دست انداز

قسمت دوم برنامه دست انداز با کارشناسی استاد شریفی و حجت الاسلام مرعشی


 

بسم‌الله الرحمن الرحیم

تاریخ:30/08/1401

برنامه: دست‌انداز

استاد شریفی:

بسم‌الله الرحمن الرحیم اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی فَاطِمَةَ و اَبِیهَا وَ بَعلِهَا وَ بَنِیهَا وَ السِّرِّ المُستَودَعِ فِیهَا بِعَدَدِ مَا اَحاطَ بِهِ عِلمُک

عرض سلام و شب بخیر خدمت شما بینندگان شبکه جهانی حضرت ولی‌عصر (عج)، خوشحالیم که بار دیگر در خدمت شما عزیزان هستیم با قسمت دوم از برنامه دست‌انداز در خدمت شما هستیم و همچنین دوست عزیز استاد محترم جناب آقای مرعشی، سلام علیک با ایشان داشته باشیم برمی‌گردیم در خدمت شما خواهیم بود.

سلام‌علیکم جناب آقای مرعشی عزیز شب شما بخیر

حجت الإسلام مرعشی:

علیکم السلام و رحمة الله

اعوذبالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمد الله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین، السلام علیک یا صاحب الزمان ادرکنی

عرض  سلام خدمت همه شما بینندگان عزیز و ارجمند، الحمد الله این توفیق نصیب ما شد باز هم در خدمت تان هستیم با برنامه دست انداز ان شاءالله که بتوانیم امشب هم آن تلاشی که در خور هست را انجام بدهیم و آن مطالبی که مد نظر هست را به خوبی به شما بینندگان عزیز ان شاءالله منتقل بکنیم.

استاد شریفی:

خیلی متشکر از شما و همچنین شما بینندگان گرامی، با دومین قسمت از برنامه دست انداز در خدمت شما هستیم، موضوعی که شروع کردیم در این چند قسمت بررسی جایگاه زن از منظر اهل‌سنت در صدر اسلام هست باتوجه‌به این نکته که مخالفین مکتب اهل‌بیت مدعی بودند زن اهمیت و جایگاه مهمی نزد اعراب صدر اسلام داشته و آنها زن را کتک نمی‌زدند اصطلاحاً بخاطر آن نگاهی که به زن داشتند یا بحث حمایت قومی و قبیله ای، تا به این دلیل و به این ادعا انکار کنند هجوم به خانه حضرت زهرا (س) را و همچنین بحث شهادت بی بی را، ما در جلسه گذشته گفتیم به همین بهانه می‌خواهیم جایگاه زن را از منابع اهل‌سنت، از نگاه بزرگان اهل تسنن بررسی کنیم، در جلسه گذشته از بحث قبل از اسلام، زنده‌به‌گور کردن دختران شروع کردیم آمدیم تا زمانی که پیغمبر اسلام را تبلیغ کرد و چه افرادی و چه زنانی توسط بزرگان اهل تسنن کتک خوردند و شکنجه شدند بر خلاف آنچه که آقایان ادعا می‌کنند، حتی اینجا اشاره کردیم که بی‌بی دوعالم حضرت زهرا (س) هم به دست عده‌ای در زمان خود رسول خدا در مکه مورد آزار قرار گرفت و شکنجه و اهانت‌هایی شد، در این قسمت ادامه این بحث را در خدمت شما خواهیم بود و مطالبی را ارائه خواهیم کرد تا ثابت کنیم آنچه که مدعیان مطرح می‌کنند در این مسئله کذب و دروغ است و اساساً زن در نزد اهل تسنن، بخصوص در صدر اسلام جایگاهی نداشته تا جایی که اشاره کردیم در جلسه گذشته آنها را زنده‌به‌گور می‌کردند و دختر را و جنس زن را یک جنس بی‌ارزش و پست می‌دانستند، در ادامه همین بحث روایاتی در کتب اهل‌سنت آمده است که این روایات نشان می‌دهد، چقدر جنس زن در نزد بزرگان آنها و در منابع خودشان سطح آن پایین هست و به‌گونه‌ای که، روایت نقل کردند آقایان از آقا رسول خدا (ص) بطور مثال جناب آقای هیثمی با سند معتبر نقل کرده که :

پیغمبر فرمود تازیانه را در جایی از خانه آویزان کنید که ببینند اهل خانه

جمع الزوائد و منبع الفوائد، هیثمی، ص 106

کتاب جمع الزوائد و منبع الفوائد، جناب آقای هیثمی در این کتاب در صفحه 106 روایت را نقل می کند از ابن عباس که می گوید پیغمبر فرمود، تازیانه را در خانه آویزان کنید چراکه موجب ادب و تربیت زن و اهل خانه می شود؛ یعنی این حالت که شما همیشه وقتی وارد خانه می شوی زن خانواده بچه خانه بیاید تازیانه مرد را به دیوار خانه آویزان ببیند که اگر دست از پا خطا کند کتک خواهد خورد توسط این مرد خانه، بعد آقای هیثمی تصریح می کند که طبرانی روایت را نقل کرده و سند آن حسن و معتبر هست؛ این روایت در کتب مختلف اهل تسنن آمده به همین مضمون و علمای اهل سنت هم این روایت را تصحیح کردند؛ پس ببینید دوستان عزیز اینکه آقایان می گویند اهل تسنن و شبکه های وهابی ادعا می کنند که زن یک جایگاه خیلی مهمی داشته در صدر اسلام، نه این گونه نیست، همین روایت را آقای البانی در کتاب صحیح الجامع الصغیر، تألیف محمد ناصر الدین البانی روایت را می آورد، جلد اول، صفحه 4562، حدیث شماره 4022 و تصریح می کند به صحت روایت که رسول خدا دستور داده تازیانه در خانه داشته باشید و این تازیانه را جایی بگذارید که اهل بیت ببینند تا ادب بشوند و تربیت بشوند این زنان شما، این بود آن ادعایی که شما آقای ترشابی مطرح می کردی که کلیپ تو را هفته پیش پخش کردیم که اصلاً زن را کتک نمی زدند، زن را شکنجه نمی کردند، در صورتی که تصریح این روایات بر خلاف آنچه که شما ادعا کردید می باشد. خیلی خب از این قضیه بگذریم علمای اهل سنت این روایت را آوردند و تصریح کردند، حالا شاید یک نفر بگوید فقط از باب ترساندن است، یک تازیانه ای آویزان بشود زن بترسد، متأسفانه در کتاب صحیح بخاری یک نسبتی را به آقا رسول خدا دادند در ادامه همین بحث، کتاب صحیح بخاری، ترجمه عبدالعلی نور احراری در جلد6، صفحه 113، حدیث شماره 50204، می گوید

از هشام نقل شد که از پدرش از فلانی روایت که پیغمبر (ص) فرمود: هیچ یک از شما زنان خود را تازیانه نزند مانند اینکه غلام را تازیانه می زند

صحیح بخاری، ترجمه عبدالعلی نور احراری، ج6، ص 113، حدیث 50204

یعنی اگر می خواهی زن  را بزنی بزن اما نه در حد اینکه غلام خود را می زنی، پس تازیانه زدن زن در روایات اهل سنت به دستور رسول خدا به آن اشاره شده که ما اینها را قبول نداریم این اهانت به زن است، می گوید بزنید زنهای تان را اما نه در حدی که غلام خود تان را می زنید، حالا بروید در تاریخ ببینید، تاریخ خود اهل سنت که اینها غلام های خود شان را چطور شکنجه می دادند، چطور غلامان خود شان را با شلاق می زدند، پیغمبر اهل سنت می گوید زنهای تان را بزنید با شلاق با تازیانه همان تازیانه ای که به در و دیوار آویزان می کردید در خانه، اما در حد غلام نه یک پله پایین تر، ادامه این مسیر را بخواهیم برویم به نکته ای می رسیم، نکته اینجا است که چه کسی از آقا رسول خدا در منابع اهل سنت و طبق اعتقاد آنها این دستور را گرفته که زنها را می توانیم بزنیم، روایت صحیح السندی است در کتب اهل سنت مثل سنن ابن ماجه که آنجا راوی نقل می کند که پیغمبر فرمود زنان خود تان را نزنید، آن روایت اول در بخاری می گوید زنها را بزنید اما نه مثل غلامان تان آن هم با تازیانه، اینجا می گوید پیغمبر فرمود زنها را نزنید، خلیفه دوم آمد خدمت رسول خدا، گفت این زنها اطاعت نمی کنند از ما مردها، اجازه بدهید که ما آن زنها را بزنیم و پیغمبر هم اجازه داد، بعد می گوید 70 نفر از زنها آمدند خدمت پیغمبر و از شوهران خود شان شکایت کردند، پیغمبر هم فرمود اینها آدم های خوی نیستند، حالا این روایت را من بیاورم خدمت شما عزیزان، روایت در کتاب مسند دارمی یا سنن دارمی نقل می شود، جلد اول، صفحه 1424، حدیث شماره 2265، پیغمبر در  انتهای روایت هم تصریح می کند که اینها مردهای خوبی نیستند، پاورقی شماره یک «اسناده صحیح» کسی اشکال نگیرد بگوید این روایت ضعیف هست و شریفی دارد روایت ضعیف می خواند، عمر بن خطاب خلیفه دوم می آید پیش پیغمبر و آنجا از پیغمبر درخواست می کند که اجازه بده ما زنهای مان را بزنیم، پیغمبر اهل سنت هم اجازه می دهد می گوید اشکالی ندارد، بروید زنهای تان را کتک بزنید، از آن طرف زنها می آید پیش پیغمبر که مردهای ما، ما را کتک می زنند رسول خدا می گوید چه مرد های بدی هستند، چه افرادی بودند که زنهای شان را می زدند، سنن ابن ماجه باز هم با تصحیح آقای البانی که دوستان نگویند روایت ضعیف خوانده شد، شماره حدیث 1985 آقای البانی هم می گوید روایت از نظر سند معتبر است، این بود آن جایگاه زنی که شما آقای ترشابی و دیگر مخالفین مکتب اهل بیت مدعی بودید که زن جایگاه خوبی داشت در نزد اعراب، روایاتی که نقل کردید این است که پیغمبر و خلیفه دوم اینها دستور به کتک زدن زنها دادند آن هم با تازیانه، پی این قسمت اول می رویم قسمت دوم در خدمت جناب آقای مرعشی عزیز خواهیم بود تا ببینیم در رابطه با جایگاه زن در نزد اهل سنت جناب آقای مرعشی برای ما چه آورده، آقای مرعشی در خدمت تان هستیم.

حجت الإسلام مرعشی:

این مطالبی که گفته می شود قطعاً شما اگر جلسه گذشته را پیگیری کرده باشید دیدید، و همچنان مرتباً بیشتر هم می شود اتفاقاً این صحبت ها، زمانی که ما می بینیم اینها تأکید می کنند و اصرار دارند که بگویند بله زن یک جایگاه سیار والایی داشته چه در زمان جاهلیت، چه در زمان خلفا، حالا ما می خواهیم ببینیم نظر خلفا طبیعتاً نظر خود شان را خیلی وقت ها نسبت می دهند به حضرت آقا رسول الله (ص)، آن چیزی که مد نظر شان هست را در قالب این روایات بیان می کنند، و آن کاری که خود شان می خواهند انجام بدهند را اینگونه القاء می کنند به مخاطب حالا ببینیم نظر خلفا راجع به زن چه هست، زن را شوم و نحس می پنداشتند خلفا، به نقل از پیامبر مکرم اسلام (ص) ببینیم این مطلب را در مجمع الزوائد هیثمی، در جلد5، چاپ دار الفکر، حدیث 8407، این روایت هست

«و عن عمر قال: قال رسول الله (ص) الشؤم فی ثلاثة فی الدابّة و المسکن و المرأة»

اگر می خواهید شومی را پیدا بکنید اگر می خواهید آن چیزی که تفاعلی در آن نیست، آنچه هست تشاؤم و بد بینی هست می خواهید پیدا بکنید در حیوان و در مسکن در زن می توانید این را پیدا بکنید.

مجمع الزوائد هیثمی، ج5 ، چاپ دار الفکر، حدیث 8407

«رواه ابو یعلی و رجاله رجال الصحیح خلا عبدالله بن بدیل بن ورقاء و هو ثقه»

 این را ابو یعلی نقل کرده در مسند خود رجال آن هم کاملاً صحیح هستند بجز عبدالله بن ورقاء که البته این عبدالله بن بدیل بن ورقاء این هم ثقه هست،

این مطلبی که نقل شده، خب همانطور که دیدید در مجمع الزوائد هیثمی آمده که متوفی 807 هست، آمده از ابو یعلی این را نقل کرده، حالا برویم سراغ خود کلام ابو یعلی ببینیم ابو یعلی چه نظری راجع به اصل خود همین خبر داشته، کتاب مسند ابی یعلی را که بیاوریم، این کتاب مسند ابی یعلی موصلی با تحقیق حسین سلیم اسد هست، صفحه198،  این خود همان روایتی هست که قبل آن مشاهده کردیم نفس اصل خود این روایت

«و عن عمر قال: قال رسول الله (ص) الشؤم فی ثلاثة فی الدابّة و المسکن و المرأة»

مسند ابی یعلی، تحقیق حسین سلیم اسد، ص 198

محقق کتاب چه می گوید، حسین اسد می گوید

«اسناده حسن»

اسناد آن حسن هست

همین مطلب را باز محقق کتاب ذکر می کند که

«و ذکره الهیثمی فی مجمع الزوائد»

و همان مطلب را باز تکرار می کند، زمانی که حسن بشود برای ما تفاوتی نمی کند

«الحسن کالصحیح فی الإحتجاج»

چه حسن بخواهد باشد، چه بخواهد صحیح باشد برای ما هیچ تفاوتی نمی کند بالأخره نظر خلیفه دوم نسبت به زن این شومی است، این چیزی است که ما باید به اینها بد بین باشیم وجود شان وجود شومی هست؛ همینطور اگر ما بخواهیم یکی دیگر از این نگاه های به زن را بخواهیم بررسی بکنیم چه می بینیم؟ آیا برای زنمان بخواهیم چیزی خرج بکنیم، آیا بخواهیم برای او لباسی بگیریم آیا این شایسته هست در نظر خلفا؟ این مصنف ابن ابی شیبه هست با تحقیق آقای شثری، جلد10 شماره حدیث 18650، این فتوای خود خلیفه دوم هست مستقیماً دیگر نقل از پیامبر نیست، مستقیماً فتوا می دهد خلیفه دوم

«قال عمر استعینوا علی النساء بالعری إن احداهن إذا کثرت ثیابها و حسنت زینتها أعجبها الخروج»

آقای خلیفه دوم می گوید تلاش بکنید که زنان خود تان را برهنه نگاه دارید، برای آنها چیزی نگیرید لباس برای آنها نگیرید که اگر یکی از آنها لباس هایش زیاد شد زینت او زیاد شد دوست دارد خارج بشود از منزل

مصنف ابن ابی شیبه، شثری، ج 10 حدیث 18650

بخاطر همین شما اصلاً به فکر این نباشید که بخواهید برای او چیزی تهیه بکنید، خب اسناد آن چطور است؟ ذکر کردیم آقای شثری در پاورقی ذکر می کنند که اسناد آن کاملاً صحیح هست، پس فعلاً ما الآن این دو مطلب را دانستیم از این مطالب به این درک برسیم  که زن شوم هست طبق عقیده این افراد و همچنین نباید برای آنها لباس بخریم نباید برای آنها چیزی بخریم که اینها بخواهند خود شان را با آن زینت بدهند، چرا که اگر اینطور بشود، اینها می خواهند خارج بشوند و خروج شان همانا و فساد کردن شان همانا، ما اسناد دیگری هم داریم در مسند الفاروق ابن کثیر دمشقی باز مشاهده می کنیم، این مسند الفاروق ابن کثیر هست که نسبت به این مطلب باز دقیقاً اصل همان حدیث را ذکر می کند ابن کثیر دمشقی باز «اسناد صحیح» را در انتهای این حدیث می آورد که مسلماً زمانی که این افراد دارند این را تأیید می کنند صحبتی نمی ماند.

استاد شریفی:

خیلی متشکر و ممنون جناب آقای مرعشی، خب تا اینجا به دو تا نکته رسیدیم، اینکه زن را کتک بزنید با تازیانه، تازیانه را هم به دیوار خانه آویزان کنید طوری که زن آن را ببیند تا ادب بشود، درخواست خلیفه دوم از پیغمبر که ما باید زنها را بزنیم اگر زنها را نزنیم زنها اطاعت ما را نمی کنند،  پیغمبر هم دستور می دهد به کتک زدن زنها، مطلبی که استاد مرعشی تصریح کردند که طبق نظر خلیفه دوم زن شوم و نحس است، لباس برای زن نخریم، اقلام ضروری فقط برای زن خریداری بشود حتی از پوشاک، چون زن اگر لباس برای خریداری بشود، زینت برایش خریداری بشود دوست دارد از خانه برود بیرون، یعنی زن را باید محبوس کرد درون خانه، برادر اهل سنت و خواهر اهل سنت من آیا شما همچین مطلبی را می پذیرید؟ این است آن جایگاه زن؟ باز نکات دیگری که در کتب برادران اهل تسنن ما آمده در مورد زنان که اینها قطعاً مخالف فطرت انسان مخالف قرآن و روایات است، یک نمونه دیگر را ما خدمت شما ارائه بدهیم؛ صحیح مسلم جلد2، بابی را آورده دیدن زن اجنبی و تحریک شهوت حدیث 1403، صفحه 571، در این حدیث یک روایتی است که یک اهانت بسیار بزرگی به خود آقا رسول خدا (ص) است، از جابر نقل می کند که رسول خدا (ص) زنی را دید، حالا این در راه ناخواسته هم داخل پرانتز اضافه مترجم است و الّا در روایت چنین چیزی نیست،

رسول خدا زنی را در مسیری که می رفت دید پس نزد همسر خویش زینب آمد که در حال دباغی کردن پوست بود رسول خدا نیاز خود را از همسرش برگرفت سپس به سوی اصحاب خویش آمد و فرمود همانا زن در هیئت شیطان رو می نماید و پشت می گرداند پس هر کس از شما با چنین زنی مواجه شد به نزد همسر خویش آید زیرا این روش این حالت درونی را تسکین می دهد

صحیح مسلم،ج 2، حدیث 1403، صفحه 571

حالا چون ما بحث مان این نیست که این روایت چه اهانتی به رسول خدا است ذیل این روایت کلی به سر و کله هم پریدند یک عده گفتند این روایت اهانت به رسول خدا است، پیغمبر معصوم است، مگر پیغمبر زنی را برود ببیند، و پیغمبر تحریک بشود در این مسئله، خب این با عصمت پیغمبر در تضاد است باز بعضی گفتند نه مشکلی ندارد فطرت انسان است، پیغمبر هم شهوت دارد،  پیغمبر هم چشم دارد زنی را می بیند از او خوشش می آید، ما فعلاً روی این قسمت کاری نداریم، چون علمای اهل سنت به قسمت دوم اصلاً نپرداختند به این دلیل که اعتقاد شان این است که اینجا پیغمبر یک نکته دیگری را بیان کرده که باز ما می گوییم این جعلی است و اینها دروغ است و رسول خدا قطعاً چنین مطالبی را نخواهد گفت که پیغمبر زن را با شیطان مقایسه کند و بگذارد کنار هم که زن می آید از روبرو شیطان است، از پشت سر باز هم شیطان است، یعنی این زن آیا اگر همین حرف را برای امهات المؤمنین برای یک از همسران رسول خدا یک شیعه ای مطرح کند یا یک کسی که اهل تسنن نیست و این کتاب را می خواند، بگوید فلان زن پیغمبر شیطان است به همین دلیل که پیغمبر گفته زنان شیطان هستند، چه از روبرو بیایند چه از پشت سر، آیا این را اهانت نمی دانند؟ چطور در بخاری و مسلم روایت باید نقل بشود که پیغمبر بگوید زن شیطان است؟  علت آن چیست؟ چرا اینها را به پیغمبر نسبت دادند، چون وقتی ما رجوع می کنیم در کتب اهل سنت می بینیم این مطالب را نقل کردند از دیگر بزرگان خود شان، و لذا برای پیغمبر هم این مطالب را می آورند و نقل می کنند، مثلاً داستان معروفی است که آقای قرطبی و دیگر بزرگان اهل سنت نقل می کنند، که می گوید خلیفه دوم شنید زنی شعری می خواند، شعر آن این است که

زنان گل و ریحان هستند، که برای شما مردان خلق شدند در حالی که شما مردان عاشق بوی گل و ریحان هستید.

ادب الدنیا و الدین، ابوالحسن ماوردی، ص 171

که خلیفه دوم وقتی این شعر را شنید جوابی به این زن داد یک قطعه شعری خواند اصطلاحاً در پاسخ آن که گفت

زنها شیاطینی هستند که برای ما مردان خلق شدند خدایا ما از شر شیطان به تو پناه می بریم

ادب الدنیا و الدین، تألیف ابوالحسن ماوردی، ایشان در این کتاب خودش، صفحه 171، این نکته را نقل می کند و شعر این خانم را و جواب آقای عمر بن خطاب را می آورد و همچنین الجامع الأحکام آقای قرطبی در اینجا هم جلد8، در صفحه 502 همین داستان و همین نکته را نقل می کند از زبان خلیفه دوم و در صفحه 503 هم جواب ایشان را می آورد، خب ببینند بینندگان عزیز این آقای ترشابی یک حرفی زد که ما جلسه قبل کلیپ آن را پخش کردیم که خواست بیاید بگوید زن کتک نمی خورد، شکنجه نمی شد، الآن ما در این دو برنامه و در این دو جلسه مطالبی که داریم خدمت شما ارائه می کنیم می خواهیم نشان می دهیم اصلاً زن هیچ جایگاهی در صدر اسلام بین خیلی از این افراد نداشته، تا چه برسد به اینکه شکنجه نمی شده، کتک نمی خورده، وقتی کسی قائل بر این است که این زن شیطان است، این زن حرمتی ندارد، شوم است، نحس است، باید او را کتک زد، باید او را با تازیانه زد، بعد شما توقع ندارید که ما بگوییم به خانه بی بی حمله شد و به بی بی جسارت شد، واقعاً اینها مطالبی است که ما دوست داریم برادران اهل سنت مان، پاسخگو باشند.

ادامه بحث را در خدمت جناب استاد مرعشی خواهیم بود با نکاتی که ایشان مطرح خواهد کرد، جناب استاد در خدمت شما هستیم.

حجت الإسلام مرعشی:

خیلی از مطالبی تا الآن مشخص و واضح شده و قطعاً دیگر اگر کسی با آن نگاه دقیق بخواهد نگاه بکند به مطالب، همین مطالب را یک مروری هم انجام بدهد قطعاً به این نتیجه می رسد که جایگاه زن در بین خلفا در بین جاهلیت در صدر اسلام به چه شکلی بوده، اما باز هستند افرادی که اصرار می کردند  می گفتند که نه اینگونه نیست، نمی دانم حالا یا اینها را ندیدند این مطالب را که بعید است یا اینکه غرضی دارند که این شاید واضح تر باشد، به نظرم این کلیپی را اگر عزیزان اتاق فرمان کلیپ شماره دو را اگر پخش کنند ما ادامه مبحث را در جواب این کلیپ ان شاءالله پاسخ می دهیم.

استاد شریفی:

کلیپی داریم باهم کلیپ شماره دو از شبکه های وهابی است در همین راستا، این کلیپ را ببینیم بر می گردیم در خدمت جناب آقای مرعشی خواهیم بود ان شاءالله،

کلیپ 2:

آقای کیانی

عمر در  عدل و عدالت و عدل گستری زنان زد می شود و عدالت گستری او حتی با استقبال گرم نصرانی ها در بیت المقدس از ایشان همراه هست و اهل کتاب که عدالت ایشان را می بینند، لذا اینکه شلاقی به دست داشت و همواره زنها را می زد برداشت غلط و نادرستی است که به شما گفته شده و شما هم این را به اشتباه پذیرفتید و فکر می کنید که اینگونه بوده، عمر (رض) بروید داستان های او را و آنچه را که از سیرت و از رفتار ایشان در رابطه با عموم انسان ها از جمله زنها روایت شده ببینید.

استاد شریفی:

خب دیدیم صحبت های جناب آقای کیانی را که مدعی بودند آنچه که نسبت داده می شود به خلیفه دوم در مورد زن و اینکه ایشان زنها را کتک می زد و رفتار تندی با زنها داشت اینها دروغ است و جعلی است، خیر همچین چیزی نیست، خب ما تا الآن مستندات را آقای کیانی از کتاب خود تان نشان دادیم، کتاب هایی که قبول دارید، روایت های صحیح و معتبر خود تان، اما همیشه اینکه طبق عادت همیشه شما چشم های تان را بستید گوش های تان را هم گرفتید نمی خواهید بفهمید، نمی خواهید ببینید، کسی که خودش را به خواب زده  نمی شود بیدار کرد، این برنامه برای کسانی است که دنبال تحقیق هستند، دنبال این هستند که واقعاً حقایقی از صدر اسلام از وقایع صحیح اسلام را کسب کنند.

جناب آقای مرعشی پاسخ جناب آقای کیانی با شما در خدمت تان هستیم.

حجت الإسلام مرعشی:

بله همانطور که الآن می بینیم، که آیا واقعاً خلیفه دوم مهربان بود یا خیر، تا الآن که خیلی از مطالب واضح شده اما به صورت واضح تر بخواهیم بگوییم یک قیاس اولویت بچینیم ببینیم خلیفه دوم با چه افرادی چه کارهایی را انجام می داد، چه برسد به انسان های عادی؛ متعدد در اسناد مختلف ذکر شده در کتاب های مختلف آمده سند های مختلف برای آن ذکر شده که خلیفه دوم یکی از کارهایی که چندین جا هم ذکر شده این هست که می رفته و  شلاق و تازیانه عمر که معروف بوده همانطور که این آقای کیانی هم تلاش داشت تا به این سؤال پاسخ بدهد، اما از آن طرف یک مطلبی که خیلی قابل توجه هست این هست که بعضی وقت ها این متأسفانه نثار اهل بیت پیامبر می شده، خب ما اینها را شنیدیم در بعد از شهادت آقا رسول الله (ص) اما قبل از شهادت خود حضرت چقدر باید این فرد، بالأخره حرکت، حرکت گستاخانه ای هست، بدون تعارف بخواهیم عرض بکنیم که در محضر آقا رسول الله تعرض بشود دستی بلند بشود به سوی اهل بیت آن حضرت، این مسند احمد بن حنبل هست با تحقیق احمد محمد شاکر، دار الحدیث مصر چاپ کرده این کتاب را، حدیث 2127 که همین ابتدا بگوییم که «اسناده صحیح» هست، این آقای احمد محمد شاکر می آورد که اسناد این روایت صحیح هست، حدیث چه هست؟ چه اتفاقی افتاده؟ حدیث طولانی هست ما شروع آن را از اینجا نقل می کنیم که

«فلما ماتت زینب ابنة رسول الله (ص) قال رسول الله (ص)  الحقی بسلفنا الصالح الخیر عثمان بن مظعون»

زمانی که زینب دختر آقا رسول الله (ص) از دنیا می رود حضرت برای دخترش دعا می کند از خداوند می خواهد که زینب را ملحق بکند به

مسند احمد بن حنبل، تحقیق احمد محمد شاکر، دار الحدیث، حدیث 2127

«سلفنا الصالح الخیر عثمان بن مظعون»

عثمان بن مظعون چندین جا نه فقط در این روایت، هم اهل سنت نقل کردند همه شیعه نقل کرده این مطلب را که عثمان بن مظعون یکی از آن افرادی بود که پیامبر گرامی اسلام (ص) با تعبیر «سلفنا الصالح» از او یاد می کرد و اینجا هم یکی از آن جاها است، عثمان بن مظعون همان کسی هست که جزو اولین انسان هایی هست که ایمان آورد، اسلام آورد، جزو افرادی بود که در جنگ بدر شرکت داشت، کسی بود که در جریان حبشه وقتی که هجرت اتفاق افتاد به عنوان مسئول آن هیئتی که در سال 5 به سمت حبشه اینها هجرت کردند، چنین اتفاقی افتاد و  ریاست آن قوم و آن جمعیتی که به سمت حبشه در سال 5 بعثت رفتند بر عهده عثمان بن مظعون بود، در سال دوم هجرت عثمان بن مظعون از دنیا می رود و اتفاقاً در همین روایت هم قبل از آن اشاره شده به این جریان اما آن مطلبی که الآن می خواهیم نقل بکنیم حضرت دعا کردند برای اینکه زینب ملحق بشود به

«سلفنا الصالح الخیر عثمان بن مظعون فبکت النساء»

نکته اینجا است، زنها شروع به گریه کردند بالأخره دختر آقا رسول الله از دنیا رفته

«فجعل عمر یضربهن بسوطه»

شروع کرد عمر با تازیانه زدن

آقا رسول الله ایستاده اما خلیفه دوم شروع کرد با تازیانه به اینها زدن، به این افرادی که قطعاً از  اهل بیت بودند که ایستاده اند در کنار جنازه دختر آقا رسول الله (ص)، شروع کرد زدن اینها با تازیانه

«فأخذ رسول الله (ص) بیده، و قال مهلاً یا عمر»

آقا رسول الله جلوی خلیفه دوم را گرفت و گفت صبر کن

«ثم قال إبکین و ایاکنَّ و نعیق الشیطان»

شما اجازه دارید گریه بکنید،

به زنها گفتند، پیامبر فرمودند که دقت نکنید به کاری که این فرد دارد انجام می دهد شما گریه تان را انجام بدهید اما فقط بترسید از نعیق شیطان، نعیق شیطان چیست؟ ممکن است فردی در بین ناراحتی هایی که دارد انجام می دهد یکسری وقت ها بالأخره هر صحبتی بکند هر سخنی بگوید، و اگر ناشکری از او سر زد، اگر خدای نکرده کلمات شرک آمیزی خارج شد آن می شود نعیق شیطان اما گریه کردن چه اشکالی دارد،

«ثم قال إنه مهما کان من العین و القلب فمن الله عز وجل و من الرحمة»

زمانی که اشک می ریزد فرد، زمانی که قلب دگر گون می شود، خب اینها قطعاً از جانب خداوند هست این رحمتی هست که خداوند برای آسایش انسان ها قرار داده است

 اگر قرار باشد که طرف گریه بکند ما به او اجازه ندهیم حتی گریه بکند قرار است دلش بسوزد به او بگوییم چرا داری اینگونه دلسوزی را انجام می دهی، خب قطعاً این راه خدایی نیست، اصلاً خود اصل همین از جانب خداوند است و آن چیزی که از ید و لسان بر می آید این می شود مطلبی که از سمت شیطان است، ممکن است دستها بیایند لطمه بزنند بر صورت، ممکن است کار نادرستی انجام بشود ممکن است در لسان و در لفظ صحبتی انجام بشود، این ها می شوند از جانب شیطان، پس دیدیم اسناد آن را هم که همه ملاحظه فرمودید در همان ابتدا دیدیم که اسناد این حدیث صحیح بود، این یکی از مطالبی که واقعاً جای تأمل دارد که کتاب را هم دیدیم مسند احمد بن حنبل بود زمانی که این اتفاق می افتد خلیفه دوم نسبت به اهل بیت آقا رسول الله در نزد خود آقا رسول الله این جسارت را انجام می دهد، خب دیگر اصلاً چه جای استبعاد است که ما بیاییم صحبت بکنیم از اینکه بخواهیم انکار بکنیم مطالبی را بخواهیم بگوییم مگر ممکن است مثلاً فردی این جسارت را نسبت به دختر رسول الله انجام بدهد، وقتی که در حضور آقا رسول الله چنین چیزی انجام می شود، چرا ما نباید این مطلب را نسبت به بعد از شهادت ایشان نقل بکنیم.

استاد شریفی:

این نکته ای که شما آقای مرعشی گفتید ما جلسه قبلی نکاتی را که آوردیم یکی از دوستان یک تماسی با من گرفت گفت آقای شریفی شما کتک خوردن زنان را توسط خلیفه دوم آوردید، این زنها کنیز بودند، زن آزاده نبودند، در رابطه با حضرت زهرا هم که آوردید، خب طفل بود کوچک بود، لذا حرف شما کامل نبود، که من به ایشان گفتم شما ادامه برنامه را ببینید ما مصادیق مختلفی را خواهیم آورد که افراد مختلف، زنان مختلف توسط خلیفه دوم آسیب دیدند و کتک خوردند، الآن این روایتی که شما آوردید که عمر بن خطاب زنان را از قبایل مختلف در حضور پیغمبر با شلاق زد، دیگر فکر می کنم ما پاسخ این دوست عزیز مان را که این اشکال را هم گرفته با این روایت صحیحی که شما آوردید دادیم که ایشان هم زنان کنیز را کتک زده هم زنان قبیله خودش را کتک زده که ما جلسه قبل آوردیم که خواهر خودش را زده بود و هم زنان قبایل مختلف را آن هم در حضور آقا رسول خدا، من این را گفتم که آن دوست مان که این سؤال را پرسیده بود گفتم ان شاءالله ادامه برنامه و قسمت دوم را ببینید آنجا به سؤال شما جواب داده خواهد شد.

یک تماس اینستاگرامی داریم، جناب آقای مهدوی از اینستاگرام با ما تماس گرفتند در خدمت شان هستیم سلام علیکم دوست عزیز

بیننده:

سلام علیکم وقت تان بخیر استاد عزیز خسته نباشید، خدا قوت، استاد ببخشید من در بین صحبت های شما یک سؤالی برایم پیش آمد، سؤالم این است که در جامعه ای که مثلاً اهل سنت ما می بینیم که فتواهایی که الآن شما خواندید که مثلاً جایگاه زنان به چه صورت است یا باعث باطل شدن نماز می شوند و آنها را هم ردیف حیوانات آورده اند، چطور می شود اینجا یک فردی که منسوب است به پیغمبر یعنی خودش را همسر پیغمبر می بیند، چطور می تواند در چنین فضایی بیاید و یک جنگ بزرگی را راه بیندازد، آن هم بر ضد خلیفه یعنی می خواهم بگویم که این تناقض چطور حل می شود در فقه اینها این برایم سؤال بود.

استاد شریفی:

پاسخ شما یک مسئله آن این است که بغضی که نسبت به اهل بیت و امیرالمؤمنین دارند باعث شد که جمع بشوند در جمل و صفین، پس به طور مثال در بخاری روایتی دارند اینها که جناب عمار سخنرانی کرد و تصریح کرد که امروز در کوفه قبل از جنگ جمل که امروز خدا می خواهد شما را امتحان کند که شما همسر پیغمبر را قبول دارید یا خداوند را، یعنی جناب عمار دارد تصریح می کند این طرف لشکر حق است که خدا با او است این طرف لشکر جناب عایشه همسر رسول خدا، چرا جمع شدند دور یک خانمی که به قول شما فتاوای اهل تسنن و بزرگان شان نسبت به یک زن این است، علت آن را می شود در روایتی آورد که در شورای شش نفر جناب عثمان بن عفان به امیرالمؤمنین این گونه گفت که یا علی حق با تو است برای خلافت اما چه کنم که قریش تو را نمی خواهد، قریش بغض توی علی را دارد به چه دلیلی؟ تو 70 تا از بزرگان قریش را کشتی خانواده و قبیله و عشیره ای نیست که بزرگان شان  توسط توی علی به شهادت نرسیده و اینها بغض تو را دارند، این بغض امیرالمؤمنین باعث شد که اینها جمع بشوند در جمل جمع شوند در صفین یعنی هر جایی که جبهه ای بر جلوی امیرالمؤمنین ایجاد شد جمع شدند چون امیرالمؤمنین را نه تنها دوست نداشتند بغض و کنیه حضرت را هم داشتند، این هم پاسخ شما جناب آقای مهدوی عزیز، امر دیگری سؤال دیگری دارید در خدمت تان هستم

بیننده:

ممنونم استاد خیلی کامل بود

استاد شریفی:

خواهش می کنم بزرگوارید موفق و مؤید باشید شب شما بخیر؛ خب از این عزیز بزرگوار خدا حافظی می کنیم، ان شاءالله اگر بزرگوار دیگری تماس داشت در خدمت شان خواهیم بود،.

بحث را ادامه بدهیم با جایگاه زن از نگاه اهل تسنن و بزرگان اهل تسنن علی الخصوص آن شخصیتی که از نظر ما با اثبات روایات  صحیح و معتبر در کتب اهل سنت کسی بود که هجوم برد به خانه بی بی (س)، مطالبی را آوردیم این مطالب نشان می دهد این شخصیت یک نگاه بسیار منفی به زن دارد، از آن طرف عکس العمل خانم ها و زنان نسبت به این شخصیت چیست، علی القائده باید این ارتباط دو طرفه باشد یعنی یک طرف که وقتی نسبت به زن یک رفتار خشنی دارد خب زنها هم باید یک اعتقادی نسبت به این شخص داشته باشند، این روایت و این مطلبی که خدمت شما می خواهم عرض کنم در کتاب های مختلف اهل سنت مثل حیاة الصحابه جناب آقای کاندهلوی، جلد3، اینگونه آمده است، می گوید که در صفحه 131 باب 7،  داستان خلیفه دوم و زنی که شوهرش نبود که عبدالرزاق بیهقی روایت کردند که عمر بن خطاب کسی که به سوی زنی که شوهرش نبود، و نزدش داخل می شدند فرستاد و این عمل را ناپسند دانست به او گفته شد نزد خلیفه دوم بیا، آن زن گفت وای بر من مرا به عمر چکار در حالی که در جریان راه قرار داشت ترسید و درد زاییدنش فرا گرفت و بچه اش به دنیا آمد و بچه اش را اصطلاحاً سقط کرد و بچه اش مرد از دنیا رفت دو تا جیغ کشید، دو تا از گلوی این بچه آمد بیرون بعد هم جان داد، این زن از ترس خلیفه دوم  بچه سقط می کند،  چه می شود وقتی به گفته می شد خلیفه دوم کار تان دارد احضار تان کرده این زن هنوز نرسیده به حضور خلیفه دوم در راه از ترس بچه اش را سقط می کند، بعد ادامه روایت می گوید که خلیفه دوم مشورت گرفت از اصحاب که چکار کنیم الآن که این اتفاق افتاد عده ای از اصحاب گفتند که بر تو اشکالی وارد نیست، اظهار نظر کردند که بر تو چیزی نیست چون تو والی و تأدیب کننده هستی و امیرالمؤمنین ساکت بود، از امیرالمؤمنین خلیفه دوم سؤال می کند که چکار کنیم، امیرالمؤمنین می گوید اگر اینها از رأی خود شان گفتند رأی آنها خطا است، و اگر به خواهش و هوای تو گفتند برای خیر خواهی نکردند تو باید دیه این زن را پرداخت کنی، چرا؟ چون این زن از وحشت تو فرزندش را سقط کرد، امیرالمؤمنین می گوید این زن بخاطر وحشتی که از عمر بن خطاب داشت بچه اش را سقط می کند، چه کرده بود این خلیفه دوم و این شخص در جامعه که زنان بقدری از او می ترسیدند که وقتی احضار می شدند بچه شان را سقط می کردند، این سؤال باید پاسخ داده بشود توسط برادران اهل سنت، ذیل همین روایت در کتب فقهی اهل سنت اصلاً بابی را باز کردند، بابی که اگر حاکمی زنی را احضار کرد و آن زن بچه و جنین خودش را از دست داد و آن بچه سقط شد و از دنیا رفت حکم چیست، باید قصاص بشود حاکم، دیه باید پرداخت بشود یا نه، کتاب المغنی برای جناب آقای ابن قدامه، جزء تاسع در اینجا در صفحه 579، همین بحث را مطرح می کند، خلاصه اگر سلطانی کسی یا زنی را احضار کند و بعد او جنینش سقط بشود و بچه اش بمیرد، چکار باید کرد، اشاره شده در این بحث به همین روایتی که آقای خلیفه دوم زنی را خواست و آن زن بچه اش را سقط کرد و امیرامؤمنین گفت باید دیه اش را پرداخت کنی، یعنی یک باب فقهی باز شده ذیل عمل خلیفه دوم، حالا ما سؤال می پرسیم وقتی بزرگان شما رفتار شان با زنان اینگونه بود که زنها بچه های شان را سقط می کردند، از ترس این اشخاص، بعد چطور یک عده ای امروز می آیند از زن یک ابزار و یک وسیله ای درست کردند برای رسیدن به مقاصد خود شان، این زن نزد بزرگان شما این بوده، چطور می آیید ادعا می کنید در صدر اسلام عدالت اجتماعی توسط همه خلفا رعایت می شده، هیچ مشکلی  نبوده، خب این است عدالت اجتماعی؟

ادامه بحث را با یک روایت دیگر در خدمت جناب استاد مرعشی هستیم.

حجت الإسلام مرعشی:

نکته ای که فرمودید نکته بسیار قابل تأملی هست برای بینندگان عزیز و آن اینکه زمانی که خلیفه یک جامعه اسلامی خودش به این صورت دارد برخورد می کند جامعه اش به این شکل در می آید، طبیعتاً آن افرادی هم که در جامعه دارند زندگی می کنند، خب اینها هم افرادی می شوند به تعبیر آقا امیرالمؤمنین در نهج البلاغه، کل جامعه به سمت خشونت کشیده می شود، همه مردم ذائقه شان تغییر می کند، احساس می کنند که اینها در یک جو خفقانی قرار گرفتند که نتیجتاً یکسری کارها از آنها سر می زند، یکی یکی ما می توانیم ثمرات آن را یا از آن طرف معایب آن را بخواهیم بهتر بگوییم می توانیم در جامعه به روشنی مشاهده بکنیم که چه اتفاقاتی بعد از آن این خفقان به وجود می آید، خب آن سقط جنین از ترس خلیفه دوم، همچنین یک چیزی شبیه همین مطلب زمانی که معروف است خلیفه دوم با تازیانه ای که داشت در بین صفوف راه می رفت، و مطلب مطلبی هست که بسیار شنیده شده در بین صف های نماز جماعت، بین مردان، بین زنان، حالا یکی از آن بار ها که در بین صف های بانوان عبور می کرد را ببینیم باهم؛ این کتاب مصنَّف هست، مصنَّف صنعانی، با تحقیق ایمن نصر الدین ازهری، جلد4، دار الکتب العلمیه بیروت، صفحه 287، در حدیث صحیح که شماره آن 8147 هست، حدیث به این صورت نقل می شود که

«عبد الرزاق عن ابن عیینة عن الأعمش عن ابراهیم قال»

مصنَّف صنعانی، تحقیق ایمن نصر الدین ازهری، دار الکتب العلمیه بیروت، ج 4، ص 287

جریان این بوده که

«طاف عمر بن الخطاب فی صفوف النساء»

عمر بن خطاب در بین صف های بانوان داشت حرکت می کرد

«فوجد ریحاً طیبة من رأس امرأة»

یک بوی خوشی از سر یکی از این زنها به مشام او رسید

«فقال لو أعلم أیتکن هی لفعلت و لفعلت»

اگر می دانستم این بوی خوش از جانب کدام یکی از شما است من فلان کار را می کردم و فلان کار را می کردم

حالا ین «لفعلت و لفعلت» ممکن است یک سانسوری باشد که از جانب مصنف این کتاب و این روایت ها نقل شده باشد یا ممکن است خود تعبیری باشد که بالأخره نشان دهنده آن بغضی هست، آن شدت عملی هست که قطعاً کلام نمی توانسته بیانگر این شدت عمل باشد،

«لفعلت و لفعلت لتطیبک إحداکنّ لزوجها فإذا خرجت لیست اطمار ولیدتها»

یک زن باید روش او به این شکل باشد که برای زوج خودش باید حتماً و صرفاً تیپ بزند، طیب استعمال بکند، یا اینکه عطر استعمال بکند، و همچنین بعد از اینکه این جریان اتفاق افتاد نقل می شود که

«قال فلغنی أن المرأة التی کانت تطیبت بالت فی ثیابها من الفرق»

این زنی که شنیده بود که عمر قرار است لفعت و لفعت انجام بدهد بعد از اینکه متوجه شد به خودش گفت من این کار را کرده بودم من عطر زده بودم به خودم، این زن ادرار می کند و قطعاً این حالت نهایت ترسی است که باعث می شود این زن به این روز بیفتد، «فی ثیابها من الفرق» فرق همان فزع و همان ترس و خوفی است که ممکن است حاصل بشود و  به این سبب این اتفاق بیفتد؛ خب می بینیم که وضعیت، یک وضعیتی بود که به هیچ وجه قابل بیان نیست، چه بسا این لفعلت و لفعلت هم خودش بیانگر همین مطلب، شاید گویا تر هم حتی باشد که چه اتفاقاتی که حتی نمی شد بیان بشود، آنجا داشته اتفاق می افتاده.

استاد شریفی:

ممنونم جناب آقای مرعشی عزیز، خب باز یک روایت دیگر یک گزاره تاریخی دیگر از خلیفه دوم در مواجه با زنان صدر اسلام، روایتی را دوباره نقل می کند جناب آقای صنعانی استاد آقای بخاری در کتاب المصنف خود جلد3، صفحه 557، حدیث 6788، می گوید زمانی که خالد بن ولید در زمان خلافت عمر از دنیا رفت زنان در خانه میمونه همسر رسول خدا جمع شدند و عزاداری می کردند، گریه می کردند، این نکته اول، پس عزاداری و گریه بوده، زنهای پیغمبر این کار را می کردند، زنان انصار و مهاجر این کار را می کردند، آن هم برای خالد بن ولید، خلیفه دوم با تازیانه همراه ابن عباس از راه رسید، حالا کأنه این سلاح همیشه همراه ایشان بوده، این تازیانه، در روایت های اول می گفت پیغمبر گفته بود آویزان کنید به در و دیوار خانه به یک جایی که خانواده ببینند، ادب بشوند، اگر کتک شان هم زدید، ولی خب ایشان تنها به دیوار خانه آویزان نمی کرده همیشه همراه او بوده این تازیانه، بعد به ابن عباس گفت که بر ام المؤمنین میمونه وارد شو و او را امر کن که حجاب بپوشد بگو زنهایی که در خانه هم جمع شدند نزد من بیایند، ابن عباس گفت زنها خارج شدند عمر بن خطاب با تازیانه این زنها را زد، همینطور که اینها را کتک می زد حجاب از سر یکی از این زنها افتاد، گفتند که خب این حجاب از سرش برداشته شد خلیفه دوم، این زن الآن کشف حجاب شد، چکار کرد خلیفه دوم؟ ناراحت شد از اینکه یک زن مسلمان در خانه همسر رسول خدا مشغول عزاداری او را آوردید بیرون حجاب از سر او برداشته شد، خلیفه دوم گفت این زنی که عزاداری می کند و دارد گریه می کند این زن احترامی ندارد، حالا یک کم رجوع کنید، این افرادی که امروز دارند حرف هایی را می زنند به گذشته خود شان و به بزرگان خود شان، اینها سیره و سنت بزرگان شما بوده، آن آقایی که می گفت زن را نمی زدند چون تحت حمایت قوم و قبیله و عشیره اش بوده، خلیفه دوم نه یک زن، زنانی که از قبایل مختلفی هستند را با تازیانه می زند به همان هم اکتفا نمی کند حجاب هم از سر آنها می افتد، بعد می گویند حجاب از سر زن مسلمان افتاد به واسطه شلاقی که از تو خورد، می گوید اشکالی ندارد چون این زن حرمتی ندارد، احترامی ندارد که حالا ما ناراحت بشویم بگوییم این اتفاق افتاده، کتاب المصنَّف عبد الرزاق صنعانی، جلد سوم، در این چاپ حدیث شماره 6710، صفحه368؛ روایات مختلفی آوردیم مطالب مختلفی از کتب اهل سنت نقل کردیم نظر بزرگان اهل تسنن که منتسب کردند به رسول خدا (ص) که زن را باید زد، زن شیطان است، زن شوم است، زن نحس است، کتک باید بزنیم با تازیانه، لباس برای او نخرید باید برهنه در خانه بیفتد، چرا که اگر لباس بخرید می آید بیرون، نباید از خانه بیاید بیرون، حتی طوری زده شد که حجاب از سر زن مسلمان در خانه پیغمبر و خانه یکی از زنان رسول خدا هم افتاد، افتاد که افتاد چون زنی که عزاداری کند، زنی که گریه کند این حرمتی ندارد، تا جایی که استاد مرعشی روایت را خواندند در محضر پیغمبر خلیفه دوم با تازیانه زنهای در خانه پیغمبر را در حضور پیغمبر با تازیان شلاق می زند، بعد این آقایان امروز این ادعا ها را دارند که به زن ظلم می شود، خب اگر ظلمی هم شده که ما قطعاً آن را تأیید نمی کنیم اینها سیره  سنت بزرگان شما بوده، بعد می آیید می گویید ما در صدر اسلام بزرگان مان بسیار عدالت اجتماعی را رعایت می کردند، و حرمت زن را داشتند این است حرمت زن؟ پاسخی هم دارید شما در قبال این مطالبی که ما آوردیم، اگر پاسخ دارید ما خوشحال خواهیم شد، تریبون شبکه حضرت ولی عصر در خدمت شما خواهد بود.

جناب استاد مرعشی وقت ما به پایان رسید ان شاءالله بقیه مطالب ماند باز برای جلسه بعد، هرچند ما سعی کردیم این جلسه تمام کنیم ولی ظاهراً نرسیدیم و باز جلسه بعد هم باید این مباحث را ان شاءالله در خدمت شما باشیم، اگر امری دارید در خدمت شما هستم

حجت الإسلام مرعشی:

سلامت باشید بزرگوارید، اینقدر زیاد هست این مطالب که حالا حالا  تمام نمی شود ظاهراً اما ان شاءالله به صورت مختصر تر بیان خواهد شد ان شاءالله

استاد شریفی:

خیلی ممنون و متشکر از شما، ممنونم از شما همه بینندگان عزیز متشکرم و خوشحالم از اینکه باز هم وقت تان را در اختیار ما قرار دادید امیدواریم که توانسته باشیم قدمی در راستای معرفی مکتب اهل بیت و بطلان مذاهبی که در قبال و مقابل اهل بیت ایستاده اند در طول تاریخ در خدمت شما بوده باشیم و  موفق باشیم در این مسئله، ممنوم از شما خوبان شب همه شما خوش یا علی مدد.

 

 


دست انداز>

جایگاه زن اهل تسنن صدر تاریخ زنده به گور کردن شکنجه حضرت زهرا س پیامبر اکرم ص خلیفه دوم تازیانه شیطان عایشه جنگ جمل و صفین