ما که اجماعی و متواتری است که از اهل بیت به ما رسیده که خلفا و اوصیای بعد آقا رسول خدا فقط 12 نفرند.

مجری:

خیلی ممنون و متشکر، همین که بالاخره طی قرن ها این مطلب جا نیفتاده و کسی تأکید رویش نداشته یعنی اینکه حداقل شخص عامی مثل من باید محل تردید و إن قلت قرار بدهد این صحبت ها را.

 در ادامه برنامه من از استاد می خواهم که چنانچه این بحث را تمام شده می دانند وارد بحث بعدی بشوند و مباحثی که از سمت بیشتر وهابیون مطرح می شود جناب استاد پیرامون حالا دچال یا دیگر مسائل اگر چنانچه که بحث قبلی را شما تمام شده می دانید ورود بفرمایید.

استاد شریفی:

ما همانطور که بینندگان در جریان هستند برنامه مان دو بحش دارد و شما هم فرمودید؛ بخش اول نقد مدعیان دروغین مهدویت با نگاه به جریان احمد بصری است حالا إن شاءالله در مسیر برنامه های مان اگر رسیدیم بعضی از مدعیان دیگر را هم که امروز هستند و البته خیلی کمرنگ تر از جریان احمد، مطالبی نسبت به آنها هم روشنگری خواهد شد، اما قسمت دوم برنامه ما نقد شبهات اهل سنت و وهابیت در مسئله مهدویت است که ما مدتی است این سبک و سیاق را شروع کردیم.

من در برنامه های گذشته تصریح کردم به این نکته که عقاید اهل سنت و حتی خود وهابیت و سلفیت در مسئله مهدویت اگر کسی همین ها را خوب و با دقت مطالعه کند و چیدمانش را بیاورد جلو، به راحتی می توانم ادعا کنم هشتاد تا نود درصد از شبهات امامتی را که آنها مطرح می کنند را ما از همین وارد پاسخ بدهیم یعنی اصلاً نیاز نیست جای دیگر برویم، قشنگ می توانیم بیاوریم بگوییم این عقایدشما در مورد مهدویت؛ حالا فلان شبهۀ که شما مطرح کردید همینجا این شبهه به خودتان بر می گردد مثلاً نمونه اش را ما اول از چه شروع کردیم؟ اصل این نکته که مهدویت در نزد اهل سنت جایگاهش چه است، عقیده اجماعی اهل سنت، روایاتش در حد تواتر، إنکار مهدویت إنکار کلام رسول خدا و کفر است و إنکار اجماع اهل سنت، پس اینجا حتی حرفی را آوردیم از آقای البانی جناب آقای آل شیخ که انکار مهدویت کأنه انکار الوهیت خدا است، بعد گفتیم ضروری دین هست، اجماعی هست، تواتر دارید، انکارش هم کفر هست انکار او هم انکار سخن رسول خدا استو انکار او هم انکار الوهیت خدا است، کجای این قرآن به صورت صریح اسم حضرت مهدی بیان شده؟ چون آنها می گویند شما می گویید شیعه معتقد است به امامت امیرالمؤمنین، از این طرف می گویید اجماع دارید، روایاتش تواتر دارد، انکارش کفر هست، اینها را اینها دارند 24 ساعت می گویند پس باید در قرآن به آن اشاره شده باشد؛ ما گفتیم همین عقیده را شما در مورد مهدویت دارید مهدی اهل سنت، یا روایتی را آوردیم که مهدی اهل سنت خلیفة الله است خلافتش الهی است؛ آنها می گفتند امیرالمؤمنین اگر طبق عقیده شیعه خلافتش الهی است کجای قرآن اسمش آمده؟ ما گفتیم مهدی اهل سنت خلیفة الله است این روایت های صحیح شما است کجای قرآن اسم مهدی اهل سنت اشاره شده؟ همین را ما پیش برویم یعنی جلسات گذشته بارها این را گفتم از همین عقاید مهدوی در کتب اهل سنت ما می توانیم همۀ شبهات امامت را جواب بدهیم از مسلمات خودشان و لذا به همین دلیل است که امروز وهابیت این نکته را خوب فهمیده که مهدویت یک پاشنه آشیل است رو آوردند به انکار؛ ما بسیار می بینیم در شبکه های وهابی و سلفی بیننده ها شاهدند می توانند بارها کلیپ های شان پخش کردیم در همین برنامه و در برنامه اساتید دیگر، الآن دارند انکار می کنند مهدویت را و اقوالی را از علمای اهل سنت آوردیم که گلایمند بودند که نه تنها مردم ما از عقیده مهدویت در نزد خودشان (در نزد اهل سنت) چیزی نمی دانند حتی مولوی ها و علمای ما هم اطلاع چندانی در این مسئله ندارند چون کسی کار نمی کند و رو آوردند به انکار، دلیل این انکار این است آن کسانی که عقیه جریان هستند متوجه شدند که اگر این مباحث بیاید در کف جامعه و خود عوام اهل سنت مطلع بشوند که روایات معتبر و صحیح آنها، نه روایت های ضعیف و موضوعات، نه، روایات صحیح و معتبر آنها در بخاری و مسلم و در کتب معتبرشان با سندهای صحیح در مورد مهدویت چه چیزهای از آقا رسول خدا بیان کرده است اینجا مخاطب اهل سنت می گوید اگر من فلان اشکال را بخواهم به شیعه بگیرم این اشکال به خود من هم بر می گردد، پس از اساس بگوییم که مهدویت دروغ است مهدویت باطل است وگرنه ما در این جلسات آوردیم و امشب و إن شاءالله جلسات بعدی شاید دو سه جلسه طول بکشد این موضوع مان، از همین موضوع هم ما می خواهیم یک سری از شبهات مهدویت را پاسخ بدهیم خیلی راحت، موضوع چه است؟ عقیده اهل سنت در مورد دجال؛ بیننده ها زیاد اسم دجال را باید شنیده باشید حالا شخصیتی که در آخرالزمان می آید در روایات آمده در قبول از ظهور حضرت مهدی و مواجهه می کند و مقابله می کند با حضرت، خلاصه یک سری صفاتی دارد یک سری شاخصه های دارد، در کتب شیعه هم یک سری مواردی ذکر شده، اما در کتب اهل سنت جریان دجال بسیار پر رنگ تر از کتب شیعه است، یعنی آن چیزهای که بیان شده که من امشب چند نمونه اش را خدمت شما خواهم گفت مشخص می شود جایگاه دجال، اهمیت دجال و آن وقت است که ما این طرح سؤال را إن شاءالله خواهیم داشت.

ببینید نکته اولی که من خدمت شما می خواهم ارائه کنم این است که در کتب اهل سنت بینندگان عزیز اشاره شده و بیان شده است دجال بزرگترین فتنۀ از زمان خلق حضرت آدم تا روز قیامت است، یعنی فتنه ای بزرگتر از دجال، ما می گوییم شیطان، آن شیطان با اینهمه قدرت و عظمت و اختیاراتی که دارد که هر روز دارد هر آن دارد بشر را به سمت گمراهی سوق می دهد، اما با وجود شیطان در روایات صحیح اهل سنت آمده است که دجال بزرگترین فتنه از زمان خلق حضرت آدم تا قیامت است؛ کتاب «فتح الملهم شرح صحیح مسلم» مال جناب آقای علامه محدث مفسر شیخ شبیر احمد عثمانی، در این کتاب تصریح شده در صفحه 625 می گوید:

در مرحله پایانی و جنگ و ستیز میان اولیای رحمان و دوستان شیطان

فتح الملهم شرح صحیح مسلم، علامه محدث مفسر شیخ شبیر احمد عثمانی، ص 625

بحث درگیری و جنگ در آخرالزمان هست

سرکرده کفر دجال بزرگ از مشرق ظهور می کند او بزرگترین دشمن خدای سبحان است که هر پیامبری امت خویش را از او بیم داده

که به این قسمت دوم اشاره خواهم کرد

سلسله دروغ و نیرنگ و مراتب کفر و گمراه سازی نوع بشر به او ختم گردیده است تا بدانجا که کفرش از روح به جسم و از قلب به چهره اش تسری کرده

حالا ادامه اش همینطور می آورد، آن تیکه که برای ما مهم است این است:

پس فتنۀ دجال فتنه ای است بزرگ که بزرگ تر از آن فتنه ای وجود ندارد

بزرگترین فتنه، فتنۀ جناب دجال در کتب اهل سنت.

کتاب دیگری است به نام «مجموعه کامل از عقاید اهل سنت» تألیف دکتر مجد مکی یکی از علمای معاصر اهل سنت، ترجمه فیض محمد بلوچ، جلد سوم که این کتاب را اول کتاب را هم آقای قرضاوی تقریض می زند و تصریح می کند که این کتاب واقعاً کتاب عقیدتی اهل سنت است که از روایات صحیح و عقاید صحیح اهل سنت گرفته شده، در اینجا در صفحه 47 می گوید:

فتنه ی دجال:

از ابتدای خلقت آدم تا بر پایی قیامت فتنه ی دجال بزرگترین فتنۀ روی زمین است که آن هم به علت قدرت خارق العاده که خداوند در اختیار او قرار می دهد بدان گونه که عقل ها را هیران و مبهوت می سازد.

مجموعه کامل از عقاید اهل سنت، تألیف دکتر مجد مکی، ترجمه فیض محمد بلوچ، ج 3، ص 47

حالا یک عدۀ از اهل سنت یا شبکه های سلفی ما دیدیم ما از هر کسی که مطلبی می آوریم می گویند این دروغ است حالا اجتهاد کرده معصوم که نیست به خطا رفته حالا یک چیزی گفته، این کتب اعتقادی اهل سنت یک چیزی گفتند، نه این نیست چرا؟ به این دلیل که این مطلب روایات صحیح اهل سنت از آقا رسول خدا است که رسول الله اینگونه فرمودند، کتاب «مسند آقای احمد بن حنبل» با تعلیق جناب آقای حمزه احمد زین، در حدیث شماره 16208

«إسناده صحیح»

روایت هم صحیح است

مسند آقای احمد بن حنبل، با تعلیق جناب آقای حمزه احمد زین، ح 16208

که آقا رسول خدا فرمود از زمان خلق حضرت آدم تا هنگام موعود روز قیامت امری عظیم تر از دجال توسط خدا خلق نشده

پس این حدیث و این روایت از نظر سند هم معتبر است.

 همین نکته را و همین روایت را آقای البانی هم در کتاب «صحیح الجامع الصغیر وزیادته» خودش نقل می کند جلد دوم، حدیث شماره 7875 که آقای البانی هم تصریح به صحت روایت می کند.

صحیح الجامع الصغیر وزیادته، البانی، ج 2، ح 7875

از کنار آقای البانی رد بشویم برویم سراغ آقای إبن تیمیه؛ آقای إبن تیمیه هم در «مجموع فتاوی» خودش مجلد سابع عشر تصریح می کند در صفحه 454 که

دجال ادعای الوهیت می کند

مجموع فتاوی، إبن تیمیه، مجلد سابع عشر، ص 454

 دجال ادعای خدای می کند، حالا ادعاهای دجال و قدرت های دجال إن شاءالله ادامه بحث مان، می گوید:

 از زمان خلق حضرت آدم تا روز قیامت و روز وعده داده شده فتنه ای عظیم تر از فتنه دجال وجود ندارد.

پس این مطلب و این نکته در منابع اهل سنت با روایت ها و سندهای صحیح آمده است و بزرگان اهل سنت هم به این نکته تصریح کردند.

نفر بعدی کتاب آقای إبن کثیر «النهایة فی الفتن والملاحم» جلد اول، صفحه 120 تصریح می کند همین روایت را می آورد که بزرگترین فتنۀ بشر فتنه دجال هست، می گوید احمد نقل کرده و سندش هم جیِّد هست و حاکم هم تصحیح کرده، در پاورقی هم تصریح می کند که هیثمی هم روایت را تصحیح کرده.

النهایة فی الفتن والملاحم، إبن کثیر، ج 1، ص 120

این از روایات اهل سنت، همین نکته هم در شبکه های وهابی و سلفی به آن اشاره شده که آنها هم معترف شدند این را هم نشان می دهیم کلیپ را که دیگر کسی نتواند اشکالی بگیرد بگوید إبن تیمیه و إبن کثیر و البانی و اینها همه اشتباه کردند چون همۀ افراد همۀ علمای اهل سنت و وهابیت و سلفیت اشتباه می کنند إلا همین چهارتا کارنشناس های این شبکه های وهابی که هر چه که خلاف مزاق شان و خلاف آن دستوری که از عقیۀشان به آنها رسیده بیاید می گویند این باطل است و ضعیف است و صحیح است نه، اینها هم بر این نکته تأکید کردند و تصحیح کردند و صحه گذاشتند بر این، کلیپ شماره 3 را با هم ببینیم بعد برگردیم در خدمت شما هستم.

کلیپ 3:

نشانه بزرگ دیگر قیامت ظهور دجال هست که از آن در کتب به عنوان مسیح دجال یاد می شود، شاید بزرگترین فتنه ای باشد که بشریت به آن دچار می شود، آنطوری که در حدیث صحیح بنی اکرم (ص) آمده که پیامبر خدا (ص) فرمود بر فاصله خلقت و آفرینش آدم تا قیام قیامت خلقت و آفرینش بزرگتر از دجال وجود ندارد از این نظر که انسان ها را دچار فتنه و آزمایش می کند، در حدیث دیگر نبی اکرم (ص) فرمودند هر پیامبری آمده امت خودش را از دجال بر حذر داشته از فتنه دجال و به آنها هشتدار داده که مبادا در فتنه دجال بیفتید.

مجری:

از زبان ایشان هم شنیدیم که جای انکار دیگر باقی نمی ماند جناب استاد.

استاد شریفی:

پس اولین بحث خوب بیننده ها دقت کنید می خواهم سؤال به شما یاد بدهیم همان طرح پرسشگری؛ گفتیم دوران پاسخ به شبهه شیعه گذشت، الآن دوره پرسشگری است، اهل سنت یک اشکال به ما می گیرد می گوید شیعه مدعی است که ولایت امیرالمؤمنین و ولایت ائمه اثنا عشر این بزرگترین آزمون برای بشر و انبیاء الهی بوده است، خب ما روایت داریم که حتی انبیاء را وقتی خواستند درجات بدهند هر نبی و هر رسولی که زودتر اعتراف کرد به ولایت و امامت ائمه اثنا عشر مرتبه او بالاتر قرار گرفت، یعنی هر کس معرفت او نسبت به ائمه اثنا عشر بیشتر رتبه و کمال او در مرتبه بالاتر است، می گویند شیعه همچین اعتقادی دارد، پس اسم امیرالمؤمنین در قرآن باید بیاید، اسم ائمه اثنا عشر در قرآن باید بیاید، چون می گویید مهمترین و بالاترین آزمون و امتحان برای امت بوده است ، ما همین سؤال را از اهل سنت داریم، دجال مهمترین و بزرگترین فتنه خالقیت و خلق این بشر و این مخلوقاتی که دارند روی کره زمین زندگی می کنند، خدا خالق است بشری را خلق می کند بزرگترین فتنه ای که بشر با آن آزمایش می شود دجال است ، کجای قرآن اسم دجال آمده است؟ اگر قرار است آنطرف مهمترین آزمون برای شناخت منافق از مؤمن اسمش در قرآن اشاره شده باشد اسم دجال در کجای قرآن آمده است؟ خب جناح مقابل، دجال در مقابل حضرت مهدی، خب این دجال، می گویند اسم حضرت مهدی باید در قرآن آمده باشد، چرا؟ چون شیعه همچین اعتقاداتی در موردش دراد ،خب ما می گوییم اسم دجال هم باید در قرآن آمده باشد ،چون روایات صحیح شما این را می گوید که دجال بزرگترین فتنه است برای بشر با این قرینه و این روایتی که کنارش خدمت شما نشان خواهم داد. صحیح مسلم جلد4، صفحه 639، حدیث 169،

ابن عمر می گوید پیغمبر در میان مردم برخواست بعد حمد و ثنا گفت خدا را سپس سخن از دجال به میان آورد و فرمود من شما را از او بر حذر می دارم، هیچ پیامبری نیامده مگر اینکه قومش را از او بر حذر داشته باشد

صحیح مسلم، ص 639، ح 169

بعد در حدیث بعدی باز دوباره 101، یا شماره دیگری که دارد 2933، با زا انس بن مالک یک سند دیگر است که رسول خدا فرمود

هیچ پیامبری مبعوث نشد جز اینکه امت خود را از این کور یک چشم دروغگو دجال بر حذر داشته است 

صحیح مسلم، ص 639، ح 101 یا 2933

 خب این حدیث در صحیح مسلم، صحیح بخاری هم همین روایت را نقل می کند، جلد 7، حدیث 7127،

پیغمبر از دجال یاد کرد و فرمود همانا من شما را از او می ترسانم و هیچ پیامبری نبوده مگر آنکه قوم خود را از وی ترسانده باشد

صحیح بخاری، ج 7، ح 7127

در حدیث شماره بعد 7131، دوباره نقل می کند  با یک سند دیگر که پیغمبر تصریح کرد هر پیغمبری که آمد امت خودش را ترساند از جناب دجال، حالا یک شبهه دیگر یک پاسخ با همین مطلب؛ شیعه می گوید، باز شبهه مخالفین ما اهل سنت و وهابیت، شیعه می گوید هر پیغمبری که آمد نوید نبی آخر الزمان و وصی او امیرالمؤمنین را به قوم خودش داد، پس باید اسم همراه با وصی او که  امیرالمؤمنین است و ائمه بعدش در قرآن ذکر شده باشد ،می گوییم روایات می گوید نه باید فقط قرآن، چرا؟ اینقدر مسئله مهم است که همه انبیاء ولایت و امامت امیرالمؤمنین را گفتند به اطرافیان شان به خواص شان به اصحاب خودشان، چرا در قرآن نیامده؟ می گوییم دجال بزرگترین فتنه و پیغمبر خودش هم به امت خودش اطلاع می دهد و می گوید هر پیغمبری هم که آمد در مورد این دجال به امت خودش هشدار داد که برحذر باشید از این دجال؛ اسم این دجال کجای قرآن است؟ جالب است که ما برای امامت و ولایت امیرالمؤمنین إلی ما شاءالله در قرآن آیه داریم آیه ولایت هست آیه تطهیر است این آیات، این آیات، آیه مباهله است که اینها شأن نزولش و تفسیرش به نص صریح علمای شیعه و سنی در مورد آقا امیرالمؤمنین است، اما شما بروید پیدا کنید آیه قرآن که مفسرین اهل سنت گفته باشند به طور قطع و یقین این آیه شأن نزولش و مصداقش در مورد دجال باشد، یا در مورد حضرت مهدی، ما إلی ما شاءالله آیاتی داریم که خود اهل سنت تصریح کردند که این آیه مصداقش و شأن نزولش در مورد حضرت مهدی است، اما در مورد دجال شما بفرمایید پیدا کنید، پس اگر اشکال باشد در واقع ما اشکال را به خود اهل سنت برگرداندیم می گوییم طبق مبنای شما که این ادعا را دارید مطرح می کنید که امری به این عظمت مهمی، به این عظیمی و اینکه تمام انبیاء الهی به او هشدار دادند امت های خودشان را اعلام کردند، اگر باید اسم امیرالمؤمنین در قرآن بیاید باید اسم دجال هم در قرآن بیاید، با اینکه اسم دجال در قرآن نیامده تفسیر محکم و صریحی هم شما ندارید اما ما برای امیرالمؤمنین و حضرت مهدی و اهل بیت در قرآن داریم، پس اول این اشکال دامن اهل سنت را خواهد گرفت و دامن آنها را می سوزاند، این روایات بود، علمای اهل سنت شان هم ذیل همین روایات باز هم «مجموعه کامل از عقاید اهل سنت» دکتر مجد مکی تصریح می کند در صفحه 58 جلد سوم

فرار از دجال و دوری از او

مجموعه کامل از عقاید اهل سنت، دکتر مجد مکی، ج 3، ص 58

می گوید:

احمد، أبو داود، حاکم همۀ اینها نقل کردند که پیغمبر فرمود هر کس اسم دجال را شنید از او دور بشود، سوگند به خدا مرد نزد او می رود گمان می کند مؤمن است و بر اثر شبهاتش از او پیروی می کند

پیغمبر و همۀ انبیاء تصریح بر این کردند که امت برحذر باشید از این دجال، اما اسمش در قرآن نیامده این را می خواهند چیکار کنند؟ پاسخ باید به ما بدهند، پس همان سبک و همان جنسی که آنها سؤال می پرسند ما هم همان سؤال و همان سبک را از اعتقاد دجال در نزد خودشان به خودشان بر می گردانیم.

مجری:

در حالی که جناب استاد اسم شیطان بارها آمده ولی اسم دجال که می گویند بزرگترین بلیۀ بشریت هست نیامده.

استاد شریفی:

من حالا یک نکته خدمت شما بگویم؛ ادامه بحث مان در جلسات بعد خود اهل سنت این را ذکر کردند اصلاً همین شبهه هست خودشان گفتند موارد خیلی جزئی تری از دجال مثل یأجوج و مأجوج، مواردی ربط به آخرالزمان دارد در قرآن آمده اما چرا جایی اسم دجال نیامده با اینکه دجال کجا آن عظمتش و آن اهمیتش در روایات ما و یأجوج و مأجوج کجا؟ بعد خودشان هم گفتند شبهه وارد است و خودشان پذیرفتند و پاسخ دادند؛ این باشد إن شاءالله ماسخش که پاسخ آنها خیلی به درد ما می خورد، باشد در جلسات بعدی که برسیم به آن قسمت از برنامه.

تا اینجای بحث در این قسمت ما اهمیت دجال در منابع اهل سنت از کلام آقا رسول خدا را مطرح کردیم که بزرگترین فتنه است و همه انبیاء الهی به آن هشدار دادند، حالا برویم قسمت بعدی بحث مان؛ در روایات اهل سنت تصریح شده که آقا رسول خدا در روایات ادعیه ای را گفته اند و دعایی را کردند که باید شما مردم و امت از شر این دجال به خدا پناه ببرید. صحیح مسلم جلد1، صفحه 554، حدیث 588، از ابو حریره نقل می کند که

پیغمبر فرمود هر گاه تشهد را خواندید از شر چهار چیز به خدا پناه ببرید یکی از آنها از شر فتنه مسیح دجال است

صحیح مسلم، ج1، ص 554، ح 588

بعد در روایات دیگر هم این قضیه ذکر شده حدیث شماره بعدش هم همین مطلب آمده پس این در کلام آقا رسول خدا آمده است که نشان می دهد از اهمیت جایگاه دجال در نزد اهل سنت؛ و نکته بعدی این است که خود آقا رسول خدا هم، یعنی خود ایشان هم یکی از دعاهایش این بوده که خدایا مرا از شر دجال حفظ بفرما، پیغمبر با آن عظمت با آن جایگاه، ایشان هم خودش این دعا را از خدا طلب می کرد، صحیح مسلم جلد1، صفحه 554، می گوید

از عایشه نقل است که رسول خدا در نماز چنین دعا می کرد با الها از عذاب قبر به تو پناه می برم، از فتنه مسیح دجال به تو پناه می برم

صحیح مسلم، ج1، ص 554

و این مطلب در روایات مختلف از آقا رسول خدا آمده همینطور که در روایت بعدی هم شما مشاهده می کنید؛ باز هم می رویم سراغ شماره 4 کلیپ بعدی که این نکته را هم خود شبکه های وهابی به آن تصریح کردند، اینها را من معمولاً با کلیپ و اسکن می آورم که دیگر حرفی باقی نماند تا ما ان شاء الله در قسمت های بعدی بحث دجال که خواهیم رسید که خیلی بحث جالب و قشنگی است و خیلی مطالب و شبهات را می توانیم به مخالفین وارد کنیم با این دیگر آنجا کسی نتواند اشکال بگیرد که این درست نبوده و این باطل است با همین چیدمان می رویم جلو، کلیپ شماره 4، اعتراف شبکه های وهابی است به همین نکته که پیغمبر تصریح کرد هم خودش و هم برای امتش اینکه از شر دجال باید به خدا پناه ببرید.

مجری:

بسیار خب با هم می بینیم

کلیپ 4:

-          در باره دجال روایات متعددی وجود دارد از رسول الله (ص) و یکی از مواردی است که رسول خدا خیلی زیاد ذکر فرمودند و خیلی زیاد و به کثرت پناه می بردند از فتنه دجال و دستور دادند به ما که پناه ببریم از فتنه دجال.

+ پیامبر اکرم (ص) فرمودند که خواندن آیات نخستین سوره مبارکه کهف باعث در امان ماندن از فتنه مسیح دجال می شود، همچنین نبی مکرم اسلام (ص) همیشه اینگونه دعا می کردند، می فرمودند که «اللهم إنا نعوذ بک بعذاب القبر» با الها ما به تو پناه می بریم از عذاب قبر «و من فتنة محیا و الممات» و به تو الله پناه می بریم از فتنه های زندگی و مرگ، « و من فتنة مسیح الدجال» و از فتنه مسیح دجال هم به تو الله متعال پناه می بریم.

مجری:

بسیار خب این هم از زبان خود کارشناسان شبکه های وهابی، اینها دیگر ثبت و ظبط می شود روی آرشیو برنامه ولیعصر هم می ماند بعداً هم جناب استاد مباحثی را می خواهند مترتب کنند بر اینها، و آنجا می توانیم بعداً هم مراجعه بفرمایید، جناب استاد اگر توضیحی دارد در خدمت هستیم.

استاد شریفی:

خب اینها را ما نشان دادیم تا اینجا پس بحث را در اینجا می بندیم، اگر باز فرصت داشیم اگر ادامه خواستیم بدهیم  ادامه خواهیم داد ولی تا اینجا اهمیت دجال را از منابع اهل سنت آوردیم ، بزرگترین فتنه تا روز قیامت و همه انبیاء الهی به آن هشدار دادند ،همه انبیاء الهی امت های خودشان را از دجال ترساندند، پیغامبر تصریح کرد که از شر دجال به خدا پناه ببرید خودش به خدا پناه می برد، پس ما سؤال مان از اهل سنت در این قسمت این است، شما می گویید شیعه می گوید ولایت امیرالمؤمنین و اهل بیت مهمترین و اولین آزمون بین نفاق و ایمان است، شیعه می گوید که پذیرش ولایت و امامت امیر المؤمنین در بین انبیاء گذشته هم مطرح شده است، پس حالا با این مقدمه باید اسم امیرالمؤمنین در قرآن آمده باشد، ما می گوییم در کتب شما آمده است روایات صحیح شما دجال بزرگترین فتنۀ عالَم است تا روز قیامت از زمان حضرت آدم؛ همۀ انبیاء الهی هشدار دادند به این دجال، ترساندند امت خودشان را از این دجال که بر حذر باشید، پیغمبر هم همین کار را کرده است و خود پیغمبر هم به خدا پناه برده از شر دجال؛ باید طبق قاعده شما دجال هم در قرآن آمده باشد، بعد اینجا که می رسد می گویند ما دجال را که جزء اصول دین نمی دانیم جزء ضروری دین نمی دانیم، اینها باید اینقدر متوجه باشند اصلاً اساساً این اصول دین هیچ مبنای قرآنی و حدیثی ندارد این دسته بندی علماء است از قرآن و روایات، یعنی شما در قرآن برو بگو برای من همین که اصول دین آمده باشد سه تا است یا پنج تا یا چهار تا، از خود قرآن ثابت کن؛ شما یک آیه می توانید بیاورید؟ خیر، این جمع بندی علماء شیعه و سنی است از آیات قرآن و روایات وگرنه اگر بخواهد اینطوری حسابش را بکنیم که اگر پس این جزء اصول دین نیست پس من نباید قبولش کنم یا نباید در قرآن آمده باشد، می شود مهم ترین فتنۀ عالَم در قرآن به آن اشاره نشده باشد؟ همچین چیزی طبق مبنای اهل سنت که اینطوری دارند با ما صحبت می کنند، اگر بگویند می شود پس می شود امام اسمش در قرآن نیامده، اگر نمی شود پس بزرگترین فتنه عالم باید در قرآن اسمش بیاید؛ اسم دجال کجای قرآن آمده؟ یعنی باید یا مبنای شان را عوض کنند، یا پاسخ به سؤال ما بدهند، یا بگویند آن مطلبی که ما به شیعه اشکال می گیریم که اسم امام حتماً در قرآن بیاید اشتباه است لزومی ندارد قرآن کلیات را بیان می کند اصل مقام امامت را می آورد مصادرش را در سنت رسول خدا و در کلام رسول خدا برای مردم معرفی می شود و بیان می شود، این چکیده مطلب ما در این جلسه.

مجری:

یک دوگانۀ است که بالاخره باید پاسخ داده بشود از سوی وهابیت.

در خدمت یک بیننده محترم هستیم آقا حامد از بیرجند روی خط برنامه هستند اگر صدای بنده را می شوند سلام عرض می کنم.

بیننده:

سلام علیکم و رحمة الله، دوتا سؤال داشتم استاد؛ یکی این بحث صلوات ضراب اصفهانی که خیلی اینها رویش مانور می دهند این طرف آن طرف می گویند ببینید در مفاتیح مثلاً آمده این دلیل بر حقانیت ما است، این را توضیح بدهید بی زحمت.

یک سؤال دیگر هم دارم که بیشتر متوجه اهل سنت است یعنی اینها مطرح می کنند.

استاد شریفی:

پس اجازه بدهید یکی یکی برویم جلو، در رابطه با صلوات ضراب اصفهانی حرف اتباع احمد چه است؟ اول این را بگویید تا بیننده ها متوجه بشوند اصلاً استدلال احمد و اتباعش از این روایت چه است؟

بیننده:

اینها می گویند در این صلوات آمده حالا من متن صلوات ضراب را ندارم می گویند در صلوات آمده که دارد صلوات می فرستد بر ذُریه امام مهدی؛ وقتی ذُریه داشته باشد پس خرف ما مشخص می شود و ادعا می کنند که بله احمد هم ادعا کرده من ذُریه امام هستم و جزء ائمه محسوب می شوم و این حرف ها.

استاد شریفی:

حالا اساساً اینکه حضرت مهدی فرزند داشته باشد حالا ثم به ماذا چه می شود مگر؟ حضرت مهدی می آید ازدواج می کند صاحب فرزند می شود اشکال به کجا بر می گردد؟ اشکال مطرح است؟ 

بیننده:

می گویم ایشان ادعا کرده من فرزند هستم و امام هستم.

استاد شریفی:

دوتا مسئله هست؛ یک مسئله این هست که حضرت فرزند داشته باشد، یک مسئله این است که فرزندان حضرت امام باشند، بییندگان عزیز در جریان باشید اتباع احمد از این صلوات ضراب اصفهانی اینگونه ادعا می کنند در کتاب «چهل حدیث در مورد مهدیین و فرزندان قائم» مال آقای ناظم العقیلی یکی از کتب این جریان در صفحه 56 به اصطلاح خودش چهل تا حدیث آورده در اثبات امامت آقای احمد بصری که حالا بسیاری از آنها اصلاً ربطی ندارد مثلاً به عنوان مثال در کتاب آورده دلیل فلان؛ زمین از حجت خدا خالی نیست پس به این نتیجه می رسیم که احمد امام است؛ این که همیشه می خوابد می خندد، چه ربطی به احمد دارد؟ زمین از حجت خدا خالی نیست بله؛ حجت خدا چه کسی است؟ امام زمان، این چه ربطی به ادعای امامت احمد دارد؟ در حدیث یازدهمش آمده ادعا کرده که این صلوات ضرابه اصفهانی است که شیخ طوسی با استناد از فلانی از فلانی داستان طولانی نقل کرده که:

دارای دعا و درود به حجج الهی به نقل از امام مهدی است و این دعا این چنین است.

چهل حدیث در مورد مهدیین و فرزندان قائم، ناظم العقیلی، ص 56، ج 11

بعد ایشان می آید می گوید که:

خداوندا عطا کن به خود او و ذُریۀ او و شیعیان او و رعیت او و افراد خاص و عام او و دشمنان او و همۀ مردم دنیا چیزی که باعث روشنی چشمش گردد و او را شادمان سازد و او را به برترین آرزوهایش در دنیا و آخرت برسان که بر هر چیز توانایی.

بعد در ادامه می فرماید:

و بر ولیت و والیان عهدش و امامان از فرزندان او درود فرست.

حرف آقای احمد بصری اینجا این است که می گوید در این صلوات ضراب اصفهانی آمده است که امام مهدی فرزند دارد و فرزندان او امام هستند، درست شد آقا حامد؟

بیننده:

بله دقیقاً همین استدلال را می کنند.

استاد شریفی:

حالا برای پاسخ به این نکته من چندتا مطلب را خدمت شما عرض می کنم:

نکته اول اینکه ادعا هم کرده بود که به نقل از حضرت مهدی؛ اولاً در خود روایتی که کتاب «الغیبه» شیخ طوسی آمده در خود این روایت این روایت به معصوم نمی رسد، یعنی نگفته است «قال امام مهدی»، این روایت به معصوم نمی رسد نگاه کنید حدیث شماره 238 در کتاب «الغیبه» شیخ طوسی

یعقوب بن یوسف ضراب غسانی وقتی که از اصفهان بر می گشت گفت در سال فلان با جماعتی از اهل سنت شهرمان به حج بیت الله مشرف شدم

الغیبه، شیخ طوسی، ح 238

تا ادامۀ استان را می آورد بعد با یک پیرزنی دیدار می کند، پس یک: روایت به امام معصوم نمی رسد، دو: در خود این گفتگو آن پیرزن تصریح می کند من آن شخصی را که این سخن را از او دارم نقل می کنم و ادعا می کند که این شخص به اصطلاح (احمد ادعا می کند) حضرت مهدی هست، می گوید:

 من او را به چشم خود ندیدم

یک پیرزنی یک داستانی را نقل می کند از یک شخصی، خودش هم می گوید من او را به چشم ندیدم، پس این نکته اول.

بیننده:

یعنی نه پیرزن شناخته شده است نه آن فرد درست است؟

استاد شریفی:

أحسنت، نه آن پیرزن و نه آن شخص و خود پیرزن هم نمی گوید من امام زمان را دیدم که بگوید این حضرت مهدی بود و امام زمان بود، پس این نکته اول؛ روایت از معصوم نیست پیرزن هم می گوید من آن شخص را ندیدم.

مورد بعدی که خیلی مهم است و باید آقایان اتباع احمد بیایند پاسخ بدهند؛ در این روایت آمده که به ائمه بعد آقا رسول خدا من می خواهم درود بفرستم، ببینید روایت این است:

پیرزن گفت به تو می فرماید که اگر بخواهی به پیامبر خدا صلوات بفرستی چگونه می گویی؟

می گوید گفتم اینگونه

زن گفت که فرمودند: نه، وقتی

یعنی آن مرد، حالا حضرت مهدی است یا هر کس دیگر

نه، وقتی به ایشان صلوات می فرستی به همگی آل پیغمبر صلوات بفرست و نام ایشان را بیاور.

آقای حامد عزیز! اتباع احمد می گویند این 12تا مهدی و احمد جزء آل پیغمبر هستند یا نیستند؟ جزء اهل بیت هستند یا نیستند؟

بیننده:

ادعای شان همین است دیگر.

استاد شریفی:

در این متن چه می گوید؟ می گوید می خواهی صلوات بفرستی باید به همگی اهل بیت پیغمبر صلوات بفرستی و نام شان را هم بیاوری

گفتم: بله، روز بعد پیرزن پاین آمد و دفتر کوچکی در دستش بود و گفت به شما می فرماید که وقتی بر پیامبر صلوات می فرستی به ایشان و اوصیای بزرگوارش مطابق با این نسخه صلوات بفرست

اینجا ببینید

اوصیای بزرگوارش

ما اصلاً می گوییم این پیرزند با آن شخصی که ارتباط گرفته حضرت مهدی، حضرت مهدی به این پیرزن دستوری را می دهد که وقتی می خواهی به پیغمبر و اهل بیت او و اوصیای او صلوات بفرستید بر همۀ اینها باید صلوات بفرستید و اسم شان را هم بیاورید؛ در صلوات ضراب اصفهانی به 24تا امام و اوصیا صلوات فرستاده شده یا از حضرت امیر شروع می شود به حضرت مهدی ختم می شود؟

بیننده:

فقط اسم دوازده امام است.

استاد شریفی:

پس ببینید قبل آن تصریح می کند به همۀ اوصیای پیغمبر و اهل بیت پیغمبر که وصی پیغمبرند باید صلوات فرستاده بشود، پس وقتی شد 12تا، 12تا می شوند حصر بر اوصیای پیغمبر، اوصیای پیغمبر فقط 12تا هستند احمد چطور می خواهد از این روایت استفاده کند که ما 24تا داریم؟ ادامه اش چه است؟ در ادامه اش وقتی آنجا می گوید صلوات می فرستید درود می فرستید آن ضمیری که تصریح می کند آن قسمت از دعای که آوردم که صلوات می فرستیم بر فرزندان او؛ اینجا ضمیر به امام زمان بر نمی گردد ضمیر بر می گردد به پدر همۀ ائمه، ضمیر بر می گردد به امیرالمؤمنین، نه به امام زمان، 12تا اوصیاء ذکر شده حالا دوباره بخواهیم دعا کنیم، دعا می کنیم برای امیرالمؤمنین به عنوان پدر ائمه بعدی و برای ائمه بعدی به عنوان فرزندان آقا امیرالمؤمنین چون در خود حدیث ثابت می کند ادعای احمد باطل است در خود حدیث می گوید بر تمام اوصیای پیغمبر باید صلوات بفرستید با ذکر نام یک به یک ذکر می شود امیرالمؤمنین، امام حسن، امام حسین، می رود و به امام زمان ختم می شود مگر اینکه بگویند همانطور که گفتند بعضی از انبیاء اشتباه کردند دچار خطا و گناه هم شدند تا جهنم هم رفتند مثل حضرت یونس، مگر اینکه بگویند نعوذ باالله اینجا حضرت مهدی یادش رفته بوده اسم احمد و آن یازده نفر دیگر را هم در این صلوات ذکر کند، اینهم جواب شما جناب آقای حامد.

بیننده:

استاد یک سؤال دیگر هم دارم؛ معمولاً اهل سنت این را مطرح می کنند می گویند امامی که شما دسترسی به آن ندارید اصلاً نمی توانید او را ببینید از او حرفی بشنوید این امام اصلاً وجودش چه فایدۀ است؟ یعنی خدا آمده کار لغز انجام داده چرا همچین امامی گذاشته؟ این را هم بی زحمت جواب بدهید.

استاد شریفی:

اگر صرفاً باید ببینیم به دیدن باشد یعنی صرف دیدن باشد یا صرف این که ما مکان یک کسی را بدانیم و اگر ندانیم و ندیدیم آن قضیه باطل است و عبث است؛ من سؤالم از شما آقا حامد و خیلی از دوستان، خیلی جوانب مختلفی دارد این مسئله ولی این است؛ آقا رسول خدا سه روز به غیبت رفت در غار مخفی شد، آیا مخفی شدن پیغمبر، کسی پیغمبر را نمی دید به جز امیرالمؤمنین که مأمور بود برای حضرت غذا ببرد و کسی از جای پیغمبر اطلاع نداشت، آیا عمل پیغمبر عبث و بیهوده بود؟ که پیغمبر متصل به وحی است و آیا کسی می تواند بگوید چون پیغمبر را ندیدم و جای او را نمی دانم پس پیغمبر وجود ندارد؟

بیننده:

نه نمی شود.

استاد شریفی:

اگر صرفاً دیدن باشد ما اتفاقاً در یکی از شب ها در اینستاگرام با یک آتوئیستی بحث داشتیم این آمد گفت امام زمان کجاست؟ گفتم چطور؟ گفت من نمی بینمش وقتی نمی بینمش پس وجود ندارد، گفتم عقل شما کجاست؟ من عقل شما را نمی بینم، مگر همه چیز با دیدن باید به آن برسید که حتماً ببینید تا بگویید این شخص وجود دارد؟ این یک جواب است.

جواب بعدی: اساساً اینها بحث را اشتباه فهمیدند چرا؟ حالا إن شاءالله ادامه بحث مان می آوریم در همین مسئله؛ شما می دانید آقای حامد عزیز دجال از زمان خود آقا رسول خدا زنده است؟

بیننده:

نه من نمی دانستم.

استاد شریفی:

در منابع اهل سنت تصریح بر این شده است که دجال از زمان خود رسول خدا زنده است.

بیننده:

یعنی روایت دارند.

استاد شریفی:

بله روایت های صحیح بخاری و مسلم، من ادامه بحثم هفته بعد همین ها هست که دجال از زمان خود آقا رسول خدا زنده است و در یک جزیره با غول و زنجیر بسته شده، سؤال؛ این دجالی که ما نمی دانیم کجاست از آن زمان هم زنده است تا الآن هم ندیدیم این حکمت خلقش و زنده بودنش چه است؟ خدا کار عبث و بیهوده انجام می دهد؟ یا آیا بگوییم خدا کار عبث و بیهوده انجام می دهد که نقص بر خدا است و کفر است، یا بگوییم نه، اگر بگوییم نه؛ دجالی که الآن نه می بینیم نه می دانیم کجاست ولی زنده است به چه دردی می خورد؟ که از آن طرف ما إلی ماشاءالله روایت داریم؛ یک مطلب آقای آلوسی در کتاب «روح المعانی» است جلد اول ایشان تصریح می کند در صفحه 220 و 221 یک مطلبی را بیان می کند به عنوان واسطه فیض که تصریح می کند این خلیفة الله و این انسان کامل باید همیشه برروی کره زمین یک شخصی به عنوان انسان کامل وجود داشته باشد، او روح عالَم است، دلیل خلق بشر و دلیل حیات بشر این انسان کامل است که اگر او نباشد انسان حیاتی ندارد خیر و برکتی در دنیا وجود ندارد، رفع بلایی نمی شود چون به واسطه این انسان کامل است که برای بشر رحمتی می آید از جانب خدا، او واسطه فیض است و اگر دفع بلایی می شود به واسطه انسان کامل است و همیشه برروی کره زمین طبق حرف آقای آلوسی که حتی إبن تیمیه همین را تصریح می کند، إبن حجر هم این را تصریح می کند که زمین هیچ گاه از حجت خدا خالی نیست.

روح المعانی، آلوسی، ج 1، ص 220-221

وظیفه اصلی امام هدایت ظاهری نیست امام اگر نباشد زمین حیاتی ندارد، حالا در روایات اهل سنت آمده که اینها ابدال هستند از هفت نفر تا چهل نفر هم برای شان ذکر شده که اینها در روی زمین زندگی می کنند کسی هم آنها را نمی شناسد، کسی هم نمی بیند آنها کجا زندگی می کنند اما ثمره وجودی آنها همین حیات من و شما است، این همان جایگاهی است که ما برای امام قائلیم، حالا آن آقایانی که نمی دانند این منابع خودشان را بی خبرند.

بیننده:

ممنون استاد خیلی، آخرین جمله ام این باشد من خدا را شکر می کنم که خدا ما را بر این طریقه و راه و صراط ولایت امیرالمؤمنین (ع) قرار داده که هیچ اشکال و شبهۀ نیست مگر برایش پاسخ محکم وجود دارد، إن شاءالله که تا آخر عمر همه ما را بر همین راه زنده بدارد.

استاد شریفی:

إن شاءالله هفته بعد جناب آقا حامد پیگیر برنامه باشید آن مستنداتی که در رابطه با حیات دجال از منابع اهل سنت گفتم آنها را إن شاءالله نشان خواهم داد و شما مستندات را می توانید از طریق کتب اهل سنت پیگیری بفرمایید و بر علم شما إن شاءالله خدا بی افزاید و دعای که فرمودید خدا خیرتان بهدد و إن شاءالله امیدواریم که همۀ ما را تحت عنایت آقا امام زمان از شر این بلایا و از شر این فتنه های آخرالزمان حفظ بفرماید.

مجری:

خیلی ممنون از آقا حامد عزیز از بیرجند و هم چنین متشکر از شما جناب استاد.

ما را از دعای خیرتان محروم نفرمایید شب شما بخیر باشد یا علی مدد خدا نگهدار.

 

 

 

 

 

 


مهدی یار>

شبکه ولی عصر مهدی یار استاد علی شریفی