آفتاب یلدا

قسمت هشتم برنامه آفتاب یلدا به کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین روزبهانی


 

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ: 1400/09/14

برنامه:آفتاب یلدا

مجری:

بسم الله الرحمن الرحیم

در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود

از گوشه ای برون آی ای کوکب هدایت

در این شب یلدای انسانی و دانایی، بدنبال و منتظر و چشم انتظار خورشید و آفتابی هستیم که روح و جان مان را گرم کند.

در هفته های گذشته پرداختیم به وجوه مختلف شناسایی فرقه بهائیت، برای اینکه یک تناسب فکری یک تقارب و نزدیکی برای فهم و آشنایی یا دقت نظر  بیشتر شما عزیزان با شناخت دقیقتر و با پیش زمینه های ذهنی که دارید با این گروه آشنا بشویم این فته و این برنامه از زاویه تقریباً متفاوتی به بحث شناخت خواهیم پرداخت همچنان در خدمت استاد عزیز خواهیم بود اول جلسه به ایشان می سپاریم و سؤال بنده را در ادامه خواهیم داشت؛ استاد سلام وقت شما بخیر در خدمت تان هستیم.

حجت الاسلام و المسلمین روزبهانی:

سلام علیکم، بنده هم خدمت حضرتعالی و  بینندگان گرامی عرض سلام و ادب و احترام دارم، امیدوارم ان شاء الله مطالبی که گفته می شود مفید باشد و  بتوانیم بهره کافی و وافی را ان شاء الله از این جلسه ببریم.

مجری:

خب آنچه که در تفکر تقریباً همه ما یک پیش زمینه دارد کم و بیش مفهوم مهدویت هست در اسلام و بطور خاص در شیعه یک دقت نظر یک توجه  یک حساسیت ویژه به موضوع مهدویت وجود دارد و طبیعتاً کسانی که با معارف اسلامی حتی در حداقل ها آشنایی داشته باشند یک زمینه زهنی از امام مهدی (عج) و موضوع موعود و منجی در ذهن شان شکل گرفته این بار برای شناخت بهائیت می خواهیم یک تعریف دقیق و به محدوده زمانی که داریم از موضوع امام زمان روحی فدا داشته باشیم و نسبتش با تفکر و فرقه بهائیت.

استاد اگر بفرمایید اول یک پیش زمینه ای و یک تعریف موجزی تا آنجایی که فرصت هست از امام مهدی و یک شناخت اولیه و بعد از آن ببینیم که نگاه و زاویه دید فرقه بهائیت به موضوع مهدویت و حضرت چیست.

حجت الاسلام و المسلمین روزبهانی:

بسم الله الرحمن الرحیم

در رابطه با وجود نازنین، مبارک و مقدس حضرت ولیعصر روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفدا، باید عرض بکنم که حضرت امام مهدی برابر آنچه که در منابع دینی وجود دارد فرزند بلافصل حضرت امام حسن عسکری (ع) هستند، که در سال 255 هجری در 15 شعبان در شهر سامرا از بطن بانوی مقدسه و پرهیزگار حضرت نرجس خاتون (س) به دنیا آمدند، به علت جو خطرناک و تاریکی که وجود داشت در آن زمان و خلفای عباسی و خلیفه معاصر حضرت در صدد از میان بردن حضرت بودند تمهیدات امنیتی شدیدی برای حضرت اندیشیده شده بود و در آن تمهیدات شدید امنیتی خداوند تبارک و تعالی حضرت را حفظ فرمود و حضرت مهدی به دنیا آمد و تعداد قابل اعتنائی از اصحاب بنابر روایاتی که وجود دارد در مقاطع و مواقف مختلف حضرت را رؤیت کردند و امام عسکری (ع) این فرزند عزیز و بزرگوارش را به آنها عمداً معرفی کرده  این فرزندم هست و این ویژگی ها را دارد این نامش هست، و آن هم در تعاریفی که داشتند و در توصیفاتی که داشتند حضرت را به ظاهرش و چهره مبارکشان را، سن شان را و مسائلی که لازم بوده را در روایات شان آوردند و گفتند و در سال 260 هجری  سالی که حضرت عسکری (ع) به شهادت می رسند خب حضرت به امامت می رسد و بعلت اینکه دشمن در پی امام بوده، امام به غیبت صغری می روند و 69 سال این غیبت صغری به طول می انجامد، و چهار نفر نایب خاص حضرت، جناب عثمان بن سعید، جناب محمد بن عثمان، جناب حسین بن روح و جناب علی بن محمد سمری از طرف حضرت مهدی (عج)  با مردم سخن می گویند، پیامهای حضرت را توقیعات حضرت را و در واقع آن ارتباطات که بین مردم و امام لازم هست توسط این عزیزان انجام می شود و اینها امانت داران بین امام و مردم هستند، و بعد هم که حضرت مهدی (عج) به جناب علی بن محمد سمری می فرماید که ای علی بن محمد سمری خدا اجر برادرانت را در سوگ تو افزون نماید تو بیش از شش روز زنده نخواهی ماند به فکر سفر آخرتت باش، دیونی داری پرداخت کن و به فکر جانشین هم نباش تو جانشین نخواهی داشت و من به اذن الله به غیبت کبری خواهم رفت و بعد به غیبت  کبری می رود تا زماننا هذا، تا ان شاء الله  حضرت حق اراده بفرماید و حضرت مهدی (عج) ان شاء الله ظهور بفرمایند و جهان را پر از عدل و داد بکنند، حضرت مهدی  اسطوره امید برای جامعه انسانی و جامعه شیعه هست ما امیدواریم به ظهور سبز مهدوی که بیاید و لبخند را دوباره بر لبهای جامعه انسانی بنشاند،  ما همانطور که از مسیر سرخ حسینی آموختیم که در مسیر زندگی مان برای رسیدن به آن آمال و اهداف و مقاصدی که جامعه دینی باید داشته باشد خون خودمان را هم اهدا بکنیم، جان مان را اهدا بکنیم امید مان به این هست که روزی هم حضرت مهدی (عج) باید و دنیا را با قدم مبارک شان  منور بکند هرچند که امروز هم حضرت در بین ما است و قدم مبارکش در همین زمین جاری است و «بیمنه رزق الوری» اما حضرت را دوست داریم که بالعیان توفیق داشته باشیم و سعادت داشته باشیم زیارت کنیم و ببینیم و بشناسیم و ادراک بکنیم، ان شاء الله این اتفاق بیافتند؛ این امام مهدی ما است، در روایات متعدد در کتاب ها  و آثار مختلف علمای بزرگ کتاب های متعددی در باب  مهدویت نوشته شده روایات متعدد را جمع کردند و آثار زیادی وجود دارد که من نمی خواهم به اینها بپردازم و معروفترین آنها جلد13 بحار، جامع احادیث مهدوی و روایات دیگر و آثار دیگر که وجود دارد حضرت مهدی (ع) برای ما آشکار کرده، روایات متعددی از اینها بیان شده در کتب مختلف و حضرت مهدی بعنوان یک وجود حقیقی و یک وجود کاملاً متشخص برای ما به تصویر کشیده شده، فلذا این حضرت و در وجود حضرت و جایگاه حضرت شک و شبهه ای وجود ندارد به همین دلیل در طول تاریخ هم افراد متعددی آمدند و ادعای جانشینی کردند ادعای سفارت کردند، ادعای نیابت کردند به عناوین مختلف و اشکال مختلف یکی به اسم باب، یکی به اسم نایب، یکی به اسم سفیر، یکی به اسم همراه، هر کس به یک اسمی به یک نامی، در روایات ما هم ائمه معصومین (علیهم السلام) برای اینکه ما دچار حوادث نشویم و گمراه نشویم راهکارهای را هم فرمودند که امام مان را بشناسیم امام ما چه کسی می تواند باشد؛ اولاً اینکه هر کس که آمد ادعای رؤیت کرد ادعای ملاقات کرد این را ما مردود بدانیم تکذیب کنیم، حتی نفرمودند تحقیق کنید بعد تکذیب کنید، فرمودند که تکذیب شان کنید کسی که آمد ادعا کرد این تکذیب باید بشود، اما با وجود این به اصطلاح روایات متقن و پُر شما ولی باز هم افرادی آمدند بهانه ها را تغییر دادند اسم ها را تغییر دادند و آمدند با عنوان مختلف اشکال مختلف ادعاهای عجیب و غریب کردند که یکی از آنها شخصی هست به نام میرزا علی محمد شیرازی که در واقع چند شبی هست ما در هفته های گذشته هم پیرامون ایشان صحبت کردیم محضرشما و سایر عزیزان ولی در واقع گفته شده که آقای علی محمد شیرازی با نام حضرت به نام حضرت در واقع می آید و ادعایش را آغاز می کند؛ در آغازین سخنی که علی محمد شیرازی دارد می گوید که:

«أشهد أن علیاً قبل نبیل باب بقیة الله»

و خودش را باب بقیة الله معرفی می کند، بقیة اللهی که ایشان در واقع یک تعریف شخص از او دارد آن تعریف چه هست؟ در کتاب «تفسیر سوره یوسف» به ملا حسین بشرویه ای که حالا بهائی ها به او می گویند کتاب «قیم الأسماء» در آنجا می گوید که:

«الله قد قدّر ان یخرج ذلک الکتاب فی تفسیر احسن القصص من عند»

خداوند مقدر کرده این کتاب در تفسیر سوره یوسف احسن القصص از طرف، اسم می آورد:

«محمد بن الحسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب علی عبده لیکون حجة الله من عند الذکر علی العالمین بلیغا»

که در واقع امام زمان (علیه السلام) از طرف آقای علی محمد شیرازی می خواهد با مردم سخن بگوید؛ یعنی در واقع علی محمد شیرازی نماینده، باب و در واقع واسطه ی بین مردم و امام آنها هست امام زمان (علیه السلام)، این ادعای علی محمد شیرازی در واقع اشاره دارد به اینکه علی محمد نماینده یک فرد واقعی یک فرد مشخصی هست به نام امام زمان (علیه السلام)، اما چندی نمی گذرد که این فرد ادعا می کند که من خود امام زمان هستم و خودش را در واقع به عنوان امام دوازدهم و مهدی منتظر معرفی می کند.

مجری:

با همین تعبیر؛ یعنی می گوید امام دوازدهم هستم؟

حجت الاسلام و المسلمین روزبهانی:

ببینید ایشان نمی تواند بگوید من محمد بن حسن هستم چون اسم ایشان علی محمد هست، نمی تواند بگوید پدر من حسن هست چون پدرش میرزا محمد رضا بزاز هست، پسر میرزا محمد رضا بزاز شیرازی نمی تواند ادعا بکند که من حجة بن الحسن هستم فرزند امام عسکری هستم، نمی تواند ادعا بکند من فرزند حضرت نرجس خاتون هستم چون مادرش فاطمه بیگوم هست، حالا من داخل پرانتز یک توضیحی بدهم در رابطه با اینکه ایشان از طائفه سادات هست فکر می کنند حالا چونکه ایشان از سادات هست بنابراین کفایت می کند؛ اولاً در سید بودن ایشان خیلی اهمیتی ندارد حالا بعضی ها مثلاً خیلی تلاش دارند بگویند ایشان سید بود یا سید نبود، من می گویم اصلاً اهمیتی ندارد در بحث سید بودن ایشان بالاخره انسان مثلاً فرزند نوح که دیگر یک مثال معروفی هست.

مجری:

حالا سیدتر از عموی امام زمان که ما دیگر نداریم.

حجت الاسلام و المسلمین روزبهانی:

بله حضرت عسکری (علیه السلام) چهار فرزند دارد؛ حضرت امام حسن عسکری (علیه الصلاة و السلام)، جناب سید محمد برادرشان که سر راه سامرا وقتی مشرف می شویم، حضرت حسین (علیه السلام) برادر امام حسن العسکری (علیه السلام) هستند که در همان سامرا هستند و جعفر که حالا مقبرش هم معلوم نیست و چندان جایگاهی هم از ایشان در اختیار نیست، ببینید جعفر هم به قول شما فرزند امام هادی هست اینکه حالا علی محمد شیرازی به قول معروف از طائفه سادات باشد چیزی را عوض نمی کند، بعد از این گذشته آقای علی محمد شیرازی تا دیروز حضرت مهدی را با اسم و با رسم معرفی کرده چگونه این فرد می آید مدعی می شود که حضرت مهدی به اصطلاح یک کسی دیگری هست که حالا خودش را به جای حضرت مهدی معرفی می کند، ایشان کتابی دارد به نام «صحیفه عدلیه» شما این صحیفه ادلیه را اگر بخوانید کاملاً بر مبنای معتقدات کسی هست که هنوز مسلمان هست شیعه هست و اعتقاداتش تقریباً حالا یک نقاط انحرافی هم دارد اما در کل به صورت کلی بخواهیم به این اثر نگاه بکنیم یک اعتقادات یک فرد شیعه هست حالا یک جاهایی یک غلوی از او سر می زند یک جاهای حرف های نامربوطی هم می گوید اما در کل که بخواهیم نگاه بکنیم آن حرف های به اصطلاح غلط اش هم ربطی به موضوع امامت امام ندارد در موضوعات دیگرش هست؛ یعنی امام زمان (علیه السلام) را همانطوری می بیند و معرفی می کند که شما برادر عزیز به عنوان یک فرد شیعه داری می بینی و می شناسی، این نشان می دهد که علی محمد شیرازی در آغاز راه قصدش در واقع این هست که خودش را به عنوان باب امام زمان معرفی بکند و از قِبل امام زمان در واقع یک فریبی را آغاز بکند اما در تداوم راهش و در ادامه مسیری که دارد حرکت می کند ما می بینیم که آقای علی محمد شیرازی داستان ما در ادامه مسیری که دارد طی می کند یک دفعه می آید کلاً حرفش عوض می شود و یک مهدی دیگر را به ما معرفی می کند مهدیی که بچه شیراز هست فرزند سید محمد رضا هست خب چه اتفاقی افتاد؟ و یک دفعه از مهدویت شخصیه شما رفتید سراغ مهدویت نوعیه؛ یعنی در واقع آن بحث های قبلی را کلاً به کناری گذاشتی، و بعد شروع کرد به توجیه و تحلیل های عجیب و غریب برای اینکه حرف خودش را ثابت بکند و حتی تعیین یک موعود خیالی به نام «من یظهره الله» که حالا آن «من یظهره الله» هم إن شاءالله بحثی دارد که در موردش صحبت می کنیم.

مجری

به نکته جالبی رسیدیم فردی برای اعتبار اولیه اش، برای یک پیش زمینه ذهنی، برای یک جذب اولیه از پیش زمینه هایی ذهنی و جاذبه هایی اعتقادی جامعه که در آن زندگی می کند دارد استفاده می کند، اما یک باره مسیر را عوض می کند یک مفاهم متضاد آنچه که قبل گفته می خواهد تعریف بکند.

استاد مهدویت یک تعریف حالا اول بگویم موعود یک تعریف عمومی دارد یک مفهوم کلی دارد، بعد در اسلام یک سری مختصات گفته می شود، در شیعه دقیقاً تعریف می شود یک فرد خاص، حال در تعریف بهائیت از شروع اش از آقای علی محمد تا بقیه وقتی که شروع می کنند و این تعریف و توصیف را از مهدویت دارند آیا قائل به یک فرد خاص با یک مختصات همانی که ما اعتقاد داریم فرزند امام یازدهم، یا اینکه نه، مثلاً یک تعریف مبهمی از آن داشتند و بعد هم از آن سوءاستفاده کردند و بعد خودشان را جایگرین کردند؟ این اتفاق مسیرش کدام یک از این دوتا بوده؟

حجت الاسلام و المسلمین روزبهانی:

ببینید بعضی از آثار بهائی را شما مطالعه می کنید می بینید اینها نوشتند که امام مهدی استغفرالله یک موجود موهوم و ساخته ذهن در واقع روحانیت هست اینها نشستند و برای خودشان مثلاً عبدالبهاء این را می گوید؛ می گوید که اینها نواب اربعه برای اینکه بتوانند جامعه در واقع شیعی را مدیریت بکنند یک موجود خیالی به نام امام زمان ساختند و حضرت عسکری اصلاً فرزندی نداشت و یک وجود موهومی را ساختند گفتند که بله این هست و مردم هم حالا تا یک مدتی سرگرم اینها شدند بعد آرام آرام در طی 70 سال این قضیه دیگر برای مردم عادی شد که امامی بالای سرشان نباشد و بعد دیگر حالا این شکلی، ببینید من نمی دانم واقعاً اینها آیا از قضاوت تاریخ شرمنده نمی شدند؟ خودشان فکر بکنند یک روزی این حرف ها در جای زده می شود گفته می شود و به معرض قضاوت اندیشمندان و خردمندان و انسان های منصف گذاشته می شود و نشان داده می شود چقدر در واقع خباثت باید وجود داشته باشد که حقایق را اینچنین ذبح بکنی و زیر پا بگذاری و بر خلاف وجدان و منطق سخن بگویی، آقای عباس افندی و بقیه بهائیانی که مدعی هستند حضرت مهدی وجود موهومی هست و اصلاً وجود نداشته و این داستان ها، آثاری از خود رهبران بهائی باب و حتی بهاءالله وجود دارد که در واقع دلالت می کند بر اینکه یک مهدی وجود داشته و این مهدی فرزند امام حسن عسکری (علیه السلام) هست و در آثاری که از اینها به جا مانده مثلاً در کتاب «مائده آسمانی» جلد یک، صفحه 7 و جلد چهار صفحه 91 می آید و میرزا حسین علی نوری می گوید که:

 راوی وجود قائم زنی بود

مائده آسمانی، ج 1، 7

مائده آسمانی، ج 4، ص 91

یعنی اینکه در رابطه با حضرت مهدی (علیه السلام) صحبت شده یک زنی بوده این زن یک حرفی زد، اولاً این واژه زنی بود حالا جلسات قبلی که صحبت کردیم پیرامون ادعای اینها را مقام زن که چطوری با چه نوع ادبیاتی سخن می گویند این را بگذریم

 از حضرت جعفر

به جعفر کذاب می گوید حضرت جعفر (برادر امام عسکری)

سؤال نمودند آیا از برای حضرت عسکری اولاد و ذکوری موجود؟

آیا ایشان پسری داشت؟

آن مظلوم ابا نمود

گفت نه

و فرمود دو سال قبل طفلی بوده فوت شد.

یعنی ایشان در واقع این که حضرت مهدی (علیه السلام) اصلاً به دنیا آمده و حالا دو سالش شده و فوت کرده، ببینید همین اعتراف به وجودش از کسی مثل جعفر باز هم جای شکر دارد، بعد می گوید:

صاحبان غرض او را طرد و لعن نمودند و کذابش گفتند و قول آن زن کاذبه چون

یعنی حضرت حکیمه خاتون (علیها السلام) این بانوی بزرگوار چون بر خلاف میل اینها صحبت می کند اینطور مورد اهانت قرار می دهد خدا لعنتش کند 

چون موافق هوا و اغراض نفسانيه نفوس غافله بود آن را اخذ کردند و اعلان نمودند

که در اینجا به طور واضح و آشکاری به وجود فرزندی برای حضرت عسکری (علیه السلام) اشاره دارد حالا این ادامه دارد این یک کلمه نیست.

در کتاب «مائده آسمانی» همین کتابی که عرض شد جلد هفت صفحه 233 می آید می گوید که:

مثل فرقه هالکه

مائده آسمانی، ج 7، 233

منظورش شیعه هست

که خود را ناجیه شمردند

حالا اینطوری از آنجا می گوید که «عاشروا مع الأدیان بالرّوح و الرّیحان»، اینجا هر جا اسم شیعه می آید با فحشی همراهش می کند، بعد جالب هست در وصیت نامه اش می گوید زبان از برای خیر هست آن را به زشتی نیالایید حرف بد نزنید دشنام ندهید حرف زشت نزنید ولی همینطوری مکرر خودش هر چه دلش بخواهد بگوید دیگر حالا اینها مهم نیست

مثل فرقه هالکه که خود را ناجیه می شمردند هزار و دویست سنه بل ازید جعفر را کذاب گفته و می گویند مع آنکه آن مظلوم يک کلمه از روی حقیقت و راستی و صدق بیان نمود حال نفوسی غافله، معرضه، متوهمه بسیارند.

ما سؤال مان این هست؛ آقای میرزا حسین علی نوری! شما که می گویید جعفر از روی حقیقت و راستی و صدق بیان نمود مدرک ات چه هست؟ دلیل ات چه هست؟ به چه دلیل تو باید ادعا کنی جعفر صادق هست و کاذب نیست؟ به چه دلیل ادعا می کنی که آن حرفی که زده در مورد آن طفل از صدق و راستی و پاکدامنی و درست کاری این فرد بوده؟ چه مبنای وجود دارد چه دلیلی وجود دارد که ما باید بپذیریم این حرف شما را؟ آیا صرف اینکه تو ادعا می کنی کفایت می کند؟ اگر اینطوری باشد ما هم ادعاهای می توانیم بکنیم.

 باز در جای دیگر در جلد 7 «آثار قلم اعلاء» می گوید که:

از جعفر برادر عسکری سؤال نمودند آیا از برادر تو اولادی ماند؟ فرمود طفلی بود و فوت شد، هیاکل مجعوله این کلمه را شنیدند تکذیب نمودند و او را کذاب نامیدند، ملاحظه کنید که ظلم به چه مقام بود و افترا به چه رتبه رسید بعد ذکر ناحیه مقدسه و ظهور تواقیع به میان آمد به همان تفصیلات که از قبل شنیدید حق انصاف عنایت کند.

آثار قلم اعلاء، ج 7

واقعاً حق انصاف عنایت کند تو به راحتی داری دروغ می گویی به راحتی آب خوردن تو ادعای وساطت بین حق و مردم را داری خودت را در مقام امر و در مقام به اصطلاح جایگاه خدائی معرفی می کنی بعد می آیی اینجا به اصطلاح به سادگی آب خوردن دروغ پردازی می کنی حرف های می زنی که، پس ایشان اولاً جعفر کذاب را حالا بدون هیچ دلیلی صادق می شمارد و صادق می نامد کسی که ایشان مشهور بین شیعه هست که ایشان کذاب بوده، بعد تاریخ زندگی جعفر هم هست جعفر فقط با یک حرف که کذاب نشده می گوید جعفر به خلیفه عباسی نوشت که این قدر درهم مثلاً به تو می دهم که من را امام معرفی کن، گفت اگر بنا بود با این حرف ها باشد که من این کارها را از قبل انجام می دادم، تو هنوز به آن فهم نرسیدی، جایگاه امام آن چیزی نیست که تو بخواهی با پول آن را بخواهی بخری و داستان های مختلفی از عیاشی های این فرد در منابع هست، شما پا روی تمام حقایق می گذاری بعد می گویی انصاف؟ از کدام انصاف سخن می گویی. یک جای دیگر می گوید که در رابطه با حضرت امام حسن عسکری از علی محمد باب سخن می گوید می گوید «قد قال الحسن ابن علی ابی الحجة» پدر حجت خب حضرت عسکری (ع) بقول حسین علی نوری یک پسر که بیشتر نداشته دو ساله بوده فوت کرده، پسر دو ساله فوت شده می تواند حجت باشد؟ نمی تواند، پس این حجت خدا حتماً بعد از حضرت عسکری زنده بوده؛ بعد جالب اینجا است عبارت به اینجا ختم نمی شود می گوید

«قد قال الحسن بن علی ابی الحجة المنتَظَر علیهم السلام»

مجری:

این در صریح متن کتاب دقیقاً همین است.

حجت الاسلام و المسلمین روزبهانی:

عین عبارت ایشان در مجموعه آثار قلم اعلی جلد 69، صفحه310، در تفسیر سوره بقره بصراحت

«قد قال حسن بن علی ابی الحجة المنـتَظَر علیهم السلام آلاف صلی الله علی الباکین علی الحسین»

قلم اعلی، ج 69، ص 310

در اینجا در آثار قلم اعلی می گوید «یا اسمی جعفر» یک کلمه از روی صدق و راستی بیان نمود قریب 1200 سنة کذابش نامیدند؛ باز می رود سراغ یک سری از روایات و یک سری از منابع عهد عتیق و عهد قدیم و اینها تلاش می کند که از آنجا ثابت بکند که علی محمد شیرازی جایگزین همان مهدی موعدی است که شما زا او سخن می گویید؛ در عبارات متعددی که وجود دارد نشان می دهد که حضرت امام زمان (عج) وجود عینی اش برای اینها جزو مفروض است ولی برای اینکه دروغ های خودشان را بتوانند به نوعی اثبات بکنند انکار وجود مقدس می کنند، و از طرفی در برابر تمام ادله و براهین و اسناد مختلفی که بر کذب جعفر دلالت می کند پا می گذارند و مدعی صداقت و صدق این فرد می شوند حالا اصلاً این بحث جعفر مطرح نیست چیزی که اینجا مطرح است این است که شما دارید اشاره می کنید به فرزندی که حضرت عسکری داشته، و این فرزند را حجت منتَظَ می نامید، خب این یعنی اینکه آقای علی محمد شیرازی اگر آن فرزند امام حسن عسکری، چون حضرت منتظر علی محمد شیرازی فرزند حضرت عسکری نیست، خب وقتی که فرزند حضرت عسکری نیست این حجت خداچگونه می تواند آقای علی محمد شیرازی باشد، بعد آنجا که ایشان در کتاب دلایل السبعه می گوید که «و نظر کن در فضل حضرت منتظر» که در آنجا مقصود خودش را می خواهد بگوید و می گوید من حضرت منتظر هستم، این تناقض و پارادکس را چگونه می خواهد پاسخ بدهد و چگونه می خواهند حل بکنند، یعنی می گوید گفتم که الف گفت دگر هیچ؟ در خانه اگر کس است یک حرف بس است؛ اگر بنیان این آیین بر ادعاهای علی محمد شیرازی استوار است و اگر ادعاهای علی محمد شیرازی این چنین سست در هم می ریزد و از هم می پاشدمن ماندم اینها به چه برهانی خودشان را راضی کردند، چه دلیلی؟

مجری:

آنچه که برداشت من هست این است که گاهی فردی می خواهد با موضوع مهدویت کار را جلو ببرد اما یک مهدی عام یک مهدی بدون تعریف مختصات را داردتوصیف می کند، اما اینجایی که در مکتوبات وجود دارد نگاه و تعجب آدمی به این میرسد که این تضاد چیست، آیا در نسل جدید بهائیت وقتی با این تناقض ها برخورد می کنند توجیه شفافی دارند یا توضیحی برای این دارند که این تضاد را چطور می شود تعرف کرد؟

حجت الاسلام و المسلمین روزبهانی:

ببینید اینها سعی می کنند این مطالب را با تأویلات کاملاً خنک و بی معنا و من در آوردی و جعلیات، چون نمی توانند پاسخ درست بدهند، مثلاً یک سؤالی از ایشان می شود در مورد امام مهدی (ع) در کتاب محاضرات جلد 2، صفحه 833، یک شخصی بنام فاضل شیرازی سؤال می کند در مورد امام زمان (ع) می گوید

«در خصوص امام ثانی عشر استبصار نموده اید، این تصور در اصل در عالم جسم وجود نداشته، بلکه حضرت امام ثانی عشر در هیز غیب بود» یعنی امام یازدهم که رفت امام دوازدهم یک امامی که در غیب به سر می برد دیگر در در هیز هستی نیست. «و در عالم جسد تحققی نداشت بلکه اکابر شیعیان در آن زمان محض محافظه ضعفای ناس چنین مصلحت دانستند که آن شخص موجود در هیز جسم است» و ایشان در قید حیات است در بین مردم است و مردم را سرکار گذاشتند، یعنی امامی که نبود و کسی نرفت الکی گفتند امم هست این را گفته و آن را گفته؛ می شود گفت اینها چون کافر همه را به کیش خود پندارد چون دورغ و دروغگویی در بین خودشان زیاد وجود دارد و زیاد دروغ پردازی می کنند فکر می کنند بقیه هم مثل خودشان هستند، مثلاً در گزاره های تاریخی شان زمانی که آمدند به بغداد خب حسین علی را می خواستند بعنوان رهبری بابی ها معرفی کنند، بابی ها هیچ دلیلی برای قبول حسین علی نوری بعنوان رهبر خودشان نداشتند، خب چکار کرده، بلاخره اگر می خواهد این فرد در معرض ریاست قرار بگیرد باید یک کاری انجام داده باشد، شما الآن مثلاً می خواهید یک کسی را نماینده شهرتان کنید، دهیار یک روستا بکنید می گوید خب چکار کرده آن رزومه زندگی ایشان را بیاورید ما ببنیم ایشان چه ویژگی دارد، چه دانشی دارد چه توانمندی دارد، ایشان یک اقداماتی کرده بود در تاریخ بابیت که خیلی ها هم از این بیشتر انجام داده بودند یان جایگاه ویژه ای نداشت فلذا ایشان آمدند برادرش یحی را انداختند جلو، چرا؟ چون یحی یک سری الواح و نامه ها بین ایشان و باب رد و بدل شده بود یحی را انداختند جلو و آن را سند کردند مبنی بر اینکه یحی جانشین باب است، همین آقای عبد البهاء که علمای شیعه و بزرگان شیعه را متهم می کند به دروغگویی در کتاب مقاله شخص صیاح می گوید که ما مصلحت دانستیم که قرعه فال بنام یک شخص خارجی در بیاید و بگوییم یک کس دیگری غیر از بهاء الله معروف بشود بعنوان رهبر فرقه تا  جان حضرت در امان باشد بعد آمدند گفتند برادرش صبح ازل که از همه نزدیک تر است یحی را معرفی کردند.

یک سؤال خیلی ساده وجود دارد زمانی که دعوا شد بین یحی صبح ازل و بین حسین علی نوری، چرا حسین علی هیچ وقت اشاره نکرد به این مطلب که ای یحی یادت هست ما به تو گفتیم تو بیا بجای ما یک چند وقت خودت را معرفی کن چرا باور کردی و چرا قبول کردی، چنین گفت و گویی و چنین گفت مانی از این دست اصلاً وجود ندارد؛ یا اینها سر یحی را کلاه گذاشتند، یعنی به یحی گفتند تو رئیسی واقعاً یحی هم باور کرد که این خیلی خلاف اخلاق است یک کسی را پیش مرگ خودت کنی بعد می گوید ما عمداً می خواستیم که این در معرض خطر نباشد، یکی را پیش مرگ کنی بعد این بدبخت بیچاره را بیاندازی جلو هرچند که اینطوری هم نبود واقعیت مطلب، یعنی این را جلو نیانداختند این را در حاشیه گذاشته بودند فقط اسمش را آورده بودند جلو که از اسمش استفاده کنند، این بیچاره را بعنوان جانشین معرفی می کنی بعد این هم باورش می شود، بعد حالا که باورش شده می گوید نه نیستی، خب جوانمردی انصاف اخلاق، قبلش به این می گفتی ، که عمو جان ما می خواهیم این بلا را سرت بیاوریم اصلاً راضی است به این کار؟ یا راضی نیست، چون نگاه کنید اگر می خواهد کسی فداکاری بکند باید در جریان این فداکاری خودش قرار بگیرد؛ اصلاً این بنده خدا فکر می کنند رئیس است خودش بعد اینطوری داستان می شود حالا بحث ما اینجا است کسی که خودش به راحتی دروغ می گوید و دروغ  پردازی می کند، و اختصاص به این ندارد و اینقدر این آدم دروغ گفته، یعنی اگر بخواهیم یک مقاله ای در مورد دروغگویی های عبد البهاء بنویسیم واقعاً جا دارد و مطلب بسیار زیاد است که این به راحتی آب خورد دروغ پردازی می کند و عجیب است که مریدانش چگونه اینها را می بینند ولی باز خودشان را به ندیدن می زنند به نابینایی می زنند و می پذیرند، خب این اینقدر خودش دروغ گفته فکر می کند کافر همه را به کیش خود پندارد، ما هم داریم در مورد وجود نازنین حضرت حجت دلایل و ادله بسیار زیادی داریم ان شاء الله در این سلسله برنامه ها خب طبیعتاً اساتید مختلف موضوع مهدویت را قبلاً گفتند بعداً هم خواهند گفت و در مورد وجود نازنین حضرت حجت، دوران کودکی حضرت، دوران غیبت صغری دوران غیبت کبری روایات متعددی است که گفته خواهد و همه شان هم برابر ادله و نصوص و مبانی است؛ اما متأسفانه این فرقه تهی دست است در این موضوع، بعد جالب اینجا است که خود علی محمد شیرازی بعد از این که می آید و ادعای مهدویت می کند و بعدش ادعای پیامبری ایشان می آید در کتاب بیانش یک موعود موهوم خیالی را طراحی می کند تحت عنوان من یظهره الله، که این من یظهره الله که دست مایه ای می شود برای میرزا حسین علی نوری که برای خودش ادعای جانشینی بکند، این من یظهره الله ساخته ذهن آقای علی محمد شیرازی به چه دلیل است؟ علی محمد می آید این موجود خیالی را در ذهنش می سازد که به نوعی آن نیابت و بابیتی که از مهدی موعود (عج) قبلاً داشت را به نوعی برای خودش پاسخ گویی کرده باشد و مریدان را نسبت به مسئله نگاه شان را تغییر داده باشد؛ در مورد من یظهره الله و جایگاهش و ویژگی هایش هم ان شاء الله در جلسات دیگر یا همین جلسه که وقت فکر نکنم باشد می شود در موردش صحبت کرد به تفصیل.

مجری:

یک نکته، به ذهن من می رسد اینکه نکات جالب این است که اینقدر موضوع مهدویت مهم است و  اینقدر جذاب است که شیطان می تواند این فرصت را تبدیل به تهدید بکند یک تجربه در این دوران برای بهائیت داشتیم در عصر فعلی ما هم مشابهش در فرقه های مشابه داریم می بینیم، شاید یک جای صحبت در این باشد که اگر تبیین مهدویت برای عموم مردم با دقت نظر بالا نباشد کم اطلاعی زمینه نفوذ خبیثان را دارد، یک ورژنش می شود 170 سال پیش، یک نسخه و ویرایشش می شود آنچه که 10- 20 سال گذشته در عنوانی جدیدتر ما داریم می بینیم، اجازه بدهید این استفاده را بکنم که این دلیلی بر عظمت این مفهوم است که این مفهوم انقدر قدرت نفوذ دارد، اینقدر موضوع مهدویت در جان و دل شیعه ارزشمند است که اگر ما بخواهیم یک جایی هم آسیب ببینیم از از همین ویژگی شیعه و از این دلدادگی شیعه آسیب می بینیم، حالا در این جلسه که زمان رو به اتمام است شاید باید در جلسات بعد فرصت بشود به این پرداخته بشود که دقیقاً کجا شیعه ضربه خورد و کجا نقطه ضعف شد که این مفهوم ارزشمند، قوی، مستحکم قابل دفاع تبدیل شد به یک ابزار همان کاری که من حس می کنم سامری با مفهوم معنویات کرد و همان معنویات را یک ابزاری برای اهداف شیطانی خودش بکار برد در مقابل حضرت موسی، در چند جمله اگر بفرمایید.

حجت الاسلام و المسلمین روزبهانی:

نکات بسیار دقیق و درستی را فرمودید ولی نکته ای که بنده می خواهم به مطالب شما اضافه بکنم این است که موضوعات معارف دینی الحمد الله ما بسیار غنی هستیم، چیزی نیست که علمای ما و بزرگان ما رهبران دینی ما این را برای بیانش را نداشته باشند مطلبش را نداشته باشند، انبوه روایات متعدد تفاسیر متعدد نکات متعدد وجود دارد؛ اما متأسفانه یک مشکلی که وجود دارد و در حوزه اعتقادات هم این عوارض را ما داریم می بینیم و در جاهای دیگر هم وجود دارد که اساساً باید یک اتفاقی بیافتد یک رویدادی پیش بیاید بعد برای آن اتفاق و رویداد دنبال راه چاره بگردیم، اینطوری یاد  گرفتیم عمل کردیم و هیچ وقت نیامدیم آنچه را که معصومین (ع) به ما آموختند و این گنجینه علم و دانش و فضیلت را به یادگار گذاشتند تا بشریت بخواهد استفاده بکند بیاییم به نیازهای جامعه بشری بپردازیم و اینها را در واقع سلسله وار برای مردم بیان کنیم، صبر کردیم تا یک اتفاقی افتاد یک فتنه ایجاد شد بعد این فتنه که ایجاد شد زمینه ای شد بهانه ای شد برای غواصی در دریایی معارف و حل کردن مسئله، شاید به نوعی بشود گفت که این فرقه ها گاهی اوقات فرصت هایی هستند برای ما که بتوانیم گنجینه معارف را مجدداً در واقع سری بزنیم و غواصی بکنیم استفاده بکنیم و مطالبی را از آن کشف بکنیم، ای کاش هم جامعه ما حوصله داشته باشد که بشنود و هم اندیشمندان ما بیایند و این کار را انجام بدهند و با بیانات هنرمندانه اینها را به استحضار برسانند، من اینجا می خواهم یک نکته ای را عرض بکنم و استفاده ای بکنم از این مطلبی که شما فرمودید؛ با چند نفر از اعضای همین فرقه در یکی از کشورها که به اصطلاح آنجا مشغول هستند یک زمینه ای برای گفتگو پیش آمد و تعدادی از اینها در واقع گرایشاتی به سمت مذهب تشیع و آئین مقدس اسلام داشتند، برای من جالب بود که اینها خودشان وارد گفتگو شدند و گفتگو خصمانه نبود و از منظر مناظره و گفتگوهایی اینچنینی نبود بلکه بیشتر جنبه پرسشی سؤالی و در واقع یک کشف حقیقتی بود و حرکتی به سوی نور دیده می شد و آثاری هم البته داشت، من دیدم که نکته خیلی جالبی برایم بود که بعضی از این افراد سخنرانی های بعضی از سخنرانان کشورمان را دیده بودند و شنیده بودند و استفاده می کردند؛ این سخنرانی هایی که شاید حالا بعضی ها بگویند این منبرها دیگر قدیمی شده دیگر این سبک نیاز نیست و فلان، همین سخرانی های سنتی و آن نکات اما چون برگرفته از دریای معرفت هست این از یک طرف، از طرف دیگر بیان هنرمندانه این خطیب ارجمند جناب آقای عالی بله من از همین برنامه خدمت ایشان سلام عرض می کنم و از ایشان واقعاً تشکر می کنم بیانات بسیار بسیار زیبا و هنرمندانه و دقیقی ایشان باعث شده بود که کسی که در جبهه دشمن دارد شمشیر می زند و در واقع حضور دارد مبلغ فرقه هست.

مجری:

مبلع بود نه بهائی.

حجت الاسلام و المسلمین روزبهانی:

یعنی مبلغ فرقه ها بودند و اینها این حرف ها را شنیده بودند که گوش کنند و در واقع آتو بگیرند ولی به لطف خداوند وقتی خدا بخواهد آن نور را بتاباند گاهی اوقات می تاباند و اینها برای شان جذاب بود می نشستند گوش می کردند استفاده می کردند و این برای من خیلی جذاب بود و افتخار کردم که در جامعه ما خطبای هستند منبری های هستند که اینطوری، اگر ما بتوانیم این معارف را با بیان زیبا و برویم برای مردم بیان کنیم باز کنیم مردم خودشان می آیند دنبال حقیقت حتی اگر زنگا گرفته باشند حتی اگر در جبهه دشمن باشند، این بیان هنرمندانه و این دقت در انتخاب مطالب و این غوص در معارف و تلاش در معارف این به ما خیلی کمک خواهد کرد که بتوانیم جامعه مان را از معارف محمدی (علیهم السلام) سیراب بکنیم و آرزوی دور از دسترسی هم نیست الحمدالله خطبای جوان هنرمند زیاد اند منتهی نیاز دارد به اینکه یک همفکری های گفتگوهای هم صورت بگیرد.

مجری:

استاد یکی دوتا کتاب برای یک جوانی که می خواهد تازه در این فضا شروع کند بررسی کردن؛ یک جوان شیعه می خواهد یک آشنایی با مفهوم فرقه ها داشته باشد و یک ذهنیت اولیه، شروع یک تحقیق چه هست پیشنهاد می کنید؟

حجت الاسلام و المسلمین روزبهانی:

ببینید بحث فرقه ها هست یا بحث فرقه بهائیت هست؟ اساساً مفهوم فرقه ها کتاب هایی در این زمینه نوشته شده که حالا من یک کتابی هست یکی از اساتید که از دوستان خود من هم هست آقای استاد حاج آقا زاده نوشتند در مفهوم فرقه ها که من حالا اسم کتاب را خاطرم نیست اگر قبلاً به من می گفتید حتماً آماده می کردم این اثر را ولی کتاب بسیار مفیدی هست حالا جلسه بعد حتماً این کتاب را معرفی می کنم کتاب بسیار خوبی هست، در مورد فرقه بهائیت هم کتاب های متعددی هست بسته به سطوح مختلف که می توانند افراد استفاده کنند ولی من اگر باشم و بخواهم معرفی بکنم کتاب های که بخواهد به اصطلاح سطح فقط یک سری اطلاعات ارائه بدهد کتاب «آشنایی با فرقه شیخیه، بابیه، بهائیه و قادیانیه» که استاد دکتر رضا نژاد نوشتند کتاب بسیار بسیار خوبی هست برای آشنایی اجمالی و یک آگاهی در واقع ابتدایی برای، چون برای حوزه های سطوح سطح دو نوشته شده سطح دو و سه ارشد و برای دوره های عمومی، کتاب خیلی خوبی هست مختصر هم هست و نویسنده هم نویسنده بسیار قدرتمند و توانمندی هست دکتر رضا نژاد، کتاب «گذرگاه تاریکی» آقای نیازی نوشته حامد نیازی از دوستان ما هست و الحمد الله کتاب بسیار خوب و حوزه علمیه اصفهان این کتاب را منتشر کرده، نمی دانم نسخه هایش در بازار موجود باشد یا نه اما کتاب بسیار فاخر و ارزشمندی هست، کتاب «بیراهه» را آقای استاد همایون نوشته کتاب کم هجمی هست و بسیار کتاب خوبی هست، بنده حقیر هم کتابی نوشتم «درسواره انتقادی بهائیت» که دوستان می توانند به این کتاب ها مراجعه بکنند و استفاده بکنند، کتاب ها در بازار الحمد الله کتاب های که در این زمینه نوشته شده نوعاً کتاب های خوبی اند حالا چه آنهایی هم که من نام نبردم معنیش این نیست که، کم داریم کتاب هایی که مفید نباشند.

مجری:

بسیار عالی فرصتی نیست جز التماس دعای فرج، یا علی.


آفتاب یلدا>

شبکه ولی عصر آفتاب یلدا استاد روزبهانی