اخلاق علوی سیره مهدوی

قسمت دهم برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی با کارشناسی آیت الله سید محمد حسینی قزوینی
موضوع: (وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي) چه زمانی درباره ما محقق می شود!؟


 بسم الله الرحمن الرحیم

29/02/1401

موضوع: (وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي) چه زمانی درباره ما محقق می شود!؟

برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی

فهرست مطالب این برنامه:

یکی از ویژگیهای شاخص دوران ظهور و امامت امام زمان (سلام الله علیه)

حضرت مهدی (سلام الله علیه) را با چه اسمی صدا بزنیم!؟

بالاترین کیف و لذت زمان ظهور امام زمان (سلام الله علیه) در چیست!؟

جایگاه امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) در «جنگ احزاب» به نقل منابع اهل سنت

(وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي) چه زمانی درباره ما محقق می شود!؟

این دختر بچه، توکلش از شما خیلی بیشتر است!

پرسید: حالا با خدا رفیق شدی؟ گفت: سرم را پایین انداختم!

تفاوت اساسی «مکارم اخلاق» و «محاسن اخلاق»!

عملی که بهتر از هزار ختم زیارت عاشورا، ما را به امام زمان نزدیک می کند

تماس های بینندگان برنامه

یک سئوال ساده؛ که تمام بساط اعتقادی اهل سنت را نابود می کند!

مجری:

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدلِلَّهِ رَبِّ العالَمين‏ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ

عرض سلام، ادب و احترام دارم خدمت همه شما بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف).

الحمدلله این توفیق نصیبمان شد باز در شب جمعه ای دیگر در سید اللیالی محضر همه شما گرامیان برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی را تقدیم بکنیم. ان شاءالله بتوانیم این جلسه هم نهایت استفاده و بهره را از محضر حضرت آیت الله حسینی قزوینی ببریم و تا انتهای برنامه هم در خدمت شما بینندگان عزیز و ارجمند باشیم.

استاد سلام عرض می کنم در خدمتتان هستیم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

سلام علیکم ورحمة الله وبرکاته.

السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِه،‏ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مِيثَاقَ اللَّهِ الَّذِي أَخَذَهُ وَ وَكَّدَهُ- السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِي ضَمِنَه‏، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا صَاحِبَ الْمَرْأَى وَ الْمَسْمَع‏ فَمَا شَيْ‏ءٌ مِنَّا إِلَّا وَ أَنْتُمْ لَهُ السَّبَبُ وَ إِلَيْهِ السَّبِيل السَّلَامُ عَلَيْكَ یَا مَنْ بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاء

خدمت بینندگان عزیز و گرامی خالصانه ترین سلامم را تقدیم می کنم موفقیت روز افزون برای همه گرامیان از خدای منان خواهانم.

ابتدای برنامه یادی از صدیقه طاهره (سلام الله علیها) کرده باشیم. شعری که بسیاری از بزرگان اهل سنت نقل کردند حتی جناب «شربینی» از فقهای بزرگ اهل سنت در کتاب «مغنی المحتاج»، نقل کرده است. از قول صدیقه طاهره در کتب شیعه هم زیاد است.

«ماذا على من شم تربة أحمد أن لا يشم مدى الزمان غواليا»

«صبت علي مصائب لو أنها صبت على الأيام عدن لياليا»

مغني المحتاج إلى معرفة معاني ألفاظ المنهاج؛ اسم المؤلف: محمد الخطيب الشربيني الوفاة: 977، دار النشر: دار الفكر – بيروت، ج1، ص365

فرمود: اگر کسی تربت پاک رسول الله را استشمام کند زیبنده است که تا آخر عمر بوی خوشی را استشمام نکند. پدرم رحمةً للعالمین بود بعد از رحلتش، از قبر او عطر، به مشام همه می رسد ولی به قدری مصیبت بر منِ فاطمه وارد شد اگر این مصیبت ها بر روز روشن وارد می شد روز روشن به شب ظلمانی مبدل می شد.

بهر ذی القربی مودت خواست قرآنت ولی * گفت:

(قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى)

بگو: «من هيچ پاداشي از شما بر رسالتم درخواست نمي‌کنم جز دوست‌داشتن نزديکانم [= اهل بيتم‌].

سوره شوری (42): آیه 23

بهر ذی القربی مودت خواست قرآنت ولی * جز به قتل من ادا حق ذوی القربی نشد

اگر خدا فرموده بود: «قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيهِ أَجْرًا إِلَّا الْعَداوة فِي الْقُرْبَى»؛ آیا بیش از این در حق زهرا و فرزندانش ظلم، جفا و ستم می شد؟

همسری چون من به راه شوهر خود جان نداد * کودکی چون محسنم قربانی بابا نشد.

ای قلم بنویس ای تاریخ در خود ثبت کن * یک نفر در موج دشمن حامی زهرا نشد

وسيعلم الَّذين ظَلموا أَي منقلب ينقلبون

مجری:

احسنتم، طیب الله. استفاده کردیم و بهره بردیم. از حضرت استاد قول گرفتیم که در ابتدای این محفل، بعد از ذکر زهرای مرضیه (سلام الله علیها) که همواره زینت بخش این برنامه است؛ از سیمای حکومت حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بشنویم.

ان شاءالله که این آمادگی را بیش از پیش به دست بیاوریم و منتظر حقیقی آن موعود باشیم در خدمتتان هستیم.

یکی از ویژگیهای شاخص دوران ظهور و امامت امام زمان (سلام الله علیه)

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعين وَهُوَ خَيرُ نَاصِرٍ وَ مُعِينْ الْحَمْدُلِلَّه ‏وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِيَّةَ اللَّه‏ وَ الّلعنُ الدّائمُ‏ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ يَوم لِقَاءَ اللّه.

وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ، حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ، نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ

«حاکم نیشابوری» از علمای بزرگ اهل سنت در کتاب «مستدرک»، نقل می کند که پیامبر فرمود وقتی حضرت مهدی می آید امت من به قدری از نعمت های الهی بهرمند می شوند که تاکنون همچنین بهرمندی سابقه نداشته است.

یعنی از خلقت حضرت آدم تا زمان ظهور حضرت مهدی، کل مردم جهان همچنین وفور و فراوانی نعمت تا به حال مشاهده نکرده بودند.

«تؤتى الأرض أكلها لا تدخر عنهم شيئا»

زمین آن چه که توان دارد از روییدنی ها، میوه ها، گیاهان، نباتات و ... مضایقه نمی کند. زمین هر آن چه توان دارد نعمت های خدا دادی را بیرون می ریزد.

«والمال يومئذ كدوس»

اصلاً آن زمان مال به قدری بی ارزش می شود همه چیز است فرد می بیند در خانه اش هر نعمتی تصور کند است هر چه می خواهد بخورد، بیاشامد و بپوشد خودش زن، فرزند، برادر و خواهرش همه بی نیاز بی نیاز هستند.

«يقوم الرجل فيقول يا مهدي أعطني فيقول خذ»

فرد خدمت حضرت مهدی می آید می گوید کمکی به ما کن حضرت می گوید هر چقدر طلا، نقره، مال و چیزهای دیگر می توانی با خودت ببری بردار.

المستدرك على الصحيحين؛ اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري الوفاة: 405 هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1411هـ - 1990م، الطبعة: الأولى، تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا، ج 4، ص 610، ح 8675

در بعضی از روایت دارد وقتی حضرت انواع نعمت ها را در اختیارش قرار می دهد می گوید عجب! چقدر بدبخت هستم هیچ کس نیامد از حضرت مهدی سوال کند همه احساس بی نیازی می کنند. من روحیه فزون طلبی دارم همان جا اموال را می گذارد می گوید به اموال احتیاج ندارم به اندازه کافی دارم می رود.

ان شاءالله خدای عالم به ما توفیق بدهد آن زمان را درک کنیم و ببینیم در کره زمین نه تنها از فقر، گرسنگی و اختلاف طبقاتی خبری نیست تمام مردم، کل جمعیت کره زمین احساس بی نیازی می کنند.

عرض کردم دلشان به قدری سیر است اصلاً تمایل به جمع آوری مال، تمایل به این که ثروت اندوزی کنند ندارند، چون هر روز این نعمتها برای آنها از راه می رسد و استفاده می کنند.

مجری:

حضرتعالی بارها به همین نکته اشاره فرمودید امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) امام زمین و آسمان ها است اگر نخواهد این ذخایر و نعمت ها را آن وقت نشان بدهد پس برای چه زمانی اینها را نگه داشته است.

حضرت مهدی (سلام الله علیه) را با چه اسمی صدا بزنیم!؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

نکته ای برای آن اهل دل بگویم. می گویند از حضرت سوال کردند آقا! شما را چه صدا کنیم خوش تان می آید؟ (یا حجة ابن الحسن، یا مهدی،‌ یا ابا صالح المهدی) حضرت فرموده بود من از کلمه «یا صاحب الزمان» بیشتر خوشم می آید، من را «صاحب الزمان» صدا کنید یعنی زمان هر چه است صاحبش اوست.

وقتی صاحب زمان اوست زمان کلاً در اختیار اوست وقتی در اختیار اوست امر می کند این زمان تمام آنچه که نعمت خدا در اختیار این زمان قرار داده است. مراد از زمان گردش شبانه روز، زمین، آسمان، عالم طبیعت، عالم ملکوت، عالم جبروت همه و همه در اختیار حضرت ولی عصر (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) است.

بالاترین کیف و لذت زمان ظهور امام زمان (سلام الله علیه) در چیست!؟

یک نکته دیگر عرض کنم آن هم اهل دل احساس کنند و از من تحویل بگیرند. نعمت ها فراوان می شود. وقتی انسان صبحانه می خورد به فکر این است که ناهار چه بخورد، ناهار می خورد به فکر شام است. ماشین پیکان دارد می خواهد پیکان را پژو تبدیل کند. پژو را به ماشین دیگری تبدیل کند. خانه کوچک دارد می خواهد بزرگ کند. فرش های خانه اش کهنه شد می خواهد عوض کند.

در زمان حضرت ولی عصر تمام این نعمت ها به وفور در اختیار مردم است، ولی مردم از چه چیزی لذت می برند؟ از این نعمت ها، از خانه های بزرگ، از فرش های رنگارنگ یا غذاهای خوشمزه بیشتر لذت می برند؟ یا نه؛ مردم لحظه شماری می کنند حضرت ولی عصر بیاید سیمای ملکوتش از رسانه های جهانی سخن بگوید و مردم محو جمال حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) بشوند.

آن جمال زیبا، آن جمال ملکوتی و آن جمال نورانی که اگر حضرت یوسف (علی نبینا وآله وعلیه السلام) با آن جمالش بیاید خجالت می کشد سرش را پایین می اندازد.

 اگر زنهایی که حضرت یوسف را دیدند زیبایی جمال یوسف به قدری آنها را مشغول به خودش کرد که دلباخته آن جمال شدند میوه و چاقو دستشان بود دستشان را بریدند متوجه نشدند؛ وقتی جمال نورانی حضرت مهدی که شاید به توان میلیارد زیباتر از حضرت یوسف است را ببینند چقدر افرادی مشغول پوست کردن میوه هستند با چاقو دستانشان را می برند مشغول غذا خوردن هستند غذا از حلقوم شان پایین نمی رود.

مشغول کار هستند به قدری محو جمال نورانی حضرت ولی عصر (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) می شوند همه چیز و حتی خودشان را هم یادشان می رود. وقتی حضرت سخن می گوید:

چه خوش است صوت قرآن ز تو دلربا شنیدن *  به رخت نظاره کردن سخن خدا شنیدن!

بنده می توانم شاید بگویم بالاترین لذت زمان ظهور و بالاترین کیف، عشق زمان ظهور تماشای آن جمال دل آرای مهدوی (سلام الله علیه) است. دوستان! هر چه بنده عرض کردم در این دو جمله دعای عهد کاملاً آمده است

«اللَّهُمَّ أَرِنِي الطَّلْعَةَ الرَّشِيدَةَ وَ الْغُرَّةَ الْحَمِيدَة وَ اكْحَلْ مُرْهِي بِنَظِرَةٍ مِنِّي إِلَيْه‏»

خدایا چشمان ما را سرمه زیارت مهدی بچشان!

المصباح للكفعمي (جنة الأمان الواقية و جنة الإيمان الباقية)؛ كفعمى، ابراهيم بن على عاملى، محقق/ مصحح: ندارد: ناشر: دار الرضي (زاهدي) ص551

امیدواریم که ان شاءالله خدای عالم توفیق مان بدهد ببینیم. (شنیدن کی بود مانند دیدن) ولی وصف العیش، نصف العیش. ما که دستمان نه به خودش می رسد نه به آنهایی که می بینند. «بابا طاهر» شعر «کُردی» زیبایی دارد می گوید:

گرُم دَسرس نبي آيم ته وينم * بشم آنان بوينم كه ته وينند

چه کار کنم از دستم نمی آید مهدی جان تو را ببینم بروم آنها را ببینم که تو را می بینند.

خوشا آنان كه هر شامان ته وينند *سخن واته كرن واته نشينند

ای خوشا به حال آنهایی که هر شب تو را می بینند و با تو حرف می زنند و با تو همنشین هستند.

گمانم یک لحظه، یک چشم به هم زدن دیدن جمال زیبای حضرت مهدی را یک کفه بگذارند سلطنت کل کره زمین به مدت هزار سال را در کفه دیگر بگذارند گمان نمی کنم کسی بگوید سلطنت کل کره زمین ارزش مقایسه با یک لحظه دیدن جمال نورانی حضرت ولی عصر را دارد!

خوشا آنان كه هر شامان ته وينند مهدی جان *سخن واته كرن واته نشينند

گرُم دَسرس نبي آيم ته وينم * بشم آنان بوينم كه ته وينند

مجری:

این که گفتند وصف العیش نصف العیش. همین نصف العیشش یک فزونی و برکتی دارد که انسان چنین عیشی را در زندگیش ملاحظه نکرده است چه برسد به این که ان شاءالله نصیب همه ما بشود آن مطلع مبارکه را ببینیم.

ببینندگان عزیز! با برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی در خدمت شما هستیم و از استاد می خواهیم در ابتدا اگر امکانش است به مناسبت امروز که سالروز «جنگ احزاب» یا «غزوه خندق» هست یک اشاره ای به این مطلب داشته باشید.

جایگاه امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) در «جنگ احزاب» به نقل منابع اهل سنت

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

در رابطه با بحث خندق، سخن زیاد است. وقتی حضرت امیر در برابر «عمرو بن عبدود» قرار گرفت رسول اکرم فرمود:

«بَرَزَ الْإِسْلَامُ كُلُّهُ إِلَى الْكُفْرِ كُلِّه‏»

إقبال الأعمال (ط - القديمة)؛ ابن طاووس، على بن موسى، محقق/ مصحح: ندارد ناشر: دار الكتب الإسلاميه، ج1، ص467

«دِمیری» در «حیات الحیوان» دارد:

«لما بارز عمراً قال رسول الله صلى الله عليه وسلم: اليوم برز الإيمان كله للشرك كله»

بعد می گوید:

«وكان سيف علي رضي الله عنه يقال له ذو الفقار»

حياة الحيوان الكبرى؛ اسم المؤلف: كمال الدين محمد بن موسى بن عيسى الدميري الوفاة: 808 هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان - 1424 هـ - 2003م، الطبعة: الثانية، تحقيق: أحمد حسن بسج، ج 1، ص 387

همان فرمایش:

«لَا سَيْفَ إِلَّا ذُو الْفَقَارِ وَ لَا فَتَى إِلَّا عَلِيٌّ»

الخصال؛ ابن بابويه، محمد بن على، محقق/ مصحح: غفارى، على اكبر، ناشر: جامعه مدرسين، ج2، ص550 - 551

جالب این است که آقای «عضد الدین ایجی» از قهرمانان علم کلام اهل سنت است در کتاب «المواقف»، تعبیرش این است

«قال صلى الله عليه وسلم يوم الأحزاب لضربة علي خير من عبادة الثقلين»

پیامبر در جنگ احزاب فرمود یک ضربت علی افضل از عبادت تمام ثقلین است.

كتاب المواقف؛ اسم المؤلف: عضد الدين عبد الرحمن بن أحمد الإيجي الوفاة: 756هـ، دار النشر: دار الجيل - لبنان - بيروت - 1417هـ - 1997م، الطبعة: الأولى، تحقيق: عبد الرحمن عميرة، ج3، ص 628

«تفتازانی» هم می گوید وقتی حضرت رفت با «عمرو بن عبدود» بجنگد، («وَد» نام یکی از بت ها بوده است) در آنجا رسول اکرم فرمود:

«لا فتى إلا علي ولا سيف إلا ذو الفقار وقال يوم الأحزاب لضربة علي خير من عبادة الثقلين»

یک ضربت علی، افضل از عبادت ثقلین است.

شرح المقاصد في علم الكلام؛ اسم المؤلف: سعد الدين مسعود بن عمر بن عبد الله التفتازاني الوفاة: 791هـ، دار النشر: دار المعارف النعمانية - باكستان - 1401هـ - 1981م، الطبعة: الأولى، ج 2، ص 301

عزیزان می دانند در قضیه «خندق» یا «احزاب» تمام دشمنان اسلام دست به دست هم داده بودند. «مشرکین قریش» از «مکه» آمده بودند. «یهودی»های «بنی قریظه» همه و همه آمده بودند پیمان شکسته بودند دست به هم داده بودند ریشه اسلام را برای همیشه بکنند.

رسول اکرم و مسلمان ها را برای همیشه تار و مار کنند آثاری از یک مسلمان نماند. قضیه «خندق» که «سلمان» پیشنهاد کرد وقتی «عمرو بن عبدود» آمد می گویند قدرتش به سیصد نفر برابر بود حتی خلیفه دوم گفت من شاهد بودم در یکی از سفرهایمان نزدیک به سیصد نفر دزد به ما حمله کرد ایشان پای شتری را گرفت تمام این سیصد نفر را تار و مار کرد.

وقتی آمد میدان، رنگ از صورت همه پرید و همه خودشان را باختند اگر در این جنگ اسلام شکست می خورد فاتحه همه چیز خوانده شده بود. ولذا حضرت می فرماید: «ضربة علي خير من عبادة الثقلين».

البته آنهایی که اهل دل هستند می دانند که نه تنها «ضربة علي خير من عبادة الثقلين» بلکه یک لقمه غذا خوردن و یک قطره آب خوردن علی هم «أفضل مِن عبادت الثقلین» یک نفس کشیدن علی هم والله، تالله،‌ بالله، أشهد الله وأشهد ملائکته وأنبیائه، «أفضل من عبادت الثقلین» است.

مظلومیت علی این است که کسی علی را نشناخت. علی نه تنها مظلوم بود در حق او ظلم کردند مظلوم بود به خاطر این که او را نشناختند ندانستند علی کیست.

«امام خمینی» (رضوان الله تعالی علیه) می گوید عقل قاصر من عاجز است که بتوانم شمّه و ذره ای از مقامات علی را بیان کنم. وقتی یک مرجع، فقیه، فیلسوف، عارف، شاعر و اصولی می گوید عقل من قاصر است شمه ای از مقامات علی را بخواهم بیان کنم دیگر چه باید گفت.

حضرت امیر هم فرمود:

«اجْعَلُونَا عَبِيداً مَخْلُوقِينَ (نزّلونا عن الرّبوبيّة) وَ قُولُوا فِينَا مَا شِئْتُم‏»

بصائر الدرجات في فضائل آل محمّد صلّى الله عليهم‏؛ نويسنده: صفار، محمد بن حسن‏، تاريخ وفات مؤلف: 290 ق‏؛ محقق: كوچه باغى، محسن بن عباسعلى‏، ناشر: مكتبة آية الله المرعشي النجفي‏، ايران؛ قم‏، 1404 ق‏ ج1، ص 241

ما را از مرتبه ربوبیت پایین بیاورید و مرز خدایی و بندگی را حفظ کنید هر چه به ذهن تان می آید در مقام ما بگویید. هرگز عقل شما به آن چه که خدای عالم به ما داده است نخواهد رسید. به اینجا وقتی می رسیم عنان از دست مان خارج می شود نمی توانیم خودمان را کنترل کنیم.

مجری:

خیلی لذتبخش است که در تک تک آنات وجود نازنین حضرت صاحب العصر و الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را یاد کنیم:

«السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا دَاعِيَ اللَّهِ وَ رَبَّانِيَّ آيَاتِه‏ السَّلَامُ عَلَيْكَ حِينَ تَقُومُ، السَّلَامُ عَلَيْكَ حِينَ تَقْعُدُ، السَّلَامُ عَلَيْكَ حِينَ تَقْرَأُ وَ تُبَيِّنُ، السَّلَامُ عَلَيْكَ حِينَ تُصَلِّي وَ تَقْنُتُ، السَّلَامُ عَلَيْكَ حِينَ‏ تَرْكَعُ وَ تَسْجُدُ، السَّلَامُ عَلَيْكَ حِينَ تُعَوِّذُ وَ تُسَبِّحُ، السَّلَامُ عَلَيْكَ حِينَ تُهَلِّلُ وَ تُكَبِّرُ.»

المزار الكبير (لابن المشهدي)؛ نویسنده: ابن مشهدى، محمد بن جعفر، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، محقق/ مصحح: قيومى اصفهانى، ص570

حضرت استاد اگر لطف بفرمایید مختصری از جلسه پیش ارائه بفرمایید ان شاءالله بعد از آن وارد متن اصلی بحث بشویم.

(وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي) چه زمانی درباره ما محقق می شود!؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

در جلسات گذشته بحث اخلاق علوی و سیره مهدوی رسیدم به آن جایی که گفتیم اگر کسی بخواهد از یاران حضرت مهدی باشد باید اخلاق علوی را در خودش احیاء کند. البته نکته ای را برای اهل دل می گویم شاید برای عموم خیلی زیاد استفاده نداشته باشد.

چند شب قبل میهمانی از یکی از کشورهای «اروپایی» داشتیم از علمای بزرگوار بود مقداری صحبت کردم این بنده خدا با این که عالم برجسته ای است دیدم خیلی زیاد تحویل نمی گیرد. اصلاً‌ قضیه برایش جا نمی افتد. می گوید هر چه است از شریعت، واجبات و محرمات است.

ائمه (علیهم السلام) فرمودند با افراد حرف می زنید به اندازه کشش فکری او حرف بزنید.

در بعضی از جاها شاید از میان بینندگان ما افرادی باشند که اهل دل باشند، یک نفر دو نفر هم باشند مطالب را بگیرند برای ما بس است نمی خواهد بیشتر از این باشد.

دوستان عزیز! ما شریعتی داریم که فقهاء و بزرگان ما متکفل بیان شریعت هستند. یک سری واجبات، محرمات، مکروهات و مستحبات و مباحات داریم احکام خمسه ای که مراجع بزرگوار بیان کردند.

عمل به شریعت در حقیقت زمینه سازی برای طریقت است نمی خواهم برای طریقت بگویم، چون طریقت را به قدری «صوفی»ها استعمال و لجن مال کردند یعنی هر چه کلمات خوب است آدم اصلاً نمی تواند بگوید اینها کلماتی مثل وحدت وجود و ... به مقداری مطالب خرافی در آن قاطی کردند آدم جرأت نمی کند به زبان بیاورد.

یک شریعت است ما نمازی بخوانیم و روزه ای بگیریم زکاتی بدهیم آن واجب از ما ساقط می شود. محرمات را ترک کنیم که فردای قیامت گرفتار نشویم. این یک پله ای از وظائف ما است که مراجع و بزرگان مان بیان می کنند. ولی این به تنهایی برای رسیدن به کمال کافی نیست.

(وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيعْبُدُونِ)

من جن و انس را نيافريدم جز براي اينکه عبادتم کنند (و از اين راه تکامل يابند و به من نزديک شوند)!

سوره ذاریات (51): آیه 56

«لیعبدون أي لیعرفون» نمازی که من واجباتش را انجام بدهم محرماتش را ترک کنم این نماز من را به آنجا نمی رساند. قرآن می گوید:

(إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ)

نماز را برپا دار، که نماز (انسان را) از زشتيها و گناه بازمي‌دارد.

سوره عنکبوت (29): آیه 45

حرفی در آن نیست حدیث هم نیست. نماز از هرگونه فحشاء و منکر انسان را باز می دارد. نماز می خوانیم غیبت هم می کنیم. نماز می خوانیم دروغ هم می گوییم. نماز می خوانیم رباء هم می گیریم. نماز می خوانیم خیانت هم می کنیم. نماز می خوانیم حسد هم داریم؛ پس معلوم می شود این، آن نماز نیست.

(إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ) کدام نماز است؟ آن نمازی که اضافه از واجبات و محرماتی که ما انجام بدهیم؛ اعمال قلبیه را هم رعایت کنیم نمی خواهم کلمه «طریقت» را بگویم که فردا بعضی ها بگویند فلانی واژه طریقت را به کار برد.

قرآن می گوید: (أَقِمِ الصَّلاة)، نمی گوید نماز بخوان نه (أَقِمِ الصَّلاة)، نماز را به پا بدار. عرض کردم به پا داشتن نماز غیر از نماز خواندن است. می گویند خیمه را به پا بدار یعنی ستون ها را بزن، پرده را بکش. به پا داشتن نماز، کار روح است کار جسم نیست.

می گویند روزی مرحوم آقای «خوشوقت» از مرحوم «علامه مطهری» سوال کرد شما نماز چطور می خوانید؟ گفت حمد می خوانم مراقب معانی آن هستم. گفت تو مشغول معانی الفاظ هستی پس چه موقع نماز می خوانی؟ مرحوم «مطهری» به قدری منقلب می شود که عمامه از سرش می افتد.

بعد نکاتی را مرحوم آقای «خوشوقت» به ایشان می گوید آقای «خوشوقت» کسی بود که خدمت حضرت به کرّات مشرف شده بود آنهایی که از نزدیک با ایشان آشنا بودند می دانند قضیه چیست.

خدمت «علامه طباطبایی» می رسد می گوید اینها این طوری گفتند گفت بله راست می گوید. انسان اگر خودش را مشغول به معانی الفاظ کند پس نماز چه زمانی می خواند؟ (وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي) چه زمانی است؟

(إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي)

من «الله» هستم؛ معبودي جز من نيست! مرا بپرست، و نماز را براي ياد من بپادار!

سوره طه (20): آیه 14

الان ماها با هم حرف می زنیم مثلاً می گویم حال شما چطور است؟ اصلا به کلمات این جمله توجه داریم؟ نه؛ اصلاً توجهی به این نداریم. شما را در نظر می گیرم می گویم حال شما چطور است، اصلاً الفاظ در وسط، محو می شود فانی است به هیچ وجه توجه به الفاظ نیست تمام چیزها روی معانی است.

اگر ما در نماز این طوری کردیم الفاظ را کار نداشته باشیم وقتی (بسم الله الرحمن الرحیم) می گوییم، یعنی تمام عالم هستی نشانه اوست. وقتی تمام عالم نشانه او شد و تمام عالم و تمام نعمت ها مال او شد (الحمدُ) یعنی «کلٌ الحمد لله رب العالمین» تمام حمدها هم مال او می شود.

(الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ)، بسط رحمت و رحیمیت و رحمانیت توسط اوست هر چه در عالم وجود است از ناحیه اوست، کمال وجود است از ناحیه اوست. چند تا اینطوری نماز خواندیم؟ موقع گفتن (الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ)، فرض جناب آقای «مرعشی» هدیه ای برای من آورده است من می گویم از جنابعالی تشکر می کنم.

آیا این که تشکر از جنابعالی می گویم به حروف این جمله (ت، ش، ک، ر) اصلا توجهی دارم؟ ابداً، الفاظ محو و فانی است توجهی به آن نیست اگر (الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ) گفتیم این الفاظ فانی شد و فقط آن مفهوم واقعی در نظر گرفته شد (وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي) می شود.

این دختر بچه، توکلش از شما خیلی بیشتر است!

خدا بیامرزد آقای «فاطمی نیا» را، ایشان روزی در حرم حضرت فاطمه معصومه منبر بود تعبیری داشت می گفت بیت القصیر نماز، (إِياكَ نَعْبُدُ وَإِياكَ نَسْتَعِينُ) است. اصلاً قوام و رکن سوره حمد (إِياكَ نَعْبُدُ وَإِياكَ نَسْتَعِينُ) است یعنی هم از الحمد تا مالک یوم الدین مقدمه است بعد ذی المقدمه (إِياكَ نَعْبُدُ وَإِياكَ نَسْتَعِينُ) مابقی هم ملحقاتش است.

یعنی تمام حمد می شود گفت در یک کلمه خلاصه است (إِياكَ نَعْبُدُ)، فقط در برابر تو خاضع هستم، در برابر تو بنده هستم، و فقط از تو کمک می خواهم، نه از دیگری!

یکی از آقایان می گفت یک روزی خدمت یکی از اولیاء خدا بودیم، یک دختر چهار، پنج ساله هم داشتند، گفت من یک جمله ای بگویم ناراحت نمی شوی؟ گفتم چرا ناراحت بشوم؟ گفت این دختر بچه توکلش از شما خیلی بیشتر است، گفتم چطور؟ گفت این دختر شب که می خواهد بخوابد اصلا به فکر این هست که فردا صبحانه اش چطور می شود، اصلا به فکر صبحانه هست؟ گفتم نه، صبحانه را می خورد به فکر ناهار هست؟ نه، اسباب بازی می خواهد اصلا به فکرش است؟ یعنی خاطر جمع است که شما برای او همه چیز را فراهم می کنید.

آیا توکل شما به خدا این قدر هست؟ که شب را به صبح می رسانی و خاطر جمع باشی که روزیت را خدا می دهد، یعنی همان اندازه که این بچه با خیال راحت می خوابد و خاطر جمع است که فردا صبح پدر و مادر صبحانه اش را آماده می کنند آیا شما به این اندازه به خدا اعتماد دارید؟

یا نه، میگوییم ای وای فردا چه می شود، مشکلات چنین است، و چه چیزی گران شد و چه چیزی ارزان شد، کجا باید بروم؟ فلان چیز در یخچالمان تمام شده است، حقوق ماهیانه ام می رسد یا نه؟

پس دروغ می گوییم (وَإِياكَ نَسْتَعِينُ) به تعبیر امام راحل (رضوان الله تعالی علیه) ما وقتی به دروغ گفتیم (وَإِياكَ نَسْتَعِينُ) خطاب می آید

«یا کاذب تخادعني»

ای بنده دروغگو، داری با من حیله و با من خدعه می کنی؟ به من می گویی (وَإِياكَ نَسْتَعِينُ) ولی چشمت به حقوق ماهیانه ات است، چشمت به همان پول بانکت است، چشمت به همان میوه ها و غذاهایی است که در یخچال تهیه کردی، این چه (وَإِياكَ نَسْتَعِينُ) است؟

نمی دانم بعضی وقت ها آقای «مرعشی» ما را در یک جا هایی می اندازد که عنان سخن از دست مان در می رود.

پرسید: حالا با خدا رفیق شدی؟ گفت: سرم را پایین انداختم!

در هر صورت اگر کسی واقعا نمازش نماز باشد (وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي)، نماز را برای ذکر الله بخوانیم، نه برای اسقاط تکلیف. فقیه به ما می گوید نماز بخوان تکلیف از گردنت ساقط بشود، واجب از گردنت ساقط بشود.

عارف به ما می گوید نماز بخوان، با خدا پیوند ببندی، با خدا دوست بشوی، با خدا رفیق بشوی، این جا من این را هم عرض کنم، دیشب یکی از عزیزان منزل ما بود زمانی که این را گفتم اشک از چشمانش جاری شد، یکی از آقایان می گفت خدمت یکی از بزرگان، گفت این ذکر یونسیه را ادامه می دهید

(لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ* فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّينَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذَلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ)

«(خداوندا!) جز تو معبودي نيست! منزهي تو! من از ستمکاران بودم!» ما دعاي او را به اجابت رسانديم؛ و از آن اندوه نجاتش بخشيديم؛ و اين گونه مؤمنان را نجات مي‌دهيم!

سوره انبیاء (21): آيه 87-88

گفتم الحمد لله موفق هستم روزی 700 تا از این ذکر را می گویم، گفت با خدا رفیق شدی؟ گفت سرم را پایین انداختم، گفت ذکر یونسیه ای که انسان را با خدا رفیق نکند این ذکر لقلقه زبان است، بعد یک جمله ای گفت، گفت خیلی ها خدا را دوست دارند عاشق خدا هستند، ولی مرد آن کسی است که کاری کند خدا عاشق او بشود، این ارزش دارد.

بعد می گفت از من سوال کرد اگر کسی به معشوق تو چپ نگاه کند چه کار می کنی؟ گفت چشمش را در می آورم، گفت اگر تو هم معشوق خدا شدی، اگر شیطان به تو چپ نگاه کند خدا چشم شیطان را در می آورد، پدر شیطان را در می آورد، کمرش را می شکند. می گویید اگر می توانید کاری کنید که خدا عاشق تان بشود.

در همین قضیه خیبر بود که اولی و دومی رفتند و شکست خوردند، رسول اکرم فرمود:

«لَأُعْطِيَنَّ الرَّايَةَ رجلا يُحِبُّهُ الله وَرَسُولُهُ أو قال يُحِبُّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ»

الجامع الصحيح المختصر ، اسم المؤلف:  محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256 ، دار النشر : دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987 ، الطبعة : الثالثة ، تحقيق : د. مصطفى ديب البغا، ج 3 ، ص 1086

هم عاشق خدا و پیامبر است، هم خدا و پیامبر عاشقش است، این را عشق می گویند. چه خوش بی مهربانی از دو سر بی؛ یعنی هم تو عاشق خدا بشوی، هم خدا عاشق تو بشود، که یک سر مهربانی درد سر بی! از یک ناحیه عاشق شدن راهزن زیاد است، می آید راه را می گیرد، نمی گذارد به آن هدف عالی برسی.

ما عرض می کنیم یابن الحسن دست ما کوتاه خرما بر نخیل، ما کسی جز تو را نداریم.

«فَمَا شَيْ‏ءٌ مِنَّا إِلَّا وَ أَنْتُمْ لَهُ السَّبَبُ وَ إِلَيْهِ السَّبِيل»

بحار الأنوار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج99، ص93

هرچه ما داریم به برکت وجود تو است.

«بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاءُ»

زاد المعاد- مفتاح الجنان‏؛ نويسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏ (تاريخ وفات مؤلف: 1110 ق‏)، محقق / مصحح: اعلمى، علاءالدين‏، ناشر: موسسة الأعلمي للمطبوعات‏، بيروت‏ 1423 ق، ص423

ما می دانیم به مادرت زهرا بیش از همه علاقه داری، بیش از همه عشق می ورزی، بیش از همه محبت داری، می دانیم وقتی ظهور کنی قبل از آن که انتقام شهدای کربلا را بگیری، می روی از قاتلین مادرت زهرا انتقام می گیری، ما این را می دانیم، یقین داریم.

تو را قسمت می دهیم از طرف خودم، از طرف عزیزان شبکه، از طرف بینندگان عزیز، یابن الحسن، آقا جان فدای جمال نورانیت، فدای رکوعت، فدای سجده ات، فدای تشهدت، فدای قیامت، فدای قعودت، تو را به احترام مادرت زهرا از خدای عالم بخواه ما را به آن جایی برساند که خدا و شما دوست دارید.

به یک جایی برساند که خدا ما را دوست داشته باشد، خدا عاشق ما باشد، تو عاشق ما باشی، وگرنه اظهار عشق کردن یک جانبه همه بلند هستند، فرهاد هم یک عمری در عشق معشوقش تلاش کرد، مجنون هم در عشق لیلی تلاش کرد، و داستان های زیادی در تاریخ شنیده ایم، افراد زیادی را دیده ایم، ولی بالاترین عشق ها آن عشقی است که از جانب ذات اقدس ربوبی، و از ناحیه شما باشد.

تو را به حضرت زهرا قسمت می دهیم از خدا بخواه آن عشق واقعی که در دنیا و آخرت مایه مباهات ما باشد، و مایه ای تقرب ما به شما و خدا باشد، همنشینی ما با شما و خدا باشد، خدا آن عشق را به ما عنایت کند.

مجری:

الهی آمین، خیلی لطف کردید، نمی دانم رزق کدام یکی از بینندگان عزیز و ارجمند بود، الحمدلله ما هم بر سر این سفره دعوت شده بودیم، و بسیار بهرمند شدیم و استفاده کردیم.

ان شاء الله پاسخگوی تماس های شما بینندگان عزیز خواهیم بود، با همین شماره هایی که زیرنویس شده است در ارتباط باشید و ان شاء الله صدای شما بینندگان عزیز را در استودیو خواهیم شنید.

نه مرا نبین، رصدم نکن، و نظر به خوب و بدم نکن، ز در بیا و ردم نکن، تو که از تبار کرامتی! یا صاحب الزمان. الحمدلله تا این جای برنامه توانستیم از محضر حضرت استاد، آیت الله حسینی قزوینی بهرمند شدیم و استفاده کردیم

حضرتعالی در جلسات گذشته فرمودید به این که محاسن اخلاقی وجود دارد و ما باید متخلق به آنها بشویم. منتظر حقیقی امام زمان، عمل به ورع می کند و محاسن اخلاق را رعایت می کند.

ما خیلی وقت ها این تعبیر مکارم اخلاق را هم شنیدیم، هم دعایش را داریم، هم کتاب هایی به این نام داریم، تأکید خاصی روی این محاسن اخلاق هست، چه تفاوتی با مکارم اخلاق دارد؟

تفاوت اساسی «مکارم اخلاق» و «محاسن اخلاق»!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

سوال خوبی است، ما در بعضی از جا ها داریم که توصیه به «محاسن اخلاق» شده است، در بعضی جا «مکارم اخلاق»، مثلا در کلام حضرت امیر (علیه السلام) است

«ذَلِّلُوا أَخْلَاقَكُمْ بِالْمَحَاسِنِ وَ قَوِّدُوهَا إِلَى الْمَكَارِمِ»

اخلاقتان را با محاسن رام کنید. آنگاه به سوی مکارم اخلاق سوق بدهید.

تحف العقول عن آل الرسول (صلى الله عليه و آله)؛ ابن شعبه حرانى، حسن بن على، محقق/ مصحح: غفارى، على اكبر، ناشر: جامعه مدرسين، ص224

معلوم می شود که دو چیز است، یکی محاسن است که می گوید «ذَلِّلُوا أَخْلَاقَكُمْ بِالْمَحَاسِنِ» خودتان را به محاسن اخلاقی عادت بدهید. ولی «وَ قَوِّدُوهَا إِلَى الْمَكَارِمِ»، بعد از این که اخلاق را ذلیل کردید، رام کردید، خودتان را به محاسن اخلاقی مزین کردید، به مکارم اخلاق حرکت کنید. معلوم می شود که دو چیز است.

یا در کلام حضرت امیر باز هم است، فرمود:

«رَأْسُ الْعِلْمِ التَّمْيِيزُ بَيْنَ الْأَخْلَاقِ وَ إِظْهَارُ مَحْمُودِهَا وَ قَمْعُ مَذْمُومِهَا»

غرر الحكم و درر الكلم؛ نویسنده: تميمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، محقق/ مصحح: رجائى، سيد مهدى‏،  ناشر: دار الكتاب الإسلامي، ص 378

سرمایه علم این است که بین اخلاق ما فرق بگذاریم، و از آن طرف محمود اخلاق، حمیده ها و زیبایی های اخلاق را ظاهر کنیم و مذمت های اخلاقی را قلع و قمع کنیم. یا در روایت دیگر در معنای الاخبار ما می بینیم که از امام صادق سوال می کنند

«مَا حَدُّ حُسْنِ الْخُلُقِ؟»

اندازه و معیار های اخلاق خوب چیست؟

حضرت می فرماید

«تُلِينُ جَانِبَكَ وَ تُطِيبُ كَلَامَكَ وَ تَلْقَى أَخَاكَ بِبِشْرٍ حَسَنٍ»

با مردم به نرمی برخورد کن! سخن پاکیزه بگو. با برادر دینی ات با گشاده رویی و خنده رویی برخورد کن!

معاني الأخبار؛ ابن بابويه، محمد بن على، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، ص253

این یک چیزی است، یک جا هست:

«جَاءَ رَجُلٌ إِلَى الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (علیه السلام) فَقَالَ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَخْبِرْنِي بِمَكَارِمِ الْأَخْلَاقِ فَقَالَ الْعَفْوُ عَمَّنْ ظَلَمَكَ وَ صِلَةُ مَنْ قَطَعَكَ وَ إِعْطَاءُ مَنْ‏ حَرَمَكَ وَ قَوْلُ الْحَقِّ وَ لَوْ عَلَى نَفْسِكَ.»

مکارم اخلاق چیست؟ اگر کسی در حق تو ظلم کرد او را ببخشی، هر کس رابطه اش را با تو قطع کرد با او رابطه را برقرار کنی، هر کس تو را محروم کرد به او عطا کن، ببخش، حق را بگو ولو به ضررت باشد.

الأمالي (للصدوق)؛ ابن بابويه، محمد بن على، محقق/ مصحح: ندارد. ناشر: كتابچى، ص280 و 281

این دو روایت را وقتی کنار هم می گذاریم، روایت اول این بود که: «تُلِينُ جَانِبَكَ»، با مردم به نرمی سخن بگو، کلام زیبا بگو، با گشاده رویی و خنده رویی برخورد کن.

محاسن اخلاق در حقیقت می شود از این عبارت استفاده کرد که با تمایلات نفسانی هماهنگ است، یعنی فطرت انسان دوست دارد بر این که با مردم خوش رویی کند، به مردم احسان کند، مؤدب سخن بگوید.

ولی مکارم اخلاق با تمایلات طبیعی نمی سازد، کسی که در حق ما ظلم می کند طبیعت ما می گوید یک سیلی محکم بزن، کسی قطع رابطه می کند می گوید به جهنم من هم قطع رابطه می کنم.

یک جا من سخنی می خواهم بگویم به ضررم است طبیعت من می گوید نگو؛ پس مکارم اخلاق خیلی بالاتر از محاسن اخلاق است. محاسن اخلاق یک چیزی است که با فطرت من سازگاری دارد.

هر فردی دوست دارد احسان به یتیم، احسان به پدر و مادر، احسان به همسایه، خوش رو بودن، سلام کردن به هر کسی که دید، این طبیعت در انسان است، همه  دوست دارند هر کسی که خدا را هم قبول ندارد این ها را دوست دارد، ولی این که حضرت می فرماید «الْعَفْوُ عَمَّنْ ظَلَمَكَ»، کسی در حق ظلم کرد او را ببخشی این هنر است این مکارم الاخلاق می شود.

«إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاقِ»

بحار الأنوار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج68، ص382

در جنگ احد پیشانی مبارک پیامبر زخم می شود و خون می ریزد، می گوید: خدایا این ها را ببخش این ها یک کاری می کنند که نمی فهمند. در فتح مکه، قریش 21 سال با پیامبر جنگیدند، یا حداقل 18 سال علنا جنگیدند، هر فطرت بشری اقتضا می کند که حضرت بیاید انتقام بگیرد، حتی بعضی از این صحابه ها هم گفتند:

اليوم يوم الملحمة ** اليوم تسبى الحرمة

امروز، روز انتقام است...

ولی حضرت فرمود:

«اليوم يوم المرحمة»

امروز روز رحمت است.

شرح نهج البلاغة؛ اسم المؤلف: أبو حامد عز الدين بن هبة الله بن محمد بن محمد بن أبي الحديد المدائني الوفاة: 655 هـ، محقق/ مصحح: ابراهيم، محمد ابوالفضل‏، ناشر: مكتبة آية الله المرعشي النجفي‏، قم‏: 1404ق، ج17، ص272

ابو سفیانی که جرثومه فساد بود و تمام این جنگ ها از بدر و احد گرفته تا احزاب، تمام بنیانگذاران این جنگ ها ابو سفیان بود، و قاتل حمزه سید الشهداء و دیگران این ها بودند، ولی رسول اکرم که می گوید: «بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاقِ»، این را مکارم الاخلاق می گویند، به جای این که از ابو سفیان انتقام بگیرد، خانه ابوسفیان را محل امن قرار می دهد، می گوید هر کس در خانه ابوسفیان برود در امان است، این را مکارم الاخلاق می گویند.

لذا میان مکارم اخلاق و محاسن اخلاق تفاوت وجود دارد.

میان ماه من تا ماه گردون ** تفاوت از زمین تا آسمان است!

عملی که بهتر از هزار ختم زیارت عاشورا، ما را به امام زمان نزدیک می کند

من در اینجا یک توصیه ای کنم برای آنهایی که واقعا در سیر و سلوک هستند یا عاشق حضرت مهدی (علیه السلام) هستند، حداقل دوست دارند در بیداری نشد، در خواب حضرت را ببینند. یکی از بهترین راه هایش این است دوستان، این را از من یادگاری داشته باشید، هر کس در حق شما بدی کرد، فورا برای او طلب مغفرت کنید، او را ببخشید.

بعضی از عرفا می گویند که حتی در ماه رمضان در شب 23، توصیه می کنند، می گویند شما بیایید هر کسی که در حق شما ظلم کرده است را در کاغذ بنویسد، بگویید خدایا من همه را بخشیدم، تو هم من را ببخش، اگر من را نبخشی پس معلوم می شود که من از تو بخشنده تر هستم! حالا اینها شاید با روحیه بعضی ها بسازد، هیچ حرفی نیست، ولی شاید به ذهن می رسد که یک نوع فضولی است، تو بندگی کن، راه خدایی را به من یاد نده. اگر کسی در حق ما ظلم کرد ما ببخشیم، خدا خواست ما را ببخشد: (يغْفِرُ لِمَنْ يشَاءُ)، نبخشد (يعَذِّبُ مَنْ يشَاءُ) به ما چه ربطی دارد.

(وَلِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ يغْفِرُ لِمَنْ يشَاءُ وَيعَذِّبُ مَنْ يشَاءُ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ)

و آنچه در آسمانها و زمين است، از آن خداست. هر کس را بخواهد (و شايسته بداند)، مي‌بخشد؛ و هر کس را بخواهد، مجازات مي‌کند؛ و خداوند آمرزنده مهربان است.

سوره اعراف (3): آیه129

اگر این طوری بخشیدیم، کسی که در حق ما ظلم کرده است، این شاید از هزار تا ختم زیارت عاشورا بیشتر ما را به امام زمان نزدیک کند، از صدها دعای توسل و غیره بیشتر ما را به امام زمان نزدیک می کند. از صدها روزه ماه رمضان ما را بیشتر به خدا نزدیک می کند.

این هم یک رمزی بود که امشب بنا شد بگوییم چون شب جمعه هم است و سیره مهدوی هم است و آنهایی که واقعا دوست دارند به آنجا برسند یکی از راه هایش همین است که تلاش کنید، در این دل کینه کسی نباشد.

«الْقَلْبُ حَرَمُ اللَّهِ فَلَا تُسْكِنْ حَرَمَ اللَّهِ غَيْرَ اللَّهِ»

این قلب حرم خدا است. در این حرم خدا غیر خدا را راه ندهید.

بحار الأنوارالجامعة (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج 67، ص 25

اگر یک مردی برود خانه معشوقه اش، خیلی عذر می خواهم که این مثال را می زنم، ولی می خواهم آنهایی که اهل دل هستند متوجه بشوند که من دارم چه چیزی می گویم. اگر چنانچه یک کسی رفت خانه معشوقش، دید معشوقش با چهار تا جوان نشسته است و می گویند و می خندند، به قولی اینها سر و سری دارند، این عاشق چه کار می کند؟ در را محکم می کوبد و می رود دیگر تا ابد به سراغش هم نمی آید.

وقتی خدای عالم می آید به قلب ما نگاه می کند یک گوشه اش حسد است، یک گوشه اش کینه است، یک گوشه اش بخل است، یک گوشه اش عداوت است، یک گوشه اش ضعف توکل است، خدای عالم وقتی می بینید این قلب این طوری است نمی خواهد در این قلب ساکن بشود، این قلب ارزش این که خدا در اینجا نشیمن کند و در اینجا مستقر بشود نیست.

لذا ما باید این قلب ها را کلا پاک کنیم، این مکارم الاخلاق است، نه محاسن الاخلاق. بین مکارم الاخلاق و محاسن الاخلاق عرض کردیم تفاوت از زمین تا آسمان است. محاسن الاخلاق طبق سرشت طبیعت و فطرت جلو می رویم. مکارم الاخلاق نفس مان را می کوبیم، ذلیلش می کنیم، تو سری به آن می زنیم، خاک بر سرش می کنیم، همان تعبیری که حضرت امیر در خطبه 220 دارد:

«قَدْ أَحْيَا عَقْلَهُ وَ أَمَاتَ نَفْسَهُ»

نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص337، خطبه 220

نفس می گوید حاج آقای مرعشی فلان روز آمد و به تو سلام نداد، پس تو هم او را می بینی به او سلام نکن. آقای مرعشی فلان روز فلان جمله را گفت دل تو را شکست، می گوید یک چیزی بگو، کم تر از او که نیستی، تو که دستت کج نیست. شنیدی آقای مرعشی از تو غیبت کرده است، مگر من کم تر از او هستم، اگر او یک غیبت کرده است من پنج تا غیبت می کنم، اینجا است که «امات نفسه» خودش را نشان می دهد.

لذا ان شاء الله امیدواریم عزیزان ما در تمام مراحل حتی از محیط خانه شروع کنند، مثلا می رود خانمش غرغر می کند، ای بابا این چه زندگی ای است، هیچی نداریم، چرا دیر آمدی، چرا زود آمدی؟

این غرغر زن تو را عصبانی نکند، تو هم بلند بشوی جوابش را بدهی، یا یک زن برگشت یک عبارت تندی به تو گفت، تو نیا در برابر این عبارت تند سه تا عبارت تند به او بگویی. بچه زد استکان را شکست، به خاطر شکستن استکان نیا سیلی به صورت بچه بزن، بگو فدای سرت بنشین، بچه عزیزم فرزندم، دخترم، یک مقداری اگر مراقب بودی نمی شکست، حالا فدای موی سرت اشکالی ندارد، ولی بعدا مراقب باش.

ببینید چقدر لذت دارد، این بچه که زده است استکان را شکسته است قلب کوچکش دارد می لرزد، اصلا تو دعوا هم نکنی آن قلبش در حال تپش است، این قلب کوچکش که در حال تپش است، تو که یک داد می زنی سرش، تا آخر عمر دیگر فراموش نمی کند.

در اینجا است که مکارم الاخلاق خودش را نشان می دهد، ما باید این طوری باشیم دوستان عزیز، از خدا بخواهیم به ما توفیق بدهد. همان تعبیر رسول اکرم که فرمود: «بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاقِ» نه محاسن الاخلاق.

ان شاء الله حضرت ولی عصر قبول کند ما نمی دانیم، یابن الحسن می دانیم در محضر تو هستیم، «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا صَاحِبَ الْمَرْأَى وَ الْمَسْمَع». این حرفهایی که ما می زنیم قبل از این که خودمان بشنویم اشهد الله که تو می شنوی.

قبل از این که ما این اشیاء را ببینیم تو داری می بینی، از قلب ما هم با خبری، آدم خوبی نیستیم مهدی جان، ولی دوست داریم خوب بشویم، رفیق و دوست تو نیستیم، ولی دوست داریم که با تو رفیق بشویم، ما تو را ندیده خریداریم، به قول آن شاعد که می گوید:

ما که لب تشنه دیدار توییم ** همه نادیده خریدار توییم

نه خریدار، گرفتار توییم مهدی جان، نه گرفتار، بیمار توییم مهدی جان! ای خوش آن روز که رخ بنمایی، دل جهان همه را بربایی، یابن الحسن ما هیچ، خون مظلوم تو را می خواند، آه محروم تو را می خواند، اشک معصوم تو را می خواند، قلب مغموم تو را می خواند!

یابن الحسن به خاطر ما نه به خاطر جدت رسول الله، به خون رخسار رسول دو سرا، فرق بشکافته شیر خدا، ناله های شب و روز زهرا، پرچم سرخ شه کرب و بلا، همه گوینده بیا مهدی جان، بشنو ناله ما مهدی جان.

آقا جان ما بدیم به خاطر خوب ها، به خاطر ناله های مادرت زهرا، آقا جان بیا این نابسامانی ها را سامان بده، این مشکلات را برطرف کن، گرفتاری ها را برطرف کن، شیعیان تو در سراسر دنیا مظلوم هستند، بدبخت هستند، بی چاره هستند.

هر کسی از راه می رسد در حق شیعیان شما ظلم می کند، دیگر ظلم از حد گذشته است آقا جان، نه به خاطر ما، ما شاید به خاطر گناهان مان مستحق این ظلم ها و ستم ها باشیم، ولی به خاطر ناله های مادرت زهرا، به آن درد سینه شکسته مادرت، پهلوی شکسته مادرت، از درد سینه و پهلو خواب به چشمش نمی رفت، به آن قلب سوخته مادرت زهرا به همه ما یک نظری کن آقا جان.

ما در خدمت شما هستیم.

مجری:

اللهم عجل لولیک الفرج، الحمدلله رب العالمین، حضرت استاد از محضرتان تشکر می کنیم. سراغ تماس های بینندگان عزیز برویم، عزیزانی که تماس گرفتند و پشت خط هستند. جناب آقای بهادری عزیز از کرج، پشت خط هستند، آقای بهادری در خدمت تان هستیم بفرمایید.

تماس های بینندگان برنامه:

بیننده: (آقای بهادری از کرج – شیعه)

بسم الله الرحمن الرحیم، عرض سلام و شب بخیر دارم محضر حضرت آیت الله حسینی قزوینی و جناب آقا مرعشی دو سید بزرگوار. صلی الله علیک یا صاحب الزمان. حضرت آقا من سوال هایی که یکی دو سال پیش مطرح کردم هنوز منتظر جواب هستم. یک نفر از این آقایان وهابی بیاید به ما جواب بدهد.

ما سوال داریم طبق نقل مورخین اسلام بعد از آن که پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) از دنیا رفتند جناب خلیفه دوم رفت روی چهارچوبه در منزل پیامبر ایستاد و گفت هر کس بگوید رسول خدا از دنیا رفته است او را با شمشیر می کشم. سوال من این است، این گفته جناب خلیفه، شمشیر بود یا قلم، قرآن می گوید:

(الم* ذَلِكَ الْكِتَابُ)

(بزرگ است خداوندي که اين کتاب عظيم را، از حروف ساده الفبا به وجود آورده). آن کتاب با عظمتي است

سوره بقره (2): آیه 1-2

یعنی این کتاب دانشگاه انسان سازی است، آقایان وهابی، دانشگاه حوزه و اخلاق است، پیام قرآن رحمت است، نور است، مهربانی است. آقایان گفتند الم* ذَلِكَ الْكِتَابُ والشمشیر؛ یعنی اول چیزی که انسان بعد از رسول خدا روی چهار چوبه در دید، شمشیر بود.

دو روز بعد هم همین آقا روی چهارچوبه در منزل امام علی ایستاد و گفت بیرون بیاید برای بیعت، دستش شمشیر بود یا قلم، یا کتاب؟ رسول اکرم، آقایان وهابی برای فرمانروایان ایران و مصر و روم نامه فرستاد یا شمشیر فرستاد؟

بعد از رحت پیامبر اکرم یک تیغ برنده درست در دست جناب خلیفه بود، در حقیقت اسلام پیامبر نبود، اسلام جناب عمر بود. ابن عساکر و ابن ابی الحدید آوردند، 50 شمشیر هم در جریان به خلافت رسیدن جناب عثمان، جناب خلیفه از خودش نشان داد آقای عمر که ملاک هرچه عبد الرحمن ابن عوف بگوید همان است، اگر به میل ایشان نشد گردن هر شش صحابه حاضر را بزنند.

به قول شما همه صحابه عادل هستند، این صحابه ناب بودند یا نبودند که دستمزد این کودتا برای عبد الرحمن ابن عوف 50 شمش طلا بوده است. اگر کسی بخواهد قرآن تفسیر کند، جزایش شمشیر است، اگر کسی روایت از پیامبر نقل کند شمشیر است.

وقتی به خلافت رسید شمشیر کشید و گفت می خواهم فتح بلاد کنم، جناب خلیفه به دنیا ثابت کرد اسلام مساوی با شمشیر است، آقای ویلدورانت هم کتابی نوشت به نام اسلام دین شمشیر، نگفتند اسلام جناب خلیفه دین شمشیر است، با این که رسول مکرم اسلام فرمود: «إنّما بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاقِ»، من مبعوث شدم که اخلاق را توسعه بدهم.

به ما جواب بدهید، این اسلامی که الان شما دارید اسلام ناب محمدی است یا اسلام جناب خلیفه دوم است؟ اسلامی ناب است که ما شیعیان داریم، اسلامی که از آقا رسول مکرم اسلام به علی ابن ابی طالب منتقل شده است، از ایشان هم به 11 امام بعد از ایشان، که ما الان داریم تبعیت می کنیم از علمای اعلام، به ما جواب بدهید. والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته.

مجری:

احسنتم طیب الله، تشکر می کنیم جناب آقای بهادری عزیز که از کرج تماس گرفته بودند و مثل همیشه سوالات شان را متوجه آن وهابیونی کرده بودند که مدعیان حق و حقیقت هستند.

اما همان طور که گفتند تا حالا نیامدند که بخواهند صحبتی کنند و پاسخی بدهند، در خدمتتان هستیم حضرت استاد نسبت به اصل این مطلب که متأسفانه در کل جامعه هم ما مشاهده می کنیم در غرب هم متأسفانه اسلام را به نام خشونت می شناسند آیا این ها ارتباطی دارد با همان اتفاقاتی که در صدر اسلام افتاده است؟

یک سئوال ساده؛ که تمام بساط اعتقادی اهل سنت را نابود می کند!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

قطعا بی ارتباط نیست، با توجه به تأکیدات رسول اکرم، دغدغه بزرگ رسول اکرم، من نمی دانم دوستان اگر بیایند تعصبات را کنار بگذارند، این تعصب پرده ضخیمی است که بر روی ذهن ها کشیده شده است. ببینند آنچه که در این تاریخ 23 ساله رسول اکرم بوده است، آیا امری برای رسول اکرم مهم تر از مسئله تعیین خلیفه و جانشین بوده است؟

ببینیم رسول اکرم برای نماز چقدر اهمیت قائل شده است، برای روزه چقدر اهمیت قائل شده است، برای جهاد چقدر اهمیت قائل شده است، برای خلافت چقدر اهمیت قائل شده است. ما بیاییم خدا پیامبری احادیثی که در کتب خود اهل سنت است، شیعه هم نه، احادیث مربوط به خلافت حضرت امیر، امامت حضرت امیر، ولایت حضرت امیر، این ها را جمع کنیم در یک کفه قرار بدهیم. واژگانی که رسول اکرم در رابطه با حضرت امیر و فرزندانش به کار برده است در یک کفه قرار بدهیم، و تک تک واجبات را هم در یک کفه قرار بدهیم.

کیفیت نماز را نمی خواهم بگوییم، که عزیزان بگویند ما 5000 روایت درباره نماز داریم، نه، اهمیت نماز، اهمیت روزه، معمولا فقهای اهل سنت و محدثین، در کتاب الصلاة قبل از این که بیاید به مقدمات نماز، به واجبات و محرمات نماز و مبطلات نماز برسند، یک فصلی دارند به نام اهمیت نماز. در کتاب الصوم یک فصلی به نام اهمیت صوم دارند.

دوستان بیایند تک تک این ها را مقایسه کنند با اهمیت امامت و ولایت، ببینند رسول اکرم چقدر بر ولایت و امامت و خلافت تأکید کرده است، و چقدر بر نماز و روزه و زکات و حج تأکید کرده است؟

این یک مقایسه خیلی راحت است، احتیاجی به سواد آنچنانی هم نیست، یعنی یک کسی اگر تا کلاس دوم سوم دبیرستان هم سواد داشته باشد، عربی متوجه باشد می تواند این قضیه را مقایسه کند، و راحت می تواند بفهمد که مسئله چیست.

اگر واقعا این طوری است که رسول اکرم انتخاب خلیفه را به عهده مردم گذاشته است، یک روایت به ما نشان بدهید، شاید ما دسترسی نداشتیم، پیامبر اکرم بفرماید: ایها الناس بعد از من شما جمع بشوید یکی از صحابه را به عنوان خلیفه معین کنید.

رسول خدا واقعا این چنین کاری کرده است؟ این چنین برنامه ای را رسول اکرم انجام داده است؟ اگر انجام داده است شما به ما بفرمایید، ما هم بیاییم استفاده کنیم، ما که حرفی نداریم، ما دنبال حق هستیم، و حاضر نیستیم از حق هم تجاوز کنیم.

ما از خدای مان است بر این که بیاییم آن حق و حقیقتی که مشخص است آن را برای خودمان و برای مردم بیان کنیم، این خیلی واضح و روشن است. شما ببینید یک روایتی از صحیح بخاری می خواهم بیاورم، عزیزان تقاضا می کنم خواهش می کنم، قسمشان می دهم به الله، به رسول الله قسم نمی دهم، به الله قسم می دهم چه شیعه چه سنی، خوب دقت کنند، این صحیح بخاری است، چاپ بیت الافکار الدولیه - ریاض، از قول خلیفه دوم:

«قِيلَ لِعُمَرَ ألا تَسْتَخْلِفُ»

گفتند آقای عمر نمی خواهی خلیفه معین کنی؟

می گوید:

«إن أَسْتَخْلِفْ فَقَدْ اسْتَخْلَفَ من هو خَيْرٌ مِنِّي أبو بَكْرٍ وَإِنْ أَتْرُكْ فَقَدْ تَرَكَ من هو خَيْرٌ مِنِّي رسول اللَّهِ»

اگر خلیفه معین کنم به ابوبکر اقتدا کردم و اگر خلیفه معین نکنم، اقتدا کردم به پیامبر که کسی را خلیفه معین نکرد.

پس تمام آنچه که شما از آیات و روایات استدلال می کنید بر خلافت آقای ابوبکر، جناب خلیفه دوم همه را از بین برد (هَباءً مَنْثُورا) کرد. می گوید اگر خلیفه معین نکنم به سیره پیامبر عمل کردم.

«قال إن أَسْتَخْلِفْ فَقَدْ اسْتَخْلَفَ من هو خَيْرٌ مِنِّي أبو بَكْرٍ»

اگر خلیفه معین کنم، به سیره ابوبکر عمل کردم.

الجامع الصحيح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ج6، ص 2638، ح 6792

یک سوالی اینجا برای ما ایجاد می شود؛ پیامبر خلیفه معین نفرمودند، حالا تمام این روایاتی که در رابطه با حضرت امیر است ما همه اینها را کنار می گذاریم، مگر قرآن نمی گوید

(لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِيهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ)

(آري) براي شما در زندگي آنها اسوه حسنه (و سرمشق نيکويي) بود.

سوره ممتحنه (60): آیه 6

پیامبر باید برای شما الگو باشد، جناب آقای ابوبکر خلیفه معین کرده است، خلاف سیره پیامبر نیست؟ سوال است توهین نمی خواهیم کنیم، فحش نمی دهیم و جسارت هم نمی کنیم، همین یک روایت کافی است ما را وادار کند به تامل.

در صحیح بخاری هم است، کتاب های دست دوم و سوم هم نیست، این قضیه را کاملا روشن می کند که آیا واقعا پیامبر خلیفه معین کرده است یا نکرده است؟ اگر معین نکرده است، پس چرا اینها معین کردند؟ اگر معین کرده است، پس چرا خلیفه دوم صراحتا می گوید پیامبر خلیفه معین نکرده است؟ دیگر از این واضح تر و روشن من گمان نمی کنم مطلبی باشد، یعنی این قضایا و وقایع مثل آفتاب روشن است.

مجری:

قطعا هم همینطور است، بسیار عالی، خیلی ممنون، بسیار جامع، مفید، مختصر و همین یک روایت را همان جور که استاد فرمودند ما همین یکی را در ذهن مان داشته باشیم به درد همه کار و همه وقتی می آید. کم ترین چیزی که از یک جوان شیعه می خواهند همین است که بتواند از منابع خودشان دلیل بیاورد که این به روشنی خودش بیانگر بسیاری از مطالب است، بسیار لطف فرمودید حضرت استاد.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

ان شاء الله موفق و مؤید باشید و خدا به شما جزای خیر بدهد.

مجری:

خیلی متشکر، و همچنین تشکر می کنم از همه شما بینندگان عزیز و ارجمند که تا انتهای این برنامه باز هم همراه ما بودید، ان شاء الله موفق و مؤید و منصور باشید، تا دیدار آینده خدانگهدار!


اخلاق علوی سیره مهدوی>

حضرت مهدی عج ذخایر و نعمت الهی صاحب الزمان لا فتی الا علی لا سیف الا ذو الفقار عمرو بن عبدود جنگ خندق عبادت ثقلین حضرت امیرالمومنین علی ع مکارم اخلاق محاسن اخلاق