ویژه برنامه کشتی نجات حجت الاسلام یزدانی

قسمت اول ویژه برنامه کشتی نجات به مناسب دهه اول محرم، با سخنرانی آیت الله حسینی قزوینی و کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین یزدانی


بسم الله الرحمن الرحیم

 تاریخ: 1400/05/18

کارشناس: استاد یزدانی

ویژه برنامه کشتی نجات:

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لا سیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی أعدائهم أعداء الله الی یوم لقاء الله، افوض امری الی الله، ان الله بصیر بالعباد حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر، صلى الله عليك يا مولاي  وسیدی وصاحبی یا صاحب الزمان ویا صاحب الْمرْئی وَ الْمسمعْ، السلام علیک یا حجة الله ودلیل ارادته.

این حسین کیست که عالَم همه دیوانۀ اوست

این چه شمعی است که جانها همه پروانه‌ اوست

 هرکجا می نگرم نور رخش جلوه گر است

هرکجا می گذرم جلوه ی مستانه ی اوست

ماه محرم رسید ماه عزا و ماه شور و ماه اظهار عشق علاقه به سرور آزادگان سید شهداء (سلام الله علیه)، درب و دیوار، کوچه و بازار از اشعار محتشم کاشانی پُر است.

باز اين چه شورش است که در خلق عالم است

باز اين چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است

که البته عزیزان دقت کنند این بیت اول شعر محتشم مال محتشم نیست محتشم فرزندی داشت از دنیا رفت در مرثیۀ او شعر خوبی گفت در عالَم رؤیا رسول اکرم را دید رسول اکرم فرمود محتشم برای فرزند خودت شعر گفتی چرا برای فرزند من امام حسین شعر نمی گویی؟ عرض کرد آقا جان من در این حوزه شعری نگفتم تا به حال، تخصصی ندارم، حضرت فرمود من یک بیتی می­گویم و به تو هدیه می­کنم و ادامه بده، این بیت اول از خود رسول اکرم هست:

باز اين چه شورش است که در خلق عالم است

بعد از او دیگر محشتم کاشانی آن دوازده بند را سرود که داستان مفصلی دارد

باز اين چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است

باز اين چه رستخيز عظيم است کز زمين

بر نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است

جن و ملک بر آدميان نوحه مي کنند

گويا عزاي اشرف اولاد آدم است

ما برنامه هایمان بر این بود که هر شبی یادی از حضرت زهرا (سلام الله علیها) میکردیم که خودمان را بیمه فاطمه زهرا (سلام الله علیها) کرده باشیم دل مان، دنیای مان، آخرت مان، شبکه و همه عزیزان مان را، من حیفم می­آید شب اول محرم یادی از صاحب عزا صدیقه طاهره (سلام الله علیها) نکرده باشم؛ مفضل هست از اصحاب امام صادق (سلام الله علیه) هست از قول آقا امام صادق (سلام الله علیه) نقل می کند که فرمود:

«ولا يوم كيوم مـهنتنا بكربلا»

درست هست مفضل مصیبت کربلاء خیلی مصیبت سختی هست و مهنت بزرگی هست

«وإن كان کيوم السقيفة واحراق الباب علی أمير المؤمنين وفاطمة والحسن والحسين وزينب وأم كلثوم وقتل محسن بالرفسة لأعظم وأمرّ»

مصائب کربلاء سخت هست مفضل ولی مصیبت روزی که به خانه مادرم زهرا حمله کردند خانه علی و زهرا را آتش زدند حسن و حسین و زینب و کلثوم در خانه بودند و محسن را پشت در شهید کردند، مصیبت شهادت مادرم زهرا و شکستن پهلوی او و زخمی شدن سینۀ او

«لأعظم وأمرّ»

از مصیبت عاشورا خیلی بزرگتر و تلخ تر هست چرا؟

«لانه اصل یوم الفراش»

مصائب زهرا زمینه ساز تمام مصیبت ها هست اگر آن روز به خانه حضرت زهرا حمله نمی­ زدند خانه زهرا را آتش نمی ­زدند، فاطمه زهرا بین در و دیوار پهلویش شکسته نمی شد، سینه اش مجروح نمی شد، جلوی چشمان بچه هایش به او سیلی نمی­زدند، جلوی چشم امیرالمؤمنین با خلاف شمشیر بر بازوی او نمی زدند عاشورای صورت نمی­گرفت کربلای اتفاق نمی­افتاد و بعد جالب هست امام صادق فرمود مفضل در رابطه با این آیه شریفۀ

«وَ إِذَا الْمَوْؤُدَةُ سُئِلَتْ»

آن وقتی که بچه سقط شده مورد سؤال قرار می­گیرد بچه کوچک

«بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ»

به چه گناهی کشته شده؟

این را مردم چه معنا می­کنند؟ مفضل عرض کرد آقا جان این را مردم در رابطه با آن بچه های که مظلومانه کشته می شوند یا بچه های که زنده زنده زیر خاک دفن می کنند به او تفسیر می کنند، حضرت فرمود مفضل این آیه در حق ما نازل شده و مراد از «مَوْؤُدَةُ سُئِلَتْ بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ» از کودک کوچک سؤال می کنند به چه گناهی کشته شد؟ این مراد محسن فرزند صدیقه طاهره (سلام الله علیها) هست و مصیبت آن روز سر منشأ و سر سلسله تمام مصائبی هست که بعد از آن روز به ما رسیده هست.

یکی از شعرای خوش زبان جناب آقای یونسیان یک شعری دارد خیلی شعر زیبای هست من این شب اول محرم این را برای عزیزان قرائت کنم حالی کرده باشیم و این فرمایش آقا امام صادق (سلام الله علیه) خوب برای ما روشن بشود که فرمود:

«لانه اصل یوم الفراش»

مصائب حضرت زهرا ریشه تمام مصیبت­ های هست که به ما رسیده

تازیانه خصم اگر بر دخت پیغمبر نمی زد

کعب نی هرگز کسی بر زینب اطهر نمی زد

گر نمی شد حق حیدر غصب تا روز قیامت

پشت پا کس بر حقوق آل پیغمبر نمی زد

دشمن بیرحم اگر بر بیت وحی آتش نمی زد

عصر عاشورا کسی بر خیمه ها آذر نمی زد

نمی دانم اینها عزیزان امام حسین را که کشتند به هدف شان رسیدند، اینکه هجوم آوردند به خیمه­ ها بچه های امام حسین(ع) را کتک زدند، گوشواره ها را از گوش ها کندند، نه در آوردند، خون از گوش ها جاری شد، معجر از سر بچه های فاطمه زهرا برداشتند به طوری که یکی زنانی که در سپاه عمر سعد بود عمودی به دست گرفت و فریاد زد اُف بر شما لعنت بر شما دارند فرزندان پیغمبر را چادر و معجر از سرشان می کشند و شما دارید تماشا می کنید و از همه دردآورتر این هست که اینها طبق دستور عبیدالله زیاد خیمه های امام حسین را هم آتش زدند

آتش بر آشیانه ی مرغی نمی زنند

گیرم که خیمه خیمه ی آل عبا نبود

دشمن بیرحم اگر بر بیت وحی آتش نمی زد

عصر عاشورا کسی بر خیمه ها آذر نمی زد

محسن ششماهه گر مقتول پشت در نمیشد

حرمله تیری به حلقوم علی اصغر نمی زد

فاطمه گر کشته راه امام خود نمی شد

زینب غمدیده هم بر چوب محمل سر نمی زد

فرق مولا گر نمی شد منشق از تیغ مخالف

تیغ، هرگز خصم بر فرق علی اکبر نمی زد

خار اگر در دیده مولا علی از کین نمی رفت

تیر کس بر دیده عباس آب آور نمی زد

دختر غمدیده ویران نشین، سیلی نمی خورد

خصم اگر در کوچه، سیلی بر رخ مادر نمی زد

نمی­دانم چه قضایای بود چه مسائلی بود که 50 سال بیشتر از رحلت نبی مکرم نگذشته بود این اتفاق جانگداز که حتی دارد در سپاه عمر سعد این منظره ها را می دیدند دشمن های های گریه می­کرد به حال بچه های امام حسین، ویل دورانت یک یهودی هست مورخ آمریکایی هست در این کتاب «تاریخ تمدن» یک جمله عجیبی دارد می­گوید اگر چنانچه سپاهیان یزید برای کشتن امام حسین برای شان مجوزی بود، برای کشتن قمر بنی هاشم، علی اکبر، قاسم، اینها شمشیر به دست شان بوده می جنگیدند و از اینها می کشتند و اینها می خواستند آنها را بکشند، ولی چیزی که می تواند قصاوت قلب سپاه یزید را به نمایش بگذارد رذالت و پستی آنها را نشان دهد این بود که آقا امام حسین طفل شیر خواره اش را به دست گرفت از او برای آخرین لحظه خدا حافظی کند دشمن گلوی این طفل شیر خواره را هدف قرار داد قلب امام حسین را به درد آورد برای این دیگر هیچ توجیهی و تأویلی سپاهیان عمر سعد ندارند.

من امشب می خواستم قضیه محتشم را یک مقداری توضیح بدهم و مُقبل کاشانی که خیلی واقعاً جانسوز و عبرت انگیز هست ولی اجازه بدهید من یک مقداری از بزرگان و مراجع و عرفا و آنهای که به مقامات بالا رسیدند و حقایق را دیدند و دارای چشم برزخیه بودند و یا رفتند در عالَم برزخ نتیجه عزاداری و گریه برای امام حسین را مشاهده کرده اند مطالبی دارند که شاید برای شب اول محرم ما آغاز خوبی باشد:

پسر علامه امینی (رضوان الله تعالی علیه) یک شب مهمان ما بود می گفت من پدرم علامه امینی که تمام دنیا می شناسند علامه را، علامه امینی با الغدیرش و آن مقام عالی و والای که دارد که حضرت آیت الله العظمی شبیری زنجانی برای خود من نقل می­کرد گفت مرحوم آقای خاقانی از علمای بزرگ خوزستان با علامه امینی خیلی میانه زیاد نداشت و حتی بعد از فوتش هم در مجلس ختمش شرکت نکرد، حالا این هم یک مصیبتی هست دیگر، وقتی علامه امینی در شهرهای مختلف از مظلومیت علی سخن می­گفت بعضی از علماء بزرگان حتی بعضی از مراجع مخالفت می­کردند، حالا نمی­دانیم این درد را به کجا باید برد این مصیبت را برای چه کسی باید گفت، بعد می­گوید ایشان نقل می­کرد مرحوم آقای خاقانی در خواب دیده بود قیامت هست و غوغا هست آفتاب سوزان، مردم در صف، دارند از شدت تشنگی کباب می­شوند، می­گوید من هم داخل صف بودم دیدم تاب تحمل تشنگی را ندارم خواستم از صف بیایم بیرون یک مقداری زودتر بروم حضرت امیر (صلوات الله علیه) پایان صف کنار حوض کوثر نشسته بود و به مردم آب می داد، خواستم از صف بیایم برون یک ملکی گفت آقای خاقانی تو صف، همه در صف هستند، می­گفت در همین حین بودیم دیدیم علامه امینی از آن ته صف آمد و بدون اینکه رعایت صف کند راه افتاد و رفت طرف حضرت امیر (سلام الله علیه) و می گفت ما دیدیم که حضرت امیر (سلام الله علیه) مشتش را پُر از آب کرد به سر و صورت علامه امینی پاشید، می­ گفت وقتی من این را دیدم من هم از صف آمدم بیرون، ملک به من گفت که آقا خاقانی برگرد به صف، گفتم چرا علامه امینی خارج از صف رفت؟ گفت علامه امینی الغدیر نوشته، تو چه نوشتی؟ تو چه کار کردی؟ می گفت من از خواب بیدار شدم خیلی ناراحت شدم و بعد مستقلاً مجلس ختم برای علامه امینی گرفته بودند، این آقازاده ایشان یک شب عرض کردم مهمان منزل ما بود خودش برای من نقل می­کرد؛ دوتا قضیه نقل کرد خیلی برای من عجیب بود؛ یک قضیه این بود که ایشان را وقتی برده بودیم لندن برای معالجه دیگر آن لحظات آخر عمرش بود دیگر صدایش در نمی­ آمد دیدم این لباهایش را دارد تکان می­دهد پدرم، گویا می­ خواهد یک حرفی به من بزند گوشم را نزدیک لب های پدرم کردم، این را من خودم از دوتا لب های فرزند علامه امینی شنیدم هیچ واسطه هم ندارم، گوشم را نزدیک لب های پدرم کردم دیدم گریه می کند می گوید پسرم ای کاش خداوند عالَم به اندازه اول خلقت تا آخر خلقت به من عمر می داد، گفتم بابا حتماً کتاب الغدیر نا تمام هست می خواهی تمام کنی و به اتمام برسانی، گفت نه پسرم از خدا می خواهم از اول خلقت تا آخر خلقت به من عمر بدهد بنشینم برای مظلومیت علی گریه کنم، این قضیه بود ایشان نقل کرد، یک قضیه دیگر می گفت بعد از اینکه پدرم از دنیا رفت بعد از چند مدتی خواب دیدم ایشان را، عرض کردم پدر در عالَم برزخ چه خبر؟ خلاصه این کارهای که برای حضرت امیر کردی و این تلاش ها و این زحمت ها و غیره نتیجه داد؟ برگشت گفت پسرم در عالَم برزخ بازار نماز و کتاب و همه چیز کساد هست تنها بازاری که رونق دارد در آنجا زیارت امام حسین و گریه بر امام حسین هست فقط بازار امام حسین داغ هست، حالا این تعبیر از من هست؛ اگر می خواهید که آنجا خلاصه مورد عنایت ویژه اهل بیت قرار بگیرید تا می توانید برای امام حسین عزاداری کنید در مصیبت امام حسین گریه کنید.

مرحوم آیت الله قاضی که از عرفای بزرگ بلکه استاد عرفا هست ایشان همیشه توصیه می کرد ماه محرم که می آید تلاش کنید جلسه روضه داشته باشید ولو دو نفره، سه نفره و اگر هم نشد هفتۀ یک جلسه روضه امام حسین داشته باشید این باعث گشایش کار هست و باعث رفع گرفتاری ها و رفع مشکلات هست، من از همه عزیزانی که عرایض بنده را می شنوند با این وضعی که الآن این بیماری نحص کرونا دامن گیر شده و دارد همینطور از ما قربانی می گیرد یکی از بهترین راهی که ما بتوانیم این بیماری را از کشورمان برای همیشه ریشه کن کنیم جلسات روضه برای امام حسین و توسل به سیدالشهداء هست، مرحوم آیت الله العظمی بهجت می فرمودند ثواب گریه بر سیدالشهداء از ثواب نماز شب بالاتر هست نماز شبی که خدای عالَم به پیغمبر می­گوید اگر می خواهی برسی به مقام محمود

«فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكَ عَسى‌ أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً»

مرحوم شیخ جعفر شوشتری صاحب «الخصائص الحسینیه» که یکی از توفیقاتی که خدای عالَم به این حقیر داد این کتاب را ما تحقیق کردیم و با تحقیق جدید مورد چاپ قرار گرفت و واقعاً خواندن این کتاب را من برای همه عزیزان توصیه می کنم و مرحوم شیخ جعفر شوشتری من معتقدم این کتاب را با چشم ولایی و معنوی برزخی نوشته، ایشان می فرماید کسی اگر نام امام حسین را شنید و حالش متغییر نشد و نگران باشد که ایمان او یک جا مشکل دارد، امام حسین محک ایمان هست با شنیدن نام امام حسین باید تمام اعضای بدن رگ و پوست و استخوان و قلب و روح و عقل همه متغییر بشود اگر نشد در ایمان تان شک کنید و تجدید نظر کنید.

باز از بزرگان مرحوم شیخ عبدالکریم حائری مؤسس حوزه علمیه قم و ایشان ملتزم بود که زیارت عاشورا را پشت بام با هوای گرم با صد لعن و سلام هر روز می خواندند، امام راحل هم (رضوان الله تعالی علیه) به تبع استادشان تا آخر عمرشان زیارت عاشورا ترک نشد، من به همه عزیزان توصیه می کنم این دهه محرم به هر قیمتی هست به هر زحتمی هست زیارت عاشورا را با صد لعن و سلام حتماً بخوانید و ببینید در زندگی تان چه گشایشی اتفاق می افتد چه در های رحمتی از نظر مادی و معنوی و روحی برای تان اتفاق می افتد، حتی اگر می توانید خیلی از عرفا و بزرگان توصیه می کنند که از اول محرم تا اربعین زیارت عاشورا را با صد لعن و صد سلام بخوانید اگر بتوانید بعد از زیارت عاشورا دعای علقمه را بخوانید و آن نفرین های تکان دهنده که قلب آدم را به لرزه در می آورد نیت کنید دشمنان اهل بیت و دشمنان حضرت ولی عصر (عج) را، مرحوم شیخ عبدالکریم حائری می فرمودند روضه خوانی و گریه برای سیدالشهداء عمل مستحبی هست ولی هزاران واجب در این عمل مستحبی نهفته هست.

مرحوم آقای دولابی که عرفای معاصر هست خود مقام معظم رهبری هم بارها خدمت ایشان می رسیدند و استفاده می کردند می فرمودند محبت و عزاداری برای امام حسین انسان را زود به مقصد می رساند بعد آن حدیث مشهور را می فرمودند که امام صادق (سلام الله علیه) فرمودند:

«کُلُنا سُفُن النّجاة»

همۀ ما کشتی نجات هستیم

«ولکن سفینة الحسین اسرع»

کشتی نجات امام حسین سیرع السیرتر هست زود انسان را به هدف می رساند و عزاداری برای امام حسین قلب انسان را باز می کند.

مرحوم علامه طباطبایی صاحب «المیزان» (رضوان الله تعالی علیه) می فرمود برای رسیدن به عرفان کامل و به معرفة الله به آن مرتبه والای که

 رسد آدمی به جایی به جز خدا نبیند

بنگر که تا چه حد هست مقام آدمیت

می گفت دوتا راه دارد؛ یکی در حرم سیدالشهداء امام حسین را زیارت کردن، دوم در مجالس عزاداری امام حسین حضور پیدا کردن و شرکت کردن، علامه طباطبایی از کسانی هست که قدرش ناشناخته ماند، علامه طباطبایی را مردم با «المیزانش» می شناسند ولی مقامات معنوی و عرفانی او به قدری بالا و والا بوده که حتی علامه مطهری آخر عمر که فهمید که ایشان دارای مقامات خیلی عالی و برجسته هست گفت آقا شما که دارای این همه مقامات بالا هستید چرا به ما چیزی نگفتید و ما بهرۀ از شما نبردیم؟ علامه طباطبایی گفته بود آقا مطهری تو چیزی سؤال نکردی من هم چیزی نگفتم.

در رابطه با حضرت سیدالشهداء بزرگان ما مراجع ما خیلی مقید بودند آیت العظمی بروجردی دیگر همه می شناسیم ایشان را و قبر مطهرشان در همین مسجد اعظم هست می گوید من چشم درد داشتم چشم درد خیلی شدید، در بروجرد این دسته عزاداری می رفتند و به پشیانی شان و لباس های شان گِل مالیده بودند من یک زره از این گِل ها برداشتم به چشمم زدم تا آخر عمر درد چشم نگرفتم.

مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی (قدس الله نفسه الزکیه) می فرمودند خیلی من دلم می خواهد اسم من هم جزو روضه خوان های امام حسین باشد.

در این زمینه خلاصه بزرگان ما مراجع ما حرف های زیادی دارند من به همین اندازه اکتفا می­کنیم إن شاءالله ما در جلسات بعد در این زمینه با بینندگان عزیز إن شاءالله سخن بیشتری خواهیم داشت.

علی لعنت الله علی القوم الظالمین وسَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ

که إن شاءالله عزیزان ما شما را به فیض کامل می­رسانند و ما هم استفاده می­کنیم

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.

قسمت دوم ویژه برنامه کشتی نجات:

 

مجری:

عطری که از حوالی پرچم، وزیده است

مارا به سمتِ مجلسِ آقا کشیده است

 

از صحن ابن حسینیه تا صحن کربلا

صد کوچه وا کنید، محرّم رسیده است

خیلی خوش آمدیدی به قسمت دوم ویژه برنامه کشتی نجات ازشبکه جهانی حضرت ولیعصر (عج)، خوشحالیم که در خدمتان هستیم و ممنونیم که بیننده برنامه خودتان کشتی نجات از شبکه جهانی حضرت ولیعصر(عج) هستید درخدمت کارشناس محترم برنامه دکتر سید محمد یزدانی هستیم؛ جناب آقای یزدانی سلام علیکم خیلی خوش آمدید استاد تسلیت عرض می­ کنیم فرارسیدن ماه محرم را خدمت تان.

استاد یزدانی:

سلام علیکم و رحمة الله

اعوذ بالله من الشیطان العین الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمد الله الذی اظهر الوجود و منه بدأ کل حمد و الیه یعود و الصلاة و السلام علی الشاهد و المشهود لکل المجود محمد المحمود و علی آله آل الله الودود خلفاء الله علی عالم الغیب و الشهود سیما الحجة ابن الحسن المهدی المنتظر الموعود.

من هم سلام و عرض ادب دارم خدمت حضرت عالی و خدمت همه بینندگان عزیز شبکه جهانی حضرت ولیعصر تسلیت عرض می­کنم  سال روز شهادت حضرت اباعبد الله الحسین (ع) سید الشهدا امیدوار هستم که به همه ما در این ایام توفیق عزاداری بدهد بتوانیم با حضرت زینب سلام الله علیها و سایرکسانی که در این ایام تازه وارد کربلا می­شوند بتوانیم همراه با آنها باشیم و بتوانیم مثل آنها و حداقل با آنها هم درد باشیم و بتوانیم همدردی بکنیم و عزاداری.

مجری:

زنده باشید متشکر هستم از شما ابتدای صحبت تان همدردی بود و اینکه بتوانیم توفیق این را داشته باشیم که عزداری کنیم. چقدر خوشحالم حداقل من و قطعاً شما بینندگان عزیز خداوند توفیق این را به ما داد که محرم دیگری را درک کنیم و حضرت سیدالشهدا اجازه داد که عزا داری کنیم ان شاء الله بتوانیم لباس مشکی عزای حضرت سید الشهدا و یاران با وفایشان را بپوشیم و محرم امسال هم مدال نوکری و عزاداری آقا سید الشهدا به گردن ما باشد.

جناب آقای یزدانی عزیز ما یک سری از سؤالات و شبهات را داشتیم که امروز می­توانیم بگوییم که دو قسمت از این سؤالات را من آوردم خدمت­تان که حالا برایتان می­خوانم که اگر لطف بفرمایید این سؤالات را برای ما توضیح بفرمایید ممنون می­شویم از شما، سؤال اول و قسمت اول این هست که امروزه ما همه ادعای این را داریم چه ما چه دوستان دیگری که هستند، ادعای این را داریم که شیعه امام حسین هستیم و اگر ما آن زمان در سرزمین کربلا بودمی قطعاً از یاران واقعی حضرت بودیم که این ادعا را داریم و آیا واقعاً اگر ما یا اهل سنت در سرزمین کربلا بودیم و طرف یزید بودیم چه عواقبی برای ما داشت؟

استاد یزدانی:

قبل از اینکه وارد سؤال شما بشوم که البته سؤال بسیار مهمی هم هست می­خواهم یک روایت از حضرت سید الشهداء (ع) در باره حضرت مهدی بخوانم، چون شبکه حضرت ولیعصر هست و ما هم بنایمان بر این است که اول هر برنامه یک روایت درباره حضرت مهدی بخوانیم و یا یادی بکنیم از مولایمان و آقای مان و صاحب نعمت مان حضرت صاحب الزمان (عج) روایتی که در کتاب شریف «کمال الدین» باب 31، صفحه 317، طبق این چاپ نقل شده از امام حسین (ع) هست که امام حسین (ع) می­فرماید

«منا اثنا عشر مهدیاً»

ما دوازده مهدی هستیم

کمال الدین، باب 31، ص 317

که اولین از این مهدی­ ها امیر المؤمنین علی بن ابی طالب هست و آخرین آنها نهمین شخص از فرزندان من هست،

«و هو الإمام القائم بالحق»

او امام قائم به حق هست

او هست که زمین را بعد از مرگش دوباره زنده خواهد کرد، و او هست که دین حق را بر همه ادیان پیروز خواهد کرد حتی اگر مشرکین ناراحت باشند نپذیرند. برای او غیبتی است که

«یرتدّ فیها أقوام»

خیلی ها گرفتار شک و تردید می­ شوند

اما گروه دیگری هم هستند که اینها ثابت قدم هستند در همان اعتقاد خودشان

«فیذون و یقال لهم متی هذا الوعد ان کنتم صادقین اما ان الصابر فی غیبه علی الأذی و التکذیب بمنزلة المجاهد بالسیف بین یدی رسول الله»

این جملات را ببینید ما باید افتخار کنیم به این اعتقادمان و به این باورمان می­ گوید مسلمان ها یا شاید شیعیان دو دسته می شوند در دوران غیبت یک عده دچار شک و تردید می شوند و یک عده صبر می کنند بر هرچه اذیت و آزار است، به هر حال در زمان غیبت اذیت و آزار کم نیست این همه شیعیان دارند اذیت می­ شوند، عده ای تکذیب می کنند و با این تکذیب کردنشان ما را ناراحت می کنند و اذیت می کنند، ببینید این شبکه های وهابی چقدر کنایه می زنند چقدر زخم زبان می زنند در بحث حضرت مهدی و این خیلی برای ما درد آور است  و ناراحت کننده و ان شاء الله امیدوار هستیم یک روزی بیاید که ما در رکاب حضرت باشیم و  تمام این زخم زبان ها را جبران کنیم؛ این همه ما را اذیت کردید این همه زخم زبان زدید ان شاء الله روزگاری می رسد ما همه اینها را جبران می کنیم.

«علی الأذی و التکذیب»

هر کس در دوران غیبت صبر کند بر غیبت ها و بر تکذیب هایی که هست به منزله کسی است که در رکاب پیغمبر و در جلوی پیغمبر جهاد کند.

 و شیعیان امروز همین ویژگی را دارند، آنهایی که ثابت قدم هستند و ما ان شاء الله ثابت قدم هستیم و خواهیم بود در تأیید حضرت صاحب الزمان ان شاء الله در ایام غیبتش و امیدوار هستیم که خداوند ما را جزو شیعان آن حضرت حساب بفرماید.

اما سؤالی که فرمودید و سؤال بسیار بجا و مهمی است  و قرار هست که در بخش دوم برنامه کشتی نجات کارشناسان بزرگواری که تشریف می­ آوردند حضرت استاد ابوالقاسمی، حضرت استاد روستایی و همچنین بنده حقیر، یک سؤال اساسی و مهم را بپرسیم، خودمان به این سؤال جواب بدهیم از بقیه هم درخواست کنیم به این سؤالات جواب بدهید، سؤال یک سؤال چالشی است و بسیار مهم، سؤال اولی که قرار است ما از اینها بپرسیم و خودمان هم به آن جواب بدهیم که اگر شما در کربلا بودید در کدام جبهه قرار می گرفتید؟ اگر در جبهه دشمن امام حسین قرار می گیرید و در جبهه یزید قرار می گیرید تکلیف معلوم است، جنگ با امام حسین جنگ با پیغمبر است، حالا مستنداتش را خواهم گفت، که ما شیعیان قطعاً در جبهه امام حسین هستیم نه در جبهه دشمنان امام حسین اما آنهایی که در جبهه دشمنان امام حسین قرار می گیرند چه؟ تکلیف شان کاملاً مشخص است، برای اهل سنت این مسئله خیلی سخت است پاسخ گفتنش، دچار یک سردرگمی خواهند شد چرا؟ چون اگر بگویند ما در جبهه امام حسین هستیم با مبانی شان در تضاد هست، مبنای اساسی اهل سنت این هست که خروج علیه حاکم حرام است، هر کس علیه حاکم خروج کند باید کشته شود حقش این هست که کشته شود و جایگاهش هم جهنم است، بنابر این اگر اینها در جبهه امام حسین باشند با مبنایشان مخالفت کردند، اگر در جبهه دشمنان امام حسین باشند باز هم مشکلات شان کم نمی­ شود یعنی نه در این جبهه می توانند باشند نه در آن جبهه، اگر بخواهند در جبهه امام حسین باشند باید دست از مذهب شان بکشند اگر در جبهه یزید باشند باید با پیغمبر بجنگند، یعنی راه سومی وجود ندارد.

اما اینکه، اگر ما در جبهه امام حسین (ع) نباشیم بلکه در جبهه یزید باشیم چه عواقبی برای ما دارد. من روایاتش را از منابع اهل سنت بخوانم، روایات شیعه که فراوان است، من یک روایت از زبان خلیفه اول بخوانم کتاب «الریاض النضر فی مناقب العشره» آقای احمد بن عبدالله طبری نوشته، جلد 3، چاپ دارالمعرفه بیروت،  صفحه 132، روایت از ابوبکر هست خیلی عجیب است این روایت و خیلی مهم هست برای ما، روایت 1417،  که ایشان می گوید

«رأیت رسول الله»

پیغمبر را دیدم در یک خیمه ای

و تکیه داده بود بر یک کمان عربی در خیمه این افراد هم حضور داشتند، چه کسانی بودند در خیمه در کنار پیغمبر؟

«علی و فاطمه و الحسن و الحسین»

پیغمبر در یک خیمه ای نشسته تکیه داده بر یک کمان عربی و در کنار امیر المؤمنین، حضرت زهرا، امام حسن، و امام حسین هست

«فقال معشر المسلمین»

ای مردم ای مسلمان ها

«أنا سلم لمن سالم اهل الخیمه حرب لمن حاربهم»

هر کس در این خیمه هست، هر کس با اینها در سازش است با اینها خوب است من با آنها خوبم و در سازش هستم، اما اگر کسی با اینها بجنگد با من جنگیده

من با آنها در حال جنگ خواهم بود، هر کس اینها را دوست دارد من هم آنها را دوست دارم، چه کسانی اینها را دوست دارند؟

«لا یحبهم إلِّا سعید الجد طیب المولد»

هیچ کس اینها را دوست ندارد مگر اینکه ولادتش پاک باشد

نطفه پاکی دارد

«و لا یبغضهم»

کسی بغض این افراد را در دل ندارد مگر اینکه نطفه اش یک خللی است

یک مشکلی در نطفه اش هست، روایت در منابع اهل سنت است راوی هم خلیفه اول هست، بنابر این اگر کسی در جبهه امام حسین نباشد در جبهه یزید باشد اعلام جنگ کرده با پیغمبر، این یک روایت  که راوی هم خلیفه دوم هست، و همینطور از یکی دیگر از اصحاب پیغمبر هم این روایت آمده «المعجم الأوسط» آقای طبرانی جلد3 ، چاپ انتشارات دارالحرمین قاهره، چاپ 1415، روایت 2854، می گوید من در خانه پیغمبر بودم که امیرالمؤمنین و فاطمه و حسن و حسین آمدند یک گوشه ای نشستند

«فخرج رسول الله الینا»

پیغمبر آمد پیش ما و گفت

المعجم الأوسط، طبرانی، دارالحرمین قاهره، چاپ 1415، ج 3، روایت 2854

«إنکم علی خیر و علیه کساء خیبری»

پیغمبر یک عبا را روی دوش شان انداختند

«فجلّلهم به»

همه این چهار نفر را زیر عبای خودش آورد پیغمبر

ببینید اینها خیلی مهم است، پیغمبر دارد می گوید فقط اینها عبا را می کشد که بگوید بقیه نیستند جزء این حکم فقط اینها هستند فرمود:

«أنا حرب لمن حاربکم، سلم لمن سالمکم»

من در جنگ هستم هر کسی با شما بجنگد و در صلح هستم هر کس با شما در صلح باشد،

در سازشم هر کس با شما در سازش باشد؛ روایت خیلی واضح است، با این روایت به این وضوح آیا کسی باز می تواند بگوید من در جبهه امام حسین نیستم در جبهه یزید هستم؟ هیچ کس نمی تواند بگوید جزعت نمی کند، چون جنگ با امام حسین جنگ با پیغمبر هست، جنگ با پیغمبر هم جنگ با خدا است، اذیت کردن امام حسین اذیت کردن پیغمبر است اذیت کردن پیغمبر هم اذیت کردن خدا است و حکمش مشخص است کفر است دیگر این خیلی واضح و روشن است، باز همین روایت در «صحیح ابن حبّان» از زید بن ارقم نقل شده «الإحسان فی تقریب صحیح ابن حبّان»، نویسنده آقای امیر علاء الدین علی بن بلبان فارسی، جلد 15، تحقیق آقای شعیب الأنعوط وهابی، از زید بن ارقم نقل شده، این سومین نفر از اصحاب پیغمبر است که این روایت را از پیغمبر نقل می کند که پیغمبر به فاطمه و به حسن و حسین، حالا اینجا امیرالمؤمنین نیست، خیلی فرقی نمی کند

«أنت حرب لمن حاربکم و سلم لمن سالمکم»

هر کس با شما در جنگ باشد من با او در جنگم، هر کس با شما در صلح و آرامش باشد من در صلح و آرامش هستم

الإحسان فی تقریب صحیح ابن حبّان، امیر علاء الدین علی بن بلبان فارسی، تحقیق شعیب الأرنعوط وهابی جلد 15،

بنابر این هر کسی در جبهه امام حسین نباشد، در جبهه یزید باشد در واقع تصور کنید در جبهه مشرکین است آمده در جنگ بدر با پیغمبر بجنگد، انگار در جبهه ابوسفیان است، انگار در جبهه معاویه است، آمده با پیغمبر بجنگد، کسی که با امام حسین بجنگ انگار با پیغمبر جنگیده این حکمش؛ بنابر ایند از هر شیعه ای شما سؤال کنید خواهند گفت، که «یا لیتنا کنا معکم» ای کاش ما با شما بودیم در کربلا، ای کاش روز عاشورا بودیم آنجا ما هم مثل زهیر بن قین، مثل حبیب بن مظاهر، مثل اینها کشته می شدیم تیکه تیکه می شدیم در راه سید الشهدا و قطعاً اگر بودیم در این جبهه بودیم آن طرف جبهه هر گز نخواهیم بود، اما بقیه چه؟ آیا سنی­ها هم می­ توانند بگویند ما در جبهه امام حسین هستیم در جبهه یزید نیستیم، این را می توانند بگویند نه نمی توانند بگویند، این را من خدمت شما خواهم گفت.

اما اینها چرا نمی توانند بگویند، چرا نمی توانند در جبهه امام حسین باشند؟ باید در جبهه یزید باشند دلیلش چیست؟ اینها یک مبنا دارند، همه اهل سنت در طول تاریخ این مبنا را داشتند و آن اینکه خروج علیه حاکم حرام است، هر کسی حاکم باشد در جامعه اسلامی، حق نداریم علیهش خروج بکنیم، هر کسی خروج بکند حکمش کشتن هست، قتل است باید کشته بشود، حالا من یکی دوتا روایت خدمتتان بخوانم از کتابهای اهل سنت در این باره مثلاً از «صحیح بخاری» اصح الکتب بعد کتاب الله اینها، «صحیح بخاری، چاپ اول، چاپ 1417، صفحه 1482، کتاب الفتن، باب دوم، حدیث 7053، 7054، از ابن عباس که فرموده

«من کره من امیر شیئاً فلیصبر»

هر کس از امیرش چیز بدی دید باید صبر کند

صحیح بخاری، چاپ اول، چاپ 1417، کتاب الفتن، ص 1482، باب دوم، حدیث 7053 و  7054،

وظیفه اش صبر است

«فإنه من خرج من السلطان شبراً مات میتة جاهلیة»

هر کس از پادشاه یک وجب دور بشود مرگش مرگ جاهلی است

یعنی همیشه باید ملتزم باشیم به دستورات حاکم و از او نباید دوری کنیم، روایت بعدی:

«من رأی من امیره شیئاً یکرهه فلیصبر علیه»

هر کس از امیرش یک چیزی دید باید صبر کند

«فإنه من فارق الجماعة شبراً فمات إلی مات میتة جاهلیه»

کسی حق ندارد از جماعت جدا بشود، همیشه باید با جماعت باشیم، اگر یک وجب کسی از جماعت جدا بشود و بمیرد مرگش مرگ جاهیلی است.

خب حالا سؤال داریم ما اینجا امام حسین (ع) از جماعت مسلمانهای آن روز خارج شد یا نشد؟ جماعت مسلمانها طرفدار یزید بودند در هر شهری می رفتند جماعت مسلمانها آن روز تحت حمایت یزید تحت فرمان یزید بودند، پیرو یزید بودند امام حسین علیه یزید خروج کرد آیا این حکم شامل امام حسین می شود یا نمی شود؟ چاره ای ندارید مجبورید بگویید

«فإنه من فارق الجماعة شبراً فمات إلی مات میتة جاهلیه»

بنابر این شما نمی توانید در جبهه امام حسین باشید باید در جبهه یزید باشید و الّا مرگتان مرگ جاهلی است مرگ جاهلی یعنی کافر، اینها نمی توانند بگویند ما در جبهه امام حسین هستیم، اگر در جبهه امام حسین نباشند جنگشان جنگ با پیغمبر است، اگر در جبهه امام حسین باشند باز مرگشان مرگ جاهلی است، چون از جماعت دور شدند، الآن این وسط ما چکار کنیم تکلیف شان را معلوم کنند مردم یا در جبهه امام حسین هستند یا در جبهه یزید در هر جبهه ای باشند مشکلشان حل نمی شود، حالا ما یک کلیپی را هم آماده کرده بودیم در این زمینه.

مجری:

بله کلیپی را آماده کردیم که إن شاءالله اتاق فرمان پخش می کنند و بعد در مورد آن صحبت می کنیم، بفرمایید.

کلیپ:

طه دلیمی عالِم سرشناس سلفی:

برادرانم! الآن می رسیم به سؤال سوم و آخرین سؤال؛ آیا حسین شهید شمرده می شود؟

اولاً برادرانم! موضوع شهادت پیش خداوند است اما من می گویم: آیا شرط ورود به بهشت این است که انسان با شهادت بمیرد؟ حتی کسانی که صحابه هستند، بسیاری از صحابه مردند و شهید نشدند، حسین جایگاهش محفوظ است، اعمالش محفوظ است و خداوند به او هیچ ظلمی نخواهد کرد اما ما می گوییم باید کارها را مطابق شرع و قوانین اسلام اجرا کرد. اسلام فقط بحث ذکر گرفتن و نماز و روزه و عبادات نیست، امکان دارد شخصی از بزرگترین عبادت کننده ها باشد اما مرتکب عمل مشخصی شود که حد کشتن بر او جاری شود یا مجازات شود و یا دستش قطع شود و مسائل دیگر، این احکام اجرا می شود، اینجا دولت وجود دارد، دولت لوازمی دارد، اینجا قانون حاکم است، اینجا قانون مجازات وجود دارد، ما می گوییم: این قوانین حتی بر پیامبر تطبیق می شود پس چطور بر حسین تطبیق نشود؟ اگر ما روایت رایج و مشهور را قبول کنیم که همه گمان دارند صحیح است که حسین انقلاب و بر یزید خروج کرده است، آیا خروج جایز است؟ می گوییم جایز نیست، احادیث را هم گفتیم، این مسأله بین همه جهانیان اتفاقی است کسی که بر حاکم خروج کند از نظر قانون مجرم حساب ومجازات می شود، هر دولتی برای این کار مجازات مخصوص تعیین کرده اما در دولت اسلام مجازات کسی که بر خلیفه و حاکم خروج کند چیست؟ در قدم اول احادیث می گویند که خروج جایز نیست اما روایات دیگری هم هست مثلاً در صحیح مسلم از أبو سعید خدری نقل شده که پیامبر فرمود:

«روی مسلم عن أبی سعید الغدری قال: قال رسول الله: إذا بویع لخلیفتین فاقتلوا الآخر منهما»

اگر با دو خلیفه بیعت شد، دومی را بکشید.

این حدیث در مسلم هست یا نه؟ کجاست؟ در صحیح مسلم است اگر اعتراض ضعیفی هم وجود دارد، بگوید تا به آن روایت عمل نشود اما می بینید که این قانون جهانی است هر کس بر حاکم خروج کند کشته می شود، قانون اسلام این است که دومین خلیفه کشته شود هر کس باشد و هر ویژگی داشته باشد، مهم نیست، دومین خلیفه کشته می شود؛ تا فتنه بخوابد، اگر بگوییم نه! کسی را می کشیم که فضیلت کمتری دارد چه کسی فضیلت را اندازه می گیرد؟ این قضیه ای است که در آن به یقین نمی رسید حکومت نابود می شود و شما هنوز یقین نکرده اید که چه کسی برتر است، با فضل و پیشینه و این که پسر چه کسی هستی، نمی توان به قدرت رسید، این چنین نیست برادرانم، قدرت قوانین خودش را دارد، قدرت به صورت صد در صد شرعی به یزید منتقل شد مخالفت دو نفر به این حکومت ضرر نمی زند بلکه به همان دو نفر ضربه می زند، واجب است که این دو نفر از امت پیروی کنند و امت اجماع کرده اند چون در میان آن ها بزرگان صحابه هستند که از حسین و عبدالله بن زبیر داناتر هستند، عبدالله بن عمر و ابن عباس و بقیه همگی بیعت کردند با یزید، حق بر ضد کسانی است بیعت نکرده اند بلکه بیشتر بر ضد کسی است که خروج کرده، قانون اسلام می گوید هر کس بر خلیفه خروج کند، کشته می شود، مگر اینکه که بگویید این حدیث ضعیف است و بر طبق آن عمل نمی شود در این صورت بر خلاف مقتضای عقل سخن گفته اند و اگر شما راه گریزی برای حسین پیدا کنید، ما با شما هستیم، اگر شما راه گریزی سراغ دارید، ما هم سراغ داریم، چیه آن راه گریز؟ ما می گوییم: خدا او را می بخشد، اگر روایت صحیح باشد، او اجتهاد کرده و خداوند او را می بخشد و گناهش را جزء حسناتش حساب می کند، این راه گریز است،اما آیا شما راه گریز شرعی دارید که این حدیث بر حسین تطبیق نمی شود؟ اگر این حدیث بر او تطبیق می شود؛ پس حسین هیچ راه گریزی ندارد یعنی راه گریز قانونی وجود ندارد که حکم قتل بر او جاری نشود، اگر راه گریزی ندارد؛ پس حسین کشته می شود، حد او این است که کشته شود، پس وقتی حد او کشتن است؛ چطور می تواند شهید باشد؟ این سؤالی است که من از شما دارم، سؤال در اینجا زیاد است؛ آیا امام حسین بر اساس قوانین اسلام خروج کرده؟ آیا قوانین اسلام بر حسین نیز تطبیق داده می شود؟ آیا این حدیث در مسلم وجود دارد؟ بله در مسلم وجود دارد، آیا ضعیف است؟ اگر ضعیف است بگویید به ما، اگر روایت صحیح است؛ آیا راه گریز برای حسین وجود دارد؟ از این سؤالات ما جواب بدهید، پیش ما راه گریز وجود دارد، از جهت مقام و از جهت دوستی صحابه و دوستی گذشتگان مان راه گریزی ما این است که خدا از او  راضی است و او را خواهد بخشید اما من بر اساس احکام شرعی سخن می گویم نه دست من است و نه دست شما، نه از روی احساسات و نه از این جهت که حسین نواده پیامبر است، لازم است که "نواده پیامبر بودن" را کنار بگذاریم، قضیه اینجا بر عکس است قانون بر او به طریق اولی تطبیق می شود؛ زیرا او نواده پیامبر بوده وگرنه این ها قضایای عاطفی است و فرهنگی است که مرسوم شده، ما قصد داریم که این فرهنگ را تصحیح کنیم، ما با شریعت اسلام هستیم، ما با صحابه هستیم ما با حسین رضی الله عنه هستیم ما طرفدار یزید هستیم که خدا او را رحمت کند، ما طرفدار همه بزرگان سلف هستیم، حسین از بزرگان است و یزید نیز از بزرگان است، هر کدام به سمت اعمال خودشان رفتند و اگر مشکلی با هم دارند آنجا در برابر خدا با هم حل کنند در پیشگاه خداوند برای خودمان و برای آنها رحمت و رضایت و مغفرت خواهانیم.

مجری:

جناب آقای استاد یزدانی! با توجه به این کلیپی که الآن پخش شد و حالا ادعاهای را در این کلیپ داشتند ما اینجا می توانیم این سؤال را داشته باشیم که حالا کسانی که در جبهه امام حسین باشند چه عواقب و حالا چه اتفاقاتی می شود گفت که شامل حال شان می شود و منتظرشان هست با توجه به این روایات و حالا کلیپی که انجام شده بود؟

استاد یزدانی:

ایشان طه دلیمی هستند یکی از سلفی های که قطعاً می شود بگوییم ناصبی هست یعنی شک و شبهۀ در ناصبی بودن این آقا وجود ندارد یک بار هم شبکه وهابی کلمه آمده بود و خیلی آنجا روز اول ادعایش می شد و داد و فریاد می کرد و از مسائل و ما از همین استودیو از همین جا زنگ زدیم و جرأت مناظره و گفتگو را نداشتند و اجازه ندادند اصلاً با ایشان تماس بگیریم و مناظره کنیم، از آن ناصبی های ترسو هست که جرأت ندارد با شیعه روبرو بشود، خلاصه حرف این ناصبی چه هست؟ اهل سنت شما توجه کنید! حرفی که ایشان می زند ببینید آیا همچین آدمی ناصبی هست یا نیست؛ چه می گوید؟ می گوید بیعت یزید بیعت شرعی بود، یزید امام بود، یزید امیرالمؤمنین شرعی بود، وقتی یزید امیرالمؤمنین شرعی هست آیا جایز است علیه او خروج کنیم؟ می گوید نه جایز نیست، ما اینهمه روایت در صحیح مسلم داریم، من روایتش را خدمت­تان خواهم خواند که خروج علیه حاکم حرام هست، اگر ما یک خلیفه داریم یک خلیفه دیگر هم بیاید باید ما خلیفه دومی را بکشیم و امام حسین خروج کرده علیه یزید و حقش کشتن بود، حدش این بود که کشته بشود و وقتی حد امام حسین شرعاً این هست که کشته بشود ما نمی توانیم به او بگوییم شهید، ببینید شهید بودن امام حسین(ع) را زیر سؤال می برد، اما بالاخره راه گریز چه است؟ هر کس علیه حاکمی خروج کند و کشته بشود جایش جهنم است، می گوید نه، امام حسین را إن شاءالله خدا می بخشد، در این حد، این قدر آدم وقیع، اینقدر آدم ناصبی باشد دشمن امام حسین باشد که این حرف ها را بزند، البته همانطور که خدمت تان گفتم حرفی که می زند طبق مبنایش هست یعنی ایشان یک صلفی هست که تقیه را گذاشته کنار، بقیه صلفی ها تقیه می کنند حرف های شان را راحت نمی زنند ولی ایشان راحت حرف هایش را می زند، چطوری؟ من الآن خدمت تان توضیح بدهم؛ من سؤال را یک بار دیگر خدمت تان تکرار کنم مستقیم از بینندگان عزیز این سؤال را می پرسم هم از شیعه هم از سنی؛ اگر شما در کربلاء بودید در کدام جبهه قرار می گرفتید؟ از منِ شیعه بپرسند از شما شیعه­ها بپرسند قطعاً می گوییم در جبهه امام حسین، شک و شبهۀ در این نداریم و اگر کسی در جبهه یزید قرار بگیرد جنگ کرده با پیغمبر، جنگش جنگ با پیغمبر هست، اما اگر در جبهه یزید باشد چه؟ در جبهه یزید باشد اهل سنت چاره ای جز این ندارند چرا؟ یعنی همین پیروان اینها طرفداران اینها، چرا چاره ای جز این ندارند؟ چون مبنای شان این هست که هر کس با خلیفه نزاع کند باید کشته بشود و امام حسین با خلیفۀشان نزاع کرده با امام شان نزاع کرده، حالا من روایتش را از صحیح مسلم خدمت تان بخوانم و ایشان (این آقای ناصبی) هم همین روایت را از صحیح مسلم خواند، ببینید روایتی که در اصح الکتب بعد کتاب الله اینها وجود دارد «صحیح مسلم» چاپ ریاض عربستان، چاپ وزارت اوقاف عربستان، چاپ دوم در محرم 1421 هم دقیقاً 21 سال پیش این کتاب چاپ شده، روایت در کتاب الإماره هست حدیث شماره 4788 که از أبو هریره نقل شده هر کس از اطاعتی خارج شود و از جماعت جدا شود و بمیرد

«مات ميتة جاهلية»

از پیغمبر نقل کرده

صحیح مسلم، چاپ ریاض عربستان، چاپ وزارت اوقاف عربستان، چاپ دوم محرم 1421، کتاب الإماره، ح 4788

«من خرج من أمتی علی أمتی یضرب برها و فاجرها، لا یتحاش من مؤمنها ولایفی الذی عَهِدَ عَهدَها فلیس منی»

هر کس از امت من یک مسلمانی بر مسلمان دیگر خروج کند بکشد بر و فاجر را بکشد این جزء مؤمنین به حساب نمی آید به عهد خودش وفا نکرده و از من نیست

ببینید این احکامی که اینجا می گوید.

روایت بعدی:

«من رأی من امیره شیئاً یکرهه، فلیصبر، فإنه من فارق الجماعة شِبراً فمات، فمیتة جاهلیه»

هر کس از امیرش یک چیزی دید چیز بدی دید باید صبر کند اگر صبر نکرد از جماعت جدا شد و مُرد مرگش مرگ جاهلی هست

و جالب است روایت بعدی باز همین هست، روایت خیلی مهم در صحیح مسلم هست که همین وهابی در بخشی از گفته هایش به همین روایت هم استدلال می کند، ببینید روایت چه هست در صحیح مسلم؛ در زمان جنگ حرَّ است، جنگ حَرَّ چه هست؟ جنگ مردم مدینه با یزید، بعد از شهادت امام حسین (ع) مردم مدینه ناراحت شدند عدۀ از صحابه به رهبری عبدالله پسر غسيل الملائكه که غسیل الملائکه در اُحد به شهادت رسید پسر ایشان قیام کرد علیه یزید، علیه یزید قیام کرد همۀ مردم مدینه و یزید نیرو فرستاد و لشکر فرستاد برای سر کوبی مردم مدینه، وقتی اینها آمدند مدینه که مردم قیام کرده بودند، عبدالله بن عمر پسر خلیفه دوم که با یزید بیعت کرده بود آمد به مردم هشدار داد مردم!

«من خلع یداً مِن طاعة لقى الله یوم القیامة لا حجة له»

هر کس دست از اطاعت از یزید بکشد روز قیامت در حالی خدا را ملاقات می کند که هیچ حجتی ندارد

«و مَن مات و لیس فى عنقه بیعة مات میتة جاهلیة»

هر کس بمیرد و بیعتی در گردنش نباشد مرگش مرگ جاهلی است

عبدالله بن عمر دارد در باره یزید می گوید مردم را بر حذر که مبادا بر یزید خروج کنید، امام حسین چه کار کرد؟ بر همین یزید خروج کرد، تکلیف امام حسین چه است برای ما بگویید اینجا؟ سؤالی که این وهابی پرسیده بود این سلفی پرسیده بود سؤالی هست که در ذهن همه هست؛ تکلیف امام حسین چه است این وسط؟ آیا امام حسین علیه یزید خروج کرد یا نکرد؟ آیا از نظرشما خلافت یزید مشروع بود یا نبود؟ از نظر شما که باید مشروع باشد چون او را چه کسی انتخاب کرده؟ معاویه، طبق مبنای شما است، طبق مبانی شما است نمی توانید بگویید مشروع نبود خلافت یزید و وقتی خلافت مشروع بود امام حسین علیه او قیام کرد و حکم امام حسین چه است این وسط به ما بگویید؟ عبدالله بن عمر مشخص کرده تکلیف شما را،

«من خلع یداً مِن طاعة لقى الله یوم القیامة لا حجة له و مَن مات و لیس فى عنقه بیعة مات میتة جاهلیة»

این یک روایت.

باز روایت بعدی خیلی مهم هست که پیغمبر می گوید بعد از من اتفاقاتی می افتد چه می­ شود و چه می شود

«فمَنْ أراد أنْ يُفَرِّقَ أَمْرَ هذِهِ الأُمَّةِ وهِيَ جميعٌ ، فاضرِبُوهُ بالسيْفِ ، كائِنًا مَنْ كانَ»

هر کس خواست بین این امت تفرقه بی اندازد در حالی که شما اتفاق دارید بزنید گردنش را

هر کس که می خواهد باشد، اینها همه روایات اهل سنت صحیح مسلم است.

باز روایت بعدی که می گوید من از پیغمبر شنیدم که می فرمود:

«مَن أتاكُمْ وأَمْرُكُمْ جَمِيعٌ علَى رَجُلٍ واحِدٍ، يُرِيدُ أنْ يَشُقَّ عَصاكُمْ، أوْ يُفَرِّقَ جَماعَتَكُمْ، فاقْتُلُوهُ»

همین وهابی هم همین روایت را می خواند:

اگر شما دیدید یک شخصی آمد و شما بر یک شخصی اجتماع کردید (از یک نفر دارید اطاعت می کنید) آن شخص هدفش چه است؟ می خواهد عصای مسلمین را دو شق کند یعنی بین شما اختلاف بی اندازد جماعت شما را متفرق کند او را باید بکشید.

امام حسین چه کار کرد؟ دقیقاً همین کار را کرد، امام حسین آمد علیه یزید قیام کرد و جماعت مسلمین را دو تا کرد یکی طرفداران امام حسین، یکی دشمنان امام حسین.

 و روایتی که این وهابی به آن استدلال کرد این آقای سلفی آقای طه دلیمی؛ «صحیح مسلم» از أبی سعید خدری هست که:

«قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «إِذَا بُویِعَ لِخَلِیفَتَیْنِ، فَاقْتُلُوا الْآخَرَ مِنْهُمَا»

اگر یک زمان با دو خلیفه بیعت شد آن خلیفۀ دومی را حتماً بکشید

با یزید که یک سال پیش بیعت کرده بودند، عدۀ آمدند با امام حسین بیعت کردند حکم امام حسین چه است اینجا؟ این وهابی هم گفت این روایت صحیح مسلم هم می گوید:

«فَاقْتُلُوا الْآخَرَ مِنْهُمَا»

باید امام حسین کشته می شد، به قول این وهابی به وقول این سلفی حد امام حسین کشتن بود و کسی که حدش کشتن هست طبق مبنای شما چطور می توانید او را شهید بگویید؟ چطور می توانید در جبهه امام حسین باشید علیه خلیفه شرعی تان بجنگید؟ نمی توانید این یک بمبست بسیار عجیبی هست.

باز روایت بعدی که همین وهابی هم به آن استدلال کرد حالا در بخش های دیگر؛ بعد از من امیرانی خواهند آمد که کارهای خوب انجام می دهند کارهای بد انجام می دهند

«فَمَنْ عَرَفَ بَرِئَ وَمَنْ اَنْکَرَ سَلِمَ وَلَکِنْ من رضی وَتَابَعَ»

از پیغمبر سؤال شد این امیرانی که می آیند بعضی هاکارهای خوب انجام می دهند بعضی ها کارهای بد انجام می دهند ما چیکار کنیم بجنگیم با آنها یا نجنگیم؟ گفت نه تا زمانی که نماز می خوانند با آنها نجنگید.

روایت بعدی، روایت بعدی، همینطور روایت فراوان هست، من سؤال را یک بار دیگر تکرار می کنم؛ برادران عزیز! اگر در کربلاء بودید در کدام جبهه قرار می گرفتید؟ اگر از شیعه بپرسید این سؤال را شیعه می گوید ما در جبهه امام حسین حتماً خواهیم بود نمی توانیم در جبهه یزید باشیم چرا؟ چون پیغمبر فرمود هر کسی با امام حسین بجنگد با من جنگیده، جنگ با امام حسین جنگ با پیغمبر است،اما اگر بخواهید در جبهه امام حسین باشید برادران عزیز اهل سنت باز مشکل تان حل نمی شود چرا؟ چرا حل نمی شود؟ چون اگر در جبهه امام حسین باشید با مبنای تان مخالفت کردید باید دست از مذهب تان بکشید، چطوری دست از مذهب تان بکشید؟ مبنای شما این هست که هر کس علیه حاکم شرعی خروج کند باید کشته شود و از دیدگاه شماطبق مبانی شما یزید خلیفه بر حق شما بوده خلیفه شرعی شما بوده آقایان سلفی! با شما هستم از نظرشما طبق مبنای شما یزید خلیفه شرعی شما بوده پس باید با او باشید در رکابش باشید با امام حسین بجنگید، الآن می مانید شما این وسط، با امام حسین باشید با مبنای تان مخالفت کردید دست از مذهب تان بکشید، علیه امام حسین باشید در واقع علیه پیغمبر بودید با پیغمبر جنگیدید، این بمبست را چطوری می خواهید حل کنید؟ از این بمبست چطوری می خواهید فرار کنید؟ راه فرار برای تان وجود ندارد، این یک روایت، حالا باز من سؤال را دوباره تکرار می کنم چون همه اش سؤال هست من یک سری روایت های دیگر هم بخوانم از منابع اهل سنت از منابع سلفی ها که ببینید اینها چه گفتند،خیلی مهم هست این روایت، فتاوای شان را بخوان، تا اینجا روایت خواندم، می خواهم یک فتوا از فتاوای سلفی ها را بخوانم؛ «شرح العقیدة التدمریه» اصل کتاب مال آقای إبن تیمیه است شرح را آقای محمد بن صالح العثیمین از مفتی های سابق عربستان سعودی نوشته، کتاب بسیار مهم، شخصیت شخصیت مشهور و معروف وهابی ها، آقای محمد بن صالح العثیمین متوفی 1421 هست یعنی حدود 21 سال پیش ایشان از دنیا رفته، چاپ اول، چاپ 1437 که در ریاض عربستان چاپ شده، ایشان چه می گوید؟ بحث ولی امر عاصی است، فرض را می گیریم یزید ولی امر عاصی است دیگر گنه کار است

«و إذا سأل سائلٌ: هل یجب طاعة ولی امر العاصی»

اگر کسی از شما سؤال کرد آیا واجب است اطاعت از ولی امر عاصی و گنه کار

جواب بله

«ولی الأمر العاصی یجب طاعـته ما لم یکن کافراً»

ولی امر عاصی و گنه کار واجب است اطاعت از او اگر کافر نباشد

اگر کفر صریح داشت

«و إن کفر کفراً صریحاً عندنا فیه من الله برهان لا نطیعه»

اگر ما یک دلیل قطعی داشیم که این کافر شده کافر صریح شده از او اطاعت نمی کنیم

«اما إذا کان یشرب الخمر»

اگر حاکم شراب خورد

اگر حاکم زنا کرد، اگر حاکم اهل لواط بود، اگر شخصی را کشت که حقش کشتن نبود، جان کسی را گرفت، باز در عین حال

«یجب طاعته»

واجب است اطاعت از او

 حتی اگر خودت را بزند، کتکت بزند ظلم کند به تو در عین حال باز

«فیجب علیه أن تطیعه»

واجب است از او اطاعت کنی

خب دقیقاً تطبیق می کند بر یزید دیگر، یزید هم اهل شراب بود، هم اهل قمار بود، هم اهل زنا بود، هم اهل لواط بود، خود علمای اهل سنت گفته با زن پدرش زنا می کرد، با دختران خودش زنا می کرد، اهل همه چیز بود، اهل همه جور فسق و فجوری بود، اما آیا اطاعت از یزید واجب است یا نیست، این فتوای عالم شما است سلفی ها این مفتی شما است آقای بن عثیمن می گوید واجب است اطاعت از او ، خب امام حسین چکار کرد؟ تکلیفتان را با امام حسین مشخص کنید، آیا امام حسین علیه این حاکم قیام کرد یا نکرد؟ خب واضح است قیام کرد خروج کرد، جنگید با یزید و یزیدیان، خب چرا اطاعت نکرد؟ آیا «مات میتة جاهلیه» طبق روایات شما؟ یا نه یزید خلافتش شرعی نبود، اگر بگویید یزید خلافتش شرعی نبود، خب این را چه کسی کاشت؟ معاویه، معاویه سر کار گذاشت، پس برمی گردیم به معاویه، معاویه را چه کسی؟ همینطور دیگر کل مذهبتان، کل اساس مذهبتان از بین می رود.

مجری:

بله؛ جناب آقای یزدانی ما در خدمت شما هستیم باز اگر خودتان لطف بفرمایید سؤالتان را باز بپرسید، که اصلاً این سؤآل شما جای کلی بحث و صحبت دارد که فکر نمی کنم در این 7-8 دقیقه ای که از زمان برنامه مانده بتوانیم کامل این را به قطعیت برسانیم، باز هم شما ادامه را بفرمایید ممنون می شوم از شما.

استاد یزدانی:

حالا من یک سری روایت هم بخوانم از منابع اهل سنت، در باب اینکه خروج علیه حاکم حرام است، روایاتشان خیلی عجیب هست و نمی توانند از این روایات جواب بدهند، «صحیح مسلم»، چاپ دار الحدیث قاهره است، چاپ 1412، کتاب الأمارة، حدیث 1447،که از حذیفة بن یمان است، که پیغمبر بزرگوار اسلام می فرماید

«یکون بعدی ائمة لا یهتدون بهدای و لا یستنون بسنتی»

بعد از من ائمه ای خواهند آمد، پیشوایانی خواهند آمد که اینها اهل هدایت  نیستند

صحیح مسلم، دار الحدیث قاهره، چاپ 1412، کتاب الإمارة، حدیث 1447

یعنی به طریق من هدایت نمی کنند، به سنت من عمل نمی کنند پیرون سنت من نیستند

«و سیقوم فیهم رجال قلوبهم قلوب الشیاطین فی جثمان إنس»

در میان این خلفایی که بعد از من می آیند کسانی هستند که قلبشان قلب شیطان است اگر چند چهره شان چهره انسان است

خب طبیق می کند بر یزید دیگر؛ حداقل بر یزید که دیگر تطبیق می کند، شیطانی تر از یزید که نداشتیم دیگر، این همه جنایت یزید کرده، این همه فثق و فجور، حذیفه می گوید

«قال قلت کیف اصنع یا رسول الله إن ادرکت ذلک»

از  پیغمبر سؤال می کند اگر من این دوران را درک کردم، تکلفم چیست چکار باید بکنم؟

دقت کنید این فرمانی است که پیغمبر به همه شما داده، به همه آن کسانی که صحیح مسلم را قبول دارند

«تسمع و تطیع للأمیر»

باید از امیرتان اطاعت کنید

باید حرف شنو باشید

«و إن ضرب ظهرک»

اگرچه کتکت بزند

اگرچه مالت را بگیرد باز هم

«فسمع و أطع»

باز هم حرف شنو باش باز هم اطاعت کن

خب امام حسین چکار کرد؟ خلاف وصیت پیغمبر اطاعت کرد، کسی که خلاف وصیت پیغمبر عمل بکند حکمش چیست؟

«و من لم یحکم بما انزل الله فاولئک هم الکافرون»

خب حرفی که پیغمبر می زند قطعاً حرف خدا است، حکمی که پیغمبر کرده اینجا گفته از هر امیری باید اطاعت کرد، ولو شیطان باشد، ولو آن حاکم قلبش قلب شیطان باشد باز باید اطاعت کنی حکم، حکم خدا است، امام حسین چرا به این حکم عمل نکرده؟ چیست تکلیف امام حسین؟ آیا شهید هست یا نیست؟ اگر قرار باشد علیه حاکم، حرف پیغمبر را گوش نکند «و من لم یحکم بما انزل الله فاولئک هم الکافرون» شما چکار می خواهید بکنید این وسط، تکلیفتان را با امام حسین معلوم کنید، سؤال من همین است، باز هم این سؤالات را من تکرار می کنم و شبهای بعد اساتید دیگر هم از همین دست سؤآلات را آماده کردند خواهند پرسید، سؤالات چالشی که جوابش واقعاً سخت است، برای شیعه جوابش خیلی ساده است، اگر از من شیعه بپرسند خب تکلیف معلوم است، سؤال چه هست؟ سؤال این است، اگر در کربلا بودید در کدام جبهه قرار می گرفتید؟ جوابش را شیعه می داند شیعه قطعاً در جبهه امام حسین هست شک و شبهۀ نیست، کسی که در جبهه یزید باشد طبق روایت صحیح شیعه و سنی در واقع با پیغمبر جنگیده، جنگ با امام حسین جنگ با پیغمبر هست، اما اگر در جبهه یزید باشیم چه؟ اگر  در جبهه یزید نباشیم چه؟ اگر در جبهه یزید نباشیم در جبهه امام حسین باشیم چه؟ حالا اگر کسی در جبهه امام حسین باشد از اهل سنت حکمش چه است؟ باز اینها نمی توانند در بروند چرا؟ چون اگر در جبهه امام حسین باشند با مبانی شان مخالفت کردند، مبنای شان چه است؟ مبنای اهل سنت این هست که هر کس علیه حاکم وقت خروج کند

«مات ميتة جاهلية»

مرگش مرگ جاهلی است

کافر می میرد، اگر در جبهه امام حسین باشید حکم تان چه است؟ علیه یزید قیام کردید، حکم امام حسین چه است این وسط؟ همۀتان گفتید روایات متواتر دارید هر کس علیه حاکم خروج کند مرگش مرگ جاهلی است امام حسین هم علیه حاکم تان خروج کرده حکم امام حسین چه است؟ این را برای ما بگویید،  تکلیف شما چه است وسط؟ برنامۀتان چه است؟ راه گریزتان چه است؟ می خواهید چه کار کنید؟ در لشکر امام حسین باشید باید دست از مذهب تان بکشید، اگر در جبهه یزید باشید با پیغمبر جنگیدید، این وسط تکلیف تان چه است؟ خودتان فکر کنید من اصلاً از همه برادران عزیز شیعه و سنی می خواهم فکر بکنند روی این سؤال، شب، روز، فردا، پس فردا، همیشه فکر کنید روی این سؤال فکر کنید که اگر در جبهه امام حسین نباشید در جبهه یزید باشید با امام حسین بجنگید جنگ تان با امام حسین جنگ با خدا است جنگ با پیغمبر هست شک و شبهۀ در این نداشته باشید کسی که در جبهه امام حسین نباشد در جبهه یزید باشد جنگ او جنگ با خدا است جنگ با پیغمبر هست، اما اگر در جبهه امام حسین هم باشید باز مشکل پا برچاست چرا؟ چون باید آنجا دست از مذهب تان بکشید دست از مبنای تان بکشید مبنای تان این هست که هر کس علیه حاکم خروج کند مرگش مرگ جاهلی هست و عبدالله بن عمر با استناد به همین روایت از یزید دفاع می کرد و می گفت هر کس علیه یزید قیام کند مرگش مرگ جاهلی است، تکلیف امام حسین چه است این وسط؟ سؤال را دارم تکرار می کنم برای همین است که قشنگ این سؤال جا بیفتد.

مجری:

شما تلنگر را کامل دارید می زنید.

استاد یزدانی:

دیگر از تلنگر گذشته.

مجری:

دقیقاً، شما تلنگر واقعی را دارید می زنید اینجا، متشکریم از شما جناب آقای یزدانی خیلی لطف کردید این بحث را شما باز کردید و حالا با روایت ها با استفاده از روایت ها، با استفاده از حالا می شود گفت منابعی که خود ایشان در دسترس دارند و حالا ادعا می کنند در مورد این مسائل و مباحث.

استاد یزدانی:

هر چه هم مستند خواندم از منابع خود اهل سنت بود صحیح ترین کتاب های شان یعنی صحیح مسلم و صحیح بخاری بود خواندم من، نمی توانند دست از صحیح بخاری و مسلم بکشند چرا؟ چون می گویند هر کس یک روایت از صحیح بخاری را انکار کند کافر می شود، این فتوای شان در باره صحیح بخاری و مسلم هست، باز در همین صحیح بخاری و مسلم آمده هر کس علیه حاکم خروج کند مرگش مرگ جاهلی است و کافر است و باید کشته بشود، از آن طرف امام حسیت علیه حاکم خروج کرده، تکلیف چه است؟ اینجا چیکار باید کرد؟

مجری:

شما الآن دقیقاً چالش را به جای بردید که حتی اگر بخواهند فکر هم بکنند که آیا این صحبت ها درست هست یا نه از روی کتاب های خودشان که دیگر الآن روی کتاب های خودشان هم باید یک مقداری فکر بکنند که آیا این کتاب از کجا آمده.

استاد یزدانی:

من راه نجات اینها را بلد هستم می دانم چه هست راه نجات شان؛ این روایت ها هیچ کدام روایت پیغمبر نیست اینها همه اش جعلیات بنی امیه هست برای اینکه مشروعیت بدهند به خلافت غیر شرعی خودشان این روایت را جعل کردند اینها حرف های پیغمبر نیست اگر حرف پیغمبر بود امام حسین از اینها با خبر بود امام حسین علیه حرف پیغمبر کاری نمی کند خلاف دستور پیغمبر عمل نمی کند، اینها همه اش دروغ است اینها را بگذارید کنار، دست از این روایات بکشید، یزید نمی تواند خلافتش شرعی باشد، بر گردید سمت اهل بیت، بر گردید دست از اینها بکشید بیایید در جبهه امام حسین، بیایید در جبهه امام حسین که هر کسی در جبهه امام حسین باشد انگار در جبهه پیغمبر هست در جبهه خدا هست و علیه شیطان می جنگد علیه کفر می جنگد، امام حسین علیه کفر می جنگید و من هم به همۀتان توصیه می کنم راه در رو را هم نشان دادم، اگر با مذهب خودتان می خواهید بروید این یک بمبست است، ولی اگر حرف شنو باشید برگردید راه، راه امام حسین کاملاً مشخص است صراط مستقیم کاملاً واضح است.

مجری:

خیلی متشکرم از شما استاد یزدانی خیلی لطف کردید، زمان برنامه به پایان رسیده من از شما تشکر می کنم و از شما خدا حافظی می کنم، شما بینندگان عزیز هر کجای کره خاکی هستید شب های محرم ما را از دعای خیرتان فراموش نکنید التماس دعا خدا نگهدارتان.

 

 

 

 

 

 

 

 

  
  • رضایی

    29 بهمن 1401 - ساعت 21:07

    طاها دلیمی یک ناصبی ولد زنا بیشتر نیست.به حق سیدالشهدا ان شاء الله بایزید محشور شوند همشون

    0 2

ویژه برنامه کشتی نجات>

شبکه ولی عصر کشتی نجات آیت الله حسینی قزوینی حجت الاسلام یزدانی ولیعصر