حدیث افتراق امت و فرقه ناجیه2 حبل المتین

قسمت صد و سوم برنامه حبل المتین با کارشناسی آیت الله سید محمد حسینی قزوینی


 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

برنامه حبل المتین - 13 08 1400 (قسمت صد و سوم)

عنوان برنامه: حدیث افتراق امت و فرقه ناجیه

 کلیدواژه: امامت؛ شیعه؛ اهل‌سنت؛ افتراق امت؛ فرقه ناجیه؛ محمد ابن عبدالوهاب؛ ابن تیمیه؛ اولیاء!

استاد: حضرت آیت الله حسینی قزوینی

مجری: حجت الاسلام والمسلمین مرعشی

مجری:

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدلِلَّهِ رَبِّ العالَمين‏ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ

عرض سلام، ادب و احترام دارم خدمت همه شما بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف).

الحمدلله باز در شب جمعه‌ای دیگر در سید اللیالی این افتخار نصیب مان شد تا به محضر تک تک شما بینندگان عزیز و ارجمند برنامه «حبل المتین» را تقدیم بکنیم.

 برنامه‌ای که این افتخار را داریم در محضر حضرت استاد آیت الله دکتر «حسینی قزوینی» باشیم ان شاءالله امشب هم بتوانیم نهایت بهره و استفاده را از محضرشان ببریم.

 همان‌طور که مطلع هستید در ابتدای برنامه «حبل المتین» چه شب های دوشنبه و چه شب های جمعه الحمدلله این توفیق را داریم در ابتدای برنامه ها از حضرت زهرا یادی داشته باشیم، این امر را از فرمایشات حضرت استاد می‌شنویم و توسط بیانات ایشان الحمدالله به فیض می‌رسیم.

 این نعمت را قدر بدانیم امشب هم از ایشان درخواست کنیم تا ان شاءالله محفل ما را منور به نور حضرت زهرا «سلام الله علیها» بکند، حضرت استاد محضرتان سلام عرض می‌کنم در خدمت تان هستیم!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته

السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِه،‏ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مِيثَاقَ اللَّهِ الَّذِي أَخَذَهُ وَ وَكَّدَهُ- ِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللَّهِ وَ دَلِيلَ إِرَادَتِه‏، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِي ضَمِنَه‏، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا صَاحِبَ الْمَرْأَى وَ الْمَسْمَع‏ فَمَا شَيْ‏ءٌ مِنَّا إِلَّا وَ أَنْتُمْ لَهُ السَّبَبُ وَ إِلَيْهِ السَّبِيل.

خدمت بینندگان عزیز و گرامی که در هرکجای این گیتی پهناور بیننده برنامه هستند خالصانه‌ترین سلامم را تقدیم می‌کنم موفقیت روز افزون برای همه گرامیان از خدای منان خواهانم!

برای اینکه برنامه‌مان، زندگی‌مان، حیات‌مان، روح و قلب‌مان، دین، دنیا و آخرتمان همه را بیمه صدیقه طاهره (سلام الله علیها) کرده باشیم در محضر مولایمان بقیة الله الاعظم (ارواحنا لتراب مقدم الفداء) یادی از آن بانوی دو سرا داشته باشیم.

 زبان حال امیرالمومنین «سلام الله علیه» است که می‌فرماید:

کتاب عشق و فداکاری است فاطمه من

ولی چه سود که شیرازه این کتاب ندارد

ز ناله کردن هر روز و گریه کردن هر شب

خبر شدم که غم و درد او حساب ندارد

به طوری که صدیقه طاهره شب و روز کارش گریه کردن بود حتی روزها، دست حسن و حسین را می‌گرفت در «قبرستان بقیع» در گوشه‌ای در فراق پدر بزرگوارش و به خاطر حق غصب شده همسرش و مصیبت‌هایی که بر او وارد شده فرمود:

       صُبَّتْ عَلَيَّ مَصَائِبُ لَوْ أَنَّهَا ** صُبَّتْ عَلَى الْأَيَّامِ صِرْنَ لَيَالِيَا

مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)؛ نویسنده: ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن على، محقق / مصحح: ندارد ناشر: علامه، ج‏1، ص242

مصیبت‌هایی بر من فاطمه زهرا وارد شد که اگر این مصیبت‌ها بر روز روشن وارد می‌شد به شب ظلمانی مبدل می‌شد!

 بعد امیرالمومنین اتاقکی به نام «بیت الاحزان» در «قبرستان بقیع» درست کرد، روزها با امام حسن و امام حسین، آن‌جا می‌رفت ناله و گریه می‌کرد!

ز ناله کردن هر روز و گریه کردن هر شب

خبر شدم که غم و درد او حساب ندارد

اگر ز غربت من کس سؤال کرد بگویید

در این دیار سلام علی جواب ندارد

بمیرم بر مظلومیت حضرت السلام علیک یا اول مظلوم!

لب حسین دگر بهر خنده باز نگردد

شکفته کی شود آن گل که آفتاب ندارد

صلی الله علیک یا سیدتي و مولاتي یا فاطمة الزهراء أغیثنا

مجری:

 احسنتم، طیب الله انفاسکم، خیلی ممنون و متشکر الحمدلله باز هم از محضرتان استفاده کردیم و این توفیق نصیب مان شد در این شب زیارتی سیدالشهدا حضرت اباعبدالله الحسین (سلام الله علیه) در مصراع پایانی نامی برده شده. ان شاءالله که اهل بیت شفیع ما در روز جزا باشند و بتوانیم با مجوز آن‌ها اذن ورود به بهشت را به دست بیاوریم!

سراغ متن اصلی برنامه برویم و جریانی که این چند جلسه تقریبا چهارده جلسه گذشته از آن مطالبی که حضرت استاد آغاز کردند و در این مدرسه‌ای که الان تشریف آوردید و نشستید، یک مدرسه‌ای تشکیل شد چهارده جلسه درس‌ها و آموزه‌هایی از امامت و ولایت را آموختیم و امشب هم جلسه پانزدهم است ان شاءالله بتوانیم از محضر حضرت استاد نهایت بهره و استفاده را ببریم!

قبل از این‌که بخواهیم سوال‌ها را مطرح کنیم به رسم جلسات هر شب ابتدا بپردازیم به این مطلب ممکن است عزیزانی به تازگی همراه شبکه و برنامه «حبل المتین» شده باشند، برای این‌که این‌ دوستان از قافله جا نمانند، حضرت استاد لطف بفرمایید یک مختصری از جلسه گذشته بیان بفرمایید تا هم عزیزانی که سابقاً همراه ما بودند برای‌شان مرور بشود و هم عزیزانی که جدیدا برنامه را می‌بینند مطلع شوند.

 بعد ان شاءالله این جلسه را هم بتوانیم به خوبی و با آن استدلال‌ها و مستدات به پایان برسانیم!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعين وَهُوَ خَيرُ نَاصِرٍ وَ مُعِينْ الْحَمْدُلِلَّه ‏وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِيَّةَ اللَّه‏ وَ الّلعنُ الدّائمُ‏ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ يَوم لِقَاءَ اللّه، وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ، حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ، نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ

قبل از شروع به پاسخ شما لازم می‌دانم، کاری که سپاهیان انقلاب اسلامی انجام دادند و پوزه «آمریکا» را به خاک مالیدند و دزدان دریایی را آنچنان رسوا کردند که صدای رسوایی آن به گوش کروبیان هم رسید و ثابت کردند که زمان بزن در رو گذشت.

مهم‌تر از همه پیامی به برخی از حکومت‌های حاشیه خلیج فارس بود که از ترس موهوم و توهم «ایران» به دامن «آمریکا» و اذناب او «صهیونیست» و... پناه می‌برند، شما نمی‌توانید حتی زنگ دَرْ «آمریکا» را بزنید؛ ولی این غیور و مردان این چنین «آمریکا» را رسوا و مفتضح کردند!

من به نوبه خودم از ضرب شست این عزیزان تشکر می‌کنم و خدا را قسم می‌دهم با آبروی صدیقه طاهره عزیزانمان را از سربازان مخلص حضرت ولی عصر قرار بدهد و در ظهور آن بزرگوار و اقامه عدل و تشکیل حکومت جهانی این عزیزانمان در رکاب حضرت ولی عصر پوزه دشمنان حضرت را به خاک بمالند و آنان را مضمحل و نابود کنند و زمینه حکومت جهانی حضرت بقیه الله فراهم نمایند.

در رابطه با بحثی که در جلسه گذشته داشتیم، یکی بحث «حدیث افتراق امت» بود، رسول اکرم فرمودند امت من به ۷۳ فرقه تقسیم می‌شوند، ۷۲ فرقه اهل آتش هستند و یک فرقه اهل نجات هستند.

این روایت را از منابع عزیزان اهل سنت و از منابع شیعه خواندیم، و مطالب علمای بزرگ اهل سنت را گفتیم، آنچه در این زمینه به ذهن‌مان رسید ارائه دادیم، و ثابت کردیم آنچه که در منابع شیعه و سنی است ملاک نجات اهل بیت عصمت و طهارت است چه شیعه، و چه سنی باشد.

 در این حدیث فرمود یک فرقه اهل نجات هستند در «حدیث سفینه» فرمود: «مَنْ رَكِبَهَا نَجَا»؛ هر کس از اهل بیت تبعیت کند اهل نجات است.

«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) مَثَلُ أَهْلِ بَيْتِي فِيكُمْ كَمَثَلِ سَفِينَةِ نُوحٍ مَنْ رَكِبَهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا زُجَّ فِي النَّارِ.»

عيون أخبار الرضا (عليه السلام)؛ نویسنده: ابن بابويه، محمد بن على، مصحح: لا جوردی، مهدی، ناشر: نشر جهان، ج2، ص27

«مثل أهل بيتي فيكم مثل سفينة نوح من ركبها نجا ومن تخلف عنها هلك»

فضائل الصحابة؛ اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبد الله الشيباني الوفاة: 241، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بيروت - 1403 - 1983، الطبعة: الأولى، تحقيق: د. وصي الله محمد عباس، ج2، ص785

«أبو ذر سمعت رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول مثل أهل بيتي مثل سفينة نوح من ركبها نجا ومن تخلف عنها غرق هذا حديث صحيح على شرط مسلم ولم يخرجاه»

المستدرك على الصحيحين؛ اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري الوفاة: 405 هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1411هـ - 1990م، الطبعة: الأولى، تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا، ج2، ص373

البته این نکته را هم عرض کنم این بحث‌ها بحث علمی ا‌ست و این تقابل‌ها، تقابل‌های تفسیق و تکفیر نیست. همان گونه که فقهای مذاهب اهل سنت با یکدیگر اختلاف دارند و این اختلاف‌ها موجب تفسیق و تفکیر نیست صرفا بحث‌های علمی است.

 این بحثی است که عموماً برای روشن شدن اذهان و افکار جوان‌های شیعه داریم عرض می‌کنیم تا این‌ها در برابر وسوسه‌های شبکه‌های شیطانی وهابیت آمادگی داشته باشند و فریب نخورند.

همچنین پاسخ اساسی برای شبکه های وهابی است که هر روز مثل قارچ از زمین می‌رویند، مطالبی را علیه شیعه، علیه نظام جمهوری اسلامی و علیه مکتب اهل بیت مطرح می‌کنند و زمینه اختلاف شیعه و سنی را فراهم می‌کنند. در حقیقت اصل دعوا و نزاع‌مان با آن‌ها است.

گرچه ما به خاطر مسائل اعتقادی حتی وهابیت را هم تکفیر نمی‌کنیم، شما ببینید فقهای معاصر ما در این دویست، سیصد سال اخیری که وهابیت بروز و ظهور کرده و فتوا به قتل شیعه داده، فتوا به کفر شیعه داده فتوا به جواز اسارت زنان و فرزندان شیعه داده هیچ کدام از فقهای ما در رابطه با فتاوای ضد قرآنی و ضد انسانی به تقابل نپرداختند.

 حتی بعضی از فقها مثل آیت‌الله ‌العظمی «وحید خراسانی» رسماً بیانیه فرمود اگر آن‌ها شما را تکفیر می‌کنند شما هرگز دست به تکفیر نزنید و اگر چنانچه در رابطه با «داعش» و یا دیگر وهابیون، عزیزان ما چه در «عراق» چه در «سوریه» و چه در جاهای دیگر به تقابل می‌پردازند و به جنگ این‌ها می‌روند این جنگ‌ها جنگ‌های دفاعی است جنگ‌های ابتدایی نیست.

 آنها برای کشتن شیعه آمدند، شیعه برای دفاع از جان خودش با آن‌ها می‌جنگد و می‌کشد و اگر چنانچه بتواند بدون آنکه بکشد با اسارت این دعوا و جنگ پایان پذیرد هرگز بچه شیعه دست به قتل نمی‌زند.

 خیلی از وهابی‌ها و سلفی‌هایی که خود را جهادی می‌دانند وقتی روش مکتب اهل بیت را ملاحظه می‌کنند که این‌ها در مقابل دشمنان چه برخوردی دارند و می‌گویند دین واقعی همین دینی است که بچه شیعه‌ها دارند، بدون دلیل و بدون سبب اقدام به تکفیر و قتل مسلمان نمی‌کنند.

نه تنها سنی و و هابی‌ را تکفیر نمی‌کنند بلکه می‌بینید در «سوریه» و در «عراق» اگر عده شیعه هستند، عده زیادی هم سنی هستند جوان‌های شیعه به کمک آن‌ها رفته‌اند. در فلسطین شاید شیعه انگشت شمار باشد برای نجات آن‌ها بچه شیعه‌ها رفته‌اند؛ پس جنگ ما، جنگ مذهبی نیست!

ما اگر با وهابیت مبارزه می‌کنیم به خاطر این است که این‌ها فریب دشمنان را خورده‌اند و برای وهابی‌ها فرقی نمی‌کند شیعه باشد یا سنی باشد، ملاک‌شان این است که می‌گویند یا با ما باشید یا دشمن ما هستید، یا باید وهابی بشوید یا همه شما را کافر می‌دانیم!

آمار دقیقی که من دارم در انفجارهای در «پاکستان» صورت گرفته هشتاد و هشت هزار انسان کشته شده است، هشتاد هزار نفر از اهل سنت بوده و هشت هزار از شیعه بوده است، برای وهابیت شیعه و سنی فرق نمی‌کند.

این بحث‌ها، کاملا بحث‌های علمی ا‌ست در جلسه گذشته حرف «ابن تیمیه» را نقل کردیم اشکال کرده بود «حدیث افتراق امت» در صحیحین نیست، ما گفتیم ملاک بودن روایت در صحیحین نیست حدیث «عشره مبشره» هم صحیحین نیست، خیلی دیگر از عقاید اهل سنت در صحیحین نیستند.

 ابواب فقهی اهل سنت از طهارت تا دیات، شاید بیش از هفتاد، هشتاد درصدش در غیر صحیحین است، اگر ملاک صحیحین باشد، باید آقایان باب فقاهت و تاریخ و... همه را ببندند.

از آن طرف هم یک بام دو هوای این‌ها را مطرح کردیم «دهلوی» قضیه صدیقه طاهره و برخوردش با شیخین را می‌گوید صحیح نیست ضعیف است با اینکه در صحیحین است.

«قسطلانی و ابن حجر مکی» قضیه بیعت امیرالمومنین بعد از شش ماه را می‌گوید این باطل است صحیح نیست و حال آنکه در صحیحین است. «ابن جوزی» حدیث ثقلین را می‌گوید ضعیف است با اینکه در «صحیح مسلم» به صراحت آمده است.

در هر صورت...

این‌ بحث‌هایی بود که در جلسه گذشته مطرح کردیم. این مقدمه را عرض کردم که بحث‌هایی ما بحث های علمی است و جنگ طایفه‌ای نیست و از بحث‌های علمی استقبال می‌کنیم، عزیزانی که زنگ می‌زنند اگر از اهل سنت باشند همیشه حق تقدم را به آن‌ها می‌دهیم و رسماً هم از علما، طلاب و دانشجویان‌شان دعوت می‌کنیم، تشریف بیاورند اگر حرفی دارند مطرح کنند، تا بینندگان و جوان‌ها حرف آن‌ها را بشنوند و حرف ما را هم بشنوند.

 طبق فرمایش قرآن کریم:

(فَبَشِّرْ عِبَادِ، الَّذِينَ يسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ)

پس بندگان مرا بشارت ده! همان کساني که سخنان را مي‌شنوند و از نيکوترين آنها پيروي مي‌کنند؛ آنان کساني هستند که خدا هدايتشان کرده، و آنها خردمندانند.

سوره زمر (39): آیات 17 و 18

و بهترین سخن را بگیرند.

مجری:

طب الله انفاسکم، از همین سخنان ابتدایی خیلی استفاده کردیم باز حضرت استاد اشاره فرمودند به جریانی که اخیراً در آبان ماه رخ داده بود و به تازگی هم دیروز رسانه‌ای شد، جریان فضاحتی که برای آمریکایی‌ها پیش آمد.

بخواهیم ربطش بدهیم به همین که حضرتعالی هم فرمودید زمانی که آقا امام صادق و دیگر معصومین میخواهند مرابطون را معرفی کنند می‌فرمایند: «عُلَمَاءُ شِيعَتِنَا مُرَابِطُونَ»

«قَالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الصَّادِقُ (علیه السلام) عُلَمَاءُ شِيعَتِنَا مُرَابِطُونَ بِالثَّغْرِ الَّذِي يَلِي إِبْلِيسُ وَ عَفَارِيتُهُ يَمْنَعُونَهُمْ عَنِ الْخُرُوجِ عَلَى ضُعَفَاءِ شِيعَتِنَا وَ عَنْ أَنْ يَتَسَلَّطَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ وَ شِيعَتُهُ النَّوَاصِبُ أَلَا فَمَنِ انْتَصَبَ لِذَلِكَ مِنْ شِيعَتِنَا كَانَ أَفْضَلَ مِمَّنْ جَاهَدَ الرُّومَ وَ التُّرْكَ وَ الْخَزَرَ أَلْفَ أَلْفِ مَرَّةٍ لِأَنَّهُ يَدْفَعُ عَنْ أَدْيَانِ مُحِبِّينَا وَ ذَلِكَ يَدْفَعُ عَنْ أَبْدَانِهِمْ»

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج2، 5

به این بیان که آن علم و آن سلاح اصلی که است همین علم و درک و فهمی است که قرار است به انسان‌هایی که در رنج، سختی و ضعف اعتقادی به سر می‌برند مرتبط بشود. ان شاءالله که بتوانیم مرز بانان خوبی برای جامعه خودمان و دیگر امت‌ها باشیم.

حضرت استاد حضرتعالی خیلی زیبا نسبت به این جریان صحیحین و این صحبتی که شده بود این حدیث در کتب صحیحین نیامده است اگر نیامده باشد مثلاً این‌ها می‌خواستند تضعیف کنند پرداختید.

 اما آیا علمای اهل سنت بخصوصه به «حدیث افتراق» سنت نسبت و تذکری داده‌اند که این مطلب را تضعیف کنند، یا چیزی پیدا نمی‌شود؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

 در رابطه با این موضوع ان شاءالله سر فرصت مسئله را بیشتر باز می‌کنیم که بعضی از بزرگان اهل سنت اگر چنانچه ببینند یک روایت با مبانی فکری آن‌ها تطبیق نمی‌کند و یا نمی‌توانند توجیه کنند تنها راه‌شان این است که بگویند روایت ضعیف است؛ چون روایت ضعیفه گفتنش راحت است هزینه‌ای هم ندارد.

کسی در جامعه آن‌ها نمی‌آید از این‌ها سوال کند، چرا گفتید روایت ضعیف است؟ مثلاً ملاحظه بفرمایید «ابن حزم اندلسی» که از نخبه‌های اهل سنت است و «ابن تیمیه» چقدر ایشان را تعریف توصیف می‌کند.

آقای «ابن حزم اندلسی» در کتاب «الفصل في الملل والأهواء»، جلد سوم صفحه ۲۹۲ به این روایت می‌رسد ایشان این روایت را قبلاً مطرح کرده است:

«...إلا ما ذكرنا من اختلافهم في تكفير من ترك صلاة متعمدا حتى خرج وقتها أو ترك أداء الزكاة أو ترك الحج أو ترك صيام رمضان أو شرب الخمر واحتج من كفر بالخلاف في الاعتقادات بأشياء نوردها إن شاء الله عز وجل قال أبو محمد ذكروا حديثا عن رسول الله صلى الله عليه وسلم أن القدرية والمرجئية مجوس بهذه الأمة وحديثا آخر تفترق هذه الأمة على بضع وسبعين فرقة كلها في النار حاشى واحدة فهي في الجنة قال أبو محمد هذان حديثان لا يصحان أصلا من طريق الإسناد وما كان هكذا فليس حجة عند من يقول بخبر الواحد فكيف من لا يقول به واحتجوا بالخبر الثابت عن رسول الله صلى الله عليه وسلم من قال لأخيه يا كافر فقد باء بالكفر أحدهما»

در رابطه با ترک صلات و روایت بعدی «تفترق هذه الأمة على بضع وسبعين فرقة كلها في النار»

«هذان حديثان لا يصحان أصلا من طريق الإسناد»

الفصل في الملل والأهواء والنحل؛ اسم المؤلف: علي بن أحمد بن سعيد بن حزم الطاهري أبو محمد الوفاة: 548، دار النشر: مكتبة الخانجي – القاهرة، ج3، ص138

این دو تا حدیث که یک موردش افتراق امت است از نظر سند این روایت صحیح نیست. و جالب ست آقای «فخر رازی» با آن تسلطی که ایشان به منابع روایی و حدیثی دارد در تفسیرش جلد ۲۲ صفحه 190 توجیهاتی می‌کند و ظاهراً از توجیهاتی که نسبت به «حدیث افتراق امت» دارد خودش قانع نمی‌شود، می‌گوید:

«وطعن بعضهم في صحة هذا الخبر»

التفسير الكبير أو مفاتيح الغيب؛ اسم المؤلف: فخر الدين محمد بن عمر التميمي الرازي الشافعي الوفاة: 604، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1421هـ - 2000م، الطبعة: الأولى، ج22، ص190

بعضی‌ها در صحت این خبر طعنه زدند گفتند این روایت صحیح نیست. امثال ایشان افراد دیگری هم هستند. ما در ابتدای امر آوردیم بر این‌که بزرگان اهل سنت در قرن سوم و چهارم این‌ها روایت را تصحیح کردند.

 «سنن ترمذی» که مؤلفش متوفای ۲۷۹ است، «ابن حزم - متوفای ۴۵۶» است ایشان در کتاب‌شان صفحه ۳۸۱ حدیث ۲۶۴۰ می‌گوید «حدیث حسن صحیح» روایت به اعتباری حسن و به اعتباری صحیح است.

«حاکم نیشابوری» در کتاب «مستدرک» در جلد اول صفحه ۱۲۸ می‌گوید این حدیث صحیح است و شرایط «صحیح مسلم» را دارد. «ابن تیمیه» آن جلسه هم عرض کردیم در کتاب «مجموع فتاوی»، جلد سوم به صراحت می‌گوید:

«الحديث صحيح مشهور في السنن والمساند كسنن أبي داود والترمذي والنسائي وغيرهم»

كتب ورسائل وفتاوى شيخ الإسلام ابن تيمية؛ اسم المؤلف: أحمد عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس الوفاة: 728، دار النشر: مكتبة ابن تيمية، الطبعة: الثانية، تحقيق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمي النجدي، ج3، ص345

دیگر دنبال چه می‌گردیم؟ آقای «البانی» در کتاب «صحیح سنن ترمذی» جلد سوم صفحه ۵۳ در مورد روایت می‌گوید:

«حسن صحیح»

«ابن ماجه» گفته و «ترمذی» هم گفته «حدیث حسن صحیح» یعنی در بخش روایات صحیح «سنن ابن ماجه» آورده است.

همچنین در اینجا به صراحت در حدیث 3991 «ابن ماجه» می‌آورد می‌گوید:

«حدیث حسن صحیح»

 آقای «شعیب الارنؤوط» از شخصیت‌های برجسته اهل سنت معاصر و وهابی سرشناس در حاشیه «مسند امام احمد بن حنبل» جلد ۱۹ صفحه ۲۴۱ می‌گوید:

«حدیث صحیح بشواهده»

 بعضی‌ها هم دارند می‌گویند روایت متواتر است جناب «اباعبدالله محمد ابن جعفر کتانی» در کتاب که مخصوص احادیث متواتر است، در صفحه 45 می‌گوید روایت متواتر است. و در صفحه 47 می‌گوید «سیوطی» هم گفته روایت متواتر است.

وقتی این همه بزرگان‌شان می‌گویند روایت صحیح است آیا جا دارد که «ابن حزم» یا «فخر رازی» یا «ابن تیمیه» با اینکه خودش روایت را تصحیح کرده بگوید این روایت ضعیف است؟ با این‌ها چه کار کنیم؟

یعنی چشم‌شان را روی حقایق می‌بندند و مطلبی را پرت می‌کنند، خیلی از مطالعه کنندگان کتاب‌ هایشان یا اصلا سواد و اطلاعات ندارند، یا اگر سواد دارند اهل مطالعه نیستند نمی‌روند سابقه روایت را بررسی کنند.

امروز الحمدلله با پیشرفت علم و فضای مجازی و نرم‌افزارهای علوم اسلامی خیلی مشت این‌ها را باز و مفتضح‌شان کرده است. امروز هر جوان به راحتی می‌تواند با نرم ‌افزارهای علوم اسلامی، یک یا دو تا کلمه از حدیث را بدهد و ببیند بر اینکه بزرگان درباره این حدیث چه اظهاری کرده‌اند.

 یعنی با کمتر از یک ربع، بیست دقیقه به دست می‌آورد آیا این روایت صحیح است یا ضعیف است؟

مجری:

حضرتعالی اشاره فرمودید، نسبت به «ابن تیمیه» هم که در یک جا تصحیح کرده و در جای دیگر یک لحظه به خودش آمده متوجه شده که این صحبت چه لوازمی دارد بعد آمده آن صحبت‌ها را تضعیف کرده است.

نسبت به این مطلب این‌ها معمولاً دو تا خدا دارند یک دانه «محمد ابن عبدالوهاب» هم به عنوان سرکرده وهابیت، هم به عنوان کسی که اصلا نسبت‌شان به همین فرد است بخواهیم ببینیم ایشان هم نظر یا صحبتی کردند؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بله، ایشان هم از قافله معمولاً در این‌طور قضایا عقب نمی‌ماند و تلاش می‌کند به یک نوعی اظهار نظری کرده باشد. ایشان یک کتاب به نام «رسالة فی الرد علی الرافضه» رساله‌ای است که در رد رافضه یعنی رد بر شیعه نوشته است.

ایشان در صفحه ۳۱ کتاب می‌گوید پیغمبر اکرم فرموده فرقه ناجیه همان سیاهی لشکر هستند.

«وقد قال صلى الله عليه وسلم: ' الفرقة الناجية هي السواد الأعظم وما أنا عليه وأصحابي»

آنچه که من و اصحاب من هستم اگر کسی به روش من و اصحاب من باشد اهل نجات است. بعد می‌گوید فرقه‌ها و معتقدات‌شان را ببینید هر کدام با رسول اکرم و اصحاب او که فرقه ناجیه هستند مطابقت کنند این‌ها فرقه ناجیه هستند.

 بعد خودش را اهل سنت می‌داند، با اینکه این‌ها اصلاً فرق چهارگانه اهل سنت را باطل می‌دانند، تقلید را باطل می‌دانند. می‌گوید اهل سنت تابعین آثار پیغمبر و آثار اصحاب او اگر کسی با چشم حق بین نگاه کند شایسته‌ترین افراد برای فرقه ناجیه همین اهل سنت هستند!

 بعد ایشان می‌گوید اهل سنت محققین و محدثین دارند، اولیاء و صالحین دارند.

«وقد نزع الولاية عن الرافضة فما سمع فيهم ولي قط»

رسالة في الرد على الرافضة؛ اسم المؤلف: محمد بن عبد الوهاب الوفاة: 1206 هـ، دار النشر: مطابع الرياض - الرياض، الطبعة: الأولى، تحقيق: تحقيق الدكتور / ناصر بن سعد الرشيد، ج1، ص31

می‌گوید ولایت الهی از شیعه‌ها بریده و کنده شده، اصلاً این‌ها داخل ولایت الله نیستند، یعنی داخل در فرقه ناجیه و تحت حمایت الهی و اهل نجات نیستند، چرا؟ برای این‌که می‌بینیم در میان شیعه‌ها اصلاً هیچ ولی که بیان بگویند فلانی ولی از اولیاء، صالح است همچنین چیزی وجود ندارد. هرچه اولیاء و صالحین است برای اهل سنت است.

 این حرفی است من نمی‌دانم، بینندگان عزیز بهتر قضاوت می‌کنند که این آقا چه کار دارد می‌کند.

در رابطه با این‌که آیا روش اصحاب ملاک است یا نه؟ قبلا صحبت کردیم «حدیث حوض» به این حرف آقایان خط بطلان می‌کشد ان که برای اهل نجات ملاک است اهل بیت است، اهل بیت هم اهل بیت پیغمبر و هم صحابی پیغمبر هستند.

 اینکه می‌گوید شیعه اولیاء ندارد نظر «ذهبی» را ملاحظه بفرمایید «ذهبی» گل سرسبد شما وهابی‌ها است. ایشان در کتاب «سیر اعلام النبلاء» جلد ۱۳، صفحه 120 امامان و اولیاء شیعه را نام می‌برد:

«فمولانا الامام علي من الخلفاء الراشدين المشهود لهم بالجنة رضي الله عنه نحبه اشد الحب... وابناه الحسن والحسين فسبطا رسول الله صلى الله عليه وسلم وسيدا شباب اهل الجنة لو استخلفا لكانا اهلا لذلك وزين العابدين كبير القدر من سادة العلماء العاملين يصلح للامامة وله نظراء وغيره أكثر فتوى منه واكثر رواية وكذلك ابنه أبو جعفر الباقر سيد امام فقيه يصلح للخلافة وكذا ولده جعفر الصادق كبير الشان من ائمة العلم كان اولى بالامر من أبي جعفر المنصور وكان ولده موسى كبير القدر جيد العلم اولى بالخلافة من هارون وله نظراء في الشرف والفضل وابنه علي بن موسى الرضا كبير الشان له علم وبيان ووقع في النفوس صيره المامون ولي عهده لجلالته فتوفي سنة ثلاث ومئتين وابنه محمد الجواد من سادة قومه لم يبلغ رتبة ابائه في العلم والفقه وكذلك ولده الملقب بالهادي شريف جليل وكذلك ابنه الحسن بن علي العسكري رحمهم الله تعالى»

سير أعلام النبلاء؛ اسم المؤلف: محمد بن أحمد بن عثمان بن قايماز الذهبي أبو عبد الله الوفاة: 748، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بيروت - 1413، الطبعة: التاسعة، تحقيق: شعيب الأرناؤوط , محمد نعيم العرقسوسي، ج13، ص120

امام حسن و امام حسین شایسته خلافت بودند، «وزين العابدين كبير القدر من سادة العلماء العاملين يصلح للامامة» امام باقر (سلام الله علیه) «سيد امام فقيه يصلح للخلافة للخلافه» امام صادق (سلام الله علیه) «كبير الشان من ائمة العلم كان اولى بالامر من أبي جعفر المنصور» بهترین کسی بود که ولی امر بوده است.

 همینطور فرزندش امام کاظم، امام رضا، امام جواد، امام هادی امام عسکری (سلام الله علیهم اجمعین) این‌ها را «ذهبی» آورده است ایشان بزرگان شیعه و ائمه شیعه را از اولیا خدا و از بزرگان شیعه می‌شمارد!

آن وقت شما (ابن عبدالوهاب) می‌گویی:

«فما سمع فيهم ولي قط»

رسالة في الرد على الرافضة؛ اسم المؤلف: محمد بن عبد الوهاب الوفاة: 1206 هـ، دار النشر: مطابع الرياض - الرياض، الطبعة: الأولى، تحقيق: تحقيق الدكتور / ناصر بن سعد الرشيد، ج1، ص31

اصلا از در میان شیعه هیچ ولی وجود ندارد!

همچنین عبارت «تحفه مختصر اثنی عشریه - آقای محمود آلوسی» است می‌گوید:

«وهذا أبو حنیفة - رضی الله تعالی عنه - وهو هو بین أهل السنة، کان یفتخر ویقول بأفصح لسان: لولا السنتان لهلک النعمان، یرید السنتین اللتین صحب فیهما لأخذ العلم الإمام جعفر الصادق - رضی الله تعالی عنه»

مختصر التحفة الاثنی عشریة؛ ألّف أصله باللغة الفارسیة: علامة الهند شاه عبد العزیز غلام حکیم الدهلوی، نقله من الفارسیة إلی العربیة: (سنة 1227 هـ) الشیخ الحافظ غلام محمد بن محیی الدین بن عمر الأسلمی، اختصره وهذبه: (سنة 1301 هـ) علامة العراق محمود شکری الألوسی، حققه وعلق حواشیه: محب الدین الخطیب، الناشر: المطبعة السلفیة، القاهرة، عام النشر: 1373 هـ، ج 1، ص 8

جایگاه «ابوحنیفه» بین اهل سنت مشخص است که چقدر مهم است. «کان یفتخر ویقول بأفصح لسان: لولا السنتان لهلک النعمان» افتخار می‌کرد و با فصیح‌ترین قول می‌گفت اگر آن دو سال نبود من هلاک شده بودم! و مراد از دو سال مصاحبت ایشان با امام صادق و شاگردی امام صادق کردن است.

آن وقت می‌گویید شیعه ولی ندارد! بزرگان شما همه دست پرورده بزرگان شیعه هستند. «ابن تیمیه» در کتاب «منهاج السنه»، جلد چهارم، صفحه 126 می‌گوید:

«فإن جعفر بن محمد لم یجیء بعد مثله، وقد أخذ العلم عنه هؤلاء الأئمة کما لک وابن عیینة وشعبة والثوری وابن جریج ویحیی بن سعید وأمثالهم من العلماء المشاعیر الأعیان»

منهاج السنة النبویة؛ اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحلیم بن تیمیة الحرانی، دار النشر: مؤسسة قرطبة - 1406، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. محمد رشاد سالم، ج 4، ص 126

تاریخ بعد از امام صادق مثل او را نتوانسته تحویل جامعه بدهد، مادر مثل او را نزائیده است «وقد أخذ العلم عنه هؤلاء الأئمة»، امامان و پیشوایان ما مثل «ابن عیینه، شعبه، سفیان ثوری، ابن جریج و یحیی بن سعید» و امثال این‌ها همه علم را از امام صادق گرفتند. آن وقت ایشان (عبدالوهاب) می‌گوید در میان شیعه ولی نداریم!!

دوستان عزیز ملاحظه بفرمایید! نزدیک ششصد هزار از اهل سنت صوفی و صاحبان طریقت هستند، این‌ها خودشان را به مرحله ولی می‌رسانند و خودشان را از اولیاء خدا می‌دانند.

 شما یکی از طُرق اهل طریقت اهل سنت را نشان بدهید که سلسله طریقی شان به ائمه نرسیده باشد یک موردش را نشان بدهید.

یکی از صوفی‌های اهل سنت «کمیلیه» هستند به «کمیل ابن زیاد» و از «کمیل ابن زیاد» طریقت شان به امیرالمومنین (سلام الله علیه) می‌رسد.

«ابراهیم ابن ادهم» یکی از سرکردگان و بزرگان اهل طریقت است، ایشان طریقت خودش را از امام سجاد و امام باقر (سلام الله علیهما) گرفته است.

«بایزید بسطامی» از بزرگان‌شان است این همه پیرو دارد، طریقت خودش را از امام ششم امام جعفر صادق گرفته است.

«شقیق بلخی، بشر حافی» این‌ها در طریقت و این‌که به اولیاء الله برسند هرچه دارند از امام هفتم گرفته‌اند. تنها فرقه‌ای که می‌گویند از طریق ابوبکر طریقیت‌مان را گرفتیم «نقش بندیه» است، و در «ایران» هم زیاد هستند، ولی همین «نقش‌بندیه» اجازه شان به «بایزید بسطامی» می‌رسد «بایزید بسطامی» به امام صادق، از امام صادق به «قاسم ابن محمد ابن ابی بکر» از او به «سلمان فارسی» از «سلمان فارسی» به ابوبکر از از ابوبکر به پیغمبر می‌رسد!

آقای «محمد بن عبدالوهاب»! آخر شما حرفی بزنید که مرغ پخته خنده‌اش نگیرد، چرا داری این چنین می‌گویی؟ آیا واقعاً برای یک عالم شایسته است این‌طور حرف بی اساس مطرح کند؟

مجری:

خیلی ممنون، این نقل‌های بی اساس «محمد ابن عبدالوهاب» کم هم نیست. یک وقت ادعای نصب بودن برای خلفای می‌کند از این صحبت‌ها زیاد دارد یک وقت شاید خودش در همین طریقت قرار گرفته و یک کسی دارد به ایشان وحی می‌کند ما چه می‌دانیم!

حضرت استاد، حضرتعالی اشاره فرمودید نسبت به این‌که شبکه‌های وهابی رویش قارچ گونه دارند، یک شبهه‌ای را که این‌ها سعی کردند مطرح کنند، شاید شاهد این برنامه‌ها هم بودند و آموختند چطور باید بهره برداری کنند. این‌ها با استفاده از کتب شیعه مخصوصا نسبت به فرقه ناجیه اثبات کنند که شیعیان فرقه ناجیه نیستند، بلکه طبق کتب شیعه اهل سنت هستند که فرقه ناجیه اند!

عزیزان بیننده این سوال را شنیدید روی آن تأمل بفرمایید ان شاء الله بعد از یک فاصله و میان برنامه کوتاه با حضور حضرت استاد در خدمت تان هستیم!

(میان برنامه)

مجری:

عرض سلام مجدد خدمت شما بینندگان عزیز و ارجمندی که به تازگی همراه برنامه «حبل المتین» شدید همان‌طور که مطلع بودید و برنامه را پیگیری می‌کردید ملاحظه فرمودید صحبت مان این جلسه در ادامه صحبت‌های پیشین، در ادامه «درس‌هایی از امامت و ولایت و آموزه‌های امامت و ولایت» به این رسید که «حدیث افتراق امت» اگر تضعیف شده اولاً چه کسانی تضعیف کردند؟

 بعد به این مطلب رسیدیم اصلاً این تضعیف‌ها در مقابل این همه تصحیح‌هایی که سراسر کتب اهل سنت را فرا گرفته و بلکه همان افرادی که بعضا تضعیف کردند قبلا تصحیح کرده بودند، هیچ محلی از اعراب پیدا نمی‌کند.

 اما سوالی که سعی داشتیم مطرح کنیم، ان شاءالله الان مطرح می‌کنیم و جواب را از حضرت استاد خواهیم گرفت این است یکی از شبکه‌های وهابی مطرح کرده در کتب شیعه چیزی که داریم می‌بینیم این است که فرقه ناجیه به عنوان شیعه معرفی نشده بلکه این اهل سنت هستند که کتب شیعه آن‌ها را به عنوان فرقه ناجیه معرفی کرده است آیا چنین چیزی است یانه؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

به نکته خوبی اشاره کردید. در طول تاریخ «سید مرتضی، شیخ مفید، شیخ حامد حسین، علامه امینی» آمدند حقانیت شیعه را بدون هیچ توهین و جسارت از کتب اهل سنت استفاده کردند.

اخیراً بعضی از علما و شبکه‌های‌شان دنبال این هستند که از کتب شیعه حقانیت خودشان را اثبات کنند. خیلی جالب است مثلاً «ناصرالدین قفاری» در کتاب «أصول مذهب الشيعة الإمامية الإثني عشرية» عمدتاً دنبال این است که از منابع شیعه استفاده کند بر اینکه مذهب شیعه، مذهب درستی نیست مذهب اهل سنت درست است.

الحمدلله، ما پاسخش را در سه جلد دادیم، امیدواریم ان شاءالله یک کلمه اش مرضی مولا و سرورمان بقیه الله الاعظم باشد برایمان کفایت می‌کند.

این‌ها در «شبکة منهاج السنة» که بر مبنای آن تنظیم کرده اند «شبهات رافضیة والرد علیها» شبهات رافضی‌ها و جواب آن. اولاً می‌گوید این‌که مسلمان‌ها بعد از پیغمبر دچار تفرقه شدند، این اصلا از بیخ دروغ است، دچار تفرقه نشدند، اختلاف کردند! من نمی‌دانم تفرقه با اختلاف تفاوتش چه است؟

مجری:

آن هم اختلافی که منجر به قتل و درگیری شد!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

 بله، درگیری، جنگ و اختلافات این‌طوری بین‌شان شد! ایشان حدود بیست هفت، بیست هشت، شبهه از شیعه را مطرح می‌کند و جواب می‌دهد بیستمین شبهه ای که ایشان جواب می‌دهد می‌گوید:

«عدم إكماله لحديث الفرقة الناجية»

شیعه‌ها وقتی حدیث فرقه ناجیه را می‌آورند، آخر حدیث را نمی‌آورند، پیغمبر فرمود:

«من كان علی ما أنا عليه وأصحابي»

 فرقه ناجیه آن است که به روش من و اصحاب من عمل کند!

«وقد نقله المجلسي في بحار الأنوار جـ 28 ص ( 30 ) والطباطبائي في تفسيره جـ 3 ص ( 380 )»

 این مطلب را «علامه مجلسی» در کتاب «بحار الانوار» جلد ۲۸ صفحه ۳۰ آورده و «علامه طباطبایی» در کتاب «تفسیر المیزان» جلد ۳ صفحه ۳۸۰ آورده پیغمبر فرموده فرقه ناجیه آن است که به روش من و اصحاب من عمل کند.

 من این مطلب را نگاه کردم، ندیدم کسی جواب داده باشد، خیلی‌ها اهمیت نمی‌دهند.

 بعد می‌گوید:

«وقد روي من طرق الرافضة أن الفرقة الناجية هم أتباع أهل البيت , ونحن أهل السنة نتبع أهل البيت والصحابة أيضاً , أما هم فيزعمون أنهم أتباع طرف واحد فقط , فإن صحّ حديث أتباع أهل البيت فهو يشمل أهل السنة , وإن صحّ حديث الصحابة فهو يشمل أهل السنة كذلك , ولكنه لن يشمل الرافضة بكل تأكيد , فثبت نجاة أهل السنة على كل حال»

(الرد من الشريعه على 100 شبهه من شبهات الشيعه)

ما اهل سنت هم از اهل بیت و هم از صحابه تبعیت می‌کنیم! در جلسه هفته قبل عرض کردم چطور از اهل بیت تبعیت می‌کنند که در کتاب «صحیح بخاری» بیست نه روایت از حضرت امیر است، از حضرت زهرا یک روایت است، از حضرت «خدیجه ام المومنین» در کل احادیث شان یک یا دو روایت بیشتر ندارند! این‌که تبعیت چه است نمی‌دانیم!

 الان «بحارالانوار» را بررسی می‌کنیم ببینیم واقعاً «علامه مجلسی» گفته فرقه ناجیه آن است که به راه پیغمبر و اصحاب پیغمبر عمل کند یا نه؟ دوستان یک لحظه با من باشید تا صداقت‌شان روشن بشود که این‌ها در روز روشن چطور دروغ می‌گویند.

 ملاحظه بفرمایید این کتاب «بحارالانوار - علامه مجلسی»، جلد ۲۸ و همان صفحه که ایشان گفت.

«وَ مِنْ صَحِيحِ التِّرْمِذِيِّ عَنِ ابْنِ عَمْرِو بْنِ الْعَاصِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم)‏ لَيَأْتِيَنَّ عَلَى أُمَّتِي مَا أَتَى عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ حَذْوَ النَّعْلِ بِالنَّعْلِ حَتَّى إِنْ كَانَ مِنْهُمْ مَنْ أَتَى أُمَّهُ عَلَانِيَةً لَيَكُونَنَّ فِي أُمَّتِي مَنْ يَصْنَعُ ذَلِكَ وَ إِنَّ بَنِي إِسْرَائِيلَ تَفَرَّقَتْ عَلَى ثِنْتَيْنِ وَ سَبْعِينَ مِلَّةً وَ سَتَفْتَرِقُ أُمَّتِي عَلَى ثَلَاثٍ وَ سَبْعِينَ مِلَّةً كُلُّهَا فِي النَّارِ إِلَّا مِلَّةً وَاحِدَةً قَالُوا مَنْ هِيَ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ مَنْ كَانَ عَلَى مَا أَنَا عَلَيْهِ وَ أَصْحَابِي»

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج28، ص30

می‌گوید در «صحیح ترمذی» از «عبدالله ابن عمرو عاص» سوال کردند آن ملت واحده چه کسی است؟ گفت: «من كان علی ما أنا عليه وأصحابي» ایشان دارد نقل قول از کتاب «صحیح ترمذی» می‌کند. بعد این را به عنوان نظریه «علامه مجلسی» آورده می‌گوید «علامه مجلسی» گفته که هرکس به روش من و اصحابم عمل کند او فرقه ناجیه است!

اگر اینطوری است جلد ۲۸ «بحار» را دیدی حداقل یک ورق می‌زدید. الان ما جلوی مردم ورق می‌زنیم ببینیم «علامه مجلسی» در «بحار الانوار» جلد ۲۸ فرقه ناجیه را چه کسی گفته است؟!

 شما نظر «علامه مجلسی» را مطرح کن بعد عالمانه رد کن، چرا اینطور خیانت و تزویر می‌کنی می‌گویی «علامه مجلسی» هم گفته فرقه ناجیه تابعین پیغمبر و اصحاب پیغمبر است.

صفحه 30 کتاب «بحار الانوار» را ملاحظه بفرمایید از «معانی الاخبار» نقل می‌کند:

«مع، معاني الأخبار مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ التَّمِيمِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِدْرِيسَ الشَّامِيِّ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ إِسْرَائِيلَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْمُحَارِبِيِّ عَنِ الْإِفْرِيقِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ يَزِيدَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) سَيَأْتِي عَلَى أُمَّتِي مَا أَتَى عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ مِثْلٌ بِمِثْلٍ وَ إِنَّهُمْ تَفَرَّقُوا عَلَى اثْنَتَيْنِ وَ سَبْعِينَ مِلَّةً وَ سَتَفَرَّقُ أُمَّتِي عَلَى ثَلَاثٍ وَ سَبْعِينَ مِلَّةً تَزِيدُ عَلَيْهِمْ وَاحِدَةً كُلُّهَا فِي النَّارِ غَيْرَ وَاحِدَةٍ قَالَ قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا تِلْكَ الْوَاحِدَةُ قَالَ هُوَ مَا نَحْنُ عَلَيْهِ الْيَوْمَ أَنَا وَ أَهْلُ بَيْتِي‏»

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج28، ص4

«كُلُّهَا فِي النَّارِ غَيْرَ وَاحِدَةٍ قَالَ قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا تِلْكَ الْوَاحِدَةُ؟» این فرقه واحده که اهل نجات هستند چه کسی هستند؟ فرمود: «مَا نَحْنُ عَلَيْهِ الْيَوْمَ أَنَا وَ أَهْلُ بَيْتِي‏» کسی که روش من و اهل بیتم را ادامه بدهد، این‌ها فرقه ناجیه هستند!

آقای فلان شبکه و فلان کارشناس چرا این‌ها را ملاک قرار نمی‌دهی؟ مخصوصاً فردی‌ که مقاله را نوشته آقای «جفجاف ابراهیم» این مطالب را مطرح کرده و در فضای مجازی‌شان منتشر کرده‌ است.

مجری:

 اسم فضای مجازی «منهاج السنه» به قول حضرتعالی «منهاج البدعه‌» بالاخره راه «ابن تیمیه» را ادامه دادند.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بله. در صفحه ۳ می‌گوید در مورد فرقه ناجیه پیغمبر فرمود: «مَا نَحْنُ عَلَيْهِ الْيَوْمَ أَنَا وَ أَهْلُ بَيْتِي‏»؛ بیا این را نقل و نقد کن، ما از نقد استقبال می‌کنیم.

همچنین در صفحه پنج نقل می‌کند یکی از هفتاد و سه فرقه در بهشت است:

«وَ تَفْتَرِقُ هَذِهِ الْأُمَّةُ عَلَى ثَلَاثٍ وَ سَبْعِينَ فِرْقَةً اثْنَتَانِ وَ سَبْعُونَ فِرْقَةً فِي النَّارِ وَ وَاحِدَةٌ فِي الْجَنَّةِ وَ هِيَ الَّتِي اتَّبَعَتْ وَصِيَّ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه واله وسلم‏ وَ ضَرَبَ بِيَدِهِ عَلَى صَدْرِه‏»

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج28، ص3

فرقه ناجیه آن کسی است که از وصی پیغمبر تبعیت کند و امیرالمؤمنین به سینه اش زد؛ یعنی از من!

 در صفحه ده «بحار الانوار» از «سلمان» نقل می‌کند:

«...عَنْ سَلْمَانَ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) تَفْتَرِقُ أُمَّتِي بَعْدِي ثَلَاثَ فِرَقٍ فِرْقَةٌ أَهْلُ حَقٍّ لَا يَشُوبُونَهُ بِبَاطِلٍ مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الذَّهَبِ كُلَّمَا فَتَنْتَهُ بِالنَّارِ ازْدَادَ جَوْدَةً وَ طِيباً وَ إِمَامُهُمْ هَذَا لَأَحَدُ الثَّلَاثَةِ وَ هُوَ الَّذِي أَمَرَ اللَّهُ بِهِ فِي كِتَابِهِ إِماماً وَ رَحْمَةً وَ فِرْقَةٌ أَهْلُ بَاطِلٍ لَا يَشُوبُونَهُ بِحَقٍّ مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ خَبَثِ الْحَدِيدِ كُلَّمَا فتنتهم [فَتَنْتَهُ‏] بِالنَّارِ ازْدَادَ خَبَثاً وَ نَتْناً وَ إِمَامُهُمْ هَذَا لَأَحَدُ الثَّلَاثَةِ وَ فِرْقَةٌ أَهْلُ ضَلَالَةٍ مُذَبْذَبِينَ لا إِلى‏ هؤُلاءِ وَ لا إِلى‏ هؤُلاءِ إِمَامُهُمْ هَذَا لَأَحَدُ الثَّلَاثَةِ قَالَ فَسَأَلْتُهُ عَنْ أَهْلِ الْحَقِّ وَ إِمَامِهِمْ فَقَالَ هَذَا عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ إِمَامُ الْمُتَّقِينَ وَ أَمْسَكَ عَنِ الِاثْنَيْنِ فَجَهَدْتُ أَنْ يُسَمِّيَهُمَا فَلَمْ يَفْعَل»

 بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج28، ص10

امت من چند فرقه می‌شوند من از اهل حق و امام‌شان سوال کردم، فرمود: «هَذَا عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ إِمَامُ الْمُتَّقِينَ»؛ امام متقین علی ابن ابی طالب است.

 در صفحه یازده از امیرالمومنین:

«عَنْ أَبِي عَقِيلٍ قَالَ:: كُنَّا عِنْدَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (علیه السلام) فَقَالَ لَتَفَرَّقَنَّ هَذِهِ الْأُمَّةُ عَلَى ثَلَاثٍ وَ سَبْعِينَ فِرْقَةً وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ إِنَّ الْفِرَقَ كُلَّهَا ضَالَّةٌ إِلَّا مَنِ اتَّبَعَنِي وَ كَانَ مِنْ شِيعَتِي‏»

 بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج28، ص11

«إِنَّ الْفِرَقَ كُلَّهَا ضَالَّةٌ إِلَّا مَنِ اتَّبَعَنِي وَ كَانَ مِنْ شِيعَتِي‏»؛ تمام این فرقه‌ها گمراه هستند مگر کسی که از من علی تبعیت کند و از شیعیان من باشد!

آقا این‌ها را نقل کن، نظر «علامه مجلسی» این‌ها است. نه آن مطلبی که از اهل سنت آورده است و آن را به عنوان نظریه آوردی!

 در صفحه سیزده از امیرالمومنین (سلام الله علیه) از نبی مکرم می‌گوید:

«... أَخْبَرَنِي بِهِ أَخِي وَ حَبِيبِي وَ قُرَّةُ عَيْنِي رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) حَيْثُ قَالَ افْتَرَقَتِ الْيَهُودُ عَلَى إِحْدَى وَ سَبْعِينَ فِرْقَةً سَبْعُونَ فِرْقَةً فِي النَّارِ وَ فِرْقَةٌ وَاحِدَةٌ فِي الْجَنَّةِ وَ هِيَ الَّتِي اتَّبَعَتْ وَصِيَّهُ وَ افْتَرَقَتِ النَّصَارَى عَلَى اثْنَتَيْنِ وَ سَبْعِينَ فِرْقَةً فَإِحْدَى وَ سَبْعُونَ فِرْقَةً فِي النَّارِ وَ فِرْقَةٌ وَاحِدَةٌ فِي الْجَنَّةِ وَ هِيَ الَّتِي اتَّبَعَتْ وَصِيَّهُ وَ سَتَفَرَّقُ أُمَّتِي عَلَى ثَلَاثٍ وَ سَبْعِينَ فِرْقَةً اثْنَتَانِ وَ سَبْعُونَ فِي النَّارِ وَ وَاحِدَةٌ فِي الْجَنَّةِ وَ هِيَ الَّتِي اتَّبَعَتْ وَصِيِّي وَ ضَرَبَ بِيَدِهِ عَلَى مَنْكِبِي ثُمَّ قَالَ اثْنَتَانِ وَ سَبْعُونَ فِرْقَةً حَلَّتْ عُقَدَ الْإِلَهِ فِيكَ وَ وَاحِدَةٌ فِي الْجَنَّةِ وَ هِيَ الَّتِي اتَّخَذَتْ مَحَبَّتَكَ وَ هُمْ شِيعَتُكَ»

 بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج28، ص13

«أَخْبَرَنِي بِهِ أَخِي وَ حَبِيبِي وَ قُرَّةُ عَيْنِي رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم)» امیرالمومنین می‌فرماید: برادرم، حبیبم، نور چشمم، پیغمبر اکرم فرمود یهود به ۷۱ فرقه تقسیم شدند، هفتاد فرقه اهل جهنم هستند یک فرقه در بهشت هستند، آن فرقه در بهشت: «وَ هِيَ الَّتِي اتَّبَعَتْ وَصِيِّي وَ ضَرَبَ بِيَدِهِ عَلَى مَنْكِبِي» آن کسانی هستند که از وصی حضرت موسی تبعیت کردند!

 آن هفتاد فرقه کسانی هستند از وصی حضرت موسی تبعیت نکردند، نصارا به هفتاد دو فرقه تقسیم شدند، هفتاد و یک فرقه در آتش‌ هستند، یک فرقه در بهشت. آن فرقه که در بهشت است «الَّتِي اتَّبَعَتْ وَصِيِّي» ان‌های هستند که از وصی حضرت «عیسی شمعون» تبعیت کردند!

امت من هم بر هفتاد و سه فرقه تقسیم می‌شوند هفتاد و دو فرقه اهل جهنم هستند، یک فرقه اهل بهشت هستند. آن‌های هستند «اتَّبَعَتْ وَصِيِّي» کسانی که از وصی من تبعیت می‌کنند. «وَ ضَرَبَ بِيَدِهِ عَلَى مَنْكِبِي»؛ پیغمبر با دستش به شانه من زد.

این‌ها فرمایشات «علامه مجلسی» است چرا دارید این‌طوری برای چهار تا جوانی که اطلاعاتی ندارند، دسترسی ندارند، اگر یک جوان شیعه ببینید می‌گوید «علامه مجلسی» گفته فرقه ناجیه آن است که از پیغمبر و صحابه تبعیت کند! این‌ها را چه کار کنیم؟

مجری:

اضافه بر این، عزیزانی که از ابتدا همراه با برنامه بودند حضرتعالی در همان جلسات ابتدایی دلالت همین حدیث را هم مورد بررسی قرار دادید، و همین روایت را کنار سایر روایات که می‌گذاریم، مخصوصاً «حدیث حوض» است که به دلالت‌های بهتری می‌رسیم، که این‌ها بخواهند صرفاً با همین یک روایت به این مضمون برسند.

 هم این روایت را حضرتعالی بررسی فرمودید و هم آن روایتی که «الیوم» اضافه تر داشت:

«ما أنا علیه الیوم و اصحابي»

اگر امکانش است نسبت به حدیثی که «الیوم» هم دارد آیا آن‌ها صحبتی داشته‌اند؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

حرفی که «محمد ابن عبدالوهاب» زد و این‌ها زدند، و آقایان شبکه‌های وهابی می‌زنند، صحابه را عَلَمْ کردند، من یک سوال از این‌ها دارم، می‌گویند هر کس از پیغمبر و صحابه تبعیت کند این فرقه ناجیه است.

ملاحظه بفرمایید این کتاب «مجموع فتاوای ابن تیمیه» است در جلد بیست هفتم می‌گوید بعضی از صحابه به پیغمبر گفتند که برای ما بت‌های دستی درست کن، همانطوری که قوم حضرت موسی خواسته بودند! اگر کسی بت پرستی کند، طبق متنی که «ابن تیمیه» دارد می‌گوید ما نمی‌گوییم آیا این‌ها از فرقه ناجیه هستند؟!

یا «محمد ابن عبدالوهاب» در کتاب «کشف شبهاتش» صفحه ۳۹ آیه ۷۴ سوره توبه را می‌آورد:

(يحْلِفُونَ بِاللَّهِ مَا قَالُوا وَلَقَدْ قَالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ وَكَفَرُوا بَعْدَ إِسْلَامِهِمْ وَهَمُّوا بِمَا لَمْ ينَالُوا وَمَا نَقَمُوا إِلَّا أَنْ أَغْنَاهُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ فَإِنْ يتُوبُوا يكُ خَيرًا لَهُمْ وَإِنْ يتَوَلَّوْا يعَذِّبْهُمُ اللَّهُ عَذَابًا أَلِيمًا فِي الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ وَمَا لَهُمْ فِي الْأَرْضِ مِنْ وَلِي وَلَا نَصِيرٍ)

به خدا سوگند مي‌خورند که (در غياب پيامبر، سخنان نادرست) نگفته‌اند؛ در حالي که قطعا سخنان کفرآميز گفته‌اند؛ و پس از اسلام‌آوردنشان، کافر شده‌اند؛ و تصميم (به کار خطرناکي) گرفتند، که به آن نرسيدند. آنها فقط از اين انتقام مي‌گيرند که خداوند و رسولش، آنان را به فضل (و کرم) خود، بي‌نياز ساختند! (با اين حال،) اگر توبه کنند، براي آنها بهتر است؛ و اگر روي گردانند، خداوند آنها را در دنيا و آخرت، به مجازات دردناکي کيفر خواهد داد؛ و در سراسر زمين، نه ولي و حامي دارند، و نه ياوري!

سوره توبه (9): آیه 74

 (يحْلِفُونَ بِاللَّهِ مَا قَالُوا)؛ صحابه به خدا قسم می‌خورند که همچنین حرفی نزدند، (وَلَقَدْ قَالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ) این صحابه کلمه کفر به زبان آوردند، (وَكَفَرُوا بَعْدَ إِسْلَامِهِمْ)؛ «ابن عبدالوهاب» می‌گوید:

«أما سمعت الله كفرهم بكلمة مع كونهم في زمن رسول الله صلى الله عليه وسلم ويجاهدون معه ويصلون ويزكون ويحجون ويوحدون»

كشف الشبهات؛ اسم المؤلف: محمد بن عبد الوهاب الوفاة: 1206 هـ، دار النشر: مطابع الرياض - الرياض، الطبعة: الأولى، تحقيق: ناصر بن عبد الله الطريم، سعود بن محمد البشر، عبد الكريم اللاحم، ج1، ص174

«أما سمعت»، نمی‌شنوی «الله كفرهم بكلمة» خدای عالم همین صحابه را به خاطر یک کلمه تکفیر کرده است. «مع كونهم في زمن رسول الله صلى الله عليه وسلم»؛ این صحابه در زمان پیغمبر بودند. «ويجاهدون معه ويصلون ويزكون ويحجون ويوحدون» با پیغمبر جهاد می‌کردند، پشت سر پیغمبر نماز می‌خواندند، زکات می‌دادند، حج می‌کردند، موحد بودند «ویوحدون» منافق هم که نیستند!

شما که دیگر آبرو و حیثیت برای صحابه نگذاشتید. با این وجود شما فرقه ناجیه شدید و صحابه را خودتان می‌چسبانید.

باز آیه 66 سوره توبه را می‌آورد:

(لَا تَعْتَذِرُوا قَدْ كَفَرْتُمْ بَعْدَ إِيمَانِكُمْ إِنْ نَعْفُ عَنْ طَائِفَةٍ مِنْكُمْ نُعَذِّبْ طَائِفَةً بِأَنَّهُمْ كَانُوا مُجْرِمِينَ)

(بگو:) عذر خواهي نکنيد (که بيهوده است؛ چرا که) شما پس از ايمان آوردن، کافر شديد! اگر گروهي از شما را (بخاطر توبه) مورد عفو قرار دهيم، گروه ديگري را عذاب خواهيم کرد؛ زيرا مجرم بودند!

سوره توبه (9): آیه 66

 ملاحظه بفرمایید آیاتی که برای منافقین است در حق موحدین اعلام کرده است. آقایان دقت کنید این‌ها چه کار دارند می‌کنند! می‌گوید:

«فهؤلاء الذين صرح الله فيهم أنهم كفروا بعد إيمانهم وهم مع رسول الله صلى الله عليه وسلم في غزوة تبوك»

این‌ها در «غزوه تبوک» در رکاب پیغمبر بودند. بعد می‌گوید:

«فتأمل هذه الشبهة»

به ما برچسب می‌زنند چرا شما مسلمان‌ها را تکفیر می‌کنید، این‌ها شهادت به وحدانیت خدا می‌دهند نماز می‌خوانند روزه می‌‌گیرند؟ تعدادی از صحابه گفتند ای پیامبر برای ما بت درست کن، ما بت‌ها را عبادت کنیم!

آیا شما برای صحابه چیزی باقی گذاشتید که دارید خودتان را به صحابه می‌چسپانید؟ آقا «ابن تیمیه» آن طور می‌گوید، «محمد ابن عبدالوهاب» این طور می‌گوید. شبکه‌های وهابی‌شان هم آن‌طور می‌گویند.

ملاحظه بفرمایید این کتاب «منهاج السنة - ابن تیمیه» است چیزی برای صحابه باقی گذاشته است؟ دوستان اگر شبکه‌های وهابی واقعاً مرد هستن به این جواب بدهند. «منهاج السنه» جلد هفتم، صفحه ۱۲۷ می‌خواهد امیر المؤمنین را با ابوبکر و عمر مقایسه کند.

«ابن تیمیه» می‌گوید:

«فان كثيرا من الصحابة و التابعين كانوا يبغضونه و يسبونه و يقاتلونه»

منهاج السنة النبوية؛ اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس الوفاة: 728، دار النشر: مؤسسة قرطبة - 1406، الطبعة: الأولى، تحقيق: د. محمد رشاد سالم، ج7، ص137

بسیاری از صحابه، یک تعداد اندک و انگشت شمار نمی‌گوید. اصحاب رده چند نفر بودند؟ تعداد اندکی انگشت شمار بودند این می‌گوید بسیاری از صحابه و تابعین «كانوا يبغضونه و يسبونه و يقاتلونه» این‌ها بغض علی را در دل داشتند، علی را سب می‌کردند، و با علی می‌جنگیدند؛ یعنی اگر کسی بیاید راه صحابه را بگیرد، با علی بجنگد به علی (نستجیر بالله) ناسزا بگوید، بغض علی را در دل داشته باشد این فرقه ناجیه است؟

اگر فرقه ناجیه این است مبارک خودتان باشد، اهل سنت از این بیزار هستند، شیعه هم از این منطق بیزار است، من گمان نمی‌کنم در کره زمین، شما یک نفر سنی پیدا کنید که همچنین عقیده‌ داشته باشد، که بگوید بسیاری از صحابه بغض علی را (نستجیر بالله) را در دل داشتند!

بغض علی ابن ابیطالب کفر است، چرا دارید اینطوری می‌گویید؟ ما نمی‌گوییم این «صحیح مسلم» است.

«لَا يُحِبَّنِي إلا مُؤْمِنٌ ولا يُبْغِضَنِي إلا مُنَافِقٌ»

صحيح مسلم؛ اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري الوفاة: 261، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ج1، ص86، ح78

فقط منافقین منِ علی را دشمن می‌دارند؛ یعنی کثیر من الصحابه کانوا منافقین! آقای «ابن تیمیه» دستت درد نکند، این گلی که بر سر صحابه زدی، آن وقت می‌گویی فرقه ناجیه ان است که از پیغمبر و صحابه تبعیت کند! آیا صحابه این است؟

مجری:

اگر این نوع باشد که دیگر اصلاً نباید خلیفه چهارمی را برای خودتان قائل بشوید.

حضرت استاد! این بحث را به انتها برسانیم، تماس مخاطبین را هم داریم اگر امکانش است به مدت چهار پنج دقیقه بحث را به انتها برسانیم بعدش ان شاءالله خدمت عزیزان بیننده باشیم یا اگر صلاح می‌دانید تماس بینندگان را داشته باشیم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

اول تماس دوستان بیننده را داشته باشیم اگر فرصت شد در پایان خدمت تان عرض می‌کنم.

مجری:

بسیار خوب، چون حضرت استاد این وسواس را دارند که اولویت با حضرات بیننده باشد ما این فرصت را به شما می‌دهیم جناب آقای «بهادری» پشت خط ارتباطی هستن سلام علیکم بفرمایید.

تماس بینندگان برنامه

بیننده: (آقای بهادری از کرج – شیعه)

 بسم الله الرحمن الرحیم، عرض سلام و شب بخیر دارم خدمت حضرت آیت الله دکتر «حسینی قزوینی» و جناب آقای «مرعشی» دو سید بزرگوار!

حضرت آقا شما به کتاب «اصول مذهب شیعه امامیه اثنی عشری - آقای ناصر الدین قفاری» نامی در «عربستان سعودی» اشاره کردید، که این کتاب مقاطع تحصیلی آقایان وهابی است یعنی تا صفحه ۸۲ ریشه تشیع را معرفی کرده است. در صفحه ۸۲ کتاب نوشته: «القول بالاصل الیهودی» یعنی اصل شیعه‌ها را یهودی معرفی کرده است.

 می‌گوییم باشه ما دنبال شما می‌آییم همین را ملاک قرار می‌دهیم هر چیزی را که این کتاب آورده اگر ملاک قرار بدهیم آقایان وهابی می‌پذیرند ما هستیم، در خیلی از جاها آمده که پیامبر اسلام در ماه رمضان در سفر روزه‌ اش را خورد، به صحابه دستور داد شما هم روزه‌هایتان را بخورید، یک نفر بلند شد گفت شما اگر بگویی روزه‌ات را بخور یا رسول الله من نمی‌خورم!

 آقای «رشید رضا» در جلد ۲ در کتاب «المنار» صفحه ۱۱۶ نوشته رسول خدا فرمودند که روزه تان را در سفر بخورید، این آقا یعنی جناب خلیفه دوم اصرار به عکس آن داشت، فرمان رسول خدا را زیر پا گذاشت این شخص نخورد، رسول خدا فرمود شما عصیان کردید.

 سوال آیا پیامبر او را کشت، زندانی کرد؟ نه، پس یک اسلامی است که یک نفر می‌آید در مقابل بالاترین مقام اسلام می‌ایستد می‌گوید شما پیامبر هستید نوکر تان هستم شما روزه ات را در سفر بخوری؛ ولی من نمی‌خورم به یک معنا کاتولیک‌تر از پاپ است. قرآن هم می‌فرماید:

(لَا تُقَدِّمُوا بَينَ يدَي اللَّهِ وَرَسُولِهِ)

چيزي را بر خدا و رسولش مقدم نشمريد (و پيشي مگيريد)

سوره حجرات (49): آیه 1

از خدا و رسولش جلوتر نیفتید؛ یعنی این آقا می‌فرماید من از پیامبر شما هم مقدس تر هستم! «رشید رضا» در همین صفحه می‌نویسد آقای عمر رضوان الله تعالی علیه امر رسول خدا را اجرا نکرد، حالا ما سوال داریم، من می‌خواهم ببینم آیا ما اصل مان یهودی است؟ بیایند این را جواب بدهند.

 من سوالم این است آقایان وهابی آقای «محمد ابن سلمه» برادر رضاعی «کعب الاشرف یهودی» ایشان وزیر اطلاعات جناب خلیفه بوده «ولید بن عُقبَه بن ابی‌معیط» ریشه یهودی داشته است. در مورد «زید ابن ثابت»، «ابن مسعود» می‌گوید در حالی که ۷۰ سوره قرآن را حفظ بود این «زید ابن ثابت» گیسوان یهودیش این طرف آن طرف صورتش آویزان بود. این آقا آمده برای ما مفسر و قاری قرآن شده است.

 ایشان (زید ابن ثابت) از یهودیان قطعی مدینه بوده است این‌ها در کابینه جناب خلیفه دوم چه کار می‌کردند؟ «کعب الاحبار یهودی» وزیر ارشاد بوده و خطیب قبل از خطبتین نماز بوده است.

 «اسد» اسمش مطلق آمده یهودی بوده، «اسید ابن بنی کعب» در کابینه خلیفه و یهودی بوده است. «سعید ابن عمر» از یهودیان بوده است. «قیس ابن زید» از یهودیان ظاهر مسلمان بوده است. این هشت نفر آقایان وهابی در کابینه جناب خلیفه چه کار می‌کردند؟ چرا یکبار خانم عایشه به جناب خلیفه اعتراض نکرد که این‌ها در کابینه تو چه کار می‌کنند.

 آقا امیرالمومنین، فاروق اعظم، صدیق اکبر در کجا بودند؛ پس «انا مدینه العلم وعلي بابها» به گفته پیغمبر کجا بود؟ چرا در طول ده سال و خورده‌ای در خطبه قبل از نماز جناب خلیفه دوم از وجود امام علی استفاده نشد؟ علم امام کجا و «کعب الاحبار» کجا؟ تریبون به دست امام ندادند، به دستش نرسید، دانشمند بود، عالم بود، سخنور بود، علم پیامبر را داشت، چرا در طول این ده سال و خورده‌ای «کعب الاحبار» خطیب قبل از خطبتین و مرجع فقه جناب خلیفه طبق اسناد محترم اهل سنت در سفرها بود؟

سوال این است چرا یکبار خانم عایشه در مقابل ورود یهود به فضای اسلام اعتراض نکرد؟ حالا شما به ما بگویید اصل ما یهودی است؟ جواب را بدهید و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته!

مجری:

 طیب الله، ماشاء الله، مثل همیشه خیلی عالی و خوب فرمایش داشتید، جناب آقای «بهادری» عزیز تشکر می‌کنیم بازهم با تماس تان و روشنگری هایی که انجام می‌دهید و مخصوصاً آن سوال های انتهایی که الان بخواهیم جمع کنیم فکر کنم کاملاً توانایی و قابلیت یک مجلد شدن را دارد، سوال های از وهابیت طبق نظرات خودشان که باید پاسخ بدهند.

جناب آقای «زمانی از فارس» پشت خط هستن، آقای «زمانی» عزیز سلام بفرمایید

بیننده: (آقای زمانی از فارس – شیعه)

سلام علیکم، عرض ادب و احترام، خدمت شما و آقای دکتر «قزوینی» عزیز، آقای دکتر در جلسات قبلی عبارت «انفروا بقیة الاحزاب» را از قول آقا امام علی (علیه السلام) فرمودند و دنبال مصدرش بودند. طبق «ذخیرة الحفاظ - ابن قیسرانی» من دیدم جلد ۳ صفحه ۱۲۹۱ یک سلسله سندی دارد روات دارد گفتم شاید به درد حاج آقا بخورد ما که این همه مطلب یاد گرفتیم این را حاج آقا بررسی کنند صحت و سقمش را به ما بگویند.

یک مطلب دیگر هم در رابطه با «فئة الباغیه» این را هم بنده جسارت می‌کنم خدمت تان عرض کنم کتاب «کامل ابن اثیر» جلد ۲ صفحه ۶۰۰ می‌گوید که در جنگ جمل وقتی فهمیدند «عمار» هم وجود دارد همه به لرزه و ترس افتادند، که مبادا فئة الباغیه اهل جمل باشد.

دیگر عرضی ندارم وقت تان گرفتم آقای دکتر شما فرمایشی ندارید؟

حضرت ایت الله حسینی قزوینی:

 خواهش می‌کنم موفق و مؤید باشید ان شاءالله خدا جزای خیرتان بدهد، اگر این مطالب تان را زحمت بکشید به شبکه جهانی حضرت ولی عصر ایمیل کنید، یا از طریق شبکه های اجتماعی بفرستید ممنون می‌شویم، هم بررسی می‌کنیم و هم استفاده می‌کنیم.

 بینندگان بزرگواری مثل حضرتعالی و با این آگاهی ها و با این دقت‌هایی که هستید، خوشحالیم استفاده می‌کنیم، خدا بر توفیقات تان بیفزاید!

آقای زمانی:

 آقای دکتر ما زیاد مزاحم تان شدیم اگر بنده را حضور ذهن داشته باشید و به خاطر بیاورید قبلا مزاحم تان شدم در مورد «اثبات الوصیة – مسعودی» سوال کردم، آقایی فرموده و بزرگی کردید که برایم ارسال کردید، دوستان عزیز پشت صحنه برام فرستادند بی نهایت ممنون و تشکر می‌کنم، این مطالب را برایتان واتساپ می‌کنم، عرض کردم جسارت می‌کنم!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

 دست شما درد نکند، نخیر آقا جان، استفاده می‌کنیم، «بوعلی سینا» تعبیری دارد می‌گوید ما اگر بخواهیم علم مان را در برابر مجهولات مان مقایسه کنیم مثل قطره در برابر دریا است، هرکس غیر از معصومین ادعای علم کند درست نیست، قطعاً انسان‌ها مجهولات‌شان میلیاردها برابر معلومات شان است.

 مطلب دیگر وقتی سن آدم بالا می رود بعضی مطالب را فراموش می‌کند حافظه خیلی کمک نمی‌کند، قطعاً حضرتعالی جوان هستید از صدای تان پیدا است.

مجری:

حضرت استاد بزرگواری می‌فرمایید ما جوان‌های داریم که یک دهم بلکه یک صدم معلومات حضرتعالی الان در ذهن‌شان نیست. تشکر می‌کنیم آقای «زمانی» عزیز که همراه ما بودید وبا همین دقت و نظر تخصصی هم که فرمودید با بررسی های کامل این مطالب را بیان کردید.

 تماس بعدی آقای «محمدی پور از کرمان» پشت خط ارتباطی هستن، آقای «محمدی پور» سلام در خدمت تان هستیم بفرمایید

بیننده: (آقای محمدی پور از کرمان – شیعه)

حضرت استاد ظاهرا تماس آقای «محمدی پور از کرمان» قطع شد تا پایان برنامه حدود پنج – شش دقیقه وقت داریم از حضرتعالی استفاده کنیم، تکمله آن مباحثی که بود را بفرمایید یا هر مبحثی که حضرتعالی صلاح می‌دانید به فیض برسیم!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

 سوالی که حضرتعالی داشتید، خیلی جالب است من ندیدم دیگران متوجه قضیه شده باشند ولی «ابن تیمیه» متوجه شده کلمه «الیوم» که در ذیل «حدیث افتراق امت» آمده یک پیام خوبی دارد می‌گوید فرقه ناجیه آن است که امروز، من و اصحاب من در آن هستیم؛ یعنی ملاک عمل پیغمبر و اصحاب پیغمبر در عصر پیغمبر است.

 معلوم می‌شود که بعد از پیغمبر روش‌ها به هم می‌ریزد، ببینید در کتاب «منهاج السنه» در جلد ۳ ایشان وقتی به این حدیث می‌رسد

«ما أنا عليه اليوم وأصحابي»

امروز صحابه من چه راهی را انتخاب کرده‌اند این ملاک فرقه ناجیه است.

«فمن خرج عن تلك الطريقة بعده لم يكن على طريقة الفرقة الناجية»

بعد می‌گوید چرا پیغمبر «الیوم، امروز» فرموده است؛ چون:

«وقد ارتد ناس بعده فليسوا من الفرقة الناجية»

تعدادی از صحابه بعد از پیغمبر مرتد شدند و این‌ها جزء فرقه ناجیه نیستند؛ یعنی پیغمبر می‌گوید این صحابه من در عصر من نه صحابه بعد از من این‌ها که مرتد شدند. آقای «ابن تیمیه» کسانی که بعد از پیغمبر مرتد شدند تعدادشان چند نفر بودند؟

 به قول «ابن کثیر دمشقی»، «سیوطی» می‌گوید پیامبر یک صد و بیست و چهار هزار صحابه داشت، حداکثر شما بگو چهار هزار نفر مرتد شدند، پیش از اینکه نداشتید. یک صد و بیست هزار نفر صحابه بودند پیغمبر می‌گوید به هفتاد و سه فرقه تقسیم می‌شوند هفتاد و دو فرقه یعنی اکثریت امت من جزء فرقه هالکه هستند.

 بعد ایشان (ابن تیمیه) می‌گوید:

«وأشهر الناس بالردة خصوم أبي بكر الصديق رضي الله عنه وأتباعه كمسيلمة الكذاب وأتباعه»

آقای «ابن تیمیه» یک حرفی بزن که حداقل تو که زن و بچه نداشتی چون تا آخر عمر ایشان ازدواج نکرد نسلی از او باقی نماند. حداقل آن شاگردان خاصت به تو نخندند! آیا «مسیلمه کذاب» مرتد بود یعنی مسلمان بود مرتد شد یا اصلاً اسلام نیاورد؟ آخر چرا داری افرادی که اصلاً مسلمان نشدند «مسیلمه کذاب» و اتباع ایشان که اسلام نیاوردند بگویی این‌ها صحابه پیغمبر بودند بعد از پیغمبر مرتد شدند.

«وأن الصديق قاتلهم بغير حق»

منهاج السنة النبوية؛ اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس الوفاة: 728، دار النشر: مؤسسة قرطبة - 1406، الطبعة: الأولى، تحقيق: د. محمد رشاد سالم، ج3، ص458

شیعه می‌گوید ابوبکر با این‌ها جنگید ولی جنگ ابوبکر جنگ حقی نبوده است. بعد بحث «عبدالله سبأ» را پیش می‌کشد و مطالبی مطرح می‌کند که واقعاً آدم نمی‌داند چه کار کند!

ما بارها سوال کردیم شما می‌فرمایید مرتدین «مسیلمه کذاب» و امثال آن‌ها بودند، حداقل بگو مثلاً هفتصد نفر یا هزار نفر بودند، بیش از این نبودند. در حقیقت اصلا مسلمان نبودند و اسلام نیاوردند.

 «مسلیمه کذاب» خودش ادعای نبوت داشت اتباعش هم اینطوری نبودند. این «حدیث حوضی» که «مالک» می‌گوید ای کاش این را علمای ما نیاورده بودند، رسول اکرم می‌گوید اصحاب من در قیامت می‌آیند:

«فلا أُرَاهُ يَخْلُصُ منهم إلا مِثْلُ هَمَلِ النَّعَمِ»

الجامع الصحيح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ج5، ص2404، ح6215

تعداد اندکی از صحابه من از آتش جهنم رهایی می‌یابند و خلاص می‌شوند، این همان مرتدین زمان ابوبکر بودند؟ من نمی‌دانم این‌ها را آدم چه جواب بدهد؟ یعنی من الحق و الانصاف نمی‌دانم!

 بعد جالب جالب است عزیزان دقت کنند در کتاب «منهاج السنه» جلد ۳ «ابن تیمیه» به صراحت می‌گوید

«وهؤلاء تتولاهم الرافضة»

منهاج السنة النبوية؛ اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس الوفاة: 728، دار النشر: مؤسسة قرطبة - 1406، الطبعة: الأولى، تحقيق: د. محمد رشاد سالم، ج3، ص458

شیعه‌ها «مسیلمه کذاب» و اتباعش را دوست می‌دارند و به ولایت‌شان معتقد هستند!

مجری:

حاج آقا ما به خاطر این عرض کردیم آن شبکه‌ای که این شبهات را گفته اسم شبکه اش را «شبکه منهاج السنه» نام گذاشته است و دروغ پردازی می‌کند دروغ نسبت می‌دهد طبیعتاً راه «ابن تیمیه» را پیش گرفته که با این نوع استدلال‌ها می‌خواست اذهان را منحرف کند.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بله، ملاحظه بفرمایید این کتاب «الافصاح في الامامة - مرحوم شیخ مفید» است وقتی به «مسیلمه کذاب» می‌رسد می‌گوید نقص، عجز، حماقت، اشتهار به کذب و سخیف بودنش که پیغمبر را ترک و چنین چنان کرد، خودش و تابعینش جز گمراهان هستند. آیا شیعه «مسلمه کذاب» را دوست دارد؟

 مرحوم «صاحب جواهر» در کتاب «جواهر الکلام» که از کتاب‌های فقهی مشهور شیعه است و مراجع هم محور بحث خارج شان این کتاب است. ایشان در جلد ششم صفحه ۸۱ می‌گوید:

«أنهم من الكافرين بالذات لا لانكارهم بعض الضروريات، كأتباع مسيلمة الكذاب»

جواهر الكلام في شرح شرائع الاسلام؛ المؤلف: النجفي، الشيخ محمد حسن (المتوفى1266هـ)، تحقيق وتعليق وتصحيح: محمود القوچاني، ناشر: دار الكتب الاسلامية تهران، الطبعة: السادسة، 1363ش. ج6، ص51

ما امثال «مسیلمه کذاب» و اتباع او را را کفار ذاتی می‌دانیم، نه اینکه مسلمان بودند و ضروریات دین را انکار کردند این‌ها را کافر می‌دانیم. آیا آقای «ابن تیمیه» این است که می‌گویی شیعه‌ها «تتولاهم الرافضة»؟

مجری:

سند متقدم از قدمای شیعه مثل «شیخ مفید» و این همه سندی که وجود دارد!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بله، مرحوم «شیخ مفید (رضوان الله تعالی علیه) متوفای 413» است. مرحوم «صاحب جواهر – متوفای1266» است. یکی از قرن سوم چهارم آوردیم و دیگری هم از قرن سیزدهم آوردیم.

مجری:

 در طول تمام تاریخ اعتقاد شیعه این چنین بوده است، آن وقت «ابن تیمیه» این طور می‌گوید!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

متأسفانه این طور می‌گویند. بعد می‌گوید شیعه قتال ابوبکر با مرتدین را قتال به حق نمی‌داند. من نمی‌دانم این آقا اصلاً خودش کتاب‌های خودشان را می‌خواند یا نمی‌خواند؟ افرادی را که «خالد ابن ولید» رفت کشت ملاحظه بفرمایید این در کتاب «وفيات الأعيان و انباء أبناء الزمان» جلد ششم است.

«فالتفت مالك إلى زوجته أم متمم وقال لخالد هذه التي قتلتني وكانت في غاية الجمال فقال له خالد بل الله قتلك برجوعك عن الإسلام فقال مالك أنا على الإسلام فقال خالد يا ضرار اضرب عنقه فضرب عنقه وجعل رأسه أثفية لقدر»

وفيات الأعيان و انباء أبناء الزمان؛ اسم المؤلف: أبو العباس شمس الدين أحمد بن محمد بن أبي بكر بن خلكان الوفاة: 681هـ، دار النشر: دار الثقافة - لبنان، تحقيق: احسان عباس، ج6، ص14

می‌گوید «خالد» وقتی چشمش به همسر «مالک» افتاد دید «وكانت في غاية الجمال... وقال لخالد هذه التي قتلتني» «مالک ابن نویره» به «خالد» گفت نگاهت به همسرم که ایشان را زن زیبا دیدی به خاطر این داری من را می‌کشی که به عنوان یک محملی باشد و به همسر من تجاوز کنی!

گفت نه: «بل الله قتلك برجوعك عن الإسلام فقال مالك أنا على الإسلام فقال خالد يا ضرار اضرب عنقه فضرب عنقه»؛ چون از اسلام برگشتی «مالک» گفت من مسلمان هستم، «خالد» به یکی از همراهانش گفت گردنش را بزن، نگاه نکن که گفت مسلمان هستم!

گردنش را زدند سر «مالک» را زیر دیگی قرار دادند که داشتند غذا می‌پختند. آیا شیعه مخالف است یا شما مخالف هستید؟

«مصنف عبدالرزاق»، جلد دهم می‌گوید:

«أخبرنا عبد الرزاق عن معمر عن الزهري أن أبا قتادة قال خرجنا في الردة حتى إذا أنتهينا إلى أهل أبيات حتى طلعت الشمس للغروب فأرشفنا إليهم الرماح فقالوا من أنتم قلنا نحن عباد الله فقالوا ونحن عباد الله فأسرهم خالد بن الوليد حتى إذا أصبح أمر أن يضرب أعناقهم قال أبو قتادة فقلت اتق الله يا خالد فإن هذا لا يحل لك قال اجلس فإن هذا ليس منك في شيء قال فكان أبو قتادة يحلف لا يغزو مع خالد أبدا قال وكان الأعراب هم الذين شجعوه على قتلهم من أجل الغنائم وكان ذلك في مالك بن نويرة»

المصنف؛ اسم المؤلف: أبو بكر عبد الرزاق بن همام الصنعاني الوفاة: 211، دار النشر: المكتب الإسلامي - بيروت - 1403، الطبعة: الثانية، تحقيق: حبيب الرحمن الأعظمي، ج10، ص174

وقتی به قوم «مالک» رسیدیم گفتند «ونحن عباد الله» وقتی رسیدند «شجعوه على قتلهم من أجل الغنائم وكان ذلك في مالك بن نويرة» آیا این را که شما دارید مطرح می‌کنید واقعا شیعه این‌ها را می‌گوید یا علما و بزرگان تان این‌ها را مطرح می‌کنند؟

در این مورد من خیلی حرف دارم حتی خلیفه دوم مخالف جنگ با اصحاب رده بود گفت این‌ها نماز می‌خوانند، روزه می‌گیرند چرا می‌کشید؟ گفت این‌ها چون زکات نمی‌دهند باید این‌ها را بکشیم!

 در «صحیح بخاری - صحیح مسلم» و در تمام کتاب‌های شما است وقتی عمر به «خالد» رسید گفت:

«قتلت امرأ مسلما ثم نزوت على امرأته والله لأرجمنك بأحجارك»

تاريخ الطبري؛ اسم المؤلف: لأبي جعفر محمد بن جرير الطبري الوفاة: 310، دار النشر: دار الكتب العلمية – بيروت، ج2، ص274

«لاهجرنک بحجارة قتلت امرأ مسلماً، ثمّ نزوت على امرأته»

من تو را سنگسار می‌کنم، مرد مسلمانی را کشتی به همسرش تجاوز کردی! از آن طرف خلیفه اول گفت:

«تأوّل فأخطأ»

اجتهاد کرده است!

أسد الغابة في معرفة الصحابة؛ اسم المؤلف: عز الدين بن الأثير أبي الحسن علي بن محمد الجزري الوفاة: 630هـ، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت / لبنان - 1417 هـ - 1996 م، الطبعة : الأولى، تحقيق: عادل أحمد الرفاعي، ج5، ص54

این‌ مطالب را چه کار کنیم؟ امیدواریم که ان شاءالله خدای عالم به آن‌ها که عقل نداده به ما عقل بدهد تا بتوانیم حق را از ناحق خوب تشخیص بدهیم به حول و قوه الهی با عنایت آقا ولی عصر (ارواحنا فداه) حداقل دروغ‌های این‌ها را آشکار کنیم، مردم بدانند که روش این‌ها چیزی جز دروغ پردازی نیست.

 «ابن تیمیه» می‌گوید این‌ها «مسیلمه کذاب» را دوست دارند نمی‌دانم «مسیلمه» چه دارد که شیعه او را دوست داشته باشد. همچنین می‌گوید شیعه مخالف قتل اصحاب رده بودند ایشان (ابن تیمیه) نشسته هرچه به ذهنش رسیده روی کاغذ آورده است!

مجری:

حضرت استاد از محضرتان تشکر می‌کنم، الحمدلله این جلسه هم بسیار استفاده کردیم و بهره بردیم، مخصوصا بعضی از شبکه‌ها همان‌طور که مشاهده کردید بعضی از سایت‌ها خواستند یک کار متقابلی انجام بدهند، از کتب شیعه، علیه شیعه استفاده کنند، دیدیم همین کارشان هم به تبعیت از گذشتگان شان بود؛ اما چه فضاحتی که به بار نیاوردند.

همچنین تشکر می‌کنم از همه شما بینندگان عزیز و ارجمند که تا انتهای برنامه همراه برنامه خودتان «حبل المتین» بودید، ان شاءالله در پناه حضرت ولی عصر موفق و موید باشید تا دیدار آینده خدانگهدار!


حدیث افتراق امت و فرقه ناجیه2>

حبل المتین شبکه ولی عصر آیت الله قزوینی امامت شیعه اهل سنت حدیث افتراق امت فرقه ناجیه